مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ دی ۱۳۰۸ نشست ۹۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ دی ۱۳۰۸ نشست ۹۴
صورت مجلس پنجشنبه ۱۹ دی ماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ قبل از دستور
رئیس ـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی ـ قبل از دستور
رئیس ـ آقای حیدری
حیدری ـ قبل از دستور
رئیس ـ در صورت مجلس مخالفی نیست؟
(نمایندگان ـ خیر)
رئیس ـ صورت مجلس تصویب شد.
بعضی از نمایندگان ـ دستور
رئیس ـ وارد دستور شویم؟
بعضی از نمایندگان ـ بله
[ ۲ـ سؤال آقای فیروزآبادی راجع بتوقیف متهمین انبار و جواب آقای وزیر عدلیه]
رئیس ـ آقای فیروزآبادی سئوالی از آقای وزیر عدلیه کرده بودید ایشان برای جواب مهیا هستند سئوالتان را بفرمائید.
فیروزآبادی ـ بنده اولا خدا را در حضور همه آقایان شاهد میگیرم که در اینجا که میایم غرض بدی به احدی نداشته و ندارم و امیدوارم که همیشه بهمین حال باقی بمانم در اینجا که میایم غرضم این است که چون قوانین اسلامی را از طرف خدا میدانم و امروز قوانین اسلامی را بهترین قوانین از برای اصلاح حال بشر میدانم و بقدر قوه که دارم آن را تقویت میکنم و در این زمینه همه چیز در این عقیده است و هر وقت وضعیات به بنده اجازه بدهد عقیده دارم هرچیزی که اسباب آسایش نوع بشر یا بعضی از افراد بشر بشود بیایم اینجا عرض کنم در چندی قبل آقای وزیر عدلیه یک پیشنهادی به مجلس کردند و اختیاری از مجلس خواستند که در عرض شش ماه بعضی از امور را در موقع امتحان و اجرا در بیاورند و اگر خوب شد پیشنهاد بمجلس کنند و قانونش بکنند که عملی بشود بنده در همان روز هم مخالف بودم و عرض میکردم که خوب نمیشود قوه قضائیه، قوه مقننه، قوه مجریه، همه یک جا باشد این هم برخلاف مشروطیت است و هم برخلاف همه چیزها ولی از آنجائی که مجلس به آقای وزیر عدلیه اعتماد داشت (ملک آرائی ـ و دارد)
در اینموضوع بخصوص رأی داد و امیدوارم که ثانی پیدا نکند نه در این دوره و نه در هیچ دوره بعد هم بموجب اجازة که از مجلس گرفتند مشغول عملیات شدند از جمله عملیات ایشان این شد که گفتند در انبار یک مقداری جنس مفقود شده گم شده معلوم نیست چه شده ایشان هم چون خواستند آن جنس را پیدا کنند مختلسین را پیدا کنند درصدد معلوم کردن آن جنس برآمدند وعده را گرفتند توقیف کردند استنطاق کردند و الان نزدیک دو ماه است که آنها در حبس هستند بعضیها حبس تاریک بعضیها غیرتاریک اینها در حبس هستند برای اینکه این اختلاس که ادعا شده است کشف بشود و حال آنکه اساس مشروطیت این نبود و اساس مشروطیت را بنده میبینم در واقع متزلزل است در مملکت…..
روحی ـ اینطور نیست آقا
فیروزآبادی ـ برای اینکه هیچ قانونی اجازه نمیدهد که کسیکه تقصیرش معلوم نیست دو ماه در حبس بماند اگر مشروطه این است کسی مشروطه نمیخواهد خوب حالا اینها را کار ندارم چون حالا خیلی حبس آقایان طول کشیده و تا بحال هم ما اطلاع پیدا نکردهایم که نتیجه حبس این قبیل اشخاص چه اشخاصی که بعنوان اختلاس انبار حبس شدهاند و چه اشخاصی که از نقاط دوردست و نزدیک بعنوانات دیگر یا بعنوان قاچاق تریاک حبس شدهاند وقتی که بنا شد یک ماه بیست روز آنها را استنطاق کردند و چیزی معلوم نشد باید آنها را رها کنند یا اینکه اگر معلوم شده بگویند این تقصیرش است اینهم مجازاتش و رها کنند و همیشه اینها در حبس نمانند این لطمه و صدمه به مشروطیت ایران وارد میآورد یک لطمة بقانون اساسی وارد میآورد یعنی روح قانون اساسی و مشروطیت را از بین میبرد و مشروطیت عبارت میشود از این اعمال و گمان نمیکنم.
خود دولت و خود وکلا و هیچکس راضی باین اعمال باشد خلاصه بنده چون نمیدانستم و در اطراف هم مذاکراتی در این زمینه میشد و مردم دلتنگ از مجلس و دولت بودند و بنده چون عقیده ندارم که کسیرا بگذاریم امروز از دولت یا از مجلس دلتنگ بشود تا اینکه این امنیتی که امروز داریم همیشه برقرار بماند از این جهت مجبور شدم این سؤال را از آقای وزیر عدلیه بکنم که در اینمدت قریب دو ماه که اشخاص محترم در حبس هستند چه کشف شده چه عاید شده و تا کی خیال دارند آنها را در توقیف نگاه دارند این عرض بنده است.
وزیر عدلیه (آقای داور) ـ نماینده محترم یکی از نمایندگانی هستند که مکرر در لزوم مجازات و حتی در شدت مجازات آمدهاند و بیاناتی فرمودهاند….
فیروزآبادی ـ صحیح است دربارة دزد واقعی و حقیقی.
وزیر عدلیه ـ تأکیداتی کردهاند و حتی خاطرم میآید که مکرر فرمودهاند این مجازاتها شدید نیست…
فیروزآبادی ـ بله باید دست دزدها را برید
وزیر عدلیه ـ وباید دست دزد را برید (فیروزآبادی ـ صحیح است صحیح است) بنده در حسن نیت ایشان هیچوقت تردید نداشته و نخواهم داشت ولی ایشان دلشان میخواهد که توپ بیصدا باشد و نمیشود توپ صدا دارد (خواجوی ـ صحیح است) توپ بیصدا از من بر نمیآید از هیچکس بر نمیآید وقتی میخواهند مجازات بشود شدت بشود طوری بشود که مردم ملاحظه کنند تقلب نکنند مال دولت را نبرند البته آنوقت یک اقداماتی میشود که شما با همان حسن نیت عوض اینکه آن بیچارة که مأمور اقدام است و بواسطه همان بیانات و حرفهای شما و همان تأکیدات شما و بواسطه پیش بردن همان نظریات میآید یک تقاضائی میکند پیشنهادی میکند و شما یک اختیاراتی بهش میدهید بعد میرود عمل میکند و همه مردم بهش فحش میدهند برای اینکه غرض و مقصود شما را پیش ببرد عوض اینکه شما از این شخص حمایت بکنید خود شما هم اینطور میکنید حالا بنده با اینکه دو سه روز است سخت مریضم و حالاها خیلی بزحمت حرف میزنم مخصوصاً امروز آمدم اینجا و موقع را مغتنم میشمارم و خیلی هم خوشوقت هستم که این سئوال شد که بنده بتوانم در پشت تریبون مجلس جواب این بیانات آقا را بدهم تا یکقدری هم افکار مردم متوجه شود بان اندازه که ممکن است کمتر بمن فحش بدهند (بعضی از نمایندگان ـ صحیح است)
عرض کنم اول بنده میخواهم یکقدری وضعیت ارزاق را از برای آقایان تشریح کنم برای اینکه اگر این مقدمه نباشد مطلب خیلی واضح نمیشود. بنده مثل سایر افرادی که در این شهر هستند و مثل خود آقایان مکرر در مکرر شنیدم که امور ارزاق خوب اجرا نمیشود تا چندی پیش راپورتی رسیدکه رفتهاند رسیدگی کردهاند جنس را وزن کردهاند و یک مقداری کسر دارند این راپورت را بدیوان جزا دادند مدعی العموم دیوان جزا به بنده مراجعه کرد بنده گفتم نظر باینکه راپورت اینها آمده شما بایستی بروید تحقیق کنید.
رفتند از طرف دیوان جزا شروع کردند به تحقیقات آن تحقیقات شاید قریب بدوماه طول کشید و قرائن و دلائل زیادی هم از برای این کسر انبار وجود داشت بعد ما مجبور شدیم اقدامات خودمان را بکقدری شدیدتر کنیم تا این که بتوانیم از این کلیات یک نتایج عملی بگیریم این بود که آن قانون را آن لایحه را آوردم و آقایان هم موافقت فرمودند و اکثریت رأی دادند که بنده این اقدامات را بکنم. اگر بنده آدمی بودم که میخواستم برخلاف قانون کاری کرده باشم دیگر لزومی نداشت بیایم و خودم را صریحاً طرف قرار بدهم همان طوری که ملاحظه میفرمائید بنده از برای
پیش بردن یک فکری از نقطه نظر شخص خودم شاید یک کار خطبی کرده باشم برای اینکه ممکن بود یک کسی اگر میخواهد یک کاری بکند یا بغرض یا به حقیقت کاهی در بعضی موارد هم بر خلاف قانون عمل کند و آن مقصود را پیش ببرد ولی بنده نخواستم اینکار را بکنم بنده برای اینکه خودم مستقیماً این کار را کرده باشم آمدم اینجا و خودم مستقیماً این کار را کرده باشم آمدم اینجا و خودم را مسئول قرار د ادم .. ( طلوع و فحش را برای نمایندگان درست کردید) برای اینکه خودم این کار را رسیدگی و عمل کنم قانوناً بعد از آنکه وارد این اقدامات شدیم معلوم است یک عده دستگیر شدند مطابق آن را پورتی که کمسیون اول داده بود حدس میزدم و حساب می کردم و هنوز هم حساب میکنم که شانزده هزار خروار از جنس انبار کسر آمده است در بین رسیدگی معلوم شد که علاوه بر آن کسر آمده است کسر یک قضیه دیگری هم در کار بوده است و آن این است دولت وقتی دید احتیاج به جنس زیاد ندارد و صد هزار خروار جنس د رانبارش مانده آمد اعلان کرد که فقط جنس حومة طهران را میخرد بمبلغ بیست و دو تومان و اگر از خارج جنس بیاورند آن را بفلان مبلغ تخفیف خریداری میکند بعد معلوم شد که جنسی که به انبار وارد شده بمراتب بیشتر از آن جنسی بوده است که حومه طهران میتوانسته است بدهد هم چنین حساب میکنند مطابق یک قرائنی که سی هزار خروار از جنسی که از عراق و قزوین و زنجان (فیروزآبادی ـ کرمانشاه) و کرمانشاه آمده است بانبار وارد شده تفاوتش را حساب کنید از قرار خرواری ده تومان اقلش میشود سیصد هزار تومان (صحیح است) سیصد هزار تومان یک طرف و شانزده هزار خروار دیگر از قرار خرواری بیست و دو تومان آقا حساب بفرمائید قضیه قریب ششصد هزار بلکه هفتصد هزار تومان دو سیه اختلاس انبار است خوب در اینجا باید چند قسمت را در نظر بگیردند.
وضعیت نان طهران را الان باید در نظر بگیرند گرانی نان را در نظر بگیریم بدی نان را در نظر بگیریم که اینها از کجا ناشی شده …
کازرونی ـ همهاش لز این انبار شده.
وزیر عدلیه ـ در آن سالی که تنگی و قحطی آمد دولت یک پولی ریخت و از نقاط مختلف و نقاط خیلی بعید گندم آورد از برای طهران و بعد حساب کرد دید چهار ملیون خرج کرده است در این جا باین خیال افتاد که این چهار ملیون را که من از وجوه عمومی دادم از برای ارزاق طهران این را باید در بیاوریم بنا بر این ولو اینکه سال هم خوب است من بایستی بنا بر این ولو اینکه سال هم خوب است من بایستی ارزاق را نگهدارم تا اینکه از عایدات این سنوات خوب بتوانیم جبران سنوات بد را بکنم روی این فلسفه آمد و دستگاه ارزاق را مرتب کرد اگر این دزدیها نبود اگر این تقلب ها نبود دولت میتوانست عایداتی پیدا کند میبایستی اگر سال پیش موفق نمیشد امسال لااقل تا سال آتیه تمام آن چها رملیون را بردارد و ول کند ارزاق که مردم این شهر هم بتوانند نان خوب و ارزان بخورند ( صحیح است ) ولیکن معلوم شد که د رانبار علاوه بر شیشه و موش چها رپا موش دو پا هم هست ( خنده نمایندگان ) هر چه از اینطرف دولت نفع میکرد از طرف دیگر میبردند ( طلوع ـ چرا این کار را دولت می کند تمام اینها کار غلط دولت است) نتیجه بعد از آنکه ما آمدیم و یکعده و یک اشخاصی را گرفتیم اول بنده عرض کنم که تمام این اشخاصی که در روزهای اول تعقیب شدند توقیف شدند تمامشان مقصر نبودند بعد از آنکه رسیدگی شد و معلوم شد چه وضعیتی است بعد از دو روز سه روز پنج روز بتدریج رها کردند یک عده دیگر باقی ماند آقا ممکن است بفرمائید که آن اشخاصیرا که گرفتند و بعد از رسیدگی معلوم شد که بی تقصیر بودند چرا گرفتند . بنده عرض میکنم هنوز دنیا موفق
نشده است که وقتی تعقیب یک جرمی را میکند قطعاً از آن روز اول درست دستش را بگذارد روی آن کسیکه مقصر است در هر جائی که شما ملاحضه میفرمائید خواه دزدی و اختلاس نسبت بمال دولت باشد خواه مال مردم باشد چه قتل باشد چه جرم دیگر بالاخره یک اشخاصی بیک قرائنی طرف سوءظن واقع میشوند و آنها را میگیرند و توقیف میکنند ولی بعد معلوم میشود که بعضیهاشان بیتقصیر هستند و این نمیتواند هنوز د رهیچ جای دنیا موفق نشدهاند .
خودتان فکر کنید به بینید عملی نیست نمیتواند انسان بطور قطع کسیرا بیاید تعقیب کند که بداند آن شخص منحصراً مقصر است برای اینکه باید اولا یک تحقیقاتی کرد تا اینکه کاملا معلوم شود بنده کاملا اقرار دارم معتقدم که نمیشود بصرف حرف هم رفت یک کسیرا گرفت و توقیف کرد و گفت میخواهم به بینیم که تو مقصر هستی یا نه خیر البته باید یک قرائن و مدارکی باشد ولی آن قرائن و مدارک نمیتواند بقدری قوی باشد.
یعنی نمیتوانید شما بیائید بگوئید هر وقت من یک مدارک قطعی داشتم بر اینکه یک کسی مقصر است او را بگیرم چون اگر بخواهید این کار را بکنید موفق به کشف هیچ چیزی نخواهید شد مثل اینکه در همین قضیه انبار دو ماه با قانون سابق با وضعیت سابق با همان مدعی العموم با همان مستنطق با همان دستگاه محاسبات مالیه همه رفتند رسیدگی کردند و نتوانستند مطلب را بجائی برسانند و ده روز بعد از آنکه شروع باین عملیات کردیم یواش یواش یک قضائی کشف شد که تا بامروز وقتی بخواهیم حساب آنجا قرار کردهاند و نشانی دادهاند و گفته اند که چه جور بردهایم و یک مقدار از اموالشان را هم دادهاند که رفتیم و اموالشان را توقیف کردهایم .
فرخی ـ اسم ببرید کیها هستند، اسم، اسم
وزیر عدلیه ـ اجازه میفرمائید بنده صحبتم را بکنم اگر بنده میخواستم اسم بگویم ممکن بود ولی بیک محظوراتی بر میخوریم که تا وقتی که استنطاق تمام نشده است نمیشود و بایستی محرمانه باشد (صحیح است ) و عملیات تمام بشود ولی بنده اینجا کارها را عرض میکنم روی همین راپرتی که در این جا بنده دارم یک نفر از قپاندارها که آن جا هست میگوید که من با یک نفر از ریز نویس های پای قپان کارهائی کردهایم …
فرخی ـ دیگران دزدی نمیکنند؟
(زنگ رئیس)
رئیس ـ (خطاب به آقای فرخی) ـ رعایت انتظامات را بفرمائید.
وزیر عدلیه ـ که با فلان شخص دیگر که پیشخدمت بوده است ماها آمدهایم و همدست شدهایم ( طلوع ـ تنها اینها گناه کارند دیگران بودند) اینها چندین دسته بودند در انبار و هر کدام یک کار کارهائی میکردهاند مثلا یک دستة بودند همین شخص قپاندار که با پیشخدمت و چند نفر از مأمورین امنیه که اینها شب میآمدند و جوال میبردند در انبار و جوال خالی را پر میکردند از گندم فردا صبح با پته های جعلی این جوالهای گندم را میبردند بخارج و بعد وارد انبار کرده میفروختند
(صحبت بین نمایندگان ـ زنگ رئیس )
وزیر عدلیه ـ اگر بنا باشد که بنده هم بخواهم حرف بزنم و آقایان توجه نفرمایند با حالی که من دارم نمیتوانم بنده از اول از آقایان عذر خواستم چون حالم مقتضی نبود معهذا آمدم. عرض کنم بعد از آنکه آن گندم را پر میکردند فردا صبح باسم گندمی که وارد انبار میشود بدولت میفروختند با این که میبردند بیرون و میفروختند بخبازها. این یک قسم بود. شما تصور میفرمائید همین اشخاص کوچک اختلاسشان چقدر بوده است؟ قریب دویست هزار تومان که هزار خروار جنس
را خودشان اقرار کردهاند . . .
محمودرضاـ با کوچکها فقط این معامله را میکنید دیگران هم بودند
وزیر عدلیه ـ عرض کنم که آنچه را که تا بحال پیدا کردهایم و تحقیق کردهایم تعقیب کردهایم هر کسی را که میخواهید بفرستید تحقیق کنید کلیات نگوئید اگر شخص جنابعالی اطلاعی دارید بنده حاضرم با کمال میل آن اطلاع شما را بروم تحقیق کنم اگر کسی گفته است یا شخص دیگری اطلاع دادهاست یا جنابعالی اطلاعی دادید و ما نرفتیم تعقیب کنیم بعد اینجا توی روی بنده بفرمائید که من بتو گفتم که فلان آدم فلان کار را کرده است و تعقیب نکردی (محمود رضاـ خوب امیدواریم به بیینم ) عرض کنم خدمتتان همینطور یک دستة دیگر اشخاصی بودند که جنس را که اصلا وارد انبار نمیشده است پولش را میگرفتهاند ترتیب اینطور بودهاست که آن بولتن ها ئیکه در انبار بودهاست جعل میکردند و بعد میبردند بحساب انبار میگذاشتند یک مقدار زیادی هم باین ترتیب بردهاند یک طریق سومش هم اینطور بوده است که یک عده دیگر اقرار کردهاند که اینها می آمدند جنس را که سی من بودهاست پنجاه من مینوشتند پنجاه من را هفتاد من مینوشتند وقتی که قپاندار باریز نویس پای قپان همدست با کسی که مأمور کنترل بودهاست باشند این نتیجه کارشان بودهاست و در نتیجه بطوریکه بنده عرض کردم قریب صدهزار تومان نتیجه بطوریکه بنده عرض کردم قریب صدهزار تومان معلوم شده است که این اشخاص بردهاند خوب همان آدمی را که روز اول ما گرفته بودیم میگفت که من بکلی چیزی ندارم شما بروید زندگانی مرا به بینید و ملاحظه کنید که من با ماهی سی تومان فرش ندارم و امروز هفت هشت روز است خانهام نرفته ام و روزهای اول هم در خانهاش چیزی بدست نیامد اگر ما میخواستیم بگوئیم که این حرفها راست است و اول هم بنظر اینطورمیامد و مطابق نظر آقا باید ولش کنیم و شاید آقا میداند که همین آدم بعد از بیست و پنجروز بعد از استنطاقات مکرد و تحقیقات زیاد بالاخره نشان داد که در منزل یکی از رفقای خودش ششهزارو نهصد تومان پول دارد ( روحی ـ دزدند اینها صحیح است ) ما رفتیم پول را در آوردیم خوب ممکن است که قانون یک مرتبه پرش بگیرد بیک نفر آدمی که حقیقه در پیش وجدان خودتان بگوئید که این شخص بی گناه است ولی از نقطة نظر صورت قانون متهم است و گناهاکار است و یک مرتبه هم ممکن است قانون پرش بگیرد بیک بیچارة دیگر و مدنی هم او را تعقیب کنند قرائن هم باشد و بعد معلوم شود که آن شخص مقصر نبوده است حالا اگر بنا شد یک نفر را بنده توقیف کردم باید بگویم برای این که ممکن است اینن شخص تقصیری کرده باشد بهر وسیلة که هست باید محکومش کنم ؟ خیر ما میآئیم با یک قوانینی یک شخصی را تعقیب میکنیم بعد از آن معلوم میشود که بی تقصیر است …
فرخی ـ چه چیز جبران حیثیت آن شخص را که شما گرفته اید میکند؟ (باحرارت )
وزیر عدلیه ـ راست میگوئید شما ولی هیچکس در دنیا نتوانسته است این را جبران کند شما خودتان نگاه کنید در جرائد خارج میبینید که مینویسند که فلان شخص را بردند محاکمه کردند و تبرئه شد تبرئه کردن حیثیت آن شخص را جبران میکند.
فرخی ـ قرائن قویه لازم است برای تعقیب
(صدای زنگ)
وزیر عدلیه ـ البته دلائل قویه باید باشد تشخیص این که دلائل قویه باید باشد که این قرائن قوی است یا خیر این با کی است؟ باآن کسانی است که رسیدگی میکنند یا آن اشخاصی که تحقیق میکنند شما تصور میفرمائید که بمحض این که یک
کسی بگوید که فلان است ما میرویم تعقیب میکنیم ؟ بنده الان یک مثالی میزنم در یک ماه ونیم قبل یک کاغذ بی امضائی به بنده رسید که اگر شما میخواهید اشخاص مختلس را تعقیب کنید فلان شخص که در ادارة ارزاق فلان محل غیر از ارزاق طهران است این شخص را شما بدهید توقیف کنند آنوقت معلوم خواهد شد بنده البته نمیتوانم بصرف کاغذ بی امضائی که فلان آدم را بدهید توقیف کنند بعد معلوم خواهد شد یک کسی را توقیف کنیم برای اینکه کسی که خودش جرئت نمیکند امضایش را در کاغذی که به بنده مینویسد چطور میشود بحرفش اعتماد کرد ولی چون یک حرفهائی در آن کاغذ بود بنده گفتم که باید تحقیقات کرد قریب یک ماه طول کنید این تحقیقات مخفی بعد از آنکه تحقیقات کافی شد دیدیم که مسئله بنظر یکقدری با اساس میآید و بعد بنده از مجاری رسمی باز یک کارهائی کردم تا این که چهار روز قبل دادم آنشخص را توقیف کردند این شخص در ماه صد تومان حقوق داشته است امروز وقتیکه آمدند رسیدگی کردند تا امروزش هفت هزار تومان را خودش اقرار کرده است و بیست هزار تومان قباله املاک و آنچیزهائی بوده که بالاخره از این ماهی صدتومان پس انداز کرده است آقای منن پس نمیشود گفت که بکلی آن کسی را که تعقیب میکنند بدون دلیل است. یک وقت بود که ما هر چه اقدام میکردیم نتیجه نمیگرفتیم این دلیل قطعی میشد که یا ما یک اشخاص خیلی سست عنصر هستیم که میآئیم بحرف هر کس گوش میددهیم و بیخود میرویم مردم بیگناه را میگیریم یا این که ما مردمان مغرض هستیم که بی خود میخواهیم پاپوش برای مردم بدوزیم ولی وقتی که ما یک اشخاص را تعقیب میکنم از ده موردی که نتیجه میگیریم یک موردش هم اتفاق میافتد که تحقیقات ما بجائی نمیرسد با این که او زرنگتر از ما بوده است و باصطلاح دم لای تله نداده است یا این که حقیقه بیگناه بوده است خوب آقا من چه کار کنم ؟ بیایم از این مواردی که ممکن است نتیجه بگیرم صرف نظر کنم باحتیاط این که یک بیگناهی تعقیب میشود؟ این اصل قضیه انبار وگرفتاری اشخاص برای این است که ما از یک طرف میبینیم که یک کارهائی در مملکت میشود و یک پولهائی در مملکت میشود و یک پولهائی در مملکت گرفته میشود که باید بمصرف خودش برسد البته یک دزدیهائیکه میشود دلمان میسوزد و البته میخواستم این کارها اصلاً نشود ولیکن وقتی که توقیف شدند این ها البته زن و بچه دارند کس و کار دارند آن زن وبچه میآیند جلوی آدم را میگیرند گریه میکنند ناله میکنند همان ششهزار و نهصد تومانی که گفته شد ده روز هر وقت بنده از دیوان جزا که میآمدم زن و بچه این آدم میآمدند و ناله میکردند که ما نان شب نداریم و بنده هم هی تاکید میکردم که تحقیقات این آدم را زودتر بکنید که تکلیفش معلوم شود بعد هم تصور میکردیم با این قرائنی که هست نباید این آدم گناهکار باشد بعد معلوم شد که اینطور می بینیم ترحممان غلبه میکند آنوقت میآئیم نفرین میکنیم به آن کسی که این کار را کرده است که این چه بلائی بود که بجان مردم افتاد آقا مگر من برای کار خودم این کار را میکنم شماها خواستید مملکت خواست قانون مملکت (صحیح است ) ولی وقتی که من این کار را میکنم و جلوگیری میکنم باید طرف حمله باشم؟ عرض کنم بخدمت آقایان بنده که عرض کردم با این حال کسالت مخصوصاً موقع را مغتنم دانستم که بیایم اینجا برای این بود که بنده آدمی نیستم که بخواهم در جرائد جیزی بنویسم و قبل از وقت یک حرفهائی بزنم ولی حالا که آقا مرا وادار کردند و سئوال کردند گفتم چه بهتر از این که بگویم در همین اعضاء ادارات اشخاصی هستند که بطور مساعده و از ترس خودشان به بنده بد میگویند فحش میدهند که یکروز مبادا کار بدشان معلوم شود و بنده بدبختانه بحکم قانون مجبور باشم مچشان را بگیرم یک عده دیگر اشخاص بیطرف هستند یک عده هم اشخاصی هستند که این کارها را نکردهاند و البته بعد
آنکه یکقدری دقت شود معلوم میشود که این تعقیبات یک تعقیبی بوده است که نتیجه داده و یک مقدار مال رفته و دزدیده شده دولت برکشته است و این مسئله باعث خواهد شد که دیگر از این قبیل قضایا اتفاق نیفتد بلکه لااقل فحش ندهند و این رویهمرفته یک قسمت از وضعیاتی است که بعمل آمده است معذلک قول قطعی میدهم که در این امور خیلی با احتیاط پیش برویم و بحرفهائی که هر کس میاید و میزند گوش ندهیم چون بنده متوجه هستم که این روزها مردمی هستند که میل دارند برای اشخاص پا بیندازند ما کاملا این چیزها را متوجه هستیم که مبادا یک وقتی یک آدم بیچاره در زحمت بیفتد و سعی میکنم که بعد از آن که اشخاصی هم توقیف شدند تحقیقات دربارة آنها هرچه زودتر بیک جائی برسد متاسفانه فاصله بین این که ما گفتیم با اینکه پیدا کردیم خیلی زیاد است این صدهزار تومان با هفتصد هزار تومان این است که ما درمانده شدهایم و داریم تحقیق میکنیم و یک عده را هم گرفتهایم که قضیه با این حال بلکه پیش برود و با وجود اینکه هنوز نتیجه کامل نگرفتهایم امیدواریم که این تحقیقات خودمان را به آن سرعتی که ممکن است و بیش از آن چه که تا بحال صرف وقت شده است صرف وقت کنیم که تحقیقات کامل شود و تا بحال با اینکه مأمورین دیوان جزا و مأمورینی که از طرف تامینات معین شدهاند برای اینکار اینها از روز دوم آذر که شروع کردهاند که آن روز هم روز عید بوده اس از آن روزی که شروع کردهاند تا این ساعت که بنده خدمت آقایان این عرض را میکنم فقط روز شنبه گذشته که عید بوده است تعطیل کردهاند جمعهها را هم تعطیل نکردهاند یک عید هم در وسط بوده است تعطیل نکردهاند از صبح اینها میروند تا ساعت هشت و نیم و نه گاهی ده بعداز ظهر کار میکنند همة این کارها برای چیست از برای این است که قضیه بسرعت پیش برود و زودتر معلوم شود که آنهائی که مقصر هستند بروند بمحاکمه و آنهائی که مقصر نیستند خارج شوند. این کاری بوده است که ما تا بحال کردهایم و توانستهایم اگر خوب است که خوب است اگر بد کردهایم آنهم بسته است به انصاف آقایان
رئیس ـ آقای فیروزآبادی
روحی ـ دستور آقا
رئیس ـ یک بار دیگر میتوانند حرف بزنند
فیروز آبادی ـ عرض کنم بنده اولا هیچ غرضی نداشتم و ندارم و تشکر میکنم از آقای وزیر عدلیه که به مجرد اینکه آن جلسه سؤال شد با حال کسالت امروز تشریف آوردند و جواب دادند (صحیح است) امیدوارم که سایر وزراء هم همین رویه را تعقیب کنند که این سؤالاتی که در مجلس میشود بلا جواب نماند از این حیث الحق تشکر میکنم (ملک آرائی آفرین) و امیدوارم که دیگران هم بایشان تأسی بکنند ثانیاً فرمودند که بنده عقیده به مجازات داشتم مجازاتهای شدید حالا هم همان عقیده را دارم از عقیدهام برنگشتم اگر آن عقیدة که بنده داشتم و دارم عملی میشد این ترتیبات امروز پیش نمیامد اگر یک کسی که معلوم میشد سارق است و خائن است آن روزی که معلوم میشد مجازات میکردند ابداً این ترتیبات پیش نمیآید و ابداً این شانزده هزار خروار غله در انبار مفقود نمیشد و این وضعیات امروزی پیش نمیآمد چرا اینجور شد؟بواسطه اینکه مجازات نبود در مملکت همهاش را یا بوسایط یا به رشوه یا به دوستی یا به چیزهای دیگر صرف نظر میشد یا به ترحمات بیجا مرد که بیست دفعه سرقت کرده در این بیست دفعه گیر آمده و حبس شده باز دفعة بیست و یکم مرخص میکنند باز هم مجازاتش نمیکنند این قهراً همه را دزد میکند باید همان عقیدة را که بنده داشتم و دارم عمل بکنند باید مجازاتها شدید باشد تا این سرقتها نشود و این محظورات پیدا نشود بنده به آن عقیده باقی هستم و از آن عقیده برنگشتهام
حالا هم دارم که یک دزد محقق و مسلمی که هیچ قسم علاج او را نمیشود کرد و همچو دستی که بمال مردم به خیانت دراز میشود و غغیر از خیانت کاری از او کاری نمیآید به همچو دستی ما نباید احترم بگذاریم برای اینجور دست ما نباید قیمتی قائل شویم باید اینجور دست را قطع کنیم تا دیگران عبرت بگیرند و سرقت داخلی نشود راجع باین کسر انبار که میگویند از کجا شده و تقصیر با کیست میگویند شانزده هزار خروار کسر داریم از چه؟ از افت انبار. افت انبار یعنی چه؟ این رعیت بیچاره با غیر رعیت یک خروار گندم که میآورد در آنجا میگویند بیست و پنج من افت هرچه التماس میکند بیستو پنج من از کجا؟ بخرج نمیرود میگویند این را باید کنار بگذاریم دیگران را بیاوریم این بیچاره مجبور شد که هرچه بگویند تسلیم شود آنوقت میگویند شانزده هزار خروار گندم از این قبیل کسر غله داریم یعنی غلة که توی سر رعیت زدیم و گرفتیم حالا شانزده هزار خروارش گم شده است خوب از قدیم میگفتند هر چه را باد آورد بادش برد اینها چون اینجور از مردم گرفتند اینجور خوردند فهمیدند که در انبار جای خوردن اینجور چیزها است دیدند دولت از رعیت اینجور میگیرد آنها هم بردند خوردند پس خوب بود که از روز اول یکنفر بفرستند در انبار به بینند اگر آفت پنج من را پانزده من میگریند بگویند چرا ده من زیاد میگیرید تا اینکه اعضاء انبار بدانند که دولت بنایش بر عدالت است خودشان هم دیگر دزدی نکنند پس تقصیر با کیست تقصیر با خود دولت است که روز اول اجازه داد که آنجا اینکار را بکنند و الا شانزده هزار خروار کسر یعنی چه؟ خدا شاهد است خود بنده گندم بردم گفتند خرواری چهل من جو دارد همان جو را هم عوض گندم دادند بمردم در صورتیکه شاید خرواری پانزده من جو داشت در چهار سال قبل که بنده بیجکهایش را هم نگاهداشتم برای یک روزی این افت انبار است خوب عرض میکنم دولت چرا باید این قدر جنس وارد بکند در سال گذشته از همه نقاط جنس وارد کردند بنده در همینجا در پشت همین تریبون عرض کردم که بابا این جنسهائی را که جمع میکنید ضایع میشود فاسد میشود از مردم بیچاره میگیرید اینجا میاورید میماند فاسد میشود آقای نصرت الدوله وزیر مالیه بود فرمودند خیر ما ابداً نخواهیم گذاشت خراب بشود حفظ میکنیم نگهداری میکنیم بطوریکه یکدانه از آن هم خراب نشود خوب این نتیجهاش شد پارسال عرض کردهام امسال هم اینجا عرض میکنم علاوه بر این راجع به وضعیت ارزاق طهران که دولت اداره کرده است خیلی خوب در پنجسال قبل یا شش سال قبل یکسال زمستان سرمای شدیدی شد غالب زراعت را سرما زد بنده در همان سال که پنجسال قبل بود آمدم در جاهائی که داخل عمل بودم گفتم امسال قریب سه ماه یا چهار ماه ارزاق طهران کسر دارد از حالا تهیه کنیم اولا که اعتنائی بعرایض بنده نشد و بعد هم که اعتنا کردند از روسها خواستند گندم بخرند آنها هم حاضر شدند گفتند تا طهران خرواری سی تومان وارد میشود گفتند خیر اگر بیست تومان وارد شود ما میخریم چون اینطور شد اینها هم نخریدند نخریدند تا وقتی که به سختی افتادند کسری هم که ارزاق طهران داشت زیادتر از سه ماه نبود و این کسر را هم یک مقداریش را (پنجهزار خروار) روسها بعنوان اعانه دادند یک مقدار دیگر را هم آورند در انزلی فروختند خرواری پانزده تومان یا بیست تومان یادم نیست یک مقداری هم از ایطالی خریدند و خرواری صد یا صد و بیست تومان وارد شد تمام ضرررهای آن سال را اگر دولت یک اداره صحیحی داشت و خوب اداره میکرد تمام آن ضررها یک میلیون نمیشد اما متاسفانه یک عدة خود سر ریختند در انبار هر چه خواستند کردند آمد بمجلس هشتاد هزار تومان پول جوال آمد اعتراض نکردند چقدر پول گونی اعتراض نکردند چقدر رئیس گونیها
رئیس گونیها کدام بوده از این قبیلها (خنده نمایندگان) درست کردند کسی اعتراض نکرد. آن اعتراض نشدن و رسیدگی نکردن آن روز این را پیش آورد پس این تقصیر خود دولت است تقصیر کسی نیست تقصیر دولت است که جلوگیری نکرد. خوب علاوه براین سه ماه چهار ماه کسر داشت دولت چهار ماه ارزاق تمام طهران را مجانی داده است در این چهار ماه حساب کنیم ببینیم چقدر میشود بآن اعلی قیمت هم حساب کنیم ببینیم چقدر میشود بآن اعلی قیمت هم حساب کنیم حالا چندسال است دولت خودش اداره کرده است که جبران ضرر آن سال را بکند جبران ضرر حقیقی آن سال چقدر میشود ضرر حقیقی آن سال کم بود حالا دیگران بواسطه سوء اداره دولت استفاده کردند و خیانت کردند و بدولت ضرر خورد ملت تا چند سال دیگر باید ضرر آنرا بدهد علاوه بر این خوب دولت ضرر داد مال کی بوده؟ مال خود مردم بود. کسی از مال پدرش نیاورده بود بمردم بدهد از خود مردم گرفته بودند در عرض سه ماه چهار ماه دادند به خود مردم خوردند حالا سی سال چهل سال باید ضررش را ملت بدهد. امروز گندم را خرواری سیزده تومان و چهارده تومان در انبار از رعیت میخرند به نانوا هم میدهند بیست و پنج تومان و نیم نانوا نان را میدهد یکمن دوازده عباسی. امروز روزی است که در طهران نان یکمن دوازده عباسی فروش برود؟!..
کازرونی ـ قیمت نان باید یک قران باشد
فیروزآبادی ـ این اداره کردن دولت است. معلوم میشود اینجور کارها را دولت نمیتواند اداره کند بعضی از آقایان میگفتند بنده مخالف بودم حالا فهمیدم که دولت اداره کنند انبار و ارزاق و این قبیل چیزها نیست هروقت اینجور کارها را میکند خراب میکند امیدوارم انشاءالله بعدها خودشان جلوگیری از اختلاس اولی بکنند تا گرفتار اختلاسات زیاد نشوند اختلاس زیاد تتیجهاش این است که امروز این گرانی نان همه را مختلس کرده میگوئیم چرا نان یکمن دوازده عباسی بخوریم نان یکمن یکقران و شش عباسی میخوریم بنده خودم هر وقت که از فیروز آباد میآیم دو من نان زیر بغلم میگیرم و میآورم پس دولت خودش همه مردم را مختلس کرده مثل این که در باب تریاک بنده اینجا اینقدر عرض کردم که قیمت این باندرل زیاد است برای تریاک حالا بخرج نرفت و امروز همه مردم شدهاند مختلس و قاچاقچی تریاک خوب یکسیر تریاک میگذارم توی جیبم چهار تومان و نیم فایدهاش است. کی نمیکند؟ کدام وزیر کدام امیر کدام عالم کدام جاهل این اختلاس را نمیکند؟!
(خنده نمایندگان)
احتشام زاده ـ آدم درست
فیروزآبادی ـ یکی پیدا بشود بگوید که من نمیکنم (خنده نمایندگان) من تصدیق میکنم حالا در خاتمه امیدوارم انشاءالله آقای وزیر عدلیه بهمان اعتمادی که مجلس بایشان داشت..
بعضی از نمایندگان ـ و دارد
فیروزآبادی ـ و آن رأی را هم داد در این قسمت عملیات خیلی مراعات حال مردم و حال انصاف و حال آسایش مردم را بکند این اشخاص را عرض کردم مقصر نیستند مقصر خود دولت است اگر روز اول جلوگیری میکرد بهتر بود حالا هم آن اشخاص دو ماه حبس بسشان است خوب است زودتر رسیدگی کنند و اینها را مرخص بکنند اینها اشخاص محترمی هستند محال است عقب اختلاس بروند انشاءالله شب و روز خودشان را صرف این بکنند که اینها را زودتر مرخص بکنند و یک قسمی بشود که بنده بیایم اینجا تشکر کنم خوب اگر صدهزار تومان دادند بمردم پنجاه هزار تومان پیدا کردند امیدوارم که یک پیدا کردن دیگری بعد از این بکنیم از معادن و اینجور چیزها از این چیزها پول پیدا نمیشود
[ ۳ـ مذاکره در لایحه تأمین مدعی به از ماده ۳۲ ]
رئیس ـ لایحه قانون تأمین مدعی به از ماده سی و دو مطرح است قبلا باستحضار آقایان میرسانم که آقای دهستانی و آقای فرخی اجازه خواستهاند وقتی که سؤال میشود تنها کسی که سؤال کرده است میتواند حرف بزند (صحیح است) دیگران نمیتوانند حرف بزنند (صحیح است)
ماده سی و دوم ـ توقیف محصول املاک و باغها ولو اینکه محصول عین مدعی به یا محکوم به باشد ممنوع است مگر در مواردی که سایر دارائی منقول و غیرمنقول مدعی علیه یا محکوم علیه برای تأمین مدعی به یا محکوم به کفایت نکند
در صورتیکه مدعی یا محکوم له نتواند برای طرف دارائی دیگری ارائه دهد و بدین جهت محصول ملک یا باغ توقیف شود مدعی علیه یا محکوم علیه حق دارد تقاضای تبدیل نموده یا مطابق مقررات فوق ضامن بدهد هرگاه مدعی علیه یا محکوم علیه تأمین دیگری که از حیث سهولت فروش و قیمت کمتر از محصول نباشد پیشنهاد کرد تقاضای او پذیرفته خواهد شد ولو اینکه محصول عین مدعی به یا محکوم به بوده و مدعی یا یا محکوم له رضایت به تبدیل ندهد.
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ این ماده خیلی خوب تنظیم شده با آن نظری که همه ماها داشتیم راجع به توقیف املاک که نوعی واقع شود که اسباب تفریط و تعدی و تلف اموال نشود نه آن کسی که حق دارد حق او از بین برود نه هم واقعاً مثل آن توقیفاتی که روز گذشته عرض کردم بعد از این واقع شود که حقیقت این توقیفهای سابق تلاف مال مردم بوده است چیزی که هست آقای مخبر وجه داشته باشند این موضوع است که در اینجا میگوید هرگاه مدعی علیه یا محکوم علیه تامین دیگری که از حیث سهولت فروش و قیمت کمتر از محصول نباشد پیشنهاد کرد تقاضای او پذیرفته خواهد شد. اینجا دیگر الزام نمیکند که این تقاضا اجباری است لکن در مقابل اینکه اگر محکوم علیه آمد آن مالی را که باید توقیف کنند خودش گفت که مال دیگر مرا توقیف نکنید محصول مرا توقیف کنید اینجا آقای مخبر توجه بفرمایند (حیف که نمیگذارند) آقای وزیر هم توجه نفرمودند که چه جور ماده را تنظیم کردهاند. میگوید مدعی علیه یا محکوم علیه حق دارد تقاضا نماید که بجای دارائی دیگر من محصول مرا توقیف نمایند در اینصورت تبدیل توقیف الزامی است نظر بنده این است که آقای مخبر توجه بفرمایند در اینجا مطابق همان نظری که در کمیسیون اتخاذ شد که بقدر امکان توقیف نسبت به محصول از بین برود یعنی در واقع خیلی این حکم را محدود کنیم خیلی لوازم را از این حکم برداریم که اسباب تلف واقع نشود و در واقع بهرجائی که راه فرار داریم که بتوانیم فرار کنیم از توقیف محصول این راه برای مان باز است مگر در وقتی که ناچار بشویم و بهبینیم مطابق آن تقاضای طرف و حتی تقاضای طرف در مواردی که الزامی است که محکمه باید بپذیرد تقاضای تامین را و ناچار بشود که راهها مسدود است آنوقت توقیف طبعاً میرود روی محصول. اینجا آمده است فرق گذاشته میگوید هرگاه مدعی علیه یا محکوم علیه تامین دیگری که از حیث سهولت فروش و قیمت کمتر از محصول نباشد پیشنهاد کرد تقاضای او پذیرفته خواهد شد نمیگوید که تقاضای او الزامی است در صورتیکه طوری ما در نظر گرفته بودیم که هیچ نسبت به محصول توقیف نباشد و توقیف حتیالامکان نسبت بغیر محصول باشد و ما باید پافشاری کنیم در قوانینی که از مجلس میگذرد عنوان توقیف نسبت بملک و محصول از بین برود و این سابقه
بدی که پیدا شده است و املاک را از بین میبرد باید کمکم بحکومت قانون از بین ببریم این جا مینویسد که تقاضایش پذیرفته خواهد شد که بگوید الزامی است این تقاضا ولی در صورتیکه محکوم علیه تقاضا کند بگوید که نه دارائی دیگر مرا توقیف کنید خانه مرا توقیف نکنید یا خیلی فرنگی مآب است مبلش را میخواهد بگوید مبل من را توقیف نکنید ولی بروید نان گندم مرا توقیف کنید خیلی فرنگی مآب است دیگر بگوید بروید نان مرا توقیف کنید و مبلم را توقیف نکنید که بهم نخورد این جا الزامی است اما در تقاضای تبدیل زراعت و محصول بدارائی دیگر الزامی نباشد؟ این جور نمیآید بآن فلسفه که در کمیسیون در نظر بود که محصول حتی المقدور توقیف نشود و بنده عقیدهام این است که هر جا توقیف نسبت بمحصول است و تقاضای تبدیل میشود که از توقیف آن محصول خارج شود این جا باید تقاضای تبدیل را بپذیرند و الزامی باشد و هرجا که نسبت بغیر محصول است الزامی نباشد ولی در این ماده برخلاف این نظریه نوشتهاند و قبول تقاضای رفع و تبدیل توقیف محصول را االزامی نکردهاند و بنده پیشنهاد میکنم که این قضیه اصلاح شود
مخبر ـ عرض کنم مقصود از عبارتی که در اینجا نوشته است و آقا قرائت فرمودند در ماده این است که تبدیل الزامی باشد اگر عبارت اخیر و قسمت آخر ماده را قرائت میفرمودند که این منظور شده و نوشته شده است ولو اینکه محصول عین مدعی به یا محکوم به بوده و مدعی یا محکوم له رضایت به تبدیل ندهند باز تقاضا پذیرفته میشود اگر چه آن مدعی یا محکوم له رضایت ندهد و تقریباً این جمله اشد است از اینکه بنویسیم الزامی است (صحیح است) و نظر شما تأمین شده است معهذا اگر در نظر دارید ممکن است یک عبارتی تهیه و پیشنهاد کنید که این نظر را برساند والا خود ماده مقصود را میرساند چون نوشته است اگر مدعی یا محکوم له راضی هم نشوند باز تقاضای مدعی علیه در تبدیل توقیف محصول پذیرفته میشود و اعتنائی بعدم رضایت آنها نمیشود عیناً مسئله نظریه سرکار است
رئیس ـ ماده سی و سوم قرائت میشود:
ماده سی و سوم ـ در مواردی که مطابق ماده فوق ممکن است محصولی توقیف بشود بطریق ذیل عمل خواهد شداگر محصول جمعآوری شده باشد سهم مدعی علیه یا محکوم علیه پس از وضع مالیات دولتی و مخارج معموله زراعتی از قبیل علوفه عوامل و بذر و خرج تنقیه قنات و مخارج عادی رودخانه باندازه که بسهم مدعی علیه یا محکوم علیه تعلق میگیرد بطوری که ذیلا برای توقیف اموال منقول مقرر است توقیف خواهد گردید ـ هرگاه محصول جمعآوری نشده باشد برداشت محصول خواه دفعه باشد خواه بدفعات با حضور مامور اجرا بعمل خواهد آمد ـ مامور مزبور حق هیچگونه مداخله در امر برداشت محصول نداشته ن فقط برای تعیین میزان محصول که جمعآوری میشود حضور پیدا خواهد کرد مدعی یا محکوم له نیز در موقع برداشت محصول حق حضور خواهد داشت پس از برداشت محصول توقیف آن مطابق مقررات فوق بعمل خواهد آمد
رئیس ـ آقای وثوق
آقا سید مرتضی وثوق ـ این ماده علاوه براینکه اول با آخرش یک تناقضی دارد تکلیف مأمور هم خوب واضح معین نشده است چون در اول ماده مینویسد: اگر محصولی جمعآوری شده باشد سهم مدعی علیه یا محکوم علیه پس از وضع مالیات دولتی و مخارجی معموله زراعتی از قبیل علوفه عوامل و بذر و خرج تنقیه قنات و مخارج عادی رودخانه باندازه که بسهم مدعی علیه یا محکوم علیه تعلق میگیرد بطوری که ذیلا برای توقیف اموال منقول مقرر است توقیف خواهد گردید. اینجا مینویسد بطوریکه ذیلا مقرر است برای توقیف
اموال منقوله. بعد مینویسد هرگاه محصول جمعآوری نشده باشد برداشت محصول خواه دفعتاً باشد خواه بدفعات با حضور مأمور اجرا بعمل خواهد آمد این را بنده نمیدانم مأمور اجرا چه جور میتواند توقیف کند؟ چون باز مینویسد مأمور مزبور حق هیچگونه مداخله در امر برداشت محصول نداشته و فقط برای تعیین میزان محصولی که جمعآوری میشود حضور پیدا خواهد کرد. خوب مأمور اجرا چه قسم رفتار کند و تکلیفش چیست؟ این جا که درست و واضح معلوم نشده چون مینویسند که حق مداخله در امر برداشت محصول ندارد و شاید رفت که محصول مدعی علیه را تحت نظر در بیاورد و توقیف کند بموجب این ماده مخصوصاً باو گفته میشود که تو حق مداخله نداری دیگران هم که حق مداخله ندارند پس مأمور چه شکل انجام وظیفه کند و توقیف کند؟ خوب مداخله که نمیتواند بکند پس توقیف هم معنی ندارد معنی توقیف این است که مأمور اجرا حاصل املاک محکوم علیه را بردارد یعنی سهم او را بردارد و ببرد در یک گوشه بریزد توقیف و مهر و موم کند تا این که محکمه حکم قطعی صادر کند و در این مدت توقیف از مداخله هر کس جلوگیری کند تا موقع صدور حکم یا برله مدعی و محکوم له یا برعلیه او ولی در این صورت که در ماده این قسم نوشتهاند بنده نمیدانم قانون چه شکل اجرا میشود چون تکلیفی برای مأمور صریحا معلوم و معین نشده و نمیدانم با این ماده مأمور چطور مأموریت خودش را اجرا میکند؟ بعلاوه در ذیل ماده نوشته شده است مدعی یا محکوم له نیز در موقع برداشت محصول حق حضور خواهند داشت پس از برداشت محصول توقیف آن مطابق مقررات فوق بعمل خواهد آمد. در فوق هم بنده که یک مقرراتی ندیدم که مطابق آن مأمور اجرا بوظائف خود رفتار کند این را استدعا دارم آقای مخبر یک توضیحی بدهند.
مخبر ـ عرض کنم که نظر اعضای کمیسیون و آقای وزیر عدلیه این بود که محصول حتی الامکان توقیف نشود ولی اگر ناچار شدیم که محصول را توقیف کنیم همینطور که در ماده فروختنش معین شده آن محصولات را بترتیبی که معین شده توقیف میکنند ـ بعضی محصولات هست مثل گندم و جو و غیره که یک دفعه برداشت میشود بعضیها ترتیب دیگر دارد و تدریجی است مثل یونجه و پنبه که بدفعات عدیده پنبه یا یونجه را باید بردارند بعضی محصولات هم هست مثل تریاک در اوقات و ساعات معین و با ترتیب خاص باید جمعآوری کرد که شبیه بهیچکدام نیست ـ خوب اگر محصول جمعآوری شده باشد عین محصول متعلق بسهم مالک را که فعلا طرف ادعا است و متعلق بمدعی علیه یا محکوم علیه است مامور اجرا توقیف میکند مطابق مقرراتی که در مواد بعد میاید راجع بتوقیف اموال منقوله ـ اگر هم محصول بدفعات جمعآوری باید بشود آنجا باید وقتی که محصول تماماً جمعآوری شد مامور باید مداخله کند اگر بخواهد هر دفعه در حین جمعآوری مداخله کند این مقصودی که ما داریم بعمل نمیآید یعنی حیف و میلهائی ممکن است بدست مامورین پیش بیاید و واقع شود و ما میخواهیم یک قدری دست مامورین کوتاه باشد و مأمور اجرا در حین برداشت محصول مداخلاتی نداشته باشد خود مالک یا زارع به ترتیبی که بین خودشان معمول است جمعآوری میکنند وقتی که سهم مالک معین شد چقدر است آنوقت مثل محصول جمعآوری شده آن مقدار را بردارند و توقیف کنند نه اینکه هر دفعه در حینی که دارند پنبه چینی میکنند برود و مداخلاتی بکند و دستوراتی بدهد در این صورت تصدیق میفرمائید که یک تفریتها و یک حیف میلهائی ممکن است بشود و مأمور در حین برداشت محصول یک دخالتهائی شاید بکند که صلاح نباشد و منظور نیست (صحیح است) ولی وقتی که محصول بدفعات عدیده جمعآوری شد آنوقت
مثل محصولی که یکدفعه بدست آمده بروند و توقیف کنند که در برداشت محصول مأمور مداخله نکند و همانطوری که در ماده نوشته شده بهتر است و گفته شده است مأمور برود ولی حق مداخله داده نشده است (حق هیچگونه مداخله) باو در برداشت محصول فقط برای توقیف مقدار محصول جمعآوری شده میرود و حضور پیدا میکند ـ عبارت اخیر: پس از برداشت محصول توقیف آن مطابق مقررات فوق بعمل خواهد آمد یعنی مثل آن چیزهائی که محصولش یکدفعه بعمل میآید و بدست میآید آنوقت این مامور پس از برداشت محصول تدریجی مثل محصولی که یکدفعه بدست آمده اجرا و توقیف میکنند و مقصود این است که قبل از برداشت محصول و درحین عمل مامور مداخله نکند و عبارت هم خیلی واضح و روشن است (صحیح است)
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ بنده خودم را خیلی مصاب میدانم در اینکه در مواد لایحه صحبت و بحث شود بعلت اینکه یک وقتی در کمیسیون معارف مذاکره شد و دیدیم که در مقام عمل دولت مجبور شده است و محتاج شده است بصورت مذاکرات مجلس حل اجرائیات را کرده است (صحیح است) در این جا خیلی اختلاف نظر است بین بنده و آقای وثوق در یک قسمت فرمایشات آقای یاسائی هم کاملا موافق هستم که ما بقدر امکان و قوه نظرمان این است که نسبت بمحصول بنا بآن فلسفه که عرض شد توقیف بعمل نیاید (وثوق ـ این یک کلی است) ولی وقتی که مجبور شدیم توقیف کنیم مأمور که میآید بمجرد آمدن این یک عضو ناظری است که باید بیاید و نگاه کند که چقدر محصول بدست آمده است و صورت بردارد مثل اینکه مدعی یا محکوم له را هم حق حضور بهشان دادهایم بهمین اندازه ناظر بودن دیگر مأمور نباید مثل مأمورین غلاظ و شداد توی سر مردم بزند و بگوید ای فلان و فلان و چطور کنید و چکار کنید. خیر عقیده کمیسیون و وزیر عدلیه هم همین بود. این جور نبود؟ (عده از نمایندگان ـ بلی) مقصود فوق العاده ارخاء عنان و فراهم کردن تسهیلات بود. ولی یک جمله که بنده مخالفت دارم خواستم در اینجا تذکر بدهم آقای وزیر عدلیه و آقای مخبر را که در صورت مذاکرات مجلس هم ذکر شود در کمیسیون هم گفتم بمجردی که حکم صادر شد و باید مأمور اجرا برود باید این مسئله فوری بشود نه اینکه مأمور این جا برای خودش یک وقتی بگذارند و عقبتر و دیرتر بیاید ـ محکوم علیه میآید و میگوید محصول من دارد از بین میرود مأمور اجرا باید فوراً برود نه اینکه امروز و فردا کند امروز را بفردا و فردا را به پس فردا نیندازد که نتوانند محصول را جمعآوری کنند و از بین برود و این عدم حضور او از آن طرف باز اسباب زحمت بشود.
چرا؟ چون گفتیم حاضر بودن مأمور در مقام عمل این را مقید کردیم که مداخله نکند و اسباب زحمت نشود چون ما وحشت داشتیم که اسباب تلف و تضییع مال بیچاره میشود این را ناچار بودیم ما از آن طرف هم این مأمور پس از صدور حکم نباید تأخیر کند که از اینطرف باز مال مردم تلف شود و او حاضر نشود و دیر کند ما روح مسئله را باید در نظر داشته باشیم و همین اندازه که باو گفته شد و حکم صادر شد باید برود از آنطرف هم همانطور که مخبر گفتند حق مداخله ندارد و فقط عضو ناظری است مثل مدعی یا محکوم له و صورت برمیدارد و توقیف میکند و بیشتر از این چیزی قائل نشدیم پس بمجرد اینکه حکم محکمه صادر شد مأمور حق تأخیر ندارد که امروز را بفردا بیندازد امیدوارم که آقای وزیر عدلیه در نظر داشته باشند و این قسمت را در نظامنامه اجرائی که تهیه خواهند کرد پیش بینی نمایند که بعدها اسباب زحمت مردم نشود پیشنهاد هم خواهم کرد ـ اما آن عبارتی که در آخر آقای یاسائی مخبر در جواب آقای وثوق فرمودند آنچه که بنده فهمیدم که مینویسد «پس
از برداشت محصول توقیف آن مطابق مقررات فوق بعمل خواهد آمد مقصود این است که تقسیمات میکنند خرج بذر را خارج میکنند خرج تنقیه قنات را خارج میکنند علوفه عوامل را منظور میکنند آنقدری که باقی ماند و سهمش است آن باقی مانده را توقیف میکنند آنچه که بنده فهمیدم نظر این است و این ماده خیلی صحیح است و لازم هم هست بنظر بنده
مخبر ـ آنچه بنده از فرمایشات آقا استنباط کردم نظرشان این بود وقتی که بنا شد محصول توقیف شود مأمور اجرا این امر را بتأخیر نیندازد اگر فراموش نکرده باشند در موادی که قبلا مذاکره شد در آنجا قید شده که قرار محکمه وقتی که صادر شد بمحض ابلاغ شروع باجرا میشود (آقا سید یعقوب ـ صحیح است) بنابراین نظر همین بوده است بهیچوجه بین ابلاغ قرار و اجرا تعویق و تأخیری نخواهد بود و مقصود حضرت عالی حاصل است و فرجة نیست همین قدر که قرار از طرف محکمه صادر شد شروع باجرا میشود و اگر ما بخواهیم محکمه را قبل از صدور قرار مکلف کنیم که تشریفاتی قائل شود و اخطار بکند و ورقه بفرستد این که نمیشود هر وقت قرار ابلاغ شد از طرف محکمه مأمور باید اجرا کند. (آقا سید یعقوب صحیح است)
رئیس ـ ماده سی و چهارم قرائت میشود:
ماده سی و چهارم ـ هرگاه در میزان مخارج معموله زراعتی بین مدعی علیه یا محکوم علیه و طرف او در صورت حاضر نبودن طرف بین مدعی علیه یا محکوم علیه و مامور اجرا اختلاف باشد حداقل میزان مزبور از محصول موضوع و بقیه توقیف میشود تا محکمة که قرار توقیف صادر کرده تصمیم قطعی اتخاذ نماید
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ در این جا نفهمیدم این احتیاط موضوع ندارد ـ این طور نوشتهاند در ماده هرگاه در میزان مخارج معموله زراعتی بین مدعی علیه یا محکوم علیه و طرف او اختلاف باشد حداقل میزان مزبور از محصول موضوع و بقیه توقیف میشود ـ حداقل یعنی چه؟ مثلا مخارج بذر تنقیه قنات مخارج شخم و غیره است یعنی مخارج مصالح و عوامل زراعت که اصطلاح زارعین است اگر این جا در این مخارج اختلاف شد بین مدعی علیه یا محکوم علیه و طرف او اختلاف باشد حداقل میزان مزبور از محصول موضوع و بقیه توعیف میشودـ حداقل یعنی چه ؟ مثلا مخارج بذر تنقیه قنات مخارج شخم و غیره است یعنی مخارج مصالح و عوامل زراعت که اصطلاح زارعین است اگر این جا در این مخارج اختلاف شد بین مدعی علیه و طرف او یا با مامور اجرامی نویسند که حداقل مخارج موضوع می شود. چرا؟ ما باید باز در این جا همان فلسفه را در نظر بگیریم و غالبا در رأیم بنده متوجه همان فلسفه میشوم نظر ما حفظ کردن فلاحت است روح دادن و قوت دادن بفلاحت است و میخواهیم حتیالمقدور محصول توقیف نشود این نظر ار در تمام قوانین ما ملاحظه میکنیم و باید همیشه این روح را در نظر گرفت و رأی داد که تقویت از فلاحت بشود ما باید این روح را در تمام قوانین مان ایجاد کنیم بعد از آن که این فلسفه ملحوظ شد انشاالله دولت هم ملاحظه خواهد کدر و وقتی در دولت هم این فکر ایجاد شد و قوت گرفت آن نقطه اساسی که مملکت رو بآن میرود و بآن مقام سعادتی که منظور نظر همه است خواهد رسید. با این مقدمه بنده این ذکر حداقل را در ماده مخالفم باید آن اندازة که بین طرفین اتفاق است همان را معین کنند و محل اختلاف را ببرند روی چیز مثلا او میگوید بیست و پنچ تومان خرج است مدعی میگوید بیست تومان تا بیست تومان که محل اتفاق شان است دیگر نباید (بااین
که درست است بیست تومان هم حداقل می شود) حداقل بگیریم خیر نسبت به آنقدری که اتقاق دارند صحیح باشد و مازاد و اختلاف را بمحکمه بیاورند که رسیدگی کند. این نظر بنده است حالا توضیح بدهید
مخبرـ عرض کنم در صورتیکه بین متداعیین و مامور اجرا اتفاق باشد و توافق نظر باشد در مخارج زراعتی که اختلاف نیست تا بمحکمه برود همان حدی که محل
توافق است آن را منها میکنند و بقیه محصول را توقیف میکنند اما اگر اختلاف شد باید حداقل محسوب شود تا محکمه تکلیف قطعی ار معین کند و همان حد اقلرا منها کنند یعنی اگر فرضاٌمدعی گفت بیست خروار بذر و سایر مخارج است و مدعی علیه گفت بیست و پنج خروار بگیریم و منها کنیم و نسبت باختلاف برود محکمه و محکمه هم بیست خروار ار تصدیق کند این جا برگرداندن آن پنج خروار از مدعی علیه قدری مشکل است ولی اگر از اول همان حداقل را منها کردیم و توقیف کردیم و نظر محکمه بیشتر بود آنوفت برگرداندن و وارد انبار کردنش چندان اشکالی ندارد و اسباب زحمت نیست و پنج خروار از مالک و توقیف کردن آن قدری اشکال دارد پس این ماده مقرون باحتیاط است و درست هم تنظیم شده است.
رئیس ـ ماده سی و پنجم :
ماده سی و پنجم ـ در صورتی که محصول قبلا فروخته شده و قیمت آن در موقع توقیف هنوز پرداخته نشده باشد قیمت نزد خریدار توقیف گردیده و اقساط آن در موقع وصول در صندوق عدلیه توقیف خواهد شد
رئیس ـ ماده سی و ششم :
ماده سی و ششم ـ هر کاه محصول باجاره داده شده باشد ماالاجاره در نزد مستاجر توقیف شده و پس از وصول در صندوق عدلیه توقیف خواهد خواهد گردید
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ این جا آقای مخبر توجه بفرمایند به یک وقتی در اینجا هم گفته شده یک املاکی است اجاره داده میشود و تخم را هم خود آن مالک خواهد داد ملک را اجاره میدهد ولی تخم را هم خودش میدهد تخم را هم از همان مال الاجاره میدهد ـ در این جا نوشته شده است هرگاه محصول باجاره داده شده باشد مال الاجاره در نزد مستأجر توقیف شده الی آخر در صورتیکه ما آمدیم و گفتیم مصالح زراعتی محتاج که این مال الجاره برای مصارف و مصالح زراعتی محتاج الیه نباشد. آقای مخبر آقا بشما صحبت میکنم اهوی…
والله چیز غریبی است نه مخبر گوش میدهد نه وزیر چیز عجیبی است پیشنهاد میکنم. خوب امام شد دیگر پیشنهاد باید بکنم مخبر هستی!؟ بمجب مخبری؟ حرف مراگوش نمی دهید
رئیس ـ ماده سی و هفتم قرائت میشود
ماده سی و هفتم: توقیف اموال منقول بترتیبی باید بعمل آیدکه در مقررات مربوط باجرای احکام محاکم مصرح است
رئیس – ماده سی و هشتم:
ماده سی و هستم ـ مهر و موم کردن اموال منقول با سپردن آن بخد مدعی علیه یا محکوم علیه و یا سپردن آن بشخص ثالث متوسط بنظر محکمه است
رئیس ـ نظری نیست ؟
( نمایندگان ـ خیر )
( ۴ ـ افتراع جهت تبریک عید مولودد اما عصر ۴ )
رئیس ـ پیشنهاد شده است که جلسه را ختم کنیم ( صحیح است ) چون روز پنجشنبه مصادف است با عیدد ول حضرت حجه سلام الله علیه و میبایستی برای تبریک یک هیئتی را بقرعه معین کنیم این است که تعیین می کنیم ( صحیح است )
( آقای مؤید احمدی اقتراع نمودند و نتتیجه این قسم حاصل شد )
آقایان: جمشیدی ـ آقا سید کاظم یزدی ـ کاشانی
حاج میرزا حبیب الله امین ـ دکتر سنک ـ محمّد حسن خان مسعودی ـ شهداد – یاسائی ـ طباطبائی دیبا ـ آقا شیخ محمد جواد ـ حاج میرزا علی اکبر امین ـ بنگدار
( ۵ ـ موقع و دستور جلسه بعد ختم ـ جلسه )
رئیس ـ اگر موافقت میفرمائید جلسه آتیه روز یکشنیه بیست و نهم دیماه سه ساعت قبل از ظهر و دستور بقیه مذاکرات امروز نسبت بلایحه تأمین مدعی به ( صحیح است )
( مجلس مقارن ظهر ختم شد )
رئیس مجلس شورای ملی ـ دادگر