مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ اسفند ۱۳۳۴ نشست ۲۱۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ اسقند ۱۳۳۴ نشست ۲۱۹

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره

شنبه ماه ۱۳۳۴

سال یازدهم

شماره مسلسل

دوره هجدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۱۸

جلسه: ۲۱۹

صورت مشروح مذاکرات مجلس عصر روز سه‌شنبه ۲۲ اسفند ماه ۱۳۳۴

فهرست مطالب:

۱- مذاکره در لایحه بودجه کل کشور.

۲- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

مجلس ساعت شش و پنج دقیقه بعدازظهر به ریاست آقای نورالدین امامی (نایب‌رئیس) تشکیل گردید.

نایب‌رئیس- اسامی غائبین جلسه صبح امروز قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد)

غائبین بااجازه- آقایان: دکتر جزایری- تفضلی- میراشرافی- رضایی- عبدالرحمن فرامرزی-ثقةالاسلامی- صادق بوشهری- فرود- صدقی- نصیری- قرشی- پناهی- قنات‌آبادی- یدالله ابراهیمی- موسوی- بهادری- صراف‌زاده- کاشانیان- دکتر بینا- پیراسته- سلطانی- اورنگ- بزرگ ابراهیمی-یارافشار.

غائبین بی‌اجازه- آقایان: دکتر آهی- دکتر سعید حکمت- صفاری- کی‌نژاد- پورسرتیپ- حائری‌زاده- عباسی.

دیرآمدگان بی‌اجازه- آقایان: محمودی- سرمد- مسعودی- سنندجی- دکتر حمزوی.

نایب‌رئیس- آقای کریمی بفرمایید.

کریمی- یک تلگرافی است به امضای ۲۰ نفر از اطبای شهر کرمانشاه درباره همین لایحه مالیات بر درآمد که تقدیم حضور مبارک می‌کنم.

نایب‌رئیس- راجع به غیبت آقای مسعودی که کسالت داشته‌اند اصلاح می‌شود.

۱- مذاکره در لایحه بودجه کل کشور.

نایب‌رئیس- امروز جلسه فوق‌العاده است برای طرح لایحه بودجه با اجازه آقایان قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد)

گزارش از کمیسیون بودجه به مجلس شورای ملی

قبل از ورود در بحث بودجه کل کشور در سال ۱۳۳۵ از پیشگاه مجلس شورای ملی اجازه می‌خواهم که توجه آقایان نمایندگان محترم را به این نکته مهم معطوف دارم که اصولاً ثبات اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی هر کشور تأثیر مستقیم در وضع بودجه مملکتی دارد.

آقایان به خوبی آگاه هستند که تا قبل از شهریور ۱۳۲۰ در اثر تبانی که اعلیحضرت فقید در همه شئون به وجود آورده بودند تعادل کامل بودجه تأمین بود. پس از آن تاریخ مرداد ۱۳۳۲ حوادث شومی بر کشور ما تحمیل شد که فعلاً مورد بحث نیست ولی در عین حال نمی‌توان از تذکر آن صرف‌نظر کرد چه همین حوادث شوم موجب عدم ثبات اوضاع گردید و تزلزلی به وجود آورد که در پاره‌ای موارد حتی استقلال و موجودیت وطن عزیز ما را در معرض خطر سقوط قرار داد.

این خرابکاری‌ها و به خصوص آنچه از اواخر سال ۱۳۲۹ تا اوایل سال ۱۳۳۲ در این کشور صورت پذیرفت از یک طرف خزانه و ذخائر مالی را تهی ساخت و از سوی دیگر اقتصاد عمومی را به منتهای فلاکت سوق داد. تجارت به مرحله رکود رسید و صنایع با بحران‌های عجیب دست به گریبان گردید دستگاه عظیم نفت تعطیل شد و خساراتی که از این راه وارد آمد هنوز هم باید مدت‌ها حوصله کرد تا به کلی جبران شود.

فقط اداره و پایداری شاهنشاه معظم و همت مردمان وطن‌پرست موجب گردید که در آخرین وهله خطرناک سیر اوضاع تغییر یافت و تدریجاً در اوقات اخیر ثباتی در اوضاع به وجود آمد که مقدمه و لازمه همه‌چیز و از جمله تعادل بودجه مملکتی است.

از روزهای تلخ مدت زمانی نمی‌گذرد و بنابراین نمی‌توان انصافاً انتظار داشت که پس از آن همه خرابکاری و خرابی تعادل بودجه به نحو اکمل تأمین گردد. به همین علت هم بودجه سال ۱۳۳۵ که به موقع خود به مجلس داده نشده در هفته قبل از طرف آقای وزیردارایی به مجلس تقدیم شد متعادل نیست و در حدود چهار میلیارد ریال کسر دارد.

به همان عللی که قبلاً توضیحاً عرض کردم نمی‌توان در این مورد ایرادی به آقای فروهر وزیر دارایی جدید داشت زیرا یک قسمت از این کسر بودجه مولود حوادث گذشته و بی‌ترتیبی امور می‌باشد و قسمت دیگر آن نتیجه عدم ثبات اوضاع و برقرار مالیات‌دهندگان از پرداخت مالیات واقعی است. در عین حال شروع نشدن کارهای تولیدی که در نتیجه عوایدی برای مردم ایجاد می‌کند و تعداد مالیات‌دهندگان را بالا می‌برد در این کسر بودجه مؤثر به نظر می‌رسد.

نکاتی که در این بودجه باید توجه آقایان را جلب نماید اضافه بودجه بعضی از وزارتخانه‌ها نسبت به سابق می‌باشد و از جمله بودجه وزارت جنگ به مبلغ یک میلیارد و سی‌صد و هفتاد میلیون ریال و بودجه فرهنگ و دانشگاه به مبلغ هشتصد میلیون ریال و وزارت بهداری و راه و کشاورزی و سایر وزارتخانه‌ها کم و بیش افزایش یافته‌اند که البته با توجه به اوضاع و احوال و ضروریات و مقتضیات بسیار طبیعی و منطقی است زیرا در دنیای امروز تأمین قوای دفاعی کشور در مقابل تجاوزات احتمالی از اهم مسائلی است که بدون تردید مورد تأیید عموم آقایان می‌باشد، همچنین هر گونه اضافه بودجه‌ای برای فرهنگ کاملاً به جا است زیرا تا افراد کشور تعلیم نیابند و تربیت نشوند نمی‌توان اصلاحات عمیق و اساسی را به نحو مورد نظر عملی ساخت.

ضمناً در اثر توضیحات صحیح و روشنی که جناب آقای فروهر وزیر دارایی در کمیسیون بودجه دادند این نکته به همه آقایان اعضای کمیسیون روشن شد که در ارقام درآمدهای سال آینده پیش‌بینی‌ها به صورتی است که امیدواریم وصول شود.

از طرف دیگر برای تأمین کسر بودجه از کمک بلاعوض که وعده پرداخت شده و همچنین عوائد اضافه فروش نفت استفاده خواهد شد. به طوری که احتمال داده می‌شود در سال آینده مقادیر زیادتری نفت استخراج شده و بالطبع بر عوائد دولت افزوده خواهد گشت و در نتیجه با استفاده از محل‌های نامبرده و همچنین پیش‌بینی‌های دیگر تصور می‌رود که مالاً کسر بودجه از یک میلیارد و سیصد میلیون ریال تجاوز نکند.

مع‌هذا کمیسیون بودجه معتقد بوده است که با تثبیت اوضاع کشور دولت نباید در سال آینده کسر بودجه خود را از راه قرضه و نوع آن جبران نماید بلکه باید با اجرای برنامه عمران و آبادانی موجبات تولید کار و گردش اقتصادی کشور را فراهم و همچنین با رعایت حد اعلای صرفه‌جویی و مباشرت در وصول عوائد حقیقی کشور و تجدیدنظر در سازمان‌ها تعادل بودجه را تأمین کند.

انتظار می‌رود که با توجه عالیه شاهنشاه و اقدامات تولید نسبت به تسریع عملیات عمرانی و تولیدی و اجرای تام و تمام مقررات این انتظار تحقق یابد و سرانجام بودجه‌های آینده مؤید حسن‌نیت و اهتمامات دولت در این راه بوده و تعادل داشته باشد.

در پایان لازم به تذکر می‌دانم که بودجه تقدیمی به مجلس شورای ملی با وجود ضیق وقت در چند جلسه کمیسیون بودجه مورد مطالعه دقیق قرار گرفت و چندین تبصره آن اصلاح شد و به طوری که آقایان ملاحظه می‌فرمایند این اصلاحات نتیجه دقت و علاقه اعضای کمیسیون بودجه بوده تا بودجه سال ۱۳۳۵ در موقع مقرر قانونی به تصویب مجلس شورای ملی برسد.

اینک گزارش بودجه سال ۱۳۳۵ کل کشور که از حیث درآمد مطابق با صورت شماره یک بالغ بر پانزده میلیارد و هفتصد و هشتاد و چهار میلیون و دویست و شصت و دو هزار ریال و از حیث مخارج مطابق صورت شماره ۲ بالغ بر نوزده میلیارد و هشتصد و چهل میلیون و سی و سه هزار و یکصد وهشتاد ریال می‌باشد و شامل ماده واحده و بیست و یک تبصره مربوط به آن می‌باشد و به تصویب کمیسیون بودجه رسیده است به مجلس شواری ملی تقدیم و تقاضای تصویب آن را دارد.

مخبر کمیسیون بودجه- محمدعلی مسعودی‏

ماده واحده- بودجه سال ۱۳۳۵ کل کشور که از حیث درآمد مطابق صورت شماره یک بالغ بر پانزده میلیارد و هفت‌صد و هشتاد و چهار میلیون و دویست و شصت و دوهزار ریال (۱۵۷۸۴۲۶۲۰۰۰) و از حیث هزینه مطابق صورت شماره ۲ بالغ بر نوزده میلیارد و هشت‌صد و چهل میلیون و سی و سه هزار و یکصد و هشتاد ریال (۱۹۸۴۰۰۳۳۱۸۰) می‌گردد تصویب و به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود درآمدهای پیش‌بینی شده برای سال ۱۳۳۵ را وصول و کلیه حقوق و مزایای قانونی کارمندان و خدمت‌گزاران جزء و هزینه‌های مستمر و غیرمستمر وزارتخانه‌ها و ادارات و بنگاه‌های دولتی و سایر مصارف منظور در صورت شماره ۲ را در حدود درآمد وصولی و با رعایت کامل مقررات و مفاد تبصره‌های ذیل پرداخت نماید.

تبصره ۱- بودجه تفضیلی سال ۱۳۳۵ وزارتخانه‌ها و ادارات و بنگاه‌های دولتی در حدود رقم اعتبار مربوطه منظور در صورت شماره ۲ پس از رسیدگی و تصویب کمیسیون بودجه قابل اجرا خواهد بود. مادام که بودجه‌های تفضیلی سال مزبور به تصویب کمیسیون بودجه نرسیده بر اساس اعتبارات مصوب سال ۱۳۳۴ بشرط اینکه از حدود اعتباری که برای هر وزارتخانه یا اداره یا بنگاه مستقل دولتی ضمن بودجه پیشنهادی سال ۱۳۳۵ منظور شده تجاوز ننماید قابل پرداخت خواهد بود و وزارتخانه‌ها و ادارات و بنگاه‌های مستقل دولتی موظف هستند بودجه‌های جزء خود را منتها در ظرف یک ماه به وزارت دارایی ارسال دارند که برای تصویب به کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی پیشنهاد گردد.

تبصره ۲- نقل و انتقال در فصول و مواد هر یک از بودجه‌های جزء سال ۱۳۳۵ که به تصویب کمیسیون بودجه رسیده باشد از ماده‌ای به ماده دیگر با موافقت وزارت دارایی قابل‌اجرا بوده و وزارت دارایی مجاز نخواهد بود قبل از رسیدگی و تشخیص ضرورت قطعی آن با اصلاح بودجه‌های مورد تقاضای وزارتخانه‌ها و ادارات و بنگاه‌های دولتی موافقت نماید به هر حال نقل و انتقال اعتبارات منظور در فصل کارگزینی به مواد فصول هزینه‌های اداری و سایر مخارج و هزینه‌های غیرمستمر و بالعکس در بودجه‌های تفضیلی ممنوع است.

تبصره ۳- به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود چنانچه برای خرید قند و شکر و غله و مواد دخانیه و همچنین برای هزینه جمع‌آوری کالاهای انحصاری علاوه بر اعتبارات منظور در بودجه اعتبار بیشتری مورد احتیاج باشد تا آنجا که وصولی درآمد عمومی کشور اجازه دهد از محل درآمد کشور و در صورتی که میزان بیشتری مورد لزوم باشد با اخذ وام از بانک ملی ایران انجام داده و از محل وجوه حاصل از فروش بلافاصله واریز نماید.

تبصره ۴- خرید اتومبیل جدید در سال ۱۳۳۵ ممنوع است مگر در موارد خیلی ضروری که تشخیص ضرورت آن منوط به رسیدگی و موافقت وزارت دارایی و تصویب کمیسیون بودجه خواهد بود ضمناً استفاده از اعتبارات مخارج غیرمستمر منظور در بودجه‌های تفضیلی موافقت قبلی وزارت دارایی به عمل خواهد آمد.

تبصره ۵- به وزارت راه اجازه داده می‌شود که تا صدی سه از مجموع اعتبارات راه‌سازی و آسفالت منظور در بودجه سال ۱۳۳۵ را با موافقت وزارت دارایی به مصرف ساختمان و خرید عمارت جهت ادارات وزارت راه در شهرستان‌ها و مرکز برساند استفاده از این اعتبار برای ساختمان و خرید عمارت ادارات وزارت راه در شهرستان‌ها مقدم بر ادارات مرکزی خواهد بود.

تبصره ۶- اعتبار دولت به هیچ عنوان نبایستی به مصرف مخارج کارگزینی و اداری وزارتخانه‌ها و ادارات و بنگاه‌های دولتی و دادن وام برسد.

تبصره ۷- هیچیک از وزارتخانه‌ها و ادارات و بنگاه‌ها و شرکت‌های مستقل دولتی حق ندارند علاوه بر پرداخت و تعهداتی که برای هزینه‌های پرسنلی در سال ۱۳۳۴ به عمل آورده‌اند بدون جلب موافقت قبلی وزارت دارایی تعهدی بنمایند و وزارت دارایی مجاز نخواهد بود بدون رسیدگی و تشخیص ضرورت قطعی با این قبیل پیشنهادات موافقت نماید.

تبصره ۸- به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود چنانچه اضافه درآمدی در عرض سال ۱۳۳۵ از هر محل علاوه بر آنچه در صورت شماره یک پیش‌بینی شده عاید گردد پس از تأمین هزینه‌های عمومی کشور در حساب مخصوصی منظور و از آن محل مبالغی را که به عنوان علی‌الحساب یا وام از تنخواه‌گردان و یا سایر حساب‌های خزانه‌داری کل و یا از محل تنخواه‌گردان ادارات حسابداری و ادارات دارایی شهرستان‌ها پرداخته شده (با رعایت حق‌تقدم از حیث تاریخ پرداخت) واریز نماید.

تبصره ۹- مفاد تبصره‌های ۴ و ۲۰ قانون بودجه سال ۱۳۳۴ کشور به وقت خود باقی است.

تبصره ۱۰- استخدام جدید به هر عنوان ممنوع است به استثنای استخدام اشخاصی که به علت نیازمندی وزارتخانه‌ها در رشته‌های تخصصی تحصیل و قبل از تحصیل تعهد کتبی سپرده باشند که در خدمت وزارتخانه مخصوص مشغول شوند و در صورت احتیاج مبرم وزارتخانه‌ها و ادارات به استخدام معلم، قاضی، مهندس، پزشک (و شعب آن از قبیل دام‌پزشک، دندان‌پزشک، داروساز، بهدار، ماما، پرستار) و همچنین سایر مشاغل فنی از قبیل مترجم و ماشین‌نویس و راننده تراکتور و وسائط‌نقلیه و تلفن‌چی و نیز سیم‌بان و پیک پست و پاسبان و ژاندارم و مستخدمین جزء مدارس و (آشپز و رخت‌شوی برای بیمارستان‌های جدیدالتأسیس) در صورتی که استفاده از کارمندان مشابه آنان در سایر وزارتخانه‌ها و ادارات میسر نشود استخدام این قبیل کارمندان با اجازه کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی و کمیسیون استخدام مجلس سنا به عمل خواهد آمد.

تبصره ۱۱- به وزارت راه اجازه داده می‌شود ششصد هزار ریال بهای اوراق قرضه ملی که در صندوق اداره حسابداری ساختمان راه‌آهن تودیع و به سرقت برده شده از محل اعتبار راه‌سازی منظور در بودجه سال ۱۳۳۵ پس از رسیدگی و موافقت وزارت دارایی پرداخت نماید.

تبصره ۱۲- به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود وجوهی را که از محل کمک آمریکا برای تأمین کسر بودجه کشور و انجام مصارف ضروری تاکنون استفاده شده و یا در سال ۱۳۳۵ استفاده می‌شود به حساب درآمد عمومی کشور برده و ضمن هر یک از حساب‌های مربوطه و همچنین در لایحه تفریغ بودجه همان سال جمعا خرجاً منظور نماید.

تبصره ۱۳- اجازه داده می‌شود از انبارهای مخروبه و مستغلات متعلق به دولت واقع در خیابان ناصرخسرو و درب اندرون که در اختیار اداره بیوتات سلطنتی است آنچه مورد احتیاج اداره املاک و مستغلات پهلوی جهت ایجاد کارخانه‌جات داروسازی باشد بدون انجام تشریفات مزایده با بهای ارزیابی شده از طرف بانک رهنی ایران به اداره مذکور فروخته شود همچنین اراضی صاحبقرانیه بر طبق ارزیابی که از طرف بانک رهنی ایران به عمل خواهد آمد از طرف اداره بیوتات سلطنتی فروخته شود که بین رؤسا و کارمندان دربار جهت تهیه خانه مسکونی آنان تقسیم گردد ضمناً وزارت دارایی مجاز است از اراضی دولت آنچه مورد نیاز مؤسسات عام‌المنفعه باشد در صورت عدم‌احتیاج دولت بر طبق ارزیابی که از طرف بانک رهنی به عمل خواهد آمد بدون انجام تشریفات مزایده با تصویب هیئت‌وزیران به مؤسسات مذکور به فروش رساند.

تبصره ۱۴- از اول سال ۱۳۳۵ از اتومبیل‌های سواری شخصی علاوه بر عوارض فعلی به شرح زیر مالیات دریافت می‌شود.

۱- اتومبیل‌های کوچک از قبیل (رنو، واکسال، فلکس واگن، جیپ و استیشن و اشیا و نظائر آن) ماهیانه یکصد ریال.

۲- اتومبیل‌های متوسط از قبیل (شورلت، فرد، پلیموت و اشیا و نظائر آن) ماهیانه دویست ریال.

۳- اتومبیل‌های لوکس از قبیل (کادیلاک، بیوک، کرایسلر بزرگ و اشیا و نظائر آن) ماهیانه سیصد ریال.

عمر اتومبیل از سال ساختمان پنج سال محسوب می‌شود و بعد از پنج سال از پرداخت این مالیات معاف است.

تبصره ۱۵- به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود برای خرید مرقعات قدیمی که ارزش آن به وسیله کارشناسان مورد اعتماد مسلم باشد از صرفه‌جویی‌های بودجه اداره بیوتات سلطنتی و کمبود آن را از صرفه‌جویی بودجه کل کشور تا حدود هفت میلیون و پانصد هزار ریال تأمین و پرداخت نماید.

تبصره ۱۶- به وزارت امور خارجه و وزارت پست و تلگراف و تلفن اجازه داده می‌شود هشت نفر از کارمندان خودشان را (وزارت امور خارجه ۷ نفر وزارت پست و تلگراف و تلفن یک‌نفر) که با سابقه ممتد در حال دون یا یکی یا قراردادی باقی‌مانده‌اند و از نظر سابقه خدمت و صلاحیت استحقاق آن را دارند که به پایه رسمی تبدیل شوند با در نظر گرفتن آخرین حقوق دریافتی با هر پایه که تطبیق نماید به پایه رسمی تبدیل نماید.

تبصره ۱۷- به دولت اجازه داده می‌شود به میزان احتیاج انجمن ایران و آمریکا در ایران از اراضی متعلق به دولت یا شهرداری در تهران به رایگان واگذار نماید.

تبصره ۱۸- حق گماشته در شهربانی کل کشور از تاریخ مقرردر تصمیم متخذه مورخ بیست و دوم آذرماه ۱۳۳۴ کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی به مأخذ هر گماشته دو هزار و یکصد و هشتاد ریال (۲۱۸۰) فقط به افسران و هم‌ردیفان آنان که در ادارات انتظامی وآگاهی و اطلاعات وظایف پلیس انتظامی و آگاهی و اطلاعات وظایف پلیس انتظامی (غیردفتری) را انجام می‌دهند و یا حداقل پنج سال در ادارات مذکور وظایف پلیس انتظامی را انجام داده باشند قابل پرداخت خواهد بود. ضمناً رؤسا و معاونین ادارات شهربانی کل در صورتی که مشمول مقررات فوق‌الذکر نباشند مادام که در سمت‌های مزبور انجام‌وظیفه نمایند از حق گماشته به مأخذ فوق استفاده خواهند نمود و سایر کارکنان شهربانی که امور دفتری و غیرانتظامی را انجام می‌دهند حق گماشته خود را به مأخذ قبل از تصمیم کمیسیون بودجه دریافت خواهند داشت.

تبصره ۱۹- پیشنهاد اعتبار اضافی برای حقوق کارگزینی و مخارج اداری کلیه وزارتخانه‌ها و بنگاه‌ها و مؤسسات دولتی علاوه از مبالغ مصرحه در قانون بودجه سال ۱۳۳۵ در تمام مدت سال مذکور به کلی ممنوع است.

تبصره ۲۰- بقیه اعتبارات ساختمانی سال‌های ۱۳۲۹ تا آخر سال ۱۳۳۴ که در بودجه کل کشور یا بودجه وزارتخانه‌ها و ادارات کل منظور است و همچنین بقیه اعتبار راه‌سازی تا آخر سال ۱۳۳۵ قابل تعهد و مصرف می‌باشد و نیز خرید زمین و عمارت از اعتبارات مذکور با موافقت وزارت دارایی مجاز خواهد بود.

تبصره ۲۱- اجازه داده می‌شود که سازمان مبارزه با کشت خشخاش و استعمال تریاک معاملات ضروری خود را بدون رعایت مقررات و تشریفات مزایده و مناقصه با جلب موافقت قبلی و وزارت دارایی انجام دهد.

گزارش از کمیسیون قوانین دارایی به مجلس شورای ملی

کمیسیون قوانین دارایی در جسه عصر پنجشنبه ۱۷ اسفند ماه ۳۴ به تبصره ۱۴ لایحه بودجه سال ۱۳۳۵ کل کشور مربوط به اخذ مالیات از اتومبیل‌های سواری با اصلاحی که کمیسیون بودجه نسبت به آن نموده بود رسیدگی و نظر کمیسیون بودجه را تأیید و اینک گزارش آن را تقدیم می‌دارد.

مخبر کمیسیون دارایی- مهدی مشایخی‏

نایب‌رئیس- آقای حائری‌زاده بفرمایید.

حائری‌زاده- موضوع طرح بودجه مملکتی در مجلس شورای ملی فقط یک شانسی است برای نمایندگان، دردهایی که در مملکت هست و در مواقع دیگر نمی‌شود در اطراف آن زیاد صحبت کرد و در این موقع می‌شود بیشتر در اطراف آن بحث کرد، این موضوع بودجه که حالا در دنیا نسبت به آن چه رویه‌ای دارند وارد بحثش نمی‌شوم. آقایان دکترهایی که در مجلس تشریف دارند ولی این یک چیز طبیعی است شما در دهات ایران در دهات طالقان که تشریف می‌برید آخر سال که می‌شود عقلای قوم گرد هم جمع می‌شوند حوایج سال بعد را پیش‌بینی می‌کنند. امسال که مأمور مالیه آمد اینجا این‌قدر از ما قلق گرفته این‌قدر از ما پول گرفته، خراج گرفته به ما اذیت کرده اینها را باید از چه محل تأمین کنیم؟ یا می‌خواهند روضه بخوانند می‌گویند ما پول روضه را از چه محل تأمین کنیم یا قناتی دارند برای تعمیر آب محل‌شان یک قلم برای مخارج در نظر می‌گیرند و تهیه می‌کنند و می‌نشینند بودجه محل خودشان را برای مدت یک سال تحت نظر می‌گیرند و البته مأمورینی هم برای این کار معلوم می‌کنند یعنی می‌گویند مثلاً دشت‌بان پارسالی این جور مواظبت کرده یا نکرده، خرمن‌های ما را آتش زده‌اند، امسال باید دیگری را انتخاب کنیم که از او کارآمدتر باشد، بهتر باشد و به او بسپاریم، این یک موضوعی است که در تمام دهات ایران که شما بروید عملی است زندگی اجتماعی لازمه‌اش این است، در دنیا یک قلدرهایی بودند که اینها خودشان را فاعل مختار می‌دانستند هر کسی که از اوامرشان تمرد می‌کرد پدرش را درمی‌آوردند. اینها را هرچه اسمش را می‌خواهید بگذارید، هست، مردم یواش یواش دیدند باید حساب و کتابی برای پولی که ازشان می‌گیرند یا مخارجی که لازم هست وجود داشته باشد به فکر افتادند که باید یک کنترلی برای این کار باشد، عوارض و مالیات فقط روی دل‌خواه وضع نشود، روی دل‌خواه خرج نشود، در آن مالکی که از ما جلوتر بودند از حیث تشیکلات اجتماعی یک مجلسی بوده طرفدار دولت، طرفدار حکومت از اعیان، اشراف آنها همیشه حساب خرج را می‌کردند که ما امروز این مخارج را لازم داریم باید هر طوری که هست تأمین بشود این مجلس که تشکیل شده است برای این بوده است که ترمز بکند و بگوید که این خرج شما زیادی است. این محل عایدات شما پیدا کردید منابع ثروت مملکت را از بین می‌برد، باید محل دیگری برای آن پیدا کرد. مجلس عوام روی این اصل تشکیل شده و کارش ترمز کردن در مقابل خرج‌های بیهوده و جلوگیری از وضع مالیات‌های مضر است، کارش این بوده است، حالا در مملکت ما کار به جایی رسیده است که من همیشه به سناتورها دعا می‌کنم که آنها باز یک قدری ترمز می‌کنند، در لایحه‌ای آمده مساوی مالیات ۷ سال مملکت ما که نقدترین عایدات ما بود عایدات نفت ما بود، آمدیم همین‌جور دربسته دادیم دست یک دستگاهی که یک نفر فاعل مختار آنجا هست و عمل می‌کند و هیچ کنترل و حسابی و کتابی هم برای آن دستگاه از طرف مجلس نیست دربسته گفتیم صحیح است، باز مجلس سنا یک دو روزی در بعضی از مواد آن اصلاحاتی کرد خدا پدرشان را بیامرزد در صورتی که در دنیا مجلس شیوخ، مجلس اعیان برای حمایت دستگاه قدرت است، مجلس عوام است که برای ترمز است و باید از حقوق رعیت و پرداخت‌کننده مالیات مملکت دفاع بکند، حالا در دوره ما این جور شده، مشروطیت ما یک مشروطیت جوانی است ولی به قدری پیش‌بینی کرده‌اند که از عجوزه‌ها هم دارد کارش می‌گذرد، مجلس اول یک عده‌ای قیام کردند در این مملکت، فداکاری کردند در این مملکت و این محل، این اطاق‌هایی که اسمش پارلمان است مجلس است، محل مشورت است، امر هم شوری بینهم نوشته است این حرف‌ها را آنها تأسیس کردند، یک قانون اساسی هم نوشتند در آن قوانین حقوقی معلوم کردند برای دولت، برای مجلس اعیان، برای مجلس عوام، برای وضع مالیات، برای خرج عوائد مملکت اصولی وضع کردند مع‌التأسف همه آنها کنار گذاشته شده است، زیر پا گذاشته شده است، آنها تماش در دفتر نسیان ثبت شده است هیچ اسمی از آن نیست، خدا بیامرزد آنهایی را که فداکاری کردند کتک خوردند، غارت شدند، حبس شدند، تبعید شدند تا این اساس را درست کردند ولی اگر احتمال می‌دادند که این جور خواهد شد هیچ قدمی برنمی‌داشتند، مجلس اول یک مجلسی بود که مشغول کشمکش بود تا پایه حکومت دمکراسی را در ایران برقرار کند و خیلی هم زحمت کشیدند با اینکه دکترهای زیادی هم در بین‌شان نبود یک عده‌ای از طلاب و علمای عصر بودند یک عده‌ای هم بقال و عطار بودند آنها خیلی زحمت کشیدند تا یک اساسی درست کردند برای این مملکت (دکتر شاهکار- خیلی متشکریم برای طبقه تحصیل‌کرده) حالا امیدواریم که دکترها مقام عالی‌تری داشته باشند و اصلاح کنند آن نقایصی که در پنجاه سال قبل داشتند (دکتر شاهکار- به تبعیت از افکار آقا) آنها موفق نشدند که وارد کار بودجه بشوند که دخل و خرج مملکت را درست کنند فرصت رسیدگی نداشتند و گرفتار محمدعلی میرزای خودسری شدند که کم‌کم کارشان به توپ بستن مجلس و انحلال مجلس رسید، در مجلس دوم من نبودم ولی شنیدم کسی که در کار بودجه خیلی زحمت کشیده است مرحوم وثوق‌الدوله بوده است که او در کمیسیون بودجه مجلس شالوده و اساسی برای تطابق دخل‌وخرج گذاشته است مستمریات و وظایف و مفت‌خوری‌هایی که پیش بوده برای آنها حدی و سدی و اصولی قائل شده و پایه‌ای برای بودجه گذاشته، دوره سوم که گرفتار جنگ بین‌المللی اول شد وقت این جور حرف‌ها برایش پیش نیامد دوره چهارم که من افتخار عضویت آن دوره را دارم من از نزدیک شاهد و ناظر بودم که مرحوم مشیرالدوله که باید اینجا ذکر خیری از او بکنم چون خیلی زحمت کشید، رئیس کمیسیون بودجه بود و در آن موقع درست آشنا به بودجه‌نویسی نبودند. کابینه آن روز خیال می‌کنم مرحوم قوام‌السلطنه رئیس‌ش بود شاه سابق وزیر جنگ بود آقای امیر اعلم وزیر فرهنگ بود دکتر مصدق وزیر دارایی بود اینها آمدند یک بودجه‌ای آوردند هر کدام یک بودجه تفصیلی نوشتند و آوردند به مجلس که من نظرم است وزارت پست و تلگراف بود که بودجه‌اش بودجه اسمی بود همان ایستی را که آخر ماه امضا می‌کردند حقوق می‌گرفتند آن را به عنوان بودجه آورده بود به مجلس. بودجه اسمی بود، وزارت جنگ در حدود ۹ میلیون اعتبار خواست، وزارت فرهنگ چند میلیون اعتبار خواسته بود و سایر وزارتخانه‌ها هم همین‌طور مرحوم مشیرالدوله که رئیس کمیسیون بودجه بود دید که اگر وارد رسیدگی بودجه‌ها بشوند باید فکر عایدات خیلی زیادی بکنند و این مملکت استطاعت آن را ندارد و این فاصله‌ای که همیشه بین مردم و دولت هست که مردم همیشه از دستگاه دولت فراری و دولت که در مقام

اذیت و آزارشان هست و سراغ رعیت می‌روند که بیا فلان مبلغ مالیات بده کار خرج مملکت لنگ است مرحوم مشیرالدوله گفت این بودجه‌ها به درد ما نمی‌خورد شما بروید وصولی گذشته خودتان را اول بیاورید که ببینم در سال پیش چقدر وصول کرده‌اید و وارد خزانه دولت شده و هر وزارتخانه‌ای چقدر خرج کرده است، خرج و عایدات سابق شما پایه بودجه امسال است که باید رسیدگی بکنیم والا روی دل‌خواه بیاییم فلان حرف را بزنیم قابل‌قبول نیست بودجه وزارت فرهنگی که چند میلیون اعتبار پیش‌بینی کرده بود و فرستاده بود به مجلس دو سال پیش خیال می‌کنم دویست و پنجاه، شصت هزار تومان یا سی‌صد هزار تومان بود، یا کمتر بود خوب جرح و تعدیل‌هایی شد منتهی زورشان به وزارت جنگ نرسید و او پولش را گرفت و عایدات ما خیال می‌کنم در حدود ۲۲ میلیون بود (شوشتری- ۲۴ میلیون بود) حالا من حافظه درستی ندارم خیال می‌کنم ۲۲ میلیون بود شاید ۲۴ میلیون باشد، آن بودجه‌های عملی از حیث وصولی و خرج وقتی رسید به مجلس به اصطلاح آن روز گفتند که ما یک بودجه چهاردیواری درست کنیم و به هر وزارتخانه‌ای در حدودی اعتبار می‌دهیم که بودجه خودش را با موافقت وزارت دارایی در همین چهاردیواری تنظیم بکند بیاورد و رفتند و تنظیم کردند و آوردند و ۲۲ میلیون تقسیم شد بین وزارتخانه‌هایی که آن روز داشتیم در کار بودجه‌نویسی من که بچه مدرسه و طلبه بودم و آشنا به آن اصل نبودم ولی علاقه داستم که یاد بگیریم دیدم اغلب هم این فرمایشی که مرحوم مشیرالدوله می‌کرد صحیح و حسابی است هر جامعه‌ای وقتی می‌خواهد زندگی و دخل و خرجش را مرتب کند می‌رود ببیند دخلش چقدر است. خرجش چقدر است، اگر خرج‌های زائدی است آنها را رفع کند اگر یک عوائد زیادی هم هست آن را روی بودجه‌ای که تنظیم می‌کند می‌آورد مع‌التأسف من که نظرم نمی‌آید لایحه تفریغ بودجه‌ای به مجلس داده شده باشد و مجلس وارد آن لایحه تفریغ بودجه بشود، یک وقتی مرحوم ذکاءالملک لایحه تفریغ بودجه به مجلس آورد و نسخه‌ای از آن لایحه را من دارم، بعد رفتم‏ دیگر نمی‌دانم مجلس تصویب کرد، رأی داد یا رأی نداد، نظرم نیست نمی‌دانم. دولت وقتی می‌خواهد بودجه بنویسد باید برود روی عوائد وصولی نه عوائد خیالی و خرج‌های حتمی که بیشتر داشتیم نه خرج‌هایی که هوس داریم بشود، تناسب را هم در زندگانی باید در نظر داشته باشید من از طرف این جناب وزیر دارایی باید مساعده یک دفاعی بکنم چون من ایشان را در وضعی می‌بینم که وزیری است که سه روز است آمده است وزیر دارایی شده است بودجه را باید روی سوابق تطبیق بکند جلوتر هم یک وزیر هزار پیشه بوده است که روی خیال بودجه می‌نوشته و می‌آورد که من یک روز اشتباهات واضح و مبرهن را که یک طفل دبستانی حس بکند در بودجه‌نویسی ایشان به عرض مجلس رسانیدم که حالا در ضمن اقلام بودجه که می‌رسم عرض می‌کنم. من بودجه ۳۳ و ۳۴ و ۳۵ هر سه را آورده‌ام این جا تا ببیند هم بودجه خیالی سابق به این قرار بوده است و هم بودجه‌ای که حالا نوشته‌اید پایه‌اش روی همان بودجه خیالی گذاشته‌اید عایدات پیش‌بینی شده و طرح‌هایی که در ۳۳ و ۳۴ جناب وزیر هزار پیشه آورده همان را مأخذ قرار داده‌اید برای اینکه یک بودجه جدید بنویسید. این بودجه به درد ما نمی‌خورد اگر جناب وزیر دارایی که در کمیسیون بودجه اعضای کمیسیون بودجه اقدام کرده بودند بودجه عملی سال پیش را می‌آوردند حالا سال ۳۴ که دارد تمام می‌شود یا سال ۳۳ که تمام شده می‌توانند از دفاترشان آنچه وصولی بوده روی کاغذ بیاورند که چقدر وصول شده و آنچه خرج شده آن را هم بیاورند حالا یک ده یک اضافه یا کم شده می‌شود رویش بحث کرد و من بودجه‌ای که اصلاً پایه‌اش در هوا است معلوم نیست روی خیال داریم حرف می‌زنیم، این را باید بودجه اغفالی گفت، حالا مملکت را اغفال می‌کنند؟ مردم را اغفال می‌کنند؟ ما را اغفال می‌کنند؟ کی را می‌خواهند اغفال کنند نمی‌دانم، برای اینکه این بودجه نیست، این بودجه خیالی است، بودجه عملی نیست، حالا من در مواد و اصول بودجه بعداً وارد می‌شوم، یک مقایسه‌ای است که اینجا کردم بین عایدات و مخارج سال ۳۳ و ۳۴ و ۳۵ در سال ۳۳ عایدات خیالی را ده میلیارد و هشت‌صد و چهل و هشت میلیون آورده بودند که پایه‌ای ندارد. در سال ۳۳۵ که بودجه را حالا مطالعه می‌کنم می‌بینم پانزده میلیارد و هفت‌صد و هشتاد میلیون و فلان مبلغ عایداتی که متکی به همان عایدات خیالی سابق است آورده‌اند. یک ثلث بر عایدات به خیال افزوده شده است، بودجه خرج را مطالعه می‌کنم می‌بینم در سال ۱۳۳۳- ۰۰۰/ ۲۱۶/ ۲۳۵/ ۱۲ ریال خرج پیش‌بینی کرده بود حالا شده ۱۹ میلیارد و کسری. ما آن موقع کسر بودجه را وقتی نگاه می‌کنیم به تناسب خرجی که پیشنهاد شده بود اگرچه خیالی بود کمتر بود تا بودجه حالا که متکی به اوهام و خیالات شده است بودجه متعادل نوشتن و یا حرف گفتن مانعی ندارد، من نظرم هست که در کابینه جناب دکتر مصدق‌السلطنه جناب نریمان وزیر دارایی یک بودجه‌ای نوشته بود که درآمد نفت هم نبود ولی متعادل هم بود و دخل و خرج بودجه را درست متعادل کرده بودند آن هم بودجه خیالی بود اگر بودجه حقیقی بود که ما گرفتار این بدبختی نشده بودیم. آن بودجه خیالی را خرج‌هایی که پیش‌بینی شده بود به جای خودش محفوظ ولی عایداتی که پیش‌بینی شده بود قابل‌وصول نبود ما برای ۱۳۳۵ هفت میلیارد و ششصد و چهار میلیون و هشتصد و هفده هزار و یکصد و هشتاد ریال خرج داریم این بودجه‌ای است که مال سال ۳۵ است و من دارم مطالعه می‌کنم مقدار عایدات ما که نسبت به سال ۳۳ اضافه شده است چهار میلیارد و نهصد و سی و شش میلیون و کسری است و هر دو بودجه خیالی است ولی از حیث خرج بالا رفته و این خرج هم گردن‌گیر ما است نمی‌توانیم از زیرش فرار کنیم. از حیث عایدات دقت وزیر دارایی بیشتر بوده است آمده است یک چیزهایی که مسلم بوده است فهمیده مسلم است دروغی را نمی‌شود بنویسند ننوشته بقیه‌اش را هم اگر رسیدگی کنید می‌بینید آنها هم همان‌جور است. حالا من ارقامی که دروغ این بودجه را معلوم می‌کند دو قلمش را استخراج کردم و به عرض آقایان می‌رسانم. این سه بودجه‌ای که داده شده است ۲۲ اردیبهشت ۳۳ است برای بودجه ۳۳ انحصار دخانیات عایداتش دو میلیارد و هفتصد و ده میلیون ریال پیش‌بینی شده در چند ماه بعدش یعنی ۲۷ بهمن ۳۳ که بودجه ۳۴ را آوردند به مجلس وزیرش هم عوض نشده‏ ۳ میلیارد و شش‌صد میلیون عایدات دخانیات را پیش‌بینی کرده‌اند که در ظرف این هفت هشت ماه ۲ میلیارد شده است ۲ میلیارد و عایدات دخانیات من هر چه فکر کردم، سیگارکش زیاد نشده، بازار جدیدی برای دخانیات پیدا نشده، غیر از دروغ، یک دروغ رسمی، وزیر هم هست، حالا آمده‌اند برای بودجه ۳۵ دو میلیارد و هشت‌صد و هشتاد و نه میلیون پیش‌بینی کرده‌اند این خیلی مفتضح است در صورتی که اگر بودجه ۳۳ درست بود ۳ میلیارد و شش‌صد میلیون عایدات بود این ۲ میلیارد و هشتصد و فلان که امسال آمده باید عایدات نکث پیدا کرده باشد، باید عایدات یک سوم پایین آمده باشد، باید سیگارکش کم شده باشد، خسارت زیادی برای دخانیات پیش آمده باشد، در صورتی که چنین چیزی نیست این حکایت می‌کند که وزیر جدید خواسته است یک قدری به واقع نزدیکتر باشد ولی صورت مقایسه‌ای که شما داده‌اید صورت مقایسه پیش‌بینی پارسال را آورده‌اید آن به درد ما نمی‌خورد باید صورت وصولی پارسال را به ما بدهید که خرج حقیقی پارسال را بدهید و خرج حقیقی پارسال چقدر بوده وصولی پارسال چقدر بوده (بهبهانی- وصولی را دادند) این صورتی که چاپ کردید به ما مرحمت کردید این پیش‌بینی است و وصولی نیست این پیش‌بینی خیالی همان وزیر هزار پیشه است (بهبهانی- نه خیر وصولی است مال ۹ ماه پیش وصولی حقیقی است و سه ماه پیش روی قیاس ۹ ماهه است) من که توی جلسه کمیسیون بودجه نبودم این صورتی که به من مرحمت کردند دیدم که زیرش نوشته‌اند مقایسه پیش‌بینی ۳۴ و ۳۵ (وزیر دارایی- جنابعالی بفرمایید بنده توضیح عرض می‌کنم) مقایسه می‌شود در صورتی که ما وصولی مناط اعتبارمان است و خرج حقیقی، نه پیش‌بینی عایدات و پیش‌بینی خرج این پایه بودجه را وقتی روی یک خیالی که کسی کرده باشد بگذاریم این قافله تا به حشر لنگ است این درست نیست. دلیل بر خرابیش این است که بنده تنها دو فقره‌اش را استخراج کردم فرصت نکردم که بیش از این استخراج کنم، امروز ظهر که اینجا خوابیدم وقتی که از خواب بلند شدم یکی دو سه فقره را که بودجه سال ۳۳ و ۳۴ و ۳۵ بود با هم مقایسه‌ای کردم در ستون عایدات نسبت به دخانیات دیدم که پیش‌بینی برای سال ۳۳ دو میلیارد و هفت‌صد و ده میلیون ریال است مال ۳۴ سه میلیارد و ششصد میلیون بوده است مال ۳۵ دو میلیارد و هشتصد و هشتاد و نه میلیون و کسری ریال بوده است همچنین مالیات بر ارث این را من یک چیزی خودم حدس زدم ولی گویا آن طور مالیات بر ارث و نقل و انتقال بلاعوض را در یکی از این سنوات در یک ستون نوشته‌اند و در سنوات دیگر حذف کرده‌اند حدس من این بود که اول این قانون که وضع شد مردم صلح و هبه می‌کردند بعد که این قانون وضع شد می‌رفتند و مالیات ازشان می‌گرفتند وقتی که فهمیدند دیگر این معاملات بلاعوض انجام نمی‌شود اسماً این بود که این را من می‌فروشم به یک میلیون تومان یک میلیون را هم می‌بخشیدم بیار و صدایش را هم درنمی‌آورم این است که این دو قلم را یک قلم کردند دو سال دیگر یعنی اسم بلاعوض از بین رفته در سنه ۳۳ سی هفت میلیون ریال عایدات مالیات بر ارث است و نقل و انتقال بلاعوض در سال ۳۴ دفعة ۳۷ میلیون شده است هشتاد میلیون حالا چطور پیش‌بینی کرده‌اند ممکن است خانم فخرالدوله وفات کند مالیات بر ارث تعلق بگیرد و مالیات برود بالا و بعد معلوم شود که او جلوتر اموالش را صلح و مصالحه کرده و مالیات بر او تعلق نمی‌گیرد آن یک مبحث دیگری است در سال ۳۵ باز آمده روی ۳۰ میلیون ریال که این سال سی و پنج را وقتی وزیر دارایی نگاه کرده دیده آن خیالی بوده است آورده‌اند به سی میلیون در صورتی که سال قبل هشتاد میلیون بوده است مالیات بر ارث هشتاد میلیونی که برای ۳۴ پیش‌بینی شده بود حالا سی میلیون شده این را من از عمل تشخیص می‌دهم که باز به حقیقت نزدیک‌تر باشد آن به خیال نزدیک‌تر بوده است و برای دروغ گفتن در مجلس این گفته شده از این قبیل اگر شما بروید مقایسه بکنید بسیار زیاد است برویم در ستون خرج در ستون خرج ما وزارت

بهداری را در نظر بگیریم در سال ۳۳ خرج وزارت بهداری و مخلفاتش ۵۲۹ میلیون و سی‌صد هزار ریال پیش‌بینی شده در ۳۵ شش‌صد و هفده میلیون و چهارصد و ده هزار ریال پیش‌بینی شده است می‌توان گفت کمتر از یک خمس تفاوت کرده راجع به این بودجه، بودجه خرج مال بهداری که همه مردم برای بودجه بهداری علاقه دارند آمدیم سر مخارج وزارت جنگ این وزارت جنگ ما در سنه ۳۳ دو میلیارد و هفت‌صد و هشتاد و چهار میلیون و ششصد و نوزده هزار ریال با قسمت مرزبانی و فلان و اینها شده است در ۳۵ پیش‌بینی کرده‌اند پنج میلیارد و هشتصد و هفتاد و یک میلیون ریال از دو مقابل بیشتر شده بهداری ما یک خمس بیشتر اضافه شده وزارت جنگ ما از دوبل بیشتر شده است به علاوه یک قوانینی ما گذراندیم که عایدات گمرک را هم از بین بردیم هم، همچنین راه‌آهن که آنچه قشونی برای خودش لازم بداند بیاورد از این مخارج و اینها معاف است (عمیدی‌نوری- عایدی گمرک را امسال بیشتر به حساب آورده‌اند) در ۳۳ این قانون نگذشته بود بعد از ۳۳ این قانون گذشته شما اجناسی را که از خارجه می‌آورید بعضی اجناس هست که گمرکش با بی‌گمرکش خیلی تفاوت عمل دارد و البته این قانون را برای همین گذراندند که تفاوت عمل خیلی زیاد است حالا این دوبل یک نصف دیگر هم روی آن بکشید پس بودجه وزارت جنگ سه مقابل شده است یک کمک‌های معلوم و غیرمعلوم هم هست که من چون در اطراف آن اطلاع ندارم بحثی نمی‌کنم ما باید ببینیم این مملکت ما به چه چیز احتیاج دارد و این تناسب بودجه‌ای که داریم باید روی همان تناسب برویم بالا نمی‌شود بازوی‌مان را خیلی کلفت کنیم و گردن‌مان قلم باشد کله‌مان می‌افتد زمین باید این تناسب برقرار باشد یک هیکلی اگر نقاشی بخواهد شکلی را بکشد یک تناسبی در نظر می‌گیرد با زور را نمی‌آید سه مقابل طبیعی خودش کلفت بکشد ولی گردن باریک باشد این مسخره است و بودجه ما با این خرج وارد این مرحله مسخره شده است و این سیستم قشون در دنیا عوض شده آن شکلی که بیشتر ایلغاری حرکت می‌کردند و می‌چاپیدند و سرباز خودش پیدا می‌کرد و می‌خورد این سیستم‌ها حالا بنا شده که در دنیا نباشد ایران البته عضوی از اعضای جامعه بشری است و برای دفاع از خودش باید سلامت و قوی باشد تا بتواند در مقابل قدرت‌های دیگر مقاوت کند اول باید سلامتیش تأمین بشود بعدش باید فنون جنگ را به اینها آموخت که بمب اتم را چه جوری می‌شود استعمال کرد و تانک و زره‌پوش هم مورد استعمالش چه‌جور است طیاره را چه‌جور باید بهره‌برداری کرد مع‌التأسف در مملکت ما این رعایت‌ها نمی‌شود سالی چند نفر از جوان‌های تحصیل‌کرده و ورزیده و کارآمد به وسیله همین طیارات کهنه و مانده‌ای که می‌خرند و می‌آورند اینجا و می‌خواهند حق و حساب بخورند این بدبخت‌ها پرت می‌شوند و تلف می‌شوند و نفله می‌شوند و می‌میرند ما باید هم‌رنگ دنیا باشیم ولی باید همه جهتش را رعایت کنیم من با این رویه بودجه‌نویسی که اصلاً پایه‌اش روی خیال است پایه عمارت را کج گذاشته‌اند در بودجه ۳۳ و در بودجه ۳۴ اینجناب وزیر دارایی هم فرصتی که بتواند رسیدگی کند پیدا نکرده از خودش هم اگر بپرسید خیال می‌کنم تصدیق کند و تازه آمده البته اگر کسی متخصص در اینکار باشد بتواند خوب اصلاحش کند همین آقای فروهر است ولی او هنوز هیچ کاری نکرده است تلفن کرده است به این و آنکه اطلاعات شماها چیست آنها هم یک چیزهایی گفته‌اند و اشخاصی هم یک چیزهایی نوشته‌اند مقایسه‌ای هم با بودجه خیالی که وزیر هزار پیشه امضا کرده آورده است مجلس کرده‌اند این موضوع یک موضوعی است که نباید این را چیز جدی فرض کرد باید رفت در اساس بودجه یک تناسب و تعادلی را در نظر گرفت الاهم فالاهم را رعایت کرد شما تا یک مردم سالمی نداشته باشید نمی‌توانید قشون تشکیل بدهید اول باید مردم سلامت باشند تا اسلحه به دست‌شان بدهند بگویند بروید دفاع بکنید از مملکت خودتان مبارزه کنید در مقابل دشمن برای سلامتیش هیچ، برای امور اقتصاد و معاشش هیچ ولی برای الدرم بلدرم خیلی پول، حالا من نمی‌خواهم بیشتر در اطراف قشون حرف بزنم این همه تانک‌ها و طیارات را برای اینکه بنده را جزو قتله رزم‌آرا حساب کنید مفید است ولی اگر دستور بدهید که ۲۰۰ کیلومتر تانک‌ها حرکت کنند قول می‌دهم که عشرشان به منزل نرسد باقی‌اش نفله شود، من اطلاعاتی که دارم دستگاه خوب نیست این دستگاه فقط هارت و هورت است، فقط سر و صدا است باید در بودجه گفته بشود روشن بشود و حل بشود، مع‌التأسف آخر عمر مجلس است عصر است آقایان صبح هم آمده‌اند، خسته شده‌اند، حالا هم خیلی ناله می‌کنند که چرا فلان‌کس پرچانه‌گی می‌کند با یک قیام و قعود خاتمه بدهیم این موضوع را برویم دنبال کاسبی‌مان ولی اینها یک مسائل حیاتی مملکتی است که باید درش بحث بشود باید روشن بشود. این اطلاعی را که راجع به تانک‌ها عرض می‌کنم من از دستگاه خود قشون این اطلاع را پیدا کردم اگر یک روزی قرار بشود که تانک‌ها راه بیفتند و بروند عشرشان به مقصد نمی‌رسند. آن یکی دنده‌اش شکسته، آن یکی پیچش ساییده شده، آن یکی نمی‌دانم چه عیب و نقصی دارد، دستگاه یک دستگاهی است که برای ضعیف چزونی و آزار مردم بدبخت، بسیار خوب است برای این کار همان پلیسی که آقای صفاری داشتند خوب بود ما را می‌گرفت حبس می‌کرد دیگر لازم نبود بیاییم خرج قشونی خودمان را نسبت به دو سال پیش ۳ مقابل بکنیم و هیچ‌چیز نداشته باشیم این جمله معترضه‌ای است امروز لایحه‌ای به مجلس داده‌اند که چند نفر از خارجه می‌خواهند استخدام کنند برای وزارت جنگ در صورتی که من می‌شنوم خارجی‌هایی هستند در وزارت جنگ که لایحه‌اش را من ندیدم خوب است که وزیر جنگ اول بگویند چند نفر خارجی دارند؟ مشاغل این خارجی‌ها چیست؟ تا دو، سه نفر دیگر که حاجت دارند استخدام بشوند، ما مردمی هستیم که حرف را خوب می‌زنیم. موقع عمل که می‌شود هزار محظور برای عمل می‌تراشیم قصه آن توپ‌چی بوشهر است که توپ سلام نینداخته بود گفتند به چه دلیل؟ گفت به هزار و یک دلیل اول اینکه باروت نداشتم، آقایان در بودجه مملکتی اگر دقت کامل بشود، تعادل را در نظر بگیرند، وضعیت و احتیاجات را درنظر بگیرند، بهداری ما چرا باید یک خمس به آن اضافه شده باشد و بودجه وزارت جنگ ما قریب سه مقابل شده باشد؟ چرا این تناسب ندارد؟ اینها همه باید با هم جلو برود، نمی‌شود یکی‌اش جلو برود و آن یکیش عقب بماند، مثل اوائلی است که شاه سابق وقتی که وزیر جنگ بود از ۲۲ میلیون بودجه یک دفعه ۹ میلیون بودجه آورده بود به مجلس برای قشون چون کودتا کرده بود و قدرت دستش بود، مجلس تسلیم شد. در صورتی که همان روز هم صحیح نبود آن روز هم ما داد و فریاد کردیم مثل اینکه امروز هم داد و فریاد می‌کنیم آن روز هم داد و فریاد کردیم که بابا این صحیح نیست باید تناسب در بودجه مملکت برقرار باشد تا کار پیشرفت بکند. اگر یک بازو را قوی بکنید و یکی لاغر باشد این بار مملکت را به منزل نمی‌رساند یکی از معایبی که این بودجه دارد این است که یک فصلی برای عوائد نفت ما باید داشته باشیم که به سازمان برنامه می‌رسد قوانین در مملکت برای خرج می‌گذرد فرضاً جناب آقای وزیر دادگستری بیایند پیشنهاد کنند که من در دویست نقطه مملکت باید محکمه تأسیس کنم، حقوق قاضی چنان و چنین است و بودجه‌اش فلان است، محل کرایه‌اش چه، خرج آمد و شدش چه، این می‌شود سه میلیون تومان، مجلس هم رأی می‌دهد که این محکمه‌ای که شما بروید تأسیس بکنید، این تمام نشد، هر سال باید خرجی را که کرده این محکمه‌ای که فرضاً تشکیل شده این خرجی را که کرده یا نکرده هر سال باید جزء بودجه جمعاً و خرجاً صورت داده بشود ما در این بودجه یک فصلی جمعاً و خرجاً باید داشته باشیم من یادم هست برای دریاچه ارومیه و راه‌آهن آذربایجان آمدند یک لایحه جمعاً و خرجاً گذراندند بعد من از مجلس رفتم نفهمیدم چه شد و حالا چه صورتی دارد لابد وزیر راه بهتر می‌داند که از چه قرار است. جزء بودجه کل می‌آید یا جمعاً و خرجاً آمده است. ما در این بودجه چنین فصلی داریم و عیبی هم ندارد این قابل‌انتقاد هم نیست یک درآمدهای مخصوص برای خرج‌های مخصوصی است مثلاً درآمد حاصله از عوارض بنزین و فروش اتومبیل برای آسفالت راه‌ها جمعاً و خرجاً در بودجه منظور می‌شود هم عایدات در بودجه‌اش پیش‌بینی می‌شود و هم خرجش، این هر سال می‌شود نه اینکه وقتی قانون را گذراندند جناب وزیر راه دیگر کاری به مجلس نداشته باشند و بگویند قانون تصویب شده است من پولم را گرفتم و خرج می‌کنم، دیگر کاری ندارم. خیر هر سال باید جمعاً و خرجاً در بودجه وارد بشود و رسیدگی هم بشود ما عوائد مسلمی داریم که این عوائد نفت ما است هفت سال که این عایدات نفت را گرفتند و من نفهمیدم چه کردند، خوشبختانه آن عواملش عوض نشدند که بگویند کی بود، کی بود من نبودم. خودهای‌شان بودند همین جناب اعلا همان وقت در آمریکا تشریف داشتند و آن مهندسین ماورای بحار را ایشان استخدام کردند همین جناب ابتهاج رئیس بانک بود اینها آمدند تحت نظر او مشغول مطالعه شدند چند میلیون خرج این کار شد تا یک دستگاه مهندسین کارآزموده آمدند یک نقشه هفت ساله‌ای تهیه کردند کتاب‌هایش در کتاب خانه مجلس هست دو جلد هم من در منزل دارم هفت هشت ده جلد کتاب نوشته شده است هم به انگلیسی و هم به فارسی این هفت ساله آخر ما دخل‌وخرج آن را ندانستیم چه شد؟ پول‌های مملکت رفت یک مشت حقوق و مزایا هم ما تماشا می‌کنیم که هست ولی هیچ حساب و کتابی ندیدیم من از وزیر دارایی گله دارم که شما این عایداتی را که برای ۳۳۵ پیش‌بینی می‌کنید که تشیخص داده می‌شود به سازمان برنامه و طبق قوانین باید عمل بشود چرا توی بودجه ننوشتید، هر چه خرج می‌کنید آن را هم در تویش بنویسید جمعاً و خرجاً که برای وزارت راه هست چرا برای سازمان برنامه نیست؟ ما هر سال باید عایدات‌مان و خرج‌مان جزء بودجه مملکتی بیاید. اینها را بخشیدند و تیول قرار دادند مثل زمان استبداد که در زمان استبداد تیول قرار می‌دادند یک مواجبی می‌دادند و می‌گفتند این را ماهیانه بگیر و خرج کن این رویه در حکومت دمکراسی و مشروطه هیچ با حقیقت تطبیق نمی‌کند و این از نقص‌های بودجه است یکی اینکه پایه‌اش روی حقیقت واساس نیست

یکی اینکه تمام مخارج ممکلتی که در اینجا پیش‌بینی نشده تمام خرج و عایدات پیش‌بینی نشده باشد یک قلم درشتش که کنار گذاشته شده است و آن را چرا کنار گذاشته من نفهمیدم منظورشان چیست در دنیا طرز بودجه‌نویسی این طور که اینجا نوشته‌اند نیست حالا وارد مواد و تبصره و اقلامش نشویم که زودتر کار خاتمه پیدا بکند و من زیاد سر آقایان را به درد نیاورده باشم و به علاوه خودم هم بنیه زیادی که اینجا بایستم ندارم مگر اینکه این وسط‌ها جناب آقای نایب‌رئیس همان‌طور که معمول‌شان هست و تنفس می‌دهند تنفس بدهند که من دوباره بنیه‌ای پیدا بکنم و دومرتبه حرف بزنم.

نایب‌رئیس- برای اینکه کار زودتر تمام شود من خیال ندارم تنفس بدهم مگر اینکه آقا خسته بشوند.

حائری‌زاده- خوب، حالا یا من زودتر خسته می‌شوم یا شما- در تبصره اول یک عبارتی نوشته‌اند که من نفهمیدم چیست؟ این باید توضیح داده شود نوشته است بودجه تفصیلی سال ۱۳۳۵ وزارتخانه‌ها و ادارات و بنگاه‌های دولتی در حدود رقم اعتبار مربوطه منظور در صورت شماره ۲ پس از رسیدگی و تصویب کمیسیون بودجه قابل‌اجرا خواهد بود، این صحیح، مادام که بودجه تفصیلی سال مزبور به تصویب کمیسیون بودجه نرسیده براساس اعتبارات مصوب سال ۱۳۳۴ تا اینجایش هم حرفی نیست بعدش نوشته به شرط اینکه از حدود اعتباری که برای هر وزارتخانه یا اداره یا بنگاه مستقل دولتی ضمن بودجه پیشنهادی سال ۱۳۳۵ منظور شده تجاوز ننماید یعنی از اعتبار ۳۴ تجاوز نکند یا از پیش‌بینی ۳۵ تجاوز نکند این عبارت یک قدری مبهم است اگر مقصود این باشد که تا بودجه تفصیلی تصویب نشده از حدود اعتبارات ۳۴ نباید تجاوز بکند این عبارت را باید اصلاح کنید (مسعودی- معنایش همین است که خودتان می‌فرمایید) خوب من بی‌سوادم این‌جور نفهمیدم. من این‌جور فهمیدم که می‌گوید به شرط اینکه از حدود اعتباری که برای هر وزارتخانه یا اداره یا بنگاه مستقل دولتی ضمن بودجه پیشنهادی سال ۱۳۳۵ منظور شده تجاوز ننماید یعنی از آنچه در ۳۵ پیشنهاد شده تجاوز نکند این مسئله از ظاهر عبارت من این‌جور استنباط کردم. اگر این‌جور است خواهش می‌کنم این را اصلاحش بفرمایید. یک تبصره‌ای دارد راجع به وزارت راه به وزارت راه اجازه داده می‌شود شش‌صد هزار ریال بهای اوراق قرضه ملی که در صندوق اداره حسابداری ساختمان راه‌آهن تودیع و به سرقت برده شده از محل اعتبار راه‌سازی منظور در بودجه سال ۱۳۳۵ پس از رسیدگی و موافقت وزارت دارایی پرداخت نماید. این اوراق قرضه ملی مال اشخاصی بوده است که آنجا امانت گذاشته‌اند و سرقت شده رفته؟ پولش را هم از خزانه گرفته‌اند؟ اگر چنانچه یک اوراق باطله‌ای باشد که این دیگر موضوع ندارد (داراب- باطله نیست) اگر اوراقی است که باطله نیست سوخته است ولی خزانه که مسئول پرداخت این وجوه بوده است وجوهش را به صاحبانش می‌دهد دیگر جریمه تعیین کردن و در بودجه نوشتن که از چه محل بدهند ندارد خزانه یک قرضی کرده اوراقی به دست اشخاصی داده این اوراق پهلوی من یا آقای وزیر راه یا وزیر دارایی یا وزارت راه باشد فرق نمی‌کند اگر این اوراق مفقود شده خزانه باید پول آن را بدهد منتهایش به وسیله وزارت راه می‌خواهد آن پول را بدهد به کسی که ورقه را امانت گذاشته والا خود ورقه که من حیث هو که قیمت و ارزشی ندارد خزانه راجع به این قرضه یک دخل و خرجی دارد می‌گوید که من چند میلیون اوراق قرضه چاپ کردم فلان مقدارش را فروش کرده‌ام فلان مقدارش فروش نرفت آن قسمتی که فروش رفته این قرضی است که خزانه دارد یک وقت هست که این ورقه موجود است این را می‌برند و پولش را می‌گیرند یک دفعه هم هست که این ورقه مفقود شده ولی مسلم است که این مال آقای فرامرزی بوده است مال آقای حسن بوده است چون صاحب این، کسی که ودیعه گرفته است وزارت راه است که ودیعه گرفته اوراقی که مفقود شده پولش را می‌دهند وزارت راه دولتی که اوراق قرضه ملی را فروخته و حالا ورقه مفقود شده پولش را می‌دهد وزارت راه هم به کسانی که ورقه‌شان مفقود شده است به جای ورقه پولش را بدهد این دیگر گرو کشیدن از وزارت راه که از بودجه‌اش کسر شود و حساب شود، من نفهمیدم اگر به من حالی می‌کردید خوب بود من هر چه فکر کردم نفهمیدم که این اوراق خودش من حیث هو ارزشی ندارد برای آن ضمانتی که خزانه برای این قرضه دارد و ارزش دارد (داراب- در دست مردم است می‌روند از بانک می‌گیرند) آیا این اوراق را رفته‌اند از خزانه گرفته‌اند یا نه؟ وقتی که یک ورقه قرضه‌ای را آوردند از خزانه گرفته‌اند در وزارت راه ودیعه گذاشته‌اند نمره دارد و آنجا ضبط می‌شود که صد نمره از نمره فلان تا فلان نمره امانت پهلوی وزارت راه است این گم شد، خزانه این نمره‌های مفقوده را پولش را می‌دهد، این جریمه کردن وزارت راه در صورتی است که بگوییم که این اوراق را پولش را از خزانه گرفته‌اند حالا دو مرتبه پولش را می‌خواهند این معنی ندارد، اگر چنانچه پولش را خزانه نپرداخته این پول اوراق را خزانه نپرداخته و دینی است به گردن خزانه ما وزارت راه دفاترش دروغ نمی‌گوید این پولش را می‌دهد و رسیدش را می‌گیرد من نفهمیدم خواستم‏ در این موضوع جناب مخبر یا جناب وزیر روشن کنند که بفهمم یک موضوع دیگر که هست راجع به اراضی است تبصره ۱۲ است راجع به این تقسیم کردن اراضی دولت بین اشخاص این اقدام را من مفید می‌دانم ولی رویه‌اش را غلط می‌دانم موقعی که آقای نجم‌الملک وزیر دارایی بودند و این اراضی یوسف‌آباد تقسیم می‌شد بین اشخاص من اشخاصی را می‌شناختم از کارمندان دولت که اینها برای اینکه دولت زمین به ایشان داده بود ورشکست و بدبخت شده بودند یک زمین به او داده بودند از حقوقش دو ساله پولش را کسر کردند. حالا این زمین را آقا چه کار باید بکند؟ باید بسازد، فرشش را پلاسش را لحافش را هر چه داشت فروخت یک دیواری دورش کشید پولش تمام شد. خواست برود پول تهیه کند پول تومانی صد دینار که بانک نمی‌دهد مردم دیگر هم که سه‌شاهی و یک عباسی کمتر نمی‌دهند با اعتباری که داشت رفت قرض کرد و شیرینی زیادی داد آخر هم عمارتش قابل سکونت نشد یک باران که آمد خرابش کرد و باعث بدبختی شد من به آقای نجم‌الملک گفتم شما اگر مقصودتان این است که زمین‌ها را شرش را بکنید و نداشته باشید به اشخاص بدهید آنها هم به یک کس دیگری بفروشند به ضرر یا به منفعت، استفاده کنند، آن بحثی است، چون خالصه‌ها را یک وقتی دولت آمد و فروخت و دست به دست شد و آباد هم شد. اما اگر مقصودتان این است که کارمندان صاحب‌خانه شوند با زمین شما صاحب‌خانه نمی‌شوند اینها در صندوق تقاعد همه‌شان یک پولی موجود دارند منتهی طبق قانون حق ندارند دست به آن بزنند مگر وقع تقاعد بروند ماه به ماه به ایشان بدهند شما ممکن است یک قانونی بیاورید و یک بانک ساختمانی درست بکنید ولی پول تقاعد را قرض بدهید به بانک ساختمانی که این پول را که بنا شد این بانک ساختمانی می‌دهد به کارمندان دولت و حقوق هم معلوم است که بنده ماهی صد تومان یا هزار تومان حقوق دارم می‌روم آنجا یک منزل سه اطاقی لازم دارم چهار اطاقی لازم دارم شش اطاقی لازم دارم نقشه‌اش را می‌بینم می‌دهم بانک مطابق آن نمونه برای من می‌سازد و پولش را ده ساله از حقوق من کسر می‌کند. این اجازه‌ای که من دارم می‌دهم به حسن علی جعفر، این اجاره را ماه به ماه بابت قسط قرضی که به بانک دارم می‌دهم با پول تقاعد خود کارمند خانه برای خود کارمند می‌سازند. ضمناً بیمه شود که اگر این کارمند فوت شد شرکت بیمه کسرش را بدهد که پول تقاعد از بین نرفته باشد و صندوق تقاعد محفوظ بماند. بیمه پولش را می‌دهد ولی این زمینی که حالا شما می‌دهید اگر آدم فعالی است می‌رود یک کسی را پیدا می‌کند زمینی را یک قران یا دو هزار یا تومانی دو تومان می‌فروشد پولش را می‌برد، اگر آدم بیچاره‌ای است زندگی خودش را بروی ساختمان خانه به باد می‌دهد و کرایه شهر را هم باید بدهد و خانه‌اش هم محل سکونت نباشد ولی اگر چنانچه بانک ساختمانی بیاید خانه را یک ساله بسازد و به من بدهد که من کرایه منزل در شهر ندهم بروم آنجا منزل کنم این پول کرایه را که در شهر می‌دهم بابت اقساط خانه در ظرف ده سال به بانک بپردازم ضمناً هم بیمه که اگر تلف شد پول تقاعدی که ذخیره شد پهلوی بانک ساختمانی این از بین نرفته باشد و تلف نشده باشد و با این پول کارمندان صاحب‌خانه می‌شوند و یک عده‌ای هم به کار مشغول می‌شوند و کار مردم به جریان می‌افتد و از رکود خارج می‌شود والا زمین خشک و خالی به اشخاص دادن هیچ منطقی ندارد (داراب- نمی‌تواند بفروشد) اگر ممنوعش کنید از فروش مثل موقوفه‌ای است اگر آزادش گذارید در فروش این صاحب‌خانه نشده، این رفته فرش و پلاسش را فروخته و نان زن و بچه‌اش را داده یا زمینش را هم یک آقای سرمایه‌داری رفته ساختمان کرده است این کمک نیست، این تبصره ۱۲ که هست برای یک قسمت از کارمندان که پیش‌بینی شده من خیال می‌کنم برای همه کارمندان باشد و خانه بسازند مطابق نقشه‌ای که خود آنها می‌دهند که با اقساط چند ساله به حساب‌شان بیاید. این را حالا وزارت اقتصاد نظر می‌دهد مالیه نظر می‌دهد یک دستگاهی باید باشد که برای بی‌خانمان‌ها وسیله ساختمان و نجات از دست اجاره‌نشینی فراهم کند. دیگر تقسیم زمین دردی دوا نمی‌کند و فاید ندارد ضرر نداشته باشد فایده‌ای هم ندارد (صحیح است) یک تبصره چهاردهمی اینجا دارد من اینجا معتقد بودم که یک تصریحی می‌خواهد راست است که این مالیات مال اتومبیل‌های سواری است که باری از این مالیات معاف می‌شود ممکن است اتومبیل باری مال شخصی باشد مال شرکت نباشد اگر تصریح شود باری‌ها معاف باشند ضرر ندارد، برای اینکه مالیه‌چی‌ها خیلی اشتهای‌شان زیاد است (مسعودی- جناب آقای حائری‌زاده کلمه سواری دارد) همه‌اش سواری است مگر ماشین‌های باری را شوفرش سوار نمی‌شود؟ (خنده نمایندگان) چه ضرر دارد.

باری را معاف می‌کنیم تصریح کنیم. جریمه‌مان که نمی‌کنند باری را تصریح کنیم که معافند یک تبصره ۱۶ هم دارد که در لایحه دولت مشکل دیگری داشت اینجا مشکل دیگری دارد در لایحه دولت تبصره ۱۳ بود این تبصره ۱۶ آمده تقریباً قائم‌مقام آن شده است و این قانون برای شخص گذراندن است دفعه دیگر هم گفته‌ام که صددرصد موافقم کسانی که از صندوق دولت ارتزاق می‌کنند به هر صیغه و عنوانی حکمی روزمزدی پیمانی اسمش روزمزد است ولی چند سال

است خدمت می‌کند همه ماهه لیست را امضا کرده است و حقوق گرفته است اینها هم اگر مشمول این قانون باشند چه عیبی دارد؟ همه مال آب و خاک خود هستند هر دو هم دارند زحمت می‌کشند و خدمت می‌کنند وقتی این آقا را که حالا به عنوان حکمی و روزمزد و پیمانی هست شما مشمول قانون قرارش بدهید یک کسور تقاعدی هم می‌پردازد الساعه یک‌شاهی به بودجه مملکت تحمیل نمی‌شود بلکه بر صندوق تقاعد یک مبلغی هم افزوده می‌شود، این را من موافقم که همه وارد این مرحله بشوند ولی فلسفه‌ای که دولت در نظر گرفته که همه کارمندان غیررسمی را روزمزد و پیمانی را کنار گذاشته من مخالفم که در یک وزارتخانه یک نفر و در یک وزارتخانه دیگر هفت نفر دیگر بیاورند رسمی بکنند این را یک چیزی می‌گویند مگر مریم رشته و عیسی بافته است اینها از کجا آمده‌اند؟ این هفت نفر و هشت نفری که در لایه دولت با اسم بوده و حالا آمده بی‌اسم شده، من اصولاً با این تبصره‌ها که بوی اغراض شخصی و خصوصی می‌دهد مخالفم فلانی با من رفیق است می‌خواهم مشمول مقررات بشود یک تصویب‌نامه‌ای برای او صادر می‌کنم و پولش را هم می‌دهند و می‌فرستند در مقامات عالیه خیلی مجللی هم می‌رود آنجا و انجام وظیفه هم نمی‌کند این صحیح نیست ما باید همه اشخاصی که حکمی هستند و پیمانی هستند، روزمزد هستند به این صیغه مختلفی که هست نه اینکه روزمزدی که برای یک ماه آورده‌اند و مرخصش کرده‌اند روزمزدی که ۶ سال است دارد خدمت می‌کند و حقوق می‌گیرد مشمول این مقررات باشد، من موافقم ولی اگر بنا باشد تبعیض بشود من صددرصد با این تبصره ۱۶ که قائم‌مقام تبصره ۱۳ دولت است مخالفم اینها را که هیچ‌کدام نمی‌شناسم ولی بعضی را شاید اسم‌شان را شنیده باشم ولی امتیازی برای آنها نیست به سایر کارمندها هم قائل نیستم که ما یک قانون خاصی بگذرانیم و اینها را مشمول مقررات بکنیم مرحوم قوام‌السلطنه اشتباهی کرد ولی به طور عمومی انجام داد این کار را او آمد هر کس هر حقوقی که داشت آن را مبنای رتبه و مقام او دانست و تصویب‌نامه‌ای گذراند و بعد هم در مجلس آمد و تصویب شد و شد قانون و ما داشتیم در موقع جنگ اشخاصی که بزاز بودند وقتی خواستند شرکت قماش درست کنند برای قماش‌فروشی آنها را آورده بودند اینها را کنترات کردند با ماهی سیصد تومان این آقا شد مدیرکل با آن تصویب‌نامه آن به عقیده من قدری تند بود ولی صورت قانون به خودش گرفت ولی اشخاصی که سال‌ها است به صیغه مختلفه دارند خدمت می‌کنند انجام‌وظیفه می‌کنند منحصر به این هشت تا نیستند که یکی در پست و تلگراف پیدا شده هفت تا هم در وزارت خارجه پیدا شده باشد اینها را یک همچون وضعیتی من قابل نیستم وزارتخانه‌های مع‌التأسف حالا به تفصیلش که رسیدیم من در اطراف اینها صحبت‌هایی دارم که خواهم گفت روی احتیاج خاصی استخدام نمی‌شوند برای شخص است که کار درست که می‌شود ما یک سفارتخانه‌ای تأسیس می‌کنیم برای شخص، نه اینکه حس احتیاج موجب شود که ما تأسیس کنیم این را و بگردیم دنبال کسی که صلاحیت اداره این کار را دارد. جای تأسف است که این‌جوری است، جناب آقای وزیر امور خارجه تشریف بردند (یکی از نمایندگان- حالا تشریف می‌آورند) حالا فصلش که رسید من عرایضی دارم که باید صحبت کنم. این تبصره برای‏ شخص نوشته شده دولت باید توضیح بدهد چه چیز الزام و اجبار کرد در یک مملکت بیست میلیون نفری که پنج شش نفر گل سرسبد جامعه شده‌اند که باید یک قانون خاصی برای حقوق و مزایای این هفت هشت نفر بگذرد باید دلیل این را بگویند که بفهمیم و به هوس که نباید تسلیم شویم و بگوییم از چشم و ابروی فلانی خوش‌مان آمده یک حقوق و مزایای زیادی به او بدهند بنده طرفدار این‌جور فکر نیستم. یک تبصره هجده دارد، تبصره ۱۷ هم داریم اینجا نوشته به دولت اجازه داده می‌شود به میزان احتیاج انجمن ایران و آمریکا در ایران از اراضی متعلق به دولت یا شهرداری در تهران به رایگان واگذار نماید من با این مخالفم ما با تمام دول روابط حسنه داریم. یکی را بر دیگری هیچ‌وقت رجحان قائل نیستیم. اگر برای انجمن روابط فرهنگی است چرا به انجمن روابط فرهنگی هند ندهند چرا به پاکستان ندهند؟ سایر ممالکی که انجمن فرهنگی دارند چرا آنها را مشمول این تبصره قرار ندهیم؟ اگر بنا است کمک کنیم آمریکا که سالی میلیون‌ها کمک بلاعوض به دولت می‌کند یک مقداری پول بدهد بخرد چیز مهمی نیست، شما یک هسته و تخمه‌ای اینجا زیر خاک می‌کنید که این ممالکی که گرفتار کاپیتولاسیون شدند، اولش همین چیزهای کوچولو کوچولو بوده است، اینها در دفاتر ثبت شده است و بعد گرفتار کاپیتولاسیون شده‌اند. قضاوت کنسولی در ایران پیدا شده است شما بروید تاریخ آل‌عثمان را بخوانید ببینید چه بوده، حالا خدای ما نخواست. یک انقلاب روسیه‌ای پیش آمد، این دفاتر کاپیتولاسیون را، این دستگاه‌ها را گاو خورد و تمام شد و صورتاً ما یک وضعی داریم که روی پای خودمان ایستاده‌ایم. حالا این چیزهای کوچولو چه لزومی دارد؟ من خیال می‌کنم که آمریکایی‌ها خودشان هم راضی نیستند که یک تبعیضی بشود نسبت به یک دولت و دولت دیگری. دولت ایران باید روابط حسنه‌اش با تمام ممالک محفوظ بماند. یکی را بر دیگری رجحان دادن به مصلحت ایران نیست و این را برخلاف سیاست و مصلحت می‌دانم. این تبصره‌ای که اینجا گذاشته شده عبارت از تبصره ۱۷ است یک تبصره ۱۸ داریم راجع به شهربانی اول تأسیس شهربانی بعد از مشروطیت من آن وقت یزد بودم، بچه بودم یک مأموری آمده بود شهربانی درست بکند هر چه از آن قالتاق‌ها بودند از آن چاقوکش‌ها بودند اسباب زحمت اهل محل بودند، اینها را آمدند یک مقام و مناصبی دادند و حقوقی و مواجی دادند و گفتند که تو کدخدای اینجا باشد. اینها را جمع و جور کردند. نظیمه را روی این پایه تشکیل دادند نه روی علم و اطلاع. نه روی حاجت، روی اینکه فلان داش محله یک مشت طرفدار دارد این تحمیل به محل هست، این را یک حقوق کوچک دادند و یک کاری هم ازشان کشیدند بد هم نبود اینها روی داش‌گری خودشان یک خدماتی هم می‌کردند. تهران را من نبودم که بدانم کنت دوم چه جور درست کرد روشن نیستم ولی در یزد درست نظرم هست که اوایل مشروطیت آنجا تشکیل شهربانی روی یک مشت از همان داش‌ها بود. بسته به قدرت بازویش بود که چاقو را یواش‌تر می‌زند یا محکم‌تر می‌زند، رتبه و درجه و مقام می‌دادند. مردم هم راحت بودند. بعد مدرسه درست کردند یک عده‌ای را دعوت کردند به خدمت. اینها که بیرون آمدند آن وضعیت پاپوش‌دوزی و حق و حساب گرفتن را درست یاد نگرفتند من یک عده‌ای را که با آنها تماس داشتم دیدم که آنها با قدیمی‌ها فرق دارند این فکر پیدا شد که اینها اول جوانی‌شان آمده‌اند سر خدمت با حقوق مختصر اینها هم نکند که پاپوش‌دوزی کنند و ملحق شوند به آن خمره سرکه اینها باید مصون بمانند که فساد کمتر به آنها نفوذ کند این فکر شد که یک مزایایی برای آنها قائل شوند این تبصره عکسش است این تبصره می‌گوید، حق گماشته در شهربانی کل کشور از تاریخ مقرر در تصمیم متخذه مورخ بیست و دوم آذرماه ۱۳۳۴ کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی به مأخذ هر گماشته ۲۱۸۰ ریال فقط به افسران و هم‌ردیفان آنان که در ادارات انتظامی و آگاهی و اطلاعات وظایف پلیس انتظامی (غیردفتری) را انجام می‌دهند (شوشتری- تبعیض می‌کنند) تبعیض بد است اینها که تحصیل کرده‌اند آمده‌اند توی دفتر نشسته‌اند با گرسنگی باید بسازند و برای آنهایی که حق گماشته مقرر داشته‌اند در بیرون حق و حساب‌شان را هم می‌گیرند این تبعیض را من کاملاً مخالف هستم و مضر می‌دانم اگر نمی‌دهید به هیچ‌کدام ندهید اگر بنا است بدهید این طبقه جوان تحصیل‌کرده‏ای که بیرون آمده‌اند و آنها را سر کارهایی که حق‌وحساب‌گیر است نگذارید لااقل اینها را محروم نکنید این یک ضرر اخلاقی دارد حالا وارد اقلام مالیات‌ها می‌شوم قلم اول مالیات‌ها نوشته است مالیات بر درآمد و املاک مزروعی و مستغلات مالیات بر درآمد بهترین مالیات‌ها است در صورتی که این پیش‌آگهی‌های دروغ و روی ارقام خیالی نباشد اول عایدات را تشخیص بدهند و اگر درست تشخیص دادند بسیار مالیات خوبی است و عادلانه است ولی در مملکت ما این طور نیست غیر از همه جای دنیا است آن دستگاهی که تولید می‌کند آن را باید تشویقش بکنند نباید فشار به آن وارد بیاورند دستگاه تولید ما اخیرا این کارخانه‌جات دارد تأسیس می‌شود که خدا عاقبتش را به خیر کند که چه خواهد شد برای اینکه ماشین خودمان نمی‌سازیم ماشین‌ها را از خارج می‌آوریم اینجا مهندسین عالی‌مقامی هم که آنها را مطالعه کنند کم داریم اگر هم داشته باشیم ایشان دنبال کارهای سیاسی و این حرف‌ها بیشتر می‌گردند تا چهار تا کارخانه را بروند اداره بکنند و یک عده کارگرهایی که وارد و ورزیده در کارهای ماشین نیستند برای این کار ارزان تمام کنیم سر این ماشین‌ها نشسته‌اند و این ماشین‌ها هم زود خراب می‌شود از بین می‌رود سرمایه و ثروت این مملکت از بین می‌رود محصولی که این ماشین‌ها می‌دهد نمی‌تواند رقابت با محصولی که از خارج وارد می‌شود بکند و این پارچه‌هایی که گاهی از خارج می‌آید سر این داد و فریادشان بلند است که به ما هیچ کمکی که نمی‌شود جای خود پارچه‌های ژاپنی و روسی و پارچه‌های ارزان‌قیمت هم می‌آیند بازار و ما ورشکست می‌شویم و از بین می‌رویم به جای اینکه دولت کمک بکند ماشین‌های سیستم قدیم را به یک طوری که امروز بتواند استفاده کند بیرون بیاورد و کمک کند به دستگاه تولید، این کارها از او ساخته نیست فقط یک عده کارخانه‌جاتی که مدیرانش وارد سیاست باشند اینها هر روز یک بازی درمی‌آورند که کارگرها اعتصاب بکنند برای اینکه بتواند پولی از دولت بلند کنند به عنوان اینکه کارخانه را نخواباند و کارگرها بی‌نان نشوند اما آمدیم به طبقه زارع هر موقع که بخواهند مالیات و عایدات بیشتری برای دولت در نظر بگیرند همیشه سراغ او می‌روند. این گوساله بسته است هر بلایی که بخواهند سر او می‌آورند در صورتی که دستگاه تولید ما را این طبقه فلاح دارد می‌چرخاند. من معتقد بودم که اگر ما این طبقه زارع را نگاه کنیم ببینیم اینها وضع زندگی‌شان چیست؟ راست است یک مشت هو و جنجالی هست مالکین گردن‌کلفت و

خون‌آشام این اصطلاحات خیلی به گوش ما خورده است ولی من در ایران مالکی قوی‌تر از مرحوم سپهسالار تنکابنی سراغ ندارم حالا مرحوم خانم فخرالدوله هم این عنوان را برداشته بود و مالک شده بود که نمی‌دانم ولی مالک معروف ما مرحوم ولی‌خان سپهسالار بود که جد آقای خلعتبری است اوایل زندگانی‌شان را من نمی‌دانم اواخر یک مختصر تماسی با او داشتم بیچاره آخر انتحار کرد چرا؟ برای اینکه یک عشق و علاقه‌ای به آبادی و ملک داشت هر چه پول پیدا می‌کرد می‌خواست آبادی‌هایش را توسعه بدهد اگر قناتی یک سنگ آب دارد می‌رود قرض می‌کند بیشتر کار می‌کند که دو سنگ آب بکند اگر چهار جریب دارد می‌رود قرض می‌کند و کار می‌کند که چهار جریبش را هشت جریب بکند. (شوشتری- آن مالکین سابق بودند) به این زراعت اگر کمکی کنیم هر چه عایدی پیدا می‌کند توی مملکت ما صرف آبادی مملکت بشود این به نفع مملکت است این را باید تشویقش کرد، نباید اذیتش کرد و از او گرفت به طبقه زارع و طبقه صاحبان املاک زراعتی این مالیات‌ها را تحمیل کردن این مانع آبادی است جلوی آبادی مملکت را می‌گیرد و ما باید آبادی را تشویق کنیم من معتقدم که دولت باید ممیزی کند برود ببیند که آقای حمید بختیار امسال چند خروار برنج دارد چند خروار گندم دارد چند خروار پنبه دارد و سال آتیه اگر اضافه محصول داشت یک جایزه به او بدهد و این تشویق بشود سطح تولید را ببرد بالا اما امروز که مملکت ما به جایی رسیده است که این جناب علم چند روز پیش در پشت تریبون می‌گفتند که ما پنجاه و شصت میلیون تومان داریم ضرر غله را می‌دهیم که به خبازخانه‌ها بدهیم (شوشتری- ۴۰ میلیون تومان) حالا ۴۵ میلیون تومان من واردش نیستم اینجا ایشان گفتند پنجاه شصت میلیون تومان (عمیدی‌نوری- در لایحه بودجه ۴۵ میلیون تومان نوشته اند) لایحه بودجه ۴۵ میلیون گذاشته ایشان پشت تریبون چهل، پنجاه میلیون فرمودند از طرفی من در روزنامه‌ها خواندم که ۱۲ میلیون دلار از کمک‌های بلاعوضی که آمریکا می‌خواهند بکنند گندم و کره و مواد خوراکی وارد مملکت می‌شود این را فکر نمی‌کنند که آتیه این کار چیست؟ شما ارزاق موقت امروز را ببینید ممکن است یک جنس زیادی بیاید بازار توی بازار موضوع عرضه و تقاضا است وقتی جنس زیادی عرضه شد تقاضا کم می‌شود نرخ می‌آید پایین این قطعی است ولی وقتی فلاح این جنس برایش صرف می‌کند برای سال بعد هم می‌رود دنبال همان زراعت و زراعت پنبه می‌کند ما سال‌های سال که تاریخی از دیگران شنیده‌ایم و شاید ضبط نبوده، قحطی هر چند سال یک مرتبه در مملکت ایران پیدا می‌شده. ولی قحطی در نتیجه نبودن آذوقه نبوده در نتیجه نبودن راه بود در همان سالی که تهران تلفات زیادی داد از قحطی جنگ بین‌المللی اول، همان سال گندم در سیستان داشت می‌پوسید، وسیله نداشتند بیاورند حالا الحمدالله از حسن سیاست دولت‌های خودمان آن آب رودخانه را بستند و سیستان را خشکش کردند و آنجا آذوقه نداریم بفرستیم حالا این دوسیه‌اش علی‌حده است این روی حسن سیاست است، مالیات املاک مزروعی را اینجا قلم علی‌حده‌ای نوشته‌اند که ببینیم چقدر است من تصور نمی‌کنم دو سه میلیون تومان بیشتر بتوانند وصول کنند من باور نمی‌کنم دو سه میلیون تومان وصولی‌شان بیشتر باشد در بیست سی‌سال پیش ۸ میلیون تومان وصول می‌کردند، مسلماً عایدات پایین آمده بالا نرفته املاک خراب شده و آباد نشده است با این رویه ما باید گرفتار باشیم که امسال ۱۲ میلیون دلار آذوقه از خارج وارد کنیم یکی دو سال دیگر هم که آذوقه از خارج بیاوریم به کلی سطح کشت از بین می‌رود کشت گندم از بین می‌رود مردم دیگر غذا نمی‌خواهند؟ ما باید سطح زندگی طبقه فلاح را بالا ببریم کمک به او بدهیم جایزه بدهیم پس از ممیزی به کسانی که عایدات را زیاد بکنند (حمید بختیار- بفرمایید که مالک پول‌دار هم خیلی هست که املاکش را اداره نمی‌کند) اجازه بفرمایید آن هم مسلم است غصه نخورید می‌گویند که یک ارقام مالیاتی هست که از بودجه کسر می‌شود حالا ۲ میلیون هست یا هشت میلیون می‌شود برای اینکه این مالکیت‌های عمده از بین برود به این شکلی که اعلیحضرت عمل می‌کنند از بین نمی‌رود من یک فکری کرده‌ام که این مالکیت‌های عمده از بین بروند و مملکت آباد بشود زمین‌ها چند طبقه است یک زمینی است مال باغات که دارند درخت‌کاری می‌کنند و صیفی‌کاری می‌کنند اطراف تهران است یک زمینی است که اشجار است نه اشجار جنگلی، اشجار جنگل مصنوعی قلمستان درست کرده است درخت زده است زیاد، یک زمین‌هایی است که همه سال زراعت می‌شود نزدیک سرچشمه آب است همه سال کود می‌دهند زراعت می‌کنند یک زمین‌هایی است که چند آیش دارد یک آیش امسال زراعت می‌شود یک آیش سال آتیه یک آیش سال سوم تا اینکه زمینی که امسال زراعت شده تقویت کننده و آفتاب موادی را که در زمین مفقود شد دو مرتبه به وجود بیاورد این آیش سوم را سال اول دومرتبه زراعتش را تجدید می‌کنیم. قسمت زراعت، یک قسمت اراضی دیم، تپه ماهورهایی است که شخم می‌زنند و بذر را می‌پاشند و وقتی باران آمد آنها محصول برمی‌دارند. یک قسمت اراضی جنگل است در حدود گیلان و مازندران یک جاهایی هم هست در کردستان و در فارس که شاید جنگل باشد حالا جنگل ملک شخصی است. ملک عموم است مال دولت است، این هم یک پرونده‌هایی دارد که در ثبت اسناد نمی‌دانم چه صورتی پیدا می‌کند. یک قسمت مراتع است که این مراتع و گله‌دارها می‌روند اجاره می‌کنند برای اینکه گله‌ای که دارند ببرند آنجا چرا بکنند یک قسمت اراضی بایر است نه به درد مرتع می‌خورد نه به درد جنگل می‌خورد و نه به درد دیم می‌خورد و نه به درد باغ یا اراضی شن‌زار است یا کویر مرکزی ایران که نمک‌زار است اگر دولت لایحه‌ای بیاورد مجلس و مالیات جریبانه بگذارد روی اراضی سی که ملکی را آباد کند از یک جریب زمینی که پانصد تومان محصول برمی‌دارد اگر یک تومان بدهد یک جریب اضافه کند ولی اگر صد جریب زمین و هزار جریب زمین را معطل کرده به فرمایش آقای بختیار پول هم دارد و آباد نکرده هزار تومان مالیات ازش بگیرند این مجبور است زمین را ول کند و واگذار کند بدولت که این زمین مال شما و مالیاتش را هم نمی‌دهم من نظرم هست در یزد یک قناتی بود که‏ هر چه می‌رفتند مالیاتش را از صاحبان آب بگیرند آنها انکار می‌کردند و می‌گفتند که نداریم. چرا؟ برای اینکه این قنات خرده مالک شده بود و تنقیه قنات نکرده بودند این قناتی که پنج سنگ باید آب داشته باشد یک سنگ آب داشت موقعی که ممیزی شده بود که هر ساعتی که آب داشتند پنج تومان مالیات بدهند چون قنات را کار نکرده بودند عایدات نکث پیدا کرده بود می‌رفتند پیش یک کسی که تو چهار ساعت آب‌داری او اصلاً انکار می‌کرد و می‌گفت که آب ندارم او فردا از مالکیت خودش می‌کرد برای اینکه مالیاتش سنگین شده بود انکار می‌کرد ما اگر در اراضی ایران آن قسمتی که اراضی بایر است، شن‌زار است، نمک‌زار است جایزه بدهیم به کسانی که می‌روند و آباد می‌کنند آن قسمت‌هایی که مرتع است آن هم حق‌المرتع ازشان نگیریم سربه‌سر که گوسفند برود چرا بکند و روغن و کشک و پشمی تهیه بکند آن اراضی دیم را و آن اراضی که سه آیشی هست که هر سال زراعت می‌شود یا باغ کرده‌اند اینها را یک مالیات مساوی رویش بگذارند همه را جریبی یک تومان بگیرند آن دیم‌زار که بنده آنجا یک سعی و عملی ندارم یک نفر می‌رود آنجا شخم می‌کند بذرش را هم می‌پاشد اگر خسارت شد متوجه او است اگر خرمنی برداشت یک عشر ازش می‌گیریم بنده اینجا هیچ سعی و عملی در عمران ندارم فقط ورقه مالکیت اراضی دیم‌زارها را دارم و برای کسی که می‌رود آنجا را آباد بکند اسباب زحمتم خسارت یک سال و دو سال را او متحمل شده و کسی به او کمک نکرده سال سوم که بارندگی شده و خداوند به او کمک کرده و یک محصولی پیدا شده آقای مالک می‌رود آنجا می‌گوید عشر مرا بدهد، ما این زمین را می‌گوییم وقتی اینجا جریبی یک تومان مالیات بدهد آن کسی که تره‌بار درست بکند در دولاب آن هم یک جریب را یک تومان بدهد چون این پانصد تومان روی هر جریب محصول برمی‌دارد یک تومان برایش اهمیتی ندارد ولی آن آقا که بندعلی است سربار مردم است مزاحم است باید ده هزار تومان مالیات در سال بدهد جیغش بلند می‌شود مثل همان آب قنات یزد می‌شود می‌گوید ما نداشتیم، واگذار می‌کنم به دولت و این املاک وسیعی که هست به وسیله وضع مالیات جریبانه به آن طبقه‌ای که آباد می‌کند تحمیلی نشده و آن طبقه‌ای که محتکر اراضی هستند آنها فشار مالیاتی مجبورشان می‌کند که اراضی را ول بکنند و بروند جناب وزیر دارایی هم که تشریف بردند، اگر یک هم چو لایحه‌ای بیاورند به عقیده من چندین مقابل عایداتی که حالا از املاک مزروعی می‌گیرند عایدشان می‌شود و به طبقه تولیدکننده به طبقه‌ای که مملکت را آباد می‌کند هیچ ضرری متوجه نمی‌شود بلکه تشویق هم می‌شوند این ۴۵ میلیونی که در لایحه نوشته پنجاه شصت میلیونی که آقای وزیر کشور فرمودند با ۱۲ میلیون دلاری که برای خرید ارزاق هست آن در ستون بودجه ما یک جایزه‌ای به آبادکننده‌ها تخصیص داده شود یک ممیزی بکنید زمین‌هایی را که تا امسال چند خروار گندم رویش برداشته شده، وقتی که ممیزی شد که از فلان زمین چقدر محصول برداشت می‌شود، سال دیگر اگر رفت شخم عمیق‌تر زد، کود داد، مواظبت کرد به جای صد خروار ۱۲۰ خروار برداشت یک جایزه‌ای به او بدهید ما اگر چند سال این رویه را اتخاذ کنیم علاوه بر اینکه گندم از خارج وارد مملکت ما نخواهد شد گندم‌فروشی هم خواهیم داشت حالا من نمی‌گویم درجه‌اش را شما ببرید تا آنجایی که در آمریکا رویه‌ای که شنیدم معمول بوده است که یک نوع بیمه‌ای برای طبقه فلاح موجود است که کارشناس

کشاورزی را می‌برد سر ملکش و او تشخیص می‌دهد که یک جریب پنبه در سال چقدر خرج دارد اگر یک جریب زمین دو خروار پنبه بدهد او می‌گوید صد تومان یا دویست تومان مخارج این یک جریب پنبه است دولت آمریکا اعلان می‌کند که من بیشتر از قرار جریبی دویست تومان نمی‌خرم به همین قمیتی که برای زارع تمام می‌شود می‌خرم که ضرری به او نخورد ولی اجبارش نمی‌کند مثل ایران که حتماً گندم را بیاورید بدهید به من به این نرخی که من تعیین کرده‌ام و زارع آزاد است که محصولش را به هر کس و به هر قیمتی که دلش می‌خواهد بفروشد اگر ضرر کرد و محصول آن سال خیلی زیاد شد و کسی محصول آن را خریدار نیست دولت حداقل قیمتی را که اعلان کرده خودش خریدار می‌شود و اگر توانست برایش بازار پیدا کند که می‌فروشد و اگر نتوانست بازار برایش پیدا کند می‌ریزد توی دریا ما گاهی توی روزنامه‌ها خواندیم که قهوه را ریختند به دریا، این در حقیقت برای کمک به طبقه کشاورز و فلاح بوده با این عملی که انجام داده، خزانه عمومی این طبقه فلاح را بیمه کرده است و می‌گوید که تو سعی و عملت به هدر نمی‌رود و از بین نمی‌رود.

۲- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه.

نایب‌رئیس- آقای حائری‌زاده اجازه می‌دهید که پنج دقیقه تنفس داده بشود؟

حائری‌زاده- خیلی هم متشکر می‌شوم.

نایب‌رئیس- پنج دقیقه تنفس داده می‌شود.

(مجلس ساعت ۸ بعدازظهر به عنوان تنفس تعطیل و جلسه آینده به روز چهارشنبه ساعت ۹ صبح موکول گردید.)

نایب‌رئیس مجلس شورای ملی- نورالدین امامی‏