مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ تیر ۱۳۱۴ نشست ۱۰

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دهم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ تیر ۱۳۱۴ نشست ۱۰

دوره دهم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ تیر ۱۳۱۴ نشست ۱۰

(مجلس یک ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقای حاج میرزا حسن خان اسفندیاری تشکیل گردید.)

صورت مجلس پنجشنبه ۱۲ تیر ماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند.

ـ تصویب صورت مجلس

[ ۱ ـ تصویب صورت مجلس ]

رئیس ـ در صورت مجلس نظری نیست؟

(اظهاری نشد)

صورت مجلس تصویب شد.

ـ شور لایحه ترقی میزان سرمایه بانک ملی

[ ۲ ـ شور لایحه ترقی میزان سرمایه بانک ملی ]

رئیس ـ کمیسیون قوانین مالیه خبری تقدیم مجلس شورای ملی کرده است که به عرض آقایان می‌رسد.

خبر کمیسیون

کمیسیون قوانین مالیه با مشارکت کمیسیون پارلمانی بودجه و با حضور آقای وزیر مالیه لایحه نمره ۱۵۵۴۷ دولت را راجع به بانک ملی ایران مطرح و مورد مطالعه قرار داده پس از توضیحاتی که آقای وزیر مالیه بودند بیان نمودند بالاخره مواد پیشنهادی مورد تصویب واقع و علیهذا خبر آنرا تقدیم مجلس شورای ملی می‌نماید.

رئیس ـ عین مواد پیشنهادی دولت قرائت می‌شود

ماده اول ـ سرمایه بانک ملی ایران به (۳۰۰ میلیون) ریال ترقی داده می‌شود که هفتاد و پنج و یک سوم در صد آن به قرار ذیل محسوب و پرداخته خواهد شد.

الف ـ هشت میلیون ریال که سابقا تأدیه شده است

ب ـ ۴۳۵۲۵ ـ ۸۰۶ ـ ۲۱۶ ریال از بابت قیمت ۳۹ ـ ۱۵۸۷۵۳۹۵ گرم طلای خالص دولت (موضوع قانون ۲۰ شهریور ماه ۱۳۱۳) به شرح قانون ۲۲ اسفند ماه ۱۳۱۰

ج ـ ۷۵ ـ ۱۱۹۳۵۶۴ ریال از محل منافع خالص بانک ملی از بدو تأسیس آن که در ظرف چند سال به دولت تعلق گرفته و به موجب ماده ۴ قانون مصوب ۱۴ اردیبهشت ۱۳۰۶ برای افزایش سرمایه تشخیص داده شده بود.

Page 2 missing

دست مردم است و بالاخره مجموع را می گوئیم این ذخیره متعلق است به اشخاصی که اسکناس دردست دارند. اما دولت وقتی که طلا را در ذخیره گذاشت از مالکیت آن صرفنظر نکرده بود وحق داشت دولت که آن طلائی را که آنجا می‌گذارد یک مقداری اسکناس بگیرد مطابق قانون آنوقت آن مقدار اسکناس را حق داشت یا صرف کندیا خودش خرج کند ولی البته این نظر را دولت نداشت، یا اینکه بدهد به بانک به قرض و الا هیچ راه دیگری نداشت و نمی‌توانست که این طلا را صرف نظر کند. این بود که امانت داد بخیره خوب این مال کی می‌شد؟ مال بانک که نمی‌شد مال خود دولت بوددر همان موقع هم خاطرم می‌آید که یکی از آقایان نمایندگان یا در مجلس یا کمیسیون از من پرسیدند خوب چه وضعیتی پیدا می‌کند این طلائی را که می‌دهیم به آن جا؟ گفتم بعد دولت یک قراری با بانک خواهد گذاشت. بعد به موجب آن قانون دولت آمده است طلای خودش را از حساب معمولی و عایدات خودش در آورد و به عنوان امانت بگذارد وآمد اجازه گرفت که این را بتواند در حقیقت امانت بگذارد در بانک مثل این که هر یک از افراد می‌تواند پول خودش را امانت بگذارد و در مقابلش اسکناس بگیرد بعد بهتر دیدیم که ذخیره سرمایه بانک را اضافه کنیم و مالکیت این طلا‌ها را هم بطور قطع واگذار کنیم به بانک یعنی عوض این که دولت مالک آن طلاها بود حالا در ذخیره اسکناس خود بانک در اید یعنی البته اگر بانک بخواهد از این استفاده عملی کند و اسکناس بگیرد در عوضش این را می‌گذارد در ذخیره مثل این که عرض کردم هر کس دیگری که یک سرمایه فلزی دارد و بخواهد از آن استفاده کند می‌دهد به بانک و اسکناس می‌گیرد و می‌گذارد فلزش را در ذخیره اسکناس بانک نخواهد نگاه می‌دارد جزو دارائی خودش یا یک مقدارش را ذخیره می‌کند و یک مقدارش را استفاده می‌کند. تمامش را خواست تمامش را. اصل مطلب را که نگاه کنید عبارت از این است که آن طلائی که به موجب آن قانون در ذخیره اسکناس بانک گذارده شده بود و متعلق به دولت بود دولت امروز مالکیتش را انتقال می‌دهد و می‌دهد به بانک و این را البته به عنوان سرمایه می‌دهد و بخشش می‌دهد بانک یک سرمایه داشت که در سابق بیست میلیون ریال بود که چهل درصدش پرداخته شده بود و در ابتدای امر هم البته کافی بود برای احتیاجات ولی مسلم است که معاملات امروزه بیشتر است عملیاتی که می‌شود واقعأ خیلی بیش از آن چیزی است که در سابق بود میزان پولی که در جریان است خیلی فرق کرده است با چند سال پیش بنده گمان می‌کنم فقط اگر شما به مخارجی که مؤسسات دولتی می‌کنند نگاه کنید همین میلیونهائی که دولت در سال مبالغی از طرفی می‌گیرد و از طرفی خرج می‌کند عایدات و مخارج را در نظر بگیرید و کارهائی که دولت می‌کند و ساختمانهائی که بلدیه‌ها و مؤسسات می‌کنند و بالاخره سایر کارهائی که افراد می‌کنند کارخانجاتی که می‌آورند معاملاتی که می‌شود طبیعة هر قدر معامله بیشتر بشود پول و عتبار هم باید بیشتر بشود و طبیعی است که در یک همچو وضعیتی سرمایه بانک ملی با بیست میلیون ریال که چهل در صد آن پرداخته شده باشد کافی نیست این بود که دولت آمد و این تصمیم را گرفت که این طلاها را بدهد به بانک و بر سرمایه بانک بیفزاید و البته این مسئله هیچ به قانون پول و به حساب ذخیره تأثیری نخواهد داشت یعنی این که: همان طور که دولت یا سایر افراد می‌توانند سرمایه فلزی خودش را در ذخیره بانک بگذارد و اسکناس هم بگیرد بانک هم هر وقت خواهد بکند می‌کند ولی حساب ذخیره مطابق آن حسابی که بوده است هست که فلان مقدار ذخیره را که داشته باشد فلان مقدار ذخیره فلزی داشته باشد چه اندازه باشد به چه نسبت و چه طور باشد تمام آن مقرراتی که بوده است همه به جای خودش است فقط عرض کردم مالکیت این طلاق به موجب این قانون تغییر می‌کند. در این ضمن این را هم عرض کنم که البته یک مبلغ مختصری هم از منافع سنوات قبل از هزار و سیصد و دوازده بانک است که صد و نوزده هزار و خورده تومان می‌شود مانده بود که آن هم به موجب قانون برای افزایش سرمایه بانک تخصیص داده شده بود و بایستی به سرمایه بانک اضافه کنیم ولی تصدیق بفرمائید که این یک مبلغ مهمی نبود که ما بیائیم و یک روز مجمع عمومی را تشکیل بدهیم و بخواهیم یک سال پنجاه هزار تومان یک سال سی هزار تومان و یک سال سی و نه هزار تومان مثلأ به سرمایه اضافه کنیم و بعنوان اضافه کردن به سرمایه در مجمع طرح کنیم این بود که این منافع این سنوات اولیه جمع شد در حساب مخصوصی و امروز که می‌خواهیم سرمایه بانک را اضافه کنیم و یک مبلغ مهمی بهش بدهیم که در حقیقت آبرومند است آن ۱۱۹هزار تومان و خورده یا یک میلیون و صد و نود سه هزار و خورده ریال را هم که مانده بود از منافعش آن را هم می‌دهیم که مطابق قانون سابق اضافه شود بر سرمایه اش این خلاصه مطلبی است که لایحه می‌خواهد بگوید. ضمنأ یک نکته را هم توضیح خواستند بنده هم دادم در خود لایحه هم نوشته شده است و آن راجع است به قیمت طلا در لایحه ملاحظه کردید ما آمدیم و طلائی خریدیم که ۳۹۵ /۸۷۵ / ۱۵ گرام و خورده گرام است به یک مبلغی که برای دولت سه میلیون و صد و پنجاه و شش هزار و ششصد و هشتاد لیره وهشت شلینگ و چهار پنس تمام شده بود که از خارج خریدیم به علاوه دو میلیون و دویست و سی و هفت هزار و هشتصد وهفتاد و چهار ریال و شصت دینار برای اینکه مقداریش هم در داخله خریده شود. اگر نرخ لیره را در آن اوقات حساب کنیم حد متوسطش تقریبأ همان هشت تومانی می‌شود که نوشته شده بنابرین این طلاهائی را که امروزه انتقال می‌دهیم به بانک از برای دولت در حدود ۲۵۵ میلیون ریال تقریبأ تمام شده است. در اینجا ممکن بود که ما بیائیم و به همان حساب بگذاریم و بگوئیم که به همان مبلغی که برای ما تمام شده است به همان مبلغ بگذاریم ولی این البته بر خلاف نرخی بود که قانون معی کرده است برای طلا نسبت به نقره. قانون ۱۳۱۰ معین کرده است که هر چهار گرام و چهارده صدم گرام نقره معادل است با هفت صدم گرام و یک مقدار مختصری دیگر طلا و اگر ما بخواهیم این نسبت را حفظ کنیم نسبت به طلا آنوقت طلا‌ها را به حسابی که از برای مان تمام شده است نمی‌توانستیم بدهیم برای اینکه طلا از برای ما بیشتر تمام شده است. دولت در اینجا این طور تشخیص داد که درحدود چهل ملیون ریال از برای ما ضرر است یعنی جنسی که از برای ما تمام شده است قریب به بیشتر از چهل ملیون ریال این را ما آوریم و چهل میلیون ریال کمتر می‌فروشیم یا تقویم می‌کنیم ولی معهذا از برای این که آن قانون بهم نخورد یعنی آن نرخ قانونی باقی باشد وحساب ذخیره اسکناس هم از حیث فلز یک حساب محکمی باشد ما خیال کردیم که از آن تفاوت باید صرف نظر کرد دولت چقدر خریده آن را کار نداشته باشد ولی آن اندازه که نرخ قانونی بوده است آن را حساب کنید یعنی هفت صدم و خورده طلا را حساب کنید و هر هفت صدم و خورده طلا را حساب کنید که با یک ریال نقره که مطابقت با آن قانون هم بکند یک ریال نقره و معلوم کنید درضمن هم خود بنده درکمیسیون توضیح دادم ضرری هم ندارد سایر آقایان بدانند در دو مورد دیگر از طلاهائی که بانک خریده بود همین کار را خواستیم بکنیم یکی طلائی است که به موجب قانون سال گذشته اجازه گرفتیم از مجلس که علاوه برنرخ قانونی بانک در داخله بخرد آقایان اطلاع دارند طلا به موجب نرخ قانونی گمان می‌کنم در آن اوقات در حدود ۶۲ ریال باشد و یک مثقال کسی به بانک نمی‌فروخت برای آن که قیمتش در خارج بیشتر بود و قاچاق می‌کردند پس بهتر دیده شد که صرفنظر از آن نرخ قانونی و علاوه بر آن نرخ قانونی طلا خریده شود این اجازه از مجلس گرفته شده حتی در آن قانون اگر نظر آقایان باشد نوشته شد که علاوه بر آن بخرد به حساب ذخیره اسکناس بگذارد معنایش هم این بود که یعنی بخرد و به همان قیمتی که تمام شده به حساب ذخیره اسکناس بگذارد ولی معهذا ما اینکار را نکردیم طلا را بیشتر خریدیم شاید هفت تومان و هفت تومان و دو قران خریدیم ولی با بانک قرار گذاشتیم که به همان نرخ قانونی که معین شده بود به حساب بگذاریم نرخ قانونی در آن موقع شش تومان و دو ریال بوده است خوب در این جا در هر مثقال یک تومان ضرر است چندین خروار هم خریده است خوب این چندین خروار هر مثقالش می‌شود یک تومان که در هر مثقال ضرر کرده است در این چندین خروار هر یک مثقالش باید یک تومان بدهد این ضرر راکردیم دولت از منافعی که باید از بانک بگیرد می‌آید قرار می کذارد با بانک که بانک طلائی را که به قیمت گرانتری خریده است به قیمت قانونی که ارزان تر است به حساب ذخیره اسکناس بگذارد و آن تفاوت و ضررش را از دولت بگیرد دولت درمقابل آن منافعی که دارد و از بانک باید بگیرد از آن منافعش دولت این ضرر را بدهد به طوری که از یک قسمت از عایدااتش خلاصه صرف نظر کند ولی ذخیره اسکناس را به یک حالت ثابتی بگذارد که روز به روز تفاوت نکند همین عمل را آمدیم و کردیم و نسبت به یک مقادیر بیشتری طلائی که از خارج بانک خریده بود البته از برای این نبود که به حساب ذخیره اسکناس گذارده شود معامله کرده بود ولی او را هم دولت در نظر گرفته بود که بیاورد این جا و به حساب ذخیره اسکناس بگذارد ولیکن نرخی را که قانون معین کرده است و تفاوت ضررش بیشتر از آن نبود که در داخله تهیه کرده است و آن تفاوت قانونی را هم از منافع خودش بدهد که خلاصه این عمل به این ترتیب باشد که اساس حساب ذخیره بانک را همیشه مطابق همان نسبتی که قانون بین طلا و نقره معین کرده است نگاه داریم و در آتیه هم وقتی که طلا بانک بخرد در داخله وزارت مالیه با بانک قراری خواهد داد که به نرخی که مصلحت می داند مثل این که الآن نرخی که می‌خرد بیش از آن نرخ قانونی می‌خرد و به حدی که لازم بداند ولیکن همیشه به قیمتی که قانون معین کرده است به حساب ذخیره می‌گذارد و بعد هم همیشه از منافعی که دولت از عملیات بانک دارد از آن محل ضررش را جبران خواهد کرد با این ترتیب بانک ذخیره خواهد داشت که آن نرخ قانونیش را به هم نمی‌زند از طرف دیگر به واسطه آن نرخ قانونی مانع این است که در اغلب مواقع بشود فلز زرد خرید آمدیم راهی پیدا کردیم از برای این که طلا بتوانیم بخریم و دولت خلاصه از آن منفعتی که از بانک داشته است تا حدی که می‌شود جبران بکند کرده است، این خلاصه عملی است که راجع به قیمت طلا که از حیث سرمایه به بانک داده می‌شود خواهد شد و از حیث طلاهائی است که در داخله خریده است یا درآتیه بخرد از خارجه یا داخله و به حساب ذخیره اسکناس می‌گذارد. حالا هم اگر آقایان باز توضیحاتی می‌خواهند عرض کنم.

رئیس ـ آقای مؤید احمدی

مؤید احمدی ـ اگر چه توضیحات آقای وزیر مالیه در این قسمت به قدری کامل بودکه بنده تصور می‌کنم که دیگر در اطراف قضیه هیچ حرفی نیست لیکن یک یادداشتی به بنده رسیده بدون امضاء که بنده لازم دانستم که یک توضیحی عرض کنم و آن این است که سئوال کردند که دولت اگر طلای خودش را از بانک برداشت اعتبار اسکناس چه می‌شود اولأ بنده خواستم عرض کنم که این موضوع مربوط به ذخیره اسکناس نیست همان طور که در جلسه قبل آقای فرشی توضیح دادند و در تمام جرائد هم بود و نبده هم توضیحاتی دادم اسکناس آن مبلغی که برحسب قانون الآن در جریان است یا در صندوقهای ذخیره بانک است تقریبأ چهل و دو میلیون و خورده ایست یعنی چهار صد و بیست میلیون آن ذخیره اش عینأ موجود است مربوط به این طلا نیست (آقای وزیر مالیه توجه نفرمودند) عرض کردم یکی از من سئوالی کرده بود در تحت یک یادداشتی که اگر طلای دولت را بردارند ذخیره اسکناس چه خواهد شد. بنده خواستم عرض کنم و یک توضیحی بدهم که این ابدأ مربوط به آن نیست آن مبلغی که بر حسب قانون الآن در جریان است از چهل و چند میلیون بیشتر است و مطابق قانون پول در خزانه موجود است و آن طلا غیر از این طلا است و طلائی است که دولت خریده است به همان نرخی که آقای وزیر مالیه فرمودند مربوط به ذخیره نبود و امانت دولت بود حتی در بانک مذاکره بود که حق الحافظه از دولت بگیرند امانت بودحالا دولت این طلای خودش را جزء سرمایه بانک می‌گذارد و اگر بانک خواست اسکناس زیادتری منتشر بکند البته از این طلا می‌گذارد جزء ذخیره علی ای حال ذخیره اسکناس ابدأ مربوط باین طلا نیست و آن ذخیره اش موجود و کامل است.

رئیس ـ آقای احتشامزاده

احتشامزاده ـ گر چه فرمایشات مقام محترم ریاست همه نمایندگان را بی نیاز کرد از این که درموضوع اقدامات و عملیاتی که برای ترقی اقتصادی مملکت شده است عرض کرده و از این حسن اقدامات تشکر کنند فقط یک مسئله بود که محتاج بود به این که توضیحات بیشتری داده شود که یک اشتباهاتی که بنده خودم کرده بودم وبه حضرت آقای وزیر مالیه عرض کردم و توضیحی که فرمودند بنده را قانع کرد و می‌خواستم مجددأ توضیحی بفرمایند زیرا که ممکن است سایر آقایان هم این اشتباه را کرده باشند قانع شوند مطابق این لایحه دولت یک مقدار طلائی را که بر طبق قانون که چندی قبل تصویب شد و به موجب آن قانون اجازه داده شد که یک مقدار از اسکناس منتشر شود این طلاها ذخیره آن اسکناس بوده است و حالا آن طلاها بر می‌گردد و به صورت سرمایه به بانک ملی اضافه شود این اشتباه ممکن است بشود که مطابق آن قانون این طلاها ذخیره بود از برای اسکناس‌ها و حالا که آن طلاها از صورت ذخیره خارج شده است و به صورت سرمایه بانک در آمده است ممکن است که این طلاها به یک مصرف دیگری جز مصرف ذخیره اسکناس برسد می‌خواستم این مطلب را در اینجا سئوال کرده باشندکه آقای وزیر مالیه توضیح بفرمایند که رفع اشکال و اشتباه بشود که این طلاها ولو به صورت سرمایه بانک در می‌آید ولی باز ذخیره طلائی است که بانک بر می‌دارد از خزانه خودش و به جریان می‌اندازد.

وزیر مالیه ـ اول اقایان خوبست توجه کنند به این که قانون راجع به اسکناس چه می‌گوید می گوید یک مقدار اسکناس را می‌شود منتشر کرد ولکن شرطش این است که صددرصد در مقابل آن ذخیره باشد آن وقت در مقابل یک اشخاصی پول نقره داشتند بردند دادند یک اسکناسهائی گرفتند و یک مقداری بانک طلا خرید یک مقداری نقره خرید این‌ها را گذاشت مطابق آن قانون گفت هر مقداری که ما می‌خواهیم اسکناس داشته باشیم باید پشت سرش یک چیزی باشد آمدیم گفتیم که قسمت فلزی تنهایش لااقل ۶۰ در صد باشد خود قانون هم می‌گوید که اسعار باشد و فلز باشد ولی قسمت فلزی آن باید شصت درصد لااقل باشد این عمل شد یک روزی دولت آمد خیال کرد که مقدار بیشتری لازم است اسکناس تهیه شود برای این که این مقداری که هست الآن کافی نیست آمدیم اجازه این را گرفتیم که یک اسکناس بیشتری طبع کنیم آنأ قانون را بهم زدیم؟ و گفتیم ذخیره نباید داشت؟ نخیر. ضمنأ دولت هم آمد و گفت من هم یک مقدار طلا دارم این مدار طلای خودم را قرار می کذارم در ذخیره. آیا این مال کس دیگر شد؟ خیر در مقابلش هم ممکن بود اگر می‌خواستیم اسکناس می‌گرفتیم نه به عنوان قرض برای این که اگر شما پنج تا دو قرانی ببرید یک تومان به شما می‌دهد ما اگر از بانک اسکناسی می‌گرفتیم در مقابلش فلز می‌دادیم اگر این طور بود لایحه می گذراندیم و مطابق آن فانون دولت حق داشت وقتی که انتقال داد به آنجا بیاید و در مقابلش هم اسکناس بگیرد و جزء حسابش نیاورد که بگوید طلای خودم را گذاشتم آنجا ولی اینکار را نکرد یا از عوائد جاری خودش خرج می‌کرد یا مطابق قانون و می‌آمد این جا اعتبار می‌گرفت مثل این که چند مرتبه کرد تا حسابش روشن باشد امروز فرض بفرمائید مالک آن تغییر می‌کند تا دیروز مال بنده بود امروز مال یک کس دیگری است شما فرض کنید که یک امانتی در یک جائی دارید آن امانتی را انتقال می‌دهید تا دیروز مال شما بود امروز مال کس دیگر شده آیا این امانت حالا که مالکش تغییر کرده در وضعیت آن امانت هم تغییری حاصل می‌شود؟ (خیر) شما اگر بنا شد فرضأ یک مقدار گندم پیش کسی امانت داشته باشید بعد بیائید و معامله کنید آن مقدار گندم را با یک کس دیگر وضعیت گندم که تغییر نمی‌کند الا این که این امانت مال شخص دوم می‌شود تا به حال مال شما بود بعد از این مال او خواهد شد اگر فرض کنید ملکی داشتید وثیقه گذاشته بودید بعد به غیر دادید شما مالکیت خودتان را به غیردادید والا وضعیت ملک که تغییری نمی‌کند ما یک مقدار طلائی در ذخیره داشتیم به عنوان این که مال دولت است مالک این می‌شود دولت اگر می‌خواست استفاده کند از این مطابق هر فردی چه می‌کرد؟ این را مطابق معمول می‌برد و در مقابلش اسکناس می‌گیرد حالا بانک هر مقداری که خواست استفاده کند ولی البته این در مقابلش اسکناس می‌گیرد از آن صندوق جداگانه که عبارت است از قسمت اسکناس در بانک که حسابهاشان علیحده است که یک حساب اسکناس است و یک حساب بانک بانک سرمایه اش همان طور که شما الآن می‌توانید سرمایه فلزی داشته باشید ببرید بدهید اسکناس بگیرید بانک هم می‌تواند اگر بخواهد از این سرمایه فلزیش استفاده کند تا دیروز بانک نمی‌توانست دولت می‌توانست بعد هم که اسکناس می‌گرفت می‌توانست که اسکناس را به بانک قرض بدهد و حق هم همان بود که بنده شنیدم یک وقتی در بانک صحبت شده بود آقای مؤید احمدی هم که آنجا بودند شنیده بودند که بانک می‌گفت از این اعتباری که شما به من داده‌اید و من استفاده نمی‌برم شما باید یک حق الحفاظه بدهید برای این که من باید حفظ کنم طلای شما را برای اینکه اگر یک کسی آمد و یک امانتی گذارد نزد من وقتی که ازش استفاده نمی‌کنم حق الحفاظه می‌خواهم عرض کنم که امروز که ما آمدیم و این وضعیت را از این حیث تغییردادیم که مالک این جنس تغییر کرد چه ربطی به مسئله ذخیره دارد این که آقایان توضیح خواستند بنده اصلأ نمی دانم که کدام قسمت از مسئله را توضیح بدهند بنده عرض می‌کنم و یک قانونی معین کرده است که هر مقدار از اسکناس که منتشر می‌شود بانک به میزان معینی باید ذخیره داشته باشد تا دیروز بنده از برای این قسمت از فلز یعنی طلائی که متعلق به دولت بود حق داشتم اسکناس بگیرم امروز که این قانون گذشت و بعد هم دستخط همایونی دنبالش گذاشته شد و تصویب شد از آنروز دیگر ما مالک نیستیم و بانک مالک است حالا کار ندارم که تمام بانک متعلق به دولت است ولی این ندارد که تمام مقرارت راجع به ذخیره سر جایش باشد. اصلأ آقایان بنده اینطور می‌فهمم که همه اشتباه در یک جا است آن روزی که دولت آمد و گفت که من این طلا را به ذخیره اسکناس می‌گذارم اینطور تصور شد که دولت این سی و چند میلیون تومان پول نقد ذخیره را که افراد هم آورده بودند آنجا هست و بعد هم یک روز اگر شد تقسیم می‌کنم بین مردم مگر قرار این جور بود؟! آخر بخشش که نمی‌خواستم بکنم!! مال من بود گذاشته بودم آنجا. حالا می گوئیم مال بانک همان استفاده که مالک آن روز ازش می‌توانست بکند این مالک امروز هم می‌تواند بکند هر استفاده که مالک قبلی می‌توانست از این بکند مالک امروزش می‌کند هر قراری که راجع به ذخیره اسکناس قبلأ بنا بود بشود در این مورد بعدأ هم می‌شود و این که توضیح می‌خواهند و حتی یکی از آقایان می‌گفت که یک کسی پرسیده است که اگر بنا باشد که دولت طلای خودش را به بانک بدهد ذخیره اسکناس چه خواهد شد بنده هم اصلأ این را نمی‌فهمم آقا ذخیره اسکناس به تناسب اسکناسی است که در جریان می‌افتد درست است؟ بیش از آنکه نیست خوب اگر بنا شد اسکناس را بنده امروز احتیاج داشتم من می‌رفتم به اعتبار این طلا اسکناس می‌گرفتم امروز بانک احتیاج داشته باشد او این سرمایه اش می‌شود ذخیره اسکناس یعنی چه؟ مگر ما گفتیم که ذخیره اسکناس باید کمتر باشد شما که خودتان که می‌بینید که ما آمدیم از یک مبلغ معینی صرفنظر کردیم برای اینکه ذخیره اسکناس را به یک نرخ قانونی ثابتی نگاه بداریم بانک امسال در بیلانش که منتشر می‌کرد از بابت سال ۱۳۱۳ چند میلیون منافع داشت که بایست به ما بدهد ما از یک نفعی که می‌توانستیم بگیریم و حتی در آن قسمتی که راجع به خرید طلا در داخله ایران بود و به موجب قانون حق داشتیم به همان نرخی که طلا را خریدیم ولو بیش از نرخ قانونیش بود به حساب ذخیره بگذاریم ولی برای این که این ترتیب پیش نیاید و برای این که نرخ طلا هر مثقال آن یک قیمت و یک جور نباشد یعنی یک مثقالش به نرخ قانونی یک مثقال دیگر از قرار نرخ امروز مثقال دیگرش به نرخ روز قبل این طور نباشد آمدیم گفتیم که همان نرخ قانونی را در نظر بگیرید شما که چندین میلیون تومان به ما منافع می‌دهید ما از یک مقدار زیادی صرف نظر می‌کنیم پس دولتی که این اندازه متوجه به این است که با وجود یک قانونی که در دست داشت و قانون هم به مصلحت وضع شده بود و الا این طلاهائی که دولت خریده بود در داخله قاچاق می‌شد و ازدست رفته بود ولی دولت که اجازه داشت نرخ امروز طلای خودش را بحساب سرمایه بانک بگذارد این عمل را نکرد و نرخ قانونی آن را آورد بحساب سرمایه بانک گذارد و از یک مبلغی که می‌توانست اسنفاده کند و عایداتی اضافه کند برای خودش و کمکی بگیرد از برای بودجه اش از همه این‌ها صرفنظر کرده است از برای اعتبار بانک که اعتبار خودش است آنوقت از یک همچو دولتی هی سؤال کردن هی توضیح خواستن که خوب آقا اگر طلایتان را از آنجا برداشتند ذخیره اسکناس چه می‌شود عرض کنم که آقا ذخیره اسکناس به تناسب اسکناس است اگر کمتر بودآن تناسب و بهم بخواهد بخورد البته شما حق داشتید این سؤال را بفرمائید ولی تناسب که بهم نخورده است وضعیت همانست که هست قانون هم همان است که هست

رئیس ـ آقای دکتر طاهری

(اظهار شد مذاکرات کافی است)

رئیس ـ رأی می‌گیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که موافقند قیام فرمایند

(اکثر برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد. رأی می‌گیریم به ورود در مواد موافقین قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ماده اول

ماده اول ـ سرمایه بانک ملی ایران به سیصد میلیون ریال ترقی داده می شودکه هفتاد و پنج و یک سوم درصد آن به قرار ذیل محسوب و پرداخته خواهد شد.

الف ـ هشت میلیون ریال که سابقأ تأدیه شده است.

ب ـ (۲۵ / ۲۱۶۸۰۶۴۳۵) ریال از بابت قیمت (۳۹ ـ ۱۵۸۷۵۳۹۵) گرم طلای خالص دولت (موضوع قانون بیستم شهریور ماه ۱۳۱۳) به نرخ قانون ۲۲ اسفند ۱۳۱۰

ج ـ ۷۵ ـ ۱۱۹۳۵۶۴ریال از محل منافع خالص بانک ملی از بدو تأسیس آنکه در ظرف چند سال به دولت تعلق گرفته و به موجب ماده ۴ قانون مصوب ۱۴ اردیبهشت ۱۳۰۶ برای افزایش سرمایه تخصیص داده شده بود.

رئیس ـ آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری ـ در عین این که این قانون چنانچه مقام ریاست در اصل موضوع فرمودند اسباب افتخار و مباهات است وضعیت کنونی مالکین از بس که قوانین راجع به اسکناس و پول ذخیره و این‌ها مکرر شده است و توضیحات مختلفی هم در اطراف آن داده شده یک جنجالی در اذهان پیدا می‌شود از این قانون مخصوصأ توضیحی که آقای مؤید احمدی حالا دادند که مخالف قانونی است که گذشته است. فرمودید این چند میلیون طلا امانت بوده است در صورتی که قانون سابق این است که جزو ذخیره بوده است مطابق قانون بیستم شهریور حالا چرا دولت آنوقت آمد این را جزو ذخیره کرده بود مطابقش آنوقت آمده بود اسکناس داده بود اگر نداده بود علت نداشت که بیاید بگوید که سی میلیون مثلأ اسکناس رایج است و در مقابلش ذخیره دارد بعد بیایند بگویند که پنجاه ملیون اسکناس رایج خواهد بود واین پنجاه و چند خروار طلا هم هست می‌گذاریم به ذخیره (فرشی ـ ذخیره اسکناس غیر از ذخیره دولت است) عرض می‌شود پس باید اینجا توضیح داد و حالا که منتقل می‌شود با یک قانونی هم همان طلا ذخیره اسکناس شود تا این که هر استفاده بخواهد بانک ازش بکند. اگر ذخیره اسکناس است باز فرقی نمی‌کند فقط مال دولت بود و ذخیره دولت بود حالا مال بانک می‌شود و ذخیره می‌شود در قانون جدید باید نوشته شود که این مبلغ چند خروار طلا که ذخیره بانک بود و مطابق آن قانون مال دولت بود این منتقل می‌شود به بانک که این جا باید وضعیت تغییر کند یعنی همان جور که ذخیره اسکناس بوده است حالا هم باشد و اگر مقصود این است که ذخیره زیادی بود و پولی بودکه دولت بی جهت اسم ذخیره اسکناس گذاشته بودوحالا می‌خواهد بدهد به ذخیره بانک که هر کارش می‌خواهد بکند بکند توضیح بدهند صریحأ نه امروز بلکه از روی صورت که تاکنون چقدر اسکناس در جریان است و مطابق آن چقدر ذخیره محسوس که باید صددرصد باشد چقدر باید باشد و مطابق آن توضیحی که آقای فرشی آن روز فرمودند صدی شصت و هفت فرمودند در صورتیکه اگر این هم جزوش باشد و بخواهند از آن ذخیره بردارند این خودش اسباب تزلزل می‌شود من می دانم این نیست ولی این قوانین که این طور نوشته می‌شود ومذاکره می‌شود یا رویش توضیح داده شود و اسباب علاقه و تقویت امور مالی هست بنده عقیده دارم و تقاضا دارم که آقای وزیر مالیه این جا توضیح بدهند که این ذخیره که به موجب قانون بیستم شهریور پنجاه و چند خروار طلای فعلی ذخیره اسکناس بوده و حالا منتقل می‌شود به سرمایه و ذخیره بانک این به همان حالت ذخیره باقی می‌ماند یا اینکه این قید از آن برداشته می‌شود. آن حالت ذخیره یا اینکه به حالت ذخیره باقی می‌ماند دیگر این که اصولأ مقدار اسکناس منتشره و مقدار سرمایه که مطابق قانون خود اسکناس که باید صد در صد ذخیره داشته باشد اعم از اسعار مسکوک مبلغش را در مجلس صریحأ معین بفرمائید که باطلاع عامه برسد که ما فلان مبلغ ذخیره اسکناس داریم فلان مبلغ هم اسکناس در انتشار داریم این مبلغ هم ذخیره که کاملأ همه مردم مسبوق باشند.

وزیر مالیه ـ بنده تعجب می‌کنم از آقای دکتر طاهری برای اینکه ایشان یک شخص ورزیده هستند باید وقتی که یک سؤالاتی می‌کنند طوری نباشد که افکار مردم را خراب بکند و بدبختانه سؤالات ایشان طوری بود که اگر توضیحات کافی ندهم ممکن است افکار مردم را خراب کند مشوب کند (دکتر طاهری ـ خوب روشن کنید) اجازه بدهید بنده قطع نظر از این که دو ساعت در کمیسیون توضیح دادم مطلب همه محرمانه نبوده است ولی معهذا خلاصه اش را اینجا گفتم و آقایان هم شنیدند اگر این سؤالات را بنده درست و خیلی روشن به شما جواب ندهم مثل این است که یک مطلبی در این جا بوده است که توضیح داده نشده است. می‌گویند بنابر توضیحی که آن روز نماینده مجلس شورای ملی که در هیئت نظارت ذخیره اسکناس هستند در مجلس داد (۶۷) در صد شما ذخیره دارید مگر این سئوال را در کمیسیون نکردید مگر به شما جواب نداده بودند چرا این حرف را این جا دو مرتبه تکرار می‌کنید و در مجلس می‌زنید آقا؟! آقا چرا یک حرفی را که دیدید اشتباه بوده است که اگر بنده نیایم در این جا و یک توضیحاتی ندهم اسباب اختلال اذهان مردم می‌شود ار یادداشت نکنم و جواب ندهم یک سوء تفاهمی می‌شود برای اشخاص (دکتر طاهری ـ بنده برای این که سوء تفاهم نشود توضیح خواستم) ضرورتی نداشت همان روز هم بنده این جا توضیح دادم و همان وقت که آقای فرشی این جا توضیح می‌دادند یک یادداشتی دادم که اولأ آقای این راپورت مال چند ماه پیش بوده است و ثانی أ این مبلغ مال ذخیره راکد اسکناس است ثالثأ چون بالاخره اسکناس یک مقدار از این نقره و مسکوکش راکد است و یک مقدارش در تمام صندوقهای بانک است ما در پنج نقطه از مملکت ذخیره داریم در تبریز ـ کرمانشاه اساسش در طهران است در ولایات البته نقره مسکوک است و فلزات نیست ولی در طهران فلزات و نقره مسکوک است و در تمام ولایات در هر صندوقش یک مقدار پول نقره در دستشان باید باشد چون باید داد و ستد بکنند پس وقتی که ما حساب ذخیره را می‌کنیم اولأ کل را می‌گیریم (صحیح است) نه آنچه که در تحت کلید است آقا آن چه که در دست بانک می‌آید و تحویل می‌دهد اگر آن قسمت را بگیریم که حساب درست نمی‌آید من یک مقدار اسکناس منتشر کردم بیست میلیونش را می‌گذارم تحت کلید ده میلیون دیگر هم در دستم هست و متصل در جریان است اسکناس می‌آوریم عوض می‌کنیم دومرتبه می‌دهیم و دو مرتبه عوض می‌کنیم بنده اگر بنا باشد بیست میلیون بگذارم تحت کلید ده میلیون هم احتیاطأ تحت کلید یک مقدار هم اینجا باشد که هر کس بیاید خرد کند پس بنده باید بیش از صد درصد هم ذخیره داشته باشم این که نمی‌شود در همان جلسه هم بنده یادداشت دادم به آقای فرشی ولی دیر رسید گفتم آن مقداری که گفتید مقصود ذخیره راکد بوده است و ما الآن بیش از سی و هشت میلیون هم ذخیره مسکوک داریم بیش از سی و هشت میلیون ریال ذخیره مسکوک در دست بانک داریم و بنابراین وقتی که شما حساب کنید نگاه کنید به میزان همین ذخیره مسکوک یعنی نقره سکه زده که عبارت از یک قرانی باشد و دو قرانی و پنج قرانی موجود می‌باشد. این دیگر مطلب روشن شد یا باز یک سئوالی می‌خواهید بکنید؟! این مقدار در دست بانک الآن هست اگر این را مقایسه کنید با میزان اسکناسی که در جریان است این علاوه بر مقداری است که باید باشد و صد در صد اسکناسهائی است که در جریان است حالی شدید؟ یا اینکه باز دوباره توضیح داده شود این ذخیره مسکوک غیر از مسئله طلا است و غیر از طلای دولت است این که گفته شده بود پس چه فرق می‌کند در کمیسیون هم گفتم طلائی را که الآن دولت می‌دهد به عنوان سرمایه بانک با طلائی را که به عنوان ذخیره گذاشته بود این غیر از آن حسابی بود که گفتیم برای این که وقتی که آقایان به حساب رسیدگی می‌کنند آن مبلغی که به حساب برده شده رسیدگی می‌کنند طلائی را که بانک خریده است بیش از نرخ قانونی مگر الآن عرض نکردم که این را به حساب نبردیم تا امروز و حالا می‌خواهیم بحساب ببریم گرانتر خریده بودیم می‌خواهیم کمتر حساب کنیم و هنوز به حساب برده نشده است طلای دولت وقتی می‌باید به حساب برده شود که ما در مقابلش اسکناس گرفته باشیم آخر آنرا که گذاشتیم آنجا به آن محوطه که نبخشیدیم به آن صندوق خانه بانک که ندادیم اعطا نشده بود مال دولت بود گذاشته بود آنجا یعنی که چه انتقال می‌دهد به ذخیره یعنی این که دولت آن طلا را بگذارد آنجا و معادل آن اسکناس بگیرد اما راجع به رقم قطعی اسکناس که الآن در جریان است ونسبتش به ذخیره مسکوک بنده درجلسه دیگری که در مجلس می‌آییم می‌توانم عرض کنم آقایان هیئت نظاری هم که جدیدأ انتخاب شده‌اند رسیدگی می‌کنند و بعد هم در جراید منتشر می‌شود آقایان هم می‌خوانند ومطلع می‌شوند و بعلاوه ممکن است در جلسه دیگر که بنده می‌آیم درضمن توضیح بدهم این را هم عرض کنم که ارقام یک ارقامی نیست که بنده بتوانم به عنوان رسمی این جا بگویم و از حافظه بگویم فقط چیزی که می‌توانم بگویم این است که آن مقدار پول مسکوک که در دسترس بانک است آنرا اگر حساب کنیم نسبت به اسکناسهائی که در جریان است بیشتر است و این علاوه می‌شود بر آن

(صحیح است)

و این طلائی که خود بانک خریده است و هنوز به حساب نگذاشته است وقتی که سئوال می‌شود که این طلا هم جزء ذخیره است یا نه خیلی اسباب تأسف است دو ساعت بنده نفس زدم از برای آقایان تشریح کردم که ذخیره اسکناس یعنی چه ذخیره یعنی چه اسکناس مادامی که اسکناس انتشار ندهد هیچ معنی ندارد و موضوعی ندارد ذخیره یعنی که شما هر چه اسکناس انتشار دهید در مقابل آن مطابق آنچه که قانون معین کرده است از این طرف بردارید و طرف دیگر بگذارید یک صندوقی درست کنیم یک حساب علیهده هم از برایش درست کنید آن وقت بگوئید که هزار تومان اسکناس امروز بیرون دادم این مبلغ فلز هم در مقابلش آیا ذخیره غیر از این چیز دیگری است آیا اسکناس که هنوز به جریان نیامده باید ذخیره از برایش گذاشت

(دکتر طاهری ـ قانونش را آوردید)

قانون را آوردیم و گفتیم که می‌گذاریم ولی گفتیم که می‌بخشیم؟ خیرگفتیم که حق داریم که در ذخیره بگذاریم و در مقابلش ازش اسکناس بگیریم بخشش که نمی‌کردیم می گذاشتیم طلا را در آنجا در مقابلش هم حق داشتیم مثل هر فردی ازش اسکناس بگیرم البته نظرش این نبود دولت که بیاید و طلاهایش را آنجا بگذارد و به بودجه نیاورد نظر این نبود. این اسکناس تا چند ماه دیگر طول دارد که چاپ بشود آن چه که اجازه گرفتیم این بود که آن اسکناسهائی را که اجازه گرفتیم انتشار بدهیم حق خواهیم داشت که انتشار بدهیم ودر مقابلش این را ذخیره بگذاریم و به موجب ان قانون وقتی که این را گذاردیم در ذخیره حق خواهیم داشت که اسکناس بگیریم و اسکناس هم اگر می‌گرفتیم با بانک قرار می‌گذاشتیم که از این اسکناس شما می‌توانید یک سرمایه داشته اشید در مقابل این ذخیره که بتوانید از آن اسکناس استفاده کنید حالا آمدیم این طور خیال کردیم که اصلأ این طلای خودمان را ما برداریم بدهیم به بانک و بانک سرمایه بکند حالا اگر بانک خواست از این طلا استفاده ذخیره بکند یعنی به عبارة اخری خواست که اسکناس بگیرد پس بایستی بگذارد در ذخیره اسکناس واسکناس بگیرد این مال خودش است دیگر و مال بنده نیست مال وزارت مالیه نیست مال دولت نیست اگر نخواست دلیلی ندارد که گذارد در ذخیره برای این که در آن حدی که اسکناس جریان داده است ذخیره دارد حالا علاوه بر آن چند خروار طلا هم آنجا بگذارد برای چه؟ ولی آنچه که عملأ خواهد شد این است که بانک هم البته از این یک استفاده خواهد کرد تا حدی استفاده خواهد کرد ولی نه معادل همه اش مگر آن که چند سالی بگذرد و میزان پولی که در مملکت باید به جریان بی افتد خیلی خیلی بیش از حد امروز باشد و آن وقت مجبور شود که همه این طلا را در ذخیره بگذارد چون اجازه انتشار غیر انتشار است بانک همیشه در نظر می‌گیرد آن مقدار اسکناس را که بطور کلی در دسترس همه است با وضعیت اقتصادی آیا مناسب است یا خیر اگر زیاد باشد البته جلوگیری می‌کند و کم بیرون می‌دهد اگر کم باشد آن وقت بیشتر در جریان می‌گذارد در عین که این ذخیره دارد و مربوط به آن هم نیست اگر شما صد در صد یا پنجاه در صد از برای اسکناس ذخیره بگذارید ولی بیش از آن مقدار که لازم است برای یک وضعیت اقتصادی در یک تاریخ معین اگر شما پول و اسکناس بیرون بدهید ولو این که ذخیره شما صد در صد صد و پنجاه در صد هم که باشد باز قیمت پول پائین می‌آید و قیمت اشیاء بالا می‌رود حالا البته آقایان می دانند و مناسب هم نیست که بنده بیایم اینجا و یک اصلی هم از علم اقتصاد را هم بخواهم این جا عرض کنم که چطور مقدار پول متناسب با قیمت اشیاء است و زیاد شدن و کم شدن پول در قیمت اجناس چه تأثیری دارد اگر میزان پول در یک مملکتی در یک موقعی در جریان است بیش از میزانی باشد که از نقطه نظر قواعد اقتصادی صلاح است در جریان باشد چطور قیمت اشیاء بالا می‌رود و البته آن‌ها را عایت می‌کند و به این دلیل است که بنده عرض می کننم تا چند سل دیگر بانک قطعأ نمی‌آید از تمام این پول استفاده ذخیره بکند می‌گویند پس چه کار خواهد کرد؟ هیچ نگاه می‌دارد چه استفاده از طلا می‌شود کرد یا این است که در ذخیره می‌گذارد و اسکناس می‌گیرد این کار را گفتیم که تا لازم نباشد نخواهد کرد یا این که ببرد بگذارد در خارج وقرض کند یا در داخله بفروشد هیچ کدام از این شقوق که یا ببرد بفروشد و قرض کند یا تبدیل کند اینها پیش نخواهد آمد برای اینکه هیچ کدام از این‌ها را دولت محتاج نیست بالاخره فقط استفاده که می‌تواند بکند همان استفاده ایست که بالاخره الآن صحبت شد همان است که هر وقت لازم بود در ذخیره بگذارد و اسکناس منتشر کنند در حدود احتیاجات مملکت و در حدودی که در آن تاریخ مطابق وضعیت اقتصادی ما بایستی اسکناس در جریان باشد این مقداری که الآن در جریان هست اگر کافی بود که هیچ این طلا باقی می‌ماند اگر خواست که اسکناس منتشرکند در ذخیره می‌گذارد با این توضیحات اگر آقایان باز دلشان می‌خواهد توضیحی داده شود. بنده را که آقایان می‌شناسد مکرر در خدمتتان بودم اهل توضیح دادن و دفاع کردن و همه اینها هستم اگر در این چند سال این تجربه را نداشتم عیبی نداشت ولی البته خیلی بی التفاتی است و بنده انتظار دارم که مسائلی که اگر بنا باشد که یک اشاره شد و ممکن است که من ملتفت نشوم و این را توضیح ندهم اسباب سوء تفاهم بشود در نظر گرفته شود باز تکرار می‌کنم که آقا بیش از صد در صد از مبلغ اسکناس که در جریان است یک قرانی و دو قرانی و پنج قرانی هست اگر این را نمی‌گفتم آن وقت ممکن بود که کسانی که در خارج هستند برایشان سوءتفاهم بشود این سؤالی که ایشان فرمودند ممکن بود اشکال دیگری تولیدکند حالادر هر صورت یا ایشان تندی کردند یا بنده مطلب را بیش از این ادامه نمی‌دهم و اگر باز هم توضیحی می‌خواهند بنده می‌دهم.

رئیس ـ به ماده اول رأی گرفته می‌شود آقایانی که موافقت دارند قیام فرمایند.

(اغلب قیام فرمودند)

رئیس ـ تصویب شد. ماده دوم.

ماده دوم ـ مواد ۲ و ۳ و ۴ (باستثنای تبصره ماده ۴) و ۷ و ۹ و ۱۳ و ۱۴ قانون اجازه تأسیس بانک ایران مصوب ۱۴ اردیبهشت ۱۳۰۶ نسخ می‌شود.

رئیس ـ آقای دکتر طاهری.

دکتر طاهری ـ در ماده دوم آنجا که نوشته است مواد ۲ و ۳ و ۷۴ و ۹ و ۱۳ و ۱۴ قانون لغو می‌شود ماده ۷ آن قانون قبلأ لغو شده است از این جهت در اینجا تذکرش دیگر لازم نیست.

وزیر مالیه ـ این تذکر در کمیسیون داده شد بنده هم موافقم فقط برای اینکه تغییر نکند قرار شد که اینجا پیشنهاد شود و قبول شود.

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود به ماده ۲ آقایانی که موافقت دارند قیام فرمایند.

(اکثر برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد. ماده سوم:

ماده سوم ـ این قانون پس از تصویب مجلس شورای ملی به موقع اجرا گذاشته می‌شود.

اعتبار (مخبر کمیسیون) ـ اینجا یک اصلاح عبارتی بود که لازم بود عرض شود در آنجا که نوشته شده است پس از تصویب مجلس شورای ملی به موقع اجرا گذاشته می‌شود. (مجلس شورای ملی) لازم نیست چون مقصود از تصویب تصویب مجلس شورای ملی است.

رئیس ـ نظر آقای وزیر مالیه چیست؟

وزیر مالیه ـ صحیح است معمول هم همین است.

رئیس ـ آقای دکتر طاهری.

دکتر طاهری ـ بنده عقیده‌ام این است که اگر آقای وزیر مالیه موافقت بفرمایند با توضیحاتی که دادند نوشته شود ماده ۳ قانون بیستم شهریور هم لغو می‌شود.

وزیر مالیه ـ به نظر بنده ضرورتی ندارد چون آن توضیحاتی که بنده دادم کافی بود و بعلاوه آن قانونی بود که بعد آمده است.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به ماده سوم موافقین قیام فرمایند.

(عده زیادی قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. مذاکره در کلیات است. مخالفی نیست. رأی می‌گیریم به مجموع مواد با ورقه آقایانی که موافقت دارند ورقه سفید خواهند داد.

(اخذ و شماره آراء به عمل آمده ۱۲۲ ورقه سفید تعداد)

رئیس ـ عده در موقع رأی ۱۲۳ نفر به اتفاق تصویب شد برای اینکه بنده رأی نمی‌دهم.

ـ موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه

[ ۳ـ موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه ]

رئیس ـ اگر اجازه میفرمائید جلسه را ختم کنیم.

جلسه آتیه روز شنبه ۲۱ تیر سه ساعت قبل از ظهر دستور قانون وکلاء

(مجلس مقارن ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی ـ حسن اسفند یاری

قانون

افزایش سرمایه بانک ملی ایران

ماده اول ـ سرمایه بانک ملی ایران به سیصد میلیون ریال ترقی داده می‌شود که هفتاد و پنج و یک سوم در صد آن بقرار ذیل محسوب و پرداخته خواهد شد.

الف ـ هشت میلیون ریال که سابقأ تأدیه شده است.

ب ـ دویست و شانزده میلیون و هشتصد و شش هزار و چهار صد و سی و پنج ریال و بیست و پنج دینار ـ

(۲۱۶۸۰۶۴۳۵۲۵ ریال) از بابت قیمت پانزده میلیون و هشتصد و هفتاد و پنج هزار و سیصد و نود پنج گرام و ۳۹ صدم (۱۵۸۷۵۳۹۵۳۹ گرام) طلای خالص دولت (موضوع قانون ۲۰ شهریور ۱۳۱۳) بشرح قانون ۲۲ اسفندماه ۱۳۱۰.

ج ـ یک میلیون و یکصد و نود وسه هزار و پانصد و شصت و چهار ریال و هفتاد وپنج دینار (۷۵ ۱۱۹۳۵۶۴) از محل منافع خالص بانک ملی از بدو تأسیس آن که در ظرف چند سال به دولت تعلق گرفته و به موجب ماده چهارم قانون مصوب ۱۴ اردیبهشت ۱۳۰۶ برای افزایش سرمایه تخصیص داده شده بود.

ماده دوم ـ مواد ۲ ـ ۳ ـ ۴ ـ (باستثنای تبصره ماده ۴) و ۹ و ۱۳ و ۱۴ قانون اجازه تأسیس بانک ملی ایران مصوب ۱۴ اردیبهشت ۱۳۰۶ نسخ می‌شود.

ماده سوم ـ این قانون پس از تصویب به موقع اجراء گذاشته می‌شود.

این قانون که مشتمل بر سه ماده است در جلسه هفدهم یکهزار و سیصد و چهارده شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید. رئیس مجلس شورای ملی ـ حسن اسفندیاری