مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ آبان ۱۳۳۴ نشست ۱۶۸
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۴
سال یازدهم
شماره مسلسل
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره۱۸
جلسه: ۱۶۸
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز پنجشنبه ۱۸ آبان ماه ۱۳۳۴
فهرست مطالب:
۱- طرح صورتمجلس
۲- بیانات قبل از دستور آقای قناتآبادی
۳- اعلام تصویب صورتمجلس
۴- بیانات قبل از دستور- آقایان: قناتآبادی- سلطانمراد بختیار- حائریزاده
۵- قرائت گزارش کمیسیون عرایض راجع به اعلام جرم علیه آقای احمد اعبار
۶- معرفی آقای دکتر سجادی به وزارت دارائی و آقای دکتر اردلان به وزارت صنایع و معادن و آقای کاشانی به وزارت بازرگانی به وسیله آقای نخستوزیر
۷- مذاکره در گزارش کمیسیون قوانین دارایی راجع به فروش خالصهجات از ماده شش
۸- تعین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
جلسه یک ساعت و پنجاه دقیقه پیش از ظهر به ریاست آقای نائب رئیس تشکیل گردید.
۱- طرح صورتمجلس
نائب رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود (به شرح زیر قرائت شد).
غائبین بااجازه- آقایان- ارباب- امید سالار- محمود غضنفری- امامی خوئی- احمد فرامرزی- خزیمهعلم- مصطفی ذوالفقاری- مسعودی- جلیلوند- صرافزاده- سلطانی- معینزاده- دکتر نیرومند- مهندس جفرودی- نقابت- خاکباز- عربشیبانی- مهدوی.
غائبین بیاجازه-آقایان: اریه- سعیدی- یارافشار- شفیعی- قوامی- اسفندیاری- مهندس شاهرخشاهی- کیکاوسی.
دیرآمدگان و زودرفتهگان بااجازه- آقایان: احمد صفایی- ثقةالاسلامی- پیراسته- بزرگنیا- حائریزاده- عباسی- بهادری- یدالله ابراهیمی.
نائب رئیس- نسبت به صورتجلسه قبل نظری نیست.
دکتر نیرومند- در صورتجلسه قبل اصلاحات عبارتی هست که اصلاح میکنم و به اداره تندنویسی تقدیم میکنم.
نائب رئیس- بسیار خوب دیگر نظری نیست؟ (اظهاری نشد) وقتی که عده کافی شد تصویب صورتمجلس اعلام میشود.
۲- بیانات قبل از دستور آقای قناتآبادی
نائب رئیس- حالا نطقهای قبل از دستور شروع میشود. آقای قناتآبادی
قناتآبادی- به طور یقین وضعیت و موقعیت کشور ما به دلیل الحاق ایران به پیمان دفاعی بغداد در این چند روزهای گذشته وضع خاص و نوعی پیدا کرده یعنی ایران از نظر سیاست خارجی و رویهای که با الحاق پاکت اتخاذ کرده دارای یک وضع نوع و یک موقعیت جدیدی در دنیا کرده است البته در این جریان همه آن کسانی که معتقد بودند که بایستی ایران برای حال و آینده خود یک سیاست روشن و متین و صحیح و قوی در پیش بگیرد با این عمل و موافقت کردند و من هیچ وقت اهل ریا در سیاست نبودم (عبدالصاحب صفایی- صحیح است) و همیشه آنچه که درک کردهام بلاکمال صراحت گفتهام یکی از کسانی بودهام که موافق با این عمل بودم دلیل موافقت من و دوستان من هم بیشمار است و چون موضوع گذشته و عمل انجام شده است پیرامون همه آن دلایل نمیگردم اما یک مطلبی را لازم میدانم تذکر بدهم علت موافقت من این بود که من به این نتیجه رسیده بودم که در دنیا دفاع فردی مرده است (صحیح است) هیچ دولت و هیچ مملکتی ولو مقتدرترین دولتها یعنی دول معظم دنیا هم قدرت دفاعی فردی را ندارد لذا دستهبندیهای سیاسی و نظامی و دفاعی در تمام دو بلوک شرف و غرب وجود دارد و ما هم در این صحنه پرجنجال گیتی برای حفظ موجودیت خودمان باید به دنبال دستهبندی برویم که با مصلحت و منافع ما نزدیکتر است رفتیم و این کار را کردیم مطلبی را که امروز بنده میخواهم تذکر بدهم این است که ما در الحاق پیمان بغداد چگونه فکر میکردیم یعنی این پیمان دفاعی را چگونه در نظر خودمان مجسم کرده بودیم و چه معنایی برای دفاع از خاک وطنمان در نظر داشته و داریم البته در این چند دوره چه در جلسات خصوصی مجلس شورای ملی و چه دیروز در جلسه علنی مجلس سنا مطالبی که بعضی از روزنامههای فرانسوی راجع به ایران نوشته بودیند مطرح شده است نمایندگان محترم و آقایان سناتورها تذکراتی دادند دولت هم عملیاتی که انجام داده بود و تلگرافاتی که کرده بود یا جواب تلگرافاتی که از طرف نمایندگان ایران و مأمورین ایران در خارج رسیده بود به عرض نمایندگان سنا و شورا رسانده و در مجلس شورای ملی اعلام میشود و توجه همه را به آن جلب میکنم این است که الحاق ما به پیمان دفاعی بغداد برای دفاع از سرتاسر خاک کشور ایران است (صحیح است) یعنی همان طوری که ممکن نیست یکی از دول بزرگ یا کوچک دنیا یک مقداری از خاک کشور خودش را بلادفاع اعم کند مملکت و وملت ایران هم یکوجب از خاک کشورش را بلادفاع اعلام نمیکند (صحیح است) ما ملحق به پیمان دفاعی خاورمیانه برای آن شدیم که از ابتدای تا انتهای مرزهای جنوبی همه دربست در معرض دفاع در مقابل تجاوز قرار بگیرد (صحیح است- احسنت) و آن نمایندهای که از طرف ما در کنفرانس وزرای خارجه وابسته به پیمان دفاعی بغداد شرکت میکند باید بداند که حدود مذاکره در آن کنفرانس در حدود دفاع از سرتاسر کشور ایران است (صحیح است- احسنت) بنابراین البته راجع به این موضوع بیشتر از این صحبت جایز نیست نظریان وکلای ملت معلوم دولت هم همین نظر را دارد شخص اعلیحضرت همایونی هم همیننظر را داشتهاند قاطبه ملت ایران هم همیننظر را دارند و اما در حال و آینده ما چه بکنیم و چه میتوانیم بکنیم و چه اشخاصی قادرند در شرایط فعلی کشور ایران و سایست این مملکت اداره کنند (عبدالصحاب صفایی- احسنت اصل مطلب اینجاست) البته آقایان میدانند که بایستی به کارهای گران مردکار دیده فرستیم که شیر شرزه برآید به زیر خم کمند. همانطور که همه نمایندگان ملت و همه افراد مملکت معتقد بودند که در سیاست و موقعیت مملکت یک وضع نو و یک سیاست نو و یک شرایط و امکانات نو به وجود آمده است ما باید این مطلب توجه کنیم که آیا آن کسانی که با اوضاع گذشته و با شرایط گذشته و وضع ایران قبل از لحاظ الحاق به پیمان دفاعی خاورمیانه در این مملکت بستر کار بودهاند و حکومت میکردند و هیچ عمل مثبتی نمیتوانستند انجام دهند آیا در این شرایط خاص و این وضع خاص باز هم آنها قدرت دارند عمل بکنند (عبدالصاحب صفایی- ابداً) باز هم آنها لیاقت دارند که این چرخها را بگردانند و کشتی مملکت ما را در این گردابهای عجیب و مهیب به ساحل سلامت برسانند؟ بنده هم عرضم را تکرار میکنم و باز هم میگویم که در چنین این کشتی یعنی سکاندارهای کشتی نور رستگاری نیست دلیل هم داریم آقایان نمیخواهند در این مورد غرضورزی کنند خدا را گواه میگیرم جز حقیقت منظور دیگر ندارم این آقایان یکه به نام دولت بر این صندلیهای ردیف جلو مینشینند در امر داخلی کوچکترین موفقیتی نتوانستهاند به دست بیاورند وضع مردم به مراتب از گذشته بدتر شده است (صحیح است) چه برسد به این که در کارها و امورات بزرگ و مهم خارجی که مربوط به استقلال و سرنوشت ما است بتوانند عمل مثبتی انجام دهند (عبدالصاحب صفایی- موفقیتهای خارجی را هم به حساب اعلیحضرت همایون شاهنشاهی گذاشت) اتفاقاً آقای صفایی هم بنده الان میخواستم این شعر را بخوانم این که این همه آوازهها از آن شه بود گرچه از حلقوم آقای حسین اعلا بود این هم برای این که شما بدانید بنده میخواستم این مطلب را عرض کنم من با هیچ یک از آقایان غرضی ندارم و توقعی نداشته و نخواهم داشت اما آنچه که میگویم معتقدم که در این موقعیت خاص آقایان نمایندگان محترم مجلس تمام ملت ایران بایستی مجهز برای دفاع از حدود و ثغور و مرز و بوم کشور ما گردند (صحیح است) یعنی وضع حاظر دنیا ایجاب میکند که تمام ملتها بلااتفاق مهیای دفاع بشوند من از شما سؤال میکنم اگر لشکری به جبهه جنگ رفت و ساز و برگ و یا لوازم زندگی او ناقص بود یا اصلاً در اختیار ندشت آیا این لشکر و این ارتش قدرت مقابله با دشمن و دفاع از وضع مملکت و مدافعه دارد؟ مسلماً خیر پس برای این که ما مملکتمان را مجهز بکنیم برای دفاع از مرز و بوم و خاک از کشور عزیز بایستی تمام افراد این مملکت مجهز بشوند نه خیال کنید بنده عرض میکنم که بایستی همه افراد این مملکت تفنگ نشانه بگیرند و در پشت سنگر بنشینند البته اگر روزی پای موجودیت مملکت به میان آید و با پای خطر برای کشورهای ایرن به وجود بیاید بر تمام آن کسانی که قادرند و واجب است و فرض است که این اقل را بکنند اول مقصود من از این که همه مردم این مملکت مجهز باشند این است که حداقل زندگی و معیشت برای همه مردم این مملکت تأمینی بشود (صحیح است) تا این همه گرفتاری این همه بدبختی این همه دردسر این همه گرانی این همه نارضایتی از بین این مردم برطرف نشود نمیتوان عملاً مردم را مجهز دانست یک خانوادهای موقعی میتواند عزیزانش را بری دفاع از مملکت مجهز و مسلط کند که آن خانواده حداقل روی آسایش و آرامش ابتدایی را به خود ببیند والا اگر بنا بشود که ما عدهای جوانان خود را مسلح کنیم برای دفاع از وطن و این جوانان ما همیشه در اضطراب و التهاب از نظر معیشت داخلی زندگیشان باشد آن طوری که باید و شاید ما موفقیت به دست نخواهیم آورد (صحیح است) سعی بکنید که سنگرهای پشتجبهه دفاعی یعنی دلهای خانوادهها را مطمئن بکنید وسایل زندگی را فراهم کنید یقین بدانید که مردم ایران در آن شرایط که به بهترین وجهی از مرز و بوم ما دفاع خواهند کرد (صحیح است) بنده نمیخواهم در پیرامون همه ادعاهای دولت جناب آقای اعلا در ابتدای کار در مجلس شورای ملی و وسیله تبلیغات و سایر وسایل به خورد مردم دادند صحبت بکنند و بگویم که شما چه ادعاهایی داشتید و در این ادعاها چهقدر راستگو بودید و چه میزان راستگو نبودید اما قدرمسلم این است که دولت نمیتواند بیاید و ادعا بکند و بگوید در این مدتی که بر مردم حکومت میکرد و مورد تأیید همه بودند شخص اعلیحضرت همایونی دولت را تأیید میکردند نمایندگان مجلسین هم دولت را تأیید میکردند ما هم که مخالف دولت و متعقد بودیم که این دولت قدرت عمل ندارد هر وقت کار خوب یا لایحه خوب به مجلس تقدیم داشت ما در صدد موافقین او قرار گرفتیم (صحیح است) و رد این راه هم ملامتهایی شنیدیم اما چون معتقدیم که کار خوب کردند و ملامت شنیدن هیچ اشکالی ندارد معذلک کردیم و این را هم باید آقایان بدانند که اقلیت معنایش این نیست که یک عدهای لج بکنند عناد بورزند کینه بورزند و دشمنی بکنند و ما نه دیروز با کسی دشمنی داشتیم و نه امروز با کسی دشمنی داریم و نه اینقدر بیمنطق و بیاستدلالیم که کار خوب را نپذیریم من وقتی میبینم که دولت یک لایحهای به مجلس تقدیم داشته که این لایحه در سرنوشت فردفرد هموطنان من مؤثر است در سلامتی آنها در زندگی آنها در روح کار آنها در حالت آنها و سلحشوری آنها دخالت دارد و من وظیفه وجدانیم این است که با این لایحه موافقت کنم.
نائب رئیس- آقای قناتآبادی وقت جنابعالی تمام شد.
قناتآبادی- هنوز اول عشق است بنده هنوز خیلی حرف دارم.
نائب رئیس- بسیار خوب به نظرتان چهقدر وقت میخواهید.
قناتآبادی- نیم ساعت.
نائب رئیس- این خیلی زیاد است کارهای دیگری هم داریم یک ربع کافی است.
قناتآبادی- اجازه بفرمایید چانه بزنم؟ بیست دقیقه اجازه بفرمایید ۵ دقیقه اضافه بفرمایید که بیست دقیقه بشود.
۳- اعلام تصویب صورتمجلس
نائب رئیس- چون عده برای رأی کافی است ابتدا تصویب صورت جلسه را اعلام میکنم حالا رأی میگیرم به بیست دقیقه ادامه صحبت آقای قناتآبادی آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثراً برخاستند) تصویب شد بفرمایید.
۴- بیانات قبل از دستور آقایان: قناتآبادی- سلطانمراد بختیار- حائریزاده
قناتآبادی- غرض این که ما نتوانستیم و هیچ آدم منطقی هیچ وقت نخواهد توانست که وقتی وظیفه دارد یک کار خوبی تأیید و تصویب لازم دارد تأیید و تصویب نکند ما به وظیفه وجدانمان مجبور بودیم یعنی محکوم بودیم که به لایحه منع کشت خشخاش رأی بدهیم ما مجبور بودیم که وقتی دولت یک لایحهای میآورد که کمک به فرهنگ مملکت بکند ما مجبور بودیم که رأی بدهیم (شوشتری- موظف بودیم به امر وجدانمان مجبور بودیم ما دست از انتقادات و مخالفت با اعمال خلاف رویه برنداشتیم و نخواهیم داشت و حالا هم که اعلام میکنم که دست از انتقاد و مبارزه برنمیداریم باز هم میگویم هر وقت که دولت بخواهد یک عمل مثبت خوبی بکند باز هم رأی سفید خواهیم داد دولت در ابتدای شروع به کار اعلام داشت که من میخواهم با فساد مبارزه کنم (پورسرتیپ- حرفش را پس گرفت) هر وقت دولت حرفش را پس بگیرد من هم پس میگیرم (عبدالصاحب صفایی- پس نمیگیریم آن وقت مبارزه با فساد را خودمان شروع میکنیم) حالا هم شروع میکنم دولت اعلام کرد که من میخواهم با فساد مبارزه کنم و برای نمونه در چند اداره دو نفر را به عنوان مفسد منتظر خدمت کرد بعد هم سراغ مفسدهای بزرگ جرأت نکرد برود من مطلب را روز اول گفتم که این دولت جرأت سراغ مفسدهای بزرگ برود ندارد برای این که اگر بخواهد این کار را بکند باید از خودش شروع بکند بعد هم در خلال عمل ما دیدم که این فسادهایی که در این دستگاه است اگر بیشتر از دستگاههای گذشته و بیشتر از دیگران نبوده کمتر از دیگران هم نبوده است بنده چند روز گذشته، این را مخصوصاً میگویم که توقع کنم جناب آقای ذوالفقاری یادداشت کنند داشتم از خیابان عبور میکردم یک مردی آمد به من گفت آقا در کارخانه چیتسازی مقدار ۲۰۰ تن یا ۱۵۰ تن آهن را مسئول کارخانه از قرار کیلویی سه قران و نیم فروخته است یعنی با خریدار تبانی کرده کیلویی ۷، ۸ قران حقالفساد گرفته و کیلویی ده ۱۲ قران حقالفساد سر دولت کلاه گذاشته و کیلویی سه قران و نیم حساب کرده است (وزیر دادگستری- مشغول رسیدگی هستیم) باز یک روزی از خیابان عبور میکردم رفتم در یک مغازه خواروبارفروشی برای خریدن پنیر صاحب آن مغازه به من گفت که آقا رئیس خواروبار شهرداری بنده را برده پنیری که نرخ رویش نگذاشته و ما آن قدر میخریم سیری سه ریال و نیم میفروشیم ۵۰۰ تومان از من گرفته ۱۲۰ تومان از دیگری گرفته (پورسرتیپ- حقالمبارزه گرفته) ۱۰۰ تومان و فلان مقدار از فلانی گرفته است (خرازی- آقای قناتآبادی رئیس خواروبار را اسمش را بفرمایید آقای سیاهپوش که همه بشناسند) رئیس خواروبار معلوم است گفتم چرا گرفته است گفت به ما گفته است یک مقداری چکی به ما بدهید اگر نه هر روز ما شما را به جرم گرانفروشی جرم میکنیم و جریمه از شما میگیریم (دکتر شاهکار- آقای وزیر دادگستری گوش کنید) بله ایشان مخصصوصاً گوش میدهند آقایان در چندی قبل (خرازی- راجع به گوشت هم بفرمایید) یکییکی عرض میکنم بنده راجع به تمام مظاهر مبارزه با فساد یکییکی انگشت رویش میگذارم) (درخشش- دنبه را هم بفرمایید) البته همه آقایان از کارهای اداره لولهکشی و بنبستی که این اداره جلیله طی این مدت و تحولاتی که در آن به وجود آمده و خسارتهایی که برای مردم پیش آمده و پولهایی که خرج شده اطلاع دارند و بارها موضوع لولهکشی تهران پشت این تریبون اعلام شده و مطالبی راجع به آن گفته شده است مخصوصاً توجه آقایان که محترم را به این مطلبی که عرض میکنم جلب میکنم در
چندی قبل اداره لولهکشی تهران اعلام مناقصه میکند که ما فلان مقدار کنتور آب لازم داریم با این شرایط با این مشخصات هر کس ارزانتر به ما بفروشد بیاید و به ما بفروشد یک عدهای از نمایندگان کمپانیهای خارجی به نمایندگی از طرف کمپانیها در این مناقصه شرکت کردهاند برنده مناقصه از نظر مشخصات و از نظر قیمت نماینده یکی از کمپانیهای آلمانی بوده است که بالغ بر سیصد هزار دلار از کمپانیهای دیگر و پیشنهادهای دیگر و پیشنهادی دیگر قیمت را کمتر نوشته است و در مقابل شرایط مناقصه که دو سال تضمین میخواستند برای صحت عمل کنتورهای آب ۲۵ سال تضمین داده است و میدهد و از بهترین مؤسسات بینالمللی گواهی آورده و نمرهای را که او دارد از همه نمرههای که دارند بهتر است انواع و اقسام بازیها را درمیآورند که این معامله انجام نشود و معامله با آن کمپانی انجام بشود که سیصد چهارصد هزار دلار قیمتش گرانتر از این است و خود کنتور هم به تصدیق مؤسسات صلاحیتدار بینالمللی نمرهاش کمتر از این جنس چرا؟ (عبدالصاحب صفایی- برای این که کمیسیونش زیاد است) برای این که به اینها گفتهاند کار وقاحت را بالا رساندهاند و به اینها گفتهاند تا شما این اشخاص و افراد را نبینید ممکن نیست این معامله صورت بگیرد یعنی تا حقحساب ندهید ما این کار را نمیکنیم و اگر ندهید ما میرویم آن معامله را به ضرر مملکت انجام خواهیم داد و من اساعه از پشت این تریبون اعلام میکنم در صورتی که معاملهای بکنم که قیمتش از آخرین قیمت مناقصه زیادتر یا وضعیتش بدتر باشد رسماً علیه متصدیانامر اعلام جرم خواهم کرد مدتی است آقایان ما حکومت نظامیداریم من این مطلب را بارها پشت تریبون عرض کردهام من با حکومت نظامی مخالفم و مخالفت من هم ارتباطی با مبارزه با بلشویک ندارد من معتقدم که به صریح قوانین موجود در مملکت ما اصلاً حق اظهار وجود و حیات در مملکت به کمونیستها نباید بدهیم احتیاجی هم ندارد که ما حکومت نظامی داشته باشیم زیرا اصلاً برای مشروطیت وجود مستمر حکومت نظامی قابلهضم نیست من توی روزنامهها خواندهام که یک کسی ارمنی را پریشب کشتهاند و فرماندار نظامی هم اعلام کرده است که این مال حزبتوده بوده و میخواسته یک چیزهایی بگوید رفقایش او را زدهاند کشتهاند من آقای وزیر دادگستری از آقایان سؤال میکنم که اگر یک کسی یک فردی را کشت علناً قتلعمد کرده آیا وزیر دادگستری که در عالیترین مسند قضا قرار گرفته حق دارد که آن شخص را به شخصه بکشد؟ قانون همچون اجازهای به شما میدهد مجرم را باید توی این مملکت قانون مجازات کند و در پناه قانون تمام مردم حتی مجرمین هم باید مصون از تعرض باشند عیب است برای یک مملکتی که توی خیابانش بزنند مردم را بکشند ولو این که قاتلعمد هم باشد ولو این که این خائن به مملکت باشد خائن ممکلت را باید بگیرد و جلوی مسلسل بگذارد (زنگنه- دارند عقب قاتل میگردند) جناب آقای عزیز اعظم زنگنه ما در پیرامون این مطلب عالیتری صحبت میکنیم و آن این است که نباید در پناه قانون اجازه پیدایش اینگونه اعمال داده شود آقایان ما شهربانی برای چه میخواهیم؟ برای این که انتظامات درست باشد برای این که سرقت نشود برای این که مال کسی را نبرند برای این که به حقوق کسی تجاوز نکنند اگر بنا باشند بروند دزدی بکنند مال مردم را بیرند جیب مردم را بزنند انتظامات هم نباشد همه این کارهار را بکنند بعد ما هی بگوییم شهربانی و قوای انتظامی در تعقیب هستند و دارند رسیدگی میکنند این چه اثر وجودی و چه اثر وضعی دارد ما از قوای انتظامی مملکت این انتظار را داریم که اجازه این اعمال را اصلاً ندهد و نگذارند چنین صحنههایی به وجود بیاید مطلب دیگری که میخواهم عرض کنم البته نظر مبارک آقایان باشد در جلسه خصوص گذشته من یک مطلبی گفتم الان هم در جلسه علنی تکرار میکنم صحبت بود و بعضی از آقایان نماینده محترم فرمودند که راجع به سنا مطلبی گفته نشود (صحیح است) بایستی قوه مقننه همیشه احترام هم دیگر را نگه دارند یعنی اگر این امامزاده بیآبرو شود برای ما متولیها و شمعروشنکنهای گوشهوکنار امامزاده هیچ آبرو و اعتبار باقی نمیماند و من این مطلبی را که عرض میکنم هیچ ارتباطی با مجلس ندارد خطابم با دولت است و با دولت کارمندان چون اگر قرار بشود که این اعمال از طرف دولت تکرار بشود و دولتها تا این حد خود را بیقید به مراعات قانون بدانند وای بر این مملکت چند قانون دولت به مجلس سنا برد توجه بفرمایید قانون اگر دولت میگوید آنهایی که من به مجلس سنا بردهام قانون نیست این دولت اقرار به جرم کرده است چون دولت حق ندارد هیچ کاری انجام بدهد بدون مجوز قانونی (عمیدینوری- پول تلفن را گرفتند) حق ندارد هیچ پولی بگیرد بدون اجازه قانون هیچ حقوقی بپردازد بدون اجازه قانون این قوانینی که دولت به قول خودش برای تصویب به مجلس سنا ارسال داشته است (مهدوی- فرستاده به اطلاع سنا) اجازه بفرمایید (عمیدینوری- نه آقا تقاضای تصویب کرده) آقای مهدوی مراسله را حق ندارند مطرح کنند (عمیدینوری- وزیر مربوطه باید در جلسه علنی پشت تریبون قانون را تقدیم مجلس کنند) استدعا میکنم به عرایض بنده توجه کنید صحبت مجلس سنا در کار نیست آقای دولت باید این مطلب را روشن کنند تا قبل از ارسال این قوانین به سنا درباره این ماه چه فکری کرده؟ آیا فکر میکرده قانون است پس چرا به سنا برده که تصویب کنند و اگر فکر می کرده قانونی باید بداند که هر عملی به استناد این قوانین کرده جرم بوده و باید تحت تعقییب قرار گیرد (صفایی- اصلاً چرا تبعیض کردهاند مابقی قوانین را چرا نفرستادهاند چند قانون دیگر هم هست آنها را هم باید بفرستد اگر نفرستند جرم است و اگر هم بفرستند جرم است) آقای دولت توجه نفرموده که با ارسال قانون ملی شدن تلفن خوب این مطلب را توجه بفرمایید و یادادشت کنید چون در آینده حتماً اینطور خواهد شد و این جرمی است که دولت نسبت به مالیه مملکت مرتکب شده با ارسال قانون ملی شدن تلفن علیه این دولت و دولتهای گذشته شکایت خواهند کرد و تقاضای خسارت میکنند و بعد هم برای این که سروصدا بخوابد به حکمیت رجوع خواهد شد و مقداری از مال مردم را بذل و بخشش خواهند کرد و این کار هم جرم میباشد (صفایی- صاحبان سهام اگر امروز نتوانند یک روزی اعلم جرم میکنند) و مطلبی که در آخرین لحظه عرایضم میخواهم تذکر بدهم این است که اگر بنا بشود دولت به قوانین و مصوبات قانونی احترام قائل نباشد این دولت قانونی نمیتواند باشد (صفایی- بفرمایید طاغی و یاغی) من با ادبتر گفتم.
نائب رئیس- آقای سلطانمراد بختیار بفرمایید.
سلطانمراد بختیار- مدتی است که وضع بحرانی که در کارخانهجات به وجود آمده و منجر به تعطیل شدن برخی از آنها گردیده چنان سروصدایی به راه انداخته که افکار عامه متوجه این موضوع مهم اقتصادی شده و قسمت عمدهای از وقت دولت و وزارتخانهها مصروف ساخته پیدا کردن راهی برای حل این مشکل میشود. هر روز مقالات مفصلی در روزنامهها منتشر و آب و تاب هر یک این جریان را به نحوی جلوه میدهند ولی شاید تا کنون حقیت امر مکتوب مانده و کسی علت این آشفتگی و بحران در نظر نگرفته باشد این است که بنده از لحاظ اهمیتی که این قضیه دارد مطالبی را میخواهم به عرض مجلس برسانم کارخانهجات اصفهان اکثرا در زمان اعلیحضرت فقید و در اثر همت آن مرد بزرگ تأسیس گردیده است. در آن زمان تقریباً صادرات و واردات تعادل داشت و برای حمایت از صنایع داخلی تمام کارمندان دولت اعم از لشکری و کشوری و حتی محصلین مدارس لباس از پارچه وطنی میپوشند و مردم نیز چون بهای آن نازل بود از این رویه استقبال میکردند مدیران کارخانهجات هم با سود قلیلی قانع و کارگران نیز با دلگرمی به کار مشغول بودند بعد از شهریور ۲۰ با شروع جنگ دوم کارخانهجات جریان عادی خود را از دست داد و مدیرانی سودپرست و طماع زمام امور کارخانهجات را به دست گرفتند و کار به جایی رسید که بقچه نخی که پنبه آن کیلویی ۱۵ ریال خریداری میشد تا ۱۶۰ تومان به فروش رسانیدند و یا پارچهای که پشم آن کیلویی ۱۵ تا ۲۰ ریال میخریدند متری ۴۰ الی ۵۰ تومان میفروختند و این وضع به حدی ادامه یافت که قیمت سهم یک هزار ریالی برخی از کارخانهجات به ۴۰ هزار ریال رسید و منافع یک سهم هزار ریالی در سال بالغ بر سه هزار ریال گردید. متأسفانه در آن موقع کسی به فکر این ایام بحرانی نبود و چون سود سرشاری به دست میآمد گشادبازیها و ولخرجیها و سوءاستفادههای مدیران وقت هم چندان محسوس نبود و به استثنای یکی دو کارخانه که مدیران آن از سهامدارن عمده و در کار خود تا حدی وراد بودند و فعلاً هم وضع کارخانهشان از سایرین بهتر است به بقیه کارخانهجات هر دو سالی به دست عدهای از افراد بیاطلاع به نام مدیر میافتاد که جز پر کردن جیب خود منظوری دیگری نداشتند و بالنتیجه سرمایه و هستی کارخانه را به یغما برده و این منابع عظیم ثروت مملکت را به این روز انداختهاند که هر روز برای مخارج روزمره دست تکدی به این سو و آن سو دراز میکنند.
بدبختانه در این کارخانهجات اشخاصی هم به نام مدیر مسئولیت اداره امور کارخانه را به دست گرفته بودند که کوچکترین اطلاع فنی و حتی بعضی از آنها سواد فارسی هم نداشتهاند که برخی از آنها هنوز هم در کارخانهجات بقای هستند. با این وضع اینها میخواستند دستگاهها و ماشینهایی که از قدیمیترین نوع است به کار اندازند و محصول آن نیز با پارچههای خارجی رقابت نمایند پرواضح است موقعی که پشم و پنبه از ایران به خارج صادر و به صورت پارچه مجدداً به این کشور وارد میشود- کرایه- حقوق- گمرکی- و هزاران مخارج متفرقه دیگر میپردازند باز هم ارزانتر از پارچههای وطنی به فروش میرسانند و سود عادلانهای هم میبرند. ولی محصول این کشور برای کارخانهجات خودمان گرانتر تمام میشود و در اثر کمی
فروش منجر به تعطیلی کارخانه و در نتیجه بیکار شدم عده زیادی کارگر که از این کار اعاشه میکنند میگردد. بنابراین یکی از علل خرابی کارخانهجات نداشتن مدیر فنی و بیاعتنا بودن مدیران نسبت به متخصصین است و این آقایان مدیران علاوه بر این که خودشان معلومات فنی ندارند عدهای از بستگان و منصوبین خود را به عناوین مختلف با حقوق گزاف به کارخانه تحمیل نموده (دکتر مشیرفاطمی- کمی هم نظارت نمیکنند) و یک نفر متخصص یا یا کارگر فنی را که چندین سال در رشته خود زحمت کشیده مجبور مینمایند کورکورانه از دستور اطاعت کند در این صورت معلوم است وضع کارخانهجات چه خواهد شد. اگر آقایان مدیران اطلاعاتی از این امر مهم که مسئولیت آن را برعهده گرفتهاند داشتند و فقط به فکر تأمین منافع شخصی خود نبودند در آن موقع سهم یک هزار ریال به چهل هزار ریال خرید و فروش خواهد میشد ذرهای هم به فکر تأمین آتیه کارخانه میافتادند و برای مدرن کردن و تغییر سیستم ماشینهای کارخانهجات چارهای میاندیشیدند (دکتر مشیرفاطمی- ذخیره را هم که خوردهاند) تا این ثروت و سرمایهای را که مردم به دست آنها سپرده بودند به این روز نیفتد مدیران کارخانه مدعی هستند در اثر صدور پشم و پنبه و ورود پارچههای نخی پشمی به کارخانهجات کشور زیان وارد شده و ادامه کار برای آنها مقدور نیست و و به این بهانه عدهای کارگر با داشتن چندین سال سابقه خدمت. چندین نفر عائله از کار برکنار و به جای آن با پرداخت ۱۰ الی ۱۵ از اطفال خردسال استفاده مینمایند در صورتی که به عقیده بنده مدیران صحیح نیست و اشکال عمدهای که کارخانهجات با آن روبهرو هستند این است که در اثر ندانمکاریهای مدیران سابق کارخانهجات مبالغ هنگفی به به اشخاص و بانکهای بدهکارند و در نتیجه ماهیانه وجوه گزافی بابت نزول دیون خود باید بپردازند و از بدتر اعتماد فروشندگان مواد اولیه که حاضر نیستند با این موقعیتی که کارخانهجات پیدا نموده اجناس خود را نسیه با قیمت عادله در دسترس کارخانهجات بگذارند و همین سلباعتماد و خودداری صاحبان کالا از فروش به کارخانهجات باعث شده که مدیران نتوانند به موقع مواد اولیه و محتاج کارخانه را خریداری و تأمین کنند و مجبورند نیازمندیها خود را روزانه به وسیله عده دلال و از دسته دوم و سوم با قیمت گرانی خریداری کنند. بنابراین چنانچه کارخانهجات سرمایه و موجودی مکفی داشته باشند که بتوانند مواد اولیه سالیه خود را در فصل معین و به موقع از فروشندگان دست اول خریداری کنند و به علاوه نزولهای گزافی هم به اشخاص و بانکها ندهند بنده با حساب دقیق و ثابت خواهم نمود که فقط ضرر نخواهد کرد بلکه مسلماً منافی عایدشان خواهد شد و اینک برای روشن شدن ذهن آقایان محترم دو حساب از کارخانه یکی ریسندگی نخ و دیگر بافندگی پشم به عرض میرسانم در کارخانهجات ریسندگی نخ هر بقچه احتیاج به ۵ کیلو پنبه دارد که اگر صدی ۵۰ پنبه فیلستانی و صدی ۵۰ پنبه بومی مصرف کنند حداکثر قیمت ۵ کیلو پنبه از دو نوع فوق ۱۷۰ ریال خواهد شد.
اجرت و سایر هزینههای متفرقهای که به یک بقچه نخ تعلق خواهد گرفت در کارخانهجاتی مانند وطن- شهناز- ناهید که ماشینهای آنها مدرن است با حساب دقیقی بیش از حداکثر ۲۵ ریال نیست ولی با در نظر گرفتن فرسودگی ماشینها و سیستم غلط کار در سایر کارخانهجات این اجرت و مخارج را ۶۵ ریال حساب میکنیم و بنابراین هر بقچه نخ ۲۳۵ ریال برای کارخانه تمام خواهد شد. در صورتی که اکنون نخ خام در بازار بقچهای ۳۰۰ ریال میفروشند. در کارخانهجات ریسندگی پشم در این کارخانهجات وضع کار و تولید محصول متفاوت است و بنده برای نمونه یک نوع آن را ذکر میکنم و بقیه نیز به همین منوال خواهد بود. مثلا پتوی خشتی و ژاکارات را که اکثر آقایان کم و بیش از قیمت آن اطلاع دارند مدرک عمل قرار میدهید. برای یک پتوی ژاکارت یا خشتی حداکثر ۵ کیلو پشم لازم است که از این ۵ کیلو دو کیلو نیم آن برای بافت پتو به کار میرود و دو کیلو و نیم دیگر به صورت ضایعات به مصرف بافت پتوهای سربازی و مقدار هم در پارچههای درجه دو و سه به کار میرود و خاک پشم آن هم برای خاشاک زراعتی به فروش میرسد.
اینک صرفنظر از وجوهی که از این دو کیلو و نیم ضایعات به دست میآید اگر فرض کنیم برای بافت پتوی پشم خراسانی اعلا مصرف کنند قیمت ۵ کیلو پشم خراسانی بر طبق اعلامیه بانک ملی از قراری ۵ کیلو ۸۰ ریال ۴۰۰ ریال میشود و برای بافت یک پتو ۳۵ اجرت به کارگر پرداخت میشود و از ۶۵ ریال هم برای تمام هزینهها دیگر حساب کنیم بهای یک تخته پتو جمعاً میشود ۵۰۰ ریال در صورتی که هماکنون پتوی خشتی را هر تخته ۶۰۰ ریال و پتوهای ژاکارت را در حدود هزار ریال به فروش میرساند و اما لازم میدانم چند کلمهای هم در مورد رفتار مدیران کارخانهجات با کارگران به عرض برسانم زیرا آقایان مدیران همیشه یک قسمت از خرابیها متوجه کارگران مینمایند در کارخانهجات اصفهان حداقل ۱۵ هزار نفر کارگر مشغول کار هستند که برخلاف سایر کارخانهجات شهرهای دیگر حتی تاکنون حداقل دست مزد نیز به آنان داده نشده و حقوقی به کارگران پرداخت میشود به استثنای یک عده سرکارگر و متخصص که منصوبان مدیران هستند حدمتوسط یک حقوق کارگر ۲۵ ریال میباشد سابقاً چهار ساعت هم اضافه کار به آنها پرداخت میشود و حالا حاضر به استثنای یکی دو تا کارخانه بقیه دو نوبت هشت ساعتی کار میکنند و همان حقوق ناچیز عایدشان میگردد متأسفانه در بعضی از کارخانهجات سه چهار ماه است همین حقوق قلیل هم به کارگران پرداخت نشده است بنده سؤالی در اینباره از جناب آقای وزیر کار نمودهام که امیدوارم در موقع خود جواب قانعکننده بفرمایند ولی چون ممکن است پاسخ این سؤال به طول بیانجامد میخواهم بدانم کارگری که روزی بیست و پنج ریال دست مزد میگیرد و یک ریال آن را هم برای بیمههای اجتماعی کسر میکند چگونه با ۲۴ ریال حقوق میتواند چهار ماه بدون دریافت دیناری از کارخانه زندگی نماید البته این ۲۵ ریال حد متوسط حقوق کارگران است و در میان آنها کارگرانی هم هستند که روزانه فقط ده الی ۱۵ ریال دست مزد دریافت میکنند حالا اگر این بدبختها برای احقاق حق خود لب بگشایند آنها را به نام اخلالگر و ماجراجو از کارخانهجات اخراج و تحت تعقیب قرار میدهند و هیچ فکر نمیکنند که شخص گرسنه ایمان ندارد سابقاً این کارخانه وضع بهتری داشت یعنی با پرداخت چهار درصد از حقوق خود برای حق بیمه کمک ازدواج و کمک نوزاد و کمک عائلهمندی و غیره دریافت مینمودند ولی اکنون با این که صد پنج از حقوق آنها بابت حق بیمه کسر میشود از دریافت تمام مزایا سابق محروم گردیدهاند و گویا علت هم این است که اولاً قریب سه میلیون تومان کار فرمان از حقوق کارگران بابت حق بیمه کسر نموده ولی این مبلغ را به سازمان نپرداختند و ثانیاً پس از افزایش حق بیمه از صدی هشت به صدی ده کارفرمایان حاضر به پرداخت آن به سازمان نشدند و چون وزارت کار و سازمان بیمههای اجتماعی هم از عهده وصل آن برنیامدند دستور دادند قسمتی از مزایای کارگران قطع شود بنده از جناب آقای وزیر کار میپرسم آیا کارگر کارخانه اصفهان با کارگر کارخانه چیتسازی بهشهر و شاهی و دخانیات چه تفاوتی دارند که آنها بایستی از مزایای بیمههای اجتماعی و سایر حقوق خود محروم گردند. (موسوی- تمام مزایا مال تهران است) بله ملاحظه بفرمایید وضع کارخانهجات به چه صورتی درآمده است آن طرز خرید مواد اولیه و فروش جنس و این هم طرز رفتار مدیران با کارگران و آن هم طرز عمل سازمان بیمههای اجتماعی و از همه بدتر اختلافاتی است که بین مدیران کارخانهجات وجود دارد و در نتیجه بعضی از تحریکات دو کارخانه در حال تعطیل میباشد به طوری که شایع است کارخانه ریسباف بر اثر تحریک اشخاصی که در نظر دارند سهام آن را به قیمت نازلی خریداری کنند تعطیل شده (دکتر جزایری- وزارت دارایی هم در این تحریکات وارد است) (دکتر مشیرفاطمی- خود صاحبان کارخانهها هستند که تحریک میکنند) (دکتر جزایری- به جان خودم خود وزارت کار تحریک میکند) و در مورد کارخانه دوم خوب به یاد دارم مدیر آن در زمان جنگ که بقچه نفت به ۱۶۰ تومان رسیده بوده هر ماه قریهای خریداری میکرد و این که به عذر این که کارخانه ضرر میدهد دستور به تعطیل آن داده بود و با این مسائل موجبات نارضایتی کارگران را فراهم نموده است در نتیجه این تعطیلات هر روز دامنه اختلاف کارگر و کارفرما توسعه مییابد تا به جایی که زحمت دولت را فراهم نموده و این که مدتی است وقتی اعضای دولت صرف پیدا کردن راهی برای حل این مشکل شده است. خوشبختانه با وجود جناب آقای ذوالفقاری در پست استانداری اصفهان و حسنتدبیر ایشان تاکنون از بروز اغتشاشات و هرجومرج در کارخانه جلوگیری به عمل آمده است در صورتی که با در نظر گرفتن موقعیت حساسی که در شهر کارگری اصفهان دارد و زیانی که ادامه تعطیل کارخانهجات دربرخواهد داشت با توجه به این که کارخانهجات متعلق به مردم است و ۱۵ هزار نفر کارگر بایستی با عائله خود در نتیجه گردش چرخ این کارخانهجات ارتزاق نمایند و مقداری زیادی از سهام آن نیز متعلق به اشخاص فقیر و بیبضاعت است که با فروش خانه و فرش خود به خیال این که منافعی عایداشان میشود سهامی از این کارخانهجات خریداری نموده و اکنون بلااستفاده در دستشان مانده است و به علاوه با در نظر گرفتن این که وجود این مؤسسات باعث جلوگیری از خروج ارز کشور خواهد شد و این خود کمک بزرگی با اقتصادیات مملکت میباشد.
لذا برای این که به جاروجنجال خاتمه داده شود به نظر بنده بهترین راه این است که دولت سازمان یا مؤسسهای در اصفهان با سرمایه لازم تأسیس کند با استفاده از کمکهای مادی و اطلاعات فنی و نظارت دقیق آن مؤسسه کارخانهجات بتوانند مواد والیه و مایحتاج خود را با نازلترین قیمت تهیه و محصول خود را نیز با نظر و کنترل دقیق آن سازمان به فروش برسانند تا به این ترتیب دیگر محلی برای تقاضای دریافت وام از طریق مدیران کارخانهجات باقی نماند (دکتر مشیرفاطمی- زیر بار نمیروند الان چهار جلسه شده است) یک عرض دیگری داشتم و آن راجع به وضعیت محصول استان دهم بود مخصوصاً در چهارمحالوبختیار که امسال ۷۰ درصد محصول آنجا را آفت زده است و بنده آن چه که به وزراتخانهها مراجعه کردم دیروز هم جناب آقای دکتر امینی تشریف داشتند مدتی با آقای نخستوزیر در همین موضع صحبت کردم ولی متأسفانه جوابی که برای مردم نان بشود آن جواب را من نشنیدم اداره غله نوشته است چون غله و نان در آن شهر ندارد از این جهت نمیتواند نان مردم آن محل را تأمین کند پس معلوم میشود که نان این مردم را دولت افغانستان باید اداره و تأمین کند به بانک شکاورزی مراجعه میکنم میگوید من آنچه که لازمه کمک است یعنی سرمایه ندارم و ندانستند سرمایه باعث میشود که این رعایا بدبخت ناچار میشوند که امسال یا هر سالی که محصولشان بد است قرض کنند و برای یک سال صددرصد نزول بدهند و بانک کشاورزی به آقایان پول نمیدهند اولاً برای این که تمام صندوقهای کشاورزی (دکتر جزایری- پس پولهایش را چه میکند ماشین شکسته میخرد) عرض میکنم.
نائب رئیس- آقای بختیار وقت شما تمام شد.
سلطانمراد بختیار- اجازه بفرمایید دو دقیقه دیگر تمام میشود اما پولها قربان بانک کشاورزی شاید برای مالکین بزرگ پول دارد ولی تمام سرمایهای که در اختیار روستایی است که میتواند به رعایا قرض بدهد دو میلیون تومان است در صورتی که در این مملکت ما ۱۵ میلیون نفر زارع داریم و آن بیچارهها قدرت ندارند که اعمال نفوذ کند و در توی شهرها بیایند قرض بگیرند بنده استدعا میکنم که دولت یک فکری برای تمام کشاورزان بکند نه این که فکر کنید بنده فقط برای حوزه انتخابیه خودم عرض میکنم برای تمام ولایات عرض میکنم.
نائب رئیس- بنده میخواستم تمنا کنم که اگر آقایان نمایندگان محترم سعی بفرمایند که در روزهای جلسه وقت خودشان را به کارهای دیگر اختصاص ندهند کار مجلس خیلی خوب پیش میرود ولی غالباً اجازه میخواهند برای مرخصی، و داده هم میشود ولی انصاف هم این است که روزهای جلسه را اختصاص به کارهای خود مجلس شورای ملی بدهند آقای حائریزاده بفرمایید.
حائریزاده- قبلاً دو سه کاغذی که رسیده چون مطلبش حسابی است میخواستم خلاصهاش را به عرض آقایان برسانم و بعد تقدیم مقام ریاست کنم یک نامه از طرف افسرهای قشونی است که شکایت از تبریز دارد اوضاعی که در قشون هست با یک اصل مسلم رویش عمل نمیشود اگر باید تا فلان سن متقاعد بشوند چرا بعضی که متقاعد هم میشود برمیگردند به سر کار اگر نباید متقاعد بشوند چرا یک عده یا را به زور متقاعد میکنند همچنین به سایر تبعیضهایی که شده شرحی شکایت کردهاند و من یک بام و دو هوا را یکی از ضررهای بزرگ مملکت میدانم قشونی یا کشوری یا قضائی اینها همه کارمند مملکت هستند باید یک اصلی راجع به همه اینها اجرا بشود بدون تبعیض این خاصه خرجی درست کردن یک مزایایی برای طبقهای درست کنند و برای طبقه دیگر درست نکنند صلاح مملکت نیست شما وقتی برای یک وزارتخانه یک اصولی را اتخاذ کردید که نسبت به بعضی اعمال بشود و نسبت به بعضی اعمال نشود این تبعیضهای ایجاد عدم رضایت میکند و برای مملکت ما خیلی خطرناک است و ما باید سعی کنیم مردم را راضی نگه داریم ببینیم دردشان چیست دوا کنیم این فاصله طبقاتی را حتیالامکان برداریم نه این که فاصله را بیشتر کنیم من این کاغذ که دستم رسید دیدم که دولت با این که بیشتر بودجهاش صرف قشون میشود و مزایای قشون بیشتر از مؤسسات دیگر داده میشود معالوصف اینها ناراضی هستند چرا؟ برای تبعیضاتی که میشود راست هم میگوید نباید تبعیض بشود یک خانوادهای که فقیر هستند اگر همهشب نان خالی بخورند قصه این نیست همه با هم مهربانند اما اگر یکی از آنها خواست شام لذیذی برای خودش درست کند و دیگران سر بیشام به زمین بگذارند ایجاد اختلاف و نفاق میشود و این به ضرر مملکت است این کاغذ را به مقام ریاست تقدیم میکنم. (تقدیم نمودند).
نائب رئیس- چون این کاغذ امضا ندارد قابل رسیدگی نیست.
حائریزاده- مطلب حسابی است میخواستم عرض کنم.
نائب رئیس- میدانم ولی چون امضا ندارد قابل رسیدگی نیست.
حائریزاده- بدهید بنده آن را تصدیق میکنم (نامه را تصدیق کردند) موضوع دیگری که میخواستم رویش صحبت بکنم این است که اساس مملکت در حکومت دموکراسی طبق قانون اساسی روی سه پایه گذارده شده یکی قوه مقننه است یکی قوه مجریه است یکی هم قوه قضائیه است و هر کدام باز اینها برای این که بتوانند انجام وظیفه کنند یک مصونیتهای قانونی برای آنها هست وکلا را نمیشود بدون جهت حکومت بگیرند توقیف کنند باید سلب مصونیت وکیل از مجلس تقاضا بشود تا بروند توقیف کنند وزیر را بیخود نمیشود بگیرند توقیفش بکنند مگر آنکه تشریفاتش در مجلس عمل بشود بفرستند به محکمه قاضی را بیجهت نمیشود بگیرند توقیف کنند قاضی مصونیت دارد (صحیح است) در چند سال پیش که هژیر را گشته بودند جماعتی را گرفتند من جمله بنده را هم گرفتند برای تحقیقات من حاضر نمیشدم میگفتم صلب مصونیت قاضی از من نشده حالا چون من متقاعد شدهام مانعی نمیبینم و میتوانند بگیرند (دولتشاهی- حالا هم وکیل مجلس هستید) وکیل را حالا توی حکومت نظامی میگیرند پشت گردنش میزنند و اهمیت نمیدهند من آن موقع مقاومت کردم مدتی که در حبس بودم گفتم حاضر نیستم جوابی بدهم مگر این که به دادگستری بنویسد محکمهعالی انتظامی اجازه تغییر بدهد تا من جواب بدهم والا جواب نمیدهم من شنیدم خدا کند دروغ باشد) که یکی از مستشاران استیناف تهران را دو سه روز بیشتر کمتر نمیدانم در فرمانداری نظامی بردهاند توقیف کردهاند کتک زدهاند و مسلم محکمه انتظامی سلبصلاحیت از او نکرده است این را به من گفتهاند و من هنوز جزئیات آن را تحقی نکردهام میخواستم صحبت کنم دیدیم جناب آقای دکتر امینی تشریف آوردند خواستم ببینم حقیقتاً راست است یا دروغ است ببینم وزیری که این اندازه برای حفظ قوه قضائیه با ادعای خودشان کوشش میکنند و به قول یکی از رفق قوه متفکره این آقایان هست چه اقدامی کرده است این اصل مسلم است که حکومت ظالم فردی رجحان دارد به حکومت هرجومرج اگر هرجومرج و آنارشی باشد تا یک قلدری باشد قلدر آقاسی حکومت را به دست بگیرد این مرضی جماعت است ولی دنیای امروز حاضر نشده که حکومتهای قلدر آقاسی باشد تمام جنگهایی که دنیا با روسها دارد سر حکومت قلدر آقاسی است که یک عدهای بر یک ملت بزرگی فرماندهی میکنند باید آزادی باشد یک حکومتی باشد که ملت انتخاب کرده باشد این نوع حکومت را دنیای امروز نمیتواند قبول داشته باشد دعواها سر این جمله است که یک حکومتی که چند صد میلیون نفوس تحت قبضه اوست این حکومت مبعوث از طرف ملت نیست اقلیتی است که حکومت میکند اکثریت و این حرفحسابی است که اگر روسیه این اشکالش حل بشود بهترین حکومتهای دنیاست و اگر اشکال طوری است که قابلتحمل نیست دنیا نمیتواند این را تحمل کند در ایران ما من هر چه فکر میکنم اسم وضع حکومتمان را چه بگذاریم عقلم به جایی نمیرسد بیشتر اصطلاح شتر مرغ بود وقتی که میگفتند تخم بگذار میگفت شترم وقتی میگفتند که بار ببر میگفت من مرغم اینجا یک ناطقی بیش از بنده فرمایش فرمودند و من فکر کردم حرفهایشان صحیح است ولی من با همین مخالفم مذاکره دولت بود که این آقایان اینجا مینشینند امروز یک مسطورهای فرستادهاند اینجا اینها مرد اصلاحات نیستند مرد تحول نیستند (صفایی- باقی هم از نمونه و مسطوره نیستند عقبتر هستند) در ضمن فرمایشاتشان فرمودند این همه آوازها از شه بود خیلی خوب من هم تصدیق میکنم همین حمله است که آیا صلاح مملکت هست که این جور باشد یا خیر من چند دفعه خدمت اعلیحضرت شرفیاب شدم در اطراف همین موضوع صحبت کردم عرض کردم خدمتشان که در دنیای اعلامیه حقوق که نشستهاند کتابها نوشتهاند و بحثها کردهاند تا رسیدهاند به این طرز حکومت دموکراسی که رئیسمملکت باید یک مقام مقدسی داشته باشد این فلسفه داشت بیفلسفه نبوده است اگر یک حوادثی پیش آمد کرد یک وزیر ممکن است مالالمصالحه بشود که این وزیر فلان کار غلط را کرده است او را ببرند محاکمه بکنند تعقیب کنند پدرش را دربیاورند که چرا این کار را غلط کرده این عمل خلاف قانون را انجام داده یک مرتبه موضوع مهمتر شده فشار بیشتر شد ممکن است یک هیئت دولتی را تعقیب بکنند مجازات بکنند که چرا شما این کار را کردهاید این کار در دنیا سوابق خیلی زیادی دارد اگر این کار خیلی بزرگتر شد که مجلسین هم در کار ممکن است که وارد بشوند منحل میشود ما دیدیم در جنگ بینالمللی کشمکشها و فشارها به جایی رسیده بود که از مجلس ایران یک عدهای مهاجرت کردهاند و مجلس منحل شد در دوره سابق بود که جناب دکتر مصدق اختیاراتی گرفته بود و آن جریانات پیش آمد مجبور شدند که مجلس را منحل کنند که مملکت حالت عادی پیدا بکند از این حال بحرانی خارج بشود ولی اگر قدرتها دست شخص اول مملکت باشد و این مملکت هم که همیشه در معرض حوادث هست وقتی خطر برای شخص اول مملکت پیش آمد رشته مملکت گسیخته میشود و این صلاح مملکت نیست صلاح رئیسجمهور پادشاه مملکت نیست که او کل مسئولیتدار را قبول کند باید مسئول باشند و پدرشان را در بیاورند این گفته «این همه آوازها از شه بود» که آقایان هم تصدیق
دارند بنده هم تصدیق میکنم اشکال من هم همین است که این وضعیت ایجاد مسئولیت برای ما میکند باید این مسئله حل بشود من میخواستم صورتمجلسی را که در دوره ۱۷ راجع به این موضوع تهیه شده بود و بحثهایی که شده بود بیاورم پشت تریبون بخوانم در اطراف همین جمله گفتگویی شده بود بین دربار و دولت وقتی جناب دکتر مصدق رئیس دولت بود در مجلس صحبت کردند که دولت میگوید من وقتی اختیارات در تمام مسائل نداشته باشم نمیتوانم قبول مسئولیت بکنم موقعی که توی این شهر یک هیاهویی شد و شلیک کردند و یک عده را کشتند به دستور رئیس نظمیه رئیس دولت پشت تریبون آمد گفت من مسئول نیستم برای این که رئیس شهربانی را اعلیحضرت انتخاب کردند در صورتی که دروغ میگفت (شوشتری- دروغ میگفت) بعد هم یک عدهای آمدن رختخوابشان را اینجا آوردند و گفتند باید اختیارات داده بشود تا دولت بتواند در مملکت کار کند در سر همین کار کشمکش ما شروع شد و این جریان رسید تا آنجایی که دولت آمد و گفت اگر اختیارات من کامل نباشد نمیتوام کار کنم و در مجلس پیشنهادی کردند که چند نفری بروند و این اختلاف بین دولت و دربار را ببینند موضوع چیست و حل کنند به یک صورتی بدبختانه بنده هم جزء آن ۸ نفر انتخاب شدم رفتیم خدمت اعلیحضرت رسیدیم راجع به آن موادی که دکتر مصدق بیاناتی داشتند صحبت کردیم ایشان هم توافق کردند فرمودند از وقتی که این دولت آمده من در این کارهایی که طبق قانون حق خدوم میدانستم دخالت نکردهام و یک شرحی نوشته شد و توافق شد که مصدق آن شهر را تقاضا داشت و اعلیحضرت هم قبول کردند و آن کمیسیون هم رابط این کار بود من یک دفعه بیشتر حضور اعلیحضرت نرسیدم ما که آمدیم دیدیم این درست نیست چرا؟ برای این که راست است ما معتقدیم مقام شاه مقدس است و او در کارهایی که عمل اجرایی در آن است نباید دخالت کند وزیر مسئول باید دخالت کند وزیر است که مسول مجلس است در سنا هم تعقیب میشود ولی رئیسدولت هم نباید اختیارات قانونگذاری بگیرد و هر کاری که دلش میخواهد بکند ما دیدیم یک دیکتاتوری عجیب و بیبندوباری پیش نمیآید که به مصلحت نیست این بود که با آن اختیارات ما در مجلس مخالف بودیم چند نفری بودیم که مخالف کردیم با اختیارات ولی اکثریت مجلس با اختیارات ایشان موافق بود و رأی هم داد که یک عدهای آمدند شب رختخواب اندختند در مجلس یک عده متملقینی که روز قبل به ایشان خبر نداده بودند گله کردند که چرا به ما هم خبر ندادید که ما هم بیاییم انجا متحصن بشویم برای اختیارات رئیسدولت ولی در سنا اکثریت مواف نبود با اختیارات ایشان و اعلیحضرت به چه نظر بود نصیحت دادند به سناتورها که شما هم موافقت کنید و این اختیارات داده شود و ما دیدیم که این رویهای که یک دیکتاتور بیبندوبار در این مملکت درست کردند این به صلاح ملت و مملکت نیست اعلیحضرت راجع به آن گزارش ۸ نفری موافق بودند ما مخالفت کردیم مجلس را مطلع کردیم گفتیم این قابلاً طرح نیست آمدند این را به صورت طرح قانونی درآوردند و آوردند به مجلس و ما نگذاشتیم به رأی برسد و مجلس را تعطیل کردیم که تعطیل شد و رسید به آنجاهایی که رسید (شوشتری- آنها کی بودند آن ۸ نفر؟) آقای گنجهای بود آقای دکتر معظمی بود آقای بهرام مجدزاده وکیل کرمان بود.
نائب رئیس- آقای حائریزاده وقت شما تمام شد.
حائریزاده- من خیلی حرف دارم اجازه نفرمایید امروز حرفم بزنم پس فردا حرف میزنم آن صورتمجلس را هم میآورم بعد هم حرف میزنم.
نائب رئیس- وارد دستور میشویم یک گزارشی از کمیسیون عرایض رسیده که مطابق مقررات نظامنامه قرائت میشود و بعد به کمیسیون دادگستری فرستاده میشود (حمید بختیار- اجازه میفرمایید؟) بفرمایید.
حمید بختیار- یک نامهای است از طرف کارمندان دونپایه دولت که به وسیله بنده فرستادهاند به مقام ریاست تقدیم بکنم.
نائب رئیس- بسیار خوب (قناتآبادی- آن لایحه کارمندان دونپایه که در کمیسیون دفع شد) گزارش کمیسیون عرایض قرائت میشود. (به شرح زیر قرائت شد).
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
نامه جناب آقای احمد اعتبار (اعتبارالدوله) وزیر اسبق کشاورزی دایر به تقاضای رسیدگی پرونده به سابقه اعلام جرم علیه ایشان نسبت به معاملات پنبه شرکت جین خراسان را که در ادوار قبل کمیسیون عرایض وقت رسیدگی کرده بودند و برای اظهارنظر به این کمیسیون ارجاع فرموده بودند مورد دقت و تحقیق قرار گرفت بالنتیجه کمیسیون قبل غیرقابل تغییر بودن اعلام جرم تعیین و گزارش آن را ذیلاً به مجلس شورای ملی تقدیم میدارد با توجه به سابقه امر معلوم میگردد که علیه جناب آقای احمد اعتبار وزیر اسبق کشاورزی اعلام جرم از طریق دادگستری نیز به عمل آمده بود و کمیسیون عرایض مجلس شورای ملی دوره ۱۵ به آن رسیدگی و به شرح ذیل اظهارنظر بر عدم لزوم تعقیب قضیه نمودهاند مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی پرونده مربوط به شرکت جین خراسان که در آن اشاره به اتهام جناب آقای احمد اعتبار وزیر اسبق کشاورزی شده و از طرف دادستان دیوان کشور قبل از افتتاح دوره ۱۵ با اداره مجلس رسیده و به کمیسیون عرایض فرستاده بودیم مورد مطالعه قرار گرفت با توجه به مفاد گزارش آقای لطفی رئیس بازرسی کل کشور مبنی بر عدمتوجه به اتهام آقای اعتبار در مفاد پاسخنامه شماره- ۲۶/ ۳/ ۲۹- ۹۵۷۶۳ جناب آقای قوام نخستوزیر خطاب به جناب آقای اعتبار و مخصوص مکاتبه بین جنابعالی و آقای دادستان کل کشور شرحی که ذیل پاسخنامه ایشان مشعر بر عدم لوزم تعقیب قضیه مرقوم داشتهاید کمیسیون نظر عالی را تأیید مینماید «بنابراین راجع به اتهامات جناب آقای اعتبار چون کمیسیون عرایض قبل از اظهارنظر نموده موضوع مختومه محسوب است ما راجع به اتهام مربوط به میرعابدین مقیمی چون کمیسیون اظهارنظر قبلاً نکرده به شرح ذیل اظهارعقیده میشود: توضیحات آقای اعتبار راجع به معامله پنبه به میرعابدی موقیعتی به نظر قانعکننده و مطابق عدله موجود در پروندههای مربوط به این امر و گذشته از گزارش آقای لطفی مدیرکل بازرسی کشور وقت که اظهار میکند» دقیق شدند که قرائنی برای سوءنظر و استفاده نامشروع ایشان به دست بیاورم برعکس اوضاع و احوال و سادگی و بینظری اقدامات نامبرده را رفع به وسلیه دواری نشان میدهم «دلالت دارد بر صحت عمل آقای اعتبار وزیر اسبق آقای کشاورزی دلایل موجوده دیگر نیز دلالت بر عدم توجه اتهام به مشرالیه بالنتیجه عدم لزوم تعقیب دارد که خلاصه از این قرار است:
۱- معامله پنبه به امیر عابدینی مقیمی با توجه به پرونده ارسالی از وزارت دارایی بر طبق شماره ۱۷۵۴۶- ۲۲/ ۵/ ۲۴ بوده که وزیر دارایی و رئیس کل دارایی و نسبت به پنبههای مورد اختلاف بین تجار و دولت اظهارنظر نومده و دستور صریح صادر نمودهاند که پنبههای مذکور به دنیا واگذار شود و در مقابل از آنها وجه گرفته شود. بنابراین تصفیه اعتبار به آقای میرعابدی مقیمی از طرف وزارت کشاورزی هیچ اشکال قانونی نداشته و مطابق دستور وزارت دارایی بوده است.
۲- وزارت دادگستری ضمن نامه ۶۸۷۹- ۱۷/ ۱۱/۲۱ به وزارت کشاورزی اعلام نموده که چون ماده یک قانون متمم بودجه ۱۳۲۰ در آخر ۱۳۲۰ دیگر قوت قانونی نداشته و تا سیزدهم دی ماه ۱۳۲۱ که ماده هشت مزبور تأیید شده و تصویب قانونی برای تعقیب کیفری وجود نداشته و به علاوه بعد از وقایع شهریور ۱۳۲۰ دولت پنبه را خریداری نمیکرد و مقداری از محصول پنبه طرف بِخورد حیوانات داده میشد در عمل انحصار پنبهای وجود نداشت و به همینجهت و به همین ملاحظات تعقیب کسی را به علت صدور حکم تبرئه به وسلیه محاکم مقتضی نمیدانسته و آخر نامه هم صریحاً اظهار نموده که عمل خریداران پنبه را نمیتوان جرم داست و علیهذا اتهام محتسب به آقای احد اعتبار غیرقابل تغییر تشخیص میشود مخبر کمیسیون عرایض- مصطفی کاشانی.
نائب رئیس- جناب آقای نخستوزیر فرمایشی دارید؟
۶- معرفی آقایان: دکتر سجادی و دکتر اردلان و کاشانی به سمت وزارت دارایی و صنایع و معادن و بازرگانی.
نخستوزیر- بنده افتخار دارم جناب آقای دکتر محمد سجادی را به سمت وزارت دارایی و جناب آقای دکتر علیقلی اردلان را به سمت وزیر صنایع و معادن و جناب آقای ابراهیم کاشانی را به سمت وزیر بازرگانی به مجلس محترم شورای ملی معرفی کنم (مبارک است).
۷- مذاکره در گزارش کمیسیون قوانین دارایی راجع به فروش خالصهجات از ماده شش
نائب رئیس- قانون فروش خالصهجات مطرح است به ماده شش اعلام رأی شده حالا به کفایت مذاکرات رأی میگیرم آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
باید پیشنهادها قرائت شود پیشنهاد آقای دکتر مکرم قرائت میشود (به شرح زیر قرائت شد).
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد میکنم ماده شش قانون خالصهجات به شرح زیر اصلاح شود:
ماده شش- عرصه ساختمانهای رعیتی تا هر مقداری که باشد و عرصه پیش باغچه تا میزان یا هزار مترمربع بلاعوض به صاحبان و متصرفین آنها واگذار میشود مشروط بر این که در همان ده سکونت داشته باشند مازاد پیشباغچهها معادل سایر اراضی همان قریه ارزیابی و به اشخاص متصرفی فروخته خواهد شد اعیانی ساختمانهای رعیتی در دهاتی که متعلق به دولت باشد بلاعوض به سکانین فعلی ساختمانها واگذار خواهد شد.
نائب رئیس- آقای مکرم.
مکرم- قبل از این که راجع به پیشنهادی که تقدیم کردم توضیح بدهم اجازه میخواهم راجع به اصلاحات عبارتی که در ماده شش که چاپ شده باید بشود توضیح عرض کنم و بعد به اصل مطلب برسم در سطر اول مینویسد عرصه باغچهها این باغچهها آنچه که منظور است تا حدود هزار متر واگذار شود عبارت از پیش باغچهها است اصلاح محل هم همین است و آن مقدار معینی است که خود رعایا آباد کردهاند و باید به آنها واگذار شود. بنابراین در اینجا کلمه پیش باغچهها را علاوه کردند و تصور میکنم جناب آقای وزیر
کشاورزی و مخبر هم موافق باشند چون اصطلاح محل است قسمت دوم مینویسد تا میزان یک هزار متر بلاعوض به صاحبان و متصرفین آنها مشروط بر این که در آنجا ساکن باشند واگذار شود و مازاد آن در صورت تصویب کمیسیون فروش تقسیم شود جزو سهم زارعین همان ده محسوب خواهد شد اولاً ترتیب تقسیم طوری است که توضیح عرض خواهم کرد که اگر یک کسی ۱۵۰۰ متر پیش باغچه داشت (شوشتری- همان اشکالی است که من هم گفتم) بلی شما هم فرمودید این هزار متر را به خودش بدهند و پانصد مترش از بابت زمینی که تقسیم میشود در آنجا از بابت سهم خودش منظور کنند این عملی نیست چرا؟ برای این که اراضی در هر ده تقسیم میشود قبلاً مهندسین نقشهبردار میروند نقشهبرداری میکنند و تقسیم میکنند به قطعات یک و دو یعنی یک قطعه از زمین مرغوب یک و یک قطعه از زمین غیرمرغوب یک مال یک رعیت همینطور قطعات شماره دو بنابراین این نقشه را بعد از این که برمیگردانند روی زمین و آن قطعات را تقسیم میکنند بنابراین غیرممکن است نسبت به دو قطعهای که به یک نفر میرسد یا قطعهاش را بخواهند و از آن قطعات مفروش و نقشهکشیده تقسیم کنند و قطعه دیگرش را از بابت ۵۰۰ متر پیش باغچه حساب کنند. بنابراین قطعاتی که تقسیم میشود مطابق نقشه همان قطعاتی است که واگذار خواهد شد به رعیتها در هر قسمت مازاد پیش باغچهها اگر هر کدام را نگاه کنید باید معادل سایر اراضی که ارزیابی میشود قیمت معین میشود به آن متصرف یعنی رعیت بفروشند و یک عبارت دیگری که اینجا نوشته شده که به نظر بنده زائد است و مورد ندارد این است که مینویسید مازاد آن در صورت تصویب کمیسیون فروش به آنها واگذار شود وقتی قانون میگذرانیم و تصویب میکنیم یعنی مجلس تصویب میکند که به موجب این قانون آنها را بفروشند دیگر اختیار تازهای به کمیسیون فروش دادن که اگر آن کمیسیون تصویب کرد بدهند و اگر تصویب نکرد ندهند این هم مورد ندارد. بنابراین بنده این جمله را حذف کردهام این توضیحاتی که بنده عرض میکنم نتیجه اطلاعاتی است که بنده در موقع تقسیم فروش املاک موقوفه فریمان از طرف املاک موقوفه پهلوی در خراسان داشتیم و به نظر بنده مهمترین ملکی که تا به حال تقسیم شده همان فریمان است پیش از ۱۲۰ زوج زراعت دارد به علاوه این که قصبه بزرگی است اراضیش هم خیلی وسیع است و تقسیماتش هم که در آنجا کردهاند به امر اعلیحضرت همایونی شاهنشاه بهترین تقسیم و بهترین طرز عملی است که انجام شده و مخصوصاً شرکت تعاونی روستایی که آنجا تشکیل دادهاند و ترتیبی که برای دادن بذر مساعده وام به زارعین دادهاند ترتیبی است به عقیده بنده باید بنگاه خالصهجات و وزارت کشاورزی همان رویه را بگیرد از نتیجه عمل آنها و تجربیاتی که حاصل شده سرمشقی برای خودشان قرار بدهند و استفاده کنند و آنطور پیش بروند حتی معتقدم اگر تبصرهای هم یا بنده پیشنهاد کنم یا هر کدام از آقایان پیشنهاد کنند از اداره موقوفات پهلوی هم نظارتی در فروش خالصهجات داشته باشند و نتایج بهتری از تجربیات آنها گرفته شود.
نائب رئیس- تمام شد آقا؟
مکرم- بلی دیگر توضیحی ندارم.
نائب رئیس- آقای مخبر بفرمایید.
مشایخی- در ماده شش گزارش کمیسیون موضوع ساختمانهای رعیتی و باغچهها مورد نظر است در این ماده پیشبینی شده است که عرصه ساختمانهای رعیتی بدون توجه به میزان مساحت هر چهقدر باشد متعلق به صاحبان اعیان خواهد بود بدون این که ارزشی برایش در نظر بگیرند و باغچهها که در دهات احداث شده تا میزان یکهزار متر بلاعوض و مازاد آن بر اساس قیمتی که برای اراضی دایر تعیین شده رعیت پولش را پرداخت نماید (شوشتری- یعنی از عرصه و اعیان؟) از عرصه، بیان که مال رعیت است (شوشتری- اعیان چیست؟) اعیان عبارت است از ساختمانهای که رعیت کرده در باغات اشجار و آن چه محصول است (شوشتری- مثل ریشه یونجه) فرض کنیم که در آنجا اگر یونجهکاری داشته باشد ریشه یونجه مربوط است به رعیت و اگر درختکاری باشد درخت مربوط است به رعیت و اگر درختکاری داشته باشند درخت مربوط است به رعیت اعیان را از نقطهنظر حقوقی در قانونهای دیگر توصیف کردهاند و این یک کلمه است اعم از عرف و عادت هم میداند چیست در قانون هم معلوم است بنابراین مقصود ماده ۶ این بود که عرصه ساختمانهای رعیتی بلاعوض و عرصه باغات یا میزان یکهزار متر بلاعوض و مازاد براساس قیمت زمینهای دیگر ارزیابی بشود و به همان رعیتی که این زمین را آباد کرده است واگذار بشود پیشنهادی که جناب آقای مکرم تقدیم کردهاند به نظر بنده با این مقصود مطابقت نمیکند.
اولاً ایشان کلمه باغچه را تبدیل کردهاند به پیش باغچه پیش باغچه به همان باغچهای که داخل خانه احداث شده اطلاق میشود نه به طور مطلق به تمام باغچهها در صورتی که منظور ما وسیعتر بود منظور ما این است فقط باغچه احداثی در داخل خانه به رعیت داده شود بلکه اگر رعیتی باغچه احداثی در جای دیگر احداث کرده است منظور این است که آن باغ هم به آن رعیت واگذار شود با رعایت آن دو قسمت تا میزان یکهزار متر مجاناً و مازاد بر یک هزار متر قیمتش را پرداخت کنند. بنابراین نظر کمیسیون جامعتر و به نظر بنده مفیدتر و با مقتضیات اجتماع و با مصلحت رعیت هم منطبقتر است و آقایان هم قطعاً با این موافقترند (مکرم- عرصه ساختمانهای رعیتی اعم است عرصه فقط اطلاق به منزل نمیشود) ساختمان کلمه اعم است هر چه ساختمان کردهاند خانه مسکونی، بهاروند، طویله و تمام مستحدثاتی که رعیت از نقطهنظر سکونت و از نقطهنظر بهرهبرداری و حفظ سهم زارعتی خودش در آن کرده است بدون توجه به مساحت و بدون پرداخت قیمت ما به طور اعم گفتهایم که شامل خانه و همه بشود راجع به باغچه هم تصور میکنم به منظور جنابعالی تأمین شده است و اگر کلمه پیش باغچه بگذاریم باغچهها حق رعیت نخواهد شد در صورتی که نظر جنابعالی وسیعتر است و بایستی ساختمانهایی که رعیت احداث کرده تمام مستحدثات او متعلق به خودش باشد (مکرم- بنابراین موافقت بفرمایید که محدودیت تا هزار متر و تصویب کمیسیون نباشد) اما راجع به تصویب کمیسیون اینجا یک مطلب حسابی است ما در ماده سه پیشبینی کردهایم که در اراضی فاریاب تا میزان ده هکتار و در اراضی غیرفاریاب تا میزان ۱۵ هکتار به هر کشاورزی داده شود یعنی حداکثر مالکیت را ده هکتار و ۱۵ هکتار قرار دادیم حالا منظور این است که اگر رعیتی یک باغی احداث کرده بوده تا سی هکتار آری سی هکتار را به او بدهیم یا همان ده هکتار را چون منظور ایجاد خردهمالک است و مالکیتش هم حداکثر تا میزان ده هکتار در نظر گرفته شده این است که در این ماده به نظر کمیسیون گذاشته شده یعنی میزان ده هکتارش حقمشروع و مسلمش هست و مازادش اگر چنانچه یک کسی آباد کرده بود این بسته به نظر کمیسیون است به این معنی که کمیسیون توجه کند اگر حقیقت ارزش اعیانی این شخص و زحمات و فداکاریهای که برای آبادی این باغ متحمل شده کود و خاشاکی که به این زمین داده به نحوی است که مستوجب است به او واگذار شود کمیسیون اگر ملصحت بداند بیشتر میدهد اگر ملحت ندانست نمیدهد (یک نفر از نمایندگان- اعیان) راجع به اعیان که حرفی ندارم اعیان از نقطهنظر مالیکت مساوی است با عرصه هیچ فرقی نمیکند. مالک اعیان اراضی همان حدود و همان حقوقی است که مالک هست اعیان مال رعیت است صحبت از عرصه است عرصه را گفتند بیش از ده هکتار داده شود اگر چنانچه در این ماده بگوییم که عرصه باغات بدون استثنا و بدون توجه به میزان مساحت متعلق به رعیت خواهد بود عملاً موجب میشود که یک رعیتی در یک ملک خالصهای ۵۰ هکتار باغ داشته باشد این را موافقید؟ من تصور نمیکنم که مصلحت باشد زیرا عدالت اقتضا میکند که تمام رعایا خالصه به یک میزان بهرهمند شوند به این جهت است که در این ماده پیشبینی شده که نسبت به عرصه باغات البته در آن مستترم که نسبت به مازاد ده هکتار زیرا در ماده سه که تصویب فرمودی قبول شده حداکثر سهم کشاورز ده هکتار است در این ماده که ما گفتیم به نظر کمیسیون برای این که کمیسیون اوضاع و احوال را در نظر بگیرد اوضاع و احوال محل زراعت و فداکاریهای کشاورز برای احداث اعیان تمام اینها توجه شود علیهذا میخواستم از آقای مکرم تقاضا کنم با توجه به این موجبات باغچه وسیعتر است از پیش باغچه پیشنهادشان را پس بگیرند آقای وزیر هم به این نظر موافقند.
نائب رئیس- آقای صفایی موافق هستید یا مخالف (عبدالصاحب صفایی- مخالف) مخالف پیشنهاد یا مخالف ماده (صفایی- مخالف پیشنهاد).
نائب رئیس- بفرمایید.
صفایی- بنده تصور میکنم که گاهی دقت زیاد زحمت بیشتری ایجاد میکند یعنی دقت که زیادتر میکنیم که منافع رعایا را بهتر حفظ کنیم به نظر بنده آنوقت موجب میشود که رعایا را بهتر حفظ کنیم به نظر بنده آن قوت موجب میشود که رعایا و کشاورزان بیشتر صدمه ببینند جناب آقای مشایخی توجه بفرمایید. دقت زیاد در حفظ منافع رعایا اغلب به ضرر رعایا تمام میشود و باعث زحمتشان میشود و احیاناً موجب سوءاستفاده دیگران واقع میشود به همین دلایلی بنده با پیشنهاد جناب آقای مکرم با همه ارادتی که به ایشان دارم (مکرم- متشکرم) مخالفم و خیال میکنم که از شدت توجه به رعایا اینجا یک اشکال پیدا میشود بنده اول عرض کنم که موضوع پیش باغچه را متعلقاً قبول ندارم چون معنای پیش باغچه مجهول است (شوشتری- حریم) اگر حریم لازم است در خانه لازم بود که پیشنهاد بفرمایید یا در موضوع خانه که میگویند عرصهاش مال رعیت است آخر اگر عرصه خانه محدود کنیم آنچه زیربناست بیچاره رعیت چه خاکی بر سرش بریزد آن بدبخت اگر عرصه را به او دادیم حریم مال رعیت است آخر این خانهاش هست شما توجهی نفرمودید این خانه رعیت که میگوییم عرصه مال اوست تا هر میزان اولاً تا هر میزان رعایا که دوهزار متر زیربنا ندارد حداکثر یک خانه زیربنا و دو تا اطلاق است و یک طویله این عرصه را وقتی به او بدهید یک متر آن طرفتر را حق ندارد داشته باشد آیا خانه حریم نمیخواهد فکر حریم
خانه رعیت را بفرمایید (دولتشاهی- حیاط دارد و حیاط جزو خانه است) جناب آقای دولتشاهی من قبول دارم من و شاید یک عرض میکنم ولی اینجا نوشته عرصه ساختمان و عرصه ساختمان یعنی آنچه زیربنا است و با اطلاق خانه درست درنمیآید از آنجا این رعیت عبور کند؟ حریم خانهاش چه میشود و از کجا میآید اگر یک رعیتی یک خانهای دارد تکلیف فضای اطراف خانه چه میشود؟ غرض این که تأمین باغچه یک امر مهمی است که ممکن است باعث سوءاستفاده یک عدهای بشود چون پیش باغچه نه درخت لازم دارد و نه ریشه یونجه یک باغچه داریم یک باغ داریم یک باغ داریم یک پیشباغچه مقصود از پیشباغچه چیست؟ به عقیده بنده چون معنای لغوی و اصلاحی آن مبهم است اصلاً آقا قبول بفرمایید زیادی است در عوض فکر حریم خانه رعیت را بکنید یک رعیتی که یک خانهای دارد و تویش نشسته است ۸۰ متر، ۱۰۰ متر ۲۰۰ متر، ۵۰ متر این راه عبور میخواهد این رعیت چهار تا مرغ دارد توی باغش میگردد (دولتآبادی- حیاط جزو خانه است) نوشتهاند عرصه ساختمان. من با شما موافقم و شما یک عرض میکنم جناب آقای دولتآبادی ولی عبارت نوشته است عرصه ساختمان زیربنا است (دولتآبادی- و حیاط) پس همین است که عرض میکنم بنده هم همان نظریات جنابعالی را عرض میکنم ولی قانون که دست کمیسیونتشخیص و مأمور افتاد میگوید آنچه من به شما باید بدهم عرصه است یک نخ میگذارد از دم دیوارش و شروع میکند به فروش. بنابراین از جناب آقای وزیر کشاورزی استدعا میکنم الان یک جملهای را در نظر بگیرند که خانه رعیت صد متر حریم داشته باشد (مشایخی- معلوم است مشخص است) کجا معلوم است؟ معلوم نیست جنابعالی از عضو کمیسیون تشخیص بودید عرض بنده را تصدیق میفرمودید.
این عبارت ماده ۶ را توجه بفرمایید نوشته است عرصه ساختمانهای رعیتی تا هر میزان که باشد و عرصه باغچهها تا میزان یکصدهزار مترمربع (شوشتری- با حیاط متناسب) (مکرم- شما اصلاح بفرمایید) بنده نه ده دارم نه رعیت دارم نه خانه رعیتی عقلم نمیرسد آنهایی که دارند پیشنهاد کنند این یکی یکپارچه را هم از جناب آقای مکرم استدعا میکنم صرفنظر بفرمایند چون موجب تشکیک میشود و خیلی گرفتاری ایجاد میکند مطلب دومی که بنده اینجا دارم این است که چه در پیشنهاد جناب آقای مکرم و چه در متن قانون نوشته است هزارمتر مال باغچه رعیتی که ساکن آنجا باشد دو تا مطلب اینجا برای بنده مبهم است اگر یک رعیتی ساکن ده باشد و توی آن ده نشسته باشد یک باغی داشته باشد ۱۵۰۰ متر این را چهکار میکند (مشایخی- تا ده هکتار میدهند) متوجه هستم که تا ده هکتار میدهند معالوصف اشکالی دارد (یک نفر از نمایندگان- هزارمتر مجانی میدهند ۱۵ متر را میفروشند) بنده معتقدم عوض این اگر جناب آقای مکرم در این قسمت فکری بفرمایند و پیشنهادشان را اصلاح بفرمایند بهتر است چون در آنجا هزار کمتر زمین ندارد آقایان تصور میفرمایند که هزارمتر چهقدر ارزش دارد؟ مثل زمینهای خیابان لالهزار است که متری سههزار تومان بیارزد؟ (مشایخی- باغات قیمت دارد) ۱۵ تومان قیمتش نیست بنده معتقدم موضع باغات باغ باید باشد نه باغچه رعیتی که ساکن یک دهی است هر چه عرصه باغ دارد بدون قید هزارمتر باید به رعیت داد (شوشتری- چون آباد کرده) بنده عقیدهام این است اگر رعیت یک باغ دوهزار متری، سههزار متری دارد باید همهاش را مجانی داد نه این که قید بشود هزارمتر مجانی داده بشود و بقیه را به زور بخر تفاوت قیمت فاحشی پیدا میشود جناب آقای وزیر کشاورزی رعایا باغ دو هکتاری سه هکتار داشته باشد رعیت نیست مالک است.
نائب رئیس- اعلام رأی میشود.
مکرم- بنده با حذف کلمه (پیشباغچه) موافقم که این کلمه را بردارند نسبت به توضیحاتی که جناب آقای صفایی دادند پیشنهاد بنده هم همین است که مازاد بر هزارمتر را هم بر رعایا بدهند.
نائب رئیس- رأی میگیریم به پیشنهاد جناب آقای مکرم آقایانی که موافقند قیام فرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد پیشنهاد دیگر قرائت میشود (به شرح زیر قرائت شد).
پیشنهاد مینمایم تبصره ذیل را به ماده ۶ اضافه شود:
در میاندوآب مشمولین ماده ۶ در صورتی که بابت قیمت ساختمانهای رعیتی قبلاً وجوهی به بنگاه خالصهجات از اول سال ۱۳۳۳ به این طرف تأدیه نموده باشند وجوه مزبور بابت اقساط زمین زراعتی که به آنها فروخته میشود احتساب خواهد شد. حمیدیه- دولتآبادی.
نائب رئیس- آقای دولتآبادی (یک نفر از نمایندگان- یک دفعه دیگر پیشنهاد را بخوانید) خودشان توضیح میدهند.
دولتآبادی- این پیشنهاد را جناب آقای حمیدیه همکار محترم ما دادند و چون غایبند بنده در اطراف آن توضیح میدهم و امیدوارم مورد موافقت جناب آقای وزیر کشاورزی واقع شود بنده یک بار دیگر پیشنهاد را میخوانم که آقایان توجه بفرمایند (به شرح سابق مجدداَ قرائت شد).
خلاصه مطلب این است عرصه میاندوآب خالصه است و یکی دو هزار خانه در آنجا هست که طبق مقرراتی در گذشته به رعایا واگذار کردهاند و پول ان را هم گرفتهاند طبق این قانون بقیه عرصه این خانهها بر رعایا واگذار شود و آنهایی که قبلاً پولی دادهاند حقیقتاً یک خوشمعاملهگی کردهاند که اگر نداده بودند الان از این قانون استفاده میکردند و آن عرصه به آنها مجاناً واگذار میشد در اینجا آقای حمیدیه پیشنهاد کردهاند که نسبت به آنهایی که مشمول این قانون هستند حق دارند از اراضی خالصه استفاده کنند آن پولی را که بابت عرصه خانهها داده شده است بابت بدهیشان نسبت به اراضی احتساب شود (صحیح است) و فکر میکنم اگر آقایان توجه فرمایند این اجرای عدالتی است درباره کسانی که خوش معاملهگی کردهاند (مخبر- قبول است) یعنی در صورتی که مشمول این قانون باشند بابت اراضی احتساب شود.
وزیر کشاورزی- بنده موافقم.
نائب رئیس- آقای دکتر جزایری مخالفید (دکتر جزایری- بله) بفرمایید.
دکتر جزایری- بنده به تمام پیشنهاداتی که آقایان محترم روی قوانین میدهند احترام میگذارم برای این که میدانم آقایان با توجه به اوضاع و احوال و به عقاید صحیح که دارند این نوع پیشنهادات را میدهند اما آقایان محترم تصدیق میفرمایند که گاهی موضوع خارج از اصل مطلب است قانون قانون تقسیم خالصهجات است در کمیسیون سنا یک مشکلی برایش پیدا شده بود و آن این بود که املاک سه دانگ کمتر را نمیخواستند بین رعایا و کشاورزان تقسیم کنند خوشبختانه باکمالتوجهی که مجلس شورای ملی که فرمودند این مشکل رفع شد پیشنهادات دیگری فرمودند که کم و بیش بعضی از قانون بسیار مفید بود البته این قبیل پیشنهادها و این پیشنهادی که جناب آقای حمیدیه و جناب آقای دولتآبادی فرمودند بنده که شخصاً اطلاعی ندارم قطعاً پیشنهاد صحیح است اما ملاحظه میفرمایید غالباً این پیشنهادها رد میشود برای این که ما اطلاعی نداریم به علاوه نتیجه این پیشنهاد این شده است که یک مطلب اساسی که در مملکت ما آمده است و به عقیده بنده از بهترین قوانینی که به مجلس شورای ملی آمده یکی همین قانون تقسیم خالصهجات بین کشاورزان است این هر روز در مجلس معطل میشود و من میترسم که در خارج خداینکرده سوءتعبیر شود که در مجلس عدهای با این قبیل پیشنهادات میخواهند تصویب این قانون را به تأخیر بیاندازند بنابراین بنده میخواهم تقاضا کنم که رفقا خودشان توجه بفرمایند پیشنهاداتی که سیار همکاران اطلاع ندارند بالنتیجه رد میشود از دادن این پیشنهادها خودداری بفرمایید و اگر از این قبیل پیشنهادها داده شده است آنها را پس بگیرند چون به نظر من این مطلبی که در مجلس گذشت که اصل قانون را تصویب کنیم و پیشنهادات به کمیسیون برود این هم اصل صحیحی نبوده بنابراین به عقیده بنده باید همه پیشنهادات مطرح شود اما کسرت پیشنهادات که به علت عدم اطلاع همه آقایان نمایندگان غالباً رد میشود باعث میشود که پیشنهادهای صحیح آقایان هم موقعی ممکن است مورد قبول واقع بشود در اینجا مطرح شود و از بین برود و ضمناً وقت هم گرفته شده است بنابراین استدعا میکنم رفقا توجهی بفرمایند که این قانون زودتر تصویب بشود آن مشکل اساسی هم که داشت خوشبختانه در مجلس حل شد و دیگر مشکلی ندارد شاید این مطلب این قانون تمام نشود و زودتر اجرا شود و این سوءتعبیر هم نشود که در مجلس عدهای هستند که نمیخواهند خالصهجات بین رعایای تقسیم بشود در صورتی که بنده خودم دیدیم آقایان مالیکن هم با کمال حسننیت رأی دادند و موافقت کردند بنده خودم دیدم که آقایان آذربایجانیها و سایر رفقا رأی دادند بنابراین چون همه نظر موافق دارند استدعا میکنم طوری نفرمایید که با این پیشنهادها که غالباً به علت عدم اطلاع آقایان رفقا رد میشود این قانون بیش از این به تأخیر بیفتد.
مخبر (مشایخی)- آقای وزیر هم قبول کردند پیشنهاد هم صحیح است.
نائب رئیس- اعلام رأی میشود رأی میگیریم پیشنهاد آقای دولتآبادی و آقای حمیدیه و آقایانی که موافقند قیام کنند (اغلب قیام کردند) تصویب شد پیشنهاد دیگری خوانده میشود.
پیشنهاد آقای دکتر شاهکار به شرح زیر قرائت شد.
پیشنهاد مینمایم تبصره دو ماده شش به طرز زیر اصلاح شود کلیه بدهی مالکانه که زارع و ساکن خالصه هستند و همچنین بدهی کشاورزان املاک واگذاری که به بنگاه خالصه بدهکار هستند تا سال ۱۳۳۳ بخشوده میشوند.
نائب رئیس- آقای دکتر شاهکار بفرمایید آقای شوشتری پیشنهاد شما هم در همین زمینه بوده؟
دکتر شاهکار- آقایان تذکر که آقای دکتر جزایری داد بنده هم متوجه این مطلب هستم و قبلاً میخواستم تقاضا کنم از همکاران مخصوصاً از آقای مخبر که دقت بفرمایند پیشنهاد چیست بعد البته رأی مجلس شورای ملی محترم خواهد بود لایحه اینطور نوشته شده است: کلیه بدهی
کشاورزان تا سال ۱۳۲۸ بخشوده است ۳۲۸ تا ۳۳۳ ۵ هزار ریال تخفیف داده شود این پیشنهاد که در اصل لایحه است بسیار پیشنهاد خوبی است تا سعی بشود تا تماس مأمورین کشاورزی با زارع قطع بشود و واقعاً این قانون یک صورتی پیدا بکند و نتیجه برای زارع و کشاورز داشته باشد با این استخوان کوچولو که لایزخم گذاشته شده است این تماس قطع نخواهد شد و زیرا اغلب قبوض بدهی است که الان در دست خالصه است بابت سال ۳۳۲ این همان است که مال سال ۲۸ و ۲۹ و۳۰ بوده است و زارع نتوانسته است بپردازد و تجدید شده است. بنابراین دولت آمده است پیشنهاد کرده است تا ۳۲۸ بخشوده و از ۳۲۸ تا ۳۳۳، ۵۰ هزار ریال تخفیف داده شود بنده پیشنهاد کردم که عطایش را به لقایش ببخشید یعنی خروج و وصولش بیشتر خواهد شد از برای به دست آوردن یک مبلغی که هیچ است و اسباب زحمت کشاورز خواهد بود (صحیح است) از همکاران محترم استدعا کردم که این نوع موافقت بفرمایید که این بدهی را تا ۳۲۸ گفتند ببخشند و بعد از ۳۲۸ تا ۳۳۳، پنجاه هزار ریال تخفیف دهند این را تا ۱۳۳۳ تمامش را ببخشید فقط بذر امسال را که بدهکار هستند دولت مطالبه کنند تقاضا میکنم که آقایان موافقت بفرمایید (صحیح است)
نائب رئیس- آقایان توجه بفرمایید که بخشش به منزله پیشنهاد خرج است یا نیست؟
دکتر شاهکار- بنده پیشنهاد خرج نکردم جلوگیری از خرج کردم.
عبدالصاحب صفایی- نگرفتن با خرج کردن دو تا است.
نائب رئیس- آقای دکتر پیرنیا مخالفید بفرمایید.
دکتر پیرنیا- بنده اجازه میخواهم یک توضیح مختصری راجع به این ماده که قبلاً در کمیسیون قوانین دارایی هم دادهاند به عرض آقایان برسانم جناب آقای دکتر شاهکار هم توجه بفرمایند که چرا اینطور شده است قوانین باید طوری تنظیم شود که یک عدهای که بد عمل کردهاند بود حسابی کردهاند و پرداخت مبالغی را به دولت به تعویق انداختهاند و روال کارش صحیح بوده است اینها مورد تشویق قرار نگیرند و پاداش به آنها داده نشود اگر جریان این باشد که بنده ۵ سال شش سال ۷ سال به وسیله تثبیت و توسل و برانگیختن وسایل پرداخت حقوق دولت را به تعویق بیاندازیم و دیگر سرموعد بپردازد و بعد قانونی از مجلس بگذرد و من که تخلف کردهام و بد حسابی کردهام تشویق بکنند و پاداش به من بدهند این سبب میشود که دیگر هیچکس علاقهمند نشود که حقوق دولت را بپردازد و به موقع بدهیهای خودش را بپردازد به همین جهت در وزارت دارایی اصولاً اگر خاطر آقایان باشد با این بخشودگیهای مالیاتی و بخشودگیهای جرایم همیشه مخالفت میشود برای این که این تشویق بدحسابی و تشویق از اشخاص بدحساب است.
(دکتر شاهکار- این مربوط به زارع است) در بین زارعین هم عدهای هستند که خوشحساب هستند و عدهای هستند که بدحسابند.
دکتر شاهکار- ندارند که بدهند.
دکتر بینا- به همینجهت در بین زارعین هم یک عدهای هستند که درآمدشان خیلی زیاد است و متمول هستند و یک عدهای هم هستند حقیقه فقیر هستند آن عدهای که فقیر هستند آنهایی هستند که بدهیشان در حدود ۵ هزار ریال است به همین جهت آقایان اصرار کردند که زارعینی که حقیقتاً فقیر هستند به حقیقتاً چیزی ندارند آنهایی که بدهیشان ۵ هزار ریال است بخشوده بشوند و آنهایی که بیش از ۵ هزار ریال بدهی دارند و نسبت متمکن هستند و به علت تشبث و توسل و بدحسابی و اطمینان به این که بالاخره که یک طوری مالیاتها بخشوده خواهد شد نپرداختهاند اینها معاف نشوند و مورد تشویق قرار نگیرند علاوه بر این تا سال ۱۳۲۸ برای این موضوع بوده است که در این مدت اگر زارعی توانایی پرداخت شده تا حقیقه به وسیله مأمور دولت پرداخت کرده و اگر از سال ۲۸ به بعد حقیقه بدهی دارد مال کسانی است که حقیقه توانایی پرداخت نداشتهاند و فوقالعاده فقیره بودهاند اساس فکری که در این تبصره بوده است این است که مبادا بدحسابی و ندادن حقوق شخص که باید به طور مالیات یا به طور حق دولت بپردازد این عمل در مورد تشویق پاداش قرار نگیرد.
نائب رئیس- رأی میگیریم به این پیشنهاد آقایانی که موافقند قیام کنند (بهبهانی- آقایان این مربوط به زارعین است) (اکثراً برخاستند) تصویب شد پیشنهاد آقای شوشتری شبیه همین است آن را هم بخوانند.
شوشتری- بله بله.
۸- تعین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
نائب رئیس- فعلاً جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز یکشنبه خواهد بود دستور لایحه فروش خالصهجات
(۵ دقیقه بعدازظهر مجلس ختم)
نائب رئیس مجلس شورای ملی- اردلان
سوالات نمایندگان:
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
متمنی است سؤال ذیل را برای جواب به وزارت فرهنگ ابلاغ فرمایند.
وزارت فرهنگ برای جلوگیری از نشریات چاپی خلافاخلاق و عفت عمومی چرا اقدامی نمیکند. ارسلان خلعتبری
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی.
مستدعی است مقرر فرمایند وزارت کشور به سؤالات زیر پاسخ دهند.
دولت برای ترفیه حال ایالات و عشایر و بهبود وضع آنان تاکنون چه اقدامی به عمل آورده مبالغی که جهت تأمین این منظور مصرف شده با ذکر موارد اعلام فرمایند تا تقدیم احترامات فائقهالسطانمراد بختیار.
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
متمنی است سؤال ذیل را برای جواب به وزارت فرهنگ ابلاغ فرمایند وزارت فرهنگ از نظر اخلاقی و سیاسی نسبت به محصلین ایرانی در ممالک خارجه اعم از محصلین دولتی و غیردولتی چه نظارتی دارد. ارسلان خلعتبری.
ریاست مجلس شورای ملی
خواهشمند است مقرر بفرمایید دولت و وزارت دادگستری در مدت مقرر جواب سؤال ذیل را بدهند.
به قرار اطلاع اراضی فرحآباد اصفهان را که فعلاً محل تأسیسات نظامی لشکر آن استان است و در قدیم اصل سلاطینین صفوی بوده و از آن تاریخ به بعد همواره در تصرف دولت و مرکز قشونی بوده است عدهای متنفذین و زمینخواران به نام خود ثبت نموده و اداره ثبت اصفهان برخلاف مقررات با وجود تذکر لشکر اصفهان و تصرفات قطعی آنها در آن اراضی ورقه مالکیت به نام تقاضاکنندگان صادر نموده است در صورتی که قسمت اعظم مراکز قشونی اصفهان و بناهای مفصل لشکری در آن راضی میباشد و تاکنون کارمندان و مسئولین اداره ثبت اصفهان و شرکای جرم آنها که چنین عمل خلاف قانونی قرار گرفتهاند مورد تعقیب قانون قرار نگرفته علت بیتوجهی وزارت دادگستری که موجب تجری کلیه خطاکاران است چیست خواهشمند است جریان امر را به اطلاع برسانند. دکتر شمسالدین جزایری.
ریاست محترم مجلس شورای ملی
خواهشمند است مقرر فرمایند در موقع مقرر دولت و وزارت دارایی جواب سؤال ذیل را بدهند چه شده است که چندی پیش به این طرف عدهای از کارمندان ناشایسته بانک جسورانه پولهای بانکها را به سرقت برده و سارقین را مجازاتهای شدید که موجب عبرت سایرین باشد نمینمایند و در نتیجه علاوه بر آنکه وجوه عمومی مردم از بین میرود عده از افراد بیایمان را نیز تشویق میکنند که به این اعمال ادامه بدهند مسئول این امور کیست و برنامه دولت برای جلوگیری از این سرقتها چیست و چگونه میتوانند سارقین را مجازت کنند؟ دکتر شمسالدین جزایری.
ریاست محترم مجلس شورای ملی- خواهشنمد است به جنابان آقایان وزیر دادگستری، وزیر اقتصاد ملی اطلاع دهند که برای پاسخ سؤال زیر در مجلس شورای ملی حضور بههمرسانند.
فردا معاون سرب و مس انارک که بر اثر تخلفات شرکت مولد از تحویل مس و سرب مورد نیاز ارتش فسخ و بهرهبرداری آن به بنگاه اکتشاف و بهرهبرداری معادن سازمان برنامه واگذار گردید و شورای عالی معادن که تنها مرجع صلاحیتدار قانونی میباشند فسخ آن را تأیید واگذاری آن را به بنگاه اکتشاف تجویز نموده است در اثر شکایت شرکت مولد موضوع در شعبه هشت دادگاه شهرستان تهران مطرح و دادگاه مذکور رأی به حقانیت دولت داد ولی شعبه ۵ دادگاه استان معلوم نیست با چه مجوزی برخلاف واقع رأی بدوی را وارد ندانسته و رأی بر علیه دولت و تحمیل معادن به شرکت مولد داده است.
اولاً وزارت دادگستری چه اقدامی نسبت به تعقیب قضات مختلف نموده است.
ثانیاً وزارت اقتصاد ملی جهت تأمین منافع دولت و تأمین سرب و مس ارتش چه اقدامیخواهد نمود.
با تقدیم احترامات- سید شمسالدین قناتآبادی