مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ بهمن ۱۳۱۰ نشست ۶۸
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هشتم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هشتم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ بهمن ۱۳۱۰ نشست ۶۸
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۸
جلسه: ۶۸
صورت مشروح مجلس روز سهشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۱۰(۲ شوال ۱۳۵۰)
فهرست مذاکرات
۱) تصویب صورت مجلس
۲) شور لایحه اصلاح قانون دخانیات
۳) موقع جلسه بعد- ختم جلسه
مجلس یک ساعت و سه ربع قبل از ظهر به ریاست آقای دادگر تشکیل گردید.
صورت مجلس روز سهشنبه دوازدهم بهمن ماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند
۲اسامی غایبین جلسه قبل که صورت مجلس خوانده شده است
غایبین با اجازه – آقایان: مفتی – میرزا محمد خان وکیل – حبیبی – آصف – اقبال
غایبین بیاجازه _ آقایان: تیمور تاش – مخبر فرهمند – دکتر امیر اعم – اسفندیاری – میرزا صادق خان اکبر – آشتیانی – اعظم زنگنه – طباطبایی وکیلی – حاج حسین آقا مهدوی – حسنعلی میرزا دولتشاهی – مصدق جهانشاهی – طهرانی – عبدالحسین خان دیبا – امیرحسین خان ایلخان – حکمت – حسینقلی خان نواب – قوام – حاج غلامحسین ملک
دیر آمدگان بیاجازه – آقایان: مولوی – حاج میرزا حبیب لله امین – حاج تقی وهابزاده – بوشهری – مجد ضیایی – آقا زاده – سبزواری – مسعود ثابتی – شریعتزاده – محمد ناصر خان قشقایی.
۱- تصویب صورت مجلس
رئیس – آقای دولتشاهی
محمد علمیرزا دولتشاهی – در صورت جلسه اینطور خوانده شد که در جلسه گذشته آقای حسنعلی میرزا دولتشاهی را غایب بی اجازه نوشتهاند در صورتی که ایشان مریض بودهاند و بوسیلة خود بنده از مقام ریاست استجازه کردهاند خواستم تقاضا کم که اصلاح شود.
رئیس – تحقیق میکنیم اصلاح میشود. آقای فرهمند
فرهمند – در جلسه گذشته بنده بواسطه عارضة کسالت نتوانستم تشریف حاصل کنم کتباً هم عرض کردم.
رئیس – آقای ملک مدنی
ملک مدنی (رئیس کمیسیون عرایض) – عرض کنم در کمیسیون مرخصیها تصویب شده بود برای این که سایر آقایان هم تذکر ندهند عرض میکنم که مرخصیها تصویب شده منتها خبرش تقدیم مقام ریاست نشده هم مرخصی آقای دولتشاهی و آقای فرهمند و هم سایرین که استجازه کرده بودند تصویب شده است.
رئیس – بنده هم همینطور گفتم که لابد در جریان کار است. در صورت مجلس دیگر نظری نیست؟(گفته شد – خیر) صورت مجلس تصویب شد.
۲- شور لایحه اصلاح قانون دخانیات
رئیس – خبر کمیسیون قوانین مالیه راجع به اصلاح قانون انحصار دخانیات طبع و توزیع شده است مذاکره در کلیات است. آقای ملک مدنی
ملک مدنی – این لایحه دخانیات را در کمیسیون قوانین مالیه آقایان اعضاء کمیسیون اصلاحات زیادی کردند و البته با آن لایحه که دولت تقدیم مجلس کرده خیلی تفاوت دارد ولی بعقیده بنده یک قسمنهای دیگری هم هست که لازمست اینجا تذکر داده شود واصلاحات هم بشود برای اینکه این انحصار را خود دولت اجرا نمی کندو بدست اشخاص خارج و تجار واگذار میکند و بطوریکه در عمل مشاهده شده ما باید اداره انحصاررا این جا مکلف کنیم که یک قیمت قطعی برای جنس دخانیات در قانون معین شود که تجار مجبور باشند روی آن قیمت خرید کنند (یکنفر از نمایندگان- صحیح است) برای این که در عمل مشاهده شده اشباه این انحصار بیک محضورات و مشکلات برخورده. اگر خود دولت این انحصار را اجرا میکرد بعقیده بنده هیچ جای نگرانی نبود زیرا دولت علا قه مند است که مراعات حال زارع و مالک را کرده باشد البته این انحصار دخانیات واین مالیات مستقیماً بر مصرف کننده تحمیل میشود هر قدر این مالیات را زیاد کننده آن کسی که مصرف میکند باید بر او تحمیل مالیات بشود ولی چون خود دولت این انحصار را اجرا نمیکند ومو جبات اجرای آن برایش فراهم نیست وواگذارمیکند بیک عده تجار واشخاص دیگر این است که باید در قانون پیش بینی شود که آن دستهائی که دولت انحصار را به آنها واگذار میکند آنا نتوانند سوء استفاده کنند باین معنی که حالا بنده مثال میآورم دولت برای تنباکووتوتون یک نرخی معین کرده البته این نرخ را از تاجر میگیرد واختیار به تاجر میدهد که در ولایات مختلف خریدکند تجار هم مخصوصاً امسال در جاهای مختلف بنده اطلاع دارند باهم تبانی کردهاند آن قیمتی که بالاخره بطور کنکور سابق خرید میکردند از آن کمتر شده زارع بیچاره یک زراعتی را با زحمت تهیه میکند مجبور هم هست که در یک ماه معینی و در یک مدت معینی این را بانبار اداره انحصار بیاورد وتحویل بدهد خریداران هم یک چند نفر اشخاص معین هستند و بعد هم آن زارع بیچاره قروضی دارد که برای تهیه این زراعت رفته پول را قرض کرده با یک فرع معینی که همه آقایان مطلع هستند در اغلب این نقاط جزء بانک نیست که زارع یا مالک بتواند برودآنجا وجهی را که برای زراعت خودش میخواهد تهیه بکند با یک فرع خیلی نازلی و مجبور هستند از سرمایههای محلی بافرعهای سنگین تومانی یک عباسی وپنچهشاهی تهیه کند وبیاورد وبعد آنکه تهیه کرد آورد به آن قیمتی که برای او تمام شده تاجر خریداری نمیکند و مجبور هم نیست که خرید کند زیرا اختیار دست خودش است و میگویند این در انبار بماند هر وقت آن قیمت نازلی که من تعیین کردم حاضرشد بیاید بمن بفروشد در کمینسیون قوانین مالیه آقایان اعضاءتشریف داشتند یکوقتی بنده را دعوت کرده بودنددر یکی جلسات آنجا بنده عرض کردم که در نتیجة تجربة که از اشباه این انحصارحاصل کردیم باید دراین موقعی که این لایحة انحصار دخانیات به مجلس آمده پیش بینی کنیم که نظایر پیش آمدی که الان شده و اقدام برای حل آن شده واقع نشود و آن البته قضیه تریاک است که همه آقایان مسبوقند ما با کاری بکنیم که این محصولی که بالاخره یک قسمت زیاد مردم از آن استفاده میکنند بمرور طوری نشود که نصب آن زراعت ازبین برود. تنباکووتوتون در اکثر ولایات یک قیمت خیلی نازلی داشت بمرور در نتیجه رقابتهائی که بود قیمتش بالارفته بود و این لایحه بعقیدةبنده اگر چنانچه قیمت قطعی درش معین نشود نرخ توتون را بمرور پائین میآورد در صورتیکه اگر سابق زارع برای زراعت توتون فرضاًبیست تومان خرج میکرد امروز ناچار است چهل تومان خرج کند از نقطة نظر گرانی عمله از نقطة نظر عوارضاتی که تهیه شده و کمینسیون آنموقع موافقت کردند آقای
وبر مالیه هم تشریف داشتند که این نظر را عرض کردم که یاخودتان این انحصاررا اجراءکنید ما هم حرفی نداریم چون مجلس شورای ملی و عامه بدولت وحسن نیت دولت اعتماد دارد یعنی همان طبقةزارع را دولت مکلف است نگهداری کند ولی شما که خودتان اجراء نمیکنید ما درعمل هم مشاهده کردیم این انحصارو اختیار را شما از مجلس میگیرید یعنی دولت بنام خودش میگیرد و درضمن حق دارد که بدیگران هم واگذار کند چون آقای وزیر مالیه هم تشریف آورده اندبنده میخواهم قسمت اول عرایضم را به طور اختصارتکرار کنم که آقای وزیر مالیه هم متوجه شوند اشخاص خارج نمیخرند بالاخره الزامی هم ندارند و او بالاخره خریدار است و میداند که خریدار این جنس هم منحصراً خودش است میگذارد تا خرواری صد و پنجاه تومان را صد تومان بخرد بنده عرض کردم ما باید در قانون نرخ سه ساله اخیراً را معین کنیم از روی دفاتر تجار و در این قانون ذکر شود که تجار کمتر از آن نرخ حق خرید نداشته باشد حالا اگر زیادتر بخواهد بخرد ما حرفی نداریم اما اگر کمتر خواست بخرد ملزم باشد که با این قیمت خریداری کرده باشد این یک قسمت عرایض بنده یک قسمت دیگر هم این است که اصولاً بقدری این مالیات را سنگین کردهاند که هیچ تناسب ندارد بنده نمیدانم اداره انحصار نظرش این است که چقدر بر هر من تنباکو عوارض وضع کرده باشد خوب است آقای وزیر مالیه اینجا توضیح بدهند این قیمتی که این جا معین کرده اغلب این قیمتها دو سه برابر قیمتی است که فعلاً خرید و فروش میشود (افسر-بعضی جاها پنج برابر) به عقیدة بنده هر قدر هم که میفرمایند بر مصرف کننده تحمیل میشود ولی بنده عرض میکنم باز یک تاثیری هم برای زارع وآن کسی که این زراعت را عمل میآورد خواهد داشت خوب است طوری ما در نظر بگریم که اگر بخواهیم مالیاتهم وضع کنیم یک تناسبی داشته باشد منتهی یک برابر آن. مثلاً یک توتونی است که خرواری صدتومان قیمت دارد یک من یک تومان به آن مالیات بگذارند. فرض کنید یک تنباکوی بروجردی یا صفحات خراسان که آقایان مسبوق هستند یک من دو قران سی شاهی قیمت دارد آنوقت یکمن هفت قران مالیات معن کردن سنگین است عقیدة بنده این است که میخواهم عرض کنم موافقت بفرمایند چون این قانون شور اولش است وقتی به کمیسیون بر میگردد یک عدةرا مجدداً آنجا دعوت کنند ما هم یک نظریاتی که داریم بگوئیم و آنجا مجدداً اصلاح شود یک نکتة دیگر که میخواستم در اختتام عرایضم عرض کنم این است که هیچ فرقی قائل نشدهاید بین تنباکوی شیرازی که یک قیمت خیلی زیادی دارد با تنباکوی طبس و نهاوند و بروجرد (یکنفر از نمایندگان- شیراز هم یکمن سی شاهی دارد) اینها هر سه را یک قیمت معین کردهاید در صورتیکه آن قیمتش خیلی زیاتر است واین نازل تراست هر قسمتی را باید مطابق قیمت خودش و استعداد خودش برای آن مالیات وضع کرده این نظریات بنده بود که خواستم اینجا عرض کنم و امیدوارم مورد توجه آقای وزیر مالیه بشود ودر شور ثانی اصلاح شود.
وزیر مالیه- این لایحه دخانیات که به مجلس آوردهایم ازسر تا پا یک لایحة جدیدی نیست تمام لایحة قدیم دخانیات است با بعضی تغیرات که داده شده وآقایان ملاحضه خواهند فرمود لذانسبت به بعضی موادش مثل اینکه تنباکورا چند طبقه بکنند چنانکه در قانون سابق هم نبوده تجدید نظر کرن اسباب نظر اشکالات موجوده میشود. این قانونی که ما بمجلس آوردیم اگر آقایان ملاحضه کنند در لایحة دولت نظر باین بود که طبقه بندی توتون را موقوف کنیم وبرای تمامش یک مالیات معین کنیم برای اینکه اشکالات زیادی برای مردم ومالیه موجود است ولی بعد از خیلی گفتگوها در کمیسیون که اگر آقای ملک تشریف داشتند ملاحضه میفرمودنند که این صحبت هائیکه اینجا میشود باضعاف مضاعف در کمینسیون شده ودر تدقیق وتحقیق شده و هر جا که ما ملاحضه کردیم دیدیم یک اشکالی برای مردم هست وزحمتی برای مردم دارد واصلاحش ممکن است اصلاح کردیم و قبول کردیم. اما
در اصل مسئله مالیات اینکه فرمودند این دو سه مسئله میشود یکی این است که اصلاً خوب است یک چیزی بر مالیات موجوده اضافه کنیم یا نکنیم که البته لایحه اصل علت غائیتش از میان میرود البته منظور این ا ست که علاوه بر اینکه بعضی اشکالات موجوده رفع شود و بعضی چیزهای غیر قانونی قانونی بشود مثل انبارداری و غیر آنکه اشتباهاً در قانون سابق ذکر نشده بودو این جا نوشته شده که آنچه اخذ میشود قانونی بشود علاوه بر اینها البته یک منظور عمده هم زیادی عایدات است که عایدات زیاد بشود این را آقایان خودشان میدانند محتاج بتوضیح زیاد بنده نیست ملاحظه کنید اگر ما بنا باشد هر چیزی که بر عایدات مملکت اضافه میکنیم بگوئیم بر مردم تحمیل نشود که نمیشود البته وقتی عایدات اضافه میشود یک تحمیل جدیدی بر مردم میشود خود بخود که دفینه پیدا نمیکنیم منتهی تحمیلات جدیده یا قدیمه یعنی گرفتن چیزی از مردم را باید حتی الامکان طوری کرد که آن چیزهائیکه زحمتش کمتر است و حصولش سهل تر است و بارش سنگین تر نیست حتی الامکان در این رویه و در این میزان و در این مبنی باید کار کرد که تحمیل زیادی بر مردم و مملکت نشود ولی البته مخارج ما سال بسال زیاد میشود و قطعاً هم باید زیاد بشود هیچ تصور پذیر نیست که مخارج ما عقب برود و کم بشود برای اینکه مملکت در راه ترقی است و هر چه نداشتیم تأسیس میکنیم ثبت اسناد در این مملکت ده سال بیست سال قبل از این وجود نداشت بسته بیک کهنه قبالة بود که آدم از جیبش در آورد و یکی هم یک قبالة دیگر انوقت دعوی کنند به بینند حق با کدام است حالا سند مالکیت اسباب راحتی مردم میشود البته عدلیهها در ولایات وجود نداشت پست بایستی روز بروز وسعت بگرید سجل احوال وجود نداشت علاوه بر این به اینها هم نمیتوانیم قناعت کنیم مدارس هر سال زیاد میشود هر سال مرتباً صد نفر شاگرد جدید بخارجه میفرستیم و مسلماً باید هر سال عایدات بیشتری پیدا کنیم این قابل بحث نیست اگر قابل بحث بود بنده در این باب یکساعت صحبت میکردم ودرست برای همه توضیح میدادم ولی میدانم آقایان اهل سیاست و شریک دولت هستند در حل و عقده امور دولتی وتنها فکر تنباکوی طبس را نمیکنند و تمام امور را روی هم می سنجنداین است که یک چیزی خواسته شده بر عایدات مملکت اضافه شود انطور که ما نوشته بودیم شاید دو سه برابر بیشتر عاید میشد و این در کمیسیون بعد از خیلی بحثها و صحبت بحداقلی که دیگر از آن کمتر نمیشود پائین آورده شده و حتی اگر صریح عرض کنم آن درجة که در کمیسیون رسید ابتداء دولت نمیتوانست موافقت کند ولی برای اینکه توافق حاصل شود ما هم موافقت کردیم بشرط اینکه دیگر چانه نزنیم یعنی این را بحدی رساندهایم که دیگر نمیشود درش حرف زد اما مسئلة که فرمودید راجع به تاجر و این چیزها اینجا دو سه موضوع است بعضی ممکن است که این عقیده را داشته باشند که خوب است دولت همه را بخرد از مردم یکی ممکن است بگوید که خوب است دولت یک قیمت و نرخی معین کند که تاجر به آن میزان بخرد یکی بگوید خوب است آزاد کنند که هر قیمتی که بخواهند بخرند اولاً در آزادی آن چیزی که زیاد میکنند یعنی هر تحمیل جدیدی که میشود به مصرف کننده میشود بخود زارع و تاجر تحمیل زیادی نمیشود بلکه هیچ نمیشود و در این موضوعات دیده شده اینکه آقایان اشاره فرمودید که قیمتش دو قران یا سه قران است و سه تومان ازش میگیرند اگر مصرف دارد قیمتش دلیل چیزی نمیشود همین توتون سیگار که سه تومان میگیرند یک وقتی یک قران میگرفتند و گویا سی شاهی یا دو قران میخواستند بکنند تجار آمدند و گفتند که از میان میرود در صورتیکه از میان نمیرود و زیاد هم شده و هیچطور هم نمیشود چون بر همین چیزها است که باید مالیات تحمیل کرد والا بنان که نباید مالیات تحمیل کرد به ما کولات بگوشت که نباید تحمیل کرد این است که در آزادی تجارت یعنی وقتی تجار میخرند و میفروشند همان قانون عرضه و تقاضا که طبیعت
ایجاد کرده و کاملا طبیعی است آنرا در ماخذ صحیحش نکاه خواهد داشت اگر یکتاجری مال زارع را ارزان میخرد زارع نگاه میدارد بیک تاجری که یک قران مخرد میفروشد تا بحد طبیعتش برساند ولی ممکن نیست بلکه محال است که دولت بچیزهائیکه در مملکت بفروش میرسد بین افراد مملکت یک نرخی بگذارد مخصوصاً برای چیزهای تجارتی عمده شاید برای بعضیها کولات شهری بلدیهها یک نرخی قرار بدهند ولی برای تمام چیزهای مملکت به چیت وماهوت و همه این چیزها که استعمال میکند یک نرخی بگذارد که مثلا تاجر پنبه را اینقدر بخردحبوبات را اینقدر بخرد کتیرا را اینقدر بخرد آخرش جزصدمه بتجارت فایده ندارد تجربه شده است که بهچیوجه ممکن نیست برای خرید تجارت دولت نرخ معین کند حملی نیست یا ممکن است یک فکر دیگری باشد که خود دولت بخرد البته اگر انحصار عملی وفعلی جاری میشد و ممکن بود برای دولت این کار را بکنند میکرد و بمردم هم خودش بخرد ونه صلاح مردم برای اینکه اولا دولت وسائل را ندارد و سرمایة زیادی میخواهد برای ضبط و ثبت انبار داری و اینها مامورین و مستخدمین بی حساب و ادارات جدیدی میخواهد که الان وسائلش فراهم نیست و در اینصورت این برای دولت خوب نیست وقتی دولت میخواهد داخل شود بعضی جاها را بخرد و بعضی جاها را نخرد این مداخله دولت بزحمت خود زارع تمام میشود و بانها هم فایده نمیدهد برای دولت هم فایده ندارد لهذا ما در ترتیب خرید و فروش و معاملة که جاری است دخالتی نمیکنیم و تغییر اساسی در قانون نمیدهیم قانون همان است که بوده است جز اینکه جریمه و جزا و مجازات قاچاق و اینها را مضبوط و مرتب کرده است و بعضی چیزهای جزئی که در نظامنامهها بوده است قانونی کرده است و البته برای توتون و تنباکو و اینها یک ترتیبی داده است که هم عایدات دولت زیاد میشود و هم تحمیل زیادی بمردم نمیشود.
رئیس – آقای افشار
میرزا حسین خان افشار – قبل از اینکه بنده وارد اصل مطلب شوم بیمورد نمیدانم این نکته را عرض کنم که نقص بزرگی که از ترتیب قوانین ما بنظر میرسد عدم ثبات و تغییرات متوالیة آنها است بنده میخواهم اینرا درست بفهمم که آیا در موقع پیشنهاد از طرف دولت و یا در موقع تصویب از طرف مجلس درست در اطراف قوانین دقت نمیشود و یا اینکه این مسئله ناشی بی ثابتی ما است که عمر قوانین ما کوتاه بوده و هر دو سال یک مرتبه قوانین ما دچار تغییر و تبدیل میشود و البته مضرات اجتماعی و اقتصادی این قضیه بقدری روشن است که بنده نمیخواهم این را شرح داده و باعث تصدیع خاطر مبارک نمایندگان محترم بشوم کافی است اینرا عرض کنم که در نتیجه این مضرات نه تنها اکثریت قاطع مردم ابداً از وظایف قانونی خود اطلاع ندارند بلکه مجریان قانونی که مامورین جزء دولت هستند آنها نیز از وظایف قانونی بی بهره هستند در ۱۳۰۷ یک قانونی راجع بدخانیات گذشت که ۱۳۰۹ دو مرتبه همان قانون مورد اصلاح واقع شد امسال نیز مجدداً یک لایحة دیگری در اینموضوع پیشنهاد میشود اگر درست دقت شود بطوریکه خود آقای وزیر مالیه هم فرمودند این لایحه نسبت بقانون جدید هیچ فرق اساسی ندارد هر دو باسم و به تحت عنوان انحصار یک مالیاتهای گزافی تحمیل محصول دخانیات میکند منتهی تغییری که در قانون جدید نسبت بقانون سابق مشاهده میشود همین اضافه کردن مالیات توتون چپق و تنباکواست وبنظر بنده تنها نکتة که در این لایحه ضعیف بنظر میرسد همین نکته است زیرا بطوریکه خاطر مبارک نمایندگان محترم مستحضر است توتون چپق وتنباکوسال بسال در مملکت کمتر مصرف میشود و همه ساله مردم بیشتر توجه بکشیدن سیگار دارند قلیان که بکلی کشیدنش از میان رفته (اورنک- استغفرالله) چپق هم بتدریج از مصرفش کاسته میشود بطوریکه زارعین توتون چپق بطوری که بنده اطلاع دارم برای فروش محصول خود کاملادر زحمت
هستند تا اینکه پول ما نسبت بسابق پنجاه در صد قیمت خود را کم کرده است یعنی تومانی که سابق ده قران قمیت داشت حالا تقریباً پنج قران سابق شده معذالک زارعین توتون چیق عوض اینکه سابق پوطی پنجاه تومان محصول خودشان را میفروختند بنده حساب کردم در قسمت غرب و آذربایجان حالا در حدود سه تومان هم نمیتوانند برسانند و حتی اغلب زارعین هم که با خود بنده صحبت کردند تصمیم گرفتهاند دست از این زراعت بکشند و زراعت دیگری را پیشة خود قرار دهند بطوریکه خود بنده از زراعت و تجارت این محصول اطلاع دارم و با تجار و زارعین صحبت کردهام اگر این لایحه که در کمیسیون قوانین مالیه هم اصلاح شده با این گرافی مالیات بتصویب برسد کاملاً یک قسمت اعظم زراعت توتون چپق (افسر – و تباکو) از بین رفته و زارعین آن کاملاً بی پا خواهند شد و چون در این موقع بحران اقتصادی که در سر تا سر ایران حکمفرما است و مخصوصاً زارعین بدبخت و فلاحین نمیدانند بچه وجه محصول خودشان را بفروشند بنظر بنده اگر این لایحه بتصویب برسد بمنزله حکم اعدام یک سلسله زارعین ایران میباشد ممکن است در جواب گفته شود که این مالیات تحمیل بر زارعین نبوده و بمصرف کنندگان تحمیل میشود ولی کاملاً صرف اشتباه است زیرا اولاً توتون چپق را اشخاص متمول و با بضاعت نیمکشد اشخاص بی بضاعت و رعایا صرف میکنند بطوریکه همه آقایان مستحضرند (افسر – صحیح است) و هیچوقت این نوع اشخاص طاقت تحمل این مالیات را ندارند فلان رعیت بدبختی که سالیانه خیلی منافع جزئی و قلیلی عاید او میشود بهیچوجه نخواهد توانست اضافه عایداتی برای مصرف توتون خودش بپردازد و از طرف دیگر بطوریکه آقای ملک مدنی هم با آن زبان فصیح فرمودند تجار در موقع خریداری توتون مالیات را بزارعین تحمیل میکنند چون میدانند که جنس آنها خریدار زیادی ندارد و برای اینکه تجار ضرر هم نکنند مجبورند مالیات را تحمیل بر زارعین کنند و این قضیه را خود بنده در غرب آذربایجان کاملاً مشاهده کردم توتونی که پوطی شش تومان قبل از قانون انحصار دخانیات فروخته میشد امروز بسه تومان هم کسی از زارعین خریداری نیمکند و بطوری است که اغلب زارعین ان طرفها تصمیم گرفتند که دست از این زراعت بکشند از طرف دیگر از نقطه نظر مالیات گذاری هم این طرز بنظر بنده صحیح نیست برای اینکه باید یک محصولی را پایة مالیات قرار داده که آن محصول رونقی داشته باشد و سال بسال بر مقدار مصرف آن افزوده شود در صورتیکه این محصول یعنی توتون و تنباکو یک محصولی است که سال بسال از مصرف آن کاسته شده و بسیار از آن رو به زوال و کسادی است البته یک چنین جنس را مورد مالیات گزاف قرار دادن از نقطه نظر مالیات گذاری هم صحیح نیست زیرا که بودجه دولت را در روی یک اساس متزلزلی قرار میدهد و حقیقتاً هم نمیشود پیش بینی کرد که عایدات دولت از این نقطه نظر چه خواهد شد و بنده تصور میکنم اگر این مالیات را بترتیبی که پیش بینی شده در این لایحه بتصویب برسد نه تنها دولت اضافه عایداتی نخواهد داشت بلکه نسبت بزمان سابق عایدات دولت کمتر خواهد شد پس از این نقطه نظر و از نقطه نظر حفظ زارعین بدبخت ایران که کاملاً محتاج بتقویت دولت هستند بنده تقاضا میکنم از آقای وزیر مالیه که این لایحه را مسترد بفرمایند و اگر احتیاج دارند باضافه مالیات یک محصول دیگری را مورد مالیات قرار دهند که هم آن محصول پایه اش محکم تر باشد و هم از بین نرود
مخبر – نمایندة محترم یکی از شکایاتشان این بود که قوانینی که ما وضع میکنیم ثبات و دوامی ندارد و در حال تحول است در صورتی که خوب بود تصدیق میفرمودند که یکی از محاسن کار این است که قوانینی را که وضع میکنیم و بعمل واگذارش میکنیم اگر معایب و مفاسد و مضرتی درش دیدیم تجدید نظر کنیم و اصلاحش کنیم و اگر چنانچه ما نظریه آقا را بخواهیم تأیید کنیم بایستی همانطور بقهقرا بر کردیم و به بینیم این حالت تقهقر ما بکجا منتهی میشود. از طرف دیگر فرمودند این قانون با قانون
سابق تفاوتی ندارد مگر در مالیات پس اگر تفاوت ندارد پس این تزلزل و تردید مورد نداشت که فرمودند میفرمایند که مالیات را زیاد کردهاند بنده گمان نمیکردم بعد از بیاناتی که آقای وزیر محترم فرمودند که احتیاجات مبرم مملکتی ایجاب میکند که ما یک اضافه عایداتی را تحمیل کنیم و مطالعاتی هم که کردهاند هیچ راهی بدستشان نیامد مگر اینکه در مالیات غیر مستقیم که تحمیل بر فرد فرد مردم است و فشارهای زیادی ندارد و مخصوصاً توتون و تنباکو یک چیزهائی نیست که از لوازم حیاتی مردم باشد این را اضافه کنند و اگر چنانچه آقا عقیده دارند که مالیات ما همان قدر که بوده باشد بایستی در مقابلش هم بگوئیم هیچ اصلاحاتی لازم نداریم در حالیکه هر یک از ما از یکطرف میگوئیم نواقص معارفی داریم از یک طرف ادارات عدلیه میخواهیم و همچنین سایر مؤسساتی که جدیداً پیدا شده ما برای محل انتخاب خودمان از دولت مطالبه میکنیم هزار جور مخارج فوق العادة دیگر هم هست خوب بود نماینده محترم در عین اینکه شکایت داشتند چرا مالیات زیاد شده یک محلی نشان میدادند که دولت از آن محل جبران بکند میفرمایند که قیمت توتون و تنباکو نسبت بقبل از انحصار تنزل کرده در صورتیکه همین اظهار را در کمیسیون کردند و رئیس ادارة انحصار آقای موسس خان بر طبق احصائیه که داشتند و مدارکی که نشان میدادند مدلل داشتند که قیمت نسبت بسابق زیادتر شده (بعضی از نمایندگان – اینطور نیست اشتباه کردهاند) این اظهاری بود که کردند و اگر چنانچه در یک نقطه نباشد ممکن است در نقاط دیگر باشد و در هر صورت بنده البته یک احصائیه جامعی ندارم که میتوانم مدلل بدارم که تنباکوی گرمسیر تنباکوی فارس نسبت بسابق و همچنین سایر توتون و تنباکوها نسبت بقبل از قانون انحصار قیمتش علاوه شده یا کمتر شده اما دولت یک همچو احصائیه نشان میدهد و ادعا میکند که قیمتش علاوه شده و ثابت میکند در هر صورت البته خیلی چیزها است ترقی میکند و خیلی چیزها تنزل میکند و این بسته بعرضه و تقاضا و احتیاج مردم است. میفرمایند این لایحه سبب میشود که زراعت توتون و تنباکو از میان برود و مردم بیشتر اعتیاد بکشیدن سیگار پیدا میکنند (افشار – اینطور نگفتم) بنظرم همچو فرمودید (افشار – همه زراعش از میان میرود) (افسر – مباحثه نکنید) در هر صورت بنده عرض میکنم بر فرض اینکه مردم سابق قلیان میکشیدند و در آتیه سیگار بکشند یا چپق میکشیدند سیگار بکشند اگر هم اینطور باشد، باشد چه عیب دارد. ما بیائیم و بمردم بگوئیم یا یک قانونی وضع کنیم که هر کس چپق میکشد من بعد هم به چپق خودش باقی باشد یا قلیانش را بسیگار تبدیل کند لازم نیست که ما یک همچو کاری بکنیم بنده گمان میکنم که این قانون هم هیچ صدمة بزارع و تاجر وارد نمیکند (دشتی – سر خودتا ن اینطور نیست). در اینجا که راجع بقسمت تاجر خودتان هم با اظهارات بنده موافقت فرمودید که بنده عرض کردم شکایتی که تجار میکنند بکلی در این موارد بیمورد است بواسطة اینکه تاجر این را میخرد بیک قیمتی بیک قیمت اضافه تری باید بفروشد زارع هم مادامی که خریدار دارد البته زراعت میکند و تا حالا هم ندیدهایم که نکسی در زراعت تنباکو و توتون و غیره پیدا شده باشد.
رئیس – آقای روحی
روحی- بنده بعکس بعضی از همکارانم (که شاید این حرفهم بر آنها گران بیاید) با ایجاد و وضع مالیات مخالف نیستم ولی چه طرز مالیاتی همانطوری که دنیا وضع میکند نه اینطوریکه ما وضع میکنیم البته ملتی که میخواهد ترقی کند مخارج دارد و مسلماً دولت که مالیات میگیرد خودش که صرف فضول عیشش نمیکند صرف جامعه و مردم میکنند برای خوشبختی و سعادت که بتوانیم ما از برای دولت یک عوائدی بدهیم که مملکت ما را مثل سایر ممالک دنیا آبادان کند ولی بدبختانه این مالیاتهائی که ما این چند دوره وضع میکنیم همه متوجه ضعفا و فقرا و بدبختها است حالا شاید قبول نکنند بعضیها گمان میکنند که در این مملکت آنقدرها سرمایه نیست ولی هرچیز البته بتناسب است از
روی تناسب است. عرض کنم قسمت سرمایه دار مالیاتی که باید حقآ بدهنذ نمیدهند جهت آنکه مراجعه بدهید به سای جاهای دنیا از صدی پنجاه و پنج تا شاید صدی سی مردمان سرمایه دارد سال از اصل عایداتشان حساب میکنند و به دولت مالیات میدهند این جا را ما حساب کنیم یک قسمت مالیاتی است که به جهت قند و شکر است که رعیت است مالیات قندو شکر را هیچ کسانی که چیز دارهستند نمیدهند شاید در روز دو تاچایی هم نخورند شیر بخورند ولی این رعیت یا آن عملة بدبخت صبح نانش را با سه تا چای میخورد سه شاهی به دولت میدهد ملاحضه بفرمایید این را وقتی که تناسب بگیرند با فلان سرمایه دارمتمول آن متمول به هیچ وجه نمیدهند و این ترتیبی را که دولت در نظر گرفته است به به عقیدة بندة خوش آیند نیست بندة موافق رفقا هستم و موافقم که که مردم حقآ بایستی مالیات بدهند ولی باید از کسانی گرفت که عایدات زیاد دارند شما یک نفر سرمایه دار پیدا کنید که چپق بکشد به بنده نشان بدهید بنده هم حاضرم چپق بکشم ولی تمام این رعیتها و بدبختها چپق میکشند و ما داریم این مالیات را به آنها تحمیل میکنیم وبنده عقیدهام این است که البته دولت باید فکر کند و منبع عایدات را پیدا کند و از این مالیلات بگیرد و بنده خودن شخصآ تا صدی چهل و پنج هم رأی بدهم که از عایداتش حقآ بایستی مالیات بدد زیرا آن شخص از امنیت مملکت از تمام جهان مملکت فایده میبرد و باید حقآ پول بدهد مالیت بدهد تا مملکت آباد شود در بعضی مواقع هم کع مالیاتها را تخفیف میدهند باز از رعیا گرفته میشود خاطرم میآید که از اواخر دوره ششم بود که مالیات سرانه و اغنام را تخفیف داد و بنده خواستم در آن موقع پیشنهاد بدهم به حدی جنجال کردند آقایان ذیعلاقه نذاشتند که کسی حرف بزند و آن قانون گذشت ولی امروز طوری شده است که تمام آقایان مالکین این مالیات را از رعایاشان میگیرند پس این چه تخفیفی است که دولت داده معلوم میشود این تخففی است که دولت به مالک داده نه به رعیت پس حالا این قسم مالیاتها را وضع میکنند دولت بایدذ سهم مالک و زارع را معن کند نه اینکه به هم تعدی کنند حالا را جع ب اصطلاحاتی که در این قانون هست عرض کنم که هرچیزی را که ما بیاوریم یک مالیاتی ازش بگیریم و یک قراری برای آن بگذاریم ضرر آن متوجه زارع میشود که عمل می اورد مالیات تریاک را هر چه دولت زیاد میکند تاجر ارزانتر میخرد این جا هم نتیجه این میشود که تاجر این تنباکو یا این توتون را اگر یک من یک تومان می خریده حالا یک من چهار قران میخرد و آن رعیت به کلی از بین میرود و نتیجه معکوس است در همه جای دنیا یک ترتیب روی وانحصار دخانیات هست و عمل میکند و لی دولت حالا میگوید که ما نمیتوانیم این انحصار را عملی کنیم بنده نمی دانم چطور دولت با تمام سرمایه اش با تمام اختیارش نمیتواند این انحصار را عملی کند یان چه حرفی است این نرتیبی که فعلآ هست ترتیب انحصار نیست انحصار آن است که خود دولت تمام محصول را در نظر بگیرد خودش بخرد، خودش بفروشد و عمل بیاورد و تقسیم کند بین مردم با یک منفعت کم الان سیگار را ببیند چقدر گران میفروشند سیگار فروشها تا حرف هم بزنیم میگویند باید فلان قدر مالیات بدهیم و حال آنکه تناسب فروش او و مالیاتی که میدهد به هیچ وجه قابل مقایسه نیست یک نفر سیگار فروش را ملاحضه بفرمایید از یم تاجری که شصت سال زحمت کشید سرمایه اش بیشتر است آخر تا کی تا چه وقت مردن باید گران بخرند آلان هن همینطور میشود این مالیاتی که وضع شدر در مجلس بر میدارند توتون و تنباکو را میخرند یک من دو قرانی و یک مالیاتی هم به دولت میدهند آنوقت چند برابر آن مالیاتی که میدهند قیمت برای آن معین میکنند مالیات بر عایدات هم نمیدهند اگر آخر سال هم بگویند که صدی بیست صدی سی از این عایداتتا ن به دولت بدهید ما حرفی نداریم ولی چیزی نمیدهند این مطلب را باید درس بحث کنیم و یک ترتیبی برای آن مقرر شود. عرض کنم یک مسئله دیگر را که بنده میخواستم معلوم شود مسئله قیمت است این قیمت خرید را دولت باید توجه کند و هر ساله معین کند که
رعیت یک من چند به تاجر باید بفروشد اگر معین نکنیم واقعاً یک ظلمی کردهایم به آن کسانیکه این محصول را عمل میآورند من نمی دانم آقای وزیر مالیه که بیش از همه دلسوزی بحال جامعه دارند و من حقاً حق میدهم که بیش از همه ماها ایشان دلسوزی دارند مردم نوازی بکنند و در کمیسیون در شور دوم بهر ترتیبی که هست قیمت را معلوم کنند یا سال بسال بنده هم عرضی ندارم یا برای پنج سال معین کنند یا برای چهار سال معین کنند که معلوم شود رعیت یک من چند بفروشد اگر این ترتیب را معین کنند طوری میشود که رعیت تکلیفش معلوم میشد والا خریدار بهر قیمتی که دلش میخواهد میخرد و وقتی هم حرف بزنند میگویند مالیات میدهیم و بعد هم آن جنس را میآورند و شش برابر میفروشند بلکه باید برای خریدار هم قیمت معین کنند که چه مقدار بفروشند و یک قراری برایش داد و یک ترتیبی معین کرد که بی انصافی نکنند بله اگر ما پابند اخلاق بودیم که کاسب ما تا آن حد قانع بود آن یک چیزی بود ولی ماشاءالله هر چه نفع بیشتر بشود باز هم قانع نیستند این هم یک عرض بنده عر ض دیگر بنده این است که در این لایحه فرقی بین تنباکوی پست و تنباکوی خوب گذارده نشده تنباکوی یزد یک من دو قران قیمت دارد ولی تنباکوی حکام فارس یک من پنج تومان شش تومان قیمت دارد تمام اینها مساوی یکدیگر مالیات بدهند موافق عدالت نیست این را باید یک ترتیبی داد و محل را درنظر گرفت که مالیات آنها را با هم فرق داشته باشد روی هم رفته استدعا دارم از آقایان محترم اعضاء کمیسیون و هم شخص محترم آقای وزیر مالیه که یک توجهی بکنند بعرایض ما که یک قانونی از مجلس بیرون بدهیم که هم تحمیلی به مردم بدبخت نباشد و دولت هم فعلاً آن مقداری که برای مخارج مملکتی میخواهد تحصیل کرده باشد بدست بیاورد و این نگرانیها از بعضی جهات مرتفع شود.
وزیر مالیه – مطالبی را که آقا فرمودند در مرحله اول آنها را جواب عرض کردم راجع به قیمت ممکن است دولت یک قیمتی را معین کند این یک مسئله کلی اساسی است که ربطی به توتون ندارد اگر بنا باشد خریداران یعنی تجار با هم تبانی داشته باشند باز قیمت تغییر میکند و این که حالا انحصار نیست خرید وفروش است انحصار این است که میگوید من این قیمت میخرم ولی وقتیکه انحصار نبود چند نفر خریدار هستند آن یکی یک قیمتی میخرد آن یکی بیشتر میخرد آن دیگری یک چیزی زیادتر میدهد تا این که به قیمت حقیقیش میرسد اما آمدیم و تمام خریداران با هم تبانی کردند و شدند مثل وجود واحد این برای هر چیزی ممکن است برای پنبه هم ممکن است برای کتیرا هم ممکن است برای حبوبات هم ممکن است برای روغن هم ممکن است پس برای هر چیزی دولت باید قیمت معین کند که تجار از آن کمتر نخرند اصلاً تجار را چطور میشود مجبور کرد که از این قیمت کمتر نخرند اصلاً تجار ممکن است نخرند خرید وفروش درمملکت آزاد است این بسیار کار مشکلی است و بنظر بنده عملی نمیآید آن شرحی که آقای روحی در باب مالیات بر عایدات و اینها فرمودند بجای خودش صحیح است و خودشان مسبوق هستند که برای مالیات بر عایدات تقریباً آنقدر در ابتدا مقاومت بوده است که حالا دولت یک قدیم توانسته است بردارد ولی البته بتدریج باید درست شود ومالیات عادلانه وحقیقی ومنصفانه همان است که بر عایدات مردم تعلق بگیرد ولی راهش را باید پیدا کرد که اسباب زحمت و اشکال فوق العاده برای مردم و دولت نشود در همانوقت که گفتند دفاترشان را نگاه نکنند برای این بود و حالا معلوم میشود که خیلیها راضی هستند که دفاترشان را نگاه کنند که کمتر بدهند و آخرش به آنجا برسد که مردم از این آبروی موهوم وحشت نکنند و آبروی حقیقی پیدا کنند و آن وقت معلوم خواهد شد که عایدات حقیقی چه مقدار است که دولت زیاد و کم نگیرد و هم برای مردم عادلانه تر باشد این مسئله البته در جای خودش صحیح است یک چیز دیگری را که باید عرض کنم و این را در جواب آقای افشار باید گفت که این صحبت در این جا خیلی تکرار خواهد شد و گفته میشود و یک حسابی ندارد که
این مالیاتی که حالا هست اگر یکشاهی هم بر این مالیات علاوه کنند این زراعت بکلی معدوم میشود بنده میگویم که اگر دو برابر این را هم بگذرایم زراعت محو نمیشود ما ملاحظه کردیم که یک من هم کم نمیشود ما حساب این را کردیم و به مجلس آوردیم و دوازده نفر اعضاء کمیسیون هم بودند که سر رشته هم داشتند و علاقمندی هم داشتند خود ایشان هم بودند و این مقدار حداقلی است که معین شده و دولت راضی به این مقدار نبوده بالاخره بیک جائی نرسد که دولت مجبو شود لایحه را پس بگیرد این مقدار قبول شد که عایدات دولت زیاد بشود و ما لایطاق هم نباشد ما هر چه از این بابت لازم بود و ممکن بود قبول کردیم و موافقت حاصل کردیم و یقین داشته باشید و من ضمانت میکنم که پس از یکسال زراعت کمتر نشود و در کمیسیون گفتم که اگر کمتر بشود دولت خودش میخرد و بعد دیدیم که یک ملاحظاتی بود که دولت نباید دخالت بکند این بود که موقوف کردیم ولی یقین دارم که هیچ کم نمیشود و مراعاتهائی که لازم است شده است.
بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.
آقای مؤید احمدی با کفایت مذاکرات مخالفند بفرمائید.
مؤید احمدی – بعقیدة بنده این لایحه یک قسمتهای خیلی مهمی دارد و با قانون سابق هم چندان فرق ندارد الا در یک نکته هائی که بر مالیتها علاوه شده و بواسطة ابتلائات و اطلاعات محلی که هر یک از ماها داریم عقیدة بنده این است که آقایان اجازه بدهند که یک قدری بیشتر صحبت شود.
رئیس – آقایانیکه مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند.
(چند نفری برخاستند)
رئیس – معلوم میشود کافی نیست. آقای افسر
افسر – در ضمن مذاکرات گاهی عباراتی شنیده میشود که از موضوع تقریباً خارج است ولیکن جزء موضوع میآید و یک چیزهائی نسبت داده میشود به مجلس در صورتی که هیچوقت این طور نبوده است مجلس در این بیست و پنج سال برای این که احتیاجات دولت را می دانسته است و احتیاجات دولت را عملی می دانسته است و مایل بوده است بترقیات هیچوقت کوتاهی در مالیات گذاری نکرده لوایحی که از طرف دولت در ادوار مختلفه آمده قبول شده و خیلی نادر گمان میکنم یک یا دو فقره راجع به مالیات تمبر بر همه چیز بود که از مجلس پس گرفته شد و اصلاح شد وبعد باشکال دیگری آوردند والا تمام مالیاتها را مجلس قبول کرده و همه را تصویب کردند چنانچه پانزده کرور مالیات ۳۲۵ که ملاحظه بفرمائید اگر امروز مقایسه بفرمائید با تمام عوارضش شاید قریب صد و بیست کرور میشود این مطلب اشتباه نشود و نباید در ضمن مذاکرات باشد خیر ما هم حفظ الصحه میخواهیم هم ادارات میخواهیم هم قشون میخواهیم هم معارف میخواهیم و میدانیم که پول از آسمان هم پیدا نخواهد شد و باید همین مردمی که هستند این مالیات را بدهند در این مسئله هیچکس اشکالی ندارد این را جزء مطلب هیچکس تکرار نکند ردش را نگیرند و این که فرمودند راجع به مالیات تنباکوی طبس یک کسی حرف میزند یا یک جای دیگر را حرف میزند از باب این نیست که بنده وکیل محلی هستم یا این که سالار مؤید وکیل طبس است از طبس حرف میزند یا امیر اعلم از شاهرود ما وکیل همه جا هستیم از طرف همة مملکت اما اطلاعات محلی غیر از این که اهل آن محل باشد آدم نمیتواند آن اطلاع را داشته باشد بنده راجع به توتون رشت اطلاع ندارم باید از وکلای رشت بپرسم آنها باید تنباکوی خراسان را از بنده بپرسند اگر صحبت محل میشود نه این است که ما بخواهیم بالاختصاص از محل خودمان حرف بزنیم خیر برای همه مملکت حرف میزنیم ولی چون این قسمت را بیشتر اطلاع دارم راجع به آن صحبت میکنم. این که میفرمایند مالیات که اضافه شده مقدار زراعت کم نشده خیر این طور نیست بپرسید مخصوصاً بنده از رئیس انحصار پرسیدم در مشهد علاوه بر اطلاعات خودم که هزار و سیصد خروار تا هزار و پانصد خروار
طبس تنباکو داشته است سابقاً ولی پارسال صد و پنجاه خروار داشته است ارداق هر چه که داشته است در سالهای سابق ولی پارسال و پیرار سال یعنی این دو سه ساله بقدر ربع و خمس که پیش داشته کمتر شده است یا کم تنباکوی گیلان اطلاع ندارم نمیدانم زیاد شده است یا کم تنباکوی بروجرد و سمت غرب هم همینطور وبعضی از آقایان میفرمایند که به یک من یک قران رسیده است الان تمام تنباکوهائی که در بعضی جاهای خراسان است مخصوصاً در قانیات که بنده اطلاع دارم بهترین تنباکوی قانیات تنباکوی شارخس است که خرواری پانزده تومان است بهترین تنباکوی طبس خرواری بیست تومان است خاف است خرواری پانزده تومان است سبزوار حمائی است خرواری ده تومان است ارداق خرواری هشت تومان است بیارجمند خرواری ده تومان ترشیز و تربت تمام این جاها ده و دوازده وپانزده تومان است ملاحظه بفرمائید تریاک را که در نظرگرفته بودیم برای براندختنش و در صدد مالیات نبودیم تحدید اسمش را گذارده بودند روز اول که این کار برای آن بود که کم بشود و مالیات هم زیاد بدهد الان چقدر است مالیاتش یک من سی و دو تومان مالیات میدهد ویک من هیجده تومان قیمت آن است که بالاخره مثلاً صدی صدی چهل مالیات میدهد یا صدی صدی شصت اما درباره تنباکو نوشتهاند از ۱۳۱۱ یک من پنجقران مالیات بدهد این تنباکو که خرواری هشت تومان است خرواری پنجاه تومان میشود این صدی پانصد هیچ سم قاتلی را تا بحال چنین مالیاتی برش نگذاشتهاند ما عرض نمیکنیم که مالیات نگذارید البته دولت برای ترقیات مملکت مالیات وضع بکند ما از هر زودتر قبول میکنیم در کلیاتش مخالفت نمیکنیم مگر اصلاحاتی در جزئیاتش بکنیم بطوری که تجربه داریم اصلاح شود اما این قیمتی که باید تنباکو مالیات بدهد هیچ متناسب نیست اگر از تنباکو باید مالیات گرفته شود لااقل بتناسب گرفته شود الان چهار، پنج دوره است که این مالیات آمده از ۱۳۳۳ تا بحال قانون دخانیات چهار، پنج مرتبه تغییر یافته و هیچکدام بتناسب مالیات گرفته نشده است و یک اشکالی بر اشکالات سابق افزوده شده است و ما میخواهیم لااقل یک اشکالی حالا بر تنباکو نیفزائیم و الا میدانیم که این قانون همان قانون سابق است ملاحظه کنید که این تنباکو و توتونی که از خارج وارد میشود صدی پنجاه مالیات میدهد بسیار خوب ما هم حسن استقبال میکنیم از این صدی پنجاه ولی ملاحظه بفرمائید برای تنباکو چه مقدار مالیات معین شده است این جا هم بیائید حد وسط قیمت پنج سال اخیر را معین کنید و صدی پنجاه هم برای این مالیات معین شود وبعلاوه یک تنباکوئی که یک من یک تومان است همین مالیات را میدهد و آن تنباکوئی که یک خرواری ده تومان است همین یک من پنج قران را میدهد و باید یک تناسبی برای این قائل شویم وعجب این است که یک فرقی بین تنباکو وتوتون هست برای توتون باز یک درجاتی قائل شدهاند که توتون کجا و کجا چه جور ولی به تنباکو که رسیدهاند همه را متحدالشکل کردهاند و یک لباس مالیاتی برش پوشاندهاند بالاخره تنباکو که تقصیر ندارد و برادر توتون چپق و سیگار است آن را هم یک نسبتی برای مالیاتش معین کنند بنده نیمدانم تقصیر تنباکو چه بوده اگر از قدما بوده که مشغول متروک شدنش هستند و بنده نمیدانم که علت چیست و باید یک ترتیبی بفرمائید که متناسب باشد صدی پنجاه کم است صدی شصت باشد بنده حرفی ندارم ولی بالاخره یک تناسبی باید بین قیمت تنباکو و مالیاتش باشد عقیدة بنده این است که اگر دقت بکنند آقای وزیر مالیه و این اصلاحاتی بکنند و یک مبنای متناسب قائل شوند ما هم موافق هستیم و اشکالی هم نداریم ولی ما میبینیم که یک تناسبی قائل نشدهاند و اینهم که نوشتهاند از ۱۳۱۱ به ۱۳۱۱ که الان چهل روز بیشتر باقی نمانده این چهل روز هم تا وقتی که قانون تصویب بشود وتلگرافشان از مرکز برود تمام میشود و برای ۳۱۱ یک من پنج قران مالیات صدی پانصد باید بدهند و ما این را خیلی غیر متناسب می دانیم و تقاضا داریم که یک تناسبی قائل شوید چون مقصودتان
برانداختن تنباکو که نیست عرض کردم الان جاهائی که کم شده است حاضر است جاهائی که ایشان اطلاع دارند زیاد شده است بفرمایند در هر حال کم شده است همین صدی پنجاه که عرض کردم بنده حرفی ندارم بیشتر هم بدهند ولی بایستی یک نواخت و از روی یک تناسبی بدهندو همین ارداق که عرض کردم پارسال هر چه تحقیق کردیم که آیا میشود چیز دیگر در آن جا زراعت کرد معلوم شد ممکن نیست چون سنگزار و ریگزار است آخر اینها از بین میروند تصدیق بفرمائید که همانطور که تمام ابنای این مملکت و تمام افراد این مملکت از تمام مؤسسات این مملکت بطور تساوی بهره مند میشوند مالیات را هم باید بیک تناسب بدهند اگر یک کسی تنباکو کاشت تقصیری کرده اگر توتون کاشت تقصیر نکرده بنده دلیلی برای این نمی دانم.
وزیر مالیه – بنده اول عرض کردم اگر توجه فرموده بودید عرض کردم که یکی از مفاسد عمدة این قانون این بود که طبقه بندی داشت و ما خواستیم طبقه بندی از میان برود تنباکو که اصلاً طبقه بندی هم نداشت (افسر – ما مخالف بودیم) و تا حالا هم جاری بود و هیچوقت هم مادر آن قسمت هیچ اشکالی نشنیدیم اگر چنانچه مصرف تنباکو و بقول معروف تنباکوی وسط در بعضی ولایات کم شده این بواسطة این است که خود تنباکو و خود قلیان کشی در حال انحطاط و زوال است خصوصاً تنباکوهای بد آنهائی هم که تنباکو میکشند اشخاص محترم غالباً معروف است تنباکوی شیراز و حکان میکشند این تنباکوها را کمتر میکشند تنباکو و توتون شاید هر سال یک مقداری مصرفش کمتر میشود و سیگار زیادتر میشود طبیعت این کار را کرده است تنباکوئی هم که بخارجه میرود البته بیشتر تنباکوی اصفهان است تنباکوی پست و شاهرود و طبس بخارجه نمیرود اصل خود این کار یک اشکالاتی داشت اصل خود طبقه بندی یک اشکالاتی برای ادارة انحصار فراهم کرده بود فرض کنید توتون یک جائی یک مالیاتی داشت و توتون جای دیگر مالیات دیگری داشت مثلاً توتون سقز را میبردند به سنندج و از آنجا خارج میکردند این کار اشکال زیادی تولید کرده بود و برای این کار در کمیسیون مفصلاً صحبت کردیم ولی بالاخره برای این که مردم به آن ترتیب طبقه بندی عادت کردهاند و حالا شاید برایشان سخت باشد آقایان در این باب خیلی اصرار فرمودند و اهتمام داشتند که از میان نرود بنده هم بالاخره قبول کردم حالا بیاوریم دوباره برای تنباکو طبقه بندی کنیم خیلی اسباب اشکال میشود خودتان میفرمائید شاهرود با طبس یا جاهای دیگر که نزدیک طبس است (مال شاهرود را عرض نمیکنم) جاهائی که نزدیک هم هستند فرق قیمت دارند پس همین اشکالات پیش میآید این را که فرمودید که فلان چیز ارزشش با مالیاتش باید تناسب داشته باشد همین مقدار است که تا حالا جاری بوده و چیز زیادی هم ما اضافه نکردهایم ولی چون در آخرش میفرمایند که ما قبول داریم و حرفی نداریم که مالیات دولت بهمین ترتیب وصول شود اگر در این باب ما متفق بشویم که مالیات دولت بهمین ترتیب وصول شود و اشکال زیادی برای ادارة انحصار نباشد بنده حرفی ندارم ممکن است پیشنهاد بفرمائید در کمیسیون دقت کنیم خودتا ن هم تشریف بیاورند ولی حالا که ما میخواهیم یک عیب را رفع کنیم طوری نشود که یک اشکال دیگری بما تحمیل شود.
رئیس –آقای مؤید احمدی
مؤید احمدی – بنده تصور میکنم بیشتر اشکالاتی که در کلیة قوانین پیدا میشود در یک موضوع است و آن این است ما یک اسمی میگذاریم برای قانون و یک قصدی هم برای اجرای آن داریم اما در حین عمل آن قصد را اجرا نمیکنیم مثلاً قانون انحصار دخانیات اسمش قانون انحصار است منحصر است بدولت لکن در همین قانون اجازه میدهیم به دولت که عجالتاً انحصار نیست چون این کار پیش میآید این اشکالات درست میشود حالا بنده نمی وسائلش را دارند یا نه اگر دولت میتوانست مثل تمام ممالک دنیا یک ادارة رژی تشکیل بدهد و دخانیات را انحصار بدهد بخودش این اشکالات مرتفع میشد (جمشیدی – صحیح است) لکن این کار را نیمکنند اسمش را میگذارند قانون
انحصار دخانیات ولی در ماده سوم مینویسند مادام که این انحصار اجرا نشده این شکل باشد وقتی این طور شد این اشکالات تولید میشود. این یک موضوع اساسی است که اگر دولت حقیقتاً بتواند مطابق قانون انحصار رفتار کند هیچ اشکالی ندارد هر طور دلش میخواهد رفتار کند مثلاً ملاحظه بفرمائید قانون انحصار قند و شکر را که دولت خودش اجرا کرده است هیچکس حرف نمیزند برای این که به لوازم انحصار عمل میشود ولی ما اینجا اسمش را میگذاریم انحصار ولی عملی نمیشود عرض کنم این یک موضوع اساسی بود که بنده میخواستم تذکر بدهم که این اشکالات از کجا شروع میشود مثلاً ملاحظه بفرمائید در ماده اول این قانون تذکر داده شد که تمام ماشینها را دولت بخرد و تا حالا اجازه میداد ماشینها باشد تجاری آمدهاند سرمایههای خودشان را فرستادهاند یک کارخانجاتی آوردهاند این جا تا حال هم دولت به آنها اجازه میداد کار بکنند لکن این قانون آمده است اینها را از این کار ممنوع کرده و اجازه داده میشود دولت بخرد خرید آنهم اجباری است که بکلی سلب سلطنت کرده است از مالکین که خود ادارة انحصار مقوم بفرستد و بخرد اگر حاضر نشد اگر نخواست بفروشد ممکن است بیکار بیندازد و نخواهد بفروشد میخواهد مهرش کند و بیندازد آن جا چه اجباری دارد که بفروشد خوب این را بگذاریم کنار یک نکته را که آقای روحی تذکر دادند آخر هم فرمودند که ما مخالف با وضع مالیات نیستیم و این جور تلقی نشود که ما مخالف وضع مالیات هستیم ما که از دولت تقاضا داریم معارف را وسعت بدهد ثبت اسناد را همه جا وسعت بدهد دایره قضائی را وسعت بدهد صحیه مملکت را در همه جا وسعت بدهد خوب البته بایستی عایداتی هم برای دولت وضع کنیم ولی البته عایداتی هم برای دولت وضع کنیم ولی البته باید آن عایدات متناسب باشد با آن جنسی که ازش ما میخواهیم مالیات بگیریم ولی چون محتاج بپول هستیم بیائیم مالیات وضع کنیم برای یک چیزی که آن ضررش به عقیدة بنده بیشتر است چطور مثلاً؟ در کرمان ما دو سه محل داریم که تنباکو دارد یکی را راور است که سر راه خراسان است و تنباکو یش خرواری بیست تومان قیمت دارد یک جایش هم اندوهجرد است که یک بلوکی است که تنباکویش یک من سی شاهی قیمت دارد می فرمائید که زراعت کم نمیشود خوب خودتان تصور بفرمائید یک تنباکوئی که سی شاهی قیمتش باشد یک من پنج قران ازش مالیات بگیرند این چطور کم نمیشود؟ میفرمائید تنباکو دارد موقوف میشود و اعیان و اشراف هم که میکشند تنباکوی حکان میکشند بلی طهران را ملاحظه بفرمائید همینطور است ولی آن دهاتی را در نظر بگیرید که عادت کرده به تنباکو یک من سی شاهی که حالا باید هفت قران بکشد وقتی که هفت قران شد نمیخرد و وقتی نخرید زراعت نمیکنند میفرمائید چیز دیگر زراعت بکنند تشریف نبردهاند آن جا به بینید غیر از این تنباکو چیز دیگری نمیشود زراعت کرد در آن جاها این زراعتش است اگر چیز دیگری داشت که جانشین آن بکند میکرد ولی چیز دیگر جانشین این نمیشود یک آبی دارد یک هوائی دارد که غیر از این تنباکو چیز دیگر عایدش نمیشود حالا که مالیات را سنگین کردید دیگر نمیکارد و وقتی نکاشت گرسنه میماند آنهم سر بار دولت ضرر دولت است فرق نمیکند هم مالیاتش به دولت ضرر وارد میسازد و قیمت تنباکو هم به زارع و کاسب ضرر میشود و فقط اشکالی که آقای وزیر مالیه فرمودند و بنده هم تصدیق میکنم که آن اشکال وارد است آن مسئله طبقه بندی است ولی یک راه عملی دارد و بنده یاد دارم قانون دورة هفتم هم که میگذشت باز بنده مخالفت کردم و بنده عرایضی کردم وزیر مالیه وقت در جواب بنده دفاع کردند که چون انواع تنباکو زیاد است و هر شهری یک قسم تنباکو دارد ما نمیتوانیم برای هر کدام یک قانونی وضع کنیم و کار مشکلی میشود ولی یک راه عملی دارد بعقیدة بنده دولت روی تنباکوهای گران قیمت یک مالیاتی وضع کردهاند بنده مخالف با آنها نیستم لکن باید یک رعایتی به این فقرائی که اسم برده شد بکنند که تنباکوهائی که خرواری از چهل تومان پنجاه تومان کمتر است قیمتش آنرا معاف کنند و تنباکوهائی که از
پنجاه تومان بالاتر قیمت دارد مطابق این قانون مالیات بدهند والا طبقه بندی را بنده تصدیق میکنم مشکل است چون انواع تنباکو در دهات مختلفه مختلف است و هر جا یک قسم تنباکو دارد و اگر بخواهیم برای هر جائی یک قسم مالیات وضع کنیم ممکن نیست و عملی نیست همچنانکه در توتون دچار اشکال شدهاند و بنده اطلاع دارم و اسباب زحمت رعایا میشود ولی معین کنید که تنباکوهائی که تا یک من چهار قران قیمتش است معاف کنید ممکن است باحصائیه رجوع کنید تنباکوهای ارزان قیمت خیلی کم است و ضرر چندان به دولت وارد نمیآید و از طرفی آنهائی که گران قیمت است این مالیات را بدهند و واقعاً یک چیز دیگر هم هست درست است همانطور که آقای وزیر مالیه فرمودند باید از اشیاء تفننی مالیات گرفت و نمیشود صرف نظر کرد از آن طرف این را ملاحظه بفرمائید تا تنباکوی حکان که یک من ده تومان قیمت دارد هست تنباکوی یک من دو قران را مالیات ببندیم یک چیز درستی در نمیآید (کازرونی – تنباکوی حکان یک من پنج تومان است) پنج تومان قیمتش باشد تنباکوی شیراز خوب یک من سه تومان چهار تومان قیمتش است و هفت قران مالیات میدهد و تنباکوی بد یک من سه قران است اینها مطابق هم مالیات بدهند این مطابق انصاف و عدالت نیست. به عقیده بنده باید تنباکوی ارزان قیمت را معاف کرد و بتنباکوی دیگر بتناسب یک مالیاتی افزود.
رئیس – آقای وثوق
وثوق – نماینده محترم در ضمن فرمایشاتشان فرمودند که اگر دولت به معنی اخص انحصار رفتار میکرد برای مردم بهتر بود. بنده میخواهم نقطه نظر ایشان را بفهمم که چه مقصودی داشتند یعنی اگر دولت به معنای حقیقی انحصار عمل میکرد تحمیل بر زارع کمتر میشد؟ یا بر مصرف کنند ه تحمیل میشد؟ بالاخره در ماده چهار دولت معین کرده است که از برای نرخ توتون و تنباکو یک قیمتی را معین کند و این قیمت را تاجر میخرد برای اینکه نتواند بزارع اجحاف کند مخصوصاً ما در کمیسیون در این باب یک جلسه مذاکره کردیم که نرخ را یک طوری معین کنند که نسبت بزارع اجحاف نشود وزیر مالیه هم موافقت کردند که نرخ را هر سال معین کنند مطابق وضع حاصل و نرخ بازار بطوری که هیچ وجه خسارتی بزارع وارد نیاید و بعد هم مالیات را نسبت بآن وضع کنند. دولت امروزه بواسطه یک محظوراتی نمیتواند خودش عمل کند ولی تاجر از روی آن نرخی که دولت معین میکند میخرد و بزارع هم بهیچ وجه من الوجوه تحمیلی وارد نمیاید. اگر نظر این است که گرانی مالیات بر زارع است آن طوری که ما در کمیسیون مذاکره کردیم نسبت بزارع هیچ تحمیلی نیست و اگر چیزی هم باشد به مصرف کننده است این که فرمودند همان طوری که انحصار در قند و شکر است در این جا هم باشد بنده گمان میکنم و آزاد میگذارد هر یک از تجار هر قدر قند و شکر میل دارند میخرند و میاورند. در آنجا به معنی حقیقی انحصار نیست. تمام این داستانها بر این بود که نرخ معین شود وقتی که دولت نرخ را معین کرد دیگر برای زارع تحمیلی نیست. فرض بفرمائید در قیمتی که امسال معین کردهاند برای حاصل توتون یا تنباکو و اعلان کردهاند بفروشند یا تاجر میخرد که هیچ و اگر تاجر نخرید گرچه بواسطه صحبت هائی که آقای وزیر مالیه کردند ما نخواستیم در لایحه رسماً ذکر شود ولی البته اگر یک توتونی ماند در یک انباری و تاجر نخرید خود دولت بطوریکه آقای وزیر مالیه شفاهاً در کمیسیون فرمودند خریداری خواهد کرد. پس از این حیث هم نسبت بزارع تحمیلی نیست. اما راجع به تنباکو فرمودند تنباکو هائی که کم قیمت است یا تنباکوهائی که قیمتش زیادتر است باید فرق داشته باشد و مالیات را یک جور قرار دادن تحمیل است گر چه صورت ظاهر همین است که میفرمائید ولی تنباکو هائی که گران قیمت است این قدر نیست شاید خیلی کم است آنهائی که مال اصفهان است غالباً مصرف خارجی دارد. مال شیراز هم از پنجاه خروار
تجاوز نمیکند تمام چیزهائی که هست در مملکت تنباکوهای ارزان قیمت است و اینکه میفرمایند مالیاتش سی شاهی بوده حالا میشود هفت قران این طور هم نیست اگر بقانون ملاحظه بفرمائید مالیاتش سه قران بوده که حالا میشود پنج قران و سنوات بعد میشود هفت قران نه این که یک مرتبه از سی شاهی به هفت قران ترقی کند بطوری که فرمودید چون این طور که فرمودید در نظر جلوه میکرد و البته خیلی اجحاف بود که از سی شاهی یک مرتبه مالیات را بیاورند به هفت قران ولی در قانون قبل (۳۰۷) سه قران بوده و در این جا از سه قران به پنج قران ترقی کرده و در سنوات بعد میرسد به هفت قران در این صورت بعقیده بنده همان طوری که آقای وزیر مالیه فرمودند طبقه بندی تنباکو برای هر محلی (چون در محل هم تنباکوی پست قیمتش با تنباکوی نسبتاً خوب تفاوت دارد) اگر بنا شود که طبقه بندی برای تنباکو قائل شویم باید در هر محلی که زراعت تنباکو دارد چندین طبقه قائل بشویم و برای هر طبقه هم یک مالیات مخصوص قائل شویم و تصدیق میفرمائید که این طور طبقه بندی کردن برای تنباکو با اختلاف قیمتی که دارد خیلی اسباب اشکال میشود و برای دولت هم مشکل است به عقیده بنده این شور اول این قانون است و آقایان هر نظریاتی داشته باشند کمیسیون و خود آقای وزیر مالیه با نظریاتی که صحیح و نسبت بمردم مفید باشد موافقت خواهند کرد البته تشریف بیاورند به کمیسیون و در آنجا حاضر شوند و اظهار بفرمایند و در کمیسیون حل شود و صحبت شود.
(مذاکرات کافی است)
رئیس – رأی میگیریم بورود در مواد آقایانیکه موافقتد دارند قیام فرمایند.
(جمعی قیام نمودند)
رئیس – تصویب شد. ماده اول قرائت میشود:
ماده اول – حق وارد و صادر کردن و خرید و فروش وتهیه ونگاهداری حمل و نقل اجناس دخانیه و انواع کاغذ سیگار و متفرعات آن در کلیه مملکت منحصر بدولت است و این انحصار موسوم بانحصار دولتی دخانیات خواهد بود و همچنین حق نگاهداری و بکار انداختن ادوات توتون بری و ماشینهای کاغذ بری و صحافی کاغذ سیگار و گیلز ریزی و ماشینهای سیگار پیچی ومتفرعات آن مختص بموسسه انحصار است.
موسسه انحصار حق خواهد داشت کلیه ادوات و ماشینهای مذکور در فوق را که اجازة نگاهداری و بکار انداختن آنها را بکسی نداده و همچنین ادوات و ماشین هائی را که اجازه نگاهداری و بکار انداختن داده و بعد سلب نموده از صاحبان آنها گرفته و قیمت آنها را بپردازد.
خریداری ماشین و ادوات مذکور بر طبق تقویم دو نفر مقوم از طرف موسسه انحصار و صاحب مال خواهد بود و در صورتیکه صاحب مال حاضر بقبول تقویمی که شده است نباشد موسسه انحصار مجاز خواهد بود قیمت ماشین و ادوات مذکوره را معادل مبلغی که صاحب مال در اظهار نامه گمرکی تعیین نموده باضافه صدی ده از بابت منافع وارد کننده با منظور داشتن تنزل قیمتی که در نتیجه بکار انداختن آنها تا موقع خریداری حاصل شده بصاحبان آنها پرداخته و ادوات و ماشینهای مزبوره را ضبط نماید.
رئیس – آقای رهنما
رهنما – آقای وزیر مالیه نمیدانم کجا تشریف بردند کاش این جا تشریف داشتند و مذاکرات را میشنیدند (یکی از نمایندگان – بیرون جلسه رفتند الان مراجعت میکنند) مسئله قانون انحصار دخانیات اساساً و اصولاً چه از نقطه نظر جنبه مالیاتیش و چه از نقطه نظر این که از این راه دولت میخواهد یک چیزی بر اضافه عایدات خودش بیفزاید هیچ ضرر و زیانی بمردم از نقطه نظری که گفته شد وارد نمیاید. ولی اساساً طرز عمل این مسئله مورد بحث است. این جا سه نفر از نمایندگان هر یک نظری اظهار کردند نظریات تقریباً خیلی دور از هم بوده یکی از نمایندگان فرمودند هر چه مالیات وضع شود بشود. این نظری است که ممکن است
یک نماینده یا هر کسی داشته باشد که اصولاً با مالیات موافق باشداز نقطه ازدیاد مخارج دولت و ترقیاتی که مملکت میخواهد بکند (افسر صحیح است) این نظر بنده است این یک عقیده است. این عقیده در مقابل این است که خیر درست است که هر چه مالیات زیادتر گرفته شود دست دولت را باز میکند برای پارة اقدامات ولی چون این مالیات از یک منبعی گرفته میشود که از آن منبع جمعی باید زندگی کنند و سرشار شوند بنابر این مضر است. این هم عقیدة مقابل یکی از نمایندگان لایحه خواندند یا اظهار کردند (گویا آقای افشار بودند) فرمودند ضعفا و زارعین از بین میروند این قسمت را هم آقای وزیر مالیه جواب دادند که از بین نمیروند. حقیقتاً هم همین طور است مسئلة توتون سیگار چیزهائی بود که مربوط بعادت باشد این یک چیزی نیست که بسهولت با یک قانون و یا سه قران مالیات از بین برود. این ممکن نیست شاید وزیر مالیه ایران حاضر باشد فرضاً به مملکت خودشان و وطن خودشان این کار را بکند ولی دنیا که این کار را نمیکند شما هر وقت سیگارتان را خوب کردید (همان سیگاری که زارع تهیه میکند) جای دیگر میخرند مثل اینکه در همین ایران سیگار مصر اینجا میاید و مصرف میشود حالا باید عرض کنم خودم چه نظری دارم گفت نه این و نه آن پس خودت چه نظری داری (یک حکایتست که مناسب نیست بنده در اینجا عرض کنم) بنده در طرز این عمل عقیدة اساسی دارم. معتقدم که بایستی مالیات باشد بهترین مالیاتها هم همین است برای اینکه هر جا را بگیری نفع است اگر بکشند نفع است اگر نکشند هم نفع است برای اینکه این مالیات بر لوکس است و بر یک چیز زائدی گذاشته شده بر عادت بدی گذاشته شده حالا این عادت بد را ممکن است یک اشراف داشته باشد ممکن است یک نفر رنجبر داشته باشد خوب اگر رنجبر یک عادت بیمعنی داشته باشد که چپق میکشد و برای خودش هم مضر است ولی میکشد در اینجا یک نفر از نمایندگان اظهار کردند که اگر خود دولت بکند انحصار دست خود دولت باشد خیلی خوب است وما حرفی نداریم (گویا آقای ملک مدنی بودند) چون دست دولت نیست ما مخالفیم اینجا صحبتهای زیادی شد بنده میگویم این کار مثل هر کار حتی المقدور باید کاری کرد که توسط شرکتها انجام شود کار انحصار توتون هرچه باشد کلیه کارهائی که وضعیتش با مردم و تجارت است هر چه دولت خودش را کنار بکشد و این را بگذارد دست شرکتهای داخلی یا خارجی خیلی خوب است خیلی هم متعصب نباید بود که صدی صدش را اکسیون دخلی باشد نه داخلی و خارجی هم داخل باشند طوری نمیشود اگر تازه صدی صدش را هم خارجی داخل کند تازه بهیچ جای ما ضرر وارد نمیشود و در هر حال این را بدهند در دست شرکتها خوب این چه فایدة دارد؟ ولا اینجا آمدهاند و دو میلیون اعتبار دادهاند و اجازه میخواهند که دو میلیون وزارت مالیه بدهد انحصار که ادارة انحصار با این دو میلیون مشغول کار شود. این را باید اعتراف کنیم که مملکت ما دارای یک سرمایة هنگفتی نیست که برای هر کاری دولت خودش بیاید و بتواند پیشقدم شود آقا این چیست این شرکت تلفن – دو میلیون بگذاریم برای اینکار آن چیست؟ شرکت انحصار سه میلیون بگذاریم برای آن فرض کنید (دشتی – ذغال سنگ) بلی ذغال سنگ پانصد هزار تومان بگذاریم آنجا – معدن شمشک: پانصد هزار تومان بگذاریم آنجا – خیابان سازی: یک سرمایة هم بگذاریم آنجا – ما یک سرمایة محدودی داریم (هر مملکتی اینطور است اختصاص بایران ندارد) و این سرمایه را در تمام شئونات زندگی مردم وارد کردن و در کار وزارت خانها و زندگانی اداری و همه جا وارد کردن این صلاح نیست هیچ جای دنیا هم اینکار را نمیکنند
سایر ممالک هم سعی میکنند که حتی المقدور کارها را از دست مردم نگیرند و کاری میکنند که مردم سرمایه شان بکار بیفتد انرژی شان بکار بیفتد عملشان بکار بیفتد توانائیشان بکار بیفتد فکر شرکت باشند از شرکت استفاده ببرند نتیجة شرکت را که دیدند همه تشویق میشوند دیگران هم تشویق میشوند و بالاخره مملکت آباد میشود. مثلاً در هفت هشت سال قبل بنده یادم میاید در تمام خیابانهای یکی از شهرهای اروپا (پاریس بود بله پاریس بود) عکس یکنفر را دیدم که میخواستم با تلفن صحبت کند اتفاقاً عکس شخص خیلی چاق وتنومندی را کشیده بودند اینجا آقایان وکلاء آدم خیلی چاقی نداریم که بربخورد که آن پا ایستاده بود و عرق میریخت و هی میکفت هالو وزیرش نوشته بودند که اگر میخواهید از این حالت بدبختی خلاص شوید تلفن را از دست دولت بگیرید. این طور پروپاکاند میکردند برای اینکه میخواستند تلفن پاریس دست دولت نباشد و حتی المقدور مؤسسات دست دولت نباشد و دست خود مردم باشد تا خود مردم مستقلاً علاقمند باشند حالا بیائیم سراغ اینکار که موضوع انحصار باشد. البته اگر وزارت مالیه بیاید و بیک شرکتی واگذار کند و این شرکت را تشویق بکند و این دو میلیونی را که میخواهد اینجا مصرف کند این را با دومیلیون تومان دیگر که صرف چیزهای دیگر میکند صرف لوله کشی طهران بکند و لوله کشی طهران را درست بکند و این را هم بدهد بیک شرکت دیگری و باو بگوید تو درست کن خیلی بهتر است امروز کارهای ما یک پیشرفت مخصوصی کرده خوب ما امروز از نقطه نظر صحیه یک زحمتی میکشیم و یک مریضخانه درست میکنیم ولی از طرف دیگر از حیث آب در خانهای مردم زندگانی مردم همه متزلزل است. همه مریض همه ناخوش وسیلة هم ندارند و وسایل صحی هم بجائی نمیرسد و این برای این است که ما اساس کار را محکم نکردهایم. در این جا ما باید به بینیم که چکار میکنیم دولت خودش با این دو میلیون مستقیماً انحصاری تشکیل دهد؟ این آقا بد است میخواهد بشرکت واگذار کند؟ البته باید بدهد حالا آمدیم سر قیمتش – خیلی نظریات هست بعضیها نظر دارند که قیمتش زیاد است و باید کم شود اینهم بسیار خوب است یک نظری است. و این یک چیز مهمی در هر حال نیست. برای چه مهم نیست برای اینکه فرضاً سه قران و دهشاهی که شده چهار قران خیلی مهم نیست برای اینکه موقعی مهم است که جعبه سیگار شما بتواند با جعبه توتون عبدالله یا جعبه توتون سامسون رقابت کند این کارها را با دست خودمان یعنی این اداره تنباکو نمیشود انجام داد آقا. این یک اداره خوب منظم حسابی میخواهد. سرمایه میخواهد. بازار دنیا را باید نگاه کند آنوقت اگر ده پوت این را آنجا میفروختند باید در این فکر باشند ده هزار قوطی در خارج بفروشند و همینطور هم باید فرض میکنید انحصار دخانیات که در ترکیه هست یا سیگار عبدالله که در مصر است همه اش را بمصری میفروشد؟ شاید ده یکش را بمصری نمیفروشد و بسایر ممالک میفروشند ما باید این شکل رفتار کنیم. بنده نمی دانم در این قسمت نظر آقای وزیر مالیه چیست؟ ولی اصولاً باید فکر ایشان هم متوجه باین قبیل مسائل باشد برای این که طرز فکر ایشان را هم ما میشناسیم اگر مانعی دارد خوبست بفرمایند مانعش چیست که مسئله روشن شود و برای آتیه این را در نظر بگیرند که حتی المقدور این کارها را بدست مردم و شرکتها بدهند. سرمایه اگر نیست در مردم تولید میشود در نتیجه سعی و عمل. از روز اول هیچ کس باهم پول نداشت کار کرده پول پیدا کرده اگر هست بواسطه عمل و کوران و نفع بردن و استفاده کردن و اینکه یک مالیخولیای گذشته را از دماغشان خارج کردن آن سرمایه را بکار و جریان بیندازند در ایران (مملکت ما) یک طوری شده است که یک سرمایه داری که صد هزار تومان که سرمایه اش است وقتی که ازش میپرسند جواب میدهد چیزی نیست هفت هشت هزار تومان است. ولی در اروپا مردم سعی میکنند که اگر صد هزار تومان دارند پانصد هزار تومان نشان دهند. این طرز فکر
ما است در ایران. ما بانک درست میکنیم. این بانک ملی یا ناسینال چیست؟ ما سعی میکنیم خودش مدیرش اداره اش میزش بیک شکل فلاکت بار باشد. ولی آنها سعی میکند که بانک سیصد میلیون فرانک سرمایه اش است بگوید چهار صد میلیون فرانک (دپو) دارم. در برو شود بانک شاهنشاهی مینویسد چهار ده میلیون لیره استرلینگ من سرمایه دارم پس این یک مسائلی که ما باید در نظر بگیریم (وثوق – این لایحه دخانیات است) در این جا آقای وثوق زیر زبانی قرقری کردند.
وثوق – عرض کردم این لایحه دخانیات است در این قسمتها بفرمائید
رهنما – آقا بنده در ماده اول میتوانم در کلیات یک لایحة صحبت کنم. از کلیات یک لایحه مقصود این است که به نظریات همدیگر آشنا شویم (وثوق – صحیح است) بنظریات جنابعالی ایرادی ندارم) والا شما که موافق هستید موافقت بکنید که انحصار باشد بدست دولت باشد یا بدست اشخاص. مقصود این است که این قبیل قوانین را باید طوری تدوین کرد که با زندگانی مردم تماسی پیدا نکند و کاری بزندگی خصوصی مردم نداشته باشد نه اینکه روز بروز مردم مقید کنیم و تحت فشار بیاوریم حالا اگر آقای وزیر مالیه توضیح دارند بدهند و شما هم اگر دلائلی دارید بفرمائید.
وزیر مالیه (آقای تقی زاده) – وقتی که یک قانونی در مجلس وضع میشود البته مطالب زیادی مستقیم و غیر مستقیم بمیان میاید که بحث میشود. مطالب خواه مستقیم و مربوط باشد خواه غیر مستقیم بحثش عیبی ندارد. مسائلی اصولی بحث میشود که اگر برای این مطلب فائده اش کم باشد برای سایر مطلب فواید کلی دارد. از این لحاظ است که در این بحث اصولی که آقای رهنما در این جا طرح کردند قبل از اینکه جواب عرض کنم ابتدا بیک کلمه عرض میکنم که بنده صد در صد با ایشان موافقم البته هر نوع تشویق و تقویتی که ممکن است باید کرد. دست را گرفتن و بلند کردن سرمایه دادن معافیت دادن هر نوعی که ممکن است باید کرد که سرمایة نشو و نما پیدا کند و تجارت مملکتی رونق پیدا کند. این عقیدة دولت است و در این مملکت بیشتر از سایر جاها باید بشود. اما این را باید اول عرض کنم بعد یک شرحی راجع بهمین مطلب عرض کنم. اول میخواهم در خود عرض کنم که این ماده اول تکرار همان ماده اول قانون سابق است که ملاحظه فرمودهاید و ما انحصار جدیدی نیاوردهایم در خود ماده تغییری عیبی علتی حاصل نشده ویکی دیگر هم آن دومیلیون که خواسته شده برای مصارف نیست برای سرمایه نیست که آدم بخرد یا بفروشد و فائده ببرد و اگر لازم باشد که دولت بخرد یا بفروشد باید خودش سرمایه داشته باشد. ولی البته اگر این سرمایه را غیر از عایدات دولتی و غیر از وجوه دولتی از جای دیگر از وجوه معین دیگری ممکن بود پیدا کرد و در یک شرکتی گذاشت ما هیچ مخالفتی نداشتیم و ما در این قبیل کارها هیچ مضایقه نداریم ونه تنها مضایقة نداریم بلکه بنده صریح عرض میکنم دولت مایل است همین موسساتی که دولت دست رویش گذاشته و میخواهد دستشان را بگیرد و بلند کند ومنظم کند اگر مردم بخواهند بخرند با کمال میل صاحبان سهام حاضر است بفروشد ولی این صحبتها در واقع یک دردی است که دردهای دیگر را به جنبش میآورد بنده نمیخواهم چون خودم جزء هستم یک مطالبی را عرض کنم که توی روزنامه یا مقاله بحث سیاسی یا اساسی باشد – همة آقایان میدانند که با کمال میلی که دولت باین کار دراد که سرمایة ملی را تقویت کند در این مملکت یکی از بدبختیها این است گرچه نباید باین علنی بگوئیم ولی همة دنیا میدانند که تاجر ایرانی و سرمایه داران ایرانی در این مدت مدید نه با هم میخواهند شریک شوند و نمیخواهند بترتیب مدرن و مطابق زمان عمل و روز و آنجوری که در دنیا معمول است کاری بکنند و نمیخواهند بان چیزی که بخارجه میفرستد مثلاً سه من خاک نریزد این محال است راجع
به حالا این عرض را نمیکنم که یک چیزی برخلاف عقیدة ملی باشد زیرا الحمد الله شروع شده و چیزهای خوب هم عمل میاورند – ولی خیال میکند از هر حاصلی که بیرون میبرد از هر جائیش که بتواند بزند از گونیش اگر بتواند میزند یا قدری خاک تویش بریزد یا قدری چیز قلب لایش بگذارد از همه چیزش میخواهد بزند حتی در آن دکانش هم خیال ندارد صندلی بگذارد و میخواهد آنرا هم منفعت کند کار مرتب مدرن اینها نیست پس چطور این کارها باید بشود. دولت بالاخره چارة نداشت جز اینکه بیاید و در بعضی جاها یا شریک شود یا خودش وارد شود. دولت چون منورترین مردم مملکت است (در هر حال هم باید باشد) معتقد است که مطابق ترتیب اصول اصلی و مطابق ترتیب و اسلوب زمان باید هر چیزی را عمل بیاورد و درست کند و بدهد دست خود مردم و هر کس بخواهد که شریک شود اگر میخواهد حقیقتاً بخواهد بخرد دولت با کمال میل حاضر است. عرض بنده نتیجه اش باید بهبودی اوضاع باشد بنده نمیخواهم پروپاکاتدی بر ضد ترتیب تجارتی خودمان بکنم زیرا بحمدالله ترتیب هم دارد خوب میشود. ولی چون در مرکز مملکت وقتی که حرفی گفته میشود همه جا میرسد نتیجة عرض بنده این میشود که آن خیال قدیم هر ترتیب قدیم و فکر قدیمی که مردم خیال میکردند از هر چیزی باید ببرد حتی از لباسش حتی از دکانش که در یک چاله چوله در یک کوچه بنشیند این باید از میان برود. و یک کاری باید بکند که نتیجه اش این شود که خشکه بار قدیمی منی دو تومان در خارجه بفروش میرسد و خشکه باری که الان بترتیب جدید عمل میاوند منی ۶ تومان هفت تومان بفروش میرسد. برای اینکه پاک است تمیز است. شما وقتی که پوست بره تان را بخارجه میفرستید اگر مطابق اصول صحی عمل نیاورده باشید و گمرک خانه آنجا آتش میزنند. اگر کتیرا را قاطی کند و خیلی خوب و پاکیزه نباشد وقتی که دست رویش بگذارد کثافت و چرک و اینها ازش بلند شود وقتی که یک دفعه خریدند دیگر نمیخرند اگر قالی را یک جایش با نخ یک جایش با پشم و اینها باشد فقط رویش را آرایش بدهند و بفرستند این باعث زوال و نکس امتعه ملی میشود و این خیانتی است به مملکت (صحیح است) از این جهت الان شروع شده و اقتصاد ملی تأسیس کردهاید. سه قسمت کردهاید اداره صناعت و فلاحت و تجارت درست کردهاید علاوه بر این دولت از پول خودش (که بقول ایشان نباید بکند و دست گذارده) کارخانه قند سازی درست کرده و نخ ریسی و کارخانة فلان درست شده وقتی که مردم بذوق آمدند و با هم شرکت کردند و دارند هم میکنند
بوشهری – نمیگذاشتند بکنند آقا
وزیر مالیه - آنوقت مال خوب عمل میاورند و ثانیاً این مال خوب را با مال بد قاطی نمیکنند و روز بروز سرمایة ملی ترقی میکند و دولت هیچ قصدی ندارد حالا در واقع عذر و بهانة هم برای این کار نیست همین مسئله توتون را که فرمودید یا چیزهای دیگر حالا انحصار تجارت داریم وتوتون مصر ممکن است اینجا آورده شود یا مال سایر ممالک اینجا فروخته شود ولی وقتی که ما سیگار خوب داریم (این است که باید سیگار خوب عمل آورد) میتوانیم به مشتریان خودشان بفروشیم بدیگران هم بفروشند پس نه تنها برای سرمایة ملی و شرکت داخلی هیچ مخالفتی نداریم حتی بطوریکه در روزنامهها نوشتهاند آقایان مسبوقند ما مضایقه از این هم نداشتیم که با یک سرمایه کمپانی خارجی داخل مذاکره شویم و شدیم و اکثر شرائطش با ما مساعد باشد حاضر میشدیم اسباب و آلات جدید بیاورند و ماشین آلات بیاورند و به ترتیب جدید درست کنند ولی بواسطة این که شرائطشان موافق مقاصد ما نبود سر نگرفت والا ما هیچ حرفی نداشتیم و موافقیم عملی شود. ما در هر کار راه وسط برویم بعضی آقایان میفرمایند اصلاً هیچ شرکت درست نشود بعضیها میگویند دولت اصلاً دخالت نداشته باشد یکی میگوید همه را دولت باید اداره کند یکی هم راه متوسط است که الان در واقع دولت راجع بانحصار فعلی عمل
میکند البته اصولاً این یک انحصاری است ولی اگر یک شرکتی درست شود و سرمایة براه بیفتد که این را بطرز خوبی عمل بیاورد دولت حاضر است مالیاتش را بگیرد و بهیچوجه دیگر کاری نداشته باشد این بود که میخواستم عرض کنم این ماده اول که نوشته (انحصاری) است تکرار بهمان عبارت ماده سابق است و انحصار جاری است و این دو میلیون پول که خواسته میشود برای موقعی است که اگر بخرد ماشینها را بخرد یا توتون را بخرد و بفروشد چون در جاهائی هم هست که عمل آوردن توتون هم مفید است چون همان طور که بعضی از آقایان شکایت داشتند و میگفتند اگر تجار بدانند که غیر از خودشان خریدار دیگری نیست ممکن است تبانی کرده و نرخ را بالا و پائین بیاورند ولی وقتی که دولت اختیار و اعتبار داشتهباشد میتواند داخل شود و صد هزار تومان یکجا بخرد و با خرید خودش قیمت و نرخ را بالا ببرد ومردم هم اسیر یک دسته که تبانی کردهاند نشوند. این برای این است.
جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.
رئیس – آقای کلالی
امیر تیمور کلالی – عرض کنم خلاصه مطلب و جان کلام را آقای وزیر مالیه در ضمن بیانات آقای ملک مدنی بیان فرمودند که مقصود از این لایحه ازدیاد عوائد دولت است. از این قسمت بنده عرضی ندارم اما یک قسمت فرمودند که ما برای ازدیاد عایدات مملکت که نمیتوانیم دفینه پیدا کنیم بنده عرض میکنم حضورشان خیر دفینه را میتوانید پیدا کنید و پیدا کردن دفینه آسایش مردم است و با این لایحه و این وضع مالیات بنده نمی دانم تکلیف زراعت توتون و تنباکو در نواحی گیلان و غرب چه خواهد شد؟ البته نمایندگان گیلان و غرب خودشان خواهند فرمود ولی تنباکوی شرق را که بنده میدانم زراعتش بکلی از بین میرود بنده خودم یکی از موافقین جدی این قانون بودم در موقعی که در دورة هفتم مطرح شد انحصار دخانیات همان من سه قران که برای تنباکو قرار داده بودند بنده در کمیسیون قوانین مالیه مخالفت کردم و شاید در صورت مجلسها هم موجود باشد و گفتم که بکلی زراعت تنباکوی خراسان را از بین میبرد و نتیجه نداد. حالا که مشاهده میکنم میبینم فعلاً در طبس سالی هزار خروار عایدات آنجا بوده است و حالا به صدو پنجاه خروار رسیده است. سایر نقاط خراسان از قبیل خواف و ارداک و بیرجند و نقاط دیگری هم که زراعت تنباکو داشته بکلی از بین رفته تنباکوئی که خراسان عمل میآید هیچوقت از خرواری پانزده تومان ده تومان و هشت تومان تجاوز نمیکند یک محصولی که خرواری دوازده تومان قیمت داشته باشد آقا این عملی نیست که شما برای آن خرواری هفتاد تومان مالیات به بندید شما با این طور فکر و این طرز عمل میخواستید با نیات آقای رهنما موافقت بکنید بنده بایشان قول قطعی میدهم که هیچ یک از نیات شان با این طرز فکر عملی نخواهد شد حالا اگر حقیقتاً آقای وزیر مالیه معتقدند که این لایحه بهمین قسم بگذرد بنده از نقطة نظر عقیده که بایشان دارم و از نقطه نظر روابطی که با شخص ایشان دارم موافقت میکنم ولی از ایشان خواهش میکنم که راجع به قسمت محصول خراسان یک ترتیب خاصی معین کنند و در نظر بگیرند که مثلاً صد در صد مالیات به بندند بنده هم موافقم اما صد هفتصد که نمیشود آقا این یک قسمت. قسمت دیگر اینجا در قسمت (ح) توضیح داده که انواع توتون وسیگارت و سیگارهای خارجه (در صورت اجازة دولت) و انواع کاغذ سیگار ومتفرعات آن صدی پنجاه از قیمتی که وارد میشود حقوق گمرکی گرفته شود بنده با این مخالفم ومعتقد هستم که آنچه از خارجه وارد میشود صدی صد باید مالیات گرفته شود وهمین طور هم پیشنهاد میکنم.
مخبر (کازرونی) – بنده خوب بخاطر دارم اولین قانونی که برای انحصار دخانیات به مجلس آمد بنده و یک عدة زیادی از نمایندگان اصولاً مخالف بودیم حتی این که حاضر مجلس هم نشدیم برای این شاید اکثریت
حاصل نشود و آن قانون تصویب نشود در اینجا هم نماندیم ورفتیم در باغ بهارستان و جداً معتقد بودیم که این قانون زراعت توتون و تنباکو را بکلی از بین خواهد برد ولی بنده خودم جداً اعتراف میکنم که نظریات ما مصداق پیدا نکرد و الان هم توتون و تنباکو زراعت و مصرف میشود و چیز مهمی اتفاق نیفتاده و میفرمائید که به تنباکوی وسط صد صد صد سیصد مالیات بسته شد و الان مالیات یعنی حق انحصار تنباکو یک من سه قران است و یک من پنج قران بایستی گرفته شود. پس بر سه قران سابق امروز دو قران اضافه میشود. اگر میفرمائید از تنباکو که این پنج قران نسبت به سه قران زیاد است باز هم صد سیصد که نمیشود. از آن طرف هم ملاحظه بفرمائید از تنباکو یک من پنج قران گرفته میشود اما از توتون یک من سه تومان گرفته میشود. این فرق را در نظر بگیرید البته دولت تشخیص داده که بایستی یک تحفیفاتی نسبت به تنباکو قائل شود و در صورت اگر چنانچه جنابعالی یک نظریاتی دارید و حقیقت میدانید آن نظریات را ممکن است اجرا کنیم پیشنهاد بفرمائید میآید بکمیسیون و اطمینان بهتان میدهم که در کمیسیون اعضاء کمیسیون شاید بیش از جنابعالی جدیت کردند و یک تخفیفاتی هم داده شده و شاید بعد هم اگر ممکن باشد جدیت کنند که یک تخفیفی داده شود.
رئیس – آقای دکتر سمیعی
دکتر سمیعی – تصور میکنم قانون انحصار دخانیات یکی از بهترین قوانینی است که بمجلس آمده ولی در صورتیکه بمعنای تام آن رفتار شود از زمانی که دولت شروع کرد باجرای این قانون (جمعی از نمایندگان – بلندتر) یک ضررهای کلی بزارعین وارد شده در صورتیکه اگر چنانچه معنای این قانون اجرا میشد یک تحمیلی بود تحمیلش عمومیت داشت اینطور نبود در صورتیکه اینجا بعکس ضرر متوجه زارعین میشود سابق بر این زارع زراعت خودش را میکرد و مالی که بدستش میآید بتجار میفروخت ولی پس از اجرای این قانون انحصار تمام تحمیلات را تاجر بآن زارع بدبخت کرد یعنی بزارع میگوید فلان قدر مالیات باید داده شود و اینهم باید بر جنس افزوده شود در صورتیکه پیش اینطور نبوده و این تحمیل از زارع گرفته نمیشده بنده تصور میکنم اگر چنانچه دولت درنظر داشته باشد بهتر این است که بهمان معنای آن عمل کند یا بوسیلة شرکتهائی همانطور که آقای رهنما بیان کردند در دست یک شرکتهائی بدهد و آنها عمل کنند یا اینکه خود دولت بطور مستقیم عمل بکند خودش مستقیماً بخرد و بعد مالیاتهائی هم که وضع کرده است اضافه کند و بفروش برساند زارع بدبخت همیشه در گیلان معمول بوده تجار میرفتند محصول آنها را خرید میکردند با یک منافع خیلی زیادی یعنی در هر تومانی ده شاهی پانزده شاهی منافع بآن میبستند ولی پس از این قانون زارع بدبخت شده و این مالیاتهائی که الان وضع شده است از قیمت حقیقی جنس کسر بوده است در صورتیکه نبایستی این کسر تحمیل بزارع بدبخت شود عقیدة بنده این بود که این قسمت را دولت در نظر بگیرند حتی الامکان سعی کنند که تجار خریدارش نباشند و اینهم که آقای وزیر مالیه در ضمن بیاناتشان فرمودند در نتیجة رقابت ممکن است که قیمت حقیقی خودش را پیدا بکند اینطور نیست در تمام گیلان بنده تصور نمیکنم بیش از دو تاجر باشد که معاملة توتون بکند و اینها برای منافع شخصی خودشان قطعاً یک تبانیهائی با هم دارند (صحیح است) و این تحمیل حتماً بزارعین وارد میشود و این قسمت را خواستم آقای وزیر مالیه درنظر بگیرند که در موقعش توجه داشته باشند.
مخبر – خلاصة بکنیم فرمایشات آقا را اینطور نتیجه میگیریم که دولت باید خودش اداره بکند زیرا که بالاخره فرمودند یک کاری بکنیم که تاجر نخرد اگر تاجر نخرد خوب هر کس که خرید تاجر است که یک چیز دیگری نیست آنکه میخرد ومیفروشد تاجر است تاجر که نخرید دولت باید بخرد. دولت اعتراف میکند که امروز من وسائل این کار را موجود ندارم بنده اضافه میکنم که مصلحت
نه زارع است و نه مردم که دولت با وضعیت حاضره دخالت بکند بعلاوه اگر دخالت کند چه خواهد کرد آیا از این مالیات کمتر خواهد گرفت خیر قانون همین است اگر فشار بر زارع است همان فشار باقی است و اگر چنانچه بر مصرف کننده است همان هم باقی است و شاید اگر دولت خواست مداخله کند خوب اطلاع دارید که مأمورین جزء طرز معاملاتشان با مردم از چه قرار است و نظر نمایندگان محترم این است که حتی الامکان سعی بکنند تماس مردم را با مأمورین جزء یا مأمورین دولت یا بالاخره دولت کمتر بکنند و بنده هم اکیداً عرض میکنم این نظر را امرزه تایید نکنید تا مردم کمتر با دولت تماس داشته باشند این هم برای دولت بهتر است و هم برای مردم در هر صورت اگر جنابعالی دیدید تشخیص دادید که دولت بهر وسیلة که هست توانست وسائل اداره کردن را خودش فراهم کند تذکر بدهید این قانون انحصار اصلاً برای همین است و خودشان هم اعتراف کردند که البته بایستی در اولین روزی که اساسش برای ما موجود باشد همینطور بشود.
بعضی از نمایندگان – کافی است
دشتی – بنده مخالفم
رئیس – نوبة آقای اعتبار است.
دشتی – بنده با کفایت مذاکرات مخالفم
بعضی از نمایندگان – کسی نگفته کافی است.
رئیس – بفرمائید
اعتبار – کسی نگفت کافی است.
دشتی – بنده در کفایت مذاکرات خواستم یک تذکری بدهم بعد وارد شوم درمخالفت بعد از ختم نطق هر ناطقی که سه نفر هوسشان میگیرد بگویند مذاکرات کافی است (چند نفر از نمایندگان – کسی نگفت) آقای احتشام زاده همسایة بنده و یکی دو نفر اظهار کردند مخبر هم یک وسیلة دارد میگوید این مطالب را پیشنهاد کنید میرود بکمیسیون وقتی که در کلیات مذاکره است میگویند آقا در مواد صحبت کنید وقتی که در مواد مذاکره میشود میگویند پیشنهاد بدهید و در شور دوم هم برای اینکه رد نشود لایحه از مجلس رأی داده میشود و این چیز خیلی مضحکی میشود و بالاخره اینطور میشود که در لایحه دولت مذاکره نمیشود بنده یک قصه کوچکی در این باب عرض کنم چند سال قبل از اصفهان میآمدم بطهران در درشکه شخصی با یکی از رفقایم بودم این دوست محترم هوس داشت که خودش درشکه را براند و همیشه هم اسبها را میزد موقعی که این اسبها را راه میبرد در سر بالائی میگفت اگر اسبها را نزنم نمیروند در سرازیری که درشکه خودش بسرعت میرفت در زمین صاف هم میگفت این پدر سوختهها اینجا هم نباید راه برودند و باز میزد حالا مذاکرات آقایان هم همینطور شده درکلیات میگویند در مواد صحبت کنید در مواد هم میگویند پیشنهاد بدهید در کمیسیون هم بهیچ وجه در پیشنهادات نظری نمیشود در شور دوم همین طور بالاخره همان نظریة دولت پیش میرود بنده خودم در لایحه یک عرایض مختصری دارم و آن این است که بنده نفهمیدم این لایحه را برای چه دولت آورده برای اینکه خود بنده یک تطبیق مختصری کردم با لایحة دورة هفتم تقریباً یکی است آقای وزیر مالیه هم اینجا توضیح دادند که این عین همان است یعنی عین همان قانون انحصار بنده نفهمیدم یعنی چه (فاطمی – ماده اولش را فرمودند) بلی ماده اولش را فرمودند تکرار است فقط یک فرقهای جزئی است یک فرقهای عبارتی است و این همانطوریکه آقای افشار اینجا نشان دادند یک فرقی در مالیات تنباکو پیدا شده که این را یک مقداری اضافه کردهاند خوب این را ممکن بود یک مادة واحده میآورند که ما سابقاً از این تنباکو سه قران میگرفتیم حالا شش قران میگیریم و این ارزش ندارد که یک لایحة باین تفصیل بیاورند دلیل این چیست سابقاً از تنباکوی زهر ماری این قدر میگرفتیم حالا میخواهیم این قدر بگیریم و دیگر داخل این بحثها نمیشدیم عرض کنم که این لایحه بشکل لایحة انحصار است ما میخواهیم ببینیم که این انحصار شده است یا نه اگر چنانچه دولت میخواهد این را انحصار بکند
باید یک اعتباری بگیرد تمام ماشینها را هم بخردو بهیچ کس هم اجازه ندهد سیگار درست کند خودش اینکار را بکند همانطور که در ترکیه هست همانطور که در فرانسه و بعضی از ممالک هست رژی را اداره بکند و این اگر ضرر دارد باز یک فایده و آوانتاژی هم دارد فایده اش این است که همانطوری که آقای تقی زاده اینجا اظهار کردند ممکن است شروع بکند باصلاح زراعت تنباکو باصلاح توتون سیگار و بالاخره سیگارهای ایران را مثل سیگارهای ترکیه و مصر قابل کشش بکنند و ادارة درست بکنند که تنباکو و توتون و سیگار این مملکت را طوری اصلاح کنند که بتواند در آتیه جای تریاک ایران را بگیرد ولی اینطوری که صحبت کردند یک مرتبه اظهار کردند که دولت پول ندارد و یک مرتبه صحبت کردند که ما میخواهیم دو میلیون اعتبار بگیریم که اگر تجار خواستند ارزان بخرند دولت بتواند بخرد اینجا معلوم میشود که نمیخواهند انحصار را عملی بکند خوب در صورتیکه نیمخواهند انحصار را عملی بکنند علت نداشت که اسم قانون را بگذارند قانون انحصار اگر دیدید در قند و شکر اسم انحصار گذاشتیم برای این بود که چون از خارج وارد میشد نمیتوانسیتم عنوان دیگری برایش قائل شویم ولی این عنوان درمالیات زیاد کردن و تنباکو چیز مضحکی است ما میخواهیم خودمان را گول بزنیم. چه لزوم دارد اینکار. اگر دولت میخواهد حقیقت انحصار را عملی بکند باید صریحاً و علناً آقای وزیر مالیه بروند پشت تریبون بفرمائید که ما از یک ماه دیگر از یکسال دیگر از پنجاه دیگر خیال داریم که بکلی انحصار را عملی بکنیم که در تمام مملکت هیچ ادارة هیچ مغازه برای سیگار نباشد مگر باجازة دولت آن هم برای فروش والا خود دولت سیگار را عمل بیاورد بالاخره برای صدور و اینکه عرض کردم در صورتی است که دولت این تصمیم را بگیرد که سیگار ایران را یک سیگاری بهتری بکند که بالاخره مثل سیگارهای سایر ممالک تهیه شود و بشود کشید و اگر دولت نخواهد انحصار بکند و بخواهد مالیات را زیاد بکند بعقیدة بنده لایحه به این عرض و طول لازم نیست اسم انحصار لازم نیست و علاوه بر اینها باید دلیل بیاورد که چرا میخواهد مالیات را زیاد کند برای اینکه مالیات زیاد کردن یک دلیل محکمی باید داشته باشد و آن کسر خرج باید باشد وقتی دولت میخواهد مالیات را زیاد کند و یک عایدات جدیدی پیدا کند باید یک لایحه بیاورد بمجلس که ما بودجه مان کم است و تکافو نمیکند با این مخارج پس باید عایدات زیاد شود والا اگر کسر ندارد و بی جهت هوس کردهاند که معنی ندارد همینطور ادارات مالیه که ابداً اطلاع ندارند از غالب نقاط و خیال میکنند امور اقتصادی و اجتماعی وسیاسی مثل کارهای ماشینی است و آقای کازرونی که خودشان را همیشه یکی از طرفداران طبقه رنجبر و زارع میدانستند اینجا با کمال آزادی چون مخبر کمیسیون هستند پا میشوند دفاع میکنند بنده عرض میکنم که شما گردش کنید در اطراف این مملکت و ببینید که طبقه زارع در چه حال است بدبخت ترین تمام طبقات این مملکت زارعین هستند (صحیح است) و عرض میکنم اینها در ایران ولی النعم ما هستند (صحیح است) اگر زارع نباشد در این مملکت پس ما چه داریم. پس در درجة اول دولت و مجلس شورای ملی باید متوجه حال زارعین باشد و آنوقت ما در هر مالیاتی که وضع میکنیم تحمیل بر طبقه زارعین میکنیم اینجا مکرر در همین مجلس صحبت شده است یک عقیده و بنده هم باین عقیده معتقد هستم که حتی الامکان اگر بشود مالیات غیر مستقیم مالیاتی که بزراعت تحمیل میشود بر دارند بهتر است آنوقت شما روز بروز تحمیلات زارعین را زیاد بکنید بانواع و اقسام مختلف آنوقت اگر بنده هم مخبر کمیسیون باشم خودم را موظف میدانم دفاع کنم پا میشوم میگویم چه قانونی از این بهتر بزارع چه ضرری وارد میآید پارسال دورة هفتم این قانون را گذارندیم خیال میکردیم که این زراعت از بین میرود ولی دیدیم و خودم دیدم که زراعت توتون از بین نرفت آقای کارزونی
چه میدانند که زراعت توتون و تنباکو کم نشده کدام احصائیه نشان داده است که از قانونی که در دورة هفتم تصویب شده است بطبقه زارع و طبقه که توتون کارند چقدر ضرر وارد شده ایشان چه میدانند ما مجبوریم این حرفها را در کلیات بزنیم و بالاخره دولت یک لایحة که میاورد بمجلس و میفرستد بکمیسیون غرض این نیست که این لایحه حتماً بگذرد غرض این است که در این لایحه بحث شود تنقیح شود و وقتی که تنقیح شد بیاورند بمجلس و درش گفتگو بشود بالاخره آن کسی که اجازه میگیرد برای هوس اجازه نمیگیرد که مقابل میز رئیس مجلس اسامی اجازه گیرندگان پنج شش نفر گذارده شود آنوقت میفرمایند کافی است وکیلی که اجازه گرفته باید حرفش را بزند.
مخبر – اولاً بنمایندة محترم عرض میکنم (بعضی از نمایندگان – بفرمائید پشت تریبون) که هیچکس مانع صحبت داشتن ایشان در مجلس نبود شما ببینید چند ساعت است ما در اطراف مادة اول و کلیات صحبت میداریم پس اینها که صحبت داشتند نماینده نبودند حرف نزدند جواب و سؤال نشد کی مانع شد؟ و اصلاً آقای دشتی که میخواستند صحبت بدارند کی گفت صحبت ندارید شاید یک کسی بطور مزاح حرفی زده و بگوششان خورده در صورتیکه از طرف مجلس گفتند کسی صحبت نکرده یک شرح مبسوطی در این باب صحبت داشتند خوب البته بدارید مذاکره بکنید شرحی هم از بنده تنقید کردند که طرفدار زارع و فلاح بودم و حالا طرفداری از دولت میکنم عرض میکنم که دولت و زارع و مردم همه در حکم نفس واحدند همه بذل مساعی میکنیم برای اصلاح امور اجتماعی خودمان (صحیح است) ما که نبایستی مخالف دولت باشیم من اگر موافقت با زارع دارم بجهت موافقت با زارع است علاوه بر این رفقای محترم من اطلاع دارند که در کمیسیون خیلی خیلی بیش از این سنگ زارع و مردم را بسینه زدم (یکی از نمایندگان – در کمیسیون سنگ نبود) تا اندازة هم که ممکن بوده است اصلاحاتی کردهام ولی اینجا وظیفة من این است که دفاع از نظر کمیسیون بکنم و در انجام وظیفه بنده خیانت نمیکنم کمیسیون محترم بمن وظیفه داده که اینجا دفاع کنم بنده اینجا خیانت کنم نمیکنم همچو کاری (صحیح است) میفرمایند غرض از آوردن این قانون بمجلس چه بوده اینکه فرقی ندارد اگر فرقی ندارد پس این داد و بیداد و گفتگوها چه چیز است پس این حرفها از کجا پیدا میشود چرا در هر یک از مواد یا اصلاحاتی دارد یا یک چیز تازة وارد کردهاند که من حیث المجموع مقتضی اینطور بود که تمام قانون را به مجلس بیاورند و اینطور تصویب شود و قدری دقت کنید قدری مواد را به بینید از حرف قدمی رو بعمل و مطالعه بگذارید خواهید دید که یک ماده که درش اصلاحی نشده باشد وجود ندارد دولت برای هر یک از مواد یک قانونی بیاورد که این (ه) را اینجا درست کن این (ن) را آنجا درست کن قانون را اینطور بمجلس نیاوردهاند میفرمایند کازرونی چه احصائیه دارد که زراعت توتون و تنباکو کم شده؟(با حرارت) احصائیة من احصائیة دولت است دولت بچه دلیل احصائیه اش را غلط مینویسد چرا؟ برای چه مقصود؟ نذر کرده دروغ بنویسد نذر کرده بر خلاف واقع بنویسد؟ احصائیة دولت نشان میدهد که زراعت توتون و تنباکو در این چند سالة اخیر زیاد شده است من هم اعتبار باین احصائیه دارم همین احصائیه را اینجا اظهار میکنم میگویم زراعتش زیاد شده این است عرایض من و در هر صورت ایشان خوب اگر چنانچه نگویم پیشنهاد بدهید چه بگویم میگویم آقا اگر نظر صائب خوبی دارید پیشنهاد بدهید این را هم که نگویم کسی هم که مخالف نیست پس تکلیف چیست عجب (خندة نمایندگان)
بعضی از نمایندگان – کافی است
رئیس – کافی است؟
عراقی – خیر بنده مخالفم.
اعتبار – بنده اجازه خواستهام
رئیس – حقوق ذوی الحقوق از بین رفت. بفرمائید.
عراقی – آقای کازرونی خیلی خوب کردند با حالت عصبانی صحبت کردند قبل از اینکه با حالت عصبانی صحبت کنند متوجه بسؤال بودند و جواب ولی با حالت عصبانی نمیدانم متوجه هستند یا نه از این جهت عرض میکنم مذاکرات کافی نیست بعلاوه در مادة اول این قانون یا هر قانونی که بمجلس میآید در مادة اول حق دارند در کلیات و سایر مواد صحبت کنند علاوه بر اینکه در خود ماده صحبت میکنند در تمام مواد حق دارند و نظیرش را خود آقای کازرونی اطلاع دارند که میشود ولی قسمت زراعت توتون یک قسمتی از ایران باینکار مبتلی هستند این هم قانونی است راجع بزراعت توتون غرب یک قسمت مهمش ابتلاء باین زراعت دارند تنباکو و توتون دارند در خراسان همینطور است آذربایجان همینطور است جنوب خودتان همینطور زراعت تنباکو دارد (یکی از نمایندگان – مازندران) بلی صفحة مازندران دارد این قانون را میخواهیم یک قانونی باشد که مثل آن قانون که میفرمائید سال دیگر مجبور نباشیم بیاوریم عوضش کنیم بلکه یک کاری بکنیم که حتی المقدور بعمل نزدیکتر باشد در ولایاتی که تنباکو کاری دارند حضرتعالی اگر مسبوق باشید بنده در قسمت خودمان از صفحة عراق خودمان عرض میکنم کم شده بواسطة قانونی که سابق بود حالا یا از عامل یا از وضع قانون بود کمتر شده پس شما نباید یک دفعه بگوئید کم نشده اگر شما نظرتان به بیان و اظهار رئیس انحصار است اگر رئیس انحصار گفته است کم نشده ممکن است او رویهم رفته گفته باشد ولی آنهائی که از ولایات خودشان اطلاع دارند کم شده من در ولایت اطلاع دارم کم شده بنده تقاضا میکنم خسته نشوید التزام هم نداریم حکماً در این جلسه مذاکرات در کلیات کافی شده باشد و ماده اول و دوم و سومش تمام شده باشد چند جلسه صرف میکنیم برای این کار و این قانون مجلس برای همین است که در این مسائل کاملاً دقت کند مباحثه کند بدون اینکه حرف همدیگر موجب عصبانیت آن یکی باشد نه جنابعالی خیلی بیش از بنده با دولت موافق هستند نه من از شما با رنجبر موافقترم همه مان جامعة هستیم که میخواهیم ادارة این مملکت را بچرخانیم پس نباید حضرتعالی عصبانی شوید و اوقاتتان تلخ شود بنابراین بنده استدعا میکنم مذاکرات کافی نباشد جلسة دیگر هم داریم کاری نشده که ما بگوئیم مذاکرات کافی است.
رئیس – آقایانیکه با کفایت مذاکرات موافقند قیام فرمایند.
(چند نفری برخاستند)
رئیس – تصویب شد. آقای اعتبار
اعتبار – آقایان کاملاً خسته شدهاند بنده هم تصدیق میکنم و لذا تکرار نمیکنم مطالب گفته شده را ولی یک موضوعی است که باید اینجا عرض کنم آقای وزیر مالیه هم درست متوجه نشدند توجه بفرمایند بنده این اشکالی که هست عرض کنم و اصلاح شود. یک مادة نهی در این قانون هست که میگوید: وزارت مالیه مجاز است قبوضی را که از بابت یک من پانزده قران تفاوت توتون نیمکوب در هذه السنه تا تاریخ تصویب این قانون دریافت نموده بصاحبان آنها مسترد دارد. بنده میخواستم تاریخچة این مادة نه را بعرض آقایان برسانم که از کجا بالاخره وزارت مالیه دارای قبوضی شده از تجار و از مردم که حالا آنرا ببخشد در مادة دو قانون سابق توتون پست مثل مال همدان و بروجرد و نهاوند وملایر را برایش دو قران و سه قران و پنج قران مالیات معین کردیم و شرح قضیه و عملش این بود که این توتون از بروجرد حمل میشد و یک من دو قران مالیاتش را هم میداد ولی مصرف توتون خوزستان بود میرفت آنجا نیمکوب میشد بصورت جیگاره برمیگشت و آن وقت مطابق قانون سابق که درمادة دو نوشته است توتون جیگاره یک من سه تومان یک من سه تومان از اینها میچسبیدند مطالبه میکردند پس از اینکه این قضیه در خوزستان در بروجرد در همدان تمام تجار در این قضیه مداخله
کردند ما اینجا اقدامات کردیم یک دوسیة مبسوط ومشروحی دارد و بنده میخواستم استدعا کنم از آقای وزیر مالیه که این دوسیه را از ادارة انحصار بگیرند و ملاحظه بکنند این دوسیه چه بود؟ پس از مذاکرات زیاد و بالاخره کمیسیونهای زیادی که شد آمد ندو بلاخره اینطوری توافق کردند برای اینکه آن ترتیب بهم نخورد و مخالف قانون نباشد گفتند آن یکمن دو قران و پنچقران که شما دادهاید بسیار خوب مالیاتش را داده ایدبقیه را یک قبضی بدهند بما آن قبض را ما مخصوصادرکمیسیون مذاکره شده در آنجا قید شد در صورت مجلس هم نوشتیم که برای اینکه یک راه قانونی داشته باشیم این قبض را بما بدهید تجار هم قبول کردند آمدند یک قبوضی داده ا ند با داره انحصار وبلاخره توتونهای خود شانرا بمصرف فروش رساند ند و تمام شد حالا این قبوض یکمن پانزده قران همان قبوضی است که دولت به آنها میبخشد این بجای خودش صحیح بنده در قسمت مالیاتش هم حرف ندارم که بگویم زیاد است کم است مالیاتش را هم بنده عقیده دارم هفت قران نه قران دوازده قران مالیات بدهند این بنظر بنده اینقدر اهمیت ندارد این توتون در خود محل مصرف ندارد مصرف فروشش همینطور که عرض کردم بصورت نیکوب بر میکردد آن وقت میرود بخوزستان به صورت جیکاره میشود اینجا بنده دیدم در قانون اسمی از نیکوب نبردهاند و وقتیکه بنده خودم خدمتشان عرض کردم فرمودند اصلا از قلم افتاده در را پورت نوشته نشده و حال اینکه هیجده قران و بعد در سال سوم سه تومان قائل شدهاند بنده عرض میکنم یک توتونی را که شما نتوانید یک من پانزده قران ازش بگرید یک محصولی که پانزده قران را نتواند بدهد و شما مطابق مادة نه بر گذار میکنید و میبخشد آنوقت چطور هیجده قران وبیست و چهار قران بدهد اینجا بنده نظرم این است و میخواهم اینجا عرض کنم که ادارة انحصار دولت اکتفا بکند بهمان مالیاتی که در دست اول از او میگیرد یعنی آن هفت قران و نه قران و داوزده قران که شما برای او قائل شدید بگرید و ولش کنید بگذارید آنکسی که میبرد ببرد مصرف کند فشارشما وسنگینی مالیات این را از بین نمیبرد یعنی آنکه میخواهد سیگار جیکاره بکشد میکشد ولی از بصره وبین النهرین قاچاق صرف میکند و شما خودتان هم همیشه طرفدار این قضیه بودید و عملی هم که برای انحصار تریاک کردهاید شاهد این امر است که خواستید بوسیلة تنزل باندرول حتی الامکان موضوع قاچاق از بین برود واین قضیه تشدید میکند مسئله قاچاق را با این جهت بنده میخوا ستم ادعا کنم در این قضیه نیم کوب که مصرفش خوزستان و بنا در است تجدید نظری بفرمائید اگر مالیات هفت ونه قران ودوازده قران را کم میدانید دو قران هم بهش اضافه کنید و دیگر ولش کنید که وقتی این مالیات هفت قران را داد و مالش را حمل کرد بخوزستان خواست بفروشد آنجا خواست بصورت نیکوب در بیاورد دو مرتبه ا ز او مطالبه نکنندکه بیست و چهار قران دیگری باید بدهی برای اینکه این را بتوانی مصرف کنی عرض دیگر بنده این است که اینجا در قسمت (ب) مینویسد ۱ – توتون سیگار یک من سه تومان سایر اجناس دخانیه که بریده میشود از قرار یکمن سه تومان بنده این را دیگر نفهمیدم سایر اجناس مقصود چیست دمار توتون است؟ چه جنسهای دیگری ممکن است بریده شود غیر از توتون که یک من سه تومان باید بدهد نظر بنده این بود که خواستم عرض کنم اگر این را توجه نفرمائید بلاخره مجبور میشوید از تجار و مردم دو مرتبه بیائید وبر خلاف قانون یک قبوضی بگیر ید آنوقت یک قانون دیگربیاید و بآنها تخفیف بدهد.
وزیر مالیه-این قضیه توتون نیم کوب همانطور که آقای اعتبار فرمودند از قلم افتاده است در لایحه اشتباهاًحرف (ج) از قلم افتاده منظور این بوده است در قانون قدیم هم اینطوربود که توتون سیگار یک مالیاتی داشت توتون نیکوب یک مالیات توتون سائید یک مالیات این توتون نیم کوب که مالیاتش زیاد است زیاد تر از توتون چپق است برای این است که این توتون را که میبرند بسگیار
هم استعمال میکنند و اگر مالیات ارزان باشد بدیهی است صدمه بتوتون سیگار میزند و بیشتر آنرا داخل میکنند بطور قاچاق یعنی سیگارها و جیگارها را وارد میکنند برای اینکه از مالیات فرار کنند اما اینکه مالیاتی برایش وضع شده بنظر میآید این برای این است که سابق بر این فرض بفرمائید شش سال پیش از این مدت هفت سال پیش از این سیگار هم شش قران هفت قران مالیات میداد آنوقتها سنگین بوده و متناسب با سایر چیزها آمدهاند پنج قران گرفتهاند دو قران هم اضافه کردهاند ولی حالا که سه تومان است باز هم قانون بیاوریم که پنج قران بگیریم برای اینکه در آن موقع سنگین بوده است حالا برای توتون نیمکوب ما اینجور فرض میکنیم که پانزده قران و از حالا ببعد سال بسال یک چیزی زیاد بشود اما حالا پانزده قران نیست مالیاتش حالا سه تومان است و اگر از سه تومان میخواستند مالیات را بالا ببرند چهار تومان و نیم پنج تومان بود اول سه تومان را نصف میکنیم مالیات سه تومان را پانزده قران قرار میدهیم و بعد در سالهای دیگر متناسب با سایر چیزها توتون و تنباکو و توتون و سیگار و سایر محصولات مملکتی که مالیاتش بالا میرود این مالیات هم بتدریج بالا میرود اما اینکه در گذشته هم اینها مجبور بودند که برای هر منی پانزده قران بدهند و این را تخفیف میدهیم میبخشیم و معاف میکنیم و این مانع میشود که سال آینده مثل سایر توتونهای دیگر تنباکو و سیگار یک چیزی بر مالیاتش اضافه شود این است که این را بتدریج بالا میبرند حالا بالا میبرند حالا سه تومان است میشود پانزده قران سال دیگر میشود هیجده قران در سالهای دیگر اضافه میشود.
روحی – کافی است
رئیس – کافی است؟(گفته شد – کافی است) پیشنهادی که در این خصوص شده قرائت میشود
پیشنهاد آقای مجد ضیائی
در مادة ۱ اصلاح ذیل را در خدمت خریداری ماشین پیشنهاد میکنیم
خریداری ماشین در ادوات مذکوره بر طبق تقویم دو نفر مقوم از طرف مؤسسه وصاحب مال خواهد بود در صورت اختلاف حکم مشترک از میان چهار نفر بقرعه معین تقویم اکثریت قاطع خواهد بود.
۳- موقع جلسه بعد – ختم جلسه
رئیس – پیشنهاد شده است جلسه را ختم کنیم (صحیح است) جلسه آینده یکشنبه بیست چهارم بهمن سه ساعت قبل از ظهر دستور لایحة دخانیات
(مجلس سه ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - دادگر