مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۰ نشست ۷۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۰ نشست ۷۹

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۰

نشست ۷۹

صورت مشروح جلسه یوم سه‌شنبه بیست‌وسوم حوت ۱۳۰۰مطابق چهاردهم رجب ۱۳۴۰

مجلس دو ساعت قبل از غروب به ریاست آقای موتمن‌الملک تشکیل گردید.

صورت مجلس یوم سه‌شنبه بیستم حوت را آقای سهام‌السلطان قرائت نمودند.

رئیس ـ ایرادی نسبت به صورت مجلس هست یا نه

(گفته شد خیر)

رئیس ـ صورت ملجس تصویب شد لایحه الحاقیه آب کارون به زاینده‌رود مطرح است شور دوم است.

(آقای سهام‌السلطان ماده اول را به شرح ذیل قرائت نمودند)

مجلس شورای ملی برای تهیه وسایل الحاق آب کوه‌رنگ به زاینده‌رود مبلغ سیصدهزار تومان به وزارت فواید عامه اعتبار می‌دهد.

رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو ـ بنده قبلاً عرض می‌کنم مثل آن دفعه سوءتعبیر نشود که بنده مخالف با اساس این امر هستم خیر بنده کمال موافقت را دارم ولی آن‌چه که عرض می‌کنم راجع به بی‌اساس این لایحه است بنده از شور اول ملاحظه داشتم بر طبق آن هم پیشنهادی دارم که اگر مبلغ نشود برای این‌که به موجب اظهارات خود آقای وزیر فواید عامه و مخبر محترم و بیانات آقایانی که از این لایحه دفاع می‌کردند معلوم شد که هنوز مهندسی صحیح نشده و زمینه صحیحی به دست نیامده است در این صورت من نمی‌دانم این سیصد هزار تومان را از روی چه مأخذ نوشته‌اند و این ماده هیچ فرقی نکرده و باز همان سیصد میلیون تومان را که در شور اول نوشته بودند حالا هم هست فقط اسم رود کارون به گورنک مبدل شده و و شکل عبارت تغییر کرده ولی اصل مطلب همان است که در شور اول هم بود بنده نمی‌دانم اگر همان قسمی که فرمودند هنوز مهندسی نشده است و هنوز این مسئله تمام مجاری خودش را طی نکرده است از روی چه اساسی این سیصد هزار توامان را میزان گرفته‌اند و همین ماده ثانی بهترین دلیل است که این سیصد هزار تومان از روی مأخذ صحیح نیست برای چه برای این که در آخر ماده دوم گفته می‌شود و در صورت عدم موفقیت کلیه سیصد هزار تومان به عهده اهالی است و به دولت وجهی تعلق نخواهد گرفت این عبارت کاملاً می‌رساند که یک چیزی ندانسته و تحقیق نشده از زوی یک خیالی پیشنهادی شده است بنده عرض می‌کنم چرا عاقل کندد کاری که باز آرد پشیمانی چرا این جا یک چیزی ر ا پیشنهاد کند و بگویند اگر نشد ضرری متوجه دولت نمی‌شود پس بهتراین بود در صورتی که تصور می‌کنند این کار صورت نمی‌گیرد مبلغ را هم معین نکنند و به طور کلی بنویسند هرچه خرج شده تعلق به اهالی باشد بدون این‌که اسمی از مبلغ برده شده باشد و در قسمت‌های دیگر هم عرایضی دارم که در موقع خود عرض خواهم کرد بنده یکی از نمایندگان همین ملاکین را در دو سه روز قبل ملاقات کردم و به طوری که اظهار می‌کردند معلوم می‌شود آنها هم با یک نظریه خیلی وسیعی این پیشنهاد را کرده‌اند و اغلب آن چیزهائی را که ما می‌خواهیم احتیاط کنیم آن‌ها هم قبلاً احتیاط کردند ولی بدبختانه یا در وزارت فواید عامه یا در کمیسیون این شرح و بسط از نظر افتاده است به هر صورت خلاصه عرض بنده این است که به همان دلیلی که آقای وزیر فواید عامه فرمودند هنوز مهندسی صحیح نشده و آقایان دیگر هم مدافع بودند همین نظر را داشتند بنده نمی‌دانم با این ترتیب تعیین این سیصد هزار تومان چه صورت دارد بنابراین عقیده دارم نوشته شود هر قدر خرج می‌شود به عهده مالکین خواهد بود.

مخبر ـ آقای ارباب کیخسرو می‌فرمایند وزیر فوائد عامه و کمیسیون قائل نشده‌اند که از روی صحت مهندسی شده البته فراموش نفرمودند که مکرر گفته شد در چند سال قبل مهندس رفته و خرج را برآورد کرد و یک نفر مهندس روس هم رفته است و مبلغ مخارج را به چهارصد هزار تومان تخمین کرده است و خود اهالی اصفهان هم دقت‌هائی به عمل آورده و همچو ملتفت شده‌اند که از بیش سیصد هزار تومان مخارج ندارد. بنابراین این دقت‌هائی که بایستی ماده کرده باشند مخارج را سیصد هزار تومان در نظر گرفته است. بنده نمی‌دانم آیا مقصود آقای ارباب این است که باید یک کسی ذمه‌دار بشود که بیش از سیصد هزار تومان یا کمتر نشود البته اگر مقصودشان این است این طریق نخواهد شد و اگر مقصود این است که از روی بصیرت و تصدیق یک نفر مهندس و اهل اطلاع مخارج را معین نمایند که این مقصود به عمل آمد و چنان که عرض کرده‌ام حالا هم عرض می‌کنم در وزارت فوائد عامه ملتزم است قبل از آن که شروع به عمل نماید مهندسین و ارباب اطلاع عمل فرستاده و تحقیقات لازمه بنمایند اگر دیدند عملی است و خسارت زیادی وارد نمی‌آورد آن وقت مشغول عمل می‌شوند و این را هم تعیین بدانید قبل از این که اقدام به این عمل کنند شروع به کار نمی‌کنند و پول‌دهندگان هم پول نخواهند داد بنابراین گمان می‌کنم اعتراض آقای ارباب هم مرتفع شود دیگر این که می‌فرمایند به طور کلی نوشته شود هر مبلغ خرج می‌شود به وزیر فوائد عامه اعتبار داده شود که این کار را بکنند بنده عرض می‌کنم نه دولت می‌تواند به طور کلی یک چنین پیشنهادی بدهد و نه مجلس می‌تواند تصویب کند شاید یک چیزهائی اتفاق افتاده مثلاً احتراقی در کوه پیدا شد یا حوادث دیگری اتفاق افتاد که مخارج آن بیش از این‌ها شد آن وقت نه مردم از عهده بر می‌آیند نه دولت تکلیفش را می‌فهمند و در این صورت مجلس شورای ملی چه طور می‌تواند به یک امر غیرمحدودی رأی بدهد دولت هم چه اقدامی بکند می‌فرمایند نمایندگان ملاکین که این پیشنها را کرده‌اند یک احتیاط‌هائی به عمل آورده‌اند و به وزیر هم گفته‌اند و معلوم نیست چرا وزارت فوائد عامه و کمیسیون در نظر نگرفته‌اند عرض می‌کنم که نماینده آن‌ها هم در کمیسیون حاضر شد و اظهارات خود را کرد و به وزیر هم گفتند و با همان احتیاط‌هائی که منظور داشته‌اند و هر پول‌دهنده باید منظور بدارد این دقت‌ها را کرده‌اند و کمیسیون هم با نهایت دقت در اطراف مسئله دقت نموده و این لایحه را تصویب کرده است این بود عرایض بنده؟

رئیس ـ گویا آقای کروسی هم مخالف باشند؟

حاج شیخ محمد کروسی ـ بنده عرض دارم.

رئیس ـ بفرمائید

کروسی ـ مقصود از الحاق آب کارون به زاینده‌رود ممکن فایده و نتیجه‌اش این باشد که از این الحاق آب زاینده‌رود اتساهی پیدا کرده و اهالی تمتعی از پرتو این امر ببرند و دولت هم انتفاعی حاصل کند ولی یک مرتبه می‌وشد این طور تصور کرد که پس از این‌که دولت چنین کاری را کرد خودش مالک بشود و آب را به فروش برساند پس به عقیده بنده مقصود باید واضح باشد چون این مطلب یکی از فروع اساس این کار است بعضی با آن مقصد موافقت می‌کنند و بعضی با این مقصد پس خوب است مخبر محترم توضیح بدهند که بعد از حصول نتیجه این آب مال دولت خواهد بود و اجازه خواهد داد و یا این‌که خیر زاینده‌رود شده و مردم از آن منفع خواهند شد و از فوائد عامه آن‌ها دولت هم منفع خواهد شد باید این را قید کرد و این مطلب یک ماده جداگانه لازم دارد و بنده پیشنهادی در این خصوص تقدیم می‌کنم.

مخبر ـ حکمش حکم رود زاینده‌رود و سایر آب‌های رودخانه‌هائی است که جاری است.

رئیس ـ آقای عمادالسلطنه خراسانی مخالف هستید؟

عمادالسلطنه ـ بلی

رئیس ـ بفرمائید

عمادالسلطنه خراسانی ـ به طوری که در شور اول عرض کردم بنده اساساً مخالف با الحاق رود کارون به زاینده رود نیستم ولی این پیشنهاد را ناقص می‌دانم زیرا اولاً راجع به تعیین مبلغ به طوری که آقای وزیر فوائد عامه در جلسه گذشته اظهار کردند بازدید نشده است که مخارج چه مبلغ خواهد بود ممکن است مبلغی خسارت به اهالی وارد آید آن وقت بی‌نتیجه هم بماند و بنده تصور می‌کنم بهتر است بنویسید آنچه خرج شد دو قسمت را مالکین به دول تقرض بدهند و دولت در مدت معین بپردازد و یک قسمت را هم خود مالکین متحمل شوند والا با این ترتیب ممکن است یک مبلغی ملاکین خرج بکنند و آب هم جاری نشود یک خرج بیهوده شده و تحصیل به ملاکین اصفهانی بشود.

مخبر گمان می‌کنم اگر قدری دقت بفرمائید اشخاصی که پول می‌دهند یقیناً بیشتر از بنده و جنابعالی و دولت دقت می‌کنند این یک امر طبیعی است و گمان نمی‌کنم تا این اندازه ما محتاج باشیم برای پول‌دهندگان داوری کنم آنها برای خودشان بیشتر دلشان می‌سوزد و شاما یقین بدانید آن‌ها خودشان اطراف مسئله را کاملاً ملاحظه کرده‌اند وبا رعایت صرفاً خود این پیشنهاد را کرده‌اند.

رئیس ـ آقای آقا سیدفاضل موافقید؟

آقا سیدفاضل ـ بلی

رئیس ـ آقای سلطان‌العلماء هم موافقید؟

سلطان‌العلماء ـ بلی بنده هم موافقم

رئیس ـ آقای محمدهاشم میرزا چه‌طور؟

محمدهاشم میرزا ـ بنده سؤالی دارم

رئیس ـ موافق نیستید

محمدهاشم میرزا ـ خیر

رئیس ـ بفرمائید

محمدهاشم میرزا ـ راجع به آب کازرون پریروز آقای وزیر فوائد عامه عقیده‌شان این بود که پس از الحاق آب مال دولت خواهد بود و بنده هم به همان مناسبت یک پیشنهادی کردم و خوانده نشده و اصلاً معلوم نشد رد شده یا قبول شده و حالا به طور مطلق گفته می‌شود این آب مال دولت نخواهد بود و معلوم نیست مال دولت است یا نه در حالی که این مسئله جزء اصول مسلمه است نمی‌دانم چه‌طور آقای مخبر به طور کلی می‌فرمایند مال دولت نیست؟

مخبر ـ بنده گویا عرض نکردم مال دولت است یا مال دولت نیست عرض کردم حکمش حکم آب زاینده‌رود و سایر آب‌ها است و بنده هنوز نمی‌دانم این آب‌ها به چه معنی مال دولت است و به چه معنی مال ملت است به یک اعتبار مال دولت است و به یک اعتبار مال ملت.

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسداللا (اجازه)

حاج شیخ اسدالله ـ بنده موافقم.

رئیس ـ آقای حاج میرزاعلی محمد دولت‌آبادی چه‌طور؟

دولت‌آبادی ـ بنده هم موافقم.

رئیس ـ آقای عمادالسلطنه طباطبائی هم موافقید؟

عمادالسلطنه ـ بلی موافقم.

رئیس ـ آقای زنجانی گویا مخالفند؟

آقای شیخ ابراهیم زنجانی ـ خیر موافقم.

رئیس ـ آقای سدیدالملک هم موافقند؟

سدیدالملک ـ بلی بنده موافقم.

رئیس ـ آقای محقق‌العلماء؟

محقق‌العلماء ـ موافقم؟

رئیس ـ آقای آصف‌الممالک موافقند؟

آصف‌الممالک ـ بلی موافقم

رئیس ـ آقای تدین هم موافقند؟

آقا سیدمحمد تدین ـ بلی بنده نیز موافقم

رئیس ـ آقای آقا سیدیعقوب چه‌طور؟

آقا سیدیعقوب ـ همه موافقند؟

رئیس ـ آقای مدرس موافقید؟

آقا سیدحسن مدرس ـ بلی

رئیس ـ پس مخالفی نیست

(اظهاری نشد)

(بعضی گفتند مذاکرات کافی است)

رئیس ـ ماده قرائت می‌شود و رأی می‌گیریم.

(آقای سهام‌السلطان به شرح ذیل خواندند)

۱ـ مجلس شورای ملی برای تهیه وسال الحاق آب کوه‌رنگ به زاینده‌رود و مبلغ سیصد هزار تومان به وزارت فوائد عامه اعتبار می‌دهد.

رئیس ـ آقایانی که این ماده را تصویب می‌کنند قیام فرمودند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد... ماده دوم قرائت می‌شود)

(آقای سهام‌السلطان به ترتیب ذیل قرائت نمودند)

۲ـ دویست هزار تومان از مبلغ مزبور به وزارت مالیه از اهالی اصفهان استقراض نموده و بعد از جریان و الحاق آب کوه‌رنگ به زاینده‌رود در ظرف ۱۰ سال با اقساط متساویه از بابت مالیات اصفهان محسوب و به آنها مسترد خواهد داشت و یک‌صد هزار تومان آن بلاعوض به عهده خود اهالی خواهد بود و در صورت عدم موفقیت کلیه سیصد هزار تومان به عهده اهالی است و به دولت وجهی تعلق نخواهد گرفت.

رئیس ـ آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائری‌زاده ـ بنده نمی‌فهمم چرا صد هزار تومان اعانه از اهالی اصفهان برای این کار باید گرفت خوب است دولت این بودجه را خرج کند و از منافعی که هاید مردم می‌شود یک منافعی عاید دولت بشود چون خیلی از اراضی که از زاینده‌رود مشروب می‌شود به واسطه کم‌آبی بائر افتاده است حالا که خیال دارند رود کوه‌رنگ را به زاینده‌رود ملحق نمایند چرا باید بلاعوض صد هزار تومان به اهالی اصفهان تحمیل شود به‌علاوه اگر چنان‌چه این آب جاری نشد چرا اهالی یک محل باید متضرر شوند و از جیب آنها بیرون رود تجزیه در منافع و مضار مملکت صحیح نیست همین‌طور که برای مملکت اگر مخارج زیادی پیش آید باید خزانه دولت متحمل شده و رفع محظور کند باید اگر جزئی هم برای یک نقطه از مملکت پیش آید تمام اهالی بالسویه باید مشارکت کند و متحمل شوند و فقط اهالی اصفهان نباید متحمل شوند که اگر فائده نشد سیصد هزار تومان ضرر بکنند.

مخبر ـ بنده گمان نمی‌کنم که آقای حائری‌زاده غیرجائز بدانند که مردم اعانه به دولت خودشان بدهند خصوصاً این اعانة که نه قسمت فایده آن عاید خودشان می‌شود و یک قسمت عاید دولت در این صورت چه اشکالی دارد حالا که مردم حاضر شده‌اند اعانه به دولت بدهند ما بگوئیم ندهند؟ گمان نمی‌کنم ما چنین وظیفه داشته باشیم دیگر این‌که می‌فرمایند اگر آب جاری نشد چرا باید به اهالی یک محل غرامت وارد آید اولاً عرض می‌کنم اگر این آب جاری شد در حقیقت تمام فوایدش به اهالی اصفهان است و آن‌ها وقتی ملاحظه می‌کنند و می‌بینند فایده زیاد می‌برند راضی می‌شوند در این‌صورت آیا باید به آن‌ها مراجعه کنم و بگوئیم آیا شما بعد بلوغ نرسیده‌اید و عقل ندارید به عقیده بنده ما نمی‌توانیم قیم آن‌ها باشیم قانونی است وضع می‌شود اگر خواسته قبول می‌کند والا نمی‌کنند.

رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو ـ در حالی که بنده برای اظهار مخالفت اجازه گرفته بودم لازم است راجع به یک قسمتی موافقت کنم و از نقطه‌نظر موافقت دفاع کنم آقای حائری‌زاده فرمودند برای چه این وجه را اعانه یا مجانی باید به دولت بدهند؟ بنده عرض می‌کنم این‌ها هیچ‌کدام نیست نه اعانه است نه مجانی فرض کنید یک نفر ملاک می‌رود مبلغی خرج می‌کند و آب قناتی را بیرون می‌آورد و بعد مالیات به دولت می‌دهد این‌هم همان حال را دارد چه فرق می‌کند؟ اما در این ماده که نوشته شده است (دویست هزار تومان از مبلغ مزبور را وزارت مالیه از اهالی اصفهان استقراض نموده الخ) بنده این را ملتفت نشدم تا به حال صحبت از مالکین بود حالا چطور از اهالی استقراض می‌شود؟ این‌که این طور می‌رساند که از تمام افراد اصفهان استقراض شود در حالی که تصور می‌کنم مقصود ملاکین باشد و اگر این‌طور هست باید عبارت تصحیح شود ثانیاً راجع به کلمه استقراض که می‌نویسد دولت استقراض می‌نماید بنده تصور می‌کنم وقتی کلمة استقراض محرز شد کسی که قرض کرد باید دین خود را بدهد این‌جا می‌نویسد اگر آب ملحق نشد وجهی به دولت تعلق نخواهد گرفت و بنده گمان می‌کنم این مطلب با کلمه استقراض منافی باشد و باید این را هم اصلاح کرد که بعدها اسباب زحمت نشود چون به طور کلی این‌جا نوشته می‌شود که اگر موفق نشدند اهالی هیچ حقی به دولت نخواهند داشت و آن جلسه که شور اول می‌شد یکی از آقایان اظهار کردند ما نباید کاری بکنیم از عدم قبول این پیشنهاد موجب دفاع سوختگی اهالی فراهم شود بنده عرض می‌کنم اگر این لایحه را قبول کنیم و موجباتش فراهم نشد و آب ملحق نشود بیشتر اسباب دفاع سوختگی خواهد شد و از همین نقطه‌نظر بنده پیشنهاد کردم قبلاً بروند ببینند و دیده و دانسته هر مبلغی که خرج می‌شود پیش‌بینی کند تا با کمال رضا و میل رأی بدهیم این بهتر است یا این‌که رأی بدهیم که مردم پول بدهند آن وقت اگر متضرر شدند به ما چه؟ مردم کی هستند مردم اهالی این مملکت هستند و ضررهای زیادی در مواقع خود متحمل شدند بنده نمی‌دانم این چه شرطی است که بیائید پول بدهید اگر آب بیرون نیاید می‌روید پی کار خودتان.

مخبر ـ آقای ارباب می‌فرمایند ما نبایستی کاری بکنیم که اسباب دفاع سوختگی مردم فراهم شود بنده گمان می‌کنم مخالفت ما بیشتر اسباب دماغ‌سوختگی آنها می‌شود یک عده مردم با کمال میل یک پیشنهاد کرده‌اند و به قول آقای آقا سیدیعقوب گمان می‌کنند این پیشنهاد به هلهله و شادی پذیرفته می‌شود حالا مخالفت می‌کنم و می‌گوئیم چرا با آنها ضرر به خود در این صورت قائل شده‌ایم که آنها نمی‌فهمند و حفظ پول خودشان را نمی‌کنند در صورتی که این طور نیست و تصور می‌کنم دماغ آنها سوخته نمی‌شود اگر هم بشود چون مبادرت از طرف خود آنها شده است علت ندارد و حق اعتراض بر ما نخواهد بود و اگر ما نپذیریم دماغ‌شان سوخته می‌شود دیگر این که می‌فرمایند سابق (ملاکین) نوشته شده بود چرا حالا (اهالی اصفهان) نوشته شد عر ض می‌کنم بلی اهالی است و اشتباه هم نشده برای این:ه اگر در این پول اهالی تهران هم شرکت کنند دولت خواهد پذیرفت و انحصاری نیست البته این پول را ملاکین خواهند داد آقا اگر غیر از ملاکین دادند و یا پول‌داری باشد در طهران یا در خراسان و خواست اعانه بدهد آیا منظور شرعی و قانونی هم داریم؟ منظور ما چه چیز است چرا ما باید محدود کنیم به ملاکین خیر هر کس اعانه بدهد دولت می‌گیرد و به‌علاوه عرض می‌کنم اگر این لایحه تصویب شد نه این است که دولت به طور اجبار سرشکنی کند بین اهالی و بگوید بدهید خیر هر کس داوطلب شد می‌دهد و اجباری هم در کار نیست که آقای ارباب لازم می‌دانند قید به ملاکین بشود و دیگر این‌که می‌فرمایند اگر چنان‌چه این استقراض را دولت کرد و موفقیت حاصل نشد چرا خسارت آن به عهده اهالی اصفهان باشد جواب این را بنده سابقاً داده‌ام حالا هم باز تکرار می‌کنم اولاً خود اهالی این پیشنهاد را کرده‌اند و استقبال کرده‌اند نه این‌که اجباری باشد.

ثانیاً علت دیگرش این است که اگر آب جاری شد ارتفاع را آنها می‌برند و ثالثاً همان‌طور که آقای ارباب کیخسرو مکرر فرمودند چه فرق است بین دولت و ملت دولت اگر دارد باید خرج ملت بکند ملت اگر دارد خرج کند و اسباب آبادی را فراهم سازد. دیگر آن‌که نه یک دینار ضرر متوجه اهالی اصفهان می‌شود نه به دولت. زیرا این پول از مملکت ما خارج نمی‌شود از این جیب به آن جیب داخل می‌شود از این صندوق به آن صندوق می‌رود و یک مشت عمله فقیر این پول ارتزاق می‌نمایند.

رئیس ـ آقای محقق‌العلماء (اجازه)

محقق‌العلماء ـ بنده موافقم؟

رئیس ـ آقای مستشارالسلطنه موافقند؟

مستشارالسلطنه ـ بلی بنده هم موافقم.

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله چه‌طور؟

حاج شیخ اسدالله ـ موافقم با ماده ولی با بیانات آقای مخبر مخالفم چون با ماده موافقت ندارد.

رئیس ـ آقای عمادالسلطنه طباطبائی چه‌طور؟

عمادالسلطنه ـ موافقم؟

رئیس ـ آقای عمادالسلطنه خراسانی (اجازه)

عمادالسلطنه خراسانی ـ از نواقص دیگری که به نظر بنده می‌رسد این است که چون آقای مخبر اظهار داشتند از طرف خود اهالی تقاضا شده لازم است در این لایحه نوشته شود برحسب تقاضای اهالی که معلوم شود این‌ها چه نوع اشخاصی هستند که این پیشنهاد را کرده‌اند و دیگر این‌که اسم اهالی را از ماده دوم بردارند و اسم ملاکین را بنویسند حتی عقیده بنده این است که جزء به جزء نوشته شود که بعدها اسباب زحمت فراهم نشود و دیگر این که باید یک ماده هم به این لایحه راجع به تعیین تکلیف مالیات آنها الحاق شود که بعد از آن‌که رود کوه‌رنگ به زاینده‌رود ملحق شد تکلیف آن چه خواهد شد چون هیچ ذکر نشده است که بچه نوع مالیات اخذ خواهند کرد و بنده پیشنهادی در این خصوص عرض می‌کنم.

رئیس. آقای محقق العلماء-اجازه

محقق العلماء- خیلی متعجب و متاسفم که چهار ماه است می‌بینم یک عده از محترمین اصفهان آمدند این جا زحمت‌ها کشیده‌اند و آقایان نمایندگان را هم ملاقات کرده‌اند و خودشان حاضر شده‌اند بمملکت خدمت بکنند و پول بدهند و دامن بکمر زده‌اند که هرچه خسارت هم وارد شود متحمل شوند فقط یک کمکی از دولت می‌خواهند که دویست هزار تومان بآنها کمک کند و ما مخالفت می‌کنیم اولاً می‌فرمایند استقراض با قسمت اخیر ماده منافات دارد ابدا منافات ندارد اولا یک کسی بعنوان استقراضی پولی می‌دهد آیا بعد نمی‌تواند پولی را ببخشد؟ یا کار دیگر بکند؟ چرا بنابراین بنده هیچ اشکالی در این ماده نمی‌بینم و مذاکرات زیاد هم تطویل بلا طائل است.

رئیس-آقای آقا سید یعقوب و سید فاضل موافقید؟

آقای سید یعقوب- اجازه می فرمائید چند کلمه عرض کنم.

رئیس- آقای حائری زاده مخالفید

حائری زاده-بنده دو سه نقص در این ماده تصور می‌کنم یکی اینکه نوشته شده این استقراض از اهالی اصفهان می‌شود و بنده گمان می‌کنم این استقراض از کسانی که این آب بآنها فایده می‌دهد باید بشود یعنی آن کسانی که در آب خود زاینده رود هستند و کسانی که فایده نمی‌برند به چه دلیل باید مشارکت کنند؛ دیگر اینکه می‌فرمایند اهالی اصفهان حاضر شده‌اند صد هزار تومان اعانه بدهند بعضی از آنها که بتهران آمدند و با دولت مذاکره کردند و دیدند دولت برای همچه مساعدتی حاضر نیست قبول کردند صد هزار تومان از آن را باهالی اصفهان تحمیل کنند و من اصولاً ناصحیح می دانم که یک تحمیلی باهالی بکنم در صورتی که این قبیل مسائل که وظیفه دولت است انجام بدهد و این تقریباً یک اجبار غیرمستقیمی است و اینکه می‌فرمایند خود اهالی قبول کردند فقط چند نفر از آنها که در طهران بوده‌اند قبول کرده‌اند از کجا که اهالی اصفهان قبول کرده باشند؛ و دیگر اینکه اعانه را نمی‌توان به صدهزار تومان محدود کرد و اگر اعانه باشد باید هرقدر مردم میل دارند بدهند و همان طور که آقای مخبر فرمودند ممکن است اهالی تهران و جاهای دیگر هم مشارکت کنند و این ترتیب که در محل سرشکن شود تقریباً من غیر رسم با اهالی اصفهان را به دادن اعانه مجبور کرده‌ایم و اعانه هم با اجبار منافات دارد و بنده معتقدم دولت مخارج را متحمل شود و اگر اهالی اصفهان یعنی آب خور زاینده رود یا جاهای دیگر حاضر شدند یک کمک و اعانه بدهند بدیهی است که دولت قبول خواهد کرد.

مخبر- عرض می‌کنم اگر آقا از انفاظ و صورت بی معنی می‌پرداختند گمان می‌کردم کاملاً رفع اشکالات شان می‌شد اولا اینکه می‌فرمایند به طور اجبار به مردم تحمیل شده است. ما چگونه می‌توانیم به اجبار از آن‌ها بگیریم. نماینده اصفهان که حضور دارند اگر اجبار بود لابد اظهاراتی می‌کرد. آنها با کمال میل و شعف پیشنهاد کردند و می‌دهند و آن دقیقه که این لایحه تصویب شود تشکر می‌کنند. دیگر اینکه می‌فرمایند استقراض از ملاکین است چرا اهالی نوشته شده حضرت عالی مگر اهالی را غیر از ملاکین میداند

حائری زاده-بنده این طور عرض نکردم.

مخبر-البته تصدیف می فرمائید ملاکین همان اهالی هستند و مقصود فرداً فرد ذکور و اناث اصفهان نبوده. بلکه مقصود یکصد از اهالی که داوطلب شدند بوده و اشکالی ندارد. غرض این است که دولت دویست هزار تومان از آنها استقراض کند خرج این کار بنماید. حالا ملاکین بدهند تجار بدهند اعانه بدهند هرچه و به هر عنوانی باشد و گمان می‌کنم چندان اشکالی نداشته باشد.

رئیس-آقای سلیمان میرزا موافقید؟

سلیمان میرزا-بلی

رئیس-آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو- بنده متأسف هستم از کند فهمی خودم و تقصیری به کسی وارد نمی‌کنم خود بنده خیال نمی‌کنم که یعنی اهالی و ملاکین یکی باشد دیگر این که می‌فرمایند بعد از آنکه این لایحه تصویب شد هر کس داوطلب شد این وجه را می‌دهد و بنده عرض می‌کنم وقتیکه به این لایحه را این طور تصویب کردیم ممکن است برای اهالی زحمت فراهم شود و مأمورین دولت می‌روند به سر اهالی می زندد و می‌گویند این پول را چون مجلس تصویب کرده است باید بدهید در صورتیکه عده از اهالی حاضر شده‌اند بدهند و پیشنهاد هم کرده‌اند و شاید مردمان دیگر نخواهند بدهند و اگر مردم بخواهند اعانه بدهند می‌دهند و لازم به این قید نیست که از تمام اهالی اصفهان گرفته شود در این جا مکرر گفته شده که ملاکین حاضر شده‌اند و ملاکین نماینده فرستاده‌اند و ملاکین چه کرده ان با این حال در این ماده می‌نویسد از اهالی اصفهان گرفته شود بنده می‌گویم اگر این لایحه به همین ترتیب بگذرد آنوقت تحمیل بر دیگران هم خواهد شد و همین جا پیش بینی می‌کنم که از طرف اهالی عرایضی خواهد رسید که مأمور دولت آمده و به زور از ما پول مطالبه می‌کند و می‌گوید مطابق تصویب مجلس است و بنا بر این تقاضا می‌کنم اصلاً آقای مخبر قبول بفرمایند و ملاکین را به جای اهالی بگذارند.

مخبر-اگر مجلس مقدس پیشنهاد آقای ارباب را قبول کند بنده البته مطاع هستم لیکن بنده قبول نمی‌کنم علت این است که بنده این عمل را نمی‌خواهم تخصیص بدهم به یک عده معدودی و بنده نمی‌خواهم به هیچ عنوانی قابل به تخصیص بشوم.

رئیس-چند فقره پیشنهاد رسیده است اگر آقایان مذاکرات را کافی می دانند قرائت شود.

(بعضی اظهار نمودند کافی است.)

رئیس-پیشنهاد آقای آصف الممالک و دولت آبادی و آقای یعقوب و آقای صدرائی قرائت می‌شود.

بنده پیشنهاد می‌کنم کلمه اهالی اینطور اصلاح شود «از ملاکین که از جریان این آب استفاده می‌نمایند.»

استقراض نموده و بعد از الساق آب کورنک الی آخره آصف الممالک آسید یعقوب صدرانی دولت آبادی

رئیس- پیشنهاد آقای زنجانی

(به شرح آتی خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده دوم ذیلاً به این عبارت نوشته شود بعد از جریان و الحاق آب کوه رنگ زاینده رود دولت دویست هزار تومان آن را در ظرف ۱۵ سال به اقساط متساویه از مالیات داینین محسوب داشته و یکصد هزار تومان آن را دانین اسقاط خواهد کرد.

(زنجانی)

رئیس-پیشنهاد آقای عبادالسلطنه خراسانی)

(به مضمون ذیل قرائت شد)

ماده دوم را به شرح ذیل پیشنهاد می‌نماید)

۱ مخارج الحاق رود کارون با زاینده رود پس از آن که به وسیله مهندس معین شود و قسمت آن را دولت از کسانی که ذی دخل هستند استقراض نموده و در مدت ۱۵ سال از بابت مالیات داینین محسوب خواهد داشت و یک قسمت از آن چه مخارج شود بر عهده مالکین خواهد بود.

۲-پس از الحاق آب کارون زاینده رود از طرف دولت ممیزی و اخذ مالیات خواهد شد.

(عباد السلطنه خراسانی)

رئیس- پیشنهاد آقای وحیدالملک قرائت می‌شود)

آقای سهام السلطان قرائت نمودند

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده دوم اینطور نوشته شود دویست هزار تومان از مبلغ مزبور را وزارت مالیه از ملاکین طرفین رودخانه به زاینده رود به نسبت فایده که از آب زاینده رود می‌برند استقراض نموده الخ

(وحید الملک)

رئیس-پیشنهاد آقای حائری زاده

حائری زاده- بنده مسترد می‌دارم

رئیس-پیشنهاد آقای تدین

(به شرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم از مالکین ذی نفع اصفهان و توابع

(تدین)

رئیس- آقای آصف الممالک توضیحی دارید

آصف الممالک- مقصوده بنده همان است که آقای ارباب فرمودند مقصود این است مالیات را کسانی که از این آب استفاده می‌کنند باید بدهند باین جهت باید اسم ملاکین برده شود که تحمیلی بر سایر اهالی نشود اگر پیشنهاد پذیرفته نشود بعهده اهالی اصفهانی خواهد بود و باید نوشته بشود به عهده ملاکین خواهد بود.

رئیس(خطاب به آقای تدین) پیشنهاد جنابعالی هم با پیشنهاد آقای آصف الممالک یکی است.

تدین-اجازه می فرمائید توضیح بدهم؟

رئیس-بفرمائید

آقا سید محمد تدین- پیشنهاد ایشان چون کلمه ملاک دارد شامل خورده مالک نمی‌شود و پیشنهاد بنده چون کلمه مالک دارد اعم است از اینکه خورده مالک باشد یا ملک زیاد داشته باشد بنابر این هر کس که ملک دارد و از این آب استفاده به او می‌رسد باید در این پول شرکت کند اعم از اینکه ملکش کم باشد یا زیاد

رئیس-آقای وحیدالملک پیشنهاد جنابعالی هم به همین مضمون است.

وحید الملک-یک فرق دارد و یک مطلبی است که به عقیده بنده باید ذکر شود و آن این است که باید به نسبت باشد یعنی مالکین که از آب خیلی استفاده می‌کنند زیادتر باید بدهند و مالکینی که کمتر می‌برند کمتر بدهند و باید ذکر شود هر قدر استفاده می‌کنند به همین نسبت باید پول بدهند.

رئیس-این فقره پیشنهاد مجدداً قرائت می‌شود بعد آقای مخبر اظهار رأی می‌کنند و رأی می‌گیریم

(پیشنهادات آقایان آصف الممالک و تدین و وحیدالملک

مجدداً قرائت شد

مخبر-بنده پیشنهاد اولی را می‌پذیرم.

رئیس-پیشنهادی هم از طرف آقای مدرس قرائت می‌شود

(آقای سهام السلطان به شرح ذیل خواندند)

پیشنهاد می‌کنم، در دو موضع بعد از لفظ اهالی نوشته شود آب خور زاینده رود

(مدرس)

رئیس-توضیحی دارید؟

مدرس-گمان می‌کنم اگر آقای مخبر قدری تأمل بفرمایند این پیشنهاد رفع تمام اشکالات را می‌کند چون همین طور که این آب فایده اش با هالی آب خور زاینده رود می‌رسد این پول هم باید از آن‌ها دریافت بشود و این پیشنهاد رفع تمام اشکالات را می‌کند.

(بعضی تصدیق نمودند)

مخبر گمان می‌کنم با آن پیشنهاد اولی چندان مبانیتی نداشته باشد چون آن‌ها می‌گویند ملاکین ذی نفع و ایشان می‌فرمایند آب خور زاینده رود و بنده با پیشنهاد آقای مدرس هم موافقم.

رئیس-کدام را قبول می فرمائید؟

مخبر-چون صریح تر است پیشنهاد آقای مدرس را می‌پذیرم

رئیس-رأی می‌گیریم در سایر اصلاحات

آقا میرزا ابراهیم قمی-بنده هم پیشنهادی کرده‌ام

رئیس-پیشنهاد جنابعالی راجع به دو مطلب است یکی راجع به اهالی است و یکی راجع به اینکه اگر زیادتر خرج شد به عهده کی خواهد بود

آقا میرزا ابراهیم قمی- بفرمائید قرائت کنند

رئیس-توضیح بدهید تا رأی بگیریم

آقا میرزا ابراهیم قمی-بنده عرض می‌کنم اولاً هیچ فلسفه ندارد که اهالی اصفهانی این پول را بدهد و از روی تقسیم باید بدهند یعنی که صدتومان باید به اندازه صد تومان بدهد هزارتومان به اندازه خود و به علاوه اگر در صورت موفقیت زیاد تر از سیصد هزار تومان خرج شد این لایحه معین نمی‌کند که کی باید بدهد خوب است توضیح بدهند که به عهده مالکین است یا به عهده دولت است.

رئیس-عرض کردم که پیشنهاد جنابعالی حاوی دو مطلب است یکی راجع به اهالی است که تکلیف او در ضمن پیشنهاد آقای وحید الملک تعیین شد و دیگری راجع به مطلبی است که بعد باید مذاکره و رأی گرفته شود.

(پیشنهاد آقای وحیدالملک مجدداً قرائت می‌شود)

(به مضمون سابق قرائت شد)

وحیدالملک- بنده از آقایان نمایندگان اصفهان توضیح می‌خواهم و آن این است که اهالی اصفهان از این آب تمتعی می‌برند یا نه چون اگر اهالی اصفهان از این آب تمتعی می‌برند پیشنهاد آقای مدرس خیلی صحیح است ولی اگر اهالی اصفهان تمتعی نمی‌برند آن وقت آب خور رودخانه درست مقصود نخواهد رسانید و مقصود ما از این پیشنهاد این است که کلیه ملاکینی که از زاینده رود استفاده می‌کنند به نسبت استفاده که می‌کنند پول باید بدهند و بنده به این موضوع خیلی اهمیت می‌دهم ولی اگر کلیه اهالی اصفهان استفاده می‌کنند آن وقت بنده پیشنهاد خود را پس می‌گیرم و با پیشنهاد آقای مدرس موافق خواهم شد.

رئیس-آقای مستشار السلطنه (اجازه)

مستشارالسلطنه-ایراد آقای وحید الملک د راین است که به نسبت تقسیم استفاده که اهالی می‌نمایند این وجه تقسیم شود البته این مسئله باید در پیشنهاد پیش بینی شود و همانطور که به نسبت می‌دهند همانطور هم پس می‌گیرند

رئیس-رأی می‌گیریم درپیشنهاد آقای وحیدالملک آقایانی که این اصلاح را قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس-قابل توجه نشد پیشنهاد آقای تدین باید رأی گرفته شود.

تدین-بنده در کلمه آب خور که فرمودند یک اشکالی به نظرم رسیده بعد معلوم شد آب خور اصطلاح آن جا است یعنی آب شر چون رفع اشکال بنده شده با پیشنهاد آقای مدرس موافقم

رئیس-پیشنهاد خود را مسترد می‌کند

تدین-بلی

رئیس-رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای مدرس

مخبر-بنده پیشنهاد ایشان را قبول کردم

رئیس-پیشنهاد دیگری که از طرف آقای آصف الممالک و چند نفر دیگر از آقایان شده بود که کلمه اهالی به ملاکین تبدیل شود رأی می‌گیریم آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام نمایند

(عده قیام نمودند)

رئیس-قابل توجه نشد اصلاحات دیگری است راجع به قسمت دوم ماده یکی از طرف آقای قمی است قرائت می‌شود

(به مضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که بعد از جمله (یکصد هزار تومان آن را عوض به عهده) این جمله نوشته شود یکصد هزار تومان آن از روی تقسیم عایدات در عهده مالکین خواهد بود که از آب استفاده می‌کنند در صورت عدم موفقیت کلمه سیصد هزارتومان به عهده اهالی است و به دولت وجه نقد تعلق نخواهد گرفت و در صورت موفقیت چنانچه از سیصد هزار تومان مخارج زیادتر شود و نیز در عهده مالکین مزبور است میرزا ابراهیم قمی

آقای میرزا ابراهیم قمی-بنده عرض کردم اگر با سیصد هزار تومان موفقیت حاصل نشد و زیادتر خرج شد آن مخارج به عهده کی خواهد بود و این ماده کمک هست و معلوم نمی‌کنند که در عهده کیست بنابراین بنده پیشنهاد کرده‌ام به عهده مالکین باشد

رئیس(خطاب به مخبر) در این باب چه می فرمائید

مخبر-مکرر عرض کردم که دولت و مجلس بیش از سیصد هزار تومان تصویب نمی‌کنند و فعلاً خرج سیصد هزار تومان محدود است اگر خرج زیاد تر شد محتاج به اجازه ثانوی هست

رئیس-پس قبول نمی‌کنید

مخبر-خیر

رئیس-رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند (عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس-قابل توجه نشد پیشنهاد آقای عماد السلطنه خراسانی قرائت می‌شود

به مضمون ذیل قرائت شد

رئیس(خطاب به عماد السلطنه نماینده خراسانی) توضیح بدهید

عماد السلطنه- توضیحات خود را عرض کرده‌ام

رئیس-عقیده آقای مخبر چیست

مخبر-بنده نمی‌پذیرم

رئیس-رأی می‌گیریم به قابل توجه این پیشنهاد آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس-قابل توجه نشد پیشنهاد آقای زنجانی

(به مضمون سابق قرائت شد)

رئیس-آقای زنجانی توضیح بدهید

آقای شیخ ابراهیم زنجانی- اولاً این که می‌گویند به عهده اهالی اصفهان خواهد بود این نظر بنده صحیح نیست دولت به اهالی اصفهان اعلام می‌کند که من می‌خواهم سیصد هزار تومان قرض کنم بدهید که از این جا آب بیرون بیاوریم و بعد هر کس هر قدر بدهد دوحصه آن از بابت مالیات او محسوب خواهد داشت و یکحصه آن را وانینبن اسقاط کنند و جمله بر عهده اهالی خواهد بود با لفظ قرض متناقض است پس اول قرض می‌کنند و ممکن است بعضی از مالکین هیچ نداشته باشند یا نخواهند بدهند و یا دو مقابل و سه مقابل بخواهند بدهند دولت می‌گوید این آب را می‌خواهم جاری کنم شما پول بدهید ممکن است به طور مختلف بدهند بنابر این این نوشتن بر عهده اهالی خواهد بود صحیح نیست چرا برای اینکه من فرض کرده‌ام اما به عهده اهالی خواهد بود خیر باید نوشته شود یک حصه آن را داینبن اسقاط خواهد کرد و دو حصه آن را از مالیات آن‌ها کم خواهند کرد و آن که کم داده کم و آن که زیاد داده است زیاد؟ دویست هزار تومان از آن را دولت به اقساط متساویه حساب می‌کند و باقی را داینبن اسقاط می‌کنند و جمله (بر عهده اهالی خواهد بود) صحیح نیست چون دین است باید داینبن اقساط کنند و همه اهالی داینبن نیستند ممکن است ده یا صد نفر باشند از این جهت بود که بنده آن عبارت را پیشنهاد کردم

رئیس-آقای مخبر چه می‌فرمایند

مخبر-گمان می‌کنم تمام مقاصدی را آقای زنجانی در نظر گرفته‌اند در این راپورت منظور شده است منتهی یک اختلافات صورتست که معناً هیچ فرقی ندارد از این جهت است که بنده برای تغییر یک عبارتی دیگر نمی‌خواهم اسباب زحمت شده باشم به این جهت نمی‌پذیرم

رئیس-آقای تدین جزء کمیسیون هستند؟

تدین-خیر

رئیس-رأی می‌گیریم در قابل توجه بودن پیشنهاد آقای زنجانی آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس-قابل توجه نشد آقای محمد هاشم میرزا پیشنهاد جنابعالی را هم بخوانیم

محمدهاشم میرزا-بلی

رئیس-پیشنهاد آقای محمد هاشم میرزا قرائت شود

(به مضمون ذیل قرائت شد)

سیصد هزار تومان دولت دریافت می‌کند و بیشتر از دویست هزار تومان آن را ذمه وار نخواهد بود که در مدت ۱۵ سال از بابت مالیات آن‌ها محسوب خواهد داشت

محمد هاشم میرزا

محمد هاشم میرزا-برای آن که متفقاً به این پیشنهاد رأی داده شود و بعضی آقایان نظریاتی داشتند و اشکال فرمودند که اگر استقراض باشد چه طور می‌شود صد هزار تومان آن را نداد و پیشنهاد آقای زنجانی می‌گوید داینبن اسقاط خواهد کرد و جهت رفع این اشکالات بنده پیشنهادی کردم و لفظ استقراض را برداشتم و نوشتم دولت دریافت خواهد کرد و بیشتر از دویست هزار تومان آن را ذمه دار نخواهد بود که در مدت پانزده سال از باب مالیات شان محسوب دارد.

مخبر-بنده عرض می‌کنم که خود حضرت والا البته تصدیق می‌فرمایید که پس از آن که پول دریافت شد باید در تحت یک عنوانی باشد استقراض می‌کنند اعانه می‌گیرند آخر چه کاری می‌کنند بنده گمان می‌کنم بدون هیچ عنوانی نمی‌توانم این سیصد هزار تومان ذکر کرده باشیم و به علاوه عرض می‌کنم این اختلافات موثر و مثمر ثمر نیست و تمام مقاصد آقای محمد هاشم میرزا و سایر آقایان در لایحه منظور شده است و بنده لازم نمی دانم تغییر و تبدیل شود به این جهت قبول نمی‌کنم.

رئیس-رای می‌گیریم به اصلاح محمد هاشم میرزا آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس-قابل توجه نشد

آقای وحیدالملک اصلاح جنابعالی راجع به وسط ماده است وحیدالملک بلی وسط ماده است

رئیس-آقای وحیدالملک اجازه

وحیدالملک-این قسمت مخالف با آن قسمت است که الان رأی دادیم ما استقراض را فقط از اهالی آب خور می‌کنیم دیگر چه علت دارد از کلیه مالیات اصفهان این مبلغ را کسر کنند باید از همانها که استقراض می‌کنیم از آن‌ها کسر کنیم این است که بنده در پیشنهاد خود ذکر کرده و توضیح داده‌ام

مستشار السلطنه-در پیشنهاد آقای مدرس این نظریه تأمین شده است.

رئیس-در پیشنهاد آقای مدرس این مسئله تأمین نشده است.

مخبر-بنده عرض می‌کنم آیا آقای وحیدالملک تصور کرده‌اند که دولت که قرض دارد می‌رود به دیگری تأدید می‌کند تصور می‌کند دولت چنین کاری را نخواهد کرد یعنی نمی‌کند. دولت به هر کس مدیون است به همان شخص تأدیه می‌کند. فرض می‌کنیم یکی از داینبن ملکش را به دیگری انتقال داد این طلب خودش از دولت باقی خواهد ماند و آن شخص دائن طلبش را می‌گیرد و بالاخره ملاکین که پول می‌دهند از مالیات آن‌ها کسر گذاشته می‌شود. بنابراین مایحتاج باین قید نیست از این جهت بنده نمی‌پذیرم

وحیدالملک-بنده درست توضیح آقای مخبر را نفهمیدم مالیات بده در اصفهان زیاد است فرض کنید در طهران از یک عده ملاکین که از رودخانه جاجرود استفاده می‌کنند یک پولی قرض نماید بعد باید دولت با همان اشخاصی که از رودخانه جاجرود استفاده می‌کنند محسوب دارد و در موقع تأدیه باید از مالیات همان اشخاص کسر گذارند نه از تمام مالیات دهندگان و کلیه اهالی و من نفهمیدم توضیح حضرتعالی این بود که دولت این پول را از اهالی آبخور زاینده رود می‌گیرد طبیعی است که از مالیات آن‌ها کسر خواهد گذاشت ولی از ماده این طور مفهوم نیست.

مخبر-بنده در دفعه ثانی که آقای وحیدالملک توضیح خواستید گمان کردم بنده نفهمیده‌ام بعد ملتفت شدم فهمیده‌ام و جواب هم دادم بنده عرض کردم هرکس طلب دارد باید طلب خود را بگیرد پول دهنده کی هست همان ملاکین هستند و در موقع تأدیه هم به همان اشخاص دائن می‌دهند از کی می‌گیرند مثلاً فرض کنید که یک ده اصفهان باید یک مالیاتی بدهد و یک نفر ملاک آن ده از آب زاینده رود استفاه می‌کند دولت از او می‌گیرد و در موقع تأدیه به پای همان شخص حساب می‌کند.

رئیس- آقای امین التجار (اجازه)

امین التجار-چون در ابتدای امر برای حصول مقصود مسلم است غیر از اهالی آب خور زاینده رود کمی دیگر پول نخواهد داد در موقع تأدیه ممکن است بعضی از آن املاک در ظرف این پانزده سال نقل و انتقال شود آن وقت آن طلب را مالک اولی دارد اگر می‌خواهد به مالک بعد منتقل می‌کند و اگر نمی‌خواهد نمی‌کند در هر صورت دولت این مبلغ را از بابت مالیات اصفهان در عرض پانزده سال محسوب خواهد داشت چه از بابت مالیات مالکین آب خور باشد چه نباشد.

رئیس-آقای تدین پیشنهاد کردند از بابت مالیات قرض دهندگان نوشته شود توضیح می‌دهند بعد رأی می‌گیریم.

تدین-آقای مخبر معتقد هستند هر پیشنهادی می‌شود ولو این که به نفع لایحه هم باشد قبول نکنند ولی بنده به ایشان تذکر می‌دهم که یک ماده قانونی نباید سطر اولش با سطر سوم مخالفت داشته باشد در قسمت اول گفته می‌شود مالیه این پول را از آب خور زاینده رود می‌گیرد بعد در سطر سوم نوشته شده است که در ۱۵ سال از بابت مالیات اصفهان محسوب می‌نماید فردا این لایحه سند است نه توضیحاتی که در این فضا داده می‌شود. بنابراین بنده معتقدم عوض جمله از بابت مالیات اصفهان از بابت مالیات قرض دهندگان نوشته شود حالا آن قرض دهنده هرکس باشد و در هر مقام باشد.

رئیس-آقای وحید الملک با این پیشنهاد موافقید؟

وحیدالملک-بلی یکی است.

رئیس-پس رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای تدین که نوشته شود (از بابت مالیات قرض دهندگان) آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس-قابل توجه شد پیشنهاد دیگری از طرف آقای حائری زاده رهیده است قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل خوانده شد.)

بنده پیشنهاد می‌کنم به شکل ذیل نوشته شود:

ماده دوم-سیصد هزار تومان وزارت مالیه از اهالی آب خور زاینده رود استقراض نموده و در تحت نظر نماینده قرض دهندگان به مصرف الحاق آب کوه رنگ به زاینده رود می رساند و در ظرف مدت ۱۵ سال به اقساط متساویه از بابت مالیات قرض دهندگان محسوب خواهد شد.

حائری زاده

رئیس-خطاب به آقای حائری زاده توضیح بدهید.

حائری زاده-این جمله که آقایان کراراً فرمودند که خود اهالی حاضر شده‌اند صدهزارتومان اعانه بدهند بنده عرض می‌کنم اعانه حد ندارد که ما بیائیم محدود کنیم که اهالی اصفهانی مجبوراً صدهزار تومان اعانه بدهند و این که بعضی از آقایان می‌فرمایند خود اهالی قبول کرده‌اند بنده عرض می‌کنم چند نفر از ملاکین اصفهانی که در طهران بوده‌اند قبول کرده‌اند چه ربطی به سایر اهالی دارد آن‌ها که نسبت به سیارین قیمومیت ندارند اهالی اصفهان که از آب زاینده رود انتفاع می‌برند باید اعانه بدهند و من مخالف این ترتیب هستم که دولت دویست هزار تومان قرض کنند و صدهزار تومان آن را به عهده شود اهالی بگذارد بنده عقیده دارم که دولت تمام سیصد هزار تومان را قرض کند و به مصرف برساند و هر مبلغی هم که خواستند اهالی اعانه بدهند بدهند محتاج به قید نیست.

رئیس-عقیده آقای مخبر چیست؟

مخبر-هر گاه دولت یک مبلغ معینی پیشنهاد کرد ما نمی‌توانیم قانوناً زیاد تر از آن تصویب کنیم.

رئیس-رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای حائری زاده آقایانی که قابل توجه می دانند قیام بفرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس-قابل توجه نشد. ماده سوم قرائت می‌شود.

(به مضمون ذیل قرائت شد)

۳-چنانچه از الحاق آب کوه رنگ به زاینده رود خسارتی به محلی وارد شود مطابق معمول به محل و به تصدیق اهل خبره باید جبران بشود.

رئیس-آقای عمادالسلطنه خراسانی (اجازه)

عمادالسلطنه-در ماده سوم این طور که نوشته است معلوم نیست جبران این خسارت را ی باید بنماید و معمول به چه شکل است خوب است آقای وزیر قوائد عامه که تعریف دارند نظریات دولت را بفرمایند تا ببینم چه شکل جبران خواهد شد؟

مخبر-مقصود از این است که اولاً اگر یک مبلغی باشد که خیلی زیاد نباشد ممکن است از این سیصد هزار تومان تأدیه شود یا این که خود ملاکین یا اشخاصی که ادعای خسارت می‌کنند یک سازش‌هایی بنمایند و بین خود قراری بگذارند و گمان می‌کنم محتاج نباشد در این صورت موضوع مذاکرات زیاد کنیم و تا همین اندازه کافی است.

رئیس-آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو-یکی از نظریات بنده همان بود که آقای عمادالسلطنه خراسانی اظهار نمودند بنده در نظر دارم اولاً گفته می‌شود چنانچه از الحاق آب کوه رنک به زاینده رود خسارتی به محلی وارد شود مطابق معمول به محل و تصدیق اهل خبره باید جبران شود اولاً معلوم نیست تا چه حد اگر خسارت وارد شد ممکن است جبران نمایند نمی دانم این حد را در نظر گرفته‌اند یا خیر ثانیاً معلوم نیست کی باید جبران این خسارت را بنماید. خوب است هر کس جبران می‌کند بنویسند که معلوم شود جبران کننده کی است وقتی ما که اینجا هستیم ندانیم جبران کننده کیست اهالی اصفهان چطور خواهند دانست خوب است عبارت را روشن تر بنویسند که بعدها حاجت به تفسیر نباشد.

مخبر-می فرمائید اگر خسارت بر اصل مطلب زیادتی بکند چه باید کرد آن وقت اقدام نمی‌کنند اما اینکه می فرمائید کی باید جبران کند بنده جواب دادم باز هم تکرار می‌کنم یک اشخاص معینی هستند که ذی نفع و ذی علاقه هستند همان اشخاص که ذی نفع هستند ممکن است با اشخاصی که مدعی خسارت می‌شوند یک سازش‌هایی بکنند و تراضی قراری بگذارند و گمان نمی‌کنم بیش از این محتاج باشد که ما در اطراف این مسئله یک مذاکراتی بنمائیم.

رئیس-آقای سردار جنگ هم مخالفند

سردار جنگ-بنده به طوریکه در جلسه سابق عرض کردم از آن مکانی که این رودخانه جریان پیدا می‌کند پنج ایل بختیاری هستند که در آنجا زراعت می‌کنند اگر چه آقایان اصفهانی با ما قرار داده‌اند و نوشته داده‌اند که قبلاً با ایلخانی و ایل بیگی بختیاری داخل مذاکره بشوند و قراری بدهند که آن‌ها را راضی کنند و مادامی که راضی نشده‌اند شروع به کار ننمائید ولی چون پیشنهادی که از مجلس می‌گذرد مقدس است استدعا دارم این ترتیب را در اینجا بدهند و قبلاً ایل بختیاری را راضی کنند والا می‌ترسم بعد از آنکه این لایحه از مجلس گذشت بروند آنجا ویک ایل وحشی که در پای زردکوه هستند اقدامی بکنند که ناگوار باشد.

وزیر فوائد عامه-گمان می‌کنم با توضیحاتی که مکرر در این باب داده شده است دیگر محتاج به توضیح نباشد برای اینکه ما در اینجا شرط کرده‌ایم که دولت قبلاً ملاحظاتی در این باب بنماید و مأموریتی بفرستد که تحقیقات کنند و ببیند ضرری از این عمل وارد می‌آید و خسارتهایی به اشخاص متوجه می‌شود یا نه اگر آن ضررها غیرقابل جبران باشد دولت اقدامی نمی‌کند وقتی چنین قیدی شده باشد گمان می‌کنم همه این مسائل ختم شود وقتی که ما مهندسی می‌فرستیم تعیین خسارت می‌نماید و اطراف کار را می‌سنجد و می‌بیند خسارت متوجه است یانه. اگر قابل جبران باشد دولت قراری می‌دهد و البته با اهالی و ایل بیگی داخل مذاکراتی خواهد شد و به یک ترتیبی قرار خواهند داد و گمان می‌کنم دیگر محتاج به مذاکره نباشد.

رئیس-آقای حاج سید اسدالله (اجازه)

حاج سید اسدالله-بنده هم همان طور که بعضی آقاین فرمودند معتقدم که باید معین شود اگر خسارت وارد آید کی باید جبران کند و این عبارت مجمل است و متحمل است از آن سوء استفاده استفاده بشود و خسارتی وارد آید و مالکین هم برای جبران خسارت حاضر نشوند این است که بنده پیشنهادی کردم که در آخر ماده نوشته شود و اگر تصویب شود رفع این اشکالات خواهد شد.

رئیس-آقای مدرس موافق هستند؟

مدرس-با ماده موافقم

رئیس-بفرمائید

مدرس-بنده کاملاً مخالف باوزیر هستم. این سد مال دولت است و باین لحاظ اهالی اصفهان پیشنهاد کرده‌اند دولت این کار را بکند چون از قراری که نقل می‌کنند این سد را سابقیش یعنی دولت‌های سابق مخارج زیادی کرده و اهالی اصفهان تقاضا نموده‌اند دولت آن را تکمیل کند و با این فرمایش آقای سردار جنگ بنده مخالفم چون سابق دولت این جا کار کرده اگر بعد از این کسی بیاید این جا و چهار جریب ملک بخر د یا جریب ملک گیرد مزاحمت یا حق سابق دولت نمی‌کند. منتهی باید اگر خسارتی باشخاص وارد شود مالکین که می‌خواهند آب ببرند از عهده برآیند. لهذا در این ماده هم تصریح شده است که اگر خسارتی به محلی وارد بیاید جبران می‌شود لیکن مزاحمت با حق دولتی که سابق بر این متجاوز از یک کرور خرج کرده است نمی‌کند و هیچ کس نمی‌تواند مزاحمت کند و اینکه فرمودند شاید دعوی و نزاعی بشود هیچ جهت ندارد اگر کمی در آنجا ملی دارد یا؟؟؟ یا آب می‌برد حکایت نزاهی نیست. دولت باید این آب را جاری کند و اگر ضرر به کسی وارد شد مالکین یعنی آن اهالی که پول خرج می‌کنند و می‌خواهند منفعت ببرند باید از عهده آن خسارت برآیند و کسی هیچگونه حق مزاحمت ندارد. بنده ملکی دارم آب می‌برد یا نهری دارم آب آن را خراب می‌کند آنوقت کسانی که این آب را می‌برند باید جبران خسارت کنند فرق است بین جبران و مزاحمت و هیچ کس حق ندارد اسباب زحمت شود این بود مقصود عرض بنده

رئیس-دوفقره پیشنهاد رسیده است آقایان مذاکرات کافی می دانند.

(جمعی گفتند کافی است)

صمصام السلطنه-بنده عرض دارم.

سردار جنگ-بنده هم عرض دارم.

رئیس-پیشنهاد بفرمائید

سردار جنگ-اطاعت می‌کنم

رئیس-پیشنهادی از طرف آقای آصف الممالک رسیده است قرائت می‌شود.

(به مضمون ذیل قرائت نمودند)

پیشنهاد می‌کنم در آخر ماده سوم عبارت این طور اصلاح شود مطابق معمول به محل و به تصدیق اهل خبره جبران آن به عهده خود مالکین آب خور زاینده رود خواهد بود.

(آصف الممالک)

رئیس-آقای آصف الممالک (اجازه)

آصف الممالک-آقای مدرس بقدر کافی توضیحات دادند غرض بنده هم این بود که نوشته شود با تصدیق اهل خبره مطابق معمول محل جبران خسارت مالکین به عهده مالکین آب خور زاینده رود باشد.

رئیس-مخبر چه می فرمائید

مخبر-قبول می‌کنم

رئیس-آقای حاج شیخ اسدالله قانع شدند

حاج شیخ اسدالله-بلی مقصود بنده هم در آن پیشنهاد منظور شده است

رئیس-آقای وحیدالملک نظر جنابعالی هم تأمین شده است

وحیدالملک-بلی فقط در قسمت اول تأمین نشده است

رئیس-پیشنهاد آقای وحیدالملک قرائت می‌شود.

(به مضمون ذیل قرائت شد)

ماده سوم-این طور نوشته شود چنانچه در الحاق آب کوه رنگ به زاینده رود خسارتی به اهالی آبخور مجرای فعلی رود کوه رنگ با نقاط دیگر وارد شود مطابق معمول به محل و به تصدیق اهل خبره باید اهالی آبخور زاینده رود جبران نمایند.

رئیس-توضیح بدهید

وحیدالملک-عرض بنده این است که قسمت اول قدری صریح تر بشود باین جهت بنده پیشنهاد کرده‌ام که چنانچه به اهالی آبخور مجرای فعلی کوه رنگ یا نقاط دیگر خسارتی وارد شود اهالی آبخور زاینده رود جبران نمایند.

این پیشنهاد شاید ایراد آقای سردار جنگ را مرتفع کند.

رئیس-پیشنهاد آقای سردار جنگ قرائت می‌شود.

(به مضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که در ماده سوم نوشته شود قبل از شروع به کار مهندس برود اگر خسارت فوق العاده به املاک بختیاری و غیره وارد شود جبران کند

سردار جنگ

رئیس-پیشنهاد آقای وحیدالملک دوباره قرائت می‌شود شاید نظریه آقای سردار جنگ را تأمین کرده باشد.

(مجدداً قرائت نمودند)

رئیس-آقای مخبر چه نظریه دارند

مخبر-قبلاً پیشنهادی از طرف آصف الممالک شده بود بنده قبول کردم و حالا هم چندانن تفاوتی در آن نمی‌بینم جز تغییراتی در الفاظ و عبارات آن مکرر گفته شده است که قبل از شروع به عمل مهندسین به آنجا فرستاده می‌شود که خساراتی که وارد می‌آید تعیین کنند و ببینند چقدر است و راجع به کی است و تا زمانی که این کارها نشده است اقدام نخواهد شد و با این ترتیب بعد از آنکه پیشنهاد آقای آصف الممالک را هم قبول کردم عقیده‌ام این است که تمامی مقاصدی را که آقای وحیدالملک دارند تأمین شده باشد و بنده نمی‌پذیرم

رئیس-قبول نمی‌کنید

مخبر-خیر

رئیس-رأی می‌گیریم در قابل توجه بودنش

آقایانی که این پیشنهاد آقای وحیدالملک را قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس-مشکوک دوباره رأی می‌گیریم

آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

رئیس-قابل توجه شد در ماده دوم و سوم امروز نمی‌شود رأی گرفت نیم ساعت تنفس است.

به مدراپورت کمیسیون عرایض مطرح خواهد شد

(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)

(راپورت کمیسیون عرایض را آقای سهام السلطان قرائت نمودند)

خبر از کمیسیون عرایض و مرخصی به مجلس مقدس شورای ملی

کمیسیون عرایض و مرخصی در چهارده برج جدی منعقد و پس از انتخاب هیئت رئیسه جلسات خود را مرتباً ادامه داده به وظایف قانونی خود که رسیدگی بعرایض وارده است قیاوم و اقدام نمودند و از تاریخ چهارده برج جدی تا دهم برج حوت هزارو دویست طغری عرایض؟؟؟ رسیدگی و مراجعه بمقامات مربوطه؟/؟ خلاء عملیات خود را بر حسب ماده (هفتاد) در اطاق تنفس از نظر آقایان نمایندگان محترم گذرانیده چند نفر مطالب مهمه کمیسیون لازم نمی داند بعرض شورای ملی برساند

اولاً شکایات وارده از حکام رؤسا دوایر ایالات و ولایات است که کمیسیون بمقامات مربوطه مراجعه می‌نماید وزرا عظام در جواب کمیسیون فقط به جوابی که مأمور نظر به اینکه شکایات از خود مأمورین است کمیسیون را قانع نکرده عارضین هم شکایت خود را ادامه می‌دهند.

ثانیاً شکایات وارده از اداره یا راجع بغرامات وجه امانت پستی است بوزارت پست و تلگراف مراجع شده است وزارت جواب می‌دهند اداره پست که مبلغ معتنابه از بابت امانات پستی که سرقت شده بصاحبان اموال و تجار مدیون است پرداخت غرامات اموال مسروقه موکول بر این است که از طرف دولت و مجلس شورای ملی اعتباری باداره پست بدهند تا غرامات مذکوره متدرجا پرداخته و بشکایات وارده خاتمه شود ثالثاً شکیات وارده از شیراز و خراسان درخصوص گمرک قالی‌های جوهری که تا بحال بحسب رأی کمیسیونی که در وزارت مالیه تشکیل شده بود صدی شش دریافت می‌نمودند و فعلاً در اداره گمرک اعلانی نموده که از اول حمل صدی بیست و پنج در یافت خواهند داشت و باین جهت تجارت و صادرات قالی بکلی از میان می‌رود و ضرر عده متوجه دولت و تجار خواهد شد علیهذا تقاضا نموده‌اند همان گمرک سابق که صدی شش است دریافت دارند رابعاً شکایات مفصله از ولایات و ایالات در خصوص مالیاتهاو عوارض که در ادوار فترت وضع و تحمیل بر آنها شده است اظهاری اهالی این است که وضع مالیات از خصائص مجلس شورای ملی است و تا مجلس مالیاتی را تجویز و تصویب ننماید اهالی از پرداخت آن معاف خواهند بود بوزارت مالیه مراجعه می‌شود جواب می‌دهند تا مجلس شورای ملی این قبیل عوارض را نسخ و القاء نکنند مالیه ناچار است این قبیل عوارض را مأخوذ نماید این است مسائلی که کمیسیون لازم می داند بعرض مجلس مقدس رسانیده نظریان آقایان نمایندگان را جلب و تکلیف این مسائل را موکول بآراء نمایندگان می‌نماید

رئیس-آقای حاج میرزا علی محمد دولت آبادی (اجازه)

حاج میرزا علی محمد-چند فقره از مطالبی که در ماده اول لایحه کمیسیون عرایض ذکر شده است لازم است بعرض آقایان برسانم که خاطر آقایان از نحوه شکایات و ترتیباتی که نسبت بآن شکایات از طرف ادارات دولتی می‌شود و وضعیات مأمورینی هستند مسبوق باشد تا بعد از آن هرچه مقتضی می دانند عمل نمایند یک فقره از این مطالب این است که حاج رستم خان ملایری شکایت می‌کند از عضد السلطان که بدون حق صدوپنجاه تومان از من جریمه گرفته و صریحاً می‌گوید که مأموران عضد السلطان آمد هتک احترام مرا کرد و این جریمه را هم گرفت و در کابینه سابق از طرف رئیس الوزراء تلگرافی بعضدالسلطان می‌شود عضدالسلطان جوابی می‌دهد که از هر حیث خارج از نزاکت و رویه یک حاکم نسبت بوزارت خانه است در آنجا می‌نویسد که حاج رستمخان ملایری حق می‌گوید و مأمورین بنده رفته‌اند و برای احقاق حق حاج عبدالصمد نام که ادعائی نسبت باو داشته است حق او را دریافت داشته‌اند و در آخر آن تلگراف می‌نویسد این اظهارات حاج رستم خان هم هتک آبرو و مقام مرا کرده و اگر دولت تا پانزده روز حاج رستمخان را تنبیه و مجازات کرد خیلی خوب اگر نکرد خودم می‌فرستم او را می‌آورم و مجازات خواهد کرد اولاً باید دانست که ملایر جزء حکومت بروجرد و لرستان نبوده است و او مأمور از بروجرد و لرستان بملایر فرستاده است و چون حاج رستمخان بملایر فرستاده است و چون حاج رستمخان مدعی داشته این صدوپنجاه تومان را از او گرفته‌اند در یکجای دیگر می‌نویسد که بلی مأمور فرستادم و محض طلب حاج عبدالصمد او را توقیف کردم در حالی که بر حسب ترتیبات اداری او حق نداشته است مأمور بملایر بفرستد و همچنین حق نداشته است در امور حقوقی دخالت کند این قضایا تمام در کابینه سابق روی داده است و از آن زمان تابحال که چهار ماه می‌شود حاج رستمخان شکایت خود را تعقیب می‌کند و بهیچوجه دادخواهی از او نشده است بنده در اینمورد لازم میدانم عرض کنم که مثل عضدالسلطان شخصی بعد از آنکه مرتکب این قبیل کارها شد باید از او مؤاخذه و سئوال شود و جلوگیری از این قبیل خیالات خود سرانه بنماید و بعلاوه این حاج رستمخان را که شکایت کرده است خوب می‌شناسند و اگر سابق بر این اموال او را می‌بردند ایندفعه جانش هم در خطر است لذا کمیسیون خود را مکلف دانست نظیر این قضایا را بعرض مجلس برساند این دو سه قضیه را که عرض می‌کنم برای این است که خاطر آقایان مجلس مسبوق باشد وضع شکایات چیست باز در کابینه سابق از حکومت دماوند شکایت نمودند و از طرف مجلس مکرر بوزارت داخله و وزارت جنگ نوشته شد و شکایات آن‌ها را ابلاغ کرد و از طرف آن دو وزارتخانه یک جوابهائی رسیده است و یک دوسیه خیلی مفصل و بزرگی پیدا کرده است تا بالاخره وزارت جنگ می‌نویسد این جا کمرا معزول نمودیم ده بیست روزی که می‌گذرد اهالی دماوند مجدداً شکایت می‌کنند که اینکه از طرف مجلس بما ابلاغ گردید حاکم معزول شده است قطع نظر از اینکه معزول نشده است بر تشددش هم افزوده شده است فقط چند روزی به تهران آمده و برگشته است تا چهار پنج روز قبل که در حکومت خود باقی بوده است و معزول نشده است ولی حالا را نمی دانم مقصود اینست که عده از اهالی دماوند زن و بچه و عیال خود را برداشته و فرار کرده آمده‌اند بتهران و حکومت هم آنجا باقسام و انواع شداید با مردم رفتار می‌کند این دو فقره یکفقره دیگر این است بعد از مراجعه بوزارت داخله وزارت داخله تصدیق می‌کند که بلی آنچه مسلم است رئیس نظمیه و معاون حکومت از حدود خود تجاوز کرده‌اند ولی اقرار بگرفتن پنجاه تومان نکرده‌اند ممکن است رجوع کنند بعدلیه و احقاق حق خودشان بنمایند در این مورد آن بیچاره در عراق است کجا می‌تواند بیاید تهران و در انیجا اقامه حجت کند تا اینکه پنجاه تومان را وصول نماید از آقایان می‌پرسم آیا دولت نباید از این شخص سئوال کند که چرا این کار را کردی بلی اگر وزارت داخله نمی‌نوشت از حق خودشان تجاوز کرده‌اند بنده عرضی نداشتم ولی چون این تصدیق را می‌کند بایستی وزارت داخله از جنبه عمومی آن مداخله و او را تعقیب کند تا از این قبیل چیزها دیگر پیش نیاید و تا جلوگیری از این قضایا نشود مأمورین دست از تجاوزات خود برنخواهند داشت و مردم آسوده نخواهند بود یکفقره دیگر راجع بتحصیلدار زرند است که شش ماه است شکایت می‌شود و در ظرف ششماه دو سه مرتبه از مالیه بمجلس نوشته شده است که این شخص معزول شده است و در این دو روزه یک تلفنی رسیده است که این تحصیلدار باتفاق امین مالیه وارد زرند شده و رعایا را در نهایت سختی مجبور می‌کند که نوشته رضایت نامه از آنها بگیرند و اهالی آمده‌اند در تلگراف خانه متحصن شده‌اند و اظهار می‌کنند که مارا از شر این مأمور رهائی دهید خواستم در این موقع بعرض آقایان برسانم که اگر بازوزادتمالیه اظهار نمی‌کرد این تحصیلدار را معزول کرده‌ایم و از طرف مجلس بآنها ابلاغ نمی‌شد ما حرفی نداشتیم اما با اینکه وزارت مالیه می‌نویسد این تحصیلدار معزول شده و از طرف مجلس هم باهالی زرند ابلاغ می‌شود که این شخص معزول شده چگونه می‌شود آن شخص هنوز باقی باشد و باین دسایس و حیل نخواهد حقوق مردم را پایمال کند

کفیل وزارت مالیه-در موضوع میرزا علی اصغر خان تحصیلدار ساوه و زرند بطوری که بمجلس عرض شده بود خود بنده او را در سر کار خود باقی گذاشته‌اند و خواسته است بزور از رعایا رضایت نامه بگیرد و اطلاع ندارم تحقیق می‌کنم و بعد بعرض آقایان می رسانم.

معاون وزارت داخله-در راپورت کمیسیون عرایض قسمت اول راجع باین بود که شکایاتی که از ولایت می‌رسد بمأمورین دولت رجوع می‌شود و آنطوری که آنها جواب می‌دهند ابلاغ می‌شود در آن قسمت که مربوط بوزارت داخله است عرض می‌کنم البته وقتی شکایات از مأمورین دولت برسد باید اول از خود آنها توضیحات خواست بعد از آن که توضیحات رسید اگر قانع کننده نبود اقدامات دیگری می‌شود و شاید محتاج بمخابره چند تلگراف یا مکاتبه چند کاغذ می‌شود و البته در بعضی موارد ممکن است شکایت کنندگان بجوابی که داده می‌شود قانع نشوند یا آنکه مؤاخذه‌هایی که از مأمورین دولتی می‌شود جوابهائی بدهند که کافی نباشد آنوقت مسلم است باید از روی یک اصول مسلمی محاکمه شوند ولی تا به حال اینطریق نبوده و اقداماتی که شده در ضمن عمل و جریان کارهای اداری بوده است و برای تکمیل امروز رفع این نواقص در قانون وزارت داخله اصول محاکمه اداری هم برای مأمورین مرکز ولایات در نظر گرفته شده است. البته وقتی از روی یک اصول مسلمی محاکمه شوند تکلیف خود را بهتر می دانند و اما شکایاتی که حالا از مأمورین می‌شود بعضی‌ها وارد باشد جبران می‌شود مثل الان قضیه راجع به مأمورین عراق که فرمودند بعد از آن که وزارت داخله تصدیق کرد که یک تجاوزاتی از حدود اداری شده است از آنها مؤاخذه کرد و مأمورین را مقتضی کرد و مبلغی هم که گفته شد بطور جرایم اخذ شد از حقوق یکنفر از مأمورین توقیف شده این اقداماتی است که شده وی البته برای اینکه قبل از گذشتن قانون وزارت داخله از تصویب مجلس اگر یک اصولی لازم باشد که اینگونه نواقص رفع بشود. دولت حاضر است با تبادل نظر کمیسیون عرایض یک اصولی اتخاذ کند و بموقع اجرا گذارد

رئیس-آقای سردار مفخم (اجازه نطق)

سردار مفخم-بنده می‌خواستم عرض کنم مدتی است جمعی از اهالی قزوین شاکی هستند و چندین عریضه تلگرافی و کتبی مستقیماً یا توسط نمایندگان بعرض مجلس شورای ملی رسانیده‌اند از جمله راجع باین است که باسم رقیات نادری املاک مورثی چندین ساله مردم را اداره مالیه قزوین توقیف می‌کند و اسباب زحمت می‌شود و هیچ معلوم نیست چه عنوان دارد و رقیات نادری چیست که بعد از صدوهشتاد سال املاک متصرفی موروثی چندین ساله مردم را بآن بهانه و دست آویز توقیف می‌کند و همچنین مسئله اضافات باج راء است که برخلاف قرارداد سابق از رعایا و اهالی شهر و سایر عابرین صدی سی الی پنجاه می‌کردند و بعضی مطالب دیگر هم هست که بمعرض رسیده است. نمی دانم چه شده که کمیسیون عرایض باین تظلمات توجه نمی‌فرمودند با اینکه از مقامات عالیه رسیدگی نمی‌شود و تا کی مردم باید تظلم کنند.

حاج میرزا مرتضی مخبر کمیسیون عرایض و مرخصی- فرمایشات کفیل وزارت داخله که فرمودند ناچاریم بدواً بخود مأمورین مراجعه کنم بنده تصدیق می‌کنم ولی چیزی که در کمیسیون تجربه کرده‌ایم بعد از آن که مکاتبات زیادی بین مجلس و وزارت داخله می‌شود فقط و فقط جوابی که داده می‌شود همان جوابی است که از مأمور محل می‌رسد. یک راپورت مأمور محل بوزارت داخله می‌فرستد وزارت داخله هم بکمیسیون عرایض می فرسد و چندین فقره هم تا بحال دیده‌ایم و شاید خود آقای کفیل وزارت داخله تصدیق نمایند. همانطور که خود آقای دولت آبادی فرمودند تحقیق شده که حکام و مأمورین وزارت داخله تمدیات فوق العاده باهالی کرده‌اند و در مقابل هیچ اقدامی نشده است و بالاخره در جواب تمام این تظلمات که بکمیسیون عرایض می‌شود فقط همان راپورت را که حاکم محل می‌دهد در جواب کمیسیون عرایض می‌فرستد و این راپورت نه کمیسیون قانع می‌کند نه عارضین را و در واقع یک محظور بزرگی برای کمیسیون عرایض تولید شده است. حضرت والا فرمودند شکایاتی که از قزوین می‌رسد کمیسیون رسیدگی نمی‌کند بنده عرض می‌کنم کمیسیون عرایض بوظایف خود رفتار می‌کند و همین طور که فرمودند بمقامات مربوطه رجوع می‌کند. ولی پس از مدتی که طول کشید باز یک جوابی از مأمور محل می‌رسد که به کمیسیون عرایض می‌فرستند آن جواب هم نه کمیسیون را قانع می‌کند نه عارضین را خوب است در این موضوع هیئت وزرا ء یک تصمیمی بگیرند که در جواب شکایاتی که می‌رسد جواب عادی کافی و وافی بدهند که من بعد عارضین تجدید شکایت نکند و قدری زحمت کمیسیون کمتر شود.

رئیس-آقای وحیدالملک (اجازه)

وحیدالملک-راپورت کمیسیون عرایض متضمن چهار فقره مطلب است اولاً می‌خواستم مقام ریاست سئوال کنم که اینها از یکدیگر منفک هستند یا باید بطور کلی مذاکره کرد اگر هم منفک هستند بنده عرض خود را دو فقره اول بکنم

رئیس-البته اگر بترتیبی که نوشته شده است مذاکره کنند بهتر است

وحیدالملک-پس بنده عرایض خود را در یکی یکی فقرات می‌کنم در موضوع شکایاتی که از ولایات می‌رسد کمیسیون عرایض اظهار می‌کند که این موضوعات بر طبق فقره اول ماده ۶۹ نظامنامه داخلی بوزارت خانه‌ها رجوع می‌شود و آن شکایات از طرف وزارت خانهای مربوط رجوع می‌شود بمامورین محل و آنچه خود مأمورین راپورت می‌دهند وزارت خانه‌ها مربوط همان را مدرک و مأخذ قرار داده و برای کمیسیون عرایض می‌فرستد و اساساً جواب‌های وزرات خانها کمیسیون عرایض را قانع نمی‌کند بسیار خوب منهم این را تصدیق می‌کنم و یا نظریه کمیسیونه عرایض موافقم در اینکه نباید بجوابهائی که از طرف اشخاص که خودشان طرف شکایت هستند می‌رسد ترتیب اثر داده شود زیرا این جواب قانع کننده نیست و کمیسیون عرایض را که قانع کننده نمی‌کند سهل است مجلس شورای ملی را هم قانع نمی‌کند ولی در این که یکقسمت از این شکایات شکایاتی است بی اصل و بی مدرک در این هم حرفی نیست و محل تردید هم گمان می‌کنم نباشد. یعنی بعبارت آخری این شکایات ناشی از یک مخالفت و اعتراضی است که در محل تولید شده و علی رغم یکدیگر اینگونه شکایات و عرایض را مندرجاً می‌نمایند ولی از آن طرف قسمت اعظم و بیشتر این شکایات شکایات حقه و بمورد است شکایاتی است که در مقابل یک مظالم فاحش یا یک تمدیاتی از مجلس شورای ملی تقاضای دادخوای می‌شود آیا باینگونه شکایات و باین گونه تظلمات و دادخواهی‌ها چه جواب داده می‌شود آیا باینگونه شکایات و باین گونه تظلمات و دادخواهی‌ها چه جواب داده می‌شود و بنده بطور کلی عرض می‌کنم روی همرفته مردم در ولایات و خارج از مرکز مظلوم و بیچاره‌اند آری باز تکرار می‌کنم که مظلوم و طرف ظلم و تمدی هستند کی بآنها ظلم می‌کند مأمورین دولت با مأمورین دولتند که باین بیچاره‌ها ظلم و تعدی کرده این بدبخت‌ها را در نتیجه مظالم خود گرفتار و دچار می‌سازند. الا اینها چرا مظلوم و طرف ظلمند برای این سئوال فلسفه‌ها و براحتی گفته می‌شود بعضی می‌گویند از اثر نجابت ملت است من هم تصدیق دارم حقیقه ملت ایران نجیب است زیرا باتمام این شدائد و محن با مشاهدا تمام این مظالم و تعدیات باز تحمل و بردباری کرده ظلمها را بخود هموار کرده و صدایش بیرون نمی‌آید اما بعقیده بنده در این موارد نجابت مصداق ندارد برای اینکه نمی‌شود تحمل ظلم و تعدی را مستند بنجابت نمود و بلکه فلسفه اساسی این است ملت جاهل است و هنوز پی بحقوق حقه خود نبرده است پس در واقع از جهالت و غفلت مردم است که با تحمل انواع شدائد باز سکوت اختیار کرده و بایک بردباری تمام این مصائب را بخود تحمیل و هموار می‌کند ویک مسافرت مختصری در داخله و خارجه مملکت صدق عرایض بنده را کاملاً مشهود و مدلل می‌دارد در داخله مملکت هیچ چیز خرابی دهات جز ویرانی قراء و قصبات جز تباهی حال مردم و رعایای بیچاره مشاهده نخواهند فرمود و در خارج ازملک جز ایرانی بدبخت متواری شده جز خانواده‌های بیچاره منهزم شده که برای پیدا کردن کار و محافظت خودشان از ظلم و تعدی مأمورین بکوشد فراری و منهزم شده‌اند چیز دیگری ملاحظه نخواهید فرمود. در این مسئله بنده نمی‌خواهم مبالغه کنم ولی شخصاً خودم دراین سفر مهاجرت برای العین دیدم که مردم بدبخت دچار و گرفتار چه قسم مظالم و تعدیات طاقت فرسا و غیر قابل تحمل هستند در یکی از دهات پیرمردی از دست مأمورین دولتی شکایت می‌کرد و اظهار می‌کرد فقط راحتی و آسایش ما وقتی است که مأمورین عزل و احضار می‌شود و دیگری بجای او نصب می‌شود در این فاصله که بین رفتن او و آمدن مأمور دیگری بجای او پیدا می‌شود تا قدری راحت و آسوده هستم و تنها آسایش ما این مدت قلیل است ولی یک کس دیگری هم مظلوم تر و بدبخت تر از ملت است و آن دولت است و بعقیده بنده دولت بمراتب بدبخت تر و مظلوم تر از ملت است اگر ملت و دولت هر دو از برای محاکمه نزد قاضی بروند حکم قاضی به مظلومیت هر دو صادر خواهد شد ولی دولت در ردیف اول و ملت در ردیف ثانی آن حکم خواهد بود شاید این عرایض بنده در نظر آقایان محترم اغراق و مبالغه باشد در حالیکه عین واقع اینست باری عرض کردم مظلومیت ملت ناشی از نجابت و جهالت او است ولی مظلومیت دولت بواسطه فقدان خصائل از رجال مملکت (یعنی بنده و امثال بنده) و فقدان از وسایل جلوگیری ظلم و تعدیات مأمورین سلب مظلومیت دولت گرفتار محظور و در دست مأمورخود مظلوم است دولت و ملت هیچکدام نمی‌توانند از تجاوزات و تعدیات مأمورین جلوگیری کند یک خصائلی باید در بین رجال سیاسی و بزرگ ما وجود داشته باشد و تا حال تظاهر پیدا نکرده است الان مدت ۱۸ سال است که بنده داخل در سیاست این مملکت هستم در تمام اینمدت هر روز دیدم کار از بدتر شده و ابداً روزنه بهبودی و اصلاحی نمودار و نمایان نیست بلکه هر روز عقب تر می‌رویم و هیچ در اینمملکت ندیدیم فکر وسائلی برای اصلاحات مملکت بشود در مجلس دوم ماه‌های دراز بلکه متجاوز از یکسال تمام نشستیم فکر کردیم شالوده‌های اساسی برای اصلاحات مملکت ریختیم از قبیل اصلاح مالیه و امنیه زیر اما آنوقت حقا اصلاحات اساسی را بدو چیز تمرکز دادیم که امنیه و مالیه باشد و برای حصول به مقصود هم زمینه‌هایی تهیه و حاضر شد و تا درجه‌ای هم موفقیت حاصل شد یکی از موفقیت‌های بزرگ و شایان مجلس دوم همین بود که مجلس شناخت مالیه مملکت باید بطورترتیب امروزه عام تنظیم و اصلاح شود و همینطور امنیه مملکت باید بشکل اصول امروزه اداره شود و برای موفقیت باین امر هم اقداماتی بعمل آورد که عاقبت دو نتیجه همان اقدامات از بین رفت و در مقابل او لتیماتوم روس متلاشی شد ولی از آن روز تا بحال من ندیدم که یک فکر اساسی برای اصلاحات مملکت بوشد که در نتیجه این مملکت بدبخت این غرقاب فلاکت امروزی رهائی و نجات یابد. روح اصلاحات مملکت در مالیه و امنیه است و باید این دو اصل را بشناسیمو با جدو جهد کافی در انجام این مقررات مهم بکوشیم و این دو اداره را بطوری که لازم و شایسته است تنظیم و تشکیل کنیم. صد ۹۹ از این شکایات است که از ولایات و حومه طهران بمرکز می‌رسد راجع است بمأمورین وزارت داخله یاوزارت مالیه اینها هستند که مملکت را بحال فعلی و باین روز انداخته‌اند حیثیت دولت و ملت هر دو در دست این مأمورین است و با این ترتیب هم حیثیت دولت و ملت محفوظ و تضمین نمی‌شود این است که عقیده بنده باید در مورد این موضوع فکر کلی و اساسی کرد چنانچه غرض کردم دولت مظلوم است دو لت چه کند. بخوانید این راپورت هائی که مأمورین مالیه ولایات می‌رسد آنوقت ملاحظه خواهید فرمود این امنای مالیه و این همه خطاکار مال دولت را بمراتب بیشتر از مال مردم غارت کرده و به یغما می رند همین طور مأمورین وزارت داخله آن هم بشرح ایضا اولا از یکجا بودجه می‌گیرند آن هم چه مبلغ گزاف و هنگفت چه بودجه هائی در زمان استبداد وعصر ناصری ابداً خواب ندیده بودند و در زمان استبداد مردم پول‌ها می‌دادند رشوه‌ها تقدیم می‌کردند. خرجها و مصارف دیگر متحمل می‌شدند تا اینکه یک مأموریت و حکومت را تحصیل کنند. ولی امروز چه می‌کنند آن پول‌ها را نمی‌دهند هیچ بلکه در مقابل ماهی ده هزار تومان یا بیست هزار یا سی هزار بلکه پنجاه هزار تومان از دولت مأخوذ داشته و بر این خزانه تهتی تحمیل می‌کنند بسنجید و مقیاس کنید بودجه خودتان را با بودجه مملکت فرانسه مطابقت کنید. بودجه یکنفر حاکم را بودجه رئیس جمهوری فرانسه رئیس جمهور فرانسه این قدر بودجه ندارد که یکنفر حاکم شهر دارد. مأمورین وزارت داخله شما نه تنها حقوق از دولت می‌گیرند بلکه امنای مالیه محل می‌سازند و متحد می‌شوند. در نتیجه یک اغتشاشات و انقلابات خصوصی در محل تواید و ایجاد می‌کند برای این که تحمیلی بر دولت کرده مبالغ زیادی باین اسم از دولت دریافت دارند. نگاه کنید بوضعیات و عملیات یک ساله و دو ساله یک ایالت و ولایتی و ببینید چه خرجهای فوق العاده بعناوین مختلف برای دولت تراشیده‌اند. بحساب اینها مخارجی است که در ظاهر یک شکل قانونی باو داده و از دولت دریافت می‌دارند از آن طرف با ملت بدبخت چه معامله می‌کنند؟ ناچار آقایانی که از ولایات تشریف آورده‌اند اطلاعات شان در این موضوع از بنده زیادتر است آن وقت ملت را همان طور که در زمان استبدادی چاپیدند حالا هم زیادتر و مشروع تر می‌چاپند تنها فرقی که در بین است این است که چپاول زمان استبداد یک چپاول غیر قانونی بود ولی یغما امروزه صورتا یک چپاول و غارت گری قانونی است حالا چه باید کرد که از این تجاوزات و تعدیات جلوگیری بعمل آورد و ادارات مملکت را بطوریکه شایسته تنظیم کرد؟ بعقیده بنده هر ساعتی که ما داخل ای فکر شویم و در اثر این فکر قدم برداریم آن روز روزسعادت حکومت ملی ایران است و در ایران حکومت ملی برای چه ظهور کرد؟ فقط برای این بود که اساس عدالت و مساوات را در اقطار مملکت جاری و استوار کنند. تمام ما‌ها این قدر زندگانی کرده‌ایم که ببینیم چه سبب و علتی اساس استبداد را اساس استبداد چندین ساله و اعصار دوره مظلمه را منقرض کرد و از میان برد؟ آقایان بهتر می دانند اساس استبداد ایران را چه از میان برد و منقرض کرد؟ ظلم آری ظلم. استبداد چهار هزار ساله ایران چه شد که یک مرتبه مانند حبابی بروی آب آمد و ترکید؟ استدعا دارم بفرمایند برای چه این تغییر صورت گرفت. برای اینکه ظلم به مردم می‌شد پس ظلم اساس استبداد را از میان برد و بنای پوسیده اش را واژگون کرد. ولی آیا این ترتیب فعلی- این اساس حاضر- اساس و ترتیبی است که می‌تواند رفع تعدی را بکند؟ خیر. برای اینکه هنوز ما برای رفع شر ظالم از سر مظلوم برای خاتمه دادن به عمر منحوس جور و ستم فکری نیندیشیده و گامی برنداشته‌ایم. هنوز ما دست و چنگال ظالم را از سر مظلوم بیچاره کوتاه نکرده‌ایم من که یکنفر وکیل هستمد نمیدانم ما در مجلس چه می‌کنیم و بکدام یک از تکالیف قانونی خود عمل می‌کنم مالیه مملکت که این طور.. داخله مملکت که این طور.. آخر ملاحظه می‌کندی آقای حائری زاده چه فرمودند پس از آنکه مبالغ گزافی خرج غنیمت مملکت و طرق و شوارع آن می‌شود باز در حدود یزد و کرمان متجاوز از یکصدو هفتاد هزار تومان خسارت بتجار بدبخت وارد آورده و اموال شانرا بیغما و چپاول می‌برند مگر تجار از اهل این مملکت نیستند؟ مگر نباید مال آن‌ها را حفظ از تعرض غارتگران مصون داشت مگر تجارت را نباید توسعه و وسعت داد امانبایدمملکت را ترقی داد و وصول امروزه آشنا کرد پس امنیت و عدالت کجا رفته باز تکرار می‌کنم امنیت و عدالت کو بدبخت ایرانی که عوارض و مالیات می‌دهد و بانواع و اقسام از او پول می‌گیرند نباید در نتیجه یک تضمینی برای زندگانی خودش داشته باشد؟ و نباید ایادی ظالم از سر او کوتاه گردد. نباید شب در خانه خودش راحت و آسوده بخوابد. جواب سئوال‌های بنده چه خواهد بود. امروز بدبخت ترین اشخاص عالم جنس آلمانی است کدر مملکت آلمان دچار انواع تحمیلات و مصائب است. ولی در عین حال همان آلمانی با نهایت صبر و بردباری باین شدائد و سختی تن در داده و برای سعادت مملکت و ملت خود از عهده این تحمیلات و تقبلات سنگین برمی آید و این عوارض را می‌دهد ولی با همه این حال شب در خانه خودش راحت است و امنیت دارد زیرا زندگانی او تضمین شده است. حکومت ملی در یک مملکتی چه باید بکند. باید افراد را محفوظ نموده و امنیت آن‌ها را تضمین کنند. باید مملکت را اداره کنند. ما تا بحال هیچیک از این وظایف را انجام نداده‌ایم. طرز مالیه و امنیه و عدلیه چنانچه باید باشد اداره نیست. مردم امنیت ندارند. مردم عدالت ندارند. عدلیه ما هنوز کار نمی‌کند و مرتب نیست. این بطور کلی عرایضی در این زمینه عرض می‌کنم که بآقایان محترم گوشزد و خاطر نشان می‌کنم اول روزی که ما در فکر اساس و اصلاح کار برآئیم نخستین ادای وظیفه حقیقی خودمان نسبت باین ملت اول فکر و اول قدم برای اصلاحات گذراندن قانون تشکیلات است. در مجلس دوم قانون هائی گذراندیم تشکیلات جدیدی بعمل آمد ولی هیچ اثری از آن‌ها باقی نیست و شالوده آن‌ها هم پاشیده شد ماعلیه مملکت را ملاحظه کنید که چه حال است باز ممکن است در سه ماه دیگر هریک قانون تشکیلاتی مذاکره کنیم آقای مخبر هم در جای خودشان بما تعرض کنند ما بنوبه خود بایشان تعرض کنم و بالاخره قانون بگذرد وقتی که گذشت آنوقت قابل اجرا نباشد اما در خود موضوع بنده فکر‌ها کرده‌ام که قبل از این که یک فکر قطعی برای اداره کردن مالیه و حفظ تامینات و طرق و شوارع بشود چه بایدبکنیم که در نتیجه کمیسیون عرایض را قانع کنیم و باین شکیات متواتره که همه روزه می‌رسد ترتیب اثری بدهم و چاره بیندیشیم. بنده در اطراف این موضوع خیلی فکر کردم ولی چون همیشه طرف را ادارات خودمان می‌بینیم از گرفتن یک نتیجه قطعی مأیوسیم چه کنیم که شکایات حقه مردم ممنوع واقع شود چه کنیم؟ باز بعقیده بنده امروز ممکن است از تعریات مأمورین بوسیله اشتهار بوسیله ذکر قرائت نام آن در مجلس هائی بوسیله طبع در مطبوعات جلوگیری کنم شاید آنوقت ملاحظه کنند شاید فلان آدم از اینکه اسمش درمجلس علنی یا در مطبوعات و جرایده برده و خوانده می‌شود ملاحظه کند شاید همین وسیله تنبیه او و رفقای او گردد آقایان می‌فرمایند مجازات مجازات را کی باید بدهد؟ من و شما که نمی‌توانیم مجازات بدهیم مجازات را باید دولت بدهد دولت باید اعمال سیاست کند امروزه اصل مجازات درمملکت مفقود است و شکایات و عرایضی که بکمیسیون عرایض می‌آید باید بر طبق فقره اول ماده ۶۹ نظامنامه داخلی بوزارت خانه‌های مربوطه رجوع و اهاله شود بعقیده بنده بهترینطرق برای ترتیب اثر دادن باین شکایات و جلوگیری از تظاهر و این مقدمات و مرتفع ساختن این ترتیبات ایسن است که کمیسیون عرایض من بعد تمام این شکایات وارده بر مردم را فهرست کرده تقدیم مجلس شورای ملی کند ومجلس هم پس از خواندن و ختم صورت جلسه آن‌ها را قرائت کند و در مطبوعات نوشته شود که بنظر مردم برسد شاید باین وسیله ظالم یک قدری ملاحظه کند و یک اثری ظاهر شود و در عین حال آنکار نباید کرد که این اثر اثری است که ریشه و اساسی ندارد و آن قدر که باید مفید باشد نیست. ضمناً از هیئت دولت فعلی که مرکب از اشخاصی بزرگ سیاسی وطن پرست و فعال هستند بخواهم و تقاضا کنم یک فکر اساسی برای حل غوامض امور مملکتی بنمایند تکراراً عرض می‌کنم برای اصلاح مالیه برای تضمین امنیت و بالاخره برای اداره کردم مملکت بر طبق اصول امروزه خوبست هیئت معظم دولت فکر اساسی به فرمایند و نتیجه آن را بمجلس شورای ملی بیاورند بنده بنوبه خود هیئت دولت را اطمینان می‌دهم که در هیچوقت و هیچزمان یک عده اشخاص جدی مثل آقایان نمایندگان حاضر به بوده‌اند که تکیه گاه دولت واقع شوند و حاضر باشند با کمال میل نظریات اساسی دولت را بموقع اجرا گزارند ما حاضریم استغاثه می‌کنیم و دعا می‌کنم که آن روز و ساعتی بشود که هیئت دولت برای اداره کردن مملکت از ما کمک بخواهد تا ما هم با نهایت مسرت حاضر شده و دودستی آن مساعدت‌هایی که می‌توانیم بمنصه ظهور رسانیم و تقدیم آقایان محترم کنیم و در انجام این مهم با آن‌ها شرکت نمایئم.

رئیس الوزراء- مطالبی که این جا مذاکره شد تا اندازه‌ای بنده تصدیق می‌کنم و البته تا درجه همینطور است ولی بدواض بعضی مطالب را لازم است عرض کنم از بیانات آقای وحیدالملک این طور مستفار می‌شد که امنیت نیست بنده این جمله را تکذیب می‌کنم زیرا بواسطه قشون نیرومند ما امنیت کامل در سرتاسر مملکت برقرار و حکمفرماست و رورز بروز در حال تزائد است در بعضی ولایات مثل یزد که اشاره فرمودند سرقتهائی شده است البته این را باید در نظر داشته باشند که تشکیلات حالیه قشونی ما مدت هائی نیست که شروع شده و این مدت کافی نبوده است که قشون در همه جا بسط و وسعت پیدا کند و ممکن است هنوز جاهائی باشد که در آنجا قوا بقدر کافی نباشد ولی دولت کمال جد و جهد را دارد که در همه جا قوای کافی داشته باشد مخصوصاً اخیراً برای یزر هم قوای مکفی فرستاده شده است و یکی مسئله فراسورانی و امنیه و سوار‌های سابق حکومتی است البته آقایان می دانند این مسئله هم بواسطه اعتباری که از مجلس گرفته شده در حدود همان اعتبار برای حکومت بودجه همین خواهد شد و سوارهای حکومتی از بین خواهد رفت و قره سوارنی راه‌ها مبدل به قوای نظامی و امنیه خواهد شد ولی البته می دانید که تغییر وضعی بوضع و شکل دیگرانی الحصول و فوری نخواهد بود این تغییرات وقت لازم دارد ولی به تمام حکام تلگراف شده که در سال جدید دیناری از بابت حقوق سواران و فراسوران‌ها را بصاحبمنصبان نظمیه محل تحویل دهند و آن‌ها را بترتیب جدید در تحت تنظیم در آوردند و امیدوارم که با این ترتیب خاطر آقایان و دولت برای حفظ طرق و شوارع کاملاً آسوده و تأمین شود اما در باب شکایاتی که از حکام می‌رسد همانطوری که در اینجا گفته شد مراجعه بحکام و توضیح خواستن از آن‌ها لازم است برای اینکه مسلماً که حاکم را هم مقصر بگیریم در این صورت باز باید از او توضیح خواست زیرا ممکن است اصل و مأخذ نداشته باشد؛ در هر حال سئوال و پرسش از او لازم و ضرور است آنوقت بعد از آنکه از او سئوال شد وزارت داخله مطلب را تحقیق و تفتیش کرده مطلع می‌شود تقصیر از کیست ولی اساساً قالب شکایات واصله بی اصل و مدرک است زیرا طرف مدرک و مأخذی نشان نمی‌دهد بدون اینکه حجتی ارائه دهد فقط فریاد می‌زند آنا از ظلم فلان مأمور چه تعدیات و چه مظالم که بمن نکره و کدام صدمات که وارد نیاورده است وقتی که می‌پرسند مدرک تو چیست باز می‌نویسد امان از ظلم البته آقایان می دانند این نوع شکایات بر اصل را نباید طرف توجه قرار داد بی ربط فریاد می‌زنند و شکایت می‌کنند که فلان شخص یا فلان مأمور مبلغ گزاف از ما گرفته یا فرضا فلان اقدام جابرانه را بر علیه ما کرده در هر حال وزارت داخله باید رسیدگی و تحقیقات کامل کن. شکایاتی که بنده در این مدت تصدی خودم دیده‌ام اولاً خیلی کم بوده و غالباً هم مأخذ نداشته است وقتی که این قبیل شکایات می‌رسد باید بدواً از حاکم و طرف قضیه سئوال شود و بعد از او سئوال شود و از او توضیح خواسته شود و بعد از سئوال از او باید رسیدگی شود این ترتیب هم ممکن است بدو شکل صورت انجام بگیرد گاهی شکایت طوریست که تردیدی برای وزارت خانه حاصل می‌شود در این صورت باید مفتش تفتیش رسیدگی بکندو مراتب را اطلاع دهد جز این چاره نیست زیرا نمی‌شود رسیدگی کار حاکمی را که مافوق مأمورین محل است رجوع به مأمور دیگری کرد اما به عملیات مأمورین دیگر را می‌شود بحاکم و رفتن مفتش هم مستلزم یک مخارجی است که باید در بودجه جدید منظور شود و اشخاص صحیح و درست برای تفتیش لازم شود گاهی هم ممکن است تفتیش لازم نباشد و صورت کار طوری باشد که باید حاکم رامعزول و منفصل نمود یا محاکمه اداری نمود در این خصوص بطوری که چند شب قبل عرض کردم یک لایحه پیشنهاد به مجلس شده و از آقایان خواشم می‌کنم زودتر این پیشنهاد را بگذرانند و تصویب کنند که در نتیجه یک ترتیب قانونی در وزارت داخله برای این نحو از مسائل باشد که در این قبیل موارد اقدام و عمل شود ولی بطور کلی عرض می‌کنم شکایاتی که می‌شود نمی‌توان گفت تا وارد و بجا است مخصوصاً راجع بمالیات این جا مذاکره شد بعضی مالیات‌ها و عوارض در زمان فترت وضع و برقرار شده است مکرر عرض کردم دولت نمی‌تواند حالا آن‌ها را نقض کند برای اینکه این‌ها یک مالیات هائی است که برقرار شده حالا صحیح است یا نه حکمش را مجلس باید بدهد عجالتاً کمیسیونی در این باب در وزارت مالیه برقرار شده و مشغول مطالعه است بعد از آنکه نتیجه مطالعات کمیسیون مزبور تقدیم مجلس شد آنوقت هر طور صلاح و مقتضی بدانند رأی بدهند دولت هم اجرا می‌کنند ولی مقصود این است کار از روی دقت و با مطالعه شود ما که داد امنیت را می‌زنیم و همیشه در توضیح امنیت صحبت می‌کنیم باید بدانیم امنیت پول لازم دارد اگر مطالعه مالیاتی را حذف کنیم آنوقت یک عایداتی از میان می‌رود نتیجه اش عدم امنیت خواهد بود گرچه بعضی از این مالیات‌ها ممکن است فی الواقع یک تحمیل فوق العاده بر ملت باشد ولی مالیات‌های دگیری از قبیل مالیات موضوعه در بلدیه و غیره هست که اگر بخواهم از نقطه نظر اینکه بتصویب مجلس شورای ملی نرسید آن‌ها را لغو و ملغی کنم و موقوف بداریم تا اینکه بتصویب مجلس برسد آن وقت در طول این مدت باید چراغ‌های شهر که فعلاً روشن است خاموش بشود و تمام شهر را کثافت پر کند و دارالمساکین و مریضخانه‌ها و دارالمجانین و غیره که فعلاً دائر است همه از بین برود سایرین بنده گمان نمی‌کنم آقایان باین امر راضی باشند و چنین اقدامی را شایسته بدانند اما بهتر نیست مطالعاتی در اطراف این مسئله بشود که با مطالعه تمام اقدامات بعمل آید؟ بالاخره در خاتمه عرض کنم شکایت در مملکت است عدم رضایت از ترتیبات و رفتار مأمورین دولت چه مأمور مالیه و چه مأمور داخله همیشه هست ولی بهترین طرق که بنظر بنده برای برطرف کردن این شکایاتی که می‌رسد همان اجرای قانون است نمایندگانی که می‌خواهند ایجاب رضایت مندی مردم و رفاه عامه را بعمل آورند باید کما هو حقه در اجرای قانون با دولت همراهی و مساعدت کنند البته نمی‌گویم همراهی نکرده‌اند ولی بعد از این انشاءالله بیشتر خواهند کرد زیرا وقتی قانون اجرا شد و فلان حاکم یا مأمور دولت دید تخطی و تجاوز از حدود خودش موجب انفصال و عزل او می‌شود و بعد از اینکه منفصل شد و بعملیات او رسیدگی شد دیگر کاری باو داده نخواهد شد آنوقت دیگر مبادرت بعملیاتی غیرقانونی و خلاف وظیفه نخواهند نمود و ضمناً باعث عبرت و مأمورین دیگر هم خواهند شد و در نتیجه همان ترتیبی که عرضی خاطر آقایان نمایندگان یعنی آسایش مردم و امنیت است بعمل خواهد آمد.

رئیس-آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا- البته آقایان اجازه می‌دهند قبل از اینکه داخل در این موضوع بشود که بعقیده بنده اولین وظیفه هر ذی حسی است چند کلمه قبلاً بگوئیم و برای گفتن این کلمات هر خطری هم که برای من متصور باشد با جان و دل استقبال می‌کنم زیرا مسئله موضوع حمایت و طرف داری از مظلوم است برای حفظ خودم چندان بیم ندارم زیرا که اصل دوازدهم قانون اساسی را که مصونیت و کلا است علی الظاهر معتقدم اما بالاتر از او ا زاثر حق گوئی و حقیقت سرائی از خداوند قهار و حضرت باری تعالی حمایت می‌خواهیم و کفی بالله وکیلا غیر از خدا در نزد من هیچ طرف توجه نخواهد بود و چون موضوع طرفداری از مظلوم است وظیفه دارم بگویم زیرا ما در این جا قسم خورده و سوگند یاد کرده‌ایم حافظ قانون اساسی باشیم تا وقتی که مذهب اسلام را قبول کردیم و ایمان آوردیم باید که بوظیفه اسلامیت خود رفتار و عمل کنیم و این ایمان هیچ وقت از ما سلب نشده و امیدوارم بتوفیق خداوند قهار هیچ گاه سلب نشود اولین اصل اصول اسلامیت حفظ حقوق مظلوم و حمله بر ظالم است اگر آیات قرآن و کلام الله مجید را ملاحظه و دقت فرمائید می‌بینید این قدر که لعن و نفرین و اظهار تنفر از ظالم شده از هیچ چیز نشده است. بنابراین خواه قانون اساسی بنویسد خواه ننویسد خواه وکیل باشم خواه نباشم خواه بنده قسم خورده باشم خواه نخورده باشم از خداوند متعال توفیق مسئلت می‌خواهم که در راه حمایت مظلوم تا زنده‌ام قدم بردارم و گمان می‌کنم آقایان وکلا هم در این موضوع با بنده همراه موافق باشند زیرا مکرر گفته‌ام ظالم حمایت لازم ندارد و فقط مساعی ما باید و صرف حمایت مظلوم و بی گناه بشود. اما متأسفانه اگر یک مطالعه اجمالی در اوضاع مملکت مان کنم.

آقای وحیدالملک- فرمایش فرمودند که بنده در یکقستم با ایشان موافقم و یک مظلوم هم ملت و مردم را بنده یک مظلوم سومی هم نشان می‌دهم و آن وکلاء هستند که از همه مظلوم ترند (صحیح است) زیرا آن‌ها بار سنگین زمامداری امور جمهور را بعهده گرفته وزیر با اداره کردن مملکت رفته‌اند این وظیفه باندازه سنگین و تادرجه دشوار و مشکل است که حقیقتاً بعقیده بنده تحمل ناپذیر و طاقت فرسا است چه که هر ساعتی که شخص بخواهد این وظیفه بزرگ را با نزاکت یا لاقیدی ملاحظه و تلقی کند خداوند قهار و آن منتقم حقیقی و دادرس دائمی آن ملاحظه را در دفتر جمع و خرش ثبت کرده و در واقع فراموش نشدنی است اگر مردم از ما که وظیفه دار اصلاح امور و حمایت آن‌ها هستیم مواخد کنند هنگام و موقع دیگری فرا خواهد رسید که مطابق عقیده اسلامی ما از ما بازخواست و پرسش خواهد شد آن روز روز حساب و قضاوت است. مذهب اسلام با آن نورانیت متأسفانه از زمانی که نظامی علی الرحمه فرمود آرایش و پیرایش تا آخر کنستانیش با تا کنون خیلی عقب رفته‌ایم و هیچ چیز نداریم مذهب اسلام مذهبی است که علی علیه السلام وقتیکه در واقعه ابناء قیصر ابن ضحاک قهری با لشکرش حمله ابناء می‌کند ویک عده از یهودی‌ها آن را غارت می‌کنند و گویا یکدست بند از دست زن یهودیه بیرون می‌آورند علی علیه السلام اول شخص عالم اسلام با آن همه مقام عالیه و درجات رفیع بالای منبر تشریف می‌برند و بعد از خطبه مفصلی امر به جهاد می‌دهند در ضمن خواندن خطبه نظرم هست می‌فرمایند در این واقعه سزاوار است مسلم و مومن طلب مرگ کند این است مقام و درجه اسلام از علی آموز اخلاص عمل این است مذهب اسلام حفظ و نگاهداری رعایا با اینکه هیچ گفت که مذهب و ملیت در ان جا نبود معهذا چه دست بندی از دست زن یهودیه بیرون آورده بودند طاقت نیاورد و فرمود باید رفع ظالم را در سر مظلوم کرد خوب حالا خوب است با هم؟؟؟ از در مذهبی جلو بیاییم وضعیات را مشاهده کنیم در ظرف مدت پنجاه و شش روز یک هزار دویست عریضه از دست مامورین ما بمجلس رسیده ما که قبول وکالت کرده‌ایم و بابر وظیف نمایندگی خود حافظ حقوق مردم و قوانین باشیم یعنی نباید بگذاریم مظلومین بیچاره دست خوش مظالم ظالمین شده از بین بروند چه کرده‌ایم و چه اقدام اساسی برای رفع این مظالم و شکایت نموده‌ایم فقط مطابق مقررات عادی بوزارت خانهای مربوطه نوشتند و راپورت داده و منتظریم آن‌ها تحقیقات کرده نتیجه و اطلاع دهند و یک ثلث از اینعرایض شان توسط خود بنده رسیده ولی چه نتیجه بر متظلمین و متشکبان حاصل شده است! عرض مجددی توسط خود بنده رسیده بود تقدیم مقام محترم ریاست کردم از سمنان و دامغان اطلاع داده‌اند که دیگر ما شکایت به مجلس نخواهم کرد و ضمنا خواهش کردم مرجع دیگری برای تظلمات‌ها نشان بدهیم زیرا بعد از عریضه اولی که سوادش برای وزارت فرستادید وزارت خانه هم برای حکومت فرستاد شبانه حکومت چند نفر مامور به منزل من فرستاد مرا شهر احضار کرده چون می‌دانستم معامله مأمور حکومت با متظلمان از چه قرار است شبانه مأموران پذیرایی کردن و فرارا از منزل به شهر آمدم صبح وقتیکه مأمورین برخواستند و اوضاع را این طور مشاهده کرده بواسطه فرار من حق الزحمه خود نیافتند دست چپاول دراز و بعلاوه شیشه‌های منزل مرا شکستند تمام ظروف و اثاثیه را خورد کرده و انواع صدمات و تجاوزات باهل خانه بنده وارد آورده از آن طرف وقتی که داخل شهر شدم حاکم بمن گفت کاری با تو ندارم فقط برو تلگراف خانه وقتی که بتلگراف خانه وارد شدم سایر متشکبان را هم دیدم مثل من در آنجا حاضر کرده و مأمور بالای سر آنها گذارده‌اند که یا سخت مجازات شده و شلاق خواهید خورد یا جدا از حکومت اظهار رضایت مندی کرده و آن چه را که گفتند و یا نوشته‌اید قویا تکذیب کند از شماها می‌پرسم (خطاب بر وکلا) اگر چنانچه خود شما هم بجای آن اشخاص بدبخت بودی آیا در اظهار تکذیب تعلل می‌کردید؟ بنده هم انصاف می‌دهم با آن برهان قاطع شلاق اگر خودم هم بودم تکذیب می‌کردم و می‌گفتم خلاف کردیم و کمال رضایت را از حاکم داریم باین ترتیب رضایت نامه از ما می‌گیرند و می‌فرستد یکی از وکلاء آقای ناظم العلماء وکیل ملایر هستند حاضرند و روبروی ما نشسته‌اند بعد از همه تظلمات نمی‌توانند احقاق حق خود را بکنند با وجودیکه خودشان روی صندلی وکالت نشسته‌اند این سند حاضر و این هم کاغذهایی است که نوشته شدهاست تلگراف دیگر اینست از تعدی نایب الحکومه که از طرف شاهزاده سالار لشر فرستادن و یک مفتش با هم بآنجارفته است و تصدیق کرده که آقای رفعت الدوله وکیل مجلس باشد مفتش از وکیل بالاتر کی است؟ عین تلگراف آقای رفعت الدوله است که برای مزید استحضار والا حکومت جلیله همدان دامت شوکته که بعد از تقدیم مراتب ارادت و مراسم خلوص عقیدت از راه دولت خواهی پاره مطالب را لازم است بمعرض عالی برسانند خوب است حضرت اقدس والا قدری نایب الحکومه را نسبت بپاره اقدامات نصیحت نمایند با تجاوزاتی درحق رعایای حسن شده بود توسط کردم و عجالتاً قبول کردند شئونات حضرت اقدس والا بمراتب زیادتر از آن است که پاره مذاکرات خارج از نزاکت پیش آید

(امضاء رقمت الدوله)

با کمال پرده پوشی باز مطلب داشتم تلگراف معلوم می‌شود باز کاغذی یرسد توسط بنده خوب است امضایش را نخوانم جهت این که فردا حاکم می‌فرستند می‌آورد کتکش می‌زند و می‌گوید در مجلس علنی تلگراف تورا خوانده‌اند می‌نویسد مأمورین حکومتی برای تعداد نفوس که بدهات رفته‌اند از هر دهی ده الی بیست الی پنجاه تومان گرفته‌اند چرا این پول‌ها را از مردم بدبخت گرفته‌اند ای هم جزء حساب مالیات می‌آید؟ بچه جهت باید این تعدی باهالی بشود؟ اهالی این مملکت یکجا تظلم کند؟ یکی بگویند؟ اگر تظلم کند که حاکم می‌فرستد حبسش می‌کند کتکش می‌زند و می‌گوید برو تلگراف رضایت مخابره کن آقای وحیدالملک فرمودند امنیت نیست بنده هم می‌گویم امنیت نیست نه به آن معنی که آقای رئیس الوزراء فرمودند هر ساعتی که قانون نقض بشود آن ساعت امنیت نیست زیرا حقوق عامه حفظ نمی‌شود.

(صحیح است)

آن ساعتی که حاکم در اقصی نقاط مملکت با بیچاره عارض این طور رفتار کند آن ساعت امنیت نیست و هرکس تکذیب کنند بنده او را تکذیب نمی‌کنم امنیت نیست زیرا اجرای قانون نیست و مظلومین نمی‌توانند اظهار کند که به ما ظلم شده اگر هم یک نفر اظار کرد مجد را تأدیب می‌شود پس امنیت نیست جائیکه از مجرای عدلیه احقاق حق نشود از مجرای حکومت بشود امنیت نیست هرجا می‌خواهد باشد هر کس می‌خواهد باشد وقتی می‌توان امنیت را تصدیق کرد که مطابق قواین مقرره حفظ حقوق مردم بشود آن ساعت که بنده توی گوش دیگری بزنم آن ساعت امنیت نیست بجهت اینکه بنده حق ندارم توی گوش دیگری سیلی بزنم ولو اینکه قداره به کمر بسته باشم امنیت وقتی است که از مجرای قانون حکم اجرا بشود و شخصی که حکم می‌دهد باید صلاحیت حکم دادند ندارد صلاحیت شرط است پس به این معنی باز می‌گویم امنیت نیست نه بآن معنی که آقای رئیس الوزراء را فرمودند و تکذیب کردند وقتیکه حفظ حقوق مظلومین نمی‌شود امنیت نیست البته این قدر امنیت هست که بحمدالله در خانه همان می‌رویم به مجلس برمیگردیم و قدری بیشتر از این هم هست که مردم در راه‌ها یکدیگر را نمی‌زنند بآن معنی که آقای رئیس الوزراء فرمودند امنیت هست ولی آنطور که بنده عرض می‌کنم نیست زیرا وقتی احقاق حقوق و حفظ حقوق مظلومین نشود تمام این تشکیلات و قوانین اداری بی مصرف است مالیات و حقوقیکه دولت می‌گیرد برای حفظ امنیت احقاق حق مظلومین است وقتیکه احقاق نشود بتمام آن پولها بی موقع خرج شده و تشکیلات بی نتیجه خواهد بود وقتی احقاق مظلوم نشود و شخصی را که دستش به مجلس می‌رسد و عریضه می‌دهد باز بیاورند کتک برنند و از او عریضه رضایت بخواهند امنی نیست امنیت نیست بنده امنیت را اینطور ترجمه می‌کنم و البته بآن معنی که آقای رئیس الوزراء میفرمائید امنیت هست ولی آن ساعتی که یک ماده قانون لغو شود بنده آنوقت را مصدق امنیت واقعی فرض نمی‌کنم برای اینکه اختلاف نظر حاصل نشود می‌توانم این قسم امنیت را امنیت صوری اسم بگذاریم و اینکه امروز ما داریم امنیت صوریست و در زمان استبداد و چنگیز خان هم داشتم ولی آن امنیتی که بنده می‌گویم نیست و شاید آقای وحیدالملک هم همان نظر را داشتند آن امنیت مملکت مشروطه است که حفظ قانون و آزادی واقعی است الان عرض کردم هزارودویست عریضه شکایت رسیده و اگر مردم قدری آزادی داشته باشند و بدانندکه شلاق نخواهند خود و حفظ حقوق آنها می‌شود آنوقت می‌بینید چه قدر تظلم می‌شود. امروز که نتیجه تظلم از حاکم این می‌شود که او را از تبریز بخراسان و از خراسان بآذربایجان و از آذربایجان بجای دیگر می‌فرستد مردم این اندازه شکایت می‌کنند. امروز که شاهزاده عضد السلطان حاکم مثل یک یاغی متمرد بدولت می‌نویسد اگر شما این شخص را مجازات نکنید من او را می‌فرستم می آورم امنیت نیست در مملکت مشروطه (من) کیست (من) قانون است صحیح است یگانه آمر قانون است نه حضرت اقدس والا که شاهزاده عضدالسلطان که یکی از ظالمان است و بگوید من می‌فرستم او را می‌آورم باید با مشت قانون سر آن من زد و سر او را خورد کرد بنده (من) کی است از این جا همان طوریکه رئیس محترم مسلمان‌های علی علیه السلام فرمودند جا دارد که انسان آرزوی مرگ بکند. بنده هم عرض می‌کنم برای حفظ قانون و حقوق مظلوم مصرف خود را می‌گویم و حقوق مظلوم حرف خود را می‌گویم ولو اینکه مرا قطعه قطعه کنند امنیت وقتی است که قانون حفظ شود و در مملکت مشروطه لغت (من) نباید گفته شود هرکس بگوید باید مشت قانون دهان او را خورد کرده عضد السلطان بچه حق می‌گوید من می‌فرستم او را می‌آورم و تعجب در این است که هنوز حاکم است و آیا بچه حق می‌فرستد یک نفر رعیت مظلوم را می‌آورند. حضرت امیر المومنین علی علیه السلام وقتی باو گفتند دست بند از دست یک نفر یهود را درآوردند فرمودند حق دارد شخص آرزوی مرگ کند بنده بدون این که خواسته باشم مقایسه کنم عرض می‌کنم وکیل حق دارد سکته کند وقتی بشنود بر خلاف قانون رفتار می‌شود. ما برای اینکه حفظ قانون در اینجا نشسته‌ایم نه از برای اینکه بشنویم یک شاهزاده بگوید من می‌فرستم او را می‌آوردم در مملکت مشروطه شاهزاده و رعیت فرقی ندارد قانون و مذهب حکم بالسویه می‌کنند و مذهب اسلام هیچ فرقی بین مردم نیست و هرکس باشد بایدمجازات شود حدود جاری کنند وآمنا و صدقنا اصول اسلامی اعیا نیست و استثنا ندارد حکم خدا بالسویه قانون بالسویه هیچ وقت در صدر اسلام دیده نشده کسی که خدمات بزرگ هم کرده باشد بگوید چون من این فتوحات را کرده‌ام از قانون مستثنی هستم هر کس دیده نشان بدهد مطابق قانون اساسی که بر طبق اسلام و اصول مذهب اسلامی است (من) وجود نخواهد داشت سخت ترین تمرد و جسارت این است که کسی در مملکت مشروطه و قانون بگوید من می‌فرستم باین معنی که بقانون اطاعت نمی‌کنم. چنین شخصی را باید نیست و نابود کرد یا باید نیست و نابود شد تا دیگر (من گو) در مملکت مشروطه پیدا بشود (صحیح است) در این مملکت بکدام حق و قانون مأمورین حکومتی مثلا بیست تومان از رعایا بزور می‌گیرند بنابراین امنیت نیست.

شیخ اسدالله نماینده اصفهان-امنیت هست ظلم هست

سلیمان میرزا-بلی ظلم است امنیت هم هست ولی احقاق حقوق نیست و بدبخت ترین مظلومین در فشار هستند آقای وحیدالملک فرمودند استبداد از میان رفته و مثل یک حبابی ترکیده بنده با نهایت احترام و ادب عرض می‌کنم اشتباه فرموده‌اید استبداد مثل حباب نترکیده بلکه استبداد مثل یک درخت پوسیده بود که آزادی خودمان یک تنه زدند و او را انداختند اما شانه‌های ترو تازه بالای آن را معدوم نکرده‌اند و چون زمین مستعد نموده قابل ترتیب بود از این شجره خبیثه در هر جا شاخه قلم زده شده و حالا عوض یکدرخت استبداد یک جنگل استبداد داریم زیرا مردم جاهل بودند و موقعی نبود که دو ثلث مردم عالم باشند وزمین هم قابل ترتیب بود این شجره‌های خبیثه در آنجا نشو و نما کرد و امروز جنگل‌های استبداد داریم هر مأمور جز دولت در هر دهکده از چنگیز خان مستبدتر است (صحیح است) هر حاکمی هر جا رفت با مرکز کاری ندارد و اول مسبد است و ناصرالدین شاه بگرد او نخواهد رسید و چنگیز خان هرگز کوچک ابدال او نخواهد شد خدمت آقای وحیدالملک عرض می‌کنم آن هیکل عمومی استبداد که اسمش ناصرالدین شاه بود مثل یک حباب ترکید ولی بدبختانه استبداد معدوم نشد و آن شجره خبیثه همه جا منبسط نشده همه مملکت را گرفت می‌فرمایند استبداد از بین رفت هیهات در زمان استبداد تنها حقوقی که بیک شخص می‌دادند هزار تومان بود ولی حالا در کتاب چه حقوقی اشخاص که تازه بما داده‌اند تصویب نامه هائی که در زمان فترت صادر شده ملاحظه بفرمائید هیچ ناصرالدین شاه آنقدر حقوق ندارد هیچ ناصرالدین شاه ضربه با مالیه مملکت وارد نیاورد هیچ ناصرالدین شاه این اندازه بیت المال مسلمین را غارت نکرده آقایانی که درهیئت وزرا نشسته‌اند از نتیطع تصویب نامه صادر کرده‌اند ولا ینقطع نوشته ماهی پانصد تومان در حق عمر و سیصد توماندر حق زید بدهند که در کتاب چه چاپ شده است و بدست همه ماها داده‌اند وقتی در آن کتابچه نگاه کنید اگر اغراق تصور نشود خواهید دید که ناصرالدین شاه در تمام مدت سلطنش این قدر مواجب بمردم نداده که ما در ظرف شش سال ایام فترت تصویبنامه کرده‌ایم و مال ملت را بخشیده‌ایم از طرفی بضرب چماق از ملت گرفته و از طرفی می‌گفتند فلان قدر برفیق برادرم یا کسی که دیروز مرا مهمان کرده بدهید بیکی که مرا دعا کرده یا مستجاب الدعوه است بدهید یا بفلانی که شاهزاده یا خان است بدهید هی بدهید هی بدهید هیچ معلوم نبود مال کی است و بچه حق این تصویب نامه‌ها را صادر می‌کردند در زمان استبداد اقلاً یک وزیر بقایائی داشتم که وقتی حکام بیک نقطه می‌رفتند بقایای مالیاتی را از آن‌ها می‌گرفتند بدبختانه در مملکت مشروطه این طور وزیر بقایا را هم نداریم بدبختانه نه مشروطه شدیم نه مستبد بنده که اسم این طور حکومترا هنوز پیدا نکردم همین حال است که ملاحظه فرمائید مالیه مملکت کجا است حساب مالیه راکی رسیدگی می‌کند؟ هیچ معلوم نیست بنده در این جا مکرر فریاد زده‌ام چرا کسانی که باندازه بلژیک اراضی دارند مالیات نمی‌دهند فلان آقا صاف در کوچه و خیابان راه می‌رود و بیست کرور مال دولت نزد او است و نمی‌دهد چرا؟ برای اینکه مملکت مشروطه است اگر ناصرالدینشاه بود اقلا از معتمدالدوله فرهاد میرزا عمویش بیست هزار تومان را می‌گرفت حالا هر مأمور و هر کس داخل کار می‌شود اول مستبد است و باندازه ناصرالدینشاه بلکه به مردم ظلم می‌کنند پس از این مردم کجا بروند و بکی شکایت کنند بعد از اینکه بکعبه آمال خود و مجلس شورای ملی شید الله ارکانه هم متظلم می‌شوند هیچ نتیجه ندارد و باید مجدداً ببنده می‌نویسد و بنده هم بآقای رئیس بدهیم در این صورت آیا استبداد از بین رفته خیر نرفته بلکه آن استبداد و آن شجره خبیثه تجربه شده و جنگل‌ها ترتیب شده بده که نمی دانم اسم این مملکت را چه بایدگذاشت بسیار خوب می‌فرمایند مالیاتی است عمر وی وضع کرده و زبدی معمول داشته و در جواب کمیسیون عرایض هم می‌نویسد تا مجلس در این باب تصمیم نگرفته نمی‌شود کاری کرد بنده تعجب می‌کنم شنیده‌ام سابقاً در همدان عین النضاة گشته‌اند و از یک قسمت کیسه را همدان سالی پنجاه تومان پول خون او را می‌گیرند ما هم در دوره مشروطیت همان مسئله داریم تعقیب می‌کنم فلان آقا آمده فلان مالیات را وضع کرده ما هم همیشه بدهیم خیر صاف و ساده عرض می‌کنم برای مملکت ترتیبی لازم است که دوره فترت پیدا نکند و اگر مجلس شورای ملی همیشه باقی بماند باید عموم مردم بدانند که در غیاب مجلس یک دینار نباید مردم بدهند و تا مالیات و جمع و خرج مملکت بتصویب مجلس نرسیده نباید بدهند و تا مالیات و جمع و خرج مملکت بتصویب مجلس نرسیده نباید یک دینار قبول کنند و باید تمام مردم بدانند مالیاتها هر ساله وضع می‌شود و بودجه برای یکسال است قانون اساسی اینطور می‌گوید بنده از خودم اختراع نکرده‌ام هر سال که مجلس ببودجه رأی نداد مردم نباید مالیات بدهند هم جمعش را نباید بدهند و هم خرج را نباید دولت بکند مجلس باید بودجه هائی را که رأی نداده قبول بکند و مؤاخذه کند اگر مالیاتی است که مجلس ردی نداده نباید اهالی بپردازند ۹ ماه است مجلس داریم خوب بود اقلا در ظرف این مدت صورت مالیات‌ها را می‌آوردند در مجلس یا رد می‌کردیم یا قبول با وجود اهمیتی که بنده شورای عالی معارف می‌دهم ای کاش که قانون شورای معارف را کنار می‌گذاشتم و مالیاتها را اصلاح می‌کردیم و بچه جهت در این مملکت مردم این مالیات‌ها را بدهند؟ بنده که بحفظ قانون اساسی قسم یاد کرده‌ام با این ترتیب چطور حافظ قسم خود و ذمه دار یک قسمت از کارهای مملکت خواهم بود؟ چطور حافظ حقوق مردم خواهم بود؟ مگر این این اصل قانون اساسی نیست اصل هیجدهم تصفیه امور مالیه جرح و تعدیل بودجه تغییر در وضع مالیات‌ها و رد و قبول عوارض و فروعات همچنین ممیزی‌های جدیده که از طرف دولت اقدام خواهد شد بتصویب مجلس خواهد بود مگر این قانون اساسی نیست؟ اصل نودو چهارم- هیچ قسم مالیات برقرار نمی‌شود مگر بحکم قانون در مقابل قسمی که خورده‌ام چه جواب بدهم بوزارت مالیه مراجعه می‌شود جواب می‌دهند تا مجلس این قبیل عوارض را فسخ نکند وزارت مالیه ناچار است این قبیل عوارض را مأخوذ نماید بچه جهت ناچار است؟ چطور مجلس شورای ملی اینرا فسخ بکند؟ فسخ در مقابل این است که اول قبول کرده باشد بع فسخ بکند چه چیز را فسخ کنیم چیزی را که من خبر ندارم و مطابق عقیده خودم رأی نداده‌ام و بگفته‌ام مردم بدهند چیزی را که قبول نکرده‌ام چطور فسخ بکنیم؟ این چه تکلیفی است برعکس عوض این جواب باید نوشته باشند مالیاتها پیشنهاد شد و تقاضای فوریت می‌کنم که بفوریت رد یا قبول نماید.

مشارالسلطنه-پیشنهاد شده

سلیمان میرزا-بلی پیشنهاد شده ولی بعد از نه ماه و هنوز نمی دانم کجا است و کی تصویب خواهد شد و همین قدر دل خوش هستم که پیشنهاد شده مأمور هم توی سر رعیت می‌زند و پول می‌گیرد شاید ما آخر دوره تفنیثیه این دفعه هم این پیشنهاد بمجلس نباید در این صورت بچه جهت مردم باید بدهند.

اصل نودو چهارم قانون اساسی می‌گوید هیچ قسم مالیات برقرار نشود مگر بحکم قانون اصل نودو پنچم می‌گوید مواردی را که از دادن مالیات معاف توانند شد قانون معین و مشخص خواهد نمود بچه جهت باید فلان الدوله و فلان السلطنه مالیات خود را ندهد توی کوچه راه برود؟ برای اینکه املاکش زیاد است وبنده باندازه وظیفه خودم می‌گویم غلط است و خواهم گفت کسیکه یک دینار از مالیه مملکت پیش او باشد ظالم است و بر علیه او هستم و او هم هرچه بر علیه من دارد بگوید زیرا وظائف خود رانجام دهم و از یگانه قادر مطلق کمک می‌خواهم اصل نودوششم میزان مالیات را همه ساله مجلس شورای ملی با کثریت تصویب و معین خواهد نمود این مسئله است که همیشه بنده یادآوری می‌کنم میزان میالیات میزان خرج نیست این مالیات‌ها را ولو مالیات ارضی و دائمی باشد باید همه ساله مجلس اجازه بدهد که این مالیات‌ها را دولت بگیرد تا مجلس اجازه اخذ او را ندهد تا بودجه قبل از شروع بسال تصویب نشود نباید مردم بدهند و بنده هنوز مالیات عین القضاة را تصدیق نکرده‌ام و هیچوقت تصدیق نخواهم کرد که بدبخت مردم بی جهت یک مالیات عجیب و قریب بدهند.

اصل نود وهفتم-در موارد مالیاتی هیچ تفاوت و امتیازی فیمابین افراد ملت گذارده نخواهد شد من مدعی اشخاصی که املاک زیاد دارند و حسابشانر ا نمی‌پردازند هستم نه مدعی شخصی مطابق قسمی که خورده‌ام باید این اصول قانون اساسی راحفظ کنم هر کس هستن هر جاست باید مالیاتش را بدهد معافیت هم غلط است من قسم خورده‌ام حافظ این اصل باشم اصل نودو هشتم می‌گوید تخفیف و معافیت از مالیات منوط به قانون مخصوصی است و خوب است مردم این موارد را حفظ داشته باشند بناباین اصل نودوششم را باز می‌خواهم میزان مالیات را همه ساله مجلس شورای ملی با کثریت تصویب و تعیین خواهد نمود باید مردم بدانند که تا مجلس در بودجه یک مالیاتی رائی نداده هیچکس نباید بدهد و هیچکس هم نمی‌تواند بگیرد اصل نودو نهم غیر از مواقعی که قانون صراحتاً مستثنی می‌دارد بهیچ عنوان از اهالی چیزی مطالبه نمی‌شود مگر هم مالیات مملکتی و ایالتی و ولایتی و بلدی دیگر از این صریح تر می‌شود نوشت ممکن است به نظر بنده صریح باشد ولی در نظر دیگران هم از غوامض امور مالیاتی باشد بنابراین چون این مواد نقض شده است بنده می‌گویم امنیت بمعنای واقعی نیست وقتی این قانون حفظ نمی‌شود مشرطه یعنی چه؟ شیر بی دم سر در شکم که دید وقتی که هیچکدام از این مواد قانون اساسی حفظ نمی‌شود بنده نمی دانم اسم این مملکت مشروطه است یا استبداد یا یک چیز دیگر است؟ باری پس از همه این داد وبی داد که می‌دادم فایده ندارد و خودم را خسته کردم و احقاق حق مظلومین آن طور که دلم می‌خواهد نمی شود تا کنون یک اعلانی در روزنامه از طرف دولت ندیدم که نوشته باشد چون فلان الملک و فلان الدوله امین مالیه یا حاکم مال مردم را برده بود و یا تعدی و دزدی کرده بود محکوم شد و به فلان مجازات رسید و ابداً مصدر شغلی نخواهد شد و بعدها از حق انتخاب محروم است بنده یک روز در این جا عرض کردم در مملکت ما همه بری الذمه هستند اگر آقایان یک نفر مقصر سراغ دارند بگویند و هیچ دیده نشد که در موقع انتخاب بیک جنحه یا جنایتی شده حق انتخاب کردن نداری و بتو تعرفه نمی‌دهم الحمدالله مملکتی داریم چون بهشت برین یک نفر مقصر و محکوم پیدا نمی‌شود همه اشخاصی مکرم و عالی مقامو فقط خیالی که دارند این است یک حقوقی از بیت المال مسلمین به گیرند و همه فکر منان این است که دستان بوزراتی یا یک حکومتی بند شود و یا لتیجه ماهی دویست سیصد هشتصد تومان حقوق از برای خود درست کنیم و تأمین آتیه را بکنیم و راحت برویم گوشه خانه به نشینیم و دعا گو باشیم چه قدر مشروطه چیز خوبی است ماهی سیصد تومان برای من مواجب معین کرده است بدون هیچ کاری در خانه‌ام نشسته‌ام و می‌خورم و رعیت بیچاره باید هر یک قرانش را بوسیله شکنجه بدهد این است نتیجه دوره شش ساله گذشته و بدبختانه باید با نهایت تعجب و تأثر گفت این است نتیجه آرزوهائی که ما برای این مملکت داشتیم تا آن آرزوهائی که بر سر آنها ملک المتملکین‌ها و میرزا جهانگیرخان‌ها و آقای سید عزیز الله‌ها و آقا سید محمد آقا و حاجی میرزا ابراهیم آقا وکیل آذربایجانی و سایر شهدای راه آزادی کوشیدند و کشته شدند و این است نتیجه زحماتی که سایرین کشیدند که حاضرند یا غایب و نتیجه آن فدارکاری‌ها و زحمت‌ها این است که امروز می‌بینیم اگر مقصودمان این بود نعوذبالله باز با کمال ارادت به آقای وحیدالملک عرض می‌کنم یک جمله دیگرشان نیز مورد اشکال بود و آن جمله این بود که می‌فرمودند در دوره ما بعداز مطالعات لازمه یک شالوده برای امنیت و مالیه که امروزه داریم ریختیم بنده که آن دوره چنین آرزوهائی نداشتم و گمان نمی‌کنم آقای وحیدالملک هم مقصودشان این بود و خود ایشان هم چنین آرزوئی نداشتند وبنده گمان می‌کنم سوء تفاهم برای بنده واقع شده و ابداً آقای وحیدالملک هم نمی‌خواستند چینین فرمایشی بفرمایند که آرزوهای مجلس دوم در اجرای قوانین با ترتیب مالیه متن ترتیب امروزه باشد نعوذبالله زیرا ترتیب امروزی و بهیچ چیز شباهت ندارد و نزدیک است بنده با همه ادعای آزادی خواهی با همه صحبت‌ها زمان ناصرالدین شاه را آرزو کنم شاید تصور کنند اغراق می‌گویم ولی اغراق نیست بی پرده حقیقت واقع را می‌گویم و تصور می‌کنم فریاد و ناله مظلومین این مملکت را ترجمه می‌کنم در زیر دست ظالمین فریاد می‌زنند ما همان داعا کنند کافی هستم که در این جا نشسته‌ایم چه از وزیر چه از وکیل همه می گوئیم ما حفظ حقوق شما را می‌کنیم ما این مسئولیت را بگردن گرفته‌ایم و باید رفع ظلم از مردم بکنیم انیکه بنده فریاد می‌زنم برای آن‌ها است و می‌گویم صدای شما نمی‌رسد بنده بنا شما فرصت را غنیمت می دانم و عرض می‌کنم ما راضی بهیچ یک از این مظالم که بشما وارد می‌شود نیستم ولی چه کار کنم آقای وحیدالملک فرمودند مردم مظلوم هستند دولت و وزرا هم مظلومند بنده یکی و یکنفر هم ضمیمه می‌کنم و عرض می‌کنم و کلا هم مظلومند پس این مردم بدبخت چه بکنند؟ مردم خودشان باید در فکر اصلاح کار خود باشند و حفظ حقوق خود را از وکلای خود بخواهند بنده گمان می‌کنم تا اندازه‌ای وظیفه خود را انجام داده‌ام ولی البته هزار یک خدماتی که باین مردم رسیده شرح ندادم ما باید حفظ حقوق کسانی را که ذمه دار شده‌ایم بنمائیم و بایستی بدانیم سنگینی این مسئولیت چه قدر است و از جان و دل باید سعی کنیم حفظ حقوق مظلومین بشود.

رئیس-چون جمعی از آقایان اجازه خواستند و مطالب هم مهم است اگر آقایان موافق باشند بقیه مذاکرات به ماند برای جلسه آتیه روز پنجشنبه سه ساعت بغروب مانده خواهد بود

(مجلس دو ساعت ونیم از شب گذشته ختم شد)