مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ شهریور ۲۵۳۷ شاهنشاهی نشست ۱۸۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و چهارم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ شهریور ۲۵۳۷ شاهنشاهی نشست ۱۸۲

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ شهریور ۲۵۳۷ شاهنشاهی نشست ۱۸۲

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۲۴

صورت مشروح مذاکرات فوق‌العاده مجلس شورای ملی عصر چهارشنبه (۲۲) شهریورماه۲۵۳۷ شاهنشاهی

فهرست مطالب:

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.

۲- ادامه بحث درباره برنامه دولت جناب آقای جعفر شریف‌امامی.

۳- اعلام دستور و تعیین موقع جلسه آینده ـ پایان جلسه.

جلسه فوق‌العاده ساعت چهار بعدازظهر به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل شد.

- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.

رئیس ـ اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

غائبین بااجازه

خانم‌ها و آقایان آزموده ـ آصف ـ دکتر ابوالهدی ـ اربابی ـ دکتر اعتمادی ـ جهان‌شاه افشار ـ دکتر الموتی ـ اهری ـ بهره‌مند ـ بیات ـ توتونچی ـ افشار ـ جاف ـ جعفرجوادی ـ حیدرزاده ـ خزیمه ـ خسروی ـ خطیبی ـ دادفر ـ رحیمی لاریجانی ـ دکتر رشیدیاسمی ـ رهبر ـ دکتر ستوده ـ سعیدی ـ سلیمانی ـ شهبازی ـ مهدی شیخ‌الاسلامی ـ صدر ـ دکتر صدیق اسفندیاری ـ دکتر ضیائی ـ دکتر عادلی ـ دکتر فروزین ـ قرائی ـ کاسمی ـ دکتر کیان ـ لیوانی ـ مجتهدی ـ دکتر محققی ـ مشیر ـ دکتر مهر - میرلاشاری ـ نواب‌صفا - نوری اسفندیاری ـ وشمگیر ـ وکیل گیلانی ـ بارکزهی ـ یاسینی ـ اباصلتی ـ داودی ـ جهانبانی ـ عدیلی ـ کمالی‌آزاد ـ هاشمی ـ نائینی‌طبا.

- ادامه بحث درباره برنامه دولت جناب آقای جعفر شریف‌امامی

۲- ادامه بحث درباره برنامه دولت جناب آقای جعفر شریف‌امامی.

رئیس ـ وارد دستور می‌شویم برنامه دولت جناب آقای جعفر شریف‌امامی مطرح است آقای دکتر شیروانی تشریف بیاورید.

دکتر داریوش شیروانی ـ جناب آقای رئیس، نمایندگان محترم، هیئت محترم دولت، به عنوان یک منفرد سخن می‌گویم و در درجه اول به خاطر آن است که به ندای وجدان خود پاسخ بگویم که مرا سالها است رنج می‌دهد چنان چه به کرات از پشت این تریبون عنوان کرده‌ام و سپس به خاطر آن است که به میهنم و ملت ایران عشق می‌ورزم و به سوگندی که یاد کرده‌ام همیشه وفادار و پایدار بوده و می‌باشم.

مجتبایی ـ شش ماه پیش که آقای هرمز قریب سر کار بودند چطور ساکت نشستید؟

دکتر شیروانی ـ من همیشه آنچه را که با حس مسئولیت احساس کرده‌ام به زبان آورده‌ام و خود شما هم بهتر می‌دانید، همین طور اسم اشخاص را نباید برد، بهتر است با تعمق بیشتری باشد، متهم نام کسی را نمی‌برم و در ضمن نام من دکتر داریوش شیروانی است.

محمد پارسا ـ معاونت دانشگاه را چرا قبول کردید؟

دکتر شیروانی ـ طبق اصل سی و دوم متمم قانون اساسی یعنی غیرموظف و بدون دریافت حقوق ـ مزایا ـ پاداش به هر نحو و شکلی چه از دانشگاه تهران و چه از محل دیگری در مملکت. در سال تحصیلی گذشته شبانه‌روز بیش از دو تا سه ساعت نخوابیدم و در خدمت جوانان و دانشجویان و دانشگاهیان بزرگترین مرکز آموزشی مملکت بودم و اگر تنها نقطه ضعف من در زندگی این است بدان افتخار نموده و قبول هم دارم.

در روز یکشنبه ۱۹ شهریورماه ۱۳۵۷ جلسه را به عنوان اعتراض ترک نمودم خصوصاً که نماینده مردم تهران بودم و فاجعه ابتدا در این شهر رخ داده است زیرا معتقدم دولت می‌توانست از خونریزی جلوگیری نماید (صحیح است) از یک سال قبل صحبت از تمرین دموکراسی می‌کنیم زیرا در این یک سال کم و بیش آزادی نسبی به مردم میهن ما داده شده بود، تمرین می‌کردیم یعنی باید گفت که انتظار داشتیم که مسئولان تمرینی در اصول دموکراسی بنمایند، زیرا برای یک دموکراسی مسئول ابتدا باید دموکرات‌های واقعی که درک این دموکراسی را بنمایند وجود داشته باشند.

بعد از آن که کابینه‌ای در خون و آتش سقوط کرد و زمانی که ملتی ماتم‌زده و سوگوار بود دولت جدید بلافاصله تمام آزادی‌ها را به ملت وعده داد و ملتی که سالها است بی‌اعتقاد به دستگاه‌ها است (به عللی که بعداً ذکر خواهم کرد) و با همه بدبینی‌ها - این ملت بالاخره باور کرد و حتی به خوبی نشان داد که شایسته آزادی است و رشد سیاسی دارد و روز عید سعید فطر دوست و دشمن ملت ما را به خاطر عظیم‌ترین راهپیمایی مسالمت‌آمیز تاریخ ایران و جهان ستایش کردند در این روز ملت ایران به پا خاست و به بهترین نحوی رشد سیاسی و فکری خود را به جهانیان نشان داد.

در این روز تمام ایرانیانی که آرمانی جز آزادی و آزادگی ندارند و عشق جز بدین مرز و بوم نمی‌ورزند خدای بزرگ را سپاس گفتند و امیدوار بودند که با حفظ شعائر ملی و مذهبی بالاخره راه روشن آینده ایران مشخص‌تر شود و ملتی بیدار ـ هوشیار ـ با ایمان از این نیروی عظیم ملی خود بتواند بهترین بهره‌گیری را در جهت اعتلا و ترقی میهن خویش بنماید.

آنها که بدین مرز و بوم عشق می‌ورزند و احساس مسئولیت می‌کنند امیدوار بودند از این تاریخی‌ترین لحظات که در زندگی هر ملتی به ندرت دیده می‌شود در برابر نسل فعلی و نسل‌های آینده ایران در این جهان پرتلاطم که با مشکلات و معضلات بسیاری دست به گریبان است مردان مسئول این مملکت واقعیت را درک نموده و به خود آیند و با حسن نیت بالاخره تفاهم ملی و وحدت و یکپارچگی ملت را که آرزوی هر ایرانی اصیل است به وجود آورند. تا ملت ایران بالاخره باور کند که مسئولانی که سال‌ها است از وحدت و یکپارچگی سخن می‌گویند واقعاً همچنین عمل می‌نمایند. تا آشتی ملی به وقوع بپیوندد (صحیح است) ملت ایران اعتقاد ندارد که تمامی مسئولانی که در این سال‌ها بر آن حکومت کرده‌اند و می‌کنند چنین بیندیشند و عمل کنند.

همین مسئولانی بودند که زیرکانه سال‌ها با افکاری که در خفا دارند و هرگز آشکار نمی‌کنند کار را به جایی رساندند که جبهه‌گیری در برابر مذهب و جامعه روحانیت به وجود آمد که بزرگترین خیانت به این مملکت است تصور نمی‌کنیم از یک جامعه‌شناس ایرانی سؤال کرده و یا مشورتی کرده باشند تا بدانند ما مردمان مسلمان و شیعه هستیم و پای‌بند به اصول آن ـ حتی کسانی که بین ۱۵ تا ۲۰ سال عمر خود را به خاطر دانش‌اندوزی در خارج از ایران گذرانده‌اند قرآن مجید ـ کلام‌الله را همیشه همراه دارند تا حافظ آنان باشد (صحیح است) جامعه مسلماً اصیل روحانیت به خوبی نشان داد که با مسالمت و متانت در این راه تمرین دموکراسی ایران گام برمی‌دارد. و بهترین و بارزترین نمونه آن اعلامیه‌های رهبر و مرجع عالی‌قدر شیعیان جهان حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای حاج سیدکاظم شریعتمداری بود که با وجودی که از حادثه ناگواری که شخصاً از نزدیک شاهد آن بودند بیشتر از چند ماهی نمی‌گذشت مردم را از هر گونه اقدام خشونت‌آمیز بر حذر داشتند و رعایت و احترام به قانون را تأکید فرمودند (احسنت). مسلم است مردمی که برای دفاع از قانون اساسی ایران به پاخاسته‌اند هرگز راهی را جز راه قانون و عدالت انتخاب نمی‌نمایند.

مسلم است که عده‌ای که هرگز نمی‌خواهند قبول کنند که ایرانی مسائل را درک می‌کند رشد فکری و سیاسی دارد و به خوبی به قضاوت می‌نشیند از این موقعیت سوءاستفاده کردند. و همچنین کسانی که سالیان دراز است آرزو دارند ایران را به آشوب و هرج و مرج بکشانند و از جریانات و حرکات سیاسی اصیل حداکثر بهره‌برداری مخرب و سرنوشت‌ساز برای ملت ما را بنمایند آنها سعی می‌نمایند که بتوانند از این جنبش‌ها و نهضت‌های ملی سیاسی ایران چنان بهره‌ای حاصل‌شان بشود و آن چنان همه چیز و همه را به لجن بکشند که بتوانند در آخر موجی عظیم و وحشتناک به وجود آورند تا تیشه به ریشه این مملکت بزنند. اما حساب ملت ایران را باید از آنها جدا نمود و نباید ننگ خرابکاری و هرج و مرج‌طلبی به ملتی داد که آزادی و آزادگی ـ شرافت و مردانگی را سرلوحه کار خود قرار داده است تا با بهره‌گیری از آن در اعتلای میهن پرافتخار خود کوشا باشد.

بدین سبب است اعتراض من و ترک جلسه علنی مجلس شورای ملی. جناب شریف‌امامی اگر زمان آن فرانرسیده بود اگر احساس می‌کردید که نمی‌شود جریان‌ها را مهار کرد - به خاطر سعادت مملکت به خاطر حفظ جان و مال مردم چرا تا این حد پیش رفتید و مردم را به کوچه و خیابان کشاندید و شوق آزادی و آزادگی را در آنان به وجود آوردید چرا طی مدتی هم ناظر خرابکاران و هرچ و مرج‌طلبان که در اقلیت مطلق‌اند بودید آیا انصاف است که به خاطر عده قلیلی که خودتان در بیانات خود به همین عنوان (عده قلیل) یاد کردید ملت ایران را متهم به خرابکاری نمود و عده‌ای گناه را به کشتن، داد آیا یک نماینده ملت می‌تواند تحمل کند و ناظر کشته شدن پیر و جوان، کودک و مادر باشد؟ خودتان به بازماندگان شهدا تسلیت گفتید و اظهار هم‌دردی کردید آیا منظورتان خرابکاران بودند یا عده‌ای از مردم شریف تهران و شهرهای دیگر که بی‌گناه به خاک و خون کشیده شدند.

پس جنابعالی هم تصدیق می‌کنید که باید با مردم ایران و شهر تهران هم‌دردی نمود. چه به جا بود با مسئولیتی که دولت در چنین مواقعی دارد به موقع عمل می‌کردید و به ملت آزادی از این نوع آن نمی‌دادید و یا تدبیری اتخاذ می‌نمودید که از آزادی عده قلیلی که در صف دشمنان ایران هستند نتوانند سوءاستفاده کنند و به نفع خود بهره‌برداری نمایند. اکنون در تنها مکانی که می‌توان آزاد سخن گفت (چنین وعده داده‌اید) به عنوان نماینده ملت ناگزیریم از آن استفاده نمایم به خاطر حیثیت و شرف مردم ایران به خاطر دفاع از ملتی مسلمان و با ایمان که خون خود را در راه آزادی و آزادگی ایثار نموده است ملتی مسلمان با فرهنگی غنی و ملی و با ایمان و استوار و راسخ که متأسفانه همیشه دولتمندان ما آن را درک نکرده‌اند.

مگر تا چندی قبل نبود که نام این ملت را بی‌تفاوت گذارده بودند مگر من اولین نماینده نبودم که از هر تریبونی که به دست می‌آوردم و در این خانه مقدس نیز فریاد زدم این ننگ را به ملت ایران نسبت ندهید این مردان مسئول هستند که بی‌تفاوت هستند و می‌خواهند بی‌تفاوتی خود را به نام ملت ایران تمام کنند این همان مردان مسئول بی‌تفاوت بودند که ملت ما و میهن ما را به تمام عظمت و شکوه گذشته خود و اهمیت و نقشی که اکنون در جهان دارد در این لحظه تاریخی و هولناک به لبه پرتگاه رسانده‌اند (صحیح است).

کجا هستند این مسئولان از خدا بی‌خبر؟ چه‌ها که کردند تا ما باید شاهد این روزهای اسفناک و ناگوار باشیم.

در صورت مذاکرات مجلس شورای ملی منعکس است در ۵ ماه قبل که هنوز می‌شد اعتمادی نسبی در بین مردم به دستگاه‌ها به وجود آورد از پشت این تریبون گفتم که:

بعضی از مسئولان زیرکانه دائم درصدد به وجود آوردن نارضایی ـ بی‌اعتقادی در ملت ایران هستند و بی‌رحمانه و بی‌شرمانه با مردم به بازی پرداخته‌اند آن هم از نوع ننگین آن، یعنی دو دوزه بازی می‌کنند. مگر فریاد نزدم که در برابر این نارضایی‌های مردم جوابگو باشید، مگر این عنوان‌ها و مقام‌ها چه ارزشی دارند که صاحبان آن حتی برای یک بار هم حاضر به اعتراف به یک اشتباه و گناه نیستند، کدام جامعه است که در آن اشتباهی رخ ندهد و تمامی مسئولان آن از هر گونه اشتباه مبرا باشند؟ تا این حد از خودراضی بودن جز آن که بی‌ایمانی و بی‌حرمتی به بار آورد نتیجه‌ای نخواهد داشت ما می‌گوییم پذیرای هر گونه انتقاد سازنده و مثبت هستیم ولی در حقیقت موقعی که با انتقادهای سازنده هم مواجه می‌شویم به هر وسیله که هست یا بازی با الفاظ از آن می‌گذریم.

اینها است که مردم را به خشم می‌آورد و زجر می‌دهد و به عصیان می‌کشاند.

مگر بارها عنوان نکردم و نکردند که این دشواری‌ها و تنگناها و گرفتاری‌ها به علت ضعف‌های فردی و اجتماعی است. این مردان مسئول به هیچ کس رحم نکردند همچنین کسانی که سالیان دراز قبل از آنها بر ما حکومت کردند.

بارها این مطالب را از پشت این تریبون عنوان کرده‌ام و اینها را امروز نمی‌گویم من ابن‌الوقت نیستم به معتقدات خود پای‌بندم و مانند نمایندگان دیگر زجر و شکنجه‌های روحی فراوان دیدم و هرگز مردم از آن باخبر نشدند زیرا مسئولان جز با سانسور و هم‌مسلکان خود در فضایی بسته کاری نمی‌کردند و فقط از فضای باز سیاسی سخن می‌راندند و ما در برابر مردم سرافکنده و شرمسار بودیم اگر برای قوه مقننه احترامی قائل بودند و قوه قانون‌گذاری حرمتی داشت مردم هم برای قوانین احترام بیشتری قائل بودند.

به هیچ کس رحم نکردند حتی به کسانی که همه چیز خود را از آنها داشتند و توسط آنان به تمام امتیازات نائل آمده بودند ـ قدرت‌نمایی خصلت ذاتی آنها شده بود به هیچ کس رحمی نمی‌کردند تیشه به ریشه این مملکت و ملت می‌خواستند بزنند بی‌شرمانه حتی با رژیم دو دوزه‌بازی کردند و پیدا بود که آرزوی متزلزل شدن آن را داشتند چند بار از پشت این تریبون فریاد برآوردم که سکوت در برابر کسانی که راستگو نیستند و مسئول هستند و حقایق را مکتوم می‌دارند خیانت محض به این مملکت است چند بار در این سه سال فریاد زدم این سکوت مرگبار که بر جامعه ایرانی حکمفرماست و به او تحمیل شده است تا تبدیل به فریاد و انفجار نگردیده، در فکر چاره‌ای باشید و اول از خود شروع بکنید.

چند بار در این سه سال اخیر متذکر شدم که همه گرفتاری‌ها و نارسایی‌ها و دشواری‌ها را وقتی جوابی ندارید که بدهید وقتی ضعف را در خود و اعمال خود می‌بینید و نمی‌توانید پاسخگو باشید به نام دیگران تمام نکنید و به آنان نسبت ندهید تا جایی که بالاخره مهلک‌ترین وضع را برای ایران و ایرانی اصیل و شرافتمند و باایمان و با خدا و مسلمان به وجود آوردند.

به نام ملت یادآور می‌شوم بر طبق قانون اساسی مسئولیت مشترک همه کسانی که در این دوران حکومت کرده‌اند، مصدر کار بوده‌اند را نمی‌توان نادیده گرفت (صحیح است).

به خاطر همین است که ملت ما اعتقاد و ایمان به گفته هیچ کس دیگر ندارد در این لحظات حساس و تاریخی ما که به ایران عشق می‌ورزیم و ریشه‌های خود را در دل این خاک مقدس تنیده‌ایم و در همین جا زاده شده و آرزو داریم که هم اینجا به خاک سپرده شویم و به اصطلاح دارای گذرنامه دیگری نیستیم و به هیچ جا و دسته‌ای بستگی نداشته دستوری نمی‌گیریم و چپ و راست نمی‌شناسیم و فقط به خاطر ایران و ترقی و اعتلای آن البته با اندیشه‌ای ایرانی برای ایرانی آماده جانفشانی هستیم، مسئولیتی بس سنگین و عظیم داریم که باید بدان واقف بوده و با درک مسائل کاری نکنیم که در برابر نسل فعلی و نسل‌های آینده ایران شرمنده باشیم (احسنت) سالیان دراز در این خانه ملت آنچه را که صمیمانه از دل‌مان برخاست با تفکر و تعمق فراوان به خاطر مصالح عالیه مملکت و با خلوص نیت به زبان آوردیم ـ با قدرت‌نمایی بی‌اعتنایی حتی با توهین و خط و نشان کشیدن کوچکترین توجهی ننمودند و هر چه می‌خواستند کردند و در افکار شوم خود غرق بودند و به غارتگران بیت‌المال ایران هر گونه کمکی را که امکان داشت نمودند و بهترین رابطه‌ها و دوستی‌ها را با آنها داشتند و از آنان تا آخرین لحظه حمایت مطلق کردند تا جایی که آنان نیز روزبروز جرّی‌تر و بی‌شرم‌تر شده به نحوی که در غارتگری قباحتی نداشتند و توسن هوس خویش را می‌تازاندند و در راه حتی به مسابقه با یکدیگر هم پرداخته بودند.

مدرکی بر جای نمی‌گذاشتند و بین ما هم همه چیز را به نفع خود حل و فصل می‌کردند و نتایج اعمال آنان اکنون کاسه صبر ملت را لبریز کرده و وقایعی رخ داد که خود شاهد آن بودید و ملتی را به عزا و سوگواری کشاند ما همه باید عزادار باشیم زیرا بالاخره ایرانی کشته شده است چه سرباز وطن‌پرست ایرانی و چه فرزند دیگری از این آب و خاک. چطور ساکت بنشینیم و ببینیم که مردم شهر ما و مردم مملکت ما که، نمایندگان آنان هستیم و باید منعکس‌کننده افکار و آمال و خواسته‌های آنها باشیم کشته می‌شوند چطور می‌توان احساس مسئولیت نکرد؟

کسانی که می‌توانستند جلوی این خونریزی‌ها را بگیرند در هر موضعی که قرار دارند چطور اکنون احساس مسئولیت نمی‌کنند؟!

من از این دید به خاطر هم‌میهنانم عزادارم و به خاطر آن رأی اعتماد نمی‌دهم.

در حالی که هر گونه اغتشاش ـ هرج و مرج و خرابکاری را محکوم می‌نمایم معتقدم چنین وقایعی از طرف کسانی است یعنی همان عده‌ای که سالیان دراز آرزوی تجزیه ایران را کردند ـ همان عده‌ای که دم از آزادی و دموکراسی می‌زنند و اگر خدای‌ناکرده روزی به حکومت برسند فضایی توأم با اختناق و استبداد مطلق به وجود خواهند آورد، می‌باشد. آنها آرزو دارند با بهره‌گیری از هر حرکت و نهضت سیاسی در این مملکت بتوانند بالاخره عظیم‌ترین و مهلک‌ترین موج سیاسی غرق‌کننده و سرنوشت‌ساز را که مبانی دینی و مذهبی ـ قومیت ـ ملیت و موجودیت ما را بر باد دهد به وجود آورند.

از این عده شاید همه جا حضور داشته باشند ـ به رنگ‌های مختلف، دولت و ملت باید هوشیار باشند خصوصاً به سبب وقایع اخیر باید بدان توجه زیادی نمود.

اما نباید دشمنان به ظاهر دوست را نادیده گرفت و آن مسئولانی که درک نکردند و حس مسئولیت در برابر مردم را نداشتند خطرناک‌تر از دشمنان ما هستند ـ زیرا همه را نمی‌شناسیم و باید دولت در شناسایی آنها اقدام لازم بنماید.

چرا باید چنین روزهایی را ملت ایران ببیند. کجا هستند آن متملقین و متظاهرین با قدرت ـ کجا هستند که امروز جوابگو باشند؟ کجا هستند آنها که خشم ملت را تا این حد برانگیخته تا حدی که ملت به پاخاست و دیگر هیچ باوری ندارد؟

چرا آنچه ملت می‌خواست با حقیقت ـ درستی و پاکی ـ تقوی و اخلاص عمل انجام ندادند؟ چرا دروغ گفتند و حقایق را مکتوم نمودند؟ چرا غارتگران را حمایت کردند؟ حتی آنها را که خودشان رسوا کرده بودند وساطت کردند و خیلی زود آزاد نمودند و بدین وسیله روزبروز بی‌اعتقادی مردم افزودند.

مردم ما معتقد به قانون اساسی و وفادار به رژیم هستند اما باید با صراحت گفت که اکثریت آن اکنون ناراضی هستند.

نمایندگان محترم هم‌میهنان ـ اکنون زمانی فرارسیده است که باید با شهامت اخلاقی و بدون حب و بغض و غرض‌ورزی با حسن‌نیت تمام، بی‌پرده سخن گفت زیرا ما بدین مرز و بوم عشق می‌ورزیم.

دوستی‌ها و آشنایی‌ها را باید کنار بگذاریم ـ در هیچ محظور اخلاقی و عاطفی و انسانی قرار نگیریم ـ اگر بهترین دوستان ما هم که به آنان اعتقاد داریم در مصدر کار هستند توجهی نکنیم زیرا ما باید قبل از هر چیز و هر کس ایران را دوست بداریم و بپرستیم و به سوگندی که در پشت این تریبون به کلام‌الله مجید یاد کرده‌ایم وفادار و پایدار بمانیم.

دو سال قبل عنوان کردم و اکنون نیز در برنامه دولت متذکر می‌شوم:

ایران فدایی می‌خواهد و کسانی باید مصدر کارها باشند که بی‌نیاز هستند یعنی عزت نفس دارند ـ از خودگذشتگی دارند و نیازی را در اعماق قلب خود احساس می‌کنند که آن هم نیاز خدمت بدین مرز و بوم است.
ایران چاپلوس و نوکر و متملق نمی‌خواهد (صحیح است ـ احسنت) ایران نیاز به فدایی دارد نوکرمآبان همیشه در انتظار جاه و مال و منال هستند و در نتیجه دست‌شان دراز، فدایی همه چیز خود را در اختیار می‌گذارد حتی جان خود را.
هزاران صدهاهزار و میلیون‌ها ایرانی در این مملکت هستند که آماده‌اند خود را فدا کنند به خاطر آزادی و آزادگی و حفظ حقوق فردی و اجتماعی و حرمت و صیانت قانون اساسی.

بیایید در برنامه دولت خود ترتیبی اتخاذ نمایید که فقط کسانی را رویاروی مردم قرار دهید که نمونه‌ها و الگوهای خوبی باشند باتقوی و پاک و با از خودگذشتگی حاضر به قبول مسئولیت باشند. باید قبول داشت که به اصطلاح ما در ایران آدم به اندازه کافی داریم متأسفانه آدم‌شناس کم داریم.

مردان مسئول این مملکت این زمان حساس را تحمل بکنید و به مردم خشونت نشان ندهید ـ تهدید نکنید ـ درک نارضایتی‌های آنها را بنمایید چرا فقط ملت باید به شما وقت بدهد ملت که حق دارد عجولانه در انتظار اقدامات شما باشد این بار شما به مردم وقت بدهید و در این مدت با متانت و بردباری و با حکومتی عادلانه سعی نمایید که به وعده‌های خود وفا کنید (صحیح است).

اگر مردم جز آنچه اکنون تصور می‌نمایند عمل کنید اطمینان داشته باشید که ملت ایران ملتی حق‌شناس و سپاسگزار است و خدمتگزاران واقعی را به خوبی تشخیص می‌دهد ـ آنان که حرف و عمل‌شان یکی است و با حقیقت هستند حسابش را از دیگران جدا می‌نماید و به قضاوت صحیح و عادلانه می‌نشیند درد عظیم جامعه ایرانی فساد موجود است ـ این فساد دارد مملکت را رو به نیستی می‌کشاند ـ بازی با الفاظ و وعده دادن کافی نیست نمایش مبارزه با فساد کافی نیست ـ باید قاطع و برنده عمل کرد ـ این سرطان جامعه ایرانی را که تبعیض را هم باید بدان اضافه نمود باید ریشه‌کن کرد ـ و واقعاً در عمل مانند یک جراح این سرطان اجتماع را رادیکال ـ سریع و به موقع معالجه کرد.

وگر نه نه ملت قبول دارد که مبارزه‌ای در میان است و نه آن کسانی که فاسدند، چنانچه نظایر آن را در همین روزها هم می‌بینیم ـ که تبعیض هست ـ فاسد هست - آنها که غارتگر هستند متأسفانه اکثراً مدرکی به جای نگذارده ولی همه می‌دانند و مسئولان فعلی هم آگاه هستند باید چاره‌ای اندیشید که بلافاصله رسوا شوند و به ملت معرفی شده و با شدت مجازات گردند.

اگر به انقلاب ایران اعتقاد دارید فقط نباید داد سخن بدهید انقلابی هم رفتار کنید ـ شما که می‌دانید ـ همه مردم که می‌دانند تقریباً چه کسانی در ردیف اول این غارتگری قرار دارند پس دادگاه‌های انقلابی مبارزه بی‌امان با فساد ولی واقعی و حقیقی تشکیل بدهید و در اسرع وقت عمل کنید و اطمینان داشته باشید که قوه مقننه هم هر گونه همکاری را می‌نماید. بگذارید بدین وسیله با این دادگاه انقلابی مردمی که تشنه نابود نمودن فساد موجود هستند سیراب شوند و آرامش یابند تا اعتقاد و اطمینان به دستگاه‌ها بیافرینید. و مملکت را از پرتگاه نجات بدهید ـ درد اساسی و اولیه مردم به خدا همین فساد است اکثر مردم، تمام گروه‌های سیاسی اول از فساد سخن می‌گویند با روش معمولی نمی‌توان با آن مبارزه نمود و این دشمنان ملت راه فرار دارند و با فرار آنان از دستگاه عدالت سبب بی‌حرمتی هر دولتی می‌شوند. اگر مدرک به جای نگذاشته و زیرکانه رفتار نموده‌اند به خاطر آن است که مقررات اداری ما خود بهترین مشوق آنان است ـ سندسازی و رشوه و غیره برای ناپاکان بهترین وسیله است که حتی بتوانند خود را پاک هم نشان بدهند ـ ببینید آنها قبل از این که موقعیتی، مقامی و منزلتی در دیوان‌سالاری ایران داشتند ثروت آنها چه بوده است و اکنون تا چه حد است و سؤال کنید چگونه به این همه ثروت بادآورده رسیده‌اند ملت خواستار مجازات شدید کسانی است که به بیت‌المال تجاوز کرده‌اند و ناراضی به وجود آورده‌اند اینها به مملکت و ملت خیانت کرده‌اند بزرگترین خیانت آنها و نتیجه اعمال آنها وضعیتی است که اکنون در مملکت حکمفرماست (صحیح است).

این چند مورد را که این روزها دستگیر کرده‌اید که در میان آن وزیر بهداری اسبق و معاونان آن هستند مورد تأیید من است و اگر به سرعت مجازات بشوند و اگر با همه چنین رفتار کنید چون اعتقاد دارم در تجربه‌ای که در گفت و شنودها با مردم، جوانان و دانشجویان داشته‌ام اولین سؤال آنها که از طرف من بی‌جواب می‌ماند و همیشه مرا رنج می‌داد فساد و نحوه مبارزه آن بود. اگر در این مبارزه اساسی موفق شوید و یا تا حدی که قابل قبول است موفق شوید من اولین نماینده‌ای خواهم بود که از پشت این تریبون سخن خواهم گفت و به دفاع از دولت به شما خواهم پرداخت و مانند امروز به عنوان مخالف سخن نخواهم گفت و گر نه (اگر آزادی که عنوان کرده‌اید واقعاً برای قوه مقننه در چنین شرایطی که اکنون حکمفرماست باقی بماند). اطمینان داشته باشید که از اختیارات قانونی خود استفاده خواهم نمود زیرا ملت صبرش لبریز شده است شما وارث شکست‌ها و عدم حس مسئولیت‌های دیگران هستید شما وارث دولت‌های پس از افزایش درآمد نفت هستید مبارزه با فساد را جدی تلقی کنید و اجرا نمایید تا از مسئولیت مشترکی که در برابر قانون همکاران شما در کابینه دارند و داشته‌اند شاید کمی کاسته شود ـ میهن‌پرستان و مردان پاکی در کابینه وجود دارند که به آنها اعتقاد داریم شاید اگر کمتر سکوت کرده بودند امروز این مسئولیت سنگین را احساس نمی‌کردند.

به نام ملت تمام کسانی را که به عللی در پیشبرد مقاصد شوم بعضی از مسئولان این مملکت همکاری داشته و سهیم بوده‌اند و به مظاهر ملیت و قومیت ایرانی و ملت ایران حقیقت را نگفته‌اند و سبب شده‌اند که چنین روزهای هولناکی را در تاریخ کشور کهنسال خود سپری نماییم محکوم می‌نمایم.

به نام ملت خواستاریم که هر چه زودتر دروغگویان و متجاوزین به بیت‌المال ملت معرفی و به شدت مجازات شوند.

و به نام ملت در چنین روزهای حساسی به یاد کسانی هستیم که با خلوص نیت صداقت ـ شرافت ـ پاکی ـ حس مسئولیت به این مملکت خدمت کرده‌اند و می‌کنند و از آنها سپاسگزاریم.

ملت ایران حق‌شناس است و بی‌انصاف نیست و به یکباره تمامی پیشرفت‌های سال‌های گذشته را به دست فراموشی نمی‌سپارد ـ مسلم است که انتظار بیشتری داشت و دارد و مردم ایران هر پیشرفتی را در نتیجه زحمات کارگران و کشاورزان زحمتکش ـ کارمندان و خدمتگزاران صدیق جامعه در هر گروه و شغلی دیگر می‌دانند.

جناب آقای شریف‌امامی شما نخست‌وزیری هستید که پدربزرگ هستید فرزند دارید نوه دارید شما به آینده ایران مسلماً بیشتر علاقه دارید شما مانند آنان نیستید که از این نظر برایشان آینده ایران مطرح نبود و فقط به فکر خودشان بودند از شما انتظار داریم که به دردهای جامعه ایران برسید و مهم‌ترین آن در درجه اول آگاهی ملت ایران است انسان آگاه بهتر درک می‌کند. بهتر می‌اندیشد هوشیار است و هرگز آسیب‌پذیر نیست. آسیب‌پذیری ما به علت عدم آگاهی است چه کسی ما را آگاه کرد. هم‌اکنون که من وجدانم ناراحت است که نماینده شهر تهرانم. نماینده شهری که در آن کشت و کشتار شده و می‌شود چه کسی مرا آگاه کرد (دلایلی که در اینجا مطرح کردید که دشمنان ما چه کردند.) من آگاهی ندارم من مردم بی‌گناه را می‌بینم که کشته شدند و وظیفه من است که آگاه کنم اگر ضرورت دارد جلسه سری در مجلس شورای ملی تشکیل بدهید و نمایندگان ملت را آگاه کنید ما در این سال‌ها هرگز آگاه نبودیم خاطرم هست که بارها در این مورد صحبت کردم ما توقع نداریم که مانند نمایندگان ممالک مترقی تا ۶مشاور و ماشین‌نویس داشته باشیم و در بعضی کشورها هم تا ۱۲ مشاور دارند. ما به تنهایی کار می‌کنیم شب بیدار می‌مانیم می‌نویسیم تعمق و تفکر می‌کنیم و آنچه که وجدان ما به ما حکم می‌کند از پشت این تریبون به اطلاع دولت و مردم ایران می‌رسانیم. ما را بیشتر آگاه بکنید که ما نمایندگان مردم هرگز اشتباه نکنیم. نماینده‌ای با من صحبت می‌کرد و می‌لرزید و ناراحت بود. می‌گفت می‌ترسم سخن بگویم. سال‌های پیش این را داشتیم امروز صبح در اینجا مسائل زیادی مطرح شده، ما آن زمان نمی‌خواهم بگویم کار فوق‌العاده‌ای کردیم ولی زجر کشیدیم و سخن گفتیم دیگر نمی‌توانیم تحمل کنیم جناب شریف‌امامی شما خودتان شاهدید در آن ۲ سالی که در مجلس سنا در جلسه مشترک نمایندگان مجلس شورا و سنا بودیم چه‌ها گفتیم و خودتان جلسه را اداره می‌کردید. در آن موقع خوشحال بودیم با وجودی که اختناق به ما تحصیل شده بود آن روزها ما که ساعت‌ها می‌آمدیم لذت می‌بردیم که لااقل در آنجا می‌توانیم حرف بزنیم لااقل در آنجا فرصتی بود. ما چنین روزهایی را گذرانده‌ایم. در تمام گروه‌های شغلی این مملکت همه این زجر را داشته‌اند بررسی کنید. در دانشگاه خجالت می‌کشیدم از روی همکارانم که خیال می‌کردند از مردم دفاع نمی‌کنم. جناب آقای شریف‌امامی روزی را آیا به خاطر دارید. آن شب معروف را که شهردار بود. همه بودند. نمایندگان دولت بودند و من سخن گفتم و می‌لرزیدم و می‌گفتم این ننگ است که من نماینده ملت هستم به من کمک کنید تا این لکه ننگ را هر چه زودتر پاک کنم خاطرتان هست؟ خاطرتان هست؟ دو سال قبل درست در شب عید قربان که باران از آسمان می‌بارید در جنوب غرب تهران خانه‌های مردم را با بولدوزر روی سرشان خراب می‌کردند در آن شب دیدم مردی که بچه مریضش بغلش بود، پیرزنی را دیدم که پایش را با بولدوزر خرد کرده بودند، اگر خاطرتان باشد به شما گفتم که مردم به من گفتند دکتر شیروانی آیا ما کسی را نداریم که به یاد ما باشد؟ آیا ما شاه نداریم؟ و آن روز به شما گفتم که می‌خواهند زیرکانه عده‌ای با اعمال خود همه مطالب و حملات را به یکسو ببرند و مملکت را به این روز بیندازند خاطرتان هست؟ چه جوابی به من آن روز دادند؟ همان روز خواهش کردم مردم می‌گویند در ترکیه زلزله شده و از ایران به آنجا چادر می‌فرستند آقا خانه ما را خراب می‌کنند، ما را به این وضع درآورده‌اند بعد به ترکیه چادر می‌فرستند، اقلاً به ما چادر بدهید که زیر باران نمانیم. چرا روز عید قربان را انتخاب کردند؟ همان روز هم متذکر شدم، چرا روز عید قربان را، می‌خواستند مردم ایران را قربانی کنند؟ از همین جاها شروع شد جبهه‌گیری در برابر روحانیت و مذهب، آن از خدا بی‌خبران کجا هستند آنهایی که از جامعه‌شناختی نداشتند، نمی‌دانستند که این مردم مسلمان و شیعه و با ایمان هستند در ته دل خود مردمانی مؤمن هستند با وجودی که این گرفتاری سال‌های گذشته را این تکنوکرات‌ها این کسانی که غرب‌زده شده بودند این بدبختی را به روز مملکت ما انداختند در اینجا مسئول یعنی کسی که ملت را آگاه بکند نمی‌بینم.

دهقان‌نژاد ـ آن شخصی که خانه‌ها را خراب کرد الآن سناتور است.

دکتر شیروانی ـ بله درست است اکنون سناتور است بله سناتور است آنها بعد از این که من این کار را کردم ناراحت شدند تمام مردم ایران (لااقل تهران) می‌دانند به عنوان دانشگاهی نمی‌خواهم این طور صحبت کنم و نام کسی را ببرم ولی همانها برای من پرونده‌سازی کردند با نامی که دارم که در جنوب این شهر ۲۰۰هزار متر زمین دارم و یک سال تحقیق کردند و دیدند من چیزی ندارم و هر چه دارم همه می‌دانند چون راه من راه حق است خدا هم همیشه مواظب من است آخر در آخر نام فامیل من یک کلمه دیگری هم دارد که «نژاد» است و آنها این را نمی‌دانستند، شیروانی‌نژاد هستم.

دهقان‌نژاد ـ جناب آقای دکتر شیروانی اگر خاطرتان باشد چون خیلی از آن جلسه استفاده می‌شد تعطیلش کردند.

ادیب مجلسی ـ شما هم اینجا از ته دل صحبت کردید.

دکتر شیروانی ـ بله تعطیل کردند در آنجا نمایندگان تهران هم صحبت کردند هرگز «من» نگفته‌ام همیشه از نمایندگان تهران هم صحبت کرده‌ام که مسائل را مطرح می‌کنند چه خوب بود دیگران هم وقت می‌گرفتند و از اینجا از ته دل صحبت می‌کردند. شخص مطرح نیست مملکت مطرح است بهترین دوستان زندگی من در کابینه جناب شریف‌امامی هستند. این است معنی دموکراسی این است تمرین دموکراسی من خجالت می‌کشم که رویاروی اینها قرار گرفته‌ام و چنین سخن می‌گویم امروز مملکت مطرح است نه دسته‌بندی‌ها و باندبازی‌ها که کردند و فقط افرادی که با خودشان بودند و دوست‌شان بودند با آنها کار می‌کردند و دیدیم وقتی که این حلقه زنجیر آنها از هم پاره شد چه کثافتی بود و چه ننگی برای این ملت و باید انصاف داشت که دیگران باید وارث آن باشند و گر نه من به بعضی‌ها احترام دارم خیال می‌کنید که برای من آسان است که این مردان اینجا نشسته‌اند و من مخالفت می‌کنم ولی دوستی‌ها را باید کنار گذاشت ما اول ایران را می‌پرستیم ما اول ملت ایران می‌خواهیم که به اعتلا و ترقی برسد و بعد به فکر دوستی‌ها و آشنایی‌ها هستیم. و کسانی که چنین سخن می‌گویند و راه حق می‌پیمایند اطمینان داشته باشید که دوستان‌شان نیز کسانی هستند که مسلماً درک می‌کنند و چنین هم می‌اندیشند. مسئولی که باید مردم را آگاه کند وزیر اطلاعات شما است که در بین ما بود و به اصطلاح از آس‌های مجلس بود و بهترین سخنران بود و حالا وقت آن است که وظیفه‌اش را انجام دهد و ملت را آگاه کند مطالب فراوان دارم من برنامه شما را جناب شریف‌امامی به دقت مطالعه کردم در مورد تمام وزارتخانه‌ها می‌ترسم وقتم تمام بشود به مطالب مهمتر آن اشاره می‌کنم در اول برنامه می‌بینیم گفته‌اید که شعارهای ویرانگر باید جای خود را به پیام‌های ملی بدهند این آرزوی همه ما است مسلم است، ولی چه کسانی می‌خواهند این پیام‌ها را بدهند، کسانی که دروغ نگفته‌اند و کسانی که رنگ عوض نکرده‌اند، کسانی را رویاروی مردم قرار بدهید که نشان داده باشند که عاشق این مملکت‌اند و این مردم را دوست دارند این گرفتاری مردم است که دائم می‌گویند. در مورد قانون اساسی گفته‌اید که با عزمی راسخ اجرا کرده و ادامه خواهید داد مسلماً هر وقت ملت متوجه شد که مسئولان قانون را رعایت می‌کنند اطمینان داشته باشید که آن وقت اعتقاد مردم به شما بیشتر می‌شود قبول می‌کنند که این دولت احترام به قانون می‌گذارد.

من ناگزیر هستم سه مطلب را جدا کنم چون دیگر وقت ندارم راجع به آموزش عالی و دانشگاه‌ها و بهداشت و مسئله جوانان می‌خواستم عرایضی بکنم که امیدوارم بعدها بتوانم بحث‌های فراوان بکنم ولی مختصراً باید بگویم که در سال گذشته آموزش عالی مملکت ما مسئول نداشت دانشگاه‌ها را به حال خود رها کرده بودند هیچ کس مسئول نبود و فقط یک مسئول تشریفاتی داشت که فقط رؤسای دانشگاه‌ها را معرفی می‌کرد و در بحرانی‌ترین سالی که بود دانشگاه‌ها باید رأساً تصمیم می‌گرفتند و نمی‌دانستند چه بکنند و لایحه استقلال دانشگاه‌ها را نیاوردند تا دانشگاه‌ها بدانند چگونه می‌توانند مستقل کار بکنند شاید به خاطر این بود که این هرج و مرج دانشگاه‌ها به وجود آمد در سال قبل اینجا گفتم: که این بی‌انصافی است که نام جوانان و دانشجویان ایرانی را خرابکار بگذارند که دانشجو مترادف با خرابکار باشد واقعاً دانشجویان ما چنین نیستند وقتی که فضا باز نیست وقتی که در خارج احزابی وجود ندارند که بتوانند آنجا صحبت کنند وقتی که دانشجو بعد از این نظام محدود آموزش دبیرستانی وارد دانشگاه می‌شود دانشگاه را اولین فضای آزاد می‌داند و توقع دارد با او با دموکراسی رفتار شود و ما هم که دموکرات‌های واقعی خوب نداریم با خشونت نمی‌توانیم جوانان را ساکت کنیم اینها حق دارند مملکتی که پنجاه درصد افرادش در سن صفر تا ۱۵ سالگی هستند بزرگترین و مهم‌ترین برنامه‌های دولت‌ها باید برای جوانان این مملکت باشد بیایید نرده‌های دانشگاه‌ها را بردارید چه نیازی است که دانشگاه از جامعه جدا باشد تا همیشه حمله به دانشگاه شود ـ دانشگاه از جامعه جدا نیست اگر گرفتاری‌ای در جامعه هست مسلماً در دانشگاه هم منعکس می‌شود وقتی فضا باز بود وقتی توانستند جوانان سخن بگویند آیا این قدر درک ندارند و آن طور نمی‌اندیشند که بیایند درس بخوانند؟ و سیاست‌بازی را از دانشگاه بیرون بیاورید بگذارید جوان آزاد سخن بگوید و در دانشگاه درس بخواند در ممالک مترقی دیگر هم این طور است آن قدر احترام به محیط دانشگاه دانشجو می‌گذارد که اگر بخواهد اعلامیه‌ای به دوستش بدهد دست او را می‌گیرد از در دانشگاه بیرون می‌آورد آن وقت اعلامیه را با او می‌دهد این قدر حرمت برای دانشگاه و مدرسه قائل هستند ولی ما حرمتی برای دانشجو و معلم و استاد در این مملکت باقی نگذاشتیم چقدر از حرمت استاد و معلم گفتیم به خدا استاد و معلم فقط پول نمی‌خواهد دیگر احترامی برای معلم توی این مملکت باقی نگذاشتیم. چقدر از حرمت معلم و استاد سخن گفته شد معلم و استاد فقط پول نمی‌خواهند اگر به آنها حرمتی که شایسته شأن آنها است بدهید در خیابان با گیوه پاره و لباس ژنده هم ظاهر می‌شود ولی کارش را به نحو شایسته انجام می‌دهد چرا جامعه را به جایی رساندید که کسی شخصیت داشت که ساختمانش بلند و ماشینش درازتر بود؟ چرا کار را به جایی رساندید که استاد ببیند شاگردش با رشوه و کمیسیون و هزار زد و بند و کثافت و خیانت به این مملکت از لحاظ مادی جلو است و جامعه فقط به آنها احترام می‌گذارد همین مردم وقتی می‌رفتند خانه کسانی که رشوه‌خوار و غارتگر هستند تعریف هم می‌کردند که عجب گچ‌بری قشنگی است! چرا اینها را از جامعه طرد نکردند؟ چرا به این اشخاص احترام گذاشتند؟ چرا حرمت استاد و معلمو دانشگاه را نگاه نداشتید؟ به خدا اگر کرده بودید و احترام گذاشته بودید الان ساکت‌تر بودند. چرا باید برای استادان تبعیض قائل شد؟ چرا دانشگاهیان نباید از نظر حقوقی در یک سطح باشند؟ سال‌ها گفته‌ایم. آخر چرا فئودالیزم آموزش عالی، فئودالیزم بهداشت و درمان و فئودالیزم صنعتی به وجود آوردید؟ چرا پیکان باید این قدر گران باشد؟ مقایسه کنید با اتومبیل‌های خارجی مردم اینها را از من می‌پرسند و باید من در اینجا مطرح کنم چون نماینده آنها هستم. سهام این کارخانه را چه کسی دارد؟ آهن در انحصار کیست خیلی چیزها انحصاری شده است اینها است که ما را زجر می‌دهد من که به اینها کاری ندارم، پزشک هستم و زندگی خود را در نهایت آزادی می‌گذرانم ولی مردم اینها را می‌پرسند و من وظیفه دارم در اینجا عنوان بکنم.

در سال ۱۳۴۸ عده‌ای استاد را از دانشگاه تهران بازنشسته کردند فقط با یک امضاء. جناب مهندس شریف‌امامی وزیر می‌تواند کسی باشد که سواد نداشته باشد طبق قانون اساسی وکیل باید سواد خواندن و نوشتن داشته باشد ولی هر کس نمی‌تواند استاد دانشگاه بشود حتی اگر نخست‌وزیر هم باشد باید سواد و تحصیلات عالی داشته باشد. برای این که یک نفر استادیار شود ۱۰۵ امضا لازم است. بیچاره شده تا به آنجا رسیده است. چطور با یک امضا عده‌ای را از دانشگاه بیرون می‌کنید؟ این استادان بیچاره می‌شوند تا به اینجا می‌رسند چرا عده‌ای را بیرون کردند؟ بفرمایید در این مورد تحقیق کنند، اینها همه ناراحت هستند. اگر در این مورد قانونی است اعلام کنید اگر این کار غیرقانونی است آن را هم اعلام فرمایید تا یک دانشگاهی نگوید من که ۴۹ ساله‌ام و یا کمتر بازنشسته شده‌ام من کاری ندارم که یک نفر چگونه فکر می‌کند. خودم در خدمت دانشجویان و دانشگاهیان بودم، سال گذشته که به من حمله شد گفتم دانشگاه محل آموزش است مقررات آموزشی را سخت گرفتیم و گفتیم سیاست به ما مربوط نیست اما سیاست با ما کار داشت ما هم سعی کردیم آبرومندانه در برویم که این مطالب را نشنویم. این بوروکراسی که مشکل بزرگ و درد دانشگاه‌ها است شما را به خدا آن را حل کنید. جناب دکتر نهاوندی من نمی‌خواهم از آموزش عالی صحبت کنم چون شما خودتان بهتر می‌دانید. شما را به خدا استقلال دانشگاه‌ها را حفظ کنید. این بوروکراسی را از بین ببرید. رئیس دانشگاه حاکم مطلق دانشگاه نیست رئیس مطلق، ذی‌حسابی دانشگاه است استادان از این موضوع رنج می‌برند که برای ۱۵ ریال خرج، ۱۵ نامه و کاغذ لازم است نوشته شود و امضا گردد. استادان آخر چطور تحقیق بکنند؟ استادان از این چیزها زجر می‌برند همین طور است در آموزش قبل از دانشگاهی در مورد دانشگاهیان و مسائل دانشگاهی من خیلی مطلب دارم ولی می‌ترسم جناب رئیس زنگ بزنند که وقت من تمام است. می‌خواهم راجع به بهداشت و درمان مردم هم چند کلمه‌ای صحبت کنم. و چون پزشک هستم در این مورد وظیفه دارم و همیشه هم در پشت این تریبون گفته‌ام نمی‌خواهم اسم ببرم ولی وظیفه دارم اسم ببرم چون پزشک عالی‌قدری بود و شاگردش اکنون وزیر بهداری است اکثراً به او احترام می‌گذارند و من هم به استادی عالیقدر ـ و بزرگوار والا قبولش داشتم با وجودی که در ایران تحصیل نکرده‌ام و شاگردش نبودم خدا بیامرزد دکتر منوچهر اقبال را، این وزیر بهداری سابق سبب شد که او دق کرد و مرد. دو سال قبل ساعت دو بعد از نیمه شب بود در کمیسیون بودجه تا ساعت ۵ صبح صحبت کردم من ابن‌الوقت نیستم این را آنها که مرا می‌شناسند می‌دانند که گفته‌ام در آنجا، من مطالبی را گفتم و مشکلاتی را برشمردم چون وزیر جوابی نداشت عصبانی شد، به من پرید و گفت من وزیر شما و پزشکان و مردم نیستم بلکه من مبعوث شاهنشاه هستم بعد شما شنیده‌اید که در آنجا بودید گفتم آقای وزیر شما درک نکردی من دارم وظیفه‌ام را انجام می‌دهم و شما از جایی که فرمان گرفته‌ای داری به آن خیانت می‌کنی، نکن ولی همه گفتند صحبت نکن چون اگر وکیل حمله بکند یارو ۷ سال وزیر باقی می‌ماند، صحبت نکن شاید برود واقعاً ۶ ماه صبر کردم و سخن نگفتم و امروز خوشحال شدم که حرف‌های من صحیح بود و رفت و البته او تنها نبود وزیر بهداری سابق و اسبق و ماقبل آنها را هم فکرش را بکنید چرا این طور سطحی عمل می‌کنید آنها هم همین طور بودند آنها کردند تا به اینجا کشید (صحیح است).

طرح همین شبکه درمانی را به وزیر اسبق یا ماقبلش مگر داده نشد از طرف عده‌ای که نشستند و سال‌ها زحمت کشیدند و طرح آن را دادند و قبول شد و به دولت هم ابلاغ گردید تا اجرا کند مگر آن وزیر پرت نکرد و گفت اینها مزخرف است و این حرف‌ها چیه، دیگری آمد کاذب و شبه شبکه درمانی در این مملکت درست کرد که فقط حبیب عده‌ای را پر بکند.

اگر یک پزشک یک میلیون تومان نداشته باشد در هیچ بیمارستانی سهمی نمی‌تواند داشته باشد، و نمی‌تواند کسی را معالجه بکند بنده اگر یک دوست نداشتم که ثروتمند است باشرف است و طبیب هم هست و به من و چند دوست‌مان که پولی نداریم اجازه داده در بیمارستانش کار بکنیم باید چه می‌کردیم؟. آقای نخست‌وزیر شما در فامیل پزشکان زیادی دارید خودتان این درد را بهتر می‌دانید و من می‌خواهم ملت هم باخبر بشوند، بنده باید چه می‌کردم و امثال من و آن پزشکان باید یک میلیون تومان بگذاریم و سهم بخرم نماینده هم باشم به درد مردم هم برسم از دانشگاه هم که یک شاهی حقوق و مزایا و پاداش به هر نحو و شکلی نگرفتم و به من امروز دیدید که حمله هم کردند از یک مطب باید زندگی بکنم من و امثال من چطور؟ ما فقط به فکر خودمان نیستیم می‌خواهم به مردم بهتر خدمت بکنیم چطور؟ شما را به خدا جناب دکتر مژدهی شما بهتر می‌دانید.

خودتان فکری بکنید، شما، موفق بشوید آرزوی ما است همین طور، آموزش عالی، همین طور آموزش و پرورش که درباره‌اش زیاد نمی‌گویم برای این که جناب دکتر گنجی سال‌ها است که همه چیز را گفته‌ام و باخبر هستید اینجا هم نمی‌خواهم عوام‌فریبی بکنم مردم دردها را می‌دانند و من هم دردهای آموزش و پرورش را بارها گفته‌ام و دکتر گنجی اینجا حاضر است و می‌داند. ببینید سؤالی است که از وزیر بهداری سابق کردم و دو سال پیش آقا جواب ندادند، مطالب را بخوانید تمام چیزهایی است که الان شما هم می‌گویید و امیدوارم که اجرا بکنید ولی یک مطلب در تمام برنامه‌هایتان نیست من که با غرض نیست که رأی اعتماد نمی‌دهم من مطالعه کردم به خاطر جریاناتی که اخیراً بوده و به خاطر این که اعتقاد دارم این فرمی نمی‌شود این عصیان را آرام و ساکت کرد نمونه‌اش این که در تمام این برنامه دولت در مورد سیاست جامع جمعیتی صحبت نشده است تمام گرفتاری‌ها آقای دکتر گنجی به خاطر این است که یک سیاست جامع جمعیتی در این مملکت پیش‌بینی نشده از نظر مهاجرت و تمام بیست رکن این سیاست که گفتم بیاورند آن را که در دو سال پیش صحبت کرده بودم و همراهم نیست که متأسفانه صورت مذاکرات آن روز را تا به حال از قسمت مربوطه در مجلس به من ندادند که بتوانم تمام بیست رکن سیاست جمعیتی را برایتان بگویم چون اکنون در ذهنم نیست مثلاً در مورد سواد و آموزش است در مورد تغذیه ـ در مورد مسکن است و بالاخره تمام بیست رکن اساسی است. این برنامه در یک جا مثل سازمان برنامه و یا نخست‌وزیری و سازمان مستقلی باید متمرکز بشود و هماهنگی در امور و بررسی مسائل مملکتی به وجود آورد تا کارها هماهنگ بشود و هر کسی کار خودش را فقط انجام ندهد، وقتی هماهنگی بود در نتیجه وزیر آموزش و پرورش گرفتاری ندارد. در نتیجه سیصدهزار نفر پشت در دانشگاه‌ها نمی‌ایستند و از هر یک نفری که در دانشگاه است ۹ نفر در خارج از آن عاطل و باطل نمی‌مانند. به خاطر همین است.

رئیس ـ آقای دکتر شیروانی وقت شما تمام شده است.

دکتر شیروانی ـ اگر اجازه بدهید چند دقیقه فقط در مورد دانشگاه‌ها می‌خواهم صحبت بکنم اجازه می‌فرمایید جناب رئیس؟

رئیس ـ بفرمایید.

دکتر شیروانی ـ خیلی مطلب داشتم جناب دکتر مژدهی دوست خوب من هستند تمام مطالب پزشکان را مانند اهانت‌هایی که به پزشکان شده می‌دانند شما را به خدا حرمت پزشکان را در این مملکت دوباره به آن حالت الهی و باستانی آن برگردانید. مسلم است که پزشکان هم باید خودشان کمک بکنند. کاری نکنید که پزشک ایرانی به عنوان درمان‌فروش معرفی بشود، پزشک درمانگر است و پزشک ایرانی هم باشرف هست و درمانگر.

در مورد دانشگاه‌ها در تمام دنیا ۵ درصد حداکثر ۹ درصد از کسانی که دیپلم می‌گیرند باید وارد دانشگاه بشوند ما که نمی‌خواهیم فقط لیسانسیه داشته باشیم مدارس حرفه‌ای وقتی درست شدند که سالهاست می‌گوییم آموزش و پرورش وظیفه دارد وزارت کار وظیفه دارد که جنب صنایع ایجاد بشوند آن وقت دانشگاه‌ها و جامعه این گرفتاری‌ها را نخواهند داشت.

به دانشجویان باج ندهید خودشان نمی‌خواهند. حق‌السکوت نمی‌خواهند، آزادی می‌خواهند باج نمی‌خواهند پول نفت نمی‌خواهند این جوانان و دانشجویان، اینها می‌گویند آقا به ما محیطی بدهید آزاد که واقعاً بشود تحصیل و تحقیق کرد. چطور می‌شود با این وضع تحقیق کرد؟ استاد چطور تحقیق بکند؟ که آن قدر گرفتار است و از طرفی هم او را گرفتار کارهای سیاسی هم کرده‌اند در این سال‌های اخیر، استاد اعتقاد ندارد سر کلاس می‌رود نمی‌تواند جواب بدهد ده دفعه باید مزه‌مزه بکند تا سخن بگوید، می‌ترسد شما را به خدا جناب شریف‌امامی این ترس را در بین مردم از بین ببرید مردم می‌ترسند از دولتمندان، مردم می‌ترسند هنوز هم حرف نمی‌زنند، صحبتم را تمام می‌کنم من از طرف مردم ایرانی صحبت کردم که هنوز ساکت‌اند هنوز مزه‌مزه می‌کنند اگر می‌خواهند مطلبی را بگویند خاموش هستند، ظاهر نمی‌شوند اما عاشق ایران هستند من در درجه اول از طرف آنها صحبت کردم و از خدای بزرگ می‌خواهم که به ما کمک کند به مملکت ما کمک بکند که به لب پرتگاه نرویم، نجات یابیم و سالیان دراز با آزادی و آزادگی نمایندگان ملت بتوانند سازنده ـ مثبت در راه ترقی و تعالی این مملکت سخن بگویند متشکرم. (احسنت).

رئیس ـ آقای عبداللطیف شیخ‌الاسلامی بفرمایید.

عبداللطیف شیخ‌الاسلامی ـ با اجازه مقام محترم ریاست و همکاران ارجمند قبلاً از جناب مهندس شهابی نماینده ایذه بختیاری که نوبت خودشان را به من مرحمت فرمودند تشکر می‌کنم انگیزه صحبت من در برنامه دولت جناب شریف‌امامی بیشتر از آنجا سرچشمه می‌گیرد که برای کشاورزان مملکت اولویت خاصی قائل شده و من هم چون کشاورز هستم فکر کردن تذکراتی روی واقعیت بدهم که عملاً با آن مواجه می‌باشم شاید اثری بگذارد.

هر چند در برنامه دولت‌های گذشته هم کشاورزی از اولویت برخوردار بوده ولی آن اولویت‌ها برای کشاورزی مملکت و کشاورزان واقعی نبود کشاورز واقعی کسی است که در روستا زندگی می‌کند کشاورز واقعی کسی است که برای دریافت وام کوچکی هم ضامن شهری نداشته و مجبور به دریافت وام زنجیری است کشاورز واقعی کسی است که از پرتو انقلاب ایران دارای زمین و خانه مسکونی و آب شد نه کسانی که از بانک توسعه کشاورزی میلیون‌ها تومان وام کم‌بهره و حتی کمک‌های بلاعوض دریافت نموده که نه از کشاورزی در مملکت کرده‌اند (صحیح است) به کشاورزان واقعی این مملکت که زمین و آب اعطا گردیده بادی امکانات بهره‌وری از آن هم داده شود یکی از علت‌های مهاجرت روستاییان به شهرها کم‌توجهی به آنها بوده است (صحیح است).

در بدو انقلاب روستاییان صاحب زمین و آب و خانه مسکونی دارای شخصیت انسانی شدند طبیعتاً هر انسانی یا حتی جانداری که از بند رها شد تلاش برای بهتر زیستن را آغاز می‌کند از طرفی رسانه‌های گروهی هم با تبلیغات و وعده‌های بی‌جا آنها را بیشتر به بهتر زیستن امیدوار کردند دولت وعده داد که امکانات رفاهی کامل را در اختیار روستاییان قرار دهد که متأسفانه نتوانست و مهاجرت به شهرها شروع شد، دولت متوجه شد که نمی‌تواند امکانات رفاهی به روستاها ببرد سیاست شهرک‌سازی را زیر عنوان مراکز عمران روستایی دنبال کرد و باز هم متأسفانه موفقیت به دست نیامد نتیجتاً ۷۵ درصد کشاورز روستانشین به ۵۰ درصد تقلیل یافت همان ۵۰ درصد هم از تولیدکننده خارج و به صف مصرف‌کننده پیوستند به طوری که حالا در روستاها مرغ و تخم‌مرغ ماشینی را می‌توان به آسانی خرید.

البته ممکن است مهاجرت روستاییان به شهرها تأثیری در گرانی اجاره‌خانه و کمیابی مسکن داشته باشد ولی به عقیده بنده چنین نیست زیرا اینها طبقه‌ای نیستند که بتوانند اجاره‌خانه بدهند تذکراتی که بنده در مورد کشاورزی در برنامه دولت دارم به شرح زیر است:

۱ـ دادن وام بیشتر با بهره کمتر و نظارت و راهنمایی کامل‌تر با توجه به بالا رفتن هزینه زندگی و دستمزد کارگر.
۲ـ راهنمایی‌های لازم به کشاورزان وسیله مهندسین و متخصصین کشاورزی به این طریق که به بخش‌ها و روستاها اعزام و با کشاورزان تماس بگیرند نه این که پشت میز بنشینند اگر کشاورزی مراجعه نمود جوابش را بدهند هر چند جواب هم نمی‌دهند. یک نمونه کوچک به عرض برسانم:
بنده کشاورز و روستانشین بوده‌ام ولی تاکنون یک مهندس را از طرف اداره کشاورزی در روستای محل سکونتم ندیده‌ام که برای راهنمایی و یا ارشاد و یا تماس با کشاورزان به روستا آمده باشد ـ مزرعه برنج‌کاری در ده داشتیم آفت به او زد بلافاصله با چند نفر از زارعین به اداره کشاورزی مریوان مراجعه نمودیم و نمونه آفت‌زده را بردیم بعد از دو ماه که محصول از بین رفته بود به ما اطلاع دادند که نمونه آن را بیاورید تا به استان برای تشخیص نوع آفت بفرستیم.
۳ـ بذر به موقع در اختیارش کشاورز گذاشتن ـ جناب نخست‌وزیر شخصاً برای بذر گندم پاییزه به اداره کشاورزی مریوان مراجعه نمودم اسفندماه به من اطلاع دادند که بروم بذر پاییزه را بگیرم بذر سبزی‌کاری که در برنامه دولت به آن اشاره شده در کرمانشاه، همدان و کرج هم گیر نمی‌آید.
۴ـ با توجه به دستمزد کارگر ماشین‌آلات کشاورزی ضروری است با توجه به این که دولت مبارزه با گران‌فروشی را شروع نموده چرا هر سال قیمت تراکتور و دیگر ماشین‌آلات کشاورزی به طور سرسام‌آوری بالا می‌رود اگر دولت می‌خواهد که ایران از نظر محصولات کشاورزی خودکفا باشد نباید ماشین‌آلات کشاورزی مانند ماشین‌های سواری و تشریفاتی روزبروز گران‌تر شود در حالی که خود دولت واردکننده و سازنده آن باشد (صحیح است) از آن مهم‌تر فروش لوازم یدکی در اختیار مردم نیست در شهرستان مریوان یک پیچ و مهره تراکتور که بیش از ۲ تومان ارزش ندارد برای کسی که دنبالش می‌رود بالغ بر صد تومان به خاطر هزینه ایاب و ذهاب و بیکاری تمام می‌شود به تضمین و تثبیت بهای محصولات کشاورزی اشاره شده است قبلاً از اضافه نمودن بهای گندم برای سال جاری از ۱۲ به ۱۴ریال و در سال آینده ۱۵ ریال سپاسگزاریم ولی باور بفرمایید هنوز با گرانی هزینه انجام آن متعادل نیست اگر در ماشین‌آلات کشاورزی و تقلیل بهای آن و در اختیار گذاشتن وسایل یدکی توجهی بشود باز خوب است ولی باز هم سپاسگزاریم چون خیلی می‌گفتیم و نمی‌شنیدند. جناب نخست‌وزیر قبول بفرمایید که هر سال محصول کشاورزی به لطف خدا و تغییرات جوی آسمان و وفور باران فراوان به قدری ارزان است که برای کشاورز ضرر می‌کند.

سال بعد آنها کشت نمی‌کنند در نتیجه محصول کمیاب می‌شود و قیمت آن سرسام‌آور بالا می‌رود همان کشاورز ضرر دیده با قیمت گران آن را خریداری و بذر می‌پاشد، سال آینده باز به همان وضع سال قبل مبتلا و متضرر می‌شود.

بانک تعاونی کشاورزی که با کشاورزان واقعی سر و کار دارد کارش بسیار خوب و رضایت‌بخش است ولی مقررات دست و پاگیری دارند که نمی‌توانند آن طور که شایسته است به کشاورزان برسند.

جناب نخست‌وزیر وقتی تشخیص داده شد که کشاورز وامی را دریافت نموده و به مصرف واقعی کشاورزی می‌رساند چرا باید ضامن شهری از او گرفته شود و چرا باید برای تکمیل کار مورد نظرش به اندازه کافی پول در اختیارش نگذارند و نیمه‌تمام بماند و مهندسین بانک نظارت کامل در اجرای آن ننمایند و به عوض این که پولی برای تضمین به ضامن شهری بدهد زمین‌های زیر کشت او را به عنوان وثیقه از او قبول نکنند؟ یک سال است که قانونی در مجلس تصویب شده که به هر کشاورز تا مبلغ ۵۰۰٫۰۰۰ هزار ریال بدون وثیقه و سند ماشین وام داده شود هنوز خبری نیست استدعا دارم که مقررات دست و پاگیر را از میان بردارید این قدر که در بانک برای وصول پول اقدام می‌شود اگر برای صحیح خرج کردن آن اقدام شود خودبخود پول برگشت داده خواهد شد (صحیح است).

بانک توسعه کشاورزی ایران متعلق به کشاورزان واقعی نبوده و نیست فقط سرمایه‌داران می‌توانند از آن استفاده نمایند زیرا شرایط که برای دریافت آن در نظر گرفته شده باید اول سرمایه‌دار شد بعد وام گرفت.

موضوع قابل توجهی که می‌خواهم متذکر شوم این است که ما همه می‌دانیم دولت نه کشاورز خوبی است و نه تاجر خوبی، برای ما ثابت شده که دولت در تمام برنامه‌های شرکت سهامی زراعی و کشت و صنعت ضرر کرده و حالا هم ضرر می‌کند شاهنشاه فرمودند کشاورزان را بگذارید که به کشاورزی سنتی خود ادامه داده و به آنها کمک فنی و مالی بنمایید ـ متأسفانه در هر جا یک پروژه عمرانی کشاوزری پیاده می‌شود همراه آن تبلیغاتی می‌شود که زمین‌های شما را دولت می‌برد و شرکت سهامی زراعی تأسیس می‌شود که مردم را از کار کشاورزی دلسرد می‌نمایند و اغلب باعث خرید و فروش زمین در روستاها می‌شود.

در وزارت کشاورزی و عمران روستایی ـ اداراتی به نام ترویج و آبادانی ـ عمران و نوسازی روستاها و عمران مراتع داریم.

از جناب وزیر محترم کشاورزی استدعا می‌نمایم بررسی کامل در این موضوع بفرمایید که اولاً عمران و نوسازی روستاها در سطح روستاها چه کارهایی و با چه هزینه و در چند مدت انجام داده سالها است که لوله‌کشی آب آشامیدنی روستاها و راه‌های روستایی به اداره تعاون و امور روستاها واگذار شده چه کارهایی و با چه شرایطی انجام شده است اگر نظر بر این باشد که در این مورد اقدامی بشود بنده اطلاعاتی را در مورد استان کردستان دارم که به موقع به عرض خواهم رسانید ـ مدارکی دارم که تقدیم خواهم نمود در مورد عمران مراتع که می‌بایست علوفه دامداران را تهیه و در اختیار آنها بگذارند تحقیقات کافی در این مورد هم بفرمایید آیا علوفه در اختیار دامداران واقعی قرار گرفته و آیا می‌توانند لیست واقعی و صحیح آنها را در اختیار بگذارند و یا مانند اسامی وام‌گیرندگان از بانک توسعه در لیست محرمانه است؟

جناب نخست‌وزیر ـ ۶ سال است یک ساختمان برای جوجه‌سازی در مریوان احداث شده حالا که به پایان نزدیک است برای سیم‌کشی برق آن یکصد و چند هزار تومان هزینه لوازم بوده، اداره کشاورزی کردستان به جز یکهزار ریال یعنی یکصد تومان همه را پرداخت نموده و فقط به خاطر یکهزار ریال یک سال بهره‌برداری از آن به تأخیر افتاده است آیا اگر صد و چند هزار تومان حواله گردیده نمی‌شد همه‌اش حواله شود و یا نمی‌شد وزارت نیرو برای کسر هزار ریال معامله یکصد و چند هزار تومانی را که برای تولیدات مملکتی است یک سال به تأخیر نیندازد.

وزارت راه و ترابری

در مورد راه‌های روستایی برای اولین بار مبالغ نستاً قابل توجهی در سال جاری اختصاص داده شد ـ چون سال اول بود که از تعاون و امور استان‌ها گرفته شده و به وزارت راه و ترابری داده شده به طور قابل توجه و شایسته‌ای انجام نشده ولی نظر جناب وزیر راه و ترابری را به این نکته جلب می‌نمایم که شاه‌رگ حیات روستاها راه روستایی است که باید به او توجه خاصی بشود و از مقررات و تشریفات دست و پاگیری که باعث اتلاف وقت می‌شود جلوگیری به عمل آورد (صحیح است) با توجه به وضع جغرافیایی بعضی از شهرستان‌ها ترتیبی داده شود که برنامه‌ریزی راه‌های روستا و تصمیم‌گیری در محل و با نظر انجمن شهرستان صورت بگیرد.

وزارت نیرو

با توجه به این که مردم روستاها علاقه خاصی به برق پیدا کرده و حتی از اعتباری که در اختیار نمایندگان مجلس قرار داده شده مردم روستاها آن طوری که برای برق خودیاری می‌دهند و علاقه دارند برای دیگر پروژه‌ها ندارند مع‌الوصف وزارت نیرو در مورد برق روستاها هیچ اقدامی ننموده و معلوم نیست اعتبار برق روستایی در کجا خرچ شده و به چه مصرفی رسیده است.

نکته قابل توجه در این مورد این است که گویا در برنامه برق روستاها که هنوز روی کاغذ است مقرر شده که برق روستاها باید هزینه آن را ۵۰ درصد روستاییان هر خانوار ۲۰٫۰۰۰ ریال تأمین نمایند در صورتی که امتیاز برق در شهرستان‌ها ۷٫۰۰۰ ریال است معلوم نیست چه محاسبه شده که روستاییان درآمدشان سه برابر شهرنشین‌ها است که باید حق امتیاز را سه برابر بپردازند.

آستانه‌ای ـ قبلاً بیشتر بود حالا تخفیف داده‌اند.

شیخ‌الاسلامی ـ استدعا می‌کنم که در این مورد هم توجه مخصوص به روستاییان بشود و اگر امکان هست در وزارت نیرو اداره‌ای به نام برق روستاها تشکیل و فقط کارشان رسیدگی و انجام پروژه‌های روستایی باشد چون با پروژه عظیم وزارت نیرو مشکل بتوان به روستاها رسید.

وزارت بهداری و بهزیستی

سیاست درمانی کشور به طوری که همه آقایان استحضار دارند. به طور کلی فلج است نه به روستا رسیده‌اند و نه شهرنشین‌ها راضی، بیمه‌شدگان می‌نالند و کسانی که بیمه نشده‌اند حال‌شان معلوم است امیدوارم بهداشت و درمان به روستاها نیز به طور کامل برده و به درمانگاه‌هایی که در روستاها ساخته شده دکتر و دارو فرستاده شود ـ با شناختی که از جناب دکتر مژدهی وزیر محترم بهداری و بهزیستی دارم مطمئن هستم که با خواست خداوندی و مشکلات درمانی کشور مخصوصاً روستاها را حل خواهد نمود.

وزارت پست و تلگراف

در مورد وزارت پست و تلگراف به عرض می‌رسانم که هر چند برنامه این وزارتخانه بسیار وسیع است ولی نسبت به شهرستان‌های کوچک توجهی نشده اضافتاً وعده هم داده شده است چند سال پیش از شهرستان‌ها پول گرفته شده که در ظرف یک سال تلفن خودکار تأسیس شود علاوه بر این که تلفن خودکار نشده و خبری از اقدامات اولیه آن هم نیست به بهانه این که تلفن خودکار نصب خواهد شد تلفن‌های مغناطیسی را هم توسعه نمی‌دهند در تمام شهرستان‌های استان کردستان فقط مرکز استان دارای تلفن خودکار است شاید جناب وزیر پست و تلگراف برنامه وسیعی را برای توسعه شبکه‌های ارتباطی بین‌المللی داشته باشند ولی به نظر بنده باید اولویت را به شهرستان‌های کوچک کشور داد.

در مورد وزارت مسکن و شهرسازی

به وظیفه حق‌شناسی باید از اقدامات جناب دکتر آموزگار در مورد جلوگیری از افزایش نامتناسب بهای زمین که به طور غیرقابل انکاری قیمت زمین و اجاره‌خانه را پایین آورد قدردانی نمایم ولی نباید فراموش کرد در عین حالی که دولت با تمام قوا با احتکار زمین مبارزه می‌کند شهرداری پایتخت زمین‌های عباس‌آباد را احتکار نموده است که با یک صرفه‌جویی، مثلاً اختصاص چند فقره مانند به آن پانصدمیلیون تومان سالن تشریفاتی وزارت فرهنگ و هنر می‌توان خانه مسکونی کارمندان چند وزارتخانه را تأمین نمود (صحیح است).

سازمان اوقاف که تنها سازمانی است که با متدینین سر و کار دارد، زیرا ارباب رجوع‌های او عبارتند از زائران خانه خدا ـ عتبات عالیات و مروجین مذهبی از آن بگذریم که زمین‌های اوقاف سر و صداهای زیادی راه انداخت در مورد زائران خانه که در سال‌های گذشته عده‌ای از مدیران کل حج و مدیران گروه به اتهام سوءاستفاده تحت تعقیب قانونی قرار گرفتند ـ چه مانعی دارد که هر کس قصد زیارت خانه خدا را دارد به او اجازه داده شود و آنها را برای تعیین گروه و مدیر گروه مجبور نکنند، علت ازدیاد متقاضیان جلوگیری‌هایی است که در چند سال گذشته از مردم شده در تمام کشورهای اسلامی متقاضیان حج آزادانه به زیارت می‌روند و هزینه آنها یک پنجم زائران ایرانی نمی‌شود (صحیح است).

در مورد مروجین مذهبی نمونه‌ای که در کردستان هست عرض می‌شود از چهار سال پیش هر ساله عده زیادی از روحانیون را برای دیدن دوره به رضائیه و سنندج می‌برند و قبولی آنها را در امتحان اعلام و به آنها وعده استخدام و حقوق می‌دهند متأسفانه با وجود نامه‌های متعدد از شهرستان‌ها و تذکرات و یادآوری‌های پی‌درپی ما در مجلس توجهی نشده است اگر واقعاً اعتباری برای این کار نیست چرا آنها را به دوره می‌فرستید چرا وعده می‌دهید این است ناراضی درست کردن در کشور ـ در این مورد مطالب دیگری هم هست که اگر نظر و توجه به آن بشود شخصاً جناب وزیر مشاور و سرپرست سازمان اوقاف را در جریان خواهم گذاشت.

جناب نخست‌وزیر واقعیتی که صراحتاً به عرض می‌رسانم این است که در دستگاه‌های دولتی ما برنامه‌ریزی صحیح وجود ندارد اگر وزیری استعفا نمود تمام تشکیلات و برنامه‌های یک یا چند ساله او دگرگون و مجدداً برنامه‌ریزی می‌شود (صحیح است) ترتیبی امر به اتخاذ فرمایید که برنامه‌ریزی در سطح بالای مملکت طوری شود که هر کس در رأس آن قرار گرفت همان برنامه دنبال شود (احسنت).

اگر دولت جنابعالی موفق شود ۱۹ ماده انقلاب را آن طوری که مبتکر آن مورد نظرش بوده پیاده شود ناراضی در مملکت وجود نخواهد داشت زیرا نقطه ابهامی در انجام مصالح مملکتی نگذاشته است برای نمونه انقلاب اداری اگر پیاده و اجرا شود کم‌کاری ـ کندکاری ـ بی‌تفاوتی و احیاناً سوءاستفاده به کلی از بین خواهد رفت به عقیده بنده ریشه فساد از اینجا شروع می‌شود به انجمن‌های شهر، شهرستان، استان اختیارات وسیع‌تر و تخفیف بیشتری داده شود به طوری که خود اعضای انجمن در مقابل انتقاد مردم از دولت و دستگاه‌های محلی جوابگو باشند نه این که خود آنها نیز جزو ناراضیان و انتقادکنندگان باشند.

خیلی متأسفم که این مطلب را باید در مجلس عنوان کنم، چند نفر از همکاران محترم از پشت این تریبون به عنوان مخالف نسبت‌های ناروایی به گروه اکثریت دادند مثل این که دل‌شان می‌خواسته اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی تابع نظر آنها باشد، آیا استبداد از این بدتر هم وجود دارد؟ مگر در قانون دموکراسی نظر اکثریت صائب‌تر و محترم‌تر از اقلیت نیست؟ مگر اقلیت نباید از اکثریت تبعیت کند؟ پس چرا از پشت این تریبون به نمایندگان ملت توهین می‌کنید؟ یک پروژه‌ای که یک نماینده مجلس با همکاری و خودیاری مردم در یک روستا با ۲۰۰هزار تومان انجام داده وزارت تعاون و امور روستاها در مدت طولانی با دومیلیون و ۲۰۰هزار تومان انجام داده آیا این خدمت به روستاها نیست؟ من خدا را گواه می‌گیرم هیچ جا از این پول برای کار شخصی استفاده نشده است. این نظام و این مظهر ملیت خود را نگهداری کنید ولی در حال حاضر منافع ملی در خطر است نه وحدت ملی، بیایید به قسمی که خورده‌ایم وفادار باشیم (نمایندگان ـ هستیم) الحمدلله، بیایید با هم بنشینیم هدف‌مان یکی است در الفاظ اختلاف نداشته باشیم سوءتفاهماتی هم اگر پیش آمده جناب نخست‌وزیر بدون تعصب اعتراف کنند و بعد از این هم تعصب را کنار بگذارند مخالفین هم دست از لجاجت بردارند تا نابسامانی‌ها ریشه‌کن گردد اگر هم این کار را نمی‌کنند ساکت کناری بنشینند و ببینند در خاتمه عرایضم از جناب نخست‌وزیر استدعا دارم که مراتب جان‌بازی و فداکاری فردفرد مردم کردستان را در اجرای اوامر شاهنشاه آریامهر به پیشگاه مقدس همایونی عرضه فرمایید.

به جهانیان اعلام می‌نماییم که پیوند ملت ایران با شاهنشاه ایران ناگسستنی است و ملت ایران استقلال، عظمت، سربلندی و سرافرازی ملت ایران را از شاهنشاه دانسته و از هر گونه جان‌بازی و فداکاری دریغ نخواهند نمود موفقیت جنابعالی و همکاران محترم‌تان را در اجرای اوامر شاهنشاه آریامهر که جز برای رفاه و آسایش ملت ایران شرف صدور نیافته از خداوند بی‌نیاز نیازمندم (احسنت، احسنت).

رئیس ـ آقای پارسا مطلق تشریف بیاورید.

جلال پارسامطلق ـ همکاران عزیز ـ نمایندگان محترم ـ خانم‌ها و آقایان.

ناله را هر چند می‌خواهم که پنهان برکشم
سینه می‌گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن

(احسنت)

به هنگام شروع دولت جدید اولین مطلبی که از سوی رئیس دولت عنوان شد چنین بود «هم‌وطنان بپاخیزید میهن در خطر است» جمله‌ای هراس‌انگیز و در عین حال تعجب‌آور. زیرا تا دیروز دولت‌ها ایران را مرکز ثبات و آرامش غرب آسیا محسوب می‌داشتند. اما امروز در مدت بسیار محدودی استقلال آن به خطر افتاده و رئیس دولت از ملت تقاضای استمداد می‌کند. و اگر چنین مسئله‌ای واقعیت دارد چرا دولت‌های سابق و اسبق شهامت ابراز آن را نداشتند. و پیوسته مردم را با شعارهای گمراه‌کننده و توخالی سرگرم می‌نمودند. و آیا هیچ وقت به قکر آن افتادند که از بروز نارضایی مردم که هر روز هم بر دامنه آن افزوده می‌گردید جلوگیری کنند؟ پس آنها عالماً و یا عامداً و یا ناخودآگاه وضعی را به وجود آوردند که صبر و شکیبایی مردم به سر رسیده و آن را به مرحله انفجار کشانید. ببینیم عامل این همه نارضایتی که در چند سال اخیر مردم با آن مواجه بودند چه دستگاه‌ها و چه اشخاصی هستند بر هیچ کس پوشیده نیست که خودکامگی و اعمال زور و عدم توجه دولت‌های گذشته علل اصلی وضع اسف‌باری است که در حال حاضر مملکت با آن مواجه است (صحیح است) اگر دولت‌ها توجهی به نظریات مردم داشتند و به افکار عمومی احترام می‌گذاشتند و قوانین ضد و نقیض در جهت آزار و ایذاء مردم به مرحله اجرا درنمی‌آمد یا مسلماً اوضاع مملکت در حال حاضر چیز دیگری بود. آنها بودند که به هیچ کس اجازه کوچکترین اظهار عقیده و تکلمی نمی‌دادند (صحیح است) و آنها بودند که به درخواست‌ها و شکایت قانونی مردم کوچکترین توجه و ترتیب اثری نمی‌دادند و باید بگویم ای آزادی و ای قانون چه جنایت‌ها که به نام تو نمی‌شود صدای حق‌طلبانه و تضرع‌آمیز مظلومین و ستمدیدگان هم به جایی نمی‌رسید. این افتضاحات و گستاخی‌ها را به جایی کشاندند که حتی مرکز قانون‌گذاری مملکت را وسیله‌ای برای اجرای اعمال خلاف قانون خود می‌دانستند و اگر نماینده‌ای مطالبی را در جهت خیر و صلاح مملکت عنوان می‌کرد مورد تهدید و بی‌مهری قرار می‌گرفت و کوچکترین توجهی به خواست قانونی و مشروع او نمی‌شد. نظریات مردم و نمایندگان آنها از طریق رسانه‌های گروهی در معرض قضاوت ملت ایران قرار نمی‌گرفت (یک نفر از نمایندگان ـ ولی ما سکوت نکردیم). دست تقدیر مرا هم به عنوان نماینده میان‌دوره‌ای به این مجلس رهسپار کرد تا به صلاح و خیر مملکت مطالبی عرض کنم البته از موکلین خود خجالت می‌کشم چون نگذاشتند درست به وظیفه خود عمل کنم. سانسور شدید مطبوعات یعنی رکن چهارم مشروطیت به طریقی اجرا شد که تعداد زیادی از روزنامه‌ها و مجلات تعطیل شدند. و بقیه هم نیز به خاطر نداشتن مطالب اصولی در حقیقت خواننده‌ای نداشتند. فساد و اهمال‌کاری و بوروکراسی در بعضی از دستگاه‌های اجرایی به منتها درجه حد خود رسیده بود. به طوری که فقط تنها اشخاصی می‌توانستند از هفت‌خان ادارات جان سالم به در برند که به تقاضای نامشروع و خلاف مسئولین جامعه عمل بپوشانند در احراز مشاغل و پست‌های دولتی و متأسفانه حتی ملی کلاً روابط حاکم و سرنوشت‌ساز بود و آنچه که خریداری نداشت ضابطه و معیارهای واقعی و انسانی بود.

و این اعمال مسبب اصل گوشه‌گیری خدمتگزاران صدیق و زحمتکش مملکت گردید. و عامل اساسی برای ترغیب و تشویق نادرستی و اشاعه فساد سرگردانی و معطلی و عدم احترام به حقوق انسانی افراد در بیشتر دستگاه‌های اجرایی پیوسته نیشتری بود که قلب فردفرد مردم را جریحه‌دار می‌کرد. و با امکانات مادی وسیعی که در این چند سال مملکت از آن برخودار بود برنامه‌های عمرانی و زیربنایی آن چنان که وعده داده بودند و انتظار می‌رفت پیشرفتی نکرد.

و عملاً پول و وقت مملکت بیهوده تلف گردید. بنده آنچه را که می‌گویم از روی کمال صداقت و بنابر وظیفه وجدانی و عشق زائدالوصفی است که به این مملکت و همه نهادهای اجتماعی و بنیادی آن دارم. و همیشه سعی کرده‌ام که گفته‌هایم دور از غرض‌ورزی و بی‌نیاز از هر گونه شعار و گفتار واهی باشد. تردیدی نیست که همه ملت مسلمان ایران سخت پای‌بند به اصول اخلاقی و انسانی و معنوی است و در زیر لوای تعالیم دین مبین اسلام به قانون اساسی مملکت سخت پای‌بند است.

روحانیتایران که خود از پیش‌کسوتان و پایه‌گذاران مشروطیت و قانون اساسی ایران است در بین ملت مسلمان ایران از احترام خاص معنوی برخوردار می‌باشد. (صحیح است) اعتقاد و ایمان مردم ایران بدبین مبین اسلام متضمن استقلال و تمامیت ارضی مملکت ما بوده و خواهد بود.

اسائه ادبی که نسبت به مقام روحانیت وسیله بعضی از مأمورین انتظامی به عمل آمد مردم ایران را سخت متأثر و متألم ساخت و من آرزو می‌کردم که این اشتباه بزرگ پیش نمی‌آمد و خاطر آیات عظام مملکت ما را آزرده نمی‌ساخت به هر حال همه این مسائل دست به دست هم داد و یکسره اعتراض همه قشرهای اجتماع را برانگیخت. روزی که حادثه تأثرانگیز تبریز پیش آمد ـ در همین مجلس جناب پزشک‌پور که به وطن‌پرستی و خدمتگزاریش به جامعه ایرانی هیچ جای بحث نیست. ضمن ایراد مطالبی ـ اعلام کردند که از غائله تأسف‌آور تبریز نباید بی‌اعتنا گذشت و باید در رفع نارضایتی‌ها فوراً اقدام نمود. اما متأسفانه جوابی که به ایشان در مجلس شورای ملی داده شد (این بود که این قبیل بحث‌ها ذکر مصیبت است) اما دیدیم که روزبروز دامنه این ناآرامی‌ها و نارضایی‌ها وسعت بیشتری گرفت که سرانجام ـ خون تعدادی زیادی از فرزندان عزیز این آب و خاک بر زمین ریخت و خانواده‌های زیادی را داغدار نمود ـ و ملت ایران را سخت متأسف و متألم ساخت. آیا این وقایع ناشی از خودکامگی و قانون‌شکنی و فشارهای ناروای دولت‌های سابق نیست؟ و آیا خود جناب آقای شریف‌امامی که سال‌ها ریاست مجلس سنا را داشتند پیوسته سیاست این دولت‌ها را تأیید نکرده‌اند. جناب آقای شریف‌امامی شما روزی که فرمان نخست‌وزیری به نام‌تان صادر شد - اظهار داشتید که این دولت - دولت آشتی ملی است. و آیا دولت آشتی ملی با اعلام حکومت نظامی و بستن مسلسل به روی مردم می‌خواهد آشتی ملی به وجود آورد؟ و آیا اگر در بین جمعیت عظیم ناراضی که جز اجرای صحیح قانون اساسی بحث دیگری نداشتند اگر چه نفر اخلال‌گر و فرصت‌طلب وجود داشت که می‌خواستند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و شعارهای ضدملی می‌دادند نمی‌شد به طرق دیگر آنها را دستگیر و از صفوف مردم وطن‌پرست و مسلمان جدا نمود؟ مگر همین مردم ایران نبوده‌اند که در سخت‌ترین شرایط با نثار جان خود از قانون اساسی و تمامیت ارضی مملکت دفاع کرده‌اند در هر صورت کاری است انجام شده و آبی است ریخته شده و خداوند به همه مصیبت‌دیدگان صبر و شکیبایی عطا فرماید جناب آقای شریف‌امامی درست به خاطر دارم در سال ۱۳۴۰ زمانی که دانشجو بودم جنابعالی به نخست‌وزیریانتخاب شدید و در حالی که در آن هنگام وضع مملکت هم زیاد آشفته نبود در مدت محدودی که این سمت را داشتید عملاً نتوانستید کار مثبتی انجام دهید اما در این هنگام که به قول خودتان وطن در خطر است با چه برنامه برق‌آسایی می‌خواهید رضایت عمومی را فراهم کنید و آشتی ملی را به وجود آورید؟ برنامه دولت جنابعالی را به دقت مطالعه کردم اما چیزی بیشتر از برنامه‌های پرزرق و برق دولت‌های گذشته که گفتند و عمل نکردند در آن مشاهده نگردید.

مجتبایی ـ اگر تحریکات شما بگذارد مشاهده می‌کنید.

پارسا مطلق ـ این فکر جنابعالی است البته تنظیم برنامه‌ای ایده‌آل در روی کاغذ کار چندان دشواری نیست اما به مرحله اجرا درآوردن آن کار مشکل و دشواری است به کشاورزی مملکت اشاره شده است کشاورزی که در حقیقت در حال احتضار است و آخرین نفس‌های خود را می‌کشد سال‌ها نشستند به اصطلاح برای مدرنیزه کردن کشاورزی برنامه ریختند و پول‌ها به قول خودشان خرج کردند و آمارهای ساختگی بخورد مردم دادند. اما سرانجام دیدیم که کشاورزی ما راه افول پیمود و دهات از سکنه خالی شد. و پیش آمد برای کشاورزی مملکت آنچه که نمی‌بایست پیش آید. (صحیح است) پس از رفورم ارضی که جهت ایجاد خرده‌مالک و علاقه‌مند کردن کشاورز به ماندن در ده خود به وجود آمد، امید زیادی بود که سطح تولیدات کشاورزی به پایه‌ای برسد که علاوه بر تأمین احتیاجات داخلی، کشور ما جزء صادرکنندگان محصولات کشاورزی درآید. اما متأسفانه دیدیم که در اثر بی‌توجهی و خودسری مسئولان در کشاورزی مملکت وضعی به وجود آمد که ناچار شدیم اکثر مواد غذایی مورد نیاز مردم را از خارج وارد کنیم ـ و می‌بینیم که بیشتر دهات ما به بیابان تبدیل شده و بیشتر قنوات مملکت که قرن‌ها مورد استفاده مردم بوده خشک شده است دهات اکثراً از سکنه خالی شده و اگر هم افرادی هنوز در آنها ساکن باشند یا پیر مردان هستند و یا زنان و یا کودکان، کشاورزانی که با نیروی خلاقه خود می‌بایستی مواد غذایی مردم مملکت را تأمین کنند به سوی شهرها کوچ کرده و به شغل عملگی و یا بلیط‌فروشی و یا بلال‌فروشی مشغول شده‌اند. و در حقیقت به صورت افرادی غیرمولد سربار شهرنشینانی شده‌اند که خود با هزاران مشکل سر به گریبان هستند هنگام طرح بودجه سال ۱۳۵۷ در مجلس شورای ملی عنوان کردم که در حال حاضر کشاورزان ما از گندم امریکایی و پنیر بلغاری و مرغ هلندی و گوشت استرالیایی استفاده می‌کنند و آیا دولت تا کی می‌تواند این قبیل محصولات را از خارج به قیمت گزاف بخرد و به قیمت ارزان در اختیار مصرف‌کننده بگذارد آیا ما برای همیشه پول نفت را داریم که به این خاصه خرجی خود ادامه دهیم؟ و آیا اگر روزی روی مسائل سیاسی و یا نداشتن پول و قطع راه‌های دریایی این مواد به ما نرسد چه سرنوشتی در انتظارمان خواهد بود؟ اما با کمال تأسف کوچکترین توجهی هم به این مطالب نشد و وزارت کشاورزی راهی را رفت که از گذشته جلوی پایش بود در روستاهای مملکت کشاورز را به خدا سپردند و در مشکلات روزافزونی که گریبانگیرش بود کوچک‌ترین حمایتی از او نشد نه ماشین‌آلات کشاورزی در اختیارش گذاردند و نه بذر و کود به او دادند و نه محصولش را با قیمت تمام شده خریدند اگر ماشینی هم به ده آمد پس از مدت کمی به واسطه نبودن تعمیرگاه خراب شد و عملاً از حیز انتفاع افتاد اگر باغ و یا محصول کشاورز طعمه سیل و یا سرمازدگی شد کسی کوچکترین مساعدتی به کشاورز نکرد، و آن تنها کشاورز بود که از هستی ساقط شده بود به خاطر دارم که در سال گذشته بیش از چندصدمیلیون تومان به کشاورزان در اثر سیل و آفات خسارت وارد شد متأسفانه فقط کمک وزارت کشاورزی در برابر این همه زیان فقط هفت میلیون تومان بود در چند سال اخیر برای بهره‌وری از زمین‌های زراعی مرغوب آمدند در این مملکت شرکت‌های سهامی زراعی و یا کشت و صنعت تشکیل دادند هر چند که فلسفه ایجاد این قبیل شرکت‌ها هیچ گونه ایرادی ندارد اما مسئولان وزارت کشاورزی بدون کوچکترین آمادگی عملاً زمین‌های کشاورزان را تصاحب کردند و به خیال خود برای آنها شرکت تشکیل دادند و سرانجام هم با صرف هزینه‌های تاکنون هیچ گونه موفقیت چشمگیری نداشته‌اند و عملاً سهامداران این شرکت‌ها را آواره و در نهایت عسرت و تنگدستی قرار داده‌اند (هر سهم ۱۶۰ ریال) در حالی که اگر وجوهی که وسیله این شرکت‌ها به مصرف رسیده به دست خود کشاورزان می‌رسید در بالا بردن سطح تولید و مآلاً بی‌نیازی مملکت از محصولات خارجی اثر بسیار نیکویی داشت.

محمد نوری ـ صحبت از مسائل جیرفت بکنید نه همه مملکت.

پارسا مطلق ـ از دولت تقاضا کردم که چه خوب بود حسابرسی دقیقی از دخل و خرج این شرکت‌ها می‌شد تا اگر پول مملکت به هدر رفته است لااقل از همین جا جلو آن گرفته شود اما این پیشنهادها نظیر صدها پیشنهاد دیگر بلااثر مانده. تقاضای بیمه محصولات کشاورزی و تثبیت قیمت آنها مکرر از دولت شده است اما این هم جز به وعده و وعید اقدام دیگری را دربرنداشته است بارها اعضای شرکت سهامی زراعی وضع نابسامان خود را تلگرافی به اینجانب اعلام نمودند که عیناً برای وزارت کشاورزی فرستاده شد اما کوچکترین اقدامی در جهت خواسته سهامداران به عمل نیامد ـ برای احیای کشاورزی آمدند و بانک توسعه کشاورزی تشکیل دادند اما عملاً دیدیم که اکثریت این وام‌ها به افراد غیرکشاورز پرداخت شد و معلوم هم نگردید که به چه مصرفی رسیده است و بر همین اساس تقاضا کردم که‌ای کاش دولت اعلام می‌نمود تاکنون این وام‌ها به چه اشخاصی داده شده و نتیجه آن برای ازدیاد سطح تولید تا چه حد بوده است بارها صدی ۴ از دولت گرفتند و صدی بیست به مردم دادند اگر جزئی وامی هم بانک کشاورزی در اختیار کشاورزان می‌گذاشت با مشکلاتی که ادارات تعاون و جنگل‌داری جهت پاسخگویی به استعلام‌های مورد لزوم که گاهی بیشتر از یک سال هم طول می‌کشد. فراهم می‌ساختند عملاً کشاورزان را از اخذ وام منصرف می‌نمود. کشاورزی که با پایین بودن قیمت محصولش ـ و با بالا رفتن هزینه‌های کشاورزی زیان هم می‌دهد بایستی هر سال مبلغی هم برخلاف قانون به وزارت نیرو جهت حق‌النظاره آب بپردازد. در حالی که کوچکترین اقدامی هم جز اخذ پول از سوی وزارت نیرو برای او به عمل نمی‌آید و حتی برای اجازه حفر یک حلقه چاه بایستی چند سال در راهروهای ادارات آبیاری رفت و آمد کنند وزارت کشاورزی برای جلوگیری از تبدیل اراضی زراعی مرغوب به مستغل شهری از تفکیک اراضی جلوگیری کرده است و حتی اجاره تفکیک باغ‌ها را هم نداده است اما باید دید در جاهایی که اراضی مرغوب وجود ندارد و باغات کوچکی در آنها است چگونه این قبیل اراضی و باغات بایستی اداره شود و این مطلب باعث شده است که هزارها باغ مثمر و پرمحصول در مملکت در اثر مشاع بودن خشکیده شده و به بیابان تبدیل گردیده است. در چند ماه قبل به اتفاق وزیر کشاورزی برای بازدید کشاورزی حوزه انتخابیه‌ام شهرستان جیرفت مسافرتی نمودم و از مدت‌ها قبل به مردم قول داده بودم که شخص وزیر می‌آید و به همه مشکلات شما رسیدگی می‌کند. اما ای کاش که جناب وزیر شریف نمی‌بردند و با هزاران شکایت کشاورزان ناراضی مواجه نمی‌شدند ـ چون تنها اقدامی که به عمل آمد ـ تأیید گفته‌های مأمورین وزارت کشاورزی بود و عدم توجه به هزارها درخواست و شکایات مردم سال‌ها از دولت تقاضا شد که در قیمت گندم که حداقل با وسایل قدیمی بیش از کیلویی بیست ریال تمام می‌شود بایستی تجدیدنظر شود که بالاخره کیلویی ۱۰ و ۱۲ و اخیراً هم ۱۴ ریال قیمت‌گذاری شده است. اما این هم درد گندم‌کار را دوا نمی‌کند ـ وقتی که گندم تا کیلویی پنجاه ریال از خارج خریداری می‌شود و کیلویی ۷ ریال به مصرف‌کننده داده می‌شود چه مانعی می‌تواند وجود داشته باشد که همان گندمی که در ایران تولید می‌شود کیلویی ۳۰ ریال خریداری شود و ۷ ریال به مصرف‌کننده داده شود. این امر لااقل این نتیجه را دارد که کشاورز را به گندم‌کاری تشویق می‌کند و ما را از محصول خارجی بی‌نیاز می‌سازد به هر حال مشکلات و نابسامانی‌هایی که مسئولان در گذشته برای کشاورزی مملکت به وجود آورده‌اند فاتحه کشاورزی را خوانده است و آنهایی که کشاورزی مملکت را به این روز فلاکت‌بار کشاندند چرا نبایست نظیر مسئولان وزارت بهداری به محاکمه کشانده نشوند و سزای خودسری‌ها و یا سوءاستفاده‌های خود را بدهند.

اسحقی‌نژاد ـ صحیح است.

چند نفر از نمایندگان ـ مسببین نابودی کشاورزی ایران هم باید محاکمه شوند.

پارسا مطلق ـ در قسمت آموزش و پرورش که مهم‌ترین وسیله پیشرفت و ترقی جامعه است متأسفانه از نظر کیفی و همچنین کمی توجه کافی نشده است. سال‌ها از رفاه و تأمین زندگی طبقه شریف و زحمتکش معلم صحبت می‌کنیم برای او در خیال خود مسکن می‌سازیم و از هر لحاظ زندگیش را تأمین می‌کنیم اما عملاً می‌بینیم که این حرف‌ها کمتر از جنبه تئوری به صورت عمل درمی‌آید معلمی که پس از مدت ۲۰ سال خدمت هنوز حقوق دریافتی او به سی‌هزار ریال نمی‌رسد بایستی برای اجاره فقط دو اطاق مبلغی بیش از دوهزار و پانصد تومان کرایه بپردازد. آن وقت ببینیم آیا این معلم چگونه با خیال آسوده و راحت می‌تواند در سر کلاس‌های ۷۰ نفری به آموزش نوباوگان این آب و خاک بپردازد. آیا سراغ داریم که در احراز مشاغل در وزارت آموزش و پرورش غیر از روابط ضوابط و لیاقت و کاردانی افراد مدنظر قرار گیرد و چنانچه این عمل‌ها بر مبنای ضوابط انجام شده باشد بسیار اتفاقی و نادر است همیشه معلمینی که من خود یکی از آنها می‌باشم در وزارت آموزش و پرورش و در این خانه معلم احساس بیگانگی کرده‌اند و کمتر اتفاق افتاده است که به خواست قانونی و مشروع معلم کمترین توجهی شده و به خواسته‌اش ترتیب اثری داده شود همه خوب می‌دانیم آموزش در مملکت ما پیوسته دستخوش دستورالعمل‌ها و تصمیم‌گیری‌های غلط و نارسا بوده است و در این مورد بدآموزی‌هایی مشاهده می‌گردد که ذکر آنها خارج از بحث امروز ما است به عنوان مثال روش جدید تحصیلات بعد از دبستان که تازه پس از یک دوره آزمایش کلاف سردرگمی برای آموزش۶ و پرورش و دانش‌آموزان و خانواده‌های آنها شده است مسئولان آموزش و پرورش سعی کرده‌اند که همیشه آمارهای پرزرق و برق به مردم ارائه دهند که ما در حال حاضر ده میلیون محصل داریم و الحمدلله کتاب‌های درسی به موقع به دست دانش‌آموزان رسیده اما هیچ گاه نگفته‌ایم که فرزندان این آب و خاک چرا بایستی در کلاس‌های ۷۰ و ۹۰ نفری در حالی که جای نفس کشیدن ندارند به فراگرفتن علم و دانش بپردازند من نمی‌دانم کی باید وضع کلاس برای دانش‌آموزان این مملکت حل شود؟ شما می‌گویید ما در حال حاضر این تعداد محصل داریم و برای آنها این تعداد کلاس لازم است و باز می‌دانید که در سال بعد چه تعداد بر دانش‌آموزان شما اضافه می‌شود اما دست روی دست گذارده می‌شود که مشکل سال آتی هم از نظر جا به مشکلات سال قبل اضافه گردد و آن وقت برای این که صدای خانواده‌ها درنیاید مبادرت به تأسیس کلاس‌های ۷۰ و یا صد نفری می‌کنید و انتظار هم دارید که بچه‌ها خوب درس بخوانند خوب بود دستگاه آموزش و پرورش مملکت دست از کارهای نمایشی برمی‌داشت و بیشتر به اصول می‌پرداخت و ضمن رفع مشکلات طبقه معلم از طریق اصولی و واقعی در بالا بردن سطح دانش و فضیلت و تقوی فرزندان این مملکت که ثروت لایزال کشور محسوب می‌شوند اقدام مجدانه‌ای به عمل می‌آورد جناب آقای شریف‌امامی بذر بدبینی و یأس‌آوری که در گذشته عالماً یا عامداً و یا از روی بی‌توجهی و غرور در میان جامعه ما پاشیده شد خود جنابعالی بهتر از من بدان‌ها واقف هستید در حالی که قانون اساسی وطن ما متضمن خیر و صلاح و نیکبختی ملت ایران است حریم آن از سوی دولت‌های وقت به طور کامل رعایت نشده و اعمال قدرت قوه مجریه در قوه قضائیه و مقننه مملکت اثرات سوئی را از خود باقی گذاشته است که همه ما شاهد و ناظر عوارضات آن هستیم. دادگستری ما که بایستی دور از هر گونه مسائل تحمیلی و از روی کمال حق و عدالت اعمال قدرت نماید عملاً زیر نفوذ دولت‌ها قرار گرفت.

یک نفر از نمایندگان ـ چنین چیزی نیست.

پارسا مطلق ـ و این عمل تا جایی پیشرفته است که وزیر دادگستری سایق آن چنان که در روزنامه‌ها نوشتند که دو نفر از قضات شریف این مملکت را فقط به جرم اجرای صحیح قانون و عدالت تبعید کرد. در حالی که خوشبختانه قضات شریف و پاکدامن و بافضیلت ما در این مملکت تعدادشان بسیار زیاد است نیکوتر آن بود که با تأمین رفاه کامل زندگی این طبقه شریف اجازه داده می‌شد در راه اجرای عدالت و یاری از مظلوم و مبارزه با فساد بدون کوچکترین انگیزه خارجی این وظیفه سنگینی را که قانون اساسی به عهده قاضی محول کرده است با اطمینان خاطر به انجام رساند و در اینجا من تردیدی ندارم که جناب وزیر فعلی دادگستری که فرد لایق و بی‌نظیری است در تحقق بخشیدن اختیارات کامل قانونی قوه قضائیه مملکت و تأمین زندگی قضات اقدامات چشمگیر و مؤثری مبذول خواهند داشت آیا اگر به خاطر اخذ مبلغی آن هم ناچیز به نام عوارض گذرنامه حتی قبل از تصویب قوه قانون‌گذاری عمل نمی‌شد چه مشکلی پیش می‌آمد. و یا آیا اصولاً در هیچ جای دنیا به خاطر مسافرت یک نفر از کشورش به کشور دیگر عوارض دریافت می‌گردد؟

آستانه‌ای ـ خیلی از کشورها اصلاً اجازه خروج از کشور را نمی‌دهند.

پارسا مطلق ـ آنها کشورهای کمونیستی هستند، به هر حال در حالی که وضع مالی مملکت ما رضایت‌بخش است آیا سزاوار است همه روزه این همه عوارض و مالیات برای مردم وضع کنند؟ یک روز مردم به جرم تهران‌نشینی بایستی بدواً سی و تا چهل‌هزار ریال و بعداً همه ساله پنج‌هزار ریال عوارض اتومبیل به شهرداری بدهند و در حالی که نه وسیله نقلیه عمومی در اختیار دارند و نه محلی برای توقف اتومبیل شخصی خود. و این امر باعث شده است که بیشتر تهرانی‌ها اتومبیل‌های خود را در شهرستان‌ها شماره‌گذاری کنند و در تهران از آن استفاده نمایند. و مردمی هم که این عوارضات سنگین را می‌پردازند اگر برای هر عمل ضروری یک لحظه هم کنار خیابان که متأسفانه همه آنها هم تابلو توقف ممنوع و عبور ممنوع دارند بایستند با برگ جریمه افسر پلیس مواجه می‌شوند. و معلوم هم نیست تکلیف این مردم چیست و سال‌ها هم می‌گذرد که می‌خواهند برای آنها پارکینگ چند طیقه و مترو و تراموا بسازند که البته تاکنون هم از جنبه حرف به مرحله عمل درنیامده. آمدند در تهران و بعضی شهرها داخل محدوده و خارج محدوده درست کردند و این عمل جز سرازیر کردن میلیون‌ها تومان پول خلق‌الله به جیب یک عده مفت‌خور و فرصت‌طلب که زمین‌های داخل محدوده را به قیمت‌های نجومی به مردمی که برای زندگی سرپناهی می‌خواستند فروختند و بر ثروت‌های بادآورده خود میلیاردها ریال اضافه کردند چه نتیجه دیگری را عاید مملکت نمود و فقط دیدیم فرد کارگری که در خارج محدوده تهران در سرپناهی که از گذشته برای زندگی کردن خود و زن و فرزندانش داشت به جرم ایجاد زیرزمین کوچکی بدون اجازه شهرداری در زیر مشت و لگد مأمورین شهرداری جان داد و این امر درباره عده دیگری نیز تعمداً صادق گردید. و نیز به علاوه وضع مسکن هم در مملکت به صورتی درآمد که امروز یکی از مشکلات و معضلات اساسی مردم گردیده است تأسیس اطاق‌های اصناف و کمیته‌های حمایت از مصرف‌کننده و مرکز بررسی قیمت‌ها که برای کنترل قیمت‌ها و رفاه اصناف و مصرف‌کنندگان به وجود آمدند عملاً خود عاملی برای گران‌فروشی یا کمبود مایحتاج عمومی و گرفتن عوارضات متعدد از اصناف شدند که سرانجام جز نارضایتی تولیدکننده و مصرف‌کننده و فروشنده نتیجه دیگری از آنها عاید نشد. صنایع نوپای مملکت به خصوص آنهایی که وسیله بخش خصوصی اداره می‌شد و می‌شود و این صنایع که مورد حمایت شدید دولت بوده و هستند ـ همگی می‌بینیم که جز مونتاژ ساخته‌های کشورهای بیگانه هنر دیگری ندارند و فقط تنها منافعی که به کشور می‌رسانند نه پرداختن سود بازرگانی است که بایستی به خزانه دولت برود. و به علاوه تولیدات صنایع مونتاژ هم با قیمت‌های سرسام‌آور به دست مصرف‌کننده ایرانی برسد. و در این میان این مردم ایران هستند که بایستی تاوان ثروت‌های بادآورده سودجویان را بپردازند و روزبروز بر ثروت‌های نجومی آنها اضافه نمایند تا در بانک‌های خارج موجودی آنها اضافه شده و ساختمان‌های چندین طبقه در لندن و نیویورک و کالیفرنیا و جنوب فرانسه خریداری نمایند و یا به خاطر تجدیدفراش صدمیلیون تومان حق‌السکوت بزن اول بپردازند، به اصطلاح معروف آمدند ـ بردند و رفتند و خواهند برد به قراری که شایع است شیلات جنوب را به ۱۶ میلیون دلار شخص بانفوذی اجاره کرد و راه به راه به ژاپنی‌ها به ۶۰ میلیون دلار اجاره داد.

مردم می‌گویند چرا برنده خاویار شمال هر ساله باید یک نفر باشد؟ آن باشد که قیمت ارزانی را بپردازد ـ و آیا داوطلب دیگری نداشته و ندارد و جنس نامطلوبی است که بازار فروش نداشته باشد؟ مجتمع گوشت فارس که با ۴۰۰ میلیون تومان ساخته شد و ماهی ۳ میلیون تومان هزینه دارد ـ آیا باید برای ۶۰۰ هزار نفری مردم روزی ۲۰۰ کشتار داشته باشند و این هزینه گزاف بیهوده و بلااستفاده بماند و در نتیجه روزانه صدها کشتار قاچاق انجام گیرد بالا رفتن روزافزون قیمت‌ها و کمبود حقوق کارمندان و کارگران زندگی عده زیادی از خدمتگزاران مملکت را آشفته و در مخاطره قرار داده است که وقتی انتظار خدمت واقعی از او داشته باشیم که حداقل معیشت را برای او تأمین کرده باشیم سخنم به درازا کشید و شمه‌ای از مشکلات و موجبات نارضایی‌های مردم را بازگو کردم. و همان طور که در مقدمه سخنم یادآور شدم آنچه را که گفتم ناشی از حس وطن‌پرستی و علاقه و صمیمیتم به مملکت و مقدسات آن و احترام عمیق به قانون اساسی کشور است و بلاشک برای رفع همه مشکلات تنها مسکن کافی نیست بایستی با قاطعیت و صداقت و بدون حب و بغض گام برداشت و مشکلات را صمیمانه با مردم در میان گذاشت. دست مسئولین نالایق و مماطله‌گر را از دستگاه‌های اجرایی کوتاه کرد ـ آنهایی که به نحوی با این بیت‌المال ملت بازی کردند و کشور را از مسیر واقعی خود به دور داشتند به شدت تحت تعقیب و مجازات قرار داد. هر گونه رابطه شخصی را در احراز مشاغل از بین برد! و تنها ضوابط و لیاقت و صداقت افراد را جانشین آن ساخت اطاق‌های وزرا و معاونین و یا مدیرکل که متأسفانه حتی به روی نمایندگان ملت هم بسته بود به روی همه طبقات مردم گشوده شود و به درد دل مردم و گفته‌های قانونی آنها به اسرع وقت ترتیب اثر داده شود. و به این نکته اساسی نیز توجه گردد که تنها نیاز جامعه رفع نیازهای مادی آن نیست. بلکه جامعه سخت نیازمند حفظ آزادی‌ها و برخوردار بودن از ارزش‌های معنوی و والای انسانی است که بیش از هر چیز باید به آن توجه شود ریشه بدبینی و وعده‌هایی که انجام نمی‌شود نبایستی به مردم داده شود و تا روزی که این همه نابسامانی در جامعه حکمفرما است به طور قطع نارضایتی ریشه‌کن نشده و نباید امید آن را داشت که مردم در مسائل مملکتی دولت را یاری کنند دولتی می‌تواند در رفع مشکلات موفق باشد که از حمایت قشرهای مختلف مردم مملکت برخوردار بوده و در جهت رضایت عمومی از هیچ گونه فداکاری مضایقه نکند. بنابراین به حکم وظیفه و در برابر سوگندی که جهت انجام وظایف نمایندگی یاد کرده‌ام با توجه به این که به عده‌ای از وزرای کابینه که یک نفر از آنها تا دیروز همکار ما بود اعتقاد دارم و همچنین به خود جناب شریف‌امامی احترام می‌گذارم با وضعی که پیش آمده است نمی‌توانم به دولت حاضر رأی مثبت دهم و این آینده است که می‌تواند پاسخگوی همه این سؤال‌ها باشد (احسنت).

رئیس ـ آقای رفعتی تشریف بیاورید.

رفعتی ـ بسم الله الرحمن الرحیم، سخنم را به نام خدای بزرگ آغاز می‌کنم و از او مدد می‌گیرم، دین ما، شاهنشاه ما، کشور ما ملت ما را از شر استعمار و از شر غارتگران و از شر دشمنان اسلام و شاهنشاهی ایران نگهدارد (احسنت، آفرین).

من نه این بار بسم الله گفتم بلکه همیشه می‌گفتم، من نه این بار بلکه همیشه از اسلام صحبت می‌کردم (صحیح است)، اعتقاد ما اعتقاد شاهنشاه ما به اسلام و مذهب حقه جعفری تازگی ندارد (صحیح است) این چه کسانی هستند که ما را از روحانیت می‌خواهند به دور نگهدارند، هیهات تنها پادشاه شیعه جهان، محمدرضاشاه است (صحیح است) بگذار تا بگویم کی تفرقه انداخت، من از بیگانگان هرگز ننالم ـ که با من هر چه کرد آن آشنا کرد. (احسنت)

دروغ، ریا، قلب مطلب، خیانت به شاه و رفاه نسبی ما را به حد اعلا رساندند، مخالف و موافق ضمن صحبت‌هایی که کردند من شنیدم ولی جناب آقای شریف‌امامی من برای شخص شما خیلی احترام قائل هستم زیرا شما آن مرد نیستید که دنبال هوی و هوس بگردید شما عمری را گذرانده‌اید و در رادیو هم اعلام کردید منتسب به دیانت و مذهب هستید، من در شما می‌بینم به خاطر مقام و جاه نیامدید (صحیح است) شاید خیلی هم راضی نبودید دلیلش هم دولت شماست که معرفی کردید آچار فرانسه آوردید که به هر پیچ و مهره‌ای بخورد! البته دولت شما می‌بایستی با صبر و حوصله بیایند ولی چه کنید که دشمنان نمی‌گذارند دشمنان ایران نمی‌گذارند یک مرد خدمتگزار خدمتش را درست انجام بدهد، من از خدا می‌خواهم توفیق عنایت فرماید برای شما و همکاران‌تان چه حال و چه بعداً در خدمت شاه و ملت و دیانت باشید، و خیانت کردند به مال ما و به نام مطلق آمدند در روزنامه‌ها مقاله نوشتند و به دیانت ما و آنچه که شاه اعتقاد دارد، به آن خیانت کردند، من به شهادت دوست و همکار عزیزم آقای قراگزلو نماینده بهار که صحبت می‌کردم همان روز گفتم که آقا این تفرقه‌اندازی است من عشایر و کشاورز تشخیص می‌دهم شما چطور تشخیص نمی‌دهید بروید جلویشان را بگیرید جناب آقای شریف‌امامی اگر جلوی آن مطلب را می‌گرفتند امروز گستاخانی به شما نمی‌گفتند دست شما به خون ملت‌آلوده است، دست شما تمیز است و به خون ملت آلوده نشده است این زمان بود که به خون ملت دست‌درازی کرد، نه شما. من در اینجا اعلام می‌کنم به شرق و غرب، به استعمار و آزادی‌خواه دنیا بدانند ملت ایران خاصه کشاورزان و روستاییان و مخصوصاً عشایر ایران پشت سر شاهنشاه هستند (چند نفر از نمایندگان ـ همه هستند) عرض کردم همه ملت، و بدانند کارگران شریف جزو ملت ایران هستند و همه جمع هستند جناب آقای شریف‌امامی این شکافی که بین مردم ایجاد کردند سیاست‌بازان و دست‌های ناپاک که در مملکت ما و در صفوف ما می‌خواهند نفوذ کنند ولی انشاالله نفوذ نکنند، من یک مطلب را اینجا عرض بکنم، آزادی را در میان مردم چگونه تعبیر کردند از ایلام می‌آمدم گذرم افتاد از همدان حوزه انتخابیه جناب قراگزلو، آنجا کنار جاده خربزه و هندوانه می‌فروختند، بچه‌ها گفتند مقداری خریزه و هندوانه تازه بخریم شب شنبه بود و همان شبی بود که سازمان جهانگردی را آتش زده بودند گفتم چرا این کار را کرده‌اند؟ مردم گفتند چرا نکنند! خیلی هم کار خوبی کردند! گفتم علتش چی هست گفتند آخر این که آزادی نیست کسی جرأت ندارد نیم مثقال تریاک بکشد ۴ نفر می‌آیند جلویش را می‌گیرند مردم از کجا تهیه کنند باید آزاد باشند که بتوانند تهیه کنند، ببینید تو را به خدا چه جور آزادی را تعبیر می‌کنند، آزادی می‌خواهند تریاک بکشند، آلونک‌های قیطریه یک عده‌ای خانه‌های گلی دارند به این‌ها گفته‌اند به هر کدام از شما یک آپارتمان می‌دهیم چرا نمی‌دهند متأسفانه زیربنای اقتصادی ما را اتوبان ساختند و رآکتورهای اتمی که زیربنای هر مملکت نیست، زیربنای هر مملکتی فرهنگ آن مملکت است (آفرین)، دانش آن مملکت است، چه خیانت‌ها که نکردند، آمدند دانشگاه. همین طور مدعیان ما و دشمنان ما نمی‌خواهند که دانشجویان ما واقعاً به علم برسند و تحصیل کنند، چرا، این دوست ما متخصص است ولی از فلان جا متخصص کامپیوتر می‌فرستند و از ما هفتادهزار تومان پول می‌گیرد و دشمن هم می‌زند زیر پای ما که علمی نداشته باشیم و در جهل بمانیم که بیاید آن کار را به دست بگیرد و انجام دهد مسائل مملکتی ما تنها به دانشگاه و کشاورزی و درمان ختم نمی‌شود، آمدند حزب تشکیل دادند، حزب چیز خوبی بود، پایه و اساس خوبی بود برای مملکت و چند تیرگی را کنار گذاشت و همه دست به دست هم دادیم حتی این نماینده‌ها، من قسم می‌خورم در حوزه انتخابیه‌ام تمام امکانات بر علیه من شد ولی مردم رأی دادند و نشستم و گفتم آقا اگر به من رأی بدهید می‌روم می‌گویم آقای نخست وزیر من حالا این حرف‌ها را می‌گویم من در زمان نخست وزیر سابق هم گفتم ما آموزش به آن صورت سیاسی که گفتم نداشتیم و الان هم نداریم دشمنان ما تبلیغات‌شان به این صورت بود که عرض کردم اینها می‌روند جوانان را اغفال می‌کنند اینجا آیه‌ای به نظرم آمد: و قال الشیطان...

ترجمه‌اش این است:

شیطان به انسان می‌گوید کافر بشو و بعد از این که کافر شد می‌گوید من از تو بیزارم من از خدا می‌ترسم، جوان‌های ما را می‌کشند به این خط‌های بد و بعد آنها را ول می‌کنند چرا می‌روند به این خط‌ها، باید دنبال صداقت رفت سبب عصیان مردم بازاری چیست، سبب عصیان مردم متدین چیست؟ مگر این مردم که عصیان کردند مگر شاه را دوست ندارند از من و شما شاه را بیشتر دوست دارند آنها که برای شاه ناراضی تراشیدند هنوز آزادند من به شما توصیه می‌کنم جناب شریف‌امامی و به دولت شما توصیه می‌کنم به میان طبقات مردم بروید، بروید به روستاها، بروید به بازار، تاکسی سوار شوید، ببینید چرا اینها ناراضی هستند، من گاهگاهی به بازار سر می‌زنم، من به جناب آقای آموزگار خیلی علاقه داشتم، الان هم دارم مرد وطن‌پرستی است مرد خدمتگزاری است به ایشان گفتم آقا بازاریان گله دارند، از چی؟ پیرمردی را در سرای حاجب‌الدوله گرفتند از طرف اطاق اصناف بدون جرم، بردند جریمه کردند، شما بدانید من الان ناراحتم و تا ابد هم آنها را نمی‌بخشم، شما چطور قبول می‌کنید که پیرمرد را ببرند اطاق اصناف و جوانکی که آنجا نشسته بگوید که باید ۵۰ هزار تومان بدهی یا به زندان بروی، چه کار کند باید بدهد آبرو دارد این ناراضی می‌شود والله گران‌فروش‌ها آزادند، والله به نام حمایت از سرمایه‌ها چپاول کردند، آنها آزادند، خرده‌پا گرفتن کاری ندارد من هم می‌توانم بگیرم، بررسی قیمت‌ها درست کردند قیمت جنسی که آنها می‌گذارند می‌گویند باید بفروشی، فروشنده می‌گوید آقا ارزان‌تر است قیمت جنس، می‌گویند باید به همین قیمت بفروشی، ریشه‌های نارضایی اینجا است من این مطلب را برای این می‌گویم که واقعاً کاری است جدی در سال ۳۵، ۳۶ معذرت می‌خواهم در سال ۵۶ صحبت کردم با ذکر این مطلب من بازار بودم بنکداران قماش تهران آمدند پهلوی من گفتند دولت، دولت‌چی، کشک‌چی، دولت یک عده تاجر است که سر بازار با دولتیان زد و بند کرده‌اند اینها دولت هستند متأسفانه نمی‌توانم اسم‌شان را بیاورم دو نفرشان که مصونیت دارند در جلسه ۷۹ دوازدهم اسفندماه ۱۳۵۵ یادداشت بفرمایید نطق بنده را بخوانید در صفحه ۲۷ صحبت کرده‌ام مقداری قماش خارجی به خاطر رفاهیت مردم دولت وارد کرد اول به بندکدارها می‌داد چلوار دولا عرض متری ۳۷ ریال بنکدار می‌فروخت ۵/۳۸ ریال چیت هندی را با ۸۰ سانتیمتر عرض دولت به بنکدار می‌داد ۲۷ ریال بنکدار می‌داد ۲۸ ریال مردم راحت استفاده می‌کردند اما یکی از این آقایان آمدند تمام قماش را یکجا خریدند و چلوارش را متری ۶۸ ریال و چیت را متری ۳۸ ریال یعنی یک تومان گران‌تر فروختند شکایت کردند به جناب وزیر بازرگانی یعنی من گفتم بروید شکایت کنید و من دنبالش بودم و گفتم بروید بدهید به روزنامه رستاخیز بگویید رستاخیز بنویسد چون آن روزنامه آن موقع طرفدار داشت و می‌خواندند در شماره ۴۹۴۲۱ روزنامه رستاخیز در تاریخ ۲۹/۶/۵۵ و در دفتر وزیر بازرگانی آن شکایت به شماره ۴۵۷۰۶ ثبت شد در تاریخ ۷/۶/۳۵ اینجا داشته باشید مقداری روغن نباتی را آوردند دولت تاجر نیست توصیه می‌کنم جنس وارد نکنید بگذارید بخش خصوصی وارد کند. روغن نباتی را گفتند که به شهر و روستا می‌فروشیم بعد از مدتی گفتند روغن فاسد شده خوب این روغن فاسد شده را باید معدوم کرد. اینها را یک نفر اشتباهاً برد در جاده ساوه انبارش کرد (صحیح است) من بازرگان خوبی هستم اکثراً مرا می‌شناسند چون از همه جا خبر دارم (صحیح است) گفتم بروید شکایت کنید بروید انبار را کنترل کنید سه روز بعد رفتند انبار را مهر و موم کردند و سه روز بعد نه روغن بود و نه انبار. نمی‌دانم حالا از کجا شروع کنم یا للعجب این چیزی است که مدرک دارد. اگر مدرک نمی‌داشتم نمی‌گفتم. فساد طغیان به مردم داد شیخ‌الاسلام‌زاده را گرفتید زیاد کار بدی نکردید. اینها یک رشته‌ای دنبال سرشان بود که شما گرفتید (چند نفر از نمایندگان ـ روحانی‌ها را باید بگیرند) و این رشته منافع دیگران بود که شما گرفتید و باید این رشته را دنبال کنید. شما چرا روحانی‌ها را نمی‌گیرید؟ چرا هویدا را نمی‌گیرید. چرا وزیر سابق بازرگانی را نمی‌گیرید که به شاه و دین خیانت کردند و بهایی را روی کار آوردند.

ببرید این دست‌های خائن را. شما موظف هستید بروید روحانیت ما را قانع کنید. اگر نرفتید تا دو هفته دیگر شما را استیضاح می‌کنم. من مسلمانم فتوای مجتهد برای من حجت است هر چه بگوید اطاعت می‌کنم جناب آقای شریف‌امامی دشمنان ایران می‌توانستند تفکیک کنند نه تفسیم کردند نه تفکیک من یک روستایی کشاورز هستم آقای امیر پرویز مرا می‌شناسد من کشاورز خوبی بودم ولی سیاستمدار خوبی نبودم. حزب مردم مرا به سیاست کشانید و گرنه من اهل سیاست‌بازی نبودم من را از کشاورزی آوردند به اینجا و به مردم گفتم می‌روم دردتان را می‌گویم آقای رئیس همین جا بود که قسم خوردیم. همین جا بود؟ (نمایندگان ـ بله همانجا است، همانجا) همین جا من قسم خوردم که واقعیت را بگویم. (نمایندگان ـ همه قسم خوردند) من خودم را موظف می‌دانم. آقای شهرستانی شما آقای خوبی هستید سید خوب و استاندار خوبی در کرمانشاه بودید. تهران آمدید شما را زدند ولی رفیق ما شما وزیر خوبی نبودی اگر بروید کنار به نفع ما است. آقای روحانی برو، مملکت را خراب کردید یک کلمه از این صحبت‌ها را نه رسانه‌های گروهی نوشتند نه تلویزیون (یکی از نمایندگان ـ رسانه‌های گروهی تقصیر نداشتند مثل ما بودند) گفتم شما به شاه خیانت می‌کنید (نمایندگان ـ بکشیدش) خیانت به ملت ایران می‌کنید. آقایا شریف‌امامی آقای هویدا آمد با عصا زد اینجا و گفت تو از قلبت می‌گویی و شب هم یک عصا به دستم داد ولی ما به عصا تکیه نکردیم تکیه‌گاه ما خداوند است و مذهب حقه جعفری و شاه (آفرین) آن که شب ویسکی می‌خورد و صبح می‌گوید آیت‌الله، آیت‌الله شأنش خیلی بالاتر از اینها است بیایید به ما راست بگویید به خدا اعتقاد داشته باشید. بیایید این نفاق‌های دروغین را کنار بگذارید مدرک دارم اگر خواستید استفاده کنید مدرک من ملت ایران است. مدرک من نارضایی‌هایی است که مردم می‌خواهند دردشان را بگویند. یک عده کمونیست‌ها و فرصت‌طلب داخل اینها شدند. اینها می‌خواستند دردشان را بگویند. والله آشنا با تیغ نیستند اینها همان مجاهد راه مملکت و شاه هستند. آمدند و گفتند این فساد چیست، این بهایی‌ها چه می‌دانند. این هویدا چه نارسایی‌هایی بر سر مملکت آورد این روحانی این پول‌های مملکت را کجا می‌برد. این پول‌هایی که با مدرک اینجا است بدهم خدمت‌تان. متأسفانه خلط مبحث کردم و خارج شدم. تحت تأثیر احساسات قرار گرفتم. من نه ادیبم و نه استاد دانشگاه. من یک کشاورز هستم (نمایندگان ـ شما یک ایرانی خوبی هستید). آمدند در این مملکت گفتند بیایید اداره تعاون امور روستاها و کشاورزی را در هم ادغام کنیم. یک وزیر کم کردند ولی صد نفر اضافه کردند رابطه و ضابطه‌ای هم که البته هست آقای نخست‌وزیر در صدر اسلام ما پیغمبر ما از روی رابطه اشخاص آورد از فامیل خودش را آورد ولی مصلح جامعه را آورد نه مفسد. مفسد نیاورد. مفسدین هستند به زمره ملیت ما خیانت کردند. می‌گویند سیاست خارجی. من می‌گویم سیاست خارجی غلط بود سیاست خارجی کی است چه می‌خواهند بکنند یعنی چه؟ من با یک بلوط می‌توانم زندگی کنم. عشایر ایران پشت سر شاه هستند. عشایری که با چهار دانه بلوط و تفنگ می‌توانند بجنگند. آمدند اینها را خوار کردند متلاشی کردند. روستایی عشایری که می‌آمد. مرزدار بود. سرباز مملکت را تأمین می‌کرد اقتصاد شکوفان را ایجاد می‌کرد او را متلاشی کردند ولی قربان تعدیل درآمد شد. بیایید من باز هم یک مدرک دیگر دارم میوه وارد می‌کنیم. اینها همه‌اش متلاشی شدن روستاها بود رزازیان را من در سال ۵۵ معرفی کردن از سال ۳۷ او میوه مملکت را وارد کرد. آقای قره‌باغی این شخص را خوب می‌شناسد. قوم و خویش در نخست‌وزیری داشت ما را معرفی کرد. نماینده روزنامه کیهان آمد گفت آقا این شخص را معرفی کن گفتم معرفی کنم که چه کار کند. گفت می‌خواهم مصاحبه کنم گفتم فرض که در روزنامه نوشتید ولی این را تعقیب نکردند چه فایده‌ای دارد بعد از چند روز به من تلفن شد آقا شما مقام‌تان خیلی بالا است شما مرد عشیره‌ای هستید دوتا هندوانه زیر بغل من گذاشتند گفتم که من نه رئیس هستم نه مرئوس من نماینده ملت هستم جناب آقای نخست‌وزیر همان سال ۵۶ میلیون تومان از موز استفاده برد در همین وقایع اخیر ایشان می‌رفتند بعد از این که دولت آموزگار جلوی او و امثالهم را گرفت یک شخص دیگری اعلامیه‌ای علیه آموزگار نوشت به نام حسین رازانی نمی‌دانم شما هیچ کدامش را دیدید؟ بعد به ما حمله شد گفتند آقا شما یک مرد مسلمان چرا این کار را کردید آقا که نامسلمان نیستند رفتند شکایت ما را به آیت‌الله شریعتمداری کردند که خلاف عهدنامه دولت شما پشتیبانی کردید. در حالی که من همان روز گفتم و این شاهد را به شما عرض کردم که آقا شما خیانت به روحانیت و شاه نکنید این را معرفی کنید نکردند من بی‌دین شدم سبو به دست شب، متدین است. آن کسی که اصلاً نماز نخوانده متشرع شد. من نمی‌گویم در میان ما هم ممکن است باشند اشخاصی که تظاهر بدین داشتن کنند من با این آقای یزدی همسفر بودم ایشان در گروه مخالف هستند و من در گروه موافق ایشان می‌دانند که من متدین هستم یا نیستم با آقای نوربخش بودم با اکثر آقایان که در مسافرت چین و ژاپن بودیم در بانکوک با من قرآن بود. من قرآن می‌خواندم دیگران نخواندند (یزدی ـ کاملاً صحیح است) خدا می‌داند آقای شریف‌امامی من احتیاج به هیچ کمکی از شما ندارم هیج نوعی توقعی از شما ندارم توقع من فقط به خدا است شما خیال می‌کنید اینها که به شما حمله می‌کنند به شماست؟ دشمن حمله می‌کند به شماست؟ ما که پشتیبانی می‌کنیم از شماست؟ دشمن هدفی دارد ما هم هدفی داریم هدف آن از بین بردن استقلال ما است هدف ما نگهداری شاهنشاهی و استقلال، ما ریشه را می‌چسبیم نکنند آنها برگ را می‌کنند کاری نمی‌توانند بکنند آقای اخلاق‌پور از مخالفین هستند بنده صحبت‌هایی در جهت منافع مملکت می‌کنم آقای سرلشکر جباری و ایلخانی هستند؟ (نمایندگان ـ نخیر نیستند) کارشان ندارم شما سرلشکر می‌دانید خدمتگزار در مرز ما چه کسانی بودند (نمایندگان ـ شما ـ شما) آنهایی که کشته دادند چه کسانی بودند آقای قره‌باغی؟ فامیل‌های من بودند. آنها بودند که کشته دادند در دهلران کی بودند؟ در مهران کی بودند؟ همه می‌گویند خدمت کردند زر و زر کردن پشت تریبون که خدمت نمی‌شود. این که خدمت و مبارزه نیست ـ گفتند قرمه با چیست؟ قرمه با گوشت و روغن است قرمه کردی که ما بخوریم باید گوشت باشد و روغن این که می‌گویم استدعا نیست. از زمانی که شما پارسال و پیرارسال گفتند ما خدمتگزار صدیق و واقعی ملت هستیم ولی کی این عده عظیم را ناراحت کرده سند دارم گفتند کشاورزی مملکت شکوفا شد ـ بله با فرار دادن. من مطلبم را تمام نکردم این آقای رازانی که میوه وارد می‌کرد یک قسمت کشتی‌ها که می‌آمد کشتی می‌آمد روزی ۱۵۰ تومان درآمدش بود حمالی می‌کرد نمی‌آمد زمین دیم را بکارد تا به قول جناب اجاق اگر باران بیاید تخمی ۴ تا بدهد به مناسبتی من خدمت سیدضیاءالدین طباطبایی رسیدم در سال ۱۳۳۴ آنجا یک میوه‌هایی بود. ما موز را نمی‌شناختیم آمد پوست گرفت و گفت این موز است می‌خورید؟ می‌دانست که من نمی‌شناسم موز می‌خواهم چه کنم هر کس میوه را آزاد کند وارد کند خیانت به باغداری کرده است. تحریم کنید خوردن میوه خارجی را، یک کسی گفت پپسی حرام شده گفت می‌ترسم عرق را هم حرام کنند. آقای نخست‌وزیر من در ناصیه شما می‌بینیم اینها اعتقادشان کم است یأس دارند ولی من اطمینان دارم این عرض مرا به حضور شاهنشاه برسانید ممکن است دستور بفرمایید حضورشان بیایم. بگویید هویدا و روحانی و دیگران را محاکمه کنند تا اینها را محاکمه نکنند مملکت از جوش و خروش نمی‌ایستد آقای شریف‌امامی نترسید وزرای سابق را که خیانت کردند محاکمه کنید ملت ایران پشت سر شما است. شاه ایران پشت سر شما است. بهایی‌ها را رد کنید این همه بدبختی‌ها از بهایی‌ها است، آقایان پان ایرانیست‌ها شما این حرف‌ها را نزدید من الان می‌گویم.

پزشک‌پور ـ به ۱۰ سال صحبت‌های من توجه بفرمایید شما اینجا نبودید من این مطالب را اینجا گفتم.

رفعتی ـ شما گفتید هویدا را محاکمه کنید؟

پزشک‌پور ـ بله من گفتم ـ کدام سؤال مرا جواب دادند؟

نمی‌دانم عرایض من چقدر در شما اثر کرد. بنده حساب کردم برای دولت مخارج یک من گندم در دیم، مخارج یک من گندم درآیی، برداشت، چقدر است آقای امیر پرویز شما خودتان در تهران بنگاهی دارید؟ بگویید با آن همه پولی که شما دارید بدون حقوق کارشناس و کارگر ببینید محصول شما با خرجش چطور می‌شود؟ واقعاً صرف کرده یا نه؟ والله آقای وزیر شما باید سیاست کاشت داشته باشید یک سال پیاز می‌خریم کیلویی ده تومان آخر سال کیلویی ۱۵ ریال یک سیاست کاشت صحیح در مملکت می‌خواهیم شما اداره ترویج‌تان آموزش‌تان غلط است کلاً آموزش شما غلط است از بیخ عرب هستید، بابا این همه محصل این همه مهندس را پشت میزنشین کرده‌اید بعد جوانی که دیپلم گرفته می‌فرستید در دهات بدبخت مادرمرده ناچار است یا تریاک بکشد یا بایستد گناه بکند. مأمورین خوبی دارید ولی چه کار باید بکنند من در حوزه انتخابیه‌ام سپاهیانی دیدم که گفتم این گوسفندان مریض‌اند شما خودتان اینها را تشریح بکنید خلاصه نفهمید بخش‌دار به ایشان حالی کرد که تشریج کردن چیست. سرنوشت ۲۰۰ هزار گوسفند مردم دست این شخص است این درست نیست. عرض کردم شما میهن‌پرست و یک عضو حزب پان ایرانیست آن روزی که کنگره ششم حزب پان ایرانیست برگزار می‌شد دولت جناب هویدا کنگره ما را در محاصره پلیس قرار داد. مگر ما در این کنگره چه می‌خواستیم بکنیم؟ چه نغمه شوم ناسازگاری علیه مصالح ملت و مملکت از ما سر زده بود که کنگره ششم. یعنی کنگره ظفری را به محاصره درآوردند؟ صرفاً یدین جهت بود که ما می‌خواستیم مبارزه راستین و فنا در آرمان و مردی را که با حق می‌شناسیم عاشق این سرزمین است به رهبری حزب پان ایرانیست برگزینیم و او، سرور، محسن پزشک‌پور بود و دولت نمی‌پذیرفت، چرا؟ چون پزشک‌پور در مبارزاتش شجاعانه و صادقانه عمل کرده بود چون پزشک‌پور بسیاری از دسیسه‌ها و توطئه‌هایی که در گوشه و کنار این مملکت به وجود آمده بود آنها را در پیشگاه ملت ایران چه در پشت این تریبون و چه از طریق روزنامه خاک و خون مطرح کرده بود بله، پزشک‌پور بود که هیئت مؤتلفه انترناسیونالیست‌های چپ و راست و غارتگران داخلی را معرفی کرد. و بدون تردید در هر زمانی جبهه‌هایی علیه این مرد و حزب راستین ما به وجود آمد، و جای تعجب نیست جناب رفعتی! ما به وظایف خودمان عمل کردیم، صادقانه هم عمل کردیم. اگر امروز ملاحظه می‌فرمایید که گروه ما در اینجا به عنوان مخالف دولت بیان مطلب می‌کند به جهت آن است که از دیروز تا به حال موافق و مخالف یک‌صدا از نابسامانی‌های مملکت صحبت کردند و ما چه می‌گوییم؟ اختلاف ما با آن گروه چیست؟ ما می‌گوییم آقایان، این حلقه‌ها از هم گسسته نشده است. این دولت استمرار دولت‌های گذشته است. گروهی از آقایان وزرا در این کابینه با آقای شیخ‌الاسلام‌زاده در کابینه قبلی مسئولیت مشترک دارند، طبق نص صریح قانون اساسی ما این را می‌گوییم، ما می‌گوییم ملت ایران باور ندارد این دولتی که ارتباط خودش را به هیئت حاکمه گذشته قطع نکرده، کدام هیئت حاکمه! همان هیئت حاکمه‌ای که جناب رستم رفعتی سه ربع تمام شرح این نابسامانی‌ها را بیان کردند و به حق هم بیان کردند چون عنصر میهن‌پرستی هستند. والا مگر ما مسائل مملکت را کمتر از دیگران می‌شناسیم؟ مگر ما دل‌مان برای مملکت کمتر از دیگران می‌سوزد؟ ما هم همان احساس مسئولیتی را که شما در قبال مردم این سرزمین و حوزه انتخابیه‌تان دارید، به مراتب بیشتر داریم. به جهت این که این شهامت را داشتیم که به عنوان مخالف در اینجا ایراد سخن بکنیم. و جناب رفعتی با تمام احترامی که برای شما قائلم اگر آنچه که خواستید از جناب شریف‌امامی، یعنی قلع و قمع بهایی‌ها، محاکمه رؤسای هیئت حاکمه، اگر اینها را ایشان عمل کردند و به شما فقط قول دادند که عمل می‌کنند، آن وقت به ایشان رأی اعتماد بدهید (رفعتی ـ خیلی ممنون قربان) به سفر ما اشاره کردید. سفر پرخاطره‌ای بود، سفر بسیار پندآموزی بود، آن چنان جالب بود که ما طی این بیست روز چهره واقعی بعضی از اشخاصی را دیدیم و شناختیم. بیست روز در کنار شما بودم من و شما می‌دانیم از چه چیز سخن می‌گوییم بگذارید در اینجا این مطلب پنهان بماند! (چند تن از نمایندگان ـ باعث تأسف است) بله، جناب رستم رفعتی و دوستان عزیز! مسئله مذهب و دین اسلام و به خصوص تشیع در سرزمین ما چیزی نیست که بتوان از آن به عنوان یک شعار استفاده کرد. من این را بارها گفته‌ام و به شهادت شما دوستان در برنامه جناب آموزگار روی این مسئله انگشت گذاشتم که جناب آموزگار: اگر شما می‌خواهید با نابسامانی‌ها، فحشا و فساد مبارزه کنید باید مبانی مذهبی ما را تقویت کنید اما... افزایش قمارخانه‌ها چه بود، افزایش مشروب‌فروشی‌ها چه بود که مثل قارچ در سرزمین ما می‌روییدند و درآمدهای هنگفت و سرشار داشتند و به این ترتیب نه تنها، مبانی مذهبی ما را تقویت نکردند بلکه علیه آن قیام هم کردند و تمام دستگاه‌های ارتباط جمعی را علیه مذهب ما برانگیختند برنامه‌های رادیو و تلویزیون این مملکت را دیدید که چطور عروسک‌ها و دلقک‌ها را میدان دادند و دیدید که هر جا برنامه‌ای از عفت و حفظ مبانی خانوادگی بود روی آن خط بطلان کشیدند و دیدید که با نیمی از مردم جامعه ما یعنی زنان چه کردند من یک روز به آقای قطبی گفتم از زن، از مادر، از این عنصر فداکار، که شما سال زن برایش گرفتید به عنوان عناصر تبلیغاتی برای صابون نخل زیتون استفاده نکنید و او را لخت و عریان به روی پرده سینما و تلویزیون نکشانید (صحیح است) گفتم جناب قطبی این زن باید فرزندان فردای ما را تربیت کند آیا اینها لطمه‌ای بر پیکر مذهب و فرهنگ و سنت‌های ملی ما نبود (یک نفر از نمایندگان ـ بود) بله دوستان در این راه مثلاً کتاب‌های دکتر شریعتی را ممنوع کردند ولی ببینید در این سال‌های اخیر چه کتاب‌هایی را برای نسل جوان ما به ارمغان آوردند و این مصیبت بزرگی است که در مملکت ما گناه جوان ما این بود که به خاطر داشتن کتاب صمد بهرنگی به زندان رفت ولی فرخزادها آزاد بودند و در این میدان به اصطلاح هنری هر چه خواستند تاختند (احسنت) در این مملکت برای رفتن به اروپا و آمریکا و هر گوشه دنیا و بیرون بردن ارز به هر مقدار آزاد هستند ولی برای رفتن به مکه و کربلا ملاحظه کنید چه ضوابطی به وجود آورده‌اند آن وقت با این اعمالی که بر سر مبانی مذهبی ما آوردند انتظار داشتید و انتظار داشتند که علمای مذهبی ما بنشینند و تماشاگر این صحنه باشند پس انتقاد کردن از این مسائل و انگشت گذاشتن روی این مسائل شعار نیست تشیع در جامعه ما نقش سازنده و زیربنایی دارد و قوانین اساسی ما که امروز به عنوان یک مد روز همه از آن یاد می‌کنند الهام گرفته از تشیع (یک نفر از نمایندگان ـ اسلام بفرمایید) بله اسلام و به خصوص تشیع و اما من که به شخصه معتقد بودم به همه این مسائل و حتی از این دیدگاه اسلام را شناختم و این درس را از پدرم یاد گرفتم که به من آموخت که فرزندم در راه حسین نباید اشک ریخت بلکه باید راه حسین را رفت (آفرین ـ احسنت) و به همین دلیل ما در راه آن کسی که در محراب مسجد کشته شد و چه در راه او که در صحرای کربلا شهید شد اشک نمی‌ریزیم و او را مظلوم نمی‌دانیم او را یک شهید شجاع جاوید می‌دانیم که برای هر ایرانی مسلمان و اهل تشیع لازم است که او را به عنوان الگوی زندگی خود قرار دهد پدرم به من گفت فرزندم، ما قرآن را نباید به عنوان یک وسیله از این خانه به آن خانه ببریم قرآن را از قبرستان‌ها بکشید بیرون و در خانه‌ها به فرزندان‌تان آموزش بدهید اما چرا ما در اینجا به عنوان مخالف ایراد سخن کردیم و می‌کنیم با این که این مطالب تکرار مکررات است ولی من دریغ می‌دانم اینها را تکرار نکنم در این مملکت جناب شریف‌امامی جنگ اعصاب برای مردم درست کردند از نکات کوچک و ریز ریز این ذره‌ها جمع شد و دریایی شد جنگ اعصاب درست شد چطور؟ یک خانواده می‌رفت گوشت بخرد یا گوشت نبود یا گوشت یخ‌زده بود می‌آمد سوار اتوبوس شود می‌بایست در صف‌های طولانی قرار بگیرد سوار تاکسی می‌خواست بشود تاکسی نبود می‌آمد اتومبیل پیکان بخرد نوبتی بود و اگر پارتی و دست و پایی داشت تازه با ده پانزده‌هزار تومان گران‌تر به پیکان می‌رسید و تازه اول مکافات بود مکافات ترافیک داشت مکافات تعمیرگاه داشت و وقتی می‌آمد زن و بچه‌اش را به گردش ببرد جاده نبود و امکانات تفریحی نبود آخر شما ببینید جنگ اعصاب چقدر زیرکانه برای این مردم به وجود آوردند و چطور اعصاب این مردم را خرد و خاکشیر کردند در اینجا راجع به قطب‌های کشاورزی زیاد صحبت شد ولی من هرگز فراموش نمی‌کنم که ما بحث‌مان با جناب روحانی بر سر این بود که جناب روحانی قنوات در سرزمین‌های خشک کویری، مثل یزد و کرمان و جنوب ایران حکم سرمایه‌های حیاتی این سرزمین را دارد ایشان مصرانه روی این مطلب ایستاده بود که باید قنات را نابود کرد و از آب چاه استفاده کرد گفتم جناب روحانی اگر امروز بخواهند این کانال‌های زیرزمینی را که در شهر من یزد که تا ۲۴ فرسنگ طول آن است ایجاد کنند با چه وسیله‌ای می‌توان ایجاد کرد چرا نمی‌خواهید از این کانال‌ها استفاده کنید در حالی که آب خودش دارد می‌آید بالا بدون موتور پمپ و امثال آنها چه عیبی دارد می‌فرمودند بهره‌وری‌اش کم است گفتیم بسیار خوب پس لااقل اجازه بدهید چاه بزنند می‌دانید چه کردند؟ در شهرها اجازه دادند که چاه حفر شود که در خانه من و شما و آن شهرنشین دیگر گل‌ها و سبزی‌ها در باغچه روییده شود ولی تمام قنوات خشک شد و حداقل در حوزه انتخابیه من در ۱۵ روستا مردم خانه‌های خودشان را رها کردند و امروز شما بهترین ساختمان‌ها را در این روستاها می‌بینید به این روستاها اجازه حفر چاه ندادند ولی در شهر اجازه حفر چاه بی‌حد و حصر دادند خوب روستاهای ما خالی شد بر شما مبارک باد جناب روحانی رسالت خودت را برای نابودی مملکت، خوب انجام دادی.

پزشک‌پور ـ خیانت خودش را نشان داد.

یزدی ـ بله، او وظیفه‌ای داشت از جانب اجنبی که انجام داد این حرف را با همه زشتی‌اش می‌زنم و مسئولیتش را هم به عهده می‌گیرم.

دکتر طبیب ـ وزیر کشاورزی آمریکا هم همین حرف را زد.

یزدی ـ آقا روستاهای ما را به سلول‌های مرده تبدیل کردند بیایید استان یزد و ببینید این سلول‌های مرده یعنی چه؟! بیایید ببینید چه بر سر روستاییان مملکت عامداً و عمداً آوردند در حالی که ما بر سر این کار بحث‌ها داشتیم در کمیسیون و گفتیم که هر یک از این روستاها یکی از پایگاه‌های حفظ سنت‌ها و آداب و رسوم ما است.

-اعلام دستور و تعیین موقع جلسه آینده ـ پایان جلسه

۳- اعلام دستور و تعیین موقع جلسه آینده ـ پایان جلسه.

رئیس ـ آقای یزدی وقت این جلسه ما تمام شد بقیه بیانات خودتان را در جلسه فردا بفرمایید با اجازه همکاران محترم این جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده ساعت ۹ صبح فردا خواهد بود.

(جلسه ساعت بیست پایان یافت)

رئیس مجلس شورای ملی ـ عبدالله ریاضی.