مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ بهمن (دلو) ۱۳۰۰ نشست ۶۷
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم |
مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ بهمن (دلو) ۱۳۰۰ نشست ۶۷
جلسه ۶۷
صورت مشروح مجلس یوم پنجشنبه بیست دلو هزار و سیصد مطابق یازدهم جمادی الثانیه هزار و سیصد و چهل
مجلس یک ساعت و نیم از غروب در تحت ریاست آقای موتمن الملک تشکیل گردید.
صورت مجلس یوم سه شنبه هیجدهم دلو را آقای تدین قرائت نمودند.
رئیس ـ آقایان ایرادی نسبت به صورت مجلس دارند یا نه، (ایرادی نبود)
رئیس ـ چون ایرادی نیست صورت مجلس تصویب شد آقای وزیر عدلیه حاضر نیستند مذاکره در لایحه پیشنهادی ایشان میماند تا موقع آمدن خودشان فعلاً راپورت ایشان میماند تا موقع آمدن خودشان فعلاً راپورت شعبه اول راجع به نمایندگی آقای حاج میرزا عبدالوهاب از همدان مطرح مذاکره است و چون قبلاً قرائت و طبع و توزیع شده محتاج تجدید قرائت نیست. گویا آقای سلیمان میرزا مخالف بودند.
سلیمان میرزا ـ بلی
رئیس ـ بفرمائید
سلیمان میرزا ـ بنده چنانچه در جلسه گذشته هم به عرض آقایان رساندم با راپورت شعبه مخالف بودم و علت مخالفت بنده این بود در موقعی که از همدان میگذشتیم یک عده زیادی از اهالی همدان اظهاراتی میکردند و از انتخابات آنجا شکایاتی داشتند که بنده میتوانم شکایات آنها را به دو قسمت منقس کنم قسمت اول اینکه میگفتند در انتخابات اینجا دسیسه و اسباب چینی به خرج رفته است از اعضاء انجمن نظار هم رضایت مندی نداشتند و میگفتند طوری انتخابات اینجا جریان پیدا کرده که از ابتدا مقصودشان متعدد به تهران مخابره کردیم بالاخره مرکز مطالب ما را قابل توجه دانستند و مفتش فرستادند که مرحوم بقاءالملک بود و ایشان بعد از آنکه رسیدگی و تفتیشات کردند عرایض و شکایات ما را صحیح و به موقع دانسته و امر به توقیف انتخابات دادند اعتراض دوم آنها این بود که میگفتند بعد از توقیف انتخابات دیگری پیدا کردیم و آن اشکال این است که تمام صندوقهای آراء را بردند در منزل عنایت الملک نایب الحکومه بردند بدون این که شرایط قانونی را از حفظ کردن صندوق از بعضی تقلبات و مهر و موم شکاف صندوقها و غیرده منظور داشته باشد و بنابر گفته آنها فقط درب صندوق مقفل بوده بدون رعایت شرایط قانونی که باید درب آنه به مهر اعضای انجمن ممهور باشد تو البته این کار صحیحی نیست که صندوق آراء را مدت یک سال یا زیادتر در پست یک شخص بسپارند و ممکن است در این مدت اوراق آن دست خورده باشد و قفل آن را باز نموده باشند چون لاک و مهر و موم نبوده است غرض نظر به این مطالب در جلسه گذشته با این راپورت مخالفت کردم ولی امروز بنده در شعبه که این راپورت را دادهاند حاضر شدم و دوسیه این راپورت را با حضور اعضای شعبه مطالعه کردم و البته این مطلب محتاج به تذکر نیست که وقتی ما در شعبه به یک اعتبارنامه رسیدگی میکنیم مثل اعضای محکمه هستیم که بخواهیم قضاوت کنیم و مدرک و اسناد ما باید در دست باشد و از آن رو قضاوت کنیم علم قاضی هم در هیچ محکمه سند و مدرک نمیشود و نمیتواند بگوید که چون خود من مطلع هستم باید رای بدهیم نه اینطور نیست و البته اسناد و مدارک هم لازم دارد و معلومات خارجی بدرد نمیخورد واقع و حقیقت را فقط و فقط عالم مطلق و خداوند توانا می داند و بس و اشخاصی که از طرف خداوند حقایق به آنها اعلام میشود مثلاً اگر دو نفر پیش عالمی بروند و یک مسئله را به دروغ شهادت بدهند آن عالم حکم میکند که مطلب همینطور است و به شهادت عدلین مجبوراً رای میدهد حالا هم باید از روی انصاف نظر کنیم و رای بدهیم بنده چیزی که در دوسیه این مسئله را تقویت کند ندیدم و در صورت مجلس انتخابات هم نگاه کردم دیدم نوشته بود که مدت قانونی رسیدگی به شکایات را معین کردیم و اعلان هم کردیم و شکایتی نرسید و در دوسیه هم اسناد و شکایتی موجود نبود فقط یک ورقه در دوسیه بود به عنوان این که دسیسه در کار بود بدون اینکه درست معلوم باشد که این شکایت را چه اشخاصی کردهاند و همانطور که در بدو امر اظهار کرده اهالی همدان به طور عموم میگفتند که در انتخابات دسیسه در کار بوده است ولی سندی برای اثبات این قضیه در دوسیه نبوده و عرض کردم علم هیچ کس هم صحبت نمیشود بنده عقیدهام این است که (حالا اگر به خطا نرفتهایم نمی دانم) در جریانات انتخابات مخصوصاً جاهائی که قراء اطراف وعده نفوس زیاد باشد البته مردم به میل طبیعی و احساسات شخصی خودشان از دهات و اطراف به طور آزادی و دلخواه خود بر نمیخیزند در موقع زمستان هشت نه فرسخ راه را طی کرده و بیایند در مرکز انتخابات و رای بدهند اگر ما حقیقت اینطور رعایائی داشتیم با این احساسات که معنی حقیقی آزادی را میدانستند و در موقع انتخابات نماینده خود را به میل خود معین میکردند و میفهمیدند که معنی انتخابات یک نفر وکیل این است که مقدرات دو ساله خود را به دست یک نفر بسپارند بدون اینکه دیگر حق استیناف و تمیز هم داشته باشند و هر چه آن شخص منتخب حقیقی ایشان حکم کرد همان خواهد شد چقدر خوب بود و آن رای چه قدر و قیمت زیادی داشت اگر عموم مردم این مطلب را آگاه میشدند که بگویند این وکیل باید دو سال از برای ما کار بکند و یک باری از دوش ما توده ملت بردارد و آنوقت پنج شش هزار نفر از یک قصبه میآمدند به مرکز انتخابات و با این احساسات رای میدادند (انشاءالله اگر خداوند به ما عمر بدهد و چنین روزی را ببینیم) آنروز روز سعادت واقعی این مملکت است و روز ترقی و تعالی ما است که همه مردم از روی احساسات شخصی با تجربه و دقت یک وکیلی را انتخاب کنند و یک منظوری از انتخاب وکیل داشته باشند و ملتفت باشند همین وکیل که میرود چه کار میکند؟ به خیر آنها کار میکند یا نه؟ به هر حال این یک مسئلهای است مسلم نسبت به آقایان رفقا جسارت نمیکنم فرض بفرمائید در یک مملکت دیگر که موقع انتخابات باشد شاید اکثر انتخاباتشان از روی این احساسات نبوده باشد که مردم به میل و رضا و رغبت بیایند و رای بدهند حالا ممکن است نظر آن اشخاصی که میگفتند در انتخابات همدان دسیسه در کار بود همین باشد که در غالب جاها انتخاب از روی آزادی حقیقی و حفظ حقوق خودشان نبوده بلکه چیز دیگری سبب می شده است و شاید اظهار این احساسات از روی دسیسه کاری بوده است که مثلاً از اسد آباد همدان فلان رعیت به اختیار خود بر نمیخیزد و پای برهنه لنگان لنگان به همدان آمده که یک شخصی را وکیل کند و حال اینکه معلوم نیست آن شخص را میشناسد و اطلاع از عملیات او دارد یا نه شاید طبیعتاً این حرکات در تحت نفوذ و امری باشد حالا اگر چنانچه حقیقت را بخواهیم ممکن است همین نحو باشد ولی همان طور که عرض کردم مدرک حکم و مخالفت ما فقط اسناد و توشتجات است که در دستمان باشد و در این زمینه باید از روی انصاف صحبت کرد و بنده اگر در جلسه قبل گفتم مخالف هستم و حالیه که یک سندی برای اثبات به ادعای خود ندارم مجبور نیستم که جعل بکنم که چون گفتم مخالف هستم باید حتماً مخالفت بکنم بنده حقیقتاً در دوسیه اسنادی که این مطالب را برساند ندیدم حالا اگر آقایانی که آنجا بودند غفلت کردهاند و تنها به گفتن قناعت کردهاند و در موقعی که انجمن برای شکایت تعیین کرده نیامدهاند یا در مدت یک ماهه اول افتتاح مجلس عرایض خود را به مجلس نرساندهاند تقصیر با خودشان است و با ماها نیست باز تکرار میکنم در این دوسیه چیزی که اثبات این مدعا را بکند بنده ندیدم و فقط مدرک بنده همان بوده که در همدان از خود اهالی شنیدم و چون سندی در دست نیست نمیتوانم عرایض بکنم و دیگر در این موضوع عرضی ندارم.
آقای سید یعقوب مخبر ـ چون حضرت والا تشریف آوردند در شعبه و دوسیه را به همان ترتیب که بیان فرمودند دیدند و قانع شدند گمان میکنم دیگر مخالفی نباشد
(جمعی گفتند صحیح است)
رئیس ـ آقای نصرت الدوله موافقید؟
نصرت الدوله ـ بلی
رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله چطور؟
حاج شیخ اسدالله ـ بنده هم موافقم
رئیس ـ آقای مستشارالسلطنه هم موافقند
مستشارالسلطنه ـ بنده هم موافق هستم ولی با این طرز مخالفت کردن هم مخالفم و میخواهم قدری در موضع انتخابات سابقه که حضرت والا اشاره کردند صحبت کنم
رئیس ـ موافق هستید
مستشارالسلطنه ـ بلی
رئیس ـ آقای محقق العلماء موافقید
محقق العلماء ـ بلی
رئیس ـ آقای دولت آبادی هم موافق هستند؟
دولت آبادی ـ بلی بنده هم موافقم
رئیس ـ چون دیگر مخالفی نیست رای میگیریم آقایانی که انتخاب آقای حاج میرزا عبدالوهاب را به نمایندگی همدان تصویب میکنند قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد بالفعل راپورت کمیسیون بودجه راجع به بر قراری یکصد تومان شهریه درباره چهار نفر ورثه مرحوم آقا شیخ محمد جواد مطرح است
(آقای تدین راپورت کمیسیون بودجه را به مضمون ذیل قرائت نمودند)
(راپورت از کمیسیون بودجه به مجلس شورای ملی)
پیشنهاد دولت را مبنی بر تقاضای بر قراری یک صد تومان مستمری برای ورثه مرحوم حاج شیخ محمد در جلسه هشتم دلو کمیسیون بودجه تحت مطالعه در آمده و ماده واحده ذیل باکثریت آراء تصویب شد.
ماده واحده ـ مبلغ یک صد تومان شهریه در حق چهارنفر ورثه مرحوم حاج شیخ مجمد جواد خراسانی به ترتیب ذیل برقرار میشود.
(الف) ـ درباره فاطمه خانم عیال آن مرحوم ماهی ۱۵ تومان.
(ب) غذرا خانم ضبیه آن مرحوم ماهی ۲۰ تومان
تا مدتی که شوهر اختیار نکردهاند
(ت) درباره حسین آقا پسر بزرگ آن مرحوم ماهی ۳۵ تومان
تا سن بیست و یک سالگی
(ث) درباره مهدی آقا پسر کوچک آن مرحوم ماهی ۳۰ تومان برای مخارج تحصیل
رئیس ـ نسبت به این راپورت مخالفی هست یا نه؟ آقای فتح الدوله (اجازه)
فتح الدوله ـ بنده با طرز تقسیم این وجه مخالفم که برا حسین آقا پسر بزرگ سی و پنج تومان و برای مهدی آقا سی تومان معین کردهاند این تفاوت برای چه چیز است؟ و خوب است به طور تساوی تقسیم شود نه اینکه فرق بگذارند
مخبر ـ این عدم تساوی نظر پیشنهاد خود و خانواده آن مرحوم است و البته نظریه آنها هم به احتیاجات فعلی و لوازم تحصیلات آنها است مسلماً پسر بزرگتر وظایف تحصیل و کتاب و سایر لوازمش زیادرت از پسر کوچکتر است که تازه مشغول شده است والا در خود کمیسیون هم ابداً نظر تساوی در بین بود و پس از تحقیقات بالاخره اینطور صلاح دید و تصویب شد
سدید الملک ـ علاوه بر فرمایش آقای مخبر این طرز تقسیم برای دولت هم بهتر برای این که پسر بزرگ را که سی و پنج تومان دادهاند زودتر از گردن دولت میافتد و به این جهت هم باید همین تقسیم را تصویب نمود و مخالفت نکرد.
رئیس ـ دیگر مخالفی نیست
(گفته شد خیر)
رئیس ـ رای میگیریم با ورقه آقایانیکه راپورت کمیسیون را تصویب میکنند ورقه سفید و آقایانی که رد میکنند ورقه کبود خواهند داد در این موقع اخذا آراء ه عمل آمد و آقای سهام السلطان استخراج آراء نموده به شرح ذیل نتیجه حاصل شد
ورقه سفید علامت قبول (۵۰)
ورقه کبود علامت رد (۳)
ورقه سفید بدون امضاء (۱)
امتناع (۵)
رئیس ـ باکثریت ۵۰ نفر از شصت و هفت نفر حضار تصویب شد
اسامی قبول کنندگان
آقایان رکن الملک ـ بیان الدوله ـ آقا میرزا علی کازرونی ـ اقبال السلطان ـ سدید الملک ـ بیان الدوله ـ سهام السلطان ـ فهیم الملک ـ حاج میرزا علی محمد ـ میرزا محمد حسین صدرائی ـ عماد السلطنه طباطبائی ـ قوام الدوله ـ شیخ الاسلام اصفهانی ـ آصف الممالک ـ آقا سید یعقوب ـ منتصرالملک ـ عدل السلطنه ـ سردارمعظم ـ معتمدالسلطنه ـ شیخ العراقین زاده ـ ارباب کیخسرو ـ محمد هاشم میرزا ـ آقامیرزا سید حسن کاشانی ـ جلیل الملک ـ آقا سید محمد تدین ـ میرزا ابراهیم خان ملک آرائی ـ مستشارالسلطنه ـ نصرت الدوله ـ نظام الدوله ـ وحید الملک ـ آقا سید فاضل ـ آقا میرزا محمد نجات ـ غضنفرخان ـ حائری زاده ـ امین الشریعه ـ صدرالاسلام ـ مدرس ـ سردارمعظم کردستانی ـ میرزا هاشم آشتیانی ـ شیخ الاسلام ملایری ـ میرزا محمد تقی طباطبائی
اسامی رد کنندگان
آقایان مؤتمن السلطنه ـ محقق الملماء ـ ناظم العلماء
ارباب کیخسرو ـ بنده یک اخطار نظامنامه دارم اجازه می فرمائید عرض کنم
رئیس ـ بفرمائید
ارباب کیخسرو ـ در ماده ۸۸ نظام نامه داخلی مینویسد (ترتیب رای گرفتن علنی با اوراق از این قرار است که هر نماینده دارای دو ورقه مختلف اللون است که اسم آن نماینده در روی آنها چاپ شده است ورقه سفید علامت قبول و ورقه آبی علامت رد است) اولاً در این ماده به طوری وضوح معین میکند که باید دو ورقه مختلف باشد یکی کبود و یکی سفید و ثانیاً اسم هر نماینده در روی آن ورقه چاپ شده باشد و باید هر نماینده این دو ورقه را داشته باشد به علاوه در هیچ جا نمینویسد اگر امتناع دارند ورقه سفید بدهند به هر حال چون مدتی است که اوراق را تهیه نموده و به آقایان داده شده است استدعا میکنم اخطار بفرمایند که بعد از این همیشه اوراق را همراه داشته باشند و با آنها رای بدهند
رئیس ـ تا به حال چندین مرتبه گفته شد ولی اثری نکرده است باز هم اخطار میشود. فعلاً ماده یازده ضمیمه راپورت کمیسیون بودجه مطرح است. آقای ملک الشعراء مخالف هستند.
ملک الشعراء ـ بلی
رئیس ـ بفرمائید
ملک الشعراء ـ عرض میکنم دفعه اول که این بودجه معارف در مجلس مطرح شد بعضی از آقایان مذاکراتی فرموند و به طور مختصر مسئله برگذار شد و مخصوصاً در مقابل بیانات بعضی (که اکنون بنده هم تعقیب آن بیانات را در نظر دارم) از طرف آقای مخبر کمیسیون حمله شدیدی به عمل آمد و بالاخره در همان نتیجه هم میخواستم خلاف نظر مخبر محترم بعضی عرایض بکنم بدبختانه یادداشتهای بنده در بین کاغذها مخفی شده بود و قدری طول کشید تا پیدا کردم و قدری موقع گذشت اولاً بنده نمیخواهم در اهمیت معارف صحبت بکنم چون اهمیت معارف جزء بدیهیات اولیه است و گمان نمیکنم منکری داشته باشد و تصور نمیکنم در دنیا کسی باشد که جهل را بر علم ترجیح بدهد در مملکت ما هم تا حدی که میتوان گفت گففته شده و میشود که بدون معارف و بسط علم و تعمیم سواد ممکن نیست امروز در دنیا زندگی کرد و حقیقت جای بسی تاسف است از اول مشروطیت و از امروزی که به ملت اعلام شد که حق دارند در حقوق سیاسی و اجتماعی خودشان ذی دخل و ذی رای باشند که هفده سال است از امروز میگذرد و تازه میرویم جشن هفدهمین سال مشروطیت مرا میگیریم در این هفده سال به قدری که این موضوع مهم جراید و محافل و مجالس اجتماعی و سیاسی در پشت تریبون طرح شده و گفته شده اگر هزار یک از این لفاظیها به موقع عمل گذارده میشد امروز به کلی راه سعادت و جاده زندگانی بر روی ما باز بوده و روزگارمان بهتر از امروز بود و فوق العاده باید متاسف باشیم که هر روز و هر سالی که پیش آمد اهیمت معارف هم در نظر بیشتر از سابق مجسم شد ولی گفتیم بماند برای سال دیگر امسال به اصلاح مسائل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی میپردازیم و معارف را سال دیگر اصلاح خواهیم کرد و همینطور این کار مهم از امروز بخ فردا محول شد و بالاخره در این هفده سال یک قدم به طرف معارف و به طرف حیات حقیقی برنداشتیم بلی اگر یک قدمهائی هم برداشته شد و به صرف تقلید چند باب مدرسه ایجاد شد همان منحصر به تهران بود و تهران فقط لایق داشتن مدرسه بود و معارف وقف ابدی تهران بود در عین حال متاسفانه آن مدارس هم مدارسی نبودند که بتوانند خود تهران را اداره کنند پروگرام و دروس آن که در کلاسها مجری و معمول بود که گفته میشد و به مغز نوباوگان وطن فرو رفت آنها چیزی نبود که فرزندان مستقل الافکار با سعادتی برای ما تهیه کند و فقط تقلید کردیم از پروگرامهای غیر ملایم نا مطبوع امروزه دنیا و از برای خودمان یک جوانهای سیاسی تربیت کردیم و برای استخدام دوائر دولتی خودمان آدم درست کردیم در صورتی که دوائر دولتی را نتوانستیم وسعت بدهیم که این جوانان امروز و پدران فردا به درد آن کاری که برای آن تربیتشان کردهایم نخورند این است که همه روزه میبینیم یک عده جوان که برای خدمت به دولت ساخته شدهاند و برای اطاعت اوامر وجدانی و اطاعت اوامر عائله خودشان و برای خدمت به مملکت رفتهاند و درس خواندهاند و تصدیق نامه گرفتهاند و قسمتی امروزه پدر شدهاند و یک قسمت هم فردا پدر خواهند شد و بدون هیچ تقصیر و گناهی سرگردان و بیکار شدهاند و اگر هم بیکی از خدمات دولتی پذیرفته شوند به قدر کافی حقوق به آنها داده نمیشود که زندگانیشان تامین شود متاسفانه اگر مدارس هم داشتهایم اینطور بوده است و در مدارس به اطفال خودمان اعتماد به نفس را تلقین نکردهایم و به فرزندان خودمان نیاموختهایم که وقتی از مملکت بیرون میآیند یک مملکت و دولت مستقل و کوچکی هستند ما بوسیله اجتماع این افراد و این دولتهای کوچک سعادتمند یک توده کوچک سعادتمندی ایجاد شود و از این تودههای کوچک یک توده بزرگ با سعادت ایجاد بشود تقصیر با آنها نیست بلکه با ما است که مدارسمان را محدود ساختهایم و پروگرام مدارسمان تمام تقلیدی است آنهم پروگرام قدیم و کهنه و اصول تمدن روشی که سالها است از بین رفته و در خود مرکز تربیت و تمدن که فرانسه باشد کتب و نوشتجات و تالیفات زیادی بر علیه این شکل تدریس نوشته و منتشر نمودهاند ولی ما برعکس از آن اصول قدیمه تقلید کنیم که فوق العاده ناقص و بی اساس و اولادان مملکت خود را که لااقل میتوانستند و در تحت ترتبیت پدر و مادر به فن و شغل پدری خود بهره مند شوند و استقلال ذتی داشته باشند یه این اصول تعلیمات ناقص که موجب سلب کردن استقلال فکری از آنها و فرا گرفتن مفاسد و عدمت اعتماد به نفس و بالاخره سبب زایل کردن ملکات ثابت و قائمی که بتواند یک نفر انسان را قادر کند که در هر جا که هست بشخصه زندگانی بکند با این اصول تعلیمات و بواسطه اینطور عملیات که متنج به نتجه صنعتی و عملی نمیشد و فقط برای پشت میز نشستن کافی بود این فرزندان خودمان را از سعادت آینده محروم کردیم و بالاخره آنها را دستجات سیاسی و احزاب و جماعت تند مستقل به نفس ساخت و از آنها نتیجه خوبی نگرفتیم البته اگر اصول تعلیمات را اصلاح نکینیم اصلاً از این مدارس و این طرز تعلیمات نتیجه نخواهیم گرفت و روز به روز بر عده اشخاص بی کار که منتظرند از طرف دولت به آنها گفته شود (بیائید خدمت کنید و حقوق بگیرید) افزودیم و فقط به این وسیله اجتماع خود را رنگ علم زدیم و با این همه نواقص و بدبختی باز ما همین قدر خوشوقتیم که این جوانان و پدران ابتدا اگر نتوانستند خودشان با لذات بواسطه بهره مند شدن از تعلیمات عمومی زندگانی مستقیلی داشته باشند باز از یک گله جهل و نادانی بیرون آمدهاند تا این اندازه هم متشکرم و امیدوارم که این اشخاص وقتی که پدر میشوند و تمام کارها و سعادت آتیه مملکت را در دست میگیرند آن نتایج تلخی را که خودشان از سوء تعلیمات بردهاند برای آنها تجربه بشود و این نتایج وخیم و ناگوار یک استدلالاتی برای آنها باشد که اصول تعلیمات را شکلی درست کنند که نتیجا آن استقلال مملکت باشد یک فرزند ایرانی طوری باید ترتبیت بشود که در هر کجا میرود تیک مملکت متحرک کوچک و قوی الفکر و یک آدم با استقلالی باشد و بداند و بخواند و بتواند زندگی خود را از نقطه نظر شرافتمندی یعنی سعی و فکر و اجتهاد ادامه بدهد و زندگانی کند همین قدر خوشوقتم که یک عده را بیدار کردهایم که در آتیه باعث خواهد شد که یک ملتی را سعادتمند کنند ولی اساس اعتراضات بنده این قسمت نبود زیرا این قسمت به قدری دامنه دار و وسیع است که شاید به این جزئیات اصلاح نشود اساس تا صلاح تعلیمات ما این است که در مملکت ما معلمین کافی ترتبیت شود و دارالمعلمین صحیح و مدارس صنعتی و فلاحتی ایجاد بشود چنانکه آقای تدین با فصاحت تمام این مطالب را بیان فرمودند اما روح اعتراضات و روح مخالفت بنده بواسطه عدم تساوی بین ایالات و ولایات تهران است همان اعتراضاتی که رفقای محترم بنده فرمودند و از طرف مخبر محترم تعرضات شدید شنیدند بنده هیچ نمیتوانم فرض کنم یعنی ابداً در تحت قاعده و فلسفه نیست که ایالات و مرکز یک مملکت به این حدود به این اندازه عدم تساوی ملحوظ شده باشد و همانطور که بین افراد باید تساوی حقوق باشد و از تمام استفاده که از محیط مملکت میشود به تساوی تهره مند شوند (گفته شد صحیح است) ما هیچ نمیتوانیم باور کنیم و این قضیه را در تحت اصول علمی بشناسیم که تمام مدارس و صنایع و تشکیلات که ممکن است از برای ملت و مملکت نافع باشد مختص به تهران باشد راست است تهران مرکز مملکت است بنده هم نمیخواهم اصول در مرکزیت را به این وسیله ترویج کنم مرکز یک مملکتی باید با سایر ایالات مملکت فرق داشته باشد مثل اینکه قلب که مرکز تقسیم خون است از حیث ساختمان و محفوظ بودن اطراف و وضعیت موقعی با سایر اعضای بدن از قبیل پا و گوش و غیره فرق دارد ولی در موقع تغذی میبینم عین آن استفاده که قلب از خون میکند انگشت و سایر جوارح هم میکنند قلب مرکز است و مصون از تعرض و وضعیت ساختمان او با یک دقت هندسی ساخته شده برای اینکه از مصادمات مصون بماند و خون را بتواند به تمام اعضاء برساند و اساس حیات انسان را اداره بکند ولیکن در موقع استفاده میبینم هیچ فرقی بین قلب و سایر اعضاء همچنین مرکز یک مملکت البته باید وضعیت او مصون باشد و از نقطه نظر احترامات و شئون ادبی مرکزیت را دارا باشد ولی هیچ وقت نباید قائله شومی و اذعان کنیم که در مرکز مملکت تعلیمات جایز باشد و در ایالات جایز نباشند می گوئید پول نداریم اگر پول نداریم باز هم میبایستی آن پول کم خود را به تساوی بین مرکز و ایلات تقسیم کنیم اگر کم میرسد به همه کم برسد اگر زیاد میرسد به همه زیاد میرسد حالا ممکن است مخبر محترم به بنده اعتراض بکنند که یک روزی خودت در تحت عنوان سرمقاله روز نامه نوشته بودی که تهران ایران است و ایران تهران (و شاید یکی از مقالات معروف بنده هم همین مقاله باشد) بلی آن حرف را الان هم میگویم که ایران تهران است یعنی از نقطه نظر سیاسی مرکز ایران است و اگر مفاسدی در تهران ایجاد شد به حکم مرکزیت از تهران به سایر نقاط ایران سرایت میکند و اگر یک افکار و مشروعات ممقدس و آبرومندی در تهران خانه بکند مثل آنکه قلب خون را به تساوی به تمام عضای بدن می رساند آن مشروعات مقدس هم باید از تهران به سایر نقاط مملکت سرایت کند آن روز بنده گفتم ایران تهران است برای اتین میگفتم که اگر تهران خراب و فاسد شد و تنوانست ملکات فاضله خود را روز به روز زیاد بکند آمن مفاسد از تهران به ایالات و ولایات تراوش میکند یعنی مامورین و حکام و ولات میروند و ملکات تهران را به اقطاع ایران میبرند اهالی ایالات تهران به منزله پدر محترم نگاه میکنند و آن مفاسد ممکن است ایالات ایران را خراب بکند چنانچه اگر ملاحظه فرمائید اخلاق اهالی تقاطی که از ممرکز دور هستند طبیع تر و ساده عتر و بهتر است و هرچه به مرکز نزدیک تر میشود روح محبت و برادری و مهربانی کمتر میشود و به مرکز که میرسیم آن روحی که در سرخس یا در یکی از دهات فارس میبینیم در تهران متاسفانه نمیبینیم و روز به روز اینها که فساد و شعاع بدبختی از تهران دایره اش وسیع میشود و به ایالات نفوذ میکند و اینکه بنده عرض کردهام تهران ایران است برای این بود که تهران را اصلاح کنند تا تمام ایران اصلاح شود و اگر تهران را اصلاح نکنند تمام ایران فاسد خواهد شد ولی وقتی که می گوئیم تهران را نباید در حقوق به سایر ایالات مقدم داشت برای این است که میترسم به واسطه این عدم تساوی شاید حس بدبینی نسبت به تهران در ایالات زیاد شود و آنوقت اگر بخواهیم یک اصلاحات را ترویج کنیم نمیتوانیم اینکه بنده عرض میکنم بایستی عللم و معارف را به تمام ایران عرضه کرد و به تساوی بخشد برای این است که اصول مرکزیت حفظ شود و اهالی ایالات و ولایات هم از قیض معرفت بهره مند شوند و به تدریج بدانند که آنچه از تهران میرسد ممکن است بعضی از آنها خوب نباشد و آن اخلاق بهتر از ملکات خودشان نباشد برای این است که تمام مملکت یکرنگ بشوئ و از روزهای محنت و سیاه به همدیگر کمک کنند ولی متاسفانه در این چند روزی که این لایحه مطرح مذاکره است با اینکه این مسئله عدم تساوی از روز اول مذاکره شد ولی بنده دیدم تمام نمایندگان و ناطقین محترمی که پشت تریبون تشریف آوردند کمتر در این موضوع بحث کردند مخصوصاً اغلب از آقایان نمایندگان تهران (که بنده منتظر بودم به نام اینکه نماینده تهران ثابت کنند که نماینده تمام ایران است چنانچه بنده که نماینده خراسان هستم خودم را نماینده تمام ایران می دانم و میل داشتم از طرف آقای سلیمان میرزا و آقای تدین که نماینده تهران هستند پبیش از بنده و تسایر آقایان که نمایندگان ایالات هستند در این موضوع مذاکرده میکنند) متاسفانه عوض اینکه این قضیه مطرح شود از طرف آقای سلیمان میرزا مسئله فقراء و حروف چین و رنجبر مطرح مذاکره و به اندارهای که بنده از برای ایالات و ولایات (که به عقیده بنده فقیرترین اهالی مملکت آنها هستند اصرار دارم شاید حضرت والا به این اندازه از برای فقرای تهران اصرار و ابرام نمودند ولی جواب حضرت والا در بین فرمایش یکی از آقایان نمایندگان گفتم شد که مدارس مجانی آزاد است برای اینکه اولاد فقرا آمده و درس بخوانند ولی بنده میل داشتم به ایشان گفته شود که بدبخت فقیر بیچاره ساکنین و اهالی ایالات و ولایات هستند برای تهران شصت باب مدرسه را جازیه می شمارند و برای یک بلوک یک باب مدرسه را هم جائزه نمی دانند و همیشه بواسطه دسجات و رژیمهای غارتگر که از این تهران به ایالات و ولایات برای بزرگی و فعال مایشائی میروند و به واسطه این یغماگری اهالی ایالات فقیرتر شدهاند و از فقرای تهران هم فقیرترند و اگر فقرا را باید در نظر گرفت و غصه برای آنها خورد باید فقرا دور دست در نظر گرفت زیرا فقیر نزدیک را میتوانیم ببینیم و عملاً کمک کنیم ولی چون به آنها نمیتوانیم کمک عملی کنیم اقلاً بواسطه حرف آنها را اقناع کنیم یک قضیه را بنده تصور کردم که باعث این شده اسد که کرسی نشینان تهران ولیدهای ملت به آن واسطه به تهران اهمیت میدهند و به فریادهای اهالی ایالات و ولایات نمیرسند این را بنده پیش خود خیال میکردم ولی یکی از نمایندگان محترم اقرار کردند (اقرار کننده آقای حاج شیخ اسدالله بودند) که در ضمن بیاناتشان فرمودند من از ولایات صحبت میکنم برای اینکه موکلینم از من خوششان بیاید ولی بعد برگشتند به این اصل کلی که در این محیط اتخاد نمودهاند و بالاخره دفاع کردند از تهران و لزوم بودن مدارس زیاد در تهران و نبودن در ایالات و ولایات و فرمودند من این اظهار را میکنم برای اینکه ارباب جراید و معلمین مدارسی در هیاهو و اجتماعات خودشان به من اعتراض بکنند غرض بنده تصور میکنم که واقع شدن یک قسمت از این اجتماعات در تهران بیشتر آقایان را مصر میکنند که اگر صحبت میکنند از تهران صحبت بکنند در صورتی که بنده یقین دارم که اگر از آن شاگرد مدرسه هم (که خانه خودش را بیشتر از خانه رفیقش اهمیت میدهد) بپرسند که آقا آیا شما اقرار میکنید به اینکه باید بین ایالات و تهران تساوری باشد به جهت اینکه حقوق افراد مساوی است؟
البته انکار نمیکند و آن معلم و روزنامه نویس هم نمیتواند انکار کند که تساوی علم و معرفت بین ایالات و ولایات باید در نظر گرفته شود ولی وقوع ما در تحت تاثیر قضایای مرئی ما را از تساوری بین طبقات نامرئی منصرف کرده است بنده میبینم به تهران که مرکز ایران است از بهرة علم و معرف چهار قسمت رسیده ا ست و به تمام مملکت ایران از این چهار قسمت یک قسمت متاسفانه اگر به تهران تنها به قدر تمام ایران حق می داند باز هم چندان اهمیت نمیدادم و میگفتم خوب واقع شدن ما در محیط تهران ما را باید تا این اندازه مرغوب کند که از تهران نکاهیم و به ولایات نیفزائیم اما قسمت یک چهارم مطلبی است که اگر از خارج هم کسی این قضیه را بشنود به ما اعتراض میکند به تمام ایران که چندین مقابل تهران است و بیست و شش کرور جمعیت دارد یک سهم بدهیم و به تهران که یک کرور جمعیت دارد سه سهم این عدم تساوی را من به هیچ چیز نمیتوانم حمل بکنم مگر به اینکه ما مشرق زمینیها آنچه را که جلو نظرمان است و با او خلط و آمیزش داریم او را محترم میداریم و یا آنکه یک قدم یا دو خانه از ما دورتر است هیچ توجه و نظر نداریم در صورتی که این یک عادت بدی است که ما ایرانیها را بدهن بینی و فراموش کاری و بی وفائی معطوف کرده است بنده به هیچ وجه نمیخواهم عرض کنم که از دارس تهران بکاهید و به مدارس ایالات بیفزائید بنده عرض میکنم اصلاً به این بودجه باید افزود برای اینکه سیر قهقرائی را به کلی غلط می دانم چون وقتی در تهران شصت باب مدرسه دایر گردید دیگر نمیشود گفت چهل باب مدرسه بشود سیر قهقرائی را در خصوص معارف غلط می دانم و عرض میکنم شصت باب مدرسه برای تهران گرامی و گوارا باد ولی ایالات و ولایات هم در حد تناسب خود حق دارند که از بودجه معارف به آنها بهرهای برسد و نرسید که این پیشنهاد مقدمه این است که دست پیش اجانب دراز کنیم بنده عرض میکنم شما تا به حال خیلی قرض کردهاید و بیهوده خرج کردهاید بعد از این هم باز قرض خواهید کرد و بیهوده خرج کردهاید بعد از این هم باز قرض خواهید کرد و بیهوده خرج خواهید کرد و ۱۷ سال دیگر هم از عمر شما میگذرد و همه روزه این فریادی را که امروز من میزنم خواهدی زد و تاسف خواهید خورد که چرا به معارف خودمان انبساط ندادیم بنده هیچ نمیترسم و مرعوب نمیشوم که بگوئید از کجا بیوریم و به ولایات بدهیم بنده میگویم از هر جا نان میخورید از آنجا بدهید و مب گویم از یک وزارتخانه صرف نظر کردن و تمام ایالات حصه وافی دادن از معارف و علم بهتر از این وضع است که شما امروز پیش گرفتهاید آقای وزیر معارف در یکی از خطابه هائی که فرمودند تاسیسات و تشکیلات از مرکز باید شروع شود و بعد به ایالات و ولایات منتشر شود.
بنده اساساً این مطلب را منطقی نمی دانم زیرا وقتی در پارلمان یک تشکیلاتی تصویب شد این تاسیسات و تشکیلات بایستی یک دفعه و در یک موقع یا لااقل در ظرف یک سال در تهران و سایر ولایات شروع بشود هیچ دلیل ندارد که ما تاسیساتی را در مرکز شروع کنیم و پس از پنج و شش سال روح ایالات و ولایات از او خبری نداشته باشد معذالک می گوئیم بر فرض این که اظهار ایشان صدق باشد حالا چند سال است به مدارس تهران افزودهاند و از حد صفر به حد قابل توجهش رساندهاند و فعلاً قریب ۶۰ باب مدرسه ابتدائی و چند باب مدرسه متوسطه و دارالفنون و سیاسی و حقوق و طب و صنایع مستظرفه و غیره دارید در صورتی که در این مدتی که در تهران این تاسیسات را به حکم منطق خودتان ایجاد کردهاید و در ایالات یک قدم برای افزونی مدارس و تاسیسات معارف برنداشتهاید در صورتی که مالیات میگیرید اول برای ایالات است تحمیل است اول برای ایالات اگر لله فرستادن به حکم روز و جبر است اول از برای ایالات است ولی اگر تنعمی است اول از برای تهران است با وجود این قبول داریم همه چیز برای تهران ایران هم برا تهران ولی بس است سه سال است شما چندین قدرم برای معارف تهران برداشتهاید آخر چرا یک فکری هم برای ایالات و ولایات نمیکنید؟ و تمام به فکر خودتان هسدید هم چیز برای تهران هیچ چیز برای ولایات این خود یک حق کشی است اگر هیچ چیز ضرری هم نداشته باشد همین یک ضرر بس است که افکار عمومی ایالات و ولایات با به ما نیک بین نمیکند و برای اینکه شما بتوانید از این افکار عمومی جلوگیری کنید بایستی لااقل در حد متوسط ایالات را با تهران شریک و سهیم قرار بدهید و هر چه برای تهران است لااقل معادل آن هم برای تمام ایران باشد نصف برای ایران بیست و شش کروری یو نصف برای تهران یک کروری اگر قرض هم بکنید از برای ازدیاد مصارف هیچ کس ایراد نمیکند چنانچه همیشه قرض کردهاید و هیچ کار نکردهاید و شاید بعد از پانزده یا بیست سال از این خرابی و بدبختی نجات پیدا کنید.
وزیر عدلیه ـ ما قرض نکردهایم و نخواهیم کرد.
ملک الشعراء ـ چرا خیلی قرض کردهاید خیلی پول گرفتهاید در ادوار فترت پارلمان قدمهای بد برداشتهاید خیلی مالیات بر مردم تحمیل کرده ید امروز هم بیائید یک پولی برای معارف و سعادت حقیقی این مملکت صرف کنید و از هر جا هست فکر پول کنید ولو از پول فقط یا غره باشد بهره به معارف بدهید نگوئید نداریم بنده میگویم قرض کنید ایالت بفروشید و معارف تعمیم کنید.
(اغلب گفتند خیر خیر اینطور نیست)
ملک الشعراء ـ این را بنده میگویم و تا این حدود این قضه را اغراق میکنم مرا نباید تهدید ندید که تو می گوئی قرض کنید برای توسعه معارف چرا؟ عرض میکنم برای اینکه اگر مملکت دارای علم و دانش نباشد استقلال ندارد مملکتی که درس عمومیت ندارد سواد عمومیت ندارد و استقلال ندارد و حیات اجتماعی خود را نمیتواند نگاه تدارد و آن مملکت به فریاد من و سلیمان میرزا و جراید و غیره.. اعتناء نمیکند و حس صیانت ملی در او نیست افراد این مملکت را که نباید همیشه با پس گردنی اداره کرد پس گردنی در قرن بیست و بیست یکم برای نجات یک مملکت کافی نیست من میگویم از هر جا هست باید فکر پول کنید و به ایالات از علم و معرفت بهره بدهید نمیگویم به قدر تهران به قدر نصف تهران بدهید و این عرض بنده را از نقطه نظر اینکه اهالی ایالات و ولایات را با خود همراه کنیم حمل نکنید این یک حقیقتی است که بنده عرض میکنم و اگر گوش ندهید در آینده طبیعت با خبر به شما حالی خواد کرد به شما تهرانیها خواهد گفت که شما مجبورید حق ایالات و ولایات را بدهید چه شده است که در تمام تحمیلات باید اهالی ولایات با تهران شریک و سهیم باشند اما در علم و معارف بهره مند نشوند و تمام ایران به قدر یک چهارم سهم ببرند چه شده است که از استفاده قشونی و مامورین مالیاتی و حکام ذوی العز والاحترام و مامورین عدلیه و تمام این تشکیلات که بودجه دارد و خرج دارد ایالات شریک باشد.
چه امری از آسمان نازل شده است که در قضیه به معارف ایالات را محروم کنید و پیش چشم خود میبینید که هفده سال از دوره مشروطیت گذشته و هنوز ندانستهاند بدانند که استانیستیک و احصائه با سواد در هر صد نفر به طور تحقیق چقدر است آقای تدین فرمودند در هر صد نفر پنج نفر گمان میکنم مقصودشان تهران بوده است و اگر به اهالی ایالات بخواهند مقایسه قرار دهند گمان نمیکنم در هزار نفر بیشتر از دو نفر با سواد داشته باشد این ننگ است از برای یک مملکتی که میخواهد در عرصه سیاسی دول بزرگ اظهار حیات بکند.
وقت یکی را میخواهند اقا و صاحب اختیار و حاکم یک ولایتی بکنند اول میگویند هر چه هست و نیست باید با اختیار من باشد حق هم دارد بگوید زیرا مملکتی که در صد نفر یک نفر باسواد دارد باید اینطور باشد چنین ملتی باید خجالت بکشد در هزار نفر سه نفر با سواد ندارد شاهزاده سلیمان میرزا میفرمایند قانون جدید وضع کنید بسیار خوب قانون وضع کنید وسیله جدید بتراشید منبع تجدید درست کنید هرچه میخواهید بکنید از نان شبتان بکاهید و بنان شب معلمین و مدیران مدارس بیفزائید و مدرسه بسازید اینقدر جماعت بیکار هستند و میگویند در تهران چه کنیم من میگویم با ایالات حمل کنید و معارف را وسعت دهید آقایان بی کار بروند خراسان نیشابور فارس کرمان کارخانه آدم سازی ایجاد کنند این شاگردان درس خوانده مجبور نیستند همه در وزارت مالیه یا در اداره معارف مرکز یا در سایر ادارات مرکز کار کنند تشریف ببرند در خارج تهران و قدری به فریاد سایرین برسند و ببینند هم وطنان آنها در بیابان چول چه میکنند و این دستجات که اسم آنها را ملت ایران گذاردهایم و متوقع هستیم وکیل صحیح انتخاب کنند و در مواقع سختی فداکاری کنند آقایان ترتبت شدگان تهران بروند و ببینند این اشخاص که شما روزنامه نویسان از آنها انتظار دارید و وقتی ملت خطاب میکنید خیال میکنید سی کرور ملت حساس پشت شما است بروید ببینید چه هستند و ببینید این تهران این مرکز فساد چه به سر ایالات آورده است.
آنها را به چه روز سیا نشانیده است آقای سلیمان میرزا برای فقرای تهران جان میکنند و ناله میکنند مگر فقرای تهران یا خراسان و شیراز فرق دارند مگر آنها فقیر نیستند مگر برای آنها غیر از فقر چیز دیگری باقی مانده است مگر جزء فقر علمی و شرافتی چیزی در ایالات و ولایات باقی مانده اگر آثاری هم از تمدن قدیم و عرب در ایالات باقی بوده یا مدرسه و طلبه بوده معلم و طبیب و ادیب بوده ما در ظرف این هفده سال آنها را از بین بردیم و فهماندیم که باید ملت ایران با تمدن جدید انس بگیرد و باقی مانده تمدن و آثار قدیم را ما تهرانیها محو کردیم و از تمدن جدید هم چیزی به آنها ندادیم و وقتی هم یک نفر فریات بزند که به ایالات هم حق بدهید شاید در جواب او بگویند قرض کنید و بدهیم بلی بنده میگویم این بودجه را رد کنید آنوقت قرض کنید و یا بالاخره یک وزارت خانه را از بین ببرید به هر حال این بودجه رد بشود و یک بودجه که تساوی تاسیس مدارس و حقوق علمی بین ایالات و تهران منظور کرده باشد بنویسند و بیاورند تا ما به آن بودجه رای بدهیم و اگر این قدم را امروز بر نداریم فردا پشیمان خواهیم شد و هر چه در این اطاق بزرگ بکنیم بی فایده است جزء تربیت ملت جز درس امنیت عمومی را درست کردهاید ممنونیم فضت را هم تامین کنید و در مملکت برقرار نمائید و بواسطه تعلیمات صحت انتخابات ده سال بعد از این را در نظر بگیرید و ده سال بعد ایران را اصلاح کنید ما در کمیسیون تجدید نظر در انتخابات نمی دانیم چه کنیم و چه وسیله اتخاذ کنیم که از این هرج و مرج کا جلوگیری کنیم یکی می گود پس باید تمام ملت ایران را از حق انتخاب محروم کنیم یکی دیگر میگوید مالیات دهندگان حق رای داشته باشند میبینیم هر کس که مالیات میدهد بی سواد است و با سوادها کمترند و اغلب مالیات هم نمیدهند از هر راه که میخواهیم قانون انتخابات را صحیحاً جریان بدهیم غیر ممکن است مگر اینکه اصلاً بگوئم مشروطیت برای ایران زود است این هم که سیر قهقرائی است این است که عرض میکنم برای برقراری مشروطیت و آزادی و برای اصلاح آینده بگویند مجلس چهارم هم یک قدم بزرگ برداشت بیائید همراهی کنید و این ماده قانون بودجه را برگردانید و از وزراء و هیئت دولت خواهش کنید که در قانون جدید و بودجه ثانی که تصویب میکنید این مطلب را اصلاح کنید و به قدر دو ثلث معارف تهران به ایالات حق بدهید تا ما هم قانع شویم و به این وسیله ایالات و ولایات هم به مرکز امیدوار بشوند و بدانند تهران تنها در فکر خودش نیست و به ایالات و ولایات هم اهمیت میدهد.
سلیمان میرزا ـ بنده توضیحی دارم.
وزیر عدلیه ـ سه علت بنده را به پشت تریبون سوق داد اگر چه در بدید نظر ممکن است مطلب مستقیماً مربوط به بنده نباشد ولی بواسطه مسئولیت مشترکه که با وزیر معارف دارم و از این نقطه نظر در غیبت ایشان مجبورم چند کلمه از دولت دفاع کنم یکی از آن سه علت همکاری با وزیر معارف است و یکی تصمیم خاصی است که نسبت به بودجه معارف در هیئت وزراء اتخاذ شده است و سومی که شاید بیشتر باعث آمدن بنده در این محل باشد عبارتی است که مجرر ناطق محترم به طرف ما پرتاب کردند (که قرض خواهید کرد و بیهوده خرج خواهید کرد قرض بکنید و برای معارف خرج بکنید) این سه چیز بود البته در قسمت اخیر فرمایشات ایشان مداخله نمیکنم زیرا مطلب از موضوع معارفی خارج شد و شکل کلی به خودش داد که بحث در آن از وظیفه من خارج است و در قسمت اول فرمایش ایشان نیز که راجع به معایبی که در اصول تعلمیات موجود است بواسطه موافقتی که با نظر ایشان دارم اظهاری نمیکنم البته باید اصول تعلیمات منظم بشود و این قدم هائی که متدرجاً به طرف اصلاحات بر میداریم باید دقت شود که (سسیسماتیک) و مرتب و منظم باشد و قدمهای اصلاح را کاملاً تامین کند پس از آن چند کلمه در باب کمی معارف ایالات و ولایات فرمودند راست است من هم آنوقت که وکیل ملت بودم و آلان هم که وزیر عدلیه هستم با آقایان موافقم بودجه معارف ایالات و ولایات خیلی کم است و هیچ محل تردیدی نیست به عقدیه بنده اگر تمام نمایندگان محترم ده جلسه دیگر هم این حقیقت را بیان فرمایند منکری نخواهد بود مسلم است این بودجه برای ولایات کم است ولی چاره چه چیز است این قسمت را اگر توجه بفرمایند مطلب زودتر حل خواهد شد و زودتر میتوانیم به نتیجه برسیم مقدمه باید گفته شود که نمایندگان مملکت البته در تمام مسائل مملکتی باید بالسویه ذیعلاقه باشند همانطور که در معارف مملکت دقیق هستند و مساعی جمیله در باب معارف آینده ولایات و مرکز بذل مینمایند همانطور هم در مسئله دیگر مملکتی که تعدیل بودجه مملکت است باید صرف مساعی بکنند این هر دو مطلب دیگر خودم را هم عرضه میدارم که برای جبران کمی بودجه ولایات دو طریق به نظر میآید یا باید از بودجه مرکز کاست و بر بودجه ولایات افزود که من یقین دارم این نظر را نباید تصدیق کرد زیرا موسسات معارفی ما در مرکز هم کم است اگر از نقطه نظر تناسب مرکز و ولایات بگوئیم باید از بودجه مرکز کاست و برای معارف ولایات خرج کرد این نقض عرض خود نماینده محترم هم خواهد شد.
زیرا یگانه وسیله جلوگیری در آن شعاع مسموم که از مرکز به ولایات میرود همان معارف است بنابراین نمیشود گفت که از بودجه مرکز کاست و به ولایات افزود و باید بودجه مرکزی محفوظ بماند و فکری هم برای بودجه ولایات بشود دولت حاضره یک قدم اولی برداشته و صد و چهل هزار تومان و کسری فعلاً پیشنهاد کرده است که برای موسسات معارفی ولایات تخصیص داده شود که سابقاً هم نبوده این مبلغی است که فعلاً اتخاذ میشود با تصمیم قطعی آقای رئیس الوزراء که در جلسه گذشته آقای وزیر معارف هم به اطلاع نمایندگان محترم رساندند در اولین مرحله که در حال مالیه بهبودی حاصل شود اولین اضافه که در عایدات پیدا شد مسلماً برای تکثیر معارف و برای موسسات ولایات تخصیص داده میشود ولی ما امروزه یک قدری از عمل دور هستیم و واگر یک ارقامی را در روی کاغد بنویسیم در موقع عمل نخواهیم توانست آن پولها را به محل برسانیم اتخاذ این طریق به عقیده من عملی نیست و فقط دلخوشی خواهد بود و البته نمایندگان محترم چندان مقید به دلخوشی نیستند که فقط ارقامی را روی کاغذ نوشته و فلان قدر تصویب شود و این نکته را در نظر بگیرند که از کجا و از چه محل اداره خواهد شد.
پس نمایندگان محترم وقتی بودجه خرج را تصویب میکنند باید قهراً بودجه عایدات را هم در نظر داشته باشند و به عقیده من عملی ترین شق همین خواهد بود که این بودجه را که کمترین خرج است تصویب بفرمایند و به هیئت دولت توصیه کنند (چنانچه خود دولت هم این تصمیم را در هیئت وزراء گرفته است) که به مجرد این که در عواید مملکتی یک توسعه پیدا شد به مخارج دیگر نرسانند و توسعه به معارف ایالات را مقدم بدارند اگر همین طریق را نمایندگان در نظر بگیرند به عقیده بنده نزدیکتر به عمل خواهد آمد مطلب دیگر که آقای ملک الشعراء فرمودند این بود که قرض کنیم و خرج توسعه معارف کنیم در ضمن مکرر فرمودند (قرض خواهید کرد و بیهوده خرج خواهید کرد) این قسمت اگر کلی باشد بنده عرضی ندارم ولی نسبت به آن قسمت که راجع به حکومت حاضره است عرض میکنم که دولت حاضره تصمیم دارد که به هیچ وجه قرض نکند و دیناری هم بیهوده خرج نکند دولت حاضره در نظر گرفته است که در تمام مخارج مملکتی مقتضیات نظارت کامله مجلس شواری ملی را به نحو اکمل فراهم آورد و بنابراین اصل اگر قضه بشود یا خرج زیادی بشود مجلس مسئول است نه دولت زیرا دولت بدون اجازه مجلس یک دینار قرض نمیکند پس اینکه فرمودند قرض خواهید کرد و بیهوده خرج خواهید کرد بنده رد میکنم ما قرض نخواهیم کرد و بیهوده خرج نخواهیم کرد.
رئیس ـ آقای سلیمان میرزا (اجازه نطق)
سلیمان میرزا ـ چون نوبت عرض بنده نرسیده نمیتوانم در اصل موضوع داخل شوم فقط میخواستم در این مسئله که آقای ملک اشعراء اشاره کردند توضیحی بدهم با وجودی که برای آقای حاج شیخ اسدالله سوء تفاهم تولید شده بود و یک دفعه توضیح دادم مع ذالک باز برای آقای ملک الشعراء شهبه باقی است بنابراین تکرار میکنم که رفع سوء تفاهم بشود بنده وقتی در خصوص فقرا صحبت میکنم به طور عمومی میگویم برای بنده فقیر همه فقیر است خواهد منتهی الیه خراسان باشد یا در شمال یا جنوب یا شیراز یا در آذربایجان تفاوت نمیکند همه فقرا یک دسته واحد و مظلومینی هستند که در زیر دست زوردارها و اغنیا میغلطند و ناله میکنند و اگر عرض کردم برای کمک به بدبختها بوده عموماً فارسی شیرازی زنجانی آذربایجانی.
عمید الممالک ـ (سمنانی) فقرا در همه جا فقیر هستند.
سلیمان میرزا ـ بفرمایش آقا سمنانی فقرا در همه جا فقیر هستند و باید به آنها کمک نمود و ظالمان در هر نقطه مملکت (قدری بالاتر عرض میکنم) یا در هر نقطه دنیا باشد ظالم ظالم است و مظلوم باید با مظلومین متحد بشوند و یک سد بزرگی مقابل ظالمین تشکیل بدهند تا خداوند آنها را موفق کند نظر بنده بخصوص متوجه فقرای تهران نبود و نیست.
رئیس ـ اگر آقایان موافق باشند چند دقیقه تنفس داده شود
در این موقع آقایان نمایندگان برای تنفس از مجلس خارج و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید.
وزیر عدلیه ـ قبل از اینکه داخل در دستور بشویم اجازه میخواهم قانون ثبت اسناد را که حاضر است تقدیم نمایم.
(به آقای رئیس تسلیم نمودند)
رئیس ـ مذاکرات راجع به ماده یازدهم ضمیمه قانون بودجه است.
نصرت الدوله ـ (مخبر کمیسیون بودجه) بعد از نطق فنی و یا تحقیقات اداری آقای تدین در جلسه گذشته بنده خیلی خوشوقت بودم که از طرف آقای ملک الشعراء خطابه فصیح و بلیغ ادبی در این جا اظهار شد و خوشوقتی بنده از همین بوده خود ایشان اشاراتی به رفاقت و دوستی خصوصی و شخصی بین ما فرمودند و نظر به این که از نقطه نظر جمعیتی هم نزدیک هستیم به این ملاحظه هر مذاکره بین ما رد و بدل شود البته از نقطه نظر معارضه شخصی نخواهد بود بنده فرمایشات ایشان را یادداشت کرده بودم و به آن قسمتی که راجع به راپورت کمیسیون بودجه است جواب است جواب عرض میکنم ولی قبل از این که جوابی بدهم هم تصور میکنم وظیفه من از نقطه نظر نمایندگی از نقطه نظر جواب دادن در مقابل فرمایشات ایشان این است که مقدمه به دو مطلب مهم که در ضمن فرمایشاتشان بیان فرمودند اعتراض کنم اگر چه داخل در موضع بوده نبود ولی چون قرار بر این شده است که در بودجه نسبت به هر چیز میشود مذاکره نمود و همین طور هم تا به حال این ترتیب جاری بوده بنده میخواهم جواب عرض کنم یقین دارم اگر آقای رئیس الوزراء تشریف داشتند در عوض اقای وزیر عدلیه جوابی ندادم از نقطه نظر احتیاط بوده که بدون حضور رئیس خودشان و بدون مشورت با ایشان با آقای ملک الشعراء بگویند که در مجلس شورای ملی در حضور نمایندگان که قوه مقننه مملکت هستند ولو این که از نقطه نظر غلو و اغراق شاعرانه و ادبی خوب هم باشد که گفته شود یک ایالتی را بفروشند و خرج معارف کنند ولی در این محضر از نقطه نظر نمایندگی و از نقطه نظر قانون گذاری باید گفته شود.
که البته ایشان هیچ نظری جز غلو در عقیده خود نداشتهاند و بنده لازم دانستم تذکار را بدهم دیگر اینکه در ضمن فرمایشاتشان راجع به مقایسه تهران و ایالات و ولایات که چندی است بواسطه بودجه به معارف حقیقت نقل مجالس و محافل شده در ضمن تشریح حالات اخلاقی مکرر شنیدم که ایشان تهران با به نام مرکز فساد خواندند و تکرار کردند و حتی فرمودند نگذارید دست جبر طبیعت در مقابل این عدم تناسب اخلاقی به شما اهالی تهران حقایق را بفهماند.
همانطور که ایشان کردند که شاید بنده اعتراض کنم که یک روزی نوشتهاند ایران تهران است و خودشان جواب این اعتراض را متحمل بنده را دادند بنده هم میخواهم ایشان را متذکر شوم که در این زمینه عقاید مرا بیش از همه کس می داننند شاید خود بنده هم در این عقیده غلوم داشته باشم و ممکن است به صفحات جراید گذشته رجوع فرمایند و از قلم بنده و آثار فکر بنده چیزهای شدیدتر از این راجع به تهران ببینند.
ولی مناقشات ادبی که در موقع مباحثه بین افراد یا جریده نگاری یا مباحثات عالیه اخلاقی و اجتماعی میشود غیر از مایلی است که بایستی در مرکز سیاست مملکت گفت امروز با وضعیاتی که موجود است ما اینقدر نباید نسبت به فساد مرکز و مرکز فساد بودن تهران هم آواز و هم صدا بشویم فرمودند آقای ملک الشعراء در یک قسمت از فرمایشات خود خطاب به ناطقین محترم در یکی از جلسات میگفتند الفاظ و عبارت کافی نیست و باید حقایق را به موقع اجراء گذاشت تا تاثیر خارجی پیدا کند خودشان تصدیق میکنند در هر رشته باشد میخواهد در طرفداری از رنجبر یا طرفداری از معارف یا غیر اینها باشد الفاظ در دنیا نمیتواند موضوعیت داشته باشد بایستی عمل بشود تا اینکه تاثیرات خارجی پیدا نماید ما که در اینجا نشستهایم و سرتاسر معایب مملکت را میشمریم در این مملکتی که اهالی سواد ندارند اطلاع ندارند البته این قبیل مسائل و اظهارات ممکن است در دماغهائی که پخته نشدهاند و مستعد نیستند تاثیراتی مخالف آنچه میخواهیم تولید نماید البته این کافی نیست بگوئیم فلان عقیده داریم البته این کافی نیست که کسی بگوید بنده قائل به امر مرکزیت نیستم باید عمل مصدق یکی از این ادعاها باشد البته من نبایستی یک چیزهائی بگویم که برخلاف مقصود و نیت خودم تعبیراتی بکند در موضوع عدم تساوی بودجه مرکز و ایالات و ولایات سابقاً هم آقایان اظهارتی فرمودند و امروز هم مشروحاً با یک حرارت زیادتر و نکات جالب وحتی آقای ملک الشعراء تجدید نموده و در ضمن فرمودند که در آن موقع اولی که این اظهار شده بنده حمله کرده بودم من هرچه فکر کردم نفهمیدم کی بنده این اظهار حمله کردم و نمی دانم چه موقع نسبت به این عدم تساوی چیزی گفتهام که او را تعبیر به حمله کردهاند بنده روز اول گفتهام و حالا هم میگویم تاسیساتی که در مرکز هست و بودجه که امروز شما تصویب میکنید چیز تاره نیست آقای تدین پری روز به طور اعتراض فرمودند حالا هم از نقطه نظر اعتراض یا حقیقت اگر درست فکر کنیم خواهیم دید این مبلغی را که امروز به نام معارف تهران نوشته شده نتیجه فکر بنده و سرکار نیست و برای تاسیسات جدیدی نخواهد بود سالها بواسطه مقدم بودن بعضی و بواسطه اینکه از اول درست دقت نکردهاند که باید به حال ایالات و ولایات هم پرداخت تاسیساتی در مرکز تشکیل شده و حالا شما آن را ابقا میکنید در موقعی که مذاکره تساوی و عدم تساوی بودجه مرکز و ولایات بود بنده پرسیدم نقطه نظر آقایان چیست اگر این است که بایستی از این مبلغ کاست و به مبلغ دیگر افزود این مطلب دیگری است و اگر نقطه نظرشان این نیست و میگویند باید به بودجه ولایات افزود که همه موافقیم و عرض کردم در کمیسیون بودجه هم این مسئله منکر نداشت که از نقطه نظر حساب و تساوی و از هر نقطه نظری که ملاحظه کنید نباید تمام ایران را یک طرف گذاشت و یک خمس و یک ربع بودجه مرکز را همانطور آقای ملک الشعراء فرمودند برای آنها معینن نمود این به قدری واضع است که هم دولت که پیشنهاد کردم و هم کمیسیون که تصویب نموده به خوبی این مطلب را ملتفت بودند منتهی چیزی که ما را وادار به عدم تساوی کرده دو چیز بود که یکی اینکه نسبت به ایالات و ولایات تاسیساتی که میشود همه جدید خواهد بود شما که امروز این صد و چهل و هشت هزار تومان را تصویب میکنید شاید صد و سی هزار تومانش برای تاسیسات جدید باشد که وزارت معارف یک تجربه و امتحانی هم از طرز تاسیس مدارس در ایالات و ولایات پیدا کند و وسائل تاسیس مدارس را در نظر بگیرد این مسئله که عرض کردم فرع بود ولی اصل مسئله لزوم تعدیل بودجه است که در این خصوص هم آقای وزیر عدلیه فرمودند و هم اظهاراتی نموده و در مقابل عدم تساوی مرکز و ولایات توضیح دادم و ضمناً سوال و استفسار کردم که نظر آقایان چه چیز است اگر نظرشان این است که از بودجه مرکز کاسته شود و به ولایات افزوده شود مطلبی است در حالیکه تصدیق دارم عقیده آقای ملک الشعراء فرودند فرض کنم این مسئله مربوط کمیسیون بودجه نیست مربوط به دولت است اگر دولت لازم بداند پیشنهاد میکند و اگر بنا شد تصویب کنیم تصویب میکنیم این وظیفه وکالتی است چون بنده حالا نمی دانم قرض را تصویب میکنم یا خیر ولی اگر هیئت دولت پیشنهاد کرد و نباید قرض کنیم آنوقت هم موافقم که اولین دفعه باید خرج معارف شود و مسائله دیگری هم فرمودند که قبلاً هم گفته شده بود آقای تدین هم محلهای عملی تری در پشت تریبون اظهار کردند و بنده هم که مخبر کمیسون بودجه بودم عرض کردم آقای رئیس الوزراء در خارج به بنده فرمودند که از طرف ایشان در مجلس اظهار بکنم که دولت در نظر دارد در اولین موقع فرصت یک محل عایدی برای معارف پیدا بکند و حالا که خودشان تشریف دارند البته تصدیق میفرمایند بنده هم در جواب آقای تدین گفتم بسیار خوب شما محلهائی به ما نشان بدهید بنده هم به آقای رئیس الوزراء عرض میکنم شاید تصویب شود و از این محلها بودجه معارف ایالات و ولایات زیاد شود بنده چیز دیگری نگفتم و نمی دانم یکی حمله کردم و چرا حمله کردم بنده اگر حمله کردم راجع به یک مسائل شخصی خصوصی است که اگر کسی به بنده یک حرف شخصی بزند و من تصور بکنم بر میخورد ممکن است بنده به قول بعضی روزنامه نویسها صدایم مهیب بشود این مهیب بودن صدا هم یکی از تنقیداتی که در جریده شریفه فحاشی ملی که در نوبهار نوشته بودید میشود این یک تقصیری است که باید آنها بگویند و بر ما وارد کنند مقصود این است که بنده نقطه نظر حمله نداشتم.
دیگر بنده در این یادداشتهای خودم چیز مخصوصی نمیبینم که جواب عرض بکنم غیر از یک نکته که آن را نسبت به اظهارات آقای حاج شیخ اسدالله دادند و شاید خودشان هم اجازه خواسته باشند و توضیح بدهند ولی بنده هم نسبت به سهم خودم چون عضو کمیسیون بودجه هستم لازم می دانم توضیح بدهم آقای حاج شیخ اسدالله درست خاطرم نیست چه فرمودند ولی گمان نمیکنم ایشان گفته باشند ما که پیشنهاد مرکز را تصویب کردیم برای این بود که روزنامهها داد زدند یا در شهر اجتماعات کردند یا خواستند با اصطلاح جدید هو بزنند نه هیچکدام ما مرعوب این مسائل نیستیم طفلان شهر بی خبرند از جنون ما ما با یک فکر و عقیده عزم راسخی یک چیزی را که صلاح و مصلحت این مملکت و سیاست بدانیم آن کار را میکنیم و علنی هم می گوئیم و پشت سرش هم میایستیم نه از روزنامه میترسیم و نه به روزنامه وقعی میگذریم و نه یک تاثیراتی در خوانندگان آنها میشود (البته به ور کلی عرض نمیکنم یک مستثیاتی هم بین آنها هست) اما راجع به بودجه معارف بنده میبینم باز بودجه معارف سبب اشتباه شده است یک بودجه اول دولت آورد و از آن بودجه کمیسیون هیچ کسر نکرد هشت هزار تومان به آن افزود بعد آمدند و گفتند ما اشتباه کردهایم حالا بنده یا مخبر سابق یا لاحق یا کمیسیون بودجه مسئول اشتباه دولت و وزیر نیستیم دوباره که آوردند و گفتند پیشنهاد این است ما هم گفتیم بسیار خوب خوب است این تعبیر را نسبت به اظهارات اقای حاج شیخ اسدالله نفرمایند ایشان هم چنین چیزی نفرمودند حالا بنده میخواهم یک استدعائی از آقایان بکنم و می دانم که پانزده نفر از رفقا اجازه خواستهاند که در موضوع بودجه معارف صحبت کنند و تمام هم نقطه نظرشان این است که بودجه ایالات و ولایات کم است ما هم تصدیق داریم و میخواهیم با کمک هیئت دولت یک محلهائی برای آنها تهیه کنیم حالا خوب است با اظهار این عقیده بیائیم و این ماده یازدهم را ختم کنیم که بیشتر وقت مجلس و مردم و خودمان را صرف یک مذاکرات که خیلی خوب است نکنیم زیرا هر مطلب هر قدر خوب باشد بیش از اندازه که طولانی و دراز شود از خوبیش کاسته میشود.
رئیس الوزراء ـ بنده در جلسه سابق نبودم و نتوانسم حضور به همر رسانم ولی از عبارات آقایان چنین میفهمم که نظر بعضی از آقایان این است که باید تناسبی ما بین بودجه معارف ایالات و ولایات مرکز باشد بنده علاوه بر آنچه آقای مخبر توضحات دادهاند هر چه عرض میکنم در همان مرتبه خواهد بود ولی همینقدر عرض میکنم بعضی از مدارس عالیه که در تهران تاسیس شده از برای تمام مملکت است و نمیشود آنها را حذف کرد پس یک قسمت از بودجه مرکز راجع میشود به تمام مملکت و یک نکته دیگری که میخواهم خاطر آقایان را به آن متذکر کنم این است که این قضیه یک قضیهای است که خود طبیعت تا اندازهای پیش آورده است که از دولت کمک خرج میگیرند یا به توسط دولت اداره میشوند بدواً به همت معارف خواهان مملکت تاسیس شده و در سال قحطی چون نتوانستند از عهده اداره کردن آن مدارس بر آیند بنا شد دولت آنها را اداره کند و قبل از سال قحطی چندین سال خودشان را اداره مینمودند این نبوده است مگر اینکه استعداد مرکز بیش از ولایات بوده و اهالی تهران بیشتر به معارف اهیمت دادهاند پس تا اندازه خود طبیعت این قضایا را پیش آورده از تمام اینها گذشته بنده یک چیزی عرض میکنم که باید آقایان قابل توجه قرار بدهند و آن این است که در سابق چهارده هزار تومان و کسری برای ولایات تخصیص داده شده بود و در این بودجه صد و پنجاه هزار تومان تصویب شده و این یک قدم جدیدی است که برای معارف ایالات و ولایات برداشته شده و از طرف دیگر اطمینان میدهم که در آتیه نزدیکی یک کمکی از برای بودجه معارف پیشنهاد میشود که مقصود آقایان نمایندگان حاصل شود و خواهش میکنم امروز همراهی کنند که این ماده بگذرد و داخل سایر مواد بشویم که بودجه زودتر تهیه شده و از مجلس بگذرد که وزارت خانهها هم تکلیف خود را بدانند و بودجههای جزء خود را به مجلس پیشنهاد نمایند زیرا هر چه این کار به تعویق بیفتد ضرر مملکت است و بنده مخصوصاً خواهش میکنم این ماده بگذرد که زودتر این لایحه تصویب شده و تکلیف دولت معلوم باشد.
رئیس التجار ـ وعده صحیحی است همه قبول میکنند
رئیس ـ قریب بیست نفر تقاضا کردهاند که مذاکرات کافی است رای میگیریم به کافی بودن مذاکرات.
حاج شیخ اسدالله ـ اجازه می فرمائید بنده توضیحی دارم عرض کنم
رئیس ـ خیلی از آقایان توضیح دارند به موجب کدام ماده نظامنامه میخواهید توضیح بدهید.
حاج شیخ اسدالله ـ بواسطه سابقهای که در مجلس است.
رئیس ـ سابقه در مجلس سوء استعمال شده ماده (۱۰۹) نظام نامه داخلی قرائت میشود که هر روز به اسم توضیح داخل در مذاکرات دیگر نشوید.
(آقا میرزا ابراهیم خان ماده مزبور را به مضمون ذیل قرائت نمودند)
اگر در ضمن مباحثات و نطق افتراء و تهمتی به یکی از نمایندگان زده شود یا عقیده و اظهار او بر خلاف واقع جلوه داده شود و نماینده مذکور برای تبرئه و رفع اشتباه نطق بخواهد بدون رعایت نوبت اجازه داده خواهد شد.
رئیس ـ توضیحی که میخواهید به موجب این ماده وارد است.
حاج شیخ اسدالله ـ بلی
رئیس ـ تهمتی زده شده و برخلاف واقع اظهارات جنابعالی تعبیر شده است
حاج شیخ اسدالله ـ بلی
رئیس ـ بفرمائید
حاج شیخ اسدالله ـ به بنده نسبت داده شده که بنده وقتی در موضوع معارف اظهار عقیده میکردم گفتهاند رائی که در کمیسیون دادهام بواسطه اظهارات جراید بوده است در صورتی که هیچ ابداً همچو چیزی نبوده و بنده عقیده خودم را ثابت می دانم و هیچ چیز عقاید بنده را تهدید نمیکند بنده اظهار عقیده که در کمیسیون بودجه کردهام از روی یک عقیده ثابتی که نسبت به بودجه معارف داشتهام بوده است و این نسبتی که به بنده داده شده ه کلی تکذیب میکنم و هیچ همچو اظهاری نکردهام و اگر مراجعه کنند به صورت نطق بنده که در آنجا (اشاره به هیئت تند نویسی ضبط شده است میبینند که بنده آن مطلبی را که عرض کردهام بر خلاف این نسبتی است که به بنده دادهاند و ابداً این طور نبوده رائی که در کمیسیون دادهام به ملاحظه جراید و علم سرخ و سفید نبود.
رئیس ـ کس دیگر توضیحی دارد یا خیر
ملک الشعراء ـ بنده دو کلمه عرض دارم
رئیس ـ برای رفع اشتباه است
ملک الشعراء ـ بلی
رئیس ـ بفرمائید
ملک الشعراء ـ بنده گمان میکنم آقای حاج شیخ اسدالله در ضمن مذاکرات خودشان اینطور بیان فرمودند (از نقطه نظر جراید و اجتماعات و غیره) که این قضایا موثر شده است که به تهران بیشتر اهمیت داده شده است حالا اگر اشتباه شده است نمی دانم.
رئیس ـ دیگر کسی اعتراضی ندارد؟ رای میگیریم به کافی بودن مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام نمایند.
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد چند فقره پیشنهاد رسیده است قرائت میشود بعد رای میگیریم.
(پیشنهادهای مزبوره به مضمون ذیل قرائت شد)
اینجانب پیشنهاد میکنم که بودجه وزارتخانه به کمیسیون بودجه عودت داده شده و تا کمیسیون با مشارکت دولت در آن تجدید نظر نموده ثانیاً به مجلس تقدیم شود
سید محمد تدین
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
این بنده پیشنهاد مینمایم از مبلغ بیست و دو هزار تومانی که برای حقوق معلمین اروپائی معین شده است یک مبلغی صرفه جوئی و کسر نموده برای یک نفر سرپرست که در اروپا برای محصلین ایرانی معین بشود اختصاص دهند و در انتخاب و تعیین آن یک نفر سرپرست توضیحاتی دارم عرض خواهم نمود.
مستشارالسلطنه
این بنده پیشنهاد میکنم خرواری یک قران و تومانی دویست دینار اضافه مالیات را با صدی یک از مصارف و حقوق که تخصیص به ولایات بدهند که کمکی باشد همین میزان و مبلغ هم در ولایات از اضافه مالیات بگیرند
سلطان العلماء
(مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی)
این بنده پیشنهاد مینمایم که از مبلغ دوازده هزار و دویست وهشتاد تومان وجه اعتباریه وزارت معارف مبلغ ده هزار تومان به اعتبار معارف ولایات افزوده شود و برای محل اعتبارت وزارت معارف دو هزار و دویست و هشتاد تومان کافی است.
مستشارالسلطنه.
(پیشنهاد آقای سلیمان میرزا به مضمون ذیل قرائت شد)
ما امضاء کنندگان پیشنهاد می نمائیم که آنچه به عنوان معارف گرفته میشود مطابق ماده سیزده عایدات مملکتی هر قدر باشد خارج از این اعتبار به مصرف معارف همان محل برسد.
مساوات ـ علی محمد الحسینی ـ یعقوب الموسوی ـ سلمان محسن
رئیس ـ پیشنهادی که اول قرائت شد مقدم است بر تمام این پیشنهاد ما زیرا اگر بنا شود به کمیسیون ارجاع شود سایر آقایان میروند به کمیسیون و عقاید خود را در آنجا توضیح میدهند.
تدین ـ بنده برای این که مطابق نظام نامه داخلی حق نداریم پیشنهاد اضافه بر آنچه از طرف دولت پیشنهاد شده و کمیسیون قبول کرد بنمایم ولی در این ضمن حق داریم که تقاضا کنیم این ماده برگردد به کمیسیون تا تجدید نظری بشود و از طرفی هم چون آقای رئیس الوزراء هم وعده فرمودند و بنده هم مطمئن هستم وعده خود را انجام خواهند داد برای این که که بیشتر مطمون باشم پیشنهاد کردم برگردد به کمیسیون و تجدید نظری بشود و یک محلهائی که بنده در جلسه گذشته در نظر گرفتهام در آنجا تبادل افکار شود و تجدید نظری بشود شاید اضافاتی منظور خواهد شد و مقصود آقایان به عمل خواهد آمد.
مخبر ـ بنده از طرف کمیسیون آقای تدین متذکر میکنم که برگشتن به کمیسیون اگر از نقطه نظر اضافاتی است که فرمدند لازم به مراجعه به کمیسیون نیست و هر وقت یک لایحه جدیدی پیشنهاد نمودند ممکن است آن لایحه را تصویب بکنیم.
رئیس ـ آقای ملک الشعراء (اجازه)
ملک الشعراء ـ بنده موافقم و گمان میکنم راجع به بودجه معارف بهتر این است که همه آقایان رای بدهند و از مجلس به اتفاق بگذرد بنده خودم و جمعی را میبینم که رای بخواهند داد بنابراین بنده با پیشنهاد آقای تدین موافقم و حالا که چند روز به تعویق افتاده عیبی نخواهد داشت که دو روز دیگر هم به تأخیر بیفتد که نظر آقایان مخالفین هم اجرا شود و محلهائی که در نظر گفته شده معین شود شاید آقایان بتوانند توافق نظر حاصل کنند و بهتر خواهد بود که چند روز دیگر هم به تعویق بیفتد و اصراری نداشته باشند که به طور تزلزل و اضطرار در این ماده رای گرفته شود اگر به اتفاق رای بدهند بهتر است از اینکه به طور تزلزل رای داده شود
رئیس ـ رای میگیریم در ارجاع این ماده به کمیسیون آقایانیکه تصویب میکنند این ماده به کمیسیون ارجاع شود قیام فرمایند.
عده قلیلی قیام نمودند
رئیس ـ تصویب نشد در سایر پیشنهادها باید رای بگیریم گمان میکنم در این پیشنهاد نشود رای گرفت قرائت میشود و ملاحظه خواهید نمود.
(پیشنهاد آقای مستشارالسلطنه راجع به کسر حقوق معلمین اروپائی برای مخارج یک نفر سرپرست مجدداً قرائت شد.)
مستشارالسلطنه ـ عرض اصلی همان است که چون موافق نظامنامه داخلی نمیتوانیم چیزی علاوه بر بودجه پیشنهاد نمائیم واز طرف دیگر وجود یک سرپرست مجربی را برای اطفالی که از ایران به اروپا میروند لازم می دانم لذا پیشنهاد میکنم از این مبلغ بیست و دو هزار تومان که برای معلمین اروپائی تخصیص داده شده به قدر حقوق یک نفر سرپرست محصلین ایرانی در اروپا کسر نمایند و اگر دولت و مجلس این نظریه بنده را نظر صائب بدانند و برای مواظبت در تحصیل و اخلاق محصلین ایرانی یک نفر سرپرست را لازم بدانید گمان میکنم محلی بهتر از این محل بالفعلی موجود نباشد.
محمد هاشم میرزا ـ اجاره می فرمائید.
رئیس ـ بفرمائید
محمد هاشم میرزا ـ موافق آنچه در کمیسیون بودجه مذاکره شد حقوق معلمین اروپائی به موجب کنترات پراخته میشود و چون هنوز موقع آن کنترات مقتضی نشده بود لذا ما نتوانستیم از حقوق آنها چیزی کسر نمائیم ولی در بقیه فرمایشات آقای مستشارالسلطنه راجع به سرپرست بنده موافقم
رئیس ـ چون وقتی آقایان رای به یک ماده میدهند دولت مجاز است در حدود آن ماده مخارجی نماید و بر فرض که از مبلغ این ماده کسر نشود دولت مجبور نیست ان مبلغ را برای یک نفر سرپرست معین نماید بنابراین اگر از مبلغ این ماده کسر شود باید آن کسر را برای مخارج یک نفر سرپرست به ترتیب یک ماده الاقیه به راپورت کمیسیون پیشنهاد نمایند که ضمیمه شود به این پشنهاد حالیه نمیشود رای گرفت.
(پیشنهاد ثانوی آای مستشارالسلطنه به مضمون ذیل قرائت شد.)
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
این بنده پیشنهاد مینمایم که از مبلغ دوازده هزار و دویست و هشتاد تومان وجه اعتباریه وزارت معارف مبلغ ده هزار تومان به اعتبار مدارس ولایات افزوده و برای محل اعتبارات وزارت معارف دو هزار و دویست و هشتاد تومان کافی است.
رئیس ـ این پیشنهاد هم همان حال را دارد.
مستشارالسلطنه ـ توضحی دارم اجازه می فرمائید.
رئیس ـ بفرمائید
مستشارالسلطنه ـ بنده میبینم برای معارف ایالاتی که هر کدام چندین مدرسه دارد نماینده آقای نطاق زبر دست آنجا هر کدام در موضوع معارف محل خودشان اظهارات بلیغی فرمودند اعتبارات مزید کردند ولی در بروجرد و لرستان که اهالی آنجا در فطانت و هوش از سایر اهالی مملکت کمتر نبود بلکه پیش قدمتر و قابل همه قسم تقدیر آقایان نمایندگان هستند ابداً این قبیل تاسیسات نبوده بلکه وجوهی که از مودیان مالیاتی آنجا گرفته میشود به تهران آورده و به مصرف معارف تهران می رسانند چون بنده باز هم مطابق نظامنامه داخلی نمیتوانم از صندوق دولت چیزی برای معارف آنجا پیشنهاد نمایم لذا بنده پیشنهاد میکنم که از دوازده هزار و دویست و هشتاد تومانی که به عنوان اعتبار در بودجه معارف منظور شده مبلغ ده هزار تومان آن به بودجه مدارس ولایات افزوده شود برای اینکه این اعتبار مصارف معینی ندارد و اگر مبلغی از آن کسر بنمایند ضرری نخواهد داشت ولی باز هم عرض میکنم اگر چنانچه آقای وزیر معارف برای تاسیس یکی دو مدرسه در بروجرد و لرستان محل ثابت در نظر گرفتند بنده این پیشنهاد خود را مسترد میدارم.
رئیس ـ در اصل مطلب حرفی نیست ولی یک طریق قانونی برای رای گرفته در این قبیل پیشنهادها در نظر بگیرید بعد پیشنهاد نمائید.
مستشارالسلطنه ـ مسترد مینمایم
رئیس ـ آقای آقا میرزا سید حسن کاشانی عضو کمیسیون هستند.
آقا میرزا سید حسن ـ خیر
رئیس ـ پس جنابعالی حق نطق ندارید در پیشنهادها فقط اعضاء کمیسیون میتوانند مذاکره نمایند پیشنهاد آقای سلطان العلماء قرائت میشود
(به مضمون ذیل قرائت شد)
این بنده پیشنهاد میکنم خرواری یک قران تومانی دویست دینار اضافه مالیات رابا صد یک از مصارف وحقوق که تخصیص معارف داده شده و در جمع پیچی ئیل هم نبود همانها را تخصیص به ولایات بدهند که کمکی باشد همین میزان و مبلغ هم در ولایات از اضافه عملیات گرفته میشود.
رئیس ـ این هم مثل آن پیشنهادات قبل است آقای محمدهاشم میرزا (اجازه)
محمدهاشم میرزا ـ چون لایحه اخذ این مالیات از طرف دولت پیشنهاد نشده گمان میکنم رای دادن به این پیشنهاد مورد نداشته باشد
رئیس ـ پیشنهاد دیگری از طرف آقای سلیمان میرزا و بعضی آقایان دیگر رسیده قرائت میشود.
(به مضمون ذیل قرائت شد)
ما امضاء کنندگان پیشنهاد میکنیم که آنچه به عنوان معارف گرفته میشود مطابق ماده سیزده عایدات مملکتی هر قدر باشد خارج از این اعتبار به مصرف معارف همان محل برسد
رئیس ـ این پیشنهاد هم حکم پیشهاد قبل را دارد فقط راهی که این پیشنهادات دارد این است که به طور ماده الحاقیه اضافه شود حالا باید به اصل ماده رای بگیریم.
مخبر ـ قبل از این که در این ماده رای گرفته شود لازم است یک اصلاحی در این ماده بشود همان طور که در جلسه قبل توضیح دادم در موقعی که هیئت دولت برای اعانه مذارس خارجه تهران ۱۶۶۶۰ تومان پیشنهاد نموده کمیسیون بودجه به تصور این که مدرسه آلمانی تاسیس نخواهد شد ۱۲۰۰۰ تومان اعانه آن مدرسه را از بودجه کسر نمود ولی بعد از آن که تحقیقات به عمل آمد معلوم شد این مدرسه خیلی زود تاسیس خواهد شد بر حسب پیشنهاد آقای رئیس الوزراء برای این که مجدداً در موقع تاسیس مدرسه استیندان پرداخت این مبلغ به مجلس مراجعه نشود اعضاء کمیسیون امروز صبح تصویب نمودند که مجدداً مبلغ ۱۲۰۰۰ تومان بر بودجه معارف علاوه گردد تا موقعی که مدرسه مفتوح میشود دولت بتواند اعانه آن جا را بپردازد لهذا لازم است این مبلغ جزء اعانه مدارس خارجه تهران اضافه شود و نوشته شود اعانه مدرسه آلمانی ۱۲۰۰۰ تومان و بعد در جمع کل بودجه وزارت معارف که حالا ۴۴۳۶۲۳ تومان است مبلغ ۱۲۰۰۰
که اضافه شود مبلغ ۴۵۵۶۲۳ تومان میشود و باید به این مبلغ رای گرفته شود.
رئیس ـ پیشنهاد دیگری است از طرف آقای مستشار السلطنه قرائت میشود
(به مضمون ذیل قرائت شد)
این بنده پیشنهاد مینمایم که برای یک نفر سرپرست که مامور نظارت ایرانیان محصلین در خارجه باشد تعیین فرمایند.
رئیس ـ آقای مستشار السلطنه توضیحی دارید؟
مستشارالسلطنه ـ در عبارت پیشنهاد کلمه (ماده واحده) از قلم افتاده است مقصود این است که ترتیب ماده واحده یک مبلغی برای مخارج یک نفر سرپرست برای نظارت در اخلاق و تحصیل محصلین ایرانی در اروپا بر بودجه معارف اضاف و تصویب گردد تا این نظریه بنده اجرا شده باشد.
رئیس ـ نمیشود اضافه بر پیشنهاد دولت چیزی پیشنهاد بفرمائید فقط مطابق ماده (۶۵) نظامنامه داخلی میتوانید یک مبلغی از این وجهی که در بودجه نوشته شده کسر نموده و برای یک نفر سرپرست تخصیص داده و این مبلغ را به شکل ماده الحاقیه پیشنهاد نمائید.
مستشارالسلطنه ـ این سرپرست را به ماهی صد تومان یعنی در سال ۱۲۰۰ تومان میشود انتخاب نمود و ممکن است این مبلغ ۱۲۲۸۵ تومان اعتبار وزارت معارف کسر شده و برای یک نفر سرپرست که نهایت از لزوم را دارد معین نمود و گمان میکنم اغلب آقایان هم با بنده موافقت نمایند.
رئیس ـ پیشنهاد آقای مستشار السلطنه این است که از این وجهی که کمیسیون برای اعتبار وزارت معارف تخصیص داده مبلغ ۱۲۰۰ تومان کسر نموده و برای یک نفر سرپرست تخصیص داده شود.
مخبر ـ آقای مستشارالسلطنه مسبوق نیستند که این اعتبار یک مخارج معینی دارد که بایستی به آن مصارف برسد اگر اجازه بفرمائید بنده صورت جزو آن را میخوانم قیمت جایزه و کتاب برای مدارس در موقع امتحانات ۴۰۰ تومان جهت تاسیس دارالمعلمات ۲۴۰۰ تومان اعتبار خرید کتب ۱۲۰۰ تومان اعتبار سوخت دارالفنون ۶۲۰ تومان با این ترتیب بنده نمی دانم در کدام یک از این مخارج میتوان کسر نمود تا به مصرف سرپرست برسانند
رئیس ـ بنابراین پیشنهاد میماند
مستشارالسلطنه ـ اجازه می فرمائید.
رئیس ـ بفرمائید
مستشارالسلطنه ـ بنده خیلی تعجب میکنم با این پیشنهاد بنده را تصدیق و یا رد میکنید اگر د میکنید بفرمائید قابل توجه نیست و اگر تصدیق میکنید این اعتبار ۱۲۰۰ تومان را قبول بفرمائید
مخبر ـ ممکن است یک پیشنهادی بالاتفاق طرف تصدیق عموم نمایندگان باشد ولی در یک موقع مخصوص مورد نداشته باشد
رئیس ـ آقای حائری زاده (اجازه)
حائری زاده ـ بنده پیشنهاد کردم این ماده تجزیه شود و جزء به جزء رای گرفته شود چون ماده (۹۹) نظامنامه داخلی میگوید به تقاضای یک نفر نماینده ممکن است در یک ماده جزء به جزء رای گرفته شود.
رئیس ـ بعد از تجزیه چه میشود.
حائری زاده ـ چون در بعضی از اجزای این ماده بعضی از نمایندگان مخالفت دارند لذا اگر جزء به جزء رای گرفته شود بعضی از مواد آن به کمیسیون برمی گردد و شاید در کمیسیون مصالح ولایات هم در نظر گرفته شود.
رئیس ـ به چند قسمت می فرمائید تجزیه کنیم
حائری زاده ـ بر دوازده قسمت تجزیه نمائیم
رئیس ـ ایراد جنابعالی راجع به کدام جزء است
حائری زاده ـ بنده راجع به ایالات و ولایات عرض دارم که اگر آقایان و مخبر کمیسیون موافقت بفرمایند بودجه معارف ولایات برگردد به کمیسیون و در آنجا اقدامی بشود.
رئیس ـ اگر ایراد جنابعالی راجع به بودجه ایالات است پس باید پیشنهاد کنید که ۱۴۸۴۴۰ تومان از جمع کل بودجه معارف موضوع کنیم یعنی دو قسمت نمائیم در قسمت اول رای بگیریم و بعد در قسمت بودجه ایالات و ولایات همین طور است
حائری زاده ـ چون مجلس رای نداد که کلیه راپورت برگردد به کمیسیون لذا چون بعضی از مواد زیاد است و ممکن است از آنها کسر گردد و کلیه آن کسریها را بر بودجه ایالات اضافه نمود به این مناسبت پیشنهاد نمودم این ماده تجزیه شود
رئیس ـ بالاخره سوال میکنم که چند قسمت باشد بشود؟
حائری زاده ـ ۱۲ قسمت
رئیس ـ بسیار خوب این ماده بر دوازده قسمت منقسم میشود آقایانی که قسمت اول را تصویب میکنند قیام نمایند
(اکثر نمایندگان قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد آقایانی که جزء دوم را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب نمایندگان قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد آقایانی که قسمت چهارم را تصویب میکنند قیام فرمایند
(غالب قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد آقایانی که جزء پنجم را تصویب میکنند قیام فرمایند
اکثر قیام نمودند
رئیس ـ تصویب شد آقایانی که جزء ششم را تصویب میکنند قیام نمایند.
غالب نمایندگان قیام نمودند
رئیس ـ تصویب شد نمایندگانی که جزء هفتم را تصویب میکنند قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد اشخاصی که جزء هشتم را تصویب میکنند قیام فرمایند
(بیشتر نمایندگان قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد آقایانیکه جزء نهم را تصویب میکنند قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شده جزء دهم اگر طرف توجه است قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد جزء یازدهم را اگر تصویب میکنند قیام فرمایند
اغلب قیام نمودند
رئیس ـ تصویب شد آقایانیکه جزء دوازدهم را تصویب میکنند قیام فرمایند
(اغلب نمایندگان قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شده باید رای بگیریم به کلیه ماده.
مخبر ـ موافق تصویب سابق کمیسیون بودجه معارف عبارت بود از پانصد و نود و دو هزار و دویست وشصت وسه تومان و پس از اضافه نمودند ۱۲ هزار تومان اعتبار برای اعانه مدرسه آلمانی بودجه معارف بالغ بر ششصد و چهار هزار و دویست و شصت و سه تومان میشود و بایستی این مبلغ دوازده هزار تومان را تصویب و علاوه نموده بعد به مبلغ اخیر رای گرفته شود.
رئیس ـ آقای مستشارالسلطنه (اجازه)
مستشارالسلطنه ـ بنده در خصوص مدرسه آلمانی و کلیه مدارس اروپائی که در تهران و در ولایات اداره میشود به آقای وزیر معارف هم عرض کردهام که این مساعدت با آنها یک نوع مساعدتی است که از طرف دولت و ملت ایران به مدارس خارجه میشود ولی این مساعدت در صورتی از طرف دولت و ملت ایران به مدارس خارجه که مطیع پروگرام وزارت معارف باشند والا اگر مطیع پروگرام وزارت معارف نباشند بنده مساعدت با آنها را تصویب نخواهم کرد.
رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)
حاج شیخ اسدالله ـ راجع به مدرسه که جدیداً به اسم مدرسه آلمانی در تهران تاسیس میشود تاسیس آن در تحت یک قرار داد رسمی است که دولت برای تاسیس یک مدرسه صنعتی در تهران نموده است و ممکن است اولین مدرسه صنعتی در ایران باشد به این جهت توجه نمایندگان را به این اعتبار جلب میکنم و عرض میکنم مخصوصاً این اعتبار برای منفعت عامه خواهد بود.
رئیس ـ دیگر مخالفی نیست؟
مستشاردالسلطنه ـ توضیحی دارم
رئیس ـ بفرمائید
مستشارالسلطنه ـ بنده منکر مدرسه صنعتی نیستم بلکه مدرسه صنعتی را در ایران لازم میدانم و عرض کردم بایست مطابق پروگرام وزارت معارف ادارده شود
رئیس ـ رای میگیریم به دوازده هزار تومان اعتبار برای اعانه مدرسه آلمانی که در حقیقت جزء سیزده پیشنهادی که کمیسیون بودجه میشود آقایانیکه جزء سیزدهم را تصویب میکنند قیام فرمایند
(اکثر نمایندگان قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد رای میگیریم به کلیه ماده یعنی به مبلغ ششصد و چهار هزار و دویست و شصت و سه تومان برای بودجه وزارت معارف آقایانی که این ماده را تصویب میکنند قیام فرمایند
(اکثر نمایندگان قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد لایحه پیشنهادی وزارت عدلیه مطرح است قرائت و بعد در آن مذاکره میشود
(لایحه پیشنهادی وزارت عدلیه به مضمون ذیل قرائت شد)
نظر به اینکه یکی از مسائل موثره احتیاج قوه قضائیه تدوین قوانین لازمه و تکمیل قوانین موجوده است واگر مبنای قوانین موضوعه منحصراً امیدواری به حصول نتایج حسنه نبوده بلکه تجربه و عمل باشد مسلماً کاملتر و عاردی از مشکلاتی که در ضمن اجراء پیش میآید خواهد بود و نتایج منظوره قطعی تر تأمین میگردد علی الخصوص که لزوم فوری تهیه و اصلاح قوانین بر نمایندگان محترم مستور نبوده و همه می دانند که رساندن قوانینی که در نظر است به تصویب مجلس شورای ملی مستلزم مدت زیادی وقت است لهذا مطابق سابقه و عملی که در دوره سوم و دوم تقنینیه مجلس شورای ملی شده است ماده ذیل برای تصویب مجلس شورای ملی پیشنهاد میشود
ماده اول ـ به وزیر مالیه اجازه داده میشود کلیه قوانینی را که به مجلس شورای ملی پیشنهاد مینماید بعد از تصویب کمیسیون عدلیه مجلس شوای ملی موقتاً به موقع اجراء گذارده و پس از آزمایش آنها در عمل و تکمیل نواقص ثانیاً برای تصویب به مجلس شورای ملی پیشنهاد نماید.
ماده دوم ـ این اجازه شامل قواینی است که از تاریخ تصویب این لایحه تا شش ماه از طرف وزیر عدلیه مجلس شورای ملی پیشنهاد میشود.
رئیس ـ مذاکرات در کلیات است
شیخ الاسلام اصفهانی ـ بنده اجازه نخواستهام و حق تقدم دارم
رئیس ـ از کجا معلوم است حق تقدم ذارید
شیخ الاسلام اصفهانی ـ آقای معتمدالملک یقیناً نوشته می دانند
رئیس ـ مخالف هستید؟
شیخ الاسلام اصفهانی ـ بلی
رئیس ـ بفرمائید شیخ الاسلام اصفهانی ـ بنده اولاً خداوند را به شهادت میطلبم که در عرایض خود هیچ منظور و مقصودی ندارم.
حاج شیخ اسدالله ـ هیچکدام نداریم
شیخ الاسلام اصفهانی ـ من راضی نیستم عرایض بنده ولو یک کلمه هم باشد با حدی بر بخورد و در عرایض خود ابداً نظر حب و بغض شخصی نیست کار به احدی ندارم ققط این مختصر را که عرضخواهم کرد تکلیف امانتی خود می دانم خواه اثر بکند خواه نکند بنده سالهاست خدمت حضرت اشرف آقای مشیر الدوله رئیس الوزراء ارادت داشته و دارم و هر وقت زمامداری مملکت به عده ایشان واگذار شده است در اصفهان هم که بودم به اندازه مقدور تأیید در اجرای احکام دولت نمودهام در این مدت هم که در تهران بودهام با اینکه به کفایت وکاردانی آقای قوام السلطنه معتقد بوده و هستم همیشه ارادتمند بودم که زمامداری در عهد آقای مشیرالدوله برقرار باشد تا اینکه کابینه سابق سقوط کرد بعد از طی ترتیبات و دلائلی که همه می دانیم آآقای مشیرالدوله قبول زمامداری را فرمودند از آن ساعتی که ایشان قبول زمامداری فرمودند از آن تا ساعتی که کابینه خودشان را در مجلس شورای ملی معرفی فرمودند تقریباً چهل و شش ساعت طول کشید و در ظرف این چهل و شش ساعت بنده از چند نفر دوستان خود شنیدم که آقای مشیر الدوله در نظر دارند سردارمعظم خراسانی را برای وزارت عدلیه انتخاب نمایند بنده با آن تفصلی که همه بودیم و خود آقای مشیر الدوله هم به سمت وکالت در مجلس تشریف داشتند در موقعی که پراگرام دولت سابق مطرح بود هنگامی که مذاکره از قوه قضائیه و اصلاحات آن شد آقای سردارمعظم اجازه خواستند و اظهار نمودند که من هیچ قسم ربط و اطلاعی از امور عدلیه ندارم فقط میشوم اشخاصی که با عدلیه سر و کار دارند از بطوء جریان امور شکایت دارند به این نظریه بود که بنده این اظهار را قبول نمینمودم تا اینکه آقای مشیر الدوله به مجلس تشریف آوردند کابینه خودشان را معرفی نمودند دیدم سردامعظم را هم به سمت وزارت عدلیه معرفی نمودند دیدم سردارمعظم را هم به سمت وزارت عدلیه معرفی فرمودند بعضی از رفقا اظهار داشتند که آقای مشیرالدوله در نظر دارند از مجلس تقاضا نمایند که یک اختیاراتی به کمیسیون عدلیه بدهند که پس از اینکه قوانین جزائی و ثبت اناد و غیره از کمیسیون گذشت به موقع اجراء گذارند.
بنده همانوقت مطلب را حس کردم که منظور آقای مشیرالدوله این بوده است که قوانین مهم مملکت راجع به قوه قضائیه را که از مجلس به کمیسیون عدلیه میرود با خشونت و سماجتی که سردارمعظم در کارها دارند این قوانین را در کمیسیون عدلیه به آقایان وکلاء بقبولانند.
نصرت الدوله ـ خارج از موضوع است این حرفها کدام است داخل در شخصیات میشوند
شیخ الاسلام ـ خیر داخل در موضوع است شما میخواهید تمام قوانین مهم را ببرید پشت پرده
(از طرف نمایندگان خارج از موضوع
رئیس ـ (خطاب به شیخ الاسلام) از روی نزاکت حرف بزنید
نصرت الدوله ـ خوب بود اول قسم یاد میکردید.
آقا سید یعقوب ـ خوب است به موجب قانون اساسی اول قسم بخورید
شیخ الاسلام ـ بنده به این صداها ا میدان در نمیروم قانون عدلیه را نمیشود از تحت نظر چند نفر گذارند و بعد به موقع اجرا گذارد ما وکیل مردم هستیم قیم مردم نیستیم ما شاید مطابق میل و عقاید خودمان.
رئیس ـ مطالبتان را بفرمائید ولی مؤدبانه و خارج از نزاکت نشوید.
شیخ الاسلام ـ بنده اولاً این لایحه را بر خلاف قانون اساسی را متمم آن می دانم اصل (۲۷) قانون اساسی قوای مملکتی را به سه قسمت تجزیه نموده و مینویسد قوای مملکت به سه شعبه تجزیه میشود اول تقنینیه که مخصوص است به وضع و تهذیب قوانین و این قوه ناشی میشود از اعلیحضرت شاهنشاهی و مجلس شواری ملی و مجلس سنا و هر یک از سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازین شرعیه و تصویب مجلسین وتوشیح به صحه همایونی لیکن وضع و تصویب قوانین راجع به دخل وخرج مملکت از مختصات مجلس شورای ملی است شرح و تفصیل قوانین از وظایف مختصه مجلس شورای ملی است دوم قوه قضائیه و کلمه که عبارت از تمیز حقوق و این قوه مخصوص است به محاکم شرعیه در شرعیات و به محاکم عدلیه در عرفیات سیم قوه اجرائیه که مخصوص پادشاه است یعنی قوانین و احکام به توسط وزراء و مامورین دولت بنام نامی اعلیحضرت همایونی اجراء میشود ترتیبی که قانون معین میکند مقصود از این اصل ترتیب وضع قوانین است قانون اول باید از طرف وزراء به شکل لایحه دولت یا از طرف وکلاء به عنوان طرح قانون تقدیم مجلس بشود بعد از شور در کمیسیون دوباره مراجعت به مجلس مینماید پس از شور اول و ثانی و مذاکرات لازمه و تصویب مجلس به صحه اعلیحضرت همایونی رسیده پس از طی این مقدمات صورت قانوینت پیدا کرده و به موقع اجراء گذارده میشود ماها وکیل هستیم به ما وکالت دادهاند که در مجلس حاضر شده و هر کدام عقیده خود را در هر یک او مواد قانون اظهار نمائیم ما وکیل در توکیل نیستیم که یک چند نفر را معین کنیم نه بروند پشت پرده و زیرجلگی قوانین وضع کنند و اجراء نمایند آنوقت بعدها یکی یکی کتابچه هائی در دست مردم ببینیم و بگویند این قوانین مجلس شورای ملی است این قسم کسی به ما وکالت نداده است ممکن است که به بنده ایراد بفرمائید که این لایحه را درست نخواندهاید زیرا ما نخواستهایم قانون وضع کنیم بلکه میخواهیم قوانین را امتحان کنیم و بعدز از آزمایش به مجلس خواهیم آورد بنده عرض میکنم این قیم نمیشود این مطلب برخلاف قانون اساسی است و اگر بگوئیم اغفال است شاید مورد حمله بشویم لذا عرض میکنم این یک نوع طفره است.
میرزا محمد نجات ـ اینکه می فرمائید مخالف قانون اساسی است کجا است؟
شیخ الاسلام ـ ما که مباحثه بین الاثنین نداریم اگر بنا باشد من حرف نزنم خوب است یک نفر پیش خدمت باید و مرا از اطاق خارج نماید و الا به اسم خارج از نزاکت که نمیشود عقیده وکیلی را تنقید کرده و به وکیل حمله نمود
رئیس ـ آیا اینکه جنابعالی گفتید وزیر عدلیه سمج است و خشونت دارد خارج از نزاکت نیست.
شیخ الاسلام ـ حالا اگر حضرت عالی می فرمائید دیگر حرف نزنم من هم حرف نمیزنم.
رئیس ـ پس چرا می فرمائید حمله بی جهت به شما میکنند چون خارج از نزاکت صحبت کردید لازم بود به شما بگویم.
شیخ الاسلام ـ بنده نه آرزومندم زیاد حرف بزنم و نه خیال دارم پر بگویم و مردم را خسته کنم بنده مطابق دیانت و وظیفه خودم مجبورم عرایض خودم را بکنم میخواهد کسی بشنود نمیخواهد نشنود
رئیس ـ شما می فرمائید به اسم عدم نزاکت به شما از اطراف حمله میشود مقصودتان از این عبارت چیست؟
شیخ الاسلام ـ بنده اول هم قسم خوردم مقصودی ندارم
رئیس ـ پس مقصود شما از حمله چه بود غیر از من که کسی به شما نگفت از نزاکت خارج نشوید من هم مکلفم موافق نظامنامه عمل کنم و حق دارم در ازن مورد از شما مواخذه نمایم.
شیخ الاسلام ـ حضرت عالی ر چه میخواهید بفرمائید و من کمال افتخار را دارم که حضرت عالی چوب هم به سر من بزنید ولی سایرین چه میگویند و چرا چهل نفر یک دفعه حمله مینمایند
رئیس ـ بسیار خوب مطالبتان را بفرمائید
شیخ الاسلام ـ عرض میشود قانون حقوقی عدلیه دوازده سال قبل از این از کمیسیون به وزارت عدلیه مراجعه شده که پس از آزمایش و تجربه مراجعت دهند و هنوز برنگشته و قانون محاکمات جزائی وازده سال قبل از این در خارج مجلس شورای ملی در تحت نظر یک عده از وکلاء تدوین و برای آزمایش به وزارت عدلیه مراجعه شده و هنوز برنگشته قانون ثبت اسناد دوازده سال است از ممجلس گذشته است و به وزرات عدلیه مراجعه شده همین طور قانون جزائی عرفی و تمام علاقمندان به دیانت اسلامی را عصبانی کرده و این همه در اطاق تنفس روی میز از این شکایت نامه هائی که از این قانون از ایالات و ولایات میشود پر شده و خالی میشود و اگر کمیسیون محترم عرایض بر وفق ماده ۲۵ نظامنامه داخلی عمل مینمود و دو ماه به دو ماه نتیجه عرایض مردم را به مجلس شورای ملی تقدیم مینمود معلوم میشد که چقدر از ایالات و ولایات از این قانون جزای عرفی شکایات میرسد و حالا هم این قوانینی که میخواهند رجوع به کمیسیون عدلیه نمایند به این ترتیب که در خود لایحه نوشته شده و در خارج هم تحقیقات نموده و فهمیدهام عبارت از سه قسمت است یکی همان قانون جزای عرفی است که آن همه شکایات راجع به ان میرسد و یکی هم قانون ثبت اسناد است که میترسم بعضی چیزها بگویم خارج از نزاکت و یکی هم منضمات قانون حقوق و جزاست در اینجا یک مطلب را عرض میکنم و آن این است که الحمدالله تمام اهالی این مملکت یه استثناء عده قلیلی که آنها هم مطیع الاسلام هستند همه معتقد به پیغمبر آخرالزمان و قرآن میباشند و از شاه تا رئیس الوزراء تا رئیس مجلس و بالاخره وکلاء وزراء همه مسلمان هستند و با هم نزاع مذهبی نداریم و دلیل اینکه با این همه حوادث و انقلابات استقلالمان پا بر چا و روز به روز رو به ترقی میرود برای این است که یک عده از جوانهای ایرانی که بعضی ترتیبات اروپائی ره دیدهاند و یا بعضی از قوانین اروپا را در ایران مجری بدارند و به این ترتیب اغلب تواقصمان را رفع کنند ولی به عقیده بنده این مطلب اشتباه شده است منضمات اروپا نه برای خوبی و یا بدی قوانین است بلگه برای این است که قوانین در آنجاها اجرا میشود و آقایان تصدیق میفرمایند که بدترین قوانین وقتی اجرا شد بهترین قوانین خواهد بود.
در صورتی که بهترین قوانین را اگر بنویسید و کنار بگذارید هیچ فایده نخواهد داشت و اگر قانون اسلام به تمام معانی خود جاری شود نور آن تمام عالم را روشن خواهد نمود دولت افغانستان همسایه ما که دوزاده کرور بیشتر جمعیت ندارد آلان صیت عظمت و اقتدارش درعالم پیچیده و حال اینکه در تمام مواد قانون لشکری و کشوری آن یک ماده از قانون اروپائی موجود نیست سفیر افغانستان حاضر و بنده هم حاضر میباشم هر کس مدعی است که در تمام افغانستان یک ماده از مواد قانون اروپائی معمول است از ایشان استفسار میکنم و بنده تصدیق ایشان را قبول میکنم هزار و سیصد و چهل سال از عمر اسلام میگذرد یازده سال از این مدت طولانی خلاقت با عمر ابن خطاب رضی الله عنه بوده است و بنده تحقیق کردهام و مورخین هم تصدیق کردهاند که بهترین اوقات عظمت اسلام همان یازده سالی بوده که قانون اسلام به تمامه جاری بوده اگر غیر از این بوده یک عده عرب نمیتوانستند به سهولت عجم را تسخیر کند چون عجمها گرفتار ظلم و استبداد بودهاند همان مسئله آنها را مجبور کرد که بروند تسلیم عربها بشوند و در تحت قانون عدل در آیند میرزا غلامحسین خان رهنما که شاید اغلب از آقایان ایشان را بشناسند سال گذشته به بنده فرمودند که در یکی از مجلات که از پاریس رسیده مینویسد که قضات فرانسه در الجزایر پاریس رسیده مینویسد که قضات فرانسه در الجزایر پاریس راپورت دادهاند که اگر میخواهید مملکت امن و امان باشد و ما در الجزایر راحت باشیم چوان اهالی اینجا مسلمان هستند همان قوانین اسلام را بگذرانید و از روی آن یک قانون نوشته برای اجرا بفرستید هم چنین بنده به تاریخ رجوع کردم دیدم هشتاد و سه سال است که مملکت اسلامی در الجزایر سقوط یافته و بعد از هشتاد و دو سال تجربه تازه قضات فرانسه به برتری قوانین اسلامی پی بردهاند از همین قفقازیه که سلطان آن را بدترین و سخت ترین سلطنتها میدانستم یک نفر را معین کردند که رود از علمای عتبات عالیات اجازه اجتهاد گرفته و برگردد تا رتبه شیخ الاسلامی به او رجع شده و تمام دعاوی مسلمانان به او رجوع شده ولی در مملکت ما یکی از قوانین جزای اسلامی را دست آویز قرار داده و اظهار میدارند که در قرن بیست کسی دست نمیبرد بنده عرض میکنم در قرن بیستیم که چندین ملیون جوانهای رعنا را ساطوری بکنند و ملیونها ابناء بشر را برای مظلوم شی یا جهانگیری بی دست و بی پا بی چشم یا ناقص کردهاند چه میشود اگر برای حفظ حقوق مردم چند دست بریده شود اگر در ظرف هفده سال مشروطیت د دست در همین میدان توپخانه بریده شده بود دیگر امروز به این ترتیب به مملکت خیانت نمیکردند و اگر بعضی از آقایان ایراد نمایند که در بعضی از ممالک اسلامی هم قوانین اورپائی جاری است بنده عرض میکنم که آن ممالک با مملکت ما فرق دارند آنها مسلمان هستند ولی حکومتشان حکومت اسلامی نیست در آنجا سر نیزه قانون اروپائی را مجری میدارد الحمدالله رب العالمین مملکت ما مستقل است مشروطه است تمام مردم حق دارند حرف خود را آزادانه بگویند ما وکیل ملت هستیم و باید ببینیم تمایلات مردم چیست و مطابق آن قانون وضع نمائیم تمام مقننین و علماء عالم در این مسئله متفق اند که قانون باید برحسب اخلاق و احوال جماعت وضع شود حا اگر یک چند نفری نشستند در کمیسیون عدلیه و یک قوانین نوشتند و کتابچهها منتشر نمودند بعد از چندی مردم بصد خواهند آمد و این قانون را تکذیب میکنند و از بین خواهند برد مثل قانون رای عرفی که تمام مملکت را رنجانیده است حل اگر میگویند فقط روحانیون این مطلب را میگویند خوب است رجوع نمایند ببینند چقدر از ایالات و ولایات از این قانون شکایات میرسد از برای بنده که یک دسته از این شکایات آمده حالا اگر باز هم در نتیجه اجرای همین قانون چهار نفر از شاهزادگان بزرگ را که به این مملکت خیانت کردهاند و این اشخاص از پول این مملکت و این ملت پارک و اتومبیل تهیه کردهاند مجازات می کردد باز هم مردم میگفتند که حس این قانون این است که همه را پای مجازات میآورد ولی بر عکس فقط آنچه که ما دیدیم آفتابته دزد و یا لنگ دزد را مجازات کردهاند.
حتی بنده از یکی از قضات عدلیه پرسیدم که این قانون جزای عرفی تا چه اندازه اجرا شده جواب داد فقط اشخاصی که آفتابه یا لنگ دزدیدهاند مجازات شده ولی در خاتمه با همه بی مرحمتی هائی که به بنده شده بنده عرایض خود را نمودم و هر کس از اول این حمله به او شده بود هی هیچ وجه دیگر نمیتوانست حرف بزند باری از آقای مشیرالدوله که بنده ایشان را یکی از اشخاص بزرگ دنیا می دانم و یک روز در حضور شاهزاده سلیمان میرزا به بنده فرمودند که او در حق من غلو کرده و من فاقد آن نسبتهائی هستم که تو به من میدهی خواهش میکنم که ایشان مطاع هستند تمام مردم فرمایشات ایشان را صحیح می دانند که هیچ کس نیست که اندکی سوء ظن نسبت به ایشان داشته باشد البته با این ترتیب بنده این قانون جزای عرفی و ثبت استدعا میکنم که این قانون را مسترد دارند و از علماء و صاحبان این فن مشورت بنمایند و البته منافی شان ایشان است که با گذراندن یک ماده از مجلس قوانین مهم را در تحت نظر سه چهار نفر تدوین و اجرا نمایند شاید ایشان به من جواب بدهند که ما همه مسلمان هستیم و لازم نیست این همه برای اسلام سنگ به سینه بزنی بنده عرض میکنم من خاک پای شما هستم فقط به موجب این آیه شریفه فذکرفان الذکری نفع المومنین چون همه مسلمان هستیم باید همه بنشینیم مذاکره کنیم ببینیم صلاح مملکت چیست ممکن است که ایراد بفرمایند که فلان و فلان در کمیسیون عدلیه عضو هستند بنده عرض میکنم نمیشود اساس کار را به اشخاص محول نمود برای یک نفر ممکن است مرگ باشد ناخوشی باشد به علاوه چند روز دیگر از عمر کمیسیون عدلیه باقی نمانده.
ما نمی دانم اعضاء آتیه کمیسیون عدلیه چه اشخاصی باشند و چه عقایدی داشته باشند باری بنده این لایحه را منافی شئونات آقای مشیرالدوله می دانم.
فتح الدوله ـ بنده اخطار نظام نامه دارم
رئیس ـ بفرمائید
رئیس الوزراء ـ بنده لازم می دانم چند کلمه راجع به ایراداتی که آقای شیخ الاسلام فرمودند جواب عرض کنم ولی قبل از اینکه وارد ایرادات بشوم ایشان چند کلمه فرمودند که واقعاً اسباب تأثر بنده شد یکی از فرمایشاتی که فرمودند این بود که کابینه بنده در ظرف چهل و شش ساعت تشکیل شد بنده این مسئله را خارج از موضوع می دانم زیرا این مربوط به خود من بود و میتوانستم کابینه خود را از طرف چهل و شش ساعت یا چهل و شش روز معرفی کنم این بسته به موقعیت مملکت و اوضاع و احوال مملکت بود اگر ایشان میخواستند بگویند. بنده بدون مطالعه کابینه خود را تشکیل دادم قویاً این مسئله را تکذیب میکنم.
شیخ الاسلام ـ بنده تمجید کردم
رئیس الوزراء ـ بنده با مطالعه تمام اعضاء کابینه را انتخاب نمودم و دلیل اینکه با مطالعه و دقت بود همین است وقتی که کابینه خود را به مجلس معرفی کردم ایرادی از طرف مجلس به کابینه بنده نشد از این گذشته خیلی متأسفم از اینکه نسبت به یکی از اعضاء کابینه اظهاراتی فرمودند که نه شایسته خودشان بود و نه لایق آن عضو محترم و استدلالاتی که میکردند این بود که ایشان در موقعی که پروگرام کابینه سابق مطرح بود اظهار داشتهاند که بنده از فلان اداره اطلاع ندارم و این دلیل خود قرار دادند که با وجود اینکه این اظهار را نمودهاند و گفتهاند اطلاع ندارم حالا وزیر یا رئیس آن اداره شدهاند بنده هیچ تناسب منطقی در این حرف نمیبینم زیرا ممکن است در یک موقعی شخص اطلاع ازکاهائی نداشته باشد ولی بعد وقتی که داخل شد البته اطلاعات لازم پیدا میکند مخصوصاً اگر بنده آقای سردارمعظم را برای وزارت عدلیه معین کردم دلیلش این بود که ایشان در ادوار قانونی است و چنانچه مکرر عرض کردهام از وقتی که شخص داخل عدلیه میشود تا موقعی که مراجعت می ند تمام صحبت قانون است و جز این چیزی استماع نمیکند و نظر به اینکه آقای سردارمعظم در این ادوار در کمیسیونهای مختلف بوده و از مجاری قانون و اطلاعات کافی و کاملی دارند و در واقع ورزیده این کار بودهاند از این جهت ایشان را به وزارت عدلیه منصوب کردم و گمان میکنم برای این کار هم خیلی متناسبند بعضی مطالب دیگری هم فرمودند که حالا بنده وارد این مطالب نمیشوم زیرا آقای رئیس خودشان جلوگیری فرمودند.
اما در باب اصل مسئله که لایحه پیشنهادی باشد اولاً باید عرض کنم که مقصود از پیشنهاد این لایحه چه بوده با مطالعاتی که دراین چند روزه هیئت دولت راجع به اصلاحات ادارا مخصوصاً دوائر عدلیه کرده بالاخره اینطور تصور نمودند که اصلاحات لازمی برای دوائر عدلیه لازم است وباید به فوریت اجرا شود از طرفی به تجربه رسیده شکایاتی که از عدلیه میشود یک قسمت مهم آن راجع به نواقص قانون است و از طرف دیگر معلوم اسم مجلس شورای ملی که حق الواقع مرکز ثقل مملکت است اشتغالات زیادی دارد و نمیتواند تمام وقت خود را با صرف گذراندن قوانین عدلیه نماید ما فکر کردیم که بین این دو نظر نظر ثالثی اتخاذ کنیم که هم مقصود به عمل آمده باشد و هم مجلس از کار خود باز نمایند باشد چنانچه در دوره دوم هم این مسئله سابقه داشته همچو مقتضی دیدیم قوانینی که برای عدلیه اعلی درجه ضرورت را دارد به مجلس پیشنهاد کنیم که به کمیسیون عدلیه ارجاع شود و در این جا مداقه لازمه شده بعد از این که از کمیسیون گذشت به طرز آزمایش و تجربه به موقع عمل گذارده شود که در ضمن عمل رفع معایب آن بشود و وقتی به مجلس میآید و میگذرد بی عیب و منقصت باشد که در موقع اجرا دچار اشکال نشویم بنده ایرادات آقای شیخ السلام را به هیچ وجه وارد نمیبینم چون در قانون اساسی بنده چنین چیزی نمیبینم که مانع این فکر هیئت وزراء و این پیشنهاد باشد زیرا کمیسیون عدلیه خودش یک قسمتی از مجلس شورای ملی است.
دیگر اینکه آقایان بدانند که این قوانینی که از کمیسیون میگذرد موقتی است و دائمی نیست و قانون دائمی باید از آن طرف مستمسک به قوانین اسلامی شدند و شرحی ایراد فرمودند البته بنده در تخصیص ایشان به قوانین اسلامی حرفی ندارم ولی عرض میکنم مگر کمیسیون عدلیه مرکب نخواهد بود از اشخاصی که کاملاً مطلع باشند و فرضاً اگر تمام اعضاء کمیسیون مطلع نباشند الاقل اکثریتان بصیرت کامل از قوانین اسلامی خواهند داشت و ممکن نیست از کمیسیون و مجلس قانونی بگذرد که مخالف با قوانین اسلامی باشد در باب قانون جزای عرفی مطالبی فرمودند البته در موقعی که ممکن باشد قانون جزای عرفی به مجلس پیشنهاد خواهد شد ولی آلان خیال نداریم قانون جزای عرفی را به کمیسیون عدلیه ببریم زیرا چیزهای لازمتر و قوانین ضروری تر در پیش داریم که آنها را بدواً ارجاع به کمیسیون نمائیم و در خود عدلیه مطالعاتی در خصوص قانون جزای عرفی میشود و بعد به مجلس پیشنهاد خواهد شد ولی این قوانینی که عجالتاً پیشنهاد شده به کمیسیون عدلیه میرود قوانینی است که از نقطه نظر اصلاح عدلیه نهات درجه لزوم و اهمیت را دارد از قبیل قانون ثبت اسناد و غیره که هر یک در موقع خود به عرض مجلس خواهد رسید و برای اینکه خاطر آقایان را از هر جهت مطمئن نموده باشم در پایان عرایض خود عرض میکنم که ممکن است اعضاء عدلیه را در این موقع زیاد کند که این نگرانی هم در بین نباشد مثلاً حالا اگر کمیسیون عدلیه هشت نفر عضو دارد میتوانند دوازده نفر یا بیشتر انتخاب کنند تا کاملاً آقایان اطمینان داشته باشند.
رئیس ـ (خطاب به آقای فتح الدوله)
اخطار نظام نامه تان را بفرمائید
فتح الدوله ـ ماده سی ام را اجازه می فرمائید بخوانم
رئیس ـ قرائت فرمائید. فتح الدوله ـ ماده سی ام نظامنامه داخلی مینویسد لوایح مذکوره که طبع و توزیع خواهد شد باشد دارای مقدمه باشد که متضمن دلائل آن است لوایح به توسط رئیس مجلس شعبهها یا چنانکه در ماده ۲۳ ذکر شد به کمیسیون موجود فرستاده میشود که پس از راپورت آن کمیسیون لایحه قانون در مجلس مطرح شور شود.
در این لایحه که از وزارت عدلیه پیشنهاد شده لایحه است که هم دارای مقدمه و هم دارای مواد است و باید قبلاً برود به کمیسیون عدلیه و به مجلس راپورت بدهند
رئیس ـ اولاً این لاحیه قانونی نیست و مثل همان پیشنهاداتی است که سابقاً به مجلس میشد مثل پیشنهاد تجدید نظر در قانون انتخابات و غیره و این پیشنهادی است که لازم به دو شور هم نیست احتیاطاً بنده عرض کردم شور در کلیات است برای اینکه بیشتر بتوانید در این موضوع حرف بزنید به علاوه در جلسه قبل که بنده عرض کردم جزء دستور مجلس خواهد بود اگر اعتراضی داشتید در آن جلسه باید اظهار کرده باشید.
فتح الدوله ـ بنده حاضر نمودم
رئیس ـ حالا هم موقعش نگذشته در ضمن مذاکرات کلیات ممکن است اظهار بفرمائید اگر آقایان موافق باشند که این یک لایحه قانونی است و باید برود به کمیسیون ممکن است نظریه جنابعالی اجرا شود.
وزیر عدلیه ـ بنده وقتی که میخواهم استفاده از کرسی نطق بنمایم خیال نفرمائید برای حمله با تندی با جواب گوئی نماینده محترم اصفهان آقای شیخ الاسلام است نه برای این به اینجا نیامدهام چون به دو چیز سابقه دارم یکی اینکه می دانم نماینده محترم اصطلاحات خاصی دارند که باید برایش معانی خاصی قائل شد دیگر اینکه تجربه گدشته به من اجازه میدهد اینطور نتیجه بگیریم که تصمیمات مجلس شواری ملی متاسفانه هیچ وقت موافقت با عقیده ایشان نمیکرد پس با اطلاع یه حقیقت این دو مسئله برای حمله و جواب گوئی ایشان نیامدهام بلگه از کرسی نطق میخواهم دو استفاده بکنم یکی اینکه از آقای رئیس الوزراء محترم خود تشکر کنم و یکی این که مسلک و مشی خود مرا مادام که وزیر عدلیه هستم به عرض برسانم اما قسمت تشکر که زبان من قاصر و عاجز است از اینکه بتوانم اظهار تشکر کنم و اما راجع به مسلک خودم در اینجا گفته شد که یک وقتی من در ضمن صحبت گفتهام اطلاع از وزارت عدلیه ندارم راست است حالا هم تکرار میکنم اگر چه در این مملکت سرتاسر مملو از متخصصین دروغی هم ممکن بود ادعا کند که متخصص هستم زیرا سابقه تحصیلات من و حضور من در ادوار مختلفه در مجلس به من اجازه میداد که در قانون دانی و حقوق دانی اظهار علم کنم ولی من شکسته نفس میکردم و اظهار علم نمیکردم ولی با همه این حال چه در آنوقت و چه حالا که وزیر عدلیه هستم که در زنده بودن من در قانون مجال انکار نیست و ان اصل پیش من محرز است که باید در تمام مملکت قانون حکم فرما باشد و تردیدی هم نداشتم که علاقه مندان به اجرای قانون ممکن است روز طرف حملات شدید واقع شوند و من عالماً عامداً دانسته و فهمیده خود را حاضر برای حملات کردهام و در صحنه و میدان مبارزه داخل شدم و بواسطه همین حملات چند روز خودم میدانستم که عنقریب مورد حملات واقع خواهم شد ولی هیچ نمیدانستم که اولین نمایش این حمله در خود مجلس شورای ملی خواهد بود و کارهائی که در این مدت قلیل کردهام چه بوده قبل از من احکامی در وزارت عدلیه متراکم شده بود که به واسطه بعضی ملاحظات از اجرای آن خود داری میشد من با اجازه از رئیس متبوع خودم حکم کردم که تمام آن احکام اجرا شود تشبثاتی هم حاصل شده و سابطی هم به میان آمد ولی آقای شیخ الاسلام من غیر مطلع با اجازه از رئیس معظم خود حکم کردم به هیچ یکی از آنها ترتیب اثری داده نشود و احکام کماکان اجرا شود من موقعی که وارد عدلیه شدم دیدم دوسیه هائی از قضات بدکار از قضائی که حقوق مردم را پایمال کرده وزیر پا گذاردهاند جمع شده گفتم باید تمام آن دوسیهها ملاحظه شود و مجلس مشاوره عالی هفتة چهار پنج روز تشکیل شود و آن قضات بدکار را محاکمه کنند تا اینکه بدانند بدکاری مستلزم مجازات و عقوبت است من حکم کردم در مطبوعات اعلان نمودم که برای انتخاب اعضاء عدلیه مسئله امتحان اجرا شود گفتم قوانینی که یک قسمت آن فراموش شده و اعضاء عدلیه توسط سفارش و توصیه پذیرفته میشدند در آتیه اجرا شود و سفارشات را کنار بگذرند و فقط قانون حکم فرما باشد من گفتم هر کس میخواهد داخل عدلیه شود هر کس میخواهد در عدلیه استخدام اختیار کند باید امتحان بدهد زیرا من معتقد به علم و فضل و استحقاق فضلی هستم و باید قضات دارای معلومات کافیه باشند تنها لباس و هیبت برای صلاحیت قضاوت کافی نیست من حکم کردم محاکم مجانی که برای باز کردن از سر خودشان به ولایات میفرستادند و بدون اینکه فکر کنند حقوق آنها از کجا و از چه محل است موقوف شود من گفتم فقط دولت باید محاکمی داشته باشد که بتواند حقوق آنها از کجا و از چه محل است موقوف شود من گفتم فقط دولت باید محاکمی داشته باشد که بتواند حقوق آنها را تأمین کند که در نتیجه قاضی از حیث حقوق محتاج به پیدا کردن دعو و مشغله برای خود نباشد زیرا وقتی که دولت حقوق او را تأمین کرد آن وقت بی طرفانه و از روی عدالت میتوانم قضاوت کنم این است اقداماتی که تا کنون کرده و بعد هم برای اصلاحات خواهم کرد صریحاً عرض میکنم اگر مجلس شورای ملی این مسلک مرا قبول ندارد و من وزیر عدلیه غیر از این مسلک نمیتوانم باشم شان رئیس الوزراء و شان گذشته خود به من اجازه نمیدهد که وزیر عدلیه غیر از این مسلک باشم و برخلاف قانون رفتار کنم این به طور مقدمه بود که عرض شده به علاوه این را هم عرض میکنم که بدی یک وزیر ممکن است دلیل بدی یک لایحه نباشد زیرا در ذیل این لایحه قطع نظر از اینکه امضاء مرا میبینید امضاء همان کسی را که در پشت این کرسی خطابه از او تمجید و ستایش گردید ملاحظه می فرمائید چه این لایحه را آقای رئیس الوزراء هم امضاء فرمودهاند وانگهی زندگانی خصوصی و اخلاق شخصی من در خوبی و بدی این لایحه مؤثر نیست اما در اصل مطلب وقتی که درست مراجعه و فکر کردم نفهمیدم ایراد جناب مستطابعالی (خطا به شیخ الاسلام) چه بود؟ اگر ترس از این است که قوانینی که در کمیسیون عدلیه میگذرد و موافقت کامل با قوانین مقدس اسلامی بکند برای رفع این نگرانی دو طریق موجود است یکی اینکه اگر وجود خود حضرت عالی این مسئله را تأمین میکند ممکن است بنده از مجلس شورای ملی تقاضا کنم که حضتر عالی را برای عضویت کمیسیون انتخاب کنند که این مسئله هم تأمین شده باشد و خودتان تشریف داشته باشید و مسلماً با عضویت جناب عالی در کمیسیون باید امیدوار بود قوانینی که از آنجا خواهد گذشت کاملاً موافقت با قوانین شرع مقدس اسلام خواهد کرد و دیگر اینکه به طوری که آقای رئیس الوزراء فرمودند چند نفر دیگر بر عده اعضاء کمیسیون افزوده شود تا عده اعضاء به دوازده نفر بالغ بشود در این صورت باید اعتراف کرد که این دوازده نفر از علماء و وکلائی که در کمیسیون عدلیه هستند لااقل یک اطلاعات و احساسات مسلمانی دارند که قوانینی که از آنجا میگذرد مطابقت با قوانین شرع مطهر اسلام داشته باشد و اگر فرضاً به شدت جناب عالی نباشد باز علاقمند هستند که قوانین موضوعه مطابق با قوانین اسلامی باشد در هر صورت هر یک از این دو نظر را اتخاذ فرمایند بنده شخصاً نهایت درجه موافقت را دارم و چون مطلب دیگری در اصل لایحه نفرمودید بنده عرایض دیگری نمیکنم.
(از طرف نمایندگان احسنت)
رئیس ـ آقایان وحید الملک ـ نصرت الدوله ـ ارباب کیخسرو مخالف هستید یا موافق؟
نصرت الدوله ـ بنده موافقم
رئیس ـ حاج شیخ اسدالله
حاج شیخ اسدالله ـ موافقم
رئیس ـ حائری زاده (اجازه)
حائری زاده ـ اولاً باید فهمید که ماها وکیل در توکیل هستیم یا خودمان مستقیماً باید در کارها دخالت کنیم گمان میکنم ما چنین حقی را نداشته باشیم مگر در اجرائیات قوانین که به هیئت دولت اجازه بدهیم موکلین ما را در اینجا فرستادهاند که خودمان دخالت در امورات آنها بکنیم نه اینکه دیگری را وکیل کنیم فقط در اجرائیات میتوانیم هیئت دولت را وکیل در اجرای احکام و قوانین کرده و این امر را به آنها محول کنیم ولی در اصل قانون گذاری ما همچون وکالت نداریم که به کمیسیون عدلیه اجازه قانون نویسی بدهیم و بعد به آنها بگوئیم بدون اینکه ما نظری داشته باشیم شما خودتان قانون بنویسید و اجرا کنید قانون اساسی فقط قانونگذاری و حق مجلس شوی ملی و مجلس سنا و حق شاه قرار داده و هیچ در آنجا نوشته نشده که مجلس حق قانون گذاری را احاله به کمیسیون بکند که در آنجا قانون نوشته و بعد اجرا شود و دیگر ترتیبات گذشته این قوانین موقتی که از کمیسیون میگذرد به ما حالی کرده که چندان موافق عادات و اخلاق عمومی نیست چرا؟ به جهت این که از مجلس شورای ملی نگذشته و فقط نظریات خصوصی بر حسب وضع این قانون بوده است جمله دیگری که آقای وزیر نوشتهاند مبنی بر اینکه این قانون قانون موقتی است بنده نمیفهمم غیر از قوانین دیانتی ما که قانون ابدی و جاوید است دیگر کدام قانون است که موقتی نباشد غیر از قوانین دیانتی و مذهبی یک قانونی به بنده نشان بدهید که قانون ابدب باشد غیر ممکن است زیر هر قانونی از مجلس گذشته ممکن است دوباره مجلس در او تجدید نظر کرده و معایب او را رفع و اصلاح کند پس اساساً قوانینی هم از مجلس میگذرد قوانین موقتی است تنها قوانین مذهبی ما است که ابدی است ثانیاً اشاره شده که سابقاً به کمیسیون عدلیه اجازه داده شده بود.
بنده قوانین دوره دوم و سوم را مراجعه کردم و همچو چیزی ندیدم که مجلس به کیسیون عدلیه اجازه وضع قوانین و اجرای موقت آن را داده باشد که اکنون ما به آن سابقه اعمال و تعقیب کنیم فقط قانونی که در مجلس گذشته قانون قبول و نکول بروات بوده که بعد هم اصلاح شد یکی قانون ثبت اسناد بوده که خودشان فرمودند موقتی بوده و بنده هم معتقدم که باید تجدید نظر در آن بشود یک قانون تجارتی هم از کمیسیون عدلیه گذشته و یک شرحی آقای رئیس به وزارت عدلیه نوشتهاند که این قانون موقتی از کمیسیون عدلیه گذشته و برای شما فرستاده شد و مجلس به کمیسیون عدلیه خودش اجازه داده است که شما قانون بنویسید و به آقایان وزراء بدهید اجرا کنند همچو چیزی را بنده در قوانین موضوعه دوره دوم و سوم ندیدهام که حالا سابقه شده باشد این جمله را هم متذکر میشوم که قانون موضوعه باید متناسب اخلاق و عادات عمومی باشد.
مرام نامه قانون نمیشود مسودة قانون قانون نمیشود در این مملکتی که به عقیده آقای تدین در هر صد نفری پنج نفر با سواد یافت نمیشود و بفرمایش آقای ملک الشعراء در هزار و دو نفر با سواد ندارد این قانون پیچ در پیج و این اصول محاکمات احقاق حق عمومی را نمیکند چرا این قوانین ملی نگذشته و افکار عامه نمایندگان ملت در آن مدخلیت نداشته فقط افکار چند نفر که تحصیلاتشان در اروپای سرمایه دار بوده و به اصول سرمایه داری انتیمه و مسموم شده.
وضع قانون برای مملکت ما عملی نیست ملت ایران همانطور که آقای شیخ الاسلام فرمودند مسلمان و مذهب ما هم اسلام است و اگر عده قلیلی در مملکت هستند که با ما هم مذهب نیستند آنها هم به واسطه نفوذ اکثریت اهالی مملکت نمیتوانند مخالفت کنند و طبعاً مقهور هستند.
ما سیر قهقرائی نمیتوانیم بکنیم قانون اسلام قانون را به طور مساوات معین نموده و فرقی بین وزیر یا وکیل فقر یا پادشاه به هیچ وجه نگذاشته و تمام را در مقابل قانون مساوی قرار داده اروپای سرمایه دار این امتیازات را بین افراد قائل نشده مملکت اسلامی که متجاوز از هزار و سیصد سال است قوانین مقدسه اسلامی را اجرا کرده سیر قهقرائی نباید بکند و نباید به اصول سرمایه داری اروپا برگردد در این جا چون مذاکره از قانون جزای عرفی شد باید عرض کنم پس از اینکه بنده مراجعه به این قانون کردم دیدم مجازات را بالتساوی برای افراد قرار نداده با اینکه چنانچه عرض شد همه در مقابل قانون از شاه و گدا یکسانند معذالک این قانون امتیاز را قائل شده است بنده قانونی که بین افراد و صفوف فرق بگذارد صحیح نمی دانم و عقیده دارم که قانون مطابق افکار و عایدات عمومی باید نوشته شود.
بنابراین بنده صحیح نمی دانم که کمیسیون عدلیه قانون وضع کرده و حقوق عامه را تضییع کند اگ چنانچه آقای مدرس وزیر عدلیه بودند و ایشان قانونی پیشنهاد میکردند ممکن بود امروز را به سکوت گذرانید و یک چندی برای آزمایش او را به موقع اجرا گذارد ولی چون آقایان افکارشان خیلی عالی است و تحصیلاتشان در فرنگ بوده و افراد ممتازه مملکت هستند لذا عرض میکنم که باید قانون را مطابق اخلاق و عادات عمومی نوشت و عقیده ندارم به دست خودمان حقوق قاطبه ملت را تضییع کنیم مثلاً قضاتی هستند که خودشان این قوانین را نمیفهمند پس چطور باید توقع داشته باشیم که عامه ملت ایران این قانون را بفهمند و حفظ حقوق خود را بکند از احکامی که از روی اصول این قانون از محاکم صادر میشود از هر صد حکم پنج حکم مطابق وافع نیست هر وکیل زبردست و طراری که میتوانسته است تشبث به قانون کرده و معانی برای مواد آن قانون درست کند طرف خود را که نمیفهمد محکوم کرده است صمصام السلطنه در این مملکت آدم ضعیفی نیست معذالک فریادش از این قانون بلند است برای اینکه نمی فهمیده است و وکیل او تضییع حقوقش را نموده است و عده قلیلی از قضات هستند که قانون را میفهمند پس این قانون مناسب با اخلاق نیست و باید تجدید نظری در او بشود این مملکت مملکت اسلامی است هم چنانچه خداوند رحمن در قرآن اشاره کرده و به اصول حکمیت مأنوس است اگر چنانچه این قوانین پیچ در پنچ نفی شود و یک اداره ثبت اسناد صحیحی برای جلوگیری دعاوی آتیه تاسیس شود و مرافعات را به اصول حکمیت قطع و فصل کنند و در امور شرعیه رجوع به حکام شرع نمایند دیگر این قانون پیچ در پیچ لازم نیست فقط چند ماده قانون ممکن است در چند جلسه از مجلس بگذرد که مطابق اخلاق و مذاق عمومی باشد در موقعی که بنده راجع به بودجه عرایضی میکردم حضرت والا شاهزاده نصرت الدوله فرمودند حرفهای فلان کس عملی نیست حالا بنده از ایشان سوال میکنم آیا این قوانین امروز عملی است و ممکن است اجرا شود؟ صرف نظر از اینکه موافق اخلاق و عادات عمومی نیست و صلاحیت قانون شدن را ندارد بنده عرض میکنم قانون جزای عرقی با این اصولی که معین شده اسباب و آلات او هنوز در این مملکت میسر و فراهم نیست حبس مقید حبس متجرد در قلاع و امثال اینها اگر گذا جلو آدم را گرفت چند وقت باید حبس بشود آیا این ترتیبات عملی است.
آقای شیخ الاسلام ـ قانون جزای عرفی که مطرح نیست چرا مذاکره میکنید.
حائری زاده ـ در مملکت ما که مملکت اسلامی است در شرعیات باید مراجعه به حکام شرع بکنند و در عرفیات باید اصول حکمیت را معمول کنند و وزیر عدلیه باید هفت هشت ماده که تفکیک شرعیات از عرفیات کند باید در چند جلسه از مجلس بگذراند و دیگر محتاج نیست که کار غلطی را بکنیم و حق وکالتی را که نداریم به دیگران بدهیم جمله دیگری که آقای وزیر عدلیه فرمودند حکم کردهاند قضات بدون امتحان داخل نشوند من کسی را سراغ دارم علاوه بر اینکه امتحان نداده جانی هم هست و حالا هم لازم نمی دانم او را اسم ببرم و منفصل هم شده بود ایشان به او کار دادهاند فرمودند قضات بدون مواجب و محاکم بدون بودجه را امر فرمودهاند موقوف بشود برای اینکه محاکمی که باید از عایدات امور خود را بگذرانند مجبور خواهند بو هر روز برای پیدا کردن دعاوی برای مردم انتریک کنند و تحصیل حقوقی نمایند در صورتی که آن محاکمی که سابقاً بودجه نداشت و امروز که بودجه وزارت عدلیه پنجاه و پنج هزار تومان هم کسر شده و بر بودجه اداره ثبت اسناد اضافه شده ما میبینیم باز آن محاکم باقی است و موقوف نشده خلاصه اینکه اگر بخواهیم به اسم اینکه قانون موقتی است و باید از مجلس بگذرد بنده مخالفم زیرا به طوری که عرض شد همه قوانین موقتی است ثانیاً ماها وکیل در توکیل نیستیم که اختیارات خودمان را به دیگری بدهیم که برای ما قانون وضع کرده و اجرا کنند.
رئیس ـ گمان میکنم مذاکرات برای امشب کافی است.
وزیر عدلیه ـ اگر آقایان مذاکرات را کافی می دانند آنوقت در دو قسمت فرمایش اخیر نماینده محترم لازم است دو کلمه توضحی عرض کنم.
رئیس ـ بقیه مذاکرات میماند برای جلسه سه شنبه.
وزیر عدلیه ـ چون ایشان مطلب خارج از موضوعی فرمودند و در ضمن مذاکرات بیان فرمودند که یک قاضی نتها امتحان نداده است بلکه جنایت هم کرده است بنده عرض میکنم آن شخص رئیس عدلیه یزد بوده است.
حائری زاده ـ عضو است نه رئیس
وزیر عدلیه ـ در هر حال از اعضاء عدلیه یزد است که بر خلاف قانون منفصل شد و من از نقطه نظر قانون موقتاً و را القاء کردم تا اینکه اگر در تحت شرایط عمومی منفصل شدنی است منفصل شود و اگر هم بالعکس القاء شدنی است القاء شود و اگر این خلاف قانون است من همچو خلاف قانونی را کرده و اعتراف هم دارم اما نسبت به انحلال محاکم مجانی نگفتم محاکم مجانی منحل شوند زیرا خود این خلاف قانون بود تکلیف این مسئله در ضمن بودجه عدلیه معلوم خواهد شد یک اصلی را بنده اتخاذ کردهام و آن این است که باید تمام محاکم دارای بودجه باشند و بر روی این اصل بودجه عدلیه را تهیه کردهام و به مجلس خواهم آورد و آن دقیقه که مجلس پیشنهاد مرا تصویب کرد یک ساعت بعد تلگراف انحلال تمام محاکم مجانی از طرف من صادر خواهد شد.
رئیس ـ چون روز شنبه مصادف با عید مشروطیت است لذا جلسه موکول به روز سیه شنبه دو ساعت به غروب خواهد شد و دستور آن
اولاً بقیه مذاکرات در راپورت کمیسون بودجه از ماده دوازدهم.
ثانیا بقیه مذاکرات در لایحه که الان مطرح بود
حائری زاده ـ فرمایش آقای وزیر عدلیه که فرمودند لازم است توضیح عرض کنم
رئیس ـ در جلسه دیگر توضیح بدهید آقای مستشار السلطنه (اجازه)
مستشارالسلطنه ـ نظر به علاقه که از طرف عموم نمایندگان محترم نسبت به وقایع اخیره آذربایجان احساس میشود در این موقع که آقای رئیس الوزراء تشریف بردهاند میخواستم از سایر آقایان وزراء سوال کنم که قضیه آذربایجان به چه نحو خاتمه یافته و از نمایندگان آنجا تلگراف و خبر دارند یا خیر.
وزیر عدلیه- آقای رییس الوزراء تشریف دارند و خودشان برای جواب تشریف بیاورند
(آقای رئیس الوزراء از اطاق خارج وارد شدند)
رئیس ـ آقای وحید الملک راجع به آذربایجان سوالی داشتید.
وحید الملک ـ بلی اوضاع آذربایجان متاسفانه در این چند روز گذشته باعث نگرانی زیاد شده و افکار را فوق العاده متوحش ساخته میخواستم از آقای رئیس الوزراء سوال کنم اگر اخبار جدیدی از آذربایجان دارند که باعث تسکین افکار باشد بفرمایند.
رئیس الوزراء ـ راجع به قضیه تبریز آقایان می دانند در یک هفته قبل تلگرافی از تبریز رسید مبنی بر اینکه ژاندارمهائی که در شرف خانه بودند خود سرانه به طرف تبریز حرکت کردند بعد از زد و خورد مختصری با نظامیانی که در تبریز بودند وارد شهر تبریز شدند و شهر را تصرف کردند و قوای دولتی به طرف قوم یاغی که در نیم فسخی شهر تبریز واقع است کشیدهاند متعاقب این امر او نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی که در تبریز هستند به تلگرافخانه آمده و بعضی مطالب به دولت اظهار داشته و اصلاح امر را خواستار شدند دولت هم راجع به اصلاحات اوضع اینجا به اندازهای که میتوانست اقدام کرد و امیدوار بود با آن اقدامات رفع غائله بشود ولی متاسفانه از طرف ژاندارمهائی که از شرفخانه آمده و شهر را تصرف نموده بودند تقاضا هائی به علم آمد که منافی با حیثیات دولت و مصالح مملکتی بود دولت هم از آنچه لازمه نصیحت و اندرز بود خودداری نکرده وحتی الامکان میخواست امر را به مسالمت و بدون زد وخورد خاتمه دهد و مکرر به آنها متذکر شد که در این موقع که در شرفخانه و ساوجبلاغ اردو تشکیل یافته این اقدام فی الواقع یک عمل خیانتکارانه بر ضد مملکت و اگر مطالبی داشتید میتوانستید از خود شرفخانه به دولت اظهار کنید و ثانیاً تقاضا باید در یک حدودی باشد که مخالفت با قوانین مملکت و حیثیات دولت نداشته باشد و مخصوصاً برای اینکه دولت به این اشخاص مهلت بدهد و فکر کنند شاید از کار خود پشیمان شوند آنچه میتوانست ودر خور موقعیت بود به عمل آورده و یک چندی هم با آنها مهلت داد و در این مدت چه از طرف دولت و چه از طرف بعضی از آقایان نمایندگان نصیحتهای لازمه به آنها شد ولیمتاسفانه مؤثر واقع نگردید سهل است به طوری که خبر رسید دیروز خود آنها مبادرت به حمله به قوای نظامی دولت کردهاند و به موجب اخباری که از منابع صحیحه داریم باز نظر به دستور العمل هائی که دولت داده بود قوه نظامی حتی الامکان از حمله به آنها خودداری کرده و آنچه میتوانسدند اقدام کرده که شاید آنها را منصرف بکنند و به طور خوشی این غائله رفع شود ولی هر چه از این طرف نصیحت شده بود بر حمله و جسارت آنها افزوده می شده و بالاخره کاب به جنگ منجر شده است و پس از مختصر زد و خوردی قوای نظامی وارد شهر شده شهر را از تصرف آنها بیرون آوردهاند رئیس آنها که لاهوتی باشد قرار اختیار میکند و ژاندارمها تسلیم شدهاند و موافق اطلاعی که از منابع رسمی و همچنین تلگرافی که از امیر لشکر شمال رسیده شهر در تصرف قوای دولت و امنیت کامل برقرار است و موافق تعلیماتی که به رئیس قشونی داده شده بود کمال مهربانی نسبت به اهالی میشود و هر نوع اقداماتی که برای تسکین قلوب مردم لازم بود به عمل آمده پس از رسیدن این اخبار با وجود اینکه دستورالعمل برای حفظ مال و جان اهالی و حقوق اتباع خارجه داده شده بود و میدانستم کمال مواظبت از طرف قشون خواهد شد مجدداً تأکیداتی شد و یقین دارم با این ترتیبی که عرض کردم رفع این غائله به خوبی و خوشی بشود و تلفات هم بحمدالله خیلی کم است و گمان میکنم بیش از چهل پنجاه نفر نبوده این اخباری که عرض کردم مطابق اطلاعاتی است که از منابع رسمی تصدیق شده اگر بعد از این هم اخباری برسد البته به عرض مجلس خواهم رساند.
رئیس ـ آقای نظام الدوله (اجازه)
نظام الدوله ـ بنده در دستور عرض دارم و میخواهم عرض کنم به طوری که آقایان مستحضرند عدهای از نمایندگان محترم قسم نخوردهاند و البته با این ترتیب در موقع اظهار عقیده و رای آزاد هستند لذا استدعا میکنم دستور جلسه آتیه مراسم تحلیف آقایان به عمل آید و در صورتی که استدعای بنده قبول شود از آقای شیخ الاسلام تقاضا میکنم برخلاف دفعه سابق اگر موانعی دارند رفع کنند که در موقع حاضر برای تحلیف باشند.
شیخ الاسلام ـ این مسئله را آقای رئیس باید امر بفمایند الان یک قرآن بیاورند تا بنده قسم بخورم قسم خوردن آسان است ولی عمل کردن به قسم مشکل است.
رئیس ـ اشخاصی که قسم یاد نمودهاند رور سه شنبه قسم یاد خواهند نمود و بعد از اتمام آن داخل در دستور میشویم.
(مجلس سه ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد.)
رئیس مجلس ـ مؤتمن الملک