مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ فروردین (حمل) ۱۳۰۱ نشست ۸۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ فروردین (حمل) ۱۳۰۱ نشست ۸۶

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ فروردین (حمل) ۱۳۰۱

نشست ۸۶

صورت مشروح مجلس یوم شانزدهم حمل ۱۳۰۱ مطابق هشتم شعبان ۱۳۴۰

مجلس دو ساعت قبل از غروب به ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید

صورت مجلس یوم سه شنبه چهاردهم حمل را آقای امیر ناصر قرائت نمودند

رئیس ـنسبت به صورت مجلس مخالفی هست یا نه؟

مخالفتی نشد

رئیس ـ صورت مجلس تصویب شد. از اینکه در جلسۀ گذشته مجلس شورای ملی به خدمات ناقابل بنده اهمیت و وقعی گذاشته و مجدداً اظهار ظن و اعتماد نسبت به بنده فرموده‌اید کمال تشکل و امتنان را دارم و امیدوارم با رضایت خاطر آقایان اموری که به بنده محول شود انجام دهم از طرف وکلا ـانشاءالله ـ و یقین دارم همان طوری که سابقاً با بنده هدر حسن انتظام امور مجلس همراهی فرموده‌اند باز هم مساعدت فرمایند ـ انشاء الله ـ راجع به امور داخلی مجلس امیدوار هستم انشاءالله در این شش ماهی که در جلو داریم از حیث کار کردن از شش ماه گذشته عقب نمانیم چون در ششماه گذشته مجلس بکارهای مهمی دست زد و لوایح زیادی به مجلس آمده که در کمیسیونها تحت مطالعه است و عنقریب به مجلس خواهد آمد کمیسیون بودجه و خود مجلس شورای ملی نسبت به بودجه و خود مجلس شورای ملی نسبت به بودجه خرج مملکت تصمیمات و اقدامات خیلی مفیده اتخاذ کرده‌اند که در دوره‌های سابق نظائری نداشته است ـ

گفته شد صحیح است

بدین لحاظ است که بنده امیدوارم هستم در آتیه نیز به همین و تیره عمل شود و هیچ شکی هم ندارد که همین طور خواهد شد برای این که در مجلس شورای ملی حس اقدامات عملی پیدا شده و این حس ناشی نیست مگر از تغییر افکار عامه در سابق یعنی در اوایل مشروطیت و در مجلس شورای ملی اول خیال می‌کردند که گفتن لفظ مشروطه و داشتن قانون اساسی مملکت اصلاح می‌شود ولی بعدها معلوم شد که اصلاحات یک تنقیدات و ایراداتی هم لازم دارد. لیکن در زمینۀ تنقیدات یکقدری سوء استعمال و افراط شد و علاوه بر این یک عیب دیگری که در کارهای مملکتی بود مسئله نقلیه بود و خیال می‌کردم که کارهای مملکتی را به نقلیه می‌شود گذرانید بنابراین گاهی مقلدزید بودم و گاهی مقلد عمر و گاهی مقلد بکر. این است که اگر به قوانین ما درست امعان نظری بشود ملاحظه خواهد شد که از بیست ماده قانون شاید یکی هم قابل اجرا نباشد ولی حالا دیده می‌شود که در بعضی اشخاص که در کارهای سیاسی داخل هستند یک حق دیگری پیدا شود و آن حس عمل و اقدامات عملی است که بعد از ۱۶ سال مشروطیت این حس و این نظریه و این عقایدی که جدیداً در مردم پیدا شده و در مجلس هم انعکاساتی پیدا کرده به این نظر است که ما می‌بینیم مجلس شورای ملی معتقد شده است که در کارها اقدامات عملی باید بشود.

البته مجلس شورای ملی می‌داند که مشروطیت یک امر عظیمی است و با نقلیه و حرف زدن کار مملکت اصلاح نمی‌شود

(گفته شد - صحیح است).

اولاً مشروطیت یک میل وافری می‌خواهد و بعد اقدامات جدی عملی لازم دارد

(گفته شد - صحیح است)

کمیسیون بودجه را هم در خرج مملکت اقدامات عملی کرده است و امیدوار هستم که انشاءالله بودجه دخل مملکت هم همان اقدامات عملی را بکند برای این که خرج بی‌دخل و یک بودجه که خرجش مرتب و دخلش مرتب نباشد یا بالعکس شاید مثل شخصی باشد که عملش تابع عقلش نباشد یا اگر از این مثل خوششان نیاید می‌توانم عرض کنم مثل شخصی است که گاهی از روی عقل کار کند و گاهی از روی احساسات قلبی به این لحاظ در هر مملکتی که خواسته‌اند رژیم مشروطیتشان مستقل شود اول نظری به دخل و خرج مملکت انداخته‌اند که هر دو را مساوی کنند کمیسیون بودجه هم در خرج مملکت اقدامات مفیده کرده و در دخل هم امیدوارم همین طور اقدام کند ولی چیزی که به نظر بنده می‌آید و البته خود آقایان هم می‌دانند اگر زیادی نباشد عرض می‌کنم که در دخل مملکت هم دو رشته اصلاحات لازم است چون اصلاحات کلیه راجع به جلوگیری از تعدیات است. تعدیات هم بر دو قسم است یک مرتبه بر ضرر دولت است که مالیه دولت حیف و میل می‌شود و یک تعدیاتی است که بر منفعت دولت است و بر مردم تعدی و اجحاف می‌شود ما باید از هر دو قسم تعدی جلوگیری کنیم و نباید بگوییم این تعدیاتی که به منفعت دولت است از او نباید جلوگیری کنیم به جهت این که برای دولت تحصیل عایدی است زیرا اگر این عقیده ما بود دیگر لازم نبود که ما مشروطه بشویم در زمان استبداد هم همین حرف را می‌زدند و اصول استبداد هم همین است که بیشترین منافع یا کمترین ضرر برای دولت ولی اصول مشروطیت غیر از این است یعنی بیشترین منافع ملت یا کمترین ضرر دولت است ما هم بایستی در کار دخل مملکت و در مالیات‌هایی که وضع شده و می‌شود همین اصول را رعایت کنیم مثلاً اگر در ازمنه سابقه مالیات‌هایی وضع شده و بعد در مجلس اول و دوم و سوم مالیات‌های جدیدی وضع کرده‌اند یا در ایام فترت هیأت وزرا یا اشخاص دیگری مالیاتی وضع کرده‌اند شاید ملاحظه نکرده‌اند که این مالیات جدیدی که وضع می‌شود آن مالیات قدیم را باید لغو کرد (صحیح است) و همچنین در خیال این هم نیافتاده‌اند که آنها را یک کاسه و یکنواخت کنند که هم تکلیف امنای مالیه و هم آنهایی که مالیات بده هستند معلوم باشد این است که بنده گمان می‌کنم کمیسیون قوانین مالیه و کمیسیون بودجه باید در این امر یک نظر عمیقی بکند و از حیث یک کاسه کردن و یکنواخت کردن بعضی مالیات‌ها و تطبیق آنها با قوانینی که در سابق وضع شده یک قدری تعمق بکنند و آنهایی که باید الغاء شود الغاء نموده و آنهایی که باید یک کاسه و یکنواخت بشود مرتب بشود و به مجلس پیشنهاد نمایند در خاتمه این را هم زاید نمی‌دانم عرض کنم که از بدو افتتاح مجلس تا به حال راجع به واردات مملکت مذاکرات زیادی شده و از طرف جمعی مخصوصاً از ولایات پیشنهادات زیادی به مجلس رسیده راجع به منع ورود بعضی امتعه از قبیل امتعه تجملی و تاکنون این قبیل لوایح در کمیسیون مانده اگر چه امعان‌نظر و دقت کامل در آنها شده است ولی راپورتش حاضر نشده لذا از آقایان خواهش می‌کنم که در انتخاب اعضاء کمیسیون تجارت یک جدیتی بفرمایند که کمیسیون زودتر تشکیل شود و راپورت خود را زودتر به مجلس شورای ملی پیشنهاد کند تا آن چیزی که مطمع نظر عامه اهالی این مملکت است زودتر به موقع اجرا گذاشته شود.

(گفته شد - صحیح است)

رئیس - شعبات باید تجدید شوند. هر شعبه سیزده نفر خواهد بود به استثنای شعبه اول و دوم و سوم که چهارده نفر می‌شوند.

(در این موقع آقای منتصرالملک استقراع نمود و شعبات به ترتیب ذیل به حکم قرعه تعیین شدند)

شعبه اول - آقای بهاء‌الملک. آقای مستوفی‌الممالک. آقای بیان‌الدوله. شاهزاده نصرت‌الدوله. آقای حاج میرزا تقی خان نایینی. آقای آقا میرزا علی کازرانی. آقای سهام‌السلطان. آقای سردار جنگ. آقای رفعت‌الدوله. آقای معتمدالسلطنه. آقای نصیر دیوان. آقای شیخ‌الاسلام ملایری. آقای حاج امین‌التجار. آقای وقارالملک هم در آخر ضمیمه شد.

شعبه دوم - آقای میرزا محمدحسین صدرایی. آقای حائری‌زاده. آقای حاج نصیرالسلطنه. آقای فتح‌الدوله. آقای مؤتمن‌السلطنه. آقای بیان‌الملک. آقای سردار معظم کردستانی. آقای مستشارالسلطنه. آقای حاج مقبل‌السلطنه. آقای حاج میرزا مرتضی. آقای ناظم‌العلما. آقای آقا سید فاضل. آقای حاج میرزا علی‌محمد. آقای آصف‌الملک نیز بعد علاوه شد.

شعبه سوم - آقای آقا سید محمدتقی طباطبایی. آقای حاج میرزا اسدالله خان کردستانی آقای حاج میرزا عبدالوهاب. آقای عمادالسلطنه طباطبایی. آقای قوام‌الدوله. آقای آقا سید جواد محقق‌العلما. آقای احتشام‌الدوله. آقای امیر ناصر. آقای شیخ‌الاسلام اصفهانی. آقای آقا میرزا هاشم آشتیانی. آقای وحیدالملک. آقای آقا میرزا سیدحسن کاشانی. آقای آقا میرزا ابراهیم خان ملک‌آرایی. آقای مؤتمن‌الملک.

شعبه چهارم - آقای آقا سید محمدرضای سادات. آقای صمصام‌السلطنه. آقای عمادالسلطنه خراسانی. آقای شیخ‌العراقین‌زاده. آقای عدل‌السلطنه. آقای آقا سید یعقوب. آقای آقا سید حسن مدرس. آقای آقا سید محمد تدین. آقای آقا شیخ ابراهیم زنجانی. آقای منتصرالملک. آقای صدرالاسلام. آقای رکن‌الملک. آقای غضنفر خان.

شعبه پنجم - آقای عمیدالممالک. آقای سدیدالملک. آقای میرزا ابراهیم قمی. آقای میرزا شهاب‌الدین. آقا میرزا محمدنجات آقای شریعتمدار کرمانی. آقای اقبال‌السلطان. آقای سلطان‌العلما آقای حاج شیخ اسدالله. آقای آقا سید کاظم یزدی. آقای وکیل‌الملک. آقای حاج مخبرالسلطنه. آقای رئیس‌التجار.

شعبه ششم - آقای سردار مفخم. آقای دکتر لقمان. آقای سلیمان میرزا. آقای جلیل‌الملک. آقای نظام‌الدوله. آقای امین‌الشریعه. آقای فهیم‌الملک. آقای میرزا طاهر تنکابنی. آقای محمدهاشم میرزا. آقای ارباب کیخسرو. آقای حاج شیخ محمدحسن گروسی. آقای میرزا محمدصادق طباطبایی. آقای ملک‌الشعرا.

رئیس - چون کمیسیون‌ها باید تجدید شوند لذا سه نفر مستخرج آراء باید معین شوند.

آقای منتصرالملک استقراع نموده و آقایان مؤتمن‌السلطنه و معتمدالسلطنه و آقای میرزا طاهر تنکابنی به حکم قرعه معین شدند.

رئیس - برای تجدید انتخاب کمیسیون‌ها با آن ترتیبی که آقایان اتخاذ کرده‌اند یعنی به طریق معمول که مشغول مذاکرات باشیم و آقایان یکی یکی تشریف ببرند بیرون و انتخاب کنند گمان نمی‌کنم انجام بگیرد یعنی از روی عمل آنچه دیده شده با این ترتیب نتیجه مطلوبه حاصل نخواهد شد و اگر آقایان موافق باشند خوب است جلسه را تعطیل کنیم که آقایان تشریف ببرند بیرون و کمیسیون‌ها را انتخاب کنند بعضی گفتند صحیح است.

رئیس - آقای سهام‌السلطان (اجازه)

سهام‌السلطان - به طوری که خاطر آقایان مستحضر است راپورت کمیسیون بودجه و کمیسیون خارجه جزو دستور بود و بنده تصور می‌کنم مذاکره در راپورت کمیسیون بودجه راجع به بودجه ریاست وزرا مطرح شود و بعد در موقع تنفس کمیسیون‌ها را انتخاب نمایید.

رئیس - چون مکرر دیده شده که در موقع تنفس نتیجه مطلوبه حاصل نخواهد شد.

مدرس - اجازه می‌فرمایید.

رئیس - بفرمایید.

مدرس - گمان می‌کنم امروز موفقیت به انتخاب کمیسیون‌ها حاصل نشود زیرا آن طوری که باید و شاید تبادل افکار نشده خوب است به جلسه بعد محول شود.

(گفته شد - صحیح است)

رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقای سید یعقوب - بنده عرضی ندارم.

رئیس - آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا - بنده عرضی ندارم.

رئیس - مجلس با پیشنهاد آقای مدرس موافق است؟

مخالفتی نشد.

رئیس - پس راپورت کمیسیون خارجه مطرح است ماده اول قرائت می‌شود.

(آقای امیر ناصر ماده اول را به مضمون ذیل قرائت نمودند)

ماده اول - مدت مأموریت کلیه مأمورین سیاسی و قنسولی دولت علیه ایران در ممالک خارجه به استثنای مأمورین افتخاری نباید از پنج سال تجاوز نماید و در انقضای این مدت مأموریت مجدد آنها به خارجه منوط است به این که لااقل یک سال در ایران توقف کرده باشند.

رئیس - آقای زنجانی (اجازه)

آقای شیخ ابراهیم زنجانی - بنده موافقم.

رئیس - آقای گروسی (اجازه)

حاج شیخ محمدحسن گروسی - بنده در یک قسمت مخالفم و در یک قسمت موافق.

رئیس - بفرمایید.

حاج سیخ محمدحسن - از برای موافقت با این لایحه همین یک جمله را کافی می‌دانم که المجالسه مؤثره ولی مدت پنج سال را زیاد می‌دانم و پیشنهاد می‌کنم بیشتر از ۳ سال نباشد.

رئیس - آقای زنجانی (اجازه)

آقاشیخ ابراهیم - در شور اول به عقیده من در این ماده به قدر کافی مذاکره شد و جواب بعضی اشکالاتی که آقایان کردند داده شد ولی بنده می‌خواهم مجدداً به آنها اشاره بکنم. اولا اینکه آقای گروسی پیشنهاد کردند که مدت سه سال باشد بنده سه سال را کم میدانم بجهت اینکه ماءموریتی که می‌روند آنجا تا راه بکاریدا کند لابد یک مدتی وقت لازم دارد و بعقیده بنده پنجسال که پیشنهاد شده کافی است و زیاد نیست و اما اشکالی که بعضی از آقایان کردند و فرمودند که ممکن است آن ماءمور در سر پنجسال که موقع احضار اوست داخل در یک سیاساتی شده و خواستن او در اینموقع شاید سکته بامور واردآورد بعقیده بنده این اشکال وارد نیست چرا؟ برای اینکه وقتی وزیر خارجه دید که یک ماءورش در فلان محل بقدر کفایت اقامت کرده یعنی مدت پنج سال او تمام شده او را خواهد خواست و اگر چنانچه او داخل در یک مذاکرات و سیاساتی شده البته قبل از وقت وزارت خارجه از برای او عوض معین می‌کنند و بموقع عوض او را خواهد رسانید بعلاوه می‌تواند از سایر ماءمورین خودش که در نقاط دیگر همان مملکت هستند و مدت پنج سالشان سر نیامده بجای او بفرستد و این هیچ سکته بکار او وارد نخواهد آورد و ما قوائد این امر هم زیاد است و مختصراً اشاره می‌کنم. یکی اینکه این شخص بمملکت خود بر می‌گردد و از سیاست مملکت خود اطلاع حاصل می‌کند و از اطلاع حاصل می‌کند و از اطلاعاتی که در خارجه تحصیل کرده بمملکت فائده میرساند و دیگر اینکه برای جلوگیری از تشبئات بعضی اشخاص که اسباب چینی می‌کنند تا در آن محل بمانند این قانون خیلی لازم است و رفع آن تشبتات را می‌کند و بنده این ماده را لازم می دانم و اشکالی هم ندارد.

رئیس-آقای آقا سید یعقوب موافقید یا مخالف؟

آقا سید یعقوب- بنده از آقای مخبر سوءالی دارم

رئیس- بفرمائید

آقا سید یعقوب- در لایحه اول که بنظر هیئت دولت هم رسیده ذکر لفظ قنسولی نشده بود و در این لایحه تا نمی نوشته است مدت ماءموریت کلیه ماءمورین سیاسی شامل قنسول هم می‌شود یا نه؟ و علت چیست که لفظ قنسولی را اضافه کردهاند و هم چنین علت استثناء کردن ماءمورین افتخاری چیست؟

مخبر- اولا ماءمورین سیاسی فقط شامل سفراء و وزراء مختار می‌شود و قنسولی یک رشته علیحده است و ماءمورین سیاسی شامل آنها نمی‌شود لهذا لفظ قنسولی اضافه شده.

(گفته شده صحیح است)

رئیس- آقای حاج میرزا علی محمد مخالف هستید؟

حاج میرزا علی محمد- بلی

رئیس- بفرمائید

حاج میرزا علی محمد- سابق بر این در لایحه نوشته بودند وزرای مختار و سفرای مقیم ولی حالا نوشته‌اند کلیه ماءمورین سیاسی یک کلمه ایست که شامل ژارژوافر و نواب سفارت خانها هم می‌شود و کلمه قنسول هم شامل و پس قنسول و ژنرال قنسول و غیره خواهد شد و من عقیده ندارم که این لایحه آنقدر توسعه بدهیم که شامل قنسول و یس قنسول و شارژوافر و نواب هم بشود و بعلاوه سابقاً هم عوض کرده‌ام وقتی که نباشد تمام ماءمورین سیاسی را بخواهند انوقت باید درب سفارتخانه را بکلی ببندند و بیایند چونکه تمام ماءمورین از قبیل ژارژدافر و قنسول و نواب وغیره باید بیایند و بنده نمی دانم نظر کمیسیون در این است که تمام نواب نواب اول و دوم و آتاشه هاو غیره را هم شامل شود یا نه؟ یعنی کلمه ماءمورین سیاسی باینها اطلاق می‌شود یا نه؟ اگر شامل بشود دیگر کسی در سفارتخانها نم ماند مگر اینکه متوسل بشوند ب آن ماده آخر که برای آنها یک مدتی مهلت معین کرده‌اند والا اساسا اینکار تصریح شده است که این قانون شامل ما قبل خودش هم هست و دولت در این مورد دچار اشکالات می‌شود.

مخبر- در اپورت اولیه کمیسیون در نظر آقایان هست که اختصاصی داده شده بود بفرای مقیم دو وزرای مختار لکن اینطور احساس شد که نظریات اکثریت مجلس یعنی موافق پیشنهاد اتی که آقایان فرمودند و بکمیسیون ارجاع شده است این است که شامل تمام مامورین می‌شود اعم از قنسول‌ها و اجزاء سفارتخانها و اتا شه‌ها و غیره بعلاوه آن نظریه که این پیشنهاد را در مجلس قابل توجه کرد یک چیز هائی بود که اگر بقنسولها مخصوصا و پس قنسول‌ها اگر مراجعه کنیم خواهیم دید که بیشتر آنها مستلزم تغییر و تبدیل هستند زیرا در خارجه باتباع ایران خیلی صدمه و زحمت وارد میا ورند مثل اینکه در اسلامبول دولت مجبورشد که یکمرتبه تمام اعضاء سفارت خانه را احضار و تعطیل کند که هیچکس در سفارت خانه نباشد اینها تمام بواسطه رفتار مامورین مخصوصاً ماءمورین جزء قنسول گری بوده و کمیسیون ئ پس از مطالعات زیاد لازم دانست که این نظریه را تنفیذ کند و اما اینکه می فر مایند در اجرای این امر دولت دچار اشکال می‌شود خیر اینطور نیست که آقای حاج میرزا علی محمد خیال می‌کند که هر پنجسال عوض بشود و در آخر هر پنجسال باید یک مدتی در ب سافرتخانه را به بندند تا عده تانوی برئد ایطور نیست و ترتیبش عیر از ایناست.

اولا در این لایحه محرز نشدهاست که حکما هر ماءموری باید پنجسال متوالی بماند و در راءس ۵ سال حرکت کند خیر دولت مجاز است که یکسال دو سال سه سال شش ماهاو را نگاهدارد و منتهی مدت توقف او پنج سال است نباید از پنجسال تجاوز بکند.

ثانیاً تمام آنها که یکدفعه احضار نخواهند شد البته بتدریج خواهد آمد یعنی ممکن است کا اول خود وزیر مختار ر احضار کنند بعد اجزایش را بخواهند و این ماده سوم جلوگیری از اشکال آقای دولت آبادی می‌کند. که روسا آنها را اول احضار کند و اجزاء انها رادر ظرف یکسال بتدریج عوض کنند یعنی دولت تمام را عوض می‌کند یا تغییر ماءموریت می‌دهد ولی عوض آنها را بتدریج معین می‌کند ولی عوض آنها را بتریج معین می‌کند و هیچوقت از ابتداء هم یکعده را یکدفعه نمی‌فرستد که د ر آخر آن تاریخ مجبور با حضار هم باشند.

رئیس- آقای سهام سلطان (اجازه)

سهام السلطان-موافقم

رئیس- آقای کازرانی موافقید

آقا میرزا علی کازرانی- مخالفم.

رئیس- بفرمائید

آقا میرزا علی- بنده در شورا اول پیشنهاد کردم که مدت اقامت ماءمورین خارجه بیش از سه سال تباشد بجهت اینکه اقایان موافقین یکی از دلائلی که برای وجوب این لایحه اقامه می‌کردند این بود که ماءمورین که بخاجه می‌روند تجربیات و معلوماتی حاصل می‌کنند و مطابق این قانون باید به ایران بیایند وآن معلومات را بما بدهند. بسیار خوب اگر این حکمیتش باشد بنده هم موافقم ولی مطابق همین دلیل اگر مدت ماءموریتشان سه سال باشد بهتر است ک بیشترین بخارجه می‌روند و زودتر بر می‌گردند و یشتر تجربه بیاموزند بعلاوه نمی دانم بچه نظر و ملاحظه ۵ سال را خیلی کوتاه فرض می‌کنم ۵ سال خیلی زیاد است و در حقیقت یک نیمچه عمری است علی الحال بعقیده بنده پنج سال خیلی زیاد است و گمان می‌کنم سه سال کافی است وب نده همان نظریات سابق خودم راپیشنهاد کرده‌ام تعقیب می‌کنم و خواهش می‌کنم که مخبر محترم بپذیرند و مدت را سه سال قرار بدهند.

رئیس-آقای سهام السلطان (اجازه)

سهام السلطان- اساسا اگر آقایان وقت بفرمایند تصدیق خواهند کرد که دولت محدود نخواهد بود که زودتر از پنج سال مامورش را نتواند نغییر بدهد خیر؟ دولت از یک سال تا پنج سال هر وقت مقتضی بداند مامورین خود را می‌تواند تغییر بدهد و منتهی مدت او پنج یال ایت و بعقیده بنده نبایستی مدت را خیلی محدود کرد دست دولت را بسمت که نتواند یک مدت کافی ماءمورش را در یک نقطه باقی بگذارد و باید ۵ سال بطور مدت آخر قرار داد یعنی تا پنج سال در این صورت چناچه دولت لازم بداند می‌تواند قبل از پنج سال مامور خودش را تغییر بدهد و هیچ مانعی ندارد اینکه آقای حاج میرزا علی محمد فرمودند که این ماده موجب می‌شود ک یکمرتبه اعضاء سفارت خانه رابه بندند اگر ملاحظه بفر مایند خواهند دید که تمام اعضاء یکمرتبه برای یک سفارتخانه نرفته‌اند که یکمرتبه موفق بتغییرش نشوند هر کدام به تفاوت رفتهاند و بتفاوت هم تغییر واحضار هم تغییر و احضار خواهند شد و بعلاوه برای آنهم یک مدتی مهلت معین شد ویکسال فرجه قرار داده‌اند در این صورت دست باز است و هر طور مقنضی بداند رفتار می‌کند.

رئیس-آقای محقق العلماء مخالفید؟

محقق العلماء- بنده در یکقسمت مخالفم و در یک قسمت موافق

رئیس- بفرمائید

محقق العماء- اینکه در این ماده می‌گوید اعلای توقف ما مورین در خارجه پنج سال است و بعد باید بیایند و یکسال در ایران بمانند عرض می‌کنم کهبنده از این بیانات فهمیدم که مقصود از پنجسال حد اعلی ایت نه اینکه دولت ناچار باشد که پنجسال تمام آنها را در سر ماموریت خودشان نگاهدارد والا در ماده که فهمیده نمی‌شود و بنده از بیانات ملتفت شدم ولی عرض می‌کنم که ممکن است بعضی از این ماءمورین قابل و لایق و صحیح العمل و عارف بااصطلاح وسیاست مملکت و مسلک خارجه شده باشند و این قانون ناچار می‌کند دولت را که آنها را احضار کند خوب حالا که احضار شوند دیگر چرا باید یکسال توقف کند وبعقیده بنده یک سال زیاد مجبئر کرده است که نگذارد ما موریتش در خارجه بیش از ۵ سال توقف نماید و در سر پنجسال باید او را احضار کند والا اگر این قانون نبود شاید ده سال دیگر هم دولت بواسطه صحت عمل و لیاقت او مدت ماموریت او را در همانجا ادامه می‌داد. حالا که این قانون دولت را مجبور کرده که آنها را بایران مراجعت بدهد با کمال اطمینانی که به آنها دارد دیگر بنده شایته نمی دانم که یکسال در تهران بماند بلکه چهار پنج ماه بماند کافی است و بعد برگردد محل ماموریتش و یکسال را بنده زیاد میدانم.

رئیس –آقای گروسی که مخالف بودند آقای امین الشریعه چطور

امین الشریعه- مخالفم

رئیس-آقای ملک الشعراء موافقید؟

ملک الشعراء-خیر مخالفم

رئیس-آقای حاج میرزا عبدالوهاب.

حاج میرزا عبدالوهاب-مخالفم.

رئیس-آقا سید یعقوب موافقید؟

آقا سید یعقوب- بله موافقم

رئیس- بفرمایید

آقا سید یعقوب –نمی دانم نماینده محترم فارس در شور اول مگر تشریف نداشتند که بدانند فلسفه اینکه یک سال باید در ایران توقف کنند و برگردند و فلسفه اینکه انها را احضار کنند چیست؟ اولا ما ناچار هستیم این مسئله را در تحت قانون قرار دهیم چون ماموریتی داریم در خارجه که حقیقتاَ نتوانستیم آنها را احضار کنیم بعضی گفتند خیر خیر اینط. ر نیست باید آناه را به قوت قانون احضار کنیم و فلسفه اینکه بدانند و یک سال در ایران بمانند. برای اینکه از سیاست مملکت و از حالات روحی و تعییرات و کیفیاتی که در مملکت ایجاد شود ملتفت شوند. و برای العین مشاهده کنند پس از ان اگر خواست آنها را باز مامور کنند. و در ظرف سه یا چهار ماه قطعاَ این مطلب حاصل نمی‌شود. دیگر اینکه اینجا مکرر گفته شود مامورین ما که در خارجه تحصیلاتی کرده‌اند و اطلاعاتی حاصل نموده‌اند. باید تشریف بیاورند و از اطلاعات و قوانین ازممالک متمدنه اتخاذ کرده‌اند بیایند و در اینجا هم یک ادارات و تاسیسات تشکیل بدهند. و باز بدانند برای این کار آیا دو ماه و سه ماه کافی است بلکه حداقل یک سال است که در لایحه ذکر شده و الی اگر کمتر از یکسال باشد ثمری ندارد.

رئیس-آقای گروسی (اجازه)

حاج شیخ محمد حسن-مطالب بنده را آقای آقا سید یعقوب بیان فرموده‌اند.

رئیس- آقای امین الشریعه؟(اجازه)

امین اشریعه – بنده چنانچه در شور اول هم عرض کردم اساساَ با صدور ذیل این مایه مخالفم اولا آقایان نمایندگان تصدیق می‌فرمایند که حیثیات قانون را باید بیش از همه چیز محفوظ و منظور داشت و حیثیات قانون وقتی محفوظ می‌شود که قانون را از اروی یک نظریات اصلی و فلسفه اجتماعی و منافع عمومی که در مملکت ایجاد می‌شود وضع کرد رفع مخطور و موانع را باید توسط قوه مجریه کرد و اگر برای مخطور قانون وضع کنند حیثیات قانون را تضییع کرده‌اند. و موجب وهن قانون است و شاید اگر برای رفع محظوری قانون و ضع کنند ممکن است محظور دیگری تولید شود یا همان محظور را زیاد تر بکنند و اما اینکه فرمودند بیایند ایران و از اطلاعاتشان استفاده‌هایی می‌شود خیل یمحل تعجب است اما اینکه به ماموریت خارجه بروند اولا باید فهمید چه قسم اطلاعات آنها در ظرف چهار پنج سال تکمیل شد تازه متخصص این عمل خواهند شد و باید ماموریتشان در اینجا ادامه پیدا کند مثلا اشخاصی که از مدارس بیرون مییایند تازه هر کدام از آنها باید به مدارس عملی وفتی بروند بعد از آنکه از مدارس عملی و فتی بیرون آمدند آنوقت صاحب آن حقوقی که در خور آنها است خواهند بود. و انوقت می‌شود از آنها استفاده کنیم. پس این فلسفه دلیل نمی‌شود بلکه دلیل بر عکس است. دیگر اینکه گفته شدبعضی از مامورین بوسطه طول اقامت در خارجه یک عادات و ملکاتی پیدا کرده‌اند. و از عادات و ترتیبات روحیه و اخلاق داخله مملکت خود بی اطلاع شده‌اند آنهم خیل یمحل تعجب است مگر تصور شود آنهایی که در خارجه ماموریت دارند به دماغ و میل خودشان مشغول عملیاتی خواهند بود هر ماموری که بفکر و میل و دماغ خودش بخواهد اجرای خیال خود را پیاده کند باید او را برداشت و اگر از اوامر دولت و وزارت متبوعه خودش تمرد می‌کند باید او را مزول کرد و نباید یک قانون برای اینکار وضع کرد. مامور دولت در هر کجا که باشد چه در داخله و چه د رخارجه مکلف است موافق تعلیمات مافوق خود رافتار کند. و مافوق مامورین سیاسی وزیر خارجه است. هیئت دولت است. هیئت دولت در کجا است در مرکز ایران بهترین اشخاصی که از ترتیبات و تعییرات بندیلات داخله و خارجه بخوبی مستحضر است دولت است و آن مامور و نوکر دولت است. دولت باید از اخلاق روحیه مملکت مستحضر باشد دولت باید افکار عمومی را در دست داشته باشد. و آنچه را که دولت فهمید و تکلیفش را دانست و سیاست خارجی اش را محرز کرد مطابق آنچه که فهمیده است به نوکرهایش تعلیم می‌دهد. دستور می‌دهد. و آنها هم مکلف هستند رفتار کنند. می‌فرمایند بیایید آنجااز اوضاع داخلی مملکت مطلع شوند اوضاع داخلی بر فرض اینکه خوب هم نباشد بهیچ وجه مدرک عمل آنها نخواهند شد باید دولت بآنها یک تعلیمات و سیاستی القاء نماید موافق آن عمل نمایند تعلیمات سیاسی برای آنها خیلی اهمیت دارد و آنها هم مجبورند موافق آن تعلیمات رفتار کنند و اگر رفتار نکنند باید آنها را برداشت ولی چیزی که خیلی اهمیت دارد این است که دولت باید سیاسیات خود را همیشه در نظر گرفته باشد و بمامورین خودش تعلیمات بدهد و آنها هم اجراء کنند بعلاوه این قانون برای ماضرر دارد خودش در کجا است در این است که دولت باید در امور خود خاصه راجع به سیاست خارجه و مامورین خارجه صاحب اختیار باشد و اگر این قانون بگذرد و مضر است و بنده مخالفم زیرا اختیارات دولت را محدود می‌کند شاید یک وقتی دولت لازم بداند در موقع مهمی یکی از ماموریتش را که در آن نقطه است بماند تا از او استفاده بکند یا یک مقصود مهم دولت را بعمل آورد ولی مطابق این قانون باید او را بخواهد و یکسال هم در ایران بماند آن وقت ممکن است آن سیاست بکلی از میان رفته و نتیجه عاید دولت نشود. پس دولت باید مختار باشد خاصه در امر سیاست خارجه که ابداً نباید محدود باشد بعد از آنکه دولتی محل اعتماد ملت شد این مرحله ایست که تمام سعی‌ها و وقت‌ها باید در این مرحله بشود و باعتماد ملت انتخاب شد دیگر نباید او را در عملیات خودش محدود کرد باید مختار وآزاد باشد خاصه در انتخاب مامور و غیره و اگر مختار نباشد آنوقت آنچه را که منتظرند و منتظریم انجام نمی‌گیرد و خیلی ضررهای دیگر هم از این قانون تولید می‌شود که فعلا حاجت نمی دانم عرض کنم.

مخبر-بنده اولا عرض می‌کنم خیلی متاسفم که در موضوع این قانون یک توضیحات و دلائلی دارم کا اگر عرض کنم گمان می‌کنم موافق شوند ولی در این موقع نمی‌توانم کاملا عرض کنم. اما اینکه می فر مایند مامورین که می‌روند چهار پنجسال می‌مانند تازه متخصص می‌شوند آنوقت دولت آنها را احضار می‌کند بنده عرض می‌کنم مامورین سیاسی باید قبل از رفتن باموریت متخصص باشند و بروند بخارجه. مامورین سیاسی اعم از روءسا یا مر ئوسین هر کدام موافق شغل خود باید سوابق خدمت و اطلاعات کامل داشته باشند و از سیاست مملکت هر کدام بفرا خور شغل خود مسحضر باشند تا خارجه بتوانند آن سیاست را حفظ کنند. معذالک اگر ملاحظه بفرمائید در تمام ممالک خارجه بمحض تغییر سیاست مملکت فوراً ماموریتشان هم در خارجه اقامت دارند تغییر می‌کند و هیچکدام در ماموریتشان باقی نمی‌مانند. دولت آمریکا بمحض اینکه رئیس جمهوری عوض می‌شود تمام ماموریتش هم عوض می‌شوند ولی مملکت ما شکل غریبی است از عهده استبداد تا حالا که حکومت شوروی وملی است و مجلس شورای ملی دائر شده است مامورین ما همان طبقه هستند ک در زمان استبداد بو ده‌اند و هیچ سیاست ما در خارجه تغییر نکرده بهمین علتاست که سیاست خارجی ما بر همان اساس قدیم می‌گردد-صحیح است- برای این است که مامورین ما ابداً تغییر نکرده‌اند در صورتی که اگر ما در خارجه ماموریتی داشتیم که آشنا باوضاع امروز بوده نه خیلی وضع سیاست خارجی ما بهتر از امروز بود می فرمائید یک ماموری شاید خیلی خوب کار کرده باشد و در یک موقعی ممکن است دولت لازم بداند او را در آن نقطه باشد و یا یک امر سیاسی مهمی پیش بیاید یا چندین هزار اگر دیگر یک همچو مورد شاذ نادری پیش بیاید و اهمیت فوق العاده داشته باشد البته دولت در آن موقع می‌تواند از مجلس شورای ملی در خواست نقض این قانون را بکند که آن مامور در خارج بماند ولی بشما قول می‌دهم که باین زودیها همچون موقعی پیش نخواهد آمد. و اما مدت ۵ سال هم مافوق مدتی است برای توقف آنها منظور شده است و لازم است بعد از ۵ سال بیایند در مرکز و یکسال هم در مرکز بمانند و با انها مذاکراتی بشود و از اوضاع مطلع شوند ملاحظه بفرمائید این سفرائی که در خارجه بطهران آمده‌اند بندرت اتفاق افتاده است که بعضی از آنها یک مدت مدیدی در ایران بمانند و وقتی هم که ماندهاند در هر دو سه سالی یک مدت کنترات داشتهاند که بمملکت خودشان بروند و از سیاست و احوال روحیه مملکت و ملت خودشان مطلع شوند و بر گردند آیا این ملاحظات را هم کرده‌ایم خیر ما ماموری داریم که بیست سال در یک نقطه مانده است و شاید از بسکه مانده است خودش هم نم داندمامور کجا است آقای محقق العماء فرمودند یکسال برای توقف در مرکز زیاد است عرض می‌کنم اینکه تا یکسال قرار داده‌ایم و کمتر فرار نداده‌ایم برای این است که اولا یک خرج سفری که از دولت می‌گیرند بیا یند اقلا یکسال در آنجا باشند و اساس و اوضاع مملکت را دیده و دوباره برگردند و دو سه ماه برای اینکار کافی نیست و انگهی دو ماه برای بازدید کم است تا چه رسد برای اطلاع از اوضاع و سیاست مملکت بنا بر این مطالبی که عرض شد عجالتاً این قانون بر حسب احتیاج مملکتی نوشته شده است البته بنده عرض نمی‌کنم که این قانون یک قانون خیلی مهم است و با تمام اصول و قوانین ممالک متمدنه موافقت دارد خیر اینطور نیست ولی قوانین هر مملکتی موافق ضروریات و احتیاجات آن مملکت نوشته می‌شود گفته شدو امروز موافق تجربیات حاصله وضع این قانون برای ما لازم است شاید چهار پنج سال دیگر دولت دید که رفع محظور شد و دیگر وجود این قانون لازم نیست آنوقت بمجلس پیشنهاد می‌کند و مجلس آنرا نقض می‌کند.

رئیس – مذاکرات کافی نیست گفته شد کافی است.

رئیس – ماده اول مجددا قرائت می‌شود بعداَ رای می‌گیریم.

(آقای امیر ناصر ماده اول را بشرح آتی قرائت نمودند)

ماده اول- مدت ماوریت کلیه مامورین ساسی و کنسولی دولت علیه ایران در ممالک خارجه با استثنای مامورین افتخاری نباید از پنج سال تجاوز نماید و در انقضاء این مدت ماموریت مجدد آنها بخارجه منوط است لااقل یکسال در ایران توقف کرده باشند.

رئیس – رای می‌گیریم آقایان که ماده اول این لایه را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام فرمودند)

رئیس- تصویب شدماده دوم خوانده شد.

(آقای امیر ناصر بمضمون ذیل قرائت نمود)

ماده دوم – کلیه مامورین دولت ایران که در تاریخ وضع این قانون بیش از پنج سال در خارجه ماموریت داشته‌اند مشمول ماده اول خواهند بود.

مخبر – بعد از لفظ ماموریت و اقامت اضافه شده بهتر است

رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب – در ماده دوم نوشته است کلیه مامورین ایران که در تاریخ وضع این قانون بیپ از پنج سال در خارجه اقامت داشته‌اند مشمول ماده اول خواهند بود. بنده خواستم بدانم که تاریخ وضع این قانون چه وقت است البته وقتی است که از مجلس بگذرد و تاریخ جریان آن چه وقت است؟ وقتی است که به امضاء برسد یا بعضی ترتیبات دیگر و با اصطلاح تاریخ وضع قانون موقعی است که از تصویب مجلس بگذرد و آن وقت با یکسالی که در ماده سوم مهلت داده‌اند مناقصت پیدا می‌کند و بنده نمی دانم از موقعی که این قانون از تصویب مجلس گذشته یک سال بآنها مهلت داده می‌شود یا از وقتی که بموقع اجرا برسد خوب است آقای مخبر توضیح بدهند تا بنده بتوانم درست رای بدهم و نیز خواستم سوال کنم که آیا پس از اتمام مدت پنج سال تماماَ فوراَ احضار می‌شوند یا متدرجاَ و آیا این مسئله اسباب تعطیل سیاستمان نمی‌شود.

مخبر- بنده که درست مقصود آقای آقا سید یعقوب را درست ملتفت نشدم ولی در ماده سوم حاکی جواب یک قسمت از فرمایشات ایشان است و در ماده دوم می‌نویسد کلیه مامورین دولت ایران که در تاریخ وضع این قانون بیش از ۵ سال در خارجه ماموریت داشته‌اند مشمول ماده اول خواهند بود یعنی اگر ۵ سال تمام شده باشد باید بیایند بمرکز و یک سال توقف کند و اما اینکه می‌فرمایند تاریخ وضع این قانون آیا با موقع اجرایش در یکزمان خواهد بود؟ مطابق قانون اساسی هر قانونی را که مجلس وضع کرده هیئت دولت باید آرا بموقع اجرا و بگذارد و پس تاریخ وضع و اجرای این قانون همان تاریخی است که از مجلس می‌گذرد و جواب قسمت اخیر از فرمایشات ایشان هم در ماده یه نوشته شده است که ررساء فوراَ و مامورین دیگر پس از یکسال باید بیاید.

رئیس –آقای میرزا سید حسن کاشانی (اجازه)

میرزا سید حسن- بنده کاملا با این ماده موافق هستم که مامورین دولت از خارجه بیایند دولت از اطلاعات و تحصیلات آنها استفاده بکند و نبادی ماندن آنها در خارجه طول بکشد که از اوضاع و سیاست مملکت خود بی اطلاع شوند دولت هم از آنها استفاده بکند. بنابراین با این ماده موافق هستم که مدت توقف آناه در خارجه محدود کرده که بیایند و مدت معین در مملکت خودشان بمانند که اوضاع مطلع شوند.... بعضی اظهار نمو دند این راجع بماده اول است و مذاکرات در باره دوم است.

آقا میرزا سید حسن- بنده هم در ماده دوم عرض می‌کنم باید اشخاصی که ۵ سال در خارجه اقامت داشته‌اند احضار شوندوکسان دیگر عوض آنها بروند.

رئیس-آقا محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا- بنده موافقم

رئیس- آقای مستشار السلطنه (اجازه)

مستشار السلطنه- بنده در کلیات عرض دارم.

رئیس- آقای حاج میرزا مرتضی مخالفند؟

حاج میرزا مرتضی- بلی

رئیس- بفرمائید

حاج میرزا مرتضی- بنده خیلی تعجب می‌کنم از این ماده تا بحال شنید نشده که یک قانون وضع شود و حکم بماسبق بکند و شامل ما قبل خودش باشد امروز ما می‌خواهیم قانون وضع کنیم که شامل ده پانزده سال هم بشود مثلا امروز مالیاتی وضع می‌کنیم که شامل ده سال قبل هم خواهد بود خیلی محل تعجب است چگونه می‌شود به موءدیان مالیاتی گفت که باید ده سال قبل مالیاتی که ما تازه وضع کردهایم بپردازند همین طور سایر قوانین و ابدا بنده تا بحا نشدیدم که قاونی وضع کنند که شامل ما سبق خود هم بشود بنابراین بنده از این نقطه نظر با این ماده مخالفم و عقیده هم این است که قانونی که امروز وضع می‌شد امروز باید به موقع اجرا گذاشته شود نه از ده سال قبل

مخبر- متاسفانه آقای حاج میرزا مرتضی درست بداخل مطلب توجه نفرمودند و درست بمعنی عطف ماسبق برنخوردند و هیچ در اینجا مورد ندارد زیرا ماده اول می‌گوید ماموریتی که به خارجه می‌روند بموجب این قانون باید بعد از پنج سال احضار شوند و در اینجا هیچ عطف به سابب هیچ مورد ندارد و این ماده می‌گوید آنهایی که تا بحال پنج سال مانده‌اند باید احضار شود و هیچ عطف به ماسبق ندارد.

رئیس – آقا ی محمد هاشم میرزا موافقی؟

محمد هاشم میرزا – بلی عرض کردم موافقم

رئیس – ببخشید اقای سدیدالملک (اجازه)

سدیدالملک –عرایض بنده که جواب آقای آقا سید یعقوب بود آقای مخبر بیان فرمودند.

رئیس- آقا ی آقا سید یعقوب (اجازه)

آقاسید یعقوب- عرضی ندارم

رئیس- مذاکرات کافی است.

اظهار نمودند کافی است

رئیس- رای می‌گیریم به ماده دوم آقایانی که ماده دوم را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.(اغلب قیام نمودند)

رئیس- لفظ و اقامت که آقای مخبر فرمودند بعد از لفظ مامورین اضافه شود.

- اظافه شد. و به همین ترتیب هم رای گرفته شد. ماده سوم. آقای امین ناصر ماده سوم را به مضمون ذیل قرائت نمودند.

-ماده سوم وزیر امور خارجه مامور است که مفاد دو ماده فوق را نسبت به سفرا و وزرا مختار و مقیم و ژنرال قنسول‌های دولت علیه فوراَ و به سایر مامورین از تاریخ و ضع این قانون منتهی در ظرف یکسال بموقع اجرا گذارد

رئیس- آقای رئیس التجار (اجازه)

رئیس التجار – بنده با این لفظ فوراَ که در این ماده نوشته شده مخالفم و عقیده هم این است که سه ماه باید وقت قرار داده شود همین طور هم پیشنهادی کرده‌ام.

رئیس- همین پیشنهاد هم آقای زنجانی کرده‌اند محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا – در این ماده مخالفت بنده برای این است که اشکالی که آقا ی دولت آبادی کرده است وارد است برای اینکه اگر لفظ فوری باشد ممکن است نام سفرا و نواب شارژدافر و غیره یکمرتبه بیایند و در سفارت کسی نماند و اگر این پیشنهادات آقایان زنجانی و رئیس التجار قبول شود. عرض ندارم و الی در اجرای آن تصور می‌کنم اشکال پیش بیاید و بنده مخالفم.

رئیس- دو فقره پیشنهاد از طرف آقایان زنجانی رو رئیس التجار رسیده است قرائت می‌شود. دو فقره پیشنهاد فوق را آقای امین ناصر به مضمون ذیل قرائت نمده‌اند بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده سوم عوض لفظ فوراَ تا سه ما نوشته شود.

آقا شیخ ابراهیم زنجانی بنده پیشنهاد می‌کنم ماده سوم این قسمت نوشته شود: وزیر امور خارجه مفاد دو ماده فوق را نصبت به سفرا و وزرا مختار و مقیم در ظرف سه ماه و نسبت به ژنرال قنسول‌ها و سایر مامورین در ظرف یک سال از تاریخ وضع این قانون به موقع اجرا خواهد گذاشت.

رئیس التجار

رئیس- آقای زنجاین توضیح بدهند

آقا شیخ ابراهیم زنجانی – عرض می‌کنم اولا لفظ فورا هیچ حدی ندارد و خیلی اسباب زحمت است! اگر مثلا بعد از ۱۰روز هم مامورین را بخواهیم احضار کنیم نمی‌توانیم. چه رسد به فوری فورا چیز نا صحیح است تا عوض آنها را تهیه کنند و مخارج سفر آنها را بدهند. اگر در ظرف سه ماه هم انجام بدهند باز هم خیلی خوب است و باید آناه خیلی هم تمجیل کنند و لفظ فورا خیلی مشکل است و ابدا این مورد ندارد و این است که بنده پیشنهاد کردم نوشته شود در ظرف سه ماه

رئیس- آقای مخبر در این باب چه می‌فرمایید

مخبر – ضرر ندارد نوشته شود منتهی در ظرف سه ماه

(گفته شد صحیح است)

رئیس التجار- بنده هم پیشنهاد آقای زنجانی موافق می‌شود و پیشنهاد خود را مسترد می‌دارم.

رئیس- آقای زنجانی قانع شدید؟

آقای شیخ ابراهیم- بلی منتهی در ظرف سه ماه خوب است و متقاعد می‌شوم.

رئیس- این ماده با اصلاحی که آقای مخبر کردند قرائت می‌شود بعد را ی می‌گیریم، آقای امیر ناصر بشرح ذیل قرائت نمودند

ماده سوم- وزیر امور خارجه مامور است که از تاریخ وضع این قانون مفاد دو ماده فوق را نسبت به سفراء و وزراء مختار و مقیم و ژنرال قنسول‌های دولت علیه منتهی در ظرف سه ماه ونسبت بسایر مامورین منتهی در ظرف یکسال بموقع اجرا گذارد.

رئیس-آقای نصیر السلطنه (اجازه)

نصیز السلطنه- خوب است این طور اصلاح شود نسبت به سفراء و وزرا، مختار و مقیم و ژنرال قنسول‌های دولت علیه ایران تا سه مامور سایر مامورین از تاریخ وضع این قانون منتهی در ظرف یک سال بموقع اجرا بگذارد.

این قسم همان اصلاح آقای مخبر است و تفاوتی ندارد فقط برای اینکه لفظ (منتهی در ظرف) تکرار نشود بهتر است.(گفته صحیح است)

رئیس- ماده سوم با این اصلاحی که شد قرائت می‌شود و رای می‌گیریم (آقای امیر ناصر قرائت نمودند)

ماده سوم- وزیرامور خارجه مامور است که از تاریخ وضع این قانون مفاد دو ماه فوق را نسبت بسفراء و وزراء مختار و مقیم و ژنرال قنسول‌های دولت علیه در ظرف سه ماه و نسبت به سایر مامورین منتهی در ظرف یکسال بموقع اجرا بگذارد.

رئیس- رای می‌گیریم به ماده سوم

آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(جمع کثیری قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد مذاکرات در کلیات است

آقایان اقبال السلطان (اجازه)

اقبال السلطان- مکرر گفته شد قوانینی که مجلس شورای ملی وضع می‌کند قابل تعییر و تفسیر و نقض و حذف است و برای علت همینقدر گفته شد مقتضیات سیاست مملکت در بعضی مواقع ایجاب می‌کند که یک قانونی را حذف یا یک موردی را تغییر دهند باشکالاتی که در طرز معنی ماده پیش می‌آید رفع کند ولی آن علت اصلی که موجب حذف مواد و تغییر مواد می‌شود گفنه نشد و آنوقت نظر وهوش و ذکاوت فطری آن اشخاصی است که کرسی پارلمان را اشغال می‌کنند که در یک ماده از قانون اعتراضاتی می‌کنند و با دلیل حذف اورا پیشنهاد می‌کنند و این قانون که ما فعلا وضع می‌کنیم چون بطوریکه لازم است در اطراف او دقت بعمل نمی‌آید و یک نظریات خصوصی در کا رست که وضع یک قانون را ایجاب می‌کند و ما با این نظریات خصوصی می‌خواهیم این قانون را وضع کنیم لذا دذ آتیه دپار مشکلاتی خواهد شد که شاید بعضی این قانون را بمجلس دیگر پیشنهاد کند آمچه که از زمینه مذاکرات فهمیده شد، علت وضع این قانون برای تنبیه بعضی از مامورین است که یک پشتیبانی کرده‌اند و حالا مطابق این قانون می‌خواهند از آن تشینات جلوگیری کنند و بنده عقیده‌ام این است که باید یک قانونی وضع شود که اصا تشبنات نشود و مامورین نتوانند تشبث نکند باید فهمید که این تشبثات برای چه پیش میاید برای این است که مامورین و منتظرین خدمت در دو اثر دولتی ما بیش از حد لزوم است و هر کدام ازآنها بنوبه یک کاری با یک ماموریتی می‌دهند و آنها بزحمت یک مقامی رابدست می اورند وقتی که آن مقام را بدست اوردند حتی الا مکان سعی و کوشش می‌کنند که ان مقام را برای خود نگاهدارند حق هم دارند آن کار را بکنند بجهت اینکه وقتی بآنها تغییر ماموریت داند میدانند که چند سال دیگر باید بیکار و منتظر خدمت باشند تا ثانیاً ماموریت جدیدی پیدا کنند. پس محض این است که هر کاری به آنها رجوع می‌شود حتی الامکان بهر طریقی که شده تشیثات می‌کنند وآن شغل را برای خود نگاه دارند که یک مدت مدیدی سر گردان نباشد اگر پرسنل وزارتخانه‌ها مرتب بود هیچوقت از ایت تشیثات نمی‌شود و فلان مامور دولت را وقتی می‌خوانند ومیگفتند از این ماموریت بفلان ماموریت برو دیگر ابداً از این تشیثات نمی‌کرد اگر مامورین را مطابق اصول معینی عزل و نصب می‌کردند هیچوقت از این تشیث‌ها نمی‌شد اگر مامور را برای علت و جرم معینی بخوانید عزل کنند بهیچ جا نمی‌توان تشیث بکند و اگر هم بکند بآن طرف مقابل هر کس که با شد وقتی گفتند که این مامورد در ماموریت خودش خیانت کرده و باید عزل شود البته آن واسطه همهیچوقت از آن مامور حمایت نخواهد کرد و ابقای او را ابدا پیشنهاد نخواهد نمد. وقتیکه پرسنل وزارت خانها مرتب باشد صحیح باشد و مامورینیکه بخدمت می‌روند خدمات آنها را رعایت کنند هیچوقت دچار این مشکل نخواهیم شدکه یک قانون وضع کنیم تا بتوسط آن قانون مامورین خور را تغییر بدهیم تغییر مامورین بعهده وزیر است و ویزر مسئول است و زیر مسئول هر وقت میل دارد و صلاح میداند مامورین خودش را تغییر می‌دهد. مثلا مامور شیراز را به کرمان می‌فرستد یا مامور خراسان را به آذربایجان روانه می کنندوهراموری که بخواهد یا بتواند تغییر بدهد. من مخالفت با با این مطلب ندارم که مامورین سیاسی ده سال نباید در یک محل بمانند. خیر بایدمامورین سیاسی را چند وقت بچندوقت تغییر بدهندو همچنین مامورین داخله را هم باید چند وقت بچندوقت تغییر بدهند از این محل به آن محل و یک مدت زیادی در یک محل معیت نباید بمانند در این موضوع ابداَ مخالفت ندارم ولی برای این تغییر ماموریت لازم نمی دانم یک قانونی وضع کرد این حق وزیر است یعنی هر وقت ویزر مسئول صلاح بداند که یک ماموری در یک مملکت خارجه یا در یک ولایتی بیست ساله بماند تا از او استفده حاصل بشود یا اگر مقتضی میداند که از این محل یه آن محل تغییر ماموریت بدهدپس وزیر در این قبیل امور باید مختار باشد و نباید یک قانون برای اینکار وضع نمود چون این قانون تولید اشکال برای وزیر می‌کند زیرا که جلوی وزیر را در اختیاراتی که درد می‌گیرد و بعقیده بنده همانطور که اول عرض کردم با یک کاری کرد که مامورین دولت نه در داخله و نه در خارجه تثبیت بنماید باید این را درست کرد که تثبیت بعمل نباید آن مامور هم تا یک اندازه محق است که تثبیت بکند زیرا شغلش معلوم نیست البته اگر شغلش معلوم باشد هیچوقت تثبیت نمی‌کند

رئیس – آقای مستشارالسلطنه (اجازه)

مستشارالسلطنه- عرایض بنده گفته شد.

رئیس – آقای حاج میرزا علیمحمد با لایحه موافق هستید؟

حاج میرزا علیمحمد-با لایحه موافقم ولی بک چیزهایی می‌خواهم بر این لایحه اضافه کنم ولی در اصل لایحه عرضی ندارم.

رئیس – بفرمایید.

حاج میرزا علیمحمد-یک چیز را در این لایحه باید ملاحضه کنم که یک جنبه اقتصادی دارد وآن این است که قطع نظر از مامورین دیپلماسی بکند یک عده اشخاص مزدور از قبیل منشی یا مترجم فراش پیشخدمت فراض و غیره در سفارت خانهای ما در خارجه هستند که آنها را اساساَ نمی‌توان در زمره ماورین دیپلماسی دولت شمرد زیرا که آنها از دائره سیاست خارجه و بعقیده ما بنده در این ماده باید قید شود که آنها از این ترتیب و ازاین قانون مستثنی هستند زیرا به این ترتیب که فعلا نوشته شده آنها هم مشمول این لایحه قانون خواهند بود و چون آنها مواجب گزاف زیادی ندارند نباید آنها را مجبور کرد باوطان خود عودت گردد و مدتی بیکار شوند در هر حال بعقیده بنده باید تصریح شود آنها از این قانون مستثنی هستند.

مخبر-یک طبقه از مامورین که داخل در سیاست نیستند از قبیل فراش و پیشخدمت هیچوقت از مرکز فرستاده نمی‌شوند و از اهل محل هستند. ولی یکعده دیگر از قبیل مترجم و منشی آنها جزو مامورین سیاسی و جزو کاربر اداری هستند مثلا نائب وسکرتر منشی یک سفارتخانه را نمی‌توان جزو مزدور حساب کرد زیرا آنها مامورین رسمی و سیاسی وزارت خانه هستند و بنابراین باید این قانون شامل آنها هم بشود.

(گفته شد صحیح است)

رئیس-آقای شیخ ایدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله –بنده موافقم

رئیس- آقای حائری زاده (جازه)

حائری زاده – چون شور در کلیات است بعقیده بنده خوب وزیر خارجه هم در مجلس حضور داشته باشد که با حضور ایشان این قوانین تصویب شود چرا که این قانون را باید دولت اجرا کند حالا اگر دولت در کمسیون یا جاهای دیگر در این باب اظهار عقیده کرده است بنده اطلاع ندارم. ولی در شور اول ویزر خارجه در مجلس حضور نداشت و حالا که هم شور دوم مجلس است حضور ندارنداگر این قانون بدون حضور ایشان خاتمه پیادا کند شاید عملی نباشد آن وقت فایده برای ما نخواهد شد زیرا ما قانون را برای اجرا شدن انشاء می‌کنیم نه بطور مرامنامه از این جهت بنده عقیده دارم که در این موقع آقای وزیر امور خارجه هم باید در مجلس حضور داشته باشند با حضور ایشان این قانون ختم بشود. بطوریکه در شور اول عرض شد این طرح قانون را که پیشنهاد کردند بدواَ به هیئت دولت مراجعه شود و پس از ملاحظه و دقت نظر ایشان بکمسیون آمد و در کمسیون خارجه هم آقای وزیر امور خارجه تشریف داشتند و موافق بودند گفته شد مذاکرات در این موضوع کافی است

رئیس-رای می‌گیریم

مخبر-با اصلاح عبارتی که بنده کرده‌ام

رئیس-آقای مخبر پیشنهاد می‌کنند در ماده اول بجای عبارت کرده باشد لفظ (کنند) نوشته شود با این اصلاح عبارتی کسی مخالف نیست.(اظهاری نشد)

رئیس- رای می‌گیریم بکلیه این لایحه و طرح قانونی آقایانی که این طرح قانونی را تصویب می‌کنند قیام فرمایند (اکثر نمایندگان قیام نمو دند)

رئیس- تصویب شد

آقای شیخ الاسلام ملایرییشنهاد کرده‌اند اعتبار نامه آقای حاج مخبر السلطنه جزو دستور شود مخالفی هست یانه (گفته شد خیر)

رئیس- آقای سلیمان میرزا

سلیمان میرزا-البته آقایان فراموش نفرموده‌اند در موقعی که آقای حاج مخبر السلطنه تشریف نداشتند و اعتبار نامه ایشان در مجلس مطرح شد بنده مطالبی اظهار کردم که برای اطلاع از صحت و قسم آنها نظریه پیشنهاد شاهزاده محمد هاشم میرزا مجلس رای داد که مسئله اعتبار نامه ایشان مسکوت باشد خودشان تشریف آورده و از خود دفاع نموده برائت ذمه خودشان را حاصل نمایند در هر حال اگر لازم است بنده آن مذاکرات سابق را مجدداً تکرار می‌کنم که ایشان اگر دفاعی دادند از خود بفرمایند تا پس از اطلاع به مسائل که ایشان در ضمن دفاع خود بیان خواهند فرمود و نظریات آقایان وکلا هم معلوم شود بهر حال بنده مطالب گذشته خود را بطور فهرست یاد آوری می‌کنم یکی از اصول مسلمه که هیچ قابل تر دید و محال انکار نیست این است یا در مملکتی که حق شناسی و پاس خدمت معمول و حکفرما نباشد در جامعه که هیچوقت حس قدر شناسی و رعایت خدمات اشخاص متدوال نیست در آن مملکت و محیط هیچوقت اشخاص درست و صحیح العمل پیدا نخواهد شد اگر حق شناسی و حسن قدر دانی در مملکت ما وجود داشت این مطلب امشب در اینجا مطرح نمی‌شد و قدر فدا کاری اشخاص صالح هم بهدر نمی‌رفت بنا بر این بنده در این مجلس بپاس حفظ حقوق عمومی و بالا ختصاص کسانی که در راه مشروطیت و اساس ازادی و حریت و استقرار استقلال و امنیت خدمت بملت و جان فشانی در راه مملکت نموده‌اند خود را موظف می دانم که این عرایض را عرض کنم در صورتی که بهیچوجه با شخص محترمی که طرف گفتگو و اعتراض من است سابقه سوئی نداشته بلکه بالعکس همه می دانند که نسبت بفامیل ایشان مخصوصاً مرحوم صنیع الدوله چه اراداتی داشته‌ام اما در موضوع قانون و حفظ عمومی این حر فها نیست اشخاصی که از وقایع آذر بایجان اطلاع دارند شخص آقای مخبر السلطنه را بقتل آدم بزرگی مثل مرحوم خیابانی که یکی از آزادیخواهان و احرار معروف این مملکت بودند متهم می داند و بقول بعضی اشخاص دیگر وقتی وقایع آذر بایجان پیش امد آن دقت و رسیدگی که ایشان باید در حفظ فقید مرحوم بفرمایند نفرمودند تا اینکه شخص بزرگی مثل مرحوم خیابانی از بین رفت بنده گمان می‌کنم از نقطه نظر آزادی خواهی و اینکه شخص مقتول وکیل هم بوده باید بیشتر کنه مسئله غور رسیدگی کرد (از طرف بعضی وکیل نمو ده‌اند)

سلیمان میرزا-گمان می‌کنم آقایان اطلاع داشته باشند که بنده در کمیسیون تحقیق انتخابات آذر بایجان عضو بوده و دخالت داشته‌ام دو سیه وراپورتهای انتخابات را هم ملاحظه کرده‌ام ایشان در موقع انتخابات آذر بایجان حائر اکثریت بود و از طرف اهالی آذر بایجان بسمت نمایندگی انتخاب شده بودند

رئیس التجار- ولی قبول نکرده بودند

سلیمان میرزا- حالا قبول کرده یا نکرده بو دند کاری ندارم در هر حال ایشان مانند همه مدعی الوکاله‌ها از حوزه انتخابیه اکثریت داشتند و استخراج آراء و کالت هم باسم ایشان شده بود.(از طرف بعضی‌ها گفته شد صحیح است)

سلیمان میرزا- بنده که عرض کردم ایشان وکیل بوده‌اند مقصودم این نیست که راپورت اعتبار نامه ایشان در شعبه یا در مجلس آمد و رد پا قبول شد وآقایان با کثریت قیام و نمود فرموده‌اند یا خیر فرض این است که در آن تاریخ اهالی آذربایجان فقید مرحوم را برای وکالت خودشان معین کرده و باکثریت در باره ایشان رای داده بودند حالا قبول کرده نکرده است هیچ کدام معلوم نیست شما با کدام سند می فر مائید مرحوم خیا بانی قبول نکرده بود هیچ معلوم نیست. بنده موافق اطلاعات خودم عرض می‌کنم ایشان باکثریت اهالی آذربایجان برای عضویت وکالت در مجلس انتخاب شده بودند بنده صاف عرض می‌کنم که اگر ما حفظ حقوق خودمان را می‌خواهیم باید در این نوع مسائل از قبیل واقعه مرحوم خیابانی و مشار الملک دقت بیشتری معطوف کرده و تحقیقات کاملتری نما ئیم و نباید این نوع مسائل را بهمین سهامی و سادگی تلقی کرد من نمی دانم آزادی این مملکت چه مقامی دارد پس از انکه یک وکیل از یک حوزه انتخابیه انتخاب و برگزیده شدآنوقت کشته می‌شود آیا ما نباید تحقیق کنیم که چطور وبچه جهت و برای چه کشته شده است؟ یا در کدام محکمه محاکمه شده و حکم باعدامش صادر شده است بعضی می گو یند مامورین بروی او شلیک کرده‌اند برخی دیگر می‌گویند که خودش انتحار نموده است بسیار خوب ما چه می دانیم کدام صدق و کدام کذاب است ما باید اصل مسئله و کیفیت را بدانیم والا بنده صاف عرض می‌کنم که هر کس در قتل مرحوم خیابانی شرکت کرده باشد بنده او را از تمام حقوقات ملی و مدنی محروم می دانم چه رسد باینکه رای بدهم کرسی وکالت را اشغال کند در هر حال بعضی‌ها وقایع اخیر آذر بایجان را که مهمترین ان قضیه قتل مرحوم خیا بانی است که متند به آقای مخبر السلطنه دانسته و اظهار می‌دارند که در زمان حکومت ایشان این سوانح بامر ایشان رخ داده است. بندهاز نقطه نظر آزادی خواهی همانطور در موقعی که بودجه از مجلس می‌گذشت به با نک بلند فریاد می‌زدم محمد علی شاه نباید دیناری از مالیه فقیر و مومسور این مملکت ماخوذ دارد زیرا کسی که این مجلس را خراب واژگون کرد کسی که آزادیخواهان معروف از قبیل مرحومین جهانگیرخانها آقا سید جمال آقا مرحوم قاضی و بالاخره ملک المتمکلین‌ها را کشته است استحقاق اخذ دیناری از صندوق این مملکت را ندارد. بنده بطوریکه وظیفه خود میداسنتم آنرا فریاد زدم و نظریات خود را عرض کردم حالا اکثریت مجلس رای داد دیگر به بنده مربوط نیست چه که بنده خود را مکلف بعرض آن عرایض می‌دانستم زیرا با آنها قدم زده بودم و در موقعیکه محمد علی میرزا این بهارستان را بتوپ و توقیف کرد با مرحومین جهانگیر خان و قاضی ملک المتکلمین در هین فضا بودیم دیگر بنده از نظر آزادی خواهی حریت پروری خو را نزد ارواح شهداء مسول نمیدانم ولی در هر حال و هر صورت مطیع اکثریت مجلس خواهم بود باری همان طور هم حالا قانون اساسی به بنده اجازه می‌دهد که از نظر به یاس خدمات مرحوم خیابانی اینجا صاف ساده عرض کنم آیا صحیح است آقای مخرالسلطنه در قتل مقید مبرور که بعقیده بنده شهید شده است شریک بوده‌اند یا خیر؟ چون بنده خودم در طهران نبوده‌ام خبر صحیح هم ندارم بدیهی است و کلاء آذربایجان و اشخاصیکه در آنموقع در آذربایجان بوده‌اند از اجرای امر و حقیقت مسئله بهتر اطلاع دارند بنده آنچه را که عرض می‌کنم مسموعات است بالاخره باید معلوم و آشکار شده که مسئول خون کسی که در ادوار مختلفه وکیل بوده و خدمت به این آب خاک کرده است کیست؟ باید فهمید چه شده است؟ که در نتیجه حکومت ایشان چنین شخصی از بین رفته و کشته شده است بنده باز بدون ملاحضه عرض می‌کنم هر کس مبادرت به این امر ننموده باشد بنظر بنده محروم از حقوق ملی است و باید بمحاکمه جلب شود. حالا بنده در سایر مطالب دیگر داخل نمی‌شوم و شرح قضایائی که در مدت حکومت و تصدی ایشان در آذربایجان بوقوع پیسوته باید آقایان وکلاء آذربایجان بیان فرمایند من جمله بنده شنیده‌ام پس از آن که تبریز گرفته و تسخیر شد و مرحوم خیابانی کشته شد جنازه آن مرحوم را جلو درب دارلمحکومه چندین ساعت متوالی برای استحفاف و توهین نگاهداشته‌اند فرضاً شخص مقتول جانی هم باشد ولی در تمام مذاهب و ادیان جسد مرده محترم است خوب شما بازنده من کار دارید ولی پس از ِنکه روح از بدن من پرواز کردو رخت بعالم دیگر بست (حالا آن روح خواه طیب و خواه خبیث قضاوت و تشخیص آن با خالق متعال و خداوند رحمن است جسد بیروح محترم است. فرض بر این است که شر عاً و اخلاقاً جنازه ملیت و جسد هر مرده گرامی است اگر این مطلب راست باشد بنده نمیدانم چراآقای مخبر السلطنه مبادرت بچنین امری نموده‌اند و حقیقتاً نمیدانم چه محملی برای این امر می‌تواند فرض کرد. این ترتیبی که ایشان اعمال و رفتار نمو ده‌اند مطابق مقررات کدام قانون است در این مملکت زنده که آسایش ندارد کافی نیست پس از مردن هم دست از جسم بیروح و جسد ب یجان او بر نمی‌دارند اگر این ترتیب راست بیاشد واقعاً خیلی خوب حفظ حقوق مردم می‌شود باز بنده شنیده‌ام بعد از اینکه این قضایا رخ داد در موقع غارت شهر اهمال و مسامحه کاری در جلوگیری و منع از تطاول و غارت شهر شده و در نتیجه از شهر تبریز بدبخت فلک زده که تمام دوره مشروطیه غیر از غارت و صدمه اهالی بدبخت آنجا نصیب و بهره دیگری نداشته چهار صد خانه غارت کرده‌اند. اهالی بدبخت تبریز و آذربایجان عیور که در این مدت حیات آزادیخواهانه و احساسات حریث پرورانه خود را از دست نداده‌اند همه وقت در زیر آتش و فشار بوده پاداشی جز سوختن نداشته‌اند بالا خره بعد از اینکه وقایع تمام شد و خیابانی بدبخت مقتول گردید بطوریکه عرض کردم جنازه آنمرحوم را جلو داراالحکوم گذاشتند که مردم بیایند و عبرت حاصل کنند و چند روز جنازه آن مرحوم باین حال باقی بوده است آقای مخبر السلطنه که در آن وقت حاکم و متصدی نظم حدود و تقئر آن سامان بوده‌اند خوب است اینها را توضیح بفرمایند تا صحت و سقم مطلب معلوم شود اما از همه آقایان انصاف می‌خواهیم اگر این مطالب راست باشد و کسی مبادرت یا شرکت به چنین عملیاتی نموده باشدآیا سزاوار است که در این جا کرسی و کالت را اشغال کرده و حفظ حقوق قاطیه و جامعه ملت را بناید بنده گمان نمی‌کنم چنبن شخصی شایسته اشغال این کرسی و سندارجمند باشد زیرا این شخص قبلاً امتحانات خود را داده و حفظ حقوق مردم را د رایام زمامداری و فرمان روائی خود نموده و حیات نوعیرورانه خود را بمنصه ظهور رسانیده است باری باندازه که بنده مسئولیت داشتم عرایض خود را عرض کردم و چون می‌خواهم رای بدهم باید حقیقت مسئله بر بنده معلوم ومکشوف گردد تا بتوانیم از روی تحقیق و صحت رای بدهم حالا باز تکرار می‌کنم که منوط بنظریه اکثریت است البته هر چند اکثریت مجلس شورایعلی رای بدهد مطاع و ممتبع است و چون بنده در این مسائلی که عرض کردم نظر شخصی و خصوصی با کسی ندارم و فقط مقصودم کشف حقیقت بوده است لذا مقتضی است که خود آقای مخبر السلطنه دفاعیات خود را کرده و اسناد یکه بای تبرئه خود لازم است ارائه دهند تا بنده هم قانع شوم.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب هم مخالفند

آقا سید یعقوب- بنده هم با مطالب حضرت والا موافقم

رئیس- آقای رئیس التجار (اجازه)

رئیس التجار- بنده کاملا این فرمایش حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا را تصدیق دارم که می‌فرمایند باید حق شناس بود و پاس خدمات کسانی را که باین آب وخاک از جان و دل خدمت کردهاند منظور داشت و درهمان حال هم کاملا معتقدم که باید اگر اشخاصی پیدا شوند که مملکت اسباب اختلا ل نظم واستقلال مملکت را فراهم آورد ند اگر دولت مشروع اقداماتی برای قلع و قمع آنها بنماید آن اقدام قابل تقدیر و تقدیس است و باید پاس خدمات آن دولت را هم منظور و ماحوظ داشت ولی سلیمان میرزا مخالفم یک قیمت در اصل موضوع است که بعقیده بنده باتمام مزایائی که برای اقدامات و خدمات اولیه مرحوم خیابانی قاءل شدند با ید عملیات اخیر آنمرحوم را هم درنظر اورده و آنرا تحقیق نمود و معلوم کرد همانطور کهحضرت والا فرمودند در آن موقع تشریف نداستندو فرمایش که فرمودند مسمو عات بوده بنده هم در اینجا نبوده و عرایضی که عرض می‌کنم مسمو عات و نشریات است ولی در هر حال هر دو طرف قضیه قابل تحقیق است و بنده هم فر مایش مرحوم خیابانی شرکت داشته باید از حقوق مدنی محروم شود موافقم و ما باید ببینیم راه تحقیق این مسئله و این ادعای موعوم چیست بنده از تمام آقایان سوال می‌کنم آیا چه چیز بالاتر از این است که شخصی مثل آقای مشیر الدوله که مجلس بالا تفاق اظهار اعتماد نسبت بهایشان کرده و باکثریت تام در باره ریاست وزرائی معظم له رای داده این مسئله راتکذیب فرمودند با اینکه ایشان قبل از ریاست وزرائی خودشان در ایامیکه سمت نمایندگی داشتند در آن شبیکه اگر نظر آقایان باشد همین مذاکره دراین مجلس بمیان آمد ایشان در پشت همین کرسی نطق ایستادند و یک شرح مفصل و مبسوطی از اطلاعات خودشان بیان فرمودند دائر بر عدم دخالت دولت ومامورین وقت در قتل مرحوم خیابانی و بنا بر فرمایشات آقای مشیر و الدوله که هیچکس نم تواند منکر ملت خواهی و مشروطه طلبی ایشان بشود معلوم شد بعد از آنکه کابینه وثوق الدوله تغییر کرده وآقای مشیرو الدوله رئیس الوزرا شد اولا اقدامات مجدانه برای افتتاح مجلس فرمودند و ضمنا اقداماتی برای رفع عائبه آذز بایجان مبذول فرمودند و نیز فرمودند که من هر چه خواستم مرحوم خیابانی رامتقاعد کنم و اقلا حاکمی که از طرف دولت دارد می‌شود بپذیرند ایشان راضی و متقاعد نشدند و صریحاً اظهار فرمودند که مسئله قتل مرحوم خیابانی ابداً بمیل دولت و امر آقای مخبر السلطنه نبوده و جداً نسبتی که به آقای مخبر السلطنه داده ممیشود تکذیب فرمودند. خوب حالا چه دلیل و چه برهانی و تحقیقی است بالاتر از فرمایش رئیس- الوازراء فعلی ما که آن شب مرائت را مفصلا بیان فرمودند اگر بگوئیم رئیس- الوزراء ما آن بیانات را ندانسته گفتهاند آنوقت چه اظهار اعتمادی است که ما بایشان کردهایم و اگر اظهار اعتناد مابجا بود و ایشان را صادق میدانیم دیگر نباید تردیدی در صدق فرمایشات ایشان داشته باشیم و اما در وضوع وکالت مرحوم خیابانی که باسوء تفاهمی بین بنده وحضرت والا شدهاست ایشان فرمودند مرحوم خیابانی وکیل بود باین معنی ک آن مرحوم از حوزه انتخابیه حائز اکثریت و بسمت نما یندگی مجلس انتخاب شده بود نه در اینکه ایشان جزء وکلاء بود نه هیچ تردیدی نیست ولی حضرت والا نباید فراموش بفر مایند در موقعیکه اعتبار نامه آقای وحید الملک مطرح مذاکر و شور شد ایشان بای صحت انتخاب آقای وحید الملک مستمسک باین شد که مرحوم شیخ محمد خیابانی قبول وکالت نکرده بود نه ضمنا تلگرافی را که مرحوم خیابانی به شاهزا ده محم هاشم میرزا مخابره کرده بودند سند ودلیل قرار داده در نتیجه مطلب بنده دیگران هم موافق شده بوکالت آقای وحید الملک رای دادیم بعلاوه نباید فراموش کرد که تمام مذاکرات مجلس در روز نامه طبع شد و در تمام نقاط افطار ولایات ایران منشر و توزیع می‌شود و اگر در ست وقت کنیم خواهیم دید با اینکه رئیس الوزراء وقت این مسئله را صریحاً تکذیب کرده‌اند چه تاثیراتی سوئی از این مذاکرات در خارج و در سایر ایا لات و ولایات منعکس می‌شود. خود این مذاکرات باعث تجری انزار و یاغیان ملک شده و آنانرا در اعمال سیته که حرکات یاغیان و نکوبیده خود بیشتر جسور و متجری می‌سازد زیرا فلان شخص یاغی یا فلان اشرار و جرامی بوشهر و سیستان که سابقه با خیالات آزادی خواهانه مرحوم خیابانی ندارد وقتی که این چیزها را خواند بخیال می‌افتد که دامنه شرارت وفادار و یاغی گری و طغیان و بالاخره جسارت خود را و سمت بدهد آنوقت از دو حال خارج نیست یا غالب است یا مغلوب اگر غالب شد که معلوم است هر چه می‌خواهد می‌کند و اگر مغلوب شد مطمئن است که کسانی در مجلس هستند از او دفاع می‌کنند آنوقت مثل مسئله شاهزاده عین الدوله می‌شود که مامورین دولت می‌روند وآنها را راء نمی‌دهند و اگر واقعه خراسان و گیلان ر قوام السلطنه و آذربایجان را مشیرو الدوله اصلاح نکرده بودند آنوقت ملاحظه می‌فرمودند کار ایران یکجا منجر می‌شد مسلماً هرج ومرج تمام ایران را فرا می‌گرفت.

سلیمان میرزا – بنده توضیحی دارم

رئیس- بفر مائید

سلیمان میرزا – گمان می‌کنم آقای رئیس التجار اشتباه فرموده باشند ایشان فرمودند د رموقعیکه بنده جزء کمیسیون تحقیق انتخابات آذر بایجان بوده‌ام همچو اظهار کرده که مرحوم خیابانی قبول وکالت نکرده‌اند لکن گویا فراموش فرمودند تلگرافی که از طرف مرحوم خیابانی بشاهزاده محمد هاشم میرزا مخابره شده بود و بنده در این جا ارائه دارم و همچو اظهار کردم که ما سند قاطعی در ردو قبول وکالت مرحوم خیابانی دردست نداریم و فقط یک تلگراف جوابیه است که در مقابل تلگراف تبریک از طرف دیگران بشاهزاده محم هاشم میرزا مخابرع کرده است و راجع بعقیده شخص خودش که آیا شخصاً قبول وکالت کردهاست یا خیر هیج اظهاری نکرده است از خود آن مرحوم هم ندی ی شود فعلا تحقیق کرد که تو قبول وکالت کرده یانه و هیچ سندی در دوسیه نیست که حاکی باشد از اینکه مرحوم خیابانی قبول وکالت کرده است یا نه غرض بنده این بود که جریان کار این طور است والا بنده عزض نکردم مرحوم خیابانی قبول وکالت نکرده‌اند و یا مطالب دیگری هم هست که اجازه خواسته‌ام و در موقع خودش عرض خواهد کرد.

رئیس- جمعی از آقایان اجازه خواسته و خود آقای مخبر السلطنه هم در مرتبه هشتم از آن اشخاص هستند که اجازه خواسته‌اند ولی بنده گمان می‌کنم در این موقع خود ایشان بر سایرین مقدم باشند (از طرف و کلا ء گفته شد صحیح است)

رئیس- آقای حاج مخبر السلطنه (اجازه)

حاج مخبر السلطنه – بنده اجمالا آنچه را که شاهزاده سلیمان میرزا فرمودند تکذیب می‌کنم حالا برویم سر مسئله ایشان فرمودند باید سپاسگذار بود و نسبت بخدمات اشخاص صالح قدر شناس حق شناس بود اگر مردم دیگر بحرف آزادیخواه بوده و بحرف اقدامات مشروطیت طلبانه نموده‌اند من آدمی هستم که آنچه تا کنون کرده‌ام تمام عملی بوده است انتخابات دوره اول مجلس شورای ملی را من کردم آقای مشیر الدوله در دوشان تیه وارد شدند و فرمودند حاکم طیران نم فهمو انتخابات طهران را چطور انجام د هد باید حاشیه برای آن نوشت من حاشیه نوشتم و گفتم می‌روم که انتخابات را انجام دهم و در آنروز که خیلی خطر ناک بود این کار را کردم و در عمارت مدرسه نظام که فعلا عدلیه است انتخابات را بچوب و بزور خودم انجام دادم در حالتی که شش نفر در اطاق نشته بودند و حکم قتل و اعدام مرا می‌دادند آقایان اگر منآنروز شخصاً انتخابات را انجام نداده بودم اگر محا جه با علما نکرده بودم شاید بعضی از آقایان مستحضر باشند که در آن وقت بنده سادات لاریجانی را از حوزه انتخابیه بیرون کردم شاید اساس این مجلس امروز استوار نبود فزض این است که من به همچو استبدادی و کلاء ملت را در روز هفدهم شعبان بسلام بروم و با هزاران زحمت مجلس را دائر و کلاء ملت را انتخاب کردم من ان آدمی هستم که در خدمت به آزادی و مشروطیت پیشقدم شده و یک سال تمام واسطه بین دولت و مجلس بهارستان بودم و هر کس که اینجا حاضر و ناظر بود می داند چه خدماتی در ایران نمده‌ام شاید بعضی‌ها فوت کرده‌اند اما اقبال الدوله و صاحب اختیار حاضرند و می دانند که دست خط مشروطیت شما را من از شاه گرفته و صادر کردم شاید خودآقای موتمن الملک رئیس محترم فعلی مجلس هم مبسوق با شند در هر حال مرحوم مشیر والدوله زنده بود که بنده آن لایحه هشت فقره را حضور شاه بدانجا نه بردم صاحب اختیار و امیریها در به اندرون حضور شاه رفته و مراتب را بعرض همایونی رسانده در مراجعت از اندرون اظهار داشتند که عزل مسیونوز را شاه قبول کرد ولی اعطای مشرو طیت را بهیچوجه قبول نم کند حالا اگر بخواهم قضیه را مفصلاً بگو یم حیلی طو لانی و باعث طول مفال می‌شود همین قدر مختصراً عرض می‌کنم جواب شاه را بمجلس آوردم در همین اطاق کمیسیون بود یکی از وکلا بر خاست و گفت مقصود ما هم عزل مسیو نوز بود تقی زاده م تغیر شده و پر خاش کو د که مقصود ما اعطای مشروطیت بود والا عزل مسیو نوز چندان اهمیتی ندا شت حضار هم گفتند غرض اصلی ما دست خط مشروطیت است فردا آمدیم بهمین مجلس ولی دو نفر وکلا اضاف هم ایجا حضور داشتند از آن میانه میرزا محمود کتاب فروش بر خاست و گفت حضرات مشرو طیت را مخبر السلطنه برای ما می‌گیرد باری وقتی ما خواستیم بر خیزیم و برویم مشرف الدوله و میراز فظلعلی آقا وکلای آذر بایجان دامن مرا گرفتند و گفتند با یان ترتیب ما نمی‌توانیم بآذر بایجان معاودت کنیم و عیا لات ما در معرض تلف هستند عصر آنروز بنده بتر سانیدن یک لایحه از طرف مجلس و قانونی کردن چهار ماده قانون ب توسط مجل س بدرب خانه رفتم و با زبان و تمهید دست خط مشروطیت را گرفتم و در هر موقع با جان خود بازی کردم ئ در راه خدمت بآزاری ومشروطیت لمحه فرو گزار نکردم و این دستخط مشرو طیتی که دارید من برای شما گرفتم یعنی مسوده آنرا خودم نوشتم و حشمت الدوله از روی مسوده من پاکنویسی کرد و در حضور مر حومین عضد الملک ومشیرو الدوله از شاه گرفتم و ایجا آوردم اینها چیزهایی نیست که جای انکار باشد وقتی که توپ در میدان آن توپ خانه گذاشته بودند و مجلس محصور بود شبها همه وکلا درمجلس می‌خوابیدند و دو نفر از حجج الا سلام هم در مجلس بودند من در آن میانه با هر وسیله بود در خانه در مجلس رفت و آمد می‌کردم من آدمی هستم که برای گرفتن آزادی شما برای گرفتن مشروطیت شما روزی سی مرتبه بعمارت گلستان حضور شاه می‌رفتم و زحمات کشیدم و ابداً امید زنده ماندن هم نداشتم (حالا اگر بر سبیل اتفاق کشته نشدم و زنده ماندم از اقبال من بودهاست من آدمی هستم که بای بر گردانیدن از میدان توپ خانه جلو اطاق الماس در پای حوض رسما در حضور صاحب اختیار بت محمد علیشاه طوری طرف شدم که همین صاحب اختیار حاضر توی سینه من زدو گفت چه می گوئی مرد ک چرا ملاحظه خودت را نمی‌کنی. اگر الان حکم کند تو را طناب بیندازند چه خواهد شد؟ این قضیه مقارن بود با روزیکه سه نفر قزاق د ر بازار تفنگ انداخته و کسبه هم از ترس دکان‌های را بسته بودند من هزاران زحمت کاری کردم کا کسبه دکاکین خود را باز کردند و مشغول کار خودشان شدند فرض براین است من همه وقت عملاً آزادی خواه و طرفدار مشرو طیت بوده‌ام و در این راه هم فعلا و عملا زحمات زایدی کشیدهام و در هر موقعی پیشقدم حریت وآزادی خواهی این مملکت بوده‌ام. ولی حرف زدن برای خوش امد چهار نفر عوام شغل من نیست حالا بروم بر سر مسئله خیابانی. مرحوم خیابانی که د ریک دوره وکیل بود بای این مملکت چه کرده است؟ چه خدمات و فدا کاری برای آزادی این آب و خاک نموده است؟ من همه این کارها که شرح دادم کرده‌ام ایشان چه کرده‌اند؟ فقط روی صندلی نشته‌اند من اینهمه در باغ گلستان رفته و ایطرف و انطرف دویده‌ام و انواع مخاطرات را استقبال کرده‌ام من آدمی هستم که در آن اوقات که آذربایجان مغشوش شده و از دست رفته بود مجلس را برای استقرار نظم آنجا معین کرد. وآن سفر اول من به آذر بایجان بود بعد از چهل روز که آنجا بودم خبر رسید که مجلس را توپ بستهاند. افسوس که آن اشخاص حالا حاضر نیستند تابمراتب خدمت گذاری من شهادت داده و اعتراف کنند ولی در عوض مسمو عات دروغ حجت است باری از تهران بمن دستخط کردند که شما نوکر محترم دولت هستید و شاه بنا بر ملاحظات و مقتضیاتی مجلس را منفصل کرده و دو ماه دیگر بر قرار خواهد کرد. ولی شما بحکومت خودتان کما کان باقی و بر قرار هستید. اما بعد از وصول این تلگراف من مصمم حرکت شدم اجلال الملک که در این دوره کفیل ایا لت و یکی از همدستان و رفقای خیابانی بود آمد و پهلوی من نشست و گفت چه خیال دارید گفتم خیال دارم بروم گفت اگر شما بروید مشروطه خواهد مرد و دیگر کسی نخواهد بود که هادی راه آزادی شده و قدمی در این راه مایوس شده و در خانه خودشان منزوی خو دشان منزوی خواهند شد. این کلمه در من اثر کرده و باجلال الملک گفتم که نمی‌روم و با وضعیت آنوقت که مجلس را در تهران توپ بسته بودند و انجمن اسلامی در تبریز تشکیل شده بود و قشون روس هم رفیق و پشتیبان انها بود تا اخرین وجه امکان ایستادگی کردم و همه مشروطیان را جمع آوری کردم و اسلحه بدست آنها دادم (اگر چه من ندادم خودش برداشته و در واقع چراغ مشروطیت را من در اذر بایجان بر افروختم) بهر حال اهالی تهران خدمات مرا بهتر از هر کس می دانند و اغماض می‌کنند شاید سردار جنگ بداند که سردار اسعد م حوم را من از پاریس روانه اصفهان کردم چنانچه سردار اسعد مرحوم مکرر می‌گفت فلان کس مرا محرک شده و در این آتش انداخت. تمام آتش‌ها را من دامن زده‌ام در پاریس من بسردار اسعد گفتم که شما با صفهان بروید او بمن گفت تو خودت چه خواهی کرد گفتم من هم بطهران خواهد رفت او قبول کرد و بعد با اتومبیل بکافه دو لا به آمدیم بعد من به برادر خودم فهیم الدوله گفتم تو برو گراند هتل تلگرافی بمرحوم صنیع الدوله مخابره کن و اجازه حرکت مرا بطهران بخواه صنییع الدئله بمن جواب داد (جواب کتبی) وقتی کاغذ ایشان رسید خط مرحوم ضییع ادوله را الان دارم بمن نوشته بودند در عفو عمومی باغ شاه نو مستثی هستی همه میدانند که من در عفو عمومی باغ شاه مستثنی بوده‌ام. حالا در مقابل من آزادیخواه پیدا شده من از این همه خدمات را کرده و این جانفشانی‌ها را در راه مشروطیت نموده انم خائن هستم ولی کسی که چند روزی فقط صندلی وکالت را اشغال کرده او آزادی خواه و مشروطیت شده است. باری در همین سفر وقتی که ما کابینه ساختم منتظر بودیم که از طرف آزادی خواهان آذر بایجان و حزب تجدد تلگراف تبریک وتهنیت آمیزی باین کابینه ملی بشود مدتی طول کشیده خبری ا زآنها نشد همینقدر شنیدم که اسم آذر بایجان را تغییر داده و مبدل به آزادی ستان کرده‌اند خوب حالا از آقایان انصاف می‌خواهم کدام موقعیت و کدام اصول سیاست و قانون به یکنفر هر قدر آزادی خواه و هر قدر وطن پرست و مشروطه طلب باشد اجازه می‌دهد کهاسم یک ایالت بزرگ را تغییر بدهد یا فرضا دارالحکومه دولتی را اشعال و محل سکنای خودش را فراهم بدهد بنده گمان نفی کنم هیچ اصول مشروطه طلبی چنین اجازه را بکسی بدهد باهمه احوال ماسبقت کردیم و به آذر بایجان تلگراف کردیم که کابینه حاضرع یک کابینه ملی است و شما هم که آزادیخواه و وطن پرست هستید چه میفر مائید مقصود شما چیست بما جواب دادند که هیچ باین کارها کار ندارم فقط برای ما پول بفرستید گفتم خوب فرضاً پول هم فرستادیم اما آخر ما حاکم هم باید بفرستیم مجدداً بما جواب دادند ما از شما پول می‌خواهیم شما چرا صحبت از حاکم می‌کنید تنها پول را شما بفرستید دیگر بحاکم کا رنداشته باشید ما خودمان حاکم در ست می‌کنیم خلاصه پس از مذاکرات بسیار بالاخره تلگراف کردند یا برای ما پول کافی به فرستید یا کلمه آخرین را بشما خواهد گفت ابن تلگراف در وزارت داخله و هیئت وزراء موجود است برای صدق عرایض بنده ممکن است مجلس این تلگراف را بخواهد و قضاوت کند پس اوصول ایت تلگراف ما فکر کردیم و دیدیم از ایالت مهمی مثل آذر بایجان که نمی‌توانیم صرف نظر کنم و بالاخره ناچاریم یک حاکمی برای آنجا روانه منیم و برای قبول این حکومت همه هیچ کس نبود که مطمئن باشد از اینکه در اذر بایجان پذیرفته نی شود غیر من بدبخت یا خوش بخت که بالاخره مسئله دامن گیر خود من شده واین خدمت را داوطلبانه قبمل کرده و زیر این بار هم رفتم و سریعاً بطرف آذر بایجان شتافتم بزنجان که وارد شدم که مذاکراتی با مرحوم خیابانی و حزب تجدد بکنم جواب دارم منکه در مسلک با آقایان مخالفت مماندتی ندارم در امور مملکتی هم موکول باین است که خودم شخصاً بآنجا رسیده و بینم مقصود آقایان چیست و چه می‌خواهند تا اینکه رسیدم بما سمج سه فرسخی شهر ساعدالسلطنه به استقبال من آمد بعد معلوم شد اهالی شهر هممی خواستند باستقبال من آمده و مرا تاش هر استقبال کنند خطرات مانع شده و از این اقدام اهالی جلو گیری کرده‌اند حتی ساعد السلطنه بدبخت را هم مانع شده بودند که نهار خود برنج و روغن بیاورد و لوازم نهار را از خارج تهیه کرده بود من قدری اندیشه کردم هیچ نفهمیدم مقصود از این اقدام آقایان چه بود و برای چه این حرکت کرده‌اند این مسئله که صورت آزادی خواهی ندارد بعد توسط ساعد السلطنه بخیا بانی پیغام دادم از قرا ریکه من اطلاع دارم شما در عمارت حکومتی و عالی قاپو منزل کرده و انجمن دارید شما ممکن است جای دیگری را برای حوزه و انجمن خودتان انتخاب کنید وقتی که من وارد شهر شدم بانجمن شمه حضور بهمر سانیده و قرارو مداری با هم بگذاریم جواب دادند خیر تصمیم شده است که شما در خارج منزل کنید و در عمارت عال قاپو نیائید من گفتم بچشم اطاعت می‌کنم م برای خاطر آقایان رفتم در خارج دارالحکومه خانه ساعد السلطنه منزل کردم ومعهود بود فردای آنروز آدم پیش من بفرستند ومذاکرات خود را خاتمه دهند در روز معهود که بنا بود کسی را نزد من بفر ستند نفر ستاده و مرا نپذیرفتند. روز بعد من رسولی فرستادم و پیغام دادم که آخر ما مهمان و وارد بر شما هستیم خوب است از ما احوالی بپرسید جوابی ندادند ولی ناظم الدوله و سیدالمحقنین را از طرف خودشان فرستادند که بیایند و با من حرف بزنند ناظم الدوله استنکاف کرد زیرا بامن سابقه دوستی داشت و شخصا پیش من آمد باو گفتم آخر این چه او ضاعی است مشارالیه قدری اطراف خود را نگاه کرد و گفت حقیقتاً نمی دانم چه اوضاعی است اورفت و بعد سیدالمحققین آمد و مذاکرات بیان آمد باو گفتم آقا آخر حدود ایران مقدس است این حدی که امروز برای ایران معین شده و این خطی که حدود ایران را تشکیل می‌دهد اگر خدای ما کرده دیگران بخواهند متزازل کنند هزار گفتگو بین دول و ملل حادث می‌شود اما اگر خود ما سبقت کرده و پیشقدم شویم و این خط را متزلزل کنیم دیگر آن قدر ومنزلت برای ما باقی نخواهد ماند وآن احترام و تقدس از بین خواهد رفت و درنتیجه مورد تهاجم و حمله دشمن گردیده و طعمه اجانب خواهیم شد زیرا شما بالاخره نگاهدار آذر بایجان نخواهید بود وقتی که در اطاق آراسته می‌نشینیم صحبت از حمایت مظلوم و طرفداری رنجبر می‌کنیم. در موقعی که من بمیا نج وارد شدم فریب هفتصد نفر زن و بچه از بزرگ وکوچک لخت و برهنه عریان و گرسنه جلو کالاسکه مرا گرفته و دادو فریاد شان ب حبوق می‌رسید استیصال و پریشانی عسرت و بد بختی فشار و نگرانی این بد بختها بدرجه بود یکی از آنها آتش بر افروخته و خود را در آتش انداخت و بعضی‌ها هم بچه‌های خود را زیر کالاسکه منمی انداختند چه منظره دلخراش و چه حالت جان گدازو رقت آوری با ز نجیر و مظلوم حقیقی این بد بختها هستند که اینطور از جان خود سیر و از این زندگی پر از ننگ بپردازند همه اینها برای چه بود برای اینکه مرحوم خیابانی بواسطه حب ریاستی که داشت امیر عشایر را برای سانسور کردن اداره تلگراف خانه بمیا نج فر ستاده بود. امیرعشایری هم تمام گر مرود را چاپید و هستی اهالی میانج را از بین برده بود دیگر اینکه از پولهائی که دولت برای شاهسون یعنی حاجی خواجه لو نیلگو فرستاده بود که با اشرا مقاومت کنند. آنها نتوانسته بودند از عهده برِآیند امیر عشایر آن پولها و تفنگ‌ها را از دست خواجه لوها گرفته بود و شاهسون‌ها همچون این قسم دیدند تمام سراب و قان رود ئ اطراف تبریز را چاپیدند بطوری که از میانج تا شهر که بنده رفتم از تمام محصول یک خرمن برداشته نشده بود زیرا احدی قادر نبود بصحرا بیاید و همه مردم و رعایا تمام گاووگوسفند احشام و اغنام خود را د رحصار محصور و مخفی داشته و از ترس جانو مال خود بیرون نیامدند وقتی که من بینگجه داش رسیدم با شصت نفر از سواران خودم تقریبا یکساعت با آنها جنگ کردیم البته آنها نمدانستند که من هستم زیرا خیلی خفیف و ساده مسافرت کرده بودم و الا البته اینکار را نمی‌کردند خلاصه یک شبی رفتم منزل سید المحققین مادام حق معروف هم انجا بود وآنچه لازمه موعظه پند بود گفتم و برای اینکه غائله بطور خوشی و مسالمت ختم شده باشد آنچه را که اندرز نصیحت بخاطر بکار بردم و با آقایان مذاکره کردم و بالا خره گفتم آقایان این راه را که شما می‌روید بخطا و بر علیه منافع و مصالح ملت و سیاست مملکت است شما اسم یک ایلت مملکت را نباید بر گردانید ه و تغییر و تبدیل بدهید شما حق ندارید دارالحکومه ایالتی را اشغال کنید تا این ترتیب شما بهیچ وجه نمی‌توانید جلو بروید آخر درست ملاحظه کنید الان شما در شهر محصورید و نمی‌توانید با این وضعیت از شهر خارج شوید اگر چه قدغن کرده‌اید کسی از من ملاقات نکند ولی معذالک از هر طبقه و صنفی که تصور بفر مائید پیش من آمده‌اند تجار و اعیان وآقایان علماء از من ملاقات کرده‌اند حتی احزاب مجاهد و سوسیال دمکرات‌ها نزد من آمد و رفت کرده‌اند ترتیبی که شما امروز پیش گرفته‌اید شایسته شما و مملک شما نسبت خوب است طوری بایمسئله خاتمه دهید........ چه عرض کنم شام هم آنجا صرف کردم تمام شب را مشغول مذاکره بوده از موعظه و پند که می‌دانستم خوداری نکردم و بالاخره اقایان گفتند ختم مسئله و جواب قطعی موکول باین یست که ما با رفقا حرف بزنیم حضرات رفتند با رفقا حرف بزنند مدت استهمال یازده روز طول کشید در این یازده روز من با دقت کامل تمام اهالی شهر استعلام و استفسار کردم که ببینم آیا واقعاً اهالی شهر هم به آنها همرامند یا نه پس از مطالعات فهمیدم که اهالی بهیچوجه با انها همراه و با خیال آنا مساعد نیستند هیچ دلیل هم بالاتر از این نمی‌شود که وقتی من تصمیم کردم بعالی قاپو وارد شوم و آنجا زا طرف کنم بعد از چهل دقیقه بانجا وارد شدم خوب آقایان ملاحظه بفر مائید اگر کسی با آنها موافق و با من مخلف بود چطور من می‌توانستم در ظرف چهل دقیقه عالی قاپو را متصرف شوم در صورتیکه این همان تبریزی بود که یکسال تمام ده هزار قشون مسلح دوراور را گرفته بود. باری به عرایض من گوش ندادند تا در رئز بیست و ششم شهر ذیحجه سید المحققین او بمن گفت چرا نشسته‌اید خوب است بروید بنده نمی دانم کدام پر نسیب یا قانون اساسی اجازه می‌دهد که چند نفر که حاکم رسمی هستم بگویند تو برو پول را بده باری بنده هم جواب دادم اطلاعت می‌شود اما باید حضوری با طهران مذاکره کنم والبته هر چه دستور دادند عمل خواهم کرد بنده هم هیچ میل نداشتم اقدامی نمایم ولی ترتیب قضیه اینطور پیش آمد که من بقزاقخانه رفتم رئیس قزاق بمن اظهار داشت اگر شما یازده روز است در تبریز هستید و من دو سال است مقیم این شهر هستم و می دانم تمام اهالی از این ترتیب بیزارند سابقا هم بسیدالمحققین گفته بودم که اگر اهالی با شما موافق هستند پس چرا تلگراف را سانسور نموده‌اید و مردم مجبورند عرایض خود را از زنجان بطهران تلگراف نمایند باری رئیس قزاقخانه بمن اظهار داشت که اگر اجازه بدهید در ظرف دو ساعت عالی قاپور را می‌گیریم من باو گفتم مایل نیستم خونریزی و فسادی بشود در جواب گفت که من مطمئن هستم و مطالعاتی در این باب کرده‌ام و میدانم نظمیه و ژاندارم‌ها هم باطناَ با آنها همراه نیستند اتفاقاَ در همان شب ژاندارم مها برای حل آذوقه و باربد باسمج رفته بود نه من هم بعد از اتمام حجت با رئیس قزاق از اینکه خونریزی نخواهد شد و بعد از اینکه دیدم از دو حال خارج نیست یا باید عالی قاپور را تسخیر کنم و یا آنکه اظهارات آنها را تصدیق و مراجعت نمایم و بالاخره بعد از آنکه تسخیر عالی قاپور را ترجیح دادم اجازه دادم اقدام نمایند لذا قراقها هم شبانه رفتند و آنجایی را که باید بگیرند گرفته و قریب چهل دقیقه هم با اراذل و الواط شهری و ترور مصادمه مختصری کردند و درتمام واقعه هم یکنفر قزاق کشته شد و دو نفر از اراذل شهری ولی از ژاندارم‌ها و آژانها بهیچکس صدمه نرسید بعد از آنکه بنده بعالی قاپور رفتم در ظرف نیم ساعت از تمام طبقات اهالی آمدند و اظهار تشکر نمودند تصدیق می‌کنند که ورود من بشهر تبریز و گرفتم عالی قاپور خود یکدلیل قاطعی است به حجت عرایض بنده البته اگر اهالی آن اساس را بخواهند مرا راه نمی‌دادند بعد از آنکه بعالی قاپور رفتم فیالفور به خیال مرحوم خیابانی افتادم بهیچ کس پیش من نبود که با او آشنایی داشته باشد مگر بهاءالسلطان شیرازی که از باسمج همراه من به تبریز آمده بود به بهاءالسلطان گفتم برو نزد خیابانی خط اعتماد هم باو بدهد و بگوید باز هم با تو حاضرم کار نمایم اگر میل نداری بدرب خانه بیائی اقلاَ پنهان مستو زیرا پنهان شدن از برای تو خطرناک است بهاءالسلطان نتوانست او را پیدا کند زیرا هم خود و هم زن و بچه اش از خانه رفته بودند فردای آن روز نزدیک ظهر دیدم هیاهوئی است آدم فرستادم که تحصیل خبر نماید معلوم شد جنازه خیابانی را آورده‌اند و مردم پدر سوخته اراذل که دیروز پای ایوان از برای او دست می‌زدند امروز در پای جنازه او دست می‌زنند و اظهار شادی می‌کنند و اصراری دارند که جنازه او را ببازار ببرند من از اصحاب خودم فرستادم که مردم را متفرق کنند و امر دادم جنازه را محترماَ در سیدحمزه که مکان محترمی است دفن کنند سید تقی نام حریری هم که پشت جنازه جسارت کرده بود دادم او را حبس و تنبیه کردند بعد هم اهالی مختلفه تبریز آمدند نزد من و مجازات سایرین را خواسته و مرا آسوده نمی‌گذارند که فلان را باید بگیری و فلان را باید بزنی منهم که اهل این کارها نبودم به نفر آنها که خیلی طرف بغض مردم بودند گفتم خوبست شماها چند روزی در شهر نباشید و به میل خودتان هر کجا می‌خواهید بروید آناه هر چندی رفتند و باز آزادی دادم و برگشتند پول هم به آنها دادم و حوزه هایشان را هم تعمیر نمودند راجع بکشته شدن خیابانی آنچه از طرف قزاقخانه بمن داده شده بود این بود که خیابانی بالباس زنانه از دیوار خانه می خواسته است فرار نماید قزاق جلوگیری نموده‌اند و هم داخل خانه شده و یه تیر برای قزاق انداخته است و یک تیر هم ببدست قزاق خورده بود و بعد از آنکه صدای تیر قطع می‌شود قزاقها وارد خانه می‌شوند و او را مقتول می‌بینند حالا خودش خودش را کشته یا قزاقها او را مقتول نموده بنده نمی دانم العلم عندالله فقط چیزی که هست کاغذی در جیب او دیده‌اند علی ای حال بنده از آقایان چندان متوقع نیستم اعتبارنامه مرا تصدیق کنند و التماس هم نمی‌کنم لکن همینقدر می‌گویم شما مملکت می‌خواهید اگر ملت می‌خواهید و اگر دولت می‌خواهید و بالاخره اگر می‌خواهید زندگانی کنید باید هر کس عملا مشروطه طلب بود او را مشروطه بدانید این بود اندازه از یک سلسله خدماتی که کرده‌ام حالا خیابانی خودش خودش را کشته و یا رسیا من غیردام کشته شد من کاری ندارم منهم باید در شهر تبریز کشته شده باشم حالا اگر کشته نشدم تقدیر این طور بود باری من عملا مشروطه طلبم نه بحرف نه بنطق و تا بحال هم هیچ کاری نکرده‌ام که با این مملکت ضرر و خسارتی وارد آورده باشم اگر خاطرتان باشد فارستان هم همینطور بود مرحوم علاءالسلطنه بمن تکلیف نمود که فارس از دست رفته خوب است بفارس بروید و غائله را رفع کنید حالا اگر وکلای تبریز در اینجا نیستند وکلای فارس اینجا تشریف دارند ممکن است تحقیق کنید بنده عازم فارس شدم از وکلای اصفهان پرسید شاید خاطرشان باشد که من توپ و قوه و معاون رئیس قشون را در اصفهان گذاردم و تنها بفارس رفتم آیا از روی سفاهت این کار را کردم خیر بمن گفتند که در دروازهم همین ماه دوازده هزار قشون مامور است که از هند بفارس بیاید و در آن موقع وجود حاکم در فارس لازم است من دیدم با استعدد نمی‌توانم بزودی بروم این بود که خود تنها بفارس رفتم دوازده هزار قشون هند را هم برگرداندم و نگذاردم بفارس بیایندبلی من عملیات کرده‌ام هر کس در مقابل من می‌خواهد از خدمت دم بزند باید عملیات نشان بدهد تمام این عرایضم سند هم دارد اعتبار هم دارد و شاید هم دارد اگر در این مملکت وکلای کلت اهل مملکت پاس خدمات مرا نداشته باشند و از خدمات من قدردانی نکنند دیگر از هیچ کس نباید متوقع قدردانی بود دیگر چیزی نمی‌گویم و موقع هم بیش از این اجازه نمی‌دهد.

رئیس – چند دقیقه تنفس داده می‌شود.

جلسه برای تنفس تعطیل و پس از یک ساعت مجدد تشکیل گردید.

رئیس-آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدلله – بنده موافقم

رئیس-آقای آقا سید یعقوب (اجازه نطق)

آقای سید یعقوب- در جواب آقای رئیس التجار که در موقع مذاکره در اعتبار نامه آقای مخبر السلطنه صحبت از آقای مشیروالدوله کردند عرض می‌کنم ما صحبت از آقای مشیر الدوله نکردیم و ابداً ایشان محل صحبت نبودند ام راجع به آقای مخبر السلطنه ایشان یک شرحی از تاریخ خودشان فرمودند که من در مشروطه چه کردم چه خدمت کردم و با آخوندها چه منا قشاتی کردم گمان می‌کنم تاریخ ایران از بین نرفته باشد و نوشته باشند که پیشقدم اخذ مشروطیت سلسه علماء بودند حالا اگر در بین آنها مخالفینی هم پیدا شد کاری ندارم ولی پیشقدم آنها بودند آن وقتیکه آقایان علماء مرحوم آیت الله طهرالی و خراسانی و مازندرانی اقدامات می‌کردند و ماها در قم می‌رفتم و در غل و زنجیر بودیم آقایان در باغها مشغول کیف بودند علماء کی مخالف بودند علماء همیشه فریاد می‌زدند که باید مطابق دیانت اسلامی وقرآن عمل شود و قر آن هم عبارت از همین قوانین مشروطیت و آزادی است چون تاریخ بین من وایشان حکم است بیش ازاین راجع باین مطلب صحبت نم کنم اماایشان فرمودند که من مشروطه طلب بودهام گمانمی کنم هر کسی عقاید مسلمانی داشته باشد پیرو مشروطه خواهد بود لکن از طرف دیگر خود ایشان تصدیق میفر میند که از مشروطه طلبی ضرری ندیدهاند سه مرتبه امپراطور فارس شده‌اند اگر خداای نا خواسته دوره استبداد بود کی این مقامات بایشان داده شد؟ و اما اینکه فرمودید کابینه ساختیم همه میدانند پس از کابینه وثوق الدوله تمام توجه مردم به آقای مخبر ااسلطنه در خانه تشریف داشتند مرکز ثقل در آنوقت شاه بود و دخلی بایشان ندارد تعجب می‌کنم که در مجلس شورای ملی که باید مطابق قانون و آزادی صحبت نمود هنوز اینگونه مذاکرات می‌شود میفر مایند کابینه ساختیم شما هم یک فردی مثل افراد دیگر بودید بشما مربوط نبود خوب است از این ببعد همه ممه هم بدانیم که قوانین مشروطیت همان طور که موافق محترم من شاهزاده سلیمان میرزا فرمودند راجع به ملت است حکومت برای حفظ قانون است و حافظ حقوق عمومی هم قانون است کسی نباید بگوید من کردم من ساختم من می‌کنم تاریخ زحمات هر کس را در راه انقلاب ضبط کرده و این همه زحمات را برای این کشیده‌اند که دیگر کسی نگوید من گفتم من کردم اما راجع بمسئله مرحوم خیابانی بنده عقیده نداشتم در مسئله شهادت مرحوم خیابانی در مجلس صحبتی بشود زیرا می‌ترسم خدای نا کرده یک یا چند نفر از نمایندگان بااین مذاکرات رد باره اعتبار نامه آقا ی مخبر السلطنه را ی بدهند ان وقت در تاریخ بنویسند که نما یندگان دوره چهارم با اینکه در مجلس عنوان شد خیابانی را که یک نفر از آزادی خواهان و علماء بود و در راه آزادی کشته شده بازم هم وکلاء که از روی مسلک دمکراسی انتخاب شده‌اند درباره آنکسی که متهم بقتل یا امر قتل او بود رای داده‌اند حالا که وارد آنمطلب شده‌ایم عرض می‌کنم بنابر تصدیقی که خود ایشان کردند خیابانی در حمله‌ای که قزاقها بعالی قاپور نمودند کشته شده بلکه بعد از اینکه عفو عمومی داده شده و اعلان که شد سه چهار روز بعد کشته شد باید دانست که یعد از سه چهار روز مسئول جان و مال خیابانی یا هر کس دیگر شما بوده‌اید بعد از آنکه پس از چهار روز خیابانی را کشته‌اند بنابر آنچه آقای رکن الملک می‌فرمودند جنازه خیابانی را در روی چوب گذارده بودند و دست او آویزان بوده است و دست او را شکسته بودند بنده عرض می‌کنم جنگ با مرده را هیچکس تجویز نمی‌کند و هیچ کس با مرده چنین کاری نکرده مگر در صحرای کربلا. در مملکت اسلامی شیعه مملکتی که قانون دارد زنده و مرده باید محترم باشند خصوصاَ از آقای مخبر السلطنه که مگویند من آزادیخواه هستم و مشروطه طلب می‌باشم خیلی بعید است که یک نفری را که کشته‌اند در روی چوب بگذارند و بیاورند در دارلحکومه و بی احترامی نسبت باو بشود باید دید خیابانی چه کرده و آنها که خیابانی را کشته‌اند چه کرده‌اند کدان دشمن مملکت را کشته‌اند؟ خیابانی در زمان وثوق الدوله هنوز در روزنامه تجدد در نزد بنده و سایر آقایان موجود است و می‌گوید من اجرای قانون اساسی را می‌خواهم آیا کسی که چنین چیزی را می‌گوید می‌توان باو تهمت و افترا بست که تجزیه آذربایجان را می‌خواست آیا خیابانی می‌توانست آذربایجان را تجزیه کند هرکس صحبت می‌کند می‌گوید اگر من نبودم ایران رفته بود من نمی دانم ایران باید مرهون چند نفر باشد؟ بعقیده بنده ایران مرهون هیچ کس نیست ایران مرهون قوه خودش است. باری فرمودند خیابانی در موقع حمله کشته نشده و بعد کشته شده بنده هم میدانم که اگر در موقع حمله شده بود چندان بحثی نبود برای اینکه در موقع حمله اگر کسی کشته شد مسئولتی نیست اما بعد از سه چهار روز مسئول وقایع این جنابعالی بودید این راجع بمسئله خیابانی اما چیزهایی دیگر بنده راجه به ایشان شنیده‌ام که بر بنده مشتبه است از جکله آوردن لاهوتی را از اسلامبول در حالتی که دولت حکم اعدام او را داده بود. بایشان نسبت داده‌اند گرچه دخول لاهوتی در اداره ژاندارمری بتوسط لبرک بود ولی باید دانست لاهوتی که با اسلامبولی از ترس اعدام فرار کرده بود کسی او را وارد خاک آذربایجان نمود سبب بدبختی اخیر آذربایجان کیست؟ مسئول این همه انقلابات اسمعیل آقا و غیره و پولهایکه در این راه خرج شده کیست؟ آقایان نمایندگان یک اقدام اساسی بکنید تا حکومتهای شما بدانند که مسولیتی در بین هست اگر حکومت یا ایالت بردند. و هرگاه خوب و بدی بکند محاکمه در بین هست و بازپرسی هست و سئوال می‌کنیم آقا تو که از طرف دولت مامور بودی و مواجب و شرافت و امتیازات بتو دادند و شما را فرمان فرمای کشوری و لشکری نمودند آیا با این ترتیبات دراینمدت از برای آذربایجان چه اقدامی نمودی و کدام یک از دردهای او را تسکین دادی واقعه اسمعیل آقا و قتل عام ساوجبلاغ و واقعه ارومیه شرفخانه مسئول کیست لااقل تشریف برید در هیئت وزرا اهو اسنادی را که بر بر اهت ذمه شما دلالت کند بیاورید تا ما هم اعتبار نامه شما را با سلا و صلوات بپذیریم.

رئیس- نوبت حرف زدن با آقا حاج شیخ اسدالله است لکن ایشان یک چیزی نوشته و نوبه خود را تسلیم آقای مدرس نموده‌اند. آقای مدرس (اجازه)

مدرس- چون دراینجا همه قسم صحبت شد باید همه قسم جواب داده شود لذا حالا عرض می‌کنم که مکرراز آقایان خواهش کرده‌ام که هیچ لزومی ندارد متصل لفظ اقلیت و اکثریت را تکرار بکنند و هر مطلبی را بگویند اکثریت کرد اولا انشاءالله نظر همه ماها در اصلاح مملکتی نظر اتفاق و موافق است و خداوند انشاءالله در توفیق بما عنایت خواهد کرد. ثانیاَ اگر در یک موردی اکثریت مجلس یک مسئله را تصدیق می‌نماید البته آن رای مقدس است و لواینکه آن مسئله در باب حقوق محمد علی میرزا باشد زیرا شما که آن روز بودید می‌خواستید او را بکشید حالا که زنده است تکلیف ما این است که باو نان بدهیم بلی اکثریت رای داده بنده می‌گویم اگر تا پنجاه سال دیگر هم که باشد تا هر وقت زنده است ملت ایران باید باو نان بدهد تا نمیرد اما راجع بمسئله که مطرح است من خیال می‌کردم بعد از آنکه آقای مخبر السلطنه بطهران تشریف آوردند این سوال و جوابها و این تحقیقات یا در شعبه و یا در کمسیون خواهد شد و بعد از آن این مسئله تصفیه شد بمجلس خواهد آمد. حالا که آن طور نشد ولی عقیده بنده این مذاکرات خارج از موضوع بحث است شکی نیست خدا رحمت کند مرحوم خیابانی آدم بسیار خوبی بود آنجا هم چندی در خدمتشان بودیم آدم آزادی خواهی بود بنده عقیده شخصی خود را عرض می‌کنم کلنل محمد تقی خان هم که با ما همسفر بود آدم خوبی بود. بنده او را آدم وطن خواهی می‌دانستم باز هم عقیده شخصی خودم است میرزا کوچک خان هم آدم وطن پرستی بود لکن باید در کار هم یک حدودی باشد بنده خودم دو نفر را خدمت خیابانی فرستادم یکی قربه الی الله رفت دیگری را پول دادم در وقت مسئله قرار داد خدمت خیابانی رحمت الله علیه فرستادم و پیغام دادم که امروز چنین قراردادی بسته شده و بعقیده بنده مضر بحال مملکت است خوب است شما در آن ناحیه که هستنمد کمکی بفرمائید شاید انشاء الله این مسئله رفع شود و وقتی که مجلس شورا یملی مفتوح شد اگر مطالب دیگری دارید ممکن است بمجلس اظهار دارید د البته مجلس هم مساعدت نمود و میل شما انجام خواهد گرفت خدا رحمتشان کند جواب دادند که من با عراقیها طرف مذاکره نمی‌شوم. و اطمینانی بحرف آنها ندارم غرضم این است که بنده نسبت بآن مرحوم اخلاس داشتم خود شاهزاده و بنده وقتی با هم مهاجرت کردیم اگر دولت وقت عقیده اش این بود که این مهاجرت بر ضرر این مملکت است و حکم می‌کرد که در راه بنده را بکشند. من دولت را مقصر نمی‌دانستم خودم را هم مقصر نمی‌دانستم زیرا بر طبق عقیده‌ام رفتار کردم او هم بر طبق عقیده اش باید نظر بعقیده و توجه نمود آقای خیابانی خیلی خوب آدمی بود و ما هم تا امروز نمیدانیم وضعیات آذربایجان چه بود و چرا ایشان مقتول شده‌اند. حالا که نمی دانیم آیا اقتضا دارد این عمل را برای یک طرفی ثابت کنم و آن طرف را وادار نمائیم از خود تبرئه نماند؟ خیر این مسئله هیچ سابقه ندارد که یک کسی ابتداء بساکن برود و تبرئه خودش را ثابت کند. هر کسی مدعی است باید ثابت نماید ما که اینجا نشسته‌ایم می‌گوییم مرحوم خیابانی شهید شده اما کشنده کی بود معلوم نیست نسبت بآقای مخبرالسلطنه می‌دهند بنده اگر چه با ایشان دوستی دورادور داشتم. لکن در این مدت هفت سال بطهران آمده‌ام بیشتر شنیده‌ام ایشان از خدمتگزاران وطن هستند بقدری وطن خواه بودند که آخر دهقان هم شدند و دیدید که امضای خود را دهقان گذارند در هر صورت گفتگوی وطن خواهی نمودند در صورتیکه همه وطن خواه هستند و همه بمملکت خدمت کرده‌اند دخلی به مسئله انتخابات و وکیل شدن ندارد و لذا بنده عقیده داشتم کهاصلا این مذاکرات در مجلس نشود. زیرا ما در مسئله صحت انتخابات صحبت می‌کنیم در مقابل تقدیس عصمت و غیر عصمت نیستم همه ان شاءالله از هر جهت خوبند مرحوم خیابانی را هم خدا رحمت کند آدم وطن خواهی بود لکن مر بوط باین مسئله نیست اگر چه آقای مخبر السلطنه هم شاید بقدریکه بنده اخلاص زیاد نسبت بایشان نداشتهام ایشان هم نسبت بمن التفات ندارند. ولی فرق می‌کند بنده عقیده‌ام این است که از حیث انتخاب و صحت انتخاب باید نسبت بایشان رای داد و اشکالی راجع بان نمی‌بینم و امیدوارم آقایان هم بعد از این مذاکرات باتفاق رای بدهند و البته اگر ما را قانع می‌کردند باتفاق رد می‌کردیم ولی چون ما را قانع نکردند لذا می‌خواهیم باتفاق رای بدهیم زیرا در این جا بعضی از مذاکرات خارج از موضوع شد مثلا اسم آقای مشیر و الدوله برده شد در صورتی که ربطی بموضوع نداشت البته آ قای مشیر الدوله همانطور که نسبت بایشان اظهار اعتماد شده از حیث سیاست مملکت گفتگو ندارد که ایشان هیچ چیز مملکت را بیاد نمی‌دهند و رای اتفاق دادن د رباره آقای مخبر السلطنه مثل را ی اتفاق دادن در باره آقای مشیرو الدوله و هیچ اشکالی راجع به آن نمی‌بینم من و مخبر السلطننه و شاهزاده هر سه از طهران انتخاب شده‌ایم منتهی من و شاهزاده در اینجا نبو دیم و آقای مخبر السلطنه تشریف داشتهاند راجع بمسئله خیابانی هم استادی بدست من نیامده که می‌توانم بگویم شخصی عالماًو عابداً د رصدد این کار بوده البته یک وضعیا تی پیش آمده که نتیجه اش این مسئله مشئوم بوده دیگر عرضی ندارم (عده ئی را نما یند گان گفتند مذاکرات کافی است)

سلیمان میرزا – اگر اکثریت بخواهد اقلیت را خفه کند و بگوید مذاکرات کافی است امری است علیحده والا بعقیده بنده مذاکرات کا فی نیست پر تست می نما یم.

رئیس- خود آقای مخبر السلطنه اجازه خواسته‌اند آقای حاج شیخ اسد الله موافقید؟

رئیس- آقای مستشار السلطنه چطور؟

مستشار السلطنه- بنده نو به خود را به آقای ملک الشعرا واگذار می‌کنم

رئیس- آقای حائر یزاده هم که اجازه خود را مسترد داشته‌اند

حائری زاده – بلی مطالب بنده گفته شد

رئیس- آقای تدین (اجازه)

تدین – عقیده بنده این بود که موافق رای سابق مجلس خود آقای مخبر لسلطنه باید قبل از اینکه این مسئله مطرح شود اظهار عقیده بکنند و بعد مجلس داخل در مطالب شود این مسئله هم واقع شد

رئیس- آقای ملک الشعراء (اجازه)

ملک الشعرا ء- چندی قبل در همین مجلس صحبت از مرحوم خیابانی شد و اگر خاطر آقایان باشد آنروز هم بنده راجع باین مسئله اظهار عقیده کردم و تبرئه ساحت مرحوم خیابانی را متذکر شدم و در این عین اینکه اذعان و اعتراف شدم (چنانکه از طرف خود آقای مشیر الدوله هم اذعان شد) که آقای مشیر الدوله و کابینه ایشان ابداً در قتل مرحوم خیابانی دخالت نداشته و همانطور که آقای رئیس التجار اظهار نمو دند کابینه آقای مشیر الدوله نظر بوظیفه که داشت مایل به ب بقلع قیام آذر بایجان بود ولی در عین حال نه کابینه نه سایر مردم ونه آزادیخواهانه و شاید مخافین خود مرحوم خیابانی هم مایل بقتل خیابانی نبوده‌اند این روح مسئله والا در اینکه اگر در دوره یک کابینه در یک نقطه مملکت یک قیامی برپا شد آیا آن کابینه محقق است بان قیام خاتمه بدهد یا نه؟ این یک موضو عی است که زیاد می‌شود در اطراف آن سخن فر مائی کرد و بالاخره نم توان بیک کابینه گفت تو مایل بقلع عائله و قیامی نباشولی د رعین حال تصدیق می فر مائید که نمی‌توان انکار کرد که اگر در دوره فترت و رد زمانی که تقریباً یکعده از مردم هر قدر هم وطن خواه باشند بدوره مجلس خاتمه داده و اصول مشرو طیت را مطا بق قانون اساسی تعطیل بردار نیست برای آنکه باصول کیف مایشائی مملکت را اداره نمایند تعطیل کرده باشد و در یک چنین مو قعی یک قیامی شد و آن قیام بنام آزادی بود البته همان طور که دولتی که باعث آن قیام شده می‌تواند مدعی لزوم تسکین آن گردد همان طور هم وقتی پارلمان دائر شد و ملت حقوق خود را پس گرفت پارلمان می‌تواند بدولت اعتراض نماید که چرا یک قیام آزادیخواهانه را باسم طغیان خاتمه داده‌اند و بیشتر می‌تواند آن اعترا ضی را بکند در صورتی که یکنفر آزادیخواه هم بنام طغیان و یاغی گری مقتول شده باشد آقای مشیر الدوله در همبن مجلس از خود تبرئه نمودند که دولت وقت راضی بکشتن خیابانی نبود و این مسئله را ازِ آقای مشیر الدوله قبول می‌کنم زیرا روح ایشان یک روح منزه و فکر ایشان فکر پاک ومقدسی است و هیچوقت در دوره زندگیشان ندیده‌ایم که ایشان از حدود آزادیخواهی تا این اندازه که بقتل یک آزادی خواه را ضی باشند تجاوز کرده باشند این است که رشته این اعتراف باقای مخبر السلطنه وارد است ایشان یک شرحی راجع با زادیخواهی خودشان بیان فرمودند اگر چه بعضی از آقایان نسبت بایشان اظهار عدم آشنایی فرمودند لکن بنده کاملا با ایشان آشنائی واردات داشته‌ام و در انتخابات طهران یکی از ملت و زحتکشان جدی انتخابات ایشان بنده بوده‌ام و ایشان را یکی از اشخاص فعال و جدی و یکمرد پاکدامن و بی طمعی می‌شناسم لکن در عین حال بی اندازه متاسفم که چرا فعالیت ایشان در غالب اوقات باید بر علیه آزادی باشد مرحوم خیابانی آنطور که گفته شد یک مرد طاغی ویاغی و خود خواهی نبود در ادوار فترت اگر چنانچه یک فردی از افراد قانون اساسی را در دست بگیرد و بر علیه حکومت غاصب دزد دیکتاتور وقت قیام کند شاید در نظر حکومت یاغی باشد ولی در نظر حکومت یاغی نیست و هر یاغی هم آزادیخواهان مقدس است هر آزادی خواهی یاغی نیست و هر یاعی هم آزادی خواه نیست بر فرض اینکه ما یک دلائل متزلزلی بتوانید ثابت کنید که مرحوم خیابانی میل داشته است ریاست نماید و بر فرض اینکه با یک زحمت ثابت نمایند که خیابانی می خواسته است در نتیجه قیام خوداذر بایجان را خنجر نماید و بالاخره اگر بخواهید ادعا بکنید که خیابانی می خواسته است از طهران پول بگیرد و تجهیزات بکند و بطهران اعتنا نکند با تمام این دلایل و مذاکرات باز هم در پنجاه سال یا صد سال دیگر که بتاریخ قیام آذر بایجان مراجعه کند چند سطر بیشتر د رآنجا نخواهید یافت در آنجا خواهد نوشت که در دوره کابینه دیکتاتور در بحبوحه طعیان فترت شخصی بنام شخصی بنام محمد خیابانی در آذر بایجان قیام نمود و سابقه این شخص با سانحه در خشنده آزادی خواهی مستور بود و تاحیات بمملکت و وطن خود خیانت نکرد این شخص وطنخواه در چنین موقعی قیام کرد و قانون اساسی را در دست گرفت حزب دمکرات آذر بایجان که یک شاخه از دمکرات ایران بود با موافقت کرد و تااوامر غاصبانه کزرا نپذیرفت و در روز نامه ارگان خود که نام او تجدد بود مقالات و خطابه هائی منشر نمود و این مقالات و خطابه‌ها کاملاً آرزوی آزادی خواهی بود و بالاخره در زمان دوره فترت و دوره طغیان دیکتاتوری از طرف حکومت وقت آذر بایجان آقای مخبر السلطنه کشته شد بلی د رتاریخ آذر بایجان غیر از این چند سطر را نخواهید دید دیگر آنجا نمی‌نویسد که خیابانی می‌خواست آذر بایجان را مجزی کند زیرا دلیلی در دست مورخ نیست. صرف نظر از اینگونه مسائل باید دید که آیا منظور خیابانی از این اقدام چه بود؟ کجلس شورا یملی همیشه باید از برای آزادی یک وثیقه هائی بدست مردم بدهد مجلس شورایملی باید بدوره فترت که قبل از خود بود نظر کند و بایک نظر کنجکاوی و تانی قضایائی که در آندوره بر علیه آزادی و آزادیخواهی واقع شده با میزان انصاف بسنجیده و بمرتکبین آن عملیات مجازات بدهد این نظریات راجع بمرحوم خیابانی و راجع بقتل او است بنده همانطور که آقای مخبرالسلطنه را همیشه از نقطه نظر احترام و قدردانی نگاه می کرده‌ام در آتیه نیز ایشانرا یکی از رجال فوق العاده فعال مملکت می دانم ولی در عین حال بعد از قضیه مرحوم خیابانی بنده نسبت بایشان از نقطه نظر اینکه چرا باید ایشان قاتل یکنفر آزادیخواهی باشند نگرانم و میل دارم در مجلس تا این اندازه برای اینکه در آینده در دوره فترت بنام طغیان آزدایخواهان را از بین نبرد بایشان مکافات داده شده باشد و اگر هم اکثریت (اگرچه بقول آقای مدرس بنده هم عقیده‌ام این است که اقلیت و اکثریتی در کار نیست) در بازه ایشان رای بدهد و اعتبار نامه ایشانرا تصویب کند لااقل گفته شود که مجلس در مورد اعتبار نامه آقای مخبرالسلطنه در پشت میز نطق استفاده نمود و بر علیه اشخاصی که در دوره فترت بر علیه آزادی قیام می‌کند نفرین کرده و باین ترتیب رجال خود را تنبیه کنیم که من بعد حتی الامکان از پیش آوردن ادوار فترت خودداری نموده و بنام طغیان سر آزادیخواهانرا نگویند و بغباره آخری مجلس امشب یک یادگار و تذکاری باشد برای رجال آینده مملکت و شخص بنده بهمین اندازه قانع می‌باشم.

رئیس-آقای مخبر السلطنه (اجازه)

حاج مخبر السلطنه – چون آقای آقا سید یعقوب در ضمن اظهارات خود یک کلماتی گفتند که بنده نفهمیدم و یک فقره از آنها مفهومی داشت که شاید نسبت به آقایان علماء جسارتی کرده باشم این است که عرض می‌کنم من همچو چیزی نگفتم و سو تفاهم واقغ شده دیگر اینکه گفتند فرمودند از نوکری مشروطه استفاده کرده‌ام همه آقایان می دانند که من در نوکری مشروطه یک ملک داشتم که آنرا هم فروخته و خرج شیراز عواقبی که از آن سفر برای من حاصل شد کردم اما تمام آن اظهاراتی که آقای ملک الشعرا نمو دند اگر نظر آقایان باشد در آن مطالبی که عرض کردم جواب تمام آنها داده شد من خیابانی را نکشتم و امر بکشتن او هم نداد ه‌ام اما سید یعقوب گفتند که چهار روز بعد خیابانی کشته شد خیر فردای آنروز که من بعالی قاپو رفتم این اتفاق افتاده اگر مردم شهر نسبت به جنازه بی احترامی کرده‌اند و دست زده‌اند گناه من نیست آخر از اهالی تبریز سئوال کنید جنازه را خواستند در بازار بر گردانند من نگذاشتم مخصوصاً آدم را فرستادم و جنازه را با احترام در محترم ترین قبرستان تبریز یعنی حمزه دفن کردند و از خویشاوندان او نگهداری کردم برای بچه‌های او پول فرستادم و خا نه شان را تعمیر کردم رعایتها و ملاحظات من بقدری بوده است که در همین واقعه اخیر که خواستند غوغائی بکنند و در ضمن بمن صدمه بزنند در مسجد مجتهد جمع شدند و نطق کردند و دویست سیصد نفر بیکار مثل همه ولایات حاضر بودند نه یکی از آنها گفت بروید بچهای مرحوم شیخ را بیاورید که امروز روز انتقام است همه اهل تبریز می دانند که من هیچ مایل باین کار نبودم و هیچ گناهی ندارم. خود خیابانی در خانه پنهان شده بود بطرف قزاق تیر انداخت قزاق هم بطرف او تیر انداخت و یا شاید خودش خود را کشته باری مردم رفتند بچهای خیابانی را بیاورند عیال خیابانی بچها را پنهان کرده بود چون اهل شهر اصرار کرده بودند فریاد زده بودند که قاتل شوهر من مخبر السلطنه نیست اگر اصرار بکنید میایم در مسجد و غلناً می‌گویم کی سبب قتل شوهر من بود از این اظهار عیال خیابانی یک چیزی بر من معلوم شد وآن این بود که بعد از خیابانی رفقای او می‌گفتند که این اواخر یک قدری خود رای شده بود وخیال دیکتا توری داشت و شاید می‌خواستند بگویند که یک اختلالی در مغز او واقع بوده است. از این حرف عیال شیخ من همچو می‌فهمم که آن مرحوم بیچاره شاید مایل بوده است که بیاید نزد من و ترتیبی بدهد ولی رفقایش نگذارده‌اند و اما اینکه اینجا مذاکره می‌شود و زمان دیکتاتوری بود و باید مکافات شوم هیچوقت من وقتی به تبریز رفتم در نزدیکی تبریز یکی از حرفهائی که به حضرات گفتم این بود که من در طهران عقاید و قیام شما را تقدیس می‌کردم ولی حالا که ان امر مسبب این اقدام رفع شده و اصلا حاتی هم که شدهاست و مطالب موکول برای مجلس شورای ملی شده وآن کابینه هم از بین رفته و کابینه ی که حالا حگکومت دارد موافق میل آزادی خواهان است دیگر چه گویند جواب دادند که ما یک تصمیمی گرفته‌ایم و آن را تغیب خواهیم کرد دیگر باقی مطالب که گفته شد جواب ندارد

رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا – یک قسمت از مطالبی که می‌خواستم عرض کنم قبل از بنده آقای ملک الشعراء فرمودند باز هم بطور فهرست عزض می‌کنم. دولت مشروع با قلع و قمع اشراری که مسائلی است که اغلب اوقات با واقع مطابقت نمی‌کند. یعنی بنظر یک جمعتی یکدسته اشرا ر هستند و بنظر جماعت دیگر یکدسته دیگر اشرار هستند. مثلا بنظر محمد علی شاه که مجلس را خراب کرد و ملک المنکلمین و میرزا جهانگیر خان و سید جمال الدین قاضی و جمعی از آزادی خواهان را بقتل رساند و تمام اشخاص را که در باغ شاه حبس می‌کرد می‌کشت جزء اشرار محسوب می‌شوند و شاید آ نها را از اسلامیت هم خارج می‌دانستند آیا آنحکومت مشروع بود؟ بلی اگر از نقطه نظر حکومت وقت ملاحظه فرمائید حق بجانب حکومت بود و هر کس بر علیه او قیام کند باید سرش را برید ولی در نظر بنده ساعتی نیست که نگویم مرحوم متکلمین و غیره شهید شده اندر حالتی که در نظر محمد علی شاه اشقیاء بودند همینطور از نقطه نظر بنده محمد علی شاه و اتباهش از اشرار می‌باشند بنا بر این د اینجا اختلاف نظری موجود است. البته کسی که شخصی را می‌کشد نم گوید آدم خوبی بوده البته هر کس باشد چه از نقطه نظر مذهبی و چه از نقطه نظر سیاسی می‌گوید آدم بدی بود تمام اشخاصی را که ناصر الدین شاه در زمان استبداد کشت آیا اشخاص خوبی می‌دانست؟ خیر آیا اگر بخ واهند آزادی خواهی را شکنجه کنند جز اینکه بگویند شریر بود و خیال تجزیه مملکت و خراب کردن مملکت را داشت و جز اینکه تهمتی باو بزنند آیا وسیله دیگری برای سر کوبی او دارند؟ البته اگر همان طور که آقای ملک الشعرا ء فرمودند خیابانی در روزنامه تجدد می‌نوشت من اجرای قانون اساسی را می‌خواهم و همان طور که آقای مدرس فرمودند آدم نزد او فرستادند که بر علیه قرارداد قیام کند باین جهت مجبورند باو تهمت بزنند و نسبت خیال تجزیه مملکت را باو بدهند زیرا او حالا حاضر نیست که بگوید من خیال تجزیه آذر بایجان را نداشتم گوینده این حرف یک ورق کاغذی که معلوم نیست بامضای کیست از حبس بیرون میاورد باستناد ان این نیست را بخیابانی می‌دهد آیا منزل کردن در عمارت عالی قاپو او را واجب القتل می‌کند؟ آیا پول خواستن از مرکز انسان را یاغی قلمدادمی کند؟ اگر ان طور است تمام حکام را باید کشت زیرا یا غی‌ها بزرگ ت راشیده و باسم قلع و قمع آنها از مرکز پول می‌خواهند پس می‌خواهند پس بقول آقای مخبر السلطنه تمام آنها واجب القتل هستند

مخبر السلطنه – من چنین چیزی نگفتم.

سلیمان میرزا – پس اینکه می‌گویند پول می‌خواست و چیز دیگری نمی‌خواست چه معنی دارد؟ از برای حفظ حیثیات کسی که مرده است و نمی‌تواند دفاع کند باید گوینده سندی از بغل در آورده و بگوید مثلا خیابانی با این سند تجزیه مملکت را می‌خواست شما مدعی هستید و ادعای شما دلیل نیست شما متهم بکشتن خیابانی هستید این حرفهای شما قابل تصدیق نیست کجا است خیابانی که بگوید من این خیال را نداشتم آقای مدرس فرمودند در واقعه قرار داد آدمنزد خیابانی فرستاده‌اند در صورتی که تا به حال بنده نشنیده بودم حالا خودشان فرمودند اگر خیابانی یاغی بود چرا آدم پیش او می‌فرستادند بهر حال کشته شدن خیابانی که جای تردید نیست حالا ما می‌خواهیم در باره این کشته حکمیت کنیم و در باره این کشته که علی اقوال مختلف بعضی می‌گویند خودش انتحار کرده یا رفقایش او را کشته‌اند و خبط دماغ پیدا کرده بود آخر اسناد این نسبت‌ها کجا است؟ کی باید تحقیق کند؟ اگر بنده امشب در خانه خودم رفتم و مرا کشتند کی تحقیق می‌کند؟ گمان کی کنم هیچ کس زیرا مرده‌ام و می‌گویند الحمد الله از پر گو تیش راحت شدیم بنده می‌گویم خیابانی یکنفر تبعه ایران هیچ خدمتی هم در راه آزادی نکرد حالا که کشته است و چگونه کشته شده آیا کی باید تحقیق کند؟ راه تحقیقش را به من نشان دهید آیا کسی که در زمان حکومت او خیابانی کشته شده باید تحقیق کند حاشا وکلا اگر امروز همراهان منن که پنجاه سال صد سال دیگر اشخاصی می‌خواهند آمد برای اینکه حکمیت کنند به ببینند حق با کی بوده چنانچه امروز هم می‌بینیم اشخاصی را که صد سال قبل از بین رفته‌اند تاریخ ثابت می‌کند که خادم بوده‌اند نه خائن البته هم ما کوتاه است ولی عمر دنیا و تاریخ زیاد است حکومت حکومات ملی است و بنده که یکنفر وکیل هستم بنام حفظ وکالت احقاق حق یکنفر مقتول باید بفهمم خیابانی واقعاً تجزیه آذر با یجان را می خواسته است یا خیر؟ آخر سند اینها کجا است؟

حاج مخبر السلطنه- امضای خودش است.

سلیمان میرزا- اگر امضای خودش است بیرون بیاورند.

حاج مخبر السلطنه- از وزارت داخله بخواهید

سلیمان میرزا – والا اگر خود شما تلگراف کرده باشید یا یک نفر مامور دولت یا صاحب منصب قزاق تلگراف کرده باشد اینها دلیل نمیش ود که او خودش انتحار کرده پس مسئله بازبتحقیق بر می‌گردد. بنده می‌خواهم بفهمم این نسبت هائی که باین مرده مدفون که معروف بازادی خواهی بود می‌دهند صحیح است یا خیر؟ این شخص خائن بود یا خادم اگر معلوم شد خادم بود ایا می‌شود بصحت اعتبار نامه کسی که او را کشته رای داد آقای مدرس می فر مایند چرا اکثریت واقلیت گفته می‌شود پس چه بگویم خوب است یک لغت تازه ی به بنده یاد بدهید تا عرض کنم پریشب هم که در مجلس هیئت رئیسه انتخاب می‌شد خود آقای مدرس فرمودند مخلص همگی باکثریت ۳۹ رای انتخاب شدم. البته تمام مطالب باکثریت می‌گذرد در نظام نامه و قوانین اساسی هم با لغت تازه وضع نشود بنده اکثریت و اقلیت عرض می‌کنم بنده در تصویب کردن حقوق محم علی میرزا مخالف و در اقلیت بودم اما اکثریت را یداد و البته بعقیده آقایانی که رای دادند خوب بود رای دادند و هفتاد هزار تومان ح-قوق برای محمد علی میرزا تصویب نمو دند البته عقیده آزاد است اگر عقیده بنده بد است این دفعه بنده را انتخاب نکنید حالا هم عرض می‌کنم در خصوص صحت نمایندگی ایشان اتفاق نخواهد بود زیرا بنده مخالفم و آقای مدرس با رزو یشان نخواهد رسید تا بنده مدرک رسند نه بیتم نمی‌توانم یک عنصر پاکی را مثل خیابانی یاغی بدانم البته در نظر کابینه آقای وثوق الدوله که قرارداد را خوب می‌دانست مخالفین قرار داد را بصرفه و صلاح مملکت می‌دانست اگر ایشان هم تشریف بیاورند بنده دو سه شب همین عرایض را در حضور مبارکشان خواهم کرد زیرا شنیده‌ام تشریف می‌آورند و باید منتظر اقدامات جدید شان باشیم بخیر وسلامت تشریف بیاورند و در همین مجلس در دست راست یا دست چپ می‌نشیند و در اعتبار نامه ایشان باز همین مخالفت‌ها خواهد شد مگر اینکه خدا بخواهد بنده مرده باشم

آقای میرزا علی کازرانی-ان شاءالله

سلیمان میرزا- بسیار خوب ان شاءالله البته وقتی خدا بخواهد خواهم مرد و جمعی از پر گوئی آسوده خواهند شد لکن تا زنده‌ام و دستم باین کرسی خطابه می‌رسد عقاید خود آزادانه خواهم گفت و از خداوند هم کمک می‌خواهم لاغیر اگر زنده ماندم از اشخاصی که بر علیه انتخاباتشان حرف خواهم زد یکی آقای و ثوق الدوله اغست که تشریف می اورند و مملکت بوجود مقدمشان آراسته می‌شود آنوقت بعده بازعرایض خودم را شروع می‌کنم مگر اینکه مرده باشم و آقایان راحت شده باشند یا اینکه از اول اکثریت رای بدهد که اصلا مذاکره در این اعتبار نامه لازم نیست ول یگمان می‌کنم هیچ اکثریتی چنین تحصیلی بر اقلیت نکند و با این امیدواری که دارم اگر آقای وثوق الدوله تشریف بیاورند بنده باز شروع بعرایض خودم در باب قرار داد می‌کنم و موافقین قرارداد هم می‌گویند قرارداد خدمت بمملکت بود اگر خدمت بود پس اعتبار نامه همین آقای مدرس که آنوقت مخالف قرار داد بودند باید رد شده باشد. باری باز فرمایش آقای مخبر السلطنه بر می‌گردم ایشان یک مقداری رجز خواندند بنده در یک قسمت از فر مایشاتشان عرضی ندارم. البته اگر ایشان فرا موش کرده‌اند در نظر بنده هست آقایان مساوات و تنکابنی و چند نفر از آقایان ازدوره اول بودند که محمد میرزا عده را از مجلس می‌خواست بنده حقیر و یحیی میرزای اخوی با هم گرفتار شدیم منتهی یحیی میرزا در دست اشخاصی که در دروازه قزوین انجمن داشتند گرفتار شد و او را بنظمیه و باغشان بردند و بنده مبتلا بدو نفر سیلا خوری شدم وآنها بنده را رها کردند. شرح مفصل دارد که خدممت بعضی آقایان عرض کرده‌ام منتهی باینجا نرسید که بنده را هم راحت کنند خیلی خوب اینجاست بر مردم نیست خدمت بعقیده خودم کرده‌ام آقای مخبر السلطنه هم اگر بمشروط خدمت کرده‌اند خدمت بعقیده خودشان کرده‌اند واجرو مزدی لازم ندارد. و حالا باین مسئله کاری ندارم اما از خوذشان سوال می‌کنم اگر کسی صدسال عمر کند و در آن صد سال در راه یک عقیده مذ هبی و سیاسی خدمت و مجاهدت کند ولی در آخر عمر خود بزند و یک نفر را بکشد آیا هیچ قانون مذهبی و سیاسی اجازه می‌دهد که چوهن این شخص صد سال خدمت کرده به مجازات نرسد و خون دیگری یا مال شود؟ خیر هر قدر هم خدمت در خشان کرده باشد باعث معافیت او نخواهد بود یا اگر قانونی در این باب هست بنده خبر ندارم ولی گمان نمی‌کنم خدمات سابقه اسباب معافیت از اجرای قانون باشد. البته خدمات سابقه در موقع خود مستحسن ولی اگر خدای نکرد ایشان محکوم شدند چون بنده هنوز بطور قطع نمی‌توانم بگویم که ایشان شریک قتل خیابانی هستند اگر تمام عمر شان را برای مملکت خود خدمت کرده باشند هیچ قانونی ایشان را معفو نخواهد کرد. اگر کشنده خیابانی باشند باید ایشان را کشت یا اینکه باید ورثه راضی شوند اگر ایشان آمر این قتل بوده‌اند مطابق قوانین مذهبی ما برای آمر البته یک مجازاتی هست و ایشان را باید بمجازات برسانند فلان خدمت باعث عدم اجرای قانون نمی‌شود مگر اینکه همان طور که در آخر فرمودند بگویند من نکرده‌ام و اسناد نشان دهند والا نطق اول ایشان خودشان را محکوم می‌کرد زیرا محکومیت و واجب القتل بودن خیابانی را میرساند و فرمودند او عدم مرکزیت و پول می‌خواست یعنی چنین شخصی محکوم بقتل است و اگر کسی چنین شخصی را بکشد جایزه دارد قسمت تعریف خدماتشان هم لازم نبود زیرا بنده بهتر می‌دانستم و هنوز بنده بعنوان یاد گار عکس مرحوم صنیع الدوله اخوی ایشان را بالای سرم کذارده‌ام و ایشانرا اول شخص خدمتگذار مملکت می دانم و خانواده ایشان را خا نواده محترمی می شمارم ولی تمام این‌ها باعث نمی‌شود که اگر ایشان در قتل خیابانی شریک هستند صرفنظر کنیم خوب را خوب می‌گویم و بد را بد تا اگر دوره فترتی پیش بیاید و آزادیخواهان کشته شوند معلوم می‌شود کی‌ها باید بمجازات برسند ولی دم این کشته‌ها و وکلاء و آزادی خواهان هستند بنده در اینجا بعنوان ولایت دم حرف می‌زنم و می‌گویم شیخ محمد خیابانی یک نفر آزادی خواه بود بنده اهل مملکت ایشان هستم باید این مطلب را واضح کنم وببینم این بیچاره که بعقیده بنده مظلوم کشته شد چرا کشته شد و کی او را کشته؟ روح آزادی خواهان بهم متصل است جان ومال آنها یکی است با یکدیگر مسئولیت مشترکه دارند و از یکدیگر دفاع می‌کنیم بنده بخود حق می‌دهم که همه جا فریاد بزنم که کی قتل خیابانی شریک بوده از تمام حقوقات ملی محروم است مادر اینجا آمده‌ایم در خیر و شر این ممالکت حرف بزنیم و بگوئیم این عقیده مطابق خیر بممک قانون اساسی است لازم نیست بدوره عملیات بر گردیم تاریخ زندگی هر کس معلوم است باز تکرار می‌کنم خدمات باعث معافیت نخواهد بود در ضمن تقصیراتی که برای مرحوم خیابانی شمردند تصرف دارالحکومه را هم فرمودند خیلی خوب اگر این قبیل چیزها تقصیر است ما خیلی از اشخاص داریم از همه نزدیکتر آقای صمصام السلطنه که در اصفهان بر علیه محمد علی شاه قیام کردند و حکومت مرکز را هم قبول نداشتند خود ایشان حاضر هستند اصفهان را مجزی از طهران می‌دانستند پس چرا در باره ایشان مجازات نمی‌دهند؟ بنده ایشان را تقدیس می‌کنم زیرا حکومت مرکز را بر خلاف قانون اساسی و مشروطه می‌دانستند باز هم در اینجا داد می‌زنم که در غیاب مجلس مردم باید یک شاهی پول ندهند یعنی بر علیه حکومتی که مجلس را بهم می‌زند قیام کنند و یاغی شوند بقول آقایان یاغی حاضر این جا ایستاده بنده می‌گویم هر کس بر علیه مشروطه قیام کند و مجلس را تعطیل نماید باو نباید یک دینار بدهند و اطلاعت اوامر او را نباید کرد

گفته شد صحیح است.

با کمال افتخار عرض می‌کنم تا وقتی زنده‌ام و آزادی خواه هستم بر علیه چنین حکومتی قیام می‌کنم و علم طغیان بر می‌انگیزم وقتی که اینجا نتوانستم در خارج قدم بقدم فریاد می‌کنم اگر آقایان خسته می‌شوند بنده گمان می‌کنم مطلب مهم است و قابل این است که چندین روز در آن باب صحبت شود زیرا یا باید آقای مخبر السلطنه بری الذمه شوند یا آن مرده و این جمله که در اول نطقشان فرمودند ((من صحبت سلیمان میرزا را عموماَ تکذیب می‌کنم)) ایشان را بری الذمه نمی‌کنم که بنده هم اگر بگویم فرمایشات ایشان را تکذیب می‌کنم نمی‌شود سند لازم است سندی که بنده در این مسئله دارم یکی قتل شخص معین است ویکی اظهارات آقای مدرس نزدیک تر از همه فرمایش خود آقای مخبر السلطنه که می‌فرمودند من هم با او مسلک بودم و چون در یک جمله شان فرمودن از طهران بتبریز تشریف می برده‌اند در نزدیکی تبریز بانها فرمودند من با شما هم مسلکم در حالی که می‌فرمودند مرحوم خیابانی از مرکز پول می‌خواست والا مرکزیت را قائل بود در صورتیکه در آن وقت ایشان در تهران بوده‌اند و در کابینه بودند و آن اطلاعات را داشتند در این صورت چطور در نزدیکی تبریز بآنها گفته من با شما هم مسلکم و دیگر اینکه فرمودند خیابانی عالی قاپور را تصرف کرده بود هر کس عالی قاپور را تصرف کند واجب القتل است اینهم گویا قانون تازه است فرمودند از طهران پول می‌خواست آیا هر کس پول بخواهد واجب القتل است یا اینکه می‌گویند حب ریاست داشت کیست که حب ریاست نداشته باشد.

امین التجار و اقبال السلطان –خود حضرت والا

سلیمان میرزا – بنده هم حب ریاست دارم و جزو ملائکه نیستم منتهی ریاست با قانون اساسی می‌خواهم پیغمبران یا اشخاصی دیگر از قبیل سلمان فارسی هم در این دنیا ریاضت می‌کشیدند برای این بود که در آخر ریاست داشته باشند اگر این هم تقصیر است پس در شهر هر آنجه هست گیرند حب ریاستی که بر ضرر مردم و بر خلاف قانون اساسی است تقصیر است و بالا ترین معاصی است البته هرکس می‌خواهد مثلا در انتخابات اکثریت داشته باشد در مجلس اکثریت داشته باشد هیئت وزراء را از دسته خود معین کند حکام مملکت مطابق میل او معین شوند و قس علهدا پس کیست که این نوع حب ریاست را نداشته باشد بنده این را تقصیر نمی دانم تقصیر این است که در وقتی که مجلس و قانون اساسی هست کسی اقدام بکار بکند در آن موقع باید بدولت فشار بیاورند مجلس را باز کنند سر باز مملکت هم که برای حفظ حقوق مملکت است بگوید من اهل مملکت هستم و مملکت مشروطه است اگر اینطور شد مملکت مشروطه است و قانون حفظ می‌شود والا صاف صریح عرض کنم با امضای شما مملکت مشروطه نمی‌شود و این که ملاحضه می‌فرمایند قانون اساسی و سایر قوانین در بوته اجمال مانده و هیچ کس در خیال آن نیست برای این است که حس شجاعت و حس قدرت و حس اتکاء بنفس و اتکاء خدا نیست و هنوز مردم چون متزلزلند و هنوز خیال می‌کنند با امضاء قانون درست می‌شود و از غیب منتظر هستند از خود منتظر نیستند هر کس باید تمام مملکت را از خود بداند و بگوید مال مملکت مال من است اجرای قانون اساسی با من است حفظ آن با من است اگر اینطور شد مملکت مشروطه است و هیچ دزدی نمی‌تواند باو بزند قانون اساسی مقدس است و باید صدها هزار نفر در راه قانون اساسی کشته شوند و بازباستند و بگویند (قانون اساسی) قانون اساسی با امظای یکنفر حفظ نمی‌شود می‌فرمودند اگر من قانون اساسی را بامضاء نیم رساندم مملکت مشروطه نمی‌شد (نمی‌خواهم به ایشان حمله کنم) ولی عرض می‌کنم باید تمام افراد مملکت از سرباز و آژان و رعیت و وکیل و عمله و کارگر و رنجبر دهاتی تماما قانون اساسی را حفظ کنند قانون اساسی که بنده با آقای حاج مخبر السلطنه بامضا برسانیم قانون اساسی می‌شود که همیشه به او حمله می‌کنند این طور بود که محمد علی شاه گفت من این امضاء را باطل می‌کنم و مجلس را بهم می‌زنم قانون مملکت روح مملکت و خون مردم او را حفظ می‌کنند گمان می‌کنم آقایان از داد و بیدادهای بنده خسته شده باشند.

محمد هاشم میرزا –خیر بفرمایید گوش می‌دهیم.

سلیمان میرزا – بنده تصور می‌کنم اگر چهار روز هم در خصوص اعتبار نامه آقای وثوق الودله صحبت کنم کم است

(جمعی گفتند اعتبار نامه ایشان هنوز به مجلس نیامده است)

سلیمان میرزا – بلی قرار بود خیابانی هم الان در اینجا بنشیند و لی باید گفت زنده و مرده افراد این مملکت محترم است باید در این مملکت اگر وقتی یکی را کشتند بعد از چند سال دیگر جماعتی باشند که بگویند این بیچاره را چرا کشتند یا چنانچه آقای ملک الشعرا فرمودند اگر دوره‌های فترتی پیش بیاید مردم بی جهت تلف می‌شوند و امیدواریم همیشه مجلس باشد که باید ما دستمان بکرسی خطابه برسد تا موقع درست است این حرفها را بگوییم که مردم بدانند تا اینکه بالاخره در ترتیبات مملکتی یک اساس وقراری گذارده شود. باری باز باصل مسئله بر می‌گردیم این آقای مخبر السلطنه فرمودند خیابانی قائل به لامر کزیت بود و عالی قاپور را تصرف کرده بود باین واسطه واجب القتل بود و از مرکز پول می‌خواست و وقتی ایشان در مرکز بوده‌اند این ترتیبات را می‌دانستند با این حال در وقتی که به تبریز میرفته‌اند به او گفته‌اند من باتو هم مسلکم اگر بگوییم ملتفت نبوده‌ام اینطور نیست و در موقعی که هیچ کس قانون را ملتفت نمی‌شود ایشان قانون را تفسیر می‌فرمودند بنده این قسمت را تصدیق دارم و زحمات ایشان را در دوره اول مجلس میدانم لکن همینطور یکی از وکلا یعنی آقای سعدوالدوله در دوره اول ابوالمه بودند بعد که بر خلاف رفتار کرد دیگر جبرات آن نشد خیلی خوب بنده می‌خواستم عرض کنم جمله هم مسلک بودن را توضیح بدهند آقای مدرس می‌فرمایند حامی رنجبر شدند و در را آزادی خدمت کردند و از همه چیز گذشتند و حتی دهقان هم شدند فرق نمی‌کند اگر هم دهقان شدند باز هنوز لقب حاج مخبر السطنه را دارند و جزو اعیان هستند پس در نظر داشته باشند که هنوز دهقان هستند در هر حال می‌خواستم این مسئله را بفرمایند که بچه ترتیب با مروحوم خیابانی هم مسلک شدند و بعد از ورود به تبریز و عفو عمومی چرا بقزاقها و مامورین دولت که درتحت اوامر ایشان بودند امر نکردند مزاحم خیابانی نباشند در صورتی مه می‌فرمودند به شخصی که اسمش در نظرم نیست گفته‌اند برو خیابانی را پیدا کند که او رفته پیدا نکرده است خیل خوب در همان ساعت خوب بود به قزاق‌ها می‌گفتند مزاحم خیابانی نباشند علاوه براینها بنده چیزهای دیگر شنیده‌ام که صدق و کذب آنرا نمی دانم تحمل الصدق والکذب می‌گویند چند روزی همه شهر را غارت کرده‌اند خودشان می‌فرمودند زن خیابانی بچه‌ها را نداد و اگر بچه‌هایش را می‌داد آنها را هم می‌برند در مسجد و می‌کشتند حق داشتند و زن عاقله بوده که بچه‌ها را نداده می‌فرمودند چون بچه‌هایش را نداد معلوم می‌شود باعث قتل خیابانی رفقای او بوده‌اند باید اینرا توضیح بدهند و معلوم بشود بهترین وسیله برای معلوم نمودن این مسئله گمان می‌کنم همانطور که پیشنهاد شد تشکیل یک کمیسیون تحقیقی باشد تا ایشان اسناد و مدارک خود را در آن کمیسیون ارائه دهنداگر چه باز هم بسته بنظر اکثریت است خود بنده هم این پیشنهاد ارجاع به کمسیون تحقیق را نکرده‌ام خود دانند رای بدهند مختارند مخالفت هم بفرمایند حق دارند.

محمد هاشم میرزا-خیلی میل داشتم حضرت والا اسناد خود را ارائه دهند

سلیمان میرزا – اسناد بنده یکی جنازه مرحوم خیابانی است عرض کردم اگر بنده امشب در خانه بروم و مرا بکشند آیا تکلیف حکومت نیست که تحقیق کند و ببیند این قتل به چه ترتیب واقع شده؟ آیا اگر یکی از برادران یا وکلای همقطار من در اینجا بیاید و بگوید دیشب خانه فلانی رفته‌اند و او را کشته‌اند آنوقت حکومت می‌گوید سند بیاورید؟ بنده که در اینجا عرض می‌کنم خیابانی در زمان حکومت ایشان کشته شده....

محمد هاشم میرزا – مدعی باید سند بیاورد.

سلیمان میرزا – ببخشید شاید بنده مثل سایر مطالب بخطا رفته‌ام البته حضرت والا بهتر می دانید. در هر حال عقیده بنده این است که در زمان حکومت ایشان این قتل واقع شده و دولت وظیفه دار است بواسطه پلیس تامینات در این مسئله تحقیق کند و سائل قتل خیابانی چه بوده اگر چه امروز هم مثل اینکه زن خیابانی بچه‌هایش را مخفی کرد مردم هم خودشان را مخفی می‌کنند. البته بنده با آقای مخبر السلطنه محکمه عدلیه نخواهیم رفت محاکمه کنم. بنده می‌گویم یکنفر آزادیخواه در این مملکت کشته شده و باید خون او از بین نرود ایشان حکومت داشته‌اند و دولت باید تحقیقات کند خود ایشان چندین شکل صحبت می‌فرمایند گاهی می‌گویند خودش انتحار کرده گاهی می‌گویند قزاق باو شلیک کرده گاهی می‌فرمایند رفقای او باعث قتلش شده‌اند و یا بالاخره می‌فرمایند والا لله اعلم. البته خدا عالم است بنده هم می‌خواهم حکومت تحقیق کند و قدری هم بنده بدانم والله اعلم العبد اعلم بشود این وظیفه دولت است و بنده نباید سند بحکمه بدهم و با ایشان محاکمه کنم حکومت با دولت مسئول حفظ امنیت تمام رعایا اتباع خودشان هستند یک قتلی واقع شده و باید تحقیق کنند و ببینند با عث این قتل کی بود

رئیس- مذاکرات کافی نیست؟

اغلب گفتند کافی است

آقا سید محمئ تقی طباطبائی- بنده چند کلمه عرض داشتم.

رئیس – دوازده نفر قبل از جنابعالی اجازه خواستند آقایان مستشار السلطنه و آصف الملک پیشنهاد کرده‌اند این امر به انجمن تحقیق رجوع شود و خطاب بآقای (مستشار السلطنه) توضیح بدهید. بنده همان طور که معتقد بودم این مذاکرات در مجلس شورای عالی نشود خصوصاً با سابقه که آقای حاج مخبر السلطنه اظهار کردند و اغلب مطلع هستیم از نقطه نظر اینمه برائت و همه ایشان را معتقد هستم و از نقطه نظر اینکه در این قضیه حتی المقدور اقدامات کرده‌اند ئ از طرف هم طرفداران کشف قتل خیابانی که آیا بچه وسیله مقتول شده و مصاب هستند این است که بنده پیشنهاد کردم بکمیسیون تحقیقی رجوع شود تا تحقیق کرده نتیجه را بعرض مجلس شورای ملی رساند ورائی که مجلس می دیدهد از روی یک محاکمه علمی و عمقی باشد

رئیس-اقای مدرس (اجازه نطق)

مدرس- گمان بنده این است که این نباید در مجلس تولید شود که بعدها هر کس پیزی گفت طرف برود ثابت کند در آتیه مملکت باید زندگی کند کسی که دعوای منفی می‌کند نباید برود ثابت کند کسی که دعوی اثبات می‌کند باید دعوای خود را ثابت کند کانه تصور می‌کنم مدعی نفی باید برود و مسئله منفی را ثابت کند.

رئیس-آقای آصف المالک توضیحی دارید؟

آصف المالک- عرایض بنده را آقای مستشار السلطنه فرمودند چون موضوع خیلی مهم بود یک اطلاعات کاملی در این خصوص به آقایان نر سیده است و حضرت والا قید به «اگر می‌بودند» و میفر مودند اگر اینطور باشند و بعضی‌ها اظهار می‌کنند این قضایا مربوط به آقای مخبر السلطنه نبوده و از طرفی متاسفانه واقعه قتل خیابانی هم واقع شد چون خود بنده اطلاعاتی کافی در این موضوع داشتم و در آن تاریخ در وزارت داخله بودم مقتضی میدانم یک کمیسیونی بشود که سایر آقایان هم اطلاعات پیدا کنند و اگر موافقت و مخافت می‌کنند بر روی یک اساسی باشد

آقای سید محمد تقی طباطبائی- بنده تکذیب می‌کنم که خیابانی مایل بود آذر بایجان مجزی شود

رئیس- باید رای گرفت باین پیشنهاد آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند (عده قیام کردند)

رئیس- تصویب نشد دو فقره پیشنهاد است یکی راجع به رای علنی است و دیگر راجع به رای مخفی ولی میدانید رای مخفی بر رای علنی مقدم است.(جمعی گفتند صحیح است)

رئیس_آقایانی که راپورت کمیسیون را تصویب می‌کنند یعنی وکالت آقای حاج مخبر السلطنه را تصدیق می‌نمایند گلوله سفید و آقایانی که تصویب نمی‌کنند گلوله سیاه خواهند داد.

اخذ آراءبعمل آمدآقایان نظام الدوله و امیر ناصر مهره‌های رای را تعداد نموه بترتیب ذیل نتیجه حاصل گردید

عده حضار(۷۲)

مهره سفید علامت قبول۴۹،

مهره سیاه علامت رد ۱۸،

امتناع ۵

رئیس- از هتادو دو نفر نمایندگان حاضر باکثریت چهلو نه ۴۹ رای تصویب شد.

(اسامی تقاضا کنند گان رای مخفی)

فهیم الملک-آقا سید محمد تقی طباطبائی- حاج شیخ محمد حسن- ناظم العلماء- میرزا طاهر تنکابنی-آقا شیخ ابراهیم زنجانی- وقار الملک- امی التجار- ملک الشعراء- دکتر لقمان –آقا میرزا هاشم آشتیانی- محمد هاشم میرزا-آقا سید محمد صادق طابطبائی-آقا میر سید حسن کاشانی- سدید الملک – سردار مفخم- حاج میرزا علی محمد دولت آبادی.

وزیر عدلیه – این لایحه قانونی سرائط خدمت و امتحان اعضای وزارت عدلیه است که تقدیم می‌شود و ضمناً دواستدعا از مجلس دارم یکی اینکه کمیسیون عدلیه را زود تر انتخاب بفر مایند زیرا کمیسیون کارهای زیاد خواهد داشت و لازم خواهد بود هر روز جلسه داشته باشد و یکی هم تفسیر اصل هفتادو نهم قانون اساسی است که لایحه آن تقدیم مجلس شده است استد عا دارم جزء دستور روز شنبه گذارده شود

رئیس- بودجه سنه ایت مجلس از اداره مباشرت رسیده بکمیسیون محاسبات ارسال می‌شود جلسه اتیه هیجدهم حمل پس فردا ۴ ساعت بغروب مانده و دستئر آن والا تفسیر اصل هفتادو نهم قانون اساسی ثانیاً راپورت کمیسیون تجدید نظر در قانون انتخابات کمیسیون‌ها

آقای فهیم الملک (اجازه)

فهیم الملک- بنده هم می‌خواستم استد عا کنم راپورت کمیسیون تجدید نظر در قانون انتخابات جزء دستور شود معین فرمودند دیگر عرضی ندارم

(مجلس سه ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد)