مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ خرداد (جوزا) ۱۳۰۱ نشست ۱۰۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ خرداد (جوزا) ۱۳۰۱ نشست ۱۰۱

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ خرداد (جوزا) ۱۳۰۱

نشست ۱۰۱

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۴

صورت مشروح مجلس یوم پنجشنبه یازدهم شوال ۱۳۴۰ مطابق هیجدهم برج جوزا ۱۰۳۲

مجلس سه ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمن‌الملک تشکیل گردید.

(صورت مجلس یوم سه‌شنبه شانزدهم جوزا را آقای امیر ناصر قرائت نمودند)

رئیس -گویا نسبت به صورت جلسه مخالفی نباشد؟

آقا میرزا محمدنجات - اجازه می‌فرمایید؟

رئیس - بفرمایید.

آقا میرزا محمدنجات - در جلسه قبل بنده عرض کردم شکایتی که از شهر رسیده یک ماه قبل از خاتمه انتخابات بوده است و در اینجا بعد از خاتمه انتخابات نوشته شده است.

رئیس - اصلاح می‌شود.

امیر ناصر - قبل از خاتمه انتخابات نوشته شده است.

رئیس -درست نوشته شده است.

پس این ایراد وارد نیست. دیگر ایرادی نیست؟

(اظهاری نشد)

رئیس - صورت ملجس تصویب شد یک فقره لایحه از طرف دولت رسیده بود راجع به اعطای حق اولویت نسبت به امتداد خط آهن اکاویل در یک شعاع بیست فرسخی اطراف تهران به طومانیانس‌ها و همین طور استفاده از آبشارهای پس‌قلعه ارسال می‌شود به کمیسیون فوائد عامه یکی دو فقره هم تقاضای شهریه خیلی جزیی چهار تومان و پنج تومان و شش تومان است به کمیسیون بودجه ارجاع می‌شود. دستور امروز اولاً لایحه‌ای است که از طرف دولت سابق راجع به تقاضای اعتبار هیجده هزار تومان برای مخارج مسافرت و ششصد و هفتاد و یک هزار و ششصد فرانک برای خرج تحصیل شصت نفر محصل نظامی اعزامی به فرانسه رسیده بود قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد)

ماده واحده - مجلس شورای ملی تصویب می‌نماید که در هذه‌السنه ایت‌ئیل ۱۳۰۱ مبلغ (۶۷۱۶۰۰) فرانک مخارج تحصیل یک ساله شصت نفر محصل نظامی در اروپا و مبلغ هیجده هزار تومان برای مخارج مسافرت عده مزبور به فرانسه به وزارت جنگ اعتبار داده می‌شود.

(رئیس‌الوزرا - وزیر جنگ و فرمانده کل قشون)

رئیس -آقای شیخ‌الاسلام. (اجازه)

شیخ‌الاسلام - در جلسه قبل عرض کردم نظریات و عقاید سیاسی مختلف است این سیاست مدار عالیقدار بیسمارک می‌گوید ایران اداره نمی‌شود مگر در سایه اقتدارات مذهبی بعضی از حکمای طبیعی نوشته‌اند لایصلح الانسان مادام فیه الدین و الوطن او هم می‌گوید تا اسم دین و وطن در دنیا است دنیا اداره نمی‌شود این دو فتوای مختلف و دو عقیده متضاد است. یکی در حد افراط است و می‌گوید مملکت اداره نمی‌شود مگر در سایه دین و یکی در حد تفریط است و می‌گوید تا اسم دین در دنیا است دنیا اداره نمی‌شود...

محمدهاشم میرزا - کدام حکیم چنین چیزی گفته است.

شیخ‌الاسلام - بعضی هم هستند که به یک حد متوسطی قائل هستند این صحیح است خوب است مطاع است و انسان بی‌دین در دنیا از هر سبعی از هر حیوان درنده از هر سمی برای بشریت مهلک‌تر است ولی دیانت چیزی و سیاست چیز دیگری است. آنها دو اصل مختلف هستند بنده معتقدم به آن ترتیب اولی یعنی معتقدم به این که سیاست عین دیانت و دیانت عین سیاست است و این عقیده هم با قانون اسلام تطبیق می‌شود حالا آن کسانی که حد وسطی را قائل هستند و یک چیزهایی در نظر دارند که عقیده خودشان را با آن تطبیق می‌فرمایند آن را بنده نمی‌دانم این عقیده بنده بود که اظهار کردم و یک نفر محاسب که هیچ کاری سوای حساب کردن ندارد هر قسم حسابی را که بیاورند چرتکه را می‌گذارند و آن حساب را حل می‌کند حساب قند بلژیک را می‌آورند با چرتکه حل می‌کند حساب قماش منچستر را می‌آروند با چرتکه حل می‌کند حساب قالی جوهری را که در مجلس شورای ملی دو جلسه تمام وقت مجلس صرف آن شد و مسکوت‌عنه ماند و جماعت کثیره از ایرانیان منتظر حل این قضیه هستند می‌آورند با چرتکه حل می‌کند همین قسم هم ماها باید هر مطلبی که عنوان می‌شود دین را در نظر بگیریم و آن قضیه را در سایه دیانت حل کنیم و این مطلب در همین مجلس شورای ملی هم سابقه دارد در دولت مشروطه مؤسسه بالاتر از مجلس شورای ملی نیست وقتی می‌خواستند مجلس را مفتوح کنند قرآن را گذارده‌اند و دو آیه که دلالت می‌کرده است بر صحت شورای با یک قلم جلی نوشته‌اند یکی را دو سمت راست و یکی را در طرف چپ نصب کرده‌اند (و شاید هر یک هم دلالت بر چپ و راست داشته باشد) و بعد از آن مجلس را تشکیل داده‌اند این مقدمه را عرض کردم که تصور نشود بنده این را برای خودم حربه کرده‌ام. این یکی از اصول مسلمه است که عقیده آزاد است این است که هر وقت هر مطلبی عنوان می‌شود بنده مستمسک می‌شوم به دیانت...

محمدهاشم میرزا - این عقیده منحصر به شما تنها نیست عقیده همه ما این است...

شیخ‌الاسلام - باز عرض می‌کنم در مثل مناقشه نیست. در شور این لایحه وزارت جنگ هم بنده چرتکه را می‌آورم و جلو می‌گذارم و صاحب شریعت اسلام به مسلمان‌ها توصیه فرموده‌اند که هر کجای عالم علم است آن را تحصیل کنند و اگر به اخبار و کتب آن رجوع شود معلوم می‌شود چندین هزار فضیلت در تعلیم علم در ترغیب و تشویق علما ذکر شده است طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه تمام مردهای مسلمان باید تعلیم علم کنند تمام زن‌های مسلمه هم باید تحصیل علم کنند اطلبوا العلم و لو بالصین اگر یک علمی خیلی هم دور باشد نباید مسامحه کنند باید طی مراحل نموده بروند آن علم را تحصیل کنند و لو هر کجای دنیا هم باشد العلم علمان علم الابدان و علم الادیان می‌فرماید مسلمان‌ها خیال نکنند دین فقط نماز و روزه و احکام مذهبی است؟ خیر تحصیل علوم معاشیه هم لازم است می‌فرماید من که پیغمبر هستم به شما دستور می‌دهم که تمام علوم معاشیه را تحصیل کنید حالا یک علومی هم جدیداً در دنیا عرض اندام کرده که بنده برای تشخیص آن خیلی کوچک هستم که آیا این علوم روی هم رفته به حال بشر صالح است یا فاسد. آیا بشر تلگراف را می‌خواسته است که به یک فاصله کمی از عالم جدید به عالم قدیم خبر بدهد و زیپلن را هم می‌خواسته است که از بالا به وسیله آن بر سر او آتش بریزند یا هیچ کدام را نمی‌خواسته است؟ این یک اصل بزرگی است که حالا موقع سؤال و جواب آن نیست به هر جهت مسلم است این علوم امروزه را باید تحصیل کرد زیرا هر ملتی دارای این علوم نباشد نمی‌تواند در دنیا زندگانی کنند و نمی‌گذارند آسوده باشد تحصیل این علوم هم برای ماها به یکی از سه وجه ممکن است یا این که مستشار بیاوریم و عملاً این علوم را تحصیل کنیم بنده با این اصل کاملاً مخالفم و در موقع خودش هم آنچه لازمه مخالفت است عرض خواهم کرد می‌خواهد پیش برود. می‌خواهد پیش نرود یک قسم هم این است که برویم معلم بیاوریم و ابناء ایرانی را به دست او بسپاریم که در زیر دست او تحصیل کنند. بنده قبل از آن که این مسافرت اخیر را به تهران بکنم به این اصل معتقد بودم در اوایل هم عقیده خودم را به عرض آقایان رسانیدم ولی در این سفر یک چیزهایی شنیدم بلکه دیدم که بالمره از این اصل هم منصرف شدم و تصور می‌کنم اگر هزارها از این قبیل معلمین که قبلاً هم آورده‌ایم بیاوریم (که غیر از آنها هم به ما نخواهند داد) به هیچ جا نخواهیم رسید قسم سوم این است که چنانچه در این لایحه نوشته شده است یک عده را به خارجه اعزام کنیم که علوم جدیده را تحصیل کنند و به سلامتی مراجعت نمایند این است که بنده تصور می‌کنم امروز یک روز مبارک و میمونی است که این لایحه به مجلس آمده و ما باید نهایت قدردانی و تشکر را از آقای مشیرالدوله و آقای سردار سپه داشته باشیم که در کابینه خودشان این لایحه را به مجلس شورای ملی تقدیم کرده‌اند و بنده کاملاً با این عقیده موافقم و آرزومندم که ابناء ایران به زودی بروند و آن علوم را تحصیل نموده مراجعت نماید و ایران را به مقامات عالی‌تر از این که فعلاً دارا می‌باشد برسانند ولی مخالفت دارم در دو نکته از مطالبی که در این راپورت نوشته شده یکی این است با وجود این که اطلاعات بنده کم است.

یک نفر از نمایندگان - صحیح است.

شیخ‌الاسلام - خوب است قدری احترامات مجلس شورای ملی را در نظر داشته باشید و مجلس شورای ملی را در معرض مضحکه قرار ندهید. عقیده بنده این است که رفتن تمام این شصت نفر به فرانسه صحیح نیست و باید سی نفر از آنها به فرانسه و سی نفر به آلمان بروند و مطابق اطلاعاتی که بنده از روزنامه‌ها پیدا کرده‌ام و از مطلعین هم شنیده‌ام اگر ما یک نفر شاگرد به فرانسه و پنج نفر به آلمان بفرستیم مخارجشان مساوی است و این صرفه اقتصادی را به طور قطع و یقین برای ما دارد به علاوه ما باید دست‌های خودمان را باز بگذاریم و ملاحظه رفاقت و دوستی از طرفین باشد دوستی و رفاقت از یک طرف اسباب دردسر است یک مطلب دیگر که در این لایحه هست و به نظر بنده صحیح نیست این است که نوشته شده است این آقایان بروند در فرانسه و بعضی از آنها یک سال و بعضی دو سال تحصیل نمایند. این مسئله گمان نمی‌کنم در هیچ کجای دنیا هم سابقه داشته باشد و گمان نمی‌کنم و لو هر قدر هم مدارس آنجا منظم باشد و دلسوزی درباره این شاگردان شود نتیجه حاصل شود و عقیده بنده این است آنهایی که در صف می‌روند قرار بگذارند اقلاً دو سال و آنهایی که در مدرسه می‌روند چهار سال بمانند و تحصیل کنند این طور خیلی بهتر است زیرا تحصیل یک ساله برای آنهایی که در صف می‌روند و تحصیل دو ساله برای آنهایی که در مدرسه می‌روند خیلی کم است و هیچ فایده ندارد چهار سال و پنج سال و ده سال برای عمر یک ملت چیزی نیست اینها یک عمر شخصی نیست که بگویم زیاد است آنها یک عمرهای ملی است و اهمیتی ندارد و این که یک عده از این شصت نفر پس از یک سال و عده دیگر پس از دو سال به ایران مراجعت نمایند به عقیده بنده صحیح نیست و اما دو مطلب هم است که باید در این لایحه اضافه شود. یکی این است که چند نفر اشخاص عاقل کامل تمام مسلمان برای نظارت در امور این عده که به اروپا اعزام می‌شوند با آنها بروند که آنها سر خود نباشند که به محض رسیدن به اروپا دین و آیین خودشان را ببوسند و بر سرشان بگذارند و بگذارند کنار و خدای نخواسته مشغول بعضی کارهایی که شاید سایرین بوده‌اند بشوند و این چند نفر که با آنها هستند از فساد اخلاق آنها جلوگیری کنند در این لایحه نوشته شده است چهار نفر صاحب‌منصب ارشد با آنها همراه باشد اگر مقصود از این چهار نفر همان است که بنده عرض کردم مقصود حاصل است نهایت باید دقت کاملی بشود و این چهار نفر صاحب‌منصب خیلی کامل باشند اگر چه بحمدالله آنچه بنده دیده و شنیده‌ام صاحب‌منصبان قشون ما تماماً مراتب اسلامیتشان کامل است ولی علی‌الظاهر دقت بفرمایند که خیلی کامل باشند یکی هم این است که این عده اعزامی را از فقرا انتخاب نمایند زیرا روح این مطلب برای کشته شدن است و چیزی نیست که اغنیاء و متمولین اطفال خودشان را بفرستند. خوب است هر شصت نفر از اولاد فقرا انتخاب و اعزام دارند.

نصرت‌الدوله - قسمت اول از فرمایشات آقای شیخ‌الاسلام را وظیفه بنده نیست جواب عرض کنم ولی چند چیز را یادداشت کرده‌ام که باید جواب آنها را عرض کنم یکی از فرمایشات ایشان با موافقت کامل با این لایحه این بود که این عده که اعزام می‌شوند نصف آنها به فرانسه و نصف به آلمان بروند اصلاح دیگری که می‌خواستند راجع به کمی مدتی یک سال و دو سال بود اصلاح سومی ایشان این بود که برای نظارت همراه این عده چند نفر فرستاده شود که مخصوصاً در موضوع دیانت آنها نظارت داشته باشند چهارم قضیه انتخاب آنها بود اما راجع به قسمت اول یعنی تقسیم کردن محصلین اعزامی به فرانسه و آلمان بنده تصور می‌کنم وزارت جنگ دو نکته را ملحوظ داشته که خودش به این عقیده و خیال نیفتاده و یکی این است اشخاصی را که می‌خواهند بفرستند یک جوان‌ها و بچه‌هایی نیستند که برای آنها یک مدت متمادی در نظر گرفته شود که علوم مقدماتی و زبان آن مملکت را تحصیل بکنند که بعد بتوانند از علوم عالیه استفاده کنند ناچار اشخاصی را که می‌فرستند اشخاصی هستند که به حد رشد رسیده و زبان آن مملکتی هم که می‌خواهند بروند در آنجا تحصیل کنند می‌دانند و دیگر محتاج نیستند مدتی در آنجا تحصیل الف باء و نکات مقدماتی را بکنند و این مسئله از نقطه‌نظر اقتصاد هم لازم است و اگر آقای شیخ‌الاسلام به اهالی این مملکت و اشخاصی که کم و بیش تحصیل السنه خارجه را کرده‌اند مراجعه بفرمایند ملاحظه خواهند فرمود که از نقطه‌نظر تناسب آلمانی‌دان خیلی کم است بلکه بنده تصور می‌کنم در تمام قشون و صاحب‌منصبان این مملکت ده نفر آلمانی‌دان پیدا نشود که وقتی به آلمان فرستاده می‌شود مستغنی باشند از این که چهار پنج سال وقت خود را صرف اصول مقدماتی و ابتدایی بکنند ولی زبان فرانسه از چندین سال به این طرف شیوعی پیدا کرده است و غالب اشخاص از السنه خارجه فقط فرانسه را تحصیل کرده‌اند و به ملاحظه این که این مسئله کار آنها را آسان می‌کند که محصلین را به فرانسه می‌فرستند یک نقطه‌نظر دیگر که گمان می‌کنم وزارت جنگ داشته است این بوده است اگر چه حق این بود که نماینده از طرف وزارت جنگ در اینجا باشد و این نقطه‌نظرها را بیان کند ولی حالا که نیست عرض می‌کنم در یک مملکتی که قشون تأسیس می‌شود باید از روی یک اصول واحد باشد آلمانی‌ها و فرانسوی‌ها هر یک در اصول نظامی خودشان چه در مسائل کلی و چه در مسائل جزیی یک رو به و سلیقه‌های مختلفی دارند و اگر ما بخواهیم که سی نفر به فرانسه و سی نفر به آلمان بفرستیم وقتی این اشخاص مراجعت کردند و خواستند افراد نظامی ما را تربیت بکنند هر کدام از آنها بر طبق اصولی که به آنها تعلیم شده است می‌خواهند تعلیم بدهند و این مسئله تولید دوئیت می‌کند که از نقطه‌نظر نظامی به حال نظام مضر است محصلین نظامی را همیشه باید به یک مملکت فرستاده که از روی یک اصول واحد تربیت شوند و گمان می‌کنم این دلیل کافی باشد برای این که به آقای شیخ‌الاسلام و سایر آقایان ثابت و مبرهن بشود که وزرات جنگ و کابینه آقای مشیرالدوله یک نظر خصوصی و رفاقت و یک نظر سیاسی در این خصوص نداشته‌اند و فقط نقطه‌نظر تسهیل امر و وحدت تعلیم بوده است و اما نسبت به مسئله مدت تحصیل آنها و قضیه یک سال و دو سال البته یک سال به نظر خیلی کم می‌آید ولی باز هم این نقطه‌نظر وزارت جنگ مبتنی بر این بوده است که در اروپا مخصوصاً در فرانسه که خود بنده هم مسبوق هستم یک مدارس مخصوصی در مراکز افواج هست که آن را مدرسه سوز افیسیه می‌گویند یعنی مدرسه صاحب‌منصبان جزء که دوره او برای خود فرانسوی‌ها شش ماه است وقتی یک کسی داخل خدمت نظامی می‌شود و سرباز می‌شود در صورتی که هیچ تحصیل مقدماتی و ابتدایی نظام را نداند همین قدر که خواست ارتقاء رتبه پیدا کند یک مدتی از وقت خودش را صرف می‌کند یعنی پنج شش ماه در آن مدرسه کار می‌کند و همان تحصیلات مقدماتی شش ماهه کافی است که او را صاحب‌منصب جزء بکنند حالا این آقایانی را که می‌خواهند از اینجا به اروپا اعزام دارند و دوره تحصیل آنها را یک سال در نظر گرفته‌اند از نقطه‌نظر عمل است نه برای تحصیلات خیلی مفصل یعنی پس از اتمام دوره مدرسه در یکی از افواج داخل شده و مدتی هم در آن فوج عملیات بکنند که در موقع مراجعت به ایران یک صاحب‌منصب‌های تجربه کرده و با معلوماتی باشند و در این نقطه‌نظر وزارت جنگ خواسته است هم ملاحظه صرف وقت و هم ملاحظه صرف مال را کرده باشد آقای شیخ‌الاسلام اشاره فرمودند چهار سال و پنج سال برای امتداد تحصیل محصلین عمر ملی حساب می‌شود و اهمیتی ندارد. صحیح است پنج سال ده سال از عمر یک ملت چیزی نیست و این یک اصل مسلمی است لکن اشخاصی که به این اصل قائل هستند آنها نقطه‌نظرشان به افراد یک ملتی نیست به هیئت جامعه یک ملت و بالاخره بژنراسیون‌ها و طبقاتی است که می‌روند برای آنها یک اقداماتی می‌کنند و یک نتایجی می‌کند البته صد سال یا دویست سال هم در زندگانی یک ملتی چندان اهمیت ندارد ولی برای احتیاجات فوری و قوتی و فعلی یک ملتی مثل ملت ایران یک سال و دو سال و پنج سال با هم خیلی متفاوت است و بنده وزارت جنگ را خیلی تقدیر می‌کنم که رعایت این مطلب را کرده است که هر چه زودتر یک اشخاصی را به این مملکت برگرداند که یک معلومات کافی برای رفع ضروریات فعلی قشون دارا باشند و راجع به مسئله دو سال هم که فرمودند برای استحضار خاطر تمام آقایان عرض می‌کنم که مدارس نظامی فرانسه که برای خود فرانسه صاحب‌منصب تهیه می‌کنند اصلاً دوره آنها بیشتر از دو سال نیست. حالا اگر آقای شیخ‌الاسلام لازم می‌دانند که آنها را مجبور کنیم یک مدرسه با دوره پنج سال برای ما تهیه کنند این مسئله محتاج به یکی مقدماتی است و الا اگر ما بخواهیم یک عده را بفرستیم که در آنجا مشغول تحصیل علم نظام بشوند و در مدارس نظامی داخل شوند. مثلاً در مدرسه پیاده نظام که اسم آن مدرسه در فرانسه سن‌سیز است یا در مدرسه سن‌مور که مختصر سواره نظام است یا مدرسه پولی تکک‌نیک که اختصاص به توپخانه دارد هیچ یک از این مدارس دوره‌اش بیش از دو سال نیست ولی البته آن اشخاصی که در این مدارس داخل می‌شوند معلومات مقدماتی را به قدر کفایت دارا هستند و دو سال تحصیل در آن مدارس برای آنها کافی است و صاحب‌منصبانی که از اینجا اعزام می‌شوند سعی می‌کند که مقدمات و معلومات ابتدایی آنها به قدر کفایت باشد و مطابق اطلاعاتی که بنده حاصل کرده‌ام در ارکان حرب مرکزی مجلس امتحانی تشکیل شده و کلیه اشخاص را چه در مدارس نظامی اینجا و چه در مدارس دیگر تحصیل نموده باشند و در صف خدمت می‌کرده‌اند و صاحب‌منصب بوده‌اند در ارکان حرب حاضر و امتحان می‌کنند و پس از امتحان لایق‌ترین و بااطلاع‌ترین صاحب‌منصبان آنها را به فرانسه اعزام می‌نمایند که در آن مدارس آن دو سال را هم تحصیل کرده و به ایران مراجعت نمایند و رفع ضروریات قشونی این مملکت را بنمایند. قسمت سوم فرمایشات آقای شیخ‌الاسلام که راجع به فرستادن اشخاص برای نظارت همراه این صاحب‌منصب‌ها بود که اعمال و اخلاق آنها مخصوصاً اصول دیانتی آنها محفوظ بماند. گمان می‌کنم آقا تصور فرموده‌اند اشخاصی که از اینجا به فرانسه اعزام می‌شوند بچه‌های هشت و نه و ده ساله هستند و الا تصدیق می‌فرمایید یک اشخاصی که بیست و هشت یا سی سال از عمرشان می‌گذرد و عمر خود را در مملکت خودشان در بین هم‌فکرها و همزبان‌ها و هم مذهب‌های خودشان گذرانیده‌اند و حالا می‌خواهند یک سال از این مملکت خارج شوند اگر بنا باشد یک ناظری داشته باشند که اصول دین خود را فراموش بکنند البته از این قبیل اشخاص باید مأیوس بود صاحب‌منصبان ارشدی هم که در این لایحه پیش‌بینی شده همان طوری که خود آقا هم اظهار فرمودند برای نظارت در کار کردن آنها است و بیشتر نقطه‌نظر برای مساعی نظامی و ترتیب قرار دادن آنها در افواج مختلفه نظامی بود. حتی این که وزارت جنگ خیال داشته است از اعزام خود آن صاحب‌منصبان ارشد هم یک استفاده‌هایی بکنند سابق هم این نظر را داشته ولی به واسطه بعضی پیش‌آمدها و احتیاجاتی که به وجود صاحب‌منصب پیدا کرده‌اند و در اثر اتفاقات تأثرآمیز اخیر و اعزام قوا به تمام نقاط مختلفه مملکت نمی‌دانم نظر وزارت جنگ تغییر کرده است یا خیر؟ ولی آن وقت شنیده بودم که فرمانده کل قوا در نظر داشتند رئیس ارکان حرب خود را که یکی از صاحب‌منصبان کامل و تحصیلکرده عالی است و در روسیه قطع نظر از تحصیلات نظامی در مدرسه معلمی نظامی هم تحصیل کرده به فرانسه بفرستند که در اکول دوگر فرانسه که یکی از مدراس فوق مدارس نظامی فرانسه در ضمن این که به ترتیبات سایرین نظارت می‌نمایند خودشان هم شخصاً در آنجا استفاده‌هایی بنمایند و اما در موضوع انتخاب این عده از فقرا بنده در آن باب چیزی نمی‌خواهم عرض کنم ولی فقط متذکر می‌شوم که اصول عمومی دنیا پیش‌بینی می‌کند که برای حفظ وطن و حفظ مملکت و خانه خود هر کس باید خود را در معرض کشته شدن بگذارد و این مسئله هیچ تفاوتی برای طبقات مختلفه اهالی ندارد و برای بنده که مخصوصاً خودم یکی از معتقدین به نظام اجباری در این مملکت هستم البته بیشتر از این لازم نیست توضیح عرض کنم.

رئیس - آقای آقا سید یعقوب. (اجازه)

آقا سید یعقوب - بنده موافقم.

رئیس - آقای حاج میرزا عبدالوهاب.

حاج میرزا عبدالوهاب - بنده مخالفم.

رئیس - بفرمایید.

حاج میرزا عبدالوهاب - بنده عرض می‌کنم با این فقر عمومی که سرتاسر مملکت را فراگرفته گمان نمی‌کنم ما بتوانیم این عده را به خارجه اعزام کنیم از آن طرف هم تصدیق می‌کنم که صاحب‌منصب هم لازم داریم ولی به عقیده بنده ممکن است با نصف یا ثلث این وجه چند نفر معلم خیلی خوب اینجا آورد و در همین جا مدرسه تأسیس کرد و با این بی‌پولی بنده اعزام این شصت نفر را به خارجه به کلی بی‌اساس می‌دانم.

رئیس - آقای آقا سید یعقوب. (اجازه)

آقا سید یعقوب - بنده گمان می‌کردم بعد از شرحی که آقای مخبر محترم بیان کردند دیگر هیچ شبهه برای کسی باقی نمانده باشد و در وجوب و ضروری بودن صاحب‌منصب هم هیچ تردیدی و حرفی باقی نیست کلام راجع به تعلیم نیست بلکه راجع به عملیات است. ما امروز هیچ خرجی لازم‌تر از مخارج قشونی نداریم و هر خرجی داریم باید کنار گذارده و خرج قشون بکنیم تمام چیزهای ما در تحت سرنیزه تهیه می‌شود و سرنیزه ما که قوت داشته باشد معارف داریم عدالت داریم تجارت داریم زراعت داریم و بالاخره همه چیز داریم. هر چیزی که تصور بفرمایند در نتیجه داشتن قوه است پس تمام اهتمامات اساسی ما باید متوجه قشون باشد مخصوصاً خود فرمانده کل قشون در کمیسیون می‌گفت که من با این زحمات زیادی که کشیده‌ام دو میلیون از دولت طلبکار هستم و این مبلغ را به دولت و مجلس شورای ملی تقدیم می‌کنم برای خاطر این که شصت نفر صاحب‌منصب خوب برای قشون تهیه کنم و ما می‌دانیم امروز چقدر احتیاج به صاحب‌منصب داریم و در تمام فرونت‌ها قشون نیرومند ما مشغول جنگ است با این احتیاجی که به قشون و عناصر سلحشور و شجاع داریم چطور می‌توانیم مبادرت به این امر نکنیم اما این که فرمودید معلم بیاوریم مگر حضرت مستطاب عالی در این مملکت نبودید؟ کدام معلم را آوردیم و از آنها استفاده کردیم؟ و اگر هم استفاده کردیم از آنهایی بوده است که رفته‌اند در خارجه تحصیل کرده‌اند و مراجعت نموده‌اند و مخصوصاً باز تکرار می‌کنم ما نمی‌خواهیم این عده بروند درس بخوانند. می‌خواهیم بروند آنجا و عملیات نظامی خود را تکمیل کنند و در فورنت و صف خدمت کنند و تعلیمات آنها را آموخته مراجعت نمایند و در اینجا مشغول کار شوند.

رئیس - آقای ارباب کیخسرو موافقید یا مخالف؟

ارباب کیخسرو - بنده عرضی ندارم.

رئیس – آقای حاج شیخ اسدالله مخالفید؟

حاج شیخ اسدالله - بلی

رئیس - بفرمایید.

حاج شیخ اسدالله - این مطلب را لازم است قبلاً عرض کنم که چون بنده داخل در جمعیت هستم و نسبت به این مطلب در جمعیت ما تصمیمی اتخاذ نشده است اظهاراتی که عرض می‌کنم از نقطه‌نظر شخصی است و هیچ مربوط به جمعیت نیست و با این بیاناتی که آقای شیخ‌الاسلام فرمودند و از نقطه‌نظر دیانت خواستند در این موضوع موافقت خود را ثابت کنند و با فرمایش خیلی منطقی و خوب حضرت والا معذالک بنده مخالفم. اما راجع به نظر دیانتی البته در جای خود محترم و مقدس و محفوظ است و همه ماها می‌دانیم که صاحب‌منصب برای مملکت ما لازم است ولی باید ببینیم کدام یک از این شقوق برای مملکت ما انفع است یک عده از صاحب‌منصبان را به پاریس اعزام داریم یا این که یک عده از صاحب‌منصبان و معلمین و متخصصین را از هر مملکت که نظامش بهتر است جلب کنیم که صاحب‌منصبان ما را تعلیم دهند یک وجهی برای این کار تخصیص داده شده است که شصت نفر شاگرد یا صاحب‌منصب با آن ترتیباتی که بیان فرمودند امتحان کنند و بعد از این که درجه تحصیلاتشان در کمیسیون معین شد به فرانسه بفرستند ولی اگر مخارج آنها را ملاحظه بفرمایید از صد هزار تومان متجاوز است و باید این وجه را ما به این مصرف برسانیم لکن عقیده بنده این است که اگر ممکن شود دولت از معلمین و صاحب‌منصبان آلمانی جلب کند و اگر دولت آلمان نخواست مساعدت کند صاحب‌منصب فرانسوی را جلب نمایند و یک مدارس برای تحصیل نظام تأسیس نمایند و اگر هم برای عملیات است آن معلمین و صاحب‌منصبانی را که می‌آورند به جای آن شصت نفر ممکن است دویست نفر تربیت نمایند اما این که می‌فرمایند تا به حال هر چه آورده‌ایم استفاده از آنها نشده است این طور نیست اگر از بعضی معلمین و متخصصین که دولت آورده استفاده کامل نکرده است تقصیر از دولت و از وضعیات بودجه است و دولت آنها را به کار کردن وادار نکرده است ولی البته اگر دولت تصمیمی اتخاذ کند و مأموری که می‌آورد مسئول صحت عمل آن معلم یا مستشار مطابق یک معاهده دولت متبوعه خودش را قرار دهد و وقتی که به ایران آمد آن وظایفی را که در کنترات او قرار داده‌اند در تحت کنترل بیاورد و از او استفاده خواهد کرد ولی یک نفر معلم را که میل اشخاص مختلف و نظریات خصوصی از جاهایی که از دولت آنها را می‌شناسد و نه درجه تحصیلات آنها معلوم است می‌آورند وقتی هم اینجا می‌آید در تحت هیچ مسئولیتی نیست البته از این شخص نمی‌شود استفاده کرد ولی اشخاصی را که دولت آورد مثلاً ژنرال یا کارسن یا سایرین را دیدید چه استفاده‌هایی از آنها کردند پس هر کس را که دولت آورده از او خواست استفاده کند و او را به کار واداشت استفاده کرد اما اگر نخواهد استفاده کند تقصیر کسی نیست. حالا بنده عقیده‌ام این است که با یک چنین فرمانده قوایی که همه انتظار ترقی قشون را از او دارند و بهتر از این هم نمی‌توان از یک فرماندهی انتظار داشت و می‌خواهد قوه قشونی مملکت را ترقی دهد به نظر او این طور آمده است که باید عده از نظامیان را بفرماید بفرستند که تربیت بشود و تحصیلات علمی و عملی بنمایند و مراجعت کنند ولی اگر ما ایشان را متذکر کنیم و بگوییم آقای سردار سپه اگر هر آینه یک عده از معلمین و متخصصین را اینجا بیاورید با آن اهتماماتی که دارید بهتر از آنها نمی‌توانیم استفاده کنیم و با بودن آنها یک عده بیشتری را می‌توانیم تربیت نماییم البته او هم وقتی دانست و فهمید که این رویه برای قشون انفع است همان ترتیب را اتخاذ خواهد کرد و هیچ نظر خاصی ندارد همه ما معتقدیم که باید صاحب‌منصب تربیت بشود مثلاً آقای شیخ‌الاسلام فرمودند باید یک نفر آخوند هم جهت اصول و حفظ شعایر اسلامی و دیانتی همراه آنها فرستاد ولی بنده عرض می‌کنم اگر در همین جا مدرسه نظامی تأسیس نمایند و صاحب‌منصبان را در همین جا تربیت نمایند بهتر است و با این وجه می‌توان یک عده از معلمین خیلی خوب جلب کرد آن هم نیک سال نه دو سال بلکه ممکن است چهار سال و پنج سال از آنها استفاده کنیم نه مثل سایرین که وقتی یک نفر را بیاوریم بدون این که کار کند اولاد اولاد او هم می‌خواهد از این مملکتت پول بگیرد و زندگانی کند اعم از این که کار کرده باشد یا نکرده باشد خیر این طور نیست اگر کار نکرد باید عذرش را خواست و باید یک نفر متخصص بیاورید که از او استفاده کنند. این است نظریه بنده و اگر این طور رفتار کنند البته از برای حالت روحیه قشون هم انفع است.

مخبر - تصور می‌کنم در اینجا آقایان اشتباهی کرده‌اند آیا تصور می‌کنند وزارت جنگ شما اقدامات خود را برای تعلیم صاحب‌منصبان منحصر به همین یک کار خواهد نمود؟ خیر این طور نیست تمام نظریاتی که شما دارید از قبیل خواستن معلم یا تأسیس مدرسه تمام اینها را وزارت جنگ به سرحد اکمل در نظر دارد و در این صدد هم است و تصور می‌فرمایید که این اقدامات ما به یکدیگر منافات دارد خوب است. آقای حاج شیخ اسدالله از طرف وزارت جنگ و از طرف مدافعین این لایحه وکالت نفرمایند و نگویند اعزام محصلین به خارجه با جلب معلمین تفاوت ندارد خیر اختلاف دارد برای این که اگر امروز ما صاحب‌منصب و معلم بیاوریم و تأسیس مدرسه کنیم از این قضیه آن نتیجه فوری را که از اعزام محصل به اروپا می‌خواهیم نخواهیم گرفت چرا؟ برای این که این عده را که شما می‌فرستید به یک مملکتی می‌روند که منبع این علوم است و تأسیسات منظم و مرتب حاضری دارد و هیچ زحمتی ندارد غیر از این که بروند و داخل فلان کارخانه آئروپلان‌سازی بشوند و نگاه کنند یا بروند فلان کارخانه توپ‌ریزی و فشنگ‌سازی را ملاحظه کرده و بیاموزند افواج مرتب توپ‌خانه‌های منظم تشکیلات نظامی صحیح مانورهای مرتب و منظم همه جا حاضر است و می‌بیند و در عرض یک سال استفاده‌هایی را از آنها می‌کنند و اگر عین آن استفاده‌ها را شما بخواهید در اینجا بیاموزند به هیچ‌وجه ممکن نیست مثلاً شما یک نفر معلم طب به تهران می‌آورید یا یک معلم می‌آورید و آن معلم مثلاً علم فیزیک را درس می‌دهد علم فیزیک منحصر به یک کتاب نیست که شاگرد فقط بخواند و یاد بگیرد بلکه علم فیزیک علمی است که باید علماً بخواهند و عملاً با اسباب و ادواتی که مخصوص به این کار است تجربه نماید شما که این آلات و ادوات را ندارید آن وقت تنها شاگرد شما که از آن مدرسه بیرون می‌آید دارای یک معلومات ظاهری و طوطی‌وار می‌شود بدون این که آن تجارت را حاصل کرده باشد با شما بنده مخالفتی ندارم این کار را باید کرد آن کاری را هم که شما می‌گویید باید کرد و با هم منافاتی ندارد و البته معلم هم باید آورد نه فقط در نظام بلکه در تمام شقوق و رشته‌های معارفی ولی اگر فقط بخواهیم به همین یک قسمت اکتفا کنیم که شما با این قسمت مخالف باشید آن وقت در نتیجه ما هم مخالف خواهیم بود.

رئیس - آقای مدرس. (اجازه)

مدرس - آقایان مذاکرات زیادی فرمودند عقیده بنده این است که از این لایحه دو مطلب منظور است و لکن از ماده واحده مستفاد نمی‌شود یکی این که در ماده نوشته شده است محصل نظامی و در مقدمه لایحه صاحب‌منصب نوشته‌اند اما در خود ماده تصریح نشده که این شصت نفر اعزامی باید صاحب‌منصب باشند و حال آن که مقصود این است که صاحب‌منصب باشند و برای تکمیل عملیات نظامی به آنجا بروند لذا بنده پیشنهاد کردم در خود ماده اسم صاحب‌منصب ذکر شود زیرا اگر تابین باشند فایده چندانی برای ما نخواهد داشت مسئله دیگری که شاید مقصود باشد همان قسمی که آقای مخبر فرمودند این شصت نفر را که به فرانسه می‌فرستند باید در تحت نظر اشخاصی باشند و این فرمایشاتی که در مجلس شد شاید مراد پیشنهادکننده هم این نباشد و مقصود این است که با آنها صاحب‌منصب ارشدی باشد لکن ماده به این مسئله هم دلالت ندارد و بنده عرض می‌کنم از جمله چیزهایی که خیلی لازم است این است که این شصت نفر در تحت نظر یک صاحب‌منصب ارشدی باشند اگر نباشند ضررش زیادتر از نفعش خواهد بود زیرا تجربیاتی که خود ما کرده‌ایم و شهودش هم در مجلس حاضر است قریب بیست نفر از صاحب‌منصبان نمره اول که از مدرسه هم فارغ‌التحصیل شده بودند همراه ما بودند و شب و روز اگر مفتش برای آنها نمی‌گماشتم اسباب زحمت می‌شدند. پس خوب است صاحب‌منصب ارشدی همراه آنها باشد که آنها را در تحت نظر خود در آورد و این پولی را که خرج می‌کنیم در عوض یک نفعی برای مملکت بیاورند، هیچ دخلی هم به اصول دین و غیره ندارد زیرا اگر اینجا نمی‌داند آنجا هم نخواهد دانست و اگر بدون سرپرست یا صاحب‌منصب مافوقی بروند بنده مثل این می‌دانم که این پول را به دست خودمان تلف کرده‌ایم و هیچ فایده هم با آنها مترتب نیست و یک دو سال هم خواهند ماند بعد که می‌آیند بدتر از روز اول خواهند بود.

مخبر - در این پیشنهاد آقای مدرس که می‌خواهند به جای محصل نظامی صاحب‌منصب نظامی نوشته شود البته آقایان تصدیق می‌فرمایند که مخبر کمیسیون نمی‌تواند نظر رد داشته باشد و نه نظر قبول. برای مخبر فرقی نمی‌کند اما باید مقصود وزارت جنگ را فهمید باید نظر وزارت جنگ هم همین طور باشد ولی نقط محصلی را که اینجا گذارده اطلاق بر صاحب‌منصب هم می‌شود. حالا اگر آقای مدرس خیلی اصرار داشته باشند ممکن است از طرف مقام ریاست مقرر شود توسط تلفن از فرمانده کل قشون سؤال شود که این تغییر را می‌پذیرند یا خیر؟ اما قسمت ثانوی که اظهار فرمودند در ماده هم کاملاًً ملحوظ شده برای این که از برای چهار نفر صاحب‌منصب ارشد از قرار هر نفری ۱۴۶۰۰ فرانک در سال معین شده که این مبلغ در جزو مبلغ کلی که در تحت ماده واحده منظور شده است بنابراین ماده واحده نظر آقای مدرس را کاملاً تأمین می‌کند ولی در مسئله اول بنده هم با آقای مدرس موافقم و قطعاً اطمینان دارم که نظریه وزارت جنگ هم همین است.

فهیم‌الملک - اجازه می‌فرمایید؟

رئیس - راجع به چه چیز است؟

فهیم‌الملک - راجع به پیشنهاد آقای مدرس است.

رئیس - عضو کمیسیون هستید؟

فهیم‌الملک - خیر.

رئیس -بفرمایید.

فهیم‌الملک - آن طوری که آقای مدرس پیشنهاد کردند گمان می‌کنم خوب نباشد که لفظ محصل را برداریم و لفظ صاحب‌منصب به جای آن بگذاریم یعنی بگوییم فلان مبلغ اعتبار داده می‌شود برای فرستادن شصت نفر صاحب‌منصب مفهوم این کلمه این است که یک عده صاحب‌منصابی را بفرستند بروند تحصیل کنند و این خوب نیست. راجع به سرپرست هم که فرمودند بنده متأسفانه با تجاربی که در مدت اقامت خود در آنجا حاصل کرده‌ام می‌دانم صاحب‌منصابی را که برای نظارت این عده خواهند فرستاد هیچ کار به کار شاگرد ندارند، شاگرد در مدرسه یا صفوف نظامی یا جاهایی که باید تحصیل بکند می‌رود آن صاحب‌منصب‌ها هم در خیابان‌ها و تفرج‌گاه‌ها گردش می‌کند و ابداً کاری به شاگردها ندارند عقیده بنده این است که باید سرپرست این شاگردان همان دولت فرانسه باشد که روابط دوستی و یگانگی که با دولت ایران دارد و به علاوه با آن علاقه که دارند که شاگردانی که به مملکت آنها فرستاده می‌شود دارای معلومات خوبی باشند و با یک تحصیلات و معلومات عمیقی به اوطان خود مراجعت کنند نظارت کامل درباره آنها خواهد نمود و الا صاحب‌منصب گاهی ممکن است به آنها سرکشی بکند اما اثر فوق‌العاده در تحصیلات و پروگرام آنها ندارد بنابراین یک چیز بی‌فایده‌ای است.

رئیس - ماده واحده قرائت می‌شود و بعد رأی می‌گیریم آقایانی که تصویب می‌کنند ورقه سفید و اشخاصی که رد می‌کنند ورقه کبود خواهند داد.

(ماده مزبوره مجدداً قرائت و شروع به اخذ رأی شد)

آقا میرزا علی کازرونی - اجازه می‌فرمایید توضحیی عرض کنم؟

رئیس - مذاکره در بین رأی معمول نبوده است.

آقا میرزا علی - بلی صحیح است لکن تصدیق می‌فرمایید که مطلب خیلی مهم و مبهم نوشته شده است.

(آقای نظام‌الدوله و امیر ناصر شروع به تعداد آراء نموده و به ترتیب ذیل نتیجه حاصل شد)

عده حاضر ۸۰ نفر

ورقه سفید علامت قبول ۵۶

ورقه کبود علامت رد ۵

امتناع ۱۹

(اسامی رأی‌دهندگان لایحه وزارت جنگ راجع به اعزام شصت نفر محصل نظامی به فرانسه)

اسامی قبول‌کنندگان: (ورقه سفید ۵۶)

آقای نصرت‌الدوله

آقای شیخ ابراهیم زنجانی

دکتر لقمان

امیر ناصر

مساوات

منتصرالملک

" آصف‌المالک

میرزا شهاب‌الدین

وقارالملک

ناظم دفتر

وحیدالملک

شیخ‌العراقین‌زاده

دولت‌آبادی

وکیل‌الملک

میرزا هاشم آشتیانی

حاج امین‌التجار

اقبال‌السلطان

معتمدالسلطنه

احتشام‌الدوله

آقا سید کاظم یزدی

آقا سید محمدتقی طباطبایی

فتح‌الدوله

ناظم‌العلما

سالار معظم

نظام‌الدوله

حاج میرا اسدالله خان

حاج میرزا مرتضی کرمانی

سید فاضل کاشانی

شیخ‌الاسلام ملایری

سیدحسن خان بلوچ

آقای سهام‌السلطان

آقای قوام‌الدوله

میرزا محمدنجات

صدرالاسلام ابهری

ارباب کیخسرو

میرزا ابراهیم خان

محمدهاشم میرزا

عدل‌السلطنه کرمانی

حاج نصیرالسلطنه

بیان‌الدوله

محمدولی میرزا

عمادالسلطنه خراسانی

حاج میرزا تقی‌خان نایینی

رفعت‌الدوله

عمیدالممالک

فهیم‌الملک

محقق‌العلما

میرزا سید حسین مجتهد کاشانی

رکن‌الملک

آقا میرزا ابراهیم قمی

امین‌الشریعه

سردار معظم کردستانی

آقا سید محمد تدین

آقا سید یعقوب شیرازی

سردار مفخم قزوینی

میرزا محمدحسین صدرایی

۵۶ ورقه سفید.

اسامی ردکنندگان: (ورقه کبود ۵)

آقای شیخ‌الاسلام اصفهانی

حاج شیخ محمدحسن گروسی

بهاء‌الملک همدانی

بیان‌الملک

مستشارالسلطنه

۵ ورقه کبود

لایقرء (۳)

رئیس - به اکثریت ۵۶ رأی تصویب شد.

مذاکرات در بقیه دستور به بعد از تنفس موکول می‌شود.

(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)

رئیس - بقیه دستور جلسه لایحه اخذ حق‌العبور راه تهران به دماوند است لکن چون مطلبی جدیداً پیشنهاد شده و تقاضای فوریت کرده‌اند قرائت می‌شود.

(به مضمون ذیل قرائت شد)

نظر به این که قانون مورخه لیله اول قوس تخافوی‌ئیل ۱۳۰۰ به دولت اجازه داده است که راجع به امتیاز نفت شمال با کمپانی آمریکایی موسوم به استاندار دایل داخل مذاکره شده و با رعایت اصول قانون مزبور صورت امتیازنامه مفصلی طرح و مجدداً به مجلس پیشنهاد نماید نظر به این که شش ماه و نیم از تاریخ مزبور می‌گذرد و هنوز تکلیف قطعی این امر مشخص نشده نظر به این که کمپانی‌های معتبر مستقل آمریکایی دیگر نیز هستند که مایل به تقدیم شرایطی به دولت می‌باشند و نظر به این که منظور مقنن در موقع تصویب قانون مزبور و اجازه امتیاز به کمپانی استاندار دایل فقط استفاده از منابع ثروت مملکتی به وسیله سرمایه کمپانی‌های معتبر آمریکایی که عاری از هر نوع نظری بوده باشند بوده لهذا برای این که به واسطه مداقه در پیشنهادات کمپانی‌های متعدد منافع اقتصادی مملکت بهتر رعایت شده و برای دولت وسیله مقایسه بین شرایط مختلف موجود گردد ما امضاءء‌کنندگان با قید فوریت پیشنهاد می‌نماییم مجلس شورای ملی تصویب فرمایند که در ماده اول قانون مذکوره در فوق پس از عبارت (کمپانی استاندارد ایل) عبارت ذیل افزوده شود (یا کمپانی معتبر مستقل آمریکایی دیگری) که به این طریق ماده اول قانون مزبور از این قرار خواهد بود. مجلس شورای ملی ایران واگذاری امتیاز حق استخراج فقط ایالات مفصله‌الاسامی شمال ایران را به کمپانی استاندارد داویل یا کمپانی معتبر مستقل آمریکایی دیگری تصویب می‌نماید. نقاط مزبور شامل ایالات.

آذربایجان - گیلان - استرآباد و مازنداران و خراسان خواهد بود.

نصرت‌الدوله - عده امضاءء‌کنندگان را بفرمایند.

منتصرالملک - چهل و دو امضاء دارد.

رئیس - آقای آقا میرزا محمدنجات. (اجازه)

نجات - از آن جایی که این مطلب خیلی فوق‌العاده است و هیئت وزرا در موقع مذاکره در آن باید در مجلس حاضر باشند. (به علاوه این پیشنهاد را آقای قوام‌السلطنه کرده‌اند و طرف اعتماد اکثریت هم شده‌اند و باید در موقع مذاکره حاضر باشند) و هنوز هم این مطلب در فراکسیون ما نگذشته است بنده پیشنهاد می‌کنم این مطلب را تأخیر بیاندازید تا در فراکسیون مذاکره شده و بعد به مجلس بیاید.

رئیس - آقای ملک‌الشعرا. (اجازه)

ملک‌الشعرا - بنده هم تقریباً همان نظریه آقای نجات را دارم و عقیده‌ام این است که چون یک عده زیادی از آقایان نمایندگان به این پیشنهاد سابقه نداشته و به کلی بی‌اطلاع هستند و به علاوه هیئت متحده که تقریباً اکثریت نمایندگان را در پارلمان حائز هستند در این باب صحبتی نکرده‌اند این است که بنده پیشنهاد می‌کنم این مطلب در این جلسه مسکوت‌عنه بماند تا در هیئت متحده مطرح شده و نظریات رفقا در این باب تعیین گردد و در جلسه آتیه مطرح شود.

رئیس - آقای نصرت‌الدوله. (اجازه)

نصرت‌الدوله - بنده یکی از امضاءءکنندگان این پیشنهاد هستم و چنان که می‌بینید ۴۲ نفر از آقایان نمایندگان به قید فوریت آن را امضاء کرده‌اند. از برای بنده نظر به این که داخل در هیچ جمعیتی نیستیم اشکالی که برای آقایان نجات و ملک‌الشعرا وارد است وارد نیست لهذا بنده تصور می‌کنم اگر درست مداقه در این پیشنهاد شود می‌بینم یک چیزی نیست که محتاج به هیچ نوع مذاکره و تبادل فکر باشد. مگر امضاء کنندگان این پیشنهاد چه گفته‌اند؟ مجلس شورای ملی در شش ماه و نیم قبل از این یک قانونی تصویب نموده و به موجب آن به دولت اجازه داد که با کمپانی استاندارد ایل آمریکایی راجع به امتیاز نفت شمال که ملک طلق و ملک دولت و ملت ایران است داخل مذاکره شده و تهیه امتیازی نموده صورت آن را به مجس تقدیم دارد شش ماه و نیم از آن تاریخ می‌گذرد. کابینه قوام‌السلطنه و مشیرالدوله هر دو رفتند و هیچ کدام موفق نشدند مذاکرات با کمپانی استاندارد ایل را تمام کنند حالا ما درحواشی این مسئله خیلی چیزها شنیده‌ایم ولی از طرف دولت رسماً چیزی به ما گفته نشده است. ما هیچ نفهمیدیم برای چه دو دولت رفتند و نتوانستند این مسئله را حل کنند در صورتی که این قضیه قضیه مشکلی نیست امتیاز نفت در دنیا بی‌سابقه نیست کمپانی استاندارد از حیث ثروت و عملیات نفطی بزرگترین کمپانی دنیا است و البته اگر برای آنها اشکالات اساسی و اصولی در بین نبود. طرح یک شرایطی اشکالی نداشت. خلاصه ما یک مطالبی در اطراف این مسئله از خارج شنیدیم لکن از این قضیه از مجرای رسمی دولت که می‌بایستی اطلاع حاصل کنیم اطلاع حاصر نکرده‌ایم. حالا اشخاصی که این پیشنهاد را امضاء کرده‌اند. آیا می‌گویند دولت دیگر با کمپانی استاندارد مذاکره ننماید؟ خیر می‌گویند با آن کمپانی مذاکرات خود را تعقیب کند ولی دستش باز باشد اگر کمپانی‌های دیگری آمدند و گفتند ما هم یک شرایطی داریم و پیشنهادی کنیم نگوید من حق ندارم شرایط شما را مطالعه نمایم چنانچه این مسئله را به طور قطع می‌توانم عرض کنم زیرا خود من از رئیس دولت شنیدم که گفتند چون در این قانون فقط اسم کمپانی استاندارد ایل قید شده است ما نمی‌توانیم با کمپانی دیگری داخل مذاکره شویم. بنابراین این چه قیدی است که مجلس شورای ملی در افکار و انظار عموم این طور قلم داده شود که مذاکره به این مهمی را که نه فقط از نقطه‌نظر اقتصادی برای ما مفید است بلکه از نقطه‌نظر سیاسی اهمیتش خیلی زیادتر است. فقط مقید به کمپانی استاندارد ایل نموده‌اند. بنده خودم پیشنهاد کننده و مدافع این قضیه بودم ولی حالا که نتیجه نگرفته‌ایم می‌گویم دولت آزاد باشد...

ملک‌الشعرا - چرا روز اول این کار را نکردید؟

نصرت‌الدوله - روز اول نفهمیدم برای این که کسی نبود و دیگری نیامده بود و یک اشکالی هم که بعد شنیده شد پیش‌بینی نمی‌شده بلی اصل مسئله در سر اشکالاتی است که تولید شده. گمان نمی‌کنم در این مجلس کسی مخالف باشد که همین مجلس که آن وقت به اتفاق مذاکره با استاندارد را تصویب کرد حالیه هم اگر غیر از استاندارد ایل و کمپانی آمریکایی هر کس آن اشکال را تولید کند و داخل در آن مذاکره شود باز هم همین مجلس شورای ملی به همان اتفاق آن را رد خواهد نمود. پس در این صورت ما چه قیدی داریم و چرا ما دست دولت‌ها را ببندیم و چرا نباید بگذاریم که دولت بتواند با هر کمپانی مستقل آمریکایی دیگری چه در واشنگتن و چه در تهران یا در هر یک از نقاط دنیا اگر پیدا شود داخل مذاکره شود؟ این بود فلسفه این پیشنهاد اما راجع به تقاضای فوریت که بنده موافق شدم از دو نقطه‌نظر بوده یکی از این نقطه‌نظر بود که مطلب چندان اهمیت زیادی که قابل یک مطالعات عمیقه باشد ندارد ثانیاً یک تجربیاتی به ما ثابت کرده است که در یک همچون موقعی هر چه سرعت عمل به خرج داده شود محظوراتش کمتر است آقایان اظهار نمودند چون رئیس‌الوزرایی که اکثریت مجلس به او رأی داده است. (و خود بنده هم با او موافقت کرده و خواهم کرد) یعنی آقای قوام‌السلطنه هنوز به مجلس نیامده‌اند و باید با ایشان مشاوره بشود و در این باب از ایشان کسب نظریاتی بشود خوب است این مسئله به تأخیر بیفتد. بنده به کلی نظرم با این مسئله مخالف است. برای این که این کار را مجلس کرده است و مجلس در آن موقع این قید را به گردن دولت گذارده است. حالا هم خود مجلس باید این قید را پردارد و آن دولتی را هم که من می‌خواهم طرفدارش باشم از نقطه طرفداری من ترجیح می‌دهم که هر مسئولیت و محظوری که این مسئله دارد بنده که یک نفر وکیل هستم بر عهده بگیرم تا دولت در مضیقه نباشد به همین نظریه بود که بنده با این که می‌دانستم ولی فهمیدم که باید نظریه دولت را کسب نمود بدون آن که نظر دولت را دانسته باشم این پیشنهاد را امضاء کردیم البته حکمیت این قضیه هم مثل حکمیت سایه قضایا بسته به رأی اکثریت مجلس است حالا اگر اکثریت مجلس صلاح می‌داند رأی می‌دهد و اگر هم صلاح را به تأخیر مسئله می‌داند ما هم مطیع خواهیم بود ولی البته در آتیه اگر یک زحماتی از رأی اکثریت برای دولت حاصل شود مسئولیت آن برعهده اکثریت خواهد بود.

رئیس -آقای تدین. (اجازه)

تدین - بنده هم یک نفر از امضاءء‌کنندگان این پیشنهاد هستم و در عین این که جزو امضاءء‌کنندگان هستم یک نفرم و از نقطه‌نظر علاقمندی به مملکت هیچ فرق نمی‌کند که انسان یک نفر باشد یا در جمعیت داخل باشد. بنده در این مدت در اطراف این مسئله مطالعاتی کرده‌ام و البته همه آقایان هم مطالعاتی کرده‌اند و از محظوراتی که در اطراف این موضوع حیاتی ایجاد شده مستحضر هستند. بنابراین خیلی مایل بودم که در این قسمت تجدید مذاکره بشود و نظریات خود را عرض کنم. علت موافقت بنده با این موضوع مبنی بر یک اصل اقتصادی است و البته همه آقایان تصدیق می‌فرمایند که در موضوع تجارت و اقتصاد، اگر چنانچه رقابت در بین ایجاد نشود صرفه از برای اشخاصی که می‌خواهند استفاده کنند حاصل نخواهد شد و البته به موجب این پیشنهاد دست دولت باز می‌شود و ممکن است در مقابل کمپانی استاندار داویل یک رقبا و کمپانی‌های دیگر هم ایجاد شود که ما از رقابت اقتصادی آن کمپانی‌ها بتوانیم استفاده کنیم در حالتی که این نتیجه از این که مسئله را اختصاصی به یک کمپانی بدهیم گرفته نخواهد شد. به این جهت بنده با این پیشنهاد موافقم یک نفر هستم و بقیه عقاید خود را عرض خواهم کرد.

رئیس - در واقع مذاکراتی که می‌شود راجع به به فوریت و عدم‌فوریت است زیرا گمان نمی‌کنم کسی مخالف اصل مطلب باشد و این که عرض کردم گمان نمی‌کنم کسی مخالف اصل مطلب باشد عرضم این بود که هر کسی یا جمعیتی می‌توانند راجع به اصل مطلب یک پیشنهادی بکنند و موافق نظام‌نامه آن پیشنهاد یا به کمیسیون رجوع می‌شود اعم از این که فوریت را قبول بکنند یا نکنند.

آقای آقا سید فاضل (اجازه)

آقا سید فاضل - بنده یکی از اشخاص هستم که با کمال افتخار این پیشنهاد را امضاء کرده‌ام و از ابتدا که اجازه این مسئله به دولت داده شده بنده مطالعاتی در اطراف این مسئله چه در جراید داخلی و چه در مطبوعات خارجی که داده‌ام ترجمه نموده‌اند کرده‌ام و جهت امضاءی این پیشنهاد از دو نقطه‌نظر است هم از نقطه‌نظر اقتصادی و هم از نقطه‌نظر سیاسی مسئله را هم خیلی سرراست می‌دانم انسان وقتی متاعی دارد و می‌خواهد بفروشد یا امتیازش را به غیر بدهد البته به آن کسی که بیشتر می‌خرد یا اجازه می‌دهد واگذار می‌کند و البته هر طور صلاح دولت و ملت باشد باید رفتار شود به این جهت بستن دست دولت در این باب خلاف عقیده بنده است و با آن که کمال موافقت را به این مسئله دارم و از طرفی به عضویت جمعیتی که جدیداً تشکیل شده و موسوم به هیئت متحده است مفتخرم و هنوز وقت پیدا نشده است در اطراف این مسئله در جمعیت مذاکره شود لذا موافقم که عجالتاً این مسئله بماند تا در فراکسیون در اطراف آن مذاکرات شده و در جلسه دیگر مطرح گردد.

رئیس - آقای آقا سید یعقوب. (اجازه)

آقا سید یعقوب - بنده آن شبی که این لایحه را به مجلس آوردند در عرض پنجاه دقیقه قبول کردیم خودم این طرف آن طرف می‌دویدم که کسی بیرون نرود و این مسئله بگذرد. چرا؟ برای این که خیال می‌کردم اگر به فوریت این مسئله نگذرد شاید منافع خیلی گزافی از دست ما می‌رود بعد که روزنامه‌جات را مطالعه کردم در اطراف این مسئله اطلاعاتی پیدا کردم اساساً همان طور که آقای تدین اظهار نمودند هر کسی که متاع خود را در معرض فروش بیاورد ندا می‌دهد که من دارای چنین متاعی هستم و مشتری لازم دارم. مسلم است در صورتی که مشتری زیادتر باشد و رقابت در کار باشد متاع بهتر به فروش می‌رسد از قراری که اطلاع حاصل کرده‌ام این فقط یک نعمت گرانبهایی است که باید خداوند تبارک و تعالی را شکر کنیم که چنین مملکتی که دارای این نعمت گرانبها است به ما عطا فرموده و خیلی خوشحالم از این که می‌بینم یک موقعی پیدا شده است و در اطراف این مسئله تجدید نظر می‌کنم. بنده این پیشنهاد را امضاء کرده‌ام لکن چون در جمعیت متحده عضویت دارم و همان طور که بیان فرمودند هیچ کس از اعضای آن جمعیت مخالف با تجدید نظر در این مسئله نیست لکن مطابق فرمایشات رفقای خودم آقایان نجات و ملک‌الشعرا و آقا سید فاضل تقاضا می‌کنم که این مطلب بماند برای روز شنبه تا در فراکسیون مذاکره شود و علت آن هم این است که اگر از حالا ما جمعیت خود را محکم کردیم و اختلاف نظر در میان ماها تولید نشد می‌توانیم موفق بشویم که هم‌پشتی به این دولت واقع شویم و مقاصد سیاسی خود را پیش ببریم. پس چون اول قدم سیاسی است که این جمعیت می‌خواهد بردارد از مقام ریاست استدعا می‌کنم برای حفظ اکثریت ما این لایحه را به روز شنبه موکول فرمایند.

رئیس - این تقاضا را باید از مجلس بکنید نه از بنده.

آقای مستشارالسلطنه (اجازه)

مستشارالسلطنه - عرایض بنده گفته شد.

رئیس - آقای ارباب کیخسرو (اجازه نطق)

ارباب کیخسرو - بنده خیلی تعجب می‌کنم اساس مسئله همان قسمتی که آقای آقا سید یعقوب گفتند در ظرف پنجاه دقیقه از مجلس می‌گذرد ولکن وقتی که ما می‌خواهیم دست دولت را باز کنیم و صرفه مملکت را بهتر ملحوظ بداریم آن وقت آقایان می‌گویند فوریت لازم نیست و تأمل لازم است تا ببینم در فراکسیون چه نظری اتخاذ می‌شود. البته آقایان مختار هستند لکن نباید این مسئله از نظر محو شود که تا حال شش ماه و نیم است از این قضیه می‌گذرد و هنوز این مسئله لاینحل مانده است، ما چرا تقاضای فوریت کردیم؟ برای این که بیش از این منافع مملکت به هدر نرود هر دقیقه که از عمر اقتصادی مملکت می‌گذرد به واسطه حفظ نکردن نظریات اقتصادی بدبختانه قسمت عمده مملکت رو به پریشانی می‌رود ما می‌خواهیم جلوی این قسمت را بگیریم. بنده فقط حالا فوریت این مسئله را امضاء کردم بلکه اگر نظر آقایان باشد در دو و سه ماه قبل هم از آقای مشیرالدوله سؤال نمودم که چرا تا به حال این قضیه معوق مانده است بنده صراحتاً عرض می‌کنم اگر این مسئله به همین حال باقی بماند و مشتری ما فقط کمپانی استاندارد اویل باشد خیلی متأسفم که نمی‌توانم بیانات زیادتری عرض کنم ولی همین قدر می‌گویم لطمات زیادی به این مملکت خواهد خورد. بنده خودم در پارلمان آمریکا حضور داشتم که صدای آمریکایی‌ها از کمپانی استاندارد داویل بلند بود و می‌گفتند به قدری در اطراف آمریکا راجع به مسایل اقتصای این کمپانی به ما فشار وارد آورده است که اسباب زحمت ما شده البته وقتی تجارت منحصر شد به یک نفر مسلم است که هر قسم بخواهد فشار وارد می‌آورد و دولت هم مجبور است چون مجلس معامله را منحصر به آن کمپانی نموده قبول کند اشخاصی که این پیشنهاد را امضاء نموده‌اند می‌گویند باید دولت پیشنهاد هر کمپانی مستقل آمریکایی دیگری را مطالعه کند و ببیند هر کدام به صرفه و صلاح مملکت نزدیک‌تر است او را بپذیرد البته در صورتی که کمپانی استاندار داویل حاضر شود شرایط دولت را قبول کند او این امتیاز را خواهد گرفت یاری می‌خواهیم دست دولت باز باشد و برای این که بیش از این فوت وقت نشود تقاضای فوریت کردم و بنده که یکی از آن امضاءءکنندگان هستم پیشنهاد خود را تأیید می‌نمایم.

رئیس - آقای حاج میرزا مرتضی. (اجازه)

حاج میرزا مرتضی - بنده هم یک نفر از امضاء‌کنندگان این پیشنهاد هستم. اولاً آقایان که تقاضا کردند فوریت نباشد یکی این بود که رئیس دولت حاضر باشد دیگری این بود که در اطراف آن مذاکرات بشود بنده عرض می‌کنم ما این پیشنهاد را کرده‌ایم که دست دولت را باز کنیم این یک چیزی نیست که لازم باشد و از آن دفاع نمایم دولت فعلاً مجبور است فقط با کمپانی که سابقاً مجلس رأی داده است مذاکره کند حالا ما می‌خواهیم دست دولت را باز کنیم و بگوییم اگر ممکن نشد با کمپانی دیگر هم می‌توانیم مذاکره بنماییم و این مسئله به این باب دولت منافاتی ندارد و اما مذاکراتی که بنا است در اطراف این مسئله بشود بنده سؤال می‌کنم آیا بهتر نیست انحصار به یک کمپانی ندهیم؟ این واضح است اگر در تجارت رقابت باشد همان طور که آقای تدین فرمودند به نفع و صرفه ما خواهد بود و بنده هم قید فوریت را امضاء کرده‌ام و عقیده دارم هر چه زودتر این پیشنهاد از مجلس بگذرد.

رئیس - آقای محمدهاشم میرزا. (اجازه)

محمدهاشم میرزا - آقای نصرت‌الدوله اظهاراتی فرمودند که ممکن است در خارج سوء تعبیر بشود و گفته شود هیئت متحده با این موضوع مخالفت کرده‌اند در صورتی که از چهل و دو نفر امضاء‌کنندگان این پیشنهاد بیست و هفت نفر آن که عضو هیئت متحده هستند منتهی چون در موقع تنفس این پیشنهاد شد. بعضی از آقایان چون سابقه نداشتند عقیده داشتند با رفقای خودشان در این موضوع مذاکره نمایند و الا یقین داریم همه متفق خواهند بود اگر هم بعضی از آقایان از قبیل آقای نجات و ملک‌الشعرا مذاکره فرمودند نظرشان به همین مطالعه بود آقایان دیگر هم که امضاء نکرده‌اند برای این بود که مطالعه نکرده‌اند و الا بنده گمان نمی‌کنم هیچ اختلافی در بین باشد و اگر مخالفتی دارند صراحتاً بفرمایند که معلوم شود و بنده گمان نمی‌کنم مخالفتی باشد زیرا که بیست و هفت امضاء متعلق به ماها است و این طور نیست که تمام امضاء متعلق به اشخاصی باشد که جزء هیئت متحده هستند خوب است حضرت والا محض این که در خارج سوء تعبیری نشود فرمایش خود را تفسیر بفرمایند.

رئیس - آقای شیخ‌العراقین‌زاده. (اجازه)

شیخ‌العراقین‌زاده - بنده هم بعد از اظهارات حضرت والا شاهزاده محمدهاشم میرزا می‌خواستم عرض کنم که اغلب امضاء‌کنندگان این پیشنهاد جزء هیئت متحده هستند و به هیچ‌وجه مخالفتی مشاهده نمی‌کنم لکن عقیده‌ام این است که باشد برای جلسه آینده که روز شنبه است و امروز هم روز پنجشنبه است و از امروز تا روز شنبه گمان نمی‌کنم اگر تأخیری بشود اهمیتی داشته باشد یا یک صدمات سیاسی و اقتصادی به ما وارد آید. بنده خودم یکی از امضاء‌کنندگان هستم ولی چون می‌بینیم بعضی از آقایان نمایندگان متمایل هستند که این مطلب موکول به جلسه آتیه شود عرض می‌کنم بماند برای روز شنبه.

رئیس - آقای حاج شیخ اسدالله. (اجازه)

حاج شیخ اسدالله - بنده هم این پیشنهاد را امضاء کرده‌ام و عقیده‌ام فوریت هم هست و مقصودم این است که به کمیسیون مبتکرات نرود و در مجلس این قضیه حل بشود.

رئیس - خیر معنی فوریت این نیست معنی این است که فقط یک شور بشود و بعد اگر بخواهند به کمیسیون برود باید یک رأی دیگر بدهند مواد نظام‌نامه قرائت می‌شود ملاحظه خواهند فرمود.

(۴ ماده نظام‌نامه داخلی به شرح ذیل قرائت شد)

ماده ۷۳ - در موقعی که لایحه یا طرح قانونی پیشنهاد می‌شود وزرا یا صاحب طرح یا یکی از نمایندگان می‌توانند از مجلس تقاضا نمایند که فوری بودن آن را تصدیق نمایند..

ماد ه ۷۵ - این چنین تقاضا با مقدمه که حاوی دلایل آن باشد اظهار می‌شود و پس از آن مجلس رأی در فوریت و عدم‌فوریت آن می‌دهد.

ماده ۷۶ - اگر مجلس فوریت آن مطلب را تصدیق نماید.

مطلب مزبور را یا به شعبات ما به یکی از کمیسیون‌های مربوط به آن که سابق تشکیل شده رجوع می‌نمایند و نیز مجلس می‌تواند خود فوراً به آن لایحه یا طرح قانونی رسیدگی کند و این در صورتی است که مخصوصاً در این باب رأی داده شود.

ماده ۷۷ - طرح یا لایحه قانونی که فوریت آن تصدیق شده باشد فقط یک فوریت درباره آن شور می‌شود و در این شور بدواً درباره آن به طور کلی و روی هم رفته مباحثه می‌شود.

پس از آن در باب صلاحیت مذاکره فرد فرد آن رئیس از مجلس کسب رأی می‌نماید.

رئیس - موافق این مواد ابتدا باید رأی بدهند یک شور بشود و بعداً اگر بخواهند به کمیسیون نرود و فی‌المجلس خودتان مذاکره کنید یک رأی علیحده لازم است.

حاج شیخ اسدالله - این تقاضایی که بنده کردم و نظری که دارم منافی با آن مسئله نیست. حالا در هر صورت بنده نظرم این است در آن موقعی که راجع به اجازه اعطای امتیاز نفت شمال به کمپانی استاندارد اویل مذاکره شد. بنده عرض کردم که مطالب را این طور از مجلس گذراندن خوب نیست و نباید یک همچون سابقه‌ای را در مجلس گذاشت (این عرضی که بنده می‌کنم عقیده شخصی خود من است نه این که از طرف فراکسیون اظهار عقیده بکنم و عقیده شخصی خود بنده بود که این پیشنهاد را امضاء کردم) ولی چون آقایان عقیده‌شان این است که یک مشاوره شود چنانچه شاهزاده محمدهاشم میرزا و آقای ارباب کیخسرو فرمودند این لایحه خیلی خوب به نظر می‌آید و باید مجلس در آن رأی بدهد. ولی با این حال هیچ منافی نمی‌دانم که این مسئله در فراکسیون مطرح بشود و روز شنبه از مجلس بگذرد و تصور نمی‌کنم تا روز شنبه یک قضایای فوق‌العاده روی بدهند که مانع بشود از این که آقایان نمایندگان اظهار عقیده بکنند. این است عقیده بنده و پیشنهاد را هم نافع می‌دانم و البته تا رقابت تجارتی در بین نباشد و انحصار برداشته بشود البته نمی‌توان استفاده کرد وقتی که ما این اجازه را منحصر کردیم به یک کمپانی البته هر نوع تحمیلی می‌خواهد بر دولت و ملت ایران می‌کند. ولی وقتی آزاد شد که با هر کمپانی آمریکایی که بخواهد بتواند مذاکره نماید بدیهی است رقابت پیش می‌آید و همین مسئله رقابت منافی برای ایران ایجاد می‌کند که البته در انحصار آن منافع فوت می‌شود.

رئیس - آقای مخبرالسلطنه. (اجازه)

حاج مخبرالسلطنه - تقریباً مطالبی را که بنده می‌خواستم عرض کنم گفته شد با اساس این پیشنهاد موافقم ولی با فوریت بنده آن مخالفم.

رئیس - آقای مدرس. (اجازه)

آقا سید حسن مدرس - آقایان راجع به این پیشنهاد هر کدام براهینی فرمودند ولی نظر من در این عرض به هیئت اکثریت است و انشاءالله الرحمن امیدوارم به برکت آنها منافی برای مملکت حاصل شود این که آقایان می‌فرمایند بماند تا فراکسیون صحبت کنیم می‌خواهم از آقایان سؤال کنم ببینم که می‌خواهند در فراکسیون صحبت کنند و ببینند که یک نفر طرف معامله باشد بهتر است یا دو نفر اگر این موضوع باشد گمان نمی‌کنم این یک چیزی باشد که محتاج به فکر باشد والبته مسلم است هر کسی نخواهد معامله بکند طرفش دو نفر یا بیشتر باشد صرفه برای او بهتر خواهد بود. تا این که یک نفر طرف داشته باشد در آن موقعی که برای این اجازه این امتیازه رأی دادند بنده ناخوش بودم یکی از رفقا به بنده منزل تشریف آوردند و در این باب با ایشان صحبت داشتم به ایشان عرض کردم به فوریت بنده عقیده ندارم و باید چند روزی در آن تأمل کرد ولی مجلس آن دفعه به فوریت رأی دادند و این اجازه را گذراندند و آثار فوریت آن همین مسئله بوده است که غفلت شده و طرف را منحصر کرده‌اند در صورتی که بنماید طرف را یک نفر و منحصر نموده. حالا از هیئت متحده سؤال می‌کنم که پس از آن که فکرشان را به این کار مصروف داشته آیا نتیجه‌اش این می‌شود که طرف معامله با دولت یک کمپانی باشد و دست بسته باشد حقیقتاً اگر این طور باشد یک فکر عجیب و غریبی است البته هر چه مشتری زیاد باشد بهتر و دست دولت هم باز است. لذا اگر آقایان اکثریت قبول بفرمایند خواهش می‌کنم در همین جلسه رأی به فوریت بدهند و ما را که جزو اکثریت نیستیم و لیکن انشاءالله الرحمن از این محل انتقاع خواهیم برد ممنون بکنند و فکر صرف کردن برای این کار نفعی ندارد.

رئیس - آقای ملک‌الشعرا. (اجازه)

ملک‌الشعرا - ابتدا که این مسئله مطرح شد بنده و یکی از آقایان رفقا بدون این که داخل اصل موضوع بشویم تقاضای عاجزانه نمودیم و تصور کردیم در نهایت بی‌غرضی و حسن‌ظن تلقی خواهد شد ولی از قرار معلوم بعضی از آقایان این طور احساس کرده‌اند که این تقاضا از نقطه‌نظر مخالفت در اصل است به همین دلیل بود که ناطقین محترم قیام نموده و در اصل موضوع خطابه‌های فوق‌العاده غرایی انشاء فرمودند و بنده باز هم تکرار می‌کنم که در اصل موضوع مخالفتی نیست نمی‌گویم در اصل موضوع مخالفی هست یا نیست شاید بنده در اصل موضوع مخالف باشم یا موافق باشم به هر جهت به این مطلب کار نداریم و نظری را که بنده دارم و عرض شد که فقط این بود که این کار دو روز عقب بیفتد برای این که هم بتوانیم در اطراف کار مطالعاتی بکنیم و هم بتوانیم به اتفاق این مسئله را تصویب کنیم و یک رأیی را که می‌دهیم با اکثریت قاطع باشد مقصود این نبود که در اصل مطلب صحبت کنیم ولی حضرت والا اصل مطلب وارد شده و مخصوصاً فرمودند مهاجمه مخاطره و مخطورات در پیش است و کلمات فوق‌العاده تهدیدکننده اظهار فرمودند که بنده نمی‌دانم مقصود ایشان چیست و چطور تعبیر کنیم؟ اگر این مهاجمه و مخاطره برای این است که اول به فوریت رأی داده شد و از فوریت این مخاطرات تولید شد؟ ممکن است این فوریت هم منتج به یک مهاجمه و یک مخاطرات دیگر بشود دیگر این که بنده سؤال کردم که چرا در دفعه اول این کار را نکردند و به فوریت گذراندند؟ فرمودند نفهمیدم جواب عرض می‌کنم که از کجا معلوم است که حالا می‌فهمیم؟ شاید حالا هم نفهمیم و به فوریت رأی بدهیم و پس‌فردا یک مخاطره‌ها و یک مهاجمه‌هایی برای مملکت تولید بشود پس بدون این بخواهیم در اصل موضوع دخالت بکنیم ناچارم عرض کنم چنانچه آقای ارباب کیخسرو فرمودنده‌اند آن دفعه به عجله در ظرف پنجاه دقیقه رأی دادید که حالا بعد از شش ماه مجبور شده‌اید که در ظرف پنجاه دقیقه دیگر برای خودتان را تکمیل کنید لهذا بنده این فوریت را خوب نمی‌دانم و آن روز هم خوب نمی‌دانستم. اگر یک عده از آقایان دانشمند نشسته‌اند و مطالعاتی کرده‌اند و پیشنهاد کمپانی نینکلر را دیده‌اند چه ضرر دارد سایرین هم یک مطالعاتی بکنند و در اطراف آن مذاکراتی شود و بعد رأی بدهند و کورکورانه آلت دست سه نفر چهار نفر آقایان فاضل واقع نشوند. ما باید یک کاری نکنیم که قضایا بالمشارکه انجام بکند که اگر خراب شد مسئولیت به یک عده متوجه نگردد ما امروز فوق‌العاده محتاجیم به اتفاق و فوق استفاده باید کوشش کنیم که نفاق و خلاف رأیی در مجلس نداشته باشیم ما این اتحاد و اتفاق را می‌خواهیم که به اصلاح خراب‌کاری‌هایی که از عدم‌اتفاق و عجله در این مملکت پیدا شده صرف کنیم این است که بنده به هیچ‌وجه صلاح مملکت و آقایان را نمی‌دانم که این قدر عجله و سماجت بکنند و در اصل موضوع داخل بشوند ودر ظرف چهل پنجاه دقیقه رأیی بدهند که دو مرتبه پس از مدتی اسباب زحمت بشود.آقای مدرس به طور ساده می‌فرمایند طرف یکی باشد بهتر است تا دو تا. بلی اگر طرف دو تا باشد بنده قانع می‌شدم. شما می‌خواهید طرف سه تا باشد چهار تا باشد و بنده از آن سومی می‌ترسم و عرض می‌کنم عجله نکنید و لو این که نظرمان صائب است ولی عجله نکنید و بگذارید دو سه روز در اطراف این قضیه آقایان رفقا در فراکسیون صحبت بکنید و حرف بزنند که دیگر هیچ نوع مسئله پخته در اطراف این قضیه باقی نمانده. بنده هیچ میل و عقیده ندارم داخل نظریات خصوصی بشوم آقایانی هم اخلاق بنده را می‌دانند که هیچ وقت نظریات خصوصی نداشته‌ام شهرت کلام هم نداشته‌ام ولی یک پیش‌بینی‌هایی دارم و در ظرف دیشب و امروز با بعضی از آقایان که این پیشنهاد را امضاء کرده‌اند صحبت کردم شاید با رئیس دولت هم که امروز طرف اعتماد اکثریت است مذاکره کرده باشیم هیچ یک از عقلا و اشخاصی که علاقمند به مسئله هستند اجازه نمی‌دهند که شما در این مسئله عجله بکنید این است که با کمال صمیمیت استدعا می‌کنم و استرحام می‌نمایم که شما هم عجله بکنید و یک دو روزی صبر کنید تا در اطراف این مسئله مذاکراتی بشود.

مدرس - توضیحی دارم می‌خواهم عرض کنم.

رئیس - بفرمایید.

آقا سید حسین مدرس - بنده فرمایشات آقای ملک‌الشعرا را همیشه تقدس کرده حالا هم می‌کنم.لیکن به همان نظریاتی که آقای ملک‌الشعرا اشاره فرمودند بنده می‌گویم باید این مطلب را به فوریت قطع نموده. بلی آقای ملک نظریات عمیقه فرمودند اگر چه بنده قائل نیستم خوب درک کنم ولیکن همان مقداری را که درک کردم عقیده دارم که باید این مسئله را زودتر ختم کنیم و یا بیاناتی که بعضی از آقایان فرمودند ما نباید دست دولت را ببندیم و او را در این باب محدود کنیم.کاملاً موافقم باز هم تکرار می‌کنم که ما باید این مسئله را تصویب کنیم و در همین مجلس به فوریت ختم کنیم این عقیده من است. همه بدانند و بنویسند تا در آتیه پیش‌بینی و آقای ملک‌الشعرا مبرهن باشد.

رئیس - آقای نصرت‌الدوله. (اجازه)

نصرت‌الدوله - آقای ملک‌الشعرا در عین این که به بنده ایراد فرمودند که چرا در اصل مطلب داخل شدم خودشان هم داخل مطلب شدند و یک اعتراضاتی فرمودند که آن اعتراضات مبنی از یک سوءتفاهمی است که ایشان کرده‌اند و مبنی بر چیز دیگری نیست فرمودند که بنده یک عبارات و الفاظ مخاطره و مهاجمه و شدت و غیره می‌گویم که ایشان نمی‌دانند این عبارات را چطور تعبیر کنند و مبنای آنها را به چه قرار دهند بالاخره دلیل قاطعی که برای فوریت هست این است که چهل و دو نفر از آقایان پای این ورقه را امضاء کرده‌اند و چنانچه شاهزاده محمدهاشم میرزا فرمودند بیست و هفت نفر از امضاء‌کنندگان از جمعیت متحده اکثریتی است که آقای ملک‌الشعرا هم عضو آن هستند البته آنها در اصلش تغییر عقیده ندارند حالا اگر بعد از مشاوره با بعضی از رفقای خودشان نسبت به فوریت و گذشتن امروز تزلزلی پیدا کرده‌اند البته نه من می‌خواهم به آنها همچون توهینی بکنم و نه آقای ملک‌الشعرا به آنها توهین خواهند کرد که در اصل مطلب تردید پیدا کرده‌اند چهل و دو نفر این پیشنهاد را به قید فوریت امضاء کرده‌اند حالا می‌خواهم معلوم کنم که اگر اکثریت مجلس هم میل دارد به فوریت بگذرد البته به فوریتش رأی می‌دهد و هیچ دعوایی هم در اصل مسئله نداریم فرمایشاتی را هم که آقای ملک‌الشعرا می‌فرمایند مبنی بر سوءتفاهمی است که نموده‌اند. فرمودند لفظ مهاجمه و مخاطره و وحشت می‌گویی و تهدید می‌کنی بنده هیچ کس را تهدید نمی‌کنم بنده می‌خواهم تهدید نشویم و می‌خواهم جنابعالی و سایر آقایان که اینجا هستند تهدید نشوند و یقین هم دارم که هیچ کس نمی‌تواند ما را تهدید کند و البته می‌دانم تمام آقایان هم عقاید ثابتی دارند و روی امضاء خودشان می‌ایستند و مقصود خودشان را هم پیش می‌برند و هیچ واهمه و هراس ندارند ولی یک چیزی را بنده مجبورم متذکر شوم و آقای ملک‌الشعرا را مراجعه دهم به نوشته‌جات و مقالات پر آب و تاب خودشان که از نقطه‌نظر فکر خودشان می‌نوشتند و به کرات در این مقالات از مرغوبیت داد می‌زدند و می‌گفتند هر کسی در این مملکت مقاصد خودش را پیش برده یا پیش می‌خواهد برد استفاده از این حس مرعوبیت ما می‌کند والله نه اعمال قوه و نه اعمال سرنیزه و نه اعمال چیز دیگری می‌کند هیچ نیست مگر استفاده از مرعوبیت. این را هم تصدیق می‌کنید که فقط اهالی ایران تنها ما هفتاد هشتاد نفری که اینجا هستیم نیستیم مردم دیگری هم هستند افکار دیگری هم هست بنده اگر از مهاجمه و مخاطره یا مشاجره وحشتی کردم مقصودم ایشان نبوده برای این که نه ایشان از تهدید می‌ترسند نه بنده و هیچ کس هم نمی‌تواند بنده و ایشان را تهدید کند و هر وقت هم عقیده داشته‌ایم و لو این که آن عقیده در آن موقع مخالف احساسات اهالی مملکت هم بوده ایستاده‌ایم و گفته‌ایم بعد از این هم نه ایشان و نه بنده از هیچ چیزی نمی‌ترسیم ولی باید فکر این قضیه را کرده حالا بنده نمی‌خواهم داخل در اصل مسئله بشوم چون مذاکره در مسئله فوریت است و الا اگر می‌خواستم داخل در اصل موضوع بشویم بنده تقاضا می‌کردم قید را از من بردارند تا شرح مذاکرات و مراسلاتی که در این موضوع شده در اینجا بگویم و لکن چون مذاکره در اصل مطلب نیست من آنها را کنار می‌گذارم در هر صورت ما که این پیشنهاد را امضاء کرده‌ایم عقیده‌مان به فوریت است آقایان می‌گویند باشد برای روز شنبه دیگر مشاجره راجع به این امر نداریم منازعه هم نداریم آقایان مصر هستند در این که بماند برای روز شنبه بنده هم مصر به فوریت هستم و این بسته به یک رأیی است که باید مجلس بدهد آقایانی که مقر هستند به این که قضیه روز شنبه حل شود رأی ندهند ما که معتقد به فوریت هستم رأی می‌دهیم اکثریت به هر طرف رأی داد البته حاکم قضایا است رأی داد بماند آن وقت روز شنبه می‌آییم قضایا را طرح و مسائل را حل می‌کنم و اما این که آقای ملک فرمودند که از بنده پرسیدند. چرا در آن موقع که رأی دادید امروز را پیش‌بینی نکردید و بنده عرض کردم نفهمیدیم و جراماً فرمودند شاید امروز هم نفهمید بنده اگر عرض کردم نفهمیدیم نه این بود که این معایب از فوریت قضیه برخواسته و مقصود این نبود که فوریت خوب بود یا بد بنده مدافع فوریت بوده و هستم و از امروز تا هر وقت دیگر هم هر قضیه مثل این قضیه به مجلس ایران بیاید باز مدافع فوریتش هستم و عقیده هم آزاد است عقیده سرکار به مطالعه است بنده هم دارم ولی همان طور که آقای مدرس فرمودند تصدیق و خوب توضیح دادند که این مسئله یک امر غامضی نیست. مذاکره در این است که دولت ایران با یک نفر یا دو نفر حرف بزند کدام بهتر است؟ البته با ده نفر یا بیست نفر مشتری حرف بزند بهتر است و این که عرض کردم نفهمیدم بنده خودم را عرض کردم نفهمیدم مجلس را عرض نکردم بنده اگر آن روز مداخله کردم برای این بود که یک سوابق و عقایدی نسبت به کمپانی استاندارد اویل داشتم و مستغنی می‌دانستم در صورتی که او طرف مذاکره است دولت با کس دیگری داخل مذاکره شود و قید فوریت مسئله اشتباهی نبود اگر اشتباه کرده بودیم از برای ماهیت و هویت قضیه بود و این اشتباه از برای هر کس در بدو امر ممکن است باشد ممکن است بنده ابتدا کمپانی استاندارد اویل را به یک صورتی شناخته باشم و در عمل طور دیگر خود را معرفی نماید ولی حالا موضوع بحث آن کمپانی یا کمپانی دیگر نیست آقای ملک فرمودند که می‌خواهند رأی خودتان را متزلزل کنید خیر ابداً نمی‌خواهیم رأی خود را متزلزل کنیم حالا هم بنده عقیده‌ام این است که اگر این امتیاز را کمپانی استاندارد اویل بگیرد از تمام کمپانی‌های دنیا بهتر است برای این که قدرت و استطاعتش بیشتر است و ما هم محتاج به قدرت و استطاعت هستیم ولی البته اگر در یک اصول حیاتی و اساسی فیمابین ما و او اختلاف نظر باشد خود آقای ملک اول کسی خواهد بود که آن را ملغی کند ولی هنوز به آنجا نرسیده است شما به دولت گفته‌اید که با کمپانی استاندارد اویل مذاکره کند و یک صورت امتیازی تهیه کرده و به مجلس بیاورد. آیا دولت آمده گفته است که بالاخره شرایط بین دولت و استاندراد اویل چه شده است؟ خیر پس امروز ما نمی‌خواهیم او را متزلزل بکنیم. متزلزل کردن یا ثابت نمودن روزی خواهد بود که شرایط کمپانی روی این تریبون طرح شود روزی که دولت به موجب ماده چهار قانونی که از مجلس گذشته امتیاز را به مجلس بیاورد باید تصویب کنیم تا آن امتیاز امتیاز شود و هنوز امتیازی در بین نیست اگر امتیاز را آورده‌اند و ما دیدیم صلاح است آن را تثبیت می‌کنیم و اگر صلاح نبود لغو می‌کنیم لکن ما در اصل قضیه امروز هیچ حرف نمی‌زنیم فقط می‌گوییم یک کاری بکنیم که رئیس‌الوزرای ایران با یک یا دو یا چهار کمپانی آن هم کمپانی معتبر مستقل آمریکایی بتواند مذاکره کند و نگوید من نمی‌توانم پیشنهادهای شما را بپذیرم و مطالعه کنم برای آن که مجلس دست مرا بسته است پس اگر امروز دست او را باز کنیم به عقیده بنده بهتر است تا فردا اگر فردا هم باشد باز عرضی ندارم اما در اصل مسئله که بنده اختلافی نمی‌بینم و این که آقای ملک فرمودند شما می‌خواهید این را متزلزل کنید و آن وقت می‌ترسم دو نفر نباشد سه نفر باشد بنده نظر ایشان را خوب فهمیدم و کاملاً هم با ایشان و آن وحشتی که دارند موافقم ولی تعجب می‌کنم چرا به بنده فرمودند وحشت دارم گویا عبارت را درست دقت نفرمودند. اصلاحی که گفتیم بشود این بود که بعد از کمپانی استاندارد اویل قید شود و کمپانی‌های مستقل آمریکایی دیگر و مقصود آمریکایی بود نه کمپانی دیگر اگر از نقطه‌نظر ملیت است که وزارت خارجه شما کمیسیون شما مجلس شما رأی داد به ملیت آمریکا یعنی نه کمپانی مستقل آمریکایی پس از نقطه‌نظر آمریکایی است با دو، سه کمپانی، چهار کمپانی، ده کمپانی مذاکره شود تفاوتی ندارد و هیچ رأی مجلس شورای ملی هم متزلزل نمی‌شود نه مخالف میل شما است و نه مخالف میل من و اما اگر آن وحشتی که شما پیدا می‌کنید از چیز دیگر است اگر مجلس شورای ملی و شما مایل به تهدید نباشید و نترسید و بایستید هیچ چیزی در شما تأثیری نمی‌کند و حکم شما متاع است. اگر شما حاضر نبودید هیچ دولتی قادر نبود با کمپانی آمریکایی راجع به نفت شما صحبت کند اگر دولت ایران پس از سال‌ها فلاکت یک سیاست ثالثی را اتخاذ کرده برای وجود این مجلس بود و از تصدق این رأی شما بود که روی این کرسی‌های وکالت نشستید و نترسیدید و رأی دادید و باز هم رأی خودتان را خواهید داد و هیچ کس نمی‌تواند نه شما را قانع کند و نه تهدید نماید بنابراین آن ثالثی را که شما می‌فرمایید بنده از او نمی‌ترسم و هیچ کس هم نمی‌ترسد.

(بعضی از نمایندگان - مذاکرات کافی است)

رئیس - رأی می‌گیریم اول به تقاضای فوریت برای این که فقط یک شور بشود بعد رأی خواهیم گرفت که فی‌المجلس مذاکره بشود و به کمیسیون برود

آقایانی که رأی می‌دهند یک شور شود قیام فرمایید.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس - تصویب شد

حالا رأی می‌گیریم که فی‌المجلس مطرح شود یا بماند برای بعد یعنی خود مجلس به این کار رسیدگی کند یا برود به کمیسیون

آقایانی که تصویب می‌کنند به کمیسیون نرود قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس - تصویب شد.

حالا باید رأی گرفت که در این جلسه مذاکره شود یا بماند برای بعد

آقایانی که تصویب می‌کنند در این جلسه رسیدگی شده و رأی داده شود قیام فرمایند.

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس - رد شد.

جلسه آتیه روز شنبه چهار ساعت قبل از ظهر دستور هم بقیه مذاکرات امروز در لایحه راجع به حق‌العبور راه دماوند خواهد بود.

مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد.

مؤتمن‌الملک