مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ اسفند ۱۳۰۶ نشست ۲۲۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۰ اسفند ۱۳۰۶ نشست ۲۲۱

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۶

جلسه: ۲۲۱

صورت مشروح مجلس لیله یکشنبه ۲۰ اسفند ماه ۱۳۰۶ مطابق ۱۸ رمضان‌المبارک ۱۳۴۶

فهرست مندرجات:

۱-سؤال آقای فرهمند از آقای وزیر پست و تلگراف راجع به تعطیل تلگراف بی‌سیم و همچنین موضوع غرامت سیم تلگراف و جواب اقای وزیر

۲- مذاکره نسبت به خبر کمیسیون بودجه راجع به اجازه پرداخت مخارج غیرثابته وزراتخانه‌ها بابت بودجه اضافی ۱۳۰۵ در جزء اعتبارات ۱۳۰۶ و تصویب آن

۳- تعقیب مذاکرات نسبت به خبر بین‌الشورین کمیسیون قوانین مالیه راجع به مالیات خالصه‌جات انتقالی و تصویب قانون مزبور

۴- تصویب مرخصی آقای ابراهیمی

۵- قانون مالیات خالصه‌جات انتقالی

۶- قانون اجازه منظور داشتن مخارج غیرثابته وزارتخانه‌ها بابت بودجه اضافی ۱۳۰۵ جزء اعتبارات ۱۳۰۶

(مجلس سه ساعت از شب گذشته ریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید.

(صورت مجلس لیله پنجشنه هفدهم سافند را آقای بنی سلیمان قرائت نمودند.

غائبین با اجازهٔ جلسه قبل

آقایان: افشار – شریعت زاده – محمدتقیخان اسعد آیه الله زاده اصفهانی

غائبین بی اجازه جلسهٔ قبل

آقایان: اسدی – اعظمی – نظام مافی – قوام شیرازی مهدوی _ جوانشیر _ میرزاحسنخان وثوق _ محمود رضا حاج غلامحسین ملک _ زنگنه.

درآمده بی اجازه جلسهٔ قبل

آقای حاج شیخ بیات

رئیس – آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب _ در صورت جلسه نوشته شده است که بنده پیشنهادم را مسترد نکردم، مسترد کردم

رئیس – صورت مجلس اعتراصی دارد یا نه

(گفتند – خیر)

رئیس – صورت مجلس تصویب شد.

وزیر پست و تلگراف _ لایحه اضافات ۳۰۵ در چند جلسه قبل از اینجا مذاکره شد فقط برای اینکه جزئیات آن توضیح داده نشده بود مراجعه شد به کمیسیون و کمیسیون اقلام جز انرا نوشته‌اند و با یک تبصره که بنظر آقایان می‌رسد چون موقع می‌گذرد وده روز بیشتر به آخر سال نداریم و اگر تصویب نشود کارهای مهمی که ما داریم به تعویق می‌افتد استدعا می‌کنم اگر آقایان کار معجل دیگر ندارند این قضیه را تصویب بفرمایند بعد بسایر کارها اقدام فرمایند.

وزیر وزیر فوائد عامه _ دو فقره لایحه است که تقدیم ریاست محترم مجلس شورای ملی می‌شود یکی راجع به امتیاز کبریت سازی اصفهان است اعطای امتیاز انحصاری به مدت سی سال به آقای اسمعیل آقا افشار و دیگر راجع به بیست هزار تومان از اضافه عایدات مالیات راه است را در ۳۰۶ که برای تعمیر سدهای آذربایجان و رفسنجان و غیره تخصیص داده شده است

رئیس –آقای فرهمند ازآقای وزیر پست و تلگراف سوالی داشتند.

فرهمند _تقریبا در دو ماه قبل بنده دو فقره سوال از وزارت پست و تلگراف کردم یکی راجع به تعطیل تلگراف بی سیم بود که آن اوقات تقریبا چهل روز تعطیل شده بود بواسطه کسر لوازم بود که با جدید آقای وزیر پست و تلگراف رفع تعطیل شد. یکی هم موضوع غرامت سیم تلگراف است در ولایات که فوق العاده اسباب زحمت مردم است مخصوصا خاطر نمایندگان ولایات متوجه است که این قضیه که از آثار دوره‌های ظلم و جور است هنوز باقی مانده است و با اینکه هیچ قانون و نظامنامه اجازه نداده است که از مردم بعنوان جرم و غرامت پولی گرفته شود در اداره تلگراف معمول است تیر و سیمی که سرقت می‌شود بعنوان اینکه در فلان ملک یا در فلان خاک سرقت شده است بایستی صاحب ملک از عهده غرامت برآید در صورتیکه هیچکس نمی‌آید در ملک خودش تیر یا سیم تلگراف را سرقت کند بعد هم دچار حبس و زجر غرامت شود. در چندی قبل راجع به اینموضوع بنده سوالی از آقای وزیر پست و تلگراف کردم یک کمیسیونی راجع باینموضوع تشکیل شد بندهو اقای کازرونی و آقای حقنویس هم حاضر شدیم در آن کمیسیون و مذاکراتی شد بعد هم باروسای اداره مذاکراتی کردیم بالاخره معلوم شد این پولیکه بعنوان غرامت گرفته می‌شود مجوز قانونی ندارد و در حقیقت یک ظلم فاحشی است که بمردم می‌شود: شب مردم در خانه شان خوابیده‌اند از هیچ جا مستحضر نیستند فردا مامورین می‌آیند و آنها را می‌برند بحبس و زجر و یک غرامتی هم از شان می‌گیرند بالاخره در آن کمیسیون قرار شد که رابرت قضیه را به هیئت دولت بدهند و آنجا مذاکره کنند که موضوع غرامت ار بین برود و اگر کسی سیم یا تیر تلگراف را سرقت کرد سارق را بدست بیاورند و مطابق قوانین مملکتی مجازاتش کنند و غرامت را از او بگیرند خواستم به بینم آقای وزیر پست تلگراف چه اقدامی فرموده‌اند و نتیجه اس بکجا منتهی شده است.

وزیر پست و تلگراف _ راجع به تلگراف بی سیم

Page 3 missing

انقضای سال از بین می‌رود بمصرف برساند بنده خواستم به بینم که این اعتبارات در صورتیکه مجلس بموجب یک قانون صریحی تصویب کرد که در هر سال ده نفر محصل از وزارت قوائد عامه برای تحصیل فنون متعلقه بذوب آهن و راه آهن بخارجه فرستاده شود و بقرارای که بنده اطلاع پیدا کرده‌ام تا کنون فرستاده نشده است آیا منظور این است که این اعتبار امسال در سال آینده برای ده نفر محصل امسال و اعتبار سال آینده برای ده نفر سال آینده است و در حقیقت در سال آینده بیست نفر فرستاده خواهد شد؟ اگر اینطور است بنده هم با این تر تیب موافقم والا اگر غیر از این باشد یعنی بنا باشد از امسال محصل فرستاده نشود و یک قانون مصوب مجلس از بین برود بنده مخالفم.

رئیس _ آقای رفیع

حاج آقا رضا (رفیع) _ سوال آقای تقی زاده تقریبا یک سوالی است و یک تذکری است که اغلب آقایان نمایندگان با این سوال موافقند ولی خودشان شهاد می‌دهند که این لایحه آمد در مجلس شورای ملی مطرح شد. آقایان هم موافقت کردهند ولی چون بعضی از آقایان اقلام آنرا بجز÷ نمی‌دانستند خواهش کردند که برگردد به کمیسیون بودجه و بجز÷ نوشته شود که این مخارج برای چیست؟ در کمیسیون بودجه تفکیک شد. یک قسمتش راجع به وزارت خارجه است که برای تعمیرات ایت آقایان میدانند راجع به سفارت خانه ما در انگلستان است، تمام این اقلام مهم است و اگر انها در امسال خرج نشود دولت باید بتواند در سال اتیه این خارج را بنماید حالا البته دولت هم راجع به اعزام محصل خودشان جواب خواهند داد.

مخبر بنده شنیدم در این قسمت که آقای تقی زاده تذکر دادند و خیلی هم صحیح بود شورای عالی معارف یک ابرادی گرفته است از نظر اساسنامه شورای عالی معارف در صورتیکه آنموقع که مسئله در مجلس شورای ملی مطرح شد مجلس رای داد که از محل اعتبار عایدات راه اهن برای تعلیم گرفتن ذوب آهن و فنون راه آهن هر ساله ده نفر شاگرد به اروپا بفرستند و این لوازم حتمی راه آهن است و جزء سایر شاگردهائی که باید به اروپا فرستاده شود که تابع اساسنامه شورای عالی معارف صلاحیت نداشته در اینکار دخالت کند

رئیس _ آقای یاسائی

یاسائی _ بنده موافقم

بعضی از نمایندگان مذاکره کافی است

رئیس _ پیشنهاد آقای تقی زاده

(بشرح ذیل خوانده شد)

تبصره ذیل را به ماده اول پیشنهاد می‌کنم:

تبصره _ اعتبار مصوبه برای ارسال ده نفر محصل برای فرا گرفتن فنون متعلقه به راه آهن در سال جاری نیز در سال آتیه بمصرف معینه خود یرسد و از اعتبار ساقط نشود.

رئیس _آقای تقی زاده

تقی زاده _ بنده در ماده اول توضیح کردم شاید بواسطه عجله که در نوشتن بوده است عبارت آنطور که باید نوشته نشده و شاید هم بعضی از اقایانبفرمایند که این مطلب ربطی به این لایحه ندارد ولی بنده نمیدانم کجا یک تناسبی پیدا کنم که یک قانونی را بواسطه یک قانون دیگری موکد و محکم کنم بنده دوبار رسما سوال کردم یک بار از آقای وزیر معارف و یکبار از وزیر فوائد عامه الان هم تشریف دارند و در مرتبه دوم رسما به ما اطمینان دادند که در ظرف همین سال این شاگردان فرستاده می‌شوند. بنده کاری ندارم اگر بواسطه بعضی موانع و پیش آمد‌ها تاخیری شده باشد حرفیندارم ولی بمجرد اینکه اسفند گذشت می‌گویند.

این درجه اعتبار ساقط است و سال آتیه همان ده نفر خورش را در بووجه خود خواهد داشت بنده مقصودی ندارم بهر عبارتی که می‌خوانند بیان شود. در ضمن ماده الحاقه با بهر نحو که باشد دولت بما اطمینان بدهد که اعتبار ده نفر برای امسال هم در سال آتیه ساقط نمی‌شود و قانونی که مجلس گذرانده است از بین نخواهد رفت. اگر ممکن است همین تبصره را قبول بفرمائید که اطمینان برای ما حاصل شود یا بطریق دیگر به ما اطمینان بدهند بنده هم حاضرم پیشنهادم را پس بگبرم .. !

وزیرمالیه _ بنده تصور می‌کنم که بدون این تبصره مقصود آقا انجام شود زیرا این از وجوه مخصوصه و از اعتبار راه آهن است و مربوط بوجوه عمومی و وجوه مملکتی نیست که محکوم به قانون محاسبات عمومی باشد و با انقضای سال هم هیچ تفاوتی در اینموضوع پیدا نمی‌شود. بعلاوه با آقای وزیر فوائد عامه که الان مذاکره می‌کردیم فرمودند که مطلب قریب بحل شدن است و شورای عالی معارف هم قرار شده است که کاغذی بوزارت فوائد عامه بنویسد و قضیه را حل کنند و وقتی مطلب حل شد البته بوزارت مالیه بنویسند و وزارت مالیه هم این محل را تامین می‌کند برای امسال و برای سال آتیه هم با وزارت معارف مطلب حل می‌شود. در هر حال این تعهدی است و از وجوه عمومی نیست چیزی نیست که بعد از انقضای سال محللش از بین نرود. ولی این مسئله برا ی بعد از این سابقه نشود.

تقی زاده _ بنده استرداد می‌کنم.

رئیس _ پیشنهاد دیگر

(اینطور خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم تبصره ذیل علاو ه شود:

دولت مکلف است پس از تصویب این لایحه سیم تلگراف بین مخمره و عبادان را بدون معطلی دائر کند. موقر

رئیس_ آقای موقر

موقر _ عبادان من حیث عده در عداد شهر‌های درجه دوم این مملکت محسوب است و من حیث و فور عایدات مملکتی طرف مقایسه با هیچکس از شهر‌های ایران نیست معهذا این شهر از بدو تاسیس و تا کنون از وسائل ارتباط تلگرافی محروم بوده است و اهالی مجبور بوده‌اند که تلگراف خود را از بین النهرین مخابره نمایند. چند سال قبل یک رشته سیم تلگراف از عبادان به سمت محمره کشید ه شد ولی بواسطه نبودن اعتبار مکفی یک قسمت بسیار جزئی که عبارتاز عبور سیم از رودخانه کارون باشد باقیماند اعتبار این قسمت در اردیبهشت هذه السنه به تصویب مجلس مقدس رسید ولی به بعضی اشکالات بر خورد و پرداخته نشد حالا مجددا اعتبار عبور سیم از رودخانه کارون در این لایحه منظور شده است محض اینکه مبادا مجددا دچار اشکال شود این تبصره را بنده پیشنهاد کردم که دولت مکلف است پس از تصویب این لایحه سیم بین عبادان و محمره را دائر کند.

مخبر _ گویا مقصود ایشان از این پیشنهاد (بدون معطلی است) و بنده نمیدانم چطور می‌شود این منظور را در قانون نوشت و عمل کد و الا مقصود ایشان در ضمن اقلام این لایحه هست و دولت هم این کار را خواهد کرد …

موقر _ پیش از اینهم مجلس تصویب کرد نشد

مخبر_ سایر اقلام هم همین طور است.

رئیس_گمان می‌کنم نشود به این پیشنهاد رای گرفت.

بعضی از نمایندگان _ صحیح است.

موقر _ اگر آقای وزیر تعهد کنند بنده پیشنهادم را استرداد می‌کنم.

رئیس_ پیشنهاد آقای ضیاء

(بشرح ذیل قرائت شد)

(بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم که اعتبارات مصوبه ضمیمه این ماده طبع در ماده علاوه شود مطابق صورت ضمیمه

بعضی از نمایندگان _ طیع شده است.

رئیس_ آقای ضیاء

ضیا÷ _ در صورتیکه صورت اعتبارات طبع شده است بطوری که بنده می‌شنوم و آقایان اعضا÷ کمیسیون می‌فرمایند بسیار خوب، ولی خبرش هنوز توزیع نشده است.

بعضی از نمایندگان _ توزیع هم شده است.

رئیس_منظور جنابعالی گویا تامین شده است در ضمن ماده نوشته شده است بشرح ذیل

ضیا÷ _ در صورتیکه در ماده نوشته شده است بر طبق اعتبارات مصوبه بسیار خوب بنده مسترد می‌کنم.

رئیس_ پیشنهاد آقای فیروزآبادی

(بمضمون ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که اعتبار سیم ورامین و حضرت عبدالعظیم (ع) حذف شود.

رئیس_ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی _ بنده عقیده دارم که بر تمام افراد ماها بنده و تمام آقایان وکلا لازم است که هر خرجی را که بدانند بی فایده و بی مصرف است نکنند . . جه آنرا برسانند به یک مصارفی که با صرفه بحال مملکت باشد. از جمله چیزهائی که بنده میدانم لازم نیست سیم کشی از حضرت عبدالعظیم (ع) به شهر ورامین است که اگر این سیم کشیده شود یک دستگاه تلگراف در ورامین و یکی در حضرت عبدالعظیم (ع) لازم است در صورتیکه خط تلفن از شهر. ورامین به طهران هست همه ساعت هم اتومبیل می‌آید و می‌رود. در این صورت در ظرف سال هم یک نفری پیدا نمی‌شود که یک تلگراف از حضرت عبدالعظیم (ع) به ورامین بدهد فقط چیزی که هست هفت، هشت هزار تومان خرج این سیم کشی می‌شود و نتیجه ندارد. از جاهای دیگر که بنده خبر ندارم و الا آنجا را هم اگر می‌دانستم بیهوده است مخالف می‌کردم اینجا را که خبر دارم و میدانم که بیهودهاست بایننجهت پیشنهاد کردم حذف شود

رفیع _ خوب بود که نماینده محترم اول لایحه را مطالعه می‌فرمودند و بعد مخالفت می‌کردند. مطالعه نکرده نمی‌شود مخالفت کرد !! اولا برای این خطی که فرمودید ابدا اعتباری در نظر گرفته نشده است و در لایحه سابق بود. بعلاوه در لایحه سابق هم که بود راجع به سیم کشی بین طهران و ورامین نبود ولی دراین لایحه فعلی اسمی از آن جا برده نشده است. فرض مینم اگر هم چنین چیزی نبود و می‌خواستند در آنجا سیم تلگراف بکشند ما باید موافقت کنیم. چون دولت اینطور لازم دانسته و در نظر گرفته است و به یک نظری لابد دولت اینطور تصمیم گرفته است دستگاه تلگراف را برای بنده و حضرتعالی که نمی‌گذارند، بالاخره خوب است که اقا هم موافقت بفرمایند.

رئیس_ رای باید گرفته شود به ماده ا. ل گویا به این پیشنهاد نمی‌شد رای گرفت. رای گرفته می‌شود به ماده اول آقایان موافقین قیام فرمایند.

(اغلب قیان نمودند)

رئیس_ تصویب شد. ماده دوم

(بشرح ذیل قرائت شد)

ماده دوم _ وزارت مالیه و وزارتخانه‌ها ی مربوطه هریک در قسمت خود مامور اجرای این قانون می‌باشند.

بعضی از نمایندگان _ مخالفی ندارد.

رئیس_ آقایان موافقین با ای نماده قیام فرمایند

(اکثر برخاستند)

رئیس_ تصویب شد. راجع بکلیات مخالفی نیست؟

(گفتند خیر)

Page 8 9 missing

این است که در مملکت ما اسباب جریان قانون کمتر است و در ظرف مدتیکه در مجلس شورای ملی معین می‌شود قانون عمل نمی‌شود، ما قانون ممیزی برای املاک اربابی گذراندیم که امروز که سال دوم است باید وزاتمالیه بیاید اینجا با پشتیبانی باز بگوید که من تمام مملکت را ممیزی کردم، حالا من نمی‌توانم ایرادی به وزیر مالیه بکنم که چرا اجرا نشده است. برا ی اینکه صده بلند شده است در طرف اذربایجان و لرستان که نمی‌شود این قانون را عمل کنند. حالا هر چه هست آنجا نوشته شده بود دو سال و عملی نشد و من نمی‌توانم تکلیفی برای وزارت مالیه معین کنم و ناچارم که در اینجا بیک ترتیب دیگری این لایحه را ترتیب بدهیم که عملی شود در این جا در لایحه خالصجات انتقالی ما میگذرانیم و دولت را مکلف می‌کنیم که قانون را در ظرف دو سال عملی کند اگر نکرد چه می‌شود؟ شما میگوئید می‌کند ولی بنده می‌گویم که عملی نیت و اگر نکرد چه می‌شود؟ بنده عقیده‌ام این است که اگر بعد از دو سال ممیزی نشد وزیر مالیه آنوقت متعذر بیک عذری شد بعد از دو سال ناچار است که آن خالصه انتقالی مطابق املاک اربابی باید مالیات بدهد؟ چرا؟ چون امروز ما‌ها با دولت قرار میگذرایم که در ظرف دو سال ممیزی کند خود آقای وزیر مالیه هم در کمیسیون قوانین مالیه بود ه‌اند و این شرط را قبول می‌کنیم اما اگر دولت تخلف کرد یک مجازاتی برای او معین می‌کنیم. مجازاتی نداریم مگر اینکه بگوئیم بعد از دو سال اگر دولت عمل نکرد و موق نشد باید آن ملک مثل املاک اربابی مالیات بدهد این یک موضو است که عرض کردم و اگر قبول نکردند پیشنهاد می‌کنم و اگر پیشنهاد می‌کنم و اگر پیشنهادم هم رد شد اهمیت ندارد و دوم عرضی که دارم اینست که یکک کاری این جا کرده‌اند که هر چه ما می‌خواهیم گریبان مردم از دست تحصیلدار‌ها بیرون بیاوریم باز بیک زنجیر دیگر گرفتار می‌شوند اینجا نوشته است که محصول ملک هر سال وثیقه نادیه قیمت خواهد بود این عبارت خیلی خوب است، در مجلس هم یک کسی ایراد می‌کند و یک کسی هم جواب می‌دهد و در مقام سوال وجواب می‌بینیم خیلی خوب است و مشکل نیست اما وقتی بروید در مقام عمل (مامورین اطراف طهران را نمی‌گویم مامورین ولایات را به بینید که اگر این ماده را بدهید به دست آنها چه خواهند کرد؟ آقای میرزا علی خان خطیبی کاملا مستحضرند به بنده هم فرمودند و بنده هم در کمیسیون گفتم که دولت اجناس رعایا را هر ساله می‌آید به اعتبار مالیات (نه مالیات ارضی) احشامی خرمن مردم را توقیف می‌کنند مامورین مالیه هر سال اول سال یعنی اول تیر ماه جنس خود را توقیف می‌کند که من اطمینان برای گرفتن مالیات ندارم و جنست تمام می‌شود پس خرمن تو توقیف است تا مالیات را بدهی. تمام اقایان از این مسئله مستحضر هستند و تلگرافاتی هم از نقاط مملکت و از ولایات می‌آید که مامورین مالیه خرمن را توقیف کرده‌اند. چرا برای خاطر اینکه می‌گوید مالیاتی را که اول میزان باید بدهد اطمینان ندارم و از اول تیر خرمن را توقیف می‌کند حالا ما اینجا نوشته‌ایم که خر من باید وثیقه تادیه قیمت باشد. بلی این خیلی سهل است که اصل جنس وثیقه باشد ولی در مقام عمل و بمجرد اینکه داریم بدست مامورین مالیه اول فروردین فورا مامور مالیه می‌آید که این جنس باید توقیف باشد و این مسئله سبب می‌شود که به یک اشخاصی صدمه می‌زنند باید رفع زحمت از آنها بشود و این هم یک مسئله بود که بنده مخالفت دارم و باید به یک طرز سهل تری ماده نوشته شود که بنده را تامین کند در تبصره اول هم من عرض دارم که نوشته است: که مراد از عایدات موسط ثلث عایدات سه سال اخیر است. عرض کنم ما در ایران واقعشده‌ایم آنوقت ایرانرا کاملا میدانید. یک جاهائی است که سه

سال پی در پی حاصل ندارد. یک جائی است پنج سال چهار سال پی در پی حاصل ندارد پس مناط را س سال قرار دادن بنده مخالف هستم و باید بیشتر از این قرار بدهید برای اینکه ما می‌بینیم که بعضی جاها است که کاهی می‌شود نه سال، ده سال پی در پی حاصل ندارد، مثلا در شیراز ممکن است بعضی از مواقع هشت، نه سال ملخ بیاید و یک دفعه محصول را از بین می‌رود و ده سال هم ملخ نمی‌آید و حاصلش خوب می‌شود همینطور است در جاهای دیگر که ممکن است سه سال پی در پی سن بیاید و پنجسال هم حاصلش خوب و بیآفت بشود پس مناط را سه سال قرار دادن ممکن است ضرر برای صاحب خالصه داشته باشد و هم ضرر برای دولت، دو تبصره را پهلوی هم بگذاریم ممکن است که ان ضرری را که به مردم از تبصره اول وارد می‌آید از تبصره دویم جبران شود ولی بنده این نظر را ندارم، عقیده‌ام اینست که هر دو تبصره درست نوشته شود که هم ملاحظه مردم بشود و هم ملاحظه خزانه دولت را بکنیم مناط را سه سال پی در پی واقع می‌شود این محل ایراد است باید پنجسال قرار دهسد تا اینکه از هر دو طرف تعدیل بشود والا اگر غیر از این باشد نقص غرض است. در تبصره سوم نوشته است که در موقع تقویم اضافه مالیات خالصگی قیمت جنس مالیاتی نرخ متوسط پنجسال اخیر حوزه است، اینجا خود کمیسیون ملتفت شده و مناط پنجسال قرار داده شود این منظور بنده در اینماده بود حالا به بینم آقای مخبر چه می‌گویند.

مخبر _ مقدمه این را باید عرض کنم که در این قانون بعد از اصلاحاتی که بعمل آمده است بالاخره آنچه که تصور می‌شد نسبت به صاجبان خالصجات انتقالی مساعدت و همراهی شده است مخصوصا ترتیبی را که از ترکیب ماده ۳ و ۴ خبر سابق تشکیل ماده ۳ فعلا پیشنهاد کاملا رعایت مالکین خالصجات انتقالی بعمل آمده است حقا این بود همانطور که سابق پیشنهاد شده بود پس از اینکه دولت تفاوت مالیات را معین کرد و قیمتش هم ثابت شد زمره مالکین باشد تا وقتی که متدرجا بپردازند و مادام که نپرداخته‌اند می‌بایستی مالیات خالصگی را بدهند و هر وقت که تمام اقساط را پرداختند مالیات ملک اربابی بدهند. اینجا در نتیجه پیشنهاد آقای مدرس و موافقت آقایان بعکس شد یعنی قرار شد که از سال ۱۳۰۷ وزارت مالیه کلیه این املاک اربابی مالیاتی آنها را معین نماید یعنی از ۱۳۰۷ این املاک کلیه مالیات املاک اربابی بدهند و اضافه مالیات را به پنج برابر قیمت کنند و سند ذمه از آنها بگیرند و این در حقیقت یک دینی است که بدولت دارند. برفرض آنکه در ظرف دو سال ممیزی آنها تمام نشد و حال آنکه تمام می‌شود بجهت این که املاک خالصه انتقالی در این سنوات همیشه شکایت از زیادی مالیاتش داشته‌اند و منتهی به رسیدگی و ممیزی شده است و فعلا خیلی کار سهلی است و بخوبی و اسانی می‌توانند حق مالک را تشخیص بدهند و مالیات را معین کنند و یک زحمت فوق العاده از برای وزارتمالیه بجهت تشخیص مالیات آنها نخواهد بود بر فرض اینکه بفرض محال در اخر دو سال ممیزی تمام نشد مطابق اینقانون از اول ۱۳۰۷ مدیون مالیات اربابی هستند و اگر تفاوتی از آنها بعنوان مالیات خالصگی مطالبه و دریافت شود از بابت اقساطی و بعد باید بدهند با آنها محسوب خواهند کرد که دیگر آنها در سال آتیه مالیات خالصگی نخواهند پرداخت نهایت اگر تشخیص داده نشده بود آن تفاوت قیمت را بابت قیمت اضافه مالیات که بدولت باید بدهند باید با آنها محسوب شود. پس از این حیث اشکالی نیت و اما وثیقه گذاشتن. این را تصدیق میفرمائید که همه مجلس موافق است بمساعدت با یک قسمت از مالکین مملکت

که مالکین خالصجات انتقالی هستند و می‌خواهم که به آنها رارعایت و ارفاق شده باشد در عین حال باید یک قضیه لازمتری را در نظر بگیریم و آن حفظ بیت المال مملکت است. این قسمت را که ما به آنها می‌فروشیم و باید از آنها سند ذمه گرفته شود مال اشخاص که نیست مال بیت المال استما نباید اینجا یک ترتیبی بدهیم و پیش بینی بکنیم مطلب راکه بکلی این قسمت از بین برود. وقتی که این مساعدت شد که اینها از اول سال اتیه مالیات املاک اربابی بدهند چه وثیقه خواهد بود که ان‌ها مالیات خالصگی خودشان را خریداری نکرده‌اند مالیات خالصگی بپردازند. این شرط برداشته شد. دیگر چه مطلبی تضمین خواهد کرد که تا سه سال اینها اقساط خودشان را بپردازند. این شرط برداشته شد. دیگر چه مطلبی تضمین خواهد کرد که تا سه سال اینها اقساط خودشان را بپردازند؟ این وثیقه نه فقط برای خالصجات انتقالی باید باشد بلکه برای کلیه مالیاتهائی که به دولت باید بپردازند یک چنین شرایطی خواهد داشت که برای مودیان چندان خوش آیند نیست ولی البته هر مدیونی باید دین خودش را بپردازد و در این جا شرط فوق العاده نیست محصول ملک وثیقه است البته یک قسمت از بدهی همان است و فعلا یک قسمت هم باید اضافه بدهد که تا سه سال تمام قیمت تفاوت مالیات را بپردازد و وقتی که وزارت مالیه باید این طلب خزانه را وصول کند و وثیقه در دست نداشته باشد ناچار است که در آن محصول را بعنوان وثیقه در دست داشته باشد تا وقتی که قسط خودش را وصول کند و از اول اردیبهشت هم شروع نمی‌کنند به این کار زیرا آنوقت موقع محصول نیست ولی در سر محصول ناچار باید دولت یک وثیقه داشته باشد. حالا اگر حضرتعالی یک چیز دیگری بنظرتان می‌رسد آنرا بفرمائید اگر طرف قبول واقع شد آنرا وثیقه قرار می‌دهیم. و اما نسبت به ثلث عایدات سه سال اخیر وقتی که مالیات این املاک بر گشت به صورت مالیات املاک اربابی باید شرایطی را که در قانون مالیات املاک اربابی قید شده است در این جا هم رعایت شود. در آنجا قید شده است بهر ملکی نصف یا بیش از نصف خسارت وارد آمد یا آفت دید باید مالیات آن سال تخفیف داده شود. در املاک خالصه انتقالی هم بر فرض اینکه یکسال ملخ با آفت آمد البته مطابق آن ماده به آنها هم تخفیف داده خواهد شد. طوری نیست که حب المقاطعه باشد که هر ساله مطالبه شود. پس از این حیث هم اگر رعایت یا عدم رعایتی از آنها می‌شود همان است که با مالکین املاک اربابی می‌شود و اگر چیزی هم بنظر می‌رسد ممکن است آقایان بفرمایند شاید نشود در نظر گرفت.

بعضی از نمایندگان _ مذارکات کافی است

رئیس _ پیشنهاد آقای عدل

(بمضمون ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم در ماده ۳ عوض عبارت (محصول ملک در هر سال وثیقه تادیه قیمت خواهد بود) نوشته شود: (و سهم اربابی محصول)

رئیس _ آقای عدل

عدل _ این پیشنهاد توضیح زیادی لازم ندارد و همان مطلبی است که اقای آقا سید یعقوب فرمودند. این جا نوشته است: محصول ملک هر ساله وثیقه تادیه قیمت خواهد بود و در صورتی که قیمت نرسید آن وقت دولت مجبور است که محصول ملک را توقیف کند و حق خودش را بگیرد، اگ ربنویسیم (محصول ملک) آنوقت دولت حق خواهد داشت مال رعیت را هم توقیف کند و حال آنکه مقصود سهم اربابی ملک است.

مخبر _ صحیح است مقصودم همین است و محصول تمام ملک نیست سهم اربابی است.

رئیس _ پیشنهاد آقای دادگر

(بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد م یکنم جمله اول ماده ۳ این طور اصلاح شود حداکثر مالیات خالصگی صدی پنجاه عایدات فرض می‌شود.

رئیس – آقای دادگر

یکنفر از نمایندگان _ نیستند

رئیس_پیشنهاد آقای دهستانی

(بترتیب ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم تبصره سوم به قرار ذیل نوشته شود.

تبصره _ میزان تسعیر جنسی اضافه مالیات خالصگی هر ملکی بنرخ متوسط پنجسال خیر در آن محل خواهد بود و در املاکی که مالیات معمولی فعلی آن نقدی است ماخذ خریداری همان مالیات نقدی خواهد شد.

رئیس _آقای دهستانی

دهستانی _ عرض کنم قسمت اخیر پیشنهاد بنده مطابق چیزی است که در همین جا هم نوشته شده است ولی قسمت اول در اینجا می‌نویسد، در موقع تقدیم اضافه مالیات، بنده گمان می‌کنم اگر نوشته شود در موقع میزان تسعیر بهتر بود از تقویم اضافه مالیات

بعضی از نمایندگان _ تقدیم

دهستانی _ بله. ولی در اینجا نوشته شده است در موقع تقدیم اضافه مالیات خالصگی بعد هم قیمت جنس مالیاتی را نوشته است که معنی ندارد بنده پیشنهاد کردم تسعیر جنس اضافه مالیات خالصگی نوشته شود ,

رئیس _ آقای ملک مدنی

ملک مدنی _ منظور آقای دهستانی در این تبصره تامین شده است و گمان می‌کنم این عبارت وافی تر است از آن پیشنهادیکه ایشان کرده‌اند تقدیم هم در مطبعه اشتباه شده است تقویم اضافه مالیات خالصگی بنده تصور می‌کنم همین عبارت وافیست و خوب است ایشان استرداد بفرمایند.

رئیس _ آقایانیکه پیشنهاد آقای دهستانی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده کمی قیام نمودند)

رئیس _ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

(بشرح ذیل قرائت شد)

تبصره ذیل را پیشنهاد می‌کنم

در صورتیکه در ظرف دو سال ممیزی خالصه انتقالی بعمل نیامد بعد از دو سال ممیزی خالصه انتقالی بعمل نیامد بعد از دو سال مالیات محلی که ممیزی نشده است مطابق مالیات محلی که ممیزی نشده است مطابق مالیات املاک اربابی پرداخته خواهد شد.

رئیس _آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب _ جوابی را که آقای مخبر فرمودند بنده باز عبارت ماده را می‌خوانم. هیچ همچو چیزی نبود که دولت در اول ۱۳۰۷ باید از این املاک مالیات اربابی بگیرد. اگر همچو چیزی بود بنده پیشنادمم را پس می‌گیرم. ولی این نیست الان دولت ۳۰۷ مالیات را اربابی می‌گرفت و تاوت را بعد می‌گرفت بنده کاملا موافق بودم اما اینجور نیست چون ما دیده‌ایم و این عمل واقع شده است در دو سال ممیزی نمی‌کند و آن نظری که مجلس داشت و خود دولت داشت که بساط اداره خالصه انتقالی را از بین بر دارد و این قید را دیگر از مملکت بر دارد این باز باقی می‌ماند. بندده در اینجا یک قیدی را پیشنهاد کردم که دولت را ملزم کند که اول ۳۰۷ ممیزی شروع کند ولی آقای مخبر می‌فرمایند خیر اول ۳۰۷ دولت باید مالیات را اربابی بگیرد. اگر این ماده چنین چیزی داشت من پیشنهادم را مسترد می‌کنم و اگر تامین نکند می‌ترسم مجلس رای ندهد و آنوقت یک مسئله

اساسی از بین برود. اگر آقای وزیر مالیه با آقای مخبر تامین می‌کند که اگر بعد از دو سال ممیزی بعمل نیامد آن محلی که ممیزی نشده است باید مالیات املاک اربابی بدهد. آنوقت بنده استرداد می‌کنم و الا رای گرفته شود

رئیس _ رای می‌گیریم اقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده کمی قیام کردند)

رئیس _ قابل توجه نشد پیشنهاد آقای دشتی

(باین ترتیب خوانده شد)

اصلاح عبارتی ذیل پیشنهاد می‌کنم:

جمله که (همه ساله مطالبه و وصول نماید) از سطر دوم حدف شود

رئیس _ آقای دشتی

دشتی _ توضیح زیادی ندارد. این جمله بکلی زاید است. برای اینکه بالاخره مالیاتی را که وضع می‌کنند برای این است که هر ساله بگیرند. این دیگر نوشتن ندارد. بای هر ساله گرفت. اگر اینطور باشد باید نوشت که به خزانه براسننند و حواله بکنند و همهٔ اینها را بنویسند در صورتیکه اینها لازم نیست در قانون ذکر شود.

مخبر – پس از توضیح مسئله بنده این پیشنهاد را قبول می‌کنم مقصود این است که ممیزی که کردند مالیات را از همان قرار بگیرند بعد اضافه مالیات را بخرند ولی اگر این قید را نکنند این مقصود را میرساند و ما این جمله را برا ی همین نوشتیم که باید از حالا شروع بکنند و مالیات اربابی بگیرند و اضافه مالیات را قیمت کنند و از صاحبان آنها سند بگیرند تفاوت در این است حالا اگر بخواهید ممکن است یک کاری بکنیم این جمله را برداریم بنویسم از ۱۳۰۷ به بعد ولی گمام می‌کنم این جمله مقصود آقای آقا سید یعقوب را هم تامین می‌کند.

رئیس _ آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده’ کمی برخاستند)

رئیس _ قابل توجه نشد پیشنهاد آقای دهستانی

(باین مضمون خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم در تبصره سه پنجسال اخیر نوشته شود سه سال اخیر

رئیس _ آقای دهستانی

دهستانی – بنده میدانم که آقایان تصمیم گرفته‌اند بهیچیک از پیشنهادها رای ندهند ولی خواستم از آقای مخبر توضیح بخواهم چرا در قسمت عایدانه نوشته‌اند سه سال و در موقع تقویم اضافه مالیات خالصگی رخ متوسط پنجسال اخیر را نوشته‌اند؟

علت اینکه در اینجا پنجسال قائل شده‌اید چه دلیل داشته است خواهش می‌کنم اگر نظریهٔ خاصی نیست اینرا هم همان سه سال قرار بدهید.

رای می‌گیریم آقایانیکه پیشنهاد آقای دهستانی را قبل توجه می دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد پیشنهاد آقای کازرونی

(باین مضمون قرائت شد)

ماده سه را بقرار ذیل پیشنهاد می‌کنم

ماده ۳ – مالیات املاک خالصه صدی چهل از عایدات خالص یک خمس از کل عایدات پنجسال اخیر خواهد بود.

رئیس- آقای کازرونی

کازورنی – عرض کنم بنده چندان اصراری ندارم فقط من باب تذکر می‌خواهم عرض کنم. اگر چنانچه فقط من باب تذکر می‌خواهم عرض کنم. اگر چنانچه صلاح داشتند آقای مخبر توضیح بدهند که اقلا تا اندازه بنده قانع شوم. غرض اصلی یعنی یکی از آن مقاصدی که در تقدیم این لایحه بوده این بوده است که مالیات را تا اندازه متحدالشکل نمایند. این یکی

از مقاصدشان بوده است. لکن اگر دقت کنند این لایحه مختلف الشکل کرده است مالیات را. مثلا آقایان بهتر از بنده میدانند که مالیاتی را که در فرمان معین کرده است ملاک معینی نداشته است. ای بسا املاک بوده است که عایدش زیاد بوده است لکن مالیاتی بسیار بسیار کم بوده است و آن املاکی را که حقیقه برای آبادی دولت باشخاص انتقال داده است. مالیاتش را زیاد مقرر داشته است. در این قانون هم تعقیب از همان نظریه دولت استبدادی کرده‌اند بنده نمیدانم آخر چه نظری بوده است که این قانون اینطور تنظیم شده است. در صورتیکه شما مالیات را از خالص عایدی می‌گیرید چه فرق می‌کند که عایدش خالص صدی چهل مقرر بدارید برای کلیهٔ املاک خالصه این است معنی متحدالشکل شدن و بنده سوای این معنی دیگری برایش نمی‌فهمم حالا اینجا بموجب این قانون بعضی املاک خالصه را برمیگردانند و اربابی می‌کنند بدون اینکه دیناری مالیات برایش قائل شوند. بعضی املاک را بر میگردانند بصدی پنجاه، چرا؟ برای اینکه یکوقت مالیاتش زیاد بوده با کیوقت مالیاتش کم بوده صدی چهل اگر قائل شدید مالیات متحدالشکل می‌شود. علاوه براین دریک قسمت آن عایدات سه سال اخیر را ملاک قرار می‌دهید که اگر چنانچه افتی بملک وارد شده باشد و برطق همان صورتیکه مثلا مالک می‌دهد ماخدمالیات را معین کنند. که پنجسال قرار بدهند و یک خمس از خالص عایدات مالکانه پنجسال اخیر را مدرک برای مالیات قرار بدهند. این است که عقیدهٔ بنده حالا دیگر خود دایند هرطور صلاح است رای بدهید.

رئیس – آقای عدل

بعضی نمایندگان – رای بگیرند.

عدل – رای بگیرند

رئیس – نمی‌خواهید حرف بزنید؟

عدل – خیر

رئیس –آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عدهٔ کمی قیام نمودند)

رئیس - قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای مفتی

(بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم در صفحه ۲ سطر ۳ بجای عبارت (واضافه مالیات خالصگی را) نوشته شود (اضافه مالیات خالصگی و مالیات اربابی را که در فوق ذکر شد)

رئیس - آقای مفتی

مفتی – عرض کنم این یک صلاح عبارتی است مقصود از اضافه مالیت خالصگی اضافه بر مالیات اربابی است بنابر این اگر این جمله که ذکر شده است اینطور شود بهتر است (اضافه مالیات خالصگی بر مالیات اربابی را که فوقا ذکر شده است) اگر آقای مخبر اینرا قبول بکنند بهتر است.

مخبر – گمان می‌کنم اگردقت بفرمایند همین عبارت بهتر است زیرا در فوق اضافه مالیات خالصگی ذکر شده مالیات اربابی عیحده است مقصود از اضافه مالیات خالصگی که در فوق ذکر شده اضافه مالیات اربابی است.

رای می‌گیریم پیشنهاد آقای مفتی آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده قیام نمودند)

رئیس - قابل توجه نشد پیشنهاد دیگر آقای مفتی

(باین ترتیب خوانده شد)

باین ترتیب خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم بجای عبارت سه قسط متساوی سالیانه نوشته شود به قسط متساوی در ظرف سه سال

رئیس -آقای مفتی

مفتی – اینجا هم یک اصلاح عبارتی است. مقصود

این است که در ظرف سه سال باید پرداخته شود. سالیانه در اینجا صحیح نیست.

مخبر – عبارت همینطور اصلاح شده است نوشت شده است در سه سال به سه قسط متساوی بپردازند و گمان می‌کنم مقصود آقا تامین شده است.

رئیس -پیشنهاد آقای دشتی

(باین شکل خوانده شد)

اصلاح عبارتی ذیل را پیشنهاد می‌کنم.

بجای کلمه (بوده‌اند) در تبصره ۲ نوشته شود بوده است.

مخبر- قبول کردم

رئیس -پیشنهاد آقای دادگر

(باین ترتیب خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم جمله اول ماده اینطور صلاح شود حد اکثر مالیات خالصگی صدی پنجاه عایدات فرض می‌شود.

رئیس -آقای دادگر

دادگر – منظور بنده ازین پیشنهاد این بوده است که یک تذکری داده شود. بعد اگر آقای وزیر مالیه با آقای مخبر توضیح بدهند دیگر تعقیب نمی‌شود. این جمله که برای اول ماده پیشنهاد شده است اگر تفسیرش کنیم مثل این است که حداکثر مالیات خالصگی ممکن است صدی پنجاه باشد. یعنی این یک فرضی است که ممکن است در ذهن فرض کرد و از این بالا و از این به پایین را می‌شود مقیاس معین کرد برا ی اینکه در مالیه خودتان سابقه دارید که چطور قوانین را تعبیر می‌کنند و این عبارت چون یک عبارت مستقلی است ممکن است قطعی تصور کنند باین جهه بنده پیشنهاد کردم که حد اکثر مالیات صدی پنجاه فرض شود.

وزیر مالیه – این عبارت بعد از جمله اول بعقیده بنده رفع این نقص را می‌کند برای اینکه گفته شده است هرگاه مالیات معمولی پرداختی فعلی املاک مزبور اضافه بر صدی پنجاه مذکور باشد وزارت امالیه مکلف است تا میزان صدی پنجاه آنرا تنزل دهد اگر کمتر است همان مالیات فعلی مالیات خالصگی خواهد بود.

کلالی – یعنی چه؟

وزیر مالیه – یعنی اگر یک خالصهٔ باشد جزء جمع فرمانیش با مالیات پرداختیش که مطابقه شود با صدی سی و پنج عایدات آن همان صدی سی و پنج را ماخذ مالیات خالصگی قرار می‌دهیم و پنج برابر قیمت را از روی همان صدی سی و پنج ماخد می‌گیریم. ولی اگر یک ملکی باشد که مالیات خالصگی آن صدی هفتاد عایدات باشد آنرا قانون تنزل می‌دهد بعدی پنجاه و آن صدی پنجاه ماخذ خریداری خواهد بود این ماده خیلی روشن است و بعقیده بنده هیچ معترضی هر قدر هم کج سلیقه باشد اینرا نمی‌تواند غیر از اینطور طور دیگر نفهمد.

داگر – خیلی خوب نداده استرداد می‌کنم

رئیس -ماده با اصلاحاتی که شده است قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل قرائت شد)

ماده ۳ – در املاک خالصه انتقالی حداکثر مالیان خالصگی صدی پنجاه عایدات متوسط خالص مالکانه است و هرگاه مالیات معمولی آنرا تنزل دهد بود مگر اینکه مالیات فعلی مالیات خالصگی خواهد بود مگر اینکه مالیات فعلی کمتر از مالیات املاک اربابی باشد در این صورت وزارتمالیه آنرا تا حد میزان مالیات املاک ترقی خواهد داد از تاریخ تصویب این قانون متمم در ظرف دو سال وزارت مالیه باید مالیات املاک خالصه’ انتقالی را مطابق مقررات قانون املاک اربابی معین کند ازسال ۱۳۰۷ همه ساله مطابه و وصول نماید و اضافه مالییات خالصگ یار که فوقا ذکر شد بر مالیات اربابی

تومانی پنج تومان قیمت کرده از مالکین سند ذمه بگیرند که در سه سال به قسط متساوی بپردازند و محصول ملک در هر سال وثقه تادیه قیمت خواهد بود ولو اینکه نقل و انتقالی هم در ملک بشود.

مخبر – محصول ملک سهمی مالک پیشنهاد شد

عدل – سهم اربابی محصول ملک پیشنهاد شد

مخبر – بلی صحیح است

(بقیه ماده بشرح ذیل خوانده شد)

و سهم اربابی محصول ملک در هر سال وثیقهٔ تادیه قیمت خواهد بود ولواینکه نقل و انتقالی هم در ملک بشود.

تبصره اول – مراد از عایدات متوسط ثلث عایدات سه ساله اخیر

تبصره دوم – خالصجات انتقالی که در سه سال اخیر مسلوب المنفعه بوده است مشمول مقررات قانونی مالیات املاک اربابی خواهند فرمود.

تبصره سوم – در موقع تقدیم اضافه مالیات خالصگی قیمت جنس مالیاتی نرخ متوسط پنجسال اخیر حوزه بلوکی و در املاکی که مالیات معمولی و کنونی آن نقدی است ماخد خریداری همان مالیات نقدی خواهد بود.

رئیس – پیشنهاد جدیدی رسیده است.

بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد آقای ضیاء

پیشنهاد می‌شود که آخر فراز دوم بترتیب ذیل اصلاح شود:

وزارت مالیه مکلف است آنرا تا میزان صدی پنجاه تنزل دهد

رئیس -- آقای ضیاء

ضیا – این فقط یک اصلاح عبارتی است و خواهش می‌کنم که آقای وزیر توجه بفرمایند این جا ذکر شده است: هر که مالیات معمولی پرداختی فعلی املاک مزبور اضافه بر صدی پنجاه مذکور باشد وزارت مالیه مکلف است تا میزان صدی پنجاه آنرا تنزل بدهد. دو قسم این عبارت خوانده می‌شود صدی پنجاه آنرا با صدی پنجاه از آنرا این است که بنده پیشنهاد کردم نوشته شود. وزارت مالیه مکلف است آنرا تا میزان صدی پنجاه تنزل دهد

مخبر – صحیح است. عبارت همینطور نوشته می‌شود.

رئیس -رای گرفته می‌شود به ماده سوم با این اصلاحی که آقای ضیا’ پینشهاد کردند و قبول شد. آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس -تصویب شد. ماده چهارم

(بضمون ذیل خوانده شد)

ماده ۴ – خالصجات انتقالی که قبل از این تاریخ متصرفین برای مشاهده مشرفه و مساجد دارالایتام و مریضخانه و مدرسه و یا سایر امور خیریه و عام المنفعه وقف کرده‌اند وبا عواد آنرا برای امور مذکور تخصیص داده‌اند از تاریخ تصویب این قانون مالیات اربابی اخذ می‌شود و اضافه عایدی که از کرشدن مالیات خالصگی حاصل می‌گردد برای توسعه و تکمیل همان مصارفی که واقفین معین کرده‌اند تخصیص می‌یابد.

رئیس -آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب – در اینجا یک عرضی دارم که آقای مخبر تامین بکنند راحت می‌شوم. ما در اینجا می‌خواهم یک محلی را که سابقه پیدا شده است رای مساجد و مشاهد متبرکه تعیین کرده است و این جا مطابق این ماده در واقع می‌خواهم یک حرمتی بامور دینی و عام المنفعه بکنیم. ولی باید کاری کرد که دیگر دست مامور مالیه از آنجا کوتاه باشد. ولی مطابق این ماده کوتاه نیست و سه دست در آنجا هست مامور معارف می‌گویی اینجا وقف است و تعلق بدعاگو دارد، مامور قواید عامه می‌گوید اینجا امور عام المنفعه است و بمن

مربوط است متولی هم می‌گوید که تولیث این ملک بامن است و یک دست رویش می‌گذارد. آنوقت یک چیزی که ماخواسته‌ایم برای یک امر خیری تخصیص بدهیم سه مامور در انجادخالت می‌کند. این خوب نیست و لااقل دست یک مامور را قطع بکنیم یعنی دست مامور مالیه را قطغ کنیم و دستی را که بعنوان مالیات خالصگی دخالت می‌کند آنرا کوتاه کنیم. محلی را که متصرفین برای مشاهد متبرکه و مساجد وقف کرده‌اند و باید بمصرف آنها رسد دیگر بعنوان اضافه مالیات خالصگی مامور مالیه برود آنجا و بیند رسیدگی کند که چقدر اضافه دارد بنده این را نمیدانم چه خواهد شد؟ و باید فقط همان دست اوقاف باشد حالا هر کاری می‌کنید طوری باشد که دیگر مامور مالیه سروقت انها نرود.

مدرس – ملک اربابی اصلا شناخته می‌شود.

آقای ملک مدنی

رئیس -ملک مدنی – منظور آقای آقا سید یعقوب کاملا تامین شده است. مخصوصا پیشنهادی شد و این ماده روی این منظور حضرت عالی اصلاح شده است که وزارت مالیه و اوقات وصیحه هیچکدام از این ادارات دخالت در این کار نداشته باشند فقط اداره اوقاف یک نظارتی در این کار در حدود قانونی که برای او معین شده است دارد و منظور کمیسیون هم همین نظر حضرت عالی بوده است و داده و هم کاملا روشن است و گمان می‌کنم خوب باشد.

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

روحی – بنده مخالفم

رئیس –بفرمایئد

روحی – عرض کنم یکماده که مهمترین مواد است و بعقیده بنده این قانون خالصجات انتقالی حقیقه فایده داشته باشد بواسطه اینماده چهارم است و فقط آقای آقا سید یعقوب یک مخالفت مختصری کردند خوبست اجازه بدهید یک نفر دیگر هم مذاکره کند آنوقت بگویند مذاکرات کافی است. شاید نظریات آن شخص هم بانظریات آقایان موافقت بکنند بیک نفر مخالف تنها قناعت نکنند بگذارند سایرین هم حرف بزنند.

رئیس -آقایانیکه مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند.

(اکثر برخاستند)

رئیس -اکثریت است. آقای عدل پیشنهاد کرده‌اند که لفظ (از) در اول ماده اضافه شود.

مخبر – صحیح است.

رئیس -پیشنهاد آقای دهستانی

(باین ترتیب خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم باخر ماده چهارم اضافه شود و نیز عوارض مالیاتی املاک خالصه انتقالی را که دولت برای امور مذکور در این ماده وقف یا اختصاص داده باشد که فی السابق بهمان مصرف خواهد رسید.

رئیس -آقای دهستانی

دهستانی – درین ماده نوشته است خالصجات انتقالی که قبل از این تاریخ متصرفین برای مشاهد مشرفه و مساجد و غیره وقف کرده باشند کمافی السابق عوائد آن بهمان مصرف خواهد رسید وبنده نمیدانم اگر متصرفین شامل حال دولت هم می‌شود که هیچ بنده پیشنهادی را پی می‌گیرم والا اگر شامل حال دولت نشود این را تصدیق می‌کنند که اغلب جاها هست که همان مالیات خالصگی هم وقت شده است همان مالیاتی هم که از این عمل میگرفته‌اند وقف بیک محل‌هایی کرده‌اند و گمان می‌کنم که ما حالا دولت را مشمول این ماده ندانیم برای ما خوب نباشد. دیگر بسته به نظر آقایان است.

مخبر – بنده برای استحضار خاطر آقای دهستانی عرض می‌کنم دولت هم یکی از متصرفین با مالکیان است اگر یک ملکی در تصرف دولت بوده است و وقف

کرده است برای یک امر خیری هیچ تفاوت ندارد یا سایر املاک و این ماده مشمول دولت هم خواهد شد.

دهستانی – منظور بنده تامین شد پس می‌گیریم

رئیس -پیشنهاد آقای بیات

(بشرح آن قرائت شد)

اصلاح ماده چهارم بعد از تاریخ تصویب این قانون اضافه شود. آن املاک اربابی شناخته شده الی آ×ر

رئیس -آقای بیات

مرتضی قلیخان بیات – اینجا یک اشکالی آقای آقا سید یعقوب فرمودند که بعقیده بنده تا اندازه واردداست بجهت اینکه ممکن است باز هم عنوان خالصگی در این املاک باقی بماند. ترتیبی که در این قانون نوشته فقط معین می‌کند که مالیات اربابی گرتفه شود. اما تکلیف اینکه این ملک ارابی است با خالصه معلوم نیست و بنده پیشنهاد کدرم که آن ملک جز’ املاک اربابی شناخته شده مالیاتش هم مالیات اربابی اخذ شود. این عبارت خالصه و اربابی در عبارت است در مقابل هم ممکن است مالک خالصه مالیاتش اربابی باشد این از نقطه نظر عبارت است که آیا چنین ملکی ملک خالصه گفته می‌شود یا اربابی مقصود بنده این است.

مخبر – این جا یک اشکالی پیدا می‌کند با شرایطی که در ماده اول معین کردیم مطابق آن شرایط املاک کلیهٔ ملک اشخاص شناخت می‌شود اگر اینجا ما یک قسمت مخصوص را اختصاص بدهیم مثل این است که مابقی دارای این شرط نیست. ما در ماده اول کلیه این املاک را ملک اربابی شناختیم و مالیات را هم مطابق موادی که پیش گذشت نباشد اربابی بگیرند و تفاوت را خریداری کنند و این قضیه گمان نمی‌کنم خوب باشد.

بیات – چون این قسمت را که اظهار کردند کافیست مسترد می‌دارد.

رئیس -پیشنهاد آقای روحی

(بشرح ذیل قرائت شد)

تبصره ذیل را پیشنهاد می‌کنم.

اداره صحیه و اداره اوقات هریک بنوبه خود ناظر این مخارج هستند.

رئیس -آقای روحی

روحی – اگر آقایان اجازه داده بودند که بنده یک قدری عراضم را کرده بودم دیگر این پیشنهاد را نکرده بودم ما در اینجا دارمی از متن عایدات دولت وقف می‌کنیم. این مسلم است که ما داریم عایدات دولت را قوف می‌کنیم برای امرو خیریه

مدرس – مالیات است.

روحی – آقای مدرس اجازه بفرمایند بنده هم ملازاده‌ام. در تمام رقبات وقف نوشته است بعد از کسر دیون و مالیات دیوانی وغیره و ماالان داریم مالیات دیوان را وقف می‌کنیم.

(همهمه نمایندگان)

روحی – اجازه بدهند عرض کنم، تمام متون وقف نامه‌ها قائل شده‌اند که پس از وضع مالیات و مخارج علی ما قرر الواقف عایدات را مبصارف مخصوص برسانند ما آمده‌ایم اینجا مالیات را که دولت بعنوان مالیات خالصه انتقال می گرفته است داریم وقف می‌کنیم.

مدرس – خبر بخشیدیم.

روحی – بسیار خوب، هرچه بفرمائید برای این باید ناظر معین کنیم اگر مریضخانه است صحیه باید رسیدگی کنند. اگر مشاهد متبرکه و سایر جاها است باید وزارت معارف نظارت کند مثل موقوفات مرحوم مخبر السلطنه … مرحوم مشیرالسلطنه ملک وقف کرده و شاید هم یک مقدارش خالصه انتقالی باشد وقف کرده است که عایدات آنها را باعراب شاعی بدهدد دولت باید در این مسائل نظارت داشته باشد.

بنده عقیده‌ام این است که در این مورد آقای مخبر هم موافقت کنند اداره صحیحه در مورد خودش اداره اوقاف هم در مورد خودش نسبت به وجهی که ما از متن مالیات دولت اختصاص باین محل می‌دهیم نظارت داشته باشند و بگذارند که متولی‌ها و دیگران بخورند باینکه بعنوان صرفه جویی جزئ وزارت مالیه بشود

بعضی از نمایندگان -رای بگیرید

رئیس -این پیشنهاد جدید نیست باید رای قطعی گرفته شود. پیشنهاد آقای مفتی

(باین ترتیب خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم در سطر اول قبل از این تاریخ حذف

رئیس -آقای مفتی

مفتی – بعقیده بنده هر قدر ما از امور خیریه تشویق و تقویت بکنیم بجا و بموقع است. اینجا نوشته است (خالصجات انتقالی که قبل از این تاریخ وقف شده‌اند برای امور عام المنفعه) بعقیده بنده خالصجاتی که در این تاریخ هم وقف شوند اگر مالیات اضافه گرفته می‌شود آن اضافه مالیات هم بمصرف امور خیریه برسد بهتر است و ضروری هم بعایدات دولت نمی‌رسد و یک تشویقی هم از امور خیریه شده است.

مخبر – بنده آقای مفتی را مطمئن می‌کنم که تمام مالکین خالصجات انتقالی تمام حواستان بیش از این ماده است که این قانون بگذرد و این تفاوت مالیات را ندهند مطمئن باشید که بعدها هیچکدام وقف نخواهد کرد و اینکه ما اینجا نوشته‌ایم برای این است که مبادا دیه در بیاورند.

رئیس -آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی برخاستند)

رئیس -قابل توجه نشد، پیشنهاد دیگر

(باین ترتیب خوانده شد)

رئیس -امضاکنندگان اصلاح ذیل را به سطر چهارم در ماده چهارم قانون خالصه جان انتقالی پیشنهاد می‌نماییم.

رئیس -اشتباه شده است. پیشنهادی بود از آقای دکتر مصدق فراموش شده قرائت شود چون ماده چهار مطرح است ماده چهار سابق در راپورت جدید ماده سه شده است.

دکتر مصدق – آن یکی دیگر را بخوانند

رئیس -دیگر نیست پیشنهاد آقای بروجردی

(بشرح آتی قرائت شد)

این بنده پیشنهاد می‌کنم بعد از لفظ وقف حبس وصیت اضافه شود.

طباطبایی دیبا – تخصیص معنایش همین است.

بروجردی – بنده خواستن عرض کنم حالا که دولت موافقت کرده در مورد وقف این کار را بکنند مساعدت بکند که حبس در وصیت هم ضممیه بشود آتیه را هم که آقای مخبر قبول نفرمودند این هم راجع بگذشته است و اگر در گذشته یک املاکی حبس شده باشد با وصیت شده باشد آنهم باملاک وقف ضمیمه شود در واقع املاکی که جهات خیریه داشته باشد این یک منافعی است برای این مملکت و از این مملکت هم خارج نمی‌شود.

رئیس - رای می‌گیریم به پیشنهاد آقای بروجردی آقایان که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(دوسه نفر قیام نمودند)

رئیس -قابل توجه نشد. رای می‌گیریم بماده چهارم بضمیمه پیشنهاد آقای روحی

مرتضی قلی خان بیات - بنده اخطار دارم

رئیس -بفرمایئد

بیات – پیشنهاد اقای روحی گویا در جلسه اول رد شد و مقام ریاست اینطور تصور فرمودند که قبل توچه شده و حالا باید رای قطعی گرفته شود. در صورتیکه

این اصلاح جدید است.

رئیس _ نخیر ….

رفیع _ بقابل توجه بودنش رای گرفته نشده است اول باید بقابل توجه بودن رای گرفته شود.

رئیس_ اگر رای بقابل توجه بودن بگیریم باید مرا مراجعه شود بکمیسیون ولی رای قطعی که بگیریم تکلیفش معلوم می‌شود.

رفیع _ پس بنده تجزیه م یکنم.

رئیس _ بسیار خوب اول هم رای می‌گیریم بماده بدون پیشنهاد آقای روحی آقایانیکه موافقند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس _ تصویب شد. حالا رای می‌گیریم به پیشنهاد ایشان آقایان موافقند قیام فرمایند.

(دو سه نفر قیام نمودند)

رئیس _ تصویب نشد. ماده هفتم

مخبر _ هشتم دیگر مورد ندارد. چون آن ماده برای موقعی بود که فروش آن ماده مازاد اختیاری باشد.

و یک قسمت منال خالصگی باقی می‌ماند و یک قسمت خریده می‌شد ولی حالا که کلیه بصورت اربابی در آمد دیگر ماده مورد الحاقیه قرائت می‌شود.

رئیس _ مواد الحاقیه قرائت می‌شود.

(ماده الحاقیه پیشنهاد عدل این قسم قرائت شد)

ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد می‌کنم: ماده الحاقیه نسبت باملاکی که بموجب ماده اول ملک متصرفین فعلی شناخته می‌شود هیچگونه دعوائی راجع بزمان تصرف دولت قبل از آن در محاکم قضائی پذیرفاته نخواهد شد

(همهمه بین نمایندگان _ چرا …).

عدل _ اجازه بفرمائید این املاک خالصه خیلی کمتر از آنها هست که دولت و سلاطین قدیم پول داده‌اند و خریده‌اند غالبا این املاک یا در مقابل بدهی و بقایای حکام از آنها ضبط شده است یا اینکه مال متمردین و اشرار و این قبیل اشخاص بوده است که دولتهای قدیم پنجاه سال صد سال قبل از اینها را ضبط کرده‌اند حالا که دولت ضبط کرده و سهم خودش را می‌فروشد دیگر نباید کسی از آن تاریخ ادعائی از آن غاصبین قبول کند و نباید دولت قبل کند علاوه بر مرور بنده پیشنهاد کردم که در اینجا نوشته شود که محاکم دعاوی آنها را نسبت بدولت نباید قبول کنند ولی اگر شخصی بیاید و نسبت بمالک بعد از خریداری ادعائی بکند قبول کند ولی نسبت بدولت نباید قبول شود.

بعضی از نمایندگان (باهمهمه) این بی ربط است قانون را خراب می‌کنند.

(صدای زنگ رئیس _ امر به سکوت)

عدل _ اگر چه تا یک حدی در قانون مرور زمان معین شده ولی برای اینکه کاملا تامین شود این پیشنهاد را کردم که نسبت بدولت دیگر نپذیرند.

مخبر_ اگر چه تا یک حدی نظر آقا در قانون مرور زمان تامین شده است ولی برای اینکه تکمیل شود بنده از طرف کمیسیون قبول می‌کنم.

شیروانی _ بنده مخالفم

کازرونی _ قانون خراب شد. یک مرتبه مردم را بکشید آقا

عدل _ بروند ادعا کنند و ببرند ؟!

کازرونی _ مردم حق حیات دارند آقا این پیشنهادات یعنی چه؟

(همهمه نمایندگان _صدای زنگ رئیس)

دشتی _ دومرتبه قرائت شود

(بشرح سابق قرائت شد)

وزیر مالیه _ اجازه میفرمائید؟ این ماده الحاقیه که آقا یعدل پیشنهاد کردند اگر آقای مخبر با موافقت کمیسیون قوانین مالیه روی خوشی نیست بااینماده نشان داد برای این بوده است که دولت آن را تعقیب بکند برای اینکه این گونه دعاوی گذشته از این که برای مردم تولید زحمت می‌کند یک قدری هم برای دولت تولید اشکالات و مسئولیت هائی می‌کند ولی از برای اینکه برای دولت که انتقال دهنده

می‌کند ولی از برای اینکه برای دولت که انتقال دهنده باشخاص باشد و همینطور که ممکن است مورد دعوی واقع شوند تکلیفی معین شود. بنده گمان می‌کنم با پیشنهادی که آقای وزیر عدلیه الان تقدیم خواهد خواهد کرد بمجلس شورای ملی که ترتیب دعاوی دولت را با مردم و مردم را با دولت تعیین خواهد کرد دیگر این مطلب نگرانی ندارد و بنده معتقدم که آقای عدل هم خوبست از این پیشنهاد صرف نظر بفرمایند. باتکاء همین اطلاعی که ایشان نداشته و بنده خدمتشان عرض کردم. اقای مخبر هم خوبست از قبول این پیشنهاد صرف نظر بفرمایند و با این پیشنهادی که حالا تقدیم می‌شود اساس مطلب تامین می‌شود و اختلاف نظری بی جهت بین اقایان تولید نمی‌شد.

دادگر- بنده اخطار قانونی دارم

رئیس _ به بنده نباید اخطار قانونی بفرمائند.

دادگر _ تذکر قانونی دارم.

رئیس _ حالا که رای نمی‌گیریم میرود به کمیسیون.

عدل _ اجازه می‌فرمایید؟

رئیس _ می‌خواهید پس بگیرید؟

دادگر _ بلی با آن ترتیبی که فرمودند نظر بنده تامین شد

دادگر _ پیشنهاد اقای مدرس منظور ایشان را تامین کرده بود و این پیشنهاد بی مورد بود.

وزیر مالیه _ صحیح است.

رئیس _ پیشنهاد آقای احتشام زاده

(این قسم قرائت شد)

ماده الحاقیه_ وجوه حاصله …

ثابت _ تکلیف آن ماده الحاقیه چه شد؟

(صدای زنگ رئیس)

ثابت _ آخر اینکه پس نگرفت ..

(صدای زنگ رئیس)

کازرونی _ معلوم نشد.

رئیس _ (خطاب به اقای ثابت) چه می فرمائید آقا؟

ثابت _ عرض کردم تکلیف پیشنهاد آقای عدل چه شد؟ ایشان می‌گویند پس نگرفتم مخبر هم که قبول کرده.

عدل _ کی عر ض کردم؟

رئیس _ آقا پس گرفتید یا نه؟

عدل _ بلی عرض کردم که پس گرفتم

رئیس _ پیشنهاد آقای احتشام زاده قرائت می‌شود

(بشرح اتی قرائت شد)

ماده الحاقیه _

وجوه حاصله از محل فروش اضافه منال خالصجات انتقالی بحساب خاصی جمع آوری شده به مصرف تاسیس کارخانه قند سازی خواهد رسید

خطیبی _ این پیشنهاد خرج است

احتشام زاده _ مقصود بنده این است که وجهی که اضافه مالیات خالصگی جمع آوری می‌شود مشمول وجوه عمومی مملکتی نبوده و در حساب مخصوص جمع آوری شده صرف تاسیس کارخانه قند سازی شود در جلسه قبل بنده این پیشنهاد را کردم ولی چون مطلع شدم که هیئت دولت در بودجه ۱۳۰۷ یک مبلغ لازم و کافی برای تاسیسات اقتصادی در نظر گرفته‌اند این است که مسترد می‌دارم.

رئیس _ پیشنهاد آقای افسر

(این قسم قرائت شد)

پیشنهاد می‌نمایم بعنوان ماده الحاقیه

اراضی دولتی یا شهری که در تصرف اشخاص است چه به عنوان اجاره طولانی از پنجسل بیشتر یا بعنوان ادا÷ حق الارض بتوانند به پنج برابر اجاره باحق الارض متصرفین از دولت خریداری نمایند.

افسر _ عرض می‌کنم که کلیه یک قسمت عمده یعنی فلسفه مهم وضع این قانون این بود که مردم راحت باشند دولت هم خیلی گرفتار جزئیات نباشد و مردم و یک مالیات‌های متناسبی باشد و خالصجات

Page 23 – 24 missing

که چرا مدرسه نداریم در تمام املاک خالصه خوار یک مدرسه ابتدائی وجود ندارد برای اینکه خالصه اش زیاد است خوب هر جائی که یک مقدار اراضی و املاک خالصه اش زیاد شد باید مدرسه نداشته باشد؟ ! اینکه صحیح نیست این خوب نیست. بنابر این خوب است دولت موافقت کند. تا این دو سالی که قرار شده خالصه انتقالی بفروش برسد اگر در ایندو سال بفروش نرسد یک نیم عضری از آن را تخصیص بدهند برای مکاتب محلی

وزیر مالیه _ ممکن است اجازه بفرمایئد یکمرتبه دیگر قرائت شود؟

(مجددا بشرح سابق خوانده شد)

وزیر مالیه _ اگر چه همانطوری که از طرف مقام ریاست تذکر داده شد پیشنهاد خرج است ولی برای این که آقایان متذکر باشند که اگر در یک موقعی دولت این پیشنهاد را خودش در این موقع تذکر داده است قبول نمی‌کند و پیشنهاد نمی‌کند برای چیست؟ این قانون با این اصلاحاتی که درش شده است دیگر تفاوت مالیات خالصه انتقالی برای فروش باقی نمی‌ماند چون از اول سنه ۱۳۰۷ شما گفته‌اید از این املاک مالیات املاک اربابی گرفته شود باین لحاظ بنده تصور می‌کنم نظر نماینده محترم در این فکر قبل از قانون بوده است اما نسبت باصل مطلب که فرمودند در خالصجات دولتی مدسه تاسیس نشده است برای اینکه مالیات ندارد این هم سابقا گفته شده است که یک محلی تخصیص داده شود برای اینکه از آن محل بتوانند یک مدارسی در خالصجات ایجاد کنند این قضیه تحت مطالعه است و این را ما از راههای دیگر تامین خواهیم کرد و این پیشنهاد فعلا نه از نقطه نظر طاهر پیشنهاد خرج است بلکه اصلا مورد هم ندارد.

یاسائی _ استرداد می‌کنم.

رئیس _ پیشنهاد دیگری نیست؟

(گفتند خیر)

رئیس _(خطاب به مخبر) ماده پنجم چه می‌شود؟

ماده دیگری ندارید؟

مخبر _ خیر.

رئیس _ هفت ماده می‌شود

مخبر _ بلی

رئیس _ ماده هفتم

(این قسم قرائت شد)

این قانون پس از تصویب بموقع اجرا گذاشته و وزیر مالیه امور اجرای آن است.

عدل _ گذاشته شده باید باشد.

رفیع _ بی ربط می‌گوید آقا رای بگیرند

رئیس _ آقایانی که این ماده را تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

رئیس _ تصویب شد در کلیات مخالفتی هست؟

آقاسید یعقوب _ بلی بلی بنده مخالفم.

رئیس _ بفرمائید.

آقا سید یعقوب _ مخافت بنده در اینجا از این است که چند ماده در اینجا بنده پیشنهاد کردم و بعقیده خودم هم نافع برای ملت و هم برای دولت بود ولی خدا عمر بدهد بمخبر کمیسیون که قسم بحضرت عباسخورده بود که یک چیز را که محل توجه مجلس هم می‌شود قبول نکند.

اما مخالفت بنده در اینجا چند چیز است. تمام نظریات بنده و رفقای بنده در این است که خالصجات انتقالی که از ۱۳۰۰ تا حالا آمدیم قانون برایش گذاشتیم نظر این بود که نسبت برعایائی که دارای نیم دانگ. نیم عشر یک فرد و نیم هستند لا اقل دو مرتبه مامور دولت سروقت آنها نرود و آنها از این حیث راحت باشند ما پیشنهاد کردیم که آنها از اضافه مالیات خالصگی معاف باشند عده هم ما هم عقیده بودند. با مخبر هم صحبت کردیم مخبر هم قبول کردولی اینجا آمد و مخالفت کرد و

اسباب زحمت آنها هم فراهم شد. چیزی که هست ما در واقعامشب وکیل الدوله واقع شدیم و یک خوده ما ملاحظه رعایا و بیچارگان را که پس فردااین قاانون زنجیر گردن آنها می‌شود نکردیم و این قانون اساسا برای آنها فایده ندارد جز اینکه ما آمدیم و یک پولی برای دولت فراهم کنیم این است که بنده از این جهت با این قانون مخالفم

وزیر مالیه _ بنده نمی‌خواهم زیاد مزاحم آقایان بشوم ولی چون آقای آقا سید یعقوب فرمودند که ما این جا وکیل الدوله واقع شدیم خواستم عرض کنم که دولت در این قانون استفاده زیاد نمی‌کند استفاده دولت دارد فقط این است که موافقت کند اولا مالیات این مملکت متحدالشکل بشود ثانیا برای اینکه مردم از یک تبعیضی که اسباب زحمت شده بود فارغ شود بنده در ضمن این تذکر را هم خدمت آقای آقا سید یعقوب عرض می‌کنم که بعضی اصلاحات در قانون با بعضی موافقت‌ها هست که ممکن است اساس را کاملا بر خلاف /انچه که آدم مقصودش است جلوه بدهدد ملاحظه بفرمائید بنده قانون را دوباره که دقت می‌کردم و می‌خواندم چون غالبا پیشنهاداتی که در جلسه می‌شود و قبول می‌شود کاملا ممکن نیست مورد مطالعه واقع شود بنده حالا این قانون را مطالعه می‌کردم آقای مدرس یک اصلاحی پیشنهاد کرده اندکه قبول شده و کاملا آن نظر آقا ی عدل را که ماده الحاقیه پیشنهاد کرده بودند تامین می‌کرد.

دادگر _ صحیح است.

وزیر مالیه _ در این صورت اساسا آن عنوان و آن مذاکره هیچ موردی نداشت. اگر این اصلاحاتی که بمرور می‌شود در آنها یک قدری دقت شود ممکن است بعضی‌هایش موجب حسن قانون و بعضی دیگرش موجب خراب شدن قانون بشود و اسباب اشکال و زحمت بشود چون نمی‌شود قبلا مطالعه و تحقیق کرد. عجاله خواستم این را عرض کنم که دولت از نقطه نظر موافقت با یک افکاری که سالیان دراز در این مملکت تولید شده بود این مواقت‌ها را کرده است والا استفاده در این کار ندارد.

مخبر _ بنده هم یک جمله را عرض می‌کنم آقای آقا سید یعقوب فرمودند با بنده در خارج راجع به پیشنهاد خودشان صحبت کردند و بنده موافقت کردم. فقط علتش این است که گاهی بعضی از پیشنهاد آقایان می‌دهند و بنده هم در خارج موافقت می‌کنم یعنی آدم ماخوذ بحیا می‌شود و وعده مساعدت می‌دهد ولی در اینجا یک نظر دیگری است با اینحال بنده مخالفتی نکردم با فرمایشانشان. فقط قبول نکردم (خنده نمایندگان)

جمعی از نمایندگان _ مذاکرات کافی است.

رئیس_رای می‌گیریم باین قانون که مشتمل بر ۷ ماده است اقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اغلب برخاستند)

رئیس _ تصویب شد

کازرونی _ ختم جلسه

یاسائی _ بموجب ماده ۸۵ نظام نامه باید با ورقه رای گرفته شود.

رئیس _ رای با ورقه گرفته شود؟

جمعی از نمایندگان _ بلی

رئیس _ رای می‌گیریم با اوراق آقایانی که تصویب می‌کنند ورقه سفید خواهند داد

(اخذ و استخراج آرا÷ بعمل آمده ۷۲ ورقه سفید و ۳ ورقه کبود رد شد)

رئیس _ عده حضار ۹۳ با ۷۲ رای تصویب شد

اسامی موافقین _ آقایان: دکتر طاهری _ آقاسید کاظم _ محمد ولی میرزا _ اسکندری _ معتمدالتوله _ ارباب

کیخسرو _ ابراهیمی _ میرزا محمد تقی بهار _ مسعود بروجردی – خواجوی _ محقق _ امام جمعه شیراز _ امیر حسنخان _ دیوان بیگی _ میرزا ممتاز_ فرشی _ مفنی _ عدل _ پالیزی _ زارع _ حیدری _ دشتی _ دادگر_ نوبخت _ کلالی _ فرسند _ موقر _ عمادی _ ملک مدنی _ خطیبی _ مولوی _ اهری _ ثقه الاسلامی _ طباطبائی دیبا –عباس میرزا _ وزیری _ جهانشاهی _ شیروانی _ زوار _ فومی _ میرزا عبدالحسین _ مرتضی قلیخان بیات _ احتشام زاده _ ذوالقدر _ طباطبائی وکیلی _ افسر _ جلائی _ افخمی _ حشمتی _ دکتر لقمان _ میرزا عبدالله خان وثوق _ فهیمی_. حاج میرزا حبیب الله امین _ دولتشاهی _ فرهمند. بنی سلیمان. نگهبان _ امامی _ مقدم _ آقایان _ حاج میرزا علی اکبر امین _ پور تیمور دهستانی _ محمد آخوند _ صالحی لستانی _ آقا زاده سبزواری _ بهبهانی

اسامی مخالفین

آقایان _ ثابت – کازرونی _ آقا سید یعقوب

رئیس _ آقای عمادی پیشنهاد ختم جلسه کرده‌اند

حاج آقا رضا رفیع _ اجازه می‌فرمایند

وزیر عدلیه _ البته اقایان در خاطر دارند که یک لایحه راجع به ادعای دولت بر مردم و مردم بر دولت بمجلس تقدیم شد ولی چون مواد خیلی زیادی داشت سه ماده پیشنهاد شده است که بطریق حکمیت این دعاوی هم حل شود منتهی موارد دعوی را برداشته است و یک قدری محدود کردهاست د رهر حال تقاضا می‌کنم که مراجعه شود بکمیسیون عدلیه.

وزیر معارف _ لایحه استخدام یکنفر فرانسوی برای اداره کردن عتیقت و موزه و کتابخانه تقدیم می‌شود (تقدیم مقام ریاست نمود)

وزیر مالیه _ بند هراجع بدستور عرضی دارم هر وقت اجازه میفرمائید عرض کنم

رئیس _ بفرمائید.

وزیر مالیه _ اولا مسئله تعیین جلسات است که البته اقایان هر طور صلاح میداند تصویب می‌فرمایند. بنده همین قدر تذکرا عرض می‌کنم که لوایخ خیلی کمی است که اگر ما بتوانیم قبل از سال جدید بگذرانیم خیلی کارها تسهیل می‌شود یکی قانون سجل احوال است که اهمیت آن را لازم نیست عرض کنم قانون سجل احوال یکیاز قوانینی است که خیلی مهم است و خوب است که جزودستور گذاشته شود اکر نمایندکان محترم نظری دارند پیشنهاد می‌فرمایند و نظریه اکثریت آقایان که معلوم شد مراجعه می‌شود به کمیسیون و اصلاح می‌شود و بهتراین است آقایان موافقت بفرمایند جزو دستور شود یک مسئله دیگری که تقاضا می‌کنیم در جلسه اتیه جزو دستور گذارده شود خبر کمیسیون بودجه است راجع به صدی سه انحصار و گمرگ که خیلی مطلب مختصری است و در واقع طرز تصفیه حساب است و چون اخر سال است اگر بگذرد خیلی کار‌ها تسهیل می‌شود بعد در درجه دوم قانون سجل احوال را آقایان مطرح کنند.

شیروانی _ بنده راجع به لایحه آقای وزیر عدلیه عرض دارم.

رئیس _ بفرمائید.

۱یروانی _ چون اختیاری که به کمیسیون عدلیه داده شد بدون لایحه حکمیت بود وراجع باین لایحه که امشب تقدیم نمودند فرمودند برود به کمیسیون عدلیه و جون بنده عقیده‌ام این است که این لایحه باید بیاید بمجلس شورای ملی این است که باید ایشان اینجا تذکر بدهند که این برطبق اختیار کمیسیون تصویب می‌شود یا می‌آید بمجلس؟

وزیر عدلیه عرض می‌کنم. این مسئله البته تکلیفش روشن می‌شود مطابق ترتیب اگر باشد البته باید برود بکمیسیون عدلیه چون فقط آن لایحه حکمیت که قبلا تقدیم شد قرار شد درمجلس بیاید از طرف دیگر چون

اظهار میشودکه این هم مثل لایحه حکمیت است این است که این موضوع را بنده بنظر خود مجلس واگذار می‌کنم و هر طوری که مجلس رای دادند همانطور بشود برای بنده تفاوتی نخواهد کرد.

رئیس _ پیشنهاد آقای فیروز آبادی

شیروانی _ تکلیف این لتیحه بالاخره معلوم نشد.

رئیس _ خبر کمیسیون عرایض و مرخصی

(این قسم قرائت شد)

نماینده محترم آقای ابراهیمی از روز ۱۵ فروردین برای سرکشی امورات شخصی سه ماه تقاضای مرخصی نموده کمیسیون پس از مطالعه با دو ماه مرخصی ایشان موافق و خبر آن را تقدیم مجلس شورای ملی میناید.

رئیس _ رای می‌گیریم باین خبر اقایان موافقین قیام فرمایند.

(اکثر قیام کردند)

رئیس _ تصویب شد پیشنهاد آقای فیروز آبادی راجع بجلسات.

شیروانی _ تکلیف لایحه آقای وزیر عدلیه معلوم نشد

رئیس _ می‌خواهید در جلسه آتیه معلوم شود.

(پیشنهاد آقای فیروزآبادی این قسم قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که شب سه شنبه و پنجشنبه تعطیل شود مجلس.

فیروز آبادی _ عرض می‌شود ایام قتل و عزاداری و شهادت حضرت امیر است و آنقدر‌ها ما باید احترام بگذاریم باین ملاحظه بنده پیشنهاد کردم شب سه شنبه و پنجشنبه جلسات تعطیل شود.

رئیس _ آقای دادگر

دادگر _ عرض کنم که ایام احیا است بعد از آنهم ایام عید است و بالاخره یکفاصله طولانی خواهد شد و البته در مسائل مذهبی آنچه عرف گفته است که ما تعطیل می‌کنیم شب‌های احیا÷ را ما معمولا تعطیل می‌کنیم و احیا÷ نگاه می‌داریم. این شب‌ها برای طاعت و عبادت در نزد ما مشهود است ولی قوانینی را چه عیب دارد که ما در شب‌های دیگر بیائیم و بگذاریم؟ عیبی ندارد که ما یکقدری هم اوقات مان را صرف کارهای اجتماعی بکنیم مگر تصور میفرمائید که این کارهائیکه در مجلس ما می‌کنیم اینها بر منفعت طبقه مسلمین نیست؟ البته هست ما باید اینجا برای آنها کار کنیم. بالاخره دولت بما تذکر داده است که یک کارهای معجلی که بنفع موسسات ملی است در پیش است و باید زود تر آنها را رای داد و البته در شب‌های غیر احیا÷ حاضر می‌شویم و بآنها رای می‌دهیم و زودتر کارمان را تمام می‌کنیم و در ایام عید یک مسافرتهائی بقم و مشهد می‌کنیم. در هر حال بنده عقیده‌ام این است که این دو شب مجلس باشد و بعد تعطیل کنیم یک دفعه چند ور ز تعطیل کنیم خوبست ایشان هم موافقت بفرمایند.

رئیس _ آقایانی که با این پیشنهاد موافقند جلسه ختم شود؟

(گفتند: بلی)

حاج میرزا مرتضی _ جلسه آتیه کی است؟

رئیس _ شب سه شنبه است؟

(مجلس شش ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد)

Page 29 missing

و تصرف دولت است رفع اختلاف بطریق مذکور فوق بعمل می‌آید

تبصره ۳ _ حکمیت باید در حوزه مالیه که ملک متنازع فیه در انجا واقع است بعمل اید.

ماده سوم _ در املاک خالصه انتقالی حداکثر مالیات خالصگی صدی پنجاه عایدات متوسط خالص مالکانه است و هر گاه مالیات معمولی فعلی پرداختی املاک مزبور اضافه بر صدی پنجاه مذکور باشد وزارت مالیه مکلف است آن را تا میزان صدی پنجاه تنزل دهد، اگر کمتر است همان مالیات فعلی مالیات خالصگی خواهد بود مگر اینکه مالیات املاک اربابی باشد در این صورت وزارت مالیه آن را تا حد میزان مالیات املاک اربابی ترقی خواهد داد.

از تاریخ تصویب این قانون منتهی در ظرف دو سال وزارت مالیه باید مالیات املاک خالصه انتقالی را مطابق مقررات قانون املاک اربابی معین کند که از ۱۳۰۷ همه ساله مطالبه و وصول نماید و اضافه مالیات خالصگی را فوقا ذکر شد بر مالیات اربابی تومانی پنج تومانقیمت کرده از مالکین سند ذمه بگیرند که در سه سال به قسط متساوی بپردازند و سهم اربابی محصول ملک در هر سال وثیقه تادیه قیمت خواهد بود ولو اینکه نقل و انتقالی هم در ملک بشود.

تبصره ۱_ مراد از عایدات متوسط ثلث عایدات سه سالهٔ اخیر است.

تبصره ۲ خالصجات انتقالی که در سه ساله اخیر مسلوب المنفعه بوده است مشمول مقررات قانونی مالیات املاک اربابی خواهد بود.

تبصره ۳ در موقع تقویم اضافه مالیات خالصگی قیمت جنس مالیاتی نرخ متوسط پنج سال اخیر محل است و در املاکی که مالیات معمولی و کنونی آن نقدی است ماخذ خریداری همان مالیات پرداختی نقدی فعلی خواهد بود.

ماده چهارم از خالصجات انتقالی که قبل از این تاریخ متصرفین برای مشاهد مشرفه و مساجد و دارالایتام و مریضخانه و مدرسه و یا سایر امور خیریه و عام المنفعه وقف کرده‌اند یا عواید آنرا برای امور مذکوره تخصیص داده‌اند از تاریخ تصویب این قانون مالیاتی اربابی اخذ می‌شود و اضافه عایدی که از کسر شدن مالیات خالصگی حاصل می‌گردد و برای توسعه و تکمیل همان مصارفی که موافقین میعین کرده‌اند تخصیص می‌یابد.

ماده پنجم _ صاحبان خالصجات انتقالی می‌توانند در عوض وجهی که از بابت قیمت مالیات خالصگی باید بپردازند اسناد و مدارک بر قرای مستمری دیوانی که بتصویب مجلس رسیده باشد واگذار نمایند و وزارت مالیه مکلف است که آن مستمری را چهار برابر نرخ پرداختی سنه ۱۳۰۶ در عوض قیمت مالیات خالصگی قبول نموده و از دفتر وظایف محو کند هر گاه مستمری واگذاری و انتقال قطعی صاحب مستمری را بوزارت مالیه تسلیم نماید که در آتیه ایراد و اعتراضی باقی نماید.

ماده ششم _ خالصجاتیکه در نتیجه نمرد با طغیان بتصرف اشخاص در آمده است و برای دولت بلحاظی استرداد آنها مقدور نبوده است. مشمول مواد این قانون نخواهد بود.

ماده هفتم – این قانون پس از تصویب بموقع اجرا گذاشته شده و وزیر مالیه مامور اجرای آن است.

این قانون که مشتمل بر هفت ماده است در جلسه لیله بیستم اسفند ماه یکهزار و سیصد و شش شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی

حسین پیرنبا

قانون

اجازه منظور داشتن مخارج غیرثابته وزارتخانه‌ها بابت بودجه اضافی ۱۳۰۵ جزو اعتبارات ۱۳۰۶

مصوب لیله ۲۰ اسفند ماه ۱۳۰۶ شمسی

ماده اول – مجلس شورای ملی اجازه می‌دهد اعتباراتی که برای مخارج غیرثابته وزارتخانه‌ها بابت بودجه اضافی ۱۳۰۵ وزارتخانه‌ها در ضمن قوانین اعتبارات اضافی تصویب شده بشرح ذیل جزو اعتبارات ۱۳۰۶ منظور و تعهد و پرداخت آن بر طبق محاسبات عمومی صورت گیرد هر قلم با مبلقی از این اعتبارات در موعد مقرره قانونی ۱۳۰۶ تعهد و یا پرداخت نگردد. . مطابق مواد ۴ و ۵ قانون محاسبات عمومی به بودجه ۱۳۰۷ مملکتی انتقال داده شده و بمصرف مخارج مصوبه برسد.

ماده دوم – وزارت مالیه و وزاتخانه‌های مربوطه هر یک در قسمت خود مامور اجرای این قانون می‌باشند این قانون که مشتمل بر دو ماده و صورت ضمیمه است در جلسه لیله هشتم اسفند ماه ۱۳۰۶ شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی: حسین پیرنیا