مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ دی ۱۳۰۴ نشست ۲۳۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ دی ۱۳۰۴ نشست ۲۳۷

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ دی ۱۳۰۴ نشست ۲۳۷

جلسه ۲۳۷

صورت مشروح مجلس. ۲۳ دی ماه ۱۳۰۴.

مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقای تدین تشکیل گردید. صورت مجلس یکشنبه بیستم دی ماه را آقای آقا میرزا شهاب قرائت نمودند.

رئیس-آقای حاج آقا رضا رفیع (اجازه).

حاج آقا رضا رفیع- قبل از دستور عرض دارم.

رئیس-آقای افشار (اجازه)

افشار-قبل از دستور.

رئیس- شوشتری.

شوشتری- قبل از دستور.

رئیس- آقای سهراب زاده.

سهراب زاده- قبل از دستور عرض دارم.

رئیس- آقای حائری زاده.

حائری زاده- قبل از دستور عرض دارم.

رئیس- آقای کازرونی.

کازرونی- بنده هم قبل از دستور عرض دارم.

رئیس- آقای ملک.

حاج آقا حسن آقا ملک- قبل از دستور.

رئیس- آقای تهرانی.

آقا شیخ علی تهرانی- بنده را جزء دیر آمدگان بی اجازه نوشته‌اند بنده اجازه خواسته‌ام.

رئیس- اصلاح می‌شود. دو لایحه که از طرف وزارت عدلیه راجع به اصلاح قانون استخدام قضات تقدیم مجلس شد به کمیسیون تجدید نظر در قانون استخدام کشوری فرستاده شده است نه به کمیسیون عدلیه چون سابق اش را هم بنده نگاه کردم دیدم اصل قانون اصل استخدام قضات هم به کمیسیون عدلیه در دوره چهارم ارجاع نشده بود در صورت مجلس نوشته شده است به کمیسیون عدلیه ارجاع شد و باید اصلاح شود نسبت به صورت مجلس آقایان فرمایش دارند؟

(گفته شد: خیر)

رئیس- صورت مجلس تصویب شد. آقای حاج اقا رضا رفیع (اجازه).

حاج آقا رضا رفیع- در چند سال قبل برای اتفاق ناگواری که در گیلان روی داده بود یک عده سی هزار نفری از شهر رشت به اطراف مهاجرت کردند. فرار کردند به جنگلها و دهات اطراف و تقریباً دو هزار نفرشان به تهران آمدند و بعضی‌ها در راه‌ها مردند و به زحمت‌های زیاد دچار شدند. آنهائی که به تهران آمدند در تهران بودند تا به همت حضرت اشرف آن روز و اعلیحضرت امروز برگشتند باوطان خودشان و وقتی که در تهران بودند برای بیچارگی و فلاحکت و بدبختی آنها دولت وقت این طور صلاح دانست که به عنوان قرضه از نقطه نظر عزت نفس آنها به آنها چیزی داده شود. پنج سال از این مابین گذشته است و الان با تنزیل صدی نمی دانم چقدر مالیه حسابی بالا آورده و یک تلگرافی از آنجا کرده‌اند به سختی از ما مطالبه می‌کنند با تنزیل و استدعا کرده‌اند از مقام ریاست مجلس که به دولت تذکر داده شود همان طور که با مهاجرین و فلک زدگان خارجه در ممالک خارجه رفتار می‌شود و همان طور هم با ما رفتار شود. از این جهت بنده این ورقه را تقدیم می‌کنم و از حضور مقدس ریاست پناهی تقاضا می‌کنم که به دولت تذکر داده شود و آقایان هم یابنده کمک بفرمایند که این قضیه حل بشود.

جمعی از نمایندگان- صحیح است.

حاج اقا رفیع- در باب جنگل هم در چند جلسه قبل عرض کده بودم جنگل نیست یک خرابه است. در یک همچو مملکتی که از آن جا چهار میلیون پوت برنج به خارجه فرستاده می‌شود اگر این درختها را بزند زراعت کنند. خواهش می‌کنم که در این خصوص مجدداً تذکر داده شود که اسباب راحتی مردم آن جا فراهم شود.

رئیس- هر دو قسمت تذکر داده خواهد شد.

جمعی از نمایندگان- دستور.

رئیس- وارد دستور شوید.

افشار- بنده مخالفم.

رئیس- آقای افشار. (اجازه).

افشار- بدبختانه وقت مجلس خیلی کم است در نظام نامه هم برای سؤال یک مدتی معین شده است که از وزیری که سؤال می‌شود در ظرف یک مدت معمولی حاضر برای جواب شود. اغلب آقایان می دانند که بنده در سال گذشته راجه به اعانه ارومیه یک سؤالی از وزیر مالیه وقت کرده‌ام و تا به حال حاضر به دادن جواب نشده‌اند لهذا بنده مجبورم یک مطالبی و یک قراردادهائی که مخالف اصول حاکمیت ملی ما با اجانب در خارج بسته شده و صورت مواد مصدق ان را تحصیل کرده‌ام و اگر سؤال کنم در دوره ششم هم شاید وزیر برای جواب حاضر نشود عین مواد مصدق آنها برای استحضار خاطر آقایان نمایندگان محترم در اینجا بخوانم.

رئیس-جنابعالی به عنوان مخالف یا ورود در دستور اینجا امدید حرف بزنید.

افشار- اگر اقایان اجازه می‌دهند بخوانم.

دو سه نفر از نمایندگان- بخوانید.

نجات- شاید صلاح نباشد.

رئیس- مسئله صلاح نیست طرف باید این جا باشد و جواب بدهد سؤالتان را تجدید کنید بنده به هر وسیله باشد وزیر را می‌گویم بیاید اینجا جواب بدهد.

افشار- بنده راجع به قرار داد بختیاری‌ها که در ۱۹۰۵ با کمپانی نفت جنوب بسته شده است از وزارت مالیه سؤالی کردم.

رئیس- لایحه بودجه مجلس از بابت سنه ۱۳۰۳ تهیه شده است به کمیسیون محاسبات مجلس فرستاده می‌شود. طرح قانونی است از طرف عده زیادی از آقایان نمایندگان قرائت می‌شود. (به شرح ذیل قرائت می‌شود).

بر نمایندگان محترم پوشیده نیست که رعایت احترام و تجلیل گذشتگانی که منشاء خدمات اساسی به مملکت بوده‌اند موجب تشوویق به خدمت و تنها سبب تکثیر خادمین وطن است و نظر به این که علاقمندان به سعادت ملت و هواخواهان ترقی مملکت خاصه نمایندگان محترم مجلس شورای ملی پاس محاهدت اشخاصی که خدمات نمایانی به وطن نموده‌اند فرض و لازم می دانند امضاء کنندگان ماده واحده ذیل را با قید دو فوریت پیشنهاد و برای تصویب تقدیم می‌نماید.

ماده واحده- مجلس شورای ملی تصویب می‌نماید که دولت محل مناسبی را به دفن خادمین وطن که خدمات آنها موجب حفظ استقلال مملکت و تأمین سعادت ملت است با تشخیص مجلس شورای ملی تخصیص و ((به دفن خادمین وطن)) موسوم گردانید و آثاری به نام مرحوم کریم خان وکیل در آن بنا نموده و با نظر اداره مباشرت مجلس با طرز و اصول شایانی آن را تعمیر و مخارج آن را در ضمن بودجه تقدیم مجلس شورای ملی بنماید.

کازرونی- امضاء‌هایش را بخوانید. اسامی امضاء کنندگان به شرح آتی قرائت شد.

سید ابراهیم ضیاء، علوی، محمد ولی اسدی، شوشتری، محمد علی طهرانی، کی استوان، روحی، حسن ملک، سلطانی، میرزائی، امامی خوئی، دیوان بیگی، یوسف عدل، ذوالقدر، محقق، تجدد، شیروانی، علاءالدین بهبهانی، میرزا آقا خان.

رئیس- آقای نظامی.

نظامی- موافقم.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب.

آقا سید یعقوب- عرضی ندارم.

رئیس- آقای طهرانی هم که جزء امضاء کنندگان هم هستند.

رئیس- آقای شوشتری.

شوشتری- موافقم.

رئیس- آقای شریعت زاده.

شریعت زاده- موافقم.

رئیس- مخالفی ندارد.

کازرونی- اجازه می فرمائید.

رئیس- بفرمائید.

کازرونی- بنده با اصل موضوع موافقم یعنی در خصوص تأسیس مقبره برای کریم خان حکیم که خدماتش بر احدی پوشیده نیست ولی دیدم در ابتدای این طرح یک عباراتی نوشته شده که برای کلیه خادمین وطن یک مقبره درست می‌کنند. بنده به آقایان تذکر می‌دهم که در تحت این عنوان یک محلی خواهد شد که هر کس که اعمال نفوذی بکند جزء خادمین وطن خواهد شد. این را در نظر بگیرند و این الفاظی که کشدار است و ممکن است تعمیم پیدا کند در یک لایحه وارد نشود. اگر حقیقتاً منظورتان این است که یک تعظیم و تکریم به خدمات تاریخی مرحوم کریم خان وکیل کرده باشیم بسیار خوب. والا معلوم است چه خواهد شد. فقط من باب تذکر عرض کردم.

رئیس- آقای آقا ضیاء.

آقا سید ابراهیم ضیاء. آقای سید یعقوب اجازه خواستند.

آقا سید یعقوب- از توضیح هم در می‌روید؟ بنده اول جواب آاقی کازرونی را می‌دهم که می‌گویند هر کس اعمال نفوذ کرد جزء خادمین می‌شود. بنده امروز نسبتاً می‌گویم که یک نفر از خادمین وطن هستم اگر واقعیت نداشته باشد پس فردا دست حقیقت و تاریخ آن را محو می‌کند. مسلم کریم خان زند همه می دانند یکی از پادشاهان عدالت گستر ایران بود و اول کسی بود که در دوره اسلامی نام وکالت را نسبت به ملت قرار داد و خودش را گفت من وکیل الرعایا هستم و با این عنوان پادشاه ملت شد. و از این رو ما باید در این عصر جدید نسبت به ان شخص بزرگ که تاریخ ایران را زنده کرد و آن خدمات تاریخی را کرد و حالا بنده نمی‌خواهم شرح تاریخ و جنگهای او را در آذر بایجان با روسیه شرح بدهم برای این که تمام تاریخ قاجاریه اینها را از بین برد و لکن امروز حقیقت بروز می‌کند. بنده یک نفر شیرازی از یکی از دهات شیراز آمدم در این جائی که محل آزادی ملت است آمده می‌گویم کریم خان زند در صدو پنجاه سال قبل از این به ایران خدمت کرده است. ای اعراب ایرانیان: ای ایرانیان که می دانید خدمت در نظر شما از بین نخواهد رفت و خیانت هم از نظر شما نخواهد رفت. امروز همت کنید و نام کسی را که در صدو پنجاه سال قبل از این به ایران مشا خدمت کرده نام اورا تجدید کنید. بنده بگویم خادم ملت هستم ولی خدمت نکنم دست خدمت فردا مرا از بین می‌برد. این حقیقت کریم خان است که امروز مجلس شورای ملی با یک شوری و با یک افتخاری و بایک سرافرازی و با یک پیشانی باز برای خدمت کردن به خادمین این رأی می‌دهد چه عیب دارد و آن حرف شما هم گمان نمی‌کنم مورد داشته باشد. به واسطه این که عرض کردم تاریخ قضاوت خواهد کرد. بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

کازرونی- بنده توضیح دارم.

رئیس- در موقع مطرح شده خود ماده ممکن است باز اظهاری بفرمائید حالا صحبت راجع به فوریت است. مذاکرات را آقایان کافی می دانند؟

جمعی از نمایندگان- کافی است.

رئیس- رأی می‌گیریم به فوریت.

رهنما- بنده مخالفم.

زعیم- ماده سی و پنج نظام نامه.

رئیس- چیست بفرمائید.

ضعیم- بفرمائید قرائت کنند.

رئیس- خودتان در دست دارید.

زعیم- ماده سی و پنجم – پس از آن که پازده نفر مذاکره طرحی را تصویب نمودند اگر طرح مزبور به کمیسیون مبتکرات رجوع شد راپرت ان کمیسیون آن باید اقلاً بیست و چهار ساعت قبل از مذاکره طبع و توزیع شود وهیچ گاه به کمیسیون مبتکرات رجوع نشده باشد روز مباحثه منوط به قرار داد مجلس است و باید اقلاً بیست و چهار ساعت قبل از آن طرح و توزیع شده باشد.

رئیس- ماده هفتادو چهار را ملاحظه بفرمائید، جواب اعتراض جنابعالی است. رأی گرفته می‌شود به فوریت اول یعنی یک شور. آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام بفرمایند.

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. آقای رهنما (اجازه).

رهنما- راجع به این طرح پیشنهادی بنده اساساً موافق هستم ولی با دو فوریتش مخالفم این لایحه دو جزء دارد دو قسمت دارد. یکی راجع به مقبره مرحوم کریم خان وکیل یکی راجع به ساختن یک مقبره برای اشخاصی که خدمت به مملکت می‌کنند. قسمت اول را اگر آقایان مسبوق باشند و اگر خود صاحبان طرح و آقای آقا ضیاء مسبوق باشند خود دولت یک قدرمهائی برداشته است و دارد بر می‌دارد. رفتند آنجا را کندند احترام کردند عکس انداختند. فامیل آنها هم آمدند و بالاخره یک کاری را که جریان طبیعی دارد که دارند می‌کنند حالا ما از دستشان بقاپیم و بگوئیم ما این کار را می‌کنیم دلیل ندارد ما دوازده سیزده جلسه دیگر بیشتر نداریم. کارهای خودمان را بکنیم بهرت است. خود دولت که دارد این کار را می‌کند. و بنده هم چند روز قبل متوجه شدم یا در حضرت عبدالعظیم یا در نقطه دیگری می‌خواهند یک مقبره مخصوص برای کریم خان درست کنند. پس دولت دارد این کار را می‌کند حالا پیش آمدن این قضیه از چه نظر است؟ برای این است که ما در افکار بگوئیم ما این کار را کردیم؟ برای حسن نیت است البته حسن نیت داریم ولی خوب است این حسن نیت را در سایر مورادی که الان مورد احتیاج است اظهار کنیم یکی دیگر اصل اساس مقبره برای خادمین است. البته این یک موضوع اساسی است که فوری که به قدر ده دقیقه نمی‌شود با یک شور گذراندند. این باید برود به کمیسیون و در اطافش مطالعه شود. چه شکل باید ورود کرد در این مطلب و چه شکل باید خرج داشته باشیم و به چه شکلی باید ناپلئون داشته باشیم اما این ناپلئون را به قدر ده دقیقه نمی‌شود درست کرد. این باید برود به کمیسیون مربوطه در اطرافش مذاکره شود و حل شود. آن وقت راپرت جامعی می‌آید به مجلس و ما هم بی خود وقت جلسه عمومی را که باید صرف یک کار تمام شده بشود صرف یک کار تازه می‌کنیم این است که بنده با دو فوریت مخالفم و بنابراین به قسمت اول که یک فوریت باشد رأ دادم ولی با این قسمت استدعا می‌کنم از آقایان که موافقت بفرمایند برود به کمیسیون و درست مطالعه شود و اما راجع به کریم خان خود دولت هم دارد اقدام می‌کند و دیر هم نمی‌شود.

رئیس- آقای شیروانی. (اجازه).

شیروانی- مخالفم.

رئیس- آقای کازرونی (اجازه).

کازرونی – مطالبی که لازم بود گفته شد.

رئیس- اقای طهرانی.

آقا شیخ محمد علی طهرانی- چون این ماده مشتمل بر دو جزء است یک از برای مقبره مرحوم کریم خان زند و یکی دیگر ناپلئون ایران. به اصطلاح متجددین و به اصطلاح ما مقبره خادمین وطن لهذا ممکن است تفکیک کرد نسبت به کریم خان زند مجلس رأ بدهد البته دولت اقدام می‌کند راجع به یک اراضی که متعلق به مملکت است و باید مهم باشد و اهمیت داشته باشد این را رأ ی می‌دهیم و آن یکی دیگر را اگر آقایان اجازه بدهند بنده حاضرم برود به کمیسیون و زودتر به مجلس بیاید.

رئیس- تا تکلیف فوریتش معلوم نشود نمی‌شود رأی گرفت. رأی گرفته می‌شود به فوریت ثانی آقایان که تصویب می‌کنند قیام بفرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند).

رئیس- تصویب نشد. یک شور خواهد داشت. به کدام کمیسیون باید ارجاع شود؟

یک نفر از نمایندگان کمیسیون مبتکرات.

رئیس- کمیسیون مبتکرات موضوع ندارد.آقای آقا سید یعقوب (اجازه).

آقا سید یعقوب- بنده عقیده‌ام این است که به کمیسیون بودجه برود برای این که مصارف دارد و خرج دراد و باید خرجش را کمیسیون بودجه رأی بدهد. عقیده بنده این است.

رئیس- آقای کازرونی (اجازه).

کازرونی- بنده عقیده‌ام این است به کمیسیون معارف برود علتش هم گمان می‌کنم معلوم است و لازم نیست بنده توضیح بدهم.

رئیس- آقای یاسائی (اجازه).

یاسائی- بنده عقیده‌ام این است که طرح راجع است به کمیسیون فوائد عامه زیرا که ساختن مقبره از طرف دولت مربوطه است به فوائد عامه و طرح هم مربوط است به ساختمان و به کمیسیون فوائد عامه باید برود و اگر از نقطه نظر مالی هم باید به کمیسیون بودجه ارجاع شود آن را هم موافقم.

رئیس- علی ای حال به کمیسیون بودجه که ارجاع می‌شود چون راجع به عمل و مکان است. آقای کازرونی (اجازه).

کازرونی- این کمیسیونها هر کدامش به یک جهتی از جهات به همدیگر یک ارتباطی دارند اگر از این نقطه نظر کمیسیون فوائد عامه در بناها و در طرق و شوارع یک مداخلات و یک نظریاتی بایستی اعمال کند به آنجا باید ارجاع شود عرض می‌کنم نقطه نظر هم مربوط به داخله می‌شود چون یکی از مؤسسات مملکت است و همچنین راجع به بلدیه. راجع به معارف که بنده عرض کردم این مسئله یک اثری در روحیات مردم دارد و ما می‌خواهیم به واسطه تعمیر این مقبره روحیه مردم را تشجیع کرده باشیم. از این نقطه نظر و به جهاتی که نمی دانم فعلاً وقت آقایان را تصییع کرده باشم بنده پیشنهاد کردم به کمیسیون معارف برود رد هر صورت چندانی فرقی ندارد بسته به نظر آقایان است.

رئیس- علی ای حال آقایان موافقت می‌فرمایند برای این که دراین خصوص به مذاکرات خاتمه داده شود به کمیسیون معارف و بودجه هر دو ارجاع می‌شود.

(گفتند صحیح است).

رئیس- پیشنهاد آقای یاسائی (به شرح ذیل قرائت شد).

چون امروز طرحهای قانونی جزء دستور است تقاضا دارم طرح قانونی راجع به الغاء عناوین که با قید دو فوریت تقاضا شده جزء دستور شود. (طرح فوق به مضمون ذیل خوانده شد). نظر به این که ابتذال کلمات و جملات مستعمله در مقام تعریف و بیان هویت اشخاص بنام عناوین و اوصاف شخصی به حدی رسیده است که غالباً مورد استهزاء واقع شده و از نقطه نظرات بی هم نه تنها دارای لطفی نبوده بلکه مستهجن است و باید ادبیات را از شائبه تملق عاری ساخته از هر خشو زائدی که منافی سبک انشاء جدید نویسی باشد احتراز نمود. و نظر به این که شیوع استعمال کلمات و عبارات مبتذله مقدم بر اساس اشخاص با تنوعی که مخصوص به هر طبقه معمول شده و به کلی برخلاف واقع و حقیقت است و در مکاتبات خصوصی و نوشتجات رسمی موجب زحمت فکری و حیرت هر منشی ماهری می‌شود و بساهت باعث تکدر ئ خصو مت می‌گردد بعلاوه این طرز نوشتن عناوین گوناگون و دریف نمودن الفاظ مخصوصه به مدح برای اشخاص نالایق و غیر ممتاز احلاقاً مضر است و موجب دلسردی و افسردگی دانشمندان و ارباب فضیلت می‌شود. ممکن است حس سعی و عمل را تخدیر کند و منع ان در ایران شاید یک نوع معارف پروری محسوب گردد و علاقمندان به تجدد و ترقی ادبیات را خشنود سازد. نظر به این که استعمال کلمات و الفاظ مختصه به مقامات مقدسه به عنوان مدح اشخاص ناقابل یک نحو توهینی است به مقامات عالیه و از حدود فصاحت و بلاغت هم خارج است و هر چه از مجازیات دورتر شده به حقایق نزدیک تر شویم. بهتر است و دلبستگی به صرف الفاظ از نقطه نظر ترتیب اجتماعی. مجاهدات عملی جامعه ملت را مضر اسست و در آتیه مقتضی نیست شوخی و تعارف مبنای حیوات اجتماعی ما باشد.علیهذا طرح قانونی ذیل را به قید دو فوریت پیشنهاد نموده تصویب آن را در خواست داریم.

ماده واحده- از این تاریخ به بعد در کلیه مکاتبات رسمی و شخصی اعم از مراسلات و مخابرات و نوشتجات و اسناد و قبوض و حوالجات و غیره‌ها و نوشتن عناوین حاکیه از شغل و حرفه و صنعت و مقدم یا مؤخر بر اسامی اشخاص باستثنای مقام اعلی سلطنت و ولایت عهد و مراجع تقلید به کلی ممنوع است و فقط به کلمه (آقا) باید اکتفا شود. مثلاً در روی پاکات نوشته شود آقای حسین خان خشنود یا آقای میرزا محمد حسن موحد به اضافه هر لفظی که به آن مشهور است یا معرف شخص تواند بود.

یعقوب الموسوی. ع روحی. عبدالله یاسائی. طاهری. تجدد. علی رضا حسینی. علوی. دکتر امیرخان اعلم. علی خطیبی سلیم. ایزدی. حسین علاء. شیخ محمد علی ثابت. شیروانی. محمد معظمی. سهراب زاده. دیوان بیگی. مرتضی بیات. داور. کیسخرو. شاهرخ. مهدی زاهدی. شریعت زاده. اسکندری. میرزا آقا خان عصر انقلاب. سید ابراهیم ضیاء. سلیمان محسن. دکتر اقایان. دکتر حسین بهرامی. محمد علی تهرانی. کی استوان. ‌هایم. مفتی. وحید سعد. میرزائی. شوشتری. سهراب ساکینیان. ناصر ندامانی. حسین صدرائی. جلال الدین. حبیب الله کمال وند. سید حسن تقی زاده. سید کاظم اتحاد. حائری زاده. رضا حکمت. اخگر. اسمعیل قشقائی. رضا افشار.

رئیس- آقای روحی.

روحی- موافقم.

رئیس- فوریتش مطرح است آقای آقا سید یعقوب.

آقا سید یعقوب- عرضی ندارم.

رئیس- آقای کازرونی.

کازرونی- بنده در فوریتش مخالفم.

رئیس- بفرمائید.

کازرونی- یکی از ارکان اربعه تمدن در دنیا تأدب و تعارف است. در جمیع ملل دنیا القاب با یک کم وزیادی معمول و متداول است ما در مقام تمدن لفظی نمی دانیم کجاها می‌خواهیم بروسم چه کارها م یخواهیم بکنیم و در جقیق هنوز ما قدم اول را در راه تمدن بر نداشته‌ایم قبل از همه چیز می‌خواهیم از همه چیز خلع بشویم و همه چیز را رد کنیم می گوئیم اگر ما آن آثار و علامات و آن عملیاتی که شما برای زندگانی خودتان کرده‌اید ندارید اقلاً این که داریم که از دست می‌دهیم با ز هم یک چیز هست من اگر چنان چه روی پاکت به یک کسی تأدب نوشتم جناب به کلی بر می‌خورد؟ اگر آقایان عقیدشان این است که جناب مسخره است؟ آقا یعنی مولد؟ آقا یعنی سید، سید به خدا می‌گویند…

آقا سید یعقوب- پس به کسی نباید گفت.

کازرونی – اگر شما می گوئی مسخره است؟ مسخره‌ها را در کلمه آقا جمع کرده‌اید!؟ مردم را مسخره می‌کنید این طور است؟ آقا یعنی سید، سید یعنی مولد. مولد یعنی جناب. جناب یعنی آقا. پس مسخره می‌کنید مردم را؟ آقا چرا آورده‌اید؟ در هر صورت بنده با اصلش با فوریتش با همه چیزش مخالفم و حقیقتشان مجلس اجل از این است که این کارها را بکند.

رئیس- آقای روحی (اجازه).

روحی- بدواً راجع به فوریت عرض می‌کنم که ایین طرح مالیاتی نیست یک چیزی نیست که ارجاعش به کمیسیون لازم داشته باشد بنده عقیده دارم نسبت با این کار بعد از الغای القاب بهترین قدیم است که مجلس شورای ملی برداشته که این عناوین دروغی هم لغو شود. من به آقای کازرونی بنویسم قربانت شوم حقیقتاً قربان ایشان می‌شود؟ جز این که دروغ گفته‌ام؟ و همان طور که گفتم تعارف جز در مشرق زمین معمول نیست و هر چه به هر کس می‌گویند ما هم باید کم کم همین طور عمل کنیم.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است. (بعضی گفتند کافی نیست).

رئیس- بعد هم در اصل خود ماده مکن اسست حرف زد.رأی می‌گیریم به فوریت او آقایانی که تصویب میی کنند قیام بفرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند).

رئیس- تصویب نشد.ارجاع می‌شود به کمیسیون مبتکرات. طرح قانونی آقای افشار راجع به تبدیل وزارت معارف به مؤسسه معارف کمیسیون مبتکرات سابق رد کرده است کمیسیون مبتکرات فعلی رد کرده است. طرح قرائت می‌شود. (به شرح ذیل قرائت شد).

ماده ۱- الغاء عنوان وزارت معارف و تبدیل آن به مؤسسه معارف تحت مدیریت یک نفر مدیر مبرز تحصیل کرده انتخابی به طریق ذیل.

دولت اسامی پنج تا ده نفر اشخاص را که لایق آن مقام بداند به مجلس پیشنهاد نموده و مجلس با اکثریت یکی از آنها را برای مدت ۶ سال با اختیارات لازمه انتخاب می‌نماید.

ماده۲- وضع صدی ده اضافه مالیات به عنوان عوارض معارف به میزان عواید مالیاتهای غیر مستقیم و تخصیص عوائد معارف هر ایالت و ولایت به مصارف معارف همان محل.

ماده۳- رئیس دولت وقت مسئول حسن جریان مؤسسه مزبوره واجرای این قانون است.

(خبر کمیسیون مبتکرات نیز به مضمون ذیل خوانده شد)

در طرح اقای افشار راجع به تبدیل وزارت معارف به مؤسسه معارف تچدید نظر به عمل آمد کمیسیون مبتگرات نظر به کمیسیون سابق را تأیید و طرح مزبور را قابل توجه نمی داند.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه).

آقا سید یعقوب- با خبر کمیسیون موافقم.

رئیس- آقای دکتر آقایان.

دکتر آقایان- موافقم.

رئیس- آقای افسر.

افسر- موافقم با خبر کمیسیون.

رئیس- آقای تهرانی.

تهرانی- با خبر کمیسیون موافقم.

رئیس- آقای حائری زاده.

حائری زاده- بنده مخالفم.

رئیس- بفرمائید. حائری زاده- این طرح قانونی در تاریخ ۲۴ عقرب ۱۳۰۳ که یک سال متجاوز است پیشنهاد شده در این طرح آن روزی که پیشنهادشد در نظر بود یک نظرش به طور اتم و اکمل تأمین می‌شد که قسمت اخیر طرح به عوارض معارفی.ما صد هی که برای عوارض معارفی در نظر داشتیم در ضمن قانون ممیزی آمدیم و هفت یک مالیات ارضی را تخصیص دادیم به مؤسسات معارف و آن نظر تأمین شد و ان قسمت طرف مذاکرات نیست قسمت اولش مطرح است. آقایان تصدیق می‌کنند کع وزارت معارف بر خلاف وزارتخانه‌های دیگر یک عملیاتی که امروز می‌کند آثار خوب یا بدی اگر داشته باشد ممکن اسست ده سال دیگر ظاهر شود – پروگرام مدارس را اگر امروز تغییر بدهند ده سال دیگر حمله به وزارتخانه‌های ما کمتر می‌شود توجهشان به صنایع بیشتر می‌شود. یا اگر امروز معایبی دارد در پروگرام پیدا شده ده سال دیگر معایبش در مملکت ما ظاهر می‌شود و وزارت معارف با سیاست بیاید و با سیاست برود.یعنی وزیرش وقتی جزء هیئت دولت شد از نقطه نظر سیاست روی این کرسی می‌نشیند و از نظر سیاست از روی این کرسی. بلند می‌شود و هر چه آن وزیر حسابی باشد و خیالات بزرگی داشته باشد و بخواهد عمل بکند نمی‌تواند. یعنی تجربیاتی که در این مملکت شده به ما نشان می‌دهد که یک کابینه پنج شش سال طول نمی‌کشد که آن وزیر خواسته باشد فکرش را به موقع اجرا بگذارد و از فکر وزیر معارف استفاده بکند. ما یک وزیر معارف دائمی لازم داریم و باید مدارس را از سیاست خارج کنیم که داخل در سیاست نباشد و یک وزیر معارف دائمی برای معارف درست کنیم منتهی اسمش را می‌گذاریم مدیر یا رئیس مؤسسه معارف که خارج از سیاست باشد مثل مؤسسه بلدیه مؤسسه صحیه. دولت چند نفر از اشخاص را که شایسته و لایق این هستند که کرسی معارف را لیاقتاً (نه سیاستاً) اشغال کند به مجلس معرفی می‌کند آن وقت یکی از آنها را مجلس شورای ملی در تحت یک موادی مثل این که دکتر میلیسیو را برای ریاست مالیه را درتحت یک موادی و شرطی به مدت معینی استخدام کرد و او را هم استخدام بکنند برای یک مدت معین که اگر یک معایبی در معارف ما پیدا شود معلوم می‌شود که این آدم که یک مدتی متصدی بوده این طور کرده و اگر محاسنی پیدا شد البته او این کار را کرده زیرا معلوم است که در این مدت در تحت سرپرستی او بوده. این است که بنده موافق بودم با آن قسمت اول طرح و امضاء هم کردم و دفاع هم می‌کنم ودر کمیسیون هم به این راپرتی که کمیسیون داده مخالف بودم ولی در اقلیت واقع شدم.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه).

آقای آقا سید یعقوب- آقایانی که در دوره چهارم در مجلس چهارم تشریف داشته‌اند می دانند که آقای حائری زاده همیشه یک عقاید تندی داشتند که انشاء الله ه در صد سال دیگر شاید صورت بگیرد می‌فرمودند ما وزارت داخله نمی‌خواهیم یک مدیر تأمینات ما را کفایت می‌کند و وزیر معارف نمی‌خواهیم یک مدیر معارف کفایت می‌کند آن وقت مثل این مشروطه چطور می وشد.همان (شیر بی دم و سر و اشکم که دید) است و وزرات جنگ نمی‌خواهیم. امینه ما را کفایت می‌کند وزرات پست و تلگراف نمی‌خواهیم. مثلاً مملکت قانون اساسی هم نمی‌خواهد و حال آنکه اصل قانون اساسی است که به موجب آن وزراء مسئول مجلس شورای ملی هستند شما همه این‌ها را که می فرمائید نمی‌خواهیم وزیر مسئول داشته باشد. می فرمائید وزیر معارف به سیاست می‌آید و به سیاست می‌رود. بلی باید هیمن طور باشد به سیاست بیاید و به سیاست برود. چرا برای این که اصل مشروطیت این است که وزراء مسئول پارلمان و مسئول نماینده‌های ملت باشند و به مجلس بیایند و طورف سؤال و استیضاح واقع شوند. بنده نمی‌توانم دکتر میلیسیو را در تحت سؤال و استیضاح بیاورم. شاهزاده سلیمان میرزا هم یک وقت فرمودند ما یک ماده شش در کنتراتش گذراندیم که وقتی ما خواستیم در مورد سؤال وارد شویم. گفتند چون ما آن ماده را گذراندیم نمی‌توانید حرف بزنید. حالا هم آمدیم و یک مدیری برای معارف برای مدت شش سال معین کرده‌ایم کنترات یا اجازه نامه اش هم در مجلس گذشت او هم رفت و مطابق با همان مواد (چنان که امروز در بودجه وزارت مالیه نمی‌توانیم حرف بزنیم. زیرا رئیس مالیه می‌گوید مطابق کنترات ترتیب و نظام بودجه درتحت نظر من است). آن مدیر معارف هم یک پروگرامی درست کرد. شش سال دیگر یکدفعه خبر شدیم یک اشخاصی در آمدند که ابداً نه سیاست مملکت ما مقتضی است نه عادات ما. این است که باید وزیر معارف باشد و تاکنون در هیچ جای دنیا دیده نشده است که وزیر معارف نباشد حتی در دوره استبداد که هیچ وزارت خانه نبود وزیر معارف نبود. حالا ایشان می‌فرمایند وزیر معارف نباید باشد. عوض این که مجلس شورای ملی اهمیت به معارف بدهد و همه نظر مردم به معارف است و همه داد و فریاد مردم این است که فقر علمی داریم و در مملکت مان علم نیست. وزرات معارف ما قوت ندارد باید مجلس قوت بدهد وزارت معارف را در عوض اینها حالا بیائیم بگوئیم وزارت معارف ملغی ومدیر معارف به جای آن معین شود؟؟ اصلاً با اساس اینکه فرمدند بنده مخالفم. باید وزارت معارف باشد و باید با سیاست هم بیاید و با سیاست هم برود. چرا برای این که اصل سیاست مسئولیت در پیشگاه ملت است و مسئولیت در مقابل مجلس است باید مطابق سیاستی که مجلس انتخاب می‌کند آن هیئت دولت بیاید و مطابق سیاست آن هیئت دولت برود و اگر این کار را ما نکردیم چطور وزارتخانه‌ها در تحت نظر ما است؟ وزارت معارف. امنیه. جنگ. مالیه. داخله. اینها باید در تحت نظر ملت باشد. ملت مخارج اداره انها را می‌دهد و بنده و جنابعالی هم باید ناظر آنها باشیم و اگر معارف وزیر مسئول نداشته باشد چطور در مقابل مجلس مسئول واقع می‌شود؟ مدیر که مسئول نیست؟ من تعجب می‌کنم؟ نظری که شما دارید که ما یک کاری باید بکنیم که وزیر معارف بیشتر دوام بکند. بنده عقیذه‌ام این است که دولتها همیشه باید بیشتر دوام بکنند به علت این که هر دولت بیشتر دوام بکند بهتر از این است که ده روز بیاید و ده وز برود. زیرا مؤثر ضعیف دائمی برای مملکت بهتر اسست از نؤثر قوی و فوری. ولی وقتیکه ما وزیر معارف نداشته باشیم مسئول معارف نداشته باشیم. یا قنون مشروطیت با پارلمان و با مسئولت وزراء مخالفت دارد.

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

حائری زاده- بنده توضیح باید بدهم. سوء تعبیر کردند عرایض بنده را.

رئیس- بفرمائید اما مختصر.

حائری زاده- جملاتی که اقای نماینده محترم بر خلاف عرایض بنده فرمودند و به من نسبت دارند کی من گفتم قانون اساسی نمی‌خواهیم؟ وزارت جنگ نمی‌خواهیم؟ وزات داخله نمی‌خواهیم؟ ایین موضوعات مربوط به موضوعی که حالا صحبت بود نبود. من گفتم وزارت معارف را از حال بلاتکلیفی بیرون بیاوریم و درستش کنیم. عرض کردم بلدیه چطور مسئول مجلس است؟ شما می‌توانید معارف یک وزارت خانه باشد که در مقابل مجلس مسئول باشد حالا بلدیه در پیشکاه مجلس چه شکل مسئول است؟ در تحت نظر وزارت داخله است. راجع به امور مالیه وزیر مالیه مسئول است ولی برای هر یک از اداراتش این یک نفرمستخدم گذاشته است مرتب می‌کند معارف هم همین طور بشود که هر روز به سیاست اعضاء تغییر و تبدیل پیدا نکند.

رئیس- رأی گرفته می‌شود به مفاد خبر کمیسیون مبتکرات. اقایان موافقین قیام فرمایند.

(عده کثیری برخاستند).

رئیس- مفاد راپرت تصویب شد. و اصل طرح قابل توجه نشد.

عراقی – طرح رد شد.

رئیس- بلی. طرحی دیگر راجع به طبع فرهنگ آزاد. (به شرح ذیل قرائت می‌شود)

ماده اول – مجلس شورا به اداره مباشرت مجلس اجازه می‌دهد از محل. اعتبارت بودجه ۱۳۰۴ خود هزار نسخه متاب لغت موسوم به فرهنگ آزاد را در مطبع مجلس رساند.

ماده دوم- پس از طبع فرهنگ مزبور اداره مباشرت مجلس موظف است معادل خرجی را که برای طبع کتاب مزبور نموده از مجلدات فرهنگ موجوده برداشت و انچه اتز کتب مزبوره بعد از وضع طلب اداره مباشرت باقی می‌ماند به عنوان جایزه و حق التألیف به حاج میرزا ابوالقاسم خان آزاد تسلیم نماید.

ماده سوم- یک کمیسیون ده نفری از متخصصین فن از نمایندگان مجلس به توسط هیئت رئیسه دعوت می‌شوند که در مطالعه و تصحیح فرهنگ مزبور دقت نموده قرار پسند کاغذ و تعیین اجرت کتاب را بدهند.

ماده چهارم- مجلس شورای ملی بعد از طبع کتاب مزبور به اداره مباشرت مجلس اجازه می‌دهد که هر سال بر طبق تشخیص کمیسیون ده نفری دو نسخه از بهترین مؤلفات تاریخی یا ادبی یا فنی فارسی معاصر را به مراعات ماده دوم این قانون از محل اعتبارات خود به طبع برساند. (خبر کمیسیون مبتکرات نیز به شرح ذیل قرائت می‌شود).

طرح قانونی اقای بهار و جمعی از نمایندگان محترم راجع به طبع کتاب لغت فرهنگ آقای آزاد در کمیسیون مطرح مذاکره و به اتفاق آراء توجه گردید.

رئیس- اقای کازرونی. (اجازه).

کازرونی- موافقم.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب.

آقا سید یعقوب- بنده متأسفانه مسائلی را که در ان پیشنهاد آای روحی عراقی کردم برای این بود که درست متوجه نشده بودم که ان راجع به لغت مرحوم ناظم الاطباء به این جهت مخالفت کردم. و حالا آن که لغت مرحوم ناظم الا طباء یک لغت هائی است که تمام لغات مستعمله است یعنی آنهائی است که حالا در بین مردم معمول است و فوق العاده آن لغت قابل توجه است و نظر مخالفم پریروز راجع به آن لغت از نظر بودجه بود. برای این که بنده به اندازه‌ای که یک وکیل ضعیفی می‌تواند از حقوق ملت دفاع کند نسبت به بودجه عرض کردم ولی از نقطه نظر لغتش بنده مخالفتی ندارم. لکن مخالفت من نسبت به این فرهنگ آزاد است و با این کتاب لغت مخالفم. آقایان بردارند مقدمه اش را بخوانند ببینند از دوره‌ای که لسان عرب غلبه پیدا کرده بر عجم حقیقت کسی که لسان عجم را تجدید کرد فردوسی بود و همان است که آن شعر را گفته که حالا موقع گفتن ان شعر نیست. پس فردوسی است که یک خدمات عالی به مملکت ما گرد و نژاد ایرانی را از نو زنده کرد و حقیقتاً اورا دارای سر و سامانی کرد به اعتبار این که ایران بلسان وطنی خودش توجه داد و حاضر کرد که به آنلسانی که داشتند علوم خودشان را ترقی بدهند و آنلسان لسان ادبی فارسی است. بنابراین ما نمی‌توانیم مطابق ابوالقاسم فردوسی کسی دیگر را پیدا کنیم من که حقیقتاً سراغ ندارم. اگر یک نفر از نمایندگان یک ابوالقاسم دیگری بیاورند مطابق ابوالقاسم فردوسی بنده آن وقت رأی می‌دهم و آقای آقا میرزا علی که فوق العاده چیز هستند مستحضر خواهند شد.

ثانیاً لغات مال ملت است همان طور که به فرمایشات ملک الشعراء که یک روز راجع به بودجه فرمودند که شما این قدر در بودجه ایراد نکنید. به واسطه این که مملکت مشروط مثل یک بچه که بزرگ می‌شود و قبای پارسالش برای امسالش فائده ندارد و باید قبای بلندتر برای او دوخته شود بودجه مملکت هم همان طور است و هر قدر مشروطیت ترقی پیدا کند ارادتش وسعت پیدا می‌کند و احتیاجاتش زیاد تر می‌شود. پس شما نظر با ضیق بودجه نداشته باشید. بنده فرمایشات ایشان را کاملاً تصدیق دارم و این یک حرف اساسی هم هست. حالا عرض می‌کنم لغات ملت هم همین طور است. یعنی همان طور که ملت ترقی می‌کند لغات او هم نرقی می‌کند و همان طور که ملت به راه سعادت می‌افتد و آثار سعادت ملت ایران مرتب می‌شود لغات هم که از آثار سعادت ملت است ترقی می‌کند. زیرا آثار سعی و عمل هر ملت و اخلاق حمیده هر ملت و چیزهائی که لازمه تمدن بشر است لغات آن ملت است. حالا در این کتاب لغتهائی که به کلی مطموس و کهنه شده و از بین رفته و هیچ محل استعمال نمی‌شود و هیچ احتیاجی در معیشت و زندگانی و در ترقیات و درادارات ندارد و در هیچ جهتی از جهات ما محتاج آن نیستیم نوشته شود. اگر بفرمائید به اعتبار این که آثار عتیقه از روی این لغتها نوشته‌اند؟ آثار عتیقه در نوشتن لغت نیست و آن چیز دیگری اسست آثار العجم است که در جای خودش معین است و همان کتاب آثار العجم اسست که مرحوم فرصت شیرازی چاپ کرده است که تمام جزئیات و کلیات را نوشته و هیچ چیز در او فروگذار نشده است. این هم برای آقایان عرض کنم که بنده در سن چهارده سالگی رفته‌ام به کعبه از دشت که شما اسمش را می‌شنوید در طرف بیضا و آن جاهائی که شما هیچ کدامتان اطلاع ندارید هم را دیده‌ام. مقصود این است که نمی‌خواهم علاقه وطنی خودم را نمایش بدهم بنده این قدرها به ترقیات ایران علاقه دارم. بنابراین عرض می‌کنم که من علاقه به الفاظ یک چیزهائی که اساس نیست ندارم و علاقه من به آن چیزی است که در اساس ترقی ملت و مملکت مؤثر است. بنده می‌گویم الان بیائیم در بودجه مجلس فلان قدر پول تخصیص بدهیم برای چاپ گردن فلان فرهنگ. اما یگ اندازه ملاحظه بفرمائید آن اثری که برای سعادت و ترقی و تکمیل ما دارد با این الفاظی که در روز نامجات می‌نویسد کدامشان مدخلیت دارد؟ آخر یکی بیاید بگوید که این فلان فائده و مدخلیت را برای ما دارد و ترقی بشریت مربوط به این می‌شود. بنده می‌خواهم عرض کنم که این هیچ فائده ندارد این است که بنده مخالفم که این کتاب چاپ شود ولی فرهنگ ناظم الااطباء چون یک فرهنگ جدیدی است و یک لغاتی است. که در میان مردم مستعمل است مخالف من درآن از راه بودجه اش بوده دیگر خسته شده‌ام.

رئیس- آقای بهار (اجازه).

بهار- چون اصل این طرح را بنده و یک عده از اقایان نمایندگان تهیه کردیم و چندی قبل تقدیم داشتیم لهذا بنده بر خودم لازم دانستم که بعضی توضیحات در این باب عرض کنم. بنده از ابتداء خیال می‌کردم قضیه چون فوق العاده است طبیعی است یعنی بالاخره مربوط به یک کتاب است که به قول ابوالفضل بیهقی می‌گوید. آنچه بر کاغذ بنویسند از خود کاغذ بهتر است لازم به توضیح ندانستم و خیال می‌کردم که محتاج به یک تبلیغات و پرویا کاندهائی در مجلس نباشیم یا این که آقایانی که این طرح را امضاء کرده‌اند محتاج به یک تبلیغاتی نباشند که این طرح بالاخره پخته و زمینه اش حاضر شود. این طرح راجع به طبع یک کتابی بود که یک بدبختی پانزده سال زحمت کشیده است و از روی مطالعه سی و شش جلد کتاب از لغات ایرانی و غیر ایرانی این را فراهم کرده است و این نتیجه زندگانی یک آدمی است که یک زحماتی در این راه کشیده است. ما خیال کردیم که محتاج به پروپاکاند نیست و به فرض این که شاید آقایان رأی می‌دهند ولی متأسفانه به واسطه این که در هر چیزی لازم است که یک انگشتها و دستهائی پیش بیاید و در این قضیه هم بنده خیال می‌کنم یک دستها و انگشتهائی از خارج دخالت کرده و از یک طرف ما که صاحبان این طرح بودیم به همان نظری که عرض کردم تبلیغات نکرده‌ایم. از طرفی یک عده اشخاصی که خیال می‌کردند این طرحها تنها منحصر است به طبع این کتاب و ماده چهارش را نخوانده بودند که نوشته ممکن است در هر سال دو کتاب از بهترین کتاب معاصر هم در مطبه چاپ شود. به این لحاظ سعی کردند که به جای این کتاب (موسوم به فرهنگ لغت آزاد) کتاب لغت دیگری را جلو بیندازند و درمعرض طبع و خدمت مطبعه مجلس در بیاورند به این جهت یک تبلیغات ضدی پیش می‌آید خود بنده کتاب فرهنگ آزاد را به دقت مطالعه کرده‌ام و بعضی از اقایان نمایندگان هم مطالعه کرده‌اند آن وقت این طرح را تقدیم داشتیم. برای اطلاع آقایان و برای رفع اشتباه از آقای آقا سید یعقوب عرض می‌کنیم که کتاب فرهنگ آزاد یک کتابی نیست که لغات مرده و لغات کهنه فارسی را جمع آوری کرده باشد و بخواهد به معرض استفاده عمومی بگذارد. زیرا خود بنده از آقای آقا یسد یعقوب هو عقیده هستم و عقیده دارم که لغت مرده هیچ وقت زنده نمی‌شود ولی این کتاب لغت مرده نیست و کتابی است که این دم زحمت کشیده و لغات عربی مستعمله هندی و افغانی که زبان فارسی آمیخته شده است و بعضی از آن لغات به واسطه اخلاق ئ اشکال در دسترس فهم امور نیست این لغات عربی را ایشان به زحمت زیاد و مقابله چندین کتب آمده‌اند فارسی برایش پیدا کرده‌اند نه فارسی مرده بلکه فارسی افعال و مشتقات آن امروز در زبان فارسی معمول است. این کتاب کلاسیکی نیست که بچه‌ها در مدارس بخوانند و یک کتابی است که برای مترجمین و اشخاصی که بخوانند و ببینند که به جای این لغات عربی خود ایران چه لغتی دارد. این کتاب د رحقیقت یک گرامری است و وقتی انسان این کتاب را می‌خواند غالباً مصادر و مشتقات که می دانیم بین مشتقات فارسی، ماضی و مضارع و آمر یک اختلاف بسیاری است این اختلافات را این کتاب مرتفع می‌کند. زیرا مصادر و تمام مشتقات آن را پیدا و مرتب کرده است و علاوه بر این کتاب یک کمک دیگری هم ممکن است بکند و آن آشنا شدن ایرانیهای دانشمند است به خط اوستا. زیرا خط اوستا یکی از خطوط قدیمه ایرانی بوده که اعراب جزء کلمه است در همه جا و این خط فوق العاده خواندنش آسان است منتها یک معلم می‌خواهد و یک کتابی است که اگر در دسترس عمومی باشد بالاخره از روی آن کتاب لغت می‌توان خط اوستا را به تدریج به معرض استفاده عمومی گذارد زیرا پهلوی هر لغت عربی به خط اوستا عین آن لغت نوشته شده است. این است که ما از این کتاب چند استفاده می‌کنیم یعنی هم از مشتقات و مصادر و بالاخره از صرف فارسی مطلع می‌شویم وهم لغات عربی که ترجمه آنها به زبان فارسی برای ادبای داخله و خارجه مشکل است کتاب لغتی در دسترس خواهیم داشت و هم آشنا به یک خطی می‌شویم که ان خط خط ملی ما بوده است. از همه گذشته عرض کردم در این مملکت بی کتاب هر چه روی کاغذ چاپ شود منتشر شود بهتر از این است که جاپ نشوند و کتابها در خانه‌ها باشند آقای آقا سید یعقوب فرمودند طبع این کتاب چه فایده‌ای برای ما دارد و به چه درد ما می‌خورد باید بودجه مملکت را اصلاح کنیم. البته ما وظیفه مان اصلاح بودجه و طرح قوانین راجع به اخذ مالیات است ولی این که ما در اینجا عمل می‌کنیم یک شعبه مختصری از حیات ملی و اجتماعی ما است که قسمت اعظم آن مربوط به نوشتن کتاب و انتشار لغات و نوشتن روزنامه‌ها و آن لغاتی است که شما مکرر اینجا با این مقالات مخالفت کردید و حتی نظر هست که یک روز مخالفت کردید که نطق وکلا در روزنامه رسمی چاپ شود و نتیجه این شد که در مجلس پنجم هر کس هر چه گفت چاپ نشد و همه از بین رفت. باری منافعی که ما بایستی ببریم نمی‌بریم و کس دیگری برد آقا: بایستی مردم را تشویق کرد. یک کسی که هجده سال زحمت کشیده و یک کتابی تألیف کرده است حالا اگر در یک گوشه این مطبعه یک چرخی بگردد و یک کتاب لغت هم که مربوط به یک شخص فاضلی است چاپ شود و بالاخره اداره مباشرت آنچه خرج کرده است از عین کتاب بردارد و اگر هم چیزی زیاد آمد از بابت پیری به صا حبش بدهد این عیبی دارد. خود آقای ارباب کیسخرو و هم این طرح را مطالعه کرده و امضاء نموده‌اند زیرا ایشان هم ئمفید بودند این کتاب را تصدیق فرموده‌اند بعلاوه ضرری هم ندارد. از همه اینها گذشته اگر به ماده چهارم مراجعه بفرمائید خواهید دید که در ماده چهارم پیشنهاد مهمتری کرده‌ایم و آن این است که مطبعه مجلس که امروز یکی از بزرکترین مطابع ایران محسوب می‌شود و حقیقتاً اسباب چشم روشنی معارف است. در این مطبعه سالی دو کتاب از بهترین کتب فارسی معاصر چاپ می‌شود. به همین طریقی که در ماده دو اشاره شده است مطبعه مخارجی که می‌کند از عین این کتابها بردارد و زیادش را به صاحبش بدهد آن وقت فرهنگ آقای ناظم الااطباء که فرهنگ بسیار خوبی است اولین کتابی باشد از آن دو کتاب که در هر سال چاپ می‌شود و دو سه ماه بیشتر فاصله نخواهد داشت.بنده هم اگر تألیف خوبی دارم می‌آورم می دهم چاپ شود آن اقا هم اگر تألیفات خوبی دارند می‌آورند می دهند به همین ترتیب سالی دو کتاب از مطبعه مجلس بیرون خواهد آمد و بعد از پنج سال دارای ده کتاب و بعد از ده سال دراای بیست کتاب و بعد از بیست سال دارای چهل کتاب خواهیم شد. به عقیده بنده در این مملکت هیچ کار و هیچ خدمت بالاخره هیچ قدرم بهتر از نوشتن و انتشار و طبع کتب نیست ولو این که آن کتاب کتاب موش و گربه باشد تا جه رسد به یک کتاب فرهنگی.

رئیس- رأی گرفته می‌شود به مفاد خبر کمیسیون.

روحی- بنده پیشنهادی دارم.

افسر- بنده هم پیشنهادی تقدیم کرده‌ام.

رئیس- حالا مورد مطرح شدن پیشنهاد نیست باید رأی به قابل توجه بودنش بگیریم پیشنهادی هست به کمیسیون ارجاع می‌شود. رأی گرفته یم شود به مفاد خبر کمیسیون مبتکرات راجع به این طرح آقایانی که موافقند قیان فرمایند.

(اغلب برخاستند).

رئیس- قابل توجه شد. همان طوری که کمیسیون مبتکرات پیشنهاد کرده است به کمیسیون معارف ارجاع خواهد شد ولی تصور می‌کنم به کمیسیون محاسبات مجلس هم باید برود.

طرح دیگر راجع به طبع کتاب فرهنگ مرحوم ناظم الطباء است کمیسیون هم موافقت کرده است مواد طرح به عرض مجلس می‌رسد.

(به شرح ذیل خوانده شد)

ماده اول- کمیسیون کتابخانه مجلس شورای ملی فاموس تالیف مرحوم ناظم الاطبا و سایر کتب لغتی که تقاضای طبع آن شده تحت مطالعه و مداففه گذارده و پس از تشخیص مزید استفاده از هر کدام پیشنهاد طبع کتب لغت انتخاب شده را خواهد نمود.

ماده دوم- اداره مباشرت مجلس شورای ملی مجاز است از بابت عوائد مطبعه مجلس اقدام به طبع کتاب لغتی نماید که کمیسیون کتابخانه مجلس انتخاب نموده است.

ماده سوم- مخارج اولیه را که برای طرح کتاب لغت فوق الذکر ضرورت خواهد داشت از بابت خری کاغذ و خرج مطبعه اداره مباشرت عهده دار خواهد شد و پس از اتمام کار معادل مخارجی را که برای طبع و توزیع آن شده از عین کتب مطبوعه برداشت خواهد نمود.

ماده چهارم- هر چند نسخه که لزم است از کتاب لغت مزبور به طبع برسد به کمیسیون کتابخانه معین خواهد نمود و پس از طبع تعیین قیمتی که بر هر جلد از آن قاموس تعلق خواهد گرفت. اداره مباشرت خواهد بود.

ماده پنجم- اداره مباشرت مجلس شورای ملی پس از وضع مخارج اولیه از عین کتب مطبوعه مازاد آن را به رسم تشویق از مصنفین کتب مفیده به بازماندگان مرحوم ناظم الاطباء واگذار خواهد نمود خبر کمیسیون مبتکرات.

طرح اقای دیوان بیگی و جمعی از نمیایندگان محترم راجع به طبع کتاب لغت مرحوم ناظم الا طباء در کمیسیون مبتکرات مطرح و به اتفاق آراء قابل توجه گردید.

رئیس- آقای کازرونی (اجازه).

کازرونی- بنده کاملاً موافقم بلکه عقیده دارم که این کتاب طبع شود و به فروش برسد و آنچه عایدش باشد بتمامه به ورثه آن مرحوم که مدتها است زحمت کشیده تأدیه شود و حقیقتاً بنده روح مرحوم ناظم الاطباء که سالهای دراز عمر خودش را صرف خدمت به زبان مملکتش کرده است تقدیس می‌کنم. لیکن عرضی می‌خواهم دراینجا بکنم این است که در این طرح مکرر نوشته شده است کمیسیون کتابخانه مجلس ما همچو کمیسیون سراغ نداریم و وجود خارجی ندارد ذکرش در اینجا چه فایده دارد و مقصود چیست. بنابراین خوب است این کلمه را از اینجا حذف کنند. برای این که یک جیزی که مصداق خارجی ندارد در ضمن یک پیشنهادی که به مجلس می‌آید لزومی ندارد.

رئیس- در موقعی که خود این طرح به مجلس می‌آید ممکن است اصلاح شود فعلاً باید در اساسش گفتگو کرد. آقای شیروانی.

شیروانی- موافقم.

رئیس- آقای افسر.

افسر- موافقم.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه).

آقا سید یعقوب- بنده خواستم از مخبر کمیسیون مبتکرات سؤال کنم طرحهایی که مستلزم یک مخارجی است آیا مسئول این مخارج کیست می فرمائید اداره مباشرت مجلس. من نمی دانم این مسئله پارلمانی است مجلسی است؟ چه مسئله‌ای است؟ حالا به بنده حمله نکنید. مخصوصاً آقای شیروانی که می‌خواهند به حمله هر موضوع را از بین ببرند. بنده سؤال می‌کنم که مسئول این خرج کیست در تحت نظر کیست اگر بفرمائید از بودجه مجلس مصرف می‌شود بودجه مجلس قلم به قلم معین شده و عوائد آن معین است. بنابراین بنده خواستم بدانم که مسئول خرج آن کیست؟ آیا اداره مباشرت مسئول است یا هیئت رئیسه؟ یا به قول آقای آقا میرزا علی کمیسیون کتابخانه معمول است آیا آن شخصی که مسئولیت برای این خرج دارد به کمیسیون مبتکرات آمده است و کمیسیون مبتکرات با او صحبت کرده و برداشت مخارج را کرده‌اند که چقدر مخارج دارد اینها یک مسائلی است که از نقطه نظر بودجه و مصارف ما باید در آن نظارت داشته باشیم و باید توجه کنیم. بنده تمام داد و قالم بر سر این است و از نقطه نظر قسمی که خورده‌ام باید از نقطه نظر صرفه مخارج را واحداً و احداً در تحت نظر بگیریم و مخبر کمیسیون هم جواب بدهند.

رئیس- اقای آقا سید ابراهیم ضیاء.

آقا سید ابراهیم ضیاء- خود نماینده محترم پیش از بنده اطلاعات پارلمانی دارند طرح قانونی که تقدیم می‌شود. اگر این طرح راجع به یکی از وزارتخانه‌ها باشد موافق مواد نظامنامه کمیسیون مبتکرات نظر آن وزرارتخانه را هم جلب می‌کند. همان طور که ملاحظه می فرمائید این طرح مربوط به خود مجلس شورای ملی است کمیسیون مبتکرات مثل سایر طرحها آن را مورد دقت و مطالعه قرار داد و بعد از مذاکره و تبادل نظر چون مربوط به خود مجلس شورای ملی است وقتی قابل توجه بشود و جریانهای پارلمانی خود را طی کند می‌بایستی با نظر کمیسیون محاسبات و اداره مباشرت مجلس تمام شود پس کمیسیون مبتکرات آن را قابل توجه دانست و سایر امور دیگر بسته به مجلس شورای ملی است که جریانات لازمه تمام شود.

(بعضی گفتند مذاکرات کافی است).

رئیس- رأی گرفته می‌شود به مفاد خبر کمیسیون بارجاع این طرح آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رییس- قابل توجه شد کمیسیون نسبت به ارجاع این طرح به یکی از کمیسیون‌های موجود اظهار عقیده نکرده است اگر آقایان موافقت بفرمایند مثل همان طرح سابق به کمیسیون معارف و محاسبات مجلس ارجاع شود.

بعضی از نمایندگان – صحیح است.

ضیاء- یک پیشنهاد دیگری هم راجع به مدرسه دخترانه ملایر است.

رئیس- فعلاً حاضر نیست بعد از تنفس ممکن است مطرح شود. چند دقیقه تنفس داده می‌شود .(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و به فاصله یک ربع مجدداً تشکیل گردید).

رئیس- خبر کمیسیون مبتکرات راجع به طرح آقای حائری زاده مربوط به عدلیه مطرح اول ماده واحده قرائت می‌شود. (به مضمون ذیل قر ائت شد)

ماده واحده- وزارت عدلیه مکلف است دروازه محکمه بدایت تهران و تبریز و مشهد و شیراز و کرمان و دروازه محکمه صلح نامحدود کردستان و زنجان و بروجرد و یزد و قزوین و کاشان و استر آباد و بار فروش و بوشهر و سبز وار و اردبیل و ملایر را اول اسفند ماه ۱۳۰۴ منحل نمود.در عوض شش محکمه صلح نامحدود در تبریز و دو محکمه صلح نامحدود در مشهد و یک محکمه صلح نامحدود در کرمان و یک محکمه بدایت در کردستان و یک کحکمه بدایت در زنجان. یک محکمه بدایت در بروجرد و لرستان و یک محکمه بدایت در یزد و یک محکمه بدایت در قزوین و یک محکمه بدایت در بارفروش و یک محکمه بدایت در استر آباد و یک محکمه بدایت در کاشان و یک محکمه بدایت بوشهر و یک محکمه بدایت در اردبیل و یک محکمه بدایت در سبزوار و یک محکمه بدایت در ملایر با بودجه محاکم منحل شده از اول اسفندماه ۱۳۰۴ تأسیس نماید.

خبر از کمیسیون مبتکرات به مجلس شورای ملی.

کمیسیون مبتکرات طرح قانونی جمعی از نمایندگان محترم را تحت نمره ۲۴۹۴۶ مورد شور قرار داده و با حضور معاون محترم وزرات جلیله عدلیه مذاکرات به عمل آمده طرح مذبور را اساساً و به طور کلی قابل توجه دانسته و پیشنهاد می‌نماید که به کمیسیون بودجه عدلیه ارجاع شود.

رئیس- آقای یاسائی (اجازه).

یاسائی- اساساً آقایان در نظر دارند که تشکیلات قضائی به دو نظر ممکن است داده شود.یک نظر تأمین عدالت و یکی هم نظر قطع و فصل دعاوی است. یک مرتبه است که ما تشکیلات را طوری قرار می‌دهیم که زودتر دعاوی مردم تمام شود یک دفعه است که تشکیلات را طوری قرار می‌دهیم که عدالت را تأمین کند.دعاوی هی زیر و بالا و یک قوس صعود و نزولی را طی بکند تا عدالت در کارها پیدا شود. بعضی طرفداران این عقیده و برخی طرفداران آن عقیده هستند. بنده هم از اشخاصی هستم که طرفدار قضاوت بسیط هستم یعنی هر چه زودتر دعاوی و مدعی و مدعی علیه قطع و فصل شود و هر چه تشکیلات بسیط تر باشد بهتر است ولی متأسفانه این طرح نه از آن نقطه نظر است و نه از این نظر. یعنی نه از نقطه نظر تشکیلات وسیع و نه از نقطه نظر تشکیلات بسیط. یکی دو سال است که بر حسب قانونی که از مجلس شورای ملی گذشته است یعنی در دوره چهارم از کمیسیون عدلیه گذشته است محاکم صلح نامحدود در این مملکت باب و معمول شده است. اگر از نقطه نظر صرفه جوئی در بودجه است؟ این را ما باید بداینم که تشکیل صلح نامحدود در سایر ممالک دنیا برای تقلیل بودجه نبوده است بلکه برای نقاطی است که موقعیتش اقتضاء ندارد که محکمه بدایت در آنجاها تشکیل شود. مثلاً دزداب یک نقطه سرحدی است و از نقطه نظر تجارت و اتباع خارجه لازم است که یک محکمه در آنجا تشکیل شود و اگر بخواهیم محکمه صلح محدود تشکیل بدهیم دعاوی ابتدائیش که مازاد از چهارصد تومان باشد باید به مشهد و کرمان و نقاط خیلی دور دست فرستاده شود. اما باید یک محاکم صلح نامحدودی در آنجاها تشکیل داد که به همه نوع دعاوی در آنجا رسیدگی شود زیرا که محل گنجایش تشکیل یک محکمه ابتدائی که ماهی هزارتومان خرجش است ندارد. یا مثلاً در طبس. بجنورد. در جزو از این گونه نقاط مقتضی است صلح نامحدود در آنجاها تشکیل شود ولی در قزوین و کردستان و استر آباد و یزد و در آنجاها اصلاً به غلط صلح نامحدود تشکیل داده‌اند. زیرا یزد یک نقطه تجاری است و استر آباد یک نقطه سرحدی است و هر کدام دارای یک اهمیتهائی هستند و حقاً محکمه ابتدائی باید داشته باشد ولی برای اینکه خواسته‌اند در مرکز یک اضافاتی منظور کنند آمده‌اند تشکیلات فضائی ولایات را کوچک کرده‌اند اجازه اش را هم که در دوره چهارم گرفته بودند. حالا آقایانی که این طرح را امضاء کرده‌اند اگر نظرشان این است که صلح نامحدود بهتر از محکمه ابتدائی است و سرعت عمل را بیشتر می‌کند پس یزد و قزوین و جاهائی که صلح نامحدود دارد لازم نیست صلحیه‌های آنها را تبدیل کنیم به محکمه ابتدائی برای این که محکمه ابتدائی باعث تعویق کار می‌شود و اگر نظر این است که در استینافش تبدیلی حاصل شود و بعد مسافت از بین برود این ترتیب هم نمی‌شود. برای این که بالاخره یزد چه صلح نامحدود داشته باشد چه محکمه ابتدائی استینافش باید در مشهد رسیدگی شود پس از این حیث هم هیچ تفاوتی حاصل نمی‌شود. بعلاوه این طرح یک عیب اساسی هم دارد و گمان می‌کنم آقایانی که این طرح را تقدیم کرده‌اند اطلاعات اداریشان کم بوده است. زیرا اگر وزارت عدلیه بخواهد این طرح را اجرا کند ناچار است ۴۰ نفر از قضات را یکی دو سه درجه تنزل رتبه بدهد و بفرستد به ولایات.

یک نفر از نمایندگان- با حفظ رتبه. .

یاسائی- با حفظ مقام یا بدون حفظ مقام. علی ای حال تنزل مقام دادن به آنها هیچ مجوز قانونی ندارد و قضاتی که با یک زحماتی ارتقاء رتبه حاصل کرده‌اند حالا یک مرتبه بدون جهت به آنها تنزل رتبه داده شود این غلط است و اگر هم با حفظ مقام و همان حقوق به ولایات بروند یس تفاوتی از حیث بودجه حاصل نشده بعلاوه این قضیه عملی نیست. خوب است اولاً آقایان ببینند که وزارت عدلیه می‌تواند این طرح را اجرا کند یا این که یک انقلاب اداری قسمت قضائی مملکت پیدا خواهد شد؟ در این طرح نوشته شده است شش محکمه ابتدائی در تهران. در صورتی که محکمه تجارت و جنحه هر کدام دو شعبه است چه جهت دارد که یکی از آنها را تبدیل کنیم به صلح نامحدود و یکی از آنها را تبدیل نکنیم در صورتی که محکمه تجارت هم دو شعبه دارد و اساساً نمی‌شود تبدیل به صلحیه کرد. چون اعضاء محکمه تجارت از مصدقین تجارتی هستند. دیگر این که اقایان یک نقاط معینی را در نظر گرفته‌اند مثل کردستان و کاشان و غیره و بنده نمی دانم چه تفاوتی است بین قم و کاشان؟ و معلوم نیست چرا قم باید صلح نامحدود داشته باشد ولی کاشان محکمه ابتدائی؟ همچنین سبزوار چه اهمیتی بیشتر از شاهرود دارد که شاهرورد صلح نامحدود داشته باشد و سبزوار صلح نامحدودش تبدیل بشود به محکمه ابتدائی و همچنین ساری صلح نامحدود داشته باشد و استرآباد محکمه ابتدائی. بنده تصور می‌کنم این طرح خیلی از روی بی مطا لعه‏گی نوشته شده است و نمی دانم آیا معاون وزارت عدلیه طرح موافقت کرده است یا نه؟ چون در راپرت کمیسیون مبتکرات هم چیزی ندارد که معاون وزارت عدلیه موافقت کرده باشد همین قدر نوشته شده است با حضور معاون وزارت عدلیه مذاکره شده است. بنده این طرح را عملی نمی دانم و باعث یک انقلاب قضائی می‌شود و هیچ نتیجه ندارد و نمی‌شود چهل نفر قاضی را یک درجه و دو درجه تنزل رتبه دارد و فرستادنش به ولایات. در صورتی که هیچ تفاوتی هم ار حیث بودجه حاصل نمی‌شود و بعد مسافت هم سرجای خودش هست و صلح‌های نامحدود هم با امتحاناتی که بنده کرده‌ام و تجربه هائی که دارم در ولایاتی هم که هست مضر است و هیچ تفاوت نمی‌کند چه در یزد باشد.چه در قم و چه جای دیگر و باید سعی کرد نقاطی هم که صلح نامحدود دارد تبدیل کنند به محکمه ابتدائی تا این که در آتیه قضات صالحت و قضاتی که بیشتر طرف اعتماد و اطمینان باشند پیدا کنیم و آن وقت تبدیل شوند به صلح نامحدود این است که بنده با این طرح مخالفم. حائری زاده- بنده فرمایشات آقا را از آخرش شروع می‌کنم و جواب می‌دهم فرمایش آخرشان این است که چهل نفر سرگردان می‌شوند؟ آیا یک مملکتی باید حقوقشان پایمال شوند که چهل نفر سرگردان می‌شوند؟ من می‌گویم چهارصد نفر هم سرگردان بشوند چیز مهمی نیست. یک قانونی در دوره چهارم از چند نقطه نظر گذشت و بنده تصور می‌کردم که از تحت نظر آقای مشیر الدوله گذشت و بنده تصور می‌کردم که از تحت نظر آقای مشیر الدوله که بیشتر در کمیسیون عدلیه تشریف داشته‌اند گذشته است بعد معلوم شد که ایشان هم در آن موقع تشریف نداشتند. به فرمایشات آقای مشیر الدوله صلح نامحدود را باید محاکم ابتدائی انفرادی اسمش را گذاشت نه صلح نامحدود. و این محاکم اگر پهلوی استیناف باشد ممکن است مردم از ضررش ایمن باشند که اگر یک نفر قاضی حقوق جمعی را پایمال کرد کسی از این اطاق محکوم شده است برود به اطاق پهلوئی و استیناف بدهد. ولی از بوشهر اگر بنا باشد بیاید به شیراز یا تهران یا نقطه دیگر استیناف بدهد به کلی زندگانیش از بین می‌رود بالاخره صرف نظر از ادعای خودش می‌کند زیرا نمی‌تواند صد فرسخ راه برود استیناف بدهد. ما محاکم ابتدائی انفرادی را هنوز نمی‌توانیم معتقد شویم که عیب زیادی دارد زیرا یک نفر به میل خودش یک خرابیهائی ممکن است بکند ولی سرعت عمل در محاکمه هست و سه نفر که باشند ممکن است معطل شوند اما یک نفر سرعت عمل دارد و ما نمی‌توانیم تصدیق کنیم که اهمیت سیاست قضائی بندر بوشهر اگر بیشتر از تهران نباشد کمتر خواهد بود.زیرا در آنجا اغلب اتباع دول آمد و شد دارند و در محاکم باید محاکمه شوند و باید دولت دقت کند و قضات ورزیده در آن نقاط بفرستد که حقوق مردم پامال نشود. یک صلح نامحدود و یک نفر که معلوم نیست در کجا امتحانات داده اعزام بشود به بوشهر و در طهران شش محکمه ابتدائی باشد حقیقتاً بی انصافی است. در صورتی که اطاق استیناف هم پهلویش هست از این جهت این طرح را ما تقدیم کردیم و یک شاهی هم تفاوت بودجه برای دولت حاصل نمی‌شود.

یاسائی- چهل هزارتومان ضرر وارد می‌شود.

حائری زاده- ما نگفتیم که قاضی را ترفیع رتبه بدهند یا تنزل رتبه بدهند ما گفتیم ان اطاقی را که در طهران اسمش را گذاشته‌اند محکمه بدایت و سه نفر در آنجا نشسته‌اند یک نفر هم مدعی العموم در آنجا هست اینها را از اینجا بلند کنند و در بوشهر بنشانند و آن قاضی که در بوشهر نشسته بیاید اینجا بنشیند آنهائی که در طهران حقوق می‌گیرند میروند در بوشهر حقوق می‌گیرند و آنهائی که در بوشهر حقوق می‌گیرند بیایند در طهران حقوق بگیرند این تفاوتی که می فرمائید کجاست؟ تفاوت بودجه اش را به من حالی کنید که در کجا است؟ ما که عضو جدیدی استخدام نمی‌کنیم. کسی را هم که بیکار نمی‌کنیم. از نقطه نظر رتبه هم اگر می فرمائی؟ رتبه یک مسئله ایست فرضی وقتی وزارت عدلیه بوشهر را درجه سوم قرار داده و طهران را درجه اول قرار داده آن وقت قاضی که اعزام به بوشهر می‌شود و وزارت عدلیه مجبور می‌شود که حقوقش را کم بدهد و به قاضی که در طهران است زیاد بدهد ولی وقتی به عکس بوشهر را درجه اول قرار بدهند…

یاسائی- میخندند.

حائری زاده- در صورتی که اگر بوشهر را از نقطه نظر اهمیت تجارتی و قضائی در نظر بگیریم درجه اول هم هست بعلاوه این مسئله حالا که در مجلس ختم نمی‌شود. ما این را تقاضا کردیم که ارجاع شود به کمیسیون بودجه و در آنجا یک مطالعاتی بکنند و ببینند که آیا در بودجه تفاوتی حاصل می‌شود یا خیر؟ در واقع ما همان دروازه محکمیت بدایت را فعلاً که هست جایش را عوض کرده‌ایم و شش محکمه بدایت را که تهران هست تبدیل به صلح کرده‌ایم و برده‌ایم به شش ولایتی که محکمه صلح بوده محکمه بدایت قرار داده‌ایم یعنی در ولایتی که دور از استیناف است گفته‌ایم محکمه بدایت باشد که قضاوت شوروی بشود. حالا مراجعه می‌شود به کمیسیون بودجه و در آنجا دقت کامل می‌کنند اگر تفاوتی در بودجه حاصل شد بعد فکرش را می‌کنند و به کمیسیون عدلیه هم مراجعه می‌شوند که ببینند از حیث رتبه‌های در قانون پیش بینی شده اشکالی دارد یا خیر؟ من که در قوانیین ندیده‌ام که نوشته باشند طهران درجه اول بوشهر درجه چهارم…

سایائی – هست.

حائری زاده اگر همچو چیزی هست من ندیده‌ام. بالاخره هم اگر همچو چیزی باشد در کمیسیون عدلیه آن مواد را اصلاح می‌کنند که مانع قانونی هم پیدا نکند و این مسئله عملی شود و حقوق مردم هم پایمال نشود.

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

میر زا محمد خان وکیل- بنده با کفایت مذاکرات مخالفم.

رئیس- بفرمائید.

میرزا محمد خان وکیل- علت مخالفت بنده با کفایت مذاکرات این است (آقای یاسائی هم در اینجا مذاکراتی فرمودند) و بنده معتقدم که آقایان مقدمه این لایحه را نخوانده‌اند.

یک ماده واحده در اینجا خوانده شده در صورتی گه خود بنده هم پیشنهاد کننده بودم کاملاً مخالف بودم به این جهت بنده عقیده‌ام این است که مذاکرات ادامه داده شود که اقلاً آقایان وقت داشته باشند مقدمه لایحه را بخوانند.

رئیس- مذاکرات در موقعی که خود ماده مطرح شود خواهد شد رأی می‌گیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند).

رئیس- معلوم می‌شود کافی است رأ ی گرفته شود به مفاد خبر کمیسیون مبتکرات نسبت به این طرح آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه شد خبر کمیسیون مبتکرات راجع به طرح قانونی آقای حائری زاده نسبت به حقوق یک نفر معلمه برای مدرسه دخترانه ایتام ملایر (به شرح آتی قرائت شد).

ماده واحده- دولت مجاز است از محل اضافه مالیات که بر قریه آوزهان و سایر املاک فخر الحاجیه خانم ملایری افزوده می‌شود از ابتدای مهرماه ۱۳۰۴ سالی چهارصدو هشتاد تومان بتوسط وزارت معارف به مصرف حقوق یک نفر معلمه برای مدرسه دخترانه ایتام ملایر برساند. خبر از کمیسیون مبتکرات به مجلس شورای ملی. کمیسیون مبتکرات طرح قانونی آقای حائری زاده و جمعی از نمایندگان را راجع به حقوق یک نفر معلمه برای مدرسه دخترانه ایتام ملایر مورد شور قرار داده و با حضور نماینده وزارت مالیه مذاکرات به عمل آمده و در نتیجه کمیسیون با طرح مزبور اساساً و به طور کلی موافقت نموده و آن را قابل توجه دانسته که به کمیسیون بودجه ارجاع شود.

رئیس- آقای آقا شیخ جلال (اجازه).

آقا شیخ جلال- با موافقتی که بنده در اصل قضیه کردم نظر به ترتیب نظام نامه که روی اصل موافق و مخالف بایستی مطالب را به عرض مجلس رساند بنده در این خصوص به عنوان مخالف یک توضیحی به عرض آقایان می رسانم. در سنه ماضیه از طرف وزارت مالیه یک نفر ممیز (میرزا نصرالله خان) رفت برای ممیزی ملایر. در ننتیجه ممیزی نسبت به بعضی مالکین آن هم در قسمت جنس یک تخفیفی قائل شد. البته آن تخفیف هم باز به حد عدالت نرسیده و زیاد روی شده ولی نسبت به رعایا تقریباً می‌شود گفت یک در ۵۰ مالیات اضافه شده است. مثلاُ در یک ملکی که قسمت نقدیش ۵۰ تومان بوده و از هر یک نفر رعیت جریبی ۵ قران می‌گرفتند ۲۵ قران الی ۳ تومان و ۴ تومان گرفته‌اند که تقریباً یم در ۵ یک در ۶ بلکه یک در ۱۰ فرق کرده است و حالا اگر این طرح راجع بود به تخفیف مالیاتی که از فخرالحاجیه گرفته می‌شود. بنده خیال می‌کنم که هیچ کس در اطراف آن مخالفتی نکند. اگر این قسمت سبب نشود که به واسطه این قانون توجه شدن در مجلس وزارت مالیه آن ممیزی را کرده است یک صورت حق به جانب و مشروعی به آن بدهد باز بنده مخالف نیستم ولی اگر در این طرح و تصویب مجلس یک تحمیل فوق العاده نسبت به رعایا بشود. بنده و هیچ یک از آقایان اجازه نمی‌دهیم که در نتیجه دادن چهارصد تومان به یک نفر معلمه تقریباً دهزا ۱۲ هزار نفر از پا در آیند. اگر این طرح را جع به ان اضافه مالیات باشد بنده مخالفم و اگر ارجع به اصل مالیات باشد موافقم و خیلی هم تشکر می‌کنم از اقایاین نمایندگان که این طرح را پیشنهاد کرده‌اند.

حائری زاده- همین شکلی که نماینده محترم فرمودند نظر بنده و سایر آقایان که این طرح را امضاء کرده‌اند تثبیت آن مالیاتی که رفته‌اند و اجراء کرده‌اند نبود. بنده آنچه شنیده‌ام و اطلاع پیدا کرده‌ام بر حسب رضایت مالکین آن حدود در رفته‌اند و ممیزی کرده‌اند. بدیهی اسست نسبت به آن اشخاصی که رضایت داشته‌اند باید ممیزی جاری بشود و نسبت به آنهائی که رضایت نداشته‌اند تا قانون از تصویب مجلس نگذشته باید ممیزی را معطل بگذارند. نسبت به فخر الحاجیه آنچه را که بنده شنیده‌ام و اطلاع پیدا کرده‌ام دو هزار تومان نسبت به املاک او اضافه مالیات پیدا شده و خود این فخر الحاجیه تقاضا کرده است که بیایند ممیزی کنند و پس از ممیزی هم به اضافه جمعی که پیدا کرده و رضایت داده و خودش تقاضا کرده است که چهر صدو هشتاد تومان در سال از این اضافه مالیات را بدهند و یک نفر معلمه برای مدرسه دخترانه ملایر که در آنجا اطفال یتیم را نگهداری گنند و حرف و صنایعی را که لازمه آنها است به آنها بیاموزند و تصور نمی‌کنم این یک کار غلطی را تثبیت کند.بعلاوه این یک طرحی است که به کمیسیون می‌رود و پس از این که به کمیسیون رفت و به یک شکلی تنظیم خواهد شد که از عایدات کل مملکتی در سال چهارصدو هشتاد تومان داده شود. که نظر آقایان محترم هم تأمین شده باشد.

رئیس- آقای کازرونی. (اجازه).

کازرونی- بنده در اصل موضوع یعنی به طور کلی با تعلیم و تربیت موافقم لیکن ما بیاییم و یک طرحها و پیشنهاداتی راجع به تأسیس مدرسه برای یکی از ولایات به طور استثناء قائل شویم آن وقت نتیجه این طور خواهد شد که هر ایالات و ولایات که یک زحماتی دارد و می‌تواند اعمال نفوذی بکند آن محل باید دارای مدرسه بشود. والا بایستی فاقد باشد حقیقت این مسئله را بنده در تحت هیچ اصلی از اصول نمی‌توانم وادارش کنم و علت این که باید در ملایر مدرسه باشد اما در سایر نقاط نباشد بنده نمی‌فهمم به چه دلیل!! فقط مدرکی دو نشان گفتند در اثر ممیزی یک مالیاتی زیاد شده.در یک جای دیگر هم یک مالیات دیگری د راثر ممیزی کسر شده!! پس از روی این اصل در آنجائی که مالیات کسر می‌شود باید مدرسه اش را ببندند و در آنجائی که زیاد می‌شود مدرسه را باز کنند آخر این که رسم مملکت داری نیست!! ما باید تمام افراد این مملکت را به یک چشم نگاه کنیم و تعلیم را به طور تساوی در همه جا تعمیم بدهیم. به طور استثناء که نمی‌شود!! آن وقت در مقدمه اش چیزهائی می‌آوریم که گویا دنیا و مافیهای ما درست می‌شود به واسطه این کاری که کرده‌ایم!! این ترتیب را باید موقوف کرد و اصول کلی در نظر گرفت و تمام را با یک نظر نگاه کرد. بنده از این نقطه نظر کاملاً مخالفم و یک عیب دیگر ی هم دارد که بودجه مملکت تکه تکه می‌شود. یک تکه اش باید برود به ملایر یه تکه اش به آذربایجان یک تکه کوچکش هم باید برود به بنادر ما و از این جهات بنده به کلی مخالفم حالا بسته است به نظر آقایان.

رئیس- آقا ضیاء (اجازه).

آقا سید ابراهیم ضیاء- بعضی قسمتهائی در مجلس گفته می‌شود که وقتی آن مذاکرات اظهار می‌شود اگر جواب هم داده شود بهتر است. برای مملکت هیچ فرقی نمی‌کند ملایر، بوشهر، ابرقو، زرقان، شیراز یا آذربایجان و بالاخره جاهائی را که شامل مملکت ایران است هر نقطه و هر وجب خاک که وارد در این نقشه است در برابر شورای ملی یکی است. برای این که همه عضو یک مملکت هستند. بعلاوه می‌فرمایند در مدرسه دائر نشده. اصل طرح را گویا ملاحظه نفرموده باشند مدرسه دائر شده و مدتی است این خانم محترمه از عایدات املک خودش به هر وسیله‌ای که بوده است این مدرسه را دائر کرده است. حالا برای توسعه این مدرسه برای این که بشود یک نفر معلمه از تهران به آن مدرسه بفرستند خواسته شده است که وسایل تأمین زندگانی و اداره یک نفر معلمه فراهم شود و از این محل هم خود خانم فخر الحاجیه با نهایت میل قبول کرده است حال ممیزی شده و در اثر این ممیزی ناقص مالیات زیاد شده است. این مدرسه از این محل دائر باشد ولی باز کمیسیون به این قسمت قانع نشده است. و نماینده وزارت مالیه را در کمیسیون حاضر کرده اندو مذاکره با حضور ایشان شده است بالاخره در آخر طرح ملاحظه می فرمائید نوشته شده به کمیسیون بودجه ارجاع شود و این طرح را کمیسیون اساساً قابل توجه دانسته و برای این که قسمت مالیاتش هم این طوری که فرمودند که از یک جا کسر و به یکجا زیاد شود از نظر کمیسیون بودجه بگذرد تقاضا شده به آن کمیسیون برود والا یک مدرسه دائر بوده است و بین ملایر و بوشهر و هیچ فرقی نمی‌کند و اتبات شیئی هم نفی ما عدا نمی‌کند. شما هم یک پیشنهادی بکنید برای برازجان همه ما هم امضاء می‌کنیم می باید کمیسیون مبتکرات هم مسلماً قابل توجه میداند.

جمعی از نمایندگان- مذارکات کافی است.

آقا شیخ جلال- بنده با کفایت مذاگرات مخالفم.

رئیس- بفرمائید.

آقا شیخ جلال- بنده تصور می‌کنم توضحاتی که اقای حائری زاده دادند بدتر شده من مقصودم این بود کسانی که این طرح را امضاء کرده‌اند اطلاع نداشته‌اند. عرض کردم این عیب را دارد و بیان نماینده محترم آقای حائری زاده بدتر کرد در صورتی که خدا می داند بنده کاملاً موافقم و حتی حاضرم از حقوق خودم هم پنجان بدهم.

رئیس- این مطلب بعد هم باید معلوم شود. صحبت دو کفایت مذاکرات کافی است.

آقا شیخ جلال- در کفایت مذاکرات عرض می‌کنم. مقصود این است که این اضافه مالیات تصویب شود فخرالحاجیه دو هزار تومان استفاده کرده است آن وقت چهارصد تومانش را می‌دهد به یک نفر معلمه ولی در مقابل دو هزار تومان برعیت ضرر می‌خورد. همین ملایر صدی بیست و پنج و صدی هفتادو پنج باغ است. رعیت هر جریبی پنج قران مالیات می داده است و می رفته است وسه تومان قیمت کرده است در این صورت باز فخر الحاجیه یک کاسبی مهمی کرده است چهار صد تومان داده است به معلم و دوهزارتومان فایده برده آقایان درست اصل مطلب را توجه بفرمایند. بنده عرض کردم نسبت به سهم خودم حاضرم پنجاه تومان از حقوق خودم را تقدیم کنم ولی اصل مطلب را خوب است آقایان توجه بفرمایند تا مطلب معلوم شود که از تصویب این مالیات چقدر بر رعیت ضرر می‌خورد.

رئیس- رأی می‌گیریم به کفایت مذاکرات اقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند.

(جمع کثیری قیام نمودند).

رئیس- تصویب شد رأی گرفته می‌شود به مفاد و خبر کمیسیون مبتکرات آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(معدودی قیام نمودند).

رئیس- قابل توجه نشد طرح رد شد پیشنهاد ختم جلسه شده است.

کفیل وزارت معارف- راجع به چند فقره کنترات معلمین خارجی چون بنده اطمینان دارم که آقایان نمایندگان کحترم خیلی علاقمند هستند به انتظام امور مدارس دو فقره از اینها که راجع به به مسیو فراشن و یکی هم راجع به مسیو هس از کمیسیون گذششته و نقصی ندارد و ممکن است برای روز پنجشنبه مطرح شد و تکلیفش معین شود. سه فقره دیگر راجع است به معلمین مدرسه صنعتی که بنده یقین دارم آقایان در این مسئله به خصوص بیشتر علاقه دارند. بنده استدعا دارم که این سه فقره را هم اگر طبع شد حاضر شد جزو دستور پنجشنبه فرمایند که یک روز اختصاصی به امور معارفی داشته باشد.

رئیس- آقای رضوی (اجازه).

رضوی- بنده مخالف با این پینشنهاد نیستم اما تکلیف این متحصنین را که مدتی است در مجلس هستند باید زورتر معین شود که ار حال بلاتکلیفی خارج شود و خوب است این را مقدم بدارند و در درجه دوم پیشنهادات آقای کفیل باشند.

رئیس- جلسه آتیه روز پنجشنبه آینده ساعت سه نیم بعد از ظهر دستور بقیه دستو امروز که مانده است و پیشنهاد آقای مشار.

(مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد).

رئیس مجلس شورای - سید محمد تدین.

منشی- م. شهاب. منشی. علی خطیبی.