مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ خرداد ۱۳۳۳ نشست ۲۰
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۴
سال یازدهم
شماره مسلسل
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۸
جلسه: ۲۰
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه شانزدهم خرداد ماه ۱۳۳۳
فهرست مطالب:
۱-تصویب صورت مجلس
۲-بیانات قبل از دستور آقایان: مهندس شاهرخشاهی، بوربور، دکتر شاهکار، دکتر سید امامی، نورالدین امامی.
۳-تقدیم یک فقره سؤال از طرف آقای قناتآبادی
۴-اجرای مراسم تحلیف به وسیله آقای ارباب گیو
۵-طرح سژال آقای میراشرافی راجع به حریق گمرک و جواب آقای وزیر دارایی
۶-تقدیم یک فقره لایحه به وسیله آقای معاون نخستوزیر
۷-بقیه مذاکره در لایحه مرجع رسیدگی به جرایم سارقین مسلح
۸-تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
مجلس ساعت ده و پنج دقیقه صبح به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
۱- تصویب صورت مجلس
رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
غائبین با اجازه آقایان: برومند، مکرم، صدرزاده، سلطانالعلما، فرید، اراکی، سرمد، سنندجی، عبدالحمید بختیار
غائبین بیاجازه آقایان: کینژاد، دکتر افشار، سلطانی، پورتیپ، کدیور، نقابت، زنگنه.
دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه آقایان: لاری ۳۰ دقیقه، احمد صفایی ۳۰ دقیقه، دکتر پیرنیا ۳۰ دقیقه، دکتر سعید حکمت یک ساعت و سی دقیقه، عمیدی نوری یک ساعت و چهل و پنج دقیقه، باقر بوشهری دو ساعت، ثقهالاسلامی دو ساعت.
رئیس- آقای مهدوی نسبت به صورت مجلس نظری دارید؟
سعید مهدوی- راجع به آقای کدیور اینجا نوشته غایب بدون اجازه بنده اطلاع دارم قبلاً حرکتش ۱۵ روز تقاضای مرخصی کرده.
رئیس- کی آقا؟
سعید مهدوی- آقای کدیور
سعیدی- بنده تقدیم کردم
رئیس- به کمیسیون رفته در کمیسیون که تصویب شد آن وقت اصلاح میشود. آقای مهندس اردبیلی
مهندس اردبیلی- ما تصور میکنیم اداره رادیو واقعاً برای تتویر افکار عمومی...
رئیس- راجع به صورت مجلس بفرمایید
مهندس اردبیلی- بله و ایجاد راهنماییهای مردم تشکیل شده ولی متأسفانه در عمل میبینیم همان طوری که آقای دکتر بینا در جلسه گذشته تذکر دادند اداره رادیو برای خودش دولتی است و اساساً نطق نمایندگان را سبک و سنگین میکند و هر کدام مصلحت خودش است میگوید و هر کدام تذکرات ریاست محترم هم اجرا نمیشود خواهش میکنم که ریاست محترم توجه بفرمایند جریان اداره رادیو را برای مجلس روشن بفرمایید.
عبدالرحمن فرامرزی- نوار میگذارند که
شوشتری- دیگر نوار نمیگذارند و تعریف میکنند و بعضی مطالب را روحانی خودش میگوید.
رئیس- دو جلسه است که نوار نیست برای این که تعمیراتی لازم دارد عجالتاً بدون نوار است آقای دکتر شاهکار
دکتر شاهکار- در صورت جلسه گذشته جناب آقای عبدالصاحب صفایی در دو قسمت از اظهارات بنده فرمایشاتی فرمودند که تمنی میکنم تذکرات بنده یادداشت بشود مرقوم فرمودند اصلاً پیشنهاد دکتر شاهکار به کلی نقض غرض است و به هیچ وجه هیچ کس که به عنوان سرقت مسلح در منزل کسی برود مجازات نمیشود، بعد در قسمت اخیر فرمایشاتشان فرمودند در اینجا صحبت شروع به ارتکاب سرقت است، بنده خواستم خدمتشان عرض کنم شروع به ارتکاب سرقت جرم قابل مجازات است قانون مجازات عمومی هم همین مطلب را تذکر داده منظور بنده هم این بود این نقض غرضی نیست.
رئیس- آقای بوشهری
صادق بوشهری- بنده خواستم تذکر بدهم آقای نقابت را که غایب بدون اجازه نوشتهاند ایشان مسافرت کردهاند به خرمشهر برای این حوادث اخیری که در خرمشهر پیش آمده.
رئیس- باید بنویسند هر کس گرفتاری برایش پیش میآید باید بنویسد تا اقدام شود. آقای عبدالصاحب صفایی
عبدالصاحب صفایی- یک مختصر اغلاطی در صورت مجلس در بیان بنده هست که تصحیح میکنم و ضمناً موضوعی را که آقای دکتر شاهکار فرمودند اگر بنده متوجه نشدم مطالب ایشان را معذرت میخواهم ولی در آن لایحه مقصود این است که شروع به ارتکاب سرقت مجازات دارد ولی مجازاتش چون کم است به موجب این لایحه خواسته شده است که مجازاتش تشدید شود.
رئیس- آقای نورالدین امامی
نورالدین امامی- در عرایض بنده در مطبعه اشتباهاتی شده است که اجازه بفرمایید اصلاح کنم بدهم به تندنویسی.
رئیس- اصلاح بفرمایید. دیگر نظری نسبت به صورت مجلس نیست (اظهاری نشد) صورت مجلس جلسه قبل تصویب شد.
۲- بیانات قبل از دستور آقایان: مهندس شاهرخشاهی، بوربور، دکتر سید امامی، دکتر شاهکار، نورالدین امامی
رئیس- چند نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند. آقای مهندس شاهرخشاهی.
مهندس شاهرخشاهی- چون معتقدم اگر چنانچه موضوعی در مجلس گفته شود که سکوت آن موجب ایجاد سوءتفاهماتی گردد بایستی که مصدع اوقات شریف همکاران عزیزم کردم.
در جلسه قبل یکی از همکاران محترم فرمایشاتی درباره عملیات اداره اصل چهار ایراد فرمودند که ممکن است اگر توضیحاتی داده نشود در خارج حمل بر این گردد که مردم ایران از کمکهای بلاعوض فنی و اقتصادی دولت امریکا قدردانی نمینمایند (شادلو- صحیح است) و بنده چون شخصاً از نزدیک شاهد و ناظر عملیات آنها بودهام لازم میدانم که برای روشن شدن اذهان نمایندگان محترم از طرز کار این دستگاه شمه بیان کنم (شمس قنات آبادی- اینجا که اداره تبلیغات اصل ۴ نیست) این اداره طبق موافقتنامه بین دولتین ایران و آمریکا در ایران شروع به کار کرده و اینک که چهارمین سال عملیات خود را در ایران میگذراند مبلغی در حدود ۱۳۱ میلیون دلار یعنی معادل ۱۰۰۰ میلیون تومان بودجه در اختیار داشته که ۷۰ میلیون دلار آن را برای عملیات بهداشتی و فرهنگی و کشاورزی و صنعتی و اقتصادی به مصرف رسانیده و ۶۰ میلیون دیگر آن را صرف کمکهای فوری و ضروری نموده است.
در حدود ۸۰ طرح مختلف در قسمتهای بهداشتی و فرهنگی و کشاورزی و صنعتی تهیه و تمام آنها قبلاً از طرف وزارتخانهها و یا سازمانهای مربوطه به تصویب رسیده و بعد به مرحله اجرا گذارده شده است و در قسمت دوم که تحت عنوان کمکهای فوری و ضروری است اقداماتی برای تأمین کسر بودجه دولتهای وقت به عمل آمده و متجاوز از ۴۳ برنامه عمرانی برای ایجاد کار جهت بیکاران چه در تهران و چه در شهرستانها طرح که اکثر آنها در حال حاضر به مرحله اجرا گذارده شد و بقیه نیز به محض تهیه مقدمات شروع خواهد گردید.
به نظر من یکی از مفیدترین و جامعترین اقداماتی که تا حال شده همانا مبارزه با بیماری مالاریا در سراسر کشور است که به کمک وزارت بهداری عمل گردیده و نتایج رضایتبخشی که از آن حاصل شده است قابل کتمان نیست.
تا چند سال پیش مالاریا یکی از خانمانسوزترین بیماری موجود در ایران بود و هر سال دولتهای وقت مجبور بودند برای مداوای بیماران مبتلا به مالاریا میلیونها تومان فقط گنهگنه وارد کشور نمایند و هیچ وقت به فکر نبودند اقدامی شود که ریشه این بیماری از بین برود کارگران و کشاورزان ما به جای این که در کارخانهجات و مزارع در امور تولیدی کشور بکوشند در رختخواب بیماری افتاده و تمام هستی و دارایی خود را صرف دکتر و دارو مینمودند خوشبختانه با مبارزهای که در این چند ساله اخیر شده است عده مبتلایان به این مرض در نقاط مالاریاخیز کشور از ۹۰٪ به ۱۰٪ تقلیل یافته و اگر بدین منوال مبارزه ادامه پیدا کند تا چند سال دیگر شخص مالاریایی در کشور پیدا نخواهد شد.
و مسلماً تا کسی دچار مالاریا نشده باشد نمیتواند ارزش واقعی این مبارزه را تشخیص دهد همچنین در سال قبل به همین منظور بیش از ۱۶ هزار قریه از طرف سازمان همکاری بهداشت سمپاشی شده و برای رفقاه حال کشاورزان اقدامات عاجل بهداشتی به عمل آمده است. در ایران تنها بیماری مالاریا شیوع نداشته بلکه امراض دیگری هم وجود دارد که باید وسایلی فراهم شود تا از سرایت آن جلوگیری به عمل آید.
حفر چاههای عمیق به منظور فراهم نمودن آب آشامیدنی و لولهکشی شهرها و دهات تا حد ممکن به منظور جلوگیری از آلوده شدن آب و ساختن حمامهای دوش و مستراحها در دهات به طرز صحیح بهداشتی بهترین وسیله برای مبارزه با امراض مختلف خواهد بود باید سعی شود مردم مریض نشوند و از قوای فعاله و قدرت کار آنها کاسته نگردد نه این که از نداشتن طبیب و دارو شکوه نمود زیرا دکتر و دوا به تنهایی نمیتوانند بهداشت عمومی را تأمین نمایند بایستی وسایل بهداشتی از هر لحاظ آماده باشد. اینها مقدمه اقداماتی است که اگر دولتها موفق به انجام آن در سراسر کشور گردند ما را به نسل سالم و قوی آینده امیدوار میسازد. من اطلاع دارم در اثر اجرای برنامههای اداره اصل چهار است که تا به حال بیش از ۵۰ حلقه چاه عمیق در نقاطی که آب آشامیدنی ندارند حفر شده (شمس قناتآبادی- این حرفها چیست آقا؟) نقشه و لولهکشی ۱۰ شهرستان تنظیم و چندتای آن من جمله کرمانشاه و بندرعباس پایان و به لولهکشی تهران هم کمک شده است مطمئناً این گونه عملیات ما را از مخارج گزاف تهیه دارو از خارج بینیاز مینماید.
در تمام ممالک مترقی و متمدن دنیا همیشه بودجه بیشتری در اختیار سازمانهای بهداشتی گذارده میشود تا موجبات شیوع امراض را از بین ببرند و من هم از این موقعیت استفاده کرده از جناب آقای وزیر بهداری درخواست میکنم در این زمینه مساعی بیشتری مبذول دارند توضیحاً آن که این عملیات تماماً به طور نمونه انجام گردیده و وظیفه دولت است که چنانچه نتیجه مطلوبی از آنها دید به اقدامات مفصل و کاملتری در سراسر کشور دست زده و از متخصصین ایرانی که فعلاً ضمن اجرای این برنامهها با متدهای جدید بهداشتی و کشاورزی و فرهنگ آشنایی پیدا کردهاند استفاده کند و اما در قسمت فرهنگی باید عرض کنم که فقط در سال گذشته به منظور اتمام ساختمانهای نیمه تمام مدارس و همچنین ساختن مدارس حرفهای میلیونها تومان به مصرف رسیده که مسلماً کمک مؤثری به برنامههای فرهنگی دولت خواهد نمود مضافاً به این که کمک ارزی همین دستگاه بوده است که مانع مراجعت دانشجویان ایرانی که در خارج مشغول تحصیل و به علت مضیقه ارزی بلاتکیف بودهاند گردیده و متجاوز از هزار نفر دانشجویان ایرانی در امریکا هستند که فعلاً این کمک ارزی استفاده و به ادامه تحصیلات خود مشغولند و امیدواریم که پس از مراجعت این آقایان تا حدی کشور از احتیاج به متخصصین خارجی بینیاز گردد.
راجع به امر کشاورزی بایستی عرض کنم اقداماتی که این دستگاه برای سد کرخه سد گلپایگان و تونل کوهرنگ و کمک به ساختمان سد کرج نموده است و همچنین وسایلی که برای آشنا ساختن کشاورزان به متد جدید کشاورزی و آبیاری و دامپروری و مبارزه با آفات نباتی در دسترس آنان گذارده در بالا بردن سطح تولیدی کشاورزان بسیار مؤثر بوده است و با همکاری وزارت اقتصاد ملی و سازمان برنامه طرحهای مؤثری مربوط به امور اقتصادی و صنعتی کشور تهیه شده که میتوان به طور نمونه اقداماتی را که برای تکمیل کارخانه چیتسازی تهران کارخانه قند فسا- کارخانه سیمان فارس تکمیل کارخانه کنسروسازی بندرعباس و ایجاد کارخانه خشکبار مراغه به عمل آمده اسم برد. به طور حتم این اقدامات در بهبود اوضاع اقتصادی کشور بیاثر نیست. در ضمن باید عرض کنم که کلیه وسایل چه از لحاظ ماشینآلات کشاورزی و چه از لحاظ وسایط نقلیه که اداره اصل چهار فعلاً در دست دارد تماماً به دولت ایران تعلق داشته و با نظر دولت ایران است که از آنها برای اجرای برنامههای عمرانی استفاده بشود.
در خاتمه میل دارم به عرض برسانم که منظور از این بیانات فقط آشنا ساختن همکاران عزیز به طرز اجرای برنامههای اداره اصل ۴ در ایران بوده و امیدوارم اظهاراتی که در جلسه قبل ایراد شده باعث نشود در این موقع حساس در ذهن و افکار ملت امریکا این توهم را ایجاد نماید که ملت ایران نسبت به کمکهای آنها قدرشناس نمیباشد و آنها را نادیده گرفته است. (سلطانمراد بختیار- هیچ کاری نکردهاند)
من از پشت این تریبون اعلام میکنم که ملت ایران همیشه کمکهای اقتصادی و فنی دول دوست و صمیم را با آغوش باز پذیرفته و امیدوار است در آتیه نیز این کمکها به نحوی مؤثر و بیشتر ادامه یابد تا ما نیز بتوانیم به سهم خود در حفظ صلح جهانی کوشا باشیم و از ریاست محترم مجلس شورای ملی خواهش میکنم اگر وقتی از بنده باقیمانده به بوربور اجازه بدهند چون میخواهند بیاناتی بفرمایند.
رئیس- سه دقیقه وقت مانده اگر کافی است بفرمایید آقای بوربور
بوربور- استدعا میکنم آقایان یک قدری توجه بفرمایید چون موضوعی که میخواهم عرض کنم یکی از مصیبتهایی است که این مملکت به آن دچار است و یقین دارم که همه مردم از ما انتظار دارند که به بدبختیهایشان توجه کنیم بنده نمیدانم چه سبب شده که در کشور ما چیزهایی که در درجه اول اهمیت هستند یا در درجه اول لزوم به آنها یا کمتر توجه میشود و یا این که به اندازه کافی توجه نمیشود، یکی از مسائلی که مورد ابتلا این کشور است به عقیده بنده کمی جمعیت است و دولتهای ما بایستی ازدیاد جمعیت هدف اولیهشان باشد متأسفانه در این قسمت نه فقط توجهی نمیشود بلکه هر روز وسایلی فراهم میشود که جمعیت این مملکت از بین برود و هیچ کس هم متوجه نیست، آقایان نمایندگان محترم یقین دارم از واقعه اسفانگیزی که در کارخانه بلورسازی اتفاق افتاده همگی استحضار دارند (داراب- خیلی باعث تأسف است) و یقین دارم که همه آقایان در این اظهار تأسف با بنده هماهنگی دارند (میراشرافی- نتیجه این تأسف برای وراث چیست، یک فکری برای آنها بکنید) مقصود همه این است که یک توجهی به حال آنها بشود ۲۱ نفر از وجودهای مفید این مملکت که بدبختانه در سختی و فقر زندگی میکنند و سرپرستی ۲۱ فامیل و خانواده را داشتند از بین رفتهاند آن طوری که بنده در روزنامه اطلاعات خواندم این کارگران بیمه نبودهاند نمیدانم صحت دارد یا خیر (محمود رضایی- صحیح است که بیمه نبودهاند) اگر این کارگران بیمه نبودهاند علتش چیست و مسئولیت از بین رفتن بیست و یک نفر آدم با کیست (افشار صادقی- با وزیر کار) در مملکتی که آدم کم است، در مملکتی که جمعیت کم است در مملکتی که احتیاج دارند به جمعیت چرا باید توجهی به از بین رفتن مردم نشود (نادعلی کریمی- وزارت کار یک شعبه کوچکی که دو معاون برایش معین میکنند) تشکیلات زیاد دارند یا این تشکیلات عریض و طویل ادارات بنده جداً تقاضا دارم به این موضوع رسیدگی کنند و علاج واقعه را قبل از وقوع باید بکنند، بعد از مردن اشخاص دیگر نوشدار و فایده ندارد باید فکری کرد که کارخانهجات، ناتوانیها، حمامها، جوشکاریها و همچنین کارخانهجات کوچک و بزرگ که در تمام شهر پراکنده هستند یک سازمان مرتب فنی به آنها رسیدگی بکند و از اول بایستی آنها را راهنمایی کنند. (صادق بوشهری- تمام مملکت را نه تهران) البته تمام مملکت را عرض میکنم اگر عرض کردم تهران برای این است که در تهران بیشتر هست در ولایات نان ندارند.
کریمی- عوض این چیزها برای وزارت کار دو معاون معین کردهاند
رئیس- آقای بوربور وقت شما تمام شده است
بوربور- اجازه بفرمایید دو دقیقه دیگر عرایضم تمام میشود بنده میخواستم تقاضا بکنم از دولت که مخصوصاً از کانون مهندسین در این قسمت استفاده کند. کانون
مهندسین یک عده جوانهایی هستند که به رموز و فنون بیشتر کارها آشنا هستند که اگر به آنها مراجعه شود بنده یقین دارم که از هیچ گونه کمکی دریغ نخواهند کرد از آنها استفاده کنند و راهی پیدا کنند که این کارخانهها با جان مردم بازی نکنند. (داراب- این وظیفه سازمان صنایع است) غالب کارخانههای برق خصوصی که در تهران پیدا شده بنده یکی از اینها را که خودم دیدهام هیچ کدامشان با اصول فنی تطبیق نمیکند غالب آنها سیمکشیهایشان خراب است متصدیان موتور آنها مردمان بیاطلاعی هستند و همین بلایی که امروز برای کارخانه بلورسازی پیش آمد کرده ممکن است هر دقیقه و هر ساعت در کارخانههای دیگر مصیبت به بار بیاورد استدعای بنده از آقایان این است و توجه هیئت دولت را به این مطلب معطوف میدارم که در این قسمت فکری بکنند که جان مردم بیجهت در خطر نیفتد دیگر عرضی ندارم.
رئیس- آقای دکتر سید امامی
دکتر سید امامی- گر چه همکار محترم آقای مهندس شاهرخشاهی درباره عملیات اصل ۴ ترومن توضیحات لازم دادند ولی نظر به این که من شخص فنی و پزشک هستم و با سابقهای که در وزارت بهداری دارم و از نزدیک شاهد اعمال سازمان همکاری بهداشت بودهام میخواهم در این قسمت قدری صحبت نمایم. جناب آقای نورالدین امامی دوست و همکار عزیز از قرار اظهاراتی که در جلسه گذشته فرمودند مفهومش آن بود که مخالف تأسیسات اصل ۴ ترومن نیستند ولی میل دارند این مخارج بیشتر صرف فقرا و بیچارگان شود و شکم گرسنه آنها سیر شود اگر آقایان دقت و توجه فرمایند کاملاً روشن میشود که تمام اعمال و فعالیت اصل ۴ مخصوصاً در قسمت بهداشتی به نفع این طبقه انجام میگردد اگر مالاریا در قرا و قصبات مبارزه میشود اگر در دهات چاه عمیق حفر میکند و برای آنها لوله میکشند یا حمام میسازند و مستراحها را مطابق بهداشت تغییر میدهند برای همان طبقات زارع و بدبختانی است که در معرض خطر بیماریها قرار گرفتهاند و ابداً دسترسی به پزشک و دارو و درمان ندارد.
آقایان کشور پهناور ما مورد تهدید و تهاجم بیماریهای زیاد خطرناک و مهلک قرار گرفته است. سل، مالاریا، حصبه، اسهال خونی، تراخم و هزار بیماری دیگر ما را ناتوان و علیل نموده و در نتیجه نسل ما روز به روز کم میشود و قوه اقتصادی کشور از بین میرود.
از طرفی هم مملکت ما به اندازه کافی پزشک و بیمارستان نداشته مجهز به درمان و مبارزه نمیباشد پس ما باید با این بیماریهای مخوف مبارزه کنیم و در راه سالمسازی بکوشیم حال بر فرض این که صدها هزار پزشک داشته باشیم و هزاران بیمارستان ایجاد نماییم باز نمیتوانیم از خطر مالاریا و حصبه و سل در امان باشیم باید منشأ و مولد بیماریها از بین برود تا ملت سالم شود.
اساساً بهداشت امروزه کلیه ملل و سازمان بهداشت جهان روی این اصل و هدف قرار گرفته است و سعی مینمایند که این میکروبها و دشمنان نامریی بشر را از بین ببرند تا مردم بتوانند به طور سالم دوره طبیعی زندگی را طی نمایند و بسیار هم در این امر موفق شدهاند.
من خیلی خوشوقت میشدم همان طور که همیشه آرزو داشته و نوشتهام وزارت بهداری ما تبدیل به وزارت مبارزه با بیماریها بشود و امور درمانی را به عهده شهرداریها و دانشکده پزشکی واگذار نمایند و در این راه طبق یک برنامه صحیح و اصول مناسب عملیات بهداشتی را انجام دهند.
اغلب آقایان همکاران اصرار دارند آسایشگاه معلولین و یا بیمارستان و درمانگاه در نقاط مختلف ایجاد شود به خدا قسم فایده ندارد و بنده معتقد هستم باید این مخارج را صرف جلوگیری از بیماریها نمود تا آب آشامیدن ما آلوده است. تا پشه مالاریا و میکروب حصبه از بین نرود هر چه بیمارستان بسازید فایده ندارد.
همان طور که آقای شاهرخشاهی فرمودند در نتیجه مبارزه با مالاریا خطر مالاریا در بعضی از نقاط از صددرصد به صفر یا ده درصد رسیده است و قوه فعالیت افراد آن نواحی که فوقالعاده کم شده بود به میزان عجیب بالا رفته محصول و زراعت آنها با رقم قابل توجهی علاوه شده است.
ما قسمتی از عملیات سازمان همکاری بهداشت را که تحت نظر وزارت بهداری انجام وظیفه مینماید به نظر آقایان نمایندگان محترم میرسانم. متأسفانه بودجه قسمت بهداشت که سالی ۶ میلیون دلار بود امسال به ۳ میلیون تقلیل یافته است ما امیدواریم در این قسمت تجدیدنظر نمایند تا عملیاتی که شروع کردهاند ناقص نماند و ما را در مبارزه بیماریها و سالمسازی کمک نمایند.
۱)ساختمان مراکز بهداشتی: مرند، رباطکریم، اصفهان، شیراز و ایجاد مراکز بهداشتی در صوفیان، میاندوآب، تبریز، رباطکریم، کاشان، علیشاه عوض، بابل، ساری، گرگان، اصفهان دستگرد، کوه، پایه شیراز و غیره.
این مراکز بهداشتی دارای آزمایشگاههای کامل برای تشخیص بیماریها میباشند.
۲)توجه به بهداشت محیط: ساختن حمام اصلاح چاههای آب و غیره مورد توجه سازمان است.
۳)توسعه وسایل تهیه آب پاک.
۴) مطالعه برای مبارزه با مالاریا که در سال گذشته ۱۴۲۵۶ قرا و پنجاه شهر بر ضد این بیماری سمپاشی و در حدود ۴۳۰۰۰۰۰ نفر از ابتلا به این بیماری محفوظ شدهاند.
۵) آموزش بهداشت و تربیت مربیان بهداشتی.
۶) حفر چاههای عمیق و لولهکشی شهرها
۷) تربیت پرستاران و بیماران.
۸) تأسیس مرکز تجسس برای تراخم
۹) واحد سیار عکسبرداری برای سل تقریباً از چهل هزار نفر تاکنون عکسبرداری کرده است.
۱۰) فعالیت و عملیات واحدهای سیار بزرگ در قرا و قصبات که مجهز به وسایل کافی و لابراتواری هستند.
۱۱) فعالیت و عملیات واحدهای سیار کوچک برای فرستادن به نقاط مختلف برای مبارزه با بیماریهای واگیردار
۱۲) تربیت کارمندان برای نواحی
۱۳) تربیت کمک مهندسین بهداشت در بنگاه خاور نزدیک
۱۴) تربیت کارمندان برای لابراتورها در انستیتورپاستور - بنگاه رازی - انستیتو مالاریالوپی
۱۵) ایجاد آمار بهداشتی
۱۶) کنترل بیماریها واگیر از قبیل امراض عفونی، آمیزشی و اقسام مایه کوبی و غیره.
۱۷) رسیدگی به بهداشت مدارس در قرا و قصبات که در سال جاری عده زیادی را بر ضد حصبه، دیفتری و غیره مصونیت دادهاند.
مثلاً قضیه دیگری که به آن اشاره شد سنگ مستراح است که ممکن است به شوخی تلقی شود ولی آنان که پزشک هستند و در راه طب و بهداشت قدم برمیدارند خوب میدانند که چه بسا از امراض همهگیر از راه مدفوع به دیگران سرایت میکند و برای پیشگیری از این امراض باید دفع مدفوعات و ساختن مستراحهای بهداشتی که یکی از راههای آن است مورد توجه قرار دارد.
در سرتاسر ناحیه خزر که به علت نبودن همین مستراحهای بهداشتی نسبت وجود کرمهای روده در بعضی دهات که تقریباً به ۹۵ الی ۱۰۰٪ میرسید کارگزاردن همین مستراحهای بهداشتی به میزان قابل توجهی از تعداد مبتلایان کاسته است یکی از مهمترین راههای مبارزه با حصبه و دیسانتری و اسهال اطفال همین مستراحهای بهداشتی است.
مطلب دیگر که بسیار قابل توجه است و آقایان نمایندگان محترم مکرر به آن اشاره نمودهاند دزدی و ارتشا است به عقیده من عامل مهم خرابی و بدبختی این کشور همین موضوع است و بس و هر چه آقایان در این باره صحبت نمایند کم است.
جناب آقای نخستوزیر یکی از مواد برنامه دولت خود را مبارزه با دزدی و رشوه قرار میدادند و جداً در این امر میکوشیدند و عده از این دزدان را به مجازات میرساندند و دستهای آنها را از پستهای حساس اداری کوتاه مینمودند من قطع دارم اگر چنین کاری بکنند مریدهای بیشتری خواهند داشت و ما و کلاه مجلس که هدفی غیر از خدمت به ملت و مملکت نداریم از دولت ایشان همیشه پشتیبانی خواهیم نمود.
آقایان به خدا قسم است تا شما این دزدان را به مجازات نرسانید موفق به هیچ گونه اصلاحی نخواهید شد بعضیها میگونید قانون ناقص است یا بهانه دیگری میآوردند در صورتی که چنین نیست قانون خوب به اندازه کافی در این کشور وجود دارد باید اجرا شود با وجود این هر قسم دولت بخواهد قانون برای مبارزه با دزدی و رشوه بیاورد با کمال میل قبول داریم و همان طور که گفتم بدون مبارزه با دزدی در هیچ امری به هدف نمیرسیم بنده اگر وقتی باقی دارم به آقای دکتر شاهکار میدهم.
رئیس- آقای دکتر شاهکار ۵ دقیقه وقت دارید بفرمایید.
دکتر شاهکار- آقای نورالدین- امامی هم پنج دقیقه از وقت خودشان را به بنده دادهاند.
رئیس- پس ده دقیقه میرود بفرمایید.
دکتر شاهکار- مطلبی که میخواستم حضور نمایندگان محترم تذکر بدهم جناب آقای بوربور اشارهای به آن مطلب کردند و آن موضوع حادثه جانگذازی است که در روز عید فطر در یکی از کارخانهجات ملی رخ داد و در نتیجه... (در این موقع آقای قناتآبادی داشتند از جلسه خارج میشدند) آقای قناتآبادی خواهش میکنم تشریف داشته باشید بنده عرض زیادی ندارم به موضع هم علاقمند هستید در نتیجه این حادثه ۲۱ نفر مقتول شدند و ۱۵۰ نفر از قدرت کار به کلی افتادند. آقایان در بین مقتولین این کارخانه که صرفاً علت وقوع حادثه حس طمع و آزاد کارفرما بود از ۲۱ نفر مقتول ۹ نفر آنها اشخاصی بودند بچههایی بودند که سنشان از ده سال کمتر است، اطفالی بودند بین ۶ سال و ده سال، آقایان نمایندگان پدرها، شمایی که بچه دارید استدعا دارم به عرایضم توجه بفرمایید آقای بوربور در این مملکت یک عده از افراد این مملکت از عیال صیغهاند اسمشان حسین است و اصغر و یک عده دیگر بچه عقدی هستند اسمشان بیژن است و فریدون، اصغر ۶ ساله باید امکان تغذیه روزانه و امکان خوردن صد گرم گوشت در یک هفته خودش را و تمام قدرت کارش را به یک کارفرما بفروشد در مقابل روزی ۵ ریال تا این ۵ ریال اضافه بشود به حقوق ۳۵ ریال پدرش با این ۴۰ ریال خودش و ۷ نفر خانوادهاش بتوانند زندگی بکنند در مقابل در همین مملکت ما داریم که اطفال ایام ییلاقشان را در کنار دریاچه لمان میگذرانند و قشلاقشان را هم بنیس میروند این شکاف مهیب است، این
شکاف خطرناک است، این شکاف خطرناک است، این شکاف شکافی است که ما را به پرتگاه نیستی خواهد کشانید، حادثه کارخانه بلورسازی بنی هاشمی یک موضوع غیرقابل پیشبینی نبود (صحیح است) این عمل قتل غیرعمد از طرف کارفرما است (صحیح است) که در پشت این تریبون من عرض میکنم و از دولت جداً تقاضا دارم که حداکثر تعقیب را در این قسمت عملی کند (صحیح است) (خرازی- کارخانهجات با اصول فنی اداره نمیشوند در روز عیدفطر باید تعطیل میشده مطابق قانون) در ۵ ماه پیش وزارت کار اطلاع داده است به کارفرما که آقا دیک بخارت از نظر سوپاپ فنی اطمینان کار نمیکند و به او تکلیف کرده بودند که در ظرف یک هفته مکلفی که این دیک را تعمیر بکنی. آقای کارفرما توجهی به این کار نمیکند (محمود رضایی- پس چرا درش را نیستند آقای دکتر شاهکار) بنده که دولت نیستم سپس به کارفرما تذکر دادند که مطابق ماده قانون کار حق ندارد اطفالی را که از ۱۳ سال سنشان کمتر باشد استخدام کنی آقایان از بین ۳۴۰ نفر کارگر ۹۰ نفر اطفالی هستند که مطابق قانون تمام دنیای متمدن حق استخدام ندارند، بچههایی هستند که از ۱۲ سال کمتر دارند (صحیح است) یعنی آن وقتهایی که ماها آقازادههایمان را با هزار ناز و نعمت میبوسیم و به مدرسه میفرستیم. حسین ۶ صبح باید بلند شود. ۶ صبح بچه ۷ ساله باید برود در مقابل ریگی که درجه حرارتش از برای ذوب فولاد است کار بکند هشت ساعت کار میکند و از ۸ ریال تا ۱۲ ریال حقوق میگیرد (یک نفر از نمایندگان- در اینجا ۵ ریال) یعنی جان خودش را گروگان نان و آب و خیار میگذارد و بعد تلف میشود بعد هم یک گزارش داده میشود، مملکت مملکت گزارش است میگویند طبق تحقیقاتی که به عمل آمد جریان کوچکی بوده و بعد هم به عنوان فرنور از نظر آقایان میگذرد بنده تقاضا میکنم از این که چند نکته قانونی را به دولت تذکر بدهم و از دولت استدعا و تمنا بکنیم گزارش ندهند، آقای فولادوند موضوع را تعقیب بفرمایید که به جایی برسد اولاً مطابق ماده ۲۷ قانون بیمههای اجتماعی کارگران که متأسفانه قانون ناقصی است اگر کارفرما اطاعت نکرد مقررات قانون کار را و در نتیجه این قسمت حادثهای رخ داد که کارگر صدمه دید سازمان بیمه اجتماعی کارگران مکلف است کلیه خسارت وارده را بپردازد و از کارفرما بگیرد آقای فولادوند اگر سازمان بیمههای اجتماعی کارگران پول دارد از فردا باید حق بیمه این مقتولین و مصدومین را بدهد و اگر ندارد باید تمام وسایل آن کارخانه را توقیف کنید و پول خون و جان این اشخاص را بدهید (صحیح است) (شادمان- صاحب کارخانه را معرفی کنید) پس خودت آقای شادمان نمیشناسم (شادمان- سیدمحمد بنیهاشمی) همچنین مطابق ماده ۷۸ قانون بیمه اجتماعی کارگران این آدم از نظر جزایی قابل تعقیب است آقایان میدانید مجازاتش چیست هزار ریال تا ۵ هزار ریال. آقایان در یک مملکتی که توتفرنگی کیلویی ۴۰ ریال است جان یک فرزند هزار ریال ارزش دارد اقلاً این را عملی بکنید قانون میگوید در هر مورد این موردش ۱۵۰ تا بوده به علاوه ۲۱ مقتول میشود ۱۷۱. ۱۷۱ پنج هزار ریال که بگیرند این آقا فکر میکند که جان اطفال و جان مردها و جان زنان در این مملکت ارزش دارد، مطلب سوم این است که به وزارت کار باید اطلاع داده شود که قانون بیمه اجتماعی کارگران ضمانت اجرایی ندارد یعنی بارها این قضایا ممکن است تکرار بشود بدون این که کوچکترین ضمانت اجرایی داشته باشد حالا عرض میکنم مثلا قانون میگوید اطفال کمتر از ۱۳ سال نباید استخدام بشوند مگر برای کار آموزش کارفرمای خدانشناس بیانصاف و طماع که فقط عشقش پول است و استفاده این خواهد گفت که من بچه هفت هشت ساله را پهلوی هوت فورنو، کورهای که ۶۰ متر طولش است این را گذاشته بودم برای کارآموزی (داراب- این قوانین را مجلس تصویب کرده است) و حال آن که کارآموزی را تعریف کرده است و گفته است به هر حال کارفرما حق ندارد زنان و اطفال را به کارهایی که دشوار و خطرناک است بگمارد بنابراین جناب آقای فولادوند این عمل تخلف مسلم است به گزارش به ازرس اعتماد نفرمایید که بیاید بگوید این ۹۰ نفر طفل بین ۶ سال و ۱۲ سال را که برای کارآموزی انتخاب کرده بودیم این معنای کارآموزی نیست اما استفادهای که میخواستم بکنم از عرایضم این است که آقایان این مردم فقیر و بینوا یا باید بچههای خودشان را ول بکنند در کوچهها که بروند دنبال جیببری و دزدی و خودفروشی و یا اعمال دیگر و یا این که مجبورند این بچهها را بفرستند در هر مذلت و بدبختی به کارخانههایی از قبیل کارخانههای بنیهاشمیها و یا ریسندگیها و یا قالی بافیهای دیگر با سلامتی و جانشان بازی کنند برای به دست آوردن حداقل قوت لایموت، در مملکتی که ما قانون تعلیمات اجباری داریم ولی یک ورقه مردهای است که در عمل هیچ فایدهای نداده است همان طور که جناب آقای بوربور تذکر دادند ما یک مملکتی نیستیم که بتوانیم از این بذل و بخششهای انسانی بکنیم ۱۵ تا ۱۸ میلیون جمعیت داریم از این ۱۵ تا ۱۸ میلیون جمعیت اگر صرفنظر بفرمایید از یک اقلیت بسیار بسیار ناچیزی بقیه روزمره و دست به دهان زندگی میکنند وظیفه اولیه و قدم اساسی دولت این است که برای مردم مملکت فکری بکند که زندگی اصلی اینها که در تمام نقاط دنیا تأمین است و من در هیچ جا سراغ ندارم که یک مردی خودش را از ۶ طبقه عمارت پرت بکند پایین که ظهر ناهار در خانهاش نیست این قسمت را توجه بفرمایید مخصوصاً از نظر وجدان دولت مکلف است که روی اطفال و از نظر تأمین حیات آنها تصمیم قطعی بگیرد و اگر دولت محترم در ظرف یک هفته این موضوع را تعقیب نکند و جواب مقتضی برای نمایندگان مجلس ندهد بنده از پشت این تریبون دولت را استیضاح میکنم.
(احسنت).
رئیس- آقای نورالدین امامی
نورالدین امامی- بنده پنج دقیقه از وقت خودم را به آقای دکتر شاهکار دادم که زحمت بنده را کم بکنند چون راجع به این قسمت که فرمودند بنده یک عرایضی میخواستم بکنم و ایشان زحمت بنده را کم کردند و پنج دقیقه از وقت خودم را به ایشان دادم ولی ایشان یک موضوعی را نفرمودند الحمدالله پنج تا وزیر مثل شاخ شمشاد روبهروی ما نشستهاند معاون نخستوزیر هم هست یک تقاضای کوچک دارم همین موضوع کارخانه را، همین قضیه را تحقیق کنید اگر متصدی یا وزارت کار مسئول است مرد مردانه بیایید بگویید نورالدین امامی مسئول این کار بود مجازاتش کردم (عبدالرحمن فرامرزی- همین طور هم هست مجلس مشمول است باید نظارت کند) اصلاً اگر این عمل توی این مجلس بشود اگر آن کارخانه چی که موجب این کار شده یک دفعه به صلابهاش بکشید سایرین تنبیه میشوند، این یک کار را مرد مردانه بگویید که حسن مسئول بود از کادر استخدام بیرونش کردیم ما با سلام و صلوات قبول میکنیم و الا با گزارشی که ۲۰ نفر کشته و ۸۰ نفر مجروح شدهاند این که درست نخواهد شد، عائله اینها چه خواهد شد؟ وضع خانواده اینها چه خواهد شد اصلاً برای یک مرتبه هم شده یک نفر را فدای این ۱۸۰ نفر کنید این را مرد مردانه بیایید بگویید اینجا و قانون میگذرانیم و او را از استخدام طرد میکنیم (شوشتری- دیک کارخانه اصلاً درجه نداشته این چه حقهبازی است) (دکتر شاهکار- ۱۷۰۰ درجه حرارت داشته) بنده امروز عرایضی داشتم بدبختانه دو تا از همکاران محترم من به استناد عرایض امروز من دو سه ساعت از خوابشان دست برداشتند صبح زحمت کشیدند چند ساعت قبل تشریف آوردند و اینجا بیاناتی کردند که من هم مجبورم اینجا باز عرایضی بکنم و برگردم یرجمع الی الاصل و قسمتی از عرایض پری روز خودم را بکنم، البته آقای شاهرخشاهی و آقای دکتر سید امامی بنده عرض نکردم که اصل چهار بد است البته اسب پیشکشی را کسی دندانش را نگاه نمیکند ما میگوییم قبول است اما ایران تهران نیست ایران کاخنشین غیر از تهران ندارد ایران پابرهنه دارد تهران ندارد ما میگوییم آقا این اعتبار را حالا که شما با منت گذاشتید حالا که شما اظهار لطف کردید حالا که صحبت کردید این پول را میلیونرهای امریکا نمیدهند آنجا هم آن پابرهنهها و کارگرها پول را میدهند میگوییم این پول را پابرهنه داده شده هم بیاورید اینجا خرج پابرهنه بکنید (فرود- چطور تهران پابرهنه ندارد) آقا هم استدعا میکنم تشریف بیاورید اینجا بفرمایید من جناب آقای فرود نماینده محترم نگفتم که به طهران ندهند من میگویم سهم ولایات سهم ایران سایر نقاط ایران را بدهند ایران تنها طهران نیست این را بنده عرض کردم چیزی دیگر عرض نکردم بنده گلهام از دولت بود که آقای دولت شما که مینشینید با این آقایان صحبت میکنید نقشه میکشید به درد ولایات هم برسید (شوشتری- همهاش تهران است) عیب کار این است که این وزرای ما اقلاً برای این که از شر نمایندگان خلاص شوند یا نمیشوند چند روز این ولایات را بگردند (یک نفر از نمایندگان- روشان نمیشود) پا شوند بروند ولایات بگردند پابرهنهها را ببینند بیمارستانها را ببینند درمانگاهها را ببینند رفتار ادارات را ببینند گرسنگی و بیچارگی مردم را ببینند آن وقت ببینند که ما چه میگوییم ما نمایندگان ولایات درد ما چیست و الا ما چیزی نگفتیم خیلی هم از آقایان ممنونیم و متشکریم البته لطف کردند پول مجانی به ما میدهند ما میگویم بروند با این پابرهنههای ولایات هم برسند ۶۷ خیابان در تهران آسفالت میکنند در ۳ استان ۶۷ خیابان ندارد آنجا را بروید آسفالت کنید آنجا اقلاً مردم راضی باشند مردم هم بدانند که ملتی که آزادیخواه دنیاست ملتی که پرچم آزادی دنیا را به دوش گرفته به فکر ما کوی بنده هم هست عرض بنده این است چیزی نگفتم اعتراضی نکردم این که فرمودند اتومبیل دولت خودش برای مأموری ترتیبی دارد ما از اتومبیلهای دولت ذله هستیم چرا دولت اجازه داده است این همه اتومبیلهای چهار چهار چهار میگویم پول این اتومبیلهای چهار را به دکتر بدهند برود ورامین آقای فرامرزی که اعتراض نکند بدهند به دکترها که بروند ولایات من که چیزی نگفتم که من را به چوب بستهاید من عرضی نکردهام (یک نفر از نمایندگان- دوا) بدهند بدواً آن هم دو امجانی راجع به مستراح من چیزی نگفتم من نگفتم که مستراح بد است (خنده نمایندگان) من گفتم آقایان بدهید بخورد، بعد راجع به اتوبوسرانی استدعا میکنم جناب آقای وزیر دارایی توجه بفرمایید (وزیر دارایی- بنده گوشم به جنابعالی است) اولاً در دنیا اتوبوسرانی از وظایف شهرداری است یعنی تحت نظر شهردار است (میراشرافی- قانون هم این طور گذشته) شهربانی در مورد امنیت است اگر شوفری تخلف کرد
او بایستی مجازات بکند بفرستد به محکمه مجازات کند نظارت با شهرداری است پری روز که من چند کلمه صحبت کردم اقا بیایید بروید به درد مردم برسید چقدر پابرهنه شوفر آمده که سالها است خدمت میکرده همه را بیرون کردند چقدر مالکین بدبخت که پنج نفر و شش نفر یک اتوبوس داشتند از او سلب مالکیت کردند همه را بیرون کردند تازه ما به آنها کاری نداریم صلاح این بود که مرسدس بنز بیاید بسیار خوب من میگویم چرا کم است چرا مردم در سینهکش آفتاب تابستان پابرهنه ایستادهاند قطار خط زنجیر اگر خوب است صلاح این است من عرضی ندارم این درست چرا قیمت بلیطاش را بالا بردید (یک نفر از نمایندگان - اتوبوس کم شده) چرا تعداد سوار شدهها جای ۲۰ نفر ۸۰ نفر سوار میشوند مگر سطح زندگی با بالا بردن قیمت بلیط سینما درست میشود (شوشتری - هزینه زندگی بفرمایید) ما میگوییم گوشت گران است آن وقت سینما را هم میبرند بالا و با این تناسب قیمتها میرود بالا و آن وقت آقای وزیر دارایی به یک پیشخدمتش باید پنج هزار تومان بدهد روی این حساب (تجدید مالیات اضافی میگیرند) تازه اینها هم فایده ندارد عوض این که سطح زندگی را بیاورید پایین (یک نفر از نمایندگان- هزینه زندگی) من با این که از علم اقتصاد سرم نمیشود (تجدد- راحتید) قیمت سینما بالا، قیمت گوشت بالا (یک نفر از نمایندگان- حمام) بارکالله حمام را فرمودید حمامها را پری روز بردند بالا الحمدالله بنده در خانهام یک حمام کوچکی دارم آنجا میروم عرض کنم چه جور میخواهید سطح زندگی را بیاورید پایین (شوشتری- هزینه زندگی بفرمایید) سینماها را گران کردند ۳۰ ریال کردند آن وقت بعضیها را کردهاند درجه ۱ و بعضیها درجه ۲ و درجه ۳ها را خط کشیدهاند که ندارد الحمدالله که سه تومان سه تومان بالا میرود
(معاون نخستوزیر- به نفع شهرداری است) من که نگفتم بد است من میگویم وسیله منحصر به فرد پابرهنهها این سینما بود این هم که این جوریش کردند کارگری که روزی سه تومان یا چهار تومان یا پنج تومان میگیرد از کجا این کارگر میتواند خانوادهاش را زن و بچهاش را یک مرتبه در هفته به سینما ببرد (معاون نخستوزیر- کارگر که سینما لازم ندارد هر چه گرانتر شود به نفع شهرداری است) فکر پابرهنهها را بکنید همه چیز برای کاخنشین، همه چیز برای متمول آن وقت وقتی میگوییم خط زنجیر اتوبوسها را درست بکنید چماق تکفیر بلند میشود، وقتی میگوییم برای ولایات فکری بکنید ذنب لایغفر کردهایم وقتی که میگوییم به درد پابرهنههای ولایات برسید شبها با تلفن ما را تهدید میکنند ما از تهدید نمیترسیم، پنجاه سال است تیمسار (اشاره به وزیر جنگ) ما را تهدید کردهاند این قدر فحش خوردهایم که فحش خور ما زیاد شده است عادت کردهایم از تهدید و ترور و کتک و این حرفها وحشت نداریم (یک نفر از نمایندگان- حرف حق را بایستی گفت) باید برای پابرهنهها فکری کرد باید ملت در رفاه و آسایش باشد هزاران نورالدین امامی- فدای هزاران پابرهنهها (احسنت)
۳- تقدیم یک فقره سؤال از طرف آقای قناتآبادی
رئیس- وارد دستور میشویم بفرمایید آقای قناتآبادی
قناتآبادی- یک سؤالی است راجع به توقیف و تبعید آقای دکتر بقایی و دستگیری دسته جمعی مردم کرمان به منظور ارعاب و تخویف و تهدید در امر انتخابات تقدیم مقام ریاست میشود و اینجا هم تذکر میدهم چون وقتش میگذرد اگر دکتر بقایی در خارک و بندرعباس دچار کسالتی شود مسئولیتاش با دولت است.
رئیس- به دولت اطلاع داده میشود.
۴- اجرای مراسم تحلیف از طرف آقای رستمگیو
رئیس- آقای گیو باید قسم بخورند بفرمایید.
(در این موقع کلامالله مجید را با احترامات لازمه به مجلس آورده و عموم حضار قیام نمودند و آقای رستم گیو به شرح ذیل قسمنامه را قرائت و امضا نمودند)
من که در ذیل امضا مینمایم خداوند را به شهادت میطلبم و در حضور قرآن مجید به اوستا قسم یاد میکنم مادام که حقوق مجلس و مجلسیان مطابق قانون اساسی محفوظ و مجری است تکالیفی را که به من رجوع شده است مهماً امکن با کمال راستی و درستی و جد جهد انجام داده و با اعلیحضرت متبوع مفخم خود صدیق و راستگو باشم و به اساس سلطنت و حقوق ملت خیانت ننمایم و هیچ منظوری نداشته باشم جز فواید و مصالح ملت و دولت ایران.
۵- طرح سؤال آقای میراشرافی راجع به حریق انبار گندم و جواب آقای وزیر دارایی
رئیس- دو سؤال از آقای وزیر دارایی در دستور است آقای میراشرافی
شوشتری- اجازه میفرمایید قربان یک سؤالی بکنم چون قانون سارقین مسلح مطرح است و پیشنهاداتی داده شده مطرح سؤال با آن مانعهالجمع نیست؟
رئیس- جلسه قبل سؤالات را جز دستور گذاشتیم.
شوشتری- بسیار خوب
رئیس- آقای میراشرافی بفرمایید
میراشرافی- بنده قبل از طرح سؤال میخواستم با اجازه جناب آقای رئیس محترم و آقایان نمایندگان یک جوابی به آقای وزیر دارایی عرض کنم، جناب آقای وزیر دارایی در جلسه گذشته که پشت تریبون تشریف آوردند مطلبی فرمودند ضمن فرمایشاتشان به موجب این صورت مجلس که اینجا پیش بنده است فرمودند هر موقعی که لازم شد برملا میکنم، راجع به مخالفینشان صحبت فرمودند و فرمودند که من برملا میکنم بنده در دوره خدمت سیاسیم، سوابق زندگیام خیلی روشن است خوشبختانه یا بدبختانه همیشه در صف مخالفین دولتها بودم یعنی با همان دولتی که جناب آقای دکتر امینی وکیل اول تهران شدند دولت جناب آقای قوامالسلطنه بعد دولت آقای حکیمی بعد از دولت آقای حکیمی دولت مرحوم هژیر بعد از مرحوم هژیر دولت ساعد، دولت رزمآرا با تمام اینها بنده مخالف دولت بودم و مخالفت بنده هم مخالفت سرسری نبوده مخالفتی بوده که تا پای جان رفتهام مثلاً در زمان حکومت مرحوم رزمآرا آقایان اطلاع دارند آقای فرامرزی هم تشریف دارند اکثر آن آقایان تشریف دارند که ما آمدیم با همین آقای قناتآبادی و چند نفر از روزنامهنگاران قریب ۴۵ روز اینجا متحصن شدیم و آن قانون مطبوعات را ملغی کردیم حالا چه مبارزهای ما کردیم از بحث امروزه ما خارج است، در دولت مرحوم هژیر چند روزی اینجا متحصن بودیم (صفایی- معلوم میشود آب و هوای مجلس به شما میسازد) خرجمان را هم مجلس میداد، عرض کنم در حکومت آقای دکتر مصدق بنده از مخالفین سرسخت آقای دکتر مصدق بودم یعنی از روز اولی که ایشان رئیسالوزرا شدند قبل از رئیسالوزرایی ایشان بنده با ایشان موافق بودم برای این که میگفتم در مجلس یک لیدر اقلیتی برای ترمز دستگاه دولت لازم است ولی وقتی که ایشان رئیس دولت شدند از همان روز اول در روزنامه آتش نوشتم که من با ایشان مخالف هستم و میدانستم که آقای دکتر مصدق مرد مثبت نیست این حرفهایی که میزنند تمامش تئوری است و هیچ کدامشان به نتیجه نمیرسد و مفید به حال ملت ایران نخواهد بود (عاملی- صحیح است) و در مدت دو سال و چند ماه حکومت آقای دکتر مصدق هم اکثر آقایان شاهد هستند که بنده را به باد فحش و ناسزا گرفتند و تهدید و قتل و غارت کردند که چندین بار روزنامه ما را غارت کردند که علت مخالفت بنده آقای امیرتیمور یکی همان غارتی است که روزنامه آتش و منزل بنده را کردند و آقای امیرتیمور تشریف آوردند پشت رادیو فرمودند مردم شرافتمند تهران امروز انتقام گرفتند، بنده با آقای دکتر مصدق مخالفت کردم تا دوره ۱۷ دوباره وکیل مجلس شدم از مشکین شهر انتخاب شدم آدم به مجلس شورای ملی وارد شدم اولین شبی این که عرض کنم شب چون اولین جلسه مجلس شورای ملی در دوره هفدهم هم شب تشکیل شد، از همان اولین شب یعنی برخلاف آنچه که بین تمام نمایندگان مرسوم است که پس از تصویب اعتبارنامه فیگور خودشان را به دولت نشان میدهند بنده از همان شب اول با آقای دکتر مصدق مخالفت کردم به طوری که تماشاچیان دو طرف به بنده حمله کردند و بنده چون یک تنه بودم و وسیلهای برای دفاع نداشتم به وسیله این تختهها از خودم دفاع کردم خدا هم مرا حفظ کرد برای این که من حرف حق میزدم در تمام مدت حکومت آقای دکتر مصدق و وکالت مجلس بنده هم به شهادت صورت مجلسهایی که هست همیشه مخالف ایشان بودم و دولت دکتر مصدق تمام سعی و کوشش را کرد که بتواند به وسیلهای برای بنده پروندهای درست کند و بیاید پشت این تریبون مجلس بگوید حتی یک روزی یادم هست که آن روزنامهای که نمیخواهم اسمش را بیاورم و حیف است پشت این تریبون اسم آن روزنامه را بیاورم به بنده نوشت که میراشرافی حرامزاده است دیگر فحشی از آن بالاتر نمیتواند باشد اینجا صورت مجلس است اگر میگویم با دکتر مصدق مخالفم از آن وقت هم مخالف بودم حالا خیلیها ممکن است ادعای مخالفت بکنند و شاید حرف بر علیه دکتر مصدق بزنند ولی آقایان باید تصدیق بفرمایند که آن روز مخالفت با دکتر مصدق خالی از خطر نبود بنده شب اول که آمدم مجلس با اعتبارنامه ۳۵ نفر از وکلای جبهه ملی مثل آقای دکتر بقایی و مگی و امثالهم مخالفت کردم آن روز کسی نمیتوانست اسم اینها را بدون سلام و صلوات بیاورد ولی بندهای که و تنها مخالفت کردم و آمدم پشت این تریبون گفتم حرامزاده آن کسی است که پول این روزنامه را میدهد آن کسی است که پشتیبانی میکند آن کسی است که تقویتش میکند و مطالب دیگر آخرین حرفی که پشت این تریبون زدم این بود که گفتم امروز تمام دستگاههای لشگری و کشوری در اختیار دکتر مصدق است در تمام دستگاهها نفوذ دارند بگردند هر کجا در هر پروندهای برای من اگر یک برگ پرونده دارم یا یک جایی سوءاستفاده کردهام یک جایی من برخلاف حقوق مشروع خودم قدم برداشتم بیایند پشت این تریبون بگویند و من از مجلس شورای ملی استعفا میکنم و میروم و کلمات رکیکی اینجا گفتم که اگر دکتر مصدق اینجا سند دارد دنیا رود بگوید منتسب به او باشد حالا هم خدمت جناب آقای دکتر امینی عرض میکنم بنده از رفقای سپهبد زاهدی هستم مثل آن روزی که جناب آقای دکتر امینی رفیق جناب آقای دکتر فاطمی بودند آن روزی که اخوی جناب آقای دکتر امینی وزارت دربار را اداره میکردند و دستور میدادند که تانکهای مستحفظی پادشاه مملکت برود در دستگاه ستاد ارتش که اطراف کاخ شاه بلا دفاع باشد آن روز را عرض میکنم جناب آقای دکتر امینی...
وزیر دارایی- به بنده که مربوط نیست راجع به سؤالتان بفرمایید.
میراشرافی- مربوط به سؤال است.
مقدمه است امروز باز هم الان خدمت آقای دکتر امینی عرض میکنم که من از رفقای زاهدی هستم و به ایشان ارادت داشتم و دارم ولی از خود جناب آقای نخستوزیر و وزرایش استدعا میکنم هر کدام در حکومت جناب آقای سپهبد زاهدی کوچکترین قدمی کوچکترین قلمی کوچکترین اقدامی کوچکترین توصیهای از طرف من شده است و آنها عمل کردهاند و یا عمل نکردهاند بیایند پشت این تریبون مجلس بگویند بنده آقایان آدمی هستم قانع قناعت میکنم همان پدرم و حیثیت و آبروی خودم را حفظ میکنم (یکی از نمایندگان- واقعاً احسنت) چند روز قبل بنده یک قدری عصبانی بودم راجع به یک موضوعی که مربوط به یکی از وزرای جناب آقای نخستوزیر بود رفتم خدمت آقای نخستوزیر ایشان من را تنها دعوت کردند به اطاقشان یکی از نمایندگانی که بنده به ایشان ارادت دارم و مرد شریفی است و هم سنگر ما بوده آنجا حضور داشت گفتم آقا بلند شو برویم پیش آقای سپهبد زاهدی گفت نمیآیم گفتم برویم بنده به ارزی ایشان را گرفتم و بردم آنجا و قسمش دادم کلامالله که من که یکی از افراد؟
میراشرافی- آن را نمیکنند هیچ وقت، عرض کنم از این مقدمه این نتیجه را میخواهم بگیرم که آقایان هر چه میل دارند بیایند پشت این تریبون بگویند که بنده تصمیم به یک مبارزهای گرفتهام که در راهش کشته شدن، اتهام، فحش، ناسزا و کتک و همه چیز هست و این مبارزه یا دزدی است و آن مبارزهای است که خود آقایان میآیند پشت تریبون و میگویند با دزدی باید مبارزه کرد مبارزه همکاران عزیز، آقایان عزیز با حرف که نمیشود مبارزه عمل میخواهد مبارزه میخواهد که میراشرافی خودش را با فلان سرمایهدار طرف کند بنویسد جناب آقای دکتر جزایری فلان پرونده را اجازه بدهید برای این که من بخوانم بیاورند، بخواند پرونده را از تویش ده تا مدرک در بیاورد و به عرض آقایان برساند و من با این که با آقای دکتر جزایری روابط خوبی نداشتم ولی ناچارم وظیفهام این است که پشت این تریبون از شخص ایشان تشکر بکنم که تا این دقیقه کمکهای بسیار مهمی به مملکت و به خزانه مملکت کردند بنابراین بنده از جناب آقای دکتر امینی تمنا میکنم که هرچه میخواهند اینجا پشت تریبون برملا بکنند، بیایند برملا بکنند برای اینکه من آدمی هستم خیلی جسور و هیچ چی را قایم نمیکنم، هرچه داشته باشم میآیم میگویم اما راجع به سؤالی که از آقای دکتر امینی کردم سؤالی که کردم این بود که گمرکات تهران را آتش زدهاند.
وزیر دارائی - انبار گمرک
میر اشرافی - انبار را، ببخشید معذرت میخواهم انبار شماره ۳ گمرک را که ذیقیمتترین اشیاء و مهمترین انبار است آتش زدند علت آتشسوزی را تشریف بیاورند اینجا بگویند به نظر بنده و به طوری که بنده تحقیق کردم علت آتشسوزی به این سادگیها که خیال میکنید نیست همه ماها توی خانهمان برق داریم و اغلب هم این سیمهای برق توی خانه و حیاطمان که رد میشود به طور نامنظم است ده پانزده سال است که هیچ وقت خانهمان آتش نگرفته. انباری که کمپانی اشکودا ساخته انباری که طاقش بتون آرمه است لولهکشی برقش با وسایل فنی شده آن وقت چه طور شده که آتش گرفته برای این آتش گرفته آقایان که اموال مردم را سرقت کنند و برای از بین بردن آثار سرقت در انبار وسایل آتشسوزی را فراهم کردند، بنده کنجکاوی کردم که چه طور شد آتش گرفته گفتند به من یک کتری برقی را آب کردهاند توی انبار گذاشتهاند آب این کتری بخار شده و آب نداشته یک مقداری پوشال در اطرافش گذاشتهاند به تدریج گرم شده و پوشال آتش گرفته و آتشسوزی شروع شده در اعلامیهای که گمرک نوشته مینویسد که آتشسوزی از دفتر شروع شده که مواد محترقه در آن نبوده و نیست و نباید هم باشد دفتر عبارت از یک میز و مقداری کاغذ است در موقعی که رفتهاند بازدید کردهاند آنجا را چراغ برق روشن بوده در صورتی که اگر برق اتصالی میداشت باید حتماً این برق خاموش باشد و آن طوری که بنده تحقیق کردم هیچ مربوط به برق نبوده قطعاً عمدی بوده برای از بین بردن اجناس مردم متجاوز از ده میلیون تومان مال مردم را آتش زدند رئیس اداره گمرک دل خودش را خوش کرده که ما به آقایان بازرگانان خبر میدهیم که به اداره بیمه مراجعه کنند و خسارت خودشان را دریافت کنند مثل این که اداره بیمه میراث اجداد رئیس گمرک بوده که کسبه بروند از خزانه پدر من بگیرند و غصه نخورند همه آقایان میدانند و مخصوصاً جناب آقای دکتر امینی اطلاع دارند که بیمههای ایران بیمهای نیست که روی پای خودش ایستاده باشد بیمه اتکالی است یعنی این خسارت را کمپانیهای بیمه دیگر صدی بیست صدی پنجاه میدهند وقتی بیمههای خارجی مظنون شدند به دستگاه ما آن وقت بیمه نمیکنند و اموال مردم بلاتکلیف میماند مثل این که بنده اینجا شکایتی دارم که یکی از همقطاران من داده که پشت این تریبون بخوانم که عدهای شکایت کردند که بیمههای خارجی دیگر اموال ما را بیمه نمیکنند برای این که اموال ما را سرقت میکنند و بیمههای خارجی میگویند که این سرقتها عمدی است و سرقتها مصنوعی است و اما دلایلی که بنده دارم راجع به عمدی بودن آتشسوزی انبار گمرک این است که ....
رئیس- آقای میراشرفی وقت شما تمام شد میخواهید برایتان وقت اضافه بگیرم چون یک مقدمهای فرمودید که وقت شما تمام شد.
میراشرافی- اگر آقایان محترم موافقند که این عرایض به سمعشان برسد اجازه بدهند
رئیس- یک ربع وقت اضافه کافی است چون یک مرتبه دیگر هم ایشان حق دارند در جواب آقای وزیر حرف بزنند.
حالا آقایانی که با یک ربع صحبت اضافی ایشان موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد بفرمایید.
میراشرافی- در اداره گمرکات آقایان مثل همه گمرکهای دنیا دستگاههای آتشنشانی مجهزی است باید هم باشد و دستگاه گمرک طبق تحقیقاتی که بنده کردهام کاملاً در این باب مجهز میباشد و میتوانند که این حریقهای مختصر را فوری خاموش کنند بیست روز قبل از این حریق گزارشی از طرف متصدی آتشنشانی به گمرک تهران داده میشود به شماره ۷ تقاضا میکند که آقا این لولههای خرطومی که برای آتشنشانی لازم است و برای لوله آب لازم است خراب شده از بین رفته فوراً تصمیم بگیرید اینها را تجدید بکنیم به این گزارش رئیس گمرک تهران ترتیب اثر نمیدهد همچنین متصدی اتومبیلها تقاضای بنزین میکند (فرامرزی- رئیس گمرک تهران کیست؟) عرض میکنم به اسم مبارکشان میرسیم البته میدانید حضرتعالی که این کار بسته به سلسله مراتب است یک کاغذی به گمرک تهران مینویسد یک دو ماهی طول میکشد تا به گمرک کل برسد باز یک دو ماهی کار دارد تا جناب آقای معاون وزیر دارایی بدهند به وزیر به من و شما چیزی نمیرسد و انبار آتش میگیرد و متصدی آتش نشانی تقاضای بنزین میکند که ما این اتومبیلهایی که داریم باید مجهز باشد بنزین به ما بدهید حالا چرا نمیدهند جناب آقای دکتر امینی باید به آن جواب بدهند باز تقاضا میکند که برای اتفاقات غیرمترقبهای که رخ میدهد ما بوق خطر لازم داریم وسایل میخواهیم به هیچ یک از این گزارشات و تقاضاهایی که از طرف متصدی آتشنشانی میشود ترتیب اثر نمیدهند و آتشنشانی همیشه اقدامات و عملیاتشان مثل سربازخانه میماند سربازخانه وقتی یک گروهانی یک دستهای یک جوخهای میخواهند بروند یک جایی را تحویل بگیرند در موقع تحویل و تحویل یک تشریفاتی به عمل میآورند میگویند این انبارها این مهرهها این درها همه صحیح است تحویل میگیرند میروند وقتی هم که تحویل گرفتند رفتند مطابق معمول یک جعبه چوبی که به وسیله شیشه درش گذاشته شده در شیشهای دارد باید در آن اتاق کشیک باشد و کلید انبارها باید توی آن جعبه موجود باشد و در این جعبه هم قفل است حالا چرا در شیشه میگذارند آن را هم بنده تحقیق کردم برای این که یک وقت کلید گم شد یا در باز نشد شیشه را بشکنند و کلید را درآورند مأمورین آتشنشانی گمرک اصلاً آن شب خواب بودهاند و متوجه آتش گرفتن دفتر انبار گمرک نمیشود به طوری که از راهآهن متوجه میشوند که گمرک آتش گرفته است و فوراً به رئیس راهآهن اطلاع میدهند رئیس راهآهن به رئیس گمرک میگوید به رئیس کل گمرک به رئیس گمرک تهران میگوید و آقای رئیس گمرک تهران ساعت دو و نیم پس از نصف شب میرود سر انبارها تازه در آن موقع هم که وارد میشود میبیند که انبار شماره ۳ مشغول سوختن است و درش را هم هنوز باز نکردهاند برای این که اجازه نداشتهاند باید یک چند ساعتی بسوزد و اموال مردم از بین برود بعد درش را باز کند بعد به وسیله آن سربازانی که آنجا بودهاند در انبار را میشکنند به وسیله این سربازانی که برادران عزیز ما هستند و هر موقعی در این مملکت یک خطری پیدا میشود باز این سربازها نجات میدهند، این سربازها میآیند و کمک میکنند به مأمورین آتشنشانی و آتش را خاموش میکنند ولی چه موقعی؟ موقعی که چندین
میلیون تومان مال مردم سوخته و از بین رفته است و آن اموال مسروقه هم آثارش به کلی محو شده است و این جناب آقای موثقی که رئیس انبار شماره ۳ بودند ایشان کسی بودند که در اداره کل گمرک قبل از آقای (یکی از نمایندگان- اسم مدیرکل گمرک چیست؟) (مهندس اردبیلی- آبتین) بله آبتین قبل از آقای آبتین به جرم این که این آقای موثقی دزدی کرده و خیانت کرده از کار برکنار شده در دادسرای تهران چندین پرونده دارد در یک فقره صد هزار تومان از او ضمانت گرفتهاند و ولش کردهاند که به موضوع اتهامش رسیدگی کنند جناب آقای آبتین که تشریف آوردند چون عقب مأمورین درستکار و صالح میگشتند برای همکاری خودشان اول کاری که میکنند این آقای موثقی را برمیدارند میآورند میگذارند روی انبار شماره ۳ که محرم اصرار باشد و من نمیدانم که جناب آقای دکتر امینی که خودشان را منزه از تمام این جریانات میدانند چطور اجاره میدهند مدیرکل گمرکشان بروند بگردند بدترین و فاسدترین اشخاص را بیاورند در رأس حساسترین کار و مهمترین انبارها بگمارند؟ و چطور شده در این مدت آقای دکتر امینی در گمرک تفتیش نکرده بنده چندین بار به جناب آقای نخستوزیر و به خود آقای دکتر امینی گفتم که گمرکات شما وضعتش خراب است و حتی یک روز به خودشان گفتم که اگر وزیر دارایی خوبی باشی بایستی به روی یک روزی این اداره گمرک را منحل کنی اصلاً این باند دزدی و قاچاقچیگری را به هم بزنی و فکری بکنی برای این دستگاه و این مطلبی را که بنده حالا به آقای دکتر امینی عرض میکنم روی مخالفت به این که آقای دکتر امینی در حکومت جناب آقای نخستوزیر سپهبد زاهدی است نیست بنده از قدیم هر کجا که ایشان بودند تذکراتی به ایشان میدادم و مخالف هم بودیم و اوقاتشان تلخ میشد و یک وقتی هم که ایشان وزیر اقتصاد ملی بودند، در آن زمان هم چهار هزار و پانصد صندوق چایی مرخص فرمودند برخلاف آن تصویبنامهای که دکتر مصدق امضا کرده بود و بنده در روزنامه آتش اعلام جرم کردم و ایشان به من نامهای نوشتند که این اعلام جرم صحیح نیست گفتم خیلی خوب صحیح نیست که نیست ما هزار تا اشتباه کردهایم این هم یکی بعد دکتر اخوی آمد وزیر اقتصاد ملی شد و همان پرونده را رسیدگی کرد و تعقیب کرد دید که حق با بنده بود میخواهم این نتیجه را بگیرم که بنده با آقای دکتر امینی مخالفت شخصی ندارم مخالفت اصولی دارم بنده یک آدمی هستم تند میگویم این دستگاهی که شما آقا میبینید که یک وزیری با دزدها شریک است دکتر اخوی از پشت این تریبون گفت از هزار تن برنج ما سیصد هزار تومان میگیریم و بعد رفتند با شرکتهای مختلفی بند و بست کردند چند میلیون تومان خوردند که این جناب آقای دکتر شادمان هم میدانند بعد هم آمدند پشت این تریبون قسمتی از آنها را خواندند.
آقا یک وزیری که خودش شریک دزدها نباشد و خودش را منزه میداند و آدمی است سرمایهدار و خودش را هم برای مقامات بالاتری حاضر میکند این شخص نباید از دزدها حمایت کند دزد گور پدرش چه مانعی دارد آقای دکتر امینی که بگویید فلان کس نادرست است، دزد است، رسیدگی کن اگر صحیح است بگو صحیح است تعقیب کن بنابراین این نتیجه را میگیرم که آتش زدن گمرک مسلماً عمدی بوده و مسلماً منظور از بین بردن اموال مردم بوده و مسلماً ۱۰ میلیون تومان و به عقیده من بیشتر از ۱۰ میلیون تومان مال مردم را از بین بردهاند و دلشان را خوش کردهاند که خسارتش را شرکت بیمه میپردازد و حالا بیمه ایران بدبخت فقیر ورشکست میشود یا نمیشود کاری ندارند (عبدالصاحب صفایی - شرکت بیمه حریق عمدی را نمیتواند خسارت بدهد آقای میراشرافی) من میگویم عمدی است اگر آقایان یک کمیسیونی معین بکنند.
وزیر دارایی- این پیشنهاد خود بنده است.
میراشرافی- من میترسم این حرفها را بزنم و باز آن وقت آن حرفها و همان بدعتهایی که دکتر مصدق گذاشته است بشود دکتر مصدق هزارها کار غلط کرد یکی هم این بود که هر کسی میآمد پشت این تریبون ایرادی میگرفت که فلان دستگاه را بردند غارت کردند میگفت مداخله قوه مقننه در قوه مجریه است آخر قوه مقننه بدبخت چه جور شما را کنترل کند توپ و تفنگ که ندارد سرباز که ندارد هر چه که هست دست شماست قوه مقننه فقط حرف دارد از پشت تریبون یا در کمیسیون بگوید آقا فلان پرونده را بفرست من ببینم که آن را هم جلوگیری میکنند از شنیدن حرف وکیل هم که خوششان نمیآید خوب در مجلس را ببندید همان کاری که دکتر مصدق میخواست بکند بکنید و مطلبی که بنده اینجا دارم و میخواهم به عرض جناب آقای وزیر دارایی برسانم و خیلی هم میخواهم با ادب به ایشان عرض کنم که اوقاتشان تلخ نشود موضوعی است که مربوط به همین آتش زدن میشود یکی از دلایل این است که چندی قبل یکی از مأمورین گمرک پی برد به این که بازرگانان صادر کننده که تعهدات ارزی میسپارند به اداره کل گمرک آنها اشخاص مجهولالهویهای را معرفی میکنند و مجهولالمکان هم هستند و یک تعهداتی به امضای اشخاص ناشناس به دست گمرک داده میشود که در موقع مطالبه و واریز حساب آنچه را که تعقیب میکنند متوجه میشوند که این شخص اصلاً وجود خارجی ندارد و یا اگر هم هست بقال در خانه جناب آقای دکتر امینی است و در سال چندین میلیون تومان جنس صادر کرده و یکی از این پروندهها را که خود آقای دکتر امینی هم میدانند عرض کنم شخصی به نام دکتر فخرنیا رفته در کرمانشاه تحقیقات کرده که یک تاجری در سال در حضور ۴ میلیون دلار حالا کم و زیادش را نمیدانم مثل عرض میکنم ممکن است رقمش زیاد و کم باشد (کریمی- در کرمانشاه؟) اوقات شما تلخ نشود به شما ارتباطی ندارد (کریمی- کرمانشاه اصلاً ۴ میلیون دلار ثروت ندارد) (یکی از نمایندگان- همهاش را که از کرمانشاه صادر نکرده) (کریمی- خوب پس از کرمانشاه نبوده است) بعد که آمدند رفتند رسیدگی کردند دیدند این تاجر صادرکننده شخصی است به نام علم یا اعلم نمیدانم چیست البته اعلم بوده این یک آدمی است اصلاً رتبه یک اداری دارد و ارزش این کارها را ندارد آمدهاند در نتیجه کنجکاوی این جریان را کشف کردند که در حدود ۴۵۰ میلیون تومان ارزی که از این مملکت خارج شده به این مملکت برنگشته و تمام اوراق و اسنادش مجهولالمکان و مجهولالهویه است یکی از دلایل آتش زدن همین است که این اسناد از بین برود این گزارش میرود به عرض جناب آقای نخستوزیر میرسد و جناب آقای نخستوزیر کمیسیونی معین میکند که به این جریانات رسیدگی کنند وقتی که مشغول رسیدگی میشوند آقای وزیر دارایی اوقاتتان که تلخ نمیشود؟
وزیر دارایی- خیر بفرمایید.
میراشرافی- آقای دکتر امینی اوقاتش تلخ میشود که بازرسی نخستوزیر چه حقی دارد مداخله بکند همان بازرسهای گمرک باید باشند دکتر امینی هم تقصیر ندارد آن باندها و قاچاقچیها طوری جریان را درست کردهاند که اوراق و اسنادی که باید به دست بازرسهای نخست وزیری برسد نرسید و بعد که بازرسی نخستوزیری کنجکاوی کرد دیدند یک مقدار اسنادی را در جای مرطوبی ریختهاند و از بین رفته بنده میخواهم یک جریانی را خدمت جنابعالی عرض کنم بیخود حرفی نمیزنم این صورتش است اینجا تمام اشخاصی که حسابشان را واریز نکردهاند اینجا است اگر لازم بشود میخوانم. جناب آقای دکتر امینی از این آقای دکتر فخرنیا که رفته و کشف به این مهمی کرده اظهار قدردانی میکنند که آقا سر شما به سر شاه میماند خیلی آدم خوبی هستید شما که کشف به این مهمی کردهاید ما از شما قدردانی میکنیم بعد از کشف این قضایا و آن قدردانی آن جوان حساس و با حرارت هم خیال کرده که این قدردانی راستی است رفته و مطلب را تعقیب کرده که پدر قاچاقچیها را در بیاورد بعد همان قاچاقچیها که یک باندی آنجا هستند و مثل زنجیر به هم متصل هستند در این چند روز اخیر که جناب آقای دکتر امینی تشریف میبرند در اداره گمرک برای تصفیه یک چند نفر از دزدها را کنار میگذارند این آدم را هم کنار گذاشتند چرا کنار گذاشتند برای این وقتی او رفت این پرونده و این ۴۵۰ میلیون تومان هم میرود پی کارش و در بوته اجمال میماند میخواهم به جناب آقای دکتر امینی عرض بکنم که اگر شما گمرکاتتان را خوب اداره کنید و اگر دخانیاتتان را خوب اداره کنید به عقیده بنده که دکتر اقتصاد نیستم به عقیده بنده شما بودجه مملکت را میتوانید از آن جا اداره کنید البته ما از دولتهایی که به ما کمک میکنند در این روزهای بدبختی و در این روزهایی که ما در فقر و فلاکت هستیم به ما کمک میکنند دلار میدهند نمیدانم کمکهای معنوی و مادی میکنند ما هم متشکریم اما ملت ایران احتیاجی به گدایی ندارد کما این که چندین سال اعلیحضرت رضاشاه کبیر این مملکت را اداره کرد (صحیح است) آقای دکتر امینی بهتر میدانند آن وقت آن روز هم از شرکت نفت به ما پولی نمیدادند و مطابق اطلاعی که بنده دارم سالی پنجاه هزار لیره صد هزار لیره بیشتر به ما نمیدادند و ما عوایدی هم از شرکت نفت نداشتیم ولی مملکت را روی پای خودمان اداره کردیم و تمام افتخاراتی که شما دارید و تمام مؤسسات مفیدی که هست از قبیل راهآهن و دانشگاه و آن چیزهایی که وقتی یک خارجی وارد مملکت ما میشود میرود آنها را میبیند و میگوید که اینها یک قدری مملکت متمدنی هستند اینها همه مال زمان رضا شاه است (مهندس اردبیلی- صحیح است) و از بعد از رضاشاه ما یک دانه خشت روی هم نگذاشتیم (تجدد- و همانها را هم نمیتوانیم نگهداری کنیم) بله و همانها را هم نمیتوانیم نگهداری کنیم صحیح است بنابراین جناب آقای دکتر امینی بنده به نوبه خودم که یک فرد ایرانی هستم از آن دولتهایی که به ما کمک میکنند کمال امتنان را دارم ولی ما احتیاج به کمک مالی نداریم ولی اگر ما یک وزیر دارایی داشته باشیم که البته این وزیر دارایی هم مشرف نفیسی نباید باشد جناب آقای دکتر امینی باشد عیبی ندارد، جناب آقای دکتر امینی اوضاع اقتصادی را جمع و جور بکنید جلوی این دزدیها را بگیرید عرض میکنم که مملکت به این فقر و فلاکت نمیافتد یک جمله معترضهای عرض کنم و آن راجع به شکر است تلخی تویش نیست و راجع به تریاک و حکمیت آقای وهابزاده نیست که عصبانی بشوید عرض میکنم که در بین سه چهار روزه اخیر اداره کل قند و شکر هزار تن شکر تقسیم کرده و مبالغ گزافی آن آقایی که در رأی آنجا نشسته و جیبهایش را پر کرده بنده جسارت نمیکنم که وزیر دارایی (یکی از نمایندگان- بفرمایید اسم ببرید) از آقای وزیر دارایی قول بگیرید که اوقاتش تلخ نمیشود بنده میگویم چون اسم آبتین را که بردم ایشان اوقاتشان تلخ شد.
وزیر دارایی- به گردن بنده نگذارید.
رئیس- وقت جنابعالی نزدیک به اتمام است.
میراشرافی- الان خاتمه میدهم دو دقیقه بیشتر طول نمیکشد چون جمله معترضهای بود ممکن است در این موضوع در جلسه دیگر نطق قبل از دستور بکنم.
کریمی- سرهنگ ضرغام آدم درستی است.
میراشرافی- قند و شکر کرمانشاه را دادهاند.
کریمی- آدم درستی است.
رئیس- موضوع سؤال نیست.
میراشرافی- بنده جمله معترضهای عرض کردم.
کریمی- بنده هم عرض کردم سرهنگ ضرغام آدم درستی است.
میراشرافی- عرض کنم هیچ کدام شما سرهنگ ضرغام را مثل بنده نمیشناسید برای این که با بنده هم دوره بود در مدت دو سال تختخوابهایمان کنار هم بود با هم کولهپشتی گرفتیم. این آقای وزیر دارایی الان یک کمیسیونی معین بکند (عبدالرحمن فرامرزی- شما اسم هر کس را میخواهید بیاورید اگر ده پانزده نفر نگفتند خوب است) بنده میروم در آنجا اگر در این روزها هزار تن شکر را در بازار آزاد نفروخته بودند.
وزیر دارایی- خود جنابعالی اقدام بفرمایید اختیار تام میدهم به شما.
میراشرافی- این مال سه روز قبل است هنوز مرکب امضایش خشک نشده به طور خلاصه از عرایضم نتیجه میگیرم و به عرایضم خاتمه میدهم خلاصه بار سینی از طرف نخستوزیر معین میشوند میروند به این کارها رسیدگی میکنند ولی دزدهای گمرک کارشکنی میکنند به طوری که شخصی به نام فکرت که از طرف جناب آقای نخستوزیر حکم بازرسی داشته رفته در اداره گمرک نشسته اعلام جرم کرده پروندهها را رسیدگی نموده آقای دکتر امینی دستور دادهاند که او را از گمرک بیرون کنند یعنی بخاریش را روش نکردهاند و پیشخدمت گفتهاند برو بگو اگر نروی بیرونت میکنیم مستخدم میرود میگوید اگر نروی بیرونت میکنم یک آدم یک جوجه جوان چه کار میتواند بکند با یک عده دزد که نمیتواند مبارزه کند رفته پیش نخستوزیر گفته و چون سپهبد زاهدی حسننیت دارد و این وزرایش...
وزیر دارایی- اختلاف بین وزرا نیندازید.
میراشرافی- گوش به عرایضم بدهید دکتر امینی حق نداری حرف بزنی.
رئیس- در موضوع سؤال بفرمایید وقتتان گذشته اگر مطلبی دارید در دفعه دوم نفرمایید.
میراشرافی- بنده دو دقیقه تمام میکنم آقای فکرت را آقای نخستوزیر میفرستد گرم صورت جلسه میکنند و در اداره گمرک مینشانند باز آقای آبتین رفیق شفیق آقای دکتر امینی راهش نمیدهد چرا؟ برای این که گمرک را گمرک چی باید برود رسیدگی کند این را راهش نمیدهند بنابراین آقایان دزدی در گمرک حد و حسب گذشته.
رئیس- وقت شما تمام شد.
میراشرافی- تمام شد دکانمان را جمع کنیم تمام دستگاههای وزارت دارایی خراب است به خصوص دستگاه گمرک و جناب آقای دکتر امینی نباید تعصب خشک داشته باشند و بگویند که فلان مأمور من درست است و فلان مأمورین خوب است بنده شخصاً جناب آقای دکتر امینی با هر کس که دزدی کند با او مبارزه میکنم (سلطان مراد بختیار- آقای میراشرافی ای آقای امام شوشتری آدم درستی است)
میراشرافی- بنده اسمی از امام شوشتری نبردهام من به آقای امام شوشتری ایمان دارم.
رئیس- آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی (دکتر امینی)- آقای نماینده محترم در ضمن سؤالشان (میراشرافی-آقای نماینده محترم اسم دارند) در ضمن تشریح سؤالشان آنچه بنده دقت کردم در متن سؤال هیچی نگفتند دو تا حاشیه داشت یک مقدمه و یک نتیجه در مقدمه راجع به ارتباط بنده و دکتر فاطمی و اخوی بنده و مبارزه خودشان در راه نهضت ۲۸ مرداد صحبت کردند بنده در مبارات با ایشان شرکت نداشتم و البته آقایانی که با ایشان شرکت داشتهاند قدر مبارزات ایشان را میدانند و اما راجع به دکتر فاطمی اشاره کردند بنده با ایشان بودم و به کرات و مرآت در خدمت خود ایشان با آقای دکتر فاطمی نهار خوردیم و شام خوردیم و خود ایشان هم در دوره زندگی سیاسی با آن آقا همکاری داشتهاند البته اشخاص ممکن است زمانی با هم همکاری داشته ولی بعداً به عللی جدا میشوند و بنده وارد این موضوع نمیشوم (عبدالرحمن فرامرزی- شام و نهار خانه کی بود) و بنابراین خیلیها در این شهر رفیق بودند و رفیق هم هستند گاهی هم اختلاف سیاسی داشتهاند و اما راجع به اخویم چیزی اینجا عرض نمیکنم چون خارج از وظایف بنده است و در حدود صحبت بنده نیست در بیانات ایشان آنچه بنده گوش کردم مقدمهای چیدند برای حریق گمرک که این حریق عمدی بوده ولی بنده دلیلی نتوانستم پیدا کنم که چطور نتیجه گرفتند با این مقدمه که حریق عمدی بوده، اظهار کردند که مأمورین کشیک گمرک ابتدا اطلاعی از حریق پیدا نکردهاند مأمورین راهآهن اطلاع پیدا کردهاند بنده اعلامیهای که دست خود آقای میراشرافی است و گزارشی است که شهربانی داده است و در اداره آگاهی هم هست مدرک قرار میدهم در آن گزارش نوشته شده این قسمت را ناگزیرم عرض کنم که آقای امام شوشتری فوقالعاده فداکاری کردهاند فوقالعاده زحمت کشیدهاند (صحیح است) (میراشرافی- پروندهاش اینجا است الان عرض میکنم) و اگر فداکاریهای آقای امام شوشتری نبود البته زحمات مأمورین آتشنشانی شهرداری و راهآهن هم نبود که بنده صریحاً و علناً تقدیر میکنم از آنها خیلی بیش از این مال مردم در آنجا سوخته بود و این که آقای میراشرافی بنده را متهم میکنند که چرا دفاع مأموری میکنی بنده از آقایان میخواهم سؤال کنم که مأمور وزارت دارایی یا وزارت دادگستری یا هر وزارتخانه دیگری مسئول و مدافعش وزیر آن وزارتخانه است یا خیر؟ جنابعالی که اینجا از مصونیت استفاده میفرمایید از آزادی تریبون استفاده میفرمایید همه را به یاد فحش و افترا میبندید یک مأموری نباید مدافعی داشته باشد؟ من به آقا قول قطعی میدهم که هیچ گونه نظر خاصی ندارم و هر کجا در این مبارزه مقدس که بفرمایید مبارزه با فساد شروع شده هست کنید بنده هم تقدیر میکنم و جنابعالی هم وارد میدان بشوید و بنده و سایر آقایان هم از آقا پشتیبانی میکنیم ولی به یک شرط دزد گفتن خیلی سهل است باید دلیل و مدرک آورد متقاعد کرد و حالا بنده بگویم که معلومات و تحصیلات قضایی دارم و جنابعالی در این صراط نبودهاید این را توهین تلقی نفرمایید اگر انسان تحصیلات قضایی داشت منطق قوی داشت صغری و کبرایش درست بود نتیجهاش هم درست در میآید و الا خیلی آسان است اینجا آدم بیاید در پشت تریبون بگردد و همه را یک مرتبه دزد بگوید و بگوید فلان کس دزد است اما بدون دلیل و مدرک بنده اگر از آنها دفاع میکنم میگویید تعصب به خرج میدهد کی باید تعصب به خرج بدهد دفاع کردن از مأمور دلیل بر این نیست که بنده مدافع مأمور دزد باشم بنده مدافع مأمور درست هستم و نادرست را هم تعقیب میکنم و جنابعالی هم اگر مدرک ارائه بدهید به شرطی که کارتن ارائه ندهید نفرمایید که همهاش اینجاست توی این کارتن است اگر مدرک نشان دادید تمام این بلاها را سر آن مأمور در میآورم آقای میراشرافی اشاره کردند (میراشرافی- شما حق ندارید این طور صحبت کنید) (همهمه نمایندگان- زنگ رئیس) بنده جنابعالی چیزی عرض نکردم در جلسه گذشته در جواب بیانات آقای دکتر بینا عرایضی کردم چون ایشان به بنده فرمودند که فلان کس شما محافظهکار نباشید شجاعت و شهامت داشته باشید بنده به ایشان عرض کردم که من جزو یک طبقهای هستم که باید محافظهکار باشم ولی مصلحت مملکت در این است که محافظهکار نباشم شهامت به خرج بدهم شجاعت به خرج بدهم و اگر خیلی هم فشار به من وارد شد حقایق را بگویم و بعد بروم بنده هیچ نفهمیدم که چطور آقای میراشرافی بیانات بنده را به خودشان گرفتند و برملا کردن را به حساب خودشان گذاشتند (تجدد- استدعا میکنم بدون فشار حقایق را بگویید) (فرامرزی- آخر یک کسی باید این حریق را به حساب خودش بگذارد) چشم عرض میکنم راجع به حریق گمرک اعلامهای که از طرف گمرک تهران تهیه شده اینجا هست بنده نمیخواهم اسباب تصدیع آقایان را فراهم بکنم حکایت دارد که شب پنجشنبه حریقی در انبار شماره ۳ گمرک تهران پیدا میشود اول کسی که اطلاع میدهد مأمور کشیک بوده شاید بعد از یک تأخیری به رئیس گمرک تهران خبر میرسد ایشان هم به آتشنشانی اطلاع میدهند به ارتش اطلاع میدهند به راهآهن اطلاع میدهند و میآیند برای اطفای حریق باید قبلاً عرض کنم که انبار گمرک چیست، چون ایشان فرمودند انباری که اجناس ذیقیمتی در آن بوده و به این جهت آتش زدهاند اولاً انبار قیمتی در گمرک هست بیقیمت که نیست هر مالی البته یک قیمتی دارد و محتویات انبار شماره ۳ هم عبارت بوده است از قماش، پارچه ابریشمی یک مقدار فیلم، چرخ خیاطی و لاستیک و از این قبیل اشیا و بین انبارهای گمرک فرقی نیست از انبار شماره یک گرفته تا شماره ۸ و در تمام اینها این اجناس وجود دارد آقایانی که اینجا تشریف دارند یا مستنطق یا قاضی بودهاند باید یک فروض مختلفی راجع به حریقی که اتفاق افتاده و تعقیب مسببین بکنند یک فرض این است که این انبار گمرک یعنی انبار شماره ۳ حریقش در اثر سابوتاژو اخلال بوده است، این فرض که معقول نیست برای این که بنده خودم رفتم در انبار شماره ۳ آقایان عرض کنم که این انبار را خود بنده ساختهام در زمان تصدی خودم و قبل از بنده هم مأمورین تحقیق رفته بودند آنجا و انبار شماره ۸ که برخلاف نظر آقای میراشرافی هم اجناسش زیادتر بوده و هم محتویاتش زیادتر و هم سقفش چوبی بوده که آتش زدن آن سهلتر میشده و از نظر مأمور کشیک هم دورتر بوده خوب اگر سابوتاژ میکردند خیلی بهتر میشده است که انبار شماره ۸ آتش بگیرد به این دلیل فرض سابوتاژ... (فرامرزی- این دلیل نیست) فروض مختلفش را بنده عرض میکنم و بعد نتیجه میگیرم فرض دوم این است که انبار دارد در نتیجه کسر انبار رفته انبار را آتش زده یک مقدار اجناس از بین رفته انبار شماره ۳ و این انبارهای گمرک تهران در بهمن و اسنفد سال گذشته یک هیئتی از طرف جناب آقای نخستوزیر مأمور شد با مشارکت مأمورین وزارت دادگستری که در وزارتخانهها بازرسی کنند در گمرک هم از آن تاریخ مشغولند هنوز هم مشغولند و مأمورین وزارت دارایی در گمرک هم رفتهاند تمام انبارها را بازدید کردهاند و برگردانیدهاند و پس از رسیدگی به دفاتر گمرک و موجودی ابداً کسری در آنها نبوده در آخر هر سال مطابق مرسوم گمرک تمام انبارها برگشت میشود و در آخر اسفند آن انبارها را برگشت کردهاند و مشاهده شده که هیچ کم و کسری در آنها نیست (میراشرافی- آخر کی؟) آخر اسفند و بعد هم انبار گمرک میدانید اگر چیزی از آن خارج کنند یا بگذارند مأمورین مختلف هست که بازرسی میکنند فرض کنید دو عدل یا سه عدل قماش از آن دزدیدهاند این که مستلزم آتش زدن انبار نیست یا فرض کنید چهار لاستیک را برده بیرون یک جوری نبوده که مأمور بتواند قسمت اعظم این اجناس انبار را سرقت بکند بعد هم انبار را آتش بزند و به علاوه اشاره فرمودند که اسناد و مدارکی در این انبار بوده است که شاید برای از بین بردن این اسناد و مدارک انبار را آتش زدهاند در دفتر انبار جز دفتر انبار چیز دیگری تویش نیست و برای اثبات این مطلب بهتر بود آقای میراشرافی تحقیق میفرمودند میآمدند انبار گمرک را میدیدند چیست آقای میراشرافی که بنده افتخار همکاری ایشان را دارم در وزارت دارایی کارمند هستند همکار بنده هستند بازرس کل هستند وارد میشدند میدیدند که اصلاً جریان انبار گمرک چه جور است خوشبختانه دفتر انبار منحصر است به یک دفتر که تمام محتویات انبار مربوط در آن دفتر منعکس است این دفتر کل را بنده در خدمت آقایان میگذارم تحقیق بفرمایند به گمرک ایستگاه تشریف ببرند و آن دفتر کل را ببینند (شوشتری- آن صورت وضعیت کی تهیه شده) آخر اسفند تهیه شد عرض کنم اجناسی که در انبار شماره ۳ بوده مثل سایر انبارها در دفتر کل انبارها منعکس است و این صورتی هم که حالا استخراج شده در دفتر انبار مطابق اسناد و مدارک خود در نزد تاجر مربوطه است و تاجر تا وقتی که اظهار نکند اسناد و مدارک پهلوی ما نیست فقط ورقه پاساوانی است که مطابق ورقه یاساوان این اجناس از گمرک خرمشهر و اهواز آمده به تهران.
راجع به سوابق انباردار که ایشان اظهار میدارند راجع به موثقی انباردار بنده ایشان را نه به چشم دیدهام و نه میشناسم و شاید هم همان طور که ایشان میفرمایند مأمور بدی است ولی آنچه مسلم است بنده تحقیق کردهام تجار نسبت به این انباردار اعتماد و اطمینان دارند و اغلب تقاضا میکردند که اجناسشان را در انباری که ایشان متصدی آن است بگذارند یعنی انبار شماره ۳ حالا شاید در انبارهای دیگر اجناسشان سرقت میشد معذلک آقای موثقی انباردار در شهربانی توقیف و تحت تعقیب است چون یک مطلبی ممکن است باشد که لاقیدی شده است رعایت مسئولیت و مراقبت در کار نشده است و در نتیجه این حریق اتفاق افتاده یک فرض سوم هم پیش میآید راجع به این که اتصال برق شده باشد و این حریق از اتصال برق بوده است. فرمودند که این انبار بتونی بوده است بنده تردیدی ندارم که بتونی بوده است و این دلیل نمیشود که هر انبار بتونی محتویاتش هم بتونی بوده است و نباید آتش بگیرد محتویات آن انبار همهاش قابل احتراق است پارچههای ابریشمی است پارچههای فیبرن است که خودش قابل احتراق است یا فیلم عکاسی است که قابل احتراق است و به علاوه اگر قبول زحمت میفرمودند و تشریف میبردند در انبار ملاحظه میکردند که این انبار تقریباً ۱۴ درب یا ۱۲ درب دارد که تمام این دربها از تو بسته میشود و فقط یک درب است که از خارج قفل میشود آن توضیح صحیح بود که کلید را باید به مأمور کشیک بدهند و او هم بگذارد در جعبهای که روی آن شیشهدار است که اگر حریقی اتفاق افتاد بشکنند شیشه را و کلید را بردارند این کار نشده و البته آنهایی که مأمور کشیک بودند به مناسبت تخلف تحت تعقیب هستند که چرا زودتر این کار را نکردند و کلید را بر نداشتند موقعی که آتش انبار را فرا گرفته بود درب را باز کنند اگر ملاحظه کرده باشید موقعی که تشریف میبرید در انبار در قسمت دست راست یک گریختگی دارد که تابلوی چوبی کنتور برق در آنجاست چند روز پیش هفت هشت روز قبل از این که این اتفاق بیفتد اتصالی داشته و مأمور برق آنجا آمده چون برق را از راهآهن گرفتهاند مأمور برق آنجا آمده و آن را اصلاح کرده و این که حریق از اینجا سرایت کرده است هیچ قابل شبهه نیست به این دلیل که سابقاً هم اینجا خراب بوده است و دلیل دیگر هم این است تابلوی برق آتش گرفته تا به انبار سرایت کرده و این قسمت از انبار بیشتر از سایر قسمتهای انبار سوخته شده علیایحال این یک فرضی است که مورد توجه مأمورین جزایی شده و بنده فروض دیگر را هم رد نمیکنم اما فرض سابوتاژ و فرض کسر انبار و فرضهای دیگر هم ممکن است درست باشد و فرض اتصال سیم برق هم فرضی هست منتها مأمورین تحقیق باید تعقیب بکنند که کدام یک از این سه فرض صحیح است و این که آقای میراشرافی رئیس گمرک تهران و آقای موثقی را محکوم کردند وجداناً و انصافاً باید انسان پیش از این که اظهار عقیده قطعی بکند و حکم محکومیت صادر کند دلایلش را بسنجد و ببیند لااقل برای خودش ایمان و اعتقاد حاصل میشود یا خیر، این مطلب بنده است به طور کلی فرمایشات جناب آقای میراشرافی راجع به خود گمرک بود نه حریق انبار شماره ۳ میفرمایند در گمرک دزدی میشود دغلی میشود کثافت کاری میشود و حریق انبار شماره ۳ هم در اثر این کارها است آقایانی که اغلب رفتهاند در خارجه ملاحظه میفرمایند در جاهایی که وسایل آتشنشانی آنها خیلی مجهز است باز هم آتشسوزی اتفاق میافتد همین چند روز پیش در تگزاس انبار نفت معظمی آتش گرفته است و میلیونها خسارت وارد آمده، بنده نمیدانم انسان اگر واقعاً بخواهد منصفانه تحقیق بکند و یک حقایقی را برای مردم بیان کند و روشن بکند این طور قضاوت نمیکند باید آقا به مرور دنبال کرد جرمی اتفاق میافتد و باید رسیدگی شود منتهی اگر بخواهیم با این قبیل دلایل اگر اشخاصی را به باد تهمت قرار بدهیم باعث تأسف است و بنده در فرمایشات ایشان دلیلی ندیدم، معذلک مأمورینی که باید تحقیق و تعقیب بکنند هستند و مشغولند منتهی بنده خیال میکنم که آقای میراشرافی یک حرفهای تازه برای بنده میفرمایند که راهنماییهای تازهای با ضد اظهار عنایت هم فرمودند و اما راجع به اسناد و مدارک که تعهدات صادراتی هست خوشبختانه در اینجا یک عده از آقایان بازرگانان تشریف دارند و دل خوشی نه از گمرک و نه از کمیسیون ارز دارند تعهد صادرات سازمان درازی دارد گرفته میشود و این تعهدات در گمرک گرفته میشود وقتی در گمرک گرفته شد یک نسخهاش میرود به کمیسیون ارز و در کمیسیون ارز هم رسیدگی میشود بنده خیلی ممنونم که از اسناد و مدارک کمیسیون ارز اطلاعاتی به بنده بدهند در این قسمت هم با ایشان کاملاً موافقم که در تقدیم اجناس صادراتی خیلی تقلب میشود این امر هم تازگی ندارد و آن اجناس هم که میفرمایید انباشته شده آقای دکتر فخرایی فرمودید (میراشرافی- فخرنیا) دکتر فخرنیا کمک کردند حالا بنده میپرسم (مهندس جفرودی- دو تا اسم دارند اسم دیگرش را بفرمایید) عرض کنم کاشف این قضیه آقای دکتر فخرنیا نبوده در بازرسی کل وزارت دارایی از یک سال و نیم دو سال قبل نسبت به این اوراق دارند رسیدگی میکنند و شاید این کاغذها هم یک مبالغ خیلی زیادی است یک عدهای به وکالت از طرف یک عده تاجر آمدند اظهاراتی کردند و پارهای از اظهارات آنها خلاف واقع بوده و داریم تعقیب میکنیم اما بنده یک تقاضایی میکنم در مجلس شورای ملی این ارقامی که گفته میشود چون واقعاً باید یک وزنی برایش قائل بشویم بفرمایید سه میلیون دلار و این حرفها (میراشرافی- این ارقام بودجه را که دید همهاش جعل است) اگر جعل بوده که من ابراز نمیکردم صریح و روشن است عرض کنم این اسناد در بازرسی کل وزارت دارایی و گمرک دارد رسیدگی میشود یک مقداریش وصول شده است و اشخاصی را تحت فشار و تعقیب قرار دادهاند و در اثر این عمل هم عدم رضایت عدهای ایجاد شده علیایحال این کاشف نه آقای دکتر فخرنیا است و نه صحبت سه چهار ماه است مدتها است دارند رسیدگی میکنند حالا چه جور به عرض آقای میراشرافی رسانیدهاند مأموری که برای شما خبر آورده بنده اطلاع ندارم که کیست اما راجع به رئیس گمرک، البته رئیس مسئولیتی دارد باید مراقب باشد، مواظب باشد، برود برسد. اگر لاقیدی کرد تنبلی کرد و یا خدای نخواسته قصوری در انجام وظیفه کرد، مسئول است اما راجع به آقای آبتین عرض کردم نه نسبت به ایشان نه اشخاص دیگر تا ایمان و اعتقاد پیدا نکنم نمیتوانم قضاوت کنم که مأمورین ناشایست و دزد هستند و از آقای میراشرافی تقاضا میکنم برای این که خودشان کارمند دولت هستند و جداً از کارمندان دولت نمیباشند و اینجا تشریف دارند برای این که دزد از درست تشخیص بشود یک مدرکی باید ارائه داده شود، دلیلی آورده شود، تا این که یک کسی را دزد است و الا روی سمپاتی و آنتیپاتی شخصی نباید قضاوت کرد بنده یادم نمیرود که در ابتدای همین حکومت، آقای قهرمانی را از این کار یعنی مدیریت کل گمرک برداشتیم و آقای آبتین را گذاشتیم آقای میراشرافی اظهار رضایت کردند و گفتند که یک مرد خوبی است (میراشرافی- هیچ همچو چیزی نیست تکذیب میکنم) بعداً ممکن است آدم عقیده خودش را تغییر بدهد بنده خدای نکرده ممکن است کسی را ابتدا درست بدانم و بعد تغییر عقیده بدهم دلیلش این نمیشود که تا آخر عمر بنده نتوانم چیزی بگویم در یک کاری بنده ممکن است مأموری بفرستم خوب انجام وظیفه بکند و بگویم به مناسبت این کاری که کردهای متشکرم و نیز این طور نمیشود گفت که اگر یک مأموری خدای نخواسته یک کاری کرد تا آخر عمر به او گفت که آدم بدی هستی نه این طور نیست بنده خودم معاون گمرک بودم رئیس گمرک بودم آقای آبتین از آن افرادی است که از درجه پایین به تدریج آمده است بالا و بنده خیال نمیکنم کسی در فهم ایشان و در اطلاع ایشان در امور گمرکی و همچنین در صلاحیت ایشان تردیدی داشته باشد (صحیح است) (میراشرافی- چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا) تا این ساعت که بنده در خدمت آقایان هستم دلیل و مدرکی برای دزدی ایشان ندارم اما به آقای میراشرافی قول شرف میدهم که اگر دلیل و مدرکی برای دزدی مستقیم ایشان یا مشارکت در دزدی آوردند بنده ایشان را بلافاصله میفرستم بیرون ولی یک شرط است اگر بنده روی حرف و روی افترا یک کارمندی را بردارم از آقایان انصاف میخواهم آن کارمند بعدی که در جای این شخص میگذارم او به اتکا کی و به اتکای چه کسی خواهد توانست انجام وظیفه بکند خوب چرا مردم بروند خودشان را طرف بکنند فحش بخورند یاوه بشنوند انجام وظیفه هم بکنند آقایان بهتر میدانید در وضع حاضر این مملکت انجام وظیفه کار مشکلی است و بنده مطلقاً از این حرفها اوقاتم تلخ نمیشود و به آقای میراشرافی واقعاً عرض میکنم که بنده خودم و تمام افراد دولت استقبال میکنند که اگر مأمور نادرستی میدانید مأمور بدی پیدا شد هر کدام از آقایان بفرمایید عوض میکنم اما عوض کردن مأمورین به میل و
رضای اشخاص تصدیق بفرمایید که کار درستی نیست و همین جا اتخاذ سند میکنم از بیانات جنابعالی که گمرک و دخانیات دو دستگاهی است که عامل مؤثر عایدات دولت است و بنده از این میترسم که از این حملاتی که در اینجا شروع شده است خدای نکرده به تدریج این دو دستگاه هم وضعش خراب شود که از این دو ممر هم محروم شویم آقا آن روز هم عرض کردم که قاچاق گمرک تازگی ندارد معذلک در هفت ماهه هر سال گذشته تقریباً بیش از پنجاه میلیون تومان اضافه درآمد این دستگاهی بود که آقا میفرمایید همه آنها دزد و دغل هستند اگر گمرک اصلاح بشود وسایل فراهم بشود وسایل زندگی مأمورین در مرزها فراهم بشود درآمد گمرک هم قطعاً زیاد خواهد شد و در عین حال با تمام این بدبختیها سال گذشته ۵۰ میلیون تومان اضافه درآمد این دستگاه بوده است (میراشرافی- اضافه درآمد مال اضافه تاکسی بود که آقای دکتر مصدق اضافه کرد) ممکن بود این اضافه درآمد در پنج ماهه اول سال هم که این اضافه تاکس بوده باشد در هر صورت فرمایش جنابعالی خیلی صحیح است و این هم لازم نیست دکتر در علم اقتصاد باشید یا متخصص در مالیه چون خود جنابعالی که کارمند مالیه هستید میدانید و این موضوع صحیح است که اگر به دخانیات و گمرک خوب رسیدگی بشود درآمد دولت چندین برابر میشود ولی در هر صورت ما را قطعاً بینیاز نمیکند و یک مقدار از نیازمندیهای مملکت را کم میکند راجع به فکرت هم یک اشارهای فرمودند بنده هیچ نمیدانم فکرت کیست و نمیشناسم او را ولی قدر مسلم این است که یک مأمور گمرکی بوده که این مأمور منتظر خدمت آمده کار میکند و خود آقایان انصاف میخواهم که مأمور منتظر خدمت را مأمور بکنند که بیاید کار رئیس خودش را بازرسی بکند این صحیح است؟ الان خود آقای وزیر دادگستری اینجا تشریف دارند یک هیئت چند نفره شاید هفت هشت نفره از نمایندگان بازرسی نخستوزیری نمایندگان وزارت دارایی و وزارت دادگستری و بنده پیشنهاد میکنم که چند نفر از آقایان نمایندگان هم در این کار شرکت بکنند و ابداً این کار دخالت قوه مقننه در کار قوه مجریه نخواهد بود در تمام دنیا مرسوم است که یا دولتها تقاضا میکند یا نمایندگان رأساً تصمیم میگیرند یک کمیسیون دانکت یا یک هیئتی میفرستند حالا هم اشکال ندارد و بنده تقاضا میکنم که راجع به حریق انبار شماره سه کمیسیونی از طریق مجلس تشکیل بشود بروند و برسند و هر طور که نظر دارند برای ما معتبر است (یک نفر از نمایندگان- راجع به همه کارها) راجع به همه کارها باشد (فرامرزی- جناب آقای دکتر امینی این هیئتی که آمده و گمرک از طرف دادگستری و نخستوزیری چرا منتظر نشدید که آنها گزارش بدهند و آنها را منتظر خدمت گردید خودتان قبلاً میگویید آنها برای همان کار آمده بودند و منتظر نشدید نتیجه را بدهند اشخاص را بیرون کردید) اگر بنده اینجا عرض کنم آقای میراشرافی حمل به خودستایی خواهند کرد یکی دو ماه قبل بنده هیأتی را به عضویت آقای ظلی و آقای برخوردار و یک نفر دیگر مأمور کردم که اصولاً نسبت به کارمندان گمرک رسیدگی بکنند علتش هم این بود که از شهریور به این طرف اشخاصی را به اداره گمرک تحصیل کردند که به هیچ وجه سابقه گمرکی ندارند یک قسمت عمده از بدبختی که برای گمرک و پیدا شده است به دست همین مأمورین بیاطلاع بوده است (یک نفر از نمایندگان- اینها جز هیچ کدام از باندها نیستند) آقا بنده که نمیخواهم به هیچ یک از این مأمورین اهانت کنم و چون هنوز آن هیأت نتیجه عملیات خودش را نداده است نمیتوانم قضاوت بکنم قطعاً تقصیر متوجه کدام یک از آنها است خواستم فعلاً اینها را از کادر گمرک بردارم و حالا هم نمیدانم که این کار غلط بوده یا نه (دکتر بینا- بسیار صحیح است) و آن اقداماتی که از طرف آن هیأت مأمور از طرف آقای وزیر دادگستری میشود و رسیدگی میکنند یک صورتهایی دارند (میراشرافی- ممکن است آن صورت را نشان بدهید) صورت مجلس کارمندان را؟ (میراشرافی- غیرهمین بازرسان نخستوزیری که رفتهاند) کارمندان عرض کردم شما که گوش نمیکنید کارمندان را میگویم در هر صورت اعم از این که این هیأت بازرسی میآمد یا نمیآمد ما این کار را میکردیم البته هر کس باید از یک اکازیونی استفاده بکند برای این که مسئولیت برای یک نفر نباشد دسته جمعی باشد این هم از نظر کادر اداری گفتم که فعلاً مسئولیت متوجه این چند نفر باشد تا بعداً به کار آنها برسیم و به هر حال آقای فکرت کارمند گمرک بوده و فرستادهاند در گمرک بازرسی بکند (یک نفر از نمایندگان- کی فرستاده؟) بنده خودم خدمت آقای نخستوزیر عرض کردم که این را الغا شبهه کردند بازرس مخصوص شما باشد هر چه که ایشان بنویسند بنویسند بدهند دست هیأت بازرسی دادگستری آنها رسیدگی کنند خوب وقتی یک کسی که عضو کوچک یک اداره است بیاید در اداره و بخواهد نسبت به رئیس خود اظهارنظر بکند اعمال غرض میکند نتیجه دیگری که ندارد اگر منظور کشف حقیقت است مدرک و دلیل را شما به دست هر کسی میتوانید بدهید و بنده خیال میکنم که انتقال آقای سلطانزاده و دیگران و امثال آقای برزین که آنجا هستند آنها باید بگویند که مدرک و دلیل آقای فکرت وارد هست یا نیست آنها باید نظر بدهند وقتی اگر خود آقای فکرت بیاید و بگوید که خیر صحیح نیست به علاوه یک کس هم نگفته است که آقای فکرت نباید در کمیسیون بیاید و توضیحاتی بدهند ولی دونشأن بنده است که بیایم با یک عضو کوچکی در بیفتم بنده چنین کاری نکرده و نمیکنم (احسنت) عرض کنم در خاتمه میخواستم یک تقاضای خصوصی از آقای میراشرافی بکنم و آن این است که حقیقتاً این سؤالاتی که میشود برای کشف حقیقت و روشن کردن انکار مردم است نه برای مشوب کردن آقا اگر دلیل منطقی بیاورید با این که هر ساعتی حملاتی هم به بنده بشود بدون این که عصبانی بشوم گوش میکنم و شأن مجلس هم در این است که یک وکیلی بیاید و بگوید که فلان وزیر نالایق است این وزیر هم میرود پی کارش ما نیامدیم پشت این میز بنشینیم و تکان هم نخوریم (میراشرافی- خودتان را به نفت چسبانیدهاید) بنابراین بنده خیال میکنم اگر واقعاً علاقمند باشید که حقیقت کشف بشود دلیل منطقی بیاورید که اگر خدای نکرده بنده هم تعصب به خرج میدهم و لجاج به خرج میدهم آقایان دیگر هم به بنده بگویند که لجاج میکنی و من هر چه دقت کردم دیدم هیچ دلیل منطقی آقا نفرمودید راجع به قند و شکر اشاره فرمودید عرض کنم خیلی سهل و ساده است کار وزارت دارایی و اقتصاد ملی بدترین کارهاست بدون تردید برای این که تمام توقعات از این دو وزارتخانه است تمام دزدی و گرگی هر چه میخواهید اسمش را بگذارید در این دو وزارتخانه است تمام دزدی و گرکی هر چه میخواهد اسمش را بگذارید در این دو وزارتخانه است بنابراین اگر تکان بخورید وظیفهشناسی بکنید میگویند که آقا شکر فروخته چه کرده چه کرده آقای سرهنگ ضرغام بنده آقای میراشرافی نه در این دو وزارتخانه قوم و خویش دارم نه رفیق دارم و نه دوست (میراشرافی- چرا دارید آقای وثوق رئیس دفتر و آقای برادرتان محمد امینی را در هورای بانک کشاورزی) آن را آقای دکتر مصدق گذاشتهاند عرض کنم بنده اگر میخواستم دوست بازی بکنم و رفیق بازی بکنم رفقای خودم را بگذارم در آن پستها نمیتوانستم زندگی کنم بنده رفیق بازی و دوست بازی در صورتی میکنم که شرایط و صلاحیت آن کار درش جمع باشد اگر اتفاقاً یک دوست و رفیق من عالم و فاضل و درست بود این را نباید ایراد بگیرید که چرا با موجود بودن سایر شرایط او را گذاشتم در سر یک کاری و متأسفانه بنده این قبیل اشخاص را هم به کار دعوت نکردهام عرض کنم که آقای سرهنگ ضرغام هم به شهادت همین سرلشگر هدایت که اینجا تشریف دارند از من خواستند که سرهنگ ضرغام مورد اطمینان و احتیاج من هست ایشان را بفرستید به وزارت دفاع ملی از ایشان تقاضا کردم که سرهنگ ضرغام یک مرد پست درست و وظیفهشناس و عجالتاً این کار را اداره کرده بنده با انتقال ایشان موافقت نکردم حالا ایشان هم مثل آقای آبتین رئیس کل گمرک میفرمایید یک همچو عملی کرده است که در ظرف این چند روز هزار تن شکر را زیر و رو کردهاند که هیچ کس متوجه نشده است اگر دلیل و مدرکی دارید بفرمایید شما آقایان خودتان رسیدگی کنید (میراشرافی- خودتان رسیدگی کنید) آقای میراشرافی شما این موضوع را درست تحقیق بفرمایید و بعد بیایید به بنده بگویید اگر بنده بگویم که میفرمایید صحیح نیست شما همه چیز میخواهید که بنده بگویم آخر آقا یک مردمی که آنجا هستند. چشم ندارند را امروز اشخاصی که میبینند یک تن شکر یا صد تن شکر خارج میشود آنها را ول نمیکنند که حسن و تقی ببرند و بخورند اینها میآیند داد میزنند فریاد میزنند اگر بنده به حرفشان گوش نکردم یقه آقایان را میگیرند و اگر آقایان هم ول کنند و گوش نکنند یقه بالاتر را میگیرند بالاخره آرام نمیشینند نمیشود به هزار نفر گفت صدایش را در نیاور به هر حال بنده نسبت به آقای سرهنگ ضرغام عرضی نمیکنم که ایشان مرد درست و وظیفهشناسی است دستگاه ممکن است خوب نباشد بفرمایید کیها هستند تا تعقیب بکنیم این را میخواستم خدمتتان عرض کنم که واقعاً کارمندان دولت را سعی کنید تقویتشان کنید و تأییدشان بفرمایید اشخاص خوب را تقویت بفرمایید به آنها کمک کنید و این مبارزهای را که اعلام فرمودید بنده هم تقدیر میکنم و بنده هم یکی از اشخاص کوچکی هستم که در این مبارزه شرکت میکنم گر چه جنابعالی همیشه با بنده مخالف بودید همان طوری که فرمودید حالا بنده جزو اشراف و جنابعالی جزو پرولتاریا هستید بنده نمیدانم ولی هیچ مانعی نیست که از حیث سلیقه با هم اختلاف داشته باشیم معذلک با تمام بیلطفی که نسبت به بنده دارید بنده در صف اول این مبارزه واقع میشوم به شرطی که این مبارزه در راه صحیح باشد یک مبارزه صحیح و اساسی باشد و الّا فرض بفرمایید که فلان مأمور بیادبی کرده است یا دلتنگی برای شما فراهم نموده است آن مأمور را در حدود همان بیادبی تنبیهش بفرمایید و یا این که به بنده بفرمایید در هر صورت تشویق کارمندان جدی با خود آقایان است بنده میخواستم با اجازه جناب آقای رئیس پاسخ آقای بوشهری را هم مختصر عرض کنم.
رئیس- وقتی که خودشان سؤال کردند بفرمایید برای این که باید خودشان اول صحبت کنند بعد جواب داده شود. آقای میراشرافی بفرمایید.
میراشرافی- فرمایشاتی که آقای دکتر امینی کردند ابداً بنده را قانع نکرد چیزی که مسلم و یقین و قطعی است این است که در گمرکات تهران حریق عظیمی رخ داده است و این حریق متجاوز از ده میلیون تومان مال مردم را خاکستر کردم بنده دلایلم
را گفتم و آقای دکتر امینی سفسطه کردند دیدید که جواب ندادند دستگاه آتشنشانی گمرک که در سال چندین هزار تومان بودجهاش هست در آن شب چه عمل کرده است و گفتم قبل از این که حریق اتفاق بیفتد مأمورین مربوطه تقاضایی برای تکمیل کار ماشینهای اطفاییهشان کرده بودند و به آن تقاضا ترتیب اثر داده نشده در این قسمت به من جواب نفرمودند بنابراین بنده به مطالب ایشان تسلیم نمیشوم و قانع نیستم و به عقیده خودم باقی هستم که انبار گمرک را آتش زدند به دلیل این که خودشان فرمودند که انبار شماره ۸ انباری است که طاق شیروانی چوبی دارد و انبار شماره ۳ طاقش بتون آرمه میباشد بنابراین اگر سیم برق بود از دو کارخانه که برق نیامده یک رشته برق آمده اگر از سیم برق بود اول باید انبار شماره ۸ آتش بگیرد بعداً انبار شماره ۳ و فرمایشات دیگر هم که فرمودند چون همیشه عادت دارند که سفسطه بکنند خیال میکنند که با این حرفها میتوانند قانع بکنند که در گمرک آتشسوزی نشده آقای دکتر امینی در گمرک آتشسوزی شده یا عمد بوده یا سهو بود یا دزدها کردند یا غفلت شده در هر حال رئیس کل گمرک مسئول است نمیتوانید این حرف را اینجا بزنید بنده یادم میآید افسر بودم در لشکر دوم انبار ملبوس یک هتک آتش گرفت رضا شاه آمد آنجا از فرمانده گردان انباردار از فرمانده هتک از فرمانده لشکر تمام را خلع درجه کرد و گفت آقا شماها مسئول ارتش هستید مسئول مال مردم هستید شما آقای دکتر امینی مسئول مال ملت هستید نمیتوانید اینجا بگویید این آتشسوزی اتفاقی بوده آتشسوزی نشده در هر حال مدیر کل گمرک شما مسئول است مدیر کل گمرک شما اگر بگوید که آتشسوزی عمدی نبوده است و به عقیده من حتماً عمدی بوده به چند دلیل به همان دلیلی که خودتان فرمودید که اشیا و اموال مردم را میبرند و برای این که انباری از بین برود موجودی نشان ندهد انبار را آتش میزنند (وزیر دارایی- بنده چنین عرضی نکردم) دفتر کلی که فرمودند دفتر کل عبارت از یک صورتی است از واردات این هیچ کنترل نمیکند که چه چیزی توی انبار باقی مانده است و چی باقی نمانده است به خصوص وقتی که شما انبار را آتش زدید وقتی که دستگاه شما انبار را آتش زد و خاموش نکرد و اموال مردم از بین رفته چیزی نفرمایید جناب آقای وزیر دادگستری پنجاه تا دفترچه فایده دارد وقتی کسی نمیتواند کنترل بکند (مرآت اسفندیاری- بیمه بروند پولش را بگیرند) پس شما مجلس شورای ملی را بیمه کنید آتش بزنید که پولش را بیمه بدهد بیمه مال کیست؟ بیمه مال این مملکت است شما میگویید شرکت بیمه ایران شرکت بیمه ایران مال ایرانی است مال خارجی نیست (مرآت اسفندیاری- بیست درصدش را شرکت بیمه ایران میدهد) بله بیست درصد ولی بیمههای خارجی وقتی فهمیدند که در ایران آتشسوزی دستی میشود دیگر بیمه نمیکنند مثل این که الان عدهای از تجار شکایت کردند به آقای نخستوزیر که کالاهای ما را بیمه نمیکنند (مرآت اسفندیاری- این از زمان سابق است) بنده که نمیخواهم جنابعالی جسارتی کنم البته حق دارید که توی عرایض بنده هر فرمایشی میفرمایید بنده بشنوم و عرضی نکنم و اما راجع به قند و شکر که آقا فرمودند در دولت آقای دکتر مصدق آقای سرهنگ ضرغام را آوردند در رأس این اداره گذاشتند اگر شما استدلالتان این است پس در دستگاه دکتر مصدق خیلی آدمها بودند بروید آقای دکتر صدیقی را بیاورید بگذارید سر پست وزارت کشور و آقای دکتر ایکس را هم بیاورید بگذارید سر کارش این طور نیست؟ آقای سرهنگ ضرغام در تمام این مدت بر علیه پادشاه این مملکت اقدام کرد و مخالف رژیم بود بنده بهتر از هر کسی سرهنگ ضرغام را میشناسم جنابعالی تعصب دارید حق هم دارید باید هم دفاع کنید اما حقایق هم پیش دیگران واضح و روشن است که میدانند اگر هم جنابعالی قبول ندارید حالا که تشریف میبرید به وزارتخانهتان بگویید دوسیه سه روز قبل را بیاورند اگر این هزار تن را آقای سرهنگ ضرغام توزیع نکرده بودند آن وقت هر چه میل دارید به بنده بفرمایید و این که فرمودید بنده عضو وزارت دارایی هستم بنده که آقا عضو سفارت شوروی که نیستم که هی تکیه کردید بنده عضو وزارت دارایی هستم بنده ابتدا در ارتش بودم از ارتش استعفا کردم سوابق خدمتم را منتقل کردم به وزارت دارایی به موجب یک تصویبنامهای در تمام این مدت هم شغلی، کاری، مدیرکلی، معاونت، وزارت کاری و استفادهای نکردم جز این که سوابق خدمت من در دستگاه وزارت دارایی محفوظ مانده بنابراین راجع به تعهدات ارزی که فرمودید بنده در اینجا صورت مجلس دارم که همین آقای دکتر فخرنیا در اولین جلسه به دستور جنابعالی شرکت کرده و رسیدگی کردند و خود حضرتعالی این شخص را تشویق فرمودید که آقا این کار شما بسیار خوب بود خیلی خوب این کاری که به این خوبی بوده چه شده که سه روز بعد لغو شده این حکمش را قرائت میکنم امضایش اگر جعل است بفرمایید چون امضا زیرش هست آقای دکتر فخرنیا بازرس ویژه کل گمرک و مخبر کمیسیون چون طبق گزارش ۱۵/۱۰/۳۲ اداره کل گمرک نسبت به رسیدگی به پیمانهای واریز نشده گمرک تهران با کمال علاقه و جدیت انجام وظیفه نمودهاید بدین وسیله از خدمات شما قدردانی میکنم وزیر دارایی دکتر امینی) این را من نگفتم این حکم شما است چهار روز قبل دادید بعد هم که دزدها دیدند که آن پروندهها را دارند تعقیب میکنند و برای این پروندهها هم این جوان بیچاره دارد پافشاری میکند فوری منتظر خدمتش کردند گذاشتند در اختیار کارگزینی وزارت دارایی بنابراین بنده به عقیده خودم باقی هستم که گمرک آتشسوزیش عمدی بوده و به فرض این که به فرمایش شما عمدی هم اگر نبوده غفلت شده و مدیرکل گمرک که رئیس آن دستگاه است مسئول است حالا جنابعالی مختار هستید که از ایشان دفاع بفرمایید برای این که مال این مردم در دست شما جناب آقای دکتر امینی اهمیتی ندارد و جان مردم هم هیچ اهمیتی ندارد بنده خیلی متأسفم اینجا یک عرضی بکنم این عرض را بنده برای خاطر جناب آقای سپهبد زاهدی پشت این تریبون میکنم یک روزی که سپهبد زاهدی را گرفتند و توقیفش کردند هیچ کس لوطی نبود که باید اینجا بگوید که چرا این زاهدی را گرفتید و بنده از پشت این تریبون آمدم اعتراض کردم به حکومت دکتر مصدق که چرا زاهدی را برخلاف حق و عدالت گرفتید حالا این اعتراض را به دولت آقای سپهبد زاهدی میکنم من در تمام مدت با دکتر بقایی مخالف بودم روزنامه آتش و شاهد است که چقدر به هم بد و ناسزا گفتیم و تهمت زدیم من اگر راجع به دکتر بقایی حرفی میخواهم بزنم دفاع از شخص نمیخواهم بکنم ولی دکتر بقایی یک استاد دانشگاه یک آدم تحصیلکرده یک آدمی که به این مملکت خدمت کرده یک آدمی که در نهضت ۲۸ مرداد خدمت کرده و سهمی داشته بگیرند و بفرستندش بندرعباس و در همان روزها مهندس رضوی خائن کسی که پش این تریبون فریاد میزد باید رژیم این مملکت عوض بشود (صحیح است) آن کسی که خیانت شاه و مملکت و مشروطه کرد آن کسی که تا ساعت ۱۲ شب پشت میز ریاست مجلس نشست و ما را مثل زندانی در این مجلس محکوم کرد که رأی به اختیارات دکتر مصدق بدهیم یک همچو آدم خائن بالفطرهای را آزادش میکنید این است سهم خادم و خائن بنده میدانم که یک روزی جناب آقای سپهبد اهدی بنده و سایر هکارانمان را بگیرند حبس کنند تبعید کنند آقای کریمی دارم صحبت میکنم (کریمی- بنده هم دارم صحبت میکنم شما حق اعتراض به نماینده را ندارید) آقا شما کار خصوصی را بیرون بکنید (کریمی- شما حق اعتراض به من را ندارید) آقای دکتر امینی امروز بنده تنها دوست آقای سپهبد زاهدی نیستم امروز شما هستید بستگان شما هستند دوستان سپهبد زاهدی وزرایش هستند ایشان هم تعصب برای وزرایشان دارند و برای رفقایشان دارند ولی ایشان هم اشتباه میکنند این رفقا بودند که سپهبد زاهدی را آوردند اما حالا ایشان برای شما نامه محرمانه مینویسند بنده هم در جلسه خصوصی جوابش را عرض کردم دیگر اینجا عرض نمیکنم و جناب آقای رئیس اینجا هم فرمودند که در جلسه رسمی حرفی نزنم بنابراین اینان دیگر حرفی نمیزنم ولی شما تمام فرمایشات تکذیب و برخلاف حقیقت و سفسطه بود و شما دفاع از یک عده مأمور دزد میکنید.
دکتر شاهکار- فعلاً که دعوای رفقا مطرح است آقا
رئیس- آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی- بنده یک موضوعی را میخواستم خدمت جناب آقای میراشرافی تذکر بدهم و آن این است کنده تا امروز یک مرد سیاسی نیستم وقتی که بنده را آوردن به عنوانی که مرد فنی آوردند (میراشرافی- به عنوان چی آوردند؟) فنی، تکنیسین جنابعالی مرد سیاسی هستید (میراشرافی- آقای دکتر امینی از آقایا خجالت میکشم که بیایم آنجا در پشت تریبون بگویم شما را به عنوان چی آوردند) شما حرفهایتان را میزنید و مسائل سیاسی و مسائل فی را به هم مربوط میکنید و بد طاقت جواب شنیدن را هم ندارید (میراشرافی- خیلی طاقت دارم) شما راجع به سرهنگ ضرام و قسمت کار قند و شکر فرمودید بنده جواب دادم بعد فرمودید که در زمان دکتر مصدق بود مخالف شاه بود (میراشرافی- اگر نبود که نمیآوردند یک سرهنگی را مصدر کارش بکنند این از باید آقای دکتر معظمی و دکتر شایگان بود که آوردند) یکی از آقایان نمایندگان که شاید در این مجلس واردتر بودند در موقعی که سرهنگ ضرغام رئیس قند و شکر بودند دکتر مصدق خواست از ایشان تقدیر بکنند ایشان تقاضا کردند از آقای دکتر مصدق که از اعلیحضرت همایونی یک واکسیل آحودانی برایش بگیرند تشخیص این که ایشان طرفدار مقام سلطنت بودهاند یا مخالف هستند شاید آقای وزیر دفاع ملی ایشان را بهتر بشناسند بنده آنچه که ایشان را میشناسم بر مبنای عمل سیاسی نیست و اما آنچه که فرمودید راجع به نامه آقای نخستوزیر بنده هیچ اطلاعی از این مراسله ندارم البته وظیفه یک نخستوزیری هست که از وزرای خود حمایت بکند و در سیاست یک دولت هم بالاخره یک مسئولیت مشترکی دارند بنده خیال نمیکنم یک ایرادی باشد و این را نمیشود ایراد گرفت از یک نخستوزیری که چرا وزرایش دفاع میکند حالا اگر جنابعالی نسبت به یکی از وزرای این دولت (میراشرافی- بنده شما را مضر برای مملکت میدانم شما را از نژاد دکتر مشرفالدوله میدانم) دیگر آقا لازم نیست که توهین بفرمایید (قناتآبادی- مشرفالدوله مگر توهین است؟) بنده که سید نیستم اگر سید بودم (جلال شادمان- درباره سادات حرف خودتان را پس بگیرید)
رئیس- در باب سؤال بفرمایید
وزیر دارایی- آقای شادمان پس میگیریم متوجه نبودم در قسمتی که فرمودید بنده به جان مردم و مال مردم اهمیتی نمیدهم هر کس را مردم روی عملش باید قضاوت کنند بنده خیال میکنم تا این درجه که مأموریت در کارهای دولتی داشتم از رتبه سه اداری شروع کردم (میراشرافی- در رتبه سه رئیس گمرک شدید) بنده در رتبه چهار رئیس گمرک شدم و این را هم متکی هستم به لیاقت خودم برای این که در خانواده من اشخاص دیگری هم بودند و بنده فراموش نمیکنم حرف مرحوم داور را که گفت من به خانواده شعاعالسلطنه خیلی مدیونم برای این که اولین حقالوکالهای که گرفتم از آنها گرفتم ولی یک نفر از آنها را سرکار نیاوردم، بنده با رتبه سه وارد خدمت دولت شدم و بعد از دو سال که در وزارت دادگستری بودم به گمرک منتقل شدم و این مشاغل را بنده به اتکای پشت کار و صداقت و لیاقت گرفتم حالا شما و همین مردمی که خیال میکنید به جان و مالشان اهمیت نمیدهم جان و مال مردم برای من خیلی عزیزتر است چرا برای این که من از طبقهای هستم که از نعمتهای این مملکت بیشتر استفاده میکنم و دینم نسبتاً به مردم زیادتر است (صحیح است- احسنت)
میراشرافی- ولی از دردهایشان بیاطلاعید.
رئیس- از موضوع سؤال و جواب خارج نشوی.
وزیر دارایی- بنده با همین اشرافیت با جنوب شهر بیشتر از شما تماس دارم و در خود این مردم پابرهنه هم بیشتر از شما طرفدار دارم (میراشرافی- آقای لاری طرفدار شما است) آقای لاری هم بسیار مرد شریف و خوبی است (صحیح است) این که اشکال ندارد عرض کردم که اتهام و تهمت بسیار ساده است و اما قضاوت راجع به مردم را مردم باید بکنند.
۶- تقدیم یک فقره لایحه به وسیله آقای معاون نخستوزیر
رئیس- یک لایحهای آقای وزیر دادگستری دارند.
معاون نخستوزیر (آقای غلامرضا فولادوند)- لایحهای است با قید سه فوریت (میراشرافی- دولت لایحه سه فوریتی نمیتواند بدهد) از طرف وزارت دادگستری و وزارت دفاع ملی تقدیم میشود مربوط است به انحلال دیوان عالی کشور و دادگاه عالی انتظامی که در زمان حکومت سابق پیش آمده و همچنین مربوط است به اصلاحاتی که رئیس دولت سابق در قانون آئین دادرسی و کیفر ارتش به عمل آورده است و چون این دولت این اقدامات ابر خلاف قانون اساسی میدانسته است به این اقدامات توجهی نکرده و دیوان کشور و دادگاه عالی انتظامی را کماکان ابقا کرده و قوانین مربوط به دادرسی ارتش را هم که آقای دکتر مصدق تغییر دادهاند و لایحه قانون دیگر وضع کرده بودند منشأ اثر قرار نداده و مطابق قوانین سابق که مجلس شورای ملی تصویب کرده بود عمل کردند این است که برای تصویب این لایحه را تقدیم میکنم.
۷- بقیه مذاکره در لایحه مرجع رسیدگی به جرایم سارقین مسلح
رئیس- چون لایحه سارقین مسلح هم با دو فوریت است و در دستور است فعلاً نمیتوان این لایحه را مطرح کرد. آن مقدم است بقیه پیشنهادات آن لایحه مطرح میشود پیشنهادی آقای میراشرافی کردهاند الان قرائت میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
مقام مقدس ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد میکنم که لایحه مجازات سارقین مسلح مسکوت بماند.
میراشرافی
رئیس- توضیح دارید بفرمایید
میراشرافی- توضیح دارم و مفصل هم دارم (چند نفر از نمایندگان- مخالفیم) بنده نمیگذارم که آقایان به پشت تریبون برسید به خودتان زحمت ندهید بنابراین خیلی عصبانی نشوید عرض کنم یک لایحهای جناب آقای سرلشکر هدایت وزیر جنگ تقدیم مجلس شورای ملی کردند برای سارقین مسلح (دکتر شاهکار- فقط عنوانش این بود) برای سارقین مسلحی که به خانه اشخاص وارد میشوند در حین سرقت اگر که هتک ناموس کردند محکوم به اعدام بشوند بنده خودم از موافقین این لایحه هستم و بودم برای این که هر کسی باید در خانه و زندگیاش امنیت داشته باشد مخصوصاً امنیت ناموسی که اهم تمام مسائل زندگی بشری حیثیت ناموسی ایشان است (صحیح است) علیالخصوص ما مسلمانها که پابند به دین و مذهب مقدس اسلام هستیم خیلی به این نکته اهمیت میدهیم حتی یک وقتی یک فحش ناموسی هم یکی به یکی بدهد اگر یک قدری عصبانی باشد ممکن است خودش را بکشد (دکتر شاهکار- اقلیت هم همین طور است) اقلیت هم همین طور است یهودیها هم همین طور عرض کردم که شعبه مرتضی علی (عبدالرحمن فرامرزی- هر مسلمانی) یک قدری تعصبش در این جریان جناب آقای دکتر شاهکار زیادتر است (مراد اریه- هر ایرانی) (فرامرزی- هر مسلمانی) (قنات آبادی- صحیح است هر مسلمانی) هر بشری بگذارید حرفم را بزنم.
رئیس- آقایان یک قدری مرافات آئیننامه را بفرمایید.
میراشرافی- بنده دلیل این که پیشنهاد سکوت دادم این است که دزدی و هتک ناموس تنها راجع به خانه اشخاص نیست یک دزدی هست از دیوار خانه یک شخصی میرود بالا قالیچه و زندگی آن شخص را میدزد دنیا هم به هم نمیخورد طوری هم نمیشود جبران یک قالیچه یا یک مختصر پول یا یک مختصر جواهر اهمیتی ندارد اما دزدانی در اجتماعی به ما امر و زن هستند که باید مجلس شورای ملی به آنها توجه بکند و اگر بخواهد قانونی بگذراند اول باید برای دزدهای گردن کلفت آنهایی که میلیون، میلیون تومان پول این مملکت را میبرند و میخورند برای آنها قانون بگذارند از روزی که ما رفتیم در کمیسیون سازمان برنامه پروندهها را خواستیم و مطالعاتی کردیم به قدری سؤالی و افتضاح در این دستگاه است که حد ندارد (تیمورتاش- مثل دستگاههای دیگر است) من حرف نمیزنم این حرف جناب آقای مهندس جفرودی است که از طرف کمیسیون سازمان برنامه رفت و توزیع سیمان را کنترل کرد و دیروز آمد و گفت آقایان من دیگر پایم را آنجا نمیگذارم برای این که آن قدر درد آنجا هست که من عذاب وجدانی دارم در ماه پنج هزار تن سیمان در مرکز توزیع میکنند و همهتان میدانید که قیمت دولتی سیمان کیسهای ۱۲ تومان است و در بازار آزاد کیسهای بیست تومان (شوشتری- ۲۸ تومان) جناب آقای شوشتری هم میفرمایند ۲۸ تومان بنابراین به عقیده من وظیفه آقایان نمایندگان مجلس شورای ملی که میخواهند قدم برای خیر و صلاح این مملکت بردارند اول جلوگیری از این نوع دزدیهاست از این نوع هتک ناموسهای اجتماعی است حالا به طور مثال بنده یک پرونده را به عرض آقایان میرسانم.
رئیس- خیلی مختصر باید صحبت بفرمایید.
میراشرافی- خیلی مختصر عرض میکنم.
رئیس- نه آقا پرونده را اصلاً نخوانید
میراشرافی- یک رزومه عرض میکنم و این مدت را که قربان با بنده صحبت فرمودید جزو حساب نیاورید.
رئیس- اجازه بفرمایید ماده ۱۴۷ آییننامه قرائت شود.
(به شرح زیر خوانده شد)
ماده ۱۴۷. هر یک از نمایندگان حق دارد از مجلس کتباً تقاضا نماید که طرح یا لایحه قانونی که به مجلس مراجعه شده است موقتاً یا دائماً مسکوت بماند در این قبیل موارد در خصوص رد یا قبول این تقاضا قبل از این که در موضوع اصلی بحث شود پس از توضیح مختصر پیشنهاد کننده و پاسخ آن از طرف یک مخالف که باید با رعایت اختصار کامل به عمل آید و محدود به بحث در موضوع باشد رأی گرفته میشود.
رئیس- حالا توضیح مختصر خودتان را بدهید.
میراشرافی- بنده مختصر عرض میکنم خیلی از جناب آقای رئیس هم معذرت میخواهم به موجب این پرونده آقایان ۹۵۰ هزار تومان پول ملت ایران را سه روز قبل به یک آدمی که حقوق ملت را دارد از بین میبرد و هتک ناموس این ملت را کرده است داشتند میدادند که کمیسیون برنامه جلویش را گرفت یک شخص خارجی آمده است از لوی ۲۲ راهآهن آذربایجان به میانه راه برداشته قراردادی با وزارت راه بسته با شرایط محکم کارش را تمام کرده بعد از دو سال تحویل داده بعد آمده ادعا کرده یک میلیون تومان به من ضرر خورده صد کمیسیون شده همه رسیدگی کردهاند و نوشتهاند که این ادعایش بیمورد است در شورایعالی سازمان برنامه در هیئت نظار کمیسیون کردند گفتند این کار بیمورد است حق ندارد همین جناب آقای دکتر شادمن که سه روز قبل پشت این تریبون بود و همه تأییدش کردید و گفتید مرد شریف و با وجدان و درستکاری است این آقا در این پرونده مطابق صورت مجلس است که میخوانم اگر جناب آقای رئیس اجازه بدهند که رفتهاند و رسیدگی کردهاند و گفتهاند ادعای این شرکت بیمورد است و نباید این پول را بدهید آقای مهندس حامی که در کمیسیون برنامه گفتید مورد حمایت همه است من گفتم که مخالف هستم (یک نفر از نمایندگان- بسیار مرد صحیحی است) آقای مهندس حامی گزارش داده که این پول را نباید پرداخت کنید. (صحیح است) آمدند در شورای سازمان برنامه تشکیل جلسه مشترک دادند آقای دکتر شادمان هست در مجمع مشترک میگویند که آقا این پرونده را چه بکنیم رأی مخفی گرفتهاند دسته جمعی رأی دادند که این ادعا بیمورد است جناب آقای ابوالقاسم پناهی مدیر عامل سازمان برنامه شده است اخوی آقای حبیب پناهی است (پناهی- باج به شما نداده است) باج با خوی داده است نهصد و پنجاه هزار تومان آمدند پرونده را به جریان انداختند باز شورای سازمان برنامه رأی داده که این پول را نمیتوانیم بدهیم مهندس حامی گفته که نمیتوانم بدهم تصویبنامهای بردهاند. به هیئت دولت که این پرونده را به حکمیت مراجعه کنیم هیئت دولت هم یک مشت مردمان شریف که من به اکثرشان ارادت دارم گفتهاند که چه مانع دارد به حکمیت برود به محض این که تصویبنامه صادر شد اولین پروندهای را که به حکمیت فرستادند پرونده اخویشان است چون توضیح زیادی بدهم در یک نطق قبل از نمیخواهم دستور راجع به این موضوع توضیح خواهم داد بعد آقای پناهی بعضی از گزارشات لازم را از توی پرونده برداشته است و به هیئت داوری نداده است و هیئت داوری رأی داده است این ۹۵۰ هزار تومان را به این شخص بدهید (تجدد- داورها کیها بودند) این پرونده را بنده خواستم در کمیسیون برنامه مطرح شد اعضای کمیسیون برنامه رأی دادند که این پول پرداخت نشود تا رسیدگی کامل بشود و باید تشکر این کار را از آقای دکتر جزایری و آقای مهندس جفرودی و آقای مهندس ظفر کرد چرا برای این که آقای مهندس جفرودی
در کمیسیون برنامه توضیح دادند که لوی ۲۲ مال ایشان بود و لوی ۲۳ مال ما بود که ما همین کار را با همین شرایط با همین مدت با همین پول کردیم ۱۷۰ هزار تومان ضرر کردیم و چون در پرونده حق نداشتیم مطالبه هم نکردیم و خودشان تصدیق کردند که این پول را نباید داد بنابراین خواستم به آقایان عرض کنم که تنها دزد مسلح که از دیوار میرود بالا قالیچه من را میبرد این تنها نباید اعدام بشود آنهایی که میلیون میلیون پول این مملکت را میبرند آنها باید تکلیفشان روشن بشود آنها را هم باید اعدام کرد جناب آقای حبیب پناهی خیلی عذر میخواهم (پناهی- عذر شما برای من ارزش ندارد) پرونده دیگری در وزارت راه هست که ایشان شصت کیلومتر راه بین اهواز و خرمشهر را گرفتهاند و هیچ خرج آنجا نکردند و چند میلیون تومان پول گرفتهاند و کاری هم نکردهاند خواستم به آقایان عرض کنم که تکلیف این پروندهها را تعیین کنید بنده پیشنهادم را هم پس گرفتم.
رئیس- نباید در اطراف پیشنهاد خارج از موضوع صحبت کرد بنابراین همان لایحه سارقین مسلح مطرح است پیشنهاداتش قرائت میشود پیشنهاد آقای ارباب (به شرح زیر خوانده شد)
پیشنهاد میکنم تبصره ذیل به ماده واحده سارقین مسلح اضافه شود- هر راننده تاکسی و هر یک از صاحبان وسایل نقلیه که به نوامیس اشخاص تعرض یا اهانت نماید مشمول قانون مجازات سارقین مسلح خواهند بود.
مهدیارباب
شوشتری- قانون جداگانه دارد
رئیس- آقای ارباب
ارباب- بنده استدعا میکنم آقایان نمایندگان محترم توجه به توضیح بنده بفرمایند و اگر وارد بود رأی میدهند و اگر وارد نبود رأی نمیدهند استدعای توجه دارم یک سال و نیم پیش که هرج و مرج سرتاسر کشور را فرا گرفته بود در روزنامه خواندید آقایان که نوشته بود در خیابان امیرآباد یک تاکسی یک خانمی را سوار کرده به منزلش برساند برده است و اعمال دیگری مرتکب شده است تمام مردم که دارای اتومبیل شخصی نیستند همه مردم دارای حیثیت و ناموس هستند اگر چنین عملی اتفاق افتاده کما این که شاید مکرر هم اتفاق افتاده است و برای حفظ آبرو و حیثیت خودشان به جایی شکایت نکردهاند اگر چنین اتفاقی رخ داد به عقیده بنده بایستی به دادگاه نظامی برود و هر چه زودتر تکلیف آن جانی را تعیین کند حالا آقایان میفرمایید اگر یک چنین جانی یک همچو عملی مرتکب شد نباید برود به دادگاه نظامی بنده عرضی ندارم این بستگی دارد به تشخیص آقایان و آن حس ناموسپرستی که در همه آقایان سراغ دارم.
عبدالصاحب صفایی- پس بگیرید آقا
ارباب- پس نمیگیرم
احمد فرامرزی- وکیلی که اعتبارنامهاش تصویب نشده میتواند پیشنهاد بدهد؟ چون حقوق هم نمیگیرد حق پیشنهاد ندارد.
رئیس- آییننامه در این مورد مسکوت است حق نطق دارد و حتی حق رأی دارد در اینجا در ماده ۲۲ اسمی از پیش نهار نیست و حق نطق و رأی دارد ولی رأی به اعتبارنامه خودش نمیتواند بدهد آقای پیراسته مخالفید؟ بفرمایید.
پیراسته- گاهی مسائلی در اینجا مطرح میشود که به نظر بنده اگر مطرح نشود یا اقلاً قبلاً با کسب اطلاع مجلس مطرح بشود خیلی بهتر است چون به نظر بنده در سنگر مصونیت بودن و اشخاصی که حق دفاع ندارند در مجلس حضور ندارند آنها را در مجلس مورد حمله قرار دادن دور از جوانمردی است به نظر بنده مجلس تکلیفش را قانون معین کرده است که به چه وسیله نمایندگان حق نظارت در امور مملکت را دارند اگر حق نظارت درست اعمال نشود یعنی اگر کسی حقی را که قانون داده است ادا نکند به وظیفه نمایندگی خیانت کرده و اگر بیشتر از آنچه را که قانون به نماینده حق نظارت داده است ما بخواهیم بیشتر از آن عمل بکنیم آن وقت دخالت در قوه مجریه یا قضاییه کردهایم.
اینجا مطلبی مطرح شد که اتفاقاً در کمیسیون برنامه هم مطرح شد و بنده به تفصیل شرح دادم عرض کردم رأی حکمیت وقتی صادر میشود آقایان اغلب اطلاع دارند اساتید حقوق هستند جناب آقای وزیر دادگستری تشریف دارند میدانند که بنده وکیل مجلس حق ندارم بنویسم یا بگویم که رأی حکمیت اجرا بشود یا نشود (دکتر جزایری- آقای پیراسته شرایط رأی حتماً کافی نبوده است)
رئیس- در پیشنهاد بفرمایید.
پیراسته- بنده منظورم این است که گاهی یک مطالبی در اینجا عنوان میشود که در خارج ممکن است سوءتعبیر بشود به نظر بنده همان طور که در گذشته سابقه بود بهتر بود اگر یکی از آقایان نمایندگان محترم به موضوع خاصی نظر دارند آن را به ترتیبی که قانون معین کرده است بفرستند به کمیسیون عرایض تا در کمیسیونهای مربوطه رسیدگی بکنند و روشن بشود اگر کسی قصوری کرده (میراشرافی- یک کلاس درس برای وکلا باز کنید درسشان بدهید) بنده وسط حرف شما حرف نزدم خواهش میکنم وسط حرف من حرف نزنید اگر قصوری کرده طبق قوانین به مجازات خودش برسد و الا این که بنده بیایم اینجا و برای دلتنگی یا کدورتی که از کسی داشته باشم او را مورد حمله و اهانت قرار بدهم صحبح نیست (میراشرافی- ماده ۹۰) اما موضوع دوم که جناب آقای ارباب پیشنهاد کردند به نظر بنده خیلی از جرایم هست که بایستی واقعاً برای آن مجازات شدیدتری معین بشود اما باید ارتباط داشته باشد با لایحهای که مطرح است و الا ممکن است اینجا پیشنهاد بفرمایید که هر بنایی که بد بنایی کرد اعدام بشود (ارباب- در صورت نبوت) در صورتی که ثابت بشود قابل مجازات است و الا قبل از نبوت که مجازات نمیشود مقصود بنده این است که پیشنهادی که میشود ارتباط داشته باشد با لایحهای که آمده است دولت گفته یک دستهای که امنیت را از مردم سلب میکنند و واقعاً نمیشود زندگی کرد زندگی قابل دوام نخواهد بود برای این که جلوگیری از عمل آنها بشود یک مجازات شدیدتری پیشنهاد نموده پیشنهاداتی که میشود باید در حدود لایحه بشود یا بهتر بشود اما این که در لایحه مربوط به سارقین مسلح بیاییم راجع به تاکسیها صحبت کنیم این پیشنهادات الی غیرالنهابه ادامه خواهد داشت به نظر بنده آقای ارباب اگر پس بگیرند این پیشنهاد را در جای خودش پیشنهاد کنند که مربوط به لایحه باشد بهتر است.
ارباب- گر چه این موضوع بیارتباط نیست با لایحه معذلک پس میگیرم.
(احسنت)
رئیس- پیشنهاد دیگری قرائت میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
پیشنهاد میکنم تبصره ذیل به ماده واحده اضافه شود در صورتی که ساکنین منازل و مساکن در مقام مدافعه از ناموس و جان و مال خود برآیند و بالنتیجه در محل واقعه مرتکب قتل یا جرح یا ضرب سارقین مسلحی که شبانه به مساکن و منازل آنها رفتهاند بشوند از مجازات معاف خواهند بود.
کریمی
رئیس- آقای کریمی
کریمی- اینجا در تبصرهای که دولت داده است (تیمورتاش- خودتان پیشنهاد را یک مرتبه دیگر بخوانید) در صورتی که ساکنین منازل و مساکن در مقام مدافعه از ناموس و جان و مال خود برآیند و بالنتیجه در محل واقعه مرتکب قتل یا جرح یا ضرب سارقین مسلحی که شبانه به مساکن و منازل آنها رفتهاند بشوند از مجازات معاف خواهند بود.
(چند نفر از نمایندگان- این عین قانون است) قانون نوشته است در صورتی که ساکنین محلهای مزبور در مقام مدافعه از مال یا جان یا ناموس البته این یک عیب دارد که مال را قبل از ناموس نوشته است که این را من اصلاح کردهام یک جملهای نوشته است و یا جلوگیری از بردن مال در محل سرقت مرتکب قتل با جرح و یا ضرب سارقین بشوند اجازه بفرمایید سارقین مطلق را اینجا گفته است نتیجه این طور میشود که مردم بیکار و مستأصل و پریشان این مملکت یک عدهای که آفتابه دزدی میکنند در روز که در باز است آهسته خودش را میرساند توی منزل، و از روی استیصال یک آفتابه میخواهد بدزدد صاحبخانه با کمال خونسردی دستور میدهد به نوکرش که دست او را از کتف ببرند آنها هم میآیند دست این بیچاره آفتابه دزد را از کتف میبرند با کمال تفریح آن وقت جنابعالی هم اگر رد بشوید بگویید نکنید این کار را میگویند شما این کار را کردید شما قانون گذراندید آقایان در مملکت متمدن که نمیآیند مردم را آماده کنند برای آدمکشی این که صحیح نیست بنده اصلاح کردم با این عبارت که اگر سارق مسلح بود و شبانه آمد به خانه کسی و درصدد دفاع برآمد در آنجا صاحب منزل او را زد کشت این چنین کسی مقصر نشود نه این که یک آفتابه دزد بیاسلحهای را بزند اینجا در تبصره دولت کلمه مسلح را هم ندارد بنده منظورم این است که مسلح باشد اگر مسلح است شما حق دارید یک شبه والا یک کسی که از فرط بیچارگی آمده است یک دهشاهی میبرد شما چه حقی دارید که او را بکشید این ترقی اخلاقی ملت ایران شده که بیایند آدم بکشند؟ این آخر معنی ندارد خوب اگر دزد مسلحی به خانه کسی رفت ایشان درصدد دفاع از مال و جان و ناموس برآمد و کسی را کشت البته او باید کشته شود و الا این آقای لردی که در منزلش ده نفر نوکر گردن کلفت دارد با کمال تمسخر میگوید این را ببر دستش را ببر اگر شما از آنجا رد میشوید عاطفه شما تحریک میشود میروید وساطت میکنید میگوید که آقا شما خودتان قانون گذراندید، این معنی ندارد این قانون نیست نباید مردم را بیجهت کشت باید این نکته رعایت بشود بنده تبصره دولت را به این ترتیب اصلاح کردم در صورتی که ساکنین منازل و مساکن در مقام مدافعه از ناموس و جان و مال خود برآیند و بالنتیجه در محل واقعه مرتکب قتل یا جرح یا ضرب سارقین مسلحی (حالا راجع به شب و روز بنده حرفی ندارم میخواهید شبانه را برمیدارم) مسلحی که به مساکن و منازل آنها رفتهاند بشوند از مجازات معاف خواهند بود (وزیر دفاع ملی غیرمسلح چه میشود) (یکی از نمایندگان- در تاریکی چه جور تشخیص میدهید که اسلحه دارد یا نه؟) غیر مسلح را باید بدهید دست پاسبان ببرد کلانتری و چند شلاقش بزند.
رئیس- آقای عبدالرحمن فرامرزی مخالفید؟ بفرمایید.
عبدالرحمن فرامرزی- چون در اصل قانون نظر ایشان پیشبینی شده بنده از ایشان خواهش میکنم که پس بگیرند برای این که قانون نظر ایشان را تأمین کرده و خطر این همین است که اگر ایشان پس
نگیرند و رأی بگریم و رد بشود مثل این است که مفهوم قانون که دفاع صاحب خانه از مال و ناموس باشد از بین میرود به این جهت من از ایشان خواهش میکنم که پس بگیرند چون نظرشان تأمین است (کریمی- مسلح باید باشد تا کشته شود) مسلح آقا فرق میکند از برای یک آدم ضعیفی یک آدم گردن کلفتی که با چنگال قوی میآید (میراشرافی- مثل قشقاییها) این هم مسلح است (کریمی- مردم را گرسنه نگه داشتید پس بکشید) شیر اسلحه ندارد پلنگ هم اسلحه ندارد (کریمی- پس آفتابه دزد را بکشید) ولی اگر یک پلنگ با یک آدم ضعیفی روبهرو شد او آدم را میدرد اگر یک سارقی وارد منزل کسی شد و آن شخص دفاع کرد و این سارق درصدد مقاومت برآمد که این مقاومت منجر به قتل دزد شد باز هم باید صاحبخانه معاف باشد برای این که آن دزد رفته آنجا چه کار بکند احوالپرسی کند؟ بیایید قانون شرع را اجرا بکنید من هم حرفی ندارم بیایید دستش را ببرید مگر شروع گفته وقتی که سارقی رفت از یک خانهای سرقت کرد دستش را وقتی باید ببرند که اسلحه داشته باشد؟ این جرم داشتن اسلحه و نداشتن نیست جرم دزدی است میگوید بکشید یک آدم عاجز بیچارهای که نمیتواند زندگی کند مگر این که یک آفتابه حلبی از خانه شما بلند کند این را بکشند برای خودش هم بهتر است این است که من خواهش میکنم از شما که این پیشنهاد را پس بگیرید و زیاد مقید به آن فکر خودتان هم نباشید تا در مجلس مطرح نشود و رد نشود برای این که رد شدنش یک ضرر معنوی دارد چون حتماً رد میشود این است که من از شما خواهش میکنم که پس بگیرید.
رئیس- باید رأی گرفته شود
میراشرافی- بنده طبق ماده ۹۰ اجازه خواستم.
رئیس- آن به موقع خودش آقای معاون نخستوزیر مطلبی دارید بفرمایید.
معاون نخستوزیر (آقای غلامرضا فولادوند)- جناب آقای کریمی توجه بکنید اشتباهی برای جنابعالی به عقیده بنده رخ داده مجازات سارقین عادی در دادگستری است این لایحه استثنا کرده سارقین مسلح و سارقینی که تعرض به ناموس اشخاص میکنند در دیوان دادرسی ارتش (کریمی- بنده هم عرض کردم پس تبصره را بخوانید) علی هذا درباره این نوع سارقین اگر صاحب خانه در مقام دفاع برآمد و آنها مضروب یا مقتول شدند صاحب خانه از مجازات معاف است نه هر سارقی سارقینی که در ماده واحده تعریف کرده این میرود در دیوان حرب محاکمه میشود.
کریمی- جناب آقای رئیس با این که تبصره این معنی را نمیرساند ولی چون معاون نخستوزیر توضیح داد بنده مسترد میکنم (احسنت)
۸- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
رئیس- جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز سهشنبه سؤال آقای پیرنیا سؤال آقای بهبهانی اعتبارنامه آقای ارباب و آقای ایلخانیزاده و این دو لایحه جزو دستور است (میراشرافی- جناب آقای رئیس ماده ۹۰ بنده ماند) ماده ۹۰ شما محفوظ میماند برای جلسه بعد.
(مجلس یک ساعت و پنج دقیقه بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت
سؤالات نمایندگان
سؤال راجع به بودجه
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
خواهشمندم به جناب آقای وزیر دارایی اطلاع فرمایید برای پاسخ به سؤالات زیر در مجلس شورای ملی حضور به هم رسانند.
۱. بودجه مخارج سال ۱۳۳۲ و سالهای ۱۳۳۱ و ۱۳۳۰ در حدود ده میلیارد ریال بوده است پیشنهاد هفده میلیارد ریال برای سال ۱۳۳۳ چه موجبی دارد؟
۲. برای کسر بودجه که مبلغ آن بیش از شش میلیارد ریال است چه فکری شده است؟
۳. آیا تنظیم چنین بودجهای لطمه به حیثیت و اعتبار مالی دولت ایران نمیزند؟
۴. آیا تنظیم چنین بودجهای باعث تقلیل ارزش پول ایران و بالنتیجه بالا رفتن قیمتها و تشدید کسرانی نخواهد شد؟
۵. آیا تنظیم چنین بودجهای تعبیر به این که دولت ایران برای تأمین بودجه احتیاج به دریافت کمک از خارج دارد نخواهد شد؟
۶. آیا تنظیم چنین بودجهای لطمه به مذاکرات دولت با شرکتهای نفت نخواهد زد و شدت احتیاج دولت به پول موقعیت او را در مقابل این شرکتها تضعیف نخواهد کرد؟
۷. یا تنظیم چنین بودجهای دولت ایران را در سیاست خارجی ضعیف جلوه نخواهد داد؟
۸. آیا تنظیم چنین بودجهای باعث تضعیف دولت از لحاظ سیاست داخلی نخواهد شد؟
۹. آیا محاسبه شده است که درآمد ملی ما سالیانه چه میزان است که باید ۱۷ میلیارد ریال آن به مصرف مخارج دستگاه دولت برسد؟
۱۰. آیا محاسبه شده است که از حقوق یک نفر کارگر ساده که روزی ۳۵ ریال درآمد دارد چقدر مالیات گرفته میشود؟
۱۱. مخارج مؤسسات سازمان برنامه و سایر شرکتها و بنگاههای دولتی که در بودجه منظور نشده سالیانه چه مبلغ است؟
۱۲. با عواقب وخیمی که تنظیم چنین بودجهای از لحاظ سیاسی و اقتصادی دارد آیا بهتر نیست دولت بودجه پیشنهادی را فوری پس گرفته و با نظر متخصصین بودجه متناسب متوازنی برای کشور تنظیم و پیشنهاد نماید.
دکتر حسین پیرنیا
ریاست محترم مجلس شورای ملی
استدعا دارد مقرر فرمایید جناب آقای وزیر اقتصاد ملی برای جواب به سؤال زیر به مجلس حاضر شوند.
از موقع تشکیل این دولت تا به حال چه مقدار پروانه ورود اجناس از خارج داده شده، به چه اشخاص داده شده ذکر علت و اشخاصی که به آنها پروانه داده شده در جلسه علنی بفرمایید.
بهبهانی
ریاست محترم مجلس شورای ملی
خواهشمند است به دولت اطلاع فرمایند برای جواب پاسخ زیر به مجلس شورای ملی حاضر شوند.
س- از آنجایی که از طرف اعلیحضرت همایونی موافقت با تقاضای فرجام آقای دکتر مصدق گردیده و این خود نشان میدهد که اعلیحضرت همایونی مایل هستند برای رفع هر گونه سوءتفاهم ایشان بتوانند از مراحلی که قانون در اختیارشان گذارده استفاده کنند به چه مجوزی تاکنون برخلاف قوانین موجوده از ملاقات وکلای مدافع آقای دکتر مصدق با ایشان جلوگیری به عمل آمده است.
درخشش
جناب آقای رئیس محترم مجلس شورای ملی
طبق ماده ۱۶۷ آییننامه تقاضا دارم به جناب آقای وزیر دفاع ملی تذکر ذیل را بدهید:
طبق تلگرافی که دیروز از آقای حسین یزدانی مقیم بابل به اینجانب رسید فرماندار نظامی راهآهن شاهی به شهر بابل رفته اطاقهای منزل پدرش را ناگهانی بازرسی کرده سپس به خود آقای حسین یزدانی اطلاع داده است طبق ماده ۵ قانون حکومت نظامی بازداشت باید بشود نظر به این که اختیار فرماندار نظامی راهآهن فقط محدود به نقاطی است که راهآهن از آن عبور نماید و در شهر بابل نیز اصولاً حکومت نظامی برقرار نیست تذکر داده شود در صورت صحت این مطلب میتوان گفت این اقدام موافق قانون نیست بنابراین از جناب آقای وزیر دفاع ملی تقاضا دارم با رسیدگی فوری به این امر مقرر فرمایید فرماندار نظامی راهآهن شاهی مزاحم مردم مقیم بابل یعنی آقای حسین یزدانی و پدرش نگردد.
عمیدی نوری ۳۱-۲-۳۳
ریاست محترم مجلس شورای ملی
خواهشمند است مقرر فرمایند جناب آقای وزیر دارایی برای پاسخ سؤال ذیل در مدت مقرر در مجلس شورای ملی حضور به هم رسانند. علت آتش زدن انبار گمرک تهران چه بوده و چه مقدار کالای مردم آتش گرفته و مسئول خسارت وارده کیست؟ و آیا مرتکبین تحت تعقیب قرار گرفتهاند یا خیر؟
میراشرافی