مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ خرداد ۱۳۲۲ نشست ۱۶۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سیزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری سیزدهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سیزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ خرداد ۱۳۲۲ نشست ۱۶۳

دوره سیزدهم قانونگذاری

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۱۳

جلسه: ۱۶۳

صورت مشروح مجلس روز یکشنبه اول خرداد ماه ۱۳۲۲

فهرست مطالب

۱- تصویب صورت مجلس

۲- بقیه شور اول لایحه تعلیمات عمومی

۳- سؤال آقای نقابت و جواب آقای وزیر پیشه و هنر و بازرگانی راجع به معامله چوب

۴- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

(مجلس دو ساعت و نیم پیش از ظهر به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید)

صورت مجلس روز پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ماه را آقای (طوسی) منشی قرائت نمودند. (اسامی غایبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده است:

غایبین با اجازه- آقایان: فاطمی، شباهنگ، نمازی، جهانشاهی، جلیلی

غایبین بی‌اجازه- آقایان: دکتر سمیعی، تولیت، سزاوار، گودرزنیا، مشیردوانی، شجاع، اکبر، حمزه‌تاش، مهذب، جلایی، دبستانی، سلطانی، صادق وزیری، آزادی، مسعودی، کامل ماکو

دیرآمدگان بی‌اجازه- آقایان: مسعودی خراسانی، لیقوانی، نیک‌پور، خسروشاهی، امامی)

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

بعضی از نمایندگان- عده برای رأی کافی نیست

در این موقع (دو ساعت و بیست دقیقه پیش از ظهر) چون عده برای رأی کافی نبود در اثر خروج آقای رئیس از مجلس جلسه تعطیل و پس از بیست دقیقه مجدداً تشکیل گردید).

رئیس- در صورت مجلس نظری نیست؟ (گفته شد- خیر) صورت مجلس تصویب شد. عرض کنم بعقیدة بنده میدانم که عقیدة آقایان هم برخلاف این عقیده نیست که مجلس شورای ملی خیلی محترم است و احترام مجلس را هم اول باید آقایان نمایندگان حفظ کنند وقتی که نمایندگان احترام مجلس را حفظ نکنند از هیچ‌جا نباید توقع داشت که احترام مجلس را حفظ کند بنده می‌بینم که عده کافی است وبه بنده می‌گویند اکثریت حاصل است ولی بعد که جلسه تشکیل می‌شود معلوم می‌شود که یک عده از آقایان آمده‌اند و اسمشان جزء حاضرین نوشته شده دو مرتبه رفته‌اند. (انوار- اسمشان را بفرمائید) فعلاً بنده اسامی آن آقایان را نمی‌گویم ولی بعد از این اسامی آقایانیکه غایب می‌شوند خواهم گفت و راجع بجریمه‌شان هم خودم ایستادگی خواهم کرد و جریمه خواهندشد (صحیح است).

- بقیه شور اول لایحه تعلیمات عمومی

(۲- بقیه شور اول لایحه تعلیمات عمومی)

رئیس- لایحه تعلیمات عمومی مطرح است. ماده اول:

ماده اول- دولت مکلف است از سال ۱۳۲۲ تا مدت ده سال تعلیمات (آموزش و پرورش) ابتدائی را در تمام کشور بتدریج عمومی و اجباری سازد.

رئیس- عدة از آقایان در ورقه اسم نوشته‌اند. آقای طباطبائی.

طباطبائی- در ماده اول بنده خواستم استفاده کنم باز یک مقدار خیلی کم راجع بکلیات این لایحه خاطر محترم آقایان را جلب کنم. ملاحظه فرمودید عرایض که بنده در جلسه پیش عرض کردم بقدی ردش مشکل بود که آقای وزیر فرهنگ وارد مطالب دیگری شدند رفتند بسمت خط آهن و گویا اینطور می‌خواستند استدلال بفرمایند چون خط‌آهن یک مسئله مشکلی بود چند سال هم اتمام و ساختمانش وقت می‌خواست او که انجام شد پس اینکار هم مثل آن ممکن است انجام شود اولاً بنده نگفتم که اینکار عملی نیست ونگفتم که محال است بلکه بنده مطابق قوانین مصوبه استدلال کردم که سی‌سال سی ویکسال قبل از این این اجازه بدولت داده شده که تعلیمات ابتدائی و عمومی و اجباری را انجام بدهد و بعضی از این مسائل که اینجا پیش‌بینی شده الآن خود آقا در عمل هستند و تصدیق می‌فرمایند که تحصیل حاصل است. عرض کردم بجای اینکه ما بخواهیم یکسنگ بزرگتری را برداریم و مردم را در اینموقع مبتلا کنیم بهتر است که شما نواقص فعلی مدارس و امر تعلیم و تربیت را رفع کنید و اگر یک روزی انشاءالله رسیدیم بیک مرحله که تمام داوطلبان تحصیل را ما جمع‌آوری کردیم در مرکز و ایالات و ولایات و یکعدة ماندند که آنها نیامدند آن وقت البته قانون هست و اگر هم لازم شد تجدید قانون بشود بازهم مجلس مهیا است این بحث و ایرادی بود که بنده داشتم و دارم و در نواقص و معایبی که درکار شما و اوضاع فرهنگ مملکت هست خیال نمی‌کنم این مطالق قابل تردید و مطالعه باشد خود آقا بهتر مستحضر هستید از کارهای معارفی که مدارس ما چه می‌کنند و وقت اطفال و محصلین در ظرف سال چطور تلف می‌شود مضافاً باینکه من متأسف شدم که آقا خواستند بگویند که مثل خط‌آهن ما می‌خواهیم نتیجه بگیریم خدا نکند مثل خط‌آهن ما می‌خواهیم نتیجه بگیریم خدا مثل خط‌آهن باشد از کجا معلوم شد که به نفع مملکت از آن استفاده شود ملاحظه فرمودید یک ملتی نیست و گدا شد و یک خط‌آهنی ساخته شد و وقتیکه ساخته شد نتیجه چه شد؟ همین که ملاحظه می‌کنید اگر حالا خدای نخواسته بخواهید تعلیمات عمومی هم همین راه را طی کند و بضرر مملکت تمام شود که مایة تأسف است بعلاوه خط‌آهن برای مملکت لازم بوده است اگر این پول را، نصف این پول را صرف می‌کردند و تمام خطوط این مملکت را شوسه می‌کردند واسفالت می‌شد با این پول سنگینی که در خط‌آهن ما ریختیم ممکن بود که علاوه بر دائر کردن و ساختن تمام راهها یک کارخانة اتومبیل سازی در مملکت دائر کنیم که لااقل بتواند اسبابها و لوازم یدکی اتومبیل برای ما فراهم کند که با وسائط امروزه مطلبی را که من خواستم مجلس شورای ملی و آقایان محترم توجه بفرمایند این است که واقعاً اگر ما اوضاع معارف را بنفع مدارس و بنفع تعلیم و تعلم اصلاح بکنیم بهیچوجه احتیاجی به تعلیمات اجباری و این لایحه و اذیت کردن مردم و باز وسیله دادن بدست مأمورین به این بهانه در ولایت و قراء و قصبات و استفاده‌های نامشروع نخواهیم داشت ملاحظه بفرمائید شما باید توجه کنید استعداد مردم را استعداد ملت را و آن استعداد را تقویت کنید استعداد مردم و استعداد ملت را و آن استعداد را تقویت کنید از راههای بهتر و سهلتر اگر الآن بنده بگویم که دانشکده فنی را بروید منحل کنید تابلوش را بردارید و درش را به‌بندید مثل آنروز که شنیدم آقای انتظام در جواب این که من گفتم این پول‌ها را بعنوان حق‌التألیف دور نریزید گفتند و اینطور تعبیر کردند که من با کتاب مخالفم حالا هم خواهید فرمود که بنده با مدرسه مخالفم در صورتیکه اینطور نیست و عمل فعلی ایجاب می‌کند که این مطالب گفته شود الآن صحبت از مهندسین بود شما آقا وقتی نمی‌توانید حق مهندسین را بهشان بدهید وقتی که نمی‌توانید مهندس داشته باشید و نمی‌توانید از وجو مهندس استفاده کنید بهتر نیست که شما اصلاً کارخانه مهندس‌سازی نداشته باشید؟ شما مهندس را فرستادید اروپا رفتند تحصیل کردند و آمدند حالا که تحصیل کرده و وارد این مملکت شده چه کارش می‌کنید؟ می‌آورید می‌گذارید زیر دست من بنده یک عضوی هستم اداری ده سال پانزده سال در یک ادارة بوده‌ام هر دوسال سه سال هم یک رتبه‌ای گرفته‌ام حالا رتبه هفت یا هشت هستم رتبه هفت یا هشت داشتن غیراز تحصیل است غیر از فن است اینکه صحبت می‌شود که مهندسین حقشان را می‌خواهند بنده یک وقت با قانون استخدام مهندسین مخالف بودم برای اینکه طبقة تحصیل کرده و فهمیده چه احتیاجی باستخدام دولتی دارند آنها باید کار آزاد بکنند و زیر قید استخدام دولتی نباشند آقا یک مهندس شیمی را می‌گذارید زیردست یک ثبات یک مهندس ساختمان را می‌گذارید زیردست یک رئیس برزن مثلاُ یک رئیس برزن آقا او بنویس است او رتبة خدمت اداری دارد ولی مهندس فن و تخصص دارد آخر او که زبان این را نمی‌فهمد درد این‌جا است اشکال در همین است. آقا شما وقتی می‌توانید پابپای ممالک متمدن راه بروید و آنچه آنها دارند شما هم داشته باشید که مملکت را بتوانید انشاءالله مستعد کنید برای زندگی معاصر ولی وقتی که متأسفانه وضع این مملکت اینطور است فایده ندارد این کارها را بکنید یک عده کارخانه وارد شده است در این مملکت بنده در این چند روزه یکقدری تحقیق کردم از کارخانه‌های شمال شما هم تحقیق بکنید به‌بینید که این کارخانه‌ها بچه حال اسفناکی افتاده است به‌بینید چه می‌کنند در یکی از کارخانه‌های برنج (بنده درست اطلاعات فنی ندارم آقایان نمایندگان گیلان شاید خوب اطلاع داشته باشند) در آن کارخانه برنج یک قپان بوده است که آن قپان معین می‌کند که این برنج وقتی که سیر فنی خودش‌را کارخانه کرد وقتیکه از پوست و جلد درآمد چقدر پوست داشته است و چقدر برنج خالص آنست این را آن قپان معین می‌کند البته مال خارجه است و ساخت ما نیست و دقیق است و حساس است بالاخره یک کار حساس و صحیح آن کارخانه همان قپان است این قپان در کار آن کارخانه مهم است یعنی بالاخره دزدبگیر است این را از شهریور باینطرف معلقش کرده‌اند (خنده نمایندگان) چون این قپان معین میکرده است که چقدر شلتوک وارد شده است و چقدر پوست برنج درآمده و حاصل برنج چقدر است (نبیل سمیعی- تبعیدش کرده‌اند) خوب از کارخانه تبعیدش هم کرده‌اند این کار را کی کرده؟ این رؤساء و مأمورین اداری کرده‌اند واین مهندس هم که آنجا بوده است چون مخل بوده است برای آنها او را هم فرستاده‌اند دنبال نخودسیاه پس آقا با این ترتیب و این گرفتاری که در این مملکت هست امثال طبقه مهندس و معلمین عالی‌رتبة که در این مملکت هست شما نمی‌توانید از وجودش استفاده کنید. بنده پریروز این جا عرض کردم فلان مرد دکتر در روانشناسی است توی خط‌آهن است چرا؟ برای اینکه شما نمی‌توانید از او استفاده کنید حالا که ما استعداد استفاده نداریم همین‌جا که هستند بس است خود آقا دکتر در ادبیات هستند بس است دکتر در ادبیات آخر آقا صرف لایحه آوردن و گفتن که مملکت تعلیمات اجباری دارد مملکت تعلیمات اجباری پیدا کرد؟ اینکه دردی را دوا نمی‌کند من آنروز گفتم که این همه تعریفی که از وزارت کشاورزی مکنید دیگر مملکت بهشت شد آقای اعتبار از بنده بدش آمد این مطالبی که اینجا گفته می‌شود دردهائی است که خود آقایان چون در عمل هستید بهتر از ما میدانید اما چون متصدی کار هستید چون وزیر هستید میآئید اینجا برخلاف وجدان و برخلاف عقیدة خودتان دفاع می‌کنید خود آقا پریروز تشریف آوردید همه جور مطلبی گفتید غیر از آنچه آن مطالبی که من گفتم دو کلمه جواب بدهید و رد کنید شما خودتان میدانید پولهائی که داده شده است باسم حق‌التألیف این پانزده میلیون پول این مملکت مخصوصاً در این یکی دوسالة اخیر در کجاها مصرف شده است من توی روزنامه دیدم که منقلب کرده‌اند حرفهای مرا و طوری دیگر نوشته‌اند نوشته بودند که اگر می‌خواهید من بیایم بگویم اگر من می‌دانستم که می‌گفتم من گفتم بمن اجازه بدهید (چون دیدم آقا ایستادگی کردید) مجلس به من مأموریت بدهد من بردم در محل خودش تحقیق کنم و آنوقت بخوبی معلوم خواهد شد که این پولهائی که در این ده پانزده ساله اخیر دور ریخته‌اید و باشخاص که دراین ده پانزده ساله اخیر دور ریخته‌اید و باشخاص به ناحق پولهای عجیب و غریبی داده‌اید چه جور بوده است عرض کنم بلی حق‌التألیف باینصورت که نمی‌شود شما پول را بدهید ببرند بخورند و یک چیزهای بی‌معنی و بی‌رویه منتشر شود که ابداً بدرد این مملکت نمی‌خورد البته یک چیزهائی هم گاهی منتشر می‌شود که خیلی خوب است. حالا اگر من باز مطالبی را بگویم در خارج می‌روند یک حرفهائی می‌زنند آقا شانزده هزار تومان شما می‌دهید که بروند هیچ، شش جلد امثله بنویسد خوب اینها که چاپ شده یکنفر از آقایان اینجا هست که ادعا بکند دوساعت وقت صرف کرده است اقلاً آن را بخواند اینها بچه درد می‌خورد؟ اینها را بریزند دور مملکتی که اطفالش در کوچه‌ها سرگردان است شما معلم ندارید و اگر دارید گرسنه است این چیزها بچه درد می‌خورد؟ به یک معلم شما بیست‌تومان حقوق می‌دهید یک پاسبان امروز با کمتر از صد وبیست تومان نمی‌تواند زندگی کند آنوقت شما یک معلم را می‌آورید که برو رتبه یک یا دو بگیر آنوقت به یک مهندس صدتومان یا دویست تومان می‌دهید با این وضع می‌شود با این مبلغ زندگی کرد؟! این کسی که حاضر بشود با این مبلغ برای شما کار کند این مهندس است؟ اگر قبول کند فعله هم نیست! (انوار- ماده اول تمام نشد؟) گوش بکن آقا. الان به بنده یادداشتی داده شده که وزارت فرهنگ یعنی دولت عوض اینکه بچه‌ها را جمع بکند عوض اینکه بچه‌ها را تعلیم بدهد می‌رود چه کارمیکند؟ مدرسه روزنامه نویسی و کلاس روزنامه نویسی درست می‌کند. بنده اطلاع دارم که مبالغی هم باین بهانه پول دور ریخته شد از آنطرف مدرسه روزنامه نویسی درست می‌کنید از طرف دیگر بیست تا روزنامه را توقیف می‌کنید از یک طرف روزنامه را توی سرش می‌زنید و از آن سمت قانون می‌آورید که می‌خواهیم روزنامه نویس با کفایت باشد با سرمایه باشد شایسته باشد با اخلاق و لیاقت باشد با سرمایه باشد شایسته باشد با اخلاق و لیاقت باشد و از طف دیگر وزارت فرهنگ یکمرتبه بیست‌تای آنها را دور می‌ریزد آقا این کارها صحیح نیست دستگاه شما غلط است لنگ است خراب است اینها را باید اصلاح کنید و آنوقت این لایحه را به مجلس بیاورید وزارت فرهنگ را باید بدهید بدست من فوری درس را به بندم (خنده نمایندگان) و این پانزده میلیون را تخصیص باید بدهید بمدرسه و کتاب و معلم نه از آن جور کتابی که پریروز گفتم کتاب می‌خواهد وسائل می‌خواهد تا کار درست شود یک عده محصل که از ایالات و ولایات آمده‌اند مکرر آمده‌اند در دفتر روزنامة من سرگردان و گرسنه و دوماه و سه‌ماه در این شهر ویلان هستند می‌روند پشت در این اداره پشت در آن اداره و همینطور حیران و گرسنه‌اند و می‌گویند ما آمده‌ایم درس بخوانیم پول نداریم و با این خرج فعلی نمی‌توانیم زندگی کنیم و زندگیمان لنگ است این خوب است آقا؟ شما این پانزده میلیون را بردارید خرج اینکارها بکنید والا یک دستگاه عریض و طویل پر از مدیر کل و پر از نویسنده پر از رئیس، پر از مرئوس بچه درد این مملکت می‌خورد؟ شما در این پانزده ساله با این بودجة هنگفت مملکت را بکجا انداخته‌اید؟ آقای انوار خسته نشو از صحبت من شما تشریف ببرید بیکی از این مدارس از یک طفلی که چهار ساعت صبح و سه ساعت عصر می‌رود در این مدارس از یکی از این اطفال شما از او بپرسید که این مدت چه کردة چند تا نیمساعت که زنگ تفریح است یکساعت سرود خوانده زنگ سرود! آقا سرود هم درس دادن دارد؟ آن هم بیک دختر بچه؟! آخر این تعلیم است تربیت است اخلاف است؟! در حبشه هم همچو چیزی نیست من خودم بدکتر سیاسی گفتم که یکی از همین معلمین بداخلاق را از مدرسه بیرون کردند مخصوصاً در این ده پانزده ساله اخیر این پولهائی که گرفته شده به‌بینیداین پولها بچه مصرفی رسیده مخصوصاً حالا، سابقاً یک مفاسدی و یک خرابیهائی بود ولی یک قدرتی هم در مقابلش بود وصدی شصت صدی هفتاد از آن مفاسد بواسطة آن رعب و ترسی که بود جلوگیری می‌شد ولی حالا دیگر آن ترس نیست چه اضافه شده بآن فساد؟ ضعف، بی‌ارادگی، ناتوانی، یکوقتی بود که همه آقایان متأثر بودند از این که حوزة معارف کجا و استخر شنای دختران کجا حالا آن اسم نیست باسامی دیگری است حالا بقدری بی‌ارادگی در وزارتخانه‌ها حکمفرما است که مملکت را از حیث تقوی بجائی برده است که کسی نمی‌تواند علاج کند بنابراین بنده خواستم از آقای وزیر فرهنگ خواهش کنم که این ماده اول را بردارند و همان ماده ۳و۴ و۵ قانون اساسی معارف که بقوت خودش باقی است و حالا هم می‌شود و شما می‌توانید از همان قانون کاملاً استفاده کنید.

رئیس- آقای انوار.

انوار- فرمایشات آقای طباطبائی دارای یک وجوه و اقسام مختلف بود فرمودند در قوانین سابق ما عنوان تعلیمات اجباری هست اگر چنانچه شما ملاحظه بفرمائید ملتفت می‌شوید که عنوان قانون اساسی غیر از یک قانون عملی و عمل کردن قانون است در آنجا یک مطالب کلی است طرز عمل آن قانون می‌خواهد در آنجا قانون اساسی می‌گوید باید عده وزراء را قانون معین کند آیا قانون لازم است که تصویب شود و معلوم شود عده وزراء چقدر است یا نه؟ در متمم قانون اساسی می‌گوید حقوق اعضاء و محاکم عدلیه را مطابق قانون می‌دهند پس همان کافی است چرا دیگر قانون بودجه می‌نویسید؟ در قانون اساسی حکمیت را اسم برده پس ما دیگر محتاج بقانون حکمیت نیستیم چرا؟ بعلت اینکه در قانون اساسی اسم برده شده قانون اساسی معلوم می‌کند که مملکت وقتی مشروطه شد امورش باید در تحت قانون باشد یعنی هر کاری که می‌خواهید بکنید و هر قدمی که برداشته می‌شود باید مطابق قانون باشد و باید قانون آن از مجلس شورای ملی بگذرد و مطابق آن قانون رفتار شود قانون اساسی معارف می‌گوید باید تعلیمات اجباری و عمومی باشد ولی موضوع عمل و طرز عمل را که ننوشته است این شخص آمده است و می‌گوید که آن چیزی که در قانون اساسی معارف بوده و در آنجا عمل کردن آن دستور داده شده بود فقط یک عبارتی بود بطور خلاصه نوشته بود حالا که باید تعلیمات عمومی در مملکت باشد بچه ترتیب عمل می‌شود و آن منظور اجرا می‌شود پس این اقدام ایشان از این حیث نباید محل نزاع باشد برای خاطر اینکه مطابق این دستوری که قانون اساسی داده است ایشان رفتار کرده‌اند آمده‌اند گفته‌اند که تعلیمات عمومی و اجباری باشد و تعلیمات اجباری و عمومی ترتیب اجرایش اینطور است. اما راجع باینکه چرا فلان کس آمده است سرود گفته است آقا این حرفها چیست؟ بنده هم وقتی بشما رسیدم تعریف می‌کردند ولی حالا طور دیگر شده است دیگر حالا نباید گفت ای داد و بیداد دیکتاتور سیاه دیکتار فلان آخر چرا زمان را با همدیگر مخلوط می‌کنید؟ یک موقعی بود یک جریانی بود که هم حضرتعالی و هم بنده که خیلی اظهار شجاعت می‌کنیم و الا می‌ترسیدم (خنده نمایندگان) کی آن زمان نمی‌ترسید؟ پس این را باید بگیرید و حمله کنید بیک وزیری که از روی صداقت دارد کار می‌کند؟ (صحیح است) می‌گوید که با این قانون من می‌خواهم کمک من بکنید شما که در قانون اساسیتان هست در قانون اساسی معارف هست و می‌خوانید راه عمل را مطابق این قانون انجام بدهید. یک موضوع دیگر هم اینکه آقا دموکرات هستند در مرامنامة دموکرات هست که باید انتخابات عمومی باشد و همه افراد باید رأی بدهند اما با رأی عمومی تعلیمات عمومی و اجباری نباید باشد آخر آن دهاتی را باید دواند که هر چیزی که سایرین می‌گویند بنویسند یا اینکه خودش بتواند لااقل بنویسد به حسن و حسین رأی می‌دهم آقای طباطبائی این را قبول دارند ولی وقتیکه به نتیجه می‌رسند میگویند خیر این همان معنی قوة واهمه است که همه جا با عقل موافقت می‌کند درمقدمات ولی وقتی به نتیجه می‌رسد برمیگرد می‌گوید میت جماد را که که نباید ازش ترسید ولی وقتی بر نتیجه می‌رسد برمیگردد و می‌ترسد. میگوئیم مرامنامة دمکرات مورد قبول است باید انتخابات عمومی باشد خوب آقا لازمه انتخابات عمومی چه چیز است چکار کنند؟ همه که امی نیستند علم لدنی که ندارند باید بروند مدرسه تحصیل کنند اسم خودشان و وکیلی که می‌خواهند انتخاب کنند بتوانند بنویسند پس باید اینها را قبول کنید که صحیح است اینها چیزهائی است که خودتان قبول دارید- راجع به تألیفات وحق‌التألیف شما خودتان میدانید که در کمیسیون بودجه بنده و آقای امیرتیمور یک عده بودیم که مخالف بودیم حتی در روزنامه‌ها هم بر ضد این فکر نوشتند و گفتند که خلاف معارف رفتار کرده‌اند اما هیچ یک از اینها ربطی به ایشان ندارد ایشان هشت نه ماه است آمده‌اند بنده در این قسمت با آقای طباطبائی موافق هستم میامدند و قرار می‌دادند با وزارت معارف که ما فلان کتاب را می‌نویسیم در ظرف مجال مثل ماها که میائیم بمجلس اسم می‌نویسیم و نمیآئیم توی مجلس این کارها شده است و جداً قرار داده است وزیر معارف که این قلم را از بودجه بزند و ما صحبت کردیم در کمیسیون برای این موضوع و قرار شد که از بودجه بزنند این است که دیگر چیزهای گذشته را نباید تکرار کرد که تقویم پاری نیاید بکار و امیدواریم بیاری خدا که با یک اتحاد و صمیمیت کارهای مملکت را بجریان بیندازیم ایراد کردن در اینکه فلان وقت فلان عمل شده است نمی‌شود بعضی از امورات هست که اگر در اقلیت شمشیر می‌زنند بایستی کند نباشد چیزی که بنده پیشنهاد کردم این است که دولت مکلف است از سال ۱۳۲۲ تا مدت ده سال بنده این ده سال را کم میدانم برای اینکه میدانم نمی‌شود و با این دهات و قصبات و نقاطی که ما داریم نمی‌توانیم در ظرف این مدت باین کار برسیم بلکه بعقیده بنده بیست سال هم نمی‌شود باید یک ترتیبی بکنیم که عملی باش ولی خدا میداند بنده بقین دارم که ما هر قوه هم که داشته باشیم تا بیست سال ممکن نیست دیگر اینکه می‌خواهم عرض کنم خدمت آقا که شما زحمت می‌کشید و اولادتانرا تربیت می‌کنید و دارای مقامات علمی می‌شود بعد هم ممکن است از او یک سوء عملی دیده شود این دیگر بشما ایرادی نیست هیئت حاکمه و هیئت دولت اینها سرپرست و مربی این مملکت هستند و نظرشان مسلماً دانا شدن افراد این مملکت است حالا اگر این نتیجه بدی بدهد که ما نکرده‌ایم راه‌آهن از جمله چیزهائی است که افتخارات برای ملت ایران همانطور که بینی و بین‌الله آن روز شاه گفت ملت من این پول را داد و خم به ابروی خودش نیاورد از مال خودمان با کمال قدرت در تحت سرپرستی یک شخص یک راه آهنی را ساختیم و حالا که یک جریانی دنیا را هم گرفته است بگوئیم این راه آهن چون سوق‌الجیش شد معارف هم سوق‌الجیش می‌شود بنده خیال می‌کنم اگر خدای نخواسته معارف هم سوق‌الجیش شد آنوقت میگوئیم آقای دکتر سیاسی بدکاری کردن معارف را سوق‌الجیش کردن (خنده نمایندگان).

رئیس- آقای مجد ضیائی.

مجد ضیائی- مخالف بنده نه از نقطه نظر مخالفت با تعلیمات اجباری است گویا مختصر معلومات ناقص هم داشته باشیم و همیشه این آرزو را داشته‌ام که اهالی عموم کشور لازم است از دانش بهره‌مند شوند منظورم از این عرض نبودن وسائل کار و امور کار است که امروز برای دبستانهای کشور و دبیرستانها آموزگار و دبیر نداریم حتی محل خالی ندارید دانشجو یا دانش‌آموز از شهرستان می‌آیند مدتی سرگردان می‌مانند نظرم است دو سال قبل پس از سه ماده از دوره تحصیل گذشته موفق شدیم یک نفر دبیر برای دبیرستان زنجان اعزام نمائیم می‌ترسم بیک ساختمانی دست بزنیم که بناء و کارگر نداشته باشیم و شخص آقای وزیر فرهنگ میدانم ایمان و عقیده برای پیشرفت کار دارند ولی به اصطلاح اجراء این عمل بدست دوم که می‌رسد یک اداره پانصد نفری بنام تعلیمات عمومی اجباری تأسیس و نصف هزینه خرج پرسنل خواهد شد عقیده دارم این هزینه را تخصیص بدهید بتأسیس دانش‌سراهای دیگر در شهرستانها و از دهات بتناسب جمعیت از یک الی شش نفر دانش‌آموز بیاورید مخارج شبانه روزی آنها را مجانی کنید و به آنها در ضمن تعلیمات کشاورزی و صنعتی را که یاد دادید بعد که وسائل کار آماده شد آنها را مأمور تعلیمات در محل خود نمائید والا هر قدر این لایحه را با حسن تلقی قبول نمائیم در عمل تصادف بمشکلاتی خواهیم نمود خاصه در ماده ششم ملاحظه میفرمائید بطوری که آقای طباطبائی در جلسه قبل اظهار نمودند یک مأمور تعلیمات اجباری بر عدة مأمورین نظام وظیفه و آمار اضافه خواهد شد آقایان امروز لازم‌تر از تعلیمات اجباری در هر دهکده یک محل مختصری تأسیس نمائید پزشک‌یار بفرستید برای رفع تراخم درد چشم که نصف دهات و کشاورزان مبتلا هستند آنها را معالجه نمائید آبله کوبی عمومی بکنند مرضای آنها را معالجه نمائید بعد از توانائی به آنها دانائی یاد بدهید والا یک جمعی از این قانون استفاده نموده در این موقع که باید کشاورزی و زراعت ترویج شود فقط مأمورین استفاده جو بهره‌مند خواهند شد بنده در نظر دارم چند سال قبل یکی از مأمورین ساختمانها در زنجان سنگهای قبرستان و آجر آنها را آورده و مصرف می‌نمود و از دولت هم قیمت سنگ و آجر دریافت می‌نمود و در ملاءعام می‌گفت ما از مرده‌ها خوب‌استفاده کردیم آیا این مأمورین تصدی ساختمان خواهد شد و این‌ها مأمور تعلیمات اجباری خواهند شد مقصودم این است غیر از این ترتیب طرزی که عملی و تدریجی بمطلوب برسیم وزارت فرهنگ پیشنهاد نموده و مواد لایحه را بفرمایش یکی از نمایندگان از جنبه کتاب نفایس‌الفنون که از هر علم و رشته نمونه نوشته شده خارج فقط منحصر به تعلیمات عمومی و تهیه مقدمات نموده بیاورید که نتیجه مطلوبه حاصل و اشکالی فراهم نشود.

رهنما (معاون نخست وزیر)- آقایان نمایندگان محترم تصدیق دارند که یکی از بهترین لوایحی که در این دوره آمده است همین لایحه تعلیمات اجباری است لایحة که بیست سال و بیست و پنج سال است جزء آمال این مملکت و آمال طبقه منور این مملکت و جزء آمال احزاب این مملکت بوده است و در تمام جرائد و مطبوعات و در تمام مؤسسات این فکر بوده است در یک مملکت آنقدری که برای آن مملکت تعلیمات ابتدائی و با سواد کردن افراد لزوم دارد آنقدر دانش سراهای عالی لزوم ندارد اول بایستی مردم را باسواد کرد و اکثریت را با سواد کرد واو را با کتاب آشنا کرد تا بتواند کتاب را بخواند بعد از آن طبقات بالا را گذاشت بمدارس عالی و دانشکده‌ها و اونیورسیته‌ها که تحصیلات عالیه را طی کند در ممالک مترقی در آمریکا فرزند آمریکائی فرزند دولت است و دولت در قدم اول برای تعلیم و تربیت آن فرزند است که او را با سواد کند این را ما غفلت نکنیم وقتی که اتصال اکثریت مملکت ما با کتاب منقطع بشود ما نمیدانیم در آن تاریکی چه عملی می‌شود بنابراین بنده تصور می‌کنم که آقایان نمایندگان محترم با این لایحه که از طرف آقای وزیر فرهنگ تقدیم شده موافق هستند و یک قسمتهائی که در اطراف و حاشیه است صحبت است مثلاً یکی از نمایندگان محترم موضوع معلم را فرمودند که ما آموزگار نداریم البته مملکت ما در یک مرحله اولیه است ما آموزگار برای مدارس ابتدائی آنقدری که لازم داریم آنقدر می‌توانیم تهیه کنیم که افراد این مملکت این افرادیکه پدرشان مالیات می‌دهند و از بهره معارف محروم هستند آنها را هم باید تعمیم داد صحبت شد که در اینجا ممکن است اداره تشکیل شود ولی خود آقای وزیرفرهنگ و تمام آقایان نمایندگان ممکن است صرف وقت بفرمایند که این اعتبارات صرف ادارات نشود پس بنابراین یک چیزهائی که محرز است و قطعی است اینها بعقیده بنده تذکرش لازم است ولی اطاله و دوام تذکرش اسباب می‌شود که این مسئله بتعویق بیفتد بنابراین آقایان نمایندگان محترم موافقت بفرمایند که این مواد زودتر بگذرد و اگر مطالبی دارند پیشنهاد بفرمایند می‌رود بکمیسیون و برای شور دوم نظریات آقایان هم تأمین می‌شود.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس- آقایانیکه با کفایت مذاکرات موافقند برخیزند (اغلب برخاستند) تصویب شد.

پیشنهاد آقای انوار:

پیشنهاد می‌کنم در ماده اول در سطر اول بعد از کلمه مدت بیست سال اضافه شود.

رئیس- بکمیسیون ارجاع می‌شود. ماده دوم:

ماده دوم- دورة تعلیمات ابتدائی اجباری فعلاً چهار سال است برنامه تحصیلات و کتابهای دبستانی با رعایت مقتضیات نقاط مختلفه کشور ممکن است ممنوع باشد تألیف و طبع کتابها را وزارت فرهنگ با رعایت اصل آموزش و پرورش خاصه تربیت اخلاقی کودکان عهده‌دار خواهد بود.

تبصره- تعقیب تحصیلات در کلاسهای ۵و۶ ابتدائی برای اطفال اختیاری است وزارت فرهنگ مکلف است در برنامه این دو کلاس تجدید نظر بعمل آورده آموختن مقدمات حرف و صنایع را با رعایت مقتضیات هر محل در آن بگنجاند و نیز مکلف است وسایل فراهم کند برای اینکه این دوسال نیز هر چه زودتر بر دوره تعلیمات عمومی اجباری و مجانی علاوه گردد.

رئیس- آقای ملک‌مدنی.

ملک‌مدنی- اصولاً این لایحه بعقیده بنده یکی از لوایح خوبی است که تصور می‌کنم و محل تردید برای هیچیک از افراد کشور و نمایندگان مجلس نباشد زیرا این آمال آرزوی همه ماها بوده است که اکثریت مملکت باسواد باشند و خواندن و نوشتن را بیاموزند این چیزی است که ایده‌آل همه بوده است و امیدوارم در اجرا و انجام این مقصود هم آنطوری که همه انتظار دارند موفقیت حاصل کنند ولی چیزی را که بنده می‌خواستم تذکر بدهم این است که در این ماده دوم نوشته است مدت چهار سال و بنده عقیده‌ام این بود که این مدت چهار سال را همان شش ساله کنیم چون بنظر بنده اگر مدت چهار سال باشد آنطوری که منظور نظر است مقصود حاصل نمی‌شود و یک عمل ناقصی می‌شود بنده خیال می‌کنم حالا که این قدم اول برداشته شده یک قدم اساسی همانطور که در همه جا معمول است که باید تحصیلات ابتدائی اجباری و مجانی باشد این یک اصل مسلم است ما چرا این اندازه اکتفا کنیم اگر چنانچه آقای وزیر فرهنگ اشکالشان این است که مکلم بقدر کافی نیست یا اینکه بودجه نداریم از این دو قسم که خارج نیست شما تدریجاً در این قانون هم پیش‌بینی کرده‌اید که در هر استان و شهرستان و ولایتی که مقتضی شد اقدام می‌کنید این در دست خود وزارت فرهنگ است بنده اصولاً تجربه که دارم خواهش می‌کنم آقای وزیرفرهنگ توجه بفرمایند الان شما در بعضی از جاها دبستان چهارکلاسه دارید و البته هدفتان همین جاها است والا شهرستانها که برای خودش بقدرکافی دبستان و دبیرستان همانطور که فرمودید وسائل فراهم است بالاخره این برای دهات است که وسائل حالا فراهم نیست ولی فعلاً در همانجاها مدارس چهار کلاسه انقدرها کافی نیست که بتواند یک بچه را با سواد بیرون بدهد برای خواندن و نوشتن و استفاده کردن آن منظوری که ما داریم پس حالا که می‌خواهید این قدم را بردارید یک قدم اساسی بردارید و بنده مقتقدم که مخصوصاً در دهات سه کلاس برای دروس ابتدائی وسه کلاس هم برای قسمتهای کشاورزی در نظر بگیرید که در واقع آن بچه زارع و دهقان که در ده می‌نشیند با اصل کشاورزی هم سروکار پیدا کنند و طوری باشد که این بچه وقتی که وارد اجتماع می‌شود فکرش یکطوری باشد که اگر گفته شود که تراکتور بهتر از گاوآهن است این را تشخیص بدهند چون یکی از دردها این است که اگر یک مالکی هم استطاعت داشته باشد که تراکتور و خرمن کوب فراهم کنند زارع ده حاضر نیست و زیر بار نمی‌رود روی همان عادت واصل سابق این را آقایان ملاکین هم میدانند حالا اگر یک آبادیهائی در نزدیکی شهر باشد ممکن است که این عادت را نداشته باشند اما آبادیهائی که از شهر یکقدری فاصله دارند این عادت قدیمی را دارند پس باید یکطوری کرد که این اطفال متوجه شوند چون حالاً خود رعیت حاضر نیست و برخلاف عادتش است اما پسرش وقتی که رفت بمدرسه دیگر زیر بار این کار نمی‌رود بنده عقیده‌ام این است که موقعی که برنامه این دبستان شش کلاسه که بطور عمومی و اجباری می‌شود میخواهید تهیه کنید باید یک طبقه خوش فکر و روشن فکری به‌نشینند که اصل عمومی کشور را در نظر بگیرند که وقتی که این برنامه را می‌دهند بدست یکنفر معلم که می‌رود در فلان ده حسن‌آباد اجرا کند چیزی باشد که مورد استفاده واقع شود طوری نباشد مثل خیلی چیزهائی که ما در این مدت بیست ساله داشتیم وچون تطبیق با محیط و اوضاع و احوال نمی‌کرد مورد استفاده واقع نشد این یک قدم اساسی است که اگر این نکات درش رعایت شود بهترین قدمی است که برای کشور برداشته می‌شود زیرا افراد تا سواد نداشته باشند تا اطلاع نداشته باشند تا ایمان و اعتقاد نداشته باشند با زور و جبر ممکن نیست که بتوانند سعادت خودشان را تشخیص بدهند باید خودش این تشخیص را داشته باشد که بتواند از حقوق خودش دفاع کند برای وطن‌پرستی هم بعقیده بنده سواد داشتن و نداشتن عامل مؤثر است زیرا آن کسی که سواد پیدا کرد به اندازه که تشخیص داد که از خانه خودش بایستی دفاع کند خون خودش را هم برای حفظ خانه خود می‌ریزد و این مسئله یکی از اصول مسلمی است که درتمام دنیا معمول است و ما در این موقع که این قدم را برمیداریم باید انشاءالله این فکر را در دهات و برای زارعین و دهاقین که طبقه زحمت کش و بیچاره این مملک هستند عملی کنیم.

رئیس- آقای طباطبائی.

طباطبائی- عرض می‌کنم که بنده باید قبلاً این مطلب را عرض کنم صحبت‌هائی که اینجا می‌شود و مخصوصاً عرایض را که بنده عرض می‌کنم باید عرض کنم که بنده با اشخاص کاری ندارم و نباید هم اینطور باشد که انسان را مطالبی که راجع به مملکت و عامه وارد بحث است نظر و هدف شخصی داشته باشد بنابراین این قسمتی را که آقای انوار راجع به دکترسیاسی تعریف کردند مربوط بعرایض بنده نبود چون من به شخص ایشان نظری ندارم جز یک سابقه دوستی که الان هم آن دوستی برقرار است اما راجع به فرموده‌های ایشان چون آقایان خسته می‌شوند از مذاکرات بیانات آقا یک نمکی است روز مذاکرات خوب عیبی نداشت. اگر بنا باشد گذشته را هیچوقت صحبت نکنیم و بگوئیم دیروز گذشت خیال نمی‌کنم این معقول باشد و هیچ آدم ناعاقلی هم تصدیق بکند که هر چه شد شد مضافاً به اینکه عرایض بنده نواقص و خرابیهائی که سراغ دارم منجمله در وزارت فرهنگ حالا مجلس هست وزارت فرهنگ هم هست باید گفت اگر نبود البته چیزی بود که گذشته گذشته و حالا گلستان است ولی متأسفانه اینطور نیست عرض می‌کنم دوره تعلیمات اجباری نوشته شده است چهارسال شما یک طفل شش ساله را می‌فرستید بمدرسه که در مدت چهارسال بیاید کتاب بخواند این کتاب که سهل است اسم خودش را هم نمی‌تواند بخواند دورة شش ساله ابتدائی با این پروگرامی که هست و با این وضعی که هست یکنفر طفل اگر خودش استعدادی داشت که در خارج زحمت بکشد و پدرش برایش معلم بگیرد این را بحث من خارج است و لیکن یکنفر طفل عادی اصلاً نه بلد است درست بخواند و نه بلد هست درست بنویسد چه رسد باینکه برای بنده و آقا کتاب بخواند همان کتاب خواندن است که خیلی صرف وقت می‌خواهد باید چندین دوره را طی کند تا بتواند اصلاً معنی کند که خود کتاب چه لغتی است پس با این وضع تازه اول مصیبت است که بگوئیم چهارسال این که شش ساله است اسم خودش نمی‌تواند بنویسد شما می‌خواهید چهار سال بکنید بمن اجازه بدهید که بگویم این عمل یک تعارفی بیشتر نیست این لایحه آقا برنامه تحصیلات مقدم بر اینکه شما کتاب دبیرستانی را رعایت مقتضیات نقاط مختلف کشور می‌خواهند تطبیق کنند اول باید برنامه خودتان یعنی برنامه جاری فرهنگی را اصلاح کنید آنروز بنده عرض کردم کتابهائی که شما بدست اطفال دادید تمام ناقص و مضر و تلف وقت است طرز تحصیل طرز تعلیم وتعلم غلط است ناقص است بد است باید مقدم بر هر چیزی در این لایحه پیش‌بینی می‌فرمودید کسی که مانع شما نبود حالا مجلس هم نگوید شما می‌خواستید برنامه‌تان را اصلاح کنید توجه کنید که کتابهائی دبستانی و دبیرستانی مدارس حتماً باید اصلاح شود و تبصره هم اتفاقاً اشاره باین قسمت شده یعنی در برنامه این دو کلاس پنج و شش تجدید نظر بعمل خواهید آورد پس در این چهار کلاس که مقدم بر این دو کلاس است که حتماً باید تجدید نظر شود اما حرف و صنایع یک چیز تازه نیست حالا انوار نگوید که باز از پیش گفتی بنده این را تحقیق کردم مقدمة درزمان وزارت معارف مرحوم بدر شده است که در کلاس نجاری و آهنگری را گذاشته بودند و یک مدتی هم عمل شده است بعد معلوم نیست که با چه موجبی چه چیزی رخ داده است که این را برداشته‌اند و چون این لایحه که تصویب شد بیشتر تماس دارد با قراء و قصبات و دهات خواستم این مطالب را عرض کنم که بموجب این قانون مأمورین وزارت فرهنگ نگرانی که من دارم این است که یکعده را بنام نظام همه ساله از کشت و زرع باز می‌دارند و یکعدة را هم حالا باین اسم شما باسم حرف و صنایع یک چیزهای عجیب و غریب درست خواهید کرد یک دستگاه اداری هم الآن من عرض می‌کنم یادداشت بفرمائید یک اداره درست خواهید کرد و یک مأمورینی را هم می‌فرستید که اطفال دهاقین و زارعین را هم از آن کوره راهی که خودشان دارند منحرف کنیم و باین اسم مبتلا خواهیم کرد که باید حرف و صنایع یاد بگیرید آقایانیکه وارد هستند در پروگرام‌های وزارت فرهنگ میدانند که در مدارس چه می‌کنند و چه نوع حرف و صنایع معمول است در دهات حرف و صنایعش معلوم است تناسب با خودش است در قراء و قصبات اول حرف و صنایع که برای آنها لازم اس زراعت است حالا بجای این حرف و صنایع که بنده نمیدانم چیست عوض این شما می‌خواهید اگر توانستید که باطفال کشاورزان پنج شش کلاس درس بدهید که یک کوره سوادی یاد بگیرند وضمناً از همان اوان طفولیت این را هم اداری بکنید در صورتیکه همان راه آبا واجدادی که پدرو کسانش داشتند راه زندگی مملکت هم همان است والا من در ضمن عرایضی که اینجا عرض کردم گفتم که برای اداره نوکر ساختن به اسم مدرسه این یک بدبختی است برای ما.

رئیس- آقای امیرتیمور.

امیرتیمور- بنده هم مدت چهار سال را برای تعلیمات ابتدائی کافی نمیدانم و با سیستمی که معارف ما تا بحال داشته است در مدت چهارسال یک طفلی از عهده خواندن و نوشتن بر نمی‌آید و پیشنهادی هم در این موضوع تقدیم کردهام چون آقای وزیرفرهنگ میل دارند که بنام نامی خودشان یک یادگاری بگذارند موافقت بفرمایند که مدت تعلیمات شش‌سال باشد که ما به نتیجه برسیم و موضوعی که بنظر بنده خیلی قابل اهمیت است موضوع تربیت است که باید با کمال تأسف اذعان کنیم که تا بحال کشور و مخصوصاً وزارت فرهنگ آنطور که شایسته بوده است در امرتربیت اطفال اهتمام نورزیده است اگر برای تعلیمات در مدارس یک قدمهائی برداشته شده و کم وبیش مدارس ما یک نضجی پیدا کرده است اما از آنطرف در قسمت اخلاقی و تربیتی حقیقتاً روبه انحطاط رفته است مخصوصاً از قسمتهای اخلاقی خیلی خیلی وضع پاره اطفال تأسف آور است و اینجا است که وزارت فرهنگ پیش از هر موضوعی بایستی در امر تربیت آنها سعی و دقت کافی بعمل آورد و این جز با داشتن معلم خوب و با تقوی امکان‌پذیر نخواهد بود تنها نگرانی که من از این قانون دارم این است که شما با نداشتن معلم چطور موفق خواهید شد که امر تعلیمات عمومی را در تمام مملکت بتوانید اجرا کنید و بسط بدهید مخصوصاً برای تعلیمات ابتدائی که در قدم اول شما احتیاج بمعلمین با تقوی و ایمانی دارید که ازقدم اول تقوی و ایمان را در نهاد طفل ودیعه بگذارند و باید بهمین نسبت که وزارت معارف می‌خواهد برای امر تعلیمات اقدام کند بهمین نسبت هم باید اهتمام کند در تربیت معلم و منتهای کوشش را بعمل بیاورد که معلمین خوب انتخاب شود و بنده پیشنهادی کردم که در این جائی که نوشته می‌شود با رعایت اصول آموزش و پرورش خاصهً تربیت اخلاقی بعد از کلمه اخلاقی و دیانتی را هم اضافه کردم و امیدوارم در کمیسیون هم موافقت بفرمایند که همانطور که در امر تربیت اخلاقی قدمی برداشته می‌شود در امر دیانتی هم که در درجه اول است اهتمام بفرمایند از این موضوع که بگذریم نوشته شده برنامه تحصیلات و کتابهای دبستانی با رعایت مقتضیات نقاط مختلفه کشور ممکن است متنوع باشد آنچه که بنده فکرکردم منظور همان آموزش قسمتهای فلاحتی و زراعتی است و عقیده‌ام این بود که اسم آن برده شود بهتر است از اینکه بنویسند متنوع باشد یا چند قسم باشد و اگر باین نحود و بطور ابهام باشد یک چیز کش‌داری است و اسبا اشکال خواهد شد این بود عرایض بنده.

وزیرفرهنگ- یکی از اشکالاتی که باین لایحه ممکن است وارد باشد و تذکر هم دادند این است که ما بقدر کافی معلم نداریم اتفاقاً قسمت مهم این لایحه تنظیم شده است برای همین کار یعنی اگر قانون وضع می‌شود برای این است که ما معلم تهیه کنیم اگر بمواد دوازده و سیزده مراجعه کنید معلوم می‌شود که ما می‌خواهیم باین وسیله بعده کافی معلم و مربی بدست بیاوریم برای اجرای این قانون البته اجرای قانون خیلی مشکل است نه اینکه ما متوجه نباشیم و برخلاف نظر به آقای طباطبائی این قانون را سرسری دولت بمجلس نیاورده است نه تنها رویش مطالعه شده است قطع نظر از مطالعات شخصی که بنده داشته‌ام از تمام رؤسای فرهنگ ولایات بنده نظر خواسته‌ام و از تمام اشخاصیکه در علوم تعلیم و تربیت مختصر اطلاعتی داشته‌اند بنده نظر خواسته‌ام و آنها هم نظر خودشان را داده‌اند که در آئین‌نامه‌های این قانون ذکر خواهد شد و مناسب نبود که در قانون گنجانده شود چون قانون کاملاً اجرا شود و عملی شود در نظر گرفتیم که دو کار بشود یکی اینکه دبستان ساخته شود و یکی اینکه معلم تربیت شود که اینها هم پیش‌بینی شده است و اما موضوع چهارسال وشش‌سال بنده تصدیق می‌کنم که در عرض چهارسال نمی‌توان بچه‌ها را آنطور که باید و شاید تربیت کرد خاصه که خط فارسی بسیار مشکل است مخصوصاً کتاب خوب هم نداریم و وسائل‌مان هم کم است و هر قدر هم سعی کنیم و پول خرج کنیم برای ما مشکل است که بتوانیم در عرض مدت قلیلی شش‌سال بچه‌های ایران را بطور اجباری تعلیم و تربیت کنیم از این جهت چهار سال قرار دادیم و بهمین جهت هم در تبصره قید شد به محض اینکه وسائل فراهم شد آن پنج و شش هم جزء آن دوره اجباری و مدت تعلیمات اجباری خواهد شد معذالک اگر کمیسیون مطالعه کردند دیدند لازم است بنده مخالفتی نخواهم کرد اما راجع به آموزگار بنده این را کاملاً تصدیق می‌کنم که معلم کم داریم و این قانون یک قسمتش برای همین است که ما آموزگارانی تهیه بکنیم یک آموزگارانی که در جامعه احترام پیدا بکنند و زندگانی‌شان تأسیس بشود و مواد مربوط باین قسمت بنده توضیح کافی عرض خواهم کرد. راجع به کتاب هم بنده خودم مکرر عرض کردم که ما کتاب خوب نداریم و شروع هم شده است باین کار، کتاب اول ابتدائی که فعلاً در زیر چاپ است وقتی بیرون آمد ملاحظه خواهند فرمود که بکلی دیگرگون شده است در سایر کتابهای ابتدائی هم اصلاحات بیشتری خواهد شد که شاید طرز تعلیم آسان بشود و بچه‌های ما از این زحمت فوق‌العاده که گرفتار هستند خلاص بشوند. راجع بحرف و صنایع هم که فرمودند بنده تصور می‌کردم و در کمیسیون هم گمان می‌کنم اینطور نظر داشتند که کشاورزی هم مشمولش هست ولی اگر تصور می‌کنند که کشاورزی مشمول لفظ حرف نیست ممکن است پیشنهاد کنند اضافه شود و مراد این بود که در قری و قصبات در آنجاها آن قسمت کشاورزی به کودکان آموخته بشود و در شهرهائی که جنبه صنعتی دارد قسمتهای صنعتی آموخته شود باین جهت قیده شده است حرف و صنایع.

رئیس- آقای دهستانی.

دهستانی- چون این قانون فوق‌العاده اصطکاک بطبقه زارع و دهقانان دارد این است که من بعنوان مخالف مطالبی را که لازم میدانم به آقای وزیر فرهنگ عرض می‌کنم: از تهران که بگذریم در سایر شهرستانها بخصوص دهستانها تاکنون توجه کاملی از طرف وزارت فرهنگ نشده است برای نمونه چند دهستان نزدیک بمرکز و چند دهستان دور دست از عرض کنم ساوه شهری است دارای پنج شش بلوک در این شهر و دهستانهای آنجا پنج دبستان هست… (ثقه‌الاسلامی- از شهریار صحبت کنید. خنده نمایندگان) تفرش یک محل معظمی است نه تنها دبیرستان ندارد بلکه دبستان هم بقدر کافی ندارد. رودبار اراک آقای وزیر فرهنگ بلوکی است که نه تنها دبستان ندارد تا حالا یک پزشک هم به آنجا پا نگذاشته است. جاپلق یک بولکی است. (همهمة نمایندگان- شما از شهریار صحبت کنید) فرق نمی‌کند تمام کشور پیش بنده یکی است آنچه را که بنده میدانم عرض می‌کنم (انوار- آقا در ماده حرف بزنید) التفات بفرمائید آقا بنده نمی‌خواهم تفریح کنم بنده که نمی‌خواهم تظاهرکنم، بنده در دبی درمان مردم را بعرض دولت و مجلس میرسانم. جاپلق هم دبستان ندارد. آقایان فرمودند ازساوجبلاغ و شهریار صحبت کن علیشاه عوض و کرشته یک قصبه معظمی است که دارای ده هزار جمعیت است (خنده نمایندگان) ازوزارت فرهنگ تقاضی می‌کنند که دبستان آنها تبدیل بدبیرستان بشود و اظهار لطف و توجهی نمی‌شود همینطور در رباط کریم و قسمتهای دیگر شهریار و ساوجلاغ اشتهارد یک محل معظمی است دارای دبستان نیست (وزیرفرهنگ- انشاءالله درست می‌شود) بنده می‌خواستم توجه آقای وزیر فرهنگ را جلب کنم باین نقاطی که اولیای اطفال آنجا اشخاصی هستند که از دسترنج آنها چرخهای این کشور گردش می‌کند باینها توجه بیشتری بکنند. و اما نکتة را که آقایان فرمودند چهارسال کم است اولاً در تبصره برای آنهائی که بتوانند بکلاس بالاتر بروند اختیار داده شود ولی این مطلب را نباید از نظر دور داشت بچه رعیت شش ساله وارد دبستان می‌شود چهار سال در دبستان هست ده ساله می‌شود بعد از آن اگر پدران آنها مجبور بشوند آنها را در دبستان بگذارند امور کشاورزی آنها مختل می‌شود البته آنهائی که توانائی دارند اختیار دارند بخواهند بدبستان می‌گذارند نخواهند نمی‌گذارند. اما اینکه فرمودند دبستانهای دهات منحصر بدروس کشاورزی باشد آقایان باید توجه داشته باشند اولاً معلمی نیست به این اندازه که از امور کشاورزی مطلع باشند و بآنها درس بدهند ثانیاً پدران اینها و کسان اینها صبح تا شام مشغول امور کشاورزی هستند و بعقیده بنده آنها با اطلاع‌تر از آن کسی هستند که ازکلاس شش بیرون می‌آید این بود عرض بنده حالا آقایان اظهار لطف بفرمائید و آقای وزیرفرهنگ هم در این مورد توجهی بفرمایند.

جمعی ازنمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس- پیشنهادات قرائت می‌شود.

طوسی- سه فقره پیشنهاد است مربوط به آقای امیرتیمور آقای شاهرودی آقای شیرازی و آقای همراز در این زمینه که دورة تعلیمات ابتدائی شش سال باشد.

پیشنهاد آقای فرمانفرمائیان.

مدت تعلیمات اجباری پنجسال بوده و در سال چهارم که پنجم برنامه تعلیمات طوری تنظیم شود که اطلاعات کشاورزی تدریس شود.

پیشنهاد امیرتیمور.

در آخر سطر سوم ماده دوم بعد از کلمه اخلاقی جمله «ودیانتی»افزوده شود.

پیشنهاد آقای نقابت.

دوره تعلیمات ابتدائی اجباری تا سال ۱۳۲۷ چهار سال و بعد از آن شش سال است برنامه تحصیلات و کتابهای دبستانی با رعایت مقتضیات نقاط مختلف کشور ممکن است متنوع باشد وزارت فرهنگ مکلف است کتابهای مورد نیاز دبستانها را با رعایت اصول آموزش و پرورش کلاس مزبور بگذارند.

پیشنهاد آقای رضوی.

پیشنهاد می‌کنم ماده دوم بنحو زیر اصلاح شود:

ماده دوم- دوره تعلیمات ابتدائی اجباری شش سال است برنامه تحصیلات و کتابهای دبستانی با رعایت استعداد نقاط مختلف کشور از حیث اضافه شدن مواد صنعتی و فلاحتی تهیه می‌شود تألیف و طبع کتابها را وزارت فرهنگ بامراعات اصول آموزش و پرورش و درنظر گرفتن ترتیب دینی و اخلاقی کودکان عهده‌دار خواهد بود.

پیشنهاد آقای ثقه‌الاسلامی

پیشنهاد می‌کنم در ماده دوم در سطر اول عوض چهار سال شش سال نوشته شود و در آخر سطر سیم بعد از کلمه اخلاقی دیانتی اضافه شود.

پیشنهاد آقای انوار.

در تبصره ماده ۲ دو سطر و نیز مکلف است وسایل فراهم الی آخر حذف شود.

پیشنهاد آقایان لیقوانی، ملک‌مدنی، ناصری، افخمی.

پیشنهاد می‌کنم ماده ۲ بشرح زیر اصلاح گردد.

ماده ۲- دوره تعلیمات ابتدائی اجباری شش سال است برنامه تحصیلات و کتابهای دبستانی با رعایت نقاط مختلف کشور ممکن است متنوع باشد تألیف و طبع کتابها را وزارت فرهنگ با رعایت اصول آموزش و پرورش خاصه تربیت اخلاقی کودکان عهده‌دار خواهد بود در دهات و نواحی کشاورزی نصف برنامه تحصیلات صرف آموزش عملی کشاورزی و معلومات مقدماتی صنعتی کشاورزی از قبیل نجاری و تعمیرات بدوی اسباب و آلات کشاورزی و غیره خواهد بود ممکن است این قسمت از تعلیمات بوسیله دبستانهای سیار داده شود.

رئیس- ماده سوم.

ماده ۳- آموزش و پرورش در دبستانهای دولتی در تمام کشور مجانی است و بهیچ عنوان نباید از دانش آموزان وجهی مطالبه شود.

رئیس- آقای طباطبائی

طباطبائی- عرض کنم که شما الآن از دبستانها پول نمی‌گرید زمان وزارت فرهنگ مرحوم اعتمادالدوله قانونی از مجلس گذشته است و الآن شما یک دبستان دولتی نمی‌توانید سراغ بدهید که باشد و اجازه داشته باشد از کسی پول بگیرد باین جهت در کلیات هم عرض می‌کنم تجدید قانون بنظر بنده چیز زایدی است و اجازه بدهید که ماده سوم حذف شود.

وزیر فرهنگ- چون در جائی قید نشده است که تعلیمات در مدارس مجانی است فعلاً بر این است که در دبستانهای دولتی پول نمی‌گیرند از بچه‌ها ولی اگر امر دائر بشود که عده دبستانها زیاد بشود برای اجرای این قانون شاید دولت مقتضی دید که پول بگیرد از این جهت است که قطعاً باید قید بشود والا برای دولت کاری ندارد که پول بگیرد و بچه‌ها را درس بدهد این است که در اینجا مخصوصاً قید شده است که باید مجانی باشد.

رئیس- آقای صفوی.

صفوی- همانطور که فرمودند آقای وزیر فرهنگ فرمودند البته ذکر این ماده خیلی بموقع است برای اینکه اگر هم تا بحال از دبستانهای ابتدائی شهریه گرفته نمی‌شد مربوط بآنهائی بوده است که دایر بوده است ولی آنهائی که الآن بموجب این قانون تأسیس می‌شود البته باید یک ماده در اینجا باشد که مجانی باشد بنده موضوع دیگر را خواستم توجه بدهم خدمت آقای وزیر فرهنگ که در درجه اول باید به بهداشت این دانش‌آموزان بیشتر توجه بشود تا قسمت تعلیماتشان. موضوع بهداشت البته باید خیلی توجه بهش کرد و مخصوصاً بهداشت اطفال را در دبستان و بهداشت چشم آنها را خیلی باید اهمیت داد در جنوب مخصوصاً اگر آقایان تشریف برده باشند بیشتر اطفال مبتلا به تراخم هستند در دبستانهای جنوب شاید صدی نود و صدی نود و پنج مبتلا بتراخم هستند بایستی باین قسمت تراخم توجه بفرمایند این موضوع در شهرستانها البته مورد توجه بوده است و یک دوره هم در مدت تعصیل تابستان برای آموختن معالجه تراخم کلاس تأسیس کردند ولی متأسفانه برای هر یک نفر معلمی که این دوره را تحصیل کرده دو ماه و دوماه نیم ماهی پنجاه ریال کمک خرج معین کرده‌اند در جنوب مخصوصاً بیشتر اطفال مبتلا به تراخم هستند بنده در بعضی دهستانها که رفتم بچشم خودم دیدم از هفتاد و شش نفر محصلی که در دبستان تحصیل می‌کنند هفتاد وچهار نفر مبتلا بتراخم بودند فقط دو نفر سه نفر سالم بودند که در بین آنها باید مستهلک فرض کرد آن معلمین هم با پنجاه ریال حاضر نشدند این خدمت را بکنند البته پماد تراخم از بهداری فرستاده شده بود ولی وقتی که آنها قهر کردند دیگر این موضوع عملی نشد این که بنده استدعا می‌کنم این قسمت را توجه بکنند برای اینکه این قسمت تراخم چشم بچه‌ها جلوگیری بشود باز همینطور وزارت فرهنگ معلمین ابتدائی را در کلاس تراخم ببرند دوره دو ماهه را بیاموزند و از این بیماری سختی که چشم بچه‌ها را کور می‌کند جلوگیری کنند.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس- پیشنهادها قرائت می‌شود:

پیشنهاد آقای ساکینیان:

بمنظور اینکه آموزش و پرورش عمومی هر چه زودتر در تمام کشور جریان پیدا کند و سنگینی مخارج آن مانعی از توسعه آن در تمام کشور فراهم نیاورد پیشنهاد می‌کنم ماده سوم اینجور اصلاح شود:

ماده سوم- آموزش و پرورش دردبستانهای دولتی دهات و از برای اهالی کم بضاعت در شهرها در تمام کشور مجانی است و بهیچ عنوان نباید از این دانش آموزان وجهی مطالبه شود.

پیشنهاد آقای دهستانی:

تبصره- برای اطفال زارعین دهات متحدالشکل نبودن لباس مانعی نخواهد داشت.

پیشنهاد آقای مجد ضیائی

آموزش و پرورش و کتب کلاسیک در تمام دبستانها در تمام مملکت مجانی است و بهیچوجه نباید از دانش‌آموزان وجهی مطالبه شود.

رئیس- ماده چهارم قرائت می‌شود:

ماده ۴- وزارت فرهنگ در نقاطی که وسایل تعلیمات اجباری فراهم گردیده اجباری بودن آنرا در فروردین ماه سال پس از صحه ملوگانه اعلام می‌نماید.

رئیس- آقای سزاوار.

سزاوار- البته بنده هم نمی‌توانم نسبت به‌این قانون که یکی از آمال و آرزوهای این کشور بوده و تردیدی کنم فقط چیزی که هست بیشتر آمال ما روی کاغذ می‌آید و در موقع عمل دچار اشکال می‌شود ولی امیدواریم که در این مورد خاص همانطور که این لایحه آمده است در موقع عمل هم به منفعت کشور تمام شود بطوریکه افراد این کشور استفاده کنند. بنده یکی دو موضوع را خواستم در این‌جا تذکر بدهم یکی این بود که البته این قانون را تصدیق میفرمائید که مکمل تعلیم و تربیت است در این مملکت و آن قسمت‌هائی که ما داریم الآن در دست ما هست مشغول هستیم آنرا بایستی بیشتر از پیشتر موافقت کرد بنده عرض می‌کنم به آقای وزیر فرهنگ که قسمت‌های اخلاقی در دبستانها و دبیرستانها کاملاً رعایت نمی‌شود و بنده اطلاع دارم حتی یک مورد خاص هم دارد که غالباص در دبستانها و دبیرستانها بچه‌ها با موهای زیاد و کراوات می‌آیند و سیگار می‌کشند در سرکلاس و این را تصدیق میفرمائید یک بچه که این را کرد بچة دیگر هم همینطور می‌کند و رفته رفته این عمل مد می‌شود و بنده ممکن است آن دبیرستان را بطور خصوصی عرض کنم در صورتیکه ممکن است این دبیرستان بهترین دبیرستان پایتخت باشد و بنابراین حضورتان عرض می‌کنم آن دبیرستان جمشید جم است متعلق به زرتشتی‌ها و یکی از دبیرستانهای خیلی خوب است و واقعاً جهات اخلاقی و تعلیم و تربیت در آنجا رعایت می‌شود و بنده چون طفلی آنجا دارم و مطلع هستم از این جریانی که آنجا بوده است بطور خلاصه عرض کردم. این ماده اینجا نوشته است که اجباری بودن آنرا در فروردین ماه هر سال وزارت معارف اعلان می‌کند این باز یک اختیاری می‌دهد وزارت فرهنگ که وزارت فرهنگ (البته من وزیر فرهنگ فعلی را عرض نمی‌کنم) ممکن است وزیر بعدی روی خاصه و خرجی برود این یک مسئله اساسی است تعلیمات اجباری به تناسب تقسیمات ممکلت احتیاجات هر محل مخصوصاً شهرستانها و دهستانها این را باید در نظر گرفت و قسمت الا هم فالا هم شرط قضیه است برای اینکه ممکن است در بعضی شهرستانها دبیرستان داشته باشد و در سایر شهرستانها دبستان هم نداشته باشد و بنده اطلاع دارم همانطوری که آقای دهستانی فرمودند در همین تفرش که ایشان اظهار کردند چهل هزار نفر جمعیت است غیر از ترخوران در سایر جاهای آنجا دبستان ندارد این است که بنده پیشنهاد می‌دهم که در کمیسیون مورد توجه قرار بدهند که بطور عادلانه وتناسبی در نظر گرفته شود که هرسال که اعلان می‌شود در تمام کشور اگر هم نمی‌شود در تمام کشور سازمان بدهند بطور مختصر اینکار عملی بشود.

رئیس- آقای رضوی.

رضوی- مدتی است که از طرف اغلب از نواحی کشور که متأسفانه از داشتن دبستان و دبیرستان محروم بوده‌اند پیشنهاداتی بوزارت فرهنگ کرده‌اند که حامل چند تا از آنجا خود بنده بودم. اخیراً هر کدام که پیشنهاد می‌کردند آقای وزیرفرهنگ احاله می‌فرمودند که اگر این لایحه عملی شد ممکن است تمام تقاضی‌ها را ما عملس کنیم بنده البته در ماده یک و دو یک توضیحاتی که از جهت آشنائی بوضعیت پیشنهادات آنها بود داشتم که البته موکول به بعد شد ولی حالا در ماده چهار می‌خواستم عرض کنم آقا بعضی جاها هست که از حیث فراهم بودن وسایل و از حیث وجود جمعیت و نزدیکی دهات و کیفیتی که بتوانند شاگردان در آنجا مشغول تحصیل بشوند بهتر است و هر سال هم خودشان یک کلاسهائی آنجا ترتیب داده‌اند آنقدر که مشوق و احتیاج داشته‌اند از قسمت تحصیلات و یک مخارج مقدماتی هم کرده‌اند اینها لازم است که یک تشویقی از طرف وزارت فرهنگ نسبت به آن‌ها بشود عریضجاتشان هم رسیده است تقاضی‌هایشان هم رسیده است اینها را مقدم بدارند اگر بنا شد بگوئیم در تمام مملکت یکنواخت اجرا بشود و در یک موقع عملی بشود این البته عملی نیست و آنوقت از طرف دیگر هم عرض می‌کنم وجهت تبعیض هم از نظر محل خاصی نمی‌شود قائل شد اعم از اینکه در یک دبستانی دبیرستان یا دبستان زیاد باشد یا کم باشد همین کیفیتی که خود ماه نوشته است در جاهائی که وسایل تعلیمات اجباری فراهم گردیده در اینجور جاها البته یک طوری است که هم خود وزارت فرهنگ می‌خواهد این کار را بکند و مردم هم که اشتیاق دارند این است که بنده تصور می‌کنم که اصل ماده باقی باشد و وزارت فرهنگ هم که اهتمام دارد تمام این تقاضاها را انجام بدهد محالی را در نظر بگیرد که هر چه زودتر اجرا بشود بهترین ترتیب قانون همین است. این است که بنده نمیدانم که چرا در فروردین هر سال درنظرگرفته شده است بنده تصور می‌کنم باینکه مثلاً الآن که ماده دوم سال است اگر بنا شد این قانون تصویب بشود آنوقت چه مانعی دارد که از شهریور همین امسال تصویب بشود آنوقت چه مانعی دارد که از شهریور همین امسال شروع بکنند بنده تصور می‌کنم که این قانون سال پیش موقعی که هنوز سال نگذشته درنظر داشته که از اول فروردین برداشته شود و اول تابستان در نظرگرفته شود که از اول شهریور این عمل اجرا بشود.

وزیرفرهنگ- اینکه فروردین ماه گذاشته شده است برای این است که چند ماه وزارت فرهنگ مجال داشته باشد برای اینکه مقدمات تأسیس مدارس را فراهم کند اما اینکه امسال استفاده نخواهیم کرد همینطور که تذکر دادند این لایحه چهار پنج ماه پیش تقدیم مجلس شده است و دلیلش این است ولی حالاهم اجباری نیست که بگذاریم برای شهریور برای اینکه امسال بدبختانه نخواهیم توانست اجباری بودن تعلیمات را در هیچیک از نقاط کشور عملی کنیم فقط چیزی که ما می‌توانیم بکنیم با این مشکلاتی که داریم در قسمت پول و سختی‌هائی که رئیس کل دارائی می‌کند برای پول در سال حاضر (و البته حق هم دارد عایدات خیلی کم است و مخارج زیاد) ما کاری که می‌توانیم بکنیم و نقشه‌ای که داریم این است که در تهیه آموزگار و مربی امسال تمام وقتمان را صرف بکنیم و آموزگار تهیه بکنیم که کلاسهای اول دانشرای مقدماتی را زیاد بکنیم، برای ساختن دبستان مناسب با آب و هوا در نقاط مختلف کشور کار بکنیم در قسمت برنامه امسال تهیه مقدمات خواهد بود و امیدوارم که برای سال بعد مقدمات این کار کاملاً فراهم شود که عملی بکنیم.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس- پیشنهادات قرائت می‌شود.

پیشنهاد آقای امیرتیمور.

اصلاح ماده چهار را بطریق ذیل پیشنهاد می‌کنم.

ماده ۴- در نقاطی که وسایل تعلیمات اجباری فراهم گردیده وزارت فرهنگ اجباری بودن آنرا در فروردین ماه هر سال پس از صحه ملوکانه اعلام می‌دارد.

پیشنهاد آقای منشور.

ماده چهار- بعد از فروردین اضافه شود هر و خوانده خواهد شد هر سال.

رئیس- ماده پنج قرائت می‌شود.

ماده ۵- در نقاطی که طبق ماده چهار اعلام شده است اهالی مکلفند اطفال خود را که سنشان شش سال تمام باشد در شهریور ماه در دبستانها نام‌نویسی کنند هرگاه طفلی بواسطه بیماری نتواند در موقع مقرر مشغول تحصیل شود ولی او موظف است او را بلافاصله پس از رفع نقاهت بدبستان معرف نماید.

رئیس- آقای ثقه‌الاسلامی.

ثقه‌الاسلامی- بنده می‌بایستی در کلیات صحبت کنم متأسفانه نوبت به بنده نرسیده باز در ماده دو خواستم صحبت کنم نوبت به بنده نرسیده عرض کنم چنانکه؛ آقای وزیر فرهنگ هم در کمیسیون تذکر دادم و ایشان هم موافقت کامل داشته مقصود ازتعلیم اجباری ظاهرسازی که نباید باشد باید آن مقصد و مقصودی باشد که ما منتظر آن هستیم و بعقیدة یکی از رفقا که همیشه می‌گوید باندازه پولت حرف بزن من هم تصور می‌کنم که این صحیح باشد ملت و دولت ایران خصوصاً مجلس باید باندازة پولشان حرف بزنند من می‌خواهم استدعا کنم از آقایان اجازه بدهند یکقدری از سابقه حرف بزنم: در چندین سال قبل تقریباً بیست سال قبل اگر ملاحظه بفرمائید در تمام شئون مملکت پولهای گزافی‌خواه لازم باشد خواه نباشد بنده دیگر وارد نمی‌شوم در این موضوع حرفهائی شده است که ما فوق طاقت ملت ایران بوده است و بدبختانه نمیدانم دیگر بواسطه حسن نیت بوده است یا بواسط غفلت بوده است یا اینکه سوء نیت بوده است (بنده تصور می‌کنم سوء نیت بوده) که هیچ توجهی به بهداری و فرهنگ نشده است در حالتیکه یک ملت زنده بودنش در روی دو اساس است یکی بهداری است و یکی فرهنگ اگر مملکت آدم نداشته باشد قشون نمی‌تواند داشته باشد وزارتخانه نمی‌تواند داشته باشد تجارت نمی‌تواند داشته باشد در این باب هم آقایان ملاحظه خواهند فرمود که هیچ توجهی نشده است و بهیچوجه در این باب توجهی نشده است واقعاً ننگ آور است که یک ملت نمیدانم ده میلیونی می‌خواهید حساب کند یا پانزده میلیون می‌خواهید حساب کنید تفاوت ندارد اگر ده میلیون حساب کنید بهداری او در سال هر نفری سه قران می‌شود. آقایان حساب کنید آخر با سالی سه قران آب جوجه می‌شود بمردم داد؟ آب کثیف را هم نمی‌شود بمردم داد این سه قران به هیچ چیز نمی‌رسد این سه قران به وسمه و سرخاب و سفیداب هم نمی‌رسد آدم که هیچ پس ما باید باندازه پولمان حرف بزنیم آمدیم به معارف پانزده میلیون که صحبت می‌کنیم نفری یک تومان می‌شود اینجا بعضی از آقایان که صحبت می‌کنند میگویند چرا فقط مدارس ابتدائی را گفته است مجانی است و دبیرستانها هم که آنقدر خرج ندارد چرا آنها مجانی نیست؟ بنده می‌پرسم برای یک بچه خودشان که بگذارند به دبیرستان ماهانه چقدر خرج می‌کنند؟ کمتر از صدتومان ماهیانه که نمی‌شود. اشخاصی هستند که می‌گویند که ماهی ۵۰ تومان ۶۰ تومان خرج این بچه می‌کنیم چطور می‌شود که دولت با این مخارج گزاف بتواند که هم دبیرستان درست کند هم دبستان درست کند هم کتاب چاپ کند وهم کار را به بکند اینها حرفهائی است که ما میگوئیم ولی اساس و پایه ندارد. بنده ازآقای وزیر فرهنگ استدعا می‌کنم که توجه بفرمایند یک کار اساسی بکنند. این عیناً مثل اینستکه به بنده بفرمایند که بنده اعضای مجلس را که صد نفر می‌شوند با یکی دوتومان من می‌خواهم تمام آنها را به پلو و خورش دعوت کنم البته این موجب امتنان ما است ولی ما آن پلو را نخواهیم خورد و این چلو را نخواهیم خورد برای اینکه با آن ۲ تومان شما فقط آب سرد می‌توانید بدهید این یکی یکی دیگر هم راجع باجباری. عرض کنم بنده با اجباری موافق هستم ولی بدبختانه هر طور قانونی اینجا می‌گذرد باز اسباب زحمت مردم می‌شود. ما روز جمعه با آقای وزیر کشاورزی رفته بودیم به ورامین مأمورین نظام وظیفه ریخته‌اند آنجا و ده‌هزار نفر مشمول را می‌خواهند بگیرند (روحی- آقا در ماده صحبت کنید) پس باید در این موقع هم آن اجباری را یک کاری بکنند که مردم در مضیقه نباشند اینجا در ماده پنجم نوشته شده.

ماده ۵- در نقاطی که طبق ماده چهارم اعلان شده است اهالی مکلفند اطفال خود را که سنشان شش‌سال تمام باشد الی آخر اولاً دبیرستانهائی را باید در نظر بگیرند که مثلاً برای آذربایجانی…بنده یک چیز تازه و فوق‌العاده‌ای را می‌خواهم بآقا عرض کنم که اصلاً آذربایجانی تا آنروزی که به مدرسه می‌رود یک کلمه فارسی نمیداند پس این زبان فارسی برای او بدبختانه یک زبان خارجی است (رضوی- این تعبیر را آقای ثقه‌الاسلامی نفرمائید) بلی بنده میدانم تعبیر نیست آقا زبان خارجی هم نیست ولی متأسفانه زحمت دارد و تمام این دبیرستان را در عرض این ۶ سال و ۱۲ سال تمام می‌کند احتمال می‌رود که در دهات مشکلاتی باشد و از این جهت نباید مأمور و جریمه و اینها باشد. یکی دیگر اینکه وقتیکه مدرسه سالمندان برای اکابر درست کرده بودند بنده عرض کردم این سالمندان و این مخارجی را که می‌کنید ما در یک گوشه افتاده بودیم که بدبختانه اولیای امور به ما نظری نداشتند و آن مواظبت و مراقبتی که بایستی در آموختن زبان مادری بشود و زحمت بکشند و خرج بکنند نکردند و آذربایجانیها با وجود اینکه وسایل نداشتند و استطاعت نداشتند با وجود اینکه دولت وقت وسایل نداشتند با وجود اینکه دولت وقت سایل را برای آنها فراهم نکرد تمام جدیتشان را صرف کردند و فارسی را از حیث حرف زدنش را نمیدانم ولی از حیث املاء و انشاء خوب تحصیل کرده‌اند و از سایر جاها بهتر می‌نویسند و خوب هم تحصیل کرده‌اند و از سایر جاها بهتر می‌نویسند و خوب هم تحصیل کرده‌اند آقایان هم همه میدانید. عرض کنم این است که دولت باید بیشتر بآنها توجه داشته باشد که بیشتر محتاج هستند باید آذربایجان و آذربایجانی را بیشتر اهمیت بدهند و این زبانی را که بدبختانه با زود به گلوی ما چسبانده‌اند ما را مجبور کرده‌اند که چندین سال حرف بزنیم این را یک کاری بکند دولت وقت که بکلی از یاد ما نرود و این نمی‌شود مگر با تشویق خود دولت. یکی هم مخارجی است که خود دولت باید در نظر بگیرد بنده باید یک چیزی عرض کنم که خود آقا هم اطلاع دارید که اغلب جاها مدارس ملی سطح تحصیلش از مدارس دولتی بالاتر است به جهت اینکه معلیمن خوب دارد متصدیان خوب دارد رئیس خوب دارد. ولی تعجب خواهید کرد آقای فیاض در تبریز مدارس دولتی سطح تحصیلش و سطح اخلاقش به مراتب ازمدارس ملی بیشتر و بالاتر است و آنها که در مدارس دولتی در قسمت حکمت و اینها تحصیل کرده‌اند آنها ۳% یا ۲% ممکن است افت داشته باشند ولی در مدارس ملی صدی ۱۰ افت دارند. این است که بنده خواهشمندم که توجه مخصوصی خصوصاً به آذربایجان بکنند.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس- پیشنهادات قرائت می‌شود: پیشنهاد آقای امیرتیمور.

رضوی- آقا بنده اجازه خواسته بودم.

بعضی از نمایندگان- کافی است مذاکرات

رضوی- این را باید توضیحات روشن داده شود نمیدانم چرا آقایان حوصله حرف زدن ندارند.

رئیس- پیشنهاد آقای امیرتیمور

پیشنهاد می‌کنم سطر آخر ماده پنج و تبصره ماده پنج حذف شود.

رئیس- پیشنهاد آقای انوار.

پیشنهاد می‌کنم در ماده ۵ در سطر اول بعد از کلمه چهارم اضافه شود «اجباری بودن تعلیمات الی آخر».

رئیس- پیشنهاد آقای شاهرودی

ریاست محترم مجلس

در ماده ۵ پیشنهاد می‌نمایم در سطر دوم سنشان شش سال تمام به هفت سال تبدیل شود.

روحی ختم جلسه آقا.

- سئوال آقای نقابت و جواب آقای وزیر پیشه وهنر و بازرگانی راجع به معامله چوب

(۳- سئوال آقای نقابت و جواب آقای وزیر پیشه وهنر و بازرگانی راجع به معامله چوب)

رئیس- آقای نقابت شما از آقای وزیر پیشه و هنر و بازرگانی سئوالی دارید؟

نقابت- عرض کنم (آقای امیرتیمور… آقای افشار توجه کنید) استدعا می‌کنم توجه بفرمائید بنده یک سئوالی از وزارت پیشه وهنر جوابی به بنده بفرمایند امروز صبح یک جوابی در روزنانه به بنده داده شد. گویا جواب آقای وزیر پیشه و هنر هم مثل این جوابی که حاجی مسکین به بنده داده است باشد حاجی مسکین کسی است که معامله چوب را با وزارت پیشه وهنر کرده است و بنده هم این موضوع را سئوال کردم. بنده حاجی مسکین را نمی‌شناسم کیست ولی ایشان یک جوابی به بنده داده است که دراین جواب خیلی تعرض کرده است و تذکر داده است که فلانکس وکیل شرکت چوب است همه آقایان میدانید که بنده تاجر نیستم فلا هم نیستم زارع هم نیستم و وکیل دادگستری هستم و افتخار می‌کنم که داشتن پروانه وکالت متضمن داشتن سوابق ممتد در خدمات قضائی و تحصیلات حقوقی است (صحیح است) بنابراین اگربنده وکیل اصغر قاتل هم که باشم اشکالی ندارد. گفته می‌شود بنده بصورت نطق در پارلمان خواسته‌ام نظریات خصوصی اشخاص را در مورد املاک و جنگلها اعمال کنم. آقا اینطور نبوده است.

بعضی از نمایندگان- آقا اول سئوال را بفرمائید.

نقابت- سئوال بنده این است که وزارت پیشه وهنر یک قراردادی می‌بندد با دو سه نفر که یکی از آن ۲ یا ۳ نفر حاجی مسکین است.

معدل- آقا استدعا می‌کنم تکرار بفرمائید که متوجه بشویم.

نقابت- عرض کردم یک قراردادی وزارت پیشه وهنر می‌بندد با ۲ یا ۳ نفر که یکی از آنها حاجی مسکین است. بموجب این قرارداد ۲۰۰ هزار دانه چوب برای قنداق تفنک می‌خرد. چوب را می‌خرد هر دانه ۶ تومان که وزارت پیشه وهنر چوب خریداری شده را بدهد به قورخانه ایران که قورخانه ایران قنداق تفنگ بسازد ۲۰۰ هزار دانه فروخته است دانه‌ای ۶ تومان و حال اینکه همین قورخانه چوب خریده است برای قنداق تفنگ صد هزار دانه دانه یک‌تومان قرض کنید که ترقی قیمت حاصل شده باشد و صد درصد ترقی کرده باشد می‌شود ۲ تومان یا خیر شده باشد ۳ تومان یا ۴ تومان ولی چرا ۶ تومان خریداری شده است؟ قنداق تفنگ آقایانی میدانند چقدر چوب می‌خواهد کارخانه می‌خواهد خرج می‌برد ساختن آن فقط آن تیکه چوب را خریده‌اند به ۶ تومان… (منشور- تاریخش را بفرمائید) تاریخش سه چهارماه پیش است. عرض شود چندی قبل هر ۳۰۰۰ متر تخته خرید شده است از قرار متری ۳۰۰ تومان و بعد از سئوال بنده از ایشان در جراید گویا رفته‌اند و یک تخفیفی گرفته‌اند تخته را همه آقایان میدانید که خیلی که گران بشود با وجود عدم وسائط نقلیه متری سیصد تومان نیست. پس ۳هزار سیصدتومان می‌شود ۹ میلیون ریال و دویست هزار قنداق تفنگ دانه ۶ تومان می‌شود یک‌میلیون و دویست هزار تومان که جمعش می‌شود دو میلیون و صد هزار تومان و با این اختلاف قیمت تقریباً ۱۴ میلیون ریال اختلاف قیمت دارد. این مسکین در اینجا جواب می‌دهد که تمام معامله‌اش ۱۲ میلیون ریال است گویا فقط سهم خودشرا گفته است و هسم شرکایش را نگفته است. البته این عمل شده است و حالا این عمل را ما کار نداریم که برای چه می‌خرند و برای چه این قدر پول می‌دهند آنهم از جنگلهای خودمان آنهم با وسائل حمل و نقل خودمان. می‌گویند این راخریده‌ایم که برای دولت شوروی تفنگ بسازیم و آنها خودشان کمک می‌کنند برای حمل و نقل و واگون می‌دهند و این مثل قسمت‌های جنوب نیست که ۷۶۶۱ تن خرما در استاسیون اهواز معطل است و بواسطه گرما تبدیل به کرم می‌شود و می‌گویند وسیله نیست. این را نمی‌دهند به مردم بخورند و این میوه محلی بکلی فاسد می‌شود و از بین می‌رود با این مساعدت‌ها شما دانه‌۶ تومان می‌خرید؟ این همه پول خرج کردن اصلاً برای چی است؟ بنده تحقیقی کردم این موضوع را هم عدد را و هم قیمت را از این جهت سؤال کردم و سؤال هم معنی آن این نیست که منجز باشد ممکن است من در رقم اشتباه کرده باشم و عوض ۳۰۰ متر مثلاً ۲۵۰ متر خریده باشند. علی ای حال از نرخ عادلانه تجاوز کرده‌است. یک مطلبی که قابل توجه است کیفتیت مناقصه این عمل است یعنی دوسیه مناقصه این عمل است که معمولاً باید اشخاصی که چوب می‌فروشند در این خصوص تقاضا بدهند و این تقاضاها تقاضاهای غیرطبیعی است و اگر بگویند که طبیعی است بنده برای آنها جرم قائل می‌شوم این موضوع باید در کمیسیون معلوم شود و غیر از این هم دو سه فقره دیگر معامله شده است یکی ۴۵ میلیون تومان و یکی هم یک رقم دیگری که بنده هنوز تحقیق نکرده‌ام این اعمال هم شده‌است. این اعمال البته در زمانی که آقای هژیر در وزارت پیشه و هنر بوده‌اند واقع شده است نه در زمان آقای بدر البته ایشان هم حالا وزیر راه هستند. شنیده می‌شود که باربری راه‌آهن جنوب پول می‌گیرد برای واگن و بهمین جهت خرماهای مردم دارد خراب می‌شود. ایشان که این اندازه در وزارت پیشه و هنر خدمت کرده‌اند خواهش می‌کنم در وزارت راه هم بیشتر دقت کنند که این اعمال دیگر تکرار نشود. خواهش می‌کنم که آقای وزیر اگر بنده اشتباهی کردم بفرمایند و بعد از فرمایش ایشان بنده باز یک توضیحی خواهم داد و همینطور که عرض کردم خواهش می‌کنم که پرونده این موضوع را بفرستند بکمیسیون دادگستری تا مطالعه بشود.

وزیرپیشه وهنر (آقای بدر)- عرض کنم بنده البته نسبت به موضوعی که در سؤالی که آقای نقابت کرده‌اند و از طرف مجلس به بنده اطلاع داده شده است جواب عرض می‌کنم البته در موضوعی که مسکین نامه در روزنانه نوشته است وارد نیمشویم زیرا به این قسمت مربوط نیست. عرض کنم در آواخر سال گذشته در اسفند احتیاجی بیک مقدار چوب برای وزارت پیشه و هنر پیدا شد برای ساختن قنداق تفنگ. در آنموقع یک قدری وقت تنگ بود یعنی چوب را قاعدة می‌بایستی قبل از بهار بریده باشند و بعد از اینکه چوب باز شد اگر آنرا بریزند آن چوب بدرد نمی‌خورد این بود که در اداره مربوطه‌اش صلاح دانستند که این چوب خریداری بشود. طریق خرید چوب این طور است که می‌روند و قیمت چوب را می‌پرسند و روی آن یک استعلامیه می‌دهند کسی که کمتر قیمت داد آنرا ملاک قرار می‌دهند و معامله را انجام می‌دهند. این کار هم همین جور شده است یعنی رفته‌اند از یک عده چوب فروش استعلامیه گرفته‌اند و آن کسی که معامله کرده است حداقلی است که نسبت بدیگران پیشنهاد داده است. آقای نقابت یک اوقامی را در سئوال خودشان مرقوم فرموده‌اند و الآن هم تکرار فرمودند و نتیجه گرفتند که ۱۴ میلیون ریال خسارت وارد آمده است. بنده عرض می‌کنم اینطور نیست برای اینکه نه خرجی که در این معامله شده است آنقدر است ونه قیمتی که در قرارداد هست. بنده عرض می‌کنم الوار برای قنداق تفنگ صدهزار تا است در صورتی که ایشان فرمودند دویست هزار. قیمت آن را فرمودند که ۶ تومان بوده است در صورتیکه ۴۵ ریال و ۵۰ ریال بوده است. تخته هم که سه هزار مترمکعب بوده است همین‌طور ۳ هزار متر درست بوده است ولی ۳ هزار ریال نبوده است و ۲۵۵۰ ریال بوده است که مجموع این معامله روی همرفته اگر تمامش را به این ترتیب حساب کنیم ۱۲ میلیون ریال می‌شود حالا چطور شده است از ۱۲ میلیون ریال معامله ۱۴ میلیون ضرر بوده است چه عرض کنم؟ اینکه میفرمائید این یکی از معاملات است و باز هم هست و فرمودند که بنده بعد از سئوالی که کردم تخفیفی داده شده است این را بنده جداً تکذیب می‌کنم. این را بنده رسیدگی کردم و قراردادی هم که در آن تاریخ بسته شده همین قیمت است که عرض کردم و بهیچوجه تخفیفی داده نشده است نه در موضوع مقدار و نه در قیمت … (روحی- چرا مناقصه رعایت نشده است؟) این را عرض می‌کنم خدمت‌تان عرض کنم طرز عمل مربوط به این چوب روی استعلامیه بوده است و یکماه ونیم بعد از امضای این قرار داد یک شخص یک تلگرافی به بنده داد که من حاضرم که این معامله را با ۲۵ درصد تخفیف انجام بدهم. خوب ۲۵ درصد تخفیف نسبت به ۱۲ میلیون خیلی می‌شود بنده فوراً شروع کردم به تحقیقات که این کی است و وضعیت او چطور است می‌تواند این معامله را بکند یا نمی‌تواند این کار را بکند بعد که آمدند دیدیم که یک تاجر چوب فروش است ولی فعلاً چوب ندارد و هیچ تاجری نمی‌تواند این مقدار چوب داشته‌باشد. اول باید اجازه قطع آنها داده بشود. این هم نداشته است و من از او پرسیدم که خوب حالا که شما چوب ندارید چه خواهد شد؟ او گفت بهتر این است که آن اجازه قطعی را که شما بآن شخص اول داده‌اید آن اجازه را از او بگیرید و بمن بدهید. بعداً من فکر کردم که خوب اگر بنا باشد او چوب را قطع کند و ما آنرا برای دولت بگیریم چرا خودمان قطع نکنیم؟ بعلاوه یک اجازه قطعی داده‌ایم و اینکه چقدر خریده است و چه کار کرده است و چقدر آورده است اینها یک چیزهائی است که نمی‌شود رسیدگی کرد و اگر باسناد او مراجعه کنیم شاید یک مبلغی بگوید که عملی نباشد اگر روی رسیدگی برویم شاید باز عملی نباشد و ما فقط از این رقابتی که ایجاد شده است این استفاده را خواهیم کرد که یا آن شخص اولی معامله را با همین مبلغی قبول کند یا اینکه بحسابش رسیدگی کنیم به‌بینیم حسابش چی است. اگر این حسابش باین اندازه تخفیفی که می‌گوید ۲۵ درصد می‌شود کمتر باشد البته باید او نفع عادلانه خودش را ببرد و بقیه‌اش مال دولت باشد ولی اگر معلوم بشود که حقیقت این است که خیر این ۲۵٪ باصطلاح یک چوبی است که خواسته است توی چرخش بکند این موضوع دیگری است و پس از رسیدگی معلوم خواهد شد. ولی این را هم عرض کنم این تجربه را که خود بنده دارم این است که هرمعامله‌ای را که امروز در این شهر بکنید چه در خرید و چه در فروش وقتی که معامله واقع می‌شود فوراً یک شخص دیگری پیدا می‌شود که آن معامله را کمتر یا بیشتر انجام دهد این همیشه مرسوم بوده است و باز هم هنوز رسم است. حالا این هم بعد از یک ماده و خورده‌ای آمدن و این معامله را کردن. حالا بنده عرض می‌کنم ممکن است این قیمتی را که ما از این شخص خریدیم کمتر باشد اما این دلیل نیست حالا که این آدم این پیشنهاد را داده است آن زمان قیمت کمتر بوده‌است چون در مدت یکماه و نیم همه چیز تنزل کرده است. این بود کلیه عرایض بنده و البته (بعضی از نمایندگان- راجع به مناقصه هم بفرمائید) عرض شود راجع به مناقصه این قسمت بخصوص را بموجب یک قراردادی مجبور بودند که فوراً مشغول کار بشوند و مطابق آنچه که عرض کردم بایستی این چوب دراسفند تهیه بشود و اگر یک یک قدری دیرتر می‌شد باز می‌شد و خاصیتش از بین می‌رفت یعنی فاق می‌گرفت و ترک می‌خورد این بود که برای اینکار بموجب موافقتی که وزارت دارائی کرد و تصویبنامه‌ای که از هیئت وزراء صادر شد پیشنهاد اینها رفت به وزارت دارائی وبعد موافقت شد که فقط از چوب فروشها یک استعلامیه بگیرند و روی آن استعلامیه خرید کنند این اصل قضیه است. حالا بنده عرض کردم از این پیشنهادی که رسیده بود برای یک ربع تخفیف البته همان شخص هم بآقای نقابت رجوع کرده و این مطالب را بایشان گفته است ما از این قسمت یک استفاده‌ای می‌کنیم به این طریق که وارد قضیه خواهیم شد تا به‌بینیم اگر حقیقتاً از قراردادی که بسته است خواسته است فایده گزافی ببرد که جلویش را خواهیم گرفت.

نبیل سمیعی- آقا این تصویبنامه چون از پنجهزار تومان ببالا است برخلاف قانون است.

وزیر پیشه وهنر و بازرگانی- قیمتی که باید خریداری شود قرار شد درخود اداره یعنی از طرف هیئت بازرسان اداری هم رسیدگی شود که ۴ یا ۵ نفر از وزارتخانه‌ها تعیین شده است از طرف دولت که بکارهای اداری رسیدگی کنند و بنده از آنها خواهش می‌کنم که اصل دوسیه را هم از جنبه اداری رسیدگی کنند.

روحی- آن هیئت را وسیله کارشان را فراهم نکرده‌اند و الی‌الابد هم مشغول نخواهند شد.

وزیر پیشه وهنر و بازرگانی- خیر مشغول کار شده‌اند و وسائل کار آنها را هم تعیین کرده‌اند و باین کار هم رسیدگی خواهند کرد. همینقدر عرض می‌کنم که از هیچ چیزی فروگذار نخواهد شد اگر به‌بینیم که اینجا قیمت بالا برده رسیدگی می‌کنیم و تحقیق می‌کنیم و اگر یک قصور اداری هم شده است مرتفع خواهدشد.

رئیس- آقای نقابت

نقابت- اولاً اصل موضوع تصدیق شد و ثانیاً تصدیق شد که مناقصه بعمل نیامده است. بنده در سئوال خودم عرض کردم که این عمل که شده است بامضای مجعول در دوسیه گذاشته شده اگر من گفته‌ام که قیمت چیست این موضوع باید با امضای من باشد در دوسیه. حالا معلوم شد که مناقصه هم بعمل نیامده است وطبق یک تصویبنامه‌ای این عمل شده است و این البته برخلاف قانون است و بایستی حتماً مناقصه بعمل بیاید بر طبق قانون. اما اینکه فرمودند در خرید چوب عجله داشته‌اند و باید که قبل از بهار ریخته شود این یک اشتباه فنی است و من خیلی متأسفم از اینکه چرا آقای وزیر پیشه و هنر اطلاع دارند. چوب را آقا از اول اسفند شروع می‌کنند به ریختن بعد این چوب را که ریختند یکسال طول می‌کشد تا خشک بشود و حاضر بشود و این چوبی که ریخته شد برای سال دیگر قابل استفاده است نه امسال. بنابراین عجله داشته‌اند و نتوانستند مناقصه بکنند و مطابق تصویب‌نامه خریداری کرده‌اند این صحیح نیست و چوبهای ریخته هم هست والآن در جنگل‌های چالوس و قسمتهای پل سفید تمام آنها ریخته شده اگر الآن بروید مشاهد خواهید کرد که تا چند کیلومتر کنار جاده ریخته شده است و چوب فروشها هم زیاد است و از بس که دست زیاد است قیمت ارزان است و این قیمتهائی را که خریده‌اند بضرر مملکت تمام شده است. استدعا می‌کنم که دوسیه‌اش را بفرستید که ما مطالعه کنیم و الا سئوال منجر باستیضاح خواهد شد.

جمعی از نمایندگان- ختم جلسه.

انوار- لایحه پشیز را مطرح کنید.

- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

(۴- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه)

رئیس- دو تا لایحه است که خیلی محل حاجت است یک لایحه اعتباری است که وزارت جنگ خواسته است و یکی هم لایحه راجع با پول خردی که این را در دستور جلسه آینده قرار می‌دهم (صحیح است) و اگر اجازه بفرمائید در جلسه آتیه اول رفت جزء دستور بشود که تمام شود. اگر تصویب میفرمائید جلسه را ختم کنیم (صحیح است)

جلسه آتیه روز سه شنبه ۴ ساعت قبل از ظهر. دستور هم لوایحی که گفته شد.

(مجلس ۲۵ دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی- حسن اسفندیاری