مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ دی ۱۳۲۶ نشست ۳۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پانزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ دی ۱۳۲۶ نشست ۳۵

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: متن قوانین - تصویب‌نامه‌ها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آیین‌نامه‌ها - بخش‌نامه‌ها - آگهی‌های رسمی

شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶

مدیر سید محمد هاشمی

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۱۵

جلسه: ۳۵

صورت مشروح مجلس یکشنبه ۱۳ دی ماه ۱۳۲۶

فهرست مطالب:

۱. تصویب صورت مجلس‏

۲. بقیه مذاکره در برنامه دولت‏

۳. موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه

مجلس ساعت شش بعد از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

۱. تصویب صورت مجلس‏

صورت مجلس جلسات قبل توسط آقای صدرزاده (منشی) قرائت گردید.

ساعت شش بعد از ظهر روز سه‌شنبه اول دی ماه مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل و صورت جلسه پیش قرائت شد.

آقای دکتر عظیمی معتقد بودند که هنگام اخذ رأی علنی نام رأی دهندگان باید در همان مجلس قرائت شود و یا در صورت مجلس ذکر کنند که اگر اشتباهی شده باشد اصلاح شود و صورت مجلس تصویب شد.

اسامی غایبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده:

غایبین بااجازه - آقایان: عبدالحسین اورنگ - حسین وکیل - شهاب خسروانی - عباس نراقی.

غایبین بی‌اجازه - آقایان: اردشیر شاملو - حسن اکبر - جواد عامری - کامل ماکویی - مهندس خسرو هدایت - محمدتقی بهار - دکتر رضازاده شفق - عبدالحسین نیکپور - منوچهر گلبادی - اسدی - ساعد.

دیرآمدگان بی‌اجازه - آقایان: صادقی - دهقان - سلطانی - بوداغیان - دکتر طبا - دکتر راجی - آقا خان بختیار.

آقای آشتیانی‌زاده راجع به بستن احزاب و تحصن مدیر روزنامه آتش در مجلس قبل از دستور اجازه صحبت می‌خواستند به ورود در دستور اخذ رأی و تصویب شد و آقایان ذیل مراسم تحلیف را به جا آوردند.

آقای گنابادی - گرگانی - فرامرزی - سزاوار - دکتر عبده - دکتر آشتیانی - عباس مسعودی - شریعت‌زاده - مشاور - عباس اسلامی - علی‌اکبر ملکی - دکتر مصباح‌زاده - ناصری - علی وکیلی - عبدالقدیر آزاد - بوداغیان - امامی اهری - خویی‌لر - حسن مکرم - محمدحسین نواب - محمد عباسی - فتحعلی افشار - فاضلی - هراتی.

آقای رضوی راجع به اصل ۱۱ قانون اساسی و ادای سوگند و کسانی که تاکنون در مراسم تحلیف شرکت نکرده‌اند تذکری دادند و سپس آقای امامی اهری خبر شعبه اول مربوط به انتخابات فسا و اعتبارنامه آقایان صاحب دیوانی و عرب شیبانی را قرائت نمودند و به نمایندگی ایشان اخذ رأی و تصویب شد و بعد گزارش کمیسیون عرایض مربوط به مرخصی آقای بهادری قرائت گردید و چون عده برای اخذ رأی کافی نبود مجلس به عنوان تنفس تعطیل و ساعت شش بعد از ظهر روز پنجشنبه سوم دی ماه مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

اسامی غایبین پنجشنبه سوم دی ماه ۲۶

غایبین بااجازه - آقایان: محمدحسین قشقایی - کامل ماکویی - افخمی - مهندس هدایت - ملک‌پور - حسین وکیل - محمدتقی بهار - شهاب خسروانی - یمین اسفندیاری.

غایبین بی‌اجازه - آقایان: اردشیر شاملو - حسن اکبر - آقا خان بختیار - دکتر رضازاده شفق - محمد ساعد - محمدتقی خویی‌لر - اسدی.

دیرآمدگان بااجازه - آقایان: مهندس رضوی - فولادوند - محمد ذوالفقاری - دکتر عبده - حسن مکرم.

دیرآمدگان بی‌اجازه - آقایان: عزیز زنگنه - معتمد دماوندی - دکتر راجی - تولیت - سلطانی -

دکتر طبا - موسوی - محمدعلی مسعودی - ناصری - شریعت‌زاده - مسعود ثابتی - احمد دهقان - دکتر مصباح‌زاده - دکتر مجتهدی - نیکپور - علی وکیلی - گلبادی - شریف‌زاده - بوداغیان.

گزارش کمیسیون عرایض راجع به مرخصی آقایان بهادری - بهار - صدرزاده - اسلامی - گنابادی - پالیزی - ناصری - ساعد - کامل ماکویی قرائت و تصویب شد.

آقای دکتر بقایی در مخالفت نسبت به اعتبارنامه آقای اعزاز نیک‌پی آغاز سخن نموده گفتند برای ادای وظیفه ملی و اخلاقی به نام حفظ مصالح ملت از نمایندگان محترم درخواست می‌کنم احساسات و افکار عمومی را نسبت به مجلس شورای ملی در نظر بگیرند زیرا در غیر این صورت نباید امید پشتیبانی از آن را داشته باشیم و سپس راجع به جریان انتخاب آقای اعزاز نیک‌پی با ابراز اسناد و مدارکی که بعضی نیز قرائت شد به تفصیل اقامه دلیل نمودند و نسبت به صلاحیت ایشان گفتند که در جریان انتخابات از مقام وزارت پست و تلگراف مستعفی شدند ولی در مقام معاونت نخست وزیری باقی بودند و بعد به سمت منشی مخصوص نخست وزیر انتخاب شدند، در این موقع با پیشنهاد ختم جلسه و این که عده برای ادامه مذاکره کافی نبود ساعت هشت بعد از ظهر تنفس داده شد و جلسه آینده به روز یک شنبه موکول گردید.

پنج ساعت و نیم بعد از ظهر روز یکشنبه ششم دی ماه مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

اسامی غایبین روز یکشنبه ششم دی ماه ۲۶

غایبین بااجازه - آقایان: دکتر جواد آشتیانی - حسین وکیل - محمدتقی بهار - شهاب خسروانی - تقی‌زاده - یمین اسفندیاری.

غایبین بی‌اجازه - آقایان: اردشیر شاملو - حسن اکبر - کامل ماکویی - دکتر رضازاده شفق - محمد ساعد.

دیرآمدگان بی‌اجازه - آقایان: محمدحسین قشقایی - دکتر اعتبار - دکتر راجی - آقا خان بختیار - منصف - دکتر طبا - ناصری - علی‌اکبر ملکی - علی وکیلی - گلبادی - خویی‌لر - دکتر ملکی - بوداغیان - اسدی.

آقای حکیمی نخست وزیر با بیان مقدمه مختصری در علل تحمل بار سنگین نخست وزیری گفتند به منظور امتنان از توجه ملت و استظهار به پشتیبانی نمایندگان محترم قبول مسئولیت نموده و همکاران خود را به مجلس شورای ملی معرفی می‌کنند:

آقای دکتر محمد سجادی وزیر اقتصاد ملی - آقای مصطفی عدل وزیر مشاور - آقای علی معتمدی وزیر راه - آقای دکتر سیاسی وزیر فرهنگ - آقای دکتر سعید مالک وزیر بهداری - آقای ابوالقاسم نجم وزیر دارایی - تیمسار سپهبد یزدان - پناه وزیر جنگ - تیمسار سرلشکر آق‌اولی وزیر کشور - آقای محمدعلی وارسته وزیر پست و تلگراف و اضافه نمودند که وزیر خارجه و وزیر کشاورزی بعداً معرفی خواهند شد همچنین گفتند وزارت کار هم فعلاً تحت نظر وزیر اقتصاد ملی خواهد بود تا تکلیف قانونی آن معین شود سپس راجع به برنامه دولت اظهار نمودند از اصلاحات آنچه باید زودتر شروع شود تعدیل زندگی و تهیه موجبات آسایش طبق زحمتکش، حذف اعتبارات غیرضروری تهیه وسایل آبادی کشور و سلامت و فرهنگ مردم، اجرای قوانین و ایجاد اعتماد و مبارزه با فساد، تسریع قطع و فصل دعاوی، جلوگیری از سوء استفاده از قانون انحصار تجارت، اصلاح تدریجی وزارتخانه‌ها و اجرای تعلیمات اجباری، تقویت قوای تأمینیه به تناسب احتیاجات کشور، تقدیم لوایحی برای شرکت مردم هر محل در امور محلی و سیاست خارجی دولت را اظهار نمودند تشیید و تحکیم روابط حسنه و رعایت احترام متقابل با دول دوست مخصوصاً ملل همسایه و علاقمندی به سازمان ملل متحد خواهد بود.

آقای دکتر بقایی در دنباله مذاکرات جلسه پیش شرح مبسوطی از سوءجریان انتخابات اصفهان و نمایندگی آقای اعزاز نیک‌پی و عدم صلاحیت وی بیان داشتند گفتند با اعمال خلاف قانون و بیداگری معاون نخست وزیر به وکالت مجلس انتخاب و ثابت شده که در مقابل اغراض و مطامع افراد مصالح ملت رعایت نمی‌شود در حالی که مردم در حال حاضر و تاریخ در زمان آینده داوری خواهند کرد و حقایق چنان که هست به کرامت گذشت زمان در معرض افکار آیندگان خواهد بود.

آقای اردلان در پاسخ بیانات آقای دکتر بقایی جریان انتخابات اصفهان و نمایندگی آقای اعزاز نیک‌پی و صلاحیت ایشان را صحیح و مسلم شمردند و گفتند در دو مرکز صلاحیت‌دار که یکی انجمن مرکزی انتخابات و دیگری شعبه مجلس شورای ملی است پرونده مربوطه رسیدگی و صحت جریان تصدیق شده است چند نامه از دانشجویان اصفهان نیز در تأیید اظهارات خود قرائت نمودند.

آقای برزین به موجب ماده ۱۰۹ در قبال خطاب آقای دکتر بقایی اعتراض نموده با توضیحی از سوابق خدمات خود گفتند تحت تأثیر هیچ امر خلاف قانون و وجدان نخواهند رفت.

آقای نراقی مخبر شعبه یک نیز طی توضیحاتی طبق پرونده‌های مطالعه شده در شعبه اعتراضات آقای دکتر بقایی را وارد ندانستند.

آقای مکی با توضیحاتی راجع به بیانات آقای اردلان تلگراف‌هایی را با امضای اعزاز نیک‌پی از طرف نخست وزیر هنگام جریان انتخابات قرائت نموده گفتند مجلس باید افکار عمومی را رعایت نماید بالاخص به رعایت احوال چهل هزار نفر کارگر دستباف اصفهانی به اعتبارنامه آقای نیک‌پی رأی ندهند.

آقای اعزاز نیک‌پی شرح مبسوطی در رد اعتراضات آقایان دکتر بقایی و مکی و تلگرافات و استشهادات معترضین محلی و شطری از سوابق خدمات خود در عمران و اصلاحات شهری و اقتصادی اصفهان همچنین در استانداری غرب داشته گفتند بیان مجلس شورای ملی باید از فعالیت‌های خدمتگذاران کشور قدرشناسی کند.

در این موقع پیشنهاد به رأی مخفی طبق ماده ۹۲ تقدیم شده بود به نمایندگی آقای نیک‌پی اخذ رأی به عمل آمد از ۱۱۰ عده حاضر و ۱۰۹ مهره تفتیشیه به اکثریت ۶۲ رأی تصویب گردید.

آقای فرامرزی با توضیحاتی از وضع دستگاه قضایی و محکومیت اشخاص به غیرحق نسبت به صلاحیت آقای حاج امین نماینده اصفهان و اعلام جرم ایشان نسبت به تیمورتاش و صدماتی که از این راه به خانواده آن مرحوم وارد و سپس معلوم شد که تبانی بوده است بیان مشروحی نمودند و اسناد و مدارکی قرائت کردند و ضمن اشاره به محکومیت دریفوس فرانسوی و برائت وی پس از ۱۵ سال حبس گفتند محض اعاده حیثیت محکومین ۱۴ سال پیش در دیوان کیفر که به سعایت رئیس نظمیه وقت و اعلام جرم آقای حاج امین پیش آمده به نمایندگی ایشان رأی می‌دهند و از نمایندگان نیز تقاضا نمودند که محض جلوگیری از این قبیل قانون‌شکنی‌ها با نظر ایشان موافقت کنند.

آقای دکتر متین دفتری نسبت به اظهارات آقای فرامرزی به عنوان رفع اهانت از دستگاه قضایی اجازه صحبت خواستند ولی چون عده برای مذاکره کافی نبود مجلس به عنوان تنفس خاتمه یافت و ساعت پنج و سه ربع بعد از ظهر روز سه‌شنبه هشتم دی ماه مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

اسامی غایبین روز سه‌شنبه هشتم دی ماه ۲۶

غایبین بااجازه - آقایان: ابوالقاسم امینی - اورنگ - حسین وکیل - محمدتقی بهار - شهاب خسروانی - تقی‌زاده.

غایبین بی‌اجازه - آقایان: اردشیر شاملو - حسن اکبر - کامل ماکویی - احمد دهقان - دکتر شفق - محمد ساعد.

دیرآمدگان بی‌اجازه - آقایان: بیات - آشتیانی‌زاده - معین‌زاده - دکتر راجی - تولیت - رستم گیو - آقا خان بختیار - دکتر طبا - محمدعلی مسعودی - خسرو هدایت - دکتر عبده - ناصری - شریعت‌زاده - دکتر مصباح‌زاده - نیکپور - گلبادی - خویی‌لر - اسدی - بوداغیان.

آقای دکتر متین دفتری اظهار نمودند در قبال اشاره آقای فرامرزی به موضوع محاکمه تیمورتاش و حاج امین و معاونت در وزارت دادگستری لازم است گفته شود که مقام معاونت در وزارت دادگستری برای مراقبت در حسن اجرای قوانین بود ولی از شهریور ۳۲۰ به بعد تبلیغات شدیدی علیه دستگاه قضایی کشور به عمل آمد که حتی توقیف چند نفر قاضی عدلیه زنجان را با دستبند زدن و به محبس فرستادن از جمله گناهان زمان تصدی اینجانب شمردند در حالی که قضات گناهکار بر اثر گزارش بازرس مورد اعتماد و رسیدگی محکمه انتظامی توقیف شده بودند و محض حفظ شئون قضایی مملکت بود و سپس راجع به انحلال عدلیه سابق و تشکیلات جدید دادگستری و تنظیم قوانین و ایجاد ثبت اسناد و املاک توضیحات مشروحی داده گفتند در عدلیه پرونده و قانون حکمفرماست و پرونده‌سازی به وسیله شهربانی‌های زمان گذشته عمل می‌شد ولی بر طبق اصل اعاده دادرسی در هر گونه محکومیتی می‌توان تجدید نظر و اعاده حیثیت کرد در عین حال از نظر جزایی محکومیت آقای حاج امین فعلاً اثری ندارد ولی حکم باید از اعتبار ساقط شود و در مورد تیمورتاش نیز ورثه حق اعاده دادرسی داشته‌اند و پیشنهاد نمودند که به اعتبارنامه آقای حاج امین با این قید اخذ رأی شود که دیوان کیفر در احکام محکومیت مورد گفتگو مطابق قانن ۱۳۲۰ تجدید نظر کند.

آقای نراقی مخبر شعبه توضیح دادند که مطابق

قانون بعد از پنج یا ده سال به خودی خود اعاده حیثیت می‌شود و راجع به این پیشنهاد هم مخالفتی ندارند. آقای حائری‌زاده پیشنهاد کفایت مذاکرات و توضیحی دادند و به اعتبارنامه آقای حاج امین اخذ رأی و تصویب شد.

آقای دکتر بقایی راجع به نمایندگی آقای صفا امامی از اصفهان به عنوان مخالف وارد صحبت شدند و راجع به اخذ رأی مخفی نسبت به اعتبارنامه آقای نیک‌پی توضیحاتی داده از ۴۵ نفر که مهره سیاه داده بودند اظهار تشکر نمودند و نسبت به اعتبارنامه آقای صفا امامی به اعتراضات مدلل خود نسبت به جریان انتخابات اصفهان اشاره نموده با قرائت نامه آقای حسام‌الدین دولت‌آبادی راجع به سوء جریان انتخابات اصفهان گفتند اگر آرای صندوق قهپایه به ناحق ابطال نمی‌شد آقای دولت‌آبادی به جای آقای صفا امامی وکیل شده بودند و تصریح نمودند که نسبت به اعتبارنامه آقای صفا امامی تقاضای رأی مخفی یا رأی با ورقه ننموده قضاوت امر را به نظر آقایان نمایندگان می‌گذارند.

آقای نراقی مخبر شعبه گفتند طبق پرونده‌های مربوطه آقای صفا امامی وکیل اصفهان هستند و تا این قانون هست همین طور است و خبر شعبه هم صحیح بوده است.

آقای فولادوند طبق ماده ۱۰۹ راجع به بیانات آقای دکتر بقایی توضیحاتی دادند و آقای حاذقی به عنوان موافقت گفتند انتخابات اصفهان با اندک تفاوتی سر و ته کرباس انتخابات جاهای دیگر است و تذکر دادند که آقای نیک‌پی به انتخاب آقای دکتر بقایی به وسیله حزب کمک کردند و آقای رئیس بیانات آقای حاذقی را در این قسمت تکذیب نمودند و به اعتبارنامه آقای صفا امامی اخذ رأی و تصویب شد.

آقای امامی خویی نسبت به جریان انتخابات اردبیل و نمایندگی آقای باتمانقلیچ توضیحات مبسوطی دادند و گفتند اهالی آذربایجان در این باره منتظر قضاوت مجلس شورای ملی هستند.

آقای گنجه‌ای به عنوان مخالف نسبت به اعتبارنامه آقای باتمانقلیچ شرح مفصلی به نام دفاع از حقوق هموطنان اردبیلی ایراد نموده گفتند آقای باتمانقلیچ صلاحیت انتخاب شدن از اردبیل را نداشتند و بر اثر اعمال نفوذ عمال دولت و فرماندهی نظامی محل و تهدید و تطمیع این انتخاب صورت گرفته همچنین تلگرافاتی که از معاریف اردبیل حضوری مخابره شده بود قرائت و از مجلس شورای ملی تقاضا نمودند با در نظر گرفتن اوضاع آذربایجان هنگام دادن رأی به مقدرات کشور توجه بشود در این موقع بودجه مجلس تقدیم و به کمیسیون محاسبات ارجاع و ساعت هشت و نیم بعد از ظهر تنفس داده شد و جلسه به روز پنجشنبه موکول گردید.

ساعت پنج و چهل دقیقه بعد از ظهر روز پنجشنبه دهم دی ماه مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل شد.

اسامی غایبین روز پنجشنبه دهم دی ماه ۲۶

غایبین بااجازه - آقایان: جفعر کفایی - عزیز اعظم زنگنه - معین‌زاده - حسین وکیل - علی بهبهانی - محمدتقی بهار - شهاب خسروانی - صاحب دیوانی.

غایبین بی‌اجازه - آقایان: اردشیر شاملو حسن اکبر - کامل ماکویی - احمد دهقان - دکتر شفق - محمد ساعد - خویی‌لر - اسدی.

دیرآمدگان بی‌اجازه - آقایان: محمدحسین قشقایی - جواد عامری - فولادوند - دکتر راجی - عبدالله وثوق - تولیت - رستم گیو - آقا خان بختیار - دکتر طبا - دکتر عبده - ناصرالدین ناصری - دکتر علی امینی - قهرمان - بوداغیان - نیک‌پی - دکتر ملکی.

آقای باتمانقلیچ در پاسخ آقای گنجه‌ای گفتند من و آقای گنجه‌ای هر دو از خانوده‌هایی هستیم که در جنگ روس و ایران شرکت داشته‌اند و به موجب اسناد تاریخی آذربایجانی هستند و راجع به وجوهی که در محل خرج شده اظهار نمودند برای کمک به امور خیریه اردبیل و بعد از انجام انتخابات بوده است و در موضوع تلگرافات شکایت‌آمیز بیان داشتند که اگر انتخاب بدون مبارزه صورت گیرد شاه دستوری است و این اظهارات انتشارات از ناحیه کسانی است که در مبارزه انتخاباتی شکست خورده‌اند و نسبت به مداخله فرماندهی نظامی توضیح دادند و تلگرافی قرائت نمودند که هنگام انتخابات سرتیپ باتمانقلیچ از فرماندهی تیپ اردبیل کناره‌گیری کرده بود و در پایان بیانات خود با ارائه چند قطعه کرباس مهر کرده مبنی بر تمایلات اهالی اردبیل و قرائت تلگراف رؤسای ایلات محل گفتند قضات امر را به وجدان نمایندگان محول می‌دارند. جمعی پیشنهاد رأی ورقه و عده‌ای دیگر پیشنهاد رأی مخفی طبق ماده ۹۲ نموده بودند با اخذ رأی مخفی از ۱۰۵ نفر عده حاضر صد مهره تفتیشیه و ۶۳ مهره سفید و ۳۴ مهره سیاه شماره شد و اعتبارنامه آقای باتمانقلیچ به اکثریت ۶۳ رأی تصویب شد.

در این موقع آقای رحیمیان به عنوان مخالفت در برنامه دولت آغاز سخن نموده نخست علل مخالفت خود را نسبت به کابینه آقای حکیمی توضیح داده سپس از دولت تقاضا نمودند در قسمت حیف و میل‌های کابینه گذشته نکه به وسیله بانک صنعتی و وزارت بازرگانی و پیشه و هنر صورت گرفته چون هنوز مورد تحقیق واقع نشده هیئتی معین و رسیدگی و در صورت صحت مرتکبین تحت تعقیب قرار گیرند و بعد نسبت به کارگرانی که زندانی و جمعی از آنها به عنوان عضویت احزاب چپ از کار برکنار شده‌اند موجبات استخلاص و آسایش آنها فراهم گردد و در قسمت سیاست خارجی و نگرانی از بلوک‌های سیاسی و لزوم رفع سوء تفاهم و ایجاد روابط صمیمانه با دولت اتحاد جماهیر شوروی و موضوع پیمان نظامی با دولت آمریکا و تمدید خدمت مستشاران آمریکایی و خرید مهمات از آن کشور اظهار نظر نمودند همچنین راجع به تقویت قوای تأمینیه به نسبت احتیاج کشور گفتند که سیصد تومان صرف قوای تأمینیه می‌شود باید کاری کرد که بیشتر مورد استفاده و احترام مردم قرار گیرد و سپس در قسمت سنگینی هزینه زندگی توضیحاتی داده راجع به آبادی و فرهنگ و بهداری و کشاورزی کشور تقاضا نمودند دولت نسبت به شهرستان‌ها نیز توجه کند و در باب اجرای قوانین اظهار عقیده نمودند که باید قدرت در دست قانون باشد نه در دست اشخاص و تقاضا کردند جمعی که به وسیله مأمورین نظامی قوچان دستگیر شده‌اند به تهران احضار و به پرونه آنها رسیدگی و رفع ظلم شود همچنین با قرائت تلگرافی تقاضا کردند از تحریکاتی که در شیروان می‌شود نیز جلوگیری به عمل آید و در خاتمه بیانات خود برای تأسیس دانشگاه خراسان و تکمیل راه‌آهن مشهد تذکراتی دادند متعاقب بیانات آقای رحیمیان آقای گرگانی به عنوان موافق در اطراف برنامه دولت بیاناتی کردند و توجه دولت را نسبت به تهیه وسایل آسایش طبقه زحمتکش و ایجاد امنیت قضایی بالاخص در ترکمن صحرا جلب نموده گفتند مأمورین ژاندارمری و املاک واگذاری اجحاف و تعدی به طبق صحرانشین روا می‌دارند و تقاضا کردند مأمورین متعدی احضار شوند و در خاتمه اظهار عقیده نمودند که ملت از حرف خسته شده لازم است دولت هر چه زودتر به اصلاحات اساسی و تهیه موحبات بهبود اوضاع اقتصادی کشور توجه نماید.

ساعت هشت و ربع بعد از ظهر مجلس خاتمه یافت و جلسه آینده به روز یکشنبه محول گردید.

رئیس - نسبت به صورت جلسات نظری نیست؟

دکتر راجی - بنده عرضی نداشتم.

رئیس - آقای دکتر راجی بفرمایید.

دکتر راجی - چون اسم بنده جزو مخالفین اعتبارنامه آقای باتمانقلیچ بود و مقام ریاست صلاح ندانستند یا وقت نداشتند که بنده عرایضی بکنم، خواستم عرض کنم که مخالفت خودم را اولاً پس نگرفتم (یک نفر از نمایندگان - چه فایده دارد) و یکی از علل مخالفتم این بود که ایشان یک تعهداتی برای بنگاه نیکوکاری و تیمارستان تهران کرده بودند، حالا هم که ایشان اعتبارنامه‌شان قبول شده امیدوارم تعهداتی را که فرموده‌اند انجام بدهند.

باتمانقلیچ - اجازه می‌فرمایید.

رئیس - آقای باتمانقلیچ.

باتمانقلیچ - بنده خیلی از آقای دکتر راجی متشکرم که ایشان وقت دادند به بنده و این شانس را به بنده دادند، که بنده این موضوع را جواب بدهم، زمینی بوده است که پدر من وقف کرده برای یک کاری که خیر عمومی در آن باشد و طوری این وقف‌نامه نوشته شده است که بالنتیجه این زمین بایستی به نام خودش باقی باشد، بنده عضویت انجمن تیمارستان را داشتم. یک روزی که پای من شکسته بود آقایان آمدند گفتند که ما جا نداریم من گفتم یک زمینی دارم که هفتاد هزار تومان می‌خرند سی هزار تومان هم خودم برای این کار می‌دهم که بشود صد هزار تومان (یک نفر از نمایندگان - جمعاً صد هزار تومان) بلی صد هزار تومان که من سند بسپارم و آن را به تیمارستان واگذار بکنم و این پول را هم در آنجا خرج بکنم، چهار ماه انتظار این موضوع را کشیدم و کتباً هم نوشتم دیدم از طرف تیمارستان نتوانستند این عمل را انجام بدهند و این عمل غیرقانونی بود، پس نشد که زمین را واگذار بکنم، الان تیمسار سپهبد یزدان‌پناه که رئیس هیئت مدیره بنگاه نیکوکاری هستند اینجا تشریف دارند زمین را به حضورشان واگذار کردم و تعهد سی هزار تومان هم که در او ساخاتمان بشود به نام ابوالقاسم باتمانقلیچ نمودم، (سپهبد یزدان پناه - هنوز که دریافت نشده است)... قباله و سایر چیزهای آن فرستاده شده است خدمت‌تان.

سپهبد یزدان‌پناه - هنوز که خیر.

رئیس - درست است اگر داده‌اید؟

باتمانقلیچ - ... حضرت اجل چون من

خودم شخصاً قباله را دادم خدمت‌تان مأمور فرمودید آقای دادفر را در محضر شیخ عبدالحسین نجم‌آبادی تمام بشود تلفن کردند به شیخ عبدالحسین نجم‌آبادی نوشته بشود، آن روز به قهرمانی حضور حضرت اجل پیغام دادم که بنده حاضرم برای این عمل کسی دیگر را تعیین بفرمایید که این عمل تمام بشود و باید امضا بشود (سپهبد یزدان‌پناه - موقعی این عمل رسمیت پیدا می‌کند که در محضر تمام بشود) بلی بنده می‌خواستم این عمل تمام بشود در محضر و زمین را انتقال بدهیم (حاذقی - بسیار خوب آقای می‌روید در محضر و این کار تمام می‌شود) (بعضی از نمایندگان - مقدمات کار درست شده می‌روید این کار را انجام می‌دهید)

باتمانقلیچ - آقایان تأمل بفرمایید بنده این را قبول ندارم که تیمسار سپهبد این طور بفرمایند چرا شلوغ می‌کنید آقایان اینجا مجلس است من حق دارم حرفم را بزنم من یک سال فحش شنیده‌ام و حالا باید بتوانم اینجا حرف‌هایم را بزنم خیال می‌کنید من بیخود اینجا آمده‌ام من آمده‌ام که حرف‌هایم را اینجا بزنم. مگر می‌شود که هر کسی را اینجا لکه‌دار کرد، بنده عرض می‌کنم که فرستاده‌ام خدمت‌شان که بنویسند و شخصاً هم دو مرتبه حضور حضرت اجل شرفیاب شده‌ام وکالت‌نامه و وقف‌نامه را آورده‌ام، یک سند کتبی امضا کردم و یک چک سی هزار تومان هم در نزد حضرت اجل الان دارم که برای ساختمان ذکر شده است از بانک ملی گرفته شود و الان حضور حضرت اجل است (سپهبد یزدان پناه - اینها هیچ کدامش هنوز وصول نشده؟) حالا که بنده داده‌ام چه گناهی دارم بنده در حضور آقایان جریان را شرح دادم که مستحضر باشند (کشاورز صدر - آن پیشنهاد را مطرح کنید آقای رئیس) بنده آنها را فرستاده‌ام تمام شده است تاجر وقتی که یک چیز امضا کرد یعنی تمام شده است.

رئیس - آقای اقبال و آقای آشتیانی‌زاده و آقای نبوی تقاضای مذاکره قبل از دستور کرده‌اند.

آشتیانی‌زاده - بنده مخالفم با ورود در دستور.

کشاورز صدر - بنده هم مخالفم.

محمدعلی مسعودی - اول تکلیف دولت را تعیین بفرمایید.

رئیس - آقای آشتیانی‌زاده.

آشتیانی‌زاده - عرض کنم همان طور که در چند جلسه قبل من تذکر دادم یک وقایعی در شهر در جریان است و یک اجحافاتی نسبت به ۲۰۰۰۰ کارگر می‌شود و به این جهت بنده مجبورم در پشت این تریبون جریان را به عرض آقایان نمایندگان محترم برسانم و الان چند ساعت است، که بنده اجازه خواسته‌ام این عرایض را بکنم و جلسه تنفس داده شده است و من نتوانستم از این فرصت استفاده بکنم و جریان را به عرض مجلس شورای ملی برسانم استدعا می‌کنم که اجازه بفرمایید بنده چند کلمه حرف بزنم.

رئیس - مجلس بایستی اجازه بدهد، آقای کشاورز صدر.

کشاورز صدر - بنده مخالفم. اجازه می‌فرمایید که چند کلمه عرض بکنم؟

بنده خیلی مایلم که آقای آشتیانی‌زاده همکار عزیز ما بیایند و فرصت پیدا بکنند به نام نطق قبل از دستور فرمایشات خودشان را بفرمایند ولی تصدیق می‌فرمایند که دولت نشسته است و قدم اولی که ما بایستی برداریم نتیجه‌ای است که از این مذاکرات بایستی بگیریم (آشتیانی‌زاده - دولت که الان هست) اجازه بفرمایید بنده عرایضم را بکنم اگر دولتی باشد و کار دولت تمام شود اظهار قبل از دستور چه فایده دارد (صحیح است) می‌بایستی اول برنامه دولت تصویب بشود و دولت وارد کار بشود بنده به جنابعالی اطمینان می‌دهم که محتاج به تذکر اینجا نباشد، می‌روید آقای نخست وزیر را ملاقات می‌فرمایید و مطالب لازم را می‌گویید و اطمینان داشته باشید دولت هم شخصاً اگر تجاوز و تعدی شده کاملاً جلوگیری می‌کند (آشتیانی‌زاده - آقا مردم را غارت کرده‌اند)... اجازه می‌فرمایید، بنده تقاضا می‌کنم چون برنامه دولت در پیش است جنابعالی هم موافقت بفرمایید، با بنده که کار دولت تمام بشود بعد به جنابعالی فرصت داده می‌شود که تمام مطالب را بگویید ما هم از شما پشیبانی می‌کنیم.

رئیس - آقایانی که موافقین با ورود در دستور قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد. آقای اردلان.

کشاورز صدر - پیشنهاد را مطرح بفرمایید.

سزاوار - پیشنهادی را که بنده تقدیم کردم مطرح بفرمایید.

۲. بقیه مذاکره در برنامه دولت‏

رئیس - بعداً مطرح می‌شود آقای اردلان.

اردلان - بنده عضو فراکسیون دمکرات مجلس شورای ملی هستم، موقعی که تمایل مجلس را برای انتخابات آقای نخست وزیر خواستند در فراکسیون دمکرات ایران تصمیم اتخاذ شد که تمایل خودشان را به جناب آقای دکتر مصدق اعلام کنند (صحیح است) من هم به پیروی از تصمیم فراکسیون دمکرات ایران که در مجلس تشریف دارند به نام جناب آقای دکتر مصدق اظهار تمایل نمودم و ما اعضای فراکسیون دمکرات ایران کلاً همین تصمیم را اتخاذ کردیم، عده‌ای دیگر از آقایان هم با ما موافق و هم‌عقیده بودند خواستم این مقدمه را عرض کرده باشم که فراکسیون دمکرات ایران نه در سقوط دولت گذشته و نه به وجود آوردن دولت حاضر اقدامی کرده است و بنابراین ما تعهدی نسبت به دولت جناب آقای حکیم‌الملک نداریم (صحیح است) ولی از آنجا که ما همه علاقمند به کارهای مملکت هستیم چنانچه لوایح مفیدی در ضمن عمل دولت جناب آقای حکیم‌الملک به مجلس پیشنهاد بفرمایند ما هم با او کمک خواهیم کرد و رأی خواهیم داد و من تصور می‌کنم خود جناب آقای حکیم‌الملک هم توجه به این موضوع فرموده‌اند زیرا در موقعی که برنامه سیاسی و اقتصادی دولت را فراهم می‌فرمودند و اشخاصی که برگزیدند برای این که این برنامه را به موقع عمل و اجرا بگذارند چون دیدند ما دخالتی در آوردن ایشان نداشتیم از ما هم شوری نفرمودند و بنابراین ما هم تعهدی نسبت به ایشان نداریم (یک نفر از نمایندگان - با هیچکس شوری نفرمودند) و اما نسبت به برنامه دولت آقای حکیم‌الملک دو قسمت است که می‌شود در آن صحبت کرد، اول قسمت سیاست خارجی است و بعد قسمت سیاست داخلی، در قسمت سیاست خارجی من گمان می‌کنم تمام افراد این مملکت خواهان دوستی صمیمانه شرافتمندانه با تمام دول هستند خاصه دولت اتحاد جماهیر شوروی و دولت انگلستان و دولت آمریکا (صحیح است) و البته ما باید در سیاست خارجی خودمان از نیروی معنوی مجمع ملل متفق همیشه استفاده کنیم (صحیح است) در برنامه دولت هم به این موضوع اشاره شده است ما ملل کوچک راهی نداریم برای بقای خودمان جز این که تکیه به این سازمان ملل متحد بنماییم و به نظر من در یک چنین موقعی که ما احتیاج دارم که روابط دوستی خودمان را با دول همجوار روز به روز مستحکم‌تر بکنیم شایسته این بود که ما از روز اول وزیر خارجه داشته باشیم چون جناب آقای حکیم‌الملک با ما قبلاً صحبت نفرمودند حالا تذکراً عرض می‌کنم که در چنین موقعی وجود یک وزیر خارجه قطعاً ممکن است مؤثر واقع شود (صحیح است) و اما در سیاست داخلی: در برنامه دولت مسائل بسیار مهمی را می‌شود بحث کرد، البته در ستون موافق و مخالف آقایان نمایندگان اسامی زیادی نوشته‌اند و همه آقایان اجازه می‌خواهند که صحبت بکنند و امروز هم ما در فراکسیون صحبت کردیم گفتیم از مقام ریاست از هیئت دولت تقاضا کنیم که حوصله بفرمایند که صحبت‌های‌مان را مفصل‌تر بکنیم و همه آقایان بتوانند نظریات خودشان را اظهار بکنند بنده فقط در یک قسمت مطالعه کردم و خواستم این قسمت را به عرض آقایان نمایندگان محترم و به استحضار دولت برسانم، این قسمت به نظر من یک قضیه بسیار مهمی است که امروز مورد توجه عموم اهالی مملکت ما است و آن پایین آوردن هزینه زندگی است باید قبلاً به عرض آقایان نمایندگان محترم برسانم چه در ایران و چه در سایر ممالک وقتی یک حوادث مهمی در آن مملکت به وجود می‌آید ایجاب می‌شود که یک قوانین به فوریت در یک مواقعی مجلس شورای ملی وضع کند، دولت قانونی پیشنهاد می‌کند و مجلس هم وضع می‌کند ولی همین که آن موانع مرتفع شد باید دولت وقت و مجلس شورای ملی در آن قوانین تجدید نظر بکنند، موقعی که قشون متفقین آمدند به ایران دولت وقت دو قانون به مجلس دوره سیزدهم پیشنهاد کرد و مجلس سیزدهم آن را تصویب کرد در آن موقع ایجاب می‌کرد که این قوانین تصویب شود و آن قوانین در بالا بردن هزینه زندگی بسیار مؤثر بود و تأثیر کرد، امروز که جنگ تمام شده است و قشون متفقین به حمدالله از ایران رفته‌اند ما باید نسبت به این قوانین تجدید نظر یا آنها را لغو بکنیم یا قوانینی جایگزین آنها بکنیم و چون آن قوانین باعث بالا بردن هزینه زندگی شده است باید امروز وضع ما تبدیل به یک وضع معتدل و ثابتی بشود (کشاورز صدر - اسم‏ ببرید قوانین را) البته یکی از آن قوانین مربوط به نشر اسکناس بود (صحیح است) و دیگری مربوط به قسمت ارز، بنده در هر دو موضوع مطالبی را به عرض آقایان می‌رسانم و اشاره به هر دو آن قوانین می‌کنم، در دوره یازدهم قانونگذاری یک قانون بسیار مفیدی در مجلس شورای

ملی به تصویب رسید که ماده واحده بود، این ماده واحده در ۲۱ اسفند ۱۳۱۸ به تصویب مجلس شورای ملی رسیده، در این ماده واحده مجلس شورای ملی ایران نشر اسکناس را روی هم رفته تا ۱۵۰۰ میلیون ریال تجویز کرده و اجازه داده است قشون متفقین که به ایران آمدند و از دولت ما برای حوایج ضروری خودشان پول خواستند تا این قانون وجود داشت دولت ما به آنها پول می‌داد یعنی ۱۵۰۰ میلیون ریال پول به آنها داد بعد دیگر نمی‌توانست پول بدهد زیرا، این قانون مانع بود، آمدند در دوره سیزدهم قوانینی به مجلس پیشنهاد کردند و در وهله اول سیصد میلیون ریال دو مرتبه ۵۰۰ میلیون ریال سرانجام قانونی از مجلس گذشت که اختیار نشر اسکناس که تا آن تاریخ با مجلس شورای ملی بود مجلس خود این قانون را واگذار کرد به هیئت نظارت اندوخته اسکناس (صحیح است) این قانون در ۲۸ آبان ۱۳۲۱ بود یعنی اولاً قانونی بود که یک میلیارد و پانصد میلیون ریال بیشتر ما اسکناس نمی‌توانستیم نشر بدهیم بعداً مجلس شورای ملی به هیئت نظارت اندوخته اسکناس اجازه داد که با موافقت هیئت دولت بتواند به هر اندازه که لازم باشد اسکناس منتشر بکند و روی این نظر هم اسکناس به حد وفور انتشار پیدا کرد و تا میزان هشت میلیارد و کسری رسید و اگر آقایان این قسمت نرخ کالاها را با نشر اسکناس با هم مقایسه بکنند می‌بینند به طور تصاعد با هم بالا رفته هر میزان اسکناس نشر پیدا کرده به همان میزان هم کالا و زندگی گران شده و بالا رفته است (صحیح است) امروز که قشون متفین الحمدالله از ایران رفته‌اند و احتیاج هم نیست به عقیده بنده این قانون ۲۸ آبان را باید لغو بکنیم و اختیار نشر اسکناس را به همان طور که در سابق بوده است مجدداً بدهیم به مجلس شورای ملی ایران (صحیح است) یعنی در واقع تثبیت بکنیم ریال و پول خودمان را و حالا این قانون ۲۸ آبان ۱۳۲۱ به قوت خودش باقی است (دکتر معظمی - بلی باقی است) اجازه بدهید به عقیده بنده دو نظر باید دولت وقت اتخاذ کند، اولاً پیشنهاد کند و مجلس شورای ملی هم تصویب بکند این قانونی که وقتی قشون متفقین در ایران بودند و مجبور شدیم پول به آنها بدهیم تصویب شده لغو بکنیم و همان طور که در دوره یازدهم ما حداکثری را برای نشر اسکناس معین کردیم حالا بیاییم بنشینیم با موافقت دولت یک حداکثر اسکناس برای مملکت معین بکنیم که در واقع پول خودمان را از این تاریخ به بعد تثبیت کرده باشیم، اختیار نشر اسکناس را هم غیر از مجلس شورای ملی از دیگران سلب بکنیم (صحیح است) این نظری است که بنده دارم و این قسمت به عقیده بنده یک تأثیر بسزایی در ثابت نگهداشتن قیمت‌ها خواهد داشت، و اما قیمت نرخ لیره که بنده به آن اشاره کردم آن هم در دوره سیزدهم در پنج تیر ماه قانونی از مجلس شورای ملی گذشت که به نام قانون اجازه مبادله از قراردادهایی بین دولتین ایران و انگلستان بسته شد، در ماده ۶ آن قانون می‌نویسد که نرخ خرید لیره نبایستی از ۱۲۸ ریال کمتر باشد بنابراین در این قانون پنج تیر ماه ۱۳۲۲ که در موقع جنگ مجلس شورای ملی رأی داد لیره که ۶ تومان و ۷ قران بود آورد رأی داد به ۱۲۸ ریال این قضیه باعث شد که اجناس و کالاها به حد وفور گران شد مجلس شورای ملی ایران این قانون را تصویب کرد ولی این قانون پنج تیر ماه ۱۳۲۲ در ماده ۱۵ آن صراحت دارد که پس از این که قشون متفقین از ایران رفتند این قانون لغو می‌شود در پیرو همان اتحادی هم که بین دولتین ایران و شوروی و انگلستان منعقد کردیم آنجا ذکر کردیم که قشون متفقین هیچ وقت ۶ ماه بیشتر از جنگ نمی‌توانند در ایران باقی بمانند، از مجموع عرایضی که بنده کردم نتیجه این است که در موقع جنگ ما مجبور شدیم لیره ۶ تومان و هفت قران را به ۱۲ تومان و ۸ قران برسانیم و حالا که جنگ تمام شده است و این قانون هم لغو شده است هنوز آن لیره به قیمت ۱۲۸ ریال باقی مانده است‏

امروز روزی است که ما باید در قیمت لیره تجدید نظر بکنیم به عقیده بنده ۱۲۸ ریال را باید بیاوریم پایین برای این که قیمت لیره بی‌اندازه در بالا بردن هزینه زندگی تأثیر دارد و همان طور که نشر اسکناس یک تأثیر بسزایی داشت این قیمت ۱۲۸ ریال هم تأثیر کلی دارد حالا ببینیم آیا می‌توانیم این کار را بکنیم یا نه. در دوره چهاردهم قانونگذاری مجلس شورای ملی ایران یک قانونی گذراند به نام قرارداد بر تن وودز و این قرارداد را مجلس شورای ملی تصویب کرده در ماده ۴ این قرارداد می‌نویسد که اگر مجلس شورای ملی ایران بخواهد نرخ لیره را تغییر بدهد باید به صندوق بین‌المللی مراجعه بکند یعنی این قانون را مجلس شورای ملی تصویب کرد به این نحو که اگر ما بخواهیم نرخ لیره را بیاوریم پایین و عمل کنیم تازه باید به صندوق بین‌المللی مراجعه بکنیم ولی خوشبختانه یک تبصره‌های هوزی در این قانون هست که می‌نویسد هر عضوی می‌تواند نرخ برابری ارز خود را بدون حصول موافقت صندوق تغییر دهد به شرط آن که این تغییر در معاملات بین‌المللی اعضای صندوق مؤثر نباشد چون وضعیت مالی ما این اندازه تأثیر ندارد که در معاملات بین‌المللی تأثیر بکند.

ما می‌توانیم به اتکای این بنده هوز نرخ لیره را بیاوریم پایین و از ۱۲۸ ریالی که مجبور بودیم آن روز تعیین بکنیم تغییرش بدهیم به عقیده بنده امروز حالا یکی از آقایان نمایندگان محترم که بنده باید اسم ببرم آقای اخوان اطلاعات بسیار سودمندی دارند و من از ایشان خواهش می‌کنم که هر وقت فرصت شد تشریف بیاورند و نیز این موضوع را روشن بکنیم و یک یادداشت‌هایی هم مرقوم فرموده‌اند ولی من آنچه می‌گویم روی میزان فهم خودم عرض می‌کنم به عقیده بنده امروز ما بایستی نرخ لیره را بیاوریم به صد ریال تثبیت بکنیم هر لیره صد ریال و یک قانونی هم از مجلس شورای ملی در تاریخ ۲۲ اسفند ماه ۱۳۱۰ گذشته که می‌نویسد: که یکصد ریال برابر یک لیره به نام یک پهلوی طلا خوانده می‌شود مسکوک طلای صد ریالی دارای ۷۳۲۲ گرم طلای خالص است روی این مأخذ و دلایل بسیار دیگری است که ما داریم بنده عقیده‌ام این است که باید ما لیره ۱۲۸ ریال را بیاوریم ۱۰۰ ریال بکنیم و دلار را بکنیم ۲۵ ریال و به این وسیله و موضوع نشر اسکناس که بنده عرض کردم هزینه زندگی را به طور مسلم می‌آوریم پایین (امامی اهری - آقای اردلان این کار مجلس است کار دولت که نیست) تمام این مملکت از گرانی زندگی به جان آمده‌اند حالا آقای امامی اهری می‌فرمایند این با دولت نیست (ابوالقاسم امینی - بسیار صحیح است) جای تأسف است وقتی که در یک موضوع راه به شما نشان می‌دهند این طور می‌فرمایید.

اما یک موضوعی که بنده می‌خواستم به جناب آقای وزیر اقتصاد ملی و جناب آقای وزیر دارایی هر دو عرض بکنم این موضوعی است که چون موضوع ارز به میان آمد موضوعی است که ما هر روز در روزنامه‌ها می‌بینیم که یک عده از بازرگانان ایرانی را به دادگاه جلب می‌کنند برای این که تعهدات ارزی بازرگانی خودشان را انجام نداده‌اند به عقیده بنده باید در این خصوص تجدید نظر بفرمایید امروز مملکت ما احتیاج به صادرات دارد ما باید به هر نحوی است صادرات خودمان را تشویق بکنیم. این نظر را اگر دولت اتخاذ بکند هر تاجری را بیزار خواهد کرد از این که در امر صادرات دخالت بکند و پشت دست خودش را داغ خواهد کرد که کوچک‌ترین کالای ایرانی را صادر بکند در موقعی که قشون متفقین در ایران بودند متفقین از دولت ما پول می‌خواستند و دولت ما مجبور بود که قوانینی بیاورد و از مجلس بگذراند که اسکناس به دست بیاورد و آن وقت اگر یک تاجری فرش صادر کرده بود و می‌خواست ارز خودش را بفروشد ارزش را نمی‌خریدند آن وقت آن بیچاره مجبور بود که در بازار به هر نحوی که شده با نرخ آن وقت هم که برابر نبود بفروشد امروز حق و عدالت حکم می‌کند شما که آن روز ارزان خریدید امروز بیایید با تفاوت دو قران، سه قران خرید و فروش تعهد او را باطل بکنید و او را به دادگاه بفرستید؟ شما وقتی بیایید صادر کننده را جلب بکنید دیگر محال است صادرات در مملکت ما نضج بگیرد و ما امروز به هر قیمتی هست باید به عکس سیاست اقتصادی‌مان طوری باشد که صادر کننده ما به حد اعلای تشویق و ترغیب شود (صحیح است) و اما اینجا باید ما استثنا قائل شویم یعنی این معامله را با تجار ایرانی نکنیم برای این که تجار ایرانی اگر ارزی در خارج داشتند یک چیزی ممکن است در خارجه فروخته‌اند و یا این که از داخله به دست آورده‌اند در هر صورت این ارز در ایران می‌ماند ولی تجار خارجی در خارج سکونت دارند و این ارزها را در بانک‌های خارج گذاشته‌اند موجود فردا هم تذکره‌شان جیب‌شان است برمی‌گردند و می‌روند آنجا (صحیح است) باید دولت و کمیسیون ارز به حد اعلی آنها را تعقیب بکند و بهتر است خودشان را ملزم بکند که تعهدات خودشان را به ارز اجرا بکنند (صحیح است) و اما بدبختانه بنده هر چه در روزنامه دیدم که دادگاه ویژه ارز ادعانامه صادر کرده است تمام برای تاجرهای ایرانی بوده یک نفر خارجی را ندیدم خواهش می‌کنم در این خصوص توجه مخصوص بفرمایید (معتمد دماوندی - مثل سال گذشته بایستی عمل شود) اما یک مطلب دیگری که در پایین آوردن هزینه زندگی تأثیر دارد موضوع توازن بودجه است اگر مملکتی بودجه‌اش موازنه نداشته باشد محال است که پول او ثابت بماند همیشه در نوسان است و بودجه‌ای که دولت گذشته

به مجلس شورای ملی تقدیم کرده و موجود است می‌نویسد که عایدات پیش‌بینی شده برای سال ۱۳۲۶ پنج میلیارد و پانصد و پنجاه میلیون ریال درصورتی که مخارج آن در سال ۱۳۲۶ هشت میلیارد و یکصد و بیست و یک میلیون ریال است این مسلم است که هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند قبول بکند که یک بودجه‌ای که عایداتش پنج میلیارد است و هزینه‌اش هشت میلیارد این بودجه موازنه دارد، به هیچ وجه این بودجه نمی‌شود که موازنه داشته باشد، در موقعی که به جناب آقای سردار فاخر حکمت اظهار تمایل کرده بودند در جلسه خصوصی صحبت شد راجع به بودجه و هزینه‌های زیادی و خیلی هم صحبت شد و مخصوصاً جناب آقای نبوی خیلی فرمایشات متینی فرمودند و من از ایشان خواهش می‌کنم که آن یادداشت‌های‌شان را به کمیسیون بودجه التفات بکنند که مورد توجه قرار بدهند، سایر آقایان هم در این خصوص صحبت فرمودند بنده اگر بخواهم در این خصوص بحث بکنم تکرار مکررات است و از این لحاظ عرضی نخواهم کرد (صحیح است) فقط بنده مطلبی که می‌خواستم عرض بکنم یک مطلبی است که گفته نشده و باید اینجا عرض بکنم و آن نظارت در خرج است این هشت میلیاردی که ما در بودجه به نام خرج منظور کردیم یک خرجی است که اگر ما بتوانیم یک دستگاه منظمی در مملکت به وجود بیاوریم که تمام هزینه‌های کشور با دقت تمام موشکافی بکند و به اصطلاح ما ایرانی‌ها مو را از ماست بکشد می‌توانیم در سال شاید یک میلیارد از این بودجه صرفه‏‌جویی بکنیم این یک قدم بسیار مهمی است که باید دولت بردارد (صحیح است) بنده خودم عضو وزارت دارایی هستم و در این خصوص اطلاعات کافی دارم معهذا دو روز وقت خودم را در اداره قوانین مجلس شورای ملی صرف کردم و باور کنید آقایان هیچ مملکتی مثل مملکت ما قوانین مفید و سودمند برای نظار در خرج ندارد قانون دیوان محاسبات است قوانین بسیار مفید دیگری هست ولی فرض بفرمایید برای بخشدار ورامین اگر بخواهید حقوق بدهید باید تطبیق اسناد و دیوان محاسبات و کلیه مراحل قانونی را طی بکند اما اگر شما بخواهید چندین میلیون تومان در اداره اقتصاد خرج بکنید هیچ مرکزی نیست که این را کنترل بکند یک مثلی است در زبان انگلیسی می‌گوید که وقتی که شما حساب یک پنی را نگه داشتید لیره خود به خود دنبالش می‌آید این را ما باید نصب‌العین قرار بدهیم و بدانیم که اگر نظارت در هزینه بکنیم ما می‌توانیم یک قدم مؤثری برای موازنه بودجه خودمان برداریم مثلاً در بودجه‌ای که اینجا در دست بنده است می‌بینیم که می‌نویسد که زیان عمل کرد اداره کل غله و نان صد و نوزده میلیون ریال یعنی یکی از ادارات تابعه وزارت دارایی صد و نوزده میلیون ریال در سال زیان‌کرد دارد و این بودجه مجلس شورای ملی که کمیسیون محاسبات حالا خواسته است یک کمکی برای پول تلگرافات وکلا بکند در سال سی میلیون ریال است از حیث حقوق نمایندگان. کارپردازی و همه چیز سی میلیون ریال است در صورتی که زیان‌کرد یکی از ادارات به طوری که عرض کردم صد و نوزده میلیون ریال است و بنده یقین دارم که مدیر کل غله، چه همین که حالا هست، چه آن که بود همه از صاحب‌منصبان خوب وزارت دارایی هستند، ولی روش صحیح نیست، ما باید در مملکت یک روشی اتخاذ کنیم که تمام هزینه مملکت را یک دستگاه منظمی نظارت بکند وقتی ما این را عمل کردیم به عقیده بنده می‌توانیم بودجه خودمان را موازنه بدهیم و کاملاً یک کمک مؤثری در پایین آوردن هزینه زندگی کرده باشیم، بنده یقین دارم که اگر یک توجه دقیقی به این موضوع بشود ما می‌توانیم از این صد و نوزده میلیون ریال زیان‌کرد مبالغ هنگفتی صرفه‌جویی بکنیم و به صرفه مملکت قدم برداریم اینجا راجع به نظارت در خرج که بنده صحبت کردم موقع مناسبی هست که یک موضوعی را عرض بکنم چون در تمام جراید و محافل این موضوع صحبت شده است و جناب آقای تقی‌زاده نماینده محترم در دو جلسه راجع به آنها صحبت فرمودند و آن این بود که آیا صلاح است که ما از یک دولت خارجی استقراض کنیم یا نکنیم این یک مسئله اصولی بود و جناب آقای تقی‌زاده در وهله اول فرمودند صلاح نیست و در وهله دوم فرمودند ممکن است به شرط‌ها و شروط‌ها، به عقیده بنده ما مملکت را می‌توانم به شخص تشبیه کنیم اگر یک شخص یک خانه‌ای دارد و یک ملک خرابی دارد و این هم یک آدم مقتصد و صرفه‌جویی است که دقت کافی می‌کند، اگر این آدم پولی قرض کرد و زمین را آباد کرد به نظر آدم منطقی است که این پول را پس می‌دهد و دینش را ادا می‌کند و الا اگر یک آدم مفرط و متلف و اسراف‌کنی بود که مثلاً پول اتومبیل سواری نداشت و روزی ده مرتبه هم تاکسی می‌گرفت این مسلم است که اگر این شخص پولی قرض بکند علاوه بر این که ده را نمی‌تواند آباد کند خانه‌اش را هم گرو می‌گذارد، در این مملکت همه به عقیده بنده اگر دولت یک لایحه‌ای بیاورد و بگوید برای عمران کشور است و مقداری خرج لازم دارم و ما بایستی یک مبلغ هنگفتی قرض بکنیم اول کسی که برخیزد و مخالفت بکند من خواهم بود چرا؟ برای این که ما در این مملکت آن دستگاه نظارت در خرج را نداریم، اما اگر ما با دقت یک دستگاه نظارت در خرج به وجود بیاوریم و با کمال دقت یک شاهی، یک شاهی را موشکافی کنیم آن وقت اگر یک وزیری گفت آقا من می‌خواهم برای عمران یک مقداری خرج بکنیم ما نبایستی هیچ وحشتی داشته باشیم، بنده در ایران مسافرت‌های زیادی کرده‌ام آقایان هم لابد تشریف برده‌اند، شما فرض بفرمایید که اگر بخواهیم ما وضعیت ایران را که صد سال است به همین بدبختی و فقر و فلاکت است همین طور نگاه داریم البته همین کرد و خوری ‏را می‌توانیم پیش ببریم، ولی اگر بخواهیم این مملکت را تکان بدهیم و یک وضعیت آبرومندی در آن به وجود بیاوریم چاره‌ای جز این که یک پول زیادی به کار بیندازیم، نداریم من فکر می‌کنم که خوزستان یکی از ایالات مهم ایران است پنجاه فرسخ مربع فرض بفرمایید که آنجا وسعت دارد و یک دریایی هم مثل رود کارون از وسط آن عبور می‌کند (یک نفر از نمایندگان - خیلی بیشتر وسعت دارد) این اراضی را نمی‌شود با بیل شخم کرد و نمی‌شود با سطل آب داد ما باید بالاخره یک فکری بکنیم تراکتورهای وسیعی بیاوریم یعنی یک چیز مدرن امروزه و این عمل را با این یک شاهی صد دینار نمی‌شود انجام داد به عقیده بنده بایستی در درجه اول یک دستگاه منظمی برای نظارت در خرج به وجود بیاوریم یعنی من عقیده‌ام این است که آنچه در این مملکت از صندوق دولت خرج می‌شود باید یک دستگاه مطمئنی که دیوان محاسبات باشد و اعضای آن را به مجلس شورای ملی مطابق قانون معین کرده است در آن نظارت بکند ولی پول‌های کلی را نمی‌داند که چه جور خرج می‌شود (صحیح است) یکی از عوامل مهمی که باعث گرانی زندگی در این مملکت می‌شود و به نظر بنده حائز اهمیت است و من تقاضا می‌کنم به آن توجه بشود موضوع این مطلب است یعنی جلوگیری از حمل کالاهای ارزاقی در داخلی مملکت شما در هر کجای این مملکت می‌بینید هر روز بخشدار می‌گوید و تصمیم می‌گیرد که روغن فرضاً به آن نقطه حمل نشود، چند روز پیش بنده مشرف شده بودم به قم وقتی به کهریزک رسیدیم مأمورین آمدند و جلوی اتومبیل ما را گرفتند و چند نفر از آنها جمع شدند من پرسیدم قضیه چیست؟

گفتند که می‌خواهد اتومبیل‌ها را تفتیش بکنند. مدتی ما توی اتومبیل نشستیم قریب بیست نفر بودی مقداری هم چمدان داشتیم که بالای اتوبوس بود بعد آمدند گفتند که بفرمایید ما رفتیم آقایان اینک بازرسی نشد ولی آن استفاده‌ای که معناً مأمورین می‌خواستند بکنند کردند یعنی از هر اتومبیل بیش از پنج، شش هزار تومان گرفتند و آنها را روانه کردند، امروز وقتی که فرماندار یک جایی، استاندار یک جایی تصمیم می‌گیرد که از خروج کالایی جلوگیری بکند و کالای ارزاقی از یک نقطه‌ای به نقطه دیگر نرود یک عده از مأمورین دولتی در آنجا اقدام می‌کنند ولی به هیچ وجه جلوگیری حقیقی نشده است و بنابراین باعث می‌شود که زندگی گران بشود به عقیده بنده جناب آقای وزیر کشور بایستی توجه بفرمایند و این موضوع را رفع بفرمایند و ما هم بایستی یک قدم جدی‌تری در مجلس شورای ملی برداریم وضمن متمم بودجه یا در ضمن یکی از لوایح مالی یک تبصره‌ای بگذاریم که حمل کالاهای ارزاقی در داخله مملکت مطلقاً آزاد است و هیچ کس حق ممانعت ندارد (صحیح است) (دکتر امینی - اصلاً ممنوع کردنش برخلاف قانون است) آقای دکتر امینی امسال بنده رفتم به کرمانشاه و همدان در یک گاراژی رفتم گفتم آقا وسیله برای همدان دارید یک کسی آمد آنجا گفت می‌خواهم پنج خروار سیب‌زمینی به تهران بفرستم. ، گفت فرماندار قدغن کرده است (دکتر امینی - بیخود کرده است) این مسائل آقا تأثیر کلی در هزینه زندگی دارد عرض کنم هر چند که بنده راجع به صرفه‌جویی صحبت کردم ولی بعضی خرج‌ها هست در مملکت که همان طور که نان برای خانه واجب است بعضی خرج‌ها هم برای مملکت واجب است و آن احیای نیروی دریایی است در زمان شاه فقید این نیروی دریایی وجود داشت که بسیاری برای مملکت مفید بود یک عده از جوانان را فرستاده بودند در ایتالیا و سایر

نقاط درس خواندند و آمدند ولی یکی از آن ضایعاتی که در زمان متفقین به ما وارد شد همین موضوع است و بنده حالا از جناب آقای وزیر جنگ تقاضا می‌کنم که این موضوع را در نظر داشته باشند که تمام سواحل جنوبی ما با دریای آزاد وصل است، امروز هم یک دولت جدیدی همسایه ما است و آن دولت هندوستان و دولت پاکستان است که به وجود آمده و ما برای حفظ سواحل خودمان برای سلطه در جزایر جنوب خودمان مثل جزایر بحرین و جزیه قشم و سایر جزایر (صحیح است) باید حتماً نیروی دریایی داشته باشیم (صحیح است) و افسرهای لایق تربیت شده‌ای هم ما الان موجود داریم بنابراین تمنا می‌کنم به هر نحو هست این را در بودجه تأمین بفرمایند یکی از آقایان نمایندگان محترم‏ راجع به ایجاد امنیت قضایی به بنده یادداشت نوشته‌اند که واقعاً یکی از اشخاصی که راجع به تفسیر اصل ۸۲ متمم قانون اساسی در اینجا صحبت کرد و اصرار و پافشاری نمود خود بنده بوده‌ام ولی بنده فقط راجع به پایین آوردن هزینه زندگی عرایضی داشتم که عرض کردم و حالا هم اجازه می‌خواهم از وقت استفاده بکنم و راجع به حوزه انتخابیه خودم مطالبی را به عرض برسانم (نمایندگان - بفرمایید آقا) حوزه انتخابیه بنده کردستان شاید یکی از زیباترین نقاط کشور ایران باشد ولی بدبختانه چون راه ندارد قسمت مهم اهالی این مملکت آنجا را ندیده‌اند اصلاً نمی‌دانند که آنجا کجاست من دو مرتبه در اینجا تقاضا کردم که وزارت راه حالا هم که وزیر راه در راه است و اینجا نیستند که عرایض بنده را گوش بکنند ولی بنده از یکی از آقایان تمنا می‌کنم که یادداشت بفرمایند عرایض بنده را. بنده تقاضا کردم که یک شاهراهی که آذربایجان را به کردستان و خوزستان و دریای آزاد وصل بکند ساخته بشود که محصول خشکبار آذربایجان را بتوانند به دریای آزاد برسانند و کمک مهمی به وضع اقتصادی این استان عزیز ما که آذربایجان است بکنند و در عین حال که این کار عمل می‌شود کردستان نیز مورد استفاده قرار بگیرد و این راه باز بشود و ایجاد این راه بشود که از کردستان برود به میاندوآب، در وزارت راه کمیسیون‌های متعددی تشکیل داده‌اند و بنده هم رفتم آنجا، نشستیم و صحبت کردیم هفت میلیون تومان برآورد این راه شد و مدت سه سال هم برآورد شد که این راه ساخته بشود، من از نمایندگان محترم آذربایجان که در کمیسیون بودجه هم تشریف دارند تقاضا می‌کنم کمک بفرمایند که این در بودجه منظور شود و این راه مابین کرمانشاه و میاندوآب ساخته بشود، چند روز قبل یک مسافری از کردستان به منزل بنده آمده بود بنده از او از کردستان جویا شدم که مسئله طاعون که شیوع داشت چطور شد، گفت به حمدالله آن قضیه که برطرف شد ولی من خواهش می‌کنم یک بلای دیگری که برای ما پیش آمده و نازل شده توجه بکند من پرسیدم چیست؟ استدعا می‌کنم آقای وزیر کشور توجه بفرمایند، از روزی که گفتند در کردستان طاعون است چند پست ژاندارم گذاشتند آنجا که مردم از کردستان عبور نکنند و ممانعت بکنند از این که اشخاص تردد نکنند به کردستان و نیایند به کرمانشاه که مبادا این مرض مسری سرایت پیدا بکند از آن روز تا حالا هر رعیتی که از آنجا رد می‌شود از خودش از خرش از قاطرش پول می‌گیرند و می‌گویند که تو طاعون‌زده هستی من از آقای وزیر کشور خواهش می‌کنم که توجه بفرمایند نه فقط این پول‌ها را نگیرند بلکه آنچه پولی که از بابت طاعون‌زدگی از مردم بیچاره گرفته‌اند آنها را به آنها پس بدهند (صحیح است) خیلی بنده متشکر می‌شوم و آخرین عرض بنده آن هم از جناب آقای نخست وزیر است راجع به انتخابات مهاباد ما راجع به انتخابات مهاباد یک خواهشی فقط بیشتر نداریم و آن این است که یک اشخاصی در آنجا به نام دولت مرکزی می‌خواهند اعمال قدرت بکنند و یک اشخاصی را کاندید کرده‌اند (یک نفر از نمایندگان - این کار غلط است) این شایسته نیست من عقیده‌ام این است که جناب آقای نخست وزیر دستور بفرمایند که هیچ کس حق اعمال قدرت از طرف دولت ندارد و انتخابات آنجا کاملاً آزاد است هر کس را که از اهالی میل دارند انتخاب بکنند، مخصوصاً جناب آقای آصف نماینده کردستان دو مرتبه در پشت این تریبون تشریف آوردند و تذکر دادند و در انتخابات آنجا مردم دکاکین را بستند و بالاخره انجمن نظار هم خودشان استعفا دادند این است که برای این که انتخابات آنجا وقفه در آن حاصل نشود خواهش می‌کنم اولاً دستور بفرمایید انتخابات آنجا شروع بشود و ثانیاً آزادانه بدون مداخله مأمورین دولت باشد که ما بتوانیم انشاءالله شاید یک نماینده محلی خوبی پهلوی خودمان داشته باشیم این بود آخرین عرض بنده.

باتمانقلیچ - آقای سرلشکر آق‌اولی حتماً همین طور خواهند کرد.

رئیس - آقای دکتر ملکی.

دکتر ملکی - من عضو فراکسیون اتحاد ملی هستم و فراکسیون اتحاد ملی به کابینه جناب آقای حکیمی رأی تمایل داده است مایه بسی خوشوقتی و امید و آرزوست که یک مرد میهن‌پرست و بی‌غرض و اصلاح‌طلبی مثل جناب آقای حکیم‌الملک در رأس هیئت دولت قرار دارد (صحیح است) ما به جناب آقای حکیمی معتقد هستیم و به کابینه ایشان رأی اعتماد خواهیم داد و از خداوند متعال درخواست می‌نماییم که ما را موفق گرداند که اغراض خصوصی را فراموش نموده و در این موقع سخت و بحرانی جهان متحداً به بهبود اوضاع و نجات میهن عزیز قیام و اقدام نماییم.

آقایان محترم ۴۲ سال از مشروطیت ایران می‌گذرد در این مدت دولت‌های متعددی به روی کار آمده و رفته‌اند. در برنامه‌های مشعشع این دولت‌ها همه جا صحبت از اصلاحات امور کشور بوده است ولی عملاً کاری برای ملت ایران انجام داده نشده است و امروز ملت ایران در یک وضعیت بسیار اسفناک و دردناکی زندگانی می‌نمایند همه بیکار دست به روی دست گذاشته منتظر رسیدن کمک از غیب می‌باشند به عقیده من اولین قدمی که برای اصلاحات کشور باید برداشته شود اصلاح امور اقتصادی کشور است (صحیح است) یعنی باید به کارهای تولیدی کشور همت گماشت و حاصل و دسترنج عمومی مردم ایران را ترقی داد و زیاد کار کرد و زیاد حاصل برداشت تا این که احتیاجات عمومی کشور مرتفع گردد به طوری که آقایان می‌دانند ثروت هر کشوری عبارت است اول از منابع خدادادی و طبیعی مانند معادن استعداد کشاورزی جنگل‌ها و غیره دوم ثروت احداثی نسل‌های گذشته مانند شهرها، کارخانه‌ها، ساختمان‌ها، سازمان‌های عمومی و غیره سوم قوه کار ملی یعنی توانایی کار کردن ملت تا قوه کار نباشد از دو عامل نامبرده در فوق نمی‌توان استفاده نمود یعنی موقعی که عامل کار با منابع طبیعی توأم شود نتیجه اقتصادی به دست خواهد آمد امروز اکثریت ملت ایران یا بیکار و یا مشغول کارهای غیرتولیدی و طفیلی می‌باشد در دنیا ممالکی هستند که دارای طبیعی نمی‌باشند البته آنها احتیاج به کمک دیگران دارند ولی مملکت ایران به حمدالله مملکتی است ثروتمند در اینجا لازم است با عدد و رقم از کارهای تولیدی که در کشور ما مطالعه و پیش‌بینی شده چندین مثال کوچک ذکر نمایم آقایان، امروز در کشور ما سالیانه پنج میلیارد ریال آفات نباتی داریم که اگر اقدام به مبارزه نماییم این مبلغ که تقریباً دو ثلث بودجه کشور است عاید کشور خواهد گردید (صحیح است) و سالیانه یک میلیون و پانصد هزار عدد گوسفند و دویست هزار گاو در نتیجه نداشتن وسایل مبارزه با آفات حیوانی تلف می‌شوند و این خود بالغ بر یک میلیارد و دویست میلیون ریال می‌شود مطابق تشخیص متخصصین کشاورزی (هیئت برنامه) حالیه داخل جنگل‌های ایران سیصد و پانزده میلیون متر مکعب چوب به واسطه نداشتن وسایل و راه مشغول پوسیدن است (صحیح است) و اگر هر متر مکعب را به قیمت خیلی ارزان یعنی ۲۰ تومان حساب کنیم مبلغی معادل تقریباً هفتاد میلیارد ریال به دست خواهد آمد یعنی ده سال بودجه کل کشور محصول سالیانه ماهی خلیج فارس اگر اقدام شود سالیانه برابر خواهد بود با دویست میلیون تن ماهی یعنی معادل چهار میلیون گوسفند (صحیح است) حالا با داشتن آب و هوای مختلف و محصولات مختلف می‌توانیم از توتونکاری و پنبه‌کاری، مرکبات، چغندرکاری، نیشکرکاری، زیتون‌کاری، خرما، چای‌کاری، کرم ابریشم، نباتات گرمسیری ثروت بزرگی برای کشور ایجاد نماییم و اما در امور صنعتی در برنامه ۷ ساله پیش‌بینی شده است که در مدت هفت سال محصولی برابر صد و هشتاد میلیون متر قماش، یک میلیون متر حریر سه میلیون متر پارچه پشمی، و پنج میلیون متر گونی، دویست هزار بقچه نخ. هشتاد و پنج هزار ذغال‌سنگ و بهره‌برداری از معادن گوگرد و مس و نفت و غیره داشته باشیم نمی‌خواهم آقایان را با عدد و رقم خسته نمایم ولی به طوری که می‌بینیم اگر کار بکنیم همه چیز داریم و اگر کار نکنیم هیچ چیز نداریم، اگر کار باشد و بهره از کار برداشته شود آن وقت دیگر مردم به ادارات هجوم نخواهند آورد بلکه خود درصدد ایجاد کارهای تولیدی خواهند بود باید به ابتکار ارزش بزرگی قائل شوند و مبتکرین را تشویق نمایند و بانک‌ها سرمایه با تنزیل خیلی جزیی در اختیار آنها بگذارند تنزیل‌هایی را که بانک‌های دولتی ما می‌گیرند هر چند که جدیداً مختصر تنزیلی داده شده است ولی باز خیلی زیاد است اصلاح وضعیت اقتصادی

از همین جا شروع می‌شود باید هر کسی که بخواهد ابتکاری از خود به خرج دهد یا به کار تولیدی آغاز نماید امکان قرضه با تنزیل کم را داشته باشد و به علاوه سازمان ادارات و تشکیلات دولتی یکی از موانع بزرگ کارهای تولیدی کشور گردیده است به هر کاری که یک نفر می‌خواهد دست ببرد با هزاران مشکلات غیرقانونی دولتی و طمع‌های شخصی و حسادت‌های اداری روبرو خواهد گردید و تا بخواهد در حل این مسائل بکوشد قوه خود را از دست داده است و دیگر اصلاً مایل و حتی توانا به کار کردن نیست وای که گرفتار چرخ‌های دادگستری نیز بشود آن وقت دیگر باید همه کارهای خود را ول‏ کند و تمام عمر سر یک مرافعه و یا ادعای کوچکی پی این وکیل و آن وکیل این محکمه و آن محکمه بدود و عاقبت هم نتیجه‌ای نگیرد می‌گویند وقت طلا است بلی طلا است به شرط این که در کارهای مفید تولیدی مصرف شود یک عده از جوانان کشور در زمان شاه فقید به اروپا و آمریکا رفتند تحصیل کردند، معلومات و تمدن غربی را به ایران آوردند و یک عده دیگر موفق به کسب علوم جدیده در ایران گردیدند ولی هیچ گونه وسیله‌ای در اختیار آنها گذاشته نشد و از آنها هیچ استفاده‌ای نشده و نمی‌شود (صحیح است) بیشتر آنها بیکار و یا در کارهی غیرمؤثر قرار گرفته‌اند البته تقصیر بزرگ به گردن همین جوانان تحصیلکرده و روشنفکر کشور است چون آنها طبقه فهمیده کشور هستند مسئول خرابی کشور می‌باشند آنها چشمی بینا و عقل و فکری توانا دارند باید از میدان مبارزه به در نروند و باید آن قدر مبارزه نمایند تا حق بر باطل و مزدا بر اهریمن غالب آید ناامیدی معنی ندارد ناامیدی یعنی مرگ تا دنیا هست ایران هست و تا بشر هست ایرانی هست زندگانی همان امید و آرزو می‌باشد باید امیدوار بود و کار کرد البته دولت باید نسبت به این طبقه از ملت ایران توجه مخصوصی مبذول دارد و از وجود آنها استفاده نماید اساساً تشکیلات مملکت و سازمان اداره کشور را طوری جور کرده‌اند که همه اهل مملکت صبح تا شام می‌دوند ولی کار نمی‌کنند کار آن است که حاصل و ثمری از آن برده شود کاری که ثمر و بهره‌ای ندارد آن را بازی می‌گویند اگر مقدار کاری را که یک نفر در تمام مدت عمر در کشور ما انجام می‌دهد حساب نمایند خیلی ناچیز خواهد بود وضعیت بد زندگانی بیشتر در نتیجه همین مؤسسات و ادارات و سازمان‌های پیچ در پیچ دولتی است (صحیح است) کسانی که پنجاه سال پیش دهات ایران را دیده‌اند می‌گویند که در آن زمان یک دهقان از حیث خوراک، لباس، منزل و بهداشت هزار مرتبه بهتر از امروز زندگانی می‌نموده است در این چند سال گذشته از یک طرف مأمورین دزد و خائن و سازمان‌های دزدی ملت بیچاره را مستقیم و غیرمستقیم چاپیده و بیچاره و بینوا نموده‌اند و از طرف دیگر موانع بی‌شماری در سر راه کارهای تولیدی ایجاد نموده و زمین‌های حاصلخیز ایران را تبدیل به صحراهای بی‌آب و علف کرده‌اند من تمام نواحی ایران را دیده‌ام موقعی که وظیفه مقدس سربازی را انجام دادم و بهداری دانشگاه جنگ با من بود با افسران ارتش به تمام نقاط ایران رفته‌ام بدبختی‌هایی را که با چشم خود دیده‌ام اگر بنویسم کتابی بزرگ و دردناک خواهد گردید در بعضی از نقاط ایران مردم در سال سه، چهار ماه گرسنگی می‌کشند و علف می‌خورند در سوشف که یک قصبه‌ای است وقتی وارد شدیم تمام اهل قصبه گرفتار حصبه و در بستر مرگ خفته بودند منزل نداشتند مأوی نداشتند غذا نداشتند و دوا و پزشک هم نداشتند اهالی بعضی از جزایر خلیج فارس مانند جزیره لارک همه کور هستند فقط دو سه نفر چشم دارند در آنجا بود که وقتی برای ماهیگیری می‌رفتند یک چشم‌دار و چند کور در قایق می‌نشست همه جا از مأمورین دولت و از رفتار غیرقانونی و توقعات مالی آنها شکایت می‌نمودند در خراسان بین مشهد غلدان و داش برون آبادی‌های زیادی بود برعکس جاهای دیگر همه آباد و دهقانان این ناحیه ثروتمند لباس خوب، خانه خوب میز و صندلی سماور ورشو فرش و قالی و همه چیز داشتند و به افتخار افسران ایرانی در هر دهی یک گاو و چندین گوسفند قربانی نمودند پس از تعجب زیاد تحقیق شد معلوم گردید که هنوز پای امنیه آن زمان و ژاندارمری امروز به آنجا نرسیده است و مأمورین دولتی چندان رخنه‌ای در آنجا نکرده‌اند آقایان سابقاً بیشتر نقاط ایران این طور آباد و فراوانی بوده است این قصرهایی که در تهران از زمین روییده است قیمت همان گاو و گوسفند و خانه و مسکن رعیت و کشاورز است که به اقسام مختلف خلاف قانونی از دست آنها گرفته شده است و در تهران تبدیل به کاخ‌های شخصی گردیده است این ادارات عریض و طویل با این مأمورین رتبه‌های نه و ده غیر از این که بار جامعه‌ای که خود نیز عضو آن هستند باشند فایده دیگری ندارند آقایان‏، مالیات مستقیم که در بودجه ذکر شده است پنحاه میلیون تومان است و هفتصد و پنجاه میلیون تومان دیگر مالیات غیرمستقیم از طبقه ملت فقیر و بدبخت و فلک‌زده و گرسنه و لخت ایران گرفته می‌شود کدام مأمور شرافتمندی حاضر است که کار نکند و مجاناً از مالیه مملکت که از لقمه نان دهقان و از لباس کودکان لخت و عور گرفته می‌شود حقوق بگیرد مخصوصاً یک عده از مأمورینی که ثروتمند هستند و احتیاج به حقوق دولتی ندارند و به علاوه بنا بر قرار دولتیان کثرت اعضا سبب انجام نشدن کارهای ادارات نیز گردیده است من پیشنهاد می‌نمایم اولاً کمیسیونی مرکب از چند نفر اشخاص صالح کشور تشکیل شود اعضای ادارات را بدون استثنا که ثروت آنها از یک میلیون ریال تجاوز نماید از کار دولتی برکنار نمایند تا به کارهای آزاد کشاورزی و صنعتی و غیره بپردازند و سایر مأمورین دولتی که باقی می‌مانند اول کادر اعضای لازم هر وزارتخانه تعیین شود و از بین باقیمانده اعضای این کادر را انتخاب و بقیه را به کارهای تولیدی بگمارند و یا آزاد بکنند و منتها حقوق آنها را هر ماهه بپردازند این کار اقلاً یک منفعت دارد و آن این است که این مأمورین زیادی فقط از حقوق استفاده خواهند کرد از اتومبیل‌های دولتی، پیشخدمت‌های وزارتخانه‌ها، کرایه خانه‌ها برای ادارات، سوخت زمستان، نوشت افزار، تلفن و برق و غیره صرفه‌جویی بزرگی برای دولت خواهد گردید و تا وقتی که این آقایان کار پیدا نکرده‌اند حقوق و مقرری خود را بگیرند راه دیگر مبارزه با دزدی و رشوه‌خواری و مجازات دزدان و خائنین اجتماعی است ملت ایران از دیرزمانی منتظر چنین روزی است و از دولت جناب آقای حکیمی تقاضای اقدام به این کار را دارد و لازم است که در برنامه دولت مخصوصاً به این کار موضوع صریحاً اشاره شود و اقدام فوری و جدی بنماید آقایان اگر از دزدی جلوگیری شود و دزدان اجتماعی را در هر درجه و مقامی که هستند به مجازات برسانند اولاً کارها اصلاح و ثانیاً دیگر مردم برای به دست آوردن مشاغل دولتی به ادارات هجوم نخواهند کرد چون وقتی که راه استفاده و دزدی بسته شد حقوق ناچیز ادارات طمع این گونه اشخاص را راضی نگاه نخواهد داشت همان طوری که در اول عرض شد راه علاج قطعی ایجاد کارهای تولیدی و فراهم آوردن کار آزاد است و کمک کردن به مردم است که بتوانند کار آزاد تولیدی شروع نمایند آقایان ما که تنها در دنیا زندگانی نمی‌کنیم و سایر ملل جهان نیز زندگانی دارند و نظم و ترتیب و تقسیم کار است که آنها را به جلو برده است و نداشتن برنامه کار عاقلانه است که ما را به نیستی سوق می‌دهد یک ملتی در ایران زندگانی می‌نماید که کشاورزی آن به طرز زمان هخامنشی است همان کشاورز اما ضعیف‌تر و لاغرتر و بیمارتر، همان گاو اما نحیف‌تر و همان طرز کشاورزی در بناب که یکی از بخش‌های حاصلخیز شهرستان مراغه است طرز آبیاری به اسلوب زمان فراعنه مصر با سطل و دست انجام می‌پذیرد در کرمان آدم به گاوآهن می‌بندند این یک عکسی است که از کرمان برداشته شده است و برای من فرستاده شده است و وزارت کشاورزی با بودجه ۲۱ میلیونی خود کوچک‌ترین اثری در زندگانی کشاورزی این مملکت ندارد یک میلیون و نیم در سال برای محل وزارت کشاورزی در خیابان فردوسی کرایه پرداخت می‌شود، دویست اطاق و چندین هزار کارمند پشت میزها نشسته‌اند نمی‌دانم در خیابان فردوسی به چه قسم زراعتی مشغول هستند (احسنت) اما به دهات و مراکز کشاورزی که بروید اثری از وزارت و تأسیسات کشاورزی نیست در همه جای دنیا تأسیسات پست و تلگراف یکی از ممر عایدات دولتی محسوب می‌شود ولی در مملکت ما وزارت پست و تلگراف هیجده میلیون تومان خرج می‌کند و یازده میلیون عایدات دارد آن هم طرز کارش می‌باشد در مراغه تلگرافی برای تهران داده بودم از رئیس تلگراف پرسیدم مخابره شده است گفت برای این که زودتر برسد با پست فرستادم این هم طرز کار اداره پست و تلگراف است در ممالک دیگر پستخانه مرکزیت بزرگی دارد حوایج بزرگ مردم را انجام می‌دهد مثل یک بانک مطمئن و سریع‌العمل است و غیر از رسانیدن مراسلات و تلگرافات حوایج دیگر مردم را مرتفع می‌سازد اصلاً مردم به هم کار ندارند کرایه‌خانه پول تلفن پول برق. بهای آب و کلیه پرداخت‌های خود را به وسیله پستخانه می‌فرستند و پستخانه مانند یک بانک‏ بزرگی عمل می‌نماید و از این راه از وقت مردم که در آنجا طلاست صرفه‌جویی بزرگی شده و به اقتصادیات کشور کمک می‌نماید و اما بهداشت عمومی بنا به گفته وزیر بهداری کابینه گذشته وجود یا عدم وزارت بهداری در بهداشت

عمومی کشور هیچ گونه اثر نخواهد داشت یعنی وزارتخانه بی‌فایده‌ای است وزارت بهداری چند مریضخانه بی‌دوا و پزشک و غذا را اداره می‌کند یک مقدار دواهای قلابی تحویل بیمارها می‌نماید آقایان تکلیف اولیه وزارت بهداری جلوگیری از بروز بیماری است (صحیح است) باید وزارت بهداری مالاریا را از بین ببرد باید از ظهور حصبه جلوگیری نماید باید با تراخم که عاقبت منجر به کور شدن چشم‌های همه ایرانیان خواهد گردید مبارزه شدیدی آغاز نماید و الا مردم بیمار می‌شوند و در بیمارستان ناقص بستری شده بمیرند این چه بهداشتی خواهد بود در شهرستان مراغه مردم صدی صد مبتلا به مالاریا هستند صدی شصت مبتلا به تراخم صدی هفتاد مبتلا به امراض مقاربتی صدی پنجا مبتلا به کرم امعاء دیگر آدم سالمی باقی نمی‌ماند این وضعیت یک شهر نسبتاً آباد ایران است وای به جاهای دیگر من در بیمارستان‌های آلمان مدت‌ها کار کردم وقتی یک نفر آلمانی از نواحی مالاریاخیز مشرق زمین مراجعه می‌کرد و مالاریا داشت می‌گفت که عمر من تمام شده است و بقیه عمر گذران است نه زندگانی و ما همه دچار این بیماری هستیم و تاکنون هیچ نقشه صحیح و عملی برای از بین بردن این بیماری خانمان‌سوز تهیه نگردیده است و قوای بدنی و روحی و قوه کار ملت را که سرمایه حیات آن است از بین برده و می‌برد (صحیح است) تراخم بیماری است که اگر کسی گرفتار آن باشد به بعضی از ممالک مثلاً آمریکا راه نمی‌دهند و در مملکت ما بیماری عادی می‌باشد تاکنون اقدام مؤثری برای از بین بردن آنها نشده است بودجه وزارت بهداری ۲۸ صدم بودجه کل کشور را تشکیل می‌دهد و وزارت بهداری این ۲۰ میلیون را به حقوق کارمندان و اداره چند بیمارستان ناقص صرف می‌نماید، آقایان با همین بیست میلیون تومان در هر سال می‌توان قسمتی از بیماری‌های نامبرده را از بین برد و ملت ایران را از آن رهایی بخشید این یک کار تولیدی خواهد بود چون با از بین رفتن مالاریا، تراخم و سایر بیماری‌ها قوه کار یعنی ثروت عمومی زیادتر خواهد گردید (صحیح است) من نقشه‌ای برای بهداشت کشور دارم که به موقع تقدیم خواهم نمود. در درجه اول احتیاجات اولیه اهالی این کشور باید تأمین گردد اول غذا لازم است دوم لباس لازم است سوم خانه لازم است و چهارم بهداشت و پنجم فرهنگ تا غذا نباشد لباس نباشد لحاف و محافظت از سرما نباشد پزشک و دارو چه فایده‌ای دارد در مراغه وقتی بیمار گفته می‌شود هفت روز گوشت نخور جواب می‌دهد هفت سال است که گوشت نخورده‌ام آقایان، همه ملت ایران (سوزالیمانه) یعنی گرسنه نسبی هستند، ماها اینجا که نشسته‌ایم اگر از نقطه‌نظر پزشکی معاینه شویم صدی پنجاه مبتلا به گرسنگی نسبی و فقدان ویتامین می‌باشیم به استثنای ده هزار نفر بالا به قول جناب آقای تقی‌زاده بقیه افراد ایران لباس صحیح ندارند لخت و عور و پای برهنه زندگانی می‌نمایند (صحیح است) خانه جز یک لانه گلی چیز دیگری نیست آن وقت یک طبیب با چند عدد قرص گنه گنه قلابی در یک ناحیه مالاریایی چه فایده‌ای را خواهد داشت موضوع دیگری که باید در برنامه دولت ذکرشود اجرای شدید قانون و تصویب‌نامه منع کشت و استعمال تریاک است (صحیح است) آقایان مطلعند که تصویب‌نامه‌ای در تاریخ ۲۳ تیر ۲۵ برای منع کشت و استعمال تریاک به تصویب رسید و به طور جدی از کشت خشخاش جلوگیری به عمل آمد ولی ناگهان نمی‌دانم چه پیش‌آمدی رخ داد که در تاریخ ۲۹/۲/۳۲۶ تصویب‌نامه زیر به تصویب رسید: تصویبنامه هیئت وزیران راجع به خرید تریاک‏

۱. برای جلوگیری از مصرف قاچاق تریاک‌هایی که برخلاف تصمیم دولت در بعضی از نقاط کشور در سال ۱۳۲۵ کاشته شده به وزارت دارایی اجازه داده می‌شود که محصول شیره آن را جمع‌آوری نموده و منحصراً برای صدور از کشور به فروش رسانند.

۲ - وزارت دارایی مجاز است حق‌الزحمه جمع آوری تریاک را به قرار سه کیلو به مأخذ کیل ۲۸ سیر مبلغ ۱۵۰۰ ریال بپردازد. خرید قاچاق از طرف دولت. عجب منطقی، تشویق قاچاقچیان، ناامیدی و پشیمانی اشخاصی که تصمیم دولت را عملی نموده‌اند. شایسته بود نقاطی که کشت خشخاش برخلاف تصمیم دولت شده بود یادداشت می‌شد تا مسئولین امر شناخته شوند. آیا می‌خواهید بدانید که تریاک با ملت ما چه می‌کند؟ سالیانه صد هزار نفر در اثر اعتیاد به تریاک تلف می‌شوند سالیانه پنج هزار نفر کودک بی‌سرپرست می‌مانند، سالیانه ۵۰ هزار نفر با تریاک خودکشی می‌نمایند، یک میلیون و نیم از طبقه فعال کشور معتاد به تریاک می‌باشند، شبانه‌روز دو میلیون گرم تریاک دود می‌شود شبانه‌روز پانصد هزار ساعت وقت جامعه تلف می‌گردد شبانه‌روز ده میلیون ریال اقلاً هدر می‌رود یعنی تقریباً نصف بودجه کشور، با این وقت و این سرمایه چه کار می‌توان کرد؟ کرمان - سیستان - بلوچستان و بنادر در اثر تریاک به ویرانه مبدل و سکنه آنجا چه از حیث کمیت و چه از حیث کیفیت رو به زوال است. خراسان مرکز تمدن گذشته خاورمیانه رو به انهدام است مردم مازندران و گرگان با داشتن منابع سرشار طبیعی در فقر و بیچارگی به سر می‌برند. این درد خانمانسوز به آذربایجان سرایت نموده است، لازم است هر چه زودتر قانون منع کشت و استعمال تریاک را شدیداً اجرا نمود تقاضای ما از جناب آقای حکیمی این است که در برنامه دولت اجرای جدی این قانون را تعهد نمایند. در اینجا لازم است تذکر داده شود که طبقه روشنفکر کشور با پیشنهادهایی راجع به اکتفا و پایین آوردن سطح زندگانی طبقه بالا موافق نیست باید سطح زندگانی طبقه پایین را بالا برد در اینجا گفته شد اینجا یک کار مشکلی است. آقایان، وقتی باید صحبت از سطح زندگانی یک ملتی نمود که یک زندگانی موجود باشد یعنی خانه باشد ولی مدرن نباشد لوله‌کشی و برق نداشته باشد، لباس باشد، از پارچه انگلیسی نباشد. غذایی باشد نان و پنیر کفش باشد از چرم ساده دوخته شده باشد بهداشت باشد مدرن نباشد فرهنگ باشد ولی خواندن و نوشتن بیاموزد آن وقت می‌توان از سطح زندگانی معینی صحبت کرد. ولی موقعی که طبقه مردم کشور به قول جناب آقای تقی‌زاده فاقد هر گونه وسایل زندگانی و در بعضی جاها اصلاً مثل زمان آدم و حوا لخت و عور زندگانی بنمایند دیگر نمی‌تواند از سطح زندگانی صحبت نمود آقایان در جزایر و سواحل خلیج فارس هم‌میهنان ما لخت و عریان بدون خانه و مسکن در میانه حصیرهایی که از نی ترتیب داده‌اند زندگانی می‌کنند و غذای آنها فقط و فقط ماهی است و از سایر وسایل زندگانی محروم هستند در اینجا دیگر نمی‌توان از یک سطح معین زندگانی صحبت کرد اینجا چاره‌ای جز بالا بردن سطح زندگی نیست بیشتر ایرانیان جنوب ایران در یک چنین وضعیت اسفناک و دردناکی زندگانی می‌نمایند حقیقت را باید دید و به عقیده من بر هر نماینده مجلس لازم است که میهن خویش را از نزدیک دیده باشد تا وقتی که صحبت از زندگانی عمومی کشور می‌شود بتواند قضاوت صحیح بنماید. جزیره هرمز را مثال می‌آورم موقعی که به جزیره وارد شدیم یک ناوی ایرانی برای خدمت به میهن یک عده از کودکان جزیره را خواندن و نوشتن آموخته بود و برای تشریفات ورود افسران به آن جزیره آنها را مهیای پذیرایی کرده بود، از دور سرود شاهنشاهی به گوش ما رسید چون نزدیک شدیم قریب به بیست نفر دختر و پسر همه لخت فقط یک دسته نی به جای لنگ به کمر بسته بودند همه لاغر مانند اسکلت، چشم‌ها فرو رفته پر از چرک تراخم اینها ساکنین آن جزیره ایران می‌باشند شاهد این حکایت سرلشکر رزم‌آرا رئیس ستاد کنونی است که از مشاهده این منظره هولناک همه همراهان به حال زار ملت ایران گریستند.

آقایان نمایندگان ملت، سطح زندگانی اکثریت ملت ایران این است جز بالا بردن سطح زندگانی چاره‌ای نداریم البته اشتباه نشود هزینه زندگانی را که در نتیجه عدم لیاقت متصدیان امور کشور خیلی بالا رفته است باید پایین آورد ولی سطح زندگانی را باید بالا برد. آقای اردلان می‌گویند می‌خواهند برای اجرای برنامه هفت ساله دویست و پنجاه میلیون دلار از آمریکا قرض نمایند آقایان دویست و پنجاه میلیون دلار می‌شود هشتصد میلیون تومان یعنی یک سال بودجه کشور، در مملکت ما ثروت عمومی فقط پول نیست پول و سرمایه در دنیای امروز در درجه دوم قرار دارد نقشه‌های اقتصادی لازم است، باید از ملل دیگر یاد بگیریم، بزرگ‌ترین سرمایه قوه کار و استعداد طبیعی است که ما از هیچ کدام استفاده نمی‌نماییم اگر در بودجه کشور صرفه‌جویی شود و مخارج زاید حذف گردد و مأمورین زیادی را از پشت میز برداریم و با مازاد عایدات دولت به کارهای تولیدی بگماریم و و ملت بیکار ایران را به کارهای مفید تولیدی واداریم ثروتی ایجاد خواهد گردید که تمام اهالی کشور در رفاه و آسایش زندگانی نموده و دارای همه گونه وسایل مدرن زندگانی خواهند گردید (صحیح است) ما دولتی می‌خواهیم که به زندگانی امروزه دنیا آشنا باشد و بی‌غرض بوده و سعادت کشور را در نظر بگیرد آقایان، آلمان هشت سال پیش از جنگ یک مملکت ورشکسته بود که هشت میلیون بیکار داشت که از صندوق دولت زندگانی می‌نمودند با یک نقشیه صحیح اقتصادی وضعیت آلمان طوری شد که در مدت ۶ سال با کار و فعالیت وسایلی فراهم ساخت که شش سال با دنیا توانست جنگ کند. دولت‌های ما حق ندارند سیاست خارجی را یگانه مسئولیت خود قرار دهند چون سیاست خارجی موقعی پیشرفت خواهد کرد که زندگانی

مردم سر و صورتی داشته باشد و ملتی با فرهنگ و بهداشت و با روح و بدنی سالم پشتیبان سیاست دولت بوده باشند در جهان ملل از دو دسته تشکیل شده‌اند یک دسته دارای سیاست مثبت هستند و دسته دیگر صاحب سیاست منفی، سیاست مثبت یعنی تحت تأثیر آوردن سایر ملل جهان به نحوی از انحای برای به دست آوردند منافع و مزایای ملی و مداخله در امور جهان و حفظ و حراست آن این سیاست فقط از آن دول بزرگ جهان است سیاست منفی یعنی نگاهداشتن خود. محافظت منافع ملی خود از دست ندادن آزادی و حقوق ملی دفاع خود در مقابل تهاجم و تجاوز مللی که سیاست مثبت دارند یعنی یک سیاست کاملاً ملی، این نوع سیاست مختص ملل کوچک جهان می‌باشد که کشور ما نیز یکی از آن ملل است و اما تکلیف بین‌المللی یک چنین مملکتی خیلی آسان و سیاست آن در دو جهت جریان پیدا می‌نماید

۱ - اتکا به مجامع عمومی ملل جهان

۲ - ایجاد قدرت داخلی همه می‌دانیم که اعتبار عضو هر جامعه و دسته‌ای منوط و مربوط به قدرت و توانایی فهم و لیاقت ادب یعنی یک مجمع بین‌المللی نیز از این قانون مستثنی نبوده و اعتبار اضافی آن منوط به تمدن تاریخ قوی ملی نژادی قدرت نظامی و فرهنگی آن ملت است پس ملل کوچک یعنی ملل صاحبان سیاست منفی هر چه عالم‌تر متمدن‌تر لایق‌تر و مقتدرتر باشند اعتبار بیشتری در مجامع بین‌المللی جهان و دیگری ایجاد قدرت داخلی در نتیجه اصلاحات عمومی کشور منوط و مربوط به یکدیگر می‌باشند یعنی هر چه قدرت داخلی از هر حیث بزرگ‌تر و کامل‌تر باشد همان قدر استفاده از سازمان‌های بین‌المللی برای حفظ و حراست سیاست ملی بزرگ‌تر خواهد گردید ملل کوچک جهان مانند سویس بدین قدرت اجتماعی پی برده‌اند و از این روست که توانسته‌اند سیاست ملی خویش را در نتیجه اصلاحات داخلی حفظ نمایند متأسفانه در کشور ما هنوز به این مسئله هم آن طوری که باید توجه نگردیده و تمام هم و فکر و اقدامات دولت‌های وقت صرف مسائل سیاسی خارجی گردیده و برای نگاهداری حکومت چند روزه خود ملت و مملکت را مرعوب سیاست خارجی می‌سازند در صورتی که امروز ما را قوت دفاعی نظامی خویش در مقابل همسایگان قوی و نیرومند نیست و فقدان جمعیت و نداشتن وسایل همیشه قدرت نظامی ما را ناچیز نگاه خواهد داشت و بدین ترتیب یعنی اگر اصلاحات داخلی کشور شروع نشود هیچ وقت و هیچ موقع زمینه‌ای برای ایجاد قدرت داخلی به دست نخواهد آمد دولت‌ها خود را به غلط مشغول سیاست خارجی نموده و می‌پندارند که استعداد و لیاقت بزرگی در میدان سیاست‏ به کار می‌برند در صورتی که مللی که صاحب سیاست منفی هستند هیچ گونه تأثیر مهمی در وضعیت جهان ایجاد ننموده و همیشه در تغییرات جهانی اجباراً دستخوش سیاست‌های ملل صاحب سیاست مثبت خواهند بود اینها نه جنگ را تعیین می‌کنند و نه صلح را تأمین هر چند که اکثر جنگ‌های بزرگ جهانی بیشتر از ممالک صاحبت سیاست منفی شروع و آغاز گردیده است ولکن اگر به تاریخ مراجعه شود دیده خواهد شد که میل و مقصود ملل صاحب سیاست مثبت در آن بوده است که جنگ‌ها شروع گردند منتها کانون آن از ممالک کوچک شروع و آغاز شده است و تقصیر ملل کوچک در شروع به جنگ فقط ضعیف بودند آنهاست چون آنها ضعیف هستند ممالک مقتدر درصدد استفاده از آنها برمی‌آیند و می‌خواهند امیال خود را با زور و جبر به آنها تحمیل بکنند وقتی می‌بینند که از راه مسالمت‌آمیز منافع خود را نمی‌توانند به دست آورند دست به تجاوز می‌برند که در دو وهله منجر به جنگ‌های بزرگ جهانی گردیده است و ما که یک ملت صاحب سیاست منفی هستیم برای این که بتوانیم عضو لایق و معتبری از جامعه بین‌المللی جهانی بوده باشیم تا این که قادر به اعمال سیاست منفی و بی‌طرفی خود گردیم در درجه اول احتیاج به اصلاحات داخلی و ایجاد زندگانی شرافتمندانه و پرآبرویی که با فرهنگ و بهداشت توأم بوده باشد حس می‌نماییم پس آغاز اصلاحات داخلی آغاز موفقیت در سیاست خارجی نیز خواهد بود و دولت‌ها باید این بهانه را کنار بگذارند و با نقشه صحیحی اصلاحات کشور را شروع نمایند و برای این کار همان طوری که گفته شد نقشه اقتصادی لازم است و خوشبختانه یک عده از متخصصین ایران نقشه‌ای برای هفت سال تنظیم نموده‌اند و به طوری که اطلاع حاصل شده است هیئت برنامه محل اجرای برنامه هفت ساله را از منابع داخلی تعیین و تأمین نموده‌اند و پیش‌بینی شده است که تا دو سال از تاریخ اجرای برنامه به استقراض از خارج مملکت مبادرت نگردد و چنانچه در طی دو سال اول اجرای برنامه مشاهده گردید که سازمان‌های مخصوص این کار به وظایف خود عمل نموده‌اند و عایداتی از این برنامه تولیدی ایجاد گردیده است با تصویب مجلس شورای ملی اقدام به استقراض نمایند ما اجرای برنامه هفت ساله را از دولت جناب آقای حکیمی خواستاریم (صحیح است) یکی از کارهای بزرگ تولیدی موضوع استخراج معادن کشور است که ملت ایران باید از این ثروت بزرگ ملی خود استفاده نماید. آقای عباس مسعودی در اینجا پیشنهادی راجع به استخراج نفت کردند من نیز عقیده‌مندم که قانونی تصویبش شود که هر ایرانی که دو پشت او ایرانی اصل بوده باشد حق دارد در هر نقطه از ایران که بخواهد به استخراج نفت بپردازد و صدی پنجاه از عایدات خود را به دولت بدهد. آقایان همان طوری که اینجا گفته شد استخراج نفت سرمایه بزرگی لازم ندارد نفت سیاه تصفیه نشده را می‌توان از نواحی جنوب ایران به وسیله لوله به کنار خلیج فارس منتقل و در معرض فروش قرارداد برای این که اهمیت این موضوع روشن شود شرکت نفت جنوب را مثال می‌آورم این شرکت سالیانه بیست میلیون تن نفت استخراج می‌نماید یعنی اگر هر کیلو نفت را یک ریال بفروشد بیست میلیارد ریال فروش نفت خواهد داشت و از این مبلغ بهره ناچیزی به ملت ایران می‌دهد در اینجا لازم است که در جواب آقای رحیمیان گفته شود که ماده واحده مصوبه مهر ماه ۲۶ دولت را موظف نموده است که برای به دست آوردن منافع ایران اقدام نماید و از دولت جناب آقای حکیمی تقاضا داریم که به این موضوع اهمیت داده و اقدام نمایند. موضوع دیگری که باید مورد توجه دولت قرار بگیرد و اقدام فوری بنماید موضوع رود هیرمند سیستان است آقایان مردم بیچاره سیستان از بی‌آبی می‌سوزند چندین بار از طرف آقایان نمایندگان به دولت‌های وقت تذکر داده شده و تاکنون از اقدامات خود مجلس و مردم را مستحضر نکرده‌اند مسافری که از سیستان آمده است اظهار می‌دارد که دریاچه خشک شده و مردم با زن و بچه و حشم در گودی دریاچه چاه‌هایی حفر و زندگانی می‌نمایند و شعری را که یکی از کشاورزان سیستانی به نام حاجی حیدر شهری سروده است برای من آورده که بااجازه آقایان چند بیت از آن را می‌خوانم:

ای صبا یک قدم ز زابل سوی تهران کن گذار بوسه زن بر آستان پهلوی کن افتخار

بعد تبلیغ و تحیات فراوان عرضه دار از زبان اهل زابل با هزاران انکسار

سوختم از تشنگی ای جان شیرین پهلوی برده بی‌آبی ز ملت طاقت و صبر و قرار

فکر بر احوال زابل کن که زابل شد خراب گر نیاید آب زابل می‌کنند مردم فراز

خشک شد باغات زابل سر به سر از تشنگی یک درختی نیست خرم در میان باغزار

شهرتم شهری بود اما به قاری مشتهر پیرمرد ناتوانم در کمال اضطرار

لازم است که دولت جناب آقای حکیمی به این موضوع توجه مخصوص مبذول دارند و قسمتی از ایران را که در شرف نیستی و زوال است نجات بخشند (صحیح است. احسنت)

رئیس - آقای فولادوند.

فولادوند - قبل از این که به اصل مطلب بپردازم برای این که همکاران محترم تصور نفرمایند که مخالفت من با کابینه آقای حکیمی روی نظریات خصوصی است یا از لحاظ موافقت با کابینه قبلی است این است که عرض می‌کنم من باب مقدمه آقایان نمایندگان دوره ۱۵ مجلس شورای ملی ممکن است عده‌ای تصور کنید شما کرسی‌نشینان این مجلس فقط مسئول این دوره پارلمانی که ۶ ماه آن گذشته و ۱۸ ماه دیگر باقی است می‌باشند بنده نه فقط به نام یک نفر ایرانی یک فردی که به این آب و خاک عرض می‌کنم که شما تنها مسئول حوادث و اتفاقات دوره ۱۵ نیستید قاعده کلی تسلسل حوادث شما را مسئول اتفاقات آینده و بعد از دوره ۱۵ نیز می‌داند (صحیح است) اگر تا حال مجلس‌های ما، دولت‌های ما، رجال سیاسی ما نسبت به مسائل سیاسی و اقتصادی و بالنتیجه به سرنوشت این ملت یک سیاست روزمره داشتند و کمتر به فکر فردا بودند تصدیق بفرمایید غلط بود و شاید وضع ناگوار فعلی ما معلول همان سیاست غلط روزمره باشد و چون از نظر آشفتگی اوضاع مایل به اطاله سخن نیستیم و از طرفی یقین دارم همه آقایان به غیر از بنده متوجه هستند از ذکر نظریات روزمره خودداری کرده یک تذکر مختصر قناعت نموده تکرار می‌کنم آقایان شما که مسئول سرنوشت آینده کشور می‌باشید آیا درباره دولت فعلی دقت لازم فرموده‌اید یا خیر؟ اقوام و ملل دارای تاریخ مدون می‌باشند ولی اگر دقت بشود اغلب از قرون تکرار تاریخ است اما گاهی سرفصل‌هایی در تاریخ ملل پیدا می‌شود که

تأثیر عجیب در سرنوشت آن ملت خواهد داشت. وقتی دقت کنیم می‌بینیم تاریخ این ملت باستانی به مراتب بیشتر از ملل دنیا سرفصل دارد و یقین دارم آقایان محترم تصدیق می‌فرمایید که مسئولیت مردمی که معاصر با تحویل تارخ هستند به مراتب سنگین‌تر از مسئولیت ملت‌هایی است که در اعصار صلح و آرامش به سر برده‌اند قرن ۱۹ میلادی تا قرن ۱۴ هجری یکی از قرون پر از حوادث دنیا است که از نظر استحضار همه آقایان ذکر حوادث عمومی و تحولات سیاسی کشور ایران ضرورتی ندارد، جنگ بین‌المللی اول لطمات سختی به کشور ما زد قشون دول متجارب هر یک قسمتی از این مملکت را مورد تاخت تاز قرار دادند و پاره‌ای از نواحی این کشور میدان جنگ قرار گرفت، مزارع از بین رفت آوارگی زارعین، این احتیاج قشون مهاجم به آذوقه منتها به قحطی شد، قحطی خطرناک، قحطی که هزاران نفر افراد این مملکت را دچار مرگ سیاه و گرسنگی نمود پس از خاتمه جنگ بلافاصله مرض معروف مشمشه که سوقات جنگ و نتیجه گرسنگی مردم بود قبرستان‌های جدید تشکیل داد به نحوی که مطلعین اظهار اطلاع می‌کنند تنها در تهران در حدود هشتاد هزار نفر از گرسنگی و مرض مشمشه جان سپردند، جنگ بین‌المللی دوم شروع شد ما در کمال بی‌طرفی بودیم متأسفانه صبح سوم شهرویور ۱۳۲۰ بدون اطلاع قبلی کشور ما از هر دو طرف مورد هجوم بیگانگان قرار گرفت (صحیح است) در تمام مدت جنگ سختی‌ها و ناملایمات را تحمل کردیم، ایران پل پیروزی گردید ورود قشون‌های دول جنگجو در کشور بی‌طرف ما باز موجب قحطی و پیدایش امراض عمومی مانند تیفوس و غیره شد و باز هزارها نفر از افراد این کشور دچار مرگ سیاه گردید در تابستان سال ۱۳۲۴ جنگ خانمانسوز خاتمه یافت، لازم بود که پس از جنگ ما دولت لایق و توانایی داشته باشیم که نه تنها به فوریت تقاضای تخلیه ایران را می‌نمود بلکه قدرت آن را می‌داشت که حداقل خسارات جنگ را از دول فاتحی که تصدیق کرده بودند کشور ایران پل پیروزی شد می‌گرفتند (کشاورز صدر - تقاضای تخلیه را جناب آقای حکیمی فرمودند) می‌رسیم به علل و جهاتی که البته بر بنده معلوم نیست مجلس در حساس‌ترین موقع در همان ایامی که می‌بایست ملت ایران حداکثر استفاده از بنماید جناب آقای حکیم‌الملک را مأمور تشکیل کابینه نمود و بیان تفصیلی وقایع و عمر کابینه ایشان فعلاً ضرورتی ندارد ولی متأسفانه در دوره ۱۵ از گذشته عبرت نگرفته و در موقعی که افق سیاست بین‌المللی دنیا بسی تاریک و هول‌انگیز است و وضع داخلی بی‌اندازه در هم و مشوش می‌باشد باز انتظار دارند به جناب آقای حکیمی این دردها را دوا کند من خداوند را شاهد می‌گیرم که در عرایض خود جز علاقمندی به کشور و این ملت بدبخت و بیچار نظری ندارم و به جناب آقای حکیمی که از رجال قدیمی و وطن‌پرست این‏ مملکت می‌باشد کمال ارادت را دارم و مخصوصاً از این که چند نفر از وزرا جناب آقای حکیمی مانند تیمسار یزدان‌پناه و جناب آقای نجم و جناب آقای منصورالسلطنه و آقایان دیگر از مردمان مشهور به تقوی و پاکدامنی می‌باشند ولی وضع عمومی دنیا و اوضاع آشفته کشور به قدری متشنج است که باید مطالعه بیشتری نمود همه می‌دانیم که سوابق و گذشته هر فردی بهترین معرف او است جناب آقای حکیمی هر که از چهل سال قبل در چند کابینه وزیر بوده‌اند و در دوره ۱۴ هم دو مرتبه نخست وزیر شده‌اند درهیچ یک از اینی‌امی که به کارهای سیاسی اشتغال ورزیده‌اند یک قدم اساسی برنداشته‌اند و یک عمل مثبت و برجسته و قابل ذکری انجام نداده‌اند (بعضی از نمایندگان - این طور نیست) و نخست‌وزیران هر عصری وقتی می‌خواستند وزیری در وزارتخانه بگذارند که فقط پستی را اشغال کرده باشد و در عین حال بدنام نبوده و مضر نباشد آقای حکیمی را به آن پست منصوب می‌نمودند ولی آقایان عزیز از خود شما می‌پرسم آیا تنها آدم خوب بودن کافی است که در این موقع خطیر ما زمام کشور را به دست او بسپاریم؟ اما موضوع مراجعه جناب آقای حکیمی به شورای امنیت تصور می‌کنم این موضوع احتیاج زیاد به بحث و گفتگو نداشته باشد زیرا با در نظر گرفتن اوضاع و احوال روز و این که ارتش شوروی از انجام ماده فلان قرارداد خودداری نموده و کشور را تخلیه نکرده بود هر دولتی که سرکار بود مکلف بود که به شورای امنیت مراجعه بکند (کشاورز صدر - نه آقا بعد پس گرفتند) (آشتیانی‌زاده - عجب) (محمدعلی مسعودی - آقای تقی‌زاده که اینجا تشریف دارند) ما هم معتقدیم که آقای حکیمی مردی با تقوی و وطن‌پرست می‌باشند و هیچ کس نسبت خیانت به کشور را به ایشان نمی‌دهد و اگر خدای نکرده اقدام به شکایت نمی‌کردند عملاً عدم اقدام ایشان خیانت واضح و آشکار به کشور بود و البته احتیاج به بحث نیست که همیشه عمل مثبت خیانت محسوب نمی‌گردد بلکه عدم اقدام هر امری و یا امتناع از انجام امری که وظیفه او است وجه یا مالی گرفته باشد مقصر است مقصود این است که عدم مراجعه خیانت بود و این انجام وظیفه از طرف جناب آقای حکیمی را طرفداران ایشان شاهکار و لیاقت و قدرت توانایی ایشان می‌دانند نه تنها شاهکار نیست بلکه انجام وظیفه بوده وقتی از این موضوع بگذریم و دفتر چهل ساله زندگانی سیاسی جناب آقای حکیمی را ورق بزنیم حتی طرفداران ایشان نمی‌توانند یک عمل برجسته و یک فعالیت قابل ذکر از ایشان نشان دهند و اگر سراغ دارند الان بفرمایید تا بنده هم تسلیم شوم یقین دارم وقتی که همکاران محترم اسم بنده را در تابلو مخالفین دولت دیدند بعضی از آنها تصور کردند که بنده می‌خواهم به عنوان مخالفت با کابینه فعلی از کابینه گذشته دفاعی کرده باشم عرض کنم که وضع مملکت طوری نیست که ما بخواهیم در این ایام تیره و تار به تصفیه حساب بپردازیم و یا از اوضاع گذشته دفاع کنیم خبر آینده در جلوی ما است ما باید به فکر آینده باشیم این نکته را نیز عرض می‌کنم که کراراً دیده شده است که در موقع مخالفت با برنامه دولت از اعمال دولت‌های قبل انتقاد می‌کنند از وضعی که در روز طرح برنامه در کشور حکمفرما است بحث می‌نمایند تصور می‌کنم این رویه صحیح نبوده و نیست زیرا دولتی که امروز می‌خواهد سرکار باشد قهری است که مسئولیت اعمال دولت‌های قبل متوجه او نیست (صحیح است) و از همین نظر شاسته نیست که عمل گذشتگان را به حساب جناب آقای حکیم‌الملک بیاوریم ولی مطلبی که کاملاً اساسی است این است که وضع کشور تشریح شود و آن وقت مطالعه و دقت به عمل آید و معلوم گردد که با اوضاع و احوال فعلی دولتی که سرکار می‌آید قادر خواهد بود که قدمی بردارد و عمل مثبتی انجام دهد؟ دولت‌های ما در موقع تشکیل هر کابینه دو موضوع اساسی در پیش دارند یکی سیاست خارجی و دیگری سیاست داخلی و برنامه‌ها هم معمولاً روی همین دو موضوع تنظیم می‌شود اما سیاست داخلی کشور، مخالفین آقای قوام‌السلطنه می‌گویند که آقای قوام در حل مسائل خارجی همیشه توانا و قادر بوده ولی هیچ وقت در هیچ کابینه به سیاست داخله کشور توجه نداشتند و بلکه اوضاع داخلی را آشفته‌تر کرده و بالا رفتن بودجه کشور را از چهار میلیارد و کسری ‏به هیئت میلیارد از تاریخ ۱۳۲۴ تاکنون مهم‌ترین نقطه ضعف و یا عمل قابل انتقاد آقای قوام معرفی می‌کنند (مهندس رضوی - صحیح است) قوام‌السلطنه هم می‌گفت که سیاست خارجی کشور طوری بود که من ناچار بودم بیکاران را مشغول کرده و بالا بردن بودجه کشور نیز از این نقطه‌نظر بوده است بنده مدافع آقای قوام‌السلطنه نیستم و این نکته را ناچارم عرض کنم که مهم‌ترین نقطه ضعفی که برای قوام‌السلطنه شمرده می‌شد بالا رفتن بودجه کشور بود و چون بودجه سنگینی لازم بود مقداری بر بهای اجناس انحصاری افزوده شده و بالنتیجه سطح زندگی به جای این که بعد از جنگ پایین بیاید بالا رفت (بعضی از نمایندگان - هزینه زندگی) حالا هم مردم انتظار دارند که این سطح سرسام‌آور زندگی پایین بیاید و هر کس هر چه می‌خواهد بگوید من صریحاً عرض می‌کنم که ۷۵ درصد مسئولیت بالا رفتن سطح زندگی (نمایندگان - آقا هزینه زندگی) متوجه دولت نمی‌باشد قسمت مهم از اجناس مورد احتیاج مرم در انحصار دولت هست، هزینه دولت روز به روز در تزید و وضعیت دولت‌ها و اختلاط مسئولیت‌ها موجب شد که دولت‌ها نتوانند مالیات قانونی را وصول کنند و از طرفی قوای انتظامی مملکت و تشکیلات کشوری پول لازم داشت ناچار بر انحصارها می‌افزودند و سطح زندگی را بالا می‌بردند دولت گذشته به این نحو از کار برکنار شد حالا جناب آقای حکیمی آن توانایی و قدرت را دارند که چند قلم درشت از انحصارها را کاسته و سطح زندگی را پایین بیاورند (نمایندگان - آقا هزینه زندگی را) آیا ایشان و حتی پاره‌ای از وزرای نیکنام ایشان که با کوچک‌ترین پیش‌آمد ممکن است متأثر شوند قادر هستند که عده زیادی از این گروه انبوه را بر سر سفره دولت یا خزانه عمومی نشسته‌اند برکنار کنند؟ هرگز، کابینه جناب آقای حکیمی مشغول کار می‌شوند ۱۵ روز در اطراف برنامه ایشان بحث می‌کنیم و اگر رأی اعتماد بگیرند چند ماهی کجدار و مریز رفتار می‌کنند و با یک پیش‌آمد مختصر اکثریت متزلزل و نیم‌بند به اقلیت تبدیل شده و دولت ایشان سقوط می‌کند، دولت دیگر سر کار می‌آید و باز همین آش و همین کاسه، بلی همین دولت‌ها تغییر می‌کنند و دولت‌ها عوض می‌شوند ولی چیزی که عوض نمی‌شود

برنامه مشعشع دولت‌ها است و باز هم موضوعی که، هیچ تغییر نمی‌کند وضع آشفته مردم این کشور است و اگر هم تغییر کند روز به روز بدتر و تأثرآورتر می‌شود خیلی متأسفم عرض کنم که پاره‌ای از همکاران من به محیط خارج از تهران کمتر آشنا هستند، بنده در سه شهرستان کشور که شاهرود، اراک و بروجرد باشد سروکار با مردم داشتم و در پاره‌ای از شهرستان‌ها نیز مأمور قضایی بودم آقایان بنده قریب دو سال در کرمان انجام وظیفه کردم می‌دانم مردم در چه وضعیتی هستند (صحیح است) می‌دانم نه تنها در کرمان و زابل و خاش و بلوچستان حتی در همین تهران خانواده‌هایی هستند که ماه‌ها می‌گذرد و رنگ گوشت را نمی‌بینند (صحیح است) به خدا انصاف نیست که مردم در چنین وضعی باشند و ما که علاوه از قانونگذاری وظیفه نظارت در اعمال دولت را داریم نباید در مقام اثبات قدرت دسته‌جات و فراکسیون‌های پارلمانی برآمده و بخواهیم تفوق و برتری خود را در پیش بردن کاندیدای خود ثابت نماییم. برنامه آقای حکیمی شامل هیچ طرح و پیشنهاد عملی برای بهبود وضع مردم نیست یکی از دوستان نزدیک بنده از قول جناب آقای نجم وزیر دارایی فعلی نقل کرد وقتی که ایشان وزیر مختار و یا سفیر کبیر ایران در آلمان بودند و اعلیحضرت ملکه ایران برلن تشریف‌فرما می‌شدند جناب آقای سفیر کبیر در نظر گرفتند برای تجلیل و احترام علیا ملکه ایران عده‌ای از ایرانیان مقیم برلن را به استقبال ملکه ببرند و می‌خواستند اتومبیل‌هایی که حامل مستخدمین است آبرومند باشد و از این نظر شرحی به وزارت خارجه آلمان نوشتند و تقاضا کردند که ده دستگاه اتومبیل از اتومبیل‌های وزارت خارجه در اختیار سفارت ایران در برلن گذاشته شود متأسفم که عرض کنم وزارت خارجه آلمان جواب داد که این وزارتخانه بیش از دو دستگاه اتومبیل که یکی برای وزیر و یکی هم برای معاون است ندارد و ناچار اتومبیل معاون وزارت خارجه را برای آن سفارت فرستادیم و معاون از اتومبیل وزیر استفاده خواهند کرد جناب آقای نجم به دوست مشترک ما فرموده بودند، وقتی این جواب به من رسید هم فوق‌العاده متعجب شدم و هم‏ شرمنده گردیدم که چرا اتومبیل معاون را فرستادند. جناب آقای نجم فعلاً وزیر دارایی و حافظ خزانه عمومی و نماینده مالی دولت می‌باشید آیا می‌دانید که به استثنای نقلیه قشون رقمی متجاوز از صد و پنجاه میلیون ریال بودجه اتومبیل‌های دولت را تشکیل می‌دهد و این پول جز پولی ا ست که برای خرید آخرین سیستم اتومبیل‌ها از قبیل بیوک و کادیلاک و فلان و فلان داده شده (صحیح است) (سزاوار - کمرشکن است آقا) (گنجه‌ای - اینها را کی خریده آقا؟) (آشتیانی‌زاده - حالا شما درست کنید او خریده است شما درست کنید) اجازه بدهید جناب آقای نجم وزارت خارجه آلمان یعنی وزارت خارجه کشوری که کارخانه ذوب‌آهن و اتومبیل‌سازی داشت فقط دارای دو دستگاه اتومبیل بود ولی تنها سفارت کبرای شما در لندن دارای سه دستگاه اتومبیل است یکی مخصوص جناب آقای سفیر یکی هم مخصوص خانم ایشان و یکی هم یدکی بود که اگر یکی از آن دو اتومبیل احتیاج به تعمیر پیدا کرد مورد استفاده جناب سفیر و خانم‌شان قرار می‌گرفت و هیچ کسی از اعضای آنجا حق نداشت حتی برای کار اداری سوار هیچ یک از این ماشین‌ها بشود جناب آقای وزیر دارایی صحیح است که شما مسئول این وضع نیستید ولی من می‌گویم آیا شما توانایی دارید که این قلم درشت را از بودجه حذف کنید؟ من کلیات نمی‌گویم پیشنهاد عملی می‌گویم قطعاً امشب مذاکره در اطراف برنامه تمام نخواهد شد ویکی دوجلسه به طول می‌انجامد پیشنهاد بنده این است که در ظرف این چند روز که برنامه دولت مطرح است جنابعالی که نماینده دولت هستید کارهای زیر را که خیلی هم مختصر است انجام دهید تا بنده و شاید رفقای فراکسیون دمکرات ایران هم به شما رأی بدهیم.

۱. اتومبیل‌سواری را منحصر به وزیر معاون نموده و کلیه اتومبیل‌های دیگر دولتی را بدون استثنا توقیف نموده و در ظرف چند روز به صورت مزایده به فروش رسانیده و از وجوه حاصله از فروش اتومبیل‌های یک یا دو کارخانه قند در کشور تأسیس شده و هم از واردات کشور کاسته گردیده (صحیح است) و هم کشاورزی رونقی گرفته و هم عده‌ای بیکار مشغول کار شوند و به علاوه صد و پنجاه میلیون از رقم خرج بودجه حذف گردد.

۲ - همین فردا صبح قیمت سیگار، نان، قماش و قند و شکر را پایین آورده تا سطح زندگی تنزل نماید (صحیح است آقا هزینه زندگی) تا مستخدمین از سختی معیشت ننالند، تا کارمندان ناصالح کمی حقوق را بهانه نکرده و به غارت مردم مشغول نشده و مستخدمین صالح را از تنگدستی و پریشانی مبادرت به انتحار نکنند (صحیح است) جناب آقای حکیمی دولت‌های ما همیشه و مخصوصاً بعد از حوادث شهریور اضافه حقوق مستخدمین را بهانه زیاد کردن مالیات‌ها و افزایش حقوق انحصاری قرار می‌دهند من خودم مستخدم دولت بودم و به طرز تفکر مستخدمین آشنا هستم و خوب می‌دانم جز عده‌ای ناصالح و غارتگر که دادن اضافه حقوق هم تأثیری در رفتار آنان ندارد و بقیه نان بخور و نمیری پیش نمی‌خواهند (صحیح است) و دله دزدی مستخدمین جزء هم برای امرار معاش و رفع احتیاجات ضروری است (صحیح است) وقتی که از کفن مادر پیر فلان پاسبان و مأمور احضار علاوه بر حقوق گمرکی و مالیات راه و اطفای آتش طمع‌ورزی محتکرین بازار دولت تنها متری ۱۲ ریال حقوق انحصاری می‌گیرد شما از پاسبان‌هایی که ماهی یک هزار و پانصد ریال حقوق می‌گیرید چه انتظاری دارید شما سطح زندگی را پایین بیاورید مستخدمین اضافه حقوق و رتبه‌های غیرقانونی نمی‌خواهند و به شما قول می‌دهم اگر از حق انحصارها کاسته، در قیمت سیگار و نان و قند و شکر تنزل دادید مستخدمین حاضرند حتی یک ثلث و بلکه بیشتر از حقوق فعلی آنها هم بکاهند جناب آقای حکیمی دولتی می‌تواند دست به اقدامات اساسی بزند که متکی به اکثریت قوی باشد (صحیح است) من و رفقای فراکسیونی من هیچکدام با جناب آقای حکیم‌الملک سوابق کدورت و دلتنگی نداریم و با جناب آقای دکتر مصدق هم ارتباط و علاقه خاصی نداریم و هر دو نفر را شریف و صالح و باتقوی می‌دانیم النهایه معتقد بوده و هستیم که آقای دکتر مصدق به شهادت زندگانی سیاسی و پارلمانی خوددای شجاعت و تهور و قدرتی هستند که در این موقع بتواند قدم‌های مؤثری بردارد. یکی از روزنامه‌های طرفدار جناب آقای حکیمی روز جمعه گذشته مقاله مبسوطی در بیوگرافی آقای حکیم‌الملک نوشته و ضمناً جملایی به طرفداران آقای دکتر مصدق نموده‌اند چون روزنامه موافق دولت بود و من هم تصدیق می‌کنم که به تاریخ رجال مشروطیت اطلاع دقیقی ندارم با علاقه‌مندی کامل آن مقاله را خواندم تا شاید مجهولی بر من معلوم شود هر چه بیشتر دقت کردم نتوانستم درک کنم که این علاقه بر جناب آقای حکیمی که ایشان را تنها پهلوان این میدان می‌دانند چه صفت برجسته و ممتازی برای ایشان بیان می‌کند (محمدعلی مسعودی - همان شهامت) نوشتند که ایشان دارای کتابخانه زیبا هستند و غذا میل نمی‌کنند و فقط روزی دو استکان شیر از گاوی که علوفه آن را با دست خود تهیه می‌کنند می‌خورند و اغلب بستگان ایشان در خارج از این کشور به سر می‌برند و پسر ایشان که از یک خانم فرانسوی است با یک خانم فرانسوی هم ازدواج کرده است و در فرانسه به طبابت مشغول است و بالنتیجه آقای حکیمی را یک مرد خوب و یک مرد بی‌آزار و یک مرد دمکرات معرفی نموده که هیچ یک از این مراتب مورد انکار مخالفین ایشان نیست (صحیح است) ولی نسبت به طرفداران جناب آقای دکتر مصدق و خود جناب آقای دکتر مصدق کمی بی‌لطفی کرده بود بنده به آن آقای مدیر روزنامه که نماینده مجلس هم هستند عرض می‌کنم اگر پسر آقای حکیم‌الملک در فرانسه زندگی می‌کنند و شاید ایران را هم ندیده باشند بنده که یکی از مخالفین ایشان هستم تنها ۶ برادر دارم و از یک ایلی هستیم که چندین هزار خانواده می‌شود و نماینده یک شهرستانی هستیم که سیصد هزار جمعیت دارد و سن من هم در مرحله‌ای است که قهراً با بنده امید بیشتری دارم. پدر من در جنگ مشروطه یکی از فاتحین تهران بود برادرم سرهنگ فولادوند برای نجات آذربایجان به امر بزرگ ارتشتاران فرمانده یکی از افسران پیشرو این جنگ بود که در تمام جنگ‌های تزاری نیز دخالت داشت در این خصوص اخبار مندرجه روزنامه اطلاعات شاهد واقعه است که در یکی از شماره‌ها از قول خبرنگار می‌نویسد الساعه که ساعت ده شب است و من با سرهنگ زنگنه که در سنگر هستم می‌بینم که ستون پیشرو به فرماندهی سرهنگ فولادوند در ارتفاعات قافلانکوه در حرکت و جنبش هستند و در تعقیب همین ستون خبر خراب شدن پل دختر را داد اجداد من در اغلب جنگ‌های تزاری در آذربایجان فداکاری نموده و عده‌ای از آنها در سرحدات آنها کشته شدند روزی که برادرم به آذربایجان حرکت نمود و

به زنجان وارد شد تلگرافی به تیمسار سرتیپ هاشمی مخابره کردم و اظهار مسرت نمودم که از فامیل ما در راه نجات آذربایجان شرکت دارد و به خود او تلگراف کردم که بایستی عملاً وطن‌پرستی خود و فامیل را نشان دهی، با این حال چگونه می‌شود تصور کرد بنده و یا رفقای بنده در نامزد کرن آقای دکتر مصدق رعایت مصلحت کشور را ننمودیم، ما فرزندان این آب و خاک هستیم و به مصالح این کشور علاقه‌مند می‌باشیم، ما دکتر مصدق را تواناتر، شایسته‌تر از آقای حکیم‌الملک تشخیص دادیم اگر طرفداران آقای حکیم‌الملک معتقدند که ایشان توانا و قادر به رفع مشکلات می‌باشند این گوی و این میدان و از فردا شروع به کار کنند و دو فقره از صدها کار اساسی که انجام هر یک برای این کشور ضرورت دارد و بنده پیشنهاد کردم تا قبل از رأی اعتماد عملی کنند تا ما هم به ایشان رأی بدهیم ما با ایشان حساب شخصی نداریم یک موضوع را بیان می‌کنم و آن بالا بردن سطح علمی و رعایت بهداشت عمومی و پایین آوردن سطح زندگی (یکی از نمایندگان - هزینه زندگی) آقای حکیم‌الملک دست به این کارها بزنند ما نه تنها با ایشان موافقت خواهیم کرد بلکه جزو طرفداران جدی ایشان خواهیم شد، جناب آقای حکیمی در موقع معرفی کابینه چهار پست وزارت را خالی گذاشته‌اند به این معنی وزیر کشاورزی و وزیر خارجه را آن هم در این موقع که پست وزارت خارجه کمال اهمیت را دارد معرفی نفرمودند. جناب آقای معتمدی را که در خارج از کشور به سر می‌برند و معلوم نیست که بیایند به وزارت راه معرفی کرده‌اند وزیر کار را نیز معرفی نفرموده‌اند (جمعی از نمایندگان - بهتر آقا) جای تأسف است که جناب آقای حکیمی با ضعف مزاج و ناتوانی جسمی علاوه از قبول مسئولیت سنگین پست ریاست وزرایی مسئولیت ۴ پست وزارت که از جمله آنها وزارت خارجه است عهده‌دار شده‌اند و حقاً جای تعجب است و یقین دارم صمیمی‌ترین افراد نسبت به ایشان تصدیق نمی‌کنند که جناب آقای حکیمی به علاوه از کار سنگین خودشان می‌توانند پست‌های دیگر را شاغل بشوند، اما سیاست خارجی، اساس نظر بنده در مقدمه که به عرض رساندم مربوط به سیاست خارجی کشور است این مطلب بسیار اساسی و مهم است و شاید مصلحت کشور اجازه دهد که قسمت‌های حساس آن در مجلس عمومی مورد بحث قرار گیرد ولی من با در نظر گرفتن تمام اطراف و جواب کار و صلاح کشور مستقل هیچ وقت نباید مجلس‌ها را در ابراز تمایل و کاندید نخست وزیری و با رأی اعتماد نظر مثبت یا منفی دولت‌های خارجی را رعایت کنند (صحیح است). (محمدعلی مسعودی - ابداً نباید بکنند) و اگر خدای نکرده این اصل جاری شد ممکن است به استقلال کشور لطمه بزند (محمدعلی مسعودی - کردند و زد) ولی یک نکته اساسی را نباید هیچ وقت فراموش کرد و آن این است که همان طور که نباید نظر دول خارجی را ملحوظ داشت نباید هم آنها را تحریک به مخالفت و دشمنی نمود، حوادثی که بعد از جنگ دوم در دنیا رخ داد و عدم توقیف‌های پی در پی کنفرانس‌ها و کمیسیون‌های بین‌المللی و مخصوصاً عدم توفیق انجمن اخیر وزرای خارجه افق سیاست بین‌المللی را تیره و تار نمود و رجال سیاسی و نظامی دنیا هر روز از جنگ آینده و بمب اتمی صحبت می‌کنند، دول بزرگ دنیا مشغول دسته‌بندی‌های سیاسی و نظامی می‌باشند، در اروپا مرکز تمدن دنیا بلوک شرقی و غربی درست کرده‌اند در همسایگی ما دو دولت مورد نظر خاص سیاستمداران دنیا قرار گرفته‌اند. دولت ترکیه و یونان، وضع تأثرآور ملت بدبخت یونان که از یک طرف تحت تأثیر قشون اشغال کننده و اسلحه و پولی که به او می‌دهند قرار گرفته و از طرف دیگر به عقیده دولت آمریکا همسایگان شمالی و غربی با پول و چریک خود دولت دیگری در شمال یونان تشکیل داده‌اند، از هر حیث قابل توجه و دقیق است عقلای قوم و مطلعین به سیاست بین‌المللی که سر و کاری به تاریخ هم دارند در این ایام به فکر فرو رفته و می‌گویند در این دنیای آشفته تکلیف ما چیست، اگر ما به جای ملت مجار و رومانی و یا بلژیک و هلند بودیم شاید می‌توانستیم زود اتخاذ تصمیم بکنیم و در یکی از این دو بلوک وارد شویم ولی وضع جغرافیایی کشور ما طوری است که از یک طرف ما را دچار اشکالی می‌کند از طرف دیگر قریب ۱۶۰۰ کیلومتر با دولت اتحاد جماهیر شوروی مجاوریم از یک طرف با ترکیه و بین‌النهرین همسایه‌ایم موقعیت کانال سوئز معدن نفت جنوب یا بلای خانمانسوزی که در قسمت مهم از این کشور واقع شده و بالنتیجه موقعیت جغرافیایی کشور ایران طوری است که راستی مصلحت ما نیست که در هیچ یک از دو دسته‌بندی بزرگ دنیا وارد شویم (صحیح است) زیرا ورود در هر یک از این دو بلوک مضار و محاسنی دارد که واقعاً نمی‌توان آن را تشخیص داد که ورود به کدام یک برای ما مقرون به صرفه است (صحیح است) ما باید بی‌طرف باشیم (صحیح است) البته بی‌طرفی واقعی، بی‌طرفی که راستی هیچ یک از دو بلوک خیال نکنند که محرمانه با دسته دیگر مربوط هستیم دنیای امروز با دنیای چند قرن قبل کاملاً متفاوت است وقتی که فاصله زمانی مسافرت به آمریکا ۳۵ ساعت و فرانسه ۱۵ ساعت و روسیه ۱۰ ساعت شد دیگر ما نمی‌توانیم به مسائل بین‌المللی به نظر سطحی نگاه کنیم این است همان موضوعی که در مقدمه عرایض خود عرض کردم که از نظر تسلسل حوادث نمایندگان دوره ۱۵ مسئول آینده کشور می‌باشند. همین غفلت و مسامحه‌کاری یا اعمال حس لجاج ممکن است ما را به پرتگاه مخوف سوق دهد و برعکس کمی دقت و احتیاط و از خودگذشتگی و کنار گذاشتن منیت‌ها ممکن است ما را از این گرداب مخوف عمومی دنیا نجات داده و این ملت بتواند به مسیر تاریخ خود ادامه دهد در هر کشوری رجال متعدد وجود دارد و هر یک از این رجال دارای عقاید سیاسی خاصی هستند البته نمی‌توانند عقاید خود را تغییر دهند ولی مجلس‌ها باید متوجه باشند که در چه موقع کدام یک از این رجال را سر کار بیاورند در سال ۱۳۱۳ موقعی که ایتالیا با حبشه مشغول جنگ بود و شروع به اجرای مجازات‌های اقتصادی درباره ایتالیا شد یک مرتبه رادیوی لندن خبر داد مستر ایدن وزیر خارجه از پست خود استعفا داده است مطلعین به سیاست روز همه گفتند که از فردا دیگر نسبت به ایتالیا مجازات اقتصادی اجرا نمی‌گردد زیرا همه می‌دانستند که مستر ایدن طرفدار جدی این فکر است و وقتی خواستند مجازات اقتصادی را اجرا نکنند مستر ایدن استعفا داد ولی آیا ایدن همان سیاستمدار معروف انگلستان را سه روز قبل به ایران وارد شد از جرگه رجال سیاسی خارج گردید خیر، رویه او معلوم است هر وقت سیاست دولت انگلستان مقتضی شد که از او استفاده کند او را روی کار می‌آورد یک روز لازم بود که جناب آقای حکیمی کابینه تشکیل داده و به شورای امنیت مراجعه کند ولی امروز خود ما و حتی خود جناب آقای حکیم‌الملک باید تشخیص بدهیم که مقتضی است یکی از رجال سیاسی دیگر، دولت را تشکیل بدهد همسایه شمالی هم مانند همسایه جنوبی و مانند سایر دول خارجی حق ندارد در امور کشور ما مداخله کند (صحیح است) و البته اگر هم بخواهد مداخله کند ما نباید به او اجازه مداخله بدهیم (صحیح است، احسنت) ولی همان طور که قبلاً عرض کردم ما هم باید هر یک از رجال سیاسی خود را در موقعی که لازم است سرکار بیاوریم و به عقیده بنده امروز جناب آقای دکتر مصدق هم از نظر توانایی در اصلاحات داخلی و هم از اعلام بی‌طرفی کامل صالح‌تر برای تشکیل دولت است، بنده در عین این که هیچ وقت مایل نیستم اعمالی انجام دهم که حمل بر تظاهر گردد ولی در عین حال سمت نمایندگی و وظیفه را که عهده‌دار شده و در همین مجلس به کتاب مقدس آسمانی قرآن مجید سوگند خورده‌ام خود را ملزم می‌دانم آنچه را که مصلحت کشور ایجاب می‌کند بگویم بنابراین از نظر انجام وظیفه مختصری عرض کرده و شما همکاران محترم را به مسئولیت آینده متوجه نموده و امیدوارم بیانات صادقانه بنده چه در پیشگاه مجلس شورای ملی و چه در نظر هیئت دولت اثر مطلوب را بخشیده و کشور به دست مردی تواناتر و قادرتر که محیط سیاسی دنیا هم اجازه بدهد سپرده شود تا چند قدم اساسی برای این‏ مردم برداشته شده و مشکلی بر مشکلات اضافه نگردد (صحیح است)

محمدعلی مسعودی - ختم جلسه.

سزاوار - پیشنهاد تغییر جلسات را مطرح کنید.

رئیس - پیشنهاد ختم جلسه شده از طرف آقای کفایی آقای کفایی پیشنهادتان را توضیح بدهید.

کفایی - عرض کنم چون خیلی از وقت گذشته و از قرار معلوم جناب آقای تقی‌زاده بعد از آقای فولادوند صحبت می‌فرمایند تصور نمی‌کنم که وقت کافی باشد.

یمین اسفندیاری - بهتر است که جلسه آینده باشد و بهتر استفاده شود.

کشاورز صدر - بنده مخالفم.

رئیس - آقای دکتر معظمی.

دکتر معظمی - دراین موقع مشکل مجلس شورای ملی یک وظیفه دارد که بایستی زودتر تکیلف دولت را معلوم کند در اینجا هفته‌ای سه روز جلسه تشکیل می‌شود ساعت ۶ زنگ می‌زنند دو نفر یا سه نفر صحبت می‌کنند بعد جلسه را ختم می‌کنیم و می‌رویم اگر ساعت دیر است عصرها باید زودتر جلسه تشکیل شود و یا اگر آقایان میل دارند فردا صبح و عصر مجلس تشکیل شود.

(ابوالقاسم امینی - ما که وقت دولت را نگرفتیم دولت کار خودش را می‌کند)

شما حق ندارید در وسط صحبت من صحبت کنید جنابعالی موافق یا مخالف دولت فرق نمی‌کند در هر صورت حق ندارید در وسط صحبت من حرف بزنید بنده اصل کار را عرض می‌کنم مجلس فرانسه ۴۸ ساعت تمام تشکیل بود و در دو شبانه‌روز پنج قانون گذراند (صحیح است) ما اینجا در موقع بدبختی مردم آمده‌ایم نشسته‌ایم صحبت می‌کنیم ملت ایران از صحبت خسته شده است (صحیح است) و باید زودتر تکلیف دولت اعم از این که ماندنی است یا رفتنی معلوم بشود.

کشاورز صدر - بنده مخالفم با پیشنهاد ختم جلسه.

رئیس - آقای کفایی رأی بگیریم یا پس می‌گیرید.

امینی - رأی بگیرید.

رئیس - آقایانی که موافقند با این که جلسه ختم شود قیام کنند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. آقای تقی‌زاده.

تقی‌زاده - می‌ترسم آقایان خسته شده باشند و بنده عرایضم به آخر مجلس می‌افتد ولی البته دیگر خودشان فرمودند که می‌خواهند حوصله بکنند و کار را به جایی برسانند. در ممالک خارجه موقعی که کلیه صحبت‌ها از هر قبیل به تفصیل جزییات و در هر رشته به میان می‌آید و چند روزی تمام وقت مجلس ملی یعنی هر روز هفت، هشت، یا ده ساعت متوالی (بدون آن که جلسه به واسطه عدم حضور اکثریت به تعطیل یا تنفس دچار شود) صرف آن مذاکرات می‌شود موقع طرح بودجه در مجلس است که مباحثات و نطق‌های بسیار مبسوط و انتقاد روش و سیاست دولت در هر باب به عمل می‌آید بدبختانه در اینجا چند قلم مجمل و مبهم که صد درصد معانی آنها را ادارات دولتی و شاید سی درصد آنها را اعضای کمیسیون بودجه مجلس که خوشبختی داشتن این امتیاز را دارند می‌دانند و می‌فهمند ولی حتی یک درصد آنها هم بر سایر وکلای ملت که اکثریت اعضای مجلس است معلوم و روشن نمی‌شود به عنوان بودجه مملکتی در تحت ماده واحده می‌آید آن هم یک سال بعد از موقع قانونی آن و پس از دو سه نطق مختصر قیام و قعود اکثریت مذاکرات را کافی نموده مهر خموشی بر دهن سایرین می‌زند (صحیح است) لکن از طرف دیگر در این مملکت مرسوم شده که مباحثات زیادی در باب نقشه عمل دولت که اسم برنامه به آن اطلاق شده به عمل می‌آید و این مورد را موقع نطق‌ها و مذاکرات تفصیلی قرار داده‌اند اینک بنده هم با استفاده از این موقع می‌خواهم بااجازه آقایان بعضی نکاتی را که به خاطرم می‌رسد عرضه بدارم.

چنانکه سابقاً نیز عرض کردم موافقت و مخالفت اینجانب با حکومتی یا وزیری مربوط به شخص او و اخلاق و صفات و حتی شایستگی و قابلیت او نیست و البته به طریق اولی مربوط به دوستی و محبت پا کم اخلاصی به آنها هم ابداً نیست بلکه نظر بنده کاملاً معطوف به عمل آنها و به خدمت آنها به اصولی است که من آنها را اصول دین سیاست خود قرار داده‌ام (صحیح است) بنابراین هنوز در این موقع که حکومت جدید شروع به کار نکرده موافقت بنده تنها از دو لحاظ است یکی پسندیدن دستوری که برای مشی خود اتخاذ نموده و به مجلس تقدیم داشته‌اند که من جز یکی دو نقطه ضعیف آن باقی را می‌پسندم و دیگری اعتقادی که به نیکی و پاکی نیت شخص رئیس‌الوزرا دارم که در نتیجه چهل سال تجربه ایشان را در امور مملکتی و ملی و سیاسی مصداق لم‌یشرک بالله طرفة عین یافته‌ام لکن فعلاً بدون توجه به این دو نکته موجبات اجمالی حسن‌ظن می‌خواهم عقاید خود را در باب اموری که ضروری‌تر و اساسی‌تر می‌شمارم عرض کنم یعنی اموری که اگر در باب آنها حکومت قدمی اصلاحی و مستمر و لو به تدریج جلو بروند من حاضرم از نقایص ممکنه که شاید در سایر مسائل درجه دوم دیده شود اغماض نموده و به قدر وسع خود از حکومت جدید پشتیبانی کنم ولی اگر در آن مطالب اساسی غفلت یا سستی دیده شود با وجود همه دوستی‌های شخصی دیرین از موافقت خودداری نمایم.

خوشبختانه بعضی مسائل که من آنها را مهم‌ترین کارها می‌شمارم در برنامه حکومت اجمالاً درج شده معذلک لازم می‌دانم عقیده خود را به صراحت تام و بیان روشن عرض کنم.

قبل از شروع به مطلب باید عرض کنم که رادیوی تهران اظهارات سابق بنده را که در ضمن دو نطق قدری مبسوط خدمت آقایان محترم عرض کردم منفی خوانده و در هر بار به یک جمله فلانی نیز نطقی در امور منفی کرد بیانات مرا خلاصه نمود افسوس دارم که اداره رادیو عادت توجهی برای رساندن مذاکرات و بیانات وکلای ملت و مخصوصاً مخالفین حکومت یا بی‌طرف‌ها ننموده و آنها را که حقاً باید مانند اظهارات خود حکومت و موافقین او به سمع عامه ملت برسد لایق ذکر نمی‌شمارد (صحیح است) ولی بیانات و اعلامیه‌ها و بیانیه‌های متصدیان حکومت را عیناً با آب و تابی می‌خواند در صورتی که چون پول خزانه ملت برای رادیو صرف می‌شود بحث‌های صاحبان عقاید مختلفه را باید تا حدی نشر نماید در ممالک خارجه رادیو مال دولت نیست اگر چه دولت نظارتی در آن دارد ولی رادیو بی‌طرف است و در انگلستان در نشر نطق رئیس‌الوزرا و وزرا و نطق‌های احزاب دیگر فرقی نمی‌گذارد در موقع انتخابات اخری انگلیس چند ساعت در روزهای مختلف برای نطق پیشروان احزاب مختلفه چه موافق با حکومت وقت و چه مخالف تخصیص می‌کردند که زیادی و کمی ساعات متناسب با بزرگی و کوچکی حزب بود ولی برای همه کافی بود و با آن که از ۶۴۰ وکیل مجلس ملی انگلیس آن وقت فقط یک نفر کمونیست بود برای حزب کمونیست هم وقت کافی برای تبلیغ انتخابی خود در رادیو دادند ولی دراینجا حکومت وقت مبالغ کلی از خزانه دولت (نه از وجوه حزبی خودش) برای نشر مقاصد خود با رادیو و طبع شصت هزار نسخه بیانیه دفاعیه و فرستادن طیارات به آسمان و ریختن آنها به همه نقاط مملکت صرف می‌کند ولی آنها که به وکالت از جانب ملت حرف می‌زنند از نشر بیانات خود محرومند این چند کلمه را بر سبیل مقدمه نه برای گله‌مندی بلکه برای این عرض کردم که بگویم که حالا هم آنچه خواهید شنید قسمت عمده آن به آن معنی که رادیو قصد کرده منفی خواهد بود یعنی مبنی بر نفی فساد و دفع ظلم و رفع اجحاف و نسخ تحمیلات ناحق و الغای احکام غیرقانونی و ابطال تصویب‌نامه‌های غیرمجاز و محو آثار بی‌قانونی و جلوگیری از خودسری و اسرافات بعضی ادارات و مؤسسات خواهد بود (صحیح است) (آشتیانی‌زاده - آزادی احزاب را هم بفرمایید) مسائلی که در درجه اول اهمیت دارد ترفیه حال طبقه ضعیف ملت است و اگر اطلاق لفظ فقرا جایز باشد مقصود سعی در رفاه حال فقرا است یعنی ۹۹ درصد مردم این مملکت پایین آوردن قیمت‌های حوایج ضروری و معاشی مردم به هر وسیله ممکن و به هر تدبیر شدید و قاطع و جازم که لازم باشد اولین قدم اصلاحی حکومت باید باشد (صحیح است) یعنی قیمت فوق‌العاده گران و سنگین کمرشکن قماش پست و ارزان و چایی و قند و نفت و توتون به پست و میوه و روغن و سبزی و ذغال و چوب و غیره که فعلاً قیمت‌های مصنوعی یعنی گرانی فعلی محصول دست بشر (نه انسان) از افراد خود ملت است برای این منظور باید تحمیلات سنگین بر طبقه ضعیف را تخفیف داده و از طرف دیگر مالیات‌های عادلانه متناسب با عایدات ایجاد کرد و به شدیدترین تدابیر و مجازات‌های فوق‌العاده سخت و بی‌اغماض برای متخلفین و قاچاق کنندگان و بدون تبعیض و با تفتیش دقیق شدید در وصول کامل آنها کوشید و نیز در حذف مخارج غیرضروری از نظر فقیرترین مردم دارای ساده‌ترین زندگی با تفسیر بسیار دقیق کلمه ضروری حقیقی و مته روی ارزن گذاشند باید بی‌رحمانه قلم نسخ خداپسندانه را به دست گرفت و برای خاطر افراشتن عمارات شدادی

و تدارک اثاثیه نیویورکی و پاریسی که آقایان به اصطلاح «تربیت شده» ما آنها را به زبان مسکن خارجی خودشان مدرن و کومفورت می‌نامند و یا برای خاطر کار دادن به نصف نفوس اهل تهران و خویشان و بستگان آنها پول مردم بدبخت گدای مفلس مریض بندرعباسی و جماعت علیل از چشم شوشتر و محمره و مردم پریشان و بی‌خانمان خوی و آستارا و سکنه لخت و برهنه جنوب فارس و زحمتکشان طبس و مکران و چابهار و سیستان را نباید سبیل کرد (صحیح است) خودم در کرمان نبوده‌ام ولی شنیده‌ام و اگر مطابق حقیقت نباشد امیدوارم وکلای محترم آن ایالت تصحیح فرمایند بلی شنیده‌ام که عده زیادی از مردم آن سامان با گیاه‏ و علف تغذی می‌کنند (صحیح است) و برای به دست آوردن علف تازه پشت سر هم صف‌بندی می‌کنند و حتی جمعی دیگر خون گاو مذبوح را به جای غذا می‌خورند (صحیح است) وقتی که این حکایات را که اگر آقایان شکی در آن داشته باشند می‌توانم به اسم و رسم و نام و نشان محل شواهد آن را بیاورم شخص با احساس می‌شنود و کلبه‌های گلی بمپور و کبرهای خوزستان را در نظر مجسم می‌سازد و از طرف دیگر در تهران یعنی در پایتخت همین بمپور و کرمان و شوشتر عمارت نمرودی وزارت خارجه را که به تقلید الیزه پالاس پاریس و قصر ابیض واشنگتون برافراشته و مزین کرده‌اند مشاهده می‌نماید (صحیح است) بی‌اختیار رقت می‌کند و مرتکبین این اسرافات را دور از حس و عقل سلیم انسانی می‌پندارد. این نوع تجملات مجنونانه با صرف بیت المال ملت فقیر و لخت و گرسنه برای حفظ آبروی ایران قلمداد می‌شود که هر وقت یا مسافر محترم خارجی به تهران رسید در آن قصر باعظمت و پرتجمل که پهلو به پهلوی برج بابل اداره نظمیه و اهرام فرعونی عمارت عدلیه و لابیرنت وزارت مالیه سر به آسمان کشیده است یک مهمانی باشکوه با پذیرایی پرتجملی برای او بدهند که میوه و شیرینی و مسکرات و آجیل به معرض نمایش گذاشته شده کافی نیست برابر عده مهمانان و برای توانگر کردن هر ناظر خرج بی‌حساب باشد. این نوع پذیرایی‌ها از خارجیان شاید قدری به آبروی ایران و نمایش آقا منشی ایرانیان فایده می‌داد مشروط بر این که مسافرت آن خارجیان را به ولایات بدبخت و مفلوک و پرذلت ایران قدغن کرده و آنها را از دیدن مردم عور و گرسنه پریشان پایمال شده ایرانی ممنوع می‌داشتند. تقدیم غذا و سفره ساده برای مهمان خارجی و لو این که رئیس یک مملکت خارجی باشد ننگ نیست و بلکه باعث آبرو است ولی ننگ بزرگ برای ا یران آن است که مردم بنادر ما در خلیج فارس وقتی که به سواحل غربی دیگر خلیج مهاجرت کنند صد بار راحت‌تر و مرفه‌تر و خوشبخت‌تر از آن بشوند که در مملکت خود بودند (صحیح است) متواتراً می‌شنوم که در کویت و شارجه و دوبی و رأس‌الخیمه و غیره هیچ یک از این تحمیلات غیرعادلانه و اجحافات مملکت ما وجود ندارد (صحیح است) و در تقسیم ارزاق و حوایج ضروری نه تبعیض است و نه تحمیلات شاق و نه کوپن دزدی (صحیح است) بلکه با کمال عدالت این تقسیم اجرا می‌شود (صحیح است) اگر این مسموعات من صحیح نیست یا مبالغه دارد ممکن است وکلای محلی بنادر و اشخاص خبیر مثل آقای فرامرزی اصلاح نمایند (صحیح است) تحمیلات بر حوایج ضروری فقرا به حدی رسیده که یک شخص دلسوزی از تبریز به من می‌نویسد که از عایدی یک فقیر زحمتکش و مزد روزانه او پس از وضع آنچه به دولت و عمال او می‌رسد چیزی معتد به برای گذران او نمی‌ماند و اگر روزی مثلاً چهار تومان عایدی دارد شاید چهار خمس آن به کیسه دولت می‌رود به عنوان عوارض قند و چایی و توتون و قماش و غیره و غیره و منتها شش قران برای او در حقیقت می‌ماند که قسمتی از آن را هم لابد تجار گران‌فروش می‌برند (صحیح است) و می‌نویسند که مثل دهقان و کارگر و حتی اصناف و کسبه فقیر آنجا مثل صاحبخانه و کربه‌ای شده که آن مرد سر سفره کاسه غذایی داشت و می‌خواست بخورد گربه‌ای در کنار سفره میو کرد غذا خواست مرد صاحب غذا لقمه‌ای برای او انداخت و گربه آن را فوراً خورده و باز میو میو کرد و باز تکه دیگری به او داده شد و باز خورده و میو آغاز کرد و چون این عمل مکرر شد صاحب غذا به تنگ آمده کاسه غذا را برداشته تماماً جلوی گربه گذاشت و گفت حالا من میو همچنان رعیت بدبخت حاضر است همه عایدی مزد خود را تماماً تقدیم دولت کند به شرط این که لقمه نانی به او و عیالش بدهد (صحیح است)

اصلاح عمده در امور مملکتی که ضرورت فوری دارد عبارت از دو چیز است اول اصلاح بودجه (صحیح است) و حذف کل مخارجی که با تصویب‌نامه‌ها برقرار شده و نسخ مالیات‌ها و عوارضی که با تصویب‌نامه (صحیح است) (آشتیانی‌زاده - به غیر از پانزده در صد مالک) وضع شده است. پیشنهاد این مالیات‌ها به صورت لایحه قانونی (صحیح است) برای تصویب جدید مثلاً عوارض پستی برای شیر و خورشید سرخ با تقدیم لوایحی برای قانونی کردن مخارج غیرقانونی که عمل شده مانند مخارج سازمان خدمات اجتماعی (صحیح است) و غیره توهین به مجلس و رعایت حقوق مجلس شورای ملی است (صحیح است) و اگر مجلس بخواهد ابهت و عرضه و حکم و حقوق حقه خود را نگاه دارد نباید هیچ وقت اجازه بدهد که بی‌خبر از او مقرراتی مالی وضع نموده و بعدها از وی تصویب بخواهند (صحیح است) فتح این باب موجب لطمه به اساس مشروطیت و بی‌نیازی از مجلس ملی می‌شود (صحیح است) چه غایت اصلی مجمع نمایندگان ملت نظارت در خرج و اخذ مالیات است (صحیح است) و تسلیم شدن در مقابل این بی‌اعتنایی به مجلس از دست دادن حق مسلم مجلس است (صحیح است - احسنت) و واضح است که عبارت مادامی که حقوق مجلس و مجلسیان محفوظ است در قسم‌نامه مربوط به حقوق ماهانه ما مجلسیان نیست بلکه با حقوق تقنینیه و نظارت ما است که نباید با اغماض خود ما زیر پا گذاشته شود (صحیح است) ظاهراً بدون مبالغه توان گفت که مالیه این مملکت از عهد حاج میرزا آقاسی تا حال هیچ وقت به این اغتشاش نبوده است (صحیح است) وقتی که یک خرجی را لازم می‌شمارند تصور می‌کنند منظور کردن آن در بودجه با تقدیم لایحه و یا بدتر از آن صادر کردن تصویب‌نامه پولی را که برای آن لازم ایجاد می‌کند چنان که اخیراً در یک لایحه فرهنگی که به مجلس تقدیم شده بود دیدیم که به منبع عایدی مقابل آن مخارج اشاره نشده بود. در السنه فرنگی کلمه‌ای است که این معنی را می‌دهد که به عقیده بعضی ذکر اسم چیزی ایجاد مسمی را می‌کند چنانچه در بعضی نواحی ایران هم همین عقیده در باب عقرب شایع است حالا مالیون ما هم گمان می‌کردند که اگر ما کسر بودجه سیصد میلیون تومانی پای لایحه‌ای از لوایح قانونی میزان خرج آن را درج کردند پول لازم خود به خود پیدا می‌شود، بدترین زمان برای مالیه ایران پس از عهد حاج میرزا آقاسی اواخر مظفرالدین شاه بود که اضافه مخارج بر عایدات معادل نصف عایدات بود ولی اگر منابع غیرمالیاتی را به حساب نیاوریم تفاضل مخارج بر عایدات در بودجه اخیر پیشنهادی به مجلس بیش از یک برابر کل عایدات قلمدادی می‌شود. بعد از نود سال هنوز میزان عقل اداری مدیران مملکت به پایه عهد میرزا آقا خان نوری نرسیده بود که معروف است بودجه یا عایدات و مخارج مملکت را در لوله بند کاغذی که بر شال کمر خود آویخته بود داشت و هر وقت کسی از او چیزی تقاضا می‌کرد می‌گفت تأمل کن و لوله بند را باز کرد و نگاه می‌کرد و می‌گفت محلی نیست نظر مجلس کماینبغی در باب بودجه کامل نمی‌شود مگر آن که اقلام ریز بودجه کلاً طبع و بین همه وکلا (نه تنها اعضای کمیسیون بودجه) توزیع شود و من این تقاضا را مصراً از حکومت جدید دارم (صحیح است) این را نیز به مقتضای انصاف و عدالت باید عرض کنم که همه این خرابی و اغتشاش مالیه و سوء استفاده از انحصار تجارت تقصیر حکومت اخیر یا وزرای آن نبود بلکه بنای کج از مدتی قبل گذارده شده بود و به تدریح با مسامحه کج‌تر شده است.

دوم اصلاحات اقتصادی و جلوگیری شدید از انحصار بازی و استفاده‌های مالی از انحصارات (صحیح است) و همچنین از بالا بردن نرخ اسعار خارجی (صحیح است) که خیانت عظیم به ملت است و موجب ترقی قیمت اجناس می‌شود (صحیح است) و نیز از اتلاف مسرفانه اسعار خارجی موجود اگر ترتیب تحمیلات مالیاتی غیرعادلانه و مخارج غیرضروری دولتی از یک طرف و غارت ملت به واسطه انحصارهای اجناس حوایج ضروری طبقه ضعیف و دادن جوازهای ناحق و تبعیضی به غارتگران منفعت‌پرست و محتکر چنان که جاری بود دوام یابد مثلی که بنده در مجلس اول گفتم حالا بیشتر از آن وقت صادق می‌شود که گفتم در دامنه کوه دماوند مغاره‌ای است که مسکن و مرکز راهزنان است و همه روزه دسته‌جات قطاع‌الطریق و غارتگر از آنجا به شش جهت اطراف شاهراه‌ها جلوریز می‌شوند و شب حاصل غارت خود را در آن مغازه آورده تقسیم می‌کنند. اسم آن مغازه تهران است (صحیح است) بدیهی است که مردم بیگناه و بی‌دست و پای دور و بر مغازه سهیم از این غارت و گناه ندارند ولی در این سال‌های اخیر شرکایی از زورمندان و منتفذین ولایات نیز به آنها پیوسته و به مغازه آمده و همدست یغما شده‌اند (صحیح است) بلی وزارت مالیه و اقتصاد برای تسکین شهوات کل غارتگران مذکور در را باز گذاشته بود و حالا

محکم نگاهداشتن این دو در زور رستم پهلوان را می‌خواهد (صحیح است) که همه منافذ را هم بگیرد و گردنه‌ها را که دسته‌جات مزبور با القاب علمی و اختصاصی جدید از آنحاها اکناف مملکت را می‌چاپیدند این دوران به سرعت ملیونر می‌شوند فقط از گداتر کردن طبقه فقیر مملکت ثروت حرام حاصل می‌کنند (صحیح است) جواز بازی تنها به واردات مملکت مانند قماش و قند و چایی و غیره شامل نبوده که مشکل ساختن ورود امتعه خارجی شاید تا حدی موجب تخفیف گناه شمرده شود بلکه جانیانه عوارضی هم برای صدور جو و برنج و گندم و حبوبات و خرما و غیره اضافه بر حاجت مملکت با بخشش جواز صدور به اشخاص طرف التفات نیز رایج شده است (صحیح است)

یکی از نکاتی که به نظر بنده برای حسن جریان کامل و استحکام مشروطیت و حکومت ملی حقیقی لازم است شمول حکم و نظارت کامل حکومت است در تمام شعب امور مملکتی و خاصه در ادارات و مؤسساتی که وجوه ملی در آن صرف می‌شود جریان مشروطیت باید بر طبق ممالکی باشد که از آنجاها این اصول حکومت ملی اقتباس شده است و الا اگر در هر موردی که صرفه ما نباشد بگوییم ای آقا ایران که قابل قیاس با اروپا نیست این مسخره مشروطیت است و لذا باید هیچ اداره کشوری و لشکری و مؤسسه مالی و معاملاتی و خیریه مملکتی و معارفی از نظارت ملت و مجلس خارج نباشد (صحیح است) مثلاً اداره بانک ملی ظاهراً برخلاف ماسبق تا حدی از نظارت وزارت مالیه که صاحب کل سهام بانک است خارج شده یعنی نسبت به سابق این نظارت سست شده است اسرافات تجملی و مخارج غیرضروری در بانک ملی چنان که متواتراً می‌شنوم از هر اداره دولتی بیشتر است و آنچه می‌فهمم جریان امور و اقدامات در بانک با اجازه و مشورت کامل با حکومت به عمل نمی‌آید. در باب شکستن نرخ اسعار و مفتش دولت در بانک باید به تکالیف حقیقی نه صوری خود عمل نماید. میزان جمع و خرج سالیانه بانک قبل از ترتیب نهایی و طبع آن باید مورد دقت و نظر موشکافانه نظار بانک واقع گردد.

حکومت ملی دست مجلس است و حکومتی که از مجلس ناشی است و بدترین مجالس ملی صد بار بهتر از حکومت استبدادی است (صحیح است) بنابراین این کار مخالف ترتیب مشروطیت است که هر کسی برای خود دکانی باز کرده اداره خود را از نظارت ملت و حکومت ملی خارج کند (صحیح است) اگر حکم و نفوذ حکومت ملی فقط شامل پنج، شش وزارتخانه باشد و بس ممکن است بعد از چندی این دایره محدودتر هم گردد و فقط سه چهار وزارتخانه در زیر کامل حکومت بماند. این رویه ما را برمی‌گرداند به عهد ناصرالدین شاه که در هر نقطه یک رئیس‌السادات برای رسیدگی و حکم در کار سادات و یک نقیب‌الاشراف برای حکومت به گداها و دراویش و یک رئیس‌التحار برای حکومت به تجار و یک کارگذار برای امور اتباع خارجه و یک چور کچی‌باشی برای امور نانواها

و یک مجتهدی برای حکومت در امور طلاب مدارس وجود داشت و هر کدام از اینها چوب و فلک و فراش‌باشی هم داشتند و در امور همدیگر حق مداخله نداشتند پس همه امور مملکت باید تابع یک مرکز باشد و بس (صحیح است)

نکته مهم دیگر در اصلاحات اساسی مراقبت کامل در رعایت و اجرای دقیق قوانین است و جریان همه امور بدون استثنا و تبعیض بر طبق حکم قانون و برای حصول این منظور به نحو مطلوب باید محاکم به سرعت ممکن کار کنند و دوسیه‌ها در محاکم نخوابد و قضات شجاعت لازم نشان بدهند و از طرف‌گیری و تبعیض ملاحظه مصون باشد (صحیح است) از سی سال قبل تا حال آنچه یاد دارم همیشه و مرتباً قوانین جزایی درباره ضعفا جاری شده و هر مرتبه که در روزنامه دیدم به خط جلی حکم اعدام یا حبس نوشته شده به سرعت شرح آن را خواندم و همیشه دیدم راجع به مشهدی محمد نطنری یا اللهیار جوشقانی است (صحیح است) ولی برای تاجر (صحیح است) قاچاق کننده و استفاده کنندگان از جوازهای نامشروع و تجاوزات خارج از حدود قانونی جراید چیزی ندیده‌ام (صحیح است) اگر به اصطلاح امروز چاقوکشی فلزی و چاقوکشی قلمی و تهدید و تطمیع و مداخله در انتخابات و نافرمانی منتفذین در ولایات و ایلات باید قلع و قمع شود شاید راهی جز ایجاد محاکم فوق‌العاده سریع‌الحکم با قضات نترس (صحیح است) و درست برای این گونه جنحه و جنایت‌ها که مصداق «و یسمعون فی الارض فساداً» هستند نباشد (صحیح است) که حکم دنباله آیه شریفه در مرتکبین بی‌ملاحظه و بی‌رحمانه و به سرعت اجرا شود (صحیح است).

واض است که یکی از اولین گرفتاری‌های حکومت مبارزه با جهاد بر ضد فساد اداری و اختلاس و ارتشا و مداخل خواهد بود که حالا مرسوم شده به ناحق به آنها لفظ دزدی استعمال می‌شود که در واقع ظلم و توهینی به دزدی‌های معمولی خودمان (صحیح است) یعنی به قول معروف آفتابه‌دزدها است. در این زمینه باید حکومت عادل و اصلاح‌طلب شمشیری برنده به دست گرفته و بی‌ملاحظه شبیه به آنچه در میان ما راجع به دوره ظهور امام و دولت حقه عقیده شایع است مستخدمین و مباشرین ناصالح و نادرست را گردن بزند (صحیح است) یعنی از ادارات و مؤسسات و بانک‌ها جاروب کند و امیدوارم در آن میان ادارات بلدیه را فراموش نفرمایند (صحیح است) و از فساد آن مؤسسات شهری که گاهی بلای جان شهریان شده‌اند جلوگیری نمایند.

مطالب دیگری که بنده در خاطر دارم و تا حدی مهم می‌دانم به طور خلاصه و فهرست عرض می‌کنم.

اولاً اعمال مفیده را که حکومت سابق در نظر داشت و نقشه‌ای برای انجام آنها ترتیب داده بود از هر نوع که باشد نباید با تغییر حکومت بر طاق نسیان گذاشت (صحیح است) یا دنباله آن کارها را منقطع کرد (صحیح است) و به طور کلی خوب است که مجلس شورای ملی این اساس را اتخاذ نماید که هر حکومت یا وزیر لاحقی حکم مولود جدید نداشته و خط بطلان روی اعمال و نقشه‌های دنباله‌دار حکومت سابق نکشد (صحیح است) بلکه باید مملکت نقشه‌ای طولانی برای اصلاحات داشته باشد و آن را البته با امکان تجدید نظر در جزئیات آن مستمراً دنبال کند مثلاً نقشه عمل هفت ساله که حکومت سابق در نظر گرفته بود و بعضی از مشاورین خارجی اهل خبره نیز در بابت آنها مورد استشاره گردید و پولی نیز از خزانه مملکت صرف این کار شد باید مجدداً تحت مطالعه درآید (صحیح است) همچنین بعضی نیات و نقشه‌های وزارت معارف سابق نباید مورد بی‌اعتنایی و نسخ بی‌جهت واقع گردد (صحیح است) لکن چیزی که لازم می‌دانم عرض کنم این است که نمایندگان ملت به عقیده بنده باید به طور قطع مصمم شوند که مادامی که دستگاه مالیه مملکت کاملاً و به درجه قصوی منقح و چرخ‌های آن به حد وسواسی پاک نشود و خرج غیرضروری مانند نه در ده مخارجی اداری فعلی و اتومبیل بازی و هیئت‌های نظار حقوق‌بگیر و اعضای هیئت مدیره جعلی و اختراعی برای شرکت‌ها و مؤسسات دولتی ارسال هئیت‌ها برای کنفرانس‌های بین‌المللی کم‌اهمیت (صحیح است) و غیره و غیره و غیره و غیره و غیره به کلی حذف می‌گردد و از عدم عودت آنها اطمینان حاصل نشود و مادامی که دست‌هایی که نظارت مخارج اصلاحات عمرانی جدید به آنها سپرده می‌شود خیلی خیلی محکم و پاک و سختگیر و از همه مهم‌تر غیرقابل تغییر و نیز دارای اختیارات مطلقه و غیرقابل عزب نباشد این مملکت را زیر بار قرض خارجی نیاورند (صحیح است) که قرض چه از داخله و چه از خارجه برای این مملکت از اعظم مفاسد و شاهراه افلاس آینده و اسارت است. طمع آنهایی که پول خرج می‌کنند و حد و پایان ندارد و هر قرضی مستلزم قرضی دیگر می‌شود چنان که هنوز در بحبوحه استقلال ایران و ازدیاد عایدات خزانه به پنجاه برابر عایدات دولت در سال ۱۲۸۹ هجری شمسی که استقراضی از انگلستان به عمل آمد گمرکات بنادر جنوب ما گرو تأدیه اقساط آن استقراضی است که ظاهراً کمتر از یک میلیون تومان درسال است مظفرالدین شاه که دست بذال دریانوال و ابر بهادری مثال داشت و کان کرم و اقیانوس سخاوت از خزانه مملکت بود نخست در سال ۱۳۱۸ قمری ۲۲ میلیون و نیم روبل با شرایطی سیاسی از روسیه قرض کرد و به زودی آن را تمام کرد باز دو سال بعد قرضی دیگر از روس معادل ده میلیون روبل نمود و باز زود خرج کرد. این دفعه در فرنگستان پولش نزدیک به تمام شد و حیله‌ای اندیشیده به عنوان خریدن توپ و اسلحه از کارخانه شنیدر کروزوی فرانسه مبلغی (گویا شش میلیون فرانک طلا) از فرانسه‌ها قرض کرد که علاوه بر پرداختن پول اسلحه مقداری هم (گویا دو میلیون و نیم فرانک) برای او بماند. چون به زودی آن پول هم تمام شد در عودت در قفقازیه مبالغی هم از تومانیانس قرض کرد و واضح است که آن وجه هم دوامی ننمود پس در سال‌های آخر سلطنت دست گذاشت به پیشخوری و عایدات سه ساله آینده شیلات را قبلاً گرفت و بعد مالیات سال بعد بختیاری را گرفت و خورد و صد هزار لیره هم نقد خریده که سکه کند و پول آن را مقروض ماند و هکذا و هکذا که خدا به داد ایران رسید و مجلس ملی فضولی پیدا شد که آبروی سلطنت را رعایت ننموده سدی جلو بخشش‌های کان کرم کشید حالا اگر این راه استقراض باز شود ما همان راه را خواهیم رفت و مجلس هم که ده یک قدرت مجلس اول

را ندارد نخواهد توانست نظارت شدید بکند چنان که در همین پنج شش سال اخیر دولت را چندین صد میلیون تومان به بانک ملی مقروض کرده‌اند (صحیح است) و کسی در فکر پس دادن آنها به بانک ملی نیست و زمینه افلاس بانک را فراهم نموده‌اند مگر آن که باز تدبیری مظفرالدین شاهی پیدا کرده و طلا را تسعیر جدید کنند یا ذخیره اسکناس را تقلیل دهند یا نقره بفروشند و بگویند منفعت آن عاید دولت می‌شود و یا بگذارند عاید بانک بشود و آن مؤسسه به ادعای این که فکر نقره‌فروشی به خاطر او رسیده با آن که نتیجه افکار بکر هر عامل دولت حقاً به خود او نمی‌رسد منافع نقره را صرف عمارت‌سازی آمریکایی بکند.

بنابراین در وضع فعلی بهترین طرق برای انجام اصلاحات عمرانی از سدبندی و آبیاری و راه انداختن ماشین‌های زراعتی و کشت پنبه و چایی و توسعه صنایع ماشینی برای عمل آوردن مایحتاج مملکت یعنی فقط و فقط تأسیسات محصول دهنده همانا تخصیص منابع غیرمالیاتی مملکت است به این کارها و برای رعایت انصاف باید گفت که شاه سابق انجام این دو امر را یعنی تصمیم قطعی ابدی بر عدم استقراض از خارجه و کنار گذاشتن عایدات غیرمالیاتی برای صرف قسمتی از آن اقلاً در تأسیسات مفیده صنعتی در کفه حسنات ترازوی اعمال خود داشت و عملی هم کرد (صحیح است)

برای اقدام جدی در اصلاحات عمرانی لازم است آبیاری و اصلاح زراعت و مهم‌تر از هر دو اصلاح حال طبقه برزگر را منظور نظر قرار داد (صحیح است) در این سال‌های اخیر نمی‌دانم چرا و لابد به تقلید بی‌مأخذ بعضی ممالک صنعتی خارجه و با خودنمایی و ریا رسم شده که این همه صحبت از کارگر کارخانه‌جات می‌شود و هر کسی به بیانی دلسوزی خود را به کارگر نشان می‌دهد اگر مقصود از کارگر عمله بعضی کارخانه‌جات محدود ایران است که مقدم داشتن آنها بر برزگران مملکت خیلی خارج از تناسب است (صحیح است) آنچه برای اصلاح حال و رفاه کارگران کارخانه‌ها سعی بشود مطلوب و بلکه ادای واجب است و من در یک نقطه هم از این اقلام که هنوز نقایص زیادی دارد و حال آن طبقه را چنان که باید اصلاح نکرده مسامحه را روا نمی‌دانم و کاملاً همراهم و حتی مدعی هستم که دلسوزی من به این طبقه که قسمتی از طبقات فقیر ملت است از بسیاری از آنان که سنگ کارگر را به سینه می‌زنند بیشتر است (صحیح است) لکن نمی‌دانم چه شده که بدبخت‌ترین طبقات زنجیر و زحمتکش که هزاران سال است در جلوی آفتاب سوزان خار می‌خورد و بار می‌برد یعنی برزگران مورد توجه زیادی نشده‌اند (صحیح است) و چون روزنامه دارند نه باشگاه و نه هیئت مدیره و نه کمیته و نه حوزه‌بندی و نیز در موارد لزوم قابل سوق‌الجیشی به کوچه‌ها و خیابان‌ها و محافل نیستند فراموش شده‌اند (صحیح است) (سزاوار - حساب‌شان را مالکین می‌رسند) و فقط به تقلید صرف فرانسه و بلژیک و امثال آنها همیشه صحبت منحصر به کارگر زیر سقف شده است، اصلاح حال برزگران که ستون فقرات این مملکت زراعتی بوده و شاید صدی هفتاد نفوس ایران است اهم کل امور عمرانی است و بدبختانه حالا علاوه بر معاملات قرون وسطایی ملاکین شهرنشین با آنها گرفتار معاملات بدتری از جانب دولت شده‌اند (صحیح است) که آنچه محصول زراعت‌شان است از پنبه و برنج و خرما و غیره باید به ثمن به خس تسلیم اداره مبارکه پنبه و اداره مبارکه برنج نمایند باید تکرار شود که شکی نیست که اصلاحات عمرانی و اقتصادی و ایجاد سد و آبیاری هم فرع اجتناب از مخارج غیرضروری و اتخاذ اصول اکتفا به حداقل ضرورت در عده مستخدمین دولت و شرکت‌ها و مؤسسات اقتصادی است.

غالباً بعضی‌ها می‌گویند شما ابتدا کار در مملکت ایجاد نمایید آن وقت موضوع افراط عده مستخدمین دولت خود به خود حل می‌شود. این حرف به ظاهر صحیح می‌نماید و شاید در حقیقت هم با تفسیر صحیح درست باشد لکن می‌خواهم از این آقایان بپرسم که آیا بعد از ایجاد آبیاری کامل و به کار انداختن ماشین‌های فلاحتی آقایان اعضای وزارت خارجه قصد و میل دارند بیل و آلات شخم و شیار برداشته به کار زراعت بیفتند یا آن که می‌خواهیم باز آنها را در اداره سدسازی و اداره آبیاری مدیر کل و در مؤسسات صنعتی دفتردار زیادی بکنیم و باز اصطلاحات کارگزینی و بایگانی و بازرسی را به کار انداخته دست آنها بدهیم. نه خیر اگر این آقایان فرنگی‌مآب اعضای ادارات دولتی با وضع زندگی فعلی آنها که خارج شدن از شهر تهران جز برای سفر به اروپا برایشان سخت است با لباس‌های شیک خود و استعمال بریانتین و ادکلنی نمی‌توانند به یک کار عملی فنی یا زراعتی مشغول شوند و جز خزانه دولت منبع معیشتی ندارند. شاید ممکن باشد اقلاً آنها را به عملی در ولایات و قصبات وادارند که اگر سواد فارسی دارند به اطفال ملت درس بدهند و چقدر خوب است که اگر ملت‌پرست هستند معلمی در دهات را در اختیار نمایند. یاد دارم در جوانی در اوقات اولین انقلاب روسیه در تفلیس بودم و با میلیون کرجی و ارمنی روابط دوستی داشتم و دیدم که ارمنی‌های جوان که سمینار یا دارالمعلمین تمام کرده بودند و حقوقی برای معلمی معادل چهارصد منات در ماه در شهرها و دویست منات در دهات به آنها عرضه می‌شد غالباً از راه ملت‌پرستی دهات را به مواجب کمتر اختیار می‌کردند.

ولی علاج حقیقی نان پیدا کردن مستخدمین دولت و جوانان تربیت شده در مشاغل غیردولتی آن است که دولت اگر در مدرسه حقوقی و سیاسی را نمی‌تواند ببندد اقلاً نود و پنج درصد از محصلین آنجا را کم کند و در مقابل آنچه بتواند به حد نهایت در تهران و در شهرها و قصبات صدها مدارس صنعتی آهنگری فنی جدید و مکانیک و تکنیک و نجاری و فنون بسیطه الکتریکی و دواسازی و چرم‌سازی و معدن‌شناسی و سرعملگی صنایع ماشینی و غیره باز کنند و مردم را به حرفت و صنایع فنی تشویق نمایند و ضمناً عده سیاسیون عالی‌مقام هم که به اضعاف مضاعف عدد لازم منتظر به دست گرفتن زمام امور مملکت هستند تقلیل یابد و نیز باید حتماً قوانینی که دولت را مجبور به کار دادن به بعضی طبقات می‌کند منسوخ گردد مانند قانون دارالمعلمین که به فارغ‌التحصیلان آن باید دولت قانوناً کار بدهد و می‌شنوم که از این ممر هفتصد هشتصد نفر فعلاً منتظر کار هستند اگر عده مستخدمین ادارات به حداقل حاجت حقیقی تقلیل کنیم می‌توانیم حقوق کافی‌تری برای مستخدمینی که روزی ۸ ساعت با کمال غیرت و بدون غیبت و غفلت کار کنند و سر وقت و در تمام اوقات اداری در اداره حاضر شده وقت رفتن به خانه کاری انجام نشده نگذارند بدهیم.

تقلیل واردات خارجی و بلکه اقدامات ریشه‌کن در آن باب با انحصار سهمیه‌های واردات به ضروری‌ترین اجناس برای فقرا آن هم به میزان خیلی کم و اجازه ندادن به اجناس طبقه عالی مگر گاهی به مقدار خیلی جزیی نیز از مهم‌ترین اصلاحات است (صحیح است) و مخصوصاً ایجاد قوانین و مقرراتی که رقابت مصنوعات و واردات خارجی طرف احتیاج عامه را که عمل آوردن نظیر آنها در داخله غیرممکن نیست با مال بومی و رقابت تجار خارجی را با تجار داخلی به نهایت درجه مشکل نماید هم از امور خیلی مهم است که امیدوارم دولت سر فرصت اقدام نماید.

از امور مهمه که پس از اقدامات فوری اولی باید اقدام شود بنای خانه‌ها و مساکن خیلی ساده دو و سه اطاقی پاکیزه و تمیز برای فقرا است در ولایات و تهران و مخصوصاً می‌خواهم عرض کنم که من با فرمایشات آقای رحیمیان در همه امور داخلی مملکتی تماماً و مخصوصاً در توجه بیشتر به ولایات قلباً موافقم و نمی‌دانم چرا باید اسم ایشان در ستون مخالفین و اسم بنده در ستون موافقین ثبت شود اگر می‌خواهیم واقعاً این آرزوها و نیات خیر و مقدس آقایان محترم و بنده ضعیف عملی شود چاره جز فرصت و قدرت دادن به حکومت و پشتیبانی اجماعی مجلس از دولت نیست (صحیح است) و باید از نقایص درجه دوم و سوم تا حدی اغماض شود و الا حکومت ملی نه خوب و نه بد با این تزلزل مجلس و بی‌اتفاقی سرنمی‌گیرد (صحیح است) و یک قدرت استبدادی مانند خاتمه دادن سلطان محمد فاتح به مباحثات علمای مسیحی قسطنطنیه در باب دو طبیعت و دو مشیت مسیح به مباحثات و اختلافات و کینه‌ها و خونخواهی‌های ما خاتمه می‌دهد هر حکومتی فقط وقتی منشأ اثری تواند شد که به او فرصت و قدرت داده شود و می‌خواهم عرض کنم که اولین اثر محسوس اقدامات جدی هر حکومت از ماه هفتم عمرش ظاهر می‌تواند بشود و گرنه بعد از یکی دو ماه گفتن این که از این وزرا هم که اصلاحی ندیدیم و باز باید تجربه دیگری بکنیم مملکت را بی‌سامان می‌کند اگر چه بنده در سیاست خارجی قصد نداشتم کلمه عرض کنم ولی از ذکر دو نکته نمی‌توانم خودداری نمایم یکی آن که اتفاق کلمه ما و پشتیبانی ممتد از یک حکومت با قدرتی اولین شرط و بهترین طریق حفظ سیاست خارجی ملی و با عرضه و محکم است (صحیح است) و با حکومت ضعیفی خارجیان نیز آن معامله کنند که بعضی جراید غیرمسئول و هتاک با حکومت خود می‌کنند (صحیح است) دوم آن که بنای موافقت و مخالفت یک ایرانی با حکومت خود بر روی اساس رضایت و عدم رضایت دول خارجه و پسندیدن مستر یا گاسپادین فلان کاری بس ناپسندیده است (صحیح است) و این رویه حتی در تلفظ باید موقوف و کفر شمرده شود (صحیح است) حکومت باید مورد پسند ملت خود باشد نه مراکز خارجی (صحیح است) و فقط چیزی که ما از دولت می‌توانیم بخواهیم

(اگر چه ابداً حاجتی به خواست آن از هیچ حکومت ایرانی نیست) این است که خدای نخواسته روزی دولتی ایرانی اختلال عقل پیدا نکرده و تجاوز ناحق به حقوق حقه یک ملت و دولت و خارجی نکند یعنی باید حکومت در معامله خود با خارجیان میزان انصاف و خوش‌قولی و با حسابی و اعتدال را نگاه بدارد و حتی از بعضی بی‌التفاتی‌های لفظی بعضی دول که علاقه‌های دیگر دوستی با ما دارند در صورت امکان اغماض نماید و همیشه بی‌طرفی را تا آخرین درجه امکان با حوصله زیاد حتی در مقابل بعضی رویه‌های به ظاهر کدورت‌آور حفظ کند و این یک تقاضایی است که در این مدت دوره مشروطیت هر حکومت ایرانی آن را رعایت نموده است (صحیح است) و آن ایرانی که گناه رنجش بی‌جهت و ناروای یک دولت خارجی قوی را از دولت ضعیف ما برای این که ما غلام حلقه به گوش و مطیع صرف نشده‌ایم به گردن دولت خود می‌گذارد و دولت خود را مقصر می‌داند که چرا از قسمت سفلای نهری قسمت علیا را گل‌آلود کرده و از جاده انصاف نسبت به ملت خود بسیار دور افتاده است (صحیح است)

در خاتمه باید یادآوری کنم که در رسیدگی به بودجه مملکتی در مجلس باید تسریع شود و اگر واقعاً کمیسیون بودجه مرتباً و دائماً اجتماع نمی‌کند خوب است تغییر رویه بدهند (صحیح است) می‌ترسم عنقریب باز یک دوازدهم دیگری به قید دو فوریت و به بهانه این که در امر تصویب بودجه تأخیر شده و با تهدید به طرف کردن مستخدمین ادارات با مجلس به مجلس بیاید (امیر تیمور - آقا این حتمی است، همه‌اش یک دوازدهم می‌آورند)

تقاضای خود را از حکومت به این چند کلمه خلاصه می‌کنم: نسخ کامل انحصارهای داخلی موقوف داشتن منفعت دولت از انحصار تجارت خارجی و مانع شدن از منفعت غیرعادلانه واردکنندگان و منحصر کردن وارد نمودن اجناس تا حد ممکن به تجار قدیم (صحیح است) محدود کردن مداخله دولت در واردات و صادرات به نظارت حداقل و بی‌مزاحمت و بدون تحمیلی - عودت دادن ترتیب تصدیق صدور جواز ورود و سهمیه‌بندی و تعهد اسعاری به ترتیب قبل از جنگ (صحیح است) ترتیب سهمیه واردات بسیار دقیق و بسیار محدودی که مانع ورود همه گونه واردات غیرحیاتی و تجملی و حتی کمتر از تجملی گردد (صحیح است) مگر به میزان خیلی کم. موقوف نمودن کل تشکیلات و مؤسسات تقلیدی غیرلازم فرنگستان محض تشبه صرف و دم زدن از تمدن جعلی مانند اداره تبلیغات و غیره دادن اختیارات وسیع‌تری به ولایات در امور محلی با تشکر از لطف و حوصله آقایان ختم کلام می‌کنم.

ولی یک جمله را باید اجازه بفرمایید بنده بگویم چون بنده درست نشنیدم ولی اگر آقای فولادوند این طور که من فهمیدم فرمودند که در لندن ما سه تا اتومبیل داشتیم، اگر درست شنیده باشم فرمودند که سه تا اتومبیل بوده است که فقط سفیر و فامیل سفیر از آنها استفاده می‌کردند ولی اعضای دیگر نمی‌کردند این را برای اطلاع ایشان باید عرض کنم اولاً در هر سفارتی سفیر از اتومبیل استفاده می‌کند هیچ سفارت ایرانی نداشتیم و نداریم که اعضای سفارتخانه از ماشین استفاده کنند و این هم که سفیر استفاده می‌کند برای آبروی سفارت است نه برای این که سفیر اینحا و آنجا برود اما این که شنیده‌اید که سه تا بوده است ما یک اتومبیل داشتیم و ده سال دوازده سال بود و او را هر روز گفتند تجدید کن من تجدید نکردم و اگر الان هم آنجا بودم تجدید نمی‌کردم تا بمیرم (احسنت) ولی در زمان جنگ آن اتومبیل بزرگ بود، اتومبیل بیوک بود و در زمان جنگ دولت انگلیس بنزین سفارتخانه‌ها کافی نبود سفارتخانه‌ها مجبور شدند اتومبیل کوچک‌تر بگیرند و ما هم اتومبیل کوچک نداشتیم ناچار شدیم که یک اتومبیل متوسط گرفتیم که خیلی بنزین کمتر ببرد و علاوه بر آن همیشه یک اتومبیل خیلی کوچکی بود که برای کار تذکره دادن به سفارتخانه‌ها، ویزا گرفتن و غیره می‌رفت که آن همیشه بوده است و خیلی چیز کهنه ارزان نالایقی است ولی اگر یکی از اعضای سفارت را یک وقتی برای کار به وزارت خارجه می‌فرستادیم سوار اتومبیل می‌شد (احسنت) (فولادوند - اتومبیل بزرگ را فروختند قربان؟) اتومبیل بزرگ فروخته شد و کوچک‌تر خریده شد؟) آن را ما قانوناً حق نداشتیم بفروشیم.

رئیس - جلسه ختم می‌شود و به روز سه‌شنبه موکول می‌شود. دستور هم برنامه دولت.

(مجلس ساعت ۹ وبیست و پنج دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت‏

بخشنامه‌ها

شماره ۵۷۸۶ ر ح ر ۳۱۲۶۷ ۱۷/۹/۲۶

بخشنامه به تمام دادگاه‌ها و دادسراهای کشور

به طوری که از وزارت کشور اطلاع می‌دهند در مواردی که متهمین وسیله ژاندارمری تعقیب و به دادسراها و دادگاه‌ها اعزام می‌شوند هنگ‌های ژاندارمری نتیجه اقدامات مقامات قضایی را برای تکمیل پرونده‌های اداری و شناسایی متهمین از لحاظ محکومیت یا برائت و یا آزادی موقت استعلام می‌نمایند ولی مقامات مزبوره پاسخی نمی‌دهند. نظر به آن که در این مورد منع قانونی برای صدور پاسخ وجود نداشته بلکه مقتضی است با هنگ‌ها و مقامات ژاندارمری تشریک مساعی به عمل آید لذا مقرر می‌گردد که هر وقت چنین استعلامی از پادگان‌ها و هنگ‌های ژاندارم به عمل آید از راه اداری پاسخ شایسته بدهید

م - ۵۷۵۱ به جای وزیر دادگستری‏

شماره ۶۰۲۶ ر ح ۳۰۸۳۴ ۳/۹/۳۲۶

بخشنامه به تمام دادگاه‌ها و دادسراها

به طوری که وزارت جنگ اطلاع می‌دهند نسبت به افسران و درجه‌داران و نظامیان در اوراق ابلاغ و احضاریه غالباً وقتی تعیین می‌شود که با مسافت محل اقامت احضارشدگان مناسب نیست و به همین نظر احضار شدگان نمی‌توانند در مواقع معینه قانونی حاضر گردند و ناچار احتیاج به تجدید احضاریه و تکرار مکاتبه می‌گردد. برای رفع این قبیل اشکالات لازم است به مدیران دفاتر دستور بدهید همیشه در تعیین اوقات حق‌المسافه قانونی رعایت گردد.

م - ۵۷۵۲ به جای وزیر دادگستری