مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ دی ۱۳۰۵ نشست ۴۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم


مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ دی ۱۳۰۵ نشست ۴۵

جلسه ۴۵

(مجلس دوساعت وربع قبل ازظهر بریاست آقای شریعت زاده نائب رئیس تشکیل گردید )

(صورت مجلس سه شنبه ۲۹ آذرماه را آقای ضیاء قرائت نمودند)

نائب رئیس – نسبت بصورت مجلس ایرادی نیست تصویب میشود.

نائب رئیس- بقیه شور درکلیات خبر کمیسیون

بودجه راجع بفروش خالصجات مطرح است .آقای روحی یکنفرازنمایندگان حاضرنیستند.

نائب رئیس – آقای فهیمی

میرزا خلیل خان (فهیمی ) – موافقم

نائب رئیس- درستون مخالف نوشته اید .آقای بامداد هم درستون مخالف اسم خودرانوشته اند درصورتیکه موافقند . آقای میرزا صادقخان خواجوی

میرزا صادق خان (خواجوی)-بنده موافقم

بعضی ازنمایندگان – مخالفی نیست مذاکرات کافی است

آقاسید یعقوب – بنده مخالفم .مسئله باین مهمی رانمیشود حرف نزد .

نائب رئیس- آقای دادگر

دادگر- بنده مخالفم

نائب رئیس- بفرمایید

دادگر- لازم است عرض کنم که بنده بافروش خالصجات مخالف نیستم ولی نظریاتی درتنظیم لایحه دارم ناچارم بعضی ازآنها حالا عرض کنم وبعد درمواد بقیه رابنوبه خودش عرض خواهم کرد .اولاً تعریفی که دراینجا ازخالصه شده بنظر بنده جامع نیست یکفروضی دارد که آن فروض دراینجا رعایت نشده .درتبصره ماده اول مینویسد:

خالصه دولت اولاً باملاکی اطلاق میشود که ازاول مشروطیت تاکنون در تصرف دولت بوده وازآنجا هر برداشته باشند کانّه اگرازآن تاریخ تااین زمان دولت یک ملک راتصرف باشد دیگر دعوائی بعلیه اومسموع نیست وهمینقدر که واجد این صفت شد خالصه مطلق دولت است وهرکس هم در این ایام تظلمی کرده است ونتوانسته است تظلم خودرابپایان رساند این حق ازاوساقط میشود .بنظر بنده این حق ساقط نمیشود .اگرقانون مرور زمان ردرهم نظر بگیریم بازفرصت وفاصله میخواهد درمرورزمان هم دعاوی مطروحه بقوت خود باقی میماند.یکی دیگر اینکه مسئله که بنظر بنده خیلی دقیق است ومدتهاست بحث میشود ین است که کارها ودعاو واختلافات مابین مردم ودولت درکجا باید تعقیب شود ؟لوایحی هم بمجلس می آید ومیرود ولی این فکرهنوز مشوش است وخاتمه پیدا کرده است .اینجا مینویسد محاکم قانونی .چرا صریحاً نوشته نشده است عدلیه؟ بنده مخصوصاً ازآقای مخبرتقاضا میکنم که یکطوری بنویسند که استعاره نباشد واضحاً بفرمایند ( عدلیه ) .این همان موضوع بحث واختلافی است که دربین بوده وباز در تحت یک لفافی داشته میشود ومن بعد در موقع حاجت برمیخوریم بیک اشکالاتی .باید صریحاً نوشت ( عدلیه ) یا محکمه دیگر ک بالاخره مرجع همین باشد کجا است ودرموقع ضرورت بآنجا مراجعه شود .

یکی دیگراین است که تکلف ضمان درک این کار وبالاخره دعاوی که تالی براین املاک میشود مرجعش کجا است ؟ ملک خالصه رابنده خریدم مستحقاً للغیر بیرون آمد .اقامه دعوی شد .کجا بروم ادعاکنم واستیفای حق خودرابکنم ؟ بمحاکمات مالیه بروم ! بمحکمه عدلیه بروم !بچه طریق وبچه وسیله استیفای حق خودم را بکنم !چون ضمان درک ازطرف دولت معین نیست این هم ازمطالبی است که مکتوم است .

مسئله دیگر معکوس این است که اگربین دونفر تبانی شد وبطور خفا قراری دادند ودر محاکم عدلیه بتوافق وتبانی یکی ازاینها دیگری را ذی حق معرفی کرد حامی دولت کیست ؟ وکی حفاظت میکند این تبانی را که بضرردولت تمام نشود ؟بنظر بنده دراینجا نواقصی هست وخوف این هم هست که چون این لایحه یک شوری است اگر بهمین ترتیب بگذرد یک مشکلاتی بر مردم ازیکطرف وبرای دولت ازطرف دیگر تولید میشود .بنده این چند مسئله که عرض کردم ازیک نگاه اجمالی باین لایحه بود چون

درکمیسیون هم نبود ه ام .خواهشمندم ا گراین لایحه یک شوری است لااقل آقایان نفرمایند مذاکرات کافی است .بگذارید حرف بزنیم ومعلوم شود چه نواقص ومعایبی دراین لایجه هست .وبالاخره ازآقای مخبر تقاضا میکنم که این سه چهار نقطه نظری که بنده داشتم وعرض کردم توضیح بدهند که چه فکری برای آنها کرده اند ؟ این کلمات ماسکه است .محاکم قانونی کجا است ؟ بالاخره مرجعش کجااست ؟ این کلمات راشما حالا می گوئید ولی فردا اسباب زحمت خواهدشد وبالاخره دعاوی وضمان درک دولت دراینباب چطوراست وکی آنرا تأمین میکند ؟ توضیح بدهید که ما بالاخره قناعت فکر پیدا کنیم .

بعضی ازنمایندگان صحیح است .

نائب رئیس-آقای نظامی

میرزا یدالله خان ( نظامی )- چون درجلسه قبل ازنماینده محترم آقای سلطان محمد خان عامری که عضو مهم خالصه ومالیه بودند بنده راشاهد قرارداده ومطلع درخالصجات مرکز تصدیق ومعرفی نمودند این است که بنده از تاریخ هزار وسیصد وبیست وچهار که مرحوم اقبال الدوله وزیر خالصجات بودند تا امروز تاریخچه خالصجات تهران را ( که نسبتاً بیشتر مورد توجه اولیای امور بوده ودر آبادی آن موافقت کامل را داشته اند ) بعرض آقایان میرسانم تا مستحضر شوند که آیا خالصجات فروخته شود یا فروخته نشود کدام اصلح وبرای مملکت با صرفه تر است ؟ درتاریخ معروضه قسمتی از خالصجات به تیول اشخاص معینی واگذار شده بود . در تاریخ هزار وسیصد وبیست وپنج خالصجات برگشت نموده وقراء خالصه را بمدت چهار الی پنجسال باهالی اجاره میدادند ومال الاجاره هر سالی را نائب الحکومه هر بلوکی جمع آوری مینمود ودر آخر سال که مال الاجاره را دریافت میکرد سیصد تومان نقد وسی خروار غله بنائب الحکومه حقوق میدادند که نقداً وجنساً اینحقوق در حدود ششصد تومان میشد. متأسفانه امروزه در هر بلوک مخارج پانزده الی بیست هزار تومان . در آنسنه خالصجات سی و پنج الی چهل هزار خروار عواید جنسی داشت وامروز بپانزده الی بیست هزارخرواررسیده است وصدی صد تنزل کرده است کل مخارج خالصجات تهران چهل الی پنجاه هزار تومان .مخارج وزیرواجزاء اوتقریباً ده هزارتومان .حقوق ششصد تومان . پنج بلوک سه هزار تومان . مخارج انباردارتهران یکهزارتومان خانواری وحقوق محاسب مرکزی وسایر اخراجات درحدود چهارالی پنج هزارتومان .متأسفانه امروزه مخارج تقریباً ازاینقرارست :مخارج اداره مرکزی تهران بیست وپنج هزار تومان .قنائی و بنائی وسدبستن نودو پنج هزارتومان . قیمت بنزین واتومبیل مفتشین ورؤسا ء پنجهزار تومان بودجه محلی امناء مالیه پنج بلوک هفتاد وپنجهزار تومان خانواری کدخدایان ومیر آبان ومباشرین رودخانه بیست هزارتومان.مخارج سن گیری وحمل بذر که درچهارسال اخیر معین شده است پانزده هزارتومان .فوق العاده ممیز ومفتش وعلیق وفوق العاده نظامیان مأمور بلوکات هفت هزار تومان.جمع کلیه مخارج دویست وچهل ودو هزار توان یعنی همان خرجی که درحدود چهل یا پنجاه هزارتومان بوده درتاریخ هزار وسیصد وبیست وشش خالصجات مرکز بسه نفر اجاره داده شد که یکی از آنها نماینده محترم آقای رئیس التجارمهدوی است که در مجلس حاضرند اینطور که عواید معمولی رابدهند بعلاوه در هر سال یک عشر هم علاوه بپردازند فقط مخارج بنائی وقناعی که در حدود سی هزار تومان است بعهده دولت باشدوباقی مخارجات بعهده مستأجر .آ‎قا تشر یف دارند وممکن است بعد توضیح بدهند دراوایل سنه هزار وسیصد وبیست وهفت بملاحظه آفت وارده بمحصول مستأجرین تقاضا نمودند که عشر اضافی رادولت صرف نظرکند.پذیرفته نشد ومعامله فسخ گردید .حضرت آقای مستوفی الممالک رئیس الوزراء فعلی

هربلوکی رابدون کسرباخاص اجاره دادند .قسمتی ازمفاصاًحساب آقای مهدوی که تصدیق بعرض بنده میکند الان حاضراست بخط مرحوم حاج معین دفتر وممکن است ارائه بدهم .درآن سنه سی وهشت هزار وسیصدوپانزده خروار ویک صد وکسری عوائدخالصجات بود .درابتدای سنه هزار وسیصد وبیست وهشت معامله مستأجرین فسخ وواگذار بکمپانی خالصجات گردید بسکه داد وقال دراطراف قضیه شد وبالاخره عمل کمپانی لغو وازکمپانی حساب خالصه راامانی تحویل گرفتند دراینموقع نسبتاًعوائد خالصجات خوب بود تقریباً درسنه هزاروسیصد وسی وسه هر قسمتی ازبلوکات توسط مسیو مرنارد باشخاص زارع بمدت چهارسال اجاره داده شد کنتراتهای آنها حاضر است که اگر صدتاش رامقایسه کنیم میبینیم عایدات آنها به بیست رسیده وتنزل کرده است مثلاً مردآباد وچشمه شاهی هزار ودویست خروار عمل کردش بوده کنتراتش حاضراست درکیف من هست ولی امروز باسیصد وهشتاد خروار بذر ومساعده رسیده است به سیصد ویازده خروار عایدی جنسی. قریه کرج که قریه معتبر مهمی است که درهزار ودویست خروار دراجاره خود بنده بوده است امروز عوایداودرحدود چهار صد وکسری است درصورتیکه درخود کرج سالی ششصد هفتصد هزار تومان مخارج میشود .آقای آقا سید یعقوب حاضرند میدانند بیکنفر درماه بیست وپنج تومان حقوق میدهند گفتم این شخص چکاره است (یکنفر خارجی بود ) گفتند این مگس پران زنبور عسل است وزنبور رادست این شخص داده اند گفتم عده اش چقدراست گفتند درکندو بدست او داده اند وازدو کندو یک بچه گرفته است درصورتیکه یک نفر رعیت ایرانی از یک کندو دوتا بچه میگیرد .برا ی یک کندو یدوکندو سالی سیصد تومان بیک خارجی حقوق میدهند ،حاضراست – درکرج است .کنتراتهائی که مسیو مرنارد داد تمامش حاضراست اگرآقایان میل دارند تمامش راارائه میدهم .درتاریخ هزار وسیصد وسی ودو عایدات خالصجات تهران بالغ بچهل وپنج هزارخروارعوائد جنسی ویکصد هزارتومان نقدی شد ومیزان خرج درحدود صد هزار تومان استدعا میکنم آقا یان این قسمتها رادرنظر بگیرند .عرض کردم درسنه هزار وسیصد وسی و دوچهل وپنجهزار خروار عایدی خالصجات شد ودر حدود یکصد هزار تومان خرج این درزمان مسیو مرنارد بود .ازتاریخ هزاروسیصد وسی وچهار ببعد بعضی از قراء اجاره وبعضی دیگر امانی بود ودر زمان مسیو مولیتر بتوسط هو لیتر وغیره اداره میگشت ونسبتاً وایدش هم خوب بود ازتاریخ هزاروسیصد و سی وهشت رفته رفته بصورت اداری درآمد یعنی صحبت معلم فنی ومباشر وسر مباشر بمیا ن آمدودرحقیقت خواستیم اروپائی بکنیم نسبتاً درسنه هزار وسیصد وسی وهشت خرج بدویست هزار تومان رسیده وعواید به بیست وپنج هزار خروار دراواخر سنه هزار وسیصدوچهل خالصجات بآقای خدایار خان امیرلشکر سپرده شد وایشان هر قدر سعی کردند وخراب کارها راملاحظه فرمودند که اصلاح کنند وشخصاً بمباشرین سرمایه دادند که در قرائی که مباشرند خودشان متصدی باشند گاوبندی نموده وسرمشقی برای رعایا بشوند شاید وجود آنهارا بعدها در ادارات لازم ندانند واین مسئله رابرای ارتزاق خود درآتیه بکاربیندازند ونیز قره پشک را مقرر داشت که رعایا دراراضی مزروعی خو دزحمت کشیده تشویق شوند وملک راآباد نمایند .طولی نکشید که ازدست ایشان هم خارج وخالصجات تشکیلات ووضعیت اداری مهم تری بخود گرفت سابقاًمباشر بود یک سرمباشر هم اضافه شد سرمایه ای راهم که خدایار خان بمباشرین داد هبود بهرمباشر پانصد تومان بکلی ازبن رفت یعنی همان مباشرین واشخاصی که امروز مالک خالصجات هستند آن پانصد تومان راخوردند وهیچ زراعت هم نکردند .معلم فنی مترجم ، اطاق رئیس، اطاق معاون ،شعبه باغات،

شعبه مستغلات ، بهره برداری ، مساحت املاک ،ارزاق اینها تمام شروع شد .یکی ازکارهایی که معلمین فنی کرده اند چه بود ؟ محصول بلوک خوار راآوردند بارزاق فروختند ویک وقت دیدند درسایربلوکات گندمی که بدرد بذر بخورد ندارندناچار شدند فرستادند خرواری ده پانزده تومان کرایه دادند یعنی سی هزار تومان پول دادند ازقزوین وخمسه واینها بنا کردند بگندم حمل کردن گندم راآوردند کاشتند سال دیگر معلوم شد گندم دیم بوده است وآمده اند درآبی زار کاشته اند سبزنشد وتخمی دوتخم بیشترفایده نکرد هچه رعیت داد کرد گفتند خیر معلم فنی امرکرده است .سابق معمول بود. اگریک رعیتی عرضحال میداد اقلاً یک نمره یایک قبض رسید باو میدادند بعد قدغن شد که نمره ورسید هم بدست رعیت ندهند مگر دارای یک سفره نان باشد یعنی یک سفره نان بشهر رابیورد تا گندم محال خمسه گفتند اصلاً گندمهای ایران خوب نیست یک مبلغ هنگفتی گندم که نمیدانم چه عرض کنم ازخارجه واردکردند بخرواری صدتومان وبرعیتها دادند خدا شاهد است تخمی دوتخم هم عمل نیامد .درنتیجه پنجاه هزار تومان بود بالغ بردویست وچهل ودوهزار تومان شد .عایدی که از سی وپنج الی چهل وپنج هزار خروار بود بپانزده الی بیست هزار خروار رسید بعلاوه سایرمصالح الاملاک ازروسیه آوردند .خداراشاهد میطلبم که درهچک ازقراء خالصه هیچیک ازآن مصالح کارنشده یک مختصری نسیه فروخته شده ودردهات دورانداخته اند نه بکار.پارسال گذشته سی هزار تومان پانزده هزارتومان اسناد دارند باقی پانزده تومان دیسگر اصلاً معلوم نشده است چه شده درجلسه بل یکی ازنمایندگان محترم شرح دادند آقایان خیلی شرم آوراست که سیصد تومان بیکنفر خارجی بدهند که دوتا کندوی زنبور نگاه دارد آنوقت ایرانی بدبخت توی کوچه ها سرگردان باشد وازده تومان دادن باو مضایقه بشود .عرض کنم چون نماینده محترم فرمودند بنده مطلعم خواستم ادای وظیفه کرده باشم وعرایضم رابکنم وچندان بجزئیات هم نمیخواهم واردشوم اصل مسئله راعرض میکنم برگردیم سرحساب که ببینیم مواقع خالصجات فروشش صلاح است یاخیر؟قیمت مصالح الاملاک وقیمت گاو ومخارج که دویست وچهل ودوهزار تومان بوده درچهارسال اخیر مخارج رسید بپانصد وپنجاه وهفت هزار تومان وعوائ نقدی خالصه وقیمت جنس سیصد وشصت ویکهزار تومان وصد ونود وشش هزار تومان کسردارد درصورتیکه دراین سیصد وپنجاه وهفت قریه الصه مرکز اگربخواهیم معامله مالیاتی بکنیم حداقل پانصد هزار تومان مالیات بخزانه دولت عاید میشود .این جمع وخرج خالصجات مرکزبوده است وای بحال ولایات اما چه شد که اینطورشد ؟آن عواید زیاد وآن خرج کم چرا برعکس نتیجه بخشید ؟ بطورخلاصه دلیلش راعرض میکنم :همه ساله درسر خرمن بعنوان مختلف خرمنها توقیف میشود رعایا شکایت میکنند مفتش یعنی شریک وسردسته همان مباشری که درمحل است بمحل میرود وراپرت بر صحت عمل مباشر میدهد بالاخره یکماه ازبذرکاری گذشته خرمنها ضبط وپاک کرده وباسنگ چرب کشیده بانبار میرود بعد خاک وآشغال داخل کرده ماهانه یازده من برعیت مساعده میدهند .تصدیق بفرمایید یک مباشری که مالک ملک نیست رعیت باید زراعت کند وپاک کند بدست مباشر بدهد که اوآشغال توی آن داخل کند وبعد باو پس بدهد این مسئله باعث شده است که رعایا کاری ازاول بهار تاآخر پاییز درتهران مساعده ماهانه درزمستان وبهار بعد گذران نمایند وامور رعیتی راببچه ها میسپارند وابداً دلبستگی برعیتی ندارند برای اینکه استفاده مباشر فقط حقوق ماهیانه وضبط کردن خرمن این بیچاره است.

آقایان سابق معمول بود که بچه های رعیت جوجه عمل می آوردند باین خیال که این جوجه ها راماعمل می آوریم که یک چارقد وچادر ولباسی برای خود تهیه کنیم چون اغلب اینکار کاردختر ها بود خدا شاهد است این مسئله هم متروک شده چون آنچه جوجه عمل آورده اند پدربدبخت آنها تعارف بمباشرین داده که دخترها دیگر رغبت اینکه مرغ بخوابانند وجوجه عمل بیاورند نمی کنند .بنده عرض نمیکنم املاک خالصه رابرعیت خالصه بفروشید .خیر .بفروشید به یک کسی که اقلاً رعیت خالصه هم یک صاحبی بخودش ببیند .علاوه ازآنکه ماازفروش خالصجات دارای بانگ فلاحتی میشویم واملاک را آباد میکنیم ودارای بانگ فلاحتی میشویم واملاک راآباد میکنیم ومحتاج بگندم خارجه نخواهیم شد علاوه ازاینکه سالی یک میلیون ونیم خرج نکرده وپانصد هزار وتومان ما لیات خواهیم گرفت به پنج سال نخواهد رسیدکه سالی دومیلیون واقلاًیک یک میلیون ونیم کرایه حمل دویست الی دویست وپنجاه هزارخروارجنس راکه از ولایات برای ارزاق تهران می آورند درخزانه به نفع دولت باقی میماند .اجازه میدهیدحساب کنم چنانچه دراراضی خالصجات دوآیش زراعت شودسی ویک هزارخرواربذر کاشته خواهدشدساوجبلاغ هفت هزاروپانصدخروار.شهریارپنج هزارخروار.غاروفشافویهپنج هزارخروار .ورامین هشت هزارخروار. خوارپنج هزارخروار ازقرارتخمی هشت تخم دویست و چهل ودوهزارخروار. املاک اربابی بلوکات تهران باساوه وزرندوخرقان پانصدو پنجاه هزار خروارجمع هفتصدونودوهشت هزار خروار.مخارج محلی وتفاوت قیمت چند.چهارصدو پنجاه هزار خروار.الباقی برای مصرف ارزاق تهران سیصدو چهل وهشت هزارخروار.تصدیق خواهید فرمود وقتی که دراطراف تهران جنس به قدری باشد که تأمین ارزاق تهران رابکند ما محتاج نیستیم که سالی دو میلیون کر ایه دویست وپنجاه هزارخروارجنس بدهیم وازخارج وارد کنیم . پول بنزین را هم بدهیم که بسوزد وباد ببردوهیچ منافعی هم نداشته باشیم واگرخالصجات اطراف تهران آباد شود ما هیچ محتاج نخواهیم شداین دو میلیون راضرر کنیم . شنیدم بعضی ها گفته اند ازفروش خالصجات لطمه به املاک اربابی خواهدرسید.این مسئله دلیل برعدم تجربه است بنده معتقدم که به واسطه رقابت منافع املاک اربابی راهم خالصه خراب میکند(یعنی به واسطه عملیات مأمورین خالصه)وهمین طورمعتعقدم اگرخالصه بدست مالک خصوصی یا زارع بیفتدباجمعیت زیاد وبیکارهائی که دراین مملکت هست طوری رقابت زراعتی در مملکت ما فراهم میشود که پشت میز نشینها هم بطمع زراعت میافتند .امروز رعیت خالصه درملک امانی وموقتی نشسته وهرساعت مباشر اراده کند ا ورا خارج میکند ونفی بلد مینماید .وازاین جهت رعیت هیچ اطمینان وامیدواری ندارد ولی اگرکرایه نشین صاحب بشود فوراً بتعمیرات خانه میپردازد .الان رعایای املاک اربابی هر وقت میل کج رفتاری با مالک داشته باشند فوراً به ملک خالصه میروند .تا هرمالکی برعیت میگوید احوالت چطور است ؟فوراً میرود در خالصه وطلب مالک راهم نمیدهد والبته وقتیکه این رویه موقوف شد برنفع مالکین تمام میشود دلیل دیگر اینکه اغلب اراضی خالصه یا اراضی ملاکین که مسلوب المنفعه مانده مکرر بتجربه رسیده چنانچه بعضی از همان اراضی مسلوبه المنفعه رابه آن کسیکه دارای ملک واراضی نیست بدهند بمحض مختصر اقدام طولی نکشید ه که آن املاک آباد میشود . نگاه کنید به پشت دروازه تهران یک قطعه زمینی آقای آقاسید یعقوب درپشت دروازه دارند که واقعاً بهر مالکی میدادذند از ثبت املاکش خارج میکرد ولی بمحض اینکه یک قطعه زمین بایشان رسیده رفته اند سنگ چیده اند وآباد کرده اند .برقابت ایشان اشخاص دیگر هم مجبور شده اند که بروند وآنجا هاراآباد کنند .در اینجا گفته شد که املاک خالصه خریدار ندارد ورعیت حاضر نیست ونمیتواند خریداری کند . واز طرفی گفته میشود که رعیت چگونه اداره مینماید؟ وباز هم گفته شد که چرا ارزاق میفروشند .عرض میکنم از ساعتی که صحبت فروش

خالصجات بمیان آمده رعیتها بدخترها وپسرانشان مژده میدهند که ما ازبدبختی نجات پیدا خواهیم کرد برای اینکه اگراملاک خالصه فروخته شود – اقلاً بدست مالکی خواهد افتاد که ئلش بحال ملکش میسوزد . بنده برای اینکه وقت آقایان رازیاد تلف نکنم همینقدرعرض میکنم : آقایان درنظرداشته باید که چمامچه املاک خالصه بفروش برسد بدست هرمالکی که باشد گمان میکنم سالی دومیلیون بخزانه دولت نفع خواهد رسید – حالا البته آقایا ن بعضی مخالف وبعضی موافق هستند وبنده هم تا بع اکثریت هستم .

بعضی ازنمایندگان – مذاکرات کافی است ،

بعضی – گفتند کافی نیست .

نائب رئیس- آقا ی فاطمی .

میرزا سید مهدی خان فاطمی – بنده خودم جزو موافقین این لایحه هستم وآنجا هم امضاءکرده ام ولی با کفایت مذاکرات مخالفم – برای اینکه این یک لایحه مهمی است وبایستی مخالفین وموافقین هریک نظریات خودشان را احضارنمایند تا بایک عقیده روشنی دریک باب رأی داده شود دراینصورت چه ضررداردکه دونفر موافق ومخالف حرف بزنند ومطلب روشن شود .

نائب رئیس- رأی میگیریم بکفایت مذاکرات آقایان موافقین قیام فرمایند .

( جمعی قیام نمودند )

نائب رئیس- تصویب نشد آقای حق نویس ...

حائری زاده – بنده پیشنهادی راجع باصل موضوع تقدیم کرده ام .

نائب رئیس – پیشنهاد حضرت عالی حاکی است که قبل ازاتمام مذاکرات رأی گرفته شود براپرت راجع بفروش خالصجات به این معنی که خبرکمیسیون راجع بفروش خالصجات دوشور داشته باشد این مسئله ازنقطه نظر نظام نامه یک مسئله نظری است وبعد ازاتمام شور درکلیات بایستی مجلس این مسئله را تصویب کند – وفعلاً مذاکره درکلیات است ومانعی نیست که مذاکرات درکلیات خاتمه پیدا کند وبعد تکلیف معلوم شود .

آقای حقنویس- لزوم فروش خالصجات ازچند نقطه نظر تشخیص شده است .یکی اینکه خالصه دردست دولت نفع نمیکند – یکی اینکه ملک خالصه دردست دولت خراب میشود ویکی دیگر اینکه ما میخواهیم بانک تأسیس کنیم وبرای بانک سرمایه تهیه کنیم – بنده خیال میکنم این قضایا باید از هم تفکیک شود ودرهرموضوعی نظر متناسب باخودش باشد یعنی اول خالصه دردست دولت بودن یک موضوعی است ویک حکمی دارد بعد فروختنش یک موضوع دیگری است ویک حکم دیگری دارد وبعد قسمت تأسیس بانک که یک موضوع دیگری است ویک حکم دیگری دارد – بنده خیال مکینم که تأسیس بانک بقدری اهمیتش محسوس است که بعقید ه بنده تذسیس بانک ازاموری است که دردرجه اول احتیاجات ماهست وبدون تأسیس بانک هیچ اصلاح اقتصادی تصور نمیکنم ممکن باشد پس مسئله بانک یک موضوعی است دردرجه اول وبنده خیال نمیکنم درمجلس هم مخالف باشد – اما صحبت سراین است که آیا غیبتهائی که درادارةدولت نسبت بخالصه است این عیوب ازفروش خالصه رفع میشود واگر ماخالصه رافروختیم آن بانک ضروری ما تأسیس میشود ؟- وآن احتیاج مفرط شدیدی که ما به تأسیس بانک داریم رفع میشود ؟ یاخیر. سرمایة بانک راقیمت خالصه قراردادن ممکن است باعث تأخیر تأسیس بانک بشود – آن عاشق بانک وآن حسی که سرعت تأسیس بانک راباکمال جدیت تعقیب میکند اواگرملتفت این بشود که سرمایة بانک را قیمت خالصه قراردادن بانک راعقب میاندازد وآن بانکی که ما میخواهیم ازاواستفاده کنیم. یک همچو بانکی باین زودی پیدا نمیشود وقضیه بانک بفروش خالصه حاصل نمیشود آنوقت دیگر ازاین عقیده منصرف خواهد شدکه سرمایة بانک را ازقیمت فروش خالصجات

قراردهیم بلکه بفکر نقشه دیگر می افتد که بانک رازودتر تأسیس کند – اما راجع ببدی اوضاع خالصجات دراینجا ازطرف موافق ومخالف یک حرفهائی زده شد که محل انکار نبود کلیه ملک را اگر یک مدبر مستقیم اداره بکند وفلاحت آن دردست یک کسی باشد که حاصلش مال خودش باشد البته بیشتر آن زمین راآباد میکند وهر کس هم که آشنائی بااصول فلاحت داشته باشد وزراعت ورعیتی را دیده باشد این دیگر برهان نمیخواهد فقط چشم میخواهد وایستادن سر خرمن وکشیدن که ببیند اراضی که در دست رعیت اداره میشود آبادتر است ومحصولش بیشتر است وبه مملکت بیشتر منافع میدهد با اراضی که دردست مالک است ولی ما حالا صحبت ازمالک نمیکنیم صحبت بانک رامیکنیم اینجا یک قسمت مهم مجلس راتشکیل میدهند ایم مسئله را تشخیص داده اند که ملک سرمایه میخواهد واین مسئله راهم تشخیص کرده اند که سعادت مملکت بسته بسعادت ملت است وباید یک فکری کرد که ملت راغنی کرد – اگر ملت غنی شد مملکت قوی میشود تما مطبقات مملکت ه مبا ثروت واززندگانی مستفید تر میشو.ند – بنده آن آقایانیکه درمرام نامهای سیاسیشان همه قدر مسلم تقسیم خالصه رابین رعایا نوشته اند –من آنها را صدا میزنم . یعنی میخواهم ببینم حالا هم همان عقاید رادارند ؟ یایکروزی داشتند وحالا برگشته اند – بنده حالا ازتقسیم اراضی بین رعیت حرف نمیزنم ...

یکنفرازنمایندگان – شوخی است

حقنویس- بلی شوخی وقتی است که ما رأی ندهیم رأی ما مبدأ عمل است غیراز ما یک سبب دیگری نیست .اگرما رأی دادیم جدی است اگررأی ندادیم شوخی است .ما اگرخواستیم شوخی کنیم خواهد شد واگرنخواستیم نخواهد شد بنده از نقطه نظر مسلکی حرف نمیزنم .ازنقطه نظر حساب .صرافی. منفعت دولت منفعت مملکت من معتقدم که اگر خالصه رادولت مجاناً برعایا بدهد عایدی که ازمالیات آن املاک حاصل میشود دائمی تر وبیشتر از قیمتی است که خالصه بفروش برود بغیر رعیت برای اینکه رعیت ملک راآباد ترمیکند ومالیاتش را بیشتر میدهد واین منفعت دایم ومستمر است اما قیمتی که شما ازرعیت یاازیک دسته بگیرند .حالا بموضوعی که این قیمت ادا میشود یانمیشود وطرز ادایش برای سرمایه یک بانکی مفید است یانه کاری ندارم ونمیخواهم از نقطه نظر یک فکر مسلکی عرضی بکنم فقط ازنقطه نظر فایده وضرر عرض میکنم که اگر بین رعایا تقسیم شود وقتی مالیاتش را وصول کنند فائده اش برای دولت بیشتر از هر قسم عملی خواهد بود که برای ترک خالصه بشود .دراینکه خالصه دردست دولت ضرر دارد ونفع ندارد حرفی نیست ولی حالا بفروشند یاهمینطور برعایا بدهند ؟ راجع باینکه همینطور برعایا بدهد عرضم را کردم همان آقایانیکه در مرامنامهاشان تقسیم خالصه را بین رعایا نوشته اند – همان آقایانیکه در وقت انتخابات چه خودشان چه مبلغینشان در میان رعایا تبلیغ میکردند که این نماینده بشما خدمت خواهدکرد .اگر اینرا وکیل کنید برای شما کارهای مفید خواهدکرد نقطه نظرش سعادت شمااست .اگر آن رعایا جاهلند ولی این حرفها توی گوششان هست وبهترین موقع هم حالا است .نه زور بکسی است نه ظلم بکسی است .نه چیزی از کسی گرفته شده است .یک املاک خالصه هست ودردست دولت است وبه تصدیق همه خراب وویران افتاده ودولت میخواهد از این گرفتاری خلاص شود نفع هم میخواهد ببرد . میدهد برعایا آباد میکنند .نفع هم بیشتر میبرد اما مسئله اینکه اگر بفروشند قیمت آن برای بانک سرمایه خواهد شد اشخاصی که از فلاحت اطلاع دارند وتا اندازه فلاحت کرده اند خوب میدانند که فلاحت امروزه ایران بنده

خیال نمیکنم که صد ده بیشتر باشد اگر اینجا برای خالی نبودن عریضه است که اسم رعیت وایلات تخت قاپو واینها گفته میشود که هیچ والا اگرجدی است وحقیقتاً ازنقطة نظر راستی رأی دهندگان آسایش آنها را نقطه نظر قرارداده اند بنده عرض میکنم که شما این ملک را بکی خواهید فروخت ؟ بخورده مالک ؟ یعنی آنهائی که زندگیشان ازیک اموری اداره میشود ؟ بنده عرض میکنم آنها رعیت نیستند – آنطورکه شما درمرامنامهاتان نوشته اید – رعیت آن کسی است که کارمیکند ونتیجه میگیرد – من حالا روضه خوانی نمیکنم همه تان میدانید که اینها حالشان خوب نیست – وقتی شما یک ملکی باو دادید اول تخم میخواهد گاو میخواهد – اداره کردن فلاحت میخواهد بعد هم وقتی که زراعت کر دسال اول منتهی ده یک عایدش میشود آنوقت ده یک که یرش آمدباید قرضی که برای تخم کرده – برای گاو کرده بدهد وبالاخره نمیتواند اقساطش رابدهد - نه امسال نه سال دیگر وآن خیالاتیکه شما برای تأسیس بانک دارید انجام نمیگیرد- این حق تقدم رابرای رعایا درفروختن خالصه قائل شده اید ولی ازآنها چیزی گیرتان نمی آید – اگر میخواهید هم بکس دیگر غیراز رعایا بدهید بنده خیال میکنم باهمان دلایلی که خودتان درسوء اداره خالصه دارید وهمان تجربیاتی که در طرز اداره املاک دولت که خودش دردست دارد یا اجاره داده است واستفاده نکرده است بنده خیال میکنم همان قضایا درمسئله درسیافت اقساط هم ازخورده مالک پیدا میشود – چرا؟ برای اینکه درموقع پرداخت قسط خورده مالک به نداشتن متعذر میشود وعواید عقب میافتد عواید که عقب افتاد تأسیس بانک هم عقب مافتد – وقتی نداد چه میکنید ؟ دوباره ملک راازاوپس میگیرید وبازدارای خالصجات میشوید وبالاخره نه ملک رافروخته اید نه بانک تأسیس کرده اید بنده نمی خواهم تزریقاتی بکنم این مسئله غیر ازاین است که دراین قبیل قضایا حقیقتاً دولت نمی تواند مطالباتش راوصول کند؟ بهمان سندیکه نفس عایدش راتصدیق دارید که جز اسناد لا وصولی چیزی برای دولت نیست همین حال را خواهد داشت اسناد قیمت فروش خالصه اگر تشخیص کرده اید که باید بانک درست کرد وتأسیس بانک از حوایج ضروری میدانید وتأخیر تأسیس بانگ را مضر بمنافع این ملت میبینید این رویه برای تأسیس بانک خوب نیست بنابراین بنده با فروشش مخالفم ولی نه بطوریکه دولت نگاهداری کند- نگاهداری دولت غلط – فروشش هم بعقیده بنده برای دولت مفید نیست بانک هم برای دولت درست نمیکند بنده معتقدم که دولت باید خالصه رابین رعایا تقسیم کند این یکی – اما اصل این لایحه . این لایحه چیزهای غربی دارد – یک مسئله این است که یک اصولی دراین لایحه ترک شده ویک اصولی اخذ شده است حالا بنده بطورکلی عرض میکنم بعد درموادش یکی یکی عرض خواهم کرد – کلیش این است که بازدراین لایحه اصل تساوی بین دولت وافراد ازبین رفته وخوش مزه تر این است که دولت قادرقاهری که هنوز مدعیان اوباداشتن قانون اساسی . باداشتن قوانین صریح قطعی غیرقابل (یکنفر ازنمایندگان – اجراء) تردید هنوز هم مرجعی ندارند ونمیدانند حرفها شانرا کجا بزنند باداشتن این قوانین هنوز دعاویشان مورد اهمیت نشده ولی دولت قادرقاهر دعاوی که دارد مورداهمیت واقع شده – بنده حالا بطورکلی عرض میکنم ودرمواد هم ثالثاً عرض خواهم کرد – دراینجا یک حقوقی که حقوق دولت باید مطابق قانون معین شود ( یعنی حقوق مالی دولت ) ودولت پیش خود نمیتواند یک حقوق مالی برای خودش درست بکند درمالیاتها وقتیکه یک مالیاتهای غربی جزو بودجه به مجلس می آید که اگر یکی از آنها درمجلس شورای ملی اظهار میشد بنده خیال میکنم که یکنفر وکیل حاضرنبود رأی بدهداین قبیل مالیاتها راجزو عایدات دولت آوردند وبعد گفتند بتصویب مجلس رسیده حالا هم اینجا یک چیزهائی است ویک حقی رابطور کلی استثناء کرده اند – دولت

مطابق کدام قانون این حقوق راداشته است که حالا ازخودش استثناءمیکند ؟ وبالاخره بنده اعتراضاتم را درمواد درهرکد ام عرض میکنم ولی معتقدم که خالصه رادولت نباید دردست بگیرد ونباید بفروشد وباید بین رعایا تقسیم کند .

شیروانی (مخبر) – هرکس باآقای حقنویس سابقه داشته باشد وقتی درخیابان هم طرف مذاکره وصحبت باایشان شده باشد رویه ایشانرا خوب میداند – بنده خودم چندین مرتبه موفق شده ام پنج ساعت – شش ساعت –دوساعت وسه ساعت باایشان صحبت کرده ام ولی بالاخره همانطور که آقایان الان گوش دادند بنده چیزی نفهمیدم (خنده نمایندگان ) عرض کنم ازآقایان استدعادارم خوب دقت بفرمایند چیزهائی راکه بنده یادداشت کرده ام ازفرمایشات ایشان عرض میکنم اگر غیرازاین بود ممکن است دیگران (غیرازخودشان ) تکذیب بفرمایند یک عده اشخاصی دراین مملکت هستند که اساساً این رویه وعادت رااتخاذ کرده اند ونتیجه عملی هم گرفته اند گرچه این فکر دارد کم کم ازبین میرود ولی روی همرفته باز آثاری ازآن هست وآن فقط تنقید کردن ونشان ندادن راه است – بنده دردو کمیسیون کارمکینم ازاین دوکمیسیون چندین لایحه بیرون آمده است (چه خود بنده مخبربوده ام چه دیگران ) ودرمجلس مورد شورواقع شده وبعد برگشته است به کمیسیون – هنوز یک پیشنهاد بنده از آقای حقنویس ندیده ام – درصورتیکه اغلب آقایان نمایندگان درهرماده ده تا وپانزده تا پیشنهاد کرده اند بالاخره آقای حقنویس اینجا نگفتند که چه باید کرد جزجمله آخررا که بنده ازایشان گرفتم وفوراً گذشتم این بود که فرمودندنه باید تأسیس کرد این نتیجه تمام فرمایشات آقای حقنویس بود .بنده میل داشتم آقای حقنویس این عقیده رادرضمن یک پیشنهاد بفرستند بکمیسیون تا مطالعه کنیم وببینیم چه قسم بایستی این عقیده را اجرا ء بکینم درضمن فرمایشاتشان هی از مرامنامه ها واشخاص وافراد بود وبالاخره گفتند باید خالصه را بین رعیت تقسیم کرد وبرعیت داد ولی فوراً فرمودند مقصود ازرعیت ملک دارنیست رعیت بی ملک است که پول ندارد .کارندارد .قوه ندارد. هیچ چیزندارد آنوقت هم گفتند نمی تواند ملک را اداره کند .پس چه باید کرد نگفتند وطفره رفتند ورفتند سرموضوع دیگر فرمودند ملت راباید غنی کردبلی ملت راباید غنی کرد .ولی نفرمودند چطورباید ملت راغنی کرد.بنده معتقدم که ملت راباید بافروش خالصجات غنی کرد این یک عقیده ایست .حالا هم عرض میکنم که چه جور باید ملت راغنی کرد .بنده عرض میکنم که خالصجات را باید بهمین طریقی که درلایحه نوشته شده اعلان مزایده داد ،همان حق تقدمهائیکه باعث آبادی ایران است بانهایت دقت رعایت کرد ، پریروز هم بآقای حقنویس عرض کردم که آن حق تقدمها رادرش هرپیشنهادی دارند بفرمایند که چه جور اجرانماییم که آن کسانیکه حق تقدم دارند بیشتربتوانند استفاده کنند چون عقیده بنده این است که آن حق تقدمها باید اجراشود ،شاید بوسیله خورد ه مالک این مملکت آباد شود وخورده مالک هم حتماً آنکسی که ملک وکارندارد نیست، خیر یک کسی که ده جریب ملک دارد ومیتواندبیست جریب دیگرهم بخرد البته باید باو هم داد.کسی هم که یک ده دارد باو هم باید دادواوهم میتواند از املاک خالصه بخرد .بالاخره باید خالصجات راتقسیم کردبین افراد تا آباد شود .ازخالصجاتیکه بعقیده آقای سالارلشکر

یک نفرازنمایندگان – عباس میرزا

شیروانی- آقای عباس میرزا چهل میلیون قیمت دارد وقاعدتاً باید چهارمیلیون تولید ثروت بشود .وقتی شما از فروش این اراضی چهارمیلیون ثروت به وسیله افراد این مملکت تولید کردید اولاً آنها ئیکه دارای خالصه میشوند ثروت مند میشوند بعد هم چهار

میلیون به ثروت ایران اضافه میشود وازفقروفاقه تایکقدری رها میشوند .این جور ملت راباید غنی کرد .ازپول خالصجات هم باید بانک تأسیس کرد وازتأسیس آن بانک فلاحتی هم همانطور که درلایحه اقتصادی (اگرملاحظه فرموده باشید ) آن کارهای اقتصادی را درآنجا ذکرباید کرد که دراین مملکت بعد ازبیست سال دیگر ملت باثروت بشود .اینطور باید ملت راغنی کرد .ولی شما نفرمودیدچه جورباید ملت راغنیکرد .سه عامل مهم درزراعت وجوددارد (آقای حقنویس گویا خودشان هم گاهی زراعت کرده اند ) یکی زمین یکی کار- یکی سرمایه – ومن گمان نمی کنم هیچ قابل انکارباشد ...

غلامحسین میرزا ( مسعود ) – آب هم هست

شیروانی- بلی زمین وآب و عجالتاً خالصجات ما واجد یکی ازاین شرایط که زمین باآب وزمین است هست ولی کار وسرمایه نیست که آنها را آباد کند وفقط بوسیلة فروش ودادن بدست اشخاص ممکن است آن دوعامل مهم دیگر راهم ضمیمه اش کرد واستفاده نمود .آقای حقنویس بالاخره دربیاناتشان (بنده نمیخواهم زیاد طول بدهم ) فرمودند که بانک راباید ایجاد کردولی راه آنرا نفرمودند .همانطور که عرض کردم بنده فقط میخواهم این نکته رابایشان عرض کنم که تکیةماباین لایحه فقط روی مصرف پولش است .بنده شخصاً خودم باایشان هم عقیده هستم که باید خالصجات بین رعیت تقسیم شود .مجاناً هم داد ه شود ولی ازآنجائیکه میدانم خالصجات راوقتی تقسیم کردیم بین آن رعیت هائی که هیچ وسیله ندارند باانهائی هم که وسیله دارند بعد ازدوسال سه سال دیگرتازه برمیگردد بجائی که اول بود برای اینکه آنها نمی توانند استفاده کنند وبجریان بیندازند ویک کسی که پول دارد بالاخره میرود یک مبلغی هم ارزانتر ازآن مبلغی که ازدولت خریده باو میفروشد درنتیجه درهمان جاها مرکزیت پیدا میکند وما میخواهیم چون میرود جای خودش مرکزیت پیدا میکند عجالتاً پولش راازهمان دست بگیریم وبانک تأسیس کنیم عرض کردم .آن چیزیکه مربوط بجریانات اقتصادی این لایحه است چیز قابلش فقط بانک است که بعداً ازتأسیس بانک که درضمن لایحه اقتصادی که دوسه روز دیگر به مجلس می آید دراثر تصویب واجرای آن لایحه بستن سد آبیاری- استفاده ازالتریک – راه آهن سبک – استخراج نفت شروع بشود . یعنی ازاین پولی که بتدریج دربانک تمرکز پیدا میکند اینکارهائی راکه ما میخواهیم انجام داده شود – حالا آقای حقنویس اگرمعتقدند که تمام این مسائل راممکن است فدای این کنند که ازروی تئوری بگوئیم باید تقسیم بین زارعین بشود واین را ترجیح میدهند ؟ بنده هم باایشان موافق هستم .بعضی ازنمایندگان –مذاکرات کافی است .

آقا میرزا علی حقنویس- بنده توضیح میخواهم بدهم .

نائب رئیس- چه توضیحی .

حقنویس- سوءتفاهم شده باید توضیح بدهم

نائب رئیس- برطبق چه ماده ای ؟

حقنویس- ماده صد ونه

نائب رئیس- چطوراستفاده از این ماده میکنید نحوة استفاده شما ازاین ماده چیست ؟

حقنویس- ایشان فرمودند که من حرفهای تو را نفهمیدم (خنده نمایندگان ) معلو م میشود صحیح هم فرمودند برای اینکه اگرفهمیده بودند جواب میدادند و رد میکردند

نائب رئیس- تصور میکنم بر طبق ماده صد و نهم فقط درمواردی میتوان اجازه خواست و توضیح داد که تهمت و افترائی زده شده باشد. یاخلاف معنائی که ناطق کرد ه است .

حقنویس - بلی توهین کردند

نائب رئیس- بفرمایید

حقنویس –بنده اولاً انتظارنداشتم ازآقای شیروانی که این فرمایش را بفرمایند و ثانیاً موقع هم موقعی نبود که بنده پیشنهاد بدهم چون صحبت درکلیات بود .من فقط بعنوان مخالفت باکلیات عرض کردم وایشان چیزکردند ...

نائب رئیس- موضوع توهین راتوضیح بدهید

حقنویس- بله عرض میکنم اینکه فرمودند هرکس فلانی راببیند میداند که فلانی حرفهائیکه میزند ازش چیزی نمیفهمند این تقریباً فحش بود .ایشان اگر اجازه بدهند بشهادت یک جلسه دیگر هم که بنده یک عرایضی کردم وایشان اظهارداشتند من چیزی نفهمیدم ولی چیز فهم ها فهمیدند هرکس چیزفهم بود فهمید .ایشان نمیدانم چرا نفهمیدند ولی حالا اینطوراستنباط میکنم که ایشان هیچوقت حرف مرانفهمیده اند .

نائب رئیس – بنده تصورمیکنم که اینمورد مشمول ماده صدو نهم نبود.

بعضی ازنمایندگان – مذاکرات کافی است

بعضی گفتند – کافی نیست

آقا سیدیعقوب – بند ه باکفایت مذاکرات مخالفم

نائب رئیس- بفرمایید

آقا سید یعقوب – عرض کنم درتمام این صحبتها که میشود اصل مسئله این است که اینکار صلاح هست یانیست ؟ وبعد آقایان وارد درمواد بشوند ودرمواد صحبت نمایند که این مواد درست تنظیم شده یا درست تنظیم نشد ه است .ولی اصل کلیات وبحث درکلیات این است که مابدانیم برا مملکت فروش خالصجات ضرر دارد یانگاهداشتن آن وهنوز دراین مسئله صحبت تمام نشده است وهنوز عقاید مجلس واکثریت مجلس معین نشده که بتوانند رأی بدهند که خالصه راباید فروخت یا نه ؟ این است که باید کاملا دراطراف این موضوع صحبت کرد که این مسئله معلوم شود آنوقت وارد درمواد بشوند

نائب رئیس – رأی گرفته میشود بکفایت مذاکرات آقایانیکه تصویب میکنند قیام فرمایند

(عده قیام کردند )

نائب رئیس- تصویب نشد .اجازه میفرمایید چند دقیقه تنفس داده شود .

(دراینموقع جلسه برای تنفس تعطیل وپس از نیمساعت مجدداً تشکیل گردید )

نائب رئیس- آقای وزیرمالیه

وزیرمالیه – بطوریکه مقرربود بعضی اعتباراتی برای مازاد بودجه های امساله تقدیم بشود .این است که با عدةبودجه هائیکه ازوزارتخانه ها برای مخارج لازمه امسالشان بعرض مجلس رسانده اند تقدیم میشود .( تسلیم نمودند )

نائب رئیس- بکمیسیون بودجه رجوع خواهد شد .

وزیرمالیه- دراینجا شاید مقتضی باشد که عرض کنم بعضی نواقص داشت پریروز برای کمیسیون محترم بودجه فرستاده شد از اینقرار .اداره نظمیه .فلاحت وجنگلها .مؤسسه پاستور .دفع آفات حیوانی. وظائف ومستمریات . مخارج انتفاعی. دیون عمومی . بودجه ممیزی بودجه مخارج وصول عایدات انحصاری .بودجه مخارج وصول عایدات راه . بودجة راه سازی . بودجه مؤسسات بلدی ( معارف وصحیه وخیریه ) ازمحل عایدات راه وپوست بره . بودجه مؤسسات ارزاق از محل فروش حاصل جنس . بودجه سجل احوال ازمحل عا یدات سجل احوال – بودجة اعانة معارف بنادر جنوب از محل امتیاز خاک سرخ .اینها بکمیسیون بودجه تقدیم شد ه است ...

امیر حسینخان – ارزاق نیست


وزیرمالیه – چراارزاق هم هست عرض کنم که چون پریروز دراینجا یک مذاکراتی آقایان فرمودند مخصوصاً آقای آقا سید یعقوب راجع ببعضی مسائلی که درجرائد دیده بودند بااینکه بنده یک اطلاعاتی داشتم معهذا برای اینکه اینمسئله راکه دررزونامه نوشته بودند راجع بمسئله ارزاق پارساله بکلی اغراق بود این بودکه دراین یکی دوروزه باز تحقیقاتی شد وناچار بنده خواستم خاطرمحترم آقایان رامستحضر کنم که ازاوضاع این فقره مسبوق ومستحضر شوند و.ازاین مسائلی که مذاکره میشود اسباب سوءتفاهم نشود وچون صورت جزء اینمخارج هم همین چند روزه بعرض مجلس خواهد رسید درآنجا تفصیلاً مستحضر خواهند شد درسنه ۱۳۰۴ باآن پیش آمد هائیکه ملاحظه فرمودید یک میلیون وسیصد وهفتاد هزار تومان مخارج اداره ارزاق شده وازاین یک میلیون وسیصد وهفتاد هزارتومان سیصد هزارتومان ذخیره برای حمل ونقل است که این ذخیره مطابق صورتیکه وزارت مالیه واداره ارزاق تهیه کرده است وبعرض آقایان خواهد رسید دوسه ساله مستهلک خواهد شد یعنی برگشت میکند .ذخیره برای مخارج غیرمترقبه هم ( بعدازرسیدگی بمحاسباتش ) ناچار ازاین مبلغی که عرض شد کسر خواهد شد سیصد هزارتومان دراین صورت باقی میماند هفتصد هزار تومان وازاین هفتصدهزار تومانه ممنافع سنوات هزارو سیصد ودو وهزاروسیصد وسه که ازبابت ارزاق عاید شده وباین حساب گذاشته شده است کسر میشود چهار صد هزار تومان الباقی میماند سیصد هزار تومان که آنهم برای مصارف کاراست یعنی مطابق صورتیکه داده شده است کسراینکار برای تمام سنة هزار وسیصد وچهار درصورتیکه تمام ششصد هزارتومان فوق رارفته بدانیم صدو بیست هزار تومان برای دولت کسر پیدا میشود که اگرآن ششصد هزار تومان هم بحسابش رسیدگی بشود واستهلاک شود باز ازاین مبلغ مقداری کسرخواهد شد دراینجا البته خاطرمحترم آقایان مسبوق است که پارسال با آن وقایعیکه اتفاق افتاد وباآن سختیهائیکه درباب ارزاق بود ومبالغی که وزارت مالیه یعنی اداره ارزاق مجبور بود غیر ازمصارف تهران باطراف بدهد چون درسال هشتاد هزارخروار ازبلوکات تهران برای آذوقه تهران داده میشد وپارسال این هشتاد هزار خروار که نرسید مقدار پانزده هزارخروارهم برای نان وکشت بلوکات اطراف تهران وزارت مالیه تدارک کرد وپرداخت وصد وپنجاه نانوائی دردهات برای آسایش مردم تدارک کرد ومقداری هم که برای مسئله تدارک حمل ونقل مصرف شده که صورت جزء آن بعرض آقایان میرسد ازابن بابت هم مطابق را پورتیکه تهیه شده وبعرض میرسد برای صرفه امور تجارتی وکمک بحمل ونقل وتجارتی هم فوق العاده این مسئله مفید بوده وکرایه حمل ونقل ر نگذاشته است زیاد بالا برود وبا تمام این مراتب چنانچه ملاحظه میفرمایید با آن خدمتی که از حیث حفظ جان مردم وحیثیت مملکت بعمل آمده است از حیث مخارج هم بآن کزافی که مردم تصور میکنند واشتباهاً اینمقداررا ذکر کرده بودند نیست وصورت را پرت این قضیه را بطوریکه عرض کردم مشغول تدارک هستند وشاید ده روز نکشد که بعرض مجلس برسد واز جزئیات مسئله آقایان مسبوق شوند واینکه تا بحال صورت این فقره بعرض مجلس نرسیده است نه از بابت غفلت وتغافل بوده است بلکه خواسته اند تمام بودجه سالیانه را برای تمام مملکت ایران تدارک وتهیه نمایند وآن مقداری که برای کل ایران از این حیث خرج شده است بعرض مجلس خواهد رسید مال همه ولایات رسیده است فقط چهار ولایت باقی مانده است که آنرا پرسیدم گفتند در شرف رسیدن است که بعد از رسیدن آنها یک صورت حساب جامعی بعرض مجلس خواهد رسید .

نائب رئیس – اگر آقایان اجازه میفرماینددوفقره خبراست از کمیسیون عرایض ومرخصی راجع بمرخصی


دونفر از آقایان قرائت میشود ورأی میگیریم ( فقره اول بشرح ذیل خوانده شد )

آقای مفتی نماینده محترم سقز بانه از مقام منیع ریاست مجلس مقدس بواسطه کسالت مزاج وتجویز دکتر از تاریخ ۲۲ آذر ماه بیست روزه اجازه مرخصی خواسته اند کمیسیون عرایض ومرخصی تصویب مینماید.

نائب رئیس – آقایانیکه با مرخصی بیست روزه آقای مفتی موافقند قیام فرمایند

( اغلب قیام فرمودند )

نائب رئیس – تصویب شد .

( فقره دویم نیز بمضمون ذیل قرائت شد )

آقای روحی نماینده محترم کرمان از مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی برای رسیدگی بامورات محلی سه ماهه از تاریخ حرکت اجازة مرخصی خواستند کمیسیون عرایض ومرخصی تصویب مینماید.

نائب رئیس – رأی میگیریم .آقایانیکه باخبر کمیسیون عرایض ومرخصی موافقند... آقای زوار

حاج اسدالله زوار- البته آقایان باید تصدیق کنند که کمیسیون عرایض ومجلس شورای ملی برای رسیدگی بعرایض واحقاق حق نمودن است بنده خیلی تأسف ملت حاضر نیست که از دسترنج خودش حقوق بدهدوآقایان برای کارهای شخصی خودشان بروند ودر این چند فقره مرخصی که گرفته شد ه است حتی مرخصی آنهائی که متمول بوده اند وممکن بود حقوق خودشانرا اقلاً بکتابخانه مجلس بدهند بنده درآن موقع هم خیال مخالفت داشتم وحاضر نبودم والان هم حقیقتاً بااشخاصیکه غیبتشان درمجلس شورایملی اسباب ضرر ملت است مخالفم .

نائب رئیس- آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب- بنده تعجب نمی کنم .زیرا آقای زوار دوره اولشان است ومیخواهند یک مسائلی رادر مجلس بیان کنند .این مسئله اجازه خواستن .آقایان حق دارند . نظامنامه بآنها اجازه داده است در همین مجلس سه ماهه اجازه داده اند دوماهه اجازه داده اند چهار ماهه اجازه داده اند این حق برای نمایندگان هست .آقای روحی هم یکی نماینده های محلی زحمتکش بوده است ودر تمام کمیسیونها هم برای کار حاضر بوده است روحی همچو آدم متمولی نیست واینقدر هم حضرتعالی نفرمایند ( از دسترنج رعیت ) ( از دسترنج ملت ) همه باید کار بکنند کار هم میکنند این صحبتها نباید بشود این است که بنده کاملاً موافقم ، سابقه هم دارد وکیل حق غیبت ندارد ؟ حق ندارد اجازه بخواهد مرخصی برود؟ نظامنامه حق داده است وهر وقت هم محتاج باشند اجازه میخواهند

نائب رئیس – چون سابقه ندارد در مرخصی بیش از این مذاکره شود رأی میگیریم آقایانیکه بامرخصی آقای روحی مطلبق خبر کمیسیون موافقند قیام فرمایند

( اکثر نمایندگان قیام نمودند)

نائب رئیس – تصویب شد ، خبردیگری است از شعبه دوم راجع بنمایندگی آقای میرزا مرتضی کرمانی قرائت میشود .

( آقای بامدادخبر مزبور را بشرح آنی قرائت نمودند)

شرح انتخابات حوزة شهر کرمان از اینقرار است که بعرض مجلس مقدس میرساند .

در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۰۴ ازطرف کفیل ایالت کرمان برطبق ماده ۱۴ قانون انتخابات ۳۶ نفر از طبقات ششگانه واز معتمدترین محل دعوت ودراین بین والی وقت وارد وباحضور ایشان نه نفر اعضای انجمن نظارت بشرح ذیل ( اینجا عرض میکنم که سابقه ندارد اسامی نظار را بنویسند ولی چون در دوسیه خیلی اسامی مکرر میشود واعضاء انجمن نظارت دو پارتینداین است اسامی آنها) آقایان حاج آقا محمد قندهاری –حاج میرزا مرتضی – ولیخان اسفندیاری – میرزا حسنخان ابراهیمی – میرزا لطفعلی خان مظفری – محمد علیخان ابراهیمی – شمس شعاعی – سید احمد افتخار – سید محمد گلستانی ونه نفر اعضای علی البدل که ذکر اسامی ایشان مورد حاجت نیست


انتخاب شده ودر ۱۶ اسفند در سرای وکیل انجمن منعقد .هیئت رئیسه خودرا بارأی مخفی انتخاب کرده اند .

در۱۸ اسفند حوزه های فرعی برطبق ماده ۱۶ تعیین واعلان انتخابات رامنتشر وازروز پنجم فروردین تا پانزده روز مد اعطا واخذ تعرفه مقرر گردید ولی بواسطه نرسیدن حقوق نمایندگان حوزه های فرعیه انجمن مجبور به تجدید مواعد اعلان گردیده بالاخره از ۱۲ اردیبهشت تعرفه داده ورأی گرفته اند ودر ۱۶ اردیبهشت بموجب تلگراف مرکز ومراسله کفیل ایالت انتخابات متوقف ودرنوزدهم خرد اد رفع توقیف وانتخابات جریان اولی خودرا شروع وتاغروب چهارشنبه اول تیرماه که متمم مدت بود منقضی گردید مجموع آراء شهروحوزه های فرعیه بالغ بر ۱۹۱۷۹ شده است .

انجمن نظار پس ازختم انتخابات ازتاریخ ۳ شهریور تا غروب ۹ شهریور برای پذیرفتن شکایا جلسات خودرامنعقد وازدهم شهریور تا غروب شانزدهم بشکایات واصله رسیدگی وغروب ۱۶ همین برج اعلان انحلال انجمن نظارت داده شده است ودرنتیجه آقای حاج میرزا مرتضی باکثریت ۱۰۰۹۰ رأی بسمت نمایندگی کرمان انتخاب وشش نفر ازنه نفر نظار اعتبارنامه ایشانرا تصدیق کرده اند .

اینک برای استحضار خاطر نمایندگان محترم لازم میداند بطور خلاصه دراینجا فهرست کند .

اعتراض اول – تغییروتبدیل موعد شروع بانتخابات ازپنجم فروردین متدرجاً تا دوازدهم اردیبهشت

جواب – این تغییر وتفاوت اوقات بواسطه تعلل اداره مالیه درپرداخت حقوق نمایندگان حوزه های فرعیه بوده است .

اعتراض دوم – عدم صلاحیت میرزا لطفعلیخان مظفری برای عضویت انحمن نظار بعلت باختلاس وتحت تعقیب بودن او ازطرف مالیه

جواب- اولاً مظفری درهیچ یک از محاکم حتی محکمه مالیه محکوم نشده وصرف معلق بودن ازکاردلیل عدم صلاحیت نیست ثانیاً رئیس انجمن درجواب وزارت داخله تصریح کرد ه است که خروج مشارالیه ازانجمن بیمورد وعضویتش بیمانع است ثالثاً اداره مالیه کرمان بانجمن مینویسد که تاتکلیف قطعی محاکمه مظفری ازتهران معلوم نشده نمیتوان درباره اونفی واثباتی کرد

اعتراض سوم – اسقاط حق رای اهالی (سرآسیاب شش) ومحرومیت اهالی ازرای دادن

جواب – نماینده این حوزه اطلاع میدهدکه برای تشکیل انجمن دراینجا اشخاصی باسواد یافت نمیشود واگراجازه میدهید ازچترود اشخاص باسواد دعوت کنم وحقوق ومخارج آنها را بفر ستید چون این کارمخالف قانون بوده انجمن اجازه نداده ومخارج هم فرستاده نشده است وطبیعی است که نمی توانستند رأی بدهند .

چهارم- اعتراض برانتخابات (باغین ) وادعای تعویض آراء آنجاست

جواب – دردوسیه های انتخابات سند مثبتی براثبات این اعتراض موجود نیست

اعتراض پنجم- الغای آراء کویر واعدام آراء آنجا

جواب- نماینده انجمن بدون حضور حکومت ورعایت مقررات قانون شخصاً انجمن نظار راتشکیل وبانتخابات شروع کرده بود درنتیجه شکایات اهالی واظهار بی اطلاعی حکومت آنجا از انتخابات انجمن نظار اول ئونفرمفتش ازاعضاءانجمن اعزام وبعد ازتصدیق آن دونفر بربطلان انتخابات درجلسه ۳۰ خرداد انجمن نظارقرارابطال آراء آنجا را گذاشته وبواسطه نزدیکی بشهر اهالی رادعوت کردند درشهرآمده رأی بدهند .

ششم – اعتراض عمده متوجه پشتکوه یعنی خبیص – تکاب – سیرچ – گوک میشود اول برای تغییر نائب حکومه حین جریان انتخابات دوم ازحیث تعویض آراء بشرحی که درکتابچه سبز بیان شده است

جواب- تغییر نائب الحکومه دراثر فشار زیاد اهالی بر


انجمن مرکزی وشکایات متوالی وفشارانجمن برایالت ووزارت داخله وبالاخره بحکم وزارت داخله وایالت رضایت خاطر اهالی وانجمن ازاین حیث بعمل آمده است .

اماتعویض آراء- اینمطلب ابداً دارای دلیل مثبتی نیست بلکه ازجریان دوسیه خلاف آن ظاهر که فعلاً ازاظهار خودداری کرده ولدی اللزوم بعرض نمایندگان محترم میرساند .

اقدامات وعقیده شعبه

برای رسیدگی باین دوسیه ضخیم ومفصل شعبه دوم ۳۵ جلسه تشکیل ودر خود شعبه ( بدون رجوع بشعبه فرعی) باحضور کلیه یااکثریت اعضاء دقت ورسیدگی بعمل آمده وحتی کتابچه سبز که محتوی اعتراضات مخالفین است مطرح ومورد دقت واقع شد ودریک جلسه نیزآقااین معترضین رادعوت واظهارات ایشانرا اصغا نموده وبالاخره درسی وپنجمین جلسه رسیدگی راکافی دانسته واعتراضات راغیر وارد واخذ رأی بعمل آمده وباکثریت صحت انتخابات شهرکرمان تصویب واینک خبر آن تقدیم میشود

نائب رئیس-آقای یاسائی

یاسائی- مخالفم

نائب رئیس- بجلسه دیگرموکول میشود .بقیه شور درکلیات خبرکمیسیون راجع بفروش خالصجات مطرح است .بنظر بنده نسبت باین خبر چنانکه قبلاً تذکری بمجلس شورای ملی داده شد ه لازم است عرض کنم که اصولاً کلیه لوایحی که ازطرف دولت پپیشنهاد میشود باید دوشورداشته باشد .دراینجا بنظر بعضی ازآقااین ممکن است این لایحه قابل تفسیر باشد زیرا ماده هشتم آن ممکن است مشمول شق ثانی ماده پنجاه ونهم ازنظامنامه باشد .باین معنی که تصویب وجوه حاصله از این ممر بعنوان سرمایه شدن بانک تصویب مخارج مخصوصی است ودر ین پیشنهاد هائی شده است که یکی از آنها راجع بآقای حائریزاده است وتصور میکنم چون اگرتصمیم مجلس دراین باب معلوم شود که باید یک شور بشود یادوشور تکلیفی هم نسبت بکیفیت مباحثه ورین جلسه معین خواهد شدزیرا ممکن است آقایان ازمباحثه درکلیات قدری خودداری کنند ودرشور های بعد نظریاتشان رابگویند وخود این تسهیل میکند سرعت جریان را ،اگر اجازه میفرمائید پیشنهاد آقای حائری زاده قرائت شود .

بعضی از نمایندگان – صحیح است

( بشرح ذیل قرائت شد )

بنده پیشنهاد میکنم قبل ازختم مذاکرات تصمیمی از طرف مجلس اتخاذ شود که راپرت راجع بفروش خالصجات دوشور داشته باشد .

نائب رئیس – آقای حائریزاده – اگر چه همین شکل که مقام ریاست تذکر دادند در ماده پنجاه ونهم نظامنامه مینویسد ترتیبات شور مرتبه اول ودوم در مواد ذیل مجری نخواهدبود :

اولاً بودجه دخل وخرج مملکتی ثانیاً قوانینی که تقاضای وجوهی برای مخارج مخصوصی است وماده هشتم این لایحه عوائد حاصله ازفروش خالصجات راتخصیص میدهد بسرمایه بانک دولتی که بموجب قانون جداگانه تأسیی خواهد شد ولی این جمله راهم نباید فراموش کرد که مواد دیگری هم این قانون دارد (یعنی این راپورت دارد) که حقیقتاً مسئله خرج نیست من جمله از موادش که مالکیت دولت رامیخواهد تشخیص بدهد .که چه املاکی راباید بملکیت دولت بشناسیم واین خیلی مباحثه در اطرافش خواهد شد .فرض میکنیم که تمام این راپرت مشمول فقره دوم از ماده پنجاه ونهم نظامنامه باشد. چون موضوع یک موضوع خیلی مهمی است استثناء هم مناسب است که مجلس تصمیمی اتخاذ کند که این قانون باستثناء ماده هشتم دوشور داشته باشد که مطالعات


کاملی در اطراف آن بشود وآقایان پیشنهاداتشان را بدهند تا درشور ثانی مسئله بخوبی ختم شود .

مخبر- بنده شخصاً خودم مخالف نیستم بااینکه در این لایحه بیشتر دقت شود ودوشوری بشود ویکی ازمواد نظامنامه راهم درین مورد بخصوص مجلس طوردیگر تفسیر کندو لی یک نکته اساسی هست که نماینده محترم آنرا هم باید رعایت کنند که اگر ما بخواهیم این قبیل سوابق رادرمجلس بگذاریم ممکن است دریک مواقعی سوءاستفاده ازآن بکنند .دراینجا ممکن است ما حسن استفاده کنیم ولی ممکن است یک لایحه حیاتی مملکتی که باید یک شور درش بشود بمجلس بیاید وآنوقت این سابقه راکه ما میگذاریم ممکن است درآنموقع ازیک چنین سابقه سوء استفاده کنند .این لایحه بطور کلی بموجب ماده هیجدهم وبموجب ماده پنجاه و نهم نظامنامه یک شوری است وبنده هم باغلب آقایانیکه فرمودند خوبست دراین لایحه دوشور بشود عرض کردم ممکن است پیشنهاد بدهند ما هم پیشنهادهای خوب ومفید راتقاضایارجاع بکمیسیون میکنیم ووقتیکه ما اینکار راکردیم عملاً دوشور بعمل می آید .مقصود ازدوشور هم مراجعه به پیشنهادات ودقت درقانون است وممکن است کمیسیون بودجه عملاً اینکار رابکند بدون اینکه یک سابقه که یک روزی ممکن است درمجلس ازآن سوءاستفاده کنند درین جا گذاشته شود .

حائری زاده – عرض کردم این موضوع استثنا دوشور داشته باشد .

نائب رئیس- بنده بعنوان تذکر بعرض آقایان میرسانم که عنوان این لایحه عنوان فروش خالصجات است وازاین عنوان معنائی که مستفاد ازآن تصویب خرج یاتغییر دردخل باشد حاصل نیست وبنابراین گفته میشود که اگر دریک لایحه یک ماده وعده خرج یک وجهی رابموجب قانون دیگربدهد آیا این مشمول ماده پنجاه ونهم هست یانیست ؟این مطلب مطلب نظری است وباین علت باید آقایان تصمیم خودشان رااظهار کنند .

بعضی ازنمایندگان – مذاکره کافیست

آقا سید یعقوب – مسئله نظامنامه ایست .کافی نیست

نائب رئیس- آقای بیات باکفایت مذاکرات مخالفند ؟

مرتضی قلیخان بیات – بلی مخالفم

نائب رئیس- بفرمایید

مرتضی قلیخان بیات – عرض کنم که این قسمت همانطور که آقای مخبر هم اظهار کردند یک مطلبی است که یک تأثیراتی درنظامنامه میبخشد مجلس اگربخواهد نظامنامه راتغییر بدهد خیلی آسان است ممکن است یک طرح یا پیشنهادی تهیه کنند وبموجب آن طرح وآن پیشنهاد نظامنامه راتغییر بدهند وآنوقت موافق آن عمل کنند ولی موقعیکه نظامنامه هست بعقید ه بنده باید مراعات حفظ نظامنامه راکرد ومطابق آن باید عمل کرد .راجع به این قسمت هم گمان میکنم تا بحال سابقه براین بوده است که در یک لایحه که مربوط بخرج ودخل بوده آن لایحه اعم از اینکه یک ماده با چند ماده دیگرش از یک مطالب دیگری مذاکره میکرده یک شور داشته واگردقت شود ودرتمام لوایحی که بمجلس می امده ویک موادی داشته است که راجع بخرج بوده واگر آن مواد خارج میشد دوشور میشد ولی ازحیث خرج ودخل همیشه اینقسمت رامجلس مقدم میدانسته است ومطابق همان ماده خرج بکشور میشد ه است وچون این قسمت مربوط بنظامنامه است بعقیده بنده باید درست ذهن آقایان متوجه بشود که اگر رأی داده میشود یک رأئی باشد که ازروی اطلاع وتاوجه بموضوع باشد .

نائب رئیس – آقای حائری زاده

حائری زاده –این جمله رانباید فراموش کرد که هیچ لایحه ای ازصدی نودونه یافت نمیشود


که جنبه خرج نداشته باشد راجع به تشکیلات وزارت خانه ها راجع به اصلاحات مملکتی بالاخره هرلایحه ای جنبه خرجی هم دارد واگراین موضوعی راکه آقای بیات فرمودندماقبول کنیم بایدسایر کمسیونهای مجلس تعطیل کنند ومنحصرشودبه کمسیون بودجه وتمام لوایح هم یک شوری باشد . قانون بلدیه راماداریم میگذرانیم مستلزم خرج نیست ؟ مسلماً مستلزم خرج است. این قانون مربوطبه خرج امسال است یاخرج سال آتیه است هیچکدام. شمادراینجااجازه میدهیدکه خالصجات رابفروشند ووجوهی که ازاین محل عایدشد بمصرف بانک برسانند اصلاًمی توان گفت که این لایحه جزلوایحی است که دوشوربایدداشته باشد ولی چون ابتدا مجلس تصدیق کرده که این لایحه جنبه خرج دارد. وازطرف دیگرهم آقایان تصدیق می فرمایند که این لایحه یک لایحه مهمی است وبایدبا مطالعه کافی داخل دراین موضوع شد بنده تقاضا کردم که بطوراستثنا مجلس تصمیم بگیرد که این لایحه دوشورداشته باشد تامطالعات کاملی دراطراف این موضوع داشته باشد ومنافات هم بانظامنامه نداشته باشد.

نایب رئیس – آقای ضیاء

ضیاء- موافقم

مخبر- عرض می کنم نماینده محترم اینجاقدری خلط کردند . درست است تمام لوایح وقوانین ایجاد خرج می کند ولی درخود آن لایحه یک خرجی وجود ندارد دراین لایحه مخصوصاً دریک ماده اش ذکرمیشود که این عواید خرج فلان مسئله بشود .درخود قانون بودجه دوماده شما مینویسید : جمع و خرج ، آنوقت هیجده الی بیست وبیست وپنج ماده وضع میکنید که هیچکدام آنها راجع بخرج نیست ، پس باید قانون بودجه برود به یک کمیسیونی که دوشورمیشود .این لایحه هم همینطور است .درماده هیجده میگوید تمام لوایح یاطرح قانونی که که موجب تغییردخل وخرج سال بعد میشود ودرماده ۵۹ مینویسید: ثانیاً قوانینی که راجع بتقاضای وجوهی برای مخارج مخصوصی است تسریع دارد که این قسم لوایح باید یک شور درش بشود . بنده عرض نمیکنم این پیشنهاد حضرتعالی بدچیزی است ولی عرض میکنم که اگردرضمن مذاکره هرقانونی ما بخواهیم یک ماده نظامنامه را متزلزل کنیم درآتیه سوءاستفاده خواهد شد .

بعضی ازنمایندگان – مذاکرات کافی است (بعضی گفتند کافی نیست )

یاسائی – بنده باکفایت مذاکرات مخالفم

نائب رئیس- بفرمایید .

یاسائی- ماده نظامنامه خیلی صریح است . ماده ۵۹ میگوید : ازلوایحی که یک شوری است یکی آن است که تقاضای وجه خاصی برای مخارج مخصوص شد ه باشد دراینجا تقاضای وجهی برای مخارجی نشد ه است یک محلی است برای تأسیس بانک بنده نظیر این مسئله راتذکرمیدهم به آقایانی که دردوره پنجم بوده اند تا تصدیق بفرمایند که این لایحه دوشوری است . قانون ممیزی دوشوری بود ودرهمان قانون پیش بینی شد که یک قسمت ازعوایدش برای معارف ولایات تخصیص داده شود – یعنی یکی ازموادش این بود که صدی نیم مالیات ها رابدهند بمعارف ولایات .آیا این باعث شد که درآن لایحه یک شوربشود؟ بالاخره مطلوب ما ازاین لایحه فروش خالصجات وتأسیس بانک است واین قضیه خیلی مهم است وچطور میشود که ما بگوئیم این لایحه یکی شوری است ؟ درصورتیکه خیلی هم واضح است که این لایحه دوشوری است واصطکاکی هم بانظامنامه ندارد وماده ( ۵۹) هم شامل این موضوع نمیشود وغالباً دراین لوایح دوشوری یکی دوماده هست که محل یک مخارجی را معین مینماید ومنافی بادوشوری بودنش نیست ولی البته اگریک لایحه بیاید درمجلس وموضوع او این باشد که یک وجهی راتقاضا کنند برای مخارج خاصی این البته یک شوری است مثل لایحه راجع بدفع


آفات حیوانی که دولت یک وجهی را تقاضا کرده است برای یک خرج مخصوصی وبالاخره این لایحه مربوط بسایر لوایح نیست ودوشوری است .

جمعی ازنمایندگان – مذاکرات کافی است

نائب رئیس- توضیحات آقای یاسائی راجع بعدم کفایت مذاکرات نبود – رأی گرفته میشود به پیشنهاد آقای حائریزاده – آقایانی که موافقند قیام فرمایند .

( اغلب قیام نمودند)

نائب رئیس- تصویب شد . پیشنهادی هم آقای بهبهانی داده اند

بهبهانی – پیشنهاد بنده دیگر مورد ندارد

نائب رئیس- پیشنهاد دیگر ازطرف آقای سلطان محمد خان عامری رسیده است قرائت میشود

( بشرح آتی قرائت شد )

نظربه اظهارات متضادی که راجع بعایدات ومخارج خالصجات شده ونظربه اینکه لازم است آقایان نمایندگان بطورصحت ازارقام جمع وخرج خالصجات مطلع شوند بنده پیشنهاد میکنم ازوزارت مالیه تقاضا شود صورت جمع وخرج املاک خالصه را درظرف چهارپنج سال اخیر قبل ازخاتمه یافتن شورلایحه فروش بمجلس مقدس ارسال دارند ونیز یک صورت تخمینی است عایدات وجوهی که بوسیله فروش خالصجات جمع خواهد شد تهیه نمایند تا آقایان نمایندگان بتوانند ازروی بصیرت قضاوت نمایند .

نائب رئیس- بنظربنده مقصودشان تهیه یک لوازمی است مه مؤثردررسیدگی به اصل موضوع میدانند وبنده نمیدانم آیا این یک موضوعی میتواند باشد که درمجلس مذاکره شود یااینکه باید بتوسط کمیسیون بودجه این لوایح تهیه شود .آقای عامری .

سلطان محمد خان عامری- البته تمام آقایان نمایندگان تصدیق دارند که این قضیه یک قضیه ایست که کمال اهمیت رادارد بعلاوه درجلسه گذشته واین جلسه یک مذاکراتی شد راجع بجمع وخرج خالصجات وبالاخره یک اظهارات متضادی دراینجا شد . یکی ازنمایندگان محترم اظهارفرمودند که مخارج خالصجات درعرض سال هشتصد هزار تومان است دیگری اظهارمیکرد که مخارج خالصجات شاید ازدویست هزارتومان تجاوز نکند وبالاخره دانستن جمع و خرج خالصجات یک تأثیرمهمی دراصل موضوع دارد . بنابراین بنده این پیشنهاد راکردم که تمام آقایان نمایندگان ازارقام حقیقی جمع وخرج اطلاع پیدا کنندوبعلاوه یک صورت تخمینی ازقیمت خالصجات راداشته باشند .

نائب رئیس- آقای بامداد

بامداد- عرض میکنم پیشنهاد آقای عامری یک جنبه داشت وآن این بود که معلوم شود که آیا این معامله صرفه دارد یانه ؟و چقدر عاید دولت میشود ؟ وچقدر خرج دول تاست ؟ وچه مبلغ برای دولت باقی میماند؟ درصورتیکه نظر آنهائی که بااین لایحه موافقند نه فقط بجنبه معامله است بلکه نظر به جنبه های دیگرهم هست ازاین جهت بعقیده بنده این پیشنهاد مخرب آن نظریه هاست واسباب زحمت ومعطلی است یکی اداره بی سروتهی تحمیل شده است بر این مملکت وبنده ادله دیگری هم دارم که اگرشوردرکلیات کافی نشد عرض میکنم وبنابراین مانمی توانیم تأمل کنیم تاا ین صورت رامالیه بدهد بعد داخل در مذاکره شویم .آقای عامری خودشان روابط کامل بامالیه دارند خوب است این صورت رابگیرند بفرستند بکمیسیون بودجه ومانع نشوند ازاینکه این لایحه امروز مطرح شود .

مخبر- اگرنماینده محترم یک کلمه به پیشنهادشان اضافه بفرمایند بنده تصور میکنم که مفید باشد وآن این است که عایدات حقیقی که واردصندوق دولت شده است صورت بدهند نه ارقام والا اگرارقام باشد دربودجه


کل مملکتی هم یک ارقامی برای ما فرستاده اند .خوبست تصریح بفرمایند عوایدی که واردصندوق دولت شده اگر موافقت بفرمایند بنده هم قبول میکنم .

نائب رئیس- این پیشنهاد درحمک مذاکره ایست برای تهیه لوازمی که تسهیل میکند جریان امر راوموضوعی که قابل رأی باشد نمیتواند باشد .پیشنهادی هم آقای حشمتی کرده اند قرائت میشود .( بشرح ذیل خوانده شد )

بنده پیشنهاد میکنم صورت خالصجات مملکتی وحد متوسط مخارج وعایدات یکساله آنها طبع وبین نمایندگان محترم برای حلسه آتیه توزیع شود تا بااطلاع وبصیرت کاملتری مذاکرات بعمل آید .

نائب رئیس- آقای حشمتی

حشمتی- اهمیت موضوع این لایحه برهیچیک ازآقایان پوشیده نیست درجلسه گذشته ودراین جلسه یک مذاکراتی راجع باین لایحه شد که بکلی باهم متباین بود .

مثلاً یکی ازنمایندگان بعد از وضع مخارج عایدات خالصه راصدو پنجاه هزارتومان تشخیص داده اند .یکی زیاد تریکی کمتر .آقای عامری عایدات راهفتصد وپنجاه هزار تومان بعد ازوضع مخارج تشخیص میدهند امروز آقای نظامی که البته یک اطلاعات عمیقی دارند خالصجات اطراف تهران رامیگویند صدو نود وشش هزار تومان بعد از وضع تمام مخارج باقی پیدا میکند .بااین تباینی که دراینجا ذکرشده است تصور میکنم لازم است صورت جمع وخرج وعایدات متوسطه یکساله خالصجات وصورت قیمت کلیه خالصجات بین آقایان نمایندگان محترم توزیع شود که هم درنظر بگیرند که فلان ملک خالصه است یانیست وهم درموضوع جمع وخرجش نظریات خودشان رااعمال بفرمایند که ازروی یک بصیرت کاملی مذاکره شود واهمیتی هم ندارد زیرا تا جلسه آتیه طبع وتوزیع میشود .

نائب رئیس- آقای بیات

بیات – بنده دراصل قضیه البته آقایان نمایندگان بایستی مستحضر باشند وازروی استحضار رأیی بدهند مخالفتی ندارم ولی این پیشنهاد اساساً گمان میکنم بهیچوجه من الوجوه عملی نباشد زیرا پیشنهاد کرده اند که طبع شود وتا جلسه آتیه بین نمایندگان توزیع شود والبته تا اینصورت رامالیه تهیه کند وسیر اداری خودش رابکند بعد بمجلس بدهد آنوقت طبع وتوزیع شود این خیلی طول میکشد ازاین جهت بنده عقیده ام این است که این پیشنهاد عملی نیست ولی البته مکن است ازطرف مقام ریاست بوزارت مالیه تذکر داد ه شود که اینصورت راهرقدر زودتر تهیه کنند وبمجلس بفرستند ودرقسمت شور درمواد وشورولایحه هم چون حالا دوشوری شد خودمان رامعطل این قسمت نکنیم شوراولش رامجلس شروع کند ومذاکراتیکه لازم است بکند .آنوقت پس ازاتمام شوراول ت ابخواهند شوردوم راشروع کنند چید روزی طول میکشد ودراین چند روزه آنصورت برای آقایان فرستاده شود که اطلاع حاصل کنند والا باین صورتی که آقای حشمتی پیشنهاد کرد ه اندبنده تصور نمیکنم عملیباشد

نائب رئیس- بنظربنده این پیشنهاد هم درحدود پیشنهاد آقای عامری است واساساً معتقد هستم که آقایان هم موافقت بفرمایند چون کمیسیون بودجه مرجع صلاحیت داردر این قبیل مباحثات است وهرقسم وسائل تسهیلی که لازم باشد بتوسط هیئت رئیسه ممکن است تذکرداده شود وبفرستند ودرمجلس نباید مورد بحث واقع شود .

آقا سید یعقوب – رئیس که نباید اینقدر رأیبدهد

عمادی – راهنمائی میکنند

جمعی ازنمایندگان- مذاکرات کافی است

حشمتی- بنده میخواستم عرض کنم که روز یکشنبه مجلس نیست وبرای روز سه شنبه اینصورت را میشود تهیه کرد وصورت هم درکمیسیون حاضر است


نائب رئیس- رأی میگیریم بورود درشوراول آقایانیکه موافقند قیام فرمایند

(عده کثیری قیام نمودند )

نائب رئیس- تصویبشد .پیشناد ختم جلسه شد ه است نظرباینکه روز یکشنبه مصادف بایکی از اعیاد رسمی است جلسه آتیه روز سه شنبه سه ساعت قبل ازظهر منعقد خواهد شد .اگر چه درضمن آقای بهبهانی تقاضا کرده اند که مجلس روز شنبه تعطیل شود ولی تصور میکنم که چون کمیسیونها منعقد است وحضور درمجلس ممکن نیست بهتر این است که همان سه شنبه باشد

بهبهانی- بنده چنین پینهادی نکرد ه ام

نائب رئیس- علی ای حال جلسه آتیه سه شنبه سه ساعت قبل ازظهر :دستور هم بقیه دستور امروز

(مجلس سه ربع ساعت بعدازظهر ختم شد)