مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ دی ۱۳۲۴ نشست ۱۷۹
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم | تصمیمهای مجلس | قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات- اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آئیننامهها - بخش نامهها - آگهیهای رسمی
سال اول - شماره ۲۶۸ مدیر: سیدمحمد هاشمی نماینده مجلس شورای ملی - شنبه ۲۲ دی ماه ۱۳۲۴
دوره چهاردهم قانونگذاری
شماره مسلسل ۱۴۶۱
مذاکرات مجلس
صورت مشروح مجلس روز پنجشنبه ۲۰ دی ماه ۱۳۲۴ نشست ۱۷۹
مجلس یک ساعت و چهل دقیقه پیش از ظهر به ریاست آقای ملک مدنی نایب رئیس تشکیل گردید.
صورت مجلس روز قبل را آقای هاشمی (منشی) به شرح زیر قرائت نمودند.
- تصویب صورت مجلس
۱- تصویب صورت مجلس
مجلس یک ساعت و سه ربع پیش از ظهر به ریاست آقای ملک مدنی نایب رئیس تشکیل گردید. صورت مجلس قبل قرائت و و با تذکرات اصلاحی عدهای از آقایان نمایندگان مبین بر اجازه غیبت و لزوم تجدید نظر در تصمیم هیئت رئیسه راجع به طرز تشکیل جلسات و نطق قبل از دستور نمایندگان تصویب گردید.
غائبین با اجازه- آقایان: حسین تهرانی، رحیمیان، نبوی- شهاب فردوس
غائبین بی اجازه: آقایان: مخبر فرهمند- امیرتیمور- عماد تربتی- مظفرزاده- مؤید ثابتی – خاکباز- دکتر کشاورز- نقابت- کفائی- آصف- امیرابراهیمی- مقدم- سنندجی- صمصام- تولیت- بوشهری- دکتر معاون- سید ضیاءالدین طباطبائی- جواد مسعودی- دکتر رادمنش- سیف پور- دکتر عبده- بهبهانی- دشتی- مسعودی- افشار صادقی- شریعت زاده- معدل – رفیعی- مجد- کامبخش- ایرج اسکندری- حشمتی – مهندس پناهی- دکتر آقایان- جمال امامی- دکتر کیان- آرادشس آوانسیان- مراد اریه- حسین لنکرانی- پوررضا
آقای ثقه الاسلامی بدواً مشعر به تنقید از روش اقتصادی و دخالت بی مورد دولت در امور بازرگانی و بی ترتیبی وضع تجارت، صادرات و واردات و تباین تصویب نامههای صادره از هیئت وزیران راجع به صدور برنج و ورود لباس و قند و شکر با قوانین موضوعه و سوءاستفاده جمعی به ضرر دولت و مصرف کنندگان شرح مبسوطی بیان و در بابا سیاست خارجی نظر به اخبار منتشر اظهار نمودند با تشکیل هر کمیسیونی برای کشف حقایق و مشاهده اوضاع رقت بار اهالی آذربایجان که مال و جان و ناموس شان زیر چنگال مشتی اشخاص ناشناس افتاده وضع ساختگی آنجا که مورد تنفر تمام ملت است کمال موافقت را دارند ولی چنانچه کمیسیون مزبور به مسائل دیگری مانند السنه محلی ایران بخواهد توجه کند کاملاً بی مورد است زیرا در ایران اختلافات نژادی وجود نداشته زبان نام اهالی ایران زبان فارسی است هیچ مقام خارجی حق ندارد در ایران فرض بودن چندین زبان را بکند و هر تصمیمی بر خلاف اصول حاکمیت و وحدت ملی ایران گفته شود قابل قبول نیست و در ختام سخن با اشاره به اظهارات آقای تیمورتاش در جلسه گشته شمهای مبین بر دفاع از آقای تفی زاده و شرح خدمات و زحمات نامبرده در راه آزادی مشروطیت ایران وطن پرستی ایشان اظهار و اضافه نمودند در این زمان بایستی تمام طبقات یکدل و یک زبان برای نجات مملکت بکوشند.
آقای تیمورتاش به عنوان اخطار نظامنامهای مختصری دائر به لزوم رسیدگی به کلیه پروندههای زندگانی سیاسی و طومار حیاتی رجال کشور برای تشخیص خائنین از خادمین به میهن بیان و عقیده داشتند صرفنظر از هر چیز امروزه ریاست هیئت نمایندگان ایران در سازمان مجمع ملل متفقه بایستی با شخصی باشد ه در سنوات اخیره عمر خود را در ایران صرف کرده به اوضاع و احوال کشور کاملاً آشنا و بصیر باشد. آقای وزیر دارایی به مناسبت بیانات آقای ثقه الاسلامی اظهار داشتند در باب پیشنهادی که اشاره شده چنانچه در اعلامیه رسمی وزارت امور خارجه متذکر است هیچگونه تصمیمی تا بحال گرفته نشده و موضوع از مرحله مطالعه تجاوز نکردهاست و بدیهی است بدون مشورت مجلس شورای ملی هیچگونه اقدامی نخواهد شد راجع به سیاست اقتصادی دولت و علل صدور تصویب نامه آزادی ورود البسه و صدور برنج تا میزانی که مضیقه در معیشت عمومی ایجاد ننماید همچنین اجازه ورود قند و شکر بواسطه عدم تکافو و تناسب سهمیه معینه در کمیته خاور میانه با جمعیت ایران و وجود بازار سیاله نرخ آزاد قند و شکر و بدی وضع جیره بندی و بی ترتیبی توزیع کوپن و نرسیدن سهمیه قسمتی از ایالات و ولایات و سوء استفاده جمعی از تجار و مستخدمین شرح مفصلی اظهار و تشریح نمودند اجازه ورود هزار و دویست تُن شکر موجوده در گمرک نه تنها باعث زیان دولت نبوده بلکه در جلوگیری از ترقی نرخ بازار آزاد نیز ممکن است تا اندازهای مؤثر باشد.
آقای دکتر مصدق به مناسبت انتشار خبر رادیو لندن مشعر به پیشنهاد دو سفیر کبیر انگلستان و آمریکا به دولت ایران در باب تشکیل کمیته سه نفری از نمایندگان شوروی و انگلستان و آمریکا شرح مفصلی در مضار این پیشنهاد تناقض آن با مصالح ملکت و تنافی با قانون اساسی و حاکمیت و استقلال کشور ایران بیان و تصریح نمودند هیچ دولتی نمیتواند در این قبیل امور که حیات سیاسی مملکت را قطع و استقلال آنرا بر باد میدهد قبل از عرضه آن به مجلس شورای ملی موافقت کند و هر دولت وطن پرستی باید بدون مطالعه این قبیل پیشنهادها را رد نماید و در باب اختلافات ملی معتقد بودند جز در قسمت آذربایجان در هیچ نقطه دیگر اختلافی موجود نیست و آنرا هم بدواً بایستی با مذاکره با خود اهالی آذربایجان رفع نمود و چنانچه نتیجه نداد با مذاکره مستقیم با دولت اتحاد جماهیر شوروی حل اختلاف بشود و بههیچوجه صلاح نیست که با دولتین آمریکا و انگلستان به نام سه دولت وارد مذاکره بشویم.
از دولت شوروی نیز که با این پیشنهاد موافقت نکرد سپاسگزاری نموده و راجع به لزوم حفظ موازنه سیاسی و بیطرفی دولتها شمهای بیان و اضافه نمودند آقای تقی زاده برای ریاست نمایندگان ایران در سازمان ملل متفقه صلاحیت نداشته و از نظر صلاح و صواب ملت ایران مقتضی میدانستند که آقای نخست وزیر از کار کناره جویی نمایند و تصریح کردند امروزه دولتی لازم است که در بیطرفی او هیچیک از همسایگان تردید ننمایند و قادر باشد که برای مشکلات مملکت راه حلی پیدا کند و اگر راه حل پیدا نشد تا سازمان ملل متفقه در لندن است چاره جوئی بشود. راجع به عملیات اقتصادی دولت آقای دکتر مصدق اظهار داشتند با هر انحصاری اصولاً مخالفند و باید انحصارها به تدریج لغو شوند و چنانچه نسبت به ورود دارو که انحصار آن لغو شده در آینده نزدیکی اثر آن مشهود خواهد شد. بودجه بنگاه داروئی نیز بایستی به مجلس تقدیم و رسیدگی شود تا در صورت عدم لزوم این بنگاه را منحل نمایند. در موضوع لغو انحصار قماش و قند و شکر نیز شرحی بیان و عقیده داشتند با تعیین سهمیه قماش در کمیته تدارکات خاورمیانه و کسر واردات و عدم توانائی مردم بخصوص مستخدمین دولت معلوم نیست فعلاً لغو آن چندان مفید باشد باضافه بایستی معلوم شود با جود انحصار تجارت خارجی چگونه تجار قند و شکر در گمرک وارد کرده و چند برابر قیمت بازار دنیا خواستهاند به دولت بفروشند با عمل اخیر دولت و از این ممرّ قریب سه میلیون و پانصد هزار تومان به ضرر مردم استفاده نمایند پس از آن رونوشت استعفا نامه آقای فولادوند را از عضویت کمیسیون دادگستری به مناسبت عدم رسیدگی به اعلام جرمهای ارجاع شده و دفع الوقت کردن کمیسیون قرائت و در توضیح نظریه خود در یکی از جلسات قبل نسبت به مطبوعات و رفع سوء تفاهم تفسیر نمودند مقصودم تمام مطبوعات نبوده بلکه مطبوعاتی هستند که با هیچ سرمایهای اداره نشده و نظری جز خدمت به کشور ندارند.
در خاتمه راجع به اعلام جرم بر علیه آقای بدر وزیر دارائی که به کمیسیون عرایض ارجاع شده باستناد مواد ۲۸۳ یو ۱۵۳ و ۲۰ قانون جزائی نامبرده را مجرم و قابل تعقیب دانسته تقاضا نمودند کمیسیون با در نظر گرفتن این نکات گزارش مقتضی صادر نمایند.
آقای وزیر فرهنگ یک فقره لایحه راجع به اصلاح قانون شورای عالی فرهنگی به قید فوریت تقدیم و آقای وزیر دارائی مجدداً شرحی در پاسخ آقای دکتر مصدق توضیحاتی ایراد و آقای وزیر بهداری نیز مختصری دائر به لزوم نگاهداری بنگاه داروئی جهت تهیه دوا برای وزارت بهداری و بنگاههای دولتی به قیمت ارزان و جلوگیری از گرانفروش دارو و تعدی به مردم اظهار نمودند آقای وزیر کشاورزی نیز یک فقره لایحه راجع به سازمان بنگاه مستقل آبیاری به مجلس تقدیم و تقاضا نمودند در تصویب آن همچنین قرائت لایحه ایجاد صندوق تعاون کشاورزان مجلس شورای ملی تسریع نمایند جلسه آینده روز پنجشنبه بیستم دی ماه سه ساعت پیش از ظهر موکول و دستور آن بقیه مذاکرات آقایان نمایندگان و طرح لوایح موجوده تعیین و مجلس سی و پنج دقیقه بعد از ظهر ختم شد.
نایب رئیس- آقای امینی در صورت جلسه اعتراض دارید؟
امینی- بلی.
نایب رئیس- بفرمائید
امینی – مخصوصاً استدعا میکنم آقای مخبر روزنامه اطلاعات توجه بفرمایند دیروز جناب آقای دکتر مصدق در بیانات خودشان فرمودند کاری نکنید که در اول جوانی یک نامی داشته باشید که عمری به زشتی از شما یاد بشود (صحیح است) بنده استدعا میکنم آقای دکتر مصدق این موضوعت را توجه بفرمایند و اگر اخلاف حقیقت است تذکر بدهند در یک قسمت هم در روزنامه اطلاعات خواندم که اصلاً قضیه مسخ شدهاست (طباطبائی- اینکه مربوط به صورت مجلس نیست) مربوط به صورت جلسهاست (طباطبائی- صورت جلسه آنجا است) در روزنامه اطلاعات نوشتهاست که آقایان متوجه این مطالب شده و در رأی خود تجدید نظر بکنند و مثل آقای امینی در اول جوانی نامی به زشتی برای خود تهیه نکنند. این درست مسخ مطلب است استدعا میکنم مطلب را تصحیح بفرمائید. دیگر اینکه در صورت جلسه ذکر شد که آقای ثقه الاسلامی در بیاناتشان دیروز راجع به صدور برنج فرمودند که دولت با یک تصویب نامه صدور برنج را آزاد میکند و باعث نگرانی برنج میشود بنده خواستم عرض کنم که آقا توجه بفرمائید در مطالبی که ذکر می فرمائید مخصوصاً در مطالب اقتصادی و سیاسی هر دو را توجه بفرمائید که درش دقت بیشتری بشود. آقایان نمایندگان گیلان اطلاع کامل دارند و مخصوصاً آقایانی که در گیلان علاقه دارند و یا بودهاند تمام اطلاع دارند که در سال در حدود چهل هزار تن برنج از گیلان و مازندران صادر میشود، برنج چلپای که ابداً مصرف محلی ندارد اگر این برنج صادر نشود بمانند میپوسد و رعیت هم که باید این برنج را بفروشد واِلا در حقیقت دچار فقر و مسکن میشود (صحیح است) و قوه خریدش کم خواهد شد بنده استدعا میکنم که مخصوصاً این نکته را توجه بفرمائید..
نایب رئیس- آقای امینی در صورت جلسه بفرمائید
امینی- اجازه بفرمائید این درصورت جلسه ذکر شده آخر بنده چطور میتوانم نگویم. عرض کنم که بنده یک تلگرافی دارم و شاید آقایان هم اطلاع داشته باشند.
پوررضا- مربوط به صورت جلسه بفرمائید.
نایب رئیس- مربوط به صورت جلسه نیست.
امینی- استدعا میکنم اجازه بفرمائید چون این موضوع مربوط به برنج است و مربوط به صورت جلسهاست عرض کنم کراراً هر یک از آقایان میآیند اینجا راجع به همه چیز صحبت میکنند. بنده ممکن نیست از آن بگذرم این تلگراف از طرف صد نفر از تجار گیلانی است که الآن مقیم تهرانند و شهرداری جلوی برنج صادراتی آنان را گرفتهاست و چون اینها در رشت دیگر خرید نمیکنند رعایا دچار مضیقه شدهاند و شکایت کردهاند و برنجها ماندهاست و بنده تقاضا دارم که دولت شخصاً توجه نظر بکند و این ارتباط با مصرف تهران ندارد چون برنج صدری در اینجا در حدود پانزده هزار تُن موجود است که آنهم مصرف شهر تهران است و آنچه که آقای دکتر مصدق اشاره فرمودند راجع به سوء سیاست دولت اعم از مطالب سیاسی و اقتصادی یکیش هم این قسمت است که بدون مطالعه این قسم را انجام دادهاند و بنده دیگر بیش از این عرض ندارم.
نایب رئیس- آقای شریعت زاده راجع به صورت جلسه نظری دارید؟
شریعت زاده- اجازهای که بنده خواستم هم راجع به صورت جلسه بود و هم راجع به مطالب دیگر. در صورت جلسه بنده را دیرآمده بی اجازه نوشتهاند در صورتی که بنده مدتی مریض بودم (صحیح است) و به ریاست مجلس شورای ملی هم اعلام کردم با تصدیق طبیب. مطلب دیگری هم که میخواستم عرض کنم و اجازه بنده محفوظ است مستند است به ماده ۱۰۹ نظامنامه مجلس شورای ملی که دیروز راجع به کمیسیون قوانین دادگستری صحبتش شدهاست و بنده اجازه میخواهم در آب باب صحبت کنم.
نایب رئیس- مرخصی جنابعالی تصویب میشود. آقای ثقه الاسلامی راجع به صورت جلسه اعتراض دارید؟
ثقه الالسلامی- بنده مختصر اعتراضی داشتم. اعتراضی نداشتم و فقط میخواستم تصحیح بکنید آنچه را که بنده عرض کردم راجع به برنج و غیره. بنده مخصوصاً راجع به برنج حرف نمیزدم برای تصویب نامه هائی بود که تصویب نامه صادر میکنند امروز آزاد میکنند فردا دوباره لغو میکنند و دوباره آزاد میکنند و در نتیجه این تصویب نامهها برنج در خود تهران موجود است آنوقتی که تصویب نامه صادر نشده بود برنج نمره یک در تهران دوازده قرآن بود حالا شده تقریباً بیست و پنج قرآن و دست ما نمیرسد بخریم و این هم که ایشان فرمودند که چمپا را از درشت و مازندران و گیلان نمیگذارند بیاید اینجا و صادر بکنند این محسوس است واِلا خود من که چهل هزار تُن یا بیست هزار تُن اجازه میگرفتم مقصودم تصویب نامه بود نه برای برنج.
نایب رئیس- در صورت جلسه اعتراض دیگری نیست؟ (گفته شد- خیر) صورت جلسه تصویب شد. دو سه نفر از آقایان پیشنهاد ورود به دستور را ردهاند و پنج شش نفر هم از آقایان اجازه نطق قبل از دستور خواستهاند.
محمد طباطبائی – رأی بگیرید.
صادقی- بنده مخالفم
نایب رئیس- آقای مجد ضیائی و آقای حاذقی پیشنهاد ورود به دستور کردهاند، پیشنهاد آقای مجد ضیائی قرائت میشود:
(اینطور خوانده شده)
پیشنهاد میکنم لایحه سه دوازدهم در دستور امروز قرار گیرد.
هاشمی- و همچنین آقای حاذقی هم به همین مضمون پیشنهاد کردهاند.
مجد ضیائی- عرض کنم ده روز ماندهاست ه حقوق مستخدمین پرداخت شود و لایحه بودجه باید بگذرد و در این دو تا مادهای که هست و چند بند دارد در آن بندها سیل نطق جای خواهش د استدعا میکنم در آن بندها آقایان اگر مطالبی دارند بفرمایند و بودجه را مطرح کنم تا مردم هم بلاتکلیف نباشند (صحیح است) هیچگونه پولی نیم دهند برای آینه می گویند بودجه تصویب نشدهاست مطرح فرمایند و هر مطلبی آقایان دارند در موقع بندها بفرمایند (صحیح است)
محمد طباطبائی- رأی بگیرید
نایب رئیس- آقای صادقی
صادقی- بنده آقا با ورود به دستور مخالفم و متأسفانه و بدبختانه در کشور عزیز ما هر قدر یک نفر بخواهد خونسرد باشد و قادر بر اداره اعصاب خودش باشد وضعیتی پیش میآید مخصوصاً در مجلس ما که او را از حال عادی و طبیعی خارج میکند (صحیح است) بنده تقریباً چهار پنج جلسهاست اینجا عرض میکنم که مطالبی دارم قسم خورد. و باز هم قسم میخورم که مطالب من بر علیه بانک ملی نباشد (قبادیان- شما چند جلسهاست اجازه میخواهید بنده دو ماهاست) چون آقای وزیر دارای تشریف ندارند در بوجه نمیشود صبحت کرد بنده اجازه میخواهم در حدود چهار پنج دقیقه مطلبی دارم عرض کنم مطالب بنده آقای عبارت از این بود.
نایب رئیس- آقای صادقی شما مخالفت تان با ورود به در دستور است من باید اول رأی بگیرم.
بعضی از نمایندگان- عده برای رأی گیری کافی نیست.
صادقی- حالا که عده برای رأی گیری کافی نیست میشود مذاکره کرد.
فداکار- وزیر دارائی نیست که لایحه بودجه مطرح شود.
نایب رئیس- مجلس باید اجازه بدهد که شما صحبت تان را بکنید. آقایان موافقت میکنید که ایشان صحبت شان را بکنند؟
بعضی از نمایندگان- بفرمائید صحبت تان را بکنید.
نایب رئیس- بنابراین نوبت آقای اردلان است بعد آقای صادقی
اردلان- بنده نوبت خودم را میدهم به آقای صادقی
نایب رئیس- آقای مجد ضیائی پیشنهادتان را پس گرفتید یا رأی بگیریم؟
فداکار- وزیر مسئول نیست
نایب رئیس- باید نظامنامه را رعایت کنیم.
فرمانفرمائیان- بگذارید ایشان حرف شان را بزنند بعد رأی بگیریم.
نایب رئیس- ایشان به نام مخالف با ورود در دستور اجازه خواستهاند حضرت والا که مخصوصاً آگاهی به آئین نامه مجلس دارند من نمیتوانم به ایشان اجازه بدهم که حرف بزنند باید اول رأی بگیریم. رأی میگیریم به ورود در دستور. آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. حالا آقای صادقی بفرمائید.
- بیانات قبل از دستور آقایان صادقی – اردلان و مهندس فریور
۲- بیانات قبل از دستور آقایان صادقی – اردلان و مهندس فریور
صادقی- همه ما میدانیم بانک ملی یک مؤسسهای است هر قدر تأیید یا تنقید از دستگاه هیئت حاکمه یا وضع خودش بشود به مناسبت حسن اداره و نظم کاملی که در این بنگاه هست شامل بانک ملی نخواهد شد چنانچه تا حال هر چه گفت و گو راجع به بدی دستگاه دولت و هیئت حاکمه شدهاست هیچ تنقیدی نسبت به وضع بانک ملی ایران نبودهاست. چرا؟ برای اینکه بانک ملی ایران یک بنگاهی است که به عقیده بنده از سال ۱۳۰۷ که این بنگاه تأسیس شدهاست و تا بحال که در حدود هفده سال است مشغول کار است این بنگاه با نهایت خوبی و با نهایت نظم کار خودش را انجام دادهاست و تا کسی ارتباط به امور بانکی نداشته باشد و نرود و نبیند در کشورهائی که آنها معاملاتی با بانک ملی ایران دارند چه احترام و چه عظمتی برای بانک ملی ایران قائل هستند نمیداند که این بانک چه نظم و نظاماتی داده و برای ما خیلی قیمتی است و این را به هر نحوی هست باید نگاه داشت. من تردید ندارم که بانک ملی ایران اعم از کارمندانش یا مدیرانش اشخاصی هستند که من قسم میخورم و مدافع این هستم که در بانمک ملی ایران در ظرف این هفده سال تأسیس به خدای احد و واحد یک کار بی قاعده نشدهاست و اگر اشخاصی هم بودهاند سه نفر یا چهار نفر از کارمندان بانک بد بودهاند یعنی کارمندان کوچک بانک آنها بقدری به عقوبت و کیفر خودشان رسیدهاند که هیچ در سایر ادارات ما نظیر نداشتهاست.
اخیراً در آذربایجان وضعی برای بانک ملی پیش آمدهاست بانک ملی تبریز خودش در سال ۱۳۰۷ یعنی در اواخر ۱۳۰۷ تأسیس شدهاست بقدری منظم کار کردهاست که من برای اطلاع آقایان عرض میکنم که بانک ملی ایران فعلاً در وضعیتی است و در وضعیتی بود که بانک شاهی که تمام کارهای ملی کشور ایران را در دست داشت مجبور شد که تمام شعب را جمع کند و بغیر از مرکز و سه چهار شعبه دیگر شعب دیگرش هیچ قابل استفاده و قابل صرفه نبود.
بطوریکه بنده میشنوم آنجا وضعیتی پیش آمدهاست که وجوه مردم را بانک نمیدهد (یک نفر از نمایندگان- در کجا؟) در تبریز این البته نتیجهاش این میشود که در سایر جاها هم در بانک ملی ایران که مؤسسهای است که بقدر چشم من عزیز است و البته بانک ملی ایران مثل خانه پدری من است. خانه پدری که از آن نرنجیدهام مدت خدمت من بیشتر در وزارت دارائی بودهاست و من دوازده سال در بانک ملی ایران کار کردهام والله هر وقت از بانک میگذرم مثل خانه پدری به آنجا نگاه میکنم. خانه پدری که از آنجا نرنجیدهام در وزارت دارایی شاید مرا رنجاندهاند ولی بانک ملی مؤسسهای است که مرا نرنجانیدهاست و همه آنرا دوست دارند این نتیجهاش این شده که یکدفعه اگر در تبریز فرض بفرمایید در مقابل چک یک نفری که وجهی در حساب خودش دارد پرداخت نشد این مؤثر میشود در مرکز در سایر ایالات و حتی در سایر کشورها. من تردیدی ندارم در لیاقت و حسن نظر آقای ابتهاج مدیر بانک ملی اولاً من مدافع آن هستم که آقای ابتهاج یک مرد وطن پرست بسیار صمیمی است (صحیح است) ثانیاً یک آدمی است مسلط بر اوضاع در بانک. خوشبختانه حتی در زمان سابق هم شاه سابق هم نخواست بانک ملی ایران هم وضعش با تعیین رؤسای بد خراب بشود بطوریکه میبینیم بانک ملی ایران رؤسایش پس از رفتن آلمانیها اول آقای زند بود بعد آقای علاء بعد مرحوم فرزین بود بعد امیرخسروی بعد هم آقای ابتهاج. اینها مردمانی هستند که به هیچکدام از آنها نمیشود بد گفت (تهرانچی- امیرخسروی آقا) امیرخسروی هم در بانک ملی بدی نکرد (تهرانچی- تمام خرابیهای بانک ملی از امیرخسروی است) تمام بانک را به نظم و عظمت امروزی امیرخسروی رساند بی انصافی نکنید آقای تهرانچی من وارد هستم استدعا میکنم اجازه بفرمائید من عرضم را بکنم. بطور خلاصه عرض میکنم من اطمینان این را دارم که اگر امروز یک وضعی پیش میآید بالاخره به این منجر میشود (البته من نمیگویم سلب اعتماد مردم میشود) ولی تا اندازهای رنجش مردم از بانک ملی ایران فراهم میشود چرا؟ برای اینکه بانک ملی ایران عرض کردم باز هم تکرار میکنم که شما اگر بروید به مراکز مهم مالی دنیا میبینید که بانک ملی ایران یک عظمتی دارد یک اهمیتی دارد آنجا ما حتی در کشورهائی که متأسفانه خود ایران را خوب نمیشناسند بانک ملی ایران شناخته شدهاست این را تمام آقایان بازرگانان میتوانند تأیید کنند (صحیح است) بنابراین وضعیتی که در بانک تبریز پیش میآید فرض کنید یک سربازخانهای را اِشغال کنند یا یک قسمت از کشور به یک حالی بیفتد با اعاده و با پس گرفتن از افراد عیناً باز میگردد ولی موضوع اعتبارات ملی و موضوع بانک ملی طوری نیست وقتی که تا اندازهای جریحه دار شد آنرا فوری نمیشود برگرداند (صحیح است) این محقق است. این دیگر حدود ثغور و انتقال و تصرف و این هار نمیشنود (صحیح است) بنده حس میکنم و تا اندازهای می بیم امروز اغلب بازرگانان و متمولین که اینجا هستند احتیاط دارند از اینکه حساب خود را وجوه خودشان را در بانک ملی ایران بگذارند (صحیح است) البته به عقیده بنده این خیلی بی جا است و نظر بنده این بود که خواستم آقای وزیر دارائی یا خود مدیر کل بانک توضیح بدهند که وضع معاملات بانکهای آذربایجان چه بوده؟ و اگر وجوهی پرداخت شده از چه راه بودهاست؟ این تا اندازهای اطمینان خاطر دیگران راهم جلب میکند حالا به عقیده بنده بانک ملی ایران در آنجا فرض کنید بانک آنجا یا چهار میلیون یا پنج میلیون بدهی داشتهاست به اشخاص این را ندادنش شاید ضررش بیش از دادنش باشد چرا؟ برای آنکه طلبکاران دو جور هستند یکی بازرگانانی هستند که وجوهی دارند باید بگیرند و بدهند به طرفهاشان و اعتبارات شان را حفظ بکنند و یکی هم مردمی هستند که ما آنها را تشویق کردیم، ترغیب کردیم برای سپردن وجه خدوشان به بانک. فرض بفرمائید یک زنی و یا یک بچهای که پنجاه تومان پول خود را به صندوق صرفه جویی آنجا سپردهاست اگر بانک آنرا نداد مضافاً به اینکه باعث رنجاندن او میشود یک قدری صدمه به اعتبارات بانک میزند و این تقاضا را بنده از اشخاصی که امروز در تبریز کارها را اداره میکنند از آنها هم دارم من به آنها خطاب میکنم و میگویم که بانک ملی ایران مؤسسه یا است که اگر کسی خودش را ایرانی میداند باید آنرا حفظ کند (صحیح است) (یک نفر از نمایندگان- آنها رسمیت ندارند) باید ترتیبی کرد که این مؤسسه هم اعتبارات داخلی و هم اعتبارات خارجی خودش را کاملاً حفظ بکند. بنابراین بنده استدعا میکنم که هم آقای وزیر دارائی و هم آقای مدیر کل بانک در این مورد بخصوص یک توجه خاصی بکنند اگر وجوه مردم آنجا پرداختنی است آنجا بپردازند یا راه را باز بکنند اشخاصی که مطالباتی در تبریز دارند اینجا بپردازند، اینجا بتوانند بگیرند اینجا دفاتر هست اینکه میگویند ممکن است دفاتر تطبیق نکند خلاف است و این را خود آقای ابتهاج هم میداند والله بانک ملی ایران نمونهای است که ایرانی قادر است خودش را خود اداره بکند (صحیح است) بانک ملی ایران نمونهای است بر اینکه ایرانی مختلس نیست. ایرانی بدن نیست. دزد نیست. بنده در بانک ملی ایران دوازده سال خدمت کردهام بقدر یک روز این مجلس عصبانی نشدم چرا؟ برای اینکه هر کار به دقیقه خودش، به ساعت خودش انجام میشود. به قدر نیم ساعت بنده را اینجا عصبانی کردید در دوازده سال خدمت بانک عصبانی نشدم (تهرانچی – خوب است بانک یک قدری هم به جنبه اقتصادی مملکت کمک کند تنها جنبه صرافی نداشته باشد) بنده فعلاً از آقایان نمایندگان محترم و هم از آقای وزیر دارائی و هم از آقای مدیر کال بانک استدعا میکنم به اینکار ترتیبی بدهند تا همه بفهمند که بانک ملی ایران همان بانک سابق است و بنده نروم حساب خودم را از آنجا بکشم و دارائی خودم را از آنجا بکشم و ببرم بجای دیگر بگذارم. این صدمهای است برای بانک و اعتبار بانک و اگر این رویه ادامه داشته باشد شما بتدریج میبینید که در ظرف ده روز یک قسمتی از سرمایهها بتدریج و غیر مستقیم منتقل میشود به جای دیگر. بنده برای اینکه زیاد وقت آقایان را نگرفته باشم با خیلی اصرار آمدم اینجا با امتنان بر میگردم و خواهش میکنم که در این باب توجه خاصی بکنند و یا آقای وزیر دارائی یا خود آقای مدیر کال بانک بیایند اینجا توضیح بدهند و یا در جراید توضیح بدهند و وضع بانک تبریز را ترتیبی بدهند که اگر اشخاص در آنجا وجوهی دارند یا اماناتی دارند امانت خودشان را بتوانند از آنجا بگیرند (صحیح است) بنده نمیدانم این بانک دست کیست ولی ترتیبی میشود داد (صحیح است) ترتیبی میشود داد که هم آن نظری که آنجا دارند تأمین شده باشد هم به یک بانک ملی ایران صدمه و لطمه نخورده باشد این را میشود اصلاح کرد.
نایب رئیس- آقای اردلان (اجازه)
قبادیان- این چه ترتیبی است؟ اینکه نمیشود همیشه یک عده مخصوصی بروند پشت میز صحبت کنند و کسی دیگر صحبت نکند من مدتی است اجازه خواستهام (صدای زنگ)
اردلان- آقای قبادیان اجازه بفرمایید. اتفاقاً حالا یک نفر از هم ولایتیهای شما میخواهد صحبت کند. بنده با کمال اطمینان قول میدهم که خیلی مختصر صحبت کنم ولی ملاحظه بفرمائید بعضی مطالب هست که نمیشود صرف نظر کرد و باید گرفت و راهی هم ندارد جز اینکه قبل از دستور صحبت کرد. بنده فکر می نم که چیزی به آخر دوره چهاردهم نمانده و ما هیچ فکری برای دوره فترت نکردهایم این بود که بنده فکر کردم و در این خصوص مطالعه کردم و به قانون اساسی مراجعه کردم و خواستم نظری که در این خصوص دارم به آقایان عرض کنم (فداکار – واقعاً خیلی صحیح است) اگر به نظر شما اهمیت ندارد عرض نمیکنم ولی بنظر بنده قضیه بسیار مهمی است و در نتیجه عرایضی که بنده اینجا خواهم کرد و امیدوارم که آقایان مدیران جراید و ارباب قلم در این خصوص کمک فکری بکنند که ما بتوانیم یک راه هائی را پیدا کنیم که با قانون اساسی وفق بدهد و به صلاح و صواب مملکت هم باشد اینرا برای مدت فترت عمل کنیم. اولاً بنده فکر کردم که آیا ممکن است که اصلاً فترتی بوجود نیاید، هر چه فکر کردم دیدم غیر ممکن است. دو اِشکال در مملکت بنظر بنده رسیده یکی این بود که بنظر بنده اهالی مملکت ایران انتظار دارند که انتخابات دوره پانزدهم را با یک قانون جدید انتخابات شروع کنیم و با این قانون قدیم زیاد موافقت ندارند و درخواستهای متوالی چه به مجلس شورای ملی و چه به آقایان نمایندگان رسیدهاست و درخواست تجدیدنظر در این قانون را کردهاند. این قانون هم لایحه اش از کمیسیون تجدید نظر به مجلس تقدیم شده و جزء دستور هم هست. بنده چند بار تقاضا کردم که اجازه بدهد شور اول این قانون مطرح بشود و نظر نمایندگان نسبت به تجدید نظر در قانون انتخابات معلوم شود در شور اول رأی هم که نمیگیرند. باز هر پیشنهادی هست هر مطلبی هست بر میگردد دوباره به کمیسیون، دولت هم هر نظری که دارد میآید در آن کمیسیون اظهار میکند و این مطلب را بنده مخصوصاً در موقعی که آقای حکیم الملک داشتند کابینه شان را تشکیل میدادند یک هفته هم وقت بود کاری هم نداشتیم التماس کردم استدعا کردم ولی مثل بسیاری از مطالبی که عرض کردم و توجه نشد این هم مثل آنها توجهی بهش نشد در هر صورت حالا هر چقدر هم ما در این کار سریع اقدام کنیم و همین تجدید نظر قانون انتخابات جزء دستور بگذاریم تصور نمیکنم که زودتر از آخر بهمن حاضر بشود چون باید این طبع و توزیع بشود البته باید اهالی مملکت مسبوق بشوند که با چه قانونی سر و کار خواهند داشت. این یکی از عللی است که بنده تصور میکنم حتماً این فترت را بوجود خواهد آورد. یکی هم این قانونی است که اسمش را گذاشتهاند قانون تحریم انتخابات و بنظر بنده اسم درستی برای آن نگذاشتهاند. برای اینکه ما نگفتیم که محروم باشیم از انتخابات ما گفتیم هر وقت خانه ما از اغیار خالی شد انتخابات را شروع میکنیم و این هم حرف مشروعی بود که به عقیده بنده در همه جای دنیا هم قابل قبول است (فرهودی- اسم آن قانون اناطه انتخابات باید باشد) (پروین گنابادی- اسمش را مبطل مشروطیت بگذارید) بالاخره اسمش قانون تحریم انتخابات گذاشته شده و به نظر بنده بی انصافی است من خودم از اشخاصی بودم که به این قانون رأی دادم و آن روز هم که رأی دادم و حالا هم که این را عرض میکنم روی این عقیده رأی دادم که بعد از یک دوره دیکتاتوری که انتخابات دستوری بود باید ما در مملکت یک انتخابات آزادی را شروع بکنیم. انتخابات آزاد لازمه اش این است که امنیتی در مملکت ایجاد شود و لازمه امنیت مملکت هم این است که دست دولت باز باشد. آقایان توجه دارند که دیروز سر انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایت در قزوین یک نفر را کشتند و دو نفر راهم مجروح کردند (تهرانچی- تلگراف هم کردهاند) بنده دیدم آن تلگراف را. اگر دست دولت باز باشد که امنیت را برقرار کند اصلاً انتخابات آزاد میسر نیست برای اینکه آزادی انتخابات وقتی میسر است که عقاید و افکار مخالف با هم تماس پیدا کند و اصطکاک پیدا کنند و هر کس هر نظری دارد عقاید خودش را بگوید و هر کس توانست عقیده خودش را پیش ببرد اکثریت بدست بیاورد و این کار فقط در سایه امنیت انجام میشود. بنابراین نتیجه فکر من این بود که ممکن نیست ما فترتی نداشته باشیم. بعد بنده فکر کردم که این فترت چه مدت خواهد بود. در این مدت هم مطالعه کردم بنظر من زودتر از خرداد ۱۳۲۵ نمیشود که مجلس دوره پانزدهم افتتاح شود پس حداقل سه ماه دوره فترت خواهیم داشت. حالا ببینیم که در ظرف این سه چه کار ما باید بکنم. نظرهای مختلفی در این خصوص اظهار شده. بنده شخصاً معتقدم با اینکه احترام میگذارم به مقام سلطنت ولی صلاح نیست که در آن موقع شخص پادشاه با چند نفر وزیرش در یک چنین موقع خطیری عهده دار مسئولیت امور مملکت باشند. باید پشتیبانی داشته باشند و اگر یک وضعیت عادی بود چندان اِشکالی نداشت ما خیلی دوره فترت دیدیم. بنده خودم در دوره عمر خود من در مملکت فترت چندماه، پنجماهه، ششماهه، یکساله بلکه چند ساله دیدم ولی حالا بنظر بنده صلاح نیست دلیلش هم همین کمیسیون سه جانبه بود که به آن آقایان اینقدر اعتراض میکنند که ما آن بیانیه را که ما نوشتیم و امضاء کردیم و جناب آقای دکتر مصدق هم امضاء فرمودند و به دولت تذکر دادیم باعث شد که دولت نظریه ما را قبول کند ولی اگر یک پشتیبانی نباشد برای دولت ممکن است قضایائی پیش بیاید که برای دولت گران تمام بشود. یک نظر دیگری هم برای موقع فترت بوجود آمده بود که گفتند که مجلس شورای ملی یک هیئتی مرکب از بیست و پنج نفر عین کند که این هیئت در موقع فترت پشتیبان دولت باشند بنظر بنده این قضیه هم بهیچوجه صلاح نیست چون این قضیه در مجلس گفته شده دو نفر از آقایان نمایندگان در این باب صحبت کردند. آقای طوسی پیشنهاد دادند و آقای آصف نماینده کردستان هم در این زمینه مذاکراتی فرموند من این را به ذهن سپردم. بنظر من این هم صلاح نیست چرا؟ ما اهل این مملکت هستیم، توی این شهر هستیم گله و شکایت مردم از این چراغ برق مجلس یا فرش مجلس نیست گله از تصمیمات مجلس است. تصمیمات مجلس هم مال اکثریت مجلس است کی آنرا آن بیست و پنج نفر را معین خواهد کرد؟ همان اکثریتی که مردم اظهار نظر خوبی نسبت به آن نمیکنند. نتیجهاش این میشود که مجلس فعلی اختیارات خودش را به یک ع ده محدود تری واگذار کرده که نماینده مستقیم همان اکثریت خواهد بود در مقابل هم یک اقلیتی نیست که در یک موقعی بتواند فریاد بکند بنابراین بنظر بنده صلاح نیست. یک راه دیگری نماینده محترم گمان میکنم آقای مهندس فریور بودند که فرمودند چون در قانون اساسی یک ماده راجع به وکلای شهر تهران دارد ما میتوانیم از این اصل قانون اساسی استفاده کنیم که چون قشون خارجی هم در تهران نیست این وکلای تهران بیایند انتخاب بشوند به انتخاب مردم و در موقع فترت کار کنند (صفوی- وکلای تهران بر سایر وکلا امتیازی ندارند) اجازه بدهید بنظر بنده این هم بههیچوجه صلاح نیست من چون این قضیه را تماماً مطالعه کردهام به هیچوجه صلاح نیست چون یک موقع باریکی است ما نمیتوانیم اصلاً مرکز و ولایات را از هم تفکیک کنیم (هاشمی- صحیح است) چون اهالی تهران بهیچوجه نمیتوانند (مهندس فریور- پیشنهاد من این نبود) پیشنهاد شما این نبود؟ بسیار خوب این فکر در هر صورت بود، حالا ببینیم چه راه دیگری بنظر میرسد. بنده مطالعه کردم این قسمت را در ابتدا خواستم این مطلب را بگویم و حالا هم عرض میکنم که هر چه در اینجا عرض میکنم نظر شخصی خود بندهاست در مجلس نظر هم شخصی قابل بحث است و قابل انتقاد مجلس شورای ملی هم برای همین است ما آمدهایم فکری بکنیم بنده فکر میکنم که اگر ما در قانون اساسی تمدید دورهای را مخالفش را پیدا نکنیم یعنی ببینیم در قانون اساسی یک اصلی که منع بکند که دورهای را بشود تمدید کرد و بعکس یک اصلی باشد که اجازه بدهد که تمدید بکنند دورهای را گمان میکنم که این مشکل حل شده باشد (شهاب فردوسی- این را قانون اساسی اجازه نمیدهد) اجازه بفرمائید اگر عرض نکردم آنوقت اعتراض تان را بکنید یک قدری تأمل بفرمائید (شهاب فردوسی- در قانون اساسی همچو اجازهای داده نشده) این قضیه بسیار مهمی است اگر اجازه نمیدهید عرض نمیکنم (نمایندگان- بفرمائید آقا) در اصل پنجم و اصل پنجاهم قانون اساسی بطور صریح معین کردهاست که دوره مجلس شورای ملی دو سال است یک عبارت فارسی است و ابداً قابل تعبیر و تفسیر نیست و در آن تفسیری هم نمیشود داد و اگر تنها این اصل قانون اساسی در قانون اساسی بود که دوره دو سال است و یک موادی هم نبود که با این اصل تناقض داشته باشد بنده عرض نمیکردم ولی در این قانون اساسی یک اصل دیگری هست اصل هفتم متهمم قانون اساسی که میگوید اساس مشروطیت جزئاً و کلاً تعطیل بردار نیست. یعنی اگر یک فورست ماژور و یک حوادث غیر مترقبهای پیش آمد اساس مشروطیت نباید تعطیل بشود چیزی که خیلی روشن است و فارسی صاف است الآن میخواهم اصل چهل و دو متمم قانون اساسی است. در اصل چهل و دو متمم قانون اساسی بطور صریح پیشبینی شدهاست که اگر به جهاتی مجلس شورای ملی دوره اش منقضی شد و وکلای دوره بعد هم انتخاب نشده بودند وکلای سابق باید انجام وظیفه بکنند اگر این اصل را بنده برای آقایان خواندم و روشن شد قبول خواهند فرمود و قضیه حل شدهاست. اصل چهل و دو متمم قانون اساسی. اجازه بفرمائید بنده تا آخر بخوانم بعد توضیح میدهم. «هر گاه دوره وکالت وکلای هر دو یا یکی از مجلسین در زمان حیات پادشاه منقضی شده باشد و وکلای جدید در موقع رحلت پادشاه هنوز معین نشده باشند وکلای سابق حاضر و مجلسین منعقد میشود» …
یکی از نمایندگان- چه ارتباطی با اوضاع دارد؟
شهاب فردوسی- این تفسیرها را در قانون اساسی کردید که کار به اینجا رسید.
اردلان- شما نمیخواهید من حرف بزنم …
شهاب فردوسی- حیف از شما که این افکار را تعقیب میکنید.
فداکار- خوب بود در مورد رضاشاه این حرف را زده بودید
اردلان- بنده اولاً خیلی متأسفم که اینجا موضوع رحلت پادشاه مطرح است البته این قضیه را بسیار به دل ناگوار میگیرم از این موضوع میگذرم (خنده نمایندگان) ولی در قانون اساسی یک موضوع را پیشبینی میکند، پیشبینی میکند که اگر به این دلیل که بنده عرض کردم دورهای منقضی شد و پادشاه وقت نبود که فرمان انتخابات را صادر کند و انتخابات در مملکت آنجا بشود و وکلای دهر بعد بیایند وکلای دوره سابق میتوانند انجام وظیفه نمایند (پوررضا- قیاس مع الفارق است) عرض کردم یک قضیهای است که قابل بحث است من نگفتم که شما قبول بکنید (پوررضا- پیشنهادش را هم نکنید) اجازه بدهید بنابراین وقتی که در سر تا سر قانون اساسی یک اصلی نیست که منع کرده باشد تمدید یک دورهای را و در صورتی که در قانون اساسی حق داده بشود که وکلای سابق میتوانند انجام وظیفه کنند (پروین گنابادی- از وکلای سابق مردم چه خیری دیدند) بنظر من میتوان از این اصل قانون اساسی استفاده کرد، آقای پروین گنابادی صحیح می فرمائید که از این وکلای دوره چهاردهم مملکت خیری ندید (فداکار- مملکت را خراب تر هم کردند) اجازه بدهید. این فرمایش اگر هم صحیح باشد یک فرمایشی شما باید در قبال آن بفرمائید این مجلسی را که می فرمائید اکثریت آن صحیح نیست، یک اقلیت صالحی را قائل هستید برای آن یا خیر؟ (صمصام بختیاری- خیر آن را هم قائل نیستیم) اگر در همین مجلس یک اقلیت صالحی برای آن قائل هستید پس بنابراین همین مجلس ناقص وجودش بهتر از عدمش است. شما فکر کنید که مجلس نداشته باشید، انتخابات دوره پانزدهم هم تمام نشده باشد، آیا صلاح هست که با این وضع مملکت ما مملکت را همینطور نگاهداریم و بلا این وضعیت دشوار مملکت کسی نباشد که پشتیبان دولت باشد (امینی- اگر الآن مجلس نبود این کمیسیون سه نفری را تصویب میکردند) الآن تأیید عرض بنده را آقای امینی فرمودند. بنده خودم هم عرض کردم اگر همین چند روز پیش آقای دکتر مصدق این کاغذ را نیاورده بودند من و چند نفر دیگر امضاء نکرده بودیم این چیز سه گانه رد نمیشد. همین مجلس ناقص که شما به او اعتراض دارید یک همچو قدرتی بخرج داد و نگذاشت (فداکار- فایده نداشت) باز هم اگر شما می گوئید که این راه غلط است من قبول دارم که یک راه بهتری نشاند بدهید. (هاشمی- انتخابات را شروع کنید) بنظر بنده صلاح نیست و حالا میخواهم از عرض خودم نتیجه بگیرم چون آقای مهندس فریور فرمودند بیش از یازده دقیقه طول نکشد (مهندس فریور- بفرمائید بیست و پنج دقیقه طول کشید) (حاذقی- خیر طول نکشید) به عرض خودم خاتمه میدهم. آن این است ه بالاخره باید خواهی نخواهی این مطلب را در مجلس بیاوریم و مطرح بکنیم غیر از این راهی برای اینکار متصور نیست. بنده این را به صورت یک طرحی تهیه کردهام من نمیگویم آقایان با این طرح موافق باشند و این طرح من تصویب بشود، ابداً، ولی همینقدر که شما این را امضاء کردید میتوانیم این را جزء دستور بگذاریم و درش بحث بکنیم، من نظرم این است، شما نظرتان اینست، بحث میکنیم (فداکار- مخالف قانون اساسی است) (شهاب فردوسی- خواهش میکنم شما این طرح را تقدیم نکنید) اجازه بفرمائید بنده از اشخاصی هستم که اگر دلیل منطقی هر کدام از آقایان بگویند من سر تسلیم فرو میآوردم (فداکار- اینجا جای منطق نیست؟ رأی اکثریت است که رأی میدهد) من اطاعت میکنم و قبول میکنم که منطق قوی در این قسمت حکومت کند اگر منطق قوی دارید بفرمایید نمیشود که مملکت را هرج و مرج انداخت (فداکار- اینجا جای منطق نیست اینجا جائی است که باید رعایت قانون اساسی را کرد) بنده خودم میدانستم که این موضوعی است که ممکن است اصطکاک عقیده و افکار در این قسمت پیدا شود ولی راهی جز این نداشت که ما در مجلس این را مطرح کنیم و بیائیم باهم بنشینیم در مجلس این را بحث بکنیم (صحیح است) حالا یا باید دولت یک لایحهای را به مجلس بیاورد و یا خودمان یک طرحی را تهیه کنیم دولت که لایحه نیاوردهاست، من این طرح را تهیه کردهام اگر آقایان موافقند این را قبول میکنند و جزء دستور میگذارند و دو جلسه صحبت میکنیم هر منطقی که صحیح بود آنرا قبول میکنیم.
نایب رئیس- آقای روحی پیشنهاد کردهاند که وارد در دستور شویم. پیشنهادشان خوانده میشود.
پیشنهاد میکنم که بعد از بیانات آقای اردلان وارد دستور شویم.
امینی- بنده مخالفم
یک نفر از نمایندگان- عده برای رأی کافی نیست.
نایب رئیس- آقای روحی
روحی- عرض میکنم این جلسه آقا به پول ملت اداره میشود. حساب کنید چقدر خرجش میشود و اینجا مبدل شدهاست به مجلس سخنرانی و کنفرانس میدهند. این معقول نیست. هر روز از آغاز تا انجام نطق قبل از دستور اینهمه بیاناتی که واقعاً انسان باید آن را مثل در ضبط بکند. دولت اینجا حاضر است آقا بگذارید کار بکند. کارهای مهمی در این مملکت هست شما میخواهید صحبت کنید و نمیگذارید که این دولت کار خودش را بکند اگر میخواهید صحبت کنید در روزنامهها منتشر کنید (فداکار- حکومت نظامی اجازه نمیدهد) مجلس جای این مطالب نیست جای خدمت به جامعهاست بنده با این وضع مخالفم و اجازه میخواهم وارد دستور بشویم.
نایب رئیس- آقای امینی
امینی- بنده با ورود در دستور مخالفم آقایان توجه بفرمائید اولاً مطالبی ه اینجا ذکر شد کنفرانس نبود و بسیار مطالب مفیدی بود (صحیح است) ثانیاً دولتی که اکثریت ندارد در مجلس (جمعی از نمایندگان- با همهمه اینطور نیست) اجازه بفرمائید آقا دولتی که در مجلس اکثریت ندارد و لوایح اش نخواهد گذشت باید اول تکلیف خودش را روشن کند. بنده این دولت را دارای اکثریت نمیدانم و هر لایحهای که این دولت بخواهد بگذراند به اِشکال بر میخورد و نخواهد گذشت (فیروزآبادی- آقا صلاح نیست دولت برود) اگر اینجا نطق قبل از دستور بشود بهتر است تا اینکه دولت بخواهد لوایحش را بیاورد و روزها بحث بشود و بالاخره نگذرد.
روحی- بنده مسترد میکنم.
نایب رئیس- آقای مهندس فریور
مهندس فریور- نوبت بندهاست؟
نایب رئیس- بلی، بفرمائید
مهندس فریور- عرض کنم که مدتی قبل یعنی چند روز قبل از انعقاد کنفرانس وزرای امور خارجه در مسکو بنده یک روز آمدم اینجا و برای پیشبینی نسبت به این مسأله که تصمیمی در غیاب ملت ایران، در غیاب نماینده ملت ایران راجع به ایران گرفته نشود که مستلزم مضارّی برای کشور ایران باشد عرایضی کردم و چون مطلب مسبق به یک سوابقی بود اینجا عرض کردم که نمیباید (یک نفر از نمایندگان- مسبوق بفرمائید) مسبوق یا مسبق هر دو هست (طباطبائی- از باب تفعل ندارد) بسیار خوب مسبوق باشد من اینجا عرض کردم که نباید بهانههایی که فعلاً از زبان بیگانگان شنیده میشد از قبیل عدم لیاقت هیئت حاکمه ایران، به حساب ملت ایران گذاشته بشود و برای ملت ایران خدای نکرده تصمیم گرفته بشود برخلاف منافع او (صحیح است) آن روز جناب آقای هژیر وزیر دارائی برخاستند در جواب من و بدواً تعریف هیئت حاکمه را برای بنده کردند که مراد از هیئت حاکمه مجلس است و دولت مجموعاً. بنده هم در این تعریف تردیدی نداشتم و فرمودند که هیئت حاکمه برای اعتلاء ملت ایران کار کردهاست. این نظر هم تا چه اندازه صحیح است باید دید نتیجهاش چیست؟ باید به نتیجه مراجعه کرد. نتیجه هر روز و هر ساعت در مقابل چشم مان مشهود است. آن وضع مملکت است، آن وضع ملت. بنابراین بنده زیاد راجع به این موضوع لازم نیست دلیل و برهان تهیه کنم و ضمناً چون من اظهار نگرانی کرده بودم که مبادا تصمیمی گرفته بشود که به ضرر ملت ایران باشد ایشان از ذکر این نقطه خیلی اظهار نگرانی کردند که بنده مختصراً بعد از نطق ایشان عرض کردم که من آقا از خود مرض میترسم نه اسم مرض. اسم مرض را بردن و احتیاطات لازمه را کردن برای این است که مرض مستولی نشود. عیبی ندارد، نباید غفلت کرد و نباید سایرین را غافلگیر کرد که یک مرتبه آدم مبتلا بشود. خوشبختانه در کنفرانس مسکو بعد از خاتمه اش معلوم شد که نظر به عدم توافق سه دولت تصمیمی راجع به ایران گرفته نشد. بنده اینکه عرض میکنم خوشبختانه نه برای این است که معتقدم هر وقت تصمیم در غیاب نمایندگان حقیقی ملت ایران در بین بیگانگانی که در سرزمین ایران منافعی دارند گرفته شود و موافقت حاصل بکنند علی الاطلاق (تهرانچی- بر ضرر ما است) چیزی که کمتر مورد توجه آنها قرار خواه گرفت وضع ما است (صحیح است – صحیح است) آن کنفرانس خاتمه پیدا کرد، چند روزی گذشت، از زبان رادیوهای بیگانه اخباری منتشر شد مردم رجوع میکردند که نا سلامتی تو وکیلی بگو ببینم این کنفرانس، این کمیسیون سه دولت راجع به ایران چیست؟ اطلاع رسمی مطلقاً نداشتیم کم و بیش سر و صداها زیاد شد تا بالاخره به همت چند نفر از آقایان نمایندگان قرار شد ملاقاتی بشود از آقای حکیم الملک در وزارت امور خارجه و معلوم بشود اصلاً موضوع چیست؟ روز دوشنبه عصر یک عدهای بر حسب دعوت آقای رئیس مجلس به وزارت خارجه رفتند (اردلان- یک عده معینی) … بلی عده معینی، عدهای را دعوت کردند بنده آنرا بحث نمیکنم (اردلان- بنده دعوت نداشتم) (فاطمی- چیز بدی که نگفتند) (اردلان- آخر ما هم وکیل هستیم) (زنگ نایب رئیس) وقتی که رفتیم آنجا خواستیم این موضوع قضیه را بفهمیم که چی هست؟ آقایانی که تشریف داشتند اغلب شان حاضرند دولت یعنی آقای حکیم الملک و آقای وزیر امور خارجه یک ورقه همینطوری که دیروز جناب آقای دکتر مصدق فرمودند بدون امضا، فارسی و انگلیسی آوردند ارائه دادند و در بدو امر هر قدر اصرار شد از طرف نمایندگان حاضر که نظر خودتان را هم اضافه بکنید گفتند که ما نظر خودمان را بعد از نظر نمایندگان خواهیم گفت. حتی خوب یادم میآید که آقای ملک مدنی نایب رئیس محترم مجلس خیلی تندی کردند که دولت قوه مجریهاست دولت باید نظرش را بگوید و بعد ما اظهار نظر بکنیم ولی مطلقاً اظهار نظر نکردند و موکول کردند به نظر مشورتی نمایندگان حاضر و البته ابتدای امر آقای وزیر امور خارجه خیلی گله کردند از اینکه در این مملکت ما هیچ مطلبی مخفی نمیماند. من مطالبی را که در کمیسیون خارجه صحبت کردم بعد در روزنامهها منعکس شدهاست و از این قبیل بنده عرض کردم آقا مسائلی که منعکس شدهاست در روزنامهها بیشتر از رادیوها بودهاست و این موجب کمال بدبختی است که ملت ایران در جهل و نادانی و عدم اطلاع از وقایع باید بماند و منتظر شنیدن خبر از رادیوهای بیگانه باشد (صحیح است) و در این صورت شما که وزیر امور خارجه هستید انتظار نداشته باشید که اخبار را آنطوری که هست ملت مطلع بشود چرا؟ برای اینکه هر رادیوئی هر خبری را مطابق مذاق و سلیقه شخصی خودش منتشر میکند و اشخاصی هم که رادیو را میشنوند با اوقات آن مطالب را مطابق سلیقه شخصی خودشان ترجمه و تعبیر و تفسیر میکنند. یکی میشنود به آقا میگوید، آقا میگوید یک چیزی تویش در میآید که معلوم نیست تا چه اندازه صحیح است به هر صورت تا آن تاریخ شخص بنده و خیال میکنم اغلب نمایندگان که آنجا تشریف داشتند تصور میکردند که این موضوعت مربوط است به یک کمیسیونی که بیاید به ایران برای رسیدگی به بعضی وقایعی که اخیراً اتفاق افتادهاست یک رسیدگی یک کسب اطلاعاتی برای تهیه گزارش بکند ولی بعد از آنکه آن یادداشت خوانده شد (آن ورقه در اصطلاح سیاسی که با یادداشت به معنای اخص اشتباه نشود) آن ورقه بعد از اینکه خوانده شد معلوم شد این ورقه مشتمل بر موادی است ۱۱ مادهاست که رویهمرفته همانطوریکه دیروز جناب آقای دکتر مصدق به عرض آقایان رساندند صد رحمت به قرارداد وثوق الدوله. دو سه ماده اش البته من عین مواد را چون ندارم عین عبارت را (و در مسائل سیاسی هم عبارات و جملات و کلمات معانی خاصی دارند) نمیخواهم تکرار بکنم ولی مفاد دو سه تا را دیروز جناب آقای دکتر مصدق به عرض تا رساندند که یکیش این بود راجع به وظایف انجمنها راجع به اجرای قوانین مشروطیت در ایران راجع به طرز تهیه و تدارکات وجوه توصیه هائی خواهد کرد یعنی تمام امور مملکت (شریعت زاده- برای تمام انجمنها) یکی دیگر استعمال زبان، استعمال زبانهای بعضی اقلیتها از قبیل کُردی و عربی و ترکی را به منظورهای فرهنگی تعلیماتی و منظورهای دیگر توصیه خواهد نمود (تیمورتاش- و غیره) بلی و از قبیل بالاخره ماده آخرش است یا ما قبل آخرش که میگوید: «نمایندگان سه دولت (حاذقی- ماده هشتم) بلی ماده هشتم، نمایندگان سه دولت ایران را متقاعد میسازند که توصیههای مزبور را به صورت قانونی در آورد» این مواد آقا خیلی قابل دقت است، خیلی قابل توجهاست (صحیح است) (تیمورتاش- بقدری واضح است که قابل دقت نیست) (صادقی- باید رد کرد قابل دقت نیست) بلی حالا میرسیم به آنجا - یعنی یک سه نفری بیایند اینجا یک توصیه هائی بکنند و آن توصیهها هم به صورت قانونی در بیاید- خوشبختانه در نتیجه مذاکرات مفصلی که آن شب شد که همه بالاتفاق به رد این ورقه با این پیشنهاد رأی دادند یعنی به دولت توصیه کردند (صحیح است) و خود آقای حکیم الملک هم در آخر کار فرمودند من هم مخالفم و میبینم مسائلی هست که من مخالفم (بعضی از نمایندگان- همه مخالفند) از جمله بحث هائی که آن شب شد بنده عرض کردم که چون این مطلب پیش آمده بود که آیا سه دولت متفقاً این پیشنهاد را داده بودند یا دو دولت از طرف سه دولت، و دیروز هم اینجا جناب آقای دکتر فرمودند بنده بحثی که آن شب کردم این بود که اگر این سه دولت متفقاً این پیشنهاد را داده باشند به ضرر ما است و اگر دو تا از طرف سه تا داده باشند باز هم به ضرر ما است، اگر یکی هم داده باشد از طرف سه تا باز به ضرر ماست- ما هر سه صورت، هر سه شق مسئله باید مطالعه بکنیم در هر سه صورت به ضرر ما است و دیگر رد کردنش معطلی ندارد برای اینکه مطابق همان اصلی که در اول عرض کردم اگر سه دولت متفق شده باشند برای این امر، کلر ما ساختهاست اگر اختلاف باقی باشد وضع فعلی تشدید میشود یعنی موافقت نکنند روی این امر به هر صورت بعد از آن جلسه و بعد از بیانات جناب آقای دکتر مصدق بنده لازم نیست توضیح زیادی در اطراف این مسئله بدهم ولی یک نکتهاست که بنده اینجا خواستم توجه بدهم و بیشتر خطابم به آزادیخواهان این مملکت است، به اشخاصی است که ایده آل کمال مطلوب شان رفاه و سعادت ملت ایران است و آن این است و آن این است که خوب در نظر بگیرید آقایان تشابه وضع موجود امروز را با وضع ایران بعد از جنگ بین المللی اول (صحیح است) (پور رضا- چه دوره بود؟) ۱۹۱۹ همان وقتی که قرارداد وثوق الدوله را برای ما آوردند (اردلان- آقای مهندس فریور اگر ما به آلمان اعلان جنگ نداده بودیم وضع مان بهتر از این بود) (تیمورتاش- به آلمان اعلان جنگ دادیم) صحیح است، نظایر همان قراردادها، من باز از جناب آقای هژیر معذرت میخواهم که وارد رشته تخصصی ایشان شدم و دارم از تاریخ صحبت میکنم ولی اشکالی ندارد نظایر همان قراردادها، نظایر همان اوضاع و احوال، همان فترتها را دارند برای ما درست میکنند (صحیح است) بدبختانه همیشه دام یک رنگ نیست، اگر همیشه دام یک رنگ بخصوصی داشت مرغ توی آن نمیافتاد، نوعش عوض میشود، ظاهرش عوض میشود- من مقصودم از تمام این تصدیع این بود که آزادیخواهان ایران را متوجه رنگهای مختلف دام هائی که هر روز در راه مصالح و منافع ایران گسترده میشود بکنم بدون اینکه باکی از حمله بعضی عناصر معلوم داشته باشم، همان عناصری که آنروز از قرارداد وثوق الدوله حمایت میکردند، امروز کم و بیش با همین طرح اظهار موافقت میکنند و به مردم میخواهند اینطور بفهمانند که این کمیسیون فقط برای رسیدگی است، برای نظارت است- بنابراین من میخواستم دو مرتبه تکیه کرده باشم روی بعضی از موارد این پیشنهاد چه پیشنهاد خانمان براندازی است برای ملت ایران (صحیح است) این صحبت نظارت نیست صحبت کمیسیون اطلاع نیست (صحیح است) به مردم خلط مبحث نکنید، به مردم القاء شبهه نکنند، اگر چه مردم کم و بیش می دانند که کی چکارهاست
نمایندگان- صحیح است. احسنت
- اظهارات آقای وزیر دارائی
۳- اظهارات آقای وزیر دارائی
نایب رئیس- آقای وزیر دارائی نظری دارید؟ بفرمائید.
وزیر دارائی- (آقای هژیر)- بنده تصدیع زیادی ندارم فقط خواستم در این مطالبی که فرمودند چون اشاره به بنده فرمودند فقط خواستم توضیحی عرض کنم و آن این بود که بنده دوباره نمیخواهم وارد بحثی که آن روز مطرح شده بود بشوم. البته هر وقت فرصت داشته باشم حاضرم در خارج بنشینم و توضیح بدهم که مقصود بنده از عرایض آن روز چه بود. خلاصه عرض بنده این است که مملکت ایران یک وقت به صورت واحدی با ملل و دُوَل خارجه روبرو میشود یک وقت در داخله خودش وظیفه که هر دولتی در مقابل خارجیها دارد آن وظیفه عبارت از حفظ مصالح و منافع مملکت و دولت ایران است، قطع نظر از اینکه از چه حزبی است از چه دستهای است (صحیح است) از چه مسلکی است چه مذهبی دارد. اینها اهمیتی ندارد بنده میخواستم عرض کنم هر مملکتی هر دولتی این اختصاص به ما ندارد بغیر از مملکت ما ممالک دیگری هم هستند، ممالک دموکراسی هستند وقتی انتخابات شان عوض میشود یک حزبی میرود و حزب دیگری میآید و با وجود اینکه حزب شان مرام شان مسلک شان مختلف است از لحاظ مصالح عمومی و سیاسی خارجی مملکت مطابق و عین همان رویه که آن دولت وطن پرست گذشته داشت این دولت هم دوام میدهد (صحیح است) دولت ایران هم البته باید اینطور باشد (مهندس فریور- بله باید باشد!) این بود خلاصه نظریات بنده در آن روز و بحثی هم در این باب با جنابعالی و هیچکس نداریم. اما راجع به این مطلب هم که فرمودید بنده اینطور خاطرم میآید جنابعالی هم آن روز فرمودید که باید این دُوَل سه گانه و بخصوص خاطرم میآید که تأکید فرمودید دولت آمریکا باید بداند که هر تصمیم که آنجا میگیرند بایستی با اطلاع مملکت و ملت و دولت ایران باشد (صحیح است) بنده باز یادم میآید در جوابی که به جنابعالی دادم این را گفتم که ما هم جز این نظری نداریم دولت هم جز این نظر ندارد که هر تصمیمی که در آنجا گرفته شود باید با موافقت دولت ایران باشد (صحیح است) (جمعی از نمایندگان- ملت ایران) ملت ایران. به هر حال عرض میکنم که در این هم هیچ اختلاف نظری نه آن روز و نه حالا نداریم و از اینهم که در کنفرانس مسکو هیچگونه تصمیمی گرفته نشدهاست و احاله شدهاست که هر تصمیمی که بنا است گرفته شود بایستی با موافقت دولت ایران باشد البته هم دولت ایران متشکر است که هیچ تصمیم نگرفتهاند و هم مجلس شورای ملی و هر چه هست باید با موافقت و رضایت فقط ما باشد (فداکار- موافقت مجلس بفرمائید) نه در کنفرانس مسکو در تمام کنفرانسها و در تمام اوضاع در این قضیه اصلاً اختلافی نیست، اما راجع به این تذکاریه که فرمودید این هم هر چه آقایان نمایندگان لازم بدانند نظرشان را در تأیید و تشدید این نکته این تذکاریه و هر تذکاریه دیگری و هر یادداشت دیگری و هر تقاضای دیگری که مخل مصالح و منافع مملکت ایران باشد دولت و ملت و مجلس شورای ملی آنرا نمیشناسد و نخواهد شناخت این بجا است و بمورد است هرچه لازم بدانید (صحیح است) چندین جلسه مکرر صبح و عصر تشکیل بدهند آقایان فر فردشان این نظریات را اعلام بفرمایند که این اسباب تقویت روح ملت است اسباب تقویت هر دولتی است که سر کار باشد و هر چه بخواهند این نظریات را ادامه بدهند هرچه تکرار بفرمایند جایز است و ما آماده هستیم برای شنیدن فرمایشات شما. این را هم مطمئن باشید که از روز اولی هم که رسید دولت نپذیرفت و قبول نکرد (صحیح است) منتهی به مرحلهی رسیده بود که میگفتند قبل از اینکه باصطلاح اسباب تصدیع خاطر آقایان نمایندگان بشویم خودمان درست حلاجی بکنیم زیر و روی کار را بدانیم که چیست. اگر رد قطعی میکردیم و مطلب بکلی تمام میشد خوب شاید به شکل گزارش به عرض آقایان میرسید (پوررضا- چرا منتشر نکردید آقای هژیر؟) عرض کنم آقایان خودشان تصدیق میفرمایند که اگر یک مطالبی در رادیوهای خارجه گفته میشود دولت ایران اساساً مداخله در آن رادیوها ندارد که چرا گفتند و چرا می گویند. اصل مطلب این بود که یک چیزی را به دولت رجوع کرده بودند دولت هم باید خوب متوجه باشد و بداند که چرا نمیتواند قبول بکند و یا اگر نظر دیگری هم دارد به عرض مجلس شورای ملی برساند. آقایان نمایندگان فرمودند ما میخواهیم مستحضر بشویم دولت هم البته استدعا کرده بود آقایان تشریف بردند آنجا (یعنی عدهای از آقایان حاضر) هم دولت و هم آقایان نظرشان این بود که قابل قبول نیست و هم در آن جلسه دولت نظرش این بود که قابل قبول نیست و هم قبل از آن جلسه همین نظر را داشت که قابل قبول نیست. بنابراین عرض کردم که اصل مطلب بین دولت و مجلس مفروق عنه این بوده پیشنهاداتی که شده بود نه دولت قابل قبول میدانست نه مجلس (یمین اسفندیاری- فعلاً در چه مرحلهاست؟) هیچ آقا رد شدهاست.
- نطق قبل از دستور آقای صفوی
۴- نطق قبل از دستور آقای صفوی
نایب رئیس- آقای صفوی
صفوی - دیروز در ضمن بیاناتی که چند نفر از آقایان کردند و همینطور در جلسات گذشته راجع به اعتراض به دولت که یکهزار و دویست تُن قند اجازه دادهاست به تجار جنوب وارد بکنند و به ضرر کشور بودهاست بنده اجازه خواستم ولی متأسفانه دیروز نوبت به بنده نرسید و امروز اول جلسه اجازه خواسته بودم که رفع این سوءتفاهم را بکنم چون از چند جلسه به این طرف مذاکره این است که هزار و دویست تُن قند دولت اجازه دادهاست به تجار جنوب که وارد کنند و کمیته خاورمیانه این ۱۲۰۰ تُن را جزء سهمیه دولت ایران حساب کرده و بجای اینکه هر کیلویی ۱۹ ریال جزء سهمیه به مردم بدهند کیلویی شش تومان در بازار آزاد میفروشند و از این راه میلیونها به تجار جنوب و محتکرین نفع میرسد. متأسفانه این همان مثل حسن و حسین و دختران معاویه شدهاست من این را برای توضیح و اینکه چندین ماهاست این موضوع مطرح است میخواهم به عرض مجلس شورای ملی برسانم و از آقایان رفع سوء تفاهم بکنم. اولاً قند نیست شکر است. ثانیاً به تجار جنوب اجازه ندادهاند بلکه به یک عده زیادی از پیله ورها، کسبه جزء، اشخاصی که شاید همین پنج گونی و ده گونی و ۱۵ گونی شکر سرمایه شان است اینها از بیست ماه به این طرف زمانی که هنوز مستشاران آمریکا در خدمت وزارت دارائی بودند این شکر را در مقابل تعویض اجناس... (نمایندگان اکثریت نیست) (اردلان- بفرمائید بیایند) بنده از آنهایی هستم که هر روز تا آخر جلسه مینشینم و بیرون نمیروم.
نایب رئیس- اکثریت شد بفرمائید
صفوی- عرض کنم که این شکرها را پیله ورها، اشخاصی که، مردمی که با کمال زحمت با کمال رنج، با کمال مشقت، آنجائی که آب شیرین پیدا نمیشود از چاهها با کمال زحمت آب در میآورند و بعضی حقیقتاً رنجبر و زارع آنها هستند آنها زراعت میکنند، سبزی بدست میآورند و سیب زمینی بدست میآورند آنوقت جنس شان را با اطلاع شورای شهرستان یعنی شورای شهرستان مطرح میکنند آنچه برای آذوقه محل مورد احتیاج است بهشان اجازه صدور نمیدهند و بقیه را که اضافهاست و زیادی دارند و بایستی آن یک لقمه نانی با زن و بچه شان بخورند آنها را اجازه میدهند که با بلم ببرند بنادر. با بلمهای دستی با کمال زحمت با طوفان و غرق شدن با از بین رفتن در مقابل جانشان حقیقتاً، آنوقت چند تا گونی سیب زمینی میبرند و در مقابل از سهمیه آنها پنج تا گونی شکر میآورند. ما در بنادر بوشهر اشخاصی را داریم که پنج گونی، ۱۰ گونی، بیست گونی، حداکثر هفتاد گونی شکر دارند بیست ماه قبل آنها را وارد کردهاند و بوالله قسم که تمام ثروت و سرمایه شان همین ده دوازده گونی شکر بوده که با بلم آوردهاند و برای اینکه صحت عمل نشان بدهند آوردهاند در گمرک. سابقاً هم که دکتر میلیسپو روی کار بود آئین نامه صادر میکرد و اجازه میداد که آنها را غیر از سهمیه به آنها بدهند برای اینکه به آنها شکر نمیدهند. آقایانی که نماینده ولایات هستند اطلاع دارند که سهمیه را در ولایات نمیدهند (صحیح است) شکر که قاتق نام مردم است و با آن یک استکان چای میخورند و چای که اغلب قاتق نان مردم است به آنها نمیدهند. در تهران شکر میدهند ولی بوالله قسم که الآن چهار ماهاست که به بوشهر و بنادر یک کیلو شکر ندادهاند و پنج ماهاست چای ندادهاند. هر چه شکایت میکنند و از تلگرافاتی که جیب بنده هم پر است به وزارت دارائی تلگراف میکنند، جواب به آنها نمیدهند آنوقت دکتر میلیسپو اجازه میداد این شکرهائی که میآورند بدون اینکه جزء سهمیه حساب بشود از آنها یک منافعی میگرفتند حق الارض هم میگرفتند حق عشور هم میگرفتند و به آنها اجازه میدادند که این شکرها به آنها داده شود ولی از بیست ماه به این طرف که این شرکت تأسیس شده در تمام بنادر ایران نه تنها منحصر به بوشهر بلکه در بندر عباس هست در بوشهر هست در خرمشهر هست در سایر بنادر هم هست همینطور در بندرهای مختلف در حدود ۱۲۰۰ تُن است آنوقت آمدند چه کردند بنده خودم رفتم در گمرک بوشهر در اول خرداد امسال که مردم شکایت میکردند دیدم که تمام اینها در بوشهر بیش از هزار کیسه نیست ولی بقیه در سایر جاها است. من رفتم در هوای گرم در انبارها در جاهای رطوبتی زیر انبار و به آقای دکتر مصدق هم همین را عرض کردم که از زیر کیسه یک شیره سرخی سرازیر شده بود و توی انبار را متعفن کرده بود و تعجب این است که حق الارض را هم میگیرند. همینطور بیست ماهاست آقای دکتر معظمی که این شکر آنجا مانده آقای وزیر دارائی از یک دینار حق الارض هم نمیگذرد و پریروز حساب کردند گفتند کیلویی هم یک تومان سود بازرگانی بدهند سه قران و دهشاهی هم حق انحصار بدهند و بالاخره اینها چقدر برای مردم تمام شدهاست منفعت زیادی بردهاند. صورت دارد چهار تومان و نیم برایش تمام شدهاست، چهار تومان و شش قران وارد شده سه تومان و هشت قران وارد شدهاست سه ماه قبل به آقای دکتر مصدق استرحام کردند از آنجا که آقا به داد ما برسید هستی ما رفت، شکرها آب شد از بین رفت. به داد ما برسید. این شکرها آب شد از بین رفت به داد ما برسید. این شکر را اگر ما نبایستی وارد بکنیم چرا به ما اجازه دادند. مردم بنفیس گمرک را بردهاند مأمورین گمرک چرا اجازه دادهاند مال ممنوع الورود وارد شود. ما وارد کردهایم بیست ماه، شانزده ماه، هیجده ماه مال ما آنجا خوابیده نه اجازه میدهند در بیاوریم به مصرف مردم برسانیم نه لااقل در بازار آزاد به فروش برسد که به این طریق بازار قدری تنزل بکند و نرخ شکر ترقی نکند و مردم در زحمت نباشند. بنده خودم یک مرتبه به آقای هژیر عرض کردم اجازه بدهید این را برگردانند. بدبختی که تمام هستی اش این چهار تا گونی شکر است، ده تا گونی شکر است اجازه بدهید وارد کنند مثل همیشه یا برگردانند. خودم رفتم اجازه گرفتم برگردانند. پنبه را هم گفتند از سایر جاها پنبه آزاد میآید و گفتند پنبه را برگردانند و این شکر را هم گفتند اجازه بدهید برگردانیم گفتند خیر ما باید سود بازرگانی بگیریم به ما ضرر میخورد. گفتند باشد تا تکلیفش معلوم شود، اخیراً هم آقای دکتر مصدق گفتند به ایشان تلگرافاتی کردهاند از تمام بنادر، تمام بدبختیهایی که سی گونی، چهل گونی سیب زمینی داشتهاند بردهاند تلگراف کردهاند. آنوقت آن روز آقای دکتر مصدق آمدند گفتند که این شکرها را تجار رفتهاند یک من چهار قران و دهشاهی خریدهاند و وارد کردهاند و میخواهند کیلوئی شش تومان بفروشند. اینها آقا یک سوء تفاهمی است، اینها این شکر را که نرفتهاند از جاوه وارد کنند، اینها از جاسک و چابهار و بحرین آوردهاند از این بنادر آوردهاند اینها با معاوضه جنس آورد اند همین طور که عرض کردم اینها رفتهاند سیب زمین ی بردهاند به اطلاع شورای شهرستان، بدبختها مدت بیست ماهاست دوندگی میکنند بیست ماهاست به دولت تظلم میکنند، تظلم شان هم بجائی نرسیده. آنوقت دیروز اینجا گویا رفیق محترم من آقای ثقه الاسلامی هم فرمودهاند اینها را دولت بهشان اجازه دادهاست و یک مبالغ هنگفتی به جیب محتکرین ریختهاند. اینها آقا محتکر نیستند آقا محتکر کیست؟ درست رسیدگی بفرمائید دقت بفرمائید که این شکر را اگر اجازه داده بودند که شکر الآن در بازار تهران یا همان بازار کرمان، بلوچستان کیلویی شش تومان، پنج تومان نبود و قیمت اش میآمد پائین. جلوش را گرفتند و کمیته خاور میانه هم گفت ما جزء سهمیه شما حساب میکنیم مردم را هم متضرر کردند، به خاک سیاه نشاندند اگر گمرک اجازه نمیدهد چرا تلگراف میکنند که کیلوئی یک تومان میخواهند از ما سود بازرگانی بگیرند هر کیسهای بیست و پنج تومان حق الارض بگیرند. من به آقای وزیر دارائی گفتم مثل این است که یک کسی را بگیرند دو سال حبس بکنند و بعد از مدتی ازش کرایه اطاق بخواهند. شکر مردم بدبخت را گرفتهاند نگاهداشتند و حالا هم که میخواهند بدهند می گویند کیسهای بیست و پنج تومان حق الارض بده. شکر آب شده، خراب شده، بازار تنزل کرده، خسارت به مردم وارد شده حالا هم بعد از مدتی میخواهند اینطور با مردم رفتار شود و در مجلس هم گفته میشود تجار محتکر، بازرگانهای محتکر، بازرگانهای خوب که محتکر نیستند همان حسن و حسین بود که عرض کردم. این است که بنده از آقای وزیر دارائی تقاضا میکنم که توجهی به این موضوع بفرمایند و یک بدبخت تاجر بیچارهای که عرض کردم پیله ور، آقای فداکار پیله ور بیچاره ده کیسه شکر آورده ۲۵ کیلو سیب زمینی بهش اجازه دادهاست شورای شهرستان با کشتی با بلم برده ده کیسه شکر آوردهاست هیجده ماهاست از گمرک آوردهاست (فرمانفرمائیان- ۱۲۰۰ تُن را با بلم آوردهاند؟) عرض کردم ده کیسه، بیست کیسه در مقابل سبزی و سیب زمینی و لوبیا (فرمانفرمائیان- در دولاب تهران اینقدر سبزی بعمل نمیآید) در دولاب تهران خیر آقا (گله داری- بله از زاهدان تا خرمشهر است) اینکه عرض کردم از بوشهر از خرمشهر از بندر عباس بردهاند و از سایر بنادر تمام اینها پرونده دارد در وزارت دارائی و اداره گمرک تهران پرونده دارد تمام مطالبی که عرض کردم این بود که بنده خواستم از آقای وزیر دارائی خواهش کنم که در این تصویب نامه تجدید نظری بفرمایند و طوری نکنید این هائی که چهار تومان و نیم خریدهاند یک تومان سود بازرگانی بدهند بیست و پنج تومان هر کیسه حق الارض بدهند سه قران و دهشاهی عوارض و حق انحصار بدهند عشریه بدهند. برای آنها شش تومان هفت تومان تمام میشود خوب است توجهی کنید که اینطور نشود. مطلب دیگری که میخواستم عرض کنم این بود که البته آقایان اطلاع دارند آقا این روزها در تشکیلاتی که از طرف وزارتخانهها و ادارات مستقل دولتی داده میشود یک عده زیادی از اشخاص را از کار خارج میکنند اگر توجه داشته باشند از اداره انحصار، از اداره پخش، از اداره جیره بندی و همینطور از سایر ادارات و وزارت دارایی و اداره برابری و سایر جاها شاید در حدود هزار و دویست یا هزار و سیصد نفر از مستخدمین دولت بیکار شدهاند اعم از پیمانی و اعم از مستخدمین رسمی، اینها همینطور بی تکلیف هستند و در ضمن یک تصویب نامهای آقای وزیر دارائی اطلاع دادهاند که ممکن است پانزده روز تا حداکثر به این اشخاص حقوق داده شود. بنده تصور میکنم حالا که دولت میخواهد دست به اصلاحات بزند و در ضمن اصلاحات داخلی اشخاصی که بیکار هستند و کار ندارند از وجود آنها استفاده بکند اول برای آنها بایستی کاری فکر بکند. این سزاوار نیست که در این فصل زمستان یک عده زیادی هزار و سیصد، چهار صد نفر مردمی که عائله دارند، زندگانی دارند در این موقع و در این وقت زمستان اینها را بیکار بکنید بعد هم پانزده روز حقوق بهشان بدهیم بروند پی کارشان. این صحیح نیست، این سزاوار نیست. مکرر گفتهایم که آقایان برای بیکارها کار فراهم کنید بعد اینها را بیکار بکنید. مردم حاضرند برای زحمت کشیدن و نان خوردن آقا همینطور علی العمیاء یک عده را بیرون میکنید یک اداره را منتظر خدمت میکنید، سی نفر یک اداره، هفتاد نفر یک اداره، پنجاه نفر یک اداره. پریشب عده زیادی از این منتظرین خدمت آمده بودند به اداره روزنامه کوشش. قریب هفتاد هشتاد نفر میگفتند که ما تأمین نداریم که نان خانواده مان را بدهیم. یک تبصرهای هم در این گزارش کمیسیون گذاشته شدهاست که دولت میتواند در مورد مستخدمین پیمانی هم همین کار را بکند. این اسباب نگرانی و اضطراب اینها شده بود و آمده بودند که تکلیف ما چیست. البته دولت بایستی برای این عده مردم تعیین کار بکند. بنده میخواستم عرض کنم قسمتی از اراضی خیابان پهلوی را که سابقاً شهرداری فروختهاست به یک عده زیادی به قیمت ارزان هم فروختهاست از آنها هم التزام گرفتهاست که در ظرف یک سال خریداران بایستی بسازند. الآن یک سال یا دو سال است فروختهاست چرا اینها را مجبور نمیکنند بسازند تا یک عده اقلاً کاری داشته باشند بروند عملگی بکنند فعلگی بکنند و متأسفانه آقای وزیر دارائی تشریف ندارند. آقای وزیر فرهنگ، آقای وزیر بهداری، آقای وزیر کشاورزی تشریف دارند. من از دولت تقاضا میکنم اول برای مردم کار تهیه کنید و بعد مردم را بیکار بکنید. بعد مردم را بی نان کنید. مردم گناهی ندارند آقا حاضرند با کمال زحمت روزی هشت ساعت ده ساعت زحمت بکشند برای خانواده شان نانی تهیه بکنند. شما هم همینطور. فوج فوج هزار نفر، هزار نفر، پانصد نفر پانصد نفر اینها را بیکار میکنید و منتظر خدمت میکنید اینها اصلاً صلاح نیست و بنده میخواستم این تذکر را بدهم که فکری بکنید اول برای این مردم کاری فراهم کنید بعد آنها را بیرون کنید.
- بیانات آقای دکتر مصدق به عنوان اخطار نظامنامهای و پاسخ آقای وزیر دارائی و صفوی
۵- بیانات آقای دکتر مصدق به عنوان اخطار نظامنامهای و پاسخ آقای وزیر دارائی و صفوی
دکتر مصدق- بنده اخطار نظامنامهای دارم
نایب رئیس- بفرمائید
دکتر مصدق- قبلاً میخواستم عرض کنم که بسیار خوشوقتم که دولت فهمید احساسات ملت ایران با این کمیسیون مخالف است (صحیح است) و این کمیسیون را بر خلاف صلاح مملکت تشخیص داد یعنی کمیسیونی که سه نفر بود و دولت میخواست با پنج نفر تشکیل بدهد و بالاخره امروز اظهار میکنند که از بین رفت. ملت ایران هیچوقت زیر بار اسارت نخواهد رفت (صحیح است) این قبیل کمیسیونها هیچوقت برای مملکت جز ضرر چیزی ندارد ما در یک جا اختلاف داریم مملکت را نباید دچار اختلاف بکنیم حتی باید سعی کنیم هر چه زودتر این اختلافی که در قسمت شمالی است مرتفع شود. من امروز در روزنامه خواندم که موضوع ایران را آقای تقی زاده آنجا در جزء دستور قرار ندادهاند. نمی دانم مقصودشان این است که در اول جلسه نباشد یا اینکه در تمام جلسات جزء دستور نمیتواند بشود. وقتی که ما معتقد به کمیسیون نیستیم و کمیسیون را مخالف صلاح مملکت می دانیم باید راه ما در سازمان ملل متفق مسدود نباشد تا بتوانیم هر چه زودتر قضایا را آنجا حل کنیم. (صحیح است) هیچوقت نباید بیشتر از این مدارا و مسامحه قائل بشود. این قسمت عرایض بنده راجع به این موضوع بود. قسمت دیگر از عرایض بنده راجع به فرمایشات آقای صفوی بود. بنده با قسمت آخر بیانات شان موافق هستم و با قسمت دیگر موافق نیستم. راجع به قسمت پرسنل که آقای وزیر دارائی اظهار نمودند که ما میخواهیم اقتصادیات را منحل بکنیم چون استفاده نمیکنیم هیچکس را امروز نمی توان بیکار کرد مردم بی نان میشوند. بنده گمان میکنم اگر اقتصادیات را منحل بکنند باید این اشخاص را جای دیگر نگهدارند. البته آن قسمت از اقتصادیات را آنچه را که لازم نیست باید منحل کرد و برای این اشخاص هم باید فکر کاری کرد. امروز روزی نیست که مردم را بیکار کرد (صحیح است) باید فکری برای این مردم کرد این یک قسمت. اما راجع به قند فرمودند این مسئله خیلی مسلم است که چهار هزار خروار قند را به اشخاص زارع کوچک آنها نمیدهند این مال یک تجار بزرگی است که با یک اشخاصی در این مجلس عرض کنم توحید مساعی دارند که آقای وزیر دارائی بجای اینکه خودشان در صلاح مملکت هر چه لازم است بکنند می گویند که ما یک تصویب نامهای صادر کردهایم میخواهید تصویب اش نکنیم تصویب اش نمیکنیم، می فرمائید نقض بکنیم نقض میکنیم. بعد چند نفر از آقایان می گویند نخیر نخیر نکنید به صرفه مملکت است (صفوی – اسم ببرید آقا) عرض کنم این موضوع که چهار هزار تن شکر است (مهندس فریور- چهار هزار خروار آقا) بله چهار هزار خروار است آن اشخاصی که خریدهاند. آنجاهایی که خریدهاند این شکر را از بابت سهمیه به همانجا دادند اگر اینطوری که ایشان میفرمایند این شکر از بابت سهمیه به اشخاص داده شدهاست مثل فرض بفرمائید عمان یا بنادری که نزدیک ایران است خوب اینها جنس سهمیه خودشان را که به قیمت ارزان بودهاست آوردهاند در بنادر ایران و اگر تجار از بنادر بزرگ خریدهاند باز هم به همان قیمت کارخانه که قیمت مبداء همیشه معلوم است چند است خریدهاند هیچکس نمیآید برود یک من ۶ تومان ۵ تومان شکر و قند بخرد بیاورد در سر حد ایران و آنجا خود را دچار اعتراض یک عدهای بکند که بعضیها اعتراض کنند که شما حق ندارید انی را در ایران بفروشید. مسلماً این شکر به قیمت تجارتی خریده شده و مسلماً این شکر جزء سهمیه ایران حساب میشود. اینکه فرمودید سهمیه به ما نمیدهند، نمیدهند. دلیل حساب نمیشود بروید بگیرید. آنها سهمیه معین کردند اگر هم نمیدهند با توافق همین دولت است که نمیدهند. آنوقت که دکتر میلیسپو بود دکتر میلیسپو گفت که ما قند احتیاج نداریم یک شکری عرض کنم که آمده به قیمت نازلی یعنی به قیمت خرید تمام مال التجارهای که وارد بنادر ایران شده این شکر راه هم اجازه نداشتند بیاورند. این شکر را بنده که حساب میکردم الآن منی پنج تومان بیشتر داد و ستد میشود (صادقی- کیلویی ۵ تومان) بله کیلویی ۵ تومان و شاید بیشتر داد و ستد میشود. این شکر عرض کنم دو تومان تقریباً وقتی که حساب کنید اگر ۱۹ قران به مردم بدهید نه هزار به تولید کنندگان میرسد یک تومان هم سهمیه دولت است که دولت از هر کیلویی میگیرد استفاده دولت است. اگر آقای صفوی دلشان به حال این مملکت و به حال اهالی بنادر میسوزد میبایست این شکر را دولت به همین قیمت بخرد و به آن عدهای که سهمیه ندارند و قند ندارند بین آنها توزیع بکند نه اینکه به تجار اجازه بدهد که این تجار بیاورند در بازار آزاد به قیمت پنج تومان، شش تومان بفروشند و مسلماً این شکر را آنطوری که بنده حساب کردم اگر بخواهند با مزایده بفروشند سه میلیون و پانصد هزار تومان برای دولت ایران فایده دارد و وزیر دارائی هیچ نباید در اینجا ملاحظه نمایندگان مجلس را بکند که نمایندگان طرفداری از یک عده تجار سرمایه دار میکنند. نه ماه قبل که اقدام به این کار میکردند به من هیچ نگفتند که جزء سهمیه ایران است. گفتند شکری است مال خودشان ا ست میآورند می فروشند. آیا شما موافق هستید؟ گفتم بله. وقتی بیش از سهمیه به ایران شکر نمیدهند هر قدر شکر مردم میتوانند وارد بکنند بیاورند بفروشند مفید است اگر جزء سهمیه نشود. البته بایستی فرمایشات آقا را استقبال بکنم. شکری آوردهاند میخواهند بفروشند اسباب رفاه و آسایش مردم میشود ولی شکری که جزء سهمیهاست خدا شاهد است یک عدهای از این شکر استفادههای هنگفت میکنند و فقط مقصود همین است و چیز دیگری نیست.
وزیر دارائی- اجازه می فرمائید؟
امینی- بس است آقا موضوع شکر و قند
نایب رئیس- آقای امینی صحبت نکنید. آقای وزیر دارائی
وزیر دارائی- والله بنده خواستم مطلب کوتاه بشود. دیروز دو دفعه توضیح عرض کردم و مطلب به نظر بنده کافی بود. و الآن برای اشارهای که آقای دکتر مصدق السلطنه فرمودند مجدداً حضورشان توضیح عرض میکنم این شکرها همان طوری که دیروز فرمودند بیش از یک سال، یک سال و نیم است که آمدهاست. آن روز قیمت شکر در بازار آزاد کیلویی ۵۰ ریال و ۵۳ ریال نبود خاطر آقایان مسبوق است کیلویی چهارده تومان و سیزده تومان و یازده تومان حداقل در یک سال و نیم قبل در بازار آزاد قیمتش بودهاست (صحیح است) بنابراین اگر امروز یک عدهای رفته باشند آن شکرها را از قرار کیلویی دو تومان سه تومان چهار تومان خریده باشند از لحاظ تجاری ممکن بودهاست حالا هم اگر از لحاظ احتمال می فرمائید احتمالش را عملاً میشود نشان داد که ما میبینیم از موزامبیک شکر میآورند (یک نفر از نمایندگان- از آفریقا میآورند) از آفریقا میآورند عملش را اگر می فرمائید ممکن است بپرسید و مسلم بشود از آقایانی که سابقه تجارت دارند ممکن است تحقیق کنید بنابراین این را نمیشود گفت که چون نمیشود از جای دور با بلم آورد اینها نیاوردهاند احتمال عملش ممکن است حالا واقعاً این شکرها را همینطور که می گویند از آفریقا آوردهاند یا از دوبی بنده چه عرض کنم و اجازه دادن به تجار که شکر آزاد خودشان را بیاورند این کار این دو ماهه نیست دو سه مرتبه در ظرف این مدت اتفاق افتاده و اجازه دادهاند چون اجازه دادهاند باز هم رفتهاند آوردهاند به خیال اینکه بهشان اجازه میدهند. اما اینکه فرمودند جزء سهمیه حساب میشود آن روز هم این را توضیح دادم همیشه اینرا گفتهاند که اشخاص هم بیاورند جزء سهمیه حساب میشود اما حالا میگوییم نگرفتهاند نگرفتهاند وسیله نداشتهاند. وزارت دارائی در ظرف این مدتی که سهمیه قندش را میگرفت همیشه منتظر بود که بهش خبر بدهند که آقا فلان کشتی رسید یک نماینده بفرستید سهمیه شما را تحویل گیرد هیچ نمایندگی نداشت وزارت مالیه در خارج که بتوان سهم خودشان را بخرد و بیاورد حالا باید یک ترتیب دیگر بود بسیار خوب این کار این دو ماه نیست تمام این دو سه سال همینطور بودهاست (دکتر مصدق- همه استفادهها را روی این اصل کردند آقا) حالا هم عرض کردم دیروز هم عرض کردم که طوری نشدهاست. مجلس شورای ملی تصویب نمیفرمایند این تصویب نامه را بنده عرض کردم ملغی میکنیم مشکل نیست طوری نشده که بگوییم حالا کار گذشتهاست. اما این مطلب که می فرمائید وزارت دارایی این را بخرد به نرخ رسمی که از سایرین میخرد این هیچ قانونی نیست و هیچ الزامی برای آنها نیست که اینها را به نرخ رسمی به وزارت دارایی بفروشند این یکی از چند راه را دارد یا باید بگوییم بردارید ببرید یا باید بگوییم اینقدر آنجا بماند تا نابود بشود یا به یکی از این ترتیبات اجازه بدهیم وارد مملکت بشود. بنظر بنده این قسم از بهترین شقوق است.
صفوی- آقا بنده اخطار دارم به بنده توهین کردند.
نایب رئیس- بفرمایید
صفوی- عرض کنم باز هم سوء تفاهم هست که آقای دکتر مصدق تصور کردند دو سه نفر تاجر رفتهاند به جاوه و چهار هزار خروار شکر سفارش دادهاند آوردهاند به گمرک. خیر اینطور نیست. آقای دکتر به سرکار که تلگراف زیادی کردهاند تحقیق بکنید از اداره گمرک، انبار گمرک، توی خیابان سپه اشخاصی هستند همانطور که عرض کردم پنج گونی ده گونی بیست گونی اینها که تاجر محتکر نیستند اینها با کمال زحمت با اطلاع شورای شهرستان با اطلاع فرماندار اجناس خودشان را بردهاند سیب زمینی لوبیا بردهاند به (دوبی) به مسقط به سایر بنادر و از آنجا ده گونی شکر بهشان دادهاند این تاجر محتکر نیست که این برود سهمیه شکر را از جاوه بیاورد عربها که در آن بنادر هستند هیچوقت شکر استعمال نمیکنند بجای شکر قهوه تلخ میخورند چون مورد استعمال ندارند. سیب زمینی میگیرند آذوقه میگیرند شکر میدهند این بیچارهها همانطوری که عرض کردم بیست ماه قبل شکر را آوردهاند آنوقت کیلویی یازده تومان و دوازده تومان بودهاست بنده یکی از صورت حسابها را دیدم یک تاجر بدبختی هفت ماه دوندگی میکند که برای این شکری که نمی دانم هفتاد یا هشتاد تا کیسه شکر آورده این اشخاص آقا بیست ماه دوندگی کردهاند مکرر به آقای بدر گفتم مکرر به آقای بهنیا گفتم که آقا اجازه بدهید برگردانند گفتند اجازه نمیدهند حالا (دکتر مصدق- صورت وارد کنندگان را منتشر کنید معلوم میشود) وارد کنندگان کل که اینها نیستند وارد کنندگان جزء هستند که همانطوری که عرض کردم رفتهاند از دست سوم و چهارم خریدهاند. من تعجب میکنم آقا می فرمائید بعضی از وکلاء شریکند من از این فرمایش تعجب میکنم کی شریک است؟ این را اسم ببرید موضوعی را که فرمودند بعضی از وکلا با آنها شریکند کی شریک است آقا؟ این برای ما توهین است. تمام این حرفها به ماها بر میخورد. ما با کمال صداقت داریم به ایران خدمت میکنیم اینها به من خیلی بر میخورد این فرمایشی که می فرمائید اینها شریک هستند، من شریک هستم؟ من با هیچکس شریک نیستم من با کمال شرافت در این مملکت زندگی کردهام و چیزی هم ندارم. من با کی شریکم آقا؟ چرا تهمت میزنید چرا افترا میزنید (یک نفر از نمایندگان- با جنابعالی نبودند) فرمودند که بعضی از وکلاء شریک هستند من مدافع آنها هستم از جنابعالی شایسته نیست که این فرمایشات را بفرمائید و همه را متهم کنید.
یک نفر از نمایندگان- اگر صورت را منتشر کنید درست میشود.
- سئوال آقای فرمانفرمائیان از آقای وزیر جنگ
۶- سئوال آقای فرمانفرمائیان از آقای وزیر جنگ
نایب رئیس- آقای فرمانفرمائیان یک سئوالی از آقای وزیر جنگ کردهاند اگر اجازه بفرمائید وارد دستور شویم؟ مخالفی نیست؟ (گفته شد خیر) آقای فرمانفرمائیان بفرمائید
فرمانفرمائیان- عرض کنم بنده مدتی قبل از آقای وزیر جنگ سئوالی کرده بودم این بود که حالا تشریف آوردهاند و حاضر شدهاند برای جواب (فداکار- آقای دکتر طاهری تشریف نبرید شما که تشریف ببرید مردم هم میروند) حالا موضوع سئوال را بنده به عرض آقایان می رسانم. البته آقایان در نظر دارند که در نتیجه حوادثی که در تبریز و در آذربایجان روی داده بود آقای وزیر جنگ هم یک روزی در ضمن تقدیم یک لایحهای اظهار فرمودند که دولت مخصوصاً نظرش این بودهاست که حتی الامکان حوادث سوئی روی ندهد و طرفیتی بین قوای مسلح دولت با قوای دیگر صورت نگیرد و دستوراتی هم در این زمینه فرمودند که صادر کردهاند و واقعاً هم امروز خیلی اسباب خوشوقتی فراهم شده که دولت لااقل تا این اندازه در فکر بودهاست که نگذارد حتی المقدور در آنجا یک برادرکشی روی بدهد و بعد از همین مذاکرات یا مقارن همین بیانات که آقای وزیر جنگ فرموده بودند یک خبری در جراید تهران منتشر شد و آن این بود که آقای سرتیپ درخشانی که در شهر تبریز فرمانده قوای آنجا بودند، فرمانده قوای لشگر بودند ایشان در مراجعت مورد مؤاخذه شده و توقیف شدهاند عرض کنم بنده دیدم که بیاناتی که آقای وزیر جنگ به نام دولت فرموند با این عملی که انجام گرفتهاست یک تناقض خیلی بین و روشنی دارد و این البته محتاج به این است که آقای وزیر جنگ یک توضیحاتی بدهند تا اینکه افکار مردم، افکاری که متوجه هستند به همین گفت و گوهایی که در مجلس میشود به حقایق اوضاع خودشان پی ببرند. بنده شخصاً این آقای سرتیپ درخشانی را نمیشناسم و هیچ اصلاً هیکل و هیولای او را ندیدهام و او هم بنده را نمیشناسد ولی چیزی که بنده اطلاع دارم این است است که اگر این شخص واقعاً یک افسر جلفی بود یا اینکه یک آدمی بود که یک قدری تفکر و تعقل نمیکرد ممکن بود که در نتیجه یک حوادث و یک عملیاتی و یک فرمان و یک دستورات غلطی یک حادثه بسی تأسف آور و خیلی تأسف آورتر از آنچه که فعلاً روی دادهاست در شهر تبریز روی بدهد. یعنی مسلماً چندین هزار نفر تلف میشدند و عرض کنم شاید نصف شهر تبریز به یغما میرفتهاست بدون تردید (اردلان- حالا هم همینطور شدهاست) این بود که اینجا لازم شد بنده این سئوال را بکنم و البته حالا بنده ریشه قضیه را نمیخواهم شرح و طول بدهم تمام این حوادثی که آنجا روی دادهاست در یک محکمهای که شما اگر تشکیل بدهید برای رسیدگی به اعمال یک نفر از اعضاء وزارت جنگ معلوم میشود بنده آرزومند بوده و هستم که یک محکمه ملی هم تشکل میدادند و اعمال ما نمایندگان را رهم رسیدگی میکردند (صحیح است) بنده نهایت آرزو را داشتم تا در آنجا مسلم و معلوم بکنند که این قضایای آذربایجان یک چیزهای ساخته و پرداخته نبودهاست که همینطور از آسمان سرازیر شده باشد بر اهالی این مملکت. این یک کارهائی که بتدریج با سوء سیاستها، سوء تدبیرها با یک قدری عمد در واقع، این اوضاع کم کم به این صورت در آمد که ملاحظه می فرمائید غیر از اینکه ما خود نمایندگان آذربایجان در واقع قاصر بلکه مقصر هستیم البته دولتهای وقت هم نسبت به کلیه شئون اجتماعی مملکت آن تصور را همینطور به میراث بعد از سوم شهریور حفظ کردهاند و به همان رویه ادامه داده و هنوز هم ادامه میدهند و تمام این مذاکرات که پیش میآید اینجا و تمام این ایراداتی که ما می گوئیم آقا روی همین اصول سیاسی است که درست خط مشی سیاسی دولت است و وقتی هم یک صحبتی میشود بعضیها در واقع میگفتند که چرا این بیانات شدهاست در صورتی که اگر ما این قضایا را نگوییم و اخفاء بکنیم دیگر آنوقت در همه جا بدتر از اوضاع آذربایجان فعلی پیش میآید و ما هم نمیتوانیم جلوگیری بکنیم اما آقا ما میخواهیم حرفها زده شود و گفته شود تا دولت ناگزیر و مجبور بشود که خط مشی اش را تغییر بدهد تا اینکه اوضاع به صورت عادی بلکه برگردد و حالا این مشی سیاست عمومی دولت بود اما در این قسمت بخصوص اگر جناب آقای وزیر جنگ از نقطه نظر ایرادات انضباطی به این اقدام مبادرت جسته بنده ایرادی ندارم بنده اول کسی هستم که معتقدم نما نباید پایه دیسیپلین و انضباط قشون را متزلزل بکنیم بنده خودم همیشه موافق این فکر هستم اگر این فکر باشد و موافق هستم که باید همیشه دقت و انضباط در قشون باید باشد و آن روز که آقا فرمودند یک شخصی مثل سرلشگر آق اولی را آوردهاند در رأس محاکمات قشونی قرار دادهاند، واقعاً به عقیده بنده آن آقایانی که آشنایی دارند به اوصاف و اخلاق این سرلشگر، واقعاً یک قدم اساسی برداشتهاید و حالا اگر خودتان منصفانه قضاوت بفرمائید این سوء ظن و این عدم تمایلی که به اوضاع قشونی امروزه نشان داده میشود و خودتان هم برخورد فرمودهاید که در این مجلس قسمت اعظم آقایان موافق هستند که با این اوضاعی که قشون اداره میشود، ما همه میدانیم یک دست هائی که غیر مسئول هستند و نباید در امور لشگری دخالت کنند دائم دخالت میکنند و حق ندارند دخالت ب کنند مطابق قانون اساسی. ما چرا در قانون اساسی به فلان ماده اش میچسبیم و میگوییم ولی مواد دیگرش را همینطور زیر سبیلی رد میکنیم؟ قانون اساسی تصریح دارد همهکس حق ندارد در امور لشگر دخالت بکند و ما میدانیم که امور وزارت جنگ تابع بعضی ارادهها است، تابع ارادهای غیر مسئول است و نباید باشد (صحیح است)از این گذشته خود تشکیلات وزارت جنگ چون مستقیماً مسئول در برابر مجلس شخص آقای وزیر جنگ هستند البته هر چه آقا بفرمائید ما هم آنقدر بی اطلاع نیستیم در وزارت جنگ آنطوری که باید شخص وزیر جنگ تسلط به تمام شعبات و رشتههای کنونی داشته باشد ندارد و نداشتهاست نه اینکه آقا ندارد اینکه عرض می کن نباید به آقا بر بخورد. این نواقصی است که بعد از شهریور و در تمام دوره سیزدهم و دوره چهاردهم به این منوال جریان داشتهاست و هیچ مسئولیتی هم به شخص شما متوجه نیست. قبل از شما هم این ایرادات بوده حتی در دوره سیزدهم در کمیسیون بودجه خیلی بارزتر از آنچه بنده اینجا عرض میکنم. این مسأله در یکی از جلسات کمیسیون بودجه دوره سیزدهم که همین آقای ملک مدنی ریاست داشتند این مسأله شکافته شد و کاملاً در آنجا بحث شد و شخصی که وزیر جنگ بودند قول دادند به کمیسیون که حتی الامکان این کارها نخواهد شد و رفتند و یک تظاهراتی کردند در همان رشتههای انضباطی وزارت جنگ حالا اگر این شخص را از نقطه نظر انضباط توقیف کردهاند البته بنده عرضی نداشتم خیلی هم موافق خواهم بود و خیلی هم مورد تحسین و تمجید بنده هم قرار خواهد گرفت ولی اگر همانطور که سوء ظن میرود و جمعی این عقیده را دارند از نقطه نظر همان کشمکشهای داخلی وزارت جنگ از نقطه نظر همان حب و بغض هائی که در واقع جانشین مقررات و قوانین وزارت جنگ شدهاست البته در اینجا بنده و دیگران تعقیب خواهیم کرد این را به پای شخص آقای وزیر جنگ میگذاریم نباید این کار بشود وزارت جنگ شما آنطوری که ما اطلاع داریم مخصوصاً رفتاری که نسبت به افسران میشود کاملاً روی حب و بغض است (صحیح است) و روی اغراض خصوصی است و ما آرزومندیم که یک وزارت جنگی داشته باشیم که تمام مأمورین وزارت جنگ خودشان را مأمور دولت بدانند و در درجه اول بدانند مقامی که افسران و افراد ارتش در نزد نمایندگان و ملت دارند هیچ برابر نیست به عقیده بنده با مأمورین عادی دولت. آنها خیلی عزیزتر هستند پیش ما (صحیح است) خیلی گرامی تر هستند (صحیح است) و این بشرطی است که ما بدانیم فلان افسری که در وزارت جنگ نشستهاست آن افسران و افراد را مثل مستخدمین و برده و غلام فرض نکنند همان احترامی که افسر برای خودش قائل است به عقیده من، قانون، به آن سربازی که آن لباس را پوشیدهاست برای آن هم قائل است (صحیح است) برای ما سپهبد و سرلشگر و سرباز هیچ فرق نمیکند (صحیح است) اینها در رشتههای انضباطی البته آن درجات مثل همان استاد و شاگرد است ولیکن بالاخره همه آنها یکسان هستند در مقابل متل و بالاخص در مقابل قانون و به عقیده بنده هر چه مراتب درجاتش عالی تر باشد آن مسئولیت وظایفی به مراتب سنگینتر است در صورتی که امروز ما میدانیم تمام مسئولیتها را روی گُرده افسران جزء میگذارند و آن افسران ارشد که بقول معروف میگویند امراء، آنها در واقع خارجند از تشکیلات و بنده کاملاً مخالف هستم و شما که خودتان فرمودید که یازده سال در فرانسه بودهاید و تحصیل کردهاید بنده هم بودهام، انصاف میخواهم از شما آن رفتار، آن کردار، آن برخورد یک صاحب منصب ارشد در فرانسه و در همه اروپا، آیا مطابق است با این برخوردی که ما اینجا با افسران میکنیم و مشاهده میکنیم؟ طرز و اسلوب برخورد آنها را با زیردستان خودشان اینطور است؟ (قبادیان- آقا این اخطار نبود) هر چه بود شما باید گوش بکنید شما فقط حق دارید گوش بکنید.
- اخطار آقای نایب رئیس و تعطیل جلسه
۷- اخطار آقای نایب رئیس و تعطیل جلسه
فیروزآبادی- آقا اگر دیگران مداخله در مملکت ما نمیکردند اینطور نمیشد.
پروین گنابادی- ارفع را که آوردهاست این حرفها چیست سید مگر سفیه هستی؟
نایب رئیس- آقای گنابادی ساکت شوید به شما اخطار میکنم حرفتان را از آقای فیروزآبادی پس بگیرید.
پروین گنابادی- بنده ساکت هستم چرا مزخرف میگوید؟
قبادیان- چرا اهانت میکنی حرف نزن.
فداکار- خفه شو
قبادیان- حرف نزن خفه شو دزد گردنه
نایب رئیس- آقای قبادیان ساکت شوید به شما اخطار میکنم.
پروین گنابادی- ملت ایران قضاوت خواهد کرد ملت ایران همه را میشناسد.
قبادیان- بله همه مرا میشناسند. چرا بی خود حرف میزنی، خودم آزادیخواه بودم آباء و اجدادم هم آزادیخواه بودهاند … (زنگ رئیس- همهمه و قیل و قال و غوغای نمایندگان)
نایب رئیس- آقا ساکت بشوید ترک میکنم ریاست را.
در این موقع (سی و پنج دقیقه بعد از ظهر) آقای نایب رئیس جلسه را ترک کرد و مجلس تعطیل شد.
نایب رئیس مجلس شورای ملی
ملک مدنی