مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ آبان ۱۳۴۲ نشست ۱۰
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و یکم | تصمیمهای مجلس | قوانین انقلاب شاه و مردم |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۴۲ نشست ۱۰
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۲۱
جلسه: ۱۰
فهرست مطالب:
۱ - تصویب صورت مجلس
۲ - بیانات قبل از دستور آقای عیسی مبارکی
۳ - سؤال آقای فخرطباطبایی راجع به کتب درسی و جواب آقای وزیر فرهنگ
۴ - تقدیم یک فقره لایحه به وسیله آقای وزیر فرهنگ و بیانات ایشان
۵ - بیانات بعد از دستور آقایان: مهندس والا - بالاخانلو
۶ - اعلام ختم جلسه
مجلس دو ساعت و نیم قبل از ظهر بریاست اقای مهندس عبدالله ریاضی تشکیل کردید. |
- تصویب صورت مجلس
۱- تصویب صورت مجلس
رئیس – صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
غائبین با اجازه –
- آقایان موتضوی – دکتر غنی – ایلخان – دکتر پورهاشمی – جهانگیری – بختیاربختیاریها – ابطحی – موسوی- دکتر غلامرضا عدل- شکیبای نوری- اهری- مهندس مجید عدل – زند – مافی- دکتر قراگزلو – پرویزی – دکتر یگانگی – دکتر خطیبی.
غائب بی اجازه –
- آقای ساگینیان.
زود رفتگان با اجازه –
- آقایان حبیبی ۴۰ دقیقه - ارسنجانی یک ساعت – بانو ابتهاج سمیعی یک ساعت.
رئیس – راجع بصورت جلسه قبل اگر آقایان نظری دارند بفرمایند، آقای حسینی بفرمائید.
حسینی – درعرایض بنده یک اشتباهاتی هست که چون مفصل است میدهم به تندنویسی که اصلاح کنند.
رئیس- بسیار خوب. آقای البرزی.
کهزاد البرزی – همچنین در عرایضی بنده اشتباهی هست اجازه بفرمائید بدهم تندنویسی.
رئیس – بسیار خوب. آقای ارسنجانی بفرمائید.
ارسنجانی – بنده عرض کردم آئین نامه اجرائی برای صحیح اجرا شدن مرحله دوم است.
رئیس – اصلاح میشود. آقای دکتر الموتی بفرمائید.
دکتر الموتی – درعرایض بنده یک مختصر اشتباهاتی هست که میدهم باداره تندنویسی اصلاح شود.
رئیس – بسیارخوب اصلاح میشود، چون دیگر نظری نیست صورت جلسه قبل تصویب میشود.
- بیانات قبل از دستور آقای عیسی مبارکی
۲- بیانات قبل از دستور آقای عیسی مبارکی
رئیس – نطقهای قبل از دستور شروع میشود. اقای مبارکی بفرمائید.
مبارکی – با اجازه جناب آقای رئیس و آقایان نمایندگان محترم،
خدا، شاه ومهینی شعار ما همه ایرانیان است (یعنی از نمایندگان بلند تر بفرمائید) انقلاب ششم بهمن شاهنشاه بتصویب ملت ایران رسید، ما سربازان شاهنشاه هستیم چه فرمان یزدان چه فرمان شاه، ما پشتیبانی از این انقلاب سفید شاهنشاه میکنیم و حالاشمهای از وضع استان بلوچستان بنظر مبارک آقایان میرسانم، در استان بلوچستان در موقعی که بنده فرماندار ایرانشهر بودم یک سیل زدگی برای مردم آن استان رخ داد که جبران ناپذیر بود ولی این سیل یک صدم خسارت چند سال خشکسالی را نداشت در ان سیل زدگی خود جناب آقای دکتر خطیبی هم شاهد هستند که حسب المر جهانمطاع کمک شایانی دادند و بنده از جناب آقای دکت خطیبی تشکر میکنم، این پنج سال خشکسال متوالی زندگی مردم بلوچستان را تهدید کرده و وضع آن سامان بطوری شد که اگر اقایان نمایندگان از نزدیک وضع بلوچستان را مشاهده کنید گریه تان میگیرد از وضع گرسنگی و بیچارگی و درماندگی مردم، در این موقع حسب الامر جهان مطاع جناب آقای علم وجناب آقای دکتر خطیبی مدیر عامل شیر وخورشید سرخ کمک هائی دادند ولی این کمکها برای ۵۰۰ هزار نفر مردم بلوچ کافی نست استدعا میکنم این جناب آقای رئیس محترم مجلس شورایملی عرایض چاکرانه بنده رابنظر مبارک پدر تاجدار برسانند که امر ومقرر بفرمایند یک کمکهای بیشتری برای آذوقه برای بذر بمردم بلوچستان بشود و همچنین با جناب آقای نخست وزیر صحبت بفرمایند که زودتر اقدام مؤثری بکنند زیرا که مردم بلوچستان در این پنجسال خشگسالی مورد تهدید قرار گرفتهاند و نسبت به تمدید وام کشاورزی که در این ۵ سال مورد تهیدید قرارگرفتهاند اقدام بفرمایند و سازمان برنامه هم برای لوله کشی آب آشامیدنی ۶ کیلومتری از کنارک اقدام کنند که ۸ هزار نفر اهالی آنجا از حبث خوردن آب شور راحت بشوند و دیگر تعمیر جاده اصلی ایرانشهر و چاه بهار است و نسبت براه ما فعلا اسفالت نمیخواهیم ولی استدعایمان اینست که راه خاکی ما خوب باشد، دیگر تعمیر جاده مرزی ایرانشهر ازسرباز – راسک پیشین و چاه بهار است بستن سد باهوکلاتو سیل برگردان رود خانه دشتیاری وسیل برگردان اسپکه بکمک سازمان برنامه تاسیس کلاس ششم طبیعی در شهرستان ایرانشهر و چاه بهار و تکمیل چهار دستگاه درمانگاه در دامن – جربدک کفارک بیشین و فرستادن پزشک و دارو و تاسیس دبیرستان تا کلاس سوم در بخش سرباز – فنوج – لاشار – اسپکه – قصر قند ونیکشمر – دامن – ابترویک بیمارستان بکصد تختخوابی در شهرستان ایرانشهر و یک بیمارستان ۶۰ تختخوابی در شهرستان چاه بهار که بلوچهای بی بضاعت که استطاعت مالی ندارند چطور اینها میتوانند بیمارستان خودشان را تا صد فرسخی بزاهدان برساند (صحیح است) بنابراین نسبت بتاسیس این کلاسها واسکله چاه بهار استدعا دارم از حضور مبارک آقایان نمایندگان محترم که خواهران و برادران بلوچ شما منتظر لطف آقایان هستند، اینها برادران و خواهران شما هستند، البته ایمان کامل دارم که وکلای محترم توجه میفرمایند چون بنده و جناب آقای ریگی و جناب آقای ناروئی تنها وکیل استان بلوچستان نیستیم همه آقایان نمانیدگان محترم هستند که بنده بهمه شان ایمان راسخ دارم و در این مدت کوتاهی که با آقایان تماس گرفتهام میدانم شخص با ایمانی هستند که در این مقام مقدس آمدهاند و به پیروی از نیات شاهنشاه و ملت ایران این جا آمدهاند و همه خدمتگزار شاه و میهن هستند، بیشتر استدعائی ندارم عرضحالی هم راجع به بیمارستان تربت حیدریه به یکی از آقایان نمایندگان محترم رسیده است که استدعا میکنم توجه بفرمایند، دو فقره عرضحالی رسیده است راجع به گرسنگی مردم بلوچستان که بحضور جناب آقای رئیس تقدیم میکنم.
- سؤال آقای فخر طباطبائی راجع به کتب درسی وجواب آقای وزیر فرهنگ
۳- سؤال آقای فخر طباطبائی راجع به کتب درسی وجواب آقای وزیر فرهنگ
رئیس – وارد دستور میشویم، سؤال آقای فخر طباطبائی مطرح است بفرمائید.
فخر طباطبائی – عرض کنم سؤالی که بنده از وزارت فرهنگ تقریبا دو هفته قبل کرده بودم راجع به کمبود کتب تحصیلی محصلین امسال بود، خیلی خوشوقتم دیشب در روزنامه دیدم که سخنگوی وزارت فرهنگ اعلان کرده بود که کتب تحصیلی بحد کافی تهیه شده است (بعضی از نمایندگان – در انبار است) عین سؤال را حضور نمایندگان محترم مجددا قرائت میکنم ‹‹ ریاست مجلس شورایملی خواهشمند است مقرر بفرمائید جناب اقای وزیر فرهنگ برای جواب دادن بسؤال زیر هر چه زودتر درمجلس شورایملی حضور بهمرسانند با اینکه ماه دوم سال تحصیلی جاری است علت این که تا کنون کتب درسی باندازه کافی در دسترس دانش آموزان گذاشته نشده است چیست و برای رفع کمبود کتب درسی چه فکری و اقدامی فرمودهاند ؟›› عرض کنم موضوع پیشرفت امور فرهنگی مملکت از مسائلی است که مورد کمال توجه شاهنشاه و ملت ایران است، بهمین جهت یکی ازمواد مصوبه ملی را تشکیل میدهد که دولت اجرای آن مواد را در سرلوحه برنامه خود تصریح و تعهد میکند، وضع مملکت ما با تحولی که پیش آمده است ایجاب میکند که دولت و ملت تواما در راه سلطنت و اعتلای مملکت قوای دانش و فکر و عمل خودشان را متمرکز و مشغول کنند، حتی امروز اغلب کسانی هم که وشبین نبودند باین واقعیت معترف شدهاند آنطور درک کردهاند و هر چه زمان میگذرد لزوم و اهمیت تحویل بیشتر مبرهن و ورشن میشود، اما بثمر رسانیدن این تحولات بحرک وشوق باطنی و اقدام و عمل لازم دارد و این حرکت و اشتیاق هم باید هردو جانبه باشد هم از طرف ملت و هم دولت صمیمانه و صادقانه بکوشند که انشاء الله این نهضت یا این تحول ما به نتیجه مطلوب برسد، بنده تصدیق دارم که جناب آقای وزیر فرهنگ درزمان تصدی خودشان قدمهای بنفع فرهنگ کشور برداشتهاند (صحیح است) و وجدا باید این قسمت را در این مکان مقدس حضور آقایان نمایندگان محترم تصدیق و تایید کنم، اعزام سپاهیان انش بروستاها که اجرای یکی از منویات اعلیحضرت همایونی بود از قدمهای درخشان وزارت فرهنگ است (صحیح است) همینطور بط آموزش ابتدائی، تکمیل کادر دبیرستانها، این مسائلی بود که انجام شده گذشته از انی مساله دسته بندی و تبعیض و اعمال غرض موضوعی بود که مدتها دستگاه وزارت فرهنگ را فرسوده وفلج کرده بود که بنده خیلی خوشوقتم این موضوع را عرض کنم که آقای دکترخانلری آن را ریشه کن کردند، امروز یک محیط با صفاویدون و غرض در وزارت فرهنگ پیدا شده و فرهنگ منشاء آثار مهمی خواهد شد، هر کجا که دسته بندی و غرض پیش بیاید نتیجه اش تبعیض است، تبعیض هم آقایان نمایندگان محترم استحضار دارند موجب ناراحتی و دلسردی میشود و چون دلسردهای ناشی از تبعیض روی هم متبلور شد ارکان جامعه را ازحرکت باز میدارد، اینها مسائلی است که بنده لازم دانستم بعرض آقایان نمایندگان محترم برسانم، همین مساله یکنواخت کردن کتب درسی هم باید تذکرا عرض کنم اقدام مفیدی بوده است لبته راجع باین اشکال کمبود کتب درسی را هم بنده دیشب در روزنامه خواندم که خوشبختانه این مورد را هم توجه کردهاند و فکر اولیای محصلین و خود محصلین از کتب درسی متشتت فراغت حاصل کرده و یک کتب درسی یک نواختی پیش آمده و تأکید این معنی و نتیجهای که بنده میخواستم از بحث و سؤال امروز بگیرم همین است که وزارت فرهنگ باید یک برنامه اموزشی لااقل پیش بینی شدهای را برای ده سال در نظر داشته باشد چون ملاحظه بفرمائید ده سال آبنده مملکت را که وقتی جلوی چشممان مجسم کنیم چندین برابر تعداد محصلین امروزی ما محصل و دانش آموز داریم و بهمین قیاس نسبت به معلم و مدرسه و کتاب و سایرنیازمندیهای مملکت محتاج میشویم فکر آنرا باید از امروز کرده باشیم، همین مشکل کتاب و سایر مشکلات فرهنگ غالبش نتیجه نداشتن پیش بینی در گذشته بوده است، و بایستی در وزارت فرهنگ یک برنامه پیش بینی داشته باشند، من فکر میکنم مشکلات ما در آینده خیلی کمتر و راه تکامل آن هموارتر خواهد بود، علاوه بر این دولت باید یک برنامه فرهنگی که بااوضاع اقتصادی مملکت و جهتی که مملکت ما بطرف آن پیش میرود منطبق بسازد جامعه ما در حال جهشی است در حال جهش باید پیش پای خودمان را کاملا ببینیم تا در آنیده مشکلاتمان کمتر بشود و ببینیم در ده سال در ۲۰ سال آینده ما درکدام قسمت از امور اجتماعی کمبود داریم نسل جوان را بسوی آن کمبودهائی که داریم سوق بدهیم اگر دستگاه فرهنگ بهمین کیفیت باشد که تعدادی دیپلمه و لیسانسیه بیاید بیرون و بدون کار و سرگردان باشند این بلیهای است که در آینده متوجه مملکت ما خواهد بود و از حالا بایستی حناب آقای دکتر خانلری وزیر محترم فرهنگ که واقعا غیر از این هم از ایشان نباید انتظار داشته باشیم این جهات را توجه داشته باشند و قطع دارم که ایشان تمام این جهات را توجه دارند.
رئیس- آقای فخر طباطبائی متاسفانه ۵ دقیقه وقت جنابعالی تمام شد.
فخر طباطبائی – بنده بعرایضم خاتمه میدهم تقاضا دارم که جناب آقای وزیر فرهنگ به سؤال بنده جواب لطف بفرمایند.
رئیس – آقای وزیر فرهنگ بفرمائید.
وزیر فرهنگ (دکتر خانلری) – بنده باید تشکر کنم و اظهار خوشوقتی بکنم در این که در این مجلس همچنانکه انتظار میرفت نمایندگانی هستند که توجه کافی بهمه نکتهها وهمه رموز و همه احتیاجات مملکت دارند و واقعا موجب امیدواری است که با چنین مجلسی واقعا وضع مملکت ازهر طریق بهتر بشود یعنی واقعا مسائل اصولی وواقعی برای مملکت ما قطع نظر از نکتهای شخی و منافع خصوصی در اینجا مطرح بشود و کارها روی چرخی بیفتد که لازمه وضع کشوری است که باین ترتیب در حال تحول است سؤالی که نماینده محترم فرمودند، درباره کتاب درسی بحث مفصلی دارد اما بنده گمان میکنم که نمایندگان محترم باندازه کافی آشنا با مطلب هستند وشاید توضیح مفصلی اگر بدهم قدری ممل باشد باختصار عرض میکنم خاطر همه آقایان مستحضر است که هرسال در ابتدای سال تحصیلی چه گرفتاری عظیمی برای موضوع کتاب درسی وجود داشت، این گرفتاری تنها مربوط به کمبود کتاب نبود، انواع مختلفی داشت گرفتاریهای متعدد انتخاب کتابها از طرف معلمین بعد تغییر معلمین، تغییر رأی متصدیان امر اگر اعمال نفوذها و اعمال غرضها برای انتخاب بعضی از کتاب که روبهمرفته نه تنها موجب گرفتاری و موجب زحمت شاگرد ومعلم و پدر ومادر و اولیای بچهها بود بلکه اصولا ایجاد فسادی میکرد و این نکته آخری شاید که بزرگترین معایب آن وضع بشود در امر تحصیل در امر علم، اغراض مادی وقتی که وارد شود مسلما اصل مطلب از بین میرود پس لازم بود که فکری برای ابنکار بشود وزارت فرهنگ با کاره و مشکلات و مشغلههای متعددی که داشت و آقایان مسبوق هستند درصدد این برآمد که یک تصویب نامهای تهیه کند که بموجب آن کتابهای درسی رایکسان کند اینکار انجام گرفت ولی بنده شاید تصدیع بدهم در اینجا و وقت آقایان نمایندگان محترم را بگیرم بذکر مشکلات متعدد وعظیمی که در این راه وجود داشت خودتان بخوبی میتوانید تشخص بدهید که مشکل چقدر بزرگ است وقتی مقایسه بفرمائید مبلغ کل کتابهای امسال را با مبلغ کل قیمت کتابهای سابق وقتی ملاحظه فرمائید این اختلاف ۹ میلیون، ۱۰ میلیون تومان میشود آنوقت تصدیق میفرمائید که کار آسانی نبوده است که چنین منافعی را ازعده ئی سلب کنیم (صحیح است) و این کار را باید عرض کنم که بنده باسماجت انجام دادم در پروندههای نخست وزیری یک پرونده بسیار قطوری تهیه شده است به قطر شاید۴ انگشت و این پرونده مستمل است بر دشنامهاو تهمت هائی که در این باب به عده یی دادهاند بصورت چاپی و ماشین شده و خطی و ژلاتینی و غیره و انباشته شده آنجا رویهم و بنده بقول مردم یک گوشم را درو یک گوشم را دروازه کردم و توجهی باین مسائل نکردم تا اینکه بالاخره موفق شدیم باینکه شرکتی تشکیل بدهیم و کتابها را فعلا امسال یکیش را انتخاب کنیم باید عرض کنم بنده اصولا معتقد نیستم اموریکه از قبیل کسب وتجارت است از دست مردم گرفته شود و بتوسط دولت انجام بشود (صحیح است) این اصل است بهمین جهت در تصویب نامه پیش بینی شده بود تمام ناشرین و کتابفروشان جمع بشوند خودشان شرکت واحدی تشکیل بدهند و این کار را تحت نظارت وزارت فرهنگ انجام بدهند اما اگر نکردند با اینکار درست نشد وزارت فرهنگ خودش درست کند و درچاپخانههای رسمی دولتی که کتابها را چاپ کند این برای پیش گیری بود و با کمال تأسف باید عرض کنم پیش بینی بی حسابی نبود سؤالی که نماینده محترم فرمودند مربوط است به تأخیر و طبع و توزیع کتاب اینکار بعهده شرکت کتاب واگذار شد و آن شرکت متعهد شد درمقابل وزارت فرهنگ که بموقع و در اول سال تحصیلی در تمام نقاط مملکت کتابها را باندازه کافی توزیع بکند فعلا که تاخیر کرده است دراین کار این امر رسیدگی میشود بنده حالا رسمم نیست که آنهم در یک همچو مکان رسمی متهم بکنم شخص یا دستگاهی را قبل از اینکه یقین حاصل شده باشد و اسناد صحیحی وجود داشته باشد بنابراین ازبنده حالا توقع نداشته باشید بگویم که کی تقصیر کرده است و تقصیر از چه نوع بوده است بنابراین نبده این قسمتها را تعیین خواهم کرد و اطمینان میدهم که در این کار غفلت نخواهد شد (احسنت) از جهت حفظ حقوق ملی زیرا که کتاب برای شاگرد مدرسه جزء حقوق ملی است حق دارد و میخواهد در اول سال کتاب داشته باشد اما این یک نکته را هم عرض کنم و معذرت میخواهم که زیاد وقت آقایان گرفته میشود کارکتاب درسی باینجا هم تمام نشده است این قدم اول است اساس این کار این است که متن کتابهای درسیمان هم خوب نیست و با این تشتتی که بود همه میگفتند این کار مفید است برای اینکه رقابت علمی ایجاد میشود و مطالب کتابها بهتر میشود ولی دیدیم که نشد و مطالب کتابها در بعضی رشتهها نسبت بسالهای قبل بدتر هم شد بنابراین وظیفه اصلی وزارت فرهنگ انیستکه درباره متن کتابها هم توجه و دقت کند اینکار بوسیله تاسیس یک دارالتالیفی که مجمع یک عده معلم میرز فاضل باشد باید انجام بگیرد و تمام کتابهای درسی مورد تجدید نظر و ررسی قرار گیرد و در رشته ایی که لازم است ازنو کتاب تازه تألیف میشود و لااقل اگر تمام کتابهای تمام دورهها در ظرف یکسال مورد تجدید نظر دقیق قرارنگیرد یا از نو تألیف نشود لااقل کتابهای اول هر دوره برای کلاسهای سال اینده به بهترین صورتی منتشر شود این توضیح را مختصر عرض کردم ولی همانطوریکه در اول مطلب عرض شد بحث در این باب بسیار مفصل است و بنده هم وقت آقایان نمایندگان محترم را بیش از این نمیگیرم (صحیح است) (مهندس والا – بنده در این قسمت توضیح دارم)
رئیس – آقای فخر طباطبائی
فخر طباطبائی – بنده از فرمایشات جناب اقای وزیر فرهنگ که با یک روح صمیمیت و خلوص مشکلات خودشان را اجمالا فرمودند متشکرم و آقایان نمایندگان هم کم وبیش وافق هستند این مشکلات همانطور که عرض کردم این مشکلات نتیجه عدم پیش بینی درگذشته بوده است وزارت فرهنگ نمیتواند مساله آموزش و پرورش را ندیده بگیرد و این چیزی نیست که بتوانند با تصمیم خلق الساعه روی آن اقدام و عملی کنند بایستی اینکار نقضا داشته باشد پیش بینی شده باشد درتمام جهات کار بنده یک مسائل ظاهری را میبینم چون در کار آموزش و پرورش تخصص ندارم این مسائل واقعی را خود آقایان و ارباب فن که سالها در این قسمت کار کردهاند و خدمت کردهاند بیشتر واقف هستند بایستی بیشتر باین مسائل توجه کنند و من تشکر دارم از اینکه موضوع کتاب و مشکلات آنرا جناب آقای وزیر فرهنگ بالصراحه فرمودند دراینجا شرکتی که متصدی اینکار شده است تأخیر کرده است و البته باید رفع تأخیر بشود البته باید به عموم دانش آموزان کتاب داده بشود ورفع مشکلاتشان بشود النهایه بریا کتاب بنده فکرمیکنم البته این باز هم فکر من است که ظاهر کار را میبینم و تخصصی در اینکار ندارم نمیتوانم بیش از این اظهار نظر کنم خود آقایان فرهنگیها بیشتر از بنده متوجه این قسمتها هستند که رفع مشکل از محصلین بناینده و تکلیفشان را معلوم کنند باید کتابی که میخواهند تدریس شود هیأتی بنشیینند وصحه بگذارند برای چند سال که این کتاب درمدارس تدریس بشود وبگویند این مال کلاس چندم است و آن یکی مال آن کلای که هر سال هر کسی نیاید اظهار سلیقه بکند و این کتاب را بالا وپائین بکند وجناب آقای وزیر فرهنگ هم باین نکتهای که عرض میکنم توجه دارند بنده سالهای قبل کتابهائی را دیدم که بعنوان کتاب جدید منتشر شده در صورتیکه مطالب اساسیش تغییرنکرده است تصویری که در پائین کتاب بوده است بالای کتاب آمده است یا به صفحه دیگری منتقل شده یا اسامی تغییر کرده اینها را توجه بفرمائید انتظار هم همین است که انشاء الله درزمان تصدی شما که واقعا مردی متین و خدمتگزار هستید همین مساله کتاب را که فرمودید مشکلاتی داشته و رفع شده و رفع شده ورفتن به جنگ منافع مردم البته اینکار آسانی نیست وبسیار کار مشکلی است و باین مشکلات البته برمی خورد وشاید هم خودش ایجاد اشکال میکند ولی اینها را هم شما توجه داشتهاید و امیدوارم این تحملی را که مردم این یکی دو ماهه کردهاند تمام بشود و در آینده انشاءالله اینگونه مشکلات پیش نیاید ویک وضع منطقی پیش بیاید و بنده بیش از این عرضی ندارم.
رئیس – آقای وزیر فرهنگ فرمایشی دارید بفرمائید.
وزیر فرهنگ (دکتر خانلری) – بنده دیگر عرض ندارم جز اینکه از توجه نمایندگان محترم تشکر کنم و اظهار امیدواری باینکه درخدمتی که به بنده محول شده است مادام که در این خدمت هستم هرچه بیشتر توفیق حاصل کنم (نمایندگان – انشاءالله).
رئیس- اقای اقبالی بفرمائید.
اقبالی – عریضهای از تو تونکاران شهرستان آستارا به بنده رسیده است که تقدیم مقام ریاست میکنم.
- تقدیم یک فقره لایحه بوسیله آقای وزیر فرهنگ
۴- تقدیم یک فقره لایحه بوسیله آقای وزیر فرهنگ
رئیس –آقای وزیر فرهنگ بفرمائید.
وریر فرهنگ – لایحهای است که تقدیم میکنم و موضوع لایحه را اباختصار برای توضیح عرض میکنم در سالهای گذشته یک مقدار بناهای فرهنگی شروع شده است اما بدون پیش بینی اینکه چه مقدر سرمایه و اعتبار برای اتمام این بناها لازم است و بالنتیجه در اثر مضیقههای مالی که برای وزارت فرهنگ و دولت ایجاد شد مقدار زیادی از این بناها ناتمام مانده و این موجب ضرر مادی است و موجب خسارت هر دستگاهی است که کارش را نیمه تمام بگذارد از قبیل این موارد یک زمینهایی در ضرابخانه با یک عمارت نیمه کاره گرفته شد برای استفاده فرهنگ اما برای تکمیل آن ساختمان اعتبار بدست نیامد و آن ساختمان نیمه تمام ماند یک بنائی درسر راه مهرآباد است که آقایان ملاحظه کردهاند که بعنوان دبیرستان محمدرضا شاه عمارتی ۴ طبقه با سالن سینما و غیره که همچنان نیمه کاره مانده در معرض انظار کساینکه وارد کشور یا خارج میشوند قرار میگیرد چند سال قبل اعلیحضرت همایون شاهنشاه یک میلیون تومان مرحمت فرمودندبه وزارت فرهنگ برای اینکه ازمحل منافع و درآمد این پول به فرهنگینان شکسته و کارافتاده یی که حقوق عادی بازنشستگی آنها کفاف معیشتشان را نمیدهد کمکهایی بشود این پول را چند سال پیش خرج اتمام ساختمان دبیرستان کردند بالنتیجه آن فرهنگیان محروم شدند از آن مزایائی که از این بابت داشتند آنجا هم نصف کاره ماند باینطریق چند بنای نیمه کاره و ناقص باقی ماند از این جهت بفکر این افتادیم آن عمارت ضرابخانه، آن زمین ضرابخانه که مورد احتیاج بانک مرکزی است و اصرار دارد که آنجا را بخرد درصدد برآمدیم که آنجا را بفروشیم ببانک مرکزی. بعد از محل قیمت فروش آن اولا آن دبیرستانها را تمام بکنیم ثاینا آن یک میلیون تومان اهدائی اعلیحضرت همایون شاهنشاهی را بگذاریم سرجایش ثالثا اگرمازادی ماند باز دبستانی بسازیم اما برای این یک میلیون تومان هم اینطور درنظر گرفته شد که بازآن یک میلیون تومان را صرف کنیم که لااقل پنچ تا مدرسه بسازیم آن مدرسهها را وزارت فرهنگ مطابق مقررات عادی اجاره بکند و مال الاجاره آن در واقع در آمد آن سرمایهای خواهد بود که پرداخت خواهد شد یآن کسانی که مقرر بوده است از این محل استفاده بکنند با ینطریق هم بناهای نصفه کاره تمام شده است، و هم چند مدرسه تازه ساخته شده است و هم مبلغی که اعلیحضرت همایونی مرحمت فرمودهاند برای مصرف واقعی خودش مانده است این لایحه را تقدیم میکنم (چند نفر از نمایندگان – شهرستانها و دهات را هم در نظر بگیرید).
رئیس – بکمیسیونهای مربوطه ارجاع میشود. آقای وزیر فرهنگ.
وزیر فرهنگ - از یادآوری که آقایان نمایندگان محترم فرمودند درباره دهات و شهرستانها بنده بایستی تشکر بکنم. ما قریب هفتاد و پنج درصد از جمعیتمان در دهات ساکنند (صحیح است) اما تا بحال برای اینها فکر زیادی نشده است از جمله کاری که مربوط به بنده است درباره فرهنگیان کار زیادی تا سال گذشته انجام نگرفته بود. چرا نشده بود؟ بچند دلیل، یکی اینکه واقعا وضع اجتماعی، وضع مالکیت در مملکت، البته همه جارا عرض نمیکنم، هر امری استثناء دارد اما در یسیاری از جاها نمیگذاشتند قائل نبودند فرزندان روستائیها تحصیل بکنند (صحیح است) و در بخوانند (صحیح است) عرض کنم این یکی از علل بود، علتهای دیگری هم البته باین ضمیمه میشد و آن علتها این است که ما داری مملکتی هستیم بسیار وسیع، با جمعیتی بنسبت مساحت کم، فواصل آبادیهایمان بهم بسیار زیاد و این امر باعث میشود که هر نوع اقدام عمرانی و آبادانی در این کشور بمراتب مشکلتر و گرانتر تمام میشود از یک ممالکی که جمعیتهای انبوهی در یک فضا کمی هستند و طبعا همه جور کارها و همه جور اقدامات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی آسانتر انجام میگیرد این آسان نیست برای ما که ازیک ده، از یک شهر، آجر تهیه بکنیم و بفرستیم پنجاه فرسخ آنطرفتر برای اینکه یک مدرسه چند اطاقه بسازیم (ارسنجانی – با خشت بسازید) بالنتیجه خیلی گران تمام میشود و ممکن نیست غالبا در آن محل مصالح تهیه بکنیم (چند نفر از نمایندگان – باخشت بسازید) اگر اجازه بفرمائید تمام جزئیات قضیه را عرض خواهم کرد، عرض کردم اینهم یکی از مشکلات ماست مشکل دیگر که خیلی قابل توجه است این است که این نوع اقدامات عمومی، اقدامات اجتماعی که بایستی از محل درآمد ملی انجام بگیرد تناسب دارد با میزان درآمد ملی یعنی بحسب درجه فقر وغنای مملکت میتوان در این نوع اقدامات پیشرفت حاصل کرد پس در بسیاری از مواقع برمیخوریم باین اشکال که اصلا سرمایه ما تکافوی این مخارج را نمیکند این مقدمه را برای این عرض کردم که واقعا برای دهات کم توجه کردیم مخصوصا در قسمت فرهنگ. این طرح عالی فرمان علی شاهنشاه درباره تشکیل سپاه دانش اولین قدم بود برای برخنه کردن فرهنگ در روستاها (صحیح است) و این مطلب را نه بنده از خود میگویم بلکه حتی داخلی و خارجی، بسیاری از خارجیها که آمدهاند گزارش دادهاند رسما نوشتهاند که میتوان از حالا گفت که فرهنگ دردهات رخنه کرده است اما باید این را هم عرض کنم که خودمان را خیلی بالا نگیریم یا تصور نکنیم که کارها تما شده است باید عرض کنم ما پنجاه هزار ابادی درکشور داریم و برای هر کدام فرض کنیم یک معلم و یک سپاهی دانش باید بفرستیم حالا هنوز خیلی دوریم از این مرحله ما سه هزار نفر تا بحال فرستادهایم امیداوری داریم درسالهای آینده تا سالی هفت هزار تا تربیت کنیم و بفرستیم باز هم ملاحظه میفرمائید که هنوز کمبود چقدر است و احتیاج چقدربیش از امکان. حالا که گفتگو شده است اجازه بفرمائید یک مطلبی را عرض کنم که موجب سرافرازی خود من است که نه بعنوان وزیر فرهنگ، بلکه بعنوان بلکه بعنوان یک فرد ایرانی، این جوانان ما که در سپاه دانش تربیت شدهاند و بروستاها فرستاده شدهاند بقدری با صمیمیت، بقدری با فداکاری فعالیت کردهاند که حتی مافوق انتظار ما بود (صحیح است) این توفیق عظیمی که در ای راه حاصل شده است البته یک قدری افتهار بآن کسانی که مجری این طرح بودهاند میرسد اما افتخار بزرگ بملت ایران میرسد که جوانانش نشان دادند قابلیت ولیاقت دارند بخلاف گفته مردم بدبین جوان ایرانی از هیچ ملت دیگری در خدمتگزاری مملکت در وطن پرستی کم نیست، اگر بیشتر نباشدو این جوانهائی که بده رفتهاند غالبا وضع روستاها را بکلی دیگرگون کردهاند از بس بجزئیات امور پرداختهاند، بمسائل عمرانی پرداختهاند بسمائل ده پرداختهاند و با مردم روستا هم دردی کردهاند این از یک طرف موجب کمال امیدواری و سرافرازی است و از طرف دیگر ملتی که تا این درجه اعتبار و بیدار است که باین شوق استقبال میکنند از یک معلم ملتی است که باید واقعا مورد تحسین باشد و افتخار هرکسی است که بگوید من جزء این ملتم. ملت ایران سواد ندارد اما شعوردارد باین جهت است که این جوانان سیاهی دانش را همه جا چنان با آغوش بازپذیرفتهاند و چنان منت دارند از آنها و چنان شوق تحصیل دارند و روستائیان که ما فوق این پیش بینی نمیشود کرد در بعضی از روستاها خانمهای دهاتی سبقت گرفتهاند برمردان دردرس خواندن در بسیاری از جاها شماره دخترانی که درس میخوانند بیشتر از پسرها بشغل دیگری در مشاغل روستائی مشغولند با اینکه میتوانستند بروند بده مجاور این است که غالبا دخترها درکلاس میمانند و بالنتیجه عده دخترهای سرکلاس بیش از تعداد پسرهاست در بعضی از جاها این جوانها را بعنوان یک فرشته رحمت حساب میکنند و این جوانها هم همین هائی هستند که مردم بدبین میگفتند که جوانهای ایرانی همت ندارند، شلند، خیابان گردند، ولنگارند. این جوانها بمنطقه هائی رفتهاند در دهات دوردست که وسائل زندگی واقعا بصورت ابتدائی است و کمتر مأموری نرسیده است بآنجا ولی این جوانها رفتهاند آنجا ودر ان منازل روستائی مثل روستائیان دیگر زندگی کردهاند و زندگی خودشان را وقف خدمت بمردم آن منطقه کردهاند (صحیح است) این امر، این قدمی که برداشته شد چنانکه عرض کردم موجب سرافرازی است، اما کارمان هنوز بانجام نرسیده است. بنده باید چند نکته را باختصار بعرضتان برسانم برای اینکه اطلاع اجمالی از وضع فرهنگ مملکت داشته باشید ما تا این تاریخ اگر حسابمان درست باشد. بچه هائی که درسن تحصیل هستند، یعنی بچه هائی که از شش سال بیشتر دارند و از سیزده سال کمتر بچه هائی که در سن شش سال تحصیل ابتدائی هستند فقط در سراسرکشور پنجاه درصدشان بمدرسه میروند یعنی پنجاه درصد ازمردان آینده مملکت از همین حالا از داشتن وسائل تحصیل محرومند تحصیل ابتدائی بنظر بنده جزء حقوق بشری است. جزء حیثیت انسانی است. در دنیای امروز نیمتوان بی سواد بود این امر عمومی است. اما برای مملکت ما اهمیت و لزومش ازخیلی جهات دیگر و بدلایل دیگر خیلی بیش از این است این برای ما مسأله حیاتی است که تمام افراد مملکت بیک زبان رسمی مملکت بتوانند بخوانند و بنویسند و حساب کنند این مسأله حیاتی است عرض کردم (صحیح است) تا بحال در این باب از این حیث شاید بتوان گفت غفلت شده است چرا غفلت شده، راستش این است که ظلم کردهایم حق بعضی را گرفتهایم و ببعضی دیگر دادهایم حق تمام افراد ایراین این است که بتوانند شش کلاس درس بخوانند.
اما اگر ما وسایل تحصیل درجات بالاتر را نداریم بایستی از روی عدل بهر درجه که وسایلمان دستگاهمان اجازه داد برای همه متساوری وسایل تحصیلات را فراهم بیاوریم اگر طوری شد که ما برای بکعهد وسایل تحصیلات بالاتر را با عالیترین مقام بطور مجانی فرام کنیم یعنی دولت یعنی با پول ملت و آنقدر که پولمان رسید برای بعضی دیگر وسایل خواندن انحصارا تهیه بکنیم معنیش این است که ظلم کردهایم و حق یک عده را گرفتهایم وبدیگران دادهایم این سیاست فرهنگی بنظر بنده عادلانه نبوده است و مفید هم برای مملکت نبوده است آن مفید بود که ما همه مردم را با سواد میکردیم و بتدریج بالا میبردیم چرا؟ برای اینکه بنده شاید تصدیع زیاد لازم نباشد بدهم با اطلاعاتی که همه آقایان نمایندگان محترم دارند این مساله باقتصاد مملکت هم مربوط است یعنی همین تحصیلات مختصر ابتدائی موجب بالا رفتن سطح اقتصاد مملکت میشود و بالنتیجه درآمد مملکت زیاد میشود وقتی درآمد مملکت زیاد شد درجات بالاتر تحصیل را هم میشود تامین کرد اما مادام که ما یک عده کثیری را یک اکثریت انبوه مملکت را بی سواد گذاشتهایم اگر انتظار داشته باشیم اقتصادمان ترقی بکند درست نیست بالنتیجه درآمدمان زیاد نمیشود بالنتیجه امکان توسعه فرهنگ هم کمتر میشود بعد آمدیم چه کردهایم در دهات آن بیچارهها که سواد نداشتند غالبا بفکر این نبودند که سواد لازم است داشته باشند اما در شهرها آنهائی که قدری درس خوانده بودند میل داشتند مدارج بالاتر را طی کنند بخصوص که در قوانین استخدامی ما هم دیپلم با پول تسعیر میشود دیپلم قیمت دارد متاسفانه (یکی از نمایندگان – قمیت داشت) آمدیم بدون نقشه بدون اینک طرح درستی برای خرج کردن این مقدار ازمال ملت که باید صرف فرهنگ بشود وجود داشته باشد بخواهش این و آن بفشار این وآن هی دبیرستان درست کردیم گوشه وکنار دبیرستان دروغی، تعجب نفرمائید که چرا میگویم دبیرستان دورغی، دبیرستان جائی است که اول باید معلم صاحب صلاحیت داشته باشد وسایل لازم داشته باشد لابراتواری داشته باشد وغیره، وقتی که ما یک جائی را اسمش را گذاشتیم دبیرستان و معلم کافی ندارد و یا معلم صلالح ندارد، لابراتواری ندارد وسایل تربیت ندارد این دبیرستان دورغی است بارها بحث شده است که کیفیت تحصیلات در مملکت ما خوب نیست بارها گفته شده است درتمام محافل که دیپلمههای ما بیسوادند یا کم سوادند، ولی در عین حال همان کسانی که شکایت میکردند از کم سوادی شاگردان، همانها فشار میآوردند که آقا شما دبیرستان درست کن، یک دبیرستان دراین شهریک دبیرستان در آن شهر و توجه نمیفرمودند باین امر که این دو امر از نظر کیفیت با کمیت متضاد است، اشکال توسعه دبیرستانها ازحیث جنبه مالی آن نیست مشکل انسانی در میان است یعنی ما باید اول آن مقدار معلم تربیت کنیم و داشته باشیم که بتوانیم آنها را بدبیرستان مأمور کنیم بعد دنبال این برویم که پولش را از کجا بیاوریم اما تنها با پرداخت حقوق، معلم خوب بدست نمیآید امسال صورتی به بنده دادند که احتیاجات همین دبیرستانهای موجود شهرستانها بانواع دبیر چقدر است؟ ۱۲۰۰ دبیر خواستیم برای اینکه بفرستیم بشهرستانها تا درهمین مدرسههای ناقص چالهها را پر کنیم. از این جمله بصورت زیر سیصد لیسانسیه ریاضی میخواستیم ۲۳۰ یا چهل لیسانسیه فیزیک میخواستیم همچنین باین نسبت لیسانسیه قسمت طبیعی و زبان خارجه میخواستیم اعلام کردیم تصور میفرمائید که چند تا گیرمان آمد؟ توجه بفرمائید برای جای ۳۰۰ دبیر لیسانسیه ریاضی ۷ تا گیرمان آمد توجه میفرمائید؟ ۷ تا! چه کنیم؟ پس این دبیرستانهائی که عرض کردم دورغی بود در یک شهرستان یک دبیرستان درست میکنند وخیال میکنند معلم فارسی دارند، چون این اشتباه هست، خیال میکنند هر کسی فارسی حرف میزند میتواند فارسی درس بدهد ولی خوب معلم فیزیک دیگر مدعی ندارد مگر کسی که فیزیک بلد باشد معلم فیزیک هم پیدا نمیشود چه کنیم؟ میرفتند آنجا ببینند که فرض کنید رئیس گمرگ محل فیزیک بلد است، خوب بیاید حق التدریس بگیرد و درس بدهد ولی بسا ممکن است که شخصی این فن را هم خوب بداند اما معلمی یک کار فنی است ویک حرفهای است کارتفننی نیست که ضمن اینکه کسی یک کار دیگری دارد بیاید یک کار معلمی هم بکند باین طریق نمیشود اما این نکته را هم صریحا عرض کنم از یک طرف همه اینها دیپلم میگیرند همه تحصیل کرده متوسطه هستند اما درشرایط غیرمتساوی یعنی یکی در یک مدرسهای تحصیل میکند که معلمین ورزنده داشته و وسایل کامل دارد ولی دیگری در جائی بود که هیچ وسیله یا معلم خوبی نداشته است التبه بایستی یا از شاگرد مؤاخذه کرد و یا از دستگاهی که نتوانسته برای او وسیله فراهم بکند مسلما تقصیر دستگاه است اما باین عنوان که تقصیر دستگاه است نیمتوان بکسی که درس نخوانده است باو بگویند تو درس خواندهای ملاحظه بفرمائید کار از همین جا میلنگد همه جایش خرابست بعد اشکال دیگر توجه باین اعدا بفرمائید ۱۲۰ هزار نفر وارد کلاس اول متوسطه میشوند و کمتر از ۲۰ هزار نفر ازکلاس ششم فارغ التحصیل میشوند یکصد هزار نفر در این میان ضایعات داشته است ۱۰۰ هزار نفر اگر تصور کنیم تحصیلات متوسطه یک سلسله تحصیل متوالی است که بنهایت برسد پس منظور پایان کار است یعنی وسط کار اگر یک کسی ۲ کلاس خواند دید چیزی بلد نیست سه کلاس خواند دید چیزی یاد نگرفته این را اگر در نظر بگیریم ناچارم که شرح بدهم که صدهزار نفرضایعات داشته برای همه یک از این افراد درسال هزار تومان خرج میشود هرشاگرد مدرسه متوسطه برای مملکت درسال ده هزار ریال تمام میشود پس صد هزار نفر ضایعات نفری ۱۰۰۰تومان در سال میشود یکصد میلیون توما سالی یکصد میلیون تومان (یکی از نمایندگان – ده میلیون تومان) یکصد هزار نفر نفری هزار تومان یکصد میلیون تومان ضایعات میشود این را استدعا میکنم توجه فرمائید، این ضایعات نتیجه چیست؟ یا تقصیر شاگر است یا تقصیرمعلم شق سوم ندارد یا شاگرد استعداد کافی نداشته است برای اینکه این درس ر ابخواند و وسط کار ول کرده و رفته است یا ملم باندازه کافی باو توجه نکرده است که کارش را تمام کند درهر دو حال این نتیجه رامیگیریم که پس دبیرستان بازکردن بدون مطالعه و بدون داشتن وسایل و بدون داشتن معلم لایق کارغلطی است و موجب زیان کشور است و بموجب برباد دادن سرمایه کشور است بعد میائیم بیک نکته دیگر، عرض کنم که این عده ایکه از دبیرستان درآمدهاند با هرشرایطی که باشد انها چه بکنند، عدهای از اینها میروند به دانشگاههای داخلی و خارجی اما همه شان نمیتوانند که بروند دانشگاه، یکعده شان میمانند دستگاههای مختلف اقتصادی کشور و اداری کشور ما احتیاج بآدام دارد در کشور ما بیکاری وجود ندارد بیکارکی وجود دارد یک اداره یا یک دفتر تجارتی یک مؤسسه خصوصی یک منشی میخواهد یک ماشین نویس میخواهد یکعده هم دیپلم دارند این دیپلمهها با گردن کج میروند رجوع میکنند بمؤسسات که کاربما بدهید میگویند کا نیست اما همان مؤسسات در بدر میگردند دنبال یک ماشین نویس ویک محاسب و او را با حقوق گزاف استخدام میکنند از این مقدمه چه برمی آید گمان میکنم ما برای احتیاجات مملکتمان آدم تربیت نمیکنیم، احتیاجاتی داریم و آنها محلش خالی میماند اما یک عده دیگری تربیت میکنیم که احتیاج نداریم پس باید درین باب فکری کرد آقای نماینده محترم آقای فخر طباطبائی فرمودند که طرح بای داشته باشیم یقینا کار فرهنگ ما مثل همه امور دیگر شده است بدون نقشه دیگر نمیتوانیم کاری انجام بدهیم کار از این گذشته است که به تفنن و بدلخواه این و آن یک کلاس به بندیم و یک کلاس باز کنیم حساب باید بکنیم که بدانیم چه باید بکنیم حالا باید حساب نیروی انسانی مورد احتیاج را بکنیم تا بداینم که در چه رشته هائی آدم میخواهیم، مثال میزنم. در دبیرستانهای دخترانه یک رشته خانه داری داریم روز اول که این رشته تاسیس شد باین قصد بود که دخترهائی که نمیخواهند قدری امور خانه و زندگی ر ایاد بگیرند و بعد بروند شوهرکنند و خانه خودشان را اداره کنند، این رشته خانه داری برای نگهداری خانه دیگری نیست برای نگهداری خانه خودشان است اما در آن موقع هنوز شاید خانمها اینقدر وارد جامعه نشده بودند، وضع اقتصادی مملکت هنوز بصورتی در نیامده بود که ایجاب بکند زن و شوهر کار بکنند یا اینکه زن بعلت اینکه شوهر ندارد و یا بعلت اینکه شوهرش را از دست داده لازم باشد که کار بکند و حالا ما رشته خانه داری داریم بدون اینکه محلی برای استفاده از این عده باشد ولی بسیاری کارهای دیگر در مملکت هست که آدم میخواهد بسیاری از بیمارستانها هست که احتیاج به بهیار دارد، تمام بیمارستانها حتی در کشورهای اطراف احتیاج به این رشته وفن هست، این کا منشیگر ی یک فنی است غالبا میبینیم اشخاصی که کار وبارشان از نظر مادی خوب است دخترها را میفرستند فرنگ میپرسیم برای چه کاری، دوچیز ر اعنوان ذکر میکنند یکی منشیگری و یکی هم یک اصطلاح تارهای باب شده است استتیک، استتیک یک شعبهای از فلسفه است در اصل که حالا این کلمه برای اینکه تعارفی کرده باشند اطلاق میشود به سلمانی و آرایشگر (دکتر شادمان – مشاطه گری) خوب اینها چه لزومی دارند که بخارج بروند اگر مورد احتیاج مملکت است میتوانیم همین جا رشتهای درست کنیم این دیگر ماشین آلات سنگین نمیخواهد، لابراتورهای عظیم نمیخواهد بنابراین بجای اینکه رشته هائی در درمملکت باشد با خرج هنگفت که ما ندانیم حاصل آن چیست و بچه درد میخورد سعی بکنیم رشته هائی درست بکنیم که بدانیم بچه دردر میخورد باین جهت وزارت فرهنگ در نظر گرفت با توجه باین نکات که شعبههای متعددی در دبیرستان درست بکند یک اشتباهی هم در اذهان حاصل شده بود از چندی باینطرف که تحصیلات حرفهای خیال میکردند منحصر است به بخاری، آهنگری و مثال تعمیر اتومیبل، تحصیلات حرفهای یعنی هر نوع تحصیلی که برای اشتغال بشغل خاصی لازم باشد مفید باشد این بنابر این تحصیلات حرفهای شامل منشیگری، شامل بهیاری، شامل امور بازرگانی، شامل رشته خبرنگاری عکاسی و غیره شامل همه اینطور چیزها هم باید باشد. چهار رشته تازه و درنظر گرفته شده است که امیدواریم از همین امسال این رشتهها ر اباز بکنیم منتهی با حساب برای احتیاجات مملکت نه اینکه در این جا یک مرتبه برویم و پنجاه هزار خبرنگار روزنامه تربیت کنیم که بعد بیکار بمانند بآن اندازه که ممکن است در چند سال آینده برایشان کار باشد شغل باشد (دکتر الموتی – خبرنگاری فعلی هم بیکارند) چندان هم بیکار نیستند اگر خبری پیدا نکردند خودشان میسازند (دکتر شادمان – با فرمایشات جنابعالی خبر فراوان است) عرض کنم این کاری است که در دوره تحصیلات متوسطه باید کرد تحصیلاتی که میانه دبستانی و دانشگاه است اما در دانشگاه هم همچنین رشته هائی را باید ایجاد کرد و تقویت کرد که مورد احتیاج است، مملکت مجبور نیست که سرمایه اش را صرف این بکند که یک آقائی هوس میکند که یک رشته تفننی بخواند، جلوی او را میخواهیم بگیریم بخواند اما از جیب ملت نخواند آن کاری که برای ملت مفید نیست، آن رشتهای که برای ملت مفید نیست. خودش سرمایه دارد هررشتهای که دلش میخواهد تحصیل بکند باین جهت مجبور شدیم که در سال گذشته بعضی از موسسات را بستیم زیرا که مطابق مصالح مملکت اداره نمیشد و درست نبود در مقابلش موسسات دیگری باز کردیم ما در سال آینده از پشت این تریبون عرض میکنیم احتیاج بچند هزار معلم لیسانسیه ریاضی، فیزیک، شیمی خواهیم داشت (یکنفر از نمایندگان – دانشسرا را که منحل کردید) برای این منحل کردیم دانش سرا را که آن دستگاه را بکلی باطل و خلاف نیت آن اصلی بود که از تاسیس آن در نظر بود، ما احتیاج داریم که دبیر بتواند برود سر کلاس و دو سه ماده درس بدهد این درست نیست که بیائیم دانش سرائی به تفنن درست بکنیم بعد رشته جغرافیای محض روانشناسی محض و عده زیادی تربیت بکنیم برای درسی که در دبیرستانها فقط دو ساعت درس دارد. برای این کار متخصص درست بکنیم، معلمی که بهتر حقوق میدهیم، حقوق کافی میدهیم باقی وقتش باید بیکار نماند ویا درسی را بدهد که نخوانده است، بنابراین باید مطابق احتیاجات مملکت معلمی تربیت کرد که بتواند چند رشته در دبیرستانها که مورد احتیاج است و جزء برنامه است درس بدهد، درمشهد دانشکده علوم تاسیس کردیم در تبریز دانشکده علوم تاسیس کردیم برای این نوع احتیاجات و اینکه این جا بنده عرض میکنم و تکرار میکنم برای این است که مسئله تفاوت بیکاری و بیکارگی را باید بجوانهای مملکت گفت آنها هم تقصیر ندارند باید گفت که اگر این درس را خواندی این مزایا را خواهی داشت وضع معاشت تامین خواهد شد و اگر آن رشته را خواندی قول نمیدهیم پیش بینی نمیکنیم که بتوانی کاری پیدا بکنی ولی در آن رشته کار خواهد بود بنده نتیجه میگیرم از عرایضم پس وظیفه وزارت فرهنگ بنظر بنده فعلا دو امر است یکی تعمیم تحصیلات ابتدائی بطور عادلانه برای تمام افراد کشور تمام بچه هائی که در سن تحصیل هستند برای اینکه حیثیت انسانی کسب بکند برای اینکه لیاقت عضویت در یک ملت قدیم، شرافتمند و پر افتخار را داشته باشد (صحیح است) در درجه بعد تربیت افرادی که مورد احتیاج دستگاههای مختلف مملکت است، این دو امر و وظیفه بر عهده وزارت فرهنگ است هر چه از اینها تجاوز کند تجمل است بنده دلم میخواهد که هزار جور تحصیلات مختلف عالی و متوسطه در مملکت باشد رشتهای فنی، زبانی، در عالم نماند که در مملکت ما امکان ایجادش امکان تحصیلش نباشد اما اینها تجمل است و مرحله بعدی است اجازه بفرمائید ما اول زبان رسمی مملکت خومان را به همه بچه هایمان یاد بدهیم از بزرگها گذشته است که بچهها بتواند از عهده خواندن و نوشتن برآیند آنوقت فرض بفرمائید یکی از زبانهای دور افتاده تفننی هم بد نیست که ما چند نفر داشته باشیم که زبان بعضی از قبایل سرخ پوست مکزیک را بداند، بله بد نیست، خوب هم هست ما الان این امر ضرورت فوری ندارد رشته هائی است از این قبیل با این طرح تعمیم تحصیلات عمومی و تامین احتیاجات فنی کشور یرای مشاغل مختلفی که در آینده پیش خواهد آمد اگر ای ندو کار را فرهنگ، بتواند بکند خیلی هنر کرده است و کارهای دیگر را اگر بعد هم کرد یقین دارم که آقایان نمایندگان عیب نخواهند گرفتن ویک نکته را عرض میکنم باز قابل توجه است، عرض کردم در ابتدای بحث خودم که پیشرفت امور اجتماعی که بعهده دستگاههای دولتی است یک تناسبی هم دارد با سرمایه ملی بامیزان ثروت ملی با درآمد ملی، ما فعلا از بودجه خودمان، از بودجه رسمی دولتمان در حدود بیست درصد مصرف فرهنگ میشود، از بودجه سازمان برنامه، بودجههای شهرداری مبالغ بیشتری که خیلی قابل توجه است این بیست درصدی که عرض میکنم برای این است که بگویم این کم نیست، کم کشوری است که بیست درصد از بودجه اش را صرف فرهنگ بکند در یکی از مجامع بین المللی تعلیم و تربیت که بنده حضور داشتم از جمله تصمیمات این بود که توجه کنند دول عضو که سعی بکنند مصارف فرهنگیشان را تا میزان چهار در صد درآمد ملی برسانند توصیه کردند به تمام مملکتهای دنیا، بنده تحقیق کردم که این چیست حسابش کجاست و ماچقدر خرج میکنیم، حسابی که بنده کردهام اگر این حساب درست باشد، اگر راست است که درآمد سرانه ملت ایران فعلا درحدود ۱۷۰ در سال است و اگر راست است که ما در حدود بیست ودو میلیون نفر جمعیت داریم آنچه که تخمین میزنیم آنوقت مجموع مخارجی که ما برای فرهنگمان میکنیم از پنج درصد در آمد کل ملت تجاوز میکند و این مبلع بقدری زیاد است که گویا مثلا ممالک متحده امریکای شمالی توانستهاند مخارج فرهنگیشان را باین میزان برسانند، وزیر فرهنگ یکی از کشورهای کهنه وقدیم اروپائی که بفرهنگ شهرت دارد اینجا بود از او پرسیدم که شما چند درصد بودجه تان را صرف فرهنگ میکنید گفت کمی بیش از هفت درصد اما این نکته را باید عرض کنم در همین مملکت افتخار میکرد که ما کارمان بجائی رسیده است که اخیرا قانونی گذراندیم و تحصیلات عمومی را رساندیم به ۹ کلاس مملکت اطریش مملکتی که سابقه بسیار قدیم تمدن دارد مخصوصا درفرهنگ تازه رساندهاند به ۹ کلاس یعنی این مقداری است که دولت بعهده میگیرد تامین کند وسایل تحصیل را حساب این را بکنید که آیا درست است که ما توقع داشته باشیم که تا ۱۵ کلاس تامین بکنیم و مجانا درس بدهیم این امکان پذیر هست اصلا این بیست درصدی که ما از بودجه خرج میکنیم باضافه منابع و درآمدهای متعدد دیگر هنوز باندازه نصف احتیاجات مملکتمان نیست چرا؟ برای اینکه مخصوصا در اثر اقدامات اصلاحات ارضی دهقان ایران که حالا احساس شخصیت میکند روی آورده بفرهنگ و میخواهد درس بخواند دیگر قبول ندارد که بچه اش درس نخواند اینست که یک هجومی یک حملهای شده است بفرهنگ برای اینکه همه مردم میخواهند درس بخوانند و باید وسایل کار را برایشان فراهم کرد و در مدتی کوتاه باید جبران کرد آنچه را که در طی قرون از آن غفلت شده است و این کار بسیار بسیار دشوار است باینجهت استکه اگر بودجه فرهنگمان ر ادو برابر بکنیم بازه هم کار انجام نمیگیرد زیرا باید تازه بفکر آدمش بیفتیم تازه باید معلم باندازه کافی تربیت کنیم تازه باید به فکر بنا ولابراتوار و غیره باشیم بنابراین عرض بنده از ذکر این ارقام و غرض از اینکه به آقایان نمایندگان محترم زحمت داد ام این بود که باشکال عظیم امر توجه بفرمائید باید فکرهای دیگری کرد امکان اینکه بودجه مملکت ما در مدت کوتاه دوبرابر بشود تا ما بتوانیم بودجه فرهنگمان را دو برابر بکنیم گمان نمیکنم عملی باشد پس باید نقشهای تازهای کشید فکرتازهای کرد، این کار سپاه دانش و فرمان شاهنشاه کارابتکاری بود از این جهت که خیلی از مخارجی را که با طرحهای سابق در نظر میگرفتیم برای تاسیس مدرسه از بین برد وکار را ساده کرد ونتیجه بهتری هم بدست آمد باید از تمام مردم کمک خواست باید از تمام منابع مملکتی کمک خواست برای اینکه این امر عظیم فرهنگ ملی پیشرفتی بکند. کیک از آقایان نمایندگان یادداشتی برای بنده فرستادهاند راجع باینکه چرا دانشکده کشاورزی خراستان را تعطیل کردید برای اینکه دورغ بود دانشکده کشاورزی که زمین نداشته باشد آخر کف اطاق که نمیشود تربچه کاشت باید زمین رزاعتی داشته باشد معلم کافی باید داشته باشد لابراتوار باید داشته باشد بعد هم چیزی دیگر هم باید داشته باشد پیش بینی آینده کسانی که آنجا درس میخوانند که برای چه محل تحصیل میکنند هیچ پیش بینی نبود فقط یک تابلوزده بودند آنجا و یک عده بچه رفته بودند آنجا در کلاس اول ناچار میبایست دو سال دیگر می گذراندند و چون سه سال وقت بچهها را تلف کرده بودیم ناچار بودیم که یک دیپلم بزرگ کشاورزی هم بآنها بدهیم بدون اینکه اصلا کشاورزی خوانده باشند از این ببعد بنده امیدوارم که آقایان اجازه نفرمایند که نسنجیده قبل از اینکه وسایل تاسیس یک دستگاه فرهنگی فراهم بشود یک دستگاهی تاسیس بشود زیرا وقت جوانان مملکت صرف میشود بدون اینکه بدانند و آخر سال خواه ناخواه باید بکلاس دیگر بروند اما از حیث این نوع مؤسساتی که مورد احتیاج است ما باید دقت تمام با علاقه تمام مشغول پیش بینی و تدارک کار هستم و امیدوارم که اگر خود بنده افتخاراین را داشته باشم که داری این سمت باشم بزودی بتوانم خدمتتان عرض کتم که چه مؤسسات وسیعی برای آماده کردن جوانان بقصد اشغال بیک حرفه مفید بقصد خدمت به اقتصاد مملکت تاسیس شده است (احسنت)(یکی از نمایندگان – در استانها باشد نه در تهران) البته حتی الامکان این نوع مؤسسات حرفهای وشغل در استانها خواهد بود در تهران بحد کافی جمعیت هست مثلا برای امور کشاورزی زمین فراهم کردن در تهران مشکل تر است و در شهرستانها مناسبتر است وغیره بنده با عرض معذرت از اینکه تفصیل دادم و تشکر از اینکه با لطف خاصی عرایض بنده را گوش کردهاید عرض خود را تمام میکنم.
- بیانات بعد از دستور آقایان: مهندس والا – بالاخانلو
۵- بیانات بعد از دستور آقایان: مهندس والا – بالاخانلو
رئیس – نطقهای بعد از دستور شروع میشود آقای مهندس والا بفرمائید.
مهندس والا – بنده از حضور جناب آقای وزیر فرهنگ که درجلسه تشریف دارند استفاده میکنم و راجع به مطلبی که مورد سؤال جناب آقای فخر طباطبائی بود یک توضیحاتی بعرض مبارکتان میرسانم اصولا جناب آقای وزیر فرهنگ این مسأله کتب درسی تنها از نظر متون مورد اشکال برای وزارت فرهنگ قرار نگرفته بلکه چیزی که متاسفانه سالیان سال است مبتلا به وزارت فرهنگ است و مشکلات بزرگی در این راه پیدا شده و امسال بصورت بارزی نمودار شده مساله چاپ کتب درسی است، بنده چون رئیس سندیکای چاپخانهها هستم اطلاعاتی در این مورد دارم و متاسفانه اگر بخواهم وارد جزئیات بشود هم وقت مجلس را میگیرم وخم متاسفانه ناچارم پرده از روی اسرار بسیارنامطلوبی بردارم که چه فعل و انفعالاتی در مورد چاپ کتب درسی انجام گرفته و چه ایادی در این کار وارد هستند از جهت منفعت شخصی و در سال جاری هم تنها مساعدت و موافقت سندیکای چاپخانهها باعث شد که یک مقدار از این مشکلات برطرف شود ومن اینجا بالصراحه عرض میکنم که کتبی که الان بدست اطفال داده میشود شاید دو برابر قیمت اصلی بحساب وزارت فرهنگ گذاشته میشود و پوالشرا از بچهها میگیرند و مسلما در این کار صحبت یکشاهی و صددینار سوء استفاده نیست صحبت میلیونهای سوء استفاده است درحالیکه بنده تصور میکنم اگر این برنامهای که جناب آقای وزیر فرهنگ دارند و از لحاظ تصحیح متون اگر چهار پنج ماه قبل از شروع کلاسها این فکر را عملی بکنید بهیچ وجه من الوجه اشکالی پیدا نمشود وقتی صحبت باینجا میرسد ناچارم مشکلات این صنف را که متاسفانه در حال زوال هستند شمهای بعرض برسانم (یکی از نمایندگان – نامهای همیکی دو روز قبل فرستادهاند) عرض کنم صنف چاپخانه که شاید در بین اصناف بعلت سروکار داشتن با کتب و مطبوعات میتوانیم آنها را در ردیف او اصناف قرار بدهیم بعلت عدم توجهی که در گذشته شده همانطور که عرض کردم بصورتی درآمده که در حال ورشکستگی کامل قرار گرفتهاند بدین معنی که درسال ۱۳۲۲ سه چاپخانه دولتی بیشتر نداشتیم که این سه چاپخانه هم لازم بود باشد یکی چاپخانه ارتش بود یکی چاپخانه مجلس یکی هم چاپخانه بانک ملی آمدند دریکی از این لوایح بودجه که تقدیم مجلس شد چاپخانه مجلس را بدولت واگذار کردند حق هم همینطور بود بجای آن چاپخانه مجلس که توسعه فوق العاده عظیمی پیدا کرده بود دو چاپهانه دیگر درست شد یکی چاپخانه فعلی مجلس که مورد احتیاج هست یکی هم چاپخانه مجلس سنا اینها قبول است کارهای فوری هست بایستی در مجلس انجام بشود از اول هم انتزاع این چاپخانه با زحمتی که کشیده شده بود بد بود، لازم بود که سرجایش باقی بماند ولی گفتند که چون اوراق بهادار چاپ میشود باندرول چاپ میشود بعضی اسناد دولت چاپ میشود بسیارخوب اما بعد هر وزارتخانه و دستگاه مستقلی آمد چاپخانه درست کرد درست مثل این میماند که بنده و شما اگر درسال احتیاج بدودست لباس داشته باشیم برویم یک خیاطخانه باز کنیم اصلاعملی نیست. در حال حاضر در حدود ۲۳-۲۴ چاپخانه دولتی درست شده و روی چاپخانه هم ننواشتهاند که میزان و مقدار ماشین آلات و حدود سرمایه گذاری چقدراست (صحیح است) یک چاپخانه با سرمایه ده هزار تومان چاپخانه است و یک چاپخانه هم با ۵۰ میلیون تومان چاپخانه است بنده معذرت میخواهم که وقت مجلس را میگیرم چون واقعا حیات یک صنفی درمعرض مخاطره قرار گرفته و بنده از نظر مسئولیتی که دارم لازم است این توضیحات را بعرض آقایان نمایندگان برسانم در حال حاضر استفاده هائی که برای چاپخانهها و ماشین آلات شده باین صورت است ک فرض کنید بنده یک ماشین ۵۰ هزار تومانی برای خودم احتیاج دارم میخرم با یک اقساط طویل المدت اما همین ماشین وقتی بحساب دولت گذاشته میشود هزار فعل و انفعالات درست میشود برای ادامه کار چاپخانهها کارگر وچاپ و بایگانی لازم دارند کارپردازی لازم دارمد خصوصا دو دوایر دولتی هم این مسائل سر بجهنم میزند و حتی ما آمدیم در دولتهای گذشته تصویب نامهای گذراندیم چاپخانه هائی که برای دولت ضرر دارد به بندند متاسفانه تا بحال باین تصویب نامه عمل نشده از طرف دیگر مسئله قابل توجه در این است که ماطبق تبصره ۲۴ قانون معاملات دولتی کلیه کارهای چاپی و مطبوعاتی دولتی بایستی که در کمیسیون تقسیم کارهای دولتی در وزارت دارائی متمرکز بشود در حال حاضر شاید در حدود بیست میلیون تومان این کارها باشد اما وقتی بحسابها رسیدگی میکنیم بیش از یک میلیون و دویست سیصد هزار تومان بیشتر نمیشود ملاحظه بفرمائید برای بقیه چه فعل و انفعالاتی صورت میگیرد که یکی از مشکلات همین مسئله کتب درسی است بنده عرض کردم وارد جزئیات نمیشود اما بطور مختصر عرض میکنم آمدند یک شرکتی درست کردند بنام شرکت ناشرین کتب بسیار خوب است که کتابهای چاپ شده را بگیرند و توزیع کنند ولی ناشر کتاب ما تا حالا ندیدیم کاش چاپ کتاب باشد قراردادی که بسته اولا یک شرکت سوری تشکیل شده آمدهاند این شرکت صوری تشکیل دادهاند با سرمایهای که سفته بوده ملاحظه بفرمائید که چطور منفعت دارد که ان سفتهها را دادند وصدی هفتاد و صدی هشتاد هم منفعت دادند و این است که باین صورت در سال جاری درآمده بود علتیش ای نبود که اینها سه چهار نفر شرکتی درست کرد بودند و قرار بودکتب را هم خودشان چاپ کنند. اما در عمل ماندند کارزیاد بود خواستند این انحصار طلبی را ادامه بدهند نتیجه این شد که در اول مهر که باید بدهند نشد وسط مهرندادند دراواخر مهر ماه دست بدامان ما زدند با اینکه واقعا شاید از نظر پرستیژ نباید انجام میشد اما چون کار مملکتی بود بنده تأکید کردم به تمام کارهایشان ر ابگذارند زمین وتاجائی که برایشان میسر و ممکن است این کتب را چاپ کنند تا اندازهای که این کار مثمر ثمر واقع شد و این مشکل بر طرف شد آقای وزیرفرهنگ صحبت از دارالتالیف میکنند بسیار خوب ولازم است که تجدید نظری در کتب درس از نظر متون کتابها و ا نظر مطالبی که واقعا برای فهم و تربیت لازم است بشود اما اگر این فکر را روی اصولی قرار ندهند روی برنامه استواری قرار ندهند چون منافع شخصی عدهای در اینکار وجود دارد همین آش است وهمین کاسه در حالیکه ما در حدود بیست روز قبل نامهای بوزارت فرهنگ نوشتهایم تا سال آینده درحدود هشت، نه ماه وقت میباشد و ما حاضریم این کمک خودمان را برای رفع مشکل اولیه بدهیم اما من تصور میکنم که همین کارادامه داشته باشد تا این وقت بگذرد بسال دیگر این مشکل برای بچههای مردم برای محصلین برای وزارت فرهنگ برای اولیای امور بودجه بیآید بنده چند روز پیش از این از مسجد سلیمان خبری داشتم که درتهران مصور چا پ شد در آنجا بازار سیاه برای کتب درس درست شده (دیهیم – همه جا شده) درست مثل زمان جنگ برای گرفتن نان سیلو مردم کوبسته بودند همینطور که آقایان نمایندگان فرمودند واقعا این اسباب کمال تاسف است که واقعا یک کار ساده که با یک قدری بی نظری وبیغرضی میتوانیم به بهترین وجه آنرا درست کنیم تا این اندازه خودمان را گرفتار کنیم (دیهیم – درآذربایجان صدی هفتاد محصلین کتاب ندارند) همینطور که آقای دیهیم میفرمایند صدی هفتاد محصلین کتاب ندارند و واقعا صحیح است این مسئله فوق العاد قابل توجهی است برای انیکه ما چرا باید اجازه بدهیم که کتابی که یک تومان تمام میشود بامنفعت عادلانه سی ریال سی وپنج ریال بدست مردم بدهیم (سیفی – آنها را که در انبار است توزیع کنند) حتما منفعتشان ایجاب نمیکند والا توزیع میکردند درصورتیکه این سه موضوع باید از هم تفکیک بشود و بسه قسمت تقسیم بشود مطلب تهیه کتاب بعهده وزارت فرهنگ باشد چاپ کتاب بدست سازمان صلاحیتدار و چاپخانههای صالح داده شود و نشر کتاب با نظروزارت فرهنگ حالا اگر مؤسسه ناشری هست بوسیله آنها توزیع شود (صحیح است) ازا ین گذشته ما اگر بیائیم دقت کافی بکنیم یک مسائلی هست جناب آقای دیهیم که آدم متاثر و متحیر میشود با کاغذی که در بازار عرضه میشود شاید یک برابر و نیم و دو برابر قیمت اصلی باشد این پول از جیب فروشنده کاغذ در نمیرود این پول از جیب میلیونها کارمندان دولتی که ماهیانه صد وپنجاه دویست تومان حقوق دارند و هر کدام چهار پنج بچه دارند از جیب آنها میرود شما ملاحظه بفرمائید میخواهیم وضع کارمندان دولت مرتب باشد اما امکاناتی که بایستی بوجود بیاوریم نه تنها این امکانات را بوجود نمیآوریم بلکه همیشه مانع و رادع میشویم و باعث میشویم که هزینه زندگی مردم بالا برود، در اینجا خانم نفیسی مرقوم فرمودهاند در شهرستانها کتابی چند سال قبل را میفروشند (خانم نفیسی – در بافت این کار را میکنند) کاملا صحیح است این یک گرفتاری است که من خیال میکنم تنها مربوط بیک حوزه نباشد خیال میکنم مربوط به تمام ایران است و این مشکل را حقیقتا بایستی وزارت فرهنگ اولیاء امور با بی نظری رعایت بکنند مطلب دیگری که قابل توجه نمایندگان است این اختصاس فلان کتاب برای فلان کلاس جزء معاملات رایج و متداول بود یعنی فلان کسی که کتابی را منتشر میکرد حاضر بود پنجاه شصت هزار تومان صد هزار تومان بدهد تا این کتابش ر ابگذارند جزو سرس و این جلب منفعت مادی سبب شد که فرض کنیم برای یک کتاب فیزیک که یک فرمول ثابتی دارد در همه جای دنیا فرمول آهن همان است درجه حرارت و درجه دوبش معین است یک متن خیلی سادهای دارد چگونه میشود ما برای فیزیک، شیمی، ریاضیات تا بحال بیست و بیست پنج جلد متنوع داشته باشیم این برای خاطر فعل و انفعالات بود که در گذشته انجام میشد و الان وزارت فرهنگ واقعا اگر این کار را بکند نه تنها نمیتواند این مشکل را حل کند بلکه مشکلی بمشکلات اضافه میشود بنده عرضم را تکرار میکنم کار باید تقسیم بشود تهیه کتاب بوسیله وزارت فرهنگ و با نظارت وزارت فرهنگ انجام شود چاپ کتب بایستی در چاپخانههای ملی انجام بگیرد با نظارت وزارت فرهنگ پخش کتاب بوسیله ناشرین انجام بگیرد با نظارت وزارت فرهنگ اگر کمیسیونهای بیطرفی درست شود میشود به حداقل قیمت و خیلی عادلانه قیمت کتابها را درآورد این مشکل عظیم ولاینحلی شده بنده خیال میکنم با صرف سه روز چهارروز وقت حل میشود بنده از اینکه اجازه فرمودید این عرایض، بعرض مجلس برسد متشکرم امیدوارم آقای وزیر فرهنگ و مسئولان وزارت فرهنگ در این کار اهتمام لازم را مرعی دارند اجازه بفرمائید عین موقومه آقای کیهان یغمائی را که برای بنده فرستادهاند بعرض برسانم.
رئیس- وقت شما تمام شد (دکتر الموتی – ده دقیقه وقت خودم رامیدهم) بفرمائید.
مهندس والا – آقای یغمائی نوشتهاند فرمایشات جناب آقای وزیر فرهنگ در مورد دانشکده کشاورزی مشهد حقیقت نداشت بی لطفی فرمودند انحلال دانشکده کشاورزی روی نظر خصوصی و تاسیس دانشکده علوم بناحق بجای آن برای خاطر فردوتابع نظر شخصی بود که انشاءالله بموقع این حقیقت تلخ را روشن خواهم کرد البته متاسفانه بنده نیز بایستی معترف باشم که خیلی از بی عدالتیها و خیلی از کج سلیقه گیها مربوطه به نظرهای شخصی و تامین منافع شخصی است و اگر حقیقتا یک اصولی حکمفرما شود و روی آن اصول عمل شود خیال نمیکنم مشکلی بوجود بیاید ما که کار تازهای نمیکنیم اگر فرض کنیم ما در حال حاضردو میلیون دانش آموز داشته باشیم کشورهائی که متجاوز از بیست وپنج میلیون دانش آموز دارند چکار کردهاند هرکار کردهاند میتوانیم کپی کنیم اگر نمیتوانیم مجتهد خوبی باشیم اقلا بگذاریم مقلدهای خوبی باشیم ولی بی نظر، الان کتابی که یک تومان تمام میشود بمردم چهار تومان میفروشند تازه بموقع هم نمیدهند بچه را بدون کتاب میفرستیم بمدرسته خیلی ممنونم.
میرافضل- نامهای از کارگران کارخانه زاینده رود اصفهان رسیده است که تقدیم مقام ریاست میکنم.
رئیس – اقای بالاخانلو.
بالاخانلو – بنده یک خاطره تلخی بیادم آمد ناچار شدم از این فرصت استفاده بکنم و بعرض آقایان نمایندگان محترم برسانم بنده فرزندی دارم که دیپلمه طبیعی است دیپلم طبیعی گرفته وسال گذشته او را بانگلستان فرستادهام که مشغول تحصیل است این نورچشمی عزیزی که با اخذ دیپلم طبیعی موجب افتخار بنده و فرهنگ شده درنامهای که در آنجا فرستاده اینطور نوشته است ‹‹ بابا جان چندی پیش یکی از بچهها داشت از روغن کرمانشاه حرف میزد و میگفت روغن را از شیر درست میکنند ولی من گفتم از بدن حیوان درست میکنند البته طرز درست کردنش را نمیدانم ولی همه بچهها گفتند نه روغن ازشیر درست میشود بابا جان حتما برایم بنویسید که روغن را چطور درست میکنند (خنده نمایندگان) من میدانم برای کسی که ۱۲ سال درس خوانده خیلی بداست که نداند ولی بهتر است بپرسم تا هیچ ندانم حتما برایم بنویسید دیگر وقت شما را نمیگیرم ›› البته آقایان را از این مطلب خنده شان میگیرد و من گریهام زیرا من رنج بردهام و این طفل را بزحمت بمدرسه فرستادهام وبا تمام این مشکلات که در فرهنگ ما وجود دارد و همه اکثرا مداهنه و خوش آمد گوئی میکنیم این را باید بگذاریم کنار این دوره بیست و یکم مجلس شواری ملی مجلس است که تمام این نواقص بالصراحه باید گفته بشود و این مملکت از حال گذشته خارج بشود تا جائی که برای آینده امیدوار بشویم. بنده پنج فرزند دارم بکیش الان در لندن است و الان دارد متاسفانه در رشته غیر تخصصی خودش درس میخواند برای اینکه خود بدبختش میداند که چیزی از رشته دوازده ساله اش نیاموخته و هنوز نمیداند که روغن را از شیر میگیرند یا از بدن حیوان و این سیستم فرهنگ ما باید بکلی عوض بشود. فرهنگ ما فرهنگی است که خود ما میدانیم که چیزی نمیدانم در روزنامه اطلاعات خواندم که مافوق دکترا درست کردهاند نمیدانم برای چه درست کردهاند چه نتیجهای دارد همه عنوان میکنیم ولی در عمل همه دروغ است ما در روستاها هیچ کار نکردیم قسمت اعظم مردم این مملکت همان روستائی هائی هستند که ازهمه چیز محروم بودند از لحاظ فرهنگ هم محرومند و ما به حرف برگذار میکنیم و صحبت از چاپ و فروض و توزیع کتاب میکنیم اینها مسائلی است که آقایان باید واقعا دقت بفرمایند و تصمیم قاطع داشته باشند که اصلاح بشود نه حرف زده بشود بنده با آقای وزیر فرهنگ ما باید تغییر بکند چهار کلاس ابتدائی و چهار کلاس متوسطه ان ژنرال داشته باشد در چهار کلاس دیگر باید معلوم باشد که این طفل چه رشتهای میخواهد تحصیل بکند چهارسالمیخواهد ریاضی بخواند اول کسر متعارفی باو یاد بدهند و آنوقت برویم روی جبر ما نمیتوانیم بیک دیپلمه جبر را بزور به کله اش فرو کنیم که دلش خوش باشدکه چیز یاد گرفته که در اداره ثبت اسناد کارمیکند به چه درد او میخورد اگرامروز ما بخواهیم ازفرهنگ نتیجه بگیریم باید باین ترتیب کلاسه بکنیم چهارکلاس ابتدائی برای همه مردم چهار کلاس متوسطه و اطلاعات عمومی و چهار کلاس سوم باید معلوم باشد برای چیست الان آسانسور درمملکت ما باب شده در هر ساختمانی که شما ملاحظه میفرمائید آسانسور گذاشتهاند برای این ساختمانهای کوه پیکر آسانسور عیب کرد چکارش بکند تلفن اتوماتیک داریم تلفن خودکار همه آقایان مبتلا به آن هستید ملاحظه میفرمائید دوسه دفعه زنگ میزند و شما خیال میکنید که کسی خانه نیست برای اینکه آن سلکتورها خوب کار نمیکند دفعه دوم و سوم میگیرید جواب نمیدهد دفعه چهارم میبینید جواب دادند سؤال میکنم حرف میزند معلوم میشود که سلکتورها خراب شده ما تلفن چی نداریم سیم کش ولوله کشی و نجار نداریم درهمان روستاها یک درب میخواهند برای خانه شان بگذارند باید به شهرمراجعه کنند برای یک درب ساده .. این است که باید تقسیم بشودبه چهر کلاس، چهارکلاس و چهارکلاس متوسطه هم که از ۸ تا ۱۲ است باید حتما شاگردان در رشتهای که علاقمند این رشته و این درس هستند بشوند محصل ریاضیات چهارسال ریاضی بخواند و دیپلمه ریاضی بشود دیگری چهار سال در رشته طبیعی بخواند و دیپلمه طبیعی بشود و ان یکی چهار سال ادبی بخواند دیپلمه ادی بشود و اما راجع به دانشگاه البته دراکثر استانها یعنی در سه استان دانشگاه داریم این افراط و تفریط است درتبریز دانشگاه داریم که شامل دانشکدهای پزشکی و ادبیات و علوم است (دیهیم – آن نامه را برای آقایی وزیرفرهن هم که تشریف آوردند بخوانید) (یکنفر ازنمایندگان – این نامه را که از لندن رسیده به آقای وزیر فرهنگ بدهید بخوانند که روغن از چه میسازند) برادرم برای بنده یادداشت دادند عرایضم را کوتاه کنم امابنده برخلاف میخواهم ادامه بدهم با اجازه خانمها و آقایان محترم چون جناب آقای وزیر فرهنگ تشریف نداشتند و حالا تشریف آوردهاند باید مطالب گفته بشود ما مسئولیم آمدیم این قرآن را بوسیدیم وقسم یاد کردیم که حرفمان را بزنیم و خدمت بکنیم و با جدیت نشان بدهیم که منویات شاهنشاه معظم را اجرا و انجام میدهیم جناب آقای وزیر فرهنگ که تشریف فرما شدند عرض میکنم نامهای از فرزند من رسیده است که دیپلکه طبیعی است (دیهیم – عینا بخوانید) اجازه بفرمائید جناب آقای وزیر فرهنگ نوشته است ‹‹ بابا جان چندی پیش یکی از بچهها داشت از روغن کرمانشاه حرف میزد و میگفت روغن را از شیر درست میکنند ولی من گفتم از بدن حیوان درست میکنند البته طرز درست کردنش را نمیدانم ولی همه بچهها گفتند نه روغن ازشیر درست میشود بابا جان حتما برایم بنویسید که روغن را چطور درست میکنند (خنده نمایندگان) من میدانم برای کسی که ۱۲ سال درس خوانده خیلی بداست که نداند ولی بهتر است بپرسم تا هیچ ندانم حتما برایم بنویسید دیگر وقت شما را نمیگیرم ملاحظه بفرمائید خطش هم بدبختانه خوانا نیست (خنده نمایندگان) بحث اینجا است (دیهیم ۰ جوابی که مرقوم داشتهاید بخوانید) جوابی که یکی از دوستان نوشتهاند که بنده بعرض میرسانم این است که نوشته نورچشمی بنویسید روغن کرمانشاهی را از روغن نباتی درست میکنند (خنده نمایندگان) البته این هم از اطلاعات آقای مهندس آراسته است جناب آقی وزیر فرهنگ بحث ما راجع به فرهنگ است و واقعا چنانکه همه آقایان نمایندگان محترم استحضار دارند جنابعالی مرد دانشمندی هستید و آثار ادبی جنابعای را همه شاهدند و مطالعه مکنند حالا در این سمت که تشریف دارید استدعای همه ما این است که توجه بیشتری نسبت به فرهنگ مبذول بفرمائید از لحاظ ارزانی و هم از لحاظ یک نواخت بودن بسیار تصمیم بجائی بوده است همانطور که چند روز پیش فرمودید در سنوات آینده بهتر از پیش انجام میشود ولی ارزانی کتاب زیاد مؤثر نیست بنده عرض میکنم باز سه فرزندم درتهران مشغول تحصیل هستند دو نفرپسر در کلاس ابتدائی و اول متوسطه و یکی هم میخواهد دیپلم بگیرد خدا کند مانند آن یکی نباشد بنده دو هزار تومان برای این سه فرزندم درتهران دادم فرض بفرمائید که این کتاب ۵۰ تومان ارزان شد باشد چه اثری دارد (یکنفر از نمایندگان – بیشتر ارزان شده) شصت تومان باشد چه اثری دارد باید فکر کرد این پول را برای چه میگیرد نقصش در کجاست و چگونه میشود نقص را مرتفع کرد دوهزار تومان برای یکسال تحصیلی برای بنده حالا که دیگر میسر نیست سابقا میسر بود باید نورچشمی را هم از لندن بخواهم تنها دو هزار تومان دادن هم نیست فردا پول سوخت میخواهد انعام و عیدی میخواهد خرجهای دیگر دارند و این مبلغ جزئی نیست این مبلغ قابل توجه است یا واقعا بیائید فرهنگ را بگوئید پولی است محدود میشود وقتی که گفتند پولی همه کس نمیتواند فرزندش را بگذارد که درس بخواند میگوید هشت کلاس خوانده است بس است چشمش کور بشود بیاید آن کاری که من میکنم در بازار بکند یا نجار بشود (یکنفر از نمایندگان – یا وکیل بشود) (حاذقی – مدتهاست که گفتهاند و کردهاند الان داشنگاه پولی است و همه باید پول بدهند) در دانشگاه خیردر دبیرستانها عرض میکنم (خانم پارسای – تعلیمات ابتدائی مسئولش وزارت فرهنگ است در دبیرستانها باید اینکار را بکنند پول بدهند) پول بدهند خانم دکتر فرخ رو؟ بودجه هم برایش بگذارند؟ ازهمه مردم پول بگیرند و بودجه برایش بگذارند.
رئیس – آقای بالاخانلو متاسفانه وقت شما تمام شد.
بالاخانلو – البته در آینده وقت زیاد است انشاءالله باید مطالب رابالصراحه بگویم بنده مطالعاتی که در این مورد دارم مزاحم آقای وزیر فرهنگ خواهم شد و مطالبم را بعرضشان خواهم رساند رجاء واثق دارم که جناب آقای وزیرفرهنگ سرو صورتی بوضع فرهنگ مملکت ما بدهند با کمک و همت خانمها و آقایان محترم (انشاء الله).
- اعلام ختم جلسه
۶- اعلام ختم جلسه
رئیس- آقای صفی پور (گفته شد – نیستند) چون آقای صفی پور نیستند بنابراین جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت ۹ صبح روز سه شنبه خواهد بود.
رئیس مجلس شواری ملی – مهندس عبدالله ریاضی