مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ اسفند (حوت) ۱۳۰۰ نشست ۷۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ اسفند (حوت) ۱۳۰۰ نشست ۷۷

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ اسفند (حوت) ۱۳۰۰ نشست ۷۷

صورت مشروح مجلس یوم پنجشنبه هیجدهم برج حوت ۱۳۰۰ مطابق نهم شهر رجب المرجب ۱۳۴۰

مجلس دو ساعت قبل از غروب بریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید (صورت مجلس یوم سه شنبه شانزدهم حوت را آقای سهام السلطان (قرائت نمودند)

رئیس – نسبت به صورت مجلس ایرادی هست یا نه؟

آقای ملک الشعراء (اجازه)

ملک الشعراء – بنده یک اصلاح عبارتی راجع به کوه رنگ و کارون پیشنهاد کرده بودم کمیسیون هم آن اصلاح را قبول کرده ولی در صورت مجلس قید نشده است

رئیس – آقای حاج امین التجار (اجازه)

میرزا سید حسن کاشانی – بنده هم یک پیشنهادی

رئیس – آقای حاج امین التجار (اجازه)

حاج امین التجار – بنده هم یک اطلاعاتی راجع بسوء جریان انتخابات آباده داشتم که عرض کرده بودم ولی در صورت مجلس هیچ ذکر نشده

رئیس – آن هم نوشته می‌شود – آقای آقا میرزا سید حسن کاشانی (اجازه)

میرزا سید حسن کاشانی – بنده هم یک پیشنهادی برای اصلاح ماده دوم کرده بودم در اینجا نوشته نشده است

رئیس – پیشنهاد جنابعالی هم جزو همین یازده فقره پیشنهاد است که در صورت مجلس ذکر شده

شاهزاده محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا – چون در صورت مجلس راجع به مسئله انتخابات آباده همین قدر نوشته شده که بنده با توقیف انتخابات مخالف بودم و مخالف قانون می‌دانستم و حال آن که بنده آزادی اهالی را هم در انتخابات لازم می‌دانستم خوب بود به این مسئله هم اشاره می‌شد که تصور نشود در این موضوع ساکت بوده‌ام

رئیس – دیگر اعتراضی نیست؟

(اظهاری نشد)

رئیس – پس از این چهار فقره اصلاح صورت مجلس تصویب شد یک فقره تلگراف راجع به انتخابات آباده از شاهزاده نصرت السلطنه به وزارت داخله رسیده و از آنجا به مجلس فرستاده شده قرائت می‌شود

(آقای آقا میرزا ابراهیم خان به شرح ذیل قرائت نمودند)

نمره ۷۳۵۷ وزارت جلیله داخله تلگراف نمره ۳۴۰۴ راجع به مشاجره رئیس انجمن نظار و وکیل الرعایای آباده و اصل از قرار راپورت واصله وکیل الرعایا با اسلحه به انجمن ورود با اسلحه بنای فحاشی را به شیخ الاسلام رئیس انجمن گذارده انجمن ازاین حرکت به خیال استعفا بوده مأمور انتخابات با کمال استمالت جلوگیری نموده و چون هتاکی و فضاحت او در انجمن زیاد شده حکومت برای جلوگیری از فساد مرتکب را موقتا توقیف و پس از یک ساعت او را مرخص نموده به محض وصول خیر فوری دستورات لازمه داده شد که مراقبت و مواظبت نمایند و سوء جریانی رخ ندهد نمره ۷۳۵۷

نصرت السلطنه

رئیس – آقای کارزانی (اجازه)

کارزانی – عرض می‌کنم این تلگراف

رئیس – این تلگراف فقط برای اطلاع آقایان قرائت شد ولی مذاکره در آن نخواهد شد و اگر بخواهند آن را مورد مذاکره قرار دهند و اگر بخواهند باید وزیر داخله یا شخص دیگری را بخواهند تا در ان مذاکره کنند قانون شورای عالی معارف مطرح است آقای وحیدالملک (اجازه)

وحیدالملک – بنده در این موضوع عرضی ندارم

رئیس – آقای شیخ الاسلام مقدم هستند

وحیدالملک – عرض بنده راجع به دستور است

رئیس – بفرمائید

وحیدالملک – این عرض بنده درمجلس مقدس سابقه دارد (ولی در نظام نامه داخلی مجلس شورای ملی مسلم نشده است) که وقتی شور در کلیات یکی از قوانین می‌شود و طرف او یکی از وزارتخانه‌ها است بهتر این است که خود وزیر تشریف داشته باشند و توضیحات لازمه را بدهند بنابراین اگر آقایان موافقت دارند شور در کلیات قانون شورای عالی معارف باید تا وقتی که آقای وزیر معارف تشریف بیورند و توضیحات لازمه را بدهند

رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقای سید یعقوب – بنده با نظریه آقای وحید الملک مخالفم زیرا این لایحه از کمیسیون معارف گذشته و مخبر محترم کمیسیون هم هیتند هر نظریه که مخالفین دارند بفرمایند تا آقای مخبر دفاع کنند به واسطه اینکه فعلا مقام تعین است نه مقام اجرا و در مقام تعیین حضور مخبر کفایت می‌کند و محتاج به حضور وزیر نیست

وحید الملک –اجازه میفرمائید عرض می‌کنم که

رئیس – آقای وحید الملک پیشنهاد می‌کنند که مذاکره در قانون شورای عالی معارف بماند تا یک ساعت دیگر که آقای وزیر بیایند

وحید الملک – اگر مورث مخاطرات نیست

رئیس – رأی می‌گیریم در این پیشنهاد آقایانیکه پیشنهاد ایشان را تصویب می‌کنند قیام فرمایند

اغلب قیام نمودند

رئیس – تصویب شد طرح قانونی پیشنهادی جمعی از آقایان راجع به نمایندگان سیاسی ایران در خارجه مطرح است و در این طرح دو شور خواهد شد فعلا شور در کلیات است

آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله – در این موضوع هم به همان نظریه و فلسفه که آقایان راجع به تأخیر شورای عالی معارف فرمودند بنده این مسئله را هم نظیر آن میدانم بلکه مشکلتر زیرا که نظریه آقای وزیر امور خارجه را در این باب نمیدانیم چیست (بعضی گفتند صحیح است) و لابد باید نظریات وزیر در این موضوع که از حیث قانونگذاری اهمیتش از قانون شورای عالی معارف زیادتر است در صورتیکه کمیسیون در موضوع قانون شورای عالی معارف نظریات خود را اتخاذ کرد و شور آخر او است معذا لک آقایان فرمودند که بماند تا موقعی که آقای وزیر بیایند دفاع کنند (و همین طور هم باید باشد) در اینجا هم بهمان نظریه باید آقای وزیر خارجه تشریف داشته باشند و نظریات ایشان در این خصوص معلوم شود شاید ما در اینجا یک رأی بدهیم آن وقت وزیر خارجه دچار مشکلاتی بشود بنابراین گمان می‌کنم اگر آقای وزیر باشند و مذاکره شود بهتر باشد

رئیس – آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا – عرضی ندارم

اقبال السلطان – اجازه

اقبال السلطان – بنده در اصل پسشنهاد عرضی ندادم

رئیس – آقای سلیمان میرزا راجع به دستور است؟

سلیمان میرزا – بلی

رئیس – بفرمائید

سلیمان میرزا – راجع بفرمایش آقای حاجی شیخ اسد الله عرض می‌کنم البته اصولا باید در هر مذاکره وزیر هم باشد و در حضور مذاکره شود ولی فرق این مسئله با آن مسئله زیاد است اولا این طرح قانونی پیشنهاد وزیر نیست که لازم باشد حضور داشته باشد و دفاع کند این طرح قانونی پیشنهاد خود نمایندگان است که قریب چهل پنجاه نفر از آقایان نمایندگان آن را امضاء کرده‌اند و صاحبان امضاء همه حاضر هستند و هر توضیحاتی که بخواهند خود امضاء کنندگان توضیح می‌دهند و در شور هم در این طرح خواهد شد و اگر وزیر نظریه داشته باشد در شور آخر هم می‌تواند نظریات خود را بیان کند و موقع خواهد داشت ولی راجع به قانون شورای عالی معارف چون شور اخیر هم خواستیم که نظریات وزیر را هم بدانیم به این لحاظ رأی دادیم که بماند تا آقای وزیر بیایند ولی در این طرح فعلا شور اول است که یک شور کلی خواهیم کرد بعدا داخل در مواد می‌شویم و بعد از پنج روز شور ثانی شروع خواهد شد و در تمام این مواقع اگر وزیر امور خارجه نظریاتی داشته باشد می‌توانند اظهار کنند و ما هم گوش کنیم ولی این اصلی را که فرمودند که در هر شور یک طرح یا پیشنهاد قانونی باید وزیر مربوط باشد اگر اکثریت هم نظریه ایشان را قبول کند باید آقای رئیس جلسه را ختم بفرمایند و ما هم برویم زیرا دیگر در دستور چیزی نداریم که طرف او وزیر نباشد اما طرف این لایحه به خصوص خود نمایندگان هستند و هر توضیحاتی که بخواهند آقایان امضاء کنندگان خواهند داد

رئیس – رأی می‌گیریم پیشنهاد آقای حاج شیخ اسد الله آقایانیکه پیشنهاد ایشان را تصویب می‌کنند فیام نمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد شور در کلیات است آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا – بنده جزو پیشنهاد کنندگان هستم و موافقم فعلا عرضی ندارم

رئیس – آقای اقبال السلطان (اجازه)

اقبال السلطان – البته مجلس مقدس به وضع هر قانونی قادر است ولی تعیین مدت به وضع هر قانونی قادر است ولی تعیین مدت از برای توقف مأمورین کلیه از وظایف وزارتخانه‌های مربوطه است و به عقیده بنده تعیین مدت توقف مأمورین سیاسی هم در خارجه با وزیر امور خارجه است مثلا یک وقت سیاست مملکت اقتضا می‌کند که یک مأموری پنج سال در یک مملکتی توقف نماید و یک وقت مقتضی است که شش ماه بماند وقتی که این مسئله را تصویب کنیم که مأمورین سیاسی در خارجه بیش از پنج سال حق ندارند بمانند ممکن است یک وقت یک ترتیبی پیش بیاید که وزیر امور خارجه صلاح بداند یا لازم باشد همان مأموری را که پنج سال در یک مملکت بوده مدت خدمتش را در انجا ادامه بدهند و آقایانی که این پیشنهاد را کرده‌اند دو دلیل در مقدمه آن ذکر نموده‌اند که به غقیده بمده هر دوی آن قابل تردید است دلیل اول این است که اگر مأمورین سیاسی در خارجه زیاد نمانند از یکتیک ژنرال مملکت بی خبر می‌شوند بنده عرض می‌کنم یکتیک مملکت یا ثابت است یا تغییر پذیر اگر ثابت لباشد همان اطلاعاتی که از سیاست مملکت دارند برای آنها کافی خواهد بود چون در سیاست تغییری حاصل نشده و اگر سیاست تغییر پذیر است او باید تغییر پذیر هم باشد آن وقت هر زمانی که سیاست مملکت تغییر کرد وظیفه وزیر خارجه است که مأمورین خود را در هر مملکتی که باشد از سیاست مملکت خودش مطلع کند و هیچ لازم نیست که آن مؤمور را به طهران احضار کنند و مدتی هم در تهران متوقف باشد تا از سیاست مملکت مطلع شود دیگر اینه اظهار فرموده‌اند طول مدت توقف در خارجه ممکن است سبب شود که زبان ملی خود را فراموش کنند خیلی محل تعجب است چطور می‌شود که کسی به واسطه طول اقامت در خارجه زبان اصلی و مادری خود را فراموش کند البته مأمورین خارجه درهر مملکتی که هستند به واسطه معاشرت با اتباع ایرانی تمام مذاکره و تکالیفشان به زبان فارسی خواهد بود راپورت‌ها و مکاتبات آنها با وزارتخارجه به زبان فارسی است و لابد در آن محل چند کتابی دارند که مطالعه کنند و زبان مادری خود را فراموش نکنند بنده تصور می‌کنم این دو دلیلی که اقامه فرموده‌اند چندان قابل توجه نیست و تصور می‌کنم اگر این طرح قانونی را تصویب کنیم وزیر خارجه را در اجرای مقاصد و تعیین مأمورین خودش محدود کرده و دچار اشکالات کنیم و بالاخره بنده با این پیشنهاد با این دلائلی که عرض کردم مخالف هستم

رئیس – آقای وحیدالملک مخالفند

وحیدالملک – خیر موافقم

رئیس – بفرمائید

وحیدالملک – عرض می‌کنم علاوه بر فلسفه مقیده و اصل کلی و مهم قانون استخدام که به موجب آن کلیه مستخدمین دولت معین می‌شوند و از روی آن یک کسانی در مقابل تقصیر هائی که کرده‌اند ایام خدمتشان منتقضی می‌شود از این اصل که گذشتیم یک اصل و یک فلسفه مقید تری هم در نظر گرفته شده است ار برای پیشنهاد کردن این لایحه و آن این است که خدمت خارجی و استخدام مأمورین در خارجه باید به منزله یک مدرسه باشد برای تهیه کردن مستخدم برای تهیه کردن مدیر برای مرتب کردن ادارات این خود یک اصل مهمی است مثلا فرض کنید اشخاصی که از مدرسه سیاسی فرغ التحصیل می‌شوند و داخل در خدمت وزارت خارجه می‌شوند و مأموریت به خارج پیدا می‌کنند البته اینها در خارجه یک سلسله و یک رشته عملیاتی را که در کتاب خوانده‌اند برای العین خواهند دید و آن چیزهائی که نمی‌دانستند می‌آموزند و بالاخره یک مدرسه علمی را در زمان اقامت خود در خارجه طی می‌کنند و دوره این مدرسه به عقیده بنده چهار سال و پنج سال برا ی این مأمور کافی است و اگر یک تمرینات عملی لازم داشته باشند البته در مدت ۴ و ۵ سال اقامت در یک پایتختی تحصیل خواهند کرد و بعد از این مدت باید برگردند به داخل مملکت خودشان و آن را که در خارجه آموخته‌اند و برای دیده‌اند در وطن خودشان عمل کنند و به موقع اجر ابگذارند این یک اصل مهمی است و هیچ یک از ما نمی‌توانیم منکر این اصل بشویم که ما امروز به علوم اداری و انتظامات اداری محتاجیم و برای اینکار یک عده از مأمورین خودمان که بخارج می‌روند و عملیات را باری العین می‌بینند کامل خواهند بود و باید از آنها استفاده بکنیم و این خود یک اصل مقیدی است که در نظر گرفته شده و نظر دیگر آن این است که آن اقایانی که در خارج تشریف دارند یک روابط و سلاسل و زنجیرهای خانوادگی در اینجا دارند و به وسیله آن زنجیرها مربوطند ولی رفته رفته به واسطه طول اقامت در خارجه آن روابطی که دارند ششت و گسیخته می‌شود و از مملکت و وطن خود دور می‌افتد ما نباید این کار را بکنیم ما باید سلاسل و رشته هائی را که مأمورین خارجه با مملکت خود و یا خانواده خود دارند محکم تر کنیم نه سست تر و وسیله آن هم این است که مأمورین خارجه پس از یک مدت معین توقف از خارجه بیایند به مملکت خودشان و اطلاعات جدیده از وطن خود کسب کنند و یک اطلاعات تازه که از آنها کسب کرده‌اند به ما بدهند و یک استفاده از آنها بشود و به عقیده بنده این دو اصل خیلی مهم و قابل توجه است اولا چنانچه عرض کردم از آن علم و عملیاتی که در خارجه دیده و تحصیل کرده‌اند استفاده کنیم و دیگر آنکه ان علاقه و سلاسلی که عرض کردم منطقع نشود و بیایند مملکت خودشان و از سیاست مملکت شوند و روابط خود را تجدید کرده دوباره معاودت کنند کسی نمی‌گوید که از خدمت به کلی خارج شوند بلکه ممکن است پس از مراجعت به ایران در همان مدت توقف هم در خدمت وزارت خارجه بمانند یا در وزارت خانه‌های دیگر خدمت کنند و از عملیات آنها استفاده بکنند و پس از یک سال دو مرتبه مأمریت گرفته بر گردند.

رئیس – آقای مستشار السلطنه موافقید؟

مستشار السلطنه- خیر مخالفم.

رییس -بفرمایید.

مستشار السلطنه – اگرچه بنده با قسمت عمده نظریات آقای وحیدالملک موافقم ولی با موافقم وضع این قانون را زائد میدانم البته نظریات صحیح است و هر چه مأمورین کمتر در خارجه بمانند احساسات ملی آنها کمتر خلل ناپذیر می‌شود و هر چه زودتر به وطن خودشان بیایند و اخلاق و وضعیات جدید را بیاموزند بهتر خواهد بود ولی بنده نمی دانم وضع این قانون برای چیست؟ بعد از آنکه وزارت خارجه دید یک مأمورش در پاریس یا لندن بقدر کفایت اقامت کرده او را می‌خواهد و اطلاع می‌دهد که بیا اگر نیاید و بر خلاف رأی دولت متبوعه خودش رفتار کرد آن مأمور را وزارت خارجه نمی‌خواهد و از خدمت دولت خارج است و اگر مأموری پس از احضار متوسل به وسیله بشود که از طرف دولت باز مقیم باشد اصلا همو مأموری وجود نداشته باشد بهتر است مأموری که بر خلاف وظایف خودش رفتار کند لازم نیست در سر خدمت باشد بالاخره اگر وزارت خارجه یک مأموری را در خارج دید بقدر کفایت اقامت کرده و باید او را بخواهد که به ایران بیاید و در این جا بر حسب لیاقت یک پست دیگری را متکفل می‌شود و پس از آنکه مدتی اینجا ماند دوباره برمیگردد این یک قضیه خیلی ساده ایست و لازم نیست برای این مطلب یک قانونی نوشته شود و تا این اندازه قابل اهمیت نیست در ابقای یک مأموری باشد که مجددا چند سال اقامت کند این چه عایقی است که ما برای خودمان بتراشیم که فلان مأمور مدت معینی باید در خارجه اقامت کند اگر مقتضی باشد ابقاء شود و ال خیر بالاخره بنده با کمال اختصار می‌کنم که با این نظریه مخالفم و اگر این مطلب تصویب شود ممکن است وزارت داخله یا وزارت خانه‌های دیگر هم قابل به این اصل بشوند که حاکم هم باید یک مدت معینی در یک محلی باشد در صورتیکه بنده دارای این عقیده نیستم و می‌گویم هر مأموری در هر نقطه که باشد اگر مقاصد دولت و مقاصد وزارت متبوعه خودش را کاملا انجام داد باید همانجا باشد تا بمیرد

فهیم الملک – مخبر کمیسیون خارجه – مخالفتها ئی که از طرف آقایان نسبت به این طرح اظهار شد اگر در مسائل فقط ما قائل معتقد به کلمات باشیم و بخواهیم داخل در عمل شویم بنده می‌توانم با تمام فرمایشات آقایان موافقت کنم هم با فرمایشات شاهزاده اقبال و هم با فرمایشات آقای مستشار السلطنه که با یک الفاظ ادبی می‌گویند البته باید او امر دولت را اطاعت کنند و نباید تخلف کنند از این البته‌ها خیلی گفته می‌شود اما گمان می‌کنم چه در موارد دیگر باید یک قدری از دائره الفاظ خارج و داخل در عمیات شد

(گفته شد صحیح است)

مثلا مأمورین یک وزارتخانه البته باید کاملا مطیع او امر آن وزارتخانه باشند تا بتوانند حقیقۀ بعد از یک مدت متمادی اشخاصی را برای اداره خودشان تهیه کنند و به مرور ایام اطلاعات کاملی از ممالک مختلفه پیدا کرده باشند و در نقاط مختلفه در دوائز وزارتخانه‌های آنجا ذکار کرده باشند آیا ما هم چه مأمورین تربیت شده داریم خیر تمام تقدیرات مستخدمین ما بسته به میل و اراده اولیای امور و وزراء است که هر وقت خواستند جمعی را خارج و اشخاص دیگری را به جای آنها می‌آورند و هر وقت هم صلاح دانستند یک نفر را به قدری سر کار می‌گذارند تا بمیرد و هر زمان برای یک کار بزرگ یا کوچکی یک نفر مستخدم بخواهند می‌گردند و می‌گویند کسی که اطلاع داشته باشد نیست در صورتی که شانزده هفده سال است ما در تحت اصول مشروطیت کار می‌کنیم و دارای یک ادارت و ترتیباتی هستیم و در یک هم چه مملکتی بایستس لااقل برای هر یک از کارهایش چندین نفر آدم تهیه شده باشد

(گفته شد صحیح است)

متأسفانه یک نفر هم ندارد آقا اشاره فرمودند که برای حکام هم ممکن است معتقد شوند کی معتقد شود البته بنده هم معتقد هستم و عرض می‌کنم یک نفر حاکم اول باید حاکم یک بلوک بشود بعد چند بلوک بعد رفته رفتۀ ولایت و بعد ایالت و بعد حاکم درجه اول و در اولی که حاکم یک بلوک شد او را تغییر بدهند از آنجا به یک بلوک دیگر و همینطور در تمام اکناف مملکت حکومت‌های مختلف برود که از اوضاع و نقاط ملکت کاملا مطلع باشد آن وقت می‌توان هم چه شخصی را وزیر داخله کرد و چون او همه مملکت اطلاع کامل دارد

(گفته شد صحیح است)

یک مأمور مالیه را باید در تمام مملکت گرداند و از درجه پائین کم کم ترقی داد تا او را وزیر مالیه کرد آن وقت با اطلاع کاملی که از همه نقاط مملکت دارد می‌تواند مملکت را اداره کند همینطور وزارت خارجه که الان متجاوز از بیست سال است که به اقدامات اولیه آقای رئیس الوزراء حالیه دارای مدرسه سیاسی شده وعدۀ را برای ادارات وزارت خارجه تربیت کرده‌اند در سنوات اول که یک عده بیرون آمدند و آقای رئیس مجلس در آن زمان که رسمیت ریاست کابینه وزارت خارجه را داشتند اقدامات اولیه را کردند یعنی یک عده اشخاصی را فرستادند در خارجه و در صدد هم بودند که آنها را تغییر و تبدیل بدهند که یک عده اشخاص تربیت شده داشته باشند ولی متأسفانه بعد از تشریف بردن ایشان از وزارت خارجه به وزارت فواید عامه دیگر این رشته مسکوت عنه ماند و تا کنون که بیست سال است هنوز قدمی برداشته نشده است مخصوصا نسبت به مأمورین خارجه که یک جنبه دیگری دارد که ما مجبور هستیم به این پیشنهاد می‌فرمایند وزارت خارجه او را بخواهد بنده هم عرض می‌کنم بخواهد اما اگر نیاید چه باید کرد متأسفانه در خارج از حوزه مجلس به قدر سر سوزنی از این عقاید نیست یک عده از مأمورین ما هستند که حقیقتا از اوضاع انقلابات سنوات اخیره و چند سال مشروطیت ابدا خبر ندارند و هنوز تصور میککند اوضاع مرکز مثل زمان اصر الدینشاه و اتبک اعظمی امین السلطان است و تصور نمی‌کنند که ایران مشروطه شده است. شاهزاده اقبال السلطان می‌فرمایند چطور می‌شود زبان فارسی را فراموش کنند ما تگفتم اگر یک کتابی هم بدست آنها بدهند نمی‌توانند بخوانند خیر لازم نیست به خارجه برویم اگر همین اینجا کتب و نوشتجات و مکاتبات متداوله امروزه را با مکاتبات و کتب پانزده سال قبل مطالعه کنبم تصدیق می‌فرمایند که زمین تا آسمان فرق کرده و اگر چنانچه مراجعه بفرمائید به مکاتباتی که از خارج میرسدئ خواهید دید که تا چه اندازه وزرای مختار ما از ترتیبات امروزه بی خبر و غیر مربوطه هستند بعلاوه اشخاصی که در این مدت انقلاب داخلی در عملیات شده‌اند حتما با آن اشخاصی که داخل نبوده‌اند نظریاتشان خیلی فرق خواهد داشت به خصوص اشخاصی که از قدیم سرکار بوده‌اند بیشتر طرفدار یک فشارهای سیاسی که بر ما وارد آمده است بوده‌اند و مسلم میدانم امروزه عقاید ما به آنها اثر نمی‌کند (نمی‌خواهم بگویم آنها یک نظریات سوئی داشته‌اند) خیر ولی اگر می‌آمدند و یک سال دو سال در این انتقلابات می‌بودند حتما نظریاتشان تفاوت می‌کرد الان ما مأموریتی داریم که هفده هیجده بلکه بیست سال است در یک نقطه معین مانده‌اند اگر در این مدت آنها را به پنج شش نقطه می‌فرستادیم که سیاسیات مملکت را میدیدند و مقایسه می‌کردند باز امروز ما دارای چند نفر کارکنان قابل بودیم متأسفانه این کار را هم نکردیم و آنها هم درجائیکه هستند هیچ فکری جز ابقای خود ندارند و ابدا در خیال حفظ سیاست ما نیستند تا کنون سه مرتبه وزیر مختار پاریس را دولت خواسته و عوض هم برای او معین کرده است معذالملک یک وسایل سیاسی خود را برقرار کرده حالا آقای مستشارالسلطنه می‌فرمایند تلگراف کنید بیایند خیر نمی‌آیند و پس فردا هم یک وسائلی می‌تراشند که مجددا ابقاء شوند پس باید یک قانونی وضع کرد و فقط صورت اداری برای اجرای این نظریات کافی نیست شاید امروز در خیلی موارد ما مجبور باشیم که از مجرای قوه مقننه مساعدتی با دولت به کنیم زیرا کمک قوه مقننه تا اندازه برای دولت نافع و لازم است نه فقط در این مورد بلکه در اغلب موارد دولت محتاج به همراهی مجلس خواهد بود بنابراین یک عده از آقایان اینطور در نظر گرفتند که به هیئت وزراء کمک بکنند تا آنها بتوانند به موجب یک اصل انونی داخل در عمل شوند و هیچ هم عقیده نکرده‌اند که حتما باید تا پنج سال باند خیر کمتر از پنج سال مانعی ندارد ولی توقف آنها از پنج سال نباید تجاوز بکند البته تصدیق میفرمائید مأموری که پنج سال در یک نقطه بماند تقریبا یک احساسات بومی پیدا می‌کند و حتما باید پس از این مدت تغییر کند تا بداند که این اقامت او موقتی است و بالاخره باید به یک جائی برگردد که از او انتظار دمات دارند اگر فرضا بیاید در مرکز یک سال یاشش ماه بماند مجددا اگر دولت صلاح بداند او را بفرستند مانعی نخواهد داشت فقط قیدی که در این پیشنهاد شده است این است که منتهی مدتی که مأمور سیاسی می‌تواند در یک جا بماند پنج سال است و بعد از پنج سال حتما باید یک سال به مرکز بیاید آن وقت مجددا دولت اگر خواست می‌تواند او را بفرستد تا از این نظریه آقای مستشار السلطنه هم جلوگیری نشده باشد البته تصدیق می فر مائید که با یان انقلاب متوالی اوضاع سیاسی ایران اگر یک مأموری چهار پنج سال خارج بماند باید یک مدت هم بیاید ایران تا به اوضاع قدری آشنا شود مثلا ملاحظه میفرمائید یک عده از مأمورین سیاسی یا از قبیل آقایان نواب وعلائی و مختار السلطنه به همان اندازه که داخل در اوضاع انقلاب ایران بوده‌اند و از اساس مشروطیت و استبدادی مطلعند به همان اندازه هم وجودشان نافع و مورد استفاده است یعنی به همان نسبتی که آشنا بوده‌اند ولی از دیگران ابدا فایده نمی‌بریم و نظرتاتشان مطلبق اصولی است که قبل از مشروطیت بوده مثلا عهدنامه روسی را که اینجا آورده بودند با ترجمه که شده بود باید تا اندازه اذهان ما را روشن کرده باشند و متوجه شده باشیم که در آنجا چه چیزهائی نوشته شده بود اصلا نه اشاره به مجلس شده بود نه پیش بینی شده که مجلس است و باید به تصویب اوبرسد بنابراین این پیشنهاد یک نظریه نیست که اساسا آقایان نمایندگان خواسته باشند در کار دولت مداخله بکنند خیر هیئت دولت از او است فقط برای همین محظوراتی که عرض کردم خواسته‌اند یک کمکی به هیئت دولت کرده باشند و دیدند بهترین راهی که مجلس برای تهیه اشخاص لایق در مملکت می‌تواند پیش بینی کند همین است و به علاوه امروزه که ما محتاج هستیم به مستشارهای خارجی این آقایان که از مستشار بهترند چه مستشاری بهتر از مأمورین که بیست سال در خارجه کار کرده‌اند اگر در این مدت چیزی فهمیده‌اند که چرا به درد مملکت نخوردند که در خارجه بمانند البته باید آنها بیایند و دیگران بروند و در آتیه یک عده مستشار ایرانی برای ما تهیه خواهد شد

رئیس – اقای نصیر السلطنه موافقید؟

نصیرالسلطنه – بلی

رئیس – آقای ارباب کیخسرو موافقند؟

ارباب کیخسرو – بلی موافقم

رئیس – آقای مدرس چطور؟

مدرس – مخالفم

رئیس – بفرمائید

مدرس – متأسفانه این دو مسئله که اتفاق افتاد به عکس شد چون لازم بود که آقای رئیس الوزراء و خصوصا آقای ئزیر خارجه در این مذاکرات تشریف داشته باشند و نظرتاشان در این خصوص معلوم شود به هر حال در اینکه وضع مأمورین ما در خارجه بد است و خوب نیست تردیدی ندارم و عقیده بنده این است که تمام مأمورین سیاسی ما که در خارج داریم باید تشریف بیاورید به ایران چه آنهائی که موقهشان رسیده بیایند ایران و ایرانی بشوند و مشغول خدمت بشوند لکن متأسفانه آقایان رفقا در این زمینه بعضی صحبتها کردند که بنده باید این حرف‌ها را بزنم برای این بود که آنها را به منزله یک شاگرد مدرسه که برای تحصیل به خارج رفته باشند تغییر فرمودند اینها الفاظی است که مناسب من است و سر رشته از این کارها دارم اصلا مأمور سیاسی و پلتیکی باید به مقتضای سیاست تبدیل شود چه یک ماهه چه یک ساله چه ده ساله هر چه سیاست تغییر می‌کند باید مأمور سیااسی مقتضی شد که شش ماه باشد شش ماه بماند هر وقت سیاست مملکت تغییر بکند او را هم تغییر بدهند

(گفته شد صحیح است)

اما مسئله پنج سال و تعیین مدت گمانم این است که مأورین سیاسی و پلتیکی دول خارجه هم با یک اندک اختلاف سیاسی و پلتیکی پیدا نشود فرض می‌کنم تغییر نمی‌کند پس ما در این مدت مدید یا سیاسی داشته‌ایم که مأمورین ما به همان رویه که داشتند و بعضی آقاین فرمودند شاید از ده بیست سال قبل تغییری دروضعیت شان پیدا نشده است و بنده عقیده دارم که تمام مأمورینی که در خارج داریم بلا استثناءتمام را بخواهیم چون اوضاع سیست ما را اینها نمی دانند یا به اوضاع دیگر متماد شده باشند ولیکن تغییر دادن چهار و پنج سال را حالی از مله میدانم به ساهت که در یک نقطه سیاست ما اقتضا می‌کند که مأمورمان ده سال سیاست ما اقتضامیکند که یک سال بماند یا کمتر یا بیشترهر مدتی که سیاستمان مقتضی است و تغییر نمی‌کند باشد و وقتی که سیاستمان فرق کرد او هم تغییر بکند و عرض می‌کنم نمی‌توانیم میزان معینی برایش پیدا کنیم دیگر عرضی ندارم

رئیس – آقای نصیر السلطنه (اجازه)

نصیرالسلطنه – بنده از در نظر گرفتن چنین طرحی مقصودم مرتفع شدن این اصلی بود که تا حال مقرر بود ولی البته با تصدیق به تمام فرمایشات آقای مدرس که ما فوق پیشنهاد را در نظر گرفته‌اند و به نظر بنده حقیقت احساسات را پیروز دادند قسمت عمده از این پیشنهاد راجع به اشخاص نبود که کی خوب کار کرده است و کی بد و بنده در این موضوع نمی‌توانم داخل مذاکره شوم نقطه نظر بنده این بود که آقایان نمایندگان سیاسی ایران که به اروپا می‌روند پس از یک مدت معین توقف د رآنجا به ایران مراجعت کنند و اوضاع سیاست مملکت خود را با یک نظر دقیقانه بسنجیده و یا ملاحظه به وضعیت مملکت خود مراجعت کنند به محلی که دولت معین می‌کند یا محل مأموریت سابق خود و آن وقت آن نظریات را اجرا کنند ولی متأسفانه و بد بختانه همانطور که آقای مدرس فرمودند می‌بینیم نمایندگان سیاسی ما چون از مملکت ما دور شده‌اند از سیاست مملکت هم دور شده‌اند آقای اقبال السلطان فرمودند که وزیر امور خارجه در زمینه سیاست مملکت دستور العملهائی می‌تواند به آنها بدهد بنده نمی‌توانم تکذیب کنم ولی عرض می‌کنم که خیلی مسائل است که به وسیله تلگراف نمی‌شود به مأمور دستورالعمل داد و باید برای العین مشاهده کنند و از اوضاع مطلع شوند و پس از آنکه مطلع شوند به موقع اجرا بگذارند و اینکه آقای مدرس در بدو فرمایشان فرمودند که آقای رئیس الوزراء با آقای وزیر امور خارجه لازم است که تشریف داشته باشند. بنده هم تکذیب نمی‌کنم زیرا البته ایشان هم باید مشارکت کنند ولی خاطر ایشان را متوجه می‌کنم به اینکه قبل از آنکه این طرح در مجلس مطرح مذاکره شود برای اینکه نظریات دولت هم جلب شده باشد به دولت ارجاع شد و با مدافه لازمه از طرف دولت به کمیسیون خارجه ارجاع کردند و آقای وزیر اور خارجه هم در کمیسیون در یک قسمت از ماکرات ما شرکت داشتند پس در این قسمت اقدامات مقضه از طرف مجلس و نمایندگان و کمیسیون خارجه به عمل آمده است و اما اینکه آقای اقبال السلطان فرمودند دست و بال وزیر بسته می‌شود بسیار خوب این یک موضوعی است که دست و بال وزیر خارجه بسته می‌شود ولی از یک طرف مسناتی هم خواهد داشت و خاطرشان را متوجه می‌کنم به این مقدمه که در این جا نوشته شده است که متأسفاه اکثر از نمایندگان سیاسی ما نه تنها سالها از مملکت خود خارج هستند بلکه بعضی از آنها در تمام عمر خودیای تحت مملکت خود را ندیده‌اند البته تصدیق بفرمائید که چنین مأموری خیلی از سیاست ما بی خبر است و برای مملکت مأموری که چندین سال پایتخت خود را ندیده باشد و از سیاست مطلع نباشد خوب نیست (و همچو مأموری امروز داریم) و متأسفانه به واسطه طول اقامت در خارجه تکلم به زبان فارسی را هم فراموش کرده‌اند (مقصود این نیست که واقعا فارسی نتواند حرف بزند) مقصود این بود که خصوصیات زمان فارسی را نمی دانند اگر حضتعالی در وزارت خارجه استخدام داشتند یاجران امر خارجی را می‌دانستید و اگر مکاتباتیکه از مأمورین خارجه می‌رسید ملاحظه می‌فرمودید تصدیق می‌فرمودید که تا چه درجه محل دقت است و باید دقت کرد و چون قسمت عمده از عرایض بنده را آقای فهیم الملک فرمودند و آقای مدرس هم در حقیقت با فوق نظریات ایشان را داشتند بنده کاملا لزوم این مواد را تصدیق می‌کنم و آقای مدرس که فرمودند باید تمام مأمورین خارجه را خواست نباید این نکته را فراموش بفرمائید که در ماده اول این پیشنهاد نوشته شده که مدت توقف مأمورین سیاسی و نمایندگان و وزرای مختار در ممالک خارجه پبج سال نباید تجاوز نماید در حقیقت یک ماده قانونی است کهابدا دست دولت را نمی‌بندد و اینکه حضرت عالی در نظر گرفته‌اید ممکن است در هر وقت دولت نظر با احتیاجات و مقتضیات سیاست مملکتی ما مأمورش را بخواهد ولی از پنج سال نباید تجاوز نماید و این ماده که نوشته شده است برای این است که همانطوریکه حضرت عالی فرمودید شاید یک مملکت و وزارت خارجه یک دولتی برای جریان نظریات سیاسی خودش محتاج شود مأمور خود را زیارتگاه بدارد باید در این اصل ملحوظ شده باشد البته تصدیق میفرمائید یک مأموری که پنج سال در خارجه توقف کرد باید به ایران بیاید و از وضعیات مملکت خود مطلع شود و مانعی نخواهد داشت پس این طرح قانونی به این ترتیب که نوشته شده خیلی خوب نظریات آقا را میرساند و تصور می‌کنم آقا مدرس هم با نظریات رفقاشان موافق هستند و این لایحه را قبول می‌فرمایند این نکته را هم فراموش کردم عرض کنم که آقای مستشارالسلطنه خودشان این لایحه را امضاء کرده بودند و با این حال متأسفانه مخالفت نمودند

رئیس – آقای کازرانی مخالفید یا خیر؟

کازرانی – در یک جزء از این لایحه مخالفم.

رئیس – فعلا مذاکرات در کلیات است.

کازرانی – پس عرضی ندارم

رئیس – آقای حاج شیخ اسد الله (اجازه)

حاج شیخ اسد الله – عرضی ندارم

رئیس – آقای آقا سید فاضل (اجازه)

آقاسیدفاضل – موافقم

رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب – بنده هم موافقم

رئیس – آقای سدیدالملک (اجازه)

سدیدالملک – موافقم

رئیس – آقای دولت آبادی

حاج میرزا علی دولت آبادی – بنده هم موافقم

رئیس – می‌بینیم اغلب آقایان موافق هستند پس خوب است رأی بگیریم

امین الشریعه – بنده موافقم

رئیس – بفرمائید

امین الشریعه – اگر چه بعضی حقایق را که بنده در نظر داشتم عرض کنم آقای مدرس به نحو اختصار بیان نمودند و فرمودند فلسفه برای وضع این قانون نمی دانم ولی بنده عرض می‌کنم علاوه براینکه فلسفۀ برای آن نمیدانم این پیشنهاد را هم مضر و مخالف سیاست مملکت میدانم در این قانون می‌نویسد مدت اقامت مأمورین در ممالک خارجه نباید از پنج سال تجاوز نماید بنده با این عقیده مخالفم و عقیده‌ام اینست که هیچ چیز نمی‌تواند مأمورین خارجی را تغییر دهد جز اقتضای سیاست و سیاست مملکت هم در دست دولت است و البته دولتی که معتمد مجلس باشد بایستی همیشه حافظ سیاسات داخله و خارجه و ناظر اعمال مأمورین سیاسی خود باشد و هر وقت مقتضی بداند که مأموری را بخواهد بتواند او را احضار کند ما نباید دولت را محدود کنیم که بیش از پنج سال مامورین را در خارجه نگذارند اما این فلسفه که بیان فرمودند (که مأمورین پیش از پنج سال باید به ایران بیایند و از وضعیات مملکت خود مطلع گردیده و سیر تکاملی بنمایند و پس از یک سال مجددا برگردند) اگر درست تأمل و تعمق بفرمایند معلوم می‌شود که این فلسفه را که دلیل بر رفع آنها قرار می‌دهند همین فلسفه دلیل بر ابقای آنها قرار می‌دهند همین فلسفه دلیل بر رفع انها قرار می‌دهند همین فلسفه دلیل بر ایفای آنها خواهد بود به واسطۀ این که هر چه بیشتر در خارجه بماند مأمور سیاسی مملکت متوقف فیها بیشتر و بهتر واقف می‌شوند و در سایه وقوف و روابط با اشخاص بهتر می‌توانند مقاصد دولت خودشان را انجام دهند و این فلسفه ابقای آنها را ثابت می‌کند نه ارتفاع آنها را برای سائین خارجی که شعبه اطلاعات لازم است یکی حقوق بین الملل و یکی مقتضیات محلی و البته مامورین هر چه بیشتر در محلی بمانند مقتضیات آن محل را بهتر می‌فهمند چنانچه می‌بینیم مامورین خارجی هر کدام پروپاکاند قوی داشته و در محل بیشتر مانده باشند احکام دولت خودشان را در آن ممالک بهتر اجرا می‌کنند مگر این که بگوئیم مأموری متمرد است ولی تمرد موجب وضع قانون نمی‌شود دولت باید متمردین را ببیند و از خدمت خود خارج کند و گمان هم نمی‌کنم که دولت در هیچ یک از ممالک مأمور متمرد داشته باشد و صحیح هم نمی دانم که در مجلس گفته شود ما در خارج مأمور متمرد داریم و اما این که فرمودند چون در اوضاع داخلی مملکت تغییرات حاصل شد و مأمورینی که در خارجه بوده‌اند باید بیایند علم و اطلاع از وضع حالیه مملکت پیدا کنند بنده عرض می‌کنم که مامورین خارجی به عقاید و دفاع خودشان که نمی‌توانند در خارج بمانند یا مؤسس عملی بشوند البته آنها در تحت تعلیمات وزیر امور خارجه و تصویب هیئت دولت مشغول عمل می‌شوند و اگر روز به روز هم وضعیات سیاست داخلی و اخلاقی و اوضاع تغییر پیدا کند وزارت امور خارجه هم تعلیمات خود را در زمینه همان تغییری که پیدا شده به مامورین خود دستور می‌دهد دیگر حاجت به آمدن در ایران ندارند که اطلاع پیدا کرده برگردند حالا اگر مأمورین در ادای وظایف خود کوتاهی کنند این دلیل وضع قانون نمی‌شود بلکه علت عزل آن مأمور می‌شود به هر حال بنده معتقدم که هر وقت دولت دستوری به یکی از مأمورین خارجه خود داد و آن مأمور در اجرای آن کوتاهی کرد باید او را معزول و احضار نمود و علاوه بر این که بع این قانون معتقد نیستم آن را هم مضر میدانم

رئیس – آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو – بنده تصور می‌کنم امروز یکی از آن ایامی است که باید به مجلس تبریک گفت که یک همچو قانونی در مجلس پیشنهاد شده و مطرح است ما تهیه قشون و خیلی از لوازم دیگر را می‌بینیم ولی متاسفانه از چیزی که فوق همه اینها است تا به حال غفلت کرده‌ایم تمام خرابی سیاست ما از خون فاسدی است که تا به حال در قلب سیاست ما به واسطه عدم توجه به مأمورین سیاسی جریان داشته است و چیزی که مجلس را الزام می‌کند که یک دقیقه از این مطلب غفلت نکنیم البته گاهی سیاست مقتضی است که در ظرف یک سال دو دفعه مأمور یک نقطه عوض بشود ولی هیچ جای این پیشنهاد دست متصدیان امور را نبسته است البته به این ماده پیشنهادی کمیسیون خارجه درست توجه فرموده‌اند که می‌نویسد مدت اقامت مأمورین در خارجه نباید از پنج سال تجاوز نماید و هیچ ننوشته است که در ظرف این پنج سال هم نباید مأمور تغیر کند البته دولت هر وقت مقتضی بداند مأمورین خود را قبل از پنج سال احضار می‌کند یا تغییر می‌دهد و به هیچوجه دست دولت بسته نشده است فقط چیزی که هست این است که اگر یک وقتی مأمورین ما مثلا از آب و هوای خارجه خوششان آمد بیش از پنج سال در خارجه نمانند و از آن ساعت که مدت پنج سال منقضی شد دیگر به رسمیت و مأموریت دولت شناخته نشوند اگر آن مأمورین اشخاص خوبی هستند و همانطور که فرمودند به واسطه طول اقامت حسن روابطی با آن دولت و مملکتی که در آن هستند پیدا کردند که آن حسن روابط باعث نفع مملکت ما است. البته هیچ مانعی ندارد که بیایند در اینجا و تعلیمات تازه از دولت خود گرفته و از وضعیات مملکت خودشان هم کاملا مسبوق شده و مجددا مراجعت نمایند ولی اگر درخارجه هستند بیندازیم خواهیم دید (مخصوصا بنده در دو سال و نیم قبل به اروپا و امریکا رفتم و همچنین در مسافرت هائی که قبل از این به اروپا کرده‌ام دیده‌ام که واقعا حال بعضی از مامورین در خارجه شرم آور است و برای مملکت و تجارت ما ضرر فایده دیگری ندارند البته تصدیق می فرمائید که ماده دوم هم همین را می‌گوید و می‌نویسد این قانون کلیه نمایندگان سیاسی دولت ایران را که در تاریخ وضع این قانون بیش از پنج سال در خارجه سمت‌های مذکوره در ماده قبل را دارا باشند شامل خواهد بود) یعنی تمام آن مأمورین باید تشریف بیاورند (برای واقع شدن ما احتیاط داریم و البته امیدواریم که وضعیات مملکت طوری بشود که این شرط احتیاطی هم از بین برداشته شود)

رئیس – آقایان مذاکرات را کافی می دانند؟

(جمعی گفتند کافی است)

تدین – خیر کافی نیست

رئیس – رأی می‌گیریم که مذاکرات کافی است یا خیر؟

آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – معلوم می‌شود کافی است رأی می‌گیریم که داخل مواد بشویم آقایانی که تصویب می‌کنند داخل در شور مواد شویم قیام نمایند

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

ماده اول – مدت مأموریت کلیه سفراء و وزراء مختار و مقیم دولت علیۀ ایران در ممالک خارجه نباید از پنج سال تجاوز نماید و در انقضای این مدت مأموریت مجدد آنها به خارجه منوط است به این که لااقل یک سال در ایران توقف کرده باشند

رئیس – آقای تدین (اجازه)

تدین – بنده با اساس این پیشنهاد مخالف بودم ولی به واسطه بدبختی من این طور شده است که هر وقت نوبه به من می‌رسد آقایان مذاکرات را کافی میدانند

رئیس – تقصیر جنابعالی است که دیر اجازه می‌خواهید قریب بیست نفر قبل از سرکار اجازه خواسته بودند

تدین – در عین این که یک قسمت مهم از اعتراضات من بر عملیات مأمورین سیاسی دولت علیه ایران است که در خارجۀ رفتار می‌کنند در عین این حال هم با این ماده و هم با ماده بعد مخالفم اولا این ماده اول موهم بعضی مطالب است یکی آن که در اینجا فقط اسم سفراء و وزراء مختار را برده و از مابقی اسم نبرده است در حالی که این قانون برای ژنرال قنسول و ویس قنسول و سایر مأمورین هم هست قانون نباید بطور تخصیص نوشتۀ شود بلکه باید به طریق کلی باشد از این که بگذریم می‌نویسد مدت توقیف مأمورین در خارجه نباید بیش از پنج سال باشد و این مسئله هم مقصود را تأمین نمی‌کند برای این که اگر دولت قدرت داشته باشد البته هر وقت به مأمورش اخطار کرد که باید به مرکز بیائی ناچار باید قبول کند و اگر ذوالقدره نباشد این قانون هم برای او ایجاد قدرت نمی‌کند و اجرای هر قانونی هم دائر مدار قدرت است بنابراین در عین این که عقیده بنده این است که هیچ مأمور سیاسی را نمی‌شود تغییر داد مگر از نقطه نظر اقتضای سیاست معذلک این ماده هم مقصود آقایان را تأمین نمی‌کند بعلاوۀ با ماده بعدش تناقض دارد زیرا در ماده اول می‌نویسد کلیۀ سفراء و وزراء مختار دولت ایران مقیم خارجه در ماده دوم می‌نویسد کلیه نمایندگان سیاسی دولت ایران و این دو ماده با هم تناقض دارد

فهیم الملکمخبر – خیر این طور نیست

تدین – همین طور است ماده دوم را می‌خوانم ملاحظه فرمائید این قانون کلیۀ نمایندگان سیاسی دولت ایران را که تا تاریخ وضع این قانون بیش از پنج سال در خارجه سمت‌های مذکوره در ماده قبل را دارا بوده‌اند شامل خواهد بود به هر جهت بنده به هیچ یک از این دو ماده معتقد نیستم زیرا مقصود را تأمین نمی‌کند و اگر مجلس شورای بخواهد این مقصود تأمین شود عوض این دو ماده و این لایحه باید یک ماده قانون وضع کنید که جامع الاطراف باشد یعنی هم موجب قوت دولت باشد و هم مقصود آقایان را تأمین کند و آن یک ماده این قسم نوشته شود (در هر موقع که دولت صلاح بداند احضار یکی از نمایندگان سیاسی خود را البته احضار او برای مقتضیاتی خواهد بود و اگر چنانچه آن شخص احضار شده تخلف از حکم کرد طبعا از شغل خود معزول و منفصل خواهد بود) به عقیده بنده در عوض این دو ماده قانون فقط همین یک ماده که جامع الاطراف است وضع شود شاید در یک موقعی مقتضی باشد که یک مأمور سیاسی هشت سال در محل مأموریتش بماند و شاید مقتضی باشد که یک سال یا سه سال بماند چرا پنج سال بماند؟ و شاید یک وقت مقتضی شد که دولت مأمور خودش را احضار کند و با او شششفاها مذاکراتی نموده و یک اطلاعاتی تحصیل کرده و شفاها به او تعلیمات بدهد در این صورت چگونه ما به یک لایحه مهمل و مبهمی رأی بدهیم؟ اگر آقایان موافق باشند در عوض این دو ماده آن ماده که عرض کردم نوشته شود که جامع الاطراف هم هست و گرنه این دو ماده مقاصد آقایان را تأمین نخواهد کرد و البته در موقع شور در کلیات عقاید خودم را بطور کلی هم عرض خواهم کرد.

رئیس – مذاکرات در ماده اول هم مثل مذاکره کلیات است فرق نمی‌کند (گفتند صحیح است)

مخبر – آقای تدین فرمودند که این ماده اختصاص داده شده است. به سفراء وزراء مختار عرض می‌کنم در اصل پیشنهاد آقای نصیرالسلطنه و سایر آقایان هم همین طور نوشته شده بود و در کمیسیون هم با بودن آقای وزیر خارجه این مسئله مطرح مذاکره شد بالاخره نتیجۀ مذاکراتت این شد که این ماده همین قسم اختصاص به هیئت رئیسه داشته باشد ضرر ندارد زیرا دوام و ثبات اجراء جزء همیشه منوط به دوام و ثبات اعضاء رئیسه است به این جهت کمیسیون تصمیم گرفت که این ماده را به عنوان اعضاء رئیسه تحصیل بدهد چون اگر همراهی و مساعدت وزرای مختار و سفراء نباشد البته وزارت خارجه به خوبی می‌تواند اجزاء جزء را تغییر و تبدیل بدهد و هیچ مانعی هم نخواهد داشت اعضاء کمیسیون هم شاید از حرکات قنسولگریها واگنت‌ها بی اطلاع نبوده‌اند که چه حرکات ناشایسته در خارجه می‌کنند که حقیقتا شرم آور و قابل انکار نیست و یا این که وزارت هم از حرکات آنها بی اطلاع نبود معذالک مساعدت رؤساء علت بقاء آنها در سر کار بوده است و ما می‌خواهیم این اصل اساسا از میان برداشته شود که مأمورین نتوانند قانونا پیش از این مدت در محل مأموریت بمانند در این صورت اگر دولت اعضاء و هیئت رئیسه آنها را تغییر بدهد دیگر مانعی برای تغییر و تبدیل اجزاء جزء نخواهد بود در عین حال هم عرض می‌کنم اگر آقایان مقید نباشند که کلیه مأمورین سیاسی و قنسولگرس قید شود کمیسیون هم مخالفتی نخواهد داشت اما قسمت دوم که فرمودند هر گاه مأمورین از طرف دولت احضار شد و نباید معزول باشد عرض می‌کنم این عبارتی است که بالاخره به آرزو ختم خواهد شد زیرا در هیئت دولت غالبا تغییرات متوالی پیدا می‌شود امروز یک کابینه که روی کاراست اگر یکمأمور را ابقاأمیکند و بالاخره در ظرف یک سال پنج شش مرتبه آن مأمور احضار و ابقاء می‌شود لذا عقیده کمیسیون این بود که پس از پنج سال مأمور حتما باید به ایران بیاید و نباید در سرکار خود باقی باشد که علاقه پیدا کند اگر به وزارت امور خارجه مراجعه فرمائید خواهید دید که چندین نفر از مأمورین را دولت احضار کرده است و بالاخره دلیلی که مأمورین برای ابقای خود ذکر کرده‌اند این است که چون ما در اینجا انس گرفته و آب و هوای اینجا به مزاج ما ساخته است از این جهت تغییر مأموریت برای ما سخت است این دلیلشان این بوده است و از طرف وزارت خارجه هم گفته شده چون اینطور تقاضا کرده‌اند نمی‌شود آنها را تغییر داد بعلاوه در اینجا هم هیچ قید نشده است که مأمورین حتما پنج سال در خارجه بمانند ممکن است شش ماه یا یک سال در محل مأموریت بمانند را حضار شوند و دستورالعمل به آنها داده شود و مجددا آنها را بفرستند به مأموریت مأمورین خارجه که در ایران هستند نمونه اصول اداری هستند که شاید هشت نه سال متوالی در ایران بوده‌اند ولی سایرین هر یک دو سال یک مرتبه سه سال یک مرتبه کنزه گرفته و به مملکت خود رفته و مجددا برگشته‌اند حالا هم اگر این اصول را اجرا کنیم هیچ ضرری نخواهد داشت و دست دولت هم بسته نواهد بود و می‌تواند مأمرین خود را تغییر بدهد یا به جاهای دیگر بفرستد

رئیس – آقای مستشارالسلطنه (اجازه)

مستشارالسلطنه – یک قسمت از عرایض بنده را آقایان موافقین فرمودند و بنده با آن قسمت موافق هستم که البته مأمورین وزارت خارجه پس از چهار پنج سال باید به ایران بیایند و از جریان تمور مملکت خودشان اطلاعات تحصیل کرده مجددا به همان نقطه یا نقاط دیگر بروند ولی نواقص آنرا هم باید عرض کنم اگرچه میدانم رأی اکثریت قاطع و مخالفت بنده بی فایده است ولی فقط بنده خودم را به این دل خوش می‌دارم که مخالفت خودم را عرض کرده‌ام و البته د راین فضا خواهد ماند عرض می‌کنم اگر شما یک مأموری را به یکی از ممالک اروپا فرستادید و به تصویب و دستور وزارت امور خارجه آن مأمور مشغول کار شد. آیا تصور نمی فرمائید که این قانون بعد از تصویب عملیات مأمورین را محدود می‌کند چون اینجا می‌نویسد پس از انقضای پنج سال مأمورین بدون فوت ساعتی باید به ایران بیایند آن وقت شاید یک ماه قبل از انقضای مدت پنج سال به یکی از مأمورین دستورالعملی داده شد و آن مأمور هم مشغول انجام آن کار کردید در این صورت اگر سه ماه چهار ماه آن کار مدت لازم داشته باشد این مأمور مجبور است در بین عملیات کارها را زمین گذارده و به ایران بیاید و هیچ نتیجه از عملیات آن مأمور گرفته نمی‌شود. ثانیا در صورتی که آقای مخبر و آقایان موافقین اینقدر از توقف مأمورین خودشان در خارجه هراسناک هستند که برای آنها قانون می‌نویسند بنده عرض می‌کنم اگر یک مأموری مطابق دستور العمل وزارت خارجه رفتار نکرد و مدت پنج سال هم تمام شد و به ایران نیامد آیا برای او مجازاتی هست یا خیر در این قانون هم که چیزی پیش بینی نشده است بنده در صورتیکه با اصل این قانون مخالفم ممذالک با این ماده موافقم که باید مأمورین وزارت امور خارجه پس از مدت معینی که در خارجه هستندبه ایران بیایند و البته اگر مأموری حتم بداند که پس از مدتی به ایران مراجعت خواهد کرد خوبتر و بهتر کار می‌کند ولی تصور نمی فرمائید که بعد از فرستادن مأموری ممکن است پس از شش ماه مقتضیات سیاست یا عدم لیاقت مأمور ایجاب کرد که آن مأمور تغییر کند و آن مأمورهم در نقطه ایست که امروز نمی‌توانید بعضی عملیات بکنید آیا در این صورت چه باید کرد

رئیس – آقای ملک الشعراء مخالفید؟

ملک الشعراء – بلی

رئیس – آقای وحیدالملک (اجازه)

وحیدالملک – من می‌بینم مخالفین این ماده بدون استثناء داخل در کلیات این لایحه می‌شوند و در موضوع خود این ماده مذاکره می‌کنند این ماده دارای سه چیز است که ممکن بود موافقت یا مخالفت با آن سه چیز بشود یکی اینکه نوشته شده کلمه سفرا و وزراء مختار دولت علیه ایران در خارجه ممکن است آقاین ایراد بفرمایند که چرا کلیه مأمورین سیاسی نوشته نشده است ما موافقین هیچ ایرادی به این مسئله نداریم که چرا فقط سفراء وزراء مختار نوشته شده است حالا اگر آقایان مخالفین مالیه که کلیه مأمورین سیاسی نوشته شود ما هم حرفی نداریم و موافق هستیم یکی دیگر مدت پنج سال اقامت در خارجه است بنده راجع به این موضوع هم از آقاین مخالفین چیزی نشنیدم و اعتراض نفرمودند و اگر آقاین نمی‌خواهند پنج سال باشد پیشنهاد کند که چهار سال معین شود ولی عقیده ما موافقین این است که از پنج سال تجاوز نکند و پنج سال کافی است در پیشنهاد آقای حاج نصیر السلطنه هم چهار سال نوشته شده بود ولی کمیسیون خارجه بعد از جلب نظر آقای وزیر امور خارجه چهار سال را پنج سال کرد و ممکن بود آقایان اعتراضی در این مدت داشته باشند ولی بنده در این موضوع هم اعتراضی ندیدم یک نکته دیگر هم آمدن مأمورین است به ایران و یک سال توقف آنها در اینجا در این خصوص نیز از طرف آقایان ایرادی نشد عقیده موافقین این است که مأمورین پس از انقضای مدت پنج سال حتما باید به وطن خودشان توقف نمایند و باز اگر دولت صلاح دانست پس از یک سال به خارجه بروند د راینجا هم عقیده بنده این است که به محل اولیه خود نروند و به نقطه دیگر مأمور شوند به هر جهت در اینجا هم از طرف آقایان اعتراضی ندیدم اما سیاست ایران بنده عرض می‌کنم که سیاست هم داخل این ماده نمی‌شود و به طور کلی سیاست دولت علیه ایران به تمام ممالک صلح است و ما بت هیچ یک داخل در جنگ نیستیم و سیست ما هم تغییر نمی‌کند و د راین ماده هم داخل نمی‌شود.

رئیس – آقای ملک الشعراء (اجازه)

ملک الشعراء – بنده اساسا با تجدید نظر در قوانین موافق هستم حتی آن یاد داشتی که بعضی از آقایان تهیه کرده بودند که در کمیسیون خارجه تجدید نظری در قوانین بشود آنرا هم امضاء کرده‌ام ولی پس از مطالعه در این لایحه مجبور شدم که به عنوان مخالفت اجازه بخواهم و مطالب خودم را اظهار کنم زیرا موافق نظر آقایان مخالفین بر این دو ماده ضرری مرتب است که نمی‌شود جبران کرد و تقریبا قسمت اعظم از استدلالات بنده را هم فرمود ند ولی از طرف آقایان موافقین یک دلائل کافی که بتواند لا اقل یکی از مخالفین را قانع کند گفته نشدند مذاکراتی که ابتدا می‌کردند این بود که به واسطه دور بودن از مرکز از اوضاع مملکت بی اطلاع خواهند بود یا بالاخره زبان مادری خود را فراموش خواهند کرد یا اینکه آقای وحیدالملک می‌فرمایند مأموریت خارجی مثل یک مدرسه ایست که یک وزیر مختار برود در خارجه تحصیل کند آیا اینها یک چیزهائی می‌شود که بتواند یک پارلمانی را قانع کند؟ و بالاخره در یک موقعی که مربوط است به پلتیک و سیاست و باید دست دولت را باز گذاشت و آزاد گذاشت در یک چنین موقعی این استدلالات آقایان موافقین نمی‌تواند عقیده مثبتی را ایجاب نماید اما مسئله اطلاع و عدم اطلاع که فرمودند اگر راجع باشد به سیاست مملکت و پلتیک ژنرال دولت البته در هر جای دنیا که یک نفر ایرانی مربوط با یک وزارتخانه باشد اگر در وظیفه خودش مواظبت داشته باشد می‌تواند تمام قضایای داخلی آن مملکت را بفهمد و بسنجد و به دولت ایران اطلاع ذهذ و عقیده ما را نسبت به اطلاعی که دارد بسنجد ولی اگر مأمور نالایق و لاابالی باشد هزار مرتبه هم به ایران بیاید ابدا نمی‌تواند از جزئیات سیاسی مملکت خودش اطلاع پیدا کند و اینکه شاهد آوردند آقا یعلائی و بعضی دیگر را که این آقایان در کارهای خودشان در مدت مأموریت خوش رفتاری کرده‌اند علتش این بوده که در ایران بوده‌اند و اطلاعات کامل داشته‌اند عرض می‌کنم در عین حال فراموش فرمودند که مأمور مقیم مسکوی ما با اینکه در ایران بوده و اطلاعات زیاد هم داشته معذاللک بر خلاف انتظار آقایان شاید نتوانسته امیدواری ایشان را صحیحا تأمین کند به طور کلی نمی‌شود یک نظریه اتخاذ کرد و گفت اگر مأمورین خارجی ما به ایران بیایند و مدتی توقف کنند بهتر از مأمورینی که مدتی زیاد در خارجه اقامت کرده‌اند می‌توانند انجام وظیفه دهند خیر اینها اشتباه است و عمده مسئله که موجب شده این بوده که یک افکار با جدیت ئ ذکاتی روی کار نبوده و به عقیده بنده مثل اینکه دولت‌های گذشته در تمام قضایا سهل انگاریها بکار برده‌اند در مسئله مأمورین خارجی هم این سهل انگاری را نموده‌اند اشخاصی نالایق برای خارجه معین کردند ثانیا آن اشخاصی را به واسطه عدم مراقبت و مسامحه کاری نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند از نقاط ماموریت تغییر بدهند و اگر چنانچه مأمورین خارجی برخلاف ترتیب و کاربر اداری به یک قوای خارجی متوسل شده‌اند و دولت نمی‌توانسته در مقابل آن توسط مأمور خود را تغییر و مجازات بدهند و بالاخره یک مفاسدی تولید می شده حالا برای اصلاح آن مفاسد می‌خواهیم یک قانونی وضع کنیم که درعین حال این قانون یک مفاسد دیگری دارد و اما این استدلال را که آقایان می‌فرمایند (زبان خود را فراموش کرده‌اید) بنده رد می‌کنم این یک چیز مضحکی است که اگر یک مأموری دو سال یک جائی بماند زبان فارسی را فراموش کند بعلاوه ممکن است یک مأمور خارجی زبان فارسی را خوب بداند و در ادبیات کاملا ذی دخل باشد لیکن در سایر کارها خوب نباشد و سهل انگاری آن وقت اینطور مأمور به چه کار ما می‌خورد شما از مأمور لیاقت و وطن پرستی و خدمت می‌خواهید و به ادبیات او نمی‌توانید تکیه کنید و به واسطه نداشتن ادبیات آنها را احضار کنید ما وزیر مختار داشتیم که شعر می‌گفتند و دیوان هم داشتند ولی در آغاز کار نمی‌کردند و از آن طرف وزیر مختار هم داشتیم که شاید مواد فارسی هم نداشته و چقدر برای سیاست دولت نافع و خدمتگذار بودند و استدعا دارم دیگر این دلیل را تکرار نفرمائید ولی از نقطه نظر عقیده شخصی عرض می‌کنم که در مسائلی سیاسی و پلتیکی دست دولت را نمی‌شود بست و از مأموریتی که انتخاب می‌شوند ما باید صحت عمل ولیاقت و وطن پرستی در نظر گرفته شود و اگر در این قدم اول مسامحه نکردیم و بخواهش و توصیه اهمیت ندادیم و به فشار داخله و خارجه خودمان را نباختیم و این قدم اول را درست گذاشتیم در سایر قضایا دچار اشکال نخواهیم شد. بنده موافقم که تمام مأمورین خارجه را بلا استثناء معزول کنند و به طهران احضار نمایند. ولی در صورتی که دست دولت را باز کنند که هر وقتی بخواهند بتوانند مأمورین خود را احضار و عوض کنند پنج سال به پنج سال یا در هر ماه نه اینکه یک قانونی وضع کنیم که در سر پنج سال مأمور مجبور باشد بیاید ممکن است در عین اینکه به مأمور خود در فلان نقطه احتیاج دارد یا قضایائی اتفاق افتاده که توقف فلان مأمور در آن نقطه لازم است و در یک چنین موقعی که ممکن است وجود این شخص فواید گزافی به دولت برساند ما بیائیم و دولت را مجبور کنیم که مأمور خودت را بردار چون پنج سال تمام شده است و دولت مطابق قانون مجبور بشود او را بردارد و اینکه نوشته شده است (که برگردد به ایران و یک سال اقلا بماند) البته تصدیق می فرمائید که در مسائل سیاسی و پلتیکی ممکن است یک هفته غیبت یک مأمور متخصص و با اطلاع قضیه مهمی را معطل کند. در این صورت چگونه ما یک سال مأمور را معطل کنیم که در طهران بماند برای اینکه قانون گفته است عقیده بنده این است که در این قبیل مسائل باید دست دولترا باز و او را آزاد گذاشت و باید تمام ماها سعی و کوشش کنیم که قانون اداری و قانون استخدام را زودتر از تصویب مجلس شورای ملی بگذرانیم و وزارتخانه‌ها را از این حال ضعف نجات بدهیم باید سعی کنیم که حکومت مقتدر صالح ممتد در مملکت ایجاد کنیم باید کاری بکنیم که کابینه‌های ما اقلا پنج سال شش سال با قدرت و اقتدار دوام پیدا کنند تا بتوانند مأمورین فاسد را قلع کنند و مأمورین صحیح به جای آن‌ها بگمارند و قانون هائی که دست دولت را می‌بندد نباید وضع کرد و قانونی که منتها موجب ابداع او به جهت فساد یک وزیر مختار و یا یک قونسول و یا یک ژنرال قونسول باشد او را نمی‌توان قانون نامید قانون باید تکیه اش به عمل باشد تکیه اش به حقیقت و اجتهاد باشد نه این که از نقطه نظر احساسات و این که فلان زید و عمر و چون در مأموریت خود بدرفتاری کرده‌اند لذا ما بیائیم و یک قانونی وضع کنیم که دیگر نتوانند تمرد کنند این نکته گاه ثابتی نخواهد بود و ابدا این قانون به موقع اجرا گذاشته نخواهد شد و به هیچوجه به دولت کمک نخواهد کرد و البته آن قوانین که متکی به فلسفه نباشد نمی‌تواند مورد استفاده واقع شود آقای ارباب در یک قسمت یک اظهاری فرمودند که بنده یادداشت کردم فرمودند (خرابی ما به واسطه خون فاسد مأمورین سیاسی ما در خارجه است) بنده در عین این که تصدیق دارم که مأمورین ما در خارجه مخصوصا یک قسمت از آنها که وجودشان باعث این افکار و نظریات شده است البته نتوانسته‌اند به ما خدمتی کنند و شاید مضاری هم برای ما داشته‌اند ولی تصدیق کنید که خرابی ما به واسطه خون فاسد خود ما بوده است نه آن مأموران مأمور فاسد را ما فرستاده‌ایم وقتی ما او را احضار کردیم و او به وسائلی متوسل به بعضی مقامات شده است ما به آنها نگفته‌ایم شما حق ندارید حمایت از مأمور دزد و فاسد بکنید پس بالاخره فساد خون از ما است و اختلال مملکت به واسطه اهالی خود مملکت است اگر ما می‌توانیم در اصلاح مأمورین خارجه حودمان قدم برداشته و موفق به اصلاح آن شویم برای این است که در اصلاح خودمان قدم برنداشته‌ایم از این جهت است که فلان مأمور هم می‌رود و قراردادی منعقد می‌نماید که آن قرارداد منافی منافع و مخالف مصالح مملکت ما است بعضی به عقیده بنده نباید تمام مفاسد را به فساد خون چهار نفر مأمور محول و محدود کرده و برای مدت توقف آنها در خارج قانونی وضع کنیم بنده به کلی با این قضیه مخالفم و عقیده مند هستیم که در مسائل سیاسی و پلتیکی باید همیشه دست دولت را باز گذارد و بنابراین معتقدم که این قانون باید دو مرتبه به کمیسیون عودت کرد با مطالعات عمیقه و دقت کامل یک چیزی بطور ماده واحده وضع و به مجلس پیشنهاد کرد که در خارج اسباب استهزا و خنده نباشد

رئیس – آقای آقا سید یعقوب اجازه

آقا سید یعقوب – اولا لازم است در جواب فرمایشات آقای ملک الشعراء که می‌فرمایند دست دولت را باید بازگذارد و او را در مسائل پلتیکی و سیاسی آزاد و مختار کرد عرض می‌کنم با این که ایشان با یک فصاحت و بلاغت و لحن ادبی مطالب را بیان و تقریر فرمودند بنده درست نفهمیدم چطور می‌شود در یک مملکت قانونی دولت را کاملا آزاد و مختار نمود دولتی که دارای قوه مقننه است لذا نبایستی در مسائل سیاسی آزاد و مختار باشد و هر چه می‌خواهد بنا بر میل و اراده اش انجام دولت را باید مفید کرد که عملیات او را در تحت قانون و با مراجعه به قانون باشد پس قانون استخدام را برای چه انشاء می‌کنیم برای این است که دولت نتواند به میل و اراده شخصی هر کسی را بخواهد تغییر داده و دیگری را به جای او منصوب و برقرار کند بلی اگر خدا خواست و چند سال از عمر مشروطیت ایران و قانون ایران گذشت و تمام افراد دانستند که وظایف کلیه مأمورین در تحت قانون باید باشد آن وقت این فرمایشات ایشان شاید بی مورد نباشد ولی ما ضانزده سال تمام است که وضعیات را ملاحظه و مشاهده کرده‌ایم روش کابینه‌ها وطرز مشی دولت‌ها و وزراء را دانستند و به کنه و رموز مسائل در این مدت واقف و آشنا شده‌ایم آن وقت امروز هم که ما می‌توانیم از عملیات آنها جلوگیری کنیم باز هم از انجام این مهم خودداری و غفلت کنیم۰

ثالثا اگر نظر مبارک باشد اگر حافظه‌ها وفا کند اگر اندک ملاحظه و مراجعه بسطور جراید و روزنامه‌ها بشود ملاحظه خواهید فرمود چقدر دولت برای تغییر یک نفر مأمور خودش در بلژیک اقدام نمود و بالاخره موفق نشد در این صورت ما ناچاریم این مسئله را از راه وضع قانون و طرق قانونی جلوگیری و تأمین کنیم چون قدرت دولت به واسطه مجلس است آقای تدین فرمودند این قانون این مقصود را تأمین نمی‌کند بنده می‌گویم قانون حکم وزیر را واجب الاجرا می‌کند و حکم وزیر که به موجب قانون باشد واجب و حتمی الاجرا می‌شود و به محض اینکه ۵ سال گذشت وزیر به فلان مأمور خواهد نوشت که به موجب قانون مصوبه مجلس باید از خطه مأموریت خود بیائی در این صورت چگونه می‌تواند مأمور تخلف کند و نباید و اما اینکه آقای ملک الشعرا فرمودند به واسطه آمدن فلان مأمور به ایران و توقیف او در مدت یک سال شاید خیلی از مسائل سیاسی از بین رفته و در نتیجه بی اثر و بی فایده بماند بنده تصور می‌کنم این مسئله هم وجود عنقا معروف الاستمو معدوم الجسم باشد به واسطه اینکه هر سفارتخانه دفتر دارد مأمورین دیگر و اجراء و و شارژ – دافر دارد و به وسیله پست وتلگراف دستور العملها لازم و مقتضی از طرف دولت به آنها داده می‌شود راه مراسلات و مخابرات و مذاکرات باز و مفتوح است دنیای امروز دنیائی نیست که روابط مال با یکدیگر مقطوع باشد که اگر یک نفر مأمور دولت به ایران بیاید دیگر وسائل حفظ سیاست به کلی از بین برود پس اینها قضایای فرضیه و خیالاتی هستند که ابدا وجود خارجی ندارد مخصوصا افراد نادر الوقوع هیچ مخل قانون نمی‌شوند شما چرا یک نفر فرد نادر را تصور می‌کنید و آن را می‌خواهید میزان و مدرک قرار دهید گمان نمی‌کنم هیچ فلسفه این حکم را بکند مسئله دیگری که فرمودند این بود که تغییر سیاست موجب تغییر مأمور نمی‌شود خواستم جوابا حضور آقای مدرس عرض کنم ما وقتی که داخل مشروطیت شدیم گفتیم از دوره تجدد و انقلاب داخل در کار بوده‌اند دارای افکار و عقایدی هستند که آن افکار و عقاید امروز در محیط ایران موجود و حکم فرما نیست امروز بدرد کار نمی‌خورند از این جهت می‌گویند آقای ممتاز السلطنه باید به ایران بیاید و به بیند در مملکت ما که مجلس هست و قوانین جاریه از آنجا می‌گذرد ترتیبات چه شکل است بنده کار به شخص ندارم عرض می‌کنم تمام این مأمورین خارجه باید به ایران بیایند و ترتیبات امروزی مملکت را مشاهده کنند و به ببنند ترتیبات طور دیگر و طرز دیگری است آن ترتیبات سابق و حکومت کیف مایشائی دیگر وجود ندارد و قطع و فصل امور و مشکلات سیاسی و غیره با حکومت شوروی است نه به امر و حکم صدر اعظم عرض می‌کنم که آنها باید به ایران آمده از کیفیت و ترتیب اوضاع وسیاست امروزه آگاه و طلع شوند زیرا حالا به هیچ وجه آنها از جریان و ترتیب امور واقف نیستند و اطلاعی ندارند شما خودتان مسافرت کرده و به قدر کفایت از مجاری امور و جریان اوضاع مستخر ید دولت ناچار است سفر مامورین خود را احضار کند و به آنها اطلاع دهد و آنها را مستخر کند که رژیم اساس ماتغییر کرده و نوع دیگر است و برای حضور به این مقصود چاره جز تمسک به قانون نداریم که پس از طی مراحل لازمه آن را دست دولت بدهیم و او هم مطابق آن قانون عمل و رفتار کند و این مسئله جز این راه از طریق دیگری تأمین نمی‌شود زیرا همه چیز باید مستند به قانون باشد و از مجرای قانون به روز و تراوش نماید اما آمدیم بر سر مدت پنج سال به طوریکه آقای وحید الملک و سایر موافقین محترم بیان کردند مقصود این بود که مدت اقامت آنها در خارجه از ۵ سال تجاوز نکنند نه اینکه از ۵ سال کمتر نشود غیر ممکن است یک سال یا دو سال بیشتر یا کمتر باشد غرضاین است اگر خدای نخواسته به اندازه ۵ سال تجاوز نکند آن وقت بعد از مدت ۵ سال و عمر توفقش در خط مأموریت منقضی شد مجددا به ایران آمده اوضاع و احوال را مشاهده و ملاحظه کند دو مرتبه عودت نماید و به سلامتی تشریف ببرد اگر هم نخواست مختار است

رئیس – آقایان با تنفس موافقند؟

گفته شد بلی

(در این وقت جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجددا تشکیل شد)

رئیس – در ماده اول مذاکرات کافی است یا نه؟

اظهاری نشد

رئیس – آقای محقق العلماموافق هستید۰

محقق العلماء – بلی بنده در زمینه موافقت یک عرض دارم

رئیس – آقای دولت آبادی چطور؟ حاج میرزا علی محمد دولت آبادی – بنده هم موافقم

رئیس – آقای محمد هاشم میرزا چطور؟

محمد هاشم میرزا –بنده هم موافقم

رئیس – آقای تدین هم موافقید؟

تدین – خیر بنده مخالفم

رئیس – بفرمائید

تدین – آقای وحید الملک در ضمن بیانات خود اظهار داشتند نظر به اینکه سیاست دولت ایران با کلیه دول مبنی بر صلح و صفا است به این جهت سیاست تغییر پیدا نخواهد کرد و فقط تغییر سیاست موجب و مستلزم تغییر نمایندگان خواهد بود بنده گمان می‌کنم که هیچ ملازمه بین اینکه سیاست صلح جویانه داشته باشیم و مأمورین خود را تغییر دهم نیست مکرر دیده‌ایم در موقع صلح و صفا مأمورین سیاسی تغییر و تبدیل می‌کنید و از طرف دولت متبوعه خود احضار می‌شوند در صورتی که ابدا جنک و محاربه بین ما و آن دولت موجود نبوده پس لازمه تغییر سیاست جنک جویانه نیست به علاوه می‌فرمایند خارجه یک مدرسه عملی است بنده از این فرمایش ایشان خیلی متأسف شدم زیرا اگر واقعا نمایندگان سیاسی ایران اینقدر بی اطلاع و بی بصیرت هستند که باید در خارجه بروند و چیزی بیاموزند پس فایده این نوع نمایندگان برای ما چیست؟ اشخاصی را دولت باید بپذیرد و مأموریت به آنها بدهد که لیاقت داشته باشند و برای حفظ سیاست دولت در آنجا مسلعی جمیله بکار برند علی ایحال اینها یک تغییرات و فرمایشاتی است که فوق العاده در خارج موثر است و باید نهایت دقت در طرز این بیانات بشود بنده اساسا روح این لایحه را این طور تصور می‌کنم چون بعضی از مأمورین دولت سالهای سال است در اروپا یا در جای دیگر رفته و تا کنون به واسطه عللی نتوانسته آنها را تغییر و تبدیل دهند حالا می‌خواهند در اینجا یک یا دو ماده قانونی وضع کنند که به وسیله آن دولت موفق به تغییر و تبدیل آنها بشود بنده تصور می‌کنم با تصویب این ماده قانون هم آن عمل کاملا مرتفع و بر طرف نخواهد شد باید اقداماتی کرد که آن ملل رفع شود اما اینکه آقای آقا سید یعقوب فرمودند اگر دست دولت باز باشد و دولت مختار باشد منافی اصول مشروطیت است گمان می‌کنم این فرمایش ایشان اساسی نباشد مقصود از باز بودن دست دولت این است که در اجرای وظایف خود آزاد باشد بنابراین البته دست دولت در حدود وظایفش باید باز باشد به هر حال بنده یک قسمت از مخافتم را قبل عرض کردم حالا هم تکرار می‌کنم اولا علت اینکه تنها اختصاص به وزراء مختار و سفراء داده چیست و چرا اسم کلیه مأمورین یساسی د راینجا قید نشده است؟ ثانیا پنج سال باشد و کمتر نباشد چیست؟ خوب است مدافعین محترم این لایحه علت و فلسفه این نکته را بفرمائید تا مخالفین هم متقاعد شوند و اینکه می‌فرمایند به مدت پنج سال اهمیت نمی‌دهم و اگر مخالفین بخواهند ممکن است مدت اقمت را از پنج سال کمتر هم پیشنهاد کنند معنی این عبارت هم اینست که اگر مخالفین سه سال پیشنهاد کنند کمیسیون در این رائی که داده است جدی نبود بلکه همینطور سطحی و خیالی پنج سال را در نظر گرفته است در صورتی که کمیسیون باید با در نظر گرفتن یک سلسله ادله و براهین فلسفی به یک چیزی رأی بدهد و حتی الامکان از رأی خود مدافعه کند گذشته از این آیا دلیل اینکه برای توقف در ایران یک سال معین کرد و بعد از یک سال حتما باید بروند چیست اجباری مگر دارند هر وقت دولت مقتضی دانست او را مجددا می‌فرستد دیگر این قید برای چیست اینجا که حقیقتا دست دولت بسته می‌شود بعلاوه عده از سیاسی ما در خارجه افتخاری و از اهل خود آنجا هستند و بادا ایرانی نیستند آنها و اجرا اینجا استثناء نکرده‌اید اگر مثلا بعضی از ملل مسیحی یا ملل دیگر افتخار نمایندگی ایران را قبول کرده باشند معنی این ماده است که آنها هم باید احضار شوند و این قانون شامل حال آنها هم می‌شود ما چه حق داریم یک عده اشخاصی که جزء یک ملت و دولت دیگری هستند به صرف این که افتخارآ نمایندگی ما را قبول کرده‌اند آنها را هم مشمول این قانون قرار داده را احضارشان کنیم پس مأمورین افتخاری هم باید مستثنی شوند در صورتیکه در این ماده هیچ ذکری از آن نشده بنابراین خوب است آقایان موافقین فلسفه این دو سه چیز را که بنده عرض کردم بفرمائید تا متقاعد شوم و بعلاوه وضع این قانون برای عللی است که فعلا موجود شده است حالا آقایان همچو تصور می‌فرمایند که با وضع و تصویب این قانون ممکن است رفع آن علل بشود بنده خیال می‌کنم این یک دو ماه قطع نظر از اینکه رفع و برطرف کننده آن علل نخواهد بود ممکن است این یک سطر سهوا نوشته نشده است توضیح شد از نقطه نظر حقوق بین الملل و نمایندگی سیاسی دول مزاحمتی برای ما ایجاد کندیس اخیرا هم باید در نظر گرفت که آیا مبادرت به این امر مزاحمت با اصول حقوق بین المللی پیدا می‌کند یا خیر؟ در هر حال این قضایا باید بیشتر طرف توجه آقایان واقع شود

در این موقع از طرف بعضی همهمه شد

تدین – هر وقت فرمایشات آقایان تمام شد آن وقت حرف خواهم زد بنده چون مکرر کنفرانس داده و منبر رفته‌ام به این جهت اگر مذاکراتی در پای منبر من واقع شود از میدان در نمی‌روم و سکته هم به خیال من وارد نمی‌شود زیرا از این ترتیبات زیاد دیده‌ام بنابراین تکرار عرض می‌کنم پیشنهاد اول بنده اگر قبول شود کاملا مقصود حاصل می‌شود و این پیشنهاد خود را عجالتا به مقام ریاست تقدیم می‌دارم و اگر آقای مخبر فرمایشاتی دارند بفرمایند بعد بنده دفاع خواهم کرد

رئیس – آقای مخبر توضیحات خود را می‌فرمایند بعد اگر آقایان موافق باشند رأی خواهیم گرفت

مخبر – آقای تدین دو سه نکته بیان فرمودند که باید جوابا توضیح عرض کنم اولا اظهار تأسف فرمودند از اینکه چرا اظهار شده است این مأموریت به منزله مدرسه ایست و فرمودند مأمورین باید فبلا درسشان را خوانده باشند عرض از مدرسه که اظهار شد این بود که مأمورین در خارجه بروند و در کلاس درس بخوانند از نقطه نظر عمل تمام خدمات دولت برای اشخاص و اجرا به منزله مدرسه است و هر کس از روز اول داخل خدمت دولت می‌شود ارتقاء رتبه او از درجه پائین به بالا برای او به منزله مدرسه است و هر که درجات این مدرسه را بیشتر طی کند به همان اندازه مقام لیاقت و قابلیت او زیادتر است بدیهی است مأموریکه دو سال در یک نقطه و با دو سه سال دیگر در محل دیگر و به عبارت اخری چد سال در نقاط مختلف مأموریت پیدا کند به همان اندازه بر معلومات و تجارب او افزوده خواهد شد پس خدمت دولت عملا مدرسه ایست که هر چه زیادتر خدمت کنند زیادتر معلومات حاصل می‌کنند مثل شاگرد طب که بعد از بیرون آمدن از مدرسه هر قدر بیشتر مریض معاینه کند و بیشتر در مریضخانه کار کند اطلاعات و تجارب او بیشتر خواهد شد اما راجع به مسئله پنج سال که فرمودید گویا کمیسیون در رایش جدی نیست خیر جدی است و در لایحه اولیه که پیشنهاد شده بود چهار سال معین شده بود در این مطلب در کمیسیون مذاکره شد و نظر به اینکه مأمورین دولت بتوانند کاملا سیاست دولت را اعمال کنند قرار شد حداکثر پنج سال نوشته شود هیئت دولت هم پنج سال را لازم دانستند ولی البته اگر دولت در سنوات اول دید آن سیاسی را که مأمور تعقیب می‌کند با سیاست مرکز مناسب نیست آن وقت می‌تواند زودتر او را احضار کند و اینکه فرمودند چرا مأمورین افتخاری مستثنی نشده‌اند لازم است خاطر آقایان را متذکر کنم که مامور افتخاری به سمت سفارت یا وزیر مختار یا سفیر مقیم معین نشده است و بطوری که در این لایحه ملاحظه می فرمائید این ماده قانون فقط شامل اعضایرئیسه و سفرا و وزرای مختار است نه اجزاء جزء حالا اگر بعد مسداول این قانون شامل حال تمام مأمورین خارجه بشود البته مراعات این مسئله شده و لفظ افتخاری هم علاوه خواهد شد اینکه فرمودند آیا تصور نمی‌شود این تغییرات با قوانین بین المللی مخالف باشد خیر؟ هیچ همچه قوانین بین المللی که منافی با این لایحه باشد وجود ندارد اگر فرضا همچه چیزی باشد خود این ترتیب خیلی بر خلاف قانون بین المللی است و باید با وضع این قانون آن خلاف قانون را لغو کنیم و از بین برداریم (بعضی گفتند صحیح است)

رئیس – در این باب مذاکرات کافی است؟

ارباب کیخسرو – بنده توضیحی دارم۰

رئیس – بفرمائید

ارباب کیخسرو – توضیح بنده راجع به اظهاری بود آقای ملک الشعرا فرمودند گویا با ایشان اشتباه فرموده یا بیان بنده ناقص بوده است بنده هیچ وقت نخواستم بگویم مأمورین خارجه ما فاسدند بلکه بنده عرض کردم قلب سیاست ما به واسطه خونهای فاسدی که در آن داخل شده اصلاح لازم دارد و البته مقصود بنده هم این نبوده است که تمام مأمورین ما فاسدند زیرا آن عبویی که عاید می‌شود اگر عاید نمی‌شد قطعا اوضاع سیاسی و وضعیت اقتصادی ما بهتر از حالیه بود اگر مأمورین خارجه ما کاملا به وظایف مرجوعه خود قیام کنندبه هیچ وجه ما حاجت بقشون و تهیه سایر او ازمات دیگر نداریم و خیالمان از هر جهت فارغ تر و راحت تر خواهد بود آیا این برای چیست؟ برای این است که یک عدۀ مأمورین ما در نتیجه طول مدت اقامت خود در خارجه به کلی از ادای وظیفه و وظایف خود بی اطلاع می‌مانند یک علت عمدۀ که این لایحه پیشنهاد شده است همین است

رئیس – چند فقره پیشنهاد رسیده قرائت می‌شود

(هشت فقره پیشنهاد به شرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد اول – پیشنهاد می‌نمایم که ماده ذیل قائم مقام لایحه بشود

ماده اول – هر یک از مأمورین سیاسی ایران در خارجه که تبدیل مأموریت باید یا احضار شود و تخلف نماید از مقام خود منفصل خواهد بود امین الشریعه و آقا سید محمد تدین

۲- بنده پیشنهاد می‌کنم که به جای کلمه سفرا و وزرای مختار کلمه مأمورین دولت علیه در خارجه نوشته شود حاج میرزا مرتضی

۳- بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده اول این قسم نوشته شود مدت مأموریت کلیه سفراء و وزراء مختار و مقیم وژارژدافر و ژنرال قنسولهای دولت علیه ایران الی آخر

ماده یک به شرحی که در ماده اول نوسته شده است رئیس النجار

۴- مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی این بنده پیشنهاد می‌نمایم که این راپورت به کمیسیون خارجه عودت داده شود و قانونی برای استخدام وزارت خارجه تهیه نموده تقدیم مجلس مایند تا اینکه تمام نظریات مقتضیه پیش بینی شود مستسار السلطنه

۵- بنده پیشنهد می‌کنم ماده او لایحۀ طرح قانونی راجع به نمایندگان سیاسی دولت ایران در خارجه به طریق ذیل اصلاح شود مدت مأموریت کلیه مأمورین دولت ایران در ممالک خارجه نباید از ۵ سال تجاوز نماید جلیل الملک

۶- بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده اول بعد از کلمه مقیم قنسول ژنرال‌ها و قنول‌ها هم علاوه شود

منتصر الملک

۷- پیشنهاد می‌کنم که به جای لااقل الی آخر نوشته شود سیاست مملکت الزام می‌نماید مدرس

۸- بنده پیشنهاد می‌کنم کلیه مأمورین و دولت علیه را و لااقل یک سال را هم بی مورد می دانم بلکه مدتیکه منوط به نظر دولت باشد محقق العلما

رئیس – این پیشنهادها ارجاع می‌شود به کمیسیون

(ماده دوم قرائت می‌شود)

ماده دوم – این قانون کلیه نمایندگان سیاسی دولت ایران را که در تاریخ وضع این قانون بیش از پنج سال از خارجه سمت‌های مذکوره در ماده قبل را دارا بوده‌اند شامل خواهد بود

رئیس – آقای حاج شیخ اسدالله موافقید؟

حاج شیخ اسدالله – بلی بنده موافقم.

مستشار السلطنه – بنده تصور می‌کنم تکلیف پیشنهاد بنده جزء همین شور باید معین شود زیرا بنده پیشنهاد کرده‌ام این لایحه که فعلا در تحت مذاکره است عینا برگردد به کمیسیون خارجه و پس از تهیه قانون استخدام برای مأمورین دیپلماسی آن وقت این نظریه بنده و یک سلسله نظریات دیگری که اغلب نمایندگان آقایان وکلاء دارند البته در آن قانون پیش بینی خواهد شد غرض این است که مداول پیشنهاد بنده غیر از سایر پیشنهاد آقایان است

رئیس – صحیح میفرمائید

حاج شیخ اسدالله – خوب بود وقتی که در کلیات صحبت می‌شد آقای مستشار السلطنه این پیشنهاد را می‌فرمودند حالا پس از آنکه مجلس رأی داده است داخل در شور مواد بشویم این پیشنهاد دیگر مورد ندارد و بر خلاف رأی نیم ساعت قبل مجلس است

رئیس – معلوم می‌شود جنابعالی رأی نخواهید داد

مستشار السلطنه – بنده توضیحات خود را می‌دهم بعد اگر پیشنهادم رد شد باید از مجلس رد شود

رئیس – آقای اقبال السلطان (اجازه)

اقبال السلطنه – بنده گمان می‌کنم اگر این ماده دوم را تصویب کنم کار بر وزیر خارجه قدری مشکل شود زیرا بعد از گذشتن این ماده اگر تمام سفرا و وزرای مختار را تغییر وتبدیل دهند آن وقت قائم مقام آنها را از کجا پیدا خواهند کرد ولی ما را بجای آنها منصوب کرده‌اند و خواهند فرستاد؟ پس حالا که تغییر می‌کنند خوب است اقلا طوری باشد که از مملکتی به مملکت دیگر منتقل شوند مثلا از مملکت فرانسه به انگلیس و از انگلیس به آلمان و از آنجا به طریش و جای دیگر تغییر و تبدیل دهند و در واقع آنها را از نقطه به نقطه دیگر منتقل کنند ولی اگر بخواهند یک مرتبه تمام را تغییر داده احضار کنند عوض آنها را از کجا خواهند آورد

رئیس – آقای آقا سید یعقوب با ماده موافقید؟

آقا سید یعقوب – بله موافقم

رئیس – بفرمائید

آقا سید یعقوب – اگر چه قانون نظر به شخص مخصوص و موارد مخصوص ندارد چنانچه مسلم است که تخصیص مورد همموجب نقص قانون نمی‌شود بلکه اگر مورد مخصوصی وضع قانون را ایجاب کند البته آن قانون عمومیت پیدا خواهد کرد اینکه می‌فرمایند اگر ما این مأمورین حالیه را تغییر داده و احضار کنیم و دیگر کسی را نداریم به جای آنها بگذاریم گمان می‌کنم اگر وزارت خارجه تشریف ببرند ملاحظه خواهند فرمود که یک عده اشخاص تحصیل کرده و جوانان ترتیب شده از مواد و مطلع به سباست داریم که در هفده یا هیجده جا بخواهیم بفرستیم حاضر هستند زیرا وزارت خارجه مرکب از یک عده جوانان ترتیب شده هستندکه روح سیاست مملکت را به خوبی می دانند و از مجاری اوضاع امروزه هم کاملا آگاهند. به عقیده بنده وضع این قانون خیلی لازم است برای اینکه هم سیاست آتیه مملکت بر همه معلوم وهم جوانهای عالم ما مشغول کار شوند فرض این است ما به قدریکه لازم است مأمور آزموده داریم که جای آنها بفرستیم

رئیس – آقای حاج شیخ اسدالله و آقای وحید الملک موافقند

(گفتند بلی)

رئیس – آقای حاج میرزا علی محمد دولت آبادی موافقید یا خیر؟

حاج میرزا علی محمد – بنده مخالفم.

رئیس – بفرمائید

حاج میرزا علی محمد دولت آبادی- هرگاه اکثریت مجلس با این پیشنهاد موافقت کند و ماده اول را شامل کلیه مأمورین سیاسی قرار دهند آن وقت بنده مخالفم زیرا وقتی که بنا شد تمام مأمورین سیاسی را بخواهند تغییر دهند و احضار کنند آنوقت تمام سفارتخانها تعطیل و کارها ناقص خواهد ماند

رئیس – آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله – تا به حال که آن ماده تغییر نکرده و یک پیشنهاداتی شده که نمی دانم در کمیسیون قابل توجه می‌شود یا نه عجالتا پیشنهاداتی که در ماده اول شده مقصود نیست مقصود ماده دوم است و اگر فرضاآن پیشنهاد هم تصویب شود و لازم شود مأموریتی در خارجه داریم تغییر کنند اشخاص منتظر خدمت ولایقی در وزارت خارجه داریم که جانشین آنها بشوند و هیچ جای تأسف و نگرانی نخواهد بود فرضا اگر در کمیسیون قرار شد تمام مأمورین سیاسی احصار شوند باز اهمیتی ندارئ و ما به آن اندازه اجزاء در وزارت خارجه داریم که جای آنها بروند ما بین مآمورین سیاسی فقط سفرا و مامورین درجه اول هستند که اهمیت دارند والا از آنها که گذشت نسبت به طبقات دیگر اشخاص لایق تری که منتظر خدمت هستند داریم که به جای آنها بفرستیم و فعلا مذاکره راجع به این ماده است و بنده با این ماده کمال موافقت را دارم

رئیس – آقای تدین (اجازه)

تدین – بنده تصور می‌کنم تا ماده اول مراحل خود را طی نکند ماده دوم مورد ندارد به جهت اینکه در این ماده دوم می‌نویسد این قانون کلیه نمایندگان سیاسی را شامل خواهد بود و مقصود از لفظ این قانون ماده اول است پس مادام که ماده اول مراحل خود را طینکرده و شور اول و دوم در او نشد و تصویب نشده است قانونیت پیدا نمی‌کند و داخل شدن در ماده دوم بی فایده خواهد بود و نباید او را محل بحث و مطرح مذاکره قرار داد

مخبر – بنده تصور می‌کنم با یک اصلاح عبارتی این ایراد آقای تدین رفع شود یعنی به جای لفظ این قانون نوشته شود مداول در این صورت تصور می‌کنم ایراد آقای تدین رفع شود

رئیس – آقای حاج میرزا علی محمد دولت آبادی (اجازه)

آقای حاج میرزا علی محمد دولت آبادی – گویا آقای حاج شیخ اسدالله مقصود بنده را درست توجه نفرمودند بنده عرض نکردم اشخاص ندارم که به جای آنها بفرستیم بلکه اشخاص لایقی در وزارت خارجه هستند که می‌توانیم همه جا بفرستیم مقصود بنده این بود که اگر آن پیشنهاد تصویب شود آن وقت منحصر به پنج نفر وزیر مختار و سفیر نیست بلکه قنسولها و ژنرال قنسولها و آتاشه‌ها و مستشارها همه باید بعد از پنج سال توقف به ایران بیایند آن وقت تصور می‌کنم قدری اشکال داشته باشد زیرا مفاد معنی آن این خواهد بود که تمام سقارتخانها را تخلیه کنند و همه را یک مرتبه احضار کنند در این صورت اسباب زحمت خواهد شد والا عرض نکردم اشخاصی نداریم مسئله بر ایشان گویا مشتبه شده است.

رئیس – آقای زنجانی موافقید

آقا شیخ ابراهیم زنجانی – بلی موافقم.

مخبر – با این ایرادی که آقای دولت آبادی فرمودند معلوم می‌شود در اصل موضوع مخالفتی ندارند فقط گویا مخالف ایشان در طرز اجرای این ماده است موقعی که کمیسیون این ماده را نوشت مقصودش فقط اعضاء رئیسه بود و البته وقتی بنا شد که به کلیه مأمورین خارجه این مسئله تعلق بگیرد آن وقت نظر جدیدی اتخاذ و برای مصارف‌ها بعضی محظورات در راپورت ثانوی که تقدیم مجلس می‌شود پیشنهاد خواهد شد

رئیس – در این ماده مذاکرات کافی نیست؟

(جمعی گفتند کافی است)

رئیس – دو فقره پیشنهاد رسیده قرائت می‌شود

(پیشنهاد آقایان زنجانی و رئیس التجار به مضمون ذیل قرائت شد)

پیشنهاد آقای زنجانی بنده پیشنهاد می‌کنم که یک ماده به این قانون به ترتیب ذیل اصافه شود

اجراء این قانون در طرف شش ماه پس از تصویب و رسمیت به عمل خواهد آمد

پیشنهاد آقای رئیس التجار

بنده پیشنهادمیکنم ماده سوم اصافه شود به این دو ماده وزیر خارجه مأمور است از تاریخ تصویب این قانون تا شش ماه در تعیین مأمورین جدید و احضار مأموریتی که این مواد شامل حال آنها می‌شود اقدام و اجرا نماید

رئیس – پیشنهادها به کمیسیون ارسال می‌شود شور اول تمام شد باید رأی گرفت که داخل در شور دوم بشویم یا خیر؟

آقایانیکه تصویب می‌کنند داخل شود دوم بشویم قیام فرمایند

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد – قانون شورای عالی معارف مطرح است مذاکره در کلیات است

آقای شیخ الاسلام (اجازه)

شیخ الاسلام اصفهانی – شورای عالی معارف از مؤسسه‌های بسیار مهم عالی است به واسطه اینکه وزارت علوم و معارف هر مملکتی کارخانۀ آدم سازی آن مملکت است و این کارخانه چهار رکن دارد اول اینکه کی را باید آدم کرد دوم آنکه کی باید او را آدم بکند سوم آنکه به چه چیز باید او را آدم بکند چهارم آنکه به چه اندازه که رسید آدم می‌شود به عبارت دیگر کی باید تحصیل بکند و کی باید او راتعلیم بدهد و چه باید به او تعلیم بدهد و تا چه حد باید تعلیم بگیرد؟ و تنظیم و تنسیق و حل و تصفیه این چهار رکن را دستورات و نظام نامهائی که شورای عالی معارف دارد پس اهمیت مقام و موقع خارج از تقریر و بیان خواهد بود و با این اهمیت موقع و مقام این مؤسسه بدبختانه بنده فصل تشکیلات این قانون را عملی نمیدانم و مخالف هستم به واسطه اینکه تقریبا بیست و دو نفر عضو برای این مؤسسه پیش بینی شده است که باید دارای سه شرط باشند اول اینکه چهار سال متوالی که چهل هشت ماه باشد خدمت بکنند دوم اینکه در تمام این مدت چهار سال یا چهل و هشت ماه دیناری بابت حقوق مطالبه نکنید سوم آنکه همیشه و بدون تعطیل حاضر برای خدمت باشند و یک چنین ترتیبی امروز در مملکت ما ممکن نیست خوب بر فرض سایر حاضر شدند آقای وزیر چگونه حاضر می‌شود و سایر کارهای وزارتی خودشان را در چه وقت انجام می‌دهند کارهائی را که در آن‌ها مسئولیت مشترکه دارند و مهم است چه می‌شوند و کارهائی را که قانون اداری وزارت معارف در عهده ایشان کذرانده است چه می‌کنند دو نفر رؤسای مدارس عالیه و متوسط و دو نفر از معلمین مدارس عالیه و متوسطه کارهای مدارس خود را چه وقت انجام می‌دهند و اگر بر بنده جواب داده شود که این مؤسسۀ دائمی نیستنهایت در هفته دوالی سه روز منعقد می‌شود با نهایت تأسف عرض می‌کنم این ترتیب هم عملی نیست اولا این آقایان در این دو سه روز کارهای خود را چه می‌کنند؟ ثانیا چگونه در هفته دوالی سه روز آن هم اگر جمع به شوند دو ساعت این همه کارهای مهم که اساس معارف است انجام داده می‌شود اگر یک مملکتی در دنیاهست که شورای عالی معارف او هفته دو سه روز یا کمتر تشکیل می‌شود آنجا ایران نیست شورای عالی معارف ایران باید شبها هم کار بکند باید ایام تعطیل هم کار بکند باید این رشته‌های از هم گسیخته را اصلاح کند در هفته چهار ساعت بیست و دو نفر آدم همین قدر است که یکی دو کلمه حرف بزنند و یا این چند ساعت این کارهای مهم انجام نمی‌گیرد آقای مخبر در جلسۀ سه شنبه نوزدهم جمادی الاول در مجلس تصدیق فرمودند که شورای عالی معارف در گذشته ابدا کار نکرد و نتیجه از آن حاصل نشد و جلسات شاید هفته یک روز منعقد می‌شد بنده اظهارات ایشان را عینا در نظر دارم این شخص چه بوده است؟ برای زیادی اشخاص و طول مدت و مجانی بودن کار برحسب این مقدمات عقیده بنده این است که اعضاء شورای عالی معارف چهار الی پنج نفر از اشخاص عالم کافی با مواظب زیاد وقت هر چه می‌خواهد باشد که در یک گوشه بنشیند و این کارهای مهم را از میان بردارند مختار هم باشند که وقت خواستند کمکی برای خودشان بگیرید و بنده هم می‌توانم ضمانت کنم که دنیای متمدن از ایران گله نکنند که چرا طرز شورای عالی معارف شما این قسم است این عقیده شخص بنده بود که شاید ما بین رفقای خودم هم در اقلیت باشم همین قدر از آقای مخبر تمنا دارم که در صورت امکان قبول فرمایند که در کمیسیون معارف مجددا یک تجدید نظر و دقتی در فصل تشکیلات این قانون بسیار مهم است این که بین اعضاء یک نفر از مجتهدین جامع الشرایط تعیین شده است بنده به سهم خودم از اعضاء محترم کمیسیون معارف بر این تعیین تشکر می‌کنم در شور اول در این باب دیگر عنوان شد از یک طرف عنوان روحانی شد و از طرف جواب داده شده که سایرین مسلمان نیستند و حال آنکه گفتگو به رهبر مسلمان بودن سایرین نبوده البته همه مسلمان هستند ولی این فقط مسلمانی کافی نیست اینجا علم هم می‌خواهد این صورت دورس مختلفه در ایام هفته است (ورقه ارائه نمودند) سال اول خانه شرعیات خالی سال دوم همچنین سال سوم و چهارم هین طور حالا نه این است که این دستور از روی بی دیانتی نوشته شده خیر نداشته‌اند و ننوشته‌اند پس اینجا علم هم می‌خواهد این جا دستور برای تعلیمات معلمین و محصلین می‌نویسند بعضی از ناطقین محترم در همنجا توضیح دادند که مقام معلمی بالاتر از مقام ریاست الوزرائی است این مؤسسه باید از برای این معلمین دستور بنویسد مثلا همین قسم که تا یک جغرافیادان کامل و ماهر در شورای عالی معارف نباشد نمی‌شود تعیین کرد که در هر سال محصلین هر کلاس و قسمت از جغرافیا را باید بخوانند همین قسم هم تا در این مؤسسه یک نفر مجتهد و مطلع از قوانین اسلامی نباشد نمی‌توان تعیین کرد که در هر سال چه قسمت از شرعیات راباید معلم تعلیم نمود خلاصه به عقیده بنده بودن یک نفر مجتهد جامع الشرایط در شورای عالی معارف از هر چیز لازم تر است دو مطلب دیگر هم هست که باید به عرض آقایان برسانم یکی اینکه البته مبنای امور شوروی بر اکثریت است و وقتیکه اکثریت اشخاص که به سرای یک امری تعیین شده‌اند حاضر شدند مشغول کار می‌شوند و در صورتیکه تشکیلات این مؤسسه هم این نوع باشد ممکن است شش ماه بگگذرد و این یک نفر عالم حاضر نشود و شورا هم کار بکنند آن وقت در ترتیب دستورات و نظام نامها اشکالاتی پیش خواهد آمد با اینکه در ماده هفدهم قانون اساسی معارف که در سنه ۱۳۲۹ از مجلس شورای ملی گذشته نوشته شده است دستورات مدارس ابتدائیه و متوسطه باید تعلیم احکام اسلامی را نیز شامل باشد معهذا در این دستوراتی که برای مدارس ابتدائیه و متوسط نوشته شده از قراری که شنیده‌ام فعلادر مدارس معمول و مجری است اسمی از احکام نیست در این دو دستوری که در زمان وزارت آقای نصیر الدوله که بنده خدمت ایشان نرسیده‌ام یعنی در قوی ئیل ۱۲۹۸ شمسی برای مدارس ابتدائی نوشته شده است یکی چهار ساله و یکی شش ساله اقلا یک اسمی از قران و شرعیات برده شده است ولی در این دستوری که در سنه ۱۳۳۳ هجری قمری برای مدارس متوسطه نوشته شده از چهار سال از شش سال هیچ اسم فقه شرعیات خالی است سال دوم همینطور سوم و چهارم همجنین حالا نه این است که این دستور از روی بی دیانتی نوشته شده باشد کسانی که این دستور را نوشته‌اند آن وقت نتیجه این می‌شود که جوان مسلمان ایرانی از سن سیزده سالگی اسم فقه و دیانت و اسلام در مدرسه به گوشش نخورده است ولی در عوض در ساعات مختلفه نقاشی می کرده است مگر این مملکت چند نفر نقاش می‌خواهد فرض کنید نقاشی هم مقدمه برای بعضی علوم عالیه باشد ولیکن هر چیز باید یک حدی داشته باشد همچنین السنه خارجه از قبیل فرانسه و انگلیسی و آلمانی و روسی حالا زبان فرانسه را می‌گویند زبان علمی و زبان دیپلماسی است اما آیا سایر دول هم به این اندازه زبان ما را می‌خوانند یا خیر؟ سال اول هفته دو ساعت نقاشی سال دوم هفته ۳ ساعت نقاشی سال سوم هفته سه ساعت و چهار ساعت پنج ساعت نقاشی و همچنین است السنه خارجه که تمام جدول را اشغال کرده است

مخبر – فقه و عربی هم دارد

شیخ الاسلام – خوب است در صد نفر نود و پنج نفر نقاشی و زبان تحصیل کنند پنج نفر هم فقه بخوانند اگر ما به همین ترتیب پیش برویم تا ده سال دیگر حکمت و قضیت که سهل است کسی نیست که بعث و الشریت را هم بداند و یک نفر نیست که انکحت و طلقت بگوید کسی یافت نخواهد شد که برای نیت نماز مسلمان بخواهند و تمام امور به زمین می‌نماید و تمام احکام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و مدنی اسلام که باید این مملکت را اداره کند از میان می‌رود مطالب دیگر آنکه به عقیده بندهخ بعضی از فقرات نوزده گانه فصل وظایف شورای معارف حاکم شرع جامع الشرایط لازم دارد مال جزو سوم و چهارم از اجزاء اربعه فقره سوم و مثل جزء دوم از دو جزء فقره هشتم و جزو سوم از سه جزو فقره دهم و فقره سیزدهم و فقره چهاردهم و فقره شانزدهم تمام اینها حاکم شرع جامع الشرایط لازم دارد ژیمناستیک و تهیه بودجه و تعیین شهریه مدارس و اعزام شاگرد به خارجه و رسیدگی به دیپلم‌های خارجه و تصویب اعطای نشان علمی حاکم شرع جامع الشرایط نمی‌خواهد ولی برعکس بعضی از فقرات نوزده گانه ماده دوازدهم است که فیصله آن بدون حضور یک نفر حاکم شرع و مطلع از قوانین اسلامی شایسته و مناسب نیست مثلا فقره چهار که می‌نویسد تهیه و اصلاح دستورات رسمی کلیه تحصیلات فنی و علمی مدارس ذکور واناث و نظامنامه‌های مدارس و مثل فقره پنجم که می‌گوید تهیه دستور تحصیلات مدارس معلمین و معلمات و نظامنامه‌های راجعه به آنها و مثل فقره هفتم که می‌نویسد تطبیق تألیفات مخصوصه به مدارس با دستورات رسمی و رد و قبول آنها و مثل فقره یازدهم که آنرا نیز می‌خوانم تشخیص صلاحیت اشخاصی که اجازۀ تأسیس مدرسه و امتیاز مجله و روزنامه می‌خواهند ومثل جزء اولی فقره دوازدهم تصدیق صلاحیت معلمین و معلمات و تهیه نظامنامه مخصوص بدینجهت بنده پیشنهادی شامل یک تبصره راجع به فصل وظایف تقدیم می‌دارم دیگر رد وقبول آن بسته به نظر آقای مخبر و آقایان نمایندگان است در خاتمه هم عرض می‌کنیم که بنده لزوم قید اول از ماده چهارم را نفهمیدم می‌گوید خدمات نمایان به معارف مملکت نموده باشند که اگر فرضا یک نفر عالم متبحر و صالحی مثل آقا سید جمال الدین افغانی آمد و خواست عضو شورای عالی معارف شود به عضویت قبول نکنند این مسئله ظلم است و بنده نفهمیدم فایده این شرط چیست همچنین در ماده دهم نوشته شده اساس شورای عالی معارف تعطیل بردار نیست این را هم بنده نمی‌فهمم آیا مقصود این است که درب اطاقس که در آنجا شورای عالی معارف تشکیل می‌شود بسته نمی‌شود یا مقصود نیز و صندلی و مبل آن اطاق است؟ به موجب عرایضی که خدمت آقایان نمایندگان کردم پیشنهادی نمودهام که قرائت می‌نمایم

تبصره – در مورد فقرات چهارم و پنجم و هفتم و یازدهم از فقرات نوزده گانه ماده دوازدهم قانون شورای عالی معارف و جزء اول از فقره دوازدهم آن لزوم حضور یک نفر حاکم شرع جامع الشرایط حتمی است

مخبر – آقای شیخ الاسلام یا کمیسیون معارف و این لایحه مخالفتی ندارد و اساسا موافقند و اگر بخواهیم جواب ایشان راعرض کنم تکرار مطالب می‌شود و در ضمن شور مواد بنده به طور تفصیل توضیحات لازمه را داده‌ام و حالا محتاج نمی دانم تکرار آن توضیحات را بنمایم و فقط در نتیجه می‌توانم عرض کنم که کمیسیون معارف پیشنهاد آقای شیخ الاسلام را نمی‌پذیرد

رئیس – آقای امین الشریعه (اجازه نطق)

امین الشریعه – بنده موافقم

رئیس – آقای وحیدالملک (اجازه)

وحیدالملک – از اظهاراتی که در جلسات بل آقای مخبر در موضوع حذف ماده دهم قانون تشکیلات کردند چنین استنباط شد که در عرایض بنده دو سوء تفاهم شده یکی راجع به مخالفت بنده با اساس شورای عالی معارف بنده اصلا از آن اظهارات در نظر نداشتم مخالفتی با اساس شورای عالی معارف کرده باشم و دیگر اینکه در ضمن تمجیدی که از کمیسیون معارف سابق کردم چنین استنباط شد که یک سوء تفاهمی از برای آقاین اعضاء کمیسیون معارف امروزی یا به فرمایش آقای آقا سید فاضل سوء تسامعی پیش آمده است بنده نظر سوءی نسبت به کمیسیون معارف نداشتم زیرا اثبات شیئی فقی با عدا نمی‌کند بنده یک تمجیدی از اعضاء کمیسیون معرف مجلس دوم کردم و نخواستم خدای نخواسه از مجلس دوره چهارم خدمتی کرده باشم عقیده بنده این است که مجلس دوم که مجلس دوم یک کوه نور و برلیان پر قیمتی است در تاج مشروطیت ایران و تا تاریخ مشروطیت ایران وجود داشته باشد و تاریخ مجاس دوم تا قلم خیلی باب طلا نوشته خواهد بود و در مقابل ما هست در مجلس دوم سه چهار کمیسیون بود که خیلی اهمیت داشت یکی کمیسیون معارف و یکی کمیسیون خارجه و یکی کمیسیون عدلیه کمیسیون بودجه هم با اهمیت بود ولی این سه کمیسیون مهم تر بودند سه نفر از آقایان اعضای کمیسیون معارف آن دوره در اینجا حاضر هستند آقای مدرس و آقای سلیمان میرزا و بنده حقیر و سه نفر دیگر که اکنون غایبند آقای ذکاء الملک و آقای دکتر علیخان حکیم اعظم و آقای میرزا محمد علیخان ترتیب می‌باشند این آقایان د رآن مجلس به امور معارف تخصص داشتند و انتخاب و انتخاب این کمیسیون هم از روی اکثریت و اقلیت مجلس نبود و آقایانی را که در امور معارف متخصص بودند انتخاب کرده بودند در آنروزی که آقایان کمیسیون معارف را تشکیل دادند در اوایل سنه هزار و سیصد و بیست و هشت اگر در خاط مبرک آقایان باشد مرحوم صنبع الوله وزیر معارف و آقای نیر الملک وزیر مالیه معاون بودند دو لایحۀ به مجلس آوردند یکی قانون تشکیلات معارف و یکی هم قانون طبابت که کمیسیونمعارف ارجاع شد و کمیسیون معارف ترفیعات خیلی زیادی در دو موضوع کرد مخصوصا قانون تشکیلات معارف که مجزی شده به مجلس آمد و جلسات چندی وقت مجلس را در گذارندن آن قانون تشکیلات صرف شد و بالاخره در بیست و هفتم شعبان هزار سیصد و بیست و هشت از مجلس گذشت و پس از گذشتن این قانون هم مثل سایر قوانین شد بنده بیست وهشت فقره از این قوانین را اینجا نوشتۀ و یادداشت کرده‌ام که از مجلس اول دوم و سوم گذشته و هیچ مورد توجه نگردیده‌اند از این محوطه و از درب بهارستان بیرون رفته و توشیح بصحه همایونی شده ولی هیچ مورد توجه نشده این قانون تشکیلات هم که به عقیده بنده یکی از بهترین قوانین بود که از مجلس دوم گذشت جزو همان قوانین شد یعنی هیچ مورد توجه واقع نگردید و به موقع عمل هم نیامد تا اینکه پارسال که بنده متصدی امر معارف بودم دیدم بهتر از این قانون برای معارف قانونی ممکن نیست و در صدد برآمدم این قانون را به موقع اجرا بگذارم اگرچه بعضی اشکالات هم در کار بود یعنی بعضی شعبات که آنها را اداره می نا میدند باید مطابق این قانون دایر شود و آقایان رؤسا یک درجه تنزل کنند و بالاخره پس از زحمات زیاد و جلب هیاهوهای بسیار شدیدی نسبت به خودم این قانون را به موقع عمل گذاشتم در ماده دهم این قانون یک زمینه بسیار خوبی برای شورای معارف قید شده و تمام این مواد که امروز آقایان رأی می‌دهند از ماده یک تا ماده یازدهم تمام را می‌نویسد و اگر آقایان به صورت مفصل جلسات آنروز یعنی نطق آقای وزیر معارف حالیه و خود بنده که دفاع می‌کردیم ملاحظه فرمایند خواهند دید تمام این سؤالات به ما متوجه شد مثلا در خصوص ذکر عده اعضاء می‌گفتیم که عده اعضاء را نمی‌شود ذکر کرد زیرا اگر عده اعضاء معین شود تولید اشکال می‌نماید اعضاء شورای عالی معارف باید از متخصصین باشد نه از دانشمندان که این قانون می‌نویسد باید متخصصین در امور معارف باشند اگر پنجاه نفر دانشمند مثل سعدی و حافظ و گوته و شلیر آلمانی و سایر دانشمندان معروف را بیاوریم عضو شورای عالی معارف بکنیم از عهده تدوین پروگرام و دستور العمل‌های مدارس برنخواهند آمد باید اشخاص متخصص به فن حاضر باشند تمام ماها میدانیم ساعت جند جرخ و جند عقربک دارد ولی هیچکدام نمی‌توانم ساعت ساز لازم است همانطور که بنده با ماده واحده نمی‌توانیم مالیه را اصلاح کنیم همانطور هم یک نفر دانشمند یا یک نر دیگر که در مالیه خدمت کرده نخواهد توانست برای معارف یک پروگرام بنویسد باید اشخاص متخصص باشند بنده نظر آقای شیخ الاسلام را تقدیس می‌کنم که می‌فرمایند برای نوشتن دستور فقه و شرعیات باید یک نفر مجتهد جامع الشرایط یعنی متخصص در فن باشد بنده هم عرض می‌کنم برای نوشتن دستور شیمی هم باید یک نفر متخصص در شیمی در شورای عالی معارف باشد برای ادبیات فارسی هم باید یک نفر متخصص در فن ادبیات باشد که بداند در فلان کلاس چقدر فارسی لازم است یک نفر ادیب خشک و خاصی این را نمی‌تواند مرتب کند و باید شخص متخصص در فن باشد آقای مخبر فرمودند قانون شورای عالی معارف بعضی ممالک را ترجمهنمودند بنده با نهایت توقع سؤال می‌کنم اعضای شورای عالی معارف فرانسه چۀ نوع اشخاصی هستند؟ لابد در جواب بنده خواهید فرمود معلمین بزرگ معلمین دارالفنون‌های پاریس یا سایر شهرها که تمام وقت خودشان را صرف امور معارف کرده‌اند و پیر شده‌اند و ریششان سفید شده فلان رمان نویس فلان شاعر فلان فیلسئف نمی‌تواند پروگرام برای مدرسه بنویسد اگر بفرمائید می‌تواند بنویسد بنده عرض می‌کنم نمی‌تواند در سابق ما یک شورای عالی معارف داشتیم و مدت ده دوازده سال هم بود کم و بیش کار می‌کرد اما آیا این شورای عالی معارف یک کار فوق العاده می‌کرد خیر هفته یک ساعت جلسهداشتیم و در آن یک ساعت هم اغلب شورا اکثریت پیدا نمی کرده بلی آقایان اعضاء خیلی میل داشتند برای معارف کار کنند ولی کارهائی را که جزو وظایفشان بود در مقابلآن اجر می‌گرفتند مقدم می‌داشتند و به این ملاحظه شاید در ماه یک جلسه بیشتر نداشتیم ولی باز تکرار می‌کنم شورای عالی معارف باید کما فی السابق از محصلین تشکیل شود بنده اسامی اشخاصی راکه در آن دوره متخصص بودند عرض می‌کنم آقای ذکاء الملک دکتر ولی الله خان – امیر اعلم – حاج سید نصرالله و یک عده اشخاص دیگری که خودشان حقیقه معلم یا متخصص در فن بودند این قسم سئولات اگر خاطر آقایان باشد در آن مجلس شد و تمامش با ادله و برهان رد شد و گفتیم عده نمی‌توانیم تعیین کنیم زیرا عده متخصص معلوم نبود وزارت معارف میل داشت هر قد متخصص می‌تواند برای نوشتن پروگرام‌ها جمع کند و پروگرام‌ها را بطور صحیح ترتیب دهد ولی متخصص معلوم نبود آن روز جواب منقی به این موضوع داده شد حالا من نمیدانم از روی چه فلسفه و از روی چه تغییراتی ما امروز آمده‌ایم وعده ثابتی برای شورای عالی معین می‌کنیم بنده همان جوابی را که آن روز به سمت مخبری کمیسیون معارف می‌دادم امروز م عرض می‌کنم چه لازم است دست دولت را به بندند و بگویندده نفر عضو قبول کن و اگر یک متخصص باز دهی پیدا شد آن را قبول نکن راجع به خصوصیات این اشخاص هم باز از شخص بنده و آقای معاون سئوالات شد و اگر خاطر محترم آقایان اعضاء باشد نتوانستیم شرایط جامعی برای اعضاء شورای عالی معارف روی کاغذ بیاوریم زیرا از یک طرف وجود متخصص و از طرف دیگر متخصص زیادی نداشتیم حالا برای این که جای متخصص را پر کنند آمده‌اند لغت دانشمندان را وضع کرده‌اند و پنج نفر عده آنها را معین نموده‌اند دو نفر آنها از معلمین مدارس عالیه و متوسطه هستند بنده از آقایان می‌پرسم این مدارس عالیه کجا است مدرسه حقوق است مدرسه دارالفنون است مدرسه سیاسی یا مدرسه سیروس مدرسه عالی کرده است بنده نمی دانم مدرسه عالی کدام است پنج نفر از دانشمندان را هم بنده نمی دانم یعنی چه و یقین دارم هر بدبختی که بخواهد این قانون را اجرا کند نخواهید فهمید دانشمند یعنی چه؟ آیا دانشمند کسی است که الف بای فارسی را خوب می داند؟ یا کسی است که به سیاست مملکت اطلاع داشته باشد یا اینکه باید هیئتی از ادباء و شعرا را جمع کند و آن وقت پنج نفر از میان آنها انتخاب کنیم تازه وقتی که آن پنج نفر آمدند و نشستند معلوم می‌شود که از پروگرام مدارس اطلاع ندارند و آن وقت مجبورند بروند از اطراف چند نفر متخصص بیاورند و از متخصص بعضی اطلاعات حاصل کنند ماده چهارم می‌گوید باید خدمات نمایان به مصارف مملکت کرده باشند آیا این خدمت را خدمت مادی می دانید یا خدمت اخلاقی؟ آیا اگر بنده متمول بودم و صد هزار تومان برای امور معارف در طهران می‌دارم آیا این نسبت به معارف خدمت بزرگی نیست؟ آن وقت بنده حامی را برای اینکه خدمت به معارف کرده‌ام میرند و می‌گویند دستور برای مدارس بنویس آیا این منطق است؟

(جمعی گفتند بلی)

بنده جواب نمی‌خواهم و بعد از تمام نطق خودم از درب اطاق بیرون می‌روم که جواب هم نشنوم اینها چیزهائی بود که در ماه شعبان ۱۳۲۸ بنده در کرسی نطق عرض می‌کردم و امروز هم همین عرض را می‌کنم که این قانون سبب تشکیل شورای عالی مصارف نخئاهد شد این قانون را هم باید بوسید و گذاشت نزد سایر قوانین که از مجلس شورای ملی گذشته و اجراء نشده است دیگر اینکه راجع به انتخاب اعضاء آقایان می‌گویند وزیر باید انتخاب کند بنده هم می‌گویم البته باید وزیر اعضاء را انتخاب کند ولی متأسفانه در ماده نهم نقیص آن را می‌نویسد که اگر در حین عملیات شورای عالی معارف یعنی در آن چهار سال یکی از اعضاء فوت کند یا استعفاء دهد خود شورای معارف به وزیر معارف چند نفر را پیشنهاد می‌کنید و وزیر هم مجبور است از میان همان‌ها انتخاب نماید حالا بنده منصفانه از آقایان سئوال می‌کنم این دو ماده قانون ناقص یکدیگر نیست؟

(بعضی گفتند خیر)

به عقیده بنده ناقص است در ماده شوم شما وزیر را برای انتخاب اعضاء مختار می‌کنید و در ماده دیگر در همان موضوع به دیگری اختیار می‌دهند

آقا میرزا آشتیانی – در مجلس شورای ملی هم همینطور است

وحیدالملک – بلی همین طور است ولی آن یک امر سیاسی است سابق هم بود و به مجلس شورای ملی حق داده شده بود ولی خود آقایان تصدیق می‌کنند که این مسئله مخالف با فلشفه انتخاب بود بلی مدت سه ماه که انتخاب در ولایات ممکن نیست تمام شود این حق را به مجلس داده‌ایم ولی برای رفع مشکل و محظوری است و الا خوتان تصدیق می فرمائید که این قسم انتخاب مخالف اصول مشروطیت و اصول قانون انتخابات است در این مورد انتخاب کننده وزیر است نه اعضای شورا اگر شما وزیر را منتخب قرار می‌دهید پش دیگر چرا به منتخب حق می‌دهید بنده در این صورت مخالف هستم و به نظر بنده این یازده ماده که آقایان ملاحظه می‌فرمایند تمام راجع به نظامنامه داخلی شورای معارف است این قانون دو موقع تولید بعضی محظورات و مشکلات می‌کند و چنانچه عرض کردم این یازده ماده باید جزو نظامنامه داخلی محسوب شود و با آقای وزیر معارف است که یک نظامنامه داخلی بنویسد و ملت دولت امضاء نموده به موقع اجرا بگذارند حالا آمدیم سر ماده و هم قانون تشکیلات وزارت معارف آقای مخبر محترم که ممکن نیست بنده در علم و سابقه ایشان راجع به معارف مملکت تردیدی داشته باشم در ماده دهم آن قانون ایراداتی فرمودند یکی اینکه فرمودند حل غوامض امروز یعنی چه؟ و هر یک از اعضاء کمیسیون امروز حاضر باشند معنی این کلمه را نمی‌فهمند بنده عرض می‌کنم من یکی از همانها هستم در موقعی که آقا فرمایش می‌فرمودند در جای خودم بیست و یک فقره غواض امور معارف را نوشته‌ام آنها را می‌خوانم و ممکن است برای هر یک ساعت توضیح دهم و ثابت کنم جزو غوامض امور معارف است

رئیس – اگر مفصل است بماند برای جلسه دیگر

وحیدالملک – بلی مفصل است و بنده یک ساعت دیگر عرض دارم

رئیس –چون مدتی از شب گذشته بقیه نطق آقای وحیدالملک می‌ماند برای جلسه دیگر

(بعضی گفتند صحیح است)

وحیدالملک – چون آقایان خسته شده‌اند می‌فرمایند صحیح است

رئیس – فرمودید بیست و یک فقره غوامض امور معارف است و در هر کدام یک ساعت توضیح خواهید داد

وحیدالملک – خیر تمام عرایض بنده یک ساعت دقت لازم دارد

رئیس – جلسه آتیه روز شنبه سه ساعت به غروب خواهد بود و دستور آن اولا بقیه مذاکرات راجع به قانون شورای عالی معارف

ثانیا – راپورت کمیسیون بودجه راجع به مستمریات اشخاصی که در ادارات هستند.

شیخ الاسلام اصفهانی – اجازه میفرمائید

رئیس – بفرمائید

شیخ الاسلام اصفهانی – وعده فرمودید لایحه الحاق آب کارون به زاینده رود تحت شور ثانی برود و لایحه اش هم طبع و توزیع شده است

رئیس –لایحه طبع و توضیح شده است ولی اعتراضاتی که پیشنهاد شده بود هنوز طبع نشده

مدرس – ضمیمه شده است

رئیس – راپورت غیر از اعتراضات است اعتراضت هنوز طبع و توزیع نشده

آقای آقا میرزا محمد نجات (اجازه)

آقا میرزا محمد نجات – بنده تقاضا می‌کنم قانون بره کشی جزو دستور باشد

رئیس – از کمیسیون بر بگشته آقای حاج میرزا مرتضی (اجازه)

حاج میرزا مرتضی – برای این که تکلیف مسائلی که کمیسیون عرایض به عرض آقایان رسانده معلوم شود بنده تقاضا می‌کنم راپورت کمیسیون عرایض جزو دستور جلسه آتیه شود

رئیس – در این باب مخالفی نیست

(گفته شد خیر)

رئیس – جزو دستور می‌شود ولی باید به آقایان وزراء اطلاع داده حاضر باشند

آقای مستشارالسلطنه (اجازه)

مستشارالسلطنه – عرضی ندارم

رئیس – آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو – بنده خواستم تقاضا کنم و الا راپورت کمیسیون عرایض جزو دستور شود زیرا مسئله بزرگی است و باید تکلیفی برای عرایض مردم معین شود و این نوع مسامحه کردن برای عموم ضرر دارد قسمت دوم که خواستم تقاضا نمایم جزو دستور شود مسئله تلگرافی بود که تجار اصفهانی راجع به منسوجات داخلی و بعضی ما التجاره‌ها کرده بودند این‌ها مسائل اساسی است و به مسائل اقتصادی ما خیلی کمک می‌کند و قابل توجه است قسمت سوم که سابقا هم عرض کردم این بود که آقایان وزراء برای جواب نمی‌شوند یک سؤلاتی شده که گمان می‌کنم تأخیر جواب سبب خسارت می‌شود ازآقایان وزیر مالیه بعضی سؤالات شده که باید جواب بدهند و همچنین از آقای رئیس الوزراء بعضی سؤلات شده است که از تأخیر آنها ممکن است ضررهائی وارد شود هیچ حاضر نمی‌شوند بنده نمی دانم علت اینکه از وزارت مالیه تا به حال کسی اینجا نیامده است بگویند یکی هم مسئله جواهرات است که بنده سؤال کرده‌ام و شاید بنده و خیلی از آقایان منتظر نتیجه باشیم و یک قسمت ازآن راجع به یک جعبه جواهری بود که عرض کردم به اسم عباس نام در یکی از بانکهای سوئیس سپرده شده است

رئیس – اینها که جزو دستور نیست.

ارباب کیخسرو – مقصود این است که باید آقایان وزراء بیایند و جواب این مسائل را بدهند

رئیس – جنابعالی را جزو آن کمیسیون معین کرده‌اند خودشان قبول نکردید

مراسله از طرف دولت رسیده قرائت می‌شود

(به مضمون ذیل قرائت شد)

ریاست محترم شورای ملی

شیدالله ارکانه

نظر به اینکه لازم است کمیسیونی برای رسیدگی به جواهرات و ذخائر سلطنتی تعیین شود و هیئت وزراء نیز لازم میدانند ۳ نفر از آقایان نمایندگان از طرف مجلس مقدس شورای ملی در کمیسیون مزبور عضویت داشته باشند. لذا خواهشمند است در صورت تصویب آقای مسادات و آقای حاج شیخ اسدالله و آقای ارباب کیخسرو را لطفا دعوت فرمائید که عضویت کمیسیون مزبور را قبول و هیئت دولت را ممنون فرمایند

رئیس – آقای مستشارالسلطنه (اجازه)

مستشارالسلطنه – بنده لازم تر می‌دانستم قبل از اینکه اشخاص محترم مداخله کنند نظریات و اطلاعات هیئت دولت به عرض مجلس برسد

رئیس – راجع به دستور است

مستشارالسلطنه – خیر راجع به همین رقعه است که باید قرائت شد

رئیس – مذاکره دردستور است

آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا – راجع به دستور عرضی ندارم راجع به این مراسله عرض دارم.

آقا سید یعقوب – در جلسه گذشته قرار شد عریضه آقای قوام السلطنه جزو دستور جلسه امشب شود امشب هم تکلیفش معین نشد

رئیس – جزو دستور روز شنبه می‌شود

آقای حائری زاده (اجازه)

حائری زاده – بنده استدعا دارم به شعبات تاکید شود راپورت‌های خود را راجع به نمایندگی آقایان تقی زاده و وثوق الدوله و آقای سیدضیاء الدین را برای جلسه دیگر حاضر نمایند

رئیس – آقایان تصویب می‌کنند پیشنهاد آقای حائری زاده جزو دستور باشد

(بعضی گفتند خیر)

رئیس – پس رأی می‌گیریم آقایانی که تصویب می‌کنند این مسئله جزو دستور باشد قیام فرمایند

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد دیگر راجع به دستور اظهاری هست یا نه؟

(اظهاری نشد)

رئیس – آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا – بنده با کاغذی که از طرف دولت رسیده مخالف هستم زیرا اخیرا می‌بینم هر سؤالی می‌کنم و هر چه می‌خواهم فوری جوابش کمیسیون است اگر سؤال کنیم مالیه مملکت چه شده می‌گویند کمیسیون باید معین شود اگر بگوئیم بانک چه ترتیبی دارد می‌گویند باید کمیسیونی معین شود جواهرات سلطنتی چه شده کمیسیون معین کنید اگر بپرسیم کمیسیون جواب این است که شما وکلاء با ما مشارکت کنید و دیگر صدایتان بلند نشود در صورتی که قوه مقننه و قوه مجریه از هم منفکند و باید ناظر یکدیگر باشند یکی راپورت بدهد و دیگری در آن راپورت تحقیقات کند دلت می‌تواند کمیسیونی از اجرای دربار و مالیه هر طور بخواهند و به هر کس اعتماد دارد معین کند به نشینند رسیدگی و راپورت بدهند و البته مجلس هم حق تفتیش در کلیه اعمال را دارد و پس از اینکه دولت راپورت داد اگر مجلس خواست چند نفر از وکلا معین می‌کند تفتیش می‌کنند در خصوص سؤال آقای ارباب کیخسرو یعنی جواهرات و ذخائر سلطنتی همه ما موافق هستیم و باید دید ترتیب مالیه مملکت چطور است و به عقیده بنده ما برای اینکه کار دولت را بکنیم معین نشده اگر بنا باشد هر کاری را وکلا بکنند بکار وکالت نمی‌توانند برسند و آن وقت جواب آقایان نمایندگان هم این خواهد بود که فلان وکیل هم در آن کمیسیون بود بنابریان با این نوع کمیسیون‌ها مخالف هستم و گمان می‌کنم ما باید کاملا وظایف نمایندگی خودمان را انجام بدهیم و بگوئیم هیئت دولت مأمور دارد و قوه مجریه دولت است باید تحقیقات بکنند و راپورت بدهد بعد ما در آن تفتیش کنیم گذشته از این آن کاغذ شکل خاصی را هم معین کرده‌اند و سه نفر مخصوص را هم اسم برده‌اند و هنوز از مجلس معین نشده حالا روزنامه‌ها اعلان کرده‌اند که سه نفر از وکلاء برای عضویت این کمیسیون معین شده‌اند بنده این ترتیب را خوش نمی دانم و عقیده‌ام این است که نباید عضویت این کمیسیون را قبول کرد و اگر آقایان با بنده موافقت بفرمایند در جواب به دولت بویسند قوه مجریه مسئول این ترتیبات است و باید شما خودتان ببیند جواهرات را کی برده و مالیه مملکت را کی حیف و میل کرده است به ما راپورت بدهید بعد اگر ما خواستیم تفتیش کنیم و ال این ترتیب تقریبا مداخله در قوه مجریه است

رئیس – راجع به دستور دیگر مخالفی نیست؟

(اظهاری نشد)

(مجلس سه ساعت از شب گذشته ختم شد)

رئیس مجلس – مؤتمن الملک