مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ اسفند (حوت) ۱۳۰۱ نشست ۲۳۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ اسفند (حوت) ۱۳۰۱ نشست ۲۳۹

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ اسفند (حوت) ۱۳۰۱ نشست ۲۳۹

جلسه ۲۳۹

صورت مشروح مجلس یوم چهارشنبه ۱۶ حوت ۱۳۰۱ مطابق ۱۹ رجب ۱۳۴۱

(مجلس یک ساعت و نیم قبل از غروب به ریاست آقای مؤتمن‌الملک تشکیل گردید.)

صورت جلسه یوم سه شنبه ۱۵ حوت را آقای امیر ناصر قرائت نمودند.

رئیس- آقای سردار معظم کردستانی (اجازه)

سردار معظم کردستانی- عرض بنده راجع به قسمت کردستان است و پس از تصویب صورت جلسه اجازه فرمائید عرض کنم.

رئیس- نسبت به صورت جلسه ایرادی نیست؟ مذاکرات در ماده اول پروگرام دولت هنوز ختم نشده است. آقای نصرت الدوله در ماده اول حرفی داشتید؟

نصرت الدوله- بلی در مقابل اظهارات شاهزاده سلیمان میرزا توضیحاتی می‌خواستم عرض کنم هر وقت موقع است اجازه بفرمائید عرض کنم.

رئیس- حالا موقع است بفرمائید.

نصرت‌الدوله - بنده خیلی تأسف دارم اظهاراتی که بنده دیروز عرض کردم در جوابی که حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا در مقابل عرایض بنده فرمودید عرایض بنده را درست تعبیر نفرمودید. ایشان فرمودند اکثریت سابق که عجالتاً اقلیت شده‌اند قدری فراموش کار شده و تندی و حرارت را پیشه خود نموده‌اند. در صورتی که بنده خیلی ساعی بودم و محتاج به زحمت هم نبودم که هیچ نوع حرارتی اظهار نکنم و بهیچوجه تندی و حرارتی هم نکردم زیرا عرض کردم که غیر از خواستن توضیحات هیچ نظر دیگری ندارم. و اگر توضیح می‌خواهم برای این است که از تردید بیرون آیم و این بیرون آمدن از تردید من همانطور که احتمال اظهار مخالفت درش می‌رود احتمال اظهار موافقت هم می‌رود پس از عرایض بنده هیچ تندی و حرارتی درش نبود. اما آنطور که شاهزاده سلیمان میرزا فرمودند اکثریت سابق فراموشکار شده است اجازه می فرمائید عرض کنم، اقلیت خوش حافظه است و اکثریت هم دامنه تنقید را خیلی ادامه می‌دهند منتهی اگر امروز شاهزاده سلیمان میرزا جزء اکثریت و طرفدار دولت جدید شده‌اند و نسبت به دولت نمی‌توانند تنقیدی بنمایند نسبت به یک قسمت از همکاران خود تنقید می‌فرمایند. آقای وزیر امور خارجه مقصود بنده را بهتر ملتفت شدند و همانطور که ایشان فرمودند بنده استیضاح نکردم سئوالاتی کرده که می‌دانستم جواب هم دارد و این مسئله هم معمول بوده است که هر وقت یک وکیلی تعقیب یک سیاستی را می‌نماید باید وسایلی برانگیزاند تا دولت یا اشخاصی را که مسئول اجرای سیاست هستند وادار کند که اظهارات خودشان را در معرض افکار بطور آشکار بنمایند. بنده همین نظر را داشتم و در قسمتی که راجع به اقتصادیات و سیاست عرض کردم شاهزاده سلیمان میرزا همچو فرض نموده‌اند که بنده خواسته‌ام عملیات اقتصادی دیگران رنگ سیاسی داشته باشد یا بالعکس عملیات سیاسی آن‌ها رنگ اقتصادی داشته باشد در صورتی که بنده قصدم این نبود. چون مطلب مهم است خواستم توضیح بدهم مقصودم این بود که اوضاع اقتصادی ما هیچوقت بی رنگ سیاست خارجی نبوده است و ما هیچوقت نتوانسته‌ایم در مملکت خودمان به فکر این بیفتیم که راه آهن بسازیم. بدون اینکه وحشت داشته باشیم این ساختن راه آهن به کدام سیاست بر می‌خورد یا مواجه به کدام مشکلات خواهیم شد از ناحیه فلان سیاست خارجی و در حقیقت نقطه نظرم از این مطلب راجع به داخله مملکت بود که باید ما هر چه بیشتر سعی کنیم سیاستی را پیش گیریم که اوضاع اقتصادی ما بکلی خارج از سیاسات خارجی باشد. یک مسئله دیگری را که حضرت والا ایراد فرمودند و خیلی هم در ایرادشان اصرار فرمودند این بود که چه شده است یک دولتی که تازه روی کار آمده هنوز پروگرامش نگذشته است به او حمله می‌کنند. این جا دو مسئله است. اولاً سئوالاتی که بنده کردم در مقابل آن سئوالات فوری عمل نخواستم. قصدم این بود که قبل از شروع به عمل عقاید هیئت دولت را بدانم و این محتاج به بحث زیاد نیست زیرا ممکن بود مثلاً آقای وزیر امور خارجه در چهل روز قبل که کابینه تشکیل شد تا امروز یک عقاید روشنی نسبت به یک سیاست‌هایی داشته باشند و بنده سئوالاتی که کردم قصدم این نبود که چرا تاکنون عمل نکرده‌اند خواستم طرز عمل کردن ایشان را بدانم و به این ملاحظه ایراد حضرت والا وارد نیست. اما نسبت به فکر و اظهار عقیده تصدیق می فرمائید که اگر پروگرام دیروز یا دو روز قبل در مجلس مطرح شده است هیئت محترم دولت چهل روز است معرفی شده و رسمیت دارند و در این مدت موقع برای مطالعه و تعمق برای تهیه زمینه داشته‌اند این بود توضیحاتی که می‌خواستم نسبت به عرایض خودم به عرض آقایان برسانم. یک مسئله دیگر هم راجع به کردستان بود که شاید نماینده محترم کردستان که احق و اولی هستند در ضمن توضیحات خودشان آنرا بیان فرمایند ولی همینقدر عرض می‌کنم وقتی که بنده خطر استقلال کردستان را گوشزد آقایان می‌کردم مقصودم کردستان ایران نبود و اینکه اگر فلان آدم یک خیالی کرده باشد به مجرد خیال او ما نباید در وحشت بیفتیم من این عقیده را ندارم برای اینکه اکراد ایرانی که در نقاط دیگری غیر ایران زندگانی می نموده‌اند اگر امروز به خیال تشکیل دولت مستقلی می‌افتند باید دید روح این استقلال خواهی از کجا است من نمی دانم و تردید دارم که اگر حقیقتاً بطور تحقیق و رفراندوم را اکرادی که در تحت سلطه عثمانی بوده‌اند سئوال کنید که استقلال در همسایگی بین النهرین برای خودشان می‌خواهند یا خیر می‌خواهند در تحت سلطه عثمانی باشند چه جواب خواهند دارد و کدام را قبول خواهند کرد بلکه می‌توانم عرض کنم که شاید آن‌ها دارای عقیده مخالف با استقلال باشند این است که ما باید در این ترتیبات روح حرکات و روح اقدامات را در نظر داشته باشیم و بدانیم که این قبیل وقایع و پیش آمدها و این قبیل افکار ممکن است در آتیه یک لطمه‌هایی به ما وارد آورند و بهتر این است که تا زود است دولت ما در این باب فکری بکنند و یک عقیده‌ای اتخاذ نمایند بخود آقای ذکاءالملک هم آن روز عرض کردم به اشخاصی هم که ذی نفع بودند ما صریحاً گفتیم که دولت ایران نمی‌تواند کردستان را با یک نظر خوبی بشناسد.

رئیس- آقای شیخ العراقین زاده (اجازه)

شیخ‌العراقین زاده- بنده موافقم اگر توضیحات حضرت والا بطور مخالفت تلقی شود بنده می‌توانم عرایض خودم را عرض کنم و اگر من باب توضیح باشد باید یک نفر مخالف صحبت کند بعد بنده عرایض خود را عرض کنم.

رئیس- آقای دانش (اجازه)

آقا میرزا محمد خان دانش- بنده عرضم راجع به کردستان بود که شاهزاده نصرت‌‎الدوله فرمودند دیگر عرضی ندارم.

(جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است)

رئیس- ماده دوم قرائت می‌شود (به شرح ذیل قرائت شد)

ماده دوم- تسریع در تهیه وسائل انتخابات دوره پنجم و مراقبت در صحت جریان آن

رئیس- آقای آصف‌الممالک (اجازه)

آصف‌الممالک- اجمال و اختصار ماده دوم و پروگرام دولت از طرفی و اهمیت امر انتخابات از طرف دیگر سبب شد بنده در این جا قسمتی از اوقات مجلس را به نوبه خود اشغال و عرایضی که در این باره دارم به عرض آقایان برسانم. البته این ماده در نظر یک قسمت آقایانی که اکثریت مجلس را تشکیل داده‌اند و یا در تنظیم پروگرام دولت شرکت داشته‌اند شاید ابهام و اجمالی نداشته باشد لیکن برای بنده و یک عده دیگر که در تنظیم پروگرام شرکت نداشته‌ایم و توضیحات هم در این باب نشنیده‌ایم خالی از ابهام اجمال نیست از این جهت اگر بنده در زمینه و طرز اجرای این ماده اظهاراتی بکنم نباید آقایان از راه مخالفت تصور بفرمایند زیرا من معتقدم یک نفر نماینده که می‌خواهد در مسئولیت دولت شرکت داشته باشد و مقدرات آتیه مملکت را معین کند باید قبل به تحقیق باشد نه معتقد به تقلید و به این جهت اگر عرایضی می‌کنم از باب مخالفت نیست بلکه برای اطلاع از تصمیمات دولت است. راجع به این ماده، ماده دوم پروگرام دولت دو چیز را وعده می‌دهد یکی تسریع در تهیه وسائل انتخابات یکی هم مراقبت در صحت جریان آن. راجع به تسریع تهیه وسائل انتخابات مطابق پیشنهادی که دیشب از طرف آقای رئیس‌الوزراء در خصوص خواستن اعتبار تقدیم مجلس شد دیگر عرضی نمی‌توانم بکنم زیرا قبل از هر چیز ایفاء به عمل نمودند و امیدوارم به زودی مقدمات امر انتخابات فراهم شود و شروع کنند لیکن در عین حال می‌خواستم تذکر بدهم که تنها گرفتن اعتبار کافی نیست و یک مقدمات دیگری هم از قبیل تأکید به حکام و مأمورین ایالات و ولایات لازم است که در موقع اعلان انتخابات عذر تراشی‌هایی که سابقاً معمول بود نکنند و فوری شروع به انتخابات نمایند و همچنین تهیه اوراق و لوازم انتخابات که باید در مرکز تهیه شود و همچنین معتقدم که انتخابات در مرکز و ولایات یک مرتبه شروع شود و مقارن یک موقع خاتمه یابد که لااقل نه خاتمه مجلس چهارم لامحاله اکثریت نمایندگان جدید در مرکز حاضر شوند که فترت پیش نیاید. خطرات فترت را همه آقایان خوب می دانند و بنده هم نمی‌خواهم در این باب تذکر بدهم البته هر چه زودتر انتخابات خاتمه یابد که در موقع ختم دوره چهارم وکلای دوره پنجم در مرکز حاضر شوند بهتر است. اما راجع به مراقبت در صحت جریان انتخابات. صحت انتخابات از دو راه حاصل می‌شود یکی از راه پیش بینی‌هایی که در قانون انتخابات باید شده باشد. قانون انتخابات ما چنانچه در ادوار گذشته هم تجربه کردیم یک نواقص داشت که اغلب آقایان مطلعند و اگر در دوره‌های گذشته یک سوء استفاده‌هایی شده باشد بواسطه همان نواقص بوده است و به همین جهت بود که در ابتدای همین مجلس یک قسمت از نمایندگان تجدید نظر در قانون انتخابات را لازم دانسته و کمیسیونی هم برای تجدید نظر در قانون انتخابات و اصلاح نواقص آن انتخاب شده قریب یک سال هم آن کمیسیون برای اصلاح و تکمیل نواقص آن سعی و مجاهدات کرد ولی متأسفانه بواسطه اختلاف نظرهائی آن قانون از مجلس نگذشت و با این ضیق وقت مجلس چهارم هم تصور نمی‌کنم در این دوره بگذرد که انتخابات دوره پنجم در روی آن قانون خاتمه یابد پس صحت جریان انتخابات بر می‌گردد به مراقبت و نظارت دولت. به عقیده بنده صحت جریان انتخابات وقتی وجود خارجی پیدا می‌کند که ما مطمئن باشیم در موقع انتخاب آزادی کامل به اهالی داده می‌شود و از طرف هیچ حکومت و متنفذی مداخلاتی در امر انتخابات به عمل نخواهد آمد. زیرا انتخابات یک حق مشروعی است که فقط به ملت تعلق دارد و دولت جز برای ممانعت از سوء عملیات بعضی اشخاص متنفذ و حکام از طریق دیگری حق مداخله در انتخابات ندارند آن هم باز بایستی به موجب تقاضای هیئت نظار باشد که مسئول انجام انتخابات هستند واِلا به هر عنوان که در انتخابات مداخله شود آن انتخابات از صورت طبیعی خودش منحرف می‌شود و آن را ن می‌توان یک انتخاب حقیقی و واقعی دانست. بنده هیچ تردیدی ندارم که آقای رئیس‌الوزراء در مورد انتخابات تصمیم دارند بی طرف باشند ولی حرفم در این است که نمی‌توانم اطمینان داشته باشم در ایالات و ولایات آن طوری که آقای رئیس‌الوزراء تصمیم دارند راجع به انتخابات بی‌طرف باشند و یک عده حُکامی که شاید هنوز هم خود را افعال مایشاء می دانند این تصمیم را کاملاً به موقع عمل گذارند. آیا می‌توان مطمئن بود که حکام و مأمورین در موقع انتخابات مداخله و اِعمال نفوذ نمی‌کنند و این حق حاکمیت ملت را به طریق هدیه و عطایا یا یک قسم معاملات دوستانه به دیگران تفویض نمی‌کنند؟ و باز می‌خواهم بفهمم که آیا دولت اصولی اتخاذ نموده است که اگر این قبیل اتفاقات رخ داد جلوگیری کند؟ البته اصول بی طرفی در انتخابات محقّقاً بسیار خوب است و بهترین اصلی است که باید دولت اتخاذ کند ولی باید این اصل با یک ترتیبات صحیح و یک اساس محکمی محفوظ بماند و همان طور که آقای وزیر خارجه دیروز اظهار نمودند در تحت یک تأثیرات و یک احساساتی این بی طرفی از بین نرود. البته مسئله انتخابات یک مسئله مهمی است و بنده و سایرین هم حق داریم اگر در موضوع انتخابات آتیه تا اندازه‌ای نگران باشیم و به مثل معروف از کسی سئوال کردند از چه ترسیدی گفت از آن چه دیدم. بنده و همه علاقمندان حق داریم نسبت به انتخابات آتیه نگران باشیم زیرا در تغییر یک ماده قانون انتخابات که راجع به محلی بودن وکیل بود و کمیسیون تجدید نظر در قانون انتخابات این مسئله را در قانون انتخابات جدید پیش بینی نمود دیدیم یک عده منتظرالوکاله و اشخاصی که معتقد نبودند که نماینده در محل خودش معروف و از آن جا انتخاب شود به قدری این مسئله به ذائقه آن‌ها تلخ آمد که در اطراف این تغییر هجوم‌هایی به ما نمودند و تقریباً کمیسیون را هم از یک قسمت تعرضات بی نصیب نگذاشتند در صورتیکه کمیسیون هیچوقت نمی‌خواست یک حق مشروع کسی را از دست او بگیرد بلکه مقصود کمیسیون از این تفسیر این بود که به حیثیات و اعتبارات نمایندگان ملت بیفزاید و اطمینان و اعتماد عموم افراد ملت را بیشتر به طرف آن‌ها جلب کند علی ایحال در این قسمت بنده نمی‌خواهم زیاد عرایض عرض کنم ولی همینقدر خاطر آقای رئیس‌الوزراء و سایر آقایان وزراء را به این مسئله متوجه می‌کنم که موضوع انتخابات یک امر مهمی است و باید هر قدر ممکن است در این باب دقت فرمایند و اصلی را که اتخاذ می‌فرمایند اصلی باشد که بتوانند چه در مرکز و چه در سایر نقاط آن اصل را اجرا کنند و همانطور که عرض کردم چون از نیت دولت و تصمیمی که راجع به امر انتخابات در نظر گرفته‌اند مسبوق نیستم خیلی ممنون می‌شدم اگر آقایان وزراء یا آقایانی که بهتر از من از نظر دولت اطلاع دارند یک توضیحاتی می‌دادند بلکه بنده و سایر آقایانی که از امر انتخاب نگران هستند مطمئن می‌شدم.

رئیس- آقای تدین (اجازه)

تدین- چون آقای ملک‌الشعراء نماینده محترم در جلسه گذشته در ضمن مذاکره در کلیات اشاره به ماده ۲ پروگرام نمودند و دو موضوع را مطرح و بحث قرار دادند بنده لازم می دانم اول جواب ایشان را عرض کنم بعد وارد بشوم در اظهار عقاید خودم. ایشان دو اعتراض در این ماده فرمودند اعتراض اول این بود که انجام امر انتخابات و تسریع در وسائل انتخابات از وظائف حتمیه هر دولت است و علت اینکه در پروگرام ذکر شده است چیست؟ عتراض دومشان این بود که چرا ذکر کلمه بی طرفی نشده و به مراقبت در صحت جریان انتخابات اکتفا شده است بعد از واضح شدن این دو موضوع در ضمن بیاناتشان مکرر اعتراض کردند و یک کلمه را زیاد تکرار نمودند و در جلسات عدیده هم آن کلمه تکرار شد و به عقیده بنده ذکر این کلمه هیچ مورد ندارد و آن کلمه (کلمه هوچی است) که مکرر ایشان فرمودند هوچی و هوچی‌ها. این مسئله را بالصراحه عرض می‌کنم که این کلمه اسم جدیدی است که از مدتی به این طرف روی جماعت آزادیخواه گذارده شده و یک اصل مسلمی است در دنیا که هر موجودی در عالم خلقت طبعاً دارای یک ضدی است. حالا باید ببینیم این هوچی ضد چی است؟ به عقیده بنده من هوچی (ضد چپوچی است)... مدرس- ضد نیستند مرادفند

تدین- خیر ضد یکدیگرند. هوچی وقتی دید چپوچی چپو می‌کند او هم هو می‌کند و هر وقت چپوچی در مملکت نبود هوچی نخواهد داشت. چندی قبل یکی از متنفذین در این زمینه با من صحبت می‌کرد که این هوچی‌ها چه می‌گویند؟ چرا اعتراض می‌کنند؟ من در جواب گفتم البته در هر جماعتی خوب و بد هست ولی بطور کلی اگر همین هوچی نباشد باید در یکی از مساجد بزرگ ختم مشروطیت را گرفت. حالا اگر از این مسئله می‌گذریم علت این که دولت در پروگرام خودش ذکر کرده است تسریع در تهیه وسائل انتخابات این است که در قانون انتخابات سابق ذکر شده است که ۳ ماه به آخر دوره مانده باید اعلان انتخابات منتشر شود از آن طرف هم همان طور که آقای آصف‌الممالک تذکر دادند مدتی در کمیسیون تجدید نظر در قانون انتخابات در قانون انتخابات سابق مذاکراتی به عمل آمده و بالاخره راپُرتی تقدیم مجلس شد و همان طور که اشاره فرمودند مدتی راجع به یکی از دو ماده اش که تغییر کرده بود اختلاف نظری در بین بود و در جلسات عدیده مذاکره شد که آیا جزء دستور بشود یا نه و بالاخره تا این تاریخ هنوز تکلیف قانون جدید انتخابات معلوم نشده است. ممکن است گفته شود دولت به آن چکار دارد اگر تا اول حمل قانون انتخابات جدید از مجلس گذشت مطابق آن انتخابات را شروع و خاتمه دهند اگر هم نگذشت از اول حمل مطابق قانون انتخابات سابق انتخابات را شروع می‌نمایند. ولی این جا مقدماتی لازم است مخصوصاً با فراهم نبودن وسائل کامل برای مقدمات اقلاً پانزده روز قبل از موقع قانونی دولت باید تکلیفش معلوم باشد که وسائل را کاملاً فراهم کند و آقای آصف‌الممالک وسائل را کاملاً اظهار کردند و بنده محتاج نمی دانم تکرار کنم. یکی از آن وسائل طبع تعرفه است. تعرفه را که دولت طبع می‌کند باید معلوم باشد قانون جدید انتخابات باید طبع کند یا مطابق قانون قدیم و باید تکلیف دولت معلوم باشد که بتواند دستورالعمل به حکام بدهد. به هر جهت دولت عجالتاً یک تکلیف قطعی نمی‌تواند اتخاذ کند. این است که دولت ابتدا شروع می‌کند به خواستن اعتبار برای مصارف کلیه انتخابات که پس از تصویب مجلس شورای ملی به مالیه‌های ولایات تلگراف شود فلان مبلغ از بابت مصارف انتخابات بپردازند. بعد مسئله طبع و ارسال تعرفه است از مرکز به نقاطی که در آن نقاط وسائل طبع فراهم نیست. مثلاً اگر بخواهند از تهران به کرمان یا شیراز یا بلوچستان بفرستند ملاحظه فرمائید چقدر طول خواهد کشید بنابراین قطعاً باید از ۱۵ روز قبل از شروع به انتخابات وسائل آنرا فراهم کنند روز اول حمل روزی است که ۳ ماه به آخر دوره چهارم باقی مانده است و مطابق قانون بایستی از اول حمل اعلان انتخابات در سرتاسر مملکت منتشر شود و در موضوع انتخابات نهایت کوشش به عمل آید که روز اول سرطان نصف بعلاوه یک نمایندگان جدید در مرکز حاضر باشند واِلا اگر در روز اول سرطان عده نمایندگان بقدر کفایت در تهران حاضر بشود و این مجلس هم در روز آخر جوزا منحل شد قطعاً فترت پیش خواهد آمد و به عقیده بنده فترت برای این مملکت یکی از اموری است که فوق العاده مضر است و بطور اجمال عرض می‌کنم اگر بعد از ختم این مجلس فترتی پیش بیاید چنانچه اطلاع بلکه قطع دارم یک مقاماتی هستند که علاقه دارند فترت پیش بیاید و علاقمندان به ایران و ایرانیت بایستی کوشش کنند این مسئله واقع نشود که اگر خدای نخواسته واقع شود این فترت آینده را با فترت گذشته هیچ نمی‌شود مقایسه کرد بنابراین با این اهمیتی که داشته است دولت باید زودتر اقدام کند این است که در ماده دوم قید شده تسریع در وسائل انتخابات دوره پنجم و مراقبت در صحت جریان آن و این یک کلمه‌ای است جامع الاطراف و تصور می‌کنم که محتاج به این نیست که قید شود بطور بی طرفی زیرا انتخابات در موقعی بطور صحیح جریان پیدا می‌کند که هیچ قوه اعمال نظر خصوصی در آن نکند و مطابق قانون انجام بیابد واِلا اگر یک دولتی بخواهد اعمال نظریات خصوصی کند و یک تحمیلاتی بر انتخاب کنندگان بکند و مردم را در تحت فشار قرار دهد و وکیل و نماینده بر آن‌ها تحمیل کند در این صورت دیگر مراقبت در صحت جریان انتخابات منطق ندارد و معنی مراقبت در صحت جریان انتخابات این است که دولت کاملاً مواظب باشد مطابق قانون انتخابات این امر جریان پیدا کند و قانون هم به دولت حق نداده است که اعمال نظریات خصوصی در این باب بکند. از این‌ها می‌گذریم و بر می‌گردیم به جواب اظهاراتی که آقای آصف‌الممالک فرمودند و در حقیقت ایشان هم از اول خیلی علاقمند بودند الآن هم هستند که نقایص قانون انتخابات سابق رفع شود و چنانچه اظهار فرمودند خیلی علاقه دارند به اینکه رفع نگرانی ایشان بشود نظر به آن اطلاعاتی که داشته‌اند و دارند بنده تصور می‌کنم همین مراقبت در صحت جریان انتخابات که به موقع عمل گذارده شود رفع همه گونه نگرانی ایشان خواهد شد و یکی از لوازم صحت جریان انتخابات این است که حاکم اگر بخواهد برخلاف وظیفه خودش رفتار کند یا سایر نمایندگان دولت بخواهند از نفوذ دولت استفاده کنند و آن نفوذ را غیر مشروع اعمال کنند دولت وقت باید از آن حکام جلوگیری و مؤاخذه کند ولو اینکه به عزل کردن آن‌ها باشد واِلا اگر غیر از این باشد مراقبت در صحت جریان انتخابات هیچ معنایی ندارد در صورتی که خود آقای آصف‌الممالک اظهار عقیده کردند به اینکه رئیس‌الوزراء فعلی کاملاً بی طرف خواهد بود در امر انتخابات و این بدیهی است در صورتی که یک رئیس دولتی عقیده اش این باشد که بی طرف باشد طبعاً در صدد است که این عقیده بی‌طرفی از طرف مأمورین دولت هم در تمام نقاط و حوزه‌های انتخابیه به موقع عمل گذاشته شود بنابراین تصور می‌کنم که محتاج به توضیحات دیگری نیست و اگر در یک مواقعی در آتیه برخلاف این مسئله که در پروگرام دولت یا در قانون است نمایندگان دولت از هر وزارتخانه که باشد یک اعمال نفوذهائی بکنند و حق مشروع مردم را در غیر موقع استعمال کنند البته دولت وقت باید به وظیفه خودش رفتار کند و اگر در آن موقع دولت به وظیفه خودش رفتار نکرد آنوقت مورد سئوال و استیضاح و سایر چیزها است و چون روح بیانات آقای آصف‌الممالک موافق بود و فقط نگرانی داشتند از طرف اجرای آن. تصور می‌کنم به همین اندازه که عرض کردم رفع نگرانی ایشان خواهد شد و دیگر محتاج نیست و بعلاوه باید منتظر عمل بود.

ملک‌الشعراء- بنده توضیحی دارم.

رئیس- بفرمائید.

ملک‌الشعراء- ناطق محترم آقای تدین قسمت ثانی اعتراضات روز گذشته بنده را به طوری که بنده عرض کردم نتوانستند تعبیر بفرمایند. بنده عرض نکردم بی طرفی دولت که یکی از ضروریات و یکی از وظائف حتمیه دولت است چرا در ماده ذکر نشده است و قصدم این نبود. مقصودم این بود در صورتی که دولت یکی از وظائف حتمیه خودش را با اینکه برای هیچکس ممکن نیست که تخلف از وظیفه قانونی بکند اجراء قانون می داند نباید در پروگرام ذکر کند زیرا این یک سابقه می‌شود که قضایای بدیهی و حتمی همه وقت جزء پروگرام بیاید و نیز این قسمت را عرض کردم که حالا که دولت به ما وعده می‌دهد قانون را اجرا کنند و مسائل بدیهی و حتمی را جزء پروگرام به مجلس تقدیم می‌کند چرا قسمت بدیهی دیگری را که بی طرفی دولت است ذکر نکرده است و این در حقیقت به عنوان تعرض بود نه به عنوان اینکه آن قسمت باید اجرا شود و اظهارات بنده مبتنی بر این بود که این یک امر قطعی و بدیهی است و در پروگرام باشد یا نباشد فرق نمی‌کند وظیفه دولت است که تسریع و سعی در امر انتخابات بکند و اگر دولت بخواهد مسامحه کند در اجرای این امر بدیهی است که بی طرفی را رعایت نکرده. این راجع به قسمت اول. اما در قسمت دوم آقای تدین در ضمن اینکه خواستند دفاع از یک لغت عمومی مملکت بفرمایند خودشان مفاد معنی لغوی آنرا به موقع اجرا گذاشتند یعنی بنده را هو کردند برای اینکه هوچی یک لغتی نیست که دیروز از طرف بنده در صحن پارلمان اختراع شده باشد این یک لغتی است که احساسات مردم آن را وضع کرده در مقابل اشخاصی که به نام حرّیت و آزادی متظاهر می‌شدند و اعمال ضد آزادی و ضد حرّیت را مرتکب می‌شدند و نیز برای اشخاصی که همیشه خالی از شهامت و راستی و درایت بوده‌اند و متأسفانه صدای خودشان را معذلک مافوق صدای احرار و آزادیخواهان حقیقی قرار می داده‌اند ملت این لغت را در مقابل آن‌ها وضع کرده و معنای حقیقی آن را هم نائل و هم مستمع قبول کرده و باز عرض می‌کنم که این لغت را یک نویسنده یا یک گوینده یا بالاخره یک اجتماعی وضع نموده و جامعه پذیرفته‌اند و خود هوچی هم وقتی می‌خواهد به طرف خودش تعرض کند این لغت را می‌گوید و خود آقای تدین هم که هم عقیده بنده بوده‌اند مکرر در روزنامه صدای تهران که چهار سال قبل اشاعه می داده‌اند این را گفته‌اند و در نطق فصیحی که در منزل امام جمعه تهران ...

تدین- جداً تکذیب می‌کنم کنایه نگوئید.

ملک‌الشعراء- حقیقت است.

تدین- طرفداران آن زیاد بودند.

ملک‌الشعراء- این نسبت عمومی است ...

رئیس- یک قدری از دایره توضیح خارج شدید.

ملک‌الشعراء- مقصودم این بود که این لغت لغتی نیست که بنده عرض کرده باشم و نتیجه اش هم شاید در صحنه بهارستان بعد از یک ربع ساعت بروز کرد.

رئیس- آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند.

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس- معلوم می‌شود کافی است. ماده ۳ قرائت می‌شود (به مضمون ذیل قرائت شد)

ماده ۳- پیشنهاد لایحه قانونی در اصلاح ترتیب سربازگیری و تهیه وسائل نظامی از قبیل اسلحه و آیروپلان و غیره

رئیس- آقای مدرس (اجازه)

مدرس- بعد از یک مخالف عرض می‌کنم.

رئیس- مگر موافقید؟

مدرس- بلی

رئیس- این جا اسمتان جزو مخالفین نوشته شده.

مدرس- آن خط خودم نیست. به یک کسی گفتم اشتباهی نوشته است.

رئیس- سرکار مخالفید یا موافق؟

مدرس- موافقم بعد از یک مخالف عرض می‌کنم.

رئیس- آقای امیر ناصر (اجازه)

امیر ناصر- نه عرضی ندارم.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- شاید آقایان محترم تعجب کردند که بنده در این ماده نظر مخالفتم چه چیز است با اینکه آقایان محترم همیشه در مجلس دیده‌اند که من یگانه کسی بوده‌ام که طرفدار قشون بوده‌ام و مکرر این مسئله را که اظهار می‌کردم آقای سدیدالملک به بنده اعتراض می‌کردند به مجرد اینکه صحبت می‌شود فلان کس قشون نیرومند را به نظر ما می‌کشد چنانکه نظر آقایان هست این است که این مسئله خیلی باعث تعجب آقایان شده است که من با این نظری که داشته‌ام چطور در این عبارت به این مختصری مخالفم حالا بنده نظر مخالفت خودم را نسبت به این ماده و نسبت به توجهی که هیئت دولت نسبت به این ماده کرده است عرض می‌کنم و فلسفه عرایضم با آقایان معلوم می‌شود که دولت چطور دولتی است و نیز چطور دولتی باید باشد که این ماده را به موقع اجرا گذارد.

مسلم است تمام آقایان عقیده دارند و می دانند (یعنی به عقیده خودم) شاید آقایان قبول نکنند ولی به عقیده بنده (که شاید دیپلمات کامل نیستیم) مقدم بر حفظ مناسبات حسنه مقدم بر تسریع وسائل انتخابات مقدم بر سعی در انجام امتیاز و بالاخره مقدم بر تمامی عبارتی که این جا نوشته شده قوه است و سعی در تأمین است بواسطه اینکه دو دلیل در این باب دارم دلیل اول و شاید اولم این است که ما ایرانیان نظر به تواریخ قدیم که بکنیم و به آباء گرام خود ملاحظه کنیم می‌بینیم که ایرانیان قدیم سلحشور و جنگجو بودند و نیز ایرانیان قدیم آسمانی نژاد بودند و بواسطه دادن خون‌های پاک خودشان ایران را محافظت نموده‌اند آن‌ها بودند شیران و دیوان آسمانی نژاد پس این شجاعت و جنگجوئی در نژاد ایرانیان بوده است و دیانت اسلامی هم ما را مفصلاً به این تشویق نموده است که پیغمبر اکرم صلی الله علی و وآله وسلم فرمودند (انا مأمورالسیف) و دیانت اسلامی این معنی را در ما ایجاد کرده است که حقیقت قشونی و بردباری و فداکاری را همیشه نصب العین خودمان داشته باشیم. این یک دلیل بود.

دلیل دیگر که خیلی حسی بوده و در انظار آقایان هم بوده است این است که انقلاب سیاسی ما بعد از انقلاب ادبی نبوده است که ما به اعتبار انقلاب ادبی به مقام مشروطیت رسیده باشیم. یک انقلاب سیاسی در ما پیدا شد تمامتان می دانید در تعقیب این انقلاب سیاسی چقدر صدمات مالی و جانی و عرضی نسبت به این مملکت وارد شد و تماماً هم می دانند بواسطه خاطر اینکه این آقایان غالب کسانی بوده‌اند که در هر موقع انقلاب فداکاری‌ها کردند و دوره انقلاب تماماً در نظرشان هست در واقع می‌خواهم عرض کنم اگر کسی بخواهد انقلاب ایران را که آنقدر مدتی نیست گذشته مطالب آنرا برگرداند و ما‌ها که تمام داخل در انقلاب بوده‌ایم حالا یک کسی پیدا شود و با اینکه همه جور بر ضد منافع آزادی قیام کرده باشد یکمرتبه بیاید و به بنده بگوید تو ارتجاعی هستی و بنده آزادیخواهم گمان می‌کنم شاهزاده سلیمان میرزا و بعضی از مشروطه طلبان بدانند که بنده بعد از آن زحمت‌ها ارتجاعی نمی‌شوم و آن کسی هم که آمد به امامزاده جعفر و با ما جنگیدند آزادیخواه نمی‌شود یعنی با آنکه ما دیدیم این انقلابات که در مملکت ما واقع شد باعث ضعف و فقر ما شد و باعث رفتن سرمایه‌ها شد و مملکت از هر حیث ضعیف و فقیر شد بنابراین مسلم است یک ملتی که قدرت و مقاومت نداشته باشد در مقابل چنگال دیگران زبون و خوار خواهد بود و این یک چیزی است که هیچکس نمی‌تواند منکر شود چنانچه نتیجه اش این انقلابات آذربایجان و گیلان و لرستان بود و نتیجه این بود که هر کس چهار نفر را دور خود جمع کرد به خیال‌های بیهوده افتاد حالا من هوچی را کار ندارم چون محل اختلاف شده ولی عرض می‌کنم بواسطه همین بود که هر کس چهار نفر را پیدا کرد به خیال افتاد که بروم تهران را تصرف کنم یا این که بروم اول سردار آزادیخواه بشوم در صورتی که جنگ با که بود با تهران و پس از آنکه دوره استبداد از بین رفت و مرتجعین رفتند دیگر در تهران کسی جنگی نداشت و در تهران دیگر ارتجاعی نبود باز هر کس تفنگی پیدا کرد گفت من سردار آزادیخواهم به هر صورت این مطالبی است که در نظر همه آقایان هویدا است پس احتیاج ما به قشون با این ترتیبات که پیدا شده است و این خرابی هائی که واقع شده است البته خیلی زیاد است گرچه این کلمه شاید خارج از موضوع باشد ولی به عرض می رسانم خود بنده وقتی از سفر مریوان بر می‌گشتم روس‌ها ۸۴ ده و قریه را از مریوان تنها که یکی از بلوکات کردستان است آتش زده بودند و ۱۷۰۰ نفر را کشته بودند که تمام اطفال آن‌ها سرگردان و زن‌های آن‌ها بی‌شوهر خدا کند که دیگر این روزها را نبینیم البته جلوگیری از این بدبختی‌ها را غیر از قوه قشونی چیز دیگری نخواهد کرد. مگر این که دولت لوایحی برای تنظیم قوانین قشونی به مجلس تقدیم کند و از این راه ترتیبات آنرا مرتب کند نه این که فقط بنویسد اصلاح سربازگیری.

سربازگیری که اصلاح ندارد مطابق مذهب مان البته جهاد یکی از وظایف و فروع دین ما است و بر تمام افراد واجب است منتها یک شرائطی دارد که باید مطابق آن عمل کرد واِلا حکایت سربازگیری را که همه می دانید چه قسم است.

بنده عقیده‌ام این است که اهم امور و بالاتر از همه چیز مسئله سربازگیری است و در این جا نوشته لایحه در اصلاح سربازگیری بنده عرض می‌کنم لابد باید مطابق نتیجه باشد در صورتی که از زمان عباس میرزا تاکنون را که ملاحظه بفرمائید می‌بینید چه تغییرات رجالی و بلدی و چه بدبختی‌هایی که واقع شده است تماماً نسبت به دهاتی بوده که بکلی آبادی از آن‌ها رفته و حالا از خاکش می‌خواهند سرباز بگیرند.

اگر نظر به نتیجه و نظر به اصلاح نتیجه است که قشون، قشون عمومی است این مسئله دیگر اصلاح ندارد و باید بنویسند لایحه قانونی در تغییر ترتیب سربازگیری و آن ترتیب قدیم سربازگیری که این مدت در مملکت ما جاری بوده که هیچ موفقیتی از آن برای قشون ما حاصل نمی شده از بین برود.

حالا شاید شاهزاده سلیمان میرزا بفرمایند که این قصاص قبل از جنایت است و دولت تازه امروز تشکیل شده است چون می دانم دیشب که شاهزاده سلیمان میرزا به ما فوق العاده حمله کردند برای این بود که چهل روز بود حوصله شان تنگ شده بود که هیچ صحبتی نفرموده بودند و چون اکثریت را گرفته‌اند اینطور به اقلیت حمله می‌کنند من دلتنگی ایشان را به چیز دیگر نمی‌توانم تعبیر کنم. واِلا ما چیزی نگفتیم و میل مبارک خودشان بود که بی جهت به ما حملات پی در پی کردند.

بنده می‌خواستم عرض کنم چیزی که از همه مهمتر بود این بود که دولت راجع به مسئله قشون و اهتمام آن نظر و توجه داشته باشد و نسبت به این امری که در طرف جنوب واقع شد و قشون رفت آن جا اقدام کرده باشند برای اینکه قوای ثابته ما در تمام سرحدات مملکت برق نیزه‌هاشان بفهماند که نمی‌شود سرکشی کرد و آن مسئله که نسبت به قشون واقع شد دولت باید به او توجه کند تا قشون محترم باشد ایلات عشایر بدانند که قشون محترم است و تمام قوائی که در مملکت تأسیس می‌شود در تحت قشون است ما نمی‌توانیم آن نتایجی که باید از قشون ببریم که تأمین مملکت است با این ترتیبات حاصل کنیم.

بنده در دولت سابق هم عرض کردم آن چیزی که برای دولت لازم است و این را شاید در خارج هم عرض کرده باشم و بطور خصوصی هم گفته باشم و نیز آنرا اهم مطالب می دانم که دولت نسبت به قضایائی که در خاک بختیاری واقع شده در آن باب اقدام کند که جنوبی‌ها و سردار اقدس‌ها و غیره بدانند که قشون آن‌ها را مطیع می‌کند و این امور را دولت باید مرتب کند واِلا مسئله سربازگیری را بنده عقیده‌ام این است که همان سربازگیری به طریق عموم است چنانچه وظیفه مذهبی ما است و بنده هم از این مسئله نگرانی ندارم برای ا ین که یک وزیر داریم اگر این ماده عملی شود به دست این وزیر خواهد بود. ولی عقیده بنده این است که قشون باید عمومی باشد و اهمیت قشون در انظار باقی باشد.

رئیس- مذاکرات کافی است؟

وزیر معارف- اگر چه جواب مذاکرات آقای آقا سید یعقوب با وزیر جنگ بود ولی امروز بواسطه گرفتاری که داشتند و چند نفر را بنا بود ملاقات کنند نتوانستند تشریف بیاورند شاید بعد تشریف بیاورند.

این جا دو سه مطلب مذاکره شد یکی در خصوص مسئله سربازگیری بود بایستی خاطر آقایان مستحضر باشد که این لایحه که از طرف دولت تدارک و به مجلس پیشنهاد شده راجع به اصلاح مسئله بنیچه است.

و اگر بنیچه صحیحی بود حاجت به قید کردن نبود البته راجع به مسئله اصلاح قشون هم لایحه پیشنهاد خواهد شد و این مسلم است که اجرای هر قانون ولو از وظایف مسلمه دولت باشد لایحه او باید بدواً به مجلس تقدیم شود و بعد از تصویب مجلس باید به موقع عمل گذارده شود در این مسئله خیلی دقت شده است و امیدوارم پس از ملاحظه مجلس شورای ملی رأی بدهد. زیرا همان مقاصدی که آقایان در نظر دارند در این قانون اعمال شده است.

اما راجع به یک مسئله که آقای آقا سید یعقوب مذاکره فرمودند لازم است عرض کنم که فرمایش ایشان هیچ مورد نداشت زیرا در ایران این ایلاتی که هستند چه بختیاری‌ها و چه سردار اقدس همه مستخدمین دولت و کسانی نیستند که خارج از مرکز باشند و هر کدام از این‌ها در مقام خود کمال تبعیت و نهایت اطاعت را از اوامر مرکز دارند.

و اگر چنانچه گاهی اوقات در بعضی نقاط دوردست مملکت یک اتفاقاتی بیفتد اقلاً این قبیل قضایا منحصر به مملکت ایران نیست و در جاهای دیگر هم هست.

و بعلاوه، آنوقت دولت و وزارت جنگ البته به وظائف خودش رفتار خواهد کرد و اقدامات لازمه برای دفع آن‌ها به کار خواهد برد ولی آقایان کاملاً باید مستحضر باشند که الحمدالله دولت از بابت ایلات و رؤساء عشایری که در سرحدات هستند کاملاً مطمئن است و آن‌ها را از مستخدمین صحیح دولت می داند. (اظهار شد مذاکرات کافی است)

مدرس- بنده موافقم اگر به نظر موافقت اجازه نمی‌دهید به نظر مخالفت عرض خواهم کرد.

رئیس- خودتان باید بدانید که یک نفر مخالف و یک نفر موافق باید یکی بعد از دیگری صحبت کنند.

ابتدا آقای آقا سید یعقوب به عنوان مخالفت اظهاراتی کردند بعد آقای وزیر معارف بطور موافق بیاناتی نمودند حالا اگر جنابعالی موافقید باید بعد از یک مخالف اظهار بفرمائید.

مدرس- پس در یک جزئش بنده مخالفم.

رئیس- بفرمائید.

مدرس- با وجود اینکه ماده ۸ ماده نظامی است و به ترتیب آقای آقا سید یعقوب باید به نحو حماسه ذکر کنند ولکن چون بنده اهل بزم هستم به نحو رزم صحبت نمی‌دارم. آقایان مساعدت نکردند واِلا دوست داشتم تا بعد از تنفس حوصله کنند که آقای وزیر جنگ هم این جا تشریف داشته باشند این ماده را در حضور ایشان به نحوی ذکر کنم که برای آتیه مملکت نافع باشد ولی متأسفانه آقایان مسئله را به موافقت و مخالفت انداخته یعنی همه چیز را شوخی فرض کردند و حال آنکه حرف‌های من بازی نیست بلکه به عقیده من مخالفی نیست و موافقی نیست اقلیتی نیست اکثریتی نیست. باری بنده عرض کردم با یک قسمت عمده این ماده مخالفم.

این ماده سه فقره دارد. یک فقره ترتیب اصلاحات سربازگری

رئیس- خوب است توضیح بدهید مقصود جنابعالی از این بیان چیست؟

مدرس- عرض کردم آقایان مسئله را توی مخالفت و موافقت و رأی بگیرند رأی نگیرند انداختند و بالاخره بازی فرض کردند گرچه اگر آقایان مایل نباشند که من صحبت بدارم چندان اوقاتم تلخ نمی‌شود.

غرض عرضم این بود اینکه آقای سردار فاخر فرمودند مذاکرات کافی است بنده مقصودی از صحبت کردن نداشتم و میل داشتم نظریات خود را در این ماده عرض کنم تا انشاءالله در موقع اجرایش همه نظریات ملحوظ شده باشد.

سردار فاخر- بنده همچو چیزی نگفتم.

رئیس- کسی که اسم مخالفت و موافقت را این جا برد بنده بودم.

مدرس- بنده نشنیدم.

رئیس- بنده چند دفعه از شما پرسیدم مخالفید یا موافقید فرمودید موافقم و حال آنکه اسم جنابعالی را در جزو مخالفین نوشته بودند.

مدرس- عرض کردم در یک قسمتش مخالفم.

رئیس- این عنوانی که می فرمائید مثل این است که بنده خدمت سرکار یک بی ارادتی کرده باشم.

مدرس- خیر عذر می‌خواهم و گفتم آقایان هی می‌گفتند مذاکرات کافی است مثل این بود که بنده می‌خواهم یک مذاکرات کلی بکنم در صورتی که بنده مقصدی نداشتم و می‌خواستم نکات لازمی را در این ماده تذکر بدهم و مخصوصاً می‌خواستم در حضور آقای وزیر جنگ هم عرضی کرده باشم و چون دیدم آقایان وقت را می‌خواهند از دست بدهند از این جهت به عنوان مخالف اجازه گرفتم که عرایض خود را عرض کنم و نظر به موافقت و مخالفت آقایانی که می‌گفتند مذاکرات کافی است این عرض را کردم واِلا حضرتعالی که نفرمودید مذاکرات کافی است.

و کیف کان- این ماده سه فقره دارد یک فقره ترتیب اصلاح سربازگیری و یک فقره دیگر مسئله اسلحه و فقره دیگر هم اسباب و آلات جنگی. بنده با این ترتیبی که امروزه راجع به اسلحه معمول و مرسوم است جداً مخالفم زیرا با این کیفیت حاضر همیشه یک پول‌هایی از ایران به خارج می‌رود و یک اسلحه‌های کهنه قدیمی با مخارج زیاد وارد این مملکت می‌شود که پس از چند صباح دیگر ابداً به کار نمی‌خورد.

بنده از این دولت یا هر دولت دیگری امیدوارم و منتظرم که سعی اساسی در ترتیب اسلحه بنماید یعنی یک شالوده بریزد ولو با هر قدر مخارج هم باشد که یک اساسی برای تأسیس اسلحه ترتیب دهند و یک کارخانه با هر قدر مخارج خطیری هم که باشد در ایران دائر کنند.

حالا اگر این لفظ اسلحه که در این مده هست بر این معنی دلالت دارد بنده عرضی ندارم و اگر دلالت ندارد باید گوشزد کرد که بنده با این ترتیب اسلحه موافقم واِلا اگر بنا باشد مثل سابق با مخارج گزافی یک اسلحه‌های اسقاط وارد این مملکت بشود و پس از چندی به درد نخورد یا دائماً محتاج باشیم که تجدید کنیم هیچ فایده ندارد و بنده بکلی مخالفم زیرا اساسی نیست.

اما مسئله اصلاح ترتیب سربازگیری می دانید سرباز یک لفظی است که به مناسبت حقیقتش به لسان فرس این اسم را گذارده‌اند و تعبیر عربی او مجاهد است و فارسی اش سرباز است و این یک تکلیفی است متعلق به هر کسی که حافظ و پاسبان و محب مملکتش است و بنده با این ترتیبی که تاکنون به طریق بنیچه و داوطلب معمول بوده با هر دو مخالف بودم زیرا سرباز داوطلب مثل نوکر گرفتن است که بنده می‌خواهم عرض کنم مسئله سربازگیری باید تکلیفی برای همه افراد مملکت باشد یعنی اهالی بر خود لازم بدانند که به مملکت خودشان خدمت نظامی بکنند و امیدوارم اساس لایحه‌ای که منظور نظر دولت است مبتنی بر همین اصل باشد که تمام افراد مملکت از روی عشق و محبت و اختیار قبول این خدمت را بکنند.

این مسئله از چه راه می‌شود؟ از این رو صورت می‌گیرد که یک شرائطی منظور نظر باشد اقلاً محفوظیت اخلاق افرادی که وارد این خدمت می‌شوند.

اگر محفوظیت اخلاق دیانتی و غیر دیانتی آن‌ها محفوظ باشد البته هر کس مایل است که اولادش مشغول این خدمت باشد چنانچه مخصوصاً در مملکت عثمانی دیدیم که در سربازخانه هایشان چقدر متوجه این نکته بوده‌اند و چقدر مراقبت و اهتمام داشتند که اخلاق جوان‌ها بر وفق دیانت و به مقتضای آنچه که صلاح مملکت است محفوظ بماند و این مسئله را بنده به قدری اهمیت می‌دهم که با مراعات او ممکن است ما دارای میلیون‌ها قشون بشویم و بالعکس با عدم مراعات این نکته ممکن است یک مفاسدی تولید بشود که ضرر عمومی متوجه به مملکت شود و اگر تمام افراد جوان‌ها همه تحت سلاح بروند و مراقبت در طرز اخلاق آن‌ها نشود در یک زمان مختصری دارای مفاسد اخلاقی خواهند شد که دیگر هیچ چیز جلوگیر آن‌ها نخواهد بود این یک مسئله بود که بنده در این لایحه ترتیب سربازگیری عمومی که انشاءالله الرحمن به زودی موفق خواهیم شد خواستم پیش بینی کرده باشم.

یک مسئله دیگری که در این ماده بنده ناقص می دانم و تصور می‌کنم ظاهراً جایش هم همین جا بود خواستم عرض کنم مسئله امنیت است. امنیت از دو راه است. یک امنیت مملکتی است یعنی حفظ کردن مملکت از دشمنان خارجی البته عمده نظر از گرفتن قشون عمومی برای همین نکته است که مملکت دارای قوت و قدرتی باشد تا حدود و ثغور خود را از تجاوزات دشمنان خارجی حفظ و ممارست نماید.

البته این ماده متعلق به همین مسئله است ولکن یک چیزی که لازم بود در این جا مراعات شود و نشده مسئله تکمیل قوا برای امنیت داخله است و گمان می‌کنم این نکته را دولت ملتفت بوده حالا چه شده در این جا ذکر و قید نکرده نمی دانم و همانطور که برای شهرها نظمیه مرتب لازم است برای حفظ طرق و شوارع هم که مربوط به امنیت داخله است قوه امنیه لازم است که سابقاً هم یک همچو قوه‌ای به اسم ژاندارمری داشتیم و بعد منحل شد و به صورت دیگری وجود پیدا کرد و البته آقایان تصدیق دارند که آن قوه فعلاً یک صورت خارجی ندارد و از قشون هم تقاضای امنیت داخلی کردن و هم مهیا بودن برای اتفاقات جنگی که پیش می‌آید خیلی مشکل است و بنده تصور می‌کنم اگر این نکته در ین ماده یا در سایر مواد گنجانده شده بود خیلی به موقع و به جا بود زیادتر از این هم عرضی ندارم. (جمعی گفتند مذاکرات کافی است)

رئیس- مخالفی نیست؟ (اظهار شد خیر)

رئیس- ماده ۴ می‌ماند برای بعد از تنفس (در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از یک ساعت مجدداً تشکیل گردید)

ماده ۴ قرائت می‌شود. (به شرح ذیل قرائت شد)

ماده ۴- سعی در انجام امر امتیاز نفت و تدارک وسایل استفاده ملت از منابع ثروتی مملکت و اهتمام در امر تأسیس راه آهن و تکمیل طرق شوسه مملکت و دایر کردن وسایل نقلیه اتومبیلی در طرق و شوارع موجوده و سعی در موازنه صادرات و واردات و استخدام متخصصین برای وزارت فواید عامه

رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله- قبل از اینکه بنده وارد در اصل مطلب شوم و در ماده چهارم عرایض خود را عرض کنم قبلاً لازم می دانم یک مقدمه مختصری از عقیده خودم عرض کنم.

آقایانی که در چند دوره مجلس تشریف داشته و همچنین آقایانی که در این دوره تشریف دارند کاملاً به اخلاق و عقیده بنده مسبوقند.

بنده عقیده‌ام این است هر دولتی که تشکیل می‌شود باید از روی اصول مشروطیت تکیه گاهش مجلس شورای ملی باشد هیچ چیز و غیر از مجلس شورای ملی در بردن و آوردن یک دولتی مؤثر نباشد اعم از آنتریک‌های داخلی یا خارجی یا بالاخره به عملیاتی که مخالف اصول مشروطیت باشد. پس از آنکه دولتی تشکیل شد باز در مرحله ثانی بنده معتقدم تا زمانی که آن دولت متصدی امر است باید مقتدر و محترم باشد و این مسئله هم منافی نیست با اینکه یک اقلیتی در مقابل اکثریتی از اظهار موافقت خودداری نکنند بلکه بالاتر عرض می‌کنم مخالفت بکند در هر حال نسبت به مقام دولت هر کس باشد باید تا وقتی که اکثریت مجلس به او اعتماد دارد نهایت اهتمام را کرد که محترم و مقتدر و صاحب نفوذ باشد و امیدوارم سوء تفاهم‌های که ممکن است تولید شود یا شده رفع شود و بر تمام آقایان ثابت شود این جمعیت فعلاً در اقلیت هستند همانطوری که قبل از ما آقایان اظهار کردند یک اقلیت مثبتی باشد یعنی نه اینکه اظهار عقیده نکند یا نظریه خودش را بکند و عقیده بنده این است اگر در مقابل اکثریت مجلس یک اقلیتی نباشد دولت دوام ندارد و عمرش کوتاه است زیرا نمی داند تکیه گاهش کیست و اتکاء او به مجلس چون خیلی مشکل است که بین نمایندگان از هر جهت توافق نظر سیاسی حاصل شود.

ما یک اقلیت لجوجی امیدواریم نباشیم یعنی اگر یک لوایح مفیده از طرف دولت به مجلس پیشنهاد شود ما نخواهیم گفت چون مخالف دولت هستیم از این جهت آن لایحه مفید را رد می‌کنیم. و به او رأی نمی‌دهیم.

مقصود از اقلیت مثبت این است وقتی که دیدیم امتیاز نفت به حال مملکت نافع است و دولت در این باب پیشنهادی به مجلس کرده من باید با کمال جدیت با نظریه دولت موافقت کنم نه این که در مخالفت خود لجوج و مصر شده ولو بر خلاف مصالح مملکت هم باشد با دولت مخالفت کنم. نه، ما این عقیده را نداریم برای همین است که من و رفقای من خیال نداریم در موقع رأی، رأی آبی بدهیم برای چه؟

برای اینکه رفقای من قبلاً فرمودند چون آن قسمتی که باید و شاید سیاست دولت در موقع عمل بر ما روشن نیست و نمی‌دانیم دولت چه سیاستی را اتخاذ خواهد کرد، به این جهت عجالتاً خودداری نموده و منتظر عملیات دولتی هستیم و حقوق این اقلیتی که امروز منتظر عملیات دولت است بلکه حقوق هر اقلیت در موقع انتخابات (که امروز مذاکره شد به زودی می‌شود) باید محفوظ باشد و دولت باید کاملاً در مورد انتخابات مراعات حفظ بی طرفی را بنماید.

بنده شخصاً نسبت به آقای رئیس‌الوزراء خیلی خوشبین هستم و به اظهاراتی که در اطراف انتخابات می‌شنوم که ممکن است دولت مراعات بی طرفی را ننماید معتقد نیستم. به آقای رئیس‌الوزراء تردیدی ندارم و یکی از علت‌هایی که رفقای بنده را از اظهار عقاید خود در این باب باز داشته است همین بی طرفی دولت است ولی اگر خدای نخواسته در موقع عمل نه از طرف شخص محترم رئیس‌الوزراء و دولت بلکه از طرف مأمورین دولت مشاهده شد که حفظ بی طرفی نمی‌شود و به حقوق ما تجاوز می‌شود آنوقت البته آقایان اکثریت فعلی یا رئیس نباید از ما منتظر باشند که سکوت کنیم و البته برای حفظ حقوق مان اقداماتی خواهیم کرد.

اذائیس الانسان طال السانه. وقتی که از مأمورین دولت مأیوس شدیم و دیدیم که حقوق ما را حفظ نمی‌کنند و مراعات بی طرفی را در امر انتخابات نمی‌کنند آنوقت موقع تنقید ما است و اگر در پروگرام هم سئوالاتی می‌کنیم فقط برای کسب اطلاع و جلب نظریه دولت است.

بعضی از رفقای بنده در ضمن صحبت یک اظهاراتی من غیر اختیار کردند ولی تصور می‌کنم سهواً بوده و آن‌ها هیچ نظر تندی نداشته‌اند و بنده هم شخصاً خودم این رویه را ندارم و رفقای من هم می دانند که اخلاقاً در موقع مذاکره آدم هتاکی نیستم و امیدوارم آقایانی که کابینه را تشکیل دادند و فعلاً اکثریت مجلس را حائزند قسمی موفق به اصلاح شوند که رفع هر نگرانی بشود و همچنین امیدوارم مطابق نظریه آقای سلیمان میرزا به قسمی امورات جریان پیدا کند که در حصول و ایصال تلگراف یک ساعت هم تأخیر نشود چه رسد به یک روز و دو روز و سه روز که همین مسئله باعث نگرانی ایشان شده و یک روز وقت مجلس را صرف این کار کردند همچنین قضایای دیگری هست که حالا بنده دیگر عرض نمی‌کنم و از این‌ها می‌گذرم و در قسمت چهارم لایحه پروگرام وارد می‌شود در ماده چهارم چه نوشته و مقصود چیست.

ماده چهارم می‌گوید سعی در انجام امر امتیاز نفت و تدارک وسایل استفاده ملت از منافع ثروتی مملکت و اهتمام در امر تأسیس راه آهن و تکمیل طرق شوسه مملکت و دایر کردن وسائل نقلیه اتومبیلی در طرق و شوارع موجوده و سعی در موازنه صادرات و واردات و استخدام متخصصین برای وزارت فواید عامه.

این ماده چهار قسمت است و بنده در هر یک از این قسمت‌ها یک توضیحاتی از دولت می‌خواهم تا بدانم که مقصودشان در هر یک از این فقرات چیست و برای اجرای آن چه نظریه اتخاذ کرده‌اند.

قسمت اول راجع به امتیاز نفت است. البته همه آقایان تصدیق دارند که امتیاز نفت یک مطلب مهمی است نه فقط این امتیاز بلکه اگر بتوانیم از سایر منابع ثروت و معادن خود استفاده کنیم و موفق به استخراج آن بشویم البته مملکت خیلی رو به ترقی خواهد رفت. سابقاً یک ترتیبی دولت قبل راجع به نفت اتخاذ کرده بود و یک قانونی هم در نیل به این مقصود به مجلس پیشنهاد کرده بود و پس از آن مذاکراتی که همه آقایان مسبوقند و در مجلس به عمل آمد یک سیاست‌هائی در بدو امر پیدا و بعد رفع شد تا به آن صورتی که همه می دانید از مجلس گذشت.

حالا ت تقریباً چهل روز است که دولت جدید تشکیل شده و چون از نظریات دولت در این موضوع اطلاع ندارم برای اینکه بصیرتی برای من پیدا شود خوب است نظریات خود را توضیح بدهند اگر آقای رئیس‌الوزراء با رفقای خودشان که آقایان اکثریت باشند یک مذاکراتی کرده و آن‌ها یک اطلاعاتی دارند ما خبر نداریم البته خود آقایان بهتر می دانند ولی ما می‌خواهیم بدانیم آیا در نظر دارند همان رویه سابق را تعقیب بفرمایند و داخل در مذاکره با آن کمپانی شوند یا با کمپانی‌های دیگری مذاکره کرده‌اند یا هر پنج قسمت را به کمپانی آمریکائی واگذار می‌کنند یا یک قسمت از ۵ قسمت را بطوری که یک وقتی هم در مجلس مذاکره بود برای اتباع ایرانی و خود ایرانی‌ها باقی گذارند.

زیادتر از این بنده نمی‌خواهم راجع به امتیاز نفت بسط کلام بدهم و فقط قناعت می‌کنم به توضیحاتی که دولت در این موضوع به بنده خواهد داد.

بعد وارد می‌شوم به قسمت دوم که مسئله راه آهن باشد. البته تمام آقایان بهتر از من مسبوقند که تا مملکت راه آهن پیدا نکند هر چه ملت برای منافع خودش از نقطه نظر اقتصاد و غیره یا ترقی قوای نظامی و تکمیل امنیت و سعی و کوشش کند بیهوده خواهد بود و تا زمانی که خط آهن در مملکت خاصه در یک مملکتی وسیع مثل مملکت ما دائر نشود از تمام زحماتی که کشیده می‌شود نه دولت و نه ملت نمی‌توانند استفاده کامل ببرند. آیا دولت در نظر دارد که امتیاز نفت را با امتیاز راه آهن بهم مربوط کند یا امتیاز نفت را به یک کمپانی و راه آهن را به کمپانی دیگری بدهد.

اگر دولت در نظر داشته باشد که این دو امتیاز را بهم مربوط کرده به یک کمپانی بدهد بنده می‌توانم امیدوار باشم که در اثر اقدامات دولت به دائر شدن یک راه آهنی موفق خواهیم شد.

ولی اگر دولت بخواهد این‌ها را از یکدیگر تفکیک کرده و بهم ربط ندهد آن وقت بنده عملی شدن این قسمت در ماده را خیلی مشکل می دانم و آنوقت مثل اصراری خواهد بود که بعضی از رفقا نسبت به اپسیون خط آهن دارند و یکی از آقایان، آقای نجات بودند که اصراری در این موضوع داشتند و تصور می‌کردند که به محض گذشتن اپسیون خط راه آهن در ایران دائر خواهد شد و شاید بعضی از آقایان امیدوارند که با تصویب آن اپسیون راه آهن در مملکت کشیده می‌شود.

ولی بنده بهیچوجه با این ترتیب چنین امیدواری را ندارم از این جهت با طریق اپسیون هم مخالفت کردم و عقیده دارم دولت باید یک اقدامات اساسی عملی در نظر بگیرد و برای خوش آمدن چند نفر – یا به ملاحظات خارجی و داخلی- اپسیون را به مجلس پیشنهاد کندن و چون آرزوی تمام آقایان نمایندگان این است که بزودی خط آهن در ایران دائر و کشیده شود و در این قسمت از ماده دولت هم اشاره کرده بود خواستم از دولت سئوال کنم که نظریات خود را در این باب توضیح بدهند و اگر بخواهند بگویند که امتیاز نفت را امروز می‌دهیم و بعد وسائل امتیاز راه آهن را تهیه کرده و به مجلس پیشنهاد می‌کنم بنده مخالف خواهم بود.

از این جهت برای روشن شدن مطلب خوب است دولت یک توضیحی بدهند و چون سایر رفقای من که اجازه خواسته‌اند می‌خواهند نظریات خود را اظهار کنند از این بیشتر دیگر چیزی عرض نمی‌کنم. و نسبت به قسمت اقتصادیات اگر چه آقای وزیر امور خارجه در جلسه دیشب توضیح دادند راجع به اینکه افراد مملکت را باید بکار واداشت تا بواسطه کار ثروت مملکت زیاد شود، اساساً یک مطلب منطقی و عملی است و غیر از این راهی برای ثروت مملکت متصور نیست.

ولی افراد مملکت با داشتن کار به اقسام مختلفه ممکن است یکی آنکه منابع ثروت مملکت را که همان معادن باشد بکار انداخت و از آن‌ها استفاده نمود و مردم را مشغول به آن منابع ثروت کرد آیا دولت در نظر دارد که خودش چنین اقدامی کند یا در نظر دارد غیر از مرحله امتیاز نفت یک امتیازات دیگری را به یک کمپانی‌هایی بدهد و آیا این کافی است برای ازدیاد منافع ثروت مملکت یا نیست. بنده تصور می‌کنم باز یک نواقصی دارد امروز در دنیا هر چه افراد مردم بخواهند زحمت بکشند و بواسطه زحمت عمل سرمایه تحصیل کنند در مقابل ماشین آلات و در مقابل آن وسائلی که در دنیا برای عمل تحصیل کرده‌اند هیچ نمی‌توانند مقاومت کنند.

ماشین زراعت شاید در یک روز به قدر هزار نفر عمله کار می‌کند ولی این هزار نفر مردم را به کار زراعت داشتن در مقابل آن عملی که ماشین در یک روز می‌کند نیست باید سعی کرد که ماشین آلات وارد کرد و مردم را مشغول بکار کرد پس به عقیده بنده یک قسمت از کاری که دولت می‌خواهد مردم را مشغول کند باید به این طریق باشد واِلا اگر بنا باشد تمام مردم را به همین وضعیات فعلی مملکت مشغول کار بکنند هر چه هم مردم زحمت بکشند بنده امیدوار نیستم که با این زحمت بتوانند جبران کسور صادرات مملکت را بکنند این است که بنده عقیده دارم که دولت باید سعی کند که کارخانه وارد شود.

بنده نمی‌گویم که دولت خودش این کار را بکند البته آوردن کارخانجات وظیفه دولت نیست ولی وسائل آنرا باید دولت فراهم کند نه این دولت بلکه هر دولتی باشد.

دولتی باشد که ما اظهار اعتماد به او کرده یا دولتی باشد که رفقای دیگر من آورده باشند چون در این قسمت وزیر امور خارجه توضیح ندادند این است که بنده مجبور شدم در این قسمت توضیح بخواهم زیرا در این قسمت در کابینه سابق بنده اطلاع دارم که آقای قوام‌السلطنه راجع به ماشین‌های زراعتی و چندین ماشین دیگر یک اقداماتی کرده بودند و بنا بود یک ماشین هائی از آمریکا وارد کنند و معلمین آنرا هم از آن جا بیاورند که به مردم بیاموزند که مردم با ماشین زراعت کنند.

حالا نمی دانم دولت این نظر را تعقیب می‌کند یا خیر، از آن قطع نظر کرده اگر چه یقین دارم آقای رئیس‌الوزراء این‌ها را از نظر دور نخواهند داشت.

ولیکن برای تذکر و برای اینکه بنده و رفقایم مطمئن بشویم که دولت یک نیات عالیه و یک مقاصد حسنه دارد بلکه پس از دادن توضیحات در مرحله عمل هم که دولت وارد شد و عملیات دولت را مطابق مقاصد خودمان دیدیم ما هم یک اشخاصی باشیم که از سایر رفیقان که امروز اکثریت دارند و حامی دولت هستند کمتر حمایت بکنیم ولی فعلاً ما منتظر عمل و نتیجه هستیم و اگر چه یادداشت‌هایی دیگر هم کرده بودم ولی اگر بیشتر عرض کنم شاید موقع مذاکره که رفقای بنده می‌خواهند در این ماده بکنند از دست آن‌ها برود، بنده قناعت می‌کنم و با کمال حسن ظنّی که به آقای رئیس‌الوزراء دارم اکتفا می‌کنم و عقیده دارم دولت مادامی که هست باید مقتدر و محترم باشد ولی چون سیاست شان را روشن نمی دانم امیدوارم در موقع عمل چنانکه عرض کردم بلکه انشاءالله ما هم بتوانیم موافقت کنیم.

رئیس- آقای تدین (اجازه)

آقا سید محمد تدین- مقدمه مذاکرات ناطق محترم راجع به کلیاتی بود مبنی بر اینکه ایشان و رفقای ایشان اقلیت مثبت هستند و بعد هم در آتیه در موقع انتخابات حقوق این اقلیت باید محفوظ بماند.

البته بنده عقیده دارم که حقوق هر فردی که ذیحق باشد نسبت به امری باید محفوظ بماند خواه داخل در مجلس باشد در خارج مجلس خواه در جزو اقلیت و خواه در جزو اکثریت ولی این دوره‌ها یک درسی به ما آموخت و یک تجربه بسیار بزرگی برای ما حاصل شد و آن این است که اصول حکومت شوروی و اصول مشروطیت و بالاخره اصول مجلس شورای ملی یک چیزهائی لازم دارد که تا آن‌ها در خارج نباشد اصل انتظامات بطوری که شاید و باید در مجلس جریان پیدا نمی‌کند و یکی از آن چیزهائی که فوق العاده مهم است در مملکت به عقیده من احزاب سیاسی مملکت هستند باید نمایندگان احزاب سیاسی در مجلس یا دارای اکثریت باشند یا دارای اقلیت که از اول مجلس تا آخر مجلس یک بحران هائی مابین اقلیت و اکثریت اتفاق نیفتد متأسفانه در این دوره حزب دمکرات بواسطه یک پیش آمدهای ناگواری تشکیلات خودش را از دست داد و نمایندگان دمکرات هم که در این جا بودند بواسطه نبودن حزب نتوانستند تشکیلات خود را مرتب نمایند بالاخره این بود که این همه بحران‌ها در جمعیت این مجلس اتفاق افتاد اکثریت پیدا شد اقلیت پیدا شد اکثریت منحل و اقلیت شد و اقلیت ترقی کرد اکثریت شد.

حالا نمی دانم در این سه ماهه آخر دوره چه صورتی پیدا کند ولی امیدوارم که رفقای اکثریت ما در این مدت مجلس یک تجربه حاصل کرده‌اند و امروز با یک وحدت نظری هستند و در واقع یک جمعیتی که دارای مسلک و عقیده می‌باشند با حکومتی که مواد پروگرامش این است موافقت کرده‌اند و بنده امیدوارم که دیگر به هیچ وسیله خللی در این اکثریت پیدا نشود که باز آقایان اقلیت اکثریت بشوند و ما اقلیت شویم زیرا این مطلب برای مملکت مضر است و امیدوارم برای دوره دیگری یک اصل از اصول مسلمه حکومت ملی که بودن احزاب سیاسی است در مملکت ایجاد شود و در دوره پنجم هر فراکسیون نماینده یک حزب سیاسی باشد.

از این قسمت می‌گذریم و داخل می‌شویم در فرمایش آقای حاج شیخ اسدالله. چون ایشان یک اشاره مختصری کردند به حضرت والا من از ایشان خیلی ممنون هستم که ایشان اهل نیش و نوش نیستند.

یکی از نمایندگان- اهل نوش هستند.

تدین- نیش و نوش بر حسب ترادف کلمه بود که عرض کردم اعتراض نکنند این را می‌خواستم تمنا کنم چون عمل خود بنده هم در این بیست ماهه که بوده‌ام این بوده است که همیشه با کمال احترام مطالب خود را عرض کرده‌ام خواهشمندم از این تاریخ ببعد هیچگونه تعریضاتی و اشاراتی به هم نکنیم حالا خواه از طرف ما باشد خواه از طرف آقایان زیرا وقت گرانبهای ما برای یک چیزهائی که رفته رفته یک کدورت هائی تولید کند نباید صرف شود از این قسمت هم می‌گذرم و در جواب هائی که می‌خواهم نسبت به بیانات ناطق محترم بدهم این جا یک اصلی را می‌خواهم عرض کنم و آن این است که پروگرام دولت که به صورت یک موادی در می‌آید عبارت از یک کلیاتی است که آن کلیات نیست و مقصد اساسی دولت را به معرض عامه می رساند و البته آقایان تصدیق می‌کنند که فرق است بین یک مقصد اساسی و طرز عمل و اجرای آن (این سعی در امر امتیاز نفت) به عقیده بنده هیچ محتاج به سئوال نیست که آیا شما همان ترتیب اول را عمل خواهید کرد و یا یک کمپانی دیگر آمریکائی داخل مذاکره خواهید شد یا طریق دیگری را در نظر خواهید گرفت.

این جا جای این سئوال نیست به دلیل اینکه اگر دولت مختار مطلق باشد البته جانی نگرانی است و باید یک سئوالاتی بکند ولی قانون اساسی و قوانین مملکتی این اختیارات مطلقه و غیر محدود را به هیچ دولتی نداده و نخواهد داد.

بنابراین قدرت دولت محدود است. دولت امتیاز نفت را به هر کمپانی که می‌خواهد بدهد یا هر طریقی را که می‌خواهد در نظر بگیرد بالاخره آن مرکزی که باید عقیده دولت و عمل دولت را تصویب کند مجلس است. بنابراین جای پرسشی نیست که در آتیه دولت چه می‌خواهد بکند.

دولت وقت امتیاز نفت شمال را به مجلس می‌آورد اگر موافق میل آقایان باشد تصویب می‌کنند و اگر موافق نشد رد خواهد شد. اما اینکه فرمودند صحبت هائی شده است با اکثریت، بنده عرض می‌کنم هیچ صحبتی نشده ولی آنچه تصور می‌کنم این است که البته یک امری که چندین ماه در مجلس محل بحث بوده و تمام علاقمندان به این مملکت متوجه به آن بوده‌اند و تقریباً می‌توان گفت که یک عقیده عمومی در این مملکت پیدا شده که باید امتیاز را به یک آمریکائی داد، حالا با این سوابق اگر دولت وقت آمد این دولت محترم یا دولت دیگر خواستند به دولت دیگری بدهند البته شاید بنده هم در آن وقت مخالف باشم.

پس وقتی که لایحه اش آمد و مطرح شد آنوقت باید در این باب مذاکره کرد. البته آنوقت بنده هم می‌توانم حرف بزنم آقایان هم می‌توانند حرف بزنند و بالاخره هر چه اکثریت مجلس حکم کرد قاطع است. و البته آقایان در نظر دارند که نسبت به نفت در واقع یک موضوعی بود که در او هیچ صحبتی از اکثریت و اقلیت نبود و بالاتفاق رأی دادند و در آتیه هم همینطور خواهد بود و اگر اختلاف نظری باشد در اصل آن نخواهد بود.

و راجع به قسمت‌های دیگر که فرمودند (وسایل) چه است؟ وسایلش زیاد است این وسایل را هم اگر دولت خودش بخواهد ایجاد بکند پولش را باید مجلس شورای ملی تصویب کند (و اگر امتیازش را) به داخلی و خارجی بخواهد بدهد آنهم به تصویب مجلس باید باشد و صحبت در آن امروز لزومی ندارد (اهتمام در تأسیس) آن هم وجودش برای مملکت خیلی ضروری است و قابل انکار نیست و البته این هم طریقی دارد یا این است که خود دولت در نظر دارد که وسایل ایجاد راه را تهیه کند و مخارج آنرا از خزانه عمومی مملکت بدهد آنهم باز با تصویب مجلس است.

پس یگانه مرکز صلاحیتدار مجلس است و بالاخره باید لایحه آن به مجلس بیاید و البته وقتی که امتیاز آن به مجلس آمد ما باید در آن وقت اظهار عقیده کنیم آنچه را که نفع مملکت می دانیم تصویب و آنچه را هم که نافع نمی دانیم رد کنیم.

قسمت دیگر هم که راجع به تکمیل طرق و شوسه و غیره است آن هم یا دولت خودش می‌سازد یا اینکه امتیاز می‌دهد. علی ایحال باز منتهی می‌شود به مجلس وهکذا. در قسمت موازنه صادرات و واردات و استخدام متخصصین چون در ضمن کلیات مذاکره بودند و جواب هم داده شده این است که بنده دیگر عرضی نمی‌کنم.

رئیس- آقای سهام‌السلطان (اجازه)

سهام‌السلطان- همینطور که آقایان رفقا اظهار کردند و چون این ماده هم از مواد مهم است و یک قسمت‌هایی در او ذکر شده که اگر به موقع عمل گذاشته شود باعث خوشبختی مملکت است و آقای حاج شیخ اسدالله یک قسمتی اظهار کردند بنده هم در یک قسمت خواستم عرض کنم و آن این است که اولاً راجع به متخصصین که در این پروگرام نوشته‌اند برای وزارت فواید عامه خواهند آورد در این جا قید کرده‌اند این متخصصین را از چه مملکت و چه ملتی استخدام خواهند کرد و معلوم نیست که این متخصصین از آمریکا خواهند بود یا از دولت دیگری در نظر دارند چون از متخصصینی که باید از آمریکا مستخدم شوند گمان می‌کنم در کابینه سابق هم در این موضوع یک اقداماتی شده در موقعی که مستشاران مالیه را خواسته بودند قرار بود مستخدمینی هم برای وزارت فواید عامه خواسته شود ولی از قراری که مذاکره شده بود استخدام متخصصین فواید عامه را دولت آمریکا موکول کرده بوده به آمدن مستخدمین مالیه و مطالعه آن‌ها حالیه نمی‌دانم مستشاران مالیه پس از مطالعه آیا نظریات خود را برای استخدام این مستشاران اظهار کرده‌اند یا خیر؟

اگر اظهار داشته‌اند همانطور که آقایان فرمودند البته امیدواریم عملی شده و به موقع اجرا گذاشته شود و باعث سعادت ما بشود.

اگر آن‌ها نظر به اظهارات دولت چه نظری دارد آیا باز استخدام آمریکایی‌ها هستند یا از دولت دیگر می‌خواهند. این یک قسمت بود که می‌خواهم از هیئت دولت محترم سئوال کنم و اطلاع پیدا کنم.

اما قسمت دیگری که می‌خواستم سئوال کنم راجع به امتیاز نفت بود. آقای حاج شیخ اسدالله هم مختصراً اشاره کردند و آقای تدین هم جواب دادند ولی بنده چون این مسئله را برای همه نافع می دانم و گمان هم می‌کنم هر یک از آقایان منکر نباشند که این امر خیلی مهم است و اهمیت‌های آن‌ها از طرق مختلفی است از یک نقطه نظر سیاسی و از یک نقطه نظر اهمیت اقتصادی. اهمیت‌های سیاسی آن البته آنطور که همه آقایان هم در نظر داشتند اول وحله که این امتیاز به مجلس پیشنهاد شد با کمال عجله آن موادی که مهم بود تصویب شد و از طرف عموم با یک حسن نظری تلقی شد و همانطور که دیروز شاهزاده سلیمان میرزا اظهار نمودند در این امتیاز نقطه نظر سیاسی ملحوظ نبود و فقط نظری بود و چون در این قسم مسائل نظرشان این است که جنبه‌های سیاسی نداشته باشد و فقط اقتصادی، به این جهت با یک حسن تلقی از طرف آن‌ها شد و در آن موقع تصویب شد و آن بواسطه مذاکراتی که پس از گذشتن این امتیاز یک قدری و پس از مدتی تأخیر یک زمزمه‌هایی در اطراف کمپانی استاندارد راجع به او شد و همین زمزمه‌ها تا اندازه‌ای ما متوجه می‌کرد و یک نگرانی‌هایی حاصل شد تا کمپانی دیگری با اصلاحی برای آن قانون تصویب شد که به دولت اختیار داده شد که به یک کمپانی آمریکائی داده شود. (سرفه از طرف تماشاچیان)

رئیس- به آقایان تماشاچی عرض می‌کنم اگر بیش از این سرفه کنند خارج خواهند شد.

سهام‌السلطان- و آن اصلاحات تصویب شد و از طرف دولت پیشنهاد به مجلس و راپُرت آن هم گذشت و نظریات مستشارها هم در آن خواسته شد و در مجلس هم مطرح شد. شور اول در مجلس خاتمه پیدا کرد.

این چند وقت که کابینه آقای مستوفی‌الممالک برقرار شد هنوز در این موضوع اقدامی نکرده‌اند و چنانچه عرض کردم این مسئله خیلی مهم است و حقیقتاً یکی از مسائلی است که علاوه از مسئله سیاسی استفاده‌های مهم اقتصادی هم دارد چه از حیث حقوقی که به دولت داده می‌شود چنانچه امیدواریم احتیاجات مملکتی تا اندازه‌ای رفع بشود و ممکن است بواسطه همین امتیاز نفت یک کارخانه هائی به مملکت وارد شود و بواسطه وجود آن کارخانه‌ها اشخاصی که در این مملکت بیکار هستند مشغول شوند و یک استفاده‌هایی هم شده باشد. این است که خواستم همانطور که آقای حاج شیخ اسدالله سئوال کردند سئوال کنم دولت در این باب چه نظری دارند و برای تسریع این امر چه تصمیمی اتخاذ فرموده‌اند که زودتر به موقع عمل گذاشته شده تا برای مملکت استفاده حاصل شود و بتوانیم استفاده‌های بزرگی از این راه کرده باشیم.

وزیر امور خارجه- بنده در عین اینکه می دانم نظر آقای رئیس‌الوزراء و سایر آقایان وزراء این است آقایان هر چه می‌خواهند مذاکرات در موضوع پروگرام بفرمایند و نظریاتشان معلوم شود و ما هم شاید بتوانیم استفاده کنیم به این جهت نمی‌خواهم به آقایان عرض کنم بعضی مذاکرات لازم نیست.

ولی این جا ناچارم عرض کنم که این ماده گنجایش این مذاکرات را ندارد زیرا این یک مسئله‌ای است که قبلاً نمی‌توانیم در این جا بگوئیم امتیاز نفت را به چه شکل خواهیم داد زیرا مطالعات لازم دارد و آقایان قدری مطالعات کرده‌اند و ما هم مطالعات کرده یا بعد می‌کنیم و همانطور که در این جا گفته شد این‌ها یک مسئله‌ای است که بعد به مجلس خواهد آمد و از نظر آقایان خواهد گذشت آنوقت رأی می‌دهید و فعلاً مذاکره در جزئیاتش در این جا مورد ندارد پس چیزی که در این جا محل بحث است دو چیز است، یکی این است که آقایان بفرمایند که فلان چیزی را که در این جا نوشته‌اند فرضاً استفاده از منابع ثروتی یا بکار انداختن راه آهن یا چیز دیگر می‌خواهیم یا نمی‌خواهیم. آن هائی که عقیده دارند که لازم است موافقت خواهند کرد ولی شاید یک کسی هم باشد که عقیده داشته باشد که حالا موقع نیست که راه آهن داشته باشیم.

اما اینکه راه آهن را چطور می‌شود ساخت این‌ها یک مسائل فنی است. مسائل فنی مسائل سیاسی نیست که یک یا چند نفر وزراء که یک رجال سیاسی هستند در آن باب مطالعاتی کرده باشند. آقایان وکلاء را هم یقین دارم غیر از کسی که شاید در موضوع راه آهن یا امور فواید عامه تخصص داشته باشد تصور نمی‌کنم هیچکدام بدانند یا قبلاً در این گونه مسائل بتوانند اظهار عقیده کنند. پس این سئوالاتی را که می‌کنند نتیجه اش چیست؟

فرض کنید ما یک جوابی گفتیم آقایان آیا می‌توانند رد کنند زیرا این یک ترتیبات سیاسی و مملکتی نیست که آقایان قبلاً در او مطالعه کرده باشند که اگر یک طریقی را گفتیم رد کنند یا قبول کنند.

اصل موضوع استفاده از منابع ثروتی است حالا می‌توانند بگویند در این موقع مملکت جا دارد یا خیر.

یک چیز دیگر را هم می‌توانند بگویند و آن این است که بفرمایند ما معتقدیم به اینکه این ترتیبات طوری باشد مضارّ سیاسی نداشته باشد چنانچه این جا مذاکره شد که در این مملکت امور اقتصادی رنگ سیاسی به خود می‌گیرد و ما هم وقتی که می‌خواهیم این کارها را بکنیم طوری خواهیم کرد که مضرات سیاسی نداشته باشد.

بنده تصور می‌کنم خودم اگر جای آقایان بر کرسی وکالت نشسته بودم موقع نداشتم که بپرسم امتیاز نفت و راه آهن را چطور خواهید داد یا نفت و راه آهن را با هم مرتبط می‌کنید یا خیر.

من هم خیلی مایلم که نفت و راه آهن مرتبط بهم باشد ولی به اختیار ما نیست برای اینکه شاید کسی پیدا شد که امتیاز نفت را بگیرد و راه آهن بکشد.

آنوقت این چه تعهدی است که ما بکنیم برای اینکه می دانیم راه آهن ساختن یک کار مشکلی است و باید یک تدابیری بکنیم و شاید یکی از آن تدابیر آن باشد که راه آهن را با نفت مربوط کنیم ولی قبلاً نمی‌توانیم قول بدهیم شاید نشود.

مقصود این بود که توجه بدهم خاطر آقایان را که در این موقع مذاکره در جزئیات فایده ندارد و همین قدر اطمینان می‌دهم که در انجام این امورات سعی خواهیم داشت که مضرات سیاسی برای مملکت نداشته و این امور هم اموری است که طرف توجه ما هست و باید مطالعه کنیم بعضی قریب‌الوصول است و بعضی بعیدالوصول.

راه آهن را امروز هر دولتی شروع به مطالعه کند شاید تا ده سال دیگر نتیجه بگیرد آن هم نه اینکه الآن شروع شود و تا ده سال خاتمه پیدا کند تا ده سال دیگر شاید شروع شده و مقدمات آن تهیه شده باشد بنابراین به نظر بنده گمان نمی‌کنم دولت بتواند توضیحات بیشتری در این باب بدهد و گمان می‌کنم اگر آقایان توضیحات بیشتری بخواهند تقریباً بلاجواب خواهد ماند. (از طرف بعضی نمایندگان- احسنت احسنت)

رئیس- مذاکرات را آقایان کافی می دانند؟ (جمعی گفتند بلی کافی است)

رئیس- پس از ماده ۵ به بعد می‌ماند برای فردا.

(مجلس ۲ ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد)

رئیس مجلس- مؤتمن‌الملک