مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ اسفند ۱۳۳۴ نشست ۲۲۲

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۴۶ توسط Bijan (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ اسقند ۱۳۳۴ نشست ۲۲۲

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره

شنبه ماه ۱۳۳۴

سال یازدهم

شماره مسلسل

دوره هجدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۱۸

جلسه: ۲۲۲

صورت مشروح مذاکرات مجلس صبح روز پنجشنبه ۲۴ اسفندماه ۱۳۳۴

فهرست مطالب:

۱- تصویب صورت مجلس

۲- بیانات آقای اردلان (نایب رئیس) به مناسبت روز ۲۴ اسفند

۳- بقیهٔ مذاکره در لایحه بودجه کل کشور

۴- تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه

مجلس دو ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای اردلان (نایب رئیس) تشکیل گردید.

۱- تصویب صورت مجلس.

نایب رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد):

غائبین با اجازه- آقایان: دکتر جزایری، تفضلی، میراشرافی، فرود، رضائی، ثقةالاسلامی، صدقی، عبدالرحمن فرامرزی، نصیری، قریشی، پناهی، یدالله ابراهیمی، گیو، مصطفی ذوالفقاری، جلیل‌وند، یارافشار، عباسی، کی‌نژاد، سنندجی، مکرم، اورنگ، بزرگ ابراهیمی، امامی خوئی، پیراسته، شادمان، کیکاوسی، دکتر بینا، دولتشاهی.

غائبین بی‌اجازه- آقایان: قوامی، عرب شیبانی، خزیمه علم، درخشش، مهندس شاهرخ شاهی، امید سالار، نقابت، دکتر حمزوی، دکتر پیرنیا، مهندس ظفر، مهندس جفرودی، دکتر عمید، کاشانیان، سرمد، امیرتیمور کلالی.

دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه- آقایان: دکتر مشیرفاطمی، دکتر شاهکار، دکتر عدل، فرید اراکی.

دیرآمده و زودرفته بی‌اجازه آقای محمودی.

نایب رئیس- نسبت به صورت مجلس اعتراضی نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس جلسات ۲۱۷ و ۲۱۸ تصویب شد.

۲- بیانات آقای اردلان (نایب رئیس) به مناسبت روز ۲۴ اسفند.

نایب رئیس- امروز بیست و چهارم اسفند مصادف با مولود شخص بزرگی است که به مناسبت اهمیت روز با اجازه آقایان نمایندگان محترم مختصری به عرض می‌رسانم (صحیح است) اعلیحضرت فقید کبیر رضاشاه کبیر شخصی بود که به واسطه به وجود آمدن آن مرحوم فقید کبیر ایران دارای ترقیات عمده‌ای گردید (صحیح است) نسبت به هر قسمت از شئون کشور که توجه شود در دوره سلطنت اعلیحضرت شاهنشاه فقید کبیر ما ترقیاتی داریم (صحیح است) نسبت به فرهنگ کشور، دانشگاه و دبیرستان‌ها و دبستان‌ها در ایران ساخته شده و تأسیسات فرهنگی ما بر اساس متینی گذاشته شد (صحیح است) ارتش شاهنشاهی ایران که قبلاً اسمی بود به وجود آمد و به واسطه عزم راسخ آن شاهنشاه تا امروز دارای افسران رشید و با علمی هستیم که می‌توانیم ارتش ایران را جزء ارتش‌های ممالک متمدنه و مترقی دنیا به شمار بیاوریم (صحیح است) نسبت به ساختمان‌های مهم کشور راه‌ها، پل‌ها، راه‌آهن، در هر قسمت که ما تعمق کنیم می‌بینیم ترقیات عمده محیرالعقولی در ایران به وجود آمده است (صحیح است) پس به پاس خدمات آن مرحوم از نمایندگان محترم تمنی می‌کنم که یک دقیقه سکوت کرده به احترام برخیزند (در این هنگام حاضرین مجلس برای احترام برخاسته یک دقیقه سکوت کردند).

خوشبختانه اگر چنان شاهنشاه عظیم‌الشأنی را از دست دادیم وجود شاهنشاه جوان‌بخت اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی موجب افتخار و سربلندی عموم ایرانیان است (صحیح است) اعلیحضرت همایون شاهنشاهی همان رویه پدر بزرگوار تاجدار خودشان را تعقیب فرمودند و از خداوند می‌خواهیم که سال‌های سال بر مسند و اریکه سلطنت جلوس فرموده ملت ایران در رفاه وآسایش راه ترقی را بپیماید. (انشاءالله)

عرض کوچکی هم داشتم و آن این بود که در این مسافرت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که دو نفر از نمایندگان ملتزم رکاب بودند آقای دکتر پیرنیا می‌خواستند اظهاراتی بکنند ولی چون بودجه مطرح است بنده خواستم بعد از این که کار بودجه ختم شد آن وقت ایشان اظهارات خودشان را در باره مسافرت خواهند فرمود.

۳- بقیه مذاکره در لایحه بودجه کل کشور.

نایب رئیس- آقای مخبر دنباله بیانات‌شان را بفرمایند.

مخبر کمیسیون بودجه (محمدعلی مسعودی)- جناب آقای حائری‌زاده تشریف ندارند، چند موضوع دیگر بود که در این تبصره‌ها ایراد کردند و توضیح خواستند که بنده حالا توضیحش را در این‌جا به عرض آقایان نمایندگان می‌رسانم که در صورت جلسه منعکس می‌شود و آقایان توجه خواهند کرد یکی موضوع تبصره یازده بود که تعجب کرده بودند چرا به وزارت راه اجازه داده شده است که ششصد هزار ریال بهای اوراق قرضه ملی را که در صندوق اداره حسابداری ساختمان راه‌آهن توضیع شده بود و سرقت شده بود چرا دولت آورده در بودجه گذاشته است و به صاحب اصلی‌اش پرداخته است. داستان این بوده است که در سال ۱۳۳۱ موقعی که ساختمان راه‌آهن میانه تبریز در دست اقدام بوده است دو شرکت مقاطعه کار که مباشر این کار بودند به عنوان سپرده معادل ۰۰۰/ ۶۰۰ ریال اوراق قرضه ملی را در صندوق اداره ساختمان تودیع می‌کنند در اواخر سال ۱۳۳۱ این اوراق مفقود می‌شود و البته متصدیان امر و مستخدمین که مسئول این کار بوده‌اند همه از کار برکنار می‌شوند و هر چه هم تا به حال تحقیق کرده‌اند به وسیله اداره شهربانی و اداره آگاهی و کارآگاهی توفیق پیدا نکرده‌اند که دزد آن را پیدا بکنند ولی کسی که این پول را داده است به اداره راه‌آهن و بایستی پولش برمی‌گشت و چون اوراق قرضه ملی معتبر بوده است این را وزارت راه در بودجه گذاشته است که به صاحبش که حقش است بپردازد بنابراین هیچ ایرادی به این کار وارد نیست ایراد دیگر ایشان راجع به واگذاری زمین به طور رایگان به انجمن ایران و آمریکا که فرمودند هیچ فرقی ندارد برای ما تمام انجمن‌های فرهنگی یکی است اگر برای یکی مزایایی قایل می‌شوید برای دیگران هم همین کار را بکنید، این‌که البته همان طور که ایشان اشاره کردند ما با تمام کشورها روابط دوستی داریم و دلمان می‌خواهد که واقعاً هم با همه روزبه‌روز صمیمی‌تر باشیم و هیچ کدام هم برای ما از نظر اصولی فرقی ندارند ولی یک ملت و مملکتی که در بحرانی‌ترین مواقع، موقعی که مملکت ما را به سقوط می‌کشاندند این‌ها آمدند و به ما کمک کردند و بعد هم این کمک را ادامه دادند خیال نمی‌کنم دادن چند هزار متر زمین به طور رایگان از طرف شهرداری در مقابل آن کمک‌ها زیاد مهم باشد (صحیح است) و خیال می‌کنم آقایان به طور قطع و یقین همه موافق باشند کسانی که در روزگاران بدبختی به ما کمک‌های بسیار ذی‌قیمتی کرده‌اند ما از یک کمک جزیی مضایقه نکنیم به خصوص این که ایرانی‌ها یک سنتی دارند که هر نیکی رادر مقابلش جواب می‌دهند و این هم واقعاً در مقابل این اقداماتی که ملت و دولت آمریکا در مواقع سخت و دشوار به ما کمک کردند یک چیز جزیی است (صفاری- مبلغی خودشان خرج ساختمان خواهند کرد) بلی این بنا را این‌جا می‌سازند خرج هم به عهده خودشان است و این‌جا می‌ماند نمی‌توانند بکنند ببرند، مورد دیگر که بنده باید جواب عرض کنم فرمودند عوایدی برای هواپیمایی کشوری در بودجه ذکر شده و این عایدات چیست و معتقدشان این بود که به این قبیل بنگاه‌ها در تمام کشورها از طرف دولت کمک خرج داده می‌شود برای مرمت وضعیت‌شان و این‌جا یک عایدی بارش کرده‌اید این بود که توضیح خواستند بنده باید عرض کنم به طوری که جناب آقای حائری‌زاده اطلاع دارند هواپیماهای خارجی وقتی به ایران می‌آیند برای توقف‌شان در فرودگاه‌های ما یک عوارضی می‌دهند این مرسوم است در تمام کشورها که هواپیماهای خارجی به هر فرودگاهی که می‌رود مطابق تعرفه یک حقوقی از آنان می‌گیرند به عنوان عوارض البته این تعرفه هم بین‌المللی است و این عادیات را بالطبع باید در بودجه کل مملکتی گذاشت چنان که خودشان هم می‌فرمودند هر عایدی که در بودجه مملکتی می‌آید باید جمعاً و خرجاً در بودجه مملکتی گذاشته شود و هر چه که در بودجه گذاشته نشده است ایراد فرمودند بنابراین من خواستم روشن باشند که این یک عایدی است که تحصیل می‌شود و بایستی در بودجه مملکتی گذاشته شود جناب آقای حائری‌زاده بنده خیال می‌کنم با این توضیحاتی که دادم روشن شدید که واقعاً کمیسیون بودجه، بودجه را سرسری تلقی نکرده و با دقت تمام ماده واحده و تبصره‌ها و همچنین دو جدول دخل وخرج را مورد مطالعه قرار داده و با اصلاحات لازم تقدیم مجلس کرده است بنده البته نمی‌خواهم از اعضای کمیسیون بودجه این‌جا تقدیر بکنم چون این خودستایی می‌شود، ولی بایستی به عرض آقایان برسانم که برای اولین دفعه در تاریخ مشروطیت ایران مجلس یک مأموریتی داد به کمیسیون بودجه و در سال گذشته تمام بودجه جزء وزارتخانه را کمیسیون بودجه مورد دقت‏ و مطالعه و تصویب قرار داد و بنده خیال می‌کنم هیچ کمیسیونی به اندازه کمیسیون بودجه جلساتش این قدر زیاد نبوده و منظم نبوده و زحمت نکشیده باشد و البته این علتش این بود که کارش فوق‌العاده زیادتر از سایر کمیسیون‌ها بود بنابراین می‌خواستم عرض کنم بودجه‌ای که در سال ۳۴ به کمیسیون بودجه داده شده با کمال دقت رسیدگی شده و به علاوه بودجه خیالی و واهی نیست و بنده خیلی خوشحالم که جناب آقای حائری‌زاده ضمن بیانات‌شان فرمودند که آقای فروهر یک مرد مطلع و واردی هستند و اظهار امیدواری کردند که اگر نظیر ایشان در رأس کارها باشد امید اصلاحی می‌رود والا باز از این بودجه‌ها باید داشته باشیم بنده هم معتقد به حرف ایشان بوده‌ام و هستم برای این که آقای فروهر در کمیسیون با این که پانزده روز بیشتر نبود که وزیردارایی بودند روی مواد توضیح که می‌خواستم با یک مطالعه دقیق و روشنی جواب می‌دادند و مطالبی هم که به نظر ما صحیح نبود، ایشان فوراً قانع می‌شدند و تعدیل می‌کردیم و بنده امیدوارم که ایشان در رأس وزارت دارایی باشند و در سال آینده بودجه‌ای که می‌دهند یک بودجه متعادل صحیحی باشد که نظر جناب‌عالی هم تأمین شده باشد. در هر حال بنده می‌خواهم عرض بکنم ما در کمیسیون بودجه خودمان هم همین اعتقاد را داشتیم که بودجه بایستی متعادل به مجلس داده شود و در آن‌جا گفتیم که ما امیدواریم که در آینده برای کسر بودجه از محل قرضه و نوع آن دولت استفاده نکند و با شروع شدن کارهای تولیدی از طرف سازمان برنامه امید می‌رود که به طور قطع و یقین بودجه سال آینده به این صورت نباشد. مطلبی جناب آقای حائری‌زاده فرمودند که چون در کمیسیون بودجه هم مطرح شد راجع به سازمان برنامه که فرمودند که دولت پول نفت را در اختیار یک نفر گذاشته این یک نفر هم دیکتاتور است و هر کار دلش می‌خواهد می‌کند (حائری زاده- حقیقتاً هم همین است که عرض کردم) بنده می‌خواستم عرض کنم که موضوع قانون سازمان برنامه یک قانونی است که به تصویب مجلسین رسیده و خود ما رأی داده‌ایم و یک قانون خاصی داشته، کسی سرخود بدون اختیار مجلس نمی‌تواند کاری بکند ما نباید بی‌خود یک نسبتی به یک نفر بدهیم که اصلاً این قدرت درش نمی‌تواند وجود داشته باشد یک قانونی است که ما گذرانده‌ایم از دو مجلس گذشته، طبق این قانون خاص دو کمیسیون به کارهای سازمان برنامه و بودجه‌های جزئش رسیدگی می‌کنند و این دو کمیسیون یکی‌اش منتخب مجلس شورای ملی است یکی‌اش منتخب مجلس سنا و بودجه‌های جزء را بایستی مدیر عامل سازمان برنامه بیاورد در این کمیسیون‌ها و به تصویب برساند و این نشان می‌دهد که ایشان نه دیکتاتور است نه پولی در اختیار خودش می‌تواند بگیرد و نه می‌تواند دیکتاتور باشد، در هر حال غیر از این دو کمیسیون که رسیدگی به این کار می‌کنند یک هیئت نظارتی از طرف مجلس شورای ملی و یک شورای‌عالی هست که کارهای ایشان را کنترل می‌کنند البته ممکن است چون آقای ابتهاج گرفتاری‌اش زیاد است و مرد فعالی هم هست زیاد نرسد که با تمام اشخاص تماس بگیرد و این موجب یک دلخوری‌های شخصی بشود ولی ما نباید دلخوری‌های شخصی را به حساب کار مملکت بگذاریم و افرادی که واقعاً صلاحیت‌شان محرز شده ما نبایستی آن‌ها را بی‌خود و بی‌جهت آلوده بکنیم بنده هیچ دوستی خصوصی با ایشان ندارم ولی می‌بینم که ایشان یک مردی است که مشغول کار است و فعالیت هم می‌کند و امیدواریم توفیق پیدا بکند و تا خلافش ثابت نشود بنده حاضر نیستم خودم بیایم نسبتی به ایشان بدهم. یک نکته‌ای هم می‌خواستم تذکراً عرض بکنم که توجه جناب آقای وزیر دارایی هم جلب بشود که در این بودجه کلمه‌ای از قلم افتاده در چاپخانه‌ها در قسمت وزارت راه در ردیف ۳۰ اعتبار راه‌سازی و ساختمان و تعمیر و نگاهداری راه‌ها و ساختمان در این‌جا افتاده است، خواستم توجه آقایان را جلب کنم این ساختمان در چاپخانه افتاده و در اصلی که بنده امضا کرده‌ام این کلمه بوده است و در چاپخانه افتاده است خواستم که آقایان توجه داشته باشند (شوشتری- الان اضافه کنید) اضافه کردم اصلاح کردم خواستم تذکر بدهم که دیگر محتاج به تذکر بعدی نشود این بود عرایض بنده.

نایب رئیس- آقای خلعتبری.

ارسلان خلعتبری- پارسال بودجه کشور فرانسه مطرح بود آقایان در روزنامه‌ها خواندید که یک جلسه بیست و چهار ساعته تشکیل شد و در تمام مدت بیست و چهار ساعت وکلای مجلس شرکت کردند و اظهارات خودشان را کردند و به بودجه رأی دادند یعنی آخرین جلسه‌اش ۲۴ ساعت بود بنده معتقدم که تصویب بودجه وقتی به عهده مجلس است وکلایی که تصویب می‌کنند پولی باید به مصرف معینی برسد باید نظریات خودشان را راجع به هر وزارتخانه به هر نحوی و هر دستگاهی که آن پول باید به مصرف برسد بگویند تا آن دستگاه‌ها بدانند که وکلای مردم چه می‌کنند از ما تذکر دادن است مردم اشتباه می‌کنند گمان می‌کنند که اجراء هم با وکیل است، وکیل اگر تذکر داد و دولت اجرا نکرد وکیل وظیفه خودش را انجام داده است، بنابراین بنده می‌خواهم از آقایان تقاضا کنم من که آمدم پشت تریبون حتی‌المقدور سعی می‌کنم که خلاصه مطالبم را عرض بکنم ولی آقایان اجازه بدهند و اصرار کنند که اشخاص دیگری هم بیایند برای حفظ شأن مجلس تذکرات خودشان را بدهند اگر بیست وچهار ساعت دیرتر به تصویب برسد هیچ اهمیت ندارد چون قانون مالیات بر درآمد که به آن صورت گزارش کمیسیون به تصویب مجلس رسید و حالا برای مشورت به سنا رفته است من شنیدم اما باور نمی‌کنم که محترمین و شیوخ مجلس سنا قانون مالیات بر درآمد را می‌خواهند از نظر استصوابی رسیدگی کنند، اگر خواستند این عمل را بکنند چون این تجاوز به حقوق مجلس شورای ملی است (صحیح است) نه مال من است نه مال شما در آینده ممکن است اشخاص دیگری بیایند و بهتر انجام وظیفه کنند نباید مانع درست کرد برای این کار و بنده معتقدم که اگر سنا خواست چنین کاری بکند دولت بر طبق قانون اساسی حق ندارد این عمل را به رسمیت بشناسد (صحیح است) و من با اطمینان عرض می‌کنم که اگر دولت خودش را محتاج به نظر استصوابی مجلس سنا بداند با کمال ارادت فرد فرد را مورد استیضاح قرار می‌دهم (عمیدی نوری- بودجه سازمان برنامه را سنا تصویب کرد سنا در بودجه هم دخالت کرد) خواستم عرض کنم بنده به عنوان تخلف از قانون اساسی دولت را استیضاح خواهم کرد، آمدیم سر بحث از بودجه، بنده به عنوان موافق مشروط اسم نوشتم برای این که، آقای معین‌زاده اجازه بدهید، بنده در موقع طرح بودجه اگر همکاران می‌خواهند با وزرا صحبت کنند خواهش می‌کنم که نکنند برای این که آقایان دیگر دسترسی ندارند و مطالبی که بایستی گفته شود باید گفته شود، عرض کنم لایحه دولت را که تقدیم مجلس کرده خواندم چند مطلب دارد، در این‌جا دیدم که آن چند مطلب سبب شد بنده از لحاظ اصول نسبت به لایحه دولت موافق بشوم، اول وزیر دارایی امین مالیه مملکت است (صحیح است) و دروغ نباید بگوید، بنده تحسین می‌کنم آن وزیری را که بیاید بگوید آقایان نمایندگان این مقدار کسر خرج داریم و اگر آمد و گفت کسر بودجه نداریم آن وقت آن وزیر دروغ گفته ما باید خودمان بدانیم و دنیا هم بدانند که در شرایط فعلی به جهات و عللی که در مقدمه لایحه دولت ذکر شده است ما کسر بودجه داریم، بنابراین تصدیق کسر بودجه در لایحه دولت به نظر من یک راستگویی است و می‌بایست هم همین را هم گفته باشند. غیر از این غلط بود اگر وزیر دیگری یا

دولت دیگری لایحه‌ای آورد و دخل وخرج را مساوی نشان داد آن عمل صحیح نبود ولی در این لایحه وزیر دارایی در مقابل کسر بودجه مطالبی را ذکر کرده و گفته است که کسر بودجه را از این طریق می‌خواهم جبران کنم اول استفاده از کمک‌های خارجی دوم استفاده از وصول مالیات بندی به وسیله ایجاد ترتیب جدیدی در طریق وصول مالیات دولت (مشایخی- صحیح است) از طریق استفاده از زیاد کردن نیروی کار و نیروی تولید در مملکتی تا از آن طریق هم درآمد مردم زیاد بشود و هم درآمد بیشتری برای دولت بتوانیم بدست بیاوریم. چهارم استفاده از درآمد زائدی که به وسیله استخراج مقدار بیشتری از نفت ممکن است عاید دولت بشود بنابراین چند اصل را این‌جا وزیر دارایی تذکر داده است و بنده در اطراف این چند اصل وظیفه خودم می‌دانم که صحبت بکنم و عقاید و نظریات خودم را به آقایان بگویم و خاصه اگر مورد تأیید نمایندگان محترم هم قرار گرفت مسلماً دولت سعی بیشتر و توجه بیشتر به این عرایض خواهد کرد، عرایض بنده و تذکراتی که می‌دهم مسئله اول را که بنده می‌خواهم بحث کنم مسئله استفاده از کمک‌های خارجی است بنده می‌خواهم این مطلب را بگویم، البته سعی دولت‏ در ازدیاد درآمد از طریق مالیات بسیار صحیح و قابل تقدیر است ولی باید توجه به این مطلب کرد که مالیات زیادتر و عوارض زیادتر قابل وصول هست ولی تا حدود و میزانی اگر حجم معاملات گمرکی یعنی معاملات تجارتی که کشور ایران انجام می‌دهد و حجم محصولات کشاورزی و درآمدی که نصیب ملاکین ایران می‌شود که این دو دسته بیشتر هدف این قانون جدید مالیات بردرآمد هستند مورد مطالعه قرار بگیرد این درآمد آن مقدار نیست که ما بتوانیم جبران کسر بودجه را بکنیم و همین طور کمک به قسمت‌های دیگر مملکت خودمان چون آقای وزیر دارایی توضیح دادند که اعتبارتی که آقایان وکلا برای شهرستان‌ها می‌خواهند زائد بر آنچه در لایحه هفت ساله ذکر شده است که دولت اعتباری ندارد ما هم می‌دانیم که ما احتیاجات زیادی داریم این احتیاجات زیاد مملکت را باید همان طور که در ممالک دیگر احتیاجات‌شان را با کمک خارجی رفع کردند به ما هم از طریق کمک‌های مؤثر و اساسی که کمک به پیشرفت تولید و صنعت بکند داده بشود یعنی ما از سرمایه خارجی باید استفاده بکنیم مملکت آلمان و انگلستان و هلند و بلژیک از ممالک بزرگ صنعتی عالم بودند ولی بعد از جنگ اگر کمک‌های مؤثر و به مقدار زیاد آمریکا نبود آن‌ها نمی‌توانستند وضع خودشان را درست کنند (حشمتی- صحیح است) پس ما که یک مملکت صنعتی نیستیم و از لحاظ صنعت عقب هستیم به طریق اولی احتیاج به کمک‌های مؤثر دوستان خارجی خودمان داریم که نه فقط به ما کمک موقتی برای رفع کسر بودجه بکنند به نظر من ادامه کمک برای رفع کسر بودجه اگر دوام پیدا کند فواید اقتصادی نخواهد داشت فقط رفع حاجت موقت می‌کند اما اگر از طریق ماشین‌آلات فنی، کارخانه‌ها و چیزهایی کمک بکنند که در داخله مملکت بکنند که بتوانیم صنعت خودمان را ترویج بدهیم کار درست کنیم و تولید را بالا بیاوریم این آن کمکی است که ملت ایران انتظار دارد به کشور همسایه عزیز ما ترکیه قریب به صد میلیون لیره معادل صد میلیون لیره برای بانک صنعتی و معدنی ترکیه شد ما در مجلس شورای ملی یک سال قبل اگر نظر آقایان باشد ۲۳ میلیون دلار بنده پیشنهاد کردم و فرد فرد آقایان هم تصویب فرمودند که از این ۷۵ میلیون اعتباری که از آمریکا می‌گیریم ۲۳ میلیون دلار برای بانک کشاورزی بانک رهنی و ساختمانی و تأسیس بانک معدنی صنعتی و کمک به آن‌ها داده شود از آن روز که ما این قانون را تصویب کردیم هیچ نخست وزیر نیامد این‌جا بگوید که من رفتم با آمریکایی‌ها صحبت کردم و به این دلیل این پول را ندادند حالا من نمی‌دانم صحبت کردند و ندادند و یا صحبت نکردند و نگرفتند، اگر صحبت کردند و ندادند من حق دارم گله گذاری کنم (شوشتری- و علت را بدانیم) و علت را بدانیم چیست که به کشور ترکیه آن همه مساعدت کردند به یونان مساعدت کردند به همه جا از این قبیل مساعدت‌های مؤثر در امر تولید کردند، پس چرا به ما این مساعدت را نکردند و ما که الان برای یک‌شاهی برای بانک کشاورزی احتیاج داریم چرا نباید وقتی که حاضر به قرض کردن شدیم آن‌ها هم حاضر به قرض دادن شدند و آن‌ها هم فکرشان کمک به ممالکی است که بتوانند سطح تولید و درآمد خودشان را زیاد کنند و من هم در این نیت از لحاظ کمک‌هایی که آمریکا به دنیا کرده است تردید ندارم، باید بدانیم چرا این کمک نشده است و چرا نمی‌شود در صورتی که اگر به بانک کشاورزی و بانک ساختمانی و رهنی و معدنی و صنعتی کمک بکنند اقلاً برای ۵۰۰۰ نفر مستخدم فعلی دولت در این بانک که در تمام ایران شعبه خواهد داشت کار تهیه می‌شود این پول هم تلف نمی‌شود این پول به منفعت و به قرض داده می‌شود و در این فاصله چند سال هم برمی‌گردد، بنابراین بنده می‌خواهم در این موقع از تریبون استفاده کنم و این مطلب را برای این که این مؤثرترین کمکی است که ممکن است بتواند به ما بشود، عرض کنم؛ بعد از این مسئله استفاده ایران از ماشین‌آلات و کارخانه و اعتبارات بانکی و چیزهایی است که مؤثر در امر تولید است، به نظر بنده همچو گمان می‌کنم که اظهارات بنده مورد قبول آقایان نمایندگان محترم است (صحیح است) مسئله دوم، این مسئله دوم آقایان عرض کنم که آقای مهندس جفرودی یادداشتی دادند که نمایندگان بانک کشاورزی برای زارعین در دهات گیلان اجرائیه صادر می‌کنند، اولاً بنده خیلی خوش‌وقت شدم که معلوم شد که از ته مانده‌ها چیزی شما پیدا کردید و یک پولی گرفته‌اید، ما که نتوانستیم پولی پیدا بکنیم معلوم می‌شود شما از ما زرنگ ترید (پورسرتیپ- رشتی‌ها که از مازندرانی‌ها زرنگ ترند) برای وکلای گیلان معلوم می‌شود پول هست چون ما وکلای مازندران هر وقت می‌گوییم می‌گویند پول نیست و بنده خیلی خوشوقتم که پولی داده‌اند به زارعین گیلان که حقیقتاً خیلی استحقاق کمک دارند بنده این‌جا از دو چیز استفاده می‌کنم یکی این‌که برای زارعین در امسال اجرائیه صادر نکنند دوم آقای انواری این‌جا تشریف دارند آقای وزیر دارایی تشریف ندارند جناب آقای معاون وزارت دارایی توتون‌کاران گیلان به کمیسیون عرایض شکایت کردند چندین دفعه معاونین وزارت دارایی آمدند تصدیق کردند که یک میلیون تومان از بابت خسارت و تفاوت قیمت به زارعین و توتون‌کاران گیلان پرداخته شود ولی شش ماه است که امروز و فردا می‌کنند و هنوز این پول را نداده‌اند (اکبر- مقداری پرداخته‌اند) یک مقدارش را دادند (وزیر دارایی- حواله شده است آقا) اگر بقیه‌اش را هم دادند خواهش می‌کنم مازندران را هم فراموش نفرمایید همین‌طور توتون‌کاران رضائیه و آذربایجان موضوع دوم جناب آقای انواری آقا شما وقت دارید که با وزیر دارایی صحبت کنید این وقت مال ماست، عرض کنم آقا موضوع دوم استفاده بیشتر از نفت ایران است که اگر یادتان نرفته باشد جناب‌عالی که توجه فرمودید که چند روز پیش نمایندگان کنسرسیوم به تهران آمدند و من دیشب در روزنامه‌ها خواندم که موافقت‌هایی هم شده است که نفت ایران به مقدار بیشتری استخراج بشود برای این که به دولت ایران در این موقع کمک بیشتری بشود من از مطبوعات خیلی متشکرم، برای این که این‌ها نان خودشان را می‌خورند و اغلب هم از دولت‌ها کتک می‌خورند ولی هر وقت پای مصلحت عمومی پیش می‌آید حقیقتاً این موضوع رکن چهارم حقیقت دارد، همیشه کمک می‌کنند، در این چند روزه هم کمک کردند بنده اکثر جراید صبح و عصر را دیدم که این موضوع را تذکر داده‌اند معلوم می‌شود که این مطلب را اگر ما این‌جا از طرف مردم اظهار می‌کنیم مطبوعات هم از طرف مردم این تذکر را می‌دهند (صحیح است) اگر یادتان باشد پارسال بود یعنی یک‌سال و چند ماه قبل در این‌جا مسئله نفت مطرح شد و ما حرف‌هایی هم که باید بزنیم زدیم بنده از تالیران وزیر امور خارجه فرانسه یک گفته‌ای را بیاد دارم این وزیر خارجه معروف معتقد بود که اگر کشتی دچار خرابی شد ناخدا باید کشتی را به اولین بندر برساند نه به بهترین بندر برای این که تا کشتی به بهترین بندر برسد ممکن است از بین برود اما اگر به اولین بندر رسید کشتی در اولین بندر اصلاح می‌شود، کشتی که اصلاح شد آن وقت مهیاست برای بار بردن و حمل و نقل وقتی که قرارداد نفت در شرایط روز این‌جا تصویب شد و دولت هم آمد گفت راهی و چاره‌ای نیست و ما هم آن قرارداد را با آن اظهارات تصویب کردیم ما کشتی را به اولین بندر رساندیم و نگذاشتیم غرق بشود و کشتی را از خطر غرق شدن نجات دادیم ولی باید توجه داشت در سال ۱۹۴۹ یا ۴۸ دو نفر دو تا از این شرکت‌های بزرگی که کنسرسیوم را تشکیل داده‌اند دو شرکت آمریکایی من اسمش یادم نیست ممکن است یکی استاندارد اویل نیوجرسی و دیگری سوکونی واکیوم باشد این دو شرکت در ۱۹۴۸ یکی هشتصد میلیون بشکه دیگری دویست میلیون بشکه نفت از شرکت سابق نفت که در ایران بود خریدند که در ظرف بیست سال از شرکت نفت سابق این مقدار نفت را تحویل بگیرند کشور ما در ۱۹۴۸ بزرگترین فروشنده نفت بود شرکت‌های آمریکایی که در خاورمیانه دارای تأسیسات و شرکت‌های فنی بودند از شرکتی که نفت ایران را داشت نفت می‌خریدند و اگر با شرکت نفت سابق ما اختلاف به پنجاه پنجاه یا بانک بین‌المللی که اولین بندر بود خاتمه داده بودیم مطابق نقشه‌ای که شرکت سابق نفت داشت از ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۵ می‌بایستی استخراج نفت ایران به شصت میلیون تن برسد و ما اگر با بانک بین‌المللی تمام کرده بودم امروز صاحب سالی زاید بر ۱۵۰ میلیون لیره بودیم و در حدود دویست میلیون لیره درآمد داشتیم این فرصت از دست رفت ولی یک چیزی را باید در نظر گرفت قراردادهایی که در مسئله نفت در دنیا بسته شده است اصولش را کشور ما رعایت کردند ما هم اصولش را رعایت می‌کنیم برای این که یک اصلی به ما ثابت شده است و آن این است که ما نمی‌توانیم نفت استخراج کنیم و نه می‌توانیم نفت بفروشیم و توزیع کنیم استخراج و فروش نفت نه به دست دولت است نه به دست دُوَل دیگر به دست چند شرکت بزرگ نفتی است که تأسیسات آن‌ها نفت دنیا را اداره می‌کند، بنابراین ما که از حالا تا بیست سال و سی سال دیگر باید تلاش کنیم که تازه وارد یک مرحله بشویم و ما که هوز برای حمل نفت یک کشتی نداریم ما از لحاظ قراردادمان مصلحت‌مان این است که نسبت به قرارداد خودمان سعی کنیم که نفت ما نخوابد مردم از این حقیقت با اطلاع باشند و این را بدانند ولی یک مسئله‌ای که

هست و آن این است که وقتی قراردادهای نفتی در خاورمیانه و در سایر ممالک بسته شد اصل قرارداد، اصول قرارداد به قوت خودش باقی بود و به صرفه کشورهای صاحب نفت بود برای این که بعد از آن که نفت ما تعطیل شد نفت عراق و عربستان سعودی میزان استخراجش چند برابر شد و نفت کویت هم چندین برابر شد ولی نمایندگان محترم توجه بفرمایید که امروز کمپانی‌های آمریکایی و خارجی با عراق و عربستان سعودی و کویت و غیره همان قرارداد بیست سال پیش نیست و نه فقط در اثر اعتراض اهالی این ممالک که ذکر شد قرارداد تفاوت پیدا نکرد بلکه من باب مثال عرض می‌کنم که قبل از این که ما نفت خودمان را ملی کنیم آمریکایی‌ها خودشان میزان استفاده عربستان سعودی را پنجاه پنجاه کردند بدون این که ما بفهمیم چرا، برای این که مسئله نفت تنها یک مسئله تجارتی نیست، ممالکی که درآمدشان منحصر است به درآمد نفت، از لحاظ اوضاع و احوال زمان شرکت‌های نفتی همیشه سعی کرده‌اند که درآمد ممالک صاحب نفت را بالاتر ببرند تا در محیط استخراج نفت حسن تفاهم و صفایی هم وجود داشته باشد چون اگر افراد یک مملکتی در فقر و بیچارگی به سر ببرند از لحاظ سیاست صلاح کشورهای نفتی است که از منافع خودشان کم بکنند و منافع ممالک صاحب نفت را زیادتر بکنند این تحولاتی که بعد از جنگ تا امروز پیدا شد دلیل بر این است که این قراردادها با این که اصولاً به قوت خودش باقی خواهد ماند به صرفه ممالک صاحب نفت است که این قراردادها باقی باشد تا این که صاحبان شرکت‌ها بیشتر تلاش کنند و درآمد بیشتری از طریق نفت به دست بیاورند ولی در عین حال اگر یاد آقایان باشد بنده موقعی راجع به نفت در مجلس اظهاراتی کردم گفتم این قرارداد را ما امروز تصویب می‌کنیم ولی زمان قرارداد را اصلاح خواهد کرد با بقاء حسن تفاهم و دوستی و با بقاء قرارداد عللی پیش خواهد آمد که نفع ما در نفت به تدریج بیشتر خواهد شد حالا آن روز شده است، ما دچار کسر بودجه هستیم ما امروز با دُوَل غرب حسن تفاهم داریم، قرارداد تدافعی داریم، بنابراین امروز ما هم وظایفی در داخله کشور داریم که برای این که با دنیا هم‌آهنگ پیش برویم ما نمی‌توانیم به این امور توجه نکنیم ما باید وضع زندگی کارگر و کشاروز و برزگر را اصلاح کنیم (صحیح است) تا کی می‌توانیم به مستخدمین بگوییم با همین حقوق سازش بکنید، آقایان یک‌ماه پیش در مجله نیوزویک آمریکایی خواندم که هر قدر وزیر دارایی ایتالیا پافشاری کرد که به حقوق مستخدمین دولت اضافه نشود معذلک پارلمان ایتالیا رأی داد که به مستخدمین دولت ۱۲ درصد اضافه حقوق داده شود، الان نامه‌ای است این‌جا که می‌خوانم قریب دویست نفر از مهندسین عریضه‌ای به مجلس شورای ملی عرض کرده‌اند و بنده را واسطه تقدیم قرارداده‌اند آقای دکتر صالح می‌خواهد طبیب و قابله و پزشک به ولایات ایران بفرستد هیچکس حاضر نیست با سیصد تومان برود (صحیح است) (دکتر سید امامی- حقوق یک پزشک از یک شوفر کمتر است) آخر نمی‌شود از مردم ایران انتظارات و توقعاتی داشت که در سایر ممالک و یا دولت‌ها برای آن‌ها آن امور را انجام می‌دهند و ما نتوانیم انجام بدهیم، به عنوان این که پول نداریم، بالاخره این کارها خرج می‌خواهد، درآمد می‌خواهد، ما باید هم آهنگی با دُوَل دیگر داشته باشیم، وضع کارگرهای ما باید خیلی بهتر از این بشود، امور اجتماعی ایران باید بهتر از این بشود، آقایان محترم در کشور سوئد ۳۷ درصد از مالیات صرف امور اجتماعی می‌شود، یعنی برای بهداشت، برای بی‌کاری، برای مرض، برای نگاهداری از پیرزن‌ها، برای این قبیل امور یک مملکتی ۳۷ درصد از بودجه کل کشورش را خرج می‌کند و وقتی هم که اعلان می‌کند که مردم بیایند فداکاری کند مردم حاضر می‌شوند و فداکاری می‌کنند، بنازم ملت ایران را که هر وقت که پای مصالح خودش و آزادی و شرافت به میان آمد، با شکم خالی و تن برهنه علاقه خودش را به وطن و مملکت نشان داد (صحیح است) مردم گرسنه آذربایجان بیل به دست گرفتن و زدند و بر فرق پیشه‌وری، ولی در سایر ممالک که صنعتی بودند چکوسلواکی، یوگسلاوها، ممالک اروپای شرقی، قبول کردند طرق بندگی‏ کمونیست‌ها را، چرا به آن‌ها کمک می‌کنند و به ما نمی‌کنند؟ (احسنت) قبول دارید آقایان این بیانات را (صحیح است، صحیح است) (حشمتی- چون از ما مطمئن هستند) این را از اروپا گفتم، من معتقد هستم مرد نباید گریه کند، من الان تحت تأثیر شدید هستم و الان اشک در داخل چشم من است و نمی‌گذارم بیرون بیاید چرا؟ برای این که این‌جور بیشتر اثر دارد تأثیر کلام این جور بیشتر می‌شود. یک مقایسه‌ای آقایان بکنید، یک مثل از اروپا گفتم یک مثل هم از خارج از اروپا برای این که مطلب روشن شود، شیخ‌نشین کویت دویست هزار نفر بیشتر جمعیت ندارد یک عده قلیلی هم هستند از متنفذین و پولدارها و امرا که فقط کارشان جسارت است عیاشی است، و هی اضافه کردن بر جرم، با اتومبیل سواری و خرید اتومبیل و ذخیره کردن پول، هیچ شنیدید که در مبارزه علیه کمونیسم و در شرکت برای حفظ اصول آزادی و دمکراسی از کویت صدایی بلند شده باشد؟ کویت ارتش ندارد، کویت مخارجی مثل مملکت ایران ندارد، مساحتش چقدر است؟ با کی همسایه است؟ این قیاس را بفرمایید و برگردید به این‌جا، یک کشوری که ۱۵ سال است برای حفظ استقلال خودش با بزرگترین جریانات سیاسی عالم رو به رو است (صحیح است) ارتشی دارد که الان قریب ۶۰۰ میلیون تومان خرج این ارتش است، آیا انصاف، عدالت، وجدان، مصلحت عمومی دنیا و دوستی اقتضا می‌کند که درآمد نفت ما، میزان استخراج نفت ما روی رقم ده میلیون و ۱۵ میلیون بماند، و آن وقت کشوری که چهار سال پیش مقدار قلیلی، شاید به اندازه یک پنجاهم ما نفت نداشت، امروز دارای ۲۵۰ میلیون دلار درآمد باشد که نداند از زیادی پول پول‌ها را چه کار کند؟ آن وقت وزیر دارایی ما باید شب و روز فکر کند که این مخارج را از کجا بیاوریم؟ این عدالت بین‌المللی نیست حتماً بنده این را می‌خواهم، دولت باید با مجلس هم‌فکری کند این آقایان وزرا اگر هم همین‌طور حرف بزنند نمی‌توانند مصاحبه مطبوعاتی کنند و به اطلاع مردم برسانند، من وکیل مجلسم آقایان وکیل مجلس هستند، این تریبون این‌جاست، آن هم مطبوعات است، من می‌گویم که ما نفت‌مان را به شما واگذار کردیم، استخراج هم می‌کنید، حرفی هم نداریم، ما خیلی هم میل داریم روابط‌مان با این شرکت‌ها در نهایت دوستی و صمیمیت باشد، این‌ها اطمینان داشته باشند که در ایران می‌توانند بهره‌برداری کنند، اما احساسات مردم که باید با آن‌ها همراه باشد، امروز که روز احتیاج است و ما دیگر درآمدی نداریم روزی است که ما دیگر درآمدی نداریم روزی است که باید به ما کمک کنند، اختیارات این شرکت‌ها و تشکیلات‌شان در دنیا آن قدر وسیع است که می‌توانند با ازدیاد استخراج نفت ما این بدبختی‌هایی را که ما دچار هستیم علاج کنند و این چاله‌ها را پر کنند (صحیح است) و باید بکنند مصلحت خودشان اقتضا دارد، حالا اگر بگویند که کویت اعتراض می‌کند، شما زیر بار حرف کویت نروید و به آن‌ها بگویید شمااز چهارسال پیش از تصدق سر فداکاری ملت ایران به این درآمد رسیدید اصل کاری ایران خودش مانده، ما این نفت را باید بفروشیم که برسم به معادل آن میزانی که در چهار سال پیش بودیم مال آنها آمد شد فرض کنید ۶۰ میلیون تن، مال ما هم باید زودتر بیاید، این احتیاجاتی که مملکت ما با آن روبروست این احتیاجات ضروری است، فوری است، مردم خانه می‌خواهند، برق می‌خواهند، بهداشت می‌خواهند، تا کی می‌شود گفت نداریم؟ بنابراین مصلحت مملکت اقتضا می‌کند که بر میزان استخراج نفت اضافه شود، من از دولت تشکر می‌کنم که مطابق آنچه که در روزنامه‌ها خوانده شد دولت وارد مذاکره شد ولی آن مذاکرات کافی نیست ما می‌خواهیم که در این موضوع به نتیجه برسیم نه به مقدار قلیل، اگر در شرایط فعلی این مقدار برای آن‌ها مقدور است و بیش از این نیست ولی در آتیهٔ نزدیکی ما انتظار داریم که استخراج نفت ایران زیاد بشود، همین‌طور است آقایان؟ (صحیح است) بنده آقایان این اولین دفعه‌ای است که می‌بینم دولتی در لایحه بودجه اکتفا کرده است به این که بگوید من سعی می‌کنم نیروی تولید را در مملکت زیاد بکنم از این فرصت می‌خواهم استفاده کنم و در این مورد تذکراتی به دولت بدهم و عرایضی به عرض آقایان برسانم چون این مطلب باید تکلیفش در این‌جا روشن بشود. بنده معتقدم مالیات را وقتی می‌شود گرفت که مردم درآمدی داشته باشند (صحیح است) اول باید درآمد مردم را زیاد کرده درآمد مردم هم از طریق ازدیاد تولید زیاد خواهد شد این دیگر هیچ بحثی ندارد، یا از طریق تولید کشاورزی یا از طریق تولید محصولات صنعتی، کاری که دنیا می‌کند، یا بهره‏برداری از معادن که آن هم بالاخره جزء صنعت حساب می‌شود، حالا بنده با نهایت اخلاص می‌خواهم عرض کنم و از دولت بخواهم که این قسمت‌ها مطالعه شود، معلوم شود، بنده نظر خودم را عرض می‌کنم، ازدیاد تولید که تنها علاج مؤثر دردهای مملکت ماست میسر نخواهد شد مگر به این که ازدیاد تولید و تکثیر و تقسیم ثروت میان مردم به وسیله مردم و به مباشرت مردم باشد دولت صلاحیت دخالت در امور تولیدی ما را ندارد. چند دلیل به طور اختصار عرض می‌کنم، به نظر بنده این دلیل اولی که عرض می‌کنم خیال می‌کنم کافی باشد برای قانع شدن مخالف، دولت هر چند صباحی اختیار اقتصادی‌اش به دست یک نفر است آن یک نفر عقل اقتصادی دولت می‌شود، از ۱۵ سال به این طرف هر چند سالی یک کسی آمده است در دولت‌ها و سیاست اقتصادی دولت را اداره کرده است، بعد از یک سال، دوسال معلوم شده سیاست ارزی آن سیاست اقتصادی آن سیاست مالی آن همه‌اش غلط بوده (ارباب- صحیح است) اگر صحیح است بنشینید گوش بدهید، خوب آقا دلیل دومش این است که دولت سرمایه ندارد دولت برای این که در مملکت ایجاد کار و تولید و صنعت کند سرمایه ندارد، چه کار می‌شود کرد؟ آقای وزیر دارایی پری‌روز آمدند این‌جا گفتند که اعتباراتی است که تصویب شده و زاید بر آن نداریم و راجع به لایحه مسکوک خودش راه پیدا کرد واقعاً من از شما متشکرم که راهش را پیدا کردید، حالا بنده می‌خواهم یک سؤال صمیمانه و صادقانه‌ای بکنم، بانک کشاورزی پولی ندارد به مردم بدهد ۱۵ میلیون کشاورز و ایلات و عشایر در این

مملکت شما حساب بفرمایید اقلاً صد هزار رشته قنات داریم، این حداقل است که عرض می‌کنم، شاید دویست هزار باشد خوب آقا، دولتی که یک شاهی پول ندارد که به یک کشاورز، صد تومان قرض بدهد این چه جور می‌تواند دخالت بکند؟ یعنی کشاورزی یک کشوری که چندین هزار رشته قنات دارد و اگر روزی برسد که قرار شد دولت دخالت کند، امر کشاورزی را عرض می‌کنم که تصمیمات غیرعاقلانه بگیرد همان سال اول مملکت ایران دچار قحطی می‌شود برای این که پول ندارد در درجه اول، اما آن بانک ترکیه معادل ده میلیون دلار پول در اختیار دارد. شما چطور می‌توانید که مردم را از یک طرف متزلزل کنید به سلب مالکیت و از طرف دیگر یک شاهی ندارید که به کشاورز کمک کنید، این خیلی واضح است که فایده ندارد، دولت در امر کشاورزی از حالا تا بیست سال دیگر مجهز نیست و دخالتش جز ضرر چیز دیگری بار نخواهد آورد، ایران هم صحبت پنج تا ده تا ملاک عمده نیست شما هفت هیئت ملاک عمده را بگذارید کنار، چندین صد هزار قنات و مزارع را مردم و خود مالکین دارند با پول خودشان آباد می‌کنند، این جهت دارد، اگر یک کسی صد هزار تومان درآمد از یک ملکی داشته باشد و ملک دیگری هم داشته باشد که قنات آن خراب باشد، این از پول خودش برای نفع خودش بیست هزار تومان خرج می‌کند و فورا قنات را آباد می‌کند، قنات که آباد شد ده آباد است نفع خصوصی این را وادار می‌کند به این کار. در ایران عدهٔ زیادی از مردم روی علاقه به کشاورزی در دهات ایران مشغول کار و تقلا و تلاش هستند، در کرمان قنات‌هایی داریم که هشت فرسخ ده فرسخ طولش است، وقتی می‌خواهند آبش را جریان بدهند از آن سر بالای قنات بالا می‌روند پارو می‌بندند به خودشان آب را تکان می‌دهند آب را هول می‌دهند تا به مجرا می‌رسد جاهایی که در مملکت مردمش یک قطره آب برق درمی‌آورند و این را به مصرف زراعت می‌رسانند شما که وسیله ندارید چرا بی‌خود آن‌ها را می‌ترسانید که یارو قناتش را آباد نکند؟ هر وقت مثل انگلستان و آمریکا در هر دهی شرکت تعاونی داشتید و پول زیاد داشتید این‌ها را بنده اولین طرفدارش هستم حالا یک چیز هم برای آقایان عرض می‌کنم در کشور ما تئوری‌های اقتصادی سایر جاها که کهنه می‌شود، این‌جا تازه می‌شود، در آمریکا احصائیه صریح دولت آمریکا را دارم و کتاب‌هایی که هست و انتشار می‌دهند چهل درصد زراعت آمریکا را اشخاصی می‌کنند که مالک بیش از هزار ایکل هستند یعنی معادل چهار صد هکتار توجه کنید چه جور دارد فکر می‌کند آمریکا فکر می‌کند که اگر به یک کسی وسیله بدهد و او تولید را زیادتر بکند ازدیاد تولید برای مملکت مفیدتر است حالا مالکش هر کسی می‌خواهد باشد، به همین جهت محصول عظیمی که به کار می‌آید این محصول عظیم ثمره‌اش روی اجازه دادن و محدود نکردن و قوه این کار به کار بردن است. یک مثال دیگری برای آقایان می‌زنم در سال ۱۹۲۱ در روسیه انقلابی خود جناب‏ لنین گفت این تئوری که ما رفتیم که هر کس هر چه داشت بگیرید این باید تعدیل بشود، آن وقت به استثنای صنایع سنگین و انحصار تجارت خارجی تجارت و کسب و صناعت و همه چیز را در داخل شوروی آزاد کردند، این سیاستی است که در اروپا به سیاست جدید روسیه‌ای که در نتیجه جنگ‌های داخلی خراب و ویران شده بود و مردمش دچار قحطی شده بودند دو مرتبه مردم دارای کار شدند، وضع زندگی مردم بهتر شد، زراعت مردم زیاد شد درآمد مردم زیاد شد، مطالبی که عرض می‌کنم اختراعی نیست کتاب خواندم شخص بی‌طرفی به نام فارسون که انگیسی بود رفت به شوروی و در ۱۹۳۰ یک کتابی نوشته و خیلی هم بی‌طرفانه نوشته است، در خیلی از مسائل تبلیغ به نفع شوروی‌ها شده است بنده در آن کتاب خواندم که از سال ۱۹۲۱ تاسال ۱۹۲۸ در شوروی ده هزار شرکت فلاحتی به وسیله خود افراد و یا اشخاصی که آزادی عمل در امر زراعت داشتند تشکیل شد (شوشتری- آزادی نه) اجازه بفرمایید این را می‌خواهم عرض کنم از ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۸ تحریک منفعت خصوصی افراد آن قدر اثر بخشید که محصول سال ۱۹۲۸ شوروی رکورد را شکست و با این که بعد از این که کشور شوروی صنعتی شد و دارای تجهیزات و تشکیلات عظیم صنعتی و کشاورزی شد معذلک میزان محصول کشاورزی هنوز به میزان سال ۱۹۲۸ نرسیده می‌خواهم بگویم تحریک منافع خصوصی افراد برای ازدیاد تولید این قدر فایده دارد، فایده غیر قابل تردید، حالا برگردیم به اصل موضوع، عرض کنم که در موضوع کشور خودمان تنها راه علاج اقتصادی، داشتن سیاست اقتصادی جدید است یعنی یک سیاستی که بدون پروا از هیچ حرفی از هیچ صحبتی از هیچ‌گونه کسب وجاهتی صریح دستش را بلند کند، من آقا صریح دستم را بلند می‌کنم چون من خودم ثروتمند نیستم که از ثروتمند دفاع کنم، من می‌خواهم که تولید در مملکت زیاد شود، چون اگر تولید در مملکت زیاد شد، آن وقت وضع کارگر، وضع کشاورز، وضع مستخدم بهتر می‌شود و اصلاح می‌شود، اگر وضع اقتصادی آمریکا درست نبود و اصلاح نشده بود کارگر آمریکایی از هر سه نفر یک نفرش دارای اتومبیل نمی‌شد. چرا در سایر جاها نیست؟ برای این که وضع اقتصادی‌شان درست نشده است. باید درست تشخیص داد وضع اقتصادی ایران را اگر دولت بخواهد اصلاح بکند باید تولید را زیاد بکند خودش رقابت نکند با مردم، یک مثالی برای‌تان می‌زنم، انگلستان می‌دانید بزرگ‌ترین کشور صنعتی بود و شاید الان هم یکی از بزرگ‌ترین کشورهای صنعتی است، کادر فنی دارد، که کادر فنی انگلستان گمان نمی‌کنم قابل تردید باشد، حکومت کارگر انگلیس بعد از جنگ خواست در آفریقا به زراعت اشتغال بورزد معادل صد میلیون دلار اعتبار برای این کار گذاشت، چندین هزار تراکتور بردند در صحرای آفریقای جنوبی برای کاشتن بادام زمینی که از محصول بادام زمینی روغن به دست بیاورند و کمبود روغن انگلستان را جبران کنند، سال اول شروع به کار کردند مخارج پرسنلی، مخارج اداری و تشریفات آن قدر سنگین بود که در سال اول اولین عملی که در صحرای آفریقای جنوبی صورت گرفت دولت انگلستان متضرر شد و سرمایه‌اش را از دست داد، این تراکتورهایی که دیدید هی این طرف و آن طرف بردند برای فروش تراکتورهایی بود که در صحرای آفریقا مانده بود، فکر باید فکری باشد که با دنیا جلو برود من اگر بگویم باید دارایی همه را گرفت و تقسیم کرد، مگر به هر یک نفر ۱۵ ریال بیشتر می‌رسد؟ وقتی که دارایی همه را گرفتیم زمین همه را گرفتیم به هر کس چقدر می‌رسد؟ این تئوری در دنیا از بین رفته است من در کمیسیون قوانین دادگستری دلیل آوردم که سوسیالیست‌های بسیار متعصب انگلستان یکی را اسم می‌برم آرتورلویس که مغز متفکر حزب کارگر انگلیس است و هیچ کس نمی‌تواند تردید کند، گفته است دو کار بی‌ثمر است، یکی ملی کردن صنایع صنعت و کار و زمین باید دست خود مردم باقی بماند برای این که منفعتش بیشتر است برای ممالک تولید با فعالیت افراد بیشتر می‌شود تا با فعالیت دولت، دومش چون این‌جا مطرح نیست اظهاری نمی‌کنیم، حال برگردیم به کشور خودمان با کمال تأسف یک هدفی برای این کشور هست یک هدف مخصوصی که کار اقتصادی این مملکت هیچ‌وقت به سامان نرسد اگر دشمنان این مملکت به این نتیجه برسند مملکت را از بین برده‌اند یعنی اگر وضع اقتصادی مملکت خراب شد و اصلاح نشد به شما دیگر نمی‌توانید وضع اقتصادی کارگر و کشاورز و مزدبگیر و مردم خیابان را اصلاح کنید اما اگر وضع اقتصادی اصلاح شد آن به خودی خود اصلاح می‌شود مزدش بالا می‌رود بهداشت تأمین می‌شود وسایل نقلیه دارد، قدرت پول را حفظ می‌کند، قیمت‌ها بالا نمی‌رود، این‌ها کمک به کشاورز خواهد کرد، والا این که بنده بیایم و اشک بریزم برای کارگر این فایده ندارد باید ببینیم از چه طریق ممالک دیگر جلو رفتند ما هم جلو برویم، من اخیراً اوضاع اقتصادی کشور سوئد را مطالعه کردم مالیاتش را، حقوق اجتماعی‌اش را، برای این که در کشور سوئد حزب سوسیال دمکرات ۲۵ سال آن‌جا زمام‌دار کشور بوده است جناب آقای وزیر خارجه تشریف دارند، یکی از مستخدمین آن‌جا از اعضای سفارت که بنده این‌جا می‌خواهم تشکر بکنم آقای اسفندیاری است که بنده نمی‌شناسمش (سعیدی- بسیار جوان شریفی است) بنده یک نامه نوشتم چندین مجله و کتاب برای بنده فرستادند یک اشاره کردم معلوم می‌شود این مرد، مردی است که آن‌جا که بوده است مطالعه کرده است و مطالعات خودش را برای من نوشته است. کتاب فرستاده، مجله فرستاده (وزیر خارجه، دکتر اردلان- به جناب آقای حائری‌زاده بفرمایید) و راجع به کشور سوئد که از او اسم برده می‌شود. آشنا شدم، آقایان وضع ممالک با هم تفاوت دارد، مقتضیات و شرایط یک مملکت را در مملکت دیگر بدون مطالعه نمی‌شود اجراء کرد و الان در سوئد قانون برده‌اند که جلوی تولید را بگیرند تعجب می‌کنید، برای این که تولید به حد اشباع رسیده است پس قانون آن‌جا را در این‌جا نمی‌شود اجرا کرد مطالعه کردم در سوئد که ببینم این اصلاحات که شده و این استخوان بندی اقتصادی روی تأسیسات خصوصی است و در نتیجه عمل مردم است و یا در نتیجه عمل دولت و ملی کردن و ملی شدن صنایع و کارهاست؟ آقایان در کشور سوئد که یک کشور عظیم صنعتی است تمام کارهای تولید و محصول کارخانه به دست افراد است، فقط آهن، صنعت آهن را اخیراً خواسته‌اند ملی کنند چرا؟ آن هم جهتش چیست؟ جهتش این است وقتی که کار کردند در معادن به عمقی رسیده است که برای شرکت‌های خصوصی استخراج معادن در آن عمق صرف ندارد و نمی‌توانند با کشورهای دیگر رقابت کند و چون در این کار ضرر خواهند برد پس ضررش را دولت متحمل می‌شود آن هم به این نیت و قصد است توجه فرمودید؟ حالا فرض بکنیم در این‌جا در این مملکت کارخانه باید آورد و دولت هم که دربست سرمایه‌اش را در اختیار سازمان برنامه دادید من کارخانه سیمان و امثال این‌ها را عقیده ندارم که با دولت باشد من عقیده‌ام این است که دولت باید در بانک اعتبار بدهد به اشخاص که مردم خودشان کار بکنند و کارخانه بیاورند و بی‌خود پرسنل و مستخدم و کارگر زیاد نشود ما آمدیم و می‌خواهیم برای این مملکت یک شالوده اقتصادی بریزیم سرمایه دولت شوروی که شما می‌بینید کارهای اقتصادی بزرگ می‌کند و آن هم سرمایه‌داری است منتهی سرمایه‌داری دولت است بی‌سرمایه نمی‌شود کاری کرد پس الان که خارجی به ما سرمایه نمی‌دهد برای چه باید کرد؟ با کمال جرئت باید هوچی‌گری، منفی بافی و کسب وجاهت را کنار

گذاشت، باید اول تولید را زیاد کرد هر کس تولید را بیشتر کرد باید جایزه داد (صحیح است) هر کس می‌خواهد باشد البته عوایدی هستد اگر یک کسی ملکی دارد و آباد نمی‌کند بیاورند قانونش را این‌جا که هر کس تا ۵ سال ملکش را آباد نکرد اول کشاورزهای آن محل حق تقدم داشته باشند که بروند و آن ملک را آباد بکنند و بانک کشاورزی هم باید سرمایه‌ای داشته باشد که به کشاورز بدهد که برود آن ملک را آباد کند بنابراین تمام املاک وسیع ایران بدون متزلزل کردن کسی با این فرمول می‌شود آباد کرد و هزار شرکت فلاحتی از خود زارعین می‌شود تشکیل داد بدون این که به اصول دست بخورد که مالک و زارع مثل برادر با هم کار بکند، خوب دولت کمک کند، وسائل وقتی فراهم شد آن وقت مالک هم ناچار است، حالا دولت خرج دارد کمک نکند اما تشویقش را بکند، که این بابا برود باغ بگیرد اگر باغ گرفت، خشکبار مملکت زیاد شد صادرات زیاد شد مملکت دارای پول و ارز می‌شود، این برای مملکت مفید است، اما اگر محدودش کردید و ترساندید این نمی‌رود و ول می‌کند، همین‌طور برای کارخانه‌ها، کارخانه‌ها را باید از خارجه پول داد و خرید پس اول سرمایه لازم است این را قبول دارید که اگر چند کارخانه در این مملکت آمد چندین نفر کار پیدا می‌کنند پس تأسیس کارخانه کمک به مملکت است از درآمدش دولت منتفع می‌شود هزارها نفر مشغول به کار می‌شوند بنده این‌جا می‌خواهم مسائلی را که برای مملکت لازم است بشکافم مگر دولت آمریکا به تمام مردم کار می‌دهد؟ شرکت‌ها، کارخانه‌ها، مؤسسات تجارتی برای مردم کار تهیه می‌کند، در ایران دولت اعتبار ندارد، آقایان سالی ده الی بیست‏ هزار نفر جوان‌هایی که درس خوانده‌اند از مدارس بیرون می‌آیند به این‌ها باید کار داد (پورسرتیپ- کار بلد نیستند و یاد ندارند) اگر شما در این مملکت می‌خواهید مسئله بی‌کاری را حل بکنید باید سرمایه‌های خصوصی به کار بیفتد و اگر سرمایه‌های خصوصی به کار افتاد، برای مردم این مملکت کار پیدا می‌شود، اگر سرمایه‌ها جمع شد مسئله بی‌کاری در مملکت حل می‌شود، کارخانه‌ها و شرکت‌ها به هزارها نفر محتاج‌اند به استخدام برای صدها هزار نفر کارگر کار پیدا می‌شود؛ بنابراین سرمایه‌دار، کسی که پول دارد، کسی که می‌تواند فعالیت کند همین‌جور حاضر نیست پولش را دور بریزد. همه آقایان مرحوم رضاشاه فقید را تجلیل می‌کنند. مرحوم رضاشاه کبیر چه کرد؟ (حشمتی- امنیت آورد) من می‌خواهم عرض کنم که این از خارج که نیاورد، برای مردم یک اطمینانی ایجاد کرد گفت زارع مالک کارخانه‌دار به تو کمک می‌کنم، عدلیه به تو کمک می‌کند، دستگاه‌های من به تو کمک می‌کند، تولید را زیاد کرد، کار را زیاد کرد، تولید مملکت وقتی زیاد شد وضع زندگی مردم فرق می‌کند، آقایان تصدیق می‌کنند که طبقات متوسط، طبقات کارگر، طبقات پائین، در زمان رضا شاه فقید زندگی‌شان خوب بود عده‌ای هم کار کردند و ثروت خودشان و ثروت مملکت را اضافه کردند، صادرات را مرغوب کردند، فعالیت‌های تجارتی کردند و حالا ما خیر رضاشاه را می‌گوییم، حالا که باید تقلید کرد چرا کار خویش را تقلید نمی‌کنید؟ این وضع اقتصادی مملکت از طریق فعالیت‌های فردی و خصوصی که آخرین راه علاج منحصر اصلاح اقتصادی ایران است میسر نخواهد شد مگر به جلب اعتماد و اطمینان اشخاصی که می‌خواهند در کارهای مفید و تولیدی قدم بردارند (صحیح است) اگر این اطمینان ایجاد نشد پول‌هایی که افراد مردم در خارجه نگاه داشته‌اند به این مملکت برنمی‌گردد و حالا هم هر کسی از هر معامله‌ای و از هر راهی درآمد و منفعتی به دست بیاورد از کشور فرار خواهد کرد و در این‌جا نگاه نخواهد داشت. در یک مجله آمریکایی خواندم که فرانسوی‌ها معادل چهارهزار میلیون دلار معادلش در آمریکا اندوخته دارند، اما آلمان غربی و سوئیس اندوخته‌ای در آمریکا ندارند، چرا؟ برای این که محیطی که در آن‌جا هست در آلمان و در سوئیس خاطر همه را جمع کرده است، مردم به وضع سیاسی آن کشورها اعتماد دارند. در ایران به حمدالله وضع سیاسی خوب است، نگرانی‌ها برطرف است، موقع بسیار مناسبی برای کار و فعالیت ولی مردم باید اطمینان داشته باشند اگر مردم اعتماد داشته باشند و سرمایه آوردند و در این‌جا به مصرف رساندند درآمد زیاد می‌شود، کار زیاد می‌شود، دولت هم می‌تواند مالیات وصول کند، ولی اگر ازاین راه نرفتیم و به راه دیگر رفتیم من نمی‌دانم دیگر کی را باید راضی کرد، من اگر می‌دانستم چه اشخاصی را باید راضی کرد واقعاً راضی می‌شدند و نتیجه‌ای داشت، این حرف را نمی‌زدم، ولی بعد از مدت‌ها به این نتیجه رسیدیم که باید این طریق را تشخیص داد و عقبش رفت این آقای فروهر یک روزی گفت که اگر کار نفط به این صورت باشد ارز ما قطع می‌شود و ما ارز نداریم یکی دو سالی گذشت یک روز روزنامه اطلاعات یک مصاحبه‌ای را انتشار داد که متصدی بانک ملی گفته ما یک دلار هم نداریم و همان روز قیمت دلار شد ۱۲ یا ۱۴ تومان، در اوایل سال ۳۳۲ ملاحظه فرمودید؟ مسایلی را که به نظر آدم می‌رسد باید آدم بگوید مخصوصاً که خود آدم ذی‌نفع نباشد، بنده وقتی که خودم با ملک مختصری هم که دارم و خرج دو ماهم را بیشتر تأمین نمی‌کنند من علت ندارد از جناب آقای حشمتی دفاع کنم که پنج یا ده پارچه ملک دارند این را از لحاظ مملکت ناچارم بگویم حالا با کمال تاسف از ۱۵ سال به این طرف جریاناتی وجود داشته است که مردم را فرار می‌داده است که سرمایه خودشان و انرژی خودشان و فعالیت خودشان را صرف کارهای تولیدی بکنند به همین جهت است که می‌بینم گوشه و کنار یک چند نفری یک کارخانه‌هایی تأسیس می‌کنند این کورس اخوان یک کارخانه‌ای همین بیرون شهر تهران تأسیس کرده دو سه هزار نفر کارگر از آن نان می‌خورند من سه سال پیش که در تهران هرج و مرج بود یک روز که رفتم به کارخانه گفت که برای خاطر ۱۵ تا کارگر که اخلال می‌کنند می‌خواهیم کارخانه را تعطیل کنیم و مردم دیگر هم جرأت نکردند و جرأت نمی‌کنند که سرمایه خودشان را بیاورند و به کار بی‌اندازند، باید این مردم را تحریک کرد تا نفع خصوصی تحریک نشود سرمایه زیاد نمی‌شود نفع خصوصی هم وقتی تحریک می‌شود که اعتماد و اطمینان باشد با کمال‏ تأسف در این مملکت مد شده که آدم فحش بدهد به کسی که سرمایه دار است اولاً مملکت ما آقایان مملکت ما سرمایه داری نیست این غلط است که می‌گویند در این مجلس یک عده از آقایان تجار هستند، باشد تمام ثروت این‌ها را جمع بکنید ضرب در صد بکنید به اندازه پول اعلانی که در آمریکا در یک سال شرکت پپسی کولا کوکلا ویتاکوکلا می‌دهد نیست این‌ها سرمایه دار نیستند خوب یک عده از این سرمایه‌دارهای خودمانی خطایی مرتکب شده‌اند و می‌شوند که باید جلویش را گرفت مالیات کم می‌دهند و بعضی‌های‌شان هم نمی‌دهند خوب باید جلوی مالیات ندادن را گرفت و مالیات را هم به شدت وصول کرد واما دیگر جلوی کار و فعالیت را نباید گرفت که بترسند و وحشت کنند حالا در این‌جا متأسفانه ما هنوز در یک مرحله‌ای هستیم که توجه نداریم ما نه در مرحله فئودالیزم هستیم و نه در مرحله کاپیتالیزم این کشور، کشور سرمایه داری نیست این یک کشور نیمه فئودال و نیمه بورژواست باید سال‌ها بگذرد تا یک کشور بورژوا بشود و بعد هم کشور کاپیتالیست بشود حالا فحش ندهید بگذارید پول‌ها را بیاورند و این درآمد املاک را بیاورند مصرف بکنند و مملکت را آباد بکنند آقایان مملکت باید به مرحله تکامل برسد این مرحله تکامل صنعتی و تولیدی که به وسیله دولت میسر نیست و فقط به وسیله سرمایه‌ها و فعالیت‌های فردی خصوصی ممکن خواهد بود مملکت یک دوره‌ای در جلودارد این دوره، دوره‌ای است که باید مردم را تشویق به فعالیت کرد تا مملکت آباد بشود کارخانه ایجاد بشود عمران وآبادی بشود اگر حرفی می‌خواهید بزنید برای تقسیم و گرفتن و این‌ها در آمریکا و انگلیس اول از این حرف‌ها نزدند کمک کردند اعتبار دادند و مملکت آباد شد ما باید از این مرحله بگذریم هر کس غیر از این بگوید از لحاظ اقتصادی غلط است آدم صمیمی و صادق آن است که آن‌چه به نظرش می‌رسد بگوید (صحیح است) این مرحله را ما باید با سرمایه‌های مردم بگذرانیم و وقتی گذراندیم بعد این حرف‌ها را بزنیم آن وقت مالیات نود درصد بگیرید آن وقت بگویید که تولید را باید جلوش را گرفت اما الان نمی‌شود این حرف‌ها را زد پس برای رسیدن به مرحله کاپیالیزم باید مرحله مقدماتی را مثل ممالک دیگر طی کرد و به آن حد رسید وقتی که رسید باید البته مالیات‌های خیلی سنگین گرفت فورمول‌های دیگری هست آن وقت دنیا را هم باید حساب کرد و در آن هم مطالعه کرد شما در مرحله شروع به فعالیت صنعتی فحش می‌دهید به سرمایه دار و کارخانه‌چی این درست نیست غلط است پولش را خرج نمی‌کند شما سرمایه و عرضه هم که ندارید من نمی‌فهمم یک تاجر یک میلیون تومان کتیرا صادر می‌کند خوب آقا بگیرید، سیصد هزار تومان ازش بگیرد، واقعاً سرمایه‌دارها تجار واشخاص دیگر این‌ها حقیقتاً باید صمیمانه و صادقانه از این تاریخ در این مملکت مالیات بدهند رفع این تهمت‌ها رفع این چیزهایی که واقعیت هم دارد و می‌خواهم عرض بکنم که از مالیات دادن فرار می‌کنند بشود تا مردم متقاعد بشوند که این‌ها فرار نمی‌کنند ولی از آن طرف هم باید مجال کار داد، این که در این مملکت هر کس یک خانه سه طبقه می‌سازد می‌گویند به! یارو را ببین خانه سه طبقه ساخته این آقای جفرودی این‌جا به چشمم افتاد یک عده هستند در این مملکت وقتی می‌خواهند به کسی فحش بدهند می‌گویند اوه یارو مقاطعه‌کار است (خنده نمایندگان) خوب مقاطعه‌کار است چه بدی دارد؟ این آقای جفرودی که مقاطعه کار است با آن آقای مهندس ظفر مثلاً اما اسم کامیساکس که می‌آید چرا آن قدر با احترام می‌گوییم مهندس مشاور مهندسین مشاور چرا این‌ها را این قدر احترام می‌کنند برای این که مهندسین مشاور همین مقاطعه‌کارها هستند منتهی مهندسین مشاور را از شصت یا ۸۰ سال پیش در ممالک دیگر تشویق کردند و امروز مؤسساتی به وجود آوردند که در دنیا احتیاج به آن‌ها داریم اگر چهل سال پیش ما شروع کرده بودیم امروز جناب آقای مهندس مشاور می‌بردند افغانستان و عراق برای کارهای‌شان من آن‌جا حضور داشتم که فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها آمده بودند در محل تصفیه آب تهران و تجلیل کرده بودند که یک مهندس ایرانی این‌طور از عهده برآمده و کار برای مردم تهیه می‌کند (مهندس جفرودی-

به نام مهندسین از جناب‌عالی تشکر می‌کنم) و مستخدمین ایرانی دارد اگر این‌ها زیاد بشود ما دیگر به خارجه پول نخواهیم داد برای این کارها شما چرا به آنان بد می‌گویید؟ (مهندس جفرودی- به دستگاه دولت هم تحمیل نیستیم) تجلیل‌شان کنید این آقای تجدد چون نیستند بهتر می‌توانم صحبت کنم این بانک تأسیس کرده است از پارسال به این طرف چرخ اقتصادی مملکت را این با سرمایه‏ بانک خصوصی خود می‌چرخاند خیلی به مردم کمک کرده پانصد نفر عضو اداری گرفته هفتصد نفر عضو اداری بی‌کار را کار داده در همه جای ایران یک شعبه دارد، اما شعبه‌ای که ما می‌خواستیم مال بابل را درست نکردند این را باید تشویق کرد من نمی‌فهمم کسی که یک میلیون صادرات می‌کند و دویست هزار تومان یا سیصدهزار تومان مالیات می‌دهد او به مملکت بیشتر خدمت می‌کند یا مثل بنده که از کل بر بودجه مملکت هستند؟ به عوض این که تشویقش کنید که ثروت مملکت را می‌برد بیرون و برای‌مان پول می‌آورد این را به جای این که تشویقش کنید جانش کنید که پیه او خوب بشود، از حالا تا بیست سال دیگر سر این‌ها را نمی‌توانید ببرید. (پورسرتیپ- نتیجه ندارد) نتیجه ندارد ۲۰ سال دیگر تازه می‌رسیم به ممالک دیگر یعنی می‌بینید که وضع را باید مطالعه کرد من واقعاً می‌خواهم به دولت بگویم و به دولت توصیه می‌کنم که با توجه به مطالبی که این‌جا بیان شد یک فکری هم بکنید که وقتی مردم تشویق شدند و جلب اعتماد شد و بنگاه‌های دولت مزاحم نباشند، این مزاحمت دستگاه‌های دولت در این که مرجعی نیست از مردم رفع زحمت بکند و در موردی که در کارهای کشاورزی از لحاظ عوارض کالاهای تولیدی و کشاورزی عمل می‌شود، صدمه بسیار بزرگی زده است و خواهد زد، عرض کنم که آقایان امروز از دست بنده خلاص نخواهند شد.

نمایندگان- تا هر وقت بفرمایید حاضریم.

نایب رئیس- ادامه بدهید آقای خلعتبری.

خلعتبری- عرایضی که تا این‌جا کردم مربوط بود به اصول مسائلی که در تولید و درآمد مؤثر است حالا از لحاظ بودجه بنده می‌خواهم وارد مسئله خرج بشوم همان طوری که در سیاست اقتصادی مملکت عرض کردم باید تجدید نظر بشود و با یک سیاست اقتصادی جدید باید دولت شروع به کار کند، از حیث مخارج هم تذکراتی دارم که باید دولت با یک سیاست جدیدی در قسمت مخارج اقداماتی بکند (احمد فرامرزی- و مخارج مهم‌تر از عایدات است) بنده آقا بعضی از صرفه‌جویی‌ها را از قبیل اتومبیل زائد را برای مستخدمین اداری شهرنشین مفید نمی‌دانم کار خوبی کردند هم کمیسیون بودجه و هم دولت ولی این‌ها شبیه آن صرفه‌جویی است که یک وزیر مالیه‌ای کرده بود که گفته بود قالی‌های وزارتخانه‌ها را جمع کنند (شوشتری- پیشوا فرموده بودند) اولاً مقداری از قالی‌ها عوض شد، خوب‌هایش را بردند مقداری هم بید زد و پوسید، مقداری را هم به ثمن جنس فروختند، حالا هم مسئله اتومبیل و این‌ها به نظر من درست نمی‌آید از لحاظ تجمل و لوکس، از زیر پای مستخدمین دولت یعنی رؤسا باید کشید ولی نباید سخت گیری زیاد به عمل آید بنده معتقدم که هر فرمانداری یک اتومبیل لازم دارد والا نظارت نمی‌تواند بکند، هر رئیس بهداری یک جیپ لازم دارد والا نمی‌تواند به کارهای بهداری مردم برسد، بنابراین خرج زائدی نیست و خرج لازمی است و من موافق مشروط که اسم نوشتم برای این است که بعضی از تذکرات انتقادی هم هست که باید به عرض آقایان نمایندگان برسانم، اما نکته حساسی که می‌خواهم عرض کنم و جناب آقای وزیر دارایی هم تشریف بردند این نکته است آقای انواری معاون وزارت دارایی تشریف دارند یادداشت کنید، عرض کنم آقا اقلامی از لحاظ خرج در مملکت هست که اگر این اقلام را جمع‌آوری کنید جمعش در سال هر قلمش میلیون‌ها می‌شود، من یک مثال برای آقایان می‌آورم این مسئله بازرسی، این را آقایان درست دقت کنید، بازرسی ۱۵ سال است وضع اداری ملکت روز به روز بدتر شده است و وضع حالا نسبت به یک سال یا سه سال یا ده سال پیش هیچ تفاوت نکرده است، وزرائی پیدا شدند که آن وزرا کارشان تفاوت پیدا کرده اما دستگاه اداری به صورت خودش باقی است، شما حساب بکنید ببینید چند سیستم بازرسی در این مملکت داریم بنده این‌هایی را که یادداشت کرده‌ام عرض می‌کنم، بازرسی کل کشور- بازرسی کل شهربانی- بازرسی کل ژاندارمری- سابقاً بازرسی نخست وزیری- بازرسی پست وتلگراف- بازرسی اداره امور شهرداری‌ها- بازرسی جنگل‌ها- بازرسی کشاورزی مأمورین دفع آفات و ملخ و مأمورین مختلف- بازرسی راه آهن- بازرسی‌های دارایی- بازرسی غلّه و نان- بازرسی وزارت کشور- بازرسی دخانیات- بازرسی بنگاه خالصه. عرض کنم آن وقت یک بازرسی مخصوصی هم هست که این بازرسی مخصوص حالا آن بازرسی‌هایی که در خیابان هزاران نفر راه می‌روند به نام بازرس یک بازرسی دیگر هم هست آن بازرسی ۱۳ روزه است یعنی در شب عید آقایان وزرا و آقایان معاونین و مدیران کل سوار اتومبیل می‌شوند برای گذرانیدن ایام تعطیل عید و این بازرسی در آبادان و خرمشهر و بابلسر و اصفهان و تخت جمشید صورت می‌گیرد و دیگر سایر جاهای مملکت داخل آدم نیستند (محمود رضائی- باز اقلاً خوب است که به حوزه انتخابیه شما برای بازرسی می‌روند) یکی از آقایان یادداشتی فرستاده که سفارت ایران در سوریه اتومبیل ندارد و اسباب بی‌آبرویی است. آقای وزیر خارجه یک وزیر مختار باید اتومبیل داشته باشد (پورسرتیپ- آن‌هایی هم که دارند اگر نداشته باشند بهتر است چون به کلی اسقاط است) حالا بنده از آقای معاون وزارت دارایی خواهش می‌کنم که یک میلیون تومان پول تفاوت قیمت ما و آقایان نمایندگان گیلان برای توتون‌کاران خواسته‌ایم نداده‌اید بنده از آقا خواهش می‌کنم مخارجی که به عنوان خرج سفر و فوق‌العاده و این کارها در یک سال اخیر در وزارت دارایی و اداره دخانیات و ادارات تابعه داده‌اید این را خواهش می‌کنم به اطلاع مجلس برسانید آقایان این بازرسی‌هایی که من عرض کردم سالی ۵۰ میلیون تومان پول مملکت را از بین می‌برند (احمد فرامرزی- ضرر دیگری هم دارند می‌روند مأمور خوب را بد می‌نویسند و مأمور بد را خوب می‌نویسند چون مامور بد می‌دهد) یک ماموری برای بازرسی رفته بود در نزدیکی همدان اجازه بفرمایید این را می‌خواهم بگویم برای این که آقایان خسته شده‌اید، وارد منزل کدخدا شده بود به کدخدا گفته بود که من مأموریت مهمی دارم و آمده‌ام برای انجام مأموریت، اما خیلی متأسفم برای این که من مأموریت دارم که بیایم چون دولت کارخانه لاستیک‌سازی می‌خواهد تهیه کند و پیرزن‌های زائد بر هفتاد ساله را ما باید بگیریم و ببریم توی کارخانه کدخدا گفت ای امان ذخیل مادرزن من بیش از هفتاد سال دارد گفت چاره‌ای ندارد، خلاصه برای این که مادرزن کدخدا را معاف کند یک چیزی گرفت و بازرسی خودش را انجام داده این را در همدان یکی از مالکین به من گفت هر چه فکر می‌کنم اسمش را به یاد نمی‌آورم و اگر به یاد آوردم خواهم عرض کرد، بنابراین این مخارج زائد را که این بازرسی نمونه‌اش هست اگر شما از بودجه کشور حذف کنید به نظر بنده در تمام بودجه یک صرفه جویی‌هایی می‌شود، دوم قربان نظارت در مخارج است نظارت در مخارج خیلی اهمیت دارد، قسمت عمده پول مملکت تلف می‌شود بدون نتیجه در زمان شاه فقید پل سفیدرود را ساختند و بعد از ساختن خراب شد، بروید بپرسید به روزگاران مقاطعه‌کار چه آوردند این راه تهران به پهلوی را ساختند چون خوب نساخته بودند مقاطعه‌کارها را گرفتند ببینند چه جور تعقیب در کار می‌کردند، این جاده تهران به کرج در زمان جنگ روزی هزار کامیون و وسائط نقلیه سنگین خارجی از روی آن رد می‌شد همین طور محکم بود ولی شنیدم اخیرا در یکی از قسمت‌های جنوب پلی ساخته‌اند که بلافاصله خراب شده است (صارمی- پل فهلیان است آقا) پارسال در این بحبوحه بی‌پولی دولت، ما نمایندگان مازندران از تیمسار سپهبد زاهدی خواهش کردیم که این سد پل رودخانه شهسوار را بسازند و حقیقتاً با نداشتن پول دویست هزار تومان تهیه کردند و دادند این پول را دادیم به وزارت کشور و به اداره امور شهرداری‌ها و سد ساخته شد و یک هفته بعد آب آمد سد را برد. این سیستم، سیستم تفریط است جهتش چیست، جهتش این است که یک سیستم صحیحی که برای نظارت در هزینه باید وجود داشته باشد ندارد، و سیستم نظارت ما عبارت است از تعیین یک بازرسی وزارت راه یک بازرسی اداره شهرداری‌ها یا یک ناظر هزینه مالیه، این‌ها همه هم‌دست می‌شوند می‌روند آن‌جا حالا توی‌شان آدم‌های درست هم انشاءالله هست معمولاً ده تا بلیط تهیه می‌کنند برای یک نفر، یعنی ده بلیطی که می‌آورند در واقع یک آدم حساب کردند سیمان را می‌خورند، مصالحش رامی‌خورند، تقلب در کار می‌کنند برای این که نظارتی در هزینه‌اش نیست، من مکرر گفتم شما که این قدر مهندس مشاور می‌آورید یک مهندس مشاور بیاورید مثلاً از کامیساکس که این ساختمان‌هایی که تحویل وزارتخانه‌ها می‌دهید این‌ها نظارت کنند هشت، نه تا شرکت‌های صلاحیت‌دار داخلی خودمان را بیاورید سه چهار تا شرکت را هم درنظر بگیرید واز آن‌ها بخواهید که نظارت کنند یک پورسانتاژی هم بهشان بدهید این کار را اگر کردید دیگر خلاف نمی‌کنند چون این آقای مهندس جفرودی اگر دستش را ببرید حاضر نیست که بگویند مهندس جفرودی مهندس بدی است، یا شرکت مثلث شرکت متقلبی است این حیثیت خودش را حتماً می‌خواهد بنابراین نظارت صحیح می‌کند، مسئله دوم که به نظر من فوق‌العاده قابل توجه است، این سیستم مزایده و مناقصه است این سیستم مزایده و مناقصه جناب آقای وزیر دارایی نصف پول این مملکت را تلف کرده، آخر آقا مقاطعه‌کاری که یک میلیون برآورد را می‌آید به پانصد هزار تومان قبول می‌کند یعنی که من می‌خواهم دزدی بکنم (موسوی- اطمینان به تبانی دارد) خوب این تبانی را در سیمان و مصالح و آهن می‌کند به همین جهت است که حالا ما برای کارهای کشور مهندسین مشاور را از خارج آوردیم، من روزهای اول اعتراض می‌کردم، بعد به حرف‌های ابتهاج توجه کردم دیدم ابتهاج راست می‌گوید، واقعاً از حالا با یک قدرتی باید مهندسین مشاور مجهز بیایند و این کارها را ترتیب بدهند خوب آقا این را باید جلویش را گرفت شهامت می‌خواهد، یعنی چه؟ این سیستم بیشتر موجب از بین رفتن

و تلف شدن پول دولت می‌شود، به جای این شما هم در نظر بگیرید ۵ تا ۶ تا ۱۰ تا از شرکت‌هایی که سرمایه داشته باشند، سابقه عمل خوب داشته باشند و سیال فنی مجهز داشته باشند اسامی آن‌ها را تهیه کنید بدهید یک مراجع صلاحیت‌داری آن‌ها را تصدیق کند، بعد کارهای دولتی را به آن‌ها مراجعه کنید، مجبور نیستید آقا هر کس که یک‌شاهی و صد دیناری پیدا می‌کند فوراً می‌آید یک شرکتی درست می‌کند و بعد وارد مقاطعه‌کاری می‌شود، بعد هم وارد استفاده می‌شود آن وقت ما به زحمت می‌افتیم، من از آقای وزیر دارایی می‌خواهم خواهش می‌کنم که این مسئله را چون ایشان خیلی آدم رشیدی هستند اگر عقیده داشته باشند از این نظر دفاع خواهند کرد و بنده معتقدم این موضوع مزایده و مناقصه ساختگی است و باعث ضرر است و مقررات آن باید برداشته شود. آقای پورسرتیپ نوشته‌اند که گرد د. د. ت را که برای مبارزه با آفات لازم است روی همین مزایده و مناقصه می‌خرند و گردهای مختلف بد را می‌آورند، دوا را آقا روی مزایده و مناقصه می‌خرند، فریاد این ولایات درآمده است، هر چه دوای گندیده و کثیف و ضایع مانده تحویل وزارت بهداری می‌شود و این گندهای فاسد را می‌خرند وقتی می‌رویم ولایات می‌گوییم دوا چه دارید می‌بینیم یک اطاق گوگرد دارند، این‌جا در تهران یک عده‌ای گوگرد آورده‌اند از چند سال پیش به این طرف فروش نرفته با یک اعلان مزایده و مناقصه چند تن گوگرد تحویل ولایات می‌شود، در این فومن آقای محمودی رفته بودم سالی که استاندار گیلان بودم سیزده صندوق سولفات دوسود فرستاده بودند، خوب آقا سیزده صندوق سولفات دوسود برای یک شهر، دیگر معده‌ای باقی نمی‌ماند برای کسی (خنده نمایندگان) حالا چقدر ضرر می‌شود، من که با کسی هم‌دست نیستم من که مقاطعه‌کار نیستم، من که با دواچی‌ها هم‌دست نیستم من با کمال صمیمت و ارادت دارم عرض می‌کنم اگر دیدید صحیح است لایحه‌اش را بیاورید این مجلس تصویب می‌کند (صحیح است) این است که این تذکرات را عرض می‌کنم یک قلم مخارج بیهوده است اخیراً یک کسی مأمور شد که به یکی از شهرستان‌ها برود، گفت که من احتیاج به اثاثیه دارم و هفتادهزار تومان برای او اثاثیه سفر خریدند خوب این آقا می‌توانست برود در یک مهمان‌خانه زندگی کند مگر مأمور آمریکایی از این شهر به آن شهر می‌رود اثاثیه همراهش می‌برد؟ بعد یک آقایی گفته بود که من عادت ندارم اتومبیل سوار بشوم که مشکی رنگ نباشد من کادیلاک می‌خواهم و باید حتماً رنگ آن مشکی باشد و برای او اتومبیل کادیلاک مشکی رنگ تهیه کردند (شوشتری- راجع به نظار هزینه هم بفرمایید) عرض کردم که این‌ها هم‌دست می‌شوند با آن‌ها، با مقاطعه‌کار هم‌دست می‌شوند که پول‌های مالیه را بالا بکشند، عرض کنم بانک شاهی وقتی که بسته می‌شد من رفتم بعضی از اثاثیه‌اش را بخرم، یک میز تحریر رفتم بخرم، گفتند که این میز تحریر رئیس بانک شاهی است و از روز اول تأسیس بانک شاهی ساخته شده و تا روز آخر رئیس بانک هر کسی بود پشت این میز بود، یک میز را شصت سال نگه داشتند و رئیس بانک شاهی هم پشت همین میز بود، اما در این‌جا اگر یک کاری معین کردند برای ما، باید میز نه خانه از چوب گردو باشد مبل هم باشد، خوب آقا این شرکت‌های دولتی تشریف برده‌اید؟ این مال‌های نفیس را دیده‌اید؟ مبل‌های نفیس را دیده‌اید؟ بنده ارسلان خلعتبری هیچ چیز نداشته باشم، معلومات حقوقی دارم، عرض کنم یک نویسنده معروفی بودم و دارای چندین کتاب و تألیف و تصنیف هستم وجد منهم مرحوم سپهسالار کسی بوده است که لوحه افتخارآمیز داشته از مجلس دوم که با مرحوم سردار اسعد و چندین نفر دیگر از مجاهدین گیلان مملکت را نجات دادند، با کمال تأسف امسال در موقع جشن مشروطیت، مجاهدین گیلان بازماندگان مجاهدین گیلان، که جان‌شان و مال‌شان را فدا کردند برای مشروطیت، این‌ها به ما تلگراف کردند و نوشتند که در رادیو اسمی از مجاهدین گیلان نیاوردند دل ما سوخت، الان که یادم آمد خواستم بگویم که این را جبران کنید این‌ها زحمت کشیدند در راه مشروطیت واین اساس مال آن‌ها است، خون و مال‌شان را دادند، این جمله معترضه را برای این گفتم بیایید منزل بنده (میراشرافی- انشاءالله ایام عید) ولی عیدی خبری نیست بنده بخاری ذغال سنگی دارم، چرا نمی‌روم بخاری کلمن بخرم؟ برای این که خودم می‌دانم که هزار تومان پول مملکت را می‌دهم که بخاری کلمن بخرم می‌گویم شاید این یک کمکی به استخراج ذغال سنگ باشد و ذغال سنگ مصرف می‌کنم، آقا وقتی من با این وضع زندگی می‌کنم اگر سوابق خانوادگی است که من معتقد به فصل شخصی هستم هیچ به این چیزها عقیده ندارم، گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر ترا چه حاصل، آقا وقتی امثال بنده با این سوابق و خدمات اجتماعی‌مان بخاری ذغال سنگ داریم و قناعت می‌کنیم معاون، مدیر کل غلط می‌کند بخاری کلمن می‌خرد. با پول کی می‌خرد هزار تومان؟ چرا این کار می‌کنید این‌ها مسائلی است که باید توجه کرد، پول کی را می‌برد باد بزن می‌خرد؟ مگر مردم جنوب ایران در گرما، کشاورزها نمی‌روند در خوزستان در آن آفتاب سوزان کشاورزی کنند؟ خوب آقا در این اطاق نشسته‌ای لازم نیست که بادبزن تو بچرخد، چرا تشویق می‌کنید این قبیل واردات را؟ حالا در حدود چندهزار بخاری کلمن و این چیزها در وزارتخانه‌ها هست این‌ها تمام مخارجات بیهوده است از انگلیس‌ها، از آمریکایی‌ها، از شوروی‌ها، از آلمان‌ها باید یاد گرفت، بعد از آن جنگ گذشته من به آلمان رفتم، نمی‌دانید مردم آلمان با چه سادگی زندگی می‌کردند، بعد از این جنگ نمی‌دانم مردم آلمان با چه سختی زندگی می‌کردند، صرفه‌جویی کردند اما اصول کارشان را درست کردند آلمان بانک ساختمانی درست کرد نه مثل بانک ساختمانی فکسنی این‌جا که نه پول دارد و نه چیزی هی توی سر خودش می‌زند زورش هم که به کسی نرسیده بعضی زمین‌ها که حق خود بانک ساختمانی است ولی مثلاً در جماران رفته و مال مردم را گرفته است آن ۲۰۰ متر ۳۰۰ متر مردم بدبخت را، اما آلمان چه جور بانک ساختمانی درست کرده؟ می‌گوید برنامه من این است، اگر مالیات دادی قبض مالیاتی را بیاور من آن قبض مالیاتی را به عنوان مالیات حساب می‌کنم به شرط این که بروید در بانک ساختمانی تودیع کنید، مالیات‌دهنده می‌رود به بانک ساختمانی می‌دهد تا ده سال منفعت می‌گیرد بعد هم به حساب مالیاتش می‌آید، این وسیله تشویق و توجه است که شهرها پشت سر هم ساخته می‌شود که الان آلمان آقایانی که تشریف برده‌اند من بعد از جنگ نرفتم می‌بینید که آلمان از آلمان سابق بهتر است مادام که این برنامه گشادبازی هست به خدا بار ما به هیچ جا نمی‌رسد، ما یک سیاست صرفه‌جویی لازم داریم و مشوق این سیاست صرفه‌جویی اول باید دولت باشد، یعنی کنترل شدید بکنند برای حذف مخارج بیهوده، یک نمونه یادم آمد راجع به یک عملی که آقای شادمان کردند، این آقای شادمان همکار ما در ۱۳۲۴ مدیر کل وزارت مالیه بود، هژیر مرحوم گویا در آن موقع یا در سال ۱۳۲۵ وزیر دارایی بود، در آن موقع قماش در انحصار دولت بود، دولت در تمام شهرستان‌های ایران مغازه بزازی داشت بزازها را آورده بود به کلی کرده بود (پورسرتیپ- همان‌ها حالا رتبه ۹ هستند) بعد لاستیک‌فروشی را به دست گرفته بود حمل ونقل اتومبیل را در دست گرفته بود، یک عده زیادی مستخدم داشت و در همه این‌ها هم ضرر می‌کرد این آقای شادمان من خیلی از ایشان خوشم آمد با این که همان روز در مجلس بر علیه این‌ها اقدام کردند اعلان کرد مصاحبه کرد و به دولت هم پیشنهاد کرد که آقا این خرج زائد را ازدوش مملکت بردارید تمام دکان‌های قماش را بست قماش فروشی را تعطیل کرد، دولت ایران در آن زمان سخت محتاج پول بود، تمام موجودی قماش دولت را فروختند سی چهل میلیون تومان پول گیرشان آمد و دیگر مخارج از بین رفت، از آن تاریخ به این طرف به عده‌ای از مستخدمین هم پول دادند و عذرشان را خواستند و عده‌ای هم باقی ماندند و الان وبال گردن دولت‌اند ولی یک قسمت عمده را عذرشان را خواستند، این حذف یک قلم خرج زائد و جلوگیری از ضرر بود خوب خیلی روزهای اول فحش هم شنیدند، بعد هم فهمیدند که خوب کاری بوده است، باید راه‌هایی پیدا کرد برای صرفه‌جویی و جلوگیری از مخارج بیهوده، مثلاً عرض کنم بنده خیلی از این رئیس غلّه و نان سرتیپ نویسی خوشم می‌آید، اما آقا این اداره کل غلّه و نان که چهارصد و پنجاه میلیون این‌جا زیانش رامی‌دهیم چه لزومی دارد که چهارصد و پنجاه میلیون ریال ضرر می‌دهیم؟ برای این که مردم شهر تهران نان را یک ریال ارزان‌تر بخورند اولاً مردم بیچاره نان خوب نمی‌خورند، ثانیاً کسی که می‌رود نسخه دولتی را که پنج ریال می‌داد همان بدبخت مزدبگیر پنج ریال را ۵ تومان می‌دهد، یک ریال نان چه تاثیری دارد از طرق دیگر کمک کنید، این خرج که جلوی تولید غلّه را گرفته است و هیچ فایده‌ای هم تا به حال نداشته است این را باید برداشت. نان هم مثل سایر چیزها تابع عرضه و تقاضاست بروید یک شرکتی درست کنید که دخل و خرجش با خودش باشد مردم را تشویق کنید در شهرستان‌ها شرکت درست کنند و غلّه و نان را اداره کنند دیگر از دوش دولت این ضرر را بردارید، یک مثل دیگر که برای نمونه عرض می‌کنم مسئله قند و شکر است این را جناب آقای حائری‌زاده هم گفته‌اند بنده تکرار نمی‌کنم دولت اگر بخواهد این کار را در دست داشته باشد لااقل از طریق شرکت‌هایی که درست می‌کنید مردم را تشویق کنید و از بودجه دولت این کار را نکنید ضمناً چون دیروز آقای حائری‌زاده راجع به قند و شکر مطلبی بیان کردند که یک قسمت از آن مطلب را بنده تأیید می‌کنم که به چه مناسبت یک اداره دولتی بیاید چهارصد، پانصد کامیون که پولش پنجاه میلیون تومان می‌شود، بخرد، بعد کرایه‌کشی بکند و با مردم رقابت بکند، ما از یک طرف از مردم می‌خواهیم مالیات بگیریم اما از طرف دیگر کارشان را از دست‌شان می‌گیریم اداره قند و شکر یا اداره غلّه نباید کرایه کشی کنند (پورسرتیپ- چهل تا ازاین ماشین‌ها گم شده است هر چه می‌گردند پیدا نمی‌کنند) اما من از لحاظ این که دکتر امینی غایب است این مطلب را می‌خواستم عرض کنم من آن موقع اطلاع داشتم که دکتر امینی مخالف بود این‌جا نیست ولی این را می‌گویم دکتر امینی، با خرید این کامیون‌ها موافقت نداشت اول خواستند به ریش اداره راه‌آهن ببندند آن‌جا نشد بعد به ریش اداره قند و شکر بستند و این عمل را انجام دادند و این کامیون‌ها را برخلاف مصلحت وارد مملکت کردند و به دکتر امینی تحمیل کردند (شمس قنات‌آبادی- اصل مطلب صحیح است اما پول کامیون‌ها یک بودجه جداگانه داشته است

و از محل فروش کیسه‌های قند و شکر بوده است) نه قربان صحبت وارد شدن این چهارصد کامیون به کشور است که آیا از لحاظ اقتصادی لازم بود وارد بشود. عرض کنم آقا نمونه‌ای که می‌خواهم بگویم از خرابی دستگاه‌های اداری دولت است، چند سال پیش سازمان برنامه، هشت کارخانه بسته‌بندی چای وارد کشور کرد ببخشید کارخانه چای‌سازی، با دو چشم خود دیدم پارسال که این کارخانه‌ها در این شهر صنعتی کرج، این بی‌انصاف‌ها اقلاً یک شیروانی نساخته بودند که این کارخانه‌ها را زیر شیروانی بگذارند، مقداری از این کارخانه‌ها زیر آسمان، چهارسال زیر برق و باران بود، و آقای وزیر بازرگانی گویا در صدد هستند که از این کارخانه‌ها استفاده بکنند و این‌ها را به کار بی‌اندازند ببینید آقا نمونه خدمت‌تان عرض می‌کنم، باید توجه داشت، یک نمونه دیگری عرض می‌کنم، برای اصلاح وضع چای از هر کیلو چای وارداتی از ۱۳۲۷ به این طرف گویا ۳۰ ریال می‌گرفتند پارسال گمان می‌کنم جناب آقای عمیدی نوری بودند که سؤال کردند که مبلغی که برای این کار تاکنون وصول شده چقدر است؟ آقایان برای عوارضی که به منظور بهبودی وضع چای برقرار شد ۱۴۲ میلیون تومان پول گرفتند و یک دینار به مصرف وضع چای نرساندند، این هم یک نمونه تفریط است این ۴۲۰ میلیون تومان را به خدا اگر می‌دادید به دست حاج علی‌نقی کاشانی او با این ۱۴۲ میلیون تومان وضع یک مقداری از صنایع ایران را درست می‌کرد. (صحیح است) نمی‌دانید که با این ۱۴۲ میلیون تومان چقدر می‌شد کار کرد. این ۱۴۲ میلیون تومان بماند، شما گمان نمی‌کنید که در این ده‌ساله به نام حفظ جنگل و عوارض جنگل چقدر پول گرفته باشند ......

۴- تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه.

نایب رئیس- آقای خلعتبری، مجلس دو ساعت و نیم کار کرده بنابراین جلسه را ختم می‌کنیم و بعد از ظهر جلسه خواهیم داشت.

نمایندگان- روز شنبه، روز شنبه.

نایب رئیس- تعیین جلسه با بنده است ساعت پنج و نیم بعد از ظهر جلسه داریم، دستور بقیه لایحه بودجه.

(مجلس هفت دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی- اردلان‏