مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ خرداد (جوزا) ۱۳۰۱ نشست ۱۰۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ خرداد (جوزا) ۱۳۰۱ نشست ۱۰۲

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ خرداد (جوزا) ۱۳۰۱

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۴

جلسه: ۱۰۲

صورت مشروح مجلس یوم شنبه بیستم جوزا ۱۳۰۱مطابق سیزدهم شوال ۱۳۴۰

مجلس نیم ساعت قبل از غروب به ریاست آقای مؤتمن‌الملک تشکیل گردید.

صورت مجلس یوم پنجشنبه هیجدهم جوزا آقای امیر ناصر قرائت نمودند.

رئیس - در صورت مجلس ایرادی هست؟

مدرس - عرضی داشتم.

رئیس - بفرمایید.

مدرس - در جلسه گذشته راجع به اعزام شصت نفر بنده دو مسئله عرض کردم یکی آن که به جای محصل صاحب‌منصب نوشته شود و عبارت وافی به این مسئله نیست دیگر آن که صاحب‌منصب ارشد می‌باشد که آنها را مراقبت و نظارت بکند و در صورت مجلس به این مطلب ثانوی اشاره نشده است در صورتی که به عقیده بنده اشاره به آن مسئله اهمیت دارد.

رئیس - اصلاح می‌شود آقای ملک‌الشعرا (اجازه)

ملک‌الشعرا - بنده در صورت مجلس عرضی ندارم.

رئیس - صورت مجلس با این اصلاح تصویب شد دستور امروز دو مطلب است یکی پیشنهاد چهل و دو نفر از آقایان نمایندگان راجع به امتیاز نفت شمال و دیگری لایحه حق‌العبور خط تهران الی دماوند ماده اول قانون لیله اول قوس مطابق پیشنهادی که آقایان کرده‌اند تغییر می‌کند و از قرار این است که قرائت می‌شود.

آقای منتصرالملک به شرح آتی قرائت نمودند.

مجلس شورای ملی ایران واگذاری امتیاز حق استخراج نفت ایالات مفصله الاسامی شمال ایران را به کمپانی استاندارد اویل یا کمپانی معتبر مستقل آمریکایی دیگری تصویب می‌نماید نقاط مزبور شامل ایالات آذربایجان گیلان استرآباد مازندران و خراسان خواهد بود.

رئیس - آقای ملک‌الشعرا (اجازه)

ملک‌الشعرا - در جلسه گذشته این مسئله به طور فجایی و بی‌سابقه و به اصطلاح علی‌الغفله یک مرتبه در اطاق برق زد و با طرزی که دیده شد به امضاء رسید و در مجلس آمد بنده را کاملاً متأمل کرد همه آقایان می‌دانند و هم آقایانی که امضاء کرده بودند و هم آقایانی که امضاء نکرده‌اند که در قضایای مهمه سیاسی و اقتصادی و کلیه مسائلی که مربوط به حیات و ممات مملکت است در کلیه این قضایا و رد قبول این مسائل تمام نمایندگان مسئول خواهند بود چه آنهایی که رأی مثبت اظهار می‌دارند چه آنهایی که رأی منفی می‌دهند و به عقیده بنده حتی اشخاصی هم که امتناع می‌نمایند باز در نتیجه نزد وجدان خود مسئول قضایا هستند زیرا اگر یک نفر نماینده قضایایی را منافی مصالح مملکت بداند و از رأی دادن امتناع نماید مسئول است و بالاخره باید مخالفت یا موافقت کنند در هر صورت اگر نتیجه یک رأیی بد بشود آن ممتنع هم بالاخره مسئولیت دارد و اگر قضایا به خیر مملکت خاتمه یافت باز بالاخره در بردن بهره و نصیب و ثواب و اجر البته تمام سهیم هستند در این صورت البته آقایان باید تصدیق بفرمایند که چنین قضیه مهمی که صورت ظاهراً و فوق‌العاده ساده وموافق با طبع و ملایم ولی حقیقت و باطن او فوق‌العاده پیچ اندر پیچ و قابل توجه و نگرانی است شایسته این بود که لااقل با تمام نمایندگان دو مجلس خصوصی مذاکره می‌شد و قضیه تحت مطالعه درمی‌آید و با عقلای مملکت و اشخاصی که از اوضاع کار مطلع بودند مشورت می‌شد آن وقت به مجلس می‌آمد البته تصدیق دارید که اگر یک مطلب فوق‌العاده لازمی بود و متدین به این امر عجول بودند و حرارت زیاد داشتند ممکن بود این قضیه را صبح می‌آوردند در مجلس و تقاضا می‌نمودند که نمایندگان از مجلس خارج نشوند و در خارج یا در مجلس خصوصی تا عصر یا تا شب قضیه را به نظر همه رسانده و حل کرد آن وقت بیاورند به مجلس و رأی بدهند تمام بشود ولی متأسفانه این مسئله صورت نگرفت و در خارج مجلس هم بلی اشخاصی غیرمسئول و افرادی که همیشه یک کمپلوهایی در مسائل مهمه سیاسی از قدیم‌الایام تا امروز داشته و دارند و اشخاصی که می‌خواهند افکار خودشان را در خارج ببرند و به مجلس تحمیل کنند مذاکره شده بود و سابقه هم داشت و شاید از یک ماه الی دو ماه قبل این مسئله داشت ساخته و آماده می‌شد ملاقات‌ها رفت و آمدها دید و بازدیدها کمپلوها دید نهایی در خارج مجلس می‌شد من هم می‌دیدم ولی می‌دانستم مقصود چیست و چه نتیجه می‌خواهند بگیرند ولی وقتی این مسئله در اطاق تنفس بین دو قسمت جلسه برق زد حقیقتاً باعث سوءظن بنده شد و در خارج مجلس هم به بعضی از آقایان رفقا که امضاء کرده‌اند عرض کردم خوب بود یک قدری در این مسئله تعمق می‌فرمودند و به فراکسیون‌ها صحبت می‌کردید و نظریه تمام را جلب می‌کردید آن وقت این پیشنهاد را می‌کردید گفتند خیر این یک مسئله‌ای است که فجایی به مجلس آمده است و باید مذاکره شود و در خود مجلس تصمیمی اتخاذ شود ولی حالا که این طور است و احتمال می‌دهیم بین اکثریت یا سایر نمایندگان نگرانی پیدا شود خوب است در مجلس یک نفر برخیزد و خواهش بکند که این قضیه بماند برای جلسه بعد این مذاکرات در خارج بین رفقا شد بعد که آمدیم در مجلس بنده اجازه خواستم معلوم شد که قبل از بنده هم یک نفر از آقایان اجازه خواسته است این بود که تقاضا کردیم این مسئله بماند برای جلسه دیگر تا در اطرافش خوب صحبت بشود و اگر عده معدودی یا محدودی از این قضیه اطلاع دارند مسئله را پخته‌اند آخر دیگران هم باید بدانند و با اطلاع و بصیرتی کامل در یک چنین قضیه مهمی صرف‌نظر یا اعمال نظر بکنند این بود که اکثریت هم رأی دادند این قضیه بماند برای جلسه دیگر ولی در همان جلسه هم از طرف شاهزاده نصرت‌الدوله یک حرارت‌ها و بیانات شدیدی در اطراف این قضیه شد که در همان آن بیشتر از پیشتر بنده را ظنین نمود و بنده قبلاً مسئله را ساده‌تر از موقعی که ایشان آن اظهارات را می‌نمودند می‌دانستند ولی بعد حرارت و تندی شاهزاده نصرت‌الدوله بنده را ظنین‌تر و نگران‌تر از سابق نمود که فوق‌العاده متعجب شدم که شاهزاده نصرت‌الدوله که همیشه در قضایا خونسرد و بردبار و ملایم بودند چه شد که در این مسئله در مقابل تقاضای دو نفر وکیل آن قدر حرارت نشان می‌دهند این بود که بنده هم عرض کردم در مسائل بالاخص در این قبیل مسائل مهم حیاتی نباید عجله و تندی کرد.

به تندی به یک دست بردن به تیغ

به دندان کز و پشت دست دریغ

بایستی تأمل کرد و قضایا را با خونسردی حل کرده بالاخره مسئله به طوری که آقایان مسبوق هستند تمام شد و گذشت و افتاد به جلسه امروز و چنانچه عرض شد قیافه مجلس و قیافه بیانات آقایان را در مسئله ظنین کرد چون انسان حق دارد در بعضی موارد ظنین بشود اگر سایر آقایان این حس را نکرده‌اند بنده در آن حال این حس سوءظن را پیدا کردم و در یکی دو شبانه‌روزی که مشغول مذاکره بودیم در خارج یک رشته اقداماتی شد و بالاخره در روزنامه‌جات مقالات تندی آمیخته به تهمت بر علیه مخالفین نوشته شد در صورتی که عرض کردم مخالفتی نبود و فقط گفتیم از آن جلسه بماند به این جلسه معذالک از عجله و حرارتی که یک عده از آقایان داشتند مقالاتی به عنوان مخالفینی در روزنامه‌ها و فوق‌العاده نوشته و از مخالفین تعجب کردند و بعد هم به عادت مستمره جاریه و همیشگی که آقایان مطلع هستند لوایحی بر ضد مخالفین دستور داده شد و نوشته شد و اجرت داده شد و یکی بعد دیگری طبع و منتشر شد در صورتی که عرض کردم ما مخالفتی نکردم بودیم و تقاضای تأمل کرده بودیم و آقایان همه تماماً در این تأمل همراه بودند غیر از شاهزاده نصرت‌الدوله و یکی دو نفر موافقین ایشان که مخالفت کردند و متأسفانه در لوایحی که دستور داده شد نویشته شد پیشنهادکنندگان و موافقین این مسئله را که گفتند بماند برای جلسه دیگر مخالف جلوه دادند و فحش دادند و تهمت زدند و با آن که قضیه فوق‌العاده ساده و دور از سیاست است صورت قضیه را مربوط به سیاست و چه ترتیبات دیگری کردند که فعلاً نمی‌خواهم داخل آنها شوم البته این رسم همیشگی ما بوده است از ابتدای مشروطیت تاکنون هر فکری که داشته‌ایم و هر عقیده را که دارا بودیم حاضر نبوده‌ایم آن عقیده را با برهان و دلیل اقامه کنم و به شکل منطقی و مطابق جریانات اجتماعی ملل متمدنه به معرض انتقاد افکار بگذاریم و با سیر طبیعی خود قضایا را حل کنم خیر آشنایی را به این اصول نداشته‌ایم و همیشه از ابتدا و بادی امر اصول زندگانی را ما بر روی دماگوژی و عوام‌فریبی بوده و قضایایی را که می‌خواستیم حل کنیم با تهدید و فشار بوده و با تیر و ریز کردن افکار با تهمت‌ها و بهتان‌های عجیب و غریب می‌خواسته‌ایم مقاصد خود را انجام بدهیم و گاهی هم موفق می‌شدیم و بالاخره این رسم شوم و پلید و زشت به وسیله اشخاصی که خودشان را قاید ولید می‌دانستند در این مملکت اجرا شده و بالاخره ما خیال می‌کردیم در همین دوره چهارم این تظاهرات از طرف کسانی که بیشتر مسئول حل قضایا هستند منسوخ شده و از بین خواهد رفت ولی متأسفانه این حس پلید و زشت هنوز از دماغ‌های بعضی بیرون نرفته و چون این فشارها و تهدیدها و لایحه‌ها و هوها و تهمت‌ها و هنگامه‌ها منتشر شده بنده شرمنده را بیشتر ظنین کرد که تصور بلکه یقین کردم که اگر قضیه ساده بود و حقیقت مسئله سطحی و نظری بود دیگر لازم نبود در مقابل آن پیشنهاد ساده که بنده تقدیم کردم این قدر حرارت به خرج داده شود و این قدر مقاله نوشته شود و شاید سوءظن بنده تا این حد هم رفت که این قدر پول چراغ خرج کردند شاید عرض کردم سوءظن یک نفر ظنین اگر هزار مرتبه به او فحش و تهمت و حمله بشود بالاخره حق پیدا می‌کند که سوءظنش زیاد شود و این سوءظن باعث شد که در اطراف این قضیه بنده و کلیه نمایندگان با هم مذاکره بکنیم و به طور طبیعی مذاکراتی در فراکسیون‌ها و جلسات مختلفه کردیم و بالاخره مسئله به جایی رسید و اطلاعات در حدودی خاتمه پیدا کرد و بالاخره بنده را نگران به مخالفت سوق داد و با این که آقایان تصور می‌کردند وقتی لایحه منتشر کنند و مخالفین این پیشنهاد را مخالفین ملیت و دشمن مملکت که مربوط به کجا و کجا بکنند و نسبت رشوه و ارتشا بدهند و ملک‌الشعرا را تهدید کند در صورتی که خودشان ملک‌الشعرا را می‌شناختند که از تهدید و حمله و فشار فرار می‌کند ملک‌الشعرا همان ملک‌الشعرایی است که در عهد تزاری و عهدی که هشت هزار سرنیزه قزاق روسی در خراسان بود همین ملک‌الشعرا آنجا تأُسیس جمعیت سیاسی کرد همین ملک‌الشعرا آنجا نوبهار سیاسی ایجاد کرد همین ملک‌الشعرایی که حالا می‌خواهید با چهار تا ورق پاره او را بترسانند و از میدان به درش ببرند در مقابل هشت هزار نفر قزاق روسی و مقابل ستم‌های تزاری با آن همه سرنیزه مقاومت کرد و آن قدر حرف زد تبلیغ کرد و در بیداری قوم کوشش کرد که هنوز در خطه خراسان یک فکر ارتجاع و یک متشبت به خارجه پیدا نشده نمایندگان خراسان حاضر هستند از حالات روحیه اهالی خراسان تحقیق کنید و ببینید آیا در خراسان دو تحت مساعی این ملک‌الشعرا و رفقا بیچاره ترش و خود آقایانی که اینجا تشریف دارند چقدر مساعی شده و بالاخره چقدر مقاومت شد تا آخر ملک‌الشعرا را تبعید کرده‌اند و به تهران آوردند و در تهران می‌خواستند حبسش کنند و روزنامه‌اش را توقیف کردند دوباره به خراسان تبعیدش کردند و ده دفعه از اینجا به آنجا تبعیدش کردند معهذا با تهدید از میدان درنرفت و در مقابل فشارها و زورها ایستادگی و مقاومت کرد در زمان کمیته مجازات خواستند همین ملک‌الشعرا را بکشند زیرا موافق میل دیکتاتورها نبود همه اینها ملک‌الشعرا با شهادت خود آقایانی که او را تهدید می‌کنند مقاومت کرد و آن کسی که برخلاف مظالم و جنایات آنها حرف زد و گفت که مملکت باید امن باشد حکومت باید مقتدر باشد مرکز ثقل مملکت باید معین باشد مرکز ثقل و مجلس از برای مملکت لازم است همین ملک‌الشعرا بود شاید ملک‌الشعرا به واسطه دوستی با بعضی اشخاص به دو قابل حمله باشد اما خود ملک‌الشعرا خود را خائف و جبان و ترسو و رشوه گیر و دزد خائن نمی‌داند خود را طرفدار ایران و ایرانی می‌داند و امتحانات کافیه و وافیه داده است و ثابت کرده است که طماع و دزد نیست و در مقابل هیچ تهدیدی نمی‌ترسد و نمی‌گریزد و عقیده خودش را در میان شعله آتش خواهد گفت فقط بدبختی ملک‌الشعرا این است که در سیاست دخالت کرده و با سیاسیونی آمیزش کرده و آشنا شده است که نخواسته‌اند او را درست بشناسند و بالاخره در این زمینه زیاد طول بیان نمی‌کنم و از آقایان معذرت می‌خواهم و میل دارم که به بنده که یک نفر ساکت و مطیع پارلمانی هستم و اینجا این اظهارات را می‌کنم حق بدهند این اظهارات را بکنم زیرا نسبت به هر یک از آزادی‌طلبان که می‌خواهد حرف حق بزند و از روی عقیده وجدان پاک می‌خواهد قدم بردارد دل او را شکستن و به او صدمه زدن و جان او را آزردن سزاوار نیست چون دل من شکسته و آزرده بود حق خواستم این عرایض را بکنم ولی بیش از این در این باب چیزی عرض نمی‌کنم و در آتیه از اشخاص که خواستند فکر مرا تروریزه بکنند و با سه چهار تا ورق پاره مزدور مرتشی همراه شدند و به من تهمت زدند انشاءالله انتقام خود را پشت این کرسی خطابه و در صفحات روزنامه خودم خواهم گرفت و فعلاً مسکوت‌عنه می‌گذارم و می‌آیم در سر اصل مطلب در فراکسیون یک عده از آقایان صلحا با بنده موافقت کردند و گفتند که نباید احساسات را در سیاست دخالت و در مسائل سیاسی و اقتصادی و بالاخره قضایایی که دامنه دارد قضایایی که عواقب خطیری دارد در این قضایا نبایستی عجله کرد باید تأمل کرد و عجله نکرد و زیر بار دیکتاتوری نرفت و نبایستی در این قبیل قضایا میل سه چهار نفر که نشسته‌اند و بین خودشان مسئله را حل کرده‌اند و در وقت بحران وقت را غنیمت شمرده و فکر و عقیده و سلیقه خودشان را می‌خواهند پیش ببرند رفتار کرد و زیر بار این مظلمه رفت باید در این خصوص بیشتر دقت گردد و بنده هم دارای همین عقیده بودم گفته شد که مجلس شورای ملی پنج ماده به نام مقدمه امتیاز تصویب کرده است اگر چه شاهزاده نصرت‌الدوله در جلسه قبل فرمودند ما آن روز نفهمیدم و رأی دادیم بنده این را قبول ندارم زیرا بنده فهمیدم و رأی دادم هم سابقه داشتم هم از روی فهم و ادراک رأی دادم و سایر آقایان هم حتماً فهمیده‌اند و رأی داده‌اند زیرا نظر به سابقه‌هایی که آن کار داشت یک کمپانی معتبر آمریکایی که می‌خواست سرمایه خود را در شمال ایران بریزد و این قسمت مسلم مملکت ما را آباد کند آن کمپانی استادارد اویل معرفی شده بود و بالاخره ما می‌بایستی به عجله و فوریت رأی بدهیم و رأی هم دادیم و ضرب‌الاجل هم قرار ندادیم که اگر تا فلان مدت این کار را نکردی امتیاز تو ساقط است چرا برای این که ترسیدیم مخالفین آزادی ما و مملکت ما آن دولت‌هایی که صد سال است ایران را از ترقی باز داشته‌اند و آن دولت‌هایی که امتیاز راه‌آهن از ما می‌گرفتند و احتکار می‌کردند که ساخته نشود و آنهایی که از هر ترقی و ارتقایی برای این مملکت به وسایل ممکنه ممانعت می‌کردند و بالاخره آنهایی که می‌خواستند دولت ما مثل یک پوشالی که مابین دو لوله لامپا گذاشته می‌شود که به هم نخورده باشد و به قول یکی از آقایان که ترجمه می‌کرد حال پیزر را داشته باشد آن اشخاص مراقب می‌دانستند اگر این قدم برداشته شود به ضرر آنها خواهد بود برای دولت یک محظوراتی و موانعی می‌تراشیدند و یک قضایایی با قوای منظم خود تهیه می‌کردند که ما نتوانیم این امتیاز را بدهیم. ولی آن روز بنده این نگرانی و احتیاط را نداشتم زیرا عقیده بنده این است که اگر مجلس شورای ملی با وجدان پاک و عزم ثابت بخواهد حق خود را فهمیده و دانسته به دیگری انتقال بدهد یا امتیازی بدهد یا حقیقتی را بگوید یا قانونی وضع کند نباید خائف باشد و بترسد و بالاخره بدبین باشد و خیال کند که اگر در پنج دقیقه ما این کار را انجام ندهیم صورت نخواهد گرفت و بنده اگر چه برخلاف این عقیده بودم ولی چون دیدم این خیالات برای مجلس تولید شده بود و گفتند از این نقطه‌نظرها باید زود رأی بدهیم مبادا اشکالی تولید بکند. بنابراین ما هم آمدیم و نشستیم و با اطلاع کامل یک قانونی در تحت پنج ماده نوشتیم و ضرب‌الاجل هم قرار ندادیم زیرا که ترسیدیم مبادا تا آن مدت ضرب‌الاجل بازی‌هایی که از طرف همان مخالفین و بیگانگان ماجراجو پیدا شود که ما در آن مدت نتوانیم مذاکرات خودمان را به جایی برسانیم و پس از تمام شدن مدت یا فشارهایی وارد بیاورند یا کمپانی‌های دیگری را اغوا کند برانگیزانند و بالاخره یا به مجلس تلقیناتی بکند و رأی داده نشود زیرا بنده و همه می‌دانستیم که مخالف استقلال ایران و مخالف آبادی ایران است و تا مملکت آباد نشود استقلال نخواهد داشت.

استقلال فرع آبادی و ثروت داشتن راه‌آهن است.

(بعضی از نمایندگان - حالا هم استقلال داریم.)

استقلال منافات با نداشتن راه‌آهن ندارد.

هندوستان هم راه‌آهن دارد و استقلال ندارد.

ملک‌الشعرا - شما چرا با بنده طرف می‌شوید (و مرا هو می‌کنید)

اگر حرفی دارید اجازه بخواهید بعد بگویید چرا هو می‌کنید مگر نشنیدید که گفتم ملک‌الشعرا از هو درنمی‌رود و نمی‌ترسد...

رئیس - (خطاب به نمایندگان) بگذارید مطالب خودشان را اظهار کنند.

ملک‌الشعرا - بلی عرض کردم بنده از هو نمی‌ترسم و از میدان در نمی‌روم گوش بدهید این عرض بنده در روزنامه‌ها نوشته خواهد شد و آن وقت اگر خلاف بوده محاکمه خواهند کرد. یعنی ملت ایران از نقطه‌نظر حقیقت مرا محاکمه خواهند نمود. پس چرا مرا هو می‌کنید آنها می‌دانستند استقلال فرع آبادی است و می‌دانستند که اگر مملکت آباد شود استقلال حقیقی و واقعی پیدا می‌کند و دیگر تسلیم اجنبی نخواهد شد. آنها می‌دانستند که یک ملت با حسن را جز با فقر و عسرت و فلاکت و بی‌اسبابی و با فساد اخلاق که از بی‌پولی ناشی می‌شود نمی‌شود از بین برد و صید کرد این صیادان ماهر دانستند ملت وسط آسیا را باید با فشار فقر و پریشانی صید کرد. اول باید خراب و فاسدشان کرد بعد خودشان به دام خواهند آمد. این که فرمودید (هندوستان) هندوستان هم راه نداشت آبادی نداشت هندوستان هم خراب بود آبادی حقیقی موافق اصول جدید نداشت. آن روز هم هندوستان بی‌علم و بی‌هنر و فاسدالاخلاق بود. مدرسه و مکتب نداشت بدتر از ایران حالا بود در هندوستان به واسطه بی‌اسبابی و صعب‌العبوری قریب سیصد و چهارصد راجع و چندین مملکت ملوک‌الطوایفی بود که توانستند آن را صید کنند اگر هندوستان آن روز مثل امروز راه‌آهن می‌داشت و مدرسه می‌داشت سرمایه می‌داشت شاگرد از آمریکا برگشته می‌داشت البته شکار مردم دنیا نمی‌شد پس از این اشخاص و این مخالفین و یا به عقیده بعضی این دلسوزهای مملکت می‌خواستند بگذارند مملکت ما آباد شود و امتیاز نفت شمال به هیچ کس داده نشود دیروز هم می‌خواستند امروز هم می‌خواهند و فردا هم خواهند خواست این بود که ما دیده و دانسته این امتیاز را دادیم برای این که مصادف به این محظورات نشویم در پنج ماده این امتیاز و اعطاها تصویب‌نامه را نوشتیم و با کمال میل و رغبت آن را تصدیق کردیم و به دنیا گفتیم که ما به فلان کمپانی امتیاز دادیم و در تمام جراید عالم نوشته شد که مجلس شورای ملی ایران امتیاز کشف معادن نفت شمال ایران را به کمپانی استاندارد اویل داد در ماده پنج این امتیاز و این قانون یا این تصویب‌نامه هم نوشتیم که کمپانی مزبور نمی‌تواند به هیچ‌وجه با هیچ کمپانی خارجی یا سرمایه‌دار دیگری این امتیاز را انتقال بدهد مگر با مراجعه به مجلس شورای ملی و بدون مراجعه به مجلس حق ندارد و کمپانی دیگری را شرکت بدهد امروز که شش ماه و نیم است که این مسئله در جریان است و پیدا است که کار به کجا رسیده و غالب از آقایان می‌دانند و متأسفانه به واسطه ضعف مملکت و یا قضایای دیگر این قضیه هنوز مطابق میل و احساسات و آرزو و آمال ملیون خاتمه پیدا نکرده است ولی حالا آقایانی که اظهار نگرانی می‌کنند از برای چه هست اظهار نگرانیشان از پیشنهاد فعلی است می‌گویند این پیشنهاد را به این شکل یعنی قبل از این که ما بهانه از کمپانی استاندارد اویل به دست بیاوریم تصویب کنیم و روح و مواد آن تصویب‌نامه را تغییر بدهیم آن وقت بی‌اعتباری مجلس شورای ملی ایران را به دنیا اعلام کرده‌ایم زیرا ما دیدیم دولت‌های ما کاملاً بی‌اعتبار بودند و در ایام فترت و مصیبت اعمال خود را نشان داده یعنی مقاوله‌نامه‌ها نوشتند و امتیازات دادند و حرف‌ها زدند و بالاخره در زمان خودشان هم نتوانستند به جا بیاورند چرا برای این که برخلاف آمال ملی بود و اعتبارات دولت‌های ما در نهان فترت از بین رفت و در همه جا گفته شد که دولت‌های ایران به واسطه بحران‌ها و تغییرات پی در پی و به واسطه عدم نقطه اتکاء ثابت و به واسطه این که مجلس شورای ملی دیر دیر تشکیل می‌شود اعتبار ندارند و مشکل است بشود با دولت ایران معامله کرد ولی مجلس شورای ملی معتبر بود؟

یکی از نمایندگان - حالا هم هست؟

ملک‌الشعرا - مجلس شورای ملی تنها مرکز ثقل مملکت بود و تنها مرکزی بود که تمام اعتبارات سیاسی و اجتماعی و تمام حیثیات ما و مملکت ما منوط و مربوط به این مجلس بوده است و بدیهی است این مجلس مقدس و محترم و این مجلس مقدس که اگر کج‌اندیشی خود ما نباشد به هیچ‌وجه جایز نیست طرف حمله و اعتراض واقع شود این مجلس بیچاره امروز مهم‌ترین مراکز قدرت ملی است و تنها مرکزی است که هر چه ما داریم و باید داشته باشیم و تمام آرزوهای ما باید در اطراف این مجلس دور بزند و حل بشود و باید در این مجلس یک اعتبار و رونق و حیثیتی باشد که بالاخره آن اعتبار و رونق و حیثیت منتج به نتیجه که نگرانی آن اشخاص را هم که با این موافق نیستند رفع کند که در خارج بگویند که مجلس ایران یک امتیازی را در یک تاریخی تصویب کرد و یک موادی مرتب و تصویب نمود و به یک کمپانی داد ولی قبل از این که از طرف مقابل تعرضی به آن مواد بشود آن را نقض کرد و یک جمله الحاقیه به او ملحق نمود و آن الحاق آن قانون را به کلی تغییر شکل داده و او را عوض کرد و شاید آن وقت حدس بزنند و خود من هم شاید خیال کنم که ممکن است کمپانی استاندارد اویل چون حس کرده است که دولت ایران و مجلس ایران با پیشنهاد او موافقت ندارد و آن وقت این پیشنهاد را بهانه قرار داده و بگوید که چون شما این قانون را به هم زدید و شکل آن را تغییر دادی اسباب یأس من شد زیرا که من هنوز به شما اظهار یأس نکرده بودم حالا که آمدید آن امتیاز و قانون را به هم زدید و خراب کردید دیگر من حاضر نیستم با شما مذاکره کنم آن وقت او از بین برود و آن کمپانی دیگر هم که از نقطه‌نظر او و بالاخره از نقطه‌نظر پیش بردن فکر و عقاید او ما داریم این طور عجله می‌کنیم آن کمپانی هم مطابق بعضی سوءظن‌هایی که ممکن است پیدا نماید از بین برود و بگوید من می‌خواستم با شما معامله کنم ولی چون شما در حین مذاکره با من مذاکره با کمپانی دیگر قطع گردید من حاضر نیستم با شما مذاکره کنم آن وقت نتیجه‌ای که دشمنان و مخالفین ما می‌خواهند ببرند یعنی بایر ماندن یک نقطه و خراب مانده شمال ایران به دست ما یا به دست همان تهدیدکنندگان بی‌حیا و آن شب‌نامه‌نویس‌ها و روزنامه‌نویس‌های بی‌وفا حاصل شود این نگرانی اولی بود که آن اشخاص خیال می‌کردند که خود این عجله و اصرار که اصولاً یک اقدام صحیح نیست باعث شود که کمپانی استاندارد اویل از میان برود و کمپانی دیگری هم اگر بخواهد از روی حقیقت و دوستی با ما معامله کند وقتی تنها ماند شاید یک پیشنهاداتی که خیلی نازل‌تر از آن باشد روی میز ما بگذارد و بگوید آقایان این است پیشنهادهای ما آن وقت ما بالاخره دستمان از اولی خالی شده و این یکی هم را یک پیشنهادهای عملی به ما ارائه نداده این نگرانی اول بنده بود و در اطراف آن خیلی صحبت‌ها شد و اطلاعاتی در این یک شبانه‌روز تحصیل شد که لازم نیست گفته شود و شاید خارج از موضوع باشد باز هم در اطراف این قضیه مذاکرات دیگری بود و آن این بود که اساساً مانعی نداریم در عین این که با کمپانی استاندارد اویل مذاکره می‌کنم و در همان هنگام هم به پیشنهادات سایرین مراجعه کنیم (چنان که آقای مشیرالدوله مراجعه فرمودند) و ببینم اگر حقیقت این پیشنهاد سلینکلر موافق‌تر و مفیدتر با حسیات عمومی است آن وقت پیشنهادات اولی را که یک قسمتی مربوط به این است که کمپانی نفت جنوب را صدی سی یا فلان مقدار شرکت بدهد به مجلس بیاورند و چون مجلس به موجب ماده پنجم شرکت دیگران را با آن کمپانی تصویب نکرده قطعاً قضیه خاتمه پیدا می‌کند و البته دولت می‌تواند پیشنهادات دیگران را بگیرد و با دیگران هم مذاکره کند و از آنها سند بگیرد که وقتی پیشنهاد استاندارد اویل رد کرد در مقابل او یکی باشد و معلوم باشد کمپانی سلینکلر به دولت چه می‌دهد چون امروز می‌بینم سلینکلر به دولت پیشنهاد می‌کند حاضر است که صدی شانزده از عایدات خالص نفت را بعد از وضع مخارج بپردازد و پیشنهاد کمپانی استاندارد اویل صدی ده از کلیه مستخرجات نفت است و وقتی حساب می‌کنیم می‌بینیم صدی ده این می‌شود صدی سی ولی صدی شانزده آن همان صدی شانزده است. بنابراین ممکن است این پیشنهاد را که بالاخره رأی مجلس و اعتبار مجس را متزلزل می‌کند آقایان در آینده به طوری دیگر پیشنهاد کند و به شکل دیگر و طور دیگر دولت را وادار کنند با سلینکلر یا کمپانی‌های دیگری که در آمریکا هستند مذاکره نماید و بالاخره صورت کار را طوری قرار دهند که به اعتبارات ما ضرر وارد نیاید و الا آن وقت استاندارد اویل از بین می‌رود در صورتی که کمپانی دیگری هم به ما قول رسمی نداده است و ما با یک ثالثی مصادف می‌شویم که آن ثالث را هم شاید مجلس شورای ملی به بعضی ملاحظات نخواهد دخالت دهد و به واسطه این نظریات و پاره‌ای قضایای دیگر بود که بعضی از رفقای ما این طور صلاح دیدند که اولاً ما باید بنشینیم و کمیسیونی تشکیل بدهم و در آن کمیسیون صلحای ملت و عقلای جماعت باشند و دسیسه‌های مربوط به این قضیه را در آن کمیسیون بیاورند مخالفین و موافقین در آنجا حاضر شوند و مسئله مطرح شود اگر در نتیجه دیدن آن اسناد آقایان صلحا صلاح دانستند که این قضیه تصویب بشود آن وقت مخالفین هم شرکت مخالفت نمایند و اگر صلاح ندانسته موافقت نکند امروز ما اینجا ماندیم نهار خوردیم و به دسیسه‌های مربوطه مراجعه کردیم و سر تا پای آنها را دیدیم و چیزی بر معلومات ما اضافه نشد جز عرایضی که عرض کردم و جز این که پیشنهاد استاندارد اویل این است که گفته شد پیشنهادات دیگران هم که هنوز به طور رسمی تلقی نشده است بنابراین این پیشنهاد ممکن است باعث متزلزل معامله استاندارد اویل بشود و آن کمپانی هم معلوم نیست تا چه حد معتبر و ثابت است تا چه اندازه در مقابل مشکلاتی که هست مقاومت کند و چقدر می‌تواند سرمایه خود را در این مملکت بیاورد و تا چه اندازه می‌تواند شرایط خودش را با استاندارد اویل موافقت بدهد و به ما از کلیه مستخرجات نفت صدی ده عاید می‌شود و این صدی شانزده بعد از وضع مخارج و یا بالاخره قبل از این که ما بدانیم این کمپانی تا چه حد موافقت خواهد کرد اگر به یک چنین پیشنهاد رأی بدهیم اعتبار رأی سابق را که فهمیده داده‌ایم از بین می‌بریم در صورتی که معلوم نیست این کمپانی‌هالی نفتی تا چه حد حاضرند با ما معامله کنند و آن وقت شش هفت ماه دیگر بگذرد و یک مشکلاتی پیش بیاید و بحران‌های متوالی ایجاد بکند تا عمر مجلس چهارم تمام بشود و این قضیه ناتمام بماند و بالاخره منتها آرزوی مخالفین ما که عدم آبادی مملکت است حاصل شود این نقطه‌نظر ما بود که ما در نگرانی خود باقی ماندیم و از این تلگرافات و اسناد هم پیش از آنچه عرض کردم چیزی کشف نشده مخالفین ما هم حاضر شده‌اند با ما موافقت کنند و بالاخره قضیه به مجلس کشانده شد و بنده ناچار شدم این عرایض را عرض کنم ما پیشنهاد کردیم که چون این مسئله صحبتش در مجلس شده است و طرف توجه است مسکوت‌عنه بماند و یک هفته دو هفته در اطراف آن بحث شود و رأی قطعی در اطراف آن داده نشود تا ببینیم نتیجه اولیه این پیشنهاد چه می‌شود تا به آمریکا اطلاع بدهند و جواب بیاید ببینیم آیا لحن استاندارد اویل به واسطه این پیشنهاد فرق می‌کند یا خیر و آیا نتیجه این پیشنهاد مفید است یا مضر آن وقت اگر چنانچه انعکاس این قضیه مفید بودن آن را به ما نشان داد می‌آییم اینجا و به اتفاق کلمه آخرین رأی خود می‌دهیم و اگر دیدیم مفید نیست مسکوت می‌گذاریم و طریقه دیگری برای حل این قضیه پیدا می‌کنیم این یک پیشنهاد بود که در خارج مذاکره شد و طرف توجه بعضی از آقایان واقع نشد پیشنهاد دیگری بود که جامع‌الاطراف بود و شاید بعد از عرایض خودم به مقام ریاست تقدیم کنم و مضمون آن پیشنهاد این بود که هم دولت را آزاد بگذاریم تا بتواند با کمپانی‌های دیگر مذاکره کند و هم به گوش کمپانی استاندارد اویل برسانیم که دولت آزاد خواهد بود که با دیگران داخل در مذاکره شود و شرایط او را با احساسات ملی و نظر صلحای مملکت تطبیق کنیم و هم سلب اعتبار آن رأی را که در اول قوس داده‌ایم نکنیم این پیشنهاد دارای سه جنبه بود یعنی هم حیثیات رأی سابق ما را حفظ می‌کرد هم به دولت اجازه می‌داد که با سایر کمپانی‌ها داخل مذاکره شود و هم ما را مجال می‌داد که با کمپانی استاندارد اویل بیشتر از این صحبت کنیم و بهانه قطع روابط و قطع مذاکرات را به او نداده باشیم پیشنهاد این بود که در مجلس رأی بدهیم که دولت تا چهل روز دیگر یا بیست روز دیگر باید آخرین تحقیقات خودش را نسبت به نظریات استاندارد اویل به عمل آورده و آخرین پیشنهاد او را تحصیل کند و به مجلس ارائه دهد و اگر چنانچه در ظرف این چهل روز یا بیست روز دولت ایران موفق نشد با کمپانی استاندارد اویل صحبت‌های خودش را تمام کند دولت آزاد خواهد بود با سایر کمپانی‌ها داخل مذاکره شود که هم ضرب‌الاجلی قرار داده باشیم و هم به کمپانی استاندارد اویل گفته باشیم اگر بعد از چهل روز پیشنهاد خودت را تمام نکنی ما با دیگران هم می‌توانیم مذاکره کنیم و هم دیگران را امیدوار کنیم برای این که حالا که شش ماه است مانده است بیست روز دیگر هم بماند و منتظر آخرین نظریات کمپانی استاندارد اویل بشوند و خود آنها هم در این بیست روز مشغول تهیه پیشنهادهای دیگری بشوند و یک پیشنهادات بهتری برای ما تهیه کنند این پیشنهاد از طرف یک نفر از آقایان اقلیت اظهار شد و بنده فوق‌العاده آن را مفید دانستم و جمعی از آقایان دیگر هم آن را مفید دانسته و با آقایان مخالفین صحبت فرمودند و مفید بودن او گفته شد ولی متأسفم یک عده اشخاصی که بیشتر مثل دارند نظریات خودشان را پیش ببرند تا این که به حل قضایا بپردازند موافقت نفرموده بنابراین بنده ناچارم از نقطه‌نظر نگرانی‌ها که عرض کردم با این پیشنهاد که در جلسه گذشته شده است مخالفت خودم را عرض کنم بنده موافق با روح این پیشنهاد هستم ولی به طریقی که آقایان به فوریت و مثل برق می‌خواهند رأی بدهند بلکه با طرزی که جامع‌الاطراف باشد و چنان که عرض کردم تمام قضایا را در برداشته و بالاخره بی‌اعتباری رأی و قول مجلس شورای ملی ایران را هم شامل نباشد؟

رئیس - آقای محمدهاشم میرزا موافقند؟

محمدهاشم میرزا - بلی.

رئیس - بفرمایید.

محمدهاشم میرزا - البته بیانات مشروح را واگذار می‌کنم به آقایان که از بنده مطلع‌تر هستند ولی بنده دو و سه مسئله را یادداشت کرده‌ام که باید به عرض آقایان برسانم اولاً بعد از این که پریروز این مطلب مطرح شد در موقع تنفس به نظر آقایانی که امضاء کرده بودند رسید از بدیهات اولیه بود و امضاء کردند و فهمیده و دانسته موافقت خودشان را در آن جلسه اظهار داشتند بعد بعضی از آقایان این مسئله بدیهی به نظرشان خیلی مهم آمد و تقاضا کردند این مسئله بماند و موکول به این جلسه شود ماها هم که امضاء کرده بودیم آن تقاضا را قبول کردیم و از پریروز تا حالا پنجاه شش ساعت می‌گذرد و این مطلب تحت مذاکره است هیئت متحده هم که بنده و ملک‌الشعرا جز آن بودیم در این پنجاه شش ساعت خیلی فکر کردیم و بنده نمی‌توانم بگویم یکی از آقایان امضاء خود را پس گرفته یا این که یکی از مخالفین از مخالفت خودشان دست کشیده باشند و مطلبی که این قدر که به نظر آقایان مهم است بنده خیلی بدیهی می‌دانم لهذا در فراکسیون هیئت متحده چنین صلاح دیده شده که در یک چنین مسئله حیاتی و مماتی به آزادی اظهار عقیده داده شود و اعضاء هیئت متحده هر چه می‌گویند فقط و فقط رأی خودشان است و با ادله که دارند موافقت و مخالفت خودشان را اظهار خواهند کرد و اشخاصی که از هیئت متحده ساکت نشسته‌اند آنها را نباید عطف به ناطقین موافق کردند عطف به ناطقین مخالف این قسمت اولیه عرض بنده بود اما قسمتی که راجع به کمپانی صحبت می‌شود که معامله با استاندارد اویل لغو می‌شود خیر آن معامله لغو نمی‌شود و تصوری بیهوده است که ما می‌کنیم که این پیشنهاد مذاکره با استاندارد اویل را قطع خواهد کرد خیر اگر منحصر به تصورات باشد بنده هم ممکن است خیلی تصورات بکنم ما می‌گوییم با کمپانی‌های دیگر هم باید مذاکره بشود آن هم با تشخصی ملیت او که آمریکایی باشد مستقل باشد و البته هر وقت شرایط فرعیه امتیاز را آوردند هر کدام برای ما بهتر بود آن را قبول می‌کنیم و این اسامی هم که آقای ملک‌الشعرا فرمودند خدا شاهد است تا حالا نمی‌دانستیم و نظری به کمپانی سلنیگر نداشتیم برای این که پیشنهاد آنها نه در کمیسیون خارجه مجلس موجود است نه در هیئت دولت که ما دیده باشیم ما فقط می‌خواهیم دست دولت را باز گذاشته باشیم که طرف مذاکره او منحصر به فرد نباشد در این پیشنهاد هم به لفظ کمپانی دیگر نوشته شده است نه به لفظ سلینکلر یا فلان و در موضوع امتیاز نفت هم فقط و فقط از اول که ما مذاکره می‌کردیم نظرمان نظر اقتصادی بود و نظریه سیاسی نداشتیم بهترین دلیل آن هم این است که نفت جنوب ما در یکی از منابع مهمه نفت و در ردیف درجه پنجم و ششم نفت دنیا است امتیازش را به انگلیسی‌ها داده‌ایم البته هر امتیازی هر وقت موافقت با مصالح مملکتی ما بکند به هر یک از همسایگان یا غیرهمجوران خود می‌دهیم این که عرض کردم عقیده خودم است و لهذا تا پیشنهاد به مجلس نیاید و شرایط فرعیه‌اش را نبینیم نمی‌شود قبول کنیم و هر کدام مخالف با مصالح مملکت بود خواه مال آمریکا باشد خواه متعلق به هر دولت بزرگ‌تر و کوچک‌تر از آمریکا باشد قبول نخواهیم کرد پس استدعا دارم نظریات سیاسی را هیچ مدخلیت به این مطلب ندهند و افکار شخص را مداخله در اوضاع مملکت ندهند و آنهایی که پیشنهاد قبول این امتیاز را می‌نمایند همین قدر که مضرت سیاسی برای ما نداشته باشد قبول خواهیم کرد و البته صدی یازده از صدی ده بهتر خواهد بود پس چیزی که موجب نگرانی ما می‌شود این است که مخالف با سیاست ما نباشد آن را هم که هنوز تشخیص نداده‌ایم هر وقت آن شرایط فرعیه را آوردند و ما جزییاتش را دیدیم اگر صلاح باشد قبول می‌کنیم ولی اگر مضرت داشت قبول نمی‌کنیم ولی اگر منفعت داشت متعلق به هر مملکت باشد قبول می‌کنیم در اینجا پیشنهاد شده است با آمریکا مذاکره شود چرا؟ برای این که از شش ماه قبل با آمریکا مذاکره کرده‌ایم حالا نخواستیم از آن رأی سابق عدول کرده باشیم آمدیم نوشتیم و کمپانی معتبر مستقل آمریکایی اما آن قسمتی که به طور کنایه نسبت به اشخاص بود بنده مدافع نیستم هر کس باید از طرف خود مدافعه کند ولی این عبارت به نظر بنده خیلی گران آمد و استدعا می‌کنم توضیح بدهند چون در ضمن بیاناتشان فرمودند قیافه مجلس مرا ظنین کرد مجلس یک هیئت اجتماعی است و من هم یک نفر از اعضاء آن هستم و نفهمیدم قیافه مجلس چطور ایشان را ظنین کرد خوب است توضیح بفرمایند برای این که در خارج سوءتعبیری نشود اما قسمتی هم که آقایان نمایندگان اظهار احساسات نمودند و آقای ملک‌الشعرا خیال کردند تهدید است خیر ایشان استقلال را تشبیه کردند به راه‌آهن و فرمودند هر مملکتی که راه‌آهن ندارد استقلال ندارد این بود که آقایان نمایندگان رد کردند بنده هم عرض می‌کنم استقلال مربوط به راه‌آهن نیست الجزایر راه‌آهن دارد آئرویلان دارد و متصل نیست یکی هم افغانستان است که مثل ما است ولی مستقل است هیچ کدام از اینها مربوط به استقلال نیست اینها یک امور ترتیبی است که برای آسایش بشر پیدا می‌شود همه اینها خوب است ما هم باید به سیر تکامل بکوشیم تا به همه اینها برسیم ولی هیچ یک اینها مربوط به استقلال نیست استقلال مافوق اینها است اما نظر ما که این پیشنهاد را امضاء کرده‌ام ابداً قطع روابط با استاندارد اویل نیست و مقصود ما پیدا کردن روابط با کمپانی هم که آقای ملک‌الشعرا اسمش را بردند نیست چون دیدیم این مذاکرات شش ماه و نیم است خاتمه پیدا نکرده لذا این پیشنهاد را تقدیم کردیم و اگر آن طوری که آقایان پیشنهاد کردند چهل روز دیگر هم صبر کنیم آن وقت شش ماه دیگر هم باید با او حرف بزنیم و این کار خاتمه پیدا نمی‌کند و دوره چهارم تمام می‌شود و این برخلاف مقصودی است که تصور فرموده‌اید پس چه ضرر دارد در بین این که با کمپانی استاندار اویل مشغول مذاکره هستیم دیگران هم اگر مطلبی دارند بگویند و اگر شروط دو کمپانی یا سه کمپانی مساوی بود بنده بر قاعده‌ای که از قدیم باقی مانده که الفضل للمتقدم استاندارد اویل را مقدم می‌دانم و ابداً نظر سیاسی هم در کار نبوده بلکه نقطه‌نظر ما اقتصاد است و اقتصاد.

ملک‌الشعرا - اجازه می‌فرمایید توضیح می‌خواهم بدهم.

رئیس - بفرمایید.

ملک‌الشعرا - حقیقتاً مسئله به قدری ساده بود که بنده فراموش کردم و نمی‌دانم چه توضیحی عرض کنم یک سخنی را می‌گفتم و هنوز به آخر نرسانده آقای یک قسمتش را چیدند و مثل آقایان جدلی...

محمدهاشم میرزا - آقا بنده جدلی نیستم نسبت به من توهین می‌کنید.

ملک‌الشعرا - در آن قسمتی که بنده صحبت می‌کردم هسته آن این نبود که بدون راه‌آهن استقلال نیست و وقتی راه‌آهن باشد استقلال هم هست این یک موضوع علیحده‌ای است در خارج تشریف بیاورید تا برای شما عرض کنم که استقلال تا چه اندازه به آبادی و آبادی تا چه اندازه به استقلال مربوط است و عرض کنم الجزایری که راه‌آهن دارد چرا استقلال ندارد و افغانستان که ندارد چرا مستقل است مقصود بنده این نبود که استقلال مربوط به راه‌آهن است موضوع بالاتر از این است که ما بتوانیم اینجا مذاکره کنیم راجع به ظنین بودن از مجلس بنده عرض کردم قیافه مجلس مرا ظنین کرد و توضیح دادم بایستی آقا قانع شوند عرض کردم یک مسئله بزرگی بلافاصله در اطاق تنفس مجلس برق زد و در آن اطاق به شکل عجولانه به امضاء رسیده و بالاخره بعضی از دوستان و رفقای بنده آن را امضاء فرمودند بعد در نتیجه مذاکراتی که ما کردیم آنها حس کردند که امضاء کردن فرع رأی دادن نیست این بود وقتی که به مجلس آمدیم و در مجلس نشستیم بنده با کمال سادگی و نزاکت تقاضا کردم برای این که این مطلب در اکثریت مذاکره شود بماند برای جلسه دیگر بعد از این تقاضای بنده حضرت والا شاهزاده نصرت‌الدوله برخاستند و داخل اصل موضوع شدند و یک نطق با حرارت و شهامتی فرمودند که در جراید ملاحظه فرمودید آن مسئله مقدماتی و این عجله و بالاخره این تقاضای عاجزانه بنده با آن ترتیبی که بنده تقاضا کردم این ترتیبات را بنده به قیافه مجلس تشبیه کردم و اسمش را قیافه می‌گذارم حالا اگر شما یک عبارتی می‌دانید بگویید.

رئیس - آقای قمی جنابعالی هم مخالفید؟

آقا میرزا ابراهیم قمی - بنده مخالفم و یکی از اشخاصی هستم که این لایحه را امضاء کردم و وقتی که امضاء کردم خیال کردم یک همچون مسئله به طور عادی می‌آیند به مجلس و تحت شور گذاشته می‌شود و به کمیسیون خارجه مراجعه می‌شود و دو شور در آن می‌شود وقتی که به مجلس آمد فوریت آن تقاضا شد و اجازه ندادند به کمیسیون مراجعه شود بنابراین چون بنده درباره نفی یا اثبات این قضیه هنوز نظریه اتخاذ نکرده‌ام و نمی‌دانم بد است یا خوب است از دادن رأی امتناع خواهم نمود برای این که بنده معتقد بودم در این امر باید تعمق و مطالعه بشود و بنده معتقد بودم که دولت سابق ولد حق و صلحای مجلس در کمیسیون جمع بشوند و این مسئله را تحت مطالعه بگذارند اما چون تقاضای فوریت کردند و نگذاشتند به کمیسیون مراجعه شود. بنده از این جهت مخالفم و هنوز در نفی و اثبات این قضیه تصمیمی اتخاذ نکرده‌ام.

رئیس - اما بعد از این این کار را نکنید برای این که لایحه را نخوانده امضاء کرده‌اید.

آقا میرزا ابراهیم - بنده فوریت آن را ندیدم.

رئیس - آقای آقا سید یعقوب. (اجازه)

آقا سید یعقوب - بنده لایحه را خوانده بودم فوریتش را هم دیده بودم و با همان عقیده هم رأی دادم و لیکن یک مسئله است که نباید از نظر خارج بشود یکی از رفقای من در هیئت متحده دیروز صحبتی کرد که فوق‌العاده جالب نظر و توجه شد. این مسئله را همه می‌دانم که ما از هر جهت فقیر هستیم فقر علمی داریم فقر رجالی داریم فقر مالی داریم نهایت دست طبیعت و قدرت الهی ذخایری برای ما در قعر زمین به ودیعه گذاشته که اگر ما بتوانیم آن ذخایر و معادن نفتی را استخراج کنیم گمان می‌کنم اگر در دنیا اول دولت غنی نباشیم مسلماً در ردیف سوم و چهارم دول غنی و سرمایه‌دار دنیا خواهیم بود. آن شبی که لایحه راجع به استخراج معادن نفت شما را آوردند ماها مانند کبوتری که در یک قفس محبوس و گرفتار باشد یک مرتبه روزنه از آن قفس کشوره شد و به مجردی که ما آن روزنه‌ها را دیدیم یک مرتبه پرواز کردیم ولی بعد از مطالبی که در روزنامه‌جات ملاحظه کردیم و اطلاعاتی که در اطراف تحصیل کردیم همچون استنباط شد که به آن چیزی که می‌خواستیم از دستش فرار کنیم باز گرفتار شدیم این را هم بنده عرض می‌کنم که ابداً نقطه‌نظر سیاسی در کار نیست بلکه مسئله یک مسئله اقتصادی است و همان طور که آقایان اظهار کردند ما به منزله تاجری هستیم که می‌خواهیم مطاع خود را به قیمت اعلا و بالاتر و بالاخره به هر کسی که یک دینار زیادتر بخرد بفروشیم بنده اگر چه از روزنامه‌ها و ارباب جراید چندان دلخوش نیستم ولی در عین حال فوق‌العاده از روزنامه نهضت شرق متشکر هستم که لوایح چندی در باب نفت نوشت و در واقع چشم بنده را باز کرد و بر اطلاعات بنده افزود و بالاخره فهمیدم و مستحضر شدم که اصلاً نفت چه مطاع نفیس چه مال‌التجاره گرانبها و پرقیمتی است و امروز چقدر نظریه دنیا متوجه به سوی اوست و تا چه درجه اهمیت دارد که ما سابقاً نمی‌دانستیم. برادر عزیزم آقای ملک‌الشعرا همچون گمان می‌کنند که اگر این کمپانی از بین برود دیگر کسی پیدا نمی‌شود و این معادن همان طور در زیر خاک باقی می‌ماند. آقا این طور نیست زیرا این به منزله الماس برلیان و در گرانبها است و طالب زیاد هم در دنیا دارد ما باید فریاد بزنیم و به همه دنیا اعلام کنیم که ما این گنج شایان و این ذخایر بی‌پایان را در مملکت خود داریم هر کس می‌خواهد بیاید و استخراج کند تصور نکند اگر این کمپانی از بین رفت دیگری هم خواهد رفت. خیر بنده شرط می‌کنم طالبین خودشان با التماس می‌آیند و امتیاز آنها از ما بخواهند پس دیگر این مسئله جای نگرانی و تشویش نیست فرضاً امروز هم نشود فردا خواهد شد و در هر حال این قسم نخواهد ماند و دیر یا زود کشف خواهد شد بنابراین نباید عجله داشت که منافع این معادن حتماً امروزه متوجه ما باشد اگر امروز نشد فردا فرزندان و اخلاف ما مبادرت به استخراج این معادن کرده و متنفع خواهند شد مقصود اصلی ما فقط این است که ایران از این گنج‌های شایان خود برخوردار و متنفع شود. اما اصل مسئله ما از جراید و اطلاعات خارجی همچون تصور کردیم که از قفس پرواز کرده‌ایم ولی نزدیک به تیر صیاد هستیم و حالا باید کاری کنیم که هدف تیر صیاد نشویم چون این مسئله آن روز که صحبت شد تحت شور و مطاله نیامد و حلاجی نشده بود و در هیئت متحده که با یک عزم ثابت و مثل کوه ایستاده است مسائل سیاسی و اقتصادی مملکت را تحت نظر و شور گرفته و داخل حل آن بشود چون این مسئله اول در فراکسیون و بین جمعیت صحبت نشده بود لذا از مجلس تقاضا کردیم که مطالعه و شوری در اطراف آن بشود تا مسئله مثل شب اول قوس نباشد بعد وارد در اصل مسئله شده و اطراف آن را تحت نظر و دقت آوردیم و حالا بنده نظریات و معتقدات خود را در این باب عرض می‌کنم. ماده پنجم لایحه را که مجلس گذرانده کاملاً ما را از شر تیر صیاد صیانت و نگاهداری می‌کند زیرا آن ماده تیر صیاد را از ما دفع کرده ودر نتیجه کمپانی استاندارداویل نمی‌تواند بدون اجازه مجلس با کمپانی دیگری در استخراج معادن شرکت نماید و باید با اجازه مجلس باشد پس کمپانی مزبوره از او نیست که با هر کس بخواهد شرکت کند و چنانچه عرض شد ماده پنج رفع نگرانی ما را از تیر صیاد نموده است. اما در مسئله اول مجلس شورای ملی به دولت حق و اجازه داده که با کمپانی معروف استاندارد اویل که آن شب به قدری تعریف و توصیف او را کردند که بنده می‌خواستم حتماً ختم امن یجیب بگیرم وارد مذاکره بشود ولی مجلس فقط حق مذاکره را به دولت داده نه امتیاز زیرا دادن فرع بر این است که موادش به مجلس آمده و از مجلس بگذرد این را برای این عرض کردم که رفع سوءتفاهم از آقای ملک‌الشعرا بشود که دیگر نفرمایند مجلس امتیازی را به یک کمپانی داده است فسخ می‌کند غرض این است که مجلس به دولت حق داده که با این کمپانی داخل مذاکره شده و راجع به استخراج معادن نفت شمال با او صحبت بکند حالا هم همین مجلس می‌تواند به دولت بگوید ملت که مرا از جانب خود منتخب کرده و تعیین مقدرات او در سیاست همه در دست من است و همان طور که آن وقت چنین حقی را به تو دادم و حالا هم به تو حق و اجازه می‌دهم که راجع به این متاع من با اشخاص دیگر و با کمپانی‌های دیگری مذاکره کنی و البته همان طور که برادر عزیزم آقای محمدهاشم میرزا فرمودند الفضل‌اللمنقدم و بدیهی است اگر شرایط کمپانی‌هایی که می‌خواهند معادن نفت شمال را استخراج کنند با شرایط کمپانی استاندارد اویل متساوی و یکی بود اولی حق تقدم دارد پس مجلس امتیازی به کسی نداده و موادی را نگذرانده است که امروز بخواد او را نقص کند که بگویید به حیثیت مجلس شورای ملی برمی‌خورد خیر به هیچ‌وجه به حیثیت مجلس شورای ملی برنمی‌خورد ثانیاً امتیاز هم داده شده باشد مگر قوانینی که مجلس وضع می‌کند قوانین الهی است و حلالنا حلال و حرام الی یوم الیامه است قانون اساسی نیست که غیر قابل تغییر باشد بلکه ملت برای منافع خودش یک قانون عادی گذرانده مگر در روزنامه‌جات و جراید نمی‌خوانیم که در خارجه هر روز پیشنهاداتی کرده و قوانین تازه وضع می‌کند و از مجلس می‌گذرانند چرا برای این که منافعشان این طور اقتضا می‌کند پس ما هم باید منافع خودمان را در تحت قانون بگذارنیم و این قوانین هم به منزله قانون عادی خواد بود نه قوانین ثابت و دایمی و ضع این قانون برای ترقی مملکت و انتفاع ملت است پس مادام که این قانون نافع به حال ملت و مملکت باشد قبول است و وقتی فایده و نتیجه برای ملت و مملکت نداشته باشد تغییر خواهد کرد زیرا وضع قانون برای این است که منافع ملت را حفظ کرده و او را از حضیض ذلت به اوج ترقی و تعالی برساند پس به طوری که عرض کردم این که از مجلس گذشته به هیچ‌وجه امتیاز نبوده بلکه یک اجازه به دولت داده شد که با کمپانی استاندارد اویل داخل مذاکره شود حالا هم مجلس به دولت می‌گوید با کمپانی دیگری مذاکره کن و آنچه را که مقتضی صرفه و صلاح واقعی ما است عمل کن و هیچ نمی‌گوید از کمپانی استاندارد اویل صرف‌نظر کن غرض این است که ابداً امکان ندارد ما دست از این پیشنهاد برداریم.

رئیس - آقای تدین موافقید یا مخالف.

تدین - موافقم.

رئیس - آقای حاج شیخ اسدالله چه طور؟

حاج شیخ اسدالله- موافقم.

رئیس - آقای نصرت‌الدوله.

نصرت‌الدوله - موافقم.

رئیس - آقای میرزا عبدالوهاب هم موافقید؟

حاج میرزا عبدالوهاب - بلی بنده هم موافقم.

رئیس - آقای کازرانی چطور؟

کازرانی - بنده هم موافقم.

رئیس - آقای حاج میرزا مرتضی.

حاج میرزا مرتضی - بنده هم موافقم.

رئیس - آقای محقق‌العلما.

محقق‌العلما - موافقم.

رئیس - آقای فتح‌الدوله و آقای ارباب کیخسرو هم موافقند؟

ارباب کیخسرو - بلی بنده هم موافقم.

رئیس - آقای حاج میرزا علی‌محمد و آقای مستشارالسلطنه هم موافقند؟

مستشارالسلطنه - بلی بنده موافقم.

ملک‌الشعرا - بنده مخالفم.

رئیس - اسم جنابعالی هنوز نرسیده است آقای مدرس و آقای شیخ‌العراقین‌زاده هم موافقید؟

مدرس - بلی موافقم ولی مدافع هم هستم.

رئیس - آقای تدین (اجازه)

تدین - از موقعی که این قطع‌نامه در مجلس تصویب شد بنده کاملاً موافق بودم و این پیشنهادی هم که دیروز به بنده رسید در حالتی که متجاوز سی نفر از آقایان آن را امضاء کرده بودند بنده خواندم و دقت هم کردم و بعد از دقت امضاء کردم اولاً علت موافقت بنده گمان می‌کنم خیلی ساده بود برای این که این اقدام یک اقدامی بود که منتهای آمال و آرزوی هر ایرانی است که باب اقتصاد خودش را به روی آمریکا باز و مفتوح کند و علت این که مذاکرات در این موضوع در آن تاریخ علنی نشد و بعد از این که داخل مجلس شد صلاح ندیدند این موضوع زیاد مطرح بحث شود به عقیده بنده دو چیز بود یکی این که موضوع به قدری واضح بود که به هیچ‌وجه قابل نبود زیاد مطرح بحث شود علت دیگر این بود در سوابق ایام به محض این که ملتفت می‌شدند دولت ایران با یک نقاط و مراکزی داخل مذاکره شده است فوری یک آنتریک‌هایی می‌کردند و در نتیجه نمی‌گذاشتند دولت ایران در اخذ نتیجه موفقیت حاصل کند این دفعه از گذشته تجربه آموختند و این طور صلاح دیده شد که این مسئله از رقبا مستور بماند که آنها یک مرتبه در مقابل یک امر واقع شده و از کار گذشته واقع شوند بنابراین مستور ماندن این قضیه را ما یک نوع موفقیتی برای خود تصور کردیم و الا هم این طور نبود که آقایان به کلی از مسئله بی‌اطلاع باشند و به عقیده بعضی‌ها در پنجاه دقیقه این مسئله به طور ساده گذشته باشد خیر این طور نبود بعد از آن هم که این قضیه علنی شد و از آن تاریخ تا امروز متجاوز از شش ماه می‌گذرد و در این مدت مشاهده کردیم که یک سنگ‌هایی در جلو این امر می‌افتد تعویق امر در مدت شش ماه خود دلیل بر این است که موانع خارجی در مقابل انجام این امر ایجاد شده است و البته تمام آقایان منبع این آنتریک و کسانی که این سنگ‌ها را پرتاب می‌کنند به خوبی می‌دانند و بنده محتاج نمی‌دانم شرح دهم ولی برای این که این قضیه به اطلاع عامه ملت ایران برسد به طور کلی یک سلسله اطلاعاتی را که بنده در مدت این شش ماه از مقامات مربوطه تحصیل کرده‌ام عرض می‌کنم ودر ضمن معلوم خواهد شد که مانع انجام این امر کی بوده بعد از آن که دولت به نماینده سیاسی خودش در آمریکا قطع‌نامه مجلس را ابلاغ کرد (نه امتیاز را) و به نماینده سیاسی خودش دستور داد که بر روی این اصول پنج‌گانه با کمپانی استاندارد اویل داخل مذاکره و صحبت شود در آن موقع البته آقایان می‌دانند گاه‌گاهی در ضمن اخبار رویتر یک چیزهایی اشاعه می‌شد تا آن که بالاخره اول شرطی که کمپانی استاندارد اویل اظهار کرد و رئیس دولت وقت آقای مشیرالدوله نپذیرفتند این بود که کمپانی مزبور می‌گفت من حاضرم قبول امتیاز را بکنم مشروط بر این که کمپانی نفت جنوب هم با من شریک باشد این شرط را رئیس دولت وقت نپذیرفتند البته معلوم است سر منشاء این مسئله چه بوده و مسلم بود که این شرط را دولت نمی‌پذیرفت و اگر این قضیه به مجلس هم می‌آمد یقیناً و قطعاً مجلس هم نمی‌پذیرفت و قبول نمی‌کرد بنابراین دولت تلگراف کرد که این شرط قابل قبول نیست زیرا افکار ملت ایران با قبول شرط مزبور مخالف است (گفته شد - صحیح است) بعد از این مذاکرات که تقریباً از دو ماه قبل به آن طرف می‌شد به طور خصوصی اطلاع پیدا کرده‌ایم کمپانی استاندارداویل گفته است که ما باید در اسهام خود یک کسان دیگری را هم شریک و سهیم قرار دهیم البته تصور نمی‌کنم این مسئله هنوز در معرض قبول واقع شده باشد و بنده منتظر بودم یک روزی این قضایا در مجلس مطرح شود و بنده در آن موقع عقاید خودم را در این موضوع آزادانه عرض کنم و امروز روزی است که لازم می‌دانم عقاید خود را علنی و آزادانه عرض کنم چرا؟ برای این که ممکن است در آتیه به اظهار عقاید خود موفق نشوم و آن این است که بنده بالصراحه عرض می‌کنم که هیچ ایرانی راضی نخواهد شد به این که آن اشخاص که تاکنون دشمن آزادی و معاند استقلال و مخالف اقتصاد ما بوده‌اند به هر اسم و به هر عنوان شریک در امتیاز نفت شمال باشند ما حاضریم باب اقتصاد را مفتوح کنیم ولی به هیچ‌وجه حاضر به اسارت اقتصادی نیستیم و با هر شرط و طریقه که مستلزم اسارت اقتصادی ما باشد که در نتیجه اسارت اقتصادی مستلزم اسارات سیاسی هم خواهد بود بنده و هر ایرانی و قطعاً همه نمایندگان مخالف خواهم بود و بنده که دیروز با این پیشنهاد موافقت کردم برای این بود که می‌دانم قبول شدن و اضافه شدن این جمله بر آن قانون یک مسئله اساسی را تسریع خواهد کرد و آن این است که اصل قضیه در نتیجه اضافه شدن این جمله کاملاً مکشوف خواهد شد که آیا کمپانی استاندارد اویل حقیقتاً مطابق آن اصول پنج‌گانه حاضر است این امتیاز را قبول کند یا این که خیر می‌خواهد ارتباط با جاهای دیگر داشته باشد و در نتیجه تصور می‌کنم رسیدن این خبر به او تأثیرات عمیقه در اصل حالات او خواهد کرد ما مخالف کمپانی استاندارد اویل نیستم و معتقدیم به این که کمپانی مزبور به کلی از کمپانی‌های بزرگ و معتبر دنیا است ولی مخالف خواهیم بود با این که او نخواهد یک شرایطی را به ما تحمیل کند که آن شرایط برخلاف آمال و آرزوی ما باشد.

(از طرف جمعیت - صحیح است.)

بنابراین تصور می‌کنم اضافه کردن این جمله منافاتی ندارد زیرا ما این حق را از دولت سلب نمی‌کنیم که با کمپانی استاندارد اویل داخل مذاکره بشود بلکه ما یک رقیبی در مقابل او ایجاد می‌کنیم و شرایط هر دو را می‌بینیم هر کدام نفع به حال ملت ایران باشد او را قبول می‌کنیم. و در ضمن ما به این کمپانی هم که الان اینجا اسمش برده شد و می‌گویند دو نفر نماینده به ایران فرستاده و مدتی است اینجا هستند اختصاص نمی‌دهیم ما نگفتیم کمپانی سلینکلر یا زینلگر خیر به طور لاعلی‌التعین است. این کمپانی یا کمپانی دیگر برای ما فرق نمی‌کند بنابراین ما اصولاً حاضریم با یک شرایطی که نفع ملت ایران در آن باشد به هر یک از کمپانی‌های معتبر و مستقل آمریکایی این امتیاز را بدهیم اما این که فرمودند بی‌اعتباری مجلس ثابت می‌شود. بنده تصور می‌کنم مجلس امتیازنامه را تصویب کرده است که امروز گفته شود بدون جهت رأی خود را لغو می‌کند یک اجازه از طرف مجلس به دولت داده شد که با کمپانی داخل مذاکره شود به علاوه این جا هم منع نشده که با آن کمپانی داخل مذاکره نشود شش ماه و نیم است از این قضیه می‌گذرد و باید هر چه زودتر این مسئله حل شود و بنده صاف و صراحتاً عرض می‌کنم که اگر چنانچه این قضیه به نفع و مصلحت ایران حل شد همه با کمال میل و آرزو و شوق رأی خواهیم داد و اگر چنانچه به صرفه و مصلحت ایران حل نشود بنده شخصاً عقیده دارم و گمان می‌کنم همه آقایان هم این عقیده را داشته باشند که اگر گنج شایان و ذخایر بی‌پایان که آقایان اسم بردند و ذکر کردند در زیر خاک بماند به مراتب اولی‌تر است از این که به اسارات اقتصادی و سیاسی تن در دهم.

رئیس - چون جمعی از آقایان خسته شده‌اند اگر مجلس اجازه می‌دهند ده دقیقه تنفس داده شود.

(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)

رئیس - قبل از این که داخل در موضوع مذاکرات گذشته شویم مطلب مختصری بود که لازم است به عرض آقایان برسانم و آن این است که البته خاطر آقایان مسبوق است به واسطه استقراضاتی که در سابق شده است یک قسمت از عایدات گمرکات برای اقساط استقراضی تخصیص داده شده هر قدر عاید بشود در آخر هر ماه محاسبه می‌شود و اقساط مقرری خود را برمی‌دارند و بعد مازادش را به دولت می‌پردازند چون حالا موقع محاسبه و تفریغ حساب هر ماهه رسیده بنده؟؟ و بانفعل دولتی نیست که بتوانند آن وجه را به دولت بپردازند چنانچه در موقعی یک کرور تومان به طور مساعده گرفته شد اجازه مجلس را شرط دانستند حالا هم برای این که مازاد عایدات گمرک را بپردازند موکول به اجازه مجلس کرده‌اند اگر مجلس اجازه بدهد به بانک بنویسیم که مازاد عایدات گمرک را هر قدر می‌شود به اعتبار وزارت مالیه گذارده و به امضای مدیر مالیه بپردازد.

(عموماً تصدیق نمودند)

رئیس - پس اگر با این ترتیب موافقند خوب است قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس - آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله - با این که بنده همیشه معتقدم که مذاکرات در مجلس باید مختصر بشود و خودم هم شخصاً غالباً هم مصروف به این نکته بودم ولی امشب قصدم این بود که قدری مشروح و مفصل‌تر در این زمینه عرایضم را عرض کنم ولی اگر آقایان و رفقا به بنده امروز فرمودند که مختصرتر از سابق صحبت بکنم این است که عرایض خود را مختصراً عرض می‌کنم

(بعضی از نمایندگان - انشاءالله)

اولاً خیلی متأسف هستم از این که حقیقتاً یک اختلاف نظری بین بنده و یکی از بهترین رفقای بنده آقای ملک‌الشعرا در این زمینه روی داده است هم چنان که بعضی از آقایان فرمودند در این مسئله در فراکسیون با یک تصمیمی اتخاذ نشد یعنی وقت و مجالی برای این کار پیدا نکردند و بالاخره به واسطه این که آقایان مخالفین می‌خواستند تحقیقات عمیق‌تری بکنند به همان حال باقی بمانند و نظریه جمعیت این شد که در این موارد و عقاید آقایان رفقا را آزاد بگذاریم این است که حالا ممکن است آقای ملک‌الشعرا یک عقیده داشته باشند که برخلاف عقیده بنده باشد اما راجع به اظهارت مقدماتی که بیان فرمودند و راجع به فوق‌العاده‌هایی که فرمودند منتشر و پرتاب شد که بنده ندیده‌ام و گفتند دیروز یک قسمت منتشر شده و یک قسمت هم امروز منتشر شده است و بعضی از آنها نظر موافقین این پیشنهاد را تنقید کرده‌اند و بعضی دیگر نظر مخالفین پیشنهاد را تنقید و تکذیب کرده‌اند در هر حال یک نسبت‌هایی داده شده است و بنده از مشاهده این وضعیات خیلی متأسف و متأثرم و تعجب می‌کنم از این که چگونه وضعیت مملکت را باید برخلاف معمول تمام دنیا باشد بعضی از آقایان ارباب جراید تصور می‌فرمایند که باید تمام مردم در اظهار عقیده آزاد باشند مگر وکیل و حقیقت این قضیتاً محل تعجب و حیرت است یک مطلبی به مجلس می‌آید و البته هر یک از وکلا شاید دلایلی در رد یا قبول آن مطلب داشته باشند در این صورت باید آزادانه عقیده خود را اظهار بنماید چنانچه شاهزاده سلیمان میرزا مکرر اینجا اظهار فرمودند وکیل باید با کمال شجاعت عقیده خود را و لو این که آن عقیده برخلاف معتقدات و نظریه تمام آقایان وکلا باشد اظهار نماید ولی امروزه متأسفانه در تحت بعضی تأثیرات که در مملکت ما حکمفرما است این مسئله مورد تنقید واقع شده و در نتیجه بعضی‌ها متوسط و متشبث به جراید و انتشار فوق‌العاده‌ها و یک چیزهایی که ذکر آن حقیقتاً تأسف‌آور است می‌شود ولی بنده به این چیزها ترتیب اثر نمی‌دهم و تصور می‌کنم عقیده آزاد است و عقیده خود را هم در هر مورد با کمال آزادی اظهار کرده و خواهم کرد هر کس هم هر چه می‌خواهد در زمینه مخالفت بنده بنویسد و آقای ملک هم نباید از این که روزنامه برخلاف ایشان چیزی نوشته متأسف باشند ایشان عقیده خود را اظهار می‌فرمایند و ما هم نظریه خود را عرض می‌کنیم و البته در موقع خودش معلوم خواهد شد که کی به خطا رفته و کی به صواب رفته است و حالا بعد از این مقدمات دیگر بنده نمی‌خواهم پیش از این شرح دهم اما از اصل مطلب وقتی که بنده این پیشنهاد را امضاء کردم مطلب به نظر من خیلی ساده آمد حالا هم خیلی صاف و ساده و روشن است سابق بر این مجلس یک قطع‌نامه صادر کرد و اجازه به دولت داده که با کمپانی استاندارد اویل در امتیاز نفت شمال داخل مذاکره شود هم چنان که بعضی آقایان فرمودند متأسفانه بعد از این که شش ماه از رسیدن مسئله می‌گذرد تازه می‌بینیم با یک قضایایی مصادف شده و مشکلاتی پیش آمده است که برخلاف نظریه تمام نمایندگان است و هیچ یک از نمایندگانی که در آن موقع رأی به این مسئله دادند تصور نمی‌کردند و احتمال نمی‌دادند این قضایا پیش می‌آید کمپانی استاندارد اویل راجع به نفت شمال پیشنهادی کرد که برحسب ظاهر خیلی ساده بود و ما هم با کمال بشاشت این مطلب را تلقی کرده و با کمال امیداواری به دولت اجازه دادیم داخل مذاکره شود متأسفانه حالا می‌بینیم پیشنهاداتی می‌شود که شاید به عقیده بنده صلاح ما در تصدیق و تصویب آنها نباشد دولت‌های سابق هم این طور اظهار کرده‌اند که چون مجلس رأی داده است فقط با کمپانی استاندارد اویل داخل مذاکره شویم از این جهت نمی‌شود با کمپانی‌های دیگری داخل مذاکره شد در صورتی که این مطلب صدق باشد البته آقایان تصدیق می‌فرمایند که با این صورت دست دولت بسته است چنانچه شش ماه طول کشید و نتیجه مطلوبه هنوز حاصل نشده است پس خود مجلس دست دولت را باید باز کند. خود آقای ملک فرمودند (ممکن است در تحت تأثیرات بحران و شاید یک دوره‌های فترتی یک چیزهای ناگواری پیش بیاید) بنده همین فرمایشات را دلیل بر این می‌دانم که هر چه زودتر باید دست دولت را باز کنیم که اگر خدای نکرده دوره فترتی پیش بیاید دست دولت باز باشد و طریقه اقدام دولت منحصر به مذاکره با کمپانی بخصوصی نباشد. باید دست دولت باز باشد که با کمپانی‌های دیگر هم داخل مذاکره شده و پیشنهاد هر کدام موافق مصالح مملکت باشد آن را قبول کنید و این مخزنی که پس از قرن‌ها به واسطه یک تضییقاتی که از بعضی دول به ما می‌شد و نمی‌توانستیم از آن مخزن‌ها استفاده کنیم. امروز در تحت تأثیراتی که پیش آمده آزادانه بتوانیم آنها را استخراج کنیم و سرمایه‌دارهای آمریکا را در مملکت خودمان جلب کنیم اگر هر آینه دیدیم در تحت یک تأثیراتی باز یک تضییقاتی به ما وارد می‌آید آن وقت باید معتقد باشیم و بگوییم که آن خزاین و دفاین طبیعی مملکت ما به همان حال اولی باقی باشد بهتر است تا در تحت تأثیراتی واقع شویم و خوب است کشف آن را برای اعقاب خودمان بگذاریم که آنها با کمال قدرت و آزادانه موفق به استخراج آن معادن شده و آزادانه استفاده کنند. ولی اگر هر آینه آن تضییقات برداشته شد و ما جلوی تضییقات را با کمال استقلال و قدرتی که داریم گرفتیم باید اجازه به دولت داده شود که با کمپانی‌های مختلف آمریکا مذاکره شود و پیشنهاد هر کدام به حال ملت ایران نافع بود آن را قبول نموده با او معامله کند. این مسئله طبیعی است که اگر مشتری یک نفر باشد و فروشنده هم محتاج به فروختن متاع خود باشد قطعاً مسئله بیشتر به منافع مشتری تمام خواهد شد تا منافع فروشنده زیرا چون مشتری یکی است و خریدار هم مجبور لذا هر چه دلش بخواهد پیشنهاد می‌کند یک احتمالات دیگری داده‌اند و فرمایشاتی فرمودند که اگر بنده بخواهم داخل آن موضوع شوم برخلاف قولی خواهد بود که به آقایان داده‌ام. ولی همین قدر به طور مختصر و ساده عرض می‌کنم که بنده نه کمپانی که اخیراً آمده است می‌شناسم نه کمپانی استاندارد اویل را و نه هیچ کدام را دیده‌ام و نه با هیچ یک از اینها الحمدالله رابطه دارم زیرا بنده یک ایرانی هستم و همیشه مذاکرات و سر و کار من با ایرانی بوده است و امیدوارم همین طور هم باشد و بنده هیچ نظر به کمپانی دون کمپانی ندارم و فرقی هم برای بنده نمی‌کند فقط مطالب صاف و ساده است که به من الغا شده و همان طور وقتی که نزد خودم می‌سنجم و مقایسه می‌کنم می‌بینم در حساب دو دو تا چهار تا می‌شود همان طور هم نمی‌توانم این را منکر باشم که دو مشتری بهتر از یک مشتری است پس بنابر مراتب فوق باید دست دولت باشد که مدام اظهار بکند آقایان نمایندگان من نمی‌توانم غیر از استاندارد اویل با کمپانی‌های دیگر داخل مذاکره شوم و اخیراً کمپانی استاندارد ماده‌ای پیشنهاد کرد واقعاً چیز غریبی است و حیرت‌آور است اما بنده پیش از این عرض می‌کنم و به همان مطالب ساده قناعت کرده و سعی می‌کنم که داخل یک مطالب سیاسی نشوم اگر موقع دیگری رسید آن وقت عرایض خود را خواهم کرد.

رئیس - جمعی از آقایان تقاضا کرده‌اند که مذاکرات کافی است.

(بعضی از نمایندگان - مذاکرات کافی نیست)

رئیس - چون تقاضا کرده‌اند مجبورم رأی بگیرم

آقایانی که مذاکرات را کافی می‌دانند قیام بفرمایند.

اکثر نمایندگان قیام فرمودند.

رئیس - معلوم می‌شود کافی است علاوه بر پیشنهاد اصلی یک پیشنهاد دیگری هم رسیده است قرائت می‌شود بدواً به پیشنهاد ثانی رأی می‌گیریم بعد به پیشنهاد اولی آقای منتصرالملک پیشنهاد مزبور را به مضمون ذیل قرائت نمودند. امضاءکنندگان ذیل پیشنهاد می‌نماییم برای تسریع و تعجیل در حل قضیه معادن نفت شمال پیشنهاد فعلی مسکوت‌عنه مانده و به دولت از تاریخ تشکیل کابینه الی مدت چهل روز مجال و وقت داده شود که آخرین تصمیمات و نظریات کمپانی استاندارد اویل را تحقیق نماید هرگاه در این مدت قضیه مطابق فصل پنج‌گانه اجازه‌نامه مجلس شورای ملی حل و تسویه نشود دولت مجاز و مختار خواهد بود با کمپانی‌های دیگر داخل مذاکره شود. بعضی تقاضا نمودند امضای پیشنهادکنندگان قرائت شود و به شرح ذیل قرائت شد.

عمادالسلطنه طباطبایی - ملک‌الشعرا - اقبال‌السلطان - حاج امین‌التجار - آقا میرزا ابراهیم قمی - آقا سید کاظم یزدی.

ملک‌الشعرا - بنده توضیحی دارم.

رئیس - بفرمایید.

ملک‌الشعرا - بنده باز برای دفعه دیگر با کمال احترام در عین حال با کمال الحاح خاطر آقایان را متذکر می‌کنم و استدعا می‌کنم قدری فکر و تعمق بفرمایند و به این خیال نباشند چون این پیشنهاد را عده قلیلی کرده‌اند حتماً آن را رد کنند و چون این پیشنهاد، پیشنهاد آنها را مسکوت می‌گذارد نباید قبول بشود استدعا می‌کنم باز قدری تفکر و تعمق بفرمایید و اگر چنانچه دیدید این پیشنهاد عملی‌تر و جامع‌الاطراف‌تر آن وقت رأی بدهند اساساً اصراری که بنده دارم و مذاکراتی که کردم برای یک نکته مهم است و آن این است که سرمایه آمریکا به هر مقاومت به هر سعی و کوشش که ممکن است شمال ایران جلب بشود و این معادن لاتعد و لاتحصی و آن گنج‌های شایگان و به قول آقایان این الماس‌های برلیان استخراج شود باز تکرار می‌کنم و در ابرام خود باقی هستیم و هر مملکتی که معادن و منابع ثروت او استخراج نشود هر قدر در ظاهر ماده استقلال بزند و فریاد کند مشت به سندان کوفتن است بالاخره یک مملکت فقیر و بی‌استبداد نمی‌تواند در مقابل این دنیای نو و این محیط نو و این اسباب‌های نو مقاومت کند اگر چه در قلوب افراد ملت اسم استقلال نقش شده باشد وقتی که اقتصاد و ثروت و بالاخره آبادی نداشته باشد از بین می‌رود از نقطه‌نظر حساب و مطابق نظریات فنی و عملی فانی و زایل می‌شود این اصل عقیده بنده است و این عقیده را غالب آقایان داشته‌اند جزو مرام عملی آنها بوده است نظر به این که عقیده بنده و رفقای بنده است به هر وسیله که ممکن است سرمایه آمریکا را شمال ایران جلب کنیم باید به هر اندازه سعی و جدیت داریم به کار ببریم و سعی کنیم این رشته اقتصادی مهم که دنیا به ما داده است از بین نرود و باید دقیق بشویم و حتی‌الامکان از نظریات اکثریتی و اقلیتی که چون من این کار را کرده‌ام باید همین طور بشود صرف‌نظر کنم عالیجنابی کنیم و از این مرحله بگذریم و در این پیشنهاد دقیق بشویم اگر دیدیدم خوب است رأی بدهیم آقای تدین در ضمن نطق مهیج و فصیح خودشان بالاخره فرمودند اگر این معادن کشف نشود همین طور بماند بهتر است از این که به دست رقیب مخالف بیفتد البته به دست رقیب مخالف بیفتد مثل این است که خانه ما را بیگانه بسازد این طبیعی است و یکی از ایده‌آل‌های ما و هر ایرانی است و بنده هر ایرانی را با این عقیده موافق و تمام را مایل به استقلال می‌دانم ولی طرق فکر و عملشان مخالف است البته هر ایرانی میل دارد خانه خودش را خودش بسازد و همه در اصل قضیه شریک هستیم اما در مراحل آن ممکن است اختلاف پیدا شود ممکن است بعضی‌ها بگویند این قضیه برخلاف میل ما واقع می‌شود ولی به واسطه این جزییات ما نباید رشته ارتباط‌هایی را که به نفع ما تمام می‌شود قطع کنیم باید آن رشته‌های مانده را نگاه داریم و مردانه بایستیم و جلوی آن رشته‌های سوء را بگیریم و نگذاریم این رشته ارتباط اصلی مقطوع شود نباید این خیال را بکنیم که چون صد سال یا سه هزار سال یا از اول دنیا خراب بوده باز هم خراب بماند این حس را باید عوض کرد پس برای این که هم به دولت اجازه داده باشیم با کمپانی دیگری داخل مذاکره بشود و هم رشته مذاکرات را با کمپانی استاندارد اویل قطع نکرده باشیم گمان می‌کنم این پیشنهاد را باید تصویب کنیم زیرا چنانچه عرض کردم ممکن است کمپانی استاندارد اویل به بهانه این پیشنهاد و به تصور این که مجلس و دولت دیگر حاضر نیستند با او مذاکره کنند خود به مذاکره با دولت خاتمه دهد این بدیهی است که آقایان می‌گویند دو مشتری بهتر از یک مشتری است بنده هم همین عقیده را دارم الان هم دو مشتری است یکی استاندارد اویل است و یکی سلینکلر ولی اگر آن نگرانی بنده صورت واقعیت پیدا کند و با کمپانی استاندارد اویل قطع رابطه شود آن وقت مشتری خواهد بود آن وقت قطعاً کمپانی که نماینده او در تهران است طرف ما خواهد بود پس برای این که با کمپانی استاندارد اویل قطع رابطه نشود و بهانه به دست او ندهیم و در انظار خارجه احترام قول و رأی مجلس را هم از دست ندهیم این نکته را آقایان در نظر بگیرند اگر عرایض بنده مؤثر واقع شد عالیجنابی کنند و رأی بدهند و این که آقای تدین فرمودند ما امتیاز ندادیم و قطع‌نامه بوده است البته به تمام امتیازها در ابتدا که داده می‌شود به تمام جزییات آن روی کاغذ نمی‌آید ابتدا به طور کلی می‌نشینند تصویب می‌کنند که دولت با فلان کمپانی در فلان موضوع در تحت این شش شرط یا دو شرط داخل مذاکره شود و نتیجه مذاکرات خودش را به مجلس بگوید پس از آن قطع‌نامه که فرمودید ما آن قانونی که در برج قوس راجع به امتیاز نفت شمال تصویب شد هر اسم و هر عنوان داشته باشد محترم است خصوصاً وقتی که طرف آن قانون یا طرف آن مصوبه یک دولت یا یک ملت خارجی باشد یک دولتی که تازه ما می‌خواهیم با آنها داخل معامله شده و سرمایه آنها را به مملکت خود جلب کنیم و شرایین حیاتی خودمان را با سرمایه آنها پر از خون کنیم و مملکتمان را آباد کنیم وقتی یک چنین دولتی و یک چنین کمپانی با عظمت و اهمیتی با قانون و با رأی ما طرف است ما باید احترام آن را نگاه داریم و نباید اجازه بدهیم که بگویند مجلس شورای ملی ایران یک روزی می‌نشیند و به عجله یک رأیی می‌دهد و بعد از شش ماه دیگر برخلاف موادی که خودش تصریح کرده است می‌نمایند به دولت اجازه می‌دهد که با فلان کمپانی داخل مذاکره شود و بعد هم از قول ما بگویند که گفته‌اند ما نفهمیدیم و رأی دادیم اینها بدبختی مملکت است اینها باعث نگرانی است پس برای حفظ آن قانون یا آن مصوبه یا آن قطع‌نامه یا آن امتیاز بیایید به این پیشنهاد رأی بدهید یا یک پیشنهاد دیگری شبیه به آن تهیه بفرمایید تا ما به آن رأی بدهیم و بدون یک مجوز قانونی یک دفعه دولت را در عین مذاکره با استاندارد اویل به طرف دیگر سوق نداده باشیم راست است صورت این قضیه ساده است و شاید به نفع ما است البته دو مشتری بهتر از یک مشتری است ولی حقیقت او و انعکاس او بد است و انعکاس او در خارجه صحیح نیست.

پس حالا که می‌خواهیم این استفاده را از تراشیدن رقیب بگیریم با یک شرط خوبی بگیریم یعنی به دولت بگوییم تا چهل روز باید آخرین نظر کمپانی استاندارد اویل را تحصیل کنی و به مجلس بیاوری اگر بعد از چهل روز موفق به ختم عمل نشدی با کمپانی‌های دیگر آمریکایی هم می‌توانی داخل مذاکره شوی در پیشنهاد ما هم لفظ آمریکایی حذف شده و البته آقایان منشی‌ها اصلاح خواهند کرد. این اجازه هم که شما می‌فرمایید در این پیشنهاد است ولی بعد از چهل روز و آن وقت این مسئله موجب می‌شود که کمپانی استاندارد اویل عملیات خود را سریع‌تر کند و در این چهل روز به احتیاط این که مبادا دولت متوجه کمپانی‌های دیگری بشود آخرین نظریات خود را می‌گوید به این طریق هم دست دولت را نمی‌بندیم و هم دیگران را امیدوار می‌کنیم که تا چهل روز دیگر صبر کنند این پیشنهاد ما این محسنات را دارد این را هم عرض کنم که در زمان کابینه آقای مشیرالدوله مطابق اطلاعاتی که بنده دارم ایشان به پیشنهاد سلینکلر مراجعه کردند آن دوسیه‌ها را به آقای نصرت‌الدوله هم دادند و بنده هم خدمت ایشان دیدم و باز هم به طور غیررسمی آقایانی که با نمایندگان آن کمپانی مربوط و آشنا هستند می‌روند و داخل مذاکره می‌شوند در ظرف این چهل روز هم این مذاکرات به عمل می‌آید و هم استاندارد اویل بهانه برای قطع مذاکرات پیدا می‌کند. هم نسبت خلف قول و تزلزل رأی به مجلس در خارجه داده نمی‌شود. کمپانی استاندارد اویل هم مأیوس نمی‌شود این است که از آقایان تقاضا می‌کنم عالیجنابی کنند و به پیشنهاد ما رأی بدهند.

رئیس - آقای نصرت‌الدوله (اجازه)

نصرت‌الدوله – آقای ملک‌الشعرا اسناد حرارت و عصبانی شدن را در جلسه گذشته به بنده دادند ولی برای این که خوب به ایشان ثابت کنم که خونسردی بنده خیلی بیش از آن است که ایشان تصور می‌کنند هم آن قوت که صحبت می‌کردند عرض نکردم و هم حالا به مذاکرات شخص ایشان جواب عرض نمی‌کنم و چون ایشان در ضمن توضیح پیشنهاد داخل اصل مطلب شدند بنده هم اجازه می‌خواهم مجدداً در مقام مدافعه از این پیشنهاد داخل اصل مطلب شوم آقایان هم نباید خسته و عصبانی شوند و نباید مایل باشند که مجلس زود ختم شود و به منازل خود تشریف ببرند زیرا مسائل حیاتی یک مملکت در بین است و اگر هم از شب تا صبح وقت صرف نماییم نباید خسته شویم و از میدان تطویل در برویم دو سه مطلب مهم در ضمن مذاکرات گفته شده و تمام آن مسائل را به اندازه کافی آقایان محمدهاشم میرزا و تدین جواب داده و تشریح نموده‌اند ولی چون عین آن مطالب تکرار شده بنده هم اگر تکرار کنم معذورم. اولاً خوب است عوض مشاجره در سر الفاظ به قانون مصوبه لیله اول قوس که در جلوی چشم ما است مراجعه کرده و خودمان را به این مذاکرات معطل بکنم بعضی می‌گویند امتیاز است و برخی می‌گویند امتیاز نیست قانون است این قانون در ماده اول اجازه واگذاردن امتیاز نفت را دارد ولی امتیاز داده نشده زیرا در ماده چهارم این قانون تصریح شده که فعلاً لازم نیست عرض کنم باید به مجلس بیاید و هنوز نیامده است. فقط اجازه به دولت داده شده که داخل مذاکرات شود بنده دیدم آقای ملک‌الشعرا مکرر در مکرر مستمسک می‌شوند به این که بنده در ضمن صحبت پریروز به ایشان عرض کردیم نفهمیدیم و تصور می‌کنند یک گناه کبیره شده یا بنده یک حرف بی‌فکری زده‌ام که آقایان مخالفین می‌توانند آن را حربه خود کنند خیر بنده این حرف را از روی فکر گفتم بنده گفتم نفهمیدم و از قول جنابعالی هم می‌گویم نفهمیدم زیرا اگر فهمیده بودید و می‌دانستید که کمپانی استاندارد اویل ماده پنجم این قانون را که مبنی عدم شرکت کمپانی است متزلزل خواهد کرد رأی نمی‌دادید. پس اگر ما همه آن روز به کمپانی استاندارد اویل رأی دادیم نمی‌دانستیم کمپانی استاندارد اویل یک کمپانی است که ممکن است ماده پنجم این قانون را متزلزل کند و آن که فرمودید از ملاحظه دوسیه‌ها چیز تازه‌ای معلوم نشد خیلی تعجب است آیا پیش از این که ماده پنجم این قانون در خطر است چه می‌خواستید معلوم شود. پس حالا هم عرض می‌کنم و اقرار می‌کنم و به همه جای دنیا از قول بنده تلگراف کنید که در موقعی که بنده منحصراً بدون رقیب به کمپانی استاندارد اویل رأی دادم برای این بود که بنده هیچ وقت فرض نمی‌کردم کمپانی استاندارد اویل خیال شرکت با یک کمپانی دیگری را داشته باشد و اگر فهمیده بودم هیچ وقت مذاکرات دولت را به کمپانی استاندارد اویل منحصر نمی‌کردم پیشنهاد هم که چهل و دو نفر از وکلای محترم امضاء کرده‌اند و فقط یک نفر تردید در امضای آن کرده به عقیده بنده نه محتاج به مطالعه بود و نه محتاج به تعجب از این که بدون مقدمه طرح شد اولاً بنده این مطلب را نمی‌توانم بفهمم مقدمه یعنی چه. مقدمه مجلس شورای ملی همین است که اگر یک فکر و یک نظریه با یک عقیده برای یکی از آقایان وکلا پیش بیاید مقدمه طبیعی و بلکه طبیعی‌ترین مقدمه او همین است که بیاید در همین جا آن عقیده را اظهار کند. ببنده نمی‌دانم این که می‌گویند من نمی‌دانستم و قبلاً به من مذاکره نکرده بودند یعنی چه؟ یک مطلبی ابتدا در مجلس طرح می‌شود دو جلسه سه جلسه در آن بحث می‌شود و ماها که قید فوریت کردیم و دانسته و فهمیده و خوانده امضاء کردیم برای این بود که در مجلس مذاکره بشود و به کمیسیون نرود و به کشور بشود قید فوریت انحصار نمی‌دهد که حتماً مذاکره در یک مطلب در ظرف یک ساعت تمام شود ممکن است پنج روز هم در آن بحث شود و به تمام حقاین گفته شود این هیچ استعجاب ندارد که چرا اطلاع و سابقه نمی‌شود وقتی یک مطلبی به مجلس می‌آمد و این مطلب در حدود سیاسی یا اقتصادی یا اجتماعی یا هر چیزی که فرض بفرمایید یا حسن‌ظن یا سوءظن یا حسن‌نیت یا سوءنیت برای اشخاص پیش بیاید در همچون قضیه‌ای باید دید حدود مطلب چیست؟ در آن پیشنهاد چه گفته شده بود که محتاج مطالبه و مداقه و مباحثه و جمع شدن صلحاً و عقلاً و آوردن دوسیه‌ها و مراجعه به دولت باشد گفته نشده بود این امتیاز را لغو کنید بنده امروز می‌شنوم که شرایط فلان کمپانی صد شانزده یا بیشتر است همچون مذاکراتی در پیش نبوده و اگر بنده می‌شنیدم به طور غیررسمی می‌شنیدم و هرگز بنده از یک مرکز رسمی چنین چیزی نشنیدم مقصود هم کمپانی بالاختصاص نبود مقصود این بود که به کمپانی استاندارد اویل انحصار نداشته باشد. مقصود بنده همان طور که آقای مدرس فرمودند این بود که دو مشتری بهتر از یک مشتری است و پنجاه مشتری تازه اول خوشبختی است. وقتی مذاکرات یا به موجب تلگرافات منتشر شود کمپانی‌های آمریکا که منحصر به استاندارد اویل و سلینکلر نیست پیشنهادات خود را می‌دهند وحشت از این که این یکی متزلزل می‌شود یا خیر اینها قضاوت‌های قبل از رسیدگی است. البته یک دولتی باید قبلاً مطالعه کند و ببینید این بهتر است یا آن یکی تا وسایل مقایسه ایجاد نشود این کار نشده است و آقای مشیرالدوله هم برخلاف آنچه که گفته شد به طور رسمی هیچ پیشنهادی را نپذیرفتند و اگر اظهار اطلاعاتی کرده‌اند من غیرمستقیم به ایشان رسیده زیرا خود آقای مشیرالدوله به بنده فرمودند. به موجب این قانون دولت نمی‌تواند با هیچ کمپانی دیگری مذاکره کند پس از افزودن این عبارت و توسعه دادن به مشتری‌ها نه اعتبار مجلس را از میان می‌بریم و نه قانون سابق را نقض می‌کنیم نه استاندارد اویل را متزلزل می‌کند مکرر در مکرر بنده لفظ بهانه‌جویی را شنیدم بنده نمی‌دانم بهانه‌جویی یعنی چه بهانه‌جویی یعنی موقعی که یک کسی وسیله نداشته باشد و بی‌وسیله بگردد این قدر وسیله برای بهانه است که اگر استاندارد اویل بهانه خواست لازم نیست این مسئله را بهانه کنید بنده عرض می‌کنم استاندارد اویل نه فقط بهانه‌جو است بلکه هر قدر شما سخت بشوید او نرم می‌شود چرا از برای این که مورد مورد مهمی است و به اندازه ذی‌قیمت و گرانبها است که استاندارد اویل یا کمپانی‌های دیگر هیچ وقت بی‌بهانه نیستند و با کمال شوق برای به دست آوردن یک همچون منبع ثروتی حاضرند منتها ما که فروشنده و صاحب مال هستیم باید منافع خودمان را حفظ کنیم همان منافعی که یک کمپانی خارجی را وادار می‌کند با یک کمپانی دیگری سازش کند. همان منافع هم باید ما را وادار کند که در حفظ مصالح مملکت خودمان بکوشیم حالا اگر مسئله اساسی قابل تردید است بنده نمی‌دانم در صورتی که برحسب اطلاعاتی که آقای تدین از اخبار رویتر حاصل کرده‌اند و به موجب اطلاعاتی که خود بنده از روزنامه نیویورک تیمس راجع به قراردادی که به کمپانی استاندارد اویل یا کمپانی انگلیس و ایران نسبت می‌دهد تحصیل کرده‌ام دیگر جای تردید برای ما باقی نمی‌ماند و اگر یک چنین مذاکره باشد وقتی استاندارد اویل ببیند ملت ایران از این قرارداد راضی نیست شاید از این خیال صرف‌نظر کند و مجدداً با دولت ایران طرف مذاکره شود و در آن موقع هم پیشنهادات لازمه را برای این که ما بدانیم از زیر پرده چه بیرون آمده است به ما خواهد داد اینها همه احتمالات است. در هر صورت ما ابداً نمی‌خواهیم قطع روابط و مذاکره با استاندارد اویل بنماییم و به همین علت است که بنده مخالف با این پیشنهاد جدیدم و به دولت گفته شود اگر بعد از چهل روز موافقت حاصل نشد آن وقت با کمپانی‌های دیگر داخل مذاکره بشود بنده این را هیچ صلاحی نمی‌دانم زیرا اصل رقابت وقتی خوب محفوظ می‌شود که به تمام کمپانی‌ها در عرض هم مذاکره کنند نه این که یکی بعد از دیگری ما پی اصل رقابت می‌کردیم که یک اشخاص و یک کمپانی‌هایی از نقطه‌نظر اقتصادی و از نقطه‌نظر تجارتی و با رعایت شرط اصلی که در ماده پنجم ذکر شده است و آقای آقا سید یعقوب فرمودند ما را از تیر صیاد حفظ می‌کند یعنی جلوی نظریات سیاسی را می‌گیرد پیدا شوند و تماماً در عرض هم شرایط‌شان را در معرض سابقه و مقایسه بگذارند به همین جهت بنده با پیشنهاد ثانی مخالفم و عقیده‌مندم که به همین پیشنهادی که اول شده است و راجع به اصلاح ماده اول قانون سابق است رأی داده شود زیرا به هیچ‌وجه من الوجوه لطمه و صدمه بزرگی به کسی وارد نمی‌آید و استاندارد اویل را به همان آزادی ماقبل می‌گذاریم که عقاید و پیشنهادات خود را اظهار کند یک اشاره هم گویا آقای آقا یعقوب در ضمن بیان خودشان فرمودند که در همان موقعی که ما این اجازه را می‌دادیم نمی‌دانستیم یک چیزهایی در خارج درست شده بنده به موجب سند یعنی به موجب همین روزنامه نیویورک تیمس به ایشان عرض می‌کنم که این قراردادی که می‌گویند موافق ۴ ماه و نیم قبل یعنی در ماه مارس هذه السنه است پس این را باید آقایان بدانند که در آن موقع همچون زمینه‌هایی نبود زیرا در کمیسیون خارجه که بنده آن موقع سمت مخبری داشتم این اندازه‌ها تفحص و تجسس به عمل آمده است و بالاخره بنده در قسمت‌های دیگری نمی‌خواهم داخل بشوم و لو این که در یک قسمت از شکایات آقای ملک‌الشعرا راجع به مطبوعات با ایشان شریک هستم و خود بنده و همیشه از این مسئله نالیده و گفته‌ام خواه در مطبوعات باشد خواه در مجلس خواه در هر کجا باشد باید بداند که شرط شرافت و انسانیت حفظ نزاکت است و خارج شدن در حفظ نزاکت و داخل شدن در الفاظ و عبارات و جملاتی که از حدود اشخاص باشرف تربیت شده خارج می‌شود این تنزل خود شخص است و الا در یک مملکتی که یک همچون فضایا و یک همچون اخلاقی شیوع داشته باشد برای طرف مقابل این قبیل تنقیدات ای بسا تمجید است بنابراین در این قسمت همه با ایشان شریکیم و میل داشتم رفقا و هم‌وطنان عزیز ما که اداره کردن افکار عموم را در دست گرفته‌اند همیشه در حدود تنقید ادبی و حقیقی بمانند و هیچ وقت به شخصیات نپردازند و امیدوار هستم برای این که آنها بدانند ما در این آرزو و مرام صادق هستیم و چیزی را که برای خودمان نمی‌خواهیم برای دیگران هم نمی‌خواهیم ما هم بیش از پیش در اینجا مواظب و حافظ این عقیده باشیم.

رئیس - پیشنهاد ثانی مجدداً قرائت می‌شود و رأی می‌گیریم.

آقای میرزا ابراهیم قمی - بنده راجع به تردیدی که نسبت به بنده دارند توضیحی دارم.

رئیس - چه فرمودید؟

آقای میرزا ابراهیم قمی - خواستم علت تردیدی را عرض کنم مطلب غیر از این بود که فرمودید.

رئیس - در نظام‌نامه ننوشته است که علت تردید را توضیح بدهند.

آقای میرزا ابراهیم قمی - یک نسبتی به بنده دادند و گفتند در امضاء خود تردید نموده؟

رئیس - به موجب کدام ماده این تقاضا را می‌کنید؟

آقای میرزا ابراهیم قمی - خواستم توضیح بدهم که رفع اشتباه بشود.

رئیس - اگر عقاید جنابعالی را برخلاف واقع جلوه داده‌اند می‌توانید توضیح بدهید و اگر می‌خواهید یک مسئله را که بیان شده توضیح بدهید آن امر علیحده است اگر مجلس اجازه بدهید می‌توانید بفرمایید.

(بعضی گفتند - لازم نیست)

آقای منتصرالملک مجدداً پیشنهاد ثانوی را به مضمون سابق‌الذکر قرائت نمودند.

ملک‌الشعرا - عرض کردم یک لفظ آمریکایی اضافه کند.

رئیس - چون پیشنهادی را که دو روز قبل شده بود به منزله پیشنهاد اصلی تلقی می‌کنم و این پیشنهاد را به منزله اصلاح بر آن پیشنهاد این است که بدواً در این پیشنهاد رأی می‌گیریم و اگر تصویب نشد در پیشنهاد اولی اخذ رأی خواهد شد حالا اگر ترتیب دیگری به نظر آقایان می‌رسد بفرمایند.

(بعضی گفتند - ترتیب همین است)

(پیشنهاد ثانوی با اضافه لفظ آمریکا مجدداً به شرح ذیل قرائت شد)

امضاء‌کنندگان ذیل پیشنهاد می‌نماییم برای تسریع و تعجیل در حل قضیه معادن نفت شمال پیشنهاد فعلی مسکوت‌عنه مانده و به دولت از تاریخ تشکیل کابینه الی مدت چهل روز وقت مجال داده شود که آخرین تصمیمات و نظریات کمپانی استاندارد اویل را تحقیق نماید. هرگاه در این مدت قضیه مطابق فصول پنج‌گانه اجازه‌نامه مجلس شورای ملی و تصفیه نشود دولت مجاز و مختار خواهد بود با کمپانی‌های آمریکایی دیگر هم داخل در مذاکره شود.

رئیس - رأی می‌گیریم به این پیشنهاد ثانوی که قرائت شد

آقایانی که این پیشنهاد را تصویب می‌کنند قیام بفرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس - تصویب نشد پیشنهاد اولی قرائت می‌شود.

(آقای منتصرالملک به مضمون ذیل قرائت نمودند)

نظر به این که قانون مورخه لیله قوسی تخاقوی‌ئیل ۱۳۰۰ به دولت اجازه داده است که راجع به امتیاز نفت شمال با کمپانی آمریکایی موسوم (به استاندارداویل) داخل مذاکره شده و با رعایت اصول قانون مزبور صورت امتیازنامه مفصلی طرح و مجدداً به مجلس پیشنهاد نماید نظر به این که شش ماه و نیم از تاریخ مزبور می‌گذرد و هنوز تکلیف قطعی این امر مشخص نشده نظر به این که کمپانی‌های معتبر مستقل آمریکایی دیگر نیز هستند که مایل به تقدیم شرایطی به دولت می‌باشند و نظر به این که منظور مقنن در موقع تصویب قانون مزبور و اجازه امتیاز به کمپانی استاندارد اویل فقط استفاده از منابع ثروت مملکتی به وسیله سرمایه کمپانی‌های معتبر آمریکایی که عاری از هر نوع نظری باشند بود لهذا برای آن که به واسطه مداقه در پیشنهادات کمپانی‌های متعدد منافع اقتصادی مملکت بهتر رعایت شده و برای دولت وسیله مقایسه بین شرایط مختلف موجود بود و ما امضاءکنندگان با قید فوریت پیشنهاد می‌نماییم مجلس شورای ملی تصویب فرمایند که در ماده اول قانون مذکوره در فوق پس از عبارت کمپانی استاندارد اویل عبارت ذیل افزوده شود. (و یا کمپانی معتبر مستقل آمریکایی دیگری) که به این طریق ماده اول قانون مزبور از این قرار خواهد بود و مجلس شورای ملی ایران واگذاری امتیاز حق استخراج نفت ایالات مفصله‌الاسامی شمال ایران را به کمپانی استاندارد اویل یا کمپانی معتبر مستقل آمریکایی دیگری تصویب می‌نماید نقاط مزبوره شامل ایالات آذربایجان - گیلان - استرآباد - مازندران - خراسان خواهد بود.

رئیس - بعضی از آقایان تقاضا نموده‌اند با ورقه اخذ رأی شود قرائت می‌شود بعد با ورقه رأی می‌گیریم.

(به مضمون ذیل قرائت شد)

مقام محترم ریاست مجلس

ما امضاءکنندگان ذیل چون موضوع پیشنهادی را که مطرح شده است مهم دانسته و به علاوه در رأی قیام و قعود امتاع‌کنندگان معلوم نمی‌شود لذا پیشنهاد می‌کنیم که با ورقه رأی گرفته شود.

قوام‌الدوله- امین‌التجار - آقا میرزا ابراهیم قمی - مساوات - وکیل‌الملک.

رئیس - این هم شرحی است که آقای سلیمان میرزا نوشته‌اند.

(به شرح ذیل قرائت شد)

مقام محترم ریاست مجلس

چون در ضمن مذاکرات صحبتی از اقلیت و نظریه ایشان شد این است که اجازه می‌خواهم رأی رفقا را که در این موضوع آزاد گذاشته شده است و بنده شخصاً ممتنع هستم و علت امتناع بنده هم این است که هیئت دولتی حاضر نیست که رأی خود را با دلایل پیشرفت بگوید تا نمایندگان از روی اطلاع کامل رأی بدهند و به علاوه دیده‌ایم قوانینی که با حضور دولت گذشته دولت‌های بعد او را عملی ندانسته و به واسطه ماده واحده موقوف‌الاجراء گذاشته فعلاً که دولت حاضر نیست ممکن است دولت در آتیه دچار مشکلاتی شده و باز مبتلا به ماده واحده شویم به این دلیل بنده ممتنع هستم.

(سلیمان محسن)

رئیس - آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا - دیگر موردی برای اجازه باقی نمی‌ماند چون آن مطلبی را که می‌خواستم عرض کنم خواندند و حالا هم اگر اجازه می‌فرمایید دو مرتبه تکرار کنم این است که همین طور که آقایان اعضاء هیئت متحده عقیده‌شان در این قضیه از او است در قسمت ما هم این مسئله آزاد است و هر کس مطابق عقیده خودش اظهارات خود را می‌کند و متکی به عقیده عموم نیست و بنده هم که ممتنع هستم موقع را مغتنم می‌شمارم و علت امتناع خود را عرض می‌کنم و آن نبودن هیئت دولت است در مجلس زیرا ما دیده‌ایم قوانینی که سابقاً از مجلس گذشته و دولت هم بوده وقتی آن دولت از کار افتاده و دولت دیگری روی کار آمده است تازه اشکالات عجیب و غریبی که عملی نیست و فلان و فلان است تولید می‌کند پس امروز که یک اکثریت شصت و پنج نفره که بنده جزو آن نیستم به یک هیئت دولتی رأی داده و اظهار اعتماد کرده و آن دولت اینجا نیست نمی‌توانیم رأی بدهیم زیرا رأی قوه مجریه را نمی‌دانم چیست این است که در پیشنهاد اولی که رأی گرفته شد چون با قیام و قعود رأی گرفته می‌شد و شخص امتناع‌کننده معلوم نمی‌شد از مجلس خارج شدم و بعد هم تقاضا کردم علت امتناع خود را در این پیشنهاد عرض کنم.

رئیس - رأی می‌گیریم به این پیشنهاد اولی که ماده اول قانون سابق را به نحوی که قرائت شد تغییر می‌دهد آقایانی که تصویب می‌کنند ورقه سفید و آقایانی که تصویب نمی‌کنند ورقه کبود خواهند داد.

اخذ و استخراج آراء به عمل آمد و نتیجه به ترتیب ذیل حاصل گردید.

عده حضار ۷۴ نفر

ورقه سفید علامت قبول ۵۴

ورقه کبود ۳

امتناع ۱۷

رئیس - عده حضار ۷۳ و به اکثریت ۵۴ رأی تصویب شد.

آقا سید یعقوب - سؤالی دارم اجازه می‌فرمایید؟

رئیس - بفرمایید.

آقا سید یعقوب - خواستم عده امتناعیون را سؤال کنم زیرا عده در مجلس بیش از این عده هستند که رأی داده‌اند لابد بعضی هستند که اصلاً ورقه ندادند.

رئیس - اشخاصی که امتناع کرده‌اند هفده نفر هستند.

(اسامی تصویب‌کنندگان)

آقایان: آصف‌الملک - امیر ناصر - نصیرالسلطنه - میرزا علی کازرانی - نصرت‌الدوله - محمدهاشم میرزا - آقا سید محمدباقر دستغیب - عمیدالممالک - آقا سید یعقوب - قوام‌الدوله - بیان‌الملک - میرزا شهاب‌الدین - ارباب کیخسرو - سید حسین خان بلوچ - منتصرالملک - حاج میرزا اسدالله خان - رکن‌الملک - رئیس‌التجار - آقای تدین - صدرایی - حاج شیخ اسدالله - شیخ‌الاسلام ملایری - مستشارالسلطنه - رفعت‌الدوله - ناظم دفتر - عمادالسلطنه - خراسانی - شیخ‌العراقین‌زاده - لسان‌الملک - آقای میرزا هاشم آشتیانی - حاج میرزا تقی‌خان نایینی - سالار معظم - آقا سید فاضل - سردار معظم کردستانی - شیخ‌الاسلام اصفهانی - نصیر دیوان - حاج مخبرالسلطنه - صدرالاسلام ابهری - فتح الدوله - فهیم‌الملک - حاج میرزا مرتضی - محقق‌العلما - حاج شیخ محمدحسن گروسی - میرزا ابراهیم خان ملک‌آرایی - وقارالملک - نظام‌الدوله - بیان‌الدوله - احتشام‌الدوله – محمدولی میزا – آقا سید محمدتقی طباطبایی - شریعتمدار کرمانی - سهام‌السلطان - امین‌الشریعه - اقای مدرس - دکتر لقمان.

(اسامی رد کنندگان)

آقایان حاج امین التجار - ملک‌الشعرا - اقبال‌السلطان.

رئیس - جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده روز سه‌شنبه چهار ساعت به ظهر مانده دستور هم مسئله ازدیاد حق‌العبور راه تهران به دماوند خواهد بود

آقای زنجانی. (اجازه)

آقا شیخ ابراهیم زنجانی - بنده و آقای مساوات از عضویت کمیسیون بودجه استعفا کرده‌ایم بفرمایند عوض ما دو نفر را انتخاب نمایند.

رئیس - در جلسه دیگر استعفانامه قرائت می‌شود اگر بنا شد انتخاب می‌کنند.

مجلس تقریباً ۳ ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد

(مؤتمن‌الملک)