مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ اسفند ۱۳۰۷ نشست ۳۲
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ اسفند ۱۳۰۷ نشست ۳۲
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۷
جلسه: ۳۲
صورتمجلس روز پنچشنبه ۲۳ اسفندماه ۱۳۰۷ مطابق ۲ شوالالمکرم ۱۳۴۷
فهرست مطالب:
۱- تصویب مرخصیهای آقایان ارباب کیخسرو (دوازده روزه) - حیدری (یک ماهه) - دبستانی (چهارده روزه) - امیر ابراهیمی (یک ماهه)
۲- شور ثانی و تصویب قانون معافیت ورود نقره از حقوق گرکی
۳- قانون آزادی ورود نقره و طلا و معافیت آنها از تأدیه حقوق گمرکی )مجلس یک ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای دادگر تشکیل گردید( (صورت مجلس لیله یکشنبه نوزدهم اسفند را آقای اورنگ قرائت نمودند)
غایبین با اجازه جلسه قبل آقایان: عبدالحسین دیبا - فخمی - آشتیانی - مصباح فاطمی - ذوالقدر - تیمورتاش- محمدآخوند
غایبین بیاجازه جلسه قبل
آقایان: حیدری - طباطبایی دیبا - میرزا حسن خان - وثوق - محسن خان قراگوزلو - عمادی- پالیزی- اکبر میرزا مسعود - الفت - موقر - قوام - حاج رحیم آقا - میرزا ابولفضل - امیرحسین خان ایل خان - محمدتقی خان اسعد - آقا رضا مهدوی - شیخ علی مدرس - حاج حسن آقا ملک - حاج غلامحسین ملک - ارباب کیخسرو شاهرخ
دیرآمدگان با اجازه جلسه قبل آقایان: کاشانی - ظفری
دیرآمدگان بیاجازه جلسه قبل آقایان: طهرانی - غلامحسین میرزا مسعود
رئیس- آقای امیرحسین خان در صورت مجلس فرمایشی دارید؟
امیرحسین خان- چون بنده را غایب بیاجازه نوشته بودند خواستم عرض کرده باشم که بنده اجازه خواسته بودم و به مقام ریاست هم تقدیم کرده بودم.
رئیس- آقای پالیزی
پالیزی- بنده هم مریض بودم و از کمیسیون بودجه اجازه خواسته بودم حالا بنده نمیدانم کمیسیون غفلت کردهاند یا اعمال نفوذ خصوصی کردهاند.
رئیس- آقای عمادی
عمادی- بنده هم میخواستم عرض کنم که قبلاً اجازه خواسته بودم.
رئیس- در صورت مجلس نظری نیست.
(گفتند خیر)
رئیس- صورت مجلس تصویب شد.
چند فقره خبر مرخصی رسیده است قرائت میشود.
(به شرح ذیل قرائت شد)
نماینده محترم آقای ارباب کیخسرو به واسطه دستور ساختما مقبره فردوسی مجبور به حرکت به آن صوب شده و از تاریخ ۱۸ اسفند ماه ۱۲ روز تقاضای مرخصی نموده کمیسیون تقاضای ایشان را تصویب و اینک خبر آن تقدیم میگردد.
رئیس- آقای فیروزآبادی
فیورزآبادی- چون آقای ارباب کیخسرو به جهت ساختن یک محلی میروند و حقوق فوقالعاده هم نمیگیرند بنده مخالف نیستم.
رئیس- آقایانی که با مفاد این خبر موافقاند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
خبر مرخصی آقای حیدری
نماینده محترم آقای حیدری به موجب تلگرافی که به مقام منبع ریاست عرض نموده به واسطه گرفتاری و انجام امور شخصی و نوعی موکلین خود تقاضای یک ماه تمدید مرخصی از تاریخ یازدهم اسفند ماه نمودهاند کمیسیون تقاضای معزی الیه را تصویب و اینک خبر آن تقدیم میگردد.
رئیس- آقای روحی
روحی- موافقم.
رئیس- آقای ملکمدنی
ملکمدنی- موافقم.
رئیس- آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی- چندی قبل آقای حیدری اجازه مرخصی خواسته بودند حالا برای کار خودشان یا ملت بنده نمیدانم ولی همینقدر میدانم که کار ملت را بایستی در اینجا کرد بنده با آن مرخصی ایشان مخالف بودم با این هم مخالفم آقای حیدری باید یک قدری هم ملاحظه بکنند که لااقل حقوق نگیرند بلکه به عقیده بنده من باید شرافت انسانیت ایشان هم مانع از گرفتن حقوق باشد آخر پشت سر هم مرخصی خواستن با استفاده از حقوق بنده گمان نمیکنم سزاوار باشد این است که کاملاً مخالفم.
سید مرتضی وثوق (مخبر کمیسیون)- آقای حیدری
به موجب تلگرافی که کردهاند مرخصی ایشان برای یک کارهایی بوده است در محل توقف داشته باشند و راجع به موکلین خودشان هم بوده است و بنده حالا نمیخواهم در اینجا تصریح کنم ولی برای یک اختلافاتی بوده است که مجبور بودهاند در آنجا بمانند تا رفع آن اختلافات بشود به این جهت کمیسیونی هم با مرخصی ایشان موافقت کرد.
رئیس- رأی میگیریم به مرخصی آقای حیدری آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اکثر برخاستند)
رئیس- تصویب شد.
خبر مرخصی آقای دبستانی
نماینده محترم آقای دبستانی از مرخصی بیست روزه سابق به واسطه مسدود بودن راه و نرسیدن به مقصد نتوانستهاند استفاده نمایند و تقاضای چهارده روز تمدید مرخصی نموده کمیسیون تقاضای معزی الیه را تصویب و اینک خبر آن تقدیم میگردد.
رئیس- آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی- بنده خیلی متأسفم که مرخصیها در قدیم یک مرخصی بود حالا یک مرخصی دیگر هم بهش چسبیده شده بنده نمیدانم یعنی چه؟ خوب اگر آقایان کار شخصی دارند بروند پی کار خودشان ولی حقوق نباید بگیرند. چرا سیصد تومان از خزانه مملکت میگیرند؟ خیال کنند چهار روز بیشتر برای ملت کار کردهاند بنده گمان میکنم که این قضیه از مجلس بیرون برود و سرمشق جاهای دیگر بشود.
رئیس- آقای روحی
روحی- عرض کنم که آقای فیروزآبادی با مرخصی مخالفت میکنند و چون عادت کردهاند بنده هم به ایشان حق میدهم بنده هم موافقم. که باید به کارگر حق داد ولیکن تصدیق بفرمایید که اگر نماینده حقوق نخواهد اصلاً مینشیند خانهاش و او را مینویسند غایب بدون اجازه مثل حاج حسن آقا ملک که اجازه هم نمیگیرد و حقوق هم نمیگیرد آقای دبیسانی به کرمان رفتهاند و خواستهاند برگردند راه مسدود بوده است بنده از آقای فیروزآبادی میپرسم در یک موقعی که راه به کلی مسدود است به چه وسیله میتوان حرکت کرد؟ بنابراین حضرت عالی خوب است موافقت بفرمایید و یقین بدانید که آقایان نمایندگان انجام وظیفه را بر هر چیزی مقدم میدانند.
رئیس- آقایان موافقین با مرخصی آقای دبستانی قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد.
خبر مرخصی آقای امیر ابراهیمی
نماینده محترم آقای امیر ابراهیمی به واسطه کسالت مزاج و گرفتاری شخصی مسافرت خود را به کرمان لازم دانسته و تقاضای یک ماه مرخصی از تاریخ حرکت نموده کمیسیون تقاضای معزی الیه را تصویب و اینک خبر آن تقدیم میگردد.
رئیس- آقای مؤید احمدی
مؤید احمدی- موافقم.
رئیس- آقای روحی
روحی- موافقم.
رئیس- آقای دکتر طاهری
دکتر طاهری- موافقم.
رئیس- مخالفی نیست آقایان موافقین با این مرخصی قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد خبر کمیسیون قوانین مالیه راجع به قانون نقره مطرح است.
(به شرح ذیل خوانده شد)
کمیسیون قوانین مالیه در پیشنهاد آقایان اورنگ و فرشی مطالعه و دقت نموده به ملاحظه اینکه نظر آقایان امروز هم به محفوظ است لذا ماده الحاقیه را لازم ندانسته و
راپرت آن را تقدیم میدارد.
رئیس- ماده الحاقیه پیشنهادی آقای بوشهری قرائت میشود.
(به مضمون ذیل خواهد شد)
بنده پیشنهاد میکنم ماده الحاقیه ذیل اضافه شود:
دولت مکلف است در موقع تسلیم نقره به ضراب خانه برای تبدیل آن به سکه رایج مملکت صدی ده علاوه بر حقالضرب معمولی کنونی از آورنده آن دریافت نماید.
رئیس- آقای بوشهری
بوشهری- اولاً از حضور آقایان نمایندگان محترم استدعا میکنم در این مطلب مهم اجازه بفرمایند در اطراف ماده الحاقیه پیشنهادی خودم یک قدری بیشتر توضیح بدهم. با آزادی ورود نقره همان طوری که دولت لایحه آورده ما کاملاً موافقیم که ورود نقره آزاد باشد برای این که تشویقی از صنایع ایران بشود. ولی اگر بخواهند این نقره را بیاورند به ضرابخانه که تبدیل به سکه رایج مملکت بشود البته آن موقع دولت باید در نظر بگیرد که باعث تنزل نقره نشود. امروزه به واسطه قیمت شمش در اروپا میخواهیم نقره وارد کنیم بدون پرداخت گمرک (چون گمرک را دولت برداشته است) اگر بخواهیم نقره را در ایران آورده و سکه کنیم تقریباً برای هر هزار مثقال نقره اروپا بخواهیم بیاوریمهفده لیره و شش شلینگ باید پول بدهیم. در مقابل این هزار مثقال ضراب خانه هزار و بیست و پنج قران به ما سکه قرآن بهد میشود هر لیره شش تومان و سه قران و چهارصد دینار یا پانصد دینار مخارج حمل و کرایه و بیمه و حتی تنزیل شش ماهه شمش هم برای معطلی سکه شدن کسر میشود و تقریباً پنجاه و شش قران و چهارصد دینار یا ده شاهی برای آورنده نقره باقی میماند مسلم است با این ترتیب چون نقره حکم مالالتجاره را دارد به محض این که این قانون تصویب شد تجار البته میبینند که دولت از یک طرف منع کرده ورود سکه را پس معلوم میشود وسائل سکه کردن را خودش دارد از یک طرف هم قیمت نقره را سنجش میکنند با قیمت قرانی که در اینجا عایدشان میشود میبینند نقره وارد کنند یک مقداری عایدشان میشود مقدار زیادی نقره وارد مملکت ما میشود این نقره را اگر دولت سکه کند برای مردم البته فوراً لیره ترقی میکند و پول ما تنزل خواهد کرد تنزل پول هم باعث تنزل زندگانی ما خواهد شد چون صدی پنجاه صدی شصت مخارج هر فرد ایرانی میرود بابت اجناسی که از اروپا میآید به واسطه ترقی لیره شاید زندگانیمان صدی تا صدی پانزده تفاوت میکند ثروت افراد هم به همان تناسب تفاوت خواهد کرد چون واحد پول ما امروز نقره است ثروت افراد از روی طلای دنیا باید تقویم شود اگر امروز یک تاجری را دارای پنجاه هزار تومان ثروت یا سرمایه میدانند این را همیشه به لیره یا طلا در نظر میگیرند و اگر لیره چهار تومان و هشت قران پنج تومان و شش قران شد البته به همان تناسب کسر خواهد شد و اعتبار آن تاجر هم تفاوت خواهد کرد صادارت ما هم چون نسبت به واردات کمتر است این کسر و نقصان صادراتمان هم زیاد خواهد شد بنده پیشنهاد کردم در موقع ضرب سکه دولت یک صدی ده اضافه از حقوقی که امروزه میگیرد دریافت کند. اگر این صدی ده را ما از هزار و بیست قران موضوع کنیم دولت میبایستی هر هزار مثقال نهصد و بیست و دو قران و ده شاهی به صاحب شمش بدهد با این ترتیب که حساب کنیم مطابق مظنه امروز لیره در حدود پنج تومان باقی خواهد ماند و این یک موضوعی است که دولت باید نسبت به لیره در نظر بگیرد که پول ما در حدود و اطراف پنج تومان نسبت به لیره تسمیر شود.
اگر این پیشنهاد بنده اجرا شود عایدات دولت را هم باید ببینیم چه خواهد شد. به موجب احصائیه وزارت مالیه در سیصد و شش سه میلیون تومان در تهران در ضراب خانه سکه شده است.
شش میلیون هم اجازه داده شده در خارجه سکه شده و به ایران آمده این نه میلیون میشود. اگر دولت در
مقابل هزار مثقال نهصد و بیست و دو قران و ده شاهی بدهد به کسور تومان عایدات دولت خواهد شد علاوه بر این که سه کسور عایدی مسلمی برای دولت پیدا شده جلوگیری از تنزل پول ما هم خواهد شد. هزار مثقال نقره که به ضراب خانه میرود هزار و صد و سه قران و ده شاهی بیرون میدهد. در ضراب خانه نهصد و بیست و دو قران که بدهند به صاحب شمش برای هر هزار مثقال که صد تومان باشد هیجده تومان و دو قران عاید دولت میشود.
اگر نه میلیون نباشد سه میلیون هم که باشد باز یک کسور تومان عایدات دولت میشود.
حالا اگر دولت نتوانست سکه کند این نقره را که وارد میشود باز هم یک ضرر فوقالعاده به مردم خواهد خورد. قانونی دو سال قبل راجع به منع خروج طلا از مملکت ایران در مجلس شورای ملی تصویب شد. همه انتظار داشتیم شاید این قانون طلاهایی که در مملکت ما وارد شده برای ما نگاه دارد و در دست ما بماند ولی نتیجه بعکس داد. سابقاً یک مقدار زیادی لیره طلا از سرحدات شمال وارد مملکت ما میشد و از طرف غرب خارج میشد در حین عبور یک استفادههایی به اهالی میداد حتی خود دولت هم یک استفادهای از بابت حمل و نقل بیمه از آنها میگرفت. این قانون که تصویب شد لیرهها دست مردم ماند در داخله هم که رواج نداشت تاجر هم که نمیتوانست روز وعده براتش بگوید من لیره طلا دارم از طرفی هم نمیتوانست آنها را برای فروش به خارج حمل نماید این بود که به طور قاچاق آن لیرهها را خارج کردند. از طرف شمال هم وقتی دیدند بازار لیره در ایران کساد است دیگر وارد نشد و تمام لیرهها در دست مردم ماند و یک ضررهایی بردند بعد هم لیرهها خارج شد و جایش هم چیزی در دست مردم نماند. شاید اگر آقایان درست دقت فرموده باشند تا دو سه سال پیش چندین میلیون لیره در دست مردم بود ولی امروز شما در بازار طهران پنج هزار لیره اگر بخواهید پیدا کنید پیدا نمیشود. بنده در کمیسیون این توضیحات را حضور آقای وزیر مالیه عرض کرده به بنده فرمودند خوب صد شش که ما بیشتر گمرک نمیخواهیم از بین ببریم چرا تا به حال تجار نقره وارد نمیکردند خواستم جوابشان را عرض کرده باشم که مظنه نقره تفاوت میکند. امروز ارزانتر از آن روز است. امروز بیست و شش یعنی یک انس نقره است. صدی شش گمرکاش را هم که حساب کنید لیره برای آورنده شمش چهار تومان و هشت قران الی نه قران دست میآید و چون مظنه لیره هم در طهران در همین حدود بود مسلماً صرف نمیکرد ولی امروز پنج تومان عاید آورنده شمش است. مسلم است امروز که این قانون تصویب شد فوراً مقدار زیادی نقره خواهند آورد. عرض کردم اگر دولت سکه نکند حکم طلا را پیدا میکند و تاجر مجبور میشود شمش را بدهد به یک اشخاص و به یک قیمت جنس بفروشد و دو مرتبه آن نقره را به طور قاچاق از مملکت خارج کنند.
بعضی از نمایندگان- صحیح است.
وزیر مالیه- مذاکراتی که نماینده محترم کردندراجع به موضوع اضافه حق الضرب البته آقایان تصدیق میکنند که اضافه کردن یک مبلغ عایدی برای دولت خصوصاً اگر آن حسابی را که نماینده محترم اینجا کردند صحیح بود و تطبیق میکرد با جریان کار این یکی از موضوعاتی است که هیچوقت یک وزیر مالیه با آن مخالفت نخواهد کرد مگر این که یک معایب باطنی دیگری داشته باشد که این ظاهر او را بپوشاند و ممکن باشد عوض این که نقصی از این کار برسد یک زحمتی هم ایجاد شود. اینجا یک نکته هست این نکته را بایستی قبلاً حل کرد ببینیم اصل ضرب و ضراب خانه آیا مال دولت است یا نه؟...
کازرونی- مال دولت است.
وزیر مالیه- بسیار خوب یک مملکتی که واحد پولش نقره است ضرب نقره یکی از وظایف و خصایص پول نقره که واحد رسمی مملکت باید باشد. پس در حقیقت ضرب کردن پول نقره که واحد رسمی مملکت است یکی از اعمال دولتی و خزانه داری دولتی باید باشد. حالا میخواهیم
ببینیم چه بوده او چه شده! و از کجا این عمل پیش آمده است ضرب نقره این طور بوده که یک تجار و یک مؤسساتی نقره را میتوانند بروند بخرند بدهند به ضراب خانه و ضراب خانه هم یک حق الضربی میگیرد و بر ایشان سکه میکند و پس میدهد. خود این عنوان حق الضرب گرفتن از آنها به منزله جواری است که دولت برای استفاده نکردن از این حق انحصاری خودش به این شکل یک حقی میگیرد و جوز میدهد. این اس دیگر چرا این طور بوده؟ برای این بوده است که این ضرب کردن را اگر دولت با وسائلی که داشت میخواست حق انحصاری خودش بکند و به این حق انحصاری عمل کند و این حق انحصاریاش را در خرید نقره حمل نقره و ضرب آن اعمال کند ممکن بود تولید یک ضررها و مشکلاتی برای دولت بکند از حیث این که دولت یک تاجر و یک عامل خوبی نبوده و سائل این کار را نداشته حالا اگر ما بیاییم این حق الضرب را آن طوری که آقا پیشنهاد میکنند صدی ده علاوه کنیم باید دید در ضمن این نظر در ضمن این رأی ما این حق را از خودمان سلب نمیکنیم و رقمی این حق را واگذار نمیکنیم که مجبور باشیم هر کس آمد و صد و بیست به ما داد برای او ضرب کنیم؟ اما امروز این طور نیست اگر ما مصلحت مملکت را یک روزی در این ببینیم که سکه نقره به اندازه کافی داریم ن و نباید ضرب کرد و ضرب نمیکنیم اینجا ضراب خانه یک کارخانه عادی نیست که مزد بگیرد و برای مردم کار کند این طور نیست. ضراب خانه برای احتیاج مملکت سکه نقره بیرون میدهد اگر یک وقتی ما لازم نداشته باشیم دیگر سکه نقره بیرون نمیدهد این یک مطلبی است که باید کاملاً درش دقیق بود و رعایت کرد که عکس العملی در قضیه برای ما پیدا نشود بلی اگر آقای بوشهری نظرشان این باشد که میگویند سهولت ورود نقره در مملکت ما نقره را در بازار ما ارزان میکند و ارزانی نقره موجب این میشود که پول خارجه که واحدش طلا است و روی لیره با دلار حساب میشودراین پول قیمتاش بالا میرود و ما زحمت میافتیم آن وقت این را میخواهند چه کار کنند؟ میخواهند از یک راهی طوری بکنند که از زیاد آوردن نقره جلوگیری بشود برای این که نقره ارزان میشود اصل و ریشه فکر این است. حالا اگر ما این ریشه فکر را صحیح ندانیم این ریشه فکر را اصلاً وارد ندانیم این زحمات به کلی رفع میشود حالا ببینیم این ریشه فکر صحیح است یا نه صحیح نیست زیرا واحد پول دنیا همان طوری که ایشان فرمودند طلا است در این هیچ حرفی نیست هر جایی هم که واحد یک پولی نقره باشد این واحد پول نقره نسبت به طلا در جزر و مد است این هم صحیح است اما حالا باید ببینیم که اساساً قیمت نقره نسبت به طلا کجا معلوم میشود و روی چه اصلی است درست آقایان به عرض بنده توجه نفرمایند. قران در مملکت ما هیچ وقت ارزان نمیشود برای این که پول مملکت ما است و یک قران که فلان قدر هم عیار دارد همیشه توی بازار ما این شکل بگوییم قیمت یک مثقال نقره یا آن قدر عیار از نقطه نظر مسکوک برای مملکت ما همیشه یک قران است حالا میخواهیم ببینیم لیره ۵۳ قران و ۵۲ قران شدنش یا ۴۹ قران و ۴۸ قران با ۶۰ قران و ۶۲ قران شدنش به واسطه کمی و زیادی نقره در طهران و در بزار مملکت ماست یا نه نه حرف سر این است نقره مملکت ما کمیاش و زیادیاش بالنسیه به کمی و زیادی نقره در دنیا تأثیرش صفر است. قیمت نقره مثل قیمت برات مثل قیمت آکسیون در بورس لندن هر روز یک نرخ است همین طور که آقا گفتند نرخ آن روز یک پنس گرانتر از امروز بود و امروز یک پنس در انس نقره در پایین آمده این یعنی چه؟ یعنی هر روز در بورس لندن یک انس نقره فلان قدر پنس قیمت داشته باشد این حاکم بر بازار دنیا است حالا آنجا این قیمت از کجا گذاشته میشود؟ روی وجود نقره روی کمی و زیادی نقره روی حوائج نقره اما نه در طهران و در ایران بازار اول نقره مملکت چین است مملکت چین در دنیا
بزرگترین بازار نقره است حالا ارقامش پیش بنده نیست حفظ هم ندارم و یک ارقام ناصحیحی را نمیخواهم اینجا عرض کنم. در عالم مقایسه وقتی ما حساب میکنیم میبینیم از حیث ارقام نقره در درجه اول در چین است بعد در درجه دوم در هند بعد در نقاط دیگر و نقاط دیگر تا بیاید در آن آخر آخر برسد به احتیاج ما که اصلاً قابل مقایسه با نقره دنیا نیست. معادن نقره کم شدن و زیاد شدنش هیچ مربوط به ما نیست. پس قیمت نقره در لندن روی احتیاجات و کمی و زیادی بازار طهران معین نمیشود روی کمی و زیادی نقره در دنیا و احتیاجات دنیا معین میشود. واحد طلا و نقره هم روی آن پایه در دنیا میزانش بسته میشود. این اصل واقع و حق مطلب است.
حالا برویم سر یک چیز دیگر که آقای بوشهری خواستند قبلاً جواب بنده را بدهند از این جهت بنده توضیح میدهم برای این که آقایان تصدیق کنند که این جواب قبلی به سوال مقدر بنده (که سوال مقدر هم نبود برای این که قبلاً به آقایان عرض کرده بودم) تطبیق به آنچه بنده عرض کردم نمیکند.
ایشان یک حسابی کردند این حساب را قبل از ایشان خود ما هم کردیم قبل از این که این لایحه را اصلاً به مجلس نیاوریم با خود اعضا کمیسیون قوانین مالیه که اینجا تریف دارند یکی دو جلسه مذاکرخ کردیم مخصوصاً بنده به آقایان اطلاعات دادم از روی ارقام که از روی اطلاع بحث کنند نرخ نقره که در لندن چنان که گفتیم معلوم میشود در آن تاریخ که بیست و هفت پنس یا بیست و شش پنس و نیم بود (بنده رقم نمیخواهم عرض کنم برای این که اشتباه نشود) در آن تاریخ ما به هر زحمتی که بود وقتی میزان قیمت نقره را نسبت به لیره میگرفتیم و خرج حمل به ایران را حساب میکردیم حق الضرب را حساب میکردیم تنزیل پولش را حساب میکردیم میدیدیم که مطابق نرخ سابق یا نرخ آن روز از نقطه نظر بازار دنیا لیره در طهران باید پنجاه و پنج قران باشد در صورتی که لیره ۴۹ قران بیشتر نبود. این تفاوت از کجا میآید و علت آن چیست؟ یک سووال استفهامی خیلی بزرگی است. ملاحظه بفرمایید علت چه بود. ما از روی مقایسه خواستیم یک جوابی برای این پیدا کنیم فکر کردیم که این چیز کوچکی نیست. چطور است که پول ما نسبت به طلا بیش از قیمت واقعی نقره قیمت دارد در صورتی که واحد نقره است و نقره مال التجاره است حسابهایش را که میکردیم نفع و تنزیل و بیمه. کرایه همه اینها را که حساب کردیم باید مساوی در بیاید. پس این سری که ما داریم نسیه به لیره این از کجا آمده در این بحث و تحقیق کردیم به متخصصین خودمان رجوع کردیم به رئیس بانکمان رجوع کردیم تحقیقات از جاهای دیگر کردیم از متخصصین داخلی خودمان تحقیق کردیم آمدیم در ضمن عمل از بیست سال سی سال قبل این دو ترقی و تنزل را با هم مقایسه کردیم قیمت واقعی نقره را نسبت به نرخ لیره مقایسه کردیم ببینیم در ادوار مختلفه چه تأثیری اینها نسبت به هم داشتهاند روی هم رفته نتیجهای که ما از این موضوع به دست آوردیم این بود که قیمت ملاحظه بفرمایید دو مطلب شد یک قسمت اول این شد که قیمت واقعی نقره نسبت به لیره مربوط به قیمت واقعی نقره در ایران نیست این محرز بعد رسیدیم به قیمت و لیره و قران ببینیم قیمت لیره نسبت به قران در ایران مربوط به چیست و چه صورتی دارد با قیمت واقعی نقره که دیدیم تطبیق نمیکند برای این که امروز دیدیم ما سرداریم ادوار گذشته را هم که ما مقایسه کردیم دیدیم گاهی برعکس بوده و این مکرر اتفاق افتاده که تطبیق با قیمت واقعی نقره ندارد علتاش این است (بدون این که بشود به طور قطع و از روی رقم معین کرد) که یک حوادث و قضایا و عوامل دیگری مؤثر در این قضیه بوده است که تنها عوامل دیگری مؤثر در این قضیه بوده است که تنها عوامل واضح و آشکار نقره نیست. عوامل تجارتی است عوامل اقتصادی است این یکی از دلائلی است که تأیید میکند عرایضی را که چندی قبل اگر خاطر آقایان باشد در پشت همین تریبون
عرض کردم راجع به واردات و صادرات که ما مطابق یک قرانی که در دستمان است و محاسباتی که میکنیم نمیتوانیم ارقامی را که از سر حد ما وارد و خارج میشود با هم بسنجیم ولی حقیقت امر را که نگاه میکنیم میبینیم که صادر و وارد ما با هم یا موازنه میکند یا باید گفت صادر ما بیشتر است...
کازرونی- صحیح است.
وزیر مالیه- برای این که اگر این طور نمیبود ای بسا چیزهایی است که باید صورت دیگر بگیرد و نمیگیرد در صورتی که ارقام ظاهری گمرک را که ما نگاه میکنیم میبینیم جمع صادراتمان از وارداتمان خیلی خیلی پایینتر است. اکر تجار ما متخصصین اقتصادی ما به این ظواهر بخواهند نگاه کنند اینها البته از حقایق همیشه دور خواهند بود حقایق را باید از کلیه و جامعه مسائل بیدار کرد. بنده مثلی برایتان میزنم! فلان صندوق تریاک وقتی از گمرک ما بیرون میرود و فلان قیمت را روی آن میگذاریم و میگوییم این تریاک بیست من یا بیست چهار من است فلان قدر هم قیمتاش است این هم تاکسش است هیچ کدام اینها صحیح نیست برای این که آنچه که وزنش است مخلوط دارد بیست و چهار من تریاک که میگوید دوازده من تریاک دارد و آن قیمتی که در آنجا معین میشود تاجر میبرد دو برابر آن قیمت میفروشد سه برابر آن میفروشد. این پولاش کجا میرود؟ پولاش میآید در مملکت ما پس یک عوامل دیگری در کار است از قبیل عوامل اقتصادی عوامل تجاری و چیزهای دیگر مثلاً یک مردمی در این مملکت شما میخواهند پول خرج کنند کار دارند اینها چه جور پول خرج میکنند در مملکت شما؟ باید لیره بفروشند قران بخرند این در هیچ اداره مملکت ما و در هیچ دفتری معلوم نمیشود در صورتی که یک میلیون دو میلیون سه میلیون لیره در سال از پول خارج قران خریده میشود و در مملکت ما صرف میشود که در هیچ دفتری و هیچ احصائیه ما اینها را نمیتوانیم پیدا کنیم و مقایسه کنیم. پس روی هم رفته این قست ثانوی را هم ما باید در نظر بگیریم که نه تنها قیمت لیره را نسبت به طلا بازار ما معلوم نمیکند بلکه اصل تناسب قران به لیره در مملکت ما پایهاش پایه تنها قیمت واقعی نقره نیست بلکه یک عوامل دیگری هم درش هست و آن عوامل است که تأثیر میکند و در صورتی که از روی حساب لیره باید ۵۸ قران یا ۵۹ قران یا ۵۶ قران باشد کمتر است. حالا ملاحظه بفرمایید یک مرتبه شما میبینید در عرض پانزده روز بیست روز لیره دو قران سه قران ترقی میکند چرا؟ چه شده؟ چه اتفقی افتاده است؟ نقره تنزل کرده است؟ ابداً. تناسب تنزل نیم پنس با یک پنس در بازار لندن در یک لیره هم که امروز در بازار ما یک قران و سی شاهی تغییر نمیکند چنانچه ما دلیل برایش داریم از روی نرخ بورس لندن در بیست و سی سال پیش چه چیز است یک مرتبه یک مشتری پیدا میشود مجبور میشود در بازار طهران یک میلیون و نیم تومان لیره بخرد و این لیره را بفرستد به لندن طبعاً این تقاضا عرضه را بالا میبرد به حکم کلی اقتصادی و همین ترقی که اخیراً لیره در طهران کرده روی همین اصل بوده و به واسطه یک معامله که یک خارجی با یک خارجی کرده در طهران در حدود یک میلیون و نیم تومان لیره خریده شده و طبعاً این کار لیره را ترقی میدهد ولی این یک ترقی نیست که اساس و دوام داشته باشد بلکه ممکن است قوس نزولی پیدا کند و پایین میآید.
کازرونی- در موقع فروش
وزیر مالیه- بلی همین طور است پس اگر آقایان درست دقت بفرمایند ملاحظه خواهند فرمود که ما نمیتوانیم به این صافی و سادگی و به مجرد نگاه کردن به ظاهر یک امری در این قضایا یک حکمی بکنیم زیرا این قبیل قضایا خیلی عمیق و مربوط به یک چیزهای خارج و خیلی عوامل دیگر است که ما خودمان هنوز نفهمیدهایم بلکه آنهایی هم که بهتر از ما میفهمند هنوز نتوانستهاند یک قسمتهایی را بفهمند و ادراک کنند و خیلی تعمق و فکر لازم است اما مسئله تفاوت شش در صدی که آقای
بوشهری خیلی سهل گرفتند آن هم اگر درست ملاحظه بفرمایند این طور نیست ملاحظه بفرمایید ما آمدهایم اینجا میگوییم از تاریخ تصویب این قانون به بعد شما شش در صد پول گمرک راجع به نقره را نخواهید داد اگر یک لیره چهار هزار و پنج هزار شش هزار نفع کرد ان شش درصد را هم را بگذارید رویش مثل حساب بیمه و کرایه آن وقت ممکن است نفعش از پنج قران به سه قران تنزل کند ولی بالاخره هیچ نمیشود این سؤال آقا اگر وارد باشد و اگر همین طور است که فرمودند پس باید تمام مملکت مملو از نقره باشد مگر شما نمیخواهید از نقره نفع ببرید؟ خوب شش هزار نبرید. شما میگویید امروز به واسطه این که صد شش از خرج این کار کاسته میشود بنده هم موافقم. اما کمتر بودن نفع که وجود نفع را نفی نمیکند.
اما با یک صد شش تمام انقلابات را میخواهید ایجاد کنید. صد شش یک نفع عادی هر معاملهای است نفع خیلی قابلی هم هست. یک صد اینقدر تأثیر نمیتواند در معامله داشته باشد. من یک چیز دیگر خدمتشان عرض میکنم (یک دفعه دیگر هم خدمتشان عرض کردهام) سابق بر این هم ورود نقره آزاد بود ولی با یک مقدار حقوق گمرکی. ما یک مؤسسه داریم که آن مؤسسه بدون حقوق گمرکی نقره را وارد مینمود ولی حالا که ما این قانون را وضع میکنیم همه را معاف میکنیم چون هر مؤسسه تجارتی و اقتصادی مقصوداش این است که انفاع ببرد. آن مؤسسه هم که این صد شش را نمیداد خیلی میل داشت نفع ببرد و شاید بیشتر از دیگران هم میخواهد نفع ببرد برای این که اگر نقره زیاد ارازن شود قیمت قران نسبت به لیره تنزل خواهد کرد و یک نفعی هم از این راه ممکن است ببرد یا یک نفعی از راه دیگر ببرد پس چطور شد که تمام بازار مملو از نقره نشد؟ پس معلوم میشود این طوری که فرمودید که حساب کردهاید نیست ورود نقره هیچ اجازه نمیخواهد و همیشه آزاد بوده و هست این یکی از اشتباهات است تفاوت معامله فقط در اینجا است که سابقاً صد شش گمرک میداد و حالا دیگر نمیدهد.
حالا برویم سر مسئله سکه، پس از حیث ورود گمرک و صد شش آقایان تصدیق میفرمایند که قضیه قضاوتی نمیکند آقا راجع به سکه فرمودند که اگر دولت سکه نکند شمش میماند دست تاجر و او هم سکه نمیزند و به دیگری میدهد بنده عرض میکنم اصلاً تجارت معنیاش این است که انسان یک معامله بکند که از آن تا حدی که ممکن است نفع ببرد و وقتی در یک جایی دید نفع نمیبرد دیگر تجارت نمیکند اگر ان حکم طبیعی در دنیا بود رقابت در تجارت و اصل عرضه و تقاضا اصلاً وجود پیدا نمیکرد شمش نقره را ما با تاجر برای چه میخریم و کرایه میدهیم و بیمه میکنیم؟ برای این است که از آن نفع ببریم خوب نفع از چه؟ ما پیش خودمان حساب کردهایم و دیدیم ضراب خانه شمش را سکه کرده و بعد آن را لیره میکنیم و میبریم لندن و میفروشیم و دو سه قران فایده میبریم این یک مسئله و یک راه فایده یک مسئله دیگر اینک شمش را میآوریم میفروشیم به زنجانی و اصفهانی واد قلم میزند و در آن کار و صنعت میکند و فایده میبرد. تمام این عملیات را من که تاجرم تا آن روزی که فایده میبرم خواهم کرد ولی آن روز و دقیقه به ثانیه که دیدم دیگر وارد کردن نقره برای من که تاجرم فایده ندارد ولی میکنم. حالا این فایده نداشتن یا به واسطه این است که نقره در بازار زیاد شده است و فایده نمیکند یا هر چه هست در هر حال من دیگر وارد نمیکنم تاجر در هر رشته آن کسی است که همیشه اوقات وقایع آتیه و سود آتی را پیشبینی کند و حساب کند نه این که پس از وقوع واقعه گریه کند. در این صورت همه ورشکست میشوند هر که این حال را داشته در دنیا خواه تاجر خواه سیاسی بالاخره محکوم میشود به ورشکستگی در تجارت سیاسی یا اقتصادی هر کسی که پیشبینی و حساب داشته باشد و عوامل کار را درست در نظر داشته باشد و روی آن فکر کند و حساب شش ماه یک سال بعد را بکند موفق
میشود و الا ورشکست خواهد شد. خوب فرض بفرمایید شمش نقره آزاد و هی بیار بیار جز این که یک کرور در آخر کار انسان ورشکست بشود نتیجه دیگری ندار این اصلاً چه کاری است آن وقت اسم یک چنین شخصی را که ضرر بکند تاجر نمیشود گذارد.
اما آمدیم بر سر این که آقافرمودند منع خروج طلا و تصویب قانوناش یک ضرری به ما زده برای این که یک مقدار لیره در مملکت ما سابقاً میآید و حالا به کلی منع شده این اظهار نماینده محترم مثل این است که یک مقدار زیادی لیره در این مملکت میآمده و این قانون جلوش را گرفته و همین که این قانون نسخ شود فوراً سیل لیره در این مملکت جاری و جاری میشود در صورتی که این طور نیست آن وقتی که لیره میآمد و میرفت بنابر یک مقتضیاتی بود و آن مقتضیات ایجاب میکرد که لیره وارد مملکت ما شود و آن در موقع جنگ بینالمللی بود بعد از جنگ هم تا مدتی باز آن مقتضیات موجود بود و به واسطه مخارجی که داشتند لیره را باز میکردند و میآوردند اینجا و به این واسطه طلا ارزان شده بود ولی این مسئله دلیل بر این نیست که چون ما قانون منع خروج طلا را گذراندهایم فوراً طلا در رفت اگر طلا فرار است در هر حال فرار میکند اگر ما ورود طلا را منع کرده بودیم میفرمودید تقصیر ما است مطلب دیگر حالا ما میخواهیم ببینیم اگر به موجب یک دلایل و براهین در وقع ثابت شود که اگر ما درب خروج طلا را باز و آزاد میگذاشتیم طلاها اینجا میماند در صورتی که بنده دلیلی برایش نمیبینم و غیر از این جریانی که دارد تصور نمیکنم جریان و راه دیگری داشته باشد اگر حتماً باید طلا برود میرود و اگر حتماً لیره باید از شمال بیاید میآید. حالا شده نمیخواهم وقت آقایان را زیاد صرف کم خیلی هم عذر میخواهم که در این قسمت مفصل عرض کردم اما چون یک مطالبی است که ظاهر جالبی دارد و ممکن است در یک اشخاص یک تأثیراتی بکند که در خارج گوش میدهند و یک توضیحاتی را در مقابل نمیشنوند این بود که بنده لازم دانستم و ناچار بودم این توضیحات را به عرض آقایان برسانم و عرض کنم که بنده با اضافه کردن حق الضرب مخالفتی ندارم اما به خود آقای بوشهری عرض میکنم که شما نخواهید که بنده یک چیزی را قانونی بکنم که مضر باشد و عکس العمل بد داشته باشد شما این اصل طبیعی را قبول داشته باشید که حق الضرب مال من است و این حق الضرب را من در عایدات هر ساله خودم معین میکنم و حق الضرب را در بودجه مجمع میآورم مگر هیچ قانونی شما دارید که حق الضرب من باید صدی دوازده باشد بنده که همچو قانونی سراغ ندارم اگر شما سراغ دارید بفرمایید بالاتر از آن شما هنوز قانونی ندارید که در مملکت معلوم و مشخص کند که مثلاً یک قران مساوی است با یک مثقال نقره که صد ده عیار دارد. ولی اینها یک اعمالی است که از روی سوابق و عمل معلوم و ایجاد شده و ناشی از عملیات دولتی بوده و طرزی بوده که تاکنون دولت به آن عمل میکرده و شما هم تصدیق ضمنی کردهاید این کار یک ترتیبی دارد و مدت متمادی هم در ایام مشروطیت بدان عمل میشده و ثابت شده که مثلاً یک قران یک مثقال نقره است. پس این حساب از روی عمل برای ما معادله شده.
یک چیز دیگری بنده میخواستم عرض کنم و آن این است که تمام این عرایضی را که بنده کردم ممکن است یک وقایعی پیدا شود که در آتیه ظاهر را طور دیگری نشان و جلوه دهد و در این صورت هیچ مانعی ندارد که بنده بیایم خدمتتان و عرض کنم که آن چیزی را که ما فلان طور پیشبینی کردهایم به این ملاحظه فلان طور شده است و فلان طور باید اصلاح بشود و اصلاً حسن قانون هم همین است این حسابها و قوانین برای معادله کردن است در صورتی که به عقیده بنده این معادله کردن را خود طبیعت میکند و هیچ محتاج به قانون هم نیست اما فرض بفرمایید یک روزی برای معادله
کردن نقره با قران شما مجبور شوید حق الضرب را زیاد کنید در این صورت باز قضیه هیچ اشکالی ندارد و بنده خودم این کار را میتوانم بکنم در هر حال مردم باید بدانند که این ضرب سکه حق من است و حق مردم نیست و این درست مثل قانون انحصار تریاک میماند. مگر پس از قانون انحصار تریاک تجارت تریاک حق کسی است؟ خیر. این حق دولت است منتهی بر حسب اجازه که بنده دارم میتوانم به تجار جواز بدهم و هر سال هم به ایشان میگویم که فلان قدر حق جواز بدهید و بیایید جوازتان را بگیرید.
رئیس- تصویب نشد. مذاکره در کلیات است مخالفی نیست؟
آقاسیدیعقوب- بنده عرض دارم.
رئیس- بفرمایید.
آقاسیدیعقوب- در آن ماده که اکثریت مجلس رأی داد و بعد رفت به کمیسیون حالا در اینجا باید ثانیاً به آن رأی گرفته شود برای این که این پیشنهادی که کرده شد که اسکناسهای تقلبی نباید در مملکت باشد در مجلس قابل توجه شد بعد رفت به کمیسیون و کمیسیون او را قابل توجه ندانست و حالا ثانیاً باید رأی گرفته شود. راجع به خود لایحه هم اگر مقام ریاست میخواهید مطابق خبر کمیسیون رأی بگیرید آن وقت بنده یک عرایضی دارم که باید عرض کنم.
بیات مخبر کمیسیون قوانین مالیه- در این قسمتی که آقای آقاسیدیعقوب فرمودند اگر درست توجه بفرمایند ملاحظه میکنند که از طرف مقام ریاست احتیاجی به گرفتن رأی ندارد اگر کسی ثانیاً آن پیشنهاد را طرح کند آن وقت باید رأی گرفته شود و الا اگر از طرف آقایان پیشنهاد نشود دیگر محتاج به گرفتن رأی از طرف مقام ریاست نیست.
رئیس- آقای میرزا بانس
میرزا بانس- بنده در لایحه عرض دارم.
رئیس- حالا نوبت شما نیست. آقای فهیمی.
فهیمی- موافقم.
رئیس- مذاکره در کلیات است.
بعضی از نمایندگان- مخالفی نیست.
رئیس- رأی میگیریم به قانون ورود نقره با ورقه آقایان موافقین ورقه سفید خواهند داد.
(در این موقع اخذ و شماره آراء به عمل آمده هشتاد و شش ورقه سفید تعداد شد)
رئیس- عده حاضرین نود و پنج قانون آزادی ورود نقره با هشتاد و شش رأی تصویب شد.
اسامی رأیدهندگان - آقایان: مرآت اسفدیاری - فهیمی - شمیرانی - حاج میرزا حبیبالله امین - ناصری - مرتضی قلی خان بیات - سید حسین آقایان - دکتر امیر اعلم - شهداد - کلالی - دریانی - سید کاظم یزدی - اسکندری - بیات ماکویی - همراز - مسعودی - لاریجانی - دهستانی - خواجوی - شریعتزاده - کاشانی - عامری - ملکزاده - دبستانی - دکتر لقمان - ضیا - ملکمدنی - ظفری - افسر - مفتی - فولادوند - مجد ضیایی - محمدولی میرزا - طباطبایی وکیلی - فرشی - رهبری - ساکینیان - طالش خان - کازرونی - امیر ابراهیمی - رفیع - حاج علیاکبر امین - آیتاللهزاده شیرازی - ذوالقدر - رحیمزاده - غلامحسین میرزا - مسعود - حکمت - عراقی - هزارجریبی - عدل - مصباح فاطمی - عباس میرزا - میرزا بانس - بزرگنیا - امین پورمحسن - علی خان اعظم - بنکدار - طباطبایی دیبا - میرزا عبدالحسین خان دیبا - قاضی نوری - افخمی - شیخ الملک - شریفی - اسدی - فتوحی - روحی - مؤید احمدی - نوبخت - پالیزی - سید مرتضی وثوق - ملکآرایی - عمادی - مقدم - خطیبی - زوار - شیخ محمدجواد - حاج سید محمود - احتشامزاده - نجومی - محمدعلی میراز دولتشاهی - ایل خان - حسن علی میرزا دولتشاهی - دکتر سنک - طلوع - اعتبار- ایزدی
رئیس- ختم جلسه پیشنهاد شده است.
بعضی از نمایندگان- چرا؟
رئیس- به طوری که آقایان ملاحظه میفرماییند اصلاً اکثریت برای گرفتن رأی نیست و به طوری که آقایان مستحضرند ما قریباً مصادف با عید میشویم و از شئون عید هم تعطیل است و چهاردهم عید هم مصادف با تغییرات داخلی مجلس خواهد بود و یک مدتی لازم ایت تا کارهای معوقه صورت داده شود بنابراین اگر آقایان موافقت بفرمایند از روز شنبه مرتباً تا روز سه شنبه از سه ظهر جلسه داشته باشیم تا این کارهایی که مرکزیت پیدا کرده تمام تصویب شود و در این فاصله به نتیجه برسیم. آقای عراقی
عراقی- اگر اجازه میفرمایید دو شنبه را خوب است تعطیل کنیم ولی شنبه و یکشنبه و سه شنبه و چهارشنبه را بنده عرضی ندارم.
رئیس- اگر موافقت میفرمایید فعلاً شنبه و یکشنبه جلسه شود بعد اگر خود آقایان تصدیق فرمودند دوشنبه هم باشد.
بعضی از نمایندگان- صحیح است.
(مجلس یک ربع ساعت قبل از ظهر ختم شد)
قانون
آزادی ورود نقره و طلا و معافیت آنها از تأدیه حقوق گمرکی
مصوب ۲۳ اسفندماه ۱۳۰۷ شمسی
ماده اول- ورود نقره و طلا اعم از مسکوک یا غیرمسکوک آزاد و از حقوق گمرکی معاف خواهد بود.
تبصره- سکه کردن مسکوک رایج ایران در خارج ز ایران از این تاریخ به بعد ممنوع بوده و اجازه ورود به این قبیل مسکوکات داده نخواهد شد.
ماده دوم- خروج نقره خواه به صورت شمش و خاک ممنوع است به استثنای مصنوعات نقره ایران یا خارجه و مسکوک خارجه.
تبصره- هر مسافری در موقع خروج از سر حدات مملکت میتواند تا میزان دوازده تومان مسکوک نقره همراه داشته باشد.
ماده سوم- مقررات ماده اول قانون ۲۴ مهر ۱۳۰۵ راجع به نقره ملغی است.
این قانون که مشتمل بر سه ماده است در جلسه بیست و سوم اسفندماه یک هزار و سیصد و هفت شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
رئیس مجلس شورای ملی - دادگر