مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۴ خرداد ۱۳۰۶ نشست ۱۱۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم |
مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۶
جلسه ۱۱۴:
صورت مشروح مجلس یکشنبه ۱۴ خرداد ماه ۱۳۰۶ مطابق ۵ ذی حجه ۱۳۴۵
فهرست مطالب:
۱- مذاکره نسبت به خبر شعبهٔ اول راجع به نمایندگی آقای معتضد استرآبادی و انتخابات استرآباد و تصویب نمایندگی منتخب مزبور
۲- قرائت پرگرام کابینهٔ آقای هدایت از طرف آقای رئیسالوزرا و مذاکره در اطراف آن
(مجلس دو ساعت سه ربع قبل از ظهر به ریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید)
(صورت مجلس پنجشنبه ۱۱ خرداد را آقای بنیسلیمان قرائت کردند)
غائبین با اجازه جلسه قبل:
آقایان: عمادی ـ اسفندیاری ـ نظام مافی ـ سید ابراهیم ضیاء ـ شریعتزاده ـ حشمتی ـ حیدری مکری ـ نوبخت ـ فرشی ـ زعیم ـ افخمی ـ آیت الله زاده اصفهانی
غائبین بی اجازه جلسه قبل:
آقایان: علی خان اعظمی ـ دکتر مصدق ـ حاج حسن آقا ملک
دیرآمدگان با اجازه جلسه قبل:
آقایان: شیروانی ـ محمدولی خان اسدی ـ ذوالقدر ـ دشتی ـ میرزا محمدتقی بهار ـ دیوان بیگی
دیرآمدگان بیاجازه جلسه قبل:
آقایان: مرتضیقلی خان بیات ـ عباس میرزا ـ حاج شیخ بیات
رئیس- صورت مجلس ایرادی ندارد؟
(گفته شد خیر)
رئیس- صورت مجلس تصویب شد
رئیس- خیر شعبه اول راجع به نماینده استرآباد مطرح است. آقای افسر و آقای زوار مخالف بودند آقای افسر.
افسر- بنده چون افتخار عضویت فراکسیون استقلال را دارم و تصمیم قطعی راجع به مخالفت در این موضوع نگرفتهاند بنابراین از اظهار مخالفت خودداری نموده و در موقع رأی عقیده خودم را عملی خواهم کرد.
رئیس- آقای زوار
زوار- بدون هیچ مقدمه اولاً به عظمت خداوند عالمیان قسم میخورم که این مخالفت من با حب و بغض شخصی هیچ ارتباط نداشته جز اجرای قانون و مراعات قسم قرآن که در پشت این کرسی خطابه برای حفظ قانون خوردهام مقصودی ندارم و برای حصول این مقصود بعد از فضل خداوند متعال جز به وجدان پاک و عقیده دیانتی نمایندگان محترم اتکالی ندارم برای من هیچ جاش شبهه و تردید نیست که سوگند کلام الله مجید همیشه و در هر موقع نصبالعین آقایان نمایندگان معظم بوده و برای این که شاید از کثرت گرفتاری به امورات ملی و انجام وظیفه مضمون آن در خاطر مبارکشان نمانده باشد اجازه میخواهم یک مرتبه او را قرائت و شروع به مطلب نمایم. من که ذیلاً امضاء مینمایم خداوند را به شهادت طلبیده .......
کازرونی- این وضع حرف زدن نیست
زوار- به نوبهٔ خودت حرف بزن
رئیس- آقا بانزاکت بفرمایید
زوار- نمیگذارند عرایضم را بگم وظیفه حضرت اشرف است که جلوگیری بفرمایید و به قرآن قسم یاد میکنم مادامی که حقوق مجلس و مجلسیان مطابق این نظامنامه محفوظ و مجری است تکالیفی را که به من رجوع شده است مهما امکن با کمال راستی و درستی و جد و جهد انجام داده و نسبت به اعلیحضرت شاهنشاه متبوع مفخم خود صدیق و راستگو باشم و به اساس سلطنت و حقوق ملت خیانت ننمایم و هیچ منظوری نداشته باشم جز فوائد و مصالح دولت و ملت ایران یکی از ارکان این قسمنامه خیانت نکردن به حقوق ملت است که افراد نمایندگان محترم در حفظ آن به کلام الله المجید سوگند یاد فرمودهاند. یکی از حقوق حقهٔ ملت در شرع تمدن دنیا و در شریعت غرای خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم حقی است که برای تشکیل حکومت شوروی و انتخاب نمایندگی برای ملت مقرر شده و به عقیده بنده هر کس در هر لباس به این حق خیانت بکند بیاعتنایی خود را به دیانت اعلام کرده است. بنده عرض نمیکنم که خدای نکرده انجمن نظار مرکزی استرآباد یا اعضاء محترم شعبهٔ اول عامدا و عالما علت تحیب استرآباد کم لطفی کردند بلکه عقیده کامل من این است که اشتباه فرمودند و اشتباه برای هر ذی روحی غیر از انبیاء و اولیا وارد و مورد ملامت نیست اینک برای رفع اشتباه از اعضاء محترم شعبهٔ اول و برای استحضار خاطر مبارک نمایندگان معظم که به وجدان پاک و نیت تابناک آنها متکی هستم دلایل و مدارک خود را ارائه و به عرض مبارکشان دلایل و مدارک خود را ارائه و به عرض مبارکشان میرسانم و استدعای بذل توجه و قضاوت عادلانه را مینمایم.
مطابق این صورت مجلس رسمی انجمن نظارت مرکزی که به نظر آقایان نمایندگان محترم میرسانم و میتوانند ملاحظه بفرمایند مینویسد: آقای امیر امجد به اکثریت ۴۹۳۸ رأی به نمایندگی معین شدند و آقای معتضدالاسلام در درجه دوم ۴۱۷۳ رأی در درجه سوم آقای دکتر عباسخان ۵۶۸ رأی جلسه هفت ساعت از شب گذشته ختم شد جلسه دیگر برای لیلهٔ ۱۶ اسفند در مسجد گلشن تشکیل خواهد شد امضاء انجمن نظار حاج شیخ علی ـ حاج شیخ محمدرضا ـ علی اکبر ـ حسنعلی کر ـ سید عباس ـ محمد هادی طاهری ـ الی آخر ـ صورت مجلس هم اینجا است و آقایان میتوانند فرد فرد ملاحظه بفرمایند مطابق این صورت مجلس رسمی انجمن نظار استرآباد امیر امجد وکیل رسمی استرآباد است مطابق این صورتمجلس هم در تاریخ هیجدهم اسفندماه تلگراف ذیل از حکومت استرآباد میرسد که به عرض میرسانم: (این تلگراف رسمی وزارت داخله است): وزارت جلیله داخله مطابق راپورت نمره ۱۲۹ انجمن مرکزی شب پانزدهم اسفند آراء بندر جز قرائت من حیثالمجموع امیر امجد ۴۹۲۸ معتضد ۴۴۷۳ رأی داشتند امیر امجد حائز اکثریت گردیدند ۱۷ اسفند نمره ۱۷۲۳ ـ عمار لویی حکومت استرآباد.
البته آقایان نمایندگان محترم تصدیق میفرمایند که صحت انتخاب منتخب تصدیق رسمی انجمن نظار و حکومت محلی است و به موجب این صورت مجلس رسمی و این تلگراف رسمی نمرهدار حکومت جای هیچ شک و تردیدی برای احدی باقی نمیماند که آقای معتضد در درجه دوم و آقای امیر امجد در درجه اول هستند و هر عملی بعد از این بشود جز صیغه اخوت با اعراض شخصی و پایمال کردن حق ملت و زیرپا گذاشتن قانون به هیچ چیز دیگر نمیشود حمل کرد بعد نمیدانم به چه لحاظ و متکی به کدام یک از مواد قانون و به چه مستند شرعی و عرفی که برای من به کلی مستور است انجمن نظار مرکزی استرآباد پس از ختم انتخابات و اعلان حائز اکثریت به انتخابات بندر جز معترض و مدعی میشود که چون در موقع انتخابات حکومت آنجا نظامی بوده است آراء بندر جز لغو است رفقا به من توصیه که کردند که شعرخوانی را در پشت تریبون موقوف کنم.
گوش باز و چشم باز و این عمی
- حیرتم از چشم بندی خدا
در تعقیب دعا پس از یک سلسله اقداماتی مخالف قانون وزیر داخله وقت را نیز بر علیه مواد ۴۰ و ۴۱ قانون انتخاباتی مجهز کرده مواد راجعه به این موضوع را میخوانم ـ ماده چهلم اگر از انتخابکنندگان و انتخابشوندگان کسی در بین انتخابات شکایت یا ایرادی راجع به انتخاباتی داشته باشد مانع از انجام انتخاب نخواهد شد ولی شرح آن شکایت باید در صورت مجلس درج شود.
ماده چهل و یکم ـ انجمن نظارتی بعد از ختم انتخابات تا یک هفته شکایت راجع به انتخابات را میپذیرد پس از آن پذیرفتن شکایات را ختم کرده در ظرف یک هفته دیگر به شکایات واصله رسیدگی مینماید
ماده چهل و دوم ـ متشکیان از انتخابات یا انجمن نظارت میتوانند پس از افتتاح مجلس شورای ملی شکایات خود را در ظرف ماه اول به مجلس شورای ملی اظهار نمایند و حکم به مجلس شورای ملی قاطع خواهد بود شکایات راجعه به انتخاباتی که بعد از افتتاح مجلس شورای ملی به عمل میآید باید در ظرف ماه اول بعد از انحلال انجمن نظارتی به مجلس شورای ملی اظهار شود.
مطابق ماده چهل و دو انجمن نظارت مرکزی و وزارت داخله هیچ گونه صلاحیت نداشتهاند که اعلان کنند آراء بندر جز لغو است به واسطه این که حکومت نظامی بوده است قانون که چنین حقی را نمیدهد با وجود تلگراف رسمی حکومت استرآباد مبنی بر این که در موقع انتخابات اگر حاکم بندر جز نظامی بوده ولی مقررات حکومت نظامی ملغی بوده است با راپورت رئیس تلگراف استرآباد که امیر امجد در بندر جز حائز اکثریت بوده. با مراسلهٔ رسمی ارکان حرب کل قشون مورخ سوم ماه هشتم به وزارت داخله که حکومت
در موقع انتخاب بندر جز نظامی نبوده و به عرض آقایان مینویسد:
وزارت جنگ- ارکان حزب کل قشون مورخه ۳/۸/۱۳۰۵ رکن دوم وزارت جلیله داخله در جواب مرقوم نمره ۱۳۳۰۸ راجع به انتخابات بندر جز زحمت میدهد که بر طبق راپورت واصله از تیپ شمال حکومت نظامی بندر مزبور ملغی و در امر انتخابات اینجا نیز به هیچ وجه مداخله نشده است از طر وزیر جنگ کفیل ارکان حزب کل قشون، حبیب الله شیبانی ـ به تلگرافاتی اهالی بندر حز به مجلس مقدس شورای ملی و نمایندگان محترم آقای یاسایی و آقای آقایان در صحت انتخابات بندر جز و نبودن حکومت نظامی در موقع انتخابات که یکی یکی از آنها را برای استحضار به عرض آقایان محترم میرسانم: تهران توسط آقای یاسایی ساحت مقدس دارالشورای ملی شیدالله ارکانه دو کپیه فراکسیون مستقل وزارت جلیله داخله یکی از نتایج مسافرت بنده مشاهدات در امور انتخابات استراباد است که فوقالعاده متأثرم ساخته اغراض بیمورد چند نفر اهل شهر وانجمن نظارت نسبت به نمایندگی آقای آقاخان معززی با این که انتخابات مطابق تصدیق به اتفاق همین انجمن در سنه قبل ختم فقط مختصر اشکالهایی راجع به آراء بند جز بوده است که در نتیجه تجدید رأی متأسفانه موفق نگردیدند حالا بی سودا بودن انجمن فرعی بلوک ملک را جعل در صورتی که قطع نظر از این که بنده فردا فرد اهالی بلوک ملک را میشناسم مخصوصاً اعضای انجمن بلوک مزبور را الی آخر بیشتر وقت آقایان را تلف نمیکنم. یان امهاری را هم که در تلگرافات متعددی که از بندر جز رسیده رئیس و مدیر پلیس آنجا تصدیق هویت آنها را میکند که اینها اشخاصی هستند محترم و از اهل محل و تلگرافات آنها به هیچ وجه آلوده یا اغراض شخصیه نیست. آقایان درست توجه بفرمایند انتخابات استرآباد هشت ماه است تمام شده بعد از هشت ماه اعتراض انجمن نظار آراء بندر جز را لغو میکند برای چه؛ برای این که حکومت نظامی بوده است. در این باب عملیاتی میشود از طرف وزارت جلیله جنگ تکذیب میشود وزارت داخله رسما تکذیب میکند بعد از تمام این چیزها که به عمل میآید آن وقت آراء سابق آنجا از طرف انجمن نظار لغو و از طرف وزارت داخله حکم به تجدید انتخابات آنجا میشود. بنده که والله از گفتن اینها خجالت میکشم. فسالهها همه خواب آورد فسانة من ز دیده خواب رباید فسانه عجیبی است آری وزیر داخلهٔ وقت در تحت تأثیر متنفذین محترم مرکز و محجوب بودن درخدمت آقای معتضدالاسلام وظیفه وزارتی و قانون را زیرپا گذارده و امر به تجدید انتخابات بندر جز مینماید و از قضا مطابق اوراقی که بنده مطالعه کردهام عین دستور آقای معتضدالاسلام را (که به خط مدرک خودشان است) هم اجرا کردند مثلاً به محل مثل بندر جز که در هر سال دویست دویست و پنجاه الی سیصد تعرفه بیشتر نمی رفته است مطابق امر کتبی صریح آقا که به خط مبارکشان ترقیم رفته و ملاحظه میفرمایید که چهار هزار تعرفه برای بندر جز معین کردهاند. مرقومه محترم حضرت آقای معتضدالاسلام:
مقام منیع وزارت جلیله داخله
مطابق اطلاعات واصله از استرآباد به جهات غیرمعلومی در تجدید انتخاب بندر جز مسامحه و تعلل میشود خواهشمندم در تعقیب احکام سابقه تلگراف مؤکدی به حکومت و انجمن هر دو مخابره شود با یک ضربالاجل معین که انتخاب بندر جز را خاتمه دهند و به طوری که سابقاً هم تصدیع داده بودم چون بندر جز مرکز انتخابیه بلوک انزان است و بلوک انزان اقلاً بیست هزار جمعیت دارد همان مقدار چهار هزار تعرفه را با یک مدت زیادتری اقلا نه یا هفت روز باشد که مردم بتوانند برای شرکت در انتخاب حاضر شوند- حضرت آقا معتقدند مطابق یکی از کاغذهای خودشان که در بندر جز هشت هزار نفر تعرفه بگیر دارد مطابق قانون انتخابات از هر صدهزار نفر یک نفر وکیل باید انتخاب شود و در این مدت در ایالات و ولایات این طور بوده است مثلا شاهرود یک نفر وکیل دارد و در آنجا ده هزار تعرفه توزیع شده: این ده هزار تعرفه برای صد هزار نفر است. اگر درست حساب کنیم و به فرمایش آقا هشت هزار نفر تعرفه بگیرند باید در آنجا هشتصد تعرفه برود دیگر چهار هزار تعرفه چرا؟ همان هزار نکتهٔ باریکتر اینجا است. خدا باز پدر حکومت آنجا را بیامرزد که بیش از دو هزار تعرفه نفرستاده است و اهالی آنجا بیش از دو هزار تعرفه نگرفتهاندو قبول نکردهاند بالاخره چه دردسر بدهم انتخابات در بندر جز تجدید معذالک در اکثریت امیر امجد مؤثر واقع نمیشود. انجمن نظار میبیند بعد از دو ماه رفت یک کاری بکند نشد، گفت حکومت نظامی است بالاخره رسما تکذیب شد که انجمن نظار هم از تصدیق ناگزیر میشود دیدند مقصود حاصل نمیشود، حالا چه باید کرد؟ میچسبند به آراء بلوک ملک و به آراء آنجا اعتراض میکنند، این اعتراض وقتی است که آراء بلوک ملک کاملاً خوانده شده و آراء کلیه بلوک استرآباد هم خوانده شده است و مطابق تلگراف صریح وزارت داخله اکثریت امیر امجد معلوم شده است باری میچسبند به یخهٔ بیچارهٔ انجمن نظار بلوک ملک که سه نفر از اعضاء بیسواد بودهاند. خیلی خوب اولا باید تصدیق کرد که این مسئله سابقه هم دارد و در چندین دوسیه بنده دیدم که بعضی از اعضاء انجمن بیسواد بودند و تصویب شد و به علاوه رأی سه نفر مؤثر نیست....
کازرونی- هفت نفر بیسواد بودهاند.
زوار- آقای کازرونی آزادیخواه اجازه بفرمایید، از روی چه مدرکی میفرمایید؟ به نوبهٔ خودتان حرف بزنید وقتی که تشریف آوردید اینجا فرمایشات خودتان را بکنید. انجمن نظار بلوک ملک برای حفظ حیثیات خودشان از اهالی استمداد کردند و گفتند ما سواد داریم بیایید امتحان کنید (جای حضرت آقای وزیر معارف خالی بود) مجلس امتحان تشکیل میدهند و آنها امتحان میدهند و پری میگیرند (خنده نمایندگان) تلگرافات متعددی هم به امضاء اهالی آنجا به مرکز میکنند که آقایان میتوانند آن تلگرافات را رسیدگی کنند که تصدیق میکنندکه ما سواد داشتهایم و انجمن نظارت آنجا هیچ بیسواد نداشته است و رئیس انجمن مرکزی کاوش تمام امهار آنها را تصدیق میکند حتی آقای محمدعلی که یکی از معروفترین آنجا است امهار آقا شیخ محمدعلی وآقا علی و علیمحمدخان و صفرعلی خان را تصدیق میکند. بالاخره اینجا هم موفق نمیشوند یعنی نمیتوانند بگویند که اعضاء انجمن بیسواد بودهاند معذالک کلیه انجمن مقدس نظارت مرکزی استرآباد از کلمه آراء امیر امجد بعد از هشت ماه ۵۵۴ رأی کسر و آقای معتضدالاسلام را نماینده حقیقی استرآباد تشخیص داده و به مرکز معرفی مینماید. این معرفی بعد از هشت ماه است که امیر امجد را معرفی کرده است. حکومت استرآباد هم با قید این که چون ۵۵۴ رأی از آراء امیر امجد کسر کردهاند و آقای معتضدالاسلام نماینده شدهاند تلگرافاً به وزارت داخله اطلاع میدهند وزارت داخله تعجب میکند که چطور شده است که هشت ماه قبل یکی دیگر را معرفی میکنند و حالا یک نفر دیگر را و حال آن که در این مدت اعتراضات هم بیمورد است فوراً اصل قضیه را تلگرافاً (که تلگرافش اینجا است) از آقای حکمران استرآباد سؤال میکند که فورا اصل قضیه را بگویید حکومت استرآباد هم در جواب این تلگراف را به وزارت داخله مخابره میکند: وزارت داخله سکوت در اظهار نظریه بدواً به مناسبت عدم مسئولیت راجع به انتخابات بلوک ملک که متجاوزاز یک سال قبل در زمان حکومت آقای میرزاحسن خان رئیس تمام و قرائت شده است بود به همین جهت در تلگراف نمره ۴۰ حسب الوظیفه فقط به نقل نظریه انجمن قناعت کردم پس از رسیدن امر تلگرافی نمره ۱۵۶۴۳ مورخه سوم فروردین که کپیه به انجمن هم داشت در صورتی که قبلاً انحلال انجمن را در تلگراف نمره ۳۳ مورخه ۱۵ فروردین عرض کرده بودم شروع به تحقیقات نمودم بالطبیعه به واسطهٔ خواستن اشخاص ذی علاقه از بلوک ملک و مراجعه به دوسیه چند روزی طول کشید در این بین امر تلگرافی نمره ۱۵۶۷۷ زیارت که اعتبارنامه به نام آقای معتضد صادر شود (ملاحظه بفرمایید) گمان کرده که وزارت متبوعه به جواب کپیه اعضای انفرادی منحل انجمن متقاعد و استعلام از آقای معتضد فرمودهاند لذا برای دفعه دوم ساکت و از عرض نظریه خودداری شد ـ مطابق این صورت مجلس که عرض کردم اگر آقایان درست دقت بفرمایند صورت مجلس تشخیص میدهد انتخاب امیر امجد را و شروع نمودن انتخاب ثانونی بندر جر را و نیز معلوم میشود که وزارت داخله هم گفته است اگر آقای امیر قبول کنند بلی جواب تلگراف وزارت داخله وقتی میرسد که دیگر کار از کار گذشته است و آقای معتضد بنده را به حضور خودشان در سرسرای مجلس مفتخر فرموده بودند. اینک عرض بنده خاتمه پیدا کرد و برای تکرار و تذکر جدید به آقایان عرض میکنم که به یک فراز کاملاً گوش بدهند مطابق این صورت مجلس انجمن نظار تصدیق میکند که امیر امجد وکیل استرآباد است. مطابق این صورتمجلس حکومت محل هم تصدیق میکند و مطابق این تلگرافی هم که الان خواندم قضیه کاملا حل میشود یعنی وزارت داخله از حکومت اصل قضیه را سؤال میکند و اصل قضیه هم همین بود که به عرض آقایان رساندم که حکومت میگوید امیر امجد نمایندهٔ رسمی استرآباد است و آقای معتضدالاسلام در درجهٔ دوم هستند. حالا میخواهم حضور مبارک اقایان عرض کنم کهای نمایندگان حقیقی ملت که طرفدار قانون هستید و میخواهید حقوق ملت را نگاهداری کنید کاملاً در این قضیه عادلانه قضاوت کنید و بنده هم بیشتر عرضی ندارم و قضاوت را یعنی تصدیق و تکذیب قضاوت نمایندگان محترم را به تاریخ واگذار میکنم و دست مبارکشان را هم میبوسم، مرحمت آقایان زیاد.
احتشامزاده (مخبر شعبه): قبل از این که نماینده محترم اعتراضات خودشان را نسبت به انتخابات استرآباد بیان کنند یک شرحی راجع به علاقهای که به حفظ نظامات و اجرای قوانین دارند و مخصوصا علاقهای که به رعایت قسمنامه داشتند بیان فرمودند. بنده تصور میکنم این قسمت اختصاص به شخص ایشان نداشته باشد و همه آقایان علاقهمندند که برخلاف قسمنامه عمل نکنند و رفتار نکنند و بعد هم فرمودند ممکن است اعضاء انجمن در مرحلهٔ اولیه و بعد اعضاء شعبه در قضاوت که کردهاند اشتباه کرده باشند. بنده خیال میکنم اگر چنین تصوری را بشود کرد فقط نسبت به شخص ایشان احتمال اشتباه برود یعنی ممکن است ایشان اشتباه کرده باشند.....
زوار- دوسیه حکم است
مخبر- بنده هم از روی دوسیه و دلایلی که دارد فرمایشان و اعتراضاتی که فرمودند جواب عرض میکنم به استناد صورت مجلس آقای نماینده محترم فرمودند که امیرامجد حائز اکثریت شده است. بنده خودم هم تردید ندارم در موقعی عده آرایی که به اسم ایشان بود زیادتر بود یعنی چهار هزار و نهصد رأی بود ولی باید دید قبل از یک هفته که بر طبق قانون شکایات باید برسد و یک هفته هم انجمن رسیدگی کند به شکایات آیا میشود معلوم کرد که کی حائز اکثریت است؟ خیر نمیشود چرا؟ برای این که ممکن است در موقعی که آراء قرائت میشود یک کسی حائز اکثریت باشد ولی وقتی که به شکایات وارده رسیدگی شود معلوم میشود که یک عده از اوراق آرایی که به اسم آن شخص در صندوق ریختهاند مطابق قانون باطل بوده و این شخص نماینده نبوده است فرمودند که هشت ماه فاصله شده است بین انتخابات بند جز و انتخابات استرآباد. بنده تصدیق میکنم که هشت ماه فاصله شده است این فاصله برای چه بوده است؟ در موقعی که آراء حوزههای فرعیه را آوردید به استرآباد و مشغول قرائت شدهاند شکایاتی واصل شد راجع به انتخابات بندر جز معلوم شده که حکومت آنجا در موقعی که انتخابات در جریان بوده است نظامی بوده است و علاوه بر این که حکومت نظامی بوده است پنج روز از طرف انجمن مرکزی معلوم شده بود برای توزیع تعرفه در بندر جز و انجمن فرعی آمده است سه روز اعلام کرده است بر مدت اخذ رأی یعنی هشت روز اخذ رأی نموده است اما این که فرمودند بندر جز حکومتش نظامی نبوده است و مستندشان هم یک مراسله بود که از طرف ارکان حرب کل قشون نوشتهاند. عرض میکنم اگر چنانچه آقایان به خاطر داشته باشند سال قبل در استرآباد در حدود بندر جز به واسطهٔ جریاناتی که پیش آمده بود حکومت نظامی بود و بایستی القاء حکومت نظامی ثابت شود که بگوییم حکومت نظامی نبوده است زیرا که اولاً حاکم که نظامی بوده است و بعد هم بایستی حکومت رسماً و کتباً اعلان کند به حوزهٔ حکومتی که حکومت نظامی ملغی شده است، این کار را نکرده است حاکم نظامی بندر جز فقط یک عده را دعوت کرده است و به آنها گفته است که بلی حکومت نظامی هم ملغی است در صورتی که اهالی حکومت را نظامی میدانند و به همین جهت هم شرکت نکردهاند در انتخابات یعنی خودشان را آزاد نمیدانستند و مداخله نکردهاند. در موقعیتی که این شکایات به انجمن مرکزی واصل شد حکومت هم که بر طبق قانون انتخابات حق نظارت دارد و همان طور که انجمن مسئول است حکومت هم نظارت دارد آمدهاند در مدت مقرره رأی گرفتهاند که آراء آنجا باطل است و بایستی تجدید شود و بعد از این که این قضیه را مراجعه میدهند به وزارت داخله و میگویند حکومت نظامی بوده است وزارت داخله جواب میدهد در صورتی که حکومت نظامی بوده است و مقررات حکومت نظامی ملغی نشده بود البته باید انتخابات آنها تجدید شود تردیدی نیست و این حکم البته صحیح است و هیچ یک از آقایان هم در این قسمت تردید ندارند که هرگاه آراء حوزهٔ انتخابیه برخلاف اصول قانون انتخابات باشد باید تجدید گردد و انتخابات آنجا به طور صحیح خاتمه پیدا کند و علت این که انتخابات بندر جز طول کشید این بود که حکومت استرآباد آمده بود تهران و برای کارهای لازمی احضارش کرده بودند و در مراجعت او تأخیر شد و خیال میکردند که ایشان دو روز دیگر، چهار روز دیگر خواهد رفت و کار انتخاباتی البته باید تحت نظر حکومت باشد و حکومتی هم که تا آن تاریخ در بندر جز برقرار بود حکومت نظامی بوده و منتظر بودند که از طرف وزارت جنگ اعلام شود که حکومت نظامی بندر جز ملغی است که انتخابات آنجا تجدید شود و همین مسئله دلیل است بر این که در مرحله اولیه در بندر جز موقعی که انتخابات جریان داشته است حکومت نظامی بوده است و بالاخره خود وزارت داخله هم به موجب یک مراسله که رسما مینویسد و در دوسیه هست مینویسد: که حکومت نظامی در بندر جز برقرار بوده و خیال میکنم هیچ تردیدی در این باب نباشد. نماینده محترم فرمودند که در دفعهٔ اول عدهٔ آرایی که در بندر جز اخذ شده است دویست و پنجاه و شصت تا بوده است و بعد عدهٔ آراء رسیده است به دو هزار و خرده. عرض میکنم که خود این مسئله دلیل است بر این که در مرحلهٔ اولیه در بندر جز انتخابات به طور آزادی جریان نداشته است و مخصوصاً اهالی برای این که میدانستند حکومت نظامی بوده است مداخله نکردهاند والا هیچ تصور نمیشود کرد که یک بلوک انزان که مرکز حوزه انتخابیهاش بندر جز است و در حدود بیست و پنج هزار نفر جمعیت دارد فقط دویست و پنجاه تعرفه گرفته است البته باید تقاضا کنند که مقدار کافی تعرفه فرستاده شود و مدت اخذ رأی را هم به قدری زیاد کنند که اهالی بتوانند شرکت کنند و اگر چنانچه آقای معتضد هم خودشان تقاضایی کرده باشند هیچ قانونی نیست که یک کاندیدایی را منع کند که نسبت به جریان انتخابات در حدود قانون تقاضایی کند.
البته هر کاندیدایی حق دارد که تقاضا کند که در فلان حوزه انتخابیه مثلاً چون جمعیتش زیاد است باید به قدر کافی تعرفه بفرستید یا به قدر کافی مدت اخذ و توزیع تعرفه را امتداد دهید. پس این ایرادی نیست که با آقای معتضد گرفته شود که شما چرا تقاضا کردید که به قدر کفایت تعرفه بفرستید پس اعتراضاتی که آقای نماینده محترم راجع به انتخابات بندر جز فرمودند با عرایضی که کردم خیال نمیکنم که آن اعتراضات هیچ وارد باشد یعنی معلوم میشود که انتخابات بندر جز در مرحلهٔ اولیه در موقعی بوده است که حکومت نظامی بوده است و باید در یک موقعی باشد که حکومت نظامی نباشد به طوری که عمل هم این طور بوده است و مجلس هم تصدیق کرده است. یک قسمت از اعتراضاتشان مربوط بود به آراء حوزهٔ ملک در موقعی که انجمن بر طبق قانون یک هفته تعیین کرد برای وصول شکایات و یک هفته هم برای رسیدگی به شکایات. شکایات متوالی رسده است با اسناد که آراء حوزهٔ ملک با تطمیع تهیه شده است یعنی پولهایی داده شده است و معلم و مفتش انتخابات یعنی نماینده انجمن نظار که رفته است آنجا کاملاً قضیه را تصدیق کرده و در دوسیه هم هست. حکومت وقت هم تصدیق کرده است که در آراء حوزهٔ ملک یک جریانات سویی بوده است و از همه مهمتر این است که اعضاء حوزه ملک که نه نفر بودهاند هفت نفرشان بیسواد بودند. فرمودند که امتحان شدهاند در صورتی که در صورت مجلس خود آقای امیر امجد مینویسد که داشتن سواد در اعضاء انجمنهای فرعی شرط نیست این اظهار را خود ایشان میکنند و در صورت مجلس هم امضاء کردهاند پس معلوم میشود که هفت نفر از اعضاء حوزهٔ ملک بیسواد بودهاند و یک اشکال دیگری هم که نسبت به آراء حوزهٔ ملک هست این است که مطابق یکی از مواد قانون انتخابات (گویا ماده ۲۶ است) که میگوید: در موقعی که شروع میکنند به اخذ رأی باید خالی بودن صندوق را در حضور تماشاچیها ارائه بدهند در صورتی که در حوزهٔ ملک این طور نشده است. صندوق را در استرآباد بستهاند و مهر کردهاند و به انجمن ملک فرستادهاند که وقتی رأی را آوردن ریختند بدون این که صندوق را باز کنند و ارائه بدهند خالی بودنش را درش را بسته و آراء را ریختهاند توی صندوق. به این دلایل که عرض کردم و انجمن هم البته مسئولیت در اجرای قانون دارد رأی داده است به این که آراء حوزه ملک باطل و کان لم یکن است. و وقتی که آراء حوزه ملک از آراء امیر امجد کسر شود ایشان میروند در درجه دوم و در درجهٔ اول آقای معتضد نمایندگی را اشغال میکنند. یک مسئله مهم دیگری هم که هست و ناچارم به عرض آقایان برسانم این است که آقای امیرامجد بر علیه حکومت ملی قیام کردهاند و دلیل این که ایشان بر علیه حکومت ملی قیام کردهاند چون ممکن است خیلی حرف زده شود و البته تا یک دلایلی برای اثبات یک دعوایی نباشد نباید اظهار کرد. بهترین دلیل این است که انجمن نظار مینویسد: که آقای امیر امجد در رکاب محمدعلی میرزا در موقعی که هجوم کرده است به ایران در رکاب او بوده است و بر علیه حکومت ملی قیام کرده است و خود ایشان هم ذیل همان صورت مجلس را امضاء میکنند و راجع به ابطال آراء ملک و بندر جز اعتراض میکند ولی این قضیه را به قدری مسلم پنداشته است که نسبت به این قضیه ساکت بوده و این سکوت ایشان در قراری که انجمن داده است و ایشان را محروم کرده است بهترین دلیل است. با این تفصیل بنده گمان نمیکنم نسبت به نمایندگی آقای معتضد هیچ تردیدی باشد. اما این که در خاتمه فرمایشاتشان فرمودند که وزارت داخله امر کرده است به حکومت استرآباد که اعتبارنامه به اسم آقای معتضد صادر کند و بفرستد، همین طور است بلی و تردید ندارم و این طور بوده است چرا؟ برای این که انجمن نظارت مرکزی معرفی کرده است آقای معتضدالاسلام را به وزارت داخله که ایشان حائز اکثریت استرآباد هستند وزارت داخله هم بر طبق تلگراف انجمن نظار جواب میدهد که باید اعتبارنامه صادر کنید.
جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است
زوار- بنده حق توضیح دارم اجازه میفرمایید؟
رئیس- خیر
یاسایی- بنده با کیفیت مذاکرات مخالفم
رئیس- بفرمایید
یاسایی- چندی قبل اگر نظر نمایندگان محترم باشد در اظهارات قبل از دستور جریان انتخابات استرآباد را تا آن روز به عرض آقایان رساندم خواهشمندم آقایان اجازه بدهند که شرح قضایا را از آن روز به بعد هم عرض کنم که آقایان قضاوت کنند.
رئیس- رأی میگیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس- اکثریت است. تقاضای رأی مخفی شده است
(به شرح ذیل خوانده شد)
ما امضاءکنندگان ذیل راجع به اعتبارنامه معتضدالاسلام تقاضای رأی مخفی با مهره مینماییم. اسدالله زوار و پانزدده نفر دیگر.
یک نفر از نمایندگان- سایر امضاها را بخوانید.
(به نحو آنی خوانده شد)
عبدالباقی جمشیدی ـ سید حسین آقایان ـ محمد آخوند ـ حسسن علوی ـ دکتر سنگ ـ عمادی ـ شریعتزاده ـ یاسایی ـ صادق خواجوی ـ دکتر لقمان ـ افسر
کازرونی- این که دوازده نفر بیشتر نبود
یک نفر از نمایندگان- بقیه لایقرء است
رئیس- آقازاده سبزواری ـ افخمی و امین التجار تربتی است. رأی میگیریم با مهره آقایانی که تصویب میکنند نمایندگی آقای معتضد را مهره سفید خواهند داد و الا مهرههای سیاه.
(اخذ و استخراج آراء به عمل آمده نتیجه به قرار ذیل حاصل شد)
- مهرهٔ تفتیشیه ۱۰۱
- مهرهٔ سفید علامت قبول ۶۰
- مهرهٔ سیاه علامت رد ۳۷
رئیس- عده حضار ۱۰۷ با ۶۰ رأی تصویب شد
بعضی از نمایندگان- تنفس
رئیس- چون عده هم کافی نیست چند دقیقه تنفس داده میشود.
(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و به فاصله نیم ساعت مجددا تشکیل گردید)
رئیس الوزراء - کل امر ذی بال لم یبدء به بسم الله فهو ابتر. البته نمایندگان محترم تصدیق خواهند فرمود که در مملکت ما احتیاج به اصلاحات گوناگون به قدری زیاد است که هر قدر دولتی در تهیه پرگرامی مطالعه نموده و در تشخیص اقداماتی که برای نیل به مقصود لازم میداند اطراف ما را ملاحظه کند باز هم آن پرگرام کافی برای رفع احتیاجات حقیقی مملکت نخواهد بود. پس میتوان گفت که پرگرام حقیقی عملی تأمین احتیاجات اجتماعی و ملی مملکت است که بر حسب مقتضیات زمین و با مهیا شدن وسایل کار باید به وسیلهٔ وحدت نظر و اشتراک مساعی نمایندگان محترم و دولت به موقع اجرا گذاشته شود. (نمایندگان صحیح است) (بنده خیلی میل دارم که طرز دیگر بیان کنم و بخوانم ولی متأسفانه چشم و عینک بنده این طور حکم میکند که باید یک قدری بیفتم روی کاغذ) پوشیده نیست که در تحت تأثیر اقداماتی و اصلاحات اساسی که در ظرف سنوات اخیر به عمل آمده است حس تجدد و اصلاح خواهی در مملکت بیدار و در جریان حیات اجتماعی و اداری ما جنبش و حرکت قائممقام رفته و خود ماقبل گردیده است البته این موقعیت هر دولتی را ملزم مینماید که اصلاحات شروع شده را تعقیب و در تکمیل و بسط دایره آنها در بذل هر گونه مساعی دریغ نماید.
مصادر امور مملکت مکلف میباشند هم خود را صرف تجدید حیات ملی نمایند و البته هیچ حادثه و پیش آمد داخلی و خارجی دولت را از صرف تمام قوای مملکتی برای انجام اصلاحات داخلی که خطمشی دولت است منحرف نخواهد نمود ـ نظر به این که یکی از شرایط اساسی در نیل به اصلاحات مراعات اصول تعقیب و تثبیت اصلاحات شروع شده است و چون دولت سابق در پرگرام خود که به تصویب مجلس شورای ملی هم رسیده است یک رشته اصلاحات ضروری مملکت را در نظر گرفته بود و چون خود اینجانب و اغلب اعضای دولت در کابینه سابق و اجرای پرگرام آن شرکت داشتهایم و همکاران جدید ما نیز کاملا در این عقیده شریک هستند لهذا پرگرام این دولت همان پرگرام دولت سابق خواهد بود که باید تعقیب و تکمیل شود ولی در همان حال چنان که فوقاً اشاره شد خطمشی و عمل دولت همیشه مبنی بر این خواهد بود که در هر موقع مسائلی را که مقتضیات زمان و ترقی و تجدید حیات اجتماعی و اقتصادی در درجهٔ اول اهمیت و فوریت قرار میدهد آن را مطمح نظر قرار داده و اقدامات لازمه را فورا برای انجام آن بنماید. البته آقایان اجازه خواهند فرمود که دولت از بذل مساعدت کامل نمایندگان محترم در وصول به این مقصود اطمینان داشته باشد.
یکی از مسائل فوقالعاده مهمی که در پیش است تکمیل موجبات الغاء حقوق ممتازه و قضاوت قونسولی است (کاپیتولاسیون) که بر حسب امر واردهٔ اعلیحضرت همایونی دولت سابق مقدمات آن را فراهم و اعلان فسخ عهودی را که دارای این قیود بودند از تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۶ بدول متعاهد ابلاغ نمودند. محتاج به ذکر نیست که دولت حاضر نیز به اتکاء به مساعدت کامل به مجلس شورای ملی خود را به اتمام قوا عهدهدار تکمیل و انجام این نیت مقدس ملوکانه و این مرام ملی خواهد نمود ـ مسئله دیگری که به واسطهٔ بحران اقتصادی مملکت عموما و ولایات شمالی بالخصوص توجه عمومی را به خود جلب نموده است پیدا کردن طرق رضایت بخش مبادلات تجارتی مابین ایران و اتحاد جماهیر شوروی است و اگر چه اوضاع اقتصادی مزبور و خسارات طاقتفرسایی برای تجار و مالکین و زارعین تولید نموده و بالنتیجه برای بهبودی اوضاع اقتصادی لزوم بستن سرحدات و معامله متقابله یکی از افکار شایعه گردیده است ولی چنانچه نمایندگان محترم اطلاع دارند از مدتی به این طرف دولت ایران حسن نیت خود را در نیل به پیدا کردن طرف عملی و فرستادن مأمورین عالی مقام برای مذاکره به مسکو ابراز نموده است و اخیرا هم وزیر امور خارجه مأمور ادامه مذاکرات میباشد و امیدواری میرود که همسایه شمالی در ابراز حسننیت خود که کرارا نسبت به مملکت ایران خاطر نشان کرده است که دولت با اطلاع به سختی اوضاع اقتصادی و پریشانی حال مردم به امید این که قضایا به مرافقت و موافقت ختم شود بردباری و تحمل سختیها را توصیه و درخواست مینماید در قسمت اصلاحات داخلی و تعقیب تکمیل عملیاتی که شروع شده است و یا باید برای ترقی و تجدد ایران شروع و مجری گردد از طرف دولت جدیت وافی به عمل خواهد آمد و یکی از چیزهایی که توجه مخصوص دولت را جلب میکند اصلاح طرز فعلی مالیاتها است و لایحه اصلاحی این قسمت مهم در آتیه نزدیکی تقدیم خواهد شد. دولت اعلیحضرت شاهنشاهی امیدوار است که در تمام مسائل معروضه که عمل به آنها خطمشی کابینه حاضره است از طرف نمایندگان محترم تشویق کامل به عمل خواهد آمد البته تصدیق خواهند فرمود که بهترین وسیله برای رسیدن به مقصود یعنی سوق مملکت به طرف ترقی و تجدد وحدتنظر و اعتماد بین اعضاء قوهٔ مجریه و قوهٔ مقننه است علیالخصوص که اوضاع کنونی دنیا بین حس اعتماد و وحدتنظر را بیشتر الزام و ایجاب مینماید.......
آقا سیدیعقوب- کنترات دکتر میلسیو چه شد؟
رئیسالوزرا- بلی کنترات دکتر میلسیو یک امر جزئی مملکتی است و ما اینجا امور کلی مملکتی را بیان کردیم معهذا برای این که در خاطر نمایندگان محترم یک چیزی نباشد عرض میکنم که دولت حاضره با تجدید کنترات میلسیو با یک اصلاحاتی که تجربه متمادی لازم کرده است آن اصلاحات را موافق است ولی بنده شخصاً هنوز وارد و مصدق آنها نشدهام پس نمیدانم البته اصلاحات لازمه را میکنیم و به مجلس شورای ملی تقدیم میکنیم....
کازرونی- چه اصلاحی؟
زوار- اصلاحات اساسی
رئیسالوزرا- چه اصلاحاتی را نمیدانم ولی عرض کردم شخصاً وارد نشدهام
رئیس- جمعی از آقایان اجازه خواستهاند، امروز در این قضایا مذاکره میشود یا جلسهٔ دیگر؟
دادگر- بماند برای جلسه بعد
شیروانی- بنده مخالفم
رئیس- بفرمایید
شیروانی- بنده تصور میکنم پرگرام دولت فعلی خیلی محتاج به امتداد مذاکرات نباشد زیرا اغلب مواد آن عین پرگرامی است که مجلس شورای ملی رأی داده است و یکی دو سه ماده مهم هم که دارد امروز در موردش بحث میشود در بعضی چیزها که لازم است امروز یک ساعت صحبت میکنیم و اگر کارهای مملکت را ما به جریان بیندازیم گمان میکنم اولی و احسن باشد.
رئیس- مخالفی ندارد؟
کازرونی- بنده مخالفم
رئیس- بفرمایید
کازرونی- عرض میکنم پرگرام دولت (بنده روی نظریات خودم عرض میکنم) گمان نمیکنم مخالفی داشته باشد. لکن این حق را نمیشود از مجلس سلب کردن بایستی در اطراف پرگرام دولت بحث شود و بالاخره رأی هم داده شود به این اندازه هم کار را سبک و کوچک نباید گرفت کارها هم به جریان طبیعی خودش باقی است هیچ مانعی ندارد که در جلسه آتیه مطرح شود. رأی هم میدهیم به خیر و سلامتی انشاءالله.
وزیرعدلیه- اگر آقایان توجه فرموده باشند بیاناتی که اینجا اظهار شد از طرف آقای رئیسالوزرا بالاخره صورت پرگرام را به طور معمول نداشت. یعنی ماده به ماده نوشته نشده بود. اظهاراتی بود راجع به خطمشی دولت و در حقیقت یک اظهارات مفصلی بود از برای این که گفته شود که اساسا دولت فعلی همان پرگرام دولت سابق را تعقیب میکند و فقط به بعضی مسائلی که یک اهمیت خاصی داشت یک اشارهای به آنها شده، اصل مقصود از این ترتیب این بوده است که آقایان عموماً تصدیق دارند که انسان هرچه قدر وقت خود را صرف کار کند و کمتر صحبت کند البته بهتر است. اصولاً وقتی که دولت سابق پرگرام خودش را آورد یک موادی طرح شد و مذاکره شد و بالاخره یک رویهای را به دست دولتها داد و تا وقتی که یک دولتی نیاید و یک مواد تازه را نیاورد بنده تصور میکنم جا ندارد که دو مرتبه برگردیم سر آن مواد و ما محض آن که اتلاف وقت نشود خیال کردیم که پیروی کردن خط مشی دولت سابق و همان موادی که مجلس رأی داده است بهتر باشد. به این ملاحظات این بیانات را آقای رئیسالوزرا فرمودند حالا هم اگر آقایان موافقت نمایند که این مسئله در اطرافش یک مذاکراتی به طور کلیات به عمل آید و راجع به این نظریه صحبت کنند ضرری ندارد ولی باید وقت مجلس را تلف نکرد و باید زودتر برویم سر یک کارها و لوایح مفیده که ضرورت داردد و بایستی زودتر از نظر مجلس شورای ملی بگذرد.
رئیس- هیئت دولت هم مایل است که امروز متذکره بشود؟
وزیر عدلیه و وزیر مالیه- بلی
رئیس- خوب طرفین مذاکره کردند باید رأی بگیریم. آقایانی که موافقند امروز مذاکره بشود قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. آقای آقا سیدیعقوب
آقا سیدیعقوب- بنده در اینجا مطابق چیزی که به مقدم ریاست تقدیم کردم خودم با رفقای خودم که عبارت از اعضاء کمیسیون محترم ترقی باشند تمایل خودمان را نسبت به شخص آقای رئیسالوزرا اظهار کردیم و در آنجا هم اظهار کردیم که نسبت به اعضاء کابینه ما فعلاً اظهارنظریه نمیکنیم و همان طور وقتی که اعتماد بهشان اظهار کردیم کابینه هم که وارد شد وآمد لابد در مقام عمل جلب نظریات و جلب مساعدت نامه ما را خواهد کرد. یعنی چون آن روز بر ما معلوم نبود که اعضاء کابینه چه کسانی خواهند بود و به چه ترتیب معین میشود برای این که آقای رئیسالوزرا با ما مشورت نکردند سابقه هم نداشته یا در ممالک دیگر شاید داشته باشد که رئیسالوزرا احزاب پارلمانی را جمع میکند و با آنها در انتخاب اعضاء کابینه خودش یک شورهایی میکند ولی تا ما مملکت را به این جریانات بیندازیم و تا قدمهایی برداریم و حکومت دموکراسی را در مملکت قائم و برقرار کنیم البته مسلم است مدتی وقت لازم داریم و زمان لازم داریم ولی اجمالا آقای رئیسالوزرا و این وزرایی که فعلاً در کابینهٔ ایشان هستند و تشریف آوردهاند انشاءالله در مقام عمل قدمهایی برمیدارند و جلب نظریات ما را خواهند کرد و در موقع عمل هم معلوم است که ما هم آن چیزی را که ملت به ما اختیار داده است و حقی را که به ما داده است و آن عبارت از ورقه رأیمان است میدهیم ما که دیگر توپ و تفنگ نداریم که بگوییم فلان دولت چون فلان کار خوب را کرده است یا فلان قدم اساسی را برداشته است در مقام او ما فلان چیز را بکنیم خیر. آن چیزی که ما داریم و ملت به ما داده است آن ورقه رأی است اگر جلب آن نظریاتی را که ما داریم در اصلاحات مملکت (همان طور که بر سبیل کلیات آقای هدایت بیان کردند که فوقالعاده بنده به جدیت و عملی بودن ایشان معتقد هستم) کردند در موقع خودش بنده آن ورقه سفید خودم را میدهم و الا معلوم است که ما هیچ ملاحظه نمیکنیم به واسطه این که در حفظ حقوق هیچ ملاحظه در ما نیست اگر خدای نخواسته یک ترتیبی واقع شد که آن قدمهای جدی را که حالا اظهار کردند برنداشتند بنده بدون ملاحظه آن ورقه آبی خیلی پررنگ خودم را خواهم داد. بدون خجالت. اصل مسئله این است که به آقای رئیسالوزرا عرض میکنم. الان یک سال است و قریب دوازده ماه است البته نظر بنده در اینجا نظر تنقیدی نیست. نظر تکرار گذشته است و نظر تاریخ است و دفیله دادن تاریخ در جلوی چشممان است ده ماه است از عمر مجلس گذشته است و ما یک قدم اساسی برای مملکت برنداشتهایم. تمام رأی دادن به بودجه بوده است و هی برداشتن پول از خزانه مملکت و دادن به این و آن و تأسیس اداره و ایجاد کار اداری و هی الفاظی را در اینجا وضع کنند و مطابق آن الفاظ مابیاییم و پول بدهیم. حالا نمیدانم آقایان موافق باشند یا نباشند یکی از نظریات اساسی بنده است که قوای تأمینیه در مملکت ما کم است حالا بنده دفیله میدهم صورت مملکت را در نظر نمایندگان مملکت، آقایان غالباً جغرافیا را میدانند اگر چه آقایانی که به فرنگ رفتهاند جغرافیای آنجا را بهتر میدانند ولی جغرافیای ایران را اگر ما خوب در نظر بگیریم از دریای مازندران تا دریای بوشهر و از پنجوین تا جلفا یعنی طول و عرض ایران را در نظر بگیریم این خاک به این وسعت این همه جمعیت این همه ترتیباتی که هست ما که هنوز به قوانین قضائیهمان بسط ندادهایم و قوانین ما همچو حکمفرما نشده است که هر کس، دزدها، غارتگران، اشرار از آنها بترسند مامورین مالیه ما آدم میکشند چرا؟ باید آن قدرها ما قوه قضائیه و تأمینیه در مملکتمان منبسط باشد، آن قدر ژاندارم باید داشته باشیم که کاملاً بتوانند در هر نقطه حفظ جان و مال مردم را بکنند. در دو ماه قبل بنده پشت همین تریبون از وزیر داخله وقت سؤال کردم که شکرالله خان بویر احمدی به امیر غلام حمله کردهاند به سی وند و سی وند را خراب کردهاند و جماعتی را کشتهاند بعد که تحقیق شد گفتند که چون امنیه ما کم بوده است.
سؤال کردیم که آیا دولت هیچ در این مقام بوده است که برای توسعه امنیه یک فکری بکند؟ هیچ نگفتند این آقای وزیر داخله هم گمان نمیکنم مستحضر باشند که عده امنیه ما الان در این مملکت چقدر است. اینها به فرمایش آقای شیروانی که غالباً میفرمایند رقم رقم است باید بنشینیم و حساب کنیم و ببینیم این مملکت ما با این وسعتی که دارد چقدر امنیه لازم دارد؟ اقل قلیل و ده یک آن مقدار لازم را هم ما قبول میکنیم که در این مملکت امنیه تولید و ایجاد بشود. دو ساعت پیش بود که اینجا آقای دشتی اظهار میکردند که ما تشکیلات وزارت داخله را لازم نداریم و محتاج نیستیم صحیح هم فرمودند.
چیزی را که ما لازم داریم خیلی هم طرف احتیاج ما است امنیه است و نظمیه. ولی وقتی که به امنیه میرسیم رقمش صفر است ولی در وزارت داخله پنجاه و پنج نفر منتظر خدمت برای ایالت و حکومت است، ما چهار ایالت بیشتر که نداریم ولی بیست و پنج نفر منتظر خدمت ایالت هست چهل و پنج نفر منتظر خدمت حکومت. این راجع به آن همچنین مدیرکل و این قبیل الفاظی که مکرر در فصول بودجه تحت نظر ما بوده است این یکی از نظریات بنده بوده است با این که آقای رئیسالوزرا هم ایالت فارس تشریف بردهاند هم ایالت آذربایجان تشریف بردهاند در مرکز هم بودهاند کاملاً از احوال ایران مستحضرند عقیده بنده این بود که یکی از مواد پرگرام عملی این رئیسالوزرا جدی (که به عقیده بنده خیلی جدی است آن روز هم خودش میگفت که من صراحت قول دارم و خیلی جدی هستم) مسئله بسط قوه تأمینیه باشد از این بود جهای گزاف از این چیزهایی که برمیدارند و هی مینویسند: معاون فلان و فلان بردارند و امنیه درست کنند و جان و مال رعیت را حفظ کنند وقتی که جان و مال رعیت حفظ شد خودش ترقی میکند تجارت ترقی میکند، زراعت ترقی میکند، صنایع ترقی میکند، ولی تا حالا دولتی که توجهش به تأمین داخلی باشد کمتر آمده است بنده نمیگویم نیامده است ولی کمتر متوجه بودهاند به آن. از دولت تأمین جانی و مالی میخواهد شما تأمین جانی و مالی به او بدهید خودش معارف را ترقی میدهد، صنعت را ترقی میدهد، کشف معدن میکند، تمام ملل راقیه دنیا در تحت عنوان این کلمه به یک مقامی رسیدهاند تأمین جانی و تأمین مالی، تأمین جانی به وسیله قوه تأمینیه و تأمین مالی به واسطه قوه قضائیه. در هر ملتی که این کلمه پیدا شد خصوص ملت ایران که به عقیده بنده ملت حمول و بارکش و مظلومی است. این ملت مظلوم را بهشان امنیت بدهید و قوای تأمینیه را بسط بدهید. بنده هم که در موقع بودجهها مته به خشخاش میگذارم نسبت به بودجه امنیه و نظمیه بیمطالعه (یعنی با مطالعه که در کمیسیون بودجه میکنم) فورا رأی میدهم اما در جای دیگر اگر رأی میدهم شاید برای احترام آقای حاج مخبرالسلطنه باشد و الا رأی نمیدهم چرا؟ برای این که اساسا ایجاد دو اثر وسیعه (که برحسب نظر کردن به ممالک متمدنه ما هم میخواهیم منظور کنیم و بسط بدهیم) غلط است و مکرر عرض کردهام که ما نمیتوانیم به پر آن دولی که این کار را میکنند بپریم. نه خیر. ما قدم به قدم از اول باید تأمین بدهیم به مردم وقتی مردم تأمین یافتند همه چیزشان ترقی میکند. پس در این باب در مشی عمل دولت هیچ اظهاری نشده است. آقا بنده خودم از اهل شیراز هستم از اهل دهات شیرازم ایلات فارس را میدانم این ایلات قوه تأمینیه نمیخواهد؟ حالا جای دیگر را صحبت نمیکنم دهات را بهتر میدانم اگر چه تمام ولایات را رفتم و گردش کردم یا به جنگ مستبدین رفتم یا به قرار رفتم به هر حال رفتم و دیدم قوهٔ تأمینیه در ممالک ما کم است این یکی از موادی باید باشد که در نظر دولت باشد یکی از آن مواد هم که بر سبیل کلیات فرمودند و خیلی میل داشتم که آقای هدایت که در کابینه سابق هم بودهاند حالا هم رئیسالوزرا هستند این را بفرمایند تا همه مسبوق بشویم. راجع به مسئله روابط ما با دولت اتحاد جماهیر شوروی است. حقیقتاً من نمیدانم چه حکایتی است !! پنج سال است از اول دورهٔ چهارم تا به حال هی گفتند. در کابینهٔ اخیر آقای میرزا احمدخان قوامالسلطنه بود که میگفتند به مجرد این که این کابینه رفت حتی قسم هم میخوردند به سبیلها و عمامهها که این کابینه که رفت و کابینهٔ آقای میرزا حسن خان مستوفی آمد دیگر کار قرداد تمام میشود و چه میشود. او رفت کابینه بعد هم آمد و رفت دو سال دیگر هم آمد و رفت و تمام نشد گفتند که مسلم است روابط ما کاملهالوداد است. این هم نشد. اینجا هم آقای رئیسالوزرا مقتضی ندانستند بگویند در صورتی که مقتضی بود (یعنی عقیده بنده این است) چون ما سیاست مخفی نداریم دنیا سیاستش واضح و آشکار بیشتر خوب بود و بیان میفرمودند که چه شده است این؟
مدتی است که آقای انصاری تشریف بردهاند شش هزار تومان هم گرفتهاند بنا بود پانزده روز عملیات خودشان را اطلاع بدهند پانزده روز گذشت هی روز گذشت، دو ماه گذشت و بالاخره چیزی نشد باز آقای رئیسالوزرا مسئله را به طور دیپلماسی فرمودند و نتوانستند بگویند که چه کردهاند و به چه جایی رسیده است به همان ترتیب است که مال مردم مال خودم مال خودم مال خودم؟ یک فکری برای ولایات شمالی بکنید. این هم یک موضوعی بود که میخواستم عرض کنم ولی ایشان شرحی بر سبیل کلیات فرمودند ولی بنده چیزی نفهمیدم شاید مقتضی ندیدند که شرح و تفصیل بدهند. این هم یکی و بنده در نظر داشتتم که به آقای رئیسالوزرا با کفیل وزارت امور خارجه یا هر کسی که در این باب مناسب است و مصلحت میدانند یک شرح اوضح و مفصلی بدهند. آخر این مردمی که در ولایت هستند چه بکنند؟ در این مسئله خود دولت مسلم است طرف بوده است ماها هم همه طرف حمله و طرف داد و فریاد و استغاثه مردم مازندران و گیلان و آذربایجان و خراسان هستیم. بلکه سرایت این امر به طرف جنوب هم شده است.
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
وقتی که در ایالات شمالی یک تأثیری واقع شود در ایالات جنوبی هم البته تأثیر میکند. همان طور که شمال در حال وقفه در جنوب هم تأثیر میکند. این هم یک مسئله بود که بنده عقیدهام این است که بیش از این باید توضیح داده شود. نکتهٔ دیگر که بنده خواستم بگویم و اول هم عرض کردم راجع به تجدید کنترات میسیون آمریکایی است و عقیدهام در این باب به قدری جدی است که اگر در مجلس نبود و از مقام ریاست نمیترسیدم به آقای رئیسالوزرا در همین جا عرض میکردم که یک مسئله را با آن علاقهمندی بنده و دیگران باید بیشتر از این در آن دقت بشود. (نمایندگان: صحیح است) و با آن که خیلی صاف و ساده صحبت میکنید اینجا خیلی دیپلماسی صحبت کردید و گفتید که من هنوز وارد در این مسئله نشدهام. آقا یک کنتراتی هست و یک مأموری را ما از آمریکا آوردهایم. و یک خدماتی هم کرده است پنج سال هم هست دارد کار میکند. مقام مقدس سلطنت عظمی میل دارد. مجلس میل دارد ملت میل دارد دولت مقتضی نمیداند که این را صریحاً بیان کند این را هم میخواهم به آقای رئیسالوزرا (که صاف و ساده صحبت میکنند بنده هم لر هستم و صاف و ساده صحبت میکنم) عرض کنم اینجا که گیر ندارد صاف و ساده صحبت نکردند و این چیز به این ساده را که این طور مشکل صحبت کنند یک چیزی را که مشکل باشد چه خواهند کرد؟ این هم یکی از موضوعاتی بود که بنده مقتضی می دیدیم آقای رئیسالوزرائ برای جلب توجه اکثریت و نظر مقدس اعلیحضرت در این منظور بیشتر از این توجه میفرمودند ولی حالا در این قضیه میفرمایند که ..... بلی خوب است به هر حال این یک موضوع. یک موضوع دیگر که بیشتر بنده به آن متوجه هستم راجع به بودجه وزارت فوائد عامه است در کابینهٔ سابق آقای رئیسالوزرا وزیر فوائد عامه بودند در آن وقت آن مسئولیتی را که داشتند حالا مسئولیتشان بیشتر شده است چون هم رئیسالوزرا هستند و هم وزیر فوائد عامه. بنده یک نفر خودم را عرض میکنم اگر رأی بنده را بخواهید و اگر نخواهید که بنده یک ساعت دو ساعت اینجا وقت تلف بکنم این بودجه را تجدیدنظر درش بکنید این یک بودجهای است که حقیقتاً هیچ نمیشود درش وارد شد. بنده عرض میکنم بودجه برای جنگل گذراندهاند اول جنگل مازندران را گذاشتند و رفتند طرف جنوب مردمی که بلوط میخورند. مأمورین رفتهاند آنجا ازشان مالیات میخواهند. آخر این که درخت صنعتی نیست درخت قابل تملک نیست. رفتهاند آنجا مأمورین جنگل و مأمورین مالیه مالیات میگیرند. درخت بلوط هم آقا این شاه بلوطی که اینجا میخورند نیست چوب است. بنده هر چه میخواهم شرح بدهم نمیتوانم. شرح آن بلوط را اگر به عرض برسانم حقیقتا تعجب میکنید که آیا ممکن است یک جایی غذای انسان این چیز باشد؟ ولی موقع مقتضی نیست که عرض کنم. اهالی لرستان، فارس و لرستان بروجرد و ایلات غرب و کردستان که همهشان را مفصلاً ما دیدهایم غذایشان از همین نان بلوط است. این را رفتهاند مأمورین جنگل به عنوان این که ما نگهبان جنگل هستیم از خوردن بلوط هم ممانعت میکنند: بنده این را مکرر عرض کردهام که قانون جنگل را میآورید که کدام جنگل مال شما است و کدام جنگل مال مردم است تا همه تکلیفشان را بدانند و این قدر به مردم اذیت نکنند. اینها نظریات بنده بود و چون موقع گذشته به طور اجمال عرض کردم و حالا هم رأی بنده نسبت به این کابینه مراعی است به اصلاح اینها.
رئیس- اینجا هم مثل سایر قضایا بطور مخالف و موافق صحبت بشود؟
جمعی از نمایندگان- بلی
رئیس- آقای شیروانی موافقند؟
شیروانی- بلی
رئیس- بفرمایید
شیروانی- بنده اول مرتبهایست که در پرگرام یک دولتی موافقت میکنم. موافقت بنده هم البته مربوط به یک تشکیلات جدیده یا یک اشخاص جدیدی که روی کار آمدهاند نیست. زیرا رجال این مملکت را غالباً میشناسیم و طرز فکر و عملشان را هم میدانیم و میدانیم که کمتر از آنها هستند که در قضایای مملکت بیعلاقه باشند همه علاقهمند هستند منتهی موافقتها و مخالفتها همیشه روی یک سیاستهایی بوده است ولی امروز وضعیت ایران در مقابل سیاست عمومی دنیا طوری است که به عقیدهٔ بنده هر دولت که به مجلس میآید باید مجلس شورای ملی به یک وحدت نظری نسبت به او اظهار موافقت نماید. وضعیت سیاسی دنیا طوری است که بیشتر ما را متوجه به عمل و کار و برداشتن یک قدمهای مؤثر سیاسی میکند. آقای آقا سیدیعقوب در عین حال که وعدهٔ دادن کارت سفید هم دادند داخل در یک اظهارات مخالفتآمیزی شدند که به عقیدهٔ بنده مربوط به یک سیاست عمومی که در موقع طرح پرگرام باید درش بحث کرد نبود. مسائلی را که ایشان فرمودند اغلب آنها به عقیدهٔ بنده صحیح بود برای این که مملکت ما دچار یک وضعیت به خصوصی است و دیر یا زود هم باید یک قدمهای مؤثری برای اصلاحات برداشته شود. ولی عرض میکنم در عین حال در موقع طرح پرگرام مخصوصاً افرادی که کارت سفید به دولت میدهند باید سعی کنند و دولت را موافق کنند به این که مقاصد مشروع آنها را جدیتر به موقع عمل بگذراند راجع به کابینه فرمودند که اظهار موافقت و تمایل با شخص رئیس دولت فرمودهاند و در مقابل افراد هنوز تصمیمی اتخاذ نفرمودهاند. این صحیح است برای این که مجلس شورای ملی به موجب قانون اساسی حق دارد نسب به هر وزیر یا چند وزیر اظهارنظر مخالفت یا موافقت بکند ولی در عین حال وقتی یک رئیسالوزرا مورد تمایل یک اکثریت فوقالعاده قوی شد در مجلس و ایشان هم جزو متمایلین بودند باید که اجازه بدهند یک تشکیلاتی را که دولت متناسب با خطمشی خودش میداند بدهد به علاوه آقایان وزراء هم غالبا وزرایی هستند که چندین مرتبه طرف اعتماد مجلس واقع شدهاند و کم و بیش یک قدمهای اساسی و اصلاحی برداشتهاند. فرمودند که در کابینهٔ گذشته کارهایی نشد. اقداماتی نشد. قدمهایی برای مملکت برداشته نشد. چون بنده از موافقین کابینه گذشته بودم و تقریبا تمام آقایان به استثنای یکی دو نفر از اعضاء کابینهٔ گذشتهاند (و بنده معتقد هستم که در مهمترین قدمهای بزرگ برای اصلاحات این مملکت در کابینهٔ گذشته برداشته شده است) این جمله اظهارات ایشان را میخواستم تکذیب کنم.....
آقا سیدیعقوب- یعنی کابینهٔ گذشته گذشته
شیروانی- در کابینه گذشته یکی از قدم تاریخی که برای این مملکت برداشته شده مسئله راهآهن است که کابینهٔ گذشته لایحهٔ او را به مجلس آورد و اعتبار او را از مجلس تقاضا کرد و شروع به عمل نمود. تا به حال حرف و مقاله و این چیزها راجع به این موضوع خیلی گفته میشد و نوشته میشد ولی کابینهٔ گذشته شروع به عمل کرد. در کابینه گذشته یکی از قدمهای مهم تاریخی برداشته شده اصلاح قوهٔ قضائیه بوده است و این یک چیزی نیست که محل انکار آقای آقاسیدیعقوب باشد. همین طور گذراندن قانون تأسیس بانک و خیلی از لوایح خوب دیگر مخصوصاً لایحه تعلیمات اجباری و بالاخره یک مسائلی که چندین سال است از ابتدای مشروطیت تا به حال ما همه حرف آنها را میزدیم و موفق به عمل نمیشدیم کابینه گذشته و این کابینه که به عقیدهٔ بنده یک اتصالی بین کابینه دارد مبدأ این اعمال بوده است و مهمترین قدمهای اساسی را برداشته است....
حاج آقارضا رفیع- مثلاً الغاء تصویبنامهٔ جنگل
شیروانی-راجع به نقص قوهٔ تأمینیه فرمودند بنده کاملا تصدیق میکنم برای این که یکی از قطعات حوزهٔ انتخابیه بنده در چند روز قبل مورد تاخت و تاز طایفه شریر بویراحمدی واقع شده است و دولت فعلی کاملاً مکلف است که این نکته را رعایت نماید و باید به قوه تأمینیه بسط بدهد و امنیه را توسعه بدهد و بالاخره این قوه است که ما را میتواند راحت بگذارد تا بپردازیم به سایر اصلاحات. و البته فراموش هم نفرمودهاند که این قوه چندین سال است تأسیس شده است. این قوه شاید چندین قرن بوده است که در ایران نبوده و الان چند سال است شروع به تأسیس آن شده است و یقین دارم که ایشان هم این حسن ظن را نسبت به اعلیحضرت دارند که در حقیقت ایشان موجد یک همچو قوهٔ در این مملکت بودهاند و حالا تذکر ایشان برای توسعهٔ آن است و اما در موضوع آن اشاره که آقای رئیسالوزرا فرمودند راجع به تسریع در رفتن اختلافات بین ما و دولت شمالی. بنده اگر یک عدم رضایتهایی به طور خصوصی و از کابینه گذشته داشتم برای این بوده است که فوقالعاده در بعضی مسائل ما دچار مطالعه و احتیاط میشدیم و اطمینانی را که به آقای رئیسالوزرا فعلی داریم این است که ایشان حقیقت یک جنبهٔ علمی دارند و ایشان این قدم عملی را برمیدارند و اگر هم اشتباهی کردند اعتراف به اشتباه خودشان میکنند و بعد هم آن اشتباه را تصحیح میکنند احتیاط بالاخره ما را خیلی عقب انداخته و خیلی ما را فلج کرده است و عدهای را که ایشان میدهند بنده کاملا امیدوارم زیرا میدانم که ایشان اهل عملاند و در کابینهٔ گذشته هم موقعی که ایشان وزیر بودند بیشتر قضایا عملی شد و قدمهای مؤثری برای پیشرفت این مقصود برداشته شد و امیدوار هستیم هیئت دولت که بیشتر نزدیک به سیاستهای خارجی است بدانند که ادامهٔ این وضعیت فوقالعاده برای ما گران تمام میشود و امیدواریم همانطور که وعده فرمودند زودتر ا ین قضیه ختم بشود. بنده معتقدم اگر در بعضی جاها سهو شد قابل جبران است. خلاصه این که همان طور که در بدو عرایضم عرض کردم دنیای امروز به ما حکم میکند که کار کنیم و طرز عمل مجلس و همین طور دولت هر دو به عقیدهٔ بنده باید عوض شود. مجلس باید آن فورمولها و فرمالیتههای معمولی را در آتیه به عقیدهٔ بنده یک قدری عوض کند و تصور کند که هر دو متساویاً شریک دو مسئولیت هستند. و در مقابل ملت و مملکت مسئول هستند. دنیای امروز میدان وسیعی برای ما باز کرده است که ما از وضعیات دنیا استفاده نماییم. این موقع موقعی نیست که ما در اشخاص حرف بزنم یا در فلان فرد کابینه که ما از او سابقهٔ خوب یا بد داریم یا شخصاً کدورت داریم اینها را مطرح قرار بدهیم. اینجا موقعی نیست که ما فکر کنیم که فلان رفیقمان باید یک قدم جلو برود یا فلان رفیقمان معاون بشود و توقعات داشته باشیم. اینجا موقعی است که وحدتنظر کاملی که اغلب خود اقای آقا سیدیعقوب هم به آن اشاره میکردند که در موقع باریک در این مملکت پیش میآمده است امروز هم الان موقع باریک رسیده است و معتقدم که باید مجلس شورای ملی دولت را تقویت کند و اگر یک سنگهایی هم جلوی پای دولت انداخته میشود و یک اشخاص جاهطلبی هنوز از طعم شیرینیهای لذتهایی که در گذشته از این مملکت بردهاند نمیخواهند صرفنظر نمایند باید یک قدری آنها را دور کنیم و اجازه ندهیم به آنها و بگذاریم که امروز یک قدری مملکت به حال عادی جلو برود و ما با هم دست یکی کنیم و بودجهٔ مملکت را اصلاح کنیم و همانطور که فرمودند صرفهجویی کنیم و اصلاحات اقتصادی بکنیم. خلاصه این که با هم کار کنیم و بنده نظریات نماینده محترم را کاملا تأیید میکنم که وضعیت ما خوب نیست گذشته هم خوب نبوده ولی به عقیده شخص بنده امروز موقع آن است که ما به همدیگر کمک کنیم و قطع نظر از اصلاحات داخلی باید برای پیشرفت یک مقصد مهم سیاسی نسبت به وضعیت کنونی دنیا کاملاً کمر ببندیم و استفاده کنیم
جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی کافی است
(بعضی گفتند کافی نیست)
رئیس- آقای تقی زاده
تقیزاده- این که گفته میشود مخالف و موافق صحبت میکنند لابد آقایان متوجه هستند که به معنی تام کلمه مقصود نیست و مقصود موافق و مخالف دولت نیست بلکه مقصود این است این پرگرامی را که جلوی ما میگذارند اگر این را کامل و صحیح و بدون نقص و عیب و موافق دلخواه یافتیم که موافق هستیم و اگر ناقص است او را هم حق داریم که ملاحظات خودمان را بگوییم و اظهار کنیم (نمایندگان: صحیح است) لابد کسی که عقیده دارد یک کلمه در اینجا ناقص است به عنوان مخالف باید حرف بزند. (به عقیدهٔ بنده) چون گفتند که این پروگرام دنبالهٔ همان پرگرام سابق است و در دنباله پرگرام هیئت وزرای سابق مطالب مشروحا بیان شده بود و این هیئت وزراء همه آنها را قبول دارند لهذا مثل این است که همان را ثانیا نوشتهاند. پس باید ببینیم چه چیز ناقص دارد و چه چیز هست که نمیباید باشد و چه چیز درش نیست البته ممکن است با مطالعه کامل ملاحظات زیادی برایمان پیدا بشود اینجا مجلس شورای ملی است هیئت وزراء هم حاضر میشوند و با یکدیگر شور میکنیم و نظریاتمان را اظهار میکنیم و اگر چیزی به نظر کسی رسیده باشد که شاید از نظر هیئت وزرای مملکت سهواً یا اشتباهاً دور ا فتاده باشد یا توجه نکرده باشند میگوید و ایشان هم جواب میدهند یا این که گوینده ملتفت میشود که اشتباه کرده است عجالتاً بنده در اینجا دو نظر دارم که باید این دو نظر در این پرگرام یا در پرگرام دیگری که به مجلس میآید ملحوظ شود و به عقیدهٔ بنده خیلی لازم است. در موقع دیگری هم عرض کردم که مجلس شورای میلی و ملت ایران هم یک پرگرامی میخواهد. یک نقشهٔ اساسی ممتدی میخواهد که به تغییر هیئت دولت خطوط اساسی آن تغییر نکند اگر غیر از این باشد هر دو ماه یک مرتبه خطوط اساسی و فصول مهمه سیاست مملکت باید عوض شود در صورتی که این طور نیست یک سلسله اصلاحاتی در این مملکت به عمل آمده است که جای انکار نیست ولی حالا مملکت ما به یک موقع مهمی رسیده است که یک اصلاح مهم اساسی که مهمترین اصلاحات است باید به عمل بیاید و آن این است که کمکم که ادارات دولتی منظم شده و مالیه دولت مرتب شده است و پول به انتظام جمع میشود و انشاءالله به انتظام هم خرج میشود. بنده در یک موقعی عرض کردم که اگر شما پنجاه کرور مالیات دارید اگر طوری پیش بیاید (اگر چه در دنیا و در هیچ مملکتی حتی در سوئیس هم ممکن نیست و در واقع از نوع بشر هم شاید ممکن نیست که فرض کنیم که اداره مالیه و خزانه مملکت طوری منظم باشد) که تمام این پنجاه کرور به طریق نظم و عدالت از کسی که باید بدهد بگیرند بدون این که یک دینار تعدی بکنند و مجلس شورای ملی هم نظارت داشته باشد که این پنجاه کرور به همان مصرفهایی که در بودجه نوشته شده است برسد و بدون هیچ اشتباه و تقلب و تخطی به مصرف صحیحش برسد به این ترتیب تازه بعد از سی سال که این طور برود مملکت یک قدم پیش نمیرود. برای این که مجلس شورای ملی باید مصمم بشود که این پول در کجا باید خرج شود و به عقیدهٔ بنده کار این مملکت به آنجا رسیده است که صحبت مهم مملکت باید این باشد که آیا این چیزهایی که در مجلس میآید همهشان به اندازه متساوی مهم است یا نیست. سابقاً یک کلمه داشتیم که در مواقع خیلی مهم میگفتیم فوقالعاده حالا. فوقالعاده به معنی خیلی شده است و پارهای اصطلاحات دیگر مثل (حیاتی) حالا میبینیم گاهی سیم کشیدن از سقز به بانه هم حیاتی میشود. برای ما کلمهٔ دیگر باقی مانده است که بیان نماییم آن اصلاحاتی که لازم است چقدر مهم است عقیده بنده این است که مملکت دچار یک فقر اقتصادی است که این اشخاصی که مالیات میدهند به دولت باید نمایندگان آنها مواظب باشند که یک قسمتی از این مالیاتها به مخارج ضروریهٔ دولت برسد یعنی به مصرف قوای تأمینیه و قضائیه و غیره برسد و یک قسمت دیگرش هم باید به مصرف امور حاصلخیزی برسد که یک چیزی بر ثروت مالیاتدهندهها افزوده شود تا ثروت آنها تکمیل شود. لهذا بنده پیشنهاد افراطی نمیکنم یک پیشنهاد معتدلی میکنم و آن این است که از این پنجاه کرور که میگیرند اقلاً پنج کرورش به مصرف خود این ملت یعنی برای تقویت بنیهٔ اقتصادی مملکت و فلاحت و آبیاری و سدبندی و کارخانههای مفیده برسد. بنده نمیگویم همه اینها یک مرتبه انجام شود بلکه عقیدهام این است که به ترتیب الا هم فلا هم این اصلاحات به عمل آید. یک قسمت دیگرش باید در رشد عقلی این مملکت صرف شود که ما نگوییم یک خانه داریم که زمین بایری است و خودمان بلد نیستیم بنایی کنیم پولش را هم نداریم و نمیدانیم چطور باید بنائی کنیم باید اشخاص از خارجه بیایند و به ما نشان بدهند که این بنائی را چطور باید بکنیم؟ و برای این کار ما میتوانیم پانصد نفر دویستنفر در یک سال بفرستیم به ممالک خارجه شش سال هفت سال (هر قدر لازم است) در آنجا بمانند و فنونی که برای ادارهٔ این مملکت لازم است یاد بگیرند و این اصطلاح جدیدی که درآمده است (متخصص) جای ای متخصصین را بگیرند ولی بدبختانه این کار به طور دلخواه واقع نمیشود و یک ماشینی در این مملکت درست شده است که به تدریج و به طور مرتب افراد ذکور این مملکت را مستخدم دولت میکند و به این ترتیب البته به مرور زمان تمام اهل پایتخت و یک قسمت بزرگی از اهل مملکت مستخدم خواهند شد و این مستخدمین به منزله قشونی هستند که پول مملکت و رعایا را میخورند بنده بدون این که قصد توهینی به مستخدمین داشته باشم این عرض را میکنم و البته آنهایی که خدمت میکنند و خدمتشان ضروری است ما باید کمال قدردانی را از آنها داشته باشیم و به عقیده بنده پایه آنها مساوی است با پایه وکلای ملت که اینها در مجلس خدمت میکنند و آنها هم در وزارتخانهها کار میکنند ولی مستخدم زیادی مثل لشگر سن است که به ریشه ملت بیفتد و او را بمکد فرضا که این کار به طور انفعالی در این مملکت به عمل بیاید دولت نقشه ندارد که فلان قدر مستخدم لازم دارد یک اداره دائر میکند و یک میزی در آنجا میگذارد و یک کسی را در آنجا نشاند و میگوید که شما هر کس متولد شد و هر سک وفات کرد بنویسید چند روز میگذرد یک کس دیگری میآید و میکوبد من خیلی مستأصلم و خیلی پریشانم کار میخواهم شما را به خدا یک کاری به من بدهید. کار هم که نیست. چه بکنند؟ بالاخره یک اطاقی برای او درست میکنند و میگویند که شما موالید را بنویسید و ایشان و فیات را. باز هم یک کس دیگر پیدا میشود به او میگویند شما موالید ذکور را بنویسید و آن دیگری موالید اناث را. و به عقیده بنده اینها یک لشکری هستند که این مملکت را میخورند و تمام میکنند و باید از این پولها به تدریج کسر کرد. این نکته را که بنده عرض میکنم نکته تازه نیست و مخصوص بنده هم نیست و گمان میکنم اغلب آقایان نمایندگان محترم با بنده همراه و موافق باشند که ما باید مخارج خودمان را محدود کنیم و قسمت بزرگش را صرف امور مهمه بکنیم و امور مهمه آن چیزی است که حاصلخیز باشد و برای مملکت تولید ثروت بکند ضمناً آنچه که برخلاف این نکته شنیدهام این است که میگویند مبلغی از عایدات پارسال زیاد است (به قدر یک میلیون و نیم) و وزارتخانهها میخواهند بین خودشان تقسیم کنند در صورتی که در بودجه پارسال لازم نبوده و اصلاً لازم نبوده است از مردم بگیرند و به همین جهه هم معنایش اضافه است یعنی لازم نبوده است. حالا احتیاطاً گرفتهاند که مخارج مملکت کم نیاید و حالا که گرفتهاند شده است (لازم) در صورتی که در بودجه پارسال لازم نبوده است و باید این پول را قطعاً و به انحصار صرف امور حاصلخیز مملکت کرد یا صرف فرستادن شاگرد به خارجه بشود ملاحظه دوم بنده خیلی مهم است. حالا نمیخواهم مبالغه کنم و عرض کنم مسئله حیاتی است ولیکن یکی از مهمترین و اساسیترین امور این مملکت میدانم و برای بنده یک قدری جای تأسف است از این که آقای رئیسالوزرا فرمودند این کار جزئی است. بنده گمان میکنم اصلاحاتی که مشروع کرده بودیم در مالیه و این مجلس عامل مهم او بود و این را برپا کرد از این برپا شدن و مداومت پنج ساله او این مملکت فوائد و محسنات بی شماری برد با وجود این که نواقص و معایبی هم دارد و کسی هم انکار ندارد بعضی آقایان هم شاید ایراد میکنند. صحیح است به وزارتخانههای دیگر خودمان هم همین ایرادات را داریم ولی اصلاحاتی که در مالیه به عمل آمده به قدری فوائد کلی برای این مملکت دارد که اگر دو ساعت هم در اینجا صحبت کنیم کافی نمیشود و میدانم خود آقایان وجدانا حتی آنهایی هم که گاهی ایراد میکنند فوائد آن را میدانند. یکی از بزرگترین فوائد او بلکه بالاترین فوائد او این بوده است که در این سنوات اخیر مملکت محتاج به قرض نشده است حالا بعضیها میگویند قرض برای مملکت اهمیت ندارد. انگلستان فلان قدر قرض دارد. فرانسه فلان قدر قرض دارد. اگر آخر سال بودجه آن کم بیاید و پنجاه هزار تومان محتاج شوید و دستتان لای در بماند برای همان پنجاه هزار تومان قرضدهندگان پیدا میشوند که از شما آن چیزی را میخواهند که اگر در مواقع اعتبار پانصد میلیون از او میخواستند جرأت نمیکرد بگوید. این موضوع اساسی است و باید این اصلاحات مداومت داشته باشد و این کنتراتها تجدید بشود. بنده گمان میکنم که روح مجلس شورای ملی با من موافق است (نمایندگان: صحیح است) که از آقایان وزرا به طور تأکید خواهش کنم که هر چه زودتر این کنتراتها را تجدید نمایند که اگر غیر از این بشود اسباب خطر اصلاحات مملکتی میشود و لذا چون بنده نمیخواهم در این باب مکرد در اینجا حرف بزنم امید قوی دارم و از هیئت وزرا هم که باطناً همین طور هستند از صمیم قلب تمنا میکنم که این کار را زودتر ختم نمایند و کنترات آنها را تجدید نمایند و این دفعه آخری است که در اینجا عرض میکنم برای این که هر روز مکرر نکنم و آن این است که ما نمایندگان ملت یک وظیفهای داریم در مقابل این مملکت و این مملکت یعنی اکثریت عظیمهٔ این مملکت میخواهد که این کار مداومت پیدا کند.
جمعی از نمایندگان- صحیح است
وزیر مالیه- البته همین طوری که نماینده محترم اظهار فرمودند مذاکره در اطراف پرگرام به عنوان موافق و مخالف برای تبادل یک نظریات و یک ملاحظاتی است یعنی اغلب این طور است. حالا شاید یک مواقعی هم پیدا میشود که صورت این است ولی باطن چیز دیگریست ولی ما فعلاً از نقطهنظر اظهاراتی که نماینده محترم اینجا فرمودند و قطعاً مقصودشان همین بوده که فرمودند در مطالبی که اظهار داشتند مختصرا بحث میکنیم. پرگرام دولت سابق را تذکر دادند که دولت فعلی این پرگرام را قبول کرده است و در تعقیب و تکمیل آن پرگرام در مقابل مجلس شورای ملی تعهد و اقدام کرده است در ضمن فرمودند اگر در پرگرامها یک چیزی کم باشد یا یک چیزی را باید افزود به طور تذکر باید گفت. قبلا راجع به قوای تأمینیه آقای آقاسیدیعقوب اظهار فرمودند برای تذکر خود ایشان و آقای تقیزاده عرض میکنم که یکی از مواد پرگرام سابق همین بود که اگر ملاحظه بفرمایید خواهید دید که بسط قوای تأمینیه یکی از مواد اصلی و مهم همان پرگرام است و دولت هم در اظهاراتی که کرده نظرش به یکی از موادی که سریعتر در انجام او کوشش خواهد کرد همین بسط قوای تأمینیه است که طرف احتیاج عمومی مملکت است. البته همان طور که آقای تقیزاده فرمودند پرگرام منحصر به دولت نباید باشد. پرگرام یعنی چه؟ یعنی نقشه و خطمشی در امور زندگانی حالا وقتی که این کلمه اطلاق به یک کابینه و به یک دولتی میشود سیاست مملکت را که آنها عهده دارند در ضمن این پرگرام معلوم میکند ولی مانع از این نیست که مجلس شورای ملی یا مصادر دیگر امور مملکت در هر مقام و هر کجا که باشند آنها هم از برای اداره امور خودشان و برای بسط فکر و عقیده و نظرشان یک پروگرامی داشته باشند این محل هیچ تردید نیست حتی افراد خارج از کارهای عمومی هم باید برای خودشان یک پرگرام و یک خطمشی داشته باشند. البته راست است پرگرام مجلس را مجلس باید معین بکند ولی چون پرگرام در امور مملکتی پرگرام عمل است و عامل و مجری همیشه مطابق اصول هیئت دولت و قوهٔ مجریه است و در حقیقت هر پرگرامی که طرف اعتماد مجلس واقع میشود همان پرگرام دولت و مجلس است ما نمیتوانیم قائل شویم به این که مجلس یک پرگرامی خواهد داشت و دولت یک پرگرام دیگر ولی در موقعی که یک پرگرامی تدوین میشود و تحت بحث میآید نتیجه را تعاطی فکر و تبادلنظر بین قوهٔ مجریه و قوهٔ مقننه آن پرگرام مملکتی است که خطمشی سیاسی و خطوط معظمه اصلاحات مملکتی در آن طرح شده و از طرف دولت تعقیب میشود و مجلس در ضمن تصویب نظارت میکند که همیشه همان اصول باقی بماند و اگر هم یک وقتی مقتضیات زمان یک تغییر و تکمیلی را الزام نمود باز مجلس با دولتی که سرکار است کمک میکند و نظارت میکند که آن نواقص رفع شود پس ما باید قائل شویم که پرگرام دولت همان پرگرام مجلس است و هر نظری که مجلس داشته باشد همان نظر را قبلاً دولت اتخاذ و استنباط کرده است و پرگرام خودش کرده است بعد هم در ضمن مذاکره اصلاحاتی که به نظر آقایان میرسد میشود.
مخارج حاصلخیز یا داشتن یک سیاست استخدامی این البته از مسائل اصولی است که از برای مملکت از هر حیث مفیدترین و نافعترین چیزها است ولی تذکری که آقای تقیزاده در اینجا فرمودند خیلی به موقع و بجا بود در هر موقعی که این اظهار را بفرمایند به عقیده بنده از طرف دولت و مجلس بایستی با نهایت حسن تلقی استقبال شود مخارج حاصلخیز از آن مخارجی است که بالاخره خرج میشود ولی به او نمیشود اطلاق خرج کرد برای این که خودش تولید سرمایه و منفعت میکند ولی برای این که مخارج حاصلخیز در یک مملکتی ممکن باشد البته باید اول آن مخارجی که لازم و ملزم پیدا کردن آن عایدات و خرج کردنشان به مخارج حاصلخیز است آنها هم باید تأمین شود اگر آنها هم تأمین نشود این یک دور و تسلسلی خواهد بود که هیچ وقت نتیجهاش پیدا نمیشود ولی البته در آن قسمت همیشه باید نظر را بر این داشت که اقتصاد و صرفهجویی را رعایت کرد در صورتی که در مخارج حاصلخیز بدون ملاحظه صرفهجویی هر کجا یک همچو مخارجی ببینیم بتوانیم رو به آن مخارج برویم و برای تذکر خاطر محترم آقایان اگر چه یک قسمت مهم آقایان مسبوق هستند ولی باز بنده اینجا زائد نمیدانم که عرض کنم در کابینهٔ سابق در وزارت عالیه و در بودجههای وزارتخانهها هر کدام تا اندازهای این عقیده تعقیب شده و مخصوصاً اشاره کردند به اضافه عایدات ۱۳۰۵ و فرمودند چطور آن روز لازم نبود و حالا لازم شده است؟ بنده چون حواسم جمع نبود درست ملتفت نشده ولی این طور استنباط میکنم که میخواستند بفرمایند که اگر صرفهجوئی به اضافه عایداتی پیدا شده ناچار در این مقابلش یک مخارج لازمی نبوده و چطور در ۱۳۰۶ این مخارج لازم پیدا شده اگر این باشد نظرشان بنده رفع سوءتفاهم از ایشان میکنم زیرا آن اضافاتی که موجود است از اضافه عایدات و صرفهجوییهای مخارج ۱۳۰۵ است و در مقابل آن هم دولت یک خرج عادی را لازم ندانسته نه برای حالا و نه برای بعد و اگر دولت در نظر گرفته است که لایحه تقدیم بکند و مخارجی در مقابل آن محل پیشنهاد کند تمام برای مصارف مخارج انتفاعی است از قبیل سدبندی و راهسازی و کمک به بذر و فلاحت و کارخانهٔ قالیبافی و مدرسهٔ صنعتی و این قبیل چیزها که جزء مخارج حاصلخیز است. یکی دیگر این که آقا نباید فراموش بفرمایند که یکی از اینها هم انجام دادن تعهدات مجلس شورای ملی است. آخر مجلس شورای ملی هم در ضمن قانونگذاری یک تعهداتی میکند این تعهدات را کی باید انجام بدهد؟ البته باید افراد دولت درصدد باشند که چطور انجام بدهند روزی که در مجلس قانون گذراندید و دولت را مکلف کردید که صد هزار تومان به کارخانهٔ نساجی اصفهان قرض بدهد در آنجا که محل معین نکردید خوب دولت خودش باید محلش را تهیه کند برای این که تعهد مجلس را تأمین کند روزی که اینجا رأی دادید که برای بنای وزارت عدلیه صد هزار تومان باید خرج کرد این صد هزار تومان را از این صرفهجوییهایی که ملاحظه میفرمایید باید تأمین کرد. اصلاً یک قسمت مخارجی است که آن مخارج صرفهجویی حقیقی نیست. مثلا قانون معارفی یک ترتیب عوائد و ترتیب مخارجی را در مقابل آن عوائد مقرر میدارد. همین طور صحیه و سایر مسائل دیگر ولی مطابق قانون محاسبات ممکن است سال محاسباتی سرآید و آن عوائد تماما به مخارجی که قانون معین کرده است نرسد این از نقطهنظر صورت ظاهر امر و جریان اداری اسمش صرفهجویی شده است اما حقیقتاً صرفهجویی نیست قانون مقیدش کرده است برای آن مصرف یعنی آن را باید از آنجا خارج کرد و در سال بعد به مصرف خودش رسانید. باری مقصود بنده از این اظهارات این است که میخواهم خاطر محترم آقایان نمایندگان را مستحضر کنم که این مطالبی که فرمودند همه در نظر هست و به مرور عمل به عرض آقایان خواهد رسید و البته از تذکری هم آقایان نمایندگان میدهند همه ماها متشکریم.
در قسمت اخیر فرمایشاتشان راجع به میسیون آمریکایی و کنترات رئیس آنها دکتر میلسیو اظهاراتی فرمودند.
اولاً بنده اعتراضاتی را که فرمودند به عبارتی که آقای رئیسالوزرا اظهار کرده بودند عرض میکنم که بنده این اعتراض را وارد نمیدانم زیرا همین طور که خود ایشان درموقعی که صحبت از لفظ فوقالعاده و حیاتی میفرمودند مقصودشان این بود که درعبارات و جملات و طرز تعبیر فکر باید یک درجاتی قائل بود البته هر امری ممکن است در موقع خودش خیلی اهمیت داشته باشد که در مقابل امر مهمتری اطلاق امر جزئی به او بشود بدون این که به آن گفتن (جزئی) بشود اعتراض کرد. آقای رئیسالوزرا اگر فرمودند که این از امور جزئی است نه این که مقصودش این بوده است که مسئله فی حد ذاته اهمیت ندارد خیر، مقصودشان این بود که از حیث مقایسه با اشارهای که به وضعیات و سیاست کنونی دنیا و مسئله تجارتی و روابط روس و ایران میکنند البته جزئی است. بنده هم این را تأیید میکنم و اما در اصل مطلب لازم است خاطر محترم آقا را (بنده که شاید سابقهام در این امر بیشتر است زیرا جزو کار بنده است و در کابینهٔ سابق هم بودم) متوجه کنم که در هیچ موقعی هیچ دولتی و هیچ رئیسالوزرایی نظر نفی نسبت به این قسمت نداشته و ندارد و همین طور که آقای رئیسالوزرا فرمودند در پرگرام دولت سابق و این دولت نظر اثباتی هست که مستلزم نظر اصلاحی است و هر دو اینها خیلی زود مورد مطالعه آقایان گذاشته میشود و با همفکری و شرکت آقایان تثبیت میشود.
پس در این صورت جای نگرانی نسیت و این که تأکید در تسریع آن فرمودند عرض میکنم تسریع آن کاملاً در نظر دولت هست. و این که آقای رئیسالوزرا فرمودند که کاملا هنوز وارد قضیه نشدهاند البته تصدیق میفرمایند که هر قدر رئیسالوزرا محترم ما جدی و سریع باشند در صورتی که هیئت دولتشان یک جلسه بیشتر نداشته و آن جلسه هم صرف این شده است که یک مسائل کلی گفته شود بالاخره ایشان کوتاهی در تسریع نکردهاند و البته تسریع هم خواهد شد و خود آقایان هم مسبوق خواهند شد. آقای تقیزاده در ضمن فرمایشاتشان قدردان از زحماتی که مستخدمین خارجه برای کمک به ادارهٔ مالیه کشیدهاند فرمودند. یک قدردانی دیگری هم در اینجا لازم است که بنده از طرف آقایان نمایندگان محترم بکنم و آن این است که هیچ وزیر مالیه و هیچ متخصص و متفنن امور مالی اگر قوه و قدرت و سرنیزه پشت سر حاکم و ارادهٔ او نباشد یک شاهی از این مملکت نه مالیات میتوانند وصول کنند و نه یک شاهی عواید میتواند جمع کند.
جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است
مدرس- بنده اجازه خواستهام
رئیس- چند فقره پیشنهاد شده است
(به شرح آتی خوانده شد)
کازرونی- بنده پیشنهاد میکنم بقیه مذاکرات بماند برای جلسه آتیه
عمادی- بنده ختم جلسه را به مقام مقدس ریاست دامت عظمة پیشنهاد مینمایم
روحی- پیشنهاد کفایت مذاکرات میکنم
عدل- پیشننهاد میکنم بقیه مذاکرات به روز سهشنبه موکول و جلسه ختم شود
رئیس-راجع به ختم جلسه مخالفتی نیست
یاسایی- بنده مخالف هستم
رئیس-بفرمایید
یاسایی- بنده عقیدهام این است که مذاکرات به اندازه کافی شده است و این صحبتهایی که میشود راجع به کلیات است که از طرف موافق و مخالف کراراً گفته شده است بنابراین ادامه دادن به مذاکرات وقت تلف کردن است دولت حاضر پرگرام و خط مشی دولت سابق را قبول کرده است به اضافه این که کنترات دکتر میلسپو را بیاورد تجدید کند و اهتمام در اقتصادیت بکند و سعی کند که روابط تجارتی جماهیر شوروی زودتر مستقر شود بالاخره اینها هم در پرگرام سابق بوده است بنابراین عقیدهٔ بنده این است که دیگر مذاکرات لزومی ندارد و جلسه هم ختمش موردی ندارد و باید رأیی گرفته شود بر پرگرام و تمام شود.
وزیر عدلیه- بنده از آقای یاسایی که یکی از موافقین جدی دولت هستند تمنا میکنم اصراری نداشته باشند به این که مذاکرات ادامه پیدا کند زیرا بایستی آقایان مخالفین هر حرفی دارند بزنند و چون فعلاً وقت خیلی گذشته است هوا هم گرم است و آقایان هم خسته هستند بهترین ترتیبات این است که بقیه مذاکرات را بگذاریم برای روز سهشنبه که آقایان هر مذاکراتی داشته باشند بفرمایند.
رئیس- پس راجع به ختم جلسه مخالفی نیست؟
جمعی از نمایندگان- خیر
رئیس- بقیه مذاکرات میماند برای روز سهشنبه (مجلس یک ساعت و ده دقیقه از ظهر گذشته ختم شد)