مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۴ آذر ۱۳۰۸ نشست ۸۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۴ آذر ۱۳۰۸ نشست ۸۴
صورت مجلس روز پنجشنبه ۱۴ آذرماه را آقای اورنگ شیخ الملکی (منشی) قرائت نمودند
رئیس ـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی ـ قبل از دستور
رئیس ـ آقای دهستانی
دهستانی ـ در صورت مجلس آقای میرزا یانس را غایب بیاجازه نوشته بودند لازم است بعرض برسانم که ایشان جلسة گذشته کسالت داشتند کسب اجازه هم از مقام ریاست کرده بودند
رئیس ـ در صورت مجلس نظر دیگری نیست؟ (خیر)
صورت مجلس تصویب شد.
{۲ـ تصویب دو فقره مرخصی}
رئیس ـ دو فقره خبر از طرف کمیسیون عرایض و مرخصی رسیده است قرائت میشود:
۱ـ نمایندة محترم آقای آقازادة سبزواری بر اثر کسالت مزاج که برای روز انقضای مدت مرخصی نتوانستند حاضر شوند از تاریخ ۲۷ شهریور الی ۱۶ آبان ماه تقاضای مرخصی نموده و حقوق این مدت را بمریضخانه جدیدالبنای نمایندة محترم آقای فیروزآبادی در زاویة مقدسة حضرت عبدالعظیم علیه التعظیم تخصیص دادهاند که بتوسط آقای فیروزآبادی بمصرف برسد کمیسیون عرایض و مرخصی با تقدیر عاطفه نوع پروری نماینده معظم الیه با تقاضای ایشان موافق اینک خبر آنرا تقدیم میدارد
رئیس ـ آقای افسر موافقید؟
افسر ـ بلی
بیات ـ خود آقای فیروزآبادی مخالفند
رئیس ـ مخالفی ندارد؟ (خیر) آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
۲ـ نماینده محترم آقای موقر برای رسیدگی بامورات محلی از تاریخ حرکت دو ماه تقاضای مرخصی کرده بودند کمیسیون چهل و پنجروز آنرا تصویب و اینک خبر آنرا تقدیم میدارد.
رئیس ـ آقای وثوق
وثوق ـ عرضی ندارم.
رئیس ـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی ـ بنده با کمال اخلاصی که به آقای موقر داشته و دارم و الحق یک آدم جدی وطنخواهی او را میدانم و آدم مسلمانی است خدا میداند ولی با وجود این چون عقیده خودم این است که وجهی که از این مرخصیها گرفته میشود اگر بمصرف خیر نرسد لازم نمیدانم خودم لااقل با این مرخصیها موافقت بکنم. هرچند میدانم ایشان در مقام خودش آدم خوبی است آثار خیرهائی شنیدم دارند و میدانم با وجود این عقیده دارم که انشاءالله در این مجلس که میخواهد اساس مفتخوری را براندازد انشاءالله باید خود ماها اقدام کنیم این وجوه را ما تمامش را یا نصفش را یا ثلثش را یا ربع یا عشرش را تخصیص بکار خیری بدهیم اگر داده نشود بنده مخالفم.
رئیس ـ آقای اورنگ
اورنگ ـ آقای فیروزآبادی بایستی تصدیق بفرمایند که هر یک از نمایندگان محترم به طیب خاطر در مواقعی که مقدورشان است رویة که مطبوع طبع آقای فیروزآبادی است عمل کرده و میکنند و به طبیعت وابگذارند این معنی را هر یک از آقایان البته در مواقعی که مقدورشان بود کردهاند و بعد هم خواهند کرد آقای موقر در این ضمن یک گرفتاریهائی داشتهاند که آن گرفتاریها گرفتاریهای نوعی است ما در خارج انی مسائل را مسبوقیم آن گرفتاریها شخصی نیست و البته به طبیعت که واگذارند زیبندهتر و بهتر است و بهر نزاکتی شایستهتر است این را موافقت بفرمائید که بهمین ترتیب که متعارف بوده است قضیه خاتمه پیدا کرده باشد
رئیس ـ موافقین با مرخصی آقای موقر قیام فرمایند (اکثر قیام نمودند) تصویب شد
{۳ـ بقیه مذاکرات در لایحه کمک خرج محصلین}
رئیس ـ لایحه کمک خرج محصلین مطرح است ماده دوم قرائت میشود:
ماده دوم ـ اعطاء کمک خرج موکول بشرایط ذیل است:
۱ـ عدم بضاعت محصلین ۲ـ در صورتیکه عده از ۱۵ نفر تجاوز کرد حق سبقت برای کسانی است که معدل نمرههای امتحانات نهائی آنها در دورة کامل متوسطه بیشتر بوده باشد و در صورت تساوی نمرهها بقرعه انتخاب خواهند شد.
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ اینجا خواستم از آقای معاون سؤال کنم نوشته است اعطاء کمک خرج موکول به شرایط ذیل است: اول عدم بضاعت محصلین. مناط عدم بضاعت محصلین را چه قرار داده اندکی محقق این مسئله است و از کجا این را تشخیص میدهند شاید مثلا میفرمائید از کمیساریا تصدیق میآورد یا از فلان اینها را دیگر نمیدانم حالا خواستم بدانم که نظر خود وزارتخانه چه بوده است. عدم بضاعت محصلین یک معنای خیلی خوب دارد که بنده کاملا موافق هستم اما این مفهوم مطابق با مصداق واقع شود چه جور در نظر میگیرند این را بفرمائید.
معاون وزارت معارف (آقای فرخ) ـ آقا تصدیق میفرمایند که این موضوع یک موضوعی نیست که بشود زیاد درش از نقاط نظری حرف زد البته بقدری که موجبات اطمینان حاصل شود که قانون رعایت شده گاهی کمیساریا است گاهی اشخاصی که طرف اطمینان هستند گاهی خود وزارتخانه ولی البته طوری که روح قانون اجرا شده باشد.
رئیس ـ آقای زوار
زوار ـ عرضی ندارم.
رئیس ـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی ـ بنده هم حالا عرضی ندارم.
رئیس ـ موافقین با ماده دوم قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. ماده سوم قرائت میشود:
ماده سوم ـ دارندگان دیپلم لیسانس مدرسه دارالمعلمین عالی مشمول مواد ۶۶ و ۶۷ و ۷۳ قانون استخدام کشوری نخواهند بود و دولت مکلف است فارغ التحصیلهای آن مدرسه را که باخذ دیپلم لیسانس نایل آمدهاند بدون طی خدمت ابتدائی با رتبة ۴ اداری بخدمت معلمی بپذیرد و نیز میتواند تا رتبه ۶ اداری آنها را پس از توقف دو سال در یک رتبه برتبه بالاتر ارتقاء دهد.
رئیس ـ آقای فهیمی
فهیمی ـ در ماده سه با چند قسمت مخالفم و دیگر اینکه ماده سه و چهار بنظر بنده با هم متناقض میاید زیرا در ماده سه دولت را مکلف میکند که بدون طی خدمت ابتدائی فارغ التحصیلهای مدرسه دارالمعلمین عالی را بخدمت بپذیرد با رتبة چهار اداری یعنی از مدرسه که بیرون آمدند آنها را رسما و با حقوق برتبه چهار بخدمت بپذیرد در ماده بعد میگوید که مکلف است آنها را ۶ ماه نگاهدارد و بدون حقوق باشند اگر در ششماه ثانی شغلی به آنها رجوع نشد آنوقت حقوق رتبة چهار بدهند اگر در آخر سال هم خدمتی به آنها رجوع نشد معاف بداند پس در اینجا ماده سه مدت خدمت ابتدائی را از آنها منع میکند که خدمت ابتدائی بیحقوق بآنها رجوع نشود در صورتیکه در ماده بعد میگوید ششماه مدت خدمت بیحقوق بآنها رجوع میشود ششماه هم حقوق بیخدمت داده میشود. دیگر اینکه اینجا معین کردهاند که در ابتدای خدمت با رتبة چهار استخدام شوند البته برای تشویق و ترغیب اشخاص بشغل معلمی و برای حاضر شدن بخدمت خیلی خوب است لکن آیا ممکن نیست که یک عده شاگردی از مدرسه دارالمعلمین بیرون بیایند و خیلی هم خوب امتحان بدهند در قسمت تئوری معلوماتی را که امتحان میدهند ولی نتوانند معلمی کنند وقتی داخل شغل معلمی شدند آن صفات لازمة شغل معلمی در آنها نباشد. غالباً خدمت ابتدائی را وقتی که معین میکنند برای تشخیص این قسمت است که آیا شخص متصدی لایق و قابل این شغلی که باو رجوع میشود هست یا نیست. در ادارات هم ممکن است یک اشخاصی خیلی خوب از عهدة امتحانات لازمة آن شغل برآیند و لکن در عمل نتوانند انجام خدمت نمایند عکس آن هم ممکن است بنابراین بنده برای اینکه جمع بین منظور
همه آقایان شده باشد اینطور درنظر گرفتم که اولاً کلیة شاگردان فارغ التحصیل مدرسه دارالمعلمین عالی را همین طور که اینجا معین کردهاند دولت مکلف باشد به محض اینکه امتحان دادهاند بعد از امتحان با عنوان معلمی آنها را بپذیرد یعنی از این ساعت که از مدرسه بیرون میآیند جزو معلمین رسمی وزارت معارف شناخته شوند و تا شش ماه هر کدام از آنها که متدرجاً داخل خدمت شدند و خدمتی بآنها رجوع شد حقوق بآنها بدهند حقوق را ما معادل کنیم با حداکثر حقوق رتبة سه اداری تقریباً ماهی شصت تومان و البته یک کسی که از مدرسه بیرون میآید امتحان داده است وقتی که داخل شد در کار و شصت تومان حقوق گرفت این نهایت مساعدت است بعد از یکسال که در خدمت او رضایت بخش بود آن وقت رتبة چهار را باو بدهند در هر حال یک سال استاژ با حقوق باشد اگر خوب شد بعد باو حقوق رتبة چهار میدهند و اگر خوب نشد مرخصش میکنند و اگر در شش ماه اول خدمتی باو رجوع نشد یا اینکه در آخر سال خدمتش رضایت بخش نبود آنوقت میتواند از وزارت معارف برود در ادارات دیگر شغلی پیدا بکند مطابق تبصرة مادة سه قانون اعزام محصلین باروپا. اینجا هم رعایت استاژ شده است هم رعایت حقوق و هم رعایت مساعدت با اشخاص و یک تکلیف حقوق و هم رعایت مساعدت با اشخاص و یک تکلیف حقوق زیادی هم برای دولت نیست و این است پیشنهادی که من کردهام و تقدیم مقام ریاست میکنم.
مخبر ـ (آقای دکتر طاهری) فرمایش آقای فهیمی بعقیدة بنده اصلا محلش در ماده چهار بود برای اینکه این ماده برای این است که تعیین رتبه میکند برای معلمینی که از دارالمعلمین خارج میشوند اما اینکه با مادة بعد تناقض دارد یا نه هر وقت که مادة بعد بیاید تناقض را بفرمائید هنوز ما در این ماده هستیم که میگوید معلمینی که از دارالمعلمین بیرون میآیند دولت آنها را برتبة چهار میپذیرد. عرض میشود در قانونی که برای اعزام محصلین بخارجه تصویب شد در دورة ششم ما برای تمام اشخاصی که دیپلمه بشوند و دارای دیپلم لیسانس باشند به بالا ما تصویب کردیم که هر وقت بخواهد به رتبة سه پذیرفته شود در قانون اعزام محصلین برای تمام دیپلمهها این را تشخیص دادیم حالا وزارت معارف برای اینکه معلمین را میخواهد تشویق کند برای اینکه شغل معلمی زحمتش زیادتر است و داوطلبش کمتر است امتیازی که برای معلمین قرار داده این است که اگر از دارالمعلمین عالی دیپلم گرفتند اینها را به رتبة چهار بپذیرد مفاد این ماده فقط این است بدون اینکه رعایت مواد قانون استخدام راجع به این مستخدم بورود بخدمت بشود اینها را با رتبة چهار بپذیرد حالا چه وقت آنها را بپذیرد این مربوط به بعد است که ماده چهارم است مقصود از این ماده این است برای اینکه اینها تشویق بشوند لازم نیست که مواد قانون استخدام رعایت بشود و نیز تبصرة ماده سوم قانون اعزام محصلین بخارجه دربارة اینها رعایت نمیشود و یک رتبه اضافه باینها داده میشود اما اینکه میگویند ممکن است لیاقت نداشته باشند این را در ماده چهار میگوید که نوشته شده است برای این است که اگر چنانچه اینها لیاقتشان محرز نشد با همان رتبة سه که سایر دیپلمهها را ممکن است بخدمت بپذیرند بخدمت وارد میشوند در ادارات دیگر بعقیدة بنده این ماده سه که دادن رتبه چهار باشد بمحصلی که از دارالمعلمین عالی بیرون میآید و یک رتبه اضافه باو داده شود عیب ندارد. فقط اشکالی که هست این است که اگر چنانچه این محصل رفت بخارجه جزو محصلین اعزامی و چندین سال ماند بر طبق این قانونی که گذشته است محصلی که مراجعت میکند رتبة سه دارد و این را
معین کردهایم که اگر حالا وارد خدمت بشود رتبة چهار دارد این را ممکن است آقایان پیشنهاد بکنند که این معلمی که بخارجه رفت جزو شاگردان اعزامی در مراجعت همان رتبة چهار داشته باشد.
کازرونی ـ پنج هم ممکن است.
رئیس ـ آقای احتشام زاده
احتشام زاده ـ اشکالی که بنده در این ماده داشتم میخواهم برای قسمت اخیر فرمایشاتشان تذکر بدهم و بنده برای این که خاطر محترم آقایان را تا اندازه مستحضر کرده باشم ناگزیر هستم که یک قسمتی را هم عرض کنم در جلسة گذشته در جواب اعتراضی که بنده در باب فارغ التحصیلهای مدارس فرنگ کردم اینطور اظهار شد کسانی که دارالمعلمین عالی ایران را دیدهاند از نظر اینکه در ادبیات ایران بیشتر تحصیل میکنند و مطلعتر میشوند وجودشان برای مدارس ما نافعتر است و مفیدتر است البته بنده تصدیق دارم اگر چنانچه فارغ التحصیلهای مدرسه دارالمعلمین ایران پس از تکمیل تحصیلاتشان درفن ادبیات معلم باشند وجودشان مفیدتر است ولی چون دارالمعلمین عالی ایران شعبه طبیعات دارد منحصر به شعبه ادبیات نیست شعبه طبیعیات دارد شعبه ریاضیات دارد و بنده نمیتوانم قبول کنم اشخاصی که در رشته طبیعیات و رشته ریاضیات در دارالمعلمین ایران تحصیل میکنند معلوماتشان بیشتر باشد از اشخاصیکه در دارالمعلمین ایران تحصیل کرده باشند چرا برای اینکه اولا کسانی که در مدارس دارالمعلمین عالی اروپا پذیرفته میشوند کسانی هستند که در ایران دوره تحصیلات متوسطهشان را تمام کرده باشند اشخاصی که بخارجه اعزام میشوند تصدیقنامه دورة کامل متوسطه را دارند و بعلاوه یک امتحانی هم در موقع مسابقه میدهند آنها بزبان مادری خودشان بزبان ایرانی بقدر کافی آشنا هستند وبعد که بروند آنجا با وسایل کافی که در اروپا برای رشته ریاضیات رشته طبیعیات مخصوصاً مهیا است آنها تحصیلاتشان بعقیده بنده در این رشتهها بهتر است از آن کسانی که در دارالمعلمین طهران تحصیل میکنند برای اینکه متاسفانه هنوز آن اندازه که برای تحصیلات شیمی و فیزیک لابراتوار کافی لازم است نداریم داریم ولی باید تصدیق کنیم هنوز آن اندازه که در مدارس عالی ارو پا اسباب برای عملیات شیمیائی و فیزیک است در مملکت ما نیست چون اینطور نیست و یکعده زیادی هم از کسانیکه از دارالمعلمینهای اروپا فارغ التحصیل میشوند و بر میگردند در رشته ریاضیات و طبیعیات معلمی خواهند کرد نه در رشته ادبیات که بگوئیم آنهائی که در ایران تحصیل کردهاند وجودشان مفیدتر است باین جهت بنده عرض میکنم اشخاصی که وجودشان برای معلمی در طبیعیات و ریاضیات مفیدتر است باین جهت بنده عرض میکنم اشخاصی که وجودشان برای معلمی در طبیعیات و ریاضیات مفیدتر است دلیل و منطق ندارد که آنها در موقع ورود بخدمت با رتبه سه وارد شوند و اشخاصی که در ایران تحصیل میکنند و در این رشتهها معلمی میکنند با رتبه چهار. این است که پیشنهادی هم بنده تقدیم کردهام که اشخاصی که از دارالمعلمین عالی اروپا فارغ التحصیل میشوند آنها هم مثل شاگردان دارالمعلمین مدرسة ایران با رتبه چهار در بدو خدمت پذیرفته شوند.
معاون وزارت معارف ـ بنده برای اینکه وقت مجلس را زیاد نگیرم اجازه میخواهم برای روشن شدن ذهن آقایان در این قسمت یک قدری توضیح بدهم. این تناقض را آقای فهیمی تصور فرمودند در این دو ماده وجود دارد بنده برای اینکه در ماده بعد هم زیاد صحبت نشود خاطر مبارکتان را متوجه میکنم که این تناقض نیست. ماده سه معین میکند که شغل معلمی که از دارالمعلمین عالی بیرون آمد در بدو ورود بخدمت رتبه چهار است. در ماده بعد هم میگوید اگر ۶ ماه بیکار ماند آنوقت در قسمت دوم باو حقوق انتظار خدمت داده میشود. چرا؟ زیرا آقایانیکه خاطر مبارکشان به ترتیب امتحانات مستحضر است میدانند که در پانزدهم خرداد
امتحانات شروع میشود بعضیها تجدید میشوند. تجدیدیها در مهرماه شروع میکنند بامتحان دادن. مدارس ابتدائی و متوسطه در پانزدهم شهریور شروع میکنند بعمل ممکن است در پانزدهم شهریور شروع میکنند بعمل ممکن است در پانزدهم شهریور معلمین همه جابجا شده باشند و محلی باقی نباشد برای آخر مهرماه که امتحانات تجدیدی شاگردها میشود و مجبوراً این میماند تا اول فروردین تا اینکه یک جائی پیدا میشود یا اینکه میماند تا پانزدهم خرداد سنه آتیه از این نقطه نظر در ماده چهارم آن قید را کردهایم. بنابراین تناقضی نیست اما راجع باینکه نظر آقای فهیمی این است که باین فارغ التحصیلها رتبة سه داده شود. بلی اگر در قانون سابق برای سایر لیسانسیهها رتبه دو قائل میشدیم آن وقت شاید بنده با این ترتیب موافقت میکردیم که باینها رتبة سه داده شود ولی وقتی که ما برای لیسانسیههای سایر مشاغل رتبه سه قائل شدهایم امروز بنده از مقام مقدس مجلس شورای ملی استدعا میکنم که بشغل معلمی همان مجلس شورای ملی استدعا میکنم که بشغل معلمی همان مقامی که جائز است بدهند (نمایندگان ـ صحیح است) زیرا معلم چنانچه بنده در جلسة قبل هم عرض کردم غیر از مستخدم اداری است معلم باید شب مطالعه کند و روز بیاید مباحثه کند. ولی یکنفر مستخدم اداری صبح میآید پشت میزش قلمش را دست میگیرد و کار میکند و در ساعت معین هم میرود پی کارش.
ولی معلم باید شب را مطالعه کند باین جهت ما نمیتوانیم همان رتبة که بسایر لیسانسیهها از قبیل مهندس و حقوق دان قائل میشویم همان را برای لیسانسیههای در شغل تعلیم و تربیت هم قائل شویم. و بنده از آقای فهیمی استدعا میکنم که این قسمت پیشنهاد خودشان را پس بگیرند. زیرا به عقیده بنده اگر این ماده نباشد این لایحه اصلا روح ندارد. (بعضی از نمایندگان ـ صحیح است) در قسمت فرمایشات آقای احتشامزاده هم توضیح نمیدهم فقط یک قسمت عرض میکنم چون مقصود حاصل است زیادی کلام فائده ندارد. بنده که در جلسة سابق عرضی کردم ترتیب راجع بمعلمی دارالمعلمین را مقصودم این نبود که از نقطه نظر یک نفر معلم طبیعیات یا ریاضیات مقایسه کرده باشم بلکه من جمیع الجهات عرض میکنم یک نفری که از اروپا لیسانسیه میشود و از دارالمعلمین آنجا بیرون میاید او فقط مزیت غربی را دارد بدون داشتن مزیت شرقی و حال آنکه معلمینی که از دارالمعلمین ایران بیرون میایند مزیت غربی را دارند با مزیت شرقی باینجهت از نطرفن تعلیم و تربیت و از نظر معلمی وزارت معارف این را مقدم میدارد، اما ما در اینجا مناع الخیر هم نیستیم حالا که آقایان نظرشان این است که به لیسانسیههای اروپا هم رتبه چهار داده شود نسبت بآنهائیکه بشغل معلمی در وزارت معارف خدمت میکنند بنده هم از طرف دولت قبول میکنم که بآنها هم رتبه چهار داده شود. (یاسائی ـ حالا درست شد) (کازرونی چی چی درست شد؟) (همهمه) صدای زنگ …
رئیس ـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی ـ بنده همیشه عرض کردهام و میکنم که در مملکت باید رعایت تناسب بشود بین افراد خادم و مخدوم، بین رعیت و آن کسی که جهت رعیت و ملت کار میکند. بنده بعقیده خودم آن قانون استخدام گذشته را یک قانون غیر منصفانه و ظالمانه میدانم بجهت اینکه این یک قانونی است که رتبه نهش سیصد و دوازده تومان حقوق دارد. و در قسمت عدلیه که میرسد چهارصدو فلانقدر حقوق دارد و بنده این مبلغ حقوق را بیتناسب و مضر بحال این مملکت و ملت میدانم. حالا ما آمدهایم و این چیزی که خیلی بیتناسب است در این جا ما میخواهیم عمومیت بدهیم آن قانون دیگر مردم را تشویق نمیکند که بروند عقب تحصیل و چیز یاد بگیرند فقط مدت را در کار مدخلیت میدهد و دیگر هیچ چیز را مدخلیت نمیدهد آن یک قانون ظالمانه و غیر منصفانه است که امیدوارم یک وقتی این قانون بهم بخورد چالا ما آمدهایم این قانون ظالمانه را میخواهیم اساس قرار
دهیم و تمام امورات را روی این قانون قرار دهیم آنوقت رتبه را هم نسبت ببعضیها چهار بدهیم بعقیده بنده این ظلم است. تشویق بپول دادن نیست آدمهای عاقل و صحیح و با شرافت و متدین با پول تشویق نمیشوند. تشویق آنها باقسام دیگر است. بله. اشخاصی هستند که اگر صد دینار زیادتر بانها بدهی خوششان میآید و اگر صد دینار کمتر بدهی میرنجد ولی اینها کمند و امیدوارم در مملکت زیاد نباشد در هر حال باید رعایت تناسب را نمود. خوب . این کسی است که رفته درس خوانده. اولا وقتیکه میرود تحصیل میکند با خرج دولت است. خرج تحصیل و خرج معلم و همه چیزش با دولت است و از دسترنج این ملت است. پس وقتی که از دسترنج پول ملت میرود وکمالاتی یاد میگیرد.( بجهت اینکه تحصیلات او از دولتی سر ملت است نه از مال خودش) این را آنوقت بیایند رتبه چهار بدهند بنده صلاح نمیدانم بلکه همان رتبه سه که قائل شدهاند بجهت اینها هم خوبست قائل شوند. عقیده خودم مکه رتبه یک و دو است حالا آن هیچ و فرضاً که عقیده من باطل اما خودتان انصاف بدهید که آیا سزاوار است که این مملکت و این ملتی که غالب مردمش نان ندارند این پولها را بدهند.تصدیق بنده را کسی میکند که با مردم حشر داشته باشد. اشخاصی که میروند و از مال این ملت تحصیلات میکنند روز اول که میآیند چرا باید رتبه چهار بآنها داده شود. بنده این را عقیده ندارم . علاوه بر این مسئله اخلاق مفت خوری را تقویت میکند از روز اول بیاند بیاند هشتاد تومان یا زیادتر بگیرند این آدم اگر خودش منصف باشد تصدیق میکند که برای این ملت سزاوار نیست. یکچنین آدمی که این تصدیق را نکند چطور معلم دیگران میشود. آنوقت آنها را هم تشویق میکند به مفتخوری و زیاد حقوقگرفتن – ( دکتر عظیما آقا معلمی مفتخوری نیست) بنده باین ملاحظات مخالفم . و عقیده دارم بآن اشخاصی که از دارامعلمین ایران بیرون میآیند همان رتبه سه داده شود نه رتبه چهار . باین ملاحظات بنده مخالفم.
مخبر – آقای فیروز آبادی همیشه حال چانه زدن را دارند. مخصوصاً در بعضی جاها صرفهجوئی مضر است. چیز خوب هم همیشه گران است. معلم ممکن است مکتبدار باشد ولی او سواد ندارد ولی اگر این معلم کسی باشد که چندین سال تحصیل داشته باشد مرتباً از شش سالگی تحصیل میکند و هروقت که رفوزه شده دو مرتبه برمیگرد در کلاس پائینتر و با این قسمت یک تحصیلاتی میکند و بعد هم عمر خودش را صرف این میکند که بدیگران هم یک تعلیماتی بدهد و این خودش یک زحمت فوقالعادهایست البته معاشش باید تأمین شود و طوری باشد که عائلهاش راحت باشند و فکر خودش هم راحت باشد و باین آدم نمیشود گفت که نان خالی بخور و بیا معلمی کن مگر مجبور است هم رتبه سه قائل شوید رتبه سخ حالا هم دارند بر طبق قانونی که سال گذشته از تصویب مجلس گذشته حالا هم اشخاصی که از دارالمعلین بیرون میاند برتبة سه پذیرفته میشوندولی چون شغل معلمی یک کار پر زحمتی است و کسی بر این کار حاضر نیمشود برای اینکه حاضر شوند و داوطلب این کار باشد این ترتیب مقرر شد که برای دیگران یعنی برای لیسانسیهها و دیپلمهها رتبه سه قائل شدهاند که پنجاه و سه تومان باشد و برای کسانی که از دارالمعلمین ایران بیرون میآیند رتبه چهار قائل شدهاند که شصت و هشت تومان باشد.
جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است
آقا سیدیعقوب – مخالفم
رئیس- بفرمائید
آقا سید یعقوب – نه آقا بنده در کفایت مذاکرات عرضی ندارم در اصل مطلب هم عرایض دارم ( همة نمایندگان ) اجازه بدهید عرایضی دارم عرض کنم
رئیس- آقا چون فرمودید مذاکرات کافی نیست لهذا راجع بعدم کفایت مذاکرات بفرمائید
آقا سید یعقوب – حالا اگر اجازه میفرمائید بگویم
بعضی از نمایندگان – بفرمائید
آقا سید یعقوب – بنده عقیده خودم را عرض میکنم در این ماده- همان جور که صحبت کردید یک تبصره در دوره ششم راجع باعزام محصلین گذشت. یک ماده هم در اینجا وزارت معارف آورده که این ماده با آن تبصره بحسب ظاهر تنافی دارد خوبست اجازه بدهید آن تنافی را عرض کنم
بعضی از نمایندگان - بفرمائید آقا . بفرمائید
آقا سید یعقوب – عرض میکنم ( آقای معاون وزارت معارف خوبست توجه بفرمائید ) آقای یاسائی و اعتبار هم شما که طرفدارید توجه بفرمائید عرض بنده را. نظر ما این است که برای محصلین دارالعملین ایران یک مزیتی قائل شویم و اینها نسبت بان محصلینی که اعزام میداریم باید جهت رفیعی داشته باشند. این مسئله را باید در نظر بگیریم و از آنطرف هم نظر ما باید متوجه مملکت هم بشود و نظری هم باید و نظری هم باید بکنیم که قانون باید اجرا شود و نظرمان هم باید بان تبصره باشد. پیشنهاد آقای فهیمی در واقع جمع بین همه نظریات است چطور ؟ برای اینکه آن تبصره که بموجب آن باید برتبه سه پذیرفته شوند ندارند که یکسال حقوق بدهند ( احتشامزاده- خیر ) صبر کنید آقا. دارد که رتبه سه بهش بدهند مطابق قانون استخدام باید که ترقی کند و بمجرد اینکه آمد در ایران دولت مکلف است باو ترقی میدهیم. فرق مابین متعلمینی که از دارالمعلمین ایران بیرون میایند با متعلمین مدرسه خارجه این است که متعلمین مدرسه خارجه مطابق قانون استخدام کشوری ترقی میکنند ولی در اینجا ما میگوئیم همینکه یکسال امتحان عملی خودشرا داد رتبه چهار باو میدهیم و ترقی میدهیم پس در اینجا ما رعایت این را کردهایم. این مسئلهایست که تعقیده تنده خیلی عادلانه است و باین طور هم دعایت این ا کردهایم و هم رعایت بودجه را . وهم ترقی نسبت بمتعلمین مدرسه دارالمعلمین عالی ایران قائل شدهایم. حالا آقای احتشامزاده آمدند و بر خلاف نظر بنده فرمایش آقای معتصم را هم نقض کردند و گفتند شاید در طبیعات و شیمی و تشریح سیر کرده باشد و در ادبیات سیر نکرده باشد بنده عرض میکنم صحبت ما سر ادبیات است سر بحث کردن از تاریخ و بزرگان مملکت است که افراد را نسبت به بزرگان مملکت ایران آشنا و عالم بکنیم تا افراد مملکت داری غرور ملی بشوند که بدانند که این ملت دارای چه اشخاصی قابل بوده است ما میخواهیم ادبیات ما طوری باشد نژاد ایران و بقای نژاد ایرانی بسته بادبیاتش است و بسته به بقای کلمات و زبان و بقای تاریخ است. حالا چهار کلمه فرانسه آورید و پایمال کردید این فلسفه و غرور ملی را مختارید. ( همهمه نمایندگان ) مخبر کی آقا؟ ! ؟– حالا این یک موضوع . صبر کن آقا. پس نظر ما این است که هم تبصره را رعایت کنیم تا مطابق قانون استخدام باشد. هم امتحان عملی کردیم که یکسال در مدرسة بماند بعد از آن اولیای وزارت اگر دیدند عملاً هم از عهده امتحانات خوب برآمد آنوقت ترقیات باو بدهند و اگر دیدند از عهده امتحانات برنیامد همان چیزی که قانون باو داده (رتبه سه ) همان رتبه سه را بهش بدهند پس ما در اینجا جمع بین آن تبصره و این قانون و رعایت بودجه مملکت را که گذراندهایم و همه چیز را کردهایم شما توجه بفرمائید امروز یکانه نظر مجلس و دولت به بودجه است که میزان توازن بودجه از بین نرود و بمجرد ینکه احساس معارف پروری در اینجا میگوئیم همه باید رتبه چهار داشته
باشند یا همین که صحبت صحیه پیش میاید بگوئیم سر کوه البرز هم باید مریضخانه داشته باشیم ولی پول هم لازم بالذات باید میزان بودجه و عواید خودمان و مخارج ضروری را در نظر بگیریم. این هم یک موضوع. اما موضوع دیگری که فرمودند که لیسانس مدرسة خارجه را هم رتبه چهار قبول کنیم بنده متأسفانه برخلاف فرمایش آقای معتصم السلطنه که بمعلمی میرسند با رتبه چهار بپذیرند . زیرا آنهائی که بخارجه رفتهاند دولت صد هزار دویست هزار تومان خرج آنها میکند و ماهی هفتاد هشتاد به آنها میدهد ولی باینها ماهی دوازده تومان میدهیم اینها را ما متخلق با خلاق فاضله ایرانی میکنیم بچه مناسبت آها هم با اینها باید در یک رتبه باشند. پس این فضلیت را ما برای دارالمعلمین خودمان تصور کردیم تمام شاهکار لایحه شما هم همین است که یک امتیازاتی برای دارالمعلین خودمان قائل شویم تا اشتیاق زیاد شود بنده هم موفقم آنوقت یک دفعه همه میایند و میگویند ما میخواهیم به مسابقه و کنکور برویم و در نتیجه آن نظر عملی و اساسی که دولت در نظر دارد از بین میرود ( بعضی از نمایندگان – صحیح است )
معاون وزارت معارف – از آقای آقا سید یعقوب استدعا میکنم که بعرایض بنده توجه بفرمائید برای اینکه به عقیده بنده در یک قضیه انحراف فکر استخدام برای کلیه لیسانسهها قائل شده که ششماه به ششماه بالا برود تا رتبه چهار. و از آنجا سه سال به سه سال ترفیع پیدا کند . حالا اگر وزارت معارف میخواست متعلمین دارالمعلمین مشمول این قانون بشوند لازم نبود اصلا این لایحه را بیاورد. در قانون بودجه هم سیصد تومان کمک خرج تصویب شده بود آن سیصد تومان را یک نظامنامه مینوشت به هیئت دولت و یا کمیسیون معارف و آنرا خرج میکرد . این لایحه هم تصویب شده بود ودیگر محتاج باین لایحه نبود. در جلسه قبل هم عرض کردم و تصور کردم و تصور میکردم فراموش نشده باشد که بشر از نقطه نظر تعلیم زندگانی برایش چه فکری پیدا میشود چنانکه عرض کردم بشر دارای شهواتی است و البته میکردد آن مشی و نقطه نظر که تعالی و ترقی و تظاهر است و تعینات او بیشر است او را پیدا میکند. این طبیعت هر بشری است. حالا آقا چه نظر دارند شاگردی که میرود به اروپا و تحصیل میکند، لیسانسه میشود شعبه علمی و ادبی را (شعبه علمی یک قدری سختتر و شعبه ادبی سهلتر است ) طی میکند و میرود مدرسه حقوق فردا میآید عضو وزارت خارجه میشود پس فردا سفیر کبیر لباس ملیلهدوزی میپوشد . نشان فلان میزند برایش مارش ملی هم میزنند این یک تظاهرات و تعمینانی است ولی معلم این چیزها را ندارد معلم باید باصطلاح شب قلم به تخم چشمش بزند پای چراغ به نشیند تا ساعت دوازده مطالعه کند و صبح باید اشخاص مختلف الفکر، مختلف العقیده ، مختلف الهوش سر و کله بزند و برای شما آنها را تربیت کند این را نمیشود با آن شغل تطبیق کرد. اگر شما یک مزیتی برای این قائل نشوید بنده که امروز میخواهم بروم تحصیل کنم میروم شعبه ««دروا»» تحصیل میکنم . حقوق تحصیل میکنم فردا هم میروم وزارت امور خارجه و همین طور در آنجا میروم بالا. چرا بیایم معلمی بکنم پس آقا در اینجا تصدیق بفرمائید که اگر ما رتبه چهار برای معلمین قائل نشویم در واقع ظلم کردهایم نسبت باین دسته از مستخدمین خودمان و چون یقین دارم که فکر آقاینان برای همین است که شغل معلمی را به آن مقام شامخ و ارجمندی که دارد برسانند یقین دارم که با این نظر دولت هم موافقت میکنند و اما این قسمتی که مذاکره شد که شاید یک معلمی از عهده شغل برنیاید این قضیه
پیش بینی شده است در مادة بعد یک معلمی آمد و تحصیلاتش هم خوب است ولی عصبانی بود و نمیتوانست معلمی بکند آنوقت ماده بعد معین کرده است که وقتی وزارت معارف دید این شخص را لازم ندارد در سایر ادارات دولتی با شغل رتبه سه بر طبق تبصره قانون قبل بشغل دیگر او را قبول خواهند کرد و این که فرمودید تعادل بودجه از بین میرود این را هم خواستم خاطر آقایان را متوجه کنم که اینطور نیست ما معلمینی که الان داریم در مدارس متوسطه در کلاس یک و دو شصت و هشت تومان حقوق میگیرد تا هفتاد و نه تومان و در کلاس سه چهار از هفتاد و نه میگیرند تا صدو بیست و چهار و در کلاسهای پنج و شش از نود و دو تا صدو چهل و چهار حقوق میگیرند بنابراین رتبة چهار در تعادل بودجه وزارت معارف ابداً مؤثر نیست الا این که معلم تربیت شده لیسانسیه میآید و جای کسانی که شاید آن درجه را ندارند میگیرند و آنها میآیند یک قدری پائینتر و قسمتی که آقا فرمودند بنده دفعه قبل هم عرض کردم ولی چون نظر مجلس را این طور استنباط کردم که شاید نظر آقایان این است که کسانی که در فرنگ هم برای شغل تعلیم و تربیت بالاختصاص تحصیل میکنند یعنی آن ثلثی که میروند برای تعلیم و تربیت آنها را هم دارای همین مزایا بکنند…
(کازرونی ـ مجلس هرگز موافق نیست) بنده هم بعرض دولت رساندم دولت موافق است… (بعضی از نمایندگان خیر مجلس راضی نیست) (بعضی دیگر ـ راضی است)
زنگ رئیس…
معاون وزارت معارف ـ در هر حال دولت موافق است حالا مجلس موافق نیست ما مطیع هستیم هر طور آقایان رأی بدهند ما عمل میکنیم.
بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.
رئیس ـ مذاکرات کافی است؟
(نمایندگان ـ بلی)
رئیس ـ پیشنهادات قرائت میشود:
پیشنهاد آقای اعتبار
تبصرة ذیل را به مادة سه پیشنهاد میکنم:
و هم چنین شاگردانی که اختصاصاً برای فراگرفتن فن تعلیم و تربیت به اروپا اعزام میشوند از مفاد ماده سه در صورتی که وزارت معارف شایستگی و توانائی آنها را تصدیق نماید میتواند استفاده کند
رئیس ـ آقای اعتبار
اعتبارـ آقایان بخاطر دارند اوقاتی که ما قانون اعزام محصلین را میگذراندیم در آن قانون مقید کردیم که دولت صد سی و سه از شاگردانی که باروپا میروند برای تعلیم و تربیت بفرستد وقتی که ما آن قید را اینجا کردیم منظورمان همان نظریه بود که امروز وزارت معارف میخواهد بهتر تامین کند یعنی برای این مملکت محسوس است که احتیاج مبرمی به معلم دارد و مخصوصاً در آنجا مقید کردیم که از صد نفر سی و سه نفر برای معلمی باید فرستاده شود وقتی که این منظور هست بعقیده بنده اساساً شاید این سیاست خوبی نباشد (خطاب به آقای آقا سید یعقوب حضرت مستطابعالی توجه بفرمائید) که برای متعلمین خودمان داخلی و خارجی قائل شویم یعنی بگوئیم متعلمینی که در اروپا تحصیل میکنند و برمیگردند ما رتبه چهار داشته باشد و اگر بفرمائید دارالمعلمین ما بهتر است اینجا ممکن است بگوئیم پس چرا میفرستیم دیگر؟ اگر دارالمعلمین ما دارای یک همچو وضعیت و قدرتی است که محصلین را بهتر از اروپا میتواند تربیت کند چرا بفرستیم؟ وقتی که ما شاگردان را با زحمت زیاد میفرستیم باروپا و ماهی اقلا شصت تومان، هفتاد تومان خرج آنها میکنیم و در آنجا با اینمبلغ هم محصلین به سختی زندگی میکنند و کفایت نمیکند این مبلغ
برای زندگی آنها. این را در طهران ماهی دوازده تومان پانزده تومان خرج کنیم و این دارالمعلمین خودمان را وسعت بدهیم و شاگرد هم نفرستیم بهتر هم تربیت میشوند ولی بنده گمان میکنم اگر این حرف را ما بزنیم شاید دنیا قبول نمیکند این قضیه را که ما دارای یک همچو وضعیتی هستیم و دارالمعلمین ما یک طوری شده است که بهتر از اروپا شاگرد میتواند بیرون بدهد در اینصورت بنده فکر میکنم همان مزایائی را که ما برای محصلین دارالمعلمین خودمان قائل شدهایم هیچ فرق نمیکند همان مزیت را باید برای شاگردهائی که باروپا میفرستیم قائل شویم. بنده اطلاع دارم موقعی که آن صد نفر را میخواهند بفرستند باروپا و تقسیم میکند وزارت معارف شاگردان را روی استعدادشان که باصطلاح برای چه کاری خوب هستند که در آن قسمت تحصیل بکنند یک عده را که معین میکنند برای معلمی حقیقت خودشان راضی نیستند و وقتی که بدون رضایت آنها آنها را مجبور میکنند که بروند در اروپا تحصیل بکنند فن علم تربیت را این دلیل ندارد که ما بیائیم این جا به آنها بگوئیم که شما رتبه سه بگیرید و آنهائی را که خودمان تربیت میکنیم در دارالمعلمین ایران رتبة چهار بگیرند به عقیده بنده صرف نظر از این که ما نمیتوانیم استفاده بکنیم از وجود آنهائی که بفرنگ میفرستیم اساساً یک تبعیض غلطی است و بنده نظرم در این قسمت همان نظر آقای فهیمی بود منتهی بیک طور دیگر و اگر چنانچه موافقت بفرمائید همانطوریکه بآنها رتبه سه میدهید باینها هم رتبة سه بدهید من حرفی ندارم غرض این است که تبعیض نشود بنده میگویم یک شاگردی که میرود باروپا تحصیل میکند تشویق ما همین اندازه است که ما بآنها مبلغی پول میدهیم و بهشان کمک میکنیم که تحصیل کنند نظر بنده این بود که همان پیشنهاد آقای فهیمی باشد که آن نظر منظور بنده را هم تأمین میکند که این محصلین را که وزارت معارف برای معلمی در نظر میگیرد وقتی که شایستگی و لیاقت آنها را تصدیق کرد آنوقت رتبة چهار بدهیم بآنها و البته بر طبق این قانون یک نظامنامة هم وزارت معارف مینویسد و در نظامنامة خودش میتواند این نظر را بگنجاند که برای امتحان شایستگی و لیاقت یک چند ماهی ورزش و آزمایش بکند و اگر توانست از عهدة معلمی خوب بیرون بیاید البته رتبة چهار میدهد ولی چنانچه استعداد نداشت ندهد نظر بنده این است در صورتی که وزارت معارف شایستگی و لیاقت آنها را تصدیق کرد آنوقت بآنها رتبة چهار را بدهد که منظور ما بعمل آمده باشد و این تبعیض هم از بین رفته باشد.
مخبر ـ این نظریه که آقای اعتبار پیشنهاد کردند و توضیح دادند برای این که تبعیض نشود در مقام معلمین بنده مخالفتی ندارم اما اگر صلاح میدانند مقام ریاست مقرر بفرمایند پیشنهاداتی که در این قسمت تهیه شده همه را بخوانند که هر کدام که بهتر و جامعتر است قبول شود.
رئیس ـ مانعی ندارد.
ضیاء ـ بنده عضو کمیسیون هستم و مخالفم اجازه میفرمائید؟
رئیس - با پیشنهاد ؟
ضیاء - بلی
رئیس ـ حالا که به پیشنهاد رای نمیگریم آقای مخبر تقاضا میکنند تمام پیشنهادات را بخوانیم شاید از بین آنها یک پیشنهاد مناسب تری انتخاب شود
کازرونی ـ پیشنهاد آقای اعتبار را هم مجدداً بخوانند
رئیس ـ ضرری ندارد بسیار خوب تمام پیشنهادات قرائت میشود
{پس از قرائت مجدد پیشنهاد آقای اعتبار پیشنهادات دیگر بترتیب ذیل قرائت شد}
پیشنهاد آقای ناصری
پیشنهاد میکنم تبصرة ذیل به مادة ۳ اضافه شود:
شاگردانی که تحصیل علم تربیت و تعلیم را در خارجه تکمیل و باخذ دیپلم لیسانس موفق شدند استثناءً نیز با رتبة چهار اداری بخدمت معلمی پذیرفته خواهند شد.
پیشنهاد آقای اورنگ
پیشنهاد میکنم عبارت توقف در یک رتبه بایستی دو سال باشد و پس از دو سال ارتقاء برتبة مافوق باید مدت توقف در یک رتبه تا رتبة شش یکسال باشد.
پیشنهاد آقای فهیمی
پیشنهاد میکنم که ماده سه بطریق ذیل نوشته شود:
ماده ۳ـ دارندگان دیپلم لیسانس مدرسه دارالمعلمین عالی اعم از مدارس داخلی یا خارجی مشمول مواد ۶۶ و ۶۷ و ۷۳ قانون استخدام کشوری نخواهند بود و دولت مکلف است فارغ التحصیلهای آن مدرسه را با عنوان معلمی بپذیرد و هر کدام بخدمت معلمی مشغول شدند معادل حداکثر رتبة سه اداری حقوق به آنها بدهند و پس از یکسال در صورتیکه خدمتشان رضایت بخش باشد با رتبة چهار اداری رسماً پذیرفته شوند و هرگاه در ششماه اول خدمتی بآنها رجوع نشد و یا پس از یکسال خدمتشان رضایت بخش نبود و از خدمت وزارت معارف معاف و میتوانند در سایر ادارات دولتی مطابق تبصره ماده ۳ قانون اعزام محصلین بخارجه شغل دیگری برای خود تهیه نمایند.
پیشنهاد آقای دشتی
بنده پیشنهاد میکنم تبصرة ذیل بماده سوم ملحق شود:
تبصره ـ تا وقتی که بشغل معلمی مشغول هستند مشمول ماده فوق خواهند بود.
پیشنهاد آقایان دکتر سنگ ودکتر ملک زاده
اشخاصی که تحصیلات عالی نموده و باخذ تصدیق دکترا یا لیسانس نائل شدهاند عده سنواتیکه در مدرسه عالی و سیکل دوم متوسطه تحصیل نمودهاند جزء مدت خدمت رسمی آنها خواهد شد.
پیشنهاد آقای احتشامزاده
پیشنهاد میکنم در ماده سوم بعد از عبارت (دارندگان دیپلم لیسانس مدرسه دارالمعلمین عالی) اضافه شود (و همچنین فارغ التحصیلهای مدارس دارالمعلمین عالی خارجه)
پیشنهاد آقای آقا سید مرتضی وثوق
بنده پیشنهاد میکنم از فارغ التحصیلهای اروپا هر عده که برای معلمی استخدام میشوند مشمول ماده ۳ این قانون بوده و با رتبه چهار بخدمت معلمی پذیرفته شوند.
پیشنهاد آقای کیانوری
بنده پیشنهاد مینمایم که ذیل ماده سه چنین نوشته شود (بدون طی خدمت ابتدائی با رتبه سه اداری بخدمت معلمی بپذیرد)
پیشنهاد آقای عدل
پیشنهاد میکنم تبصره بترتیب ذیل نوشته شود:
و همچنین شاگردانی که اختصاصاً علوم تعلیم و تربیت را در اروپا فرا میگیرند از مفاد ماده سه در صورتیکه وزارت معارف شایستگی آنها را تصدیق نماید میتوانند استفاده نمایند.
پیشنهاد آقای روحی
پیشنهاد میکنم که رتبة شش که حداکثر رتبهایست که در این قانون برای معلمین قید شده حذف شود.
پیشنهاد آقای فیروزآبادی
بنده پیشنهاد میکنم که معلمین مرقوم در ماده سه دارای رتبة سه بوده باشند
معاون وزارت معارف ـ از مجموع این پیشنهادات بنظر بنده پیشنهاد آقای احتشامزاده در صورتیکه کلمه دارالمعلمینرا تبدیل کنند به دیپلم لیسانس کافی است با تبصرة که
آقای دشتی پیشنهاد فرمودهاند و برای این که باز تذکر داده باشم عرض میکنم اگر ما برای محصلین دارالمعامین عالی که بشغل معلمی قبول میشوند بخواهیم رتبة سه قائل شویم این لایحه اصلاً موضوع نخواهد داشت (صحیح است) و ما آن منظور اصلیمان که میخواهیم دارالمعلمین شاگرد پیدا کند و میخواهیم در آتیه ما معلم لایق داشته باشیم و میخواهیم اشخاص شایق باین شغل شریف بشوند این منظور ما از بین میرود بنده میدانم که فرد فرد آقایان با این نظر کاملاً موافقند که معلمین تشویق شوند و معلمین واقعاً بدانند که چه مقام بزرگی این شغل دارد و اگر شما برای اینها یک رتبه نسبت بسایرین اضافه قائل نشوید در همین جا است که بکلی نقطة نظر معکوس میشود این است که از آقایان استدعا میکنم آقایانی که نظرشان این است که رتبة سه باشد مساعدت بفرمایند که از این نظر صرف نظر بفرمایند که در این قدم اولی که ما برداشتیم طوری نشورد که دماغ اینها بسوزد.
رئیسـ بنده قاعدتاً بایستی که این پیشنهادات را یکی یکی طرح کنم و بتوجه و عدم توجه آنها رأی بگیریم و بعد بالاخره تکلیف نهائی از بین آنها معلوم شود ما پیشنهادها را بنظر خودتان ارائه میکنم و آن مادة که میتواند بنظر خودتان نظر مجلس را جلب کند انتخاب کنید شاید از پیشنهادهات صرف نظر بشود. اینجا آقای ضیاء یک پیشنهاد دیگری میکنند که عملیتر بنظر میآید ایشان پیشنهاد میکنند که مناسب این است (امروز که این قانون نخواهد گذشت) آقای مخبر ارجاع این ماده را به کمیسیون تقاضا کنند و ما از ماده چهار تعقیب کنیم و این ماده در کمیسیون تنظیم شود.
بعضی از نمایندگانـ صحیح است.
مخبرـ قبول میکنم ارجاع بکمیسیون را.
رئیسـ ارجاع بکمیسیون را قبول کردید؟
مخبرـ بلی.
رئیسـ مادة چهارم قرائت میشود.
مادة چهارمـ وزارت معارف مکلف است فارغالتحصیلهای مدرسه دارالمعلمین عالی را در مدارس دولتی اعم از متوسط یا ابتدائی بخدمت معلمی استخدام نماید و چنانچه پس از مدت ششماه خدمتی بآنها رجوع نگردید و در ششماه دوم دولت بآنها حقوق رتبة مذکور در ماده چهار را خواهد داد و هرگاه پس از یکسال استخدام آنها محل حاجت واقع نگردید میتوانند برای خود شغل دیگری در سایر ادارات دولتی مطرح تبصرة ماده سوم قانون اعزام محصلین بخارجه تهیه نمایند.
رئیسـ آقای فهیمی
فهیمیـ بنده همانطور که اول عرض کردم این ماده یک تناقصی دارد با ماده پیش که تا تکلیف آن ماده معلوم نشود رأی دادن در این ماده مشکل خواهد بود. ملاحظه بفرمائید در ماده پیش دولت را مکلف کرده است که فارغالتحصیلها را بدون طی خدمت ابتدائی با رتبة چهار بخدمت معلمی بپذیرد. این عبارت معنایش این است که وقتی از مدرسه بیرون آمدند و دیپلم گرفتند باید دولت رتبة چهار را با اخذ حقوق بآنها بدهد رتبة ابتدائی و غیر ذلک را تمام را موقوف کردهاند و مکلف کردهاند دولت را که از اول بیرون آمدن از مدرسه آنها را رسماً با رتبة چهار بپذیرد در مادة چهار یک مدت استاژ یا منتظر خدمت بدون حقوق معین شده است و قائل شدهاند که ششماه منتظر باشند که حقوق بآنها داده میشود یا نه در ششماه دوم هم حقوق رتبة چهار داده شود و بعد از یکسال هم داخل خدمت شوند یا خارج شوند در آن قسمت همانطوری که مذاکره شد بنده هم مطابق عقیدة آقای معاون اگر بشهوت بشر معتقد نباشم به حس ارتقاء معتقدم تمام
حس ارتقاء دارند میخواهند ترقی کنند، حقوق بگیرند اما حد هم میخواهد هر کسی هر چیزی که میخواهد نباید باو داد باید مطابق استفادة که از وجود او میشود یا باندازه کاری که از پیش او میرود اسباب تشویق و ترغیب او را فراهم کنیم یک کسی از مدرسه بیرون آمده است و تحصیلاتش را هم خوب کرده است و از عهدة امتحانات هم بر آمده است حالا یک مرحله امتحان دیگری هم دارد و آن این است که به بینیم در عمل چه میکنند و عملاً هم مطابق همان معلومات و تحصیلات که کرده است از عهده بر میآید یا نه در همین موقع امتحان ثانوی یک تشویقی برای او قائل میشویم و او این است که شما که باید از حالا مدت خدمت ابتدائی داشته باشید از حالا حقوق رتبه سه میدهیم آنهم حداکثر که تقریباً شصت تومان میشود ما حداکثر حقوق رتبة سه را بشما میدهیم و اگر یکسال خوب خدمت کردید و خوب از عهده بر آمدید آنوقت رتبه چهار را با حقوق بشما میدهیم بعد هم مطابق قانون استخدام باید درجات دیگر را طی کنید البته این جریانی که در ضمن خدمت پیش میآید نه فقط برای این است که مدتی طول بکشد و یک جریانی پیدا کند بلکه برای این است که در ضمن طی خدمت یک معلومات دیگری را هم فرابگیرند این که رتبههای بالا را اهمیت میدهند برای این است که در ضمن عمل یک معلومات و تجربیات مخصوصی را زیاد بگیرند و الا هر کسی را ممکن ایت که بگویند دو سال بدو سال ارتقاء رتبه پیدا کند تا برسد برتبه نه ولی خیلی اشخاص هم در رتبههای دیگر هستند و اول هم خوب ممکن است امتحان بدهند ولی چندین سال که بگذرد و به رتبههای دیگر تجاوز کنند معلوم میشود که آنطور که باید از عهده خدمات اداری نمیتوانند برآیند برای این اشخاص هم ما همان اندازه همراهی و ماعدتی را که در اول امر قائل میشویم بعقیده بنده خیلی خوب است و هیچ تفاوتیهم نمیتوان گذارد ما بین آنهائی که در خارجه تحصیل میکنند و آنهائی که در ایران تحصیل میکنند این را هنوز ما نباید منکر شویم که وسائل تحصیلات در مدارس خارجه از این جا کاملتر است و معلمی هم یک شغل خیلی ساده نیست فقط چیز دانستن کافی نیست اگر این طور بود این همه مداس دارالمعلمین در خارجه تاسیس نمیشد پس معلوم میشود شغل معلمی هم مثل شغل مهندسی یا شغل عمل فیزیک و شیمی نیست یک معلومات و تخصص دیگری غیر از خود تحصیل لازم دارد که باید معلم بآن صفات متصف باشد تا بتواند از عهده آن شغل برآید و باید از آن مدارس فارغ التحصیل باشند که بتوانند کار معلمی را بکنند پس وقتی این اشخاص میروند بخارجه و یک تحصیلاتی در فن معلمی میکنند مقتضی نیست که ما یک مزایائی برای محصلین دارالمعلمین عالی طهران قائل شویم که آن کسانی که از خارجه آمدهاند محروم باشند از آن مزایا و برای اینکه جمع بین هر دو نظر شده باشد با این ترتیبی که بنده قبلا هم عرض کردم قرار بگذاریم آنها هم در ردیف این اشخاص باشند و از روزی که آمدند دولت آنها را بشغل معلمی بپذیرد و اگر در مدارس بآنها شغلی رجوع کردند که حداکثر حقوق رتبه سه را به آنها بدهند و اگر رجوع نکردند پس از شش ماه آنها را مرخص کند که بروند و در سایر ادارات مطابق تبصره ماده سه قانون اعزام محصلین بخارجه شغلی پیدا کنند و اگر هم قبول شدند بخدمت وزارت معارف که قرض کردم یکسال یا حداکثر رتبه سه خدمت کنند و پس از دادن امتحان عملی با رتبه چهار اداری آنها را رسماً بخدمت معلمی بپذیرند آنوقت در این موضوع هیچ تفاوتی هم بین محصلین داخلی و خارجی گذاشته نشده است و هم برای دولت یک رعایتی شده است که بیخود باشخاص پول ندهد ولی در این دو ماده تصدیق بفرمائید
که هیچ شرط و قیدی نشده است که اگر خوب از عهده برنیامدند دولت چه بکند دولت را ما مکلف کردیم که از ابتدای امر آنها را با رتبه چهار بپذیرد و حقوق هم بدهد و اگر هم کاری پیدا نشد پس از یکسال خارج شوند ولی اگر در آخر سال از عهده برنیامدند که خدمت بکنند چه باید کرد؟ اینجا هیچ معلوم نیست و راهی برای اینکار معین نشده است
ضیاء ـ چرا هست در تبصره قانون اعزام محصلین باروپا
مخبرـ اینکه فرمودید این ماده تناقض دارد با ماده سه خوب است آقای فهیمی توجهی بفرمایند در قانون اعزام محصلین باروپا بنده موادش را میخوانم و هیچ تناقضی هم ندارد عین ماده این است: ماده سوم. دولت مکلف است کلیه کسانی را که بر طبق این قانون فارغ التحصیل میشوند در شعبی که مربوط بتحصیلات آنها است مصدر خدمت نماید بعد میگوید چنانچه از تاریخ مراجعت بایران تا مدت شش ماه خدمتی بآنها رجوع نکرد میتوانند برای خود شغل معلمی رجوع نشد مطابق ماده سوم عمل کنند.
چه تناقضی دارد؟ اینجا ننوشته است که امروز که بیرون آمد حتماً برود و معلم شود. خیر اگر محل ندارد که معلمش بکنند برای این در ماده سیم مینویسد تکلیف این آدم این است اگر تا یکسال برود کاری برای خودش تهیه کند حالا جهات ندادن شغل هم مختلف است یک مرتبه هست که محل ندارند یک مرتبه هست که شایستگی ندارد برای معلمی و ما این را در کمیسیون نخواستیم بگوییم که بواسطة عدم لیاقت یا عدم شایستگی برای این که شاید تشویق بشوند منتهی اگر در عمل لیاقت نداشتند نوشتیم در صورت عدم احتیاج آنوقت هم میگویند کار نیست محل نیست برو در سایر ادارات بر طبق تبصرة قانون اعزام محصلین برای خودت کار پیدا کن بعد هم در مادة پنج همین قانون نوشتیم هیچیک از وزارتخانها نمیتوانند این شخص را بپذیرند خوب وقتی که ما یک شخص را این قسم قید کردیم برای اینکه او را نپذیرند در جای دیگر و برود معلمی کند مگر اینکه معاف باو احتیاج نداشته باشد البته در مقابل این قید مقتضی است که تکلیف او را هم معین کنیم پس مادة سوم این است که میگوید که حتماً دولت باید او را ببرد برای معلمی در ماده چهارم هم میگوید اگر دولت احتیاج باو نداشت تا شش ماه منتظر خدمت است و در ۶ ماه دوم باو حقوق میدهد تا سر سال بعکد اگر کاری پیدا نشد که باو بدهد مرخص است و میرود کار پیدا میکند این عدم احتیاج معنایش این است که اگر لایق نبود و یا اخلاقش خوب نبود و شایسته معلمی نبود برطبق تبصرة قانون اعزام محصلین این آدم دارای رتبه سه باید باشد یعنی برود در یک وزارتخانة کار پیدا کند و با رتبه ۳ اداری میپذیرند معذلک اگر هم پیشنهادی هست بفرمائید تا مطالعه و بحث شود
رئیس ـ آقای احتشام زاده
احتشام زاده ـ در این جا نوشته شده است که فارغ التحصیلهای مدارس دارالمعلمین عالی در مدارس متوسطه و ابتدائی بکار مشغول میشوند و معلمی میکنند بنده تصور میکنم یک اشخاصی را که چندین سال زحمت کشیدهاند و تحصیل کردهاند و دولت همه نوع امتیازات را برای آنها قائل میشود و نهایت موافقت را با آنها دارد هیچ مناسبت ندارد که آنها بروند و در مدارس ابتدائی بکار گماشته شوند برای اینکه لیاقت و تحصیلات آنها فوق این است که بروند و در مدارس ابتدائی تدریس بکنند بلکه بعقیدة بنده و برطبق اصول این کسانی که مدرسة دارالمعلمین عالی را طی میکنند باید در مدارس متوسطه بتعلیم و تدریس گماشته شوند نه در مدارس ابتدائی و الان هم در مملکت خودمان کسانی را داریم
که در مدارس ابتدائی تدریس میکنند از عهده هم برمیآیند و بقدر کافی هم هستند و محتاج نیستیم از مدرسة دارالمعلمین عالی معلم مدرسه ابتدائی بکنیم و بعقیدة بنده یک اشکالی هم هست و آن این است که این جا ما مینویسیم با رتبة چهار اداری مشغول کار شوند یعنی لااقل ۶۸ تومان حقوق بگیرند ما در مدارس ابتدائی کمتر معلمی داریم یا اصلا نیست که دارای ۶۸ تومان باشد این است که بنده تصور میکنم اینجا باید کلمة ابتدائی را حذف کرده و فارغ التحصیلهای مدرسه دارالمعلمین را فقط برای تدریس و معلمی مدارس متوسطه معین کرد که در آن جا مشغول تعلیم باشد و دولت هم از زحمات آنها استفاده ببرد
معاون وزارت معارف ـ نظر آقای احتشام زاده صحیح است نظر وزارت معارف هم همین بود ولی برای آن مذاکراتی که قبلاً هم شد دولت کلمة ابتدائی را این جا زیاد کرد. چرا؟ برای اینکه موقعی که تجدیدیها امتحان باید بدهند اواخر مهر ماه است و در آن موقع مدارس بکلی کلاسهایش از معلمین پر شده است و تعیین شده است و برای اینکه اینها ششماه بیکار نمانند مدارس ابتدائی را هم علاوه کردند که در ابتدای امر دست وزارت معارف باز باشد و الا وزارت معارف هیچوقت ممکن نیست یک معلم لیسانسیه را که باو نهایت احتیاج را دارد بیاورد و در مدارس ابتدائی بمعلمی بگمارد این غیر ممکن است ولی از نقطه نظر عمل و برای اینکه دست وزارتخانه باز باشد بعقیده بنده بهتر این است آقای احتشام زاده هم موافقت بفرمایند
رئیس ـ آقای اورنگ
اورنگ ـ آن سه ماده که بنابر تقاضای آقای مخبر با پیشنهادات وارده بکمیسیون ارجاع شد با این ماده که فعلاً مطرح است مطلبشان یکی است تقریباً. و اگر یک حقیقتی هم بین ماها یک قدری مکشوفتر بشود گمان میکنم ایرادات مربوط باین ماده قدری کمتر بشود و آن احتیاج آوردن این قانون است بمجلس شورای ملی که چه چیزی سبب آمدن این قانون است بمجلس شورای ملی و چه احتیاجی داشتیم؟ اولاً ملاحظه بفرمائید که شغل معلمی اساساً یک شغلی است که رغبت عامه باین شغل کم است و ادلهاش هم زیاد است…
اعتبار ـ علتش این است که پول نمیدهند.
اورنگ ـ عرض کردم ادله زیاد است اگر حقوق خوب هم بدهند تشخص زیاد ندارد. اگر بنا باشد ما سه نفر شاگرد بیرون بدهیم هر سه هم کلاس دوازدهم متوسطه را تمام کرده باشند یکی را ببرند بوزارت امورخارجه و یکی دیگر را ببرند بمدارس متوسطه یا ابتدائی برای شغل معلمی عقیده من این است که هر سه نفر شاگرد ما داوطلب رفتن بادارات هستند و کمتر تن بمعلمی در میدهند و داوطلب معلمی نیستند عرض کردم ادله زیاد است و محتاج بذکر ادله نیستم حاصل این است که این شغل در نتیجه عمل مشاهده شده است که رغبت بان کمتر است اولا سر و کله زدن با بچهها یک چیزی نیست که همه کس شوق داشته باشد و زیر بار این مطلب برود یک حوصله وافی باید باشد که هی بگوید «الف» نشان بالا دارد «ب» نشان پایین دارد این یک شغلی است که روح و دماغ مخصوصی میخواهد همه کس نیست که دنبال آن برود و نمیرود هم علاوه بر اینکه داوطلب و رغبت داشتن باین شغل کم است علاوه بر این آن تعنیات و ترقیات و تشخصات و عناوین و عظمتها و حیثیتها و اینها را هم ندارد و فکر بشر هم دنبال این قبیل مسائل است و طبیعت اینجور خلق شده است پس با این نظر و نظر باینکه دیدند معلم کم دارند کسی هم راغب نیست آمدند و این قانون را آوردند و یک مزایائی برای اینکار قائل شدند که این مزایا سبب جلب و جذب افراد بشود و خاطرهها متوجه باین معنی بشود
و برای این مزایا بیایند و قبول این شغل را بکنند پس برای این منظور آمدند و این قانون را پیشنهاد کردند اما اینکه آقایان در اطراف این دو ماده. عرض کردم روح این دو ماده در معنی یکی است یک جزئش را فرستادید بکمیسیون که در آنجا اصلاح شود بیاید بمجلس و این جزء دومش را که ماده بعدی است مطرح گردید اساساً هر دو یک حرف را میزند وقتی این را تصدیق کردیم که هر دو یک حرف را در حقیقت میزند میرویم سر اصل مطلب آقای فهیم الملک یک جمله فرمودند که ما بیائیم و قائل شویم که این معلم وقتی آمد که شغل معلمی را قبول بکند ما احتیاط کنیم یعنی از اول ما فرض کنیم که این آدم از عهده شغل معلمی بر نمیآید یعنی وقتی که داخل شد یکسال باید برش بگذرد شش ماه بر سرش بگذرد تا ضمن عمل ما بفهمیم و بهبینیم که این از عهدة این شغل خوب برمیآید یا نه اگر برآمد آخر سال رتبه را بشش میدهیم و میگوئیم تو با رتبه چهار مشغول خدمت شو اگر خوب از عهده کارش برنیامد بهش نمیدهیم این را عرض میکنم که منطق خیلی قوی ندارد چرا؟ برای اینکه فرض میکنیم یک کسی است مستخدم وزارت داخله است رتبه ۹ دارد یا رتبه ۷ دارد این را ایالت خراسان یا ایالت فلان جا را بهش فرضاً بدهیم بیائیم و این فکر را بکنیم و بگوئیم چون ممکن است اگر این آدم برود در سر مقر خودش آن جا یک خیانتی مرتکب شود پس چرا ما یک شرایطی این جا وضع میکنیم و روی این شرایط میگوئیم این آدم حق دارد وارد در این کار شود آیا وقتی وارد شد در ضمن عمل ممکن است قتل بکند یا جنایتی مرتکب شود یا عملی قبیحی از او سر بزند خوب ممکن است دیگر پس آن جا هم بیایند این قسم بکنند. این که نمیشود صحیح نیست.
بی لیاقتی را هم ما از حالا قبلاً فرض کنیم که چون ممکن است این آدم بیلیاقت باشد از حالا پیش بینی کنیم این نمیشود بی لیاقتی که جنایت مختصری است ممکن است جنایات خیلی بزرگی از او سربزند. خوب ما بگوئیم شاید بیلیاقت باشد و نرود سرکار. از حالا چوبش بزنیم حبسش هم بکنیم چه عیب دارد!! این ممکن است یک چاقو بزند توی شکم متعلم خودش و شکم بچه را پاره کند این ممکن است ممکن نیست؟ بلی ممکن است خبو پس ما بگوئیم از حالا برود حبس تاریک. اینکه زندگی نمیشود. اقا ما یک شرایطی معین کردیم و روی این شرایط میگوئیم این رتبه را میدهیم بکسی که بیاید رغبت خودش را خاطر خودش را متوجه بشغل شریف معلمی بکند یعنی از آن هوسهای دیگر بگذرد و امساک کند و بیاید قبول این خدمت را در مملکت بکند هر کس رغبت این کار را کرد و حاضر شد برای معلمی ما رتبة چهار باو میدهیم آنوقت اگر این معلم یا غیر معلم یا هر کس هر مستخدمی که خطائی کرد و بی لیاقتی نشان داد و از عهده انجام خدمت محوله بخودش برنیامد جزایش چه است؟ قانون است معین و منظم و مرتب هر کس که هر تقصیری کرد قانون جزایش را معین کرده تنزیل رتبه یکی از مجازاتهای قانون است بیرون کردن از اداره یکی از مجازاتها است و همچنین سایر مجازاتها برای تقصیرات مختلفه که یکی از آنها عدم لیاقت است و اما راجع بجزء اول گرچه موردش حالا نیست و میگذاریم تا خبرش از کمیسیون بیاید ولی میگویم اگر آقای مخبر یا آقای معاون قبول آن معنی را بکنند نقض غرض میشود و باز این قانون باطل میشود باید فرق گذاشت بین شاگردان دارالمعلمین ایران با خارجه که در موقع خودش عرض میکنم و حالا موقع نیست ولی بطور کلی اشاره میکنم که ما فرقی که میگذاریم از این نقطه نظر که خارجی قبول کردیم و داخلی قبول کردیم این را گفتیم چون از داخله هستی تو زیادتر حقوق بگیر و آنکه از خارجه آمده کمتر بگیرد نیست آقایان نباید متوجه این معنی بشوند باید متوجه روح
دیگری بشوند که آن روح قابل ستایش است ولی آن را در وقتش عرض میکنم نه حالا. بالجمله..
کازرونی ـ تازه بالجمله؟ کیا ـ اینها مقدمه بود
اورنگ ـ این بود حاصل عرایض بنده راجع بماده چهارم ولکن در ماده سیم عرایض زیادتری دارم که حالا موقعش نیست و در موقعی که طرح میشود البته عرض میکنم .
جمعی از نمایندگان ـ کافی است مذاکرات
رئیس ـ آقای فهیمی یادآوری میکنند که این ماده درش عبارتی هست که ارتباط دارد بماده سیم و رای گرفتن باین ماده قبل از آنکه بماده سوم رای گرفته شود و تکلیف آن ماده معلوم شود مشکل است (صحیح است) بنابراین تقاضا میکنند اگر آقای مخبر موافقت بفرمایند این ماده را همینطور نگاه داریم و ماده پنجم مطرح شود (صحیح است)
مخبر ـ صحیح است چون مربوط است قبول میکنم یکدفعه مطرح و تصویب شود
رئیس ـ ماده پنجم قرائت میشود:
ماده پنجم ـ دولت نمیتواند فارغ التحصیلهای مدرسه دارالمعلمین را تا موقعی که وزارت معارف بآنها احتیاج دارد در هیچیک از ادارات خود بخدمت بپذیرد
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ این جا بعد از آنکه در مادة سه و چهار ما دولت را مکلف کردیم که باید انها را بشغل معلمی بگمارد دیگر نوشتن ماده پنجم لزومی ندارد و بی معنی است و بنده عقیده ندارم. چرا؟ چون دولت مکلف است و ما دولت را در مقام خلاف تکلیف خودش در مقام سؤال درمیآوریم و بعقیده بنده همان مواد سه و چهار کافی است چون اگر ما کسانی باشیم که دولت را در خلاف کردن خودش باز در مقام سؤال و استیضاح در بیاوریم که باز از همان ماده سوم و چهارم میشود این معنی را فهمید و دیگر کمان نمیکنم ماده پنجم محتاج الیه باشد و زائد است بعقیده بنده
ضیاء ـ این ماده درست است و الا نقض غرض میشود.
معاون وزارت معارف ـ باید دانست از نقطه نظر آقای آقا سید یعقوب دولت کیست؟ دولت عبارت است از هیئت دولت وزارتخانها یک عضو دولت هم وزارت معارف است یک عضو دولت هم وزارت خارجه است ممکن است وقتی که یک نفر لیسانسیه از مدرسه دارالمعلمین عالی بیرون آمد فوراً او را وزارت امور خارجه استخدام کند از معلمی ببرد پس اینجا گفتیم تا وقتی که وزارت معارف احتیاج دارد هیچیک از وزارتخانها نمیتوانند این کار را بکنند.
جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است
رئیس ـ کافی است؟
گفتند ـ بلی
رئیس ـ موافقین با ماده پنجم قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد. ماده ششم قرائت میشود:
ماده ششم: وزارت معارف نظامنامه این قانون را تهیه نموده و مامور اجرای آن نیز خواهد بود
رئیس ـ مخالفی ندارد؟
آقا سید یعقوب ـ چرا بنده مخالفم. عرض دارم
رئیس ـ بفرمائید
آقا سید یعقوب ـ در اینجا اگر چه حالا ما سهل گرفتیم نسبت بعملیات دولت در هر مسئله ولی اینجا نوشته است نظام نامه را مینویسند و باز آن مسائلی است که آقایان اگر در نظر داشته باشند که بنده عرض میکردم و آقایان اگر در نظر داشته باشند که بنده عرض میکردم و آقایان اگر در خاطرشان باشد ما همیشه دولت را مکلف میکردیم که نظامنامههایش
را بیاورد در کمیسیون مربوط بقانون و لااقل اگر بمجلس نمیآوردند بکمیسیون ببرند و حالا هم خوبست در این جا آقایان موافقت بفرمایند و این نظر را در این جا هم تامین کنند و نوشته شود نظامنامه را با نظر کمیسیون معارف بنویسند که نظر اعضای کمیسیون معارف مجلس هم در این جا باشد این استدعای بنده است در این ماده که اگر قبول کردند بنویسند نظامنامه باشتراک کمیسیون معارف نوشته میشود
معاون وزارت معارف ـ البته تصدیق میفرمائید که نظامنامه این قانون چیز خیلی مهمی نیست معهذا اگر نظر مجلس شورای ملی این است که با موافقت نظر کمیسیون معارف باشد بنده مخالف نیستم
عده از نمایندگان ـ کافی است
رئیس ـ آقای افسر مخالفید؟
افسر ـ عرایض بنده گفته شد
رئیس ـ آقای زوار
زوار ـ بنده موافق هستم
رئیس ـ آقای ضیاء
ضیاء ـ عرضی ندارم
عدل ـ کافی است مخالفی ندارد
رئیس ـ رأی میگیریم بماده ششم…
آقا سید یعقوب ـ با آن اصلاحی که قبول کردند.
رئیس ـ پیشنهاد باید مکتوب باشد. آقای اعتبار فرمایشی داشتید؟
اعتبار ـ آقای آقا سید یعقوب پیشنهاد نکردند که آقای معاون وزارت معارف قبول بکنند و بعقیده بنده هم موردی ندارد برای اینکه نظامنامة که وزارت معارف برای این قانون مینویسد چیز مهمی نخواهد بود از نظر اجرا و ما در اینجا اگر بخواهیم این کار را بکنیم شاید یک موارد مهمتر دیگر را اصلاً از نظر دور کنیم. باید اصلاً موارد را از هم تفکیک کرد و در این جا مورد ندارد چون نظامنامه آن چندان مهم نیست که با نظر کمیسیون باشد
آقا سید یعقوب ـ بس است آقا بس است. این قدر دولت را کمک نکنیدـ خدا عمرت بدهد بس است
رئیس ـ پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب:
پیشنهاد میکنم که باشتراک کمیسیون معارف باشد.
(دو سه نفر از نمایندگان ـ چه چیز؟)
رئیس ـ مقصود تنظیم نظامنامه است.
آقا سید یعقوب ـ بلی
رئیس ـ نظر آقای مخبر چیست؟
مخبر ـ اگر چه غالب نظامنامههائی که برای قوانین نوشته میشود یک اشکالاتی را ایجاد میکنند و یک تعبیراتی میکنند برخلاف نظر مجلس و ابداً مجلس راضی نیست بآن تفسیر و تعبیرها ولیکن این قانون از آن قوانین نیست و خیلی چیز مختصری است و خیال نمیکنم لازم باشد که نظامنامه آن بنظر کمیسیون معارف باشد ولی معذلک کمیسیون مخالف هم نیست که نظامنامه با نظر کمیسیون نوشته شود
رئیس ـ بنابراین هم مخبر میپذیرند هم دولت. رأی میگیریم بمادة ششم با الحاق جمله پیشنهادی آقای آقا سید یعقوب آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد. ماده الحاقیه پیشنهادی آقای احتشام زاده قرائت میشود:
ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد میکنم: فارغ التحصیلهای مدرسه دارالمعلمین عالی مکلفند لااقل مدت ده سال در مدارس مشغول تدریس باشند مگر آنکه وزارت معارف با اشتغال آنها بمشاغل دیگر موافقت نمایند و در اینصورت در بدو ورود بخدمت رتبه ۳ اداری را دارا خواهند بود
احتشامزاده – در لایحه پیشنهادی دولت را مکلف کرده است که فارغ التحصیلهای مدرسه دارالمعلین عالی را بشغل معلمی بپذیرد ولی شاگردهای آن را مکلف نکرده است که حتماً به شغل معلمی مشغول باشند. با اینکه این امتیازاتی که برای آنها پیشبینی شده است و کمک خرجهائی که میدهند بانها و زحماتی که دولت میکشد برای این است که این آقایان وقتی تحصیلاتشان را تمام کردند در مدرسه مشغول معلمی باشند و احتیاج وزارت معارف را از قسمت معلمی کم کنند و چون در ماده الزامی برای محصلین نبود بنده اینماده را پیشنهاد کردم که شاگردها مکلف باشند پس از تکمیل تحصیلات لااقل دهسال در مدارس مشغول تدریس باشند مگر اینکه وزارت معارف اشتغال آنها را بکارهای دیگری موافقت کند چون ممکن است یک کسانی دارالمعلمین عالی را طی کنند ولی اخلاقاً مستعد برای تدریس نباشند در اینصورت ممکن است دولت اشتغال آنها را بکارگیری نافعتر و بهتر بداند وزارتمعارف هم موافقت بکند که بروند در جای دیگر کار کنند در این صورت البته امتیازی را که برای شغل معلمی قائل شدیم که فارغالتحصیلهای دارالمعلمین عالی رتبه چهار را دارا باشند این امتیاز آنوقت از آنها سلب میشود قهراً و باید مثل فارغالتحصیلهای سایر مدارس عالیه که برای کار دیگری میروند از حد لیسانس ببالا رتبه سه اداری را دارا باشند این بود عقیده بنده و برای اینکه این قضیه روشن باشد که آنها مکلف بکار معلمی باشند بنده این پیشنهاد را کردم و لازم است .
معاون وزارت معارف – دارالمعلین عالی بطوری که اسمش حکم میکند و بموجب نظامنامة که دارد شاگردانش قبلاً ملزم بشغل معلمی هستند این تعهد را میکنند و وارد در تحصیل میشوند اگر نشوند که آنوقت دارالمعلین نیست دیگر ( صحیح است ) و الا معنی ندارد و این قانونی را هم که ما میآوریم فایده ندارد که هر شاگردی بمیل خود باشد خیر هر محصلی در بدو ورود ملزم است که حتما شاغل شغل معلمی بشود و در همین خط تربیت بشود پس این منظور تامین است و بعلاوه یک جزء از نظر آقای احتشامزاده را پیشنهاد آقای دشتی تامبن میکند که قبول کردیم و میرود بکمیسیون و پس از مذاکره در کمیسیون نظر آقا هم تامین خواهد شد.
احتشامزاده – اگر نظر بنده تامین شده است پس میگیرم
{ ۴- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه }
رئیس – خوب ما میباستی که منتظر خبر کمیسیون در ماده سوم و چهارم شویم بنابراین پیشنهاد هم شده که جلسه را ختم کنیم (صحیح است) آقایان اگر موافقت بفرمایند جلسه آتیه پنجشنبه ۲۱ آذر ماه سه ساعت قبل از ظهر دستور بقیه مذاکرات امروزه(صحیح است)
{ مجلس بیست دقیقه بعدازظهر ختم شد}
رئیس مجلس شورای ملی - دادگر