مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ دی ۱۳۲۶ نشست ۳۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پانزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ دی ۱۳۲۶ نشست ۳۶

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: متن قوانین - تصویب‌نامه‌ها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آیین‌نامه‌ها - بخش‌نامه‌ها - آگهی‌های رسمی

شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶

مدیر سید محمد هاشمی

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۱۵

جلسه: ۳۶

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه ۱۵ دی ماه ۱۳۲۶

فهرست مطالب:

۱. تصویب صورت مجلس‏

۲. بقیه مذاکره در برنامه دولت

۳. موقع و دستور جلسه آینده - ختم جلسه

مجلس ساعت شش بعد از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

۱. تصویب صورت مجلس‏

صورت مجلس روز یکشنبه ۱۳ دی ماه را آقای فولادوند (منشی) قرائت نمودند.

ساعت شش بعد از ظهر روز یکشنبه سیزدهم دی ماه مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل و صورت جلسه پیش قرائت گردید.

اسامی غایبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده است:

غایبین بااجازه - آقایان: معین‌زاده - اورنگ - حسین وکیل - عباس مسعودی - شهاب خسروانی - مهدی مشایخی.

غایبین بی‌اجازه - آقایان: اردشیر شادلو - حسن اکبر - کامل ماکویی - محمدتقی بهار - احمد دهقان - دکتر رضازاده شفق - محمد ساعد - عزت‌الله بیات.

دیرآمدگان بی‌اجازه - آقایان: جواد عامری - عزیز اعظم زنگنه - دکتر راجی - تولیت - رستم گیو - منصف - دکتر طبا - محمدعلی مسعودی - خسرو هدایت - دکتر عبده - مسعود ثابتی - نیکپور - علی وکیلی - قهرمان - گلبادی - خویی‌لر - اسدی - حاج امین - اعزاز نیک‌پی - دکتر ملکی - بوداغیان.

آقای دکتر راجی اظهار نمودند هنوز در مخالفت خود نسبت به نمایندگی آقای باتمانقلیچ باقی هستند و اکنون که اعتبارنامه ایشان تصویب شده خوب است تعهدات خود را نسبت به نگاه نیکوکاری و تیمارستان انجام دهند - آقای باتمانقلیچ در این باب توضیحاتی دادند و صورت مجلس تصویب شد - آقای آشتیانی‌زاده قبل از دستور راجع به کارگران اجازه صحبت می‌خواستند و آقای کشاورز صدر مخالف بودند به ورود در دستور اخذ رأی و تصویب گردید، آقای اردلان به عنوان مخالف در برنامه دولت وارد صحبت شدند و نسبت به سیاست خارجی گفتند خواهان دوستی صمیمانه و شرافتمندانه با تمام دولت بالاخص با دول شوروی و انگلستان و آمریکا می‌باشند و تأیید نمودند که از نیروی معنوی مجمع ملل متحد نیز باید استفاده کرد و لازم بود در این موقع وزیر خارجه معرفی شده باشد. در سیاست خارجی معتقد بودند قوانینی که هنگام توقف قشون متفقین به حکم اجبار در قسمت نشر اسکناس و تعیین نرخ لیره وضع و موجب ترقی هزینه زندگی شده باید تجدید نظر شود و اجازه نشر اسکناس در اختیار مجلس باشد و قیمت لیره به یکصد ریال و دلار به ۲۵ ریال تثبیت شود سپس با اشاره به جلب بازرگانانی که تعهد ارزی دارند گفتند باید موجبات تشویق ایشان و تکثیر صادرات را فراهم کرد و در قسمت توازن بودجه نظر داشتند که دستگاه دقیق و منظمی برای نظارت درآمد و هزینه کشور ایجاد شود و تأکید نمودند که از حمل کالای ارزاقی در تمام مملکت باید جلوگیری شود و راجع به احیای نیروی دریایی به وزارت جنگ تذکری دادند و در خاتمه تقاضا نمودند شاهراهی که محصول خشکبار آذربایجان را به دریای آزاد برساند و کردستان نیز از آن استفاده بکند ایجاد شود همچنین لازم شمردند که دولت از اعمال نفوذ عمال خود در انتخابات مهاباد جلوگیری کند.

آقای دکتر ملکی به عنوان موافق نخست توضیحی از مشروطیت دادند که تاکنون کاری برای ملت انجام نیافته و بعد در اصلاح امور اقتصادی گفتند باید از منابع طبیعی و نیروی کار نتیجه گرفته سپس به آفات نباتی و چوب‌های بریده شده جنگل‌ها و صادرات ماهی از خلیج فارس و کشت و زرع مواد مفیده اشاره و اضافه نمودند که مشکلات و اعمال اغراض اداری را باید از میان برداشت و وسایل کار در اختیار جوانان تحصیلکرده گذاشت و پیشنهاد

نمودند کمیسیونی از اشخاص صالح تشکیل شود و کسانی که ثروت‌شان از یک میلیون ریال بیشتر است از کار برکنار و دزدان و رشوه‌خواران تعقیب شوند همچنین با مقایسه دخل و خرج پست کشور از وضع نامنظم و غیرمفید آن توضیحاتی دادند و نسبت به وزارت بهداری و طبیب و دوا و لزوم جلوگیری از بیماری‌ها مخصوصاً تراخم توجه دولت را جلب نمودند و نیز در موضوع منع کشت تریاک با قرائت تصویب‌نامه هیئت وزیران راجع به خرید تریاک تقاضا نمودند قانون منع کشت و استعمال تریاک جداً اجرا شود. در هزینه کشور صرفه‌جوئی به عمل آید و از مازاد عایدات به کارهای تولید بپردازند تا بدون احتیاج به استقراض اصلاحات اساسی اقتصادی انجام‌پذیر گردد و در سیاست خارجی معتقد بودند با اتخاذ رویه صلح در سیاست داخلی سیاست خارجی را می‌توان به مصلحت کشور در دست داشت و در خاتمه اجرای نقشه هفت ساله را از دولت خواستار شدند.

آقای فولادوند به عنوان مخالف گفتند مجلس‌ها و دولت‌ها غالباً در مسائل سیاسی و اقتصادی سیاست روزمره داشتند و وضع ناگوار فعلی معلول همان سیاست غلط روزمره است و سپس به شرح مصائب جنگ بین‌المللی اول و جنگ دوم بین‌المللی و شهریور بیست و هجوم همسایگان و وضع بعد از جنگ و امر تخلیه و مطالبه خسارات پرداخته گفتند تنها خوبی آقای حکیمی در این موقع خطیر کافی نیست که ملت ایران بتواند از اوضاع فعلی دنیا استفاده کند و بعد در قسمت هزینه زندگی گفتند هفتاد و پنج درصد مسئولیت ترقی آن متوجه دولت است و آیا این دولت می‌تواند هزینه را پایین بیاورد و مستخدمین زیادی را برکنار کند سپس با اشاره به اتومبیل‌های دولت و مخارج سنگین آن و مقایسه اتومبیل‌های وزارت خارجه آلمان و سفارت ایران در لندن گفتند وزارت دارایی باید این قلم کلی را بودجه کشور حذف و وجوه حاصله از فروش اتومبیل‌های زیادی را صرف خرید کارخانه کند همچنین قیمت سیگار و قند و چای و قماش و نان را پایین آورند اگر دولت تا برنامه مطرح است به این عمل مثبت و مفید اقدام کند فراکسیون دمکرات ایران نیز به آن رأی خواهد داد و معتقد بودند که آقای دکتر مصدق با شجاعت و قدرتی که دارند در این موقع می‌توانند قدم‌های بلندتری بردارند و به شرحی که از خدمات اجداد خود و سرهنگ فولادوند در وقایع آذربایجان بیان داشتند استناد نمودند که در نامزد کردن آقای دکتر مصدق صرفاً مصالح مملکت منظور نظر بوه است سپس به موضوع سیاست خارجی اشاره کردند که نباید ایجاد دشمنی کرد و نیز مصلحت نیست که جز بی‌طرفی واقعی طریقه دیگری اتخاذ شود و تأکید نمودند که نمایندگان باید متوجه مسئولیت آینده خود باشند و کشور را به دست مردانی تواناتر بسپرند که مشکلی بر مشکلات مملکت نیفزاید.

در این موقع آقای کفایی پیشنهاد ختم جلسه نمودند و آقای دکتر معظمی مخالف بودند که باید تکلیف دولت زودتر تعیین شود و پیشنهاد ختم جلسه تصویب نشد.

آقای تقی‌زاده با توضیحاتی اظهار نمودند که پایین آوردن قیمت‌های مایحتاج و تأمین رفاه عمومی اولین قدم اصلاحی حکومت است و مالیات‌ها باید به تناسب عواید مردم وضع و آنچه با تصویب‌نامه ایجاد شده موقوف و مخارج غیرضروری از بودجه کشور حذف گردد و تأکید نمودند که اقلام ریز مشروطیت هیچ یک از دستگاه‌های حکومت ملی نباید از نظارت مجلس دور باشد و با اشاره به امور بانک ملی گفتند دخل و خرج بانک باید تحت نظارت کامل درآید سپس مراقبت کامل در اجرای قوانین و مبارزه با فساد اداری و اخراج مستخدمین نادرست را لازم شمرده گفتند بر اعمال و نقشه‌های مفید حکومت سابق نیز باید خط بطلان کشید و معتقد بودند مادام که دستگاه مالیه مملکت و چرخ‌های آن پاک نشده و نه دهم مخارج اداری و اسرافات حذف نگردیده و دستگاه نظارت دقیق و سختگیر و غیرقابل تغییر در مملکت به وجود نیامده زیر بار قرض داخلی یا خارجی نباید رفت که از اعظم مفاسد است و بعد با بیان شرحی از قروض سابق ایران و تأثیر وجود مجلس در جلوگیری از اسرافات گذشته و چندین صد میلیون قروض فعلی دولت به بانک ملی گفتند اصلاحات اساسی اقتصادی را باید به وسیله منابع غیرمالیاتی مملکت عملی ساخت و رفاهت برزگران را مقدم بر دیگران داشت و در شهرستآنها ایجاد مدارس صنعتی کرد و مستخدمین زیادی را به معلمی مدارس شهرستآنها و دهات گماشت و بعد تقلیل واردات و حفظ صنایع داخلی را از مهم‌ترین اصلاحات اساسی شمردند و در سیاست خارجی اظهار عقیده نمودند که پشتیبانی متحد از حکومت با قدرت و مورد پسند ملت اولین شرط حفظ سیاست خارجی مملکت است و دولت باید همیشه بی‌طرفی را با حوصله زیاد حفظ کند و در خاتمه یادآوری نمودند که کمیسیون بودجه در تعیین تکلیف بودجه تسریع کند و راجع به اتومبیل‌های سفارت لندن که آقای فولادوند اشاره کرده بودند گفتند بیش از یک دستگاه نبوده آن هم کهنه و فرسوده که از تعمیرات نیز امساک کرده‌اند.

ساعت نه و نیم بعد از ظهر مجلس خاتمه یافت و جلسه آینده به روز سه‌شنبه محول و دستور برنامه دولت مقرر گردید.

رئیس - نسب به صورت جلسه اعتراضی نیست؟

دکتر ملکی - بنده عرضی دارم.

رئیس - بفرمایید

دکتر ملکی - در صورت مجلس نوشته شده است که بنده عرض کردم که از مشروطه، ایران استفاده‌ای برای ایران نشده است بنده چنین عرضی نکردم. بنده عرض کردم که در ۴۲ سال مشروطیت ایران دولت‌هایی که روی کار آمده‌اند برای ایران کاری انجام نداده‌اند کار مفید و بزرگی نکرده‌اند و ملت ایران در یک بدبختی بزرگی زندگی می‌کند خواهش می‌کنم این را اصلاح بفرمایید.

رئیس - اصلاح می‌شود، صورت جلسه تصویب شد، نوبت سخن با آقای دماوندی است که به آقای عباس اسکندری داده‌اند آقای اسکندری بفرمایید.

عباس اسکندری - موضوع مخالفت بنده با دولت آقای حکیمی مبنی بر این نیست که با دولت گذشته موافق بودم و حالا آن دولت سقوط کرده است و دولت حاضر مورد مخالفت بنده است، با دولت آقای قوام‌السلطنه مخالف بودم و دلایلش را در همین مجلس در پشت کرسی خطابه عرض کردم اصولاً با دولت‌هایی که پرگرام ما و رفقای ما را به طور کلی مورد بررسی و دقت قرار ندهند بنده و رفقای ما چه در داخل مجلس چند نفری که هستند و چه در مخارج مجلس اکثریت تامی که در این کشور هست مخالفت می‌کنیم و البته آن پرگرامی که عرض می‌کنم و حقیقتاً مایه سعادت این کشور خواهد بود روزی که من و رفقای من موفق شدیم و زمام حکومت را به دست گرفتیم امید است تا آن روز دیری نخواهد گذشت، آن برنامه را به وجه اتم و اکمل اجرا خواهیم کرد انشاء‌الله ولی تا وقتی که این توفیق حاصل نشده است با حکومت‌هایی که روی‏... (محمدعلی مسعودی - رفقا را معرفی نمایید) رفقای ما اکثریت تام این کشور هستند که در کمال تیره‌روزی زندگی می‌کنند و هیچ وقت هیئت حاکمه این مملکت در فکر آنها نبوده‌اند (بعضی از نمایندگان - آنها رفقای ما هم هستند) چه بهتر، پس همه آقایان جزو آن جمعیت ما هستند (خنده نمایندگان) به هر حال تا وقتی که آن حکومت زمام امور را به دست نگرفته است هر حکومتی که در این کشور تشکیل می‌شود به تناسب نزدیکی و دوری که با برنامه ما دارد ما با او موافقت یا مخالفت می‌کنیم و موافقت و مخالفت‌مان هم شدت و ضعف خواهد داشت با جناب آقای حکیمی بنده از زمانی که مرحوم مشیرالدوله کابینه دوم‌شان را در مجلس چهارم تشکیل دادند و ایشان سمت وزارت عدلیه را داشتند توفیق آشنایی نزدیک پیدا کردم و در تمام موارد هم نسبت به ایشان ارادت داشتم و البته مذاکراتی بنده اینجا می‌کنم. هیچ مربوط به این نیست که تصور کم ارادتی نسبت به شخص ایشان شود، این‌ها یک اصول کلی و سیاسی است و آقایان وزرا هم البته به استثنای یکی دو نفر که نسبت به آن آقایان اعتراض دارم و در این باره بنا به خواهش جمعی از نمایندگان و رفقا و دوستان از ذکر اسم آنها وحتی مورد مخالفت را هم صرفنظر می‌کنم زیرا تغییری در وضعیت مخالفت من با دولت نخواهد داشت فعلاً در طی مخالفت خود مطالب کلی را به عرض می‌رسانم آقایان نمایندگان مخالفت بنده بر روی دو اصل سیاست داخلی و خارجی دولت است ۱ - در سیاست داخلی دولت‌هایی که در این کشور تشکیل می‌شوند باید با مجلس شورای ملی همکاری بکنند و قوانین جاریه مملکت که در اینجا به تصویب نمایندگان در ادوار مختلفه رسیده است در اجرای آن کوشا باشند، و در درجه اول رعایت قانون اساسی را باید بنمانید که وثیقه ملی ملت ایران و هیئت حاکمه او است البته این مطالبی که اینجا گفته می‌شود با مقدمه‌ای که ذکر کردم مربوط به این نیست که امروز که آقای حکیمی دولت تشکیل داده‌اند ایشان یک مطالبی را در لوح نسیان گذاشته باشند بنده منظورم این است که این عملیات باید حتماً از طرف دولت‌های وقت به موقع اجرا گذاشته شود و بالاخره اصل مشروطیت در این مملکت حکمفرما باشد (صحیح است - صحیح است) برای این که آقایان نمایندگان شاید در خارج از مجلس زیاد فرصت مراجعه به قانون اساسی نداشته باشند و مراجعات موکلین‌شان بی‌نهایت آنها را در زحمت گذاشته باشد بنده چند ماده متروکه از قانون اساسی را اینحا به عرض آقایان می‌رسانم و این مواد باید حتماً از طرف دولت‌های وقت مورد رعایت باشد، این قانون

اساسی ما اصولاً یک قانون متروکه و فراموش شده است، کسی در این مملکت به این قانون احترام واقعی را نمی‌گذارد و علت تیره‌روزی و بدبختی این مملکت همین است که دولت‌های وقت در برابر قانون زانو به زمین نمی‌زنند و هیئت حاکمه هنوز نمی‌داند که خدمتگذار مملکت است و موظف است و حقوق می‌گیرد و باید در برابر مجموعه توده ملت ایران و برای حفظ حقوق آنها قدم بردارد و برای آنها خدمت بکند و بالاخره همه باید بدانند که در مقابل تساوی قانون همه باید احترام بکنند و همه باید زانو بزنند و خدمت بکنند تمام قدرت‌های شخصی در برابر قانون باید از میان برود و چیزی جز قانون نباید بر مردم حکومت کند (احسنت، صحیح است) بدبختی ما در این است که‏ متأسفانه این موضوع رعایت نشده و الا تمام مردم ایران وقتی که نگاه می‌کنیم به استثنای نقص مزاجی که دارند و سایر چیزهای کوچک دیگر این‌ها مثل سایر مردم ملل عالم هستند چطور ما هر قدم برمی‌داریم مثل گاوک عصار یک قدم جلو نمی‌رویم و بعد از چهل و دو سال قدمی پیشرفت ننموده‌ایم در صورتی که وقتی به سایر ممالک نگاه می‌کنیم می‌بینیم آنها چقدر جلو می‌روند، امپراطوری با عظمت ژاپن در مدت شصت سال به وجود آمد و به اوج عظمت رسید و چهل دو سال است که از عمر مشروطیت ما گذشته است و هنوز الفبای روز اول تکرار می‌شود و شاید عقب هم رفته‌ایم، مثل این است که حکومت‌های ما میل ندارند و نخواستند در این مدت خودشان را آشنا بکنند به این حقایق که حقوق می‌گیرند و باید برای مردم خدمت بکنند (صحیح است) این‌ها بدبختی‌هایی است که بالاخر اینجا باید گفته شود آقای حکیمی و دولت ایشان یا هر حکومتی که بعد از ایشان زمام حکومت را به دست می‌گیرد باید بداند روز حسابی بالاخره در این مملکت هست و آن روز حساب را بدکاران و گناهکاران خیال می‌کنند خیلی دور است ولی من خیال می‌کنم که بسیار نزدیک است و روز قیامت نیست در این دنیا است، آقایان بالاخره محکمه‌ای تشکیل می‌شود همین طور تماشاچی خواهد داشت، هیمن طور هیئت حاکمه خواهد داشت یک نفر به نام مدعی‌العموم خواهد گفت که شما حقوق گرفتید، شما روزهای خوش مملکت را گذراندید نتیجه عمل شما چیست، غفلت‌های شما، بدکاری‌های شما، سوء استفاده و مسامحه شما این همه بدبختی را ایجاد نمود ووو... الی آخر.

بنده مطالبم را به عرض می‌رسانم تقسیم‌بندی کرده‌ام در قسمت داخلی به طور کلی در این مملکت چندین وزارتخانه هست که این وزارتخانه‌ها برای رفع حوایج و بدبختی‌های این کشور طبق مقتضیات قانون تشکیل شده قانون اساسی هم اجازه داده اگر هم لازم باشد باز هم بیشتر می‌شود واقعاً از خودمان بپرسیم با تمام بدبختی‌های این مملکت که از سواحل خلیج فارس تا کرانه رود ارس یکسان است آیا این وزارتخانه‌ها همان وظیفه‌ای که ملت ایران یا قانونگذاران در نظر داشتند همان را انجام می‌دهند؟ بدبختی این است که باور کنید روزهایی که بحران است می‌بینیم مردم می‌خندند و می‌گویند چند روز بحران است و راضی‌ام، چه بدبختی بالاتر از این می‌شود تصور کرد که مردم انتظار داشته باشند تا در مملکت بحران باشد و از شر هیئت حاکمه بلکه چند روزی آسوده بمانند چرا این طور شده است؟ از برای این که مردم امیدواری که نسبت به دولت‌های وقت باید داشته باشند ندارند و برخلاف نگرانی‌هایی دارند که وقتی که این‌ها را می‌بینند ناراحت می‌شوند ما وزارت دادگستری داریم وزارت دادگستری ما باید عدالت را در مملکت تعمیم بدهد و تأمین بکند. صحبت از وزیر دادگستری نیست صحبت از وزارت دادگستری است. شهربانی باید تمام مردم آرزو داشته باشند که عده پلیس زیاد گردد و افراد انتظامی زیاد شود که آنها بیدار باشند و پاس بدهند تا مردم شب در خانه‌شان راحت بخوابند باور ندارید وقتی که مردم می‌بینند روبروی خانه‌شان پلیس هست ناراحت‌ترند چرا؟ از برای این که این‌ها اضافه بر تمام آن بدبختی‌هایی که هست یک نوع مطالبه و تقاضاهایی هم دارند حالا فرض کنیم که یک نواقصی در وضع اداره آنها باشد باید آن نواقص را رفع کرد من نمی‌گویم که حقوق پاسبان کافی است حقوقش را بیشتر کنید بیشتر به او بدهید. پاسبان به معنای حقیقی باید باشد که وقتی ما شب در منازل خود می‌خوابیم با خیال راحت بدانیم که پاسبان آنجا بیدار است، امینه یا ژاندارمری در ممالک دیگر در محل‌های دیگر همیشه مردم تقاضا دارند طرق و شوارع یا قصبه و دهکده پست‌های ژاندارم مستقر باشد و التماس‌ها می‌کنند که یک پست ژاندارم در محلی افزوده شود آیا کسی در این موضوع انکار دارد که هر جا پست ژاندارمری می‌خواهند بگذارند مردم عزا می‌گیرند و خواهش می‌کنند که آن را یک آبادی دیگر بگذارید برای چه این طور است؟ برای این که ژاندارم وظیفه خودش را انجام نمی‌دهد این‌ها بدبختی است این‌ها تیره‌روزی است بنده خواستم که آقای وزیر کشور گذشته از این که بنده سابقه ارادت به ایشان دارم و یک مرد خوبی هستند (صحیح است) در این مورد دقت کنند دلم می‌خواهد که ایشان حرف‌های مرا گوش کنند و ببینند می‌توانند انجام وظیفه نمایند یا نمی‌توانند اگر نمی‌توانند از اینجا که تشریف بردند بروند منزل‌شان باید شهربانی وظایفی را که قانون برای او معین کرده عمل کند شهربانی دو وظیفه دارد یکی وظایفی است که باید تابع وزارت کشور باشد وظیفه دیگر او طبق صریح قوانین ضابط عدلیه است، ضابطین عدلیه بایستی عملی که می‌کنند مطابق احکام و دستور دادستان‌ها باشد و در قسمت جلب مردم و اقداماتی که می‌کنند یا به خانه مردم وارد می‌شوند و کارهایی که می‌کند باید تمام را از دستور قانون تبعیت بکند آقای وزیر دادگستری باید بدانند که اگر می‌توانند شهربانی را اداره بکنند و آنها به وظایف خودشان رفتار خواهند کرد قبول مسئولیت کنند من به دولت آقای قوام‌السلطنه هم گفتم و به این دولت هم می‌گویم چون من می‌بینم که آقایان اکثریت زود خسته می‌شوند و هر روز دولت‌ها نو و کهنه می‌شوند به دولتی که بعد هم می‌آید همین را خواهم گفت باید به طور قطع و یقین این را در نظر بگیرند که روز دادرسی هست، روز حساب هست آقایان تصور نکنید این روز حساب جوانی و پیری ندارد من که اداره امور را به دست گرفتم کسانی که از دنیا رفته باشند هم آنها را محاکمه می‌کنم باید پرونده‌ای باشد و کسی که بد کرده است جریان و نتیجه عمل او نوشته شود عظمت روم قدیم مدیون همین اصل بود که مرده‌ها را هم محاکمه می‌کردند تا عبرت آیندگان شود و بدانند نتیجه بدکاری چیست و که بد کرده است روزی که انحطاط روم شروع شد برای این بود که این اصول را فراموش کردند (محمدعلی‏ مسعودی - در این باره یک طرحی تهیه کنید) این طرح‌ها تهیه می‌شود صبر کنید آقای مسعودی، تأمل کنید (مسعود ثابتی - زنده‌ها را ول کردیم رفتیم عقب مرده‌ها) آخر زنده‌ها زیاد طرفدار دارند اول از مرده‌ها شروع می‌کنیم (خنده ممتد نمایندگان)

اصل هشتم قانون اساسی در حقوق ملت ایران می‌گوید، اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متسای‌الحقوق خواهند بود، اصل نهم - افراد مردم از حیث جان و مال و مسکن و شرف محفوظ و مصون از هر نوع تعرضی هستند و متعرض احدی نمی‌توان شد مگر به حکم و ترتیبی که قوانین مملکت معین می‌نماید. بنده وقتی حکومت آقای قوام‌السلطنه به مجلس آمد در موقع رأی اعتماد به ایشان با ذکر علل مختلف خود ورقه کبود دادم و به ایشان رأی ندادم چون در قسمتی از برنامه ایشان مخالف بودم و به وزرای ایشان اعتراض داشتم و در موقع سقوط هم به ایشان رأی نداده‌ام ولی از نظر شخصی با این که با ایشان دوستی دارم همین طور هم با اقای حکیم‌الملک دوستی دارم این جا لازم است با کمال تأسف پیش‌آمدی را که مخالف اصول مشروطیت جریان یافت ذکر نمایم دو ساعت قبل از آمدن آقای قوام‌السلطنه به مجلس برای تقاضای رأی اعتماد و قرائت خطابه که در نوع خود بی‌نظیر بود در پشت همین کرسی خطابه خوانده شد یکی کودمنی که کودتا نمی‌شود گفت در تهران به وقوع پیوست به این معنی که یک قسمتی از مردم در پناه قوای نظامی رفتند در یک محل‌هایی در یک خانه‌هایی در ادارات روزنامه‌ها و آنجا را به عنوان ملک طلق حلال خود تصرف کردند من وارد در این بحث نیستم که آنها واقعاً مالک بودند یا آنهایی که قبلاً در آن محل بودند مالک حقیقی بودند اما موضوع مورد نظر من که تمام مردم هم به آن علاقه دارند این است که در پایتخت یک کشوری که باید نمونه انتظامات باشد یک عده اشخاص با بودن محکمه با بودن دادستان، با بودن شهربانی، با بودن ژاندارمری با بودن قوای نظامی، در روز روشن رفتند و یک محل‌هایی را گرفتند این کار به ظاهر کوچک است ولی باز ممکن است به صورت دیگری واقع شود و اگر ما به سکوت این اعمال خلاف قانونی را تلقی نمودیم در برابر تاریخ آینده مسئولیت داریم من به این عمل اعتراض دارم و برای مشروطیت و حقوق عامه مضر می‌دانم و این اعتراض من باقی است و متأسفانه هنوز هم نظامیانی در این محل‌ها چون قشون غالب در سرزمین مغلوب برقرار می‌باشند تأکید می‌کنم بایستی کسانی که این موضوع را (رعایت قانون) فراموش کردند مورد تعقیب واقع شوند آیا تأسف‌آور نیست که وضع غیرعادی در شهر به وقوع پیوندد... هر سه چهار محلی که مورد اشغال واقع شد چند نفر نظامی در آنجا ایستادند، بودن نظامی در آنجا نتیجه این شد که آنهایی که صاحب این منازل خودشان را می‌دانستند آنها نمی‌توانستند

وارد شوند و دیگران در پرتو حمایت نظامی وارد شدند (آشتیانی‌زاده - آقا بفرمایید که آقای خسرو هدایت چاقوکشی هم‏...) (زنگ رئیس) بنده در اسامی اشخاص کاری ندارم بنده در اصول کلی وارد می‌شوم رسیدگی به جزئیات امر وظیفه دادستان است اجازه بفرمایید آقای آشتیانی‌زاده بنده از نظر حزب دمکرات ایران صحبت نمی‌کنم اصول کلی را عرض می‌کنم انشاءالله شما هم نوبت‌تان می‌رسد. بنده می‌گویم که باید حتماً در پایتخت مملکت، این موضوع بیشتر مورد دقت قرار گیرد تا کسی که در جزیره قشم و هرمز یا چای دیگر است چه حالی دارد و با او چه معامله‌ای می‌شود... بودن چهار نفر نظامی البته از لحاظ مقدار جمعیتی که خودشان را مالک آنجا می‌دانستند یا از نظر جمعیتی که در آنجا به حکم زور فائق آمدند اهمیت ندارد اما یک نفر نظامی نمونه دویست هزار نفر است که شما پشت سرش می‌بینید یعنی بی‌احترامی به یک نفر نظامی سرباز بی‌احترامی به لباس خدمتگذار کشور است و کسانی که از قدرت سوء استفاده می‌کنند موجب این بی‌احترامی‌ها هستند به عقیده من مادامی که حقوق ملت ایران محفوظ است بایستی به سرباز، به کسی که صاحب آن لباس است، به افسرهای پاک‌نهاد باید به همه آنها احترام کرد (صحیح است) کسی که این عمل خلاف قاعده را می‌کند و از نظامی سوء استفاده می‌کند و او را می‌گذارد در یک محلی در صورتی که مجوز قانونی ندارد او باید تعقیب شود او به همان لباس بی‌احترامی کرده است چرا از برای این که ممکن است برای کشور ما که سالی متجاوز از دویست و پنجاه میلیون خرج قشون می‌کند گران تمام شود ملت ایران بایستی به این طبقه‌ای که باید در موقع فداکاری کند و برای حفظ حقوق مردم جان‌نثاری کند باید احترام داشته باشد (صحیح است) ولی باید بین منافع اشخاص و منافع عامه را فرق گذاشت و از نیروهای دولتی به نفع خصوصی استفاده نکرد کسی که این اقدام را کرده است اعتماد مردم را سلب می‌کند و بالاخره باید اعتراف کرد که در دو ساعت و نیم قبل از سقوط حکومت قوام‌السلطنه واقعه‌ای به وقوع پیوست این عمل اسمش را در فارسی پیدا نمی‌شود کرد در موارد مختلف در ممالکی که قضایای غیرعادی پیش می‌آید به نسبت شدت و ضعف آن سه نام می‌گذارند کود و فراپه، کودومن و کودتا و این یکی از آن مواردی است به نظر من کودتا نیست ولی کودومن است و شاید اگر این امور جلوگیری نشود وسیله‌ای دست می‌دهد به یک مردم نادانی که تصور می‌کنند می‌شود یک عمل خلافی کرد و در نتیجه همان طوری که گفتیم برای کشور ما گران تمام می‌شود (صحیح است، صحیح است) بنده متأسفم یکی از محل‌هایی که توقیف شد و مورد اشغال شد چاپخانه‌ای بود به نام چاپخانه دمکرات ایران محلی بود که روزنامه ستاره هم بود و حتی آقای ملکی مدیر روزنامه ستاره را ممانعت کردند و نگذاشتند به آنجا وارد شود. روزنامه دمکرات ایران را ممانعت کردند و از چاپ جلوگیری کردند چاپخانه همین طور در تحت نظر مأمورین نظامی مانده است در موقعی که به جلسه وارد می‌شدم یک کاغذی به بنده دادند همین جا جلوی در مفهومش همان است که گفتم و حاجتی به خواندن ندارد عده‌ای از کارگران بلاتکلیف مانده‌اند و محل آنها اشغال شده دیگران است و این کارگران باید طبق تعهداتی که دارند حروف بچینند و حقوق بگیرند این حوادثی که در جهان می‌بینیم رخ می‌دهد دنباله این بی‌اعتنایی‌هایی است که از طرف متصدیان امور گاه و بیگاه پیش‌آمد کرده است آقایان نمایندگان سیل‌های عظیمی را که می‌بینید از قطرات کوچکی تشکیل شده که دور هم جمع می‌شود و بالاخره شهرها را خراب و نابود می‌کند وقتی که آن را تجزیه کنید باز همان قطره است این عمل خلاف قانون، یک کار کوچکی است گفته می‌شود یک چاپخانه‌ای بود، یک تجارتخانه‌ای است، چهار نفر هستند. اهمیتی ندارد این طور نیست بنده از کسانی هستم که به تمام شئون این مملکت می‌گویم باید احترام گذاشت ما خودمان بایستی به قانون اساسی خودمان، به قوانین موضوعه خودمان مادامی که نسخ نشده احترام بکنیم. دولت‌های ما باید نماینده اطاعت به قانون باشند و باید مورد احترام مردم باشند (صحیح است، صحیح است) بدبختی ما در این مملکت این است که دولت‌های ما در ازمنه مختلف به حقوق ملت‌ها تجاوز می‌کنند و بعد در نتیجه مردم آن احترامی که باید به آنها بکنند نمی‌کنند، هیچ مطلب محرمانه‌ای در بین ما نباید باشد اینجا مجلس مخلی به طبع است آدم غریبه‌ای نیست، خودمان هستیم مطلبی به خارج درز نمی‌کند، یک عده تماشاچی و روزنامه‌نویس هستند و همه خودمانی هستیم، امروز ایران از تمام ممالکی که در دنیا هست تیره‌روزتر است، مردم خوشبخت در میان ملت ایران کسی نیست، من مسافرت کردم به سودان، در سوادن یک مردمی هستند بیشتر شماها در خانه خودتان این سودانی‌ها که سیاه هستند داشته‌اید و وقتی هم هنوز به کسی می‌خواهید بگویید درست درک مطلب نمی‌کند یا بسیار عقب‌افتاده است مثل می‌زنید مثل سیاه آفریقایی می‌ماند این سودانی‌ها که به خیال خودتان از همه عقب‌ترند باور بکنید که رود نیل به آن عظمت با عرض ۱۵۰۰ متر و عمق متوسط ۳۰ متر از آنجا می‌گذرد و آن سودانی از آن آب نمی‌خورد و می‌گوید این آب آلوده است و آب تصفیه شده لوله می‌خورد، چه بدبختی و چه روزگاری شرم‌آورتر از این است که ما در پایتخت مملکت خودمان در تهران می‌بینیم که آب لوله نداریم من نمی‌گویم هشتصد میلیون تومان خرج می‌کنیم و جیب مردم فقیر را می‌کنیم بیشتر هم خرج کنید حرفی ندارم ولی بگویید نتیجه عمل‌تان چیست حرفی ندارم ولی بگویید نتیجه عمل‌تان چیست حرفی که مردم می‌زنند من به شما می‌گویم اصلاً آمدیم و دوست نداشتیم و این وزارتخانه‌ها نباشند آیا وضعیت بدتری برای مردم پیدا می‌شود بدتر از این دیگر چه خواهد بود چون رشته سخن به اینجا کشید چند کلمه از شهرداری بگویم کدام شهرداری من برای شما مثل می‌زنم شهرداری که در ۲۷ سال قبل از این شهر بود و شهرداری که حالا داریم این دو تا را برای شما تطبیق می‌کنم در ۲۷ سال قبل شاهزاده نصرت‌السلطنه پسر مظفرالدین شاه والی تهران بود یک رئیس بلدیة داشت اسمش اشرف‌الملک ما هم هم ۱۵۰۰ تومان بودجه شهرداری بود که حقوق شهردار هم جزو همین مبلغ بود و این آقای اشرف‌الملک یک ترکه‌ای بلند دستش می‌گرفت و با چند نفر هم فراش می‌آمد و در شهر گردش می‌کرد این‌ها از خیابان‌ها عبور می‌کردند می‌رسید جلوی دکانی که خربزه و هندوانه وسط خیابان ریخته بود با چوبش می‌گفت ببر عقب ببر عقب بعد می‌گفت مال کجا است می‌گفت مثلاً مال ایوانکی، بعد می‌گفت چند تا از این‌ها را بفرستید منزل از آنجا یک خرده پایین‌تر می‌آید در کوچه یا خیابان چند چاله بود می‌گفت یک الاغ‌دار بیاید اینجا و اینجا را خاک بریزد یک جای دیگر یک قدری گل و خاکروبه بود می‌گفت یک الاغدار بیاید این‌ها را جمع کند با ۱۵۰۰ تومان همه این‌ها را انجام می‌کرد و جمع‌آوری می‌نمود آب تهران همین طور که می‌بینید آلوده و کثیف بود و سگ مرده هم در این لانه سگ وجود داشت باید گفت لانه حیوانات نباید گفت راه آب مردم هم در این راه آب رخت می‌شستند آن بالاتر هم یک نفر شستشو می‌کرد و یکی دیگر خودش را صابون می‌زد آن یکی این طرف و آن طرف نگاه می‌کرد و فضولات دکانش را توی آن می‌ریخت، شهر تهران امروز عوارضی در حدود ۱۲ الی ۱۴ میلیون می‌پردازد و هیچ گونه مزایای برجسته هم اهالی نسبت به گذشته ندارند آبی را که شما ملاحظه می‌کنید در منتها درجه کثافت است همه کارها را در این آب می‌کنند و بعد ما پول می‌دهیم به یک عده سپور این‌ها چکار می‌کنند. این‌ها رفتگر هستند بنده گاهی شب‌ها دیر به منزل می‌رفتم حالا مزاجم مستعد نیست (خنده نمایندگان) وقتی که می‌رفتم ساعت سه و چهار بعد از نصف شب می‌دیدم این سپورها جاروب‌های بلندی که در دست‌شان است تند و تند خیابان را جاروب می‌زدند درست که دقت می‌کردم می‌دیدم که اضافه بر آن مقدار کثافتی که در روز در این آب ریخته شده آنچه را مردم نتوانسته‌اند سپورها حقوق می‌گیرند که در آب مشروبی مردم داخل نمایند. پس معلوم می‌شود در تهران ۱۲ میلیون تومان پول می‌دهیم که این عمل انجام شود تهران اصلاً چه ضرری می‌کرد شما ۱۵۰۰ تومان می‌دادید همین کثافت کاری بود حالا ۱۲ میلیون تومان می‌دهید و همان وضعیت شرم‌آور ادامه دارد من نمی‌خواهم بگویم که خیابان‌هایی در موقع آسفالت نکرده‌اند اقداماتی کم و بیش شده است زحمت هم کشیدند یک اشخاص دیگری هم زحمت می‌کشند ولی ما اینجا داریم برق امین‌الضرب به آن می‌گفتند این برق روشنایی نمی‌داد مردم می‌گفتند که یک کبریت بزنیم ببینیم که چراغ روشن است یا نه حالا هم همین طور است آن موقع خاموش می‌شد حالا هم همین طور است آن موقع خاموش می‌شد حالا هم خاموش می‌شود. حالا می‌خواهید بگویید مردم که دوازده میلیون تومان می‌دهند و شما بی‌جهت مصرف می‌کنید از شما راضی هم باشند شما اعتماد مردم را از خودتان سلب کرده‌اید - به زور از این‌ها می‌گیرید صد میلیون، دویست میلیون، هشتصد میلیون. بالاخره این‌ها را همین طور لخت و عور می‌کنید اما نتیجه آن دیر یا زود شراره‌ای است که می‌زند و همه را آتش می‌زند و خاکستر می‌کند (صحیح است، صحیح است)

بسیاری از صحبت‌هایی را که بنده می‌خواستم عرض کنم خوشبخانه آقای تقی‌زاده اینجا توجه داده‌اند بنده خیال می‌کردم که بعد از ۱۲ سال ایشان

جای خودشان را به بنده واگذار کرده‌اند و بنابر مثل معروف که آزادی‌خواهان اول مرتجع آخر هستند ولی معلوم شده است ایشان در یک قسمت‌هایی هستند ولی معلوم شده است ایشان در یک قسمت‌هایی آن قسمت آزادی‌خواهی را به نحو اتم و اکمل حفظ کرده‌اند و در اینجا فرمایشاتی فرمودند کاملاً مطابق نظر من بود و بنده امیدوار هستم که آنها را دولت حاضر یا دولت‌های بعد که می‌آیند نصب‌العین خودشان بکنند بالاخره آقایان تا یک مدتی مردم را می‌شود بازی داد البته چهل سال برای عمل یک ملتی زیاد نیست که گفته شود چهل سال بازی دادیم شصت سال دیگر هم بازی می‌دهیم نه چهل سال زیاد نیست اما آنهایی هم که می‌میرند فکر کنند برای آینده‌شان عمل خول یک باقیات و صالحاتی است. یکی از آن چیزهایی که برای ما بسیار بسیار لازم است همان طور که گفتم احترام به شئون مملکت است و من شخصاً در درجه اول عقیده‌ای که دارم توضیح می‌دهم مملکت ما حداکثر استعدادش با این وضع مردمی که با این نداشتن فرهنگ و بهداشتی که داریم و مخصوصاً نداشتن فرهنگ حداکثر داشتن یک حکومت مشروطه سلطنتی است این نظر خود من است و من طرفدار این هستم و رفقای ما هم که گفتم مطابق این قانون اساسی حکومت را در دست می‌گیرند و بر طبق این قانون عمل می‌کنند آنها هم این عمل را خواهند کرد و به مقام سلطنت احترام کامل خواهند گذاشت (صحیح است) اما دولت‌های وقت بایستی این احترام را در درجه اول حفظ کنند چطور؟ در قانون اساسی ما اختیاراتی و حدودی برای مجلس شورای ملی و برای دولت و برای سلطنت معین کرده است من خیال می‌کنم قانونگذاران دوره اول که آقای تقی‌زاده هم یکی از آنها هستند خدمت بزرگی به خانواده‌ها و سلاطینی که در این مملکت سلطنت می‌کنند مطابق این قانون خدمت بزرگی به این خانواده‌ها کرده‌اند. انسان منشأ خیر و شر است از فرشته نه خیری برمی‌آید و نه شر اما در این قانون حقوقی برای پادشاه ما گذاشته شده است که بالاتر از فرشته است یعنی هیچ قسم کار بد حق ندارد بکند و تمام امور خیریه را برایش نعمت است که بگوید یک پادشاهی بزرگ‌ترین نعمت است که بگوید:

چگونه شکر این نعمت گذارم که زور مردم‌آزاری ندارم‏

باید دولت‌های ما متوجه مسئولیت کامل خودشان باشند و حقوق پادشاه را بشناسند و در مواقع لازم تذکرات ضروری را طبق این قانون اساسی بدهند من اینجا توضیح می‌دهم که منظور من از این قضیه چیست ما و رفقای ما علاقه داریم که این قانون اساسی حفظ شود (کشاورز صدر - همه علاقه دارند) برای این کار طبق اصل ۶۴ متمم قانون اساسی که در این جا هست می‌نویسد: «وزرا نمی‌تواند احکام شفاهی یا کتبی پادشاه را مستمسک قرار داده سلب مسئولیت از خودشان بنمایند» این معنی‌اش این نیست که وزرا شرفیاب نشند و رئیس دولت که در این قانون به نام صدر اعظم نامیده می‌شود حضور پادشاه نرود و به کلی در یک خط متوازی سیر بکند نخیر باید برود و مطالب را به عرض برساند و نصایح و مطالبی که از طرف شخص پادشاه که نفع و صلاح مملکت در آن تشخیص می‌شود ممکن است به دولت هم بدهند اما دولت نمی‌تواند در مقابل این مجلس به صرف گفتن این که دستور پادشاه چنین بود سلب مسئولیت از خودش بکند (صحیح است، احسنت) ما عقیده داریم در صورتی مخالفت ما افراد عادی مخالفت من وکیل آن تماشاچی آن یکی افراد ملت ایران که می‌توانند در حقوق و حدود مصالح مملکت مداخله بکنند به طریق اولی شخص پادشاه رئیس مملکت حق دارد نظر خودش را اظهار بکند مسلماً هم خیر و صلاح را در نظر می‌گیرد اما وزرا به این عنوان نمی‌توانند شانه خالی بکنند و یک روزی در مجلس بیایند و بگویند ما بنا بر امر و دستور چنین کردیم این هیچ وقت مورد قبول من و رفقای من نیست و خیال می‌کنم به اتفاق مورد قبول مجلس و مجلسیان واقع نشود (صحیح است، صحیح است) احترام پادشاه باید در تمان نظر افراد جامعه ملت ایران محفوظ باشد و انشاءالله هم خواهد بود (صحیح است) قانون می‌گوید مقام سلطنت مقام لایتغیر است این وزرا می‌آیند و می‌روند حالا با کسی هم کاری دارند یا ندارند نمی‌دانم (خنده ممتد نمایندگان) موضوع این است که مقام لایتغیر اگر دخالت مستقیمی به نام او شد موافق و مخالف پیدا می‌کند پادشاهی که در این قانون مقام بالاتر از فرشته به او اعطا شده یعنی باید همه مردم نسبت به او نظر خوب داشته باشند و او را پدر ملت بدانند اگر داخل شد در جریانات و دسته‌های حزبی رفقای ما یا دمکرات افراطی هر چه می‌خواهد باشد فرض کنیم هیئت علمیه یا طبقات مختلف دیگر اگر گفته شود که اظهار نظر و اقدامی که ما می‌کنیم بنا به دستوری است بالاخره یک طبقه‌ای از مردم ناراضی می‌شوند این مخالف نص صریح قانون اساسی و منظور قانونگذاران است و هیئت دولتی که این کار را بکند گذشته از این که برای شخص پادشاه و مقام سلطنت مضر است برای خودش مضر است و نتیجه هم ندارد ما اگر فرصت داشتیم گریبان آن دولت را و وزیر را می‌گیریم می‌گوییم حق نداشتید شما این کار را بکنید مطابق این قانون می‌بایستی عمل بکنید بنده به این آقای وزیر جنگ علاقه دارم ارادت دارم و در این موارد طولانی که گذشته است به استثنای یک قسمتی که همان اوایل امر بود و ایشان حاکم نظامی بودند ایشان کنار بودند و بار سنگینی هم بر دوش نداشتند و من امیدوارم که ایشان بتوانند به سهم خودشان یک کارهای خوبی بکنند اما جناب آقای وزیر جنگ بنده به شما عرض می‌کنم اگر یک روزی مخالف این قانون اساسی از طرف وزیر جنگ عملی شد بنده شما را استیضاح می‌کنم شما اگر بفرمایید به بنده دستور داده شد آن دستور دو تا پول ارزش قانونی ندارد شما در مقابل قانون مسئولید رئیس دولت شماست تمام مطالب را هم باید به عرض ایشان برسانید و ایشان هم اگر لازم دانستند به عرض شاه برسانند و بالاخره تصمیمی که می‌گیرید هم مسئولیت مشترک دارید و فرداً هم مسئولیت دارید و این به مصلحت کشور ایران است و باید روی این عمل بشود به طور کلی باید دانست چون موارد اشتباهی است آن موارد اشتباهی را باید تذکر داد اصولاً عزل و نصب وزرا در قانون اساسی ما می‌نویسد یا پادشاه است رؤسای بزرگ ادارات دولتی به موجب فرمان پادشاه منصوب می‌شوند این‌ها هیچکدام ایجاد مسئولیت برای شخص پادشاه نمی‌کند این‌ها را نظر احترامی است که ملت ایران و قانون اساسی نسبت به شخص اول مملکت ملحوظ داشته است و باید مراعات بشود مجلس شورای ملی به نام مبارک اعلیحضرت همایونی افتتاح می‌شود تمام محاکم به نام پادشاه افتتاح‏ می‌شود از این آقای وزیر دادگستری هم بپرسید احکامی هم که صادر می‌شود می‌نویسد به نام مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی ولی شاه هیچ در آن احکام مداخله ندارد این جزء اصولی است که باید رعایت بشود پس اگر رئیس دولت، وزیر کشور، وزیر جنگ وزیر مالیه یک عضو رتبه ۹ خودش را می‌خواهد سرکاری بگذارد فرمان شاه لازم دارد وقتی که برمی‌دارد سؤال و جواب ندارد این جزء اصول است باید این فرمان را صادر کرد اصل ۴۹ متمم قانون اساسی می‌نویسد: «صدور فرامین و احکام برای اجرای قوانین از حقوق پادشاه است بدون این که هرگز اجرای آن قوانین از حقوق را تعویق یا توقیف نماید» این تصریح کرده پس معلوم شد نظر قانونگذار این بوده است که خانواده‌هایی که در این مملکت سلطنت می‌کنند همیشه مورد احترام جامعه ملت ایران باشند و هیچ گاه در خصوصیات و اصلاحات بین دسته‌جات مجلس و دولت دخالت نمی‌کنند اما حقی برای پادشاه گذاشته شده است آن حقی است که وزیر عدلیه ندارد، رئیس دولت ندارد، مجلس ندارد آن حق ارفاق و اشفاق است خواسته‌اند نشان بدهند که این مقام فقط می‌تواند منشأ خیر بشود یک کسی است محکوم به اعدام شده است شاه می‌تواند او را یک درجه تخفیف بدهد، ببخشد که همه مردم به آنجا توجه داشته باشند این بزرگ‌ترین خدمتی است که قانونگذاران دوره اول برای پادشاه ایران ملحوظ داشته‌اند و چقدر خوب است که این قانون را نصب‌العین خاطرشان بکنند و من امیدوار هستم تیره‌روزهایی که می‌خواهند به عنوان استفاده یا به عناوین دیگر از آن در درگاه به دربار راه پیدا بکنند و خلاف این را بگویند که هم خیانت به پادشاه است و هم خیانت به ملت ایران خیانت به مجلس است، خیانت به دولت است نباید این‌ها آنجا راه پیدا بکنند آنهایی را که بد می‌کنند باید در آن درگاه راه پیدا بکنند (باتمانقلیچ - دربار کسی را راه نمی‌دهد) شما البته وقتی در مدرسه بوده‌اید، خوب شاید تلماک را هم خوانده باشید این کتاب رافنلون معلم پسر لویی چهاردهم ولیعهد فرانسه نوشته است برای چه نوشته است برای این که آن قدر درباری متملق در آنجا پیدا می‌شد که راه حرف زدن را برای اشخاص نمی‌گذاشتند این کتاب را می‌نویسد و یک آدم خیالی به جای ولیعهد فرانسه به نام تلماک درست کرده است و در یک موردی می‌گوید، آه!! چقدر بدبختند سلاطینی که محصور و احاطه شده‌اند به واسطه مردم دنی کاسه‌لیس (باتمانقلیچ - این طور نیست) در دنیا همیشه لغت درباری معنی خودش را دارد و به اضافه ما نمی‌خواهیم داخل در خصوصیات بشویم (مکی - ببین چه دارد می‌گوید) (باتمانقلیچ - من می‌فهمم چه می‌گوید شما اشاره سرتان نمی‌شود) در این قسمت خوشبختانه آقای حکیمی از کسانی هستند که از روزهای اول مشروطیت در ایران بوده‌اند و حالا هم

که در یک مرحله تکامل هستند من امیدوار هستم که این موضوع را نصب‌العین خاطرشان بکنند و سایر آقایان وزرا هم بدانند به طور کلی آنچه در این قانون از نظر حقوق شخص پادشاه نوشته شده است مانعةالجمع است با اختیارات دولت یعنی آنچه که عمل می‌شود بایستی دولت بکند اگر این آقای یزدان‌پناه روزی در مرحله‌ای در فارس، در کرمان، در آذربایجان امری دادند اقدامی کردند مسئولش ایشان هستند البته وقتی که دستور می‌دهند باید بگویند فرمان می‌دهم به نام اعلیحضرت همایونی اما ایشان در مقابل مجلس مسئولند آقای رئیس‌الوزرا هم همین طور آقای وزیر مالیه هم همین طور البته همه همین طور همه آقایان وزرا بدانند من که اسم‌شان را نمی‌برم همه در حکم واحدند و بنده خیال می‌کنم که وظیفه‌دار هستم و تمام شماها قسم خوردید حالا بعضی‌ها ممکن هست بگویند که ما قسم‌مان را زودتر خوردیم یک قصدی داشتیم من قصدی نداشتم من این قسم را که خوردم «مادام که حقوق مجلس و مجلسیان مطابق این قانون محفوظ است نسبت به پادشاه عادل متبوع مفخم خود صدیق و راستگو باشم و هیچ فکری جز مصالح و منافع و فواید دولت و ملت ایران نداشته باشم» مجبورم بگویم که ما وظیفه داریم و به قسمت خود باید عمل کنیم و غیر از این را هم نسبت به پادشاه خیانت می‌دانم، نسبت به مجلس هم خیانت می‌دانم و این قانون اساسی تا وقتی که هست باید محترم شمرده شود و به آن وفادار باشیم. آقایان نمایندگان اگر تغییری باید داده شود قانونگذاران مجلس مؤسسان بروند و تغییرش بدهند و تا موقعی که تغییر نکرده‏ می‌بایستی این را تبعیت بکنیم و هر کس که تبعیت نکرد من اگر فرصت پیدا شد مطابق صریح قانون آویزانش می‌کنم (صحیح است) (خنده نمایندگان) (کشاورز صدر - طبق چه ماده‌ای؟) کسانی که اقدام بر علیه حکومت ملی و قانون اساسی می‌کنند - مثلاً می‌نویسد اعلان جنگ و عقد صلح با شخص پادشاه است یعنی در یک وقتی که هیئت دولت با شخص تصمیم می‌گیرد که در یک موقعی اعلان جنگ بدهد به عرض پادشاه می‌رساند و اعلیحضرت همایونی هم تشریف می‌آورند به مجلس و می‌گویند که ما مقتضی دانستیم که جنگ بکنیم و یا ترک جنگ بکنیم معنایش این نیست که یک روز صبح شما بلند شوید و ببینید که اعلان جنگ دادند و جنگ را تصمیم گرفتند این‌ها همه روشن است و همه می‌دانند. اما در موضوع مخالفت بنده با دولت آقای حکیمی نسبت به سیاست خارجی بنده برخلاف آنچه که در اینجا در مقدمه برنامه دولت نوشته شده است: ولی بنده خودداری هر ایرانی وطن‌پرست را با اوضاع بغرنج کنونی از خدمتگذاری صادقانه به مملکت جایز نمی‌دانم‏... الی آخر. آقایان نمایندگان بنده اوضاع دنیا را بسیار آشفته می‌دانم اما برخلاف نظر دولت جناب آقای حکیمی این اوضاع را به ضرر کشور ایران نمی‌دانم بنده عقیده دارم یکی از بهترین موقعی که ممکن است ملت ایران از نظر سیاست خارجی (صحیح است) به دست بیاورد همین موقع (صحیح است) ممکن است که آقایان از من بپرسند با این که همه از این آشفتگی‌ها مستحضرند چرا این روزها را از ایام خوش تاریخ ایران بدانیم همکاران من می‌دانند موقعیت جغرافیایی ایران تغییرپذیر نیست تا کره زمین از عصر چهارم به پنجم نرود یا یکی از علل آسمانی در بلندی‌ها و فرورفتگی‌ها تغییری ندهد یا اقیانوسی را بدل به قاره جدید یا قاره جدیدی را به صورت دیگری در نیاورد این فلات که ما از لحاظ تقسیمات سیاسی مالک اعظم از آن هستیم در همین جا که مقام دارد خواهد داشت همسایگان امروز ما هم نسبت به ایران همان وضعیتی را دارند که در ۲۰۰۰ سال قبل امپراتوری ایران قدیم و امپراتوری رم نسبت به ارمنستان داشتند یعنی دو ملتی قوی در شمال و جنوب ما با یکدیگر رقابت و مبارزه می‌کنند که نصایح ما و افسانه‌های تاریخی، و ادبیات کهن ما نمی‌توانند صرفاً آنها را از جنگ‌های حیاتی که در سر آقایی دنیا دارند منصرف سازد ارشمیدس ریاضی‌دان و طبیعی‌دان معروف می‌گفت نقطه اتکایی اگر در خارج زمین به دست آورم با اهرمی زمین را حرکت می‌دهم. ما هم از این حیث که زور نداریم و توانایی نداریم هم ارشمیدس هستیم (خنده ممتد نمایندگان) یعنی نمی‌توانیم مملکت خودمان را حرکت بدهیم و جای دیگر ببریم و آنها را هم ما می‌توانیم از همسایگی خودمان با نیروی خویش دور کنیم این ایام بعد از جنگ اخیر جهانی. حریف مجلس ما که خود همیشه دل می‌برد پیرایه‌ای هم بر او بسته شد یعنی ممالک متحده آمریکای شمالی از نظر منافع ملت خود چنین تشخیص داد که نقاب سیاست مونروئه را به یک سر نهد و آقایی خود را بر جهان با اصولی که همه می‌دانید و می‌بینید پیشنهاد و اگر موفق شد تحمیل نماید این سه دولت خواه و ناخواه تشخیص دادند که بزرگ هستند و شعر هم به درد آنها نمی‌خورد بزرگی سراسر به گفتار نیست به گوش آنها فرو نمی‌رود و می‌گویند ما بزرگیم و خواه و ناخواه حق داریم دنیا را رهبری کنیم افسانه جامعه ملل در جنگ قبل و مجمع ملل متحد هم نزد همه ما روشن است که چیست، همه می‌دانند آنچه این دولت‌ها در این مجامع طرح می‌نمایند اگر اتفاق کنند دیگران باید سر تسلیم فرود آوردند و در صورت اختلاف باز نتیجه به نفع یکی از این سه بزرگ خواهد بود پس دیگران کوشش بی‌جا دارند و اگر مردمی فرض کنند که این سه دولت بزرگ منافع حیاتی خود را برای خاطر دیگر ملل گیتی که اجباراً کوچک باید نامیده شوند. فدا کنند اشتباه بزرگی کرده‌اند حالا که این مقدمه را دانستیم و می‌دانیم موقعیت جغرافیایی ایران تغییرپذیر نیست و این همسایگان هم تا تغییری در وضع سیاسی جهان پدیدار نشود همسایه ما خواهند بود پس به این نتیجه می‌رسیم که بهترین وضعیت برای ما، همین وضع کنونی است که این سه بزرگ با یکدیگر اختلاف نظر دارند (صحیح است) زیرا اتفاق آنها همیشه برای حفظ منافع است و معلوم است اگر آنها به اتفاق تصمیمی بر علیه ما بگیرند ما چه وضعی خواهیم داشت (اقبال - صحیح است) با این توضیح مختصر... (کشاورز صدر - دولت‌ها بر علیه دولت‌های کوچک چنین تصمیمی نمی‌گیرند) آفرین بر حسن نیت شما!! (خنده نمایندگان) با این توضیح مختصر امروز روز خوب ما است و ما در بهترین موقع سیاسی خود هستیم و زمامدارانی لازم داریم که از این بساط به نفع کشور ایران در حدود امکان استفاده کنند و ملت ایران هم حقوق ملی خود را طبق قانون اساسی به بهترین وجهی حفظ کند و از آن تمتع گیرد و متأسفانه با این که گوش شنوایی نمی‌بینیم بنابر وظیفه‌ای که نسبت به کشور خود ایران دارم باید بگویم با این که مصداق این شعر در ما صدق می‌نماید من گنک خوابدیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدن (محمدعلی مسعودی - نه شما عاجزید از گفتن و نه خلق از شنیدنش) آقای نخست وزیر من و دوستان من و کسانی که در خارج این مجلس و در تمام کشور ایران با من همفکر هستند چنانچه گفتیم دارای برنامه‌ای هستند که به اطلاع شما می‌رسانم و هر دولتی که با آن موافقت کند و افراد آن واجد صلاحیت باشد با آن همکاری و تشریک مساعی می‌کنیم و تمام دولت‌هایی که در خطوط متوازی با آن هستند و به نام زمامدار می‌خواهند با اصول مماطله یا مخالفت با این راه راست و روشن ایام گرانبهای کشور را به هدر دهند تا روزی که راهداران گیتی بگویند دیگر راه بسته شد و عبور ممنوع است مخالف هستیم برنامه ما در سیاست خارجی این است که به عرض می‌رسانم.

آقایان نمایندگان کشور ما کشور خشت و گل است سابق بر این این مملکت را می‌گفتند کشور ماه و گل اما حالیه آنچه که نگاه می‌کنیم کشور خشت و گل است این کشور خشت و گل خودمان ایران که مردم فقیر بدبخت آن یعنی تقریباً نود درصد آن از مواهب آن آنچه که امروز بشر برای سعادت خود یافته فاقد است رفع سیاست خارجی فعلی را ما صلاح نمی‌دانیم ما باید سیاست خارجی خودمان را بر اصل موازنه‌ای استقرار دهیم و صرفاً این که گفته بشود سیاست موازنه داریم کافی نیست (فرامرزی - موازنه یعنی چه تعیین بفرمایید) تأمل بفرمایید شما که آدم باحوصله‌ای بودید بنده الان عرض می‌کنم یک قدری تأمل کنید اگر ما این طریقی را که پیش گرفته‌ایم ادامه دهیم بدانید که به سرنوشتی بدتر از آنچه لهستان دچار شد دچار خواهیم شد ما قسم خورده‌ایم که به ملت ایران خدمت کنیم آنچه می‌بینیم و می‌فهمیم بگوییم و صلاح و فوایدش راز نظر دور نداریم مملکت ما در اثر عدم رعایت موازنه به میدان جنگ تبدیل خواهد شد (کشاورز صدر - این طور نیست آقا موازنه دارد سیاست) سکوت فعلی که شما در آسمان این کشور می‌بینید همان سکوت‌هایی است که شما در هوای بهار می‌بینید قبل از این که طوفان بشود ما آقا مطالبی را که تمام مردم دنیا می‌دانند و فقط به خودمان و مردم خودمان پوشیده است انصاف نیست که نگوییم من به شما قول می‌دهم که وضعیات کشور ما را جزء به جزء ممالک معظمه دنیا و ممالک راقیه یک قدری کوچک و بزرگ همه می‌دانند فقط مردم این مملکت هستند که بی‌اطلاعند و کنارند ما همه می‌دانیم که این مملکت ما در حدود ۱۲، ۱۳ میلیون برزگر دارد که این‌ها در آفتاب سوزان زحمت می‌کشند صدمه می‌بینند اما از آن مواهبی که شهری‌ها کم و بیش از آنها استفاده می‌کنند آنها استفاده نمی‌کنند آنها خبر ندارند که ما چه می‌کنیم ما آمده‌ایم اینجا نشسته‌ایم بعد یک روزی می‌بینیم که آنها را دچار گرفتاری کرده‌ایم من از آن لعنت و نفرین آن

روز می‌ترسم حرفم را می‌زنم هر کس هم که اوقاتش تلخ می‌شود بشود یا دیر یا زود به عواقب وخیم آن دچار می‌شویم من به همسایگان خود می‌گویم و ثابت می‌کنم که صلاح آن‌ها است که برای میدان رقابت ایران را انتخاب ننمایند این عقیده خودم است، دلم می‌خواهم اتحاد جماهیر شوروی، انگلستان و آمریکا این را بپذیرند و ایران را میدان رقابت خود قرار ندهند و جای دیگر را انتخاب کنند (صحیح است) چنانچه در یکی از گفتارهای خود شرح دادم جنگ آینده که گریبان گیتی را خواهد گرفت آنچه فهمیده می‌شود بین اتحاد جماهیر شوروی و ممالک متحده آمریکا است و از این سه دولت بزرگ دو دولت است که برای اداره جهان خود را مهیا می‌کنند و دو اصول سرمایه‌داری و سوسیالیسم با هم مواجه می‌شوند (محمدعلی مسعودی - هر کدام زودتر برسند ایران را می‌خورند) و هر یک از این دو دولت که فایق آینده به عقیده من با فکر کوچک من برای امپراتوری انگلستان خطرناک است زیرا اتحاد جماهیر شوروی اگر در دنیا فاتح شد اصول سرمایه‌داری را از میان می‌برد و آمریکا هم پس از آن که شوروی را شکست داد آقایی خود را با انگلستان تقسیم نخواهد کرد (محمدعلی مسعودی - در سیاست که نباید در اینجا داده شود) ایجا مجلس شورای ملی است، اینجا خانه من است (محمدعلی مسعودی - آقا ما ایرانی هستیم راجع به خانه ما صحبت کنید) (گلبادی - هیچ سیاستی در دنیا مستقل وجود ندارد آقا اجازه بدهید که بگویند راست می‌گویند آقا) هر گاه مجلس مقتضی ندانست که در مسائل سیاسی صحبت بشود رأی بگیرند و بنده را ممنوع بدارند بنده حرفی ندارم. حالا چرا این طور استدلال کردم. در جنگ اول انگلستان فاتح حقیقی دنیا شد قسمتی از مستعمرات آلمان را هم در آفریقا گرفت در اقیانوس کبیر جزایری را تصرف کرد پایگاه‌هایی را تصرف کرد ولی در جنگ دوم پایگاه‌های دریایی بزرگی را به آمریکا برای ۹۹ سال واگذار کرد و تسلط بر اقیانوس‌ها تسلیم ممالک متحده آمریکای شمالی شد طبق قرارداد ۱۹۲۲ بازار چین بین نه دولت تقسیم شده بود یعنی ۴۱۸ میلیون مردم چین زحمت می‌کشید و حاصل آن را نه دولت می‌برد امروز در بست متعلق به ممالک متحده آمریکای شمالی است امپراتوری ژاپن در هم فرو ریخت و در اقیانوس ساکن فرو رفت و امروز کاملاً در دست ممالک متحده آمریکا است‏. دریاها در جنگ اول در دست انگلستان بود انگلستان را می‌گفتند سید بحار سید البحر و البر بود ولی بیشتر آقای دریاها بود و به هیچ دریایی وارد نمی‌شدیم مگر این که کلیددار او دولت انگلیس بود شما از دریای شمال حرکت می‌کردید می‌رسیدید به جبل‌الطارق و کلیددار انگلیس اگر راه نمی‌داد نمی‌توانستید عبور کنید چون به مدیترانه وارد می‌شدید بایستی از کانال سوئز عبور کنید کانال سوئز در دست او بود از کانال سوئز و باب‌المندب تا بحر احمر دست او بوده و همین طور از این دریاها که می‌رفتید بایستی به شما صاحب دریاها اجازه می‌دادند در سال ۱۹۳۳ قرارداد بحری در لندن تنظیم شد که ممالک متحده آمریکای شمالی که تا آن زمان سه پنجم سهم داشت آن هم در یک قسمتی از دریاها و اقیانوس‌ها بود حق تساوی گرفت در خاتمه این جنگ مجموع ظرفیت کشتی‌های تمام ممالک عالم که انگلستان جزو او است به پای بحریه آمریکا نمی‌رسید یعنی که دریاها تفویض آقای جدید شد این‌ها مطالبی است که در مجلس باید گفته شود اینحا کارخانه نیست این‌ها باید گفته شود عرض کنم با این طریق من عقیده دارم اگر جنگی در آینده پیش آید انگلستان خواه و ناخواه وضعیت آسیایی کبیر را پیدا می‌کند و قرن هیجدهم یعنی می‌رود جزء ممالک درجه دوم از این نظر امپراتوری انگلستان به نام یک نفر ایرانی می‌خواهم تقاضا کنم و امیدوارم که سایر آقایان هم با من همراه باشند و موافقت بکنند و همصدا شوند که موارد اختلاف‌تان را جای دیگر ببرید و ایران را میدان رقابت قرار ندهید (صحیح است) اینجا مملکتی است از خشت و گل که از خشت و گل ساخته شده است آلمان چندین میلیون تن بمب بر روی آن ریخته شد انگلستان هم زیان فراوانی دید فرانسه و سایر ممالک دچار ضررهای فراوان شدند اما اگر ۲۰ سال آرامش در آنجا باشد از روز اول بهتر خواهد بود اما اگر در این مملکت یک دیوار گلی خراب شد با این دولت‌هایی که دیدیم دیگر این دیوار ساخته نمی‌شود این حرف آقای مسعودی مال مجلس است مال خانه ملت (محمدعلی مسعودی - بله سیاست خارجی را بفرمایید چیست؟ ما می‌خواهیم بفهمیم و روشن شویم) تأمل کنید روزنامه اطلاعات سیاست خارجش معلوم است (محمدعلی مسعودی - حرف من مال روزنامه اطلاعات نیست عرض کنم روزنامه اطلاعات وظیفه ملی خودش را انجام می‌دهد. توضیح بدهید سیاست خارجی که دارید چیست که ما هم بفهمیم) آخر شما یک قدری تأمل کنید شما حوصله ندارید بنده که دارم عرض می‌کنم (محمدعلی مسعودی - آخر شما دارید راجع به روسیه و آمریکا که مربوط به ما نیست صحبت می‌کنید) به آقایان نمایندگان دولت ایران امروز در این محل مقدس به همگی تذکر می‌دهیم و مطلب را روشن می‌کنیم همه بشنوند و از حسن نیت ما و سادگی و صداقت ما ممنون باشند به ما ارفاق دوستانه کنند و بگذارند ما در چهار دیواری کشور خود زندگانی کنیم آقایان نمایندگان به من می‌خندند آقای مسعودی گریه باید کرد برای این وضعیتی که ما اینجا داریم من از یک طرف آقای مسعودی و شما از یک طرف می‌روید این مردم بدبخت در این مملکت چکار بکنند چرا نمی‌گذارید که آدم مطالب خودش را بگوید (محمدعلی مسعودی - بگویید هر چه می‌خواهید بگویید شهامت ندارید که هر چه دارید بگویید) کاش همه مثل من بودند و شهامت می‌داشتند، خوب با این مقدمات این طور نتیجه می‌گیریم موقعیت ایران را گفتم تغییرپذیر نیست وضعیت دنیا را هم کم و بیش برای اطلاع آقای مسعودی بیان کردم حالیه می‌رویم سر مطلب دیگر تمام خبرگذاری‌ها چنین خبر دادند چون حدود اطلاعات ملت ایران که ما نخبه‌های آن هستیم (صحیح است) و دولت ما با عدم وسائلی که دارد نمی‌تواند اطلاعاتی از نمایندگان خودش در خارج بگیرد مطالب خودش را هم در تهران با سفرای دول خارجه حل می‌کند یعنی نماینده‌های ما در خارج از جریان امور که در تهران می‌گذرد استحضاری ندارند و همین آقای تقی‌زاده که سفیر در انگلستان بودند کاغذی نوشتند آن کاغذشان هست شکایت می‌کنند از وزیر دربار وقت، از دولت وقت که آقایان این کارهایی را که شما می‌کنید به من هم اطلاع بدهید بنده هم آخر سفیر کبیر شما هستم و وزیر مختارم معمولاً مأمورین ما در خارجه کاری انجام نمی‌دهند مطالب اینجا حل می‌شود پس ما اطلاعات‌مان که یک قسمتش هم در روزنامه اطلاعات چند روز پیش نوشته شده بود می‌گویم آقایان نمایندگان وزیر خارجه همین آمریکای عظیم‌الشأن که دنیا را به این صورت تسخیر کرده است و در قسمت اقتصادی الان پنجه‌هایش را در قسمت اعظم عالم فرو کرده و قوای نظامی و وسائل استحفاظی او در درجه اول است، وزیر خارجه‌اش در سنای آمریکا می‌گوید من از برای امنیت آمریکا نگران هستم و سایر سیاستمداران این کشور هم در این نگرانی شرکت دارند آقایان البته اینجا کلاس درس جغرافیا نیست ولی ناگزیر چند کلمه باید گفته شود ممالک متحده آمریکای شمالی خود را حامی آمریکای لاتین می‌داند یعنی خود را عهده‌دار حفاظت تمام قاره آمریکا می‌شناسد تمام قاره آمریکا با آنها هم یک قراردادهایی دارد این قاره بزرگ، این نیمکره غربی از چهار اقیانوس احاطه شده اقیانوس کبیر، اقیانوس اطلس، و دو اقیانوس صعب‌العبور منجمد شمالی و جنوبی آقایان. این آمریکا فریاد می‌کند می‌گوید نگران هستم از امنیت خودم نگرانم، آقایان از بنده نگرانی ندارند از شما نگرانی از کی نگرانی دارد؟ از اتحاد جماهیر شوروی نگرانی دارد. ما به طریق اولی با داشتن ۲۷۰۰ کیلومتر که دیوار به دیوار این کشور عظیم هستیم باید نگرانی داشته باشیم ما مسئولیت داریم در مقابل نسل حاضر و نسل آینده این مملکت ما باید اثبات کنیم که بر روی اصل پایه استقلال سیاسی و اقتصادی ایران تمام فکر ما جمع هست که هر قسم کدورت و تیرگی را مرتفع کنیم اول فکری که هر ایرانی دارد این است که بایستی آزاد به دنیا آمده آزاد زندگی کند و آزاد از دنیا برود. هر دولتی هر قدر قوی باشد حق ندارد خودش را به ما تحمیل کند این فکر اولیه ما است از این مرحله که گذشتیم ما باید حتماً بر روی این اصل سیاسی و اقتصادی استقلال ایران به تمام سوء تفاهمات خاتمه داده و تیرگی روابط خودمان را با اتحاد جماهیر شوروی مرتفع بکنیم ما نباید اینجا بنشینیم و روزها را شب نماییم ایام را به بطالت بگذرانیم بعد یک روز ببینیم یک سیلی بیاید و ما را بپوشاند (محمدعلی مسعودی - آخر بفرمایید ایرانی کاری نکرده است) (اسلامی - بگویید آقا ما چکار کرده‌ایم چرا در مرجع رسمی این حرف‌ها را می‌زنید ما چه گناهی کرده‌ایم در این مملکت؟) (همهمه شدید نمایندگان - زنگ ممتد رئیس) هر وقت حرف‌های‌تان تمام شد بنده عرایضم را می‌کنم این‌ها تمام مقدمات است بنده منتظرم هر وقت آقای رئیس نظم مجلس را برقرار فرمودند عرایضم را بکنم (بعضی از نمایندگان - بفرمایید) در یک کلمه اینجا گفته شد و باز هم تکرار می‌شود باید اول

فکر هر ایرانی حفظ استقلال و سعادت ایران باشد (صحیح است) بر روی پایه سعادت ایران گوش‌تان را باز بکنید بر روی پایه اصل استقلال سیاسی و اقتصادی ایران ما باید تمام سوء تفاهمات موجوده را با اتحاد جماهیر شوروی مرتفع کنیم (صحیح است، صحیح است) (محمدعلی مسعودی - ما سوء تفاهمی نمی‌بینیم شما یک کلمه از این‌ها را بگویید حرف ما این است ما می‌گوییم طلب داریم بدهید نمی‌دهند این ملت ضعیف بدبخت مالیه‌اش را می‌آیند و می‌برند و آن وقت به آن ندهند) چرا ما دچار این مزاحمت هستیم این دو کشور انگلستان و شوروی با یکدیگر رقابت دارند. دو همسایه قوی که در دو طرف کشور ما هستند باید عاقلانه کاری نموده که میدان رقابت آنها در ایران نباشد «بنده خیل میل داشتم که آقای تقی‌زاده تشریف می‌داشتند و عرایضم را می‌شنیدند» بیشتر علت گرفتاری‌هایی که ما داریم این است که در ۱۹۰۷ قراردادی به همین نام در شهر روال بین اعلیحضرت ژرژ پنجم پادشاه اسبق انگلستان و امپراطور روسیه نیکلای دوم منعقد شد این قرارداد موادی داشت که در یک قسمت راجع به ایران بود و در ایران مناطق نفوذی تعیین نموده بودند و از طرف دولت‌های وقت که گاهی خود آقای حکیمی هم در آن بودند هیچ وقت این قرارداد از طرف دولت ایران به رسمیت شناخته نشد (صحیح است، صحیح است) در جواب مراسله وزرای مختار دولتین مکتوبی از مشیرالدوله موجود است که می‌نویسد قراردادی که بین دو دولت یا چند دولت راجع به دولت ثالث باشد از درجه اعتبار ساقط است و هیچ الزام‌آور برای آن دولت نیست (صحیح است) دولت ایران، ملت ایران، به موهبت الهی دارای استقلال کامل و طرفدار سیاست درهای باز است و استقلال طبیعی و سیاسی خودش را داراست این مراسله الان موجود است و بنده بیخود نمی‌گویم اما نشناختن ما به این عملیات مانع آن دو دولت نشد یعنی در همین تهران کمیسیونی مختلط معروف به کمیسیون میکست‏ تشکیل دادند آقای منصورالسلطنه هم اطلاع دارند که کمیسیون در آن موقع تشکیل شد رئیس داشت، عضو داشت، و این کمیسیون مداخلاتی در کلیه امور می‌کرد یعنی مطالبی را که آنها می‌گفتند آن مطالب را غیرمستقیم می‌شنید مرحوم مشیرالدوله به قدری دقیق بود در این امر که هیچ گاه در زمان او تمکین به این امر نشد (محمدعلی مسعودی - اسامی‌شان را هم بگویید) هر موقع که لازم بود با هم در خارج صحبت می‌کنیم هر چه لازم باشد می‌گویم اینجا من هر چه را می‌خواهم می‌گویم و به عرض مجلس می‌رسانم انگلستان تا ۱۹۱۷ که هنوز طلیعه انقلاب اتحاد جماهیر شوروی پیدا نشده بود به اتفاق دولت روسیه این عمل را می‌کرد بعد از آن که دولت شوروی به وجود آمد تمام امتیازات خودش را در ایران لغو کرد و به ایران واگذار کرد و ملت ایران هم همیشه برای این عملی که از طرف اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمد ممنون است (صحیح است) به خاطر دارم که مجلسی که طرف رئیس‌الوزرای وقت منعقد شد و همین آقای حکیم‌الملک هم آنجا بودند که برای قراردادی که با دولت شوروی بسته می‌شد حضور پیدا بکنند اما انگلستان متأسفانه میل نکرد قراردادهای خارج‌المملکتی را «کاپیتولاسیون» که با ما داشت آنها را لغو بکند کاپیتولاسیون تا مدت‌ها ماند و دولت‌های ما هم زیر بار نرفتند و حق هم با آنها بود از برای این که کاپیتولاسیون بر اصل مراسله استوار بودکه میرزا آقا خان نوری صدر اعظم در تاریخ ۱۸۵۷ به دولت انگلستان نوشته بود سرمایه قرارداد ترکمن چای کلیه قرارداد خارج‌المملکتی را ما با دیگران منعقد کرده بودیم چون قرارداد ترکمن چای لغو شد طبیعی است که ما دیگر قرارداد خارج‌المملکتی را کسی نمی‌توانستیم داشته باشیم. بالاخره تمام این قراردادها از بین رفت اما عمل چه بود؟ در جنوب ایران از طرف دولت انگلیس قوایی تشکیل داده شد به نام پلش جنوب در غرب ایران هم قوایی به وجود آمده بود به نام پلیس غرب خوب به خاطر دارم رئیس پلیس جنوب آمد به تهران در روزی که از طرف پادشاه وقت سلطان احمد شاه سلامی منعقد بود مشیرالدوله رئیس‌الوزرا بود رئیس پلیس جنوب هم به اتفاق هیئت دیپلماتیک آمد آنجا که معرفی شود هیئت دولت در یک موقع بسیار ناراحتی واقع شد خوب دولت ایران هم که زوری نداشت ژنرال ساکس آمده بود می‌خواست به یاد و حضور شاه معرفی شود یعنی عملاً ما پلیس جنوب را به رسمیت بشناسیم. این آقایان یک چیزی به خاطرشان رسید رئیس‌الوزرا رفت توی یک اطاق نشیت فرستادند عقب ژنرال سایکس که بیایید رئیس‌الوزرا شما را کار دارد وقتی که توی اطاق رفت رئیس‌الوزرا در آنجا نبود قبلاً دستور داده شده بود درب اطاق را از بیرون بستند سلام هم شروع شد و ژنرال توی اطاق نشسته بود خواست بیرون بیاید درب بسته بود و هر چه در زد کسی نشنید و سلام هم تمام شد بعد از یک ساعت که همه رفتند باغبان آمد دید یک کسی در می‌زند در را باز کرد گفت و سؤال کرد کیست و چه می‌کند معلوم شد رئیس پلیس جنوب است گفت شما اینجا چکار می‌کنید این طرف و آن طرف رفتند و آن باغبان را منفصل کردند که چرا درب را قفل کرده بودی با چنین مشقتی دولت وقت از رسمیت شناختن پلیس جنوب فرار نمود به هر حال ما قرارداد ۱۹۰۷ را نشناختیم ولی آنها هم دست از رقابت‌های خودشان در ایران برنداشتند به همین دلیل در اولین موقعی که اتحاد جماهیر شوروی به این صورت به وجود آمد و قوای مخالف او در داخله روسیه در هم شکست این وضعیت در ایران تغییر کرد یعنی قوای انگلیس که ایران را اشغال کرده بودند و خارج نمی‌شدند و تمام سرحدات شمالی ما را تصرف داشتند این آقای سپهبد یزدان‌پناه که اینجا تشریف دارند در آن موقع در صفحات شمالی بودند به خوبی مستحضرند آنجا را تخلیه کردند و رفتند ما باید موازنه را به معنای حقیقی عمل کنیم در این مجلس تصمیمی گرفته شد که البته من نمی‌خواهم بگویم که نمایندگان ملت از روی صمیمیت خاطر عمل نکردند اشتباه کردند یا درست بود ولی این طور تشخیص دادند یک چیزی را به صلاح ایران آمدند اینجا یک مقاوله‌نامه‌ای بود آن را لغو کردند رد کردند گفتند صحیح نبود بالاخره گفتند دولت این حق را نداشته است بنده در آن موقع پیشنهادهایی دادم که خیال می‌کنم اگر آن‏ پیشنهادهای من در آن موقع ضمیمه شده بود چندین میلیون لیره در سال و مجمع‌الجزایر بحرین تا این دقیقه تکلیفش معلوم شده بود و به ایران بازگشته بود و اگر یک روزی پیش‌آمد کرد و بررسی شد معلوم خواهد شد که من حق داشتم این حقوق مسروقه را ما می‌توانستیم پس بگیریم و برمی‌گرداندیم حالا ما چه باید بکنیم که اصول موازنه محفوظ بماند اصولاً ما همان طور که گفتم از امپراتوری بریتانیا همسایه سیاسی خودمان تقاضا می‌کنیم و ملت ایران با این تقاضا شریک است روشی و سیاستی را که در ربع قرن اخیر در ایران اعمال کردند تجدید نظر کند چرا آقای مسعودی شاید شما موافقید که ادامه بدهد (محمدعلی مسعودی - عرض کنم شما موافقید و شما هستید که این کار را می‌کنید من مثل یک ایرانی فکر می‌کنم) (رئیس - بین‌الاثنین صحبت نکنید) (محمدعلی مسعودی - وقتی خطاب بکنند بنده جواب می‌دهم) آقای انتونی ایدن یکی از سیاستمداران بزرگ معروف انگلستان هستند که در چند روز قبل هم به تهران آمدند من بسیار این شخص محترم را تمجید می‌کنم من از نظر ایران دوستی است و علاقه‌ای که به این کشور دارم و این مرد شاید بعد از ۲۰ سال، ۲۵ سال که در سیاست مستقیم و در تماس با ایران بود اذعان و اعتراف کرد که «ما یک ربع قرن اخیر سیاستی را در ایران اعمال کردیم که جز تنفر و انزجار حاصلی نداشت» (صحیح است) حالا او این طور گفت و من می‌بینم صحیح است حاکم است (فرامرزی - کاملاً صحیح است تجاوز یکی دیگر هم کاملاً صحیح نیست نه این حق تجاوز دارد نه آن) (آشتیانی‌زاده - شما چرا آقای فرامرزی وقت اسم آقای ایدن را می‌برند عصبانی می‌شوید شما چرا از طرف ایدن دفاع می‌کنید مگر شما با ایدن نسبتی دارید؟) (محمدعلی مسعودی - ایشان دفاع نکردند) بسیار این مرد دیپلمات، این مرد بزرگ سیاسی انگلستان تذکر خوبی به دولت انگلستان داد متأسفانه دولت کارگری انگلستان به وسیله گوینده سیاسی خودش آقای بوین وزیر خارجه نه تنها این نظر مرا نپذیرفت بلکه گفت سیاست خارجی ما در خاورمیانه همچنان ادامه دارد و تغییرپذیر نیست من به تمام ملت ایران به پاس استقلال سیاسی و اقتصادی که به وجه اتم و اکمل ملت ایران دارد و از مواهبی است که من خیال می‌کنم هیچ دستی نمی‌تواند او را از ما بگیرد (فرامرزی - پس قضیه آذربایجان حرف بود!) این قضایا که مربوط به ملت ایران است من نمی‌دانم وکلای جنوب را چرا عصبانی می‌کنند (فرامرزی - هر دویش را بگویید چرا نمی‌گویید) (اسلامی - من می‌روم تا اعلام بکنم که مردم بدانند ایشان دارد همه را گول می‌زند) من یقین دارم هیچ ایرانی پاک‌نژادی از سیاست ربع قرن اخیر انگلستان نمی‌تواند به اذعان وزیر خارجه آن دولت تمجید کند (صحیح است، صحیح است) (همهمه نمایندگان) (کشاورز صدر - بفرمایید آقای اسکندری) (رئیس - این اجازه را من باید بدهم شما حق حرف زدن ندارید ساکت باشید. بگویید) (خنده نمایندگان) و همچنین وقتی مستر بوین وزیر خارجه حاضر انگلیس می‌گوید ما سیاست خارجی خود را در خاورمیانه تغییر نمی‌دهیم و ادامه دارد جز این که به سیاست انگلستان بدبین باشیم چاره‌ای نداریم انگلستان باید در سیاست خود نسبت به ایران تجدید نظر کند ما به سایر ممالک خاورمیانه کاری نداریم با این که هر قسم پیش‌آمد ناگواری در صحنه ایران که ملت ایران را بدبخت، تباه و شاید

ورشکست نماید عواقب سیاسی آن برای امپراتوری بریتانیا در ایران و خود ملت ایران بد عاقبت خواهد بود من دلسوزی برای انگلستان نمی‌کنم من دلم می‌خواهد این کشور آسوده و راحت و مردمش در زیر این دیوارهای گلی راحت زندگی کنند (باتمانقلیچ - این آرزی تمام ایرانی‌ها است) صلاح ایران در آرامش کامل و حفظ تعادل و موازنه است و بهتر است که انگلستان از نظر سیاسی‌دان معروف خود در تفسیر سیاست خود در ایران پیروی کند و اول شرط تفسیر آن باید از نفت جنوب و عدم مداخله در جزایر بحرین شروع شود اینجاست که بنده با سیاست آقای حکیمی در قسمت خارجی موافقت ندارم. چرا؟ با این توضیح مختصر همه تصدیق خواهند نمود که حق با من است دولت آقای قوام‌السلطنه سقوط کرد؟ چرا سقوط کرد؟ چندین موضوع بود در این کشور که مورد نارضایتی از حکومت آقای قوام‌السلطنه بود من خودم یک مخالفت‌هایی داشتم در همین مجلس شدیداً مخالفت خودم را گفتم و ورقه کبود را هم‏ دادم اما این مجلس ۹۳ رأی موافق داد یعنی مجلس قبول کرد که همین طور که بوده صحیح است مذاکراتی در اینجا می‌شد که سوء استفاده‌هایی شده و پول‌هایی گرفته شده است، جواب‌هایی داده می‌شد اما این‌ها دلیل سقوط حکومت ایشان نبود (دکتر معظمی - چرا؟) اجازه بفرمایید (محمدعلی مسعودی - خودشان هم اعتراف کردند) از برای این که کسانی که شرکت داشته و رأی ندادند به حکومت آقای قوام‌السلطنه این‌ها خودشان در حزب دمکرات ایران شرکت داشتند. در مدت یک سال متوالی همه می‌دانند که املاک شخصی خودشان را نفروخته بودند که برای حزب یک اندوخته‌ای بگذارند (محمدعلی مسعودی - و هی اعتراض می‌کردند) الان هم نه تنها اعتراض می‌کنند عقب ارتش می‌روند می‌گویند پول‌ها کو؟ (خنده ممتد نمایندگان) (محمدعلی مسعودی - ۲۳ میلیون تومان به دادستان نوشتند به نفع خزانه دولت گرفته شود) (معتمد دماوندی - آقای اسکندری از آنها چیزی گیرشان نمی‌آید شما صحبت خودتان را بکنید) بنده خیال نمی‌کنم خنده‌دار است اگر بگوییم گرفتن پول، دادن جواز، هدیه یا هر چه بود بد بود ولی پولش خوب است؟ پس پولش را برای چه می‌خواهند این پول حرام اندر حرام اندر حرام است (محمدعلی مسعودی - این پول‌ها رشوه بوده و باید به نفع خزانه دولت ضبط شود و اعلام جرم هم شده است. و آقای قوام‌السلطنه پشت تریبون آمدند گفتند) همه می‌دانند که من جزو حزب دمکرات نبودم و شرکت نداشتم و اگر خبری باشد یا نباشد متوجه من نیست من یکی از موارد اختلافی که داشتم و تذکر می‌دادم اما آن آقایانی بودند اگر دو نفر سه نفر، پنج نفر با هم در یک امری شرکت دارند بعد اختلافی در تقسیم حاصل شود یک قسم دیگر می‌روند خودشان را حق به جانب می‌کنند در هیچ محکمه مورد قبول نیست (محمدعلی مسعودی - شما آنجا نبودید بنده اعتراض کردم در حضور آقای قوام‌السلطنه) (باتمانقلیچ - آقا از موضوع خارج نشوید) پس این موضوع و این اختلافات هم موجب سقوط حکومت نبود خواهید گفت پس علت چه بود؟ علت حقیقی و موجب سقوط حکومت قوام‌السلطنه اعلامیه‌ای بود که در این اعلامیه از نظر حفظ موازنه در تأیید نظر من و قبول پیشنهاد من که در موقع مخالفتی که با دولت آقای قوام‌السلطنه در موقع طرح برنامه کرده بودم (اقبال - این طور نبود) در اعلامیه‌ای که اینجا موجود است در این اعلامیه تصریح می‌کند که او چه می‌خواهد بکند من آن قسمت از اعلامیه را می‌خوانم.

«ما در عین حال که با کلیه دول و ملل عالم دوستی صادقانه داریم و حقوق مشروع ممالک بزرگ و کوچک را در داخل کشور محط احترام می‌گذاریم میل داریم که دیگران هم به حقوق ما احترام بگذارند و این آرزو وقتی تحقق می‌یابد که ما خودمان مصمم به حفظ حقوق خویش باشیم در مسائلی که پای مملکت و استقلال و آزادی ایران پیش می‌آید متحدالقول بوده و کوچک‌ترین توصیه‌ای از هیچ یک از ملل و دول عالم قبول نمی‌کنیم زیرا هیچ کس به اندازه ما دلش به حال مملکت ما نمی‌سوزد آقایان چه ضرر دارد که ما مطالب خود را ساده‌تر و صریح‌تر بگوییم چرا ما در افکار و گفتار خود آزاد نباشیم و چرا حقوق از دست رفته خود را مطالبه نکنیم من در عین حال که رأی مجلس را در باب موافقت‌نامه نفت شمال به دولت شوروی ابلاغ کردم موضوع امتیاز نفت ایران و انگلیس را نیز تعقیب نمودم آن قدر پافشاری خواهم کرد تا استرضای خاطر ملت ایران را تحصیل کنم اوقات‌تان تلخ نشود به علاوه موقع را مغتنم شمرده آنچه را ملک طلق ایران می‌دانم و نمی‌توانم از حاکمیت خودمان صرفنظر کنم و موضوعی که هیچ وقت از خاطرهای ما محو نشده و نخواهد شد موضوع بحرین است که باید هر چه زودتر این عضو گرانبها را به بدن ایران عزیز اتصال بدهیم و تسلیم آغوش مادر وطن نماییم من در این باب مشغول مذاکره و اقدام هستم و با تمام قوا کوشش خواهم نمود که این حق مسلم ایران را علناً و رسماً به ایران برگردانیم به نظر من علت حقیقی سقوط قوام‌السلطنه این دو موضوع بود لاغیر (فرامرزی - شما ورقه کبود دادید) بعد از این اعلامیه حکومت ساقط شد حالا همین دلیل بود یا نبود کاری نداریم. بنده می‌بینم جناب آقای حکیمی با تمام تجارب‌شان با عنوان حفظ سیاست موازنه دو تا سرپوش طلا و نقره برداشته و آهسته در روی نفت جنوب و بحرین گذاشتند و حتی یک کلمه هم در برنامه خودشان نگفتند سرپوش روی موضوع این گذاشتند و گذشتند (کشاورز صدر - نه آقا مطابق قانون تعقیب می‌کنند) (صحیح است) آقایان حتماً باید این موضوع مورد تعقیب قرار گیرد و هر دولتی چه دولت آقای حکیمی چه دولت‌های بعد که بیایند اگر این موضوع جزء برنامه‌شان نباشد من یک ورقه کبود بیشتر ندارم و می‌دهم بنده اینجا برای اطلاع آقایان عرض می‌کنم البته آقایان نمایندگان خوب تمام ساعی هستند (فرامرزی - تمام وطن‌پرست هستند) تمام وطن‌پرست هستند تمام علاقمند هستند که برای کشور قدم بردارند برای سلامت و سعادت ایران اقدام بکنند اما حالا اهالی بحرین به بنده اظهار توجه نموده‌اند این کاغذها را برای بنده فرستادند تقصیر من نیست اگر به ایشان مراجعه نمی‌کنند آنها را که می‌دهم خدمت آقایان عکس‌های تاریخی و اسنادی است که ملاحظه بفرمایید از بحرین برای من فرستاده شده حکومت بحرین و به امضای یک مستشار انگلیسی است نباید خارجی‌ها را بگذارند امضا بکنند (فرامرزی - صحیح است کم این که صحیح است که فیروزه باید برگردد) بنده هم همین صحیح را می‌خواهم غلط بکنم آقایان نمایندگان در کاغذی که برای بنده می‌نویسند نوشته شده وقتی ما شنیدیم در مجلس ایران و جامعه مجلس شورای ملی تصمیم گرفت خوشبختانه این طور نوشته‌اند (کشاورز صدر - همین طور هم بود) جامعه مجلس شورای ملی تصمیم گرفت که ما برگردیم به ایران و این حقوقی که از ما سلب شده است مسترد گردد.

مستشار انگلیسی مدت ۲۳ سال است که برای ما حکومت می‌کند در اینجا تمام هستی ما، حقوق ما وضع زندگی ما در دست یک نفر خارجی است و بعد هم اگر به بالاتر از او خواستند مراجعه بکنند به بیت‌الدوله یعنی قونسولگری انگلیس مراجعه شود (مکی - هیچ رسمیتی ندارد) بنده هم همین را می‌خواهم عرض کنم در اینجا احکام شدید مستشار انگلیس رقت‌آور است. دست و پای یک نفر را در زنجیر می‌بندند و در آن هوای داغ دو ماه سه ماه باید در خیابان‌ها به خدمات شاقه مشغول باشند. بنه برای کشور ایران و مجلس شورای ملی ایران شایسته نمی‌دانم که در این موضوع بیش از این تأمل بشود، من دو طرحی پیشنهاد کرده‌ام و برای این دو طرح ۱۴ نفر داوطلب می‌خواهم که با یکی از آن بایستی یک نفر وکیل مستقل برای بحرین در نظر گرفته شود، بحرین صد و هشتاد هزار نفر جمعیت دارد، طبق اصل چهارم قانون اساسی ما می‌توانیم صد و شصت و دو نفر وکیل داشته باشیم تا دویست نفر هم می‌توانیم و این قسمت از جزایر بیشتر از صد هزار جمعیت دارد بالاخص می‌تواند یک وکیل داشته باشد حالا ۱۴ نفر داوطلب می‌خواهیم که این طرح را امضا کند.

مکی - این طرح را امضا کرده‌اند.

عباس اسکندری - ... خوب اگر امضا کرده‌اند چه بهتر مبارک است (حاذقی - شما هم بازرس انتخابات آنجا بشوید) اگر این سعادت را پیدا کردیم و آقای یزدان‌پناه هم برای استقرار نظم در آنجا توفیق یافتند بنده اول در پیشاپیش عده اعزامی خواهم رفت و اگر مردم از شر من شماها راحت بشوید و اگر هم رسیدم که خوب نتیجه می‌گیریم بنده امیدواری دارم (بهادری - کی فرستاد این کاغذها را؟) این عکس‌ها و این کاغذها را اهالی بحرین فرستاده‌اند و چند روز پیش رسیده است بنده تنها راهی که برای حفظ سیاست موازنه در ایران می‌دانم سیاست موازنه یا باید مثبت باشد یا منفی سیاست موازنه مثبت ظاهراً به صلاح ایران نیست یعنی من اگر حکومت را تشکیل داده باشم سیاست موازنه مثبت را مفید به حال ایران نمی‌دانم زیرا شما باید به این بدهید باز به آن بدهید باز آن یکی می‌گوید به من هم بده و هر موقعی که ندادید اول گله است پس سیاست موازنه منفی را من برای ایران صلاح می‌دانم سیاست موازنه این نیست که یک کفه ترازو روی زمین باشد و دیگری

در آسمان آن وقت بگوییم ما سیاست موازنه داریم این را قبول نمی‌کنند ما باید عملاً نشان بدهیم که کمال رعایت و بی‌طرفی را می‌کنیم و استقلال ایران از نظر سیاسی و اقتصادی ملحوظ می‌داریم، ما ملت و دولت ایران این طور مقتضی دانستیم و در عین حال هم باید بگوییم که سیاست موازنه داریم دولت انگلیس حاجت به این نفت دارد نفت قضیه حیاتی است برای او، من و هیچ ایرانی دیگری این حرف را نمی‌زنیم که بگوییم ما به شما نفت نمی‌دهیم تا بحریه انگلستان، تمام کارخانجات او با این نفت می‌گردد ما نمی‌توانیم ندهیم اما ما می‌توانیم نفت‌مان را بفروشیم من به صدای بلند می‌گویم این قرارداد صحیح نیست، این تمدید قرارداد درست نیست (فرامرزی - صاحب این کاغذ چند سال است مرده به شما چطور رسیده؟) راجع به تمدید صحبت می‌کنم اوقات‌تان تلخ نشود عرض کنم که امور نظری است البته ممکن است که آقا مقتضی بدانند و فتوی بدهند و بعد هم یکی بگوید من نظرم این است بنده می‌گویم که صلاح کشور ایران این است که هیچ قسم امتیاز خارج‌المملکتی نداشته باشد این کمپانی نفت جنوب حداقل مالک ۵۱ درصد است و به هیچ دولتی امتیاز نباید داده شود این امتیاز و این تمدید صحیح نیست (صحیح است - صحیح است) و من خوشبختانه از وجود آقای تقی‌زاده اینجا استفاده می‌کنم و امیدوار هستم که ایشان خودشان دامن همت به کمر بزنند و در این کابینه‌ای که الان در ایران تشکیل شد و تحت نظر ایشان است این کار غلط را تصحیح فرمایند سابق بر این برای هر کابینه اسمی می‌گذاشتند مثلاً یک کابینه اسمش کابینه «میم» بود در این کابینه مشیرالدوله، مستشارالممالک، ممتازالملک، محتشم‌السلطنه، مستوفی‌الممالک، مؤتمن‌الملک، ممتازالدوله شرکت داشتند یک کابینه دیگر که به نظر مردم از اشخاص خیلی خوب تشکیل شده بود و عناصر خیلی خوب داشت و موجه بود و اسم او را گذاشته بودند کابینه امید کابینه آقای حکیمی را بنده موسوم تقی‌زاده می‌نمایم و در صورتی که این کابینه موفق شد به گرفتن رأی اعتماد کارهای خوب می‌تواند بکند و بنده هم ورقه کبوردم را پس از آنچه یادآوری کرده‌اند و انجام شده باشد به ورقه سفید تبدیل کنم و انتظار دارم که ایشان هم این نظر را اعمال بکنند و این تمدید قرارداد را که صد درصد به ضرر ملت ایران است به یک سو بنهند این قرارداد کنار گذاشته بشود البته اگر ما موفق شدیم و این اقدام را کردیم و یک گوشه ایران را یعنی بحرین را برگردانیدم به دنیا سیاست موازنه منفی خود را نشان داده‌ایم و وحدت کامل ایران را تثبیت کرده‌ایم و به هیچ دولتی هم حق نمی‌دهیم که در امور داخلی ما مداخله کند (صحیح است) این تمدید قرارداد معایب دیگری دارد غیر از نظر اقتصادی، چرا؟ نقشه‌ای که ضمیمه قرارداد ۱۹۰۷ هست پیش من موجود است و در قرارداد تمدید نفت هم منطقه نفوذ و امتیاز نفتی نقشه دارد که حاضر است و در این نقشه امتیاز نفتی صد هزار میل مربع تعیین شده است و مناطق نفوذ شوروی و انگلستان آن وقت را مخلوط کرده است ما هیچ گاه این قرارداد را نشناخته‌ایم و نخواهیم شناخت و عملاً هم نباید وسیله میدان رقابت یکی بر علیه دیگری‏ و تحریک کشور بر علیه کشور دیگری در ایران بشویم این قرارداد این ضرر را برای ما دارد یعنی از زیر قصرشیرین شروع می‌شود تمام دشت جنوب غربی ایران را می‌گیرد و می‌آید از شیراز عبور می‌کند و تمام بنادر خلیج فارس را می‌گیرد و می‌رود به چابهار فقط در این قرارداد از نظر محبت به ما قسمت‌های کویر را از سهم اولی موضوع کرده‌اند (خنده ممتد نمایندگان) یعنی کویر مال خودمان باشد این تمدید قرارداد از نظر اقتصادی اگر صدی بیست برای ما ضرر دارد از نظر سیاسی این قرارداد صدی هشتاد برای ما مضر است.

آقایان، ما باید زنده باقی و قوی در این مملکت زندگی کنیم راه این نیست که می‌رویم آقایان بعضی‌ها می‌گویند چرا این مذاکرات را اینجا می‌کنی پس کجا باید بگوییم؟ این صحبت‌ها هم باید گفته شود ما باید اینجا کمک بکنیم و به دولت‌ها نظر بدهیم بلکه بتوانیم این کشتی شکسته را به یک ساحلی برسانیم هر کسی هر چه درباره من می‌خواهد فکر بکند بکند.

گر من ز می مغانه مستم مستم‏

گر کافر و گبر و بت‌پرستم هستم‏

هر طایفه‌ای به من گمانی دارند

من زان خودم چنانچه هستم هستم‏

آنچه می‌گویم به صلاح ملت ایران است روزی بیاید که اگر گوش نکردید می‌بینید که چه بدبختی برای این ملت تهیه کردید و این بدبختی‌ها قابل جبران نیست گوش کنید وقتی من می‌خواستم صحبت بکنم بعضی از آقایان که با من خیلی صمیمیت دارند گفتند آقا چرا این قدر جوش می‌زنی آخر غیر از شما صد و چند نفر دیگر هستند مگر تمام ایران را قباله کرده‌اند و وکالت آن را به تو سپرده‌اند ولی من عقیده دارم که هر که هر چه می‌فهمد باید بگوید صد و سی و پنج نفر هم قبول کردند، کردند، نکردند، نکردند باز آن آقای نماینده محترم از راه دوستی به من گفت در گذشته گفتی و یازده ماه حبس بودی اقیانوس هند هم هست آب شور هم هست هوای گرم هم هست خانواده شما هم مزاج روماتسیمی دارند آنجا برای‌تان سازگار نیست گفتم این‌ها صحیح است ولی اگر قرار شد این فکرها را ما بکنیم پس کی برای مملکت خدمت می‌کنید اولاً برای شما بگویم که هیچ معلوم نیست من و شما کجا خواهیم مرد و چطور خواهیم مرد کسی که می‌ترسد بیست و چهار ساعت هر روز می‌میرد و کسی که نمی‌ترسد یک دفعه به دنیا آمده است و یک دفعه می‌میرد من نه از مردمی که در داخل کشور هستند و نه از مردمی که در خارج کشور هستند هیچ باک و هراسی ندارم من تشخیص خودم را ملاک قرار می‌دهم در پی آن هم می‌روم و از هیچ کس پروا ندارم من این طور صلاح می‌دانم و من فتوی می‌دهم به شما می‌گویم این کار را بکنید تا دیر نشده است بکنید و اگر نکردید دولت‌هایی آمدند امروز و فردا کردند شما سعادت کشور را از دست می‌دهید مسئولیت دارید، بدنامی تاریخ دارید باید حرف‌های لازم زده شود گفته شود البته اشخاصی هستند که من خودم را با آنها مقایسه و تطبیق نمی‌کنم آنها جزء مردمان بزرگ دنیا هستند و بنده آدم خیلی کوچکی هستم سعدز غلول پیشوای ملت مصر به صلاح کشور خود فریاد کرد او را گرفتند و بردند در مالت حبسش کردند چندین سال هم حبس شد ولی بالاخره استقلال مصر تأمین شد باید مردم فداکار و از جان گذشته باشند تا کشورها بتوانند استقلال خود را حفظ کنند و اهمیت کشورها بعده زیاد جمعیت‌شان نیست اگر قرار بود که تعداد نفرات تأثیر داشته باشد باید امروز مملکت آسمانی چین دنیا را در زیر نگین داشته باشد بر چهارصد و هیجده میلیون جمعیت چین دوازده میلیون اهالی مغولستان در طی قرون حکومت کردند ۳۶۰ میلیون جمعیت هندوستان که خوشبختانه امروز از زیر نفوذ و سیطره استعماری امپراتوری انگلیس به یک صورتی خارج شده است و انشاءالله بهتر خواهد شد مملکت همسایه و همکیش ماست ولی ممالکی هستند که سه چهار میلیون جمعیت دارند مثل ممالک شمالی اروپا سوئد، فنلاند و دانمارک اینها ممالکی هستند که سه چهار میلیون جمعیت دارند ولی این‌ها نشان دادند که حق دارند زنده باشند و زنده خواهند بود چندین سال زیر لگد چکمه نازی بودند ولی الان دو مرتبه استقلال خودشان را دارند سوئد توانست بالاخره بی‌طرفی خودش راحفظ کند کشور باید مردان و رجال داشته باشد زندانی شدن و حبس مال مردان است مردها باید بروند حبس بشوند کشته شوند چه اهمیت دارد گاندی پیشوای هند سال‌ها در گوشه زندان گذارنده و بالاخره موفق شد موفقیت و عدم موفقیت هم روی خوشبختی و بدبختی اشخاص است دو نفر در دنیا برای یک منظور معینی در طی هزار و هشتصد و پنجاه فاصله برای خلاص کشور خود اقدام کردند این هر دو در تاریخ نام بزرگی دارند وقتی که سزار قیصر روم از کوه‌های آلپ سرازیر شد سردار بزرگ گلواورسن ژتوریکس مرد بزرگ که تاریخ او را فراموش نمی‌کند ایستاد در جلو تریبون‌های رومن ولی بالاخره مغلوب شد سزار او را گرفت آورد به رم وقتی که می‌خواست به سنا برود و فتح‌نامه‌اش را بخواند گفت عرابه‌اش را ببندند و رسن ژتوریکس را به جای اسب به عرابه بستند - در صد و پنجاه سال قبل واشنگتن بزرگ‌ترین مرد ممالک متحده آمریکا علم استقلال بر علیه استعمار انگلستان برافراشت و بالاخره موفق شد که استقلال ممالک متحده آمریکا را به وضع فعلی تأمین بکند و در ۱۵۰ سال قبل ملتی به وجود آورده است که الان می‌بینید اینها در فاصله ۱۸۵۰ سال یکی به جنگ می‌رود و موفق می‌شود و دیگری تیره روز بعد از شش سال حبس در رم کشته شد اما تاریخ نام هر دو را با افتخار ذکر می‌کند از من بشنوید نترسید یک دفعه بیشتر نمی‌می‌رید مطمئن باشید کسانی هم که الان در این مجلس هستند از نظر سیاست بعضی دو سال و بعضی تا چهار سال فرصت مداخله در سیاست را دارند این حداکثر است من به شما می‌گویم که پنجاه سال، شصت سال دیگر هم بالاتر برویم صد سال دیگر یک نفر از ما نیستیم در ۱۴۲۶ به شما خبر می‌دهم یک نفر از شما نیستید (خنده ممتد نمایندگان) برای این مدت کوتاه این همه کج‌روی نمی‌خواهد بیایید نیک‌نامی تهیه بکنید این حرف‌هایی که من زدم راست و صاف است و غل و غش ندارد بیایید برای کشور خودتان خدمت بکنید کسی نمی‌داند که ما تا کی زنده باشیم ممکن است ما الان بمیریم ما اگر بخواهیم کشور ما زنده و سرافراز بماند خواهد ماند اشتباه می‌کنید هیچ دولتی نمی‌تواند برای ما

مفید باشد مگر این که ما خودمان حافظ خودمان باشیم (صحیح است، صحیح است) اول کشور ما باید مردمش حافظش باشند بعد هم ضامن بیاید ضمانت بکند هیچ وقت شنیده‌اید که کسی بیاید توی قبرستان و ضامن مرده بشود باید زنده باشید و سرپا باشید این‌ها را از من قبول کنید من البته سن آقایان را ندارم ولی یک کمی تجربه دارم ببینید آقایان من که با بی‌طمعی و بی‌غرضی و بی‌نظری همه آقایان را قبول دارم شما هم بیایید دو کلمه حرف مرا قبول کنید داد و فریاد نکنید اگر هم نخواستید قبول بکنید نکنید، وضعیت لهستان هنوز جلوی چشم‌مان است همه می‌دانیم و هنوز ضبط به تاریخ نشده و زنده است لهستان جنگ دوم جهانی بر سر او شروع شد این کشور تمام زمامدارانش در خارج از کشور به بدبختی و تیره‌روزی مردند هیجده میلیون لیره طلای بانک لهستان قرضه به ترکیه داده شد دعوا در سر دالان دانزیک بود و چهار میلیون تلفات به این کشور وارد شد.

رئیس - آقا اینجا شما از موضوع دارید خارج می‌شوید جنگ لهستان و دانزیک مربوط به ما نیست آنچه مصلحت مملکت ماست بفرمایید.

عباس اسکندری - همین را که دارم می‌گویم به مصلحت مملکت ما است گفتم اگر آقایان اجازه نمی‌دهند رأی بدهند من عرضی نمی‌کنم.

رئیس - اجازه با آقایان نیست با من است شما مطابق نظامنامه در برنامه می‌توانید صحبت کنید.

عباس اسکندری - بنده این را تطبیق می‌کنم با برنامه و خدمت آقایان عرض می‌کنم چون برای هر چیزی یک مثلی لازم است این را می‌گویم البته ورسن ژیورتی جزء برنامه آقای حکیمی نبود (خنده ممتد نمایندگان) آن را هم به عنوان مثل بنده عرض کردم‏... بعد از این که جنگ تمام شد کشوری که ۴ میلیون تلفات داده بود و جنگ در سر او شروع شده بود همان دول ضمانت‌کننده گفتند که خط گورزن صحیح است و به او عمل کنید ماحصل ما باید از این تجارب عبرت گیریم و آنها را در نظر داشته باشیم و صلاح و سعادت و نجات کشور خودمان را خودمان باید تشخیص دهیم به حرف دیگران گوش ندهیم و به ریسمان‌های پوسیده دیگران به چاه نیفتیم (فرامرزی - این طور هم هست) چه بهتر سعادتمندی شما است (فرامرزی - مسلماً این طور است) بنده از جناب آقای حکیمی (یک نفر از نمایندگان - نیستند) خوب از دولت‌شان تقاضا می‌کنم که در برنامه‌ای که دارند تجدید نظر بکنند و جناب آقای تقی‌زاده هم تشریک مساعی فرمایند و بالاخره این دو موضوع را در جزء برنامه خودشان بگذارند و برای آن هم قدم بردارند و این وضعیتی که الان هست در حکم دملی است و ممکن است که یک روزی اسباب زحمت ما بشود این را با دست ماهرانه خودشان مرتفع بکنند و من و تمام ملت ایران را شکرگذار نمایند ملت ایران دیگر نمی‌تواند تحمل نماید همان طور که در پشت این میز خطابه گفتم دیگر برای مردم چیزی باقی نمانده این‌ها فقط یک نفسی می‌کشند می‌خواهید آن را هم بگیرید (کشاورز صدر - چه چیز را در برنامه بگذارند؟)... راستش این است که شما آقای کشاورز صدر وجود حاضر و غایب هستید یعنی به مطلبی که گفته می‌شود گوش نمی‌دهید و بعداً می‌پرسید گفتم این دو موضوع را بگذارند در برنامه خود عمل کنند حالا بحث در سیاست خارجی را تمام می‌کنم چون غالباً آقایان خوششن نمی‌آید و می‌گویند بایستی در منزل گفت در خاتمه به آقای وارسته وزیر پست و تلگراف عرض می‌کنم که این وزارت پست و تلگراف ما خیلی خراب است و معمولاً تلگرافات با پست می‌رسد (خنده نمایندگان - صحیح است) و پول زیادی از مردم گرفته می‌شود و بعد هم اشخاصی که تلگراف کرده‌اند بعد از دو سه روز که وارد می‌شوند زن و بچه و زندگی خود را سر می‌زنند مأمور تلگراف می‌آید و تلگراف را می‌آورد انعام هم می‌خواهد (خنده ممتد نمایندگان) بنده چون شما را شخص وارسته‌ای می‌دانم انتظار دارم که یک دقت بیشتری در آن وزارتخانه بفرمایید و یک قسمتی هم چون مربوط به شما خواهد بود عرض می‌کنم بنده در موقعی که آقای تقی‌زاده وزیر مالیه بودند وکالت می‌کردم موضوع کار ورثه سپهسالار را کاملاً استحضار دارم حکمی هم صادر شده بود ایشان هم بی‌طرفانه آن حکم را اجرا کردند اخیراً شنیده می‌شود یک اشخاصی کیسه‌های بلندی تهیه کرده‌اند و از همه قسم و از همه طبقات و تمام مؤمنین را خبر کرده‌اند که برویم به سمت ۷۲۰ پارچه آبادی این‌ها متعلق به دولت ایران است و این‌ها واگذار شده است به دولت که به مصرف امور خیریه برسد و مال اشخاص نیست یعنی مال کسانی نیست که حق مطالبه داشته باشند جزء آن املاک مغصوبه نیست که بگویند که اینها به زور گرفته شده است من خودم در این دوسیه وارد بوده‌ام مرحوم سپهسالار خلعتبری هفتصد و چهل هزار تومان به بانک استقراضی قدیم که بانک ایران بود مقروض بود در حدود چهارصد هزار تومان هم بدهی داشت بابت مالیات وزارت دارایی در آن موقع آمد به کمیسیون و صد و سی هزار تومان قرض او را تشخیص داد و املاک را تقویم کرد و این املاک واگذار شد به وزارت دارایی و به بانک ایران بعدها پادشاه سابق این‌ها را از بانک ایران و وزارت دارایی خریداری کردند و بعدها واگذار شد به دولت ایران (صحیح است) پس به هیچ صورت این املاک املاکی نیست که کسی بخواهد درباره آنها اقامه دعوی بکند و بخواهند در این مملکت (دکتر مجتهدی - اسم‌شان را بگویید) (گنجه‌ای - شما که آدم باشهامتی بودید) چون بنده شنیده‌ام که جمعی از این قبیل زوار و زائرین راه افتاده‌اند (وارسته - اسم بنده را چرا بردید) چون جنابعالی وارد این قضیه هستید از نظر این که شما بسیار آدم درستی هستید اجازه بفرمایید به هیچ صورتی در بیان من سوء تفاهیم‏ برای هیچ کس حاصل نشود من نسبت به شما هم ارادت دارم و هم شما را آدم درستی می‌دانم اما از نظر این که شما بستگی دارید یک وقتی هم قیم امیر اسعد بودید منظور این است که شما بستگی دارید و به اشخاصی که در داخل یا خارج آن خانواده هستند تذکر بدهید که این موضوع منتفی است و الا در بیان من هیچ گونه نظری و سوء نظری نسبت به آقای وارسته نیست ایشان بسیار بسیار مرد نیکی هستند (صحیح است) این هم لازم بود قید شود آقایان هم خسته شده‌اند و بنده هم فعلاً دیگری عرضی ندارم.

فرامرزی - من اخطار نظامنامه‌ای دارم.

رئیس - تمام شد بیانات شما آقای اسکندری سه نفر از آقایان بر طبق ماده ۱۰۹ اجازه نطق خواسته‌اند آقای تقی‌زاده.

تقی‌زاده - توضیحی می‌خواهم بدهم راجع به کلمه‌ای که ایشان فرمودند بعضی کلمات گفته شده است که در میان بعضی از ماها هر کلمه همه معانی دارد صد معنی دارد غیر از آن معنایی که قائل قصد کرده است همان معانی را دارد حالا معلوم می‌شود که هر کلمه منتسبه و مستندی که هر کس گفت صحیح است غیر از کسی که به او نسبت یا ربط دارد صحبت‌هایی شد که بنده دخالت یا شرکت یا مشاوره‌ای در تشکیل کابینه دارم، ابداً و اصلاً صحیح نیست نه چند درصد، پنجاه درصد، نود درصد، نود و نه درصد بلکه صد درصد باطل است، بعضی از جراید نوشتند که راست است تکذیب کرده است ولی درست دارند، حالا ایشان هم که کمال لطف را دارند یا ندارد این طور می‌گویند، اگر منظور این است که اعضای این کابینه به وسیله بنده انتخاب شده‌اند عرض می‌کنم بنده هم موافق این کابینه هستم و اعتقاد به این کابینه دارم و هم کمال اخلاص را به آقای رئیس‌الوزرا دارم (صحیح است) این دو تا در جای خود هست ولی ابداً و اصلاً یک دقیقه هم بنده نه وقت کردم و نه کسالت اجازه داد و اگر هم اجازه می‌داد چون بنده از آن اشخاصی نیستم که به آقایان وکلای دیگر هم در مواقع صحبت بگویم خوب است که هیچ نوع به دولت‌ها مداخله نکنیم خودم عمل نکنم اول متعظ و عمل کننده باید خودم باشم و سرمشق باشم و از این کار احتراز کردم (صحیح است) این را از این نظر گفتم که آقایان جراید هم التفات بکنند و بشنوند و یک تجدید نظری بفرمایند.

رئیس - آقای مهندس هدایت.

مهندس هدایت - یک روز صبح ما از خواب بیدار شدیم گفتند دو تا کشتی که در خرمشهر داشتیم غرق کردند با ملوانان خوابش و اشخاصی که در شهرهای آذربایجان روی پشت‌بام خوابیده بودند بمباران شدند و مملکت اشغال شد بعد هم پس از این که اشغال تمام شد پادشاه ما را به اسارت بردند و ما هم با آنها متفق شدیم و در تمام مدت اتفاق آنچه که در اختیار داشتیم به اختیار متفقین گذاشتیم راه‌آهن و تمام وسایل حمل و نقل را ملت ایران خودش نان سیلو خورد و نان گندم خودمان را به سربازان متفقین دادیم روی دوش خودمان مهمات و اسلحه حمل کردیم همان مهمات و اسلحه‌ای که در استالینگراد دشمن را متوقف کرد، (صحیح است) ما چهار سال این کار را کردیم و این چهار سال کمک کردیم برای چه کردیم برای این که به ما

گفتند منشور آتلانتیک نوشته‌اند و گفتند که ملل ضعیف می‌توانند حقوق خودشان را مانند ملل قوی حفظ کنند (صحیح است، آفرین) سازمان ملل متفق تشکیل دادند و به ما گفتند که شما دارای همان شرایط زندگی هستید که دول بزرگ هستند (گلبادی - همه را دروغ گفتند) و ما تمام این زحمات را متحمل شدیم برای اخذ نتیجه، ولی یک وقتی بود که در داخل این مملکت یک کسانی پیدا شدند که تمام این زحمات را می‌خواستند به باد دهند و مملکت را تجزیه کنند و این کشور را به باد دهند افرادی در این کشور در نقاط مختلف به مبارزه برخاستند آن افراد حزب دمکرات ایران بودند اولین مبارزه آشکارا با تجزیه‌طلبی و بیگانه‌پرستی و مزدوری را حزب دمکرات ایران آغاز نمود و رویهمرفته فتح کردند، افراد حزب دمکرات ایران بودند که در این مبارزه فاتح شدند تا این که دیدند در همین دستگاه مفید کسانی راه یافتند که همان نیت‌ها را داشتند (صحیح است) دیدند که کسانی به رهبر حزب نصیحت می‌کنند و کسانی در اینجاها ر اه یافته‌اند که این‌ها خودشان هم نیت‌هایی را که با آن مبارزه کرده‌ایم داشتند (آشتیانی‌زاده - شما هم با نفت جنوب مشورت بفرمایید آقای هدایت) این است که آقای اسکندری (آقای اسکندری که در حزب بودند) عده‌ای بودند افراد حزبی که آمدند و گفتند افراد صالح و مبارز حزبی فقط عده بسیار معدودی را نمی‌پذیرند و به حزب خود رفتند شما برای این که به خانه خود بروید به سرباز و سرنیزه احتیاج ندارید آنها رفتند و در حزب خود قرار گرفتند حزب دمکرات ایران امروز مثل سابق وجود دارد و در این حالت یک اختلاف عمیقی هم وجود ندارد ولی یک اصل را بنده یادآوری می‌کنم که دو نفر بوکسور که روی رینگ بوکس می‌روند و مجادله می‌کنند یک نفر از آنها مغلوب می‌شود ولی دست آخر با هم دست می‌دهند ولی صحیح نبود، کسانی که در این امر غلبه نداشته‌اند در اینجا شکایت کنند. ولی شخص آقای اسکندری که در هیچ حالت در حزب ما سمتی نداشتند اساساً صحیح نبود این مداخلات را بنمایند. منتها بنده از ایشان تشکر می‌کنم برای جمع کردن ما برای تقویت ما، برای اتفاق ما هیچ منطقی بهتر از منطق آقای اسکندری نبود کلیه افراد حزبی از هر طبقه و از هر دسته به هر طور فکر کنند وقتی که ببینند آقای اسکندری به طرفداری آنها برخاسته آنها متحد خواهند شد برای این که از این طرفداری مشمئز هستند (صحیح است)

رئیس - آقای محمدعلی مسعودی.

محمدعلی مسعودی - بنده می‌خواهم طبق ماده ۱۰۹ حرف بزنم عرض کنم که آقای اسکندری در طبق بیانات‌شان در دو مورد به بنده بی‌لطفی فرمودند که من مجبور شدم طبق ماده ۱۰۹ بیایم اینجا و جواب ایشان را بگویم یکی جایی بود که به کنایه فرمودند بلی روزنامه اطلاعات وظیفه خودش را انجام داد بنده می‌خواهم عرض کنم که اگر ا ین را جدی فرمودند که روزنامه اطلاعات وظیفه‌ی ملی خودش را انجام داده اس که بنده عرضی ندارم (عباس اسکندری - خیر مقصود همان وظیفه‌ی ملی بود) پس عرضی ندارم. یک نکته دیگر هم فرمودند راجع به بیانات ایدن و اشاره به سیاست منحوس گذشته دولت انگلستان در ایران کردند عرض کنم اولین روزنامه‌ای که این بیانات ایدن که به نظرش هم کاملاً صحیح بود چاپ کرد روزنامه اطلاعات بود ولی متأسفم که شما فرمودید به بنده که شما طرفدار سیاست انگلستان هستید می‌خواستم عرض کنم اگر حقیقتاً ایمان‌تان این است شما خودتان این طور هستید برای این که هیچ ایرانی باشرفی ممکن نیست پیدا شود و طرفدار این باشد که نفوذ یکی از دول خارجی چه روس، چه انگلیس چه آمریکا در ایران غلبه داشته باشد و این جا را قبضه بکند و ما هم حرف‌مان با شما همین است آقای عباس اسکندری می‌گوییم اگر راجع به سیاست کلی دنیا صحبت می‌کنید و می‌گویید آمریکا ژاپن را خورد بگویید دول بالکان هم زیر سلطه‌ی شوروی در آمد، اگر راجع به سیاست کلی دنیا صحبت می‌کنید و درس سیاست به ما می‌دهید و اگر راجع به ایران صحبت می‌کنید و راجع به بحرین صحبت می‌کنید راجع به آذربایجان و مطالبات ما هم از دولت شوروی در اینجا صحبت بکنید (صحیح است) بنده به جا عرض کردم که شهامت ندارید راست گفتم برای این که مقصودم این بود که این نکات را بگویید و شما نگفتید، یا شهامت ندارید یا نظر خاصی دارید و چون به شما گفتم شهامت ندارید و شما نگفتید متأسفانه باید بگویم نظر خاص دارید، و اما یک نکته‌ای گفتید راجع به بحرین بنده این را می‌خواهم عرض کنم که این قسمت را متأسفانه تظاهر می‌کنید برای این که اینجا طرحی است که تقدیم ریاست می‌کنم که چهارده امضا دارد ولی آقای عباس اسکندری هنوز امضا نکرده‌اند و این حرف‌هایی که می‌زنند به صرف تظاهر بوده تا به حال ۱۴ نفر امضا کردند اسامی‌شان مشخص و معین است و بنده هم جزو آنها هستم تقدیم مقام ریاست می‌کنم که ملاحظه بفرمایید این طرحی است که آقای ملکی تهیه کرده‌اند و بنده سومین نفری هستم که امضا کردم ۱۴ امضا دارد و آقای عباس اسکندری امضا نکرده‌اند.

اردلان - طرح را بخوانید آقا.

رئیس - وقتی که امضاها تمام شد اینجا طرح می‌شود شما هم نظامنامه را بخوانید.

محمدعلی مسعودی - یک نکته‌ای هم فرمودند ایشان راجع به پول‌های حزب دمکرات و به بنده هم اشاره‌ای کردند و گفتند که بله حالا این‌ها آمده‌اند و می‌خواهند از این خوان یغما سهم ببرند، نه آقا جان شما که خودتان عضو حزب دمکرات نبودید ولی همیشه با دمکرات‌ها می‌لاسیدید و تشریف می‌آوردید و در آن جلسه فراکسیون دمکرات‌ها و همانجا هم می‌دیدید که بنده بلند می‌شدم راجع به دزدی‌ها، راجع به جوازفروشی‌ها در حضور خود آقای قوام‌السلطنه و سایر رفقای حزبی اعتراض می‌کردم و این پول‌ها را مشروع نمی‌دانستم و حالا هم مشروع نمی‌دانم ۲۳ میلیون پول گرفته شده این ۲۳ میلیون باید برگردد به خزانه دولت مال تمام افراد ملت ایران است کسانی که مباشرت در این کار داشته‌اند دولت جناب آقای حکیمی باید تمام این‌ها را تحت تعقیب قرار بدهد و اگر ایشان این کار را نکنند بنده از کسانی هستم که بلافاصله راجع به شخص ایشان هم اعلام جرم می‌کنم بایستی آقای حکیمی تمام دزدان را در هر مقامی که هستند تعقیب بکنند (صحیح است) ما هیچ سهمی آقا نداشتیم و نداریم و هیچ چیزی ندارم شما به حمدالله وضعیت‌تان خیلی خوب است و خداوند بیشتر هم به شما بدهد بنده در هفت آسمان یک ستاره ندارم ولی هیچ وقت طرفدار یک سیاست خاصی نبوده و نیستم و جز ایران و ایرانی فکر دیگری نخواهم کرد.

فرامرزی - احسنت، آفرین.

رئیس - آقای فرامرزی.

فرامرزی - بنده هم قصد نداشتم که در حین مطرح بودن برنامه جناب آقای حکیمی حرف بزنم برای این که فراکسیون ما این طور تصمیم گرفت ولی آقای عباس اسکندری چند گوشه زدند به بنده که ناچار شدم عرایضی به عرض برسانم (عباس اسکندری - بنده گوشه نزدم) یکی آن صحیح است را بنده می‌گویم چرا غلط است دوم این که چرا اوقات‌تان تلخ می‌شود اگر این‌ها گوشه نیست پس باید گوشی خرید و دوباره گذاشت و الا این‌ها معنایش این است عرض کنم به این جهت لازم دانستم یکی از خودم و یکی از هم‌قطاران خودم که فرمودند نمایندگان جنوب دفاع کنم این را آقای اسکندری باور بفرمایید که مردم جنوب فوق‌العاده وطن‌پرست هستند (صحیح است) هیچ وقت در جنوب تظاهر خیانت محل است بشود (صحیح است) یک کسی در جنوب اگر چه باطناً هم بخواهد خیانت بکند به قدری مجبور است در لفافه بپیچد که پیش زنش و بچه‌اش بتواند قسم بخورد که من خیانت نکرده‌ام برای این که آن وقت بچه‌اش با او معاشرت نمی‌کند زنش هم از او طلاق می‌گیرد، اکثر نقاط جنوب این طور است، این قضیه‌ای که در بعضی نقاط رخ داد علناً گفتند مرتجع است کسی که بگوید یک قسمت از مملکت برگردد. اجنبی، نوکر اجنبی است کسی که بگوید یک قسمت از مملکت باید برگردد همچنین چیزی در جنوب مجال است بشود (امامی اهری - آقای فرامرزی مردم آذربایجان نبودند آنها آذربایجانی نبودند متظاهر بودند به آذربایجانی بودن) (صحیح است) (اسلامی - آنها آذربایجانی نبودند)

معذرت می‌خواهم قصدم اهانت نبود عقیده بنده راجع به مردم آذربایجان و مردم شمال ایران معلوم

است خیلی نوشته‌ام ایشان ستون و سنگر استقلال ایران بوده‌اند و در مواقع حملات خیلی سخت و شدید آذربایجانی‌ها بودندکه دفاع کردند (صحیح است) و استقلال ایران را حفظ کردند (صحیح است) بنده کی می‌گویم مردم آذربایجان این طورند (بهادری - خیلی متشکریم) اما بنده خواستم عرض کنم خدمت آقای اسکندری و سایر آقایان نمایندگان محترم من تصور می‌کنم که رویهمرفته ملت ایران این قدر شعور دارد که خائن را از خادم بشناسد (صحیح است) و سوابق زندگی همه ماها که پرونده زنده یکدیگر هستیم این قدر نشان می‌دهد که معلوم باشد کی خائن است کی خائن نیست (صحیح است) کی خدمت می‌کند کی خیانت می‌کند تصور می‌کنم جامعه متفکر ایران این را تشخیص بدهد، بنابراین احتیاجی ندارم که از خودم یا از هم‌قطاران و رفقایم دفاع بکنم. فقط می‌خواستم استفاده از موقع بکنم عرض کنم هی ما را می‌ترسانند که سیاست خارجی همچنین است نمی‌دانم رعد می‌شود، برق می‌شود، فقط می‌خواهم بدانم ما چه کنیم که این رعد و برق نشود؟ اگر ما ایجاد بکنیم ما عملی بکنیم البته ما قابل ملامت هستیم ولی اگر چنانچه دیگران می‌خواهند این عمل را بکنند و گردن ما بگذارند ما چه بکنیم؟ ما از کسی چیزی خواستیم تجاوزی کردیم؟ مطالبه حقوق گذشته‌ای کرده‌ایم ما که چیزی نگفته‌ایم (اسکندری - آقا این حرف‌ها کدام است هیچ کس نمی‌تواند جلوی مطالبه شما را بگیرد) پس چکار بکنیم که نگویند شما نوکر یک طرف دیگر هستید اگر چنانچه یک عملی پیش نیامده بود و پرده بالا نرفته بود و یک چیزهایی بالای پرده نیامده بود می‌گفتم که مقصود از این حرف‌ها حسن‌نیت است ولی وقتی ما دیدیم از حرکت نیروی ما در داخل مملکت ما جلوگیری کردند وقتی ما دیدیم مطالبات چیزهای جدیدی از ما کردند و هر کدام از ما گفتیم چکار کنیم که نگویند نوکر اجنبی است؟ اگر ما عملی کردیم آن وقت قبول است و من خیلی متأسفم که در مجلس معاینه کردم روی دو دستگی روی اختلاف شخصی بعضی اشخاص مطالبی که به زیان استقلال مملکت‌شان بود تصدیق می‌کردند. مگر مملکت تنها مال آقای حکیمی است که ما برای خاطر مخالفت با ایشان مخالفت با استقلال‌مان بکنیم و مطالبی که به ضرر مملکت‌مان است و معلوم است که برای چه گفته می‌شود تصدیق کنیم؟ موازنه، بفرمایید ما همه‌مان طرفدار موازنه هستیم ولی موازنه به معنای حقیقی یعنی چه؟ مثلاً قشون اجنبی در مملکت ما بود، ما گفتیم قشون اجنبی از مملکت ما برود بیرون ما نگفتیم این‌ها بروند و آنها نروند؟ ما گفتیم همه بروند. یکی از دو طرف می‌گوید اگر بگویی قشون من هم بروند تو نوکر او هستی، حالا من چکار کنم که نگویند تو نوکر او هستی؟ اگر یکی کاری می‌کرد و ما حرف نمی‌زدیم این صحیح است که بگویند شما تبعیض می‌کنید. حالا من به قدری می‌ترسم که بگویم این رفت و آن نرفت و ما ناچار بودیم که به آن اعتراض بکنیم برای این که می‌گویند همین هم اجنبی‌پرستی است شما پالتوی مرا در هوای سرد بخواهید زورتان هم از من زیادتر است اگر ندادم بگویید پس نوکر دشمن من هستی؟ اگر من پالتویم را به دشمنت بدهم حق با شما است این چه جور استدلالی است چرا ما باید طوری حرف بزنیم که بالاخره بهانه باشد برای تجاوز به ما (محمدعلی مسعودی - صحیح است) (یمین اسفندیاری - اشتباه فرمودند) ممکن است حالا شما بگویید با تجزیه یک قسمت از مملکت‌مات به دادن منابع‌مان، به جلوگیری از حرکت نیروی خودمان در داخله خاک خودمان. به اقامت نیروی اجنبی در مملکت خودمان راضی بشویم تا به ما بگویند شما توازن را حفظ کردید حالا ما آمدیم یک مردم وطن‌پرستی هم باشیم شما که ما را می‌ترسانید که اگر موازنه را حفظ نکنید فلان می‌آید الدرم و بلدرم خرد می‌کند فکر این را هم بکنید که آن هم می‌کند معلوم نیست که دست او را بسته باشند پس ما می‌گوییم ما با همه دوست با همه رفیق نه چیزی می‌دهیم، نه چیزی می‌خواهیم دوستی هم اگر خواستیم با یکدیگر بکنیم در حدود قوانین بین‌المللی و احترام متقابل می‌کنیم (صحیح است) این چه عملی است چرا به ما می‌گویند که شما نوکر آنها هستید اگر ما به آنها چیزی دادیم حالا شما می‌گویی که در قلبت او را دوست دارید مگر قلب مرا کشف کردید من والله دلم می‌خواهد با تمام دنیا با صلح‏ و سلامت زندگی کنم و هر کس هم بخواهد به من تجاوز کند من او را دوست ندارم هر که باشد اگر مقصود این است که ما توازن را به این ترتیب حفظ بکنیم ما با کمال میل حاضریم و اگر واقعاً یک سیاست دیگری در داخله مملکت یا به طور مخفی دخالت کند من از جناب آقای حکیمی و هیئت دولت ایشان تمنا می‌کنم که مطلقاً راه تجاوز بسته بشود ولی اگر مقصود از موازنه این است که مملکت ما تجزیه بشود ما تحت نفوذ یک دولت خارجی باشیم. این موازنه را نمی‌خواهیم نه تنها اگر ما طرف مهاجمه باشیم من حاضر نیستم که یک خانه خشت گلی داشته باشم حتی حاضر هستم که کره زمین هم آتش بگیرد اگر بنا شود که ایران تجزیه بشود اگر بنا بشود که ایران زیر سیطره‌ی اجنبی برود اگر بنا بشود که یک دولت خارجی به آن دیکته کند و عمل کند هرج و مرج و تحت نفوذ یک دولت خارجی باشد و به آن عمل بکند ما حاضریم نه تنها زمین آتش بگیرد بلکه حاضریم تمام کرات در آسمان آتش بگیرد و ما زندگی نمی‌خواهیم وقتی که بنا شد که این مملکت‌مان محفوظ نباشد و استقلال‌مان محفوظ نباشد و جمعیت‌مان در دنیا محفوظ نباشد به قول آقای اسکندری مگر ما چند سال زندگی می‌کنیم عرض کنم که آنچه ایشان راجع به بحرین فرمودند کلیتاً صحیح است دخالت دولت انگلیس در بحرین نامشروع است وجود مستشار در آنجا هست و در امور آنجا دخالت می‌کند باید دولت ایران اعتراض بکند باید دولت ایران اقدام بکند که بحرین برگردد (صحیح است) ولی اگر این طرح از روی وطن‌پرستی نه به قصد ایجاد یک فتنه‌ای است من استدعا می‌کنم این دو جلسه خصوصی مطرح بشود و رویش بحث بکنیم من هم اطلاعاتی که دارم به عرض آقایان می‌رسانم و طوری عمل بکنم که نفهمیده بعدها حق مطالبه‌اش را هم نداشته باشیم (عباس اسکندری - این حرف‌ها کدام است؟ هیچکس حق ندارد جلوی مطالبه ما را بگیرد این حرف‌ها چیست؟) ولی من یک سؤال می‌کنم و از جناب آقای حکیمی می‌خواهم مخصوصاً که حقوق ما را در بحرین بخواهند منافع ما را در نفت جنوب بیشتر تأمین کنند و از ایشان می‌خواهم که حساب شیلات را روشن بکنند (صحیح است) قرارداد که ما با اتحاد جماهیر شوروی راجع به شیلات داریم کاملاً عملی شود (صحیح است) حقوق ما در آشوراده و فیروزه کاملاً برگردد طلاها و مطالباتی که از متفقین داریم چه اتحاد جماهیر شوروی و چه آمریکا و چه انگلیس من نمی‌دانم دولت باید مطالبه بکند و هر ایرانی که مدعی است وطن‌پرست است این‌ها را بگوید و الا مأمور است می‌خواهد این‌ها را بهانه قرار بدهد برای حمله به این طرف مطالبه بحرین و تجدید نظر در امتیاز نفت جنوب یک عمل شرافتمندانه‌ای است ولی بحرین را وسیله قرار دادن برای دادن یک قسمت ایران بسیار بی‌شرفی است.

آشتیانی‌زاده - بنده مطابق ماده ۱۰۹ اخطار نظامنامه‌ای دارم.

رئیس - به شما توهینی نشده و پیشنهادی از طرف آقایان رسیده جلسه فردا باشد فعلاً اکثریت هم نیست باید تکلیف دولت معلوم شود جلسه را فردا چهار بعد از ظهر قرار می‌دهیم

(ساعت هشت و پنجاه دقیقه بعد از ظهر جلسه ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت

اخبار مجلس

ساعت چهار بعد از ظهر دیروز (سه‌شنبه ۱۵ دی ماه ۱۳۲۶) شعبه سوم به ریاست آقای دکتر معظمی تشکیل و با حضور ۱۷ نفر اعضای شعبه پرونده انتخابات ساوجبلاغ مطرح و چون مطالعات پرونده در جلسات متعدد گذشته انجام یافته بود لذا بنا به پیشنهاد آقای مهندس رضوی قرار شد به پرونده ایشان از دو لحاظ رأی گرفته شود.

اول این که آیا انتخابات ایشان اشکال قانونی دارد (طبق ماده ۴۴ قانون انتخابات) دوم این که آیا اصولاً انتخابات مجدد ساوجبلاغ و نمایندگی آقای کهبد صحیح بوده یا خیر؟

به قسمت اول رأی گرفته شد از ۱۷ نفر عده

حضار ۹ نفر عقیده داشتند انتخاب آقای کهبد مانع انونی دارد و ۸ نفر عقیده به این موضوع نداشتند.

و در قسمت دوم نیز از ۱۷ نفر عده حاضر در شعبه ۹ نفر عقیده به صحت انتخابات مجدد ساوجبلاغ نداشته و یک رأی سفید و ۷ نفر معتقد به صحت انتخابات مجدد بودند.

در نتیجه قرار شد گزارش شعبه مبنی بر رد نمایندگی آقای کهبد بدین طریق به مجلس تقدیم گردد.

روز سه‌شنبه ۱۵/۱۰/۲۶ چهار و نیم بعد از ظهر کمیسیون محاسبات مجلس به ریاست آقای سزاوار و با حضور آقای امینی یکی از کارپردازان بودجه ۱۳۲۶ مجلس شورای ملی مطرح پس از توضیحاتی که از طرف رؤسای محاسبات و کارگزینی داده شد با قسمتی از بودجه موافقت حاصل و بقیه به جلسه بعد موکول گردید.

دو ساعت و نیم قبل از ظهر روز سه‌شنبه ۱۵ دی ماه ۳۲۶ برحسب وقتی که قبلاً معین شده بود کمیسیون بودجه با حضور جناب آقای حکیمی نخست وزیر و کلیه آقایان وزرا به ریاست آقای میر سید علی بهبهانی تشکیل پس از مذاکراتی در اطراف بودجه‌ی مملکتی و طرز رسیدگی به بودجه و حذف اقلام غیرضروری و تجملی بالاخره قرار شد دولت تا ۱۵ اسفند ۲۶ بودجه ۱۳۲۷ خود را به مجلس شورای ملی تقدیم و نسبت به بودجه‌ی سه ماهه‌ی آخر سال هم ماده‌ی واحده زیر با موافقت دولت تصویب گردید.

ماده واحده - به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود کلیه حقوق و کمک هزینه‌های وزارتخانه‌ها و ادارات و بنگاه‌های دولتی و سایر اعتبارات بودجه کل کشور را در سه ماهه آخر سال ۱۳۲۶ در حدود سه دوازدهم اعتبارات بودجه ۱۳۲۶ تقدیمی دولت سابق آقای قوام با رعایت تبصره یک و سه ماده واحده مصوب آبان ماه ۱۳۲۴ و سایر قوانین و مقررات مالی پرداخت نماید.

تبصره ۱ - وزارت دارایی مکلف است که در ظرف این سه ماه از پرداخت هزینه‌های تجملی غیرلازم از قبیل اتومبیل‌های غیرلازم و حقوق و هزینه سفر اشخاص که بدون ضرورت بعد از بهمن ۱۳۲۴ اضافه شده خودداری نماید.

تبصره ۲ - کمیسیون بودجه به رسیدگی خود به سیاهه جزء بودجه ۱۳۲۶ ادامه خواهد داد و آنچه زاید بداند حذف خواهد کرد - تصمیمات کمیسیون مزبور از تاریخ تصویب اجرا خواهد شد و آنچه حذف شد قابل پرداخت نخواهد بود.

شماره ۱۴۰۷۴ - ۳۰۸۳۷ ۱۰/۱۰/۲۶

آقای محمد خوینی سردفتر اسناد رسمی شماره ۱۱ کلاته حنیح شاهرود

چون به موجب دادنامه قطعی مورخه ۲۱/۸/۲۶ دادگاه بدوی انتظامی سردفتران محکوم به توبیخ با درج در روزنامه رسمی شده‌اید اداره کل ثبت بدین وسیله مفاد دادنامه مزبور را در مورد شما اجرا می‌نماید.

مدیر کل ثبت‏