مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ اردیبهشت ۱۳۰۴ نشست ۱۶۰

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ اردیبهشت ۱۳۰۴ نشست ۱۶۰

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ اردیبهشت ۱۳۰۴ نشست ۱۶۰

جلسه ۱۶۰

صورت مشروح مجلس یوم ۳ شنبه پانزدهم اردی بهشت ۱۳۰۴ مطابق یازدهم شوال ۱۳۴۳

مجلس سه ساعت قبل از ظهر بریاست آقای میرزا حسین خان پیرنیا تشکیل گردید صورت مجلس یکشنبه سیزدهم اردی بهشت را آقای آقا میرزا شهاب الدین قرائت نمودند.

رئیس ـ آقای عراقی (اجازه)

حاج آقا اسمعیل عراقی ـ قبل از دستور عرض داشتم.

رئیس ـ آقای آقا میرزا یدالله خان (اجازه)

آقا میرزا یدالله خان ـ قبل از دستور عرض دارم.

رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه)

شریعتمدار دامغانی ـ در دستور عرض دارم.

رئیس ـ آقای محمد ولی میرزا (اجازه)

محمد ولی میرزا ـ بنده هم در دستور عرض دارم.

رئیس ـ آقای شریعت زاده (اجازه)

شریعت زاده ـ در صورت جلسه راجع بتوضیحات بنده در خصوص اشخاصی که بواسطه قیام و اقدام بر ضد حکومت ملی از حقوق تصاعد محروم می‌شوند نوشته شده است که بنده عقیده داشتم بعد از فوت بورثه آنها داده شود و حال آنکه بنده بعد از فوت عرض نکردم. بنده عرض کردم در صورتی که بعد از محرومیت بورثه اش داده نمی‌شود مخالفم و نباید ورثه از این حق محروم باشند رئیس ـ بسیار خوب اصلاح می‌شود. صورت مجلس دیگر معارضی ندارد

(گفته شد خیر)

رئیس ـ انتخاباتی که پریروز نسبت بکمیسیونها شده از قراریست که عرض می‌کنم:

آقای ملک الشعراء بعضویت کمیسیون خارجه با ۵۳ رأی

آقای امیر اشرف برای کمیسیون داخله با ۵۵ رأی

آقای مدبرالملک با ۴۳ رأی بعضویت کمیسیون قوانین مالیه.

آقای آقا شیخ جلال با ۵۴ رأی بعضویت کیسیون عدلیه.

شاهزاده شیخ الرئیس هم به عضویت کمیسیون عدلیه انتخاب شده‌اند.

ولی در کمیسیون دیگر عضویت دارند فقط ۱ نفر برای کمیسیون عدلیه معین شده است. انتخاباتی که امروز باید بشود کسری کمیسیون قوانین مالیه ۵ نفر

کمیسیون خارجه ۲ نفر داخله ۳ نفر فواید عامه۲ نفر

عدلیه ۷ نفر و معارف ۱ نفر

لایحة هم از طرف دولت رسیده قرائت می‌شود معین می فرمائید بکدام کمیسیون مراجعه بشود. (بشرح ذیل قرائت شد)

مجلس مقدس شورای ملی.

خاطر ”قایان نمایندگان محترم مستحضر است که قبل از نشکیل قشون فعلی القاب و مناصب مختض نظام بسایر طبقات مختلفه مالی بدون اینکه مفهوم حقیقی آنها را دارا باشند داده می‌شد و هنوز هم عده کثیری از مناصب و القاب در خارج از طبقه نظام وجود دارند که بمثابه وضع شیئی در غیر ماوضع که بی مورد و مناسب هستند و باوجود تشکیلات نظام فعلی هیچ شایسته و مقتضی نیست القاب و مناصبی را که حق خصوصی نظامیان و مختص پاداش ابراز فداکاری و رشادت آنها است اشخاص از سلک نظام من غیر حق دارا باشند. علی هذا نظر بحفظ شئون نظامی ماده واحده ذیل را برای القاب و مناصب مذکور پیش نهار و تصویب آن را تقاضا می‌نماید:

ماده واحده ـ مجلس شورای ملی القاب و مناصب مخصوص نظام را بشرح ذیل مبلغی می‌دارد:

سپهسالاری ـ سپهداری ـ سرداری ـ سپهبدی مطلق و مضاف ـ امیر تومانی ـ امیر یونانی ـ امیرپنجی و سایر القابی که مضاف و یا مضاف الیه سپاه لشگر ـ جنگ ـ سالار و نظام هستند.

رئیس ـ مراجعه شود بکمیسیون نظام؟

آقای آقا سیدیعقوب (اجازه)

آقا سیدیعقوب ـ بنده عقیده‌ام این است بکمسیون نظام مراجعه شود؟ (بعضی گفتند ـ کمیسیون معارف)

رئیس ـ آقای روحی (اجازه)

روحی ـ بنده تقاضای فوریت می‌کنم و عقیده دارم فی الفور در مجلس مطرح شود.

رئیس ـ آقای روحی تقاضای فوریت کرده‌اند مخالفی دارد؟ آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی ـ بنده نمی دانم این هم یکی از مسائل حیلتی است.

بعضی از نمایندگان ـ بلی بلی

کازرونی ـ این الفاظ بی معنی یا با معنی چندان اهمیت ندارد آقا خوبست یک احترامی هم برای مسائل فوری قائل شویم. شما از روی یک احساساتی قائل بفوریت می‌شوید آن وقت یک چیزی هم که اهمیت دارد و دولت فوری می داند در عاد این‌ها شمرده می‌شود و در هر صورت بنده دلیلی برای فوریت نمی‌بینم.

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود بفوریت قسم اول یعنی یک شور ـ عدم ارجاع بکمیسیون را هم اگر بعد لازم شد رأی می‌گیریم. آقایانی که قسم اول تصویب را می‌کنند قیام فرمایند.

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. آقای آقا سیدیعقوب (اجازه)

آقا سیدیعقوب ـ بنده باعدام ارجاع بکمیسیون مخالفم و دلیلش هم این است که این القابی که در این جا نوشته شده است این القاب بعضی مضاف دارد بعضی مضاف الیه دارد و مرکباتی دارد و بنده عقیده‌ام این است برای اینکه از روی تحقیق و بادقت از مجلس بگذرد برود بکمیسیون نسبت به مضاف و مضاف الیه و نسبت بکلمه مقدر و مرکبش نگاه کنند و از هم تفکیک کنند و بعد بمجلس بیاید و بفرمایش آقای آقا میرزاعلی این چندان فوریت ندارد و معلوم است که بعد همین سالار لشگر شاهزاده عباس میرزا است اما عرض این است که نگویند مجلس مضاف و مضاف الیه را فرق نگذاشته رأی داد

رئیس - هنوز تقا ضائی نشده که رای بگیریم.

(آقایان شیروانی و روحی و تدین تقاضای فوریت نموده‌اند)

رئیس ـ باید رأی گرفت بفوریت قسم دوم آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. (ماده واحده مجدداً بشرح سابق قرائت شد)

رئیس ـ آقایان رهنما و تدین و شیروانی موافقند. آقای تقی زاده مخالف هستند؟

تقی زاده ـ بلی

رئیس ـ بفرمائید

تقی زاده ـ اینکه می‌خواهند القاب بطور نظامی را منسوخ کنند خیلی خوبست و اگر القاب غیرنظامی هم منسوخ می‌شد خیلی خوب بود. ولی چون ما اصطلاحات خوب نظامی از زمان قدیم داریم بلکه بعضی از زمان ساسانیان مانده است مثل سپهسالاری و سپهبدی و سرداری و سالالری خوبست آن‌ها بهمان ترتیبی که در نظام معین شده بدرجات نظامی تخصیص بدهیم و امیر یونانی و امیر تومانی منسوج شود چون این‌ها اصطلاحات ایرانی نیست ولی سپهسالار و سپهبد و غیره از قدیم باقی مانده و منصب است.

رئیس ـ آقای رهنما (اجازه)

رهنما ـ این جا سوء تفاهم شد که آقای تقی زاده این فرمایش را فرمودند این الفاظ غالباً از نقطه نظر لقب داده می‌شد مثلا فلان کس خیلی خوشوقت می‌شد اگر یک لقبی مضاف البهش سپه باشد یا سپه مضافش باشد باو بدهند و این هم هیچ در نتیجه تحصیلات نظامی و طی مراتب نظامی نبود و این القاب بقدری زیاد و بقدری الفاظ دایره اش تنک است که بنده مجبورم آن الفاظ را بعنوان مضاف و مضاف الیه صدا کنم تا به اشخاصی که در خارج هستند بر نخورد. این‌ها عجالتاً لغو می‌شود ولی درجات لغو نمی‌شود اگر کسی در نظام خدمت کرده باشد و لایق باشد که بدرجه سپهسالاری برسد این درجه مطابق تقسیم بندی که در وزارت جنگ شده محفوظ است و باو داده خواهد شد منتهی از روی استحقاق و لیاقت نه از روی خواهش و التماس و تقاضا. بنابراین عمده قسمت الفاضی که آقای تقی زاده فرمودند از بین می‌رود چون نسبت بیک قشونی که می‌رود ترقی کند و درجاتش از روی استحقاق داده شود این الفاظ باید لغو شود و این الفاظ باید بکسی داده شود که آن درجه را دارا باشد. بنابراین بنده مانعی نمی‌بینم و اینکه آقای تقی زاده تصور فرمودند ممکن است از نقطه نظر درجات نظامی سوء تفاهمی ایجاد شود. خیر از نقطه نظر نظام هیچ سوء تفاهمی ایجاد نخواهد کرد عجالتاً از وزارت جنگ می‌رود تا ببینیم مجلس شورای ملی نسبت به بقیه در این جلسه چه خواهد کرد.

(جمعی گفتند ـ مذاکرات کافی است)

کازرونی ـ قبل از مذاکره کافی است؟؟

رئیس ـ رأی می‌گیریم بکفایت مذاکرات آقایانی که کافی می دانند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ اکثریت است. پیشنهاد شاهزاده شیخ الرئیس قرائت می‌شود. (اینطور خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم امیری نیز اضافه شود.

کازرونی ـ بنده یک تذکر قانونی دارم.

رئیس ـ تذکر قانونی چیز تازه است.

کازرونی ـ همه چیز ما تازه است.

رئیس ـ اگر اخطار نظامنامه دارید بفرمائید.

(اظهاری نکردند)

رئیس ـ شاهزاده شیخ الرئیس (اجازه

محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس ـ بعقیده بنده وقتی بناشد سالار و بعضی اسم هائی. که در این جا نوشته شده رأی داده شود امیر از آنها لازم تر است زیرا اگر این را زا نقطه نظر القاب قدیم عرض کنیم مثل امیر یونان و امیر تومان است و اگر از مدنظر حالا فرض کنیم امیر لشگر در همه جا سمتی است و معلوم نیست لفظ امیر از سالار و سپهسالار یا سردار لازمتر نباشد حذف شود. لهذا بنده پیشنهاد می‌کنم که لفظ امیر هم از چیزهائی باشد که مضاف و مضاف الیهش هردو حذف شود.

رئیس ـ آقای روحی هم همین پیشنهاد را کرده‌اند. آقای اخگر (اجازه)

اخگر ـ عرضی ندارم

رئیس ـ مخالفتی ندارد؟

عدل الملک ـ بنده مخالفم

رئیس ـ بفرمائید

عدل الملک ـ بنده تصور می‌کنم این مسئله پیش بینی شده زیرا امیر یونان و امیر تومان مرکب است و در نظر پیشنهاد کننده مضاف و مضاف الیه هر دو محفوظ بوده و امیر که یکی از طرفین است ممکن است منظور شود.

رئیس ـ آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه شد. پیشنهاد آقای تقی زاده (بشرح آتی قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم که استعمال اصطلاحات سردار و سالار و سپهسالار و سپهبد بطور لقب چه در نظام و چه در غیرنظام منسوخ شده و این اصطلاحات بجای درجات و مناصب نظامی گذاشته شود.

رئیس ـ این را بطور ماده الحاقیه پیش نهاد کنید یابطور اصلاح.

تقی زاده بطور تجزیه

رئیس ـ بفرمائید

تقی زاده ـ این ماده مرکب است از سردار و سالار و سپهسالار و سپهبد و امیر یونان و امیرتومان بنده همینطور که در ماده پیش نهاد شده قبول دارم. ولی در مسئله سردار و سپهسالار و سالار و سپهبد چون دو مرنبه که خوانده شده بنده همچو ملتفت شدم که مقصود این است که هم در نظام و هم در خارج نظام منسوخ شود و بعقیده بنده این است که در نظام حفظ شود. مثلا بجای سرتیپ اول بگویند سالار و عوض سرتیپ دوم بگویند سردار. چون این اسامی مناصب قدیمی است و نباید از بین برود و چیزی نیست که تازه اختراع شده باشد.

رئیس ـ ماده الحاقیه خواهد شد

تقی زاده ـ بلی

رئیس ـ بعد باید رأی گرفته شود ماده قرائت می‌شود بانضام لفظ امیر (بشرح ذیل قرائت شد)

ماده واحده ـ مجلس شورای ملی القاب و مناصب مخصوص نظام را بشرح ذیل ملغی می‌دارد:

سپهسالاری ـ سپهداری ـ سرداری ـ سپهبدی ـ امیری مطلق و مضاف ـ امیر یونانی ـ امیر تومانی ـ امیر پنجی و سایر القابی که مرکب از مضاف یا مضاف الیه ـ سپاه ـ لشگر ـ جنگ ـ سالار و نظام هستند

رئیس ـ رأی می‌گیریم باین ماده آقایان موافقین قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. باید رأی گرفت به پیشنهاد آقای تقی زاده قرائت می‌شود بعد آقایان موافقین اظهاراتی دارند می‌فرمایند.

(بشرح سابق قرائت شد)

رئیس ـ آقای تدین (اجازه)

تدین ـ بنده تصور می‌کنم که مقصود آقای تقی زاده تأمین شده است و محتاج نیست پیشنهاد شود برای اینکه همانطور که در ماده قرائت شد و در مقدمه لایحه هم بعرضشان رسید مقصود این است این القابی که مخصوص نظامی‌ها است غیر نظامی استعمال نکند. بنابراین باید لغو شود و دیگر این حق ندارند زیرا القاب نظامی باید مختص سمت و شغل و رتبه آنها باشد اشخاصی که آن سمت یا شغل را ندارند نمی‌توانند آنرا دارا باشند و در خود ماده استکه القاب مخصوص نظام الغاء می‌شود. یعنی دیگران حق ندارند و این موضوع سپهسالار و سپهبدی و سردار در تشکیلات نظام هست نهایت هنوز تشکیلات نظام هست نهایت هنوز تشکیلات نظام از حیث عده توسعه پیدا نکرده است که از امیر لشگری بسپهبدی و بالاتر از اینها برسد ولی اینها در نظام محفوظ است و الغاء نخواهد شد بنابراین تصور می‌کنم این ماده عیبی ندارد

رئیس ـ آقای تقی زاده (اجازه)

تقی زاده ـ اگر مقصود از ماده که دولت پیشنهاد کرده همین باشد که آقای تدین فرمودند بنده مخالفتی ندارم ولی دو مرتبه قرائت شد همه اینطور فهمیدیم که در نظام و غیر نظام منسوخ می‌شود ولی بنده عقیده دارم که در غیر نظام اگر منسوخ می‌شود در نظام بماند و باز عقیده دارم یونانی حتی در نظام هم منسوخ شود و بجایش اصطلاحات فارسی گذارده شود آقایانی که از تاریخ اطلاع دارند می دانند از زمان هخامنشی‌ها و ساسانی‌ها امیر لشکرهای ایران را سپهبد داشت در جهار ایالت بزرگ و حالا در تشکیلات جدید نظام برداشته‌اند امیر لشکر کرده‌اند و حال آنکه سپهبد خیلی ترجیح دارد بر امیر لشکر. لهذا بنده عقیده دارم امیر لشکر و امیر تومان و امیر یونان چه در نظام و چه در غیر نظام منسوخ شود و سپهسالار و سپهبد و سردار و سالار جای این مناصب را بگیرد و اگر مقصود همین باشد بنده مخالفتی ندارم

وزیر مالیه ـ همانطور که آقای تدین توضیح دادند مقصود آقای تقی زاده تأمین شده و بنده آقایان را توجه می‌دهم باینکه این القاب که اساساً نظامی است تنها در خارج نظام بی مود استعمال نشده بلکه در خود نظام هم بی مورد استعال شده مثلا یک آدمی که معلوم نیست رتبه نظامی او چیست یک لقبی داشته که مضاف و مضاف الیه او. مثلا سردار بوده این است که در لایحه دولت بطور کلی نوشته شده که این القاب ملغی باشد و الغاء شدن اینها از حیث لقب است. یعنی دولت خواسته است لقب را در نظام منسوخ کند حالا درجات نظامی چطور باشد این را بهتر این است بخوددولت و وزارت جنگ واگذار کنند پس چون مقصود آقای تقی زاده تأمین شده تصور می‌کنم حاجت به پیشنهاد نباشد

رئیس ـ آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب نشد – پیشنهاد جمعی از آقایان (بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم: فرمانفرمائی هم که قانوناً جزو مراتب نظامی است الغاء شود شیروانی و سه نفر از نمایندگان

رئیس ـ آقای شیروانی (اجازه)

شیروانی ـ مخصوصاً این یک لقب دو قانون اساسی هم اسم برده شده است و تصور می‌کنم قابل اعطاء نباشد سابقاً در قانون اساسی نبوده ممکن بوده است اینطور لقب‌ها داده شود ولی فعلا گمان می‌کنم نتوانند این نوع القاب را دارا باشند مگر اینکه قانون تصویب بکند بنابراین پیشنهاد لغو شود

رئیس ـ مخالفی ندارد

سالار لشکر ـ بنده مخالفم

رئیس ـ بفرمائید

سالار لشکر ـ تصور می‌کنم نقطه نظر آقای شیروانی خیلی خصوصی و متوجه بیک افرادی بوده نه باوضاع مملکت زیرا القابی که نظامی بوده خود دولت پیشنهاد کرده لغو شود البته دولتی که القاب را پیشنهاد کرده خودش ابصر از آقای شیروانی بوده و مسئله فرمانفرمائی جزء القاب نظامی نیست. بلکه یک لقب کشوری است و قریب صدسال است این لقب در خانواده ما بوده و لقب نظامی هم نبوده و ممکن است آقایان به اشخاص صرف کشوری مراجعه کنند ناصرالملک مرحوم که والی خراسان بود فرمانفر ما بود بعد هم فیروز میرزای نصرت الدوله و بعد ناصرالدوله و لقب حالیه و نظر باینکه این نه موضوع مملکتی است نه موضوع ترقی و تعالی نظام وظیفه و فقط حمله بشخص بوده بنده مجبور بدفاع شدم و باز اگر آقایان تصور می‌کنند ترقی مملکت ایران و حل مشکلات در این فصول است بنده هم خودم رای می‌دهم

رئیس ـ آقای شیروانی

شیروانی ـ اولا قسمت اول فرمایش حضرت والا را مجبورم تردید کنم چون بنده هیچ نظر خصوصی نداشتم مخصوصاً بنده شاید باصاحب این لقب بیشتر از خود حضرت والا آشنائی داشته باشم

(خنده نمایندگان)

بنابراین در اینجا نظر خصوصی در کار نبوده و مخصوصاً این لقب در قانون اساسی اسم برده شده و آن وقتی که فرمانفرمائی در فامیل ایشان بوده قبل از این بوده که این لقب در قانون اساسی اسم برده شود. یک اسم فامیلی دیگر ممکن است ایشان بعد اتخاذ کنند چون بعد از این هر کس می‌تواند هر اسمی را می‌خواهد برای نام فامیلی خود اتخاذ کند و این لقب هم لقب کشوری نیست و در قانون اساسی هم تصریح شده و اگر لقب کشوری بوده بنده هم با ایشان موافق بودم. اتفاقاً در زمان استبداد هم این الاقء باشخاص کشوری داده نمی‌شود و ابوی ایشان همیشه افتخار می‌کنند که سرباز بوده‌اند و در میدان مشق کرده‌اند و از تابینی آمده‌اند تا فرمانفرمائی و این را افتخار خودشان قرار می‌دهند. در این صورت ایشان یک نفر آدم کشوری نبوده‌اند حالا بعد اگر شغلهای کشوری را قبول کرده‌اند ولی قبلا نظامی بوده‌اند و این لقب بهمان مناسب به ایشان داده شده است و در اینجا هیچ نظر خصوصی هم در کار نبوده

رئیس ـ رأی می‌گیریم باین پیشنهاد که ماده دوم می‌شود آقایانی که موافقند قیام فرمایند.

(عده قلیلی برخاستند)

رئیس ـ تصویب نشد ـ پیشنهاد آقای آقامیرزا شهاب (بشرح ذیل قرائت شد)

میرزا شهاب ماده ذیل را بعنوان ماده دوم پیشنهاد می‌نماید

ماده دوم ـ اعطاء القاب و مناصب مزبوره در ماده اولی بکلی ممنوع است مگر به اشخاصی که در مراتب و درجات نظامی دارای یکی از درجات مزبوره بشوند.

آقا میرزا شهاب ـ ماده واحده که در اینجا رأی داده شده بنده خواندم در آن یک نقصانی در اصل ماده هست و پس رای دادن هم نمی‌شود ماده را تغییر داد در آنجا نوشته شده است که این القاب و مناصب مخصوص نظام ملغی هستند و هیچ قید نشده که در غیر نظام ملغی هستند و هیچ قید نشده که در غیر نظام ملغی است نوشته این القاب مخصوص بنظام ملغی است یعنی اگر در غیر نظام باشد ملغی است در نظام هم اگر باشد ملغی است. بنده دیدم بعد از رای دادن نمی‌شود ماده را اصلاح کرد این بود که بنده در نظر گرفتم بعنوان ماده دوم آنرا اصلاح کنم که فهمیده شود این القاب را به نظامئی که دارای یکی از آن مقامات بشود می‌شود داد یعنی منصب سپهبدی منصب امیری یا سرداری را بنظامئی که دارای آن رتبه بود می‌توان داد والا اگر آن اصل آن ماده باشد چون قانون همان ماده است و مقدمه قانون هیچوقت در کتاب قانون ثبت نمی‌شود. این ماده را اگر پنجسال ده سال دیگر خدمت آقایان بیاورند خواهند دید فقط نوشته است مناصب و القاب مخصوص نظام از این تاریخ ملغی هستند یعنی سپهسالاری که مخصوص نظام است ملغی است و این لفظ نبایستی بهیچ کس نه بطریق منصب و نه بطریق لقب اعطاء شود. این بود که بنده برای اصلاح آن ماده این ماده را پیشنهاد کرده‌ام اعطای القاب و مناصب مزبوره در ماده اولی بکلی ممنوع مگر باشخاصی که در مراتب و درجات نظامی دارای یکی از مقامات مزبوره بشوند یعنی هرگاه شخصی در نظام خدماتی کرد که بمقام سرداری رسید می‌توان باو سردار گفت گذشته از این در اینجا اشکالی هم هست. زیرا اینها که هست الغاء شده بعد باز این القاب را می‌رهند برای بعد که ملغی نشده دوباره شروع بدادن می‌شود و مادة نیست که بعد از این بکسی ندهند عجالتاً هر چه هست ملغی می‌شود ولی دو مرتبه ممکن است یکنفر لقب سپهسالاری بگیرد و بگویند شمت سابقی‌ها را ملغی کردید

رئیس ـ آقای سهام السلطان (اجازه)

سهام السلطان ـ چناچنه آقای وزیر مالیه هم توضیح دادند درجات و رتبه‌های نظامی را البته در تحت یک تشکیلات و ترتیب مرتبی معین کرده‌اند و معلوم است از ابتداء هر کس درچه رتبه باید خدمت کند و تا چه رتبه می‌تواند برسد و در هر رتبه که رسید آن کسی را که دارای آن رتبه است بچه القابی می‌نامند. ایمها ترتیبش در نظام معین است و حالا خواسته‌اند القاب اشخاصی که در اوج از نظام دارای این القاب بوده‌اند ملغی شود و البته بعد از این هم هر کس در نظام بود و یک رتبه نظامی داشت از آن رتبه که بالا رفت و به رتبه مافوق رسید باو می‌گویند امیر لشگر یا سپهبد یا رئیس قسمت مطابق اسامی که معین شده این یک چیزی نیست که بفرمان یا القاب داده شود بموجب خدمت داده می‌شود. این است که بنده معتقدم این ماده لازم نباشد و همان ماده اول کافی است و من بعد هم هر کس در نظام باین رتبه‌ها رسید ان درجات را دارا خواهد بود.

رئیس ـ رأی می‌گیریم باین ماده دوم آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده قیام نمودند)

رئیس ـ تصئیب نشد. پیشنهاد شاهزاده شیخ الرئیس (بترتیب ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ـ وزارت جنگ هر یک از القاب ماده اول را می‌تواند در حساب مخصوصه مناصب نظام قرار دهند

رئیس ـ این همان است که پیشنهاد شد

محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس ـ خیر فرق دارد اصل موضوع این است و آقای آقامیرزا شهاب تصور کرده بودند در اینجا که نوشته شده القاب مخصوصه بنظام ملغی است در نظام ملغی است ولی آقای وزیر ـ مالیه توضیح دادند که مقصود این است این اصطلاحات بعنوان لقب نباشد یعنی ممکن است الان یک سرداری در نظام باشد که از حیث رتبه یاور باشد و بهمین مناسب آقای تقی زاده نظر داشتند که این القاء محفوظ باشد از آنطرف هم قانونی تاکنون نوشته نشده بود که بشود درجات نظامی را با این الافظ تطبیق کرد لذا بنده اینطور پیشنهاد کردم که این الفاظ در نظام بحال خودش باقی بماند و می‌توان آنها را درجات و مناصب نظامی قرار داد نه القاب یعنی می‌توان سپهسالاری و سرداری و سالاری را یک درجاتی قرار داد عوض امیر لشگر و غیره و مقصود دولت هم با توضیح آقای وزیر مالیه همین بود که بنده پیشنهاد کرده‌ام که وزارت جنگ می‌تواند هر یک از این القاب را بطور مناصب نظامی قرار دهد نه لقب و مقصود از این پیشنهاد بنده این است

رئیس ـ آقای اخگر (اجازه)

اخگر ـ اساساً در اینجا یک اشتباهی باین لقب و رتبه شده است موضوع این قانون برای الغاء القاب است چه در نظام و چه در غیر نظام ولی رتبه‌های نظامی یک چیزهائی هستند که اشخاص بی خود داده نمی‌شود وقتی که لیاقت آن رتبه را پیدا کردند آن رتبه رتبه را پیدا می‌کنند و وقتی که منفصل شدند آن رتبه را هم دیگر نخواهد داشت مثلان فلان کس که رئیس تیپ است و سرتیپ نامیده می‌شود وقتی که رتبه بالا تر را احراز کرد امیر لشگر می‌شود این امیرلشگر برای او لقب نیست این رتبه او است که داراست و اگر نباشد از مقامش مفصل شود دیگر باو امیرلشگر نمی‌گویند سپهبد هم در نظام نیست دو لشگر یا سه لشگر را هر کسی که فرمانده شد او را سپهبد می‌گویند و ملغی نشده است ولی نظام ما امروز گنجایش اینکه سپهسالار و سپهبد داشته باشد ندارد بجهت اینکه چندین کردارمه باید در دست داشته باشد تا رتبه سپهسالاری داشته باشد علیهذا اصلا این پیشنهاد که می‌شود ناشی از اشتباهی است که حاصل شده است تا بین القاب و رتبه‌ها فعلا موضوع الغاء القاب است نه رتبه‌ها و البته در نظام هر رتبه که برای آن یک اسمی وضع شده هر شخصی دارای آن رتبه بشود بهمان اسم نامیده می‌شود

رئیس ـ آقایانی که ماده الحاقیه پیش نهادی شاهزاده شیخ الرئیس را تصئیب می‌کنند قیام فرمایند

(عده کمی برخاستند)

رئیس ـ تصویب نشده پیشنهاد آقای تهرانی. (بشرح اتی خوانده شد)

بعنوان ماده الحاقیه این بنده پیشنهاد می‌نماید ماده الحاقیه ذیل را:

ماده الحاقیه ـ اعطاء القاب نظامی من بعد کلیه ممنوع است. محمد علی طهرانی

رئیس ـ مقصود آقای شیروانی همین بوده؟

شیروانی ـ خیر مقصود بنده این نبود.

رئیس ـ آقای تهرانی. (اجازه)

آقا شیخ محمد علی تهرانی ـ آقای اخگر یک توضیحاتی دادند حقیقه هم همین طور است. وزیر مالیه لقب نیست رتبه است همینطور است

وزیر عدلیه. لقب عبارت از یک لفظ میان تهی است یعنی حقیقاً معنی ندارد. ولی رتبه این است که فلانشخص این مرتبه را دارد یعنی سرتیپ یا فرض بفرمائید نایب یا سلطان یا امیرلشگر. اینها مبین رتبه یک شخص نظامی است نه اینکه از برای یک شخص نظامی است نه اینکه از برای یک شخص نظامی است اینجا آقای آقا میرزا شهاب پیشنهاد کردند لکن مجموعاً رأی گرفته شد و بنده در آنجا می‌خواستم تقاضای تجزیه بکنم. حالا هم تقریباً همان است. یعنی نصف پیشنهاد ایشانرا بنده پیش نهاد کردم که القاب نظامی من بعد داده نشود. الان ما یک ماده گذراندیم بعد از این ممکن است از یک مقاماتی یک القاب نظامی بیک اشخاصی بدهند. این هم باید ممنوعیتش در مجلس مسلم باشد و الا یک ماده وضع کردیم ممکن است یک جماعت دیگری ملقب بشوند به القابی که منسوخ شده است فرق است بین القاب و رتب امیرلشگری. سپهبدی. سرتیپی باقی می‌ماند برای اینکه مبین رتبه است اما القاب دیگر نظامی که از برای اشخاص غیر نظامی است البته اینها باید منسوخ بشود و بعد از اینهم داده نشود.

رئیس ـ رأی می‌گیریم.

داور ـ دو سه پیشنهاد دیگر هم هست اجازه می‌فرمودید همه قرائت می‌شد بهتر بود

رئیس ـ پیشنهادها پی در پی می‌رسند دو تایش را بخوانیم سه تا دیگر می‌رسد.

آقایانی که این ماده الحاقیه را تصویب می‌کنند قیام کنند.

(چندنفر برخاستند)

رئیس ـ تصویب نشد. پیشنهاد آقای شیروانی. (بشرح آتی خوانده شد)

ماده دوم ـ اعطاء مناسب فوق بطور لقب ممنوع.

ماده فوق را پیشنهاد می‌کنم.

شیروانی ـ آقای تهرانی این را بطور مطلق پیشنهاد کرده بودند و شاید تصور شود که اساساً نمی‌شود این اسامی را بهیچکس داد همانطوری که فرمودند منصب و رتبة نظامی را میان تهی بطور لقب به اشخاص می‌دادند. این را وزارت جنگ پیشنهاد کرده لغو شود. مقصود این است که اقاب نظامی که مختص نظام است باشخاص غیرنظامی داده نشود ولی اگر ممنوع نشد و از فرد امثل لاروس هی متصل لقب ریخت بیرون و سردار و سالار بیرون آمد چکار باید کرد؟ در این مملکت که شاید یکعده باشند که خودشان خودشانرا ملقب می‌کنند چه چیز جلو آنها را می‌گیرد. امروز که مملکت قوه دارد باید قانون هم با آن فوه اجراء شود که اگر کسی خواست لقب نظامی بدون اینکه آن رتبه را طی کرده باشد بگیرد بموجب یک ماده قانون او را منع کرده باشند. ولی وقتی که منع نشد بچه عنوانی باید جلو او را بگیرند؟ لاروس هم که هی لقب را می‌دهد. بنده عقیده‌ام این است که اگر این ماده اضافه نشود هر کسی می‌رود باز خودش را بیک لقبی ملقب می‌کند.

رئیس ـ آقای رهنما. (اجازه)

رهنما ـ موافقم.

رئیس ـ آقایانی که این ماده الحاقیه را تصویب می‌کنند قیام فرمایند عده کمی برخاستند

رئیس ـ تصویب نشد. پیشنهاد آقای داور بشرح ذیل خوانده شد

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده الحاقیه ذیل اضافه شود. اعطای القاب مذکوره در ماده یک از این تاریخ ممنوع است داور

داورـ اینجا دو مسئله است یکی مسئله الغاء مثل الغاء یک مالیات یا رد کردن یک شهریه و یکی دیگر پیشنهاد کردن یک چیزی است اگر اساس را می‌خواهید اینطور بگیرید مه القاب نظامی مخصوص بنظامی است و نباید بکسی داده شود و باید بطور منصب داده شود در این صورت بایستی جلوگیری از اعطای لقب بشود والال امروز از یکدسته یک القابی را می‌گیرند (گر چه نظر بنده بگذشته نظر بخصوصی نیست) و فردا بیک دسته دیگری می‌دهند و این بر خلاف مقصود است حالا اگر آقایان باین مسئله اهمیت نمی‌دهند باشد

یکنفر از نمایندگان ـ مجدداً قرائت شود

(بشرح سابق قرائت شد)

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را به عنوان ماده دوم تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اکثر برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد پیشنهاد آقای سرکشیک زاده (بشرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده الحاقیه ذیل ضمیمه شود از تاریخ تصویب این قانون ببعد بهیچ کس لقبی اعم از لشگری یا کشوری داده نخواهد شد سر کشیک زاده

سرکشیکزاده ـ مقصود بنده از تقدیم این پیشنهاد …

رئیس ـ آقا تأمل بفرمائید دو پیشنهاد دیگر در این زمینه هست قرائت شود بعد بفرمائید

(دوفقره پیشنهاد دیگر از طرف آقایان دامغانی و مدبرالملک بشرح ذیل خوانده شد)

ماده الحاقیه ـ کلیه اشخاص غیرنظامی از هر طبقه که باشند القاب آنها ملغی است رضا دامغانی

بنده پیشنهاد می‌کنم که کلیه القاب کشوری لغو شود مدبرالملک

رئیس ـ آقای سرکشیکزاده (اجازه)

سرکشیکزاده ـ پیشنهاد بنده دو جهت دارد اولا تکمیل قانونی است که از طرف دولت پیشنهاد شده زیرا درآنماده که از طرف دولت پیشنهاد شده اشاره شده است که القاب ملغی است دیگر اینکه مقصود بنده این بود که از مجلس شورایعالی تقاضا کنیم که از این موقع استفاده بشود و این القابیکه متصل مثل اینکه از ماشین بیرون می‌آید بعد از این بکسی ندهند و این پیشنهاد مربوط باشخاصی که فعلا لقب دارند نیست بنده پیشنهاد کردم از این ببعد بکسی لقب داده نشود که شاید تا پنجاه سال دیگر ما از این بلا خلاص شویم

رئیس ـ آقای عمادالسلطنه (اجازه)

عمادالسلطنه ـ بنده اولا این پیشنهاد را مخالف قانون اساسی میدانیم بعدهم به تینطور که آقای سرکشیکزاده معتقدند که کلیه القاب افتخاری که هست بکلی از بین برود مخالفم برای اینکه شاید در آتیه لازم بشود و شاید دریکوقتی برای مملکت لازم باشد که یک القابی بیم اشخاصی داده شود بعلاوه این یک چیزی است مخالف با دو سه ماده از قانون اساسی نکته دیگر این قسمت را هم دولت لازم می‌دانست پیش نهاد می‌کرد پس بهتر این استکه ما بهمانکه دولت پیشنهاد کرد قناعت کنیم

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را بعنوان ماده الحاقیه تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(عده کمی برخاستند)

رئیس ـ تصویب نشد. آقای دامغانی (اجازه)

دامغانی ـ اساسا فرق بین اسم و لقب این استکه اسم چندان مناسبت و اختصاص و تخصص لازم ندارد ولی لقب و کنیه از روز اول که وضع شده است یک جنبه اختصاص و تخصص باید داشته باشد یعنی یک معنائی علاوه بر صورت شخص باید داشته باشد الا لقب و کنیه وضع نمی‌شود مثلا وقتی به سابقه نگاه می‌کنیم می بینیم که اگر حضرت موسی کلیم الله می‌گویند از نقطه نظر و کلم الله موسی تکلیما است و یا اگر حضرت عیسی را روح الله می‌گویند از نقطه نظر و نفخنا فیها من روضا است و بدون مناسبت هیچوقت وضع نمی‌شود و همیشه لقب یک جنبه اختصاص دارد و باید یک معنائی در نظر باشد تا اینکه لقب وضع شود مگر این که کلیتاً لقب در هر مملکت و ملتی که رو بانحطاط وضعف گذاشته‌اند بتدریج چون از معنی خالی می‌شود در اواخر دوره خلافت بنی عباس بود که ایران تقریباً صورت ملوک الطوایقی و هرج و مرج پیدا کرد. القاب بین مردم رایج شد که تاکنون بیادگار مانده اخیراً هم از در برا قدیم برای حفظ اصول استبداد یک لقب‌های زیادی می‌دادند برای این که دورنمائی داشته باشد و بعقیده بنده این القاب که کلیتاً یکی از شؤن دوره استبداد است باید ملغی شود که مردم دنیا بما مسخره نککند و بالفاظ بی معنای ما اینقدر متوجه نباشند بعلاوه حالا مردم القاب را خودشان بخودشان می‌دهند و می‌روند یک مهری را می‌کنند و لقبی را درست می‌کنند و هویت اشخاص محترم هم تقریباً دارد ننگین می‌شود. بعقیده بنده بایستی همه القاب ملقی شود و بعلاوه لقب هیچ مقامی را هم نمی فهماند بجهت این که اشخاص هر مقامی را هم نمی فهماند بجهت این که اشخاص هر مقامی را که دارا هستند آثار علمی و عملیشان باید معرف آنها باشد الفاظ یعنی هر کسی دارای یک مقام و هویت علمی و اخلاقی هست بایستی خودش را بآثار آنها معرفی کند نه این که لقبی برای خود وضع کند بعلاوه افتادن کلیه القاب کمکی است باجرای سجل احوال زیرا مردم مجبور می‌شوند بروند و سجل احوال بگیرند و گذشته از این وقتی که القاب منتسبه بنظام الغاء شد دیگر باید عمومی باشد و تبعیض جایز نیست البنته اذعمت طابت

رئیس ـ آقای رهنما (اجازه)

رهنما ـ بعد از یک مخالفت عرض می‌کنم

رئیس ـ آقای دست غیب (اجازه)

دست غیب ـ در نظام یک ملاحظاتی کرده است و وزارت جنگ برای اینکه القاب نظامی را که بدون درجه و رتبه باشخاص داده شده ملغی شود و اگر برای شئونات دولت این مسئله هم لازم بود اولا خود دولت در ضمن آن پیشنهاد پیشنهاد الغاء القاب را هم می‌کرد پس معلوم می‌شود این را لازم ندانسته است که در جزء شئونات دولتی این کار را الغاء کند در نظام لازم داشته و همه آقایان هم تصدیق کردند برای خاطر اینکه سرتیپ خارج از فوج پیدا نشود و این بسیار خوبست ولی دولت لازم ندانسته مسئله الغاء القاب در شئون دولتی مدخلیت داشته باشد یک جهت دیگر این است که اساساً برای هر دولتی یک القابی است و یک اختیاراتی دارد که بتواند نسبت باشخاصی که خدمت کرده‌اند لقبی بدهند و دولتی که نماینده ملت است این اختیار را دارد آقای شریعت مدار فرمودند اینها از شئون دورة استبداد است دوره استبداد معلوم است بدبود ولی در عین حال نمی‌شود منکر شد که در همان دوره اشخاصی بوده‌اند که بمملکت خدمت کرده‌اند مطابق رسم زمان استبداد نهایت دماغها باندازه امروز بازنشده بود که بگویند اصل استبداد غلط است دماغ‌ها که باز شد خدمت هم فرق کرده اولا در اساس استقرار مملکت در زمان استبداد هم یک عده بودند که برای استقرار مملکت خدمت می‌کردند و این العابی هم که داده می‌شود درست استکه عده قلیلی هستند که از روی بی لیاقتی لقب گرفته‌اند و البته یکعده هم از راه خدمت لقب گرفته‌اند کانه وقتی شما بخواهید الغاء تمام القاب را بکنید نفی می‌کنید اشخاص بزرگ خودتان را حالا آقایان می‌فرمایند در آن وقت اشخاص خدمت نکرده‌اند بسیار خوب نکرده‌اند ایران خدمت کننده اش منحصر بحالا است

سهام السلطان ـ آقا ماده ۶۳ نظامنامه را در نظر داشته باشید

دست غیب ـ آقای سهام السلطان می‌فرمایند ماده ۶۳ اما اینجا چه مربوط بماده ۶۱ نظامنامه است

رئیس ـ بفرمائید

دست غیب ـ بنده عرض عرض می‌کنم در مجلس شورای ملی ایران نباید گفته شود که در زمان استبداد خادم نداشته‌ایم

سیدیعقوب ـ نداشته‌ایم

دست غیب ـ این را در مجلس شورای ملی نباید گفت آنوقت یکعده بودند بطور دیگر امروز یکعده هستند بطور دیگر و در مجلس نمی‌شود از یک ملت ایران چندین هزارساله خادم را نفی کرد بند عقیده باستبداد ندارم بنده خودم علمدار مشروطه بوده‌ام و زحمتها کشیده‌ام خودم دمکرات بوده‌ام خدمات و زحماتی که در فارس باساس مشروطیت کرده‌ام اگر از خدمات سایرین بیشتر نباشد کمتر نیست آقایان همه مطلعند. بنده طالب استبداد نیستم ولی عرض می‌کنم در زمان استبداد هم البته یک ملت مثل ایران خادم داشته حالا هم دارد و این القابی که داده می شده از روی این بوده که خدمت کرده‌اند بنده نمی‌خواهم داخل اشخاص بشوم و از این جهت اسم اشخاص را نمی‌برم ولی بودند اشخاصی که از نقطه نظر خدمت کردن بایران و استقلال ایران لقب گرفته‌اند و بقول آقای کازرونی تمام حیات ایران بسته بآن نیستکه القاب ملغی شود آقای شریعتمدار این کلمه را که فرمودند لقب یک تخصصی می‌خواهد جوابشان را بنده یادم آمده در بیشتر‌ها در پانزده بیست سال قبل که سیوطی می‌خواندم: و قدیکون علما بالفلبه یعنی بالاخره لقب این اندازه که آقا فرمودند تخصص لازم ندارد علی ای حال تقدیر بنده عقیده‌ام این است برای خاطر اینکه آقا سیدیعقوب خیلی جوش نزنند و حرص نزنند و مذاکرات را کافی ندانند بنده مختصراً عرض می‌کنم چون اکثرا اشخاصی که لقب دارند از نقطه نظر لیاقت لقب بآنها داده شده و این یک شأنی است نسبت بخادمین دولت این استکه عرض می‌کنم الغاء القاب اهمیتی ندارد و همینطور باشد بهتر است

آقا سید یعقوب ـ آقا علما بالغلبه لقب نمود.

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای دامغانی را بعنوان ماده سوم تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب نشد پیشنهاد آقای یاسائی (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد می‌کنم کسانیکه خود را بالغاب ملغی شده می‌نامند یا امضاء کنند یا اشخاص دیگری آنان را بالقاب مزبوره در ماده اول بنامند و بنویسند برای هر مرتبه از پنجتومان الی پنجاه تومان جریمه خواهند شد

جمعی از نمایندگان ـ تنفس داده شود

رئیس ـ تنفس داده شود

عده از نمایندگان ـ بلی

رئیس ـ (خطاب به یاسائی) آقا توضیح تان را بعد از تنفس بفرمائید

(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیمساعت مجدداً تشکیل گردید)

رئیس ـ آقای یاسائی پیشنهاد اولشان را پس گرفته و پیشنهاد دیگری کرده‌اند قرائت می‌شوند. (بشرح ذیل خوانده شد)

بنده ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد می‌کنم:

ماده الحاقیه ـ کسانی که خود را به القاب ملغی شده بنامند یا امضاء کنند از یک تومان الی ده تومان جریمه خواهند شد.

یاسائی ـ قوانینی که در مجلس شورای ملی وضع می‌شود باید در آن قانون پیش بینی مجازات متخلفش را گردیا در قانون مجازات عمومی و چون ما اطمینان نداریم که قانون مجازات عمومی باین زودی از مجلس بگذرد. لذا نمی‌شود تأمل کرد که یک مجازاتی برای متخلف از این قانون در قانون جزای عمومی پیش بینی شود. در قانون جزای عرفی سابق هم اگر آقایان ملاحظه فرموده بودند یک چنین مجازاتی برای کسانی که القاب جعلی برای خودشان انتخاب می‌کنند پیش بینی شده بود. حالا رأی دادیم که القاب سرداری. سالاری. سپهسالاری. و سپهداری ملغی است. الان کسیکه معروفیت بیکی از این القاب دارد اگر امضاء کرد بچه چیز مجازاتش می‌کنند؟ شما می گوئید ملغی است او می‌گوید من که ملغی نمی دانم چه کارش می‌کنند بموجب این ماده واحده که حق تعرض باو ندارند مجازاتی هم برای او قائل نشده‌اید. بعضی از آقایان در خارج این طور اظهار کردند که پیشنهاد اولی بنده زیاد است این بود که بنده اصلاح کردم و جریمه را از یک الی ده تومان باختلاف دارائی اشخاص قرار دادم بهر جهت اگر یک همچو ماده نگذرد. گمان نمی‌کنم آن ماده واحده عملی شود و عملی شدنش این است که متخلفش آن مجازاتی داشته باشد که اگر از آن ماده تخلف کرد مجازات شود تا آن ماده مجری شود و برای این که شاید این قانون باین زودی ببعضی اشخاص ابلاغ نشود پیشنهاد می‌کنم اضافه شود که از تاریخ تصویب این قانون تا سه ماه

رئیس ـ آقای دست غیب. (اجازه)

دست غیب ـ عرضی ندارم

رئیس ـ آقای تدین.

تدین ـ موافقم.

رئیس ـ آقای نظام التولیه.

نظام التولیه ـ موافقم.

رئیس ـ آقایانی که این پیشنهاد را بعنوان ماده الحاقیه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عدة برخاستند)

رئیس ـ تصویب نشد. دوفقره پیشنهاد دیگر رسیده است که توأماً قرائت می‌شود. بشرح آتی خوانده شد

پیش نهاد رهنما و

جمعی از نمایندگان ـ برای تنظیم نام فامیلی اشحاصی که دارای لقب می‌باشند و لغو کلیه القاب این جانب پیش نهاد ذیل را تقدیم می‌نمایم.

ماده واحده ـ کلیه القاب کشوری پس از سه ماه از تاریخ تصویب این ماده الغاء خواهد بود.

رئیس ـ آقای رهنما.(اجازه)

رهنما ـ راجع بیان مسئله در موقع تنفس وقتی که با آقایان نمایندگان مذاکره می‌شد غالب آقایان با این فکر موافق بودهند که لقب در این مملکت یک چیز مبتذل و اسباب زحمت شده است. حقیقت هم همینطور است ما که نباید خودمان را گول بزنیم. در این مملکت یک چیز مبتذل و اسباب زحمت شده است. حقیقت هم همنینطور است ما که نباید خودمان را گول بزنیم. در این مملکت لقب دادن تشخیص خدمت نیست و اگر مشخص خدمت بود اینهمه القاب که شاید عددش از هزار‌ها متجاوز است نبود و مطبوعات و جراید و کتب اروپا هم این مسئله را بطور مسخره دارند تلقی می‌کنند و اخیراً یک کتابی باسم شاه مغولستان انتشار پیدا کرده و تازه از پاریس فرستاده‌اند اینجا آن را ملاحظه کنید و ببینید که راجع بالقاب ایران چه نوشته است: می‌نویسد که مسئله لقب در ایران اساساً نه تنها دلیل خدمت نیست بلکه کم کم الفاضی دارد معمول می‌شود که ما این الفاظ را ترجمه می‌کنم. آن وقت شروع کرده است ترجمه کردن مثلاً می‌نویسد. ضیغم الملک. ضیغم را او بزبان خودش ترجمه کرده است حالا ما هم بزبان خودمان ترجمه می‌کنیم یعنی شیرملک. شیرملک که دلیل خدمت نیست!! و همچنین شهاب الملک یا شهاب الدوله یعنی تیر دولت آیا این تیر دولت دلیل خدمت است؟! وزارت جنگ در این مسئله یک قدمی برداشته است و آمده است در محوطه خودش این مسئله را بکلی الغاء کرده است بعضی از معترضین می‌فرمایند چرا در همه جا اقدام کرده است. اما دولت یک قدم پیش رفته است و این مسئله خوب یا بد ما باید آن را تشخیص بدهیم. دوله و سلطنه و ملک دلیلش چیست که اینهمه زیاد شده؟ و هر ده پانزده روز این جرائد بدبخت دچار ده بیست تقاضا می‌شوند که آقا فلان لقب بنده را بنویسید؟ پس در اینجا ملاحظه کنید اگر ما بخواهیم حقیقتاً از این مسئله جلوگیری کنیم و بخواهیم که مطبوعات اروپا ما را مسخره نکنند لازم است که برای این ترتیب یک فکری مکنیم ما چشمهای خودمان را بسته‌ایم و در یک محوطه که اسمش ایران است بسته‌ایم و اظهار می‌کنیم که خیر لقب دلیل خدمت است. ولی تمام جزئیات این قضیه را که لقب چه شکل می‌آید و چه شکل می‌رود و چه سیرمونی دارد و بالاخره چه شکل گرفته شده است ملاحظه نمی‌کنیم و اگر ده پانزده تا. صد تا. تا. پانصد تا لقب معین می‌شود و دایره اش محدود می‌شد و در مقابل خدمت باشخاص می‌دادند عیبی نداشت بعضی از رفقا می‌گفتند اگر القاب از بین برود ما مجبور خواهیم شد هیس. هیس کنیم برای جلوگیری کردن از این هیس هیس و برای اینکه اشخاص بتوانند یک نام فامیلی برای خود معین کنند یک مدتی هم قید شده و حالا هم موقع بدست مجلس رسید که آنرا مرتب کند. مثلا آقای مشیرالدوله را باید تصدیق کرد وقتی ما بایشان احترام می‌کنیم از نقطه نظر لقب نیست و ممکن است این لقب را به کس دیگر بدهید و این احترام را از او نکنید پس برای جبران این قضیه و برای اینکه یک خط وصلی بین این افکار مختلف بشود که همه آقایانهم معتقدند خوبست این مسئله را خاتمه بدهیم

رئیس ـ آقای محمدولی میرزا (اجازه)

محمدولی میرزا ـ بنده خیلی متحیر و متأسفم که امروز یک پیشنهاد خیلی صحیح و بقائده از طرف دولت شده بوده است و تمام مجلس باتفاق به آن رأی دادند و هیچکس هم بآن ایرادی نداشت و مخالفی هم پیدا نکرده ولی بعد مسئله یک شکلی توسعه پیدا کرد که تقریباً سه ساعت وقت مجلس را صرف کرده است بعضی از آقایان حالا نمی‌خواهم عرض کنم که نظرشان خودنمائی بوده است لیکن اینراهم نمی‌توانم تصدیق کنم که از نقطه نظر ساستی که امروز مملکت هست یا اشکالاتی که متوجه لقتصادیات هست یا حوائجی که مملکت دارد و باید رفع کرد و یکقدمی در این جاده گذاشت هیچ این قضایا ایجاب نکرده است که در اطراف القاب اینهمه صحبت شود شما چکار دارید بگذارید هر کس هر لقب داشته است داشته باشد و بگذارد این لقشرا با خودشان بگور ببرند. امروز این اظهاراتی که می‌شود مبنی بر چیست آیا برای اینست که بگویند فلان آقا از تیپ متجدد است و آن کسی که مثل بنده هیچ معتقد بلقب نیست و برمی خیزم مخالفت می‌کنم بگویند از تیپ مندرس است بسیار خوب باین موضوع هم کسی وقتی نمی‌گذارد چه اهمیت دارد ایشان هم بگویند بنده هم می‌گویم دیگر اینکه می‌گویند بیچاره روزنامه نویس‌ها) آقا از این حیث که برنامه نویسها ضرری وارد نمی‌آید برای اینکه اگر یک کسی یک اعلانی بنویسید و زیرش امضاء کند ضرغام السلطنه آنوقت دو سه قران که شش قران باشد بآقا منفعت میرساند بخر و گاو آقا ضرری نمیرساند پس دیگر چرا اظهار می‌کنید بدبخت روزنامه نویس

رهنما ـ شما حق ندارید توهین کنید

سرکسیک زاده ـ محمدولی میرزا ـ حالا خوب یا بد القاب یک چیزی است که از قدیم مرسوم بوده است اینجا یکی از آقایان اظهار کردند که از زمان خلفا بوده است و از هزار و صد سال قبل یک لقب هائی در مملکت ما داده شده است و این ترتیب در جاهای دیگر هم معمول است فقط چیزی که در واقع اسباب اختلال و بی نظمی بود راجع بمسئله القاب نظامی بود که دولت آن را پیشنهاد کرد در مجلس هم باتفاق رای داد و از بین رفت و این یک مسئله اساسی و اصولی بود . سایر مسائل که گفته می‌شود بعقیده من چندان اصولی نیست و بعیده من ملت نبضش ساقط نشده و مملکت چندان انتظار ندارد که ببیند کی مجلس باین مسئله رأی خواهد داد.

شیروانی ـ بنده اخطار نظامنامه دارم.

رئیس ـ بفرمائید

شیروانی ـ شغل در تمام دنیا آزاد است و کسی حق ندارد بشغل اشخاص حمله کند قرارداد که نبسته‌اند روزنامه نویس قرارداد نمی‌بندد بلکه سه قران می‌گیرد و یک چیزی را اعلام می‌کند بمملکت که خیانت نمی‌کند. رئیس ـ اینکه اخطار نظام نامه نبود اخطار نظامنامه تان را بفرمائید

شیروانی ـ توهین کردند باشخاص

رئیس ـ رأی می‌گیریم بپیشنهاد

داور ـ بنده هم یکی از پیشنهادکنندگان هستم اجازه بفرمائید صحبت کنم.

مدبرالملک ـ بنده کفایت مذاکرات را پیشنهاد می‌کنم

رئیس ـ رأی می‌گیریم بکفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند

(عده برخاستند)

رئیس ـ معلوم می‌شود کافی نیست. آقای داور(اجازه)

داورـ شاهزاده محمد ولی میرزا فرمودند که ملت هنوز آنقدرها نبضش ساقط نشده است که منتظر باشد و ببیند این مسئله در مجلس لغو خواهد شد یا خیر درست است برای اینکه این بیچاره ملت را سالها و مدت‌ها امثال ایشان در تحت یک افکار و عقاید و اصولی نگاه داشته‌اند که تشخیص نمی‌دهد چه باید بکند وچه لازم است و چه لازم نیست که نبضش ساقط شود و اگر مادرست بزند گانی خودمان نگاه کنیم و ببینیم و ضعیات چشت آنوقت ملتفت می‌شویم که چطور یک مشت الفاظ و یکمشت حرف زندگانی این ملت را بهمان حال کهلت نگاهداشته است. هر وقت بکوچکتر از آنها بخواهند حمله کنند یک نفر نماینده همان فکر مندرس برمی خیزو و بدیگران حمله می‌کند و می‌خواهد اشتباهکاری کند. بنده می‌خواهم ببینم آن چیزی که در این مملکت باندازه لقب می‌شود گفت مبتذل است چیست؟ غالب اشخاصی که لقب دارند از این طرز لقب اظهار انزجار می‌کنند. یک روزی در این مملکت مرسوم این بوده است باشخاصی که یک خدماتی می‌کردند لقب داده می‌شد ولی مدت‌ها است که این ترتیب نیست و هر کس بخودش یک لقبی داده و تمام این مملکت یک مملکت ملقب و اسباب مضحکه و مسخره شده است بعضی از آقایان می‌گویند اهمیتی ندارد بلی بنده هم تصدیق می‌کنم که این مسئله آنقدر مهم نیست که دو ساعت در آن مباحثه شود ولی اگر اهمیت ندارد و باز نمی‌خواهند خودشان را بعنوان داشتن لقب بر دیگران حاکم بدانند خوبست بگذارند این القاب مندرس از بین برود و جان بنده و ایشان و همه مردم راحت شود جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

بعضی از نمایندگان ـ کافی نیست

رئیس ـرأی می‌گیریم.آقاینی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند

(اغلب برخاستند)

رئیس ـ معلوم می‌شود کافی است رأی گرفته می‌شود پیشنهاد آقای رهنما و چند نفر از آقاین بعنوان ماده سوم.آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـتصویب شد. پیش نهاد آقای دامغانی دیگر موردی ندارد.پیش نهاد آقای سلطان العلماء.

سلطان العلماء ـ بنده پس می‌گیرم رئیس مذاکرات راجع بکلیات است در کلیات مخالفی نیست؟ آقای حائری زاده(اجازه)

حائری زاده ـ بنده خیلی متأسفم که مجلس پنجم کارهای اساسی را فدای یک کارهائی که هیچ اثر خارجی ندارد می‌کند مثل تغییر القاب بنده نه خودم لقب داشته‌ام نه پدرم و نه فامیلم و نه طرفدار این فکر هستم

شیروانی ـ حافظ آن هستید

حائری زاده ـ در مجلس شورای ملی هیچوقت لقب برای کسی تصویب نشده که امروز بخواهند آن را لغو کنند. مجلس شورای ملی کارهای مهمتر راجه باقتصادیات و بودجه و غیره دارد که نباید یک روزش را صرف این حرف‌ها کند. یک کابینه سلطنتی هست که القاب از آنجا بیرون می‌آید. خوبست دولت با آن کابینه داخل در مذکره شود و فنرش را بندد که دیگر اینهمه لقب بیرون نیاید. یا از دربار خواهش کند که اینقدر لقب داد نشود دیگر قانوت نمی‌خواهد. بعلاوه باید دید که ما قانون را برای چه می گذرانیم برای تفنن یا اجراء و عمل. مردم این مملکت بدیانت خودشان بیشتر معتقدند تا به رأیی که ما می‌دهیم و از صد نفرمان پنجاه و یکنفر بلند می‌شود رأی می‌دهد. احکام دیلنتی ما انهایی که در مقابلش مجازاتی نیست عمل نمی‌شود. ما اینجا رأی می‌دهیم که فلان ترتیب لغو شود. خیلی خوب من می خوام لغو می‌کنم نمی خواهم لغو نمی‌کنم کار تفننی یک چیزی است که از وظیفه مجلس شورای ملی خارج ست و اینطور مذاکره کردن که لقب فلان الملک باید زیر کل برود یا نباید این لقب حذف شود. این‌ها یک چیزی است که جز تضییع وقت فایده دیگری ندارد و بعقیده من چیز خوبی نیست مثلا یک وقتی مجلس پنجم می‌خواست راجع باسامی ماهها یک تصمیمی بگیرد که حمل نگویند و فروردین بگویند با یک چیزی می‌شد اسم آنرا گذاشت که یک منجمی موظف است این کار را بکند. حالا مجلس خواسته است وظیفه منجم را هم تاکید کند. مجلس شورای ملی نباید قانون ارشادی بنویسد و قانونی که در مقابلش هم مجازات نباشد آنهم برای یک چیز موهوم و یک چیز خیالی. این چیز خوبی نیست و جز اتلاف وقت مجلس فائده ندارد و بنده می‌بینم امروز وقتمان صرف این چیزی که سر تا پایش هیچ نبود شد و سابقه می‌شود که هر روز یک وکیلی یک چیزی که بنظرش برسد در نزد جامعه از مسائل مستحسی است یک طرح قانونی بیاورد و وقت مجلس را صرف تغییر الفاظ و اصطلاحات کند، خوب آقای سردار معظم را سردار معظم نگویند و عبدالحسین خان بگویند این یک چیزی است که ما بیائیم از مجلس تصمیم بگیریم. فردا من خواستم بگویم سردار معظم و ایشان هم خواستند قبول کنند مجازاتش چیست؟ بنابراین اینها یک چیزهائی است که جز تضییع وقت مجلس برای مملکت هیچ فایده ندارد و مجلس ما که باید کارهای اساسی لازمتری بکند داریم باین حرف‌ها وقتش را تلف می‌کنیم.

وزیر مالیه ـ بنده اگر تا کنون درین خصوص هرضی نکردم باحترام لایحه دولت بود برا خاطر اینکه دولت اینطور لایحه را پیشنهاد کرده بود. و بنده نخواستم چیزی عوض کنم ولی حالا که مجلس شورای ملی داد خود را مجار می دانم عرض کنم این کاری که مجلس شورای ملی کرد کار خوبی بود. القاب را بطوری که آقای حائری زاده می‌فرمایند یک امر ارشاد نیست. مجلس شورای ملی بدولت حکم کرد که لقب بدهید و لقب‌ها را هم رسمی نشناسی و البته دولت هم که مجری قوانین است همین کار را خواهد کرد و هیچ مستلزم این نیست که یک مجازاتی داشته باشد برای این که وجودش کم کم از بین خواهد رفت و لازم نیست هر حکمی که مجلس شورای ملی می‌کند مجازات داشته باشد. و اگر یکوقتی بود که لقب نماینده خدمت بود بد نبود ولی حالا لقب نه نماینده است نه نماینده لیاقت و آنهائی هم که لقب دارند همانطوریکه مذاکره شد علاقه بلقب ندارند و حالا هم مجلس رأی داده است. خواهشمندم از آقایان که بیش از این وقت مجلس را صرف این کار نکنند و رأی آخرش را هم بدهند و داخل کارهای دیگر شویم.

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

رئیس ـ و می‌گیریم باین لایحه که مشتمل بر سه ماده است آقایانی که موافقند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند).

رئیس ـ تصویب شد،آقای محمد هاشمی میرزا (احضار برای قرائت راپرت)

(راپرت شعبه اول راجع بنمایندگی آقای سید محمد علی شوشتری بشرح ذیل خوانده شد) شعبه اول در تاریخ ششم حوت شروع رسندگی دوسیه انتخابات استرآباد نموده در جلسه حوت کمیسیون سه نفری برای مداقه و تشخیص اوراق دوسیه معین کرده کمیسیون مزبور در مدت بیست و سه روز در جلسات عدیده رسیدگی باوراق نموده و در تاریخ هشتم اردی بهشت شعبه تشکیل و دوسیه مزبور را تحت شور و مطالعه قرار داده. خلاصه راپرت انرا ذیلا بعرض می رساند انجمن نظار استرآباد در تاریخ غره جمیدی الثانیه چهل و دو تشکیل و از روز دهم شهر مزبور شروع بتوزیع تعرفه نموده و از بیستم تا بیست و پنجم باخذ آراء پرداختند و در عشر اول رجب آراء شهر استرآباد را تفکیک و در تاریخ دهم شهر رجب مامورین نقاط تابعه اعزام و از چهاردمهم شعبان صنادیق تابعه توسط مامورین انجمن مرکزی و اصل و استخراج آراء بعمل آمده و از نه هزار و پنجاه دو ورقه آرء مأخوذه آقای سردار سپه رئیس الوزراء دارای سه هزارو نهصدو چهل و سه رأی و آقای آقاسیدمحمد علی شوشتری دارای سه هزارو پانصد شصت نه رأی بوده‌اند و چون آقای سردار سپه قبلا نمایندگی محل دیگر را قبول کرده بودند لذا اعتبار نامه به اسم آقای آقاسید محمد علی شوشتری نوشته و ارسال شده است شعبه اول صحت امهار آن اعتبار نامه را تصدیق و شکایات واصله را که ضبط دوسیه است مورد توجه ندانسته نمایندگی آقای شوشتری به اکثریت آرای اعضای شعبه تصدیق و خبر آن به مجلس مقدس تقدیم می‌گردد.

رئیس – آقای سرکشیک زاده.(اجازه)

سرکشیک زاده – بنده موافقم.

رئیس – آقای نظام التولیه.

نظام التولیه – موافقم.

رئیس -آقای دولت آبادی –

دولت آبادی- مخالفم،

می‌ماند برای جلسه دیگر، خبر کمیسیون بودجه راجع به استخدام امریکایها مطرح است آقای حائری زاده.(اجازه)

حائری زاده این قبیل لوایح حسب المعمول باید به کمیسیون بودجه و خارجه هر دو مراجعه شود و گویا کمیسیون خارجه تشکیل نشده بود که بآنجا هم مراجعه شود برای اینکه فقط چهار نفر از شش نفر اعضاء کمیسیون خارجه انتخاب شده‌اند بنابر این اگر به کمیسیون خارجه ارجاع شود که از معمول مجلس خارج نشده باشیم بهتر است

رئیس – این کار هم شده است و یک چیزی از کمیسیون خارجه نوشته شده قرائت می‌شود

حائزی زاده – طبع و توزیع نشده است.

(راپرت کمیسیون خارجه به شرح ذیل قرائت شد)

لایحه دولت ۳۱۹۱ مبنی بر استخدام مستخدمین آمریکایی در کمیسیون خارجه مطرح گردیده و اگر چه هنوز عده اعضای کمسیون تکمیل نشده چون خبر کمسیون بودجه جزو دستور شده ما امضاء کنندگان که اکثریت اعضاء کمیسیون را تشکیل می‌دهیم موافقت خود را نسبت بهیأت مستخدمین مزبور به عرض مجلس شورای ملی می رسانیم –

رئیس – مذاکرات راجع به کلیساست. آقای تدین.(اجازه)

تدین – بنده موافقم –

رئیس – آقای ارباب کیخسرو –

ارباب کیخسرو – بنده هم موافقم.

رئیس- آقای نصرت الدوله –

نصرت الدوله –بنده هم در اساس مطلب موافقم

رئیس – آقای دست غیب.

دست غیب عرضی ندارم.

رئیس آقای آقاسید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب – بنده شاید در یک قسمت از کلیات موافق باشم لکن می‌خواهم بعرض مجلس برسانم که دوره پنجم تمام اموراتش را در تحت انتظام بیاورد. الان ملاحظه بفرمائید آیا تاکنون همچوراپرتی از کمیسیون بیرون آمده بود که بنویسند ما که اکثریت اعضاء کمیسیون هستم امضاء می‌کنیم. آخر کمیسیون مخبر دارد: منشی دارد هیئت رئیسه دارد این کمیسیون کی منی شده است ما نباید یک سابقه هائی در مجلس قرار بدهیم که بعد از این محل ایراد باشد. به تمام انبیاء و مرسلین قسم که بنده موافقم اما خوب است که ما یک قدم هائی برداریم که نظامنامه و سوابق مجلس محفوظ باشد و نظر به فوریتی که دارد ممکن است بنده تقاضا کنم فردا که روز چهارشنبه است مجلس تشکیل شود بگذارید این راپرت به کمیسیون خارجه مراجعه شود و آن کمیسیون هم راپرت خود را بدهد و از یک روز عقب افتادن هم هیچ طور نمی‌شود و گمان می‌کنم روح مجلس هم با این عرضیه بنده که یک عرض اساسی موافق باشد و حفظ نظامنامه و سوابق مجلس را از نمایندگان محترم تقاضا می‌کنم این استدعای اول بنده. اما مسئله دوم که می‌خواهم عرضی کنم آن مسئله ایست که هنوز تکلیفش معین نشده و تا مجلس رأی ندهد بنده نمی‌توانم آن را قبول کنم و این مسئله را با آقای تدین رئیس کمیسیون یا سایر اعضای کمیسیون یا آقای مخبر که مادام ا لحوت هستند جواب خوا هند داد. برای تذکر و اطلاع خاطر نمایندگان محترم عرض می‌کنم که مجلس چهارم در اول سرطان افتتاح و در اول میزان رسمیت پیدا کرد و کمیسیون‌های خود را تشکیل داد. اول کمیسیون که تشکیل شد کمیسیون بودجه بود و تمام نمایندگان می دانند که بعد از آن فترت مادامی کمیسیون بودجه نمی‌توانست در عرض شش ماه بودجه را از حیث عوائد و مخارج تنظیم کند این بود که بر خلاف دوره سوم در دوره چهارمن آمدنند رأی دادند که این کمیسیون سابق در بودجه جدید هم نگاه کند لیکن مخارج سال آتیه اش نسبت به آن کمیسیون بودجه بود که تشکیل شده بنده خودم عضو کمیسیون بودجه بودم و یک مخارجی که متعلق به سال آتیه بود آن کمیسیون بودجه در آن نظر می‌کرد این سوابق مجلس است ملاحظه کنید ببینید گفتند در چهاردهم حوت باید بودجه تمام شود. چون دولت نتوا نست تا آن وقت بودجه را مرتب و منظم کند این بودکه گفتند همان کمیسیون بودجه سابق نظر در بودجه کند نه نظر در مخارج و مخارج. ما کمیسیون بودجه آتیه است حالا بنده عرض می‌کنم که الحمد الله به توانائی این دولت قادر ما موفق شدیم که دوره پنجم تأ سیس شد و در چهاردهم فروردین پارسال کمیسیون بودجه هم تشکیل شد یک نفر از نمایندگان – حمل آقا سید یعقوب نسبت حمل به آنوقت و فروردین نسبت به حالا ولی بنده قانون اینجا را به سا بقش هم نسبت می‌دهم و از چهاردهم حمل پارسال تا چهاردهم فروردین امسال دوره اش را تمام کردحالا دیگر این سابقه امسال را بچسبانیم به سابقه دوره چهارم برای چیست ؟عرض کردم در آنوقت به جهت کمی وقت و نقصان زمان گفتند این بودجه جدیدرا هم کمیسیون بودجه قدیم نظر کند اما مخارج آن سال را کمیسیون بودجه جدید نگاه کند بنده هیچ معتقد نیستم که این کمیسیون محترم بودجه نظر کند در بودجه آتیه باید کمیسیون بودجه مطابق صریح نظامنامه تشکیل شود هم در بودجه نظر کند و هم در مخارج مملکت و این کمیسیون محترم بودجه قدیم این حق را ندارد.

رئیس – آقا خارج از موضوع است.

آقاسید یعقوب – بفرمائید موضوع چیست؟ بنده عرض می‌کنم این مسئله از این کمیسیون بیرون آمده است.

رئیس مربوط به کمیسیون بودجه نیست نظامنامه را نخوا نده اید

آقا سید یعقوب بفرمائید.

رئیس – اینجا راجع به کمیسیون بودجه مذاکراتی سابقا شده است و گفته شده است این کمیسیون بودجه حق دارد که در بودجه ۱۳۰۴ رسیدگی کند. این مسئله مطرح شد و تمام شد و رفت حالا از سر نو نمی‌شود حرف زد

سید یعقوب – بند می‌روم فرمایش شما که برای مجلس قانون نیست مجلس باید رأی بدهد.

عماد السلطنه مخبر کمیسیون بودجه حرف‌های شما هم قانونی نیست شما همیشه به مجلس توهین می‌کنید.

(آقای آقا میرزا شهاب ماده ۱۸ نظامنامه را بشرح ذیل قرائت نمودند)

ماده هیجدهی یک کمیسیون موسوم به کمیسیون بودجه مرکب از هیجده نفر در اول هر دوره اجلاسیه سالیانه از شعبات معین می‌شود مطالب ذیل راجع به این کمیسیون است

(۱) تمام مطالب راجع به بودجه را سال بعد

.(۲) تمام لوایح یا طرح قانونی که که بر حسب تغییر ذخل خرج سال بعد است.

رئیس – رائ که در مجلس چهارم داده شد چیز تازه نبود در مجلس گفتند که باید مطابق نظامنامه عمل شود دو مرتبه در مجلس چهارم رأی داده شد ه است و گفته شده است که باید مطابق صریح نظامنامه عمل شود حا لا اگر می‌خواهید تردید کنید یک روزی ممکن است در این مسئله حرف زنید ولی درضمن مذاکره این راپرت نمی‌شود این مطالب را گفت. (آقای دامغانی)(اجازه)

آقا سید یعقوب – عرض من تمام نشده مطالب دیگریی هم دارم

رئیس – (خطاب به (آقای دامغانی)) آقا تأمل بفرمائید ایشان مطالب خودشان را بگوئید. آقای آقا سید یعقوب(اجازه)

آقا سید یعقوب – آقای عماد السلطنه بدون اینکه حق داشته باشند نسبت بی قانونی بمن دادند مقام ریاست خودشان حفظ می کنندشما هیچ حقی ندارید به من بگوئید خلاف قانون می‌کنی آقای عماد السلطنه شما به چه حق این حرف را می‌زنید برای چه؟ بنده وکیل هستم یا نه؟ آقای رئیس چرا حقوق مرا حفظ نمی‌کنید؟ شما اینجا نشسته‌اید باید به نظر عدالت حرف بزنید نظامنامه جواب مرا می‌دهد حقایق جواب بنده را می‌دهد و البته من موافقم با این لایحه –(خنده نمایندگان) چرا به من حمله می‌کنید؟ به چه مناسبت به من می گوئید: خلاف قانون کرده؟ حالا به صرف این حرف که بنده از میدان در نمی‌روم. این اولا. ثانیاً همین کمیسیون محترم بودجه. همین مخبر محترم همین آقای ناصر السلام. همین شاهزاده سلیمان میرزا. همین آقای تدین و بالاخره تمام اعضاء کمیسیون بنده بودم و آقای شیروانی هم بودند لایحه وزارت فواید عامه پیشنهاد کرد نسبت به متخصصین جنگل در کمیسون فواید عامه قبول شد بعد در کمیسیون بودجه رد کردند به عنوان این لفظ (آپیسیون) که نمی دانم چه چیز است که نمی‌تواند کمیسیون بودجه بدون تعیین اسم رأی بدهد بنده عرض می‌کنم مطابق این سابقه ممکن است رئیس کل مالیه اسم اینها را بنویسد و مطابق همان ترتیبی که در کمیسیون بودجه عمل گردید اسم او معین باشد چنانچه لایحه کمیسیون فوائد عامه آمد و قبول نشد. بنده عرض می‌کنم با این لایحه دولت موافقم اما این لایحه باید برود به کمیسیون خارجه در آنجا هیئت رئیسه معین شود اسامی را هم رئیس کل مالیه معین کند و فردا هم جلسه فوق العاده تشکیل شود و خاتمه پیدا کند این دعوا ندارد.

رئیس – آقای عماد السلطنه(اجازه)

عماد السلطنه اولاً بنده همیشه بر عکس آقای آقا سید یعقوب هم خودم را صرف می‌کنم که احترام اشخاص را نگاهدارم و به هیچکس هم اجازه نمی‌دهم که بی احترامی به من بکند برای اینکه من احترام هر کس را به قدر مقدور حفظ می‌کنم ولی آقای آقا سید یعقوب یکقدری از حدود خودشان تجاوز می‌کنند گاهی به اسم کمیسیون دوازده نفری حمله می‌کنند گاهی به اسم کمیسیون بودجه اگر نظامنامه داخلی اجازه داده است مطالبی که مربوط به سال آتیه است این کمیسیون بودجه رسیدگی کند این گناهی است برای کمیسیون بودجه ؟!یا گمان می‌کنید اعضای سابق خیلی شایق و مایل بوده‌اند که به این خدمت خود ادامه دهند خیر از زحمت و صدمه و مورد حمله مثل شما واقع شدن چیز دیگری دارد؟ ! آقا سید یعقوب مثل شما عمادالسلطنه و اما اینکه گفتم اظهارات شما قانونی نیست باز هم می‌گویم و تکرار می‌کنم توهین هم نیست اما راجع به سایر مسائل و قسمتهای دیگر نظامنامه جواب شما را می‌دهد و چون استخدام مستشاران امریکایی در جمع و خرج سال جاری تفاوت می‌کند از وظیفه کمیسیون سابق است. این اعتراض آخری هم که کردید اگر ماده دوازده نظامنامه را خوانده بودید این اعتراض را نمی‌کردید ماده دوازده را بخوامید تا بعد آنقدر این حرفهای بی مغز و بی مایه را نفرمایید

آقا سید یعقوب – فرمایشات شما بی مغز است

رئیس – آقای دامغانی (اجازه)

شریعتمدار دامغانی – اعتراضات آقای آقا سید یعقوب یک قسمت راحع به نظامنامه بود که البته بعد از اینکه خوانده شد قانع شده‌اند ولی اساساً بنده در اصل قضیه معتقدم که وجود این آقایان امریکایی در این مملکت باعث یک اصلاحاتی است برای مالیه ایران چنانچه از مقایسه حالا با پنج شش سال قبل می‌شود که چه فوائدی وجود اینها برای مملکت داشته است و چه اصلاحاتی شده و اگر درست به سابق مطالعه کنیم می‌بینیم که چقدر حیف و میلهائی که سابقاً در مالیه ایران می شده است پس از اینکه این آقایان آمده‌اند و زمام امور مالیه را در دست گرفته‌اند از آن حیف و میلها جلوگیری شده همچنین اصلاحاتی که در تشکیلات مالیه کرده‌اند. بلاخره می‌شود گفت که قوه مجریه قانون استخدام همین آقایان امریکایی هستند و اگر اینها نبودند شاید قانون استخدام به موقع اجرا ء گذاشته نمی‌شد در این قسمت تصور می‌کنم مسلم باشد که این آقایان امریکایی تا یک مدتی باید بر رأس مالیه ایران باشند برای اینکه مالیه ایران کاملاً اصلاح شود و چرخهایش راه بیفتد و بعد از آن خود ایرانیها بتوانند اداره کنند و با این مسئله مسلم است که پس از آن که اینها کنتراتشان تمام شد و رفتند عده‌ای که باقی خواهند بود کافی نیست.برای اداره کردن مالیه کل مملکت برای اینکه رئیس کل مالیه و دو سه نفر دیگر که در مرکز هستند نمی‌توانند کاملا از عهده انجام امورات مالیه و لایات و ایالات برآیند البته یک عده دیگری هم لازم هستند که با این آقایان معاونت کنند.برای اینکه مالیه سایر ولایات را هم مثل مرکز اداره کنند و بنده تصور می‌کنم که اگر آقایان دقت کنند و ببینند که وضعیات مالیه این مملکت نسبت به پنج سال قبل چه اندازه اصلاحات شده تصدیق خواهند کرد که اینها باعده سه چهار نفر نمی‌توانند اداره کنند و محتاج استخدام یک اشخاص دیگری هم خواهیم بود.

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

(بعضی گفتند کافی نیست)

رئیس – رأی می‌گیریم برای دخول در شور مواد. آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. ماده اول: (به شرح ذیل خوانده شد)

ماده اول – مجلس شورای ملی به وزارت مالیه اجازه می‌دهد که بر طبق پیشنهاد رئیس کل مالیه ایران از اتباع ممالک متحده امریکا اشخاصی که دارای معلومات مقتضی باشند برای مدتهائی که از سه الی پنج سال امتداد داشته باشد به جهت خدمت در ادارات مالیه به سمت معاونت رئیس کل مالیه به موجب کنترات به شرح ذیل استخدام نماید و ابتدای آن سه هفته قبل از ورود با ایران باشد

۱- برای ریاست اداره کل محاسبات به جای مستمر گور یک نفر با حقوق ده هزار دلار

. ۲- برای معاونت مخصوص رئیس کل مالیه یک نفر با حقوق هشت هزار دلار.

۳- برای خدمات دیگر هشت نفر هر یک حقوق هفت هزار و پانصد دلار.

۴- برای خدمت تند نویسی (ماشینیست) بجای فلان کن یک نفر با حقوق سه هزار دلار.

رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب – در این جا نوشته شده است وسمت معاونت رئیس کل مالیه را در ماده دیگر هم عرض خواهم کرد. نظر بنده این است که تمام این‌ها لااقل در آن قانونی که از مجلس گذشت نسبت به اختیارات عرض می‌کنم که یک تجدید نظری بشود و حالا اینجا تجدید نظر را هم عرض خواهم کرد که این‌ها مسئول خود وزارت مالیه باشند نه اینکه به همان عبارت (در هدایت قانونی وزارت مالیه) قناعت شود و این کلمه به آن معنی طویل و دور و دراز تعبیر شود که بالاخره استقلال از برای وزیر در امورات نداشته باسد و ثانیاً اینجا که می‌گوید: برای خدمات دیگر هشت نفر با حقوق هفت هزارو پانصد دلار. بنده می‌خواهم عرض کنم در ماده چهارم معین کرده است خدمت تند نویسی و در اینجا بنده تحقیق کرده م که در مالیه کسانی که با ماشین می‌نویسند هستند خیلی هم دارند. حالا اینکه باید یک تحقیق دیگر داشته باشد نمی دانم اما این خدماتی که معین نیست بنده می‌خواهم از آقای وزیر مالیه سئوال کنم که برای این خدمات دیگر ممکن است در اینجا اگر چه بعد می‌نویسد برای روانه کردن در ایالات و ولایات بنده عرض می‌کنم به مأمورینی که در ایالات و ولایات داریم محل اطمینان ما هستند و خیلی هم به آنها توجه داریم و کسانی نیستند که در واقع بخواهیم برای آنها رئیس قرار بدهیم. این هیئت محترم آمریکائی‌ها برای اداره کردن مرکز و دخل و خرج مرکز است و در ولایات فایده ندارد اگر ممکن است آقای وزیر مالیه بفرمایند که خدمات دیگر چه چیز است. اگر برای ولایات است که بنده مخالف هستم به علت اینکه ما در وزارت مالیه اشخاص لایق برای ریاست مالیه ایالات وولایات داریم و اگر هم برای کارهای دیگر است که توضیح بدهند بدانیم برای چیست؟.

وزیر مالیه – نسبت فرمایش اولتان که فرمودید این اشخاص باید مستقیماً مسئول وزیر مالیه باشند نه مسئول رئیس کل مالیه.اولا خاطرتان را متذکر می‌کنم که این حق به موجب کنتراتی که در مجلس تصویب شده است به دکتر میلسپو داده شده است …

بعضی از نمایندگان – ما نمی‌شنویم.

وزیر مالیه – عرض می‌کنم این حق مسئولیتی که اعضاء مالیه نسبت به مافوق خود دارند در کنترات دکتر میلسپو به ا و داده شده است به موجب قانون مصوبه مجلس شورای ملی و به علاوه اصولا هم این مطلب صحیح است زیرا اگر رؤسای سایر ادارات مسئولیت نسبت به رئیس کل مالیه نداشته باشد رئیس مالیه چه می‌تواند بکند؟ و با چه اختیاری می‌تواند امرو نهی کند؟ و اما این که می‌فرمایند این اشخاص را برای چه استخدام می‌کنیم همانطور که خودشان فرمودند در اینجا ذکر شده است. راست که ما اشخاصی در ایالات داردکه محل اطمینان هستند ولی این دلیل نمی‌شود. بر اینکه دولت و وزارت مالیه احساس حاجت نکندکه یک مستخدمین امریکا ئی داشته باشیم که در صورت لزوم بتوانیم آنها را برای ریاست مالیه ایالات وولایلت مأمور کنیم این ا حساس را کرده ا یم و با ین جهت است که پیش نهاد می‌کنیم و ایی عده را که ملاحظه می فرمائید همه این‌ها تازه نیستند حالا در این ایالات و ولایات مأمورین امریکائی داریم و بعضی از این‌ها مو قعی که کنتراتشان منقضی شد می‌روند البته باید به جای آنها یک اشخاصی را معین کنیم و فقط سه نفر هستند که براین عده موجود امروز اضافه می‌کنیم.

رئیس آقای تدین –(اجازه)

تدین موافقم

رئیس آقای سهام السلطان

سهام السلطان –موافقم.

رئیس آقای دست غیب

دست غیب – موافقم

رئیس: آقای شریعت زاده –(اجازه)

شریعت زاده-بنده نسبت به قسمت به چهار این ماده مخالفم برای اینکه در اینجا می‌نویسد: برای ماشین یک نفر با سه هزار دلار در صورتی که بنده معتقدم که برای تحریر مراسلات با ماشین عده زیادی که کفایت می‌کند برای انجام این کار و بالاخره با این حقوق ممکن است ده نفر را معین کرد. بنده می‌شنوم که گفته می‌شود برای نوشتن با علائم رمز است. این مسئله اولاً در این قانون نیست و چندان ضرورتی هم ندارد یک نفر را بیاوریم برای این کار مگر اینکه بخواهیم یک کلاس در این باب ترتیب بدهیم.

وزیر مالیه – همان طور که خود آقای شریعت زاده فرمودند این ماشین است در اینجا آن ماشیننیست هائی که ما در اینجا داریم مقصود استنگراف است یعنی اشخاصی که می‌توانند تند نویسی کنند به زبان انگلیسی و فرانسه و اشخاصی هستند که همانطور که گوینده می‌گوید می نویسد بدون معطلی و این نوع ماشینیست در میان ایرانیها نیست. وقتی که این لایحه پیش نهاد می‌شد خودمان در نظر داشتیم که اگر بتوانیم از این شخص صرف نظر کنیم و خود رئیس کل مالیه هم تصور می‌کرد که اگر عده بیشتر باشد بهتر است و وقتی که یک نفر باشد فقط تنها خود رئیس کل مالیه می‌تواند از او استفاده کند در صورتی که رؤسای مهم وزارت مالیه همه محتاج هستند و اینطور که مذاکره شد و رئیس کل مالیه توضیح دادند حقیقتاً وجود یک نفر تند نویس نصف کار را از او کم می‌کند و خیلی اسباب سرعت جریان کار است ولی معذلک به امید اینکه این شخص بیاید این جا و در ظرف چند ماه شاید بتوانیم اشخاصی از ایرانی‌ها را زیر دست او تربیت کنیم و با حقوق کمتر از آنها استفاده بکنیم به همین یک نفر قناعت کردیم و امیدواریم که بتوانیم زیر دست او اشخاص دیگری هم تربیت بکنیم و اساساً این مسئله تند نویسی یک فنی است که خیلی مفید است و بکار می‌خورد و از وجود ایرانیهائی هم که بعد تربیت می‌شوند شاید بتوانیم یک تغییری هم در وضع تند نویسی خط ایرانی بدهیم و دولت هم بعد از اینکه ضرورت این مسئله را احساس کرد این پیشنهاد را کرد

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

رئیس – پیشنهاد‌ها قرائت شود:

(به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در ماه اول قسمت چهار عوض عبارت تند نویسی ماشینیست نوشته شود.

ماشین نویس (استینو گرافیت)

رئیس – پیشنهاد آقای شیروانی هم همین بود (خطاب به آقای قائم مقام)بفرمائید.

قائم مقام – در همین جا دو لفظ نوشته شده است که با همدیگر قدری متناقض است اگر مقصود از این مستخدم کسی است که با ماشین می‌نویسد باید نوشت واکتیلو گراف.اگر مقصود کسی است که تند نویسی می کنداو را باید نوشت استنگراف و ماشینیست کسی را می‌گویند که ماشین را اداره می‌کند و اینجا مناسبت ندارد.

وزیر مالیه – بنده اشکالی نمی‌بینم که اگر آقایان اشکالی دارند رفع شود زیرا مقصود استینو گراف است.

رئیس – آقای تدین(اجازه)

تدین – بنده حالا قطع نظر از اینکه کلمه ماشینیست مقصود را می فهماند یا نه.ولی برای اینکه فارسی بشود خوب است این طور نوشته شود (تند نویسی به وسیله ماشین) و آن مقصود را هم تأمین می‌کند ولی اگر مقصود این است که با دست نوشته بشود چیز دیگری است.

وزیر مالیه – مقصود استینو گراف است یعنی کسی که با دست تند نویسی می‌کند با ماشین تند نویسی نمی‌کنند ولی هر تند نویسی با ماشین هم چیز می‌نویسد. این جا البته در لفظ مسامحه شده بواسطه این که ما اصطلاحات خاصی نداشتیم مقصود استینو گراف است یعنی همان کسی که تند می‌نویسد با آن طرزی که در فرنگ معمول است. حالا اگر آقایان می‌خواهند تند بنویسند ما هم موافقیم.

رئیس – رأی می‌گیریم پیش نهاد آقای قائم مقام کسانی که موافقند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس تصویب نشد.آقای شیروانی.(اجازه)

شیروانی – ماشینیست تصور می‌کنم آن مقصود را نرساند و تند نویس هم چون در زبان ما مقصود را می رساند لهذا بنده پیش نهاد کردم که تند نویس نوشته شود و در پرانتز هم لفظ استینو گراف اضافه شود اگر دولت قبول کند.

وزیر مالیه – عرض کردم ما قبول می‌کنیم در شور دوم اصلاح می‌شود.

بعضی از نمایندگان – یک شور بیشتر ندارد.

رئیس پیشنهاد دیگر (پیش نهاد آقای میرزا آقا خان عصر انقلاب بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم: بجای استینو گراف تند نویس نوشته شود

پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو: بنده پیش نهاد می‌کنم کلمه ماشینیست خذف شود و حفظ همان عبارت تند نویس کفایت است

رئیس – پیش نهاد زیادی رسیده است باید از هم تفکیک شوند. اگر تصویب فرمائید بماند برای جلسه آتیه.

جمعی از نمایندگان – صحیح است.

رئیس – آقای نظام التولیه(اجازه)

نظام التولیه – نظر به اینکه بنده یک نفر ازمعتقدین الغا الناب بودم برای استحضار خاطر آقایان خود را معرفی می‌کنم: اسم فامیلی بنده میرزائی و اسم شخص بنده هم عبدالعلی است.

رئیس – آقای روحی(اجازه)

روحی – بنده نسبت به کمیسیون بودجه خواستم عرض کنم: در جلسه آتیه تکلیفش معلوم شود و این یک کار کوچکی نیست و شاید بعضی از این پیشنهادها هم به آن کمیسیون برود تکلیف آن کمیسیون چه می‌شود؟ آیا اختیار خواهد داشت رسیدگی کند یا خیر؟ لهذا بنده پیشنهاد کردم که برای جلسه آتبه تکلیفش معلوم شود.

رئیس – این یک چیزی است که مطابق نظامنامه است اگر می‌خواهید تغییر بدهید پیش نهاد کنید می‌رود بکمیسیون مبتکرات هرروز نمی‌شود هر چیزی را تردید کرد و جزو دستور قرار داد آقای افشار.(اجازه)

آقا میرزا رضا خان افشار – بنده می‌خواستم پیشنهاد کنم لایحه خرید دو دستگاه لوکوموتیو برای خط آهن آذربایجان در درجه دوم جزو دستور شود.

رئیس – جلسه آتیه روز پنجشنبه چهار قبل از ظهر دستور هم خبر کمیسیون راجع بامریکائی‌ها (خطاب به آقای افشار) نسبت بآن مطلبی که فرمودید مراجعه شده است بکمیسیون فوائد عامه باید کمیسیون جدید تشکیل شود و یک نظری در این باب بکند و راپرت بدهد.

(مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی حسین پیر نیا –

منشی – م شهاب.

منشی – دکتر احتشام طباطبائی