مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ آذر ۱۳۰۴ نشست ۲۲۶

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۴۵ توسط Zamzam (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ آذر ۱۳۰۴ نشست ۲۲۶

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ آذر ۱۳۰۴ نشست ۲۲۶

جلسه ۲۲۶

صورت مشروح مجلس مورخه سه شنبه هفدهم آذر ماه ۱۳۰۴ مطابق بیست و یکم جمادی الاول ۱۳۴۴

مجلس دو ساعت و یک ربع قبل از ظهر بریاست آقای تدین تشکیل گردید (صورت مجلس پنجشنبه دوازدهم آذر ماه را آقای آقا میرزا شهاب قرائت نمودند)

رئیس – آقای حاج حسن آقای ملک (اجازه)

حاج حسن آقای ملک – قبل از دستور عرض دارم

رئیس – آقای رضوی (اجازه)

حاج میرزا عبدالوهاب رضوی – بنده اجازه که خواسته بودم برای قبل از دستور بود ولی اینجا در صورت مجلس بنده را غائب بی اجازه نوشته بودند در صورتی که بنده مریض بودم و کتبا هم اجازه خواسته بودم.

رئیس – آقای شیروانی (اجازه)

شیروانی – قبل از دستور عرض دارم.

رئیس آقای دکتر آقایان (اجازه)

دکتر آقایان – قبل از دستور.

رئیس – آقای کاشانی (اجازه)

مصطفی کاشانی – قبل از دستور

رئیس – آقای مدرس (اجازه)

مدرس قبل از دستور

رئیس – آقای امامی. (اجازه)

امامی قبل از دستور عرض دارم

رئیس – آقای دست غیب (اجازه)

دست غیب – در خلاصه مذاکرات این طور ثبت شده بود که بنده با لفظ جمعی مخالف بودم در صورتیکه بنده با لفظ جمعی مخالف نبودم با ترتیب اخذش مخالف بودم و این لایحه هم که داده شده است تقریبا همان طور اصلاح شده است بنده با لفظ جمعی مخالف نبودم با ترتیب اخذش مخالف بودم ..

رئیس – اصلاح می‌شود در صورت مجلس مخالفی نیست؟

جمعی از نمایندگان – خیر

رئیس – صورت مجلس تصویب شد آقای حاج حسن آقای ملک. (اجازه)

حاج حسن آقای ملک – در چندین جلسه قبل آقای شیروانی نماینده محترم راجع به کمیسیون عرایض و تظلماتی که به کمیسیون رسیده است سوالاتی کردند و اتفاقا بنده در آن جلسه حضور نداشتم دکتر آقایان مخبر کمیسیون یک تو ضیحاتی داده بودند گویا مقنع نبوده است. در جلسه بعد هم آقای شیروانی سؤال کردند و مخصوصا راجع به قضیه ارباب بهمن تذکر دادند. یکی دو مرتبه هم بنده استجاره کردم موقع نشد که عرایضم را عرض کنم و حالاکه موفق شدم می‌خواهم خاطرمحترم آقایان تذکر بدهم باینکه کمیسیون عرایض بطوریکه سابقا هم عرض کردم اعضایش یک زحمات فوق العاده را متحمل هستند و برای متظلمین نتیجه معلومی ندارد مخصوصا در قضیه ارباب بهمن شرح واقع این است که بطور اجمال عرض می‌کنم. در دهم میزان ۱۳۰۰ وزارت فوائد عامه یا ارباب بهمن انعقاد کنتراتی کرده است برای راه طهران و انزلی و قزوین و همدان و قره تو وزارت پست و تلگراف بعد از چندی متعرض بوده است باینکه من از این کنترات مسبوق نبوده‌ام و بایستی این کنترات لغو شود با اینکه چند مرتبه در روزنامه اعلان کرده شده بوده است و نمی‌شود گفت یک وزارتخانه از همچو قضیه مهمی مسبوق نبوده است بالاخره کنترات را لغو می‌کنند ارباب بهمن مدعی خسارت می‌شود و اسباب زحمت اولیای امور را فراهم می‌کند. بالاخره دولت برای اینکه تا یک اندازه از ارباب بهمن استمالت کرده باشد و خساراتش را هم بیک ترتیبی جبران کند که نقدا هم چیزی نپردازد می‌آید یک کنترات ثانوی با ارباب منعقد می‌کند راجع به راه طهران و رشت و همدان و قره تو را مستثنی می‌کند و قرار می‌شود ماهی چهار هزار تومان به ارباب بهمن بدهند یک سال هم این کنترات باین کیفیت ادامه داشته است بعد بدون موجب این کنترات را فسخ می‌کنند و در واقع ارباب را از هستی ساقط می‌نماید و ارباب بمقامات مربوطه منظم می‌شود. به وزارتخانه شکایت می‌کند نتیجه نمی‌بخشد بالاخره مراجعه بمجلس و کمیسون عرایض در این موضوع دقت هائی می‌کند و بالاخره مکاتباتی با وزارت پست و تلگراف می‌نماید. اولا جوابهائی که از وزارت پست و تلگراف رسید هیچ مربوط به قضیه نبوده است بالاخره وقتی که زیاد فشار می‌آوریم که باید یک جواب اقناع کننده بمتظلم داد بر می‌دارند مینویسند که شما جواب منفی بدهید اولا وزارت پست و تلگراف حق ندارد از برای یک کمیسیون یا مجلس شورای ملی تعیین تکلیف بکند

(جمعی از نمایندگان صحیح است)

بعلاوه چطور می‌شود بیک متظلمی که با یک اسناد و مدارک متقنه آمده و به مجلس شورای ملی که ناظر اجرای قوانین است مراجعه کرده است جواب منفی داد. این بود که کمیسیون برای اینکه حقیقت را کاملا خاطر نشان بکند از وزارت پست و تلگراف یک نماینده خواست و نماینده وزارت پست و تلگراف وقتی آمد آنجا و سؤالاتی از او شد اظهار کرد که حقیقتا نسبت به ارباب ظلم شده ولی میزان خسارتش نه آن اندازه ایست که خود او متظلم شده و من هم نمی‌توانم این حرف را رسما بگویم و به شما من غیر رسم این حرف را می‌زنم در این صورت کمیسیون چه می‌تواند بکند؟ و چه اعتراضی به کمیسون وارد است ؟ جز اینکه اصل قضیه را بعرض آقایان برساند. بنده می‌توانم عرض کنم که اطلاعاتم بواسطه بودن در کمیسیون عرایض از اغلب آقایان زیادتر است آقایان وزراء ازباب تشبه بکامل می‌خواهند خودشان را نزدیک بکنند بوالا حضرت و عقیده شان این است که همان اندازه که به شخص والا حضرت علاقه داریم به آنها هم علاقه داریم. ولی این اشتباه کاملی است که کرده‌اند بآن شخص والا حضرت علاقه داریم از نقطه نظر خدماتی که کرده‌اند بنده در چند جلسه قبل که راجع به کمیسیون عرایض توضیحاتی می‌دادم عرض کردم که دوسیه هائی که از طرف وزارت جنگ به کمیسیون عرایض می‌رسد این را حمل به تماق نکنند) تمام جواب هائی که از آنجا رسیده است اقناع کننده بوده است و دوسیه‌ها شاهد قضیه است به عکس سایر وزارتخانه‌ها که تمام را بطفره و تعلل و مسامحه برگذار کرده‌اند. بطوری که حضرت ریاست پناهی در جلسه گذشته فرمودند که آقایان وکلا یک سؤالاتی کرده‌اند و آقایان وزراء برای جواب حاضر نمی‌شوند بنده علتش را میدانم جوابی ندارند بیایند در این جا بدهند. فقط چیزی که بنده را امیدوار کرده است همان اراده فویه والا حضرت است در اصلاح وزارتخانه‌ها و امیدوارم بعد از این یک وجهی نسبت به این موضوع داشته باشند که در آتیه نبینیم یک نفر از پشت زین نیاید در یک وزارت خانه و بدون استحقاق یک کارهائی بکند که برخلاف رویه باشد.

رئیس – آقای رضوی (اجازه)

رضوی – بنده می‌خواهم از مقام محترم ریاست تقاضا کنم که این قانون ممیزی که مطرح است چون در ماده اولش دارد (املاک اربابی غیر از خلاصه انتقالی) لایحه خالصه انتقالی را بمجلس بیاورند بجهت اینکه یک کتاب بزرگی گذاشته‌اند و از روی آن تمام املاک را اسمش را گذاشته‌اند خالصه انتقالی. خوبست این مسئله در مجلس مطرح شود و معلوم شود خالصه انتقالی کدام است مال چند سال قبل است. میزان مالیات آن از چه قرار است تا ممیزی عملی شود. والا بعقیده بنده این قانون عملی نخواهد شد امروزه بنده عرض می‌کنم و چهار روز دیگر معلوم خواهد شد عرض بنده صحیح بوده است یانه

رئیس- آقای شیروانی (اجازه)

شیروانی – بنده با اینکه در این ایام آخری مجلس خیلی سعی می‌کنم که اوقات قبل از دستور را اشغال بکنم که بلکه چند تا از قوانین مهمه از مجلس بگذرد. لکن بنده همیشه در یک مسائلی که باصول بر می‌خورد بعقیده خودم علاقه مند هستم که تعقیب کنم و تصور می‌کنم اگر آقایان دیگر هم ذهنشان متوجه شود علاقه مند شوند بنده همیشه معتقدم که قوای مملکت دخالت در کارهای همدیگر نکند. همانطور که معتقد هستم که مقتضی نیست مجلس دخالت در امور اجرائیه بکند معتقد هستم که قوای مجریه هم حق دخالت در امور تقنینیه نخواهد داشت. یکی از قوای سه گانه مملکت هم البته اقایان تصدیق می‌فرمایند قوه قضائیه است که از قوای مهمه است قوانینی که مربوطه اجرای این قوه است فوق العاده باید طرف دقت و اهمیت واقع شود و برای اجرای امور این قوه بنده هیچ مقامی را غیر از مجلس شورای ملی صالح برای وضع قوانین نمی دانم قانون گذاری اصولا منحصر است به مجلس شورای ملی و هیچ مقامی را نیاید اجازه داد که وضع قانون بکند. بنده مخصوصا این چند روزی که می‌خواستم این عرض را در مجلس کنم باوراق جرائد گذشته و تصویب نامها مراجعه کردم یک سطر قانون بامضاء پهلوی در موقع ریاست وزارتیشان بنده شخصا ندیدیم در صورتی که ایشان یک نفر نظامی هستند و شاید از این طور مسائلی که ما معتقد هستیم بیاید از هم تفکیک شود اطلاعات کاملی نداشته باشند. لکن یک اشخاصی در این مملکت هستند که از قدیم ما آنها را مجسمه قانون و خودشان را قانون شناخته‌ایم یعنی خودشان را قانون معرفی کرده‌اند و یک کارهائی از آنها ناشی می‌شود که حقیقتا خیلی جای تاسف است اخیرا در یکی دورورز نامه یک موادی را دیدیم که بنده این موارد را قانون میدانم و حتما باید آن مواد بامضای مجلس شورای ملی منتشر شود و بنده دیدم این مواد بامضای یک کسی منتشر شده که صلاحیت نداشته است مسئله محاکمه بین ضعیف و قوی است که موضوع خیلی مهمی است محاکمه بین اشخاص متساوی القوه ممکن است گاهی دسترس نباشد و ماهم بهانه هائی داشته باشیم و بگوئیم مجلس شورای ملی فرصت نمی‌کند و قوانین هم زیاد است و یک رایی بدهیم که یک کمیسیونی که طرف اعتماد مجلس شورای ملی است برای قوانین عادی عدلیه آن کمیسیون تا مدتی موقتا رایش معتبر باشد این در موقعی است که قانون عادی بین اشخاص عادی و متساوی القوه بخواهیم وضع کنیم. اما بنده نظرم هست که قانون محاکمه وزراء را وقتی بمجلس آوردند مخصوصا یک چند نفری گفتند که این قانون برود به کمیسیون عدلیه ولی یک حرارت فوق العاده در مجلس ایجاد شد که خیر این قانون مهمی است و باید یک کمیسون خاصی برایش تشکیل شود و همه هم تصدیق کردند با این حال بنده یک قانونی را که محاکمه بین ضعیف و قوی است یعنی بین عضو اداره و وزیر می‌بینم بطور تصویب نامه در روزنامه منتشر کرده‌اند. البته همان طور که مقام ریاست اظهار کردند از بس سؤال کرده‌ایم و بلا جواب مانده است بنده چاره نمی‌بینم غیر از اینکه عرض کنم و این موضوع را امروز شروع می‌کنم و اظهار می‌کنم و سؤال هم می‌کنم و چون عرض کردم پای بند اصول هستم استیضاح هم می‌کنم و تا قوه دارم نمی‌گذارم این حق از قوه شوروی سلب شود قانونگذاری منحصرا حق مجلس شورای ملی است و هیچ مقامی حق ندارد قانون وضع کند و آن چیزی را که قانون و بعنوان قانون مردم تلقی می‌کنند چنانچه بامضای دیگران غیر از مجلس شورای ملی باشد بنده آن را در حکم کاغذ پاره تلقی می‌کنم.

رئیس – آقای دکتر آقایان (اجازه)

دکتر آقایان از توجه مخصوصی که آقایان نمایندگان محترم همیشه نسبت به مسئله حفظ الصحه داشته‌اند بنده کاملا مسبوقم و از آنجا ئی که در هیچ اجتماعی و هیچ ملتی کلیه کارها نمی‌شود بدولت محول کرد مخصوصا در یک مملکتی مثل مملکت ما که دولت حقیقتا از نقطه نظر مالی عجالتا قادر باداره کردن حفظ الصحه عمومی نیست. بنابر این بنده از نظر اینکه در حفظ الصحه مملکت که یک قسمت عمده اش حفظ الصحه اطفال است خصوصا اطفالی که در مدارس تحصیل می‌کنند طرح قانونی تقدیم می‌کنم که تقریبا سی نفر از آقایان هم امضا فرموده‌اند و استدعای جلب توجه آقایان را دارم.

رئیس – ارجاع می‌شود به کمیسیون آقای کاشانی (اجازه)

مصطفی کاشانی – اگر چه آقایان وزراء اینجا تشریف ندارند که مطلبی که عرض می‌شود جواب بدهند لکن بنده مجبورم مطالبی که راجع باوضاع کاشان است یک فقره اش را بعرض آقایان برسانم از روزی که اداره پست خانه در ایران دایر شده است همه جا پستش مرتب و منظم میرفته است و می آمده است پس از پنجاه سال تازه پست کاشان را با الاغهای مردنی زخمی متعفن حمل می‌کنند. تصور بفرمائید یک شهر صنعتی و تجارتی که با اغلب بلاد ایران داد و ستد دارد وقتی جنشان می‌رسد منتظر این می‌شوند که صورت جنسشان هم برسد که تفصیل جنس را ببینند و براتش را هم بدانند چه وقت باید بدهند و چقدر کرایه جنس را بدهند بعد از بیست روز بیست و پنج روز الاغهای مردنی وارد می‌شوند وقتی که می‌رسد جنس ضایع شده و تفریط شده و تجار همین طور معطل و سرگردان مانده‌اند حالا راهش خرابست و هیچ اقدامی نمی‌کند که بسازند سرجای خود وزارت پست و تلگراف هم ترتیبش این است که بهیچ وجه من الوجوه علاقمن باداره کردن پستخانه که در تحت نظر او است نیست در این دوره بنا شود پست با الاغ حمل شود که پریروز هم آقای میرزا شهاب نماینده محترم کرمان فرمودند پست کرمان هم با الاغ و شتر حمل می‌شود اما این نکته را نفرمودند که را ه یزد به کرمان را تغییر نداده‌اند ولی راه کاشان را برگردانده‌اند از راه نیزار می‌روند و مبالغی هم دورتر شده و روابط بین بلاد بکلی قطع شده است لهذا از مقام ریاست تمنا می‌کنم وزیر پست و تلگراف را بخواهند بیایند این جا جواب بدهند اگر اعتبار ندارد از مالیه بخواهند و اگر یک اتومبیل برای این راه کنترات کنند که از قم به کاشان برود کفایت می‌کند. این جا جائی نیست که چندین اتومبیل بخواهد یک اتومبیل کافی است و بقدری که به این چهار پنج الاغ می‌دهند خرج یک اتومبیل زیادتر نخواهد شد استدعا می‌کنم آقای رئیس وزیر پست و تلگراف را بخواهند بیایند این جا جواب بدهد.

رئیس –آقای مدرس (اجازه)

مدرس- در جلسه سابق بنده اجازه خواسته بودم هم نوبت نشد و هم قانون ممیزی البته قانونی است که خیلی اهمیتدارد و مهما امکن هرچه زودتر باید بگذرد لکن مطلبی هم در نظر داشتم عرض کنم تقریبا در مرحله خودش بعقیده من اهمیت دارد و البته اگر جلسه سابق عرض می‌کردم شاید انسب بود تا این جلسه در این دو هفته اخیر زیروزنامجات دو فقره مطلب داشت که شنیدم دیدم که نقل می‌کردند یکی اینکه وهابیها مدینه را اشغال کرده ان یکی هم راجع به تعبین رئیس وهابیها و قرار داد و مراوده‌ها و امثال آن بود و البته واقعه سه ماه قبل از این را هم آقایان خاطرشان نرفته است که یک روزی در روزنامجات یک چیزی همین طور نوشته شده بود. بطوری که عادت ما ایرانیها است که یک چیزی که می‌شنویم زود جوش می آئیم بمجردی که خبر رسید آنهم بوسیله روزنامجات که طایفه وهابیها مدینه را محاصره کرده‌اند. و نسبت ببعضی مقامات هم بعضی تحریکات کرده‌اند. البته وظیفه سیاسی و وظیفه ریانتی و وظیفه همدردی ما این بود که کردیم اظهار ان احساسات که از همه بلاد حتی قراء از یک کسی شنیدیم که می‌گفت شاید قریب بیست هزار تومان از اطراف تلگراف شده

یک نفر از نمایندگان – بیشتر

مدرس- عرض کردم شنیدم یک کسی اینطور گفت حقیقتا آنچه مناسب بود از جهت دیانت و همدردی بهر عنوانی از عناوین فروگذار نکردیم تمام ممکت تعطیل کردند چون بنده همیشه منکر تعطیل هستم چه اجباری و چه ارشادی یک وقت در اصفهان حساب کردیم دیدیم در یک روز تعطیل هشت هزار تومان مزد شاگرد از بین می‌رود چون من همیشه مخالف تعطیل بوده‌ام که گفته شود مردم دکان و بازارها را ببندند به این جهت حساب کردیم دیدیم یک روز تعطیل در اصفهان هشت هزار تومان مزد شاگرد‌ها یک قران و دو قران و سه قران و چهار قران می‌گیرند از بین می‌رود. در صورتیکه اصفهان نسبت به طهران د رحکم یک ده است ولی در آن موقع تمام مملکت باختیار خودشان تعطیل کردند و نظیرش هم کم اتفاق افتاده بود که این قسم اظهار احساسات بشود. البته الناس علی دین ملوکهم- پیشوایان این اظهار احساسات – هم ماها بودیم – مجلس بود اول مجلس شروع کرد تلگراف متحد المال به تمام ممالک و اقوام مسلمین شده همدردی کردیم اظهار احساسات کردیم کمیسیون‌ها تشکیل کردیم جلسات ترتیب دادیم باصطلاح شما کنفرانس دادیم بیرون دروازه توی دروازه حماسه‌ها خواندیم. ولی مع التاسف در این هفته آنچه در روزنامجات دیدیم وشنیدیم یک حالت خمودی که اصلش کان لم یکن شیا مذکورا بود بخود گرفتیم آنوقت در روزنامجات نوشته شده بود که مدینه محاصره شده اظهار تاسف کردیم بعد هم بطور غیر مستقیم گفتند تکذیب شد منتظر مامورین خودمان بودیم. البته خاطرتان هست برای کشف مطلب گفته شد یک ماموریتی از شام از مصر بروند حقیقت مطلب رابدست بیاورند. لابد اعضاء کمیسیون بودجه در کمیسیون بودجه مخارج فوق العاده اش هم خواهند دید که گفتند چندین هزار تومان برای مخارج فوق العاده آنها مرتب شد که بروند و حقیقت را کشف کنند و به ما خبر بدهند مدت یک ماه جهل روز گذشت. نمیدانم به عوض اینکه از راه بولاق به این نوع یا با راه آهن شام بروند که راه نزدیک تر باشد از حضرت موت و برهوت رفته‌اند؟ هیچ خبری به ما نرسید –تا تازه در دو هفته قبل دیدیم در روزنامجات (خیلی معذرت می‌خواهم از آقایان به واسطه قانون ممیزی که من هم چون خیلی طالب گذشتن آن هستم. ولی زود خاتمه می‌دهم که ضرر به قانون ممیزی نخورد دو هفته قبل دیدیم در روزنامه نوشته است که طایفه و هابیه مدینه اشغال کرده‌اند –ما هم بخمودی گذراندیم بدتر از همه یک فقره که مطرود تمام فرق مسلمین و دشمن تمام مسلمین هستند در روزنامه نوشته بود یک دولت بزرگی با اینها قرارداد بسته است. این عچب است! لیکن این سخن بگذار تا وقط دیگر. یک فقره که مطرود تمام فرق مسلمین از آنها شاکی هستند یک دولت بزرگی با آنها قرارداد بسته ولی اینها را دیدید و خواندید و بخمودی گذراندید !! در سه ماه قبل با آن احساسات و آن حماسه‌ها که خواندیم در این دو هفته به این خمودگی و خاموشی گذراندیم! آیا حق اول بود یا دوم بود یا نه هر دو خارج از موضوع بود؟ نجد را بگذارد بر حال سیاست گریه کن چون عمر مجلس به آخر رسیده است انشاء الله الرحمن یک روزی از آقایان و از مجلس و از ریاست مجلس تقاضا می‌کنم که شاید مجلس را مخلد تر کنند و این سیاست را صحبت کنند لیکن عقیده من این است که آن رویه اول که سه ماه قبل از این گرفتیم آن رویه رویه ما است –هم منفعت سیاسی هم منفعت دیانتی ما در آن است و همدردی با سایر اقدام مسلمین هم برای دنیای ما نافع است و هم برای دیانتمان نافع است از هر جهت باشد و این خمودگی و سکوت که در این دو هفته اخیر اختیار کردیم مضر به تمام مراتب و شئون ما ایراینان است چرا تعبیر به ایرانیان کردم؟ حیث اسلامیت حیث دیانت است و به جای خودش محکم ولی چون ما ایرانیها بلخصوص در این مسئله وهابی‌ها سابقه داریم (اجازه می‌خواهم از هواخواهان قانون ممیزی که غریب بیست دقیقه اجازه بفرمایند این عرض را بکنم) مکرر در پشت این تریبون عرض کرده‌ام که من از هیچ چیزی سر رشته ندارم خصوص از تاریخ که خیلی نمیدانم در سبیل اجمال عرض می‌کنم طلوع وهابی از ۱۱۷۰ بود که عبدالوهاب نامی اهل ورعیه که یکی از قصبات حجاز بود به اصفهان آمد و تحصیلاتی کرد و یک عقائد فاسد اتخاذ کرد کلمات بزرگان دین را کنار گذارد و خودش قرآن را تفسیر کرد و تقلید این تمبه را هفتصد سال قبل بود کرد و آنوقت برگشت به درعییه و بنا کرد به ترویج کردن خودش (خواهش دارم حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا هم گوش بدهند زیرا جهت اشتراکیمان است و فایده اش از آن روزنامه که می‌خوانند زیادتر است) این بدیهی است هر مذهبی که یک قدری گذشت جهت افراط و تفریط پیدا می‌کند و من این رویه را که وهابیها پیدا کردند یک قدری زیر سر ایران خودمان میدانم زیرا اینها آنطرف حدش را گرفتند حالا کاری به این چیزها ندارم و نمی‌خواهم حرفهائی که جایش در مدرسه است در اینجا مذاکره شود به هر حال کم کم بنا کرد عقاید خودش را ترویج کردن و مدت بیست سال بیست و پنج سال طول کشید تا کم کم بلاد حجاز و بعضی سواحل عمان و احساء و خضر موت و نجد و توابع یمن را با عقاید خودش همراه کرد از جمله شیخ نجد عبد العزیز نام هم با او هم عقیده شد خود عبدالوهاب بعد از آن که دید خیلی خاک دارد –به مقتضای الانسان لیطفی آن را استغنی کم کم از مسئله دیانتی به خیال سیاست و امور ملکی افتاد ولی عمر خودش وفا نکرد و مرد و عبدالعزیز که مریدش بود کم کم علم را بلند کرد در سنه ۱۲۱۵مسعود پسر عبدالعزیز با قشون زیادی به سمت عراق آمد و کربلا را گرفت و چندین هزار نفر از مسلمیبن را قتل عام کرد و تمام اموال را بردند از جمله یک سنگی از قبر حضرت ابی عبداله حسین بردند که الان آن سنگ در یکی از موزه‌های اروپا است و کیف کان این جماعت طغیان کردند و طغیانشان هم مدتی طول کشید و تا اطراف بحرین هم آمدند و کار طغیانشان به جائی رسید که بین خوانین لار شیراز خودمان هم اختلاف شد (وکیل لار کیست ؟) بعضی از آنها متوسل شدند به وهابیها و یک قسمت از آنها را به کمک خودشان دعوت کردند و در قلعه بستک نزدیک جهانگیریه وهابیها آمدند و منزل کردند با از مرکز حکم صادر شد به فرمان فرمایه فارس – حسین علی میرازی آن روز و میرزا حسین علی امروز

(خنده نمایندگان)

او قشونی فرستاد و آنها را از اطراف عمان خارج کردندد مقصود از این عرایض که عرض می‌کنم اینستت که ایران با این فرقه ضاله سابقه دارد و سه نفر از ایرانیها عباس میرزای آن روز حسن علی میرزای آن روز صادق خان آن روز این سه نفر اقداماتی کردندد حتی در دفعه دوم فرمان فرمای فارس بعد از آنکه امام مسقط متوسل به دولت ایران شده و حاکم یمن متوسل به ایران شد به حکم شاه ایران ولیعهد ایران عباس میرزا با قشون رفت وهابیها را از اطراف بحرین و مسقط تا خود نجد راند و غریب چهار هزار نفر از وهابیها را قشون ایران کشتند غرض این است این کار سابقه دارد سه نفر دیگر هم در مصر سابقه دارند و آن سه نفر عبارت است از محمد علی پاشا موسس خانواده خدیوی فعلی مصر – و توسن پاشا پسر محمد علی پاشای مصری و ابراهیم پاشا پسر دیگرش که پانزده سال با فرقه وهابیه جنگ کردند و غریب هشت نه هزار نفر مصری در خاک وهابیه کشته شدند. سه نفر ایرانی و سه نفر مصری در این قضیه دخالت و سابقه داشته‌اند و در رفع فرقه ضاله وهابیه اقدام کرده‌اند و تمام مسلمین ایران و دنیا از این فرقه بیزارند چنانچه در سه ما قبل همه شما پیش قدم بودید و اظهار احساسات کردید و در اطراف این امر مذاکرات کردیم و به وظیفه دیانتی و سیاسی خودمان رفتار کردیم ولی حالا که خاموش شده‌ایم اقوام دنیا و تمام بلاد و دهات ایران و مردم ایران پیش خودشان می‌گویند آنها که به صد زبان سخن می‌گفتند آیا چه شنیدند !! آیا چه بدیدند !؟ آیا چه گرفتند! که خاموش شدند آنها باید بدانند که ما خاموش نشده‌ایم و لازم است که در این مجلس بنده از جانب خودم و از جانب تمام آقایان و ملت ایران از این پیشامد اظهار تنفر کنیم

(نمایندگان – صحیح است)

و عرض کنم که مال نباید در مقابل این وقایع و حوادث خاموش و خموده باشیم بلکه باید به اندازه استعداد و قوه خودمان مراقب و مواظب باشیم پس این خمودت و سکوت تقصیر کیست؟ تقصیر من است ؟نه محتسب فتنه در این شهر زمن داند و من – لیک من این همه از چشم شما می‌بینم

رئیس – ماده هفتم راپرت کمسیون قوانین مالیه طبع و توزیع شده است جزو دستور امروز هم به عرض آقایان می‌رسد.

(به شرح ذیل قرائت شد)

ماده هفتم – مالیات حیوانات به قرار ذیل دریافت خواهد شد شتر علاوه بر سه سال ۱۰قران قاطر سه ساله ۶ قران الاغ سه ساله ۱ قران مادیان سه ساله ۸ قران ماده گاو سه ساله ۵ قران میش دو ساله ۱ قران اسب سه ساله ۶ قران ماده گاو میسش سه ساله ۵ قران بز دو ساله ۷۵

تبصره ۱ مالیات فوق به حیواناتی تعلق خواهد گرفت که نواقل ماهیانه نمی‌دهند

تبصره ۲ – عوامل زراعت از قبیل گاو کار و گاو میش بز و الاغ و اسب و قاطر که به خیش بسته شود و احتیاجات زراعتی را مرتفع سازد از تادیه مالیات معاف است.

تبصره ۳- مالکین حیوانات از پرداخت مالیات عده حیوانات ذیل معافند هر خانواده شتر – یک نفر- بز و میش – پنج راس مادیان و اسب و قاطر و الاغ – یک راس – ماده گاو و یا ماده گاو میش – یک راس.

تبصره ۴ ممیزی حیوانات نسبت به یک قریه و یا قراء و یا بلوک و یا طایفه و عشیره به طور جمعی است همه ساله مالیات از دارندگان حیوانات بطریق فووق ماخوذ می‌شود. حایزی زاده

رئیس – مذاکرات در ماده در جلسه گذشته خاتمه یافته بود.

دست غیب – مقدمه خبر کمسیون مطرح نیست؟ بنده مخالفم.

رئیس – با چه مخالفید؟

دست غیب – با مقدمه خبر کمسیون که راجع بماده پنجم است.

رئیس – ماده پنجم تصویب شده است.

دست غیب – ملاحظه بفرمائید؟ مقدمه خبر راجع به ماده پنجم است مقدمه مطرح نیست؟

رئیس – خیر اصل ماده هفت در جلسه گذشته مطرح بود مذاکرات کافی شد و شروع شد بقرائت پیشنهادات

شیروانی – بنده عرض نظامنامه دارم

رئیس – بفرمائید

شیروانی – تبصره که دیروز پریروز مطرح بود تغییر کرده است این یک خبر جدیدی است.

رئیس – این جا هم تبصره جدید را خواندندو بدون این که تبصره سابق را بخوانند تبصره لاحق را خواندند پیشنهاد هائی که در جلسه گذشته شده بود تمام اینجا هست و باید به عرض آقایان برسد و تکلیفش معین شود. پیشهادی از آقای آقا سید یعقوب راجع به تبصره سوم شده بود که در مجلس قابل توجه شده بود و کمسیون آنرا رد کرده مجددا قرائت می‌شود که تکلیفش معین شود.

(به شرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم تبصره دوم خبر مورخه یازدهم مهر ماه به جای تبصره سوم این خبر که فعلا مطرح است نوشته شود.

تبصره ۲- هر خانواده از پرداخت مالیات عده حیوانات ذیل معافند

(۱) شتر یک نفر ۲ گاو ماده شیر ده دو راس (یا در عوض آن میش و بز ماده ده راس) ۳ بز ماده و میش پنج راس ۴ اسب یا مادیان یک راس ۵ قاطر یک راس ۶برای هر جفت گاو کار الاغ دو راس

رئیس – این پیشنهاد در یکی از جلسات گذشته قابل توجه شده بود و به کمسیون ارجاع شد ولی کمسیون قبول نکرده است ثانیا تقاضای تجدید رای می‌کند؟

آقای سید یعقوب – بلی

مخبر – این پیشنهاد در کمسیون مطرح شد. بدیهی است که هر زیادی نسبت به زیادترش کم است و هر کمی نسبت به کمترش زیاد است. این یک اصل کلی است که جای تردید هم نیست. بنده توجه می‌دهم خاطر نماینده محترم را به اظهارات آقای قشقائی که فرمودند در قشقائی فعلا مامورین مالیه هرشتری را سه تومان و سه قران …

قشقائی –سه تومان پنج قران

مخبر – از هر شتری سه تومان و پنج قران و از هر گوسفند سه قران می‌گیرند اگر این مسئله در گوش آقایان باشد کاملا تصدیق می‌فرمایند که کمسیون منتهی درجه اقل مراتب را که مطابق عدالت است در نظر گرفته و نظرش تسهیل امر برای رعایا ومؤدیان مالیاتی بوده ولی اگر بنا شود دائره معافیتها را وسیع تر کنیم نمی‌شود. زیرا نماینده دولت معتقد است که اگر این معافیتها ادامه پیدا کند کسر فاحشی نسبت به عایدات پیدا خواهد شد این جمله را نیز آقایان باید در نظر داشته باشند که دولت یک مزدوری است که از طرف مردم انتخاب می‌شود و خرجش را باید مردم بدهند و البته مزدورهائی که کار می‌کنند باید حقوقشان را بگیرند و ما هر وقت به دولت اطمینان نداشته باشیم او را بیرون می‌کنیم و یک دسته دیگر جایش می‌گذاریم. ولی وقتی که مجلس شورای ملی به دولت اعتماد دارد او این مزدورها را لازم دارد باید مخارجش را هم مردم بدهند. دولت که مامور وصول و ایصال مالیات است می‌گوید که اگر ما دایره فعالیت را زیاد کنیم عایدات دولت کم می‌شود و شکته به عایدات وارد می‌آید انوقت ناچار خواهد بود که یا لایحه مالیاتی جدیدی بیاورد و یا مجبور به استقراض شود. . از این جهت کمسیون نمی‌توانست این پیشنهاد را قبول کند.

رئیس – رای می‌گیریم پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب …

یک نفر از نمایندگان – خوب است دوباره قرائت شود. (به شرح سابق خوانده شد)

رئیس – رای می‌گیریم پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(چند نفری قیام کردند)

رئیس – رد شد. پیشنهاد آقا میرزا محمد خان وکیل قرائت می‌شود (به شرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم تبصره دوم به ترتیب ذیل نوشته شود: عوامل زراعت از قبیل گاو و گاو میش کار و اسب و قاطر و الاغ که احتیاجات زراعتی را مرتفع می‌سازد از تادیه مالیات معاف باشند.

رئیس – آقای وکیل الملک (اجازه)

میرزا محمد خان وکیل - این تبصره ۲ را کمسیون با موافقت نظر دولت تدوین کرده یا نکرده است نمیدانم ولی در هر حال نظر اساسی کمسیون که این تبصره را پیشنهاد کرده است ارفاق نسبت به زارعین بوده است که عوامل زراعتی آنها معاف باشد. ولی امروزه خیلی از اقسام ماشینهای زراعتی و فلاحتی از روسیه وارد کرده‌اند و همه قسمش را آورده‌اند و ممکن است اینها را با اسب و گاو و الاغ و قاطر به کار انداخت. در اینجا نظر دولت و کمسیون قوانین مالیه در این بوده است که یک تسهیلی برای مردم فراهم بکند ولی ماده ناقص است نوشته : (عوامل زراعت از قبیل گاو و گاو میش و قاطر و اسب که به خیش بسته می‌شود) فقط خیش را در اینجا نوشته و حال آن که خیلی چیزهای دیگر هم هست که مثل خیش محتاج الیه است مثل ماشین خرمن کوب ماشین حصار ماشین درو ماشین تخم پاشی شن کش و خیلی چیزهای دیگر و چنانچه عرض شد در اینجا فقط خیش نوشته شده و به عقیده بنده یا باید اصلا به همان جمله کلی قناعت کنند و بنویسند هر چیزی که احتیاجات زراعتی را را مرتفع می‌سازد و کلمه خیش را بردارند. ولی وقتی که بنا شود خیش را بنویسند خوب است سایر چیزها را هم ذکر کنند. خلاصه این است که یا خیش را هم اسم نبرند و کلیه بنویسند عوامل زراعتی یا این که همه را ذکر کنند و بنده برای اینکه جمع بین هر دو نظر شده باشد این طور پیشنهاد کردم و کلمه خیش را برداشتم و فقط نوشتم: آنچه که احتیاجات زراعتی را مرتفع می‌سازد از تادیه مالیات معاف باشد.

رئیس – آقایان آقا سید یعقوب و اسدی و شریعت زاده هم در همین زمینه پیشنهادی کردند که کلمه خیش حذف شود.

مخبر- نظر کمسیون با روح پیشنهاد آقای وکیل موافق است برای این که حیواناتی که عوامل زراعتی هستند مالیاتشان را من غیر مستقیم در موقع پرداخت محصول می‌پردازم. نظر دولت و کمسیون این بوده است که حیواناتی که استفاده حیواناتی از آنها می‌شود نه استفاده زراعتی مثلا شتر پشم می‌دهد مادیان کره می‌دهد گاو ماده بچه می‌دهد شیر می‌دهد گوشفند شیر میدهدد بچه می‌دهد پشم می‌دهد اینها معاف نباشند از این جهت پیشنهاد آقای وکیل را قبول می‌کنم.

رئیس – ضمنا نظر آقای شریعت زاده و آقای اسدی هم تامین شد پیشنهاد دیگر آقای وکیل (به شرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم در تبصره سوم ماده هفتم بعد از جمله (ماده گاو میش یک راس) جمله ذیل ضمیمه شود: یا در عوض آن میش و بز ماده پیج راس.

رئیس – آقای وکیل (اجازه)

میرزا محمد خان وکیل – بنده می‌بینم در این تبصره سوم آقایان زیاد علاقه دارند چنانچه در همان جلسه قبل هم پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب رای دادند. اول دولت خودش نوشته بود گاو ماده شیرده دو راس یا میش و بز ماده ده راس معاف باشد. ولی بنده در اینجا حد وسط نظریه آقایان و نظر کمسیون و دولت را گرفته‌ام و آن این است که همان یک راس گاو شیر ده یا گاو میش را که در کمسیون نوشته‌اند همان را قبول کرده و نوشته‌اند و یا در عوض آن بز و میش ۵ راس چون بنده سابقا توضیح دادم و مفصل هم در این باب مذاکره کرده‌ام. خاطر اقایان مسبوق است. آقای فرزین هم جواب بنده را مفصلا دادند ولی قانعه کننده نبود. بنده عرض کردم آب و هوای هر جا یک طور مخصوصی اغنام و احشام را پرورش می‌دهد. مثلا در یک نقطه مملکت ما استعدادش اینطور است که گوسفند و گاو و بز و میش همه چیز را خوب پرورش می‌دهد و مردم می‌توانند از همه اینها استفاده ببرند یعنی یک نفر می‌تواند یک ماده گاو ۵ بز یا ۵ گوسفند و یک گاو میش نگاه دارد. ولی یک قسمت دیگر از مملکت اقتضای آب و هوایش این است که فقط گاو را خوب می‌توانند نگاه دارند. علفی که برای خوراک بز و گوشفندد لازم است ندارد از این جهت نمی‌تواند این را نگاه دارد. یک قسمت دیگر از مملکت به عکس است یعنی زمینش علوفه کافی می رویاند و مردمش می‌توانند بز و گو سفند و میش نگاه دارند ولی گاو وماده گاو نمی‌توانند نگاه دارند فرض این است هر جائی استعداد خاصی دارد و مقصود از پیشنهاد بنده این است که جمع بین نظریه آقایان و کمسیون شده باشد و این ماده این طور بگذرد که اگر یک نفری خواست به جای یک ماده گاو ۵ بز هم نگاه دارد اجازه داشته باشد و معاف باشد

یک نفراز نمایندگان – الان هم اجازه دارد.

میرزا محمد خان وکیل خیر این با ترتیبی که دولت پیشنهاد کرده و فعلا هست حق نگاه داشتن ندارد. ولی با تصویب این پیشنهاد بنده این حق را خواهند داشت.

معاون وزارت مالیه – نظر ما و مجلس این است که تا اندازه وسائل تسهیل کار برای رعیت فراهم شود چنانچه مذاکراتی هم در این موضوع شد غرض این است که وسائل زراعت برای رعیت فراهم شود تا ما هم بتوانیم از او مالیات بگیریم و میزانی از عوامل مختلف از حیث دواب و اغنام و مواشی در نظر گرفته شد و قرار شد یک معافیتهائی داده شود تا اسباب سهولت کار رعیت فراهم شود. اگر ممکن بود پیش از این معافیتهائی که داده شده به رعیت معافیت داده شود و تسهیلات فراهم گردد خیلی خوب بود ولی یک مطلبی را بنده در جلسه گذشته به عرض رساندم که اگر نسبت به عرایض بنده توجهی می‌شد دیگر محتاج به این پیشنهادها نمی‌شد و آن این است به این ترتیبی که معافیت داده می‌شود در نظر است از عایداتی که امروزه به عنوان مالیات از اغنام و احشام گرفته می‌شود خیلی کاسته می‌شود و یک نکس فاحشی یه عایدات دولت تعلق می‌گیرد آقای وکیل می‌فرمایند در بعضی از نقاط مملکت آب و هوا استعداد پرورش اغنام و احشام و دواب همه دارد و بعضی جاها استعداد پرورش همه را ندارد. بسیار خوب فرض می‌کنیم در یکی دو نقطه مملکت این نظر استثنائی در کار باشد. ولی اساسا در یک ماده قانون که راجع به تمام نقاط مملکت است نمی‌شود برای یکی دو نقطه مخصوص یک استثنای کلی قرار داد و یک معافیت کلی قائل شد ملاحظه بفرمائید چقدر تفاوت و نکس عایدات خواهد بود بنده قبلا عرض کرده‌ام و حالا هم عرض می‌کنم که اینها یک نظریات و مراتبی است که در نظامنامه کار باید گنجاند و فرضا که یکی دو نقطه آنطور باشد که آقای وکیل فرمودند ممکن است در ضمن عمل به وسیله متحدالمالها آن یکی دو نقطه به خصوص را معاف داشت و در نظامنامه قید کرد باز فرضا اگر یک متثنیات دیگری پیش بیاید آنها را هم ممکن است قید کرد. ولی عجالتا در ضمن قانون بطور کلی نمی‌شود این نظر را قائل شد و حالا اگر ما بخواهیم این نظر را یک اصل کلی قرار بدهیم و فرض کنیم که ممکن است در تمام نقاط مملکت وقوع پیدا کند آن وقت اصل موضوع که عبارت باشد از بر آورد میزان مالیاتی بکلی از این لایحه خارج می‌شود از این جهت تقاضا می‌کنم در مقدار و میزانی که کمیسیون معین کرده تصرفاتی ننمایند.

مخبر – بنده هم نمی‌توانم این پیشنهاد را قبول کنم و از نماینده محترم خواهش دارم پیشنهادشان را مسترد دارند زیرا نظر کمیسون این نبوده است که یک الغای به صاحبان مواشی داده شود بلکه نظرش این بوده است که تعدی و ظلمی نسبت به صاحبان مواشی نشود و یک زارعی که رنج گوسفند یا یک گاو شیرده دارد از پرداخت مالیات معاف باشد. حالا در یک جائی که گوسفند یا شتر نمی‌تواند زندگی کند و در عوضش ارفاق بکنند و چیز دیگری را معاف کنند این به نظر معقول نمی‌آید و کمیسیون با این نظریه موافق نیست.

وکیل – چون بعضی آقایان همچو تصور می‌کنند که بنده نمی‌خواهم این ماده بگذرد لذا پیشنهاد خودم را استر داد می‌کنم.

رئیس – پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو راجع به تبصره یک مطرح است قرائت می‌شود. (بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم تبصره یک ماده هفت قانون ممیزی این قسم نوشته شود.

تبصره یک: مالیات فوق به حیواناتی تعلق خواهد گرفت که نوافل ماهیانه نمی‌دهند و یا پرداخت تدریجی ماهانه آن‌ها کمتر از میزان نوافل ماهانه باشد.

رئیس – آقای ارباب (اجازه)

ارباب کیخسرو – اگر چه در این قانون بنده یک ملاحظاتی داشتم ولی بواسطه اینکه این چند روزه غیبت داشتم و گرفتار بودم و شرف خدمت گذاری این جارا نداشتم و عجالتا هم وقت گذشته لذا چیزی عرض نمی‌کنم. ولی در این مورد بنده لازم میدانم که یک مساعدتهائی از رعایای بیچاره که همه روزه مال خودشان را بشهر می‌آورند و کرایه کشی می‌کنند و نواقل می‌دهند و دسترسی ندارند که نواقل ماهیانه را یکدفعه بدهند بشود. زیرا اگر به دفاتر مالیه مراجعه شود معلوم می‌شود که خیلی از رعایا هستند که چند مقابل وافل ماهیانه خود تدریجا می‌پردازند و اگر آن کسانیکه نواقل در دستشان است یک بلیط مخصوصی ترتیب بدهند که هردفعه که این رعایا بشهر می‌آیند و نواقل خودشان را می‌پردازند همان قبضشان را نگاه دارند و هر وقت که می‌آیند همان را ارائه بدهند و در آخر ماه در صورتیکه بقدر نواقل ماهیانه پرداخته باشند آن‌ها را معاف کنند خیلی خوبست مقصود این است طوری شود که مالیات دیگری متوجه آن‌ها نشود و یک تسهیلاتی برای رعایاو آن اشخاصی که دسترسی ندارند که یک دفعه مالیات بدهند منظور شود. امروزه این رعایت فقط اختصاص پیدا کرده بکسانیکه در شهر هستند از این جهت بنده اینطور پیشنهاد کردم که در واقع یک رعایتی نسبت به رعایای بیچاره بشود.

مخبر – بنده با پیشنهاد آقا یارباب موافقم نظر کمیسیون هم همین بوده است منتها تصور می‌کردم که در طریق اجرا و عمل اسباب زحمت فراهم شود. ولی آقای ارباب حالا که این پیشنهاد را کرده‌اند ناچار آقا هم (اشاره بمعاون وزارت مالیه) مطالعاتی کرده‌اند و شاید آقای ارباب هم با ایشان یک تبادل نظرهائی نموده‌اند و محظوری در اجرایش نمی‌بینند در هر حال کمیسون موافقست

شیروانی – خوب است دو مرتبه قرائت شود. (بشرح فوق خوانده شد)

رئیس – پیشنهاد آقای بیات قسمت اولش موافقست با این پیشنهاد آقای ارباب که مخبر قبول کردند ولی قسمت دومش قدری اختلاف دارد در هر حال قرائت می‌شود (بشرح ذیل خوانده شد) بنده تبصره اول را بشرح ذیل پبیشنهاد می‌نمایم.

تبصره یک – مالیات فوق بحیواناتی تعلق خواهد گرفت که نواقل ماهیانه یا نواقل عبور در مسافرت نمی‌دهند.

رئیس- قسمت اخیرش با هم فرق دارد بفرمائید

بیات – در این پیشنهاد که آقای ارباب فرمودند یک قسمتش با این پیشنهاد بنده اختلاف دارد و آن اینست که آقای ارباب پیشنهاد کرده‌اند از نواقل ماهیانه کمتر نپردازند یعنی مبلغی را که مطابق نواقل ماهیانه باشد بپردازند و این گمان می‌کنم قدری ممشکل باشد بجهت اینکه عرض می‌کنم دوره ممیزی پنج سال است. آیا این را از روی چه نظری ممکن است یکدفعه معین کرد و بعقیده بنده تعبینش مشکل است ولی این ترتیبی را که بنده پیشنهاد کردم چون این حیواناتی که هستند از دو حال خارج نیست یا نواقل ماهیانه می‌پردازند یا اغلب برای مسافرت و بار برداری هستند که شتردار یا چاروادار بوسیله آنها بارکشی و حمل و نقل می‌نمایند بولایات و ایالات و در بین راهها و شهر‌ها نواقل را مکرر در مکرر می‌پردازند و البته یک قسمت از این حیوانات ممکن است بار کشی نکنند و در محل باشند و مسافرت نکنند ولی یک قسمت از این حیوانات متعلق به چاروادار و شکاری است که متصل در حمل و مسافرت هستند که در شهرها و نواقل از آن‌ها گرفته می‌شود. بنده تصور می‌کنم با اینکه ما نواقل ماهیانه را معاف می‌کنیم علتی ندارد حیواناتیکه بطور دیگر نواقل را می‌دهند معاف نباشند برای اینکه این‌ها هر دو در حکم واحدند یا باید آن هائی هم که نواقل ماهیانه می‌دهند معاف نباشند یا اینکه این قسمت هم باید معاف باشد

مخبر – بنده عرض کردم که این اصول همیشه ظاهر و واضح است که هر زیادی نسبت به ریادترش کم است و هر کمی نسبت به کمترش زیاد است اگر چنانچه ما میل داریم که بکلی مالیات را نسخ کنیم کما اینکه عقیده شخص بنده این است که این مالیات رضی و حیوانات باید بکلی نسخ شود که مردم با آسایش مشغول رعیتی باشند. منتهی خرج دولت از یک محل دیگری باید تهیه شود مثل اینکه قند و چای و شکر را دولت منحصر بخودش کرده تجارت نفت را هم مثلا انحصار بخودش بدهد یا اینکه از راه دیگر از قبیل اینکه به گمرکات بیفزایند تهیه مخارج دولت را بنمایند و این یک مسئله‌ای است علیحده. ولی امروز که نزدیک آخر دوره پنجم است و در مجلس چهارم و پنجم خیلی در این موضوع مباحثات شده چاره‌ای ندیدیم غیر از اینکه تعدیل کنیم مالیات‌های موجوده را و این پیشنهاد آقا بکلی مالیات حیوانات را از بین می‌برد برای اینکه هر یک از اینها یک حق العبوری در عرض سال جائی خواهند داد ممکنست هر کسی اینکار را بکند و یک مرتبه پنج شاهی بدهد و مالش را بیاورد در شهر و برگرداند از تادیه مالیات معاف باشد و این بکلی موضوع مالیات را از بین می‌برد بنده از آقایان استدعا می‌کنم که به این پیشنهاد‌ها خاتمه بدهند تا این قانون بگذرد و مردم آسایش پیدا کنند و از این فشار حالیه خلاص شوند.

رئیس- قسمت اول این پیشنهاد موافق است با آن پیشنهادی که آقای مخبر قبول کردند. ولی نسبت به قسمت دوم اگر مسترد نفرمائید رای بگیریم

بیات – رای بگیرید

رئیس – رای می‌گیریم بقسمت اخیر پیشنهاد آقای بیات. آقایان موافقین قیام فرمائید.

(عده قلیلی برخاستند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای شیروانی. (بمضمون آتی قرائت شد)

تبصره ذیل را بجای تبصره چهارم پیشنهاد می‌کنم

تبصره چهارم – مالیات مراع و مواشی بعد از ممیزی همه ساله از دارندگان حیوانات بطریق فوق اخذ می‌شود

یکنفر از نمایندگان – بطریق فوق یعنی چه؟

شیروانی – طریق فوق یعنی روی این تا کس که معین شده. مثلا شتر ده قران. اول بنده تبصره خود کمیسیون را برای آقایان قرائت می‌کنم. ممیزی حیوانات نسبت بیک قریه و یا قراء و یک بلوک و یا طایفه و یا غیره بطور جمعی است و همه ساله مالیات از دارندگان حیوانات بطریق فوق ماخوذ می‌شود. اینجا دولت دو مقصود دارد. اول اینکه بماخذ مالیات مواشی دست نخورد یعنی همانطوریکه سال اول ممیزی حیوانات شد مثلا فرض کنیم که سه کرور شد تا مدت هفت سال به این سه کرور دست نخورد. مقصود این است یعنی اگر در مملکت مثلا یک اتفاقی بیفتد یا گاو میری در این مملکت پیدا شود و نصف این مواشی را ازبین ببرد ۲ برابر دولت از صاحبان مواشی بگیرد. مثلا شتر ۲ تومان بدهد یا میش ۲ قران بدهد و این بنظر بنده یک طریق عادلانه نیست برای اینکه باید از هست مالیات گرفت نه از نیست. ما این تصمیم را در مجلس گرفتیم که از عین مالیات بگیریم و این زمینه را ما اینطور تشخیص دادیم که باید از عین جنس گندم و جو و سلتوک مالیات بگیریم و استعداد این مملکت را بیشتر از این ندیدیم و گفتیم عایدی یک مزرعه که صد من است سه من و نیم آن را بدولت بدهد. یا از هر گوسفندی که دارند پانزده شاهی یا یک قران یا هر چه بدولت بدهند. اگر بخواهند تا کس را بالا ببرند یعنی پانزده شاهی را یکقران یا یک قران را سی شاهی بکنند بنده آن حد مافوق را قبول می‌کنم ولی با این ترتیب مخالفم. بهر صورت در این یک قسمت که مقصود دولت و کمیسون این بوده است که با اصل مالیات دولت دست نخورده بنده مخالفم. اما در موضوع دیگر اینجا به عقیده بنده این ماده کاملا کوسه ریش پهن است و این یک امر محالی است همانطوریکه آقای کازرونی آن روز توضیح دادند چون طریق حلی پیدا کرده‌اند اینطور نوشته‌اند در این جا می‌نویسد: مالیات جمعی است یعنی از ده قریه و قراء و طایفه و عشیره مالیات گرفته می‌شود اما از دارندگانش گرفته می‌شود. بنده نفهمیدم اگر در یک قریه دوهزار گوسفند داشته است و مالیاتش را هم می داده‌اند صاحب آن قریه بیاید و قریه را با حیوانات و سایر مایحتاج آن قریه به کس دیگر بفروشد و خودش برود به یک ایالت دیگر. آیا شما از این قریه بطور جمعی مالیات می‌خواهید در صورتیکه صاحب آن ملک ملکش را فروخته و مثلا بشیر از رفته یکی دیگر این ملک را خریده بنده که نمیدانم این چه طور می‌شود؟ بنده معتقدم که این درست یک امر محالی است و کوسه ریش پهن است و اساسا این طریق که نوشته‌اند عملی نیست چون اینکه می‌نویسد بطریق جمعی است مقصود این است که اگر در این دهکده پانصد گوسفند دارد و متعلق به پنج شش نفر است در سال اول که می‌روند و ممیزی می‌کنند یک مالیاتی برای این ده مقرر می‌کنند. مثلا می‌نویسند برای حسن آباد مالیات مزارع و مواشی ۵۰ تومان و این مبلغ را از این ده می‌خواهند اعم از اینکه این گوسفند مال من باشد. یا مال نقی باشد یا مال کسی دیگر بنده چون می‌بینم موافق با طریقه هستم که آقای مدرس فرمودند که مالیات نقدی گرفته شود. پس خوبست یک مالیات نقدی بر قراء و قصبات تحمیل کنید دیگر چرا اسمش را مالیات مواشی می‌گذارید اسمش را بگذارید مالیات نقدی یعنی همانطوریکه مالیات نقدی از اراضی می‌گیرند فرض بفرمائید که مثلا سه کرور هم مالیات مراع و مواشی باید گرفته شود و آن را هم تقسیم کنید بین تمام قراء و قصبات و مالیات نقدی بگیرید دیگر اسمش را مالیات مواشی نگذارید چون ممکن است یک کمی با فلان طایفه بگرم سیر بروند و مقداری گوسفند داشته باشند و بعد مجددا برگردند بییلاق و در آمدن و رفتن آنها با این تبصره اگر تمام گوسفندهای آنها هم مرده باشند باز مالیات از آن‌ها مطالبه خواهند نمود. بعقیده بنده تمام اینها دلیل این است که این تبصره بکلی بد نوشته شده است و بنظر بنده باید این طوری که بنده پیشنهاد کرده‌ام نوشته شود که در سال اول ممیزی کنند و دارندگان گوسفند معین شود کی‌ها هستند و یک مبلغی هم مالیات برایش معین شودو آن وقت می‌خواهد کم شود می‌خواهد زیاد شود. عقیده بنده این است که آن دارنده تا وقتی که اظهار نامه نداده است که عده گوسفند من کم شده باشد آن مالیات را بدهد اما وقتی که اظهار نامه داد زیاد هم شد باید بدهد از نصف هم کمتر شد باید آن مالیات را بدهد. اما وقتی که اظهار نامه که من گوسفندم کم شده یا گوسفند ندارم یا گوسفندم را فروخته‌ام یااینکه گوسفند‌هایم تلف شده آنوقت تحقیق کنند و دیگر نیاید مالیات بدهد این است که بنده اینطور پیشنهاد کردم

رئیس – آقای عدل (اجازه)

عدل – بنده با پیشنهاد ایشان مخالفتی ندارم و عقیده‌ام این است که فقط لفظ دارندگانی که در این جا نوشته شده است جواب آقا را می‌دهد برای اینکه اگر بفروشد یا بمیرد دیگر چیزی ندارد که از او مطالبه مالیات کنند.

مخبر – در جلسه سابق خیال می‌کردم که توضیحاتم کافی بود و آقای شیروانی قانع شده‌اند ولی می‌بینم که ایشان هنوز قانع نشده‌اند و یک پیشنهادی که فرمایشان خودشان در حق آن صادق است آن را تقدیم کرده‌اند. کمسیون در قسمت اول ماده تکلیف دولت را در موقع ممیزی معین کرد. ودر قسمت ثانی ترتیب اجراء آن را معین کند. اول می‌نویسد ممیزی حیوانات نسبت به یک قریه و یا قراء و یا بلوک یا طایفه و غیره بطور جمعی است. یعنی امسال که ممیزین فرضا به قریه حسن آباد رفته‌اند و تشخیص دادند که چقدر مالیات در سال باید این ده بدهد تا ۷ سال دیگر پس از این ممیزی ریش مردم حسن آباد از دست ممیزی راحت است و هر سال دیگر نمی‌آیند گوسفندهایشان را بشمارند و اذیت کنند. امسال می‌آیند و ممیزی می‌کنند و می‌بینند حسن دارای صد گوسفند است یا جعفر دارای ۲۰ گوسفند است سال دیگر هم می‌آیند و به او می‌گویند یا مالیات صد گوسفند یا ۲۰ گوسفند را بده در صورتی که حسن گوسفندش را فروخته باشد به حسین یا جعفر شترش را فروخته باشد به نقی ما اینجا نوشته‌ایم همه ساله مالیات از دارندگان حیوانات بطریق فوق گرفته شود و این صد تومانی را که مثلا باید مالکین حیوانات حسن آباد بدهند هر کدامیکه دارای حیوانات شده‌اند این مبلغ باید بدهند نه اینکه مالیات حیوانی را که پارسال داشته است از او بگیرند. این فلسفه ماده بود که کمسیون پیش نهاد کرده. اما پیشنهادی که آقا فرموده‌اند می‌نویسد مالیات مراع و مواشی بعد از ممیزی همه ساله از دارندگان حیوان بطریق فوق اخذ می‌شود اگر بنا باشد که هر ساله باشد دیگر ممیزی معنی ندارد. همه ساله می‌روند و گاوم و گوسفند را مطابق نرخی که در این قانون معین شده می شمارند و مالیات آن را می‌گیرند و دیگر ممیزی معنایش چیست ؟اگر باین ترتیب بخواهیم مالیات بگیریم این مالیات غیر مستقیم است نه مالیات مستقیم. ما بیشتر نظری که داشتیم این بود که عایدات دولت را بطور ثابت معین کنیم که دولت همه ساله نیاید و بگوید از عایدات ما فلان مبلغ کسر کرده و بیائید یک مالیاتی اضافه کنید یا اجازه استقراضی بدهید که یک مبلغی برای کسری بودجه قرض کنیم و نظر ما از تدوین این ماده این بوده است که هم این ترتیبات پیش نیاید و هم اسباب زحمت مردم فراهم نشود و این پیشنهاد آقای شیروانی تصور می‌کنم آن موضوع کوسه و ریش پهنی که فرموده‌اند راجع به نهاد خودشان است.

رئیس – رای می‌گیریم بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای شیروانی آقایانی که پیشنهاد ایشان را قاب توجه می دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی برخاستند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای بیات. (بمضمون ذیل خوانده شد)

تبصره ۴ را بشرح ذیل پیشنهاد می‌نماید.

تبصره ۴-ممیزی حیوانات نسبت به یک قریه یا طایفه و غیره بطور جمعی است و همه ساله مالیات از دارندگان حیوانات بمیزان فوق ماخوذ می‌شود.

رئیس – آقای بیات (اجازه)

بیات – اینجا اختلافی که پیشنهاد بنده به ماده که از کمسیون گذشته دارد این است که در پیشنهاد بنده قسمت قراء یا بلوک حذف شده و علتش هم این است که بطوری که آقای حائری زاده اظهار نمودند. بعد از این ممیزی باید تا مدت پنجسال یا هفت سال اقلا از طرف مامورین مالیه مزاحمت بمؤدیان داده نشود و ممکن است در این مدت پنجسال همانطوری که اظهار شد این حیوانات دست بدست بگرددیا یکنفر بدیگری بفروشد و آنوقت مالیات از صاحب اولش مطالبه می‌شود و اینکه خریده از دادن مالیات معاف بماند. این صحیح است و باید اینطور نباشد ولی در تشخیص این مطلب برای دولت اسباب اشکال می‌شود. برای اینکه دولت نمی‌تواند تشخیص بدهد که کی مثلا گوسفند خریده و کی فروخته و باید کدخدای آن ده یا مثلا مباشرین دهات خودشان در موقع پرداخت مالیات بنشیند و قراری برای پرداخت مالیات بین خودشان بدهند و آن مالیات را بین رعایا تقسیم بندی کنند در اینصورت هم باز قدری اشکال پیدا می‌کند زیرا در صورتی که گوسفندی را از این ده به ده دیگر فروخته باشند اسباب اشکال برای کدخدایان می‌شود برای اینکه از این ده به آن ده رفتن یا از این طایفه به آن طایفه رفتن اسباب زحمت کدخدایان یا مباشرین می‌شود آنوقت مباشرین مجبورند که مامورین مالیه را دخالت بدهند بنابراین با آن نظری که ما داریم و احتراز می‌کنیم از این مامور مالیه همه روزه اسباب مزاحمت رعایا را فراهم می‌آورند آن اشکال پیش خواهد آمد و چون این اشکال از نظر بنده باید رفع شود و از آن طرف هم این قانون صورت عملی به خودش بگیرد بنده پیشنهاد کرده‌ام که بلوک و قرا ء از ماده حذف شود در آن صورت رفع این اشکالات می‌شود و آن وقت یک طایفه یا یک قریه بین خودشان این کار را می‌کنند و محتاج به مامورمالیه نیستند.

مخبر – کمیسیون با این پیشنهاد موافقت دارد.

رئیس – قبول می‌کند

مخبر- بلی قبول می‌کنم

رئیس- پیشنهاد آقای اسمعیل خان قشقائی هم دیگر مورد ندارد

قشقائی- بلی مسترد می‌کنم

رئیس- پیشنهاد شاهزاده محمد ولی میرزا و غلا محسین میرزا مسعودهم دیگر مورد ندارد

محمد ولی میرزا – بلی

رئیس- پیشنهاد آقای تهرانی (به مضمون ذیل قرائت شد)

این بنده پیشنهاد می‌نمایم که در آخر تبصره چهار اضافه بشود ولی دارندگان حیوانات مزبور می‌توانند همه ساله ممیزی جدید بخواهند.

طهرانی – فرض می‌کنم که یک ده یا یک قریه هزار گوسفند دارد و مطابق مواد آتیه که نوشته شده در صورتی که به پانصد گوسفند رسید حق تقاضای تجدید ممیزی خواهند داشت ولی اگر آمد و عده گوسفند‌ها پانصد و پنجاه تا شد یعنی از هزار تا چهار صد و پنجاه تای آن گوسفند‌ها تلف شد آنوقت باید همان ده تومانی را که مثلا برای هزار گوسفند مالیات میداده است همان مبلغ را بدهد؟ در صورتی که بیشتر از پانصد و پنجاه گوسفند ندارد و این یک ظلمی است که برعیت بد بخت می‌شود آفت آسمانی آمده است و او را از هستی ساقط کرده و چون از آسمان تو سری خورده ماهم باید توی سرش بزنیم که حتما باید عوض یک قران سی و پنج شاهی برای هر گوسفندی بدهی. منتهی دلیلی که آقایان گفتند این بود که در صورتی که جمعی قرار داده‌ایم دیگر هر سال یک ممیزی آنجا نمی‌رود که اسباب زحمت رعایا را فراهم کند از این جهت ما اختیار تقاضای ممیزی را برعایا داده‌ایم که هر وقت بخواهند و به بینند برای آنها ضرر دارد تقاضای تجدید ممیزی کنند. ولی این قسمت را در نظر نگرفته‌اند که اگر چنانچه چهار صد و پنجاه عدد گوسفند رعیت تلف شود تکلیفش چیست. در این صورت این شخص باید پنج تومان و نیم بدهد آنوقت مطابق ماده از او ده تومان مطالبه می‌کنند و بنظر بنده برای رفع این اشکال باید اینطور نوشته شود و این قسمت ضمیمه شود. ولی دارندگان حیوانات مزبور می‌توانند همه ساله ممیزی جدید بخواهند وقتی که اینطور نوشته شود اعتراض دیگر وارد نمی‌شود.

معاون وزارت مالیه – خیلی خوبست اگر ممکن باشد عملیات دادو ستد مالیاتی سال بسال تجدید شود یعنی همه ساله تشخیص داده شود که این شخص چه میزان عایدی او زیاد یا کم شده است و بهتر از این چیزی نیست یعنی هم مودی مالیات راحت است و هم دولت به تکلیف خودش عمل کرده است. ولی بنده در بین این پیشنهائاتی که می‌شود فکر می‌کنم چطور می‌شود کارها را به این ترتیب اداره کرد. اداره کردن این کارها را هم باید در ضمن عمل ملاحظه کرد و با این اصولی که اداره مالیه در طرز اداره کردن اینکار دارد این ترتیب از حدود امکان خارج است. اگر چنانچه بخواهد حقیقتا باین ترتیبی که آقای طهرانی فرمودند عمل کند که هر وقت مودی مالیات بخواهد تقاضای تجدید ممیزی بکند وزارت مالیه مکلف باشد که یک نفر را بفرستد و ممیزی کند این علاوه بر اینکه زحمت فوق العاده دارد یک مخارج فوق العاده هم لازم دارد و از طرف دیگر هم اگر چنانچه مالیه بخواهد در صورتی که یک رعیتی که صد میش دارد و ده میش بر آن علاوه شود یا اینکه یک نفر مالک مجاور بواسطه مناقشاتی که با آن شخص دارد اگر راپورت بدهد که این رعیت بیست گوسفند علاوه از آنچه که ممیزی شده پیدا کرده است در این صورت وزارت مالیه مکلف باشد که امروز برود ممیزی کند. علاوه بر اینکه اسباب زحمت آنها فراهم خواهد شد ولی در صورتی که آقای طهرانی فرمودند که آفت برسد و مثلا چهارصد گوسفند یک نفر مالک تلف شود این را می‌شود قبول کرد وزارت مالیه تجدید ممیزی کند بشرط اینکه کسانی که تقاضای ممیزی می‌کنند مخارج ممیزی را هم بپردازند آنوقت مانعی ندارد که در سال دو مرتبه هم اگر بخواهد تجدید ممیزی کنند ولی مخارج ممیزی را بدهند.

مخبر – بنده تصور می‌کنم این پیشنهاد به نفع دارندگان مواشی نباشد برای اینکه نقطه نظر ماکمتر دخالت دادن دولت است در کار داخلی رعایا و دولت هر چه مداخله اش کمتر باشد در کار رعایا برای آنها بهتر است. آنها می‌توانند زندگانی کنند و ما میل داشتیم مدت ممیزی را دوازده سال کنیم و دولت پنج سال پیشنهاد کرده بود بالا خره به هفت سال توافق نظر حاصل شد. اگر ما بخواهیم مخارج ممیزی را بدولت واگذار کنیم که بودجه اش کافی نیست و اگر بخواهیم به مالک واگذار کنیم این هم خوب نیست بنابر این کمیسیون نمی‌تواند این پیشنهاد را قبول کند. رئیس- را ی می‌گیریم بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای طهرانی آقایان موافقین قیام فرمایند.

(عده کمی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد. اگر آقایان موافق باشند بقدر ده دقیقه تنفس داده شود.

بعضی از نمایندگان – صحیح است (در این موقع جلسه برا ی تنفس تعطیل و پس از بیست دقیقه مجددا تشکیل گردید)

رئیس – پیشنهاد شاهزاده افسر قرائت می‌شود. (اینطور خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم چنانچه صاحبان مواشی مدلل کردند که مواشی آنها تلف شده و معادل آن را هم ندارند از مالیات معاف باشند.

رئیس – این باید به تبصره چهارم اضافه شود (خطاب به شاهزاده افسر بفرمائید)

افسر – عرض می‌کنم بالاخره با اینکه به نظر بنده همانطوری که سابقا توضیح دادم. باید مالیات مواشی نسبت به املاک متناسب باشد آنجا هم عرض می‌کنم که باید مالیات مواشی عادلانه باشد زیرا بطوریکه آقای طهرانی فرمودند. چنانچه چهارصد و پنجاه گوسفند این رعیت تلف شود مطابق این ماده باید تمام مالیات هزار گوسفند را بدهد و علاوه براینکه و احشام نسبت به مالیات اراضی صد ۱۲ و صد ۱۳ می‌شود نه صد ۳ و نیم باید در موقعی هم که خسارت به آنها وارد آمده و اغنام و احشام شان تلف شده مالیات آن را هم بدهند. این هم مثل مالیات اراضی که اگر چنانچه ملک از میان برود و خراب شود و دیگری چیزی ندارد که مالیات گرفته شود این شخص هم یکمقدار از گوسفندش تلف می‌شود و دیگر جای آن هم چیزی نیامده که مالیات بدهد. بنابر این بنده اینطور پیشنهاد کردم که اگر مدلل کرد و ثابت نمود که حیواناتش تلف شده یا ازبین رفته و عوض آن را هم ندارد از مالیات معاف باشند.

رئیس- عقیده کمیسیون چییست؟

مخبر- کمیسیون نمی‌تواند قبول کند.

رئیس – رای می‌گیریم بقابل توجه بودن این پیشنهاد. آقایانی که موافقند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد.

پیشنهاد دیگر آقای طهرانی. (بشرح ذیل خوانده شد)

این بنده پیشنهاد می‌نماید که در آخر تبصره چهارم اضافه شود: ولی دارندگان حیوانات می‌توانند هر وقت بخواهند تقاضای ممیزی جدیدنمایند مشروط بر اینکه مخارج ممیزی را بعهده بگیرند. رئیس – آقای طهرانی (اجازه)

طهرانی – گمان می‌کنم دیگر محتاج بتوضیح نباشد و تصور می‌کنم هم نماینده دولت قبول کند و هم مخبر کمیسیون

مخبر – قبول می‌کنیم.

معاون وزارت مالیه – دولت هم می‌پذیرد.

رئیس – ولی این بضرر مودیان مالیات است …

کازرونی – بنده مخالفم

رئیس – آقای کازرونی چه می فرمائید؟

کازرونی – بنده با این پیشنهادی که کردند مخالفم.

رئیس – قبول کرده‌اند اگر مخالفید رای نمی‌دهید. (بمضمون ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم تبصره بترتیب ذیل اصلاح شود.

تبصره – در هر سال دارندگان مواشی از یک طرف و دولت از طرف دیگر می‌توانند تجدید نظر بخواهند و نیز مالکین مواشی حق دارند در موقع نقل بمحل دیگر یا فروش به غیر به مالیه محل اطلاع بدهند.

رئیس – آقای نظامی (اجازه)

نظامی – عرض می‌کنم این ماده هفت اسباب زحمت برای طبقه رعیت فراهم خواهد کرد. بنده می‌بینم یک نفر دهاتی که دارای چند راس گوسفند باشد همه روزه در زحمت خواهد بود. ولی بنده اینجا اختیار داده‌ام باشخاص که دارای ۵ یا ۱۰ یا ۱۰۰ راس گوسفند هستند بتوانند هر وقت به گوسفندهای آنها آفتی وارد آمد بمالیه محل اطلاع بدهند و البته مالیه محل رسیدگی می‌کند اگر اظهاراتشان صحیح است که یک تخفیفی به آنها می‌دهد و دیگر یک مالیاتی بدون جهت به آنها تحمیل نمی‌شود دیگر بسته است به رای آقایان.

رئیس – آقای رضوی (اجازه)

رضوی – این پیشنهاد آقای نظامی به اصطلاح کررا علی مافر است از یک طرف می‌خواهند از شر مامورین دولت فرار کنند از طرف دیگر در این پیشنهاد بدولت حق می‌دهند که همه ساله تجدید ممیزی بکند و این اسباب زحمت برای مؤدیان مالیاتست بنابراین بنده مخالفم و علاوه بر این باید در ماده هفت این مسئله ذکر شود نه در اینجا.

رئیس- رای می‌گیریم پیشنهاد آقای نظامی آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(کسی قیام ننمود)

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد جمعی از آقایان دایر بر یک تبصره اضافی است (بترتیب ذیل خوانده شد)

ما امضاء کنندگان تقاضا می‌کنیم تبصره ذیل بماده هفت اضافه شود.

تبصره ۵ – یک عشر از کل عایدات حاصله از ماده فوق برای احتیاجات صحیه ایالات و ولایات و برای رفع آفات و امراض حیوانی در ایالات و ولایات اختصاص داده می‌شود.

شریعت زاده – دکتر حسین بهرامی. محمد ولی اسدی. شیروانی.

(در این موقع عده از آقایان نمایندگان اجازه خواستند)

رئیس – فقط آقا یانی که عضو کمیسیون هستند می‌توانند اجازه بخواهند و صحبت کنند آقای شریعت زاده

شریعت زاده – بعقیده بنده اقدام در رفع حوائج صحی مملکت بزرگترین قدمی است که جامعه را بطرف سعادت و عظمت می کشاند. از طرف دیگر البته آقایان توجه فرموده و تصدیق می‌فرمایند که شدت حوائج و فشار عناصری که در کار هستند همیشه و هر سال دولت را مجبور می‌کنند که بودجه خود را موافق با اصل متناسبی تدوین کند. باین مناسبت است که در این سنوات مخصوصا در این دوره مجلس شورای ملی موفقیت حاصل شده است که مسئله صحیحه که یکی از مسائل حیاتی مملکت است یک فصلی در بودجه عمومی مملکت داشته باشند و تصور می‌کنم اگر در موقع وضع مالیاتها یک سهمی برای این امر حیاتی مملکت اختصاص داده بشود اکثرآن حوائج رفع می‌شود. زیرا وقتی یک وجهی در بودجه اختصاص داده شود باین محل البته دولت ناچار است خرج بکند و آقایان هیچ توجهی نمی‌فرمایند که ما اینجا در کمال راحت نشسته‌ایم و هزار‌ها اولاد ایرانی همه ساله در نتیجه امراض محکوم به مرگ می‌شوند

. رئیس – آقای کازرونی عضو کمیسیون هستند.

کازرونی. خیر.

رئیس – آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب – عضو کمیسیون نیستم

رئیس – آقای دست غیب

. دست غیب – بنده هم عضو کمیسیون نیستم.

رئیس – آقای سهراب زاده.

سهراب زاده – بنده هم عضو کمیسیون نیستم.

رئیس – آقای امامی.

امامی – عرضی ندارم.

رئیس – آقای دکتر امیر اعلم هم که عضو کمیسیون نیستند. آقای عدل (اجازه)

عدل – در اینکه صحیه برای مملکت خیلی لازم است این یک مسئله ایست که محتاج بمذاکره نیست ولی بنده عقیده‌ام اینست که قانون برای مالیات گرفتن گذاشته می‌شود نه برای خرج. و برای خرج دولت همه ساله یک بودجه می‌آورد در کمیسیون بودجه و کمیسیون هم ملاحظه می‌کند و می‌آورد از مجلس میگذراند. مااگر بنایمان بر این باشد در هر مالیاتی که وضع می‌کنیم یک زنگوله هم دنبالش بندیم بنده تصور می‌کنم عملی نباشد ما نمی گوئیم صحیه نباشد البته صحیه برای انسان هم لازمست برای حیوان هم لازم است برای اطفال هم لازم است ولی این را باید خود اداره صحیه بنویسد و بیاورید اینجا ماهم بالای سرمان می‌گذاریم و قبول می‌کنیم والا این قانون را با آن قانون مخلوط کردن بنده عملی نمی‌بینم.

مخبر – چون این مسئله در همین قانون سابقه دارد و بنده هم نظر اعضاء کمیسیون را موافق می‌بینم از این جهت قبول می‌کنم.

یک نفر از نمایندگان – دوباره قرائت شود. (مجددا بشرح سابق خوانده شد)

آقا شیخ فرج الله – بنده مخالفم و قبلا هم اجازه خواسته بودم

معاون وزارت مالیه – البته موافق نظامات مجلس این قبیل مسائل در صورتی که سابقه مذاکره در کمیسیون میداشته است و موافقت نظری بین دولت و کمیسیون حاصل می شده است در مجلس چندان مورد مذاکره واقع نمی‌شد. ولی نظر باینکه این مطلب علی الغفله در مجلس مطرح شده و در کمیسیون هم مذاکره در این باب نشده و بنده هم سابقه ندارم مطالب یک مقدار طولانی شده است ولی در وزارت مالیه راجع به این مسئله مذاکرات زیادی شد که آیا می‌شود قبول کرد که در وضع هر مالیاتی یک قسمت خرجی برای یک امری معین کنیم یا نه؟ بالاخره دیدیم ممکن نیست و البته اگر ممکن بود قبول می‌کردیم چون تصمیم گرفته‌ایم این اصلی را که از هر عوائدی یک قسمت را به یک خرجی تخصیص بدهیم از بین برداریم. از این جهت نمی‌توانم قبول کنم و حتی المقدور سعی می‌کنم که اصلا این اصل را در امور مالیه مرتفع نمائیم و نسبت به این مسئله دولت هم موافق نیست ولی معهذا اگر کمیسیون موافق است و مجلس هم رای می‌دهد آن مسئله ایست علیحده

رئیس- فقط راه حلی که دارد اینکه آقایان نسبت بماده و تبصره‌ها می‌توانند تقاضای تجزیه بکنند و آقایانی که مخالفند رای نمی‌دهند. آقای افسر پیشنهاد کرده‌اند صدی پنج این عوائد بصرف رفع آفات حیوانی برسد.آقای افسر (اجازه)

افسر – عرض می‌کنم این پیشنهاد بطور اجمال است یعنی فقط نوشته است صد ده و معلوم نیست چقدرش برای صحیه است و چقدرش برای رفع آفات حیوانی ولی بنده برای تعیین این دو قسمت این پیشنهاد راکردم زیرا مؤسسه رفع آفات حیوانی بیشتر اهمیت دارد و اگر آقایان توجه بفرمایند سابقه هم داشته است مثلا در مالیات نواقل عشرش را برای آبله کوبی تخصیص داده‌اند در صورتیکه چندان تناسبی هم با هم ندارد ولی در اینجا به عقیده بنده اگر از این مبلغی که از خود این حیوانات بعنوان مالیات می‌گیرند یک قسمتش را صرف دفع امراض و آفات آنها بکنند تناسبش به درجات بیشتر از آنجا است

رئیس – (خطاب به آقای افسر) این صد پنج علاوه بر آن صد ده است؟

افسر – خیر آن صد ده را تقسیم کرده صدی پنج برای صحیه ایالات و صدی پنج هم برای دفع آفات حیوانی

رئیس- پس پیشنهادتان را اصلاح بفرمائید آقای مخبر چه میفرمائید

مخبر – این وظایف کمیسیون بودجه و دولت است کمسیون نمی‌تواند قبول کند.

رئیس – رای می‌گیریم قابل توجه بودن آقای افسر آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند (عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای ضیاء (این طور قرائت شد)

پیشنهاد می‌شود به تبصره که کمسیون قول نمود علاوه شود (بلوکات وایالات)

رئیس – آقای آقا ضیاء (اجازه)

آقا سید ابراهیم ضیاء – پیشنهادی که بامضای چند نفر از آقایان تقدیم شد و مخبر محترم کمسیون هم قبول فرمودند این بود که یک عشر از عایداتی که موافق این ماده حاصل می‌شود (که ماده هفتم بخصوص باشد) تخصیص داده شود به صحیه ایالات و ولایات در حالتی که اصلااین مالیات روی هم رفته از دهات و بلوکات و ایالات گرفته می‌شود و گاو میری و سایر ابتلائات هم بیشترمتوجه همین دهات و ایالات است در این صورت عدالت وانصاف مقتض است که این مبلغ تخصیص داده شود به صحیه دهات و ایالات و در این تبصره که آقای مخبر قبول کردند ذکری از ایالات و بلوکات و دهات نشده لهذا بنده پیشنهاد کردم که ایالات و بلوکات هم علاوه شود

معاونت وزارت مالیه – البته عرضی که بنده می‌کنم متناسب است با پیشنهادی که از طرف آقا شده است و لیکن چون در زمینه اصل پیشنهاد تخصیص دادن این مقدار از مالیات برای صحیه است. این است که برای تکمیل آن مختصری که قبلا عرض کردم لازم دانستم که باستحضار خاطر محترم آقایان برسانم. ترتیب بوده اعم از جمع و خرج تا چند سال قبل یک ترتیبی در مملکت داشته ولی از چند سال به این طرف خیلی مراقبتها و مواظبتها شده که نه تنها مالیاتها بلکه کلیه مخارج هم باید به تصویب مجلس باشد. علاوه بر این یک چیز دیگری هم که باید کاملا رعایت شود این است که یک اصل مسلمی در وزارت مالیه برای تدوین و تنظیم بودجه اختیار شده است که عایدات و مخارج باید دو قسمت مجزا و مفروق باشد و به هیچ وجه مخارج مخلوط با عایدات نشود و بالعکس. بعلاوه نسبت به آنچه عشریه معارفی بود در تمام مالیات هاهم که صدی نیم در اینجا برای معارف معین شد و مجلس هم تصویب فرمود. بنده در خاطر دارم و اگر نظر آقایان محترم باشد بنده در تمام این قسمت‌ها عرض کردم که این ترتیب صورت اداری ندارد. مهذا چون مجلس تصویب کرده است البته وزارت مالیه تکلیفش اطااعت امر مجلس است ولی مانع از این نیست که آن طریقه را در ادراه مالیه معمول است و بالاخره به مرحله تکامل ویا کمالش برسانیم آن را عرض کنم که آقایان هم التفات کنند که نسبت به این مسئله در محظور نباشیم و نسبت به آتیه آننظری که راجع به مجمع و خرج بودجه مملکت است تامین شود مخصوصا راجع به صحیه شاید اگر بیشتر از آن اندازه که در نظر آقایان است ما متوجه نباشیم لا اقل تا همین اندازه متوجه هستیم که باید به هر وسیله که ممکن است مسائل صحی را توسعه داد و بلکه تکمیل نمود. این یک اصل مهم و بلکه در حقیقت تکلیف اولیه است و در وزارت مالیه هم در این قسمت همیشه در نظر هست که باید یک مالیات جدیدی وضع کرد یا از حذف بعضی مخارج که شایدبه نظر زائد می‌آید و یا بالاخره به هر وسیله دیگری که مجلس صلاح بداند یک مبلغی تخصیص داده شود به صحیه که حقیقتا در تکمیل و توسعه صحیه اقدامی بشود. به همین مناسبت هم هست که از طرف صحیه هر وقت هر اقدامی یا یک اشاره نسبت به این موضوع شده است به جهت اینکه امر حیاتی و مماتی است و مؤثر در زندگانی آتیه ما خواهد بود. اما اینکه در موقعی که وضع یک مالیاتی می‌شود یک قسمتی از آن تخصیص داده شود به صحیه یا برای امر دیگری این ترتیب همان امر قاعده بوده است که تا بحال در این مملکت معمول بوده. ولی مامی خواهیم بعد‌ها این رویه را باشد شقق نفس کنیم زیرااین رویه آن ترتیب جمع و خرج را که ما باید در جای خودش محفوظ نگاهداریم از بین می‌برد و اسباب هزار نوع محظورات می‌شود. حالا اگر هم یکی دو مورد اتفاق افتاده است که سابقه واقع شده است هیچ مانع از این نیست که ما قواعد بودجه را محفوظ بداریم و بعلاوه با این حس احساساتی که از طرف دولت نسبت به جلوگیری از امراش و امور صحی می‌شود ممکن است یک محلی پیدا کند. یک لایحه د اینباب تقدیم بشود یا این که مخارجی را که در بودجه هست ومجلس شورای ملی تصور می‌فرماید یک قسمتهای زائدی است حذف کنیم و بر بودجه صحیه اضافه کنیم. ولی از نقطه نظر ترتیب بودجه که بعد‌ها ماباید حفظ کنیم استدعا می‌کنم این ترتیب را در وضع هر مالیاتی یک قسمت را تخصیص بدهیم برای یک امری خودداری فرمایند.

رئیس – عقیده کمسیون چیست؟

مخبر- بنده چون ایل و قریه سراغ ندارم که خارج از ناحیه ایالات و ولایات باشد از اینجهت نمی‌توانم قبول کنم.

رئیس ایالت و بلوک و سایر توابع در ضمن ایالات و ولایات محسوب است مع ذلک رای می‌گیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای آقاضیاء آقایانیکه قابل توجهش قیام فرمایند.

(عده کمی بر خاستند)

رئیس – قابل توجه نشد. چون حقیقتا ایالات و ولایات شامل ایلات و بلوکات هم هست ذکرش لزومی ندارد پیشنهاد آقای افشار. (بشرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در تبصره مربوط بقسمت صحیه اصلاح ذیل به عمل آید: از عایدات خالص.

رئیس- آقای افشار (اجازه)

افشار – درآن تبصره که خوانده شد معلوم نیست که نظر پیشنهاد کنندگان عایدات خالص است یا غیر خالص اگر عایدات غیر خالص باشد ممکن است یک نکس فاحش متوجه بودجه بشود. ولی پس از وضع مخارج که باشد مخارج آن را موضوع می‌کنند و از عایدات خالص صد ده به این مصرف میرسانند و ضرر زیادی هم به بودجه وارد نمی‌شود بنابر این بنده پیشنهاد کردم که عبارت از عایدات خالص اضافه شود.

رئیس- در این پیشنهاد از کل عایدات مطلق است و اینجا پیشنهاد کرده‌اند که عبارت (ازعایدات خالص) اضافه شود.

مخبر- کمسیون نمی‌تواند قبول کند.

رئیس- رای می‌گیریم پیشنهاد آقای افشار آقایانی که قابل توجهش می دانند قیام فرمایند.

(عده کمی برخاستند)

رئیس – قابل توجه نشد آقای قشقائی پیشنهاد شما هم قرائت شود.

قشقائی – بلی .(بشرح ذیل خوانده شد)

در تبصره چهار پیشنهاد می‌کنم اضافه شود که:

هر گاه ثلث از ممیزی اموال دارنده مواشی کسر پیدا بشود حق خواهد داشت که تقاضا نامه برای ممیزی بدهد و پس از تحقیق تخفیف داده شود.

رئیس – آقای قشقائی (اجازه)

قشقائی – بنده دیگر لازم نمی دانم توضیح بدهم چون می‌فرمایند باید در ماده ۱۷ پیشنهاد شود از اینجهت در آن موقع عرض می‌کنم.

رئیس- پس مسترد می‌کنید.

قشقائی – بلی

رئیس – چند فقره پیشنهاد اصلاح عبارتی است پیشنهاد آقای آقا شیخ جلال راجع به تبصره ۳ است (بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد: در تبصره ۳ سطر ۳ از هر یک از اینها یک راس.

(تبصره سوم خبر کمسیون بشرح ذیل قرائت شد)

مادیان و اسب و قاطر و الاغ یک راس

رئیس- پیشنهاد آقای عدل هم در همین زمینه است دایر باضافه کردن کلمه. (یکراس) (بمضمون آتی خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در تبصره ۳ پس از لفظ (مادیان) لفظ (یک راس) و پس از لفظ (اسب) لفظ (یک راس) و پس از لفظ (قاطر) لفظ (یکراس) علاوه شود.

مخبر- کمسیون هم نظرش همین بوده است که از هریک از این حیوانات یک راس معاف باشد.

رئیس – یک نفردیگر از آقایان هم در همین زمینه پیشنهاد کرده‌اند.

مخبر- کمیسون هم موافقت می‌کند زیرا روحا با این پیشنهاد موافق است.

رئیس – تقریبا زمینه یکی است (خطاب به آقای عدل) با پیشنهاد آقای آقا شیخ جلال موافقت می‌کنید یا رای بگیریم.

عدل – بلی قبول می‌کنم.

رئیس – پیشنهاد دیگری از آقای آقا میرزا شهاب رسیده است قرائت می‌شود. (بترتیب ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در تبصره ۴ ماده ۷ عبارت (بطریق فوق) تبدیل به عبارت (به میزان فوق) شود.

مخبر- قبول می‌کنم.

رئیس-بسیار خوب – تقاضای تجزیه شده است. پیشنهاد آقای آقاسید یعقوب راجع به تجزیه است قرائت می‌شود. (بشرح آتی قرائت شد)

بنده ماده هفتم را درخواست تجزیه می‌نمایم که به هر یک علیحده رای گرفته شود.

رئیس – پیشنهاد دیگری هم از آقای اتحاد رسیده است آنهم دایر بر این مطلب است. (بترتیب ذیل خوانده شد)

بنده نسبت به رای گرفتن در ماده ۷ از تبصره آن تقاضای تجزیه می‌کنم.

رئیس – پیشنهاد آقای کازرونی – (بشرح ذیل قرائت شد)

بنده تقاضا می‌کنم که اصل ماه و تبصره یک و تبصره ۲ و تبصره ۳ جداگانه رای گرفته شود و راجع به پیشنهاد آقای طهرانی جداگانه رای گرفته شود.

آقا سید یعقوب – یک اصلاحی بنده در اصل ماده کرده بودم.

رئیس – اصلاح راجع به چه بوده است؟

آقا سید یعقوب – در ماده ۷ فقط نوشته شده است شتر علاوه بر ۳ سال ولی بنده اضافه کرده‌ام قاطر و الاغ هم علاوه بر ۳ سال.

رئیس – اگر ملاحظه بفرمائید زیرش یک علامتی دارد که اضافه کردن عبارت علاوه بر سه سال را تا مین می‌کند رای می‌گیریم به اصل ماده ۷ تا تبصره یک آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند. (اغلب قیام نمودند) رئیس- تصویب شد. رای می‌گیریم به تبصره یک …

جمعی از نمایندگان – خوانده شود. (بشرح ذیل خوانده شد)

مالیات فوق به حیواناتی تعلق خواهد گرفت که نواقل ماهیانه نمی‌دهند.

رئیس – این قسمت از پیشنهاد قبول شده است. (بقیه بشرح آتی قرائت شد) و یا پرداخت تدریجی ماهانه آنها کمتر از میزان نواقل ماهانه باشد.

عدل – بنده نسبت به تبصره ۱ پیشنهاد تجزیه می‌کنم.

رئیس – تبصره ۱ تجزیه می‌شود به دو قسمت. قسمت اول تا اول جمله (ویا پرداخت تدریجی) رای می‌گیریم به این قسمت آقایان موافقین قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. قسمت دوم از ابتدا جمله (و یا پرداخت تدریجی) ال آخر. رای می‌گیریم به این قسمت آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد. آن قسمت اول عین تبصره یک است و محتاج برای ثانی نیست.

عدل – بنده تبصره ۲و ۳ را پیشنهاد کرده‌ام یکی شود.

مدرس – پیشنهاد تجزیه شده.

رئیس – تبصره ۲ که قبول شده است به عرض آقایان می‌رسد. (بشرح ذیل خوانده شد)

عوامل زراعت از قبیل گاو و گاو میش کار و اسب و قاطر و الاغ که احتیاجات زراعتی را مرتفع سازد از تادیه مالیات معاف است.

رئیس – رای می‌گیریم به این تبصره بطریقی که قرائت شد آقای مخبر هم قبول کرده‌اند. آقایانی که موافق هستند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. تبصره سه …

عدل – بنده پیشنهادی داده‌ام که لفظ بعلاوه اضافه شود.

رئیس –در کجا؟

عدل – (در حال جلوس) تعرض می‌شود در آن یکی …

رئیس – اولا بایستید بعد فرمایشتان را بفرمائید.

عدل – بلی بنده پیشنهاد کرده‌ام عوض لفظ (تبصره ۳)نوشته شود: بعلاوه مالکین حیوانات از پرداخت مالیات عده حیوانات ذیل معافند چرا این کار را کرده‌ام؟ برای اینکه در بالا نوشته شده است گاوکار و گاو میش نر. آنجا آن گاو و گاو میش را برای این ذکر کرده‌اند که معاف باشند آنوقت وقتی که موقع اخذ مالیات می‌شود فقط یک الاغ را معاف می‌کنند. و حال آنکه دولت می‌خواهد یک الاغ آنجا معاف باشد و یک الاغ اینجا ولی اینجا یک الغ را معاف می‌کنند در صورتیکه آن یک الاغی هم که بار می‌کشد باید معاف باشد. این است که بنده پیشنهاد کردم به جای لفظ تبصره ۳ کلمه (بعلاوه) گذارده شود.

مخبر – اگر تبصره ۳ را ضمیمه تبصره قبل قرار می‌دادیم حق با آقای عدل بود ولی این تبصره مستقلی است و موافق نظر ایشان هست و مفهوم آنمعنی هم هست و این تغییر لازمنیست.

رئیس – مسترد می فرمائید؟

عدل – خیر بنده پس نمی‌گیرم.

رئیس – پس باید بعد رای بگیریم چون اصلاح عبارتی است و در وسط نمی‌شود رای گرفت.

عدل – لفظ بعلاوه را پس از تبصره بگذارید. رئیس- حالا موقع رای گرفتنش نیست فقط اصلاح عبارتی را می‌شود تذکر داد. تبصره ۳ قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل قرائت شد)

تبصره ۳ – مالکین حیوانات از پرداخت مالیات عده حیوانات ذیل معافند:

هر خانوار: شتر یک نفر. بز و میش ۵ راس مادیان و اسب و قاطر و الاغ از هر یک از اینها یک راس. ماده گاو یا ماده گاو میش یک راس.

رئیس- رای می‌گیریم به تبصره ۳ آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. تبصره ۴ پیشنهادی آقای بیات قرائت می‌شود. (بترتیب ذیل خوانده شد)

ممیزی حیوانات نسبت به یک قریه یا طایفه و عشیره بطور جمعی است و همه ساله مالیات از دارندگان حیوانات بمیزان فوق ماخوذ می‌شود.

رئیس- این اصل پیشنهاد آقای بیات است.

پیشنهادآقای طهرانی هم قرائت می‌شود. (ایمطور خوانده شد)

ولی دارندگان حیوانات مزبور می‌توانند همه ساله ممیزی جدید بخواهند مشروط بر اینکه مخارج ممیزی جدید را بعهده بگیرند.

رئیس – قبلا تقاضای تجزیه شده است هم نسبت به این قسمت و هم نسبت پیشنهاد آقای طهرانی.

اول رای می‌گیریم باصل تبصره تا اول جمله (ولی دارندگان) آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. رای می‌گیریم به قسمت دوم از اول (ولی) تا به آخر آقایان موافقین قیام فرمایند. (عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد. مطابق اصل تبصره است. تبصرهراجع به اختصاص یک عشر به صحیه ایالات و ولایات. تبصره پنج می‌شود. یک مرتبه دیگر قرائت می‌شود و رای می‌گیریم. (تبصره ۵ مجددا بشرح سابق خوانده شد)

رئیس- رای می‌گیریم به تبصره ۵ آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. رای می‌گیریم به ماده ۷ که مشتمل بر ۵ تبصره است.

مدرس- اصلاحی پیشنهاد کرده‌اند

رئیس- این اصلاح را حالا پیشنهاد کرده‌اند؟ بسیار خوب خوانده می‌شود. (بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم لفظ (تبصره سه) برداشته شده و بجای آن لفظ (بعلاوه) نوشته شود. عدل.

رئیس – عرض کردم این اصلاح عبارتی است. حالا رای می‌گیریم پیشنهاد اولیه شان که بجای (تبصره سه) کلمه (بعلاوه) نوشته شود. آقای مخبر قبول نمی‌کنند؟

مخبر- خیر مفهومش همین است.

رئیس – به این پیشنهاد اصلا نمی‌شود رای گرفت ولی در ترتیب عبارت می‌شود قبول کرد که عبارت را پس و پیش بکنند یا یک ماده دیگری بکنند ولی دیگر حالا وقت نیست. رای می‌گیریم به اصل ماده هفت که مشتمل بر ۵ تبصره است. آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. آقایان موافقند جلسه را ختم کنیم.

جمعی از نمایندگان – صحیح است.

معاون وزارت مالیه – لایحه دو دوازدهم بابت آذر ماه و دیماه تقدیم می‌شود.

رئیس – به کمسیون بودجه قدیم ارجاع می‌شود جلسه آتیه روز ۵ شنبه سه ساعت و نیم قبل از ظهر. دستور هم بقیه دستور امروز

(مجلس یک ساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی –سید محمد تدین

منشی م شهاب منشی- علی خطیبی.