مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ فروردین ۱۳۱۴ نشست ۱۳۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ فروردین ۱۳۱۴ نشست ۱۳۵

دوره نهم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ فروردین ۱۳۱۴ نشست ۱۳۵

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ‏۹

جلسه: ۱۳۵

صورت‌مشروح مجلس روز سه‌شنبه ۱۹ فروردین‌ماه ۱۳۱۴ (۵ محرم ۱۳۵۴).

فهرست مذاکرات:

۱ـ تصویب صورت‌مجلس

۲ـ شور و تصویب یک قسمت از مواد قانون مدنی از کتاب هشتم از ماده ۱۱۵۸ تا ۱۲۰۵

۳ـ شور و تصویب لایحه استخدام چهار نفر متخصص فلاحت و بیطاری

۴ـ موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه

(مجلس یک ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای دادگر تشکیل گردید).

صورت‌مجلس روز شنبه ۱۷ فروردین ماه را آقای موید احمدی (منشی) قرائت نمودند.

اسامی غایبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده:

غایبین بی‌اجازه - آقایان: نمازی - فرشی - شیرازی - اسدی - کازرونیان - عراقی - اعظم زنگنه - حمزه تاش - وکیل - مسعود ثابتی - یونس آقا وهاب‌زاده - شریعت‌زاده - کورس - معدل - پورسرتیپ.

دیرآمدگان بی‌اجازه - آقایان: اسفندیاری - دکتر ادهم - نوبخت - منصف - وکیلی - قراگزلو - بنکدار - همراز.

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس-در صورت مجلس نظری نیست؟

(اظهاری نشد)

صورت مجلس تصویب شد.

- شور و تصویب یک قسمت از مواد قانون مدنی از کتاب هشتم از ماده ۱۱۵۸ تا ۱۲۰۵

۲- شور و تصویب یک قسمت از مواد قانون مدنی از کتاب هشتم از ماده ۱۱۵۸ تا ۱۲۰۵

رئیس-خبر از کمیسیون قوانین عدلیه راجع بکتاب هشتم از قانون مدنی

(بشرح ذیل قرائت شد)

خبر از کمیسیون قوانین عدلیه بمجلس مقدس شورای ملی کمیسیون قوانین عدلیه در جلسه اخیر خود با حضور آقای وزیر عدلیه لایحه پیشنهادی تحت نمره ۸۴۳ آن وزارتخانه را تحت شور و مداقه قرار داده پس از مذاکرات لازمه بالاخره مواد پیشنهادی با اصلاحاتی تصویب و اینک خبر آن را برای تصویب قطعی مجلس شورای ملی تقدیم می‌دارد

رئیس-مذاکره در کلیات است. آقایانی که موافقند قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

تصویب شد. ماده ۱۱۵۸

کتاب هشتم در اولاد

باب اول

در نسب

ماده ۱۱۵۸- طفل متولد در زمان زوجیت ملحق بشوهر است مشروط بر اینکه از تاریخ نزدیکی تا زمان تولد کمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه نگذشته باشد

رئیس-اشکالی نیست. آقایانی که با ماده ۱۱۵۸ موافقت دارند برخیزند

(اکثر برخاستند)

تصویب شد ماده ۱۱۵۹

ماده ۱۱۵۹- هر طفلی که بعد از انحلال نکاح متولد شود ملحق بشوهر است مشروط بر اینکه مادر هنوز شوهر نکرده و از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل بیش از ده ماه نگذشته باشد مگر آنکه ثابت شود که از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت کمتر از شش ماه و یا بیش از دو ماه گذشته باشد

رئیس-آقای دیبا

طباطبائی دیبا-در این ماده این استثنائی که شده مگر آنکه ثابت شود که از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت کمتر از ششماه و یا بیش از ده ماده گذشته باشد بنده عقیده‌ام این است که آقای وزیر عدلیه راجع باین ماده یک توضیحات کافی بدهند تارفع اشتباه بشود. چون می‌بینم بعضی از آقایان یک اشتباهی در این ماده دارند

وزیر عدلیه (آقای صدر) – قواعدی که در حمل زن در شرع رعایت شده و همینطور هم دلائل طبی بر طبق آن هست این استکه طفل کمتر از شش ماه زنده متولد نمی‌شود پس وقتی که طفل متولد شد و شش ماه هم از او گذشته است این ملحق می‌شود بهمان فراش و همان شوهری که زن دارد و همچنین بیش از ده ماه هم زن حمل را نگاه نمی‌دارد حداکثرش ده ماه است پس اگر تاده ماه زنی حمل داشت این ملحق می‌شود به شوهری که تاده ماه قبل شوهر او بوده است ولی اگر ماه یازدهم بدنیا آمد دیگر نمی‌شود طفل را باو ملحق کرد. بنابراین منظور این ماده این است که اگر بیش از ده ماه نگذشته باشد طفل ملحق است بشوهری که زن داشته و نکاح او منحل شده به یکی از علل یا به طلاق یا به فسخ و یا به بذل مدت بهر چه. یعنی اگر بیش از ده ماه گذشته باشد دیگر نمی‌توان باو الحاق کرد بجهت این که دیگر تصور نمی‌رود که از او حملی را نگاهداشته باشد. پس طرف اقل شش ماه ملاحظه شده است و در طرف اکثر ده ماه

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۵۹ موافقت دارند برخیزند

(اکثرقیام نمودند)

تصویب شد. ماده ۱۱۶۰ قرائت می‌شود

ماده ۱۱۶۰- در صورتیکه عقد نکاح پس ازنزدیکی منحل شود و زن مجدداً شوهر کند و طفلی از او متولد گردد طفل بشوهری ملحق می‌شود که مطابق مواد قبل الحاق او بآن شوهر ممکن است در صورتیکه مطابق مواد قبل الحاق طفل بهر دو شوهر ممکن باشد طفل ملحق بشوهر دوم است مگر آنکه امارات قطعیه بر خلاف آن دلالت کند.

رئیس-آقایانیکه با این ماده موافقت دارند برخیزند

(اغلب برخاستند)

تأمل بفرمائید… تصویب شد این قانون مدنی که از مواد زیاد تشکیل شده و غالباً هم محل بحث نیست برای اینکه چیزهای محقق و مطابق قانون اساسی است خسته نشوند آقایان در رأی دادن و بنده را به تکلیف نیندازند.

(صحیح است)

ماده ۱۱۶۱.

ماده ۱۱۶۱- در مورد مواد قبل هرگاه شوهر صریحاً یا ضمناً اقرار به ابوب خود نموده باشد دعوی نفی ولد از او مسموع نخواهد بود

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۶۱ موافقند برخیزند

(اکثر برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۶۲ قرائت می‌شود.

ماده ۱۱۶۲- در مورد مواد قبل دعوی نفی ولد باید در مدتی که عادتاً از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل برای امکان اقامه دعوی کافی می‌باشد اقامه

گردد و در هر حال دعوی مزبور پس از انقضاء دو ماه از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل مسموع نخواهد بود

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۶۲ موافقت دارند قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

تصویب شد. ماده ۱۱۶۳

ماده ۱۱۶۳- در موردی که شوهر مطلع از تاریخ حقیقی تولد طفل نبوده و تاریخ تولد را بر او مشتبه نموده باشند بنوعی که موجب الحاق طفل باو باشد و بعدها شوهر از تاریخ حقیقی تولد مطلع شود مدت مرور زمان دعوی نفی دو ماه از تاریخ کشف خدعه خواهد بود.

رئیس-اشکالی نیست. موافقین با ماده ۱۱۶۳ قیام نمایند

(اکثر قیام نمودند)

تصویب شد. ماده ۱۱۶۴.

ماده ۱۱۶۴- احکام مواد قبل در مورد طفل متولد از نزدیکی به شبهه نیز جاری است اگر چه مادر طفل متشبه نباشد.

رئیس-آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری-بنده خواستم تقاضا کنم توضیحی در این ماده ۱۱۶۴ داده شود که مقصود از اینکه اگر چه مادر طفل مشتبه نباشد چیست؟

وزیر عدلیه –مقصود از این ماده این است چون یک وقت هم بستری به شبهه حاصل می‌شود مابین دونفر یا عقدی که شده فاسد شده ولی طرفین تصور می‌کنند که صحیح است یا این است که شبهه در موضوع می‌شود خیال می‌کند با حلال خودش نزدیکی می‌کند بعد معلوم می‌شود که نبوده چون بعقیده مشروعیت هم بستر شده است این طفل ملحق می‌شود به پدر. مورد مثل زنا نیست که الحاق پیدا نمی‌کند این را می‌گویند ملحق می‌شود ونسب مشروع است.

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۶۴ موافقت دارند برخیزند

(اغلب برخاستند)

رئیس-تصویب شد ماده ۱۱۶۵

ماده ۱۱۶۵- طفل متولد از نزدیکی بشبهه فقط ملحق بطرفی می‌شود که در اشتباه بوده و در صورتیکه هر دو در اشتباه بوده‌اند ملحق بهردو خواهد بود

رئیس-آقای امیر تیمور

امیر تیمور کلالی-بنده هر چه دقت کردم مفهوم این ماده نفهمیدم از ظاهر عبارت این طور استنباط می‌شود که اگر موضوع شبهه باشد این طفل متعلق به دو پدر می‌شود

(دیبا- نه آقا به مادر)

خوب اگر اینطور است باید توضیح بدهند و رفع این اشتباه بشود چون در پائین هم مدتی صحبت کردیم اغلب آقایان هم در شبهه بودند.

وزیر عدلیه –در این مواد صحبت از دو پدر نیست یعنی زنی باشد که دو شوهر کرده باشد مقصود اینست یک وقت شوهر مشتبه است که با زن غیری بخیال زن خودش هم بستری کرده. یک وقت زن در این امر متشبه است یک وقت هر دو متشبه‌اند. یک وقت هیچکدام مشتبه نیستند. اگر هیچکدام مشتبه نیستند که نسبش بهیچکدام نمی‌رسد هیچ حکمی هم ندارد این را هم عرض کنم که مسئله تشخیص در احکام است و الا مسلم است که طفل از این زن زائیده شده. از جهت طبیعی اشکالی نیست. اشکال از جهت احکام است. یکی حکم ارث است یکی حکم حلیت و حرمت نکاح است. در اقربای اینها اثر دارد اگر هر دو متشبه‌اند نسبتش به هر دو مشروع است هم ارث می‌برد از هر دوهم باقربای طرفین تا آن درجاتی که نکاح حرام است حرام می‌شود. و اگر بیک طرف مشتبه است بطرف دیگر مشتبه نبوده است نسبت بآن کسی که مشتبه بوده حکم مشروعیت جاری می‌شود و نسبت بآن که مشتبه نبوده حکم نسبی داده نمی‌شود و اثبات نمی‌شود.

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۶۵ موافقت دارند برخیزند

(گروهی برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۶۶

ماده ۱۱۶۶- هرگاه بواسطه وجود مانعی نکاح بین ابوبین طفل باطل باشد نسب طفل بهر یک از ابوین که جاهل بر وجود مانع بوده مشروع و نسبت بدیگری نامشروع خواهد بود.

رئیس-آقایانی که با ماده ۱۱۶۶ موافقت دارند برخیزند

(جمعی برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۶۷

ماده ۱۱۶۷- طفل متولد از زنا ملحق بزانی نمی‌شود

رئیس-آقایانی که با ماده ۱۱۶۷ موافقت دارند قیام نمایند

(اغلب قیام نمودند)

تصویب شد. ماده ۱۱۶۸

باب دوم

در نگاهداری و تربیت اطفال

ماده ۱۱۶۸- نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۶۸ موافقت دارند برخیزند

(گروهی برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۶۹

ماده ۱۱۶۹- برای نگاهداری طفل مادر تا دوسال از تاریخ ولادت او اولویت خواهد داشت پس از انقضاء این مدتت حضانت با پدر است مگر نسبت باطفال اناث که تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود.

رئیس-آقایانی که با ماده ۱۱۶۹ موافقند برخیزند

(عده برخاستند)

تصویب شد ماده ۱۱۷۰

ماده ۱۱۷۰- اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با او است مبتلا بجنون شود یا با دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود

رئیس-آقای اورنگ

اورنگ-بنده یک توضیحی در این ماده می‌خواهم اگر چه بیشتر مربوط بماده قبل است و آن این است که البته برحسب حکم صریح شرع حضانت طفل در صورتیکه پسر باشد تا دوسال با مادر است و درصورتی که دختر باشد تا هفت سال ولی غالباً در عمل دیده شده است در این فصل‌ها و طلاق‌ها که اتفاق می‌افتد بین زن و مرد فرض کنید طفلی پسر است. درست است که تا دو سال بیشتر نباید نزد مادر باشد ولی یک بچه تازه از شیر گرفته را پدرها برای اینکه سخت گیری کرده باشند با مادرها فوری از او جدا می‌کنند آیا مقدور نیست که ما در اینجا چیزی بگنجانیم که اگر عیال (زن) مراجعه کند به محکمه حق داشته باشد مراجعه کند و در صورتیکه اثبات کند گرفتن طفل از او از نظر سختی با او است در این صورت محکمه این طفل را برای مدت یکسال دو سال حصانتش را بمادر واگذار کند. مقصود تا مدتی است که طفل بتواند بدون مادر زندگی کند آنوقت دوباره به پدرش بدهند

وزیر عدلیه-در اینجا حق اولویت است. این البته در صورتی است که اختلاف کنند زیرا اگر تراضی باشد اشکالی نیست ولی اگر بنا باشد که اختلاف کنند چون این حق مال پدر است نمی‌توان بزن داد ناچار باید با پدر باشد و او مقدم است

رئیس-آقایانی که با ماده ۱۱۷۰ موافقت دارند برخیزند

(اغلب برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۷۱

ماده ۱۱۷۱- در صورت فوت یکی از ابوین حضانت طفل با آنکه زنده است خواهد بود هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد

رئیس-آقایانی که با ماده ۱۱۷۱ موافقت دارند برخیزند

(عده برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۷۲

ماده ۱۱۷۲- هیچیک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل بعهده آنها است از نگاهداری او امتناع کند در صورت امتناع یکی از ابوین حاکم بای بتقاضای دیگری یا بتقاضای قیم یا یکی از اقربا و یا بتقاضای مدعی العموم نگاهداری بهر یک از ابوین که حضانت بعهده او است الزام کند و درصورتیکه الزام ممکن یا موثر نباشد حضانت او بخرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد بخرج مادر تأمین کند

رئیس-آقای اورنگ

اورنگ-در این جا یک اصلاح عبارتی باعتقاد من لازم دارد بعد از طفل یک کلمه را کسر دارد

وزیر عدلیه –درست است

رئیس-آقای وزیر عدلیه موافقت دارند آقای مخبر؟

مخبر-موافقم

رئیس-رای می‌گیریم بماده ۱۱۷۲ با اصلاح افزایش کلمه (را) آقایانی که موافقت دارند برخیزند

(اکثر برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۷۳

ماده ۱۱۷۳- هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت او است صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد محکمه می‌تواند به تقاضای اقربای طفل یا بتقاضای قیم او یا به تقاضای مدعی العموم هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ کند

رئیس-آقایانی که ماده ۱۱۷۳ موافقت دارند قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

تصویب شد. ماده ۱۱۷۴

ماده ۱۱۷۴- در صورتیکه بعلت طلاق یا بهر جهت دیگر ابوین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند هر یک از طرفین که طفل تحت حضانت او نمی‌باشد حق ملاقات طفل خود را دارد تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوطه بآن در صورت اختلاف بین ابوین با محکمه است.

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۷۴ موافقت دارند برخیزند

(گروهی برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۷۵

ماده ۱۱۷۵- طفل را نمی‌توان از ابوین و یا از پدر و یا از مادری که حضانت با اوست گرفت مگر در صورت وجود علت قانونی

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۷۵ موافقند برخیزند

(اکثر برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۷۶

ماده ۱۱۷۶- مادر مجبور نیست که بطفل خود شیر بدهد مگر در صورتیکه تغذیه طفل بغیر شیر مادر ممکن نباشد

رئیس-آقای دیبا

دیبا-در این ماده تصریح شده در صورتیکه تغذیه طفل بغیر شیر مادر ممکن نباشد مادر مجبور است که بطفل شیر بدهد ولی بنده در فقه دیده‌ام تصریح دارد که شیر دادن مادر مجانی نیست و مادر می‌تواند اجره مطالبه کند. بنده عقیده‌ام این است که مسئله اجرت در اینجا تصریح شود و با این ترتیب اگر ماده تصویب شود ممکن است در یک موردی مادر شیر بدهد ولی پدر اجرت او را ندهد.

وزیر عدلیه –مسئله اجرت در موردی است که نخواهد شیر بدهد آنوقت حق مطالبه اجرت دارد ولی اگر بخواهد با اجرت یا بی اجرت شیر بدهد در این صورت نمی‌توان او را ملزم کرد که شیر بدهد. و اگر در موقعی که طفل ناچار باید شیر مادر بخورد یا پدر ندارد یا حاضر نمی‌شود دایه بگیرد یا بجهات دیگر مثلاً شیر گاو ممکن نیست باو بدهد یا آنکه مضرات دیگر در کار است بالاخره طفل که نباید بمیرد. در این جا مادر یا با اجرت یا بی اجرت باید شیر بدهد. در این جا نظر باجرت نیست مقصود التزام بدادن شیر است چون طفل بی غذا نباید بماند و تلف شود.

رئیس-آقایانی که با ماده ۱۱۷۶ موافقت دارند برخیزند اکثر برخاستند. تصویب شد. ماده ۱۱۷۷

ماده ۱۱۷۷- طفل باید مطیع ابوین خود بوده و در هرسنی که باشد باید بآنها احترام کند

رئیس-آقای اورنگ

اورنگ-این ماده خیلی خیلی ماده ایست لکن اگر آمد و احترام نکرد آنوقت چه می‌شود؟ این ماده فقط این است که امر می‌کند و مطلب را بیان و اعلام می‌کند که طفل در هر سنی که باشد باید بوالدین خود احترام کند ولی اگر نکرد چه می‌شود. نتیجه اش لغو و معلوم نیست چه می‌شود؟

وزیر عدلیه –اولا اگر طفل در حد صباوت است و در موقعی است که باید او را تربیت کرد که به پدر حق داده شده است او را تربیت کند و کتک بزند بهر شکل حق تادیب او را دارد بطوری که در ماده بعد خواهد آمد و اگر بزرک شده است ولو آنکه از حد گذشته است باز باید اطاعت کند. اینها یک اعلانات قانونی است که در حقیقت از طرف جامعه می‌شود و باید که اولاد هم تکالیف خودشان را بدانند هر ماده قانون لازم نیست که یک تضمینات اجرائی و جزائی داشته باشد. این‌ها یک اعلاناتی است.

رئیس-آقای افسر

افسر-بنده موافقم. در قانون دیگر هم که گذشت آقای وزیر عدلیه تذکر دادند و فرمودند که در تمام دنیا هم همینطور است که قوانین و مواد حتماً لازم نیست جزا داشته باشدو اشکال ندارد.

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۷۷ موافقند برخیزند

(اکثر قیام نمودند)

تصویب شد. ماده ۱۱۷۸

ماده ۱۱۷۸- ابوین مکلف هستند که در حدود توانائی خود به تربیت اطفال خویش بر حسب مقتضی اقدام کنند و نباید آنها را مهمل گذارند.

رئیس-اشکالی نیست. آقایانی که با ماده ۱۱۷۸ موافقند برخیزند

(گروهی برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۷۹

ماده ۱۱۷۹- ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند ولی باستناد این حق نمی‌توانند طفل خود را خارج از حدود تادیب تنبیه نمایند.

رئیس-آقایان موافقین با ماده ۱۱۷۹ برخیزند

(اکثر برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۸۰ قرائت می‌شود

باب سوم- در ولایت قهری پدر و جد پدری

ماده ۱۱۸۰- طفل صغیر تحت ولایت پدر و جد پدری خود می‌باشد هم چنین است طفل غیر رشید یا مجنون در صورتیکه عدم رشد یا جنون او متصل به صغیر باشد

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۸۰ موافقند برخیزند

(اکثر برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۸۱

ماده ۱۱۸۱- هر یک از پدر و جد پدری نسبت باولاد خود ولایت دارند

رئیس-موافقین با ماده ۱۱۸۱ برخیزند

(جمعی برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۸۲

ماده ۱۱۸۲- هرگاه طفل هم پدر و هم جد پدری داشته باشد و یکی از آنها محجور یا بعلتی ممنوع از تصرف در اموال علیه گردد ولایت قانونی او ساقط می‌شود.

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۸۲ موافقند برخیزند

(جمعی قیام کردند)

تصویب شد. ماده ۱۱۸۳

ماده ۱۱۸۳- در کلیه امور مربوطه باموال و حقوقی مال مولی علیه ولی نماینده قانونی او می‌باشد

رئیس-موافقین با ماده ۱۱۸۳ برخیزند

(گروهی برخاستند)

تصویب شد ماده ۱۱۸۴

ماده ۱۱۸۴- هرگاه ولی قهری طفل لیاقت اداره کردن اموال مولی علیه را نداشته باشد و یا در مورد امول مزبور مرتکب حیف و میل گردد محکمه مکلف است به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای مدعی العموم از ولی طفل تضمینات معتبر کافی بخواهد در صورتیکه ولی مزبور بخواهد یا نتواند تضمینات مزبور را بدهد محکمه می‌تواند هر تصمیمی را که برای ضبط اموال مولی علیه لازم میداند اتخاذ کند همین حکم در موردی نیز جاری است که ولی طفل بواسطه کبرسن یا مرض یا امثال آن قادر باداره کردن امول مولی علیه نباشد.

وزیر عدلیه –در این ماده بعد از تنظیم بنده متوجه شدم بیک ماده که چندی قبل تصویب شد راجع به خیانت ولی قهری که اگر ولی قهری خیانت کند باو ضم امین می‌شود مثل متولی منصوص که خیانت در مال وقف بکند بعد از آن تذکر بنظر بنده آمد که یک نقصی در این ماده موجود است و آن این استکه خواستن تضمینات کافی در موردی خوب است که شبهه در امانت ولی باشد اگر

Page 7 missing

عدم امانتش معلوم شد تضمینات فائده ندارد زیرا آنوقت کار را بهمان کسی می‌گمارد که در حقیقت کار را از دست او باید عملاً بگیرند. بنابراین این ماده یک اصلاحی دارد. بنده می‌خوانم باین ترتیب هم اگر آقایان موافقند اصلاح بفرمایند.

ماده ۱۱۸۴- هرگاه ولی قهری طفل لیاقت اداره کردن اموال مولی علیه را نداشته باشد و یا در مورد اموال او (این جا مزبور او باید شود) مرتکب حیف و میل گردد بعد از ثبوت عدم لیاقت و خیانت او در اموال مولی علیه بطرفیت مدعی العموم در محکمه (یعنی ثبوت خیانت او بطرفیت مدعی العموم درمحکمه (یعنی ثبوت خیانت او بطرفیت مدعی العموم) طبق ماده ۷۹ اینقانون حاکم یک نفر امین بولی منضم می‌کند. بعد آن قسمت بعدش درست است.

رئیس-آقا طباطبائی دیبا

طباطبائی دیبا-بنده با این اصلاح موافقم

رئیس-آقای جمشیدی

جمشیدی-بنده هم با این اصلاحی که شد فعلا عرضی ندارم.

رئیس-یکمرتبه دیگر آقای دخبر ماده اصلاح شده را می‌خوانند و رای می‌گیریم:

(آقای موید احمدی بترتیب ذیل قرائت نمودند)

ماده ۱۱۸۴- هرگاه ولی قهری طفل لیاقت اداره کردن اموال مولی علیه را نداشته باشد و یا در مورد اموال او مرتکب حیف و میل گردد محکمه مکلف است بتقاضای اقربای طفل یا بتقاضای مدعی العموم بعد از ثبوت عدم لیاقت یا خیانت او در اموال مولی علیه بطرفیت مدعی العموم در محکمه طبق ماده ۷۹ این قانون حاکم یک نفر امین بولی منضم می‌کند. همین حکم در موردی نیز جاریست که ولی طفل بواسطه کبرسن یا مرض یا امثال آن قادر باداره کردن اموال مولی علیه نباشد.

رئیس-آقای جمشیدی فرمایشی داشتید؟

جمشیدی-اصلاحی را که حضرت آقای وزیر عدلیه فرموده بودند غیر از آنچیزی است که اینجا آقای موید احمدی قرائت نمودند برای اینکه آن جا اولا نوشته شده بود بتقاضای اقربای طفل. میدانید در بین فامیلها اغلب یک کدورتهائی است و ممکن است روی این نظریات یک سعایتهائی نسبت بیکدیگر بکنند باین جهت در ابتداء آن اصلاحی که فرموده بودند عنوان همان طرفیت مدعی العموم بود یعنی مدعی العموم بهر وسیله و بهر راهی تحصیل اطلاع بکند که ولی طفل لیاقت اداره کردن را ندارد اعم از اینکه همان اقربای او این راپرت را داده باشند یا از یک راهها و مجاری دیگری تحصیل این اطلاع را کرده باشد کافی است که مدعی العموم اقامه دعوی در محکمه بکند یکی دیگر عنوان کبرسن یا مرض یا امثال آن قادر باداره کردن اموال مولی علیه نباشد ولی طفل در اکثر و اغلب موارد همان علاقه را که در حفظ مال خودش دارد در حفظ مال صغیر هم دارد هیچ فرقی نمی‌کند از این حیث اگر یک شخصی مسن است در تحفظ مال خودش دارائی خودش چه خواهد کرد؟ کوتاهی که نمی‌کند. البته چون علاقمند است خودش برای خودش یک امینی یک مباشری خواهد گرفت در این جا هم همینطور است

(صحیح است)

در صورتیکه نسبت باموال مولی علیه خودش نتواند بواسطه کبرسن اداره کند آنجا یک نفر امین یا مدعی العموم با دیگری یا خودش ضمیمه می‌کند و بعقیده بنده نباید زیاد دخالت در امور شخصیه مردم کرد

(صحیح است)

فقط در مواردی که در شرع مقدس اسلام هم هست مسئله حیف و میل است و تفریط و تعدی است

(صحیح است)

غیر از این چیز دیگری نیست والا همان علاقه که شخص بنگاهداری اموال خودش دارد در اغلب و اکثر موارد اینطور است که نسبت بمال مولی علیه خودش نیز دارد فرق نمی‌کند بنده عقیده‌ام این است که همانقدر بطور اختصار ماده که سابقاً خود آقای وزیر عدلیه از مجلس گذرانده بودند و بنده الان آن را قرائت می‌کنم این خودش کافی است ماده واحده ایست که در اول آذرماه از تصویب مجلس شورای ملی گذشته است ولی قهری پدر یا جد هرگاه در مقام اتلاف مال صغیر یا مجنون یا سفیه باشد بعد از ثبوت خیانت او نسبت باموال مولی علیه بطرفیت مدعی العموم در محکمه مثل مورد ماده ۷۹ قانون مدنی حاکم یک نفر امین بولی منضم می‌کند

(صحیح است)

در این گونه از موارد هم بعقیده بنده باید همینطور کرد و این خود کافیست

(صحیح است)

و الا اگر بنا باشد ما این را خیلی کش بدهیم تازه راجع بقسمت اینکه بگوئیم فلان زید لایق و کافی هست یا نیست این خودش یک بحث بزرگی پیدا خواهد کرد

(صحیح است)

و این تشخیص چقدر مشکل است یا فلان زید چون کبرسن دارد نمی‌تواند در اموال مولی علیه خودش دخالت کند یا آنها را نگاهداری و تحفظ کند و این خیلی دامنه و توسعه پیدا می‌کند

(صحیح است)

و این دخالت در اموال مردم است دخالت در امورات زندگانی مردم است

(صحیح است)

و کار مشکلی است هر چه این ماده جمع تر بشود بعقیده بنده بهتر است

(صحیح است)

این بود خلاصه عرایض بنده.

وزیر عدلیه-این ماده از حیث مطالب هیچ تنافی با آن ماده سابق ندارد بعد از آن اصلاحی که شده است مفاد و مطلبش عیناً همان است الا اینکه یک قسمت در این ماده بآن ملحق شده است در حکم و آن در صورتی است که پدر یا جد بجهتی یا بمرض یا بواسطه کبر سن البته کبرسن که عجز نیاورد (هر کبرسنی که عجز نمی‌آورد) خیلی اشخاص کبیر السن هستند که فقط رایشان کار می‌کند و محتاج باعمال قوه بدنی نیستند ولی اگر از همه جهت عجز پیدا کرد و این هم در ماده بطور مثال ذکر شده است کبر سن و مرض و یا بجهات دیگری نتوانست اداره کند امور مولی علیه خودش را این جا هم باید ضم امین بشود این ملحق شده است در حکم آن ماده سابق در واقع مجموع شده است دو ماده اما قسمت اولی که فرمودند تقاضای اقربای طفل لازم نیست و گاهی هست که یک مشاجراتی در یک خانواده بسن اقربا پیدا می‌شود و اسباب زحمت می‌شوند یا اینکه ثبوت عدم لیاقت مشکل است این را غرض می‌کنم که اساساً تمام این مواد و قوانین برای حفظ مال صغیر است که در واقع تکفل او بر جامعه است نهایت چون یک اشخاص نزدیک اولویت دارند اولویت قهری دارند آنها ولی قهری محسوب و تکلیف آنهاست و باید هم بکنند نباید هم کار را از دست آنها گرفت ولی وقتی که خیانت آنها ثابت شد یا نتوانستند اداره کنند نتیجه نتوانستن با خیانت کردن یکی است برای اینکه وقتی لیاقت نداشت اداره کند مال صغیر از بین می‌رود ووقتی هم که خیانت کرد مال او از بین می‌رود و نتیجه یکیست ولی لازم نیست که بصرف اظهار مدعی العموم یا اقربا یا دیگری یا یک راپرت که در این باب رٍسیده دست او را از کار کوتاه کنند البته باید یک مرجعی برای ثبوت ییک از این دو امر باشد عدم لیاقت یا خیانت در این صورت دیگر فرق نمی‌کند خواه کسی مغرض باشد خواه نباشد ممکن است کسی مغرض هم باشد حرف راست هم بزند لازم نیست همیشه مغرض دروغ بگوید ممکن است غرضاً اظهاری بکند راست و صدق هم باشد پس باید در محکمه ثابت شود چیزی که هست همیشه در محکمه باید بطرفیت مدعی العموم باشد پس تفاوت در مطلب با اصل ماده ندارد منتهی خیلی روشن تر و مفصل تر است و به نظر بنده این ترتیب بهتر است

جمشیدی-دو مرتبه قرائت شود با این اصلاح

(مجدداً آقای موید احمدی مخبر کمیسیون بترتیب سابق قرائت نمودند)

رئیس-آقای جمشیدی نظری داشتید؟

جمشیدی-بنده فقط غرضم این بود که اقامه دعوی را در محکمه مدعی العموم بکند حال مدعی العموم بهر وسیله که می‌خواهد تحصیل اطلاع بکند بکند همچنانکه در موردی که قیم اگر خیانت کرد در امور مولی علیه خودش مدعی العموم حق دارد تقاضای عزل او را بکند در این مورد هم اینطور بشود اما اینکه اقربا خودشان حق داشته باشند عرضحال بدهند خیر راپرت بدهند بمدعی العموم و مدعی العموم هم اقامه دعوی بکند بطرفیت مدعی العموم باشد نه اقربا زیرا آنوقت دامنه اش خیلی توسعه پیدا می‌کند و اسباب زحمت می‌شود الان که یار که بدایت فقط در قسمت امور قیمین دارد دخالت می‌کند واقعاً اگر بخواهند نظارت بمعنای اتم بکنند پنج تا وکیل عمومی در خود طهران نمی‌رسد باینکار بنده اطلاع دارم و حالا ما هر چه این را دامنه اش را توسعه بدهیم اسباب زحمت خود محاکم هم می‌شود بنابراین بنده عقیده‌ام این است که آن یک نفر از اقربای مولی علیه این شخص اگر خیلی دلسوز است اگر واقعاً علاقمند است غرض و مرضی ندارد این را برود بمدعی العموم بگوید و اگر او صلاح دید اقامه دعوی بکند در محکمه مقصود از عرض بنده این است

وزیر عدلیه –باز بنده عرض می‌کنم حالا کم کم عقیده بنده این است که بهتر این است که اینطور باشد یعنی تقاضای اقربای طفل هم مدخلیت داشته و اختیار مطلق در اقامه دعوی یا مدعی العموم نباشد. هر چند محاکمه قطعاً بطرفیت مدعی العموم خواهد بود در ماده هم همینطور تصریح شده است ولی چه ضرر دارد که اقربا هم حق داشته باشند این شکایت را بمحکمه بکننند و اینقدر را هم حق داشته باشند ضرری ندارد و با وجود این عرض کردم باز محاکمه بطرفیت مدعی العموم خواهد بود و این توسعه داشته باشد که یا مدعی العموم یا اقربای طفل حق شکایت بمحکمه را داشته باشند لااقل مثل مدعی خصوصی و بمنزله مدعی خصوصی باشد این بهتر است

رئیس-آقای افسر

افسر-عرض کنم که البته وقتی که اقربا را ما مدخلیت دادیم خود آن شخص خیلی بیشتر ملاحظه می‌کند چون میداند که زودتر آگاه می‌شوند تا مدعی العموم و این یک مواظبت قهری می‌کند چون در جائی که مدعی العموم نباشد تا اطلاع بمدعی العموم در خیانت جری تر می‌شود ولی آنها مدخلیت داشته باشند بهتر است و این ماده خوب است. دوم اینکه آقای جمشیدی می‌فرمایند راست است وکیل عمومی خیلی کم است ولی وقتی که جامعه می‌خواهد تکفل کند نسبت باینگونه امور باید مخارج ووسائل که مورد احتیاج است خود وزارت عدلیه در بودجه اش پیشنهاد کند ده تا بیست تا سی تا هر قدر لازم است پیشنهاد کنند ما می‌خواهیم مدعی العموم و وکیل عمومی کم داشته باشیم و حقوق کم بدهیم این نمی‌شود کار پیش نمی‌رود و اگر این مواظبت‌ها و دقتها را نکنیم بنظر بنده تکلیف خودمانرا از مد نظر جامعه ادا نکرده‌ایم واقعاً باید وسائل کار را فراهم کرد و وسائل نظارت را هم باید فراهم کرد.

موید احمدی (مخبر کمیسیون قوانین عدلیه)- عرض کنم که پریروز هم که این ماده در کمیسیون مطرح شور بود در آنجا بنده تذکر دادم که در قانون سابق همینطوری که آقای جمشیدی خواندند ماده واحده گذشت و این حق را ما دادیم که همچنانکه قیم اگر خیانت کرد ضم امین باو بشود در ولی قهری هم این حق را دادیم در مورد خیانتش که شبهه ندارد بعقیده بنده

(حمشیدی – البته)

وقتی ولی قهری خیانت در مال مولی علیه کرد تلف کرد و حیف و میل کرد مال صغیر را البته باید ضم امین باو بشود اما آمدیم راجع باقربا. فایده که این دارد این است که چون ملاحظه می فرمائید که آن طرفش را فرموده بعضی‌ها ممکن است غرض داشته باشند و زیاد هم اعمال غرض بکنند البته در فامیل‌ها خیلی هستند که با هم مغرضند و سوء نظر دارند و ممکن است کارهائی هم بکنند ولی از طرف دیگر باید ملاحظه کرد که یکعده از قوم و خویش‌ها وقتی مطلع شدند که این دارد مال صغیر را تلف می‌کند حیف و میل می‌کند آنجاهائی را هم فرض کنید که پارکه بدایت ندارد در قربه در ده که پارکه نیست و یکنفر از اقوام صغیر فهمید ولی قهری دارد مال صغیر را تفریط می‌کند چه ضرری دارد که بیاید بمحکمه بپارکه بگوید ولی در هر صورت محاکمه بطرفیت مدعی العموم است ماده اصلاحی را ملاحظه بفرمائید در هر صورت راپرت داده باشند چه اقربا اطلاع داده باشند چه خود مدعی العموم فهمیده باشد واطلاع پیدا کرده باشد در هر صورت در محکمه بطرفیت مدعی العموم اقامه دعوی می‌شود ولی اگر غرض باشد و مدرک صحیح نباشد که مدعی العموم طرفیت نخواهد کرد اما اگر راست باشد هرکس اطلاع داده باشد ولو مغرض هم باشد و راست بگوید یا خود مدعی العموم طرفیت می‌کند و اقامه دعوی می‌کند اما کبرسن و مرض این از قبیل مثل است یا اینکه فرض کنید محبوس شده جنایتی کرد و حبس شد آن دیگر نمی‌تواند دخالت کند و این مثل است در هر صورت بعقیده بنده این شکلی فعلا اصلاح شده بهتر از شکل اول است چون شکل اول طرفیت مدعی العموم و ضم امین را نداشت نوشته بود هر قسم می‌خواهد تضمین بگیرد و با این اصلاح بنده موافقم

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۸۴ همراهند بطوری که اصلاح شد و مورد تصدیق دولت و مخبر کمیسیون است برخیزند.

(اکثر برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۱۸۵ قرائت می‌شود

ماده ۱۱۸۵- هرگاه ولی قهری طفل محجور شود محکمه مکلف است مطابق مقررات راجعه به تعیین قیم قیمی برای طفل معین کند

رئیس-مخالفی نیست؟ آقای وزیر عدلیه

وزیر عدلیه –اینجا چون ترتیب تعیین قیم یا مدعی العموم است بیک ترتیبات خاصی پیشنهاد می‌کند و حاکم محکمه شرع رسمی معین می‌کند پس در اینجا هم بجای محکمه اگر مدعی العموم گذارده شود بهتر است

رئیس-نظر آقای مخبر؟

مخبر-صحیح است

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۸۵ موافقند برخیزند

(اغلب برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۱۸۶

ماده ۱۱۸۶- در مواردی که برای عدم امانت ولی قهری نسبت بدارائی طفل امارات قویه موجود باشد مدعی العموم مکلف است از محکمه ابتدائی رسیدگی بعملیات او را بخواهد محکمه در این مورد بطرز اداری رسیدگی کرده در صورتیکه عدم امانت او معلوم شد مطابق ماده ۱۱۸۴ رفتار می‌نماید.

رئیس-آقای دیبا

طباطبائی دیبا-اولا بنده عقیده‌ام این است که با وجود ماده ۱۱۸۴ دیگر احتیاجی باین ماده نیست این عیناً همان قضیه حیف و میل است که در ماده ۱۱۸۴ ذکر شده است که اگر مال حیف و میل شد بآن ترتیب رفتار می‌شود اینجا هم در مواردی است که برای عدم امانت نسبت به دارائی طفل امارات قوبه موجود باشد البته در ماده سابق هم اینطور بود که امارات قویه موجود بود یا اقرباء خبر می‌دادند یا مدعی العموم تقاضا کرده محکمه رسیدگی می‌کرد و این عیناً همان قضیه است و احتیاجی بآن نیست و بعد هم اینکه می‌نویسد بطرز اداری رسیدگی کند این یک چیز تازه ایست طرز اداری محکمه فقط نسبت بمستخدمین و تخلفات و اینهاست و در ترتیبات قیم و اینها باید همین ترتیبات حقوقی وقانونی معمول باشد آنجا طرز قانونی بود اینجا تفاوت دارد طرز اداری است

وزیر عدلیه –در قسمت اینکه رسیدگی اداری برداشته شود بنده موافقم با آقای دیبا زیرا وقتی عدم امانت او معلوم شود باید ثابت شود و این هم بطرفیت مدعی العموم است و البته آن شخص که ولی قهری است بطرفیت او هم باید باشد پس این قسمتش اشکال ندارد اما اینکه این عیناً همان ماده است خیر برای اینکه وقتی امارات قویه موجود باشد مدعی العموم باید مکلف باشد به اقامه دعوی نه اینکه میل داشته باشد بکند میل داشته باشد نکند مفاد ماده این است

رئیس-آقایانیکه با ماده

جمشیدی-اجازه میفرمائید. آن اصلاحی که فرمودند کلمه اداری برداشته شود موافقت شد یا خیر چون خیلی مهم است

وزیر عدلیه –بلی کلمه اداریش را بردارید

رئیس-آقای مخبر

مخبر-بنده عقیده‌ام این استکه که با آن اصلاحی که فرمودند که بجای محکمه مدعی العموم باشد و مطابق مقررات رفتار کنند البته مقتضی است که کلمه (بطرز اداری) برداشته شود و از این جهت بنده موافقم

رییس- آقایانیکه با ماده ۱۱۸۶ موافقت دارند با این اصلاحی که شد بر خیزند

(اکثر نمایندگان برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۱۸۷

ماده ۱۱۸۷- هر یک از پدر و جد پدری بعد از وفات دیگری نمی‌تواند برای اولاد خود که تحت ولایت او می‌باشند وصی معین کند تا بعد از فوت خود در نگاهداری و تربیت آنها مواظبت کرده و اموال آنها را اداره نماید

رئیس-پیشنهادی در این خصوص از آقای اورنگ رسیده است:

ماده ذیل را بجای ماده ۱۱۸۷ پیشنهاد می‌کنم

هرگاه ولی قهری منحصر بواسطه غیبت یا حبس بهر علتی که باشد نتواند بامور مولی علیه رسیدگی کند کسی را هم از طرف خود معین نکرده باشد حاکم یکنفر امین به پیشنهاد مدعی العموم برای تصدی و اداره اموال مولی علیه و سایر امور راجعه باو موقتاً معین خواهد کرد

رئیس-آقای اورنگ

اورنگ-ماده را که بنده پیشنهاد کردم قائم مقام خود ماده حذف او را پیشنهاد نمی‌کنم فقط این ماده را با این عدد در اینجا پیشنهاد می‌کنم که ماده بعدی ۱۱۸۸ بشود آقای وزیر عدلیه هم موافقند.

وزیر عدلیه –در حقیقت پیشنهاد و اضافه یک ماده است اضافه شود خوب هم هست بنده هم موافقم

رئیس-ماده الحاقیه است نهایت این است که تشخیص فرموده‌اید جایش اینجاست ما حالا رای نمی‌گیریم و می‌گذاریم در آخر این مواد و نمراتش را هم بعد تصحیح می‌کنیم.

(صحیح است)

آقایانیکه با ماده ۱۱۸۷ موافقت دارند برخیزند.

(اکثر برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۱۸۸:

ماده ۱۱۸۸- هیچیک از پدر و جد پدری نمی‌تواند با حیات دیگری برای مولی علیه خود وصی معین کند

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۸۸ موافقت دارند برخیزند

(اغلب برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۸۹

ماده ۱۱۸۹- ممکن است پدر یا جد پدری بکسی که بسمت وصایت معین کرده است اختیار تعیین وصی بعد فوت خود برای مولی علیه بدهد

رئیس-آقایانیکه موافقند برخیزند

(جمع کثیری برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۹۰:

ماده ۱۱۹۰- اگر وصی منصوب از طرف ولی قهری به نگاهداری یا تربیت مولی علیه و یا اداره امور او اقدام نکند یا امتناع از انجام وظائف خود نماید منعزل می‌شود

رئیس-آقای دیبا

طباطبائی دیبا-اینجا نسبت بوصیت ترتیبی معین شده بنده کاملا دقت کردم نسبت بولی قهری هم نظیر این مطلب پیش بینی نشده اگر ولی قهری هم راجع بنگاهداری یا تربیت مولی علیه یا اداره امور او اقدام نکرد یا خیر استعفا داد ولی قهری است ولی استعفا می‌دهد از اداره کردن اموال مولی علیه خود در اینصورت تکلیف محکمه چیست بنده عقیده‌ام این بود که در اینجا ضمیمه شود که در صورت استعفای ولی قهری یا عدم اقدامش ضم امین شود بهتر است

وزیر عدلیه –استعفا که معنی ندارد زیرا مثل کسی نیست که از خدمت استعفا کند اسم این استنکاف و عمل نکردن است استنکاف و عمل نکردن هم خیانت است و او هم تکلیفش در ماده ۱۱۸۴ گذشت اگر خیانت کند باو ضم امین می‌شود

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۹۰ موافقت دارند برخیزند

(اغلب برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۱۹۱:

ماده ۱۱۹۱- ولی مسلم نمی‌تواند برای مولی علیه خود وصی غیر مسلم معین کند

رئیس-اشکالی نیست. آقایانیکه با ماده ۱۱۹۱ موافقت دارند برخیزند

(اکثر برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۱۹۲

ماده ۱۱۹۲- همینکه طفل کبیر و رشید شد از تحت ولایت خارج می‌شود و اگر بعد از سفیه یا محنون شود قیمی برای او معین می‌شود.

رئیس-نظری نیست. آقایانیکه موافقت دارند برخیزند

(عده کثیری برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۹۳

ماده ۱۱۹۳- پدر و جد پدری ووصی منصوب از طرف یکی از آنان ولی خاص طفل نامیده می‌شود.

رئیس-اشکالی نیست. آقایانیکه با ماده ۱۱۹۳ موافقت دارند قیام فرمایند

(اکثر برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۱۹۴ قرائت می‌شود

کتاب نهم- در خانواده

فصل اول- در الزام بانفاق

ماده ۱۱۹۴- احکام نفقه زوجه همان است که بموجب فصل هشتم از باب اول از کتاب هفتم مقرر شده و بر طبق همین فصل مقرر می‌شود.

رئیس-نظری نیست آقایانیکه موافقت دارند برخیزند

(عده زیادی برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۹۵

ماده ۱۱۹۵- در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمومی اعم از صعودی یانزولی ملزم باتفاق یکدیگرند.

رئیس-اشکالی نیست؟

(گفته شد – خیر)

آقایانیکه با ماده ۱۱۹۵ موافقت دارند برخیزند

(عده زیادی برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۱۹۶

ماده ۱۱۹۶- کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند بوسیله اشتغال بشغلی وسائل معیشت خود را فراهم سازد

رئیس-آقایانیکه موافقت دارند برخیزند

(اکثر برخاستند)

تصویب شد. ماده ۱۱۹۸

ماده ۱۱۹۸- کسی ملزم باتفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بده بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مصیقه گردد. برای تشخیص تمکن باید کلیه تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود.

رئیس-آقایانیکه موافقت دارند برخیزند

(اغلب برخاستند)

تصویب شد ماده ۱۱۹۷:

ماده ۱۱۹۷- نفقه اولاد بر عهده پدر است پس از فوت پدر یا عدم قدرت او باتفاق بعهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یاعدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است. هرگاه مادر هم زنده و یا قادر بانفاق نباشد با رعایت الاقرب قالاقرب بعهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب النفقه است و اگر چند نفر از اجدادو جدات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند نفقه را باید بحصه متساوی تأدیه کنند.

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۱۹۸ موافقت دارند برخیزند.

(اکثربرخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۱۹۹:

ماده ۱۱۹۹- نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب بعهده اولاد و اولاد اولاد است.

رئیس-نظری نیست آقایانیکه بامده ۱۱۹۹ موافقت دارند برخیزند

(اغلب نمایندگان برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۲۰۰:

ماده ۱۲۰۰- هرگاه یکنفر هم در خط عمودی صعودی و هم در خط عمودی نزولی اقارب داشته باشد که از حیث الزام باتفاق در درجه مساوی هستند نفقه او را باید اقارب مزبور بحصه متساوی تأدیه کنند بنابراین اگر مستحق نفقه پدر و مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید پدر و اولاد متساویاً تأدیه کنند بدون اینکه مادر سهمی بدهد و همچنین اگر مستحق نفقه مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید مادر و اولاد مستاویاً بدهند.

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۲۰۰ موافقت دارند برخیزند

(اکثر نمایندگان برخاستند)

تصویب شد ماده ۱۲۰۱

ماده ۱۲۰۱- اگر اقارب واجب النفقه متعدد باشند و منفق نتواند همه آنها را بدهد اقارب در خط عمودی نزولی مقدم بر اقارب در خط عمودی صعودی خواهند بود.

رئیس-آقای روحی

روحی-عرض کنم اینجا یک اصلاح عبارتی لازم دارد می‌نویسد اگر نتواند همه آنها را بدهد باید نوشته شود مخارج همه آنها را یا نفقه همه آنها را بدهد و الابطور مطلق معنی ندارد.

وزیر عدلیه –اشکال ندار نفقه اضافه شود.

مخبر-بنده هم موافقم

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۲۰۱ با اصلاحی که شد موافقت دارند برخیزند

(اکثر نمایندگان برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۲۰۲:

ماده ۱۲۰۲- در صورت بودن زوجه و یک یا چند نفر واجب النفقه دیگر زوجه مقدم بر سایرین خواهد بود.

رئیس-آقایانیکه موافقت دارند برخیزند

(اغلب آقایان برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۲۰۳:

ماده ۱۲۰۳- نفقه اقارب عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت بقدر رفع حاجت با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق.

رئیس-اشکالی نیست. آقایانیکه با ماده ۱۲۰۳ موافقت دارند برخیزند.

(اغلب نمایندگان برخاستند)

رئیس-تصویب شد. ماده ۱۲۰۴:

ماده ۱۲۰۴- واجب النفقه اعم از زوجه و اقارب می‌تواند برای مطالبه نفقه خود بمحکمه رجوع کند.

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۲۰۴ موافقت دارند برخیزند

(عده زیادی قیام نمودند)

تصویب شد. ماده ۱۲۰۵

ماده ۱۲۰۵- زوجه در هر حال می‌تواند برای نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوی نماید و طلب او از بابت نفقه مزبور بطلب ممتاز بوده و در صورت افلاس و یا ورشکستگی شوهر زن مقدم بر غرما خواهد بود ولی اقارب فقط نسبت بآتیه می‌تواند مطالبه نفقه نمایند.

رئیس-آقایانیکه با ماده ۱۲۰۵ موافقت دارند قیام فرمایند.

(اغلب برخاستند)

رئیس-تصویب شد ماده الحاقیه پیشنهادی آقای اورنگ آقای وزیر عدلیه موافقند با پیشنهاد؟

وزیر عدلیه – بلی بلی

رئیس-آقای مخبر هم موافقند

مخبر-بلی

میرزائی-یکدفعه دیگر قرائت شود:

(مجدداً بشرح سابق قرائت شد)

رئیس-آقای وزیر عدلیه موافقند؟

وزیر عدلیه –در حقیقت این ماده از نقطه نظر آن مطلبی است که پریروز آقای موید احمدی تذکر دادند که برای کسانی که حبس می‌شوند وولی قهری هستند چه باید کرد و نسبت بمولی علیه اینجا رعایت شده است بهر وسیله که نتواند بامور مولی علیه رسیدگی کند اعم از حبس یا غیر حبس حبس هم بهر علتی باشد ممکن است محکوم بجنحه و جنایت شده باشد ده سال حبس شده باشد یا بجرم سیاسی محکوم شده باشد بهر علت که باشد مقصود اینست که وقتی نتواند بامور مولی علیه رسیدگی کند علاجی باشد

رئیس-آقای افسر

افسر-یک اصلاح عبارتی لازم دارد یعنی اینطور باید باشد بهر علتی که نتواند اینجا می‌نویسد بهر علتی که باشد

وزیر عدلیه –مقصود این است یا حبس بهر علتی که باشد

رئیس-آقای اورنگ

اورنگ-یا حبس بهر علتی که باشد و او در اثر این نتواند رسیدگی بکند ممکن است بعد از (باشد) یک لفظ (که) اضافه میفرمائید درست می‌شود.

رئیس-آقای دیبا

طباطبائی دیبا-اینجا اشکالی بنظر بنده می‌رسد آن این است که حقیقتاً ولی قهری که در حبس است ممنوع می‌شود از تصرف در اموال صغیر و بدون اطلاع او مدعی العموم می‌آید یک قیمی معین می‌کند اگر اینطور باشد صحیح نیست چون خودش نمی‌تواند رسیدگی بکند ممکن است قائم مقام قانونی برای خودش معین کند بدون نظر و اطلاع او ظاهراً قیم معین کردن صحیح نباشد.

مخبر-بنده تصور می‌کنم دقت نظر نفرموده‌اند این در صورتی است که کسی را معین نکرده باشد

(دیبا- بلکه بعد معین کند)

اگر معین کند که مشمول این نمی‌شود در صورتی که کسی را معین نکرده و محبوس است از این جهت می‌آیند و یکنفر معین می‌کنند اما از آقای اورنگ می‌خواهم خواهش کنم که باشد را پس بگیرند و دوتا که هم بشاد عبارت بدتر می‌شود.

اورنگ-اشکالی ندارد

رئیس-آقای افسر

افسر-اشکالی که آقای دیبا کردند بنظر بنده عبارت وافی نیست برای جواب ایشان اگر می‌گفت معین نباشد درست بود ولی می‌گوید معین نکرده باشد در اینصورت بعد نمی‌تواند لهذا عبارت جواب آقای دیبا را نمی‌دهد

وزیر عدلیه –جواب ایشان در آخر ماده است که می‌گوید موقتاً معین خواهد کرد یعنی موقتاً مادام که حبس است یا کسی را معین نکرده اگر کسی را معین کرد آن موقت از بین می‌رود

(صحیح است)

رئیس-آقایانیکه با ماده الحاقیه که مورد توافق دولت و مخبر است و بعد هم بر حسب نمره گذاری بجای خودش خواهد رفت موافقت دارند قیام فرمایند

(اغلب برخاستند)

رئیس-تصویب شد. مذاکرات در کلیات آخر است

(گفته شد مخالفی نیست)

آقایانیکه با مجموع قانون موافقت دارند برخیزند

(اکثر نمایندگان برخاستند)

تصویب شد.

- شور و تصویب لایحه استخدام چهار نفر متخصص فلاحت و بیطاری

۳- شور و تصویب لایحه استخدام چهار نفر متخصص فلاحت و بیطاری

رئیس-آقای رئیس فلاحت

رئیس فلاحت-برای دانشکده بیطاری و فلاحت چهار نفر معلم لازم است لایحه آن را تقدیم می‌کنم و استدعای تصویب فوری آنرا دارم

لایحه دولت:

ساحت محترم مجلس شورای ملی

چون برای تدیس دانشکده بیطاری و دانشکده فلاحت استخدام سه نفر متخصص بیطاری و یکنفر متخصص فلاحتی مورد احتیاج است لذا ماده واحده ذیل پیشنهاد و استدعای تصویب فوری آن را دارد.

ماده واحده- اداره کل فلاحت مجاز است سه نفر متخصص بیطاری و یکنفر معلم فلاحت از اتباع خارجه که ملیت آنها را هیئت وزراء تعیین خواهد نمود برای مدت سه سال استخدام نماید. میزان حقوق سالیانه متخصص مزبور از سه هزار و پانصد پهلوی طلا و خرج ایاب و ذهاب از ششصد پهلوی طلا نبایستی تجازنماید. سایر شرایط استخدامی مستخدمین مزبوره از حیث مرخصی با استفاده از حقوق و تادیه فوق العاده اعاشه و خرج مسافرت در داخله و تعهد و پرداخت حقوق آنها به پولهای مختلف و تهیه منزل برای هر یک از متخصصین علاوه بر حقوق و خرج سفر مذکور در فوق بر طبق پیشنهاد اداره کل فلاحت و تصویب هیئت وزراء خواهد بود.

تبصره- اختیاراتی که در قسمت اخیر ماده واحده فوق تصریح شده و همچنین نوع پول راجع بحقوق و خرج سفر مشمول قانون مصوب ۱۷ مرداد ۱۳۱۲۳ از تاریخ تصویب قانون مزبور خواهد بود.

رئیس-اولا آقایان اجازه می‌فرمایند چون معهول است این گونه امور قبلا در فراکسیون صحبت شود حالا البته آقای رئیس فلاحت مرا متذکر کردند که چون اوقات خیلی تنگ است این تشریفات در مقابل این لایحه رعایت نشود واگر اجازه بفرمائید همین جا مطرح شود (صحیح است) فوریت مطرح است. آقای افسر

افسر-در فوریت عرضی ندارم در ماده است

رئیس-آقای دیبا

دیبا-در ماده عرض دارم

رئیس-آقایانی که با فوریت ماده موافقند قیام فرمایند

(اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس-تصویب شد. ماده واحده مطرح است آقای افسر

افسر-اولا خواستم سئوال کنم از محصلینی که بفرنگستان فرستاده‌اند پیش بینی شده و هستند اشخاصی که بتوانند برگردند و محتاج نباشیم باستخدام خارجی یا خیر وانگهی در ملیتش آنچه بنده خاطرم است گویا بموجب قانون آبان ۳۰۱ ملیتش باید در مجلس تصویب شود و کمیسیون امور خارجه رای بدهد باید مراجعه بکنید با آن قانون تا باشکال برنخورید

رئیس کل فلاحت-البته مابین خود شاگردانی که از دانشکده فلاحت یا بیطاری بیرون می‌آیند یا شاگردانی که بفرنگستان می‌روند همیشه سعی می‌کنیم معلمینی که لازم داریم تربیت کنیم البته دانشکده فلاحت با یکنفر یا دو نفر معلم خارجی که امورش نمی‌گذرد غالب معلمین ایرانی هستند و شاگردهای تحصیل کرده خیلی خوب هستند اما راجع بملیت که آقا فرمودند بنظر بنده اشکالی ندارد چون در قانون بودجه هم همینطور پیش بینی شده است چه در قانون بودجه ۱۳۱۴ و چه در قانون ۱۳۱۳ و البته این اشکالات سابق بود که می‌خواستند به بینند چه ملتی است و از کجا است. حالا هم اگر بخواهیم یک مملکتی را اسم ببریم البته مقتضی نیست هر جا را دیدیم بهتر بود و برای مدرسه شرایطش مناسب تر بود البته قبول می‌کنیم.

رئیس-آقای دیبا

طباطبائی دیبا-بنده عقیده‌ام این است که جواب آقای رئیس کل فلاحت راجع باشکال آقای افسر حقیقتاً مقتضی نبود. قانون صریح از مجلس گذشته است که در مستخدمین خارجی باید سه مسئله بتصویب صریح مجلس برسد یکی ملیت است یکی حقوق است یکی مدت است باین ترتیب بهیئت وزراء اجازه داده می‌شود ولو اینکه حالا مطلب فوریت دارد و چون مطلب فوریت داشته و ملیت معین نشده آورده‌اند ولی بعقیده بنده این سابقه خوب نیست باید ملیت مستخدمین خارجی در مجلس تصویب شود یعنی کمیسیون امور خارجه بتصویب کند بعد هم در مجلس تصویب شود

رئیس کل فلاحت-این اشکال گمان نمی‌کنم وارد باشد چون ملاحظه بفرمائید قانون بودجه ۱۳۱۳ را خود این مجلس رای داده و ۱۴ را هم همین چند روز رأی دادند و همین ماده درش هست البته اگر یک اشکال قانونی داشت رای نمی‌دادند.

رئیس-آقای اعتبار

اعتبار-آقای رئیس فلاحت این تبصره را توضیح بفرمایند. تبصره را بخوانید گمان می‌کنم سایر آقایان هم متذکر باشند.

رئیس کل فلاحت-این تبصره راجع بیک قانونی است که تصریح شده راجع بمسیو و کتن بیطار دیگری است که الان مدت مرخصی او است و خرج سفر او پیش بینی نشده است با وزارت مالیه صحبت کردیم گفتند محتاج نیست ممکن است همان خرج مسافرت را مطابق نظامنامه پرداخت کنند و مدت مرخصی هم در نظامنامه‌ها پیش بینی شده ولی حالا یک اشکالاتی پیش آمده در دیوان محاسبات باین نظر این تبصره را پیشنهاد کردیم

رئیس-ـآقای دکتر طاهری

دکتر طاهری-البته باصل موضوع که لزوم استخدام چند نفر معلم است که اداره فلاحت لازم داشته‌اند کسی مخالفتی ندارد ولی در طرز تنظیم لایحه بعقیده بنده محتاج بیک اصلاحاتی است از دو نقطه نظر اول همان موضوع ملیت مستخدم خارجی است ممکن است که چند دولت را اسم ببرند انتخاب یکیش را بهیئت دولت واگذار کنند این سابقه دارد در مجلس و اصلا تعیین ملیت مستخدم خارجی نباید در غیر از مجلس بشود یکی هم برای استخدام مستخدمین خارجی چهار چیز است که باید مطابق قانون ۲۳ عقرب بتصویب مجلس برسد. یکی آن قسمت مالی یکی سمت و یکی مدت و یکی هم ملیت در قسمت مالیش فقط حقوقش را نوشته‌اند ولی باقی مخارج آن را بتصویب هیئت دولت گذاشته این هم خارج از مو ازین قانونی است بنظر بنده همه اینها را می‌شود اصلاح کرد یعنی یک اعتباری را معین کنند و در حدود آن اعتبار هر چه صرفه جوئی شد حساب کنند خوب است موافقت کنندکه این در قسمت اصلاح شود ورای بدهیم.

رئیس کل فلاحت-راجع بملیت البته اشکال ندارد ممکن هم هست سه چهار تا از مملکت را اسم ببریم اما خوش نما نمی‌شود اگر یک ممالکی را محروم بکنیم خوب نیست و سابقاً هم همین طور بود در قانون بودجه ۱۳۱۴ که از تصویب مجلس گذشت و همینطور در قانون بودجه ۱۳۱۳ این اختیاربدولت داده شده است این اختیار را مجلس بدهد چه اشکالی دارد که حالا بیائیم یک ممالکی را اسم ببریم و یک ممالکی را محروم کنیم در صورتیکه معلم هیچوقت شرایط سیاسی ندارد هر معلمی از هر مملکتی دارای آن شرایطی که ما خواستیم بود استخدام می‌کنیم قانون بودجه ۱۳۱۴ را ملاحظه بفرمائید درش تصریح شده است معذلک اگر آقایان میل داشته باشند ممکن است ملیتیش را پیشنهاد بکنیم راجع بمخارج دیگرش را حیث مخارج مسافرت که نوشته شده چجیز دیگری نیست و اینها را مطابق نظامنامه هائی که دولت دارد عمل می‌کنند اگر می‌خواهند تصریح کنند ممکن است نوشته شود از بابت همان سه هزار و پانصد پهلوی محسوب خواهد شد

رئیس-آقای افسر

افسر-عرض کنم که تذکرات قانونی آقایان هیچیک دلالت بر حسن ظن و سوء ظن نیست این مسلم است در قانون آبان ۳۰۱ که گذراندیم البته آنوقتی بود که سوابق بدی داشت از نقطه نظر ضعف دولت و استفاده هائی که خارجیها می‌کردند و ما را بزحمت انداختند این بود که ما قانون گذراندیم اول تصریح کردیم که جزء بجزء به مجلس بیاید بعد چون خیلی مفصل بودد آمدند این کارش کردند. اما حالا هیچ این احتمالات نمی‌رود و با اعتماد کاملی که همه ماها بدولت داریم هیچ اشکالی نیست و تصور نمی‌کنم و احتمال نمی‌دهم که کسی باشد یعنی یکی از خارجی‌ها باشد که بتواند با قدرت دولت سوء استفاده بکند هیچ سابقه نداشته است این چند سال. مقصود از تذکرات ما این بود که رفع اشکال قانونی بشود و ممکن است چند تا مملکت را پیدا کنید اسم ببرید فرقی ندارد از هر جا که باشد مقصود این است که اصل محفوظ مانده باشد آنوقت اختیارش با خودتان است در سایر فروع هم همانطور که فرمودید پیشنهاد بکنید ما قبول می‌کنیم و آنوقت بدون اشکال رای می‌دهیم مقصود این است که تناقض در قوانین نباشد.

رئیس-آقای اورنگ

اورنگ-عرض بنده این بود که از طرف آقای رئیس فلاحت ملیت اینها ذکر بشود که رفع اشکال بشود ورای بدهیم.

رئیس-آقای اعتبار

اعتبار-بنده در تبصره و عبارتش یک اشکالی داشتم که پیشنهادی کرده‌ام

موید احمدی-پیشنهاد فرموده‌اند که اداره کل فلاحت مجاز است سه نفر متخصص بیطاری و یک نفر معلم فلاحت از ممالک خارجه فرانسه آلمان و اطریش بلژیک استخدام کنند تشخیص ملیت آنها را که از کدام اینها باشد به هیئت وزراء واگذار کنند

افسر-آن را دیگر مختارند

رئیس-بالاخره موضوع ملیت معلوم شد و آن را درست می‌کنیم. در قسمت مالی مطلب چه شد؟

دکتر طاهری- اجازه می‌فرمایید؟

رییس- بفرمایید.

دکتر طاهری-آنهم برای اینکه رعایت آن قانون شده باشد و باعتبار معین تصویب شده باشد موافقت دارند آخر ماده نوشته شود که از بابت سه هزار و پانصد پهلوی محسوب می‌شود یعنی همان مبلغ که تصویب می‌شود سایر مخارج هم از آن بابت محسوب شود

رنیس (خطاب به آقای رئیس کل فلاحت) – این پیشنهاد را هم می‌خوانیم بعد مجموعش را می‌فرستیم پائین درست بکنید.

پیشنهاد آقای احتشام زاده

پیشنهاد می‌کنم تبصره بطریق ذیل اصلاح شود

تبصره- اختیاراتی که در قسمت اخیر ماده واحده فلوق تصریح شده و همچنین نوع پول راجع بحقوق و خرج سفر شامل موضوع قانون مصوب ۱۷ مرداد ۱۳۱۳ از تاریخ تصویب آن قانون خواهد بود

رئیس-آقای احتشام زاده

احتشام زاده-بطوری که آقای اعتبار هم بعرض رساندند عبارت این تبصره خیلی بد تنظیم شده است و مقصودی را که آقای رئیس فلاحت دارند نمی‌رساند برای اینکه کاملا مطلب معلوم بشود و اشکالی در عبارت نباشد بنده اینطور پیشنهاد کردم

رئیس-آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری-توضیحی را که آقای رئیس فلاحت دادند این است که این اختیاراتی که ذیل این ماده هست مشمول قانون مصوب ۱۷ مرداد ۱۳۱۳ است از تاریخ تصویب قانون مزبور یعنی چه؟ این را که این قانون حالا دارد می‌گذرد و این اختیارات نسبت باین سه نفر است که بعداً استخدام می‌شود آنوقت چطوراین مشمول مواد قانون مصوب ۱۷ مرداد از تاریخ تصویب آن که ۱۷ مرداد است می‌شود یعنی چه. خوب است این را توضیح بدهند که معلوم شود چیست

رئیس کل فلاحت-این قانونی که سابقاً گذشته در آنجا راجع مبدت مرخصی و حقوقی که بابت فوق العاده و خرج سفر باید بدهند درست پیش بینی نشده و از این نظر پیش بینی نشده که گفتیم هر مستخدمی بموجب قانون یک ماه مرخصی دارد بنابراین ما می‌توانیم در کنترات چون این قانون بطور کلی است یکماه بنویسیم این مذاکره با مالیه شده است و موافقت کردند ولی بعد دیوان محاسبات اشکال کرد گفته‌اند که این یکماه مرخصی را هم باید مجلس تصویب کرده باشد و همینطور خرج سفری که باید باو داده شود باید بتصویب مجلس برسد بنابراین اینطور پیش بینی شد که در این لایحه این تبصره گذاشته شود و رفع اشکال بشود.

رئیس (خطاب به آقای رئیس کل فلاحت)- آقا بالاخره باید این قانون را درست کرد آن را فرستادیم پیش خود آقا خودتان موافقت بکنید و درست بکنید.

رئیس-با اصلاحات قرائت می‌شود

ماده واحده- اداره کل فلاحت مجاز است سه نفر متخصص بیطاری و یکنفر معلم فلاحت از اتباع ممالک فرانسه آلمان اطریش ایطالیا بلژیک بتشخیص هیئت وزراء برای مدت سه سال استخدام نماید. میزان حقوق سالیانه و خرج سفر در داخله متخصصین مزبور از ۳۵۰۰ پهلوی طلا و خرج ایاب و ذهاب از ۶۰۰ پهلوی طلا نبایستی تجاوز نماید سایر شرایط استخدامی مستخدمین مزبور از حیث مرخصی با استفاده حقوق و تأدیه فوق العاده اعاشه و خرج مسافرت در داخله و تعهد پرداخت حقوق آنها بپولهای مختلف و تهیه منزل برای هر یک از متخصصین علاوه بر حقوق و خرج سفر مذکور در فوق در حدود اعتبار منظوره بر طبق پیشنهاد اداره کل فلاحت و تصویب هیئت وزراء خواهد بود

تبصره- اختیاراتی که در قسمت اخیر ماده موجوده فوق تصریح شده و همچنین نوع پول راجع بحقوق و خرج سفر شامل قانون مصوب ۱۷ مرداد ۱۳۱۳ نیز از تاریخ تصویب قانون مزبور خواهد بود.

رئیس-آقای دیبا

دیبا-البته با این اصلاحی که شد صحیح است ولی بنده عقیده‌ام این است که ظاهر عبارت این است که از تمام این ممالک اینها استخدام می‌شوند یک (یا) اگر باشد بهتر است از فرانسه یا از آلمان یا از ایطالیا و غیره

رئیس-آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری-اینکه نوشته شده است بتشخیص هیئت دولت معنایش این است که از هر جا که بخواهند ممکن است یکی دو تاش را باز یکجا مانعی ندارد. اگر (یا) بگوئید مثل این استکه هر چهار تا را باید از یکجا استخدام بکنند پس اینطور که نوشته شده جامع تر است.

رئیس (خطاب به آقای احتشام زاده) – پیشنهاد خودتان را مسترد می‌دارید؟

احتشام زاده –بلی

رئیس-آقایانیکه با این قانون موافقت دارند ورقه سفید خواهند داد

(اخذ آراء بعمل آمده ۶۷ ورقه سفید شماره شد)

رئیس-عده حضار ۸۶ باکثریت ۶۷ رأی تصویب شد.

- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

۴- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

رئیس-اجازه میفرمائید جلسه را ختم کنیم

(صحیح است)

جلسه آینده فردا سه ساعت قبل از ظهر

(مجلس نیمساعت بعد ازظهر ختم شد)

قانون مدنی

کتاب هشتم- در اولاد

باب اول – در نسب

ماده ۱۱۵۸- طفل متولد در زمان زوجیت ملحق بشوهر است مشروط بر اینکه از تاریخ نزدیکی تا زمان تولد کمتر از ششماه و بیشتر از ده ماه نگذشته باشد.

ماده ۱۱۵۹- هر طفلی که بعد از انحلال نکاح متولد شود ملحق بشوهر است مشروط بر اینکه مادر هنوز شوهر نکرده و از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل بیشتر از ده ماه نگذشته باشد مگر آنکه ثابت شود که از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت کمتر از ششماه و یا بیش از ده ماه گذشته باشد.

ماده ۱۱۶۰-در صورتیکه عقدنکاح پس از نزدیکی منحل شود و زن مجدداً شوهر کند و طفلی از او متولد گردد طفل بشوهری ملحق می‌شود که مطابق مواد قبل الحاق او بآن شوهر ممکن است در صورتیکه مطابق مواد قبل الحاق طفل بهر دو شوهر ممکن باشد طفل ملحق بشود دوم است مگر آنکه امارات قطعیه بر خلاف آن دلالت کند.

ماده ۱۱۶۱- در مورد مواد قبل هرگاه شوهر صریحاً یا ضمنا اقرار به ابوت خود نموده باشد دعوی نفی ولد از او مسموع نخواهد بود.

ماده ۱۱۶۲- در مورد مواد قبل دعوی نفی ولد باید در مدتیکه عادتا پس از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل برای امکان اقامه دعوی کافی می‌باشد اقامه گردد و در هر حال دعوی مزبور پس از انقضاء دو ماه از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل مسموع نخواهد بود.

ماده ۱۱۶۳- در موردیکه شوهر مطلع از تاریخ حقیقی تولد طفل نبوده و تاریخ تولد را بر او مشتبه نموده باشند بنوعی که موجب الحاق طفل باو باشد و بعدها شوهر از تاریخ حقیقی تولد مطلع شود مدت مرور زمان دعوی نفی دوماه از تاریخ کشف خدعه خواهد بود.

ماده ۱۱۶۴- احکام مواد قبل در مورد طفل متولد از نزدیکی به شبهه نیز جاری است اگر چه مادر طفل مشتبه نباشد.

ماده ۱۱۶۵- طفل متولد از نزدیکی بشبهه فقط ملحق بطرفی می‌شود که در اشتباه بوده ودر صورتیکه هر دو در اشتباه بوده‌اند ملحق بهر دو خواهد بود

ماده ۱۱۶۶- هرگاه بواسطه وجود مانعی نکاح بین ابوبین طفل باطل باشد نسبت طفل بهر یک از ابوین که جاهل بر وجود مانع بوده مشروع و نسبت بدیگری نامشروع خواهد بود.

در صورت جهل هر دو نسب طفل نسبت بهر دو مشروع است.

ماده ۱۱۶۷- طفل متولد از زنا ملحق به زانی نمی‌شود.

باب دوم

در نگاهداری و تربیت اطفال

ماده ۱۱۶۸- نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است

ماده ۱۱۶۹- برای نگاهداری طفل مادر تا دو سال از تاریخ ولادت اوالویت خواهد داشت پس از انقضاء این مدت حضانت با پدر است مگر نسبت باطفال اناث که تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود

ماده ۱۱۷۰- اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با او است مبتلا بجنون شود یا با دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود

ماده ۱۱۷۱- در صورت فوت یکی از ابوین حضانت طفل با آنکه زنده است خواهد بود هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد

ماده ۱۱۷۲- هیچیک از ابوین حق ندارند در مدتیکه حضانت طفل بعهده آنها است از نگاهداری او امتناع کند در صو رت امتناع یکی از ابوین حاکم باید بتقاضای دیگری یا بتقاضای قیم یا یکی از اقربا و یا بتقاضای مدعی العموم نگاهداری طفل را بهر یک از ابوین که حضانت بعهده اوست الزام کند و در صورتیکه الزام ممکن یا موثر نباشد حضانت را بخرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد بخرج مادر تأمین کند

ماده ۱۱۷۳- هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست صحت جسمانی یا و تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد محکمه می‌تواند بتقاضای اقربای طفل یا بتقاضای قیم او یا بتقاضای مدعی العموم هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ کند

ماده ۱۱۷۴- در صورتیکه بعلت طلاق یا بهر جهت دیگر ابوین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشد هر یک از ابوین که طفل تحت حضانت او نمی‌باشد حق ملاقات طفل خود را دارد تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوطه بآن در صورت اختلاف بین ابوین با محکمه است

ماده ۱۱۷۵- طفل را نمی‌توان از ابوین و یا از پدر و یا از مادری که حضانت با اوست گرفت مگر در صورت وجود علت قانونی

ماده ۱۱۷۶- مادر مجبور نیست که بطفل خود شیر بدهد مگر درصورتیکه تغذیه طفل بغیر شیر مادر ممکن نباشد

ماده ۱۱۷۷- طفل باید مطیع ابوین خود بوده و در هر سنی که باشد باید بآنها احترام کند

ماده ۱۱۷۸- ابوین مکلف هستند که در حدود توانائی خود بتربیت اطفال خویش بر حسب مقتضی اقدام کنند و نباید آنها را مهمل بگذارند

ماده ۱۱۷۹- ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند ولی باستناد این حق نمی‌توانند طفل خود را خارج از حدود تادیب تنبیه نمایند

باب سوم

در ولایت قهری پدر و جد پدری

ماده ۱۱۸۰- طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود می‌باشد و هم چنین است طفل غیر رشید یا مجنون در صورتیکه عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد

ماده ۱۱۸۱- هر یک از پدر و جد پدری نسبت باولاد خود ولایت دارند

ماده ۱۱۸۲- هرگاه طفل هم پدر و هم جد پدری داشته باشد و یکی از آنها محجور یا بعلتی ممنوع از تصرف در اموال مولی علیه گردد ولایت قانونی او ساقط می‌شود

ماده ۱۱۸۳- در کلیه امور مربوطه باموال و حقوقی مالی مولی علیه ولی نماینده قانونی او می‌باشد

ماده ۱۱۸۴- هرگاه ولی قهری طفل لیاقت اداره کردن اموال مولی علیه را نداشته باشد و یا در مورد اموال او مرتکب حیف و میل گردد محکمه مکلف است به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای مدعی العموم با بعد از تبوت عدم لیاقت و خیانت او در اموال مولی علیه بطرفیت مدعی العموم طبق ماده ۷۹ این قانون حاکم یک نفر امین بولی منضم می‌کند همین حکم در موردی نیز جاری است که ولی طفل بواسطه کبرسن یا مرض یا امثال آن قادر باداره کردن امول مولی علیه نباشد

ماده ۱۱۸۵- هرگاه ولی قهری طفل محجور شود مدعی العموم مکلف است مطابق مقررات راجعه به تعیین قیم قیمی برای طفل معین کند

ماده ۱۱۸۶- در مواردی که برای عدم امانت ولی قهری نسبت بدارائی طفل امارات قویه موجود باشد مدعی العموم مکلف است از محکمه ابتدائی رسیدگی بعملیات او را بخواهد محکمه در این مورد رسیدگی کرده در صورتیکه عدم امانت او معلوم شد مطابق ماده ۱۱۸۴ رفتار می‌نماید.

ماده ۱۱۸۷- هرگاه ولی قهری بواسطه غیبت یا حبس بهر علتی که باشد نتواند بامور مولی علیه رسیدگی کند کسی را هم از طرف خود معین نکرده ابشد حاکم یکنفر امین به پیشنهاد مدعی العموم برای تصدی و اداره اموال مولی علیه و سایر امور راجعه باو موقتاً معین خواهد کرد

ماده ۱۱۸۸- هر یک از پدر و جد پدری بعد از وفات دیگری می‌تواند برای اولاد خود که تحت ولایت او می‌باشند وصی معین کند تا بعد از فوت خود در نگاهداری و تربیت آنها مواظبت کرده و اموال آنها را اداره نماید

ماده ۱۱۸۹- هیچیک از پدر و جد پدری نمی‌تواند با حیات دیگری برای مولی علیه خود وصی معین کند

ماده ۱۱۹۰- ممکن است پدر یا جد پدری بکسی که بسمت وصایت معین کرده اختیار تعیین وصی بعد فوت خود برای مولی علیه بدهد

ماده ۱۱۹۱- اگر وصی منصوب از طرف ولی قهری به نگاهداری یا تربیت مولی علیه و یا اداره امور او اقدام بکند یا امتناع از انجام وظائف خود نماید منعزل می‌شود

ماده ۱۱۹۲- ولی مسلم نمی‌تواند برای مولی علیه خود وصی غیر مسلم معین کند.

ماده ۱۱۹۳- همین که طفل کبیر و رشید شد از تحت ولایت خارج می‌شود و اگر بعداً سفیه یا مجنون شود قیمی برای او معین می‌شود

ماده ۱۱۹۴- پدر و جدی پدری ووصی منصوب از طرف یکی از آنان ولی خاص طفل نامیده می‌شود

کتاب نهم- در خانواده

فصل اول- در الزام به اتفاق

ماده ۱۱۹۵- احکام نفقه زوجه همان است که بموجب فصل هشتم از باب اول از کتاب هفتم مقرر شده و بر طبق همین فصل مقرر می‌شود

ماده ۱۱۹۶- در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمومی اعم از صعودی یا نزولی ملزم باتفاق یکدیگرند

ماده ۱۱۹۷- کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند بوسیله اشتغال به شغلی وسائل معیشت خود را فراهم سازد

ماده ۱۱۹۸- کسی ملزم باتفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بدهد بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه گردد. برای تشخیص تمکن باید کلیه تعهدات ووضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود

ماده ۱۱۹۹- نفقه اولاد بر عهده پدر است پس از فوت پدر یا عدم قدرت او بانفاق بعهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب فالاقرب در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یاعدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است. هرگاه مادر هم زنده و یا قادر بانفاق نباشد با رعایت الاقرب فالاقرب بعهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب النفقه است و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند نفقه را باید بحصه متساوی تأدیه کنند

ماده ۱۲۰۰- نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب بعهده اولاد و اولاد اولاد است.

ماده ۱۲۰۱- هرگاه یکنفر هم در خط عمومی صعودی و هم در خط عمودی نزولی اقارب داشته باشد که از حیث الزام باتفاق در درجه مساوی هستند نفقه او را باید اقارب مزبور بحصه متساوی تأدیه کنند بنابراین اگر مستحق نفقه پدر و مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید پدر و اولاد او متساویا تأدیه کنند بدون اینکه مادر سهمی بدهد و همچنین اگر مستحق نفقه مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید مادر و اولاد متساویا بدهند.

ماده ۱۲۰۲- اگر اقارب واجب النفقه متعدد باشند و منفق نتواند نفقه همه آنها را بدهد اقارب در خط عمومی نزولی مقدم بر اقارب در خط عمومی صعودی خواهد بود

ماده ۱۲۰۳- در صورت بودن زوجه و یک یا چند نفر واجب النفقه دیگر زوجه مقدم بر سایرین خواهد بود

ماده ۱۲۰۴- نفقه اقارب عبارتست از مسکن و البسه و غذا اثاث و البیت بقدر رفع حاجت با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق

ماده ۱۲۰۵- واجب النفقه اعم از زوجه و اقارب می‌تواند برای مطالبه نفقه خود بمحکمه رجوع کند

ماده ۱۲۰۶- زوجه در هر حال می‌تواند برای نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوی نماید و طلب او از بابت نفقه مزبور طلب ممتاز بوده و در صورت افلاس یا ورشکستگی شوهر زن مقدم بر غرما خواهد بود ولی اقارب فقط نسبت بآتیه می‌توانند مطالبه نفقه نمایند.

این قانون که مشتمل بر چهل و نه ماده است در جلسه ۱۹ فروردین ماه یکهزار و سیصد و چهارده شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی- دادگر

قانون

اجازه استخدام چهار نفر متخصص برای تدریس در دانشکده‌های بیطاری و فلاحتی

ماده واحده- اداره کل فلاحت مجاز است سه نفر متخصص بیطاری و یک نفر معلم فلاحت از اتباع ممالک فرانسه – آلمان اطریش- ایطالیا- بلژیک- به تشخیص هیئت وزراء برای مدت سه سال استخدام نماید

میزان حقوق سالیانه و خرج سفر در داخله متخصصین مزبور از سه هزار و پانصد پهلوی طلا و خرج ایاب و ذهاب از ششصد پهلوی طلا نبایستی تجاوز نماید

سایر شرایط استخدام مستخدمین مزبوره از حیث مرخصی با استفاده حقوق و تأدیه فوق العاده اعاشه و خرج مسافرت در داخله و تعهد و پرداخت حقوق آنها به پولهای مختلف و تهیه منزل برای هر یک از متخصصین علاوه بر حقوق و خرج سفر مذکور در فوق در حدود اعتبار منظوره بر طبق پیشنهاد اداره کل فلاحت و تصویب هیئت وزراء خواهد بود.

تبصره- اختیاراتی که در قسمت اخیر ماده واحده فوق تصریح شده و همچنین نوع پول راجع بحقوق و خرج سفر شامل قانون مصوب ۱۷ مرداد ۱۳۱۳ نیز از تاریخ تصویب قانون مزبور خواهد بود

این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه نوزدهم فروردین ماده یکهزا رو سیصد و چهارده شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید

رئیس مجلس شورای ملی – دادگر