مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ بهمن ۱۲۸۵ نشست ۳۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نخست تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نخست

قانون اساسی مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نخست
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ بهمن ۱۲۸۵ نشست ۳۳

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ بهمن ۱۲۸۵ نشست ۳۳

مذاکرات دارالشورای ملی سه شنبه ۷ شهر ذیحجه

آقا میرزا ابوالحسن خان – موقع از برای مذاکره شده است خوبست اجازه بفرمایید.

رئیس- هنوز عده وکلا باندازه کفایت نرسیده است.

صدیق حضرت – چرا کافیست فعلا سی و شش نفرند.

رئیس- اول صورت مجلس روز گذشته را بخوانند (آقا سید محمد تقی صورت مجلس روز یکشنبه را قرائت کردند).

آقا میرزا ابوالحسن خان – چون جناب آقا پریروز اجرا نظامنامه داخلی را خواسته بودند عرض می‌کنم که نطامنامه داخلی باید اجرا بشود بعضی دون بعضین میشود تمام فصول آن باید مجری بشود.

آقا سید حسین – تا حال که نظامنامه نبود و حکام مانع از انتخاب وکلا بودند و نمی‌گذاشتند که امر انتخاب صورت بگیرد حالا که نظامنامه اساسی هم صحه شد پسر سپهدار علمای روحانی را از برای انتخاب چوب می‌بندد در حالتیکه بامر علما و حجج اسلام و حکم صدارت می‌خواستند انتخاب کنند ایشان را گرفته و چوب بست که یعنی چه چرا شما برای مجلس شواری ملی وکیل انتخاب می‌کنید متظلمین اهل تنکابن اینجا حاضرند غرض اینست که او را بخواهند حاضر کنند که چرا علمای روحانی را چوب زده مقصود عزل او نیست باید مجازات داد

(عریضه که آقایان طلاب تنکابن در این باب نوشته بودند باین مضمون قرائت شد که امیراسعد جناب شریعتمدار آقا شیخ محمد را چوب بسته برای اینکه چرا اقدام در امر انتخاب نموده و ریشش را هم میگویند بریده است.)

آقا سید محمد تقی- با این ترتیب و اغتشاش نمی‌شود زیست کرد باید کاری کرد که بمجازات برسد پس چه وقت باید اجرای احکام و قوانین کرد.

آقا سید حسین – اول چیزی که لازم است این است که مجلس بتواند احکام خودش را اجرا بدارد در انتخاب خراسان که آصف الدوله مانع بود و تا حال تعویق افتاد عزیل او را خواستگار شدیم و حال اینکه او علما را بچوب نبسته بود اینکه این کار را کرده گذشته از عزل حتما باید مجازات شود.

آقا سید حسن تقی زاده – اینگونه اخبار در هر صدی نود آن دروغ است نباید قبول کرد مردم بسیار حرف میزنند سند لازم است بعلم الیقین باید اطلاع پیدا کرد شاید برای این بود که چون انجمن ملی خواستند تشکیل بدهند و هرزگی و شرارت نمایند حاکم جلوگیری کرده والا حکام ما منزه و مبراء از این حرکات هستند که ظلم و تعدی نمایند این جوابهائیست که وزیر داخله بما داده است دیگر در مقابل این جوابها شما چه میگویید هی بگویید که آصف الدوله فلان کرده است باید بمجازات برسد یا فلانجا کم چنین کرده است باید عزلش را خواست آنوقت هم بردارید بنویسید بصدارت جوابهم نرسد آخر اینهایی که نوشته شد چه شد؟ باید این حکام را بمیدان توپخانه حاضر کرد وایشانرا بدر زد تا بدانند معنی مجازات را حالا همه صدا بصدای هم بدهید و بگویید که خدا وجود این حکام را بردارد در این مدت هزار مطلب نوشته شد جواب آنها را چه شد یا جواب نمی‌دهند یا می‌دهند در اینجا خوانده نمی‌شود.

آقا سید محمد تقی- چرا بعضی را که جواب داده‌اند.

آقا سید حسین تقی زاده – چیزی که در اینجا شنیده نشد.

آقاسید حسین – باید او را آورد ودرهمان میدان توپخانه مجازات کرد.

حاجی سید اسمعیل – مجازاتش اینست که همان طور اور را باید در همانجا که این شخص را چوب بسته بچوب بست و قصاص کرد.

حاجی سید نصرالله – این مطلب کاشف از این است که دولت هیچ همراه با ملت نیست و همان نحو استبداد و خردسری که در وزرا و حکام بود هست فقط ذات اقدس همایونی ملت خواه رعیت پرور است اما آلات اجرائیه که وزرا هستند بهچ نحو حاضر در همراهی نیستند مثلا پریروز وزیر مالیه در اینجا بیک حسن بیان خودش را از مسئولیت خارج می‌کند این طفره است این اصلاح بودجه مالیه نیست چرا او نباید همراهی و راهنمایی کند تا کار پیشرفت داشته باشد و همچنین وزیر علوم می‌آید در اینجا و می‌نشیند و هیچ نمی‌گوید چرا نمی‌گوید که اشخاص لایق و قابل کیانند چرا در معارف سعی نمی‌کند چرا نمی‌گوید که تا حال این ترتیبات ترجیح بلامرجع یا ترجیح مرجوع بر راجع بوده است ابدا این وزرا هیچ حاضر نیستند و نمی‌خواهند اصلاح مملکت را.

گفتند در اینجا از چند نفر انجمن عدلیه تشکیل بشود این انجمن آخر کتاب می‌خواهد مترجم می‌خواهد اجزاء می‌خواهد وقتی که دولت همراه نباشد چه حاصل دارد.

حاجی سید اسمعیل – باید خواست تا همراهی کنند این چه مجلسی است فایده اش چیست؟

آقا سید هاشم – این وزرا هیچ دوست نمی‌دارند این مجلس را همینها بودند که این همه کارها و خرابیها را که در مملکت هست کردند همینها اهل این مملکت را کشتند و بعضی را بیرون کردند و جمعی را در کربلا هدف گلوله کردند همینها اموال و عرض و ناموس مردم را بباد دادند شما برای چه اینجا نشسته‌اید چه مجلس است این چه کار است باید اخلال خائنین را رفع کرد و قانون را اجرا داشت.

آقا سید محمد مجتهد – تجار ارومیه گفتند که هزار نفر آنجا کشته‌اند این مجلس بهانه شده که هزار قسم فتنه وفساد وشرارت و غارت می‌کنند و هر گاه میگویند که چرا جلوگیری نمی‌کنید جواب می‌دهند که اینهمه را مجلس باعث است.

حاج سید نصرالله – همه کارها را عمداً خراب کردند و می‌خواهند تقصیر را بمجلس وارد کنند.

آقا سید محمد مجتهد – من بصدراعظم نوشتم که چرا پسر سپهدار آخوند ملامحمد را چوب بسته جواب نوشت که هرزه بوده تنبیه کرده است.

حاجی سید نصرالله – من می‌گویم که مجلس اگر می‌خواهد که مجلس باشد یکدفعه تکلیف مجلس را معین نمایند که چه باید بکند.

آقا سید حسین- شما باید از پادشاه بخواهید که به قوه اجراییه تکلیف مجلس را معین نمایند و احکام مجلس را اجرا بدارند.

حاجی سید نصرالله – اطراف شاه کسانی هستند که راضی به پیشرفت مجلس نیستند و نمی‌خواهند که قانونی باشد والا اگر بخواهند که کارها را اصلاح کنند مثلا توپخانه را خوب بود بیک شخص قابل تر می‌دادند یا کارهای دیگر را باشخاص قابل رجوع کنند اگرچه اینها کار مجلس نیست ولی باید گفت که باز مثل سابق کارها اسمی نباشد بر حسب استحقاق و لیاقت باشد.

حاجی محمد اسمعیل آقا- البته کارهای ادارات اختیار آن با شاهست بهر کس می‌خواهد میدهد ولی مجلس کی مانع از کارهای حکومت بوده است وجلوگیری کرده است که آنها نتوانند امنیت بمردم بدهند اینها همه بهانه است و عمداً جلو مردم را رها کرده‌اند که هرج ومرج بشود بگویند این خرابیها از مجلس است والا مگر نمی‌توانند که راهها را امن نمایند و نگذارند مردم شرارت و فساد کنند.

حاجی سید نصرالله – یکی از کارهایی که تازه شده است اینست که در سر آب سردار یک طفل غیر بالغ را یکنفر با او فعل شنیع کرده و نزدیک بهلاکت است چرا این مطلب را رسیدگی نمی‌کنند.

حاجی سید باقر- اینها که میگویند چه فایده دارد وقتیکه جواب بدهند باینکه آخوندزاده بود شما دیگر چه می‌توانید بکنید منتها چند کاغذ پاره بنویسید یا چند نفر آخوند پابرهنه بروند عارض بشوند اینها که مقابلی با صد هزار تومان سپهدار نمی‌کند حاصلش چیست.

آقا سید مهدی – مردم همه بشما نگاه می‌کنند شما باید جدا آنچه تکلیف است از دولت بخواهید و مسامحه نکنید دیگر جای مسامحه نیست.

حاجی سید نصرالله – آخر مجلس چه کند مجلس که قوه اجرائیه ندارد باید دولت اجرا کند.

آقا سید حسن تقی زاده – اگر بخواهیم بگوییم که کار از پیش برود همانست که آقا گفت باید جدا خواست ولی آنوقت میگویند شما جسارت می‌کنید و شدت دارید بایدکار از روی قاعده باشد.

حاجی سید نصرالله – ماکه نمی‌خواهیم کاری برخلاف قاعده بکنیم چه جسارت دارد البته باید خواست تا اصلاح شود نشستن و حرف زدن در اینجا چه فایده بحال ملت دارد تاکنون آیا یکپول کار صورت گرفته؟

آقا سید هاشم – ما که غرضی نداریم همه می‌خواهیم کاری از پیش رفته باشد والله بالله چیزی نمانده است که مملکت بالکلیه از دست برود عرض و ناموس ما بدست خارجه بیفتد دیگر از این ملت چیزی باقی نیست و باید این دعا را بخوانیم اللهم افتح لنا ینصر تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها التفاق و اهله بدانید که ما از یهود و نصاری بدتر خواهیم شد و بدست دشمنان ذلیل‌تر خواهیم گردید این وزرا و خائنین هیچوقتبا ما همراهی نداشته‌اند و ندارند شما از ایشان هیچوقت انتظار نداشته باشید کاری بکنند که حاصل داشته باشد.

آقا سید مهدی – وزراء آنچه دارند بواسطه دستخط شده است شما هم که همان دستخط را بهتر و محکم تر دارید بخواهید که امر همایونی شود با وزرا بنشینید اگر همراهی دارند با مجلس بگویند حاضر باشند و اگر نه ملت بعدها تکلیف خودشانرا با ایشان بدانند که چیست.

آقا سید هاشم – چرا از برای بانک ملی هر روزی یک بازی در می‌آورند چرا مسامحه می‌کنند و امتیاز نامه او را تمام نمی‌کنند نمیدهند هر روز یک چیزی کم و زیادمیکنند چرا نمی‌گذارند که این بانک زودتر تشکیل شود اگر اینها همراه هستند اینهمه مال دولت و ملت را که خورده‌اند چرا همراهی ندارند و پول نمی‌دهند.

معمار باشی- اینها سالهای سالست که میان ملت و دولت جدائی انداخته و این دو را از هم سوا کردند میان سر و بدن جدائی انداختند آنچه توانستند کردند این همه ظلمها و خرابیها را اینها کردند مملکت را بباد دادند هیچ یک از پادشاهان قاجاریه بما ظلم نکردند هر چه کردند همین اینها کردند تمام این وزرا خائن هستند ملت حاضرند که خیانت اینها را ثابت کنند ولی بحمدالله اینها نمی‌توانند از ما خیانت ثابت کنند این پنجاه کروری که دولت مقروض است برای چیست؟ تمام را این وزرا خورده‌اند وزیر مالیه میگویند که سالی پنج کرور از جمع کسر داریم بقول او اگر چنین است پس باید در اینمدت دویست و پنجاه کرور دولت مقروض باشد نه پنجاه کرور تمام اینها دزد و خیانت کار و مفسد و وطن فروش هستند ملت را بعوض صد دینار دخل می‌فروشند این سلطان جوان، جوان بخت ما را دور کردند و با او خیانت می‌کنند من از شخص موثق شنیدم که این پادشاه رئوف عطوف همیشه مشغول بخواندن عرایض و مکتوبات و نوشتن رقیمجات هستند مگر در موقع غذا و چای خوردن تمام اوقاتش مصروف بکار و زحمت است ولی این خائنین متقلبین که مثل نگین انگشتر دور او را گرفتند و ذهن مبارک او را مشوق می‌کنند نمیگذارند که کاری از پیش برود اینها سالها است که بالدرم و اشتلم این مردم را چاپیدند و خوردند ابداً نخواهند راضی شد که جلوگیری از ایشان بشود اگر می‌توانید که بشاه عرض کنید و تکلیف خود را معین نمایید والا این ملت دیگر بعدها حاضر نیستند که ایشان بخواهند بدلخواه خودشان با اینها رفتار کنند دیگر از این مردم جز یکجان چیز دیگر باقی نیست و این حرفها در اینجا فایده ندارد باید تکلیف معلوم شود چرا اینها با بانک ملی همراهی کند که جلوی دخل و دزدی اینها گرفته شود هیچوقت نخواهند کرد.

آقای مشهدی باقر- برای چه مردم با بانک همراهی کنند و پول بدهند میگویند ما پول بدهیم که دیگران بخورند و حاصلی برای ملت نداشته باشد چرا بدهیم بنده مثلا چند نفر اصناف بیچاره را حاضر کنم برای دادن یک مبلغ پولی که بخون دل او را فراهم آورده یا فرض کرده بدهد ببانک آنوقت فلان وزیر یا فلان سردار این پول را بخورد چرا هیچکس راضی نمی‌شود باین ترتیب.

آقا سید هاشم – ما اهل آذربایجان از جان و مال و عرض و ناموس حاضریم که نگذاریم این وزرا و خائنین، دیگر ما را بچاپند و خون رعیت بیچاره را بخورند ما همه قسم با دولت همراهی داریم که پول بدهیم و اسلحه و جان بدهیم برای پیشرفت مقاصد مملکتی و این اغتشاش سرحد ارومیه از اجامر و اوباش است اینها می‌توانند که رفع این حرکات را بکنند ولی نمی‌کند و نمی‌خواهند بکنند اینها بودند که فیروزه را بدو شیشه کنیاک فروختند پروس همینها بودند که مملکت ایران را در عوض دو پول بدشمنان دادند ما اینها را بخوبی می‌شناسیم اینها نمی‌خواهند که مملکت آباد شود اینها می‌خواهند همینطور مملکت را بفروشند و نمی‌گذارند که کار مجلس پیش برود دل ایشان والله بحال مملکت و ملت نسوخته است فقط دل پادشاه می‌سوزد اما اینها شب و روز چنان امر را در نظر پادشاه جلوه می‌دهند و تعلب می‌کنند و خود را دوستدار شاه و مملکت بقلم می‌دهند که بر شخص پادشاه هم امر اشتباه می‌شود باید بپادشاه عرض کرد که این خائنین را از خود دور کن و قدری بگذارند که عرایض ما بلاواسطه برسد و بتوانند بحضور همایونی بی‌واسطه عرض کنند.

حاجی سید باقر- خوبست اینجا یک تلفون کار بگذارند که در این موقع با شاه بلاواسطه عرض شود.

آقا میرزا طاهر – حال میگویید چه باید کرد و تکلیف چیست؟

آقا سید محمد تقی- عقیده من اینست که از مجلس عریضه بشود بحضور همایونی و از طرف حجج اسلام هم علیحده نوشته بشود که وزراء با مجلس هیچ همراهی ندارند و نمی‌گذارند کاری از پیش برود تکلیف چیست و چه باید کرد لابد جوابی می‌دهند تکلیف معلوم می‌شود.

حاجی سید نصرالله – آخر پریروز سه نفر وزیر محترم در اینجا حاضر شده بودند هیچ از وجود ایشان فایده عاید این مجلس نشد و آخر راهی که با وسیله اصلاح امور و خیر مردم و پیشرفت مقاصد باشد ارائه نکردند و همراهی ننمودند فقط وزیر مالیه آنهم بیک حسن بیان خود را از مسئولیت یک امر شخصی خواست خارج بکند این معنی همراهی و اصلاح نیست.

آقا سید حسین – اگر ده سال بنشینیم و شکایت از ایشان نمائیم تمام نخواهد شد باید بشاه عرض کرد تکلیف ملت معلوم شود.

حاجی سید نصرالله – آنها خواهند به ندای بلند گفت که ما هم مسئول نیستیم.

آقا سید حسین – ما هم بندای بلند خواهیم گفت که تا جان در بدن داریم دردفع خائنین دولت و ملت حاضریم دیگر این ملت آن ملت نیستند.

آقا شیخ حسین – شاه آن نطقی که فرمودند معلوم است که کمال مساعدت و همراهی را با مجلس دارند خودش حکیم است بهتر از همه میداند باید حضوراً عرض کرد البته رسیدگی می‌فرماید.

آقا سید محمد تقی- از مجلس باید نوشته شود و از طرف علماء هم باالخصوص بنویسند که باید وزرا را همراه کرد.

آقا سید محمد مجتهد – این مجلس بیفایده است مجلس نیست این وکلائی که حاضر می‌شوند میترسند آنچه میدانند نمیگویند.

آقا سید محمد تقی- چرا می‌ترسند هیچ نمی‌ترسند آنهایی که می‌ترسند حاضر نشوند دلیلی ندارد که بترسند (جمعی گفتند که آقا درست می‌فرمایند میترسند).

آقا سید محمد مجتهد- اگر آنها این مجلس را نخواهند بر ما است که بگوییم که سلطنت با مجلس توأم است و این پادشاه پادشاه مجلس است این قانونی است که پدر این پادشاه بما داد و خودش هم امضاء کرد اگر این مجلس نباشد بشما بگویم که اتحاد روس و انگلیس چندی نمی‌گذرد که ایران را پامال و تقسیم می‌کنند و هر یک یکقسمتی را تصرف می‌کنند حال این ملت تکلیف خود را بداند تمام این تقصیرات از اطرافیها است خود شخص پادشاه همراهست ولی نمی‌گذارند.

سعدالدوله – تکلیف چیست چه می‌فرمایید؟

آقا سید محمد مجتهد – باید بشاه نوشت که از وقتیکه این مجلس منعقد شده حکام ظلم و تعدی خود را زیادتر کرده‌اند و راهها همه جا ناامن است و ابداً اینها در صدد اجراء وظیفه حکومتی خود نیستند اگر باید مجلس باشد باید بلوازمات آن عمل کرد و اگر نمی‌خواهید آنهم معلوم باشد.

سعدالدوله – من این مطلب را کراراً گفتم باز هم حالا می‌گویم که این مجلس، مجلس نیست و کاری از او پیش نخواهد رفت. آقا سید محمد مجتهد- دولت بما مجلس داده است و ما دارای سلطنت مشروطه هستیم باید به لوازم مشروطه‌گی عمل شود این معنی مجلس و مشروطه‌گی نیست.

حاجی محمد تقی – مطلب همین است که فرمودید باید به لوازم مشروطه‌گی عمل شود.

آقا سید حسین – باید نوشته شود که به لوازم مشروطه‌گی عمل شود و خائن را بجزای عمل برسانند.

آقا شیخ حسین – عرض کردم که خود شخص همایونی همراهیت باید حضوراً این مطلب را خواست.

آقا سید محمد مجتهد – این وزرا حاضرند که خون خودشان را بر سر این کار بگذارند و نگذارند مجلس پیش برود.

سعدالدوله – هر موقعی یک مطلب را جلب می‌کند این موقعیکه گفته‌اید وزرا حاضر نیستند می‌گویم که من بصدراعظم‌ها گفتم که شما خانه خودتان را چطور منظم می‌کنید اگر خیانتی از این اجزا دیده‌اید غیر از اینست که ناظر را بجای آب دار و قهوه چی را بجای پیشخدمت و فلان را بجای فلان تغییر و تبدیل می‌دهید و در خانه دولتی هم که کمتر از خانه شخصی نیست همین کار را هم در آنجا می‌کنید که این مسند را تبدیل بمسند دیگر می‌کنید و آن دیگری را بجای دیگر مینشانید این معنی اصلاح نیست این همانست که آن مسند را خراب کرده بود این را هم خراب خواهد کرد معنی اصلاح تغییر کابینه دولتی است که وزراء با علم و درست کار و صحیح باشند وزیر همه چیز می‌خواهد جز پول و هنوز ما معنی دولت را نمیدانیم دولت را تصور می‌کنیم بوجود مقدس شاه معنی دولت این نیست دولت معنی اش هیئت وزراء است که آن را کابینه دولت میگویند که با رئیس خودشان صدر اعظم هم رأی و متفقاً کار کنند و این هیئت در دولت ما مرکب از هشت نفر بیشتر نیست که تمام آنها متحداً باید مسئول باشند در نظامنامه اساسی در آن فصل نوشته شده است اینکه هر گاه یکی از وزراء بتقلب دستخطی صادر کرد باید عزل او را از پیشگاه همایونی خواست حال شما ببینید این وزراء ما را که هر یک برای خود اداره دارند و هیچ با هم اتحاد و اتفاق ندارند هر یک جلب نفع شخصی خود را می‌خواهند باید این مطالب را بشاه حضوراً عرض کرد یا مجلس عریضه عرض نماید که هیئت وزراء که آنرا کابینه میگویند باید متحداً خودشان را مسئول مجلس بدانند و تا اینطور نباشد هیچ فایده نمی‌توان اصل کرد والله اینها شاه را هم گول می‌زنند والله بالله اینها متقلبند رأی شاه را منقلب می‌کنند و خودشان را مسئول نمیدانند نه مسئول مجلس میدانند و نه مسئول شاه مسئول نفع خودشان میدانئند جناب وزیر مالیه می‌آیند در مجلس برای اصلاح مالیه جمیع و خرج مالیات را شرح و بسط می‌دهند ولی معنی مالیات نگفتند چیست معنی مالیات اینست که این رعایا که این مالیات رامیدهند برای حفظ اموال و عرض و ناموس است و برای حفظ حدود و ثغور و حقوق است و برای امنیت و آسایش است کدام یک از اینها در مملکت ما هست بلی وزیر مالیه شخص عاقل و عالم و کاردانی است تحصیل کرده دیپلماتست از سایر وزراء عالم‌تر است ولی باید کارها را اصلاح کرد و همراهی نمود نه اینکه خود را از مسئولیت امری خارج کرد حال اگر صلاح میدانید همین طور به شاه عریضه بنویسید که فردا هیئت وزراء بیایند در مجلس انجمن مخصوصی تشکیل می‌کنیم ببینیم چه میگویند خودشان را مسئول میدانند یا نمیدانند من نمی‌خواهم بعدها وزیر بشودم یا مصدر کاری بشوم می‌گویم که این مجلس خیلی شأن دارد خیلی محترم است شماها که می‌آیید در اینجا قدر خودتان را میدانید بعدها قدر خودتانرا بدانید که خیلی مقام بزرگ دارید من از همه کارها گذشتم و فخر می‌کنم حالا که روزها می‌آیم در اینجا و با این اصناف می‌نشینم مگر آنها چطورند؟ آنها غیر از این مردمان هستند؟ اگر بیایند در اینجا نفس شان ایشانست چرا نمیدانید چرا نمیگویید اگر چیزی میدانید چرا ساکت نشسته‌اید؟ مطالب که پوشیده نیست همه کس میداند اینکه من چندی پیش گفته بودم که دست غیبی در کار است مگر نشنیده‌اید یا نفهمیده‌اید که مقصودم چه بوده است آن دست غیبی پول است؟ رشوه است که می‌دهند و نمی‌گذارند کار پیشرفت کند؟ این اول سلطنت است که پول و رشوه می‌دهند که نگذارند این اساس پیش برود من می‌گویم که نصرالسلطنه نوکر دولت است نمی‌خواهم اظهار دوستی با او بکنم شما همه مسبوقید که او در زمان ولیعهدی این شاه با من چگونه رفتار نموده است ولی می‌گویم اگر او مقصر بود یا خائن است چرا باو حکومت داده‌اید و اگر مقصر نبوده است چرا او را عزل کرده‌اید اگر چه اینها تکلیف شخص مجلس نیست که بگوید ولی مجلس می‌خواهد بداند که تقصیر این شخص چه بوده است تا بعدها تکلیفش معلوم باشد این روزنامه مجلس من میدانم که مدیر آن چه قدر زحمت می‌کشد و چقدر پول خرج می‌کند برای این بی ترتیبی نطقها جایی که می‌خواهد مطلبی را بنویسد باسم آن اشخاصی که عنوانی دارند باشاره می‌گذرد و تمام نمی‌کند این برای اینست که آزاد نیست و نمی‌تواند بنویسد من امروز نمی‌خواستم بیایم زیرا که این آمدن و رفتن فایده‌ای ندارد برای همین آمدم که بعضی از مطالب را بگویم که مجلس تکلیف خودش را معین کند حالا همینطور که عرض شد مجلس بنویسد بحضور همیونی که هئیت وزراء بیایند در اینجا ببینیم که آنها مسئول این مجلس هستند یا نیستند و بعدها با مجلس چگونه رفتار می‌کنند.

آقا سید حسن تقی زاده – این را هم باید نوشت که پسر سپهدار را بخواهند بیاورند بمجازات برسانند.

سعدالدوله – باید بطور کلی نوشت اینها فروعاتست و این هم کاغذیست که یکی از اجزاء پستخانه بمن نوشته است ببینید چیست من نمی‌توانم هر روز اینجا یک مطلبی بگویم واز پیش نرود. (جمعی گفتند که دو عریضه نوشته شود یکی در خصوص آمدن وزرا و یکی هم در خصوص پسر سپهدار که بمجازات برسد) آقا سید محمد- باید درست نوشت و خواست که بیاید.

سعدالدوله – حالا همه رأی می‌دهید که بنویسند؟

(همه گفتند بلی باید نوشت)

سعدالدوله – پس خوبست همان عریضه را دو قسمت کنید یکی در کلیه آمدن وزراء و دیگر راجع به امر تنکابن و اینمطلب را در همان ذیل عریضه اشاره نمایید.

(در این موقع متظلمین اهل تنکابن از آقایان بهیجان آمدند واظهار تظلم و تشکی نمودند).

آقا میرزا محسن – این بیچاره رفته بوده است که از طرف شرع وعرف اجرای حکم نماید وانتخاب کند اینگونه ظلم بر او نمودند خوبست که از طرف آفایان هم چیزی در این باب نوشته شود.

آقا سید عبدالله مجتهد – از قرار معروف پسر سپهدار یکنفر را بضرب چوب کشته است.

(پرسیدند که کی بوده است).

آقا سید عبدالله – از قراری که میگویند پسر سپهدار نوکری داشت سید مواجب و طلبی داشت از پسر سپهدار مطالبه کرده است او را بحش داد و بیرونش کرد رفت بپدرش عارض شد بعد که دید رفته از دست او عارض شده او را گرفته چوب زد و بعد از جوب زدن مسمومش کرد سید مرده است.

آقا سید هاشم – نمیدانم از دست دزدان خارجه بنالیم یا باز این مفسدین و خائنین داخله.

آقا سید عبدالله مجتهد- آن پسر دیگرش که در تنکابن آخوند ملا محمد که می‌خواست بانتخاب اقدام کند او را گرفت چوب زد از حضرات متظلمین سؤال کنید.

از متظلمین سؤال کردند آقا میرعماد تفصیل را بیان داشت که هفت مکتوب از طرف آقایان و یکی از طرف صدارت که همه برای امر انتخاب بوده است فرستاده شده است برای جناب آقا شیخ محمد او هم این‌ها را گرفته رفت نزد امیراسعد که این نظامنامه و اینها هم حکم حجج اسلام و صدارت برای انتخاب امیر اسعد گفت این حرفها چیست این محال ثلاثه تنکابن حکومت مستقله است و این شخص را گرفته و چوب زد و خواست ریشش را ببرد بعضی گفته‌اند که بریده و در این مواقع چون تلگراف خانه هم با ایشانست نمی‌گذارند که تلگراف کنند دو سه نفر فراراً خواسته‌اند بیایند سپرده است که آنها را هم از هر کجا باشد بگیرند. استبداد عین‌الدوله از سر مسلمانان کوتاه شده چند نفر دیگر هم باقیند ریشه آنها که کنده شود مسلمانان راحت می‌شوند.

سعدالدوله – اشتباه کرده‌اید اگر تمام اینها برداشته شوند باز ریشه استبداد باقیست.

آقا سید مهدی – عقیده من این است که مجلس در این باب انجمن تحقیقی تشکیل کند که رسیدگی نماید.

سعدالدوله – شما چطور می‌توانید ثابت کنید که پسر سپهدار این کار را کرده است گفتند که بآقای حجه‌الاسلام نوشته‌اند.

آقا سید محمد مجتهد – من بصدر اعظم نوشتم در جواب من نوشت که این آخوند ملامحمد آدم ول هرزه بوده است هرزگی کرده است چوبش زده‌اند.

(باز در این موقع آقا میرزا عماد اظهار داشت که هیچ اثباتی بهتر از این نیست که مرا بفرستید در تنکابن اگر من زنده برگشتم تمام مطالب و تظلمات ما دروغ است والا اگر مرا کشتند بدانید که تمام مطالب ما راست است).

آقا سید حسین – عریضه که در باب سید محمد همدانی مقتول که اقتدارالسلطنه او را بضرب چوب و کتک مسموماً کشته است برادرش عرض کرده بخوانند.

بعد عریضه را خواندند که مشتمل بود بر تفصیل قتل سید بجهت مطالبه کردن مواجب و حقوق خود و عارض شدن بپدرش و بیرون کردن او بعد بردن او در سر طویله و شب نعش او را بیرون انداختن و خبر دادن ببرادرش و از آنجا بمریضخانه بردن و دو روز در آنجا بودند بعد آوردن بمنزل و مردنش که بدن او کبود و مجروح بوده است.

سعدالدوله – حکایت چوب زدن در این عریضه نیست.

آقا سید محمد تقی – نوشته است که کبود و مجروح بود بعد از برادر سید که در آنجا حاضر بود سؤال کردند او هم همینطور شرح داد.

سعدالدوله – باید از مریضخانه سؤال کرد از آن طبیبی که او را معالجه میکرده از اینکه او مسموم بوده است یا مرض دیگر داشت اگر گفته‌اند مسموم بود آنوقت باید از آن اشخاصی که در سر طویله شب با او بودند تفصیل را خواست و استنطاق کامل کرد بعد مکتوبی که ملامحمد کاظم خراسانی نوشته بود قرائت شد.

بسم الله الرحمن الرحیم.

بعرض میرساند بشارت اتفاق امر مجلس محترم شورایملی که بر سبیل اجمال تلگراف آن حجج اسلام دامت برکاتهم متضمن بود و در طی مکاتیب واصله تفصیل حسن ترتیبات را دیگران اخبار نموه‌اند از اعظم بشارات و البته این توجه نفوس و اتفاق ملی بمنشأ دیگر مستند و از مدد غیبی کاشف و امید است که انشاءالله تعالی عنقریب نتایج مأموله با حسن و جه مترتب و ناممان در عداد سایر ملل و دول قویه عالم بشمار آمده و این معنی از اثر سعادت این عهد همایون و حسن نیت این شاهنشاه دین پرور ادام‌الله تعالی سلطانه در اعصار لاحقه یادگار بماند. و یقین است که فصول نظامنامه قانون اسلامی را بحسن مراقبت آن آقایان عظام طوری مرتب و تصحیح فرموده‌اند که در مواد راجعه بمحاکمات و سیاسات با موازین شرعیه منطبق و بتوارد انظار و مرور دهور و اعصار مورد شبهه و اشکال نباشد انشاءالله و چون در این موقع مبادرت بتشکر از این نعمت و تبریک این موهبت مناسب بود لهذا بعنوان خود مجلس محترم ملی شرحی معروض و ضمناً هم مهام لازمه را که اهم همه ترتیبات صحیحه در تخلص از ذلت قرض دولت ابد آیت است مذاکره نموده از لحاظ عالی خواهد گذشت انشاءالله بذل مراقبت کامله خواهند فرمود.
در خصوص واقعه فجیعه کربلای معلی که البته شرح آن تاکنون بعرض رسیده و خاطر آقایان مسبوق است که منشاء التجای کسبه بیچاره آن بلده مقدسه بانگلیس سخت گیری حکومت بر خصوص آنهادون اتباع سایر دول در مطالبه شهریه که در سال غارتی کربلا برای تدارک مصارف سوق عسکریان بلده مقدسه احداث نموده واز روی نقشه طهران و تبریز آن بیچاره‌ها خو را در این ورطه واقع ساختند و چون مقصودشان حمایت و رفع اجحافات بود قبول نشد متصرف کربلا هم که رشید پاشا مفتی زاده زهاوی بغدادی است باقتضای شدت مخالفت پلتیکی این موقع را مغتنم شمرده و در هشتم شهر صیام با جماعت ضبطیه و عسکر و غیهم بر آنها هجوم و راه فرار بر ایشان مسدود و همه را هدف گلوله نموده و آخر کار رئیس عسکریه ترحم کرده راه فراری برای ایشان باز نموده بوده جمع کثیری از آنها مقتول و جمعی مجروح و بعد از فراغ از قتل نفوس بنهب اموال و حتی سلب اجساد مقتولین پرداختند.
و با آنکه مدتی گذشته و چگونگی را تلگرافاً خدمت صدارت عظمی دامت شوکته معروض داشته معهذا تاکنون از تدارک این واقعه و مجازات مرتکبین اثری ظاهر نشده و امید است که منتقم حقیقی کیفر بدهد بلی امریکه موجب مزید بزرگی این مصیبت است جرئت و جسارت حکومت بر این عمل شنیع بعد از گرفتن سند رسمی از مأمور انگلیس بعدم ارتباط این جماعت باو محض استضعاف دولت بوده معهذا وهن و این معنی مزید اصل مصیبت و بیشتر موجب احتراق قلوب است علی کل حال رجاه واثق هست بمدد غیبی و الطاف لاریبی تدارک این مصائب وارده بشود لاحول و لا قوه الا بالله العظیم والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته.

الا حقر محمد کاظم الخراسانی عفی عنه.