مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ مهر ۱۳۳۳ نشست ۵۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره ۲۸۲۳
۴شنبه ۲۸ مهر ماه ۱۳۳۳
سال دهم
شماره مسلسل ۵۴
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
جلسه ۵۴
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۳۳۳ نشست ۵۴
مجلس دو ساعت و ده دقیقه پیش از ظهر بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
فهرست مطالب: ۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل. ۲- بیانات قبل از دستور آقایان: حائری زاده، پناهی و شوشتری. ۳- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون خاص راجع بقرارداد فروش نفت. ۴- پیشنهاد جلسات متوالی مجلس مجلس، تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه.
- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
(۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.)
رئیس- صورت غائبین جلسه دیشب قرائت میشود. (بشرح زیر قرائت گردید.)
غائبین با اجازه، آقایان: حشمتی، دکتر سید امامی، بیات ماکو، شفیعی، جلیلوند، صراف زاده، احمد صفائی، معین زاده، محمود افشار، اکبر، کریمی.
غائبین بی اجازه، آقایان: کدیور، سالار بهزادی، نقابت.
دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه، آقایان: برومند ۴۰ دقیقه، سلطانی یکساعت، عبدالرحمن فرامرزی یکساعت و بیست و پنج دقیقه، صدرزاده یکساعت و نیم، بزرگ نیا ۳ ساعت، قراگوزلو ۴ ساعت.
رئیس- صورت مجلس دیشب البته حاضر نیست در جلسه بعد بین آقایان توزیع میشود.
- بیانات قبل از دستور آقایان: حائری زاده، پناهی و شوشتری
(۲- بیانات قبل از دستور آقایان: حائری زاده، پناهی و شوشتری.)
رئیس- سه نفر از آقایان که در جلسه قبل تقاضای نطق قبل از دستور کرده بودند (چند نفر از نمایندگان: دستور) چون آن روز نوبتشان محفوظ مانده بود بامروز موکول شد و وقتشان را هم بآقای حائری زاده دادهاند آقای حائری زاده بفرمائید.
حائری زاده- بواسطه کسالت و خستگی اعصاب و ضعف مزاج میل نداشتم قبول عضویت مجلس را نموده باشم که باید وارد مبارزه حیاتی مملکت شده زیرا قوه و بنیه جمع آوری ادله و مدلل داشتن مورد بحث را نداشتم و مخصوصاً پس از مراجعت سفر استعلاجی با جناب نخست وزیر مذاکره کردم که آیا در مجلس راجع بموضوع نفت گرفتار کشمکشهای سیاسی خواهیم بود و یا اینکه در حدود قانون ملی شدن نفت (قنات آبادی: ملی شدن صنایع نفت بفرمائید) شرکت ملی نفت معاملاتی با خارج دارد و عمل شرکت نفت منافاتی با ملی شدن نفت ندارد و محتاج نیست در مجلس مشغول مطالعه یا بحث و انتقاد شویم ایشان اطمینان دادند که ابداً از حدود قانون ملی شدن نفت عدول نخواهد شد و اگر شرکت ملی نفت در مدت دو سال و نیم حکومت سابق موفق نشدهاست بیشتر از چند کشتی نفت بفروشد ما سعی خواهیم کرد بیشتر از سابق و با تخفیف کمتر نفت بفروشیم و ابداً آن رویه سابق کمپانی نفت جنوب در بین نیست لذا من قانع شدم با اینکه در انتخابات بجهاتی شرکت نکرده بودم از باب احتیاط خدمت در مجلس را زیر خدمت در دادگستری رجحان دادم و از نزیک ناظر عمل بودم ولی ضعف مزاج و خستگی اعصاب بمن اجازه دخالت در کارها را کمتر میداد فعلا چون موضوع نفت و صحبت غرامت و پرداخت خسارت در مجلس مطرح شده بنام یکنفر ایرانی که اجزاه دارد از این کرسی خطابه استفاده کند مجبورم برای دفاع از حقوق نسلهای آینده مطالب و اطلاعاتی را که دارم بعرض برسانم و مدلل کنم کمپانی سابق نفت که سهام عمده آن متعلق بدولت انگلستان است با زمینه سازی و ساختن صحنههای تآتر مانند در مملکت ایران حقوق حقه ما را تضییح کرده و ثروت ملی ما را بغارت برده و با دستگاه دروغ پردازی و هو و جنجال که بدست مزدوران خود در داخل و خارج ایران ایجاد کرده ملت ایران را متعدی و خود را مظلوم معرفی کرده و مطالبه غرامات میماند.
آقایان محترم: انگلستان این نعل وارونه زدن که رویه سیاسی اوست و در تمام دنیا در سایه تقلب و تزویر پیشرفت کرده و مزدورهای مستقیم و غیرمستقیم برای موفقیت خود دارد. آقایان تحقیق کنید انگلستان حتی در آمریکا جراید درجه اول را تحت نفوذ مادی خود قرار داده که آنچه موافق سیاست روز او باشد با زبان آمریکائی تبلیغ کند انگستان میداند ملل شرقی خواسته ایرانیها ازحقه- بازیها و نعل وارونه زدن او مسبوق بوده و در صفوف مخالف خود اشخاصی را ذخیره دارد که بنام مخالفت مجری نقشه و حامی منافع او باشند. آقایان همیشه در تمام جراید جهان از اختلاف روس و انگلیس بحث میشود و رجال بزرگ سیاست جهان اختلاف سیاست روس و انگلیس را از مسائل بدیهی میدانند ولی در عمل دیدیم جنگ اول و دوم جهانی روس و انگلیس در یک صف مدافع حقوق یکدیگر بودند البته موقع تقسیم غنائم بین دو برادر هم ممکن است نزاع لفظی بشود ولی هر وقت پای خارجی وارد شد با یکدیگر دو برادر متفق میشوند.
آقایان محترم، بتاریخ گذشته خود مراجعه فرمائید در ایران بصورت جنگ مذهبی یا مسلکی دست انگلستان وسیله برادرکشی را چقدر قراهم کرده البته برای چپاول ایران بین روس و انگلیس اختلاف بود و منطقه نفوذ برای خود تعیین میکردند ولی هر دو در خرابی دستگاه حکومت ایران و تخریب اساس ملیت و قومیت ماها با یکدیگر متفق بوده و هستند همیشه انگلستان ایران را از روسیه ترسانیده و برای چپاول ایران تهیه مقدمات نموده دو دفعه جنگ بین ایران و روس واقع شد اگر تاریخ را مطالعه فرمائید یکی بدست دولت و دیگری بدست علمای دین که از سیاست بی خبر بودند بتحریک انگلستان این دو جنگ شروع شد و عهدنامه گلستان و ترکمنچای بجنگ خاتمه داد اوراق تاریخ شاهد است که آتش جنگ بدست انگلستان روشن شد وخود دلال صلح شد روسها وانگلیسها از شکست ایران هر دو منتفع شد و ماها را مال الصلح قرار دادند این مقدمه مختصر را لازم بود برای روشن شدن مطالب بعدی عرض نموده باشم حال وارد تاریخ امتیاز نفت میشویم اگر بکتاب (گنج شایگان) مراجعه شود قسمتی از امتیازات که انگلستان در مواقع مختلفه از ایران تحصیل کرده هست و نیست ایران را در ضمن بخود تخصیص داده پس از هوشیاری ایران و مساعد شدن محیط سیاست قسمتی از آنها لغو شده منجمله امتیاز راهن (برون رویتر) است که در ضمن آن امتیاز تمام منابع ثروت سطح الارضی و تحت الارضی ایران را از دست ایران گرفته بود و حوادث جهان موجبات الغاء آنرا فراهم کرد و قائم مقام او امتیاز بانک شاهنشاهی شد که یک قسمت از امتیاز بانک استخراج منابع طبیعی و نفت وغیره بود در بست و هشتم مه ۱۹۰۱ مسیحی مطابق با نهم صفر ۱۳۱۹ قمری در زمان سلطنت مظفرالدین شاه تحت هیجده فصل امتیاز انحصاری و استخراج نفت بیکنفر تبعه انگلستان داده شدهاست که آن امتیاز معروف است بامتیاز دارسی و در فصل نهم بصاحب امتیاز اجازه تأسیس شرکتهائیکه قائم مقام او باشند و تمام تعهدات صاحب امتیاز را انجام دهند داده شده د رموقع انگلیسی نقد و بیست هزار لیره انگلیسی سهام بعلاوه صدی شانزده از عایدات را بدولت ایران بدهد و در فصل پانزدهم مقرر شدهاست که در انقضای مدت شصت سال تمام اسباب و ابنیه و ادوات موجوده شرکت بجهت استخراج و انتفاع معادن نفت مجاناً بدولت ایران واگذار کند این مرحله اولی است که تحت امتیاز دارسی انگلستان در ایران مشغول اکتشاف و استخراج معادن نفت بوده و این قرارداد دارسی قبل از مشروطیت ایران منعتق شده فعلا وارد بحث در اوضاع دربار آن روز و دولت وقت و منافع و مضار آن نمیشویم خلاصه این قرارداد این است که صاحب امتیاز در مدت شصت سال صدی شانزده از عایدات خود را بعلاوه بیست هزار لیره نقد و بیست هزار لیره سهام آن در موقع تأسیس باید مجاناً بیران بدهد و در انقضای مدت شصت سال تمام تأسیسات و ابنیه شرکت اعم از منقول و غیر منقول در خارج یا داخل ایران اعم از دارائی شرکت اصلی یا شرکتهای فرعی باید مجاناً بدولت ایران داده شود برای اینکه آقایان از درستی و حسن نیت این کمپانی مسبوق شوند داستان ذیل را بعرض میرساند.
رئیس- آقای حائری زاده یکربع وقت شما تمام شد.
حائری زاده- آقای ارسلان خان هم وقتشان را به بنده دادهاند (خلعتبری: بله من وقتم را بایشان میدهم.)
رئیس- غیر از آن چقدر میخواهید آنرا علیحده حساب میکنیم.
حائری زاده – یکساعت وقت میخواهم.
رئیس- یکساعت برای ادامه صحبت آقای حائریزاده وقت میخواهند. آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. یکربع هم آقای خلعتبری وقتشان را دادهاند، بنابراین یکساعت و ربع وقت دارید.
حائری زاده- در تاریخ هفدهم رمضان هزار و سیصد و بیست و سه قمری مطابق با پانزدهم نوامبر ۱۹۰۰ مسیحی قراردادی منعقد میشود بین وکیل صاحب امتیاز و خوانین بختیاری که اسامی آنها، علیقلی خان بختیاری، نصیرخان بختیاری، سردار اسعد بختیاری، صارم الملک بختیاری، شهاب – لسلطنه بختیاری، صمصام السلطنه بختیاری میباشند در فصل ششم این قرارداد نوشتهاست بعد از انقضای مدت امتیاز کمپانی از دولت هر قدر عمارت در خاک بختیاری که متعلق بکمپانی باشد متعلق بخوانین عظام خواهد شد هنوز پنج سال فاصله بین امتیاز ۱۹۰۱ نگذشته که با خوانین بختیاری بر خلاف فصل پانزدهم امتیاز نامه دارسی قرارداد منعقد میکند فصل پانزدهم قرارداد میگوید تمام اسباب و ادوات و ابنیه موجود شرکت پس از انقضای مدت متعلق بدولت ایران است و در فصل ششم قرارداد ۱۹۰۵ با خوانین بختیاری عماراتی را که در خاک بختیاری پس از انقضای مدت دارد بخوانین بختیاری واگذار میکند آیا اینعمل اسمی غیر از تقلب و تزویر و کلاهبرداری دارد؟ این رویه امتیاز دارسی که متکی به تقلب و تزویر بودهاست ادامه داشتهاست تا تاریخ ۱۴ آوریل ۱۹۰۹ که شرکت نفت ایران و انگلیس خود را قائم مقام صاحب امیتاز دارسی دانسته و سرمایه اصلی این شرکت دو میلیون بوده که دو میلیون سهم یک لیرهای داشتهاست نصف آن سهم ممتاز و نصف آن سهام معمولی در ۲۹ مه ۱۹۱۴ سرمایه این شرکت چهار میلیون لیره استرلینگ شدهاست و این کمپانی اصلی تشکیل کمپانیهای فرعی دادهاست که بعضی از کمپانیها صددرصد سهام آن متعلق بکمپانی مادری است و این شرکتهای فرعی و اصلی امتیازاتی در عراق و هنگری وزلاند جدید و آرژانتین و رومانی و مصر وفلسطین و نقاط مختلف امریکا گرفته که مشغول اکتشاف شده بیش از بیست و سه صدم از سهام نفت عراق را مالک شده صددرصد سهام نفت خانقین را داشته و کمپانیهای حمل و نقل که بموجب بیلان ۱۹۴۹ تعداد ۱۳۴ کشتی بظرفیت ۱۶۰۰۰۰۰ تن سنگین بعلاوه کشتیهای کوچک دیگر بروی رودخانهها داشته و همچنین صددرصد و پنجاه درصد و ۴۹ درصد و نظایر آن در شرکتهای نفت و روغن و کشتیرانی و اکتشاف و توزیع و غیره در استرالیا، فرانسه، و آلمان و بلژیک و نروژ و سوئد و سویس و ایطالیا و دانمارک و هند و سایر نقاط جهان سهیم بودهاست که منجمله ۶۹ شرکت تابعه برای توزیع بوده و در بیلان ۱۹۴۹تصریح شدهاست علاوه بر ۶۹ شرکتهای توزیع صورت عایدات ۳۳ فقزره از شرکتهای تابعه در موقع تنظیم بیلان نرسیده بوده و این شرکت مادری برای نفوذ خود در تمام کمپانیها تمام عملیات و مراکز علمی و فنی خود را در آبادان قرار داده ولی مرکز حقوقی خود را لندن قرار داده و دفاتر و اسناد و مدارک که برای رسیدگی بحساب کمپانی لازم است در لندن تمرکز داده شده و دستگاه نفت چون اکثر سهام آن متعلق بدولت انگلیس شده تمام مخارج جاسوسی دولت انگلیس را در نقاطی که شرکت نفت یا شرکتهای تابعه آن وجود داشته عهده دار بوده و دستگاه جاسوسی انگلستان برای دولت انگلیس مخارجی نداشته و از کیسه خلیفه یعنی از جیب ملت فقیر ایران علاوه بر اینکه نفت بحریه انگلیس بدون حساب برده شده مخارج دستگاه جاسوسی انگلستان را نیز جزء مخارج جاری کمپانی نفت جنوب پرداخت نموده.
باید قبول کرد که فاتح جنگ بینالمللی ۱۹۱۴-۱۹۱۸ و جنگ بین المللی اخیر منابع نفتی ایران بودهاست و از این لحاظ کشور ایران حق بزرگی بگردن فاتحین دو جنگ بین المللی دارد ایران حق دارد متوقع باشد دول مقتدر و متمدن در حفظ استقلال و ترقی و عظمت او از هیچگونه کمکی مضایقه نکنند کشوری که معادن تحت الارضی آن موجب پیروزی در دو جنگ شده و موقعیت جغرافیائی آن پل پیروزی گردیده میبایست انتظار داشته باشد که سهم بزرگی از آزادی نصیبش گردد و در دنیای جدید همه نوع کمک مساعدت از دول فاتح داتشه که با گرسنگی و بدبختی خود موجبات پیروزی اتحاد جماهیر شوروی و امریکا و انگلستان را فراهم کرده دنیای صلح طلب باید بداند که تا توافق وحسن نیتی بین ملل کوچک و بزرگ و ضعیف و قوی وجود نداشته باشد صلح جهان پایدار نخواهد بود دول فاتح امروز دنیا باید از فجایع و خسارات مادی و معنوی دو جنگ گذشته عبرت گرفته و دنیای جدید را روی پایه عدالت و تساوی حقوق تمام افراد بشر و تشریک مساعی دول و ملل بزرگ و کوچک قرار دهند نه اینکه از ضعف وزبونی ملل کوچک و ضعیف سوء استفاده کرده و موجبات رنجش ملل ضعیف را فراهم کنند با فشار و تهدید با ایران رفتار کرده و با محاصره اقتصادی و ایجاد دستگاه تخریبی ایران را بروزی بیندازند که برای گرفتن اعانه از دیگران حاضر شود در صورتیکه با جمعیت قلیل ایران و منابع ثروت کثیری که دارد اعم از تحت الارضی و سطح الارضی و موقعیت جغرافیائی او باید بهترین زندگانیها را امروز ملت ایران داشته و بسایر ملل کمک مادی و معنوی بنماید نه اینکه روی گنجهای طلا نشسته با فشار انگلستان گرفتار سخت ترین زندگانی باشد.
روح افراط در کارهای عمومی نباید باشد قطع رابطه کلی با انگلستان در دوره حکومت سابق و ایجاد رابطه و جلب رضای انگلستان در حکومت حاضر جنبه افراط و تفریط را دارد موقعی که وزیر امور خارجه دولت سابق در کمیسیون خارجه مجلس شورای ملی گزارش قطع رابطه با انگلستان را داد بایشان گفتم این قطع رابطه چه فایده برای ایران دارد در صورتیکه ملت صلح طلب ایران باید با تمام ملل و دول روابط حسنه داشته باشد ایشان جواب دادند که آیا شما مخالف هستید که دولت آشیانه جاسوسی را در ایران ببندد من جواب دادم که انگلیسهای با شرف را که بنفع ملت خود و بضرر ایران مشغول بودند شما اخراج میکنید و انگلیسهای بیشرف را که شناسنامه ایرانی دارند و پدر و مادر آنها در دامن این وطن تربیت و از نعمتهای این آب و خاک ارتزاق کرده بضرر ملت خود و نفع انگلستان نگاهداری میکنید فعلا راجع بدولت حاضرم عقیده دارم که نباید روابط اقتصادی خود را با انگلستان توسعه دهد زیرا که در معاملات با انگلستان با سوابقی که در شرق دارد و یک کمپانی انگلیسی بنام تجارت وارد هند شده و قرنها تمام هستی و حیات اقتصادی وسیاسی هندوستان را بمخاطره میاندازد صلاح ایران نیست که زیاد با همچون دولتی روابط داشته باشد روابط ما و انگلستان نباید بیش از روابط ایران و چین و اسرائیل باشد ما باید با انگلستان سیاست دوری و دوستی را عمل کنیم واین رویه فعلی ایران که برای فروش نفت انگلستان را وارد کرده جنبه افراط را دارد و این قراردادیکه برای ترضیه انگلستان تنظیم شده برای ایران مفید فایده نیست. قیام ملت ایران برای کوتاه کردن دست انگلستان بود نه شرکت دادن سرمایه دارهای امریکائی و اروپائی در نفت ایران واز دست دادن اختیارات خود و تسلیم شدن در مقابل پیشنهادات آنها.
باری از مرحله دور افتادیم وصحبت از تاریخ نفت ایران بود و کمپانی نفت ایران و انگلیس پس از انقضای جنگ بین المللی اول بنای بدحسابی و بهانه جوئی را با دولت ایران گذارد بامید اینکه قرارداد ۱۹۱۹ که بین دولت انگلستان و مرحوم وثوق الدوله منعقد شد حساب ایران را یکسره کند پس از اینکه قرارداد ۱۹۱۹ متزلزل شد مستشار مالی انگلستان را که تحمیل بملت ایران شده بود (آرمیتاژ اسمیت) دولت وقت برای تصفیه حساب کمپانی نفت ایران و انگلیس مأمور کرد زیر که کمپانی علاوه بر اینکه تعهدات خود را انجام نداده و حق الامتیاز ایران را نپرداخته بود خساراتی را که در موقع بیطرفی ایران و ورود قشون انگلیس بایران بلوکههای نفت وارد شده بود از دولت مظلوم ایران مطالبه غرامت میکرد ودولت وقت مجبور شد که مستشار تحمیلی انگلیسها را برای روشن شدن حساب کمپانی نفت مأمور کند و بالنتیجه جریان نفت وارد مرحله دوم شد یعنی (آرمیتاژ اسمیت) امتیازنامه را بنفع انگلستان تفسیر کرد و بشرکتهای تابعه را که باید صدی شانزده عایدات خود را بدولت ایران بپردازند منحصر ساخت بشرکتهائی که بیش از نصف سهام را شرکت اصلی مالک باشد وبا این تفسیر پولهائی که از عایدات نفت ایران در کشتیرانی و سایر مؤسسات که کمتر از نصف سهام آنرا کمپانی اصلی پرداخته بود از پرداخت حق الامتیاز معاف ساخت و نیز تفسیر و تعبیرهای دیگری برای تصفیه حساب بین ایران و کمپانی نفت جنوب مقرر شد که بعد از کودتا پایه عمل معاملات ایرن با کمپانی نفت گزارش (آرمیتاژ اسمیت) انگلیسی شد و این جریان ادامه داشت تا سال ۱۹۳۳ مسیحی که در آنموقع ۲۷ سال بیشتر بپایان مدت امتیاز باقی نمانده بود و موقعیت انگلستان در جنگ بین المللی اول صدی هشتاد مرهون منابع نفت ایران بود و انگلستان راضی نمیشد یک ملت نجیب صلح طلبی مانند ایران از منابع ثروت طبیعی مستفیذ شود و در ایران همه روزه بدست بعضی از اولادهای ناخلف ایران مشغول تخریب اوضاع ایران بود تا موجبات کودتا را در ایران فراهم کرد و یکی از کسانی که برای تهیه نقشه کودتا در ایران فعالیت بسیار نمود همین آقای (آرمیتاژ اسمیت) مستشار تحمیلی انگلیسی بود که مسافرتی به بختیاری برای حاضر کردن خوانین در امر کودتا نموده بود و مدتی بآقای مرتضی قلیخان صمصام و امیر مفخم بختیاری برای اینکه خوانین را حاضر برای کودتا سازد مذاکره کرد که خوشبختانه هنوز مرتضی قلیخان هست و ممکنست حقیقت امر را هر کس میل دارد از ایشان پرسش کند ونفشه کودتای ایران در لندن طرح ریزی شد و آنشخصی که مأمور کودتا بود و عمه زاده او را برای استانداری فارس تعیین کرده و پلیس جنوب را به رسمیت شناخت خداوند موفق نساخت ولی نقشه کودتا اجرا شد و حکومت دموکراسی رخت بربست و قائم مقام حکومت دموکراسی (حکم میکنم و فرمان میدهم) شد وهر روز در ایران بیک نیرنگی موجبات آشفتگی اوضاع را فرهم کردند روزی بنام جمهوری روزی بنام تغییر سلطنت پس از اینکه حکومت کودتا استقرار یافت و انتخابات از مجرای طبیعی خود خارج شد و انتصابات جای انتخابات را گرفت وانگلستان اطمینان حاصل کرد که در پشت پرده هر نیرنگی و نقشهای طرح کند در دنیا بنام ملت ایران جلوه گر خواهد شد لذا قرارداد دارسی را پس از سی و سه سال عمل که بیست و هفت سال دیگر ایران مالک تمام تأسیسات کمپانی نفت میگردید آنرا لغو کرده و بجای آن قرارداد ۱۹۳۳ منعقد شد در این قرارداد اولا سی و سه سال بر مدت افزودند، ثانیاً پس از انقضای مدت فقط ابنیه واثاثیه داخل ایرانرا بملکیت ایران شناخته و تأسیساتی که درخارج شده بود یا بعداً میشد از ملکیت ایران خارج کردند بیانات جناب آقای تقی- زاده در مجلس پانزدهم اگر چه ایشان خود را آلت فعل معرفی کردند ولی من معتقدم که عموم مصادر امور آنروز در سایه حکومت دیکتاتوری همه آلت فعل بودند و منحصر بایشان نبود خود من از شاه سابق راجع به نفت حرفی نشنیدم ولی دیگران اظهار تأسف او را از زیاد شدن مدت شنیده و نقل کردند بدیهی است مدت شنیده و نقل کردند بدیهی است فشار انگلستان فاتح جنگ بین المللی اول بملل شرقی خاصه ایران شکلی بود که قدرتی باقی نگذارده که آزادی عمل داشته و در مقابل اراده امپراطوری انگلستان مقاومت کند حالا وارد مرحله سوم نفت میشویم که مرحله دوم مقررات مندرج در گزارش (آرمیتاژ اسمیت) بود
مرحله سوم الغای قرارداد دارسی که مرضی ملت ایران بود ولی تنظیم قرارداد ۱۹۳۳ که متکی بکره و اجبار بود در سایه حکومت قلدری و دیکتاتوری که لباس دموکراسی دروغین پوشیده بود به ملت ایران تحمیل شد و در تاریخ ۱۹۳۳ که قرارداد ۱۹۰۱ با توافق طرفین لغو شد سی و سه سهم از شصت سهم تمام ملت ایران شده بود زیرا که اگر قرارداد تا ۱۹۶۱ لغو نمیگردید تمام تأسیسات کمپانی نفت جنوب از منقول و غیر منقول از کارخانجات و کشتیهای اقیانوس پیما تأسیساتی که د رایران و تمام نقاط جهان بود مجانی و بلاعوض ملک ایران میگردید و چون قبل از انقضای مدت پس از گذشتن سی و سه سال قرارداد لغو شدپس سی و سه سهم از شصت سهم تمام تأسیسات ملک ملت ایران بوده و در سایه صحنه- سازیها و نیرنگهای انگلیسی الغای قرارداد را بگردن ایران گذارده و رجال آنروز و پادشاه وقت که همه در مقابل نقشه انلگستان فقط آلت فعل بودند قرارداد جدیدی صورتاً منعقد ساختند که حقوق ملت ایران را که در قرارداد ۱۹۰۱ تصریح شده بود تضییع کرده واگر بقرارداد ۱۹۳۳ مراجعه شود آنرا قرارداد نمیتوان اسم گذارد بلکه یک التزام نامه ایست که ایران بکمپانی دادهاست که آنچه را کمپانی مصلحت داند حق چون و چرا ایران نداشته باشد حتی ایرانرا عملا از رسیدگی بدفاتر و محاسبات کمپانی محروم ساخته با اینکه دولت انگلستان خود مالک اکثریت سهام کمپانی نفت جنوب بود قراردادی بین بحریه انگلستان و کمپانی منعقد میشود که نرخ رسمی بین المللی را زیر پا گذارده و تا بحال هنوز نتوانست ایران تشخیص دهد که چه مقدار نفت ملک ایران را بحریه انگلیس برده و بعنوان اینکه از اسرار نظامی است مال یک ملت مظلومی که روزی مشعل تمدن جهانرا در دست داشته بغارت و چپاول بردند و طبق همین قرارداد تحمیلی که مورد پسند ملت ایران نبوده و نیست مقرر شدهاست خمس عایدات کمپانیهای اصلی وفرعی علاوه بر هرتنی چهار شیلینگ بایران پرداخت شود
در نتیجه اجرا و عمل که وسیله کنترلی در دست ایران نبود آنچه در بیلان کمپانی ذکر شدهاست و مبالغی بعناوین مختلف از قبیل ذخیره مرجح و ذخیره عمومی وغیره از عایدات کسر شده و سپس مالیات بدولت انگلیس پرداخته و از مازد آن طبق بند ب ماده دهم یک خمس بحساب ایران آورده که در سال قبل از ملی شدن طبق صورتی که در کمیسیون نفت بود، موقعی که این موضوع در آنجا مطرح شد و حساب ۱۹۴۸ کمپانی را در آنجا رسیدگی کردند مالیات بردرآمدی که بانگلستان رسیده بود۲۸ میلیون لیره بود، حق الامتیاز و همه چیزی که بایران داده بودند جمعاً ۱۰ میلیون لیره بود، در صورتیکه سرمایه او ۳۳ میلیون لیره بود.
این نکته ار نیز باید توجه داشت که در فاصله مرحله دوم و سوم نفت دولت ایران با کمپانیهای آمریکائی وارد مذاکره شد یک قسمت از نفت خارج از منطقه امتیاز انگلیسی را برای بهره برداری آماده سازد حتی قانونی را هم از مجلس چهارم تحت پنج ماده در تارخی ۳۰ر۸ر۱۳۰۰ بکمپانی (استانداراویل) آمریکائی و در تاریخ ۳ر۳ر۱۳۰۲ قانونی تحت سی و دو ماده بعنوان قانون امتیاز نفت بکمپانی آمریکائی از مجلس گذشت ولی دست جنایت انگلستان واقعه قتل امیری را در ایران ایجاد کرد و سرمایه دارهای امریکائی را از بهره بردرای نفت ایران منصرف ساخت مجدد در دوره دهم مجلس شورای ملی قانونی تحت بیست و نه ماده د رتارخ ۱۵ر۱۱ر۱۳۱۵ بنام شرکت نفت ایران و آمریکا از تصویب مجلس گذشت و همچنین در تاریخ ۱۳۱۵/۱۱/۱۸ قانونی تحت بیست و شش ماده مخصوص لوله کشی نفت از تصویب مجلس ایران گذشت ولی این قوانین در نتیجه عملیات انگلستان که همیشه برای تخریب ایران بوده بمرحله اجرا و عمل درنیامد پس از حمله شبانه غافلگیر قشون روس و انگلیس بایران در شهریور ۱۳۲۰ و ورود قشون روس و انگلیس و امریکا بایران و داخل شدن ایران در صف متفقین مجدد دولت ایران وارد مذاکره با سرمایه داران امریکائی شد که قسمتی از نفت بلوچستان را بدست آنها بهره برداری کند و انگلستان چون جزء متفقین یا امریکا بود طبق رویه معمول خود روسها را بدست عمال ایرانی تحریک کرد آنها هم مطالبه امتیاز نفت از ایران بنمایند.
آقایان فراموش نکردهاید موقعیکه (کافتارادزه) بایران آمد در کابینه جناب ساعد و در خیابانهای تهران بدست یکعده اشخاص بی اطلاع که آلت بی اراده اجنبی بودند در مقام گرفتن امتیز نفت از ایران برآمدند و بالنتیجه دست انلگستان که زندگی اقتصادی ایران را منحصر بخود میدانست و در ظاهر قدرت مقاومت با امریکا و روسیه نداشت بدست کسانیکه از عوامل او بودند ولی نعل وارونه میزدند در مجلس شورای ملی طرحی را که مینوت آن در خارج تهیه شه بود در تاریخ ۱۱ر۹ر۱۳۲۳ بتصویب رساندند و ماحصل از ین تصویبنامه مجلس این بود که امتیازات گذشته بقوت خود باقی است و هیچ دولتی نمیتواند راجع بامتیاز نفت با هیچیک از نمایندگان رسمی و غیررسمی دول مجاور و غیر مجاور و یا نمایندگان شرکتهای نفت و هر کس غیر از اینها مذاکراتی بصورت رسمی و اثر قانونی دارد بکند و یا اینکه قراردادی امضاء نماید (شوشتری: این را کی پیشنهاد کرد؟) من آن دوره نبودم نمیدانم (دکتر عدل: دکتر مصدق کرد) این قانون که از مجلس گذشت صورتاً مخالفت با تقاضای روسها داشت معناً برای مخالف با هر دولت و شرکتی که مزاحم با نفت جنوب باشد بود در مسائل سیاسی باید فاصله بین کلمات و سطور و مفهوم مخالفها را مورد دقت قرار داد و دید ماحصل قانون مصوب بنفع کیست و ضرر کیست و بقیه نطقها و تظاهرات له یا علیه طرف توجه نیست بلکه نتیجه عمل باید دید بنفع کیست و آقایان اگر دقت فرمایند این قطعنامه مجلس که بصورت قانون درآمده با لباس وطنخواهی تمام مخالفین کمپانی نفت جنوب را مأیوس از وارد مذاکره شدن با ایران ساخته در صورتیکه در سال ۱۳۲۳ که همین قانون گذشتهاست دولت ایران وارد مذاکره با امریکائیها شدهاست و مشاورین امریکائی را بایران میطلبد پس از مطالعات مختصر امریکائیها (کافتارادزه) وارد ایران شده و تقاضای امتیاز شرکت نفت ایران و شوروی را مینماید و بهترین موقع برای ایران که علیه امتیازات خارجی قیام کرده و از این رقابتی که بین سه دولت فاتح راجع بنفت حاصل شدهاست بنفع ایران قدمی بردارد قانون ۱۱ر۹ر۱۳۲۳ از مجلس میگذرد و رقیبهای کمپانی نفت جنوب را از صحنه خارج میسازد.
در تاریخ اسفند ۱۳۲۴ با ممنوعیت قانون فوق قوام السلطنه بمسکو رفته و مقاوله نامه نفت برای تخلیه ایران از قوای روس امضاء میکند پس از اینکه محیط ایران از وجود قوای اجنبی پاک و تصفیه شد در تارخی ۱۳۲۲۶/۷/۲۹ مجلس اقدامات دولت قوام السلطنه را راجع بنفت کان لم یکن شناخته و دولت را مکلف ساختهاست که در ظرف مدت پنجسال موجبات فنی و عملی را بمنظور اکتشاف معادن نفت فراهم آورد و واگذاری هر گونه امتیاز واستخراج نفت کشور را برای خارجیها مطلقاً ممنوع کرد واجازه دادهاست در باب فروش محصولات آن با خارجیها وارد مذاکره شود و پایه کوتاه شدن دست انگلستان را از نفت جنوب در قسمتی از این ماده واحده گذاردهاست و دولت را مکلف ساختهاست در کلیه مواردی که حقوق ملت ایران نسبت بمنافع ثروت کشور اعم از منابع زیرزمینی و غیر آن مورد تضییع وقایع شدهاست بخصوص راجع بنفت جنوب بمنظور استیفای حقوق ملی مذاکرات و اقدامات لازمه را بعمل آورده و مجلس شورای ملی را از نتیجه مطلع سازد. ناگفته نماند که این جناب وزیر دارائی در آنموقع در مجلس بودند و در تنظیم این ماده سهم بسزائی دارند (شوشتری: تشکر میکنم آقا). دنباله این اقدامات کمپانی نفت جنوب برای اسکات ملت ایران مقدمات قرارداد (گس گلشائیان) را فراهم ساخت برای کوتاه کردن دست انگلستان طرح قانونی در مجلس پانزدهم تهیه و جمعی از نمایندگان ذیل آنرا امضاء نموده باین مضمون تقدیم مجلس نمودند.
- (ماده واحده) مجلس شورای ملی ایران قرارداد ادعائی نفت جنوب بنام شرکت نفت ایران و انگلیس را برسمیت نمیشناسد و آنرا کان لم یکن میداند امضاءکنندگان این طرح آقایان: لاهوتی، شریف زاده، رحیمیان، محمود محمود، معتمد دماوندی، منوچهر گلبادی، عباس اسکندری، عبدالقدیر آزاد، حسین مکی و اینجانب بودیم و در مجلس پانزدهم موضوع قرارداد (گس گلشائیان) مطرح شد
مرحله چهارم که مرحله قرارداد گس گلشائیان میباشد نقشه انلگستان خیلی منظم و راهنمای آنها که در داخل مجلس بود طرح قرارداد را برای چند روز آخر مجلس گذارد که از طرفی انتخابات ایران در جریان بوده و نمایندگان گرفتار حوزه انتخابیه خود بودند از طرفی تابستان و ماه رمضان تشکیل جلسات مجلس و ادامه نطق متعسر بود من خوب بیاد دارم که این لایحه پس از طرح در کمیسیون آقایان فرصت اینکه گزارش را مخبر کمیسیون امضاء کند نداشتند و امضای مجعولی پای گزارش گذارده و بمطبعه دادند که بعد از طرف مخبر رسماً آن امضاء تکذیب شد و مطلب را در جلسه علنی مطرح ساختند مخبر هم گویا آقای امیرتیمور بودند از آنجائی که خداوند ایران همیشه در موقع خطر موجبات نجات ملت را فراهم میسازد چند نفر در آن مجلس از حیات سیاسی خود صرف نظر کرده و پروانه وار خود را بشعله نفت زده و با ادامه مذاکرات در چند جلسه مانع از تصویب قرارداد گس و گلشائیان شدند اگر چه باید تصدیق کرد که عموم نمایندگان راضی بقرارداد گس گلشائیان نبوده حتی خود اعضای دولت با کمال شرمساری و خجلت از این قرارداد مدافعه میکردند ولی باید تصدیق کرد که اگر فداکاری این چند نفر نبود نقشه انگلستان که تصویب این قرارداد از مجلس بود عملی شده بود پس از تعطیل مجلس البته سیاستهای مخالف انگلستان با ملت ایران مساعدت کرده و مبارزه و قیامی که تمام طبقات ملت از عالم و جاهل فقیر و غنی علیه مظالم انگلستان کردند موقعیتی حاصل شد و دولت انگلستان در قرون اخیره گرفتار چنین شکستی در ایران نشده بود در دوره شانزدهم که باید آن دوره را دوره مبارزه در راه آزادی و استقلال و نجات ملت ایران از زنجیر ظلم انگلستان نامید کشاکش نفت بین مردم و انگلستان ادامه داشت مع التأسف رجالی که در رأس کار بودند شهامت آنرا نداشتند که موضوع نفت را بطریق دنیاپسندی که ملت ایران از منافع آن برخوردار و از مضار عمال انگلستان نجات یابد خاتمه دهند و باید تصدیق کرد که این روح وحدت که بین تمام طبقات علیه مظالم اجنبی تولید شده بود عامل مؤثری در پیشرفت کار بوده و در آنمجلس کمیسیونی برای رسیدگی بقرارداد گس گلشائیان تشکیل شد و همه در آن کمیسیون علاقمند بودند که راهی برای نجات ایران از التزام نامه ۱۹۳۳ که بنام قرارداد نفت خوانده میشد بیابند و حقوق مغضوبه خود را بدست آورند و قرارداد گس گلشائیان در سایه کشمکش بین مجلس و دولت استرداد شد و از دستور مجلس خارج گردید ولی غلیان احساسات و قیام ملت ایران قانع باسترداد لایحه گس گلشائیان نشد و کمیسیون نفت مکلف گردید طریقه ایکه مصلحت باشد بمجلس پیشنهاد کند و از طرفی که در کمیسیون نفت پیشنهاد شد طرح ملی شدن نفت مورد قبول واقع شد و ملجسین شورا و سنا در تاریخ ۲۴ و ۱۳۲۶/۱۲/۲۹ متفقاً این طرح را قبول نمودند در آخر دوره شانزدهم رئیس کمیسیون نفت کاندید نخست وزیری شد و ۹ ماده دائر بطرح اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور را در تاریخ هفتم و ۱۳۳۰/۲/۹ از مجلسین گذراند و پس از اینکه طبق ماده دوم این قانون برای خلع ید کمپانی انگلیس اقدام شد مقرر شد کما فی السابق کشتیهای نفتکش کمپانی برای رسانیدن نفت بمشتریهای خود در جریان بوده فقط رسید مقدار نفت تحویلی خود را بهیئت خلع ید بدهند تا بعداً طبق ماده سوم بدعاوی طرفین و مطالبات آنها رسیدگی شده تفریق حساب بشود کمپانی علاوه بر اینکه حاضر برای بردن نفت با رسید نشد در مقام محاصره اقتصادی ایران برآمد و چند کشتی نفتکشی که برای بردن نفت بایران آمده بودند آنها را اسیر کرد و مانع فروش نفت آنها گردید. در صورتیکه این اصل مسلم تقدم حقوق عمومی بر حقوق خصوصی در تمام قوانین جاریه دنیا ملحوظ است و هیچوقت منافع عمومی نباید فدای منافع خصوصی شود و دولت ایران برای حفظ صلح جهان و کوتاه کردن دست یکی از دول غاصب که بهانه برای دولت دیگری در تعدی بود ملی شدن نفت را عنوان کرد اگرچه نفت ایرن ملی بود و اختصاص به اشخاص نداشت و ملک ملت ایران بود و دولت که نماینده ملت بود بطریق امتیاز باجنبی استفاده از نفت خود مینمود ولی این طرز ملی با رفتار مأمورین انگلیسی در شرق موافق مصالح عمومی ایارن و جهان نبود و مصلحت صلح جهان و منافع ملت ایران در این بود که خود دولت بدون اینکه انحصار و امتیازی باجنبی بدهد خود مباشر اکتشاف و استخراج نفت باشد کمااینکه حکومت کارگری انگلستان خیلی از صنایع مهم خود را نظر بمصالح ملی عمومی انگلستان دولت تصرف کرد و دست اشخاص را کوتاه نمود و این اصل حقوقی مقدم بودن مصالح عمومی بر مصالح خصوصی انحصار بایران و انگلستان ندارد و در هر مملکتی مصالح عمومی اگر اقتضا کرد مالکیتهای خصوصی را لغو خواهند کرد.
مقصود از این عرایض این بود که در این پنج مرحله که قرارداد دارسی و گزارش (آرمیتاژاسمیت) و قرارداد ۱۹۳۳ و قرارداد گس گلشائیان و ملی شدن صنعت نفت انگلستان با ایادی خود با زدن نعل وارونه حقوق ایران را تضییع نموده و در این مرحله پنجم که هیچ حرف حسابی و قانونی نداشت متوسل به نیرنگ و زور شد از طرفی سیاست محاصره اقتصادی و تعطیل دستگاه نفت بوسیله جلوگیری کشتیها از بردن نفت عمل کرد و از طرفی در داخل ایران معناً با حکومت هرج و مرج و اراذل مساعدت نمود اگرچه صورتاً پیشقراول حکومت اراذل جمعیت منتسبه بشمالی بود (تیمورتاش: صحیح است) ولی معناً دست انگلستان در پشت پرده د راین جنایات دیده میشد (شوشتری: صحیح است) در اطراف اینموضوع در مجلس رسمی میل ندارم زیاد صحبت شود وادله قطعی در دست هست که انگلستان پس از یأس از گذرانیدن قرارداد گس گلشائیان در سیاست تخریبی خود تعجیل کرد و ۲۸ ماه در اینموقع مهم جهان ایرنرا تسلیم حکومت اراذل ساخت حتی آزادی بدرجهای سلب شد که نمایندگان مجلس از دست شرارت اشرار قادر نبودند در خیابانها بدون وسیله دفاعیه حرکت کنند (میراشرافی: صحیح است) و همه روزه در مهمترین خیابانهای پایتخت اموال مردم غارت و اشخاص مضروب و مجروح میشدند و در این مدت قلیل قتل نفسی که در ایران اتفاق افتاد بیش از بیست سال حکومت دیکتاتوری بود و بنام آزادی سلب آزادی میشد (صحیح است) و من معتقدم که اغلب تعزیه گردانها که از این دکان نفت مشغول بهره برداری بودند مستقیم یا غیر مستقیم از انگلستان الهام میگرفتند پس از سقوط حکومت سابق و آمدن حکومت جدید موقعی که مجلسین تعطیل شده بود و برای کسر بودجه مملکتی ملت شریف ایران که روی گنجهای فراوان نشسته مجبور اعانه گرفتن از ملت و دولت امریکا شد در چنین موقعی سرمایه داران نفتی با همدستی کمپانی سابق که میتوان او را معلم آنها دانست که برای چپاول ملتی تجربه پنجاه ساله درد همدست شده و از فشار اقتصادی ایران سوء استفاده کرده این قرارداد جدید را که اگر جنبه مادی آن بقول جناب وزیر دارائی رجحان بر سایر قراردادها صورتاً دارد ولی بمراتب بواسطه پیچیدگی در عبارات اگر اسماً دو شرکت عامل فروش و چند شرکت بازرگانی با ما طرف حساب هستند ولی مضار این عمل کمتر از قراردادهای سابق نیست اگرچه من اقرار دارم که اطلاعات فنی و اقتصادی در این موضوع خیلی کمتر از دیگران دارم ولی با کسانیکه در این چند سال وارد مذاکره و عمل بودند مشورت و صحبت کردهام مضار این قرارداد را بیش از منافع آن دانستهاند آقایان مشار اعظم و حسین مکی که در کابینه سابق بیشتر وارد مذاکرات نفت بوده (محمدعلی مسعودی: مکی که واقعاً متخصص نفتی بود، بیسواد) و این قرارداد جدید را هم مطالعه کردهاند هر دو متفقاً مضار این قرارداد را بیش از منافع آن ذکر میکردند. آقایان محترم. شرکتی که در پنجاه سال قبل بیشتر از دو میلیون لیره استرلینگ سرمایه نداشته و متدرجاً با فروش سهام یا اضافه ذخایر مرجحه و غیر مرجحه در بیلان سال ۱۹۴۹ سرمایه اسمی خود را ۳۳ میلیون لیره معین میکند و در بازار آزاد قبل از ملی شدن نفت تقریباً ده مقابل از قیمت اسمی ارزش داشت و امروزه پس از ملی شدن نفت هفده مقابل قیمت اصلی در بازار آزاد ارزش دارد. آقایان محترم. ارزش سهام هر شرکتی از روی دارائی و اموال منقول وغیرمنقول او تشخیص داده میشود پس از ملی شدن نفت و خلع ید انگلستان اگر نیم کاسهای زیر کاسه نبود باید سهام شرکت نفت تنزل کند زیرا که در این
۵ ***
بهر صورت که میل داشت میساخت در همان موقع ایرانیها بغض و کینه او را بدل گرفتند و همین که جنگ دوم جهانی بروز کرد این بغض را بنام تمایل بدشمنان انگلستان ابراز داشتند. ایرانیها اگر از حکومت خود ناراضی باشند برای تخریب آن دستگاه در سروعلن فروگذار نخواهند کرد همین تشکیلاتی که این چند روزه بنام کمونیست مورد تعقیب قرار گرفته من اطمینان دارم که صدی نود و نه از افراد آنها ایرانی و مسلمان بوده و ممکن نیست که زیر بار کمونیزم بروند ولی از اوضاع ناراضی و نمیتوانند دخالتهای اجنبی و فشارهای انگلستان را نادیده گرفته و تسلیم شوند. البته از این حساسات ضد انگلیسی سایرین بنفع خود استفاده کرده موجبات خرابی ملت ایران را فراهم میسازند در صف این اشخاصیکه بنام شبکه کمونیست دستگیر شدهاند اشخاصی سرمایه دار که دارای مقامات ارجمندی درایران بوده دیده میشوند حتی یکنفر که انتحار کرده بود حامل کلام- الله مجید بود و ممکن نیست کسانیکه بدیانت اسلام معتقد باشند و با علاقه آب و خاک در اینمملکت داشته باشند رویه حکومت دیکتاتوری کمونیستی را نپسندند بلکه لالحت علی بل بغض معاویه مشغول تخریب میشوند. من اطمینان دارم که اگر دولت امپراطوری انگلستان از مظالم ۱۵۰ ساله خود در ایران همین شکل که لنین از مظالم ۱۵۰ ساله تزارها در ایران چشم پوشید آنها هم در مقام جلب قلوب ایرانیها و سایر ممالک غربی برقرار خواهد شد و گرفتار تشکیلات تخریبی کمونیستها نخواهیم شد. آقایان محترم در اینمدت که موضوع نفت مطرح است و من گرفتار کسالت بوده و از شرکت در امور مجلس محروم بودم مراسلات زیادی راجع به نفت یمن رسیده که اظهار عدم رضایت از این قرارداد شده ولی مع التأسف و یک نقشه مثبتی که راه حل قضیه را نشان دهد تا بحال بمن نرسیده و من در زندگانی سیاسی خود عقیده بمنفی بافی ندارم و معتقدم باید سیاست مثبتی اتخاذ کرد و نمیتوان منافع ثروت طبیعی خود را عاطل و باطل گذارد و منتظر اعانه از دیگران شد ونیروی معنوی ما صرف تخریب یکدیگر شود لذا طرف ذیل را برای حل قضیه نفت پیشنهاد میکنم.
- اول: مسکوت گذاردن دعاوی ایران و انگلستان در موضوع نفت مانند سایر دعاوی مسکوته از قبیل بحرین و غیره و اقدام در فروش نفت سایر قسمتهائی که بحمداله در خاک ایران فراوان است و مورد دعوی انگلستان نیست و مقدار کثیری از آنها در ساحل دریای عمان نزدیک چاه بهار و غیره یباشد با شرکتهای غیر انگلیسی وارد مذاکره شویم و شبیه قرارداد اخیر ترکیه و آرامکو که بین حجاز و امریکائیها منعقد شده قراردادی برای فروش نفت منعقد سازیم (وزیر دارائی: ترکیه امتیاز دادهاست) این عملی که شما کردهاید میخواهید اسمش را امتیاز بگذارید ما را مسلوب الاختیار کردهاند اسمش را چیز دیگری گذاشتهاید بگذارید (وزیر دارائی: اینهم نظری است).
- دوم: طبق فصل هفدهم قرارداد دارسی اختلاف ایران و انگلستان در موضوع ملی شدن نفت و غرامتی که طرفین بر یکدیگر ادعا دارند قطع و فصل شود. پس از قطع و فصل دعوی بهره برداری از نفت بشود.
- سوم: از طلا گشتن پشیمانیم ما را مس کیند. بعقیده من ملت ایران راضی است که چشم از منافع احتمالی قرارداد امینی، پیج و گس گلشائیان و قرارداد ۱۹۳۳ پهلوی پوشیده و همان قرارداد ۱۹۰۱ دارسی که با توافق یکدیگر لغو شدهاست مورد عمل و اجرا قرار گیرد وایرانی که پنجاه و چند سال گرسنگی و رنج و تعب را تحمل کرده تا سال ۱۹۶۱ بقیه این فشار را تحمل کند و از دست مظالم انگلستان نجات یابد زیرا انگلستان هیچوقت بقول و عهد خود نسبت بملل ضعیف وفادار نبوده فقط امتیازی که انگلستان دارد و باید در دنیا جایزه اول را باو بدهند اینستکه صحنه سازی و نیرنگها و حقه بازیها و نعل وارونه زدنها مقدمات نقض عهد را فراهم میکند و خود را مظلوم و طرف را ظالم معرفی میکند و این خصیصه را در درجه اول ملت انگلیس دارد.
بصورت ظاهر یارغار آمریکاست و پشت پرده با مسکو و پکن همکاری دارد و ما ایرانیها در این مدتی که با انگلستان روابط داشتهایم کراراً امتحان کردهایم که جنگ بین ما و روسیه را تفتین و تحریک انگلستان ایجاد کرده و خود بعنوان مصلح وارد صحنه شده و همچنین اختلاف بین ما و عثمانی را ایجاد کرد. من فراموش نمیکنم که دو سال قبل در همین حیاط مجلس یکنفر پرفسور استاد دانشگاه بیروت آمریکائی راجع به نفت با من صحبت میکرد و میگفت شما که نقض عهد میکنید وقراردادی را که با انگلستان دارید بدون رضای طرف ملغی میسازید چگونه ممکن است با شما کسی قرارداد منعقد کند. من جواب دادم که ما قرارداد مرضی الطرفین منعقد نکرده بودیم که در مقام الغای آن برآئیم بلکه قراردادی که در نظر ایرانی قانونی شناخته میشد قرارداد دارسی بود که از آن ناراضی بودیم ولی با دست انگلستان ملغی شد و قرارداد ۱۹۳۳ که حقوق بسیاری از ایران را تضییع کرد بجای آن تحمیل شد وهمین شکل که ملت امریکا برای استقلال و آزادی علیه انگلستان قیام کرد ملت ایران هم برای آزادی و نجات از نیرنگهای سیاسی انگلستان قیام کرده و قرارداد ۱۹۰۱ دارسی را انگلستان بلباس ایرانی لغو کرد واگر انگلستان سوء نیتی ندارد با همانقرارداد ۱۹۰۱ حاضریم که در این چند سال دیگر تحمل کرده تا د رسال ۱۹۶۱ بکلی ایران از دست انگلستان نجات یابد زیرا که ما پنجاه سال تحمل مظالم انگلستانرا کردهایم و سال ۱۹۶۱ اگر پایه عمل ما و انگلستان قرارداد دارسی باشد تمام تأسیسات کمپانی نفت ایران و انگلیس در تمام جهان ملک ملت ایران خواهد شد و بنفع ماست که این چند سال دیگر را تحمل ظلم کرده و بهانه بدست انگلستان که ملت ایران را در دنیا نقص کننده عهد معرفی کند و خودش را با تمام مظالمی که در شرق داشته و سیاست تخریبی که در ایران اعمال کرده مظلوم قلمداد کند ندهیم.
ما معترفیم که امروز ملل جهان مانند یک خانواده باید با یکدیگر با صلح و صفا زندگی کنند و این زندگانی در سایه حکومت آزاد نه دیکتاتوری باید ادامه یابد ما هرگز عقیده نداریم که نفت خود را احتکار کرده تحت اختیار صاحبان حرف و صنایع جهان نگزاریم. البته دنیای امروز در سایه تعاون و همکاری ممکن است با صلح و صفا پایدار بماند ولی حاضر نیستیم انگلستانی که حقوق ملل شرق را در قرون اخیره پایمال کرده و در سایه غارت ملل شرقی زندگانی مجلل داشته منابع ثروت ما را احتکار کند و ملت ایران را در سایه فقر و بدبختی تحت فشار قرار داده و نقض کننده عهد و مظالم معرفی کند. اصرار من در صحبت در صورتیکه اگر موضوع نفت و گرفتاری نسلهای آینده نبود ابداً میل نداشتم صحبت کرده باشم البته آقایان دیگر که لابد اطلاعات و نیرو و همه چیز آنها بیش از من بود احق اولی برای بیان مطلب بودند (قنات آبادی: اطلاعات منهم بیشتر از جنابعالی نیست) و همچنین اگر بیانات جناب وزیر دارائی مثل نخست وزیر بود و با بیان خیلی ساده میفرمودند ما نتوانستیم احقاق حق ملت ایران را بنمائیم اینستکه آنهاحاضر شدهاند بما بدهند و با فشار انگلستان چارهای جز قبول نداریم باز مطلبی بود. ولی جای تأسف است که جناب وزیر دارائی با بیان شیرین خود میل دارند بما بقبولانند که کمپانی سابق مرد و امروز قراردادی منعقد میشود که بهتر از تمام قراردادهای نفت است حتی آقای مهندس مستوفی جدول مقایسه تهیه نموده و این معامله را با معاملات سابق ایران با کمپانی و معامله حجاز و عراق و غیره مقایسه فرموده و رجحان این معامله را مدلل داشتهاند.
بیاد رساله جناب مشرف الدوله نفیسی اقتادم که در موقع ورود قشون اجنبی بایران خسارت بزرگ ملت ایران را در نتیجه تثبیت قیمت لیره خدمتی بزرگ معرفی میفرمودند و با نطق و بیانیه مرحوم وثوق الدوله که قرارداد ۱۹۱۹ را خدمت بزرگ بملت ایران قلمداد میکرد. اگر مرحوم وثوق الدوله گفته بود مجبوریم این قرارداد را در این موقعیت دنیا قبول کنیم تا گرفتار مظالم بیشتر نشویم چندان اعتراضی بآنمرحوم متوجه نمیگردید در هر صورت آقایان اگر شما نفت را مجاناً باین شرکتهای سرمایه دار باستثنای انگلیس بدهید و آنها متعهد شوند که قوانین و مقررات داخلی مملکت ایرانرا محترم شمرده گمرک و مالیات بر عایدات و غیره را بپردازند و توقع تغییر قوانین ما را نداشته باشند حتی اگر بیش از میزان پیش از ملی شدن نفت استخراج و صادر کردند جائزه بآنها داده شود بمراتب بهتر از قراردادی است که مطرح است. آقایان سرمایه دارها در انگلستان حتی ۰۸۸ر۰ از عایدات خود را بعنوان مالیات بدولت میپردازند (دکتر شاهکار: مبالغه نیست ۰۹۰ر۰ است) و در قوانین ایران حداکثر مالیات بردرآمد صدی ۵۰ میباشد. اجازه بدهید حرف من تمام شود آنها هم مثل سایر تجار ۰۵۰ر۰ مالیات بدهند جنسی که خارج میکنند گمرکش را بدهند برق را هم بقیمتی که مجلس شورای ملی پول بدهند. خانههای آنجا را هم کرایه بدهند حتی برای اضافه بر ۳۰ میلیون تن استخراج یک تشویقی هم برایشان بگذارید (وزیر دارائی: بفرمائید شما بکنید) بهتر است خیلی بهتر است از حالا. آنقرارداد ۳۳ پهلوی یک التزام نامه بود که کمپانی باکره و اجبار دیکتاتوری از ملت ایران گرفته بود و این قرارداد با هزار لفافه مسلوب الاختیار کردن نسلهای آتیهاست و این طرح را یقین دارم در دستگاه کمپانی نفت شرکت سابق تهیه نموده و البته سرمایه دارهای آمریکائی و اروپائی از منافع و اختیارات بیشتر فرار نمیکنند و یقین دارم این تسلیم جناب دکتر امینی در مقابل آنها موجب تعجب شدهاست که مقامات مهم جهان اظهار شادی و خرسندی نمودند. جناب دکتر امینی من میدانم شما خیلی تحمل زحمت نموده شب و روز در جریان کار نفت بودید ولی یک فرق بین فکر من و شما هست. شما آنچه از طرف انگلیس گفته شود با دیده نیک بینی توجه میفرمائید و اگر وحی منزل ندانید ملل شرق را تضعیف تر از آن میدانید که در مقابل اراده امپراطوری ماوراء مجاز حق چون و چرا داشته باشد.
من بعکس شما آنچه از ناحیه انگلستان پیشنهاد شود با دیده سوء ظن نگاه میکنم (اکر نماز و روزه میفرمایدت- نفس مکار است فکری بایدت) و گلستان را پس از جنگ دوم حقیر میدانم ولی ضرر انگلستان مانند پشه مالاریائی است اگر تهیه کر د. د. ت استعمال کنیم از شر پشه مالاریا راحت میشویم. چرا شعر بگوئیم که در قافیه آن در بمانیم؟ من اطمینان دارم که دولت ملی داشته و دارد که حداکثر استفاده از نفت ایران بشود ولی اختلاف سلیقه در طریقه استفادهاست. آقایان برای حیات و سعادت یک ملت و نسلهای آینده میلیونها لیره طرف توجه نیست و اطمینان دارم که این چند میلیون لیره نه انگلستان را مثل قبل از جنگ قوی میسازد نه ملت ایران و نسلهای آینده از دادن آن بدبخت تر از امروز میشوند دعوی سر این موضوع است که انگلستان با دستگاه تبلیغات و صحنه ساری ایران نقض کننده عهد معرفی کرده و میل دارند از خود ما سند تحصیل کنند در صورتیکه انگلستان از روز اول با حسن نیت نبوده و با دادن رشوه بوسیله کتابچی بصدراعظم وقت و وزیر خارجه و دیگران تحصیل امتیاز نفت دارسی را نموده حتی بخوانین بختیاری که مانع از عملیات کمپانی بودند صدی سه سهم داد. سهامی که بعنوان رشوه یا حق السکوت داده بود تا زمان قبل از کودتا در دست وراث آها بود و بعد با دخالت در سیاست ایران و آشوب کردن مملکت و غیره همان قرارداد را لغو کرد و قرارداد بدتر بست و این قرارداد آخری از حیث شرائط به مراتب از قراردادهای سابق بدتر است. آقایان هیچ ملت و مملکتی بلکه هیچ فرد با حیثیت و شرفی حق حاکمیت خود را با پول نمیفروشد. اگر جناب دکتر مصدق یا دکتر امینی حاضر برای محکومیت ملت ایران بعنوان پرداخت غرامت شوند و جناب درخشش نیز راجع بعمل پرداخت غرامت تأیید کنند من قانع نمیشوم بلکه میگویم انگلستان باید غرامت بدهد نه ایران زیرا که انلگستان با هزار نیرنگ وارد ایران شده با سرمایه مادی قلیل و سرمایه بزرگ تقلب و تزویر ما را در فشار قرارداده و امروز ما را از کمونیست میترساند که هست ونیست خود را بدون این که عبارات این قرارداد را بفهمیم تسلیم او کنیم.
آقایان کمونیستها این انگلیسها هستند صدی هشتاد این تشکیلات مخالف مصالح ایران در سایه کمک انگلستان بوده و هست. انگلستان همیشه دو سره بار کرده هر طرف برد او شریک است فعلا پول و نیرو از امریکا میگیرد در موقع جنگ خنجر از پشت بامریکا خواهد زد. در خاتمه این قانونی را که میبینم این همه در اطرافش بحث هست میخوانم. ما میخواستیم قررداد را لغو کنیم طرح هم دادیم ولی مجلس ایران لغو نکرد قرارداد را بدبختانه یا خوشبختانه، هر کدام که هست و اینجا مجلس شورای ملی آنگزارش که از طرف کمیسیون بمجلس داده شده آن تصمیم مجلس هست میخوانم عبارتش را «مجلس شورای ملی با تأیید وتصویب گزارش کمیسیون نفت دایر بر اینکه لایحه ساعد گس کافی برای استیفای حقوق ایران نیست بمنظور اجرای قانون مهر ماه ۱۳۲۶ بآن کمیسیون مأموریت میدهد که با توجه بپیشنهادات آقایان نمایندگان در ظرف دو ماه گزارشی مبنی بر تعیین وظیفه و رویه دولت تهیه و برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم نماید.» مجلس آن پیشنهاد گس گلشائیان را رد کرده وبکمیسیون مأموریت داد که شما نظریه بدهید، نظریهای که داده شده این است: ((مجلس شورای ملی تصمیم مورخ ۱۷ اسفند ماه ۱۳۲۹ کمیسیون مخصوص نفت را تأیید و با تمدید موافقت مینماید)) میخواهید مقدمه اش را بخوانم که روشن بشود ((نظر باینکه ضمن پیشنهادات واصله بکمیسیون نفت پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرارگرفتهاست و از آنجائی که وقت کافی برای مطالعه در اجرای این اصل باقی نیست کمیسیون مخصوص نفت از مجلس تقاضای دو ماه تمدید مینماید)) اینجا مجلس موافقت کرده تصمیم گرفته که نظر کمیسونرا تأیید کند. پس ملی شدن را کمیسیون گزارش داد و مجلس هم تأیید کرد نه لغو قراردادهای سابق را جناب دکتر مصدق وقتی که مأمور تشکیل کابینه شد آمدند قانونی گذراندند برای خلع ید ما اگر یک ده و مزرعهای داشته باشیم که چند تا باغ داشته باشد یک باغ را مصلح بدانیم که برای خودمان تخصیص بدهیم دلیل این نیست که اجاره فسخ شده اجاره بقوت خودش باقیست باید رسیدگی کنید این مبلغی که بابت این عاید کمپانی میشده این را موضوع کنید بقیه دستگاهی که کمپانی در دنیا داشتهاست طبق قرارداد دارسی پنجاه، شصتم قیمتش بما میرسد این همان قرارداد دارسی است که بکلی مسکوت مانده، موقعی که جناب مصق السلطنه آمده بودند و در مجلس متحصن شده بودند در زمان ریاست وزرائیشان، من همانموقع این قضیه را عنوان کردم وایشان هم تأیید کردند ولی نمیدانم چطور شد که نه در آمریکا و نه در اروپا راجع باینموضوع یک کلمه فرمایشی نفرمودند و خدمت جناب آقای دکتر امینی هم یکروز رسیدم عرض کردم گفتند مصدق نگفته، گفتم اگر مصدق کار بدی کرده شما چرا؟ (شوشتری: موضوع عدم النفع پیش میآید).
رئیس- آقای شوشتری بین الاثنین که نباید در مجلس صحبت کرد.
حائریزاده – این موضوع عدم النفعی که آنها مطرح کردند ما باید مطالبه میکریدم باید بآنها میگفتیم ما یک ملت ضعیفی هستیم شما ما را محاصره اقتصادی کردهاید چند سال ما را بدبخت کردید، این مال این دو سه سال ملی شدنست که شما هم شناختید پس بقیه حقوقی را که در ظرف ۵۰ سال شما از سرمایه اینجا در دنیا کاسبی کردهاید و ما هم سهیم هستیم بما بدهید باقیش کجا رفته این کمپانی ۳ میلیون لیره در بیلان خودش میگوید سرمایه داشتهاست. اول ۲ میلوین داشتهاست در هر سال دو مقابل سرمایه اش عایدات برداشته یا بدولت انگلیس مالیات داده یا ذخیره کرده یا بصاحبان سهام داده سهامش هم حالا در بازار دنیا هر لیرهای ۱۷ لیره خرید و فروش میشود، این آدم چه ضرری کردهاست؟ من در روزنامهها میبینم که نوشته شدهاست ۶۰۰ میلیون دلار شرکای غیرانگلیسی بنا شده باو بدهند برای سرقفلی من نفهمیدم موضوع دو سر و دو روزی که میشنیدیم حالا موضوع ما و انگلستان است یک شرکتی اول ۲میلیون سرمایه داشته حالا میگوید ۳۲ میلیون لیره دارم و این ۳۲ میلیون لیره را هر لیرهای ۱۷ لیره در بازار باو پول میدهند در باره ۵۱ میلیون طلبی که خودش تصدیق داشته میگوید مالیده ۲۵ میلیون لیره دیگر هم بمن بدهید اشیائی که من خریدهام قرضش را ندادهام ۶۷ میلیون شما اقساط استهلاکی ماشینهای کنار دریا را در ظرف دهسال بپردازید این در حدود ۱۴۴ میلیون میشود که بطور رسمی توی این قرارداد شان داده میشود در ورزنامهها میبینیم ششصد میلیون دلار هم آنها سرقفلی میگیرند این طرز معامله مال ضعف ماست ولی من بشما عرض میکنم ما ضعیف نیستیم رجال ما ضعیف هستند والا موقعیت ایران موقعیتی است که اگر ما مقاومت کنیم مجبورند حق ما را بدهند. دولت آمریکا عاشق چشم ابروی ما نیست از روزی که جناب آقای سپهبد آمده چقدر پول کمک مجانی کردهاند (نورالدین امامی: عاشق چشم و ابروی جناب سپهبدند) معلوم میشود دولت ایران موقعیتی دارد که طرف توجه دنیاست. ما بیائیم آنچه را که دیکته میکنند بگوئیم که این قابل تغییر نیست، قبول نکرد بجهنم که قبول نکرد. در این مسائل مهم یکروز دو روز یک ماه و دو ماه اهمیتی ندارد. ۵ میلیون و ۱۰ میلیون مهم نیست نسلهای آینده مهم هستند نسلهای آتیه در این جا ذینفع هستند باید باین قسمت توجه شود.
رئیس- آقای پناهی هم نطق قبل از دستور مختصری خواهند کرد بفرمائید.
پناهی – با اجازه همکاران محترم مطالبی چند بطور اجمال در باب امور عمومی کشور و حوزه انتخابیه خود بعرض مجلس شورایملی میرساند.
- ۱- از پیش آمد کشف دستگاه جاسوسی عمال بیگانه در ارتش از یکطرف اظهار تأسف میکنم که تأخیرتبلیغات دروغ و سوء اداره کشور در این دو سه سال اخیربپایهای رسیده بودکه افراد ساده- لوح را تحت تأثیر قرار داده و ارتش را که مهد پرورش میهن پرستی و شاهدوستی باید باشد مرکز فعالیت خود قرار داده بود و از طرف دیگر بیداری اولیاء دولت و فرمانداری نظامی که توطئه باین بزرگی را کشف و بی اثر ساخته مایه کمال امیدواری و تشکر است، در باب کیفر این افراد فریب- خورده و یا مغرض و یا خائن بالفطره چون ماشین دادگستری ارتش مطابق موازین قانونی بکار افتاده و نتیجه آن بزودی باستحضار ملت خواهد رسید از اظهار نظر در این باب صرفنظر میکنم و با اعتماد کاملی که به حس میهن دوستی و عدالت خواهی افراد دادرسی ارتش موجود است از هر گونه بیانی که حمل بر اعمال تأثیر بشود خودداری میکنم و امیدوارم که خداوند در ظل توجهات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که وجود خود را وقف آسایش مردم نمودهاست کشور ما را از توطئه و دسیسه چنین دشمنان مصون و محفوظ بدارد (عدهای از نمایندگان: انشاءالله) ضمناً بمناسبت این پیش آمد مطلبی را که از مدتها باین طرف مورد توجه مخصوص نمایندگان معظم بوده بعنوان یادآوری بعرض میرسانم. پس از حدوث وقایع شوم شهریور که بازار خیانت رواجی یافت و یکعده از مردم کار و کسب خود را گذاشته شروع بسینه زدن در زیر علم اجنبی نمودند عده زیادی از اشخاص حتی از کسانی که از محبت و توجه اعلیحضرت فقید و خاندان سلطنت برخوردار بودند بتصور اینکه وضع آشفته بعد از شهریور الی الابد دوام خواهد کرد خیانت را شغل شاغل خود قرار داده و با تجزیه طلبان روابط دوستی برای تأمین آتیه خود برقرار کردند از این جمع بعضیها شبستری را معصوم مطلق و عاری از تمام نقائص بشری معرفی کردند و جمعی دیگر پروانه بار بدور پیشه وری و همکاری وی در مدت اقامت او در تهران دور زدند و بعضی دیگر با غلام یحیی طرح الفت ریختند و پس از خوردن یک ناهار با آن ژنرال روسی طوری بر خود میبالیدند و تفاخر میکردند که از ادای جواب سلام مردم عادی عار داشتند و صفحات روزنامه هائی را که بپول خارجی برای تخریب مبانی استقلال کشور منتشر میشد وقف رجزخوانی و تعریف تجزیه طلبان میساختند. بنده نمیگویم که امروز پس از گذشتن چند سال صفحات گذشته تاریخ را باز کنیم و وجدان ناراحت این قبیل افراد را آشفته تر سازیم ولی از دستگاههائیکه در سرنوشت کشور ما تأثیر دارند و نگهبانی از این مرز و بوم را بر عهده گرفتهاند توقع داریم که این بوقلمون صفتان را از دستگاههای مؤثر کشور ولو که سیمای حقیقی خود را در زیر نقاب چاپلوسی و تملق پنهان ساخته باشند برانند بنده عرض نمیکنم که کلیه افرادی که در وضع پرتشنج چند سال پیش بر اثر ضعف نفت و یا خیانت فطری عامل بیگانگان گردیدهاند امروز تعقیب نمایند. چنین کاری البته میسر نیست ولی آنچه که بآسانی میسر است این است که این افراد را که بسائقه ضعف بشری و یا بدلایل دیگر علناً خیانت کردهاند و اسناد خیانت خود را در هزارها نسخه چاب و باطراف و اکناف کشور پخش نمودهاند اجازه جلوس در مسند وزارت و ریاست پستهای حساس و غیره ندهند (شوشتری: صحیح است) و این مردمان مشکوک را از اظهار نظر و مداخله در سرنوشت مردم شریف و سربزیر کشور مانع شوند. (شوشتری: احسنت).
- ۲- ثانیاً در اینموقع که مشکل نفت به همت شاهنشاه و جدیت خستگی ناپذیر دولت در شرف حل میباشد و امیدواری هست که بزودی عایدات هنگفتی از این محل بدست بیاید جا دارد که دولت برنامه عمل و محدودی برای اصلاح و عمران کشور تهیه و بموقع اجرا بگذارد، رسم جاری دولتها تا امروز بر این بودهاست که مقداری مسائل کلی را از قبیل مطالبی که احزاب سیاسی در مرامنامه-های خود مینویسند بعنوان برنامه دولت بمجلس تقدیم دراند و بعد نه خود دولتها در صدد اجرای آن برآیند و نه پارلمان اجرای آنرا از کسی بخواهد. برنامه دولتها جزء یکی از تشریفات معرفی و تشکیل دولتها بوده و هیچکس این گفتهها را جدی تلقی نکرده و در نتیجه قضاوت مردم در باب برنامههای دولت منحصراً از لحاظ تلفیق جملات و تقدیم و تأخیر مسائل بوده وکسی منتظر نمیباشد که تصویب برنامه یک دولتی مستلزم رفع هیچیک از نقائص امور کشور باشد بنده از جناب آقای نخست وزیر و هیئت محترم دولت استدعا دارم که پس از حل کار نفت برنامه ساده ولی عملی در دو سه ماده تنظیم و حقیقتاً عهده دار انجام آن بشوند و قضاوت مردم در باب روش دولت بر مبنای اجری آن مواد باشد نه آنکه دولت برنامه بدهد و مجلس آنرا تصویب بکند و پس از تصویب آن آب از آب تکانی نخودر و شئون کشور بصورت سابق بدون هیچ تغییری اداره شود پس از تغییر دولت هم دولت بعدی بدون تغییر زیاد همان مطالب را در قالب دیگری از سر بگیرد و یا در مجلس در اطراف آن بحث شود و این دور سالهای سال از طر گرفته شود. باید کاری کرد که مردم گفتههای دولت را جدی بدانند و امرار معاش زندگی خود را بر اثر تغییر مواد برنامه دولت قابل تغییر بدانند و ایمان در انجام برنامههای دولت داشته باشند.
- سوم: موضوع راهسازیهای حوزه انتخابیه این بنده و بطور کلی شبکه راههای آذربایجان است که مستلزم بذل توجه از طرف دستگاههای مربوطهاست. سازمان برنامه با حسن نیت شروع باقدام و عملیات راهسازی خلخال نموده ولی قطع عایدات قانونی سازمان برنامه سبب شدهاست که اقدام اساسی و مفیدی را عملا بمراکز اصلی کشور وصل نماید انجام نشده و از طرف دیگر فقدان همآهنگی بین دستگاههای سازمان برنامه و قسمت اجرائی وزارت راه که هر کدام مستقلا متصدی ساختمان یکقسمت از راه را بعهده گرفته و راه خود را میسازند یکی از عوامل عدم پیشرفت کار است و چون این مطلب در اغلب حوزههای انتخابیه مورد ابتلای آقایان نمایندگان محترم است برنامه توأم با هفکری و همآهنگی از طرف قسمتهای راهسازی وزارت راه نیز باشد و بودجه کافی هم برای تأمین این منظور در اختیار دستگاههای مسئول گذاشته شود تا از مساعی مبذوله نتیجه سریع گرفته شود. قسمت چهارم: عرایضم مستقیماً مربوط بشخص جناب آقای وزیر دارائی است که مربوط بتأمین نان حوزه خلخال و بسیاری از مراکز مهم دیگر آذربایجان و منجمله تبریز میباشد. امسال وضع غله در آذربایجان بخوبی سالهای پیش نیست عوامل جوی مختلف از قبیل سیل و بارندگیهای بیموقع نیز قسمتی از محصول را از بین برده البته وضع طوری نیست که ایجاد پانیک و وحشت عمومی کند ولی از همین الان تا راهها بسته نشده باید تدابیر صحیح اتخاذ شود. میزان موجودی و کمبود هر محل باید تعیین شود و با فرصتی که باقی است برای تأمین کمبود فکر اساسی بشود. بنده در این باب با اینکه مسئله را بی نهایت مهم میدانم عرض زیادی نمیکنم ولی لازم بتذکر میدانم که دستهای ناپاک مترصد فرصت اند که از کوچکترین مضیقه در امرتان بضرر ملت و دولت استفاده کنند و این مطلب را وسیله تبلیغات گمراه کننده قرار دهند ولی چون بحسن تدبیر آقای وزیر دارائی اعتماد دارم هیمن تذکر را کافی میدانم. در خاتمه لازم میدانم از مساعدتهای کمیسیون محترم سیل زدگان و شیر و خورشید سرخ مخصوصاً از آقای دکرت خطیبی اینجا تشکر کرده باشم و جداً تقاضا نمایم در اینموقع که قحطی قسمتهای سیل زده را تهدید مینماید دستور فوری برای عملی ساختن برنامههای خودشان صادر فرمایند تا وقت نگذشته و فرصت باقی است مورد استفاده قرار گیرد همچنین با پیروی از منویات اعلیحضرت همایونی از خواست بهای گندم و سایر مواد غذائی که بمقادیر کمی بین مستمندان تقسیم شدهاست یا خواهد شد خودداری نمایند (عده- ای از نمایندگان: احسنت، احسنت) بقیه وقتم را بآقای شوشتری میدهم.
رئیس- ۵ دقیقه از قت ایشان مانده، آقای شوشتری بفرمائید.
شوشتری – بسم الله الرحمن الرحیم، بنده نمیخواستم صحبت کنم مخصوصاً چون جناب آقای حائری زاده تشریف دارند یک فرمایشی بین فرمایشاتشان فرمودند الزاماً مجبور شدم که این عرض را بکنم در ۵ دقیقه و آن اینست، فرمودید کسی که خود را کشتهاست قرآن در جیبش بودهاست. قرآن کنند حرز و امام مبین کشند اگر مسلمان باشد، اگر شیعه باشد انتحار نمیکند، انتحار در اسلام نیست سیامکی که ۳۵۰ هزار تومان فرش در خانه اش بوده او خائن بالذات و بالفطرهاست باید اعدام شود اینها خائن هستند این فرمایشات چه چیز است هر کسی که فقیر شد خیانت نمیکند پیغمبر اسلام فرموده الفقر فخری فقیر که خائن نمیود اینها خائن بالذاتند، ما نباید باینها ارفاق کنیم حتماً حتماً آن کسی که انتحار میکند یا باید بگوئیم منحرف از دین است یا بگوئیم مجنون ولی اینها چون مرام کمونیستی را قبول کردهاند منحرف از دین هستند و باید مجازات بشوند.
- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون خاص راجع بقرارداد فروش نفت
(3- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون خاص راجع بقرارداد فروش نفت.)
رئیس- وارد دستور میشویم، آقای درخشش دنباله مذاکرات خودشان را میفرمایند، دیشب که آقای درخشش بیانات خودشان را میفرمودند به بعضی از آقایان نمایندگان که اظهار مخالفت میکردند گفتم چرا فرصت نمیدهید ایشان اوراق خود را بخوانند، البته از گفتن کلمه اوراق نظری نداشتم بنده همیشه هر نمانیدهای را در ابراز عقاید وافکار خود اعم از موافق و مخالف اکثریت واقلیت آزاد میگذارم.(صحیح است) و بعقیده او احترام میگذارم. همه آقایان همین کار را خواهند کرد و امیدوارم انشاءالله در هر مورد این آزادی را ولو موقع خیلی سخت باشد حفظ کنم و حالا آقای درخشش به بیانات خودشان ادامه میدهند.
درخشش – از جناب آقای رئیس محترم مجلس شورای ملی تشکر میکنم. قبلا میخواستم مطالبی بعرض برسانم ولی با مطلبی که ایشان فرمودند بنده در اینباب دیگر عرضی نمیکنم. قبل از شروع به بیاناتم عرض کردم که بنده باستثنای یک دسته بخصوص در این مملکت کسی را خائن نمیدانم و مردم میخواهند باین مملکت خدمت کنند (یکنفر از نمایندگان: آن دسته بخصوص کیست؟) عرض کردم دسته بخصوص حزب منحله تودهاست که میخواهد از نیروی سوم این مملکت استفاده کند و بنفع یک دولت بیگانه خیانت بمملکت میکند. مطالبی که بنده اینجا عرض کردم از ابتداء تا انتها موضوعی که عرض کردم این است که وضع فعلی بما اجازه میدهد که حق بیشتری برای ملت ایران کسب کنیم و آنچیزیکه گفتم این بودهاست که حالا هم خواهم گفت مقاومت دولت در مقابل فشار کنسرسیوم کم بوده و اگر دولت مقاومت بیشتر داشت بیشتر میتوانستیم حق خودمان را وصول کنیم موضوع دوم که میخواستم عرض کنم راجع بطول دادن جلسه بود که یکی دونفر از آقایان همکاران محترم مراجعه فرمودند. و فرمودند چون سخنرانی شما طویل است اینطور حس شدهاست که میخواهید جلسات را طول بدهید بنده فکر میکنم که هیچ دیوانه و مجنونی حتی در شرایط فعلی و در اوضاع فعلی چنین خیالی را نداشتهاست و علاوه بهیچوجه این عمل مستحسن نیست و الان هم هر کسی اینکار را بکند جز جنون و یوانگی چیز دیگری را نمیشود باو نسبت داد و بنده چنین خیالی را نداشتم و ندارم فقط چون میخواهم بیک لایحهای بیک قراردادی که سرنوشت ملت ایران را تعیین میکند رأی بدهم یا مخالفت کنم توضیحاتی در اینباره دادم و هم عجالتاً خیلی مختصر بعرض آقایان نمایندگان برسانم (فرامرزی: یعنی سرنوشت نفت این مملکت نه تمام این ملت) موضوع سومی را که میخواستم عرض کنم اینستکه بنده چندین بار بر طبق ماده 5 بازداشت ولی در هیچیک از بازجوئیها مشکلتر و سخت تر از جریان دیشب بمن سخت نگذشتهاست و من با داشتن سیاتیک و سردرد مجبور شدم مثل یک متهم در حدود 5 ساعت و نیم صحبت کنم و در این مدت هم لااقل ده لیوان آب خوردم که بایستی میرفتم بیرون و برگردم (خنده حضار) اهانتهائی هم اگر به بنده بشود یا نشود بنده بهیچوجه اهانت نمیکنم و اجازه نمیدهم بخودم که بکسی اهانت کنم و چون وکیل اقلیت هستم البته فکر میکنم که اینمراحل را دارم طی میکنم و این مراحل را بایستی طی کنم من میدانم که برخلاف جریان آب شنا میکنم و بایستی این جریانات باشد اما آقایان بدانند که اگر من قصد وکالت آینده یا وزارت داشتم هیچوقت بعنوان مخالف در اینجا این مطالب را بعرض آقایان نمیرسانیدم فقط یک منظور دارم از گفتن عرایضم و آن این است موقعی که شب در رختخوابم میخوابم با وجدان راحت استراحت میکنم واگر احیاناً میخواهم عملی را انجام بدهم میخواهم در یک مملکت مستقلی زندگی کنم که اهالی آن مملکت که یکیش هم من باشم خوب زندگی کنیم و سعادتمند باشیم و هدف من فقط و فقط این است و هیچ هدف دیگری ندارم و یک فرد مستقلی هستم و در هر شغلی که باشم مستقل فکر میکنم نه بر اشتری سوارم نه چو خربزیر باریم نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم فردی هستم مستقل و خودم فکر میکنم و آن چه که عرض میکنم عقاید شخصی خود من است (همهمه نمایندگان).
رئیس- آقایان چرا نمیگذارید ناطق صحبت خودش را بکند.
درخشش- موضوع دیگری که بنده میخواستم عرض کنم این است که یکی و نکته را در مطالب گذشتهام تصحیح میکنم مثلا خواندم مالیات ایران را حق الامتیاز خوانم البته یکی دو قسمت را بعد در صورت جلسه تصحیح میکنم جناب آقای حائری زاده اینجا فرمایشاتی فرمودند که بنده قبلا استفاده نکردم البته بنده نظرم از دادن غرامت این است که غرامت داده شود و نفت ملی باشد و امتیازی بکسی داده بشود ولی با شرایط فعلی اگر بنا باشد امتیاز داشته باشیم غرامتی نباید بدهیم قسمتهائی را دیشب قرائت کردم بقیه را حالا ادامه میدهم اگر آقای دکتر امینی واقعاً چاره غلبه بر مشکلات عرص حاضر را فقط و فقط داشتن قدرت مادی و معنوی میدانند چرا بضمیمه این سخنرانی خود سند مالکیت این منبع زور و قدرت مادی و معنوی را تسلیم بیگانگان میکنند آقایان داشتن منابع زیرزمینی زور و قدرت مادی و معنوی نمیآورد بلکه فرماندهی صنعت نفت زور و قدرت مادی و معنوی میآورد انگلستان در قلمرو حاکمیت ملی خود منابع نفت ندارد ولی در قسمت اعظم منابع زیرزمینی جهان حکومت میکند زیرا فرماندهی آن صنایع را بدست آورده و ملک آن قیمت تا چیزی را که بصاحبان اصلی نفت میپردازد دوباره با در دست داشتن قدرت پس میگیرد یعنی بلوک استرلینگ درست میکند سهم ایران را با لیره میپردازد معاملات بدون تضمین تاریخی لوکوموتیوها و تسلط بر دستگاه سازمان برنامه و غیره دارد که گذشته نمونهای از آنست. آقایان، بت پرست با طلای خودش با طلائیکه از نتیجه زحمت خود بدست آورده بت میسازد و آنرا میپرستد این شرکت سابق که قدرتی شدهاست و ما امروز در مقابل قدرت او خود را ناچیز میدانیم و بقول آقای سپهبد زاهدی زیر بار این قرارداد میرویم. قدرت انگلستان ناشی از این نوع شرکتها و قدرت شرکت نفت از منابع قدرت مادی و معنوی است که در اعماق و دامنههای کوه بختیاری موسوم به اسماری در طبقه معرفت الارضی موسوم به اسماری جاری میباشد آیا پس از نیم قرن که این منفع قدرت مادی و معنوی بغارت رفتهاست پس از آن هیجانها و جشنها و پس از آن خلع ید و پس از آن شرکت کشتیهای جنگی و عقب نشینی تفنگداران دریائی و چتربازان که همه با نفت و بنزین ایران حرکت میکردهاند سزاوار است که دوباره این مبع زور و قدرت مادی و معنوی را در اختیار آنها بگذاریم؟ (آقای دکتر امینی بما اطمینان میدهند که باین تاجرهای محقر و بیضرر اخطار کردهاند که دخالت در کار ما نکنند و اعلام میکنند که هر کس نسبت بعمل این تاجرها دغدغهای بخاطر خود راه دهد دچار زبونی است من وقتی این لقب تاجر را که آقای دکتر امینی بصاحبان این قدرتهای نوین صنعتی میدهد میشنوم بیاد آن سیاست مداری میافتم که برای خاطر آب شور نمیخواست همسایه ما را از ما برنجاند). آقایان همه ماها مردمان عادی هستیم که بر سر دوراهی تاریخ رسیدهایم بنا بگفته آن نویسنده یا هنرمند سرنوشت بدر خانه ما میکوبد مردانی هستیم کوچک یا بزرگ ولی در هر حال در مقابل مسئله بزرگی قرار گرفتهایم یکلحظه بتمام معنی تاریخی در آینده ماها نخواهیم بد ولی قضاوت ما رفتار ما در تاریخ باقی خواهد ماند هر کدام از شماها و یا عدهای از شماها فرزندان 18 ساله و بیست ساله در خانه خود دارید و یا اغلب شماها فرزندان کوچک و معصوم در خانه خود دارید شما پس از قضاوت در باره این مسئله بزرگی که در مقابل شماست بخانههای خود میروید با فرزندان رشید و نابالغ و معصوم خود روبرو میشوید پس از جهل سال بیست سالهها شصت ساله و طفلان معصوم امروز مردان رشید چهل و چند ساله خواهند بود پس از قضاوت در این مجلس که با آن فرزندان خود روبرو میشویم کاری کنیم که در اعماق قلب خود از آنها خجل و شرمنده نباشیم خود را گول نزنیم تاریخ بالاخره قضاوت صحیح خواهد کرد اگر بعضی از فرزندان ما امروز هم آنطوریکه باید درک نکنند در مدت این چهل سال قضاوت صحیح خواهند کرد آنها درک خواهند کرد که ما حق نداشتیم منبع زور و قدرت مادی و معنوی این سرزمین پربرکت را برای مدت چهل سال برای مدت زندگی فرزندان بیست ساله شیرخواره خود بدیگران واگذار کنیم. آقایان در این روزهای تاریخی در این روزهائیکه سرنوشت نسلهای آینده خود را تعیین میکنیم در این روزهائیکه سرنوشت خوشنامی و بدنامی ماها تعیین میشود خود را از حب و بغضها از خودخواهیها دمی نجات دهیم و اگر رحمی بخود نمیکنیم توجهی بآینده فرزندان خود کنیم آقای نخست وزیر همواره بسربازی خود میبالند همه ما میگوئیم چو ایران نباشد تن من مباد اگر دولت حاضر و مجلس حاضر فرماندهی صنعت نفت خود را ببیگانگان ندهند این دولت نباشد دولت دیگر بیاید او هم حاضر نشود و مجلس حاضر مانند مجالس گذشته اعطاء متیاز استخراج و اکتشاف را تحریم کند چه خواهد شد کنسرسیومیها قهر میکنند ومیروند سفارتخانههای خارجی قهر میکنند و میروند و از نفت صرف نظر کرده و ما را به پشت پرده آهنین میفرستند نه! ما حرف منطقی و حسابی میزنیم ما منفی بافی نمیکنیم ما با واقعیات روبرو هستیم واقع بین هستیم اقتصاد بدون نفت نمیخواهیم آنها میگویند ما زور و قدرت داریم هر چند این زور و قدرت را از میلیونها کار شبانه روزی زحمتکشان ایران از خوزستان بدست آوردهایم و نفتکشهائی که جهانرا به هم میپیوندند و مراکز قدرت را با نفت سیراب میکنند از دسترنج ایرانیان زحمتکش ساختهایم باید نصف سود حاصل از نفت را ببریم خیلی خوب تسلیم هستیم غرامت تأسیسات را نیز میپردازم ولی اختیار اکتشاف و بهره برداری را از شرکت ملی نفت سلب نمیکنیم و از کاشناسان شما برای اداره شرکت ملی نفت برای هیئت مدیره آن دعوت میکنیم. آقایان بارزش و اهمیت موقعیت خود پی ببریم برای ما در این موقعیت جهان و زمان رسیدن باین هدف ممکن الوصول است.
آقایان از سرنوشت همین تریبون مجلس عبرت بگیرید در پشت این تریبون سیاستمداران خوشنام و بدنام که اسامی آنها در تاریخ باقی میماند صحبت کردهاند نخست وزیران و وزارء دارائی مختلف و متناقض با هم صحبت کردهاند من محض عبرت محض آنکه هیچکس نگوید متوجه نشدم اشاره بتاریخ سیاستمداری میکنم که دو بار از پشت این تریبون صحبت کردهاست هر بار که صحبت کرده نماینده نوعی از تاریخ بودهاست هر دو آنها قابل تکرار است. امروز یکی از آن تاریخها تکرار میشود آقای تقی زاده یکبار بعنوان وزیر دارائی از پشت این تریبون صحبت کردهاست امروز تاریخ تکرار شدهاست یک وزیر دارائی دیگر مانند آنروز آقای تقی زاده از پشت این تریبون تاریخی صحبت میکند او از قرارداد 1933 دفاع کرد وزیر دارائی امروز از قرارداد حاضردفاع میکند ولی پس از مدتی آقای تقی زاده، در موقعیت تاریخی دیگری صحبت دیگری از پشت این تریبون کرد که برای تذکر آقایان قسمتی از آنرا میخوانم چون خود آقای تقی زاده تشریف ندارند شکی نیست که این غیبت مصلحتی نتیجه تجربه تاریخی ایشانست از گفته ایشان و تجربه تاریخی ایشان عبرت بگیریم اینک قسمتی از سخنرانی تاریخ ایشان در مجلس شورای ملی که برای ما نیز یک عبرت تاریخی است. آقای تقی زاده در پشت همین تریبون فرمودند ولی بنده فکر نمیکنم که عمر جناب آقای وزیر دارائی کفایت کند که 40 سال دیگر بیایند فرمایشاتی بفرمایند (بعضی از نمایندگان: انشاءالله عمرایشان کفایت میکند). (وزیر دارائی: انشاءالله 150 سال عمر کنم) (صفائی: بعلاوه مال آقای تقی زاده از وسطها اتفاق افتاد) (وزیر دارائی: من سنی ندارم). «مسئله نفت جنوب ایرن و امتیاز معروف دارسی و امتیازنامه جدید 16 سال قبل خود موضوعی است مملکتی و دخالت یکنفر از افراد ضعیف مثل بنده در آن و میزان دخالتش باز موضوع دیگری است» که هر دو باید جدا جدا مورد دقت و مطالعه قرار داده شود.
پس از دعوت بنده بایران از مأموریت ملی که افتخار نمایندگی این مملکت را در خارجه داشتم و بقدر مقدور برای حفظ حقوق و منافع ایران مستمراً کوشیدم از گاهی بگاهی بعضی آقایان محترم و دوستان ببنده تذکر دوستانه دادند که خوبست شرحی از ماجرای امتیاز نفت بواسطه آنکه در آنموقع شاهد آن بودهام بیان کنم. اینجانب با وجود دلائل و موجبات بسایر قوی بلکه اقوی که چنین بیاناتی را اقتضا میکرد و شاید دفاع از منافع و حیثیت شخصی من نیز مستلزم آن میشد تا حال بدلائل دیگری که قویتر میپنداشتم خودداری نمودم زیرا که موافق مصالح و منافع مملکت نمیدانستم و هنوز هم نمیدانم و لذا با هر گونه فداکاری شخصی که این خودداری مستلزم آنست فعلا نیز مصلحت ملک و ملت را در بیاناتی علنی در این باب نمیدانم و بهمین جهت هم فصد عرض همه ماجرا را در اینجا ندارم. ولی این را باید بگویم که هیچوقت مضایقه نداشته و ندارم کلیه آنچه را که بر من معلوم است بدون کتمان یک نقطه و یک حرف بهتر شخص بیغرض خیرخواهی کاملا و تماماً بنحو مستوفی و اشباع بطور خصوصی بیان کنم و حتی بالاتر از این بهر هیئتی هم باز از اشخاص بیغرض که در یک محفل خصوصی و رسمی حضور بهمرسانند و یا آقای رئیس مجلس که در بیغرضی و صفای ضمیر ایشان شکی ندارم چنین هیئتی را تعیین فرمایند محض رفع هر گونه توهم و حتی آدنی شبهای کاملا شرح بدهم و حاضرم قبل از شروع بیان مطلب در آن محفل به طریقی که آئین ما اقتضا دارد یعنی بایمان و مغلطه و اشتشهاد خداوند و قرآن شنوندگان را مطمئن کنم که آنچه گفته میشود باصطلاح معروف محاکم فرنگستان ((عین حقیقت و تمام حقیقت است (نه قسمتی از آن) و هیچ چیزی جز حقیقت در آن نیست)) تا حال هم من بسه یا چهار نفر از آقایان محترم هم بطور خصوصی شرح لازم در این باب عرض کردهام آنچه حالا میخواهم باجبار یکبار خدمت همکاران محترم که اکثریت عظیم آنان نسبت بشخص من جز حرمت و محبت صمیمی و لطق خالصانه تا امروز چیزی نشان ندادهاند در اینموضوع چیزی عرض کنم هم از آنجهت استکه شاید انتظاری طبیعی و بحق و از راه خیرخواهی ببنده برای این امر داشته باشند نه بر اثر انتقادات و حملات که با آنها هیوقت رویه من جواب دادن نبوده و نیست. «اعظم وقایعی که در سی سال اخیر بلکه در یک یا دو قرن اخیر در این مملکت اتفاق افتاد ظهرو شخص یا اقتداری بود که درجه تسلط و قدرت او بر همه چیز این مملکت و حتی نفوس و اعمال و اموال مردم آنروز بروز تزاید گرفت و عاقبت بجائی رسید که اگر آقایان محترم دور از آن زمان بودند در یک روز تمام صحبت هم قادر بر تصویر کامل آن نمیشدند.
آنشخص اقدامات و اعمال خوب زیادی داشت و قطعاً وطن دوست و خیرخواه این مملکت بود لیکن این صفات خوب بر حسب ضعف طبیعت بشری با بعضی نقصهای تأثیرآمیز که جز گرفتاری طبیعی و عدم شمول عنایت و توفیق الهی نامی بدان نمیتوانم بدهم و ضمناً با بعضی اشتباهات هم توأم بود و من نمیخواهم نه از آن نقائص محدود و نه از آن اشتباهات که در مقابل اعمال عظیمه و تاریخی و شایسته تحسین ابدی او نسبتاً جزئی بود حرف بزنم خداوند او را رحمت کند و از هر تقصیر هم که داشته بگذرد» ما در گذشته هم مردان بزرگی داشتیم که صیت کارهای بزرگ و مفید آنها هنوز باقی و بعضی جاودانیست ولی نقصهای آنها و حتی بعضی تقصیرهای بزرگشان یا فراموش شده و یا از ذکر آنها خودداری میکنیم و چشم میپوشیم من این جمله را باقتضای حکم وجدان و انصاف عرض کردم نه برای خوش آمد ستایش گران واقعی و یا صوری غیر صمیمی آنمرحوم و خود میدانم که «طرف دیگر با گفتن این چند جمله حق و انصاف پرستانه جمعی دیگر از متنفذین اعمال وی را که مردم خوب و صالح هم در میان آنها کم نیست و بناحق هم نیستند ناخوشنود میکنند خصوصاً آنانرا که مستقیماً صدمه دیدهاند و از این طبقه اخیر با کمال خلوص عذر میخواهم و البته تصدیق دارم که یکی از نقائص آنشخص بزرگ که لطمه بر نام بزرگ او وارد آورد همین افراط در سختگیری و صدمه زدن بکسانی بود که بجهتی از جهات حتی جهت خیلی جزئی از آنها ناراضی میشد و اگر این صدمه دیدگان توجه باینمطلب نمایند که من خود نز مورد بیمهری ایشان شدم و اگر در دسترس بودم شاید مورد نظر همان صدمات شده بودم از من نمیرنجید که که خوبیها و نفسها هر دو باید بانصاف و بمبالغه ذکر شود و برای سنجش حسنات و سیآت میزانی مقرر شدهاست شاه مرحوم بطور قطع و جزم مصمم بود که همه عهدنامههای نامطلوب و امتیازات خارجی و مداخلات خارجیان را در حقوق و محاکمات اتباع خود در هر نوع حقوق کهنه شده را مانند وجود دو قطعه خاک در شمیرانات خارج از حیطه قدرت و حکم دولت این مملکت فسخ و نسخ و باطل و ملغی سازد و این کار را کاملا بانجام رسانید تا آنکه نمایند از آنها جز امتیاز دارسی پس اقدام باصلاح آن امتیاز کرد تا حقوق ایران بطور مطلوب استیفاء شود این اقدام داستان خیلی درازی دارد و چند سال طول کشید واسناد اوراق آن در ضبط وزارت مالیه باید موجود باشد.
عاقبت حوصله شاه تنگ شد وشاید تعویق کار را حمل بر مماطله میشود و ضمناً میل نداشت حتی یک قید هم از قیود قدیمه بشکل سابق برای مملکت باقی بماند یکروز بغتتاً مصم شد امتیاز را فسخ کند و حکم برای اینکار داد و واضح است که هم حکم او همیشه بدون تخلف واستثناء در یکساعت اجرا میشد و هم در اینمورد بالخصوص که بسیار و باعلی درجه خاطرش متغیر بود احدی را یارای چون و چرا ونصیحت باو نبود. پس اینکار اجرا شد. اگر چه اتخاذ این طریق باین نحو بعقیده وزراء و رجال خیرخواه ایران در آنزمان صحیح نبوده و چنانکه بعدها از نتیجه کار دیده شد یکی از اشتباهات بزرگ آنمرحوم در مدت سلطنت وی بود. منظورم این نیست که امتیاز دارسی بایستی بهمان حال بماندولی ترتیب الغای آن ناگهانی و بی مطالعه باعث بعضی زحماتی شد که این امتیاز-نامه جدید با مواد نامطلوب آن محصول آنست. موضوع منجر بشکایت کمپانی و حمایت دولت او و تقاضای حکمیت لاهه و تهدید از طرف ایران بشکایت از انگلستان بجامعه ملل و قبول آنها مراجعه امر را بجامعه و رفتن آقایان علاء و داور بژنو شد و تا اینجا کار با وزارت خارجه بود و اقدامات بوسیله مرحوم فروغی بعمل میامد در جامعه ملل کار بجائی نرسید و قبل از صدور حکمی در این باب وساطت و توصیههای مذاکرات مستقیم بیمان آمد و چون دولت ایران گفته بود که الغای امتیاز بواسطه نامطلوب بودن شرایط آن بوده و حاضر خواهند بود با شرایط مطلوب و موافق منافع ایران امتیاز جدیدی (البته برای بقیه مدت امتیاز سابق) بدهند حضرات بطهران آمدند تا سعی در حصول مقصود باین نحو نموده امتحانی بکنند و اگر توافق حاصل نشد باز بجامعه ملل برگردند و داوری بخواهند مذاکرات در تهران با مأموریت 4 نفر برای اینکار یعنی مرحوم فروغی مرحوم داور و آقای علاء و اینجانب جریان یافت پس از چند هفته مذاکره توافقی در شرایط حاصل نشد لکن این نتیجه حاصل شد که اگر قدری گذشت از طرفین میشد طرح جدید بمراتب از امتیاز دارسی بهتر میشد لکن وقتیکه حضرات از توافق با مأمورین ایرانی واسطه مذاکرات مأیوس شدند عزم عودت کردند و بشاه هم گفتند در اینوقت بود که وی ظاهراً از رعایت کار اندیشناک شد و عزم بر میانه گرفتن شخصاً و سعی در کنار آمدن با حضرات کرد اگر هم با همان شرایطی که خود شرکت حاضر بقبول آنها شده بود و در واقع همان شرائط فعلی امتیازنامه فعلی بود (غیر از موضوع تمدید امتیازنامه) کار انجام مییافت امتیازنامه جدید بمراتب مرجح بر امتیاز قدیم و اگر کسی غیر از این پندارد ناشی از اشتباه و قلت تدقیق و مطالعهاست لکن در روز آخر کار بناگهانی صحبت تمدید مدت را بمیان آوردند و اصرار ورزیدند و در مقابل هر نوع محاجه و مقاومت از طرف واسطههای ایرانی مذاکرات در منظور خودشان پافشاری و تهدید بقطع مذاکرات و حرکت فوری از ایران کردند و شد آنچه شد یعنی که ما چند نفر مسلوب الاختیار بآن راضی نبودیم و بی اندازه و فوق هر تصویب ملول شدیم و از همه بیشتر شخص من و پس از من (محض یاد خیر باید بگویم) مرحوم داور متأثر و متألم و ملول شدیم لکن هیچ چاره نبود و البته حاجت بآن نیست که عرض کنم که چرا چاره نبود زیرا زمان نزدیک است و اغلب آقایان شاهد وقایع و وضع آن عهد بودند و حقیقت مسئله عیان است و حاجت به بیان ندارد و میدانند که برای کسی در این مملکت اختیاری نبود و هیچ مقاومتی در برابر اراده حاکم مطلق آن عهد نه مقدور بود و نه مفید او هم ظاهراً از عاقبت کار اندیشه کرد و حاضر بعقب رفتن وپس گرفتن حکم نسخ امتیاز سابق هم بهیچوجه نبود و شق ثالث هم وجود نداشت و کسی نمیداند که در صورت برگشتن طرفین بژنو چه حکمی میشد و نتیجه چه بود ولی باید عرض کنم که مقصود از اینکه گفتم چاره نبود و در صورت اکتفا بمقاومت منفی تنها یابیم زحماتی قرین بوده و اصل نکته و همه جان کلام درین یک جمله اخیر استکه میل ندارم زیاد شرح بدهم و بقول معروف برای دلهای بیغرض یک حرف بس است. سر من از ناله من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست این چند کلمه را بطور اجمال گفتم و باز خودداری از توضیحات مفصل علنی دارم و آنچه هم قال قیل شود محض ملاحظه همین قدر باید بگویم که تا آنجا که من میدانم و خدا نیز شاهد است اصلا سوء نیتی از طرف هیچکس یعنی هیچ ایرانی ابداً نبودهاست اما موضوع دوم یعنی سهم بنده در این امر از اول تا آخر که شاید بعضی اشخاص خالی از بیغرضی در این قسمت بیشتر علاقمند باشندتا باصل موضوع اولی باید عرض کنم که بنده در اینکار اصلا وابدا هیچگونه دخالتی نداشتهام جز آنکه امضای من پای آن ورقهاست (خنده شدید نمایندگان و مخبرین جرائد) و آن امضاء چه مال من بود و چه من امتناع میکردم و مال کسی دیگر بود (ولابد حتما یکی فورا امضاء میکرد) هیچ نوع تغییری را در آنچه واقع شد و بهر حال میشد موجب نمیشد و امتناع یکی از امضاء اگر اصلا امتناعی ممکن بود در اصل موضوع یعنی انجام آن امر هیچ تأثیری ولو بقدر خردلی نداشت بنده در اینمورد هیچ عرضی ندارم منتهی اینستکه شاید خود عمل امضاء اضطراری قصور یا تقصیری شمرده شود و من عرض نخواهم کرد که امضاء جعلی است و کسی دیگر امضاء را عوض من گذاشته بلکه هر تقصیری در آن عمل بسیط غیر اختیاری باشد خداوند خواسته بود که آن تقصیر فرضی بجای آن سه نفر دیگر همراهان ما یا وزرای دیگر دامنگیر من شود و من خود شخصاً با افراد باینکه در صورت امکان بهتر بود ولو با فدای نفس هم باشد انسان از این تقصیر فرضی غیر اختیاری دور و بی دخالت در آن بماند فرق زیادی بین امضای قلمی اجباری و امضای قولی اجباری و امضای با ورقه سفید دادن در مجلس و تصویب اجباری صد نفر اشخاص محترم که وکیل ملت نامیده میشدند نمیبینم و اوضاع وقت با زبان صریح حقیقت و بتاریخ آینده خواهد گفت و فرق بین اختیار و اجبار و اضطرار را ثبت خواهد نمود و هم مشکل مملکتی که پیش آمده بود و کار را اضطراری ساخته بود معلوم خواهد شد.
من شخصاً هیچوقت راضی بتمدید ملت نبودم و دیگران هم نبودند و اگر قصوری در اینکار و یا اشتباهی بوده تقصیر آلت فعل نبوده و بلکه تقصیر فاعل بوده که بدبختانه اشتباهی کرد و نتوانست برگردد او خود هم راضی بتمدید مدت نبود و در بدو اظهار این مطلب از طرف حضرات روبروی آنها بتحاشی و وحشت گفت «عجب اینکار که بهیچوجه شدنی نیست میخواهید که ما که سی سال برگذشتکان برای اینکار لعنت کردهایم پنجاه سال دیگر مورد لغن مردم و آیندگان بشویم ولی عاقبت در مقابل اصرا ر تسلیم شد این دخالت منحصر بامضای غیر اختیاری و بدون رضا و با نداشتن هیچ سهمی در کار مطلقا و اصلا و ابدا البته خیلی فرق دارد با چنان بدگمانیها و منظورهای جاهلانه یا مغرضانه که جلوه داده شد که من از ابتدا عامل و مدیر و مدیر و طرحریزی عمدی اینکار بوده و سعی در حصول چنان امری کرده یا خیالش را در خاطر پرورانده بودم تا چه برسد بآنکه با وسوسه شیطان مرا عامل اصلی یا عمده نشان بدهند این جملات هیچوقت از روی فهم و خلوص نیت و وجان و بیغرضی واقع نشده و فقط اگر نقشههای عمدی در امری بوده در همین قدص تضییع اشخاصی بوده استکه عدم دخالتشان بایستی بدیهی باشد))0000 بنده خیلی ممنون میشوم اگر آقایان یکدفعه در یک جلسه تشریف بیاورند بنشینند آنچه که من میخواهم البته نه آنچه را که خدا میداند و من نمیدانم اول قسم میخورم که یک خردلی کتمان نکنم و آنچه هست بگویم تا بعد حکم و قضاوت بکنید که آیا راهی دیگر بود یا خیر؟ اگر هم بودهاست شاید ما اشتباه و تقصیر کردهایم)). آقایان چندی پیش که من در این مجلس متن وصیتنامه وارکاس رئیس جمهور متوفای برزیل را که فدای مطامع شرکتهای بزرگ نفت و غیره گردید میخواندم بعنوان شوخی آقای امامی فرمودند که وصیتنامه تو را هم من در این مجلس خواهم خواند و نمایندگان محترم شدیداً خندیدند که در جرائ منعکس شد یکبار دیگر نیز جناب آقای فولادوند معاون پارلمانی نخست وزیر از انتخابات زنجان بحث میفرمودند و اشاره بآزادی انتخابات این دوره کردند که همه آقایان خود شاهد آن بودهاند در آنروز نیز خنده شدید نمایندگان در جرائد اطلاعات و کیهان منعکس شد.
میگویند در اعماق هر موضوع خنده آور (کومیک) یک عنصرحزن- آور (تراژیک) وجود دارد من چکار کردهام که وصیتنامه من بزودی از طرف آقای امامی باید در اینجا خوانده شود؟ هر چند این یک شوخی بیش نوبد ولی منظور من اشاره بهمان عنصر تراژیک استکه در آن خنده شدید نمایندگان محترم وجود دارد که آن تراژدی با سرنوشت ملت ما و با سرنوشت مسئلهای که هم اکنون در دستور روز ماست تماس دارد با اجازه آقایان فقط چند سطر از سخنرانی آقای تقی زاده را برای تکیه بیشتر بار دیگر یادآوری میکنم که با موضوع ما نحن و فیه تماس بیشتری دارد: ((من خود شخصاً با افراد باینکه در صورت امکان بهتر بود ولو با فدای نفس هم باشد انسان از این تقصیر فردی غیر اختیاری دور و بی دخالت در آن بماند (همانطور که خود آقای تقی زاده دور و بی دخالت ماندهاست) فرق زیادی بین امضای قلمی اجباری و امضاء قولی اجباری و امضای ورقه سفید دادن در مجلس و تصویب اجباری صد نفر از اشخاص محترم که وکیل ملت نامیده میشدند نمیبینم و اوضاع وقت با زبان صریح حقیقت را بتاریخ آینده خواهد گفت)) آری باید این جمله اخیر نصب العین ما باشد که امروز وضع برای همه روشنتر از آنروز است و اوضاع وقت با زبان صریح حقیقت را بما گفتهاست. آقایان اگر این مجلس علیرغم سوابق ولو احق واقعاً در جریان حوادث بنفع ملت ایران دخالت کند و جریانهای اوضاع بین المللی را بنفع نهضت ملی ایران مورد استفاده قرار دهد تمام ملت ایران این مجلس را و دولتی را که مورد پشتیبانی این مجلس باشد خواهد پرستید. منهم با آقای دکتر امینی در اینجمله کاملا توافق دارم «که عزت و ذلت اقوام بدست راهبران و راهنمایان جامعهها و ملتهاست» شما که امروز در موقعیت جامعهها و ملتهاست» شما که امروز در موقعیت راهبری و راهنمائی جامعه هستید اگر سرنوشت منبع زور و قدرت مادی و معنوی ملت ایران را در اختیار یک قطب قدرت جهانی قرار دادید خواهی نخواهی مردم بطرف قطب دیگر متمایل خواهند شد برای اجتناب از اینکار شما رهبران و راهنمایان جامعه از دولت بخواهید که بجای این لایحه که مسترد بشود یک لایحه واقعی فروش نفت بیارد که منبع زور و قدرت مادی و معنوی در دست دولت باقی بماند در اینصورت شما رهبران و راهنمایان جامعه با ملت و قشرهای مختلف ملت یک وحدت ناگسستنی تشکیل میدهید و نهضت ملت ایرانرا این بار با واقع بینی و منطق بیشتر زنده میسازید. تا اینجا که شماره 72 است بنده از یادداشتهای خود قرائت کردم دو فصل دیگر از سخنرانی بنده باقی است و فصل اول شروع میشود از شماره 72 تا شماره 121 فصل دوم هم هست و این فصل مربط است بمقایسه قرارداد فعلی با قرارداد 1933 که مطالب بسیار حساس در این فصل است از جمله موضوع لیره و ارز است که اگر آقایان محترم روزنامه اطلاعات دیشب را ملاحظه فرموده باشند در دو ایراد نوشتهاست ایراد اول ایرادی است که کاملا بجا است و بایستی عملی کنیم که بمصائب گذشته دچار نشویم و همینطور موارد دیگری را ذکر کردهام ولی برای اینکه دیشب بآقایان قول دادم و مجلس را مهیای آن نمیبینم که باقی عرایض بنده را گوش کند و در این موضوع عجله ارند این است که بنده بقولم عمل میکنم (احسنت) و این قسمت را که قرائت نکردم در کتابی که بعداً اگر انتشار پیدا کند و اگر مطبعهای در ایران پیدا کنم که بتواند کتاب بنده را چاپ کند (صفائی: مطبعه بنده حاضر است پولش را هم از شما نمیگیرم) (نراقی: بنده برای شما چاپ میکنم) تشکر میکنم در انتهای عرایضم بعرض آقایان نمایندگان میرسانم که هفت ساعت دیگر بنده برای قرائت بقیه عرایضم وقت لازم داشتم از این هفت ساعت صرفنظر میکنم بشرط اینکه آقایان هم از تصدیعی که بنده دادم صرفنظر بفرمایند (احسنت).
رئیس- آقای مخبر بفرمائید.
مخبر (دولت آبادی)- بنده میدانم که آقایان نمایندگان محترم و همکاران عزیزم با کمال علاقمندی در مقابل این وظیفهای که قرار گرفتهاند ایستادهاند و برای تشخیص مصلحت منصفانه از صرف وقت حتی صرف عمر و فداکاری مضایقه ندارند دلیل آنهم مقاومتی است که دیشب نشان دادند برای اینکه یکی از آقایان نمایندگان صحبت خودش را بکند اما بنده، قول میدهم که دقت آقایان را زیاد نگیرم برای اینکه هیچوقت گر دریا و سالوس و عوامفریبی نگشتهام و آنچه هم که اینجا میگویم طبق یادداشت کوتاهی برای توضیح از دفاع زمان است که بگویم ما در چنین وضعی هستیم آنچه را که تاریخ نمیتواند ضبط کند اوضاع و احوال مخصوص بآن روز است که این را تاریخ ضبط نمیکند بنابراین آنچه که بنده برای آقایان میخوانم و عرض میکنم برای این است که ضبط بشود در آینده و بتواند منشاء قضاوت باشد که مایه نیک و بد آن علاقه مندیم. آقایان نمایندگان محترم مجلس، همکاران عزیز من. ما امروز در برابر یک امر مهم تاریخی و یک وظیفه بزرگ وجدانی قرار گرفتهایم که باید آنرا با دیده حقیقت بین و دور از هر شائبه ریا وغرض مشاهده نمود و با عقل دوراندیش و عاری از احساسات خودخواهی و اعتناء بتحریکات خائنانه یا مغرضانه و یا جاهلانه بسنجیم و با اتکاء به نیروی حقیقت یعنی ایمان بخدای بزرگ و انجام وظیفه در مقابل میهن عزیز قضاوت کنیم. سرزمینی که نیک و بد امروز و فردای آن بتدبیر و رأی ما بستهاست در مدنیت جهان و پرورش افکار بشر سهم بزرگی داشته و آنرا مردمی با ایمان و بداکار که پدران ما بودهاند تحصیل نموده و این درخت برومندی که هنوز ما در سایه آن نشسته و مباهات میکنیم با خون پاک خود آبیاری کردهاند ما هم امروز باید برای نجات میهن عزیز یعنی آشیانه عشق و امید خود فداکاری نمائیم و این راهی نیست که بشود با پای لرزان و دل ضعیف پیمود (صحیح است) مصائب و شداید زندگی امروز ما یکی دو تا نیست و نمیتوان آنها را نادیده انگاشت، من برای ضبط تاریخ و قضاوت آیندگان که فردا نگویند قصور یا تقصیری شدهاست ناگزیرم قبل از ورود د ر اصل موضوع یعنی قرارداد نفت شمهای از اوضاع رقت بار داخلی خودمان را از حیث گرانی سرسام آور زندگی و درماندگی مردم و فلج دستگاههای اداری و شیوع نادرستی که هر یک از این معایب بر باد دهنده حیات و هستی ماست بیان نمایم. (افشار صادقی: صحیح است) و البته بذکر علل و جهات پیدایش و درمان آن بعداً خواهم پرداخت. همچنین وضعیت سیاسی ما را بجائی کشاندند که غیر از محیط سوء ظن و ابهام مفهومی نداشت. مداخلات بیگانگان در شئون و امور ما از سالها قبل قابل انکار نیست واگر مردم شرافتمند ایران با قبول هر گونه محرومیت دست به نهضتی افتخارآمیز زدند این اساس آن نگرانی و انفجار از مداخلات بیگانگان در امور داخلی ایران بودهاست و بس (صحیح است) هیچکس نمیتواند و حق ندارد آن جنبش ملی را بخود نسبت دهد (صحیح است) این آتش مقدسی است که الی الابد نخواهد مرد و فروغ آن ما را بسرمنزل سعادت رهنمون خواهد شد. چنانچه امروز هم هر دولتی در آن راه یعنی راه شرف و استقلال ایران و صیانت آن از تجاوز بیگانگان قدم بردارد و همین مردم رنجدیده او را یاری و مددکاری و اطاعت خواهند کرد (صحیح است). اما بدبختانه کارگردانهای صحنه سه سال گذشته این احساسات را بنفع خود و بزیان ملت ایران مصرف کردند. یعنی جاه طلبی و عوامفریبی و ریاکاری که نقاط ضعف رئیس دولت سابق بود اسباب دست اطرافیان خائن جاسوس نادرست او شد (شوشتری، افشار صادقی: صحیح است) و بعد از اینکه تمام نیروی مادی کشور را بر باد دادند و جیب اطرافیان از خزانه ملت پر شد و خدمتگزاران اغیار مخد. م مملکت شدند کار هوسناکی و مطامع شوم آنها بالا گرفت و از قوائی که بتحریک بیگانگان بر علیه ملیت و استقلال ما تجهیز میشد بخیال خود استفاده کردند تا آنجا که جوانان ما را از دختر و پسر بجای درس و بحث بمیدان تظاهرات کشیدند و در تلو آن دست بچاقوکشی و آدمکشی زدند چنانچه طالار مجلس شورایملی هم مصون از سوانح ننگ آور اندوه نماید و دولت که مسئول حفظ نظم یعنی جان و مال مردم بود آنگونه ارخاء عنان و سستی بخرج داد که عناصر افراطی آزادانه نقشههای شومی طرح و حتی پناهگاه زیر زمینی برای چاپ اوراق مشئوم خود ساختند سرطان مهلک کمونیست بر جان و دل بسیاری رخنه کرد. آقایان محترم کمونیست دشمن خدا و دین و ملت و وطن است (شوشتری: صحیح است) 000 کدام ایرانی با شرف میتواند در راه عقل و فهم خواهان آن باشد!؟ النهایه برای زندگی تعادل و تناسبی ضروریست که اگر ما از افراط جلوگیری کنیم دچار تفریط و عکس العمل آن نشویم. آقایان عزیز در همین شهر تهران هر سال بیش از دو میلیارد ریال خرج ساختمانهای چند طبقه مجلل میشود که در خیابانهای بزرگ شهر بچشم خود میبینیم. من بجرئت سوگند یاد میکنم که هشتاد درصد آن از راههای نامشروع دزدی قاچاق و سوء استفاده از کالاهای انحصاری یعنی قند و شکر و قماش و قطع اشجار جنگلها و پروانه برنج و همچنین فرار از مالیات ساخته میشود (صحیح است) دستگاههای دولتی هم روی نبودن پاداش و کیفر و فقر مادی و اخلاقی با این دزدان همکاری میکند (شمس قنات آبادی: صحیح است) آنگاه مردم رنجدیده بینوا باید گوشت کیلوئی پنجاه ریال، روغن کیلوئی یکصد وشصت ریال، چای کیلوئی چهارصد ریال بخرند آنهم برای مردم آرزوست زیرا نیروی خرید ندارند اینها را میگویم که تاریخ ضبط کند و بر اوضاع و احوال فعلی ما شاهد باشد و شما مسئولین امر در مقام چاره جوئی فوری برآئید. دادگستری ما که ترازوی سنجش حق از باطل میباشد خراب است و خرابی آن سرآمد بدبختیها میباشد یعنی کمتر کاری سیر عادی خود را دارد طفره و تعلل در انجام وظیفه توأم با رشوه خواری و تبلیغات شوم عناصر افراطی آن کاخ رفیع را از دوزخ سوزان تر کردهاست مجلس شورای ملی هم در دو دوره گذشته بر اساس عدالت لطمه زد که دو نمونه بارز آن یکی آزادی قاتل عمد و دیگری قانون مصادره اموال احمد قوام بود (صحیح است) و این لکهها که در محیط ارعاب بر دامن مشروطیت وارد شده همچنین تصویب و تفویض اختیار قانون اساسی بودهاست باید هر چه زود با یک تصمیم قانونی کلا ملغی شود (صحیح است) من صریحاً میگویم که اگر امروز در این وزارت دادگستری را ببندند. راه سعادت و رفاهی بروی مردم مأیوس گشودهاند. (مهندس اردبیلی: مردم راحت میشوند)
من نمیخواهم بگویم قاضی پاکدامن یا مأمور صالح نداریم اما از آنها تشویق نمیشود و نقطه اتکائی ندارند. فرهنگ ما با این برنامه سنگین ننگین برباد دهنده حیات واستقلال ماست (صحیح است) اگر فوراً برنامه برنامه متناسب با احتیاج ما تهیه نشود که دانش و پرورش بمفهوم خود حاصل آن باشد عدمش به ز وجود است آقایان در مدارس و مکاتب ما هر آن هزاران بذرفساد میپاشند و آبیاری میکنند. اگر اطفال معصوم تسلیم تبلیغات شوم بعضی مربیان بی- همه چیز نشوند آنها را ضالمانه در امتحانات رد میکنند چنانچه سابقاً اگر در تظاهرات شرکت نمیکردند و بمجلس سوگواری میدان فوزیه نمیرفتند آنها را بکلاس نمیپذیرفتند (صحیح است). کشاورزی نداریم و این دستگاه عریض و طویل یکشاهی ارزش ندارد (صحیح است) همه حرف و بازی کودکانهاست هر سال مباریه با سن و ملخ در برنامه آنست اما همین امسال محصول غله اکثر نقاط دچار آفت سن شد و وزارت کشاورزی هم گوشش بدهکار نیست000 (سرمد: خودشان آفت سن هستند) دستگاه اقتصادی ما از همه بدترست هر کس یکجو انصاف داشته باشد تصدیق خواهد کرد چگونه کشوری که دچار این پایه از فقر مادیست میتواند هزاران اتومبیل آخرین سیستم بخرد برای محو اضمحلال خود بخر طرف بتازد امسال اقلا دو هزار اتومبیل سواری لوکس وارد این کشور بی صاحب شدهاست که بطور قطع بیش از ششصد میلیون ریال ارز بردهاست. آنهم سازمان برنامه که برنامه اش بست و بند واسراف و تبذیر بود و در حقیقت سازمان مستقلی در داخل دولت برای هرج و مرج و نادرستی است. از کجای این صحنه رقت بار بگویم در سراسر این مملکت یکوجب راه قابل عبور در سراسر این مملکت نداریم سایر قسمتها مورد عرض همینهاست مردمی را که با بردباری و سازش باین همه محرومیتها توصیه میکنیم برای آنها چه کاری شدهاست غیر از اینکه بیست میلیون نفوس را در چنگال معدودی گرک غدار سپرده و خود تماشاچی آن هستیم. آقایان نسل جوان ما روی یأس و حرمان از اصلاحات و عدم توجه بآرزوهای آنها دستخوش دیو مهیب انحراف و افراط گشته و آئینه صاف قلب آنها بنفس پلید مبلغین خائن مکدر شدهاست باید باصلاح وضعیت آنها فوراً قیام کرد و با ملاطفت غفلتهای گذشته را جبران و چارهجوئی نمود. والا در چنین اوضاع و احوال نه میشود با کمونیزم مبارزه کرد و نه میشود قدمی برای اصلاح امور سیاسی کشور برداشت آقایان برای تقویت نیروی ایمان این مردم باید مردانه کمر بست و در تمام شئون و امور آن یک اعتدال صادقانه و صمیمانه ایجد کرد از این تفرقه و تشتت باز آمد بلکه آب رفته بیاری خداوند بجوی باز آید. اما راجع بقرارداد نفت، این قرارداد چنانچه خود دولت اظهار داشت یک قرارداد ایده آل نیست ولی مسئول فرصتهای فوت شده کیست؟ من با اینکه بعلت کسالت مزاج و خستگی اعصاب داوطلب شرکت در کمیسیون نفت نبودم بنابر تصمیم فراکسیون اتفاق که افتخار عضویت آنرا دارم و باحترام این مجلس در کمیسیون همواره شرکت کردم و ضمن سه هفته فرصت اکثر اسناد و اوراق و پیشنهادات و قراردادهای گذشته را بدقت مطالعه نمودم در هر یک فواید و نواقصی بود من جمله پیشنهاد بانک بین المللی. که همه آنها و آمد و رفت میسیونها برای عدم تعطیل نفت ایران و جلوگیری از خسارات مترتبه بر آن بودهاست ولی متأسفانه نگذاشتهاند آنچه هم بمصلحت ایران نزدیک بودهاست منشاء اثر و عمل قرار گیرد زیرا تعطیل دکان نفت برعکس تعطیل کانهای نفت که بضرر ملت ایران بودهاست بزیان دکاندارهای بی انصاف میبود. تا اینکه بازار نفت ما عملا از میان رفت و از دیگر معادن سواحل خلیج فارس کسر مصرف کشورهای خاوری جبران گردید در چنان اوضاع و احوال و حوادث هولناک سه روزه 25 تا 27 مرداد 1332 که یکباره جنایتهای پشت پرده آفتابی و نقشه شوم جمهوری دموکراتیک نمودار شد.
ملت ایران که مسحور عوامفریبی و ریا شده بود بچشم خود آنسقوط وحشتناک را دید و با یاری خداوند و قیام 28 مرداد دولت فعلی بر سر کار آمد و وارث اوضاعی شد که همه دیدید و من نمیخواهم با تجدید آن بر دل ریش ملت ایران نمک بپاشم بازگشت شهریار سفر کرده ما به وطن اولین آبی بود که بر آن آتش افروخته زده شد و مردم دوباره بر جان و مال و عرض خود مسلط شدند دولت هم نمیتوانست بکاری غیر از حفظ انتظامات و مبارزه شبانه روزی با عناصر اخلالگر بپردازد دیری نگذشت که به حل مشکل نفت توجه کرد و در اینراه از تجهیز هر وسیله ممکن قصور ننمودهاست تمام مقامات مؤثر داخلی و خارجی با حسن نیت راهنمائی و کمک کردهاند تا این قرارداد بر پیچ و تاب بقول بعضی تنظیم شد ولی با بحث روی هر جمله پیچیده آن در کمیسیون باین نتیجه رسیدیم که کارگاه آبادان براه خوهد افتاد فساد بیکاری و تحمل چندین میلیارد هزینه و حقوق کارگران آنجا زایل خواهد شد. منافعی قابل توجه ولی نه بمیزان روزانه سیصد هزار لیره بخزانه ما عاید نخواهد شد. در حوزه عملیات و مساحت آن نسبت بسابق تفاوت زیادی مشهود نیست فعالیت در بنادر جنوب موجب آبادانی آنجا خواهد بود. مدت آن بالنسبه زیاد بنظر میرسد ولی با مقایسه تجهیزات فنی و هزینههای سنگین مالی مخصوصاً کوشش در توسعه اکتشاف و استخراج و بهره برداری و دور نگاهداشتن اینکار اقتصادی از سیاست شدید قابل نگرانی نباشد. دو نکته حساس دیگر در این قرارداد هست یکی غرامت که مطلعین و متخصصین اظهار نظر مینمایند یا قبول اصل پرداخت غرامت از طرف دکتر مصدق و تأمین آن در قانون مربوطه آنچه شدهاست حداکثر نتیجه حاصله از سعی و کوشش نمایندگان ما در مذاکرات بوده. دیگر موضوع کنسرسیوم میباشد که طرف این قرارداد است معترضین مغرض گفته و نوشتهاند که ما از یک شرکت ناراضی بودیم و اکنون با چندین شرکت طرف میشویم در اینباره امیدوارم دخالت شرکتهای متعدد با ملیتهای مختلف خود بخود خاصیت تعادل بیشتری داشته باشد و جنبه اقتصادی اینکار را از سیاست جدا سازد. و آنچه مورد علاقه قلبی ملت ایران است یعنی عدم دخالت بیگانگان در امور ما با حقیقت بینی و بیداری و کوشش خود مردم بشایستگی تأمین شود. در چنان اوضاع و احوال و چنین وضعیت قراردادی بمجلس آمدهاست که باید مضار و منافع آنرا سنجید و آنچه مصلحت کشور و مردم است بکار بست. من باشخاصی که رویه انتقادی مغرضانه دارند میگویم چه پیشنهاد مثبتی دارید که با این فقر مادی و تحریکات خانمانسوزبتوانیدمیهن عزیزو ملت رنجدیده جان بلب رسیده را از این وضعیت رقت بار نجات دهید (درخشش: بنده پیشنهاد کردم) جواب حضرتعالی را هم مختصر عرض میکنم.
در مدت بیست روز اخیر من با یکصد و سی نفر از طبقات مردم مختلف مردم پایتخت با نام و نشان صحبت کردم بیش از هشتاد نفر فیصله کار نفت را بمصلحت کشور میدانستند سی نفر مدد بودند بیست نفر اظهار مخالفت کردند ولی بعد از مذکره و تشریح اوضاع کنونی حتی یک نفر هم صریحاً به رد قرارداد اظهار نظر نکرد. اما صریحاً میگویم ملت ایران خواهان عدم مداخله بیگانگان در امور خود میباشد و از این هدف صرف نظر نخواهد نمود هر دولت یا فرد که در این راه صادقانه و صمیمانه کوشش کند مورد حمایت ملت ایران است (داراب: صحیح است). موضوع مهم دیگر صرف این عایدات برای نجات کشور و مردم از خطر بیکاری که سرمنشاء تمام بدبختیهاست میباشد یعنی باید با این پول اصلاح امور کشاورزی بهره برداری از معادن و صنایع همت گماشت و در تسکین الام درونی ملت ایران هر چه زودتر قدم برداشت. و بعیبجویان مغرض یا جاهل عملا جواب داد من امیدوارم این سعادت شامل دوره 18 قانونگذاری شود که از حقیقت منحرف نشده و مصلحت واقعی مردم را بتواند بر خود خواهی و ریاکاری ترجیح دهد. اما مطالبی که اینجا گفته شد و آقای درخشش همکار محترم همینطوری که خودشان گفتند بدون تردید انشاءالله با حسن نیت بیان فرمودند خیلی مفصل بود. و بحدی مفصل بود که اگر بخواهم بآن مجمل جواب بدهم بنظر بنده شاید ده دوازه جلسه باید فرصت مجلس گرفته شود خوب ایشان هم انشاءالله راضی باین امر نیستند و علاوه بر این خلاف تعهدی است که بنده کردهام که به درازا بکشد خلاصه و بیریا بگویم بنده در ضمن فرمایشات ایشان نکات اساسی بنظر خودشان جمع کرده بودند بنظر بنده اگر با توجه باین اوضاع و احوالی بود که مواجه بودیم شاید بخودشان زحمت نمیدادند که اینقدر مفصل باشد بنده برای اطلاع آقایان مدارکی اینجا جمع کردهام و اسنادی اینجا دارم خیلی مفصل که بمناسبت کاری که دارم شاید دوباره فرصت حاصل بشود که بیشتر از ین صحبت کنم اما یک مقایسه هائی بدست آوردم.
یک وقتی شاید لازم باشد آقایان مطلع باشند اینرا شاید آقایان تقاضا بکنند که وزیر دارائی بیاید اینجا بگوید من یک نمایندهای از شما هستم و باید برای شما اخبار واطلاعات جمع بکنم و عرض بکنم که شما روشن بشوید تا شما بتوانید قضاوت کنید ایشان یک مقام مسئولی هستند که باید بیایند جواب بدهند من یک اطلاعی بدست آوردهام البته روی قرائن است بد نیست که این وضع روشن بشود بعضی از دوستان محترم بنده چه در خارج و چه آقایان همکاران عزیز میپرسیدند که بطور خلاصه در پیچ و خم این الفاظ چه عاید این مملکت از این قرارداد خواهد شد (قنات آبادی: دردسر) یعنی بچه صورت درآمد خواهیم داشت صورتی که بنده تهیه کردهام آن صورت مقایسهای مفادش این است که ما میتوانیم در سال اول از هر تن نفت تصفیه شده بر اساس پنج درصدی که توضیح شد (و این اشتباه بود که بعد از دریافت قیمت نفت خام است) در حدود دو شلینگ و نیم عایدی ما خوهد شد و اما راجع بدرآمد نفت خام هر تن نفت خام بقیمت اعلان شده در خلیج فارس صد شلینگ است کل هزینه نفت خام البته با سایر مخارج 14 شلینگ است جمع عایدات ایران و کنسرسیوم 86 شلینگ است سهم ایران بابت هر تن نفت خام استخراجی 43 شلینگ میشود عایدی غیر مستقیم مصرف داخلی هزینه تولید و تصفیه هر تن 5ر37 شلینگ است برای نفت مصرف داخلی چرا؟ برای اینکه به قیمت تمام شده تحویل خواهد شد در مصرف داخلی قسمتی که طبق قرارداد 1933 و یا الحاق بما میفروختند 5ر144 شلینگ بودهاست یعنی آنچه مصرف داخلی ایران است که بدون بردن سود بما میدهند عاید ما خواهد شد یعنی نفعش بدست شرکت ملی نفت میرسد در هر تن 5ر37 شلینگ است در صورتی که طبق قرارداد 1933 و یا الحاقی 5-144 شلینگ بودهاست صرفه دولت و شرکت ملی طبق این قرارداد هر تن 17 شلینگ برآورد تقریبی کل عایدات دولت در سال 1955 با حداقل 15 میلیون تن استخراج نفت خام با عایدی ار هر تن تقریباً 43 شلینگ کل عایدی نفت خام متجاوز از 32 میلیون و دویست هزار لیره خواهد بود اضافه میشود سهم ایران از عایدی تصفیه شش میلیون تن نفت از قرار 5-2 شلینگ در هر تن سهم کلی 750 هزار لیره که با عایدی گوگرد و سایر عواید جمعاً از لحاظ نفت خام و تصفیه شده و سایر مشتقات آن 33 میلیون لیره میشود باضافه عایدی غیر مستقیم 5 میلیون و نیم لیره که از فروش نفت داخلی نصیب خزانه دولت میشود. عایدی دولت در سال 1956 با توضیحاتی که خدمت آقایان دادم چون استخراج نفت در آن سال به 23 میلیون تن میرسد عایدات کل نفت خام هم بحساب 5 میلیون لیره و عایدی بابت تصفیه هم در حدود یک میلیون و دویست و پنجاه هزار لیرهاست جمع کل عایدی در حدود 52 میلیون لیرهاست عایدی غیر مستقیم فروش مصرف داخلی هم در سال 5 میلیون و نیم لیره بآن اضافه میشود که میشود جمعاً 57 میلیون و نیم لیره استخراج نفت خام در سال سوم این قرارداد میرسد به سی میلیون تن کل عایدی بابت نفت خام میشود 64 میلیون و پانصد هزار لیره و عایدی تصفیه میشود یک میلیون و ششصد هزار لیره و جمع کل عایدی با مصرف داخلی با سایر عواید تقریباً 67 میلیون لیره میشود بانضمام عایدی غیرمستقیم شش میلیون لیره که بآن اضافه میشود 73 میلیون لیره میشود.
البته این اطلاعاتی که بنده بدست آوردم و خواستم باستحضار نمایندگان محترم برسانم برای اینست مقداری از آن مبهم بودن عبارات و از این ماده بآنماده و از این شق به شق دیگر بکاهد و ما را بیک نتیجه روشن برساند که بدانیم چه مبلغی از این راه عاید مملکت ما میشود آقایانی که از راه عیبجوئی میخواهند انجام وظیفه کرده باشند بنظر من منطقشان باوضاع و احوال فعلی مملکت سازگار نیست البته چنانچه در گزارش هم بنده متذکر شده بودم کدام ایرانی است که مخالف با استخراج، اکتشاف و بهره برداری تمام منابع ایران بدست ایرانی بشود ولی کدام وسیله امروز در دست ما است و جز اینکه دست روی دست بگذاریم بنشینیم و ناظر مصائب و شدائی باشیم که هستی و حیات و استقلال ما را بر باد خواهد داد چه چارهای داریم؟ بنده مکرر در عرایضی که کردهام بعرض رسانیدهام که آرزوی من اینستکه ملت ایران بالخصوص نمایندگان که طبقه ممتازه کشور هستند از ریا و خودخواهی خودشانرا دور بدارند و دعا کنید که ملتتانهم حقیقت بین باشد اگر ما بتوانیم و خداوند هم توفیق بدهد که با حقیقت زندگی کنیم و چشم خودمان را از غبار ریا و عوامفریبی دور و مصون بداریم بنظر بنده تشخیص راه مصلحت زیاد مشکل نیست اما جناب آقای حائریزاده اینجا فرمایشاتی فرموند که بدبختانه اینجا تشریف ندارند و چون نطق قبل از دستور هم بود بنده وظیفهای برای جواب نداشتم ضمن بیانات ایشان یکی دو نکته بود که بعقیده بنده قابل جواب است چون ایشان میخواستند بنام آقای حائریزاده همکار محترم ما اینجا بیاناتی شده باشد و در غوغای نفت گمنام نمانده باشند البته بر ایشان ملامتی نیست وظیفه نمایندگی خودشانرا انجام دادند و فرمایشاتی هم فرمودند اما من در صورت جلسه مجلس خواندم که در روز تصویب قرارداد 9 مادهای که الان پیش من هست در ماده دومش پیش بینی کردهاست پرداخت خسارات را ایشانهم حاضر بودهاند و در آنچلسه باتفاق رأی داده شده یعنی تمام نمایندگان حضر مجلس بلند شدند تصویب کردند بنابراین انصاف اجازه نمیدهد که ما یک عملی که خودمان کردهایم و مراد هم از آن برگ و بار چشیدهایم و بالیدهایم امروز دوباره آنرا بیندازیم دور و بگوئیم که اعتقاد نداریم یک حقایقی در سرجای خودش مسلم است ما بخواهیم یا نخواهیم آنها هست و خوشبخت ملتی که بر آن حقایق واقف باشد و توجه داشته باشد هیچ کس نمیتواند بگوید که ملی کردن نفت حق ملت ایران نیست این برجسته ترین حقی استکه هر ملتی دارد (صحیح است) اما اگر یک ملتی از یک حق مشروعش استفاده کرده مستلزم این نیست که برای خسارات ناشیه از آنعملش حرف پوچ بزند این شأن یک ملتی نیستکه چهار هزار سال تاریخ را پشت سرش گذاشته من امروز میگویم بنده مدافع حقوق کسی نیستم مدافع حق هستم میل دارم که این مطلب اینجا گفته شود که ذهن همه آقایان روشن باشد کسی تصدیق نکرد که خسارات عدم النفع را بشرکت سابق بدهند ولی هیچکس نمیتواند بگوید در یک محیط خاصی اجازه نمیدهیم که دیگری که بقول خودمان اقوی از ما است و نفوذش در دیگران زیاد است از حق خودش استفاده نکند انصاف در این استکه ما بگوئیم که ما بحق خودمان برسیم و آنرا حفظ کنیم و دیگران هم حق دارند نه اینکه کسی بگوید که من حرف خودم را زدم و کار خودم را کردم این کار درستی نیست دیگر از مطالبی که اینجا گفتند راجع به نفوذ سیاستهای خارجی در ایران بود بنده ضمن عرایضم گفتم باز هم تأیید میکنم و هیچکس نیست در این مملکت که بتواند منکر باشد من خودم مکرر با اینکار مواجه بودهام که یک سیاست از یک جای دیگر و یک سیاست از جای دیگر در تمام شئون مملکت ما دخالت میکرد اما بایستی فهمید که این ریشه اش کجا است ریشه اش آقایان ضعف خود ما است شما باید بجبران ضعف ما عمل کنید تا ما بتوانیم مثل شمشیر دو دم همه جا خودمان را حفظ کنیم (صحیح است) این ارتباطی ندارد باینکه بیگانه چه کرد شما توی خانه تان نشستهاید یک دزد مسلحی میآید شما را لخت میکند اگر شما یک قوای مسلحی داشته باشید هیچکس نمیتواند هیچ کارتان بکند وضع امروز دنیا خوشبختانه طوری است که اگر ما خودمان لیاقت آنرا داشته باشیم که عرض شخصیت و وجود بکنیم هیچکس قدرت تجاوز ندارد این حقیقتی است مسلم سیاستهای امروز دنیا در وضع خاصی با خودشان مبارزه میکنند (صحیح است) ما در گوشهای از زمین قرار گرفتهایم که این تشنجات خواه ناخواه ما را در آغوش میگیرد شما بخواهید یا نخواهید در چنین وضعی هستید ما بایستی تشخیص مصلحت بکنیم و این کشتی که امروز زمام او بدست ما سپرده شدهاست او را بیک ساحل نجاتی بکشیم این ساحل و تشخیص او امروز در دست آقایان نمایندگان است و بدون تردید همانطوریکه به آقای درخشش اجازه داده میشود و همه موافقند که بجای شش ساعت شصت ساعت دیگر هم صحبت کنند این نمونه آزادی عمل است. امروز جناب آقای رئیس برای اینکه از فرمایشات جناب آقای حائری زاده استفاده بکنیم بنام نطق قبل از دستور با اینکه همه گفتند دستور، دستور مصلحت را چنین تشخیص دادند و ما هم اطاعت کردیم که ایشان صحبت بکنند و یکساعت هم بایشان وقت دادند و اگر دو ساعت هم میخواستند همه آقایان رأی میدادند که حرف بزنند بنابراین ظلم است که بگوئیم در عمل امروزمان در محیط آزاد نیستیم البته هر کس هر چه را تشخیص بدهد بمصلحت مملکت میتواند بیاید بگوید و رأی نهائی هم بسته به تشخیص مجلس است (صحیح است).
- وصول پیشنهاد جلسات متوالی – تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه
(۴- وصول پیشنهاد جلسات متوالی – تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه.)
رئیس- پیشنهادی برای تشکیل جلسات رسیده که قرائت میشود. (بشرح زیر خوانده شد.)
- مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی- نظر باهمیت لایحه تقدیمی دولت نسبت بقرارداد نفت و نظریه مصالح عالیه کشور پیشنهاد میکنم جلسات مجلس شورای ملی صبح و عصر تشکیل و تکلیف لایحه نامبرده زودتر معلوم شود. دولتشاهی
رئیس- آقای دولتشاهی.
دولتشاهی- گرچه عرایض من تحصیل حاصل است برای اینکه از نقطه نظر اهمیت لایحه تقدیمی دولت مقام ریاست جلسات را متوالی کردند ولی چون پیشنهاد بنده قرائت شد بنده اجازه میخواهم اولا این پیشنهاد را مختصراً بعرضتان برسانم همه آقایان محترم بخوبی از مضرات و مشکلات مالی و مادی و سیاسی تعطیل شدن منابع نفت را بخوبی اطلاع دارند و دیگر حاجت نیست بنده توضیحی در واضحات بعرض آقایان برسانم بعد از راپرتی که جناب آقای وزیر دارائی قرائت کردند و تخطیات و تجاوزاتی که ببیت المال این کشور شده بود باید خدا را شکر کنیم که هنوز نتوانتسهایم روی پای خودمان بایستیم والا با آن تخطیاتیکه شد و شاید بنظر آقایانیکه مقصود اصلیشان همین بود که باصطلاح استقلال ملکت را فدای نفت کنند تا حالا انجام نشده بود و با این تجربهای که غالباً همه آقایان دارند همیشه در موقع انجام عمل مفیدی برای مملکت یک معاندینی پیدا شدهاند و یک توطئه هائی کردهاند چنانچه ملاحظه فرمودید بمجردی که احساس شد کار نفت دارد خاتمه پیدا میکند باز روزنامهها و شب نامهها بیانیهها انتشاریهها گفتی و نگفتنی زیاد شد حتی حزب ایران گفت اقتصاد بدون نفت هزار تهمت و ناسزا گفت روز دیگرش گفت آن مال من نبود این است مقصود و منظور یک عده از خائنین که بحمدالله کوس رسوائیشان زده شد و امیدواریم روزی بدست انتقام و مجازات سپرده شوند شاید جلوگیری از این عمل بود بنده نمیخواهم که تذکر بدهم که چه پیش آمدهائی در این قبیل موارد کرد همه آقایان بخاطر دارند که چه شد که بنده از گفتن همه تا حدی امساک میکنم که چه پیش آمدهائی شد برای این قبیل کارها اینک حساب میکنیم که اگر ین لایحه تقدیمی دولت بصورت عادی بمجلس بیاید و آقایان هم هر کدام بخواهیم یک مدتی صحبت کنیم شاید بضرر کشور تمام شود و شکر میکنم خدا را که امروز من میتوانم اینجا بگویم بجای اینکه آنروز میگفتند روزی سیصد هزار لیره ضرر میخورد امروز بنده با حساب عرض میکنم که روزی جهل میلیون ریال ضرر وارد میشود زیرا اگر بخواهیم منابع نفت را حداقل چهل میلیون لیره بگیریم روزی چهل میلیون ریال ضرر باین مملکت میخورد پس بنده پیشنهاد کردم که جلسات مجلس صبح و عصر باشد تا اقلا برای آقایان اقلیت هم میدان بیشتری باشد تا هر قدری که میل دارند صحبت کنند (قنات آبادی: خدا انشاءالله بشما عمر عنایت بکند) بعلاوه نکتهای را که میخواهم عرض کنم این است دولتی که فعلا روی کار است مورد اعتماد کامل مجلس شورای ملی است (صحیح است) آقایان نمایندگان محترم باید رأی اعتمادی که دادند احترام رأی را خودشان قائل باشند اگر یکمردی مباشری داشته باشد طرف اعتماد او باشد این قدر اصرار ندارد که بصورت حسابش و عملش اینقدر دقت بکنید قطعاً تا یک دولتی طرف اعتماد مجلس است نسبت بکارهای او باید با نظر اعتماد نگاه کرد همانطوریکه عرض کردم تقاضا دارم جلسات متوالی باشد که اینکار زودتر خاتمه پیدا بکند دیگر عرضی نداشتم.
رئیس- فرمودند که جلسات متوالی من تشکیل دادم اینطور نبود یکشنبه این لایحه بمجلس آمد که روز عادی مجلس بود دوشنبه هم که مثل همیشه تعطیل داشتیم سه شنبه هم که باز روز عادی مجلس بود امروز را هم آقایان موافقت کرده بودند برای سؤالات و ما جلسه داشتیم منتهی چون این موضوع در دستور بود اینرا مقدم بر سئوالات قرار دادیم بنده معتقدم که لازم نیست جلسات متوالی بشود و بهتر است همینطور عادی و با کمال متانت و بطور طبیعی مورد بحث قرار بدهیم (صحیح است) لذا خواهش میکنم از ایشان پیشنهادشان را پس بگیرند.
دولتشاهی – پس میگیرم.
رئیس- جلسه را ختم میکنیم.
جلسه آینده فردا خواهد بود ساعت هشت و نیم صبح و خواهش میکنم آقایان سر وقت تشریف بیاورند (احسنت) دستور هم بقیه مذاکره در این گزارش. (مجلس پنجاه دقیقه بعد از ظهر ختم شد.)
رئیس مجلس شورای ملی – رضا حکمت.