مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ امرداد (اسد) ۱۳۰۳ نشست ۴۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ امرداد (اسد) ۱۳۰۳ نشست ۴۵

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ امرداد (اسد) ۱۳۰۳ نشست ۴۵

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۵

جلسه: ۴۵

صورت مشروح مجلس یوم چهارشنبه ۱۵اسد ۱۳۰۳مطابق چهارم محرم ۱۳۴۳

(مجلس سه ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمن‌الملک تشکیل گردید)

(صورت مجلس دوازدهم اسد را آقای آقا میرزا شهاب قرائت نمودند)

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ عرضی ندارم

رئیس ـ کسی مخالف نیست؟

(گفته شد ـ خیر)

رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه)

شریعتمدار دامغانی ـ بنده می‌خواستم عرض کنم علت این که اعتبارنامه آقای معاضدالسلطنه در مجلس جریان پیدا نمی‌کند چیست؟

خوب است آقایان اعضاء شعبه توجه بفرمایند و رسیدگی به این دوسیه را خاتمه بدهند و اعتبارنامه ایشان را به مجلس بیاورند.

رئیس ـ گمان می‌کنم علتش این است که اعتبارنامه‌شان هنوز داده نشده است لایحه قانونی نفط از ماده (۲۲) مطرح است آقای ضیاءالملک (اجازه)

ضیاءالملک ـ ماده بیست و یک است که ماده بیست و دو می‌شود؟

رئیس ـ ماده بیست سابق است که بیست و دو شده است.

ضیاءالملک ـ بنده در این ماده یک نقصی می‌بینم و آن این است که برای کارگران ایرانی که در آن موقع استخدام کمپانی خواهند شد. هیچ ترتیبی در خصوص حداقل مزد و ساعات کار و صندوق تقاعد و حفظ‌الصحه آنها که خیلی لازم است در بین کارگران ایرانی مراعات شود نوشته نشده است و بنده تصور می‌کنم چون زندگی کارگری تازه دارد در ایران پیدا می‌شود بنابراین باید رعایتی که اروپایی‌ها نسبت به کارگران خودشان می‌کنند ما هم این رعایت را نسبت به کارگران ایرانی بکنیم و بنده معتقدم که یک تبصره به این ماده اضافه شود و در آن حداقل مزد و اکثر ساعات کار و حفظ‌الصحه کارگران و صندوق تقاعد و بیمه اشخاص که در موقع کار ناقص می‌شوند نوشته شود.

سهام‌السلطان (مخبر) ـ این قسمتی که آقای ضیاءالملک فرمودند به عقیده بنده در این امتیازنامه نمی‌شود نوشت البته بایستی این قسمت‌ها را ملاحظه کرد ولی در امتیازنامه نمی‌شود این نوع مطالب از قبیل تعیین ساعات کار و حداقل مزد و غیره را نوشت فقط در اینجا نظری که بوده است این بوده که بایستی کارگران که در این معدن کار می‌کنند در قسمت‌های غیر فنی ایرانی باشند و در قسمت‌های فنی هم آنچه ممکن است ایرانی والا امریکایی باشند. همین طور هم در این ماده نوشته شده است: صاحب امتیاز متعهد است برای اتباع ایران که در خدمت او باشند حتی‌المقدور هرگونه تسهیلات برای تحصیل اطلاعات علمی و عملی در فن صنعتی نفط فراهم آورد. به علاوه تعهد می‌کند برای کارهای غیر فنی امتیاز اتباع ایران را به کار وادارد و همچنین برای مشاغلی که محتاج به اطلاعات مخصوصه است ایرانیانی را که دارای استعداد و لیاقت لازمه ببینند به دیگران ترجیح دهند یعنی در قسمت کارهای غیر فنی کارگر ایرانی باید کار کنند و در قسمت‌های فنی هم ایرانی‌ها را بر دیگران ترجیح می‌دهند این راجع به این قسمت اما آن قسمتی که مقصود ایشان است آن را هم البته در جای خودش باید ملحوظ داشت

رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو ـ بنده نمی‌دانم استعمال کلمه (حتی‌المقدور) در این ماده چه معنی دارد و چه معنی خاصی می‌توانیم از این کلمه بفهمیم و چه نتیجه برای اتباع ایرانی که در خدمت این کمپانی می‌روند گرفته می‌شود؟ در این ماده به طور کلی یک عبارتی نوشته شده است: صاحب امتیاز متعهد است برای اتباع ایران که در خدمت او باشند حتی‌المقدور هرگونه تسهیلات تحصیل اطلاعات علمی و عملی در فن صنعتی نفط فراهم آورد. ولی این کلمه (حتی‌المقدور) را کجا و به چه قسم می‌شود تفسیر کرد و مفسرش کی خواهد بود. بنده از استعمال عبارت حتی‌المقدور این طور می‌فهمم که هیچ وقت اتباع ایران به علم و فن آشنا نخواهند شد و اگر کمیسیون مقتضی بداند این عبارت حتی‌المقدور را از اینجا بردارد به حال اتباع ایران بیشتر نافع خواهد بود.

مخبر ـ اینجا عبارت (حتی‌المقدور) که نوشته شده به عقیده بنده اگر به فرانسه مراجعه بفرمایید می‌بینید که در نسخه فرانسه کلمه (رزنابل) است و مقصودش این است که ممکن باشد و اگر به نسخه فرانسه مراجعه کنید رفع اشکال خواهد شد.

آقا سید یعقوب ـ صحیح است

ارباب کیخسرو ـ آقای آقا سید یعقوب شما فرانسه می‌دانید؟

آقا سید یعقوب ـ شما که اعلم‌العلماء هستید این لفظ را نگاه کنند ببینید

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده موافقم اما می‌خواهم راجع به اظهاری که آقای ضیاءالملک کردند عرض کنم . . .

رئیس ـ اگر موافقید باشد بعد از یک مخالف.

آقا سید یعقوب ـ آقای ارباب مخالف بودند.

رئیس ـ ایشان بعد از آقای مخبر صحبتی نکردند.(آقای داور)(اجازه)

داور ـ موافقم.

رئیس ـ آقای تدین.(اجازه)

تدین ـ بنده موافقم.

رئیس ـ آقای مشار اعظم (اجازه)

مشار اعظم ـ بنده هم موافقم

رئیس ـ آقای شیروانی (اجازه)

شیروانی ـ به عقیده بنده مهم‌ترین مواد این قانون همین ماده است. بین مردم همچو مشهور است امتیاز نفط که می‌گذرد کار در مملکت زیاد می‌شود. ثروت در مملکت زیاد می‌شود و بالاخره این عجله هم که ما می‌کنیم قسمت اعظمش مربوط به همین است که یک عده بیکار و یک عده اشخاصی که بدبخت هستند در نتیجه یک همچو امتیازی داخل کار شوند و این ماده مقصود را تأمین نمی‌کند برای این که اولاً در قسمت اول می‌نویسد:حتی‌المقدور هرگونه تسهیلات برای تحصیل اطلاعات علمی و عملی. این وظیفه یک مدرسه است و بهتر بود عوض این ترتیب کمپانی را ملزم کنند که حتی‌الامکان اعضاء فنی را که ایرانی هستند مقدم بر امریکایی بدارد و در اینجا نوشته نشده است و این که نوشته شده است هرگونه تسهیلات برای تحصیل اطلاعات علمی و عملی در فن صنعتی نفت فراهم آورد. اینجا عبارت تسهیلات فراهم آورد تعارف است باید کمپانی ملزم باشد که اعضای فنی خود را آنچه ممکن است از ایرانی‌ها استخدام بکند و اگر ایرانی نبود آن وقت از امریکا بیاورد. اما در قسمت دوم که می‌نویسد:به علاوه تعهد می‌کند برای کارهای غیر فنی امتیاز اتباع ایران را به کار وادارد و همچنین برای مشاغلی که محتاج به اطلاعات مخصوصه است ایرانیانی را که دارای استعداد و لیاقت لازمه ببینند به دیگران ترجیح دهند. بنده اینجا با ذکر کلمه دیگران به کلی مخالفم و باید صاحب امتیاز در این ماده تعهد کند که اعضاء فنی و غیر فنی او ایرانی و امریکایی باشد و نباید اجازه داد که دیگران هم به اسم اعضاء فنی و غیر فنی داخل در کارهای نفطی شوند و پیشنهادی هم کرده‌ام که کمپانی حق ندارد غیر از ایرانی و آمریکایی اعضاء فنی و غیر فنی برای خودش بیاورد.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده می‌خواهم جواب آقا را عرض کنم. خیلی تعجب است این امتیاز نفط است یا امتیاز مدرسه است؟ . . .

شیروانی ـ بنده هم همین را عرض کردم.

آقا سید یعقوب ـ ما امتیاز نفط را می‌دهیم نه امتیاز تأسیس مدرسه که بیاید و مدرسه فنی برای افراد ایرانی تأسیس کند ولی افراد ایرانی که مستعد از برای تحصیلات هستند کمپانی هم با آنها مساعدت و همراهی می‌کند که دارای علم و کمال بشوند نه این که به کمپانی بگوییم یک مدرسه دارالفنون و نظام و تجارت هم تأسیس کند. ما یک امتیاز نفطی می‌دهیم که در این امتیاز یک منافعی هم از برای ایرانی ملحوظ شده است. اما راجع به کلمه (دیگران) ما گفتیم که این امتیاز باید در دست یک کمپانی معتبر مستقل آمریکایی باشد حالا اگر بخواهد کارگر فنی از روسیه یا جای دیگر بیاورد و استخدام کند ما نباید مخالف باشیم و مانع شویم ما که با کارگر عناد نداریم کارگر از هر ملتی می‌خواهد باشد بیاورد

رئیس ـ آقای اخگر (اجازه)

اخگر ـ بنده معتقدم قسمت مهم استفاده که ایران از این امتیاز می‌کند همان موضوع استفاده یک عده کارگر است و بایستی این نکته را بیشتر از همه مراعات کرد و عجالتاً ما در قسمت دیگر گرفتار این ابتلاآت هستیم و یک اجحافات و تعدیاتی نسبت به عمله‌جات می‌شود و یک عمله‌جاتی از خارج می‌آورند و آن نظر ما هم تأمین نمی‌شود ما باید از این ترتیبات تجربه بگیریم و برای آتیه خودمان را گرفتار یک مخمصه‌هایی نکنیم بنده معتقدم که در آخر ماده بیست و دو یک شرحی اضافه شود که موافق قانون علیحده که به تصویب دولت و کمپانی خواهد رسید ترتیب مزد عمله‌جات و ساعات کار و حفظ‌الصحه و صندوق تقاعد و ترتیب بیمه عمله‌جات که اگر یکی در ضمن کار معیوب شد یا تلف شد یا پیر شد تکلیفش چیست؟ اما راجع به عمله‌جات ایرانی این عبارتی که در اینجا نوشته شد: حتی‌المقدور به کار واداشته خواهند شد کافی نیست ما بایستی بفهمیم پس از آن که بیکارها مشغول کار شدند با آنها چه نوع معامله خواهند کرد اگر حکایت روزی دو ریال مزد است و هر وقت بخواهند آنها را اخراج بکنند و دیگری را بیاورند یا اگر ناقص شدند چیزی به آنها ندهند همان طور که در قسمت دیگر معمول است این چیزی نیست که ما را قانع کند و تصور نمی‌کنم که برای ایران هم یک فایده داشته باشد و پیشنهادی هم در این موضوع کرده‌ام و استدعا می‌کنم که آقای مخبر قبول بفرمایند و در آخر این ماده ضمیمه کنند. اما قسمت دیگری را که آقای آقا سید یعقوب توضیح دادند. بنده را مجبور کرد که در این قسمت هم عرایضی عرض کنم ایشان فرمودند که از هر جای دنیا کارگر می‌خواهند بیاورند اهمیت ندارد. این ترتیب برای ما خیلی مهم است در کمپانی نفط جنوب الان عده زیادی عمله هندی کار می‌کنند در صورتی که نظر ما این است که ایرانیان بیکار مشغول کار شوند ما نمی‌خواهیم تا موقعی که در ایران بیکار هست عمله از جای دیگر بیاورند برای این که کارگران ایرانی نسبت به معادن ایران احق و اولی هستند.

رئیس ـ آقای داور.(اجازه)

داور ـ اعتراضات نماینده محترم آنچه که بنده ملتفت شدم دو قسمت است. یکی راجع به مسئله مزد کارگر دیگر این که عمله‌جات باید ایرانی باشند. آنچه راجع به مسئله کارگر است البته باید تصدیق کرد که کارگر یک سرمایه بزرگی است صرف‌نظر از این که از نقطه‌نظر انسانیت باید او را حفظ کرد باید کاری کرد که او به خوبی زندگانی کند و به درد مملکت بخورد منتهی محل اعمال این نظر را هم باید در نظر گرفت در یک مملکتی نمی‌شود یک مؤسسه و یک کمپانی را مجبور کرد که رعایت یک قواعد مخصوصی را نسبت به کارگر بکند در صورتی که سایر مؤسسات آن مسئله را رعایت نمی‌کنند این خارج از انصاف و خارج از ترتیب معموله است بلکه باید یک قوانینی از برای حفظ حقوق کارگر وضع کرد و این همان ترتیبی است که در تمام دنیا معمول است و همین مسئله را که آقای ضیاء‌الملک اشاره کردند. همین مسئله را در دوره چهارم در موقع امتیاز کبریت تبریز بنده تذکر دادم و این یک مسئله مهمی است و در هر حال باید یک قوانینی راجع به حفظ‌الصحه و ساعات کار و حداقل مزد و سایر ترتیباتی که راجع به کارگر است وضع کرد و همان طور که عرض کردم به طوری که در تمام ممالک دنیا معمول است بالاخره ایران هم باید یک روزی خودش را میان ممالک متمدنه عالم دربیاورد و قواعد معینه را نسبت به کارگر داشته باشد اما امروز در یک امتیازی که طرف ما یک کمپانی معینی است نمی‌شود به او گفت شما مجبور هستید که ساعت کار را هشت ساعت بکنید در صورتی که در همین مملکت در جای دیگر ده ساعت کار می‌کنند. این یک ترتیبی است که بالطبیعه او را رو به ورشکستگی می‌برد همیشه قوانین کارگر باید یک طوری باشد که برای همه مساوی باشد مثلاً اگر در یک جایی کمتر کار کنند و بیشتر مزد بدهند در مقابل مؤسسه دیگری که کمتر می‌دهد نمی‌تواند زندگانی کند پس ممکن است آقا یک پیشنهاد مفصلی بفرمایند که در آن پیشنهاد حقوق کارگر و مزد و غیره تمام اینها ملحوظ شده باشد و بنده هم موافقم. اما راجع به قسمت دوم که اتباع ایرانی باید کارگر باشند البته مادام که ما خودمان کارگر داریم نبایستی بگذاریم که از خارج کارگر بیاورند ولی این مسئله را هم باید تذکر بدهم که نباید تصور کرد در ایران کارگر زیاد است همین قدر که دو مؤسسه بزرگ مثل نفط در ایران پیدا شود خواهید دید که فلاحت و زراعت ایران زمین خواهد خورد الان در یک قسمت ایران کارگر و ملاح و زارع به قدر کافی نیست و املاک و اراضی همین طور معطل مانده و بایستی این فکر را هم کرد و به همین نظر بود که کمیسیون بعد از ملاحظات و دقت‌های زیاد را به طوری که ملاحظه می‌فرمایید نوشت و البته اگر ایرانی به قدر کافی نباشد آن وقت نمی‌شود گفت که از جای دیگر هم کارگر نیاورد و این هم یکی از اشتباهاتی است که ما می‌کنیم و آمدن یک نفر خارجی را به ایران مضر می‌دانیم. ایران محتاج است به این که یک عده را از خارج بیاورد با در نظر گرفتن جهات سیاسی آن. این مملکت وسیع و به اصطلاح یکی از آقایان روزنامه‌نویس این مملکت لندهور که ما داریم باید سعی کنیم که از خارج عمله بیاوریم زیرا با این عده کم ممکن نیست کار پیش برود مثلاً دو ملت بزرگی که خیلی مهاجرت می‌کنند یکی ایطالیا است یکی آلمان. بنده نمی‌دانم چه ضرر دارد که کمپانی یک عده کارگر آلمانی یا ایطالیایی بیاورد و تصور می‌کنم که اگر امروز بخواهیم به طور صریح ذکر کنیم که مثلاً از فلان نقطه نباید کارگر بیاورد چندان حسن اثر نداشته باشد و روی هم رفته همان طور که کمیسیون نوشته است تصور نمی‌کنم نگرانی داشته باشد و خوب است آقایان رأی بدهند.

(جمعی گفتند ـ مذاکرات کافی است)

رئیس ـ پیشنهادها قرائت می‌شود پیشنهاد آقای اخگر.(به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در آخر ماده بیست و دوم عبارت ذیل اضافه شود. ترتیب حقوق کارگران و حفظ‌الصحه آنها و تعیین تکلیف اشخاصی که در خدمت کمپانی تلف و یا معیوب می‌شوند و غیره موافق نظامنامه علیحده که به تصویب دولت ایران و کمپانی خواهد رسید داده خواهد شد.

رئیس ـ توضیح بدهید.

اخگر ـ بنده علاوه بر آن توضیحی که عرض کردم گمان نمی‌کنم دیگر محتاج به توضیح باشد همین قدر عرض می‌کنم این که آقای داور فرمودند ممکن است کارگر کسر داشته باشیم بنده تصور نمی‌کنم. علی ای حال اگر کسر داشته باشیم یا نداشته باشیم عقیده بنده این است که باید نظامنامه باشد که تکلیف کارگر و کارفرما معلوم باشد و به همین ملاحظه بنده این پیشنهاد را کرده‌ام که در آخر ماده بیست و دو اضافه شود و بعد دولت با نماینده کمپانی یک نظامنامه کارگران ترتیب بدهند که هم کارگران تکلیفشان را بدانند و این تکلیف شاقی نیست بلکه یک چیزی است که در تمام ممالک دنیا معمول است و البته از تعدیاتی جلوگیری خواهد کرد.

رئیس ـ آقای مشار اعظم.(اجازه)

مشار اعظم ـ مذاکرات در اطراف رعایت حقوق کارگر خیلی خوب است البته باید نسبت به حقوق کارگرانی که در مملکت ما متحمل زحمات زیادی می‌شوند رعایت‌هایی کرد از این که برای خودشان کار بکنند یا برای کمپانی‌های خارجه. برای این که نسبت به آنها تعدی نشود و حقوق آنها محفوظ بماند باید قوانین و نظامنامه‌هایی تهیه کرد ولی چیزی که هست این موضوع مربوط به این ماده نیست این ماده در خصوص روشنفکر و باسواد و اشخاص فنی است و ماده هیچ مربوط به این قضیه نیست و بر فرض هم که پیشنهاد آقای اخگر خیلی خوب باشد تازه جای آن در ذیل این ماده نخواهد بود بلکه در جای دیگر است و باز هم عرض می‌کنم که درست در نسخه فرانسه آن هم دقت بفرمایید این ماده در خصوص اشخاص فنی است و کمپانی باید حتی‌الامکان یک تسهیلاتی فراهم بکند و آنها را به قسمت فنی آشنا بکند و راجع به آنها هم که متخصص هستند آنها را در استخدام ترجیح بدهد بر خارجی‌ها بنابراین موضوع مربوط به این قضیه نخواهد بود و یک موضوع دیگری است.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای اخگر.

مدرس ـ یک دفعه دیگر قرائت بکنند.

(مجدداً به شرح گذشته قرائت شد)

مدرس ـ صحیح است و عیبی ندارد.

رئیس ـ آقایانی که این اصلاح را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه شد پیشنهاد آقای حاج میرزا عبدالوهاب.

(به شرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم تبصره ذیل به ماده بیست و دو اضافه شود:

در صورتی که صدمه مالی و جانی به عمله‌جات که مشغول خدمت هستند در عین عمل وارد بیاید کمپانی باید از عهده خسارات وارده برآید.

مدرس ـ این هم توی نظامنامه است آقا استرداد می‌کنند.

حاج میرزا عبدالوهاب ـ چون پیشنهاد آقای اخگر این را داشت استرداد می‌کنم.

رئیس ـ پیشنهاد آقای ضیاءالملک

ضیاءالملک ـ دیگر لزومی ندارد. همان است.

رئیس ـ پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو (به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده بیست و دو عبارت حتی‌المقدور حذف و بعد از عبارت «هرگونه تسهیلات» کلمه «ممکنه» مزید شود.

ارباب کیخسرو ـ خود آقای مخبر در ضمن توضیحاتی که دادند فرمودند که این مطلب در نسخه اصل نیست و در کمیسیون اضافه کرده‌اند و این کلمه مقصود را نمی‌رساند و در پیشنهادی هم که خود دولت کرده است نوشته است تسهیلات عادلانه و هیچ حتی‌المقدور ننوشته است بعلاوه بنده تصور می‌کنم که اگر کلمه ممکنه را بنویسد آن بیانات خودشان را می‌رساند و این اشکالات هم رفع می‌شود.

مخبر (سهام‌السلطان) ـ بنده عرض کردم که این کلمه حتی‌المقدور به جای کلمه رزنابل نوشته شده و همان طوری هم که عرض کردم کلمه رزنابل را ممکن است به یکی از این عبارات ترجمه کنیم و به جای آن حق‌المقدور نوشته شود و چون این پیشنهاد قابل توجه شد این کلمه را در کمیسیون تبدیل می‌کنیم به یک کلمه دیگر که نزدیک‌تر به معنی کلمه فرانسه باشد.

رئیس ـ ماده به کمیسیون می‌رود ولی باید تکلیف کمیسیون معلوم باشد.

سهام‌السلطان مخبر ـ عبارت را نوشته‌اند در کمیسیون تجدیدنظری می‌شود هر کدام را صلاح دیدند به جای آن نوشته می‌شود.

رئیس ـ حالا رأی بگیریم.

مخبر ـ رأی هم ممکن است هر کدام را رأی دادند نوشته می‌شود.

رئیس ـ آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه شد. پیشنهاد دیگر.

(به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ترتیب امور کارگران موافق قانون کبریت‌سازی آذربایجان باشد. محمدهاشم میرزا

رئیس ـ آن ترتیب را هم توضیح بدهید.

شاهزاده شیخ‌الرئیس ـ این ماده‌اش را می‌خوانم چون بنده امیدوار نیستم که نظامنامه نوشته شود چنان که پارسال هم بنده مخبر کمیسیون فوائد عامه بودم و امیدوار نبودم و تصور نمی‌کنم که این نظامنامه اصلاً نوشته شود این است که عقیده دارم این دو ماده از قانون کبریت‌سازی آذربایجان را (در صورتی که نفت هم گمان نمی‌کنم دیرتر از کبریت آتش بگیرد) اقلاً نوشته شود: «ماده نهم ـ صاحبان امتیاز متعهد هستند که در تأسیس کارخانجات و انتخاب محل و قبول کارگران و استعمال مواد کبریت کمال مراقبت و رعایت حفظ‌الصحه را به عمل آورده و هر قسم دستوری که از نقطه‌نظر حفظ‌الصحه از طرف دولت معین می‌گردد به موقع اجراء بگذارند ماده دهم ـ هرگاه سوانحی به مستخدمین و کارگران وارد شود و ثابت گردد که نتیجه تقصیر یا غفلت صاحب امتیاز یا عدم رعایت نظامات و قوانین راجعه به کارخانجات بوده است ترمیم خسارات آنها برعهده صاحب امتیاز است این دو ماده را عقیده بنده این است بگذارند و فقط لفظ کبریت را نفت بنویسند و عین این دو ماده را که سابقه هم دارد اقلاً رعایت بکنیم

وزیر مالیه ـ چون مذاکره در موضوع وضعیت عمله‌جات در نفت شمال می‌شود این مسئله را گویا آقای حائری‌زاده بودند در کمیسیون اظهار کردند، و با نماینده کمپانی مذاکره کردیم آنها حرفی ندارند و در موضوع حفظ‌الصحه عمله‌جات هر قانونی که از مجلس شورای ملی بگذرد راجع به وضعیات عمله‌جات آنها قبول دارند و هیچ تمردی نخواهند داشت و گمان نمی‌کنم این شرطی باشد که جزء شروط اصلی یک امتیازنامه باشد. آنها قوانینی را که مجلس مقرر بدارد قبول دارند

شاه‌زاده شیخ‌الرئیس ـ در صورتی که قبول کرده‌اند دیگر عرضی ندارم (پیشنهاد آقای سالار لشکر به شرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌نماید در آخر ماده اضافه شود:

«ایرانی‌هایی که تحصیل مهندسی معدنی یا شعبات دیگر مهندسی را نموده‌اند و دارای تصدیق‌نامه یکی از مدارس اروپا یا امریکا باشند کمپانی ملتزم است که آن شاگردها را استخدام و کار فنی موافق تحصیل آنها رجوع نماید»

سالار لشکر ـ این مسئله فنی و غیر فنی که اینجا نوشته است حالا در ایران شاگردهایی که واقف به فن معدن باشند نداریم ولی نظر به این که این امتیاز تا پنجاه سال است و یک عده شاگردهایی که در اروپا همیشه هستند که پس از تحصیلات مقدماتی متحیرند چه تحصیلات عالیه بکنند که بیایند در ایران و از آن ممر بتوانند اعاشه کنند حالا اگر پیشنهاد بنده را قبول بکنند در واقع یک تشویقی است برای شاگردانی که در اروپا مشغول تحصیل هستند که تحصیل شعبات مهندسی را بکنند و البته این امتیاز شعبات مختلفه خواهد داشت از قبیل مهندس الکتریسیته، راه معدن و غیره آن شاگردهایی که از فرنگ می‌آیند اینجا وظیفه کمپانی باشد که آنها را قبول بکنند و به آنها کار رجوع بکند بلکه در این مدت اقلاً دویست سیصد تا مهندس ایرانی تهیه بشود و بعد از تمام شدن این امتیاز و این استخدام خودشان هم بتوانند یک امتیازاتی بگیرند و کار ایران هم از هر حیث رواج پیدا بکند. مقصود بنده واقعاً شاگردانی است که در اروپا هستند

وزیر مالیه ـ بنده خیلی تقدیر می‌کنم فرمایشات حضرت والا سالار لشگر را ولی خاطر ایشان را متوجه می‌کنم به فقره اخیر ماده بیست و دو:«و همچنین برای مشاغلی که محتاج به اطلاعات مخصوصه است ایرانیانی را که دارای استعداد و لیاقت لازمه ببینند به دیگران ترجیح بدهند»تصور می‌کنم این مسئله مقصود ایشان را تأمین می‌کند و اگر ایرانی‌هایی باشند که مهندس باشند البته آنها رجحان دارند بر دیگران

رئیس ـ رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای سالار لشگر. آقایانی که قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد دیگر.(پیشنهاد آقای شیروانی به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که در سطر سوم این ماده بعد از جمله فراهم آورد ضمیمه شود:«و اعضاء فنی ایرانی را بر امریکایی ترجیح دهد» و در آخر همین ماده ضمیمه شود:«در هر صورت صاحب امتیاز متعهد است که اعضاء و کارگران فنی و غیر فنی خود را فقط از ایران و آمریکا استخدام نماید»

شیروانی ـ بنده استدعا می‌کنم یک قدری آقایان دقت بفرمایند جلسه سیاسی و جنبه اقتصادی این ماده را و بالاخره فکر کارگرهای ایرانی بیفتند که این نفت در چه نقطه واقع شده است و در نزدیکی چه مملکتی واقع شده است و حتی‌الامکان محدود باشد که تا ما کارگر ایرانی داریم کارگر خارجی غیر از امریکایی نیاورند اینها یک چیزهایی است که لازم نیست بنده تشریح بکنم آقایان خودشان بهتر می‌دانند و این که آقای داور فرمودند ما کارگر کم داریم گمان می‌کنم این طور نباشد برای این که ممکن است ایران همه‌شان بحمدالله کارگر بیکار هستند و اگر تا چند امتیاز دیگر هم بدهیم شاید کارگرهای ما تمام نشوند یکی دیگر این که بنده کاملاً معتقدم کمپانی محدود باشد به این که کارگرها و اعضاء و اجزایش چه فنی و غیر فنی آمریکایی و ایرانی باشد. در آن قسمت اعضاء فنی البته اگر ما در ایران نداشته باشیم او هم مجبور نیست که درس بدهد و به قول آقای آقا سید یعقوب بنده عرض نمی‌کنم دارالفنون درست بکندبنده در اینجا فقط ضمیمه کردم که اگر اعضای فنی خودمان داریم استخدام کند و اگر نداریم آن وقت لزوم پیدا می‌کند که از آمریکا بیاورد. این قسمت فنی. و در قسمت ثانی هم که غیر فنی باشد مجبور باشد کارگرانش را از امریکایی و ایرانی استخدام کند و از جای دیگر نیاورد

رئیس ـ آقای تدین (اجازه)

تدین ـ ماده بیست و دوم را اگر به دقت طرف توجه قرار بدهند تصدیق خواهند کرد که به سه قسمت منقسم می‌شود و در هر سه قسمت منافع کارگر و عمله ایرانی تأمین شده است قسمت اول این است:یک عده از کارگرها و عمله‌جات که اطلاعی ندارند از فن صنعتی نفت صاحب امتیاز متعهد است که هرگونه تهیلات موجهه یا ممکنه برای آن عده کارگر تهیه کندبنابراین یک عده کارگر می‌توانند از این قسمت استفاده کنند و کسب یک رشته معلومات بکنند قسمت دوم در اینجا تصریح دارد «برای کارهای غیر فنی امتیاز اتباع ایران را به کار وادارد» بنابراین این قسمت کاملاً تأمین شده است که برای امور غیر فنی اتباع ایرانی را به کار وادارد یک نکته دیگر در اینجا هست که توجه آقایان را به آن جلب می‌کنم و آن این است از نقطه‌نظر مزدی که امروز در دنیا به عمله‌جات می‌دهند وقتی که مزد عمله‌جات خارج را مقایسه کنیم با مزد عمله ایرانی که در ایران کار می‌کنند تصدیق خواهند کرد که مزد عمله ایرانی نسبت به مزد عمله خارجه خیلی کمتر است و صاحب امتیاز آن قدر لااقل تعقل دارد و هر جایی که عمله ارزان‌تر باشد آن عمله را ترجیح خواهد داد بر هر جایی که گران‌تر است پس برای امور غیر فنی این مسئله طبیعی است که تا سال‌های سال عمله ایرانی از نقطه‌نظر این که مزدش کمتر است بر عمله خارجی مقدم خواهد بود. قسمت سوم که این همه در اطرافش بحث می‌شود که «ما اگر یک عده اعضای فنی داشته باشیم و یک عده شاگرد از مدارس اروپا برگردند بیایند به اینجا و اینها ممکن است در معدن‌شناسی و عملیات نفتی یا مشتقات آن اختصاص پیدا بکنند اینجا بیکار خواهند ماند و بنابراین باید کمپانی را ملزم کرد که این گونه اشخاص را به کار وادارد» بنده تصور می‌کنم این قسمت هم تأمین شده است برای این که آخر ماده این طور است «و همچنین برای مشاغلی که محتاج به اطلاعات مخصوصه است ایرانیانی را که دارای استعداد و لیاقت لازمه ببینند به دیگران ترجیح بدهند»

شیروانی ـ می‌گوید دارای استعداد نیستند.

تدین ـ خوب. هرگاه اختلاف شد در فهم و تفسیر این عبارات و مواد. آن یک راه حلی دارد. و اما این که می‌گویند کلمه دیگران حذف شود. حذف کلمه به هیچ وجه صحیح نیست و بعلاوه راجع به امور فنی است نه امور غیر فنی و اگر بخواهند همان طوری که اظهار شد متخصص از آلمان بیاورد یا از ایتالیا بیاورد یا از استرالیا بیاورد یا از جای دیگر این را نمی‌شود منع کرد و گفت حتماً باید از امریکا بیاوری این به هیچ وجه دلیل قانع کننده نیست و این نکته را هم در آخر عرض کنم که هی صحبت می‌شود کارگر زیاد داریم «نه» کارگر زیاد نداریم فرق است بین کارگر و بیکار. بیکار زیاد داریم الان در این تهران تنقید نمی‌کنم که بیکار زیاد است هیچ بیکاری حاضر نمی‌شود برود عملگی بکند. این عده بیکار که در تهران هستند یک عده منتظرین خدمت ادارات هستند و یک عده دیگر که ممکن نیست یا وسایل برای ایشان نیست که بروند بیل بزنند کلنگ بزنند. بلی اگر برای امور اداری، ثباتی منشی‌گری باشد حاضر می‌شوند و این که می‌گویند ما کارگر زیاد داریم این طور نیست و الان دقت بفرمایید در توی این تهران عمله‌جاتی که در سر این بنایی‌ها هستند اغلب زارعند علی ای حال در آن قسمت نمی‌خواهم داخل بشوم و تصور می‌کنم که این مقصود تأمین شده و البته دولت‌های وقت در این مدت پنجاه سال مراقبت خواهند کرد که این ماده به همین مفهوم خودش باقی بماند و رعایت حال ایرانی هم شده باشد

رئیس ـ رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای شیروانی.

ضیاءالواعظین ـ بنده یک پیشنهاد داشتم آن را هم تقاضا می‌کنم قرائت شود شاید نظریات ایشان را تأمین بکند

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای شیروانی را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای مدبرالملک (به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در سطر آخر به جای جمله «به دیگران ترجیح دهند» نوشته شود «تا از اتباع ایرانی هستند از اتباع دیگری استخدام ننمایند»

مدبرالملک ـ بنده گمان می‌کنم حقیقتاً پیشنهاد بعضی از آقایان راجع به این نفت خیلی قابل تقدیر و تقدیس بوده زیرا پس از آن که قائل بشویم به فرمایشات آقای تدین تازه حکمیت و تشخیص را به خود کمپانی واگذار کرده‌ایم یعنی می‌گوییم لیاقت و تخصص را خود کمپانی تشخیص بدهد و تصدیق کند ممکن است یک روزی یک نفر از ایرانی‌ها خوب تحصیل کرده باشد و حقیقتاً در تمام دنیا هم معلوم شود که آن لیاقتی که این کمپانی می‌خواهد در این ایرانی بیشتر از دیگران موجود است ولی به خود کمپانی وقتی رجوع بکنیم او قبول نمی‌کند و می‌گوید لیاقت این را من هنوز تشخیص نداده‌ام پس در این صورت بنده تصور می‌کنم پیشنهاد بعضی از آقایان راجع به این که حتی‌الامکان تا از ایرانی‌ها هستند از اتباع دیگری قبول نکند خیلی قابل تقدیس است زیرا که در آن وقت ما می‌توانیم اعتراض بکنیم که تشخیص را به تو واگذار نکرده‌ایم و او مجبور است تا ایرانی هست از دیگران قبول نکند

رئیس ـ رأی می‌گیریم

آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند

(عده کمی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد دیگر آقای مدبرالملک (به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده ۲۳ در سطر دوم به جای کلمه «حتی‌المقدور» کلمه «باید» نوشته شود

رئیس ـ در صورتی که «ممکنه» قبول شد «باید» با «ممکنه» موافقت نمی‌کند

مدبرالملک ـ اگر قبول شده است بنده مسترد می‌دارم

رئیس ـ بنا شد که لفظ «ممکنه» نوشته شود

مدبرالملک ـ کافی است به عقیده بنده

مدرس ـ ولی «باید» اخص از «ممکنه» است.

مدبرالملک ـ مسترد می‌دارم

رئیس ـ پیشنهاد آقای میرزا جواد خان هم راجع به همین لفظ ممکنه است

آقا میرزا جواد خان ـ چون تصویب شده بنده هم مسترد می‌دارم

رئیس ـ پیشنهاد آقای ضیاءالواعظین (به شرح زیر قرائت شد)

حقیر پیشنهاد می‌کنم که در ماده ۲۲ سطر چهار بعد از جمله «کارهای غیر فنی امتیاز» لفظ «فقط» علاوه شد

ضیاءالواعظین ـ بنده در این خصوص توضیحی زاید بر آنچه آقایان گفتند ندارم در این قسمت که در مملکت بیکار خیلی است شاید محل حرف نباشد آن بیکارهایی که ما می‌بینیم اشخاصی هستند که در ادارات شهرها و ولایات برای کارهای فنی اداری بیکار هستند ما اگر یک سفری برویم و یک قدم از شهر بیرون بگذاریم همه رعایا را می‌بینیم گرسنه بیکار و فقیر هستند و همیشه از این قبیل بیکارها برای قسمت‌های غیر فنی این امتیاز در مملکت ما زیاد است این است که بنده پیشنهاد کردم بعد از آن جمله «که تعهد می‌کند برای کارهای غیر فنی امتیاز» لفظ «فقط» نوشته شود که جمله این طور می‌شود «بعلاوه تعهد می‌کند برای کارهای غیر فنی امتیاز فقط اتباع ایران را به کار وادارد»

مخبر ـ در کمیسیون این مسئله مطرح شد و مذاکره شد که لفظ فقط نوشته شود ولی از طرف دیگر دقت کردند دیدند اگر فقط نوشته شود منحصر می‌کند که کمپانی حتماً عمله‌جات ایرانی اختیار کند و اگر اتفاقاً زیادتر عمله لازم داشته باشد و ایرانی گیر نیاورد باید کار او زمین بماند به این جهت بود که «فقط» را ننوشته‌اند و این عبارت را نوشته‌اند «که در کارهای غیر فنی امتیاز اتباع ایران را به کار وادارد» آن وقت قطعاً تا زمانی که اتباع ایران هست به کار وامی‌دارد و اگر اتباع ایرانی نبود یا کم آمد دستش باز است که از جای دیگر بیاورد

رئیس ـ رأی می‌گیریم. آقایانی که این اصلاح را قابل توجه می‌دانند قیام نمایند

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد.

ماده ۲۳ مطرح است آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ موافقم

رئیس ـ آقای اخگر (اجازه)

اخگر ـ در اینجا ذکر می‌کند که اگر این مواردی از قبیل فرس ماژور پیدا شد که اسباب خسارت و زحمت کمپانی فراهم شد یا باعث تأخیر اجرای عملیات کمپانی شد کمپانی باید در ظرف ۳۰ روز کتباً به اطلاع وزارت فوائد عامه در تهران برساند و دولت ایران باید در ظرف ۶۰ روز کتباً قبول یا عدم قبول مورد فرس ماژور را به صاحب امتیاز اطلاع دهد. بنده شصت روز را خیلی کم می‌دانم و این فرجه که برای قبول یا عدم قبول دولت ایران قرار شده کم است به جهت این که مواجه بشود این شصت روز با یک مواقعی که برای دولت ایران هم یک گرفتاری‌هایی پیش آمده باشد یا مواجه با یک تعطیلاتی شده باشد و بعلاوه شاید برای این که دولت بتواند این خسارات وارده را قبول بکند یا نکند لازم بشود. یک مأموریتی به محل بفرستد ببینند و خبر بیاورند در این صورت شصت روز خیلی کم است برای این که دولت قبول کرده است که کتباً قبول یا عدم قبول را جواب بدهد. علیهذا بنده گمان می‌کنم که باید شصت روز بیشتر قرار دهند برای این که آن موارد فرس ماژر را قبول یا رد کند.

مخبر ـ از دو طرف قید شده که کمپانی در عرض یک ماه اگر یک واقعه رخ می‌دهد به دولت خبر بدهد دولت هم باید در ظرف دو ماه جواب بدهد و بنده گمان می‌کنم دو ماه کافی است دولت در ظرف این مدت ممکن است اطلاع پیدا بکند که این قضیه که اظهار شده حقیقت دارد و ممکن است قبول کند یا نه این تحقیقات مقدماتی در ظرف دو ماه به عمل آید و باید تکلیف کمپانی هم معین باشد که این خسارات قابل قبول است یا نه بعد از این تحقیقات مقدماتی که به عمل آمد و جواب داده شد اگر محتاج به اطلاعات دیگری هم باشد البته ممکن است بعد تحقیق کنند

رئیس ـ آقای مشار اعظم (اجازه)

مشار اعظم ـ بنده عرضی ندارم.

(جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است)

رئیس ـ پیشنهادها قرائت می‌شود پیشنهاد آقای افشار.(به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده ۲۳ به ترتیب ذیل نوشته شود دولت ایران تعهد می‌کند در موارد فرس ماژر مثل جنگ رولوسیون و زلزله و طوفان و طغیان آب و غیره که مانع یا مزاحم یا باعث تأخیر اجرای تعهدات صاحب امتیاز گردد. مدت اجرای آن تعهدات را نسبت به محل تحقق فرس ماژر تمدید داده و مدت مفقوده دایر به همان محل به مدت امتیاز بیفزاید

افشار ـ این ماده طوری نوشته شده که اگر فرضاً در یکی از قطعاتی که امتیاز داده شده فرس ماژور واقع شود آن مدت را بر مدت امتیاز افزوده در صورتی که فرس ماژر در یک محل مخصوص واقع شد لهذا بنده پیشنهاد کردم. که آن مدت امتیاز به همان محلی که فرس ماژر در آن واقع شده افزوده شود به این معنی که عملیات کمپانی بعد از انقضاء مدت محدود به همان نقطه که فرس ماژر واقع شده باشد.

رئیس ـ آقای تدین (اجازه)

تدین ـ ظاهر این پیشنهاد انسان را جلب می‌کند ولی در واقع بنده به نظر بنده عملی نیست برای این که کارهای کمپانی تماماً مربوط به یکدیگر است و رشته‌های کارش در این چهار قطعه بعد از آن که اراضی را معین کرد به هم مربوط است بنابراین در یک قطعه اگر مصداق مصدق فرس ماژر واقع شد و آنجا باعث تعطیل کارش شد قطعاً سکته وارد خواهد آورد به کارهای دیگرش بنابراین نمی‌توان گفت که تمدید مدت را نسبت به همان محل قبول کنیم فرض می‌کنیم یک سال در خراسان خدای نخواسته یک مصداق فرس ماژر واقع شد موجب تأخیر عملیات گردید بعلاوه آن وقت این یک سال را ما نسبت به خراسان می‌خواهیم منظور بداریم و می‌گوییم در خراسان امتیازش ۵۱ سال است اما در آن سه قسمت دیگر پنجاه سال است این هیچ منطق ندارد و بعلاوه اصل مقصود همین بوده است که در یکی از قطعات یا در دو تا اگر فورس ماژور مصداق پیدا کرد والا اگر ما قائل شویم که مقصود از وقوع فرس ماژور در هر چهار قطعه است این یک فرضی است محال که گمان می‌کنم در عرض این پنجاه سال هیچ صورت خارجی پیدا نکند مثلاً خدای نخواسته یک زلزله بیاید که هر چهار قطعه را شامل بشود یا سیلی بیاید و آب رودخانه طغیان کند که هر چهار قطعه را فرا بگیرد یا یک رولوسیونی بشود که در چهار قطعه اتفاق بیفتد اینها یک اتفاقات و احتمالاتی است که خیلی بعید است بنابراین بنده تصور می‌کنم که نمی‌شود این قسمت را قائل شد و اختصاص به یک محل داد و به طور کلی در هر نقطه که یکی از این مصادیق فورس ماژور واقع شد باید نسبت به تمام قائل شد والا ممکن است در یک قسمت از صد پانزده اراضی مازندران فرس ماژر واقع شود و در یک قسمتش این مسئله واقع نشود بنابراین آن مدتی را که فورس ماژور عایق و مانع و مزاحم اجرای تعهدات کمپانی در یک قسمت از صد پانزده اراضی مازندران شده آیا می‌فرمایید نسبت به همان یک قسمت ما بیاییم متداد مدت را قائل بشویم و نسبت به جاها دیگر منظور نداریم. این یک چیز بعید و غریبی به نظر بنده می‌آید.

رئیس ـ رأی می‌گیریم

سردار معظم ـ یک مرتبه دیگر بخوانند پیشنهاد را (مجدداً به شرح سابق قرائت شد)

(بعضی از نمایندگان ـ صحیح است)

مدرس ـ در بین‌الهلالین ایالات و ولایات بنویسند رفع اشکال می‌شود.

رئیس ـ آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه شد پیشنهاد آقای اخگر.(به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم مدت فرصت دولت برای قبول یا عدم قبول مورد فرس ماژور نود روز تعیین شود

رئیس ـ آقای اخگر (اجازه)

اخگر ـ علاوه بر آن که عرض کردم توضیح دیگری ندارم

رئیس ـ رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد پیشنهاد آقای شریعتمدار (به مضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که فورس ماژور تفسیر شود به جنگ و رولوسیون و علل سیاسی و بالاخره زلزله و طوفان و امثال آن اسقاط بشود

رئیس ـ آقای شریعتمدار (اجازه)

شریعتمدار ـ دولت باید متعهد بشود به چیزهایی که تأمین خسارات کمپانی را می‌کند و در تحت قدرت و مسئولیت خودش باشد از قبیل جنگ و ناامنی و علل سیاسی و دولت را نمی‌شود مسئول طبیعیات کرد. از قبیل زلزله و طوفان و غیره و آن چیزهایی که در تحت مسئولیت دولت است یکی این است و علل سیاسی است که ممکن است باعث تأخیر عملیات کمپانی بشود که اگر در اینها خللی وارد بشود که موجب تعطیل کار کمپانی بشود باید اجازه تمدید مدت داده شود. اما اگر یک عللی پیدا شد که مانع از ادامه عملیات کمپانی شد مثلاً دریای بین ایران و امریکا انقلاب شد و اغتشاش پیدا کرد که کمپانی نتوانست مسافرت بکند یا این که خیر علل شخصی پیدا کرد که نتوانست استفاده از کار بکند البته اینها را تصدیق می‌فرمایید که خارج از مسئولیت و قدرت دولت است لهذا بنده پیشنهاد کردم جنگ و رولوسیون و علل سیاسی که موجب تعطیل کار بشود جزو فورس ماژور محسوب شود والا چنان که معروف است آفات ارضی و سماوی را نباید به عهده دولت ایران بگذارند.

سهام‌السلطان ـ بنده عقیده‌ام این است آن قسمت‌هایی را که فرمودند هیچ متوجه کمپانی هم نمی‌شود. به جهت این که اگر یک وقایعی اتفاق بیفتد خواه جنگ باشد خواه رولوسیون باشد خواه آفات طبیعی باشد مثل طوفان زلزله و غیره اینها هم یک چیزهایی است که نه دولت ایران مسئول است و نه کمپانی ولی یک مدتی کمپانی امتیاز این معدن را گرفته البته می‌خواهد در این مدت استفاده بکند و حالا یک مانعی پیدا شده که جلوگیری از استفاده او می‌کند می‌خواهد یک مدتی به او تمدید داده شود که در عرض این مدت عملیات خود را ادامه بدهد و استفاده بکند این از این نقطه‌نظر است والا اگر این قبیل وقایع اتفاق بیفتد مسئول نه دولت و نه کمپانی.

رئیس ـ آقایانی که این اصلاح را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای میرزا جواد خان (به مضمون آتی قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم کلمه (و غیره) از سطر دوم ماده بیست و سوم حذف شود.

رئیس ـ آقای آقا میرزا جواد خان.(اجازه)

آقا میرزا جواد خان ـ چون تقریباً تمام علل سیاسی و طبیعی که باعث تأخیر یک امتیازی بشود در اینجا ذکر شده است در این صورت از کلمه و غیره ممکن است در آتیه سوء استفاده بشود و زائد است.

وزیر مالیه ـ نمی‌شود این کلمه و غیره را حذف کرد معنی فورس ماژور یعنی یک وقایعی اتفاق بیفتد که از تحت اختیارات دولت یا صاحب امتیاز خارج باشد و همه آنها را نمی‌شود اینجا ذکر کرد

آقا میرزا جواد خان ـ عرض کردم که تقریباً تمام آن موارد ذکر شده.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای میرزا جواد خان کسانی که قابل توجه می‌دانند قیام نمایند.

(عده قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد پیشنهاد آقای عظیمی قرائت می‌شود (به شرح آتی قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم به جای کلمه رولوسیون کلمه انقلاب که معنی فارسی آن است نوشته شود.

رئیس ـ این را که نمی‌شود رأی گرفت ماده مراجعه می‌شود به کمیسیون ماده ۲۴ مطرح است

آقای مشار اعظم.(اجازه)

مشار اعظم ـ عرضی ندارم

رئیس ـ آقای تدین (اجازه)

تدین ـ موافقم.

رئیس ـ آقای داور

داور ـ موافقم

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

قا سید یعقوب ـ موافقم

رئیس ـ کسی مخالف هست

یک نفر از نمایندگان ـ خیر

رئیس ـ رأی می‌گیریم به ماده بیست و چهار آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شدماده ۲۵ مطرح است. آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ موافقم.

رئیس ـ آقای حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)

حاج میرزا عبدالوهاب ـ بنده در این پنج هزار دلار مخالفم به جهت این که این مستشارهای خارجی که می‌آیند اینجا ما با پانزده هزار دلار و ده هزار دلار استخدام می‌کنیم اما یک نفر ایرانی که از طرف ایران به عنوان کمیسر معین می‌شود باید با این حقوق جزئی برود آنجا و بنده در این قسمت مخالفم و باید به میزان حقوق مستشاران خارجی که ما استخدام می‌کنیم حقوق به او داده شود

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ ما میل داریم که صد هزار دلار بدهند آنها که مستشار از ما نمی‌خواهند انشاءالله امیدواریم در تحت توجه نمایندگان مستشار هم از ایران به خارج برود.

(خنده از طرف نمایندگان)

ولی این نماینده کمیسری که از طرف دولت می‌رود آنجا برای این می‌رود که اطلاعات پیدا کند و از ترتیبات مستحضر شود و راپورت آنها را به دولت بدهد والا برای این نمی‌رود که اداره نفت شمال را اداره کند این است که از این بیشتر ممکن نیست.

(بعضی گفتند مذاکرات کافی است)

سردار معظم ـ مخالفم

رئیس- راجع به عدم کفایت مذاکرات مذاکره بفرمایید.

سردارمعظم- خیر در این قسمت عرضی ندارم

رئیس- آقایانیکه مذاکره را کافی میدانند قیام بفرمایند

(اغلب قیام نمودند)

معلوم می‌شود کافی است رای می‌گیریم به ماده ۲۵

سردار معظم – بنده پیشنهاد دارم

رئیس- بفرستند

(پیشنهاد آقای سردار معظم به شرح ذیل قرائت شد) ب

نده پیشنهاد می‌کنم کمیسر حذف شود

رئیس- آقای سردار معظم (اجازه)

سردارمعظم- بنده تصور می‌کنم گذشتن این ماده و قائل شدن به کمیسر به تصور یک استفاده است والا علتی نداردکه ما پنج هزار دلار به کمپانی ضرر بزنیم متاسفانه تجربه‌ای که بنده دار م این است که ما هر چه کمیسر داشتیم نه تنها نتوانسته‌اند اجرای وظیفه کنند بلکه همیشه پره تغلبات کرده‌اند که مضر بوده است با بودن دولت مرکزیو مراجعه به دولت مرکزی و با بودن وزارت فوائد عامه بنده وجود یکنفر را بنام کمیسر نفت شمال زائد میدانم علی الخصوص که ما باید مخصوصاً فوق العاده گریزان باشیم از تعیین یک اشخاصی بنام کمیسر که نمی دانم وظائفش چه خواهد بود و حدود مسئولیتش چه خواهد بود. اگرمقصود این است به او یک اختیارات وسیعی داده شود گمان نمی‌کنم هیچ دولت و مجلس شورای ملی رای بدهد که اختیارات وسیعی به کمیسر داده شود و تنها چیزی که هست این است که او یک واسطه‌ای است بین دولت و کمپانی و این واسطه به عقیده بنده زائد است و خود کمپانی اعضاء و اجزا خیلی دارد که واسطه ما بین او و دولت باشد و محتاج به دیگری نخواهد بود و خودش کارهای خودش را انجام خواهد داد و وجود کمیسر اگر ضرر نداشته باشد قطعاً منفعت نخواهد داشت.

سهام السلطان – در آن قسمتی که آقای سردار معظم در باب اختیار کمیسر فرمودند گمان می‌کنم در کمیسیون این نظر تامین شده است چنانکه درآخر این متده ملاحظه بفرمائید خواهید دید که نوشته شده است:(کمیسر نمی‌تواند تعهدی بنام دولت بنماید) بنابر این از توجه به این قسمت خاطر محترم آقایان مطمئن خواهند شد که کمیسر تا قبلاً از دولت تحصیل اجازه کتبی نماید نمی‌تواند اقدام به عملیاتی بنماید و بعد از اینکه اشکال این قسمت رفع شد خاطر آقایان را متذکر می‌کنم که این یک واسطه است و همان طور که فرمودند کمیسر نماینده ایست که از طرف دولت می‌رود آنجا برای تحقیقات و تفتیشات و راپورت آنها را به دولت تقدیم می‌نماید.

سردارمعظم-لزومی ندارد وزارت فوائد عامه در تهران هست

رئیس- رای می‌گیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد پیشنهاد آقای روحی قرائت می‌شود

(به مضمون ذیل قرائت شد)

بنده به جای یکنفر کمیسر سه نفر را پیشنهاد می‌کنم

رئیس- آقای روحی (اجازه)

روحی- بنده معتقدم به اینکه سه نفر کمیسر باشد برای اینکه وقتی که سه نفرباشد اینها بهتر می‌توانند در تمام موقع به کارهای خودشان رسیدگی کنند و به علاوه در چهار ایالت یک نفر کافی نیست

سردارمعظم- چهارتا پیشنهاد کنید.

روحی-خیر سه نفر کافی است سه نفرکه باشند مواظبند که کارهایشان را به خوبی از عهده برآیند و یک نفر کاملاً از عهده بر نمی‌آید.

وزیر مالیه – پیشنهاد آقای روحی تصور نمی‌کنم قبول بشود بر ای اینکه کمیسر فقط نماینده دولت است برای مذاکرات کلی و لی در یک ماده دیگر به دولت حق هر گونه تحقیق و تفتیش داده شده است و اگر در یکی از مواقع معینه لازم بشود رسیدگی کنند به جای سه نفرسی نفر را هم می‌توانند مامور تفتیش بکنند و هیچ مانعی هم ندارد

رئیس-آقایانیکه سه نفر را قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد پیشنهاد آقای اخگر قرائت می‌شود

(به شرح آتی قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در سطر دوم ماده دو و سطر پنجم کلمه (مراجعه) حذف و (راجعه) نوشته شود در سطر آخر کلمه (خواهند داد) چون اشاره به صاحب امتیاز است غلط است و باید نوشته شود خواهد داد

مخبر-این غلط عبارتیست

اخگر- بله عرض کردم اصلاح عبارتی است

(پیشنهاد آقای دولت آبادی به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم مواجب کمیسر را دولت ایران بدهد و کمپانی سالی پهج هزار دلار بدهد به وزارت فوائد عامه

رئیس- آقای دولت آبادی (اجازه)

دولت آبادی – در قسمت نفت جنوب اگر ما مراجعه کنیم می‌بینیم یک قسمت از مفاسدی که تولید شده به واسطه همین قسمتها بوده زیرا کمیسر پولش را از کمپانی می‌گرفت و خودش را نوکر کمپانی می‌دانست و در این صورت اگر کمیسری که معین می‌شود نوکر ایران است باید حقوقش را از وزارت فوائد عامه بگیرد تا این محظورات برطرف شود و ما معتقدیم که کمیسر وجودش لازم است اما چرا مواجبش را از کمپانی بگیرد و خدمت به ایران بکند واین پنج هزار دلار را کمپانی بدهد به وزارت فوائد عامه آنوقت دولت خودش حقوق کمیسر را بدهد و کمیسر به هیچ وجه رهین منت کمپانی نباشد وزارت مالیه- اگر عبارت را بخوانند منظور ایشان تامین شده است زیرا می‌نویسد: (هر سال توسط صاحب امتیاز به دولت ایران مبلغی که معادل پهج هزاردلار طلا باشد از بابت حقوق کمیسر پرداخته خواهد شد)

رئیس- رای می‌گیریم به این پیشنهاد آقایانیکه قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد رای می‌گیریم به ماده ۲۵ آقایانیکه تصویب می کنن قیام نمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد ماده ۲۶ می‌ماند برای بعد از تنفس (در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و مجدداً بعد از نیم ساعت تشکیل گردید)

رئیس- ماده ۲۶ مطرح است نسبت به ماده ۲۶ کسی مخالف است یاخیر؟

آقاسید یعقوب- بنده یک پیشنهادی دارم.

(آقاسیدیعقوب پیشنهاد خود را تقدیم نمودندوبه مضمون ذیل قرائت شد)

مقام محترم ریاست- بنده پیشنهاد می‌کنم در صفحه ۲۵ در آخرسطر ۱۰ بعد از کلمه ثابت الو کاله بین الهلالین این کلمه افزوده شود که طبع مسلمه آمریکا باشد

رئیس- آقای آقاسید یعقوب (اجازه)

آقاسید یعقوب در این عبارت می‌نویسد: در صورتی که ثابت شود صاحب امتیاز یا وکیل ثابت الوکاله اودر ایران بنده این مسئله را پیشنهاد کردم که در بین الهلالین نوشته شود وکیل ثابت الوکاله که طبع مسلم آمریکا باشد و حالا این را اگر آقای مخبر قبول بفرمایند نظر بنده تامین می‌شود

رئیس – رای می‌گیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد رای می‌گیریم به ماده ۲۶

اخگر – اجازه بفرمایید بنده پیشنهاد دارم

رئیس- پیشنهاد آقای آقامیرزا جواد خان و آقای قائم مقام قرائت می‌شود

قائم مقام – غلط است بدهید بیاورند عوض کنم

(پیشنهاد آقای اخگر به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در صفحه ۲۶ سطر دوم عبارت چنانکه درماده ۲۹ پیش بینس شده است در بین الهلالین قرار داده شود

نصرت الدوله – مخبر-منافاتی ندارد می‌شود پذیرفت

رئیس- آقایعدل الملک هم پیشنهادی کردند که در سطر ششم ماده ۱۰ تبدیل می‌شود به ماده ۱۱ و ماده ۱۹ به ماده ۲۰ تبدیل خواهدشد

(پیشنهادآقایان آقامیرزا جوادخان و قائم مقام به مضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در سطر آخر بعد از لفظ در خاک ایران علاوه شود

جوادخوئی- قائم مقام

رئیس- توضیحی دارید بفرمایید

قائم مقام – محتاج به توضیح نیست صاحب امتیاز خیلی دارایی درآمریکا دارد آنچه در خاک ایران حقوق و دارائی صاحب امتیاز دارد مجاناً و بالاعوض باید به دولت ایران تعلق بگیرد

مخبر- پشت سر این قسمت توضیح داده شده و می‌نویسد:(مثل اینکه بعد ازانقضای مدت طبیعی امتیاز تعلق گرفته باشد و اشاره شده است به ماده ۱۹ که ۲۰ می‌شود در آنجا هم این مسئله توضیح داده شده است

قائم مقام- پس گرفتم

رئیس – رای می‌گیریم به ماده ۲۶ آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام کنند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد راپورت کمیسیون تجدید نظر در قانون انتخابات مطرح است

(به مضمون ذیل قرائت شد)

کمیسیون تجدید نظر در قانون انتخابات راجع به لایحه تقدیمی وزارت داخله تحت نمره (۷۵۷۷) که از مجلس شورای ملی به کمیسیون مراجعه شده بود بعد از مراجعه به قانون انتخابات و مداقه در لایحه مزبوره اینطور اظهار عقیده می‌کند هر چند در قانون انتخابات در مورد اختلاف نظر بین اعضاء انجمن نظارت راجع به اکثریت نسبی و اکثریت تام تصریحی ندارد لیکن چون عمل شعب براین بوده است که رعایت سایر شرایط رای اکثریت انجمن نظارت را کافی دانستند د ر مورد اختلاف نظر انجمن نظار ارامنه نیز رای اکثریت که چهار نفر از هفت نفر است قاطع خواهدبود

رئیس- شاهزاده شیخ الرئیس (اجازه)

محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس-عقیده بنده این است همان طور که در مجلس شورای ملی اکثریت نصف به علاوه یک است در انجمن نظارت هم یک به علاوه نصف باشد و همان نظریه مجلس شورای ملی تامین شده باشد بهتر است تا اینکه چهار نفر از هفت نفر معتقد شویم و غالباً گمان می‌کنم اینطور بوده و بهتر اینست که نصف به علاوه یک باشد که در این مورد عملاً پنج نفر باشد

رئیس- در قانون اساسی نصف به علاوه یک نیست بیش از نصف حضار نوشته شده اگر میل دارید قانون اساسی قرائت شود. آقای داور (اجازه)

داور- به طوری که از طرف مقام محترم ریاست اظهار شد در قانون اساسی ذکر شده که اکثریت بیش از نصف است و گمان نمی‌کنم فلسفه هم داشته باشد که بگوئیم چون چهار نفر نصف به علاوه یک نمی‌شود در این صورت باید پنج نفر باشند یعنی نصف به علاوه یکنفر و نیم و نتیجه این می‌شود که عملاً رای سه نفر حاکم باشد و رای چهار فنر برای اینکه هم اینقدر که سه نفر مخالف شدند و چهار نفر موافق نظر آن چهار نفر از بین می‌رود و برای اینکه نظر آنها به موقع اجراگذاشته شود باید سعی کنند که یکی ازآن سه نفر را با خودشان موافق کنند و به واسطه همین چیزها بود که وزارت داخله این سوال را کرد و تصور می‌کنم در شعبات و کمیسیونهای مجلس همعمل براین بوده است که هر وقت شش نفر از یازده نفر به یک قضیه رای می‌داد آن را اکثریت می‌دانستند بنابراین بنده دلیل نمی‌بینم که برای قانون انتخابات و انجمن نظار یک قانون مخصوصی وضع شود

رئیس- شاهزاده شیخ الرئیس (اجازه)

شاهزاده شیخ الرئیس- در انعقاد رسمیت مجلس قائده این بود که نصب به علاوه یک باشد

رئیس- در کجا نوشته شده است؟

شیخ الرئیس- یک همچو چیزی به نظر من آمد ولی ممکن است اشتباه شده باشد به هر حال ماده را بخوانند تا معلوم شود

حائری زاده- اجازه میفرمائید

رئیس- بفرمائید

حائری زاده- علاوه براینکه فرمایش حضرت والا تصریحی در قوانین ندارد عمل به مجلس هم برخلاف این بوده است راجع به پور رضا اگر نظر آقایان باشد اکثریت نصف به علاوه یک نبود در کمیسیونها و شعبات هم عمل همینطور است در انتخابات اغلب نقاط وقتی چهارنفر از نظاررای به یکطف می‌دادند و دیگر تردیدی در انتخابات نبوی و به عقیده کمیسیون این سوال هم چندان محل حاجت و لزوم نبود و مطلب لاز بود گمان نمی‌کنم محتاج به رای باشد

(جمعی گفتند مذاکرات کافیست)

رئیس- رای که نمی‌گیریم

شاهزاده شیخ الرئیس- در قانون اساسی که رای نمی‌گیرند

رئیس- لایحه قانونی سجل احوال تا به حال تکلیفش معلوم نشده است که به کدام کمیسیون مراجعه شود و تلکیف آن را هم باید معین بفرمائید

(بعضی گفتند کمیسیون عدلیه بعضی گفتند کمیسیون داخله)

رئیس- کمیسیون داخله و عدلیه شنیده شد اول رای می‌گیریم به کمیسیون داخله آقایانیکه تصویب می‌کنند به کمیسیون داخله مراجعه شود قیام نمایند

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد پیشنهادی از طرف آقای سردار معظم رسیده است

ضیاءالواعظین- بنده در دستور عرضی دارم

رئیس- بفرمائید

ضیاءالواعظین – بنده استدعا می‌کنم آن لایحه مستمری صاحب منصبان وزارت جنگ را مقدم بدارند

داور- بنده در دستور عرضی دارم

سردار معظم-بنده عرضی دارم

رئیس-بفرمائید

سردار معظم- با تقاضای یک نفر نمی‌شود دستور راتغییر داد و مطابق نظامنامه داخلی باید تکلیف این پیشنهاد معین شود یعنی باید خوانده شود و ارجاع به شعب شود و نمی‌شود با تقاضای یک نفر ترتیب را تغییر داد.

رئیس-اشتباه فرمودید این مسئله جزو دستور بود که ایشان تذکر دادند

سردار معظم- پیشنهاد بنده باید خوانده شود. تکلیفش معین شود یعنی ارجاع شود به کمیسیون یا هر جائی که لازم باشد و این قسمت را بنده حق دارم

رئیس- خیر این طور نیست دستوری در جلسه گذشته معین فرمودید که الان به عرض میرسانم. اولا لایحه نفت بعد راجع به قسمتی که از طرف وزارت داخله سوال شده بود در درجه سوم پیشنهاد جنابعالی راجع به طبعو توضیح صورت مجلس که هنوز راپورتش حاضر نیست بعد لایحه پوست بره توزیع شده. مطابق نظامنامه نمی‌شود جزو دستور باشد وبعد در درجه پنجم راجع به صاحب منصبان وزارت جنگ بود که بنده اشتباه کرده بودم و حالا که تذکر دادند باید مطرح شود پیشنهاد جنابعالی هم خوانده خواهد شد. سردار معظم قصد بنده هم همین بود راجع به دستور عرض نداشتم.

رئیس- راپورت کمیسیون بودجه راجع به حقوق صاحب منصبان وزارت جنگ مطرح است (به شرح آتی قرائت شد)

کمیسیون بودجه لایحه نمره ۲۱۴۲۲ وزارت جلیله جنگ را در جلسه ۳۲ جوزا و سوم سرطان مورد بحث و دقت قرار داده با حضور نماینده وزارت جنگ با مراجعه به سوابق و تحقیقات لازمه مواد ذیل را تهیه و برای تصویب تقدیم مجلس شورای ملی می‌نماید

ماده اول- مجلس شورای ملی تصویب می‌نماید

که وزارت مالیه از ابتدای حمل هذه السنه سیچقان ئیل ۱۳۰۳ همه ساله مادام الحیوه مستریات شخصی صاحب منصبان و اعضاء قدیمی وزارت جنگ را به شرح زیر به طور ماهانه بدون کسر و نقصان بپردازد.

ماده دوم- مجلس شورای ملی تصویب می‌نماید

که وزارت مالیه از ابتدای عمل سیچان ئیل۱۲۰۳ همه ساله مادام الحیوه مستمری وراث صاحب منصبان مستوفی وزارت شنک سابقی را مطابق زیر بدون کسر و نقصان کار سازی نماید

رئیس- مذاکرات راجع به کلیات است مخالفی ندارد

گفته شد خیر

رئیس- رای می‌گیریم برای ورود در شور مواد آقایانیکه تصویب می‌کنند وارد در شور مواد شویم قیام فرمایند

اکثر قیام نمودند

رئیس- تصویب شد ماده اول مخالفی ندارد

بعضی از نمایندگان – خیر رای می‌گیریم به ماده اول کسانیکه تصویب می‌کنند قیام نمایند

اکثر برخاستند

رئیس- تصویب شد راجع به ماده دوم چطور؟

مخالفی نیست؟

گفته شد خیر رئیس- رای می‌گیریم به ماده دوم تصویب کنندگان قیام فرمایند

غالب نمایندگان قیام نمودند

رئیس- تصویب شد در کلیات هم مخالفی نیست

(بعضی از نمایندگان خیر)

رئیس- رای گرفته می‌شود به دو ماده با ورقه آقایانیکه تصویب می‌کنند ورقه سفید والا ورقه کبود خواهند داد قبلاً به آقایان تذکر می‌دهم اشحاصی که اوراق رای همراه نداردند و روی کاغذ می‌نویسند اگرچه سفید باشد باید مخصوصاً بنویسند سفید والا محسوب نمی‌شود بعد امضاء هم بفرمایند یعنی اسم خودشان را هم بنویسند.(پس از اخذ و استخراج آراء نتیجه به قرار ذیل حاصل گردید) اوراق سفید علامت تصویب شصت وشش سایر اوراق بیست ودو.

رئیس- عده حضار ۹۶ با اکثریت ۶۶ رای تصویب شد آقای قائم مقام الملک پیشنهاد کرده‌اند راپورت کمیسیون نفت نسبت به سه ماده که مراجعه شده بود و راپورتش را داده‌اند مطرح شود. ملک الشعرا- هنوز توزیع نشده است

رئیس- چرا مدتی است توزیع شده است مخالفی ندارد مطرح شود؟

یکنفر از نمایندگان – خیر رئیس- ماده ۸ مطرح است

حائری زاده – بفرمائید قرائت شود (به شرح ذیل قرائت شد)

ماده هشتم- پس از ملاحظه اصلاحات پیشنهادی نمایندگان محترم کمیسیون با موافقت نظر دولت تبصره پیشنهادی آقای شریعت زاده را با مختصر اصلاحی پذیرفته و الحاق آن را به مضمون ذیل به ماده مذبور پیشنهاد مجلس می‌نماید. تبصره- هر گاه در اراضی منتخبه معادل دیگری که مشمول این امتیاز نامه نباشد کشف شود دولت حق استخراج و استفاده از آن و اعطاء امتیاز آن را خواهد داشت مشروط براینکه عملیات راجع به آن معادل کمپانی را از عملیاتی که به موجب این امتیاز نامه برای استخراج مواد نفتی ضرورت دارد ممنوع ننماید.

رئیس- مخالفی ندارد؟

(گفته شد خیر)

رئیس- رای می‌گیریم به ماده ۸ این تبصره آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

اکثر نمایندگان برخاستند

رئیس- تصویب شد ماده ۱۱ قرائت می‌شود به شرح ذیل قرائت شد

ماده یازده- پس از مطالعه اصلاحات پیشنهادی نمایندگان محترم و تبادل نظر با آقایان پیشنهاد کنندگان کمیسیون پاره اصلاحات عبارتی را در این ماده پذیرفتهو به مضمون ذیل ماده ۱۱ را برای تصویب تقدیم مجلس می‌نماید.

ماده یازدهم- این امتیاز که در تمام

مدت آن به کمپانی معتبر و مستقل امریکایی متعلق است به هیچ دولت یا شرکت خارجی یا یک یا چند نفر اتباع خارجه به هیچ قسم و ترتیبی قابل انتقال نیست.

دولت به صاحب امتیاز اجازه می‌دهد که یک یا چند کمپانی یا شرکت‌های فرعیه که تبعه ایران یا امریکا باشند در تحت قوانین ایران و یا در تحت قوانین یکی از ممالک یا قطعات دول متفقه امریکا تشکیل داده حقوق معینه را که به موجب این امتیازنامه دارا می‌باشد کلاً ام بعضاً به آنها واگذار نماید و قبلاً تشکیل آنها را و این که در تحت قوانین کدام مملکت تشکیل شده به وزارت فوائد عامه در تهران اطلاع دهد ولیکن شرط است که صاحب امتیاز کنترول و اداره کردن کمپانی یا کمپانی‌ها و یا شرکت‌های فرعیه آنها را در تمام مدت امتیاز تصدی نموده و همچنین در تمام مدت مزبور مشاغل و خدمات راجعه به اداره و عملیات اجرائیه را در ایران به اتباع امریکایی یا ایرانی محول نماید در صورت عدم رعایت این ترتیب امتیاز ملغی خواهد بود به علاوه صاحب امتیاز ملتزم است در تمام مدت امتیاز کلیه سرمایه و اسهام کمپانی یا کمپانی‌ها و یا شرکت‌های فرعیه مذکوره آنها را مطلقاً مالک و متصرف باشد به استثنای قسمتی از سهام که برای دولت و اتباع ایران تخصیص داده شده والا این امتیاز ملغی خواهد بود.

سهام مذکوره دولت و اتباع ایران ممکن است تا سی درصد از تمام سرمایه که برای اجرای این امتیاز به کار برده می‌شود بالغ گردد بنابراین هر دفعه که کمپانی یا کمپانی‌های مذکوره فوق یا شرکت‌های فرعیه آنها اقدام به انتشار اسهام بنمایند دولت و اتباع ایران در مدت یک سال از تاریخ اخطاری که در این باب توسط صاحب امتیاز به وزارت فوائد عامه در تهران خواهد شد حق خواهند داشت که جمعاً تا میزان سی درصد از اسهام مزبوره را به قیمت اسمی (قیمت معینه روی اسهام) خریداری نماید و مقرر است که صاحب امتیاز هم قسمت اسهام خود را به همان قیمت خریداری نماید روی اسهامی که برای دولت و اتباع ایران تخصیص داده می‌شود باید قید شود که سهام مزبوره به غیر از دولت ایران یا صاحب امتیاز با رعایت تقدمی که ذکر شده به دیگری فروخته و انتقال داده نخواهد شد.

هرگونه انتقال و واگذاری حقوق صاحب امتیاز به هر یک از کمپانی‌ها و شرکت‌های فرعیه آنها که مطابق مفاد این ماده به عمل آید در وزارت فوائد عامه در تهران ثبت شود و هر اقدامی که مطابق این امتیازنامه توسط هر یک از کمپانی‌ها یا شرکت‌های فرعیه مزبور که صاحب امتیاز خود را کلاً ام بعضاً به آنها انتقال داده شده باشد به عمل آید چنین تلقی خواهد شد که آن اقدام از طرف صاحب امتیاز به عمل آمده است.

رئیس ـ آقای مشار اعظم.

(اجازه)

مشار اعظم ـ این ماده وقتی که مطرح شد بنده نسبت به دو قسمت آن اظهارنظر کرده بودم یک راجع به شرکت‌های فرعیه که عرض کردم اگر ملیت آنها معلوم نشود ما به آن مقصودی که داشته‌ایم که این امتیاز فقط به کمپانی امریکایی تفویض شود نمی‌رسیم و ما را محروم خواهند داشت در این قسمت کمیسیون محترم توجه فرموده و نوشته‌اند شرکت‌های فرعیه که تبعه ایران یا امریکا باشد اینجا رفع محظور بنده شد و خیلی اسباب تشکر است که آقایان نمایندگان به این مسئله نظر داشته‌اند و کمیسیون محترم به طوری که همه آقایان نمایندگان

منتظر بودند ماده را درست کرده است در قسمت دیگر که نوشته بود (روی اسهامی که برای دولت و اتباع ایران تخصیص داده می‌شود باید قید شود که اسهام مزبوره به غیر از دولت ایران یا اتباع ایران یا صاحب امتیاز با رعایت تقدیمی که ذکر شده به دیگری فروخته و انتقال داده نخواهد شد)

بنده آن روز شرحی عرض کردم مخبر محترم در جواب فرمودند منظور از این قید جلوگیری از پاره احتمالات بوده است و تصور می‌فرمودند که اگر این طور قید نشود ممکن است از طریق اتباع داخله یک اسهام کلی خریداری بشود برای تبعه خارجه که برخلاف منظور ما خواهد بود.

به این مقصود خود بنده هم توجه داشتم و تصدیق می‌کنم همین طوری که ایشان فرمودند این مسئله ممکن است صحت داشته باشد اگرچه ممکن بود به وسیله قوانین دیگری از این کار هم منع کرد و در امتیازنامه ذکری از این موضوع نکرد ولی چون خواستند در این امتیازنامه این مسئله تصریح شده باشد ایراد به اصل قضیه وارد نیست ولی یک مسأله دیگری که قابل توجه است این است که باید همه بدانند دولت ایران این امتیازنامه را به اختیار خودش به کمپانی آمریکایی تفویض کرده است اجبار و الزامی برای این قضیه نداشت خود دولت ایران در میان ملل دنیا که همه طالب اخذ این امتیاز بودند و همه در گرفتن این امتیاز جدیت داشتند آمریکایی‌ها را انتخاب کرده و مناسب دانست که امتیاز را به آنها واگذار کند و البته ایرانی و دولت ایران راجع به ملک خودش و آنچه متعلق به ایران است اختیار کامل داشته و دارد.

و بعدها هم خواهد داشت ما برای رعایت مصالح عمومی دنیا نه تنها برای رعایت مصالح خودمان مناسب دانستیم که امتیاز نفت را بدهیم به امریکایی‌ها و آنها را در این کار دخیل بکنیم.

راست است که ما این اول قدم است که در راه اصلاح اقتصادیات و دادن امتیاز معادن مملکت خودمان برداشته‌ایم و حالا می‌رویم به آن مراحل آخری برسیم و امیدواریم مسئله به طوری که انتظار می‌رود صورت بگیرد ولی مسئله که هست این است که دولت ما که خودش اختیاردار بوده است در مایملک خودش و از روی رضا و رغبت این امتیاز را به کمپانی امریکایی واگذار کرده است این برخلاف شأن و جلال و شوکت او خواهد بود که خودش را در برابر یک کمپانی امریکایی این طور مقید بکند و یقین است که دولت ایران خودش متوجه بوده است که امتیاز او به دست امریکایی باشد لاغیر دیگر چه ضرورت دارد که در برابر یک کمپانی تعهد کند که روی سهم دولت ایران قید شود که اسهام مزبوره به غیر از دولت ایران یا اتباع ایران یا صاحب امتیاز به دیگری تسلیم نشود اولاً این عبارت اساساً معنی نخواهد داشت که خود دولت ایران تعهد بکند که سهم دولت ایران به غیر از دولت ایران به دیگری انتقال داده نشود باز اگر دولت ایران تعهد کند که سهم اتباع ایران به غیر از دولت ایران به دیگری منتقل نشود یک معنایی دارد ولی دولت ایران در مقابل کمپانی خارجه چطور می‌تواند چنین تعهدی بکند؟

این برخلاف جلال و شأن دولت ما خواهد بود دولت ما هرگز نمی‌تواند این قید را بکند شأن و شوکت دولت ما خیلی با اهمیت‌تر از هر منفعتی است که ما تصور می‌کنیم باید رعایت شأن و شوکت دولت را کرد دولت هرگز در مقابل کمپانی آمریکایی نباید همچو تعهدی بکند

اگر در قسمت اتباع ایران چنین قیدی بشود عیبی ندارد و بنده ایرادی نخواهم داشت ولی نسبت به دولت این قضیه را بنده به کلی مخالفم.

مخبر ـ اینجا اولاً آقایان باید متذکر باشند که دولت هیچ نوع تعهدی در مقابل کمپانی نمی‌کند این یک قانونی است که دولت مقرر می‌کند.

این قانون الزام‌آور است برای کمپانی و برای دولت و اتباع ایران بعلاوه این طوری که عبارت نوشته شده اگر در اصل عبارت دقت بفرمایید اعتراض آقای مشار اعظم را به کلی رفع می‌کند نوشته است:

(روی اسهامی که برای دولت و اتباع ایران تخصیص داده می‌شود باید قید شود) روی آن اسهام باید قید شود (که اسهام مزبور به غیر از دولت ایران یا اتباع ایران یا صاحب امتیاز با رعایت تقدمی که ذکر شده . . .)

یعنی اول دولت ایران بعد اتباع ایران بعد صاحب امتیاز (به دیگری فروخته و انتقال داده نخواهد شد) این نه از نقطه‌نظر این بوده است که اتباع ایران یا دولت ایران اینجا تعهدی بکند بلکه از نقطه‌نظر این است که چون سهم دولت ایران کاغذ است و ممکن است دست هر کسی بیفتد و پهلوی هر کس باشد به مجرد این که کسی به این عبارت در روی کاغذ نوشته شده چشمش بیفتد می‌فهمد که اگر غیر از ایرانی و غیر از کمپانی و غیر از دولت کسی دیگر آن را بخرد اعتبار نخواهد داشت این اصل مقصود ما است و اگر در اصل مقصود ما اعتراضی هست البته دلایلی دیگر باید برایش ذکر کنیم. در این ماده تصور می‌کنم چند اصلاح دیگر لازم است بشود.

یکی این که در هفت جا جمع سهم اسهام نوشته شده و در بعضی جاهای دیگر سهام چون سهام صحیح‌تر است اسهام تبدیل شود به سهام . . .

مدرس ـ خوب است عکس شود. سهام تبدیل شود به اسهام چون سهام جمع سهم به معنی تیر است.

مخبر ـ یکی دیگر: در سطر سیزدهم صفحه ۳ به جای شرکت‌های فرعیه مزبور شرکت‌های فرعیه مزبوره نوشته شود.

رئیس ـ آقای یاسائی هم پیشنهاد کرده‌اند که اسهام تبدیل به سهام شود.

مخالفی ندارد؟

(اظهاری نشد)

رئیس ـ رأی می‌گیریم به ماده یازدهم.

حائری‌زاده ـ بنده پیشنهاد دارم.

رئیس ـ پس ماده سیزدهم قرائت می‌شود.

ماده یازده را بعد رأی می‌گیریم.

حائری‌زاده ـ دارم می‌نویسم الان تمام می‌شود.

رئیس ـ خوب است پیشنهادها را آقایان قدری زودتر بدهند که اسباب معطلی نشود.

(پیشنهاد آقای حائری‌زاده به شرح ذیل خوانده شد)

حائری‌زاده پیشنهاد می‌کند که تبصره ذیل به ماده یازده اضافه شود:

دولت ایران اگر صلاح داند با اجازه مجلس شورای ملی سی درصد اسهام خود را کلاً ام بعضاً به اتباع دول غیر همجوار انتقال دهد.

مخبر ـ دوباره بفرمایید قرائت شود.

(مجدداً به شرح سابق خوانده شد)

رئیس ـ توضیح بفرمایید.

حائری‌زاده ـ اصلاً باید از نقطه‌نظر مردم قانون بنویسیم یا از نقطه‌نظر عمل؟

سی درصد از اسهام را در این قانون اجازه داده‌اند و قرارداد کرده‌اند با صاحب امتیاز که اگر دولت و اتباع ایران بخواهند خریداری کنند حق داشته باشند.

ما اطلاع از خودمان داریم و اطمینان داریم که اتباع دولت ایران امروز پول بیکار ندارند که اسهام خریداری کنند و اگر

خریداری این حق را ما از دست خودمان داده‌ایم صاحب امتیاز داده‌ایم منتی ابواب جمع ما کرده است که چنین حقی به ما داده ما هم که پول برای استفاده از آن نداریم لذا باید قانون را طوری بنویسیم که اگر دولت ایران یک وقت صلاح دانست به بعضی از شرکتهای اروپایی از قبیل فرانسوی – هلندی- بلژیکی یا جای دیگر اجازه بدهد این اسهام را خریداری کنند صاحب امتیاز نتواند مانع بشود و این حق از دولت ایران سلب نشود و ما حق داشته باشیم اتباع یک دولت غیر هم جوار را شرکت بدهیم و این صدی سی اسهامی که به خود ما تخصیص داده شده است این حق را منظور بداریم که اگر پول نداریم خودمان بخریم اجازه بدهیم به دیگران که خریداری بکنند.

مخبر- واگذار به نظر مجلس است کمیسیون نمی‌تواند بپذیرد.

رئیس-آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام نمایند.

(بعضی ازنمایندگان برخاستند)

رئیس- قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای عدال الملک.

(به شرح آتی قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که در ماده ۱۱ سطر ۱۷ به جای (والا این امتیاز ملغی خواهد بود) نوشته شود (والا دولت ایران می‌تواند این امتیاز را القاء نماید)

عدل الملک –اجازه می‌فرمایید؟ وقتی در یک قضیه شرایطی پیشنهاد می‌شود طرف در صورت تخلف ازآن شرایط حق فسخ و الغاء آن قضیه را دارد ولی ملزم نیست و به عبارت اخری مختار است که اعمال این حقش رابکند یا نکند برای اینکه بعضی اوقات هست که تخلف از شرط می‌شود ولی طرف صرفه خودش را در این می‌بیند که به این حقش عمل نکند مثلاً فرض بفرمایید بنده یک اجازه منعقد می‌کنم شرطی هم هست حق فسخی هم برای موقع تخلف از شرط هم هست و تخلف از شرط هم می‌شود و بنده هم بنا برآن شروط حق فسخ دارم ولی مصالح بزرگتری مرا منع از فسخ می‌کند و البته اولی آن است که در اختیار باشد. بنابراین گمان می‌کنم که اگر به جای ملغی خواهدبود بنویسم (دولت می‌تواند ملغی نماید) ترجیح دارد

(از طرف بعضی از نمایندگان- صحیح است)

مخبر-این نظر آقای عدل الملک کلیت ندارد. در بعضی از شروط همین طور که می‌فرمایید اختیار را باید برای موقع تخلف نگاه داشت و لی در بعضی از شرایط باید از اول این الغاء را مقرر داشت مخصوصاً در جاهای مهم از قبیل قراردادها و امتیازنامه‌ها و تعهدها این طور می‌کند و در این امتیاز نامه این شرط اساسی است که تمام سرمایه باید به دست خود کمپانی سینگلر باشد از برای اینکه به دست دیگران نیفتد به این ملاحظه از حالا باید بگوئیم در صورت عدم رعایت این شرط امتیاز ملغی خواهد بود واین را نگذاریم به اختیار اشخاص که شاید نقطه نظرشان غیر از نقطه نظر امروز باشد

عدل الملک – بنده قانع شدم

آقاسید یعقوب- پیشنهادشان راپس گرفتند.

رئیس- پیشنهاد آقای مشاراعظم (به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم از عبارت (روی سهامی که برای دولت واتباع ایران تخصیص داده می‌شود) (دولت) برداشته شود و این قید فقط برروی سهامی که اتباع ایران خریداری می‌نمایند باشد

رئیس- بفرمایید

مشاراعظم – بنده توضیحاتم در ان قسمت اول عرض کردم ولی مقصودم این است که در روی سهام دولت قید نکنند و آ ن عبارت نوشته نشود که این مخصوص دولت است به عبارت اخری سهام دولت آزاد باشد ولی سهام اتباع ایران را باید مقید کرد.

مخبر – اولا این صدسی معین نیست چقدرش را دولت می‌خرد وچقدر اتباع می‌خواهند بخرند که اسهام مخصوصی به قدر معینی چاپ بکنندآنوقت به هر کسی که می‌دهند معین باشد. سهامی است چاپ می‌شود یک شکل و یک نواخت با این قید که هر کس خرید خرید. ثانیاً بنده نمی‌فهمم چه عیب دارد که سهم دولت مقید باشد که نتوان به خارجی فروخت مخصوصاً مقصود ما این بوده است که در سهم دولت هم یک قیدی باشد

رئیس- آقای حاج عزالممالک (اجازه)

حاج عزالممالک- بنده مخالفم

رئیس- با پیشنهاد.

حاج عزالممالک – بلی رای بگیرید

رئیس- رای می‌گیریم آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد رای گرفته می‌شود به ماده۱۱ تصویب کنندگان قیام فرمایند

(اکثر نمایندگان برخاستند)

رئیس -تصویب شد ماده۱۳ (۱) اصلاح پیشنهادی شاهزاده شیخ الرئیس در باب تصاعد حق دولت از بابت منافع اضافی به تناسب تصاعد آن منافع از صد پانزده به بالا در کمیسیون تحت مطالعه در آمده چون نماینده دولت با قبول این اصلاح مخالف بود و آن را موجب اشکال اساسی و تاخیر انجام امر امتیاز نفت می‌دانست لهذا اکثریت افراد کمیسیون مخصوص امتیاز نفت نیز با نماینده دولت موافقت نموده اصلاح مذبور را رد کردند(۲) اصلاح پیشنهادی آقای مدرس را در تبصره دوم ماده سیزدهم کمیسیون تحت مطالعه در آورده و با توافق نظر نماینده دولت آن اصلاح شده ذیلاً برای تصویب به عرض مجلس می رساند

تبصره دوم- (ماده سیزدهم) مقصود از جمله (سرمایه مصروفه) مذکوره درفوق کلیه سرمایه ایست که برای این امتیاز توسط کمپانی یا کمپانی‌ها یا شرکتهای فرعیه به کاربرده شده و درآخر هرسال معین خواهد شد اعم ازاینکه از فروش سهام یا قرض باشد یا از آن قسمتی از مبالغ حاصله که بعد از تادیه حق دولت به سرمایه افزوده شده و برای اجرای آن امتیازبه کار برده شده باشد. از سرمایه مذکوره باید مطابق م=فقره سوم تبصره یک کلیه استعمالی کسور از استعمال که هر سال تحقیق یافته موضوع بشود

رئیس- شاهزاده شیخ الرئیس (اجازه)

شیخ الرئیس- بنده خیلی میل داشتم نماینده دولت تشریف می‌داشتند که توضیح بدهند به چه علت پیشنهاد بنده را رد کردند برای اینکه این چیزی که اینجا نوشته است و اشاره کرده که بعد اسباب اشکال می‌شود چون دلیل نیاورده است بیشتر اسباب سوء ظن می‌شود چرااسباب اشکال خواهدشد؟ این پیشنهاد با سایر پیشنهادها چه فرق دارد که اسباب اشکال می‌شود اگر مقصود این است که کمپانی قبول نمی‌کند ما که نماینده کمپانی را ندیده‌ایم و نمی دانیم که دولت با اعضاء کمیسیون یا نماینده کمپانی نشسته‌اند مذاکره کرده‌اند یا نکرده‌اند در هر صورت اگر کمپانی حاضر نیست قبول کند که چندین مرتبه آقایان نمایندگان اینجا گفتند که اگر پیشنهادهای ما موثر در موضوع است پیشنهاد کنیم و اگر در موضوع نیست وقت خودمان را هدر نکنیم جواب داده شد خیر اغلب در پیشنهادهایی که قابل توجه می‌شود با نماینده کمپانی مذاکره می‌کنیم حالا کمیسیون می‌نویسد برای موافقت با نماینده دولت ولی اظهار عقیده دیگری نکرده‌اند فقط نوشته برای موافقت با نماینده دولت و تنها دلیل نماینده دولت این بوده که اسباب اشکال می‌شود پیشنهاد و مطلب به این مهمی را که مجلس شورای ملی تصویب کرده است به مجرد این حرف نمی‌شود (فرضاً هم با نماینده کمپانی مذاکره کرده باشند) صرف نظر کرد و قبول نکرد پارسال (دردوره چهارم) که این قانون مطرح بود در صورتی که کمپتنی اینجا نماینده هم نداشت برای هر پیشنهادی که می‌شد تلگراف می‌کردند به امریکا حالا با اینکه کمپانی اینجا نیامده پیشنهادی دارد یا (ندارد نمی دانم) اینقدر هم مراجعه نکرده‌ام اگر مراجعه کرده‌اند باید بیشتر توضیح بدهند که چه طور موجب اشکال خواهد شد ولی اگر به مجرد احتمالی است که نماینده دولت می‌دهد برای اینکه اکثریت مجلس قابل توجه دانسته این جواب کافی نیست

مخبر- همان طور که شاهزاده فرمودند آقای وزیر مالیه اینجا تشریف نداردند که جواب بدهند ولیکن اصل علت اینکه اعضای کمیسیون هم بیش از این مقاومت نکردند و اصرار نکردند برای اینکه نماینده دولت را ملزم به یک مذاکراتی در این موضوع کنند همان عللی بود که در جلسه اسبق که مطلب در مجلس مطرح بود ذکر شد چون این میزان تصاعدی خصوصاً از صد پانزده به بالا چیزی است که ب هنظر بعید می‌آید و به این ملاحظه اعضای کمیسیون نخواستند در اینجا مطلب را مفصل کرده باشند و در عقیده دولت مقاومت زیاد کرده باشند والا نظر حضرت والا را تصدصق می‌کنم از پیشنهادی که اکثریت مجلس آن را قبول کرده است دفاع بیشتر از این لازم بود بشو د و اعضای کمیسیون به افرادی که در آنجا عضویت دارند وظیفه دارند که در مقابل اظهار دولت در رد آن بیش از این دلیل مهمی ذکر شود ولی این مطلب به نظر اعضای کمیسیون هم چیزی نیامد که خیلی عملی باشد

رئیس- رای می‌گیریم

مشاراعظم- بنده با این قسمت مخالفم

رئیس- اجازه که نخواستید

بعضی از نمایندگان- مذاکرات کافی است

رئیس- کافیست؟

جمعی از نمایندگان – بلی کافیست)

(بعضی دیگر- رای بگیرید)

رئیس- (خطاب به مشار اعظم) اگر با کفایت مذاکرات مخالفت دارید بفرمایید

مشار اعظم- نه خیر با خود ماده با این طرز مخالفم باید عرضم را ادا بکنم

مخبر- اصلاحاتی قبل از رای گرفتن به عرض می رسانم در این ماده در بعضی جاها سهم دولت نوشته شده است باید حق دولت نوشته شود…

(بعضی از نمایندگان- کجا؟ سهم دولت؟ چطور)

مخبر – می‌فرمایید ذکر کنند. در چهار پنج جا است که سهم دولت نوشته شده یکی در اول ماده: (سهم دولت از بابت این امتیاز لا اقل … الی آخر) باید (حق دولت) بشود بعد در صفحه سیزده سطر دوم باز سهم دولت نوشته مبدل بحق دولت می‌شود در سطر چهارم هم (هر گاه منافع اضافی ما بین شصت وهفتاد وپنج در صد از سرمایه مصروفه باشد سهم دولت ...) می‌شود (حق دولت صد بیست و یک از منافع خالص) باز همان صفحه سطر نوزدهم ...

رئیس- خوب بهمین ترتیب اصلاح می‌شود هر جا لفظ (سهم) هست به (حق) تبدیل می‌شود. آقایانی که ماده سیزده را با تبدیل لفظ (سهم) بلفظ (حق) در تمام مواضع قبول می‌فرمایند.

(اکثر نمایندگان برخاستند)

رئیس تصویب شد. پیشنهاد آقای سردار معظم قرائت می‌شود:(بشرح آتی خوانده شد)

بساحت محترم مجلس شورای ملی

دراین موقع که بودجه هم از طرف دولت بکمیسیون بودجه ارسال شده است و کمیسیون مشغول مطالعه در آن است پیشنهاد ذیل را بعرض نمایندگان محترم مسبوق هستند بودجه‌هائی که تنظیم و تدوین شده است. از نقطه نظر ادارات و موسسات موجوده بوده و عوائد مملکتی ما بین همان ادارات تقسیم شده است در صورتی که بر کسی پوشیده نیست که تمام ادارات از حیث اهمیت و احتیاجات مملکتی در عرض هم نبوده و برای ترقی مملکت لازم است که نسبت ببعضی از آنها توجه بیشتری مبذول گرددواین مقصود را البته در ضمن تدوین و تهیه بودجه باید تامین کرد. اگر مجموع مخارج مملکتی در نظر گرفته شود باید تصدیق نمائیم که بعضی از آنها مخارجی است که خودداری از آنها صدمه مستقیم بترقی و آبادی مملکت رسانده و بعضی از آنها در درجه دوم از لزوم واقع خواهند بود. البته هچکس لزوم مصارف و مخارج قواءتامینیه مملکت را در ردیف حکام بی وظیفه وحدود مسئولیت و اختیارات قرار نداده ویا حفظ الصحه و تعلیمات عمومی و ساختن راهها را در قبال تاسیسات ناقص قضائی نخواهد گذارد اگر بخواهیم مصارف مملکتی را بترتیب الاهم فالاهم تشخیص دهیم باید معتقد به نمره ترتیب ذیل بشویم.(۱)تقبلات خارجی مملکت از قبیل قروض و سایر تقلبات مالی .(۲)قواء تامینه اعم از قشون و نظمیه .(۳) حفظ الصحه عمومی .(۴)تعلیمات عمومی .(۵) راهها. (۶) اصلاحات فلاحتی .(۷) مخارج مجالس شورای ملی –دربار. ریاست وزراء مستشاران آمریکائی وظایف و مخارج پیشبینی نشده. (۸) سایر مصارف مملکتی در حدود عوائد موجوده. اهمیت قوه اول ودوم نمره ترتیب معروضه محتاج بذکر نبوده در باب فقره که حفظه الصحه عمومی است لازم است که چند کلمه گفته شود. بر کسی پوشیده نیست که شرط حتمی صورتیکه ترقی مملکت ازدیاد سکنه آن است در متاسفانه که مملکت شدت مرگ و میر و امراض مختلفه که خورد و بزرگ این مملکت را از بین می‌برد بدرجه ایست که سکنه ایران سال بسال در تزاید نبوده بلکه در نقصان است. عده اطفال ایرانی که همه سهله از آبله و سایر امراض تلف می‌شوند بقدری زیاد است که انسانرا مرتعش می‌نماید. اگر چه ما معتقد هستیم که سکنه ایران سی کرور است ولی هیچ نوع مدرکی برای اثبات این ادعا در دست نیست و حقیقت سکنه ایران وسیع خیلی کمتر از این است. در صورتیکه همین ایران کهن سال در خود سکنه خیلی بیش از حالیه را دارد. کسانی که مختصر آشنائی با اوضاع حفظ الصحه خارج از تهرانوزیادی مرگ ومیر خورد وبزرگ از امراض مختلفه دارند این عقیده را تصدیق خواهند کرد. بنابر این لازم است که مجلس شورای ملی ودولت توجه مخصوصا بحفظ الصحه عمومی مبذول نموده و موجبات حفظ اهالی مملکت تهیه نماید. معلوم است که اعتباراتی که برای حفظ الصحه عمومی منظور می‌شود نباید صرف اداره سازی و حقوقهای بیمصرف بشود بلکه باید در اصل حفظ الصحه عمومی مصرف گردد. فقره چهارم نمره ترتیب مخارج ومصارف مملکتی اگر اعتباراتی که برای تعلیمات عمومی مملکت منظور شده و می‌شود بطرز حالیه بمصرف برسد هیچ نوع نتیجه از آن حاصل نخواهد شد..

. زعیم -بلندتر بفرمئید.

آقا میرزا شهاب – ازاین هم بلندتر؟ بچشم. نه تنها اوضاع معارف در ولایات فوقالعاده مغشوش ودر هم بوده ودر اغلب نقاط قلت حقوق معلمین شرم آور است بلکه اوضاع معارف مرکز هم رضایت بخش نیست در ولایت معلمینی وجود دارند که ماهی پنجتومان و هفت تومان حقوق دریافت می‌نمایند مسلم است که این حقوق هیچ معلم حسابی و هیچ آدم با سوادی حاضر برای خدمت وکار کردن نخواهد بود و بالنتیجه مقام معلمی را کسانی اشتغال می‌کنند نه تننها قادر بتربیت اطفال نیستند. بلکه باعث فساد اخلاق بزرگان حوزه ماموریت خود شده و برای پیدا کردن اضافه عایدات سبب اکثر آنتریک‌ها و اغتشاش محل خود می‌کردند. کمی حقوق وبی ترتیبی پرداخت حقوق معلمین مرکز نیز سکته فوقالعاده بکار معارف وارد کرده و می‌نماید. تشکیلات معارفی ما بد بختانه بیشتر صوری بوده و فقط برای قلم داد کردن عده مدارس است مختصر توجهی بمدارس ولایات که اغلب اسم بیمسمائی بیش نستند وحتی مدارس مرکز این حقیقت را ثابت خواهد نمود عده مدارس متوسط تهران وعده شاگردانی که در آنجا تحصیل می‌نمایند یکی از دلایل قوی اثبات این مدعا است. بنابر این لازم است که در موقع تهیه وتدوین بوجه معارف. اولا حقوق معلمین اضافه شود که بوسیله ازدیاد حقوق بشود عناصر بهتری را برای خدمات معرف جلب نموده. ثانیا به کمیت مدارس اهمیت نداده بیشتر به کیفیت مدارس بذل توجه شود و در عوض مدارس متوسط که هر کدام بیش از پنجاه شصت شاگرد ندارند مدارس متوسطه که بتوانند سیصد چهارصد شاگرد تعلیم دهند تشکیل داده صرفه جوئیهای حاصله را بمصرف اصلاحات دیگر برسانند. ثالثا نظر باینکه مملکت ایران محتاج باطلاعات اروپائی است باید وزارت معارف در ضمن بودجه خود هر سالی مخارج اعزام یک عده شاگرد فارغ التحصیل از مدارس ایرانی را باروپا نموده و تحصیلات آنان را در تحت نظارت مستقیم خود قرار دهد نظر تطبیق بودجه اینجانب می‌کنم که اگر سالی بیست شاگرد باروپا اعزام گردد متناسب بتلاله مملکت خواهد بود باین معنی که اگر دوره تحصیلات شاگردان اعزام شده را حد وسط هشت سال بگیریم باید بترتیب ذیل مخارج آنان در بودجه پیش بینی شود: سال اول مخارج بیست نفر تقریبا ۲۰۰۰۰ تومان سال دوم مخارج چهل نفر تقریبا ۴۰۰۰۰ تومان سال سوم مخارج شصت نفر تقریبا ۶۰۰۰۰ تومان سال چهارم مخارج هشتاد نفر تقریبا ۸۰۰۰۰ تومان سال پنجم مخارج صد نفر تقریبا ۱۰۰۰۰۰ تومان سال ششم مخارج ۱۲۰ نفر تقریبا ۱۲۰۰۰۰ تومان سال هفتم مخارج صدو چهل نفر تقریبا ۱۴۰۰۰۰ تومان سال هشتم و سنوات بعد صد وهشت نفر تقریبا ۱۶۰۰۰۰ تومان رابعا باید وزارت معارف در تهیه معلمین کافی نهایت جدیت را بعمل آورد زیرا که با اصول پداگوژی آشنا نیستند و مخصوصا برای معلمی حاضر نشده‌اند نمی‌توان داشت.

خامسا باید پراگرام تحصیلات در مدارس مملکت تصحیح و مرتب شده و اضافات بی نتجه حذف و پراگرام عملی تهیه شود وورزش بدنی و اجباری در تمام مدارس بموقع عمل گذارده شود زیرا که بقول معروف روح قوی در بدن قوی است. فقره پنجم که ساختن راهها باشد برای ترقی اقتصادی و تجارت مملکت نهایت لزوم واهمیت دارد ومخصوصا مملکت ما بواسطه وسعت خاک وکمی جمعیت نهایت احتیاج را بساختن راه‌ها دارد در صورتیکه متاسفانه فعلا تمام اره‌ها خراب وغیر قابل استفاده می‌باشند ولی البته باید در نظر داشته باشد که راه را نمی‌توان یکی از منابع عایدات قرار داد وباج‌های گزافی که فعلا از راهها اخذ می‌شود صدمه بزرگی بتجارت و مراودات مملکت میرساند. اصولا می‌توان گفت ارزانی کرایه وسایل نقلیه ارزانی مخابرات تلگرافی و قیمت محصولات پستی بالنتجه اسباب ازدیاد ثروت و ترقی مملکت است. فقره ششم پیشنهاد ایجانب لزومی تشویق فلاحت است زیرا که مملکت ایران تا سال‌های متمادی منحصرا مملکت فلاح بوده و حتی تجارت مملکت هم تجارت فلاحتی است و بنابر این ترقی اقتصادی مملکت تناسب مستقیم با فلاحت دارد البته برای ترقی و تشویق فلاحت غیر از اعتبارات مادی وسائل دیگری نیز باید اتخاذ شود که مهمترین آنها رفع تزلزل مالکیت بواسطه اعتبار مرور زمان در تصرف املاک و تعین تکلیف ملیات اربابی و خالصجات انتقالی بوسیله ممیزی و امثال این است ولی در همان حال باید دولت اقدام در وارد کردن ادوات جدید فلاحتی وحفظ احشام بنمایم اقلام مخارجی که ذکر شد اقلام مخارج بهره ده مملکت است بنابر این برسایر مخارج مملکتی حق تقدم را دارند. توضیحات راجع باقلام خرج دیگر چندان محل احتیاج نیست.

شیخ محمد علی طهرانی - آقا آخر باید ما بفهمیم یا نباید بفهمیم

رئیس - چه میفرمائید.

طهرانی - آخر هیچ یک از وکلا نمی‌فهمند خوب است بقیه اش را بگذارید برای جلسه بعد

آقا سید یقوب - خیر آقا همین حالا خوانده شود. برای جلسه بعد چرا بماند مدتی امروز وقت مارا تلف کرده مدتی هم یک روز دیگر تلف کند.

(خنده بین نمایندگان)

رئیس چند سطر دیگر بیشتر نمانده است. بنابراین اگر بخواهم وارد اعداد شده و۴۲۵/۹۸۸/۲۳ تومان عوائد مملکتی را که پیش بینی شده است بتناسن اهمیت مخارج مملکتی تقسیم نمائیم اعداد تقریبی ذیل حاصل خواهد شد.

(۱) قروض و تقلبات مالی خارج ۱۶۵۳۴۱۳ تومان (۲) قواء تامینیه ۱۰۵۴۰۰۰۰ تومان وزارت جنگ - ۹/۴۰۰/۰۰۰ نضمیه - ۱/۱۴۰۰۰۰ (۳) حفظ الصحه عمومی مرکز و ولایات ۳۰۰/۰۰۰ تومان (۴) ساختن و تعمیر راهها ۱۰۰۰/۰۰۰ تومان (۵) تعلیمات عمومی یا مخرج تحصیل بیست نفر شاگرد ۱۰۰۰/۰۰۰ تومان (۶) اصلاحات فلاحتی ۱۰۰۰/۰۰۰ تومان (۷)مجلس - دربار. ریاست وزراء مستشاران آمریکائی وظایف مخارج پیش بینی نشده ۱/۹۹۹/۰۸۴ ۱۷/۴۹۲/۵۹۷ تومان بعد از وضع مخارج مذکوره در فوق از ۲۳/۹۸۸/۵۲۵ تومان۶/۴۹۵/۸۲۸ تومان باقی می‌ماند که باید ما بین وزارتخانه‌ها وادارات دیگر مملکتی تقسیم شود در صورتیکه این پیشنهاد قابل توجه واقع شود کمیسیون محترم بودجه جزءابتدا اقلام درشت اعتبارات را تصویب و پس آن در حدود آن اعتبارات بودجه جزءتهیه خواهند نمود

رئیس - باید مراجعه

بعضی از نمایندگان بشعب

شردارمعظم- خیر آقا. اجازه بفرمائید خودن عرض کنم بنده این پشنهاد را باین نظر کردم که مرجعه بکمیسیون بودجه شود اگر چه خیلی متاسفم که این پیشنهاد را که حقیقت اسباب تاسف است معهذا بنده گمان می‌کنم رفتن لایحه شعب اسباب تاخیر است چون موقع رفتنش معلوم است ولی موقع برگشتنش معین نیست و عقیده بنده این نبود که پیشنهاد بنده در جائی برود بکمیسیون بودجه و خود بنده هم که صاحب پیشنهاد هستم ممکنست حاضر بشوم در جلسات کمیسیون بودجه و توضیحات بدهم بلکه کار یک کاریک صورت عملی پیدا کند.

رئیس - خیلی خوب مراجعه می‌شود بکمیسیون بودجه ۰۰

شیروانی - لایحه که نیست.

رئیس پیشنهاد است وراجع ببودجه است. دستور فردا: اولا را پرت کمیسیون قوانین مالیه راجع بالصاق تمبر بعرضحال‌ها، ثانیا راپرت کمیسیون قوانین مالیه راجع بالصاق تمبر ببیلیط نمایشگاه‌ها. ثالثا لایحه پوست بره، رابعا راپرت کمیسیون محاسبات مجلس راجع به کنترات دو نفر آلمانی برای مطبعه مجلس آقای سردار معظم (اجازه)

سردار معظم بنده فراموش کردم در تعقیب پیشنهاد خودم تقاضا کنم می‌خواستم استدعا کنی که امر بفرمائید طبع و توزیع شود که نمایندگان محترم درست ملتفت بشوند.

رئیس - طبع وتوزیع می‌شود. جلسه را ختم می‌کنیم. جلسه را ختم می‌کنیم (سه ربع بعد از ظهر جلسه ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی موتمن الملک

منشی معظم السلطان م- شهاب