مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ مهر ۱۳۳۳ نشست ۵۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ مهر ۱۳۳۳ نشست ۵۱

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره ۲۸۲۰

شنبه ۲۴ مهر ماه ۱۳۳۳

سال دهم

شماره مسلسل ۵۱

دوره هجدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه ۵۱

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۱۸ مهر ۱۳۳۳ نشست ۵۱

مجلس یکساعت و سه ربع قبل از ظهر بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

فهرست مطالب:

۱) تصویب صورت مجلس.
۲) طرح و تصویب پیشنهاد تقدم گزارش کمیسیون نفت در دستور.
۳) طرح و تصویب یک فوریت گزارش کمیسیون خاص نفت.
۴) طرح گزارش کمیسیون خاص نفت مربوط بقرارداد فروش نفت.
۵) تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه.

- تصویب صورت مجلس

(۱- تصویب صورت مجلس.)

رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود. (بشرح زیر قرائت شد.)

غائبین با اجازه، آقایان: دکتر سید امامی، حشمتی، بیات ماکو، شفیعی، خاکباز، سلطان العلماء، عبدالحمید بختیار، سلطانی، پورسرتیپ، شاهرخشاهی، محمود افشار، صاق بوشهری، معین زاده، محمود ذوالفقاری، احمد صفائی، علم، اورنگ، میراشرافی.

غائبین بی اجازه، آقایان: اریه، کدیور، سالار بهزادی، دکتر آهی.

دیرآمدگان با اجازه، آقایان: تفضلی، دکتر سعید حکمت، مسعودی، دکتر حمزوی، محمودی، کاشانی، دکتر نیرومند، بوربور.

رئیس- نسبت بصورت مجلس جلسه قبل نظری نیست؟ آقای پیراسته.

پیراسته- یک اصلاحات چاپی در صورتمجلس هست که تقدیم می‌کنم.

رئیس- آقای مرآت اسفندیاری.

مرآت اسفندیاری- آقای دکتر آهی در جلسه گذشته مریض بودند و توسط بنده اطلاع دادند.

رئیس- اصلاح می‌شود دیگر نظری بصورت مجلس نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس جلسه پیش تصویب شد.

- طرح و تصویب پیشنهاد تقدم گزارش کمیسیون خاص نفت در دستور

(۲- طرح و تصویب پیشنهاد تقدم گزارش کمیسیون خاص نفت در دستور.)

رئیس- سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کرده‌اند (دستور، دستور) پس با موافقت مجلس حق آقایان برای جلسه بعد محفوظ می‌ماند (صحیح است) دستور امروز دنباله طرحی بود که آقایان نمایندگان داده بودند ولی یک پیشنهادی رسیده که چند نفر امضاء کرده‌اند که گزارش نفت که از کمیسیون خاص رسیده مقدم در دستور باشد قرائت می‌شود. (بشرح زیر قرائت شد.) امضاء کنندگان زیر پیشنهاد می‌کنیم گزارش کمیسیون نفت در دستور جلسه امروز مقدم قرار داده شود. حسن مکرم، شوشتری، توماج، مشایخی، امیر احتشامی، دولتشاهی، برومند، بزرگ نیا، خرازی، شاهرخشاهی، قراگزلو، عاملی، بوربور، دکتر مشیر فاطمی، شیبانی، کیکاوسی، قرشی، اخوان، مسعودی، ایلخانی زاده.

رئیس- آقای حسن مکرم.

مکرم- طرحی که در جلسه گذشته آقایان نمایندگان محترم دادند راجع بصرف باقیمانده اعتبارات سنوات ۲۹ و ۳۰ و ۳۱ و ۳۲ تا آخر ۳۳ البته مورد علاقه همه‌است فوریتش هم تصویب شد و حالا باید پیشنهادات قرائت بشود اما بنظر بنده آنقدرها فوریت و اهمیت ندارد برای اینکه اگر ۵ جلسه دیگر هم رویش صحبت بشود خیال می‌کنم با پیشنهادات زیادی که رسیده بتصویب نخواهد رسید بعد هم پولی الان در کار نیست که آن باقیمانده اعتبارات سه چهار سال قبل را حالا ما بخواهیم تصویب بکنیم پس اول باید فکر پولی کرد و بعد محل مصرفش را معین کرد اینست که بنده و یک عده از آقایان نمایندگان محترم این پیشنهاد را دادیم که این طرح دو فوریتی بماند برای جلسات بعد و آن چیزی که اهمیتش خیلی بیشتر است آنرا مطرح کنیم. اهمیت لایحه قرارداد نفت که برای کشور عزیز ما مهمترین مسئله حیاتی است یقین دارم از نظر آقایان نمایندگان و از نظر افراد ملت عزیز ایران پوشیده نیست (صحیح است) همه تصدیق دارند که اینکار در درجه اول اهمیت قرار دارد و هر چقدر سعی بکنیم که زودتر بگذرد بفنع مملکت خواهد بود سه سال اوقات مملکت بآن صورتی گذشت

رئیس- آقا فقط راجع بپیشنهاد بفرمائید راجع باصل موضوع نفرمائید.

مکرم- چشم اطاعت می‌کنم دولت زحماتی کشیدند هفت هشت ماه شبانه روزشان را می‌شود گفت صرف کردند برای گذارندن قراردد و این قرارداد که یکی از موفقیتهای بزرگ دولت تیمسار سپهبد زاهدی است (صحیح است) و تحت توجهات مخصوصه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی (صحیح است) موفقیت بزرگی است که تاریخ ثبت و ضبط خواهد کرد (صحیح است) این موفقیت را کمیسیون نفت مجلسین شورایملی و سنا تکمیل کردند و با زحماتی که واقعاً کشیدند در مدت چندین شبانه روز صبح و عصر قرارداد را مطرح کردند حالا گزارش آنرا داده‌اند خیلی بجاست که مجلس شورایملی بهیچ کاری نپردازد مگر رسیدگی باین طرح و این لایحه بنده یقین دارم که مقام ریاست و آقایان نمایندگان محترم همه موافقت خواهند فرمود که صبح و عصر هم حتی جلسات مجلس تشکیل بشود واین قضیه حیاتی خاتمه پیدا بکند این است که بنده این پیشنهاد را کردم واز مطالبی که می‌خواستم عرض بکنم و مقام ریاست اجازه نفرمودند صرفنظر می‌کنم (احسنت).

رئیس- آقای کاشانی مخالف مقدم بودن لایحه هستید؟

کاشانی- خیر با خود لایحه مخالف هستم.

رئیس- پس حالا نمی‌توانید صحبت کنید آقای فرامرزی شما مخالفید (فرامرزی: خیر) آقای قنات آبادی.

قنات آبادی- من اساساً با هر کاری که غیر عادی باشد مخالفم و این پیشنهادی که آقایان نمایندگان محترم فرموده‌اند برای تغییر دستور چون یک کار غیر عادی است بنده مخالف آن می‌باشم اگر اصرار بر این باشد که کار غیر عادی باشد من حرفی ندارم والا شیوه و روال مجلس شورای ملی این بوده‌است که وقتی یک مطلبی در دستور قرار می‌گیرد و یک مقداری رویش صحبت می‌شود باید بحث بشود و تمام بشود بعد بکار دیگر ولو آنکه آن کار دیگر هر قدر هم مهم باشد رسیدگی بشود و این مطلب هم آنقدر اهمیت نداشت که این مطلب کنار برود و لایحه نفت را مطرح کنیم مضافاً بر اینکه در طرح خود لایحه نفت و گزارش کمیسیون یک اشتباهی شده چون من نمی‌خواهم تعبیر کنم بتعمد اما قدر مسلم اینست که یک اشتباهی شده و این کمیسیون مشترک که تشکیل شده‌است چون مراعات اصول و جریان آئین نامه‌ها نشده‌است بنابراین لایحه نفت امروز نمی‌تواند مطرح بشود بدلیل اینکه دولت لایحه نفت را بمجلس شورای ملی تقدیم کرده و طبیعی است که مقام ریاست هم بعد از تقدیم لایحه نفت بمجلس شورای ملی آنرا ارجاع فرمودند بکمیسیون یا کمیسیون خاص فرقی نمی‌کند اما دولت لایحه را بمجلس سنا نداده‌است که از طریق مقام ریاست سنا بکمیسیون برود و این ترتیب که همیشه در تمام ادوار پارلمانی مراعات میشده مراعات نشده فقط کمیسیون خاصی اینجا تشکیل شده و آمده‌اند و متأسفانه مشترکاً هیئت رئیسه را انتخاب کرده‌اند و مشترکاً رأی داده‌اند این عمل یک عمل بسیار بر خلاف ترتیبی بوده که باید این ترتیب مراعات بشود و ملاحظه بشود چون این ترتیب مراعات نشده بنابراین لزومی نداشته دلیلی نداشته که ما از دستور مجلس آن چیزی که بوده خارج بکنیم و لایحه نفت را که مراعات آن نکاتش درش نشده مطرح نکنیم مگر اینکه بخواهیم واقعاً این لایحه غیر عادی تصویب بشود.

رئیس- اینکه یک لایحه‌ای مقدم در دستور قرار بگیرد این حقی است برای نمایندگان مطابق ماده ۷۷ که قرائت می‌شود که ببینید مطلب عادی و مطابق آئین نامه بوده‌است. (ماده ۷۷ بوسیله آقای مسعودی بشرح زیر قرائت شد.)

  • ماده ۸۷- دستور مجلس بهیچوجه قابل تغییر نیست مگر در موردی که بحکم فوریت و ضرورت از طرف دولت یا ۱۵ نفر از نمایندگان کتباً تقاضا شود و در اینصورت بشرط تصویب مجلس دستور تغییر خواهد یافت.

رئیس- رأی می‌گیرم برای اینکه گزارش کمیسیون خاص نفت در دستور امروز باشد آقایانیکه موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب می‌شود، گزارش قرائت می‌شود. (بشرح زیر قرائت شد.)

  • گزارش کمیسیون خاص نفت بمجلس شورای ملی. لایحه شماره ۱۳۵۸۳ مورخ ۱۳۳۳/۶/۳ دولت طی ماده واحده و قرارداد ضمیمه آن که مشتمل بر ۵۱ ماده و دو ضمیمه مربوط بخرید و فروش نفت و گاز و طرز اداره عملیات مشروحه در آن می‌باشد و بامضاء نمایندگان ایران و شرکت ملی نفت ایران بعنوان طرف اول و امضاء شرکتهای مفصله الاسامی زیر:
گالف اویل کورپوریشن،
سوکونی واکیوئوم،
کمپانی اینگورپوریتد،
استاندارد اویل کمپانی،
استاندارد اویل کمپانی اف کالیفورنیا،
ذی تکساس کمپانی،
انگلو ایرانین اویل کمپانی لیمیتد
سن و، ده با تافشه بترولئوم مانشایای و
کمپانی فرانزدیترول

بعنوان طرفهای دوم (بامضای شرکتهای عامل بر طبق ماده ۳ قرارداد) رسیده‌است و قسمت دوم آن مشتمل بر پنج ماده و مربوط بغرامت بامضای نمایندگان ایران و شرکت ملی نفت ایران از یکطرف و انگلوایرانین اویل کمپانی لیمیتد از طرف دیگر رسیده‌است و بشرح مندرج در لایحه تقاضای تصویب و اجازه اجرا و مبادله قرارداد مزبور شده‌است در کمیسیون خاص سی و شش نفری منتخب مجلسین از صبح روز سوم مهر ماه ۱۳۳۳ تا ساعت هشت بعد از ظهر روز یکشنبه ۱۱ مهر ماه طی چهارده جلسه و قریب هفتاد ساعت با حضور وزیر دارائی و متخصصین ایرانی که در تمام جلسات حضور داشتند مورد بحث دقیق در کلیات و یک یک مواد و شقوق و اجزاء آن قرار گرفت و در کلیه اصطلاحات فنی و تغییرات آن آقای وزیر دارائی و هر یک از متخصصین توضیحات کافیه دادند. و در موارد و ذیل:

ماده ۲- موضوع اکتشاف و بهره برداری از منابع احتمالی جزایر خلیج فارس.

ماده ۳- موضوع انتخاب مدیران ایرانی که علاوه بر منتخبین دولت کنسرسیوم قبول نموده‌است که یکنفر مدیر ایرانی هم خود انتخاب نماید.

ماده ۴- موضوع اطلاعات.

ماده ۵- موضوع بهره برداری از مواد غیر نفتی و استفاده از لوله‌ها و بهره برداری از منابع نفتی مجاور سرحدات.

ماده ۶- موضوع هزینه‌های تدارکات و طرز مصرف و احتساب آن.

ماده ۱۲- موضوع برگردانیدن مواد نفتی و تفاله آن بمخازن زیرزمینی.

ماده ۱۴- موضوع تحویل مواد نفتی بشرکتها و طرز احتساب آن.

ماده ۱۷- موضوع عملیات غیر صنعتی که اجراء آن مربوط بشرکت ملی نفت ایران است و تفکیک وظائف.

ماده ۲۳- موضوع ترتیب دریافت عین نفت خام بابت ۵/۱۲ درصد جنسی شرکت ملی نفت.

ماده ۲۵- موضوع تخفیف نسبت بمازاد صادرات از حدود پیش بینی شده.

ماده ۲۷- موضوع اندازه گیری نفت خام تحویلی بپالایشگاه.

علاوه بر توضیحات لازمه نامه‌های متبادله فیما بین دولت و کنسرسیوم را ارائه و قرائت نمودند که برای رفع ابهام و روشن شدن موضوعات مندرج در مواد مزبور مورد توجه قرار گرفت. مواد ۲۰ و ۲۱ قرارداد مربوط به نصاب استخراج نفت خام و تصفیه شده در سالهای ۱۹۵۵- ۱۹۵۶ – ۱۹۵۷ و تعیین تکلیف نسبت بسال ۱۹۵۸ و ما بعد آن مورد توجه و دقت کمیسیون قرار گرفت و با این که مدت قرارداد و اقدامات فنی که از طرف کنسرسیوم آغاز می‌شود نشان می‌داد که بعد از سه سال از فعالیت و میزان استخراج کاسته نخواهد شد. کمیسیون مصراً از دولت خواست که با کنسرسیوم مذاکره و سند قابل اعتماد دیگری تحصیل نماید. در این قسمت نیز دولت اقدام و موفق بدریافت نامه مؤثری شد که باطلاع کمیسیون رسید.

همچنین در مورد اصلاح قانون مالیات بردرآمد مصوب ۱۳۲۸ موضوع ضمیمه ۲ این قرارداد توضیح داده شد که این قانون جنبه عمومی دارد و شامل کلیه شرکتهائی خواهد بود که در ایران از طریق فروش نفت یا سایر هیدروکاربورها یا از طریق اداره عملیات تولید و یا تصفیه نفت یا هیدروکاربورهای دیگر تحصیل درآمدی می‌کنند. بنابراین مطالعات کمیسیون را می‌توان از سه جنبه سیاسی، اقتصادی و حقوقی بشرح ذیل خلاصه نمود:

  • ۱- جنبه سیاسی: با اندک توجه به اوضاع و احوال سیاسی جهان که روی اختلاف عقاید و افکار و مبارزات شدید مرامی سخت دچار تشنج گردیده‌است و متأسفانه کشور ایران هم بجهات بسیار مخصوصاً وضعیت جغرافیائی و تاریخی خود یکی از حساسترین نقاط این دریای متلاطم میبشاد و در عین حال بحفظ شعائر دینی و آرمانهای ملی خود که بزرگترین مظهر آن علاقه وافر بمیهن و استقلال و آزادی آنست پایبند بوده و خواهد بود و بالملازمه وظیفه وجدانی غیر قابل اجتناب زمامداران وقت و مسئولین امور یعنی قوای سه گانه حکومت است که در راه تأمین خواسته‌های اساسی و عاقلانه ملت کوشش و فداکاری نماید. بنابراین جنبه سیاسی این قرارداد و اهمیت آن مورد توجه قرار گرفت تا با حل مشکل نفت اقدام مؤثر برای استقرار آرامش و آسایش و رفع تشویش افکار چه در داخله و چه در صحنه سیاست جهان بعمل آید. بجهات فوق انعقاد قرارداد با شرکتهای متعدد که دارای ملتیهای مختلف می‌باشند عمل ستوده ایست که ملت ایرانرا در حال و آینده باهداف عالی خود یعنی عدم دخالت سیاستهای بیگانه در امور داخلی خواهد رسانید و باید مردم این سرزمین بخوبی مطلع و مستحضر باشند که اگر در سه سال گذشته و بعد از تعطیل چشمه‌های نفت یعنی خاموشی آبادان پیشنهادهائی بدولت وقت برای حل اختلاف بکار افتادن کارگاه نفت رسیده‌است بعد از تأمین مصرف نیمکره خاوری از دیگر منابع سواحل خلیج فارس عملا بازار نفت ایران که در آخرین سال بهره برداری بیش از سی میلیون تن و همه ساله رو بتزاید بود از دست رفت و حاصل عمل پرهیاهوی گذشته متصدیان امور و خسارات سنگین آن تنها فروش یکصد و بیست هزار تن نفت خام در عرض سه سال بوده‌است (یعنی یک دویست و پنجاهم محصول یکسال) آنهم با وضعیت خاص و تخفیف قابل توجه در قیمت. بنابراین ایجاد وضعیت جدید و تنطیم قرارداد فعلی و تهیه بازار فروش و حل موضوع غرامت بر اثر کوشش فراوان از طرف مقامات مهم کشور و نمایندگان ایران و بذل مسائل رجال بزرگ جهان بوده که شش ماه صرف وقت مستمر بدست آمده‌است.
  • ۲- جنبه اقتصادی و مالی: بطور کلی در دنیای کنونی گردش چرخ زندگی کشورها بر محور امور اقتصادی آن استوار است و هر کشوری بتواند از منابع ثروت خود بیشتر و بهتر بهره برداری کند و افراد آن بکار تولیدی مشغول باشند بمفهوم سعادت و آسایش نزدیکتر شده‌است چه بسا ملتهای بزرگ که روی فقر مادی دچار ضعف اخلاقی و شکست معنوی گردیده و استقلالشان بر باد رفته‌است. بنابراین سرزمین ایران که دارای معادن مهم و سرمایه‌های هنگفت طبیعی می‌باشد دور از انصاف است که مردم آن بیکار و از حیث معیشت دچار سختی باشند. مخصوصاً که معادن نفت مورد این قرارداد یکی از بزرگترین منابع ثروت ما می‌باشد که باید هر چه زودتر مورد بهره – برداری و استفاده کامل قرار گیرد و مقدم بر هر چیز برای طبقه جوان و تحصیلکرده کشور میدان ابراز فعالیت علمی و تحصیل تجارب علمی و برای کارگران سرمایه کار و معیشت باشد و از عایدات آن بسیاری از نواقص زندگی عمومی اصلاح و دیگر منابع تولیدی و ثروت کشور اعم از معادن و صنایع و کشاورزی بکار افتد. بنابراین هر یکروز تعطیل کارگاه نفت امری دور از منطق و عقل می‌باشد و حوادث ۳ سال گذشته بخوبی نشان داد که تعطیل نفت و پرداخت هزینه سالیانه بیش از ۲ میلیارد ریال از بودجه عممی یعنی از جیب مردم ناتوان باضافه عایدات فروش نفت در داخله تا چه حد زیانبخش و موجب ورشکست مالی بوده‌است و چگونه کشور را در آستانه آن سقوط وحشتناک کشید. البته بزرگترین و مقدسترین آمال و آرزوهای هر فرد ایرانی آنست که این معادن نفت و سایر منابع زرخیز کشور بدست خود مردم اکتشاف و استخراج و بهره برداری شود ولی بدبختانه در وضعیت فعلی بهره برداری از معادن نفت یعنی عمل اکتشاف، استخراج، تصفیه، حمل و نقل و فروش در بازارهای جهان بفرض آزادی عمل گذشته از جنبه‌های دقیق فنی برای چند میلیون نفت مستلزم چندین میلیارد سرمایه مخصوصاً ارز می‌باشد که امروز مطلقاً در دسترس ما نیست. اما عایدات و بهره مالی ایران از این قرارداد بنسبت قراردادهای موجود و معمول بحوزه نفتی خلیج فارس اگر بیشتر نباشد کمتر نخواهد بود. همچنین از مصرف داخلی (که برای آن تسهیلاتی در نظر گرفته شده‌است یعنی با قیمت تمام شده بدست شرکت ملی نفت در سراسر کشور توزیع می‌شود) منافع قابل توجهی عاید خزانه کشور خواهد شد.
  • ۳- جنبه حقوقی: ضمن مطالعه در مواد مربوط بتعهدات طرفین و روشهای اجرائی و طریقه داوری در حل اختلافات این حقیقت بخوبی روشن و هویدا است که در عین توجه کامل بحفظ حقوق و حدود طرفین رعایت احتیاط و نازک بینی بیش از حد عادی و متعارف شده‌است و بطور کلی جای نگرانی نیست و تنها روش آینده و احترام واقعی بتعهدات طرفین باید از این مقدار احتیاط بکاهد و بجای آن همکاری صمیمانه در این عمل اقتصادی که منشاء اصلاحات اساسی در ایران همچنین تمتع بازرگانی معقول و دور از آلایش نفوذهای نامشروع طرفهای دیگر قرارداد است باید جایگزین آن گردد. با توضیح جنبه‌های فوق و توجه بمتن قرارداد و مواد آن اینطرو استنتاج می‌شود که دولت ایران و شکرت ملی نفت با کنسرسیوم و شرکتهای تابعه آن که عبارت از ۲ شرکت عامل اکتشاف و تولید شرکت تصفیه می‌باشد همچنین ۸ شرکت بازرگانی وابسته بهر یک از اعضاء تشکله کنسرسیوم قراردادی برای فروش نفت منعقد کرده‌است و ترتیباتی برای اجراء منظور فوق که شامل اکتشاف و استخراج و تصفیه نفت می‌باشد نیز مقرر داشته‌است که حاصل آن رسیدن بمقاصد و اهداف ذیل خواهد بود: صنعت نفت ایران در اسرع اوقات از حال رکود خارج و مقام اولیه خود را در بازار جهان هر چه زودتر بدست می‌آورد. عایدات ایران بابت هر تن نفت خام استخراجی عبارت خواهد بود از پنجاه درصد بهای اعلام شده نفت خام در خلیج فارس بعد از وضع هزینه‌های تولید آن. همچنین عایدات دیگر بابت هر تن نفت تصفیه شده (که سهمیه بهای نفت خام آنرا جداگانه دریافت می‌دارد) معادل نصف عایدات شرکت تصفیه از این عمل که سود شرکت مزبور بر اساس ۵ درصد همیشه احتساب خواهد شد. عایدات متفرقه دیگر بابت فروش گوگرد، گاز طبیعی، سوخت کشتیها و نیز عایدات قابل توجه دیگر از بابت فروش مواد نفتی برای مصرف داخله که با شرکت ملی نفت ایران بقیمت تمام شده احتساب خواهد شد. نیل بهدف عالی و اساسی ملت ایران برای جدا کردن کار سیاست از نفت که فعلا بصورت یک عمل تجاری درآمده‌است و با اختیارات و فعالیت و مداخله مؤثر شرکت ملی نفت عنان و سررشته کار همواره در دست دولت ایران بوده و خواهد بود. اینک گزارش فوق که حاصل مطالعات کمیسیون نفت می‌باشد و عین ماده واحده پیشنهادی دولت که بتصویب کمیسیون رسیده‌است بشرح زیر تقدیم می‌گردد:
ماده واحده- مجلس شورای ملی قرارداد ضمیمه را که قسمت اول آن مشتمل بر ۵۱ ماده و دو ضمیمه و مربوط بخرید و فروش نفت و گاز و طرز اداره عملیات مشروحه در آن می‌باشد و بامضاء ایران و شرکت ملی نفت بعنوان طرف اول و بامضاء شرکتهای مفصله الاسامی زیر: گالف اویل کورپوریشن، سوکونی واکیوئوم، کمپانی اینگورپوریتد، استاندارد اویل کمپانی، استاندارد اویل کمپانی اف کالیفورنیا، ذی تکساس کمپانی، انگلو ایرانین اویل کمپانی لیمیتد سن و، ده با تافشه بترولئوم مانشایای و کمپانی فرانزدیترول بعوان طرفهای دوم (بامضای شرکتهای عامل بر طبق ماده ۳ قرارداد) رسیده‌است و قسمت دوم آن مشتمل بر پنج ماده و مربوط بغرامت بامضای نمایندگان ایران و شرکت ملی نفت ایران از یکطرف و انگلوایرانین اویل کمپانی لیمیتد از طرف دیگر رسیده‌است و بشرح مندرج در لایحه تقاضای تصویب و اجازه اجرا و مبادله قرارداد مزبور را می‌دهد. کلیه قوانین و مقرراتی که با اینقانون مباینت داشته ملغی است. مخبر کمیسیون خاص مشترک نفت – حسام الدین دولت آبادی

- طرح و تصویب یک فوریت گزارش کمیسیون خاص نفت

(۳- طرح و تصویب یک فوریت گزارش کمیسیون خاص نفت.)

رئیس- گزارش مطرح است ولی پیشنهادی رسیده که این گزارش با یک فوریت مطرح شود پیشنهاد قرائت می‌شود. (بشرح آتی خوانده شد.)

ریاست محترم مجلس شورای ملی چون لایحه دولت مربوط بقرارداد منعقد بین شرکت ملی نفت ایران و کنسرسیوم در کمیسیون مختلط مورد بحث و امعان نظر نمایندگان محترم مجلسین قرار گرفته و آنچه لازمه بحث و دقت بوده البته بعمل آمده‌است زیرا نامه‌های ضمیمه حاکی از این موضوع است لذا امضا کنندگان زیر پیشنهاد مینمائیم گزارش و طرح معروض بقید یک فوریت مطرح شود. سید محمد علی شوشتری، کاظم شیبانی، امیر احتشامی، ایلخانی زاده، مشایخی، توماج، پناهی، هدی، عاملی، عبدالصاحب صفائی، رضائی مهدوی، اخوان، مکرم، کیکاوسی، شاهرخشاهی، برومند، قره گزلو، سعیدی، خرازی، ارباب و چندین امضای دیگر.

رئیس- آقای شوشتری.

شوشتری- بسم الله الرحمن الرحیم و باز بسم الله الرحمن الرحیم (یکنفر از نمایندگان: یکی دیگر هم بفرمائید) استدعا دارم آقا نام خدا را می‌برم، مزاح نفرمائید. فلسفه دو شوری و سه شوری بودن لوایح از نظر امعان نظر و توجه‌است که گاهی مقنن و واضح قانون ممکنست در موقع وضع قانون نکات و جزئیاتی را فراموش کند و در نظر نداشته باشد از اینجهت در قانون پیش بینی کرده‌اند برای تکمیل قانون و برای قرصی قانون و استحکام مبانی آن قوانین دو شوری باشد گاهی بیشتر هم می‌شود ولی مواقعی پیش می‌آید که ایجاب می‌کند یک شوری باشد زیرا وقتی که بجزئیات و اطراف قضیه نمایندگان مجلسین توجه کردند و موضوع را مورد بررسی قرار دادند این آن فلسفه را ساقط می‌کند این لایحه از طرف دولت بعد از زحمات زیاد، آنهم دولتی که اکثریت قریب باتفاق مجلس رأی اعتماد باو داده‌است ۷ ماه زحمت کشیده آورده تقدیم کرده، وقتی تقدیم نموده، همانروز از نمایندگان مجلسین کمیسیونی مرکب از ۳۶ نفر از مطلعین و افراد بصیر انتخاب شدند یعنی آقایان دیگر آنها را تلقی کردند بصارت والا بحمدالله تمام نمایندگان از نظر ملتخواهی و علاقه بملت همه در یک عرضند آقایان آمدند کمیسیون با توجه دقیقی ۷۴ ساعت ...

رئیس- آقای شوشتری اینها راجع بفوریت نیست راجع باصل موضوع چیزی نفرمائید.

شوشتری- چشم، چون ۷۴ ساعت در اطراف این رسیدگی شده و اگر ایهام و ابهامی در اذهان بوده دولت موافقت کرده و نامه هائی متبادل شده، توضیحات کافی داده شده این آن فلسفه دو شوری را ساقط می‌کند و برای اینکه تمام مملکت علاقمندند که این قضیه حیاتی هر چه زودتر پابرجا شود ما پیشنهاد کردیم که بیک شور قناعت بشود زیرا همه مطلعند و از یکطرف میدانیم بعضی اقلیتهای خیلی معدود فشرده متکی، نمی‌خواهند ما که ملت فشرده‌ای هستیم و مؤمنیم تسریع در این کار بکنیم ولی باید نمایندگان تسریع بکنند و زودتر بگذرانند از اینجهت پیشنهاد کردم یک شور کافی است البته بسته بنظر نمایندگان محترم است (احسنت).

رئیس- آقای عبدالصاحب صفائی موافقید یا مخالف؟ (صفائی: موافقم) آقای قنات آبادی.

قنات آبادی- بنده مخالفم (جمعی از نمایندگان: رأی بگیرید).

رئیس- باید یک مخالف صحبت بکند بیخود که نمی‌شود رأی گرفت آقای قنات آبادی بفرمائید.

قنات آبادی- عجیب ترین کارها اینست که یک فرد یا یک جماعتی یکروز یک عقیده‌ای را اظهار کند وابراز بدارد و روز بعدش خلافش را اظهار کند (احمد فرامرزی: در یک جلسه اینکار را کردند) من از ابتدای دوره هیجدهم دیدم که اکثر آقایان نمایندگان محترم همیشه نظر مخالف دارند باینکه در کارها شتاب بشود و وقتی که در باره گذشته از روی انصاف یا بی انصافی صحبتهائی می‌شد مهمترین چوبی که بگذشته می‌زدند همین شتابها بود که می‌گفتند شتاب کردند، عجله کردند، یک فوریت، دو فوریت، سه فوریت، معذلک گله ومتأسفانه می‌بینم که همین کار را خود آقایان می‌فرمایند و خیلی شتاب می‌کنند، البته جناب آقای شوشتری که عضو کمیسیون خاص بودند و فرمودند که ۷۲ ساعت مطلب آنجا مطرح شده و اعضای محترم کمیسیون خاص مطلب را فهمیده‌اند و قرارداد را فهمیده و بحث و دقت کافی رویش شده‌است. خوب ایشان بودندو فهمیدند و با آن حدت و شدت و درایت و تیزهوشی که ایشان دارند می‌توانند بفهمند. اما واقعش اینست که شاید بعضیها که یکی از آن بعضیها هم خود بنده باشم یکخورده بیشتر و زیادتر احتیاج بدقت داشته باشیم بنابراین، این فوریتی که عنوان شده‌است چون این لایحه را مطابق آئین نامه یک شوری می‌کند بنابراین مجال برای بحث و درک و فحص و اطلاع از حقیقت و واقعیت این لایحه‌ای که بنام قرارداد فروش تقدیم مجلس شده کم می‌شود، کاسته می‌شود و لذا خوبست که آقایان نمایندگان محترم که همه از عقلا و قحول قوم هستند اجازه بفرمایند که این لایحه مراحل عادی خودش را طی بکند که خود آقایان و دیگران بهتر بفهمند شاید امکان داشته باشد که بکنه این قراردادی که با یک الفاظ عجیب و غریبی که ما اسمش را لفظ کنسرسیوم گذاشته‌ایم نوشته شده پی ببرند واطلاع پیدا کنند. لذا بنده با فوریت مخالفم و تقاضا می‌کنم از آقایان نمایندگان محترم که رأی باین فوریت ندهند.

رئیس- آقایانی که با فوریت گزارش موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

- طرح گزارش کمیسیون خاص راجع بقرارداد فروش نفت

(۴- طرح گزارش کمیسیون خاص راجع بقرارداد فروش نفت.)

رئیس- گزارش کمیسیون خاص مطرح است. آقای وزیر دارائی بیانی داشتید بفرمائید.

وزیر دارائی (دکتر امینی)- آقایان نمایندگان محترم، فضیلت حکومت دموکراسی بر سایر انواع حکومتها بحث در آراء و عقاید و توجه بانتقادات اقلیت و حکومت اکثریت است. زیرا در تمام کشورهای جهان اختلاف عقیده در کلیه امور میان مردم وجود دارد و این آراء مختلف و متغایر باید مورد تجزیه و تحلیل و قضاوت صحیح قرار گیرد تا راه زندگی و تکلیف مردم و دولت که قوه اجرائیه تصمیمات اکثریت است روشن شود. بموجب قانون اساسی مرکز با صلاحیت بحث در آراء و عقاید و تشخیص نظر اکثریت مجلسین شورای ملی و سنا می‌باشد (صحیح است) که بر اساس امر مطاع ربانی «و شاور هم فی الامر» عقاید و آراء مختلف مردم در کلیه مسائل مملکتی باید در این مکان مقدس مورد شور و بحث قرار گیرد (صحیح است) و انتقادات بیغرضانه اقلیت استماع شود و اکثریت نظر قاطع خود را اعلام دارد تا آن تصمیم که قانون است بنام ملت از طرف دولت بموقع اجرا گذاشته شود.

با پیروی از همین سنت سیاسی پنجاه ساله‌است که امروز آقایان محترم مباحثه در اصول و فروع یکی از حساسترین مسائل مملکتی را آغاز می‌کنند و همانطور که رسم پارلمان ملتهای مترقی و زنده‌است نظریات مختلف خود را بیان خواهند کرد و آن آراء مورد قضاوت صحیح قرار خواهد گرفت. امیدوارم این دادگاه عالی ملی با در نظر گرفتن حقیقت واقع و مصلحت مملکت از روی عدالت رأی قاطع خود را صادر کند و موجبات روسفیدی و سربلندی خود را در تاریخ ملت ایران فراهم آورد (نمایندگان: انشاءالله). برای کمک بقضاوت صحیح ومنطقی آقایان محترم که قضات این دادگاه عالی هستید اجازه می‌خواهم پیش از شروع مباحثات مربوط بقرارداد فروش نفت توضیحاتی در کلیات موضوع بعرض برسانم و حقایقی را مکشوف سازم تا هیچ نقطه ابهامی در نظر مردم میهن ما باقی نماند زیر ما کاری نکردیم که بخواهیم از نظر مردم مخفی نگاه داریم و در صدد آن نبوده‌ایم که در اطاقهای دربسته و بطور سری و مخفیانه تصمیمی علیه منافع مردم و مملکت اتخاذ کنیم (احسنت) هر چه کرده‌ایم و هرچه گفته‌ایم بتشخیص خودمان منطبق با مصالح مملکت بوده‌است و قضاوت مردم را در جزئیات اقدامات خود استتقبال می‌کنیم و تمام مذاکرات و نکات را افشا مینمائیم تا مردم در جریان واقعی قضایا باشند و قضاوتی که می‌کنند منطبق با حقیقت و انصاف باشد مخصوصاً که مباحثات دقیق و مفصلی که در کمیسیون خاص نفت صورت گرفت و خوشبختانه عده زیادی از آقایان در جلسات کمیسیون حضور پیدا می‌کردند کار مرا در تفهیم مطالب آسانتر کرده‌است چون امروز دیگر پرده ابهامی که روی مواد قرارداد را پوشانده بود برداشته شده و حقایق با صورت اصلی خود ظاهر گردیده‌است. آقایان محترم، در مدت شش ماهی که مذاکرات نفت میان ما و نمایندگان کنسرسیوم جریان داشت قسمتی از وقت ما بمطالعه انتشارات و عقاید مخالفین و موافقین در مسائل مربوط بقرارداد صرف می‌شد. ما خودمانرا عقل کل نمی‌دانستیم و قصدی جز خدمت بمملکت و حل مشکل نفت نداشتیم و بهمین دلیل هر نظر منطقی و معقولی را که از هر دسته و هر کس ابراز می‌شد استقبال می‌کردیم تا شاید راه تازه‌ای برای تأمین هر چه بیشتر منافع مملکت پیدا کنیم. ما خودمانرا نماینده مملکت می‌دانستیم و میان مردم این مملکت موافق و مخالف دولت و قرارداد بسیار بودند ما وظیفه داشتیم که از نظریات کلیه مردم مطلع شویم و انتشارات آنها را بخوانیم و همینکار را کردیم در میان نوشته‌های مفصل بعضی از دسته‌های سیاسی مخالف، صفحات زیادی با فحش و افترا و تهمت بما سیاه شده بود ولی نه از این فحشها عصبانی می‌شدیم و نه از مطالعه تمام آن نشریات صرف نظر می‌کردیم، مانند کسی که دنبال پیدا کردن الماس در میان خاکه ذغالها غوطه می‌خورد و سعی می‌کند از میان سنگهای ذغال و گرد و غبار دانه الماس بچنگ آورد ما هم با حوصله و بردباری از میان گرد و غبار فحش و تهمت رد می‌شدیم تا شاید در میان آن نوشته‌های مفصل راه روشن و صحیحی که بنظر خودمان نرسیده بود پیدا کنیم و برای حفظ منافع میهن عزیز از آن استفاده نمائیم ولی با کمال تأسف هر چه بیشتر می‌گشتیم کمتر می‌یافتیم زیرا برخلاف دسته‌های اقلیت سیاسی ممالک عالم که دموکراسسی در آنجا پیشرفته و مصالح مملکت از اغراض خصوصی فاصله گرفته‌است و دسته‌های مخالف در مسائل اساسی مملکتی سعی در راهنمائی دولت می‌کنند و حتی از مخالفتهای خصوصی خود صرفنظر می‌نمایند دسته‌های مخالف سیاسی کشور ما کارشان فقط تهمت زدن و فحش دادن و عوامفریبی است و سعیشان در اینستکه دولت را متهم کنند و مردم را بدبین نمایند تا کارها فلج شود و آنوقت جریان وقایع بنفع خودشان بچرخد. امیدوارم دموکراسی جوان ما آنقدر ریشه پیدا کند و نضج بگیرد که در دامان آن مردم این مملکت پرورش صحیحی پیدا کنند و ما هم مانند مردم پیشرفته دنیا بتوانیم تمام اغراض خصوصی خودمانرا در مسائل ملی فراموش کنیم و هنگام اظهار نظر و قضاوت در امور مملکتی موافقتها و مخالفتهای شخصی خود را از یاد ببریم. من می‌خواهم از کلیه مخالفان قرارداد با دولت که در این مدت با انتشار رسالات و اوراق نظریات خودشان را گرچه توأم با اتهام و فحش بوده‌است اعلام کرده‌اند اظهار نشکر کنم زیرا معتقدم نظریات مخالف صحیح یا غلط نباید ناگفته بماند باید بهمه مجال داد تا آنچه دارند بگویند و در اینصورت اگر راهنمئی صحیحی کردند بنفع مملکت تمام خواهد شد و اگر حدود اعتراضات و انتقاداتشان محدود باغراض شخصی و مسائل خصوصی بود مدرکی از غرض ورزی خود بدست دیگران می‌دهند و قضاوت راجع باعمال خودشانر آسان می‌کنند. برای اینکه ملت ایران از نظر مخالفین آگاه باشد و خود مخالفین تصور نکنند که آنچه گفته‌اند خالی از اشتباه بوده‌است و بدانند که تنظیم کنندگان قرارداد نظریات آنها را مورد مطالعه قرار داده‌اند و حرفهای آنها جواب دارد من سعی می‌کنم بطور اختصار جواب لازم را بایرادات آنها بدهم تا آقایان محترم با افق بازتر و نظر روشنتری قضاوت بفرمایند.

بطور کلی از روی آنچه تاکنون بصورت نشریه و اعلامیه و اوراق پلی کپی شده بدست ما رسیده‌است ایرادکنندگان بقرارداد را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد. یکدسته کسانی هستند که هر نوع فورمول حل مشکل نفت را محکوم می‌کنند و عقیده دارند با دول غربی و کمپانیهای امریکائی و انگلیسی و فرانسوی بهیچوجه نباید کنار آمد و باید دستگاه نفت را خواباند و تسلیم فقر اقتصادی و سقوط شد، اینها کسانی هستند که در کمین سقوط مملکت نشسته‌اند (صحیح است) و من چون میل ندارم وارد مباحث سیاسی بشوم بیش از این از آنها صحبت نمی‌کنم، ولی تصور می‌کنم ملت ایران این سیاست و هواداران آنرا محکوم میداند (صحیح است) و هیچ ایرانی حاضر نیست با دست خود وسائل سقوط مملکت را فراهم کند (صحیح است) ملت ایران حاضر نیست استقلال دو هزار و پانصد ساله خود را تسلیم هیچ دولت اجنبی بکند (صحیح است) و از شرافت و قومیت و عرق ملیت و استقلال میهن خود چشم بپوشد (صحیح است) و در این تصمیم ملی هیچ اختلافی میان مردم این مملکت نیست اعم از اینکه مخالف دولت یا قررداد نفت باشند یا موافق آن (صحیح است، احسنت). دسته دوم کسانی هستند که نیت باطنشان حل مسئله نفت و پیدا کردن راه فروش آنست منتها عقیده ارند که خودشان باید زمامدار باشند تا اینکار را حل کنند (محمد علی مسعودی: در واقع دکانی باشد برایشان) در واقع موضوع نفت نردبان ترقی آنها بوده‌است و نمی‌خواهند این وسیله آسان و سهل الوصول را از دست بدهند زمانی هم که از آن بالا رفتند حاضر نشدند مشکل نفت را حل کنند زیرا می‌ترسیدند با حل مسئله نفت حکومت آنها نیز تمام شود. حالا که دستشان از قدرت کوتاه‌است بدون تردید در آرزوی تجدید قدرت و حکومت هستند و چون میدانند اگر کار نفت حل شود دیگر دست آویزی برای تحریک دائمی و اغفال مردم ندارند سعی می‌کنند بهر نحو که شده‌است در اینکار اخلال کنند در زمره این دسته کسانی هستند که خودشان را تا نیمه راه حکومت رسانده بودند و امید داشتند چه در دستگاه دکتر مصدق و چه در دولت فعلی کارشکنی کنند و خود را حلال مشکلات معرفی نمایند، این اشخاص ملماً مایل نیستند یکچنین دست آویز مهمی را از دست بدهند اینست که اخلال می‌کنند تا شاید مانع از پیشرفت کار بشوند و از نو اخلال و آشوبی راه بیفتد تا بنوائی برسند. دسته سوم اشخاص متعصب و وطنپرست افراطی هستند که خودشان و عقایدشان مورد احترام ما می‌باشد اینها ایرانیانی هستند که بزرگی و اعتلاء مملکت را مانند همه ما آرزو دارند ولی آنقدر در وطنپرستی افراط می‌کنند که حاضر نیستند هیچگونه نرمشی درسیاست واقتصاد ایران وجودداشته باشد.

آنها نمی‌خواهند با حقایق مواجه شوند نمی‌توانند افکار و تخیلات شیرین و قابل احترام خود را با حقایق و واقعیات تطبیق کنند. اهل محاسبه نیستند و نمیدانند نتیجه خواباندن دستگاههای مولد کشور و صرف نظر کردن از عایدات نفت چه مصائبی در حال حاضر برای ما ببار خواهد آورد آنها فکر می‌کنند که در دنیای حاضر مثل چند قرن پیش می‌شود با قطع رابطه با سایرین زندگی کرد پیش خودشان تصور می‌کنند که ما قادر بمقابله و حتی معارضه با تمام ممالک عالم هستیم و می‌توانیم هر چه بخواهیم بآنها تحمیل کنیم و حالا که نمی‌توانیم پس باید با همه قطع رابطه کنیم و مثل کرم ابریشم درمیان پیله خودپناهگاهی جستجو نمائیم. همینها هستند که در معرض فریب قدرت- طلبانی قرار می‌گیرند که برای تحریک احساساتشان حرفهای شیرین می‌زنند و «اقتصاد بدون نفت» را مثل قرآنی که معاویه بر سرنیزه می‌کرد بر سر چوب می‌کنند تا از احساسات پاک آنها سوء استفاده نمایند (صحیح است) (عبدالصاحب صفائی: بسیار مثل صحیحی بود) من باین اشخاص تعظیم می‌کنم و از زبان همه آقایان می‌گویم که برادران و خواهران عزیز من ما خودمان میدانیم که قرارداد فروش نفت قرارداد ایده آل نیست، ولی ما اطمینان داریم که در دنیای حاضر بهتر از این ممکن نیست (صحیح است). دیگران بهر دلیل که تصور کنی نمی‌گذارند مملکتی مثل ایران را بصورت یک صحرای بی آب و علف نگاهداریم و مردم را مثل کرمهائیکه در لجن میلولند در منجلاب فقر و بدبختی بگذاریم و در صدد نجات آنها برنیائیم تا مبادا بافکار شیرین و آسمانی ما خدشه وارد آید، اینکه مردم برای حفظ منافع مملکت باید فداکاری کنند، نخورند، ننوشند، جای خوب نخوابند، امساک کنند، کارمندان دولت و کارگران و کشاورزان بی مزد کار کنند و حقوق و درآمدشان را بصندوق دولت ببخشند و از این قبیل نصایح گفتنش بسیار آسان است و عملی کردنش محال. کارگر و خانواده او کارمند و کس و کار او شکم دارند باید بخورند باید بپوشند و زیر سقفی مسکن کنند آنچه ما به آنها می‌دهیم حداقل معیشت آنها را هم تأمین نمی‌کند چطور می‌توانیم بآنها بگوئیم که ماهی ۲۵ میلیون تومان مخارج دستگاه اداری شرکت نفت را از راه حقوق ندادن بشما می‌خواهیم صرفه جوئی کنیم؟ چطور می‌توانیم آنها را بیرون کنیم مگر ما مسئول سرنوشت مردم این مملکت نیستیم، اگر این کار شدنی بود دولت دکتر مصدق می‌کرد اگر می‌شد حقوق کارمندان دولت را بدون اینکه قیمت زندگی تنزل کند بنصف تقلیل داد یا آنها را بیرون کرد بدون اینکه قبلا کاری برای آنها تدارک شده باشد و ممر اعاشه آنها معین باشد بدانید که دکتر مصدق در اجرای آن یک دقیقه مکث نمی‌نمود.

من تصدیق می‌کنم که متجاوز از هشتاد درصد بودجه این کشور صرف حقوق کارمندان دولت و افراد وابسته بآن می‌شود، من تصدیق می‌کنم که دوش مردم طاقت پرداخت همین بودجه عادی را هم ندارد (صحیح است) من تصدیق می‌کنم که قدرت تولید ما بسیار ضعیف و ناتوان است ولی شما هم تصدیق کنید که با این ضعف بنیه مالی و اقتصادی اگر بخواهیم از عایدات نفت چشم بپوشیم با فلاکت سقوط خواهیم کرد. (صحیح است). لابد خواهید گفت که پس چه شد طی بیست و هفت ماه حکومت دکتر مصدق و یکسال اخیر با اینکه عواید نفت نبود مملکت ساقط نشد؟ واگر جواب این سؤال را بشنوید پیش خودتان تز اقتصاد بدون نفت را قبول می‌کنید و آنرا عملی و قابل اجرا میدانید. از روزیکه دستگاه نفت جنوب خوابید تا امروز یعنی در فاصله مدتی که از عایدات نفت محروم بودیم مخارج مملکت ما از دو راه تأمین شده‌است. یکی از راه مصرف کردند تمام ذخایر ارزی و غیر ارزی موجودی دولت در سال ۱۳۳۰ و بالا آوردن چند میلیارد قرض برای دولت از راه استقراضهای متعدد از بانک ملی و انتشار اوراق قرضه ملی و به جریان گذاردن نزدیک چهارصد میلیون تومان اسکناس که در مرداد ۱۳۳۲ دیگر کفگیر به ته دیگ خورد و دیناری در دست دولت نبود.

دوم از راه کمکهای مخلتف دولت آمریکا بعنوان اصل چهار و کمکهای فوری و بلاعوض. روزیکه آقای دکتر مصدق زمامدار شد وضع خزانه مملکت بقرار زیر بود: بدهی دولت به بانک ملی و حسابهای مختلف: ۰۰۰،۵۰۰،۴۷۲،۷ ریال بود و روزی که دولت دکتر مصدق افتاد وضع خزانه بصورت زیر درآمد: بدهی ببانک ملی ایران بابت تنخواه گردان ۰۰۰،۲۶۸،۸۱۴،۱ ریال. بدهی ببانک ملی ایران بابت حساب شماره ۳: ۰۰۰،۰۰۰،۷۵۰ ریال. بدهی سنواتی دولت ببانک ملی ۰۰۰،۸۱۳،۹۰۰،۱ ریال. بابت اسناد خزانه ۰۰۰،۵۳۲،۴۸۹ ریال. بدهی بحساب عطیه ملوکانه ۰۰۰،۶۵۹،۱۲ ریال. بدهی بحسابهای داخلی ۰۰۰،۵۱۶،۴۰۱،۴ ریال. بدهی بقسمت نشر اسکناس ۰۰۰،۰۰۰،۴۰۰،۱ ریال. که فقط با استفاده از قانون افزایش سرمایه بانک می بطور مصنوعی مبلغ ۰۰۰،۸۱۳،۹۰۰،۱ ریال از مجموع بدهی دولت در زمان حکومت دکتر مصدق کسر شده‌است. بطور کلی در مدت ۲۷ ماه زمامداری آقای دکتر مصدق فقط برای پرداخت مخارج جاری دولت ۰۰۰،۴۶۲،۴۲۶،۴ ریال کسر عمل داشتند که از محلهای زیر این کسری تأمین گردیده‌است. از بانک ملی بابت حساب تنخواه گردان (از محل نشر اسکناس) ۰۰۰،۸۴۷،۴۱۳،۱ ریال، بابت حساب شماره ۳: ۰۰۰،۰۰۰،۷۵۰ ریال، از محل ۱۴ میلیون لیره پشتوانه ۰۰۰،۳۰۰،۴۵۲ ریال، از محل ۵ میلیون لیره سازمان برنامه ۰۰۰،۶۲۵،۲۵۲ ریال، از محل فروش اوراق قرضه ملی ۰۰۰،۳۳۵،۳۷۳ ریال، از محل لیره‌های ودیعه در بانک ملی ۰۰۰،۳۷۵،۱۳۵ ریال، از محل هم ارز و دولارهای دریافتی از صندوق بین المللی ۰۰۰،۵۰۷،۲۹۵ ریال، از محل موجودی حسابهای داخلی ۰۰۰،۴۷۳،۷۵۳ ریال. این ارقام تابلوی تمام نمای اقتصاد بدون نفت است که مدعی هستند در حکومت آقای دکتر مصدق بنتیجه رسیده‌است (مکرم: جمع کل نداشت این ارقام؟) جمع کل را بعد عرض می‌کنم (شوشتری: قند و شکر را هم بفرمائید). اگر بشود با الفاظ بازی کرد با ارقام نمی‌شود شوخی کرد. نه می‌شود آنرا ساخت و نه می‌شود نتایج حتمی این ارقام را از نظر دور داشت.

من نمی‌گویم که چرا دولت دکتر مصدق در جریان مبارزه خود موجودیهای مملکت را خرج کرد زیرا مبارزه با شرکت سابق و خلع ید از آن و پایداری در مقابل فشارهای سیاسی این مخارج را بما تحمیل می‌کردی و اگر آنروز این مخارج را نپرداخته بودیم امروز شاید نمی‌توانستیم عایدات شانزده میلیون لیره را بهفتاد و شش میلیون لیره ترقی دهیم، ولی همین ارقام تز اقتصاد بدون نفت را محکوم می‌کند، همین ارقام نشان می‌دهد که در کشوری که سطح تولید آن پائین و بنیه اقتصادی و مالی آن ضعیف است و مخارج روزمره خود را با اشکال و زحمت می‌تواند از راه درآمد دولت بپردازد و یک دینار قادر نیست در شرایط عادی صرف عمران و بهبود وضع اقتصادی خود کند نمی‌شود از عایدات مسلم منبع ثروتی مانند نفت صرفنظر کرد مگر آنکه جای این درآمد عایدی دیگری تدارک شود والا نتیجه حتمی آن سقوط کشور خواهد بود. روزی که آقای دکتر مصدق از عایدات نفت صرفنظر کرد میزان کل عوائد ایران از راه حق الامتیاز و غیره بابت سی میلیون تن نفت استخراج شده جنوب فقط ۱۶ میلیون لیره بود جای این ۱۶ میلیون لیره را دکتر مصدق نتوانست با صرف تمام ذخائر مملکت پر کند. چطور ما امروز قادر خواهیم بود ۷۶ میلیون لیره عایدی فروش همان سی میلیون تن نفت را نادیده بگیریم و از آن چشم بپوشیم؟ روزیکه آقای دکتر مصدق زمامدار شد ونفت جنوب خوابید مملکت ما دست بدهان نبود مقدار زیادی موجوید و ذخیره داشت و طرفداران تز اقتصاد بدون نفت مشاورین آندولت بودند. همانروز که نفت ملی شد اگر خلع ید از کمپانی می‌کردند و بدون اتلاف وقت و دارائی مملکت دستگاههای آبادان را میخواباندند و کارگران را بکارهای زراعتی و تولیدات صنعتی در نقاط مختلف خوزستان میگماردند و با ذخایری که موجود بود تراکتور می‌خریدند، کارخانه می‌آوردند و سد می‌ساختند، شاید هم اینکارها عملی بود و هم اینکه ۱۶ میلیون لیره چیزی نبود که صرفنظر کردن از آن پشت ما را بشکند.

در سال اول و دوم بدون تردید ازدیاد سطح تولید تا حدی جبران از دست رفتن عایدی نفت را می‌کرد ولی طرفداران اقتصاد بدون نفت دست روی دست گذاشتند و ماهی ۲۰ میلیون تومان کسر خرج آبادان را سربار بودجه ضعیف مملکت کردند (صحیح است) بهشتاد هزار کارگر و کارمندان دو سال مزد و حقوق دادند که بخورند و بیکار بگردند و فقط از آنها برای میتینگ و دادن شعار استفاده کنند (صحیح است). هر روز بانتظار مذاکرات تازه برای حل نفت نشستند و ابداً بصرافت آن نیفتادند که از ساعت اول بر فرض ادامه مذاکرات خیال کنند که دیگر نفت وجود ندارد و سرمایه مملکت را صرف امور تولیدی کنند وقت و پول مملکت هر دو را تلف کردند (عاملی: و مجازات هم نشدند) تا کار بجائی رسید که برای مخارج عادی و پرداخت حقوق کارمندان دولت دست بدهان ماندیم و اگر کمکهای فوری امریکا بما نمی‌رسید در ماههای اول زمامداری این حکومت مملکت ساقط می‌شد و یک انقلا عظیم در سرتاسر مملکت براه می‌افتاد که از آن نفت کسانی استفاده می‌کردند که نقشه کشیدن ایران را باسارت تازه‌ای داشتند (عبدالصاحب صفائی: مقصودشان هم همین بود). آقای دکتر مصدق که طرفداران تز اقتصاد بدون نفت او را مظهر افکار خود میدانند خودش بصرافت طبع متوجه خطر از دست رفتن عایدات نفت شده بود زیرا دکتر مصدق مرد حقوقدان و اقتصاددانی است که عواقب اینگونه امور را شخصاً می‌توانست پیش بینی کند (عبدالرحمن فرامرزی: او برای کار نفت آمده بود) و بهمین جهت بموجب صورت مجلس کمیسیون مختلط نفت مورخ یکشنبه ۱۸ اسفند ۳۰ هنگامی که میسیون بانک بین المللی برای مذاکره در باب راه حل استخراج و فروش نفت ایران بطهران آمده بودند صریحاً اینطور اظهار داشته‌است. بطوری که آقایان مسبوق هستند موقعی که میسیون بانک بین المللی بطهران آمده بودند آقای مهندس طالقانی وزیر کشاورزی وقت مهماندار آنها بودند، ایشان صورت مجلس مذاکره با مسبوق را نوشته‌اند صورت مجلس ۳۰/۲۰/۱۸ بدینقرار است:

یکشنبه ۱۸/۱۲/۱۳۳۰ تمام روز مشغول ترجمه و ماشین کردن گزارش غیررسمی آقای پرونده ها بودیم. آمریکائیها صبح گردش رفتند و ظهر با دبیر اول پاکستان و مهندس طالقانی در باشگاه افسران نهار صرف کردند. (قنات آبادی: این خاطرات است یا صورتمجلس؟) ساعت شش بعدازظهر جلسه هیئت مختلط در منزل و با حضور جناب آقای نخست وزیر تشکیل گردید. کلیه آقایان اعضاء هیئت و مهندس طالقانی حاضر بودند جلسه تا ساعت نه و نیم طول کشید و در باره گزارشی که قرائت شد مذاکرات مفصلی بعمل آمد. آقای نخست وزیر در خاتمه بحث و مذاکرات گفتند که اگر آقای مهندس حسیبی که با پیشنهاد اینها مخالف هستند و راه حلی دارند بگویند. اینطور که بنظر می‌رسد با باینجا آمریکائیها و بانک بین المللی قضیه را حل کرد یا بعداً با خود انگلیسها و شق سوم هم اینست که صنعت نفت را تقریباً بخوابانیم چون در ظرف ده ماه حتی یکقطره هم نتوانستیم صادر کنیم یعنی نگذاشتند در آتیه هم اگر بتوانیم به مقادیر بسیار کمی خواهد بود. اگر وضع بی پولی و بیکاری ادامه یابد بیم خطر برای مملکت می‌رود اگر آقای مهندس حسیبی راهی بنظرشان می‌رسد بگویند چون ایشان ساکت ماندند قرار شد که سوکمیسیون تشکیل و با آمریکائیها آخرین مذاکرات را نموده و سعی کنند تا حد بریده شدن مذاکرات در قبولاندن نظریات دولت پافشاری نمایند و نتیجه را بنخست وزیر گزارش دهند که تصمیم گرفته شود.

آیا این اظهار نظر صریح آقای دکتر مصدق برای محکوم کردن کسانی که از راه عوامفریبی از نو اقتصاد بدون نفت را مطرح کرده‌اند کافی نیست؟ (دولتشاهی: گفتند استقلال مملکت فدای نفت) آیا این اعتراف صریح ثابت نمی‌کند که کشور ما تا روزی که وضع اقتصادی و تولیدی آن در سطح و پایه امروزه‌است قادر بصرفنظر کردن از عواید نفت نمی‌باشد؟ (پورسرتیپ: چرا صرفنظر کند؟) کدام ایرانیست که آرزو نداشته باشد روزی منابع ثروت این کشور بدست ایرانی اداره شود و محصول آن بفروش برسد و تمام عواید آن بجیب ملت ایران برود؟ کدام انسانیست که قلباً مایل باشد آنچه حق او است و می‌تواند از آن استفاده کند بدیگری واگذار کند؟ کدام ایرانیست که آرزو نداشته باشد در مقابل تحمیلات دیگران بایستد و برای بکرسی نشاندن حرف ملت ایران پیه تمام محرومیتها را بتن خود بمالد و از عایدات نفت و غیر آن نیز صرفنظر کند؟ ولی این آرزوها وقتی عملی می‌باشد که ما آنقدر توانائی داشته باشیم که اگر چند سال ما را محاصره اقتصادی کردند روی پای خودمان بایستیم و بفلاکت دچار نشویم وقتی است که سطح تولید خودمان را آنقدر بالا برده باشیم که اگر عایدات نفت از دست ما رفت بتوانیم از راه صدور محصولات دیگر جبران از دست رفتن عایدات نفت را بنمائیم ولی تا وقتی که قدرت اقتصادی و مالی ما بآن پایه نرسیده‌است و هر گونه سختی در معیشت و نرسیدن عوایدی که فعلا صرفاً خرج پرداخت حقوق می‌شود زمینه یک افلاس و آشوب عمومی را فراهم می‌آورد و تمامیت استقلال مملکترا تهدید می‌کند ما قادر نیستیم و حق نداریم از عوائد سرشار نفت صرفنظر کنیم (عده‌ای از نمایندگان: صحیح است). این لجبازیها وقتی خوبست که اسباب مرگ خود انسان نشود والا اگر برای ضرر زدن بدیگری بخواهیم انتحار کنیم مسلماً حکم جنون ما را صادر خواهند کرد و تاریخ ما را لعنت خواهد نمود و دنیا بما خواهد خندید و نسلهای آینده بر بیعرضگی و نادانی و سبکسری ما نفرین خواهند کرد. اگر نفت ما امروز بجریان بیفتد تا سه سال دگیر محصول ایران بپایه سه سال پیش خواهد رسید وهنگامی که ما نتوانستیم از درآمد شانزده میلیون لیره صرفنظر کنیم و نرسیدن این مبلغ اقتصاد ما را در هم شکست مگر دیوانه باشیم که از عایدات هفتاد و شش میلیون لیره برای همان میزان استخراج نفت صرفنظر نمائیم (دکتر جزایری: عوایدش صرف چی می‌شود؟) اگر آن شانزده میلیون لیره برای کمک خرج عادی مملکت مصرف می‌شد بعد از این هفتاد و شش میلیون لیره اگر عاقل باشیم صرف توسعه تولید و بهبود زندگانی عموم خواهد گشت (انشاءالله). معذلک اگر می‌شد بهتر از این معامله کرد شرط عقل و وطنپرستی بود که از این معامله صرفنظر کنیم ولی ما معامله بهتری را سراغ نداریم و بهمین جهت این معامله را انجام دادیم شما اگر سراغ دارید وجداناً باید فوراً اقدام کنید تا از دست نرود و منافع مملکت بهتر از این تأمین شود و ما هم اصراری نداریم که حتماً نظر ما را تأیید کنید حال خود دانید و وجدان خودتان (احسنت).

رئیس - دوقسمت را باید باطلاع آقایان برسانم بحکم سابقه وقتی گزارشی منتشر میشده‌است عده ای از آقایان نمایندگان در مجلس می‌ماندند که تقدمی برای آنها باشد اما امروز گزارش در مجلس بقید فوریت مطرح شد و یک اشخاصی هم در مجلس اجازه گرفته‌اند اما چندین دوره این سابقه محفوظ بود که اشخاصی که اینجا میمانده‌اند یک حق تقدمی داشته‌اند حالا باید این سابقه از بین برود (عده‌ای از نمایندگان: خیر نباید از بین برود) اجازه بفرمائید یا باید که تأیید بشود (صحیح است) بنده برای اینکه کاری بی نظر آقایان نشده باشد یک رأی می‌گیرم که اشخاصی که بعد از این اینجا می‌مانند این یک سابقه برای آنها باشد (عده‌ای ازنمایندگان: رأی نمی‌خواهد رویه هست) (شوشتری و درخشش: تصمیم با جنابعالی است) در آئین نامه صراحت ندارد که اگر عده‌ای آمده باشند و مانده باشند حق آنهاست ولی سابقه عمل اینطور بوده و اگر این سابقه را آقایان تأیید می‌کنند همینطور عمل می‌شود (صحیح است) یک نکته دیگری که باید عرض بکنم این لایحه بعنوان ماده واحده عرض و ضمیمه بمجلس آمده آئین نامه در این قسمت مبهم است و ذکری نکرده که چطور مطرح بشود مقاوله نامه‌ها و امیتازنامه‌ها یک طرز خاصی مطرح می‌شود که در ماده واحده و کلیات صحبت می‌شود و در ضمیمه هم باز صحبت می‌شود ولی مواد یکی یکی مطرح نمی‌شود حالا باید ملجس در این ابهامی که دارد نظرش را اظهار کند بنده ۰۰۰۰(قنات آبادی: اخطار دارم) بنده فقط می‌خواهم عرض کنم که آئین نامه ابهام ندارد اخطاری که می‌کنید لابد مطابق تبصره ماده ۱۱۰ استکه هر چیزی که مطرح می‌شود باید موادش جزء آن طرح با لایحه‌ای که دولت می‌دهد باشد ولی این مال این قسمت نیست مربوط باین استکه نمایندگان می‌توانند مواد مختلف یک لایحه‌ای را بصورت ماده واحده پیشنهاد کنند و یک چیزهائی بآن ملحق کنند ودر مجلس بگذرد ولی اینرا مستقلا دولت باین ترتیب بعنوان ماده واحده بمجلس آورده (قنات آبادی: اشتباه کرده) من این قسمت را چون خیلی دقیق استکه چطور مطرح بشود و چون خیلی در وضعیت طرح این گزارش دخیل است باختیار مجلس می‌گذارم بایستی رأی بگیریم آقای قنات آبادی شما راجع باین قسمت فرمایشی دارید؟ (قنات آبادی: بلی) (مهدوی: آخر نمی‌شود اجازه‌ها هم انحصاری باشد ما هم مطالبی داریم تقریباً منحصر شده‌است) شما موافقید تأمل کنید ایشان اخطار دارند.

قنات آبادی- بنده با ین نظری که مقام ریاست عنوان فرمودند باستناد خود آئین نامه مخالفم اینکه مقام ریاست فرمودند که طرز دادن لایحه در اینمورد مبهم است فقط می‌خواهم بعرض آقایان محترم برسانم که در آئین نامه هیچ ابهامی وجود ندارد و لوایحی که دولت می‌دهد یا موضوعش قرار و عهود و مقاوله نامه با دول خاجری است که تکلیف طرح آن بموجب ماده ۱۲۵ آئین نامه معین و مشخص استکه باید ماده واحده باشد ولی باستثنای عهود و قرارداد و مقاوله نامه با دولتهای خارجی هر لایحه‌ای که دولت تقدیم مجلس شورای ملی می‌کند باستناد تبصره ماده ۱۱۰ آئین نامه که صراحت دارد:

  • «تبصره: نمایندگان و دولت نمی‌توانند تصویب مطالب و مواد یک لایحه یا طرح قانونی یا گزارشی را بعنوان طرح یا لایحه بصورت ماده واحده پیشنهاد نمایند در این موارد هر مطلبی که بعنوان طرح یا لایحه پیشنهاد می‌شود باید مواد وتبصره‌های آن جزء طرح باشد (صحیح است). این تبصره ماده ۱۱۰ آئین نامه‌است و البته اکثریت محترم مجلس شورای ملی می‌توانند با یک قیام و قعود این تبصره را کان لم یکن کنند (عبدالصاحب صفائی: توضیح می‌دهم)

رئیس- توضیح ندارد عرض کردم که این مبهم است این لایحه‌ای که دولت داده ترتیب شور آن مبهم است اینستکه بنده رأی می‌گیرم که این لایحه که دولت داده بعنوان ماده واحده و ضمائم همینطور مطرح بشود یعنی ماده واحده مطرح بشود؟ آقایانیکه موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد بنابراین گزارش مطرح است آقای درخشش بفرمائید.

مهدوی- بنده عقیده‌ام این است که آقایان حق تقدم ندارند.

رئیس- اینرا مجلس تأیید کرد و سابقه هم هست.

عبدالرحمن فرامرزی- همیشه همینطور بوده و عمل شده و صحیح هم هست.

درخشش- خدا را بشهادت می‌طلبم که در مطالبی که بعرض نمایندگان محترم میرسانم منافع شاه و ملت و مملکت را در نظر دارم و کوش کرده‌ام که منطق و عقل را غالب بر احساسات خود قرار بدهم (نمایندگان: انشاءالله) من یک معلم ساده‌ای هستم و برای این داخل در سیاست شدم که به مملکت و ملتم خدمت کنم (نمایندگان: انشاءالله) و جز این قصد و غرضی ندارم و اگر نتوانم چنین عملی را انجام بدهم کار معلمی را بمراتب ترجیح می‌دهم معتقدم که در این مملکت خائن وجود ندارد باستثنای یک اقلیت معدود که برای خارجیها جاسوسی می‌کنند و افراد حزب توده هستند تمام افراد این مملکت می‌خواهند بملتشان و مملکتشان خدمت کنند تمام آقایان نظرشان این است منتهی در تشخیص راه سلیقه و عقیده مختلف است بنده تشخیص داده‌ام که با این قرارداد با دلایلی که عرض می‌کنم مخالفت کنم یکعده از آقایان تشخیص داده‌اند که موافقت کنند و هر دوتشخیص هم فقط و فقط بخاطر نجات مملکت است و هیچ نظری غیر ای این نیست (صحیح است) در خاتمه قبل از شروع به بیاناتم از آقای نخست وزیر تمنی می‌کنم تقاضا می‌کنم مطالب راجع بنفت را دستور بفرمائید تمامش را در رادیو بگویند بخوانند برای اینکه در این مرحله اخیر که موضوع نفت مطرح است عقاید مخالف و موافق در رادیو گفته بشود و تمام مردم از آن مطلع شوند.

آقایان محترم من قسمتی از مطالبی را که در ضمن و یا در خاتمه عرایض خود می‌خواستم بگویم برای اجتناب از هر گونه سوء تفاهم در اول عرایض خود ذکر می‌کنم. مخالفت من با این قرارداد ابداً با مخالفت آنهائی که دانسته برای حل نشدن مسئله نفت جدیت می‌کنند مشابهت ندارد (بعضی از نمایندگان: انشاءالله) حتی من حداً با آنهائی که ندانسته باعث حل نشدن مسئله نفت ایران شده‌اند و یا می‌خواهند بشوند مخالف هستم بنظر من آنهائی که دانسته یا ندانسته نخواستند واقع بینانه مسئله نفت را حل کنند عده خیانتکار و عده دیگر خبط و اشتباه سیاسی کردند من با تز اقتصاد بدون نفت برای همیشه و یا برای مدت دراز مخالف هستم من حتی با برنامه فروش مقدار کمی نفت و صرفنظر کردن از فروش کلی مخالف بوده و آنرا یک برنامه عقب مانده میدانم که سزاوار نهضت ملی مترقی ایران نمی‌باشد. من از روی واقع بینی به قدرت شرکتهای نفت و ضعف وسائل خودمان توجه دارم و بهمین مناسبت حتی با تشکیل کنسرسیوم نفت برای خرید و توزیع نفت ایران در جهان موافق می‌باشم و در عین حال دادن یک تخفیف قابل ملاحظه برای خریدارانی که برای مدت چند سال مشتری مطمئنی برای نفت ما باشند و از مشتریان سابق نفت ایران باشند موافق بوده و تأدیه غرامت تأسیسات نفتی را نیز مطابق قوانین ملی شدن صنعت نفت ایران در عین توجه بحقوق حقه طرفین لازم و ضروری میانم مخالفت من با قرارداد کنونی از دو نقطه نظر کلی و اصولی است. اولا انتقال اختیار اکتشاف استخراج و تصفیه و یا بهره برداری از طرف دولت ایران و شرکت ملی نفت را به هر شرکت خارجی صلاح نمیدانم و اصطلاح دیگر این انتقال اختیار اکتشاف و استخراج و بهره برداری را همان امتیاز میدانم که هم قانوناً ممنوع است و هم خلاف مصالحی است که موجب تصویب شدن قوانین ملی شدن صنعت نفت گردیده‌است و ثانیاً بنظر اینجانب نه تنها این قرارداد بنا بفرموده آقایان سپهبد زاهدی و دکتر امینی ایده آل نیست بلکه در عین حال حداکثر منافعی را که در شرائط حاضر برای ما قابل حصول است تأمین نمی‌کند بنظر من طرف ایرانی این قرارداد بمشکلات ایران و بقدرت شرکتهائی که وسایل حمل و نقل و بازارهای جهان را در دست دارند خوب توجه فرموده‌اند ولی بموقعیت ایران و امکانهائی که برای ما وجود دارد توجه کافی مبذول نداشته‌اند. موقعیت جغرافیائی و سوق الجیشی ایران برای ما یک وضع سیاسی خاصی پیش آورده‌است ولی همین خطرات و مشکلات در عین حال برای ما امکانهائی بوجود آورده‌است که اگر آن امکانها را آنطوریکه باید مورد استفاده و بهره برداری قرار دهیم و اگر چنانچه بارزش این موقعیت پی ببریم هم می‌توانیم بخوبی با آن مشکلات و خطرات ناشی از موقعیت جغرافیائی غلبه کنیم و هم می‌توانیم با استیفای حقوق مل یخود بر مشکلاتی از نوع دیگر غلبه کنیم. بنظر اینجانب در حالیکه دولت حاضر بخصوص در ماههای اخیر مبرزه مؤثر با عمال بیگانه کرده و زمینه را برای تثبیت اوضاع ایران از لحاظ اجتماعی و اقتصادی آماده و مهیا کرده‌است می‌تواند از دول بزرگی که خود را علاقمند بحفظ استقلال ایران معرفی می‌کنند استفاده کند و از آنها انتظار داشته باشد که شرکتهای تابع را واردارند که پیشنهادات خود را برای حل مسئله نفت ایران لااقل نامساعدتر از آنچه در زمان دولت گذشته داده‌اند نکنند. در هر حال من در ضمن عرایض و در خاتمه آن راه حلی را پیشنهاد می‌کنم که باعث تأخیر حل مسئله نفت نیست و درعین حال سعی و کوشش مشروع برای تحصیل حداکثر حقوق ممکن الوصولی است که حقاً ما ذیحق در تقاضای استیفای آن حقوق هستیم. مسئله نفت و موقعیت سوق الجیشی ایران. سیاست اقتصادی تراستهای نفت – سیاست استراتژیک دول بزرگ. نیروی محرکه اغلب سیاستهای متضاد که متأسفانه سرنوشت ملت ما را در طی قرن تحت تأثیر خود قرار داده‌است سیاست اقتصادی از طرفی و سیاست عمومی و استراتژیک دول بزرگ از طرف دیگر بوده‌است این سیاستها در شرائط حاضر از لحاظ دول بزرگ غربی در دو سیاست یکی اقتصادی و دیگری سیاست عمومی و استراتژیک خلاصه می‌شود اولا سیاست اقتصادی در ایران از طرف شرکتها و یا تراستهای نیرومند دول بزرگ تعقیب می‌شود که البته مورد حمایت دول بزرگ غربی و مخصوصاً امریکا پیروی می‌گردد.

بنظر من فهمیدن جریانهای سیاست خارجی ایران که با مسئله نفت خواهی نخواهی ارتباط جدی پیدا کرده مربوط به توجه باین دو موضوع است باید دید که آیا سیاست اقتصادی تراستهای نفت با سیاست عمومی و استراتژیک دولتهای بزرگ موازی است و یا تناقض دارد در هر حال در صورت موازی بودن و یا متناقض بودن روش دولت و مجلسین و ملت ایران در مقابل آنها چه باید باشد؟ پیش از جواب سؤال بالا البته بتشریح مختصر این دو سیاست یکی اقتصادی و بیشتر مربوط به تراستهای نفت و دوم عمومی استراتژیک و مربوط بدول بزرگ غربی و مخصوصاً امریکا می‌پردازیم. سیاست اقتصادی شرکتها و یا تراستهای نیرومند نفت در ایران و در کشورهای مشابه. سیاست اقتصادی تراستهای نیرومند امروز همان سیاست تکامل یافته شرکتهائی از نوع شرکت هند و اروپا است که از قرن ۱۹ به بعد به کشورهای آسیائی و افریقائی رو آوردند شرکتهای بزرگ صنعتی در قرن ۱۹ کشورهای آسیا و افریقا را فقط بعنوان بازار کالاهای صنعتی می‌خواستند تسخیر کنند ولی در دوره‌ای از صنعت تکامل یافته که متدرجاً تمرکز و تراکم سرمایه زیاد شد و متدرجاً انحصارها بوجود آمدند و تراستها وکارتلها تجسم و تظاهر آن انحصارها گردیدند سیاست اقتصادی تراستها در کشورهای آسیائی و افریقائی و غیره فرق کرد اینبار دیگر تنها کالاهای صنعتی را باین کشورها نمی‌فرستادند بلکه سرمایه‌ها را بکشورهای عقب مانده صادر می‌کردند این صدور سرمایه برای آنان فوائد زیادی داشت زیرا آنها اغلب مواد خام را از کشورهای آسیا و افریقا باروپا برده و تبدیل به کالا کرده و مجدداً برای بازارهای این کشورها پس می‌فرستادند مخارج حمل و نقل زیاد بود ثانیاً مزد کارگران اروپا زیاد بالا بود در صورتیکه در کشورهای عقب مانده دستمزد خیلی ارزان در اختیار آنان بوده آقایان محض رضای خدا و یا دوستی با ایران نیست که پالایشگاه عظیم آبادان بوجود آمده‌است والا ممکن بود نفت خام را ببرند در انگلستان و فرانسه و آمریکا تصفیه کنند زمین ارزان و دستمزد ارزان که در مقایسه با کارگران تصفیه خانه‌های اروپا و آمریکا مسخره و هیچ است آنها را وادار بتأسیس تصفیه خانه در آبادان کرده. اگر اجازه دهند که متدرجاً سطح زندگی کارگر و کارمندان آبادانی بسط زندگی کارگران و کارمندان انگلیسی و آمریکائی برسد در اینصورت عوض آنکه شرکت سابق و یالاحق فقط در حدود بیست میلیون لیره در آنجا خرج کند باید صدها میلیون لیره تبدیل به ریال کرده و در آنجا خرج کند. شرکتهای بزرگ صنعتی در کشورهای عقب مانده بامدرنترین وسائل استخراج و بهره برداری مجهزاند تا بتوانند با عقب مانده- ترین رژیم اجتماعی دستمزد و سطح زندگی را پائین نگاهدارند.

رئیس- عقب مانده شما چرا استعمال می‌کنید آقای درخشش استعمال و عقب مانده اینها چیست؟ (درخشش: برای ایران عرض نکردم کشورهای عقب مانده) درست مواظب مطالبتان باشید.

درخشش - ولی بزرگترین بدبختی و ضرر اقتصادی فقط این نیست که شرکت سابق برای برداشتن حداکثر سود سطح زندگی را در آبادان پائین نگاه می‌داشت بزرگترین ضرر اقتصادی که شرکتهای مشابه بکشورهای مشابه ایران می‌زنند و شرکت سابق نیز عمل می‌کرد و کنسرسیوم نیز مطابق طبیعت تغییرناپذیر و اجتناب ناپذیر اینگونه شرکتها خواهد کرد اینست که برای اینکه بتوان سطح زندگی کارگران آبادانی را پائین نگاهداشت تا حداکثر سود حاصل شود لازم است دستمزد در ایران پائین باشد اگر مثلا ایران صنعتی شود دستمزد بالا می‌رود در تمام سال کارگران بیکار و درمانده از کلیه بنادر جنوب و حتی از نقاط دوردست شمال و آذربایجان و رضائیه رو بطرف آبادان نمی‌روند. آقایانی که در دوره شرکت سابق بابادان مسافرت کرده‌اند میدانند که هر روز هزاران نفر در مقابل کارگزینی شرکت از اقصی نقاط کشور جمع می‌شدند و کار می‌خواستند و شعب شرکت در نقاط مختلف شهرت می‌دادند که در آبادان کار هست ولی کارگزینی شرکت آنها را برخ کارگران مشغول آبادان می‌کشید که خیال خام بالا بردن دستمزد را بخود راه ندهند. اگر کشور ایران صنعتی می‌شد اگر مدارس و دانشگاههای ما کارشناس تربیت می‌کردند ما امروز عوض ۱۰ میلیون تن نفت توسط کارشناسان خود سی میلیون تن نیز می‌توانستیم استخراج کنیم و بهانه اینکه ایران ظرفیت صنعتی ندارد از بین می‌رفت در هر حال هزارات میلیون لیره سود که شرکت سابق مستقیم وغیر مستقیم از ایران برده‌است جزء کوچکی از ضرر بزرگی است که بملت ما تحمیل شده‌است بعضیها تصور می‌کنند این ضررها ناشی از بدجنسی مدیران شرکت سابق نفت است و یا ناشی از ماهیت انگلیسی آن شرکت است این اشتباه بزرگی است همان نفرتی را که ایرانیان از شرکت سابق دارند مردم اندونزی از شرکتهای هلندیدارند و مردم تونس و مراکش از شرکتهای فرانسوی دارند و مردم گواتمالا و برزیل و غیره از شرکتهای بزرگ آمریکائی دارند. بنابراین خاصیت طبیعی و اجتناب – ناپذیر سرمایه‌های بزرگ صنعتی که بشکل تراستها درآمده‌اند اینستکه برای تحصیل حداکثر سود دستمزد و سطح زندگی را پائین نگاه دارند، ثانیاً از صنعتی شدن کشور جلوگیری کنند تا تحصیل سود خود را ابدی و یا اقلا متمادی سازند سوم از بیدار شدن افکار مردم واز پیشرفت فرهنگ که کارشناس تهیه کند جلوگیری کنند چهارم سیاست اقتصادی خاصی پیش بگیرند که پول و ارز که بکشور صاحب معادن نفت و غیره داده می‌شود دوباره بکشور صاحب صنعت برگردد وحتی الامکان آن پولها برای کار تولیدی مصرف نشود. پنجم و از همه بالاتر برای تأمین منافع مذکور و غیر مذکور با دخالت در سیاست بتوانند حکومتها و مجالس مقننه را تحت تأثیر قرار دهند و از پیدایش جنبشها و نهضتهای ملی جلوگیری کنند.

آقایان بنا بگفته آقای دکتر امینی در اعلامیه خاص خودشان این جرم سیاستمداران ایران نبود که مسئله نفت را با «شائبه سیاسی» مشوب کرد. من بآن اشتباه سیاسی که در دوره دولت گذشته پیش آمد اشاره خواهم کرد ولی دو قرن استکه پادشاهان صنایع و اقتصادیات شائبه سیاست را برای تأمین حداکثر سود با نفت و فولاد و خون توأم کرده‌اند. بین مأمورین جنائی مثلی است که با عذرخواهی از خانمها باید عرض کنم که میگویند در پشت سر هر جنایت زن را جستجو کنید. حالا این مثل بین سیاستمداران اینطور تغییر شکل پیدا کرده که پشت هر جنایت بین المللی یعنی پشت سر هر جنگ محلی یا جهانی دست تراستهای بزرگ و مخصوصاً تراستهای نفت را جستجو کنید. تنها ایران نیست، بهر کجا که روید آسمان همین رنگ است. هدف مدیران شرکتهای بزرگ اعم از نفت و فولاد و برق و غیره و غیره اعم از اینکه آن مدیران شرکتهای خوش جنس باشند یا بدجنس باشند اینست که برای تحصیل حداکثر سود که محرک صنعت خصوصی است سطح زندگی را پائین نگاهدارند و از ترقی و تکامل و جنبش ملی جلوگیری کنند و چرخ تکامل تمدن را مثلا برای چهل سال از حرکت بازدارند و یا لااقل خیلی بطئی کنند.

آقایان همانطور که خاصیت غیر قابل اجتناب یک صنعت ملی و یا ناسیونالیزه رفاه و آسایش تولید کننده و مصرف کننده‌است همانطور که محرک صنعت ناسیونالیزه بالا بردن سطح زندگی و تمدن است محرک و طبیعت ثانوی تراستها در کشورهای عقب مانده و پیشرفته تحصیل حداکثر سود برای مدت دراز و پائین نگاهداشتن سطح زندگی و صنعت و تمدن در کشور مورد امتیاز است طبیعی است که وظیفه دولتهای مربوطه این شرکتهای بزرگ که منبع قدرت مالی و سیاسی شان همین تراستها هستند حمایت و تشویق آنان است ولی در مواردیکه سیاستهائی از نوع استراتژیک و یا غیر آن تقاضا کنند ممکن است سیاست دولتهای بزرگ موازی، و یا در جهت عکس سیاست سودجویانه و یا خرابکارانه تراستها باشد و یا لااقل در مواردی آنرا تعدیل کند واین مطلبی است که مطالعه و دقت در آن برای ما اهمیت حیاتی دارد. موقعیت استراتژیکی ایران و استفاده‌ای که از لحاظ سیاست عمومی می‌توان از آن کرد. همانطور که سیاست اقتصادی شرکتهای بزرگ صنعتی اعم از نفت و غیر آن اقتضا می‌کند که کشورهای مورد استفاده آنها کشور عقب مانده بماند و آنها بتوانند حد اکثر سود را از لحاظ دستمزد ارز آن و غیر آن بدست آرند ممکن است موقعیت جغرافیائی و سوق الجیشی کشوری مانند ایران از لحاظ دولتهای بزرگ مقتضی باشد که ایران یک نقش مثبت ایفا نموده و قدرت معنوی کشور بالا برود و این بدون بالا رفتن قدرت مادی میسر نمی‌باشد. در صورتیکه کشوری مانند ایران نتواند سطح زندگی مرم خود را بالا ببرد و از فقر و مسکنت و بدبختی جلوگیری کند طبیعی است که در موقع حساس جنگی نمی‌تواند آنطوریکه باید از استقلال خود دفاع کند بنابراین اگر دولتهای بزرگ در این مسئله ذینفع باشند که ایران بتواند در موقع لازم در مقابل مهاجمه یا تجاوز داخلی و یا خارجی کمونیسم ناشی از مسکو مقاومت کند باید قدرت مادی و معنوی مردم بالا برود و این بدون بالا رفتن سطح زندگی ممکن نیست برای بالا رفتن سطح زندگی باید سیاست اقتصادی خاصی پیش گرفت که درست در جهت عکس سیاست اقتصادی تراستها یا شرکتهای نفت است. در صورتیکه سیاست استراتژیکی دول بزرگ غرب و بخصوص امریکا در باره ایران سیاست مثبت باشد یعنی بخواهند که ایران واقعاً بتواند در صورت لزوم در مقابل کمونیسم مهاجم مسکوئی مقاومت کند قاعدتاً باید یک سیاست اقتصادی در جهت عکس سیاست اقتصادی تراستهای نفت پیش بگیرند. بعضیها اینطور اظهار عقیده می‌کنند که گویا سیاست استراتژیک دول بزرگ غرب با سیاست اقتصادی تراستها موازی می‌باشد یعنی چون ایران از لحاظ سوق الجیشی بآسانی قابل دفاع نیست دول بزرگ می‌خواهند وضع اقتصادی و اجتماعی ایران خراب باشد تا دشمن نیز از این نقطه نتواند استفاده کند بنظر اینجانب این عقیده کاملا سخیف است زیرا اگر اینطور می‌بود که دول غرب بخواهند وضع اقتصاد و اجتماعی ایران نوعی خراب باشد که رقیب هم در موقع لازم نتواند از آن استفاده کند در اینصورت لازم می‌آید که رقیب آنها یعنی شوروی بخواهد که وضع اقتصاد و اجتماعی ایران بهبودی حاصل کند در صورتیکه عکس این موضوع از اقدامات ستون پنجم آنان مشهود است و علاقه دول غربی و بخصوص امریکا به تحکیم مبانی اجتماعی ایران برای ایحاد قدرت مقاومت در مقابل کمونیسم متجاوز مسکو اظهر من الشمس است. آنچه با این سیاست استراتژیکی دول بزرگ تقاطع می‌کند همان سیاست اقتصادی تراستهاست در حقیقت بین این دو سیاست دول بزرگ غربی در ایران تناقض وجود دارد مواجه شدن این دو سیاست تناقض را در باره انگلستان و امریکا و گروه دیگر دول غربی باید علیحده مورد توجه قرار داد. برای انگلستان سیاست اقتصادی شرکت سابق نفت و شرکت لاحق عضو کنسرسیوم باندازه‌ای اهمیت دارد که سیاست سوق الجیشی را تحت الشعاع قرار می‌دهد بهمین مناسبت است که سیاست خارجی بریطانیا در مقابل نهضت ملت ایران و در مقابل ملی شدن صنعت نفت کاملا صریح و روشن و درست در جهت خرابکاری اقتصادی و اجتماعی بوده و هست از این گذشته انگلستان در سیاست عمومی خود در اغلب نقاط جهان با شورویها یک سیاست سازشکارانه دارد که لااقل در ایران بنفع کشور ما تمام نمی‌شود، ولی این تناقض در سیاست امریکا کاملا آشکار و هویداست کمک فنی امریکا و کمکهای نوع دیگر آن دولت در جهت عکس سیاست خرابکاری اقتصادیست که شرکتهای نفت امریکا و انگلیس در ایران تعقیب می‌کنند.

دولت امریکا از طرفی سیاست شرکتها را پشتیبانی می‌کند ولی از طرف دیگر نمی‌خواهند ایران آنطوریکه تراستها و انگلستان مایل است از پادرآید زیرا در اینصورت ممکن است ایران عوض تسلیم شدن در مقابل تراستها در جهت دیگر تسلیم شود پر واظح است که شرکتهای نفت سیاست عمومی را فقط تا حدودی مراعات می‌کنند که سود بازرگانی مستقیم آنها آنرا تقاضا دارد ولی سیاست عمومی تر را بدول خود واگذار کرده‌اند دولت امریکا بعنوان نماینده کل صاحبان صنایع و تراستها بخود اجازه می‌دهد که باین سودجوئی تنگ نظرانه یک یا چند تراست اهمیت زیاد ندهد و در هر حال سیاست آنها را با سیاست کلی که مورد نظر دولت امریکاست سازش دهد. در اینجاست که دولت و ملت ایران می‌تواند و باید استفاده کند. در میزان سازشی که سیاست عمومی و استراتژیک دول بزرگ و بخصوص امریکا باید با سیاست سودجویانه اقتصادی تراستها سازش کند درجات مختلف وجود دارد اگر مقاومت ملت و دولت ایران بیشتر باشد و دولت امریکا در مقابل یک واقعیت سرسخت واقع شود گذشت بیشتر بنفع ملت و بضرر تراستها بعمل می‌آید ولی اگر مقاومتی وجود نداشت این سازش در جهت منافع تراستها پیش می‌رود.

یک مطالعه دقیق و جدی نشان می‌دهد که تراستهای نفت امریکا بعکس آنچه معروف است و حزب توده آنرا ترویج داده علیرغم احتیاج و حرصشان نسبت به نفت ایران رقابتی با شرکت سابق نفت نکردند و هرگز کوچکترین کارشکنی برای این شرکت بعمل نیاوردند بلکه همه جا سیاست شرکت سابق را تأیید کردند. اگر دخالت جدی دولت امریکا نبود شاید تراستهای امریکا منافع نفتی را در ایران بهمان شرکت سابق واگذار می‌کردند زیرا تراستهای متحد کنونی برای اجتناب از رقابت که بنفع مصرف کننده‌های جهان و شرکتهای کوچک نفت است منابع نفتی دنیا را صلح جویانه بین خود تقسیم می‌کنند. تازه حالا هم که شریک شدند ضررهای شرکت سابق را هم بشکل غرامت و هم بعنوان تأدیه ششصد میلیون دلار عدم النفع جبران کرده‌اند و در تأسیس کنسرسیوم نیز امتیازات بزرگی برای شرکت سابق قائل شده‌اند که از جمله آنها تأدیه سهم ایران به لیره و همچنین ثبت شدن کنسرسیوم را در لندن می‌توان نام برد. شرکتی که در لندن به ثبت می‌رسد و احتیاجات فنی دو شرکت هلندی تصفیه و استخراج را در دسترس آنها قرار می‌دهد یک امتیاز مهمی است که ازطرف کنسرسیوم بانگلستان و شرکت سابق داده شده‌است این همان رسم معمول شرکتهای بزرگ صنعتی برای پائین آوردن سهم کشور امتیاز دهنده یا صاحب نفت است که شرکتهای مستقل در کشور امتیاز گیرنده تأسیس می‌کنند. این شرکت که در لندن ثبت می‌شود لابراتوارهای تحقیقات علمی دارد پاتنت‌ها را بشرکتهای استخراج و تصفیه می‌فروشند و حقوقهای گزاف تأدیه می‌کند و بهزینه تولید می‌آورد تا سهم ایران کم شود و همچنین ماشین آلات و غیره در لندن تهیه می‌شود و منافعی برای شرکت مستقل بدست می‌آید و هزینه تولید در ایران بالا می‌رود تا حق ایران عملا از ۵۰ درصد کم شود منظور اینستکه شرکتهای امریکائی نوعی وضع شرکت سابق را بهبودی بخشیده‌اند که بقول مجله سیکناتور انگلیسی «وضعی که در پایان بوجود آمد از بسیاری لحاظ بهتر از وضعی است که در ابتدای شروع آن وجود داشت» منظور اینست که کنسرسیوم باندازه وضع شرکت سابق را بهبودی بخشیده‌است که نه تنها اکثریت در کنسرسیوم دارد و دارای سایر امتیازات است بلکه در نتیجه این مساعدتها باز بقول مجله سیکتاتور انگلیسی«بسیاری از مطلعین اقتصادی عقیده دارند که ارزش حقیقی سهام شرکت نفت ایران و انگلیس از این پس در حدود ۲۰ لیره می‌باشد». مدتی پیش از این قیمت سهام اسمی یک لیره شرکت سابق در لندن ۵ لیره بود ترقی آن به ۲۰ لیره در تمام شرکتهای نفت بی سابقه‌است و این ترقی در نتیجه مساعدتهای گرانبهای تراستهای نفت امریکا با شرکت سابق است که اضافه اعتبار آن شرکت را در حدود سه هزار میلیون لیره یا سه میلیارد بالا برده‌است و اینها همه بعنوان عدم النفعی است که تراستهای دیگر بشرکت سابق در ازاء ۶۰ درصد که بآنها واگذار کرده تأدیه می‌کند. منظور نشان دادن این حقیت است که ملی شدن صنعت نفت ایران ابداً محصول رقابت تراستهای نفت امریکا نبود زیرا تراستهای متحد با هم همواره یک کنسرسیوم ثبت نشده بوجود آورده و جهانرا بین خود تقسیم کرده‌اند و از رقابت با هم چشم پوشیده‌اند در غیر این صورت نمی‌توانستند ممیزی حمل و نقل و تولید نفت جهان را تا حدود نزدیک بصددرصد بخود اختصاص دهند.

اگر تراستهای بزرگ نفت امریکا در کار نفت ایران دخالت می‌کنند و اگر تسریعی در حل مسئله نفت بعمل آمده همه اینها از لحاظ علاقه سیاسی و استراتژیکی است که دولت آمریکا برای توسعه نفوذ خود و جلوگیری از کمونیسم دارد. اگر سیاست عمومی و سیاست استراتژیکی ایران وجود نداشت و حل مسئله نفت فقط بخود تراستها واگذار می‌گردید شاید هنوز عجله بخرج نمی‌دادند و یکی دو و یا چند سال نیز صبر می‌کردند تا باصطلاح بسر نفت ایران بزنند و آنرا حتی با شرائط بدتر معامله کنند شکی نیست که تدبیر و مساعی شبانه روزی نمایندگی ایران نبود که حل مسئله نفت را تسریع کرد بلکه علاقه دول غرب بخصوص امریکا بود که نفت را بنفع تراستها حل کرد و بمناسبت هدفهای سیاسی خود در ایران در حل مسئله نفت تسریع کرد و باندازه تراستها هنوز حوصله بخرج نداد. من در فصول آینده احتیاج مبرم جهان و تراستها را بذخائر نفت ایران شرح خواهم داد ولی لازمه این احتیاج مبرم این نبود که آنها عجله بخرج بدهند دولت و آقای امینی قدرت تراستها را برخ ما می‌کشند واقعاً هم این تراستها خیلی نیرومند هستند و من از قدرت و نفوذ بیمانند آنها که باید موجب نگرانی ما باشد بحث خواهم کرد ولی از طرف دیگر موقعیت جغرافیائی ما اگر خطراتی را برای ما ایجاد کرده‌است در عین حال امکانها و موقعیتی را بما داده‌است که اگر بارزش و اهمیت آن پی ببریم و بلد باشیم و مصمم بشویم که از موقعیت خود استفاده کنیم می‌توانیم با قدرت عظیم تراستها مواجه شده و واقع بینانه حق خود را با استفاده از سیاست مذکور استراتژیک تأمین کنیم. بنظر من اگر در گذشته برای ملی شدن صنعت نفت از این سیاست عمومی و استراتژیکی استفاده شد و پیروزیهائی بدست آمد متأسفانه دولت گذشته نتوانست نتیجه نهائی را از این سیاست که ممکن بود بگیرد و دولت حاضر نیز نتوانسته از این موقعیت مهم که بفنع ماست استفاده کند با این فرق که دولت سابق باصطلاح از آنطرف پشت بام و دولت لاحق از اینطرف پشت بام پائین افتاده‌اند ولی پیش از اینکه اشتباه دوتل گذشته و حاضر را برای استفاده از تناقض این دو سیاست اقتصادی و استراتژیکی و سیاست عمومی شرح دهم باین نکته باید اشاره کنم که اگر ما بحث از سیاست عمومی و سیاست استراتژیکی دول بزرگ در ایران می‌کنیم منظور این نیست که حقی برای آنها قائل شویم که در کارهای ما دخالت کنند و یا منظور ابداً این نیست که آیا ما جزء یک پیمان دفاعی خاور میانه باشیم یا نباشیم و حتی منظور در اینجا این نیست که ما در یک تأمین دسته جمعی مستقل از دو بلوک شرق و غرب شرکت کنیم و یا نکنیم البته اینها مطالبی است که بتنهائی و در ارتباط با مسائل ما نحن فیه باید مورد توجه و دقت و بحث کامل قرار گیرد ولی منظور من در اینجا بحث در این موضوع است که سیاست عمومی دول و سیاست اقتصادی و استراتژیکی آنها نسبت بکلیه نقاط جهان و از جمله ایران وجود دارد آنها این حق را داشته باشند و یا نداشته باشند در هر حال این حالت وجود دارد.

در نتیجه تکامل وسائل حمل و نقل و فنون و صنعت دنیا دارد بیک واحد تبدیل می‌شود علیرغم حق و یا ناحق بودن این موضوع در پایتختهای بزرگ جهان خوابهائی برای تمام دنیا می‌بینند استقلال طلبی این نیست که ما آن سیاستهای جهانگیرانه را ندیده گرفته و بگوئیم غلط می‌کنند و حق مداخله ندارند بلکه برای حفظ استقلال خودمان باید این سیاستها را بشناسیم روابط سیاستهای جهان را با یکدیگر تناقضها و توازی آنها را درک کنیم و با منافع خود بسنجیم اگر بیطرفی امکان پذیر بود بهترین و زیباترین سیاستی بود که ما پیش بگیریم ولی متأسفانه هم موقعیت جغرافیائی ما و هم ضعف ما اجازه نمی‌دهد که در یک جنگ احتمالی بتوانیم بیطرفی خود را حفظ کنیم ولی می‌توانیم استقلال خود را از دو بلوک جهانی حفظ کنیم و با ملل و دولی که آنها هم مصمم بحفظ استقلال خود از بلوکهای متخاصم اند وحدتی و یا بلوک سومی تشکیل دهیم در هر حال من در اینجا درصدد بحث و تحقیق در این مسئله نیستم ولی اطمینان دارم که اگر در یک جنگ احتمالی آینده دو تابلو در شمال و جنوب نصب کنیم که ورود اکیداً ممنوع است و ما بیطرف هستیم همانطور که در جنگ گذشته آن بیطرفی را محترم نشمردند اینبار بطریق اولی محترم نخواهند شمرد ولی اگر ما دنباله رو این و یا آن بلوک نبودیم و حتی الامکان برای حفظ صلح تجزیه ناپذیر که بنفع دول کوچک است سعی کردیم بهتر می‌توانیم حقوق خود را حفظ کنیم و در صورتیکه وضع فوق العاده پیش آمد استقلال ما از طرفی مورد تجاوز قرار گرفت می‌توانیم از طرف دیگر برای حفظ استقلال خود کمک بگیریم در هر حال در وضع حاضر هر دولتی که برای تثبیت اوضاع ایران از لحاظ اقتصادی و اجتماعی علاقمند باشد باید از آن استفاده کنیم بنظر من برای حل مسئله نفت ما می‌توانستیم و هنوز هم اگر مجلس بخواهد می‌توانیم استفاده بیشتری کرده و هم حقوق اقتصادی خود را حفظ کنیم و هم شرائطی بوجود آریم که نتوانند استقلال ملی ما را متدرجاً تحت تأثیر و نفوذ قرار دهند.

امکان حل مسئله نفت با شرایط مساعدتر از قرارداد حاضر: مخالفتی که من با این قراراد دارم با مخالفت منفی بافان مطلق از طرفی و یا مخالفت منفی افرادی از نوع دگیر متفاوت است من جداً بحل شدن مسئله نفت ایران علاقمند هستم و آنرا مطابق آمال ملی نیز امکان پذیر میدانم ولی راه حل آقای امینی را نه با حداقل آمال ملی منطبق دانسته و نه با حداکثر منافعی که برای ایران در شرائط حاضر قابل تحصیل است منطبق میدانم من حتی با تشکیل شدن کنسرسیوم برای خرید نفت شرکت ملی ایران و توزیع آن در جهان با وسائل حمل و نقلی که تقریباً بطور انحصاری در اختیار تراستهای تشکیل دهنده کنسرسیوم است موافق هستم ولی با واگذاری اختیارات از طرف دولت ایران و شرکت ملی نفت برای اکتشاف و استخراج و تصفیه و بهره برداری بآنها مخالف بوده و با صحت و دقت نشان می‌دهم که این تفویض اختیارات هم مخالف قوانین ملی شدن صنعت نفت و هم مخالف سایر قوانین و بالاتر از همه مخالف مصالح ایران و درست در جهت عکس مصالح و مساعی استکه بقول خود آقای امینی مردم «در سه سال پیش» برای آن (مردانه بپا خاستند تا یکی از پرثروت ترین منابع عایدی خود را در دست گرفته و با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور راه را جهت بکار انداختن این صنعت عظیم و تحصیل عایدات بیشتری از آن و امکان ظهور و بروز لیاقت جوانان ایران صاف کردند). من بخلاف آنهائیکه اقتصاد بدون نفت را برای همیشه توصیه می‌کنند و یا برای مدت درازی آنرا لازم میشمارند عقیده دارم که اقتصاد بدون نفت فقط برای مدت کوتاهی که دولت بتواند بیک راه حل شرافتمندانه و منطبق با حداقل آمال ملی برسد لازم و ضروری است آنهائیکه تعطیل شدن صنعت نفت و یا محدود شدن آنرا بحداقل مصرف داخلی و غیره توصیه می‌کنند بنظر من در اشتباه هستند تاریخ نشان داده‌است هر نهضتی که برنامه خود را عقب مانده و یا رجعت بگذشته منحط قرار دهد شانس موفقیت ندارد بحوادث و شواهد تاریخی نگاه کنید از قیام غلامان در رم قدیم تا قرن نوزده و بیست بزرگترین نهضتهای جهان که برنامه عقب مانده داشتند و نخواستند با تکامل و ترقی صنایع پیش بروند محکوم بعدم موفقیت شدند بنظر اینجانب ملت ایران می‌تواند و باید نفت خود را بمقادیر زیاد استخراج کند. در صورتیکه ما بگوئیم که ملت ایران چند هزار سال بدون نفت زندگی کرد ما هم می‌خواهیم بدون آن زندگی کنیم با این حرف نشان داده‌ایم که لیاقت زندگی در قرن بیست را نداریم و در اینصورت خواهی نخواهی دیگرن بر ما سیادت پیدا کرده و از نفت هم استفاده می‌کنند بنابراین صحیح ترین برنامه اینست که ما مطابق روح زمان و موازی با ترقی و تکامل صنعت سعی خود را بکار ببریم که از صنعت نفت خود حداکثر استفاده را بکنیم عرض کردم که این استفاده بدون تسلیم شدن بمطامع تراستها امکانپذیر است دلیل آن اینست که در زمان دولت سابق چندین پیشنهاد رسیده بود که از لحاظ تطابق با قوانین ملی شدن صنعت نفت خیلی مساعدتر از قرارداد فعلی بود و از همه بهتر مدت آنها کم بود مثلا راه حلی که بانک بین المللی پیشنهاد کرده بود برای مدت دو سال بود و از هیچ لحاظ اقلا نامساعد تراز قرارداد حاضر نبود در صورتیکه آن پیشنهاد از طرف دولت ایران قبول می‌شد در مدت این دو سال ایران می‌توانست وضع اقتصادی خود را بکلی بهبودی ببخشد و در تحت تأثیر فشار اقتصادی دول بیگانه قرار بگیرد تا بتواند یک راه حل عادلانه و شرافتمندانه با شرکت سابق پیدا کند در صورت قبول پیشنهاد بانک بین المللی نه تنها وضع اقتصادی در دو سال بنفع ایران خیلی بهتر می‌شد و فرصتی برای پیدا شدن راه حل قطعی بدست می‌آمد بلکه ایران می‌توانست روابط خود را با دولت آمریکا به بهترین وجهی اصلاح کند و آمریکا را در مقابل یکاقعیت سرسخت نهضت ملی قرار دهد و از علاقه سیاسی آن دولت برای تشبت اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران استفاده کرده و بر تراستها فشار بیشتری وارد آرد که در محاصره اقتصادی ایران با شرکت سابق و انگلستان هم آهنگی نکند دلیل اینکه این سیاست امکان پذیر بوده و هست یعنی ممکن بوده و هست که تراستها را وادار کرد که بدون دخالت در بهره برداری و اداره صنعت نفت ایران از تحریم فروش نفت صرفنظر کنند اینست که در نتیجه مقاومت و سرسختی دولت سابق دو پیشنهاد بایران بعمل آمد که بدون دخالت مسقتیم تراستها ملی شدن صنعت نفت بمعنی واقعی آن محترم شمرده می‌شد. تنها عیب آن پیشنهادات مربوط به تخفیف در حدود سی و چند درصد و شرایط مشابه بود که در هر حال قابل تحمل و خیلی بهتر از قرارداد کنونی بود، که این یکی تجدید همان امتیاز سابق است.

پیشنهاد هندرسن این بود که ۲۰۰ میلیون تن نفت برای ده سال که سالی بیست میلیون تن باشد با تخفیف ۳۳ درصد بفروش برسد اگر این پیشنهاد قبول شده بود دولت از لحاظ اقتصادی نجات پیدا می‌کرد و از لحاظ سیاسی موفقیتهائی بدست می‌آورد و بدون اینکه فرماندهی یک شرکت و یا کنسرسیومی را قبول کند بدست کارشناسان ایران و یا خارجی در تحت نظر شرکت ملی نفت اکتشاف و استخراج می‌کرد و در ضمن عمل بدون شک بازار برای فروش بیشتر نفت پیدا می‌شد و در سایه این موفقیت فرصت پیدا می‌شد که تصفیه خانه آبادان نیز بنفع شرکت ملی نفت کاملا بکار افتد. یکی از نشریه‌ها پس از ۲۸ مرداد در این باره می‌نویسد: «بایستی متذکر شویم که اگر این پیشنهاد بهمین سادگی بود و شرایط مخفیانه دیگری نداشته‌است بهترین پیشنهادی بود که تا قبل از واژگون شدن دولت سابق بدولت ایران پیشنهاد گردیده‌است و اگر دولت ایران آن پیشنهاد را نپذیرفت فقط از نظر حق طلبی کامل بوده‌است». باید در جواب این آقای «حق طلب کامل» عرض کنم که نتیجه آن حق طلبی کامل عبارت از قرارداد فعلی کنسرسیوم است. یک سیاستمدار واقع بین یک حزب و حتی رهبری یک نهضت حق دارد از لحاظ ایده آل اجتماعی و ملی حق طلب کامل باشد ولی اگر حق طلبی کامل را خط و مشی روزانه قرار بدهیم نه تنها نمی‌توانیم حق کامل خود را بدست آریم بلکه بدلیل همین بی سیاستی کار بدست آنهائی می‌افتد که حق ناقص را نیز بدست نیارند. اگر عوض اینگونه حق طلبیهای کامل، سیاست واقع بینانه و سیاست حق طلبی نسبی پیش گرفته میشدو مثلا همین پیشنهاد دویست میلیون تن نفت با سی و سه درصد تخفیف قبول می‌شد بدون شک نهضت ملی ایران دچار وضع بهتری می‌گردید. باید توجه داشت که حتی شرکتهای بزرگ نفت برای خریداران عمده که خریدهای طویل المدت تا حدود ده سال بکنند در حدود ده تا بیست درصد تخفیف قائل می‌شوند. اگر ایراد بدولت سابق از لحاظ سرسختی و حق طلبی کامل است که واقع بینی بخرج نداد تا وضع حاضر پیش آمد متأسفانه دولت حاضر و هیئت نمایندگی ایران در مسئله نفت خیلی واقع بین تشریف دارند و این واقع بینی یک طرفه چشم آنان را خیره کرده و فقط واقعیت سرسخت تراستها را می‌بینند ولی وسعت نظر سیاسی ندارند که ارزش و اهمیت موقعیت ایران را ببینند ما بمناسبت موقعیت جغرافیائی و استراتژیکی که در آن موقعیت واقع شده‌ایم مجبوریم در جریان وقایع بین المللی دخالت کنیم و مضار حاصل از این موقعیت را با امکانها و شانسهائیکه همین موقعیت بما داده‌است جبران کنیم اگر در گذشته ایران توانست اقدامی کند که کشورهای مشابه عراق نتوانستند آن اقدام را بعمل آرند ولی از نتیجه اقدام ما خوشبختانه برخوردار شدند بمناسبت استفاده از همین موقعیت جغرافیائی و استراتژیکی بود که وضع سیاست عمومی را نوعی تحت تأثیر قرار داده که ما می‌توانستیم از آن استفاده کنیم اگر کشتیهای جنگی بریطانیا و تفنگداران دریائی و چتربازان نتوانستند تهدیدات خود را عملی سازند برای این بود که ملت ایران و سیاستمداران ما توانستند از این موقعیت استفاده کرده و خلع ید از شرکت سابق کنند،

دو پیشنهاد اخیر ترومن چرچیل و پیشنهاد هندرسن بهترین دلیل است که امکان استفاده از وقعیت سیاسی که در نتیجه موقعیت استراتژیکی بوجود آمده وجود دارد زیرا این دو پیشنهاد اخیر هیچ منافات با ملی شدن صنعت نفت نداشت و اکتشاف و استخراج وتصفیه و بهره برداری را از دست دولت ایران نمی‌گرفت که تحویل یک شرکت نیرومند خارجی بدهد و در حقیقت خلع ید از شرکت سابق را تبدیل بیک وضع ید شرکت نیرومندتر کند. حالا پیش از آنکه من امکان راه حل مساعدتر از قرارداد حاضر را که بنظر اینجانب تجدید همان امتیازی است که سیاستهای استعماری آنرا تحمیل ما کرده‌اند شرح دهم شمه‌ای مختصر و خلاصه و چکیده مطالبی را که بطور تفصیل ازروی اسناد و مدارک غیر قابل شک و تردید تهیه شده بعرض آقایان میرسانم: سیاست استعماری شرکتهای صنعتی بزرگ از قرن ۱۹ به بعد و در حال حاضر و شمه‌ای از قدرت تراستهای متحد: آقای وزیر دارائی در سخنرانی خودشان نگرانی مردم را از مداخله «تاجری که بتواند باحیله بر مقدرات او مسلط شود» بیمورد دانسته و این نگرانی را ناشی از حس زبونی دانسته پرواضح است که منظور ایشان از «تاجر» شرکت سابق نفت که در نتیجه این قرارداد رسماً «شرکت لاحق نفت می‌شود و سایر شرکتهای بزرگ نفت است من بدون اطاله کلام جلب توجه آقایان را بتاریخ و آزمایشهای یکقرن و نیم اخیر می‌کنم من تصور نمی‌کنم آقای امینی با اطلاعات وطیع اقتصادی و اجتماعی که دارند درک نفرموده باشند که سیاست استعماری نوین که از کشوهاری صنعتی ناشی شده‌است در دوره صنعت نوین یعی در قرون نوزده و بیست بدست همین تاجرهاو برای خاطر عملیات آن تاجرها بوده‌است بعید است که آقای امینی از تاریخ استعمار کشور هندوستان بدست آن تاجرها و یا شرکتهائی از نوع هند و اروپا اعم از انگلیسی و فرانسوی وهلندی مطلع نباشند هم در کشورهای مستعمره و هم در کشورهای مستقلی که سیاست استعمار سعی و کوشش برای اعمال نفوذ میکرده‌است اساس و پایه همان شرکتها و تاجرهائی بودند که جناب آقای امینی از آنها نگرانی ندارند. در قرن نوزده زمانیکه صاحبان صنایع و یا بقول ایشان تاجرهای صنعت نوین کشورهای خود را از کالای تجارتی اشباع کردند در پی بازارهای نوین رو بآسیا و افریقا و غیره کردند این شرکتها و یا تاجرها طلایه دار کشتیهای جنگی پیشقراولان ورود این شرکتها بودند در اوائل شرکتها کالای تجارتی می‌آوردند و مواد خام را برده و کالا ساخته دوباره باین بازارها وارد می‌کردند در دوره تکامل صنایع اروپا و مخصوصاً انگلیس سیاست صدور کالا موقوف شد و بجای کالا سرمایه باشکال مختلف بکشورهای عقب مانده صادر می‌شد این سرمایه‌ها گاهی بعنوان قرضه بدول مربوطه داده می‌شد که صرف تأسیسات صنعتی شود و یا بشکل اعتبارات خصوصی ولی خشنترین و مضرترین نوع صدور سرمایه بکشورهای عقب مانده باین شکل بوده و هست که صاحبان صنایع حقوقی مطابق قرادادها برای استفاده از منابع زیرزمینی و مواد خام بدست آورده و اکتشاف و استخراج و بهره برداری از آنها را مستقیماً در دست می‌گرفتند بعکس سابق که این مواد خام بکشورهای صنعتی حمل و نقل می‌شد و با قیمت دستمزد گران اروپا تبدیل بکالا می‌گردید در این دوره این تاجرهای بی ضرر آقای امینی مطابق اصول بازرگانی کاملا مشروع مواد خام را در زمین مفت و مجانی و با دستمزد بمعنی واقعی نزدیک بصفر بکالای تجارتی تبدیل می‌کردند بعنوان مثال آقایان توجه فرمائید امریکائیها و یا انگلیسها عوض آنکه نفت را در امریکا با حق الارضی که در آنجا برای هر میل مربع کمتر از ۳۷۰ دلار نمی‌باشد و با مزدیکه در امریکا برای هفته چهل ساعت کار کمتر از ۷۵ دلار نمی‌باشد یعنی روزانه تقریباً کمتر از ۱۲ دلار نمی‌باشد در ایران مساوی حق الارض مساوی صفر و دستمزد مساوی ۳۵ ریال عوض تقریباً یکهزار ریال بدست می‌آورند ولی وقتی کنسیرسیوم این نفت را در هندوستان یا نقطه دیگر آسیا و افریقا می‌فروشد بقیمت خلیج مکزیک باضافه کرایه حمل و نقل از خلیج مکزیک تا نقطه فروش یعنی این تاجرهای بیضرر به تولید کننده یعنی کارگر ایرانی در ازاء استخراج تصفیه نفت همان مزد ناچیز را تأدیه می‌کنند ولی از مصرف کننده آسیائی و افرایقائی قیمت نفت را آنطوری که مشروحاً و با اعداد و ارقام دقیق متکی به مدارک رسمی همین شرکتها شرح خواهم داد مطابق دستمزد ۱۲ دلار کارگر امریکائی باضافه سایر مخارج و حمل و نقل با واحد مقیاس اروپائی و آمریکائی دریافت می‌دارد.

اگر در قرن نوزده و مخصوصاً نیمه اول آن رقابتی بین این تاجرهای خوب و بیضرر و بیغرض آقای دکتر امینی وجود داشت و از این رقابت مصرف کنندگان و کارگران کشورهای عقب مانده و دول مربوط بآنکشورها کم و بیش می‌توانستند استفاده کنند در دوره تکامل صنعت یعنی اواخر قرن نوزده و در قرن بیست این رقابت بکلی از بین رفت و قسمت اعظم سرمایه و صنعت کشورهای مترقی در دست عده معدودی متراکم و متمرکز گردید و انحصارها بشکل تراستها و کارتلها بوجود آمدند و تبدیل بیک نیروی عظیمی شدند که حتی دولتهای بزرگ خود را نیز ملعبه خود قرار می‌دادند و می‌دهند و جهان را بین خود تقسیم می‌کردند و می‌کنند اگر در ظاهر دولتهای بزرگ در جنگهای جهانی دنیا را بین خود تقسیم می‌کنند در حقیقت در پشت سر آن دولتها همین تراستها و پادشاهان صنایع جهانند که دولتها را وادار بجنگ و صلح می‌کنند و بازاها و منابع جهان را بدون رقابت با هم صلح جویانه بین خود تقسیم می‌کنند. شمه‌ای از قدرت کنسرسیوم: برای توجه آقایان باین نکته که بدون داشتن حس زبونی آیا ملت ما حق دارد نسبت باین کنسرسیوم که اژدهائی نیرومندتر از شرکت سابق است نگرانی داشته باشد یا نه خلاصه و چکیده- ای از قدرت مالی و سیاسی این شرکتها که بطور تفصیل تهیه شده در اینجا بعرض میرسانم:

  • سرمایه شرکت سابق یک ششم کوچکترین شرکتهای آمریکائی است که حالا با ما طرف معامله می‌باشند و سرمایه شکرت سابق یک سیزدهم بزرگترین شرکتهای نفت آمریکاست. قیمت اسمی سهام شرکتهائیکه کنسرسیوم را تشکیل می‌دهند ۶ میلیارد دلار ولی ارزش واقعی مایملک آنان ۲۰ میلیارد دلار می‌باشد یعنی سرمایه این شرکتها در حدود ۴۰ برابر پنبه مالی ایران و در حدود ۱۴۰ برابر عایدات سالیانه دولت ایران است. تولید این شرکتها ۵۰ برابر عوائد مالیاتی سالیانه کشورما، و منابع خالص آنها پس از کسر استهلاک ۱۳۰۰ میلیون دلار یعنی ۱۳ برابر عایدات مالی ایرانست یکی از این شرکتها یعنی سوکونی واکیوئوم در سال ۱۹۵۲ مقدار ۹۶ میلیون دلار مالیات بدولت امریکا پرداخته وستا ندارد اویل کالیفرنی ۴۱ میلیون دلار، تکزاس ۴۲ میلیون دلار، گلف اویل ۱۰ میلیون دلار و ستاندارد اویل اوف نیوجرزی ۲۹۳ میلیون دلار بدولت آمریکا مالیات پرداخته‌اند که مجموع شرکتهای آمریکائی عضو کنسرسیوم منهای شرکت انگلیس و فرانسه و هلند بتنهائی ششصد و سی میلیون دلار مالیات پرداخته‌اند.

من در اینجا وقت آقایان را با قدرت افسانه‌ای تراستهای جهان مشغول نمی‌کنم ولی برای توجه آقایان بقدرت سیاسی و اعمال نفوذ اجتماعی این تاجرهای معصوم و بیضرر آقای دکتر امینی تنها بقسمت مختصری اکتفا می‌کنم که مرحوم دکتر زنگنه در تز دکترای خودش موسوم به ((نفت در ایران)) که نسخه فرانسه آن در کتابخانه دانشسرای عالی موجود است نوشته‌است این قسمت در جلد اول جغرافیای اقتصادی تألیف استاد محترم دانشگاه آقای دکتر عزیزی نیز از صفحه ۱۳۲ تا صفحه ۱۳۵ اینطور آمده‌است. در سال ۱۸۷۰ یک تاجر ساده نفت فروش باسم جون راکفلر بفکر افتاد که سایر تولید کنندگان نفت را در اطراف خود جمع کرده و تشکیل شرکتی بدهد و همین شرکت است که معروف بکمپانی استانداراویل گردید البته همین اشتراک مساعی و تمرکز قوا برای تولید و استخراج و فروش نفت باعث صرفه جوئی در بهاء آن گردید و بالنتیجه باعث پیشرفت این مؤسسه گردید بطوریکه سرمایه شرکت که در ۱۸۷۰ یک میلیون دلار بود در ۱۸۷۱ به دو میلیون و نیم دلار بالغ شد. منظور شرکت انحصار کلیه عملات تجارتی راجع بنفت بود یعنی باستخراج آن توجهی نداشت ولی بعدها راکفلر بفکر افتاد که نفت را بوسیله لوله‌های عظیم بتصفیه خانه‌ها یا بندرهای صادر کننده آمریکا حمل نماید و ساخت اولین لوله‌های حامل نفت که در ۱۸۷۱ شروع شده بود در ۱۸۸۱ تمام شد و از همین موقع هیچیک از تولیدکنندگان ناحیه نفت نیز نمی‌توانستند از کمک جون راکفلر بینیاز باشند هر وسیله‌ای غیر از لوله‌ها برای حمل و نقل نفت گرانتر تمام می‌شد بطوریکه تصفیه کنندگان جزء و یا تجار همه یا جزئ شرکت او شدند یا از بین رفتند. کمپانی استانداراویل در ۱۸۸۲سرمایه اش را به ۷۵ میلیون دلار رسانید بدین طریق سیادت را در بازار آمریکا بدست آورد. در همین موقع است که اولین مؤسسه ایکه عنوان تراست دارد تشکیل شود و ۳۹ کمپانی که تمام اسم استانداراویل را داشتند با هم متفق القول شدند که اداره عمومی شرکت را بدست اعضای یک کمیته نه نفره که معروف به هیئت نظار می‌باشد (از جمله روکفلر معروف بود) بسپارد و قرار شد تراست در واقع امانت دار کلیه سهام شرکتهای مختلف شود و در عوض شرکت تصدیقهائی به آنها خواهد داد. در ۱۹۱۰ استانداراویل باوج قدرت خود رسید و بیش از ۶۴ هزار کیلومتر لوله حمله نفت یعنی ۹۵% کلیه لوله‌های آمریکا را دارا شد و بنابراین تولید نفت آمریکا را در دست گرفته و قسمت اعظم نفت دنیا را اداره می‌کرد.

البته نباید تصور کرد که برای رسیدن باین نتیجه و هدف و یا جهت مغلوب نمودن و از بین بردن رقیبهای خود کمپانی راکفلر مجبور بمنازعه سختی نشد بلکه بهر وسیله‌ای که ممکن بود جون راکفلر متشبث شد استانداراویل عمالی از بین قضات و کارمندان عالیرتبه حکومت و شهرهای اتازونی و حتی در بین اعضای کنگره آمریکا پیدا کرد و مخصوصاً کمپانیهای راه آهن اتازونی در دست وی بمنزله اسلحه خطرناکی بودند زیرا کلیه راه آهنهای اتازونی تحت اداره شرکتهای خصوصی و با پول آنها ساخته شده بود و اینها هم با تراست نفت همدست شده بودند و مثلا همینکه شرکت بزرگی باسم شرکت حمل و نقل لوله‌های نفت اتازونی خواست با تراست نفت رقابت کند چون استانداراویل قبلا تمام اراضی را که لوله‌های حمل نفت کمپانی بایستی برای رسیدن به بندر تصفیه و خروج از آنها عبور نماید خریده بود و کمپانی راه خود را مسدود دید بنابراین ناچار شد که بوسیله راه آهن به حمل و نقل نفت بپردازد ولیکن نفتی که مخزنی در ایستگاههای راه آهن آمریکا پیدا نمی‌کرد و در صورت فرستادن چند واگن هم از طرف ادراه راه آهن، هزینه حمل و نقل بسیار زیاد تمام می‌شد و مدت طولانی هم بایستی صرف شود تا بمقصد برسد ولی استانداراویل برای اینکه بیشتر از سیادت خود خاطرجمع شود مقداری از سهام شرکتهای راه آهن را خرید و عمالش را در جزء اعضاء هیئت مدیره این شرکتها داخل نمود بطوریکه بعدها در نتیجه بازرسی که کمیسیون اتحادیه بازرگانی بعمل آورد معلوم شد که کمپانیهای راه آهن بانواع و انحاء مختلف رقیبهای استانداراویل را وادار بپرداخت اضافه قیمتهائی می‌نمودند و این اضافه قیمتها گاهی از ۶۳ تا ۳۳۳ درصد نرخ معمولی بود. از طرف دیگر سیاست تراست نفت ایجاب می‌نمود که شرکتی باسم (اصلاح جنوب) تأسیس شود واین شرکت بوسیله قانونی که بتصویب کنگره رسید حق خلع ید اشخاص را از این اراضی بدست آورد و البته این مطلب خود اسلحه دیگری بود بر ضد رقبای کمپانی استانداراویل، و همین که استانداراویل باوج قدرت رسید از سیادت خود سوء استفاده هم نمود یعنی مصرف کنندگان آمریکائی مجبور شدند باصطلاح تاوان و جریمه‌ای هم بکمپانی بدهند تا او با این مبلغ بتواند بازار جهانی نفت را بدست آورد لیکن کم کم عقیده عمومی در اتازونی بر ضد استانداراویل قیام کرد و محکمه عالی اوهیو شرکت اصلاح جنوب را محکوم نمود و کنگره مجبور شد قانونی را که برای این امر تصویب نموده بود الغاء کند و همینکه در تعقیب آن قانون، قانون دیگری شکل تراست نفت را هم غیرقانونی تشخیص داد در ۲۱ مارس ۱۸۹۲ هیئت نظارت استاندار رأی بانحلال تراست داد اما نباید تصور کرد که راکفلر مردی بود که با این زودی و آسانی مغلوب شود. این شخص طوفان را گذاشت رد شود و توانست از حکم قضات و رأی محکمه سرباز زند بدینطریق که تحت اداره مستقیم و شخصی بتأسیس شرکتی باسم شرکت استانداراویل اف نیوجرزی پرداخت که ۱۰۰ میلیون دلار سرمایه داشت و قسمت اعظم سهام سایر کمپانیها را هم خرید و در عوض تنها سهامی را بایشان واگذاشت که حق استفاده از سود را فقط می‌داد و تراست نفت بدینوسیله توانست همان روش قدیم و سیاستهای قبلی را اعمال کند (توضیح آنکه قوانین حقوقی معموله در دولت نیوجرزی برخلاف قوانین سایر شهرستانهای اتازونی، مغایرتی با وجود شرکت استانداراویل در این وضع نداشت) در انتخابات ۱۹۰۴، حزب دموکرات در اتازونی حکومت را در دست گرفت و تئودور روزولت دشمن خونی استانداراویل بریاست جمهوری انتخاب شده حکومت اتازونی می‌گفت که کمپانی استانداراویل اف نیوجرزی شرکتی است غیر قانونی و بوسیله جبر و زور و عنف و تهدید و بازداشت و سایر عملیات غیر قانونی روش تجازت آزاد را از راه خود منحرف کره و محکمه انجمن عالی اتازونی در ۱۹۱۱ بدون حق استیناف تصمیم محکمه سن لوئی را که رأی بانحلال استاندار داده بود ابرام نمود. چون راکفلر باز هم سودای مغلوبیت را در دماغ خود راه نداد و در حالتی که وانمود می‌کرد که با تصمیم دادگاه موافق است در حقیقت فقط شکل تراست را تغییر داد و ششصد میلیون دلار سرمایه شرکت سابق را بین ۳۴ شرکت که در ظاهر از هم جدا و مستقل بودند و هر یک اسم استانداراویل باضافه نام دولتی را که مرکز عمده شرکت در آنجا واقع شده اختیار کرده بودند تقسیم نمود مثل استانداراویل کمپانی اف نیویورک و غیره و یک کمیته مرکزی باسم (اداره مدیران کمپانی استانداراویل) آنها را بطور سابق اداره می‌کرد.

در هر صورت روزبروز اقتدار استانداراویل زیادتر شد بطوریکه سرمایه اش بیک میلیارد دلار و هزینه سالیانه آن تقریباً بهمان مقدار بالغ شد. لیکن پس از جنگ اول بین المللی اوضاع تغییر کرد بدینمعنی که حکومت اتازونی در نتیجه خدمتی که استانداراویل در زمان جنگ بوسیله ارسال نفت باروپا به متفقین نموده بود حس بدبینی خود را نسبت بشرکت تغییر داد و در ضمن ترقی سریع شرکتهای خارجی مانند رویال دوج شل و حملات این شرکت بر علیه استاندار حس غرور ملی را در آمریکائیها برافروخت و وقایع جنگ نقش مهمی را که نفت در هر جنگی بازی می‌کند در انظار جهانیان عموماً و آمریکائیها خصوصاً روشن گردانیده بود. ممکن است روزنامه‌های دولتی این دو استاد دانشگاه را بمناسبت نوشتن این مطالب توده‌ای معرفی کنند ولی یقین دارم آقایان در میهن پرستی این دو استاد تردید نداشته باشند و مخصوصاً مبارزات مرحوم دکتر زنگنه را با توده- ایها فراموش نکرده باشند. با این قدرت مالی و نفوذ سیاسی و اجتماعی تراستهای نفت و یا غیر آن در هر نقطه ی از جهان در هر نقطه از کشورهای مترقی و یا عقب مانده جهان پایگاهی بدست میآرند و باصطلاح سرپلی، و یا نقطه اتکاء اهرمی بدست میارند سیاست و همه چیز را باالمره بنفع خود بحرکت درمیآرند شرح مثنوی جنایاتی که بدست شرکتهای صنعتی در قرن نوزده و بیست پیش آمده‌است هزار من کاغذ مشود. همین شرکتها و سرمایه‌های صادر شده‌اند که در کشورهای صنعتی در آسیا و آفریقا بزرگترین خونریزیهای تاریخ بشر را بوجود آورده‌اند آقایانی که فیلم معروف تا آخرین نفر، تا آخرین نفس را که بدست میلیون متعصب آلمانی تهیه شده بود دیده‌اند می‌توانند تخمینی از جنایات آنها بزنند این شرکتها حتی در آفریقا و نقاط دیگر در سرزمینهای بزرگی، بومیها را قتل عام کرده و در مناطقی قطع نسل کرده‌اند. در قرن بیست حتی در کشورهای اذوپائی این تراستها یا پارلمانها بازی کرده آنها را میخریده‌اند پس از جنگ اول جهانی در آلمان یکدفعه یک موج ناسیونالیسیتی بوجود آمد و مصرف نفت آمریکائی تحریم شد در آنروها تب ناسیونالیستی عجیبی آلمان را از راشیتاک تاجراید فرا گرفت اما در آن زمان هنوز تراستها مانند امروز متحد نشده بودند و یک کنسرسیوم ثبت نشده در تمام کره زمین بوجود نیاورده بودند در اوج تب ناسیونالیستی که آلمان دچار ن شده بود یک مصاحبه مختصر و مفید در دفتر یکی از مدیران تراست رقیب، پرده از روی این توطئه تبلیغاتی عظیم برداشت و معلوم شد که در پشت سر آنهمه جدیت برای تحریم نفت آمریکا منافع مسترد تردینک دیکتاتور سا سلطان نفت هلند که در خدمت سرمایه‌های انگلیس بود قرار دارد. از این نوع امثله که تراستها چگونه افکر عمومی می‌سازند چگونه پارلمانها بوجود میارند، حکومتها می‌برند و میارند و با استقلال ملی ملل بازی می‌کنند، کودتاها بوجود میارند فراوان است عده زیادی ار حقوقدانان محترم و روزنامه نگاران آبرومند در اروپا و آمریکا وجود دارند که آنها خود میلیاردر نیستند ولی کاری می‌کنند که استاندارداویل هاورکفلرها با مجالس مقننه وحتی با کنگره آمرکا بازی کنند. این حقوقدانان محترم و دانشمند و جنتلمن، از نوع همان حقوقدانانی هستند که اخیراً بین تهران و واشنگتن و لندن در نوسان و رفت و آمد دائمی بودند و بمناسبت عقد قراردادی که سرنوشتش اینک در دست شماست از طرف دول نیرومند تقدیر و تشویق شدند و بمقامات بزرگ ارتقاء رتبه یافتند آیا این ارتقاء رتبه بمناسبت خدماتی بود که بملت ایران انجام داده‌اند؟

بازار نفت ایران و احتیاج مبرم جهان: آقایان، درست بمناسبت این قدرت عظیم جهانی تراستها نه صلاح ما در این است که مطابق تظاهرات منفی بافان آنها را ندیده گرفته و یا با آنها دربیافتیم و نه صلاح ما در اینست که حق قانونی آنهم برای مدت چهل سال دیگر برای آنان قائل شویم که فرماندهی بزرگترین صنعت و در حقیقت کلید صنایع ایرانرا در دست آنها بگذاریم تا پایگاهی برای اعمال نفوذی گردد که خاصیت طبیعی و غیر قابل اجتناب آن واحد صنعتی نیرومند است جناب آقای امینی این روزها زیاد از زبونی بحث فرمودند اگر ما میگوئیم که برای مدت چهل سال دیگر سرنوشت چند نسل دیگر را مطابق یک قراردادی که بان جنگ بین المللی می‌دهند در ید قدرت نیرومندترین واحد صنعتی جهان نگذاریم گویا این ناشی از حس زبونی است ولی آقای امینی برای ملت ایران لیاقت اداره یک مؤسسه تجارتی را قائل نیستند ایشان نه تنها برای نسل حاضر لیاقت اداره کردن صنعت نفت را مطابق عقیده کنسرسیوم قائل نیستند، بلکه سلب لیاقت می‌کنند. (دکتر امینی: لیاقت دارند، سرمایه ندارند). آقای امینی که برای خود لیاقت وزارت دارائی کشور شاهنشاهی ایرانرا قائل است (دکتر امینی: خیر قائل نیستم) (قنات آبادی: آقای امینی خیلی بالاتر از اینها فکر می‌کنند) آیا در عین حال لیاقت اداره یک مؤسسه تجارتی صنعتی را نیز قائل می‌باشند یا نه؟ آیا ایشان بقدر آن تاجریکه ما را تشویق به نترسیدن از او می‌کند لیاقت دارند یا نه؟ اگر لیاقت دارند عوض آن تاجر خود ایشان مدیر عامل شرکت ملی نفت باشند و با یک عده دیگر از افراد لایق ایرانی که هم اکنون و در گذشته در رأس ادارات اقتصادی مهمی مانند بانک بین المللی و غیره بودند شرکت ملی را بعنوان هیئت مدیره اداره کنند و اگر لایق تصفیه کردن نفت نبودند نفت خام تهیه کنند و مطابق پیشنهاد هندرسن بدنیا بفروشند و کنسرسیوم نیز با ما ی قرارداد واقعاً خرید و فروش منعقد کند ولی در اداره امور صنعتی و اقتصادی ما دخالت ننماید. اگر آقای امینی برای خود و هموطنان معاصر خول لیاقت اداره صنعت خود را قائل نیستند لااقل حق ندارند برای پسر خود و پسرپسر خود و نسلهای معاصر آنان نیز لیاقت قائل نباشند و از هم اکنون سرنوشت آن نسلها را با این قرارداد چند میخه برای چهل سال تسجیل کنند. اگر این زبونی نیست پس دیگر چه معنی دارد، آقا این یادداشتها را هر کس می‌نویسید امضاء کند تا بنده بدانم کدامیک از آقایان اظهار لطف می‌کنند.

رئیس- چیست آقا.

درخشش- شوخی می‌فرمایند. چندی است اداره کل تبلیغات ما شب و روز بگوش مردم می‌خواند که نفت ایران بازار خود را از دست داده و دنیا احتیاج به نفت ما ندارد و این علاقه شرکتهای نفت باستقلال ایرانست که لطفا نفت ما را استخراج می‌کنند و بخصوص گویا احتیاج به نفت تصفیه شدن ایران اصلا وجود ندارد و بهمین مناسبت و برای تشویق شرکتها به بالا بردن مقدار استخراج حتی همان اصل پنجاه پنجاه اسمی را نیز در باره تصفیه خانه قبول نکرده‌اند. (بعضی از نمایندگان: تنفس آقا).

رئیس- تنفس لازم نیست ۵ دقیقه دیگر جلسه را ختم می‌کنم بفرمائید.

درخشش- من پیش از اینکه با دقت علوم ریاضی نشان دهم که این قرارداد همان امتیاز معمولی است با تکیه بچکیده ارقام و اعدادیکه از اسناد و مدارک منتشره از طرف همین شرکتها اخذ شده و متن آنرا بعد حضور آقایان قرائت خواهم کرد نشان می‌دهم که هم بازار نفت ایران از بین نرفته و هم احتیاج مبرم به نفت ما وجود دارد و هم نوع نفت و بنزین ایران برای هواپیمائی سریع السیر که در جنگها بخصوص یک عامل اساسی شده‌است صرف نظر نکردنی است. نفت امریکا و احتیاج مبرم جهان بنفت خاور میانه و بخصوص ایران: اولا باین نکته اشاره می‌کنم که ارزش مواد سوختنی امروز یکی از بزرگترین فصول مدنیت است رفته رفته سوختهای مدرن جانشین مواد سوختنی قدیم می‌شود ولی هرگز یک ماده سوختنی مواد دیگررا نمی‌تواند بکلی از بین ببرد منظرو اینستکه بفرض اینکه انرژی قابل استفاده برای صنعت گردد هرگز ارزش نفت باین آسانیها از بین نخواهد رفت مثلا«آمریکا در سال ۱۹۲۸ سی و سه درصد نیروی تولیدی خود را بوسیله نفت بدست می‌آورد و در سال ۱۹۴۹ شصت و پنج درصد نیروی تولیدی بکمک نفت است وذغال سنگ باز اهمیت خود را حفظ کرده‌است و مثلا در کوره-‌های ذوب آهن محال است که نفت یا دیگر مواد سوختنی جانشین ذغال شود. خلاصه با مختصر توجهی معلوم می‌شود اهمیت نفت و مصرف آنکه در هر سال رو بازدیا است: در سال ۱۹۴۹ در آمریکا ۴۹ میلیون اتومبیل بوده و ۷۰ درصد وسائل خود رو جهان در آمریکاست و سه چهارم مصرف بنزین جهان مختص آمریکاست. ذخیره امروزی آمریکا با در نظر گرفتن افزایش مصرف نفت آنکشور فقط برای مدت دهسال کفاف می‌دهد آنها مجبورند اولا ذخیره نفت را در نقاط دیگر دنیا از هم اکنون بدست آرند و ثانیاً استخراج در کشور آمریکا را هم برای ارزانی نفت خارج از آمریکا، و هم برای اینکه در موقع جنگ بطور مطمئن نفت برای صنایع خود داشته باشند کم کرده واردات نفت را به آمریکا ازدیاد دهند. ده درصد مصرف نفت آمریکا فعلا از خاور میانه تأمین می‌شود.

اشکالات اکتشاف و استخراج نفت در امریکا از لحاظ فنی: تولید متوسط هر چاه در آمریکا ۷ر۱۲ بارل در شبانه روز است از مجموع ۴۵۰۰۰۰ چاه موجود در آمریکا فقط ۵۰ هزاز آن بدون تلمبه و با فشار گاز کار می‌کند و ۴۰۰ هزار چاه با تلمبه نفت را بالا میارد در صورتیکه مثلا یکی از بهترین چاههای نفت ایران در لالی ۱۴ هزار بارل در روز نفت می‌دهد یعنی هزار برابر متوسط تولید هر چاه نفت امریکا بطور کلی تولید متوسط هر چاه نفت ایران در مقایسه با چاه نفت آمریکا ۵۰۰برابر است در آمریکا مثل اینکه با قطره چکان باید نفت را از اعماق زیاد روی زمین آورد در ایران عمق متوسط چاهها از ۳۰۰ تا ۴۰۰ متر است در صورتیکه در آمریکا در سال۱۹۳۹عمق ۱۱۰۰ متر بوده و در سال ۴۹ به ۱۲۶۰ متر رسیده و هر سال باید ۲۵ متر پائین تر بروند اشخاصی که از اشکالات فنی و مخارج عظیم چاه در عمق زیاد اطلاع دارند میدانند که مزیت ایران بامریکا و کشورهای مشابه چقدر است. در مدت ده سال یعنی از ۳۹ تا ۴۹ مقدار چاه نفت امریکا ۵ر۳ برابر شده در صورتیکه ذخیره نفت فقط ۵ر۱ ترقی کرده و اکیپهای لازم برای استخراج نیز دو برابر شده این ارقام نشان می‌دهد که چگونه در امریکا رفته رفته مشکلات اکتشاف عظیم تر و مخارج کمرشکن تر می‌شود. هزینه استهلاک هر بارل نفت در امریکا و ایران و سرمایه بکار افتاده در مقابل یک بارل نفت استخراج شده: اطلاعات و ارقام مندرج در عرایض اینجانب اغلب مستخرج از مجله امریکائی ((ارقام و اطلاعات مربوط بصنعت نفت)) است و همچنین از کتاب (نفت عربستان) تألیف مایکسل امریکائی و بیلان شرکتها و شرکت نفت انگلیس استفاده شده این ارقام و اعداد غیر قابل انکار مشکلات فنی و در عین حال مقدار سرمایه لازم برای هر کدام از نفت آمریکا و خاور میانه را نشان می‌دهد. محاسبه‌ای بر اساس تولید ۵ شرکت بزرگ آمریکا نشان می‌دهد که نفت استخراج شده در خارج امریکا برای شرکتهای ۵ گاه بزرگ هر بارل ۱۳ سنت تمام می‌شود ولی هر بارل نفت خود امریکا برای شرکتها ۳۳ر۱ دلار تمام می‌شود بعنی ده برابر گرانتر مطابق ارقام کتاب (نفت عربستان) بارل نفت در خارج امریکا برای سرمایه داران آمریکائی ۱۲ سنت و در خود آمریکا هر بارل ۱۲۹ سنت تمام می‌شود. ارقام منتشر شده از طرف شرکت سابق که بموجب قرارداد آقای امینی شرکت لاحق می‌گردد هزینه اکتشاف و بهره برداری در سال ۱۹۵۱ در ایران برای هر بارل یک سنت بوده ولی هزینه اکتشاف فقط برای بارل یکدهم سنت و برای چاه زنی نیز یکدهم سنت که مجموعاً دو دهم سنت می‌شود این هزینه در سال ۱۹۴۹ برای ونزوئلا و کشورهای مشابه ده سنت و برای آمریکا ۵۰ سنت بوده‌است. اداره کل تبلیغات ما خوبست این اعداد را برای مردم بخواند تا آنها بدانند که هزینه اکتشاف دو دهم سنت در مقابل ۵۰ سنت نیروی جاذبه عجیبی پیدا می‌کند که شرکتهای نفت را بایران بکشاند ولی اعدادی که از طرف رادیو ایران گفته می‌شود سزاوار است که از فرستنده‌های تراستهای نفت فرستاده شود. در آمریکا در مقابل هر قدم عمق چاه عمیق چاه اکتشافی ۱۰۰ بارل ذخیره کشف می‌شود ولی در ایران برای هر قدم عمق چاه اکتشافی ۷۰۰۰۰ بارل ذخیره کشف شده‌است یعنی در ایران هر قدم عمق چاه اکتشافی ۷۰۰ برابر بیشتر از آمریکا ذخیره کشف شده دارد حال توجه باین نکته می‌کنیم که در آمریکا و خاور میانه و بخصوص ایران برای هر بارل نفت تولید شده چقدر سرمایه بکار می‌رود و یا حبس می‌شود:

از ارقام مندرج در بیلان سال ۴۹ شرکت سابق این رقم در ایران برای تولید و تصفیه ۶۰ سنت است در همان سال در ونزوئلا عوض شصت سنت ۵ر۳ دلار است. برای تولید و تصفیه در ونزوئلا ۱۲ برابر ایران سرمایه بکار افتاده و حبس شده در سال ۴۷ در آمریکا در مقابل شصت سنت که برای هر بارل در ایران سرمایه حبس می‌شود در خود آمریکا ۹ دلار ولی بنا بیک حساب دقیق و واقعی در آمریکا سرمایه حبس شده برای هر بارل نفت تولیدشده ۲۵ تا ۳۰ برابر ایران است در آمریکا برای هر میل مربع شرکتها ۳۷۰ دلار حق- الارض پرداخته‌اند که در یک سال ۱۱۰ میلیون دلار شده‌است در ایران برای هر میل مربع صفر دلار می‌پردازند و یک شرکت موسوم بشرکت ملی نفت وجود خواهد داشت که این اراضی را با سرعت و دقت زیاد مفت و مجانی در خدمت آنان قرار دهد اینها زیان اعداد ارقام است تبلیغات گمراه کننده نیست. سودی که از بارل نفت در امریکا ودر خاور میانه می‌برند. در خود آمریکا شرکتها از هر بارل نفت خام ۳۰ تا ۴۴ سنت واز هر بارل تصفیه شده ۳۳ سنت نفع می‌برند در سال ۱۹۴۹ منافعی را که در خاور میانه قلمداد کرده‌اند در مقابل نفعی است که در آمریکا می‌برند ولی بفرض اینکه این نفت با مخارج حمل و نقل گران بآمریکا حمل می‌شد ولی در حقیقت در نیمکره شرقی بدون خرج حمل و نقل زیاد باین عنوان فروخته شده مثل اینکه از خلیج مکزیک به نیم کره شرقی حمل شده باشد و مخارج حمل و نقل نیز از جیب خریدار و مصرف کننده شرقی بیرون آمده در حقیقت در آن سال سه برابر سود حاصل از نفت آمریکا از نفت خاور میانه برده‌اند. مطابق حساب دقیق در سال ۴۹ از هر بارل نفت تصفیه شده ۸۶ سنت یعنی بیشتر از ۵ر۲ برابر سود نفت تصفیه شده در آمریکا از نفت تصفیه شده خاور میانه می‌برند. این در صورتیست که قیمت نفت خام ۷۵ر۲ دلار معادل قیمت خلیج مکزیک حساب شود والا سود حاصل از نفت تصفیه شده خاور میانه ۵ر۵ برابر نفت تصفیه شده آمریکاست. دستمزد و حققو کارمندان در استخراج و تصفیه و مقایسه آن با فروش و عایدی: مطابق بیلان شرکت سابق در ۱۹۵۰ هزینه استخراج بارل نفت خام از لحاظ دستمزد کارگران و کارمندان خارجی و داخلی آنطوریکه علیحده بطور مشروح بیان خواهد شد مجموعاً ۳۸ سنت برای بارل تصفیه شده‌است. و بطور خلاصه هر بارل نفت خام صادره از ایران ۷ر۱۴ سنت و تصفیه شده ۷ر۵۰ سنت تمام شده‌است و قیمت فروش بارل نفت خام در آنسال ۰۷ر۲ دلار و بارل تصفیه شده ۰۱ر۴ دلار بوده. بنابراین در سال ۱۹۵۰ قیمت نفت تولید شده باینقرار بوده خام ۱۲۲ میلیون دلار و ۳ چهارم دیگر تصفیه شده ۷۵۰ میلیون دلار و مجموعاً ۸۷۲ میلیون دلار هزینه استخراج و تصفیه ۹۸ میلیون دلار بنابراین رویهمرفته ۷۷۴ میلیون دلار سود برده شد.

- تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه

(۵- تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه.)

رئیس- آقای درخشش بقیه مذاکراتتان بماند برای جلسه بعد جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده روز سه شنبه ساعت هشت و نیم خواهد بود (یکساعت و ربع بعد از ظهر جلسه ختم شد.)

رئیس مجلس شورای ملی – رضا حکمت