مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ اسفند ۱۳۰۵ نشست ۷۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ اسفند ۱۳۰۵ نشست ۷۳

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۶

جلسه: ۷۳

صورت مشروح مجلس لیله پنجشنبه ۱۸ اسفند ماه مطابق ۶ رمضان ۱۳۴۵

فهرست مندرجات:

۱- تقدیم طرح اصلاح نظامنامه داخلی مجلس شورای ملی از طرف آقای شیروانی

۲- جواب سؤال آقای شیروانی راجع به قرارداد هواپیمایی بین‌المللی از طرف آقای وزیر داخله

۳- سؤال آقای حائری‌زاده از آقای وزیر داخله راجع به نقاطی که انتخابات آنجا خاتمه نیافته و جواب آقای وزیر

۴- سؤال آقای امامی از آقای وزیر معارف راجع به معارف خوی و جواب آقای وزیر

۵- سؤال آقای زوار از آقای وزیر داخله راجع به صحیه ترشیز

۶- سؤال آقای بامداد از آقای وزیر داخله راجع به تفتیش دواهای دواخانه‌ها و تحدید دوافروش‌ها

۷- تصویب مرخصی آقایان پالیزی - اسعد - رفیع

۸- بقیه شور نسبت به لایحه تأسیس بانک (ماده۱۱- ۱۲ و مواد الحاقیه)

۹- مذاکرات نسبت به خبر کمیسیون بودجه راجع به لایحه تعلیمات عمومی

(مجلس سه ساعت از شب گذشته بریا ست تشکیل گردید)

صورت مجلس لیله سه شنبه شانزدهم اسفند ماه را آقای ضیاء قرائت نمودند)

رئیس- صورت مجلس ایرادی ندارد ؟(گفتند خیر)

رئیس- صورت مجلس تصویب شد.

جمعی ازنمایندگان- دستور

رئیس- وارد دستور بشویم؟

عده ازنمایندگان- بلی

شیروانی- بنده هم یک طرح قانونی است می‌خواهم تقدیم کنم اجازه میفرمائید؟

رئیس- آقای شیروانی

شیروانی- بنده عرض قبل ازدستور ندارم. چند جلسه است یک طرح قانونی که عده زیادی ازآقایان نمایندگان محترم آنرا امضاؤ فرموده‌اند تهیه شده می‌خواهم تقدیم مجلس بکنم، البته آقایان تصدیق می‌فرمایند گاهی از قبیل مجلس بکنم، البته آقایان تصدیق می‌فرمایند گاهی از قبیل همین مذاکره قبل ازدستور وانواع پیش امدهای دیگری که پیش می‌آید درنتیجه نواقصی است که درنظامنامه داخلی مجلس هست وگاهی گرفتاریهائی ما درمجلس پیدا می‌کنیم که تا نظامنامه مان اصلاح نشود این قبیل معایب رفع نمی‌شود یک کمیسیونی برای اصلاح نظامنامه داخلی مجلس دردوره پنجم تشکیل شد که حضرت آقای رئیس وآقای دکترمصدق ویکعده دیگر ازآقایان نمایندگان درآن کمیسیون تشریف داشتند ومدت سیزده ماه تحت مطالعه ودقت بود اغلب آقایانی که درآن دوره تشریف داشتند آن نظامنامه راکه اصلاح شده است یعنی پیشنهاد شده است این نظامنامه که دردوره پنجم اصلاح شده است وخبرش ازکمیسیون تقدیم مجلس شده است مثل یک طرح قانونی یه یک کمیسیون مخصوصی احاله شده وپس ازتجدید نظردومرتبه تقدیم مجلس بشود ورفع معایبی که عملا همه جلسه درنظامنامه می‌بینیم بشود

(طرح مزبور راتقدیم ریا ست نمودند)

رئیس- آقای وزیر داخله برای جواب سؤال آقای شیروانی که در جلسه قبل شد حاضر ند

وزیرداخله – راجع بسؤالی که آقای شیروانی درجلسه گذشته راجع به مسئله هواپیمایی کردند وعرض کردم درجلسه آتیه جواب عرض می‌کنم حالا برای اطلاع آقایان شرح قضیه را عرض می‌کنم: تقریبا درهشت سال قبل درپاریس کنگره بین المللی هواپیمایی تشکیل شده است درهمان وقت دولت ایران را به کنگره مزبور دعوت کرده بودند وعضویت آن کنگره راهم دولت قبول کرد وبه وزیرمختارایران درپاریس نمایندگی دغده بودکه از طرف دولت در کنگره مزبور حاضرشودوقراردادی را که درآن کنگره نوشته شده بودوزیرمختارایران امضاکرده برطبق مقرارات قراردادمزبور طیارات تمام دولی که عضویت کنگره راداشتند ومقرزارات آنراپذیرفته‌اند درتحت شرایط معینی مجازهستندکه درهوای ممالک عضوکنگره (درنقاطی که معین می‌شود) طیران نموده وحمل مسافروغیره بکنند. هواپیمایی انگلیس هم که چندی قبل ازجنوب عبور نموده بود برای تجربه خط هوایی ازمصربه هندوستان بود برای اینکه این خط رسما افتتاح بشود لازم است قراردادمزبور به تصویب مجلس مقدس شور ای ملی برسد ازطرف دولت هم لایحه آن تهیه شده وبزودی تقدیم مجلس خواهدشدخاطرمحترم آقایان مسبوق می‌شود وآقایان هم پس ازملاحظه مقررات آن تصد یق خواهندفرمود که ازنقطه نظرتجاری وبرای مسافرت این مقررات که درتمام نقاط ممالک مختلفه برقرار وجاری است نتایج کلی داشته وباقیوداتی که داردبه هیچ وجه مزاحمتی هم بامسایل سیاسی نخواهدداشت.

شیروانی – البته همانطورکه وزیرمحترم داخله اظهارفرمودند این قراردادبین المللی وقتی امضاشده است که دولت ایران اصلاهواپیما نداشته است وسوال بنده هم برای این است که این قبیل کنگره‌ها که در دنیا تشکیل می‌شود وهرروز دعوت از دولت ایران می‌شود بدون اینکه یک منافعی درنظرگرفته شود شرکت نکنند واین قبیل مسایل مهم را

هم اگربخواهندشرکت کنند باید بااجازه مجلس شورای ملی باشد (بعضی ازنمایندگان صحیح است) دراینجاهم همانطورکه فرمودند لایحه آنرابعداز عمل به مجلس شورای ملی تقدیم می‌نمایند وامکید وارم که در اتیه دیگر این قبیل عملیات بدون تصویب مجلس شورای ملی تکرار نشود.

وزیر مالیه – اجازه می‌فرمایید؟

رئیس – بفرمایید

وزیر مالیه – چندفقره لایحه است برای تقدیم به مجلس: یکی دوسه ماده است راجع به مجازات قاچاق گمرکی که بایستی بقانون مجازات عمومی علاوه شود. دیگری لایحه ایست برای استخدام یکنفرمهندس شیمیست. یکی دیگرلایحه ایست ازبرای دادن شهریه به عیال یکنفرفراش که درخهمت مالیه تلف شده است. یک لایحه هم ازطرف آقای رئیس الوزرا است که تقدیم مجلس می‌شود وچون خودشان نتوانستندبه مجلس بیایند به بنده دادند که تقدیم کنم.

یکنفرازنمایندگان – راجع به چیست؟

وزیر مالیه – راجع به سالارالدوله است (همهمه نمایندگان)

رئیس – آقای حائری زاده از آقای وزیر داخله سوالی داشتید بلا مسبوقشان کرده‌اید؟

حایری زاده – بلی مسبوق هستند

رئیس- بفرمایید

حایری زاده – بدیهی است ای مملکتی که وسایل ارتباطیه صححی ندارد افرادی که در بلوچستان زندگانی می کنندخیلی کم اتفاق می‌افتد که باافرعغدی که در آذربایجان زندگی می‌کند همدیگر را ملاقات نمایند یکی ازنتایجی که مجلس شورای ملی برای مملکت دارد وبعقیده بنده باید آنراخیلی مهم بشماریم ونگذاریم که بر خلاف مقصود نتیجه حاصل شود آن آمیزشی است که افرادمختلفه که در اطراف این مملکت زندگانی می‌کنند دوسال یکمرتبه باهم درمجلس شورای ملی پیدامی کنند. آذربایجانی، سیستانی، خراسانی، فارسی، کردستانی، اینها همه اینجا حضورپیدا کنند وباهم آشناشوند ومرکزرا به معنی واقعی وحقیقی صورت رسمیت بهش بدهند. متأسفانه در انتخابات این نظر اصلی اخیرا کم کم دارد ضعیف می‌شود ودرست رعایت نیمشود حالابنده نمی‌خواهم واردبشوم دراینکه خوب بود بلوچستان رادولت بیشتردرش دقت می‌کرد ومثل اینکه آقا سید حسنخان بلوچ آمده بود یکنفرازافراد می‌آمد در مجلس حالا اینها قضایائی است که گذشته است ووارددرآن نمی‌شوم نقاط سرحدی رادولت باید بیشتر رعایت کند وانتخابش راسریعتر وزودتر عمل کند. مثلا کردستان مدتی است که انتخابش همین طور معطل مانده است درصورتیکه لازم است ازکردستان نماینده اش هرکس هست بیاید به مجلس

در قسمت گیلان مدتی است کشمکش هست وهیچ جورختم نمی‌شود

گیلانی درمجلس باشد (ازهرطبقه که باشد) بهتراست ازاین که نماینده گیلان درمجلس نباشد. چون آقای وزیر داخله رامن معتقدم همین شکلی که درمجلس بودند معروف بودند به جدیت وفعالیت می‌خواستم ازشان سؤال کنم که آیا اقدامی فرموده‌اند که این انتخاباتی که باقی مانده است تسرسع بشود وختم بشود که ماهم همکارن محترم خودمان راکه ازآن نقاط می‌آیند زودتر زیارت کنم یاخیر؟

وزیرداخله – انتخابات باقی مانده دوسه نقطه است که هنوز راپرتش به عرض مجلس شورای ملی نرسیده است. ازجمله آنها یکی رشت است یکی سراب وگرمرود است ...

یکنفر ازنمایندگان – نماینده سراب که آمده است

وزیرداخله- اجازه بدهید. یکی هم کردستان است انتخابات رشت رابنده خودم هم هنوز مجال نکرده‌ام

که درست دردوسیه وجریاناتش مطالعاتی بکنم والبته بزودی دوسیه مزبور رامراجعه می‌کنم واطلاعاتی که باید تحصیل می‌کنم وانشاءالله نتیجه اش رازودتر عملی می‌کنم که بعرض مجلس شورایملی برسد. انتخابات سراب یک کشمکشهائی پیدا کرده بود که بالاخره ازطرف وزارت داخله مفتش مخصوصی روانه شد ودرآنجا واستخراج اراء هم بعمل آمد نماینده آنجا هم معین شده ولی سایر جریاناتش خاتمه نیافته وعلتش هم این بود که یک عده از رعایا که شاید یک محرکینی هم داشته‌اند (وزارت داخله هم درصدد است که باکمال جدیت معلوم کند که محرکین قضیه کیها بوده‌اند)

پس ازقرائت اراء آمده بودند واراء قرائت شد ه را آتش زده بودند وتصورکرده بودند که شایدممکن است این مسئله باساس انتخابات صدمه بزند. اخیرا آن مفتش که ازطرف وزارت داخله فرستاده شده بود (ویک اسناد ومدارکی هم شاید پیش اوباشد برای اینکه معلوم شود محرکین این قضیه کی بوده است) احضار شده وتا سه چهار روز دیگر خواهد رسید وامید وارم پس از اقداماتی که شده ومیشود یک راپورت مشروحی درین باب بعرض مجلس شورای ملی برسانم

راجع بانتخابات کردستان: بطوریکه اطرمحترم آقایان مسبوق است تقریبا درچند ماه قبل درشهر استخراج اراء تمام می‌شود وبعد یک اعتراضاتی از طرف یکعده ازاهالی می‌شود که انتخابات تکمیل نشده است یعنی بموجب قانونی که دردوره پنجم اصلاح شده یک حوزه‌های فرعی برا انتخابات معین می‌کند که می‌گویند صندوق بآنجاها نرفته وانجمن نظار نفرستاده‌اند. ازطرف وزارت داخله این اعتراضات بحکومت وبانجمن نظار آنجا تلگراف می‌شود. انجمن نظار تلگرافاتی می‌کند منجمله مستقیما هم بمجلس شورای ملی تلگراف می‌کند وانتخابات آنجا را تمام شده فرض می‌کند وعنوانشان هم این است که می‌گویند دردوره چهارم وپنجم هم انتخابات کردستان بهمین صورت خاتمه پیدا کرده است. معترضین اظهاراتشان این است که دوره ششم بادوره پنجم فرق دارد برای اینکه درقانون انتخابات یعنی این قانونی که اخیرا اصلاح شده است یک شعب فرعی رامعین کرده است ک هباید حتما بآنجاها صندوق وانجمن برود

این مطلب راهم انجمن جواب می‌گوید: اشخاصیکه درشعب فرعی بوده‌اند آمده‌اند درشهر ورأی داده‌اند. اخیرا بنده یک تلگرافی بحکومت آنجا کردم که بالاخره دولت نمی‌تواند بیش از این راجع به انتخابات کردستان تأمل کند وبهتر این است زودتراین کاراخاتمه بد هید. انجمن نظار تلگرافی کرده بود که به نمره ۸۵ قضایا رابه مجلس شورای ملی عرض کرده‌ایم ما انتخابات راخاتمه یافته میدانیم وحاضر هم نیستیم که درشعب فرعی صندوق بفرستیم چون اطلاع داریم اشخاصی که درآن شعب هستند همه در شهر رأی داده‌اند. بهرحال قضیه صورت مشکلی بخودش گرفته برای اینکه درقانون می‌گوید انجمن نظار را وقتیکه معین کردند بعد مسئول صحت جریان انتخابات انجمن نظار است عجالتا انجمن نظار کردستان می‌گوید انتخابات خاتمه یافته است ولی راپورت مأمورین وزارت داخله برخلاف انجمن است وانها اظهارات معترضین راتأیید می‌کنند. بنده اخیرا یعنی دوروز قبل یک تلگراف دیگری به انجمن نظار کردم باتذکر دادن ماده هفدهم قانون انتخابات – یکی هم بحکومت مخابره کردم ولی هنوز جواب تلگراف اخیربنده نرسیده بمحض اینکه جواب برسد اگرطظوری بوده که بنده خودم یعنی وزارت داخله توانسته قضیه را حل کند که حل می‌کنیم وخاتمه می‌دهیم ونماینده آنجا را بمجلس معرفی می‌کنیم واگرنوانستیم ودچار یک اشکالاتی شدیم ناچاریم صورت جریان قضیه را بعرض مجلش شورای ملی برسانیم که هرطور مجلس صلاح میداند وحکمیت می‌کند همان قسم رفتار شود

رئیس- آقای وزیرمعارف

وزیرمعارف- دردوسه روز قبل آقای امامی سؤالی کرده بودند راجع بمعارف خوی که از طرف مجلس ببنده نوشته بودند بنده حاضرم برای جواب

رئیس- آقای امامی

میرزا جواد خان (امامی) – تقریبا دریکماه قبل بوسیله تلگرافات عدیده که توسط بنده بمقام مجلس مقدس شورای ملی وهیئت دولت رسیده بود معلوم شد که معلمین مدارس کلیتا بواسطه نرسیدن حقوق چند ماهه خود دست ازکار کشیده ومدارس راتعطیل کرده‌اند. معلوم است تعطیل آقایان معلمین چه اثرات سوئی درولایات سرحدی می‌بخشد. بنده تلگرافا ازآقایان تقاضا کردم که دست از تعطیل برداشته ومشغول کار خودشان باشند تا بنده بتوسط وزارت معارف اقداماتی کرده ونتیجه رابعرض انها برسانم پس از مراجعه بوزارت مالیه معلوم شد که حتی حقوق برج بهمن ماه راهم بوزارت معارف بالتمام پرداخته‌اند ومعلوم نیست با اینکه وزارت معارف بالتمام بودجه اش ازطرف وزارت مالیه پرداخته شده تعویق حقوق چند ماهه معلمین خوی به چه علت بوده است. درصورتیکه آنطوریکه بنده تحقق کرده‌ام درخوی مدارس جدیدی تشکیل نشده است وبربودجه معارف آنجا هم اضافه نشده است دراین صور ت ازوزیر محترم معارف تقاضا دارم که معین بفر مایند علت نرسیدن حقوق آنها چه بوده است وبعلاوه چه اقداماتی دراین باب فرموده‌اند

وزیرمعارف- بودجه مدارس خوی ازمحل عوارضات معارفی پرداخته میشده است. درسال گذشته که عوارض معارفی ازطرف مجلس ملغی شد مالیه درنظر گرفته بود که امساله هم ازهمان محل عوارض معارفی یعنی بآن اندازه که عوارض معارفی داشته است بودجه شا نراتأمین بکند وبودجه معارف خوی راتا هشت ماه ازسال پرداخته است بعد مالیه محل به رئیس معارف آذربایجان اطلاع می‌دهند که بیش از این مقداری که برای این هشت ماه پرداخته شده است دیگرمحلی موجود نیست بنابراین آقایان معلمین مدارس خوی منتظر نباشند که حقوق چهارماهه آنها پرداخته خواهد شد. درچندی قبل که خبربه بنده رسید بنده این موضوع را تعقیب کردم وشرحی ازطرف وزار ت مالیه نوشته شد که این رویه رویه مطلوبی نبود ه است ومقتضی است بهرقسم که هست بودجه معارف خوی را تا آخرسال بپردازند تا اینکه درچندی قبل ازطرف وزارت مالیه شرحی نوشته شد بمالیه آذربایجان که تااخر هذه السنه حقوق ومخارج مدارس خوی رابپردازند ومنتظر کسرعوارض وغیره نشوند وسواد این حکمی که وزارت مالیه باذربایجان مخابره کرده بود بوزارت معارف رسید وتقریبا درپنج شش روز قبل مفاد حکم وزارت مالیه ازطرف وزارت معارف هم به معلمین مدارس خوی که شاکی بوده‌اند ابلاغ شده است وهم به رئیس معارف آذربایجان بنابر این تصورمیکنم دراثرعملی که وزارت مالیه ومعارف کرده‌اند دیگرجای نگرانی برا انها باقی نخواهد ماند

رئیس- آقای ارباب کیخسرو هم سؤالی داشتند ..

بعضی ازنمایندگان –دستوردستور

رئیس- سؤالات مطابق نظامنامه است نمی‌شود منع کرد آقای ارباب

ارباب کیخسرو – بنده سؤالم راجع بانتخابات کردستان بود که آقای حائری زاده فرمودند ومقصود بنده هم حاصل شد منتظر هستیم نتیجه اش راببینیم

رئیس- آقای زوار منظور خودتان رابه آقای وزیر داخله اطلاع داده‌اید؟

زوار- بلی عرضی کرده‌ام

رئیس- بفرمائید

زوار- بنده سعی خواهم کرد که سؤال بنده (برای اینکه وقت مجلس تلف نشود) بشکل کنفرانس درنیاید نظر بارادتی که به آقای وزیرداخله دارم می‌خواهم موضوع سؤال راتغییر داده وبرای اینکه مسئله فوق العاده حیاتی است ازایشان استمداد بخواهم البته تصدیق میفرمائید که: سلطنت. مجلس شورای ملی. مملکت، دولت وبالاخره تمام این تشکیلات که هست برای آسایش ملت است. ترشیز دارای شصت هزارفرسکنه است. کوه سرخ بیست وپنج هزارنفر. بیستان هم تقریبا پانزده هزار نفرتقریبا صدهزار نفرمیشود اینها تقریبا سالی صدو سی هزار تومان مالیات می‌دهند. علاوه برعوارض انحصاری قند وچای وسایرتعدیاتی که نسبت بانها می‌شود فقط اینها سالی صدو بیست، صدو سی هزارتومان مالیات مستقیم وغیرمستقیم می‌دهند ولی درمقابل یک نفر طبیب ندارند تقریبا صدو بیست هزارنفر جمعیت ترشیزیک نفرطبیب ندارند دیگرمحتاج بتوضیح زیا دی نیست وحال آنها معلوم است که چه خواهد شد! به آقای رئیس کل صحیه عرض کردم فرمودند بودجه کم است بالاخره بنده عرض می‌کنم اگربودجه کم است ترشیزی چه کارباید بکند؟ بنده عرض نمی‌کنم که ترشیزی باقزوینی باکاشانی یابااصفهانی فرق دارد خیز ترشیزی هم جزو لایتجزای ایران است. ترشیزی انتظار داردباو هم رعایت وکمکی بشود. ترشیزی بدولت مالیات می‌دهد وبهمان اندازه هم می‌خواهد حق حیات برا خودش قائل شود. ولایتی که صد وسی هزار تومان مالیات مستقیم وغیرمستقیم می‌دهد انتظار دارد که هیئت دولت احتیاجات آنها را رفع کند. بنده ازتمام آقایان نمایندگان سؤال می‌کنم که یک جمعیت صدو بیست هزارنفری که دارای یک صدو سی هزار تومان مالیات است چه باید بکند در صورتیکه یک نفرطبیب ندارد؟ به آقای وزیرداخله هم عرض کردم فرمودند که درسنه هزاروسیصد وشش یک بودجه برایش معین خواهد شد. بنده می‌خواهم عرض کنم تا سنه هزاروسیصد وشش این یک ماده رالااقل تأمین بفرمایند. گذشته که تأمین نشده ازحالا از صرفه جوئی تأمین بفرمایند. اگر از صرفه جوئی هم نشد بنده حاضرم ازحقوق خودم ازحق خودم حقوق این یک ماهه رابدهم که بدهند بیک نفر طبیب که برود ترشیز واستدعا یکنم آقای وزیرداخله دراین قضیه فوق العاده حیاتی یک توجهی بفرمایند که اسباب رضایت صد وسی هزارنفر دعاگو باشد وحیاتشان حفظ شود

وزیرداخله -اولا خیلی اسببا تشکر است که آقای زوار نسبت بموکلین خودشان اینطور جدیت دارند وازقسمت اخیرش هم بنده مخصوصا خیلی تشکرمیکنم که فرمودند حاضر هستند این قسمت آخرسال را از کیسه فتوت خودشان کمک کنند وصحیه آنجا را برای امسال اداره بفرمایند ولی البته خاطر آقا مسبوق است وخودشان خوب میدانند که بااین بودجه خیلی کمی که صحیه داشته است حقیقتا تا این اندازه اقداماتی هم که شده اگر درست تحقیق بفرمایند فوق العاده قابلتمجید است وشهدالله پیشرتی هم که شده درایامی است که آقای دکتربهرام یریاست صحیه راداشته‌اند (بعضی ازنمایندگان صحیح است) اگربمؤسسات واقداماتی که ایشان کرده‌اند مراجعه بفرمایند تصدیق خواهند فرمود ولی البته بای ددرمجلس شورای ملی حقایق همیشه گفته شود بااین مبلغ قلیل واین بودجه کمی که برای صحیه است بهیچوجه من الوجوه نمی‌شود آنطوریکه نظر آقایان نمایندگان محترم است صحیه همه نقاط راتذمین کرد بلکه خیل کمتر ازمنظور آقایان هم تأمین می‌شود ولی عجالتا یک مذاکراتی دربین هست وازطرف وزارت مالیه هم این موضوع مساعدت شده است (یعنی مساعد بوعده هنوز بموقع عمل نرسیده) که یک محل هائی برای صحیه پیش بینی بکنند وامیدوار هستم که این وعده‌ها عملی شود وامور صحیه درنقاطی ک هنیست ایجاد وتوسعه

پیدا کند والبته ترشیز ه مکه یک قسمت مهمی است منظور نظرخواهد بود وامیدوارم که درسال آتیه برای انجا هم صحیه ولوازمی که لازم دارند فراهم شده و فرستاده شود ولی برای امسال البته تصدیق خواهید فرمود که بهیچوجه عملی نیست برای قرای اینکه چند روز بیشتر بآخر سال باقی نمانده و غیر عملی است ولی امید وارم کمک هائیرا که وعده داده‌اند عملی کنند و سال آتیه برای آن جا و سایر نقاطی که صحیه ندارد موفق بشویم و بتوانیم صحیه بفرستیم و منظور آقا هم تامین بشود

زوار – عرض کنم که بنده قبلا بنام موکلین خودم از آقای دکتر بهرامی که حقیقه صحیه مملکت را بطور خیلی خوبی اصلاح کرده‌اند تشکر می‌کنم ولی فرمایشات عالی باز موکول بوعده شد بینده عرض می‌کنم که موکلین بنده ناخوشنده آقا. دارند می‌میرند. (خنده نمایندگان)

زوار – بلی در این قبیل مواقع از این خنده‌ها تصور می‌کنم از اهمیت مجلس کاسته شود. (صدای زنگ)

رئیس – شما حق تعرض ندارید حرف خودتان را بزنید.

زوار – بلی. بنده عرض می‌کنم صد وسی هزار تومان که ترشیزی مالیات می‌دهد باید طبیب هم داشته باشد. شما می فرمائید بودجه به آن‌ها نمی‌رسد. و از شما آقایان خواهش می‌کنم آقا یک ملتی که صدو سی هزار تومان مالیات بدهد باید از بی طبیبی بمیرد؟ صدو سی هزار جمعیت یکنفر طبیب ندارد. معذلک کله باز عرض کردم که دراین سال بنده خودم حاضر هستم تکفل مخارج ایاب یکنفر طبیب (خنده نمایندگان) ببخشید برای ذهاب یکنفر طبیب مخارجش را حاضرم بدهم از برای هذه السنه وبرای سال هزارو سیصد وشش هم از آقای وزیرداخله خواهش می‌کنم بوعده برگزار نفرمایند وبالاخره اگر بخواهند بوعده باشد بنده نمی‌توانم بپذیرم وبالاخره همچو خواهم گفت که نمی‌توانم تحمل بکنم (خنده نمایندگان)

رئیس – (وزیر داخله) بر ای جواب سؤال آقای بامداد هم حاضرید؟

وزیرداخله – راجع بچه موضوع

بامداد- راجع بدوا فروشها

وزیرداخله – بلی بفر مائید

بامداد- سؤال بنده از آقای وزیرداخله راجع به گرفتاری است که عموم مردم از دست دوا فروشان دارند. دراین شهر بادر این مملکت اگر بقالی یک روغنی بفروشد یایک نخود ولوبیائی بفروشد وروغنش ازقضا دریک من دوسیر شیره داشته باشد کمیسر. حاکم واژان وبلدیه بلاها بسرش درمی اورند یااگر یکقدری نخود ولوبیایش گرد داشته باشد همینطور ولی دوا فروشان هرقدر اجحاف وتفتیش وکنترل شد ه باشد. ازچند جهت اینها باعث زحمت شده‌اند یکی گرانی دوا. یک بدبختی مریض است می‌رود پیش طبیب یک نسخه می‌گیرد ومیرود پیش آقای دوافروش دیگر بسته بانصاف یا بی انصافیش است قیمتش راهرچه می‌خواهد میگوید و چون الفاظش فرنگی وغیر مأنوس است ین بدبخت هم خیال می‌کند که چون نمی‌فهمد پس دوا فروش راست می‌گوید. دیگربدی و کهنگی دوا است که خود آقای وزیرداخله. رئیس کل صحیه تصدیق دارند که کهنگی دوا چقدر تأثیر در سرعت معالجه دارد. یکی عوضی دادن دوا است طبیب یک نسخه می‌دهد بعضی از آن دواها را دوا فروش ندارد یادارد گران است اورا رد که نمی‌کند دوارا می‌دهد وتأثیر نمی‌کند بعدیک نتایج سوء عجیبی دارد چون امراض بهم نزدیک است. طبیب خیال می‌کند مرض دیگری است شروع می‌کند بمعالجه آن مرض. یکی از علماء که خیلی محل وثوق

همه هست برای بنده نقل کرد که یک دوافروشی آمد پیش من توبه کند حکایت کرد که من یک گناه عظیمی دارم وآن این است که سرمایه کمی داشتم وپنجاه وپنج قلم دوا داشتم ولی هر کسی نسخه می‌آورد از همان ۵۵ قلم دوا می‌دادم این است که آمده‌ام پیش تو توبه کنم وحالم بد است وممکن است بمیرم. چیز غریب دیگری که بنده از اطبای حاذق ومحترم بانهایت تأثر شنیدم این است که کم کم سفارش می‌کنند بکارخانه که در آنجا دوا را عوضی درست بکنند د. آخرین کاریکه یک مریضی فی الجمله ماهر وبااطلاع است می‌کند این است که می‌گوید یک دوائی بده که بسته فرنک ونمره فرنک را داشته باشد. اینها آنجا سفارش می‌کنند وحالا اگر علنی بگویم یک قسمتش مربوط است بیک عده از دوا فروشیهای کلیمی والبته هم خارج گرفتار آقای دکتر لقمان خواهم شد. وباز می‌گویند فلان یک قسمتش از همین آقایان محترم کلیمی‌ها هستند وباسم ورسم برای بنده نقل کرده‌اند به آنجا سفارش می‌کنند سؤال می‌کنم که آیا دراین باب اقدامی کرده‌اید؟ یک تفتیشی کرده‌اید؟ یک جلوگیری که مردم از این ترتیب خلاص ونجات یابند شده است یانه؟

وزیرداخله – خاطر محترم آقایان مسبوق است تا چند سال قبل طب جدید د ر ایران کمتر رواج داشته وهمان اطباء قدیم باهمان دواهای معمولی خودمانی گل گاو زبان. شیر خشت واین قبیل چیزها معالجه می‌کردند. یک دوا فروشانی که در حقیقت عطارهای قدیمی بودند دوا فروش بودند...

مدرس – زنها هم آنوقت دوا فروش بودند

وزیرداخله – هر قدر که طب جدید بیشتر توسعه پیدا کردن آن عطار‌های قدیمی هم یواش یواش دواهای جدید را زیادتر خرید وفروش می‌کردند

تا چند سال قبل اگر ملاحظه می‌فرمودید یک قسمت از دکاکین دوا فروشی ادویه قدیمی بود. یک قسمتش از ادویه جدید از قبیل گنه گنه. آنتی پیرین و آن چیزهائی که اسنش رامیدانید. آنها هم هیچکدام تحصیل نکرده بودند والبته دوا فروش هم که تحصیل نکرده باشد نمی‌شود زیاد ازش توقع داشت که چرا فلان دوا را عوضی داده بادوای کهنه استعمال کرده یاچرا دوای بی ر بط داده (اگر چه البته باید این نکته راهم عرض بکنم که در تهران و بعضی شهر‌ها یک عده دواساز تحصیل کرده مجرب خوب هم بودند که آنها هیچوقت نه دوای کهنه می‌دادند ودوای اشتباهی هم نمی‌دادند ولی این البته بطورکلی وعمومی نیست) برای اینکه مدرسه دو اسازی نداشتیم مدرسه دواسازی اخیرا تأسیس شده وتاکنون هم بیش از یک دوره شاگرد بیرون نداده است البته نواقصی هم دارد که امیدوارم باجدیت آقای وزیر معارف رفع نواقص این قسمت هم بشود وتکمیل گردد. همچنین آقایان البته مسبوقند که امردواسازی تاکنون یک قوانین ونظاماتی نداشته که اگر گران فروخت یا ارزان فروخت یا کهنه بود یا بد بود چه جور معامله بااو بکنند ولی اخیرا درضمن آن نظامنامه هائی که پریشب هم اینجا عرض کردم که صحیه کل حاضر کرده است وعنقریب هم برای تصویب تقدیم مجلس شواری ملی می‌شود یک قسمت هم مربوط بهمین دوا سازهاست علاوه براین صحیه در نظر دارد یک دواخانه خیلی بزرگ مهمی درتهران درتحت نظر یکنفر شیمیست متبحری تأسیس کند که ازهرجهت بتواند سرمشق شود برای کلیه دواسازها ازحیث خوبی دوا وهم ازحیث قیمت وهم از حیث سایر جهات وامیدوارم ازسال آتیه صحیه موفق شود که این قدم هارا بردارد ولی اساسا نواقصی درکارهست وهمینقدر که ان نظامنامه (که عرض کردم) تهیه شد وتقدیم شد وبتصویب کمیسیون داخله رسید رفع نگرانی کاملا از این حیث فر اهم خواهدشد

بامداد – اجازه میفرمائید

رئیس- بفرمائید

بامداد- عرض کنم سؤال بنده چند قسمت بود

آقای وزیر داخله یکی دوتایش راجواب دادند وانرا هم موکول کردند باینکه نظامنامه مرتبی نیست ونظامنامه باید بنویسیم درصورتیکه وزارت معارف نظاماتی برای اینکارداشت ودوافروشی که غیسرمجاز بود نمی‌توانست دواخانه داشته باشد مدتهاست اجازه می‌گیرند. فقط بیست وچهار قلم دوا به عطار‌ها اجازه فروش داده‌اند تمام دوا فروشان که خدای نکرده مجازند وتمام تصدیق دارند بقال که نظامنامه دراین مملکت ندارد. اگرکم فروخت پدرش رادرمی اورند خوب اگر نظامنامه ندارند چرا رسیدگی نمی‌کنند که اینها آنقدر گران نفروشند. این قسمتها وقتی مکدرسه دواسازی ونظامنامه تهیه شد درست می‌شود؟

وزیرداخله – عرض می‌کنم وابسؤال آقا را وهمه اش راعرض کردم موضوع سؤال راجع بترتیبی دوا خانه‌ها وکهنگی دواها وگران فروختن بود این راهم که فرمودند یک اجازه هائی دردست دارند همان اجازه‌ها صحیح نیست یک دواسازی که درمدرسه تحصیل نکرده ودیپلم نگرفته اجازه چیه ؟البته باو اجازه داده شده است که این شخص درضمن تجربیاتی که کرده امروز می‌تواند دوافروش بشود. این فرق است با اینکه شیمیست باشد قسمتی راکه بنده عرض کردم این بوداشخاصی که ازمدرسه بیرون می‌آیند شیمیست باشند یعنی بتوانند دوا بسشازند. دو اسازر باشند تا دوا فروش باشند خیلی فرق است ولی اینکه فرمودند اگرحالا یک تجاوزاتی بشود جلوگیری نیمشود خیرحالا هم جلوگیری می‌شود بمحض اینکه راپرتی برسد جلوگیری می‌شود بمحض اینکه راپرتی برسد جلوگیری می‌شود وبنده هم سراغ ندارم یک راپورت رسیده باشد وتعقیب نشده باشد

رئیس- آقای دکترلقمان

دکترلقمان –درموضوع فرمایش آقای بامداد که فرمودند دوافروشهای کلیمی اینکاررا می‌کنند بنده گمان نیمنم اینطورباشد. جماعت دوا فروش کلیمی باکمال صمیمیت وصحت عمل ودرستی دوا فروشی می‌کنند وابدا اینطور که فرمودند نیست ولی اگردرکارخانه یک ترتیباتی بشود ازطر کلیمی‌ها نبوده وانها بایک صحت عمل تمامی دوارا بفروش میرسانندواگرباحصائیه دوا خانه‌ها مراجعه کنید یک چنین چیزهائی ازدواخانه‌های کلیمی بیرون نیامده که دوای بد ودوائی که خطرناک باشد بدهند

جمعی ازنمایندگان- دستور

رئیس- وارد دستور شویم؟

بعضی ازنمایندگان- بلی

رئیس- سه فقره خبراز کمیسیون مرخصی رسیده است قرائت می‌شود رأی می‌گیریم بعد وارد دستور می‌شویم. راپورت مرخصی آقای پالیزی (بشرح ذیل خوانده شد)

آقای پالیزی نماینده محترم کرمانشاه برای اصلاح ورسیدگی بامورات شخصی تقاضا نموده‌اند ه ازتاریخ ۲۵ رمضان الی سه ماه اجازه غیبت ومسافرت بطرف کرمانشاه بایشان داده شود کمیسیون عرایض ومرخصی پس از مطالعه ومداقه دردلایل ایشان عذرشان راموجه دانسته ودو ماهه تصویب می‌نماید که غائب بااجازه منظور شود

رئیس- آقایانیه مرخصی دو ماهه آقایپالیزی راتصویب می‌کنند قیام فرمایند (اغلب برخاستند)

رئیس- تصویب شد. خیر مرخصی آقای اسعد (اینطور خوانده شد)

آقای محمدتقی خان اسعد نماینده محترم برای زیارت وتشرف بعتبات مقدسه تقاضای یکماه مرخصی ازروز حرکت نموده‌اند کمیسیون عرایض ومرخصی بایک ماه مرخصی ایشان ازتاریخ ۱۸ اسفند – ۵ موافقت نموده اینک خیر ان راتقدیم می‌نماید

رئیس- اقایانیکه یا مرخصی یکماهه آقای اسعد ازهیجدهم اسفند موافقند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. راپورت مرخصی ده روزه آقای حاج آقا رضا رفیع (بترتیب ذیل خوانده شد)

آقای حاج اقا رضا رفیع نماینده محترم برای رفع خستگی وقصد زیارت وتشرف بحضرت معصومه سلام الله علیها تقاضای دو روزه مرخصی نموده‌اند کمیسیون عرایض ومرخصی با تقاضای ایشان ازتاریخ ۲۶ اسفند ۵ موافقت نموده وخبرآنرا بعرض مجلس شواری ملی میرساند

رئیس- آقایانیکه بامفاد این خبر موافقند قیام فرمایند (اکثربرخاستند)

رئیس- تصویب شد. اصلاحاتی که راجع بماده یازده بانک رسیده بود قرائت می‌شود (بمضمون ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده ۱۱ بترتیب ذیل نوشته شود:

نظامنامه تشکیلات داخلی بانکو همچنین نظامنامه مذکوره درماده (۵) ازطرف رئیس بانک تهیه شده باامضای وزارت مالیه بتصویب هیئت وزرا رسیده بموقع اجرا گذاشته می‌شود (عدل)

رئیس- آقای عدل

میرزا یوسف خان عدل- درجلسه پریشب توضیحات لازم راد ادم حالا هم عرض می‌کنم که اینجا نوشته است: نظامنامه تشکیلات داخلی بانکو همچنین نظامنامه مذکوره درماده ۵ ازطرف وزارت وزارت مالیه تهیه شده وپس ازتصویب شورای دولتی وهیئت دولت بموقع اجرا گذاشته شود. عرض کردم. که اولا این عبارت یک قدری غلط است (گذاشته شود) (گذاشته خواهد شد) یا (گذاشته می‌شود) باید بشود. بعلاوه اینکه می‌نویسند این نظامنامه دروزارت مالیه نوشته می‌شود بنده مخالفم و عرض من این است که ما سالی دوازده هزاردلار بیکنفر متخصص می‌دهیم که بیاید واین بانک رااداره کند بعد ازانکه ما متخصص داریم اگروزارت مالیه این راخودش می‌توانست اداره کند یا ازافراد فعلی وزارت مالیه می‌توانستند این کار رابکنند لازم نبود که ازامر یک مستخدم بیاوریم ما این متخص رامی اوریم برای اینکه جزئیات امررا او دخالت بکند. نظامنامه بنویسد منتهی این است که ان نظامنامه مطابق قانون باید بنظر رئیس ووزیرمالیه وهیئت وزراء برسد وبعد ازتصویب عملی بشود بنده می‌گویم وقتیکه این متخصص آمد اگریک نظامنامه حاضر رابگذارند جلوی او بوگویند از روی این عمل کن بند هتصور می‌کنم عملی نباشد. این است ک هبنده عقیده دارم نظامنامه بایدازطرف متخصص بانک نوشته شودوبامضای رئیس مالیه وامضای هیئت دولت هم برسد.

فهیمی (مخبرکمیسیون قوانین مالیه)-درماده قبل تصویب شد که یک نفر متخصص برای بانک بیاید این متخصص باید کاملا در تحت نظر وزارت مالیه باشد وزارت مالیه خودش مسؤل است در قانون اختیارات دکتر میلیسپو هم ذکر شده است که باید نظامنامه‌ها و لوایح قانونی را وزارت مالیه تهیه کند. بدیهی است وقتی که ما می‌نویسیم که نظامنامه را بایستی وزارت مالیهع بنویسد لابدا بانظر رئیس کل مالیه و متخصص تهیه می‌شود ولی در مواد قانون که ما بنظر متخصص واگذلر کنیم و همه جا متخصص ذکر کنیم گمان می‌کنم بر خلاف قانون است. مسؤل مجلس و مسؤل اجرای قانون وزیر است. ما باید همیشه در قوانین خودمان وزراء خودمان رامسؤل قرار بدهیم ودر قانون هم هست که در لوایح مربوطه وزرا باید مشاوره کنند و لوایح را تهیه نمایند بنا بر این وقتی بنویسیم وزارت مالیه بعقیده بنده کافی است حالا بسته بنظر مجلس است.

رئیس – رأی گرفته می‌شود

زعیم – مجددا قرائت شود .(بمضمون سابق قرائت شد)

رئیس – رأی گرذفته می‌شود بقابل توجه بودن این پیشسنهاد آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند. (اغلب بر خاستند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای طاهری دیگر موضوعی ندارد. باسایر پیشنهاد‌ها مراجعه می‌شود بکمیسیون. ماده دوازده قرائت می‌شود. (بترتیب ذیل خوانده شد)

ماده ۱۲ – این قانون از تاریخ تصویب دز ظرف شش ماه بموقع اجرا گذاشته می‌شود و وزیر مالیه مامور اجرای آن است.

رئیس – آقای اقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب – بنده همانطور که درماده یازده عرض کردم نظامنامه که نوشته می‌شود باید بنظر وزارت مالیه وزارت فوائد عامه باشد. اساسا این مطلب چنانکه درمجلس مکرر صحبت شد برای مسائل اقتصادی است که عبارت ازتجارت وفلاحت وصناعت باشد ما این بانک راتشکیل می‌دهیم که وزارت فوائد عامه روح ترقی رادرایران ایجاد کند که عبارت ازفلاحت وتجارت وصناعت باشد. وقتیکه مقصود بالذات این شد ومقصود این است چرا نوشته است مأمور اجرا وزیرمالیه است بنده می‌خواهم ازآقای مخبرمحترم تقاضا کنم که با بنده مساعدت کنند که مأمور اجرا هم وزارت مالیه وهم وزارت فوائد عامه باشند چرا؟ برای خاطر اینکه اگرهمان جوری که خودتان ملاحظه فرمودید دروزارت مالیه برای جریان کار یک اشکال تراشی می‌کنند اگروزارت فلاحت وتجارتی درین قسمت بااو شریک شد آنوقت تحت نظر ومسئولیت هردو اجرا می‌شود واین نظری که مجلس دارد وتمام ایران متوجه آن هستند که ترقی تجارت وصناعت باشد تأمین می‌شود، مثلا این مساعدتی که ماباکارخانه اصفهان کردیم اطلاع می‌دهند بقدری برایش اشکال تراشی شده است که چه عرض کنم. گمان می‌کنم درین قسمت نظر این باشد که حتما درتحت تفتیش مالیه با شد. این بسیار خوبست اما اگروزارت مالیه وفوائد عامه مأمور اجرای این باشند منافع بیشتری عاید می‌شود وازاین نقطه نظر است که بنده عرض می‌کنم که منحصر بوزارت مالیه تنها نباشد

مخبر- اینکه درماده اول ذکر شده است بانک برای فلاحت وتجارت وصناعت است اگر براپرت وزارت فوائد عامه مراجعه کنید معین کرده است که بانک یک مبلغی برای مؤسسات فلاحتی وتجارتی باید خرج کند ولی خود بانک داخل درین عمل نیمشود. بانک یک مؤسسه ایست که دولت پولی درانجا می‌گذارد برای اینکه بااطلاع فوائد عامه درمواقعیکه می‌خواهند اقدام بیک کار عام المنفعه بکنند یعنی ازبانک قرض کنند ولی دیگر وزارت فوائد عامه مداخله درکاربانک ندارد اگریک بانکی می‌بود که ازروی قانون سهامی شرکتها تشکیل می‌شد مداخله تجارتی داشت وزارت تجارت می‌بایستی مداخله کند ولی اصلا بانک بانک دولتی است. سرمایه سرمایه دولت است بنابراین فقط وزارت مالیه می‌تواند در بانک نظارت داشته باشد ومأمور اجرا باشد درقسمتهای دیگرکه قرض خواهند دادبرای کارهای عام المنفعه البته مصرف آن وجوه باطلاع ودرتحت نظارت ومسئولیت وزارت فوائد عامه خواهد بود

بعضی ازنمایندگان- مذاکرات کافی است

رئیس- رأی گرفته می‌شود بماده دوازدهم آقایانیکه اینماده راتصویب می‌کنند قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس- تصوب شد. ماده پنج وهشت که مراجعه شده بود بکمیسیون خبرش رسیده است ولی طبع نشده است

اشکالی ندارد قرائت شود؟

بعضی ازنمایندگان- خیرمانعی ندارد

رئیس- قرائت می‌شود (بشرح ذیل خوانده شد)

ماد ه پنج – بانک مجاز است ودایع نقدی مدت دار وجاری قبول کند باستثنای مواردی که درماده شش ممنوع گشته پول قرض بدهد مشروط براینکه قروض مزبور بوسیله اموال معتبر ه اعم از منقول وغیرمنقول ویا امضای شخص ویا اشخاصیکه اعتبارشان نزد بانک مسلم باشد ویا مؤسسات معتبره تضمین گردد. شرایط قبول ودیعه یا رهن ودادن وجه در نظامنامه معین خواهد شد

تبصره- کلیه قروضیکه باعتبار اموال داده می‌شود نباید از ثلث سرمایه موجود بانک تجاوز نماید

رئیس- آقای بامداد

بامداد- مخالفت بنده بایک کلمه این ماد ه است که درموقعیکه شور اولش هم بود همین مخالفت راکردم وپیشنهاد هم دادم و ان امضاء‌اشخاص ومؤسسات معتبره است البته مادام که کسی عدم اعتبارش معلوم نشده باشد بحکم اسلام، بحکم هرقانونی باید اورا معتبر دانست مثلا یک ملک یااعغتبار یاسایر این قبیل مفاهیم دردنیای امروز مادامی که تحت رسمیت نیامده باو اهیمتی مترتب نیست البته مخبر محترم دفاع خواهند فرمود که امروزه دردنیا وجه نقد خیلی کم است تمام چک است وامضاء وازاین قبیل ولی البته هرقانونی برحسب وضعیت همان مملکت تدوین می‌شود. درمملکت ما اعتبارات هنوز درتحت رسمیت نیامده است یک شخصی خیلی معتبر است ومعروف هم هست که چنین است چنان است میلیونر است سالی صد هزار تومان عایدات ملک دارد، ولی اعتبارش تحت رسمیت نیامده ودولت تصدیق نکرده است درمملکت مارسمیت اعتبار هنوز جریان پید انکرده است، چنانکه یک ملک مادامیکه بثبت اسناد نرسیده باشد ودولت تصدیق نکرده باشد ملکیت اوبرای صاحبش درمعرض هزار گزند وخطر واین قبیل چیزرهاست، این مؤسسه بانکی را که می‌خواهیم تأسیس کنیم یک مؤسسه حیاتی برای مملکت است مااگر هر قدر دائره اش راضیق بکنیم که بماند بهتر از این تسهیلات است که خدای نکرده لطمه باصلش وارد شود ماندن این بانک بااینکه یک مرحله اولی است برای ما حیاتی است اگربرود حقیقتا لطمه بآبروی ما می‌زند بنابراین اگر ما امضاء ضامن معتبر را اینجا حذف کنیم ضرری ندارد. بجریان که افتاد بعد ازیک مدتی قانون است. دست خودمان است می‌آیند میکوبند الحمد الله اعتبارات هم معلوم شده قضایا هم رسمی است اگرامضا معتبر راقبول کنند اهمیت ندارد، یک لایحه می اورند وامضای ضامن معتبر راهم قبول می‌کنیم ولی فعلا ما هرقدر در ضبط این مؤسسه سعی بکنیم بهترازاین است که تسهیلی بنمائیم که خدای نخواسته خطر باصلش متوجه شود،

رئیس- آقای حائری زاده پیشنهاد کرده‌اند که این خبر طبع وتوزیع شود

جمعی ازنمایندگان – صحیح است

رئیس- مخالفی ندارد (گفتند خیر)

رئیس- پس مواد الحاقیه قرائت می‌شود

آقا سید یعقوب- ماده هشت

رئیس- ماده هشت هم همین صورت رادارد. ماده الحاقیه پیشنهادی آقای احتشام زاده (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده الحاقیه – دولت مکلف است پس از یکسال از تاریخ تأسیس بانک کلیه وجوه ودایع خودرا از بانکهای دیگر ببانک ملی منتقل نماید

رئیس- آقای احتشام زاده

احتشام زاده – عرض می‌کنم این قضیه خیلی بدیهی ومسلم است تا موقعیکه دولت ایران بانک نداشت البته استفاده هائی که ممکن بود ازوجوه ودایع بشود نمی‌شد. امروز دولت ایران یک ودایعی دارد دربانکهای خارجی وبانکهای خارجی یک استفاده هائی ازآن می‌کنند ودولت هم یک استفاده‌های جزئی می‌کند بنده معتقدم این قبیل استفاده‌ها راپس از تأسیس بانک ملی ایران باید این بانک بکند. استفاده هائی که می‌کند چند قسم است ولی یک مبلغ خیلی قلیلی بعنوان منافع بدولت می‌دهند درصورتیکه یک منافع خیلی زیاد تری ازاین وجوه می‌برند مطابق حساب جاری که دربین هست این پولی را که می‌گیرند بایک نرخ کمی منفعت می‌دهند ودرمقابل آن پولی که می‌دهند یک منفعت زیادی می‌گیرند وازاین جهت دولت ازاین وجه یک منفعت خیلی کمی کیبرد باین جهت بنده معتقدم پس ازاینکه بانک تأسیس شد وبجریان افتاد واطمینان پیدا کردیم که بانک می‌تواند ازآنوجوه استفاده کند انوقت باید دولت مکلف باشد که‌ای نوجوه رابآنجا منتقل نماید

مخبر- اصل مطلب مخالفتی ندارد ومسلما وقتی بانک بجریان افتاد وداخل معاملات شد باید دولت هم معاملاتش با این بانک می‌شود اعم ازوجوه ودایع یاسایر وجوه دیگر. لیکن یک سالی را که معین کرده‌اید ابدا کافی برای این کارنیست. زیرا ششماه پیش بینی شده برای آنکه بانک تأسیس شود تارئیس بانک ومتخصص اینکار بیایداقداماتی که برایمقدمات بانک لازم است تهی هکند وبانک راازکند ازشش ماهم تجاوز خواهدکرد وجوه عجالتا کم یازیاد بالاخره یک منافعی بدولت می‌دهد تا وقتیکه بانک بتواند ان وجوه رادرجریان بیندازد ومنافعی بدولت بدهد ووسائل تأمین ونگاهداری آنرا معین کند صلاح نیست اینکاررا بکنیم بنابراین بنده تعیی نیک سال راغیر کافی میدانم ولی فقط بدون تعیین مدت درضمن یک ماده ذکرکنند بهتراست.

احتشام زاده- بنده یکسال رادوسال پیشنهاد می‌کنم

وزیرمالیه –بنده انروز یک توضیحاتی ببعضی ازآقایان که این نظر راداشتند عرض کرده بودم الا هم لازم میدانم که بطورکلی وبدون اینکه داخل درجریانش شد ه باشم یک تذکری بدهم که این ودایع که دربانک هست البته نباید بدون نتیجه برای دولت باشد ولی یک بانک جدیدی که تأسیس می‌شود. بدیهی است نمی‌توان پیش بینی کرد که این بانک یک بصیرتی می‌تواند پیدا کند که یک ودایع مهم که پیش او هست بکاربیندازند بطوریکه سران وضرری اصولا ازبکارانداختن این وجوه عاید نشود. پس اگراقایان این نظر راد اشته باشند درحقیقت لازمه اش این خواهد بود که این ودایع دراین بانک بیکار بماند که ازهرنوع طمعی مصون باشد وتا وقتیکه بانک تجربیات کاملی از معاملات بزرگ ومهم نتواند پیدا کند هیچ استفاده نمی‌تواند بکند. اگرمقید باین باشد که این وجوه رادریک محلی بطورراکد نگاهدارد که ازهرگونه خطراحتمالی آو وجوه مصون باشد ا لبته بنده قین دارم که آقایان این نظرراندارند که یک مبلغ مهمی بدون نتیجه دریک جائی معطل شود وبنده همانطور که عرض کردم عقیده دارم دراین لایحه این قسمت رامسکوت بگذاریم. همانطور که اقای بامداد درقسمت اظهارخودشان گفتند این قوانین که ازاینجا می‌گذرد همیشه مورد اصلاح وتکمیل ازطرف مجلس ودولت می‌تواند باشد. این رافعلا مسکوت بگذارید تا درموقع خودش که چرخها بجریان افتاد آنوقت هرترتیبی که مقتضی باشد پیشنهاد بفرمایند

رئیس- آقای خواجوی

خواجوی- بانک شاهنشاهی که تقریبا متجاوز ازچهل سال است تأسیس شده است

درمملکت ایران قریب بیست سال طول کشید تا شعبش رادرایالات وولایات تشکیل کرد چنانکه درمازندران سه سال قبل شعبه فرستاد حالا چگونه می‌شود دربانکی که جدیدا می‌خواهد تأسیس شود وهنوز شعبات خودش راتأسیس نکرده ومعاملات خودش را جریان نداده تمام وجوهات دولتی وودایع رابگذارند درآنجا؟ اینها تماما بضرر دولتسا ونمی‌تواند ازاو استفاده کند بدیهی است بانک وقتیکه تمام شعباتش راتأسیس کرد درمملکت وتمام اموراتی راکه قانون باو اجازه داده است جریان داد انوقت می‌تواند استفاده ببرد ومجلسشورای ملی یک ماده قانون بگذراند ودایع دولتی را منتقل کند بانجا والاپنج سال بعد از تأسیس هم انتقال بدهند به آنجا تماما ضرر دولت می‌شود واستفاده ازآن برده نمی‌شود

رئیس- رأی گرفته میشو دبقابل توجه بودن ماده الحاقیه پیشنهادی اقای احتشام زاده

شیروانی- یک اصلاحی پیشنهاد شده است

رئیس- ایشان ماد ه راپیشنهاد کرده‌اند

احتشام زاده – بنده خودم اصلاح می‌کنم، دوسال پس ازتأسیس نوشته شود

رئیس- رأی می‌گیریم باین ماده باتبدیل یکسال بدوسال آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام بفرمایند (اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه شد. ضمیمه ماده الحاقیه .(بشرح آتی قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم که این جمله برماده الحاقیه اضافه شود وهمچنین بایدتمام محاسبات ومعاملات جاری دولت وادارات بلدیه‌ها بااین بانک با شد. بامداد

رئیس- آقای بامداد

بامداد- ودایع یک عنوان است. محاسبات ومعاملات جاری یک عنوان، بااینکه دفاع شاهزاده وزیرمالیه راقبول کنیم که ودایع را نمی‌توان باین زودی باین بانک سپرد که شاید نتواند انرا بکاربیندازند ولی این قسمت مانعی ندارد وبطریق اولی می‌شود معاملات جاری دولت وبلدیه‌ها بااین بانک باشد وپول ازآنجا بگیرند وقبض واقباض کنند این هیچ مانعی ندارد

وزیرمالیه – البته این بانک یک بانک دولتی است وخود دولت درآن ذی نفع است وپول باو می‌دهد وهیچ محل تردید نیست که دولت می‌خواهد معاملات خودش رابااو بکند وکارهاش رابتوسط این بانک انجام بدهد ولی من ازاقا سؤال می‌کنم که ایا منطقی هست که در قانون ما دولت راملزم کنیم بلدیه هارا که مؤسسات ملی هستند مجبورکنیم که حتما مثل اینکه هیچ نوع حساب دیگرباجای دیگرنداشته باشند معاملات خودرا بااین بانک بکنند؟ اخذفکر بفرمائید بایدقانون طوری باشد که در عمل دچاراشکال نشود تا قابل اجرا باشد این پیشنهادهم ممکن است مشکلاتی تولید کند بنابراین این قید درقانون لازم نیست، دولت عملا این کاررا خواهدکرد

رئیس- رأی گرفته می‌شود بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام بفرمایند (عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد، ماده الحاقیه دیگر (بشرح اتی قرائت شد)

ماده الحاقیه – درهرموقعیکه بانک ملی در نتیجه توسعه عملیات بتواند از قبول وجوه ودایع دولت وبکار انداختن آن استفاده نماید وبرای دولت نیز استفادات معموله تأمین شود دولت مکلف است که وجوه ودایع خودرا کلا یا جزئا ببانک ملی ایران منتقل نماید. شریعت زاده

رئیس- گویا دیگراین پیشنهاد مورد نداشته باشد.

مخبر- ارجاع شود بکمیسیون

رئیس- ارجاع می‌شود بکمیسیونهای پیشنهاد آقای طاهری (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده الحاقیه ذیل راپیشنهاد می‌کنم

ماده الحاقیه- دولت مکلف است پس ازتأسیس بانک در مرکز وایالات وجوه ودایع خودرا منتقل باین بانک نماید وهمچنین معاملات صرافی ازقبیل خرید وفروش بروات برای انتقال وجوه ازمحلی بمحل دیگر ومحاسبات جاریه خود رامنحصرا بابانک ملی ایران قراردهد

رئیس- آقای طاهری

دکترطاهری – این پیشنهادی که بنده کردم محظوری راکه آقای وزیر مالیه اظهار کردند ندارد. بنده پیشنهاد کردم پس از انکه بانک درمرکز وایالات شعباتش رادائر کرد آن وقت ودایع دولت منتقل باین بانک شود که محاسبات جاری ومعاملات دولت هم منحصرا بااین بانک باشد تصدیق میفرمائید که درسنه اتیه بودجه مملکتی یعنی عایدات دولت که بالغ برهفتاد ویک کرور است قسمت مهم این وجوه یعنی تمام ان باستثنای یک جزئی که درمرکز است باید ازایالات وولایات بیاید درمرکز ودریک بانک خزانه داری تمرکز پیدا کند خرید وفروش بروات بطورکلی باید بایان بانک باشد که یک صرفه کلی ازاین حیث هم برای دولت برای قاطبه مردم حاصل شود

واینکه فرمودند این بانک فوری نمی‌تواند دائر شود، پیشنهادی که بنده کرده‌ام این است که پس ازتأسیس شعب این بانک در ایالات وولایات وجوه ودایع خود رامنتقل نماید ومعاملات دولت هم بااین بانک صورت بگیرد. هرجا که شعبه دارد نماینده تعیین می‌کند وخرید فروش بروات بتوسط ان نماینده می‌شود

بعقیده بنده بهتراین است که این پیشنهاد قبول شود چون عملی تر وقانع تراست

رئیس- قسمت اولش که رأی داده شد:راجع بقسمت ثانی آقای مخبر اظهاری دارند؟

مخبر- بفرستید بکمیسیون مطالعه شود راجع بهمان ماده ایست که پیشنهاد شد.

رئیس- ماده دیگر پیشنهاد آقای افشار (بمضمون ذیل خوانده شد)

ماده ذیل رابعنوان ماده الحاقیه پیشنهاد می‌نمایم:

ماده الحاقیه – دولت مکلف است درهرنقطه که شعب بانک دائر شد کلیه عوائد مالیاتی راتحویل شعبه مزبوره نموده ومصارف دوائر محلی رانیز ازطریق مذکور حواله وپرداخت نماید

رئیس- آقای افشار

افشار- بطوریکه که خاطر محترم آقایان مستحضر است فعلا وزارت مالیه درهرنقطه عوائد دولتی را مأخوذ می‌دارد بشعبه بانک تحویل می‌دهد وشعبه بانک فقط تلگرافی باداره مرکزی می‌کند که درفلان نقطه فلان مبلغ مأخوذشد ومخارج محلی رابوسیله پیشکار مالیه درهمان محلی که تأسیس شعب بانک شده استپرداخت می‌نمایند مازادی که می‌ماند ازآن پول دولتی که درمحل است مبالغی صرف می‌گیرند وبمرکز حواله می‌کنند ودرهرجا هم که شعبه بانک نیست بتجار می‌دهند وبادادن مبلغی صرف درمرکز ازنماینده آن تجار می‌گیرند. وقتیکه بانک یک شعبی درایالات ولایات پیدا کرد یکی از وظایف این بانک هم پیشرفت امرتجارت است بایستی عوائد دولتی درهرمحل که شعبه بانک دائرشد بشعبه هما ن بانک داده شود ومنافعش هم ازهمان طریق باین بانک پرداخته شود

مخبرذ- این ماده ه متقریبا درزمینه‌های همان پیشنهاد آقاتی دکتر طاهری است. بایستی بکمیسیون بیاید وتکلیفش معلوم شود

رئیس- پیشنهاد اقای میرزا عبدالله خان وثوق

(باین مضمون قرائت شد)

ماده الحاقیه ذیل را بنده پیشنهاد می‌نمایم

وزارت مالیه مکلف است حتی الامکان اعضاء بانک ملی را از منظرین خدمت وزارتخانه‌ها که واجد شریط لازمه باشند انتخاب نماید

رئیس – آقای میرزابدالله خان وثوق

میرزا عبدالله خان وثوق – بنده تردیدی داشتم که وزارت مالیه بانک ملی رایکی از ادارات کشو. ری تصور خواهد کرد یااینکه خیرتصور می‌کند مؤسسه جداگانه ایست. در صورتیکه قسمت اول محرز باشد یعنی بانک ملی جزو یکی از ادارات کشوری است ومستخدمین بانک هم مشمول قانون استخدام هستند البته سزاوار این است که اعضاء دفترش ومحاسباتیش مطابق نظاماتی که دارند از منتظرین خدمتی که واجد آن شرایط هستند استخدام شوند واگر چنانچه جزو ادارات کشوری محسوب نشود باز هم اولی این است از منتظرین خدمت کسانی که واجد شرایط هستند استخدام شوند واگر چنانچه جزو ادارات کشوری محسوب نشود بازهم اولی این است ازمنتظرین خدمت کسانیکه واجد شرایط نظامنامه این بانک هستند ومی‌تواند دراین بانک بمشاغل تحویل داری ومحاسباتی وغیرذلک مشغول باشند دربانک مشغول خدمت شوند

مخبر- نظرآقای وثوق البته خیلی عالی است. بنده هم احساسات ایشان رانسبت بمنتظرین خدمت تشکر می‌کنم لکن این ماده مربوط ببانک نیست. باید یک ترتیب دیگری فراهم بیاورند که این عمل اجراشود

رئیس- رأی می‌گیریم بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند (عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد. پیشنهاد اقایشریعت زاده (بترتیب ذیل خوانده شد)

ماده الحاقیه –پس ازتصویب قانون فروش خالصجات جواهرات وپرداخت سرمایه اصلی بانک مبلغ پنج میلیون سرمایه ابتدائی ک هبرطبق ماده دوم این قانون پرداخته می‌شود قابل استرداد نبوده وباید برسرمایه اصلی بانک اضافه شود

رئیس- آقای شریعت زاده

شریعت زاده – البته آقایان نمایندگان محترم مستحضرند که برای اینکه کارهای بانک بجریان بیفتد قبل از فروش خالصجات وجواهرات مجلس شورای ملی اجازه داده است ک هیک سرمایه ابتدائی ببانک داده شود وازاین اینطور مفهوم می‌شود که بعد از پرداخت سرمایه اصی ممکن است این مبلغ قابل استرداد باشد از اینجهت بنده این پیشنهاد راکردم که بالصراحه قابل استردادنیست وبرسرمایه اصلی بانک افزوده می‌شود

مخبر- این ماده راهم بکمیسیون اراع بفرمائید

رئیس – آقای مخبرمیل دارند تکلیف ماده هشتم هم معلوم شود. قرائت می‌شود اگر اشکالی ندارد رأی می‌گیریم

شیروانی – اشکالی ندارد قرائت شود (بشرح ذیل قرائت شد)

ماده هشتم – رئیس بانک هر ششماه یکمرتبه خلاصه عملیات واقدامات بانک بوزارت مالیه راپرت می‌دهد ودر آخر هرسال خلاصه حساب (بیلان) آنرا منتشر می‌نماید بعلاوه یکنفر مفتش برحسب پیشنهادوزارت مالیه وتصویب هیئت وزراء برای نظارت در جریان امور ومعاملات بانک معین می‌شود

تبصره – وظائف مفتش بموجب تصویبب نامه هیئت وزراء معلوم خواهد شد

رئیس – آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب – بنده خواستم نسبت بمطرح شدنش عرض کنم اینجا پنج دقیقه قبل خودتان فرمودیدکه آقای حائری زاده پیشنهادکرده است طبع وتوزیع شود حالا اگر مخالفت با آن مسئله ندارد بنده عرایضم را عرض کنم چون حضرت رئیس که فرمودند مجلس قبول کرد پنج دقیقه بیشتر بنا باشد طبع وتوزیع شود. حالا

اگر مخالفت با آن فرمایش وعنوان رأی مجلس نداشته باشد بنده مخالفتم را عرض کنم

رئیس – بناشد آن اولی طبع وتوزیع شود این را هم اگر میل دارید بماند تا طبع شود

بعضی از نمایندگان – محتاج نیست

رئیس – حالا اگر مخالف هستند بفرمائید

آقا سید یعقوب – عرض می‌کنم یک مسئله در نظامنامه است که هر چیزی که در مجلس می‌خواهد شور شود باید قبلا طبع وتوزیع شود بنده می‌خواهم اساس این مسائل کاملا مراعات شود واز بین نرود واین عبارت که نوشته شده است (وظیفه مفتش راباید هیئت وزراء معین کنند) بنده هیچ نمیدانم هیئت وزراء که عنوان ندارد که وظیفه مفتش رابیا کند. ما که درقانون مأمور کردیم وزارتمالیه راکه نظامنامه راکه نظامنامه بنویسد ابدا عنوان هیئت وزرا در بین نبود حالا آمده‌اند ووظیفه مفتش را می‌گویند هیئت وزراء بنویسد. بنده مخالفم. باضافه آن قسمت دیگرش راهم چون یک دفعه قرائت کردند بعضی جاهاش بگوشم خورد که شبهه دارم واگر مجلس موافقت کند که طبع وتوزیع شود بعقیده بنده بهتر است

رئیس – رأی می‌گیریم باینکه مطرح بشود یانشود آقایانی که با مطرح شدن موافقند قیام بفرمایند (عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد. می‌ماند برای جلسه دیگر

اجازه میفرمائید چند دقیقه تنفس داده شود؟

بعضی از نمایندگان – صحیح است

(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل وپس از نیمساعت مجددا تشکیل گردید)

رئیس – خبرکمیسیون معارف راجع بتعلیمات عمومی جزو دستور است لکن آقای عدل پیشنهاد کر ده‌اند لایحه خالصجات جزء دستور باشد

جمعی از نمایندگان – صحیح است

رئیس – آقای عدل

عدل – عرض می‌شود درواقع فروش خالصات ضمیمه لایحه بانک است یعنی این دو قانون طوری بهم مربوطند که اگر این تمام شود آنهم باید بگذرد که سرمایه بانک معلوم شود. حالا وضعیات خالصه طوری است که معطل است ونمیدانند الان چطور آنرا اداره کنند اجازه بدهند. بفروشند، چه بکنند بنابراین بعقیده بنده باید جز دستور بشود وزودتر تکلیفش معین شود رد شود یاقبول علی ای حال بنده لازم میدانم زودتر تکلیف این مسئله معلوم شود

وزیرمعارف- اجازه میفرمائید؟ البته بانک ملی بی سرمایه ممکن نیست تأسیس بشود وجریان پیدا کند ولی از طرفی هم آقایان باید تصدیق بفرمایند که معارف ومدارس هم بدون پول ممکن نیست راه بیفتد واگر چنانچه آقایان موافقت بفرمایند بااین لایحه تعلیمات ابتدائی که زودتر تصویب شود ممکن است وزارت معارف هم زودتر اقدام کند ولی هرقدر تعویق بیفتد بهمان درجه وزار معارف هم نمی‌تواند کارکند

مدرس – ممکن است این در درجه اول باشد بعد لایحه خالصجات

عدل – اجازه میفرمائید بنده هم موافقت می‌کنم که لایحه وزارت معارف دردرجه اول باشد بعد لایحه خالصجات مطرح شود

رئیس – این لایحه بنظر یک شوری می‌آید اگر آقایان عقیده دیگری دارند بفرمائید. آقای یاسائی

یاسائی- بعقید ه بنده این لایحه خرج است ویک شوری است تمام موادش هم مربوط بخرج است ومیبایستی اصولا هم رفته باشد بکمیسیون بودجه ولی چون کمیسیون بودجه مواد تنظیم شده بکمیسیون معارف راتصدیق کرده است همام حکم رادارد ولایحه یک شوری است وباید یک شور شود

رئیس- دریک شوری بودنش که مخالفی نیست؟ (گفته شد – خیر)

رئیس- یک شور می‌شود. مذاکرات فعلا راجع بکلیات است. آقای اقا سیدیعقوب

آقا سید یعقوب- بنده مخالفت ندارم

رئیس- آقای بیات

مرتضی قلی خان بیات – بنده خیلی خوشوقت هستم که امشب لایحه تعلیمات عمومی درمجلس مطرح است وحقیقتا یکی از آرزو‌های بزرگ ملت ایران این بوده که این مسئله درمملکت عمومیت پیدا کند ودرتمام مملکت تعلیمات عمومی واجباری مجری شود ونظرباینکه درسنوات سابق آنچه اقدام می‌شد دراین قسمت فقط منحصر بشهرها ومرکز بود ودهات وقراء ازآن بی بهره بودند وتابحال هیچ توجهی نشده بود بمعارف قراء ودهات دردوره پنجم درموقعیکه لایحه ممیزی مالیات املاک اربابی مطرح بود تبصره درمجلس تصویب شد که صد نیم عایدات بمصرف معارف ومدارس قراءو دهات برسد وهمینطور که آقایان ملاحظه فرموده‌اند عجالتا برروی ان تبصره این لایحه ازطرف دولت پیشنهاد شده وبمجلس تقدیم شده وبنده خوشوقت هستم ازاینکه چون آقای وزیرمعارف همیشه دراین قسمت یک عشقی داشته‌اند ودرراه معارف خدمت کرده‌اند البته دراین قسمت هم خیلی ساعی خواهند بود که این قدم عملی شود وبرای مملکت یک منافع عمده حاصل کند ولی نقطه نظری که بنده داشتم این بود که این لایحه ازان نظری که مجلس داشته قدری منحرف شده. چون نظری راکه مجلس پنجم داشت وآن تبصره که پیشنهاد شده بود نظرش این بود که این عایدات چون بردهات تحمیل می‌شود وازدهات گرفته می‌شود فقط بمصرف مدارس وتحصیلات ابتدائی دهاتی برسد ولی دراین لایحه یکقدری توسعه داده شده است اگرچه همانطوریکه عرض کردم ممکن است تا آقای وزیرمعارف هستند باین مصرف برسد ولی چون یک قدری موادش کشد ارد ممکن است بعد‌ها ازاین مفاد استفاده کنند وآن مصرف راتوسعه بدهند وبیک مصارف دیگر این وجهی راکه مخصوص بتعلیمات ابتدائی شده برسانند بنابراین بنده درقسمت موادش نظریاتی که دارم عرض می‌کنم وپیشنهاد می‌کنم بهمان ترتیبی که نظریه مجلس بوده این وجه مخصوص بدهات وتحصیلات ابتدائی دهات باشد ویک قسمت دیگری که بنده مخالفت داشتم این است که بموجب قانونی که برای ممیزی املاک نوشته شده است مدت دوسال بدولت مهلت داده شده که دراین مدت دوسال این قانون رادرتمام مملکت مجری بکند یعنی بعد از دوسال بکلی باید مالیاتی که ازاملاک گرفته می‌شود از روی قانون ممیزی باشد ووقتیکه بعد از دوسال تمام مالیا ت این مملکت از روی قانون ممیزی گرفته شود البته این صدی نیم تمام وکمال وصول خواهد شد این تقسیمی که در این لایحه کرده‌اند به پنج قسمت تقسیم شده است سال اول شصت هزار تومان سال دوم صدو شصت هزار تومان که ۱۳۰۶ باشد سال سوم که ۱۳۰۷ باشد دویست وشصت هزار تومان سال ۱۳۰۸ سیصد وشصت هزارتومان وسال ۱۳۰۹ پانصد هزارتومان که در حقیقت تخمینی که برای این صدی نیم زده شده همان پانصد هزار تومانی است که درسال ۱۳۰۹ معین کرده‌اند یعنی پنجسالی که گذشته چهارسال اورا کمتر معین کرده‌اند ودر سال پنجم آن مبلغی که عاید می‌شود تخصیص داده‌اند برای این مخارج – نظر باینکه البته عموم آقایان نمایندگان نظرشان این است وسعی دارند که هرقدر زودتر ممکن است این تعلیمات ابتدائی و اجباری در تمام مملکت عملی شود البته مقتضی نیست که در صورتیکه یک وجهی گرفته می‌شود دوسه سال این وجه بماند وبعداز دوسه سال خرج بشود اگر چه اینجا نوشته شده که اگر یک وجهی ازآن

سنوات بماند بعد از ۱۳۰۹ بوزارت معارف بدهند که خرج کند ولی بنده معتقد نیستم سه سال این وجوه جمع شود وبعد ازسه سال اگراضافه دارند آن اضافه رابمصرف برسانند بلکه عقیده دارم که هرموقعی که این وجوهات وصول می‌شود درهمان سنه باید بمصرف خودش برسد وهرقدر ممکن است زودتر این مسئله تعلیمات عمومی درتمام نقاط مملکت وقراء توسعه پیدا کند وهرساعتی که ممکن بشود این وجوه وصول شود مصرف آن نباید تأخیرشود – این قسمت تایک اندازه بعقیده بنده تأخیر دراین مقصود رابواسطه این لایحه پیش می‌آورد بجهت اینکه درتاریخ دی ۱۳۰۴ قانون ممیزی گذشته ومدت اجرایش دوسال قرارداده شده که درواقع دی ۱۳۰۶ منتهای مدتی است که دولت دراین مدت بایستی عملیاتش رابکند ودردی ۱۳۰۶ می‌بایستی این قانون درتمام مملکت اجرا شود یعنی مالیات ۱۳۰۶ بعقیده بنده باید مطابق این قانون ازمردم گرفته شود وقتیکه این مالیات ۱۳۰۶ را مطابق این قانون ازمردم بگیرند البته آن وقت ازبرای ۱۳۰۶ ممکن است دولت آنچه راکه ازعایدات صدنیم وصول شده درجزو بودجه معین کند وهمان مبلغ رابمصرف برسانند برای تأسیسات مقدماتی وابتدائیش هم از حالا تا آخر ۱۳۰۶ که یکسال مدت دارد می‌تواند هرقدر لازم باشد برای مقدمات این کار ازقبیل تهیه معلم وساختن ابنیه واثاثیه دراین مدت اقدام کند دراول ۱۳۰۷ حقیقتا آنچه را که ازاین مالیات وصول می‌شود آن مبلغ تمام وکمال بمصرف برسد در۱۳۰۷ دویست وشصت هزار تومان براورد شده درصورتیکه در۱۳۰۹ پانصد هزارتومان. دویست وچهل هزار تومان ازاین پول بزمین می‌ماند که بعد از ۱۳۰۹ بدهند ومصرف شود. ازاین نقطه نظر هم بنده مخالفم ومعتقدم اگرچنانچه حالا نتوانند موافقت کنند که این مسئله رااضافه کنیم این قسمترا که نوشته شده بعد از ۱۳۰۹ پرداخته شود اینرا تبدیل کنیم که درآخر هرسنه عایدات آن سنه که معین شد مازاد آن هرچه باشد درسنه بعد پرداخته شود که وزارت معارف درهمان سنه بمصرف برساند که این پول دردوسه سال معطل نماند ومردم هم ازاین وجوه بی بهره وبی نصیب نمانند واگرچنانچه باینصورت باشد درتقسیمش هم گمان می‌کنم خود وزارت معارف دچار اشکال بشود بنابراین ای نقسمت همانطور که عرض کردم گمان می‌کنم خوب است اینجا اصلاح شود که درهمان سا ل هرمبلغ اضافه پیدا شود درسنه بعدبمصرف معارف برسانند

قسمت دیگری راهم که بنده نظرداشتم الغاء آن تبصره است که درقانون مالیا ت ممیزی نوشته شده دراینجا الغاء شده – بنده آن چه را که ازاین تبصره می‌فهمم بهیچوجه من الوجوه دولت رامجبور نمی‌کند که عایداتی راکه از هردهی وصول می‌شود درخود آن ده بمصرف برساند بلکه مضمون تبصره این است که عایدات هردهی بایدبمصرف معارف همان ده برسد اینجا وقتیکه درتبصره می‌نویسد: عایدات هردهی بمصرف معارف آن ده می‌رسد – این عبارت گمان نمی‌کنم دولت رامجبورکند باینکه درهمان ده مدرسه تأسیس کند وممکن است همین نظریه راکه حالیه دولت دارد درسه ده یا چهار ده که پهلوی هم هستند ونزدیک هم هستند یک مدرسه تأسیس بکنند و آن تبصره هیچ مانع نیست ودولت می‌تواند درچهار پنج ده که ازاطراف هم هستند درصورتیکه هردهی عایدات خودش مکفی برای مدرسه ومعلم نباشد دریک نقطه مدرسه معین نمایند ولی البته بایدهرکدام ازاین دهات باندازه آن سهمی که می‌دهند استفاده کنند باین جهت الغای آن تبصره راهم بنده لازم نمیدانم وگمان می‌کنم اگر آن تبصره هم باشد مانع ازاین عمل نیست ولی اگر چنانچه آن تبصره هم باشد مانع ازاین عمل نیست ولی اگر چنانچه آن تبصره برداشته شود – بنده همانطوریکه عرض کردم البته ممکن است آقای تدین این نظریه راتعقیب بفرمایند اما

بعد ازایشان درمواقع دیگری ممکن است سوء استفاده ازاین ماده بشود وآن نظریه که هست تبدیل شود بیک نظریات دیگری که بالاخره آن نظریه اصلی که تعلیم اجباری وابتدائی است ازبین برود باین جهت بنده عقیده‌ام این است که آقایان موافقت بفرمایند آن تبصره بحال خودش باقی باشد این حق هم البته بایشان داده می‌شود که درسه ده چهار ده که مجاور هم هستند یک مدرسه تأسیس کنند یعنی عایدات همان ده را فقط بمصرف معارف آنجا برسانند

وزیرمعارف- ازحیث اینکه هرقدر برای تعلیمات ابتدائی پول زیادتر موجود باشد بنده کمال موافقت رادارم وبصرفه معارف وتعلیمات عمومی مملکت است ولی این ترتیب وتقسیمی که دراینجا شده است ازنقطه نظرعملی شدن قضیه بوده است وزارت مالیه درنظر گرفته است آن مبلغی راکه بطور تحقیق وقطعی می‌تواند همه سال بدهد این مبلغی است که دراینجا تقسیم بسنوات شده است. وزارت مالیه می‌گوید من نمی‌توانم درمقابل یک مخارج قطعی بتخمین وتقریب قائل شوم برای اینکه درسنه ۱۳۰۶ که یکصد و شصت هزار تومان مجبور است خرج ایجاد کند وازروی تخمین نیمتواند مدرسه ایجاد کند ممکن است ازروی تخمین مالیه فرض کند که درسنه ۱۳۰۶ دویست وپنجاه هطار تومان سیصد هزارتومان ممکن است صدی نیم عایدات ممیزی بشود امابرروی این تخمین که نمی‌شود مدرسه ایجاد کرد – بنابراین می‌گوید آن میزان مقطوعی که من می‌توانم بمدارس ومعارف بدهم این است وبعد هم برای اینکه اگرزیاد بیاید صرف سایر مصارف عمومی نشود ماده بعد دراینجا تصریح دارد که اگر چنانچه چیزی زیاد آمد بعد ازرسیدگی بحساب وان مالیاتهائی که باید وصول شودوصول شد البته آن مازاد اورا هم بوزارت معارف خواهند داد این دلیل وزارت مالیه است واز نقطه نظر عمل هم وزارت معارف ناچار موافقت می‌کند بااین طرز والا البته میل دارد که از همین امسال سالی یک کرور بدهند اما متاسفانه این عملی نیست چون دراینجا نظر مالیه شرط است یعنی نظر آن کسی که می‌خواهد پول بپردازد واما اینکه اظهار کردند عبارت تبصره یک طوری است ومحتاج نیست به اینکه تفسیر شود بعقیده بنده محتاج به تفسیر است. آنجاکه می‌گوید: عایدات هر دهی صرف معارف همان ده خواهد شد. معنایش اینست که آن احتیاجات معارفی که هر ده دارد باید عایداتش هم صرف همان جا بشود –معارف تهران وقتی که می گویندذ عبارت است از آن مدارس وتشکیلات معارفی که باید در اینجا درست بشود معارف یک ده هم عبارت است از احتیاجات معارفی که یک ده دارد حالا در موقع عمل ممکن است عواید این ده برای رفع احتیاجاتش کافی نباشد ودر مقابل یک ده دیگری باشد که عایداتش زیادتر از احتیاجات معارفیش باشد – ظاهر تبصره اینست که عایدات هردهی صرف معارف همان ده خواهد شد یعنی اگر عایدات این ده زیاد باشد نمی‌شود دادبیک ده دیگر بنابراین این محتاج به تفسیر بوده است وتفسیرش هم همان ماده شش است که می‌گوید (درصورتیکه صدی نیم مالیات یک ده تکافؤ باتناسیس ونگاهداری در آن ده نماید) در اینجا وزارت معارف چه باید بکند؟ چند ده که نزدیک به همدیگر باشند وزار تمعارف حساب می‌کند واز مجموع آن عوائد رفع احتیاجات آن چند ده را می‌کند حالا اگر مقصود از تبصره این است ماده شش عین همین را می‌گوید بنابراین بجای آن قسمت تبصره این ماده۹ ششدر واقع یک تفسیری است که بعدها سوء تعبیر یا اختلافی در تفسیرش نشود. حالا اگر می‌فرمایید همین است ومحتاج به ماده شش نیست ماهم حرفی نداریم ولی مقصود وزارت معارف از نقطه نظر عملی شدن است واما اینکه فرمودند اینوجوه صرف بعضی چیزها نباید بشود اولا آقایان تصدیق

می‌فرمایند که وقتی ما قائل می‌شویم بتاسیس یک مدرسه باید قائل شویم به لوازمی که برای آن مدرسه قطعا لازم است از جمله آنها تهیه معلم است. تهیه معلم ودارالملمین وتهیه اثاثیه وتهیه بنا وساختمان. اینگونه اموری که مربوط به مدرسه است. مفتش هم ازلوازم این کار است حالا تصور نشود که مفتش عبارت است از یک امری که واقعا برخلاف مسایل معارفی است. خیر مفتش لازم است نهایت بایدازوجود مفتش استفاده کرد والا نمی‌شود در توی دهات در هر دهی یک مدرسه را سپرد بیک عده بعنوان ناظم ومدیر ومعلم واز طرف وزارت معارف هیچ نظارتی نسبت به آنها نشود – این یک امر مسلمی است تنها چیزی که آقایان باید مطمئن بشوند این است که لوازم تاسیس یک مدرسه یک ده یا یک شهر یا هر چه باشد کما هوحقه باشد وسوء استفاده نشود والبته اینها جز لوازم است

جمعی ازنمایندگان- مذاکرات کافی است

رئیس- رأی گرفته می‌شود بشور درمواد آقایانی که شور درمواد راتصویب می‌کنند قیام فرمایند (عده کثیری قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. ماده اول (بشرح آتی قرائت شد)

ماده اول- بدولت اجازه داده می‌شود که ازهذه السنه بترتیب ذیل مبالغی که ذکرمیشود بمصرف تعلیمات ابتدائی علاوه بر مبالغی که تاکنون بمصرف معارف میرسیده برساند

در۱۳۰۵ –۶۰۰۰۰۰ تومان

در۱۳۰۶ –۱۶۰۰۰//

در۱۳۰۷ –۲۶۰۰۰۰//

در۱۳۰۸ – ۳۶۰۰۰//

در۱۳۰۹ –۵۰۰۰۰۰//

رئیس- آقای بیات

بیات- بنده در قسمت دومش همانطوریکه درکلیات عرض کردم مخالفم وعقیده‌ام این است که ازبرای ۱۳۰۷ باید بیشتر معین شود دراینجا آقای وزیرمعارف فرمودند یک عایداتی تخمینی رانمیشود برایش یک مخارج قطعی معلوم کرد بنده عرض می‌کنم کلیه بودجه مملکت همین حال رادارد بودجه مملکت راوقتی ملاحظه بفرمائید عبارت ازیک عایدات پیش بینی شده ایست که یک مخارج معینی رادرمقابل آن معلوم می‌کنند. مثلا وزارت مالیه درسنه ۱۳۰۶ عایداتش چهل وهفت کرور یا چهل وهشت کرور است آنوقت ازروی همان میزان بودجه مملکتی رامینویسند والبته آقایان میدانند که تمام این جمع وخرج تخمینی است البته درموقع تخمین یک قدری کمتر براورد می‌شود ولی نه اینکه یک تخمین پانصد هزار تومان رادویست وشصت هزارتومان براورد کنند والبته عایدات صد نیم معارفی هم سی هزار تومان پنجاه هزار تومان درسال کم وزیاد می‌شود لهذا چهارصد وپنجاه هزار تومان برآورد می‌کنیم – اما اینکه پانصد هزارتومان را دویست وشصت هزارتومان برآورد کنیم بنده نمیدانم ازچه نقطه نظر است زیرا عایدات تخمینی فرق نمی‌کند چه مال وزارت معارف باشد چه مال سایر مؤسسات مملکت باشد همه ازروی تخمین است که وزارت مالیه معین می‌کند بعد هم پرداخته می‌شود وبنده عقیده‌ام این است این تخمینی که دراینجا معین شده است خیلی کم است ودرسال ۱۳۰۷ ازمقداریکه معین شده است خیلی بیشتر می‌شود این یک قسمت اشکال بنده است که عرض کردم ویکی هم اصلاحی بود که درماده داشتم که درموقع خودش پیشنهاد آنراتقدیم می‌کنم

بهار (مخبرکمیسیون معارف) – آنچه که در کمیسین راجع بماده اول ما رامتقاعد کرد یک قسمت همان توضیحاتی بود که آقای وزیر معارف فرمودند ودر بادی امر هم این قضیه بنظرصحیح می‌آید

وشاید درعمل هم صحیح باشد وبعلاوه این قسمت باز مربوط می‌شود بنظر خود وزیر اگروزارت معارف بتواند باوزارت مالیه دراین قسمت توافق نظر حاصل کند ما همه معترض محترم موافق خواهیم بود زیرا باز بصرفه معارف است. پس این مسئله قسمت تحویلی واشکالاتی که دروصولی ولا وصولی مالیاتها پیش می‌آید اگرقابل حل باشد همه ماها موافق هستیم ولی چون وکیل پیشنهاد خرج نیمتواند بکند ماباید این قسمت رابنظر وزیرمعارف واگذارکنیم. یک قسمت دیگری هم که ثانی درخرج راایجاب می‌کند بعقیده بنده مسئله وسعت تشکیلاتی است که ما دراین لایحه درنظرداریم ما درکمیسیون تصورکردیم که برفرض درسال اول تمام این عایدات فرضی یاعایدات تخمینی وصول شود وزارت معارف نمی‌تواند درآن سال بفراخور آن عایدات تشکیلات منظوره رادرهمه جا بدهد چون معلم باندازه کافی وجود ندارد وبالاخره تهیه ابنیه وتهیه محل وتهیه کتاب ازبرای تمام مملکت بفراخور ان مالیاتی که وصول می‌شود وما دردوره پنجم رأی دادیم کاراسانی نیست علیهذا درهرصورت وقتی بخواهیم مقصود مان را عمل مقابله کنیم باز پیک تانی و امتداد وقتی ناچار خواهیم شد خاصه با آن قسمتی که در ما ده بعد می‌گوید وزارت مالیه مکلف می‌شود که در این مدت پنجسال هر اندازه که از بابت مالیات‌های سنواتی که در آن سنوات مخارج کمتر شده است پس انداز شده بمعارف پرداخت نماید در هر صورت ما ضرر نخواهیم کرد و فعلا هم که اسباب ولوازم نداریم. کتاب نداریم وبالا خره وسائل یک تشکیلات وسیعی در سال اول ودوم برای ما ممکن نیست لهذا اگر یک تأ نی در کار بشود ویک مطالعه در این کار بشود واین تشکیلات داده شود وضمنا صدی نیم عایدات مالیاتی هم برای خود ما یعنی برای معارفی که در نظر داریم ذخیره شود بعقیده بنده بهتر از این است که برای سال اول مبلغ زیادی پیش بینی شود وملی هم نشود ودر صورت عملی شدن ووصول تمام مبلغ هم بنده تردید دارم از اینکه ما بتوانیم موفق شویم که تمام عایدات صدی نیم را که در سال اول می‌گیریم در همان سالف خرج بکنیم وبنده تصور می‌کنم برفرض که این عایدات هم جمع شوددر سال اول نمی‌شود بموقع خودش خرج کرد وشاید یک مخارج بیهوده بشود که بعدها اسباب پشیمانی همه تان خواهد د.

رئیس - آقای بامداد

بامداد - بنده در کلیات هم یک عرایضی داشتم که موقع به بنده نرسید وفعلا استفادهمیکنم از ماده اول. دراین ماده می‌نویسد: در هذه السنه ،۱۳۰۵ است که درشرف اتمام است وچند روز دیگر بیشتر باقی نمانده واقدامی هم نشده که وزارت معارف یک تعهداتی کرده باشد که مالیه مجبور باشد بپردازد بنا براین جز صرفه جویی خواهد شد بنده می‌خواستم عرض کنم که دراین باب آیا وزارت معارف اقدامی کرد، است که این شصت هزار تومان اضافه شود برصدوشصت هزار تومان سنه ۱۳۰۶ یانه؟ وبالاخره این صرفه جویی باید برای معارف باد نه صندوق دولت.

وزیر معارف- اولا این وجوه منحصرا اختصاص به معارف دارد ثانیا خودتان می دانید که مطابق قانون محاسبات عمومی سنه مالیه در آخر خردادسنه ۱۳۰۶ تمام می‌شود بنابراین این شصت هزار تومان که برای امسال تعیین شده است مدتی مصرفش تا آخر خرداد ۱۳۰۶ است وطبعا ضمیمه خواهد شد بآن صدو شصت هزارتومان که در ۱۳۰۶ باید مصرف شود

جمعی ازنمایندگان- مذاکرات کافی است

رئیس- پیشنهاد‌ها قرائت می‌شود (بشرح آتی خوانده شد)

پیشنهاد آقای مرتضی قلیخان بیات

اصلاح قسمت اول ماده اول را بشرح ذیل پیشنهاد می‌نماید –

ماده اول- بدولت اجازه داده می‌شود که درهذه السنه ۱۳۰۵ مبالغیراکه بترتیب ذیل ذکر می‌شود علاوه بربودجه سابق وزارت معارف بمصرف تعلیمات ابتدائی قراء ودهات برساند

رئیس- آقای بیات

بیات- اینجا درماده نوشته شده بدولت اجازه داده می‌شود که درهذه السنه بترتیب ذیل مبالغی که ذکرمیشود بمصرف تعلیمات ابتدائی علاوه بر مبالغی که تاکنون بمصرف معارف رسیده برساند. همانطوریکه بنده عرض کردم چون این مالیات رادهات می‌دهند وازدهات گرفته می‌شود ونظرمجلس هم این است که درد هات مصرف شود اینجا یکقدری مصرح نیست ونوشته شده است بمصرف تعلیمات ابتدائی برسد – وچون این مسئله دراینجا مصرح نیست وممکن است ازدهات تخطی کند وبشهرها برسد بنده عقیده‌ام این است که دراین ماده تصریح بکنیم همان نظریه راکه داریم لهذا بنده پیشنهاد کردم که علاوه بربودجه معارف بمصرف تعلیمات ابتدائی دهات وقراء برسد والبته همانطور که اقای وزیرمعارف اظهارکردند نظرخودشان هم غیر ازاین نیست ونظرآقایان هم تأمین می‌شود

مخبر- اولا دراین لایحه تصریح نکرده است که عایدات معارفی دهات راخرج شهرها کنند ودرآن تبصره هم که دردوره پنجم رأی داده شده است درآنجا هم می‌گوید: صدی نیم ازعایدات فوق برای مصرف معارف اختصاص داده می‌شود ضمنا هم می‌گوید عایدات هردهی صرف معارف خود آن ده بشود آنجا هم شهرها رامحروم نکرده است دراین لایحه هم ما تسلیم ننوشتیم ودرآن تبصره هم اگرنگاه کنیدشهرها رامحروم نکرده است بعلاوه دراینجا یکی ازمالیات هائی که صدی نیم مأخوذ می‌شود ازقنواتی است که بمصرف شرب شهرها می‌رسد. فرض کنید قنواتی که بمصرف شرب می‌رسد. همینطوریک املاکی است که مالیات بآنها تعلق می‌گیرد ووصل بشهرها است. این‌ها را شما صرف نظر فوق العاده مهم است اینها را اختصاص می‌دهید بدهات دور دستی که خود آن ده باز عایدات دارد؟ چه می‌کنید؟ لهذا با آن تبصره و بااین ماده که در این لایحه ذکر شده است در هیچکدام تصریح نشده است که بدهات دون شهرها وبشهرها دون دهات بدهند بنابراین عقیده بنده این است اگر ما این قسمت را همینطور بحال طبیعی وسکوت بگذاریم وبنظر وزارت معرف واگذار کنیم که بطور طبیعی قضیه جریان پیداکند بهتر است والا مااگر بخواهیم تصریح کنیم قضیه را آنوقت نسبت به مالیاتهائی که از شهر‌ها یا از حومه شهر‌ها گرفته می‌شود وزارت معارف دچار اشکال خواهدشد باقی بسته بتوضیح آقای وزیرمعارف است

رئیس – آقای وزیر معارف

وزیرمعارف – اولا چندین دفعه اظهار کردند مالیات را ده می‌دهد وبنابراین باید اختصاص داشته باشد بده. مالیات را ده نمی‌دهد. مالیات را مالک ده می‌دهد ...

شیروانی – دست رنج است

وزیرمعارف – اجازه بدهید آقا. ماده اول تصریح دارد از مالیات املاک اربابی (بغیر از خالصجات انتقالی که بموجب قانون علیحده مشخص می‌شود) بطریق ذیل اخذ خواهد شد. اول املاک: از کل محصول اعم از آبی ودیمی وباغات قبل از تقسیم صد سه

دویم – جنگل ومرتع از عایدات مطلق مالکانه صد ده

سوم – طواحین وآبدنگ از عایدات مطلق مالکانه صد پنج

چهارم – از عایدات قنواتی که بمصرف شرب می‌رسد صد پنج

اصلاح قسمت اول ماده اول را بشرح ذیل پیشنهاد می‌نماید –

ماده اول- بدولت اجازه داده می‌شود که درهذه السنه ۱۳۰۵ مبالغیراکه بترتیب ذیل ذکر می‌شود علاوه بربودجه سابق وزارت معارف بمصرف تعلیمات ابتدائی قراء ودهات برساند

رئیس- آقای بیات

بیات- اینجا درماده نوشته شده بدولت اجازه داده می‌شود که درهذه السنه بترتیب ذیل مبالغی که ذکرمیشود بمصرف تعلیمات ابتدائی علاوه بر مبالغی که تاکنون بمصرف معارف رسیده برساند. همانطوریکه بنده عرض کردم چون این مالیات رادهات می‌دهند وازدهات گرفته می‌شود ونظرمجلس هم این است که درد هات مصرف شود اینجا یکقدری مصرح نیست ونوشته شده است بمصرف تعلیمات ابتدائی برسد – وچون این مسئله دراینجا مصرح نیست وممکن است ازدهات تخطی کند وبشهرها برسد بنده عقیده‌ام این است که دراین ماده تصریح بکنیم همان نظریه راکه داریم لهذا بنده پیشنهاد کردم که علاوه بربودجه معارف بمصرف تعلیمات ابتدائی دهات وقراء برسد والبته همانطور که اقای وزیرمعارف اظهارکردند نظرخودشان هم غیر ازاین نیست ونظرآقایان هم تأمین می‌شود

مخبر- اولا دراین لایحه تصریح نکرده است که عایدات معارفی دهات راخرج شهرها کنند ودرآن تبصره هم که دردوره پنجم رأی داده شده است درآنجا هم می‌گوید: صدی نیم ازعایدات فوق برای مصرف معارف اختصاص داده می‌شود ضمنا هم می‌گوید عایدات هردهی صرف معارف خود آن ده بشود آنجا هم شهرها رامحروم نکرده است دراین لایحه هم ما تسلیم ننوشتیم ودرآن تبصره هم اگرنگاه کنیدشهرها رامحروم نکرده است بعلاوه دراینجا یکی ازمالیات هائی که صدی نیم مأخوذ می‌شود ازقنواتی است که بمصرف شرب شهرها می‌رسد. فرض کنید قنواتی که بمصرف شرب می‌رسد. همینطوریک املاکی است که مالیات بآنها تعلق می‌گیرد ووصل بشهرها است. این‌ها را شما صرف نظر فوق العاده مهم است اینها را اختصاص می‌دهید بدهات دور دستی که خود آن ده باز عایدات دارد؟ چه می‌کنید؟ لهذا با آن تبصره و بااین ماده که در این لایحه ذکر شده است در هیچکدام تصریح نشده است که بدهات دون شهرها وبشهرها دون دهات بدهند بنابراین عقیده بنده این است اگر ما این قسمت را همینطور بحال طبیعی وسکوت بگذاریم وبنظر وزارت معرف واگذار کنیم که بطور طبیعی قضیه جریان پیداکند بهتر است والا مااگر بخواهیم تصریح کنیم قضیه را آنوقت نسبت به مالیاتهائی که از شهر‌ها یا از حومه شهر‌ها گرفته می‌شود وزارت معارف دچار اشکال خواهدشد باقی بسته بتوضیح آقای وزیرمعارف است

رئیس – آقای وزیر معارف

وزیرمعارف – اولا چندین دفعه اظهار کردند مالیات را ده می‌دهد وبنابراین باید اختصاص داشته باشد بده. مالیات را ده نمی‌دهد. مالیات را مالک ده می‌دهد ...

شیروانی – دست رنج است

وزیرمعارف – اجازه بدهید آقا. ماده اول تصریح دارد از مالیات املاک اربابی (بغیر از خالصجات انتقالی که بموجب قانون علیحده مشخص می‌شود) بطریق ذیل اخذ خواهد شد. اول املاک: از کل محصول اعم از آبی ودیمی وباغات قبل از تقسیم صد سه

دویم – جنگل ومرتع از عایدات مطلق مالکانه صد ده

سوم – طواحین وآبدنگ از عایدات مطلق مالکانه صد پنج

چهارم – از عایدات قنواتی که بمصرف شرب می‌رسد صد پنج

+تبصره ۱- مالیات جنگل‌ها ومراتع برعایداتی تعلق می‌گیرد که صاحبان جنگل ومراتع از راه اجاره یافروش محصول آن بدست می‌آورند

اگر بناباشد از آن محلی که گرفته می‌شود باید بهمان محل اختصاص داده شود اختصاص به ده تنها ندارد به جنگل هم باید مدرسه داد. بمرتع هم باید مدرسه داد. چرا؟ برای اینکه مرتع هم مالیات می‌دهد. طواحین آسیا وآبدنک هم مالیات می‌دهد. پس به آسیا وآبدنک هم باید مدرسه بدهند! این منطق عجیبی که شما میفرمائید! این منطق عجیبی است که شما میفرمائید! این قانون است آقا- تبصره دوم می‌گوید (علاوه برمالیات مأخوذه در فوق صدی نیم از عایدات کل برای معارف مأخوذ وعایدات هر دهی صرف معارف همان ده خواهد شد) قبول کردیم ازاینجا شما استفاده می‌کنید که تمام این عوائد صدی نیم که باید مالک آن ده بدهد خواه خرده مالک باشد خواه مالک کل باشد این راتمام اختصاص می‌دهد به ده

شیروانی – بلی

وزیر معارف – خیر اینطور نیست

شیروانی – مقصود همین است

وزیر معارف – اگر مقصود این باشد پس تبعیض چرا جنگل، طواحین، آبدنک، اینها هم همین حال رادارند بنابراین مالیات از ده گرفته می‌شود. از قصبات قسمت ار ضیش گرفته می‌شود. از شهر‌ها قسمتهائی که در این قانون مالیات املاک اربابی است گرفته می‌شود چیزی که هست این است که آن اندازه عایداتی که از ده گرفته می‌شود باید صرف ده وصرف معارف همان ده شود اما نه تمام عوائد صرف معارف همان ده شود. پس بنابراین اینجا جای نگرانی واشکال نیست وطبعا باید نظر آقایان تأمین بشود باینکه اگر ازفلان ده از بابت صدی نیم یک مبلغی اخذ بشود صرف جای دیگر نشود اما این ملازم بااین نیست. که از حومه تهران واز باغاتیکهدر خود تهران هست واز قنواتیکه درتهران هست عوائدی که مطابق این قانون گرفته شود بروند وبمصرف یکی از دهات و ورامین برسانند. اینکه منطق ندارد. پس شما باید مطابق این قانون معتقد شوید باینکه عایدات صدی نیم که از فلان ده بدست می‌آید صرف جای دیگرنشود ولی این مبلغ را کلیتا نمی‌توان بقراء اختصاص دادزیرا هم برخلاف قانون مالیات املاک اربابی است وهم برخلاف مصلحت مالکینی است که در شهرها باغ دارند بعلاوه عملی هم نیست. این رابشما عرض می‌کنم. بنده مخالف نیستم بااینکه در ده مدرسه باز شود بلکه کمال آرزوی بنده است ولی این را تصدیق میفرمائید که از نقطه نظرعمل وقتی شما بخواهید وارد شوید شهر هنوز معارفش درست نشده. قصبه معارفش درست نشده. شما می‌خواهید از دهات شروع کنید؟ این عملی نیست. حالا هرچه می‌خواهید از دهات شروع کنید؟ این عملی نیست. حالا هرچه می‌خواهید بفرمائید بفرمائید بنده عرض می‌کنم عملی نیست ومرام است اول باید مرکز معارفش تکمیل بشود بعد توسعه پیدا بکند وبرود به قصبات ودهات ودر عین حال اگر الان ما بخواهیم شروع کنیم شاید دوسال مقدماتی این امر طول بکشد برای اینکه ما باید معلم تهیه کنیم برای تمام قراء. این کار شوخی نیست مگر شما تصور میفرمائیدقراء ایران چهل تا است پنجاه تا است که فورا دویست مدرسه تأسیس شود. تمام قراء وقصبات مملکت ایران راکه شما در نظر بگیرید آنوقت ازنقطه نظرعمل (نه ازنقطه نظر مرام وآرزو) شاید بیست سال سی سال دیگرما موفق شویم که در تمام قراء ایران مدرسه داشته باشیم اما اگر امسال شما بخواهید این مقصود انجام شود قطعا نمی‌شود. تا پنج سال دیگر هم قطعا نمی‌شود. سالی دو میلیون هم پول بریزید نمی‌شود. مثل این است که پول را در رودخانه ریخته‌اید. شما این فکر رابکنید اگر ما بخواهیم در تمام قراء مملکت ایران که بالغ برچند هزار تا می‌شود؟

بغضی از نمایندگان – بیست هزار

+وزیرمعارف – فرض می‌کنیم ده هزار در صورتیکه قطعا بیشتر است ده هزار مدرسه دفعه واحده در مملکت ایران باز کردن چقدر معلم می‌خواهد ؟اینها را باید تهیه کرد معلم هرکسی نیست. که فورا تا کتاب دستش دادند بایک کمی ازطرف وزارت معارف باو دادند که برو درس بده او معلم باشد. ده هزار ده، ده هزار مدرسه می‌خواهد. ده هزار مدرسه ده هزار مدیر می‌خواهد. ده هزار مدرسه اقلا د رسال اول ده هزار معلم می‌خواهد. ده هزار مدرسه اقلا درسال اول ده هزار معلم می‌خواهد. هی آمال وآرزو که مملکت ایران ازحیث معارف گلستان بشود؟ وقتیکه درعمل وارد شدید آنوقت مطلب راتصدیق می‌کنید. حالا بدهات تخصیص می‌دهید بدهید. بمزارع تخصیص می‌دهید بدهید. اختیار باشما است. اماا ین فرض واین پیشنهاد راهیچکس نمی‌تواند عملی کند

رئیس- آقای مخبر؟

مخبر- بسته بنظر مجلس است

آقا سید یعقوب- بنده یک پیشنهادی تقدیم کرده‌ام

رئیس- آن پیشنهاد جنابعالی انضمام فرعی است براصلی اول اصل معلوم شود بعد آقای بیات

بیات- یک تبصره هم پیشنهاد کرده‌ام خواهش می‌کنم آنرا بفرمائید قرائت شود بعد رأی گرفته شود

۰ اینطورقرائت شد)

تبصره – مالیاتی که از شهرها گرفته می‌شود صد نیم آن مصرف معارف ابتدائی آن شهر می‌شود

رئیس- رأی گرفته می‌شود بقابل توجه بودن این پیشنهاد. آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند (عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد. چون پیشنهاد‌ها زیاد است گمان می‌کنم امشب تکلیفش معین نخواهد شد و می‌ماند برای جلسه آتیه.

جمعی از نمایندگان – صحیح است

رئیس – جلسه آتیه شب یکشنبه

(مجلس شش ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد)