مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ مهر ۱۲۹۴ نشست ۷۳
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سوم | تصمیمهای مجلس | درگاه انقلاب مشروطه |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سوم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ مهر ۱۲۹۴ نشست ۷۳
جلسه ۷۳
صورت مشروح مجلس روز پنج شنبه چهارم شهر ذی حجه ۱۳۳۳
مجلس یک ساعت و نیم قبل از غروب در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل و صورت مجلس روز سه شنبه دوم قرائت شد.
غائبین با اجازه ـ آقایان شریعتمدار ـ حاج عز الممالک ـ نظام السلطان ـ آقا شیخ رضا دهخوارقانی ـ نجف قی میرزا ـ صدر الملاک.
غائبین بدون اجازه ـ آقایان ملک الشعراء ـ محمد هشم میرزا ـ صدرار معتمد.
رئیس ـ در صورت مجلس آقایان ملاحظاتی دارند یا خیر (ملاحظاتی نبود) ایرادی نیست صورت مجلس تصویب شد ـ یک فقره قانون آقای وزیر مالیه و راجع به اسامی پانزده نفر که مطابق قانون تشکیلات مالیه باید از آن عده پنج نفر برای عضویت کمیسیون تطبیق حوالجات انتخاب شود فرستادهاند لایحه مزبور طبع و توزیع شده است اگر موافقتی باشد برای جلسه آتیه جزو دستور گذارده شود (گفتند صحیح است) دستور امروز بقیه شود اول قانون قشون گیری است از ماه دهم.
(ماده دهم بقرار ذیل قرائت شد).
ماده دهم ـ در صورت خرابی و عدم استعداد یکی از محلهای قشون شد که که خرابی و عدم استعداد آن را وزارت مالیه نیز تصدیق نموده باشد وزارت جنگ میتواند محل مزبور ار از دادن کلیه یا قسمتی از عده بنیچه معاف نموده از محلهای مربوط همان حوزه که استعداد دشاه باشد عوض بگیرد.
حاج شیخ اسد الله ـ هم چنانکه در معافیت نظر وزارت مالیه را در این امر دخالت دادهاند و صحیح هم هست و باید وزارت مالیه نظرش در این امر دخالت اشته باشد هم چنین لیاقت این محله هائی را هم که میخواهند دبر آنها تحمیل بکنند باید وزارت مالیه تصدیق کند و در آن نظر داشته باشد و رد صورتی که از لیاقت و استعداد هر محل نسبت به استعداد مالیات یا بنیچه آن وزارت مالیه بهتر مسبوق است هیچ سزاوار نیست نظر وزارت مالیه را در این مورد سلب کنیم و بکلی اختیار را به وزارت جنگ واگذار کنیم
سردار سعید مخبر ـ چنانچه یکی دو مرتبه در اینجا توضیح داده شد نظر وزارت مالیه درا که ما در سرباز گیری دخالت دادیم به ملاحظه این بود که سرباز بنیچه از روی مبلغ معین مالیاتی گرفته میشود و بنده هم نمی دانم در این جمله که نوشه اشده هست (و عدم استعداد آن را وزارت مالیه نیز تصدیق نموده باد) و جمله اخیر هم عطف بر این جمله است از مجا معلوم میشود که وزارت مالیه حق ندارد در گرفتنی سرباز دخالت داشته باشد این ماده این مطلب را رد نکرده.
آقای سید فاضل ـ بنده از این تفکیک خیلی تعجب دارم که در این ماه نظر وزارت مالیه در باب معافیت محلوظ شده است ولی در باب تحمیل بر جاهائی که استعداد دادن سرباز دار دارند ابدا این مسئله مراعات شده است و این تحمیل را فقط بنظر وزرت جنگ موقوف کره است بنده جدا عرض میکنم باید هم در معافیت وهم رد ئد تحمیل بر جاهائی که استعداد بنیچه سربازی دارند نظر وزارت مالیه ملحوظ شود.
مخبر ـ در این ماده هیچ همه چه چیزی نیست یعنی نظر وزارت مالیه را در گرفتنی سرباز سلب نکرد است عرض کردهام این جمله عطف به این جمله اولی است یعنی وزارت جنگ میتواند بعضی محلها را از دادن سرباز با نظر وزارت مالیه معاف کند و همین طور بر بعضی محلها تحمیل کند و باز به نظر وزارت مالیه سرباز بگیرد.
حاج شیخ اسد الله ـ بند تصور میکنم خود آقای مخبر تصدیق داشته باشند که نظر وزارت مالیه در اینجا هم باید ملحوظ شود پس بنابراین بنده عقدیهام این است که ماه یک قدری واضح تر نوشته شود تا رفع اشکال بشود و یک پیشنهادی هم بنده میکنم که باه این ماده ملحق شود که باید محلی ک که سرباز به آن تحمیل میشود و استعداد آن را وزارت مالیه تصدیق کرده باشد آن و وقت مطلب خیلی واضح تر و روشنی شده و رفع اشکال میشود.
سردار معظم ـ به عقیده بنده در اینجا یک اشتباهی میشد و نظر وزارت مالیه در سرباز گیری هیچ مدخلیت ندارد و نباید مدخلیت داشته باشد مثلا فرض بفرمائید اگر ما بخواهیم تحمیل یک مالیاتی بکنیم آیا بنظر وزارت فواعد عامه یا وزارت عدلیه مراجعه میکنیم خیر هم چه کاری نمیکنیم پی معلوم است که وزارت جنگ هم مثل سایر وزارت خانهها باید خودش رد سرباز گیری یک اختاری داشته باشد منتهی در کمیسیون ما بین معافیت و بر قراری سرباز فرق گذاشته شد زیرا آن وقتی که در بر قراری سرباز میشود شاید در معافیت آن نشود و به عبارت دیگر ممکن است یک جهات خصوصی به یک محلی را زودتر از دادن سرباز معاف کند به این جهت قسمت معافیت از بر قرار کردن مشکل تر شده است زیرا ممکن بود فقط به وسیله یک مأموری عدم استطاعت محل را تحقیق بکنند آن وقت وزارت تجنگ آن محل را از دادن سرباز معاف بدارد در صورتی که شاید تمام نظر آن مامور معطوف بعدم استطاعت محل نبود بنابراین نظر وزارت مالیه را در اینجا محفوظ داشتیم که وزارت مالیه هم از نقطه نظر مالیاتی و هم از نقطه نظر افرادی که راجع به سرباز گیری میشود تفتیش بکند و تصدیق خرابی آن محل را بنماید پس رد معافیت البته خیلی لازم و مقتضی است که هر دو وزارت خانه تفتیش بکنند و اطلاعات یکدیگر را تکمیل بکنند ولی آن اشکالی که در معافیت هست در بر قرای نیست تا بگوئیم در این حق مشروع وزارت جنگ باید نظر شریک دیگری را هم که وزارت مالیه باشد ملحوظ بداریم.
رئیس ـ مذاکرات در این ماده کافی ست پیشنهادی اگر دارید بدهید تا رأی بگیریم.
(پیشنهاد آقای حاج شیخ اسد الله).
(به مضمون ذیل قرائت شد).
بنده پیشنهاد میکنم در آخر ماده (۱۰) این نوع اصلاح شود و نیز استعداد آن محل را وزارت مالیه تصدیق کرده باید عوض بگیرد.
مخبر ـ این پیشنهاد را قبول میکنیم به کمیسیون ارجاع بفرمائید.
رئیس – ارجاع میشود به کمیسیون ماه یازدهم قرائت میشود.
(به مضمون ذیل قرائت شد) ماده یازدهم ـ بهز یک از نفرات و دسته جاتی قشونی مطابق میزانی که در بودجه به وزارت جنگ تصویب خواهد شد حقوق محلی داده میشد.
رئیس ـ در این ماده مخالفی هست.
(اظهاری نشد و ماده (۱۲) بقرار ذیل خواند شد) ماده ۱۲ ـ حقوق محلی افواج و دسته جاتی که حاضر خدمت هستند برای مدتی که تحت سلاح میباشند از حقوق ایام خدمت آنها کسر خواهد شد.
رئیس ـ در این ماه هم مخالفی نیست ماه (۱۳) خوانده میشود.
(به مضمون ذیل خوانده شد).
ماده ۱۳ ـ افراد قشون اعم از حاضر و مرخصی خانه از مالیات سرانه معاف و عوارض از اسب سوار نظام مطالبه نخواهد شد.
رئیس ـ در اینجا هم مخالفی نیست.
(مخالفتی نشد و ماده (۱۴) بتفضیل ذیل خواند شد).
- ماده ۱۴ ـ خانواری مستمری با تخفیف محلی را موافق معمول سابق مالکین و رعایا و ایلات مطابق دستور وزارت جنگ با آحاد و افراد قشون تادیه خواند کرد.
حاج شیخ اسد الله ـ این ماده محتاج به یک توضیحی است (یعنی باید آقای مخبر توضیح بدهند) چون در سابق معمول این بود که صاحبان بنیچه در محل به عنوان خانواری که در واقع یک نان خانه بود که به سرباز می داند و در هر محلی هم این خانواری به اختلاف تادیه میشد بعضی محلها جنس تنها و بعضی محلها نقد تنها و بعضی محلها هم نقد و هم جنس به سرباز داده میشد و آن هم مستقیما و بدون دخالت صاحب منصب خود سرباز متصدی و صول آن وجه بود در بعضی محلها هم صاحب منصبها تجاوزی میکردند و خد آنها خانوار را از مالکین و ارباب بنیچه میگرفتند و به سرباز و تا بین می رسانیدهاند و در ببین این عملیات بعضی اجحافات و تعدیات به سرباز میکردند ولی اساسش بر این بود که خود سرباز مستقیما این ان خانه را باز صاحبان بنیچه دریافت میکرد حالا اگر مقصود شان این است که به همان ترتیب سابق و به همان اختلاف باقی باشد دیگر وزارت جنگ چه چیز را میخواهد معین بکند که در اینجا می ت نویسد (مطابق دستور وزارت جنگ به آحاد و افراد قشون تادیه خواهند کرد) و اگر میخواهند عایدات این خانواری را به یک وریه و میران قرار بدهند و بگویند هر سربازی نان خانه و حقوق محلی آو مقلا ده توان است د باید صاحب بنیچه بدهد این یک نظری است که باید در آنجا توضیح داده شود که معلوم شود دستوری را که وزارت جنگ معین خواهد کرد چیست.
مخبر ـ در ایران ترتیب مستمری که رعایا به سرباز شان می دادهاند مختلف بوده در بعضی ولایات یک خروار گندم و۵ قران پول و در بعضی ولایات دو خروار الی ۱۵۰ من گندم می دادهاند مثلا در آذربایجان جنس معمول نیست نقد میدهند در کمیسیون که این مسئله مطرح شد بعد ا مذاکرات زیاد که یکی دو روز هم وقت کمیسیون را گرفت نتیجه این شد که امروز دولت نمیتواند ترتیبی که در بنیچه بود است دست بزند یا یک تغیر صوتی بدهد به جهت اینکه هر محلی به آن مقداری که به سرباز خودشان می دادهاند عادت کردهاند و سرباز هم قانع بود به این جهت ممکن است یک چندی آن ترتیب را امتداد داد تا وقتی که وزارت جنک بعضی اطلاعات کاملی از بنیچه تحصیل بکند نوقت یک صورتی یعنی یک مقدار نسبی معین بکند و در تمام بنیچهها معمول بدارد که از آن قرار رفتار شد و البته تا قرار دادی نداشته تغیری در بنیچه قدیم داده نخواهد شد اما اینکه می فرمائید مقصود از اینکه نوشته شده است (مطابق دستور وزارت جنگ) چیست عرض میکنم مقصود نویسنده این بود که ممکن است وزارت جنگ در رساندن این خانواری به سربازی عقیده داشته باشد یک نفر از طرف اداره محاسبات و یک نفر از طرف وزارت چنگ غیر از صاحب منصب فوج حاضر باشد و مستمری با حضور آنها به سرباز داده شود یا البته به همن صاحب منصب واگذار شود که آو بگیرد بدهد و اینکه فرمودند صاحب منصبها مستمری را میگرفتند و به سربازها نمودهاند این طور نبوده زیرا در هر جائی که مستمری محلی معمول بود وقتی سر سلا میشد سرباز قبض مستمری خودش را مینوشت و به امضای صاحب منصب و رئیس فوج یا گروهان خودش می رسانید پس از آن قبض را صاحب منصب امضاء میکرد و هویت و خدمت آن سرباز را تصدیق مینمود آن قیض را به صاحب بنیچه خودش میداد و مستمر یش را از واو میگرفت و صاحب منصب کل یا جزء ابدا دخالت در گرفتن مستمری نمیکردند و حالا هم به همین ترتیب خواهد نمود.
رئیس ـ آقای حاج شیخ حبیب الله هم اصلاحی پیشنهاد کردهاند.
حاج شیخ اسد الله ـ از توضیح آقای مخبر معلوم شده نظر وزارت جنک به این است که د امر خانواری دخالت دشتاه باشد و به اطلاع صاحب منصبها از صاحبان بنیچه دریافت و به سرباز داده شود بنده هم با این نظر مخالفم زیرا این یک نان خانه است که صاحب بنیچه به سرباز میدهد بنده خودم مبتلای به این درد هستم و صاحب سرباز هستم و سرباز من مستقیم به به خود من رجوع میکند و از بابت خانواری قبض مینویسد به من میدهد و خانواری آو را ادا میکنم و هیچ رجوع هب صاحب منصب نمی وشد و اگر بنا باشد به توسط صاحب منصب این وجه رفته شود و به سرباز داده شود بنده تصور میکنم یک اسباب زحمتی هم برای سرباز و هم برای صاحبان بنیچه خواهد شد و باید خود سرباز از بابت نان خانه مستقیما با صاحب بنیچه طرف باشد و صاحب بنیچه که باید یک مقداری معینی جنس یا کی مبلغی معین نقد یه آن سرباز بدهد اگر در سر خدمت است به خانه آو میدهد و رید میگیرد و اگر در سر خدمت نیست و مرخصی خانه است خود سرباز مستقیما رجوع به صاحب بنیچه میکند و خانواری خود رامی کرد و قبض رسید میدهد اگر باین ترتیب باشد تا دینار آخر بخود سرباز میرسد اما اگر بخواهیم طبقات صاحب منصبها دارد این مامور دخالت بدهیم ده دست که بگذرد در سد آخری که باید به تامین برسد شاید آن خانواری بصف شده باشد.
مخبر ـ با آن توضیح که بنده دادم دیگر نظر نبودم آقا این طور بفرماید بنده هم عرض کردم خانواری به نظر وزارت جنگ به سربازی خواهد رسید یعنی فقط بصدیق هویت و شخصیت این سرباز را باید وزارت جنگ در حاشیه این قبض رسید آو بکند و خود سرباز از مالک و صاحب بنیچه بگیرد و اگر مامورین طور نباشد یعنی تصدیق هویت سرباز را مامور وزارت جنگ یا صاحب منصب فوج نکند صاحب بنیچه این مستمری را یکی خواهد پرداخت سرباز خودش را از کجا خواهد شناخت که به انو بدهد آن وقت هر روز اسباب زحمت خواهد شد بنده هم گمان میکنم این مسئله هیچ لایق گفتگو و مذاکره نباشد به جهت این مه تصدیق سربازی سرباز درا صاحب منصب میکند تا صاحب بنیچه بداند مستمری خودش را بکی بپردازد و اگر نداند همه روزه اسباب تشاجر و گفتگو خواهد شد صاحب بنیچه میگوید به فلان آدم دادهام در صورتی که رئیس فوج تصدیق هویت و خدمت نکرده است.
رئیس ـ پیشنهاد آقای حاج شیخ حبیب الله قرائت میشود.
(به مضمون ذیل قرائت شد)
- بنده پیشنهاد مینمایم که ماده ۱۴ این قسم نوشته شود. خانواری (مستمری) یا تخفیف محی را موافق معمول سابق مالکین و رعایا و ایلات مطلق دستور وزارت جنگ به آحاد و افراد قشون مستقیما تادیه خواهد نمود.
حاج شیخ حبیب الله ـ مقصود از این قشون گیری این است که واقع اما بدانیم قشون داریم چون یک وقت هست که قشون مجرد اسم است و رسم ندارد یک بار این است که رسم هم دارد چنانچه بر خلاف انتظار در خیل محلها سرباز حکم عنقا را دارد امسش هست ولی رسمش نیست حتی اگر از صاحب منصب بپرسند چند نفر سرباز داری یک چیزی میگوید ولی در واقع این طور نیست حلا این کلمه که بنده عرض کردهام مستقیما تادیه شود) از برای این است که هر محلی سرباز خودش را بنده تا این خانواری که رعیت میدهد هیاء منثورا نشود مثل اینکه ما از خیلی محلها اطلاع داریم که مبالغ کلی خانواری از آنها دریافت میشود و یا بدا سرباز وجود ندارد ین مقدمه را هم می دانم که بعضی امکنه و جاها هست که آن خانواری را ورسا میگیرند و تصرف مینمایند ولی سرباز به هیچ وجه نیست آن وقت می گویند چرا سرباز مفلوک است چرا سرباز درد است معین است سربازی که مواجب یا خانواری به آو نرسد لابد از این است که دزد باشد مفلوک باشد پس اگر ما بخواهیم سرباز داشته باشیم باید مواجب آنها را مستقیما به توسط رعیت به آنها برسانیم
رئیس ـ آقای حاج شیخ حبیب الله توضیح دارند آقای مخبر پیشنهاد ایشان را قبول می فرمائید یا خیر.
مخبر ـ خیر قبول نخواهیم کرد.
معاون وزارت جنگ ـ از بیانات نماینده محترم کمره که اصرار میفرمایند و احتیاط از معاملات صاحب منصبان یعنی مامورین وزارت جنگ در محل میکنند همان احتیاط را هم وزارت جنگ از صاحبان بنیچه میکنند که مبادا به واسطه نفوذی که میتواند به افرادی داشته باشند خانورای سرباز را نرسانند لهذا این مستمری و خانواری باید به نظر و دستور العمل وزارت جنگ در محل به سرباز تادیه شد و زارت جنگ وعی که کعین خواهد کرد کلیه خانواریها برسد دستور العملهای دیگر ه هم در این موضوع خواهد داد چون این خانواری نقدی نیست که مالکین و اربابان بنیچه به سرباز میدهد یک چیزری است که جزو تحمیلات آنها است یعنی جزء تخفیفی است که به آن محل داده شده است ممکن است فلان ملاک یا فان صاحب بنیچه بگوید چون سرباز من مرده است من خانواری را نمیدهم این طورا نیست تما این تحمیلات به دولت است و باید به خزانه دولت برسد و اظهاری دیگری هم که نماینده محترم دیگر اظهار کردند وزارت جنگ بکلی رد میکند به جهت اینکه آنچه تا به حال معامله شده و وزارت جنگ مسبوق است این است که از خانواری هر چه به سرباز رسیده است و آنچه نرسیده است یه خزانه دولت رسیده است.
رئیس ـ چون آقای مخبر قبول نکردند در قابل توجه بود پیشنهاد آقای حاج شیخ حبیب الله باید رأی بگیریم ـ آقای سردار معظم راجع به این پیشنهاد فرمایشی دارید.
سردار معظم ـ بلی در همین پیشنهاد عرضی دارم با این پیشنها موافقم بنده هم تصور میکنم پیشنهاد آقای حاج شیخ حبیب الله مواقف با همان مقصودی است که در نظر بوده است به جهت اینکه توضیحات را هم که آقای مخبر فرمودند فقط مداخل وزارت جنگ را محدود به معرفی سرباز فرمودند و مداخل دیگری را قائل نشدند و به عقیده بنده هم خانواری لازمه اس این است که به سربازی داده شود به جهت اینکه این یک معامله است که ما لین اهالی محل و سرباز میشود خانواری یک کمک خرجیات برای خانواده کسی که سرباز میشود و مدد معاشی است برای کسی که حاضر شده است و از طرف آنها سرباز میشود این خانواری را میدهند که سرباز پا دار تر باشد و خاطرش از حیث معارض آسوده باشد پس قهرا یک معامله این است که ما بین سرباز و اهالی محل میشود حلا اگر آقای معاون این مطلب را در نظر بگیرند انصاف خواهند داد که اهالی محل باید خانواری را بخود سرباز بدهند زیرا این خانوار برای معاش آن کسی که سرباز است میدهند نه برای صندوق دولت بنده کاملا موافقم که وزارت جنگ در معری سرباز و ترتیبات دیگر مداخله داشته باشد ولی در خوبی این پیشنهاد هم تردید نخواهم کرد و عقیدهام این است که آنچه مردم میدهند باید مستقیما بخود سرباز برسد و الا اگر غیر از این باشد تصور میکنم تا زمان رسیدن به سرباز آب شود و به سرباز نرسد.
رئیس ـ چون آقای مخبر قبول نمیکنم باید به قابل توجه بودن این پیشنهاد رأی بگیریم یک دفعه دیگر خوانده میشود و بعد رأی میگیریم.
(مجددا به مضمون سابق خوانده شد).
رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای حاج شیخ حبیب الله را قابل توجه می دانند قیام نمایند.
(عده کثیری قیام نمودند).
رئیس ـ قابل توجه شد ـ آقای حاج شیخ اسد الله اصلاح جناب عالی را هم بخوانند.
حاج شیخ اسد الله ـ خیر مقصود بنده هم همین بود.
رئیس ـ ماده ۱۵ قرائت میشود.
(به مضمون ذیل قرائت شد)
- ماده ۱۵ – خرج سفر تا بین در موقع حاضر شدن در سر خدمت که موصوم به کمک خرج است کما فی السابق بر عقده مالکین و اهالی محل است با این ترتیب که از محل سکونت تا بین تا مرکز اجتماع فوج یا دسته وار و توپچی که وزارت جنگ تعین مینماید هر منزلی دو قران تا بین پیاده و توپچی و ۴ قران به سوار تادیه نمایندگی افواجی که خانواری ندارند کما فی السابق در موقع حرکت کمک و معاونت معمول را دریافت مینماید
رئیس ـ در ماده ۱۵ مخالفی هست یا نیست.
میرزا محمد علی خان نماینده همدان ـ بنده توضیح میخواستم که کمک و معاونت معمول از چه قرار است.
مخبر - همان طوری که قبلا عرض کرد بضی افواج هستند که هر ساله از یک خروار الی دو خروا و از ۶ تومان الی ده تومان به اسم مستمری و خانواری از صاحبان بنیچه خود میگیرند ولی بعضی افواج هستند که مادامی که در خانه خودشان هستند و به سفر ندفتهاند از آن بنیچه به آنها هیچ داده نمیشود فقط در موقع حرکت به سمت ماموریت ولو بعد از پنج سال هم باشد وقتی که سرباز میخواهد حرکت کند یک مبلغ معینی از ۲۰ تومان سی تومان الی ۵۰ تومان به آنها به اسم کمک و معاونت میدهند که در حقیقت به جای مستمری معمله سایر افواج است کمیسیون در نظر داشت که اگر این مسئله را به طور کلی بنویسد یعنی خرج سفر را دو قران و چهار قران معین کنند ممکن است صاحبان بنیچه آن افواج از دادن کمک و معاونت معمولی با اینکه مستمری سالیانه را هم نمیپردازند ابا کنند به این جهت در اینجا ذکر شده است که افواجی که خانواری و مستمری معمله ندارند کمک و معاونت معمولی را در موقع حرکت خواهند گرفت مثلا افواج مازندران و غیره از همین قبل هستند.
حاج شیخ حبیب الله ـ این کلمه که می فرمائید (افواجی که خانواری ندارند کما فی السابق در موقع حرکت کمک و معاونت معمول را دریافت نمایند) از اصل زیاد است و محتاج به ذکر نیست اینکه از اول خرج مسافرت تا بین را اعم از آن کمک و معاونت معمول سابق را داشته باشد یا ندشه باشد معین فرمودهاند و تصریح کردهاند که خرج مسافرت سربا و سوار منزلی دو قران و چهار قران است آن وقت دیگر از برای افواجی که خانواری ندارند در موقع حرکت کمک و معاونت معمول دریافت مینمایند) محلی باقی نمیماند و اصلا محتاج به این کلمه نیستیم و به عقدیه بنده هم زیادی است.
حاج شیخ اسد الله ـ در اینجا لازم است یک توضیحی داده شود لهذا بند هم برای رفع اشکال عرض میکنم تمام افراد قشون ایران بطور بنیچه نیست ـ سربازهای محلی یعنی سرباز هائی که از دهات و قصبات گرفته میشود بوطر بنیچه است ولی سورا و سربازی که از ایلات گرفته میشود از روی بنیچه نیست و یک ترتیب مخصوصی دارد با این معین که هر این کی عده سوار معین دارد که میان طوایف آن ایل تقسیم میشود که در موقع احضار سوار آنها از میانه ده یا بیست خانوار یک نفر سوار با یک مخارج معینی که از برای او مقرر است معین میکنند و را همی اندازند و سر خدمت حاضر میشد بعد از آنها آن سوار مرخص شد کا حد من الناس است هیچ خانواری ندارد حقوق محلی هم بهمان داده نمیشود در اینجا مقصود این است که ا آن اشخاصی ه بنیچه ندارند مطابق معمول سابق در موقع حرکت یک پول برای نان خانه به آنها میدهند آنها را که میاندازند که در تحت نظام داخل شود دیگر مخارج مسافرت ندارد همان پولی است که از سابق معمول بود باید با آنها بدهند اما سرباز بنیچه این طور نیست یک خانورای دارد و یک خرج سفری دار که با و داده میشود تا وقتی که در تحت بیرق وارد شود وقتی که در تحت بیرق وادر شد حقوقش با دولت است و باید دولت مخارج آو را بدهد و خانواری که به او میدهند نان خانه اوست مخارج مسافرت آو را هم از خانه تا و وقتی که در تحت بیرق وارد شود باید صاحبان بنیچه بدهند و آن را هم معین کردهاند هر منزلی که دو قران از پیاده و چهار قران از برای سوار بدهند اما سوار هائی که بطور بنیچه گرفته میشود بطور مقاطعه است یک پولی به آنها میدهند و آنها را حرکت میدهند این اشکالی ندارد.
مخبر ـ اینجا اشکالی شد چون تمام قشونی که من بعد گرفته میشود از روی بنیچه خواهد بد اینکه فرمودند بنیچه ندارند گمان میکنم مقصود شان مستمری سالیانه بوده است به جهت اینکه توضیح داده شد که هم افواج پیشاده و هم سواره داریم که مستمری سالیانه ندارند چنانچه عرض کردم افواج مازندران از این قبیل هستند که سالیانه گندم و پولی به آنها داده نمیشود معمول نبوده است فقط رد موقع سفر به اسم معاونت یک مبلغی از سب الی بیست تومان به آنها میدهد که حرکت کنند و سر خدمت حاضر شوند مقصد نویسنده این بوده است منزلی دو قران یا چهار قران داخلی به موضوع این معاونت و کمک ندارد و باید رعایات از داده این خرج سفر جزئی که در موقع حرکت سوار و سرباز خودشان می پرداختهاند یا نکنند اما اینکه فرمودند سوار بنیچه ندارد عرض میکنم سوار هم بنیچه دارد منتهی ترتیب آن غیر از ترتیب پیاده یا سرباز از روی ترتیب مالک و رعیت گرفته میشود سوار معین که شبر را در اول به پا و انگشت و ناخن تقسیم کردهاند و از آن ور سوار میدهند و ترتیب معین دارد ولی چه سوار چه پیاده بعضی مستمری سالیانه دارند بعضی ندارند.
آقا سید فاضل ـ بنده هم جزء اخیر ماده ۱۵ را از دو حیث مجمل می دانم یکی از جهت که و معاونت که معلوم نیست این کمک و معاونت که چیست و به این توضیحاتی که دادند قانع نشدم و گمان می کن آقایان هم قانع نشده باشند یکی هم (دریافت مینمایند) معلوم نیست و بنده این کمک و معاونت کیست این ماده بقدری مجمل است که وقتی که با آقایان وفقا مذاکره میکردیم بعضی میگفتند (دریافت نمینماید است) از توضیحات آقای مخبر محترم هم چو فهمیدم که این کمک و معاونت علاوه بر دو قران و چهار قران است و کانه این توضیح اشکالات بنده را زیاد تر کرد اول تصور میکردم که این دو قران و چهار قران یک معاونتی است که برای افواجی که خانواری ندارند خواهد شد حالا از توضیح آقای مخبر هم چه معلوم شد که علاوه بر دو قران و چهار قران به افواجی که خانواری ندارند کمک و معاون است خواهد شد اولا باید میزان کمک و مساعدت معلوم شود و ثانیا دهنده این کمک و معاونت باید معلوم شود که صاحبان بنیچه خواهند بود یا دولت.
معاون وزارت جنگ ـ اگر چه توضیحات مخبر محترم از هر چهت کافی بود ولی بنده یک قدری مفصل تر توضیح میدهم فرمودند به این معاونت را کی خواهد کرد و چطور خواهد شد چنانچه مخبر محترم فرمودند بعضی افواج هستند که هم خانواری و هم پا دارند (که موافق این قانون رد شد) و هم کمک خرج داشتند سه فقره تحمیل میشد پا دارند را ما رد این قانون لغو کردیم به جهت اینکه خود سرباز باید پا دار باشد بیشتر یک سربازی میگرفتند و مبلغی دستی به آو می داند که پادار شود آن را این قانون اغو کرده است و من بعد سرباز دولت باید شخصا پا دار باشد یکی دیگر اینکه همه ساله یک مستمری به سرباز میدادند و یک کمک خرجی هم هنگام مسافرت به آنها میدادند کمیسیون چون دید که ین کمک هرج یک چیزی جزء است پیش بینی که در ه از خانه سرباز تا محل اجتماع فوج که سرباز بیرق میرود و لباس سربازی میپوشد که اغلب دو سه منزل بیشتر نیست این کمک خرج را که عبارت خواهد بود از منزلی دو قران برای سرباز و توپچی و منزلی چهار قران بریا سوار بدهند آمدیم بر سر بعضی افواج که از قدیم بودهاند چنانچه حالا هم هستند ن و آنها از اصل خانواری و مسمری سالیانه ندارد بعد از پنج سال سه مال یا شش سال که سرباز به خدمت احضار میشود سی یا پنجاه سه سال یا شش سال که سرباز بخدمت احضار میشود سی یا پنجاه یا هفتاد تومان به اختلاف محل یا بعضی محلها که معتبر است صد تومان میدهند و آن سرباز بر بر برای سفر راه میاندازند در این قبیل مواقع فعلا وزارت جنگ تقاضای خانواری را میتواند بکند فقط همان کمک را خواهد گرفت این قانون میگوید در این قبیل مواقع غیر از آن معاونتی که در محل میکنند اغز خانه سرباز تا آنجائی که باید زیر برق بیاید و صورت خرج را پیدا کند این منزلی دو قران و چهار قران را بدهند.
آقا میرزا محمد علی خان ـ مسلم است که قانون وضع میشود برای انکه مسائلی که بطور اختلاف گفته شده است محدود به یک حدودی بکنید و در واقع تکلیف هر کسی را در ضمن آن قانون معین کرده باشد در مواد این قانون قشون گیری ما بد قسمی کنیم که بعضی مطالب را که عبارت از خانواری و کمک و معاونت و این قبیل مسائل است حتی الامکان در تحت یک قاعده برویم تا اینکه یک قدری رفع مشکلات را هم از دهنده وجه که کمک میکند و هم آن گیرنده این وجه کرده باشیم یعنی در مواقعی که باید سوار یا سرباز از محل خودش حرکت بکند و تا مل اجتماع فوج حاضر شود مشکالات و اختلافات در میان آو و اهالی سرباز بده کمتر باشد اگر چته اینجا نوشته شده است کما فی السابق ولی کا فی السابق عطف به یک چیزهائی معمولی سابقه است حالا چه ضرر دارد که ما سعی کنیم و هانات مسائل سابقه را در تحت یک قاعده بیاوریم یعنی وزارت جنگ یک حد متوسطی را در نظر بگیرد و آنها را در تحت یک ارقامی بیاورند قطع نظر از اینکه در این ماه لازم است یک اصلاح عبارتی بشود قید شود که علاوه بر مقدار خانواری که کما فی السابق معمول بوده یا در موقع حرکت یک کمک و معاونتی شود بند تصور میکنم بد نیست که کمیسیون در این باب یک دقتی بکند و حتی المکان این قبیل مسائل را محدود بحدودی بکند که لاقل رفع مشاجره بین دهنه و گیرنده اعانه شده باشد و الا بیان مسئله هیمن طور به ماند ممکن است یک سربازی بگوید معمول سنواتی آن قدر بوده است و یک جمعی هم به آو کمک کنند و همان طورها بخواهند بگیرند و دهندگان وجه هم در زیر بار برود و اسباب منازعه و مشاجره بشود و قضاوت این مسئله به عهده اشخاصی بشود که بخواهند استفاداتی در این موقع کرد باشند و در واقع وروی هم رفته این یک ظلمی است از برای آن جمعی که باید سرباز بدهند و بلا تکلیفی آن سربازی است که میخواهد از محل حرکت کند.
رئیس ـ مذاکرات در ماده ۱۵ کافی است آقای مدحت السلطنه پیشنهادی کردهاند قرائت میشود.
(به مضمون ذیل قرائت شد).
- بنده پیشنهاد میکنم جزء اخیر ماده (۱۵) این طور نوشته شود ولی افواجی که خانواری ندارند کما فی السابق در موقع حرکت کمک. معاونت معمولی را از صاحبان بنیچه دریافت مینمایند.
رئیس ـ توضیحی دارید.
مدحت السلطنه ـ اشکالی که شده بدهد معلوم نیست کی باید بدهد و چه باید بدهد به واسطه این پیشنهاد رفع آن اشکال میشود.
مخبر ـ این پیشنهاد را به کمیسیون ارجاع فرمایند.
رئیس ـ بسیار خوب ـ ماده (۱۶) قرائت میشود.
(به مضمون ذیل قرائت شد).
ماده ۱۶ ـ نظام نامههای راجع به این قانون را وزیر جنگ تهیه کرده به موجب فرمان اعلی حضرت همایونی به موقع اجرات میگذارد.
رئیس ـ در این جا هم مخالفی نیست شور اول این قانون ختم شد.
میرزا محمد علی خان ـ بنده در ماده ۱۵ پیشنهادی کرده بودم.
رئیس ـ چون اعلام شد که شور اول ختم است باید به کمیسیون ارجاع شود مطلب دیگری در دستور نیست چند فقره مطلب است که باید عرض کنم ـ آقای اعزاز السلطنه سه ماهه تقاضای مرخصی کردهاند و کمیسیون عرایض و مرخصی تصویب کرده است باید رأی بگیریم ـ آقایانی که مرخصی سه ماهه آقای اعزاز السلطنه را تصویب مینمایند قیام نمایند.
(عده کثیری قیام نمودند).
رئیس ـ تصویب شد ـ چند فقره استعفا نامه رسیده است که در جلسه آتیه باید عوض آقایان را انتخاب فرمایند آقای میرزا محمد نجات از کمیسیون معارف آقای شیخ یحیی از کمیسیون داخله و آقای منتصر الملک و آقای معدل الدوله هم از پست و تلگراف جلسه آتیه هم روز شنبه و دستور آن شور دوم در قانون تبدیل مالیات خالص جات انتقالی به مالیات اربابی دیگر انتخاب اعضاء کمیسیون تطبیق حوالجات خواهد بود.
آقا سید فاضل ـ جلسه آتیه را چه روزی فرمودید.
رئیس ـ عرض کردم روز شنبه.
مدرس ـ جلسه یک شنبه باشد بهتر است.
رئیس ـ بعد از این باید جلسات مرتب باشد شنبه سه شنیه و پنج شنبه که کمیسیونها هم بتوانند بطور مرتب کار کنند.
مدرس ـ چون این مطالبی را که فرمودید باید مطالعه کرد و در ظرف فردا تمامش را نمیشود مطاله کرد
رئیس ـ اگر پیشنهاد می فرمائید رأی میگیریم ولی از روز یک شنبه به بعد باید جلسات مرتب باشد
مدرس ـ بلی بنده پیشنهاد میکنم جلسه آتیه یکشنبه باشد.
رئیس ـ رأی میگیریم آقایانی که تصویب میکنند جلسه آتیه روز یک شنبه باشد قیام نمایند.
(عده قلیلی قیام نمودند).
رئیس ـ تصویب نشد آقای حاج شیخ یوسف فرمایش جناب عالی راجع به چه مطلب است.
حاج شیخ یوسف ـ عرض بنده راجع به تشریف آوردن آقای رئیس الوزراء است به مجلس اجازه می فرمائید عرض کنم.
رئیس ـ انتخاب یکی راجع به شعبه است و یکی راجع به مجلس بود که عرض کردم،
حاج سید رضا ـ بنده از مخبر کمیسیون که از برای رسیدگی به حساب خزانه دار سابق انتخاب شده بود سؤالی کردم که بفرمائید آن کمیسیون تا به حال چند جلسه تشکیل شد و چه اقداماتی کرده و نتیجه اقدامات آن کمیسیون تا به حال چه شده است اقدامات خودشان را و نتیجه که حاصل شده است بفرمائید
آقا میرزا قاسم خان ـ در چند جلسه قبل همین سؤال را فرمودند ولی در مقابل سؤال ایشان جز سکوت بنده نمیتوانم راپورتی عرض کنم به جهت این که یک مرتبه این کمیسیون منعقد شد و انتخاب هیئت رئیسه کمیسیون هم به عمل آمد ولی بر حسب مقررات حالیه مجلس باید همیشه انعقاد کمیسیونی از طرف رئیس کمیسیون اعلان شود و چون اعلان نشده است کمیسیون هم تشکیل نشده است به این واسطه کاری نتوانسته است بکند
رئیس ـ خیر این طور نیست انعقاد کمیسیونها را اعلان نمیکنند رسم است کمیسیونها بعد از آنکه انتخاب شدند اسامی آنها را اعلام میکنند و هر کس می داند جزو کدام کمیسیون است همین قدر که کمیسیون منعقد شد و رعیت رئیسه خود را معین نمود همه کس می داند کیها انتخاب شدهاند اگر فقط همین محظورا بوده است که شش ماه قبل هم مکن بود به هیئت رئیسه اعلام کند تا قراری داده شود و اگر محظور دیگری بده است آن مسئله دیگری است.
سلیمان میرزا ـ چون بنده یکی از یکی از اعضاء این کمیسیون هستم لازم است عرض کنم که این کمیسیون لوازم کاری را که میخواست تهیه نشد و بنا بود در وزارت مالیه یک محلی را معین کنند و چند نفر به هم از خارج انتخاب شوند سایر چیزها و اسنادی را هم که لازم است از خزانه داریی بفرسند این ترتیب فراهم نماید و در اوایل امر هم یک چند وقتی بحران کابینه وزراء در کار بود بعد ا از آنکه هیئت وزرا جدید هم انتخاب شدند آقای وزیر مالیه در وهله اولی که آقای حاج سید رضای این سئوال را نمودند فرمودند که به واسطه بعضی گرفتاریها که هنوز موفق به کاری نشدهاند در این اواخر هم چند نفری از اعضاء آن کمیسیون استعفاء کردهاند که یکی از آنها بده هم هستم و باید به تجدید انتخاب شوند و باید آقایان در نظر داشته باشند که این کمیسیون که میخواهد به حساب خزانه داری آن هم از اول تشکیلات امروز رسیدگی کند یک حساب سهل و ساده نیست که همین قدر که سئوال کردند به یک دو جلسه این را تهیه شود لوازماتی دارد که باید وزارت مالیه تهیه کند مستقیما که اعضاء کمیسیون نمیتواند بروند خزانه دار سابق و اسبق را در تحت حساب بیاورند بنابراین باید وزارت مالیه صورت حساب را یار از هنس یا از لؤلو از اوائل امر یعنی از وقتی که شوستر حساب خودش را به آنها منتقل کرده است و در ایام فترت معوق ماند و شاید خیلی از اسناد هم دارد ستشان باشد باید وزیر مالیه تمام آنها را تهیه کند و کمیسیون رسیدگی به صحت آن حسابها بکند خود اعضاء کمیسیون به هیچ وجه نمیتوانند بروند و در آرشیوهای وزارت مالیه یا خزانه داری و اسناد خزانه داری یکی بعد از رسیدگی پیدا بکنند این حق را ندارند و چون اینها نشد به واسطه مطالبی که عرض کردم کاری از کمیسیون پیش نرفت و یک چند فقری از اعضاء کمیسیون هم استعفا دادند بعد باید تجدید انتخاب کنند و در صورتی که لوازم کار از طرف وزارت مالیه تهیه شود آن وقت میتوانند شروع به کار بکنند.
ناصر الا سلام ـ بنده هم خیلی متاسفم که بعضی از اعضاء کمیسیون میفرمایند ما استعفا کردهایم و یک از اعضاء کمیسیون میفرمایند یک جلسه بیشتر منعقد نشد و وقتی هم منعقد شد فقط وقت شان منحصر به انتخاب هیئت رئیسه شد و اعضاء کمیسیون هیچ وارد به یک عملی نشدهاند که آن وقت مشکلاتی احساس بکنند یا پاره اقداماتی لازم باشد که از مجرای وزارت مالیه تعقیب شود و در هر صورت بنده معتقدم که این رسیدگی به حساب خزانه داری یک امر مهمی است و همان طوری که در جلسات اولیه آقایان این مسئله را اهمیت میدادند حالا هم از نقطه نظر همین تعقیب شود اگر یک عده استعفا دادند یک عده دیگری منتخب شوند و پی از انتخب جلسات خودش این را بر طبق مقرات کمیسیونی تشکیل بدهند آن وقت آن لوازمی را که میخواهند از وزارت مالیه بخواند البته وزارت مالیه هم تهیه خواهد کرد و خواهد فرستاد جلساتی که هیچ منعقد نشده است بنده نمی دانم به چه نحو میخواهند لوازم کار را بخواهند تا وزارت مالیه حاضر کنند و اگر اقداماتی شده است که لوازم کار فراهم شود شخصی بوده و الا از صرف کمیسیون یک هم چه اقداماتی تا بحال نشده است اگر آقایان صلاح می دانند اعضاء کمیسیون تعین شوند و این امر را تعقیب کند زیرا یک امر مهمی است و اگر داخل در این کار شوند شاید یک قسمت از نظریاتی در این مجلس در تعقیب کشف حقیقت دارد این مسئله مخصوص به عمل آید.
مدحت السلطنه ـ خیلی مایه تعجب است که ما برای هر امری که اتفاق میافتد اول اظهاری هیجان و حرارت هائی میکنم و در خواست اقدامات سختی می نمائیم و بدهد خودمان سرد میشویم و هیمن باعث شده آن کسانی که مصادر کار هستند هیچ وقعی به آن حرارتهای ما نمیگذارند کمیسیون همان روز که انتخاب شد به طوری که مذاکره شد باید قبار رفته باشد و اسباب کار را از وزیر مالیه خواسته باشد (البته اگر اقدام نکنند هیچ کاری صورت نمیگیرد) آن وقت اگر مسامحه میکردند ممکن بود باز به ترتیب دیگری اقدام کنند و اسباب کار را فراهم نمائید تا زودتر انجام شود و اگر یکی از اعضاء هم استعفا میداد باید استعفای او به هیئت رئیسه اظهار شود که در مجلس گفته شود وعض و مجددی انتخاب شود والا کمیسیون که برای کاری انتخاب شده است بعد از شش ماه عوض اینکه راپورت اعمال خودش را بدهد تازه اظهار میشود که اعضاء استعفاء دادهاند یا فلان مانع پیش آمده اسباب فراهم نشده است.
رئیس ـ آقای حاج سید رضا شما هم اظهاراتی دارید.
حاج سید رضا ـ عرایضی که بد میخواستم بکنم آقایان فرمودند دیگر عرضی ندارم.
سلیمان میرزا ـ حقیقتا خیلی مایه تأسف و تعجب است اشخاصی که در جریان امر هستند یا فراموش میکنند یا در نظر نمیگیرند آنچه را خودشان در جریانات بوده دیدهاند یلی یک اشخاصی حساب خزانه داری را خواستهاند حالا میخواهند یک کمیسیونی هم انتخاب شد و جلسه اولش منعقد و هیئت و رئیسه آن هم تعین گردید ولی بعد دیدید که از وزیر مالیه بودجه اش را خواستید به مجلس بیاورد هزاز گونه مانه تراشی می گرد اگر رجوع به وزارت مالیه آن وقت بکنید در نظر خواهید کرفت که تمام این (تئوریها) یک پول ارزش ندارد و با این سهل و سادگی که نمیتوانید به حساب خزانه داری برسید شوستر با حسابش از بین رفت حلا شما میخواهید حساب شوستر را برسید در صورتی که معلوم نیست مسئول این صورت حسابها کیست یک استناد مرتبی که در کار نیست تا شما بتوانید حساب خزنه داری را از زمان شوستر تا حال رسیدگی کنید و این کار هم این این اندازهها سهل و ساده نیست که مثل کارهای عدی از قبیل قانون نظام یا سایر قوانینی از یک کمیسیون شش هفت نفری بگذرد یا اینکه هفته سه روز بنشینند و کار بکنند هر چند نفری از برای اینکار انتاب می شودند باید از تمام کارهای دیگر شان صرف نظر بکنند و به علاوه یک عده اشخاص موظف انتخاب بکنند و آنها را مسئول قرار بدهند و یک محل معینی در وزارت مالیه بریا آنها معین شود و مکلف یکی از ادارات وزارت مالیه بنشینند و با این کار رسیدگی کنند وکلاء که نمیتوانند مثل اشخاص موظف تمام روز را بروند و به این کار مشغول باشند زیرا وکلاء مشغولیات دیگر هم دارند یک اشخاص مسئولی باشند و آن اشخاص اسناد را از وزارت مالیه مطالبه و جمع آوری بکنند و کمیسیون رسیدگی کنند و یک از رسیدگی ببینند این حرفها که گفته میشود صحیحی است یا صحیحی نیست بنابراین به انتخاب ۶ نفری که آقایان معین فرمودهاند و حوش وقت باشند که این ۶ نفری میروند و به حساب ۶ ساله خزانه داری رسیدگی میکنند آرزوی محالیت اوضاع مجلس که پیدا است آقای حاج امیر نظام هم ترتیباتی که داشتند و گرفتاری هائی که از برای وزارت مالیه بود موفق به ترتیب بودجه تنها نشدند تا چه رسد به اینکه صورت حساب را از خزانه داری بگیرند به کمیسیون بدهند و کمیسیون هم تا چند روز همین طور گاهی به وزیر اظهار کرد و گاهی اصرار و تأکید کرد ولی وقتی که یک کمیسیونی یک قوه مجرئیه ندارد چطور میتواند به این کار موفق شود و برای مجلس یا هیئت وزراء هم که بقرد کارهای دیگر همست که آنها هم فرصت رسیدگی به این گونه مسائل را ندارند و آن دو سه نفری هم که از عضویت کمیسیون استعفاء کردهاند که یکی هم بنده هستم وقتی دیدیم که این مشکلات در پیش است آقایان هم آن مشکلات را که در نظر نمیگیرند چه برسد به اشخاصی که در خارج مجلس هستند و خواهند گفت ۶ ماه است یک کمیسیونی برای این کار انتخاب شده و هنوز صورتش را نداده بنابراین استعفاء کردیم این را هم عرض میکنم که بجای این اشخاصی که استعفاء کردهاند فعال ترین اشخاص مجلس را انتخاب بفرمائید و آن شخص فعال تر را از همه با حرات و هیجانات تمام بروند و داخل این امر بشوند و شش ماه و یک سال هم به آنها مهلت بدهند باز بعد از یک سال صورت حساب نخواند آورد زیرا اسناد و صورت ترتیب حسابها طوری است که نمیتوانند پیدا کنند حالا بعد امتحان خواهند کرد که این کار درست نخواهد شد و مگر وقتی که یک عده محاسبین موظف از برای این کار معین کنند و بعد از آنکه یک عده محاسبین موظف هم معین شدند و تمام مدت شبانه روزی خودشان را صرف این کار کردند آن وقت و شاید بتوانند به عرض آقایان برسانند که از قران حساب فلان قدر سند نیست یا بگویند به فلان به ترتیب ختم شده است این بهترین اقدامات و اولین وظیفه که از برای مجلس است همین است ولی چیزی که هست این است که باید سعی کنند تا وسائلش موجود شود و فقط یاد آوری و اینکه کمیسیون چه کرده است ممکن نیست این صورت حساب به مجلس بیاید و بنده و دو نفل دیگر هم اعضاء کمیسیون استعفاء کردهایم به عرض هیئت رئیسة رسانیدیم که تجدید انتخاب شود.
رئیس ـ گویا مذاکرات در این باب کافی باشد مخالفی نیست برای اینکه جلسه ختم شود.
ناصر السلام ـ اولا یک مذاکراتی در مجلس شد که مربوط به آن کمیسیون بود و بعد یک دفاع هائی شد که چطور کمیسیون تشکیل نشده و حالا هم میفرمایند مذاکرات کافی است ما نمیخواستیم یک مخالف و موافق در مجلس پیدا شود و یک سئوال و جوابی بکنیم مسلم است که رسیدگی بحساب چند ساله خزانه داری که اغلب مطلع اند ترتیبی ناشته خیلی کار سهلی نیست یک کار خیلی مشکلی است ولی با آن اختیاراتی که با آقایان داده شده بود که بتوانند یک عده خارج داخل این کمیسیون میتوانستند با اقدامات خود را تعقیب بکنند و لوازمات خودشان را بخواهد مذاکراتی که شده است از همین نقطه نظر بوده است حالا هم اگر آقایان صلاح می دانند آن کمیسیون تشکیل شود و آن چیزئی را که حضرت والا فرمودند همان کمیسیون راپورت بدهد بعنی راپورتی را که مکلف است بدهد چه از اسناد مفقود شده و چه از اسناد مفقوده شده و چه از حساب صحیح و چه از حسابهای غیر صحیحی تمام اینها از طرف کمیسیون به مجلس راپورت داده شود تا مجلس به طور رسمیت این راپورت را از کمیسیون بشنود.
رئیس ـ ممکن است این کار را بکنند و اینکه بنده عرض میکنم مذاکرات کافی است به طور تحکم نیست از خودتان سؤال میکنم مذاکرات کافی است یا نه اگر رأی میدهید کافی میشود و اگر رأی ندهید باز مذاکره خواهد شدم.
حاج معین التجار ـ بله بنده عرض میکنم آن حرارتها به آن لزومی که برای حساب خزانه داری تصور میشد فقط به نسخ قانون ۲۳ جوزا اطفاء آن حرارتها شد بنده عرض میکنم این کمیسیون میبایستی تشکیل شود و اگر هم نمیتوانستند به حساب خزانه داری رسید گی کنند اقلا راپورت میدادند تا مجلس و ملت و دولت یک تجربه حاصل کرده باشند که این خزانه داریهای خرجه که این مدت مدتی کار بودهاند و اهل حساب بودهاند نتوانستند حساب خودشان را بدهند این هم خودش یک مسئله این است گذاشته از اینها برنارد خودش یک حسابی داده است ممکن بود به این حساب رسیدگی کنند ببینید صورت جزو آن چه چیز است آیا آن صورتی که داده است یک صورت جزئی هم دارد یا ندارد یا علی الحساب اسنادی در مقابل آن صورتها دارد یا ندارد و فرضا اگر نمیتوانند بحساب سه ساله برنارد برسند عجالتا حساب ۶ ماهه هنس را برسند اقلا ببینند این خزانه داری در این شش ماه چه کرده است و اگر حساب این شش ماهه را هم نمیدادند لااقل بعد از این دولت تکلیف خودش را بداند که بعد از این خزانه در با مامورین خارجی معین نکنند و بداند چه تکلیفی خواهد داشت.
رئیس ـ پس مطلب به اینجا ختم میشود که آن کمیسیون منعقد بشود و یک اقدام رسمی بکنند و نتیجه را چه شد رسما به مجلس راپورت بدهند.
(گفتند صحیح است).
ناصرالاسلام ـ خاطر آقایان نمایندگان مسبوق است که در چندین جلسه قبل بنده یک عرضی ارجع به پروگرام هیئت وزرا کردم و یک قسمت از آن راجع به نظریات خودم بود که در آن موقع عرض کردم و یک قسمت دیگرش متوجه به نمایندگان و تقاضائی است که باید از هیئت رئیسه در تاکید به هیئت دولت بشود زیرا مدتی است مجلس شورای ملی یک منظره تماشاچی گریار بخودش گرفته است و هر اتفاقی که میافتد معلوم نیست راجع به کیست در صورتی که ما بشخص رئیس الوزراء خیلی امیدوار بودم و با آن اعتماد و اطمینانی که از طرف مجلس در باره ایشان اظهار شده بود خیلی و زودتر میبایستی خودشان را به مجلس پیشنهاد نماینده مجلس شورای ملی اطلاع دشته باشد یعنی بایستی روش سیاست داخلی و خارجی خودشان را به مجلس پیشنهاد کنند و مجلس هم اظهار موافقت خود شان را به هیئت دولت باید تا هیئت دولت هم با یک قلب قولی با مجلس هم دست شده کارها بر وفق مرام باشد ولی متاسفانه متجاوز از دو ماه است که بنده که یکی از نمایندگان هستم نمی دانم مشی دولت چیست و چه پلتیکی راجع به سیاست خارجی اتخاذ کرده است همین قدر میتوانم عرض کنم آنچه مربوط به سیاست داخلی است اوضاع ژاندارمری و نظمیه است که بهتری شاهد است و همه مسبوقیم که مکرر نمایندگان در این مجلس با یک حرارت و قدر شناسی از ژاندارمری اظهار حق شناسی میگردند. هر هیئت دولتی پروگرام خودشان را به مجلس بتقدیم می گکرد از طرف نمایندگان به اتفاق رد تامین آتیه و توسعه ژاندارمری تاکید و تصفیه میشد و متاسفانه حالا میشنویم ژاندارمری با آن همه فداکاریها و پولهائی که مصرف شده است چه خواهد شد آیا ما نباید بدانیم سیاست دولت راجع به امور داخلی و خارجی چیست اگر آقایان عرض بندرا بپذیرند از آقای رئیس تقاضا میکنم که به هیئت دولت تاکید شود زودتر پروگرام خودشان را به مجلس پیشنهاد کنند تا بنده هم که یکی از نمایندگان با هیئت دولت کمال موافقت را به نامیم و الا بنده هم مادامی که مشی دولت را ندانم خودم را یک نفر نماینده بی اطلاع از امور داخلی و خارجی می دانم.
رئیس ـ این مسئله را جدیدا فرمودید و گمان میکنم اغلب آقایان مطلع نبودند اگر صلاح می دانید به ماند به جلسه دیگر که مذاکره میشود و هر طور قرار شد همان طور به هیئت دولت ابلاغ شود.
(جمعی تصدیق کردند).
مجلس مقارن غروب ختم شد).