مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ اسفند ۱۳۲۲ نشست ۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهاردهم

قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ اسفند ۱۳۲۲ نشست ۵

دوره چهاردهم قانونگذاری

جلسه ۵

شماره مسلسل

مذاکرات مجلس

صورت مشروح مجلس روز شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۲۲ نشست ۵

مذاکرات مجلس

صورت مشروح مجلس روز یکشنبه ۲۱ اسفند ماه ۱۳۲۲

(مجلس دو ساعت قبل از ظهر بریاست آقای اسعد تشکیل گردید)

صورت مجلس روز چهارشنبه ۱۷ اسفند ماه را آقای جوادی مسعودی (منشی) قرائت نمودند **

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس – در صورت مجلس نظری نیست آقای نراقی.

نراقی – بنده را غایب بی اجازه نوشته‌اند در صورتیکه بنده از حضور در مجلس معذور بودم و اطلاع هم داده بودم.

رئیس – بسیار خوب دیگر نظری نیست؟ (خیر) صورت مجلس تصویب شد.

- تصویب هفت فقره اعتبارنامه و مخالفت با یک اعتبارنامه

۲-تصویب هفت فقره اعتبارنامه و مخالفت با یک اعتبارنامه

رئیس - پرونده آقای فداکار مطرح است. آقای امیر تیمور.

امیر تیمور – در آغاز کار دورةچهاردهم که ما امیدوارم هستیم انشاء الله برای این مملکت خدماتی بکنیم آنچه که قبل از هر چیز برای ما ا همیت دارد و ما را در انجام مقصود کمک خواهد کرد وحدت مجلس و وحدت نمایندگان مجلس شورای ملی است بنده معتقدم که باید آقایان این اصل را در نظر بگیرند و سعی بفرمایند از اختلافات کوچک کوچک بکلی جلوی گیری کنند خاصله آقای فداکار که بنده میدانم ایشان یکی از نمایندگان طبعی هستند (صحیح است) و ایشان از نمایندگان فعال هستند و ما انتظار داریم که از وجود ایشان و از همکاری ایشان انشاء الله استفاده‌های بیشتری بکنیم و بنابراین بنده بخودم اجازه می‌دهم از رفقائی که با اعتبارنامه ایشان مخالفت کرده‌اند تمنی کنم باحترام وحدت مجلس شورای ملی برای اینکه هیچگونه نفاق و اختلفا و دلتنگی ایجاد نشود صرفنظر بفرمایند و مخالفت خودشان را پس بگیرند.

رئیس – آقای صفوی.

صفوی – بنده برحسب فرموده آقای امیر تیمور البته تصدیق می‌کنم چون خدماتی ممکن است برحسب وحدت نظر نمایندگان بشود پس می‌گیرم.

رئیس – آقای کاظمی.

کاظمی – بنده لازم میدانم عرایضی را بعرض مجلس برسانم این است که من و همه رفقا موقتاً باصل آزادی افکار و استقلال افکار احترام بسیار می‌گذارم و همانطور که برای خودم قائل هستم که هر طور وجدانم بمن اجازه می‌دهد و معلوماتم و اطلاعاتم باشد عرض کنم بهمه کس از نمایندگان این حق را بتمام معنی می‌دهم و بهر فکری که داشته باشند احترام می‌گذارم و نه بخودم و نه بهیچ عضو اکثریت اجازه نمی‌دهم که با یک فکری که شبیه بفکر او نباشد مخالفت بکند و این عرایضی را برای رفع سوء تفاهم عرض کردم که بدانند اگر آقای فداکار در یک قسمت هائی نظر و فکرشان با فکر بنده و سایر رفقای بنده موافق نیست از این نظر با ایشان مخالفت نمی‌شود صرفاً روی یک جریان سیاسی مجلس و مجلسی و در نتیجة یک تشنجی این مخالفت با ایشان شد و همانطور که آقای امیر تیمور فرمودند بنده هم با اطلاعاتی که دارم و حق هم دارم که داشته باشم) برای اینکه با آقایان نمایندگان باید همکاری کنم بدیهی است یکی از جیزهائی که باید من در آن کسب اطلاع بیشتری بکنم طرز انتخاب و شکل انتخاب شدن آقایان است و تصدیق می‌کنم که آقای فداکار با توجه یک دسته مردم انتخاب شده‌اند و البته باین فکر احترام می‌گذارم این است که با این فکر که دسته زیادی بایشان توجه دارند و باحترام فرمودة آقایان مخالفت خودم را پس می‌گیرم.

رئیس – آقای اقبال.

اقبال – عرض کنم آنروز که بنده با اعتبارنامه اقای فداکار مخالفت کردم بعد تحقیقاتی راجع بطرز انتخاب ایشان بعمل آوردم و فهمیدم آقای فداکار نماینده حقیقی مردم اصفهان هستند (صحیح است) و باینجهت و از نظر اطاعت امر دوست عزیزم آقای امیر تیمور مخالفت خودم را با عتبارنامه آقای فداکار پس می‌گیرم.

رئیس – رأی می‌گیریم به پرونده آقای فداکار (اکثر برخاستند) تصویب شد. پروند آقای فرهودی مطرح است آقای دکتر معظمی.

دکتر معظمی – من فوق العاده متأسفم که بایک نفر جوان تحصیل کرده که سابقة فرهنگی دارد امروز مخالفت می‌کنم ولی چه باید کرد انجام وظیفه پارلمانی برا احساسات من غلبه دارد انتخابات دشت میشان بهیچوجه با موازین قانونی تطبیق نمی‌کند در اینجا متأسفانه دولت مداخلات بی رویه نموده و بالنتیجه اهالی آنجا را از داشتن یک وکیل طبیعی محروم کرده‌است اعتراضات بنده به طور خلاصه عبارت است

۱- راجع بمداخلات دولت

۲- راجع است باین که اصولاً تشکیل انجمن نظارت صورت قانونی نداشته

۳- جریانات غیرقانونی کارهای انجمن

۴- نداشتن معروفیت محلی وکیلی که انتخاب شده‌است.

- مداخلات دولت

بطوریکه پرونده انتخاباتی حاکی است در تاریخ ۲۲/۵/۱۰ از طرف وزارت کشور به بخشدار محل دستور شروع انتخابات داده شده و در ۱۰ روز بعد بدون هیچ علتی به بخشدار تلگراف شده که از تشکیل انجمن خود داری نمایند.

استاندارد در تاریخ ۲۲/۵/۲۶ پس از صدور دستور وزارت کشور پاسخ می‌دهد که به بخشدار رمزاً و فوراً دستور داده شد که هیچگونه اقدامی نکند.

بعداً بدون این که دستور کتبی داده شود بخشدار محل در تاریخ ۲۲/۵/۳۰ انجمن نظارت را بدون رعایت مقررات ماده ۱۴ قانون انتخابات دعوت می‌نماید و انجمن غیرقانونی تشکیل و شروع بانتخابات و اخذ رأی می‌نمایند و بعداً هم وزارت کشور برای شروعب جریان انداختن در تاریخ ۲۲/۶/۲۶ دستور صادر می‌نماید و یکروز بعد از صدور این تلگراف آقای وزیر کشور از بشخدار محل می‌خواهند که جریانرا مستقیماً بایشان گزارش دهند (بخشداری جریان امور انتخابات را مستقیماً بوزارت کشور گزارش دهید) و در تاریخ ۲۲/۶/۲۷ استاندار تلگرافی بمضمون ذیل بوزارت کشور مخابره می‌نماید«کشور ۱۶۸۱ جون بخشدار راستگرد برخلاف دستور ۴۹۰ عمل نموده بود به محض ورود اقدام لازم بعمل آورده پس از تحقیق و رفع نواقص نتیجه را بعرض میرساند» بعد از صدور این تلگراف استاندار بدشت میشان رفته انتخابات آنجا را توقیف می‌کند بعد از این اقدام استاندار انتخابات دشت میشان بحال تعطیل بوده تا اینکه تصمیم وزارت کشور بر تحمیل آقای فرهودی اتخاذ شده در همین موقع است که وزیر کشور تلگرافاً در تاریخ ۲۲/۸/۱۵ از استاندار بمظمون ذیل جریان انتخابات را استعلام می‌نماید.

اهواز

۴۰۰۶ – انتخابات دشت میشان در چه حال است و چرا گزارش جریان آن نمی‌رسد دو روز بعد هم تلگرافی به استاندار نموده و دستور می‌دهد که تا دستوری ثانوی از شروع بانتخابات خودداری کنید و در تاریخ ۲۲/۸/۲۸ دستور تلگرافی بر جریان انتخابات صادر ودر همین هنگام است که آقای حسین فرهودی بدشت میشان و باتفاق یونس و میرعمادی و بازرسان وزارت کشاورزی در حوزة انتخابیه دشت میشان وارد می‌شوند بعد از ورود ایشان انتخابات بجریان افتاده و با عجله هر چه تمامتر یعنی در مدت سه روز برای اخذ آراء تعیین شده بود کار را تمام نموده و در تاریخ ۲۲/۹/۱۱ آقای حسین فرهودی که اساسً معروفیت محلی نداشته از ۷۵۰۴ رأی با اکثریت ۶۷۲۵ رأی انتخاب شده توقیف غیرقانونی انتخابات و تلگرافات بعدی وزارت کشور راجع بجریان انداختن کار و مقارن بودن جریان با ورود آقای فرهودی در قبول و تلگرافاتیکه اهالی در اینموقع کرده‌اند و بآنهائیکه نوشته‌اند و بعد از اینکه با عدم معروفیت محلی بنام آقای فرهودی از صندوق بیرون آمده بخوبی میرساند که دولت در امر انتخابات مداخله کرده و آقای فرهودی را بر آنها تحمیل کرده‌است.

تشکیل انجمن

راجع به تشکیل انجمن موافق ماده ۱۴ و انتخابات فرماندار محل بایستی ۳۶ نفر اژ طبقات شش گانه و معتمدین محل برای تشکیل انجمن دعوت نماید و برای اینکه بتواند انجمن را تشکیل دهند باید لااقل دو ثلث اشخاصی که دعوت شده‌اند حاضر شوند در تشکیل انجمن دشت میشان این قسمت هم رعایت نشده چه آنکه موافق صورت مجلس که در پرونده موجود است بیش از ۱۸ نفر در تشکیل انجمن دشت میشان این قسمت هم رعایت نشده جه آنکه موافق صورت مجلس که در پرونده موجود است بیش از ۱۸ نفر در تشکیل این انجمن شرکت نداشته و از این ۱۸ نفر هم بعضی از آنها اصولا سواد نداشتند (مهر نموده‌اند) این چنین انجمنیکه مخالف قانون تشکیل شده‌است با اینکه هر عملی انجام داده‌است عاری از اثرات قانونی است موضوع دیگریکه ذکرش لازم است اینست که این انجمن در بدو تشکیل و شروع بانتخابات ۱۴۳۵ أی بستان اخذ نموده معلوم نیست بعد از شروع مجدد انتخابات با این آراء چه معامله کرده‌اند آیا ابطال کرده‌اند یا اساسً قرائت ننموده یا تمام را همین انجمن غیرقانونی در سایر قسمتها انتخابات را موافق قانون انجام نداده پس از اینکه دستور مجدد شروع بانتخابات صادر می‌شود همان انجمن غیرقانونی شروع بانجام انتخابات می‌نماید و اعمال خلاف قانون انجمن در جریان انتخابات بطور خلاصه بقرار ذیل است:

۱- در آگهی که درتاریخ اول شهریور برای انتخابات منتشر نمود مدت اخذ رأی را ۱۵ روز تعیین می‌کند در صورتی که در شروع مجدد عوض ۱۵ روز سه روز تعیین وقت نموده یعنی از تاریخ ۲۲/۹/۸ تا آخر ۲۲/۹/۱۰

۲- ۱۳۳۵ رأی که در ابتداء در بستان اخذ شده بود معلوم نیست چه شده چرا قرائت ننموده‌اند و اگر باطل کردند دلیل آن چه بوده و چرا ذکری اصولاً از آن آراءنگردیده‌است.

۳- موضوعی که از همه مهمتر است اینست که این انجمن طبق صورت مجلس که در پرونده دیده می‌شود در یکروز بعد از اخذ آراءئ شروع باستخراج آراء نموده و ۷۵۰۴ رأی را در ۸ ساعت شمرده و قرائت می‌نماید.

۱- در روز ۲۲/۹/۱۱ یعنی یکروز بعد از اتمام اخذ آراء و در همان روز قرائت آراء صورت مجلس مبنی بر خاتمه انتخابات تهیه می‌شود که کاملاً برخلاف مقررات تنظیم و از این صورت مجلس چنین استنباط می‌شود که بهیچوجه انجمن یکهفته که برای وصل شکایت قانوناً مقرر شده‌است رعایت ننموده‌است و بدین ترتیب در ظرف ۳ روز کلیه انتخابات دشت میشانرا انجام می‌دهند در این صورت جلسه اولیه بهیچوجه ذکری از آرائی که در بستان گرفته شده ذکری نشده‌است.

۲- بعداً متوجه بقضیة صورت جلسه اولی شده برای اصلاح آن صورت جلسه ثانوی در تاریخ ۲۲/۹/۱۸ تنظیم می‌کنند در این صورت مجلس می‌نویسند که ۱۴۳۵ دراوایل شهریور در بستان اخذ بنابوصول نامه شماره ۱۵۱۷۱ استانداری از توزیع تعرفه و اخذ رأی خودداری شده در آنجا هم وضعیت این آراء را معلوم نداشته‌اند.

۳- از همه مهمتر این که اکثر امضاآت و امهار این صورت مجلس با صورت مجلسهائی که در بدو امر تنظیم شده بهیچوجه تطبیق نمی‌کند با آنکه اعضاءانجمن تغییر نکرده‌اند اختلاف از کجا ناشی می‌شود آیا اعضاء را تغییر داد یا این که خودشان صورت مجلس ساخته‌اند معلوم نیست.

معروفیت محلی

بند ۴ ماده ۱۲ قانون انتخابات یکی از شرایط انتخاب شوندگان را معروفیت محلی دانسته‌است متأسفانه آقای فرهودی که از دشت میشان انتخاب شده‌اند فاقد این شرط اساسی هستند و آرائی که بنام ایشان در صندوق ریخته شده آراء طبیعی نبوده زیرا معروفیت در حوزه انتخابی کسی خواهد داشت که در آن جا سکونت داشته یا مالک بوده یا بوسیله کارهای مهمی که برای کشور یا محل نموده باشد کسب معروفیتی در محل برای خود نموده‌است و بدین ترتیب زمینة برای خود تهیه نماید آقای فرهودی در دشت م یشان نه مأموریتی داشته و نه در مملکت موقعیتی که بتواند در اقصی نقطه مملکت مشهور گردد فلسفه این شرط چیست؟

آقایان نمایندگان میدانند که مجلس شورای ملی دو وظیفه و کار دارد یک کار مشترک که مربوط بتمام مملکت و یا کار دیگر مربوط بامور محلی و این هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند مجلس اگر توجهی بکارهای محلی ننماید مجلس شورای ملی نیست و برای اینکه مجلس بتواند این وظیفه خود را اداء نماید اطلاع صحیح می‌خواهد اطلاع صحیح را اشخاصی می‌دانند که در محل‌ها با مردم آن نواحی زندگانی کرده و دردهای آن‌ها را حس و بزبان محلی آن‌ها آشنا باشند آنهم کافی نیست بلکه باید اعتماد آن‌ها را جلب نماید و اهالی محل اور را حامی خود بدانند مجلس از یک لحاظ دیگر اهمیت بزرگ ملی و تاریخی دارد برای این که تنها جائی است که می‌توان مردم نواحی مختلف را در یک جا جمع نموده و در اینجا و درس همکاری و برادری با یکدیگر را آن وقت با وحدت واقعی که ایدآل همگی ماست حاصل شود آقایان نمایندگان آیا تصور می‌کنید با وکلاء سفارشی ولو ملائکه هستند این مقصود حاصل خواهد شد آیا بهتر نیست که ما اجازه ندهیم عوض وکلاء سفارشی نمایندگان حقیقی محلی باین خانه ملت بیایند یا اینکه لهجه‌های مختلف زیبای فارسی را همگی در این تالار بشنویم و بعادت و اخلاق ملت خودمان نزدیک شویم آقایان نمایندگان معروفیت محلی باید یکی از شرایط اساسی مهم انتخاب شوندگان باشد معلوم نیست آقای فرهودی چطور در ظرف مدت قلیلی این معروفیت را در یک محل دوردست پیدا نموده‌اند که از ۷۵۰۴ رأی فقط ۷۷۹ مخالف داشتند آقایان نمایندگان امروز دولت بوظائف خود عمل نمی‌کند و برای مردم ایران هیچ حقوقی قائل نیست نه بهداری دارد نه فرهنگ نه ارتش نه امنیت در آتش بدبختی می‌سوزد و یک حق هم که قانون اساسی و انتخابات برای افراد ایران قائل شده وجداناً نباید گذاشت که وزراء نالایق بی وجدان از آنها سلب نمایند مخصوصاً نواحی سرحدی ما از همه جا بیشتر حائز اهمیت است نباید آنقدر سهل انگاری شود بمقاطعه و باسم یکنفر که هیچگونه معروفیت محلی ندارد در یکی از نقاط سرحدی تحمیل نمود من بدون آنکه عرضی داشته باشم وظیفه وجدانی خود دانستم که عرایض و اعتراضات خود را در حضور نمایندگان ملت عرض کنم دیگر بسته‌است بوجدان پاک آقایان که هر طوری مایل هستند قضاوت نمایند.

رئیس – آقای امینی

امینی (مخبر شعبه دوم)- همکار محترم بنده آقای دکتر ایراداتی فرمودند که بنظر بنده جواب دارد عمدة ایرادات ایشان راجع به مداخلات دولت بود در انتخابات دشت میشان و نفقط مدرکی هم که برای اینکار داشتند تلگرافاتی بود که از وزارت کشور شده ببود برای توقیف انتخابات. این موضوع در همه جا سابقه دارد و این قسمت بیشتر در انتخابات آزاد پیش می‌آید که از سوء جریان و اختلافاتی که هست جلوگیری شود و البته انتخاب مسئول حسن جریانش فقط و فقط وزارت کشور و استانداری و بخشداری است این وضعیتی که پیش آمده استانداری یا بخشداری بوزارت کشور گزارش می‌دهد و وزارت کشور هم برای اینکه انتخابات را محدود بکند تا حدی که وضعیت روشن بشود در یک موقع معینی و انتخابات را موقتاً توقیف می‌کنند البته بنده نمی‌خواهم بگویم که وزارت کشور این حق را دارد شاید این حق را نداشته باشد چون وقتی که انجمن تشکیل شد حسن جریان و نظارت کلی در جریان انتخابات از حقوق حقه انجمن است و وزارت کشور نباید مداخله بکند ولی خوب این جریان را آقای دکتر و تمام ایران میدانند و اطلاع دارند و در قسمت عمدة انتخابات این جریان پیش آمده‌است ولی این دخالت وزارت کشور هم دلیل بر این نیست که این مداخله را کرده‌اند حتماً آقای فرهودی را انتخاب کنند مداخلاتی را که کرده‌است ممکن است بنفع عمر وزید بوده‌است کما اینکه در پرونده هم ملاحظه فرمودید و بنده اسمی از فرهودی در پرونده ندیدم و اگر آقای دکتر یک شاکایاتی را ملاحظه فرموده باشند یک شاکایاتی است از خوانین دشت میشان بوزارت کشور شده‌است که از خوانین بنی سعد و بنی طرف است و در این قسمت بنده ناچارم بیکی از همکاران محترم خودم آقای نقابت جسارتی کرده باشم در دویسه ایشان هم شکایتی بود مبنی بر اینکه آقای استاندار مصباح فاطمی (که نمیدانم با آقای سیف پور چه نسبتی دارند) آقای نقابت را بما تحمیل کرده‌اند و مداخلاتی کرده‌اند (مهدی فاطمی اینطور نیست) بنده نخواستم عرض کنم که حتماً اینطور بوده‌است بنده کاری ندارم که این مطلب واقعیت دارد یا ندارد بنده خواستم عرض کنم یک چنین شکایتی در پرونده بوده‌است و یک چنین شکایتی شده‌است و در مورد آقای فرهودی هم اگر شاکی بوده‌اند برای این بوده‌است که شخص دیگری را غیر از آقای فرهودی میخواسته‌اند بآنها تحمیل کنند و آنها می‌خواستند آقای فرهودی را انتخاب کنند و بنده در پرونده دلیلی براینکه این مداخله مستقیماً مربوط بآقای فرهودی باشد ندیده‌ام و هیچوقت هم نمی‌خواهم قول آقای دکتر معظمی رفیق عزیز خود مرا تردید و تکذیب کنم ولی خیلی می‌خواستم بدانم که آقای دکتر این قسمت را که این شکایات توجه آقای فرهودی است در کجای این پرونده دیده‌اند مگر اینکه اطلاعات مستقیمی داشته باشند که بنده نمیدانم (دکتر معظمی توقیفهای بیموقع که کرده‌اند راجع بآ“ها بفرمائید) در قسمت توقیف هم تلگرافات زیادی شده‌است و اشاره فرمودند که اختلافات م حلی در پیش بوده‌است و اینجا هم گمان می‌کنم همان استدلالی که بنده کردم در این قسمت هم وارد باشد برای همین اختلافاتیکه در محل پیش آمده‌است و سوء جریاناتی پیش آمده‌است و آقای استاندار روی گزارش بخشدار برای اینکه تا حدی حرارت این اختلافات کم بشود مدتی انتخابات را توقیف کرده‌است و این را هم بنظر بنده نمی‌شود حمل بر این کرد که توقیف انتخابات فقط دلیل بر این است که استاندار این عمل را بنفع آقای فرهودی قدام کرده‌است راجع بتشکیل انجمن فرمودند که انجمن طوری تشکیل شده‌است که مطابق مقررات نبوده‌است و تمام اعضای انجمن اعتبارنامه را امضاء نکرده‌اند آنچه که بنده دیده‌ام در اغلب پرونده‌ها رعایت این موضوع نشده‌است که کلیه اعضای انجمن امضاء کنند و در خود قانون انتخابات هم صراحت ندارد که کلیه دعوت شدگان امضاء کنند (دکتر معظمی صورت مجلس را باید همه امضاء کنند و نکرده‌اند) اولاً همانطور که عرض کردم در قانون نسبت باین موضوع صراحت ندارد و در این مورد بخصوص هم رئیس انجمن نظارت بنده نمیدانم که ایشان جقدر سواد داشته‌اند و بهر حال ایشان زیاد مرد باسووادی نبوده‌اند و از مکاتیبشان و جریان کار او محسوس است که زیاد آشنا به وضعیات قانون و انتخابات نبوده‌است و بعلاوه در شرحی که بوزارت کشور می‌نویسند مینوسید که سی و شش نفر دعوت شده‌اند و اعضاء اصلی و علی البدل انتخاب شده که هیجده نفر بوده‌اند نه نفر اعضاء اصلی و نه نفر اعضاء علی البدل و بنده هم که درست به قانون مراجعه کردم چنین صراحتی ندیدم که کلیةدعوت شدگان باید امضاء کنند و تصور می‌کنم این ایراد آقای دکتر که چرا همه صورت مجلس را امضاء نکرده‌اند درست بجا نیست. فرمودند که مدت انتخابات و اخذ رأی را اول پانزده روز معین کرده بودند و بعد تقلیل داده‌اند به سه روز و تصور می‌کنم این حق کاملاً با انجمن است و در قانون هم صراحت دارد مخصوصاً در نظامنامة می‌گوید از یک روز تا ۲۵ روز بسته بوضعیت م حل م ثلاً‌اگر انجمن تشخیص بدهد که دو روز برای دشت میشان کافی است خود او این مدت را معین می‌کند و این تشخیص از حقوق مسلم انجمن است در این قسمت هم که فرمودند قسمتی از آراء را که خوانده‌اند باسمی دیگری بوده‌است و آقای فرهودی اول کاندیدا نبوده‌اند در این قسمت هم دلیلی در دست نیست و چون بنده دلیلی ندیدم که آقای فرهودی از اول کاندیدا نبوده‌اند بنده ادعا می‌کنم که ایشان کاندیدا بوده‌اند و اگر جنابعالی دلیلل رد دارید ممکن است اظهار بفرمائید فرمودند که کلیةآراء یک روز بعد از آنکه صندوق را باز کردند خوانده شد و درعرض هشت ساعت ت مام شد و این موضوع در خیلی از ولایات سابقه دارد و علت این هم بیشتر این است که چون در آنجاها تشتت رأی زیادی نیست و یکی دو نفر بیشتر کاندیدا نیستند این آراء را اول دسته می‌کنند و بعد از آنکه سری معلوم شد می‌خوانند و با این ترتیب شش هزار رأی را در هشت ساعت خواندن اشکال ندارد و اگر خواندن آراء در طهران پنجاه روز طول کشید این دلیل بر این نمی‌شود که در دشت میشان نتوانند این کار را بکنند جون در طهران عده کاندیدا زیاد بود و متجاوز از هزار و پانصد نفر کانید بودند والا در هشت ساعت وقتی که مرتب باشد بیش از این را هم می‌شود خواند. راجع به معروفیت محلی آقای فرهودی ایراد فرمودند آقای فرهودی اگر بادعای آقای دکتر معروفیت محلی در دشت میشان نداشته باشند یک معروفیت فرهنگی داشته‌اند که تا یک حدی جبران می‌کند این را و اگر در دشت میشان یک اشخاصی بوده‌اند که باسواد بوده‌اند و به سواد و فرهنگ ایشان احترام گذاررده‌اند و ایشان را انتخاب کرده‌اند و بعلاوه در اعراب بنی طرف که کسی شاید باسواد نباشد این گناه نمی‌شود که یک کسی را باسواد بدانند و شایسته بدانند از م یان خودشان انتخاب کنند و اگر در این مورد حسن سلیقه بخرج داده‌اند گناهی نکرده‌اند و از طرف دیگر بطوریکه بنده اطلاع پیدا کردم در موقعی که خوانین بنی طرف به طهران تبعید شده بودند با ایشان سوابق خیلی زیادی پیدا کرده بودند و روی محبتی که آقای فرهودی در طهران از آنها جلب کرده بودند خوانین فریفته شدند و در اینموقع خواسته‌اند جبران محبت‌ها و خدماتی را که آقای فرهودی بآنها در طهران کرده‌اند جبران کرده باشند و این را بنده یقین دادم که نیت آقای دکتر کاملاً پاک است و ایشان را یکی از وکلای حقیقی و مبرز مجلس میدانم و در این مورد هم واقعاً جز رعایت اصول هیچ منظور دیگری ندارند و بنده حقیقتاً هیچوقت بخودم اجازه نمی‌دهم که در مقابل آقای دکتر معظمی گفته‌های ایشان را تردید کنم و یا حقیقتاً ایرادی بایشان وارد بدانم برای اینکه ایشان را اینطور تشخیص می‌دهم که از اشخاصی هستند که جز نیت صاف و مشروطه خواهی منظوری ندارند بنابر این در این مورد بخصوص می‌خواستم از ایشان استدعا کنم که رعایت بفرمایند حق کشی نشود زیرا بشهادت خود آقای دکتر که در شعبه شاهد پرونده‌های زیادی بودند جریان انتخابات اغلب ن قاط باور بفرمائید که بدتر از این انتخابات بوده‌است و شاید می‌شود گفت که یکی از پرونده هائی که بنظر بنده خیلی تمیز بود و کمتر شکایتی درش بود همین پرونده بود و اگر درجریان انتخابات جریان زیاد به نفع خوانین نبود مسلماً اعتراضات و شکایات زیادی می‌کردند و مخصوصاً با وضع فعلی خوانین ایالات که تصدیق میفرمائید که امروز همه مسلح هستند و تقریباً از یک دستوری اطاعت نمی‌کنند و بنده تصور می‌کنم که اگر آقای دکتر یک قضاوت عادلانه بفرمایند نباید در خصوص نمایندگی آقای فرهودی زیاد سخت گیری بشود برای این که دلایل قطعی و مسلمی در پرونده نسبت به مواردی که فرمودند نیست خاصه این که آقای فرهودی جوانی است تحصیل کرده و فهمیده و جنابعالی از کجا میدانید که در آتیه از وجود ایشان نتوان استفاده‌های خوب برای مملکت کرد و بنده از تمام همکاران خودم استدعا دارم که در مورد آقای فرهودی یک توجهی بفرمایند که یک قتل سیاسی واقع نشده باشد.

بعضی از نمایندگان – کافی است مذاکرات.

نقابت – اجازه میفرمائید بنده یک مختصر عرایضی دارم (نمایندگان – بفرمائید) بنده می‌خواهم در ضمن اینکه تذکر بجواب عرض کنم یک توضیحاتی داده باشم. خیلی از نقاط است از جمله دشت میشان که شاید در ظرف دو سالی که عمر سیاسی مجلس تجدید شده‌است یک بار هم اسمش برده نشده‌است بدواً بنده باید عرض کنم دشت میشان کجا است. دشت میشان در سرحد ایران و عراق است در بیست و پنج فرسخی مشرق عراق واقع می‌شود کنار رود کرخه و اینجا سه محل است بستان و خفاجیه و یک جای دگیر قبلاً‌وکیلش مرحوم شیخ جواد ارکانی رحمت الله علیه بوده‌است و اینجا مرکز عشایر است و دو طایفه‌است یکی سعید و یکی سیاح که در آنجا زندگی می‌کنند و یک مشایخی داشتند که عبارت بودند از شیخ سرتیپ و شیخ مولا نصراله و شیخ خزعل و دو سه نفر دیگر و این اشخاص طرف بحکومت سابق بودند و مدت بیست سال در زندان طهران زندگی می‌کردند و این اشخاص گاهی بمرحوم آقا شیخ جعفر ارکانی مراجعه می‌کردند ولی ایشان جواب رد نسبت به تقاضاهای آنها می‌دادند و شاید از نظر سیاست وقت در محظور بودند باین جهت در آنها کدورتی نسبت به مرحوم ارکانی پیدا شد و در این دوره دیگر میل نداشتند آقای شیخ جواد ارکانی را انتخاب کنند و برگشتند از ایشان قانون تقسیم اراضی خوزستان که تصویب شد با زحماتی که آقای سرلشگر معینی کشیدند که حالا به پاس آن خدمات متقاعد شده‌اند هفتاد هزار خانه بدون هفتاد قران مخارج در آنجا ساختمان شد و قانون تقسیم اراضی به سعی و کوشش ایشان پیشنهاد بدربار شد و ببعداً هم تصویب و اجرا شد تمام این طوایف سید و سیاح یک زندگی آب و خاکی پیدا کردند مشایخ که از اینجا برگشتند آن قاعده تقسیم اراضی را بهم زدند و دو مرتبه اراضی را متصرف شدند و حتی یک اسلحة هم بدست آنها افتاد و جوابی بمأمورین دولت ندادند و امروز دارای قدرت هستند. دشت میشان معارف ندارد مدرسه ندارد دو مثقال کنین ندارد مرکز مالاریاست هیچ چیز ندارد این است وضع عمومی آنجا توجه بفرمائید بنابر این کسی که از دشت میشان بخواهد انتخاب شود غیر از همان شیخ سرتیپ و شیخ خزعل و مولانا نصراله کسی دیگر را لازم ندارد اصلاً وضعیت محلی اینطور است اصلاً اشخاص تحصیل کرده آنجا ندارد یا از خارج کسانی رفته باشند آنجا و پایادار باشند نیست که بتواند از آن محل انتخاب شود خلاصه در تاریخ ۱۵ امرداد انتخاب خوزستان شروع شد وزارت ک شور دستور داد انجمن‌ها هم شروع کردند ولی وزارت کشور بعلت تصادف با ماه رمضان دستور داد انتخابات را تعطیل کنند و در ضمن استاندار خوزستان بعلت اینکه سه چهار نفر از آنجا خارج شده بودند بتهران احضار شد و آمد به تهران و مدتی در تهران م اند در سوم شهریور بنده خودم از خوزستان آمدم به طهران دیدم در تهران یک کمپلوئی تشکیل شده‌است که بجای نقابت درخرمشهر کسی دیگر را بگذاریم برای اهواز هم یک کسی دیگر را بگذارند وحتی اشخاصی هم پیدا شدند که صحبت می‌گردند از چهل هزار تومان تا پنجاه هزار تومان هم می‌دهند و صحبت شده بود که استاندار این پولها را بگیرد و آنها را انتخاب کند و چون آقای استاندار مرد شریفی بود زیر بار نرفت و آقای فرهودی هم خیال نمی‌کنم سرمایةداشته باشند که بتوانند یک چنین پولی را خرج کنند پس این جریان پیش آمد و در سوم شهریور که استاندار در طهران بود جریان انتخابات توقیف شد و در چهارم شهریور استاندار برگشت و وقتی که که برگشت بخشدار محل در تحت تإثیر مشایخ محل با دستور توقیف برخلاف جریان واقعی شروع کرده بود به رأی گرفتن و تقریباً هزار هزار و دویست رأی گرفته بود و ترتیب را هم طوری داده بودند که شیخ سرتیپ انتخاب بشود این بود که استاندار باو اعتراض کرد که برخلاف دستور مرکز شما نمی‌بایستی شروع کنید چون هیچ جای خوزستان شروع نکرده‌اند و بعد از این جریان مدتها انتخابات آنجا در حال توقیف بود تا انتخابات اهواز تمام شد انتخابات خرمشهر تمام شد انتخابات دزفول آقای اسعد هم قبل از وقت ت مام شده بود و این جریانات خاتمه پیدا کرده بود آقای فرهودی در شهریور آمد به خوزستان و مدتی تا آدرماه در آنجا اقامت کرد و باتفاق رئیس فرهنگ آنجا مکرر بدشت میشان رفت و با آن چند نفر مشایخ آنجا تماس گرفت و مردم هم چون شنوائی از این جند نفر مشایخ دارند و در صورت موافقت مشایخ با یک موضوعی اطاعت می‌کنند باینوسیله آقای فرهودی خودشان را کنجاندند در محل و معرفی کردند و وارد شدند والبته در محلی که اشخاص شایستة نبودند و کاندیدی در آنجا نبود ایشان خودشان را در دشت میشان کانید کردند و البته این هم اشکالی ندارد چون یک حق سیاسی است و هر کس حق دارد از این حقوق اجتماعی استفاده کنند و خود را در یک جائی کاندید کند چنانکه در طهران دیدیم در حدود هزار و پانصدنفر خودشان را کاندید کرده بودند ایشان هم در آنجا خودشان را کاندید کردند و دو کانید دیگر هم در آنجا بود یکی شیخ سرتیپ و یکی هم آقای وزیر نظامی بود که وکیل عدلیه و اهل طهران است و مدتی است در اهواز مقیم شده‌است و می‌گفتند که ایشان حرکت کردند بآنجا و خرج هم کرده‌اند و خرجشان این بود که چون هوا گرم بود دو سه تا کامیون هندوانه برده بودند بآن جا این تمام جریانات و وضعیت انتخابات بود ایشان هم شروع کردند نهایت این است که با آن وضعیتی که آ“ جا بوده‌است ایشان هم انتخاب شده‌اند و حالا راجع بوضعیت انتخابات که چه طور بوده‌است و انجمن جه جور تعیین کرده‌است از حیث فرم و از حیث تشریفات اشکالی وارد است بنده چون عضو شعبه نبودم که پرونده را به بینم البته قول مخبر حجت است و آقایانی هم که عضو بودند. باز هم شنیدم که شیخ سرتیپ کانید محل بود و از طایفة سعید بود زیرا طایفةسیاح مطیع سعید هستند آن هم بنفع آقای فرهودی صرفنظر کرده بود و با ایشان موافقت کرده بود این تمام جریان انتخابات است در طهران یکی از دکترها که اسم را بنده نمی‌برم چون مقتضی نیست که در انتخابات اسم برده شود در طهران داوطلب بود که یکی از جاهای دشت میشان یا از خرم شهر یا از اهواز یا از دزفول از هر کجا باشد وکیل شود یکی گفت من عاشقم گفتند به کی؟ گفت هر کسی بفرمائید ایشان هم عاشق بود در روزنامه‌ها هم نوشته بود به هم فحاشی کرده بود چه کرده بود خیال می‌کرد که بنده آن جا داوطلبم بله بنده معروف خوزستان بودم چندین سال رئیس عدلیه بودم با این مردم کار می‌کردم در آن موقع که ادارةسیاسی اجازة ورود کسی را بآن اطراف نمی‌داد بنده به شهربانی رفته بودم و بآنها پول داده بودم و با اینها صحبت کرده بودم ولی بنده در آنجا داوطلب نبودم که از آنجا انتخاب شوم که آقای امینی بآن اشاره فرمودند.

نمایندگان – رأی بگیرید. رأی.

رئیس – رأی می‌گیریم به پرونده آقای فرهودی موافقین قیام نمایند. (اکثر برخاستند) تصویب شد. پرونده آقای جواد مسعودی مطرح است.

فاطمی – بنده چون می‌بینم که بحمدالله امروز روز خوبی است برخلاف آن روز‌های قبل می‌خواستم بواسطة ارادت قدیمی که نسبت بآقای فرخ دارم از ایشان استدعا بکنم که ایشان هم مخالفت خودشان را در این پرونده مسترد بفرمایند و جمعی از رفقای خود را متشکر بفرمایند.

فرخ – مخالفت بنده با انتخابات دماوند مبنی بر دو اصل بود ولی متأسفانه اینطور تعبیر شده‌است که برای وکیل شدن کاندیداهای دیگر مخالفت کردم برای رفع این سوء تفاهم بنده از هرگونه اظهاری خودداری می‌کنم و کرسی نطق را واگذار به ناطق بعد می‌کنم.

دکتر معظمی – گر چه من با آقای مسعودی هیچگونه غرضی از لحاظ شخصی ندارم و تصور می‌کنم صدق این نکته را خود ایشان هم گواهی بدهند ولی جون وضع ناهنجار انتخابات دماوند طوری لباس عمل پوشیده‌است که واقعاً هر ایرانی منصفی را متأثر می‌کند وغمگین می‌سازد ناجارم از لحاظ مصالح عمومی و خطراتی که از لحاظ انتخابات فاسد متوجه مشروطیت جوان و دموکراسی متزلزل ما می‌شود عرایضی عرض کنم و این نکته را نیز اضافه می‌کنم که نظر به همین جریان نامطلوب انتخابات که از هر حیث برخلاف اصول قانون بوده و نتیجة انتخابات دماوند بنفع هر کس که باشد و هر کس با این انتخابات نمایندة آنجا معرفی می‌گردید باز جای اعتراض و انتقاد برای من باقی می‌ماند و اگر آقای اورنگ یا نیک پور هم که رقبای آقای جواد مسعودی بودند موفق به پیشرفت در انتخابات می‌شدند باز جای این اعتراض برای بنده باقی می‌ماند وبا نمایندگی آنها هم امروز اعتراض می‌شد علت این اعتراض این بود که این انتخابات فقط و فقط روی تطمیع و خرید و فروش رأی انجام گرفت و این عمل غیرقانونی بدبختانه از طرف هر سه نفر نامزد انتخاب صورت گرفت شکایات متعدد ی که در این زمینه از طرف اهالی دماوند رسیده‌است و اعتراضاتی که در پرونده ضبط شده‌است تماماً مؤید این نظریه‌است مدارکی که موجود است بخوبی ثابت می‌کند که آقایان اورنگ و نیک پور و مسعودی تا آنجا که توانسته‌اند در تطمیع مردم بحد اعلی کوشیده‌اند بحدی که انتخابات دماوند را در حقیقت بصورت حراج یک کالای بازرگانی درآورده‌اند اگر مجلس شورای ملی در اینگونه موارد واضح و آشکار از تضییع حقوق عمومی ممانعت نکند در آینده خطر بزرگی آزادی مردم را تهید خواهد کرد و فساد اجتماعی که بدبختانه در نتیجة فقر و فلاکت عمومی روز افزون است اصلاح ناپذیر خواهد شد وکیلی که با پول خرج کردن انتخاب شود و اراء مردم بی زبان را مانند قند و کشمش و اتومبیل و غیره خریداری کند وکیل نیست و برفرض هم که سوء جریان امور مملکت او را وکیل معرفی نماید هیچگونه اثر مفیدی بر اقدامات او مترتی نخواهد شد چنین وکیلی رابطه قلبی و اجتماعی و سیاسی با موکل خودش نخواهد داشت چنین وکیلی بحال موکل خود دلسوزی نخواهد کرد چرا؟ برای اینکه با پول نمی‌توان جلب اعتماد نمود برا ی اینکه ببا پول نمی‌توان دردهای مدرم را تشخیص داد حس کرد و در صدد مداوا و درمان برآمد برای اینکه پس از توفیق در انتخابات یک وکیل رأی خر ذمة خود را از هرگونه دینی نسبت بموکل رأی فروش بری میداند و این وکیل پولی داده و جنسی خریده و دیگر جای شکایت برای انتخاب کننده باقی نیست و بنابر این اگر آن نماینده قدمی برخلاف مصالح عامه بردارد واقعاً دیگر مسئولیتی ندارد براساس این حقایق مسلم است که قانونگزار ما در ادوار مختلف مجلس تهدید و تطمیع در انتخابات را جرم دانسته و مرتکب را مستحق مجازات تشخیص داده‌است و عمل تطمیع و تهید و تقلب در انتخابات نه فقط از لحاظ عقلی قابل عفو نیست بلکه ا ز لحاظ همین قوانین ناقص ما هم مذموم و پلید و قابل مجازات است برای روشن شدن ذهن آقایان موادی را که در قانون انتخابات و در قانون مجازات عمومی قید شده‌است بعرض میرساند.

مادة چهل و چهارم – انتخاباتی که مبنی بر تهدید یا تطمینع بوده باشد از درجة اعتبار ساقط است و تهدید و یا تطمیع کننده از سه ماه الی یک سال حبس می‌شود و برای یک الی دو دورةانتخابیه از حق انتخاب مرحوم خواهد بود.

ماده نود و دو قانون مجازات – هر کسی آراء انتخابیه را بخرد یا بفروشد در مدت شش سال از حقوق مذکوره در مادة۱۵ و مشاغل دولتی و ملی محروم خواهد شد بعلاوه خریدار به صد الی هزار تومان و فروشنده بحبس تأدیبی از هشت روز الی یک ماه یا به پنج الی پنجاه تومان غرامت محکوم خواهد شد. البته با این اطلاعات و وقوفی که اکثر آقایان نمایندگان بقوانین کشور دارند جای تفسیر و توضیح این مواد برای من باقی نمی‌ماند و وقت همکاران محترم خودم را برای تشریح روح و مفه. م قانون نمی‌گیرم البته تصدیق می‌کنم که با وضع عمومی کشور و تشکیلات اجتماعی و اقتتصادی ایران انتخابات بدون نفوذ وجود ندارد و اگر درست دقت کنیم مشاهده می‌نمائیم که اصولاً انتخابات در هر نقطةدنیا روی یک نوع نفوذ مخصوص انجام می‌گیرد منتهی نفوذی که در کشورهای دیگر بکار می‌رود نفوذ حزبی اخلاقی اجتماعی سیاسی است در مملکت ما بوطر کلی انتخابات روی نفوذ مالکین و روحانیون و سرمایه داران یا اشخاصی است که در نتیجة حسن خدمت به جامعه و ابراز شهامت در بعضی مواقع وجاهت ملی تحصیل کرده‌اند بدبختانه این قسمت اخیر مورد پیدا می‌کند با تمام این احوال انواع نفوذهائی که در ایران اعمال می‌شود لااقل منطقی دارد و کم و بیش رابطة مسئولیتی بین وکیل و موکل ایجاد می‌کند و حال آن که انتخابات تطمیعی جز فساد و افساد اخلاق مردم و پاشیدن تخم نفاق بین اهالی یک محل اثری از خود باقی نمی‌گذارد و بالفرض که چنین وکیلی شخصاً مطلع و دانشمند باشد همین عمل او کافی است که کلیة خصائل او را زایل نموده و اثری برعلم و فضل او مترتیب نشود این که من با تصویب اعتبارنامة آقای جواد مسعودی مخالفت کردم برای خاطر خود ایشان نیست زیرا که بنده با ایشان خصومتی ندارم بلکه تقاضای من این است که کسان دیگری نیز که رقیب ایشان بوده‌اند و باعمال قابل مجازاتی دست زده‌اند خلاصه انتخابات دماوند را بصورت مخدوش مفتضحی درآوردند نیز مورد تعقیب قرار گیرند تا درس عبرتی برای عموم بشود وحالا که انتخابات فرمایشی ظاهراً وجود ندارد ریشه انتخابات تطمیعی نیز برافکنده شود راجع بآقای مسعودی قرار بود آقای فرخ اعتراضات را بعرض آقایان برسانند و مخالفت خودشان را موجه سازند ایشان بعللی فعلاً مخالفت خود را پس گرفتند ولی چون من فقط از نظر اصول و مصالح مملکت مخالفت کرده‌ام حاضر باسترداد اعتراض خود نشدم و حالا خلاصه آن‌ها را از روی پرونده عرض می‌کنم ۱- چندین مرتبه شکایت شده‌است که رأی از پنج تا چهل تومان خریداری می‌شود تلگرافهائی بوزارت دادگستری و دادستان شده که بازپرسی برای تحقیق بفرستید با وجود این اعلام جرم کوچکتریم اعتبانی باین عمل نشده‌است حتی در جابون عدة از مردم از دادن رأی امتناع کرده‌اند که حاضر نیستند رأی خود را از چهل تومان کمتر بدهند بانجمن که اطلاع می‌رسد اعضاء انجمن می‌گویند طوری آن‌ها را راضی کنید ۲- این که عدة از مردم لواسانات را برای رأی دادن بدماوند و توابع آن برده‌اند بخشدار لواسان شکایت می‌کند وزارت کشور تحقیق می‌نماید – بازرس هم این موضوع را تصدیق می‌نماید و معهذا انتخابات ادامه پیدا می‌کند ۳- مطابق مدارکی که در پرونده‌است عده‌ای چاقو کش استخدام و بدماوند برده شده بودند مردم شکایت می‌کنند و ادارةژاندارمری به جای حبس و توقیف و مجازات آن‌ها فقط دستور می‌دهد که این آقایان را مجدداً به طهران معاودت دهید ۴- در توزیع تعرفه رعایت مقررات نشده و دو رو ز بآخر انتخابات مانده دو هزار تعرفه بدماوند می‌دهند بدون این که بفیروز کوه تعرفه بفرستند و باین ترتیب انتخابات بنفع آقای مسعودی تمام می‌شود ۵- این که ایشان معروفیت محلی به هیچوجه ندارند و تصور نمی‌کنم که دهاقین دماوند خواننده ژورنال دو طهران باشند تا از این راه نزد آن‌ها معروف شده باشند و مطابق بنده ۴ از ماده ۱۲ ایشان صلاحیت انتخاب نداشته‌اند و آراء ایشان طبیعی نبوده‌است ۶- این که نامه هائی راجع به وصول و ایصال پول جهت مخارج انتخابات از ایشان نزد آقای فرخ موجود است ۷- شکایات متعددی که چه بانجمن چه بوزارت کشور یا بدادستان و سایر مراجع شده‌است که در پرونده موجود است با اطلاع بکیفیت این انتخابات تصور می‌کنم دیگر جای تردید بخدشة نتیجه انتخابات دماوند باقی نباشد من از لحاظ وظیفه اجتماعی و وجدانی خود اعتراضات خود را بیان کردم و البته قضاوت نهائی با خود آقایان است.

امینی - بنده متأسفم از اینکه همیشه معترض آقای دکتر معظمی هستند و مخبر شعبه بنده (یکنفر از نمایندگان خوشبختانه) بلی در قسمت انتخابات اعتراضاتی فرمودند که مبنای آن شکایاتی است که بوسیلةیک عدةمعدودی از آقایان از دماوند شده‌است اگر درست آقای دکتر دقت فرموده باشند بیشتر شکایات بوسیلة آقای قدوسی نامی است که بانجمن رسیده‌است یا به شعبةدر آنجا پروندة آقای جواد مسعودی را مطالعه می‌کردیم از آقای قدوسی بنده سئوال کردم که چه نسبتی با آقای نیکپور دارند ایشان گفتند که از منسوبین نزدیک هستند و یک قرابت خیلی نزدیکی با آقای نیکپور دارند و آدرس ایشان را سئوال کردم م علوم شد که ایشان ساکن دروازه شمیران و خیابان مازندران هستند و لذا مقیم دماوند نیستند شکایات تقریباً ده امضاءداشت که اغلب آنها از منسوبین کاندیدهای دماوند هستند یا نزدیک بآقای نیکپور یا نزدیک به آقای اورنگ البته بند ۹ قانون را اگر آقای دکتر ملاحظه فرموده باشند کسی حق تعرض بانتخابات را دارد که م قیم آن محل باشد یا لااقل شش ماه در آنجا سکونت داشته باشد آقای قدوسی و آنهائی که امضاء کرده‌اند بهیچ عنوان حائز این شرط نبوده‌اند بنابر این بنده اعتراضات آنها را غیر وارد میدانم و اعتراضات اینها اصولاً مبنائی نداشته‌است عرض کنم شکایت می‌کنند که تهدید علنی شده‌است مدرکی ندارند شکایت می‌کنند که رأی خریده شده‌است در صورتیکه مدرکی نیست شکایت می‌کنند که آقای مسعودی شرحی نوشته‌اند به بردارشان راجع باین کار در صورتیکه شرحی که نوشته‌اند ایشان به بردارشان که بروید فلان رئیس اداره را به بینید یا فلان کار را بکنید یا فلان رأی را بخرید هیچیک از اینها در پروندة ایشان دیده نمی‌شود آنچه که بنده اینجا عرض می‌کنم از دو جهت است یکی از لحاظ اینکه مخبر هستم و دیگر اینکه یکی از دوستان صمیمی آقای مسعودی هستم و بنده در این مورد اگر خیلی با احساسات حرف می‌زنم اگر مخبرم معذرت می‌خواهم انتخابات دماوند را بنده یک مسابقة میدانم که در آنجا هر که بیشتر نفس داشته‌است به مقصود رسیده بنابر این مبارزةانتخابات آزاد در دماوند شده‌است و دو تای از این کاندیدها اشخاص با سابقه در مجلس بوده‌اند اگر انتخابات دماوند بضرب پول انجام گرفته باشد آقای نیکپور که از آقای مسعودی بیشتر پول داشته‌اند و به تصدیق همةآقایان یکی از تعزیه گردانهای مجلس سیزدهم بوده‌اند در هر صورت بنده می‌توانم تصدیق کنم که چون این شخص از همه جوان تر بود و نفسش بیشتر بود این کورس و مسابقه را برده بنده واقعاً چون خیلی راجع بانتخابات دماوند صحبت هائی شنیده بودم خودم رفتم دماوند اولاً غرض بنده از این رفتن یک تماشائی بود خود بنده هم تصدیق دارم که در آنجا اقدامات زیادی از طرف هر سه نفر کاندیداها شده بود عرض کنم که موافقین و مخالفین طرفین آنها صف آرائی کرده بودند و شاید بعضی هم چاقو داشتند ولی بنده ندیدم (نراقی – برای چه رفتید؟) بنده شخصاً رفتم و علاقةنداشتم جز اینکه بفهمم این هیاهو برای چه بوده‌است و با اتومبیل شخصی هم رفتم آقای جواد مسعودی را وقتی در رادیو شنیدم که موفق شدند بعد از این لوت و مبارزة علنی که آنجا دیده بودم حقیقتاً حظ کردم و لذت بردم همان شب واقعاً دیدم که فقط کسی که می‌توانست آن مسابقه را ببرد همین جوانی است که پشتکار خود را در آنجا بخرج داد و چندین شب بود که اصلاً نخوابیده بود و وقتی که او را دیدم حقیقتاً نشناختم بقدری ضعیف شده بود که حد ندارد و بایشان گفتم که واقعاً کسی که اینطور زحمت می‌کشد لابد در آتیه می‌خواهد به م ملکت یک خدمت فوق العادةبکند کسی که واقعاً با این پشت کار در مبارزةانتخاباتی داخل می‌شود یک نیت پاکی برای خدمت به مملکتش دارد. و باور بفرمائید که اگر بنده و خود آقایان بجای متوکلین دماوند بودیم چه جور تعبیر می‌کردیم سه نفر آنجا حاضر شدند برای انتخاب دو نفر از این آقایان را علناً دیده بودیم در این کرسی که قبلاً اشغال کرده بودند اثر زیادی از خودشان نگذاشته بودند البته ایشان یک جوانی است مدیر روزنامه‌است و این یک مدیر روزنامة نیست که کودتا بکند.

اقبال – شما این حق را ندارید. :!

امینی – این حق را بنده دارم (زنگ ممتد رئیس) بنده هیچ اسمی نبردم اسم هیچکس را نبردم ایشان مدیر یک روزنامة هستند خود من هم مدیر روزنامه ه ستم مقصود خودم بودم راجع بمعروفیت محلی آقای مسعودی در دماوند چون حوزةانتخابیه ایشان زیر گوش شما است متأسفانه صدای آنجا بگوش شما رسیده‌است و اگر جاهای دیگر واقعاً دقت می‌فرمودید این قبیل صداها خیلی بیشتر در جاهای دیگر بود ولی چون دماوند خیلی نزدیک بطهران بود این صدا خیلی نزدیدک بگوش بود و بنظر بنده در این مورد مخصوص وکیل طبیعی دماوند هستند مخصوصاً روی مقایسه با رقبای خود واقعاً با آن دو نفر اگر مقایسه می‌گردید جنابعالی اگر موکل دماوند بودید به ایشان رأی می‌دادید و فکر می‌کردید این شخصی را که تازه وارد شده‌است شاید یک کاری برای مملکت انجام بدهد بنده منکر نیستم که واقعاً انتخابات دماوند یک انتخابات ایدآلی نیست مسلماً یک انتخاباتی است که در قبال کار این مملکت جار و جنجال زیاد شده‌است خاصه در آنجا که اشخاص پهلوانی وارد میدان بوده‌اند و در این قسمت ایشان پیش برده‌اند و بنده در این قسمت واقعاً تمنا دارم از آقایان علاوه بر اینکه بنده سمت مخبری دارم تمنای عاجزانه دارم نسبت بشخص ایشان که فوق العاده بایشان ارادت دارم این قسمت را نسبت بایشان در نظر بگیرند.

رئیس – آقای فاطمی.

فاطمی – بنده موافقم.

رئیس – آقای هاشمی:

هاشمی – لازم میدانم برای اینکه آقایان تماشاجیان بر چگونگی کیفیت شعبه نسبت بیک پرونده اطلاع حاصل کنند چند کلمه معروض دارم شعبه در حکم یک قاضی است یک محکمه‌است ملاک و مستند هم همان محتویات پرونده‌است و بدیهی است آن کسیکه وضع انتخاب یک حوزه را به نفع خود خاتمه داده آن قطعاً ملتفت این نکته بوده‌است که سعی بکند کاری بکند که محتویات آن پرونده تا اندازةسندیت برعلیه انتخابش نداشته باشد و بنده که یکی از اعضای آن شعبه بودم بدون توجه باینکه آقای مسعودی نماینده هستند یا مدعیان ایشان جون بهمه ارادت داشتم آنچه در خارج عنوان می‌شد و محروم الوکاله‌ها می‌گفتند در پرونده انعکاس نداشت چونکه علم و اطلاع قاضی هم بهیچوجه نمی‌تواند مدرک باشد حتی تشریف بردن آقای امینی که تشریف برده‌اند و خودشان شاهد قضیه بوده‌اند البته شهادت می‌دهند ولی مدارک و محتویات پرونده درش جیزی نبوده ما ملاکمان پرونده ایست که در دست است و از اهل محل شکایتی نشده بود و چیزهائی را که نسبت دادند نبود از این جهت بنده رأی دادم و به دوستان خودم هم نسبت بنوبةخود رأی دادم ولی چون یک مذاکراتی می‌شود که جنبه دوستانه و جنبة شخصی آن بیشتر است حتی خدمت آقای امینی هم تذکر می‌دهم که هر وقت مجلس بناطقی اعتراض کرد باید ناطق حاضر شود و زود مطلب را درک کند و قانع بشود در مقابل رأی مجلس جون تشخیص مجلس و تشخیص پنجاه شصت نفر بهتر از تشخیص یکنفر است اینجا یک م ذاکراتی شد برای اینکه تصور نشود روی قضایای دوستانه‌است خواستم این را عرض کنم که در پرونده آقای مسعودی ایراد قانونی که بشود رد کرد نمایندگی آقای جواد مسعودی را وجود نداشت و ایراداتی که در پرونده شده و هست کافی نیست.

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است. رأی بگیرید.

رئیس – رأی گرفته می‌شود بنمایندگی آقای جواد مسعودی آقایان موافقین برخیزند (اغلب برخاستند) تصویب شد. پرونده آقای روحی از جیرفت مطرح است؟ (امیر تیمور بنده اجازه می‌خواهم).

رئیس – آقای امیر تیمور

امیر تیمور – عرض کنم در چندی قبل که ما جلسه خصوصی داشتیم و حضرت آقای فرمند بیاناتی در آن جلسه خصوصی فرمودند و در ضمن آن بیانات یک شعر از مثنوی مولوی فرمودند که از آن روز تا بحال بنده کاملاً تحت تأثیر آن یک فرد شعر واقع شده‌ام و آن شعر این بود، از محبت خارها گل می‌شود. بنده چون اطمینان به محبت ایشان دارم خاصه در مورد نماینده محترم آقای روحی که در ادوار مختلفه نمایندگی داشته‌اند و با نهایت صداقت و صمیمیت وظایف خودشان را انجام داده‌اند و یکی از نمایندگان آزادیخواه بوده‌اند بنده تمنا می‌کنم که آقای فرمند بمفاد همان شعر که آنروز فرمودند و یک سرمشق مهمی است مخالفت خودشان را پس بگیرند (فرمند- پس گرفتم.)

رئیس – رأی می‌گیریم بنمایندگی آقای روحی آقایان موافقین برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

رئیس – پرونده آقای دری از در جز مطرح است (اقبال عرضی دارم آقا).

رئیس – آقای اقبال.

اقبال – بنده پیشنهاد می‌کنم خود آقای دری و آقایانی که مخالفت کرده‌اند موافقت بکنند که امروز پرونده ایشان از دستور خارج شود این را بنده مصلحت میدانم که عرض می‌کنم (مخالفی نیست.)

رئیس – پرونده آقای حسن اکبر از فومن مطرح است؟

آقای امیر تیمور.

امیر تیمور – مراتب لطف و محبت حضرت آقای ضیاء الملک نسبت به بنده بقدری زیاد است که اجازه می‌دهند همان تمنائی که در مورد پرونده آقای روحی از ایشان کردم در مورد آقای اکبر هم آن تمنی را تجدید کنم. خاصه که آقای اکبر یک شخصیت مهمی در حوزة گیلانات دارند و با خانواده آقای اکبر خودشان سوابق شخصی و خانوادگی زیادی دارند و انتخاب آقای حسن اکبر هم بطور طبیعی جریان یافته و ایشان یک نماینده واقعی می‌باشند این است که استدعا دارم در اینمورد هم این الطف بفرمایند و مخالفت خودشان را مسترد فرمایند.

بعضی از نمایندگان – همه این استدعا را داریم.

فرمند – پس می‌گیرم.

رئیس – رأی می‌گیریم به پرونده آقای حسن اکبر آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

رئیس – آقای مجد ضیائی.

مجد ضیائی – استدعا می‌کنم پرونده آقای ساسان را مطرح بفرمائید؟

رئیس – پرونده آقای دکتر رادمنش از لاهیجان مطرح است؟ آقای اقبال.

اقبال – عرض کنم بنده لازم میدانم چه کلمة راجع بایشان عرض کنم آقای دکتر رادمنش از بهترین جوانان تربیت شده و تحصیل کرده این مملکت اند بنده خودم در اروپا وضعیت ایشان را از نزدیک دیده‌ام و بمناسبت دوستی و نزدیکی و رفاقت زیادی که با برادرم دکتر اقبال دارند معتقدم که کمتر کسی در اروپا بوظایف خود بخوبی ایشان عمل کرده‌است و تحصیلات خودشان را انجام داده‌اند و یک تذکر دوستانه دیگر بایشان دارم که در حضور مجلس شورای ملی عرض می‌کنم و آن این است نمایندگانی که در مجلس شورای ملی جمع می‌شوند همه وطن پرست و همه علاقمند به مملکت خودشان می‌باشند و در مطالب سیاسی و مطالب اجتماعی و کار مملکت باید با یک حسن ن ظر و رفاقتی همکاری کنند اگر در بعضی از مسائل هم اختلاف نظر و عقیده دارند، عقیده هر کسی برای خودش محترم است و باید دیگران هم به عقیدة او احترام کنند در دو جلسه تاریخی در مجلس شورای ملی که اعتبارنامه آقای سید ضیاء الدین مطرح شد مخالفینی مانند آقای دکتر مصدق که سوابق آزادیخواهی و میهن پرستی ایشان بر همه آقایان روشن است صحبت کردند جوابهائی هم از طرف آقای سید ضیاء الدین داده شد و مجلس با کمال بی طرفی و بدون اینکه تحت تأثیر هیچ فردی واقع شود رذی خودش را نسبت باعتبارنامه ایشان داد بنده از آقای دکتر رادمنش بهیچوجه متوقع نبودم و برخلاف حیثیت اخلاقی و علمی ایشان میدانم که اکثریت مجلس شورای ملی را این طور مورد تقبیح قرار دهند و آن مطالب را در روزنامه مردم بنویسند که بهیچوجه شایسته نیست اقلیت و اکثریت مجلس هر دو محترمند و عقیده هر کسی برای خودش محترم و قابل احترام است این مقدمات را برای این عرض کردم که بنده و یک عده از آقایان همکاران محترم خودم که با اعتبارنامه ایشان مخالفت کردند(تصور می‌کنم آقای کاظمی و آقای امیر تیمور باشند) از آقایان استدعا م یکنم مخالفت خودشان را پس بگیرند و مجلس هم اعتبارنامه ایشان را با اهمیتی که در خود مقام علمی ایشان است تصویب نماید.

رئیس – آقای امیر تیمور.

امیر تیمور – مخالفت بنده با اعتبارنامة آقای دکتر رادمنش بطوریکه قبلاً هم به یکی از دوستان خودم گفته بودم فقط از نظر نگارشات روزنامه ایشان بود که در یک موضوع بخصوص مرقوم فرموده بودند و بعد هم که آقای دکتر فرمودند که من در آن موقع نبوده‌ام و اطلاع ندارم بنابر این برای بنده جای مخالفت باقی نماند بنده موافق هستم و برای ایشان نمایندگی مبارک است و امیدوارم که ایشان در مجلس شورای ملی موفق بیک خدماتی بشوند و همانطور که عرض کردم ایشان هم باید سعی داشته باشند که با رفقا همکاری و وحدت داشته باشند و خدمتی هم که می‌خواهند بنمایند با وحدت نظر مجلس شورای ملی بهتر انجام خواهد گرفت (نمایندگان – صحیح است).

رئیس – آقای کاظمی.

کاظمی – بنده هم مخالفتی ندارم و موافق هستم.

رئیس – رأی گرفته می‌شود پرونده آقای دکتر رادمنش از لاهیجان آقایان موافقین برخیزند؟ (اکثر برخاستند) تصویب شد.

رئیس – پرونده آقای ساسان از کرمانشاهان مطرح است؟ (بعضی از نمایندگان – آقای ملایری مقدم بود)

رئیس – آقای مرآت اسنفدیاری.

مرآت اسفندیاری – مخالفت بنده روی پرونده آقای ساسان برای این نظر بود که تصور می‌کردم در موقع انتخابات ایشان دادستان بوده‌اند و بعد برخوردم بیک حکمی که از وزارت دادگستری داده شده که ایشان اسعفا داده‌اند و استعفای ایشان قبول شده لذا مخالفت خود مرا پس می‌گیریم (نمایندگان – صحیح است)

رئیس – آقای کاظمی

کاظمی – عرض کنم که مخالفت بنده با آقای ساسان راجع بصلاحیت شخصی ایشان نیست راجع بجریان انتخابات است که بعرض مجلس شورای ملی میرسانم و آن این است که در نتیجة اشکالی که نسبت باشتغال ایشان در خدمت انجمن نظارت کرده‌است بایشان اعتبارنامه نداده و در ۳۱ شهریور انجمن اعلان انحلال خودش را می‌دهد و در ۱۲ مهر ۱۳۲۲ انجمن دیگری بدستور وزارت کشور تشکیل شده‌است و یک ۳۶ نفر دیگری آمده‌اند روی کار و بایشان اعتبارنامه داده‌اند و در این مسئله‌است که حقیقتاً باید مجلس شورای ملی قضاوت کند که آیا دیگری می‌تواند اعتبارنامه بدهد یا خیر؟ و اگر این صحیح باشد و مجلس شورای ملی رأی بدهد این سابقه می‌شود که در آتیه انجمن دیگری بتواند رأی بدهد و اعتبارنامه بدهد و باید تکلیفش معین شود مخالفت بنده صرفاً روی این اصل بود.

رئیس – آقای مخبر فرهمند.

مخبر فرهمند – عرض کنم در جریان انتخابات که آقا اشکالی نداشتند فقط اشکالشان تصدی کار آقای ساسان بود که با مدارکی که از وزارت دادگستری دارند ایشان در شهریور ماه سرکار نبوده‌اند و اما اینکه فرمودند اعتبارنامه ایشان را انجمن دیگری امضاءکرده‌است انجمن دیگری نبوده‌است انجمنی که انتخابات را به پایان رسانده‌است همان انجمن اعتبارنامة ایشان را امضاء کرده‌است و ما تطبیق کردیم امضاهای اعتبارنامه ایشان را با سایر آقایان و همان اشخاصی که پای اعتبارنامه سه نفر آقایان دیگر را امضاءکرده‌اند و نمایندگیشان بتصویب مجلس شورای ملی رسیده‌است همان امضاها است (بعضی از نمایندگان – رأی رأی)

رئیس – رذی می‌گیریم بانتخاب آقای ساسان از کرمانشاه آقایان موافقین برخیزند؟ (اغلب برخاستند) تصویب شد.

رئیس – سیو پنج دقیقه بظهر رسمیت جلسه را اعلام می‌کنم (بعضی از نمایندگان – مبارک است انشاء الله)

رئیس – آقای طوسی.

طوسی – بنده می‌خواهم عرض بکنم مباینتی ندارد رسمیت جلسه با طرح دو سه فقره پرونده دیگری که موجود است بنابر این بنده خواستم استدعا بکنم که این دو سه فقره را هم مطرح بفرمائید که تکلیف آنها هم معلوم شود. (بعضی از نمایندگان – صحیح است)

رئیس – آقای هاشمی.

هاشمی – درست است در نظامنامه مصرح است که پس از رسمیت مجلس می‌تواند اقدام کند ولی سابقه مجلس این بوده‌است و نباید این سابقه را بهم بزنیم.

رئیس – آقای عامری.

عامری – خواستم عرض کنم با صراحتی که در ماده نظامنامه هست که ممیز کرده‌است دیگر سابقه خیلی صحیح نیست زیرا سابقه را در ج اهائی ملاک قرار می‌دهند که صراحت نباشد. و البته سابقه سابقه‌است ولی در اینجا آئین نامه داخلی صراحت دارد وقتیکه اکثریت حاصل شد می‌تواند بکارهای دیگر برسد و ادامه دهد و مانع قانونی هم ندارد (بعضی از نمایندگان – صحیح است رأی بگیرید آقا)

رحیمیان – بنده مخالفت خودم را با آقای دری پس می‌گیرم.

رئیس – فعلاً مطرح نیست.

(آقای طوسی مخبر شعبه گزارش انتخابات نجف آقاد و نمایندگی آقای سیف پور فاطمی را بشرح ذیل خواندند)

انتخابات حوزةانتخابیه نجف آباد بشرحیکه در پرونده مصرح است و خلاصةآن استخراج شده و بعرض می‌رسد از تاریخ ۱۳۲۲/۵/۶ مقدمات انتخابات این حوزه و مکاتبات و تلگرافات له و علیه بین وزارت کشور و استانداری جریان یافته‌است رئوس شکایاتی هم که اهالی و داوطلبان نمایندگی از این حوزه بمقامات مربوطه نموده‌اند در این زمینه‌است که: عدم رضایت از بخش دار نجف آباد بنام اینکه بخش دار مزبور برادر آقای سیف پور فاطمی است و درخواست تغییر او را نموده‌اند جواب داده شده‌است که چون انتخابات بجریان نیفتاده تغییر مشارالیه ضرورت ندارد – در توزیع تعرفه رعایت عدالت و جمعیت محلی نشده‌است و برای نجف آباد نمی‌بایست از ۱۴۰۰۰ تعرفه ۵۰۰۰ تخصیص داده شود – چون در چهار روز از ایام هفته هر روز بمیزان حداکثر بیش از ۳۰۰ رأی خوانده نشده و در دو روز جمعه و شنبه نزدیک به پنجهزار رأی قرائت نموده‌اند با حسن جریان مباینت دارد و بحساب درست در نمیأید – از دو روز قبل از موقعیکه برای استخراج آراء معین شده بوده شروع باستخراج نموده‌اند – در جمع آراء بین رقمی که ذکر کرده‌اند با رقمی که در صورت مجلس تصریح شده اختلاف دارد جون انجمن این اعتراضات را وارد ندانسته صورت مجلس تنظیم و بنام آقای سید نصرالله سیف پور فاطمی که از کلیه ۱۴۹۷۹ آراء مستخرجه باکثریت ۱۱۴۳۰ رأی به نمایندگی دورة ۱۴ مجلس انتخاب شده‌اند استوارنامه صادر کرده‌است – شعبةچهارم پروندة امر را کاملاً رسیدگی کرده بعد از مذاکـــرات و مشاورة بسیار اتخاذ رأی نموده باکثریت نه رأی موافقت کرده اینک گزارش آنرا بعرض مجلس شورای ملی میرساند.

رئیس – آقای دولت آبادی

دولت آبادی – مخالفم.

رئیس – آقای فداکار.

فداکار – بنده هم مخالفم.

رئیس – آقای اردلان.

اردلان - در این خصوص بنده عرضی نداشتم عرض بنده راجع به آقای ملایری بود که فعلاً مطرح نیست.

رئیس – آقای ملک مدنی.

ملک مدنی – بنده از م قام ریاست درخواست کردم که اعتبارنامه آقای ملایری امروز از دستور خارج شود و بجلسه دیگر بماند حالا که درجلسه یک نظر صلح و صفائی دیده می‌شود نسبت بآقای ملایری هم البته رسیدگی خواهد شد زیرا آقای ملایری یکی از وکلائی هستند که چند دوره در مجلس شورای ملی بوده‌اند و قبل از این جریانات هم وکالت ایشان مسلم بوده‌است و صحیح و در آن خلافی نیست و تقاضا دارم که در جلسه آتیه مطرح شود.

رئیس – در دستور فعلاً کاری نیست.

فاطمی – چون همانطور که فرمودند فعلاً در دستور چیزی نیست این است که از مقام ریاست تمنی می‌کنم که جلسه را برای سه شنبه تعیین فرمایند که ما بتوانیم تبادل نظر بکنیم راجع بانتخابات هیئت رئیسه دائمی.

- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

۳- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

رئیس – جلسه آینده روز سه شنبه ساعت نه و دستور هم انتخاب هیئت رئیسه‌است.

مجلس بیست وپنجدقیقه قبل از ظهر ختم شد

رئیس مجلس شورای ملی – محمد تقلی اسعد