مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۱۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۱۵

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۱۵

جلسه ۱۵

صورت مشروح مجلس یوم پنج شنبه سیزدهم ذیحجه الحرام ۱۳۳۹ مطابق ۲۴ اسد ۱۳۰۰

مجلس یک ساعت و نیم قبل از ظهر در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.

(آقای مستشار السلطنه صورت مجلس یوم ۳ شنبه یازدهم را قرائت نمودند)

رئیس ـ نسبت بصورت مجلس مخالفی نیست.

آقاسید یعقوب ـ در صورت مجلس نوشته شده است که مستشارالسلطنه راجع به ازداد یا قیمت پست اظهاری فرمودند بعد از مذاکرات ایشان بده هم در مقام صحبت اجمالاً نسبت به اوضاع حالیه اداره پست اشاره کردم که فرمودید خارج از موضوع است بعد صحبت می‌شود و حالا ملاحظه می‌شود که در صورت مجلس اشاره باین مطلب نشده.

رئیس ـ چون خارج از موضوع بود در صورت مجلس قید نشده است.

دیگر مخالفی نیست

(گفته شد خیر).

صورت مجلس تصویب شد.

دستور امروز تعیین هیئت رئیسه دائمی بود اگر آقایان موافق باشند دو سه فقره راپورت که در جلسه قبل قرائت شد و مخالف داشت راجع به آنها رای گرفته شود که پس از تنفس به تعیین هیئت رئیسه دائمی شروع گردد.

محمدهاشم میرزا ـ بنده تصور می‌کنم تشکیل هیئت رئیسه دائمی بعد از گذشتن سه ربع از اعتبارنامه‌ها حتمی است و باید مقدم باشد.

رئیس ـ خیر ماده هفتم نظامنامه داخلی مجلس می‌گوید بعد از آنکه صحت اعتبارنامه‌های سه ربع از نمایندگان حاضر تصویب شد می‌توان به انتخاب هیئت رئیسه دائمی اقدام نمود

(گفتند صحیح است).

راپورت راجع به آقای محمد هاشم میرزا مخالف بودند.

محمد هاشم میرزا ـ اساس مخالفت بنده با آقای وقارالملک از دو جهت بود یکی اینکه عقیده دارم در موافعی که برای مملکت یعنی برای اصول مشروطیت خطراتی پیش بیاید (چنانچه در موقع بمباردمان مجلس واقع شده) باید ایالات ولایات و حکام و عمال نقاط مختله تماماً برای تنبیه دولت غاصیت و مخالفت قیام کنند چنانکه در آن موقع از آذربایجان و گیلان و خراسان و اصفهان و بالاخره قزوین تو سایر ولایات و ایالات بر ضد حکومت وقت قیام نموده و دوباره آزادی را به حالت اولیه اعاده دادند نسبت به دوره کودتای چند ماه قبل هم بهمین عقیده بودم که باید حکام و ولادت همان سابقه را بطرق مختلفه تعقیب نمایند یا از قبیل آقای قوام السلطنه که در صدد اقدام جدی بودند و یا اگر نتوانستند موجبات این قسمت را فراهم بیاورند و مثل آقای مصدق السلطنه صلاح را در کناره گیری دیده استعفا دادند گوی نیک نامی را بربایند و یا اگر محظوری داشته باشند مثل آقای مخبرالسلطنه که تصور کنند اگر در چنین موقعی مخالفت کنند برای مملکت مخاطره دارد البته باید به حفظ نفوذ و حدود مملکت کوشیده و مخاطرات را رفع نماید غیر از این موافع سایر حکام که حکومت خود را ادامه داده‌اند به عقیده من با دولت وقت موافقت نموده‌اند منجمله آقای وقار الملک که آنوقت حاکم عربستان بوده‌اند ولی چون نوشتنجاتی از آقای سردار اشجع و صمصام السلطنه و یکی از علمای مجلس وبعضی دیگر از آقایان دیده‌ام که فعلاً در نزد بنده است دلالت می‌کند بر اینکه ایشان هم درصدد مخالفت بوره و مشغول یک سلسله مذاکره با بعضی از خوانین بختیاری بوده‌اند ولی بواسطه دوری از مرکز اطلاعات مرکزی کاملاً بایشان نرسیده و به جهت محظوراتی که درمیان بوده تلگرافات نیز کاملاًً محل اطمینان نبوده منتظر نوشتجات دوستانشان بوده‌اند. حاصل اینکه همینقدر که غصب زمامدار امور را درک کردند در صدد مخالفت بوده‌اند و بنابراین نوشتجات از این حیث مخالفتی با ایشان ندارم و جهت دیگر مخالفت بنده با آقای وقارالملک قسمت‌های سیاسی بوده که بایشان نسبت می‌دادند و چون نوشتجاتی خدمت آقای منتصرالملک نماینده عربستان موجود است که بنده را متقاعد نمود باین جهت برای اینکه وقت مجلس را تضییع نکرده باشم خاطر نمایندگان محترم را به آن نوشتجات معطوف نموده و به رای اکثریت واگذار می‌کنم.

رئیس ـ دیگر مخالفی نیست؟

(اظهار نشد)

رای می‌گیریم به نمایندگی آقای وقارالملک

آقایانی که نمایندگی ایشان را تصویب می‌کنند قیام نمایند

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد

ـراپورتراجع به آقایان ناظم العلماء و شیخ الاسلام قرائت شده مخالفی نیست.

آقای حاج شیخ اسدالله مخالفید؟)

حاج شیخ اسدالله ـ بلی. اگرچه یک قسمت از اشکالاتی که در این انتخابات به نظر بنده رسیده در جلسه قبل نسبت به انتخابات سمنان عرض کردم ولی اکثر مجلس متأسفانه رای بصحت نمایندگی منتخب سمنان داد ولی چون بنده با آن اساس و نظریه موافق نیستم راجع به این انتخاب نیز تأسفی که دارم از این است که نسبت به یک سید محترم (نماینده ملایر بعضی اظهارات نمایم) لکن بموجب قسمی که در دوره‌های پیش خورده و در این دوره هم پس از رسمیت مجلس و تعیین هیئت رئیسه خواهم خورد که خیانت ننمایم و امیدوارم خیانتی هم نکرده باشم مجبورم نظریات خود را پیشنهاد نمایم اگر آقایان دقت فرمایند تصدیق خواهند کرد که این انتخابات به هیچ وجه از روی صحت نبود زیرا که ملایر محلی است که دو حوزه جزو برای آن معین شده یکی تویسرکان دیگری نهاوند که از حیث جمعیت و شهریت و موقعیت گمان نمی‌کنم از ملایر کمتر باشد و شاید جمعیتش هم زیادتر و انجمن مرکزی در نهاوند هم ابدا حوزه جزئ تشکیل نداده و در موقعیکه اهالی نهاوند بواسطه گرفتار امرض مسریه و تهاجم الوار مجبور به فرار بوده‌اند یک نفر از ملایر به نهاوند فرستادند که اهالی را برای دادن رای به ملایر دعوت نماید. اهالی نهاوند اظهار داشته‌اند که با وضعیات فعلی چکونه ممکن است که بتوانیم برای دادن رای چندین فرسخ طی نموده ـ بملایر بیائیم این اظهارات اهالی نهاوند را انجمن مرکزی ملایر ابداً محل توجه قرار نداده و انجمن نظار جزو هم برای آنها تشکیل نداده و بمجرد اینکه انتخابات ملایر خاتمه یافته اعلان کرده است که اهالی نهاوند از حق انتخاب محروم شده‌اند یعنی حق انتخاب کردن ندارند. اشکال دیگر آنکه بنده نمیدانم شعبه چه نظر اتخاذ کرده است و به این راپوت هر چه دقت کردم نتیجه آراء تویسرکان وملایر در این دو محل سه هزار و نهصد و کسری بوده و سه هزار و هشتصد و کسری رای داده شده پس از آن در راپورت نوشته شده است آراء را که جمع کرده‌اند هزار و نهصد رای زیاد آمده که مجموعاً پنج هزار وکسری رای از کجا در امده؟ این انتخاب چه صورت دارد؟ بعد برای اینکه شعبه خودش را متقاعد بکند می‌نویسد تلگراف کردیم به محل و تحقیق کردیم که این اختلاف از کجا بروز کرده و ان هزار و نهصد رای زیادی از چه چیز است که در این جا ملاحظه می‌شود انجمن جواب داده که ما هزار تعرفه برای تویسرکان فرستادیم و دیگر هیچ اشکالی باقی نمی‌ماند آیا این جواب منطقی است؟ خود شعبه می‌نویسد که شعبه هزار و نهصد وکسری تعرفه به ملایر وتویسرکان داده و از این سه هزارو نهصد و کسری تعرفه سه هزار و هشتصد و خرده‌ای رای داده شد و مجموع آراء را کهحساب کرده‌اند هزار و نهصد رای زیاد آمده که این صورت تعرفه که به تویسرکان فرستاده شده این هزارو نهصد رای را که زیاد آمده چطور از میان می‌برد. این مسئله را مخبر شعبه باید توضیح بدهند برای این که معلوم نیست چگونه رای گرفه شده وجریان انتخاب چطور بوده و اساس این انتخابات چه شکل بوده شعبه چگونه خودش را قانع کرده معلوم نیست. به هر حال این نظریه بنده است و گمان می‌کنم که اگر شعبه بیشتر از این دقت می‌کرد و دفاتر را از تویسرکان می‌خواست مطلب واضح تر می‌شد آن وقت از روی بصیرت راپورت می‌داد و بنده هم دیگر نمی‌توانستم ابراز بکنم به یک راپورتیکه خود شعبه داده است البته آقای مخبر تصدیق دارند که بنده نمی‌توانم با این راپورت و این تلگراف که حکومت و انجمن مخابره کرده‌اند متقاعد بشوم و هزار و نهصد رای زیادی را مطابق قانون بدانم.

تدین ـ با وجود اینکه آقای مخالف محترم مدرک اعتراضات خودشان را راپورت قرار داده‌اند متآسفانه بیانات آقای مخالف به عقیده بنده چندان دارای منطق و دلیل نبوده و بیشتر یک تشعشعی داشت که کاشف از یک احساساتی تصور می‌شد. اولاً می‌فرمایند انجمن مرکزی ملایر نهاوند را از حق انتخاب محروم کرده است بواسطه اینکه در موقعیکه آنها مبتلا به امراض مسریه بوده‌اند و الوار بخیال تهاجم که آنجا بوده‌اند انتخابات شروع شده و فقط یک نفر آدم بآنجا فرستاده‌اند اینطور نیست موافق دوسیه انتخابات و صورت مجلس آنجا انجمن مرکزی در ملایر تشکیل شده چون در جدول انتخابات ۳ نقطه معین کرده است که باید انجمن جزء و کل در آنجا تشکیل شود در ملایر تویسرکان و نهاوند انجمن نظارت مرکزی در دولت آباد که حاکم نشین بوده در یازدهم ذیقعده تشکیل شده اعلان انتخابات را در آن حدود منتشر کرده و یک انجمن جزو هم فرستاده است به تویسرکان که در آنجا این اوراق منتشر بشود و مطابق مقررات قانون انتخابات به عمل آید در این بین نظریه اطلاعاتی که بملایر رسیده همانطور که در راپورت تصریح شده است و در آن موقع تهاجم الوار بآنجا پیش بینی شده بود و ممکن بود تهاجم الوار با انتخابات حوزه نهاوند مصادف شود و اشکالاتی تولید شود یک نفر به تصویب حکومت که شاهزاده محمد حسین میرزا نامی بوده است و در صورت مجلس نیز قید شده است از طرف حکومت و انجمن می‌رود در آنجا و یک مقدار زیادی اعلان در معابر آنجا بدیوار‌ها الصاق می‌نمایند مخصوصاً در یک ورقه شکایتی که رسیده است قید کرده‌اند که اعلاناتی از طرف انجمن برای ولایات ثلای فرستاده شده وبه دیوارها الصاق نمودند در صورتیکه معبر خالی از سکنه بود از طرف انجمن بآنها اطلاع داده شده است که بیایند در دولت آباد در انتخابات شرکت کنید زیرا انجمن نمی‌توانسته است انتخابات را برای اینکه این پیش آمد برای نهاوند متحمل بوده یا واقع شده توقیف کند و هیچ دلیلی هم از خرج نمی‌توانیم اقامه کنیم که انجمن آنها ر مضروم کرده انتخابات ولایات ثلاث با این قضایا تصادف کرده در همان وقت حکم از طرف وزارت داخله بآنجا صادر شده که انجمن را تشکیل و انتخابات آنجا را شروع و خاتخ دهید انجمن بوظایف خودش رفار کرده است در آنوقت یک کمیته در نهاوند تشکیل شده بود برای پیشرفت اتحادیه الوار برای مقاصد مخصوص یک نفر از تهران در آنجا بود و حمایت هائی که در آنجا بآنها می‌شد او هم یک کمک هائی می‌کرد که تصور می‌کنم بعضی از آقایان هم بدانند علی ای حال برای اینکه موافق حکم دولت یعنی وزارت داخله انتخابات آنجا خاتمه بیابد و اهالی نهاوند هم از شرکت در انتخابات حتی المقدور محروم نمانند اعلاناتی می‌فرستند. اما اینکه می‌گویند راه خیلی دوری دارد بنده نمیدانم مقصودشان از این راه دور چیست ملایر به نهاوند چقدر راه دارد موافق اطلاعاتی که بنده دارم اقصر آن راهها پنج شش فرسخ است یک راه دیگر دارد که هفت فرسخ است خود شیخ الاسلام می‌گوید یک راه دیگری هم دارد گویا هشت فرسخ فاصله است بنابراین این مقدار راه راهی نیست که بشود گفت دوری راه یک دلیل است برای اینکه انتخابات را از جریان قانونی خارج نماید و بعلاوه یک ماده از قانون انتخابات اختیار می‌دهد بانجمن نظارت مرکزی در خصوص تعیین انجمن‌های جزء اگر بگویند که جدول انتخابات سه حوزه را قید کرده است و نمی‌شود با این ترتیب مخالفت کرد بنده عرض می‌کنم اینطور نیست برای اینکه این پیش بینی که در جدول انتخابات شده برای تسهیل امر انتخابات بوده و قانون انتخابات به انجمن نظارت مرکزی حق داده است که در هر جا لازم بداند انجمن جزء را تشکیل بدهد و در هر جا لازم نداند انجمن تشکیل ندهد این ماده قانون به جای خود باقی است و شامل همه جا می‌شود پس بر فرض اینکه هیچ احتمالات خارجی هم نباشد ممکن است بحکم این ماده قانون انجمن نظارت مرکزی با تصویب حکومت اینطور صلاح دانسته باشد که اهالی نهاوند بیایند در ملایر شرکت کنند و نمی‌توانید بگوئید چون در جدول انتخابات نهاوند هم ذکر شده پس مخالف است برای اینکه جدول انتخابات برای تسهیل امر این قرار را گذارده است. قسمت دوم راجع به اظهاراتی که کردند و یک حسابی هم کردند که بنده هم حقیقتاً نفهمیدم فرمودند ۱۹۰۰ رای زیادی است البته باید آقای حاج شیخ اسدالله تصدیق کند این مسئله که در راپورت نوشته شده برای این بوده است که شعبه می‌خواست بگوید ما کاملاً دقت و رسیدگی کردیم ولی همانطور که شعبه باید حقوق عمومی رای دهندگان را حفظ کند البته باید حقوق یک نماینده را هم محترم بشمارد و بدون سبب نمی‌توان یک نفر نمایند را که در جریان انتخاب او هیچ اشکالی نیست رد نمود البته باید شعبه دقت‌های خودش را بکند بنابر این حسابش را برای آقای حاج اسدالله عرض می‌کنم در صورت انتخابات می‌نویسد در تمام حوزه‌ها (البته دو حوزه بیشتر نبوده اس یکی حوزه تویسرکان و دیگری حوزه ملایر چون در نهاوند انتخابات واقع نشد) ۳۶۱۴ ورقه تعرفه داده شده از این مقدار تعرفه که داده شده ۱۱۰ ورقه که از ۳۹۱۴ ورقه کم کنم ۳۸۰۴ ورقه باقی می‌ماند نه آن مقدار رای که جناب عالی فرمودید و چون انتخابات آنجا جمعی بود هر ورقه شامل دو رای می‌شود پس ما این عدد را مضاعف می‌کنیم یعنی ضرب در ۲ می‌کنیم ۳۸۰۴ را دو برابر کنم ۷۶۰۸ رای فردی حاصل می‌شود بر فرض اینکه در هر ورقه دو رای نوشنه شده باشد و حال آنکه ممکن است ورقه سفید هم داشته باشد و حال آنکه ممکن است ورقه سفید هم داشته باشد پس مجموع آرائی که بنابراین فرض عاید می‌شود ۷۶۰۸ رای باید باشد از این مقدار ۳۶۶۴ رای شامل حال آقای ناظم العلماء می‌شود بعد از ایشان ۳۱۰۲ رای شاسل حال آقای شیخ الاسلام می‌شود این را هم که با هم جمع کنیم تقریباً‌۷۰۰۰ رای می‌شود در صورت مجلس انتخابات غیر از این دو نفر اسامی دیگر نداشت مثلاً شخصی که در مرحله سوم است هشت صدو چند رای دارد همینطور یک عده اشخاصی که دارای رای هستند تا می‌رسد بکسی که یک رای دارد اسامی تمام آنها قید شده حالا وقتی که این آراء جزء را روی هم کلاً با آراء این دو نفر نماینده جمع کنم و آن آراء اولی را که خودمان حساب کرده بودیم از این مقدار کم می‌کنیم می بینیم ۱۹۵۰ رای زیاد می‌ماند سه مرتبه هم حساب شده که هیچ اختلافی نباشد حالا ما باید بصرف اینکه این عدد زیاد آمده بدون مدرک و دلیلی که صلاحیت انجمن مرکزی ما اعتماد او را سلب کند آیا باید فوراً ترتیب اثر بدهیم و بگوئیم این انتخابات غلط است (نه) غلط نیست این بود که خواستم برای حل این مقصود حتی الامکانیک راه قانونی پیدا کنیم سه طریق را در نظر گرفتیم طرق اول که طریق قانونی است این است که در هر جا که آراء در صند. وق زیاد باشد باید نشمرند و تطبیق بکنند با آن مقدار تعرفه که داده شده و اگر یک مقدار رای زیاد آمدباید آن آراء زیادی را از مجموع بردارند البته این مطلب را تصدیق می‌کنند که مقدارش هر چه باشد باید بردارند پنج تا سه باید بردارند پانزده تا باشد باید بردارند هر چه باشد باید بردارند قانون در اینجا بطور کلی می‌گوید هر مقدار که زیاد باشد باید برداشت آنهم از مجموع (البته این عده ۱۹۵۰ در نظر خیلی ممکن است بزرگ بیاید) ولی قانون نمی‌گوید که اگر خیلی زیاد آمد نباید برداشت می‌گوید هرچه زیاد آمده باید برداشت مگر مادامی که دلیل خارجی پیدا شود که در این کار اعمال دسیسه شده است و در این جا قرائنی هم برای اثبات این امر موجود نیست بلگه برعکس است پس ناچاریم برای اینکه بواقع برسیم اینطور فرض می‌کنیم که انجمن بعد از شمردن این آراء ۱۹۵۰ رای زیاد می‌آورد و البته چون اوراق یک رائی نبوده می‌بایستی نصف شود و نصف این اوراق باید برداشته شود چون این اوراق مشترک است بین آقای شیخ الاسلام و ناظم العلماء و دیگران و بطور حتم نمی‌توانیم بگوئیم فقط راجع به آراء ایشان است معهذا برای اینکه درست بواقع برسیم می‌بینم وقتی آراء تماماُ از آراء ایشان برداشته شود باز باقی مانده متجاوز از هزار شده و باز آرائیکه شخص سومی داشته هشت صد و خورده بوده زیادتر است این یک را بود که بنظر شعبه رسیه و تصور می‌کنم مطابق قانون هم باشد طریق دوم که در راپورت اظهار شده این است که ممکن است روی هر یک ورقه عوض دو اسم زیادتر نوشته شده باشد یعنی همانطور کهممکن است ورقه سفید بین اوراق باشد ممکن است دو اسم هم زیادتر نوشته شده باشد چنانکه این مسئله در تهران و در سایر جاها نیز دیده شده و معمول است به عده اشخاصی که باید منتخب شوند از صد رای ورقه می‌گیرند و می‌خوانند و مابقی را کان لم یکن فرض نموده و آنها را حذف می‌نمایند و باین جهت ممکن است تصور شود عوض اینکه رای دهندگان دو نفر را بنویسند سه یا چهار یا پنج نفر را نوشته‌اند و این مسئله هم عیب نیست چون خیال کرده است که پنج نفر را بنویسد و از بین انها هر دو نفری را انجمن بخواهد انتخاب کند باز ما برای ادراک واقع فرض می‌کنیم که این آراء زیادی ملحق به این اسم دو نفر باشند باز هم می‌بینیم که اکثریت با آنها است این دو طریق.. طرق سوم ـ که باز در راپورت قید شده است که گفتیم شاید حسابیکه در صورت مجلس انتخابات شده اشتباه در اصل مسئله شده باشد و شاید در تعداد تعرفه انجمن اشتباه کرده باشد به این جهت شعبه رای داد که توسط مقام ریاست از وزارت داخله تقاضا شود که امر بحکومت صادر کنند که اعضاء انجمن نظارت را حضر کند وبعد رجوع بدفاتر وصورت مجلس سابق بکند و ببیند آیا اشتباه در تعداد تعرفه و در عده آراء شده با خبر اینکه فرمودید می‌خواستید دفاتر را بخواهید این مسئله هم در شعبه مذاکره شد ولی شعبه رای داد که ابتدا به انجمن مراجعه شود بعد اگر چنانچه جوابهائی که از طرف انجمن مراجعه داده می‌شود کافی نبود و نتوانستیم مسئله را حل کنم آنوقت دفاتر را خواهیم خواست این مسئله پیش بینی شده بالاخره وزارت داخله به انجمن امر شد که ثانیاً انجمن را تشکیل بدهند و راجع به عده تعرفه و چیزهای دیگر رسیدگی کنید و جواب دهید بعد از ده یا هشت روز دیگر یک تلگرافی از حکومت آنجا بوزارت داخله رسید که در آنجا می‌نویسد هزار ورقه برای تویسرکان فرستاده شده اگر در صورت مجلس قید نشده این سهو از طرف انجمن شده والا هیچ تردیدی نیست که هزار تعرفه هم برای آنجا فرستاده شده با این سابقه که انجمن نظار تلگراف می‌کند که هزار ورقه تعرفه برای تویسرکان فرستاده شده و در صورت مجلس قید نشده اسن وقتی این نتیجه را با آن سابقه و ازدیاد آراء توام کنیم می‌بینیم عوض اینکه در صورت مجلس بنویسد ۴۹۱۴ تعرفه توزیع شده نوشته است ۳۹۱۴ تعرفه داده شده بنابراین فرض مسئله را اینطور حس می‌کنیم که هزار تعرفه به تویسرکان فرستاده شده وهزار ورقه رای هم برگشته هر ورقه هم دارای دو رای باشد می‌شود دو هزار این دو هزار هم آن آرء را تکافی می‌کند بالاخره برای اینکه شعبه بیشتر بواقع برسد این احتمالات را داده مسئله را این طور تعقیب نموده با این سابقه و اطلاعات اعتراضاتی راکه آقای حاج شیخ اسدالله کردد متأسفانه بنده وارد نمیدانم شعبه به اینطور رای خودش را داده است واین هم مدارک شعبه است معذالک آقایان هر طور صلاحمیدانند رفتار نمایند.

رئیس ـ آقای حاج آقا مخالف راپورت هستند؟

حاج آقا ـ خیر بنده مخالف نیستم.

رئیس ـ آقای آ سید یعقوب (اجازه).

آسید یعقوب ـ بنده موافقم.

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله ـ بنده نمی‌خواستم دیگر در این زمینه حرفی بزنم ولی فرمایشات آقای تدین که نسبت به بنده قدری خارج از نزاکت بود مرا مجبور کرد که دفاع بکنم (تدین خارج از نزاکت نبود) و آن این است که بنده نظریاتم از روی هیچ احساساتی نیست این مسئله را تکذیب می‌کنم بنده کمال ارادت را به آقایان نمایندگان ملایر دارم و آنها را مردمان صالحی میدانم به این نظر این فرمایش آقای تدین را جداً تکذیب می‌کنم و می‌گویم از روی هیچ احساسات شخصی نبوده فقط از روی جریان انتخابی بوده و توقع دارم پس از این درضمن فرمایشاتشان نسبت بسایر نمایندگان اینطور نفرمایند حال وارد می‌شوم در جریان انتخابات ـ آقا می‌فرمایند قانون حق داده است که انجمن نظار هر جا می‌خواهد انجمن جزء تعیین نکنند …

(تدین ـ تعیین بکند)

حاج شیخ اسدالله ـ اجازه میفرمائید مطلب خود را تمام کنم بنده عرض کردم انجمن جزء در نهاوند تشکیل یشده شما میفرمائید انجمن مرکزی باید در محلهائی که در قانون ذکر شده تشکیل انجمن جزء بدهد و اگر تعیین نکرد باید از روی یک دلایل و اسنادی باشد انجمن مرکزی حق ندارد حقوق ملت را ضایع کند این است که قانون انتخابات وقتی که انجمن مرکزی حق می‌دهد که انجمن جزء تشکیل کند نسبت بنقاطی است که در جدول قانون انتخابات ذکر نشده در اینصورت اهالی حق شکایت دارند.. برای چه؟ برای اینکه فرضاً اگر انجمن مرکزی قصور و تقصیری کرده باشد و حقوق ملت را ضایع کرده باشد مجلس باید آن نظریات را رد کرده و رای به تجدید یا تکمیل آن انتخاب بدهد. چون این فرمایشات آقای تدین یک سابقه می‌شود که شاید در مجلس بماند لذا بنده تکذیب کرده و این حق را نمی‌توانم به انجمن مرکزی بدهم که حق یک جمعی را ضایع کند و انجمن جزء در هر جا که میل ندارد تعیین نکند خیر. می‌گویم انجمن نظارت مرکزی این حق را ندارد و باید در تمام نقاطیکه در جدول قانون انتخابات معین شده است انجمن مرکزی تشکیل بدهد و اگر نداد باید دلائلش را بگوید نه این است که بگوید من صلاح ندانستم تشکیل ندادم.. حالا وارد می‌شویم در فرمایشات دیگرشان می‌فرمایند از ملایر یک نفر نمایند به نهاوند فرستاده شده است در حالتیکه نهاوند تخلیه شد و خالی از سکنه بوده و اعلان را بدر و دیوار الصاق کرده‌اند بنده تعجب می‌کنم؟ برای چه اعلان را بدر و دیوار بیایند رای بدهند و یا اینکه تصدیق می‌کنند که نهاوند خالی از سکنه بوده بفرمایش خودشان در این شهر یا قصبه خالی از سکنه اعلان بدیوار چسبانیده‌اند که (آقای دیوار بیا رای بده) دیوار کجا می‌تواند رای بدهد؟ این است که بنده عرض می‌کنم انجمن نظارت مرکزی حق نهاوندی را تضییع کرده و به این شدت نمی‌خواستم عرض کنم حقوق نهاوندی را باطل کرده و آنان را محروم از حق انتخاب نموده است و مدتی راکه برای اخذ اوراق تعرفه معین کرده است مقارن با اوقاتی بوده که اصلاً اهالی در شهر نبوده بلکه فرای و متواری بوده‌اند خودشان تصدیق می‌کنند که الوایه آنجا تهاجم کرده و ناخوشی مسری در آنجا شدت داشته و شهر تخلیه شده بوده است و راجع به آراء هم تصدیق می‌فرمایند سه مرتبه حساب کردیم ۱۹۵۰ رای زیاد آمده است و خیلی تشکر می‌کنم از اینکه حسابشان تصحیح بوده دیگر اینکه می‌فرمایند این ۱۹۵۰ رائی که زیاد آمده ممکن است انجمن نظار در صورت مجلس عده تعرفه را اشتباهاً نوشته باشند اگر این احتمال را می‌دهند پس خوب است احتمال بدهند که انجمن نظار در صورت مجلس اسم آقایان را هم اشتباه نوشته باشند مثلاً ممکن است بگویند شیخ حسینعلی انتخاب شده از کجا می‌گویند که صدر الاسلام یا ناظم العلما انتخاب شده‌اند این صورت مجلس است که نوشته و فرستاده‌اند ماباید از روی این صورت مجلس اظهار عقیده کنیم اگر این احتمالی را که ایشان می‌فرمایند بدهیم چطور ممکن است احتمال بصحت چنین انتخاباتی را بدهیم دیگر اینکه می‌فرمایند باید در اوراقی که داده‌اند اسم دو نفر نماینده را که نوشته باشند و احتمال دارد زیادتر از دو نفر نوشته شده باشند و انجمن نظار نفهمیده باشند و آراء آنها را باطل نکرد ه باشد و در صورت مجلس هم ذکر آنها را نکرده است.. اگر انجمن نظار اینقدر بی اطلاع و بی مشعر بوده چطور به چنین انجمن نظاری می‌توانیم اطمینان داشته باشیم انجمن که اطلاع از قانون نداشته باشد و آرائی را که باید باطل شود باطل نکرده باشد تو نوشته باشد آنوقت بنده چطور این عمل آنها را صحیح بدانم و به این انتخاب بدهم این است که بنده این انتخاب را صحیح نمیدانم و باید تجدید بشود تا آنکه نماینده حقیقی ملت معلوم شود.

تدین ـ بنده مجبور هست در جواب آقای حاجشیخ اسدالله مختصر عرضی کنم یک چیزهائی را می‌فرمایند که بنده تصدیق کنم (و بنده هم در مقابل عرض می‌کنم که تکذیب می‌کنم) بنده عرض کردم فرمایشات شما از روی احساسات است نه مقصودم این بود غرض شخصی دارم شما چرا اینطور تعبیر میفرمائید؟ خوب است بدوا توضیح بخواهید و اگر عقیده بنده بر سرکاز معلوم نشده آن وقت حق اعتراض داری بنده مقصودم این بود که رعایت نزاکت را کرده باشم و نخواستم بگویم فرمایشات شما از روی منطق و دلیل نبود حالا این احساسات را هرچه می‌خواهید تعبیر کنید؟ بنده عرض کردم مطابق قانون انجمن نظارت مرکزی حق دارد که در هر جا صلاح بداند انجمن جزء تشکیل دهد شما چرا مفهوم مخالفش را گرفتید (در هر جا که صلاح نداند می‌تواند تشکیل ندهد) بنده ماده قانون را دو مرتبه تکرار کرده و عرض کردم ماده قانون می‌گوید انجمن نظارت مرکزی حق دارد در هر جائی که بخواهد انجمن جزء دائر کند و در اینجا صلاح ندانسته بواسطه یک پیش آمدهائیکه تصور میکرده شاید موفق به این کار نشود و در ضمن برای اینکه اهالی نهاوند هم شرکت کنند نماینده بآنجا فرستاده و اهالی را دعوت کرده می‌فرمایند بنده گفته‌ام بدیوارهای خالی از مکنه اعلان کرده‌اند بنده عرض کرم که متظلمین و متشکیان این حرف را گفته‌اند و این را هم که عرض کردم برای اثبات این قضیه بوده که در آن موقع نهاوندی‌ها بواسطه دو یش آمد بعضی فرار کرده و برخی نیز دچار وحشت و اضطراب بوده‌اند یکی بواسطه پیش آمد داخلی که عبرت بوده است از یک مرض مسری که بعقیده خود نهاوندیها و با بوده و دیگر بواسطه زد و خوردهای خارج نهاوند که بین نظر علیخان و مهر علیخان واقع شده بود این دو مسئله موجب شده است آنهائیکه توانائی داشته‌اند فرار اختیار کرده و آنهائیکه توانائی نداشته‌اند از ای قضایا متوحش بوده و در نتیجه نتوانسته‌اند شرکت در انتخابات کنند اما اینکه می‌فرمایند انجمن در اینجا عمداَ خطا کرده و حق نهاوندی‌ها را از بین برده است و تضییع کرده بنده انجمن را بیغرض می دانم و نمی‌توانم بدون دلیل قطعی نسبت این قضایا را بیک انجمنی بدهم آن هم بانجمنی که طرف اعتماد حکومت بوده و موافق قانون تشکیل شده است مادامیکه یک دلیل قطعی بر خلاف صلاحیت انجمن مرکزی بدست نیاید و مادامیکه دلیل قطعی اقامه نشود بر اینکه انجمن اعمال غرض کرده و عمدا با فراهم بودن مقتضیات نهاوند را از حقشان محروم کرده است بنده نمی‌توانم این نسبتها را بآنها بدهم در کجای قانون و در کدام محکمه می‌شود یک جماعتی را مجروح کرده و بدون یک دلیل قطعی نسبت خطای عمدی بآنها داد انجمن بحکم قانون از معتمدین محل تشکیل و مادامیکه ادله بر نفی صلاحیتش اقامه نشده و خلاف امانت از او مشاهده نگشته بصلاحیت خود باقی است بله؟ بنده تاسف دارم که سکنه نهاوند متاسفانه در چند دوره انتخاب از این حق محروم ماند اند این تاسف را دارم ولی در این دوره اخیر موافق بیاناتیکه خود متشکیان می‌کنند و از طرف انجمن نظار هم اظهار می‌شود مانع مداخله و شرکت آنها در امر انتخابات فقط دو حادثه داخلی و خارجی بوده و ابدا مربوط بانجمن نیست بنابراین عرض می‌کنم بدون یک دلائل و فلسفه‌های قطعی نمی‌توان انجمن را مجروح کرد ضمناً یک جمله هائی هم فرمودند که بنده تکذیب می‌کنم.

رئیس ـ مجلس مذاکرات را کافی می داند؟

(گفتند کافی است)

رای می‌گیریم بنمایندگی آقای ناظم العلماء

آقایانیکه نمایندگی ایشان را تصویب می‌کنند قیام نمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد

رای می‌گیریم بنمایندگی آقای شیخ الاسلام

آقایانیکه نمایندگی ایشان را تصویب می‌کنند قیام نمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد

راپورتی است راجع بآقای آقا شیخ ابراهیم زنجانی آقای عمادالسلطنه مخالف بودند.

عمادالسلطنه ـ مخالفت بنده با اعتبار نامه آقای زنجانی از حیث جریان نتخابات و از حیث صلاحیت ایشان نبود بلکه خدمات ایشان را در مشروطه و معارف بنده خوب میدانم و عقیده‌ام این است که همیشه از طرف مجلس شورای ملی باید خدماتشان قدر دانی بشود لکن از حیث سن ایشان البته شاید بعضی‌ها مسبوق باشند مذاکراتی جریان دارد و برای بنده هم اسباب شبهه شده بود این است که مخالفت بنده هم اسباب شبهه شده بود این است که مخالفت بنده راجع به تعیین سن ایشان بود والا راجع بیک نمایند محترمی مثل ایشان ابدا مخالفت نمی‌کردم این جهت بعضی تحقیقات از خارج کردم و نمی‌خواهم طرف را معلوم کنم این است که از خود ایشان سؤال می‌کنم اگر یک مدرکی برای تعیین سن خودشان دارند بفرمایند و البته بعد از این که معلوم شد اول کسیکه صحت نمایندگی ایشان را تصدیق خواهد کرد خود بنده خواهم بود.

آقاشیخ ابراهیم زنجانی ـ اولاً اهل ولایت بنده بهتر از همه کس از سن من مطلع هستند انجمن نظار سن بنده را معین و تصدیق کرده و باضافه تعرفه وزارت معارف و ورقه هویت در اینجا موجود است و علاوه بر این تاریخ تولدم را نوشته‌ام تولد بنده در ۱۲۷۲ در روز عید قربان بوده و بهمین جهت ابراهیم نام دارم و حالا شصت و هفت سال دارم چطور می‌شود یک مرتبه ده سال اشتباه بکند.

رئیس ـ دیگر اعتراضی نیست

(گفته شد خیر)

پس رای می‌گیریم به نمایندگی آقای آقا شیخ ابراهیم زنجانی

آقایانیکه نمایندگی ایشان را تصویب می‌کنند قیام نمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد

راپورتی است راجع بوکالت آقای اقبال السلطان از کردستان

(آقای جلیل الملک راپورت مزبور را بمضمون ذیل قرائت نمودند)

شعبه سوم بدوسیه و صورت مجلس انتخابات سقز و بانه و توابع رسیدگی نموده و راپورت آن را ذیلاً بعرض میرساند. انجمن مرکزی سقز پس از نشر اعلان از دوم صفر ۱۳۳۹ تا ۱۵ در سقز بتوزیع تعرفه شانزدهم تا بیست و سوم باخذ آراء پرداخته و در بلوکات بانه و تیلکوه و خور خوره نیز انجمنهای جزء تشکیل داده و در ۲۷و ۲۸ ربیع الاول کلیه آراء ماخوذه را استخراج نموده و انتخاب شاهزاده اقبال السلطان رئیس گمرک کردستان را باکثریت ۲۸۲۴ از ۶۴۱۴ رای اعلان کرده است و پس از انقضای مدت قانونی و نرسیدن شکایت صورتمجلس و اعتبارنامه مشارالیه را نزد حکمران کردستان فرستاد و حکمران معزی الیه صورت مجلس را بوزارت داخله ارسال و اعتبارنامه را بخود اقبال السلطان سپرده است بنابر مراتب معروضه چون انتخاب شاهزاده اقبال السلطان نقص قانونی نداشته و در این مدت به هیچ وجه شکایتی هم نرسیده است لذا شعبه سوم صحت نمایندگی ایشان را از حوزه انتخابیه سقز و بانه و توابع آن تصدیق می‌نماید.

رئیس ـ نسبت بنمایندگی آقای اقبال السلطان مخالفی هست

(اظهاری نشد)

پس رای می‌گریم

آقایانیکه نمایندگی آقای اقبال السلطان را تصویب می‌کنند قیام نمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد راپورتی است راجع بآقای سردار اقبال قرائت می‌شود.

(آقای تدین راپورت مزبور را بمضمون ذیل قرائت نمودند)

شعبه دوم بدوسیه انتخابات بهبهان و کهکیلویه بدقت رسیدگی نموده و برای استحضار مجلس شورای ملی عرض می‌نماید که انجمن نظارت مرکزی انتخابات در بهبهان در شهر جمادی الثانیه ۱۳۳۹ موافق قانون تشکیل و در پنج نفطه دیگر از قبیل کهکیلویه و غیره پنج انجمن جزء دائر ساخته و در تمام نقاط مزبوره موازی ۳۹۴۴ ورقه تعرفه توزیع و از این مقدار موازی ۲۶۵۹ ورقه تعرفه با اوراق رای برگشته و آقای سردار اقبال بختیاری باکثریت ۱۷۲۲ رای از کل آراء واصله بوکالت دارالشورای ملی انتخاب شده است انجمن مرکزی پس از خاتمه استخراج آراء مدت یک هفته برای وصول واصفای شکایات منتظر و اصلاً شکایتی نرسیده لهذا خاتمه انتخابات را اعلان و اعتبار نامه باسم آقای سردار اقبال صادر نموده است. شعبه دوم جریان انتخابات بهبهان و کهکیلویه را موافق قانون دانسته و چون در ظرف ماه اول افتتاح مجلس هم شکایاتی نرسیده لهذا صحت انتخاب سردار اقبال بختیاری را از حوزه انتخابیه مزبوره تصدیق می‌نماید.

رئیس ـ راجع بوکالت آقای سردار اقبال از بهبهان اعتراضی هست

(اظهار نشد)

رای می‌گیریم بنمایندگی آقای سردار اقبال آقایانی که نمایندگی ایشان را تصدیق می‌کنند قیام نمایند

(اکثر قیام نمودند)

تصویب شد

(اگر خالفی نباشد ده دقیقه تنفس داده شود)

در این وقت آقایان نمایندگان برای تنفس از مجلس خارج و پس از ده دقیقه جلسه در تحت ریاست آقای مدرس نایب رئیس تشکیل گردید.

نایب رئیس ـ باید شروع کرد بانتخاب رئیس دائمی.

فتح الدوله ـ به بنده ورق نداده‌اند

نایب زئیس ـ نظر باینکه اعتبارنماه شما نگذشته است نباید ورقه داده شود.

سردار معظم ـ کسانی نمی‌توانند رای بدهند که بر حسب رای مجلس عقب افتاده باشد آقای فتح الدوله حق دارند رای بدهند اما آقای دست غیب آقای معتمد السلطنه آقای تنکابنی حق ندارند شرکت بکنند ولی آقای فتح الدوله حق دارند در این موقع وراق آراء توزیع و اخذ آراء بعمل آمده و آقای مستشار السلطنه شروع به مهره‌های تفتیشیه و اوراق آراء نموده و هر یک شصت و پنج عدد بود)

سردار معظم ـ سه نفر به قرعه باید تعیین شود و استخراج آراء نمایند.

آقای مستشارالسلطنه شروع باستقرع نموده آقای بیان الدوله و آقای آقا میرزا هاشم آشتیانی و آقای رکن الملک بحکم قرعه تعیین و پس از استخراج آراء..

آقای مؤتمن الملک به اتفاق ۶۵ رای به سمت ریاست دائمی معین شدند (از طرف بعضی نمایندگان تبریک گفته شد)

نایب رئیس ـ چون وقت گذشته است تعیین سایر هیئت رئیسه بماند برای جلسه بعد حالا اگر آقایان صلاح میدانند روز یک شنبه باشد.

سردار معظم ـ یکشنبه علت تاخیر بیک شنبه چیست آقایانیکه می‌خواهند تبادل آراء بکنند قبول زحمت بفرمایند و بعوض اینکه وقت مملکت را تاخیر بیاندازند وقت خود را تلف بکنند چون بر حسب معمول جلسه باید روز شنبه تشکیل شود آقایانیکه دستجاتی دارند و می‌خواهند تبادل افکار کنند امروز عصر و فردا را وقت خواهند داشت باین جهت علت تاخیر جلسه را بروز یکشنبه نمی‌فهمم.

نایب رئیس ـ آقای آقاسید یعقوب (اجازه نطق)

آقای آقاسید یعقول ـ آقای سردار معظم با این فرمایشی که فرمودند تصدیق می‌فرمایند که چون مسئله تعیین هیئت رئیسه دائمی خیلی قابل اهمیت ات و اگر آقایان نمایندگان از روی مشورت و توافق آراء همانطور که موفق بانتخاب رئیس دائمی شدند سایر هیئت رئیسه را نیز معین فرمایند بهتر است و البته مجلس و مملکت اموزش شش سال تعطیل بوده از تاخیر یک روز تضییع نخواهد شد.

نایب رئیس ـ یکشنبه گمان می‌کنم بنده از اینکه تشکیل جلسه را به یکشنبه عرض کرده‌ام محقق بوده‌ام.

سردار معظم ـ اولا چون تعیین جلسه با خود مجلس است بنابراین تصمیمات ریاست در تعیین آن کافی نیست ثانیاً بیاناتی که آقای آقاسید یعقوب کردند اصولاً شاید کافی نباشد بالاخره بنده (با وجود اینکه میدانم مغلوب اکثر خواهم بود) اظهارات خود را صحیح دانسته و عرض می‌کنم که در یک همچو مذاکره کوچک (یعنی توافق نظر بین دو دسته در مجلس برای انتخاب هیئت رئیسه) اگر بیش از چهل و هشت ساعت وقت لازم باشد بهمین فلسفه و منطق لازم می‌آید که برای مسائل واجب تر قائل به ششماه وقت بشویم و اگر برای انتخاب دو نفر نایب رئیس و چهار نفر منشی (که قبلاً شاید همه میدانند کیست) از امروز تا صبح شنبه برای تبادل افکار کافی نباشد تصور نمی‌کنم که این مملکت در دوره دو ساله مجلس شورای ملی بتواند قادر باخذ تصمیمات خیلی سریعی بشود از همین نقطه نظر است که بنده هیچ علتی نمی‌بینم که مجلس در روز شنبه که روز عادی جلساتش می‌باشد تشکیل گردد ولی بالاخره یقین دارم که عقیده من مغلوب آراء اکثریت خواهد شد.

نایب رئیس ـ مذاکرات کافی نیست؟

آقای نصرت الدوله پیشنهاد کردند که جلسه روز یکشنبه تشکیل شود.

آقاسید یعقوب ـ اجازه میفرایند.

نایب رئیس ـ گفتند مذاکرات کافی است.

کسانیکه با پیشنهاد شاهزاده نصرت الدوله موافقند قیام نمایند

(اکثر قیام نمودند)

نایب رئیس ـ تصویب شد جلسه روز یکشنبه سه ساعت قبل از ظهر خواهد بود.

مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد

رئیس مجلس شورای ملی ـ مؤتمن المک