مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ مهر ۱۳۳۴ نشست ۱۶۰
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۴
سال یازدهم
شماره مسلسل
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۸
جلسه: ۱۶۰
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۲۳ مهر ماه ۱۳۳۴
فهرست مطالب:
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۲- بیانات قبل از دستور آقایان: دکتر بینا- خرازی- حائریزاده
۳- تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای دکتر جزایری
۴- اخذ رأی نسبت به پیشنهاد آقای صدرزاده دائر به طرح لایحه ترمیم حقوق آموزگاران و عدم تصویب آن
۵- مذاکره در گزارش کمیسیون قوانین دارایی راجع به فروش خالصجات
۶- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
مجلس یک ساعت و چهل و پنج دقیقه پیش از ظهر به ریاست آقای اردلان (نائب رئیس) تشکیل گردید.
نائب رئیس- به واسطه تعطیل دیروز صورتمجلس تهیه نشده در جلسه آینده تهیه و قرائت خواهد شد.
صورت غایبین جلسه قبل قرائت میشود (به شرح زیر قرائت شد)
غائبین بااجازه- آقایان: سنندجی- ارباب- خکباز- امید سالار- رضا افشار- صدقی- اسکندری- تجدد- غضنفری- دکتر آهی- مکرم- صرافزاده- محمود ذوالفقاری- مهندس جفرودی- احمد فرامرزی- بوربور- عبدالحمید بختیار- درخشش- نصیری- عرب شیبانی- کاشانی- دولتشاهی- سرمد- امامی خوئی- شوشتری- اورنگ.
غائبین بیاجازه آقایان: دکتر حمزوی- دکتر مشیر فاطمی- کینژاد- بزرگ ابراهیمی- بیات ماکو- سعیدی- یارافشار- سالار بهزادی- شفیعی- معینزاده- اریه- مهندس اردبیلی- قوامی- پورسرتیپ- اسفندیاری- رضایی
دیرآمدگان و زدورفتهگان بااجازه- آقایان: افخمی- مسعودی- عبدالرحمن فرامرزی- نراقی- حائریزاده- دولتآبادی- دکتر سعید حکمت- ثقةالاسلامی- موسوی- قناتآبادی- مهندس شاهرخشاهی- سلطانی- خزیمه علم- دکتر سید امامی
دیرآمدگان و زود رفتهگان بیاجازه- آقایان: صادق بوشهری- حشمتی- دکتر افشار- بوداغیان- محمودی- پیراسته
نائب رئیس- آقای دکتر افشار بفرمایید.
دکتر افشار- بنده قبلا اجازه گرفته بودم از مقام ریاست.
نائب رئیس- اصلاح میشود آقای نورالدین امامی.
نورالدین امامی- آقای بیات ماکو مریض بودهاند و به وسیله بنده اطلاع هم دادهاند استدعا میکنم دستور بفرمایید غایب بااجازه محسوب شود.
نائب رئیس- اصلاح میشود.
۲- بیانات قبل از دستور دکتر بینا- خرازی- حائریزاده
نائب رئیس- نطق قبل از دستور شروع میشود آقای دکتر بینا
دکتر بینا- برای شروع عرایض خود جملهای بهتر و رساتر و روشنتر از بیانات اعلیحضرت همایونی که در خطابه اختتامیه ششمین دوره مجلس سنا فرمودند پیدا نکردم.
اعلیحضرت فرمودند:
ما انتظار داریم در تقویت بنیه اقتصادی کشور که ضامن استقلال و وسیله کمک به حفظ صلح جهان است تدابیر لازم اتخاذ گشته و این امر بر سایر امور باید مقدم باشد تقویب بینه دفاعی کشور ما هیچ تعبیر جنبه تعرض نخواهد داشت چنانکه ما نیز هرگز تجهیزات و اقداماتی را که دیگران برای تقویت دفاعی خود به عمل آوردهاند موجب نگرانی فرض نکردهایم جریانات گذشته ثابت کرد بیطرفی زورمندان را نه تنها از زورگوئی و درازدستی بازنمیدارد بلکه آنها به قهر و غلبه برمیانگیزاند.
آقایان:
بیانات اعلیضحرت همایونی به حدی روشن صریح و مفید و قاطع در سیاست ملی ما بود که مایه تحسین و تعجب سیاستمدارن جهان گردید و دولت ایران در دنباله این فرمایشات پس از مطالعات یا که میتوان گفت نتیجه چندین سال مداغه و بررسی بود بالاخره تفکیک مملکت را با یک روشنبینی واقعی یکسره کرد این فرمایشات به قدری مؤثر بود که کسی قبل از ارسال نامه نخستوزیر ایران به بغداد افراد مملکت از اتخاذ چنین تصمیم قاطع و تعقیب سیاست ثابت خرسند و خوشحال به نظر میرسند.
آقایان چنانکه شخص اول مملکت اشاره فرمودند به حفظ مناسبات دوستی با دولت همجوار و به خصوص با قبول دعوت دولت شوری ملت و دولت ایران نشان داده که هیچگونه اقدامی بر خلاف منشور ملل متحد انجام نداده و نخواهد داد بنا برا این ارسال یادداشت از طرف دولت نیرومندی مانند دولت شوری دولت ایران مایه بسی تعجب است بنده میپرسم کدام دولتی است در دنیا فکر کند که ممکن است از طرف دولتی مانند ایران احتمال خطری متوجه دولت مقتدر شوری شود باید اذعان نمود که اینها بازی گرگ و میش است که ما را همیشه اسیر سرپنجه قهار خود ساخته است.
دولت شوری باید بداند که ما برای یک هدف ایدهآل بزرگی قدم برداشتیم ما آزادی میخواهیم آزادی عقیده و مسلک و مذهب میخواهیم سنت ما و مذهب میخواهیم سنت ما مذهب ما این روش را ایجاب میکند ما نمیتوانیم قوانینی را که برخلاف دولت ما و بر خلاف معتقدات ما است قبول نمایم تصدیق میفرماید موضوع الحاق قیام به پیمان دفاعی که قدری مهم و در سرنوشت مملکت ما مؤثر است راجعبه آن بر تمام ممالک جهان بحث مفصلی میشود بنابراین جای آن را دارد که در کلیه محافل سیاسی و مجلسین ایران در اطراف این مسئله مهم سیاسی بحثهای مفصلی به عمل بیاید تا مردم و ملت ایران به جریانات واقعی سیاستهای بینالمللی واقف شده و به وقوف به این جریانات از اقدامات دولت خود پشتیبانی نمایند برای این که مردم از عقاید مختلفی که در این باره اظهار میشود اطلاع کافی به دست بیاورند بنده یکایک اظهارات مختلف را که در این چند روز شنیدهام تجزیه و تحلیل کرده و تا حدی که وقت اجازه دهد و آقایان موافقت بفرمایند جواب هر یک را خواهم داد:
به عقیده اکثریت مردم ایران الحاق پیمان خیلی دیر شده دلیل این عده این است که آنان معتقدند منافعی که ممکن است از عقید چنین پیمانی عاید دولت امضاکننده گردد قبل از جنگ و بعد از جنگ است و اگر ما زودتر به این پیمان ملحق میشدیم بنیه دفاعی ارتش ما و وضع اقتصادی و عمرانی ما به سرعت بیشتری پیشرفت میکرد در اینجا بنده حق را به این عده میدهم و میگیرم جلوی ضرر را از هر جا بگیریم منفعت است.
لیدر اقلیت جناب آقای حائریزاده پس از ایراد بیانات مفصلی که روز سه شنبه ۱۸ مهرماه به عنوان نطق قبل از دستور فرمودند چند دقیقهای در اطراف نظریات خود با بنده صحبت فرمودند پس از آن که بنده ضمن توضیح مختصری خدمتشان عرض کردم که فکر اتحاد اسلام جنابعالی را در واقع دولت تعقیب میکند و ملل ایران و ترکیه و عراق و پاکستان از ملل قوی دولتهای اسلامی به شما میروند و هیچ مانع و ردایی در میان نیست که سایر دول اسلامی نیز داخل این اتحادیه شوند فرمودند جناب انگلیس در این میان چه کار میکند عرض کردم کدام دولت اسلامی را سراغ دارید که اتحادیه اسلامی را تشکیل دهد و با دولت انگلیس در سیاست مستقیم یا غیرمستقیم اتفاقنظر نداشته باشد مگر مصر و سوریه و لبنان و عمان و عربستان سعودی سیاستشان غیر از سیاست انگلستان است به عقیده بنده میان ملل اسلامی دول ترکیه و ایران در تعیین مقدرات و اتخاذ یک مشی سیاسی همواره آزادی عمل داشته و دارند و اگر قرار شود بافضل ما به وسیله لبنان و عمان وارد اتحادیه بشویم در واقع از دست دوم سیاست انگلستان را قبول کردهایم و باید تصدیق کرد که در دنیای کنون جناب انگلیس و آمریکا و فرانسه و غیر ه و غیره وجود ندارد بلکه در دنیا امروز به عقیده و دو سیاست بیشتر موجود نیست و ملل دنیا باید از اساس فکری یکی از این دو گروه تبعیت کنند و باید اذعان نمود که قبول عقیده یکی از دو طرف دلیل این نیست که خدای نکرده وضع خصومتآمیزی نسبت به طرف دیگر اتخاذ شود فکر اتحاد اسلام جناب آقای حائریزاده بسیار خوب است و به طوری که بنده اطلاع دارم اغلب ملل اسلامی اکنون ناظر رویه سیاسی دولتیاران هستند و به علاقه و اشتیاق کامل مایلند وارد همین پیمان شوند در این صورت که ایران مبتکر چنین فکری است در واقع موجه و مؤسس یک اتحادیه بزرگ اسلامی نیز خواهد بود.
بعضیها در عین حال که کمال رضایت و موافقت را با اقدامت دولت دارند میپرسند با این قدمی که دولت ایران برداشته به ما چه خواهند داد؟ در اینجا حکایتی از خاقانی مغفور به یادم آمد میگویند از آمریکا سیبزمینی آورده بودند و به فتحعلی شاه تعریف کرده بودند که این نبات موادغذایی بسیار خوبی دارد دستور فرمایند کشت آن را در مملکت اشاعه دهند فتحعلیشاه سؤال کرده بود از ما دستور دهیم این نبات را در ممالک محروسه بکارند به ما چه خواهند داد؟ آقایان مگر دفاع از مرز و بوم و قومیت و نژاد و شرافت و حیثیت و ناموس قیمت دارد؟ دفاع از موجودیت و استقلال و بقا که قابل تقویم نیست تا مورد بیع و شری قرار گیرد.
این آقایان باید بدانند که ارزش روحی و اقدام اخیر دولت برای ملت ایران و ارز بینالمللی ایران برای جهان آزاد به حدی است که نمیتوان آن را به حساب آورد دولت ایران با این عمل درواقع تمام عملیات خاورمیانه و بخصوص این همه اقداماتی را که در ترکیه چه از لحاظ سیاسی و نظامی و چه از لحاظ کمکهای فنی و اقتصادی به عمل آمده بود تکمیل کرد. بنابراین این اقدام دولت ایران هم از نظر بینالمللی و هم از نظر ملی قابل خرید و فروش نیست البته باید تصدیق کرد وقتی کشور ایران در جرگه دول امضاکننده پیمان دفاعی درآمد و حسننیت خود را نشان داد و با صمیمیت در دفاع از هدف مشترک قدم برداشت بسیار طبیعی است که منین نیز شرافتمندانه رفتار کرده و احتیاجات ضروری ملل عضو پیمان را برطرف سازد در این مورد باز هم بیمناسبت نیست حکایتی از روزولت رئیسجمهور فقید ممالک متحد آمریکا نقل کنم (میگویند سفیر آمریکا در فرانسه که از دوستان رئیسجمهور فقید بود برای اخذ تعلیمات به واشنگتن آمده بود در یکی از مقالات خود با رئیسجمهور از قشنگی و طراوت و عظمت کاخ سفید ریاستجمهوری حیث به میان آورد رئیسجمهور نیز با تأیید بیانات سفیر چنین جواب داد به این اظهار و نظریاتی که شما همواره راجعبه سیاست و اوضاع بینالمللی و مشکلاتی که دولت آلمان در اروپا به وجود آورده در گزارشهای خود متذکر شدهایم این فکر به خاطرم رسید اگر در همسایگی قصر ابیض حریق مدشی رخ دهد و خاموش نشود قطعاً ما را خواهد سوزانید و ما هم که دارایی وسایل اطفاییه بسیار قوی هستیم آیا باید صبر کنیم حریق به خانه ما سرایت کند تا اقدام به خاموشی آن کنیم قبل از آن که آتش به قصر سرایت کند در همان کانون اولیه خاموش سازیم) آقایان من هم اکنون قطع دارم که نظر رئیسجمهور فقید مذکور ذهن اولیای امور کشورهای متحده آمریکا و انگلیستان بوده و یقین دارم که آنان برای جلوگیری سرایت آتش منتهی سعی و کوشش و کمک و همکاری را همراهی از لحاظ مادی و معنوی و در بالا بردن سطح زندگی و مردم ایران و راحتی آنان به عمل خواهند آورد.
برگردیم سر مطلب بعضی ایراد میکنند و یا سؤال میکنند فلان خط دفاعی چرا از فلان نقطه یا فلان نقطه میگذرد.
به عقیده بنده اولاً این خطوط دفاعی او فرض وجود هم داشته باشد خطوطی است که امضاکننده پیمان برای دفاع از یک هدف مشترک و یک مسئله بینالمللی قبل از شرکت ایران پیش خود قبول کردهاند یعنی اگر آنکارا- بغداد- کراچی یک پیمان تدافعی منعقد کردهاند نمیتواند در مورد شکافی که در طول جبهه آنان قرار دارد مطالعه نکنند درباره آنان تصمیم اتخاذ ننمایند به اصطلاح اگر چنین خطی هم وجود داشته باشد خطی است در مورد مملکتی است که متفق آنان نبوده و در مورد لزوم شاید به جبر و از تغییر اشکال برای تصرف و دفاع این خطوط وارد خاک ما میشدند و از این خط دفاع میکردند وقتی ما عضو پیمان تدافعی شدیم در آن تصمیات نیز تجدید نظر به عمل میآید و با نظر متخصصین نظامی و افسران ستاد ما مطالعه مجددی به عمل میآید بالاتر از همه اینها باید گفت که قدرت نظامی و دفاعی یک مملکت بستگی به عوامل و امکانات و مقدورات خود آن کشور دارد و به تدریج که قوای دفاعی کشور تقویت میشود دفاع از تمامیت مملکت نیز آسانتر و قطعیتر و عملیتر میگردد.
بعضیها میپرسند که ما چرا ما در مرحله اول یا دوم وارد این پیمان نشدیم و خوب نیست ما در مرحله چهار عضویت این اتحادیه را قبول کنیم باید گفت در این مسائل اول دوم وجود ندارد بلکه امکانات سیاسی و اوضاع بینالمللی و هزار عامل دیگر در این مسئله مؤثر است که مطلقاً رابطی با اهمیت و ارزش عضو دول پیمان ندارد و اهمیت هر دولت امضاکننده بستگی با دولت و ارزش قوای مادی و معنوی آن مملکت دارد و هیچ نمیتواند ادعا کند که مثلاً قدرت نظامی بغداد بیش از آنکارا است و یا قدرت نظامی و امکانات اقتصادنی و مالی آنکارا بالاتر از کراچی است ولی چنانچه ملاحظه میفرمایند نامه دولت ایران اول به بغداد فرستاده میشود و رونوشت آن به آنکارا و کراچی ارسال میگردد و این عمل مطلقاً دلالت بر این نمیکند که اهمیت پاکستان و ترکیه کمتار است اهمیت عراق است وانگهی فردا ممکن است کشورهای متحدد آمریکا نیز عضویت این پیمان را قبول کنند آیا آن وقت باید گفت دولت آمریکا ضعیفتر از دولت انگلستان است؟
با شرح این نکات تا حدی عقاید و نظریات مختلف را درباره پیمان بیان کردیم در نحوه انعقاد پیمان نباید این حقیقت در کتمان کرد که ما مرحوم شهامت سیاسی شخص اول مملکت هستیم والا بنده جسارت نمیکنم اگر بگویم بعضی از رجال ما حکم شیر علم را دارند و اینقدر جسورند که حتی از سایه خود هم رم میکنند این شهامت سیاسی شاهنشاه همواره در مراحل حساس مختلف دیده شده به خصوص در دو مورد زیاد جلب توجه میکند یکی در مورد آذربایجان دیگری در مورد همین پیمان تاریخ چند ساله سلطنت اعلیحضرت همایونی نشان داده که هر وقت ملت ایران مواجه با یک مشکل و مسئله مهم و غامض بوده دخالت و راهنمایی مدبرانه و هم ایشان مملکت را از خطر حتمی نجات داده است.
نائب رئیس- وقت جنابعالی تمام شد (بعضی از نمایندگان- وقت میدهیم) چقدر وقت میخواهید.
دکتر بینا- ده دقیقه (بعضی از نمایندگان- یک ربع)
رئیس- خودشان بهتر میدانند آقایانی که با ده دقیقه وقت اضافی به ایشان موافقند قیام کنند (اکثر بر خاستند) تصویب شد
دکتر بینا- اکنون که عقاید مختلف را در مورد انعقاد پیمان مطالعه کردیم قدری هم در مرحله اجرای قرارداد صحبت کنیم.
به عقده بنده مرحله اجرا شاید مهمتر از مرحله عقد پیمان است زیرا در اینجا دیگر شخصیت نمایندگان دولت است که میتوانند در کنفرانسهای سیاسی و بینالمللی نشان بدهند که ایران چه نقشی را بازی کرده و چه ضروریات و احتیاجات و نواقصی دارد که باید برای رفع آنها کمک شود.
باید در نظر داشت که در منافاتهای سیاسی و کنفرانسهایی که برای اجرای وحدت عمل تشکیل میشود از اشخاص لایق و فهمیده و مجرب استفاده کرد و با ضعف و ناتوانی که در کادر وزارت خارجه ما حکم فرماست باید تعارف و کاریر و رتبه و غیره را کنار گذاشت و از رشیدترین و فهمیدهترین و لایقترین افراد مملکت انتخاب نمود و به بیان عمل اعزام داشت بررای این که ما از این قرارداد بهره حسابی ببریم در داخل کشور نیز باید به مماطله و منفیبافی و عوامفریبی و تمجمج و تذبذب خاتمه دارد قدمهای اساسی برای بهبود وضع مردم داشت زیرا به عقیده بنده به همان
اندازه که تقویت قوای ارتش برای دفاع ضروری است به همان نسبت بلکه بیشتر باید در تأمین رفاه و آسودگی آسایش مردم کوشیدو راحتی مدرم را به حد کمال رسانید تا مردم نیز در اجرای روح این پیمان که دفاع از تمامیت و حیثت و شرافت ملی است با جان و دل کمک و فداکاری کنند دولتها بادی کاری کنند و سیاستی را تعقیب کند که ایمان مردم تقویت بشود و اطمینان به وعدههای دولت داشته باشند زیرا تا به حال آنچه که از دولتهای چپ و راست این مملکت دیدهاند متأسفانه جز صدمه و زیان بهرهای نبردهاند بنابران تقاضا دارم اکنون که اعلیحضرت همایونی در سیاستهای کلی و مهم مملکت اظهارنظر فرمودهاند دولت را راهنمایی میفرمایند او امر مؤکد صادر فرمایند مجریان امر در بهبود وضع عمومی و ترفیع زندگی مردم پیش از بیش مصر و کوشا باشند مرد باید جدیت به خرج دهند لازم است در وضع تشبهات اجتماعی مملکت قدمهای اساسی بردارند بارها از پشت تریبون عرض کردم در دنیای مشروطه بیحزب وجود ندارد حزب است که افراد خود را برای جنبههای مخالف سایسی مملکت تربیت کرده و با برنامههای مترقی خود به موقع وارد میدان عمل میشود مصادر امور و رجال اجتماعی ما را تحکیم مبانی مشروطیت ایران باید در رفع این قضیه سعی کنند وقتی مردم خود واقف به وظایف خودش شدند برای دفاع از کشور هم آمادهتر میگردند من در گذشتههای زیاد نمیخواهم بحث کنم و خیانتهای اشخاص را بگویم آنچه که گذشته است و دولت خود میداند که آیا باید درباره مقدمین بر علیه استقلال مملکت اقدام کند یا چنآن که بارها مشاهده شده برای ناز شست آنان را از تبعید جنوب به خراسان انتقال و از خراسان به تهران عدوت دهد تا برای استفاده از افکار آنان روزی هم از کابینه سر دربیاورند و سیاست مملکت در دست گیرند من در این موضوع کاری ندارم ولی نظری دارم که تا عملی نشود وضع مملکت هیچگاه سر و سامانی پیدا نخواهد کرد و آن این است که این لابس عوض کردنهای سیاسی این تذبذبهای مسمومکننده و کشنده این موافق منافق که دیروز در حاشیه یک سیاست بودند و امروز در متن سیاست خود در جا دادهاند در مملکت باید موقوف و ریشهکن شود اینها مثل گرمهایی میمانند که همین قرارداد و هزاران قرارداد را جویده و نابود میکنند به جای رفتار سخت یا خشنی که با یک مشت جوان بیچاره فریبخورده میکنند باید این قبیل اشخاص را تحت تعقب قرار داد والله این جوانان بیچاره که تقصیری ندارند جز این که اغفال شدهاند فریب خوردهاند ولی باد تکلیف رجال و سیاستچیها و آن وزرای نالایقی که فحش میخورند و در کابینه و در دستگاه تشخیص داشتند روشن شود این اشخاص باز هم اگر در همان عقیده خود باقی بودند و همواره همان سیاست را تعقب میکردند بنده رد مقابل آنان سر تعظیم فرود میآوردم و آنان را ستایش میکردم ولی اینها کسانی هستند که منتظر باد هستند تا از هر طرف وزید بادش بدهند باید تکلیف این قبیل اشخاص روشن شود تا مملکت روی پای خود بایستند والا اینها مثل مار کرخ شده در انتظار فرصت مناسب نشستهاند تا سری تکان دهند و بازار پخش اعلامیه و عوامفریبی و ریا و خدعه و خیانت را رواج دهند (احسنت)
نائب رئیس- آقای خرازی بفرمایید.
خرازی- به طوری که آقایان محترم استحضار دارند و در دنیا امروز این جنگی که هست اعم از جنگ شرد یا جنگ آتشی یا این دو جنگی که پیش آمده کرد یکی جنگ بینالمللی اول و یکی هم جنگ بیمالکی دوم وقتی که متفقین پی ریشه جنگ میگشتند بهشان ثابت شد که این جنگ اقتصادی بوده و قضیه کشورگشایی و تهیه مستعمرات و اینها برای این بوده که محصولات و مصنوعات خودشات زیادتر بفروشند و در دنیا از حیثیت مقام اقتصادی و برتری پیدا کنند و مملکت و ملتشان هم مرفع زندگی نمایند.
بنده جنگ بینالمللی اول را کار ندارم ولی این جنگ بینالمللی دوم که بعضیها تصور کردند که آمریکاییها برای خاطر انگلستان یا فرانسه یا دالان دانتزیک یا خود لهستان آمدند وارد جنگ شدند در صورتی که این طور نبود آمریکاییها سه بازار گندم در دنیا داشتند که یکی آمریکای جنوبی که متعلق به خودشان بود و کسی در آنجاها دستاندازی و دستدرازی نمیکرد یکی چین بود که ژاپنیها از دستشان گرفته بودند یکی هم اروپا بود که آلمانیها از دستشان گرفته بودند برای این که این بازارها را به دست بیاورند آمدند با تمام قوا کمک کردند به متفقین در جنگ با محوریها وقتی که ما این اصل را قبول کردیم که اساس جنگهای بینالملل روی امور اقتصادیات چرا در کشور ما به این مسئله هم توجه نمیکنید و هر چه صحبت میشود از صحبت و رادیو و پروژه و مصاحبه به اصطلاح پایینتر نمیآیند و کارهای عملی نمیکنند ملاحظه بفرمایید ما آمدیم قرارداد نفت را روی مصلحت خودمان و مصلحت مملکت تصویب کردیم و امیدوار بودیم چون هیچ لایحهای نیست در دوره هجدهم که ۱۱۳ رأی آقایان داده باشند و آن لایحه نفت بود و برای این بود که همه تشخیص دادیم که به صرفه و به صلاح مملکت است و برای این بود که مسئله نفت سر و صورتی پیدا کند و این دکّان نفت بازی بسته بشود ولی خاطر آقایان محترم مستحضر است صورتجلسات هست چه درکمیسیون اختصاصی هم و چه در جلسه عمومی مخالفین و موافقین یا نمایندگان که صحبت میکردند همه صحبت از این بود که درآمد نفت را اختصاص میدهیم برای کارهای تولید و عمرانی و یکی از موضوعاتی که آقای دکتر امینی وعده کردهاند و بنده اتخاذ سند کردهام طبق صورت جلسه موضوع ارز است موضوع ارز اساس مبادلات تجارتی و اقتصادی است هر کشور که توانست پول خودش را محکم نگه دارد و نگذارد این پول تنزل پیدا کند و در دنیا ارزش داشته باشد آن مملکت با اوضاع اقتصادیش از همه بهتر است بنده به سیستم گروه استرلینگ یا دلار کار ندارم ملاحظه بفرمایید.
سوئیس یک کشوری است که چه در زمان جنگ و چه در بعد از جنگ به عقیده بنده و یک عده زیادی که از اشخاصی که بهره اقتصادی دارند فرانک سوئیس محکمتر از دلار آمریکا و یا لیره انگلستان یا هر دوشان بوده است به ما اینجا وعده دادند که نسبت به نرخ ارز ما توجه میکنیم چون مادهای در قرارداد نفت داشت و بنده مخالفت کردم در کمیسیون به شهادت صورتمجلس و آن و این بود که قرارداد سابق شرکت سابق نفت این بود که لیرهاش را به نرخ دولتی خورده میکرد یعنی اگر دلار میداد ۵ ر۳۲ ریال میگرفت که اگر لیره میداد نه تومان میگرفت ولی در این قرار داد آمدند این آوانتاژ را به کنسرسیوم دادند و لیره و دلار را به نرخ روز تسعیر میکنند البته یک عده هستند که اینها از نظر صادرات میگویند که صلاح ما نیست ارز از این مبلغ پایینتر بیاید ولی وقتی مقایسه بکنیم میبینیم که ما دو ثلث واردات داریم یک ثلث صادارت و صادرات را هم باید بهش کمک کرد و آوانتاژهایی به صادارت داد مثل این که از دو سال پیش اگر در آمریکا کسی صادرات میکرد سدی ۱۵ ریال از او میگرفتند و حالا صدی ۱۵ به او آوانتاژ میدهند و طرز کمک به صادرات یک موضوعی است فوقالعاده مهم و به اصطلاح قضیهای است که به یاد بیشتر درش دقت شود آمدند اینجا اظهار کردند که ما ۵۲ میلیون دلار ارز خریدم چه کردیم حالا موضوع ارز به جایی رسیده علاوه بر این که نرخ ارز را یک مبلغ کمی پایین آوردند اصلاً هر کسی که به بانک مراجعه میکنند میگویند ما ارز نداریم بعد که صورتش را میخواهیم میگویند ارز داریم گواهینامه ارز نداریم بنده نمیفهمم که ارز داریم و گواهینامه نداریم یعنی چه؟ یکی از شرکتها به من شکایت کرد مخصوصاً این را عرض میکنم چون جناب آقای وزیر کشاورزی هم تشریف دارند میگفت که من ۱۷۰۰ چند دلار لوازم یدکی تراکتور آوردم و به بانک ملی برای این لوازم یدکی تراکتورهایی در اراضی زراعتی باید شخم پاییزه بزنند و این لوازم یدکی را ببرند آنجاها به کار بیندازند میگویید ما ارز نداریم جنس مکان هم آنجا موجود است ببینید ما سیاست اقتصادی داریم؟ ما بانک ملی داریم اصلاً ملاحظه بفرمایید یک بانکی که سال قبل وزیر دارایی اینجا آمد و گفت ۵۲ میلیون دلار به ما فروختهاند قسمت اعظمش ارز قبل از صادرات است یعنی هنوز صادرات نکرده به ما ارزش را فروختهاند باید وضعش طوری باشد که بگویند هنوز ۱۷۰۰ دلار نداریم که بدهیم برای این که لوازم یدکی ماشینآلات کشاورزی بیاورند؟ این چه سیستم امور اقتصادی است این چه برنامهای است؟ شورای عالی اقتصاد چه میگوید وزارت اقتصاد کی میخواهد وزارت بازرگانی بشود چه میگوید؟ دنیا دنیایی است که باید سعی کرد سطح تولید را بالا برد الآن تولیدات کشاورزی ما را ملاحظه خواهید فرمودی اگر به این ترتیب پیش برود همانطوری که در سال ۳۳، ۱۰۰ هزار تن غله خریدم با این که ما کشور غلهخیز هستیم باز محتاج خواهیم شد که غله از خارج بخریم کشت خشخاش را هم که از بین بردید مطمئناً باشید که صادرات ما هم از یک چهارم هم بیاید پایین و زارع و دهاتی عوض این که در دهات کار کنند میآیند به شهرها و عملگی میکنند باید سعی نمایید که کشاورزی مکانیزه شود قسمت آبیاری قسمت سدسازی را مطالعه کنند این وضع را تعغییر دهند کود شیمیایی تهیه و دفع آفات حیوانی و نباتی را مجهز و کامل نمایند و همچنین سایر قسمتها به اینها هیچ توجه نمیشود آمدیم سر تولیدات صنعتی تولیدات صنعتی ما عبارت از این است چند قلم کالاهای عمده که نصف واردات ما را تشکیل میدهند یعنی ۲۲ میلیون لیره استرلینگ واردات ما را تشکیل میدهند اینها را باید درجه اول در داخله مملکت تهیه کنیم که عبارت است از قند و شکر و چای و پارچههای نخی و سیمین ببینید در ظرف این دو سال به جای این که رفع احتیاج بکنید از این واردات ضروری ما چه قدمی برداشتهاید در قسمت قند میبینم که ۷۰ هزار تن محصول داخلی تجاوز کرده؟ در قسمت چای از شش هزار تن تجاوز کرده؟ بلکه سطح تولید چای آمده پایین روی عدمتوجهی که شده یا فرض بفرمایید ما سالی ۲۰۰ میلیون متر پارچه نخی احتیاج داریم بیش از ۶۰، ۷۰ میلیون متر بیشتر تهی نمیشود آن هم وضع کارخانهجات ما را ملاحظه بفرمایید کارخانهجات به سختی و بنا را راحت تا به پول عرض کردم با این که با کارگر حقوق ندادند دارند و وضع حقوقشان را ادامه میدهند و همه فرار کردهاند از دست کارگرها آمدهاند و در اتاق تجارت تهران متحصن هستند هی کمیسیون پشت کمیسیون میشود یا فرض بفرمایید نفت یکی ارز معادن تحتالارضی ما است اگر نسبت به معادن دیگر توجهی بشود
که معادن ایران روی یک برنامه صحیح روی اول عملی استخراج بشود نه این که یک عدهای با بیل و کلنگ درصدد استخراج معادن برآیند معدن باید با ماشینآلات استخراج بشود معدن باید ذوب و تصفیه بشود و خلاصه آن فلزاتی که به دست میآید صادر بشود باور بفرمایید اگر توجه مخصوصی نسبت به این صادرات معدنی بشود و برنامه صحیح چند ساله تهیه بشود خود مردم عمل شود و دولت هم کمک بکند و از این راه صادرات خواهیم داشت در قسمت و ورود ماشینآلات ملاحظه خواهید فرمود اینجا عرض کردم که وارد ما دو ثلث و صادرات ما یک ثلث بنابراین واردات ما فزونی دارد بر صادرات و اگر این طور عمل بشود آن وقت خواهیم دید که صادرات ما فزونی دارد و بازرگانی ما توازن پیدا میکند بودجه عمومی مملکت توازن پیدا میکند روزبهروز هم وضع مالی دولت بهتر میشود و تجارت ما توازن پیدا میکند اگر به همین نحو بگذرد مطمئن باشید که امور اقتصادی ما صورت صحیح به خود نمیگیرد و نمیتوانیم نسبت به کارهای تولیدی و آبادی کمک کنیم آنچه را که اطلاع دارم کمیسیون سازمان برنامه اغلب پروژههای سازمان برنامه را تصویب کرده و منظورش این بود که همه اینها به موازات هم اجرا بشود ملاحظه بفرمایید این برنامهها شامل راهسازی بندر بوده فرودگاه بود بهداشت بوده سدسازی بوده آبیاری بوده درمانگاه بوده ساختمانهای نیمهتمام بوده مدارس حرفهای بوده از قبیل کشاورزی و صنعتی و غیره ملاحظه بفرمایید بنده میخواهم ببینم چه مقامی باید مسئول باشد و بیاید اینجا توضیح بدهد که این ۶۸ میلیون تومان تصویب کرده برای مطالعه سدسازی سدهای بزرگ و کوچک کشور در آذربایجان و خراسان همدان و سایر جاها بیایند اینجا توضیح بدهند که چه اقدامی کردهاند مگر میشود درآمد یک مملکت را اختصاص داد به یک مؤسسهای که هیچ مسئولی هم نداشته باشد و هیچ کسی هم نتواند بگوید بالای چشم این مؤسسه ابرو است و تمام کارها را هم به دست خارجیها؟ آقایان ما مسئول هستیم اینجا نشستهایم ما ایرانی هستیم تا ایرانیها هستند کار را باید به آنها داد یک موقعی بود که میگفتند ما مهندس نداریم متخصص نداریم دکتر نداریم کشاورزی ندازیم به حمدالله والمنهن یکی از اقدامات مفیدی اعلیحضرت فقید رضاشاه کبیر اعزام محصل به اروپا بوده ملاحظه فرمودید که ما در تمام رشتهها افتخار داریم که استاد دارم متخصص داریم آن وقت کارها را میدهند به خارجیها یا فرض بفرمایید کارخانه سیمان را دادند به هان ری پولی مطالعه کرده ۳۳۸ هزار دلار به او پول دادهاند و بعد هم بیاورند در خود آن مملکت مناقصه را باز کنند برنده را تأمین کنند وقتی هم برنده را معین کرد آن وقت ۵ ر۴ درصد بگیرد و اول هم که اعلان مناقصه یعنی کایه دوشارژ تهیه میکند روی کمپانیهایی که میخواهند برنده بشوند درست بکنند.
نائب رئیس- آقای خرازی وقت شما تمام شد.
بعضی از نمایندگان- وقت میدهیم.
نائب رئیس- خیلی خوب تأمل فرمایید تا عده کافی بشود.
کریمی- راجعبه سازمان برنامه هر چه میفرمایید کم گفتهاید (با ورود چند نفر عده برای رأی کافی شد)
نائب رئیس- آقای خرازی چقدر وقت میخواهید؟
خرازی- ده دقیقه.
نائب رئیس- آقایانی که با ده دقیقه وقت اضافی آقای خرازی موافقتند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند تصویب شد) بفرمایید.
خرازی- بنده از این که آقایان اظهار لطف فرمودند و رأی دادند برای بنده که یکی از رفقای نوشته به چه مناسبت صدور چای داخلی را ممنوع کردند یکی دیگر از رفقا نوشته بعضی از مؤسسات خارجی هستند که به ما اعتماد میکنند مثل انگلستان و به ما ماشینآلات صنعتی و برقی میدهند پولش را ۵ ساله میگیرند بانک ملی به ما کمک نمیکند و ضمانت نمیکند که ما این ماشینآلات را بخریم یکی از رفقای مرقوم فرمودهاند که در بنادر خلیجفارس مقصود خرمشهر و بند شاهپور که متأسفانه بندر ندارد مالالتجارهها روی زمین ریخته میشود قابلاً هم جزر و مد دریا باعث میشود که آنها را آب میگیرد ولی ارضیه مطالبه میکنند و در خرمشهر هم به اندازه کافی انبار هست دو تا حقالارض میگیرند یکی گمرک میگیرد یکی بندر بنده نظرم این است در روز اول که این دولت آمد و برنامه داد و به فرمایشات شخص اول مملکت که حقیقه همه معتقد هستیم و میبینم که تنها کسی است که نسبت به امور مهمه این مملکت حتی کارهای جزئی دارد صحبت این بود که تحول بشود ما از تحول چیزی ندیدیم بنده خودم در قسمتهای اقتصادی عرض میکنم هیچگونه تحولی که ایجاد نشد عقب هم رفتهایم بنده حاضر هستم که ثابت کنم برای این که در قسمت عرضی به آقایان عرض کردم ۵۲ میلیون دلار گفتند ما ارز خریدیم و حالا ۱۷۰۰ دلار نداریم که بدهیم برای تقاضا و ورود لوازم یدکی ماشینآلات کشاورزی آن وقت در سایر قسمتها هم که آقایان همکاران محترم استحضار دارند بنده هم کم و بیش بیبهره نیستم در آن قسمتها هم تحول نشده حقیقاً اگر بخواهیم تحول بشود بنده یک نظری دارم ممکن است آقایان نپسندند به عقیده بنده غیر از دین مبین اسلام و شخص اعلیحضرت اگر بخواهیم در این مملکت کارهای وی بشود باید در تمام شئون اجتماعی این مملکت تحول بشود وگرنه با حرف و اینها هیچ تحول نخواهد شد خوب ملاحظه بفرمایید همیشه به پیروری از معنویات اعلیحضرت همایونی به تشخیص این دولت که طرفدارش هم هستیم میآییم در مسائل سیاسی مصلحت اعلیحضرت و مملکت را تأیید و تصویب میکنیم ولی آنها هم که میآیند با ما قرارداد میبینند آنها هم باید توجه کنند و ما را با خودشان از لحاظ بنیه مالی مقایسه کنند زیرا از حیث بنیه مالی ما به آنها قیاس معالفارق هستیم و قابل مقایسه نیستم ما هنوز مردم مملکتمان دو ثلثشان نان و چای میخورند و گیرشان نمیآید بنده آن روز عرض کردم به چه مناسبت یک ملتی که روی طلا راه میرود باید گرسنه باشد و نان و چای گیرش نیاید اگر این رشته مواد معدنی راه بیفتد به آن دو رشته دیگر یعنی کشاورزی و صنعتی راه بیفتد اول چیزی که ما در مملکت کسر داریم مطمئن باشید که آدم است آدم مقصود است فنی و غیرفنی، مهندس، حتی عمله سمپل هم مطمئن باشید ما کم داریم به چه مناسبت مردم این مملکت بروند پشت سفرات انگلیس به اصطلاح پشت گردن هم بایستند که بروند کانادا بدون این که بدانند وضع آتیهشان چیست ما در مملکتمان باید سعی کنیم از افراد مملکت استفاده کنیم تمام اینها را به کار واداریم زندگی اینها منظم و مرتب باشد نه این که اینقدر مأیوس باشند که بدون این که بدانند آتیهشان چیست بروند اسم بنویسند بروند کانادا کی باید فکر اینها را بکند ما وزارت اقتصاد مجهز میخواهیم این سازمان برنامه به درد ما نمیخورد این قانونش به درد ما نمیخورد این سازمان جلوی کارها را سد میکند اولش هم هر کس میرود میگوید که تمام ایران دزدند ما شاید ۵۰ درصد اشخاص فاسد در دستگاه دولت و سازمان برنامه بیشتر نداشته باشیم صدی ۹۵ دیگر مردم شریفی هستند که حاضر هستند که کمک کنند آن که برای ما متخصص از خارجه میفرستند مطمئن باشید متخصص درجه اول و دوم و سوم نمیفرستند متخصص درجه چهارم میفرستند بنابراین ما باید سعی کنیم اگر احتیاج داریم حقیقه اگر یک کارهایی است که مردم این مملکت بلد هستند از خود آنها استفاده کنید و اگر لازم است از خارج متخصص بیاورید برای مدت کوتاه و معینی باشد بخصوص اینها یک مقدماتی تصدیق کنند. و ما هم سعی کنیم که از افراد مملکت خودمان در آن رشتههای به خصوص بروند آن رشته به خصوص را که احتیاج داریم یاد بگیرند و برگردند توی این مملکت و خدمت بکنند به این مملکت ما یک مردم غنی نیستیم که اینقدر به خارجی پول بدهیم و هی به عنوان مشاور و مشورت و از این قبیل چیزها پول بدهیم ما باید سعی کنیم که حتیالمقدور احتیاجات اولیمان در داخله کشور تهیه بشود حتیالمقدور دست ایرانیها باشد همین راهآهن سراسری که ساخته شد غیر از دو کمپانی خارجی هیچ کمپانی خارجی نبود اعلیحضرت فقید تشویق میکرد که کارها را ایرانیها بکنند و کردند و راهآهن را کشیدند و حالا هم میتوانند در قسمتهای سدسازی و در قسمت کشاورزی و در قسمت راهسازی این عرض ایرانیت خودشان را به کار بیندازند و حقیقاً نه میتوانیم نتیجه بگیریم و ضمناً از دولت تقاضا داریم که این قدر خودشان را با داشتن چنین اعلیحضرتی در مقابل خارجیها ضعیف نشان دهند ما گله داریم ترکها وقتی به ما حمله شد یک اظهارتأسف نکردند حالا ما دست دوستی و برادری به اینها میدهیم برای روز مبادا حتی عراقیها اجازه دادند از دو سطح مملکتشان یکی از خرمشهر و یکی هم از سرحد خسروی قشون وارد این مملکت شد اینها یک مسئله است که وقتی مذاکره میکنیم باید به نام ملت ایران حفظ حقوق مملکت و ملت ایران را بکنیم
نائب رئیس- جناب آقای حائریزاده.
حائریزاده- یک کاغذی است از یک مدتی پیش برای بنده آمده این را میخوانم برای وزیر جنگ حالا جوابش را میدهند یا هر وقت جوابش را میدهند مانعی ندارد کسی به من نوشته من از آن اطلاع ندارم نوشته خواهشمندم از آقای وزیر جنگ سؤال بفرمایید برای قصور ۱۸ میلیون تومانی که در دارایی ارتش در اثر جعل سند اختلاس شده چه اقدامی کردهاند؟ اگر اقدام نکردهاند چرا اقدام نکردهاند این را یک نفری به من نوشته و من فراموش کرده بودم که سؤال کنم این را حالا یا بعد وزارت جنگ به من جواب میدهم عجله ندارم رویش یک مطالعاتی بکنند. یک بیاناتی شد اینجا دولت محترم من آقای دکتر بینا فرمودند آن قسمت از فرمایشات ایشان که دولت اسلامی همیشه سرشان جاهایی بند است تصدیق دارم ولی دولت کوچکی که ده بیست میلیون جمعیت بیشتر ندارند
در فشار هستند مجبور هستم یک جایی سر و سری داشته باشم این بیچارگی آنها است که مجبورشان کرده ولی اگر یک زره آبی پیدا کنند شنا میکنند انگلستان در جنگ سابق که دولت عثمان، امپراتوری عثمانی بود به شریف حسین پدر فیصل وعده داد امپراتوری عرب را به وعده خودش وفا نکرد و در عرضها را کمک کرد و ابنسعود رفت آنجا و شریفحسین را در به در کرد و برای این که بگوید ما میخواستیم انجام وظیفه کنیم فیصل پسر او را آوردند پادشاه عراق کردند مرحوم فیصل پس از این که پادشاه عرق شد چون من در عراق پیش از ممالک دیگر ممکن است اطلاعاتی داشته باشد در آنجا دوست داریم فامیل داریم خویش داریم و ممکن است اطلاعاتم از این کشور بیشتر باشد بیچاره فیصل خیلی دست و پا میگیرد که با اکثریت آنجا که شیعه هستند سازش بکنند زیر بار انگلیسیها کمتر برود و در صورتی که خودشان او را آورده بودند حالا چه بازیها درآوردند آنان انتخابات را چهجور تنظیم کردند و چه وضعی برای عراق درست کردند چیزی است که نمیخواهم وارد شوم بالاخره مرحوم فیصل در مریضخانههای انگلیسیها گشتند پسرش مرحوم قاضی را هم که فعالیت میکرد و محبوبیتش هم بین ملت عراق زیاد بود او را هم گشتند و گفتند اتومبیلش خورده به تیر چراغبرق و یکی از گمان او را که عبدالاله باشد و یک مقام خدمتی در قشون انگلیس داشت نائبالسلطنه کردند ملل اسلامی اگر بخواهیم به هم سنجاق کنیم و از این ضعف و زبونی بیرون بیاوریم زیر بار فرانسه نروند زیر بار انگلیس نمیروند زیر بار کمیسیون نمیروند یک واحدی میشود در دنیا و روزنامه میشود برای حفظ صلح جهان این است که من با تصدیق این که امروز وضعیت دول اسلامی خوب نیست ولی اتحاد اسلامی را برای صلح جهانی و برای آتیه مسلمانان واجب و لازم و مفید میدانم یک جمله دیگر هم بود در جلسه سابق یکی از دوستان محترم من بیاناتی کرد که یک روزنامههای پاریس فلان مزخرف و چرند را نوشتهاند من چه روزنامه کمونیست باشد چه ارتجاعی باشد چه در تهران بنویسد چه در پاریس بنویسد تغییر عقیدهای برای من ایجاد نمیکند و این پوچیگریها هم برای من دیگر اثری ندارد (دکتر شاهکار- پوچگرایی روزنامهها میفرمایید؟) همه روزنامهها را عرض نمیکنم یک دستگاهی است که به وسیله روزنامه پوچگرایی میکند و من نمیخواهم معرفی کنم بنده در جنگ بینالملل اول در به در بودم در منطقه جنوب انگلستان اجازه نمیدادند من آنجا باشم و در کتاب سرخ و سیاهشان هم اسم من را نوشته بودند در آن موقع مرحوم آقا شیخ محمدحسین یزدی با وثوقالدوله صحبت کرد که چرا فلانی را در به در کردهاید آمده تهران در به در شد مرحوم وثوقالدوله که رئیس دولت وقت بود گفته بود که ما نظری نسبت به فلانی نداریم مانع نیستیم او هم نرود در این منطقه برای این که انگلیسیها برای او اسباب زحمت درست میکنند و در کتاب سرخ و سیاهشان هم اسمش را نوشتهاند من همینطور در به در بودم تا جنگ خاتمه پیدا کرد موقعی که جنگ تمام شد پلیس جنوب مرکزش در فارس شد دیگر در یزد نبودند و من توانستم بروم یزد همچنین بنده موقعی که رفتم به خراسان برای تشکیل حزب دموکرات و کشمکششان شد که با حزب توده آنجا هر روز فحشهای آبدار از رادیو مسکو و باکو تحویل میگرفتند این است که میگویند از نظر سیاست خارجی بنده را هم میشناسند و فلان مزخرفی را که فلان روزنامه بنویسد اثری نخواهد گذاشت در روح من آنچه باعث بدبختی در مملکت ما شد این است که حکومت از راه پوچگری اراده خودش را میخواهد تحمیل کند نه از راه دلیل و برهان لذا تا یکی حرفی بزند این تودهای هست کیک حرفزده میگوید این بهایی است کیک حرفزده انگلیسی است کیک حرفزده روسی است این حرفها نسبت به برخی از اشخاص ممکن است مؤثر باشد ولی به عقیده من و رفقای من دیگر کر شدهام و این حرفها در من اثری ندارد (صحیح است) این اشخاصی را میگیرند و حبس میکنند به نام تودهای من بعضی از آنها معتقدم که ناراضی هستند در عوض تحجبی میروم میگیرند و بدبخت را حبس میکنند و یک مارک تودهای هم رویش میزنند اینها به مصلحت مملکت نیست که روز به روز ناراضی را زیاد کنند و مزاحم درست کند معالتأسف وضع دولتها ما جوری است که اینها کارهای کوچولو را که هیچ زحمت ندارد عاجز است و نمیتواند اداره کند آن وقت هیچ میخواهد در سیاست بینالمللی بزرگ شلنگ بردارد این خیلی مشکل است یک داستانی را عرض میکنم پریروز در منزل ما گفتند یک زنی را برده بودنش زایشگاه وضع حمل بکند یک پسری زایده بود بعد از ۵ ش روز که مرخصش کرده بودند دختری تحویلش داده بودند زن گفت بچه من پسر بود چهطور دختر شده در مقام تحقیقش برآمدند بالاخره پرستار را بیرون کردند ولی هنوز پسرش پیدا نشده است خونش را هم تجزیه کردهاند این خون با خون این زن تطبیق نمیکند خوب وقتی وضعیت اینجوری شده که یک پسر و دختر مردم را توی زایشگاه عوض میکنند این آدمش حاضر است یک قضیه را که پریروز به من گفتند چه کنیم و وضعمان چنین است خدا رحمت کند مرحوم وثوقالدوله را او در درصدر مشروطیت خیلی زحمت کشیده بود برای قانون اساسی و در کارها خیلی وارد بود در قراردادی که وثوقالدوله میخواست در ۱۹۱۹ با انگلستان ببندد یکی از کسانی که مخالفت کرده بود و تبعیدش کردند و فرستاده بودنش به کاشان مرحوم مستشارالدوله بود مرحوم مستشارالدوله میگفت هر وقت خارجیها یک خوابهایی میبینند برای ما یا مشت دین درست میشود در ایران یک قسمت سرگرمیهایی برای مردم درست میشود که به هم مشغول باشند حالا هم یا ورشکستگی درست میشود یا حریق اتفاق میافتد یا قتل و غارتی پیش میآید یا نائب حسین کاشی درست میشود یا نایبحسین کاشی از بین میرود یک حوادث حادی درست میکنند برای این که مردم را مشغول کنند و در ضمن مقاصد خودشان را در این تاریکی و هرج و مرج پیش ببرند آن مرحوم داستانها میگفت حالا هم ما گرفتار این وضعیت شدهایم امروز این جمله را لابد عرض کنم دولتها در دنیا دو قسمتند یک عدهای هستند که مبعوث از طرف اکثریت ملّتند و یک دستهای هم هستند تحمیل هستند به اکثریت ملت حکومتهایی که مبعوث از طرف اکثریت ملت هستند اینها الهام میگیرند و از ملت که ببینند که مردم به چه چیز علاقه دارند وسایل آن را فراهم میکنند و نواقص را مرتفع میکنند دولتهایی که تحمیل با اکثریت ملت هستند سعی میکنند تفتین کنند و مردم را به میاندازند زد و خورد درست میکنند جنگهای مصنوعی میسازند هزار بازی درمیآورند تهمتها به هم میزنند که دو تا برادر با هم نباشند تا بتوانند حکومتشان را ادامه دهند انگلستان سالهای سال در هندوستان و پاکستان غیر از این رویهای نداشت حکومتی بود که تحمیل شده بود به اکثریت ملیت و هر روز ایجاد اختلافی یک فسادی میکرد و یا بازی درمیآورد که حکومت کند معالتأسف به عقیده من ما گرفتار این نوع حکومت هستیم یک موضوعی بود که برایم خیلی مشکل بود برای من در اطرافش بحث کنم ولی چاره ندارم چون شکایت شده از این موضوع و من هم از وزیر کشور سؤال کردهام چون سؤالات ممکن است تا دوره ۱۹ نوبتش برسد که من هم امیدوار هستم موفق نباشم که حضور داشته باشم موضوعی است که پس از تشریففرمایی اعلیحضرت همایونی که از سفر آمریکا و انگلستان به ایران یک قیام دینی در ایران شد بالای منبرها علیه یک جماعتی حرفهای زده شد و تبلیغاتی شد روح مردم را برای کشمکش آمده و مهیا کردهاند این جمله را در مقدمه بگویم که خارجیها همیشه در میان یک ملت و یک مملکتی برای پیشرفت مقاصدشان یک ستون پنجمی باید ایجاد کنند بهراسند و رسمی که هست از ۱۰۰ سال پیش تاکنون آن روز بازار دینسازی رواج بود چندی پیش حالا بازار به اسم حزب و مسلک و مرامنامه گرم است آن وقت هم بازار دینسازی رواج بود دینهای مختلف هر کسی که یک موقعیتی برایش پیش میآمد یک دینی برای خودش درست میکرد شیخی میشد بابی میشد دهری میشد یک چیزی در میآورد خارجیها برای استفاده خودشان که ستون پنجم خود را تقویت کرده باشند از این حرفها استفاده میکردند خود من در ۳۲ و ۳۳ سال پیش از گوشه روسیه عبور کردم به عشقآباد که رسیدم به آنجا یک کلوپی بود که مال بهاییها بود اسمش را هم مشرقالذکاء الزکار میگفتند من هم وضعش را هم دیدم باغچههایش را تماشا کردم من بچه کوچکی بودم در مشهد بلوایی شد و یکی را توی خیابان نفت ریختند و آتش زدند و گفتند بهایی است یک چندی حکومت و دولت مرکزی مشغول کشمکش این کار بود ایضاً بچه بود مرا بردند یزد چهار ۵ سال قبل از مشروطیت بود مرحوم جلالالدوله حکومت یزد بود آن موقع باز یک جنجال و هیاهویی شد به عنوان این که بابی شدند یک عدهای را کشتند خود من آنجا که توی کوچهها میرفتم یک خانهای بود که بیرق دزدها بالایش بود میگفتند منزل کند او یکی از حامیهای سیدعلی محمد باب بود که آنها را به نام افنان در اغلب شهرستانها آنچه من تحقیق کردم عوامل مستقیمی که روسها و انگلیسیها داشتند همینها بودهاند برای این که زیرا اینها بعداً چند فرقه شدند بابی بودند بعدش بهایی ازلی شدند که هر کس خواسته باشد میتواند برود تاریخ آنها را مطالعه کند.
نائب رئیس- جناب آقای حائریزاده یک ربع وقت جنابعالی تمام شد اگر وقت میخواهید باید رأی بگیرید.
حائریزاده- من مقدمهاش را عرض کردم باید تمامش کنم اگر آقایان اجازه میدهند تمام کنم.
نائب رئیس- تحمل کنید رأی میگیریم چقدر وقت میخواهید؟
حائریزاده- یک ربع ساعت.
نائب رئیس- رأی میگیریم برای یک ربع اضافه صحبت آقای حائریزاده آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثراً برخاستند) تصویب شد بفرمایید.
حائریزاده- این دستهای که اسمشان بهایی یا ازلی یا بابی بود یا هر چه بود به سه دسته شده بودند اینها هر کدام ستون پنجم یکی از ممالک زورگو بودند بهاییها ستون پنجم روسها بودند مشرقالذکار داشتند و کمکشان میکردند و تاجرباشیهایشان و وکیلباشیهایشان از آنها بود یک عده دیگر مال انگلیسیها بودند بعد از این که انقلاب روسی شد و آنجا قلم دور دین و مذهب کشیدند روسیه تزاری
تبدیل شد به اتحادیه جماهیر شوروی سوسیالیستهای فعلی و آنها هم مثل این که ضعیف شد دستگاهشان لذا یک اربابی برای خودشان پیدا کردند و رفتند ستون پنجم خودشان یک دولتی دیگری شدند من نظرم تا آنجا که نظرم هست بچه بودم در یزد بلوا شد آن فرماندار را مردم محاصره کردند در صورتی که شاهزاده مسلمان بود بهایی نبود ولی چون به اگند روس که بهایی بود کمک کرده بود احساسات اکثریت را تحریک کرده بود قتل و کشتاری شد چندی طول کشدی تا قتل و کشتار ادامه داشت و غارت میکردند پدر من رفت منبر و مردم را نصیحت کرد دعوت کرد تا بلوا خاموش شد که بابا بابی را بیخودی نمیشود کشت بهایی را بیخودی نمیشود کشت اینها را باید به محاکمه شرع باید دعوت کنید اگر مرتدی هست دارای یک شراعتی است آن هم به حکم قانون شرع باید تکلیفش را معین کرد نه این که مردم بریزند بکشند به مردم نصیحت داد و غائله را خاتمه داد زیرا بهاییها امروزه بهاییهای امروزی نیستند زیرا اینها جدشان پدرشان بهایی بودند اینها را نمیشود در ردیف مرتد قرار داد و کشتشان خوب مردمی هستند برای خودشان حاکم شرع باید تکلیفشان را معین کنند امروز من میفهمم که امروز این بازیها را در ایران دولتها برای چه مقصدی انجام میداند هر روز مقصدی بود که احساسات مردم را تحریک میکرد به ترتیب که کی حکایت بیجایی از این اقلیت خیلی قلیلی که از اظهارعقیده خودش هم شرم دارد که خودش را معرفی کند زیرا اینها قومی هستند که معتقد به ملیت و وطن نیستند من مطالعه کردم اغلب کتابهایشان را دیدهام اینها به اصول وطنی و ملی و این حرفها معتقد نیستند یک سنخ فکر دیگری دارند برای خودشان و اینها در مملکت ما آنهاشان که شعور دارند یک ستون پنجمی هستند برای اجنبی باقی هم که اغنامالله هستند باقیشان هم که بیچاره هستند و خودشان اسمشان را گذاشتهاند اغنامالله پس از مراجعت اعلیحضرت همایونی از مسافرت آمریکا و انگلستان به ایران باز دین ترویج شد آنها که کس و کار داشتند زندگی داشتند داد و ستد داشتند نسبت به همدیگر هیچ این کشمکشها را نداشتند حتی منتظر من هست جمعیت شیر و خورشیدی در یزد درست کرده بودند کسی که مدیرعاملش بود یا چه کارهاش بود که آنجا مؤثر بود از همان فامیل افان بود که توی این قضایای اخیر خودش رفت کنار یک رزو یکی از یزدیها به من میگفت بیچاره شب و روز میدود حالا که کنار رفته وضع خراب شده به هر حال مردم قاطی هم بودند کشمکش و نزاع بود به وسیله رادیو، به وسیله روزنامه، به وسیله نطق و خطابه احساسات مردم تحریک شد در بین فلانکس که با فلانی اختلاف ملک داشت، نزاع داشت، مثل این که هر کس با هر کس خصومت داشت میگفت این تودهای است بگیردش من او را در فلان شعبه فلان زهرمار دیدمش این حرف زیادی است از این حرفها من درست خبری ندارم به جهت این که دولت که اینجا اخبار صحیح منتشر شود ولی در قسمت یزد یک چیزهایی که به من نوشتهاند میخواهم مختصرش را به اطلاع آقایان برسانم یک بلوکی دارند آنجا پشت کوه که در حدود صد کیلومتر با شهر یزد فاصله دارد آنجا وسیله تمدن خیلی کم است مدرسهای داشته باشد بهداری داشته باشد نه هیچ چیز ندارد بدبختهای یک زندگی بابا آدمی دارند در آنجا یک مزرعهای بوده هرمزک اسم آن مزرعه بوده است این هفت ۸ خانوار ده خانوار مسلم بیشتر توی آن مزرعه آدم نبوده است چهاد دانگ این مزرعه ملکیتش بهایی بودند و دو دانگش مالکیتش مسلمان بودهاند سالها هم با هم شریک بودهاند رفیق بودهاند زراعت میکردند دختر وقتی عروس میشد شوهرش مسلمان بوده مسلمان میشده است یک بهایی دختر زرتشتی میگرفته میشده بهایی چیز مهمی نبوده که در اطرافش بحثی باشد این جریان موجب میشد که کمکش بین اینها ایجاد میکند بیشتر هم مأمورین ژاندارمری عامل این عمل بودهاند این کشمکش را ایجاد میکنند این هیاهو در تهران میشود آنجا همه مأمورین محلی حالا من نمیخواهم جسارت کنم اغلبشان مشغول این کار میشوند اخاذی از بهاییها میشوند آنها هم صندوق اعانهای داشتند پول خوب خرج میکردهاند حالا به فرمانداری میرسد یا نمیرسد یا به نظمیه میدادند یکی میداند من شهادتی ندارم ولی مسلم یک پولهایی خرج شده است اول امر که همان ماهرمضان بوده رادیو در تهران به همه ایران این صدا را پخش میکرده و علاقهمندی دولت را به شعائر مذهبی ابلاغ میکرد و عکس مأمورین دولتی را که رئیس ستاد در رأس آنها کلنگ برداشته بود و چیز آنها را خراب میکرد اینها در ولایت البته تحریک کرده بود احساسات مردم را یک آقایی بوده است که اسمش را نمیدانم خلخالی بوده است اسمش را حالا پیدا میکنم این شخص گویا از قم رفته است در یک آبادی که آبادی را مروست میگویند رفته بود آنجا ایام رمضان منبر میرفته آن آبادی یک قسمتی دعوی مالکیت دارند همان افنان و اینها البته چهار نفر هم در آنجا هستند که برای خودشان مالک اظهار بهاییگری میکنند این آقای خلخالی که رفته بود آنجا میبیند این تبلیغات و هیاهو است از آن ده رفته است از راه دور از شهر بابک یک دسته ژاندارمر پا میشود میرود آنجا این آقا را توی بیابان میگیرند بهاییها هم همراه ژاندارمها بودند یک عدهای بهش توهین میکنند و اذیت میکنند بعد هم میآیند قراری برای او صادر میکنند و طب قانون امنیت اجتماعی جناب مصدقالسلطنه او را تبعیدش میکنند به قم بعدش هم میگویند صلاح نیست در قم باشد تبعیدش میکنند به خاش مأمورین دولت در آنجا تظاهر به حمایت از بهاییها میکردند و اختلاف ملکی، نزاعی که بین آنها بوده است برای این که استفادههای مادی از آنها میکردند به آنها توهین میکرددند جریحهدار میکردند احساسات اینها چند سال بوده است که شریک ملکی بودهاند معامله داشتهاند این عمل مرکز و دولت تحریک میکند احساسات آنها را تا کار به جایی میرسد که یکی از اهل مزرع هرمزک که زنش زرتشتی بوده و خودش بهایی بوده و پسرش هم در آمریکا تحصیل میکرده آنجا حمام نداشته است رفته است حمام مجاور مزرعه حمامی به او میگوید من اگر شما را در حمام راه بدهم اهل ده مسلمانها میگویند حمام نجس شده و حمام ما نمیآیند تو برو جای دیگر اینها کارشان به فحاشی میرسد این حمامی و اینها میروند به شهر شکایت میکنند که اینها چرا ما را اذیت میکنند آنها میروند پست ژاندارمری آنجا را برمیدارند و میآورند که ما را چرا در حمام راه ندادهاند مأمورین ژاندارمری میفرستند آن حمامی را و کسان دیگر را در آنجا بودند میخواهند که چرا راه ندادهاید بهاییها میگویند که این خودش بهاییها است و زنش زرتشتی است بروند حمام دیگر لازم نیست حمام ما بیایند آنها را کتک میزنند آن حمامی آنها را که مانع رفتن آنها بوده است در مخصر بهاییها آنها را کتک میزنند اینها چند نفر کتک میخورند یک مزرعه نزدیکی آنجا هست چند تا خانواده هست قصبه سخوید آنها میروند آنجا آن افسر ژاندارمری نگران میشود که ممکن است مردم هیاهویی بکنند آن هم پا میشود میرود منزل کدخدا این مزید علت میشود مردم هیاهو میکند ما را کتک زد در حضور بهاییها کدخدا از ده خارج میشوند که بروند در تلگرافخانه شکایت کنند و تلگرافخانه چهار ۵ کیلومتر فاصله دارد تا آنجا اینها از ده روانه میشود بروند در تلگرافخانه شکایت کنند وقتی از آبادی خارجی میشوند آن مرزعه چهار ۵ کیلو متر بیشتر راه نیست تا آنجا که از فامیل مضر و بین بودهاند میگویند شکایت چه فایده ندارد هر روز بلا به سر ما میآورند دولت که موافق است این ژاندارمها پولی گرفتهاند و مزاحم ما شدهاند میروند توی ده که ۷ ۸ خانوار بیشتر نبوده شش مرد و یک زن آنجا کشته اسبشان را آتش میزنند (دکتر حائریزاده- این کار تازه شده؟) تاریخش را عرض میکنم این گزارشی است که به من رسیده
نائب رئیس- سه دقیقه دیگر بیشتر از وقت جنابعالی باقینمانده.
حائری زاده- پس از سؤال و جوابها را موضوع کنید.
نائب رئیس- از آقایان هم خواهش میکنم دخالت نکنند برای این که امروز لااقل کاری بگذرد بفرمایید.
حائریزاده- بله این موضوع باعث میشود که بلوا و شلوغی پیش بیاید مأمورین ژاندارمری میروند به شهر و ۱۰۰ کیلومتر فاصله بوده است تا آنجا از اصفهان در حدود ۱۰۰ نفر ژاندارم با تانک و توپ و دستگاه میروند به آبادی آن آقایانی که مباشرین عمل بودهاند فرار میکنند و میروند مباشر عمل که نمیایستد بیاید در مقابل توپ و تانک بگوید بنده بودم توی شلوغی آنجا فرار میکنند میروند ژاندارمها وارد میشوند هر کس که سرش به کلاهش ارزش داشته لختش میکنند توی این آبادی دیگر مرغ و گوسفند و زندگی جا نمیگذارند چند نفر ژاندارمری که بودهاند یک عدهای را که فامیل آنها بهاییها یک اختلاف ملکی داشتهاند اختلاف قبلی داشتهاند عوضی معرفی میکنند ۶۳ نفر مردم بیگناه را معرفی میکنند میگیرند چقدر شکنجه میکنند اذیت میکنند و اقراری از آنها میگیرند بماند من جمله یک دختری است که بابا و عمویش کشته شده و این را هم گرفتهاند و الآن در محبس هست ۶۳ نفر را به طرز فجیعی میگیرند حبس میکنند که مردم یزد نتوانستهاند یک نان و آبی به آنها برسانند آنها به انتقام این قضیه قتل ابرقو که یکی از آن بهاییها در محبس مرده بود اصرار داشتهاند که باید اینها را شکنجه بدهند تا در محبس بمیرند حالا نمیدانم کسی تلف شده یا نشده خبر ندارم خواستم عرض کنم این رویه دولت رویهای است که انگلستان در هندوستان داشته و برای پیشرفت مقاصدش یک شلوغکاری را انداخت که مقاصدش را انجام بدهد حکومتی که مبعوث اکثریت باشد و مدافع آن اکثریت باشد این غلطها نمیکنند احساسا ت مردم را تحریک نمیکند که مردم صلح و طلب و آرامی را به هم بزنند یک عدهای بروند ۷ نفر یکی زن بوده شش تا مرد بوده بکشند از آن طرف ۶۳ نفر را بگیرند شکنجه بکنند عذاب بدهند آن هم کسانی که در جریان عمل نبودهاند مباشرین عمل که نمیبایستند ژاندارم بیایند با تانک آنها را بگیرد آنها در رفتهاند
این رویه طبق آنچه در مقدمه عرض کردم فقط برای این است که الحاق ما را فراهم کنند به دیگران یک سرگرمی برای مردم درست میکنند برای این که مردم را گرفتار کنند غیر از این چیزی به عقل من نرسید بنابرای دولت علیه فساد را عالماً عامداً درست کردهاند لذا ناگزیرم این توطئه را به عرض دنیا میرسانم.
نائب رئیس- وارد دستور میشویم آقای جزایری.
۳- تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای دکتر جزایری.
دکتر جزایری- یک سؤالی است راجعبه سرقتهای پولهایی که در بانک میشود تقدیم میکنم حائریزاده امنیت ماشاالله همه جا هست.
۴- اخذ رأی نسبت به پیشنهاد آقای صدرزاده دایر به طرح لایحه اعتبار ترمیم حقوق آموزگاران و عدم تصویب آن.
نائب رئیس- آقای صدرزاه بفرمایید.
صدرزاده- بنده خواستم یک تذکر نظامنامهای حضور مقام ریاست عرض میکنم و آن این است که لایحه فروش خالصجات که مطرح شده در اثنای آن لایحه، لایحه حقوق آموزگاران از طرف وزیر فرهنگ شد و فوریت آن مورد تصویب قرار گرفت بنابراین چون لایحهای که فوریت پیدا میکند طبق ماده ۱۳۰ آییننامه در دستور است چنانچه آقایان نمایندگان محترم تصویب بفرمایید چون ماده بیشتر نیست راجعبه حقوق آموزگاران نیست آن را مقدمه تصویب بفرمایید و تمام بفرمایید و بعد بلافاصله لایحه خالصجات را در دستور قرار بدهیم.
نائب رئیس- محتاج به رأی است بسته به موافقت مجلس است چون دستور تغییر پیدا میکند.
عمیدینوری- دستور لایحه خالصجات است مطرح است پیشنهاد کفایت مذاکرات داده شده است.
نائب رئیس- آن هم محتاج به رأی است بنابراین باید عده کافی بشود عده که کافی شد تکلیفش معین میشود.
عبدالرحمن فرامرزی- آییننامه را اجرا بفرمایید.
نائب رئیس- این پیشنهاد راجعبه تغییر دستور است در لایحه خالصهجات وصول پیشنهاد کفایت مذاکرات را هم مجلس گذاشته اعلام فرمودند حالا بسته به رأی مجلس است آقایان که موافق هستند با تغییر دستور ماده واحده وزارت فرهنگ مطرح شود رأی خودشان را به وسیله برخاستن اعلام بفرمایید (عده کمی برخاستند) تصویب نشد.
۵- مذاکره در گزاش کمیسیون قوانین دارایی راجعبه فروش خالصجات.
نائب رئیس- گزارش کمیسیون راجعبه فروش خالصجات مطرح است در کلیات پیشنهاد کفایت مذاکرات رسیده (یک نفر از نمایندگان- کی پیشنهاد کرده؟) (محمدعلی مسعودی- بنده پیشنهاد کردم)
عمیدی نوری- در کفایت مذاکرات بحث شد حالا باید رأی گرفته شود.
نائب رئیس- بحث نشد.
جلیلی- صارمی پیشنهاد کفایت مذاکرات دادهاند آقای نقابت پیشنهاد دادهاند آقای اردلان خودشان پیشنهاد دادهاند و آقای موسوی و آقای عمیدینوری.
نائب رئیس- آقایان که مخالفند با کفایت مذاکرات (اظهاری نشد) اگر مخالفی هست بیایید صحبت کنید اگر نیست رأی بگیریم (جمعی از نمایندگان- مخالفی نیست) رأی میگیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اکثر قیام فرمودند) تصویب شد رأی میگیرم به ورود در شور مواد آقایانی که موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد ماده اول مطرح است (به شرح زیر قرائت شد)
ماده اول- وزارت کشاورزی مکلف است بر طبق مقررات این قانون نسبت به فرو خالصجات اعم از قرا و مزارع و اراضی و قنوات دایر و بایر و مستغلات و ابینه که ملک قطعی دولت باشد اقدام نمایند (به استثنای مراتع و جنگلهای طبیعی و چنین خالصجات و ابنیه و مستغلات که مورد احتیاج مؤسسات دولتی میباشد و فهرست آن به اطلاع کمیسیون مربوطه مجلسین خواهد رسید.
تبصره ۱- نسبت به املاک و اراضی خوزستان تا تاریخ تصویب آن آباد شده است طبق ماده واحده مصوب ۱۶ فرودین ۱۳۱۴ و ماده ۵ قانون مصوب ۲۰ آبان ماه ۱۳۱۶ و بعداً هرگونه واگذاری و همچنین نسبت به آنچه که از املاک واگذاری سابق در خوزستان که تعهدات و شرایط انجام نشده مطابق مقررات این قانون عمل میشود.
تبصره ۲- مزارع سنگسر و قوش و عظیم و صحرای داودی به قیمت عادله ارزیابی و به آستان قدس رضوی به فروش خواهد رسید.
نائب رئیس- مخالف در ماده اول آقای نقابت اسم نوشتهاند تشریف ندارند مخالفی دیگر نیست.
حائریزاده- بنده مخالفم.
نائب رئیس- بفرمایید.
حائریزاده- یک قسمتهایی مال خوزستان بود که گذشت یک دفعه خیال میکنم دوره ششم مجلس بود برای تقسیم اراضی خالصه خوزستان یک نهری آنجا بود سدی بستند گویا شاهپور بود که آنجا سدی بسته شد مرحوم مصطفیقلی بیات که رئیس فلاحت بود خدا رحمتش کند در آنجا با علاقهمندی کار میکرد ولی طرز عمل جوری بود که آن بهرهبرداری که دولت میخواست بکند نتوانست بکند در در همان موضوع نهر شاهپور قبل از این که دولت برود سد ببینند یک شرکتی درست شد مرحوم سردار محتشم بختیاری که پدر آقاخان بختیار باشد و یک عبدالامیر نگهبان بود که وکیل خوزستان بود آن موقع آمد با دو سه نفر دیگر یک شرکتی درست کردند که آنرا ببینند و اراضی را آباد کنند و اوایلی بود که مرحوم داور وزیر دارایی شده بود دارو این را که دید در مقام بر آمد که خودش به وسیله دولت این سد بسته بشود که این بهرهبرداری را خودش بکند وقتی سدبندی کردند آب افتاد توی این اراضی و باتلاق شد و به جایی که مفید واقع بشود عکسش متصور شد و یک وضعیت نامطلوبی ایجاد شد مرحوم مصطفیقلی بیات به من گفت مشا که در آن جریان بودید و میل داشتید که آباد بکنید نقشهتان چه بود؟ ما رفتیم دیدیم که خراب شده و آباد نشده من به ایشان عرض کردم که ما با اصول فنی زراعتی خواستیم کار کنیم و شما رفتهاید روی اصول فنی دولتی عمل کردهاید ما همان اهالی محلی میخواستیم عمل بشود و زراعت بشود و منتهی از اراضی یزد که در آنجا پنبهکاری رناسکاری و نخلستان هم هست هوایش هم مناسب است سرپرستی میبردیم آنجا که به دست مردم محل آباد میشود شما آمدید یک آییننامه نوشتید که رعایای آنجا باید غیر از خوزستانی باشند و مقصود شما این است که کمپانی نفت عمله ارزان داشته باشد اگر رعایا آنجا دارای آب و خاک و زراعت باشند شرکت نفت به جای ماهی ۵ لیره باید ده لیره بدهند و به جای ده لیره بایستی ۲۰ لیره بدهند و برای کمک به این کمپانی شما این شرط را گذاشتید و ما این شرط را نمیگذاریم ما به این شکل عمل میکنیم شرکت درست میکنیم از زراعتی که در نقطه دیگر بودهاند بیایند سرپرستی آن فلاحها و عربهایی که در آنجاها مشغول کار هستند بکنند وسلیه عمران را فراهم میکردیم و با این سرمایهای که شما خرج میکنید برای سدبندی چون ما پول نداشتیم این خرج را نمیکردیم ما مختصر عمل میکردیم نه این که ما تمام نهر را ببندیم و رعیت هم نداشته باشیم که عمل کنیم و این آب بیفتد توی صحرا که باتلاق درست بکند و تولید پشه مالاریا بکند و به جای این که اصلاح بکند خراب بشود آن قانون اولی را که گذراندند بعد از چندی آمدند یک قوانین گذراندند که من شنیدم که خیلی از آقایان صاحبمنصبهای ارتش کسانی که سابقه نخستوزیری و وزارت داشتند و اهل فلاحت هم نبودند رفتند به آنجا اراضی زیادی را قبضه کردند این مسئله باز متوقف کرد آبادی آنجا را (صحیح است) من گویا در ۵ شش سال پیش بود که رفتم آنجا آقای موسوی آن هم آن وقت تشریف داشته من دیدم در باغچه شهرداری اهواز مرکبات هم دارند ولی مرکبات مصرف خودشان را به بصره میآورند خودشان مصرف مرکباتی خودشان را ندارند ولی در باغچه شهرداری مسطورهاش هست درآنجا آقای استاندار بود و آقای موسوی هم تشریف داشتند من گفتم اگر مرکبات در اینجا عمل نمیآید یک حرفی است ولی من توی این باغچه شهرداری دیدم که درخت مرکبات هست ثمر هم دارد این آب به این زیادی و این زمین به این وسعت خجلتآور است که خودمان مرکبات نداشته باشیم و از بصره و آن طرف بیاوریم (عبدالرحمن فرامرزی- شأن مرکبات ایران عجب از این است که بخورند باید به عنوان مسطوره نگاه دارند) یک فرمایشی کردند آقای موسوی که من قانع شدم گفتند که یک شخصی یک قطعهای زمین داشته در کنار روزخانه تلمبهای میخواست نصب کند که باغچهاش را آباد کند قهراً آب باید به آن قسمتی که آب بیاید جریان طبیعی داشته باشد از بلا به پایین سرازیر بشود محل نصب تلمبه را بالاتر از زمین خودش که مال دولت بوده اراضی بایر بوده آنجا انتخاب و نصب کرده و آب را آورده یک باغچه مرکباتی هم درست کرده اداره مالیه مدعی شده که شما در زمین خالصه دولت رفتهاید تصرف عدوانی کردهاید مالیه شکایت کرده بالاخره وقتی که تمام مراحل را پیموده و قطعی شده دستور اجر داده شده حالا که خواسته اجرا کند. تلمبه را بکند این بار ۷، ۸ ساله این آدم خشک شده و او هم رفته دنبال کارش این کمکی است که دولت برای کمک آبادی میکند به این ترتیب کیست که برود آبادی کند یک کسی که برود زحمتی میکشد آباد میکند اینجا تا صبحت تقسیم اراضی میشود یک مشت مفتخور و گردنکلفت و چپاولگر میروند میافتند توی این اراضی موقع کتک خوردن و سرباز دادن که میشود آن وقت نوبت این رعایای بیچاره بدبخت میشوند که باید در فشار و زحمت باشند این است که رویه قابل اجرا و عمل نیست ما امتحان کردیم دو سه قانون گذشت دیدم که نتیجه عملی ندارد دولت اگر یک دولت صالحی باشد و همان قوانین اسلامی که ما داشتیم که میگفتند اراضی مباحه را هر کس آباد کرد هر قدر که آباد کرد
مال او است آن قانون چه ضرر دارد آن قوانین اسلامی که همه به او معتقد هستند این را شما برایش احترام قائل شوید کا درست میشود این گرانی اراضی برای همان احتکار اراضی است یک مشت دولت احتکار کرده یک مشت بنده و آقا احتکار کردهایم زمین آزاد دیگر توی این مملکت باقی نماده کجا را بروند آباد کنند یک کسی میآید که استناد میکند که زمینی است که ما گوسفند و گاوه در دوره خیرالبشر میچراندیم حالا که ما دوره شمر شدیم در این دوره باباآدم در آن دوره اینطور معمول بوده حالا رفتهاند آن را علامت تصرف قرار دادهاند سند مالکیت گرفتهاند از این کوه تا آن کوه اگر میخواهد برود آبادی درست کند و یک لانه و آشیانه برای خود درست کند این زمین را به قیمت عادلانه بخواهد نمیفروشند والا در چند کیلومتر هر سال هزار تومان حقالمرتع میدهد این را اگر تقسیم کنیم عایدات را تومانی یک تومان هم بفروشند هر متر نیمشاهی منتهی ۵ شاهی میشود و این میخواهد متری ۵ تومان بفروشد خوب زمین راکد مانده آبادی وزندگی را هم فلج کرده است. ما اگر از دولت شروع بکنیم این کار اراضی بایر موات را مباح کنیم که هر کس تا هر حدی که آباد میکند به او حق مالکیت بدهد نه با این شرطی که دولت در نظر گرفته بیاید بنجل آب کند و فلان این را من موافق نیستم این ماده یک تبصرهای دارد اینجا که آقایان خراسانیها بهتر متوجه هستند و آن تبصره ۲ است و آن این است که مزارع سنگسر و قوش عظیم و صحرای داودی به قیمت عادله ارزیابی و به آستان قدس رضوی به فروش خواهد رسید دستگاه آستان قدس رضوی بردار همان خالصه خودمان است آبادی املاک آن بسته به آن متولی است علاقه دارد یا ندارد خدا رحمتش کند مرحوم اسدی که کشتند آن بیچاره را برای این که آباد کرده بود آنجا را جریمه آباد کردن آنجا بود که او را کشتند او در آنجا قنواتی ایجاد کرد آبادی کرد کارهایی کرد مأموری که میروند آنجا به عنوان نایبالتولیه هیچ کمکی به عمران نمیشود به تخریب چرا کمک میشود من یک موقعی به نظرم میآید که به آقای بدره تولیت آستان را به ایشان داده بودم من به ایشان عرض کردم ما در خراسان دو ناحیه داریم که وصل به روسها است یکی سرخس است و یکی هم لطفآباد و محمدآباد و نوخندان و آن حدودی است که وصل به روسها است هر دو هم جزو خالصجات دولت شده یعنی جزو آستانه شده بیشتر خالصه دولت بود از این نهر سرخس آب دو تقسیم میشود یک قسمت میرود توی زمینهای ما و یک قسمت میرود توی زمینهای روسیه اویل انقلاب روسیه خوب بود روسها چندان نپرداخته بودند به عمران و آبادی و گرفتاری بدبختیهای داخله خودشان بودند رعایای ما آبی و زراعتی داشتند اخیراً که یک نظاماتی در کشور اتحاد جماهیر شوری پیدا شد و در مقام آبادی مملکت برآمدند آنجا چاههایی زده شد چون آب آب بهاره است پاییز که نمیشود آب نیست علف خیلی زاید است مرتع آنجا بسیار عالی است که این پوستهای قرهگلی که هست ۸۰ درصدش مال سرخس است من در آنجا بیاطلاع نیستم آنجا پاییز که میشود باید از چاه آب بکشند و به کلشان از چاه آب بدهند در صورتی که در آن طرف رودخانه که دهاتیهای ما نگاه میکنند میبینند چاههای بادی است چون آنجا باد هست یک موتورهای بادی روسها آوردهاند نصب کردهاند یک قسمت از آن زمین یعنی در آن قسمت که مال روسها است و خرم و آباد است و رعایا دارای زندگی مرفه هستند این بدبختیهایی که اینجا در این طرف هستند خیلی مردمان باایمانی هستند که برای مرز و سرحدّات ایران همیشه دارند مقاومت میکنند والا از نظر آبادی وضعیت مادی اینها خوب نیست آستانه حضرت رضا که تولیتش را اعلیحضرت دارند یک اشخاصی را از نظر مرحمتی که دارند میفرستند آنجا و اینها اینکاره نیستند اینها اهل زراعت نیستند ان علاقهمندی که باید برای آبادی خراسان داشته باشند ندارند چهار روزی هستند و بعد میروند حالا این مزارع را هم میخواهند ضمیمه کنند از این خالصه به آن خالصه اینجا خالصهای است که دست دولت است آنجا خالصهای است که دست آستانه است در قسمت فروش هم اشکال پیدا میکند وقتی که واگذار کردند کسی دیگر نمیتواند نقل و انتقال کند و آبادش کند میافتد توی یک چاه طویلی من یک چیزی به نظرم رسیده بود و به آقای بدر گفتم چون این املاک موقوفه است نمیشود کاری کنیم ولی میشود حق اعیانی را برای رعایا قائل بشوید شما این اراضی را که دارید اجازه بدهید که هر کس رفت در این اراضی قنات احداث کرد مزرعهای احداث کرد آبادی احداث کرد این اعیانی مال او باشد و آن جزو جمعی را که سابق میپرداخته همان را بپردازد و ضمناً در سال حقالعمران حقالمرتع ده بیست هزار تومان به آستانه میرسد اگر این جاده بیسترشته قنات بزنند ده، بیست تا آبادی بشود.
نائب رئیس- جناب آقای حائریزاده در اطراف این ماده صحبت میفرمایید.
حائریزاده- بله در اطراف تبصره ۲ این ماده است که میگویند این را بدهند به آستانه در اطراف آن صحبت میکنم این تبصره ۲ را مگر توجه نفرمودید.
نائب رئیس- باید بفرمایید بدهند یا ندهند.
حائری زاده- میگویم نباید بدهند.
نائب رئیس- خوب بفرمایید ندهند.
حائری زاده- استدلال من برای این است پس مجلس برای چیست؟ نمیشود بگویند بله یا نه مجلس برای این است که بیاید استدلال بکنند که دیگران توجه بکنند معایب کار را ولی اگر حائریزاده نباید حرف بزند آن موضوع دیگر است ولی بنده تا زبان داشته باشم حرفم را میزنم.
نائب رئیس- بفرمایید ولی در موضوع.
حائریزاده- در آن قسمت من عقیدهام این بود در املاک خالصه هم همین عقیده را دارم به آقای بدر گفتم شما بیایید اینجا حق اعیانی قائل بشوید برای کسانی که در این املاک میآیند آبادی میکنند به این معنی که فلان مرتعی که شما دارید فلانقدر کیلومترمربع است تعیین کنید که از هر کیلومترمربع چقدر حقالمرتع شما میگیرید میشود هزار تومان دو هزار تومان به مردم اجازه بدهید بروند تبدیل با حسن کنند آبادی آنجا بکنند به جای علفهرزهای که فقط گوسفند میخورد آنجا برود و زردآلو بکارد برود. زیتون بکارد. برود پنبه بکار. برود یک زارعتهایی بکند آبش را را هم خودش ایجاد بکند قنات احداث بکند که مملکت آباد بشود مردم اگر خودشان ذینفع از آبادی مملکت نباشد علاقهمند نمیشود مگر خرشان به گل نشسته که بروند آنجا را آباد بکنند باید ذینفع بشود همانطور که در ممالک دیگر کار را به دست خود مردم دادهاند ما هم باید در موقع قانونگذاری توجه کنیم که کار به دست خود مردم انجام بشود دولت باید حافظ عدالت و امنیت باشد نگذارد که افراد نسبت به حقوق هم تجاوز کنند و امنیت را بههمبزنند برای بدست آوردن منافع نامشروع این است که من با این لایحه به این جهت نظر موافق ندارم چون بیشتر اطلاعاتی ندارم و مطالعه نکرده بودم خیال میکردم که آقای نقابت اطلاعات بیشتری دارند در کار خوزستان و ایشان بهتر میتوانند توضیح بدهند و بنده خیال حرف زدند نداشتم ولی چون ایشان تشریف نداشتند بنده مختصر اطلاعاتی که داشتم خواستم به عرض آقایان برسانم.
نائب رئیس- آقای دکتر شاهکار.
دکتر شاهکار- بنده چون ایمان دارم که یکی از مترقیترین قانونهایی که تاکنون به مجلس شورای ملی تقدیم شده این قانون فروش خالصجات است از نظر سرعت عمل سعی میکنیم آنچه که ممکن است کمتر عرض کنیم و چون میدانم که اغلب آقایان اکثریت مجلس شورای ملی با این قانون موافق هستند. بنابراین وظیفه موافق این کار خیلی آسان است و احتیاج به بحث زیادی در اطرافش نیست کلماتی که جناب آقای حائریزاده فرمودند راجعبه طرز اجرای قانون اراضی صحیح است از این نظر ولی این ماده اول مربوط به اصل عمل فروش است در این ماده که بنده اسمنویسی کردهام و توضیح زیادی نخواهم داشت مواد دیگر مربوط به طرز اجرا است دو تبصرهای بنده پیشنهاد کردهام که رفع اشکال جنابآقا را خواهد کرد در این ماده ۱ نوشته شده است که فروخته میشود طبق مقرارات این قانون تمام سعی دولت در این باید باد که کشاورزان و زارعین به زمن به کشاورزی خودشان وابسته بشوند علاقمند باشند بمانند در محل و هجوم به طرف پایتخت و مرکز نشود گرفتاری ما این است و این مطلب در ماده دوم و در ماده سوم و در ماده پنجم تأمین شده است یکی از ایراد به جایی بود فرمودند که ازدست دولت میگیریم که مالک و کشاورز خوبی نیست میدهیم به دست یک عده مبتکر و حال این که در این ماده نوشته شده مطابق مقررات این قانون به فروش آن اقدام نمایند در ماده ۲ نوشته است میان کشاورزی که در محل شخصاً و مستقیماً به امر فلاحت اشتغال دارند بدون رعایت تشریفات مزایده به آنها واگذار بشود عین این مطلب در تبصره ۲ ماده ۲ رعایت شده که اراضی اطراف شهرها بدون رعایت تشریفات مزایده به کارمندان مقیم همان شهرستان بدهند (دکتر وکیل- به مرکز ندهند به استثنای تهران) به استثنای تهران جناب آقای حائریزاده ما یک خاطرهای داریم از واگذاری اراضی خوزستان و چون من هیچگونه اطلاعی ندارم صلاحیت ندارم عرضی نمیکنم (بختیار- بنده خیلی میترسم) عرض میکنم که اراضی موات یا مباح را باید بدهند دست کسی که واقعاً آنجا را آباد بکند دایر بکند ما گفتیم قانون میآید تا آن مقداری که کردند بسیار خوب اگر نکردند دیگر چرا نگاهش داریم حالا هم اینطور است و این نظر آقا هم در این قانون تأمین شده که زمین بدهند دست زارعین و به همان کشاورزان مقید ده و شهرستانها هم بدهند به کارمندان مقیم مان شهرستانها تا سبب بشوند که این تمرکز جمعیت در مرکز شهر تهران که در ظرف ده سال یک دفعه ۴۰۰ هزار نفر جمعیتش اضافه شد از بین برود و جمعیتش بیتناسب اضافه نشود و همان طوری که در مقدمه عرض کردم نقش موافقت با این لایحه خیلی آسان است و فکر میکنم ایرادی که آقا فرمودند رفع اشکال آن در خود آن قانون شده است در خود ماده ۱ اجازه فروش داده ما نحوه فروش در ماده ۲ و ۳ و ۵ و غیره ذکر شده البته یکی دو نقض هم هست که در موقع پیشنهادات پیشنهاد داده خواهد شد و امیدوارم که مجلس شورای ملی این قدم بزرگ را بردارد که این قانون مثل سایر قوانین مفید دیگری که در این مجلس گذشت این
هم بگذرد وقت آقایان را هم بیش از این بنده نمیخواهم بگیرم.
نائب رئیس- دیگر مخالفی اسم ننوشته فقط آقایان موافقین هستند که اسم نوشتهاند اگر آقایان موافقند پیشنهادها قرائت بشود (اظهار مخالفی نشد؟) پیشنهادات قرائت میشود.
به شرح زیر خوانده شد
پیشنهاد مینمایم در تبصره یک ماده ۱ کلمه خالصه بعد از اراضی اضافه بشود. نقابت
نائب رئیس- آقای نقابت نیستند.
جلیلی- چون ایشان تشریف ندارند بنده پیشنهاد ایشان را قبول میکنم.
موسوی- بنده هم قبول میکنم.
نائب رئیس- توضیحی دارید بدهید.
جلیلی- موضوع خیلی روشن است در سطر اول بعد از املاک و اراضی خوزستان پیشنهاد شده (کلمه خالصه) بعد از کلمع اراضی اضافه بشود (صحیح است)
مشایخی (مخبر کمیسیون دارایی)- بنده موافقم.
وزیر کشاورزی- بنده هم موافق هستم.
نائب رئیس- مخالفی ندارد؟ (اظهاری نشد) چون مخالفی ندارد اعلام رأی میشود.
فرود- این پیشنهاد را بفرمایید دو مرتبه قرائت کنند.
نائب رئیس- اینجا در تبصره یک این طور نوشته شده نسبت به آنچه از املاک و اراضی خوزستان که تا تاریخ تصویب این قانون آباد نشده ایشان پیشنهاد کردند که در اینجا اضافه بشود که نسبت به آنچه از املاک و اراضی خالصه خوزستان (صحیح است)
۶- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
نائب رئیس- حالا چون عده کافی برای رأی نیست جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز سهشنبه خواهد بود دستور هم همین لایحه است.
(مجلس یک ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد)
نائب رئیس مجلس شورای ملی- اردلان