مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۲ فروردین ۱۳۰۹ نشست ۱۱۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هفتم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم


مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۲ فروردین ۱۳۰۹ نشست ۱۱۳

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۲ فروردین ۱۳۰۹ نشست ۱۱۳

صورت مجلس روز پنجشنبه هفتم فروردین ماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند

رئیس ـ آقای مؤید احمدی

موید احمدی‌ ـ در صورت حاضر و غائب آقای اورنگ و آقای امیر ابراهیمی را غائب بی‌اجازه نوشته‌اند در حالیکه هردو مریض‌ بودند و استجازه هم کرده بودند خواستم توضیحاً عرض کنم که اصلاح شود

رئیس ـ آقای پالیزی

پالیزی ـ بنده هم در جلسه گذشته استجازه کرده بودم چون در اینجا دیر آمده بی‌اجازه نوشته بودند میخواستم عرض کنم اصلاح شود

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ در قانون لایحه مالیات بر عایدات بیانی را که راجع به بنده نوشته‌اند مثل این است که بنده موافق بوده‌ام برای اینکه میگوید مالیات گذشته مخالف و این مالیات را هم برای کارهای عام‌المنفعه در صورتیکه بنده در اصل لایح‌اش مخالف بودم این توهم نشود.

رئیس ـ آقای زوار

زوارـ‌ البته آقایان تصدیق دارند که اجازه‌هائی که ازمقام ریاست میخواهند مراجعه میشود بکمیسیون البته شرط تصویب کمیسیون یا عدم تصویب کمیسیون است و هیچ تبعیضی در کار نیست وقتی که اجازه میرسد بکمیسیون‌ها تصمیماتی گرفته شده آنهائی را که موافقت نداشته‌اند تصویب نکرده‌اند و آنهائی را که موافقند تصویب میکنند.

رئیس ـ آقای عدل فرمایشی دارید

عدل ـ‌در صورت مجلس یک عده را غائب بی‌اجازه نوشته‌اند که از جمله بنده هستم که تقریباً یکساعت بدندانساز مراجعه کرده بودم و استجازه هم کرده بودم نمیدانم چرا کمیسیون تصویب نکرده است در صورتیکه اجازه بنده هم قبل از موقع تشکیل جلسه بوده اگر میگویند صندوق اعانه خالی میماند بنده باید بدهم بنده یکساعت آنهم برای مراجعه طبیب قبل از تشکیل جلسه استجازه کرده‌ام در جلسه هم که حضور داشته‌ام حقیقه این بی‌انصافی است مثل اینکه آقای امیر ابراهیمی هم که مریض هستند غائب بی‌اجازه نوشته‌اند

رئیس ـ قضیه مربوط بکمیسیون است و هیچوقت معهود نبوده است که در اینجا مطرح شود و اگر اجازه بفرمایند از قضایائی است که ذات‌البنین است و بایستی بین خود آقایان و کمیسیون حل شود دیگر در صورت مجلس ایرادی نیست؟ (گفتند خیر) صورت مجلس تصویب شد

[ ۲ـ قرائت خبر کمیسیون عدلیه راجع به تعقیب فیروز میرزا ]

رئیس ـ خبر کمیسیون عدلیه دایر به تقیب وزیر مالیه سابق قرائت میشود.

ساحت مقدس مجلس شورای ملی شیدالله ازکانه بر اثر ارجاع خبر کمیسیون عرایض دائر بقابل تعقیب بودن راپرتی که مدعی‌العموم دیوان جزای عمال دولت بوسیله آقای وزیر عدلیه مشعر به نسبت ارتشاء به آقای فیروز وزیر سابق مالیه بمجلس شورای ملی تقدیم داشته بود ـ کمیسیون عدلیه بموجب ماده چهارم قانون محاکمه وزاء موضوع فوق‌الذکر را مورد مطالعه و مداقه قرار داده و برای تکمیل تحقیقات از اشخاص لازم و تحقیق از شخص متهم دو کمیسیون فرعی انتخاب نمود

کمیسیونهای فرعی تحقیقات لازمه را بعمل آورده و هر یک راپرت خود را بکمیسیون قوانین عدلیه تقدیم داشتند کمیسیون پس از مداقه در راپرتها و رسیدگی کامل بقضیة بنحو ذیل رأی داده و خبر آنرا تقدیم میدارد

در موضوع راپرت مدعی العموم دیوان جزای عمال دولت مشعر باینکه بموجب دوسیه تحقیقاتی مقارن تصفیه حساب آقای حاج حسین آقا مهدوی بنمایندگی فرزند ایشان (آقا حسن آقای مهدوی) با بانک ایران و رفع توقیف از املاک شخصی معزی الیه که در ازای بدهی ایشان از طرف وزار تمالیه در توقیف بوده است آقای فیروز وزیر سابق مالیه باخذ رشوه بمبلغ شانزده هزار تومان متهم شده است کمیسیون عدلیه بجهات آتیه اینطور رأی میدهد.

نظر بقرائن و امارات موجوده در دوسیة که از طرف پار که دیوان جزای عمال دولت بوسیله آقای وزیر عدلیه بکمیسیون داده شده و نظر بتحقیقاتی که کمیسیونهای


Page 3 missing

که مثل دیگران هم بتوانید ثروت این مملکت را زیاد کنیم همانطور که عرض کردم که از اقصی بلاد میروند بجهة ایجاد ثروت برای مملکت خودشان از لندن میآید اینجا بجهت یک چاه نفت از یا از امریکا میآید این جا بجهت کارهای دیگر خوب حالا که ما بجاهای دیگر نمیتوانیم برویم البته باید در مملکت خودمان کار کنیم در مملکت خودمان هم امروز وسائل زندگانی تغییر کرده و رفته است روی اتومیبل ها اگر چنانچه ما بخواهیم خر سواری بکنیم نمی شود وقتی که ما میخواهیم اتومبیل داشته باشیم مثل دیگران باید وسائل آن را هم از خودمان فراهم کنیم یکی از وسائل نگاهداشتن اتومبیل ها و اتوبوسها نفت است و بنزین است حالا یک معدن نفتی اگر دا عبادان است اختیارش را به دیگران داده ام بعدها ممکن است انشاءالله کاملا متعلق به ما شود ولی حالا یک اندازه اختیارش را بدیگرن داده ایم حالاآنهم نمیشود ما از این قبیل سی هزار تا داریم بر ما واجب است که این اضافه عایدات را از این راه تهیه کنیم حالا آقای وزیر عدلیه خدا حفظشان کند پریروز فرمودند که فلانکس منکر مالیات است بنده منکر مالیات نیستم بنده عرض میکنم که شما صد کرور مالیات میگیرید خوب این صد کرور را بمصرف برسانید اگر کسر داشتید باز بگیرید بنده عقیده ام این است که ده کرور بیست کرور از این پول را تخصیص بدهیم به استخراج معادن ایجاد کارخانجات این از همه مهمتر است امروز در مملکت ما شاید سالی سی کرور پول نفت وبنزین میدهند برای اتومبیل ها چراغها کارخانجات که الحمدلله نداریم فی الحمله آنهم آهنگری ها ممکن است یک مبلغی برای استخراج یک چاه نفت تخصیص بدهیم شاید باز هم مثل پریروز که آقای وزیر عدلیه از قول بنده فرمودند که مااز امریکا بیشتر ثروت داریم بنده عرض نکردم که بیشتر ثروت داریم بلکه عرض کرد م که ما از امریکا معادن دست نخورده بیشتر داریم البته همه آقایان بهتر ا زبنده میدانند که ما چقدر معدن نفت داریم معدن آهن داریم معدن ذغال سنگ داریم و استخراج اینها برای ما محال نیست ما هم بشریم در چند جلسه قبل هم عرض کردم چند سال پیش از این کارخانه کاغذ سازی داشتیم چه شد آیا بقهقرا رفتیم که از بین رفت پس میشود درست کرد امیدواریم که نظر دولت روی این قسمت باشد این عایداتی که داریم که شاید در سال آتیه صدو پانزده کرور میشودما اگر چنانچه یک خمسش را صرف ایجاد کارخانجات استخراج معاده بکنیم ثروت این مملکت آنوقت زیاد خواهد شد و الا خوب ما تا بحال نفت و بنزین نمیخواستیم پولمان هم بخارج نمیرفت حالا حس کردیم که لازم داریم خوب لباسهامان که از آنجا میآید دواهامان از آنجا می آید ارسی و کفش مان که از آنجا می آید اینهمه میوه جات ما در بازارها فاسد میشود عوضش کالیفرنیی میخوریم بایستی این احتیاجات را کم کرد ما میخواهیم مثل سایر ممالک ترقی کنیم خود آقایان اگر توجه بفرمایند میدانند که ما ترقیمان چه خواهد بود ترقی نمی کنیم هیچ بلکه بچاه ویل هم فرو خواهیم رفت امیدوارم که این رویه را دولت تعقیب کند که ایجاد کارخانجات بشود ایجاد معادن بشو د و به عرایض بنده متوجه باشند خوب این ممکن است یک وقتی از زبان انسان یک چیزی هم بیرون بیاید که خلاف عقیده اش است این را نباید در نظر گرفت باید مقصد بنده را مراعات کنند که مقصود چیست اگر چه میفرمایند ما مقصود تو را چه میفهمیم و از زبان تو جواب میدهیم زبان من همین است که ما باید در استخراج معادن و ایجاد کارخانجات بکوشیم و الا اگر باین ترتیب باشد و بااین احتیاجی که بخارج پیدا کرده ایم سه چهار سال دیگر هم هیچ نداریم احتیاجات که زیاد شد مردم رو بفقر میروند الفقر کادان یکون کفراً آنوقت همه روزه اسباب زحمت برای مجلس و دولت فراهم میشود باید یک کاری کرد که مردم گرسنه نباشد خوب شما در همین قانون میخواهید از گاری دو اسبه یا چهار چرخه فلانقدر بگیرید به بینید این گاریها همه عایداتشان


چیست که ما اینقدر مالیات بگیریم بلکه ما باید بمردم کمک کنیم در خارج دیده می شود که وقتی که ایجاد یک کارخانه می شود دولت از بودجه عمومی خودش همراهی می کند که آن کارخانه از بین نرود ماهم باید همین رویه را تعقیب کنیم باید کاری کنیم باید کاری کرد که مردم صاحب ثروت شوند و خدا شاهد است که بنده مقصود از این عرایضم خبر دولت و ملت و مملکت است و هیچ غرضی ندارم و هیچ مرضی انشاء الله ندارم

وزیر عدلیه ـ با اینکه ظاهراً پس از بیانا ت نمایندة محترم باید آقایان تصور کنند که وضعیت بنده در مدافعه چندان آسان نیست برای اینکه بنده بعد از این بایستی در پشت الفاظ و عبارات ایشان بروم و نیات ایشان را حدس بزنم و جواب بدهم آنچه را که بنده آشنا هستم به عقاید و نیات ایشان خیلی وافی و کافی است و خیلی خوب مقصودشان را می رساند منتهی بدبختانه بایستی در مقابل فرمایشاتی که کردند و قیان هم فرموده بودند و جواب داده شده است بنده هم جواب عرض کنم و تکرار کنم از آقایان هم خواهش میکنم که بنده را معفو بدارند برای اینکه ایشان مکرر کردند و بنده هم باید تکرار کنم بنده در قسمت اول فرمایش ایشان که میفرمایند ترقی مملکت بزیادی عایدات دولت نیست این را حقیقت خوبست که مایکقدری برسیم و یکقدری دقت کنیم به بینیم عملی است این چیزی که ایشان میگویند وقتیکه یک مملکتی میخواهد ترقی کند یک کارهائی است که میبایستی مردم بکنند از برای اینکه آن مملکت رو بترقی و تعادلی برود یک مقدمات دیگری است که دولت باید فراهم بیاورد که مردم بتوانند کار کنند آن مقدماتی را که دولت باید بعمل بیاورد و کارهائی را که باید بکند عبارتست از ایجاد امنیت ترتیت طرق و بالاخره تسهیل وسائل ارتباطیه تلگراف یست و امثال اینها امنیت در معاملات تشویق اشخاصی که ایجاد ثروت بکنند در مملکت تولید ثروت بکنند حفظ طبقاتی که کار میکنند جلو گیری از اشخاصی که بمفت خوری عادت کرده اند بالاخره اینها یک مشت یک دسته یک مجموعه کارهائی است که دولت میکند درست یک قسمت کارهائی هم هست حالا که جاده درست و صاف شد بایستی افراد کار حمل و نقل را عهده بگیرند ولی آخر اغلب کارها و مقدماتی را که دولت بایستی فراهم بیاورد و بکن اینها پیش از آن کارهائی است که مردم بایستی بکنند. اگر دولت آن کارها را ارتباطیه را زیاد نکند امنیت ایجاد نکند مردم نمی توانند کار بکنند تجارت بکنند یک عده زیادی از مردم با کمال حسن نیت با کمال اینکه میل دارند کار کنند و از کار خور میشوند و اسباب زحمت خودشان و دیگران میشوند اما اگر دولت آن مقدمات را فراهم آورد و وسیله کار بدست مردم شد حالا وقتی یک دولتی میخواهد این کارها را بکند چه جور میکند این کارها هم هیچ کدامش بدون خرج نمی شود هیچ کدام از این کارها نیست که باصطلاح بگویند با صلوات بشود یک صلوات بفرستند دولت یا هیئت دولت در جلسه رسمی بنشینند و بگویند یک صلوات میفرستیم و راه قم تا کاشان باز می شود ولی بدبختانه اینها یک کارهائی است پول باید داد پول باید ریخت وکار کرد حالا اگر این پول را قبول کردید اگر منطق بنده تا اینجا صحیح بود که دولت بکند و اگر نکند مردم نمی توانند کاری از پیش ببرند و از برای فراهم آوردن آن مقدمات هم بایستی مسکوک طلا و نقره و یا نماینده آنها را درست کرد ولی آنرا سهلتر باید فراهم کرد و وسائل این باید در دست دولت باشد تا دولت بتواند این راه را باز کند با یک اقدام دیگر یا یک مقدمه دیگر را فراهم آورد خوب از کجا دولت باید این پول را بیاورد چند فرض بیشتر نیست یا این است که دولت این پول را دارد


ذخیره کرده است و گذاشته بوده است دولتهای قبل از او آمده بودند و برای روز کار یک مقدار پولی را گذاشته بودند کنار و حالا دولت دست می اندازد و از آن خزینة سرشار و ذخائر خودش پول بر میدارد و میریزد این یکی یکی دیگر این است که بیاید قرض کند قرض کند دیگر میگوید من میخواهم این کارها را بکنم و حساب میکنم که اگر این قدر قرض بکنم و این قدر هم نفع بدهم آنوقت این قدر ازش منفعت خواهم برد این هم یک وسیلة‌ است وسیله سوم این است که بیاید بافراد مملکت خودش بگوید که برای این کارهائی که من میخواهم از برای شما بکنم وسائل کار شما را فراهم بکنم شما را از فقر در بیاورم بشما وسائل زندکانی آدم بدهم شما یک مقدار از دارائی خودتان ا زعایدات خودتان را بمن نمیدانم اگر آقا داشته باشند به بنده بفرمایند البته موافقت میکنیم حالا آمدیم در این سه طریق یکی یکی را دقت میکنیم یکی اینکه باید پولهائی برای ما ذخیر باشد بنده که هر چه چشم میاندازم اینطرف و آنطرف نمی بینیم که گذشتگان ما بخیال این افتاده باشند که که یک پولی کنار گذاشته باشند که ما امروز بتوانیم با آن پول مملکت را آباد کنیم وارونه این قضیه را آقا خوب اطلاع دارند .. (فیروز آبادی ـ معادن را استخراج کنید) و لازم نیست بنده زیاد عرض کنم ( نمایندگان ـ صحیح است )‌طریق دیگر این است که قرض کنید بنده این جا دلیلی نمی آورم هر کدام از آقایان اینجا عقیده دارند که مملکت ایران از برای کارهای اقتصادی خودش در این وضع ما این عقیده را نداریم پس بنابراین یک راه باقی میماند دیگر آن راه که بنده چند بار عرض کردم و فارسی خودمانی معمولیش مالیات است همین که پول بدهید بمن و من از برایتان کار کنم و بعد ازش استفاده ببرید عبارت معمولی آن مالیات است مالیات بدهید ما هم از برای شما کار میکنیم آقا باز میفرمایند معادن معادن عجب آقا معادن ثروت بالقوه است معدن پول نیست معدن را بایستی خرج کرد تا توانست ازش پول در آورد (فیروز آبادی در آورید) آقا میفرمایند بکنید اما اگر حالا هم فرمودید در وسط نطق بنده هم حرف نمیزدند چنانکه دیدید بنده در وسط نطقتان حرف نزدم بخاطرم بود و الان می گفتم از برای خاطر اینکه بخواهد شخص معدن رد بیاورد باید پول خرج کند ولی اگر مقصودتان از معدن معدن گچ و آهک است این را مشهدی حسین و مشهدی حسن هم این کار را میکنند اما اگر نفت را میگوئید نفط میلیونها خرج دارد تا استخراج کنید آقا مگر نمی بینید آنهائی را که میکنند در مملکت خودتان هم کرده اند چرا یک چیزهائی را که صحبت کرده ایم باز از سرمیگیرید و تکرار میکند کدام معدن است که ما بتوانیم میلیونها ازش ثروت در بیاوریم و فقط کار شما عبارت از این باشد که دست دراز کنید طرف آن معادن و چهار تا دوهزاری توی دستتان نباشد که بتوانید ازآنجا پول در بیاورید و استفاده کنید و میلیونها باید اول خرج کرد و باز هم عرض میکنم تکرار میکنم اول اینطور نیست که آقا تصور میفرمائید هر معدنی فایده دارد اینطور نیست هر وقت شنیدید که امروز یک جائی معدنی نیست و هر وقت ما باید برویم استخراج کنیم استخراج معدن در وقتی باید بشود که اول شما با کمال دقت در وقتی باید بشود که اول شما با کمال دقت اشخاص مطلع و متخصص بیاورید استخراج کنید نگاه کنید و به بینید که اگر شما از ای معدن آهن و مستان و موادی که هست استخراج کردید اینرا میتوانید به بازارهائی که در دنیا هست برسانید و استفاده کنید و الا اگر بنا باشد شما یک معدنی داشته باشید که یازده قران خرج کنید و یکتومان در بیاورید آنوقت رو بور شکستگی خواهید رفت این که نشد باز امروز فرمودید همه میدانیم همه کیها هستند که میدانند کدام معدن است که بایستی


Page 7 missing

و مطابق آن تشخیص عمل کرد و آنوقت که همان مردم دیدند مصالح خودشان را خوب تشخیص داده اند راضی هم خواهد بود بنابراین امید بترقی هم داریم و رو به ترقی خواهیم رفت و قطع هم داریم و رو به ترقی خواهیم رفت و قطع هم دارم که از چند سال پیش باینطرف در مقابل اشخاص منصف این مملکت یک ترقیانی کرده است که در پانزده سال پیش ا زاین اصلا قابل تصور هم نبود و همینطور هم در چند سال بعد طوری تفاوتها محسوس شود که انشاء الله در خدمت خود آقا باشم و آنوقت بگویند که شما حق داشتید و من آن روز یکقدری سختی کردم وشما هر حسن نیت داشتید و باهم راه هم خواهیم رفت

رئیس ـ پیشنهاد قرائت میشود

پیشنهاد آقای دشتی

مقام منبع ریاست مجلس شورای ملی

ذیل اصلاح میکنم فقره (ج)‌ماده اول بطریق ذیل اصلاح شود

ج ـ اتو بوسهای کرایه برای مسافرین

۱ـ اتوبوسهائی که گنجایش تا ۲۰ نفر دارد صدوبیست تومان

۲ـ اتوبوسهائی که ظرفیت آنها از ۲۰ نفر تجاوز کند ۱۸۰ تومان

رئیس ـ آقای دشتی

دشتی ـ در شور اول این لایحه بموجب پیشنهاداتی که از طرف آقایان وکلا داده شد عقیده اکثریت بر این بود که ما بین اینها تفکیکی باید قائل شد در کمیسیون این تفکیک را نسبت را به اتومبیل ها قائل شده اند ولی نسبت باتوبوسهای مسافری و همینطور نسبت به اتومبیل های شخصی طور غریبی کرده اند بنده میخواستم که اینجا آقای مخبر کمیسیون یا آقای وزیر عدلیه برا ی ما توضیح بدهند که چرا اتوبوسهائی که ده نفر یا پانزده نفر مسافر میگیرد با آن اتوبوسهائی که چهل نفر مسافر میگیرد یک جور مالیات بدهند این بکلی بی منطق است و البته باید آنکه بیشتر گنجایش مسافر دارد بیشتر بدهد و آنکه کمتر دارد کمتر بدهد و باید ا زهم تفکیک شود و همچنین راجع به اتومبیل های شخصی هم پیشنهادی کرده ام و ای پیشنهادی هم که کرده ام مالیات دولت کم نمی شود بلکه ممکن است زیادتر هم می شود و خوبست آقای وزیر عدلیه هم موافقت بفرمایند که رعایت عدالت شده باشد و ما هر بتوانیم رأی بدهیم و الا نمی شود که اتومبیل هائیکه ده نفر مسافر میگیرند مساوی باشد یا از اتومبیلهائی که برای رفع احتیاجات شخصی است صدو بیست تومان مالیات بدهد در سال و اتومبیلهائی هم که جنبة لوکس دارد و چهارپنجهزار تومان قیمت دارد آنها هم همان مالیات را بدهند این نظر بنده غیر عادلانه است

وزیر عدلیه ـ البته دفاع برای بنده مشکل شده است زیرا که دفعه اول از نقطه نظر اصل تسهیل بنده مدافعه کردم و عرض کردم همه اینها را با یک چوب و اندیم بعد آمدیم گفتیم موافقت کرده باشیم با نظر یک عده از آقایان نمایندگان و گفتیم که کامیون را قبول می کنیم برای اینکه تح میلش بر بار میشود ولیکن در قسمت اتوبوسهای کرایة‌و اتومبیل های کرایه این جا دیگر داخل در تقسیم نشوید یک قدم آمدیم جلو و آنوقت همین جوابی است که آقا دادند البته ممکن است آقا بگوئید همینطور که فرمودید که اگر حرف ما منطق داشت چرا در قسمت کامیون قبول کردید چرا در این قسمت قبول نمیکنید شما مجبور میکنید که ما تمام فرمایشات شما را قبول کنیم ثانیاً اینکه بر فرض هم تحمیل شود اصولاً تحمیل بر مسافرین است و اتومبیلهای کوچک باری اغلب یک خطراتی دارد که اتومبیل های کوچک کرایه ندارد فرض میکنم اگر چنانچه آن اتوبوس ها را همین جور بگیریم اتوبوسهای کوچک چون مالیات مثل اتوبوس های بزرگ خواهند داد از بین خواهند رفت بطوریکه ملاحظه میفرمائید


این اتومبیل‌های کوچک چقدر قشنگ است ولی اسباب زحمت است اما اتومبیل‌های بزرگ خیر خیلی جا دارد بزرگتر پس بهتر است که اینطور باشد و همینطوری که دولت آمده است قبول کرده است شما هم در این قسمت موافقت کنید.

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای دشتی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عدة قیام نمودند)

رئیس ـ‌ قابل توجه نشد. پیشنهاد دیگر ایشان قرائت می‌شود

بنده پیشنهاد میکنم فقره (ب) ماده اول بطریق ذیل اصلاح شود

ب ـ از اتومبیل‌های شخصی و کرایه‌ برای مسافرین

۱ـ اتوموبیل‌هائی که قیمت آنها از هزار و پانصد تومان تجاوز نمیکند (۹۰ ) تومان

۲ ـ از اتومبیل‌هائی که قیمت آنها از ۲۵۰۰ تومات تجاوز نمیکند ۱۲۰ تومان

۳ ـ از اتومبیل‌هائی که بیش از دو هزار و پانصد تومان بقیمت دارد ۱۵۰ تومان

رئیس ـ بفرمائید

دشتی ـ عرض کنم که مقصود ما این نیست که واقعاً‌ یک حرفی زده باشیم و یک جوابی داده شود مقصود این است که یک حرفی زده باشیم که از نقطه نظر حقیقت و نفس‌الامر به بینیم صحیح است یا نیست والا ممکن است هر جور بخواهند جواب بدهند مثلا آنجا جواب دادند که اتوبوسهای کوچک اسباب خطر است اینجا ممکن است بفرمائید که اتوموبیل‌های بزرگ محکم‌تر است و بیاید در مملکت صرفه‌اش بیشتر هست ولی ملاحظه میفرمائید قسمت اعظم رفته‌اند و اتومبیل‌های کمتر از هزار تومان خریده‌اند اولا اتوموبیل‌ چهار هزار تومانی را کسیکه میخرد باید اولا یک شوفر با ماهی شصت تومان نگاه دارد و ثانیاً مصرف بنزین و روغنش بیشتر است و علاوه بر این اتوموبیل‌ چهار هزار تومانی با یک فرد که هشتصد تومان است بنده تصور میکنم که اتوموبیل چهار هزار تومانی چهار برابر یک فرد کار میکند بطور حتم علاوه بر این یک عده اشخاصی هستند غالب اشخاصی هستند که برای رفع حوائج شخصی اتوموبیل‌ میخرند و یک اتوموبیل‌هائی را میخرند که ارزان باشد و اسباب یدکی آنها هم اینجا باشد و قیمتش هفتصد تومان هشتصد تومان باشد و بعد از یکی دو سال هم که خراب شد هشتصد تومان باشد و بعد از یکی دو سال هم که خراب شد این بضرر مملکت هم هست یعنی بضرر صادرات مملکت است پس بنابراین این وضع مالیات یک تشویقی است از اتومبیل‌های لوکس بنده عرض میکنم یکی از نظریات دولت این است که لوکس و تجمل را محدود بکند و واردات مملکت یک چیزهائی باشد که متناسب با وضعیات اهالی مملکت باشد از این جهت بنده اینطوری که پیشنهاد کردم بنده تصور میکنم که بر عوائد دولت لطمة وارد نشود برای اینکه اتوموبیل نازل قیمت را نود تومان قرار دادم و اتوموبیل‌های متوسط را صد و بیست تومان قرار دادم و اتوموبیلهای بالاتر صد و پنجاه تومان و حقیقه از نظر عایدات برای دولت رویهمرفته مساوی است و این طوری که هست اسباب زحمت برای مردم فراهم میکند.

وزیر عدلیه ـ بنده آنطوری که آقا فرض کردند جواب نخواهم داد بنده عرض میکنم این لایحه لایحة مالیاتی است و از چیزهائی که بیشتر است باید بیشتر مالیات بدهد. اتوموبیلی که بیشتر است آن اتوموبیل کوچکها است بنابراین اگر بنا شد که ما آمدیم آن اتوموبیل‌ها که قیمتش پائین است مالیات آنرا کم کردیم و آن چهار هزار تومانی را مالیاتش را زیاد کردیم عایدات ما بکلی پائین خواهد


آمد و بنده هم قول میدهم آن کسی که هشتصد تومان پول میدهد که یک اتوموبیلی بخرد هیچوقت نمی آید لجاج بکند که آقا حالا شما آمدید مالیات من را یک قدری (دو تومان ونیم) زیاد کردید حالا من هم میروم از آن اتوموبیلهای چهار هزار تومانی میخرم.

رئیس ـ قبل از اینکه بنده باین پیشنهاد رأی بگیریم خاطر آقای دشتی را به یک نکته جلب کنم که شما خودتان در خارج اظهار رغبت به سرعت این عمل میفرمودید و موافق نظامنانه اگر پیشنهاد تان قابل توجه بشود ارجاع بکمیسیون بشود بایستی یک روز هم فاصله در بینش باشد بنظر بنده اگر تعاطی نظر با دولت بکنید و توافق بکنید از آن نظر که سرعت عمل باشد قضیه نمی مانیم والا اگر لایحه به کمیسیون ارجاع شود قضیه امروز قابل انجام نخواهد بود.

دشتی ـ خوب بنده مسترد میکنم.

وزیر عدلیه ـ خیلی ممنونم

رئیس ـ پیشنهاد آقای سید یعقوب:

پیشنهاد میکنم در ماده اول قسمت ب این نوع اصلاحی شود: از اتوموبیلهای شخصی صد و بیست و قسمت واو این نوع اصلاح شود: از ارابه دو اسبه شش تومان

رئیس ـ‌ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ اگر چه بنده هیچ خبر نداشتم که آقای دشتی همچو تصمیم گرفته اند که هر کس یک حرف حقی هم بزند نشود رأی داد لکن بنده به آقای وزیر عدلیه عرض میکنم که در وضع مالیات نباید صرف نظر بهمان عایدات داشته باشند باید جهات دیگر را هم در نظر داشت مثلاً شما عواید میگیرید برای ترقی تجارت برای امنیت مملکت اگر تصور بشود از این عوایدی که وضع میکنید یک ترتیبی پیدا شود که مانع این انتظام بشود این را نباید گرفت چرا؟ بعلت اینکه این را من برای انتظام از بین برود میگذارم برای روز دیگر یکی دیگر اینکه وکلای ما وزرای ما اشتراک مساعی دارند وضع قوانین که میکنند اخلاق عامه حاجات عامه را در نظر بگیرند نه اینکه همان نفس عواید وزیاد کردن خزانه مملکت را در نظر بگیرید این اساسی که بقدر امکان هم در نظر وزارت مالیه است و هم آقای وزیر عدلیه یقیناً در نظر دارند و همینجوری که قوانین را میگذرانیم و زحمت میکشیم برای زیاد کردن عایدات برای خودمان که نیست نظر باین وضعیت امروز دولت ما مجهز شده است از برای اقتصادیات مجهز شده است از برای اینکه تجارت را رواح بیندازد این یک موضوع موضوع دیگر هم که خود آقای وزیر عدلیه پریروز اشاره کردند این است که بعضی مالیاتها هست که وضع بر مصرف کننده است یعنی تحمیل بر او نیست بر کسی دیگر تحمیل میشود اتوموبیلهائیکه برای کرایه است این کرایه تماس با افراد و با عموم دارد اشخاصی که خودشان میتوانند در مملکت اتوموبیل بخرند که میخرند پس اتوموبیلهای کرایه اتومبیلهای فرد یا غیر فرد کرایة‌کرایه اینها تماس با طبقات عامه دارد وقتی تماس با عامه دارد یعنی با طبقات چهارم و پنجم که نمی توانند درشگه یا کالسگه یا اتومبیل درست کنند و آنها سوار میشوند در اینکار دولت باید مسلماً رعایت اضعف را در نظر بگیرد البته تحمیل بر ضعفا میشود از این جهت بنده آمدم پیشنهاد کردم اتوموبیلهای کرایه که برای مسافرین است کمتر بگیرند چرا بعلت اینکه در اینجا یک تشویقی هم بر طبقات عامه نیست ضرری هم ندارد و یکی هم راجع به ارابه دو اسبه یک اسبه (یکنفر از نمایندگان یک اسبه نیست ) میدانم این یک اسبه غلط است شما میدانید از وقتی که این اتومبیلها زیاد شده است آن ارابه های یک اسبه و دو اسبه بکلی داخل در اسقاطی ها است و


آن کسانی که بارهاشان را با اینها حمل میکنند کسانی هستند که فقیر هستند و نمیتوانند بارشانرا با چیز دیگر حمل کنند مثلاُ از اینجا به شمیران که میخواهند با ر ببرند باینها میدهند و اینهم یک مالیاتی است که بر طبقات ضعفا است این بود که از این نظر بنده پیشنهاد کردم که در آن باب موافقت کنند این است که بنده هم (با یک شخصی که دکتر در حقوق است) اینجا قبول نکردم این را که نظر مالیه همه اش بر عایدات است خیر نظر بر هر دواش است هم نظر به وضع عوایداست وهم قانونی است که اخلاق عامه را متناسب کند و فساد اخلاق تولید نکند وهم ضرری نزند.

وزیر عدلیه ـ دولت کاملا اشتراک مساعی با وکلا کرده است بعدهم در کمیسیون قوانین مالیه با آقایان اعضاء کمیسیون در شور دوم وهم یکعده دیگر هم از آقایان نمایندگان که اظهار علاقه میکردند آمدند و نشستند و بحث کردند و بالاخره در نتیجه شور این ترتیب بیرون آمده است که بمجلس آمده است … اجازه میفرمایند؟ یک اصلاحی گمان میکنم که در قسمت ۳ لازم است آنجائی که نوشته است از کامیونهای پنج تنی و شش تنی و هفت تن آنجا نوشته شود از کامیونهای پنج تنی به بالا(صحیح است)

رئیس ـ نظر آقای مخبر چیست؟

مخبر ـ صحیح است .

(در اینموقع عده برای رأی کافی نبود)

آقا سید یقعوب ـ بنده هم برای اینکه مجلس معطل نشود استرداد میکنم.

وزیر عدلیه ـ متشکرم

رئیس ـ پیشنهاد آقای وثوق.

مقام عالی ریاست مجلس مقدس شورای ملی دامت شوکته بنده پیشنهاد میکنم در فقره ه ماده اول درشگه های کرایة معاف گردد.

رئیس ـ آقای وثوق

آقا سید مرتضی وثوق ـ بنده در کمیسیون هم عرض کردم با اطلاعی که بنده دارم عایدات درشگه های کرایه فوقش بشود سی و شش هزار تومان و این قلم یک قلم بزرگی نیست از برای عایدات دولت و بعلاوه بلدیه های قانونی که تشکیل میشود بنده یقین دارم که آنها هم یک تحمیلی بر درشگه های کرایه که در شهرها کار میکنند خواهند کرد و عایدات اینها هم حقاً بایستی بآنها برسد اگر موافقت میفرمائید آنها معاف بشود بهتر است و اگر موافقت نمیفرمائید بنده مستر میدارم .

وزیر عدلیه ـ‌بنده متشکر میشوم که آقا مسترد بفرمائید چون نمیشود معاف کرد:

وثوق ــ مسترد میدارم

رئیس ـ استرداد فرمودید؟ (بلی) پیشنهاد آقای فیروزآبادی قرائت میشود.

پیشنهاد آقای فیروز آبادی

بنده پیشنهاد میکنم که قسمت دال و ه و واو که عبارت از کاریها و دلیجانهای سه و چهار اسبه و کالسکه و درشکه شخصی و کرایه و ارابهای دواسبه بوده باشد از ماده یک حذف شود.

رئیس ـ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی ـ بنده نظرم باین است که امروزه وسایط نقلیه ما تقریباًُ‌ سه قسمت شده یک قسمت آن اتوموبیلها است که تقریباً چهار خمس از حمل و نقل ما با اتو موبیلها شده است یک خمس از این تقریباً باقی مانده بجهت درشکه و اراده و ارابه و دواسبه و سه اسبه و یک اسبه و چهار اسبه و سایر آلات نقلیه ما صلاح خودمان را نمیدانم که قسمتی بکنیم که بکلی اینها از بین برود شاید ما یک روزی صلاح خودمان را اینطور دیدیم که ابداً نه اتوموبیل سوار شویم نه بخریم اگر آن روز آمد که اینجور صلاح دانستیم و این ها بکلی از بین رفته باشد آنوقت چه خواهد شد بنده نظر باین عقیده دارم که با آنها مساعدتی بکنیم واز آنها


چیزی نخواهیم بلکه اگر بتوانیم باز هم بآنها بدهیم کمک هم به آنها بکنیم شاید امروز هم آنها بدرد ما بخورند و یک مبادای دیگری هم بدرد ما بخورند و اسباب راحت و آسایش یک عده کثیری شده باشد بنده باین نظر این پیشنهاد را کردم اگر قبول میفرمائید که چه بهتر بنده قبول میکنم و الا که بنده مسترد میدارم.

وزیر عدلیه ـ بنده متأسفم نمیتوانم قبول کنم

فیروز آبادی ـ بنده هم مسترد میدارم

رئیس ـ موافقین با ماده دو قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ماده سوم قرائت میشود

ماده ۳- صاحبان وسائط نقلیه در فوق مکلف هستند که در ظرف دو هفته دارا بودن آنها را بمامورین مالیه محل اطلاع بدهند و الا برای مدتیکه مالیات نپرداخته باشند ضعف مالیات از آنها ماخوذ خواهد شد و در صورت استنکاف عین وسائط نقلیه توقیف پس از شش ماه در صورت عدم پرداخت ضعف مالیات تا روز توقیف و مخارج نگاهداری بفروش رسیده و مازاد طلب مالیه بصاحبان آنها مسترد خواهد شدـ در صورتیکه صاحبان وسائط نقلیه مزبور بخواهند آنها را از جریان خارج نمایند باید باداره مالیه محل اطلاع بدهند تا اینکه وسایط نقلیه مذکور بمهر سر بی ممهور (پلمبه) شود به طرزی که قابل حرکت نباشد و ز تاریخ پلمب شدن دیگر مالیات از آنها ماخوذ نخواهد شد برداشتن پلب باید بوسیله مامورین مالیه بعمل آید.

تبصره ۱- برای امتهان و آزمایش که در موقع فروش وسایط نقلیه پلمب شده معمول است مامورین مالیه مکلف هستند بتقاضای طرفین معامله پلمب را برداشته و جواز موقتی برای امتهان و آزمایش بدهند

تبصره ۲ در صورتیکه صاحبان نقلیه برای توقیف نقلیه خو د محلی را پیشنهاد نمایند اداره حق الثبت موافقت خواهد نمود.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ (خطاب به آقای وزیر عدلیه) آقا اینجا توجه بفرمائید توضیح داده شود که درست بشود اساساً بنده موافق هستم لکن فهم اینقانون باید درست باشد اینجا نوشته است اگر چه اینجا غلط است لکن بعد خواندند صحیح شد اما اینجا نوشته است صاحبان وسایط نقلیه در فوق مکلف هستند که در ظرف دو هفته دارا بودن آنها را به مامورین مالیه محل اطلاع بدهند والا برای مدتیکه مالیات نپرداخته اند… اینجا معین نشده است که اگر تخلف شد در چند روز یکماه دو ماه چند روز والا …. باید اینجا در نظامنامه معین کنیم که اطلاع داشته باشند چند وقت اگر فاصله شد این مجازات برایش باشد شاید یقیناً دولت در نظر ندارد که سخت گیری بشود که اگر روز اولی که اتومبیل را خرید باید فوراً بیاورد وزارت مالیه و اگر آنروز نرفت فوراً‌ مالیه آنرا توقیف کند یکی هم اینکه نوشته در صورت صاحبان نقلیه برای توقیف نقلیه خود محلی را پیشنهاد نمایند اداره حق الثبت .. در تبصره اول توجه بفرمایند نوشته شده است مامورین مالیه مکلف هستند تقاضای طرف را قبول کنند اینجا هم عقیده بنده این است که مکلف است چرا؟ برای اینکه مأمورین مالیه ممکن است ببرند در یک جائی که خراب بشود اما این میگوید حالا که میخواهید توقیف کنید اینجا هم برای اینکه مامور مالیه ملزم باین مسئله باشد که اتومبیل این بیچاره از بین نرود باید توضیح داده شود .

وزیر عدلیه ـ درقسمت اول گمان می کنم اگر عبارت را ملاحظه بفرمائید مقصودتان تامین می شود ما اینجا نوشته ایم دو هفته اطلاع بدهد و برای این


مجازاتی معین نکرده ایم که اگر دو هفته اطلاع نداد چه میشود فقط نوشتیم برای مدتی که مالیات نپرداخته ضعف مالیات همان مدت را خواهد پرداخت اما قسمت دوم که فرمودید در صورت استنکاف چه می شود همانطوری که فرمودید بطور مشروح و مفصل در نظامنامة‌ مینویسیم که در چه موقعی یک نفر را مستنکف میدانیم البته باید در یک موقعی باشد که باو اخطار شده باشد و او نداده باشد و مدت آنهم معین میشود در این صورت مکلف است و اینها همه در نظامنامه قید میشود در قسمت اول اگر چه آنچه که میخواهید از این عبارت بر نیاید ولی بنده حاضرم عبارت را اینطور اصلاح کنم (خطاب به منشی ) البته آقا اصلاح میفرمائید تبصره ۲ – در صورتیکه صاحبان وسائط نقلیه برای توقیف وسائط نقلیه خود محلی را پیشنهاد نمایند یعقوب اداره حق الثبت مکلف به موافقت است (آقا سید یعقوب صحیح است) بجای اینکه موافقت خواهد نمود بنویسید مکلف به موافقت است

رئیس ـ‌ آقای مخبر هم با این اصلاح موافقید؟

مخبر ـ بلی

رئیس ـ آقای ملک مدنی

ملک مدنی ـ موافقم

رئیس ـ‌ آقای عدل

عدل ـ موافقم

بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است؟

رئیس ـ‌ پیشنهادی از آقای شریعت زاده رسیده است قرائت میشود

پیشنهاد آقای شریعت زاده

پیشنهاد میکنم قسمت اول ماده سوم بترتیب ذیل اطلاح شود

ماده سوم ـ صاحبان وسایط نقلیه مذکور در دو مادة فوق مکلف هستند

رئیس ـ آقای شریعت زاده

شریعت زاده ـ عرض کنم چون در این ماده طوری نوشته شده است که ممکن است مقصود از وسایط نقلیه مذکوره در ماده دو است در صورتیکه نظر در این بوده است که کلیه وسایط نقلیه که در این قانون است و وسایط نقلیه هم یکی در ماده اول است یکی در ماده دو باینجهت باید یکطوری عبارت را نوشت که بهمة اینها اطلاق داشته باشد

رئیس ـ نظر آقای مخبر؟

وزیر عدلیه ـ بنده ملتفت نشدم یکدفعة‌ دیگر بخوانید

(پیشنهاد آقای شریعت زاده ثانیاً خوانده شده)

وزیر عدلیه ـ مانعی ندارد

رئیس ـ آقیا مخبر هم موافق هستند

مخبر ـ بلی

رئیس ـ پیشنهاد آقای فهیمی قرائت میشود

پیشنهاد آقای فهیمی

بنده پیشنهاد می کنم در جمله دوم ماده لفظ مزبور حذف شود

وزیر عدلیه ـ بنده موافقت می کنم نوشته شود در صورتیکه صاحبان وسایط نقلیه مزبوره پیشنهاد بکنند که مزبور برداشته شود یک کسانی هستند که مالیات خودشان را داده اند میخواهند اتوموبیل خود ار از کار بیندازند موافقت می کنم

رئیس ـ لایحه را با اصلاحاتی که شده است قرائت می کنیم یک اصلاحی هم پیشنهاد شده است

پیشنهاد آقای بیات

پیشنهاد می کنم در تبصره یک در آخر تبصره پس از کلمة آزمایش اضافه شود یا تعمیر

رئیس ـ آقای بیات

بیات ـ اینجا اتو مبیلهائی که نوشته اند معاف شود در این تبصره اجازه داده شده است که اگر بخواهند بفروشند یک جواز موقتی داده شود که امتحان کنند ولی در قسمت تعمیر این قسمت ملحوظ نشده است ممکن


است یک اتوموبیلی خراب شده پلیب بکنند بعد تعمیر بکنند بعقیدة بنده لازمست که این را هم یک جواز موقتی بدهند که تعهد کند و اگر بخواهد دو مرتبه سواری کند مالیات مبدهد یال توقیف شود و این قسمت گمان میکنم از نظر افتاده باشد و چیز مشکلی هم نیست برای دولت

وزیر عدلیه ـ بنده موافقت میکنم

رئیس ـ ماده با اصلاحاتی که شده است قرائت میشود

ماده سه - صاحبان وسایط نقلیه در دو ماده فوق مکلف هستند که در ظرف دو هفته دارا بودن آنها را به مامورین مالیه محل اطلاع بدهند و الا برای مدتی که مالیات نپرداخته باشند ضعف مالیات از آنها ماخوذ خواهد شدو در صورت استنکاف عین وسایط نقلیه توقیف و پس از ۶ ماه در صورت عدم پرداختن پعف مالیاتار و ز توقیف و مخارج نکاهداری بفروش رسیده و مازاد طلب مالیه بصاحبان آنها مسترد خواهد شد

در صورتیکه صاحبان وسائط نقلیه بخواهند آنها را از جریان خارج نمایند باید باداره مالیه محل اطلاع بدهند ا اینکه و سائط نقلیه مذکوره به مهر سربی ممهود ( پامبه ) شود بطوریکه قابل حرکت نباشد و از تارسخ پاممب شدند دیگر مالیات از آنها ماخوذ نخواهد شد براشتن پامب باید بوسیله مامورین مالیه بعمل آید

تبصره ۱ـ برای امتحان و آزمایش یا تعمیر که در موقع فروش و سائط نقلیه پامب شده معمول است مأمورین مالیه مکلف هخستند به تقاضای طرفین معامله پامپ را برداشته و جواز موقتی برای امتحان و آزمایش بدهند

بیات ـ یا تعمیر

رئیس ـ اگر این طور است این عبارت این طور باشد بهتر است که باری امتحان و آزمایش و سائط نقلیه معمول است و یاتعمیر.

(آقای مؤید احمدی (منشی ) تبصره ار بترتیب ذیل قرائت نمودند)

تبصره ۱- باری امتحان و آزمایش که در موقع فروش وسائط نقلیه پامپ شده معمول است و عممیر مأمورین مالیه مکلف هستند بتقاضای طرفین معامله پامپ را براداشته و جواز موقتی برای امتحان و آزمایش و تعمیر بدهند .

(بعضی از نمایندکان ـ یا بهتر است )

تبصره ۲ـ در صورتیکه صاحبان و سائط نقلیه برای توقیف وسائط نقلیه خود محلی را پیشنهاد نمایند ادارة حق الثبت مکلف به موافقت خواهد بود

رئیس ـ آقایانیکه با این مغاده موافقند قیام فرمایند

آقای مخبر با تمام این اصلاحات موافقید؟

مخبر-بلی

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. مادة چهارم قرائت میشود:

ماده ۴- وسائط نقلیه مخصوص سلطنتی و قشونی و مأمورثین سیاسی خارجه از تأدیه مالیات معاف خواهند بود و بقیه و سائط نقلیه اعم از دولتی و وسادئط نقلیه متعلق بصاحب منصبان و سایر اعضای موسسات ملی و لشکری و

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ این هایک موضوعی استن که پیشنهاد هم کرده ام و آن این است که تصدیق میفرمائید در هر دوره ما یک چیزی را تضویق کرده این و پیش ردیم . در دورة چهارم راحع بمعارف و نظام . در دورة پنجم راجع بعدلیه در دورة ششم راجع به مالیات ها بود در دورة هفتم یک چیزی است که آن مسئله شیر و خورشید سرخ باشد. این مؤسسه شیر و خورشید


یک مؤسسه نوزادی است در مملکت و ما باید یک کاری بکنیم که این ار اهمیت بدهیم که هم دولت و هم مجلس حقیقه با این مؤسسه عنایت دارد این یک مؤسسه ایست که هر کسی که نکاه کند از بهترین چیز هائی است که حقیقة ما متدین باشیم می دانیم که برای آخرت ما بغیر از کمک کردن به شیر خورشید چیز دیگری فادئده ندارد که بمصرف کارهای خیر و نکاهداری افتادکان میشود اگر متمدن باشیم که حقیقه یک خدمت بزرگی است به نکاهداری بشر و اگر سوسیالیست باشیم همینجوری هیچ چیز یرا بنده میدانم بخوبی شیر و خورشید نیست . پس باید دولت موافعت کند و لوا این که بانی مؤسسه عالقه مندیم این را باید رد نظر بگیریم برای احترام این مؤسسه است که این ار بنده عرض میکنم و الا برای ندادن این مالیات نیست آقای وزیر مالیه ، اقای رئیس الوزداء کمک بکنید به این قسمت جامعه دارد این نظر را بنده پیشنهاد کردم که بعد از مامورین سیاسی خارجه مؤسسه شیر و خورشید هم اضافه شود و قسم هم نخورده اید که هرچه بنده بگویم مخالفت بکنید این را قبول کنید

وزیر عدلیه ـ متاسفانه این را بنده نمیتوانم قبول کنم و واقعاً خیلی میل داشتم بعد از اینکه این فرمایش را فرمودید قبول کنم و لی نمیتوانم . مؤسسه شیر و خورشید البته خیلی محترم و معزز است و خیلی هم عزیزش میداریم و در اینموقع هم بنده مغتنم میدانم که از یک قسمت از آقایان نمایندکان مثل آقای فیروز آبادی که از حقوق خود به آن مؤسسه کمک کرده ایند تشکر کنم اینها همه بجای خودش صحیح است ولی اگرچناچه شما امروز ملا حظه بفرمائید و سائط نقلیه که شیرخورشید شما دارد چیزی نیست که اینقدر ها ارزش داشته باشد که این عمل یک احترامی باشد که صورت مادی پیدا کند( صحیح است ) اگر ما احترام می کنیم برای این نیست که در سال ما صد تومان به سان کمک کنیم باید خیلی بیشتر از اینها کمک کرد و احترام او هم بجای خودش صحیح و لی اجازه بفر مائید که این را بگویم که این پیشنهاد را را پس بگیرید

آقا سید یعقوب ـ استرداد می کنم قسم خوده است (خنده نمایندگان)

رئیس ـ آقای ملک موافقید؟

ملک مدنی ـ بلی

رئیس ـ آقای روحی.

روحی ـ عرض کنم در این ماده چهار بنده یک اشکالی دارم که خیلی میل داشتم آقای وزیر عدلیه توجه بفرمایند مینویسد: که و مأ مورین سیاسی و خارجه

بعضی از نمایندگان‌ـ (و) ندارد

وزیر عدلیه متأسفانه خبر بد چاپ شده است واو ندارد

رئیس ـ بنده یاد آوری کردم که از روی این ورقه که اینجا است و قرائت می شود تصحیح بفرمائید آن واو محذوف است پیشنهادات قرائت می شود

پیشنهاد آقای امیر اعلم

پیشنهادمیکنم در مادة چهار بعد از عبارت مأمور سیاسی خارجه عبارت و اتومبیل‌های مریضخانة شیر و خورشید سرخ علاوه شود

رئیس ـ آقای امیر اعلم

دکتر امیر خان اعلم ـ این پیشنهاد را که بنده کردم برای این بود (به پشت کرسی نطق آمدند) که میخواستم استفاده کنم و یک نکتة را تذکر بدهم که این لایحه اگر همینطور بگذرد شاید گمان برود دولت و نمایندگان محترم توجهی بمؤسسات شیر و خورشید سرخ نداشته‌اند در صورتیکه این‌طور نیست زیرا که اگر اینقسمت اینجا ملاحظه میشد چیز زیاد مهمی نبود زیرا که این جمعیت جوان تشکیلات راجع


بحمل و نقلش خیلی مختصر و محدود است باین ملاحظه این معافیت را خود جمعیت نخواست برای اینکه جمعیت امیدوار است که در آتیه نمایندگان محترم و هیئت محترم دولت کمک‌ةای کلی بکند و نخواست که بیک چیز جزئی سابقة باشد که ما یک همچو کمکی کرده‌ایم لهذا هیئت مرکزی جمعیت تقاضا کرد که در این باب استفاده نکرده باشد و هیئت مرکزی جمعیت هم حاضر شده است که از جیب خودشان آن چند اتومبیلی که دارند و مجاناً خدمت میکند مالیاتش را بدهند برای این که در آتیه حق داشته باشند از دولت و مجلس شورای ملی یک کمک و مساعدتهای مهمی را تقاضا کنند (صحیح است) تذکر و پیشنهاد خودم را پس میگیرم

رئیس‌ـ موافقین با ماده چهارم قیام فرمایند

(عدة زیادی قیام نمودند)

رئیس‌ـ تصویب شد. ماده پنجم

ماده ۵ـ عوائد حاصله از حق‌الثبت جزء عوائد عمومی مملکت محسوب خواهد گردید

رئیس‌ـ آقای آقا سیدیعقوب

آقاسیدیعقوب‌ـ‌ بنده درد خودم را به آقایان وزراء عرض میکنم عرض بنده در اینجا بملاحظه قانونی است که آقای وزیر داخله راجع ببلدیه‌ها آوردند و بملاحظة قانون بودجه است. عوائدی را که ما در بودجه معین کردیم یعنی عوائد برای بلدیه‌ها در سال گذشته ما داشتیم و مردم هم مطابق آن عوائدی که داشتند بلدیه تشکیل دادند اداراتی تشکیل دادند و خرده خرده یک قدمی برداشته شد و همین جوری که مرکز رو به آبادی رفته است شهرها هم روبه آبادی رفته است در قانون بودجه و ماده واحده بودجه که آمد تحت شور آن عوائد را از بلدیه‌ها ساقط کردیم حالا که ساقط کردیم بنده یک وقتی هم به آقای ذکاء الملک هم این عرض را کردم که نه اینکه بنده از شما وطن‌پرست‌تر هستم یا از شما علاقه‌ام باین مملکت بیشتر است ولی بنده خودم را با شما شریک میدانم برای خدمت کردن به مملکت و برای سعادت مملکت و آن چیزی که نظرم می‌آید برای سعادت جامعه عرض می‌کنم. بنده عرض می‌کنم بخزانة مملکت حالا در این جا این حق‌الثبت را تصدیق بفرمائید که از شهرها گرفته میشود اتومبیلی که در شهر حرکت میکند یا درشکه در شهر حرکت میکند یا کالسکه که در شهر حرکت میکند آن شهر را خراب میکند این پولی که میدهد بازاء آن خرابی است که در شهر میکند معنی ندارد (بنده میگویم معنی ندارد) که ما بیائیم این را جزء عوائد مملکت قرار بدهیم و این پول را در سرحد سرخس یا در جای دیگر خرج کنیم این عوائدی که از وسائط نقلیه هر شهری اخذ می‌شود و می‌آید در صندوق باید صرف آن شهر بشود اگر ما این اختصاص را در نظر نگیریم نباید اخذ کنیم که از یک جائی بگیریم و در جای دیگر خرج بکنیم بنده قبول دارم که در امسال دولت یک مؤسسات عام‌المنفعه را در نظر گرفته است و برای مؤسسات عام‌المنفعه باید عوائد عمومی را در نظر گرفت نه عوائد خصوصی را عوائد خصوصی مختص بهمان جا است. این است که در اینجا آقای وزیر عدلیه که مدافع هستند تأمین کنند حقوق بلدیه‌ها دیگر بمبارده نخواهند شد که از بین بروند و آن عوائد که سابقاً بلدیه‌ها میگرفتند در جای خودش محفوظ است و همین اندازه که میگرفتند این را تأمین میکند اگر اینطور است بنده عرضی ندارم والا با این مخالفم که ما بیائیم عوائد مختصری شهری را جزء عوائد عمومی قرار دهیم.

وزیر عدلیه‌ـ بطور خلاصه عرض میکنم که در قسمت عوائد بلدیه‌ها دولت یک فکری کرده است و در ضمن همان لایحه که داده شده است مخارج بلدیه‌ها را


را تأمین خواهد کرد بطوری که از حیث عایدات ضرری نرسد و این عایداتی که از اینجا گرفته میشود همانطور که در قانون بودجه آوردیم بایستی برود جزء عوائد عمومی مملکت و اطمینان میدهم که به بلدیه‌ها از جای دیگری کمک خواهد شد

رئیس‌ـ‌ آقای دشتی

دشتی‌ـ بنده این ماده پنج را اصلا زائد میدانم برای این که در قانون بودجه تصریح شده است که عوائد این محل باید بخزانة مملکت و جزء عوائد عمومی بیاید…

اعتبارـ در یک قانون دیگری اختصاص به بلدیه‌ها داشت.

دشتی‌ـ آنهم در اثر مادة اخیر این قانون لغو میشود و این ماده بکلی زائد است.

وزیر عدلیه‌ـ ایشان در هر صورت ضرری برای این ماده ندیدند فرمودند حذف شود بهتر است بنده خواهش می‌کنم که موافقت کنند بهمین حالت باشد

بعضی از نمایندگان‌ـ مذاکرات کافی است

رئیس‌ـ رای میگیریم به ماده پنجم موافقین قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس‌ـ تصویب شد. ماده ششم قرائت میشود:

ماده ۶ـ مالیاتهای مذکوره در این قانون از اول سال ۱۳۰۹ مأخوذ خواهد شد و مواد مربوط بوسائط نقلیه در قانون مالیات راه و الغای عوراض و مالیاتهای مصوبه ۱۹ بهمن ۱۳۰۴ از درجه اعتبار ساقط خواهد بود

رئیس‌ـ پیشنهادی از آقای اعتبار رسیده است:

پیشنهاد آقای اعتبار

جمله ذیل را باخر ماده ۶ پیشنهاد میکنم:

و دولت نظامنامه اجرای این قانون را بوسیله درج در جرائد باطلاع عامه خواهد رسانید.

رئیس‌ـ بفرمائید.

اعتبارـ اینجا آقای آقاسیدیعقوب یک نکاتی را متوجه کردند و آقای وزیر عدلیه فرمودند که ما یک نظامنامه مینویسیم در آن نظامنامه مواقع و مدت را معین می‌کنیم. بنده خواستم آقای وزیر عدلیه توجه بفرمایند که آن نظامنامه را در جراید درج کنند که مردم مسبوق باشند که از حدود نظامنامه مردم اطلاع داشته باشند و اسباب زحمت نباشد.

وزیرعدلیه‌ـ بنده گمان نمی‌کنم که ضرورت داشته باشد البته هر قانونی محتاج بیک نظامنامه است و نظامنامه هم که نوشته میشود در مجله رسمی و جرائد طبع میشود مگر اینکه بخواهیم بشکل اعلان بدهیم آنوقت هم یک وجهی گردن دولت می‌گیرد… (اعتبارـ در جرائد طبع کنید) اگر روزنامه‌ها را ملاحظه بفرمائید خودتان چند روز دیگر این نظامنامه را در جرائد خواهید دید.

اعتبارـ استرداد می‌کنم.

رئیس‌ـ رأی میگیریم به ماده ششم موافقین قیام فرمایند.

(اغلب برخاستند)

رئیس‌ـ‌ تصویب شد. رأی می‌گیریم به این قانون مشتمل بر شش ماده با ورقه موافقین ورقه سفید خواهند داد.


(اخذ و تعداد آراء بعمل آمده شصت و پنج ورقه سفید و دو ورقه کبود تعداد شد)

رئیس‌ـ عده حاضرین ۸۷ با کثریت ۶۵ رأی تصویب شد. آقای اعتبار یک پیشنهاد جامع‌الاطرافی کرده‌اند که چون بعد از ظهر هم کار داریم و شب هم فراکسیون است فعلاً تنفس داده شود تا دو ساعت و نیم بعدازظهر (بعضی از نمایندگان‌ـ سه بعدازظهر)

اگر شب را هم باید فراکسیون داشت زودتر بیائیم.

دو ساعت و نیم بعدازظهر دستور هم لایحه مالیات بر عایدات

(در اینموقع (مقارن ظهر) جلسه برای تنفس تعطیل و پس از سه ساعت و نیم مجدداً تشکیل گردید)

(۴ـ تصویب مرخصی آقای صالحی)

رئیس‌ـ خبر کمیسیون مرخصی و عرایض راجع به مرخصی آقای صالحی قرائت می‌شود:

افسرـ بنده عرض داشتم

رئیس‌ـ‌ بفرمائید

افسرـ چون تا حالا معمول بود که مرخصی‌ها را یا در اول میخواندند یا آخر مجلس حالا وسط مجلس است چون تنفس داده‌اید

رئیس‌ـ بطوری که خاطر آقا مسبوق است نهی که ندارد به علاوه راجع بیکی از همکاران شما است و وقتی را هم نمیگیرد (صحیح است)

خبر کمیسیون

نماینده محترم آقای آقاشیخ عبدالرحمن صالحی از تاریخ ۱۶ دی ۱۳۰۸ الی ۱۴ آبان ۱۳۰۹ برای رسیدگی بامور محلی تقاضای مرخصی نموده‌اند کمیسیون با تشخیص کامل اینکه وجود معزی الیه در محل برای اصلاح امور محلی خیلی لازم است لذا با تقاضای ایشان موافق اینک خبر آنرا تقدیم میدارد

رئیس‌ـ آقای اعتبار

اعتبارـ موافقم مخالفی ندارد

رئیس‌ـ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی‌ـ بنده با وجود اخلاصی که به آقای شیخ‌عبدالرحمن صالحی دارم که در واقع ایشانرا از صلحاء میدانم با وجود این چون عقیده دارم که باید اصلاحات از وکلاء بخصوص از روحانیون شروع شود و در این مجلس آنها در جمیع امور باید پیشقدم از دیگران باشند و هر چه خودشان عقیده دارند باید اول دربارة خودشان اجرا کنند بعد بدیگران بگویند بنده باین ملاحظه با کمال اخلاصی که بشخص ایشان دارم مخالفم

رئیس‌ـ رأی میگیریم موافقین با مرخصی ایشان قیام فرمایند. (اکثر قیام نمودند) تصویب شد

(۵ـ طرح و تصویب لایحه مالیات بر شرکتها و تجارت و غیره)


رئیس‌ـ خبر کمیسیون قوانین مالیه راجع بمالیات بر عایدات قرائت میشود شور ثانی مطرح است ماده اول قرائت می‌شود:

خبر از کمیسیون قوانین مالیه بمجلس مقدس شورای ملی

کمیسوین قوانین مالیه شور ثانی لایحه نمره ۵۶۸۰۳ مالیات بر عایدات را بضمیمه پیشنهادات واصله ضمن شور اول از طرف آقایان نمایندگان با حضور آقایان نمایندگان دولت مطرح شور و مداقه قرار داده و با اصلاحات لازمه خبر آن را تهیه و تقدیم مجلس مقدس میگردد

ماده ۱ـ از تاریخ اجرای این قانون مالیاتهای ذیل بمیزان و ترتیبی که در مواد آتیه ذکر میشود مأخوذ خواهد شد.

رئیس‌ـ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی‌ـ‌ اولاً امید و استعدعای عفو دارم از آقای وزیر عدلیه که مدافع دولت‌اند ولی خوب مجبورم از ترس مؤاخذ نبودن نزد خدا ایشان را اذیت میکنم (خنده نمایندگان) و ثانیاً از کلیه آقایان امید عفو دارم. عرض کردم بهمان جهت است والا بنده سفیه و دیوانه نشدم که اذیت کنم و تکرار حرفهای خودم را بنمایم. اولا همان عرایضی که صحب عرض کردم همان را تکرار میکنم. مقصود بنده همانهائی بود که صبح عرض کردم. چیزی که هست آقای وزیر عدلیه در جواب بنده فرمودند بعد از آنکه انشاءالله این مالیاتها گرفته شد و عایدات دولت زیاد شد بعد از ده سال پانزده سال دیگر خود ملت ملتفت میشود که بنفعشان تمام شده آنقوت خیلی خوشنود میشوند اگر چه حالا دلتنگ میشوند. بنده عقیده‌ام این است که دولت باید کاری کند که از حالا این‌ها خوشحال شوند و این هم محال نیست. ملت ایران ملتی است که بجزئی توجهی خوشوقت میشوند و بیک جزئی کم لطفی دلتنگ میشوند. این حال را دارد. و اگر از طرف دولت یک جزئی زیاده از آن اندازه که میکنند مثلاً این را که بنده عرض میکنم غالبش مطالبی است که آنها به بنده اظهار میکنند و میگویند بنده هم میآیم اینجا و میگویم بحسب ظاهر و از قراری که میگویند وکیلم مجبورم نظر موکلینم را حفظ کنم (اگر وکیل اینها باشم) و نظریات این‌ها را عرض کنم. اگر میفرمائید ملتفت نیستند بنده عقیده‌ام این است که ملت ایران کاملاً ملتفت نفع و ضرر خودشان هستند اگر نتوانند نمیتوانستند آن استبداد سابق را بآن طریقی که بود در بیست و پنجسال پیش بهم بزنند و زیر و رو کنند پس در اینصوریت معلوم می‌شود این‌ها بیست و پنجسال پیش نفع و ضرر خودشان را کاملاً ادراک نموده و فهمیده بودند و بامید استفاده‌های بزرگ و بامید اینکه مملکت ایران هم بزودی پایه ترقی و تعالی مثل سایر دول بگذارند باین امید آمدند و آن دولت استبدادی چندین هزار ساله را بهم زدند و با آن خدمات و آن زحمات دولت مشروطه را روی کار آوردند که آن دولت نظریه آنها را حفظ کند بنده غالباً می‌بینم که نظریه این ملت که آن دولت را بهم زد برخلاف این عقیده و این مالیاتها است همه میگویند که این مالیات که از ما گرفته میشود و گرفته شده یک قدریش را هم برای مصارف عمومی زیادتر از آن اندازة که میدهند بدهند. مثلاً دو کرور پنج کرور میدهند عقیده‌شان این است که یک خمس از آنرا برای مصارف عام‌المنفعه که نتیجه دائمی داشته باشد و برای استفاده عموم باشد از قبیل استخراج معادن و کارخانجات و ترویج فلاحت باین مصارف خرج شود تا هم بدل گرمی و بدل خوشی همه دعاگوی کران نیاید و برخلاف میل آنها کاری نکرده باشمی من می‌بینیم در اروپا در جاهای دیگر در کارهائی که اختلاف بینشان میشود رجوع بافکار عمومی (نمیدانم چه) می‌کنند و آراء عمومی را مدخلیت در کارهاشان میدهند ما هم باید این نظریه را اگر بخواهیم اتحاد کامل بین دولت و ملت بشود مراعات کنیم باید آراء عمومی ملت و اکثریت ملت و آنهائی که این پولها را


ما از آنها می‌گیریم و همه چیز ما از آنها است در نظر بگیریم تا انشاءالله این امنیت این اصلاحات این اتحاد برقرار باشد. بنده عقیده ندارم که هر روز یک مالیات جدیدی بیاورند بمجلس و مجس هم باین زودی رأی بدهد و بگذرد! باز هم آقایان هیئت دولت بهتر از بنده میدانند چیزی که بنده عقیده داشتم عرض کردم برای اینکه پهلوی خدا مسئول نشوم. اینجا آمدم عرض کردم و حال آنکه الان در منزلم مریض است و آقای مودب‌الدوله الان در منزل من است ولی گفتیم مریض را خدا شفا می‌دهد بنده میروم که عرایضم را بکنم

وزیرعدلیه‌ـ خیلی متشکرم از اینکه آقا دلائل خودشان را به تفصیل ذکر نکردند و بنده هم خیلی مختصر عرض میکنم ایشان برای اینکه عندالله مؤاخذ نباشد فرمایشاتی فرمودند بنده هم از برای اینکه پیش خدا و وجدان و تاریخ آتیه ملت ایران مسئول نباشم عرض میکنم که آقا صحبت صحبت این نیست که امروز ببینیم نظریه یک اشخاصی که امروز درست تشخیص نمیدهند چیست و یا آنها مصالح خودشان را چطور فکر میکنند؟ اولا بنده تصور نمیکنم که اکثریت مردم آنطور که شما میفرمائید هم عقیدة با شما باشد ثانیاً این مالیات تماسی با اکثریت مردم ندارد عایداتی که در ماه از چهل تومان تجاوز میکند مالیات دارد و این عایداتی نیست که با هر خانه یا فردی از افراد مملکت تماسی پیدا کنند پس اکثریت مردم کسانی نیستند که این مالیات کار به کار آنها ندارد و درب خانه آنها نمیرود…

فیروزآبادی‌ـ یک روزی پیدا میکنند

وزیر عدلیه‌ـ اگر آنها پیدا کردند یک روزی، و هر فردی از افرادیان مرحله رسید و عایدیشان از حد معافیت تجاوز کرد و یک عایداتی پیدا کردند البته آنها هم بایستی کمک کنند از برای اینکه مملکت بتواند ترقی کند و اینکه هی شما میفرمائید که باید از آن عایدات خرج خودشان بشود بنده نمیدانم که این چند میلیونی که در سال خرج راه‌آهن و طرق و شوارع و غیره میشود اینها خرج چیست؟ اینها خرج عمومی و مصارف عام‌المنفعه نمیشود صرف نظر از اینکه هر کدام از مؤسسات دولتی را که شما بردارید برای منافع اقتصادی ضرر دارد بنابراین بنده خیال میکنم که آقایان همان طوری که اکثریت نمایندگان محترم بنابر مصلحت مملکت و ملت برای ترقی مملکت و ملت موافقت کردند و آن مالیات را صبح اینجا تصویب کردند همان‌طور هم موافقت خواهند کرد در اینجا هم آقا به تکلیف خودشان عمل کرده‌اند و هم اکثریت مجلس به تکلیف خودشان عمل کرده‌اند

جمعی از نمایندگان‌ـ مذاکرات کافی است

رئیس‌ـ آقای روحی با کفایت مذاکرات مخالفید؟

روحی‌ـ موافقم

رئیس‌ـ موافقین با مادة اول قیام فرمایند

(جمعی قیام کردند)

رئیس‌ـ‌ تصویب شد. ماده دوم قرائت میشود:

ماده ۲ـ شرکت‌های انتفاعی و کارخانجات باستثنای بانکها و سایر مؤسسات صرافی

۱) در صورتیکه مرکز اصلی آنها در ایران باشد از پنج هزار توان عایدات خالص سالیانه خود صد سه از د هزار و یک تومان تا یک میلیون تومان عایدات خالص سالیانه نسبت بمازاد از صد هزار تومان صدی سه و نیم. از یک میلیون و یک تومان ببالا نسبت بمازاد یک میلیون تومان صدی چهار مالیات خواهند داد

ب) در صورتیکه مرکز اصلی آنها در خارج ایران باشد ـ از عواید خالصی که از عملیات یا محصولات بدست آمده در ایران تحصیل میشود (بتناسبی که فوقاً ذکر شد) مالیات خواهند پرداخت

تبصره‌ـ عایدات خالص عبارت است از مجموع عایدات


پس از وضع مخارجی که برای تحصیل عایدات لازم است

رئیس‌ـ آقای طلوع

طلوع‌ـ عرضی ندارم

رئیس‌ـ آقای وثوق

وثوق‌ـ عرضی ندارم

رئیس‌ـ آقای طهرانی

طهرانی‌ـ بنده در ماده چهارم عرضی دارم

رئیس‌ـ آقای کازرونی

کازرونی‌ـ عرض میکنم در قسمت صرافی خواستم عرض کنم که چطور این قسم در نظر گرفته‌اند؟‌ صراف اصل معاملاتش معاملاتی نیست که نسبت بجامعه و مردم انتفاعی باشد از اصل سرمایه مردم چیز میگیرد و دیگران زحمت می کشند و او از زحمت مردم یک استفاده می برند و به همین دلیل هم در تحت قواعد کلی از کارهای خوب شمرده نشده است غرض این است که صراف غالباً کارش مستلزم ضرر و خطر نیست هر چه دارد نفع است و آن نفع هم از مردم است اینها را خالص عایدات قائل شده اید در اینجا اما تجاری که باید زحمت بکشند و راستی حیوه ممکلت بسته بوجود تجارت است و متصدی اش هم تجارند این را از غیر خالص عایدات اما صراف را از خالص عایدات در صورتیکه مبلغ عایدی تجار هم فوق العاده کم است و عایدی صرف هر چه هست از دسترنج مردم است

دشتی ـ این جزء ماده سوم است.

کلالی ـ مربوط نیست باین ماده.

وزیر عدلیه ـ چون فرمایشات ایشان مربوط باین ماده نبود (صحیح است) بنده عرض نمیکنم.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ آقای وزیر عدلیه اگر شرکت انتفاعی را تبدیل به شرکت تجارتی بکنید که شامل هر سه قسم شرکت اعم از سهامی و مختلط و تضامنی بشود بهتر نیست؟ بنده نمیدانم این است. چون اینجا نوشته شرکت انتفاعی شاید در موقع عمل بین این شرکتها مأمورین فرق بگذارند بنده عقیده ام این است سابقاً هم پیشنهاد کرده ام این یک موضوع. موضوع دوم که خواستم عرض کنم موضوع این عبارت بود که نوشته او در صورتیکه مرکز اصلی آنها در خارج ایران باشد از عواید خالصی که از عملیات یا محصولات بدست آمده اعم است از اینکه در ایران بفروش رسیده باشد یا نرسد. این ماده اعم است یا محصولاتی که در ایران بمصرف میرسد. این ار توضیح بدهید

وزیر عدلیه ـ در قسمت اول مسئله انتفاعی را مجبوریم نگاه داریم برای اینکه ممکن است یک شرکت انتفائی باشد و جزء‌ سایر شرکت های تجارتی نباشد. پس بهتر است که باشد اما در قسمت دوم همان طور که خود آقا استنباط گردید اعم ا زاین است که در ایران بفروش برسد یا در خارجه (کافی است )

رئیس ـ‌ موافقین با ماده دوم قیام فرمایند،

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد . ماده سوم قرائت میشود:

ماده ۳- بانکها و سایر مؤسسات صرافی و فرشندگان بروات به تناسب نیم در هزار از بروات و اوراق تجارتی که میفروشند مالیات تمبر خواهند پرداخت. تمبر مبالغ هر ورقه چک (بدون رعایت مبلغ) یکصد دینار مالیات تمبر خواهند پرداخت.

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ موافقم

رئیس ـ آقای امین التجار

حاج میرزا حبیب الله امین ـ در ماده دوم در تبصره


یک اصلاحی شده بود که با موافقت نظر آقای وزیر عدلیه قبلا آمده و رأی گرفته شد در صورتیکه آن اصلاح بنظر بنده خیلی اصلاح بدی است آقا البته توضیح میفرمایند در ماده سوم اینجا نوشته شده (بانکها و سایر مؤسسات صرافی و فروشندگان بروات) بنده در اینجا چند ایراد دارم یکی این است که اساساً در همه جای دنیا مالیات تمبر را از خریداران بروات میگیرند نه ا زاینجا ذکر شده معلوم است که غیر از بانک ها و سایر مؤسسات صرافی است چون در این قسمت بروات توضیح داده نشده است بعقیده بنده مشمول تجاری میشود که روی اجناس برات میفروشند یعنی یک تاجری بطور حق العمل یک جنسی را برای تاجر دیگر میفروشد یا میخرد و پولش را باید باو برساند و در نتیجه این باید یا برات بخرد یا بفروشد و روی آن جنسی که هیچ مربوط بمعاملات صرافی نیست یک مالیاتی میدهد چون آن فروشنده جنس اعم از تاجر یا حق العمل کار یک مالیاتی میدهد اگر تاجر باشد یا از روی عایداتش مالیات میدهد یا دویست و پنجاه تومان را میدهد بنکدار قسمت حق العمل کار هم همینطور آنوقت این یک مالیاتی باید برای فروش جنس بدهد و یک مالیاتی هم برای این برات در صورتیکه از این برات استفاده نمی کنند تا مالیات بدهد آن برات را فقط در مقابل قیمت جنس برای صاحب جنس میفرستد ایراد سوم بنده این است که در همه جای دنیا بین برواتی که مدت دارد و ندارد یک فرق فاحشی هست برای الصاق تمبر بطور مثل عرض میکنم که در مملکت انگلستان روی هر ورقه برات چک اعم از تلگرافی یا مکتوبی یک پنس تمبر میخورد (پنجشاهی ) و لو اینکه مبلغش یک میلیارد لیره باشد ولی روی برواتی که مدت دارد یعنی از سه روز بیشتر است به تناسب آن مدت یک تمبر بیشتری باو الصاق میشود و این یک قاعده است که در همه جای دنیا معمولی به است به عقیده بنده بهتر این است که ما همین رویه را اتخاذ کنیم تا برخلاف قواعد عمومی واقع بشده باشد بعقیده بنده برواتی که مدتش کم است اعم از تلگرافی یا مکتوبی از آنها مبلغ کمتری دریافت شود تمبر بخورد ولی آن برواتی که مدتش از سه روز بیشتر است البته بیشتر و اگر این ترتیب را ما رعایت کنیم چندان ضرری بعایدات دولت هم وارد نمی آورد زیرا عرض میکنیم روی بروات و چک همان تمبر صد دیناری که به چک های داخله الصاق میشود بشود و بالاخره فرقی هم بین بروات بی مدت و مدت دار گذارده شود نقص دیگری که در این ماه هست اینست که اسمی از بروات خارجی برده نشده و برات اینجا بطور مطلق است معلوم نیست برواتی که مثلاً از اصفهان به شیراز یا بکرمان میشود مقصود است یا برواتی که از اینجا بخارجه میشود؟( یکنفر از نمایندگان ـ خیر همه جا مقصود است) اینهم اگر در اینجا توضیح داده شود البته بهتر است

وزیر عدلیه ـ اما راجع باین قسمت که فرمودید خریدار خوب بود مالیات میداد نه فروشنده بنده گمان میکنم تفاوتی نمی کند زیرا بانک یا مؤسسات صرافی که بروات را میخرد معمولا هیچوقت برات را نمیخرد برای اینکه ذخیره کند و میفروشد پس خریدار امروز فروشنده فرداست وقتی که شما نوشتید این مالیات از فروشنده گرفته میشود چو ن مالیات را ما از بانکها و مؤسسات صرافی می گیریم مقصود کسی است که خریده اگر بنویسید خریدار و فروشنده آنوقت یعنی یک مرتبه در موقع خرید و یک مرتبه هم موقع فروش در صورتیکه مقصود این نیست و ما نمیخواهیم چند تحمیلی کرده باشیم ولی بطور قطع بانک یا مؤسسات صرافی همیشه براتی را که میخرد برای اینست که روز بعد بفروشد و اگر یکماه هم نگاهداشت بعد خواهد فروخت همین قدر که ما می‌نویسیم فروشنده برات باید مالیات بدهد مثل اینست که می نویسیم خریدار برات


اما راجع به این قسمت که فرمودید سایر فروشندگان بروات مقصود ما کسانی است که معاملات صرافی میکنند و تاجری است که علاوه بر تجارت خودش معاملات صرافی هم میکند نه اینکه برات صادر کند اگر این شخص یک قمست از کارش هم برات فروشی است و برات خری است مثل این است که بانک است باین معنی که علاوه بر کار بانکی تجارتی هم دارد یا مثل تاجری است که علاوه بر کارهای تجارتی و عادی خودش برات فروشی هم میکند ودلیلی ندارد که آنوقت این مالیات را ندهد؟ (صحیح است ) در قسمت برات مدت دار بنده تصدیق دارم که معمول این است که یک تفاوتی گذاشته میشود ولی ما در این لایحه که آوردیم چون این یک مالیات تازه است حتی الامکان خواستیم وارد این شقوق نشویم و مسلم است که تجربه و عمل مارا خواهد کشاند که بعد شقوقی هم قائل شویم و این لایحه را تکمیل کنیم ولی حالا بهتر این است که آقایان موافقت بفرمایند وآقای کازرونی هم مخصوصاً وقتی که یک کسی مشغول صحبت است یکقدری یواش تر صحبت بکنند. آن وقت که ما وارد جزئیات شدیم و عمل کردیم این شقوقی که میفرمائید بعد از تجربه پیش بینی میشود و روی کاغذ آورده میشود و این بهتر است به بروات خارجی یا داخل بنده در اینجا عرض میکنم این لفظ بروات که ما نوشته ایم اعم است از طهران ببوشهر یا خارجه و فرقی ندارد در اغلب این قسمت ها چون شاید خیلی موافق میل آقا صحبت نکرده ام بر این است که آن قسمت و آنرا برای شیرینی قضیه گذاشته ام برای آخر کاملابنده موافقم راجع به تبصره ماده دّوم حالا چون رای داده شده است و نمی شود کاری کرد این است که بنده یک توضیحی میدهم و در صورت مجلس قید شود که معنی و تفسیر آن تبصره است در تبصره ماده ۲ نوشته شده است عایدات خالص عبارت است از مجموع عایدات پس از وضع مخارجی که برای تحصیل آن عایدات لازم است آقای نماینده محترم در خارج با بنده مذاکره کردند که این ممکن است تولید اشکال نماید و مأمور دولت بگوید این خرجی را که شما کرده اید و میگوئید برای تشخیص عایدات لازم است این لازم بنوده و این حقوق را شما زیاده داده اید و بیخود خرج کرده اید این است که باید نوشته شود پس از وضع مخارجی که برای تحصیل آن عایدات شده است بنده هم موافقت کردم و بنا بود پیشنهاد شود غفلت شد حالا بنده توضیح میدهم که معنی تبصره این است که ما نمیخواهیم بیائیم در یک خرجی که شرکت انتفاعی کرده است از برای تحصیل عایداتش وارد قسمت جزئیاتش شویم ما باین قسمت کار نداریم که بگوئیم این خرج زیاد بوده یا حق نداشتی بکنی و لازم نبوده آن مبلغی که خرج شده برای تحصیل عایدات آنرا ما کسر میکنیم و مابقی عایدات خالص میشود(صحیح است)

فهیمی ـ بنده اخطار دارم ماده اول را که خواندند تبصره خوانده نشد. تبصره هم باید خوانده شود ورأی بگیرد.

رئیس ـ تبصره قرائت شد بعلاوه خاطر مبارک آقا را تذکر میدهم بالفرض که قرائت نمیشد لایحة است طبع شده خدمت همه آقایان هست خواندن و نخواندن آن تأثیر در قانون ندارد

رئیس ـ آقای امین التجار

حاجی امین التجار ـ عرضی ندارم

رئیس ـ آقای کازرونی

کازرونی ـ گمان میکنم مطلب درست مکشوف و معلوم نشد. مقصود آقای امین التجار این است (بنده اگر اجازه میفرمائید مختصر توضیحی بدهم) فیمابین تجار اینطور معمول و متداول است خیلی را که میفروشد شرط میکند که در مقابلش بروات بوشهر که


مثلاً میفروشد برات شیراز بخرد یا اگر شیراز میفروشد برات اصفهان بگیرد نه برای اینکه صرافی کرده باشد این در مقابل پول جنس شان است. اگر غیر از این باشد پولی موجود نیست که بگیرد بنابراین این در مقابل پول جنس است بعلاوه یک تسهیلی هم برای خریدار قائل شده اند. اگر بنا شود از این براتی که در مقابل جنس از طرف میگیرد یک مالیاتی بگیرید از آن خرید و فروشش هم یک مالیاتی بگیرید در واقع دو مالیات گرفته اید علاوه بر اینکه این جور بروات بقدری مکرر میشود که اگر بخواهند باین ترتیب مالیات بگیرند از حد اعتدال خارج میشود. و چیز زیادی است غرضم این است که این مسئله صرافی نیست. عین پول است. نهایت پول در بوشهر نمیگیرد شیراز میگیرد.

وزیر عدلیه ـ بنده این را عرض کرده ام گمان نمیکنم محتاج به توضیح باشد عرض کردم کسی که جنس را میفروشد بعد برات میکند و حواله می کند این کسی نیست که بیاید اوپول تمبر بدهد همینطور بنده که جنس فروخته ام و برات میکند و حواله می کند این کسی نیست که بیاید او پول تمبر بدهد همینطور بنده که جنس فروخته ام و برات گرفتم برای ارسال یعنی عوض اینکه اسکناس بدهد پول تمبر بدهد همینطور بنده که خیلی بنده که جنس فروخته‌ام و برات گرفتم برای ارسال یعنی عوض اینکه اسکناس بدهد پول نقد بدهد برات میدهد این را نمیگویند فروشنده این صادر کننده برات است نه فروشنده برات بنابراین اشکال اصلاً وجود ندارد ولی اگر بنا شد یک بانکی عملیات صرافی بکند آن مالیات میدهد به ترتیبی که برای بانگها قائل شده ایم منحصراً مالیات در این لایحه عبارت است از مالیات بصورت تمبر بر بروات

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ رأی می گیریم بماده سوم موافقین قیام فرمایند

( جمعی قیام کردند)

رئیس ـ تصویب شد . ماده چهارم:

ماده ۴- تجار به ترتیب ذیل مالیات خواهند داد

ا ) تاجر درجه اول سالیانه دویست و پنجاه تومان

ب) تاجر درجه دوم سالیانه صدوپنجاه تومان

ج) تاجر درجه سوم سالیانه هشتاد تومان

د) تاجر درجه چهارم سالیانه سی تومان

تبصره ۱ـ تاجر درجه اول کسی است که میزان فروش سالیا‌نه‌اش بیش از شصت هزار تومان باشد تاجر درجه‌دوم کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش بیش از چهل هزار تومان و منتهی شصت هزار تومان باشد تاجر درجه سوم کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش بیش از بیست هزار تومان و منتهی چهل هزار تومان باشد تاجر درجه چهارم کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش بیش از پنجهزار تومان و منتهی بیست هزار تومان باشد.

تبصره ۲ ـ تاجری که میزان فروش سالیانه‌اش از پنجهزار تومان تجاوز نمی کند از پرداخت مالیات معاف است

رئیس ـ آقای طهرانی

طهرانی ـ بنده در جلسه گذشته پریروز که راجع به تجار عرض کردم در اکثر تجار یک نگرانی بازار یک نگرانی پیدا شده خواستم توضیح بدهم که مرادم از دلال یعنی چه در تمام دنیا هر تاجری که وسیله مبادله واردات ممالک هستند این حکمش حکم دلال است (بعضی از وکلاء با همهمه نه آقا نه آقا ) اجازه بدهید آقا عرضم تمام شود تاجر بمعنی حقیقی تاجر صادر کننده است یعنی تاجری که محصولات مملکتی خودش را صادر کند و طلا وارد مملکت کند (اینطور نیست) این عقیده بنده است..

افسر ـ عقیده شخصی است.

طهرانی ـ عقیده بنده است گناهی نکرده ام اجازه بدهید آقا عرض کنم. در این اصلاحی که در کمیسیون شده است تاجر درجه اول را شصت هزار تومان در نظر گرفته تا بالا این شصت هزار تومانی اگر ده میلیون هم معامله کند باین آدم حرجی نیست این تاجر درجه اول است و دویست و پنجاه تومان مالیات میدهد. ولی درجه دوم یک منتهائی برایش قائل شده اند تصور میکنم عادلانه نیست برای اینکه در میزانی که شما مالیات میگیرید از تاجر درجه اول دویست و پنجاه


میگیرید ولی باو اجازه میدهید که هر قدر میخواهد معامله کند. از تاجر درجه دوم صد و پنجاه تومان میگیرید ولی معاملاتش را محدود میکنید در صودتیکه فرق مالیات درجه اول و دوم این قدرها نیست. بنده تصور میکنم اگر اینطور اصلاح کنید و قبول شود بهتر است(پیشنهادی هم عرض کرده ام) که از هفتادو پنج هزار تومان و زیادتر تاجر درجه اول را بنویسید و درجه دوم را منتهی هفتاد و پنچ هزار تومان قرار دهید که اقلا یک چیزی این میانه پیدا شده باشد.

این فاصله خیلی زیاداست و ممکن است تولید زحمت کند برای تجار

وزیر عدلیه ـ بنده نمی خواهمم اینجا توضیح زیادی بدهم برای اینکه استنباط کردم که وارد کننده دلال و هر کسی که صادر کننده شد تاجر است آقایان با این موافق نیستند که هر کسی واسطه معامله شد دلال است. بعباره اخری هر تاجری واسطه معامله است ولی تاجر معنی دیگری ندارد ودلال هم یک معنای دیگری چون در اینخصوص بنده دیدم که در عقیده خودشان هم یک تفاوتی پیدا شده است و آقا یانهم موافق نیستند این است که بنده دیگر توضیحی نمیدهم اما راجع باینکه تاجر دوم فرمودند بلاحد بگذاریم تصدیق میفرمائید تاهر مبلغ و هر چه باشد که نمیشود. اما راجع به پیشنهادی که داده اید البته در موقعش قرائت خواهدشد. ولی متأسفانه از حالا عرض میکنم که نمی توانم موافقت کنم.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ بنده میدانم آقای وزیر عدلیه فرمایشی که در جواب آقای طهرانی فرمودند بمن هم خواهند فرمود ولی عقیده خودم را در شور اول عرض کردم حالا هم عرض میکنم و یقین دارم که دولت ناچار میشود این قانون را بعد از یکسال دو سال در مقام آزمایش تغییر بدهد. مسلم است و آنروزی که آقای وزیر عدلیه در جواب یکی از آقایان نمایندگان فرمودند این قانون همین است که می بینید یعنی حقیقتاً ما اینرا نمیتوانیم یک قانون تا می بدانیم. ما حقیقتا باید وضع قانون مالیات بر عایدات قائل شویم قانون بر اعمال وکار فروختن و خریدن این تجارت کردن باید تشویق کنیم کار کردن را کار کردن اعم است از تجارت وزراعت و صناعت. کار کردن را در مملکت باید ترویج کرد نه اینکه ما بیائیم و برای کار کردن مالیات قائل شویم درست است که نظر دولت این نیست که تعبیر کند که مالیات بر عایدات است نظر دولت باید مالیات بر عایدات باشد نه بر کار این یک اصلی است مسلم که خودشان هم تصدیق خواهند کرد از عایدات و ارباح مکاسب از یک ربحی که میبرد باید دولتی که میخواهد سرپرستی کند مالیات بگیرد. زیرا دولت امنیت داده و راحتی از برای یک شخصی فراهم آورد چون در تحت توجهات و اقتدار یک دولتی این دارای راحت میشود لهذا از منافعی که میبرد در صندوقش برای انتظام باید یک پولی هم بدولت بدهد این حرف عقلائی است وخیلی با فلسفه است اما اگر ما بیائیم مالیات بر تجارت قرار بدهیم بنده مخالفم مرگ اینکه باین عنوان که عرض کردم باشد این اصل موضع حالا اگر یک کاریش بکنیم و بگوئیم که عنوان عایدات است نه اینکه تصور شود مجلس شورای ملی بر تجارت وضع مالیات کرده است دیگر اینکه آقای وزیر عدلیه و همة آقایان میدانند که تجارت در ایران دخل ندارد شما آمدید شصت هزار تومان قرار دادید ملاحظه بفرمائید عائله های همین اشخاصی که دارای اسم تجارت اند از این شصت هزار تومان معامله شاید ده یک گیرش نیاید بر فرض هم که ده یک گیرش بیاید هنوز ایران آنطور نشده است که هر کس زندگانی خورد و خوراکش را فرد قرار دهد هر کدام از ما ها پانزده شانزده نفر طفیلی داریم که زندگانی


آنها در تحت ما قرار داده میشود و تجاوز هم همینطورند در هر خانوده تجار ایرانی که شما ملاحظه کنید عائله دارند کسانی هستند که به طفیل وجود این تاجر زندگانی می کنند و تصور میفرمائید که بر فرض شصت هزار تومان معامله کرده باشد ده یک شش هزار تومان هر گیرش آمده باشد این شش هزار تومان حقیقه چیزی نیست که بتواند پس انداز کند البته همه مان دارای عائله وزندگانی هستیم پیشنهاد کرده اند بعضی صد هزار تومان اگر اینجا موافقت بفرمایند هما صد هزار تومان باش بهتر است آقای طهرانی فرمودند هفتاد و پنجهزار تومان چرا برای خاطر اینکه زندگانی جامعه را در نظر بگیرند و ملاحظه این طفیلی مارا هستیم انشاءالله موفق باشیم خود آقای وزیر عدلیه یا آقای وزیر مالیه بیایند بگویند این مالیات بر فعل نیست و مالیات بر عایدات است مابر فعل و کار مالیات قرار نمی دهیم این را هم بکنید صد هزار تومان بنده خیلی خوشوقت هستم و آنوقت رأی هم خواهم داد

وزیر عدلیه ـ بنده هیچ مانعی نمی بینم که اگر در عمل و تجربه بعد از یکسال یا کم یا بیش متوجه شویم که این فرمایشاتی را که آقا میفرمایند و پیش بینی می کنند صحیح بوده است و چون میل دارند این را باز عرض می کنم اصولا قانون معمولی قانونی که بشر میگذارد برای این است که تجربه کند هر وقت دید عیب دارد احتیاج دارد عوضش کند عوض میکند اصلاح می کند و هیچ اشکالی ندارد ولی نظر دولت این که آمده است مالیات را این طور قرارداده و شق دیگری را انتخاب نکرد و عایدات را در مسئله تجار پایه قرار نداد این را من در دفعه پیش هم عرض کردم این برای این است که از روزیکه مالیات بر عایدات آمد در مجلس تجار یعنی طبقة ذیعلاقه باین قضیه نماینده فرستادند در کمسیون قوانین مالیه بمخبر کمیسیون پیش دولت گفتند شما بیائید برای ما مالیات جواز برقرار کنید بنده نمیدانم چه شده است آن روز بان ترتیب بود امروز که ما میخواهیم بیائیم قضیه را باین شکل در بیاوریم آقا از طرف تجار آمده اند این جا و نمایندگی میکنند که این مالیات بر فعل است نه بر عایدات بنده نمی فهمم یعنی چه خوب آقا این را خودشان خواستند و اینطور گفتند اصرار اینکه آقا می آیند(بنده میدانم آقا شما حسن نیت دارید) ولی اصرار اینکه این چهار تا تاجر که دارید آبروی آنها را ببرید و ورشکستگی و فلک زدگی آنها را نشان بدهید و ورشکستگی آنها را پشت تربیون بگوئید چه چیز است؟ شما طوری میگوئید که من وحشت می کنم و اگر بر فرض اتفاقاً یک چیزی پیش یک تاجری دارم امشب بفرستم بگیرم برای اینکه اینها را شما به نان شب محتاج میکنید چرا اینطور میگوئید چرا آبرویشان را میبرید شما خیال میکنید با آنها دوستی میکنید بنده این را قبول ندارم(خنده نمایندگان ـ مرحبا)

رئیس ـ آقای ملک مدنی موافقند؟

ملک مدنی ـ بله

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ‌ پیشنهاد دیگر آقای طهرانی قرائت میشود:

مقام منیع ریاست محترم مجلس شورای ملی

پیشنهاد میکنم ماده چهارم تبصره اول بترتیب ذیل اصلاح شود:

تاجر درجه اول کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش بیش از هفتادو پنجهزار تومان باشد

تاجر درجه دوم کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش چهل و منتهی هفتادو پنج هزار تومان باشد

رئیس – بفرمائید

طهرانی ـ عرض کنم من متعجبم از آقای وزیر عدلیه که میفرمائید من این پیشنهاد را قبول نمیکنم در


تبصرة یک که اختلاف نظری با دولت نیست برای اینکه شصت تا ده میلیون خوب اگر هفتادو پنجهزار تومان را بنده میزان در نظر گرفته‌ام در پیشنهاد برای مراعات درجه دوم است آنهم منتهی را میگذاریم هفتادو پنجهزار تومان معاملات آقای وزیر عدلیه تومانی یک شاهی یک پول والله بیشتر فایده ندارد معامله نمیکند بیچاره هاکسی نخواست بگوید تجار چیزی ندارند یافقیرند خیر ولی چیزی نیست معامله نیست در همه جای دنیا تاجر ایرانی هست اما چه بکند این است که بنده نظریه خودم را عرض کردم

رئیس ـ آقای ملک مدنی

ملک مدنی ـ عرض کنم وقتی که ماقائل شویم باید برای تجارت یک مالیاتی وضع شود بهترین فور مولش همین فورمولی است که دولت در نظر گرفته است برای اینکه وقتی از عایدات مالیات بگیریم آن جور یک اشکالاتی دارد و خود تجار هم راضی نیستند و باین کیفیت که بنحو جواز باشد بهتر است این قسمت شصت هزار تومان و هفتاد هزار تومان که مذاکره شد در کمیسیون دولت با این نظر موافقت کرد که شصت هزار تومان باشد و پیشنهادی هم که در شور اول گویا فرمودند در کمیسیون هم مذاکره شد ولی متأسفانه دولت موافقت نکرد.

رئیس ـ آقا باینکه پیشنهاد آقای طهرانی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد: پیشنهاد آقای فیروز آبادی قرائت میشود:

بنده پیشنهاد میکنم که نوشته شود در ماده چهار تاجر درجه اول سالیانه یکصد و پنجاه تومان و درجه دوم یکصد تومان و درجه سیم پنجاه تومان و چهارم بیست تومان

رئیس ـ بفرمائید

فیروز آبادی ـ بنده اولاً عرض کردم یا کلیش مخالفم و انشاءالله امیدوارم بعد از استخراج معادن و کارخانجات اینها را بردارند اما خوب حالا میگوئید باید بشود و چارة نیست پس هر چه کمتر بهتر باین ملاحظه بنده عرض کردم تاجر درجه اول صد وپنجاه تومان درجه دوم صد تومان درجه سوم پنجاه تومان درجه چهار بیست تومان چون هر مالیائی که میخواهند بگیرند یعنی هر مالیات جدیدی که بسته میشود باید در نظر بگیرند یک اقل قلیلی یک مقدار کمی باشد که برمالیات دهنده دشوار و گران نباشد کان لم یکن فرض کنید کم کم مردم را زیر بار تحمیلات بکشید یکمرتبه به تجاری که وضعیتشان معلوم است گفتن اینکه دویست و پنجاه تومان بده سخت است باین ملاحظه بنده پیشنهاد کردم که درجه اول صد و پنجاه تومان درجه دوم صد تومان درجه سوم پنجاه تومان درجه چهارم بیست تومان که باینها گران نخواهد آمد و زیر بار راحت تر و زودتر میروند و بعدها اگر صلاح دانستند و لازم شد ممکن است اضافه کنند

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای فیروز آبادی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد رأی میگیریم بماده چهارم موافقین قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. ماده پنج قرائت میشود:

ماده ۵ـ اصناف بترتیب ذیل مالیات خواهند داد

الف ـ صنف درجه اول سالیانه ۱۰۰ تومان

ب ـ صنف درجه دوم سالیانه ۴۸ تومان

ج ـ صنف درجه سوم سالیانه ۱۸ تومان

تبصره ۱ ـ صنف درجه اول کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش بیش از چهل هزار تومان باشد صنف درجه دوم کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش


بیش از بیست هزار تومان و منتهی سی هزار تومان باشد صنف درجه سوم کسی است که میزان فروش سالیانه‌اش بیش از پنجهزار تومان و منتهی بیست هزار تومان باشد

تبصره ۲ ـ صنفی که میزان فروش سالیانه‌اش از پنجهزار تومان تجاوز نمی‌کند از پرداخت مالیات معاف است.

رئیس ـ آقای وثوق

آقا سید مرتضی وثوق ـ در اصل موضوع که اساساً مالیات بر عایدات باشد مخالفی نیست و حقیقهً بهترین مالیاتها همین مالیات است زیرا دینار هم روی این اصل است و ما هم باید قبول کنیم در شور اول هم بعضی پیشنهادات شد و بعضی تسهیلات شد و قبول فرمودند که دلالهای حق‌العمل کار کسانی که حق العمل میگیرند اگر واسطه معامله کمتر از سی هزار تومان باشند معاف هستند و همچنین فروش را مأخذش را بهتر قرار دادند بنده تشکر می کنم و هیچ صحبتی درش نیست ولی کلام در طریق حصول مقصود است حضرتعالی یک نظری داشته باشم که خطا باشد و سرکار باآن بیان وافی که دارید بنده را متنبه بفرمائید اصولاً خاطر مبارک مسبوق است که شهریها تا بحال چندان عادت بمالیات دادن نکرده بودند (افسر ـ‌ آنها هم باید یاد بگیرند) و هر چه تا این تاریخ معمول بود بر دهاقین بود هیچوقت اینها سرباز نمیدادند این جور مالیاتهائی که الان در لایحه مطرح است نمیدانید به این جهت از برای اینها یکمرتبه یک فشارهائی وارد بیاورند البته درچیزهائی که دولت باید از برای مملکت اداره کند باید مساعدت و کمک کنند و بیشتر از دهاتی‌ها ولیکن عرض کردم کلام بر حصول بمقصود است بنده عرض میکنم مشخص قرار دادن فقط فروش را آنهم مخصوصا در مورد اصناف این یک اندازه مشکل است و به کسب یا تجارت مالیات به بندید کسیکه تاجر نمره اول است مثل روسیه سابق مثلا دویست و هفتاد تومان یا سیصد تومان بدولت میداده است برای اینکه تجارت کن همینطور تاجر دوم در شور اول به بنده تجارت کند همینطور تاجر دوم در شور اول به بنده فرمودید تاجر درجه اول و دوم و سوم باید مشخص داشته باشد بنده عرض کردم مشخص معلوم است تاجر درجه اول در هر شهری کیست و همه هم میشناسند و اعتبارش را هم خود تجار میدانند و اشتباه نمیشود با تاجر درجه دوم اگر یک مالیاتی بسته میشد بر اصل تجارت و کسب که تاجر درجه اول سالی صد تومان تاجر درجه دوم مثلا چهل تومان یا پنچاه تومان بدهد کاسب درجه دوم بیست تومان بدهد ده تومان بدهد سه تومان بدهد هر کدام در قسمت خودشان بقال سر گذر راهم اگر ازش دو تومان میگرفتید اشکالی نداشت ولی این قضیه در اجرا تماس پیدا میکنید با تمام مردم شما آنجا هم در تبصره فرمودید پنجهزار تومان فروش مستثنی است ولی چه جور میشود اینرا معین کرد در ماده دیگر هم تفتیش در دفاتر فروش و اینها را که حقا باید باشد منع فرموده‌اند و در اینجا مشخص را خود فروش قرار داده‌اند پس در اینجا شخص کاسب یا تاجر باید اظهار نامه بدهد که فروش من اینقدر است شما هم که حق تفتیش ندارید نه در دفاترش نه در صورت حسابهایش نه در چیزهائی دیگر آیا حرف خودش را قبول میفرمائید؟ دیگر احتلاف حاصل نخواهد شد یا فردا تمام این بیچاره ها یک اظهارنامه که دادند هی باید بیایند و بروند برای اینکه مالیه قبول نمیکنند و میگوید این اظهارنامه صحیح نیست و اسباب زحمت او بشوند این بود عقیدة بنده.

وزیرعدلیه ـ خوب اصلا چرا بنده آمدم اینجا؟ برای اینکه رو بهمرفته که ایشان در اساس موافق بودند و فقط فرمودند که در عمل چه جور شما این را اجرا میکنید این خیلی سهل است یکقدری


ملایمت از طرف ما یک قدری هم مساعدت از طرف مردم نه اینکه آنها خیلی بیایند درجه خودشان را پائین بیاورند ما هم هیچ در این قضیه اصناف با این بستنی فروشی که اغلب آقایان ا و را میشناشند (محمدریش) با او دست به یقه نخواهیم شد یک صورتی خواهند داد ما هم قبول میکنیم انشاءالله آنها هم سختی نمیکنند و مسئله رفع میشود

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ آقای صادقی پیشنهادی که آقا داده اید مقصودتان حاصل است در آن تبصرة که دست من است سی هزار تومان غلط است همان چهل هزار تومان درست است.

صادقی ـ مال بنده در اصناف است در ماده پنج صحیح است آنجا نوشته است چهل هزار تومان در اینجا سی هزار تومان

رئیس ـ‌ موافقین با ماده پنج قیام فرمایند

(اکثر برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد: ماده شش خوانده میشود:

ماده ۶ ـ دلال و حق العمل کار بترتیب ذیل مالیات خواهند داد:

حق العمل کار و دلال درجه اول سالیانه ۱۰۰ تومان

حق العمل کار و دلال درجه دوم سالیانه ۵۰ تومان

حق العمل کار و دلال درجه سوم سالیانه ۳۰ تومان

تبصره ۱ـ حق العمل کار و دلال درجه اول کسی است که واسطه معامله بیش از صد هزار تومان در سال نباشد

حق‌‌العمل کار و دلال درجه دوم کسی است که واسطه معامله بیش از سی هزار تومان و منتهی پنجاه هزار تومان باشد

تبصره ۲ ـ حق‌العمل کار و دلالی که کمتر از سی هزار تومان باشند از پرداخت مالیات معاف خواهند بود.

وزیر عدلیه ـ در اینجا یک قسمتی در تبصره افتاده است در موقع طبع حق‌العمل کار و دلالی که واسطة معامله کمتر ازسی هزار تومان باشد

بعضی از نمایندگان ـ صحیح است

رئیس ـ عقیده آقای مخبر هم همین است؟

دکتر عظما(مخبر کمیسیون قوانین مالیه) صحیح است آقا

رئیس ـ‌ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ‌ اینجا خواستم آقای وزیر عدلیه برای توضیح در مسئله عرض کنم دلال و حق‌العمل کار این دو تا یکی هستند یا دوتا چیست بعلت اینکه بعد در شرحی که بیان می کنند در تبصره میفرمایند حق‌العمل کار و دلال درجه اول کسی است که واسطه معامله بیش از صد هزار تومان در سال نباشد در واقع عمل اینها را همان واسطه در عمل قرار داده است پس گمان میکنم دوتا واقع شود دلال است واسطه معامله است و از این حیث دوتا قرردادن این را توضیح بدهند چه دلیل دارد این یک موضوع موضوع دیگر این است که در مقام اصطلاح ما میگوئیم حق‌‌الجعاله یعنی کسانی که کار میکنند حق‌الجعاله یا در عدلیه حق الحکمیه میگیرند اینها را داخل درحق العمل قرار میدهند یا داخل در آن ماده نه که یک انبار مار موش درست کردید آنها این حق‌العمل کارو دلال در مقام عمل اسباب زحمت میشود اینها همه را یکی قرار بدهیم نه دو تاممیز این دو تا چیست اسباب زحمت است

وزیر عدلیه ـ عرض کنم اینها دو نفرند طرز عملشان هم در تجارت معلوم است درقانون تجارت هم معلوم است


یکنفر دلال واسطه است که یک معامله را بهم به بندد بین دو نفر حق‌العمل کار کسی است که جنس پیش او میفرستند و او میفروشد و پولش را میدهد و یک حق‌العملی از آن میگیرد اما راجع بآن قسمتی که فرمودید حق‌الجعاله یا حق‌العمل میگیرند آن وارد میشود بهمان ترتیبی که عرض شد در همان انبار یعنی ماده ۹

رئیس ـ آقای طهرانی

طهرانی ـ مسئله دلال و حق‌العمل کار آقای وزیر عدلیه توجه بفرمائید دلال کارش چیست دلال اولاً دلال هائیکه واسطة سی هزار تومان چهل هزار تومان و این توع معامله هستند که می بینید تومانی نیم شاهی اینها حق دلالی میگرند. دلال‌هائی که در سه هزار تومان و چهار هزار تومان و پنجهزار تومان واسطه هستند سد یک صد نیم از دو طرف نیم شاهی میگیرند گاهی یک طرف بیشتر نمیدهند چون معامله بزرگ است دلالی را که شما اینجا قرارداده‌اید ما دلالی نداریم که اینقدر عایدات داشته باشد حق‌العمل کار غیر از دلال است عرض کردم حق‌العمل کار چه بسا تاجر حق‌العمل کار از تاجری که داد وستد میکند سالی دویست سیصد هزار تومان خیلی کارش بهتر است و معتبرتر است چون کارهای حق‌العملی بیشتر باو رجوع میشود و پول هم بیشتر توی دستش می آید تومانی صد دینار سه شاهی یکشاهی حق‌العمل میگیرد نه ضامن سوخت و سوز است نه دزدی است هیچ نیست جنس فروخت تومانی چهار شاهی سه شاهی صد دینار میگیرد این را خوبست حذف بفرمائید یعنی اگر این را بگذاریم یک کلمه زیادی است و بزحمت هم می افتیم دلال مصطلحش این است که عرض کردم حالا اگر نظر دیگری در دلال دارید من نمیدانم و الا دلال مصطلح امروزه ایران این است

وزیر عدلیه ـ اولاً اطلاعی که ما داریم بر خلاف اطلاعاتی است که آقا دارند دلال هست ودرجات مختلفه هم دارد و معاملات زیاد میکنند و فوائد میبرد اگر فرض کنیم آنطور باشد که ایشان میفرمایند که همچو دلالی وجود خارجی ندارد بسیار خوب آنوقت با این قانون تطبیق نمیشود و از او چیزی گرفته نمیشود.

رئیس ـ آقای امین التجار

حاج میرزا حبیب الله امین ـ عرض کنم بعقیده بنده یک اشتباهی برای هیئت دولت شده است در این ماده و آن راجع بحق‌العمل کار است و دلال آقایان دیگر هم فرمودند ولی تصور میکنم که توضیحات کافی ندادند که خاطر آقایان مسبوق باشد(دشتی ـ قدری بلندتر) عرض میکنم حق‌العمل کار که در این لایحه برایش مالیاتی وضع شده است بعقیده بنده هیچ مربوط بسایر مواد این لایحه نیست یعنی دو ماده در این لایحه است یکی مالیات بر عایدات درماده دو است و یکی هم مالیات بر حق‌العمل کار صد هزار تومان معامله که میکند هزار و پانصد تومان حد متوسط به او عاید میشود و از هزار و پانصد تومان صد تومان بدهد(البته بیشتر هم نفع خواهدکرد) غیر عادلانه نیست ولی در عین حال همین صد هزار تومان که آن حق‌العمل کاردر طهران یا شیراز یا اصفهان میفروشد دلال هائیکه واسطه هستند بین این حق‌‌‌العمل کار و آن اشخاصی میخرند مثلاً بنده برای مثل عرض میکنم دو هزار صندوق چای یک تاجری میفروشد(حق‌العمل کاراست) برای تاجر آذربایجانی از این دو هزار صندوق چای که قیمتش صد هزار و پانصد تومان حق العمل میگیرد ولی دلال واسطة این دو هزار صندوق از دویست تومان تا چهار صد تومان میگیرد آن یکی هزار و پانصد تومان میبرد این حد متوسطش سیصد تومان میشود یا حق‌العمل در فروش بروات مثلاً بنده صرافی هستم که معامله برواتی میکنم بطور بیست و پنجقران میگریم این معمول به است تومانی نیم شاهی ولی دلالی از هر هزار تومان


پنج قران میگیرد اینها هیچ مربوط بهم نیست یک صندوق تریاک (بنده همه‌اش را میخواهم عرض کنم ) یک صندوق تریاک البته بتفاوت قیمت حق العملش بین دوازده تومان تا پانزده تومان است ولی حق دلالی آن کسانی که این تریاک را برای تجار میخرند تقریباً در حدود سه تومان سه تومان و هشت قران و چهار تومان است هیچ طرف تناسب با هم نیست اگر از یک حق‌‌العمل کاری که صد هزار تومان معامله میکند هزار تومان فایده میبرد صد تومان میگیردسزاور نیست دلالی هم که از آن هزار و پانصد تومان میگیرند سزاوار نیست دلالی هم که از آن هزار و پانصد تومانی که او فایده میبرد این سیصد تومان میبرد از آن هم صد تومان بگیرند و این معامله بر خلاف عدالت است و تصور میکنم این سوء تفاهم از این جا شده است که بعضی ازآقایان تجار را دلال خطاب کرده‌اند تجاری که حق‌العمل کاری میکنند آن را دلال گفته‌اند در صورتیکه در همه جای دنیا اطلاع دارند که اشخاصی هستند که منحصراً کارشان حق‌العمل کاری است که جنس بحواله آنها میرود و میفروشند یا برای کسی میخرند اینها جزو تجارند چون اینها را هم دلال گفته اند تصور شد ه است دلال یعنی حق العمل کار و تاجر، یعنی همان منافعی را که حق لاعمل کار بعنوان تومانی سه شاهی میبرد دلال هم همان را میبرد حق دلال اینطور نیست بنا براین همانطوریکه آقای طهرانی فرمودند بنده این جا پیشنهاد کرده ام که دراین جا کلمه دلال حذف شود زیراشما هیچ دلالی را در تمام ایران نمیتوانید پیدا کنید که در سال هزار تومان از دلالی فایده ببرد و بطور مطلق آن را تطبیق نفرمائید شاید اگر یکنفر در طهران یکنفر در اصفهان دو نفر در آذر بایجان تمام عده شان بده نفر نمیرسد بقیه دلال ها در سال بیشتر از پانصد تومان منتهی هزار تومان عایدی داشته باشند ولی یک تاجر حق العمل ار هست که در سال پنجاه هزار تومان از حق العمل کار هست که در سال پنجاه هزار تومان از حق العملی کاری فایده میبرد این مربوط باین قضیه نیست غرضم این است که این دو تا باید از هم تفکیک شود اگر میخواهید یک مالیاتی بر دلالی به بندید نباید در ردیف حق العمل کار باشد او باید یک مالیات جداگانه بدهد و حق العمل کار یک مالیات جداگانه

وزیر عدلیه ـ بنده تصور میکنم که آقا این فرمایشی که فرمودند بواسطه این است که اینجا یک صحبتهائی شده است که ما دلال را آورده اسیم و با حق العمل کار یکی فرض کرده ایم خیر آقا اگر یکی گرفته بودیم دو کلمه استعمال نمیکردیم ما که نوشته ایم دلال و حق العمل کار هر دو را نوشتیم و آنطوری که آقا ما اطلاع داریم دلالها این طور نیستند که باین کم عایدی باشند بر فرض هم که اینطور باشد این مسئله در موقع عمل معلوم میشود که اشتباه کرده ایم و ممکن است در آتیه اصلاح کنیم الان بنده نمیتوانم این پیشنهاد را قبول کنم

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ پیشنهاد آقای فهیمی قرائت میشود:

بنده پیشنهاد میکنم که تبصره ۲ در ماده (۶) بطریق ذیل نوشته شود:

تبصره ۲ ـ حق العمل کار یا دلال که واسطة معامله کمتر از سی هزار تومان باشد از پرداخت مالیات معاف خواهند بود

فهیمی ـ همان اصلاحی است که آقای وزیر عدلیه کردند دیگر مورد ندارد

رئیس ـ پیشنهاد آقای طهرانی :

مقام منیع ریاست محترم پیشنهاد می کنم مادة (۶) کلمة دلال حذف شود تبصره (۱) نیز دلال حذف شود

رئیس‌ ـ بفرمائید

طهرانی ـ عرض کنم آنچه لازم بود آقای حاج امین التجار فرمودند بنده هم عرض کردم همچو دلالی وجود داشته باشد که مالیات بر او وضع شود بنده در ایران سراغ ندارم حالا اگر آقایان دیگر سراغ دارند چه عرض کنم و یک کلمه بی وجودی و یک مالیاتی که ابداً اساس ندارد و هیچ نیست در خارج من نمی فهمم معنایش چه چیز است

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای طهرانی را قابل


توجه میداند قیام فرمایند

(عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس‌ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای دهستانی قرائت می شود:

مقام منیع ریاست محترم دامت شوکته

بنده پیشنهاد می‌کنم برای دلال درجه اول نود و پنجتومان مالیات معین شود

رئیس ـ آقای دهستانی

دهستانی ـ عرض کنم بنده تصور می‌کردم بعد از اینمدت که مذاکره در اطراف این لایحه بود امروز دیگر آقایان نمایندگان از دادن پیشنهاد و اتلاف وقت خودداری خواهند فرمود (یکنفر از نمایندگان ـخودتان چرا دادید) بنده اجازه خواستم چون عضو کمیسیون نیستم بوسیله این پیشنهاد عرض خودم را بکنم یک رعیت یک زارعی که سه سیر عایدی را در این مملکت مالیات میدهد انصاف نیست که در مقابل تجاوز و کسبه اینهمه حرفها زده شود که گاهی میگویند دویست و پنجاه تومان زیاد است دوهزار تومان زیاد است شایسته نیست تمام آقایان تصدیق دارندکه تا بامروز تمام خرج این مملکت بعهده زارع و مالک بوده است که هر سه من پنجمن محصول را اینها مالیات داده اند امروزهبنا یشد وقتی که مالیات برعایدات مملکت وضع می‌شود اینقدر ما در اطرافش صحبت کنیم بنده از آقایان خواهش میکنم که یک قدی توجهتان را از تجار پائین ‌تر بیاورید و یک قدری از حرف زدن خود داری بفرمائید و آن بیچاره هائی که از صبح تا شام آفتاب خورده و زحمت میکشند و مالیات میدهند بآنها نگاه کنید بنده که در سه خودم شدم میکنم در اطراف این لایحه صحبت کنم.

رئیس- پیشنهادتان را استرداد میکنید؟

دهستانی-بله بله

وزیر عدلیه-خیلی ممنونم از آقا

رئیس-آقای امین التجار پیشنهادی کرده اند قرائت می ‌شود:

بنده پیشنهاد می کنم ماده ۶ اینطور نوشته شود

ماده ۶ – تجار حق العمل کار بترتیب ذیل مالیات خواهند پرداخت و در همه قسمت های این ماده کلمه دلال حذف شود

وزیر عدلیه-رأی گرفتیدو رد شد

آقا سید ابراهیم ضیاء-امضاءکیست؟

رئیس-در بکقسمت میتوانید توضیح بدهید

امین التجار-چون بنده در موقعی که شور اول این لایحه بود مسافر بودم و در موقع مذاکره حاضر نبودم و ال توضیح میدادم و لزوم و تفکیف دلال و تاجر حق العمل کار را بعرض میرساندم که دچار این محظور یشویم و این قسمتی را که آقای دهستانی فرمودند که مالک و زارع مالیات میدهند صحیح است ولی بالاخره از مصرف کنندگان میگیرندو بنده پیشنهادم را مسترد میکنم .

رئیس- پیشنهاد آقای فیروز آبادی :

بنده پیشنهاد میکنم که دلال در سال نصف مالیات حق العمل کار که در اینماده نوشته شده بدهد.

رئیس ـ بفرمائید.

فیروز آبادی ـ همه آقایان تصدیق دارند که حق دلالی کمتر از حق العمل کاری است در تمام دنیا و در ایران هم همینطور است چون کمتر است از او و او زیاد تر از این است یک اندازه از انصاف و عدالت خار ج است عقیده ام این است که حق العمل کار دلال نصف مالیات حق العمل کاری است که در این لایحه نوشته شده بدهد و هر دو در یک رتبه و یک درجه نباشند.

گمان میکنم این بد نیست قبول بفرمایند هر چند آنوقت لایحه باید برود بکمیسیون اما اگر قبول کنند به عدالت نزدیکتر است یک ظلمی است که عادلانه است نسبتاً


رئیس‌ـ‌ رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای فیروزآبادی موافقین قیام فرمایند

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس‌ـ قابل توجه نشد. رأی میگیریم بماده شش موافقین قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ‌ تصویب شد ماده هفتم قرائت میشود:

ماده ۷ـ وکلای عدلیه و اطباء‌ به تناسب ذیل مالیات خواهند داد

سالیانه در طهران در ایالات و ولایات

الف‌ـ طبیب و وکیل درجه اول « ۱۲۰ تومان ۶۰ تومان

ب‌ـ‌ « «درجه دوم « ۴۸ « ۲۴ « 

ج ـ « « درجه سوم « ۶ « ۳ « 

جمعی از نمایندگان ـ‌ محالفی نیست

آقا سید یعقوب ـ چرا چرا

رئیس ـ آقای وثوق

آقا سید مرتضی وثوق ـ عرض کنم که در این ماده تبعیض نسبت بمرکز و ایالات و ولایات شده است اگر علت تبعیض این بوده است که در مرکز طبیب خوب درجه اول هست و در ایالات و ولایات نیست همین علت هم در ایالات و ولایات هست آنجا هم فرق دارد زیرا دکتری که در تبریز مثلا هست و درجه اول است و با آن دکتری که در قزوین است البته یکی نیست که او شصت تومان مالیات بدهد اینهم شصت تومان همچنین وکیل درجه اول ایالات و جاهائی که استیناف دارد با جاهائی که محکمه ابتدائی فقط دارد یا صلحیه فقط دارد یکی نیست که اینها هم شصت تومان مالیات بدهند در اینصورت اگر آقای وزیر عدلیه قبول بفرمایند پیشنهاد می ‌کنم ایالات و ولایات را تجزیه کنیم و حقا هم همینطور است بهمین دلیل که بین طهران و ایالات و ولایات فرق گذاشته اند و تبعیض قائل شده اند باید بین ایالات و ولایات هم فرق قائل شوید هم از برای طبیبش و هم وکیل همانطور که مرکز با ایالات و ولایات فرق دارد ایالات و ولایات هم با هم خیلی فرق دارند اگر قبول میفرمایند بنده این پیشنهاد را تقدیم کنم.

وزیر عدلیه ـ بنده تصور میکنم بهتر این است آقا بیخود خودتان را داخل این شقوق و تفصیل نکنید هیچ مانعی ندارد این طبیبی که در یک جائی است که خیل کم عایدی دارد درجه سوم یا دوم باشد چه ضرورت دارد که بگوید من درجه اول هستم اگر هست بدهد آن مبلغ را و اگر هم نیست که بیخود از او نمیگیرند هر چه خودش گفت ما قبول میکنیم.

رئیس آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـآقای وزیر عدلیه توجه بفرمائید الحمدلله که موفق شدید آن لایحه اولی را تمام کردید در این لایحه هم که موفقیت کاملی برایتان حاصل شده است در پشت تریبون هم آن چیزی که ما باید بگوئیم شما میفرمائید مختارید ما هم عرضی نداریم در اینجا در عدلیه از برای وکلائی که میخواهند شغل وکالت را بگیرند وزارت عدلیه یک جوازی میدهد و تا یک پولی ندهند جواز نمیدهد از قراری که من شنیده ام کاملاً مستحضر نیستم آقایان هم که اطلاع دارند نمیگویند چون خجالت میکشند این جواز را هم گویا هر سال میدهند ویک مالیاتی در وزارت عدلیه از آنها گرفته میشود یک مالیاتی هم اینجا گرفته میشود ملاحظه بفرمائید وزارت عدلیه آن جوازی را که میدهد بوکیل فلسفه و معنایش این است که جائز است از برای تو بدون مانع کار کن دیگر معنی ندارد که وزادتخانه دیگری اجازه ندهد و مانع شود این معنایش این است که وکیل باید دو مالیات بدهد و مأمور مالیه جلویش را بگیرد که آقا جواز بده این اولا دو مالیات از دو مجرا گرفتن بنده مخالفم اگر نظرتان


این است که مالیات را زیاد کنید همان ترتیبی که در وزارت عدلیه هست زیاد کنید دیگر وکلاء را در مالیه داخل نکنیم این اولا و ثانیاُ بنده عقیده ندارم شما یک چیزهائی را که در مملکت جدید الولاده است بیائید در تضییقات قرار دهید حقیقتاُ وکلای مبرز ما معدود هستند بنده که وکیل نیستم باید تشویق از اینها تکنم که زیاد شوند آنوقت از اول ما بیک چیز جدیدی که باید بشویق کنیم مالیات به بندیم عقیده ندارم ما باید تشویق کنیم که اینها دارای علم حقوق شوند و قضاوت یا وکالت کنند آنها را در مضیقه قرار دهیم بنده مخالفم همان جواز در عدلیه کفایت میکند این یکموضوع که اساساُ با مالیات بر دو قسم مخالفم در مسئله طبیب هم تصدیق می ‌‌فرمائید که از دوره چهارم به بعد آقای امیر اعلم و آقای دکتر حسین خان و دیگران زحمت کشیدند و در تحت توجهات اعلیحضرت ما موفق شدیم صحیه در مملکت ایجاد کردیم این صحیه تصدیق میفرمائید که یکی از مؤسسات عام المنفعه است برای مملکت چون دو چیز است الصحه والامان نعمتان یکی صحت است یکی امنیت است همان اندازه که ما پول برای امنیت میدهیم ٍباید برای صحت هم بدهیم همین جورکه صاحبمنصب ها معافند از این مالیات بنده عقیده ام این است که باید اطباء هم معاف باشند چرا چون بینی و بین الله اطباء ما زیاد نیستند ثانیاُ بر فرض هم که داشته باشیم این اطباء صاحبمنصب هائی هستند الن ما می فهمیم اطباء خودشان را در مقابله جنگی وافق میکنند (خنده نمایندگان) این چیزهائی را که می گوئید اگر راست است اینها است که بنده عرض میکنم اگر راست است این است دیگر اطبا هم تعینه مثل همان صاحب منصبانی هستند که مأمورند از برای امنیت مملکتی اینها هم مامور هستند از برای امنیت جانی مردم بچه دلیل آن جا آنها را از مالیات معاف کنیم و این جا مالیات قائل شویم این یک موضوع اساساُ بنده عرض می کنم هنوز اطبای ما ترقی نکرده اند و هنوز کثرت پیدا نکرده اند در ایالات و ولایات و قصبات هنوز ما باندازه کاقی طبیب نداریم آخر اطبا را خفه نکنید پامال نکنید اینها یک کسانی هستند که احتیاج جامعه بآنها محتاج الیه مردمند و بنده کاملاُ مخالفم با وضع مالیات بر اطباء ما در کمیسیون بودجه و همین جور در کمیسیون معارف آمدیم برای ولایات و مرکز اطبای مجاز ی قائل شدیم و یک اطبائی را هم مستخدم دولت نمودیم خوب این طبیب که مستخدم دولت واقع شد داخل در کدام قسمت قرارش میدهیم از بابت حقوق میگیرید و باعتبار حقوق باید مالیاتی بدهند آنوقت از راه ماده نهم هم می خواهید یک مالیات دیگری از آنها بگیرید؟ ما بایستی با اینها مماشات کنیم آنها حافظ جان مردمند در کمیسیون هم عرض کردم اینها که حقوق میگیرند از حقوق شان که مالیات میگیرید دیگر مالیات ماده همه را بر آنها قرار دادن یعنی چه ؟ما داریم اطبائی که بولایات روانه کرده ایم و حقوق میگیرند خوب انها را چه کنیم؟ بعلاوه اینها را که همه شان را اداره صحیه و وزارت معارف جواز میدهند از برای طبابت این جواز پس چه؟یعنی بلامانع وقتی که جواز دار شدید بروید و طبابت کنید وقتی وزارت معارف جواز داد آنها مجازند طبابت کنند خوب حالا این جواز هم دیگر فایده ندارد و پس از وضع این مالیات باید دو جواز بگیرند . بنده عقیده ام این است که شما موافقت بفرمائید برای تکمیل کردن صحیه مملکتی همانجوری که در مورد شیر خورشید سرخ در صبح هم عرض کردم یکقدم مفیدی در این مورد باید برداریم و حقیقتاُ آن چیزی که عقیده همه است تأمین شود و آن تأمین کردن جان و مال و همه چیز مردم است از این نقطه نظر برای حفظ جان تبعه خودمان مخالف هستم با وضع مالیات بر اطباء

وزیر عدلیه ـ در قسمت اول فرمایشات نماینده محترم


که راجع بجواز وکلای عدلیه بود بنده لازم است بعرض شان برسانم که در این مورد این جواز و جوازی که در وزارت عدلیه داره می ‌شود بآنها با هم تفاوت دارد اولا جواز عدلیه از نقطه نظر معلومات و درجه بنده و حق آنها در محاکمه امت بدرجات مختلفه چون یکدسته از وکلاء هستند که فقط میتوانند در محاکم صلحیه محاکمه کنند یکدسته در محاکم ابتدائی و یکدسته در استیناف و بدایت و یکدسته در هر سه محکمه بدایت و استیناف و تمیز پس درجه بنده وزارت عدلیه و دادن جواز از نظر دیگری است نعنی از نظر مالیاتی نبوده است آن جوازی که وزارت عدلیه بآقایان وکلا میدهد از نظر معلوماتشان است وقتی هم داده شد البته بایستی تمبر هم برش الصاق بکنند حالا اگر شما میخواهید این هر دو جواز را جمع کنید در یکجا و یکمرتبه ازشان بگیرید انیهم خوب یک نظی است اما یک عیبی دارد آقایان وکلا ء خودشان پیشنهاد کرده بودند و شرحی نوشته بودند بوزارت عدلیه و همینطور هم بمجلس شورای ملی که شما بیائید و این را یک تتمبری فرار بدهید نسبت بمدعی به اولاُ بنده نخواستم و نمی خواهم بآنها یک نیتی نسبت بدهم که شاید در آنها نبوده است ولیکن میشود اینطور تصور کرد که آقایان باین وسیله خواستند فوراُ هنوز(چون وکیلند و زرنگند) مالیات وضع نشده بگردن موکلشان بیندازند وقتی که تمبر بعنوان مدعی به بود البته ضرری برای آنها نداشت و بعد میگفتند اینقدر پول تمبر این مالیات را میدهیم بعد از موکلین خودشان میگرفتند آنهم در اول محاکمه در صورتیکه ما میخواهیم آقایان وکلا هم کمکی بخزانه مملکت کرده باشند البته همانطور که وکالئی هستند که عایدات ندارند وکلائی هم هستند که عایدات دارند و از آن عایداتشان بایستی کمک کردهباشند و بالاخره بطور کلی ننشینند و تماشا کنند که دیگران هر کدام بصندوق مملکت یک چیزی بدهند ولی آنها ندهند از طرف دیگر این درجه بندی مربوط بکارشان نیست باین معنی که این درجه بنده بآنها حق نمیدهد که اگر یک کسی بگوید من درجه اول هستم و مطابق عایدیش جواز مالیاتی درجه اول را هم گرفت درجه اول باشد در صورتیکه مطابق جواز عدلیه همان وکیل وکیل درجه سوم باشد یعنی حق محاکمه فقط در صلحیه یا بدایت داشته باشد این شخص اگر چه مالیات جواز درجه اول را بدهد درجه اول محسوب نمیشود و نمیتواند برود تا تمیز مگر در جوازی که وزارت عدلیه باو داده است این حق را برای او قائل شده باشند(صحیح است) ملاحظه بفرمائید همینطور در مورد اطباء که ننوشتیم از چه نقطه نظر است این دلبخواه است اگر نمیتواند و این اقا برایش مشکل است که مالیات درجه اول را بدهد درجه سیم را میدهد. منتهی اگر وکیل درجه اول باشد و این کار را بکند و مالیات درجه سیم را بدهد مجملاُ باو می گویند خوب کاری نکرده است(خنده نمایندگان)ولی در هر حال ما که ضامن اجرائی برایش معین نکرده ایمکه بگوید من درجه اول هستم یا درجه سیم هستم خیر. هر قدر عایدی داشت و اظهار کرد و جواز مالیاتی گرفت جواز همان درجه را باو میدهند ولی این غیر از جواز عدلیه است اما راجع باطباء اینجا در حقیقت زبان بنده یکقدری یعنی نه یکقدری بلکه زیاد لکنت پیدا میکند بلکه بکلی لال میشود. اتفاقاً بنده دیروز فوق العاده مریض سخت بودم و ناخوش و بستری بودم و بطوری در د بنده را گرفته بود که محبود بودم انژکسیون مرفین بزنم. در آن موقع مرض وانژکسیون زدن دکتر از بند پرسسید که عقیده تان راجع به مالیات و جواز اطباء چیست؟ گفتم آقا اگر الان از من می پرسید عرض می کنم هیچ چیز نباید بگیرند ولی امروزه که بحمدالله حالم خوب است بنده عقیده ام این است که آنها هم باید بدهند(خنده نمایندگان) و بیش از این هم راجع باین موضوع صحبت نمیکنم

رئیس ـ پیشنهاد ی زسیده است قرائت میشود:

پیشنهاد آقای ملک زاده

مقام محترم ریاست مجلس شورای:

پیشنهاد میکنم که قسمت الف و ب و ج ماده ۷


بترتیب ذیل اطلاح شود: اطبا و وکلائیکه از حیث عایدی در درجه اول هستند.

دکتر ملک زاده ـ بنده عقیده داشتم اشکالاتی که برای طبقه تجار و اصناف تصور میشد در تأدیه مالیات بر عایدات آن اشکال از برای طبقه اطباء موجود نیست از این جهت بود که بنده پیشنهاد کردم که مالیات اطباء هم در روی عایدات آنها بنا شود و فلسفه این پیشنهادم هم این بود که اولا آرزوی همه ما ها این است که یک روزی این مالیات تهمان صورت حقیقی خودش در بیاید یعنی بصورت مالیات روی عایدات ثانیاُ تصدیق بفرمائید در تمام دنیا وقتی که طبفه بنده میکنند از اطباء‌طبقه بندی آنها در روی مقامات و معلومات آنها است و هیچوقت از روی مقدار مالیاتی که میدهند نبوده است یک پیشنهادی هم در همین زمینه شد گویا در کمیسیون مورد بحث و مذاکره قرار داده اند و اشکالاتی دیده اند که بنده هم صرف نظر کردم ولی جون فعلا بعضی از آقایان اطباء تصور کرده اند که این مالیات و این درجه بنده در مقامات آنها و مراتب علمی آنها اثر دارد این است که بنده این کلمه را اضافه کردم که اطباء وکلائی که ازحیث عایدی در درجه اول یا درجه دوم یا دردرجه سوم هستند این مبلغ را بدهند برای اینکه سوء تفاهمی نشود

وزیر عدلیه ـ بنده تصور میکنم احتیاجی نداریم که این پیشنهاد را قبول چون سوء تفاهمی نمیشود و بنده هم اینجا صریحاً عرض کردم که این درجه بندی هیچ از نقطه نظر علمی و فضلی نیست (صحیح است )

ملک زاده ـ بسیارخوب بنده مسترد میکنم

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب پیشنهادی داده اند

آقا سید یعقوب ـ بنده استراد میکنم

رئیس ـ آقای فیروز آبادی پیشنهادی کرده اند

قرائت میشود:

پیشنهاد آقای فیروز آبادی

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی ـ بنده پیشنهاد حذف ماده ۷ را مینمایم

فیروز آبادی ـ بنده عقیده ام این است که این ماده را حذف کنیم و اطباء را راحت کنیم در ضمن هم بآنها تذکر بدهیم که قدری مراعات حال مرضی را بکنند در صورتیکه حالا آقایان مالیات نمیدهند رعایت حال مرضای فقیر را نمیکنند در صورتیکه مالیات پیشنهاد کردم این ماده حذف شود و آنها را بحال خودشان بگذارند و از شان هم خواهش کنند یکقدری انصاف بدهند دربارة مردم

رئیس- آقایانیکه پیشنهاد آقای فیروز آبادی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام کردند )

رئیس- قابل توجه نشد رأی میگیریم بماده هفتم آقایان موافقین قیام فرمایند.

(اکثر برخواستند)

رئیس ـ تصویب شد ماده هشتم قرائت میشود :

ماده ۸ ـ طبقات مذکور در مواد ۴و ۵و ۶و ۷و برای اشتغال بمشاغل خود باید جواز تحصیل نمایند و مبالغ مذکور در آن مواد بعنوان حق جواز اخذ خواهد شد هر یک از افراد طبقات مذکوره در موارد ۴و ۵ مکلفت هستند اظهارنامة که حاکی از میزان فروش سال قبل و مشخص درجه بندی آنها خواهد بود بمالیه محل بدهند

افراد و طبقات مذکوره در ماده۷ درجه خود را در ضمن اظهارنامه که خواهند داد معین مینمایند

اشتغال بمشاغل مذکوره در موارد ۴ و۵ و۶ بدون تحصیل جواز ممنوع بوده و متخلفین بجریمه معادل دو برابر حق جواز محکوم خواهند شد


رئیس ـ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی ـ بموجب این قانون باید هر کس مالیاتش را قبلاً بدهد یعنی باید آنهائی که مشمول مواد ۴و۵ و۶ هستند تحصیل جواز نمایند وقتی مالیات از آنها گرفته میشود که جواز بآنها بدهند جواز هم چه وقت میدهند؟ البته در ابتدا چرا ؟ چون بدون گرفتن جواز قبلاً حق الجواز بدهند تا بتوانند مشغول شوند و بنده گرفته شد یعنی در ابتدای سال بلکه باید آخر سال گرفت و الا بند مخالفم

وزیر عدلیه ـ اینجا این نظری که آقا دارند و این ترتیبی که میفرمایند همچو تصریحی نشده است ما خودمان میخواهیم در نظامنامة که برای اجرای این امر مینویسم آنچه ارفاق و تسهیل و استمهالاتی که لازم است کاملا پبیش بینی میکنیم (صحیح است )

عدة از نمایندگان ـ کافی است

رئیس ـ رای میگیریم بماده هشتم موافقین ماده هشت قیام فرمایند

( اکثر قیام کردند )

رئیس ـ تصویب شد. ماده نهم قرائت میشود:

ماده نهم ـ کسانیکه از عوائد مملکتی و بلدی ایران حقوق میگیرند باستثنای نظامیان و صاحبان منصب امنیه و نظمیه و متقاعدین به تناسب ذیل مالیات خواهند داد:

الف ـ‌ هر کس از ۳۵ تومان و منتهی پنجاه تومان حقوق ماهیانه میگیرد نیم درصد از کل حقوق

ب ـ هر کس بیش از پنجاه و منتهی صد تومان حقوق ماهیانه میگیرد نسبت بما زاد یک و نیم‌درصد

ج ـ هر کس بیش از صد و منتهی دویست تومان حقوق ماهیانه میگیرید بمازاد دو درصد

هر کس بیش از دویست تومان حقوق میگیرد نسبت بمازاد چهار درصد ژ

رئیس ـ آقای آقا سید یقعوب

آقا سید یعقوب ـ اینجا آقای وزیر عدلیه توجه بفرمائید ما در چند دوره قبل بنده خودم یکی بودم که نسبت بمامورین دولت عرایضی میکردم و باندازه آنها فشار آوردند که وزرا ناچار شدند قوانینی آوردند و بقدری آنهارا در مضیقه و فشار گذاشتند که بنده خودم از آنها حالا خیلی خجالت میکشم مامورین داخله مالیه همین جور دیگران. حالا خیر الامور اوسطها حد وسط را باید در نظر بگیرید و ابتغ بین ذلک سبیلا حد وسط را اختیار کنید از این نقطه نظر عرض میکنم شاید اگر نظر مبارکتان باشد مکرر در کمیسیون عدلیه وقتیکه مخصوصاً قانون راجع بمجازات بود همین را تعرض میکردم شما میفرمودید یادتان رفته است که در دوة چهارم و پنجم چه می گفتید ؟ این درست ولی حالا جنبة رحم و ارفاقمان آمده است جلو و میخواهیم حقیقتاً نسبت به آنها مجلس و دولت یک نظرو توجه خاصی بکند که دست و دل مامورین از کار سرد نشود از این نقطه نظر عرض میکنم که ماهی سی وپنج تومان در این شهر یک عائله را مستخدم نان بدهد مستخدمی که دارای زن است ( غالباً دارای زن و بچه هستند ) اینها که غیر از این سی و پنجتومان چیزی ندارند از آنطرف کرایه خانه آنهارا هم ملاحظه بکنید خانه که ندارند باید کرایه نشینی بکنند. بعد از اینکه تمام اینها را در نظر سه و رتبه سوم را این ترتیب قرار بدهید نه این ضباط یا ثبات را این سی سی و پنج تومان حقوق این دیگر چه مالیاتی بدهد از بالاتر از سی و دو تومان یا سی و پنجتومان بگیرید حالا فوراً آقای وزیر عدلیه می فرمایند چیز میفرمایند کم است …


چون ایشان کاملا مواظب و ملتفت هستند که کدام نقطه ضعیف است آنوقت همچو توپ بان نقطه ضعیف میزنند که نابود میشود بنده سی و پنجتومان را نمیگویم چیز کنید بنده عرض میکنم که رتبة مستخدمین را این اندازه قرار ندهید و یک قدری بالاتر بروید و بگیرید از حد اکثر رتبه قرار بدهید بند نظرم در این موضوع این است حالا اگر قبول بفرمایند خیلی خوبست اما در موضوع دیگر مسلم است که یکی از فوائد وضع این مالیات بعد از این اینست که ما آن اسراف کاریها را از بین ببریم و کم کم معتقد بشویم و جمع آوری کنیم خودمان را اما در هر حال نسبت باینها اینرا زیاد میدانم و پیشنهاد هم میکنم و امیدوارم که بدون پیشنهاد هم خودتان قبول فرمائید

وزیر عدلیه ـ آقا یاد آوری فرمودند فرمایشاتیرا که در دوره‌‌های گذشته می کردند و سخت گیریهائی که حالا میشود و بنده هم تصدیق می کنم ولی این قانون مجازاتی که وضع شد نه از نقطه نظر آن احساسات بوده است یعنی اوقات تلخی و نه اینکه بعد هم در اینطور مواقع دولت

دولت حاضر است که از نقطه نظر احساسات وارونه بیاید و بگوید بمامورین که آقا شما هیچ ندهید بالاخره آقا مامورین دولت یک تکالیفی دارند که باید انجام کنند و مثل سایر افراد مردم همانطور‌یکه دولت از مردم میگیرد بانها هم میگوید در ماه اینقدر پول میدهم فقط اینقدر هم از تو کار میخواهم نمیخواهی کسی دیگر را می آورم که حاضر است بنابر این نباید چیز داشت مامور دولت کار می کند حق میگیرد و حق او هم منظم تر از دیگران میرسد و از هر کس هم در ردیف خودش که بگیریم وضعیاتش بهتر از یک فرد عادی است در این مملکت اما راجع به سی و پنجتومانی جواب بنده را خودتان قبلا دادید از سی و پنجتومان یا ز چهل تومانی اگر بگیریم در ماه فقط دو ریال می شود از آنطرف این را هم در نظر بگیرید اگر بنا نبود ما عایداتی زیاد کنیم و نمی خواستیم یک عایداتی زیاد کنیم امسال میبایست یک عده از همین مامورین که می فرمائید کسر کنیم و خارج کنیم بودجه می دانید کسر داشت کسر بودجه را از کجا باید درست کرد؟ اگر ما میخواستیم آنوقت این پولها را از کجا باید تهیه کنیم که بآنها بدهیم ؟ بالاخره مامورین دولت هم باید به اندازه استطاعت خودشان بدهند و بعقیدة‌ بنده این مبلغ هم مبلغ زیادی نیست و از آن کسانیکه تا پنجاه تومان حقوق میگیرند تقریباً در حدود دو ریال درماه گرفته میشود و این در واقع در حدود دو ریال درماه گرفته میشود و این در واقع باندازه یک کورس درشگه است که تفریحی‌می نشینند

رئیس ـ پیشنهاد آقای مؤید احمدی قرائت میشود:

بنده پیشنهاد میکنم کلمة صاحب منصبان در ماده نهم حذف شود.

آقا سید یعقوب ـ چرا؟

مؤید احمدی ـ حالا عرض میکنم. عرض میکنم که عبارت ماده را ملاحظه بفرمائید چه جور شد؟ از عبارت ماده اینطور مفهوم میشود که صاحب منصبان امنیه و نظمیه لکن افراد معاف نیستند.

آقا سید یعقوب ـ خیر خیر.

مؤید احمدی ـ‌ عبارت اینطور است: میکنم ملاحظه بفرمائید. کسانیکه از عوائد مملکتی و بلدی ایران حقوق میگیرند باستثنای نظامیان و صاحبمنصبان امنیه و نظمیه و متقاعیدین به تناسب الی آخر از این جهت بنده تصور میکنم اگر صاحب منصبان نباشد و همینطوری باشد نظامیان و امنیه و نظمیه بهتر است

وزیر عدلیه ـ آقا توجه باین بفرمائید که افراد اداره نظمیه و امنیه و نظامیان سی و پنجتومان حقوق ندارند ماصاحب منصب را نوشتیم برای اینکه او بیشتر حقوق دارد اما اعضاء‌دفتریش مثل سایرین هستند


و باید مانند اعضاء کشوری مالیات بدهند بالاخره عضو دفتری وزارت جنگ یا امنیه یانظمیه مثل سایر مستخدمین کشوری است و هیچ تفاوتی با آنها ندارد ما فقط در کمیسیون خواستیم نظامیان و صاحب منصبان را مستثنی کنیم افراد هم که حقوقشان سی و پنجتومان نیست

رئیس ـ آقای اعتبار پیشنهادی کرده‌اند:

پیشنهاد میکنم قسمت الف از ماده ۹ اینطور اصلاح شود: الف ـ هر کس بیش از۴۲ تومان و منتهی پنجاه تومان حقوق ماهیانه میگیرید نیم درصد از کل حقوق

اعتبار ـ بنده در عوض یک نفر دیگری که برای او مستخدم را باید در عوض یک نفر دیگری که برای او تا سیصد تومان پانصد تومان معافیت قائل شده ایم باید قرار بدهیم ولی چون دیدم این را قبول نفرمودید حالا هم میدانم خواستم این جا توضیح مختصری بدهند راجع بقضیه مازاد. قضیه مازاد را بنده معتعدم که آقای وزیر عدلیه برای روشن شدن قانون و برای اینکه فردا در محاسبه دچار اشکال نشویم موضوع دویست تومان را برای ما توضیح بدهند که چه جور با او عمل خواهد شد و نسبت بمازاد یعنی چه؟ تا فردا درمحاسبات دچار مشکلات وسوء‌تعبیر و تفسیر نشوند عقیده بنده اینست که لازم است یا در قانون ذکر شود یا اینکه در اینجا توضیح بدهند و بنده پیشنهاد خودم را هم مسترد میکنم.

وزیر عدلیه ـ بنده آقا چون لطف فرمودند و پیشنهادشان را پس گرفتند این است که لازم میدانم موضوع را اینجا خیلی واضح و روشن عرض کنم که یک کسی که دویست تومان حقوق میگیرد میفرمائید چه جور نسبت بمازادش حساب کنیم عرض میکنم که پنچاه تومان اولش نیم درصد از کل حقوق زا پنجاه تومان ثانی هم یک و نیم درصد از کل حقوق یعنی پنجاه تومان دوم سه برابرپنجاه تومان اولی است یعنی جمعاً صد تومان اولی میشود دوازده تومان در سال سه تومان و نه تومان اما نسبت بصد تومان دوم دوازده صد تومان هزار و دویست تومان که بیست و چهار تومان دو در صدش میشود اینهم ۲۴ تومان این صحیح ؟ خوب این ۲۴ تومان صد تومان دومی سه تومان پنجاه تومان اول و نه تومان پنجاه تومان دوم جمعاً میشود(سه و نه دوازده و چهار شانزده ـ شش ـ‌یک و دو سه) سی و شش تومان از دویست تومان در سال میگیرند هیچ اشکالی هم ندارد هر محاسبی هم بخواهد حساب کند این جور حساب میکند پس در نسبت بمازاد اول می آئیم عدد اول را حساب میکنیم بعد عدد دوم را جمع میکنیم تا مقدار مالیات معلوم شود یا اینکه آن ترتیبی که نوشتیم مالیات همان قسمت را ازش میگیریم مثلاً فرض میکنیم در قسمت شرکت که مانوشتیم ده هزار تومان یا پنجهزار تومان تا بیست هزار تومان یا سی هزار تومان مطابق قانون صدی چند و نسبت بمازاد بیست یا سی هزار تومان صدی چند این را همینطور مرتب حساب میکنیم و میرویم جلو و این حسابی را که من اینجا کردم گمان میکنم مطلب را خوب واضح کرده باشد و اشکالی باقی نمانده باشد

رئیس ـ پیشنهادتان را استرداد کردید آقای اعتبار

اعتبار ـ بلی بلی

رئیس ـ آقای ناصری پیشنهادی کرده اند:

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی:

پیشنهاد میکنم در ماده ۹ بجای کلمة متقاعدین عبارت ذیل نوشته شود:

«و کسانیکه از محل تقاعد حقوق میگیرند»

ناصری ـ قصد بنده از این پیشنهاد این است که کسانیکه از محل تقاعد حقوق میگیرند ولی متقاعد نیستند از این مالیات معاف باشند. چون کسانی هستند فرض کنید ورثهه مستخدمین که متقاعد نیستند ولی اگر صندوق تقاعد حقوق میگیرند آنها باید معاف باشند انصافاً اولاً


نقصان فاحشی از این پیشنهاد در عایدات پیش بینی شده از اینقانون پیدا نمیشود بعلاوه یک ارفاقی هم نسبت بآنها شده

وزیر عدلیه ـ با مطلبی که نماینده محترم فرمودند بنده عرض میکنم که موافق هستم ولیکن باید عبارت را طوری بنویسید که مقصودشان را برساند جملة (کسانیکه از صندوق تقاعد استفاده میکنند) اگر نوشته شود بهتر است ولی محل تقاعد که پیشنهاد کرده‌ اید واضح نیست و تولید اشکال هم میکند

ناصری ـ بسیار خوب این بهتر است

رئیس ـ‌ آقای مخبر نظرشان چیست؟

مخبر ـ‌ همینطوری که آقای وزیر فرموند صحیح است (خنده نمایندگان)

رئیس ـ پیشنهاد آقای فیروز آبادی:

بنده پیشنهاد میکنم که کلمة نظامیان و صاحبمنصبان امنیه و نظمیه حذف شود

فیروز آبادی ـ بنده خیلی متأسف هستم. در این لایحه یک ماده دارد که بعقیده بنده قدری مشروع است و آنهم دارد اینقدر مخالفت میشود و استثناء‌میکنند. ما وقتی مستخدم میگیریم و نوکر میگیریم باین حقوق میگیریم نمیخواهیم مستخدم نشوند پس ما بین مالیات بده و حقوق بگیر تناسب باشد و باید یک کاری کرد که ای هر دو بنظر بد بینی باهم نگاه نکنند اینها نگویند که با ما روزی چقدر زندگانی مان اداره میشود و دیگران با چقدر اعاشه می کنند. آنهم از مال ما واگر ما بیائیم و رافت کنیم و یک قدری مهربانی کنیم بیک کسی که سالی پنجهزار تومان سه هزار تومان دو هزار تومان یا ششصد تومان میگیرد لااقل باینها هم رافت کنیم یعنی با کسانیکه در تمام سال داررائی شان و عایدی شان بدویست تومان سیصد تومان نمیرسد آنها را هم رافت کنیم و از آنها نگیریم و اینقدر بذل و بخشش بکنیم و بنده معتقدم که باید نظامی و غیر نظامی این حقوق را بدهد همانطور که دیگران هم میدهند نظامیان هم بدهند استثناء جهت ندارد اگر حقوقشان باندازه است استثناء چرا قائل شده‌اید باین جهت بنده مخالفم

وزیر عدلیه ـ‌ بنده با اینکه یقین دارم که هیچکدام از آقایان موافقت با نظر آقای فیروز آبادی ندارند (صحیح است) ولی چون این مسئله را دفعة‌ قبل هم فرمودند و بنده توضیح دادم باز هم فرمودند ایی است که این جا توضیح عرض می کنم که اگر آقا نظامیان نبودند بنده و جناب عالی نمی توانستیم حالا بیائیم و این جا بنشینیم و با فکر و خیال فارغ از برای مملکت خدمت کنیم.. (فیروز آبادی ـ حقوق میگیرند) و بایداز آنها تشویق کرد یک ملتی وقتی بخواهد حس قدردانی خودش را ایثار جماعتی بکند که برای او زحمت می کشند بنده بدون اینکه بخودم تملق بگویم واقعاً گمان می کنم در این مورد است که باید مجلس شورای ملی بواسطه استثناء کردن این طبقه بخواهد حس قدردانی خودش را ابراز و اظهار کند (صحیح است)

رئیس ـ‌ رای میگیریم بماده نهم با اصلاح پیشنهادی آقای ناصری که آقای وزیر عدلیه و آقای مخبر قبول کردند موافقین قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. مادهه دهم خوانده میشود:

ماده ۱۰ ـ کسانیکه از غیر از منابع فوق عایدات سالیانه بیش از پانصد تومان دارند به تناسب ذیل مالیات خواهند داد:

الف ـ‌ پانصد تومان تا هزار تومان عایدات سالیانه صدی یک

ب ـ از دو هزار تومان تاشش هزار تومان عایدات سالیانه نسبت بمازاد صدی دو


ج ـ‌ از شش هزار تومان عایدات سالیانه ببالا نسبت بمازاد صدی سه

تبصره ۱ ـ عوائدی که مطابق قانون مصوب۲۰ دیماه ۱۳۰۴ حاصل میشود محکوم بتادیه مالیات تادیه خواهند نمود مالیات اغنام و احشام که مطابق قانون مصوب ۲۱ مرداد ۱۳۰۷ ملغی است کما کان ملغی خواهد بود

تبصره ۲ ـ مادام که عوائد حاصلهه از مستغلات مخصوص با بلدیه ها مشمول این قانون نخواهد‌بود

وزیر عدلیه ـ این جا درماده یک قدری اصلاح عبارتی گمان میکنم لازم باشد اجازه میفرمائید بنده میخوانم آنجا اصلاح شود: از اول ماده میخوانم

[ماده‌دهم ـ کسانی که عایداتی از غیر منابع مذکوره در مواد فوق دارند در صورتیکه عایدات خالص سالیانه آنها بیش از پانصد تومان باشد بتناسب ذیل مالیات خواهندداد:]

عبارت غلط بود حالا اصلاح شد

رئیس ـ یک بار دیگر هم قرائت بفرمائید

وزیر عدلیه ـ بشرطی که آقا بنویسند

(مجدداً ماده را بشرح فوق قرائت نمودند)

الف ـ از پانصد و یک تومان تا دو هزار تومان عایدات خالص سالیانه صدی یک نسبت بمازاد پانصد تومان

ب ـ از دو هزار و یک تومان تاشش هزار تومان عایدات خالص سالیانه نسبت بمازاد صدی دو

ج ـ ازشش هزار و یکتومان عایدات خالص سالیانه ببالا نسبت بمازاد صدی سه و بعد در تبصره دوم یک اصلاحی لازم است باز دو مرتبه می خوانم: مادام که مالیات مستغلات مشمول این قانون نخواهد بود. در تبصره ماده عوائد نوشته شده مادام که عوائد حاصله باید که نوشته شود مادام که مالیات مستغلات

رئیس ـ آقای مخبر هم با این اصلاحات موافقند؟

مخبر ـ بلی بلی

رئیس ـ‌ آقای فرشی

حاج میرزا آقای فرشی ـ‌ دراین ماده باز یک اشکالاتی هست که در موقع اجرا ممکن است دچار اشکال شوند

وزیر عدلیه ـ بله آقا؟

فرشی ـ عرض می کنم ماده مختصر ابهامی دارد که در موقع اجرا ممکن است دچار مشکلات شوند این قانون را تصدیق می فرمائید که در واقع سه قسم قانون است یکی قانون برای صدور معاملات که اسمش حق الجواز است یکی قانون تمبر است یکی هم قانون مالیات بر عایدات دراین جا نوشته شده کسانی که عایداتی از غیر منابع مذکوره در مواد فوق دارند درصورتیکه عایدات خالص سالیانه آنها بیش از پانصد تومان باشد به تناسب ذیل مالیات خواهند داد.

در اینجا اسم عایدات را میبرد پس مالیات بر عایدات است و اگر یک تاجری با یک دکتری با یک اصنافی که آنوقت می آیند و میگویند آنهائی که دادی مالیات بر عایدات نبوده حق جواز بوده حالا شما یک عایدی دارید که بیش از پانصد تومان است و باید یک مالیات دیگری هم بدهید…

اعتبار ـ بلی بلی باید بدهد

فرشی ـ این است که باید اینجا یک توضیحی داده شود که در موقع عمل اسباب اشکال نشود و باهم مخلوط نشود و در این باب یک پیشنهادی هم کرده ام

وزیر عدلیه ـ عرض کنم که بنده اینجا ناچار هستم یک توضیحی بدهم تا سوء تفاهمی نشود ما علت اینکه نوشتیم کسانیکه عایداتی از غیر منابع فوق دارند نمی خواهیم کسانی را که که مشمول یکی از مواد فوق هستند


و عایداتی دارند او را بطور کلی معاف کرده باشیم. خیر چون ممکن است آن آدم ا زیک منبع دیگری عوائدی داشته باشد بنده فرض بفرمائید طبیب هستم یک حق جواز هم میدهم از برای طبابتم پنجاه هزار تومان هم در بانک دارم که در تنزیل است البته از این منبع هم باید یک مالیاتی بدهم. اما اگر بنده تاجر بودم و جوازی برای تجارتم گرفتم و عایداتی هم از راه تجارت داشتم البته غیر از آن چیزی نمیدهم چون آن جواز برای تحصیل این عایدات بود اما اگر از یک راه و از یک ممر دیگری بود که عایدی داشتم باید مالیات آن را هم بدهم نه اینکه ما باو بگوئیم همان مالیان لازم نیست بدهی تو را بسلامت و مارا بخیر یا وارونه خیر هر کسی را ما گفتیم که بایستی به تناسب استعداد مالی خودش و استطاعت خودش یک چیزی بما بدهد (خنده نمایندگان) درصورتیکه البته دارای فلان مقدار و میزان عایدی باشد مثلاً یک کسی است که وکیل عدلیه است از نقطه نظر عایداتی که از عدلیه دارد یک جوازی میگیرد و حقی هم میدهد در سال فلان قدر دارد فلان قدر هم بما میدهد و رد ضمن هم فرض بفرمائید که همین شخص دارای یک منابع عایدی دیگری هم هست که باید آنجا هم بدهد منتهی ما آمدیم یک استثنائی قائل شدیم که کسانی که عایدات دیگرشان از راه املاک است یا مستغل است یا املاک مزروعی است از آنها چیزی ندهد و الا اگر از پنج ممر و منیع عایدی دارد باید از پنج ممر و منیع منابع مختلف میگشت و میدید که کدام یک ازاین منابع کمتر عایدی دارد همان را مأخذ میگرفت ومالیات میداد و دولت هم آنوقت باید از یک منبع بزرگ عایدی که آن آدم دارد صرف نظر کند

رئیس ـ‌ پیشنهاد آقای طلوع قرائت میشود:

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی. تبصره یک ماده دهم را بترتیب ذیل پیشنهاد می کنم

تبصره ۱ ـ عوائدی که مطابق قانون مصوب ۲۰ دیماه ۱۳۰۴ حاصل میشود تا پانصد تومان معاف بقیه محکوم بتادیه الی آخر.

وزیر عدلیه ـ یک مرتبه دیگر قرائت شود.

(مجددا بشرح فوق قرائت شد)

محمود رضا ـ مطابق این لایحه از تمام طبقات مالیات گرفته میشود و مالیات ارضی هم البته بجای خودش هست باید گرفته شود و در این لایحه هم عوائد تا پانصد تومان برای کسانیکه از غیر منابع فوق عایدی دارند معاف خواهند بود ولی یک قضیه هست که فوق العاده مورد زحمت است و ماها همه در آن موضوع دچار اشکال هستیم خود دولت هم در زحمت است و مخارج خیلی زیادی را در این قسمت متحمل میشود و آن راجع بمالیات خرده مالکین است یعنی اشخاصی که نیم جریب ویک جریب و یک جریب و نیم و یک دانک ملک دارند(صحیح است) و چون البته یک مدتی از برای وصول مالیات معین نشده فقط پیشکار مالیه اعلان می کند که از تاریخ فلان تا پانزده روز ما باید مالیات را وصول کنیم فلاحین و دهاقین بیچاره هم که نزدیک یا دورند البته از قانون که اطلاعی ندارند و اعلان را نمی خوانند و بالنتیجه در موقع معین برای پرداخت مالیات مأمور دیگر برای خاطر دو تومان یا پانزده قران مالیات بروند آنجا و بیست و پنجقران و سه تومان بعنوان فوق‌العاده بگیرند.

عدل ـ این مربوط نیست بموضوع

محمود رضا ـ چرا آقا مربوط است موضوع مالیات است دیگر چه فرقی می کند (صحیح است) و این


یک اشکالی بزرگی بین مأمور دولت و مردم فراهم میکند و حقیقتاً هم تحمیل زیادی است اگر دولت بخواهد یک مبلغ مالیات از این خرده مالکین بگیرد مثلاً در حدود هفت قران و شش قران در مقابل خرج دولت می شود سه تومان چهار تومان و این بزارع تحمیل میشود بعلاوه یک قسمت دیگر هم راجع بهمین موضوع است مثلا یک نفر زارع برای یک خانة که درست میکند صد ذرع دویست ذرع سیصد ذرع چهارصد ذرع پانصد ذرع جلوی محوطه خودش را صیفی کاری میکند آقایان میدانند مالیکن گیلان از صیفی کاری ابداً یکشاهی هم استفاده نمی کنند(عده ازنمایندگان ـ صحیح است) از آن طرف مأمور دولت می آید و در موقع مالیات میگوید که تو سیصد ذرع چهارصد ذرع جلوی حیاط و محوطه خانه خودت صیفی کاری داری باید دو قران سه قران مالیات بدهی درآن موقع هم باز باید باند یک مأمور وصول (یک تحصیلدار و یک تحویلدار ) بروند محل برای مطالعه سه قران یا چهار قران و خرج آن هم بزارع تحمیل میشود این را بنده خواستم از آقا استدعا کنم که ما را از این بدبختی و بیچارگی نجات بدهند و این پیشنهاد بنده را قبول بفرمایند.

وزیر عدلیه ـ بنده هر گاه در اساس فکر نماینده محترم می خواستم حرفی بزنم و مخالفتی بکنم حقیقتاً هم برخلاف عقیده خودم صحبت کرده بودم و هم بر خلاف انصاف. البته منطقی ندارد که ما بیائیم و تمام طبقات مردم را در این مملکت یک حد معافیتی قائل شویم بگوئیم که هر کس در سال پانصد تومان داشته باشد هیچ چیز ندهد آنوقت یک کسی که باید زحمت بکشد واقعاً زحمت بکشد تولید ثروت بکند تولید بمعنی صحیح و حقیقی کلمه ا زسینه خاک بالاخره باید نان در بیاورد بر عکس این آدم را بیائیم و بگوئیم تو از هر چه داری باید بیائی و یک سهمش رابما بدهی اینطور نیست که در اساس این قضیه و برای بیان کردن مطلب و تهیه زمینه فکر و بالاخره منطق یک حرفی را زده باشم و یک عرایضی کرده باشم و اساساً من هم معتقدم به بینم یک مالیاتی باین صورتی که هست مالیات قدیمی ارضی بصورتیکه فعلاً دارد با معایب بسیاری که برای او تصور میشود و دارد و محتاج باین است که مطالعات زیادی شود و اصلاً یک ریخت و ترکیب دیگری باین مالیات داده شود این را تصور میفرمائید ممکن است در این وقت روز و در ضمن یک لایحة دیگر و بطور ضمنی و یواشکی اصلاح کرد؟ بنده قسمت اول را تصدیق میکنم ولی از شما هم تصدیق میخواهم که آیا ممکن است این را بمحض اینکه آقا پیشنهاد کردید بنده هم قبول کنم؟ بنده خیلی دلم میخواهد قبول کنم لکن الان طریقی برای قبول این پیشنهاد آقا ندارم. بنده خواهش میکنم آقا موافقت بفرمایند پیشنهادشان را پس بگیرند و بالاخره دولت راجع باین مالیات ارضی یک مطالعاتی را که مدتی هم هست سعی میکند دنبال بکند و این را زودتر بیک جائی برساند و ممکن است در موقعش این فکر آقا را عمل کنند.چ

طلوع ـ بنده اصراری ندارم راه حلی پیدا کنید برای این موضوع پس میگیریم

رئیس ـ پیشنهاد آقای فرشی قرائت میشود:

پیشنهاد آقای فرشی

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکه این بنده پیشنهاد می کنم ماده ده را اصلاح شود:

مادة‌ده ـ کسانی که از غیر از منابع مذکوره در این قانون بیش از پانصد تومان عایدی دارند به تناسب ذیل مالیات خواهند داد.

رئیس ـ تشریف ندارند؟ (گفته شد خیر ) پیشنهاد آقای فولادوند قرائت میشود:

پیشنهاد آقای فولادوند

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی

بنده پیشنهاد می کنم کارخانه های دستی داخلی از


مالیات ماده ده معاف شوند

رئیس ـ‌ بفرمائید

فولادوند ـ بنده در ضمن شور اول پیشنهاد کردم که …

رئیس ـ آقا تند نویسها موفق نمیشوند که بنویسند بلندتر بفرمائید یا بیائید اینجا

فولادوند ـ (در پشت تریبون ) بنده در ضمن شور اول پیشنهاد کردم که کارخانجات جدید التأسیس داخلی از این مالیات برای تشویق که بانها بایستی بشود معاف شوند و قضیه در کمیسیون هم بعرض هیئت وزراء رسید و قابل توجه هم تا یک اندازه شد ولی فرمودند از نظر ملاحظاتی که در آتیه دولت ترتیبات دیگری در نظر دارد وهم اینکه ممکن است یک تفاوتی در بین تجار از ترتیبات داخلی و شرکتهای خارجی ایجاد شود این قضیه حالا باشد حالا غرض بنده این است که در ضمن مالیاتی که در ماده ده میخواهید اخذ شود یک کارخانه های کوچکی است شعر بافی یانخ تابی یا پارچه های وطنی که شاید عایداتشان مشمول ماده ۲ نمیشود آن اندازه نمیشود ولی مشمول ماده ده میشوند یعنی عایدات داخلی خودشان شاید این اندازه‌ها بیشتر شود از نقطه نظر مساعدت و ترویج امتعه داخلی و کمک هائی که باید بشود اگر مالیات اینها را معاف کنند که برای آنها یک تحمیلی نباشد شاید مفید باشد.

وزیر عدلیه ـ تصور میکنم که نظر آقا تامین شده باشد برای اینکه خود آقا می فرمایند این کارخانهای دستی هیچوقت عایداتشان به پنچ هزار تومان نمیرسد در این صورت ما هم ازآنها چیزی نمی گیریم و مالیات نباید بدهند.

رئیس ـ ماده قرائت میشود و رای میگیریم:

مادة ده ـ کسانی که عایداتی از غیر منافع مذکور در مواد فوق دارند در صورتیکه عایدات خالص سالیانه آنها بیش از پانصد تومان باشد به تناسب ذیل مالیات خواهند داد.

الف )‌از پانصد و یک تومان تا دو هزار تومان عایدات خالص سالیانه صدی یک.

وزیر عدلیه ـ صدی یک نسبت بمازاد پانصد تومان اصلاحی که بنده عرض کردم راجع به همین بود .

رئیس ـ‌ دو باره قرائت می شود:

الف) از پانصد و یک تومان تا دو هزار تومان عایدات خالص سالیانه صدی یک نسبت به مازاد پانصد تومان

ب ) از دو هزا رو یک تومان تا شش هزار تومان عایدات خالص سالیانه نسبت بمازاد صدی دو

ج)‌ از ششهزار و یک تومان عایدات خالص سالیانه ببالا نسبت بمازاد صدی سه .

تبصرة‌ ـ عوائدی که مطابق قانون مصوب ۲۰ دیماه ۱۳۰۴ حاصل میشود محکوم بتادیه مالیات مذکور در این ماده نبوده و مطابق قانون مذکور مالیات تادیه خواهند نمود مالیات اغنام و احشام که مطابق قانون مصوب ۲۱ مرداد ۱۳۰۷ ملغی است کما کان ملغی خواهد بود

تبصرة‌ ۲ ـ مادام که مالیات مستغلات مخصوص ببلدیه ها است عوائد حاصله ا زمستغلات مشمول این قانون نخواهد بود

وزیرعدلیه ـ اجازه می فرمائید؟ در تبصرة یک هم یک عبارتی گمان میکنم افتاده است ( عوایدی که مطابق قانون املاک اربابی مصوب ۲۰ دیماه ۱۳۰۴ ) املاک اربابیش افتاده است و باید نوشته شود که معلوم شود کدام قانون است

یاسائی ـ مالیات املاک اربابی

وزیر عدلیه ـ‌ لی مالیات املاک اربابی

رئیس ـ‌ یکبار دیگر بخوانید


[ماده دهم با اصلاحات فوق الذکر بشرح آتی قرائت شد]

ماده ده ـ کسانیکه عایداتی از غیر منابع مذکوره در مواد فوق دارند در صورتی که عایدات خالص سالیانه آنها بیش از پانصد تومان باشد بتناسب ذیل مالیات خواهند داد

الف ـ ) پانصد و یک تومان تا دو هزار تومان عایدات خالص سالیانه صدی یک نسبت به مازاد پانصد تومان

ب)‌از دوهزار و یکتومان تا شش هزار تومان عایدات خالص سالیانه نسبت به مازاد صدی دو

ج) از شش هزار و یکتومان عایدات خالص سالیانه به بالا نسبت به مازاد صدی سه

تبصره ۱ ـ عوائدی که مطابق قانون املاک اربابی مصوب ۲۰ دیماه ۱۳۰۴ حاصل میشود محکوم به تأدیه مالیات تأدیه خواهند نمود ـ‌مالیات اغنام و احشام کماکان ملغی خواهد بود

تبصره ۲ـ مادام که مالیات مستغلات مخصوص به بلدیه ها است عوائد حاصله از مستغلات مشمول این شد قیام فرمایند

( اکثر برخاستند )

رئیس ـ تصویب شد ماده یازدهم قرائت میشود:

ماده ۱۱ ـ نمایندگان سیاسی و قیسولی خارجه در ایران از پرداخت مالیات مذکور در مادة ۱۰ این قانون معاف خواهند بود

رئیس ـ موافقین با ماده یازدهم قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ‌ تصویب شد ماده دوازدهم قرائت میشود:

ماده ۱۲ ـ هر شرکت یا مؤسسة مکلفت استت در فرودین ماه هر سال صورتی از اسامی مستخدمین و اجزاء خود که میزان حقوق یا مزد سالیانه آنها از پانصد تومان تجاوز میکند بمالیه محل صورت بدهد و شرکت یامؤسسه مذکور برای مدتی که مستخدمین و اجزاء فوق الذکر در خدمت آنها هستند مسئول وصول و ایصال خواهد بود

رئیس ـ موافقین با ماده دوازدهم قیام فرمایند

(اغلب برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد ماده سیزدهم قرائت میشود:

مادة‌۱۳ ـ مشمولین مواد (۲ ) و (۱۰ ) مکلف هستند تا آخر سال به تناسب عایدات سالیانة‌خود مالیات قانونی را بپردازند مشمولین مواد (۴ ) و (۵ ) و (۶ ) و (۷ ) مکلف هستند تا ۱۵ خرداد هر سال اظهار نامه داده تحصیل جواز نمایند

میزان مالیات مشمولینی را که تا مواعد مقرره فوق اظهارنامه نداده اند مالیه معین خواهد کرد و در اینصورت هیچگونه اعتراض بمیزانی که مالیه معین کرده است از طرف شمولین پذیرفته نخواهد شد مگر آنکه عذر موجه داشته و با مدارک کافیه آنرا نزد مالیة محل اثبات نماید

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ اینجا این مادة ۱۳ یک مادة است که در واقع میتوانم عرض کنم که خیلی محل توجه است که در مقام عمل همه گرفتارش هستیم حالا آقای وزیر عدلیه را توجه میدهم با شکالاتی که در این ماده است اشکالاتش اینست که در موقع عمل کردن باین قانون همین مادة‌۱۳ است و آن کدام است. مشمولین مادة ۲ که عبارت از تجاوز باشد(وزیر عدلیه ـ شرکتها) مشمول مادة ۲ هستند بعد ماده دهم ماده دهم همان انباری بود که آقای وزیر عدلیه فرمودند. مادة‌چهارم هم تجار و ماده پنج هم اصنافند مادة‌شش هم دلال و حق العمل کار و اینها غرضم این است گرچه در شور اول هم یک چیزی اشاره فرمودید ولیکن


آن جواب بنده راقانع نکرد و آن عرضم این بود که شما در اینجا قضاوت را اینجور قرار دادید که مدعی را حاکم قرار دادید لااقل این ترتیب را بحکمیت رجوع بدهید چون حکمیت در اینجا نیست اگر رجوع بحکمت شود خوب است. ایراد بنده همین است و اگر جواب بفرمائید عرضی ندارم

وزیر عدلیه ـ تذکراتی که آقا دادید ما در نظر گرفتیم و همانطور هم اصلاح کردیم برای اینکه ملاحظه فرمودی در ماده ۱۴ و بعد در ماده ۱۵ میبینید که از تلفیق این دو ماده همان مطلب در می آید ماده ۱۴ میگوید کسانی که برای فرار از مقررات این قانون پایه میزان مالیات خود را کمتر از واقع قلمداد کنند پس از اثبات امر بترتیبی که در ماده چهارم مذکور است (‌یکی از نمایندگان ـ پانزدهم ) بلی در ماده پانزدهم اشتباه عبارتی است و باید اصلاح شود ماده پانزدهم میگوید هر گاه بین مالیه و مؤدی مالیات راجع بمیزان عایدات اختلافی حاصل شود به جزء در مورد مذکوره در ماده ۱۳ این قانون هر یک از طرفین حق دارند بکمیسیونی که مطابق ترتیب مشروح در ماده ده قانون موسوم بقانون مالیات املاک اربابی و دواب تشکیل خواهد شد رجوع نمایند که هر کدام از طرفین یکنفر را معین کنند رجوع نمایند که هر کدام از طرفین یکنفر را معین کنند و یکنفر هم یا بطور قراضی یاباینکه از بین معتمدین محل معین کنند و یکنفر هم یا بطور قراضی یا اینکه از بین معتمدین محل رجوع نمایند که هر کدام از طرفین یکنفر را معین کنند و یکنفر هم باطور قراضی یا اینکه از بین معتمدین محل معین کنند (آقا سید یعقوب ـ ماده سیزدهم را خارج کرده اید) دوتا مطلب است یک وقت در قضیه اختلاف است که واقعاً حکم به بینیم این شخص باندازه که باید اظهار نامة بدهد داده است یا خواسته است کلاه سر دولت بگذار یکوقت این است که اصلا گفتگوی حکومت نیست در واقع باین آدن میگوئیم اظهار نامه‌ات را تا فروردین هر سال بده اگر نداد چه باید کرد بالاخره اینرا خود اداره باید معین کند اینجا محکمه نیست خود او میبایستی اظهار نامه داده باشی حالا که ندادی من خودم میزان عایدات را معین می‌کنم اشکالی نیست اگر کسی نمیخواهد گرفتار این مسئله باشد خودش بدهد با وصف این ممکن است یک وقتی یک شخصی عذر موجه داشته باشد ناخوش باشد مسافر باشد این را گفتیم اگر عذر موجه داشته باشد اینرا برود در مالیه بگوید دیگر برای این نه محکمه لازم است نه چیز دیگر امر اداری خیلی آسانی است ولی در اساس قضیه نظری را که شماگفتید مراعات کردیم.

رئیس‌ـ آقای آقا سید یعقوی

آقا سید یعقوب‌ـ عرضم تمام شد

رئیس‌ـ آقای عدل فرمایشی ندارید؟

عدل‌ـ خیر.

رئیس‌ـ پیشنهاد آقای فرشی قرائت میشود:

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته این بنده مادة‌ سیزدهم را بطریق ذیل پیشنهاد و اصلاح می‌نمایم:

در مادة‌سیزدهم مشمولین مواد ۴ و ۵و ۶و ۷ مکلف هستند تا ۱۵ خرداد اظهار نامه داده جواز بگیرند و حق الجواز را هر سال با سه قسط متساوی کار سازی نماینده الی آخر ماده

فرشی‌ـ در این ماده یک ابهامی است برای دهندگان مالیات که معلوم نیست باید یک دفعه بدهند و در مرتبة اول این مالیات را بدهند یا باقساط. اگر بنا باشد یک مرتبه بدهند شاید اشکال داشته باشد این است که بنده در اینجا پیشنهاد کردم که باقساط بدهند آقای وزیر عدلیه هم قبول بفرمایند در کمیتش فرق نمیکند ولی در اجرا برای مردم اسباب رفاهیت است.

وزیر عدلیه‌ـ بنده تمنا میکنم آقا موافقت بفرمایند ترتیب احتیاط و ارفاقهائی که باید بشود در ضمن قانون معین نشود. خود وزارت مالیه در ضمن نظامنامه معین خواهد کرد چون ممکن است در بعضی موارد یک احتیاطی بشود که بنفع مردم نباشد و در بعضی مواقع بضرر مردم باشد این را بگذارید برای نظامنامه


رئیس‌ـ استرداد فرمودید

فرشی‌ـ خیر.

رئیس‌ـ رأی میگیریم بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای فرشی اقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عدة قلیلی برخاستند)

رئیس‌ـ تصویب نشد. رأی میگیریم بمادة سیزدهم آقایان موافقین قیام فرمایند

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس‌ـ تصویب شد. مادة چهاردهم:

ماده ۱۴‌: کسانیکه برای فرار از مقررات اینقانون پایة مالیات خود را کمتر از واقع قلمداد کنند پس از اثبات امر بترتیبی که در مادة پانزده مذکور است معادل دو برابر مالیاتیکه بایست پرداخته شود خواهند پرداخت

رئیس‌ـ آقای شریعت‌زاده

شریعت زاده‌ـ موافقم

رئیس‌ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب‌ـ آقای وزیر عدلیه اصلاح فرستاده بودند اصلاح را بخوانید. این است که در ماده چهاردهم قبل از کلمة پایه لفظ را باید اضافه کرد (وزیر عدلیه‌ـ پیشنهاد کنید) پیشنهاد میکنم. یا عوض پایه میزان تنها باید نوشته شود

رئیس‌ـ آقای هزار جریبی

هزار جریبی‌ـ بنده هم همین عرض را میخواستم بکنم

وزیر عدلیه‌ـ یک اشتباهی است که در هر صورت اصلاح عبارتی است نمیدانم آقای منشی اصلاح کرده‌اند یا خیر آنجا که میگوید پس از اثبات امر ترتیبی که در مادة چهاردهم مذکور است بجای مادة چهاردهم پانزدهم باید نوشته شود

رئیس‌ـ (خطاب به اقای آقا سید یعقوب‌)‌ـ پیشنهادی اگر دارید بفرمائید. پیشنهاد آقای مجد ضیائی قرائت میشود:

مقام منیع ریاست مجلس دامت عظمته

پیشنهاد میکنم در مادره ۱۴ تبصره اینطور اصلاح شود تفتیش در کلیه دفاتر و اوراق و محاسبات تجارتی و صنفی و شخصی برای تعیین پایة مالیات اکیداً ممنوع است

رئیس‌ـ بفرمائید

مجدضیائی‌ـ چون صنفی را در آنجا ذکر نکرده بودند (بعضی از نمایندگان‌ـ بلندتر) عرض کردم چون تفتیش در دفاتر اصناف را در انجا ذکر نکرده بودند و صنف هم دفاتر منظم دارد پیشنهاد کردم که آنهم اضافه شود

وزیر عدلیه‌ـ بنده نمیفهمم صنفی یعنی چه. وقتی میگویند دفتر برای کارهای تجارتی است اعم از اینکه جزو صنف باشد یا تاجر باشد تجارت است یا دفتر شخصی او است و تجارت نمیکند بنابراین بنده نمیدانم این چه نفعی دارد. در هر صورت خیال شما راحت باشد ما در دفاتر نمیخواهیم تفتیش کنیم

رئیس‌ـ تأمین شد نظریة آقا؟

مجد ضیائی‌ـ بلی پس می‌گیریم

رئیس‌ـ دو سه پیشنهاد رسیده است که از حیث نتیجه مساوی است کلمة پایه لفظ میزان اضافه شود

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

بنده پیشنهاد میکنم در ماده ۱۴ قبل از کلمه پایه لفظ میزان اضافه شود

رئیس‌ـ بفرمائید.

آقا سید یعقوب‌ـ عرض کردم اینجا خدمت آقای وزیر عدلیه صحبت کردیم ایشان هم اصلاح کردند کلمة پایه مالیات معنی ندارد میزان پایة مالیات یا میزان مالیات باید نوشته شود که صریح باشد. این نظر بنده


است حالا هر طور که آقای وزیر عدلیه میفرمایند.

وزیر عدلیه‌ـ در خارج آقایان صحبت کردند و بنده عرض کردم پیشنهاد کنید قبول میکنیم ولی حالا که استدلال کردند چون بنده می‌بینم یک عده از اقایان در سر این موضوع اظهار موافقت نمیفرمایند میگوید همین لفظ باشد اگر صحیح باشد همین پایه مالیات باشد با این توضیحی که بنده دادم که مقصود معلوم است با اینکه باید پایة میزان مالیات بنویسید. آقا پیشنهاد که میکنید مقصودتان این است که سوء تعبیر نشود حالا پیشنهادتان را پس بگیرید که توی پیشنهاد دیگر نیفتیم یکی از آقایان میگوید پایه یک میگوید مأخذ یکی میگوید چیز دیگر

آقا سید یعقوب‌ـ پایة میزان کنید اشکالی ندارد

وزیر داخله‌ـ پایة میزان که معنی ندارد.

آقا سید یعقوب‌ـ چه غطلی دارد؟

رئیس‌ـ رأی میگیریم بقابل توجه بودن….

آقا سید یعقوب‌ـ‌ بنده استرداد می‌کنم برای اینکه باید برگردد بکمیسیون

دشتی‌ـ غلط است

آقا سید یعقوب‌ـ آقا استرداد می‌کنم غلط است

پیشنها آقای دکتر طاهری‌

مقام منیع ریاست دامت عظماته

پیشنهاد می‌شود در تبصره بعد از کلمة پایه اضافه شود و میزان

رئیس‌ـ بفرمائید

دکتر‌طاهری‌ـ بعقیدة بنده پایة مالیات و میزان مالیات دو تا است اگر دو تا است هر دو را باید ذکر کنید و بنده پیشنهاد می‌کنم که تفتیش برای تعیین پایة مالیات و میزان مالیات ممنوع است. میزان مالیات و پایة مالیات دو تاست این را تصدیق میفرمائی ما پشنهاد می‌کنیم هر دو ممنوع است تفتیش در دفاتر و مراسلات تجارتی و شخصی برای تعیین پایه و میزان مالیات اکیدا ممنوع است این را قبول بفرمائید همه را مطمئن کنید.

وزیر عدلیه‌ـ ما خیلی افتاده‌ایم توی قسمت ادبی قضیه بنده خواهش میکنم این قسمت ادبی را بگذاریم و ماده هم بهمین ترتیب باشد برای اینکه جمع نمیتوانیم بکنیم نظر آقایان را اگر اقایان نظرشان یکی بود بنده موافقت می‌کردم ولیکن بنده می‌بینم بین اقایان اختلاف است

رئیس‌ـ نظر آقای دکتر طاهری چیست مسترد میدارید یا رای بگیریم

وزیر عدلیه‌ـ آقای هم مسترد می‌کنند برای اینکه اختلاف واقع نشود

دکتر طاهری‌ـ خوب مسترد میکنم

رئیس‌ـ آقایانیکه با مادة‌ چهاردهم موافق هستند قیام فرمایند

(اغلب برخاستند)

رئیس‌ـ تصویب‌شد. مادة پانزدهم قرائت میشود:

مادة ۱۵ـ هر گاه بین مالیه و موادی مالیات راجع به میزان عایدات اختلافی حاصل شود به جز در مورد مذکوره در مادة ۱۳ این قانون هر یک از طرفین حق دارند بکمیسیونی که مطابق ترتیب مشروح در ماده ده قانون موسوم بقانون مالیات املاک اربابی و دواب (مصوبه ۲۰ دی ماه ۱۳۰۴) تشکیل خواهد شد رجوع نمایند و رأی اکثریت کمیسیون قاطع است

رئیس‌ـ موافقین با مادة پانزدهم….


آقا سید یعقوب‌ـ اجازه خواستم اقا.

رئیس‌ـ بفرمائید.

عدل‌ـ بین رأی نمیشود صحبت کرد

آقا سید یعقوب‌ـ آقای وزیر عدلیه توجه بفرمائید آقای عدل شوخی‌تان را بگذارید کنار. اینجا میگوید (هر گاه بین مالیه و مودی مالیات راجع بمیزان عایدات اختلافی حاصل شود بجز در مورد مذکوره در مادة ۱۳) کلام ما در اختلاف در میزان عایدات است در مادة ۱۳ موضوع این بود که این عایدات را اظهار نامه بدهد. این داخل در این ماده نبوده است که در اینجا آورده‌اند. در آنجا هم سابق عرض کردم که این بجز در مورد مذکور در ماده ۱۳ اینجا جا ندارد دو موضوع است. یک دفعه است که در اول خرداد یا پانزدهم خرداد اظهار نامه باید بیاورد بدهد اگر نداد مالیة محل میزانش را میآید معین میکند یک دفعه اختلاف در سر عایدات است مالیه میگوید عایدات تو شش هزار تومان است او میگوید عایدات توشش هزار تومان است او میگوید سه هزار تومان است این دو تا است خواستم عرض کنم که این بجز در مادة ۱۳ مورد ندارد. این نظر من آقای عدل الملک نه ببخشید آقای عدل مکرم‌الملک

وزیر عدلیه‌ـ اولا بنده تصور میکنم اینجا یک اشتباهی در خود عبارت شده و اینجا میزان مایات است است نه میزان عایدات برای اینکه ممکن است بین بنده که جواز میگیرم و جواز بگیرم با مالیه اختلاف شود. این است نوشتیم که هر گاه بین مؤدی مالیات و مأمور اختلافی حاصل شود نه راجع بعایدات چون در مسئله جواز هم اختلاف ممکن است حاصل شود او را چه جور میخواهید حل کنید. البته بطریق حکمیت خواهد بود اما راجع بآن قسمتی که فرمودند مادة ۱۳ را چرا خارج کردیم علتش این است که اینجا هم ممکن است اختلاف حاصل شود شما باید تا آخر فروردین ماه اظهارنامه بدهید بنده مأمور مالیه چکار میکنم بنده بر میدارم برای شما مالیات تعیین میکنم شما ممکن است این را قبول نکنید. اگر قبول شد که دعوائی نیست و اگر قبول نکرد بگوید اصلا مالیات من این اندازه نیست برای اینکه عایداتم برای اینکه عایداتم برای اینکه فروشم این اندازه نیست آنوقت چه میشود. این اختلاف را کجا باید حل کرد این اختلافی که حاصل شده اگر خودش اظهار نامه بدهد بعد مالیه با او اختلافی داشته باشد برود بحکمیت ولی اگر در موعد مقرر اظهارنامه‌اش را نداد ما نمیگذاریم که او بیاید زحمت ما را زیاد کند مالیه تحقیقاتی بکند از برای او یک عایداتی معین کند یک مالیاتی معین کند آنوقت تازه بروند بحکمیت این بود که ما خواستیم او را تضییق کنیم که قدری کارش را در موقع بکند و اظهارنامه‌اش را در موقع بدهد.ولی قسمت اول را که عرض کردم میزان مالیات است و میزان عایدات نیست باید اصلاح شود (بیات‌ـ عایدات است) خیر میزان مالیات است برای اینکه اگر این کار را نکنیم بنده که میخواهم جواز تجارت بگیرم مگر نبایستی بنده هم بگویم تاجر اختلاف شود او بگوید تاجر درجة دوم هستم و بعد هم دولت بیک دلائلی بدون اینکه در دفاترش وارد شده باشد و تفتیش کرده باشد تشخیص بدهد که این شخص تاجر درجة اول است خوب اینجا هم اختلاف حاصل میشود اگر این اختلاف مطابق آن اصول و کلیات برود بمحاکمات مالیه بطوریکه در ماده سیزده نوشته شده و الا اگر بخواهید بطریق حکمیت قطع شود باید اینجا بنویسید میزان مالیات

بیات‌ـ پس مالیات و عایدات هر دو نوشته شود

وزیر‌عدلیه‌ـ میخواهید بنویسید میزان مالیات و عایدات.

رئیس‌ـ آقای شریعت‌زاده


شریعت زاده ـ بنظر بنده اشکالی که آقای آقا سید یعقوب کردند وارد است برای اینکه این ماده راجع است به دوقسمت مؤدیان یک عده هستند که پایه مالیات آنها عایدات آنهاست یک عده هم هستند که از حیث درجه بندی است آنهائی که در موعد مقرر باید حاضر شوند اگر این ماده راجع است بهردو مورد باید تصریح شود عایدات و مالیات هر دو و اگر منحصراً راجع بمالیات است و مربوط بعایدات نیست باید مالیات نوشته شود آقای وزیر عدلیه هم موافقت کردند که تصریح شود مالیات و عواید هر دو

وزیر عدلیه ـ‌ مالیات و عایدات بنویسند هر دو بنده موافقم

رئیس ـ آقای رفیع

رفیع ـ بنده هم در صورتی که باین ترتیب بشود نظر یه ام تأمین میشود برای اینکه ممکن است اختلاف حاصل شود بین مأمور و مؤدی مالیات هم در مالیات را قانون معین کرده است اختلافی اگر باشد در عایدات نه در مالیات بنده اگر آقای وزیر عدلیه قرار میدادند که فقط مالیات باشد بالاخره قدر جامع شده است و بنده اشکالی ندارم

رئیس ـ نظر آقای مخبر هم باین اصلاح موافق است

مخبر ـ بنده تصور میکنم که در لایحة پیش که از طرف دولت داده بودند اینطور بود که الان هست حالا اگر آقای وزیر عدلیه بفرمایند که پیش هم مالیات بوده است اینجا هم باشد چه عرض کنم ولی در آن لایحه که مانوشتیم عایدات است

رئیس ـ بالاخره آقا با افزودن این دو جمله موافقید

مخبر ـ بلی خواستم عرض کنم (خندة نمایندگان ) خنده ندارد آقا در لایحة اول دولت اینطور بوده حالا موافقم

رئیس ـ‌ رأی میگیریم بمادة پانزدهم با افزودن کلمه مالیات قبل از عایدات آقایان موافقین قیام فرمایند

(اکثر قیان نمودند )

رئیس ـ‌ تصویب شد. مادة‌شانزدهم :

مادة ۱۶ ـ رأی میگیریم بمادة شانزدهم آقایان موافقین قیام فرمایند

(اغلب نمایندگان برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد. مذاکره در کلیات است آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری ـ عرضی که بنده خواستم بکنم برای اینکه از جوابی که آقای وزیر عدلیه میفرمایند اطمینان کامل حاصل شود این است که در مقابل این لایحه این تبصره که در ماده چهارم وضع شد جواب تمام ایرادات بود که این مالیاتها اسباب این میشود که اختلافاتی بین مالیه و مؤدیان تولید شود بالاخره مرافعه کنند که راست گفتید دروغ گفتید و چنین گردید و چنان گردید و هر روز اسباب گرفتاری شود بالاخره توافق شد که یک تبصره بماده ۱۴ اضافه شود که میگوید تفتیش در دفاتر و اوراق و محاسبات تجارتی راجع باین قانون راجع به مالیاتهای این قانون هیچگونه تفتیشی نشود. بنده برای اینکه کاملاً تصریح شود در اینموضوع چون گاهی میشود یک مطلب مسامی و بدیهی وقتی تحت یک عبارتی بیرون می آید ممکن است در آن عبارت بعد که تفسیر میشود در مالیه یک تغییراتی مما لایرضی صاحبه بکنند از این جهت برای اینکه کاملاً اینجا توضیح داده شود و اطمینان بدهند آقای وزیر عدلیه که مدافع این لایحه هستند که مقصود این است که مالیاتهائی که در اینقانون مقرر است د رطرز پرداختن بهیچوجه تفتیشی در دفاتر و اوراق و محاسبات تجارتی و شخصی نشود و اکیداً ممنوع است


وزیر عدلیه ـ بنده که اینجا آمدم در حقیقت از برای عرض دو تشکر است یکی تشکر از تمام آقایان که موافقت فرمودند همراهی فرمودند این لایحه را سعی کردند تمام کردند (یکی از نمایندگان ـ هنوز تمام نشده ) خوب بنده میدانم آقایان رای خواهند داد. من بلطف آقایان بیشتر از آنچه شما امیدوارم هستید امید وارم. یکی هم تشکر از آقا بود که در حقیقت اینجا آمدند واز برای عرایضی که بنده در پشت تریبون میکنم یکقدر و منزلی بیشتر از عبارت خود قانون قائل شدند قانون در اینجا گفته است که تفتیش در دفاتر و اوراق و محاسبات تجارتی و شخصی برای تعیین پایة مالیات اکیداً ممنوع است.

با این صراحت بنده گمان میکنم که هیچ محتاج بتوضیح نیست (صحیح است) با این حال بنده هم صراحتاً اینجا عرض میکنم بطور قطع و یقین که دولت هیچ نیتی ندارد هیچوقت هم اینطور عمل نخواهد کرد و امید وار هم هست که مردم هم در مقابل این خود داری دولت در تفتیش در اوراق اسناد و مداخله در کارها جنبة اخلاقی و حالت روحی خودشان را بیک شکلی نشان بدهند که هم اسباب افتخار مملکت شود و هم دولت پشیمان نشود از این اعتمادی که نسبت بمردم کرده

جمعی از نمایندگان ـ مذاکره کافی است

رئیس ـ آقای اعتبار

اعتبار ـ بنده هم کاملاً معتقدم که مذاکرات کافی است ولی یک نکتة هست که بنده اینجا از او میترسم که بالاخره قانون وقتی از مجلس شورای ملی میگذرد و اگر این جزئیاتی که اینجا هست توضیح نشود آن قانون در دست آقایانی که اجرا می کنند بیفتد ممکن است یک سؤء تعبیراتی شود که اسباب اشکال شود. اینجا دو موضوع بود که بنده می خواستم خدمتتان عرض کرده باشم یکی موضوع طبقاتی که از قبیل دندانساز و قابله و بیطارها و کحال که اینها را اگر بخواهیم دکتر بگیریم باید اینجا توضیح داده شود آقای وزیر عدلیه توضیح بدهند که اینها هم در همان ردیفند چون اسمی در قانون برده نشده. یکی هم موضوع طبقاتی هستند که اینها معاف میشوند ا زاصناف طبقاتی هستند که عایدات آنها بآن میزان نیمرسد که مالیات بپردازند و اینها معاف هستند میخواستم از آقای وزیر عدلیه سؤال کنم که اینها که معاف میشوند ورقة‌ جواز معافی بآنها خواهند داد یا خیر اگر چنانچه فرمودند میدهند بچه ترتیب و چه جور است که آنها را دچار زحمت و اشکال نکند و و یا اینکه اینجا توضیح بدهند که آنهائیکه عایداتشان کمتر از این مبلغ است اینها معاف هستندمحتاج باخذ معافی نخواهند بود

وزیر عدلیه ـ‌ راحع بقسمت دندانساز و کحال و امثال اینها دکتر هستند و جزو اطبا هستند اما راجع بقسمت دوم مسئلة جواز کلیه راجع بجواز باید نظامنامه باید تهیه شود و اساساً بنده تصور نمیکنم در نظامنامة تهیه شو و اساساً بنده تصور نمیکنم در نظامنامه باید اینجا بیائیم و بحث کنیم باین فکر باشند که از برای هر بقالی یک جوازی بدهند یک عمل لغوی است یک خرج زیادی است ما بکسانی باید جواز بدهیم که در حقیقت مشمول میشوند و این هم در نظامنامه که البته با یک مطالعات بیشتری نوشته میشود تأمین خواهد شد که بعدها اسباب زحمت مردم نشود

جمعی از نمایندگان ـ‌کافی است مذاکرات

رئیس ـ موافقین با کفایت مذاکرات قیام فرمایند

(غالب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ‌ تصویب شد رای میگیریم بلایحه مالیات بر عایدات آقایان موافقین ورقة‌ سفید خواهند داد

(اخذ آراء بعمل آمده ۶۲ ورقة‌ سفید و دو ورقة کبود تعداد شد)


رئیس ـ عدة‌ حاضرین ۸۷ با کثرت ۶۲ رای تصویب شد

رئیس ـ سه یادآوری لازم است یکی آقای وزیر عدلیه و مخبر بنده را مللع کردند که در قانون رعایت شود و اولا دو تا اصلاح آقای مخبر درلایحه کرده بودند که ماقرائت کردیم میگویند که فراموش کرده اند تذکر بدهند تذکر میدهم یکی اضافه لفظ ( شده است) در تبصرة مادة‌ دویم که از مجموع عایدات پس از وضع مخارجی که برای تحصیل عایدات شده است این یک تذکر دوم راجع بمادة ۱۲ است که صاحبان مغازه و شرکتها مامور وصول مالیات هستند ( وزیر عدلیه ـ وصول و ایصال مالیات آنان)

یکی هم عنوان قانون مالیات بر شرکت ها و تجارتها و غیره است نه مالیات بر عایدات این سه تذکر را میخواستم عرض کنم

[ ۶ـ موقع و دستور جلسه بعدـ ختم جلسه ]

رئیس ـ اگر اجازه میفرمائید جلسه را ختم کنیم [صحیح است] جلسه آینده پنج شنبه ۱۴ فروردین ماه سه ساعت قبل از ظهر دستور انتخاب هیئت رئیسه

(مجلس ساعت هفت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس ـ مجلس شورای ملی ـ دادگر


قانون

حق الثبت وسائط نقلیه


ماده اول ـ از تاریخ اجرای این قانون حق الثبت ذیل از وسائط نقلیه بترتیب اقساط ماهیانه ماخوذ خواهد شد.

الف ـ از اتومبیل های بارکش(کامیون)

۱ ـ از کامینونهای یک تونی و دو تونی سالیانه ۶۶ تومان

۲ ـ از کامیونهای سه تونی و چهار تونی سالیانه ۸۴

۳ ـ ا زکامیونهای پنج تونی و چهار تونی سالیانه ۱۰۸

ب ـ از اتومبیل های شخصی و کرایه برای مسافرین سالیانه ۱۲۰

ج ـ از کامیونها و اتوبوسها کرایه برای مسافرین سالیانه ۱۸۰

د ـ از گاریها دلیجانهای سه اسبه و چهار اسبه سالیانه ۳۶

ر ـ از کالسکه و درشگه شخصی و کرایه سالیانه ۱۸

ز ـ از موتور سیکلت سالیانه ۱۲

ماده دوم ـ‌ از وسائط نقلیه خارجی که موقتاً داخل خاک ایران میشوند بابت هر یک ماه یا هر قسمت از ماده که در داخله توقف نمایند خمس حق الثبت تمام سال که در فوق ذکر شده است دریافت خواهد شد.

ماده سوم ـ صاحبان وسائط نقلیه در دومادة‌فوق مکلف هستند که در ظرف دو هفته دارا بودن آنها را شد و در صورت استنکاف عین وسائط نقلیه توقیف و پس از شش ماه در صورت عدم پرداخت ضعف مالیات تا روز توقیف و مخارج نگاهداری بفروش رسیده و مازاد طلب بصاحبان آنها مسترد خواهد .

در صورتیکه صاحبان وسائط نقلیه بخواهند آنهارا از جریان خارج نمایند باید باداره مالیه محل

اطلاع بدهند تا اینکه وسائط نقلیه مذکوره بمهر سربی ممهور (پلمبه ) شود بطوریکه قابل حرکت نباشد و از تاریخ پلمب شدن دیگر مالیات از آنها مأخوذ نخواهد شد. برداشتن پلمب باید بوسیلة مأمورین مالیه بعمل می آید.

تبصره ۱ ـ برای امتحان و آزمایش که در موقع فروش وسائط نقلیه پلمب شده معمول است و تعمیر مأمورین مالیه مکلف هستند بتقاضای طرفین معامله پلمب را براداشته و جواز وسائط نقلیه پلمب شده معمول است و تعمیر مأمورین مالیه مکلف هستند بتقاضای طرفین معامله پلمب را برداشته و جواز موقتی برای امتحان و آزمایش و یا تعمیر بدهند

تبصره ۲ ـ در صورتیکه صاحبان وسائط نقلیه برای توقف وسائط نقلیه خوا محلی را پیشنهاد نمایند اداره حق الثبت مکلف بموافقت خواهد بود.

ماده چهارم ـ وسائط نقلیه مخصوص سلطنتی و قشونی و مأمورین سیاسی خارجه از تأدیه مالیات معاف خواهند بود و بقیة وسائط نقلیه اعم از دولتی و وسائط نقلیه بصاحبمنصبان و سایر اعضای مؤسسات ملی و لشگری و کشوری محکوم بتأدیه مالیات خواهند بود.


Page 54 missing

تاجر درجه دوم کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از چهل تومان و منتهی شصت هزار تومان باشد

تاجر درجه سوم کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از بیست هزار تومان و منتهی چهل هزار تومان باشد

تاجر درجه چهارم کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از پنج هزار تومان و منتهی بیست هزار تومان باشد

تبصره ۲ ـ تاجری که میزان فروش سالیانه‌اش از پنجهزار تومان تجاوز نمی کنند از پرداخت مالیات معاف است.

ماده پنجم ـ اصناف بترتیب ذیل مالیات خواهند داد

۱ ـ صنف درجه اول سالیانه ۱۰۰ تومان

ب ) صنف درجه دوم سالیانه ۴۸ تومان

ج) صنف درجه سوم سالیانه ۱۸ تومان

تبصره ۱ - صنف درجه اول کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از چهل هزارتومان باشد

صنف درجه دوم کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از بیست هزارتومان و منتهی بیست هزار تومان باشد

صنف درجه سوم کسی است که میزان فروش سالیانه اش بیش از پنجهزار تومان و منتهی بیست هزار تومان باشد

تبصره ۲ـ صنفی که میزان فروش سالیانه ا‌ش از پنجهزار تومان تجاوز نمی کنند از پرداخت مالیات معاف است

ماده ششم ـ دلال و حق العمل بترتیب ذیل مالیات خواهند داد.

حق العمل کار و درجه او ل سالیانه ۱۰۰ تومان

حق العمل کار و درجه دوم سالیانه ۵۰ تومان

حق العمل کار و درجه سوم سالیانه ۳۰ تومان

تبصره ۱ ـ حق العمل کار و دلال درجه اول کسی است که واسطه معامله بیش از صد هزار تومان در سال باشد.

حق العمل کار و دلال درجه دوم کسی است که واسطه معامله بیش از پنجاه هزار تومان و منتهی صد هزار تومان باشد.

حق العمل کار و دلال درجه سوم کسی است که واسطه بیش از سیهزار تومان و منتهی پنجاه هزار تومان باشد

تبصره ۲ ـ حق العمل کار و دلال که واسطة معاملة کمتر از سی هزار تومان باشند از پرداخت مالیات معاف خواهند بود.


ماده هفتم ـ وکلاء عدلیه و اطباء بتناسب ذیل مالیات خواهند داد:

سالیانه در طهران در ایالات و ولایات

الف ـ طبیب ووکیل درجه اول سالیانه ۱۲۰ تومان ۶۰ تومان

ب ـ طبیب و وکیل درجه دوم سالیانه ۴۸ تومان ۲۴ تومان

ج ـ طبیب و وکیل درجه سوم سالیانه ۶ تومان ۳ تومان

ماده هشتم ـ طبقات مذکور در مواد ۴و ۵و ۶و ۷و برای اشتغال بمشاغل خود باید جواز تحصیل نمایند و مبالغ مذکوره در آن مواد بعنوان حق جواز اخذ خواهد شد. هر یک از افراد طبقات مذکوره در مواد ۴و۵و مکلف هستند اظهارنامة که حاکی از میزان فروش سال قبل و مشخص درجه بندی آنها خواهد بود بمالیه محل بدهند

افراد طبقات مذکوره درماده ۷ درجه خود را در ضمن اظهارنامه که خواهد داد معین مینمایند اشتغال بمشاغل مذکوره در مواد ۴و ۵و ۶و بدون تحصیل جواز ممنوع بوده و متخلفین بجریمه معادل دو برابر حق جواز محکوم خواهند شد

ماده نهم ـ‌ کسانیکه از عواید مملکتی و بلدی ایران حقوق میگرند باستثناء نظامیان و صاحبنظران امنیه و نظمیه و کسانی که از صندوق تقاعد استفاده مکنند بتناسب ذیل مالیات خواهند داد.

الف ـ هر کس بیش از سی و پنج و منتهی پنجاه تومان حقوق ماهیانه میگیرد نیم درصد‌از‌کل حقوق

ب ـ هر کس بیش از پنجاه و منتهی صد تومان حقوق ماهیانه می گیرد نسبت مازاد‌‌یک ونیم‌درصد

ج ـ هر کس بیش از صد و منتهی دویست تومان حقوق ماهیانه‌میگیرد نسبت‌بمازاد دو درصد

د - هر کس بیش از دویست تومان حقوق میگیرد نسبت بمازاد چهارصد

ماده دهم ـ کسانی که عایداتی از غیر متابع مذکور در موارد فوق دارند در صورتیکه عایدات خالص آنها سالیانه بیش از پانصد تومان باشد بتناسب ذیل مالیات خواهند داد

الف -از پانصد و یک تومان تا دو هزار تومان عایدات خالص سالیانه صدی یک ۱ / نسبت بمازاد پانصد تومان

ب ـ از دو هزار تومان تا ششهزار تومان عایدات خالص سالیانه نسبت بمازاد صدی دو ۲/

ج ـ از ششهزار و یک تومان عایدات خالص سالیانه ببالا نسبت بمازاد دصدی سه ۳/

تبصره ۱ ـ عوائدی که مطابق قانون مالیات املاک اربابی مصوب ۲۰ دی ماه ۱۳۰۴ حاصل میشود محکوم بتأدیةه مالیات مذکور در این ماده نبوده و مطابق قانون مذکور مالیات تأدیه خواهند نمود. مالیات اغنام و احشام که مطابق قانون ۲۱ مرداد ۱۳۰۷ ملغی است کماکان ملغی خواهد بود.

تبصره ۲ ـ مادام که مالیات مستغلات مخصوص ببلدیه ها است عوائد حاصله از مستغلات مشمول این قانون نخواهد بود

مادة یازدهم ـ نمایندگان سیاسی و قونسولی خارجه در ایران از پرداخت مالیات مذکوره در ماده ۱۰ معاف خواهند بود


مادة‌دوازدهم ـ‌ هر شرکت یا مؤسسه مکلف است در فروردین ماه هر سال صورتی از اسامی مستخدمین و اجزاء خود که میزان حقوق یا مزد آنها از پانصد تومان تجاوز میکند بمالیه محل صورت بدهد و شرکت یا مؤسسه مذکوره برای مدتی که مستخدمین و اجزاء فوق الذکر در خدمت آنها هستند مسئول وصول و ایصال مالیات آنان خواهد بود.

ماده سیزدهم ـ مشمولین ـ مواد ۲و ۱۰و مکلف هستند تا آخر سال بتناسب عایدات سالیانة‌خود مالیات قانونی را بپردازند مشمولین مواد ۴و ۵و ۶و ۷و مکلف هستند تا ۱۵ آخر خر سال اظهارنامه داده تحصیل جواز نمایند. میزان مالیات مشمولینی را که تا مواعد مقرر فوق اظهارنامه نداده اند مالیه معین خواهد کرد و عذر موجه داشته و با مدارک کافیه آنرا نزد مالیة محل اثبات نماید

مادة چهاردهم ـ کسانی که برای فراراز مقررات این قانون پایة مالیات خود را کمتر از واقع قلمداد کنند پس از اثبات امر بترتیبی که در ماده ۱۵ مذکور است معادل دو برابر مالیاتی که بایست پرداخته شود خواهند پرداخت.

تبصره ـ تفتیش در دفاتر و اوراق و محاسبات و شخصی برای تعیین پایة مالیات اکیداً ممنوع است

ماده پانزدهم ـ هر گاه بین مالیه و مؤدی مالیات راجع بمیزان عایدات و مالیات اختلافی حاصل شود ماده ۱۰ قانون موسوم بقانون مالیات املاک اربابی و دواب (مصوبه ۲۰ دیماه ۱۳۰۴ )تشکیل خواهد شد رجوع نمایند و رأی اکثریت کمیسییون قاطع است.

ماده شانزدهم ـ مالیاتهای مقرره در این قانون از اول سال ۱۳۰۹ مأخوذ خواهد شد

این قانون که مشتمل بر شانزده ماده است در جلسه دوازدهم فروردین ماه یکهزار وسیصد و نه شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی ـ دادگر