مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ آبان (عقرب) ۱۳۰۳ نشست ۸۰

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ آبان (عقرب) ۱۳۰۳ نشست ۸۰

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ آبان (عقرب) ۱۳۰۳ نشست ۸۰

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۵

جلسه: ۸۰

صورت مشروح مجلس یوم سه‌شنبه نوزدهم برج عقرب مطابق سیزدهم ربیع‌الثانی ۱۳۴۳

(مجلس دو ساعت و یک ربع قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمن‌الملک تشکیل گردید)

(صورت مجلس یوم یکشنبه هفدهم عقرب را آقای اقبال‌الممالک قرائت نمودند)

رئیس ـ آقای طهرانی (اجازه)

آقا شیخ محمدعلی طهرانی ـ بنده بعد از تصویب صورت مجلس عرضی دارم.

رئیس ـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)

حاج میرزا عبدالوهاب ـ بنده هم بعد از تصویب صورت مجلس عرضی دارم.

رئیس ـ آقای دست‌غیب(اجازه)

دست‌غیب ـ بنده اجازه گرفته بودم این طور شنیدم که بنده را غایب بی‌اجازه نوشته‌اند در صورتی که اجازه گرفته بودم نمی‌دانم اجازه‌نامه من به کمیسیون عرایض نرفته یا کمیسیون اجازه نداده است

رئیس ـ آقای رئیس کمیسیون عرایض. آقای حاج ملک‌التجار

ملک‌التجار ـ هنوز به کمیسیون نرسیده است.

رئیس ـ تحقیق می‌شود بعد اصلاح می‌شود. دیگر ایرادی نیست

(اظهاری نشد)

رئیس ـ آقای طهرانی (اجازه)

آقا شیخ محمدعلی طهرانی ـ بنده با کمال اختصار تقریباً یک عرایضی خواهم کرد و بعد اظهارات خودم را عرض خواهم کرد. البته آقایانی که در این دوره هستند مصادف با دوره استبداد هم بودند. چندان طولی از دوره استبداد تا کنون نکشیده تقریباً ۱۸ سال قبل بوده است. البته آقایان از وضعیت سابقه دولت اطلاع و استحضار داشته‌اند و می‌دانسته‌اند وضع نظام آن دوره به چه کیفیت بوده. همه ماها که اینجا نشسته‌ایم و خیلی از ماها هم اهل طهران هستیم. با این که طهران مرکز دارالخلافه بود می‌دیدیم که سربازهای ما و قوای نظامی ما یک عملیات خاصی و یک کسب‌های مخصوصی داشتند از قبیل هیزم‌شکنی‌ها، قصابی، صرافی . . .

نجات ـ بقچه‌کشی

طهرانی ـ و امثال ذلک. غالباً هم سر کوچه‌ها از برای خودشان بساط خاصی پهن می‌کردند و مشغول بودند. گاهگاهی که اعلان می‌شد حاضر شوند و حادثه اتفاق می‌افتاد در یکی از نقاط ایران در یکی از قطعات اعلان می‌کردند حاضر شوید برای حرکت قطع نظر از این که در موقعی که نمایش می‌دادند ده نفر را به جای صد نفر نمایش می‌دادند شروع می‌شد به مال بگیری. یک ماه برای حرکت کردن هزار نفر این شهر و شاید شهرهای بزرگ ایران تجارتش مختل می‌شد. در طهران ما خودمان مکرر دیدیم وقتی که برای حرکت یک دسته از این سربازها اعلان می‌شد یک ماه برنج از مازندران نمی‌آمد و همچنین مال‌التجاره‌های دیگر و بالاخره با یک وضعیت نظامی اسفناکی صورت نظامی‌های ایران در منصه بروز و ظهور برای داخلی و خارجی بود و در پرتو بی‌ترتیبی نظام مرو (که آن روز آقای مدرس اشعار فرمودند) از دست رفت. آن نظام بی‌انتظام در مقابل ترکمان نکند نتوانستند عرض اندام نمایند و بالاخره از روی اجبار و ضرورت شد آنچه شد مرو از دست ایران رفت. بعد از مدتی رژیم ما از صورت استبداد به صورت مشروطیت تبدیل شد. در دوره مشروطیت هم فقط افراد نظامی که تعداد می‌شد و در تحت دیسیپلیپین بودند و منظم به نظر می‌آمد از سه الی چهار هزار نفر قزاق بود که در معنی و حقیقت سپاه ایران نبودند و معناً مأموریت از برای دولت تزاری داشتند و به همین مناسبت توپ به همین مجلس شورای ملی به دست آنها زده شد بالاخره احساسات وطن‌پرستانه ایران خاصه آذربایجان قد مردانگی علم کرده و تجهیزات ملی نمودند و یک سال مقاومت با سپاه خونخوار استبداد نمودند و بالاخره حق مشروع خودشان را گرفتند لیکن آن موقعی که تهران را قبضه کردند و رسماً استبداد در قبر مدفون شد و مشروطیت عرض اندام کرد سپاه ایران عبارت بود فقط از یک عده مجاهد و یک عده بختیاری مابقی سربازها که اسم آنها در دفتر نظام ثبت بود تماماً متفرق شدند حالا در زمینه مجاهدین بنده صحبتی نمی‌کنم همین مجلس شورای ملی به واسطه عدم انتظام عملیات مجاهدین امر و فرمان داد که اسلحه در دست هر کس هست و از دولت اجازه ندارد باید گرفته شود و مجاهدین خلع سلاح شدند کم‌کم خواستند نظام را منظم کنند گارد تشکیل دادند عملیات آن گارد را هم دیدیم در مازندران چه نتیجه گرفته شد و بالاخره آن هم منهدم شد. کم‌کم یک قدری امنیت در مرکز حاصل شد. افکار مجلس مقدس شورای ملی ایران و اولیاء دولت متوجه بر این شد که ما محتاج به یک قوه تأمینیه هستیم با هزاران زحمت اداره ژاندارمری تأسیس شد بالاخره در سیاست متفقین و متحدین و اجبار عده‌ای از آزادیخواهان و وطن‌پرستان و حرکت ژاندارمری مهاجرت و تمام شدن آن مقدمات تقریباً می‌توان گفت این یک عده نظامی هم هباء منثورا شدند بالاخره افکار ملت بر این شد که اصلاً وزارت جنگ لازم نداریم زیرا وزارت جنگ عبارت است از یک عده صاحب‌منصبان بی‌سپاه و ما این وزارت جنگ را لازم نداریم. به جهت خاطر این که هر قدر زحمت کشیده فکر کردیم برای تهیه کردن یک عده نظامی برای تأمین مملکت موفق نشدیم حتی بنده خاطر دارم آقای تقی‌زاده هم حاضر هستند در دوره اول مجلس این فکر در دماغ وکلا جولان داشت که ما باید پنج مرکز داشته باشیم و هر مرکزی برای امنیت پنج هزار نظامی باشد و ده هزار نفر هم در طهران باشند که ما سی هزار قشون مرتب داشته باشیم منتهی در دوره اول که دوره انقلاب و دوره سرعت تکامل بود و موفقیت حاصل نشد و چون نشد انحلال نظام ادامه پیدا کرد بالاخره افکار عامه متوجه به این شد که چون نظام در این مملکت ممکن نیست اصلاً وزارت جنگ نباشد تا سه سال یا سه سال و نیم قبل که کودتای طهران به دست یک نفر صاحب منصب مسمی به رضا خان ملقب به سردار سپه که امروز مقام ریاست وزرایی را اشغال کرده اختلافاتی بین دسته قزاق و دسته ژاندارمی (که باقی بودند و مجموعاً شش هفت هزار نفر بیشتر نبودند) بود و آن اختلافات بین این دو دسته زیاد بود که هر دو با نظر ضدیت و دشمنی به هم نگاه می‌کردند و هر گاه یک نفر از افراد این دسته بر آن دسته حمله می‌کرد تمام افراد این دسته به حمایت آن یک نفر قیام می‌کردند و علی‌العکس سردار سپه کاری که کرد اختلافات بین آن دو دسته سپاهی نظامی را برداشت و کم‌کم شروع کرد به تشکیلات. در آن موقع البته همه آقایان می‌دانند مخصوصاً چون بنده اطلاعات کامل از آذربایجان دارم و وکلای آذربایجان هم حاضرند و می‌دانند تا وقتی که سپاه منظم امروزه ایران به آذربایجان نرفته بود هیچ فردی از افراد کارگر و رعیت و تاجر و کاسب آذربایجان مخصوصاً رعایا شب از دست قطاع‌الطریق و اشخاصی که وارد خانه آنها می‌شدند خواب نداشتند مرد زارع برزگر مجبور بود بچه خود را بخواباند و تفنگ پر کرده بالای سرش بگذارد و تا صبح بیدار بماند تا صبح که آنها بیدار می‌شوند خودش بخوابد. این وضعیت آذربایجان بود. امروز به واسطه این نظام سرتاسر آذربایجان اگر یک کسی یک مجموعه را پر از طلا سر بگیرد و از این سر آذربایجان به آن سر برود یک نفر قدرت ندارد که نسبت به آن متاع دست درازی کند اول قوه تأمینیه به سمت شمال رفت این قوه تأمینیه آن صفحه را بامپن نمود بعد شروع کرد به حرکت کردن به سمت جنوب به حدود کرمان و فارس و بعد به حدود عربستان . . .

بعضی از نمایندگان ـ (به طور همهمه) خوزستان نه عربستان

آقا شیخ محمدعلی ـ تعبیر می‌کنیم به خوزستان

شیروانی ـ خیر خوزستان است، عربستان شبه جزیره است

آقا شیخ محمدعلی ـ به سمت خوزستان که یکی از ایالات مهمه ایران و عضو قوی ایران است و آنچه شنیده‌ام حتی در زمان ناصرالدین شاه هم قوه نظامی آن طور که باید و شاید در خوزستان نرفته بود . . .

بعضی از نمایندگان ـ (با همهمه) رفته بود

آقا شیخ محمدعلی ـ بالجمله شیخ خزعل رئیس یک ایل پس از این که اوضاع سپاه ایران تغییر کرد و از آن صورت بی‌نظامی به صورت انتظامی درآمده و دید حکومت حکومت مرکزی شده است. حکومت حکومت ثابت است. حکومت حکومت قدرت است

بعضی از نمایندگان ـ صحیح است.

آقا شیخ محمدعلی ـ در صدد برآمد که اساس قدرت و قوت مرکزی را منهدم کند در صدد برآمد با سرمایه فوق‌العاده که از این آب و خاک پیدا کرده یک ائتلافی بین ایلات تولید کند و یک قیامی بر ضد حکومت مرکزی بکند و با این نظر با بعضی از ایلات شروع به مذاکره کرد از قراری که بنده شنیدم با رئیس یکی از ایلات بزرگ که ایل قشقایی است داخل مذاکره شد و اینجا هم تشریف دارند اگر این طور نیست تکذیب کنند. با آقای سردار عشایر ملقب به صولت‌الدوله

یک نفر از نمایندگان ـ سردار عشایر

آقا شیخ محمدعلی ـ لقب سابقشان را عرض کردم با رئیس ایل قشقایی مشغول مذاکره شدند و از قراری که شنیدم گفته بود تفنگ از من پول از من اثاثیه از من فقط تو مدیر کار باشامروز لازم است ما بر ضد قوای مرکزی ایران قیام کنیم البته یک کسی که علاقمند به ایران است علاقمند به مرکز حکومت است کسی که علاقه دارد قدرت ایران زیادتر شود و به واسطه خاطر قدرت ایرانی‌ها ارتقاء پیدا کند قبول نمی‌کند ایشان هم مخالفت کردند. از آن روزی که این اقدام شد شیخ خزعل شروع کرد به مخالفت کردن و کم‌کم تجاوز کرد و رسماً به مجلس شورای ملی به نام سردار سپه تلگراف کرد که من بر ضد شخص سردار سپه هستم و از این جهت قیام می‌کنم یک همچو تلگرافی کرد کلمه باطل یراد بهاالباطل. یک تعبیری در این کیفیت کرد در حالتی که اگر او خیال یاغی‌گری نداشت. اگر بر این دولت اعتراضاتی داشت باید مستقیماً از مجلس شورای ملی بخواهد بدون این که عرض اندام بکند. بدون این که بر ضد حکومت مرکزی قیام کند. مجلس در این باب یک جلسه خصوصی کرد و در آنجا مذاکراتی شد. دولت محض این که خونریزی واقع نشود برای این که ملت ایران شمشیر به روی هم نکشند و بر ضد یکدیگر کار نکنند و قوای خودمان صرف خودمان نشود از این جهت دو ماه با شیخ داخل مذاکره شد و شیخ متقاعد نشد و رسماً امروز وارد شده است در یک عملیاتی که ملت ایران از آن عملیات متنفر است

جمعی از نمایندگان ـ صحیح است.

و ما در مجلس شورای ملی اطلاع داشتیم لکن گمان می‌کردیم بلکه یقین داشتیم که شیخ از این خودسری منصرف می‌شود به این جهت وارد در مذاکره نشدیم. امروز معلوم شد که شیخ در حالتی که منفرد است و در حالتی که ایلات دستشان تا بیاید به بهبهان حتی بختیاری‌ها هم امروز تماماً با دولت و ملت ایران موافقت دارند منتها خزعل به واسطه خاطر ثروت فوق‌العاده که از دسترنج این ملت تهیه کرده بر ضد حکومت مرکزی قیام کرده. من به نام ملت از طرف شخص خودم به واسطه خاطر این که نماینده هستم و اگر آقایان هم با من همراهی دارند البته با من هم‌آواز خواهند شد به نام ملت ایران و به نام استقلال مرکزی ایران و به نام حکومت مقتدره ایران و به نام ایرانیت از شیخ اظهار تنفر می‌کنم و شیخ را مستحق مجازات می‌دانم. این بود عرایض من.

مدرس ـ خوب بود به نام موکلین خودتان می‌فرمودید.

رئیس ـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)

حاج میرزا عبدالوهاب ـ بنده دو عرض داشتم. یکی راجع به متحصنین مجلس که فکری برای آنها بشود که در این زمستان اینجا نمانند بروند سر زندگی خودشان. یک عرض بنده هم راجع به عرایض همدانی‌ها است که قریب شش ماه است در تلگرافخانه متحصن هستند و وقعی به عرایض آنها گذاشته نمی‌شود. حالا بنده نمی‌دانم حرف آنها صحیح یا خیر. مقصودم این است که چرا وقعی به حرف آنها گذاشته نمی‌شود و مطابق اصل ۹۴ متمم قانون اساسی تحمیلاتی به آنها کرده‌اند و آنها هرچه تظلم می‌کنند جوابی به آنها داده نمی‌شود خواستم عرض کنم فکری برای آنها بشود.

رئیس ـ آقای دست‌غیب (اجازه)

دست‌غیب ـ تعبیر را خودم متحیرم چه تعبیر کنم تقریباً پنج شش ماه است از وزارت مالیه سؤالاتی شده و وزارت مالیه در دادن جواب غفلت و مسامحه می‌کند یا تعبیر دیگری که من نمی‌گویم چه باید تعبیر کرد برای جواب سؤالات حاضر نمی‌شوند. پنج ماه است بنده سؤال کرده‌ام راجع به نواقل رزقون که از آنجا در تحت چه قانون نواقل می‌گیرند نمی‌آیند جواب بدهند و همین طور یک سؤال دیگر کرده‌ام راجع به اساس مشروطیت ایران که نمی‌آیند جواب بدهند. از مقام محترم ریاست استدعا می‌نمایم که خبر بدهند از طرف وزارت مالیه بیایند جواب بدهند اگر هم حالا حاضرند سؤال کنم جواب بدهند.

معاون وزارت مالیه ـ یک سؤال از وزارت مالیه و یک جواب اگر در نظر آقا تعبیر دارد در وزارت مالیه تعبیربردار نیست جواب هم داده خواهد شد اگر هم تأخیری در جواب شده برای این است که راجع به سؤال آقا به محل مراجعه شد که تحقیقاتی به عمل آید. تحقیقات محلی هم شده است جواب هم از محل رسیده جواب سؤال آقا بعضی سؤالات دیگر هم حاضر است. در چند جلسه قبل هم مخصوصاً بنده برای عرض جواب سؤالات آقایان حاضر شدم و جواب سؤالاتی را هم که حاضر بوده است خدمت آقای رئیس محترم مجلس عرض کردم و صورت دادم منتها دستور و مذاکرات مجلس مجال نداد که جواب سؤالات آقایان عرض شود حالا بنده حاضرم آن مقدار جواب‌هایی که حاضر شده (و صورت آن از دویست سیصد سؤالی که از دولت شده و خدمت آقای رئیس می‌باشد) عرض کنم.

رئیس ـ (خطاب به آقای دست‌غیب) سؤالتان را بفرمایید.

دست‌غیب ـ سؤال بنده راجع به مالیاتی است که به عنوان نواقل در زرقون می‌گیرند. مالیات نواقل موضوعی دارد که مطابق قانونی که از مجلس گذشته از ایالات و ولایات می‌گیرند. زرقون که جزء ایالات و ولایات نیست ده بزرگی است در تحت چه قاعده مالی که به آنجا وارد می‌شود به عنوان نواقل از صاحبش مالیات می‌گیرند. حالا اجحافاتی که در ضمن گرفتن نواقل می‌شود از آن صرف‌نظر می‌کنیم ولی اصلاً گرفتن این مالیات چه صورت دارد؟ در صورتی که نواقل را در شیراز می‌گیرند مطابق چه قاعده و ترتیبی دیگر در زرقون مطالبه می‌کنند؟ به علاوه از قراری که بنده اطلاع پیدا کرده‌ام در موقع ورود از اشخاصی هم سوار هستند مالیات می‌گیرند. علی ای حال اگر این وجوهی که می‌گیرند به عنوان نواقل است مطابق چه ترتیبی می‌گیرند؟ اگر هم در تحت عنوان مالیات است که ما از این مالیات خبر نداریم خوب است بفرمایید این چه پولی است که می‌گیرند؟

معاون وزارت مالیه ـ این مالیات نواقل که در بعضی شهرهای کوچک یا قصبات می‌گیرند سوابقش در خاطر آقایان نمایندگان هست و مذاکرات مفصلی هم در این باب شده است و نظر به این که بعضی نقاط به نظر نمی‌آمد که دارای شرایط پرداخت مالیات نواقل باشند لذا آنها تحت مداقه گذاشته شد و مطالبه نواقل از اغلب آنها موقوف شد نسبت به بعضی نقاط دیگر که یکی هم زرقان است که آقا فرمودند هنوز تحت مطالعه است و نتیجه عبارت از این خواهد بود که مالیات از آنجا برداشته شود.

دست‌غیب ـ اجازه می‌فرمایید؟

رئیس ـ بفرمایید.

دست‌غیب ـ تحت مطالعه را بنده نفهمیدم. بنده دانم مالیاتی که اصل گرفتن آن به تصویب مجلس نیست به چه صورت می‌گیرند؟ اساساً باید جواب این طور بفرمایند ملغی شده یا ملغی خواهد شد. تحت مطالعه است و انشاءالله ملغی خواهد معنی ندارد.

رئیس ـ آقای حاج عزالممالک راجع به تهیه بودجه سال آتیه سؤالی داشتند.

حاج عزالممالک ـ اگر وارد دستور می‌شویم سؤال را برای بعد می‌گذارم.

رئیس ـ بفرمایید.

حاج عزالممالک ـ البته آقایان محترم مسبوقند که به موجب قانون محاسبات عمومی باید وزارتخانه‌ها در شش ماه اول سال بودجه سال آتیه خود را به وزارت مالیه بفرستند و وزارت مالیه در اول شش ماه آخر سال بودجه کل مملکتی را برای سال بعد به مجلس بفرستد. متأسفانه این ترتیب تا به حال یا به واسطه این که مجلس شورای ملی مرتباً همیشه کار نمی‌کرده است یا به واسطه این که غفلت کرده است به این ترتیب بودجه به مجلس نیامده است و اگر به این ترتیب بودجه‌ها تا به حال به مجلس شورای ملی آمده بود ما محتاج نمی‌شدیم که بودجه ۱۳۰۳ را حالا که در ماه هشتم سال هستیم جزء دستور جلسات بعد بگذاریم و به همین مناسبت بنده از وزارت مالیه سؤال کرده بودم که آیا بودجه وزارتخانه‌ها مطابق ماده قانون محاسبات عمومی تا کنون به وزارت مالیه رسیده است یا خیر؟ و وزارت مالیه تا چه موقع بودجه کل مملکتی را به مجلس شورای ملی برای سنه ۱۳۰۴ پیشنهاد خواهد کرد؟

معاون وزارت مالیه ـ در اوایل برج جوزای هذه‌السنه وزارت مالیه برحسب تکلیف و وظیفه قانونی که داشته است و نماینده محترم هم مستحضرند متحدالمآلی به وزارتخانه‌ها داده و بودجه سال آینده را خواسته است و وزارتخانه‌ها هم مشغول ترتیب بودجه هستند. ولی این بودجه‌ها هنوز تدوین نشده و به وزارت مالیه نرسیده. علت عمده این است که بودجه هذه‌السنه چنانچه آقایان مطلع هستند یک قدری دچار وقفه شده است و هنوز هم از تصویب مجلس نگذشته و شرط اصلی تدوین بودجه سال آتیه تصویب بودجه امساله است چون مبنا و اساس بودجه هذه‌السنه است. در هر صورت امید این است که در ظرف همین دو سه هفته به طور قطع مذاکرات در بودجه هذه‌السنه تمام شود. و به محض این که بودجه هذه‌السنه از مجلس گذشت تدوین بودجه سال آتیه معطلی نخواهد داشت. بلافاصله بودجه‌ها از وزارتخانه‌ها خواسته شده و تقدیم مجلس خواهد شد.

حاج عزالممالک ـ اجازه می‌فرمایید.

رئیس ـ بفرمایید.

حاج عزالممالک ـ متأسفانه این جواب بنده را قانع نمی‌کند برای این که مسامحه وزراء نمی‌تواند یک قانون را به حالت نقض بگذارد بنده از معاون محترم وزارت مالیه تقاضا می‌کنم که این مسئله را تعقیب کنند. اگر هم یک وزارتخانه باشد که استنکاف بکند و مطابق قانون محاسبات عمومی بودجه خودش را به وزارت مالیه ندهد تمنا می‌کنم که در مجلس شورای ملی علناً بگویند تا ما یک طرح قانونی یا یک ماده برای این کار تهیه کنیم.

معاون وزارت مالیه ـ هیچ یک از وزارتخانه‌ها استنکاف از دادن بودجه نکرده‌اند چنانچه عرض کردم همه مراقب بوده‌اند که بودجه‌های خودشان را مطابق قانون به وزارت مالیه بفرستند حالا هم مراقب هستند. ولی همان طور که عرض کردم گذشتن بودجه هذه‌السنه تصدیق می‌فرمایید در تدوین بودجه سنه آتیه خیلی مدخلیت دارد و به محض گذشتن بودجه هذه‌السنه بودجه وزارتخانه‌ها هم خواهد رسید. اساس بودجه هم در دستشان هست حاضر هم هست معطلی هم ندارد

رئیس ـ آقای رهنما غایبند؟ آقای وکیل‌الملک. (اجازه)

وکیل‌الملک ـ بنده اول می‌خواهم عرض کنم از آقای معاون وزارت مالیه خیلی متشکرم که سؤالی که چهار ماه و هفت و هشت روز قبل خدمتشان عرض کردم حالا برای جواب حاضر شدند سؤال بنده راجع به البسه وطنی بود. علت این که البسه وطنی را استعمال نمی‌کنند نمی‌دانم چیست؟ و مخصوصاً شنیده‌ام که در بعضی از دوایر دولتی و گمرک و سایر جاهای دیگر این قانون را تعبیر کرده‌اند و همان لباس‌های اروپایی را می‌پوشند و فقط در موقع کار یک پالتوی نازکی یا یک پاپوش خیلی نازکی می‌پوشند و این پالتو فقط در موقع کار است یعنی پای میزشان نصب کرده‌اند و همین که وارد اطاق کار می‌شوند آن را روی لباسشان می‌پوشند و دیگر ملتفت نشده‌اند که مراد از البسه ظاهری نیست. و در قانون فقط جوراب و آستر لباس و پیراهن را استثناء کرده‌اند. حالا حرف بنده در آن قسمت هم نیست که چرا نمی‌پوشند چون خیال می‌کنم هیئت دولت یا وزارت مالیه برای جبران کسر بودجه هم شاید یک میلیون و سیصد هزار تومان باشد ولی بنده با این ترتیب هم مخالف نیستم. سؤال بنده این است که این جرایمی که از مستخدمین ادارات گرفته می‌شود و به صندوق مالیه می‌آید چقدر است؟ و می‌خواستم عرض کنم که آیا ممکن است ما بفهمیم این عایدات چقدر است و وزارت مالیه هم مصرفی برای آن معین کرده یا خیر؟.

معاون وزارت مالیه ـ وزارت مالیه نسبت به امر ملبوس وطنی مراقبت و مواظبت را تا اندازه عهده‌دار است که جرایم متعلق به این کار را جمع‌آوری کرده و به صندوق برساند و برای این کار از بدو اجرای این قانون تاکنون هشت الی متحدالمال به تمام ولایات و نقاط فرستاده است و تأکیداتی هم که لازم بوده است شده و این که فرمودند یک لباس وطنی روی البسه‌شان می‌پوشند و می‌گویند مقصود لباس ظاهری است این اطلاعات را بنده ندارم آنچه که در ادارات دیده می‌شود همه ملبس به البسه وطنی هستند از ولایات هم متصل اطلاعات می‌رسد که نه تنها رؤسای مالیه سعی می‌کنند مستخدمین کشوری ملبس به البسه وطنی باشند بلکه از بعضی از ولایات به ما راپورت می‌دهند که در تشویق‌هایی هم کرده‌اند و از منسوجات وطنی هم نمونه‌هایی فرستاده‌اند و اسباب این شده است. که منسوجات وطنی را در آنجاها متداول کرده‌اند و البته اعضاء ادارات هم مقدم بر دیگران می‌پوشند و از بیست و شش محل تا به حال صورت‌هایی داده‌اند و صورت جرایمی هم که اخذ شده است تا دو ماه قبل به ما رسیده و از دو ماه قبل به این طرف هم البته در ضمن نوشته‌جاتشان که بعد خواهد رسید معلوم می‌شود و مأمورین البته وظیفه خود را در این باب انجام داده‌اند یعنی اگر جریمه به کسی تعلق بگیرد با کمال سختی مطالبه می‌کنند و به مرکز هم می‌فرستند.

وکیل‌الملک ـ اجازه می‌فرمایید

رئیس ـ بفرمایید

وکیل‌الملک ـ جواب سؤال بنده را حضرتعالی نفرمودید بنده عرض کردم که میزان جرایمی که در صندوق داریم چقدر است و یکی دیگر هم این که مقصود بنده ایالات و ولایات نبود مقصودم خود طهران بود ممکن است خود آقا تشریف ببرند در ادارات ملاحظه بفرمایند اغلب ادارات همان طور که عرض کردم یک لباس ظاهری دارند که می‌پوشند و می‌گویند مجلس نظرش این بوده و همین طور هم تصویب کرده است در صورتی که مجلس مقصود مجلس این نبوده و به کلی مخالف این نظریه است.

معاون وزارت مالیه ـ مبلغ تحقیقی را نمی‌توانم عرض بکنم برای این که صورت‌هایی که رسیده است تا دو ماه قبل بوده است و البته تصدیق می‌کنید که صورت اینها تا از ولایات به مرکز برسد یکی دو ماه طول می‌کشد البته پس از آنکه صورت جمع معینی که از بابت جریمه گرفته شده است به وزارت مالیه رسید آن وقت عرض می‌کنم.

رئیس ـ آقای رهنما (اجازه)

رهنما ـ سؤال بنده راجع به بانک استقراضی است

(آقای رئیس آهسته چند کلمه با ایشان مذاکره نمودند)

رهنما ـ چون آقای معاون وزارت مالیه حاضر نشده از برای جواب می‌گذارم برای بعد

رئیس ـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب راجع به حقوق عدلیه همدان سؤالی داشتید.

حاج میرزا عبدالوهاب ـ آن را که جواب داده‌اند.

رئیس ـ دیگر سؤالی ندارید.

حاج میرزا عبدالوهاب ـ خیر.

رئیس ـ آقای طهرانی راجع به سد رودخانه تبریز سؤالی داشتید.

آقا شیخ محمدعلی طهرانی ـ سؤالی ندارم.

رئیس ـ خوب وارد دستور می‌شویم

آقا سید یعقوب ـ سؤالات بنده مرحوم شده است.

رئیس ـ ایشان نوشته‌اند که برای شش فقره از سؤالات حاضرند

آقا سید یعقوب ـ سؤال بنده هم در تعقیب همان سؤال آقای دست‌غیب بود.

رئیس ـ وارد دستور می‌شویم. مالیات تقاعدی بر عایدات مطرح است. شاهزاده محمدولی میرزا (اجازه)

محمدولی میرزا ـ بنده لازم می‌دانم که قبلاً یک مسئله را به آقایان محترم تذکر بدهم. بنده اصولاً با تکثیر عایدات یا ایجاد یک مالیات جدیدی مخالف نیستم و با این مالیات هم اگر مخالفتی می‌کنم با طرز وصول آن است. بنده مخالف نیستم که یک مالیاتی وضع شود و یک اشخاصی که امروز از هرگونه تحمیلات معاف هستند به آنها هم یک تحمیلی وارد بیاید و آنها هم شرکت کنند با مخارج دولت. آقایان هم تصور نمی‌کنم با این اصل مخالف باشند و گمان می‌کنم همه آقایان موافق هستند در یک مملکتی که اصول حکومت او شوروی و پارلمانی است البته هر کس باید به اندازه وسع و استعداد خودش با مخارج عمومی مملکت شرکت کند و به عقیده بنده این بزرگ‌ترین افتخاری است که هر کس به اندازه وسع خودش در امور حکومت شرکت داشته باشد و گمان می‌کنم هیچ یک از آقایان مخالف نباشند. ولی می‌خواهم از این مقدمات یک نتیجه بگیرم و نسبت به یک مسئله که آقای مخبر در ضمن اظهارات خودشان و آن مدافع غرایی که فرمودند یک عرایضی داشتم و می‌خواستم نسبت به آنها عقاید خود را اظهار کنم و آن این بود که اولاً آن روز فرمودند از نقطه‌نظر احتیاج است که ما به ایجاد وضع یک مالیات جدید متوسل می‌شویم و فرمودند که مملکت مخارج دارد و محتاج است به این که عوایدی وضع کند و می‌بینید که امروز این عواید با این مخارج تکافو را نمی‌کند و باید متوسل ببینید فتوت مردم و از آنها به عنوان مالیات یک چیزی گرفت تا این که بالاخره از عهده مخارج بتوانیم برآییم و در ضمن هم اشاره فرمودند که در ممالک متمدنه آقایان می‌مانند که پایه عایدی به چه درجه است. و در آن ممالک هم که البته از نقطه‌نظر تجربه و علم و عمل خیلی از ما پیش هستند این مالیات معمول است پس چرا دیگر ما مخالفت باید بکنیم و این یک مالیاتی است که نتیجه علم است اصولاً ما باید تصدیق کنیم که چون در آنجا این مالیات برقرار شده است و از این مالیات نتایج عمده اخذ می‌شود پس ما هم باید بیاییم قبول کنیم که این مالیات وضع شود و اصولاً اساس مدافعه خودشان را این طور قرار دادند که این مالیات چون در اروپا برقرار شده است و خیلی هم خوب است این است که ما هم به آنها باید تأسی کنیم و در واقع این مالیات را یک قومی در جاده ترقی دانستند که با اخذ این مالیات ما می‌توانیم خیلی از احتیاجاتمان را رفع کنیم. بنده در این قسمت با اجازه خود مخبر محترم یک قدری تردید خواهم کرد. به علت این که در اروپا یک قواعدی است که آن قواعد از روی یک پایه و بنیان علمی است و ممکن نیست به تصور بنده یا دیگری در آن قواعد تزلزلی وارد آید مثل قواعدی است که در ریاضیات است و اگر سالیان دراز هم بگذرد و هر نوع ترقی و اختراع جدیدی در جامعه پیدا شود به آن قواعد هیچ تزلزلی وارد نخواهد آمد. ولی بنده نمی‌دانم نسبت به قواعد اجتماعی هم آیا این طور است؟ هر قانونی که در اروپا پنجاه سال قبل راجع به اقتصادیات وضع شده است آیا تا امروز همان طور برقرار است؟ بنده گمان نمی‌کنم. برای این که تغییراتی که هر روز راجع به وضعیات اجتماعی و اقتصادی پیدا می‌شود قواعد آن هم تغییر می‌کند و از این نظر هم عرض می‌کنم که اینها یک قواعد لایتغیری نیستند و بنده مخصوصاً تذکر می‌دهم که مالیات تصاعدی یک مالیات ترکیبی است که در تحت فشار و در تحت ازدیاد مخارج ضروری (نه مخارجی مثل مخارج ما باشد بنده در این قسمت هم عرایضی دارم و ثابت می‌کنم که مخارج ما ضروری نیست) مجبور به وضع یک مالیات‌های ترکیبی و مالیات تصاعدی می‌شوند (آن هم نه به این طرزی که در این لایحه نوشته شده) یک مالیات ترکیبی از روی فکر مطلعین و اشخاص بصیر به واسطه ضرورت و شدت احتیاجات وضع می‌شود و بنده می‌خواهم بدانم که آیا امروز آن ضرورت و احتیاج که برای مملکت ما پیدا شده است. کدام است که ما را محتاج وضع مالیات تصاعدی کرده است؟ آیا ممکن نبود به یک وسایل سهل‌تری که به عدل هم نزدیک‌تر باشد ایجاد عایدات کرد؟ اینجا بعضی از آقایان موافقین فرمودند که این مالیات عین عدالت است. بنده عرض می‌کنم که هیچ مالیاتی عین عدالت نیست و این مالیات به عقیده بنده نزدیک به عدالت هم نیست. بنده اگرچه همیشه این قسمت را مدنظر دارم و کاملاً هم موافق هستم که همان طوری که دول متمدنه امروز رفتار می‌کنند ما هم به آنها تأسی کنیم و سعی کنیم که خودمان را به آنها برسانیم ولی در آنجا در وضع قوانین یک فلسفه‌هایی را هم قائل بوده‌اند که ما تاکنون هیچ توجهی به آن قسمت‌ها نکرده‌ایم و این که آقای مخبر فرمودند تصویب این مالیات یک قدمی است در جاده ترقی بنده هم در سهم خودم با کمال افتخار و اغلب تصدیق می‌کنم ولیکن در سایر قسمت‌ها هم ما باید یک قدری به آنها تأسی بکنیم و در بعضی قسمت‌ها هم که آنها از ترقی بهره‌مند هستند ما هم بهره‌مند شویم. مثلاً در هر یک از بودجه‌های ممالک متمدنه وقتی که دقت بفرمایید غیر از مخارج اداری مستخدمین دولت یک مخارج دیگری هم هست. ولی تصدیق می‌فرمایید مطابق این صورت جمع و خرجی که بنده در دست دارم هرچه نگاه می‌کنم می‌بینم مردم شریک و سهیم در این مخارج هستند در قسمت‌های دیگر باید تصدیق بفرمایند که ملت و عامه بهره‌مند نیست. و این مالیاتی که از او گرفته می‌شود و در صورت محاسبه خودش می‌نویسد باید جزء مبلغ سوختی بنویسد زیرا در آن ممالک همه ساله یک مقداری از این مالیاتی که از او گرفته می‌شود مجدداً به خودش عاید می‌شود و متأسفانه ما این قسمت را هیچ رعایت نمی‌کنم ولکن در اروپا این طور نیست و در آنجا این همه بودجه‌های گزافی دارند و این مالیات‌هایی را که از مردم می‌گیرند که چندین برابر مالیات‌های ما هست و هیچ قابل قیاس با مالیات‌هایی که ما می‌دهیم نیست از این مالیات به صور و اشکال مختلفه هر سال یک قسمت از آنها را دولت به خود مردم پس می‌دهد و مردم بهره‌مند می‌شوند و در حقیقت مردم وقتی که در اروپا مالیات می‌دهند خیال می‌کنند که یک سهمی از تجارتخانه خریده‌اند یا با یک مؤسسه و یک شرکت امینی شرکت کرده‌اند و اطمینان دارند که آن سهم هیچ وقت از بین نخواهد رفت و آن شرکت هم هیچ موقعی در مخاطره ورشکست شدن واقع نمی‌شود ولی در مملکت ما این طور نیست. در آنجاها یک قسمت عمده از این مالیات‌ها را صرف مخارج انتفاعی و بهره‌برداری می‌کنند و از همین مالیات‌ها بدون این که استقراض بخصوص هم بکنند راه‌آهن کشیده‌اند و می‌کشند و توسعه هم می‌دهند ولو این که در فلان کوره‌ده که در کوهستان است و جهات اقتصادیش هم مرتب نیست. معذلک دولت چون خودش را مکلف می‌داند و از آن کوره‌ده هم مالیات می‌گیرد این است که یک شرکت راه‌آهنی تأسیس می‌کند که راه‌آهن را تا آنجا هم امتداد بدهد و در سال مبالغی از کیسه خودش و از همین مالیاتی که از مردم گرفته است تفاوت ضرر به آن شرکت می‌دهد. حالا کدام یک از این قضایا در مملکت ما وجود دارد؟ خواهند فرمود تازه می‌خواهیم این کار را بکنیم و مالیات تصاعدی را وضع بکنیم و از این راه یک مخارج اجتماعی بکنیم. مخصوصاً بنده در همین سال به طوری که از رئیس محترم کمیسیون بودجه تحقیقات کرده‌ام. در هذه السنه مبلغی که برای مخارج انتفاعی در کمیسیون بودجه پیش‌بینی شده است پانصد و چهل هزار تومان است در واقع این پانصد و چهل هزار تومان آن قدر قابل نیست که نمایندگان محترم بتوانند به مردم بگویند این پولی که از کیسه شما بیرون می‌آید در مقابل آن سهمی هم برای شما تصویب کرده‌ایم که یک مخارجی بشود و شما هم یک سهمی بهره بردارید. بنده عرض می‌کنم در یک ایالت معظم مثل آذربایجان شما یک راه‌آهنی دارید که میلیون‌ها خرج آن شده است و این راه‌آهن از بهترین راه‌آهن‌هایی است که اخیراً ساخته شده است و در سال ۶ میلیون تن حمل و نقل می‌کند و بنده یکی از سؤالاتی که از وزارت فوائد عامه داشتم و هنوز جواب نداده‌اند راجع به این راه‌آهن بود برای این که این راه‌آهن کم‌کم دارد از بین می‌رود. راست است که شما در این پانصد و چهل هزار تومان پیش‌بینی کرده‌اید ولی بنده اساساً منکر این اقلام پیش‌بینی‌های شما هستم و بنده عرض می‌کنم این راه‌آهن را که خودم برای العین دیده‌ام و چندین مرتبه هم سوار شده‌ام باید وصیت‌نامه‌اش را در منزل بگذارند و به کلی از جانش صرف‌نظر کند. برای این که تراوزس‌هایی که در زیر ریل‌ها است در ظرف این چند سال به کلی پوسیده شده و این مدت هم این عوایدی که از این راه‌آهن به دست می‌آورده‌اند هیچ خرج یک چیزهای اساسی نکرده‌اند و فقط مخارجی که می‌کنند همان مواجبی است که به راننده‌های این راه‌آهن و مستخدمین می‌دهند. و الّا ابداً در فکر این باشند که در این زمستان این راه‌آهن به کلی از بین نرود و از این راه‌آهن یک ضرر اصلی به دولت وارد نیاید نیستند. این مخارج ضروری را هیچ نمی‌کنند و یک مخارج دیگری که در درجه صدم است می‌آیند در پشت این تریبون و می‌گویند کسر بودجه داریم و مخارج ضروری به تأخیر افتاده است و حالا بنده نمی‌خواهم خیلی بپردازم به این قسمت و به طور خلاصه عرض می‌کنم که مخارج ضروری ما با مخارج ضروری ملل متمدنه هیچ قابل تطبیق و تشبیه نیست. بنده لازم می‌دانم برای اطلاع آقایان محترم عرض کنم که تا چه حدود امروز مالیات‌های ما علاوه شده است در صورتی که در سایر ممالک متمدنه فقط برای آن مصارفی که عرض کردم از قبیل مصارف بهره‌برداری (که قسمت اعظم بودجه را تشکیل می‌دهد) یک مالیات‌های اضافه وضع می‌کنند. ولی ما اینجا با وجود این که یک دینار مخارج بهره‌برداری نداشته و نداریم تا این اندازه بر مالیات‌های ما اضافه شده است. و این تحمیلاتی که ما به مردم وارد کرده‌ایم اگر به کیسه آنها مراجعه کنیم به عقیده بنده خیلی بی‌تناسب بالا رفته است. در سنه ۱۳۲۰ که سه چهار سال قبل از مشروطه بوده است تمام عواید دولتی و خزانه ۱۲ کرور تومان بوده است و از این ۱۲ کرور تومان سه کرور تومانش راجع بوده است به گمرکات و ضرابخانه و کلیه مالیاتی که به عنوان مالیات ارضی در آن تاریخ غیر از سایر مالیات‌های غیر مستقیم که کمتر داشتیم و بلکه هیچ نداشتیم آنچه در تحت عنوانات ما به غیر جنسی که خرواری ۳ تومان تسعیر می‌شده است کلیه عوایدی که در این مملکت وجود داشته منحصر می‌شده به شش کرور تومان که این مبلغ را ما از مالیات اراضی و املاک برداشت می‌کرده‌ایم در صورتی که امروزه در سنه تنگوزئیل از بابت عواید املاک ۷ کرور تومان فقط مالیات مستقیم ما بوده است و اگر در واقع عواید حاصله از نفط را موضوع کنیم مجموع عواید مستقیم و غیر مستقیم ما در صورتی که عواید گمرک هم داخل آن باشد قریب بیست و یک میلیون تومان است. عواید آن اوقات با گمرک و همه چیز بیش از ۱۴ کرور و نیم الی ۱۵ کرور نبوده است. در صورتی که عواید امروزه ما بالغ بر ۲۱ میلیون تومان است. حالا ملاحظه فرمایید در ظرف بیست سال اهالی این مملکت بدبخت به جای ۱۵ کرور چهل کرور باید بدهند و این طور بر آنها تحمیل شده است. پس بر ما هم به اندازه وسع خودمان مالیات تحمیل شده است و اگر بخواهیم یک احصائیه تشکیل بدهیم می‌بینیم بیشتر از اروپا مالیات بر ما تحمیل شده است.

شیروانی ـ بر ضعفاء بلی ولی بر اغنیاء خیر.

محمدولی میرزا ـ شاید یک قسمت از عرایض بنده خارج از موضوع بود (آقا سید یعقوب عین موضوع بود.) ولی ضمناً ناچارم عرض کنم بعضی از آقایان که مخالفت می‌کردند عقیده‌شان این بود و می‌گفتند مادام که ما صورت جمع و خرج مملکتی را ببینم که از عواید و مخارج کاملاً مسبوق نشویم تصمیم گرفته‌ایم که اصلاً به هیچ ازدیاد مالیاتی رأی ندهیم بنده با این عقیده شریک هستم زیرا بنده خودم به لایحه بودجه که طبع و توزیع شده است مراجعه کرده‌ام. فرضاً در یکی از اقلام آن صورت تردیدی داشته باشم به طور خصوصی ممکن است از وزارت مالیه سؤال کنم یا در اینجا از وزیر مالیه سؤال کنم و به این وسیله تحقیق کنم. پس بنده با این قسم مخالفت موافق نیستم و مخالفت بنده هم با وضع این مالیات از این لحاظ نیست بعضی از آقایان ایراداتی راجع به قصور مأمورین وزارت مالیه نموده و در واقع اظهار عدم اعتماد نسبت به کارکنان و اعضاء وزارت مالیه نموده‌اند. بنده خواستم این مسئله این مسئله را به عرض آقایان برسانم که مجلس شورای ملی و نمایندگان محترم حاکم بر قضایا هستند نه محکوم و در صورتی که شما حاکمیت خودتان را تصدیق می‌فرمایید نباید بر یک عده مستخدمینی که مستقیماً طرف نیستند حمله بفرمایید. اگر فرضاً خطایی از مستخدمین صادر بشود این را از وزیر یا معاون محترم وزارت مالیه باید سؤال بفرمایید و ایشان هم ناچارند جواب بدهند. ولی بنده تصدیق می‌کنم که مأمورین جزء و تحصیل‌دارها و کسانی که از مردم مالیات می‌گیرند در ضمن ایفاء وظیفه یک قدری تخطی و تجاوز هم می‌کنند و این تخطی نه از نقطه‌نظر آزار است بلکه از این لحاظ است که قانون و نظاماتی در دست آنها نیست که از آن رو بتوانند به وظایف خودشان رفتار نمایند و هم برای این است که مردمی هم که با آنها طرف هستند یک حدود معینی نیست که درجه تسلیم آنها را در مقابل مأمورین تعیین نماید. دیگر این که در ضمن مذاکره در این مالیات اظهار شد که این مالیات عادلانه است و چون عادلانه است ضرری ندارد که مردم این مالیات را بدهند. بنده قبلاً اصلی را عرض کردم که گمان نمی‌کنم هیچ یک از آقایان با آن مخالف باشند و آن این است که هر کسی مطابق وسع خود باید مالیات بدهد و در خرج مملکت خودش شرکت بکند ولی مالیات را برطبق تناسب باید قبول کنیم نه تقاعد. در صورتی که بخواهید وضع مالیات را بر روی عدالت قرار دهید مالیات تناسبی باز نسبتاً به مالیات نزدیک‌تر است تا مالیات تصاعدی. در این لایحه پیشنهاد می‌فرمایید که اولاً تا هزار تومان معاف و این را هم برطبق عدالت بدانید. ولی باید دانست که این یک عدالت نظری است. بنده هم مطابق نظر خودم کسی را که پنج هزار تومان عایدی سالیانه دارد ولی در عوض عائله زیاد و مخارج زیاد دارد می‌گویم بیچاره است و باید از تأدیه مالیات معاف باشد. بنده عرض می‌کنم این لایحه به طوری که تدوین شده است هیچ نوع اساس و بنیان علمی ندارد و نتیجه هیچ محاسبه علمی و اساسی نیست. فقط قضیه را نظری گرفته‌اند. خوب وقتی که عدالت نظری شد ممکن است در نظریات اختلاف پیدا شود و هر کسی یک نوع نظر داشته باشد. مطابق نظرشان اول آمده‌اند و هزار تومان را معاف کرده و دو هزار تومان را صد یک قرار داده‌اند و از چهار هزار تومان تا شش هزار تومان صدی سه و از ده هزار تومان تا پانزده هزار تومان صدی پنج و از بیست و پنج هزار تومان به بالا صدی ده بنده عرض می‌کنم اصلاً لازم نیست که از بیست و پنج هزار تومان به بالا کسی عایدات داشته باشد هرچه زیادتر دارد از او بگیرید وقتی بنا شود اساس عدالت را بر روی نظریات بنده و سرکار قرار دهند همین طور می‌شود. امروز که احساسات خیلی تند نیست صد ده قرار می‌دهد فردا ممکن است یک دسته بیایند صد سی یا صد پنجاه بگیرند بنده عرض کردم در مملکتی که وضع مالیات بسته به نظر بنده و آقا باشد بالاخره همین طورها خواهد شد. زیرا چنانچه عرض شد نتیجه این میزان‌بندی با هیچ حسابی و علمی درست درنمی‌آید. بنده عرض می‌کنم تا شش هزار تومان چرا در هزار تومانش را از قرار صد سه بدهد و مابقی‌اش را صد دو؟ برای این که نظری است. باید به آقایان گوشزد کنم که این مالیات ابداً پایه علمی ندارد و به طوری که در بدو امر عرض کردم در تحت هیچ قاعده حسابی نیست. مثلاً در اصطلاح طبیعات گفته می‌شود: قوه ده اسب بخار. این اصطلاح در اتومبیل و بخار استعمال می‌شود و مطابق یک محاسبه علمی این را معین کرده‌اند به طوری که وقتی گفته می‌شود فلان ماشین دارای دو یا ده قوه اسب است فوری می‌فهمند یعنی چه؟ و اشتباهی نمی‌شود و در اروپا، آسیا و آفریقا وقتی که این اصطلاح گفته شود همه می‌فهمند مقصود چیست و این نتیجه‌ای است که از علم و عمل توأماً به دست آمده و تحصیل شده است ولی در اینجا این طور نیست. بنده حتی می‌خواهم عرض کنم که در خود اروپا هم هنوز مالیات تقاعدی مخالف دارد . . .

شیروانی ـ ولی اکثریت ندارند.

محمدولی میرزا ـ (شما هم اکثریت ندارید) در اروپا که احتیاجاتشان خیلی بیشتر از مملکت ما است یک مالیات‌های ترکیبی ممکن است وضع کنند ولی ما چرا بیاییم و این یک قسمت را بچسبیم و از میان تمام اختراعات مالیاتی این یکی را قبول کنیم. در سی سال قبل هم این گونه مالیات‌ها در اروپا به هیچ وجه وجود نداشته. قدیمی‌ترین مالیات‌ها مالیاتی بود به اسم انگشاکس که در انگلستان وضع شد و در همان جاها هم در نتیجه تجارب طولانی که کرده‌اند بالاخره ثابت شده که مالیات تقاعدی غلط است و به مرور می‌خواهند کم بکنند فقط بعد از جنگ یک مالیات تصاعدی آن هم نه به طوری که در این لایحه پیش‌بینی کرده‌اند وضع شد. مثلاً مالیات تصاعدی آنجا بر میراث تعلق می‌گیرد به طوری که کسی که از پدر مرحومش مبلغی به ارث می‌برد از او یک چیزی می‌گیرند. به علاوه در آنجا وضع مالیات تصاعدی مورد و موقع دارد ولی آن هم به این ترتیبی که در این لایحه پیش‌بینی شده است نیست در این قسمت ممکن است اشخاص یک نظریات سیاسی داشته باشند و شاید یک نظریات حزبی و مسلکی در کار باشد و از آن لحاظ است که از این لایحه دفاع می‌کنند ولی بنده چون این نظر را ندارم لذا مخالفم و شاید آقایانی هم که برمی‌خیزند و از این لایحه دفاع می‌کنند نظریات مسلکی و حزبی ندارند بلکه تصور می‌کنند که از نظر احتیاجات مملکتی امروزه ما محتاجیم که یک عوایدی تحصیل کنیم و به نظرشان وضع این مالیات خوب و مساعد آمده است ولی نباید فراموش کرد همان مالیات‌هایی که برای وصول و اخذ آنها مستخدمین با ورزیده‌تر شده‌اند هنوز به حداکثر نرسیده است که شما می‌خواهید آن را ول کنید و یک مالیات جدیدی وضع نمایید. مالیات مستقیم ما که امروزه به هفت میلیون تومان بالغ می‌شود چنانچه در دوره چهارم عرض کردم حالا هم عرض کنم که اگر شما لایحه ممیزی را بیاورید و تصویب کنید قطع نظر از این که به وظیفه خودتان عمل کرده‌اید هم مردمانی را که در زحمت و فشارند راحت می‌کنید و هم بر عواید دولت می‌افزایید. امروزه قسمت مهم شکایاتی که از مأمورین مالیه و تحصیل‌دارها می‌شود تمام به واسطه این که جزء جمع مالیات‌ها با وضعیات حاضره تطبیق نمی‌کند و برای این که عرض خودم را ثابت کنم اضافه می‌کنم که به موجب صورتی که بنده تحصیل کرده‌ام عواید جنسی ما در بیست سال قبل سیصد و ده هزار بوده است که به عمال دولتی عایدی می‌شده است در صورتی که امروزه کلیه عواید جنسی دولت به یکصد و هشتاد و یک هزار خروار رسیده است. خوب این تفاوت از کجا پیدا شده است؟!! به عقیده بنده به واسطه خرابی است و دلیل دیگری ندارد. در مالیات نقدی وقتی که مأمور مالیه مثلاً در برج حمل می‌آید مالیات نقدی را از مالک بگیرد اگر آن بدبخت نداشته باشد صبر نمی‌کنند فوری مسئله کاه‌دود را برپا می‌کنند. هنوز مسئله کاه‌دود در ولایات معمول بنده سنم در استبداد اقتضای دیدن کاه‌دود را نداشت ولی هنوز در ولایات معمول است مالک بدبخت وقتی که در تحت فشار بیفتد مجبور می‌شود که هرطور هست یا به قرض یا به فروش قالی و اجناس دیگر مالیات دولت را بدهد. (یکی از نمایندگان محترم فرمودند) می‌گویند چطور می‌شود مالیات دیوان را نداد در تحت همین اصل مردم مجبورند بروند از هر جا هست قرض و فراهم کرده مالیات دولت را بدهند ولی در مالیات جنسی این طور نیست و نقصان مالیات جنسی به واسطه خرابی است و این که بنده عرض کردم بهترین دلیل است. بنده خودم در قسمت اعظم این مملکت مسافرت کرده و اغلب در دهات زندگانی کرده‌ام و از وضعیت و خرابی دهات مطلعم امروزه دهات خراب نسبت به پیش شاید از حدود صد بیست و صد سی تجاوز کرده و بهترین دلیل همین است که عرض کردم.

شیروانی ـ متنفذین نمی‌دهند.

محمدولی میرزا ـ سیصد و ده هزار خروار عایدات جنسی دولت به صد و هفتاد و یک هزار خروار رسیده است نه این که مثل یکی از همکاران محترم که هی می‌فرمایند و تکرار می‌کنند به واسطه ندادن متنفذین آقا اگر شما یک متنفذی را سراغ دارید که مالیات خودش را نمی‌دهد از وزیر یا معاون وزارت مالیه سؤال و استیضاح کنید. یک ورقه استیضاح بنویسید بنده هم پای آن را امضاء می‌کنم.

شیروانی ـ همین امروز

محمدولی میرزا ـ این حرف‌هایی که در خارج زده می‌شود از قبیل تیپ جوان، تیپ مندرس، تیپ پیر، سینه برقی و غیره خیال می‌کنند در مجلس هم باید زده شود در صورتی که در بنده اثری ندارد و تصور می‌شود برای خاطر این حرف‌ها بنده دست از وظیفه وکالتی خود برمی‌دارم یا با یک قیام و قعود این تحمیل را بر مردم قبول می‌کنم این حرف‌ها به اندازه بال مگسی در وجود بنده تأثیر ندارد. بنده با یک قیام و قعود این تحمیل را تصویب نمی‌کنم آنها که می‌کنند برای این است که می‌خواهند از آنجایی که وکیل شده‌اند باز فردا هم وکیل شوند ولی بنده هیچ این میل و آرزو را ندارم و قسمتی که بیشتر محرک بنده شده است که بیایم اینجا و این حرف‌ها را بزنم همین است که بدون علم و اطلاع از روحیات مردم نمی‌خواهم اینجا یک رأیی بدهم.

شیروانی ـ این مربوط به خودتان است. وکیل و موکل شما هستید.

محمدولی میرزا ـ گفته می‌شود اگر این مالیات را رأی بدهیم مملکت ترقی می‌کند عرض کردم بنده قبل از این که یک مطالعاتی بکنم شخصاً نمی‌توانم با یک قیام و قعود و یک تحمیل جدیدی را نسبت به مردم تصویب کنم. مگر این که به مردم بگوییم که در مقابل این تحمیل شما فلان منفعت را خواهید داشت مثل قوای تأمینیه وقتی که مردم بدانند این پولی که می‌دهند یک قسمتش به صور و اشکال مختلفه به خودشان برمی‌گردد آن وقت از روی میل حاضر می‌شوند و شما هم یک دلایل منطقی دارید که به آنها بگویید و آنها هم چون دیدند برایشان فایده ندارد زیر بار این تحمیل می‌روند مردم فکر سلیم دارند. آنها خیلی بیشتر از بنده و آقایان (به آقایان جسارت نمی‌کنم) یعنی بهتر از بنده منافع و وضعیت خودشان را تشخیص می‌دهند. چنانچه ملاحظه بفرمایید امروزه ما می‌توانیم به مردم بگوییم که از این پولی که شما می‌دهید نیست کرورش صرف قوای تأمینیه مملکت می‌شود. این چیزی نیست که من اینجا پشت تریبون عرض کنم بلکه همه مردم می‌دانند و واضح است. مثلاً اهالی آذربایجان می‌دانند وضعیت پنج شش سال پیششان چه بوده و حالت امروزشان از چه قرار است آن وقت اگر طلایی می‌داشتند اصلاً نمی‌توانستند زیر خاک آن طلا را مدفون و حفظ کنند ولی امروز (اگرچه آن طلا را ندارند ولی امنیت دارند و آسایش در آن حدود حکمفرما است. آن قسمت از عواید مملکتی که به مصرف حقه خودش می‌رسد مردم از روی کمال میل می‌دهند مثل همان قوای تأمینیه که عرض شد و پست و تلگراف که محتاج الیه مردم است ولی یک قسمت دیگر از مصارف و تشکیلات است که فایده برای مردم ندارد. مثلاً مردم مسئول وصول مالیات نیستند و چه فایده برای آنها متصور است که بدانند وصول و اخذ پانزده یا بیست میلیون فرضاً چهار میلیون یا پنج میلیون یا دو میلیون دولت خرج می‌کند این مسئله مستقیماً متوجه مردم نیست. این است که بنده باز تکرار می‌کنم و تکرار را زاید نمی‌دانم زیرا عقیده‌ام این است که هرچه در این باب گفته شود کم است. مردم حاضرند. ما هم خودمان را باید حاضر کنیم که بار مردم را سنگین کنیم مشروط بر این که اقلاً یک عوایدی هم برای آنها متصور و ملحوظ باشد نه این که همه‌اش مخارج اداری بشود؟! مثلاً خط آهن آذربایجان را که به طور مثل عرض کردم چه ضرر دارد اصلاح و ترمیم کنند یا راه‌های شوسه درست کنند حالا از راه‌های شوسه یک عوایدی از مردم می‌گیرند ولی راه‌ها را ترمیم نمی‌کنند و در تحت این اصولی که امروزه هست فشار به طوری می‌شود که غیر قابل تحمل است. عرایضی که بنده کردم در کلیات بود و نسبت به مواد قانون هم یک اعتراضاتی دارم که عرض می‌کنم. بنده عقیده‌ام این است که این قانون به این ترتیب قابل اجرا نیست و موادی که در این قانون نوشته شده است به هیچ وجه متناسب با یکدیگر نیست و مخارجی هم که برای وصول عواید باید بشود از تناسب خارج است و باید برای تمام قضایای جمع و خرج وصول و ایصال و غیره یک تناسبی قائل شد. در بودجه که امروز داده‌اند و خدمت آقایان هم یک پیش‌بینی عایدات شده بود یکی همین مالیات تصاعدی بود که رئیس کل مالیه پیش‌بینی نموده بود. یکی از اختلافات عمده که بین رئیس مالیه و کمیسیون بودجه بود همین بود و خود آقای رئیس کمیسیون در اینجا اظهار کردند که مالیاتی را که ما در مجلس رأی نداده‌ایم و تصویب نشده است برای چه به جمع خودشان گذاشته‌اند. الان اگر مراجعه بفرمایید به آن صورتی که خدمت‌تان هست سیصد هزار تومان این عایدی را پیش‌بینی کرده‌اند اگر شما برای این مبلغ می‌خواهید یک کارهایی بکنید. بنده متقبل می‌شوم اگر لایحه ممیزی را بیاورید به مجلس و رأی بدهید و از مجلس بگذرانید و عملی کنید تفاوت آن محدود به سیصد هزار تومان بلکه به یک کرور دو کرور هم نیست لایحه ممیزی هم تصحیح می‌کند اخذ مالیات را هم مخارج اداری را کم می‌کند و هم تکثیر عایدات می‌کند اگر نظر واقعاً تکثیر عایدات این است که بنده عرض می‌کنم البته آقای مخبر خواهند فرمود این منافاتی ندارد و لایحه ممیزی چند ماده‌اش تاکنون از کمیسیون گذشته است و ده ماده دیگرش هم تا شش ماه دیگر می‌گذرد می‌آید به مجلس. بنده عرض نکردم منافات دارد بنده عرض می‌کنم اگر آن را مقدم داشته بودید و قبلاً او را به مجلس می‌آوردید هم از لحاظ تکثیر عایدات و هم از لحاظ مردم بهتر بود این است که بنده به طوری عرض کردم با لایحه ممیزی شما بهتر مستوقید تکثیر عایدات کنید و غیر از این مالیات تصاعدی شما مطالب دیگری داشتید که ممکن بود آنها را در نظر بگیرید کمیسیون هم با دولت مشارکت کند و آنها را بیاورند به مجلس ما هم موافقت می‌کردیم. اگر برای تحصیل سیصد هزار تومان است بنده عرض می‌کنم که محل‌های کم‌خرج و از حیث عایدات بیشتر هست آنها را مورد نظر قرار دهید از قبیل تجدیدنظر کامل در مسئله مالیات صنفی که اگر آن را در این مملکت برقرار می‌کردید عقیده بنده این است متجاوز از یک کرور عایدات آن می‌شود در صورتی که اینجا یک کرور عایدات با یک خرج خیلی کمی وصول خواهد شد و خرج زیادی نخواهد داشت و یک تحمیل جدیدی هم بر مردم نمی‌شد و برعکس شما در ضمن این معامله یک اجرای عدلی هم کرده بودید ملاحظه بفرمایید یک صنف‌هایی هستند به طوری که خود آقای مخبر هم اشاره کردند. در آذربایجان در سابق و در قدیم یک کفش‌هایی می‌دوختند که معروف بود به گرجی‌دوزی و الان مالیات گرجی‌دوزی در آذربایجان هست که از اصناف می‌گیرند الان مالیات کفش ساغری می‌گیرند در صورتی که هیچ کس هم نمی‌پوشد در صورتی که آن شخص فوت کرده می‌آیند از ورثه کسی که پدرش مشغول این کار بوده مطالبه می‌کنند مالیه هم مفتشی برای این کار نگاه می‌دارد و حقوق می‌دهد برای این که مخصوصاً تفتیش کنند تا یک بیچاره را پیدا می‌کنند گوشش را می‌گیرند و می‌آورند به اداره مالیه و می‌گویند تو باید صد و شصت و پنج تومان مالیات گرجی‌دوزی بدهی و این مالیات را می‌گیرند در ارومیه یک مالیاتی هست که در سابق که داروغه‌گری و کدخدابازی بود مالیات کله می‌گرفتند و مردم ارومیه هنوز مالیات کلی می‌دهند اگر شما این مالیات‌های صنفی را مالیات قپاندار را در نظر می‌گرفتید خیلی بیش از این مالیات می‌شد (بنده از روی مدرکی که وزارت مالیه پیش‌بینی کرده است) عرض می‌کنم بنده نمی‌توانم پیش‌بینی کنم. ولی خود وزارت مالیه پیش‌بینی کرده است سیصد هزار تومان عایدی این مالیات می‌شود. حالا لابد این سیصد هزار تومان مخارج هم دارد که باید از آن منها شود و آن وقت از این عایدی چه دستگیر می‌شود. نمی‌دانم مثلاً مالیات تمبر نه آن مالیاتی را که آوردند به مجلس و ما آن را رد کردیم مالیات کاغذی که وزارت مالیه درست کند و روی آن را تمبر بزند و در معاملات آن را معمول بدارند. به این معنی که اگر معاملاتی باید بشود در روی آن اوراق وزارت مالیه باید شود و روی آن اوراق یک تمبری می‌گذاشت و مردم با آن اوراق معامله می‌کردند مبلغ زیادی می‌شد. این مالیات هم یکی از مالیات‌هایی است که در دنیای متمدن مبالغ گزافی به خزانه دولت وارد می‌کند. در اینجا هم خیلی سهل‌الاجرا می‌شد یک عواید خوبی برای ما تهیه می‌شد در این قسمت بنده در موادش مفصلاً عرایضی دارم که بعد عرض خواهم کرد فعلاً لازم می‌دانم بعضی مطالب دیگر را گوشزد آقایان بکنم که بعضی از آنها فراموش شده و یک اصلی را تذکر بدهم که به هیچ وجه طرف توجه قرار نداده‌اند روزی که این لایحه را تنظیم کرده‌اند و آن این است که مبالغ ثروت و منابع عایدات مختلف است. مثلاً چنانچه عرض کردم یک کسی است که ارث به او رسیده و یک پولی بدون زحمت برای آن موجود شده است و یا در بانک یک پولی برای او گذارده‌اند در صورتی که خودش شخصاً هیچ زحمتی برای تهیه آن نکشیده است و یک پول موجودی گیرش آمده و مشغول استفاده از آن است دولت بیاید و یک منافعی از این پول ببرد و یک مالیاتی برای آن وضع کند که از او بگیرند. در اینجا هیچ تفاوت و تغییری قائل نشده‌اند بین آن کسی که بدون زحمت فقط زحمتش امضا کردن یک چکی است که آن را امضا می‌کند و می‌برند آن چک را درب فلان حجره یا فلان بانک و آن پول را می‌گیرند با یک کسی که با زحمات بسیار ایجاد یک سرمایه کرده. مثلاً فرض بفرمایید به یک کسی که یک تجارتخانه به ارث به او رسیده اگر لیاقت و استعداد نداشته باشد یا به امور تجارتخانه مربوط نباشد و کار نکند نمی‌تواند عوایدی را که پدر مرحومش از آن تجارتخانه می‌برده او ببرد. پس در واقع عواید به واسطه شرکت سرمایه و کار و زحمت شخصی و زحمت فکری تهیه می‌شود. یک قسمت هم این است که بعضی اشخاص روزانه زحمت می‌کشند و روزانه دخل می‌برند از قبیل مشاغل آزاد مثل طبیب که هر روز در مطب خود نشسته و شب به شب ده تومان بیست تومان صد تومان استفاده می‌کند ولی اگر خود طبیب ناخوش شد در موقعی که ناخوش است نمی‌تواند در آن پانزده روزی که خودش ناخوش بوده کسی را عوض خودش معین کند که برود نبض مریض را بگیرد. و در این عوائد ابداً فرقی قائل نشده‌اند تمام یک کاسه بر عوائد خالص اشخاص می‌گویند فلان قدر باید مالیات وضع شود از این جهت است که بنده در این قسمت هم در صورتی که تصویب شود در موادش خیلی جرح و تعدیل لازم می‌دانم که اگر جرح و تعدیل نشود اسباب زحمت و صدمه مردم خواهد بود و بعلاوه خیلی هم ظالمانه است و عوائدش هم نسبت به مخارجش خیلی کم خواهد بود و بعد از یک سال هم که گذشت آن وقت ملاحظه می‌فرمایید که عایدات خالصی که از این محل باقی می‌ماند چیز غیر قابلی است. بنده دیگر فعلاً بیش از این عرض نمی‌کنم و بقیه عرایضم را در مواد عرض خواهم نمود.

جمعی اظهار نمودند ـ تنفس داده شود.

رئیس ـ با تنفس کسی مخالف نیست؟

حاج عزالممالک ـ بنده مخالفم.

رئیس ـ رأی می‌گیریم. آقایانی که با تنفس موافقند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب نشد. آقای رهنما گویا جنابعالی صحبت کرده‌اید.

رهنما ـ خیر ولی فعلاً عرضی ندارم.

رئیس ـ آقای حاج عزالممالک (اجازه)

حاج عزالممالک ـ آقایانی که مخالفت فرمودند با مالیات بر عایدات هر کدام دلایلی داشتند که بنده به طور اختصار یادداشت و جواب‌هایشان را به عقیده خودم حاضر کرده‌ام که به عرض آقایان برسانم: اولاً باید داخل فلسفه مالیات شد که مالیات چه چیز است. مالیات وجهی است که از طرف اهالی یک مملکتی نسبت به توانایی و به تناسب عایدات خودشان برای حوائج مملکت داده می‌شود این اصل را که قائل شدیم بعد بیاییم ببینیم لایحه که از طرف دولت پیشنهاد شده (نه آن طوری که شاهزاده محمدولی میرزا به اصول هو مطلب را بردند روی مسلک و غیره و هیچ این طور نبوده برای این که این لایحه یک لایحه نیست که از طرف عده از وکلا پیشنهاد شده باشد.) آن وقت ببینیم این لایحه دولت این فلسفه را دارا است یا نه البته اگر این فلسفه را دارا است اول به اصلش وارد می‌شویم بعد به جزئیاتش و اگر یک فلسفه را نداشت با اصلش هم مخالفت می‌کنیم . . .

میرزا هاشم آشتیانی ـ آقا عده کافی نیست.

حاج عزالممالک ـ تشخیص عده با آقای رئیس است. برای اداره کردن امور مملکت دولت افراد را مجبور می‌کند که کمک کنند برای اداره کردن و رفع احتیاجات مملکتی تا این که هیئت اداره کننده مملکت موفق شوند به اداره هیئت اجتماعی . . .

رئیس ـ آقا عده کافی نیست.

حاج عزالممالک ـ می‌فرمایید بعد عرایض خودم را عرض می‌کنم.

رئیس ـ عده کافی نیست. بعد از چند دقیقه مراجعت می‌کنیم.

(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)

رئیس ـ آقای حاج عزالممالک.(اجازه)

تدین ـ بنده پیشنهاد ختم جلسه را کرده‌ام.

حاج عزالممالک ـ بنده مخالفم.

رئیس ـ آقای تدین و آقای کازرونی پیشنهاد کرده‌اند جلسه ختم شود.

تدین ـ اجازه بفرمایید توضیح عرض کنم.

سرکشیک‌زاده ـ بنده با ختم جلسه مخالفم.

رئیس ـ بفرمایید.

سرکشیک‌زاده ـ اساساً گمان می‌کنم غالب آقایان موافق باشند با ختم جلسه و خود بنده هم مخالفتی ندارم ولی فقط مخالفت بنده اینجا است که یک مخالفی دو ساعت صحبت کرده و از انصاف خیلی دور است که یک موافق صحبت نکند. به عقیده بنده یک نفر موافق ولو مختصر هم باشد صحبت کند تا در انظار یک قضاوت صحیحی بشود و مخالف و موافق هم خیلی هست.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به ختم جلسه آقایانی که به ختم جلسه رأی می‌دهند قیام فرمایند.

(غالب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. مطالب مهم دیگری هست از قبیل خبر کمیسیون بودجه اگر تصویب می‌فرمایید در جلسات بعد قبل از تنفس این مسئله مطرح شود و بعد از تنفس خبر کمیسیون بودجه. آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده خواستم تقاضا کنم که اگر مجلس موافقت کند رأی بدهند که بودجه مملکتی چون اهمیتش بیشتر است قبل از تنفس باشد که اول مسئله بودجه باشد تا تکلیف آن معین شود بعد اگر خدای نکرده خیری دارد در وضع مالیات داخل شویم. مقصودم این است که این مسئله بودجه مقدم شود.

رئیس ـ آقای تدین. (اجازه)

تدین ـ بنده هم عقیده‌ام این است که راپورت کمیسیون بودجه راجع به بودجه کل مملکتی مقدم باشد و لایحه مالیات تصاعدی مؤخر چون مسئله بودجه هفت ماه است از سال گذشته و تازه راپورت کمیسیون بودجه آمده است.

البته این مقدم باشد بهتر است.

رئیس ـ آقای دامغانی. (اجازه)

دامغانی ـ عرضی ندارم.

رئیس ـ آقای سهام‌السلطان. (اجازه)

سهام‌السلطان ـ بنده هم همین نظریه آقای تدین را داشتم.

رئیس ـ آقای رهنما. (اجازه)

رهنما ـ در این قسمت بنده مخالفم که راپورت مالیات تصاعدی به تأخیر بیفتد زیرا مذاکرات در این دو جلسه به قدر کافی شده است و در جلسه آتیه ممکن است برای قبل از تنفس خاتمه پیدا کند و اگر جزء دستور نباشد و ناقص بماند این چون یک مسئله مهمی است و بالاخره مجلس مهم‌ترین وظیفه‌اش به عدالت رفتار کردن است. و در مسائلی که مطرح می‌شود تکلیفش به بی‌غرضی رفتار کردن است و امروز مسئله مالیات تصاعدی در تمام افکار عمومی یک اثر مهمی کرده که مجلس شورای ملی در این مسئله چطور قضاوت خواهد کرد. حالا اگر از دستور قبل از تنفس آن را خارج کنیم بالاخره مالیات تصاعدی تأخیر می‌شود و گمان نمی‌کنم صحیح باشد و بالاخره بنده موافقم که ابتدا مسئله مالیات تصاعدی و بعد از تنفس بودجه مطرح شود. خصوصاً امروز یکی از مخالفین دو ساعت وقت مجلس را در مخالفت گرفت و گفته شد از نقطه‌نظر این که راپورت کمیسیون بودجه تحت طبع است مجال بدهند تا از طبع خارج شده و آن را پس از حاضر شدن جزء دستور بگذارند.

رئیس ـ راپورت کمیسیون طبع و توزیع شده است. آقای مشار اعظم (اجازه)

مشار اعظم ـ بنده می‌خواهم عرض کنم وقتی کتاب را باز می‌کنند و می‌خواهند اول حمد و سپاس بر خدای تعالی می‌کنند بعد به تمت‌الکتاب می‌رسند. بودجه و مالیات هم برای مجلس مثل کتاب است که باید از ابتدا شروع کرد و یکی یکی جلو رفت تا آخر و آقایان موافقین باید این را فوز عظیم بشمارند که لایحه بودجه حاضر شده و به عنوان مذاکره در آن عجالتاً تا اندازه از مخالفت در لایحه مالیات تصاعدی منصرف می‌شویم. به هر جهت عقیده بنده هم این است که ابتدا بودجه مملکتی را مورد بحث قرار دهیم بعد از آن لایحه مالیات تصاعدی جزء دستور شود.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به این که دستور جلسه آتیه خبر کمیسیون بودجه راجع به بودجه کل مملکتی باشد. آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. اسامی آقایان اعضای کمیسیون اقتصادی از قراری است که عرض می‌کنم:

آقای تقی‌زاده، مصدق‌السلطنه، آقای ارباب کیخسرو، آقای مقوم‌الملک، آقای رئیس‌التجار، آقای دولت‌آبادی، در جلسه آتیه کسری کمیسیون‌ها هم انشاءالله انتخاب خواهند شد.

(مجلس سی و پنج دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی ـ مؤتمن‌الملک

منشی ـ علی اقبال‌الممالک

منشی ـ معظم‌السلطان