مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ اسفند (حوت) ۱۳۰۱ نشست ۲۳۸
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ اسفند (حوت) ۱۳۰۱ نشست ۲۳۸
جلسه ۲۳۸
صورت مشروح مجلس یوم سه شنبه هیجدهم رجب مطابق پانزدهم برج حوت ۱۳۰۱
مجلس دو ساعت قبل از غروب به ریاست آقای مؤتمنالملک تشکیل گردید
صورت مجلس یکشنبه سیزدهم حوت را آقای مستشارالسلطنه قرائت نمودند
رئیس- نسبت به صورت مجلس ایرادی هست یا نه؟
(اظهاری نشد)
رئیس- دستور امروز اولاً راپُرت شعبه پنجم راجع به اعتبارنامه آقای قوام السلطنه بعد پروگرام هیئت محترم دولت است ولی آقای قوام السلطنه در خارج از بنده تقاضا کردند که راپُرت شعبه پنجم بماند برای یکی دو جلسه دیگر راجع به این تقاضا اگر مخالفی هست اظهار شود.
مدرس- بنده مخالف هستم. اعتبارنامه آقای قوام السلطنه جزء دستور امروز است و علتی ندارد که عقب انداخته شود و عقیده بنده این است که باید همین امروز مطرح شود. اگر چنانچه عقب انداخته شود به عقیده خودم خوب نمی دانم هر گاه اشکالی دارد یا مخالفی هست صحبت بداند و رأی گرفته شود الا اینکه اکثریت رأی بدهند عقب بیفتد.
رئیس- آقای فتحالدوله (اجازه)
فتحالدوله- بنده تصور میکردم اصل اعتبارنامه آقای قوامالسلطنه مطرح است و میخواستم در آن موضوع حرف بزنم حالا معلوم میشود در دستور صحبت است لهذا عرضی ندارم.
رئیس- آقای حائریزاده (اجازه)
حائریزاده- در صورتی که خود آقای قوامالسلطنه خواهش کرده باشند که اعتبارنامه ایشان امروز مطرح نشود گمان میکنم لزومی نداشته باشد که ما اصرار کنیم بعلاوه اعتبار نامههایی که در دوسیه مجلس مانده است منحصر به این یکی نیست و زیادتر از این هم هست و لزومی ندارد که آقای مدرس اصرار دارند که این یکی همین امروز مطرح شود.
مدرس- جزء دستور امروز بوده است و آقای قوامالسلطنه هم حق دارند از دستور خارج کنند.
حائریزاده- البته وقتی که آقای قوام السلطنه خودشان این پیشنهاد را کردهاند مجلس میتواند اعتبارنامه ایشان را عقب بیندازد.
(یکی از نمایندگان - آقای قوام السلطنه حق پیشنهاد ندارند)
رئیس- آقای نجات (اجازه)
نجات- بنده متحیرم که کاسههای گرمتر از آش پیدا میشود اگر میخواهید در مجلس زد و خورد پیدا شود بفرمائید.
(همهمه بین نمایندگان- این حرفها چیست که میزنید. زد و خورد کدام است؟)
مدرس- رأی بگیرید
رئیس- به چه رأی بگیریم؟
مدرس- به پیشنهاد آقای قوامالسلطنه
رئیس- آقای قوامالسلطنه پیشنهاد می فرمائید؟
قوامالسلطنه- بلی پیشنهاد میکنم.
رئیس- رأی میگیریم به خارج شدن آن از دستور. آقایانی که تصویب میکنند از دستور امروز خارج شود قیام نمایند.
(جمع کثیری قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. پروگرام هیئت دولت مطرح است. آقای ملکالشعراء
ملکالشعراء- بنده خیلی سعی خواهم کرد از نقطه نظر رعایت وقت عرایض خود را به اختصار عرض کنم. بنده یادداشتهای مفصلی راجع به پروگرام تهیه کرده بودم و از نقطه نظر حق انتقاد و حق اعتراضی که یک عده ممتنع با یک عده مخالف نسبت به پروگرامی دارند حق داشتم به تمام مواد پروگرام در ضمن کلیات اعتراض کنم ولی نظر به اینکه ناطق محترم اقلیت آقای مدرس در جلسه گذشته آنچه باید اظهار بدارند و حقایقی را که باید گفته شود کاملاً و به نحو اتم و اکمل اظهار داشتند دیگر اگر بنده بخواهم در جزئیات پروگرام داخل بشوم گمان میکنم شاید تا حدی تکرار باشد فقط بنده علت حقیقی امتناع خود را از موافقت پروگرام در یک جمله مختصر و محصور عرض خواهم کرد که در صدر پروگرام واقع شده است در آن جائی که نوشتهاند (حوائج مملکت و اقداماتی که از طرف هیئت دولت باید در رفع آن حوائج به عمل بیاید امروز تقریباً بر همه کس معلوم است) به نظر بنده از این یک سطر هنوز رد نشده است تا به سایر سطور اصابه کند و در سایر قضایا و مواد و مفاهیم این پروگرام بسط کلام بدهم اگر حقیقتاً این سطر مفهوم خارجی میداشت و از نقطه نظر عقیده هیئت عمومی این لفظ از زبان دیپلماتها و بزرگان مملکت ما جاری میشد به عقیده بنده دیگر هیچ تأمل و تعمّقی در وحدت نظر اکثریت مجلس و حتی در وحدت نظر اکثریت مجلس و حتی در وحدت نظر تمام ملیون و آزادی خواهان باقی نمیماند اگر حوائج مملکت و اقداماتی که از طرف هیئت دولت باید در رفع آن حوائج به عمل آید چنانچه در این پروگرام نوشته شده است امروز تقریباً یا قطعاً بر همه کس معلوم است اگر جنگی باقی نمیبود و به عقیده بنده گفتگوئی باقی نمیماند و محتاج به ت حمل ناملایمات و مصائب اخلاقی نبودیم دیگر آزادی طلبها خون یکدیگر را در شیشه نمیکردند و بازار همهمه و اعتراض و انتقاد و تضییقات عقیدتی و ترور فکری و تهدیدات اینقدر رونق نداشت ولی متأسفانه هنوز حوائج مملکت و اقداماتی که باید از طرف هیئت دولت در رفع آن حوائج به عمل آید بر همه کس معلوم نیست، این جاست جان کلام. هفت شهر عشق را عطار گشت (آقای مدرس) ما هنوز اندر خم یک کوچهایم بنده هنوز در کلمه اول گیر دارم. در دوره سوم مجلس شورای ملی بنده یکی از مدافعین و حمات صمیمی و بی ریای شخص محترم آقای مستوفیالممالک بودم در حضورشان عرض میکنم حالا چه شده است که امروز در مقابل هیئت محترم دولت بنده بایستی با نگرانی بیایم پشت تریبون و اظهاراتی که امروز بایستی به نام دفاع از یک پروگرام بدارم ناچار شوم که آن اظهارات را بدون اعتراض به یک پروگرام بیان کنم علت حقیقی همان است که عرض کردم. اختلاف در تشخیص اقداماتی که هیئتهای دولت بایستی در رفع حوائج مملکت بنمایند در ا ین جا اختلافات ایجاد شود و یکی از علل اختلاف بنده و یک عده رفقای محترم بنده همین قسمت است حوائج مملکت چیست؟ مملکت ما امروز به چه چیز احتیاج دارد در این جا بایستی خوب دقیق بشویم عقیده برخی از آقایان و افراد درجه اول و دوم مملکت احتیاجات مملکت و زندگی کردن روزمره و نان خوردن به غیر از اظهار حرارت در اطراف (تئوری) و غیر عملی مقدم داشتن احساسات خشک خالی بر فکر و عقیده ترجیح دادن عواطف شخصی و انفعالات خصوصی بر عواطف ملی و اجتماعی و بالاخره یک قسمت از بزرگان مملکت تصور میکنند که حوائج امروزه مملکت این است که هر سه چهار ماه یک دفعه بیاید و آن کابینه را با هو و حمله و تعرضات جنجالهای بی اساس به زمین بزنند و یک نفر دیگری بیاید و بالاخره بعد از سه چهار ماه آن هم بیفتد تا اینکه یک فرقی تولید کند و چند سالی زمامداران مملکت ورزش و تمدّد اعصابی بدهند بعد دو مرتبه بشود و یک اقدامات اساسی در آن شروع بشود و یک جمعی اگر خواستند حاضر بشوند که یک خدمات اساسی و حقیقی مملکت بکنند دوباره از نقطه نظر تشخیص حوائج مملکت به آنها تضییع وارد بیاورند و به این دولت و آن دولت همکاری بکنند و بالاخره آمار آن قدمهایی که برداشته شده محو نمایند دو مرتبه همان زندگی اولی را تجدید نمایند ولی یک قسمت دارای این عقیده نیستند و میگویند هر سال به نام آزادی خواهی و مشروطیت جان کندیم و در این مدت از روی احساسات صرف و از روی اغراض شخصی یک عملی کردیم و یک قدم به طرف سعادت و اصلاحات و عظمت مملکت بر نداشتیم و بر ما ثابت و مبرهن شده که اگر با سیّره دیرینه بخواهیم برویم و قضا و قدر به ما مجال بدهد وقایع خارجی دنیا که بدبختانه عامل تقصیرات و تبدیلات مملکت ما آن قضایا است به ما بدهند و هیجده سال دیگر هم بگذرد نه راه آهن و نه استخراج منابع ثروت و راههای شوسه در این مملکت پیدا نخواهد شد نه فابریک و نه کارخانه و نه یک مدرسه ابتدایی و نه یک مدرسه متوسط مملکت ما نخواهد شد. بالاخره همین آش و همین کاسه بود و باید این مملکت با فقر و بدبختی و ذلت و نکبت بسر برد و اگر خنجر بیگانگان بگذارد آن فساد حقیقی بواسطه بدبختی و فقر و نداشتن رفاه عمومی جامعه را احاطه کرده است آن فساد کافی است که باعث اعدام جامعه بشود. برای اینکه این عقیده را دارند و می دانند که امروزه عظمت و استقلال و حفظ سیادت و کیان ملی جز به وسیله ترقیات مادی ممکن نیست و آن عده که دارای این عقیده هستند همیشه پروتست میکنند و اعتراض میکنند و به عوام فریبها و مالکها خشمگین نگاه میکنند و به اشخاصی که احساسات صرف و عواطف خشک و خالی و پوچ خودشان را بر فکر و عقیده و حقایق ثابته ترجیح میدهند میگویند بیشتر از بزرگان و افراد و طبقات مملکت ما هنوز احتیاجات مملکتی را تشخیص ندادهاند و حوائج مملکت و اقداماتی که باید در رفع آن به عمل آید بر همه کس معلوم نیست یکی از علل عمده عدم موافقت بنده با این پروگرام و یکی از علل امتناع بنده از موافقت با این پروگرام همین نکته است زیرا بنده امیدوار نیستم چرا چون تجربیات به بنده نشان داده است و امید بنده را در این مورد تجربیات سابقه شده شهید کرده است و امیدواری من خیلی ضعیف است با اینکه با این (ایده آلها) و با این سبک فکر و با این زمینه و با این تجربیاتی که در اطراف این افکار برای من حاصل شده است بتوان حوائج مملکت را با این وضعیات رفع نمود. اگر بخواهم در این زمینه بسط کلام بدهم خیلی مفصل میشود و شاید بتوانم پنج روز وقت مجلس را اشغال کنم این است که میل ندارم و بسط کلام داده شود و خواستم اساس و علت اولیه عدم موافقت خود را با این پروگرام با نهایت نزاکت و با نهایت حجب و تأدب عرض کنم که آقایان تصور نکنند اعتراضات بنده مبنی بر جدول و نظریات درجه دوم و سوم است. بنده هیچ اهمیتی نمیدهم که در یک پروگرام فصول و مواد مشعشع و خیلی زیبنده و یا به قول حضرت آقای مدرس مواد زینتی نوشته شود یا به عکس هیئتهای دولت فوق العاده عملی شوند و حقیقتاً آن عملیاتی را که در نظر دارند و آن قضایائی را که در پیش خودشان با فکر و وجدان و عقل بدون اندیشه از هوچی گری حل کردهاند و بعد وسائل اجرای آنرا فراهم نمودهاند و اجرای آن قضایا را با منافع حتمی مملکت تطبیق کردهاند آنها را به شکل دو سه ماده بلکه یک ماده بیاورند و به مجلس تقدیم نمایند و به عقیده بنده هیچ فرقی بین آن (تئوری) بافیها و آن نظریه که اول عرض کردم و بدبختانه تا بحال معمول نبوده و دیده نشده است که یک هیئت دولتی اینقدر (رآلیست) و حقیقی باشند حدی بین آن افراط و تفریط و یا حدی بین این حد وسط یعنی این پروگرام حاضر که نه آن است و نه این و نه مرام صرف است و نه عملی صرف و نه بالاخره یک شعشانیتی را دارا است و خلاصه این هم به آن دو قسمت هیچ فرقی ندارد آقای تدین فرمودند که شش هزار سال است حرف میزنیم لفاظی میکنیم ادعا میکنیم حالا شش هزار سال است یا سه هزار و پانصد سال و بین مورخین در این موضوع اختلاف هست به آن کاری ندارم ولی در این مدت خیلی کار کردهایم پدران رشید ما و اباء گرام و سابقین ما کار کردهاند و خدمت کردهاند و بالاخره اگر ایران در تاریخ عظمت ملل و تاریخ تهران آسیائی یک اسم درخشنده و روشنی داشته و دارد بواسطه خدمات و کارهای پدران ما بوده است و بواسطه ثبات قدم و رشادت و عملی بودن آباء و اجداد ما بوده است آنها کار کردهاند ولی متأسفانه و بدبختانه ما فرزندان خلف یا ناخلف را فقط (نسبت به خودم این عرض را میکنم) کار نکردیم همانطور که آقای تدین فرمودند ما به جای اینکه بسنجیم و به ببینیم منافع مملکت چیست و فقط و فقط وجدان و علم خودمان را در آن به سنجش حکم قرار بدهیم و فقط عامل تشخیص را اول علم و صحت تشخیص قرار بدهیم بعد هم وجدان خودمان را تنها دخیل کنیم و بعد از آن که با قوه فکر و علم و وجدان یک حقیقتی را تشخیص دادیم بدون هول و خوف و رعب بدون اینکه بترسیم عقاید ما را تخطئه کنند و بدون اینکه بترسیم در ستونهای جراید ما را تنقید کنند و به ما بد بگویند و بدون اینکه از زندگانی خودمان امیدوار باشیم که در موقع ارتکاب به یک کار خوبی ما را تحسین کنند و به ما آفرین بگویند بدون هیچیک از این نظریات وقتی که فکر و عقل و وجدان یک حقیقتی را به مان نشان داد و چراغ راهنما و هدایت به ما گفت از این راه میشود وطن را از خطر نجات داد آن وقت بدون هیچ خوف و رعب مثل با شهامت ترین مردمان دنیا به جامعه بگوئیم که این است راه سعادت و حقیقت و از این راه باید مملکت را نجات داد و من که یک نفر وکیل یا سردار هستم میگویم که از این راه باید جلو برویم آنوقت اگر هم یک چنین شخصی کشته بشود و محو شود آن اراده و عزم و فکر او این مملکت را نجات خواهد داد ولی بدبختانه چنانچه آقای تدین فرمودند ما این طور نبودیم و در این مدت اول فکری که میکردیم این بود که چه عباراتی تلفیق کنیم که فلان دسته خوششان بیایند و نرنجند یا فلان دسته تصدیق کنند و یا در فلان جریده و در کرسی نطق بشود دفاعکی کرد وی یک وقتی را گذراند.بدبختانه امروز رهنمای این توده ملت همین فکر ضعیف است و به جای اینکه در تشخیص قضایا و سعادت و نجات مملکت فکر وجدان هنر خود را بدون خوف از تعرضات راهنمای خود قرار بدهند بدبختانه چیزی که کمتر عامل خدمات و اقدام ما میشود و چیزی که کمتر ما را به طرف خدمت و کار سوق میدهد شجاعت و شهامت و رفتن روی (رامل) (راه) عقیده و راه شجاعت و شهامت است و همان طور که عرض کردم فورمالها و وحشت و تزلزل از اعتراض یک معترض و ترسیدن از اینکه شاید زحمات چندین ساله که من کشیدهام و جمعی موافق پیدا کردهام از بین برود حرف میزنیم چیز مینویسیم ولی در نتیجه آن هیچ عمل پیدا نیست از این جهت است که ما هیچ عمل ندیدهایم و اگر هم دیدهایم نگذاشتهاند آن عمل به خاتمه برسد.بنده در این قضایا با صاحبان محترم این پروگرام اختلاف نظر دارم و تمام اختلافات نظری که بنده تصور میکنم دارم این بود که عرض کردم و این فکر هم تازه برای بنده ایجاد نشده است از روزی ایجاد شده که در حضور آقای مستوفیالممالک در سنه ۱۳۳۶ یا ۳۷ وقتی که ایشان زمامدار هم نبودند در اطاق گالاری خدمتشان رسیدم آن اوقاتی بود که در این شهر مسئله آدم کشی و ترورهای فکری و تهدید عقیده و ترورهای عرضی و شرافتی به حد کمال رسیده بود و به درجه اعلی صعود کرده بود و بالاخره هرج و مرج اخلاقی و آن فسادهای تیره و گندیده که هنوز هم این مملکت را رها نکرده است داشت نمود میکرد و بزرگ میشد، آمریکا داخل جنگ شده بود صفوف غربی آلمان داشت در هم میشکست، روسیه از بین رفته بود و در عین حال اقدامات تهران و اقدامات اشخاصی که به وسائل نامشروع لفاظی را بر افکار و عقول و وجدان ترجیح داده و بر اشخاص حقیقی غلبه کرده بودند و آن عملیات قطعاً بر خلاف سیاست و مصالح داخلی و خارجی دولت ایران داشت رشد و نمو میکرد و در آن روزها اگر در خاطرشان باشد بنده خدمت رئیس دولت حاضر شرفیاب شدم (البته کثرت گرفتاریها و افکار شاید مانع از این باشد که این مسئله را در نظر داشته باشند) عرض کردم آقا برای اصلاح این وضعیات چه باید کرد، ایشان به بنده یک جواب حقیقی دادند که بنده در عین آنکه خودم را با آن جواب و فکر موافق ندیدم و از آن روز تصور میکنم حد فارق بین بنده و این دیپلمات محترم واقع شد معذلک به این فکر و به این جواب حق دادم و آن این بود که فرمودند بالاخره کسانی که باید تکیه گاه هیئت دولت واقع شوند یعنی هوچیها. حالا بنده به این کلمه تعبیر میکنم اینها نمیگذارند اصلاحات با یک شهامت و شجاعتی پیش برود اینها مانع هستند که یک شخص فکور، عاقل با عقل و فکر و قوای خودش آنچه را موافق صلاح مملکت است تشخیص بدهد و بکار ببرد تصدیق هم کردم آنها مانع بودند امروز هم باز مانع هستند شاید خود من هم به نوبه خودم یکی از موانع باشم (صحیح است) و دلیلی هم نیست که بنده تصدیقم صحیح باشد خلاصه در روی این حد فارق و همین اختلاف عقیده است که بنده نمیتوانم با این پروگرام و مطالب و عباراتی که در آن نوشته شده است موافقت کنم از این قسمت خارجی و فکری گذشته هم بعضی آقایان اظهار فرمودند این اعتراض مربوط میشود به بعضی از مسائلی که آن مسائل از وظائف حتمی و قطعی هیئت دولت است و مسائلی است که در قانون اساسی و سایر قوانین عادی به آنها اشاره شده است و هر هیئت دولتی مجبور است همیشه به آن وظائف عمل کند من میبینم از آن وظائف و قسمتهای قانونی هم ضمیمه پروگرام نمودهاند که یکی از آن قسمتها اجرای قانون انتخابات است با اینکه قانون اساسی میگوید اساس مشروطیت تعطیل بردار نیست و با اینکار در قانون انتخابات ذکر شده است که سه ماه به آخر هر دوره تقنینیه باید انتخابات اعلان شود با وجود این دو قید قانونی که از قیود اساسی مملکت است معذلک بنده تعجب میکنم که چرا یکی از مواد پروگرام دولت حاضر اجرای انتخابات است و مینویسند (تسریع در تهیه وسایل انتخابات دوره پنجم و مراقبت در صحت جریان آن) بنده برای اینکه در سایر مواد زیاد صحبت نکرده باشم و زمینه اعتراضات را به دست آورده باشیم همین قسمت را که آن عرایض اولیه بنده را هم تأیید و تقویت میکند عرض میکنم و آن این است که تسریع در تهیه وسائل انتخابات و صحبت جریان آن یک وظیفه حتمی و قطعی دولت است و هیچ هیئت دولتی نمیتواند ولو اینکه در پروگرام خودش هم ذکر نکرده باشد اجرا نکند و طفره بزند چون هم در قانون اساسی قید شده و هم در قانون انتخابات در این صورت بنده تعجب میکنم با اینکه هر دولتی موظف و مکلف است در موقع انتخابات امر انتخابات امر را انجام نماید و مراقبت در صحت جریان آن بنماید و نمیتواند استنکاف نماید.چرا این قسمت را هم یکی از مواد پروگرام خودشان قرار دادهاند یکی از پروگرام هائی که دولتهای سابقه میآورند غیر از پروگرام گذشته که دو سال مجلس ورودی آن پروگرام طی شد و دو سه کابینه هم آن پروگرام مهم را تعقیب کرد در روی آن کار کرد و تقریباً اغلب مواد هم به دست مجلس و دولتها انجام شد و اگر بعضی قسمتهای آن از قبیل جلب سرمایه خارجی معطل و معوّق ماند باز هم تقصیر دولت نبود و تقصیر دیگران بود غیر از آن پروگرام اغلب پروگرامهایی که دیدهایم همانطور که آقای مدرس اشاره فرمودند غالباً مواعید بوده است و حتیالامکان یک عباراتی در پروگرامها مینوشتند که جلب توجهات یک عده مردم را بکنند و اگر هم انجام نپذیرفت اهمیت نداشته باشد در این صورت این سابقه به من میگوید که این پروگرام مواعید است و یک قسمت از مواد این پروگرام که نمیخواهم اشاره کنم (و شاید ناطقین محترمی که بعد از بنده به پشت این کرسی خطابه تشریف میآورند بفرمایند) محسوس است که جزء مواعید است و جزو قضایای سریعالحصول و فوری نیست معذلک چه شده است که هیئت محترم دولت تسریع در امر انتخابات دوره پنجم را ضمیمه پروگرام خودشان کردهاند و یک چنین امر قطعی و قانونی را که فرض ذمه هر دولتی است در جزو پروگرام آوردهاند و حتی مراقبت در صحت جریان آن را هم مثل یک وعده خیلی مهمی با یک نیت فوق العاده به ما تقدیم کردهاند و در صورتی که دولت محترم قضایائی را که باید انجام بدهد و نباید از طرف مجلس و ملت و مطبوعات ملت اجازه داده شود که در اجرای آنها طفره نزنند اجرای آن قوانین را هم به ما وعده میدهند پس چه چیز ضمانت خواهد کرد حسن خاتمه و حسن نتیجه این مواعید را؟ و چه چیز به ما اطمینان خواهد داد که اولاً این ماده مثل سایر مواد پروگرامها برای جلب افکار و خواطر نوشته نشده باشد و بر فرض که گفتیم مجلس موجود است و افکار صالحه مانع از این هستند که نسبت به وعده بگذرد چه چیز مراقبت دولت را در صحبت جریان آن به ما اطمینان خواهد داد و بر فرض اینکه این قسمت هم اطمینان داده شود و ما اعتماد داشته باشیم به اینکه چون این ماده از نقطه نظر اینکه قانون اساسی به آن اشاره کرده است اجراء خواهد شد بی طرفی دولت را چه چیز به ما اطمینان خواهد داد حالا که تسریع وسائل انتخابات و مراقبت در صحت جریان آن را به ما دادهاند حالا که دولت بدیهیات را در ضمن پروگرام خودش ذکر میکند و قضایای بدیهی را به ما هدیه میدهد پس چرا آن قضیه بدیهی دیگر را که بی طرفی دولت در امر انتخابات است چرا آن وعده را ندادهاند چرا در ضمن این هدیه بی منت بی طرفی دولت را ضمیمه نکردهاند در این صورت و با این کلیاتی که عرض کردم و با آن نگرانی هائی که بنده و رفقای بنده داریم خودم را با این پروگرام موافق نمی دانم و متأسفانه در موقع گذشتن این پروگرام متمنع خواهم بود.
رئیس- آقای سردار فاخر اسم خودتان محو کردهاید؟
سردار فاخر- خیر
رئیس- بفرمائید
سردار فاخر- در این موقع که پروگرام هیئت محترم دولت در مجلس شورای ملی مطرح است و در کلیات آن مذاکره میم شود بنده که نیز رأی اعتماد و موافقت خود را به رئیس محترم دولت تقدیم داشته لازم می دانم به نوبه خودم نسبت به پروگرام نظریاتم را به طور کلی به عرض نمایندگان محترم برسانم برخلاف عقیده آقای ملکالشعراء که در مجموع بیانات خود این طور نتیجه گرفتند که پروگرام یک (تئوری) و غیر عملی است به عقیده بنده کاملاً پروگرام هیئت دولت از نقطه نظر احتیاجات فعلی مملکت با در نظر گرفتن جنبه عملی آن از روی کمال تعمق و دقت تهیه شده است و حقیقتاً معالجه تمام این دردهائی که این مملکت را احاطه کرده است اقدامات عملی را پیش بینی میکند برخلاف پروگرامهایی که در ادوار مختلفه تقنینیه کراراً هیئتهای دولت وقت به مجلس تقدیم میکردند که همه پر از جملات مشعشع و عبارات پر آب و تاب مشحون ولی کمتر شامل احتیاجات آنی و فوری بود و بیشتر به مرام و آرزو شباهت داشت این پروگرام که در عبارت قلیل و مواد مختصر شامل مهمترین احتیاجات ضروری مملکت است موافقین را بیشتر به موفقیت هیئت محترم دولت امیدوار میسازد و امیدوارم با موافقت نمایندگان محترم در سایه جدیت و استقامت رئیس محترم دولت هر چه زودتر به موقع عملی گذاشته شود و قبل از اینکه مجلس دوره چهارم تقنینیه خاتمه یابد اغلب مواد پروگرام انجام گرفته و بعضی که محتاج به وقت موسع تر است لااقل مقدمات آن تهیه و فراهم شده باشد آقای ملکالشعراء در ضمن بیانات شان یک قدم به قهقرا برگشتند و شمّهای از تاریخ شانزده هفده ساله این مملکت را ذکر کردهاند و اظهار داشتند که احساسات خشک و خالی را باید از نظر محو داشت بنده برعکس تصور میکنم هر ملتی که دارای احساسات نیست جزو مرده محسوب است و بنده هم همیشه احساسات خشک و بی اساس یک جامعه را تصدیق میکنم و اما این که اشاره به ایام مهاجرت فرمودند چون بنده خودم هم در آن قسمت تا یک اندازه سهیم و شریک بودم و برادرم هم مستقیماً ...
ملکالشعراء- آقا بنده از مهاجرت چیزی نگفتم.
سردار فاخر- چرا راجع به جنگ بین المللی و مهاجرت هم اشاره فرمودید حالا می فرمائید اشاره نکردم بسیار خوب چون بنده در آن قسمت سهیم بودم و یک قسمت مهم از ثروتم را در روی آن احساسات گذاردم حالا چیزی نفرمودید بنده هم عرضی ندارم و بر میگردم به قسمت انتخابات که شرح و بسط مفصلی دادید و فرمودید چرا آقای رئیسالوزراء این قسمت را جزو پروگرام قرار دادند در صورتی که دیروز آقای مدرس فرمودند اصلاً پروگرام دولت برای اجرای مواد قوانینی است که از مجلس میگذرد و حالا هم می فرمائید که چرا یک چنین مسئله حیاتی و مماتی را که مقدرات آتیه مملکت و سعادت ملت منوط و مربوط به آن است جزء پروگرام خود قرار دادهاند بنده میخواستم عرض کنم که یک قسمت اخیر این ماده که صحت و جریان انتخابات بود از همه لازم تر است زیرا از انتخاباتی که تابحال شده است همه مسبوق هستیم و بنده وارد در آن قسمت نمیشوم و بنده معتقدم که این یک قسمت خیلی مهمی است که رئیس محترم دولت باید عطف توجهی به آن بفرمایند زیرا بنده معتقدم که تنها چیزی که میتواند سعادت این جامعه را حفظ کند انتخابات آتیه است و البته چیزی که از همه لازم تر است جلوگیری از اعمال نظر مستقیم ولایات و حکام و شاید یک عده متنفذین دیگری که در محل هستند و بنده حالا نمیتوانم اسم ببرم و مخصوصاً بنده برعکس آقای ملکالشعراء تقاضا میکنم یک اهتمام مخصوصی در موقع خود در این قسمت مبذول فرمایند و چون بنده موافق بودم و میخواستم عرایض خود را کلیه عرض کنیم و مخصوصاً در هیئت مؤتلفه ذکر شده که از اطناب صرف نظر کرده و به اختصار بپردازیم بنده هم خیلی در این زمینه وارد نمیشوم فقط من باب تذکر خاطر محترم هیئت دولت را متذکر میسازم که در اجرای مواد پروگرام رعایت الاهم فالاهم را بفرمایند به عقیده بنده اول درد مملکت فقر و بیکاری و وخامت وضعیات اقتصادی است و قبل از این که به روزهای بدتری دچار شویم باید هیئت دولت وسایل استفاده از منابع ثروت مملکت را فراهم نموده و مقدمات امتداد راه آهن را تهیه نمایند و وسایل نقلیه اتومبیلی را دایر نمایند و مخصوصاً تجارت و زراعت مملکت را که تنها مایه معیشت این مملکت در قرنهای متمادی بوده و هست و از وضعیات اسف آور کنونی نجات بدهند بعد از اصلاحات قضائی مهم تر از همه است و اولویت دارد زیرا حقیقتاً اهمیت قضائی در این مملکت نیست و باید هر چه زودتر قانون محاکمات حقوقی را به موقع مطالعه و عمل بگذارند و لطماتی که در سیر ارتجاعی و قهقرائی مملکت بر آزادی حقوق وارد آمده است جبران بنمایند.بنده در خاتمه بیانات خودم امیدوار هستم که نمایندگان محترم با یک حسن نیت و روح موافقی که ناشی از احساسات وطن پرستانه آنها است هیئت دولت را در اجرای مواد مساعدت و یاری کنند و از جدیت و حسن عمل آقای رئیسالوزراء هم انتظار دارم که هر چه زودتر داخل به مراحل عمل شده و موقع را مغتنم شمارند و در صفحات تاریخ آثار فنا ناپذیری از خود به یادگار بگذارند.
رئیس- آقای تدین یک توضیح مختصری دارند.
تدین- آقای ملکالشعراء در ضمن بیانات خودشان راجع به مذاکرات بنده در جلسه گذشته اشاره فرمودند و چون چیزی را که ایشان ملتفت شده بودند خلاف واقع بود لذا لازم دانستم توضیح بدهم اولاً ایشان یک تعریض ادبی به بنده کردند که بنده گفتهام ملت شش هزار ساله ولی تاریخش سه هزار و پانصد سال است این را که بنده عرض کردم بنا بر شهرت بود و در خارج هم از هر کس سئوال کنید میگویند ملت شش هزار ساله ایرانی و بنده میخواستم تاریخ بنویسم یا اینکه از نقطه نظر وقت و بطور تحقیق عرض میکنم تاریخ بدو وجود ایرانی در این سرزمین چند سال است بنده از نقطه نظر شهرت عرض کردم ملت شش هزار ساله.
ملکالشعراء- بنده شوخی کردم.
تدین- پی این تعریض ایشان بی اساس بوده است اما اینکه اشاره فرمودند که بنده عرض کردهام این ملت در ظرف چند هزار سال لفاظی کردند و حرف زدند این جا همچو استنباط کردهاند که بنده خواستهام توهینی به جامعه بکنم بعد فرمودند خیر ایرانیها کارهای بزرگ کردهاند اشخاص با هنری داشتهاند و چه کردهاند، بنده این عبارت را ادا نکردم مقصود بنده عرض کردم که ما شش هزار سال است زندگی میکنیم که همه چیز را می دانیم و این طور نیست بنده اینطور عرض کردم و چون مقصود بنده را بر خلاف جلوه دادند محض این توضیح دادم و بقیه حرفم را چون موافقم پس از یک مخالف عرض خواهم کرد.
رئیس- آقای شیخالرئیس (اجازه)
شیخالرئیس- بنده در نظر دارم مطالبی که به نظر بنده خیلی اهمیت دارد و خیلی لازم میدانستم در موقع پروگرام هیئت محترم دولت تذکر بدهم چه شده است که در پروگرام دولت نوشته شده است. حالا به بواسطه مذاکرات آقایانی که قبل از بنده فرمودند لازم دانستم چندین جمله عرض کنم که رفع سوء تفاهم بشود. آقای ملکالشعراء، اعتراض به این نبود که چرا انتخابات را جزء مواد پروگرام آوردهاند که اعتراض آقای سردار فاخر باشد چون آقای مدرس پریروز شرح مبسوطی مذاکره کردند و بالاخره یک مطالبی یادآور شدند که چرا در پروگرام هیئت دولت اجرای قانون استخدام و سایر قوانین لازمه ذکر نشده است و آقای تدین هم از ایشان اعتراض کردند که آنها از وظایف خاصه دولت بوده و محتاج نبوده است که پروگرام بیاید آقای ملکالشعراء نقضی دادند اگر آنها از وظایف دولت است قانون انتخابات هم از وظایف بوده است.پس چرا این یک مطلب را در پروگرام نوشتهاند و بقیه را ننوشتند و ایراد مشترک الوارد بود و مسئله احساس و نطق و عمل بود گمان میکنم نه آقای تدین نه آقای ملکالشعراء مقصودشان اعتراض بوده بالاخره همه نمایندگان این ملت هستند یا مدعی نمایندگی را دارا هستیم و ماها که در این جا نشستهایم تمام افتخارمان در همین است و هیچکس حق اعتراض را ندارد چه اقلیت و چه اکثریت ولی مقصودشان این بود که در اوایل هر امری در هر امری که شروع به یک مطالبی می نکند در اولش یک حد رشد و تکامل و حد سیری دارد و چون مشروطیت ما چهارده پانزده سال پیش نیست غالباً احساسات جایگیر نطق شده است و غالب امورات به وعده و نوید گذشته است یا اینکه کم کم به بعضی از آنها عمل شده و بعدها یک قدری به معایب آن پی بردیم و در صدد اصلاح آن بر آمدیم و یک قدری رو به تکامل سیر کردیم در قسمت مهاجرت هم هیچوقت بنده عقیده ندارم که یک مذاکراتی بشود به جهت اینکه اولاً وضعیات آن وقت در نظر همه نیست بعضی جزئیاتش از خاطر محو شده و نمیشود در آن خصوص اجتهاد کرد و محاکمه هم نشده و بعلاوه موضوعی نیست که بشود یا به مهاجرین ایراد وارد آورد یا به متوفقین و نمیشود به یک طرف ایراد وارد کرد معذلک مذاکره در این خصوص فایده ندارد و اگر هم مذاکرات را تجدید نمایند تصور میکنم نتیجه خوبی نخواهد داشت به جهت اینکه چه اشخاصی که مهاجرت کردند و برگشتند خوب بودند و هستند و چه اشخاصی که نرفتند و در این جا ماندند و مخالف با مهاجرین بودند و ملت آنها را هم وکیل کرد پس بهتر این است این موضوع را تعقیب نکنیم و وقت گرانبهای مجلس را تلف نکنیم و بنده هر عرضی که میکنم متعلق به قبل از مهاجرت است اما اینکه آقای ملکالشعراء راجع به علم و ع مل فرمودند البته این مطلب محسوس است که همیشه فکر با عمل مطابقه نمیکند مثلاً یک عمارتی را بخواهیم بسازیم اگر از یک معمار یا مهندس بپرسیم که این بنا را در چند روز میشود تمام کرد و چند نفر عمله لازم دارد در جواب لابد خواهد گفت که دو هزار عمله در یک سال لازم دارد و اگر صاحبش یک کسی باشد که حساب خوانده باشد و در عمل هم دخالت نکرده باشد و خیلی هم مشتاق باشد که زودتر بنایش تمام شود قلم را بر میدارد و میگوید در صورتی که دو هزار عمله در یک سال لازم است در شش ماه چهار هزار نفر عمله و در سه ماه هشت هزار نفر عمله و در یک ماه بیست و چهار هزار عمله و بالاخره در یک روز چهل هزار عمله و در سه ساعت هشتاد هزار نفر عمله اگر باشد این بنا را تمام خواهد کرد و از روی حساب و تناسب این مسئله را تمام کرده و غلط هم نیست ولی آن کس که عمل کرده می داند که این مسئله غیر ممکن است و میگوید که هشتاد هزار نفر عمله در این اطاق گنجایش ایستادن ندارد تا چه رسد به کار کردن ولی بنده مقصودم راجع به این پروگرام نبود و قائل نیستیم این پروگرام این طور باشد و مقصود بنده رد اشکالی بود که آقای تدین بر ملکالشعراء فرمودند اما قسمتی را که آقای سردار فاخر فرمودند راجع به اینکه امنیت قضائی در مملکت نیست اینطور نیست امنیت قضائی داریم زیرا امور قضائی ما مطابق قوانین مرتب و منظمی است که هزار و سیصد سال قبل تاکنون به مملکت ایران آمده است و مطابق همان مقررات امورات قضائیه ما مرتب و منظم بوده است وقتی با قضاوتهایی که در سایر ممالک در عرض این هزار و سیصد سال شده است با اینکه همه یک مذهب داشته است درست مطالعه کنیم میبینیم که چندین مرتبه امور قضائی و قوانین شان عوض شده است و خودشان معترف اند که باز امور قضائی شان نواقص کاملی دارد و حالا مشغولند که روز به روز تکمیل کنند ولی ما این نقص را ندانستهایم اگر چنانچه مقصود و نظر آقای سردار فاخر عدلیه است که البته عدلیه قابل اصلاح است و البته نواقصی هم دارد و باید تکمیل بشود و اگر مقصودشان چیز دیگر بوده است نمی دانم ولی از خارج که میشنوم بعضیها تصور میکنند که مجلس چهارم قانون عدلیه مصوبه دوره دوم را بهم زده است در صورتی که اینطور نیست قانون عدلیه فعلی همان قانونی است که در دوازده سال قبل در مجلس دوم بطور اجمال و موقت گذشته است منتهی یکی از وزرای یک کابینه که الآن در خاطر ندارم نظریه یک مصالحی که خودش در نظر گرفته بوده است و یا اطلاع نداشته است که حق بازگشت قوانین مجلس را غیر از خود مجلس کس دیگر حق ندارد چند ماده از آن قانون را توقیف کرد و مجلس هم در این دوره به دولت یادآوری کرد که حق تعطیل و توقیف و بازگشت هیچیک از قوانین را ندارد و قوانینی که از مجلس گذشته است حتمی الاجرا است و دولت هم اعلان کرد که مطابق امر مجلس باید اجرا بشود و اگر مقصود آقای سردار فاخر این بوده است که قوانین عدلیه ناقص است البته ملت آقای سردار فاخر و امثال ایشان را برای همین وکیل میکنند که اگر نواقصی در قوانین میبینند به مجلس شورای ملی پیشنهاد کنند تا در مجلس تمام شود و اگر تصویب شد به دولت اطلاع بدهند که اجرا کند ایشان میخواستند در این مدتی که تشریف داشتند ما را مستحضر کنند ما هم کمک میکردیم و اگر نواقصی بود بطور پیشنهاد یا طرح قانونی اصلاح میکردیم تا کم کم نواقص قوانین درست بشود دیگر اسباب شکایت ایشان به مجلس شورای ملی نشود البته دیگر از این مذاکرات نخواهد فرمود ولی بنده باز عرض میکنم که امنیت قضائی داریم و امور قضائیه ما چه از نقطه نظر عدلیه و چه از نقطه نظر امور شرعیه کاملاً محکم و مستحکم است و هیچ تغییر پذیر نبوده و نخواهد بود باز عرض میکنم که البته عدلیه هم یک اصلاحاتی لازم دارد.اما اینکه راجع به انتخابات اشاره فرمودند البته بنده یقین دارم که معنی پروگرام دولت اجرای قوانین است و یک قسمتی از پروگرام دولت مواد و قوانینی است که برای مملکت خیلی لازم است البته آنها را تهیه و پیشنهاد میکنم یا یک وقت است یک نواقصی در قوانین میبینند به مجلس متذکر میشوند که اصلاح نمایند چنانچه در پروگرام ۱۳۳۲ راجع به اصلاح بعضی از قوانین پیشنهاد فرموده بودند و در مجلس هم اصلاح شد مقصود از پروگرام علی ای حال طرز اجرای قوانین است البته اگر چه حسن مراقبت در انتخابات را که نوشتهاند تا یک درجهای میتواند ما را مطمئن کند و البته مقصودشان از جمله حسن مراقبت آزادی ملت است که البته انجام خواهند داد ولی بنده عرض میکنم در ده سال قبل یک فقره انتخابات در نظرم هست که در بعضی جاها انجمنهایی که انتخاب شده بودند مجبور به استعفا شدند مخصوصاً دو فقره اش درست در نظرم هست در موضوع نمایندگی اعتبارالسلطنه و ناظمالتجار کرمانی شکایات عدیده رسد که در موقع انتخابات سنگرها بستهاند و چه کارهای عجیب و غریبی کردهاند و چند نفر را محبوس کردهاند. این اتفاقات بواسطه این بوده است که در موقع انتخابات کاملاً مراقبت در امنیت و سایر وسائل صحت جریان انتخابات به عمل نیامده بود لهذا باید بی طرفی در انتخابات را پیش بینی کرد و بعلاوه جلوگیری از اعمال نفوذ کلیه مأمورین دولت بشود که در امر انتخابات دخالت نکنند و از تجاوزات دو طرف در امر انتخابات جلوگیری بشود یعنی از تجاوزات دست راست که عبارت از متنفذین محلی و مرتجعین و سایر اشخاصی که میل ندارند وکیل صحیح به مجلس بیاید و فقط میخواهند وکیل حفظ حیثیات شخصی آنها را بکند. البته چون آنها مراقب هستند و میخواهند میل خودشان را انجام دهند ممکن است در دوره پنجم وکلائی را انتخاب کنند که حقیقتاً موافق آمال و آرزوی ملت نباشد بلکه موافق اراده متنفذین محلی انتخاب شده باشند پس باید از تجاوزات این دسته جلوگیری بشود و بالعکس از تبلیغ و تجاوزات عدهای که مردم را در موقع انتخابات از اراده حقیقی باز میدارند و افراط و تفریط میکنند و بالاخره یک اشکالاتی تولید میکنند از اینها هم جلوگیری بشود و به عقیده بنده ارزش دارد که شش ماده از پروگرام دولت در این موضوع باشد نه یک ماده چون این مطلب خیلی مهم است و باید امر انتخابات خیلی مستحکم باشد و کاملاً از روی بی طرفی انجام یابد تا آن وکیلی که انتخاب میشود طرف اعتماد واقعی ملت بوده و مظهر اراده باشد و محتاج به قوای نظامی و بعضی ترتیبات دیگر نباشد و چون اول حمل وقتی است که مطابق قانون تمدید انتخابات تجدید شود خوب اس از حالا مقدمات آنرا فراهم نمایند و همانطور که فراهم نمایند و همانطور که عرض کردم از تجاوزات دو طرفی که ممکن است در امر انتخابات سکته وارد آورد جلوگیری نمایند تا وکیلی که انتخاب میشود مظهر موکول خود و آینه سراپا نمای افکار ملت باشد البته هر کس را ملت در نظر گرفت همان انتخاب بشود دیگر محتاج نباشد که فردا موکلین مقیدش کنند و به مطالبی که این جا میگوید عوض اینکه تمجید و تحسین کنند تنقید کنند آنوقت مجلس آتیه ما به جائی نخواهد رسید مطلب دیگر که به عقیده بنده باید یادآوری شود مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی است که قانون شانزده سال قبل گذشته است و حقیقتاً انجمنهای ولایتی پر و بال مشروطیت است و اگر مجلس که تنه مشروطیت است در تهران باشد تمام اعضاء و شاخ و برگ آن که انجمنهای ایالتی و ولایتی است باید در ولایات باشد و هر وقت این تنه متزلزل میشود آن شاخهها هم به تزلزل در آید و هر وقت این تنه به اهتزاز در بیاید تمام شاخهها هم به اهتزاز در آید و همچنین اگر خدای نکرده به یکی از شاخهها صدمهای بخورد تمام شاخهها متأثر و صدمه میخورند پس وقتی انجمنهای ایالتی و ولایتی تشکیل بشود یک وحدت جامعهای پیدا میشود که اگر یک مطلبی در مجلس شورای ملی مطرح شود به فاصله یک شبانه روز در تمام ولایات و ایالات هم مسلکان موافقت میکنند یا اگر خوب نباشد مخالفت خواهند کرد و یک ابهت و عظمتی در انظار داخله و خارجه پیدا خواهد کرد ولی تا کنون نتوانستهایم که بواسطه وجود انجمنهای ایالتی و ولایتی این استفادهها را کرده باشیم و همان طوری که آقایان فرمودند این مطلب هم از وظایف حتمی دولت است معهذا در این ۱۱ سال از هزار و سیصد و سی تا کنون که انجمن آذربایجان و خراسان به آن ترتیب بسته شد و از میان رفت دیگر انجمن ایالتی و ولایتی در این مملکت دیده نشده. با اینکه دولتهای مختلف روی کار آمدند و رفتند خیلی جای تأسف است که این قانون را اجرا نکردند اگر چنانچه معتقدند که این قانون برای این مملکت خوب نیست و باید نسخ و الغاء بشود که پیشنهاد نمایند در صورتی که هنوز مضارّ و منافعش معلوم نیست چون هنوز تشکیل نشده است تا معلوم بشود که فایده دارد یا نه ولی به عقیده بنده فواید کلی دارد اگر انجمنهای ایالتی و ولایتی میبود بعضی نفوذهای متصوّره که همه آقایان دیدهاند در این مملکت نمیبود و اگر انجمنهای ایالتی و ولایتی میبود مردم در انتخابات آزاد بودند ملاحظه بفرمائید اگر صد قانون هم برای عدم دخالت امنیه و نظمیه و مالیه و قشون و غیره نگذرانید تا کسی ناظر بر آن نباشد اجرا نمیشود و ملت آزاد نخواهند بود و آمال ما که آزادی ملت است انجام نخواهد یافت.ملاحظه بفرمائید در آن جاهائی که ادارات دولتی از قبیل پست و تلگراف و عدلیه و غیره هست و کاملاً با مرکز مربوط هستند این ترتیباتی که همه دیدهاند پس در فلان قصبه یا شهر کوچک ببینید به مردم چه میگذرد و نمیتوانند مطالب خودشان را به ما برسانند پس با این عرایضی که کردم وجود انجمنهای ایالتی و ولایتی خیلی لازم است و در امر انتخابات کمکهای مادی و معنوی خواهد کرد.مسئله دیگر که میخواستم عرض کنم راجع به صحیّه است. در چند سال قبل حفظ الصحه با وزارت داخله بود مدتی با وزارت معارف بود اخیراً یک وزیر مستقلی داشت باز ضمیمه به یک وزارتخانه دیگر شد اگر چه دو سه از وزارتخانهها بود که تا چهارده پانزده سال قبل جزء وزارت معارف و اوقاف بود مدتی هم جزء وزارت پست و تلگراف بود بعد که امور معارف و فواید عامه ما رو به ترقی گذاشت وزارت فواید عامه از معارف مجزا شد. بودجه وزارت فواید عامه که شصت هزار تومان بود امسال یک میلیون و شصت هزار تومان شده و کم کم دارد رو به ترقی سیر میکند البته صحیّه هم باید یک وزارتخانه جداگانه داشته باشد برای اینکه تمام قوانینی که ما می گذرانیم به جهت آسایش افراد مردم است که باید زنده بمانند و بالاخره اگر زنده نمانند برای اشخاص خوب شان مثل زیارت میماند و برای اشخاص بدشان هم مثل روی قبر باقی میماند.خلاصه تمام قوانین از برای آسایش اشخاص زنده وضع میشود که زندگانی آنها مرتب شده و حفظ آسایش آنها را بنمایند حالا که دولت چندین مریضخانه تأسیس کرده و خرج آنها را میدهد و از نواقل و غیره عشر میگیرد و از برای آبله کوبی (و انستیتو پاستور) و امراض حیوانات و غیره و تا این اندازه دولتها موفق شدهاند که امور اجتماعی ما را رو به تکامل رساندهاند بنده معتقد بودم که یک وزیر مستقلی داشته باشد تا کاملاً رفع حوائج مملکت ما را بکند.ملاحظه بفرمائید چندی قبل یک لایحه برای سیاه زخم حیوانات به مجلس آمد و یک ماه هم در این جا ماند بالاخره نمیدانم چه شد از این وزارتخانه به آن وزارتخانه رجوع شد و اگر یک وزیر مدافعی میداشت البته بهتر بود همچنین راجع به ملخ و کرم ابریشم و غیره مکرر در مجلس مذاکره میشود بالاخره معلوم نیست کدام وزارتخانه مسئول است و کی مدافع آن است بنابراین وزارت صحیّه هم از وزارتخانههای لازم و مهمی است که باید یک وزیر مدافعی در مجلس داشته باشد تا لوایح راجع به حفظ الصحه در بوده اجمال نماند و چون مطلب دیگری که از نواقص پروگرام باشد در نظر ندارم به عرایض خود خاتمه میدهم البته اگر در مواد هم عرضی داشته باشم به آقایان تذکر خواهم داد.
رئیس- به آقایان ناطقین تذکر میدهم که خیلی از موضوع مذاکرات خارج نشوند
(صحیح است)
وزیر معارف- بنده خیلی ممنونم که امروز در این مجلس شرف حضور دارم برای اینکه بعضی مسائلی که در نظر دارم به عرض آقایان برسانم و بدون اینکه نظریه موافق و مختلف داشته باشم مطالبی را که راجع به عموم آقایان نمایندگان است عرض کنم...آقای ملکالشعراء در مقدمه پروگرام شرحی در خصوص حوائج مملکت و اقداماتی که از طرف هیئت دولت باید در رفع آن حوائج به عمل آید بر همه کس معلوم است شرح مبسوطی بیان فرمودند. البته این مسئله را نمیشود انکار کرد که از چندی به این طرف حوائج مملکت حقیقتاً بر همه کس معلوم است و اگر ما از پی انجام این حوائج بر نیامدهایم متأسفانه به جهت محظورات و موانع و سنگهایی بوده است که بعضی را خودشان اظهار فرمودند اینها اسباب موانع پیشرفت کار شد متأسفانه در این چند ساله مشروطیت کسی نبود که از نواقص کارها آگاه نباشد ولی به طوری که باید برای انجام مقصود و پیشرفت ملت و مملکت اقداماتی بشود نشد و در بوته اجمال ماند و به طور لاقیدی گذشت و بلکه بطور قهقرائی برگشت. این است که چنانچه در این پروگرام هم که نوشته شده کابینههای سابق هم رفع این حوائج را کردهاند و در پیشنهادهای متعددی که به مجلس شورای ملی کردهاند متذکر شدهاند که بعضی از آنها اجرا شد و بعضی دیگر بواسطه تغییرات و تبدیلات و پارهای موانع دیگر معوّق ماند این کابینه که آقای مستوفیالممالک مأمور انجام آن شدهاند بطوری که بنده از اخلاق ایشان اطلاع دارم و سالها است که بنده در کابینههای مختلف ایشان بودهام و به عادت ایشان آشنا هستم، اینطور درک کردهام که ایشان همیشه صرفنظر کردهاند از این که یک اظهاراتی را برای خودنمائی بکنند یا عقب حرفهای غیر عملی بگردند. بنده تا موقعی که با ایشان بودهام و اطلاع مستقیم دارم اینطور بوده که همیشه خواستهاند مطالب را نزدیک به عمل اظهار نمایند و آنچه که حاکی از خودنمائی و خودستائی است کنار بگذارند و همینطور در این پروگرام که ملاحظه می فرمائید واقعاً با یک نظر عملی بوده و امیدواری همه اعضاء کابینه به این بود که با همراهی کامل نمایندگان محترم مجلس شورای ملی ما بتوانیم به یک نتیجه واقعی و حقیقی برسیم. بنابراین این پروگرام تدارک و به مجلس شورای ملی تقدیم شد. در این دو روزهای که در این پروگرام مذاکره میشد همین مذاکرات آقایان موافق و مخالف را بهترین دلیل دانستم که این پروگرام عملی است و ایرادی ندارد
(صحیح است)
برای اینکه در این مذاکراتی که کردند حقیقتاً نتوانستند و نشد و نمیشود که در یک چیزهای عملی که در این پروگرام نوشته شده اظهار مخالفت کرد و یا گفت که فلان ماده پروگرام برخلاف حوائج مملکت است حالا عملاً چطور بشود آن هم در صورتی مجلس شورای ملی و نمایندگان محترم با این هیئت موافقت بفرمایند عرض نمیکنم من ضمانت میکنم ولی همه ضمانت میکنند که اغلب این مواد انجام مییابد و برای مصالح مملکت نافع خواهد بود در مواد این پروگرام بعضی مذاکرات شد که بنده جواباً باز توضیح میدهم یکی از آن مسائل در باب انتخابات بود آقایان تصور فرمودند همانطور که دیروز آقای مدرس بیان فرمودند و امروز هم آقای ملکالشعراء فرمودند نظر دولت در نوشتن این ماده با اینکه می داند این قانون یکی از قوانین اولیه است و باید اجرا نماید چه بود جواباً عرض میکنم علت اینکه در پروگرام خودشان نوشتهاند برای این بود که بر هیچکس پوشیده نیست در این مدت متمادی که ما در مشروطیت هستیم اگر بنا میشد به طوری که در قانون انتخابات معین شده است سه ماه به آخر این دوره انتخابات مانده انتخابات آتیه را اعلان میکردند و وکلای ملت به ترتیب صحیح حاضر میشدند البته دولت آنرا قانون معمولی حساب میکرد و در پروگرام خودش نمینوشت ولی آقایان مسبوقند که چندین دفعه فترت برای مجلس پیش آمده و حتی چندین سال این مجلس تعطیل شد بنابراین یک چنین مطلبی برای یک دولتی که خودش را دولت مشروطه می داند و پشتیبان خود را مجلس می داند باید سعی کند فترت بین جلسات مجلس واقع نشود دیگر اینکه آقایان که شرف حضور دارند خوب می دانند که در انتخابات سابق بعضی دسیسهها شد این است که دولت در پروگرام خودش مینویسد من مراقب صحت جریان انتخابات هستم برای اینکه خیلی اتفاقات واقع شده است و سبب شده است که کابینهها عبرت بگیرند و در آتیه مراقب صحبت جریان انتخابات باشند مطلب دیگر اینکه دیروز در باب تصفیه حسابها مذاکره شد در این جا بعضی آقایان فرمودند که در پروگرام کابینه سابق نوشته شده بود وصول مطالبات دولت و در این پروگرام نوشته شده است تصفیه حساب وجوهی که بر عهده دولت است البته آقایان متذکر هستند که در مقدمه این پروگرام ذکر شده است که هیئت دولت حاضر پروگرام کابینه سابق را هم تعقیب میکنند یعنی این مسئله هم در پروگرام سابق راجع به مطالب نوشته بود آنرا دولت حاضره هم در نظر دارد و آن قسمتی هم که در خصوص حساب و حقوق دولت است آنرا هم در نظر دارد تصفیه نماید و آقایان کاملاً تصدیق میفرمایند چه دادن بدهیهای دولت و چه وصول مطالبات آن البته بر عهده دولت است و باید بار را از دوش خودش بردارد و نمیتوان ایراد کرد که چرا دولت در صدد است حقوق خودش را تصفیه کند و مسلماً هر دولتی که بخواهد برای مملکت خودش یک بودجهای قرار بدهد یکی از شرایط آن این است که دعاوی خودش را با دیگران تصفیه کند و همانطور که در پروگرام سابق نوشته شده بود وصول مطالبات دولت البته پس از آن که به دعاوی رسیدگی شد و مطالبات وصول شد هر کس هم طلب داشته باشد بگیرد در این صورت نظر دولت به این مسئله برای این است که یک باری از دوش دولت و مجلس ملی برداشته باشد و در باب وزارت معارف دیروز این جا مذاکره فرمودند که توسعه و نشر معارف به طور کلی تصور شده است بنده عرض میکنم اینطور نیست. توسعه و نشر معارف تدریجی است از نظر هر دولت نمیتواند دور باشد و همه آنها بهتر می دانند که اسباب ترقی و تعالی باز شدن چشم مردم و هدایت آنها به راه راست جز به وسیله علم ممکن نیست و هر قدر که برای توسعه این کار فکری بشود مسلماً باز کم است و اینکه دولت توسعه و نشر معارف را در نظر گرفته است برای این است که هر قدر که باشد به این مقصود کمک نماید و من از نظر خودم عرض میکنم با اینکه همه آقایان می دانند در ممالکی که عایدات آن بسیار کم است بودجه معارف هر مملکت یا ثلث و یا نصف عایدات آن مملکت است ولی این جا با اینکه میگویند مملکت شش هزار ساله یا سه هزار ساله که من درست نمی دانیم و با اینکه پیغمبر ما صلی الله علیه و آله فرموده است اطلبوالعلم من المهد الی اللحد فرمودهاند طلب العلم فریضه علی کل و مسلمه با این حال ما کمال بی اعتنائی را به این مسئله میکنیم و هر وقت گفتگوی مصارف میشود ملاحظه بفرمائید وزارت معارف این بودجه بسیار ناقص هم تا بحال که آخر سال است نگذشته است و هنوز معلمین و مدارس به حال تزلزل است در این جا بدون توجه به اینکه اداره معارف یک خادم لازم دارد که وزارت معارف است و باید مراقب حسن جریان اداره باشد و در این جا سربسته بدون توجه به اینکه لوازم این مسئله چه چیز است یک اعتبار دادند و آن اعتبار را وزیر فواید عامه برای اینکه می داند ممکن نیست بتواند از عهده تقسیم آن بر آید مجبور بود تقسیم کنند این اعتبار را تقسیم کرد و با تمام ملاحظاتی که به عمل آورده بود باز نتوانست و ده پانزده هزار تومان برای مبلغ اعتبار علاوه کرد و آن را به مجلس شورای ملی پیشنهاد کرد و الآن در کمیسیون بودجه است معهذا بعد از چند روز بواسطه جریان کار و تجربه معلوم شد که این بودجه با آن مبلغی هم که علاوه کرده است باز کم است این بود که به تدریج یک پیشنهادهائی برای علاوه کردن به مجلس شورای ملی پیشنهاد نمود در هر صورت بنده م از وقتی که در آن کابینه مشغول خدمت بودم اغلب اوقات خود را در کمیسیون صرف کردم بلکه این مطلب بگذرد تا آنکه امروز بودجه معارف از طبع بیرون آمده است و امیدوارم که در عرض این هفته به همت نمایندگان قطع شود که لااقل اسباب رفع نگرانی اعضاء و اجزاء اداره معارف بشود. و آقایان را تذکر میدهم که بدون خرج نمیشود کار کرد.لن تنالواللبر حتی تنفقوا مماتحبون یعنی تا از آن چه دوست دارید ندهید به خوبی نمیرسد خوبی شما این است که تحصیل علم کنید و برای مملکت خود علم تهیه کنید و برای تهیه علم هم باید پول خرج کرد و فقط گفتن و صحبت کردن فایده نمیکند و بنده یک بودجه برای سال آتیه به وزارت مالیه پیشنهاد کردم که یک مقداری از آن را وزارت مالیه قبول کرده است که در جزء بودجه کل آن وزارتخانه به عرض مجلس خواهد رسید و اگر چه تمام آن چه که به وزارت مالیه پیشنهاد شده بود قبول نشده است ولی به قدر مقدور یعنی آن مقداری که برای حالت حاضره ما لازم است و بطوری که ملاحظه اقتصاد هم بشود و امیدوارم که از تصویب مجلس بگذرد تا بتوانیم با نظریات مجلس شورای ملی اوضاع معارف را مرتب نمائیم و مثل امسال اسباب زحمت نشود و برای ولایات هم یک مقداری پیشنهاد کردم که بعد از تصویب مجلس شورای ملی ترتیب تقسیم آن را میدهیم. و اما در باب صحیّه که آقای شیخالرئیس فرمودند خوب است در این جا توجه به این مسئله داشته باشند که وزارتخانههایی که الآن دارند نسبت به آنها به طوری که باید رعایت لازمه به عمل نمیآید حالا هم میخواهند یک وزارتخانه دیگری هم علاوه شود و اگر چنانچه آن خرجی که برای آن وزارتخانه صرف میشود به بودجه این وزارتخانه اضافه نمایند مسلماً به صرفه بودجه اقرب است و البته یک مملکت به این وسیعی که از همه جای آن حکیم و دوا میخواهند برای آبله کوبی و اقدامات صحیّه کمک میخواهند بر مجلس شورای ملی لازم است مساعدت نماید آن بودجه هم در ضمن بودجه معارف فعلی برای صحیّه پیشنهاد شده است که برای سال نو انشاءالله یک وسعتی به حال صحیّه داده شود اما در مسئله عدلیه که این جا مذاکره شد آقای تدین دیروز فرمودند که نواقص این کار انشاءالله به کمک مجلس شورای ملی اصلاح خواهد شد و بنده هم امیدواری ام همین است ولی زائد نیست که در این جا عرض کنم که در مسئله قوه قضائیه بایستی دولت و مجلس شورای ملی و هیئت روحانیون هر سه با هم کمک نمایند و روحانیون هم بدانند که تمام گرفتاری و بدبختی و تمام خطراتی که بر ما متوجه است از راه عدلیه است اگر ما میتوانستیم عدلیه را حفظ کنیم بطوری که عدلیه حسابی شود و اگر چنانچه دولت و مجلس و روحانیون عدلیه را به آن میزانی که لازم است برسانند از تمام خطرات آسوده خواهند شد و اگر در این قرن که ما مجبوریم با تمام دنیا روابط داشته باشیم و تمام دنیا مجبور است بطور یک خانواده باشد این وضع که ما داریم ما را به هلاکت می کشاند پس بایستی سعی کافی و وافی برای این محظور مبذول داشت تا بزودی رفع آن بشود و هر قدر که زودتر رفع آن نواقص بشود معارف مملکت زودتر ترقی خواهد کرد اما در این خصوص مسائل ثروتی که در این جا مذاکره شد بنده نسبت به سهم خودم عرض میکنم هر کس که در اطراف مسافرت کرده است می داند که مملکت ایران مملکتی است حاصلخیز هم روی زمین و هم در زیر زمین آن منابع ثروتی به قدری است که خداوند تبارک و تعالی از هیچ چیز در این مملکت مضایقه نکرده است و یک قسمت از مملکت ما که طبرستان و مازندران و گیلان باشد بنده از یکی از مهندسین شنیدم میگفت اگر گیلان و مازندران را آباد نمایند و حق آن جا را به عمل آورند کفایت سیصد کرور جمعیت را مینماید و همچنین از چندین نفر دیگر شنیدم که اگر حق گیلان و مازندران را عمل آورند کفایت تمام اهالی ایران را خواهد نمود و متأسفانه در مسائل ثروتی ما بقدری قصور داریم و اگر هم دولت در این مسئله اقداماتی بکند باز معوق مانده و حال آنکه همه ماها می دانیم و بیشتر گرفتاری ما بواسطه بیکاری و حملات اشخاص بیکار است و متصل به فکر این هستیم که از برای اشخاص بیکار کار تدارک کنیم لکن موقعش که میرسد کوتاه می آئیم و این فقره اسباب زحمت دولت و مجلس شده است که مردم در حالت بیکاری و فقر و بیچارگی ماندهاند با هیئتی که مشغول اقدام برای خیر مملکت است دست به دست هم بدهند و این مملکت را از فقر و پریشانی نجات دهند.
(جمعی گفتند مذاکرات کافی است و برخی اظهار نمودند کافی نیست)
رئیس- معلوم میشود کافی است. گمان میکنم چند دقیقه تعطیل هم بی مورد نباشد.
(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)
رئیس- چون خارج پارلمان یک قضیه حادث شده است که بر طبق ماده نظامنامه داخلی بایستی به اطلاع مجلس برسد. در خارج بین چند نفر از آقایان نمایندگان یک گفتگوهائی شده است و بالاخره منجر به بعضی اعمال شده که شبه به جنحه است و بنده بر حسب وظیفهای که دارم یک تحقیقات مقدماتی کردهام ولی چون هنوز بر بنده معلوم نشده است که منشاء اصل این قضیه و اشخاصی که مرتکب بودهاند کیها بودهاند این است که همچو صلاح دیده شد که مطلب به عرض مجلس شورای ملی برسد و از آقایان خواهش شود که این مطلب را این جا عنوان نفرمایند تا در ثانی در هیئت رئیسه تحقیقات کامل تری بشود و نتیجه به عرض آقایان برسد
(صحیح است)
رئیس- ماده اول پروگرام قرائت میشود (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده ۱- حفظ مناسبات حسنه با دُوَل متحابه و انجام قراردادهای تجارتی و پستی و تلگرافی با دولت روسیه به طریقی که با مصالح مملکت توافق داشته باشد و عقد قراردادهای پستی با دولت افغانستان
رئیس- آقای نصرتالدوله (اجازه)
نصرتالدوله- اگر چه آقایان رفقای محترم بنده متناوباً در این جا به عرض آقایان رساندند و از لحن مذاکرات و مباحثات شان در مسئله پروگرام عملاً ثابت کردند که مقصودی جز روشن کردن یک قضایا برای ما نیست و بنده هم که این جا آمدهام باز تکرار میکنم که مقصودم نه اعتراض است و نه تنقید بی اساس علیالخصوص به ماده که بنده در این موضوع حرف میزنم و مربوط به سیاست خارجی است زیرا سیاست خارجی هر مملکت همیشه باید بالا و بکلی خارج از اختلافات داخلی باشد همه ماها که این جا هستیم خواه در اقلیت باشیم خواه در اکثریت قبل از همه چیز ایرانی هستیم و قبل از همه چیز شایق و مایلیم که سیاست خارجی ما نسبت به دُوَل دیگر کاملاً محفوظ بماند و استقلال و آزادی تام و تمام و ما دارای یک سیاست عاقلانه بوده و از هر نوع تعرض مصون باشد و البته هیچکس نباید یک همچو و البته هیچکس نباید یک همچو قضایای مهمی را مخلوط به یک اغراض بکند و اگر چنانچه یک اغراضی هم در میان باشد باید صرف نظر شود در صورتی که به عقیده بنده در این مورد هیچ نوع مقصود خصوصی در بین نیست مباحثه پروگرام دولت در حقیقت از برای روشن کردن یک سیاستی است خواه سیاست خارجی باشد خواه سیاست داخلی و در حکومت مشروطه هر وقت دولت تجدید میشود و یک پروگرام جدیدی در مقابل نمایندگان ملت و معرض افکار عامه عرضه میدارد و تقاضای رأی اعتماد مینماید باید عقاید خودش را به طور روشن و آشکار بیان نماید تا در حقیقت این قضاوت و حکمیتی که آمدن آن به مجلس برای همین قضاوت و حکمیت است از برای افرادی که موظف به این وظیفه هستند ممکن شود و البته اعتماد به اشخاص خودش از قضایای سیاسی و در قضایای مملکتی یک چیز مهم و خیلی عمدهای است ولی البته آقایان تصدیق میفرمایند که فقط این اعتماد و حسن نیت از برای حل مسائل کافی نیست و باید پای بست قضایای سیاسی و اصل مسائل بود و ممکن است با داشتن نهایت اعتماد و حسن نیت به یک اشخاص به واسطه عدم سابقه و عدم اطلاع به وضعیت فکری آنها نسبت به قضایا یا بواسطه اختلاف نظر بالاخره ممکن است با داشتن اعتماد سیاسی ممکن نشود اگر چه رئیس محترم مجلس در موقعی که یکی از همکاران ما مذاکره میکردند متذکر نمودند که ناطقین از موضوع خارج نشوند ولی به عقیده بنده محدود کردن موضوع پروگرام خیلی مشکل است. مثلاً این ماده اول راجع به سیاست خارجی است و علیالخصوص به نظری که در این پروگرام نوشته شده خیلی مشکل میآید که یک موضوع خاصی را از برای آن محدود کنیم و فقط در حدود آن مذاکره نمائیم هر چیزی از هر کجا و به هر مناسبت که مربوط به سیاست خارجی مملکت ما باشد در حدود این چند سطر در موقعی که پروگرام مطرح است داخل میشود و چنانچه عرض کردم پروگرام از برای این است که قضایا حل شود و نظریات دولتی که میخواهد زمام امور مملکت را در دست بگیرد نسبت به مسائل روشن شود. آقای وزیر مالیه در موضوع مختصری که در روز قبل در جواب یکی از آقایان فرمودند اظهار کردند که دولت یک وظایفی دارد که مکلف به انجام آنها است آن قسمتی که انجام وظیفه است شاید ارتباطی با پروگرام دولت نداشته باشند چون هر کس مکلف و مقید به انجام وظیفه خودش هست و باید هم باشد. ولی باز آقای وزیر امور خارجه فرمودند یک تعهدات دیگری غیر از قضایای وظیفه هست که در حقیقت یک نوع مواعید و تعهدات وجدانی است که آنها را باید در مجلس در ضمن پروگرام اظهار کرد. موافق و مخالف معلوم شود این بود که اظهارات آقای وزیر خارجه و من هم کاملاً با ایشان موافقم و تشخیص دادن یک موافقت و مخالفتی در روی یک مفاهیم کلی به نظر من خیلی مشکل میآید در صورتی که روشن شدن مسائل فوق العاده از نقطه نظر احتیاجات عمومی این مملکت و از نقطه نظر سیاست خارجی این مملکت بالاختصاص به نظر بنده از مسائل خیلی لازم و واجب است و در حقیقت چیزی که هادی فکر من و سبب آمدن به این جا است فقط همین بوده است و بنده نه تنها از نقطه نظر احتیاج عمومی و احساس به این که موکلین هم که در خارج هستند آنها هم محتاج و محقند به این که نسبت به قضایای مهم و سیاست خارجی مملکت مطلع و مستحضر باشند توضیحاتی خواهم خواست و اظهاراتی خواهم کرد بلکه از نقطه نظر این که در یک جمعیتی هستم که در حال تردیدند بنده برای این که هم خودم و هم آنها از تردید خارج شویم و بتوانیم تصدیق کنیم این توضیحات را خیلی لازم می دانم. رفقای بنده امروز تشکیل یک اقلیت مردّدی را میدهند و بنده و همه ماها خیلی مایل بودیم که از نقطه نظر حسن اعتماد و روابط خصوصی و شخصی که بین اغلب ماها و آقای رئیسالوزراء و اغلب آقایان وزراء کابینه حاضره است به هر نحوی که هست خودمان را از این تردید خارج نمائیم و برای این که به آقایان تذکر بدهم و بیشتر روی سخن بنده با همکاران محترم و دوستان عزیز خودم است خواه آنها که در طرف آنها ما هستند و خواه اشخاصی که در طرف اکثریت هستند عرض میکنم که این عده مردد و اقلیت امروزه تماما باستثناء یک چند نفری که در آن موقع هنوز داخل در مجلس نشده بودند تماماً در بدو تشکیل مجلس یک جمعیتی به نام جمعیت اصلاح طلب تشکیل دادند و برای خود یک پروگرامی نوشتند که فعلاً حاضر است و اگر چه این اسم و عنوان بواسطه یک پیش آمدها و تغییرات و تبدیلات جمعیتها از بین رفت ولی اصول و اساس و افکار و عقایدی که ما را دور هم جمع کرد و تا امروز نگاهداشت همان بوده است و مخصوصاً نسبت به سیاست خارجی عرایضی را که بنده خواهم کرد آقایان میتوانند مراجعه کنند به صورت نطقی که بنده در پروگرام دولت سابق کردهام و ببینید تمام عرایض من مبنی بر یک اصول اساسی است که در این پروگرام امروز نوشته شده از جمله (حفظ مناسبات حسنه با دُوَل متحابه) و گمان میکنم آقای وزیر خارجه بنده را تکذیب نخواهد کرد که این جمله یک مفهوم کلی است و تصور نمیکنم هیچکس بتواند نسبت به این مفهوم کلی هیچ نوع مخالفت کند یا اینکه اصلاً یک حقیقت به این واضحی و روشنی محتاج به اظهار موافقت باشد این از بدیهیات اولیه است که حفظ مناسبات حسنه با دُوَل متحابه و خارجه و دُوَل همجوار و همسایه از قبیل همسایگانی که ما داریم اینها از الزم وظائف و وظیفه هر صلح و هر اصلاح خواه و وظیفه هر فرد علاقمند به مملکت خودش و نوع بشر و متمدن دنیاست و هیچکس هیچ وقت نمیتواند بگوید چیزی غیر از حفظ مناسبات حسنه علیالخصوص برای مملکت و ملت ایران میخواهد زیرا حفظ مناسبات حسنه بهترین سیاستها و لازم ترین مشیها است و علیالخصوص با شرحی که آقای وزیر خارجه در جلسه قبل نسبت به این قضیه فرمودند و قبول نمودند که حفظ این روابط حسنه با کمال بی طرفی و بدون تمایل به هیچ طرف انجام خواهد یافت مسلم است یک همچو اظهار و تعهدی علاوه بر تعهد اصلی که حفظ مناسبات حسنه است جای هیچگونه تردیدی برای هیچکس باقی نمیگذارد این بی طرفی که ایشان فرمودند بیشتر مربوط به سیاست ما است با دُوَل همجوار و همسایه و بنده که این مناسبات حسنه را با این درجه تأیید میکنم به همین نظر است که نه تنها این بی طرفی خدمت به این مملکت و ملت و خدمت به ایران خواهد بود بلکه به عقیده من بزرگترین دولتی و خدمتی که ما میتوانیم در عالم همجواری دو همسایه محترم شمالی و جنوبی خود بکنیم همین است که سعی کنیم در سیاست خارجه تمایل به هیچ طرفی پیدا نکنیم و در عین بی طرفی حفظ مناسبات حسنه را بنمائیم و این بهترین سیاستها است و یقین دارم آن اشخاصی که در همسایههای ما و همجواران ما دارای یک حسن نیت واقعی نسبت به مملکت ما هستند آنها هم بیش از این از ما انتظار ندارند و اگر بخواهیم از برای یک خیالاتی از یک تمایلاتی استفاده کنیم بالاخره تولید اشکالاتی خواهد شد. ولی همانطور که عرض کردم بنده خواه به عنوان موافق و خواه به عنوان مردد اگر پشت این تریبون یا کرسی خطابه میآیم هیچ دلیلی در این جا پیدا نخواهم کرد که ما فقط به این جمله حفظ مناسبات حسنه میتوانیم موافقتی بکنیم چرا؟ برای اینکه ممکن است یک وقت حفظ مناسبات حسنه فی حد نفسه و با لذات موضع سیاست خارجی ما باشد. این یک احتمالی است ولی البته من این احتمال را نمیدهم و یقین دارم آقایان محترمی که این پروگرام را نوشتهاند مقصودشان از حفظ مناسبات حسنه موضوعیت نیست برای اینکه اگر ما حفظ مناسبات حسنه را موضوع سیاست قرار میدهیم ناچار برای اینکه به این مقصود برسیم هر چیزی که مخالف مناسبات حسنه باشد باید از آن احترام کنیم و ممکن است اگر کسی یا دولتی این مطلب را مقصود قرار بدهد آن وقت هر تعدی و هر حق شکنی که از هر طرف وارد بشود مجبور بشود که آنها را قبول کند چرا؟ برای اینکه موضوع سیاستش حفظ مناسبات حسنه است.
شیخالاسلام اصفهانی- هیچ همچون مقصودی نبوده است.
نصرتالدوله- بنده هم این معنی را به او نمیدهم ولی این حفظ روابط حسنه که بنده خیلی خواهانم و تأیید میکنم باید اولاً طریقه و طرزش معلوم شود ثانیاً باید تطبیق کردن این مفهوم ما قضایای موجودی مکشوف گردد زیرا آقایان تصدیق دارند ما که اقلیت هستیم و در این قضایا بحث میکنیم در همین دقیقه و آن نمیخواهیم یک سیاست تازهای در یک مملکت تازه بدون هیچ سابقه بگذاریم. ما یک سوابقی داریم و یک چیزهائی که در مملکت ما هست و یک چیزهایی موجود است که آنها را به گفتن و نهفتن نمیشود معلوم کرد بلکه باید تطبیق کرد که مناسبات حسنه با این وضعیات از چه راه ممکن است بنده باز به قول خود آقای وزیر خارجه که فرمودند: پروگرامی که دولت به مجلس میآورد در حقیقت از برای ذکر آن قسمت از قضایائی است که در آنها اختلاف نظر ممکن است پیدا شود تا معلوم شود که موافقت و مخالفت بر روی کدام یک از دو طرف است تا دولت و مملکت تکلیف خودش را بداند و معلوم شود طریقه که محبوب اکثریت یا اتفاق یک مجلس است کدام طریقه است. مثلاً ما باید بدانیم که این حفظ مناسبات نمیتواند یک طرفی باشد زیرا هر معامله در دنیا متقابله است و برای ا ین که مجلس و مردم مملکت ما بتوانند موفق شوند مناسبات خوب مابین خودشان و دیگران و خارجیها را حفظ کنند و باید مطمئن باشند که مناسبات از دولت طرف هم محفوظ میماند و باید بدانند که آیا در قضایای موجوده و جاریه مملکت یک موادی هست که مخالفت با مناسبات حسنه داشته باشد یا نه؟ علاوه بر آن من خیلی خوشوقت و شایق بودم هیئت محترم دولت در ضمن این اظهار و انشاء این اصل که یک حقیقت مطلقی است یک حد و قیدی هم از برای آن در بدو امر قائل شدند تا هم یگانه و بیگانه و هم اجنبی و هم داخلی بدانند حدی که دولت و مجلس شورای ملی و مردم این مملکت برای حفظ مناسبات حسنه خود قائل هستند آن حد کدام است و چنانچه سابقاً در پروگرام خودمان ما نوشتیم این حد تا وقتی است که سیاست دگران منافی با استقلال و آزادی و ترقی ما نباشد و در هر کدام از اینها در موقع خودش یک مبحثی دارد. برای این که ممکن است یک عملیاتی منافی با ترقی بشود که شاید در بدو امر بشود آن قضیه را منافی با استقلال فرض کرد اگر چه مدافعه در امور یک مملکتی از هر حیث و به هر ترتیب که باشد طبعاً مخالف با استقلال است به این جهت بنده میل داشتم حفظ مناسبات حسنه را در این پروگرام مفید به این قید رسمی شده باشد.
شیخالاسلام- مفید است.
نصرتالدوله- و ما باید خیلی دقیق باشیم و از تجربیات گذشته نتیجه بگیریم اگر یک قومی مثل یک فردی مفید بود و بواسطه خلقتش یا اخلاق طبیعی همیشه در یک حد باشد یا اگر یک وقتی یک راهی رفت و دید این راه صحیح نیست دیگر از آن راه نتوانست بگردد بنابراین هیچ نوع ترقی و استفاده در گذشته و آینده برای مردم ممالک در آن ممکن میشود و بزرگترین اصل در سیاست تجربه گرفتن است برای ما در صفحات تاریخ دیدهایم که هیچ فردی و هیچ قومی هیچ حکومتی و هیچ ملتی نمیتواند بگوید ما هیچوقت اشتباه نمیکنیم ما تا بحال در تاریخ چنین چیزی ندیدهایم همیشه زندگانی سیاسی و تاریخی اقوام و ملل دنیا زندگانی تکاملی است از روی تجربه از عملیات خود و از روشن کردن زمینههای آتیه بواسطه عملیات سابقین خودشان است و ما هم یابد نظر بگریم بدبختیهایی که از سالهای عدیده و از قرون عدیده به این مملکت حمله ور بودن و بدبختیهایی که این قوم و ملت را با تمام آن مرجحات طبیعی و خدادادی که در آن هست و با تمام آن استعدادی که در افراد این ملت و در این مملکت برای آبادی و ترقی همه آن خطرات و بدبختیهایی که ما را همیشه عقب انداخته و در یک حدودی که از حیث طبیعی و لیاقت آن حدود سزاوار ما نبودهاند نگاهداشته است اینها از کجا آمدهاند، از دست خارجیها بر ما وارده شده و این خطر بواسطه این بوده است که ما نتوانستیم در مملکت خودمان مسائل را از هم تفکیک کنیم. منجمله آن چه بنده عرض کردم در سوابق نزدیک هیچ ندیدم که ممکن شده با قضایای ثروتی در این مملکت از مدار سیاست دیگران آزاد باشد این یک فقر عمومی است و یک بدبختی است که ما هم در هر موقع و در هر حال باید آن را در نظر بگیریم و هر سیاستی را که اتخاذ میکنیم بر احتراز از این قبیل مسائل و مبنی بر خلاصی از این اسارت باشد مناسبات حسنه برای بهترین سیاستها است اما به شرط این که قضایای ثروتی مان در این مملکت در تحت یک فشارها و تضییقات ظاهری و باطنی نباشد و به موجب مراسله و پروتست و تشدّدات تضییقاتی به ما وارد نیاورند البته این مسائل مستقیماً مربوط به سیاست است ما بایستی مسائل را در نظر بگیریم و وقتی که دم از حد مناسبات حسنه میزنیم و در مقدمه این قانون مینویسیم سعی در حفظ مناسبات حسنه از قضایا حذر کنیم و ببینیم تا کجا میخواهیم برویم و تا کجا صلاح ما است. بنده همانطور که عرض کردم این مطالبی را که اظهار میکنم یا بعد میگویم برای توضیح خواستن است منتهی اگر به طور سئوال خشک و خالی این اظهارات را نمیکنم برای این است که برای سامعین خواه هیئت دولت باشند یا سایر همکاران من عقیده و فکر من روشن شود واِلا چنانکه عرض کردم دلیلی ندارم غیر از طرف خوب این موضوع چیز دیگری را معتقد باشم مثلاً وقتی که ما یک پروگرامی را مطرح میکنیم و در آن بحث میکنیم به عقیده بنده بهترین مواقع است که اگر یک مسائل مفصل و مهمی در مملکت ما یا در اطراف مملکت یک مسائل مهمی در جریان هستند و میتوانند به قضایای حیاتی و سیاسی ما ارتباط داشته باشند در نظر بگیریم و راجع به آنها در این جا صحبت کنیم و مذاکره کنیم امروز اگر آقایان بیدار شوند کما اینکه بیدار شدهاند و علائم و آثارش دیده شد که بعضی از نمایندگان محترم جنوب مخصوصاً آقای شیخالاسلام اصفهانی در اواخر کابینه آقای قوامالسلطنه راجع به قضایای جنوبی و خلیج شرحی میفرمودند و پیدا بود که آقایان دقیق هستند پس وقتی بهتر از حالا برای پیش بینی و جلوگیری از این مسائل نیست ولی ایرادی که ممکن است متوجه من شود ممکن است از دو نقطه نظر باشد یکی اینکه از نقطه نظر سابقه خدمتم در رشتههای مربوط به سیاست خارجی دولتی ممکن است ایراد بشود که چرا باید یک قضایائی بحث شود در صورتی که شاید بحث نشدن و گفته نشدنش بهتر باشد یکی دیگر اینکه ممکن است به من ایراد شود که از نقطه نظر مردود بودن و اقلیت و اکثریت این عرایض را عرض میکنم و برا این که از این دو ایراد جلوگیری کرده باشم نطقی را در پروگرام آقای قوامالسلطنه در آن موقعی که من جزء اکثریت بودم و مدافع کابینه ایشان هم بودم و از طرز سیاستی هم که نسبت به امور خارجی در دست گرفته بودند مطمئن بودم و قبلاً یک قسمتی از آن را عمل کرده بودند در همان موقع یک اظهاراتی کردم که آن اظهارات را عیناً امروز از روی دفتر مجلس شورای ملی که البته سندیت هم دارد، استدعا کردم که برای این جلسه به بنده به طور امانت بدهند تا بنده بخوانم و آقایان دو مطلب را یکی اینکه بنده از سیاست مخفی و مستور و سیاست کابینه وزارت خارجه اعتراض دارم و قائل هستم به اینکه باید با تناسب اخلاقی زمان رو به ترقی و تکامل رفت. در این دوره بعد از جنگ بین المللی یکی از بزرگترین چیزهائی که در دنیا با یک طنطنه بزرگی جلو رفت قضیه تبدیل سیاست مخفی و کابینه بود نه سیاسی روشن و منشاء این سیاست بواسطه اظهارات و عقایدی بود که رئیس جمهوری آمریکا (مستر ویلسون) در آن چند ماده که طرح کرده و تا وقتی که خودش بود و ناظر بر عملیاتش بود این سیاست را تعقیب کرد و فوق العاده اصرار داشت چنانچه در عقد اتحاد جامعه ملل که این ممکلت و دولت هم به موجب رأی نمایندگان محترم که در همین مجلس دادهاند یکی از اعضاء آن جامعه هستند و بایستی آن قضایا را در نظر بگیرند در آن جا هم یک اشارههایی نسبت به این نوع از سیاست هست ولی بطور محدود و سیاست واضح و روشن برای ما که یک دولت و ملتی هستیم که در مقابل دُوَل و ملل دنیا که قوای مادی شان از ما زیادتر است و یا ضعیف و کوچک قلم میرویم ولو اخلاقاً از هیچیک از آنها کوچکتر و کمتر نباشیم منتها درجه لازم است ...
شیخالاسلام- از هیچکدام کمتر نیستیم
نصرتالدوله- عقیده بنده هم این است و عرض کردم اخلاقاً. اما از نقطه تمدن و علوم جدید قائلم که ما از آنها خیلی عقب هستیم ولی از نقطه نظر اخلاقی از آنها باز نمیمانیم برای ما یک همچو سیاستی فوق العاده لازم است در آن موقع خطاب به آقای رئیسالوزراء (قوامالسلطنه) نمودم و عرض کردم.ولی چیزی که مرا به این کرسی نطق آورده است این است که میخواهم ببینم آیا عبارت پروگرام دولت از برای طرح سیاست خارجی در مجلس شورای ملی و عرضه داشتن آن به افکار عامه کافی است یا خیر؟ تصور میکنم و یقین دارم آقایان نمایندگان مثل من انتظار داشتند که دولت در موقعی که پس از شش سال دوره فترت دورهای که فاقد مرکز صلاحیت دار ملی برای مداخله حقه در سیاست بوده است امروز مصادف با مجلس شوری میشود سیاست خارجی را روشن تر و تصمیم عملی خودش را واضح تر از این اظهار کند تا وکلاء را بیشتر قادر به تقویت خود نماید این جا دیگر طولانی است و مسائل را دیگر نمیخواهم مجدداً عرض کنم و بالاخره این جا مجدداً عرض کردهام ولی تنقید من راجع به رویه و اسلوب کهنه است که از هر حیث ناموافق با احتیاجات فعلی و افکار امروزی است و آن نهفتن حقایق استتار وقایع و بالاخره قائل شدن به سیاست مخفی و اعتقاد به مقایر دیپلماتیکی و پلیتیکی یا به عبارت آخری کابینههای وزارتی است. آقای رئیسالوزراء فرق این پردههای اوهام و ترک این کهنه پرستیها و سلب اعتقاد از جمودت در این سابقهها از شأن شما و از وظایف اولیه این مجلس و نمایندگان دوره چهارم است.این عین عبارت و الفاظ و عقیدهای است که من در صورت موافقت با رئیسالوزرای وقت اظهار کردم پس البته از این حیث به من ایرادی نخواهد شد که چرا معتقدم به اینکه بایستی سیاست خارجی ما روشن باشد یعنی نه فقط از برای هیئت دولت و مجلس شورای ملی روشن باشد بلکه بنده معتقدم که سیاست خارجی مملکت ما برای عموم مردم از هر طبقه که باشد باید اصول آن روشن باشد و جریان وقایع و اصول مهمه آن در نظر همه واضح باشد در این صورت بنده میخواهم بپرسم و میخواهم بدانم که چه نوع ما باید از این مناسبات حسنه را که نهایت آرزومندی را به حفظ آن داریم چه نوع آنها را با یک قضایا و وقایعی باید تطبیق کنیم و راه حفظ مناسبات حسنه بطور عملی چیست در اثنای بیانات خودم اشاره کردم به اظهارات آقای شیخالاسلام و بعضی نمایندگان محترم خوب است راجع به وضعیات جزایر خلیج فارس که یک قضیهای است که گمان میکنم حفظ مناسبات حسنه با این مسائل هم باید ارتباط داشته باشد و همانطور اشاره میکنم به اظهاراتی که قبلا شده است و حالا هم خودم تأیید میکنم و عرض میکنم مناسبات حسنه به چه قسم با این قضایا تطبیق میشود و با بودن این قشونهای خارجی و اجنبی در بنادر و نرفتن آنها در مقابل پروتستهای موالی دولت در این صورت ما مناسبات حسنه را چطور تطبیق میکنیم و حفظ مناسبات حسنه را که به آن علاقه زیاد داریم چطور مینمائیم. آقای رئیسالوزراء راهی که برای این امر تشخیص دادهاند و راهی را که اندیشیدهاند از برای اینکه روابط حسنه را با این حوادث تطبیق کنند چیست؟ و این سئوال بنده برای این است که قضایا برای عموم مردم روشن شود برای اینکه ممکن است در آن راه با همدیگر توافق نظر پیدا کنیم و ممکن است بعد از شنیدن جوابهای شخص رئیس محترم دولت یا آقای وزیر امور خارجه در یک محضر رسمی که ناچار یک تعهدات رسمی است بنده نهایت موافقت را با نظریات دولت پیدا کنم و نیز ممکن است که از حال تردید بیرون بیاییم و بگویم با این طرز و طریقه عمل موافق نیستم این است که میخواهم بدانم حفظ مناسبات حسنه را چطور با این قضایا تطبیق میکنید و همچین میخواهم بدانم هیئت محترم دولت که در یک موقع خیلی مهم تشکیل شده و با دسائس که در سرحدات غربی ما دارد اتفاق میافتد تصادف کرده آیا در این مدت چهل پنجاه روزی که مطالعه کردهاند چه راه و سیاستی نسبت به قضیه کردستان و استقلال کُرد که از قضایای حیاتی این مملکت است چه فکری کردهاند؟ قضیه کردستان یک سوابق خیلی زیادی دارد در چند سال قبل آقای وزیر خارجه فعلی خودشان شاهد این قضایا بودند و در خدمت خودشان ما در اروپا بودیم وقتی که این مسئله شروع میشد و این عنواناتی که پیش آمده بود برای مملکت ما یک خطرات عظیمی را تهیه کرده بود و حالا هم دارد و تا باقی باشد آن خطرات را خواهد داشت اراضی کُردنشین مشترک بین ایران و عثمانی قدیم را وقتی نقشه کشیدند یک تقسیمات عمده و انفرادی برای آنها گرفتند.کُردنشین ایران دارای یک میلیون نفوس است و کردنشین عثمانی دارای یک میلیون و هفتصد هزار جمعیت است و کلیه جمعیتی که در اراضی کردنشین سکونت دارند دو میلیون و هفتصد هزار نفر است. ما باید بدانیم که استقلال کُرد نسبت به ما چه تأثیر دارد و این قضیه موحش که شیخ محمودی از موصل به عنوان ملک محمود قیام میکند و وزیر داخله خودش را به طرف اکراد و عشایر ایران میفرستد چه قضیهای است.اینها یک چیزهائی است که در جراید ایران و جراید خارجه میبینیم و یک قسمتهایی از آن را در بانک کردستان که جریده رسمی کُرد است دیده میشود و آیا اینها چه صورتی خواهد داشت؟ بنده به عقیده خودم روشن کردن این مسائل و مطرح کردن آنها را در این جا نه تنها مطابق فکر آزاد و فکر نماینده که خودش را در حدود یک تکالیفی موظف به ادای نمایندگی می داند لازم می دانم بلکه از حدود صرفه مملکت هم خارج نمی دانم و روشن کردن این مسائل را خیلی بهتر می دانم برای اینکه هزار نوع افکار و خیالات و اوهام ممکن است درباره این ابتلائات برای مردم پیدا شود که شاید هیچ اصل نداشته باشد و ممکن است از برای دولت اسباب زحمت شود و این خیالات مانع از این شود که هیئت دولت در حفظ مناسبات حسنه بطوری که لازمه سیاست است رفتار کند و شاید تولید یک سوء ظنها و یک بغض و کینهها و یک عداوتها بشود که تمام آنها برای حفظ مناسبات حسنه مضر باشد.در پروگرام هیئت محترم دولت در ماده اول در آن قسمتی که راجع به حفظ مناسبات حسنه با همسایه شمالی است قضیه بیشتر تشریح شده و مینویسد انجام قراردادهای تجارتی و پستی و تلگرافی با دولت روسیه به طریقی که با مصالح مملکت توافق داشته باشد.البته این مطلب از مسائل خیلی مهم و مبتلا به امروزه است. مردم این مملکت تمام محتاج و علاقمند هستند به اینکه ابواب تجارتشان با دولت و ملت روسیه مفتوح باشد و همه علاقمند و آرزومند هستیم که هیچ نوع عایق و مانع و مشکلی در تجارت روابط تجارتی بین ما و روسیه نباشد ولی تصدیق می فرمائید که این قضیه مرامی نیست و قضیهای است که هر روزه و هر ساعتی که در انجام و اجرای آن تأخیر شود یک ضرر عمده به مردم این مملکت متوجه میشود و بنده خیلی امیدوار بودم و انتظار داشتم در موقعی که هیئت محترم دولت به مجلس میآید و پروگرام خود را تقدیم مجلس میکند این قضیه یک مسئله ختم شده باشد و در حقیقت نهایت امیدواری را به این مطلب داشتم و دیروز و پریروز اظهارات آقای وزیر خارجه در این زمینه قدری بنده را متحیّر کرد زیرا از اظهارات ایشان این طور استفاده کردم که هنوز این مطلب انجام نگرفته و هنوز راه وفق دادن این احتیاجات با مصالح ما پیدا نشده در صورتی که بنده انتظار داشتم که در نتیجه مطالعات مدت تشکیل کابینه این قضیه از قضایای حل شده باشد و تمام مردم هم این انتظار را دارند و امیدوارم همان طور هم بشود زیرا همانطور که عرض کردم احتیاج ما در این مطلب یک احتیاج مبرمی است و تمام مردم شمال مملکت از گیلان و مازندران و آذربایجان و تمام قطعات شمالی برای فروختن امتعه که قابل خراب شدن است منتظر انجام این امر هستند و اینها چیزهایی نیست که بتوان تحمل کرد و هر چه زودتر این مسئله تمام بشود بهتر است.نسبت به این قضیه هم باز از نقطه نظر صلاح اندیشی هم از برای هیئت محترم دولت و هم از برای خودمان که نمایندگان مردم هستم تصور میکنم از نگرانی خارج کردن و تأمین دادم مردم بهتر از هر راه و روشن کردن مسائل و به اطلاع عامه رساندن این قضایا است نه اینکه یک فرد خیلی خویش بینی مثل بنده مدت یک ماه چهل روز در انتظار انجام این مسئله باشد یا اینکه بالعکس در بدبینی باشد تجار و ساکنین و مالکین و زارعین و فلاحین تمام خطه شمالی ما به این قضیه علاقمند هستند.نه تنها رابطه اعاشه این مسائل از نگرانی بیرون میآیند بلکه خود آنها به واسطه اینکه ذی نفع هستند و شاید بتوانند یک استفاده هائی بکنند فوق العاده جالب توجه آنها خواهد بود و البته بنده یقین دارم نسبت به این قضایائی که اظهار کردم و توضیحاتی را که با کمال صدق نیت و خلوص عقیدت از رئیس محترم دولت تقاضا کردم خود ایشان بهترین گواه این صدق نیست و خلوص عقیدت بنده خواهند بود و البته یقین دارم در مقابل جوابهایی که خواهند فرمود بنده خواهم شنید معلوم خواهد شد که حفظ مناسبات حسنه به چه ترتیب خواهد شد.یک قسمت دیگری هم این است که البته هر سیاست و هر کار و هر عملی با وسائل کار و با وسائل مهیا بهتر اینجام می گرد هر کس در سیاست خارجه بحث کند و هر کس که نظرش را به قضایای مربوط به سیاست خارجی این مملکت یا هر مملکتی معطوف بدارد باید وزارت خارجه یا مأمورین آن وزارتخانه و اعمال اجرای آن سیاست را هم در نظر بگیرد و در این موقع من خیلی خوشوقتم که طرف مکالمه و طرف خطاب من شخص محترم آقای ذکاءالملک هستند که ایشان در مدت یک سال تمام با من در اروپا بودند و طرز رفتار مأمورین دولت را ملاحظه نمودند و یقین دارم با آن اخلاقی که در ایشان میشناسم هیچوقت در پشت این کرسی کتمان آنها را نمی نکند بنده میخواهم ببینم هیئت دولت و وزیر خارجه برای اصلاحاتی که در این قسمت لازم است و عملیاتی که در این رشته باشد بکنند تا بتوانند سیاست خارجی مملکت را محفوظ بدارند و سیاست حسنه را تهیه کند چه فکری کردهاند.بنده به قول خود آقای وزیر امور خارجه که در این جا فرمودند اجرای قانون که از مجلس گذشته است وظیفه دولت است و محتاج به ذکر در پروگرام نیست استشهاد نبوده و میخواهم بدانم ایشان مخصوصاً نسبت به قانونی که در این مجلس راجع به مدت توقف مأمورین سیاسی در خارجه گذشته است چه فکری کردهاند بنده این ایراد را به کابینه سابق هم داشتم و در همین مجلس با اینکه مخبر کمیسیون بودجه و از مدافعین دولت بودم گفتم من از این بودجه دفاع نمیکنم چرا؟ برای اینکه من قادر به این نیستم که بدانم معنی این مطلب چیست و چطور میتوانم این قضایا را با یکدیگر جمع کنم که یک قانونی از طرف قوه مقننه وضع بشود موقع اجرای آن هم برسد و قوه مجریه که خودش را موظف به اجرای قانون می داند تکامل کند و بعد باز بیاید از همان مجلس و قوه مقننه پول بخواهد؟این را من در موقعی که کابینه آقای قوامالسلطنه عهده دار زمام امور مملکت بود گفتم و حالا هم به این عقیده باقی هستم و تصور میکنم عموم رفقای من خواه در اقلیت باشند خواه در اکثریت در این قضایا با یکدیگر همصدا و موافق هستم که اجرای قانون را از دولت باید خواست. هر قانونی که وضع شده باشد اگر دولت نمیتواند اجرا کند باید به مجلس بیاید و نقض آن قانون را با دلیل از خود مقنن بخواهد واِلا قانونی که به قوه خودش باقی است باید اجرا بشود علیالخصوص که یک قانونی اجرای ناقص هم پیدا کند آنوقت ملاحظه بفرمائید که چقدر ظلم و بی اعتدالی میشود چنانکه در همین قانون بطور ناقص اجرا شده و برای بعضی موجب بدبختی شده برای کی؟ تصور می فرمائید برای مأمور ین وظیفه ناشناس؟ خیر بلکه برای آن مأمورین بدبخت بیچاره که به مجرد ابلاغ چون میبینند قانون محروم شان کرده بر میگردند و شغل و مأموریت خودشان را رها میکنند و میآیند در این مملکت و آن وقت مثل غفارخان و صدقالسلطنه و میرزا علی اکبر خان بهمن باید سلندر و ویلان و بی مخارج بمانند و هیچکس هم از ایشان احوالی نپرسد. این بوده است طریقه اجرای این قانون. طریقه اجرای آن این است که وقتی مأمورینی در خارجه دوره خدمتشان به سر رسید باید ابلاغ شوند و بیایند در سر پستهای داخلی این مملکت مشغول خدمت باشند و به جای آنها هم آقایان مدیران و رؤسای اداراتی که هیچ میل ندارند از صندلی خود برخیزند به جای آنها بروند اگر چه تصور نمیکنم مأمورین وزارت خارجه اینطور باشند چون از حالات آنها اطلاع دارم که اغلب شان میل دارند به خارج بروند منتهی جایش نیست ولی اشخاصی که به این قانون اطاعت نکردهاند هنوز سر جایشان هستند و این هم یک نوع سرپیچی است و البته اجرای ناقص یک قانون این تأثیرات را مینماید. تأثیراتش به ظلم و بی اعتدالی است به این جهت من از آقای رئیسالوزراء و آقای وزیر خارجه استدعای جدی دارم که برای حفظ شرافت قانون و وکلائی که این قانون را تصویب کردهاند بفرمایند چه فکری برای این قانون کردهاند؟ و اگر صلاح نمی دانند اجرا شود و میخواهند نقض کنند فوری بیایند به مجلس و دلائل نقضش را هم بگویند و از ما نقض آنرا بخواهند و ما حکمیت میکنیم واِلا اگر این نظریه را نداشته باشند اجراء نمایند زیرا حفظ روابط حسنه و حفظ سیاست خارجه در یک مملکت شوروی در لوای احترام و اطاعت قانون است قانون بالاتر از تمام افراد است هیچ فردی را نمیشناسیم قانون اساسی فردی را به من معرفی نکرده که خودش بالاتر از قانون بداند و از قانون سرپیچی کند.خطاب من به آن مأمورینی است که در خارجه مینشینند و بعد از آنکه این ابلاغ قانونی به آنها میشود خود را بالاتر از دولت و ملت و قانون اساسی می دانند و متأسفانه تابحال ندیدهام که به آنها بفهمانند اینطور نیست و امیدوارم آقای ذکاءالملک با آن حلم و ملایمت و حسن اخلاق معروف که شهره ایرانند همان طور هم شدهاند که مقید به قانون هستند و من از شما آقای ذکاءالملک تقاضا دارم که شما صندلی این وزارت خارجه را قبول نکنید و نگاه ندارید مگر اینکه تکلیف این قانون را معین کنید واِلا با زندگی و سابقه شما و با عقیدهای که مردم نسبت بهش ما دارند این امر مغایرت پیدا خواهد کرد.
رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه)
سلیمان میرزا- مذاکرات طولانی حضرت والا شاهزاده نصرتالدوله را این بنده میتوانم به چهار فصل قسمت کنم که با وجود تبحر ایشان در نظامنامه داخلی و قانون اساسی و حقوق و سایر قوانین یک قسمت را بنده ملتفت نشدم خودشان توضیح خواهند داد فصل اول فرمایشات ایشان یک حکایت و تاریخچه از حزبی که در اول امر به اسم اصلاح طلب تشکیل شده بود و اصلاح طلب از آن لغت هائی است که همه آقایان می دانند با وجود اینکه می دانم مکرر در این مجلس گفته شده است آقایانی که در این حزب بودهاند میل دارند عملاً کار بکنند از لغت تزیین دادن اجتناب میورزند میتوانم با کمال ادب عرض کنم که این یکی از ترتیبات و نمایشات بود که سابقاً احزاب برای جمعیت خودشان میگذاشتند از برای اینکه مفهوم مخالفش را به مخالفین خودشان بنمایانند هر چند که آقایان آن مفهوم مخالفی به مخالفین خودشان نگذاشتند باری از آن حزب پنج نفر اصلاح طلب و بعد تبدیل به اکثریت یک تاریخچه فرمودند بنده در آن قسمت لازم نمی دانم داخل شوم جزء پروگرام نیست. یک قسمت اخیر آنرا عرض میکنم چون فرمودند هر چیز و از کجا که مناسبت با سیاست خارجه باشد این موقع میتوان داخل نمود با این که ایشان فرمودند اگر اینطور تفسیر کنیم البته حق با ایشان است میتوانند همه قسم فرمایشات بفرمایند ولی چون بنده این اصل را قائل نیستم و همانطور که آقای رئیس محترم مجلس فرمودند که به عقیده بنده خارج از موضوع ماده یک است چون در اظهار عقیده آزاد هستم بنابراین بنده داخل نمیشوم. قسمت اخیر فصل چهارم نصایح و محبتها و تقاضاهائی یا خیر اندیشیهایی بود برای وزیر امور خارجه و بعد به آقای وزیر امور خارجه نسبت دادند که از حیث علم و مال اندیشی و خیرخواهی و البته معلوم است ایشان هم با آن علم و تمجیداتی که از ایشان فرمودند و در خور تمام آن تمجیدات هستند در موقع عمل خود البته در نظر خواهند داشت آنهم به من مربوط نیست آقای وزیر خارجه خودشان با عملیات ثابت میکنند آن نصایح را خود دانند و ایشان بنده چیزی را که داخل آن میشوم مطالبی است که راجع به ماده اول پروگرام فرمودند و باز هم در قسمت سوم فرمایشات ایشان قدری راجع به قانون بود مخصوصاً در خصوص قانونی که راجع به مأمورین خارجه گذشت و هشت ماه و دو ماه در کابینه سابق به آن عمل نشده بود و همه ظلم هائی که به آن سه چهار نفر نسبت دادند در این کابینه نشده است و از عملیات کابینه سابق بوده است که اگر اجرای شان این شده است و به کابینه حاضر مربوط نیست اگر خیر عمل نکردهاند و این صدمات به این سه نفر وارد شده است و قانون اجرا نشده باز به اشخاص حاضر مربوط نیست به اشخاصی مربوط است که از ایشان دفاع میفرمودند یک دفعه یادآوری و سئوال کردند یک دفعه هم در ضمن بودجه اظهار نمودند ولی سایر رفقای محترم اکثریت شان با آن حرارتی که امشب شاهزاده نصرت الدوله فرمودند در این سئوال اساسی و حیاتی و مماتی هیچ سئوال و استیضاحی نکردند و متعجبانه امشب در پروگرام هم استیضاح میکنند و هم سئوال. ماده اول با آن آهنگ شدید و سخت و یک حرارتها و زدن بر روی کرسی خطابه با مشت از کاری که کابینه سابق کرده است استیضاح میکنند.
نصرتالدوله- اینطور نیست حضرت والا. - بلی صحبتهایی بود که فرمودید و مشت هم زدید لحظه هم نگذشته و همه دیدند اعمالی که آن کابینه در مدت زمامداری خودش به آن عمل کرده است از کابینهای که امشب شب اول است که پروگرامش را تقدیم مجلس کرده و تحت مداقه است سئوال میکنند و امروز یک فراموشی برای اکثریت دیروز که امروز جزء اقلیت هستند حاصل شده است چون یک دفعه از اقلیت به اکثریت رفتهاند مستلزم همین فراموشی است حالا بنده باید یادآوری شان بکنم که آقایان در مدت زمامداری خود این قوانین را اجرا نفرمودند و این بار سنگین مسئولیت را که خودتان به دوش گرفتید و در این مدت مسئول مقدرات این مملکت شدهاند و کابینه که از آن دفاع میفرمودید این قانون و سایر قوانین را قبول و اجرا نکرده و همان هیئت دولتی که از آن دفاع میفرمودید و ما با آن مخالف بودیم این قانون را اجرا نکرده و عدلیه ما را اینطور اصلاح کرده حالا این دولتی که تازه شروع به کار کرده و تازه ماده اول پروگرام آن مطرح است در ماده اولش با یک حرارتی استیضاح می فرمائید مهلت بدهید لااقل یک روز بعد از پروگرام استیضاح را میخواستید بفرمائید. البته چون عقیده آزاد است بنده اشکالی ندارم ولی چون آزادی عقیده برای این بنده هم هست بنده هم تذکر میدهم و هم اعمال سابقین را که هنوز در نظرشان هست انجام ندادهاند و خوب است از اشخاصی که هنوز پروگرامشان نگذشته است مؤاخذه نشود لااقل یک مدتی ولو ۲۴ ساعت بعد از گذشتتن پروگرام باشد مهلت بدهند هم سئوال ممکن است هم استیضاح اجرای تمام قوانین و معاهدات را بلافاصله ممکن است در یک شب تقاضا کرد و ممکن است هر کدام از آقایان اکثریت از آقایان اقلیت سابق چپ تر و با حرارت تر شوند در هر حال بنده اشکالی نمیبینم ملاحظه می فرمائید ما گوش میکنیم آقایان صحبت هایشان را بفرمایند وظیفه آزادی نطق همین است که هر قدر میخواهند مذاکره بفرمایند تا مذاکرات کافی بشود زیرا همانطور که حضرت والا شاهزاده نصرتالدوله فرمودند ما هم طالب روشن شدن مطالب و قضایا هستیم اما متأسفانه با اینکه به نام اکثریت و از جانب اکثریت شاهزاده نصرتالدوله اظهار فرمودند ما طالب سیاست روشن هستیم ما روشنی در سیاست کابینه سابق ایشان ندیدیم.
سید یعقوب- چرا ندیدیم؟
سلیمان میرزا- اجازه بفرمائید بنده عرایضم را بکنم بعد جنابعالی هم اجازه بگیرید و پنج ساعت صحبت کنید بنده هم گوش میکنم. بنده رئیس کمیسیون خارجه بودهام اگر در مجلس آقایان ندیدهاند بنده در کمیسیون خارجه هم چیزی ندیدهام مگر همان چند چیزی که از این جا گذشته است. سیاست روشن به این اندازه که ایشان فرمودند و امشب در نظر داشتند و اگر جسارت نباشد قدری هم از حدود قانون اساسی خارج بود زیرا این استیضاح به عقیده بنده با اصل بیست و چهارم تباین داشت شاید هم اشتباه کرده باشم اصل بیست و چهارم میگوید بستن عهدنامهها و مقاوله نامهها اعطای امتیاز است (انحصار) تجارتی و صنعتی و فلاحتی و غیره اعم از اینکه طرف داخله باشد یا خارجه باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد باستثنای عهدنامههایی که استتار آنها صلاح دولت و ملت باشد بنده نمیخواهم عرض کنم این عهدنامه و قراردادها که فرمودند از آن قراردادهائی است که در این ماده به آن اشاره شده یا نه وارد این قسمت نمیشوم ولی در جائی که امروز پروگرام روی میز است خواستن اینکه شما به چه ترتیب و به چه وسیله تمام کارهائی را که تابحال نشده است اجرا میکنید. مثلا در سواحل در بیست و چهار ساعت قشونی را که بنده تا به حال نمیدانستم و امشب اولی دفعهای است که بنده شنیدم قشون اجنبی در خاک ما است چون فرمودند سیاست روشن است نمی دانم این قشون اجنبی بعد از معرفی کابینه آمده است یا سابق بوده ولی رفقای اکثریت سابق اطلاع نداشتهاند چطور با کابینه توحید مساعی میکردند اگر اطلاع داشتند چطور فراموش کردند و ما باید حالا فراموش کاریهای سابق را یادشان بیاوریم در این مدت این مسئله فراموش شده حالا در کابینه که پروگرامش امشب آمده یادشان آمده امشب در ماده اول که حفظ مناسبات حسنه است یادآوری شد در هر صورت خیلی ممنون هستم که لااقل گفته شد آیا توضیحاتی که میخواستند تصور میکنم راهش خیلی خوب در پروگرام معین شده در صورتی که پروگرام سابق دولت که در دست هست در این ماده وقتی رسیده همین جمله را نوشته است (حفظ مناسبات حسنه با دُوَل متحابه) با دُوَل متحابه وقتی پروگرام آقای قوامالسلطنه مراجعه بفرمائید همین ماده را در فصل اولش نوشتند بلی همانطور که تذکر دادند در این جا هم همین سئوالات شده ولی خوب بود جوابهای رئیس دولت آنوقت را هم میخواندند در هر حال دولت حاضر در پروگرام خود معین کرده حفظ مناسبات حسنه با دُوَل متحابه در جلسه گذشته هم آقای وزیر امور خارجه توضیح دادند یعنی با رعایت بی طرفی و عدم تمایل به هیچ طرف و این توضیح هم محتاج نبود زیرا در این جا نوشته است آن جا قراردادهای تجارتی و پستی و تلگرافی با دولت روسیه به طریقی که با مصالح مملکت توافقی داشته باشد و عقد قرارداد پستی با دولت افغانستان این توضیح را هم اگر مینوشتند مثل اینکه در پروگرام سابق آقای قوامالسلطنه هم ننوشتند و واضح بود و البته هیچ دولتی نمیخواهد قراردادی ببندد که بر ضرر مملکت ایران باشد اگر در تاریخ از این قراردادها بسته شده است دیدهایم که عملی نشده است و هیچکس آنرا نشناخته است ملت یک قراردادی را که برخلاف مصالحش باشد به رسمیت نمیشناسد ولو آنکه اشخاص رسمی آنها را بشناسند ما هم که وکیل هستیم حق بستن یک چنین قراردادی را که برخلاف صلاح و خیر مملکت باشد نداریم اختیارات ما و وزارت آقایان همانطور که آقای نصرتالدوله میخواستند روشن باشد محدود به حدودی است که از هر چیز مقدم تر آن ایرانی بودن و حفظ استقلال مملکت و وطن و آزادی ما است و اتفاق کلمه در این مسئله است هر اصل و قرارداد وقتی که روی کاغذ بیاید برخلاف اصول مسلم قابل شکستن و دریدن و سوزاندن و معدوم کردن است و ملت آنرا قبول نمیکند
(صحیح است)
ملت از روز اول آنرا اجرا نمیکنند و دنیا او ار لغو می دانند و محتاج نیست این را تکرار کنیم زیرا از اصول مسلمه است البته وقتی که مصالح مملکت و خیر مملکت را ما میخواهیم چون فرمودند معامله متقابله البته آن دولتی هم که با ما قرارداد میبندد آن هم منافع خودش را حفظ میکند و در عالم ملت و مملکت خودش منافع خود را میخواهد وقتی قرارداد از طرفین بسته میشود که مطابق منافع مشترکه طرفین نشد اصلاً آن قرارداد بسته نخواهد شد نه برای ما بلکه برای تمام دُوَل چنانکه در خیلی از این کنفرانسها که مخصوصاً در سنوات اخیر تشکیل شده است خیلی از قراردادها تمام نشده است زیرا منافع طرفین را تأمین نمی کرده است و صورت پذیر نمی شده است شرحی هم راجع به مسئله تجارت اقتصادیات فرمودند و در ضمن یادآوری کردند که معاملات اقتصادی باید طوری باشد که با سیاست مخلوط نباشد بنده از شخص ایشان این جمله را میپرسم آنچه که بنده شنیدهام تمام معاملات اقتصادی که در دنیا شده است اول به عنوان سیاسی بوده و هر معامله سیاسی عنوانش اقتصادی بوده و استعمارهایی که کردهاند اول اساسش بر روی باز شدن تجارت بوده ولیکن دولت و ملت زنده آن دولت و ملتی است که وقتی قرارداد تجارتی میبندد ملاحظه سیاسی اش را هم بکند و طوری آن قرارداد تجارتی را ببندد که از برای خودش هم از حیث سیاست و اقتصاد و تجارت منفعت داشته باشد و به مصلحت او باشد واِلا بنده نمی دانم چطور ممکن است با دولتی قراردادی بسته شده که کاملاً از نقطه نظر تجارتی باشد این را بنده ملتفت نمیشوم و همانطور که فرمودند یک ظاهری دارد و یک باطنی و حتیالامکان منافع اقتصادی و معاملات عموماً از برای این است که باید سعی کرد با منافع سیاسی مزاحمت نداشته باشد چه مزاحمت دارد که ما به اتفاق آراء به آوردن مستشار آمریکائی رأی بدهیم برای اینکه می دانیم در این مسئله نسبتهای سیاسی هیچ نیست و ضرری در سیاست ما وارد نمیشود بنابراین کاملاً موافقت میکنم شاید در موقع دیگر موافقت نکنم راجع به اینکه ماه باید از تجربیات گذشته از اتفاقات گذشته برای آینده استفاده کنیم محقّقاً همینطور است در خصوص این ماده و بعد از تجربیات گذشته یک قدری راه استفاده در دست آمده است اگر در پروگرام سابق نوشته شده بود حفظ مناسبات حسنه با دُوَل متحابه راهش را آن تجربیات گذشته معین کرده و در این پروگرام یک قسمت ما به الابنلائیکه از برای این مملکت مدت مدیدی پیش آمده بود رفع شده و حالا مجبورم یادآوری را که ایشان در کابینه سابق در باب تطبیق تجارت فرمودند عرض کنم بنده نمیخواهم از کابینه سابق تنقید و استیضاح کنم کما اینکه حضرت والا از یک کابینه که هنوز پروگرام آن نگذشته استیضاح کردند البته کابینه سابق که فعلاً سر کار نیست اقدامات خودش را کرده است اما نتیجه ترتیبات اقتصادی و تجارتی که امروز می گوئیم در کابینه سابق هم با آن مدت متمادی وقت موفق با انجامش تشدید باللعحب بنده میبینم به قدری آرزو دارند که میخواهند همین امشب قراردادها تجارتی و اقتصادی را که در تمام این مدت نشده بود از جیبشان در بیاورند و روی میز مجلس بگذارند در صورتی که شاید بعد از بنده از طرف دولت توضیح داده شود که شاید موفقیتهای زیادی هم در این مدت کم حاصل نمودهاند و ممکن است خود آقایان توضیح بدهند اطلاعات بنده ناقص است اقداماتی که لازم بوده است در این زمینه شده است بنابراین امیدوار هستم خیلی زود با این شرحی که در این جا نوشته شده قراردادهای طرفین با توافق منافع و مصالح طرفین بسته شود و این قسمت اقتصادی و تجارتی کاملاً تأمین شود و اولین قدمی باشد که ما به طرف اقتصاد و ثروت برداشتهایم اما یک مسئله دیگری که خیلی به نظر بنده مهم بود این جا ذکر شد که باز هم از یک نظر راجع به ماده اول نیست ولی از یک نظر هم مربوط است. اگر در خارج مملکت ما یک کسی یک خیالی کرده باشد و یک حرفی بزند مثل همان حرفها و آرزوهایی است که ما هم داریم کما اینکه اجداد ما و سلاطین ایران شلاق به روی دریا میزدند و بغاز بوسفر را تهدید میکردند و میگفتند بگذار کشتیها یا پل را درست حرکت بدهیم و ببندیم قشون امپراطور ایران میخواهد رد شود ما هم خیلی از این آرزوها داریم و در خانههای خودمان که نشستهایم خیلی حرفها میزنیم ولی در دنیا اثری نمیکند.
محمد ولی میرزا- تأثیراتش هر روز در سرحدات آذربایجان هست.
سلیمان میرزا- هر روز در کابینه سابق هم بود و حضرت والا فراموش کرده بودند و حالا یادشان آمده است الحمدالله نتیجه تفاوتی که در اکثریت و اقلیت پیدا شده این است که حافظه و حرارتشان خیلی زیاد شده است (خنده حضار) عیبی ندارد فراموش که سابقاً داشتید قدی به حافظه مبدل شده است حافظه ما زیاد میشود و خیلی هم دقیق میشوید و ذره بینی میکنند ماها هم که خیلی بار و جامد با حرارت میشویم دو قوه مثبت و منفی باید همیشه در اداره مملکت باشد حالا اجازه بفرمائید همانطور که آقای تدین پریروز فرمودند از این جملهها که می فرمائید نه مطلب مان فراموش میکنیم نه ساکت پس حرارتهای خود را بفرمائید و حافظه قوی تان با بکار بیندازید بعد بنده حرف میزنم. آقا بنده وکیل سه دوره تقنینیه هستم و سه دوره در این منازعات بودم بنده هم اگر در اول ناقص بودم حالا در دفعه دوم و سومین کامل شدهام و حوصله و تأمل هم دارد و در اطاق سوم هستم اگر فرمایشات آقایان تمام شد بنده عرض خود را بکنم. مسئلهای که خیلی مهم بود و حضرت والا یادآوری کردند مسئله کردستان بود و همانطور که عرض کردم اینها خیالات است فراموش نفرمودهاند پس از آنکه یک قسمتی از عشایر خواستند تمرّد کنند قشون نیرومند ایرانی که در تحت ریاست وزیر و سرکردههای عالی مقام ایرانی هستند به هم دست داده و همان دستها و قدرتها و همان صاحب منصبان و سربازان فداکار حاضرند بلکه بهتر و مجدداً در صورتی که یک عده از عشایر میخواهند برخلاف اوامر مرکز اقدام نمایند بعد از نصیحت همیشه قوه سر نیزه است و با سرنیزه آنها را مجبور به اطاعت و انقیاد خواهند کرد و این خیال شرارت را از سر آنها بیرون خواهند کرد چنانچه سابق هم موفق شدند باز هم به خواست خداوندی قشون نیرومند ما در تحت نظر همان رئیس و صاحب منصبان ما اداره میشود اهالی کردستان هم ایرانی هستند بهتر از همه نمایندگانشان این جا حاضر هستند این نمایندگان مال کردستان اند اهالی کردستان عموماً و کاملاً ایرانی و با ایران موافق و از ایران جدا نیستند و بالفرض اگر یکی دو نفر که در هر جماعت و عشیره و قبیله بد و خوب هست و اگر چند نفر بدان هم در کردستان ایران که سکنه اش را هم فرمودند خیالاتی بکنند باز اگر چه تکرار است ولی مجبورم عرض کنم بعد از نصیحت قشون حاضر است که آنها را مطیع و منقاد بکند و خداوند هم توفیق خواهد داد و نائل به این موفقیت خواهند شد. پس بنده از کردستان صرف نظر میکنم زیرا اهالی کردستان خود را ایرانی می دانند و شیخ محمود هر چه خیال بکند باز به اندازه خیال خودش است و به اندازهای کوچک است که در مجلس شورای ملی ما نباید اسم او را ذکر کنیم. چه اهمیتی دارد یک رئیس عشیرهای یک خیالات کجی در ذهن خودش کرده باشد و در صورتی که تمام اهالی بر علیه او هستند. در مسئله سواحل جنوب هم این جا صحبت شد و گفته شد حق شکنیهایی که میشود تا چه اندازه ما میتوانیم تحمل کنیم البته حد و حدود آن معلوم است تا اندازهای که برخلاف آزادی ما نباشد مشکلاتی که سابقاً وکلای محترم جنوب و آقای شیخالاسلام راجع به خلیج فارس و سایر نقاط اظهار فرمودند آن مشکلات هست و البته باید سعی و اقدامات جدیدی بفرمایند و با آن سابقه تاریخی که آقای مستوفیالممالک و سایر رفقای کابینه شان معلوم است چنانچه راجع به آقای ذکاءالملک خصوصاً ذکر فرمودند آتیه شخص از سابقه اعمالش پیداست آقای مستوفیالممالک وقتی که قضیه اولتیماتوم واقع شد ایشان رئیسالوزراء بودند. شبی بنده در خدمتشان بودم و مسئله اولتیماتوم صحبت میکردم ایشان این عبارت را فرمودند که اگر طرف مقابل یک برونیکی جلو من گرفته باشد و بگوید این اولتیماتوم را تصدیق کن مخصوصاً قسمت اولش راجع به مستشارها من به او میگویم پاشنه برونیک را بکش و پای آن را امضا نخواهم کرد. با یک چنین سیاست و عقیده که ایشان دارند بعد هم همان خواهند بود و همچنین سایر عناصری که در کابینه ایشان هستند البته هر کاری در دنیا وقت میخواهد اگر به طرف وقت ندهیم و همین متوقّع باشیم که در یک ساعت و یک دقیقه کار را بکنند این کارها فقط منحصر به پیغمبران بود که کارهای فوق العاده و معجزه میکردند هیچکس نمیتواند این ادعا را بکند که در آن واحد بدون مذاکره و غیره بگوید من این کار را میکنم. شاهزاده شیخالرئیس در این جا یک محاسبه فرمودند که اگر این بنا را فلان قدر عمله درست کند بعد تناسب ببندیم که هشتاد هزار عمله در چند ساعت میسازند بعد فرمودند از نظر عمل و حساب صحیح هم فرمودند ولی هشتاد هزار عمله نمیتواند پشت سر هم کار کند زیرا وقت لازم است که پی را بسازد بعد دیوار اطاقش را و بالاخره نجار نمیتواند نجاری کند و میکانیسسین نمیتواند سیم بکشد این حساب است که میگوید در سه ساعت هم اگر عددش را زیاد کنیم خواهند کرد حالا هم راجع به سایر قراردادها بنده تذکر میدهم که از نظر اقلیت خیلی خوب است این فرمایشات اما چون آقای مدرس فرمودند آقایان یک اقلیتی هستند با نظریه مثبت بنده میبینم یک اقلیتی هستند همه از منفیها دورتر اگر اقلیت با نظریه مثبت لااقل ۲۴ ساعت وقت بدهند پس از گذشتن پروگرام بفرمایند واِلا با این آهنگ که صحبت شد از هر منفی بافی باصطلاح آقایان منفی باف تر بوده و یک دفعه در آن واحد باید کابینه حاضر در ماده اول پروگرام تخلیه بحرین و اشغال بحرین و تعیین حکومت آن و سایر جزایر و خارج شدن آن قشونی که فرمودند با سایر ترتیبات تمام شد بیاورد در این جا روی میز بگذارد اگر معنی اقلیت مثبت که آقای مدرس فرمودند در عمل این است که ما درس مان را امشب یاد گرفتیم اقلیت مثبت باصطلاح شریف الدوله که در مجلس میگفت در قاموس مجلس اقلیت مثبت امشب ثبت شده اقلیت مثبت یعنی بلافاصله تمام این کارها را در ماده اول بخواهند واِلا وقت و مذاکره لازم است و امیدوار هستیم خیلی زودتر از سابقین مطالبی را که سابقین تمام نکردند یا شروع نکردند تمام آنها به حسن خاتمه بگیرد و در مجلس به معرض مذاکره آقایان اقلیت بیاید که آنوقت هم یک قراردادی فرضاً آمد این جا در هر ماده اش آقایان پیشنهاداتی بفرمایند که خیلی چسب تر باشد با همه این ترتیبات در خصوص قراردادهای تجارتی و بعضی قوانین دیگر البته چیزی نیست که اقلیت و اکثریت باشد همه موافق هستیم منتها تفاوت این است که اقلیت مثبت امشب ۲۴ ساعت زودتر این کار را میخواهد ولی اکثریت که از منفی بافهای سابق تشکیل شده یک مهلتی هم میدهد میگوید وقت و مذاکره لازم دارد بعد از تمام شدن به مجلس پیشنهاد میشود و در کمیسیون خارجه رأی داده میشود و به مجلس میآید و بعد از تمام شدن به امضای طرفین میرسد این هم اختلاف و تفاوت نظری هست که اگر ...
آقا سید یعقوب- بعد میبینیم انشاءالله
سلیمان میرزا- بلی انشاءالله این مسئله همانطور که فرمودند وعده است و بعد خواهیم دید بنده نمیخواهم اشکال کنم که خیلی چیزها را ندیدم و وعده دادند آقایان و گفتند و مدتی هم وقت داریم و ندیدیم حالا هم همانطور که ما یک سال و نیم مهلت دادیم آقایان هم ثلث آنرا ربع آنرا هر قدر بزرگواری شان اجازه میدهد حوصله نمایند پس از آن این فرمایش را بفرمایند. حالا اگر ۲۴ ساعت بعد از گذشتن پروگرام این صحبتها را میفرمودند یک چیزی بود و اگر بعد از سه چهار ماه نشد آنوقت بنده هم با آقای آقا سید یعقوب موافق میشدم و تصدیق میکردم که باز هم سابقین ولاحقین یک نوع بودهاند ولی هنوز به یک اشخاصی که کار نکردهاند و هنوز فرصت به ایشان ندادهایم نباید اعتراض کرد این جمله را هم راجع به اجرای قوانین عرض میکنم و البته این مسئله مابه الاتفاق همه است که باید تمام افراد مملکت و وزراء به اجرای قوانین عادت کنند و بدانند هر مسئله که قانون شد و رأی داده شد باید اجرا شود و چنانچه بنده خدمت آقای رئیسالوزراء عرض کردم که بهتر از همه این است که قانون وزارت داخله را بیاورید در مجلس و تقاضای الغای او را بکنید زیرا این قانون در وحله اول برای وزارت داخله نوشته شده و تا به حال به موقع اجرا گذارده نشده است و البته این یک سابقه بدی است که قوانینی باشد و به محل عمل در نیاید ولی از این قوانینی که به محل عمل نیامده برای این که اگر بنده بخواهم خدمت کرده تذکر بدهم خیلی است که از یادشان برود. مثلاً دیوان محاسبات در تمام این مدت اصلاحات مالیه را میخواستیم با آن هرج و مرجهای مالیه هیچ دیوان محاسبات به کار آمد؟
یکی از نمایندگان- کمیسیونها جانشین شد.
سلیمان میرزا- بله کمیسیونها جانشین شد قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی هم در کمیسیون مطرح است. در صورتی که این هم خودش یک سابقه بدی بود که یک قانون به حالت اولی خود باقی باشد و چون کمیسیون مخالف اصلاح آن بود آن را توقیف بدارند زیرا آن قانون قانون است و تا اینکه یک ماده برای الغاء آن از طرف ما وضع نشده قانونیت ندارد.خیلی از قوانین کوچک دیگر هم که شاید یاد بنده نباشد و همینطور فراموش شده ولی امیدوارم به خواست خداوند (که توفیق از اوست و لاغیر) و به کمک اشخاصی که همیشه حامی اصلاحات بودهاند برای اصلاحات این مملکت همیشه کار کرده و میکنند در یک مدت کمی قوانینی که تا به حال به محل اجرا نیامده به مجلس پیشنهاد و لغو شود و سایر قوانین بدون آن اجرا شود شرط بدون استثناء را تکرار میکنم که بدون استثناء مجرا خواهد شد این بود عرایضی که بنده میخواستم در ماده اول عرض کنم و باز هم حاضر هستم اگر نوبت به بنده رسید در سایر مسائل عرایضی بکنم.
وزیر امور خارجه- اجازه می فرمائید؟
رئیس- آقای قوامالسلطنه یک نوبت دارند بعد از اظهارات آقای وزیر خارجه ممکن است بفرمائید.
وزیر امور خارجه- بنده چون وقت گذشته است و آقایان هم یقیناً خستهاند خیلی مختصراً عرایضم را میکنم. بیانات حضرت والا شاهزاده نصرتالدوله که به عقیده بنده این جا خیلی مناسبت داشت جوابهایی دارد که ایشان یقین دارم آن فرمایشات را برای همین فرمودند که بنده آن جوابها را عرض کنم.همانطور که خودشان اشاره فرمودند با حضرت والا مدتهای مدیدی کار کردهایم و ایشان بنده را میشناسند و مسلک بنده را چه در امور داخلی و چه در امور خارجی می دانند و اگر استیضاح فرمودند نه از بابت این بود که نمیدانستند بنده چه عقیدهای دارم بلکه میخواستند این مسائل این جا مطرح بشود در خصوص اینکه دولت ایران با سایر دُوَل باید روابط حسنه داشته باشد شرح زیاد نمیدهم این مطلب اگر مسلم نبود مسلم شده است مخصوصاً در وقایع این چند سال اخیر بر همه دنیا معلوم شد که تمام ملل عالم به همدیگر محتاج اند و تمام ملل باید بطور دوستی با هم زندگی بکنند و اگر به طور دوستی با هم زندگی نکنند همه صدمه میخورند و ضرر میبرند بلکه همه به هلاکت میرسند ما هم این نکته را فهمیدیم و تجربه تلخ برای ما معلوم کرد با وجود اینکه در وقایع اخیره این چند سال ما میخواستیم در کنار باشیم و جد و جهد هم کردیم که دور باشیم و حتیالامکان هم دور ماندیم و دولت ایران هم بی طرف ماند و از خیلی وقایع هم که ممکن بود پیش بیاید جلوگیری کردیم ولی بدبختانه بعضی را هم نتوانستیم جلوگیری کنیم ولی در هر صورت در کنار و بی طرف بودیم و داخل جنگ نشدیم معذلک از دعوا و معرکه که دیگران با هم داشتند به قدری صدمه خوردیم و گمان میکنم اگر هم شبهه برای ما باقی بود حالا دیگر مسلم شده است که ما هم مجبور هستیم با تمام ملل دنیا روابط حسنه داشته باشیم چنانکه سایر دُوَل هم باید با ما و یا دیگران روابط حسنه داشته باشند اما حضرت والا فرمودند این روابط حسنه یعنی چه یعنی بای نحوکان ما باید روابط خودمان را با خارجیها خوب نگاهداریم ولو به صرفنظر از حقوق خودمان باشد. بنده عرض میکنم خیر ممکن نیست روابط حسنه محفوظ بماند در صورتی که حقوق ملت محفوظ نماند وقتی بنا شود یک طرف مجبور شود از حقوق خودش صرفنظر بکند چطور ممکن است روابط حسنه بماند؟ چنانکه در گذشته که بدبختانه در دنیا بود و گاهی اوقات دولت یا ملت ایران نمیتوانست آن اندازه که باید حقوق خودش را حفظ کند می دانید روابط ما در واقع با بعضی دُوَل حسنه نبود ایران برای اینکه همیشه در تحت فشار بود و حقوقش آن طوری که میبایست گاهی اوقات محفوظ نمیشد و حالا ما امیدواریم که تجربههای گذشته معلوم کرده باشد نه تنها بر ما بلکه بر همه دنیا که باید حقوق ملت را رعایت کرد واِلا روابط حسنه که لازمه زندگانی این دنیا است و امروز این مسئله مسلم شده باقی نمیماند پس برای اینکه ما بتوانیم روابط حسنه با دُوَل دیگر داشته باشیم خصوصاً با همسایگان خودمان رعایت یک اموری از طرف ما لازم است و رعایت ا موری از طرف آنها.از طرف ما رعایت چه اموری لازم است؟ همان کلمه را که بنده در جلسه گذشته عرض کردم و تصور میکردم کافی است حالا میبینم باید آن را بیشتر توضیح بدهم و آن این است که ما روابط خودمان را با تمام دُوَل به خصوص با آنها که بیشتر روابط داریم با بی طرفی و بدون تمایل به هیچ طرف حفظ کنیم و آن چیزی است که باید از طرف ما رعایت شود به عبارت آخری دیگران هم وقتی بنا شد یک جماعتی چه افراد چه جماعات با یکدیگر ارتباط داشته باشند قهراً یک منافعی نسبت به همدیگر دارند ما یک منافعی نزد آنها داریم آنها هم یک منافعی نزد ما دارند آنها باید مطمئن باشند که بالسویه ما منافع آنها را محفوظ میداریم و از طرف ما و عملیات ما مأمون باشند. که منافع شان در نظر خطر نمیافتد و کسی را بر کسی ترجیح نمیدهیم بنابراین آنها میتوانند مطمئن باشند حالا ببینیم از طرف آنها چه لازم است. لازم است حقوق ایران را محفوظ بدارند. ملت ایران را خرسند بدارند اگر توانستند ملت ایران را خرسند بدارند روابط آنها با ما خوب خواهد بود واِلا خوب نخواهد بود. نه اینکه بنده نمیخواهم خوب باشد طبیعتاً ممکن نمیشود پس در این صورت ما میتوانیم مطمئن باشیم و آقایان نمایندگان را مطمئن کنیم و ملت را به توسط نمایندگان مطمئن کنم که این پولیتیک ماست نسبت به دُوَل خارجه و معنی حفظ روابط حسنه را اینطور بفهمانم که ما منافع آنها را بالسویه رعایت کنیم و کسی را بر کسی ترجیح ندهیم آنها هم حقوق ما را رعایت بکنند چون وقت گذشته است دیگر درد سر نمیدهم و گمان میکنم این توضیح مختصر و مفید باشد. این نکته را هم راجع به عهدنامه تجارتی عرض میکنم از موضوع عهدنامه تجارتی حضرت والا فرمودند که کاش زودتر این کار انجام یافته بود برای همان نکته که خودشان فرمودند و آن فرمایشات این جواب را از طرف بنده را ایجاب میکرد که ما باید در عین اینکه میخواهیم روابط حسنه با دیگران داشته باشیم و عقد قرارداد تجارتی ببندیم میخواهیم منافع و صرفه مملکت خودمان را حفظ کنیم این قید به حفظ مصالح مملکتی و نفع خودمان اسباب میشود که بعضی اوقات زود نمیتوانیم به نتیجه برسیم معذلک عرض میکنم به حضور آقایان که با حسن نیتی که ما مشاهده میکنم از طرف آن هائی که با آنها مذاکره داریم امیدواری کامل داریم که یک مدت خیلی قلیلی مقصود آقایان حاصل شود و این اندازه را میتوانم عرض کنم چون اظهار نگرانی کردند که اجناس و امتعه ما اگر تأخیر شود ممکن است خیلی خسارت وارد بیاید و ممکن است بعضی از آنها تلف بشود برای حفظ هر دو مصلحت یعنی از برای اینکه هم ضرر به تجارت ما محفوظ بشود ما شروع کردیم از آن امر فوری یک مقدارش را که البته مطلع هستند یک مقدارش که مانع حمل و نقل اجناس ما بود مسئله تعرفه گمرکی بود که در چندی قبل از طرف دولت روسیه به ملاحظاتی یک تعرفه گمرکی خیلی گزافی بسته شده بود برای اجناس که از ایران به طرف روسیه میرفت در بدو تشکیل این کابینه این تعرفه گمرکی گزاف فوق العاده موقوف شد و موکول شد به تعرفه قدیم و پس از آن یک مشکلات دیگری هم که در مسئله حمل مالالتجاره بود (که نتیجه اوضاع داخلی خود روسیه بود و اسباب این میشد که اجناس ما به سهولت و سرعت حمل بشود آن باقی بودن را هم در نتیجه اقدامات با مساعدت آنها امروز میتوانیم در این جا به آقایان اطلاع بدهم که آن اشکالات که امروز رفع شده و آن اجناس و مالالتجارههایی که معطل مانده در بنادر ما بدون مانع و معطلی حمل خواهد شد این برای مسئله فوری او اما برای آتیه و امور اساسی البته تصدیق خواهید فرمود اگر یک قدری ما به تأنی کار کنیم و کار ما تأنی داشته باشد مصالح ماه بهتر محفوظ میماند ولی چنانچه عرض کردم میتوانیم امیدوار باشیم آن مصالح اساسی هم در مدت قلیلی انجام داده خواهد شد اظهار باقی مطالب دیگر از طرف بنده لازم نیست چون شاهزاده سلیمان میرزا مفصلاً اظهار فرمودند
(از طرف نمایندگان- احسنت- احسنت)
رئیس- آقای قوامالسلطنه (اجازه)
قوامالسلطنه- شاهزاده نصرتالدوله در اظهارات خودشان یک مسئله راجع به قانون توقف مأمورین سیاسی در خارجه اظهار فرمودند که به عقیده بنده برای ایشان یک اشتباهی شده بود و منتظر بودم آقای رئیسالوزراء یا آقای وزیر امور خارجه و بالاخره یا معاون وزارت امور خارجه رفع این اشتباه را بکند تا منجر به یک حمله از طرف شاهزاده سلیمان میرزا نه بطور استیضاح (چون مقام رسمی ندارم) بلکه بطور اعتراض نسبت به بنده نشود. شاهزاده نصرتالدوله اظهار کردند قانون راجع به سفراء بطور ناقص اجرا شده چند نفر از سفرای مقیم خارجه به همین جهت محل خدمت خود را ترک کرده به تهران آمدهاند. این جا شاهزاده نصرت الدوله اشتباه کردهاند زیرا انحلال سفارت مادرید و سوئد و بالکان برای وضع قانون مأمورین خارجه نبود. بلکه در موقعی که بودجه وزارت خارجه در کابینه اول بنده در مجلس مطرح شد این سه پست اصلاً منحل گردید بر حسب اظهار وزارت خارجه به تهران آمدند. پس این مسئله مربوط به این نبوده است بگوئیم قانون بطور ناقص اجرا شده و اما چرا این قانونی که مجلس وضع کرده اجرا نشده و بعد که بنده مأمور خدمت شدم چون دیدیم مأمورینی که لازم است حیثیت خود را حفظ نموده و مأموریت خود را به موقع اجرا بگذارند در ضمن بودجه جدید یک تفاوت حقوقی بر آنها منظور کردهایم که بعد از تصویب این تفاوت حقوق از طرف مجلس مأمورین را اعزام کنیم چند نفر از مأمورین خارجه را هم تغییر دادیم و عوض آنها را معین کردیم مثل وزیر مختار رُم و مصر و وزیر مختار ایران در برلن که وزارت خارجه بهتر مطلع است و ممکن بود توضیح بدهند منتهی چون از تصویب مجلس نگذشته است نتوانستیم این مأمورین را به سرعت اعزام نمائیم و بقیه مأمورین را نیز معین کنیم آقای سلیمان میرزا در طی اظهارات خودشان تنقیدی از دولت سابق کردند که سیاست دولت روشن نبوده. البته تنقید ایشان مستقیماً متوجه بنده بود زیرا هم رئیس دولت بودم و هم وزیر امور خارجه. در این جا شاهزاده سلیمان میرزا خیلی بی انصافی کردند زیرا خودشان غالباً در قضایا داخل و طرف شور بودند و میدانند کابینههای سابق من چه کارهائی کرده است بطوری که نمیتوان گفت کابینه من سیاست تاریکی را تعقیب نمیکرد بنده کابینه هائی که تشکیل دادهام همیشه اساس حفظ روابط حسنه را مرعی و منافع را کاملاً در مد نظر داشتهام و هیچکس نمیتواند این را منکر شود مگر اینکه خیلی بی انصاف باشد. بنده در عین اینکه به مأمور انگلیس در دربار انگلیس میگفتم روابط دولت و ملت ایران با شما در کمال وِداد و مودّت خواهد بود در همان حال میگفتم ما نمیتوانیم مستشار انگلیسی را در مملکت خودمان نگاه بداریم و در همان حال میگفتیم ما نمیتوانیم پلیس جنوب را در مملکت خودمان تحت فرماندهی صاحب منصبان در همان حال که میگفتیم روابط دولت و ملت ایران با شما کمال دوستی است میگفتیم قشون ایران نمیتواند به سرکردگی صاحب منصبان انگلیسی اداره شود در همان وقت میگفتیم روابط با شما حسنه است. قضیه بودن قشون انگلیسی را در بوشهر که شاهزاده سلیمان میرزا فرمودند امشب شنیدهاند بنده مکرر میگفتم و بعد از آنکه مکرر پروتست کردم بالاخره قوای نظامی هم به آن محل اعزام نمودم که نگویند چون در بوشهر قوای نظامی نیست ما امنیت نداریم قشون خودمان را ببریم. من هم پروتست کردم و هم قوای نظامی فرستادم و هم تعقیب کردم که قوای نظامی انگلیس از ایران خارج شود پس بنده سیاست تاریک نداشتم بنده در عین اینکه به دولت روسیه میگفتم روابط ما حسنه است میگفتم من مأمور از طرف مجلس هستم منافع تجارتی و حیاتی مملکت خود را حفظ کنم. این خدماتی است که بنده کردم آقایان هم مستحضر هستند الا اینکه چون شاهزاده سلیمان میرزا در این اواخر در کمیسیون خارجه کمتر حاضر میشدند خاصه با حضور من درست از وضعیات مستحضر نبودهاند ولی آن اشخاص که با من کار کردهاند از سیاست من مستحضر اند. اشخاصی که عضو کابینه من بودند یکی دو نفرشان در کابینه حاضر هم عضویت دارند اشخاصی هم که اکثریت را تشکیل میدادند از سیاست بنده کاملاً مستحضر میباشند در نتیجه این خدمات جز تحمل ناملایمات و حمله و اعتراض و جز بیانصافی چه در مجلس و چه در جراید و خارج چیزی ندیدهام این را هم از راه عشق و علاقه به مملکت تحمل میکنم و هر ناملایمی را بر خود گوارا میدارم. این جا آقای ملکالشعراء یک سابقه در مجلس گذاشتند و یک شعری را قرائت فرمودند بنده هم بی مناسبت نمی دانم به ایشان تأسی کنم و استشهاد نمایم به این شعر حافظ که میفرماید:
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
- عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد
(بعضی از نمایندگان- صحیح است احسنت)
رئیسالوزراء- چون مسئله انتخابات را دولت از وظایف اولیه خودش می داند و موقع آن هم نزدیک است لایحه اعتبار آنرا تقدیم فوریت او را هم تقاضا دارم (تسلیم نمودند)
رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه)
سلیمان میرزا- آقای قوامالسلطنه چون خیلی عصبانی بودند سه مرتبه یک لغتی را تکرار فرمودند بنده مطابق نظامنامه داخلی حق دارم به ایشان یادآوری کنم آن لغت شان را پس بگیرند و آن لغت بی انصاف بود ولیکن چون ایشان خیلی در صدمه هستند بنده از این تقصیراتشان صرفنظر میکنم و به عفو این جمله برایشان منت میگذارم.
(از طرف نمایندگان- احسنت)
رئیس- بقیه مذاکرات میماند برای فردا
(مجلس سه ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد)
رئیس مجلس- مؤتمنالملک