مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ اسفند ۱۳۰۸ نشست ۱۰۵
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ اسفند ۱۳۰۸ نشست ۱۰۵
صورت مجلس سهشنبه سیزدهم اسفندماه را آقای اورنگ (منشی) قرائت نمودند
رئیسـ آقای اورنگ
اورنگ شیخالملکی ـ قبل از دستور
رئیسـ آقای وثوق
سیدمرتضی وثوقـ قبل از دستور
رئیسـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادیـ قبل از دستور
رئیسـ آقای کازرونی
کازرونیـ قبل از دستور
رئیسـ آقای حیدری
حیدریـ قبل از دستور
رئیسـ آقای زوار
زوارـ قبل از دستور
رئیسـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوبـ در صورت جلسه دو چیز را بنده توجه میدهم یکی آن ماده که بعد از رفع توقیف محتاج نباشد که از ثبت اسناد خبر داده شود آقای مخبر جواب دادند که مقصود هم همین است در صورت مجلس نوشته شده است که مخبر توضیح داد جمله که مقوصد هم همین است بایستی اضافه شود یکی دیگر هم در آن ماده دیگری که بنده گفتم مطابق ماده هفده بعد آقای مخبر قرار داد که عوض مقررات مواد نوشته شود یعنی در ماده هفده که ضامن میدهد مخبر قبول کرد که مقررات برداشته شود مواد نوشته شود اینجا این کلمه را تذکر میدهم که یاد آوری شود
رئیسـ صورت مجلس تصویب شد
(۲- مذاکرات در اطراف ورود و عدم ورود در دستور)
جمعی از نمایندگانـ دستور
اورنگ ـ بنده مخالفم
رئیس ـ بفرمائید
اورنگ ـ بنده خود را ملزم میدانم باظهار تشکر و ضمنا تذکری که لازم بود در محضر نمایندگان محترم
یکی از نمایندگان ـ بلندتر
اورنگ ـ یواش یواش. تذکری که لازم بود در حضور نمایندگان محترم بعرض برسد. چنانچه خاطر همة آقایان مسبوق است بنده بواسطة کسالت کمتر بیرون میایم در دوسه روز قبل از این بواسطه حاجتی شاید اغلب آقایان مسبوق باشند بطرف جنوبی شهر بنده رفتم برای انجام یک مهمی و پس از مشاهده قسمت جنوبی شهر حقیقه منصفانه یک وضعیتی از اداره بلدیه و اقدامات بلدیه در قسمت جنوب شهر مشاهده کردم که البته تصدیق میفرمائید قابل این است که انسانی تشکر کند از اقدامات ادارة بلدیه (طلوعـ ادای وظیفه میکنند تشکر ندارد)اگر چنانچه اقدامات کارکنان بلدیه را انسان به بیند قابل این هست که انسان در هر مرحله هر عمل صحیحی را از هر ادارة مشاهده کرد تشکر کند و این تشکر خود تشویقی است از کارکنان
طهرانی ـ انتظامات بهم میخورد در مخالفت با دستور بگوئید
کازرونی ـ بگذارید صحبت بدارند
(صدای زنگ ـ دعوت بسکوت)
اورنگ ـ ادارة که وظیفه خود را بخوبی از عهده بربیایند و ضمنا تذکری را هم لازم میدانم داده باشم و آن این است که در سه ماه قبل …….(بعضی از نمایندگان به همهمه ـ دلیل مخالفت با دستور را بفرمائید)
(صدای زنگ)
رئیس ـ علی ای حال بگذارید حرفشان را بزنند
اورنگ شیخ الملکی ـ در سه ماه قبل اقداماتی از طرف اداره بلدیه در جلو خان بهارستان شده بود و این اقدامات هنوز منتج نتیجه نشده است در ضمن آن تشکر خواستم تذکری داده باشم که کارکنان بلدیه در این قسمت هم صرف مساعی کرده باشند که زودتر این عمل در اینجا صورت عملی بخود گرفته باشد و بعبارت اخری این تشکر را بنده لازم میدانستم امروز عرض کرده باشم سوای این هم عرضی ندارم و این قیل و قالها هم بیخود بود
رئیس ـ چون یک قضیه را گفتند که در حدود اطلاع بنده است از این جهت آنرا میخواهم توضیح دهم. اوضاع جلو خان مجلس را یاد آوری کردند قبلا با بنده مذاکره شده و با استحضار بنده اینجا را برای بهتر کردن و برای آماده ساختن دست زدند (صحیح است) و اگر اقدامی هم نشده است برای خاطر این است که فصل مساعده نبوده است و خود آقای کفیل بلدیه مرا
آگاه کردند که بهترین تاسیسات را در این نقطه خواهند کرد بطوریکه متناسب با شئون مجلس شورای ملی باشد قریتا آمده خواهد شد (نمایندگان ـ صحیح است)
جمعی از نمایندگان ـ دستور
رئیس ـ وارد دستور شویم؟
بعضی از نمایندگان ـ بلی
(۳-تصویب یک فقره مرخصی)
رئیس ـ راپرتی رسیده است از کمیسیون عرایض و مرخصی قرائت میشود:
خبر کمیسیون:
آقای امیر ابراهیمی نماینده محترم برای مسافرت به کرمان و انجام بعضی امور تقاضای یکماه مرخصی از تاریخ حرکت نموده اند کمیسیون با مرخصی ایشان موافق و اینک خبر آنرا تقدیم میدارد.
افسر ـ اول برای ورود در دستور باید رأی گرفته شود (صدای زنگ)
رئیس ـ اظهارات جنابعالی را بنده یا خبر ویتتان منافی میدانم
افسر ـ باید رای گرفته شود اینطور نمیشود
رئیسـ یکنفر مخالفت کرد و او حرف خودش را زد و باید ندارد.
آقای ملک مدنی ـ باخبر موافقید؟
ملک مدنی ـ موافقم
رئیس ـ آقای روحی
روحی ـ موافقم
رئیس ـ آقای زوار
زوار ـ موافقم
رئیس ـ آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی ـ بنده البته در این مخالفتهائی که کرده ام هر چه باید عرض کنم کردهام نظرم هم باین است در مخالفتم بدون استثنا که حقوق زمان مرخصی را انسان تخصیص بدهد بصارف عام المنفعه باین ملاحظه بنده بدون تفاوت با اشخاص مخالفت میکنم بعضی اوقات هم بعضی اشخاص هستند که مکرر اجازه مرخصی گرفته اند باز هم میخواهند خودشان بایستی انصاف بدهند که حقوق این زمان مرخصیشان را تخصیص بیک مصارف عام المنفعه بدهند بنده باین نظر مخالفم
رئیس ـ آقای ملک مدنی
ملک مدنی ـ آقای فییروز آبادی اصولا در هر راپرت مرخصی مخالفت میکنند ولی بنده باید بعرضشان برسانم که آقای امیر ابراهیمی برای کارهائی که مفید است برای محل مرخصی خواسته اند و این مسافرت از نقطة نظر انجام امور مکحلی است و تقریبا یک نوع وظیفه است که ایشان انجام میدهند استدعا میکنم آقا هم موافقت بفرمایند.
رئیس ـ موافقین با مرخصی آقای امیر ابراهیمی قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد
(۴-بقیه شور دوم لایحه تمدید قانون طبابت)
رئیس ـ در نتیجه قابل توجه شدن پیشنهاد آقای دکتر سنگ ماده واحده متعلقه به تمدید قانون طبابت به کمیسیون ارجاع شد راپرتی داده اند که قرائت میشود:
خبر کمیسیون:
کمیسیون معارف با حضور آقای وزیر معارف پیشنهاد آقای دکتر سنگ و سایر پیشنهادهای آقایان را که در شور دوم قانون تمدید قانون طبابت را مطرح شور قرار داده و به ترتیب ذیل تصمیم گرفته شد که خبر آن تقدیم مجلس شورای ملی میشود.
ماده واحدهـ مجلس شورای ملی قانون طبابت مصوب ۲۸ شهریور ۱۳۰۶ را با ماده الحاقیه آن مصوب ۲ آذر-
۱۳۰۶ از تاریخ انقضاء برای مدت سه سال تمدید مینماید و وزارت معارف مکلف است نطامنامه اجرای آنرا تنظیم و پس از تصویب کمیسیون معارف مجلس شورای ملی بموقع اجرا گذارد
تبصره ۱ ـ امتحان مذکوه در قانون فقط سالی یکمرتبه در نیمه مهر ماه هر سال بعمل خواهد آمد
تبصره۲- اطبائی که مشمول ماده اول قانون ۲۸ شهریور ۱۳۰۶ هستند و تاکنون مدارک خود را تسلیم اولیاء معارف در مرکز و ولایات ننمودهاند مکلف هستند از تاریخ تصویب این قانون تا اول مهر ۱۳۰۹ مدارک خود را در مرکز به وزارت معارف و در ولایات بنماینده معارف تسلیم نمایند
رئیس ـ آقای فیروز آبادی
فیروز آبادیـ بنده از آنجائی که همیشه مثل آقایان نظرم اینست که اسباب رفاهیت و آسایش نوع بشر را باید فراهم کرد و بعقیده خودم هر کسی که مخالف این عقیده باشد او را بشر نباید دانست بلکه او را سبع باید دانست یا یک کارخانه کثافت سازی باید دانست باین مناسبت بنده بعضی مخالفتها میکمنم و بعضی وقتها هم از آقایان دکتر ها و دوا سازها خواهش میکنم که یک مراعاتهائی نسبت بمردم بکنند در این زمینه هم بعضی عرایض داشتم که میخواستم عرض کنم اما میبینم بخواهم عرض کنم باز تاخیر میافتد و این بیچاره هائی کمه در طهران سر گردانند بهمین حال باقی میماند باین ملاحظه بنده با این ترتیب موافقت میکنم که امروز بگذرد بهمین سه سال هم اکتفا میکنم نظر خودم هم پنجسال بود باین مناسبت برای اینکه تعویق نیفتد بنده صرف نظر از مخالفت خودم میکنم که امروز بگذرد و اینها راحت شوند بروند
رئیس ـ آقای دکتر سنگ
دکتر سنگ ـ فرمودند نقطه نظرشان رفاهیت و آسایش عمومی است (فرشی ـ بلندتر) بنده عرض میکنم این قانون طوری تنظیم شده است که آسایش عمومی کاملا منظور شده و نظریات هم را تامین میکند ما قصدی هیچ نداریم بیانات چند روز پیش من شاید در اطراف آن زیاد مذاکره شده بنده بر علیه یک دسته یا بر له دسته دیگر نیستم بنده هیچ قصدی ندارم مگر اینکه آنهائی که میخواهند با جان مردم سر و کار داشته باشند عالم باشند هیچکس منکر این نیست که یک شخص جاهلی برود سرو کار داشته باشد با جان مردم شما ملاحظه بفرمائید این محبتی را که راجع بساختمان مریضخانه میفرمائید این کمکی که بشیرو خورشید سرخ کردید حقیقه شایان همه گونه تمجید است اگر شما یکی از آقایانی که در اینجا دل همه مان برای آنها میسوزد پیشنهاد شود که ایشان زمامدار این مریضخانه باشند قبول خواهید کرد؟ هیچوقت (فیروز آبادی ـ اگر بالاتری پیدا نشود چرا) البته چه چیز است که انسان را بالاتر میکند؟ علم است. بنده اگر پنجسال را پیشنهاد کردم برای این بود که پنج سال دوره تحصیلی طب بود در هر جا در تمام دنیا هر کسی تحصیل طب مبکند اقلش پنجسال است پنجسال با تمام مقدماتش دو سال پسئن سه سال دیگر داخل طب شود تحصیل بکند ولی آقایانی که در اینجا هستند اگر من عرض کردم پنجسال بشود برای این بود که این آقایان در این مدت یک فرجه داشته باشند که تمام اینها را که میخواهند بفرستند بپرستاری آن بیچارههائی که در دور دست هستند ملاحظه بفرمائید آقا مرض شخصیت نیشناسد اشخاص در نظر و مقابل مرض تیفوئید یکسانند.
یک میکرب تیفوئید هیچ نمیشناسد که این غنی است دیگری فقیر است این کدخداست دیگری رعیت است این یکی ارباب است مالکم است یا چیز دیگر همینطور طبیبی که میرود آنجا باید عالم باشد. اگر خوب دقت بفرمائید تصدیق خواهید کرد که بنده نخواستم در اینجا بر خلاف آقایان عرض بکنم آقایان هم که مرحمت فرمودند و
به پیشنهاد بنده رأی دادند برای این بودکه میدانستند که جز حقیقت گوئی در خاطر من چیزی نیست رفتیم در کمیسیون یک قانون خیلی خوبی آقایان تنظیم کردند و امیدوارم آقا هم موافقت بفرمایند و سخن را در اینجا کوتاه کنند
بعضی از نمایندگان ـ ایشان مخالفت نکردند
رئیس ـ آقای ملک مدنی
ملک مدنی ـ موافقم
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ بنده یک سئوالاتی داشتم میخواستم آقای مخبر جواب بدهند اولا حالا که بناشد دو سال یا پنجسال یا سه سال بنده عقیده دارم که خود روش مملکت و روش تمدن و ترقی اینست که قهراً چراغ الکتریک و برق که آمده است آن چراغها از بین میرود قهرا وقتی که اطبای دانای ما که از این مدارس که سوابق مفصله دارند بیرون میایند قهرا طبیبهای قدیم از میان میروند اگر اعضاء کمیسیون موافقت میکردندکه بکلی تعیین وقت را از بین میبردند باین معنی که وقتی اطباء ما زیاد شوند قهراً اطباء قدیم کم کم از بین خواهند رفت دیگر تجدید کردنش محتاج نیست حالا که موافقت کردید و تحدید کردید به سه سال بنده عرضی ندارم در تبصره آ÷ر نوشته است که مکلف هستند تا ۱۳۰۹ مدارک خودشان را در ولایات یا مرکز بدهند حالا این دیگز ندارد که اگر تخلف شد بعد از ۱۳۰۹ مدارک قانونی داشته باشد آن مدارک محل اعتبار هست یا نه مثلا خواستم به بینم که این تبصره مثل مدارک راجع باستخدام است که معین کردیم تا اول مهرماه بدهند که اگر ندادند دیگر وزارت مالیه نخواهد پذیرفت. اینهم همینجور است که اگر بعد از آنموقع دارای مدارک صحیحه باشند بیایند بدهند در مرکز یا ولایات پذیرفته میشود یا نمیشود؟ خواستم این را توضیح بدهند.
دکتر طاهری (مخبر)ـ منظور از این تجدید همینطور که تعبیر فرمودند این است که اشخاصی که تا تاریخ تصویب این قانون و تا ششماه دیگر نتوانند مدارکی برای اینکه مشمول ماده اول قانون مصوب ۱۳۰۶ باشند تهیه کنند اگر چنانچه دادند مدارکشان را و وارد امتحان شدند که هیچ داده آند یعنی عبارت هستند از اشخاصی که صوتشان در وزارت معارف یا ادارة معارف هر محلی موجود است اگی یک عدة دیگر از اشخاص موفق نشدندد در این دو سال که مهلت داشتند بیایند امتحان بدهند یا نبودند آنها هم در مدت هفت ماه مدارک خودشان را بدهند یا در مرکز یا در ولایات به اداره معارف منظور از این ماده این است که این سه سال که اینجا مهلت داده شد اگر ما این حد را معین نکنیم اشخاصی که هفت سال میگویند مشغول طبابت بودیم سه سال هم در اینجا مهلت دارند این میشود ده سال (دکتر سنگـ هلّم جرا از اینجا شروع میشود) آنوقت اشکال از اینجا پیدا میشود و این را تصدیق میفرمائید از روی همان نظریة که فرمودید در ضمن اطبای دیپلمه دارند تهیه میشوند عجالهً اشخاصی که تا حالا مشغول طبابت بودهاند وقتیکه خودشان را در سه دورة امتحان حاضر کردند دیگر کافی است که باینها اجازه داده شود و دیگر یک عده دیگری از اینها تهیه کردن لزومی ندارد از این نقطه نظر است که اینها تقریباًصد نفر یا صد و بیست نفرند و غالبشان تقریباً صد نفرشان حاضر شدهاند در امتحانات اسنادشان را دادهاند اگر بیست نفر هم ماندهاند در این ششماه ببرند بدهند
جمعی از نمایندگانـ کافی است مذاکرات
رئیسـ کافی است؟
بعضی از نمایندگانـ بلی
رئیسـ پیشنهادی رسیده است قرائت میشود:
پیشنهاد آقای ملکزاده
تبصرهـ اطبائی که بر طبق این قانون مجازبه
طبابت کردن میشوند باید اقلا ششماه در یکی از مریضخانههای مرکز یا ولایات کار کرده و عمل دیده باشند
رئیسـ آقای ملک زاده
دکتر مهدیخان ملکزادهـ تماسی که این قانون بازندگی عمومی دارد ایجاب میکند که عقاید خودم را عرض کنم امروز در تمام ممالک متمدنة دنیا ثابت شده است بزرگترین سرمایه برای یک ملتی از هر نقطة نظر از نقطه نظر اقتصاد (که خوشبختانه امروز در مملکت ما مورد بحث و توجه هیئت دولت واقع شده است) از نقطه نظر حفظ استقلال مملکت و از نقطه نظر نظامی عبارت است از عده افراد و تمام سعی و کوشش علماء متوجه بر این است که کوشش بکنند در ازدیاد نفوس و جلوگیری از تلفات پس هر قدر این موضوع از هر نقطه نظر مودر بحث و مورد توجه واقع شود بعقیده بنده قدر و قیمت دارد ازدیاد نفوس در یک مملکتی از دوراه ممکن است: یکی از راه زیاد کردن توالد و تناسل و یکی جلوگیری از تلفات (صحیح است آقا) زیاد کردن توالد و تناسل مجبورم این را عرض کنم که هر قدر که تمدن در ممالک بیشتر میشود توالد و تناسل در ممالک کمتر میشود (صحیح است) و این جیزی است که احصائیههای دقیقی که در ممالک متمدنه نوشته آند و مطالعة که کردهاند ثابت کردهاند امروز با وجود وسایل کثیره متعددی که دولتها و مؤسسات خیریه از برای کمک بزنهای حامله از برای کمک بفقرائی که نمیتوانند وسایل (فیروزآبادیـ ازدواج را) زندگانی خودشان یا ازدواج را فراهم بکنند متأسفانه نتوانستهاند این عدد را بالا ببرند (فیروزآبادیـ صحیح است) بعد از جنگ بینالمللی موقهً یکقدری بر عده توالد و تناسل در بعضی از ممالک افزوده شد ولی متأسفانه وقتی باحصائیهها نگاه میکنیم میبینیم بقهقرا برگشته است و تقریباًتوالد و تناسل این ساعت در تمام ممالک متمدنه دنیا در همان حدود قبل از جنگ بینالمللی است (کازرونیـ بواسطة تمدن بهیمیاست) پس حالا که از این راه نشد نفوس مملکت را زیاد کرد و از طرف دیگر بار متأسفانه از نقطه نظر که هر قدر تمدن زیاد میشود مهلکه و وسایل تلفات از برای نوع بشر زیادتر میشود مثلا عرض میکنم در نتیجه ارتباطی که در نتیجه تکثیر وسایل نقلیه سریعالسیر آئروپلانها و بالاخره بواطسة ارتباطاتی که در موقع جنگ بینالمللی پیدا شد میبینید مرض گریپ در ایران نبود مرض گریپ در نتیجه جنگ بینالمللی بایران آمد و سالی نیست که هزار نفوس زکیه را تلف نکند و همچنین بسیاری از امراضی که میبینیم در بعضی از ممالک بوده است و در نتیجه ارتباطات در بعضی نقاط و ممالک پیدا میشود بنده خودم دیدم که در سوریه مرضی بود موسوم به دنگ که هیچ در ایران دیده نشده بود بعد از چند سال این مرض آمددر بینالنهرین و بالاخره آمد بایران و اخیراًتک تک در ایران دیده میشود و این در نتیجة راه بغداد و سوریه است (طلوعـ جلوگیری کنند) که افتتاح شده است پس ملاحظه میفرمائید از یکطرف که ما نمیتوانیم وسائل ازدیاد نفوس را فراهم کنیم و از یکطرف دیگر هم میبینیم هر روز بواسطة تمدن جدید دستخوش تلفات هستیم بچه وسیله ممکن است این مهلکه بزرک را که تمام دنیا از هر نقطة نظر متوجة بآن هستند جلوگیری بکنیم و سعی کنیم که نفوس مملکت زیاد شود فقط یک راه دارد و آن راه عبارتست از توسعة تأسیسات صحی و داشتن اطباء تحصیل کرده و حاذق چون بسیار از چیزها هست در دنیا که اثرش محسوس نیست یکی پیشرفت امور طی است که چندان محسوس نیست بنده از برای اینکه طب جدید را در دنیای متمدن و مقایسة آن با طب قدیم بنظر محترم آقایان برسانم یک احصائیه که دقیقا بعمل آمده است در اینجا میخوانم و ملاحظه میفرمایند که در نتیجه طب جدید و ترقیات جدید و مؤسسات صحی چه اندازه ترقی در علم طب پیدا شده است و بچه اندازه با موانعی که عرض کردم جلوگیری از تلفات بعمل آمده است این احصائیه در ۱۸۸۱ تا ۱۸۸۵ در مدت یکسال در هزار نفر آدم
تلفات ۱۶/۵ بودهاست در ۱۸۸۶ الی ۱۸۹۰ تلفات یه ۱۵ خوشبختانه به ۱۱ رسیده است در ۱۸۹۶ تا ۱۹۰۰ تلفات خوشبختانه به ۱۱ رسیده است در ۱۹۰۶ الی ۱۹۱۰ احصائیة که درست کرده اند تلفات ۱۰/۵ بوده است در هزار- و در ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۵ تلفات ۳ ر ۹ بوده است ملاحظه میفرمائید که در نتیجة اقدامات و توسعة صحی در ممالک متمدنه تقریباً تلفات ثلث شده است و این چیست که توانسته است جلوگیری کند از آن مخاطراتی که هست بعلاوه عده نفوس را در بعضی از ممالک بحدی زیاد کرده است که مملکت آلمان قبل از جنگ در مدت بیست و پنجسال تقریباً بیست میلیون بر نفوس آن اضافه شده بود پس ملاحظه میفرمائید که بالاخره یگانه چاره از برای جلوگیری از تلفات و حفظ نفوس و در حقیقت حفظ استقلال حقیقی مملکت عبارت است از تأسیس مؤسسات صحّی بوضع جدید….
(صحیت بین نمایندگانـ صدای زنگ رئیسـ دعوت بسکوت)
دکترملکزادهـ و کوشش در اینکه مدرسه طب وسعت پیدا کند در نقاط مملکت دارای مریضخانهها باشیم و بتوانیم اطبای صحیح داشته باشیم….
آقاسیدیعقوبـ ماده ۶۳ را هم در نظر داشته باشید
دکتر ملکزادهـ بنابراین بنده چون عرض کردم که احتیاجات مملکت باطباء ایجاب میکند که این قانون تصویب بشود و موافقت بشود ولی در اینجا تبصرة پیشنهاد کردم که اگر موافقت بشود ولی در اینجا تبصرة پیشنهاد کردم که اگر موافقت بفرمایند که این آقایانی که مجاز میشوند اقلا شش ماه از برای دیدن بعضی از کارهای کوچک در مریضخانهها بروند و یک عملهای کوچکی که امروز در همه جای دنیا تمام مردم این عمل را میدانند و تمام مردم موظفند بدانند که وقتی که یک نزف الدمی پیدا شد نگذارند این مریض بمیرد و ببرند پیش یک طبیب تا جلوگیری کند و اگر یک زخمی پیدا شد چطور این را شست و شو بدهند لااقل این اطبائی که ما امروز جان مردم را دست اینها میدهیم این اندازه اطلاعات داشته باشند که بتوانند مردم از وجود آنها استفاده کنند.
فیروزآبادیـ بعد از اجازه شش ماه
دکتر ملکزادهـ بلی بعد از اجازه
رئیسـ آقای وثوق
سیدمرتضی وثوقـ حضرت آقای دکتر یک پیشنهادی فرمودند و بعد که خواستند در اطراف پیشنهاد خودشان توضیحات بدهند یک سلسله مطالب دیگری فرمودند که هیچ مربوط به لایحه نبود…
افسرـ مربوط بود آقا.
شریعتزادهـ کاملا مربوط بود.
وثوقـ بنده منکر نیستم آن نظری را که فرمودند. البته یک مطالب مفیدی بود ولی در مورد این لایحه بعقیده بنده مطالبی فرمودند که مورد نداشت و آن پیشنهادی هم که فرمودند در کمیسیون هم مذاکرده شد که این پیشنهاد عملی نیست زیرا این آقایان بعضیهاشان طب قدیم میدانند و طب قدیم با عمل جراحی و رفتن در مریضخانه و شش ماه باصطلاح در مریضخانه عملیات جراحی بکنند اصلا منافات دارد بعلاوه این آقایان بعضیها سنشان هم مقتضی نیست که بروند شش ماه در مریضخانه کار بکنند و عملیات جراحی بکنند در اینصورت بنده تصور میکنم که خود آقای دکتر هم تصدیق بکنند که این پیشنهاد عملی نیست فقط قانع شده بودند که اگر آقای وزیر در اینجا تشریف داشتند مذاکراتی در اطرافش بشود که در نظامنامة که تدوین میشود یک مراعاتهائی بشود که در نظامنامة که تدوین میشود یک مراعاتهائی بشود و بنده عقیده دارم که این احصائیه هم که اینجا آقای دکتر خواندند گمان میکنم دفعه دومی بود که این احصائیه را خواندهاند.
دکتر ملکزادهـ این آن نیست آقا
آقاسیدمرتضی وثوقـ بنده همچو تصور کردم آقا اگر یک لایحه برای تکثیر تأسیسات صحی میآوردند
بمجلس ممکن بود این احصائیه را بخوانید از نقطه نظر صحی و این اطلاعات را بفرمایند و بالاخره با این لایحه و با این ترتیب پیشنهاد آقای دکتر و کمیسیون (خود حضرتعالی هم رئیس کمیسیون بودید) و با حضور آقای وزیر مذاکره شد در اطرافش تصور نمیکردم دیگر حضرتعالی این پیشنهاد را بفرمائید وقت مجلس را اشغال کنید و لذا تصور میکنم خود حضرتعالی هم موافقت بفرمائید و این پیشنهادتان را پس بگیرید لایحه بهمان ترتیب که بود باشد.
رئیسـ آقایانی که پیشنهاد آقای ملکزاده را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
رئیسـ قابل توجه شد. لایحه برای دفعة دوم با سایر پیشنهادها به کمیسیون اعاده میشود. آقای رئیس الوزارء
(۵ـ تقدیم لایحه ایجاد وزارت اقتصاد ملی)
رئیس الوزارءـ لایحة راجع به ایجاد وزارت اقتصاد است تقدیم میکنم.
بعضی از نمایندگانـ بسیار خوب
رئیسـ اظهار رغبت میشود که قرائت بکنند:
ساحت محترم مجلس شورای ملی
نظر بلزوم توجه مخصوص در مسائل اتقصادی مملکت و نظر باهمیت فوقالعاده مطلب که مستلزم داشتن مسئولین مخصوص است هیئت دولت مقتضی میداند که وزارتخانة مخصوصی از نقطةنظر اجرای پرگرام اقتصادی مملکت تشکیل شود و بنابراین لایحة قانونی ذیل تقدیم میشود:
مادة ۱ از تاریخ تصویب این قانون بجای وزارت فواید عامه و فلاحت و تجارت که فعلا موجود است دو وزارتخانه ذیل تاسیس میشود
۱ـ وزارت طرق و شوارع
۲ـ وزارت اقتصاد ملی
مادة ۲ـ وظایف وزارت طرق و شوارع مراقبت در اینجا و نگاهدای راههای آهن و شوسه مملکت است
ماده ۳ـ وظایف وزارت اقتصاد ملی بطور کلی فراهم آوردن موجبات تکثیر قوة مولده ثروت عمومی و بکار انداختن منابع ثروت مملکتی از قبیل معادن و جنگلها و ترویج فلاحت و مخصوصاً ترقی محصولات فلاحتی قابل صدور و تطبیق اصول فلاحتی با اصول علمی جدید و تکمیل وسایل آبیاری و آباد کردن اراضی بائره و توجه مخصوص به بهبودی نژاد و تربیت و تکثیر حیوانات اهلی و تهیة موجبات مبارزه با آفات حیوانی و نباتی و فراهم آوردن موجبات ترقی و توسعه تجارت مملکت از نقطة نظر توسعة صادرات مملکت و تشویق بعمل آوردن امتعه که ممکن است در مملکت برای رفع حوائج داخلی تهیه شود و اصلاح مواد صادراتی مملکت بطوریکه مطلوب بازاراهای خارجه باشد.
مادة ۴ـ تشکیلات اداری دو وزارتخانه فوق بر طبق نظامنامة خواهد بود که بتصویب هیئت وزراء خواهد رسید
ماده ۵ـ این قانون پنجروز بعد از تصویب بموقع اجرا گذاشته خواهد شد و مخارج اداری وزارتخانههای مذکور تا موقع تصویب بودجه هر یک از آنها از محل اعتبارات مصوبة وزارت فوائد عامه تعیین خواهد شد.
رئیسـ برای استحضار خاطر آقایان قرائت شد و بکمیسیون مربوطه ارجاع خواهد شد (طباطبائی دیبا بکجا؟) فوائد عامه.
(۶ـ بقیه شور ثانی لایحه تامین مدعی به از ماده ۳۱)
رئیسـ لایحه تامین مدعی به ماده ۳۱ مطرح است قرائت میشود:
ماده ۳۱ـ در مواردی که مطابق ماده فوق ممکن است محصول توقیف شود بطریق ذیل عمل خواهد شد:
اگر محصول جمعآوری شده باشد سهم مدعی علیه یا محکوم علیه پس از وضع مالیات دولتی و مخارج معموله زراعتی از قبیل علوفه عوامل و بذر و خرج تنقیه قنات و مخارج عادی رودخانه باندازه که بسهم مدعی علیه یا محکومعلیه تعلق میگیرد بطوری که ذیلا برای توقیف
اموال منقول مقرر است توقیف خواهد گردید. هر گاه محصول جمعآوری نشده باشد برداشت محصول خواه دفعتاً باشد خواه بدفعات با حضور مامور اجرا بعمل خواهد آمد. مامور مذکور حق هیچگونه مداخله در امر برداشت محصول نداشته و فقط برای تعیین میزان محصولی که جمعآوری میشود حضور پیدا خواهد کرد مدعی یا محکوم له نیز در موقع برداشت محصول حق حضور خواهد داشت پس از برداشت هر قسمت از محصول توقیف آن مطابق مقررات فوق بعمل خواهد آمد.
رئیسـ آقای هزار جریبی
هزار جریبیـ بنده با دو قسمت این ماده مخالف هستم علت مخالفت بنده این است که عملی نیست وقتی که این ماده تصویب بشود باید فکر اجرای آن را هم دولت بکند که چطور میشود آنرا اجرا کرد این است که در این ماده تا آن قسمتی را که موافقم میخوانم و آن جائی که مخالفم عرض نمیکنم (بلندتر) در نقاطی که مطابق ماده فوق ممکن است محصول توقیف شود بطریق ذیل عمل خواهد شد اگر محصول جمعآوری شده باشد سهم مدعی علیه یا محکومعلیه پس از وضع مالیات دولتی و مخارج معموله زراعتی از قبیل علوفه عوامل و بذر و خرج تنقیه قنات و مخارج عادی رودخانه باندازة که بسهم مدعی علیه یا محکومعلیه تعلق میگیرد بطوریکه ذیلا برای توقیف اموال منقول مقرر است توقیف خواهد شد و اما اینکه ضایع است و عملی نمیشود. هر گاه محصول جمعآوری نشده باشد برداشت محصول خواه دفعه باشد خواه بدفعات با حضور مأمور اجرا بعمل خواهد آمد حالا این با حضور مأمور اجرا در محصولی که اصلاً جمعآوری نشده است چطور بعمل میآید مثلاً این یک موقعی شلتوک یک موقعی گندم و جو است آنوقت باید این را شب جمعآوری کنند مأمور اجرا شب در آنجا باید بماند برای اینکه اینکار را بکند و همه روزه طلوع صبح زارع باید برود و سر جمع کردن این محصول در آنموقع چطور مأمور اجرا حاضر میشود وقتی که مامور اجرا حاضر نشد آنوقت چطور میشود آنوقت مأمور اجرا میآید و میگوید تو برخلاف قانون عمل کردی و محصول را جمعآوری کردی اگر بخواهد صبر کند زراعت خراب میشود و زراعت را که نمیتواند ول کند برود رعیت باید شب و روز مواظب باشد پس این یک تحمیلی است برای زارعین اما وقتی که جمع شد آن سهم مالک است که توقیف میشود سهم مالک تأمین میشود نه سهم رعیت. رعیت که گناهی ندارد پس وقتی که زراعت جمع شد آنوقت برود سروقتش والا زارعتی که جمعآوری نشده و توی صحرا است هنوز جمع نشده چطور اینکار را میکنند یعنی مأمورین اجرای ما طوری نیستند که خوب با مردم معامله کند آقایانی هم که در قوانین عدلیه نظریاتی داشتند مخصوصاً آقای مخبر نظرشان این بود که به ملک ضرری نخورد محصول ملک توقیف نشود و این نظریه برای حفظ منافع رعایا بوده ولی این قسمت را که بنده میبینم این بر ضرر رعیت و زارع است و مأمورین اجرائی الان در بعضی جاها هستند که ماهی ده تومان حقوق دارند و البته مامور اجرائی که ماهی ده تومان دارد در یک مواقعی که باو این کار را رجوع میکنند او چه خواهد کرد بنده با این قسمت بکلی مخالفم و چون نمیخواهم زیاد حرف بزنم توضیحات زیادی نمیدهم ولی این قسمت اگر چنانچه عملی بشود اسباب زحمت است و بکلی زراعت و فلاحت از بین میرود چنانچه مسئله توتونکاری امسال در مازندران و استراباد از بین رفته است (بعضی از نمایندگانـ صحیح است)
رئیسـ آقای وثوق
وثوقـ بنده مخالفم
رئیسـ آقای آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوبـ بنده در این مسئله که آقای هزار جریبی اظهار کردند ما خودمان که ترتیب محصول را نمیدانیم یک قانونی نوتشه میشود دو شوری هم
هست که بیاید در مجلس صحبت بشود نظر ما این بود که در مسئله تامین مدعی به یک ترتیبی واقع شود که در واقع یک تضییقی نسبت به مدعی علیه باشد که حق مدعی از بین نرود و یک تسهیلاتی هم باشد که محصول ضایع نشود باین معنی که محصول را در ضبط دولت ندانیم نگوئیم که مأمور مالیه باید جمعآوری کند همینطور که املاک مردم بکلی مسلوب المنفعه شد برای اینکه گفتیم دولت جمعآوری کند همینطور که املاک مردم بکلی مسلوب المنفعه شد برای اینکه گفتیم دولت جمعآوری کند املاک سپهسالار بکلی نابود شد املاک حاج امین الضرب در زنجان نابود گردید هکذا جاهای دیگر این نظریه اعضاء کمیسیون بود که دولت را دخالت بدهند در جمعآوری محصول املاک. این یک فلسفه فلسفه دیگر در نظر داشتیم که موادی که سابق گذشته است حق میدهد که تأمین بکنیم که در موقع برداشتن محصول مأمور حاضر باشد نه اینکه در تحت اختیار مأمور باشد مقننی که این قانون را مینویسد نظامنامهاش را هم مینویسد که باید مأمور حاضر شود اگر چنانچه مأمور تخلّف کرد آقا مأمور باید حاضر شود حق اوست که حاضر شود دولت یا وزارتخانة که حق میدهد بمأمور که حاضر شود دولت یا وزارتخانة که حق میدهد بمأمور که حاضر شود لابد اسباب تسهیلات او را هم باید فراهم کند بهرحال در این تذکراتی که شما دادید گمان میکنم آقای مخبر هم موافقت کنند که ما تکلیف دولت است که او را حاضر کند اگر حاضر نشد بنده هم با شما موافق هستم نه اینکه آن خرمن بحال خودش باقی باشد این است که بنده موافق هستم نه اینکه آن خرمن بحال خودش باقی باشد این است که بنده موافقم چنانچه اچازه هم خواسته بودم و خواستم آقای مخبر را توجه بدهم در قسمت آخر ماده که مینویسد مدعی یا محکومله نیز در موقع برداشت محصول حق حضور خواهد داشت یعنی چه؟ نه اینکه توقف دارد برداشتن بحضور او خودش حق دارد که حاضر شود اگر آمد و حاضر نشد یعنی چه عمداً مدعی نمیآید برای خاطر اینکه حکایت آن مثلی است مشهور چون مجلس عوام است اگر عباراتی گفته شود که عموم بفهمند عیبی ندارد که حکایت خر دیزه بکند که بمرگ خودش راضی باشد برای ضرر صاحب برای اینکه خرمن را مدعی علیه پایمال کند. حق حضور دارد نه اینکه اگر حاضر نشد آنوقت مدعی علیه نتواند خرمن را بردارد عقیده بنده در ماده این است که مدعی علیه بتواند خرمن را بردارد اگر این باشد که بنده در کمیسیون رأی دادم و عقیدهام این است که مطابق آن چیزی که بنده استنباط کردم که حق حضور را بمدعی میدهیم نه اینکه توقف داشته باشد برداشتن خرمن بحضور مدعی چنانچه همینطور باشد که بنده استنباط کردهام و آقای مخبر هم موافقت بفرمایند اشکال شما غیر وارد است.
رئیسـ آقای وثوق
وثوقـ بنده در شور اول این لایحه این را عرض کردم و آقای مخبر هم جواب مرحمت فرمودند و حالا که در شور دوم است ثانیاً عرض میکنم آن مطلبی را که آقای آقاسید یعقوب فرمودند یک عقیده بود اصلاً که در شور اول هم آقای مخبر فرمودند که حق ندارد که مأمور در اینطور موارد دخالت کند ولی این ماده یکطوریست که هم باید مأمور دولت مداخله کند و هم شما خواستید بین آن عقیدة که دارید و این عقیده یک عقیده ثالثی پیدا کنید بعقیده بنده صدر ماده مینویسد اگر محصول جمعآوری شده باشد سهم مدعی علیه یا محکومعلیه پس از وضع مالیات دولتی و مخارج معموله زارعتی از قبیل علوفه عوامل و بذر و خرج تنقیه قنات و مخارج عادی رودخانه باندازة که بسهم مدعی علیه یا محکومعلیه تعلق میگیرد بطوریکه ذیلاً برای توقیف اموال منقول مقرر است توقیف خواهد گردید. بالاخره نه در ذیل ماده مقرراتی است که بنده ببینم
عمل چطور شده است و نه در فوق ماده فقط مینویسد که مطابق توقیف اموال منقول مقرر است توقیف خواهد گردید و در اموال منقول هم مینویسد که توقیف اموال طوری بعمل خواهد آمد که در اجرای احکام مصرح است پس اینجا خوب بود که میفرمودند که همینطور که در اجرای احکام مصرح است مطابق مقررات فوق مقررات ذیل بعقیده بنده باید معلوم باشد بعلاوه در اینجا مأمور اجرا چکاره است در اینجا مادة صریحاً دارد که مامور اجرا فقط حق حضور دارد و حق هیچگونه مداخله ندارد بعد از اینکه حق مداخله نداشته باشد چه شکل میتواند تعیین مدعی به یا محکوم به را بکند برای بنده تشریح بفرمایند یک خرمنی است در اینجا موجود خود مدعی علیه هم اعتراض کرده مدعی هم حضور پیدا کرده شرکاء هم سهمی خود را بردهاند مأمور اجرا هم که حق مداخله ندارد این خرمن هم حاضر شده است چطور میتواند توقیف کند مطابق کدام مقررات فوق مقررات ذیل بالاخره بنده نمیتوانم موافقت کنم استدعا میکنم آقای مخبر توضیح بدهند که بنده قانع شوم
یاسائی (مخبر)ـ نظر اساسی این بود در شور اول هم مذاکره شد که حتیالمقدور توقیف از طرف دولت متوجه باملاک غیر منقول و املاک زراعتی و باغات نشود برای اینکه همینطور که آقای آقاسیدیعقوب فرمودند در عمل دیده شده که بوسیله مأمورین جزء یک افراط و تفریطهائی میشود و یک تضییقات و یک خسارتهای جبرانناپذیری میشود مخصوصاً در مواد سابق هم گذشته و بتصویب آقایان رسیده است بیشتر مطلب راجع است به اینکه توقیف راجع بسایر چیزها بشود و متوجه بمحصول نشود ولی فرض بفرمائید که در یک مواردی ناگزیر باید محصول را توقیف کرد و مدعی علیه چیز دیگری ظاهراً ندارد که بشود توقیف کرد یا در یک موردی خود مدعی و محکومعلیه صرفهشان را در این میبینند و تقاضا در آنجائی که مدعی به یا محکومبه عین محصول باشد در این موارد که شاید خیلی شاد و نادر باشد باید محصول را توقیف کرد آنوقت آن نظری که آقایان بطور تخالف اظهار کردند چون نظر آقای هزار جریبی با نظر آقای وثوق بکلی مخالف است آقای هزار جریبی عقیدهشان این است که چرا بگذاریم مأمور در اینجا حضور داشته باشد آقای وثوق میفرمایند که حضور مامور چرا فایده دارد و چرا نباید مداخله کند حد وسطش این است که اینجا نوشته شده است اگر طوری کنیم که مامور اصلاحق حضور نداشته باشد در مواردی که محصول تدریجاً برداشته میشود تصدیق بفرمائید که تامین را شما از نقطه نظر مدعی قرار تامین صادر کردهاید آنوقت نتیجه ندارد ممکن است مالک و رعیت هر چه عمل آمد سهم خودشان را برمیدارند و میبرند آنوقت فردا کی میتواند تعیین کند که محصول چقدر بوده است پس اگرشما یک مامور مراقبی سر محصول در مواقع برداشت نگذارید حتماً تامین بعمل نمیاید اما اینکه آقای وثوق فرمودید که مامور مداخله کند مداخله در اینجا صلاح نیست برای اینکه ما حضور مامور را میخواهیم که آنچه از برداشته محصول بدست میاید یعنی سهم مالک میشود و توقیف تعلق باو میگیرد این را حیف و میل نکنند یعنی نفرستد در جائی و مخفی بکند فقط همین است ما چیز دیگری نمیخواهیم اما اینکه مداخله بکند در طرز برداشت رسوم و معمول برداشت خرمن و اینها هر ولایتی یکطوریست که این عمل صلاح نیست بهمان ادله که آقای آقاسیدیعقوب فرمودند هر چه مداخله مامورین جزء در اموال مردم در کارهای مردم کمتر باشد بهتر است پس بهتر این است که ماده بهمین صورت باشد و ما مداخله دیگری غیر از پائیدن و تماشا کردن و نظارت نخواستهایم برای اینکه غیر از این باشد ضررش بیشتر است و اینکه فرمودند عبارت معنایش چه چیز است که پس از برداشت محصول توقیف آن مطابق مقررات فوق بعمل خواهد آمد مقررات فوق عبارتست از مقرراتی
که در فوق همین ماده ذکر شده است بنده عبارت را میخوانم اینطور نوشته است اگر محصول جمعآوری شده باشد سهم مدعیعلیه یا محکوم علیه پس از وضع مالیات دولتی و مخارج معمول زراعتی از قبیل علوفه عوامل و بذر و خرج و تنقیه قنات و مخارج عادی رودخانه باندازة که بسهم مدعیعلیه یا محکوم علیه تعلق میگیرد بطوریکه ذیلا برای توقیف اموال منقول مقرر است توقیف خواهد گردید یعنی این رعایتها را پس از اینکه محصولی که تدریجاً برداشت میشود محصول که جمعآوری شد با رعایت این مقررات که سهم هم یک را جدا بکند آنوقت آنچه که خالصاً برای مالک ماند انرا بعنوان تامین توقیف کنند و اینکه قید شده است مقررات فوق یعنی مقرراتی که در همین ماده است یک فرمایشی آقای آقاسیدیعقوب فرمودند راجع به اینکه (مامور مزبور حق هیچگونه مداخله در امر برداشت محصول نداشته و فقط برای تعیین میزان محصولی که جمعآوری میشود حضور پیدا خواهد کرد مدعی یا محکومله نیز در موقع برداشت محصول حق حضور خواهد داشت) معنی این چه چیز است البته خیلی واضح است مدعی یا محکومعلیه اگر میل داشته باشند میتوانند در موقع برداشت محصول حاضر بشوند اگر حاضر نشدند البته این مانع عمل مامور و برداشت خرمن نمیشود بسته بمیل خودشان است یک وقت است که به مامور هم اطمینان ندارد میگوید ممکن است مامور با مدعیعلیه تبانی کند و این محصولی که باید صدخروار بشود برساند به پنجاه خروار بهتر این است که خودم هم بروم و در موقع برداشت محصول باشم که آنچه بعمل میآید بدانم چیست و ممکن هم هست که اطمینان داشته باشد یا گرفتاری داشته باشد بسته بمیل خودش است در هر صورت معنی دیگری ندارد
جمعی از نمایندگانـ مذاکرات کافی است
رئیسـ پیشنهادها قرائت میشود:
پیشنهاد آقای فولادوند
بنده پیشنهاد میکنم در قسمت اخیر ماده ۳۱ بعد از کلمة مدعی یا محکومله کلمه یا (نماینده قانونی او) اضافه شود
فولادوندـ منظور معلوم است ممکن است بعضی اوقات همینطور که فرمودید مدعی نتواند حاضر شود و اسباب زحمت شود اگر صلاح بدانید کلمه نماینده قانونی اضافه شود و مقصود این است که از طرف محکمه هم تصدیق شده باشد
مخبرـ در تمام مواد این قانون و قوانین دیگر که گفته میشود مدعی یا محکومله شامل نماینده و وکیل آنها میشود بطور کلی این است و لازم نیست که در هر موردی این قسمت را تصریح کنیم و این هم که پیشنهاد فرمودید نمایندة قانونی البته باید قانونی باشد نمایندة غیرقانونی اصلا معنی ندارد معذلک برای اینکه در اصل مطلب تفاوتی حاصل نمیشود این پیشنهاد را قبول میکنم با شرط اینکه این قید قانونی را حذف کنند و نوشته شود (با نماینده آنها) چون نمایندة آنها نمایندة است که محکمه عدلیه تصدیق بکند یا مدعیالعموم.
رئیسـ آقایانیکه این پیشنهاد….
بعضی از نمایندگانـ مخبر قبول کرد
رئیسـ رأی میگیریم بماده ۳۱ با پیشنهاد اصلاحی آقای فولادوند بطوریکه آقای مخبر قبول کرد موافقین قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیسـ تصویب شد. ماده ۳۲ قرائت میشود:
ماده ۳۲ـ هر گاه در میزان مخارج معموله زراعتی بین مدعی علیه یا محکومعلیه و طرف او و در صورت حاضر نبودن طرف بین مدعی علیه یا محکوم علیه و مامور اجرا اختلاف باشد حداقل میزان مزبور از محصول موضوع و بقیه توقیف میشود تا محکمه قرار توقیف صادر کرده تصمیم قطعی اتخاذ نماید.
رئیسـ آقای آقاسید یعقوب
آقاسیدیعقوبـ موافقم
رئیسـ آقای احتشامزاده
احتشامزادهـ موافقم
رئیسـ مخالفی نیست؟
(معاوضی نبود)
رئیسـ موافقین با ماده ۳۲ قیام فرمایند
(اکثر برخاستند)
رئیسـ تصویب شد. ماده ۳۳:
مادة ۳۳ـ در صورتیکه محصول قبلا فروخته شده و قیمت آن در موقع توقیف هنوز پرداخته نشده باشد قیمت نزد خریدار توقیف گردیده و اقساط آن در موقع وصول و در صندوق عدلیه توقیف خواهد شد.
رئیسـ آقای شریعتزاده
شریعتزادهـ موافقم
رئیسـ آقای احتشامزاده
احتشامزادهـ موافقم
(در این ماده معاوضی نبود)
رئیسـ موافقین با ماده ۳۳ قیام فرمایند
(غالب نمایندگان قیام نمودند)
رئیسـ تصویب شد. مادة ۳۴ قرائت میشود:
(قسمت چهارم در توقیف اموال منقول)
ماده ۳۴ـ توقیف اموال منقول بترتیبی باید بعمل آید که در قوانین مربوطه باجرای احکام مصرح است.
رئیسـ آقای شریعتزاده
شریعتزادهـ موافقم
رئیسـ آقای آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوبـ موافقم
رئیسـ آقای احتشامزاده
احتشامزادهـ موافقم
رئیسـ مخالفی ندارد؟
(مخالفی نبود)
رئیسـ موافقین با ماده سی و چهار قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیسـ تصویب شد. ماده ۳۵ قرائت میشود:
ماده ۳۵ـ مهر و موم کردن اموال منقول یا سپردن آن بخود مدعیعلیه یا محکومعلیه یا سپردن آن بشخص ثالث منوط بنظر محکمه است.
رئیسـ آقای شریعتزاده
شریعتزادهـ موافقم
رئیسـ آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوبـ این جا اگر آقای یاسائی توجه داشته باشید در قانون ثبت اسناد راجع به عبارت مهر و موم یک ترتیبی دادید گرچه در قوانین ما این عنوان هست عنوان لفظ توقیف عنوان لفظ مهر و موم است و حالا چون نظرم میآید این جا یک تغییری دادیم اگر ممکن است حالا هم تغییر بدهیم یا اینکه مثل همان قانون اصول محاکمات حقوقی باشد خواستم این را تذکر بدهم.
مخبرـ راجع بمهر و موم و چیزی که با حرارت ممکن است صورتش تغییر پیدا کند اشکال شد که این قدرها اطمینانی باو نیست و باید تغییر داد و
کلمة دیگری بجای آن گذاشت ولی بعد گفته شد که اصطلاح شده است و مقصود مهر و موم کردن نیست کلمة مهر و موم خورده در ظرف این ده بیست سال یک اصطلاحی شده برای اینکه این را در یک جائی ضبطش کنند و محفوظ نگاه دارند مثلا اگر لاک هم کردند نمیگویند مهر و لاک باز میگویند مهر و موم کردند پس اشکالی ندارد.
رئیسـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادیـ این جا توقیف را منوط کرده برضایت محکمه بنده میخواستم عرض کنم که نوشته شود برضایت محکمه و یا مدعی یا محکومله باشد که اگر مدعی یا محکومله هم راضی شد که پهلوی مدعیعلیه بماند بتواند و این ضرری هم ندارد بجهت اینکه در بعضی….
آقاسیدیعقوبـ بنظر محکمه شد
فیروزآبادیـ بله بنظر محکمه ولی عبارت یا برضایت مدعی و محکومله هم اضافه شود اگر میل داشته باشید بنده پیشنهاد هم میکنم.
رئیسـ آقای شریعتزاده
شریعتزادهـعرضی ندارم
رئیسـ پیشنهاد قرائت میشود:
پیشنهاد آقای فیروزآبادی
بنده پیشنهاد میکنم که در این ماده اضافه شود که منوط برضایت محکمه و یا مدعی و محکومله.
رئیسـ بفرمائید
فیروزآبادیـ بنده نظر باینکه در بعضی جاها محکمه نیست مثلا ممکن است در ده فرسخی یا بیست فرسخی محکمه نباشد و اینجا هم که نوشته بنظر محکمه هم که در آنجا نیست شاید آنوقت این اسباب زحمت بشود پس محکمه یا برضایت محکومله و مدعی باشد که اگر رضایت آنها هم شد ضرری ندارد.
مخبرـ فرضی را که آقای فیروزآبادی فرمودند که اگر در بیابان خواستند توقیف کنند و محکمه آنجا نیست این فرض مورد و عمل در خارج ندارد و گمان نمیکنم تفاوتی هم داشته باشد زیرا محکمه وقتی قرار صادر میکند در صورتی که بمأمور اجرا میدهد چه آن مأمور این کار را در شهر بعمل بیاورد یا در خارج او قبلا میداند که این را باید بشخص ثالث بسپارد در هر حال نظر محکمه شرط است در این قسمت هم مذاکرات مفصل و طولانی شده است حالا اگر چنانچه متداعیین تراضی کردند که نزد مدعی علیه بماند بنظر بنده عیبی ندارد ولی عبارتی که پیشنهاد فرمودید اگر مرحمت بفرمائید که اصلاحی درش بشود بد نیست. تراضی طرفین را هیچ قانونی نمیتواند جلویش را بگیرد.
رئیسـ مانعی ندارد
فیروزآبادیـ به تعجیل نوشته شد.
رئیسـ با اصلاحی که با نظر آقای مخبر شده است قرائت میشود و رأی میگیریم: (منوط بنظر محکمه با رضایت مدعی و محکومله است)
رئیسـ رأی میگیریم بماده ۳۵ با اصلاح پیشنهادی آقای فیروزآبادی و تصحیح آقای مخبر موافقین قیام فرمایند.
(اکثر برخاستند)
رئیسـ تصویب شد. مادة ۳۶:
ماده ۳۶ـ در صورتیکه اموال توقیف شده مهر و موم شده باشد شکستن یا محو کردن مهر مستلزم مجازاتی است که بموجب قانون مجازات عمومی برای این جرم مقرر است.
رئیسـ آقای احتشامزاده
احتشامزادهـ موافقم.
رئیسـ آقای شریعتزاده
شریعتزاده- موافقم
رئیسـ آقای آقاسید یعقوب
آقاسیدیعقوبـ بنده در کمیسیون هم عرض کردم ذکر این ماده را در این جا ما محتاج نیستیم برای اینکه در قانون مجازات عمومی یکمادة تصریح شده است راجع باین مسئله که چیزی را که دولت توقیف کرده باشد یا بحکم او مهر و موم شده باشد تخلف از آن مجازاتش فلان است و البته وقتی هم که تأمین مدعی به و مهر و موم میشود بحکم محکمه است خواستم عرض کنم که اصل ذکر کردن اینماده در اینجا محتاجالیه نیست
مخبرـ همانطور که ذکر کردند این قسمت در قانون مجازات عمومی ما پیشبینی شده است ولی از نقطه نظر اخلاق مردم اینکه بعضی کارها را هنوز اینقدرها جرم نمیدانند و آنطوری هم که میبایست بتمام افراد مردم اعلام نشده است که بدانند اینطور کارها جرم است پس بهتر اینست که در این قانون مخصوصاً قید بشود که بدانند هر کس مبتلا بهش میشود تأمین مدعی به وسائل مربوطة باو بداند که اگر یک تخلفاتی کرد و مهر و موم شکست مجازاتی در قانون مجازات عمومی برایش معین شده است و آن قانون را بگردد و جزای خودش را بفهمد تذکری است که بعقیده بنده خیلی خوبست
بعضی از نمایندگانـ کافی است مذاکرات
رئیسـ موافقین با ماده ۳۶ قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیسـ تصویب شده ماده ۳۷:
ماده ۳۷ـ توقیف عین اموالی که ضایع شدنی است ممنوع است در اینصورت آن اموال بفروش رسیده و قیمت توقیف خواهد شد.
رئیسـ آقای احتشامزاده
احتشامزادهـ موافقم.
رئیسـ آقای آقا سیدیعقوب
آقاسیدیعقوبـ بنده خواستم این جا آقای مخبر برای توضیح بفرمایند که فروشنده باید کی باشد خود مالک باید بفروشد یا مأمور اجراء فروشنده باشد خواستم این قسمت معلوم شود
مخبرـ عرض میشود فروش اموالی که از طرف محاکم عدلیه بعمل میآید ترتیب مخصوصی دارد و در قوانین مربوطه باجرای عدلیه هست باید مأمور اجرا هم حاضر باشد البته یک اصل کلی هم هست و آن مزایده است اگر مقتضی باشد مزایده بعمل میآید و اگر فوریت داشته باشد دیگر مزایده نیست یک موارد مقرراتی در قانون اجرا هست و یک نواقصی هم در آن قانونها هست و انشاءالله اگر فرصتی شد شاید وزارت عدلیه آنها را هم اصلاح کند که در اجرا و عمل مأمورین دچار اشکال نشوند و یک افراط و تفریطهائی هم نشود
رئیسـ آقای روحی
روحیـ کافی است مذاکرات
رئیسـ موافقین با ماده ۳۷ قیام فرمایند
(عدة قیام نمودند)
رئیسـ تأمل بفرمائید… تصویب شد. ماده ۳۸ قرائت میشود:
ماده ۳۸ـ هر گاه اموال در نزد مدعی علیه یا محکوم علیه یا شخص ثالثی توقیف شود هر گونه تفریط یا تعدی نسبت بآن مال از طرف شخصیکه مال نزد او توقیف شده است مستلزم مجازات خیانت در امانت خواهد بود.
رئیسـ مخالفی ندارد؟
(معاوضی نبود)
رئیسـ موافقین با ماده ۳۸ قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیسـ تصویب شد ـ ماده ۳۹ قرائت میشود:
(قسمت پنجم مقررات مشترکه و توقیف طلب)
ماده ۳۹ـ در هر مورد که مالی اعم از منقول یا غیر منقول توقیف شود و بیم آن برود که ادامه توقیف عین مال موجب ضایع شدن مال یا تنزل قیمت ان خواهد بود هر یک از طرفین حق تقاضای فروش دارد ولی هر گاه طرف دیگر موافق با فروش نبوده و ضرری را که از نفروختن مال ممکن است ناشی شود تامین نماید مطابق نظر او عمل خواهد شد در صورت فروش مأمور اجرا نظارت داشته و قیمت آن را در صندوق عدلیه توقیف خواهد کرد مدعی یا محکومله نیز حق نظات در فروش دارد
رئیسـ آقای آقا سیدیعقوب
آقاسیدیعقوبـ آقای مخبر در این ماده متوجه باشند بنده حالا یک چیزی متوجه شدم اینجا دارد اگر مالی را محکمه بعنوان مدعی به توقیف کرد و بیم آن رود که ادامه توقیف عین مال موجب ضایع شدن مال یا تنزل قیمت آن خواهد بود هر یک از طرفین حق تقاضای فروش دارد اولا عقیدة بنده این بود که تأمین مدعی به سلب مالکیت مالک را نسبت بملک او نمیکند آن سلطنتش بجای خودش محفوظ است ما این فلسفه را کاملا در بعضی مواد رعایت کردیم ولی در بعضی مواد نمیکنیم در اینجا مال بنده را بعنوان تأمین مدعی به توقیف خواستند بکنند قطع نظر از اینکه یک چیزی باشد که بیم آن رود که ضایع شود من بتوانم این تقاضا را بکنم. صرف نظر از این مسئله مال من در خطر است من بتوانم تقاضا کنم که او را بفروشند نهایت شما میخواهید پولش در صندوق عدلیه باشد بسیار خوب در آنجا بماند ماده آخرش هم همین است که بعد از اینکه محصول توقیف شد یا فروش رفت پولش در صندوق عدلیه بماند اگر بنده ودم از همان روزیکه دیدم که حکم یا قرار عدلیه صادر شد که خانه من را یا کالسکه و اتومبیل من را بعنوان تأمین مدعی به توقیف کنند بنده خواستم از این شر راحت شوم از این اتومبیل سوار شدن و پزدادن راحت شوم میگویم این را بفروشید این حق را ندارم؟ یا اینکه بیم آن رود که ضایع شود حق ندارم؟ گمان میکنم این جا خوبست که ما این حق را بدهیم که مدعی عدلیه که مال او را توقیف میکنند چه بیم آن رود که ضایع شود یا بیم آن نرود حق این را داشته باشد که تقاضا کند از محکمه یا مأمور اجرا که خوب توقیف کنید ولی بفروشید نه اینکه منحصر و مقید باین ترتیب باشد
رئیسـ آقای مخبر نظری ندارند
مخبرـ بنده متوجه نشدم خوب یکی از آقایان جواب بگویند
آقاسیدیعقوبـ کجا هستید آقای مخبر؟
رئیسـ رأی میگیریم بماده ۳۹ آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد
(۷ـ تقدیم لایحه تثبیت مسکوک رایج مملکت و تبدیل واحد آن بطلا)
رئیسـ آقای وزیر مالیه فرمایشی دارید؟
وزیر مالیهـ مسئله مسکوک رایج مملکت و تثبیت آن و تبدیل بواحد طلا همیشه منظور نظر دولت بوده است (نمایندگانـ صحیح است) در اینموضوع دولت یک لایحه تنظیم کرده است که تقدیم میشود بمجلس که تحت مطالعه نمایندگان محترم درآید و پس از اینکه تصویب شد بموقع اجرا گذارده بشود
رئیسـ نسبت باین لایحه اظهار رغبت شده است که قرائت شود
جمعی از نمایندگانـ صحیح است.
لایحه تبدیل واحد مسکوک بطلا
ساحت محترم مجلس شورای ملی
بطوریکه خاطر نمایندگان محترم مسبوق است مسئله
تثبیت مسکوک رایج مملکت و تبدیل واحد آن بطلا همیشه منظور نظر دولت بوده است در این اواخر که تنزل نرخ نقره منضما بعوامل دیگر موجب تنزل قران شده در تعقیب سایر اقدامات دولت تسریع در عملی نمودن این مقصود نیز بیشتر مورد توجه و اهتمام واقع گردید و اینک اصول مهمه آن بمجلس شورای ملی پیشنهاد و تصویب آن تقاضا میشود
تصویب قسمتهای دیگر نیز بطوری که در متن قانون مقرر است در موقع خود تقاضا خواهد شد
(ماده۱ـ مقیاس طلا)
واحد پول قانونی ایران ریال طلا است که بصد دینار تقسیم میشود
(مادة ۲ـ مسکوک مضروب و جزء واحد مقیاس)
مسکوکات قانونی در جریان عبارتند از:
(الف) مسکوک طلا: سکه طلای (۲۰) ریالی بنام (پهلوی)
سکه طلای (۱۰) ریالی بنام (نیم پهلوی)
(ب) مسکوک نقره: سکه نقره نیم ریالی
سکه نقره یک ریالی
سکه نقره دو ریالی
سکه نقره پنج ریالی
(ج) مسکوکات نیکل: سکه نیکل (۵) دیناری
سکه نیکل (۱۰) دیناری
سکه نیکل (۲۵) دیناری
(د) مسکوکات مس: سکه مس یک دیناری
سکه مس دو دیناری
(ماده ۳ـ وزن خالص و وزن مسکوک)
(الف) یک ریال معادل است با (۳۶۶۱۱۹۱ر۰) گرام طلای خالص
(ب) مسکوک طلای (۲۰) ریالی با (پهلوی) دارای ۳۲۲۳۸۲ ر ۷ گرام طلای خالص است و ضرابخانه دولتی باید یک کیلوگرام طلای خالص را بمصرف ضرب ۵۶۷۵ ر۱۳۶ عدد مسکوک یک پهلوی برساند
(ج) مسکوک طلای ده ریالی یا (نیم پهلوی) دارای ۶۶۱۱۹۱ ر۳ گرام طلای خالص است و ضرابخانه دولتی باید یک کیلوگرام طلای خالص را بمصرف ضرب ۱۳۵ ر ۲۷۵ عدد مسکوک نیم پهلوی برساند
(د) مسکوک نقره نیم ریالی که در داخله مملکت جریان قانونی دارد و نماینده نیم ریال طلا میباشد دارای ۲۵۰۰ ر۲ گرام نقره خالص است و ضرابخانه دولتی باید یک کیلوگرم نقره خالص را بمصرف ضرب (۴۴۴ ر۴۴۴) عدد مسکوک نیم ریالی برساند
(هـ)مسکوک نقرة یک ریالی که در داخله مملکت جریان قانونی دارد و نمایندة یک ریال طلا میباشد دارای ۵۰۰۰ر۴ گرام نقره خالص است و ضرابخانه دولتی باید یک کیلوگرام نقره خالص را بمصرف ضرب (۲۲۲ ر۲۲۲) عدد مسکوک یک ریالی برساند
(و) مسکوک نقره دو ریالی که در داخلة مملکت جریان قانونی دارد و نماینده دو ریال طلا میباشد دارای (۹) گرام نقره خالص است و ضرابخانه دولتی باید یک کیلوگرام نقرة خالص را بمصرف ضرب ۱۱۱ ر۱۱۱ عدد مسکوک دو ریالی برساند
(ز) مسکوک نقره ۵ ریالی که در داخل مملکت جریان قانونی دارد و نماینده پنج ریالی طلا میباشد دارای ۵۰۰۰ر۲۲ گرام نقره خالص است و ضرابخانه دولتی باید یک کیلوگرام نقرة خالص را بمصرف ضرب ۴۴۴ ر ۴۴ عدد مسکوک پنجریالی برساند
تبصرهـ میزان عیار مسکوکات طلا (مذکوره در بندهای بـ وـ ج فوق) عبارت از نهصد در هزار طلای خالص و یکصد در هزار مس است و میزان عیار مسکوکات نقره (مذکور در بندهای دـ و ـ هـ وـ ز) عبارت از نهصد در هزار نقره خالص و یکصد در هزار مس است (ماده ۴ـ طریقه و طرز ضرب و حد ترخص)
برای تأمین مقررات قانونی مربوطه بوزن خالص و اوزان مسکوک و تعیین ابعاد مسکوک نظامنامه طریقة ضرب مسکوکات را هیئت دولت تعیین و تصویب خواهد
کردـ مسکوکات طلا فرداً ممکن است از حیث وزن مسکوکی تا میزان حداکثر (۲/۱ ۲) دو نیم در هزار و از حیث وزن خالص تا میزان حداکثر دو در هزار نسبت بحد قانونی معینه در ماده ۳ اختلاف کسری یا اضافی (حد ترخص قانونی) داشته باشند و همچنین مسکوک نقره فرداً ممکن است از حیث وزن مسکوکی تا میزان حداکثر ده در هزار و از حیث وزن خالص تا میزان حداکثر سه در هزار نسبت بحد قانونی معینه در ماده سه اختلاف کسری یا اضافی (حد ترخص قانونی) داشته باشد ولی من حیث المجموع باید با مقررات ماده سه کاملا تطبیق نماید
(ماده ۵ـ شکل و سکه مسکوک طلا و نقره)
الفـ کلیه مسکوکات طلا و نقره مدور خواهند بود
بـ مسکوکات طلا در یکطرف تمثال اعلیحضرت همایون شاهنشاه ایران و در طرف دیگر شیر و خورشید و قیمت مسکوک و سنة ضرب را خواهند داشت
جـ مسکوکات نقره در یکطرف شیر و خورشید و در طرف دیگر عدد مشخص قیمت قانونی مسکوک و سنة ضرب را خواهد داشت
دـ مسکوکات نیکل و مس در یکطرف شیرو خورشید و در طرف دیگر عدد مشخص قیمت قانونی مسکوک و سنة ضرب را خواهند داشت
(ماده ۶ـ حق ضرب)
ضرب کلیه مسکوکات ایران منحصراً در ضرابخانه دولتی بعمل خواهد آمد
ضرب مسکوک طلا برای عموم افراد آزاد است و حقالضرب برای هر کیلوگرام طلای خالص نباید از ده ریال تجاوز کند
ضرب مسکوک نقره و نیکل و مس منحصر بدولت است و این حق بهیچوجه منالوجوه قابل انتقال نخواهد بود.
(ماده ۷ـ حد قبول مسکوک نیکل و مس)
برای هیچکس قبول مسکوکات نیکل و مس بیش از مبلغ دو ریال در معاملات اجباری نیست
(مادة ۸ـ مسکوک معیوب و قلب)
ضرب و بجریان انداختن مسکوکاتی که مخالف مقررات این قانون تهیه شده باشد ممنوع است و همچنین مسکوکات معیوب مانند مسکوک سوراخدار یا شکسته یا دستهدار یا مسکوکاتی که بوسیله مواد شیمیائی و تیزابی یا بوسیله آلات و ادوات از مقدار فلزی آن مصنوعا کاسته شده باشد دارای اعتبار مسکوکی نبوده و جریان قانونی نخواهد داشت
(مادة ۹ـ ذخیره مسکوکات)
حفظ و نگاهداری ذخیرة که لااقل باید معادل با مبلغ کل مسکوک نقره و نیکل و مس باشد اجباری است و ذخیره مذکور مرکب خواهد بود از شمش طلا یا مسکوک طلا یا اسعار خارجی ممالکی که خرید و فروش و معاملات طلا در آنجا آزاد باشد. ذخیرة قانونی مذکور در بانک ملی ایران بامانت گذارده میشود و بانک مزبور قسمت شمش و نفوذ را در ایران و قسمت اسعار خارجی را بر طبق تعلیمات هیئت دولت در بانکهای درجة اول خارجه نگاهداری و حفظ خواهد نمود ماهی دو مرتبه صورت وضعیت ذخیرة قانونی و مقدار مسکوک نقره و نیکل و مس مضروبه در جریان با امضاء مفتش دولت در بانک ملی ایران و رئیس بانک ملی ایران و خزانهدار کل و یکنفر مفتش بانتخاب مجلس شورای ملی منتشر و در جراید اطلاع عموم خواهد رسید.
(ماده ۱۰ـ اخذ مالیاتها و عوارض دیگر)
از تاریخ تصویب این قانونی کلیه مالیاتها و عوارض دیگر دولتی که در داخله یا در سر حدات مملکتی در موقع ورود و خروج بعمل میآید مانند حقوق گمرکی و حق انحصار قند و چای و تاکس راه و حق انحصار دخانیات و تریاک و عوارضی که در سفارتخانه و قنسولگریها در خارجه اخذ میشود و وجوه تذکره و ویزا و غیره براساس ریال طلا اخذ خواهد شد
(مادة ۱۱ـ تاریخ رواج)
تاریخ رواج ریال و تاریخ و طرز تبدیل قران بریال
و طرز تبدیل ریال نقره به ریال طلا و یا اسعار خارجی و حد ضرب ریال نقره بر طبق قانون جداگانه که باید در ظرف مدتی که بیش از یکسال نباشد تصویب مجلس شورای ملی برسد معین خواهد شد
(مادة ۱۲ـ ممنوعات و مجازات)
ورود طلا بایران آزاد است.
ورود نقره بهر شکل باستثناء اشیاء صنعتی نقره ممنوع است و همچنین ضرب مسکوکی که تا بحال در جریان است ممنوع است
خروج طلا و نقره بهر شکل باستثناء اشیائیکه در قوانین علیحده مراعات شدهاند ممنوع خواهد بود متخلفین از مقررات این قانون به پرداخت جریمه از یک برابر الی ضعف مبلغ مورد تخلف و بحبس از یک الی سه سال محکوم خواهند شد
(ماده ۱۳ـ خرید طلا بحساب دولت)
بانک ملی ایران در طهران موظف است در هر موقع طلا را براساس (۳۵ ر ۲۷۲۱) ریال برای هر کیلوگرام طلای خالص بحساب دولت خریداری نماید.
خرید طلا در شعب بانک در ولایات اختیاری خواهد بود و خرید براساس قیمت مرکز یا کسورات بابت حمل و نقل بضرابخانه دولتی و بیمه و مخارج تعیین عیار بعمل خواهد آمد
مخارج تعیین عیار چه در مرکز و چه در ولایات در هر صورت بعهدة فروشنده خواهد بود فقط عرضههائی که بیش از از یک کیلوگرام باشد مورد قبول و خرید خواهد شد
(مادة ۱۴ـ تاریخ اجرا)
این قانون ده روز بعد از تصویب بموقع اجرا گذارده خواهد شد
رئیسـ برای استحضار آقایان قرائت شد حالا میرود بکمیسیونهای مربوطه
(۸ـ موقع و دستور جلسه بعدـ ختم جلسه)
رئیسـ از طرف آقایان پیشنهاد ختم جلسه شده است بعلاوه برای مطالعه و غور در این لوایح تأخیر جلسه هم لازم است جلسه آینده یکشنبه ۲۵ اسفند سه ساعت قبل از ظهر دستور لوایح موجوده
(مجلس بیست دقیقه بعد ازظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی ـ دادگر