مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۲ فروردین ۱۳۰۶ نشست ۷۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۲ فروردین ۱۳۰۶ نشست ۷۹

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۶

جلسه: ۷۹

صورت مشروح مجلس یوم شنبه ۱۲ فروردین ماه ۱۳۰۶ مطابق ۲۹ رمضان ۱۳۴۵

فهرست مندرجات:

۱- بقیه مذاکرات نسبت به خبر کمیسیون معارف راجع به تعلیمات عمومی (ماده هشتم- الخ)

۲- مذاکره نسبت به خبر کمیسیون بودجه راجع به اعتبارات مال سنه ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ وزارت عدلیه (ماده اول)

(مجلس سه ساعت از شب گذشته بریاست آقای پیر نیا تشکیل گردید)

(صورت مجلس لیله دوشنبه ۲۹ اسفند را آقای نگهبان قرائت نمودند)

رئیس- اسم آقای عراقی که جزء غایبین نوشته شده اشتباه شده است اجازه ناخمه شان امشب به کمیسیون فرستاده شد تکلیفش بعد معلوم می‌شود. آقای دادگر

دادگر – عرض کنم که در آن شب معهود بنده هم مریض بودم وهم مریض داشتم وبا تلفن هم عرض کردم ولی در عین حال به آقای وزیر علوم هم عرض کردم که اگر فقط نیامدن بنده عده مجلس را به حد نصاب نمی رساند بنده صرف نظر کنم وبیایم وبعد اطلاع دادند که مجلس هم تشکیل شده است وبنده هم عازم شدم دو مرتبه تلفن کردند که نه نفر دیگر کسر است وآمدن شما تأ ثیری ندارد ضمنا حضور مبارک هم عرض کردم واستجازه هم کردم.

رئیس- به کمیسیون مراجعه واصلاح می‌شود.

رئیس- آقای میرزا عبدالله خان وثوق.

میرزا عبدالله خان وثوق- بنده هم کتبا از مقام ریاست اجازه مرخصی استدعا کرده بودم.

رئیس- از کمیسیون تحقیق می‌شود بعد اصلاح خواهد شد. آقای حیدری

علیخان (حیدری) - بنده هم تحصیل اجازه کرده بودم

رئیس- لین هم مثل دیگران. صورت مجلس دیگر اعتراضی ندارد ؟آقای شیروانی

شیروانی- صورت جلسه اسبق قرائت شده است ولی تصویب نشده است تکلیفش بایدمعلوم شود

رئیس- عجالتا این یکی تصویب می‌شود تا آن یکی را بیاورند. صورت مجلس دیگر ایرادی ندارد؟(گفته شد خیر)

رئیس- صورت مجلس تصویب شد

رئیس- دستوراولا خبرکمیسیون بودجه راجع بعدلیه است بعد هم لایحه تعلیمات عمومی. ولی آقای فهیمی وآقای افسر پیشنهاد کرده‌اند که لایحه تعلیمات عمومی مقدم باشد

رئیس- آقای آشتیانی

آقا میرزا هاشم آشتیانی –بنده عقیده‌ام این است که مسئله اعتبار نامه آقای آقا سید علی اکبر که جزو دستوربود مطرح بشود بعد وارد لایحه تعلیمات عمومی بشویم

رئیس- مخبر شعبه خبر رامسترد کرده است وچون بنده دراین باب نظری داشتم وبنظربنده همچو می‌آید که سابقه نداردخواستم درموقع تنفس بایشان مذاکراتی بشود وبعد ازتنفس مطرح بشود

آقا میرزا هاشم آشتیانی- بعد ازاینکه جزء دستور شد سابقه ندارد پس بگیرند

رئیس- برای مراجعه بسابقه است. خبرکمیسیون معارف راجع به تعلیمات عمومی ازماده هفتم مطرح است

وزیرمعارف- اجازه میفرمائید؟ یک تبصره بود راجع بماده پنجم که دریکی ازجلسات که این لایحه مطرح بود گویا ازطرف آقای معظمی پیشنهاد شد وقابل توجه شد وبه کمیسیون ارجاع شد وکمیسیون هم موافقت کرده است. بنده هم موافقت می‌کنم وتصور می‌کنم آن قسمت بایدمقدم باشد براینماده

رئیس- تبصره قرائت می‌شود (بشرح ذیل خوانده شد)

تبصره – اعزام معلم ازمرکز درصورتی است که درمحل تهیه نشود

رئیس- مقصود همین است

وزیرمعارف- بلی

رئیس- دراین باب اشکالی هست یاخیر ؟(گفتند خیر)

رئیس- رأی گرفته می‌شود باین تبصره آقایانی که موافقند قیام فرمایند (اغلب برخاستند)

رئیس- تصویب شد رأی گرفته می‌شود به ماده پنج بضمیمه تبصره آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند (اکثر برخاستند)

رئیس- تصویب شد. ماده هشتم مطرح است

یکنفر ازنمایندگان –ماده هفتم

رئیس- ماده هفتم درضمن ماده اول تأمین شده است (ماده هشتم بشرح آتی خوانده شد)

ماده ۸- درمراکز ایالات ولایات مهمه وهر نقطه دیگری که وزارت معارف صلاح بداند ازمحل وجوه صدینیم دارالمعلمین ودارالمعلمات ابتدائی (برای تهیه معلم مدرسه ابتدائی) تأسیس خواهد نمود

رئیس- آقای کازرونی

کازرونی- بنده موافقم که درمراکز ایالات وولایات دارالمعلمین ودارالمعلمات دائر شود واشخاص راتربیت بکنند برای معلمی لکن کی؟ وچه وقت؟ وازچه پولی؟ ازاین وجوه ناقابل اختصاصی که ما برای تربیت اطفال مردمان زحمت کش ودهاقین تهیه کرده‌ایم؟ بااین وجه درمراکز ایالات ولایات دارالمعلمین ودارالمعلمات تأسیس شود؟ بنده مخالفم. ازچند جهت. اولا مدرسه سه کلاسه که ما دردهات می‌خواهیم تأسیس کنیم بعقیده بنده هیچ احتیاج ندارد که ازدارالمعلمین ودارالمعلمات معلم ومعلمه برایش تهیه کنیم، ما میل داریم که این دهاتی‌ها که خودشان پاک، فکرشان پاک، هواشان پاک، احساساتشان بی آلایش، باهمین بی آلایشی با همین حسن خلقی که دارند سواد فارسی رابانها تعلیم کنند که فارسی بخوانند وبنویسند. شرعیات را بآنها نشان بدهند و. برای این مقصثود در جمیع قراء به عقیده بنده اشخاصی هستند که بلخوبی می‌توانند این مسئله را انجام بدهند، یعنی معلم وجود دارد، همان آخوند هائی که نحو و صرف و منطق و شرعیات و لغت میدانند – هر آخوندی که در هر دهی رفت و نشست و مقصدی امور اهل آن ده شد لااقل دارای یک مقدماتی هست و بیش از آنچه از این مدارس بیرون می آیندوتحصیل کرده باشندآنها دارای این مقدمات هستند. فرض کنیم یک ده نداشته باشد ده دیگر دارد یک قریه نداشته باشد قریه دیگر دارد. اگر ایران ایرانی است که بنده دیده‌ام ودهات دهاتی است که بنده دیده‌ام کمتر دهی است که آدم با سواد در آنجا نباشد ودر هر صورت آقایان سواد فارسی یاد دادن دارالمعلمین ودارالمعلمات لازم ندارد. اگر ما بخواهیم ازاین پول ناقابل دارالمعلمین ودارالمعلمات درست کنیم یک چیزی هم کسر می‌آوریم بهتر این است که این جزیی پول را در نظر بگیرند که منحصرا صرف مدارس ابتدایی دهات بشود واز وجوه دیگری که انشاالله بعد تهیه می‌شود و لوایحی که بعد میاورند در تمام ایالات وولایات دارالمعلمین ودارالمعلمات تهیه کنند. در هر صورت برای این جزیی پول هیچ لزوم ندارد ما اینجا تصویب کنیم که صرف این جور چیزها بشود واصل موضوع از بین برود یا یک پاره اش صرف مدرسه بشود وبفرمایش یکی از آقایان اسلوبش هم باید طوری باشد که با حفظ الصحه مناسبت داشته باشد بسیار خوب البته حفظ الصحه هم لازم است.

درصورتیکه هوای ایران بهترین مربی است. همان جوانها وهمان بچه‌هایی که دردهات وقراءهستندازحسن هوا استعدادشان خیلی صحیح است وهیچ آلایشی ندارند. خوب است بهمان معامین ومعا ماتی که دارندقناعت کنند. وتاسیس دارالمعامین ودارالمعامات رابگذارندبرای بعد.

رئیس-آقای طاهری

دکتر طاهری- بنده تصورنمیکردم که بااین ماده هیچکس مخالف باشدزیراکه تعلیم فرع بودن معلم است

وبنده نمیدانم چطور مدرسه بایدتأسیس شود وتعلیم بدهند اطفال رابدون معلم؟ واما اینکه می‌فرمایند: همه جا اشخاص باسواد هستند. این به عکس است، اشخاص باسواد خیلی کم هستند وقتی هم که باشد به درد معلمی نمیخو رد. معلمی خودش یک شغلی است که باید تحصیل کنند. هرکس که درس خوانده است نمی‌تواند معلمی کند. وانگهی این تعلیماتی که حالا دائراست برطبق پروگرام وزارت معارف وبعد هم برای مدارس دهقانی پرگرامی نوشته می‌شود. اینها یک طرز تعلیم را تعلیم بگیرند. واینکه می‌فرمایند این جزئی وجه را نمی‌شود صرف این کارها بکنند این کاریک کار تازه نیست. تعلیمات عمومی یک لوازمی دارد که اول مقدمه اش تأسیس تأسیس دارالمعلمین وایجاد معلم است زیرا مقدمه هرکاری جزء آن کار محسوب می‌شود وتصور نمی‌شود که بتوان مدرسه رابدون معلم دائر کرد. وعقیده بنده این است که این ماده یک ازموادی است که مخالف زیادی ندارد وخوب است موافقت بشود که زودتر رأی بدهیم وتصویب شود

بعضی از نمایندگان- مذاکرات کافی است

میرزا یوسف خان (عدل) – بنده مخالفم باکفایت مذاکرات

رئیس- بفرمائید

عدل – اینکه بنده عرض می‌کنم مذاکرات کافی نیست. بعلت این است که بنده یک نقا ضتی دربین مواد می‌بینم که اگر این ماده تصویب شود مخالف خواهد بود باسایر مواد ویک چیز محملی خواهد شد خوب است اجازه بدهند بنده عرایضم راعرض بکنم بعد رأی بگیرند

رئیس- رأی گرفته می‌شود بکفایت مذاکرات آقایان موافقین قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. آقای حاج شیخ بیات پیشنهاد کرده‌اند که دغارالمعلمات حذف شود. بفر مائید

حاج شیخ بیات – بنده درموقعیکه این لایحه درکمیسیون تنظیم می‌شد مخالفت کردم وعرض کردم که دارالمعلمات برای تأسیس مدارس دردهات هیچ مورد ندارد

بعضی ازنمایندگان- چرا؟

حاج شیخ بیات- برای اینکه مدارسی که دردهات تأسیس می‌شود مدارس نسوان نیست ...

شیروانی- چرا؟

حاج شیخ بیات –بعلاوه تازه تمام اعتبار ما دراخر پنج سال پانصد هزارتومان است. ماخیلی که زحمت بکشیم بفرمایش خود آقای وزیر معارف که اینجا فرمودند دویست مدرسه نمی‌توانیم بیشتر تأسیس کنیم. البته تأسیس مدارس برای اطفال ذکور مقدم است بعدبرای اناث ...

شیروانی- بعکس است مادر باید تربیت کند

حاج شیخ بیات – این است ک هبنده باذکر دارالمعلمات مخالفم وازاین جهت پیشنهاد کردم حذف شود

وزیرمعارف- درکمیسیون معارف همانطور که اظهار کردند آقای بیات موافق نبودند با تأسیس دارالمعلمات وبنده درآنجا بطور اختصار عرایضی کردم وسایر اعضاء محترم کمیسیون هم موافقت کردند. حالا هم بطور خلاصه عرض می‌کنم. وزارت معارف بهیچوجه نمی‌تواند فرق بگذارد بین ذکور واناث ونمی‌تواند بگوید اول ذکور باشد بعد اناث. بلکه بعقیده بنده روزی این مملکت دارای سعادت خواهد شد که تعلیمات نسوان با دقایق لازمه دردرجه اول باشد. بنابراین چون می‌بینم احساسات همه آقایان موافق با این اصل است لازم نمیدانم چیزی عرض کنم و شخصا بنده نمی‌توانم این پیشنهاد راقبول کنم.

رئیس- آقای مخبر هم که تشریف ندارند. رأی می‌گیریم. آقایانیکه این پیشنهاد راقابل توجه میدانند

قیام فرمایند (کسی قیام نمرد)

رئیس- قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای عدل قرائت می‌شود (بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم عبارت ازمحل وجوه صدی نیم درماده هشت حذف شود

رئیس- آقای عدل

عدل- عرض می‌شود بنده دراین قانون یک اشکالی می‌بینم آن شب هم تذکر دادم امشب هم اجازه خواستم نوبت به بنده نرسید این است که این پیشنهاد راتقدیم کردم وبرای استفاده ازآن می‌خواهم اشکال بنده راآقای وزیرمعارف رفع کنند. ما دراینجا دوماده نوشته‌ایم: یکی ماده اول ویکی ماده پنجم. درماده اول نوشته‌ایم که این پول راما اختصاص می‌دهیم برای تأسیس مدارس ابتدائی. بعد درماده پنج هم برگشتیم ازنو توضیح دادیم که این پول بمصارف اثاثیه وساختمان وخریدعمارت وغیره می‌رسد. حالا دراین ماده می‌نویسیم درمراکز ایالات ولایات مهمه وهرنقطه دیگری که وزارت معارف صلاح بداند ازمحل وجوه صدی نیم دارالمعلمین ودارالمعلمات ابتدائی تأسیس خواهد نمود. این ماده رابنده مخالف باماده اول وپنج می‌بینم این است که می‌خواهم توضیح بدهند که مخالفت دارد باآن موادیا خیر؟ اگرمخالفت نداردبنده وقتی که حالی شدم پیشنهاد خودم ر اپس می‌گیرم

وزیرمعارف- بعقید ه بنده ماده ۵ وماده ۸ که نماینده محترم بآن اشاره فرمودند باماده اول هیچ مخالفتی ندارد. درماده اول بطظور کلی معین شده است که این وجوه به مصرف تعلیمات ابتدائی خواهد رسید. این دوماده تفصیل آن اجمال است ونظر این بوده است که این مبلغ دراین اقلام معینه مصرف شود لاغیر. واین لازم بوده است برای اینکه اگراکتفا می‌کردیم به آن جمله مصرف تعلیمات ابتدائی ممکن بود خیلی مصارف پیدا شود ازاین صدی نیم. ولی مخصوصا تصریح شد که وزارت معارف ازبابت وجوه حاصله صدی نیم فقط می‌تواند دراین اقلام واین قسمتهائی که دراین دوماده تخصیص شده است مصرف کند لاغیر. بنابراین هیچ مخالفتی ندارد واین تفصیل آن اجمال بلکه تخصیص است. بعلاوه این جمله راعرض می‌کنم که برای وزارت معارف هیچ فرق نمی‌کند که پول ازمحل صد نیم باشد یاازبودجه مملکتی یا ازمحل‌های دیگر. چیزی که هست این است که بودجه مملکتی درهذه السنه فقط همان است که تقدیم مجلس شده است. عوائد اضافی ندارد وچون ندارد اگر بناباشد که آقایان نظرشان این باشد که این صد نیم از اینجا حذف شود امسال راکه دارالمعلمین نخواهیم داشت سال ۱۳۰۷ راهم نمیدانم. بنابراین بهتر این است که آقایان موافقت کنند وبه همین ترتیب تصویب شود

عدل – مسترد می‌کنم

رئیس- پیشنهاد آقای کازرونی (بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد یمکنم ماده ۸ بقرارذیل نوشته شود:

هروقت وزارتمعارف درمراکز ایالات ولایات دارالمعلمین ودارالمعلمات تأسیس کرد برای دهات وقراء ازکسانیکه دارای تصدیق هستند اعزام خواهد نمود

رئیس- آقای کازرونی

کازرونی- مقصود بنده این است که این جزئی وجهی که برای مدرسه ابتدائی تخصیص شده صرف دارالمعلمین ودارالمعلمات نشود وتصدیق بفرمایند که دارالمعلیمن ودارالمعلمات مدرسه ابتدائی نیست درتهران هم دارالمعلمین ودارالمعلمات داریم اسمش مدرسه ابتدائی است؟ اگراینطور است که بنده مسترد می‌کنم اگرنیست بنده عرض می‌کنم با اینکه بنده مسترد می‌کنم اگر نیست بنده عرض می‌کنم با اینکه مؤکدا تصریح شده که این وجه جهت مدارس

ابتدائی قراء ودهات است آنوقت درماده ۸ نوشته شود برای دارالمعلمین ودارالمعلمات است وفق نیمدهد. درهر صورت شصت هزارتومان کفاف نیمدهد که ما دردهات مدارس ابتدائی داشته باشیم ودرمراکز ایالات و ولایات هم دارالمعلمین ودارالمعلمات تأسیس بکنیم. خوبست عجالتا امساله تهیه وتدارک بنا وسایر اثاثیه مدارس ابتدائی دهات رابفرمایند درسنه بعد دربودجه عمومی مملکت انشاءالله دارالمعلمین ودارالمعلمات رادرنظر بگیرند وبعد ازیانکه اشخاص راتربیت کردند آنها را بقراء ودهات بفرستند وبازهم عرض می‌کنم که بااین ماده مدرسه ابتدائی قراء ودهات ازبین خواهد رفت وهیچ موضوع نخواهد داشت

رئیس- آقای دشتی

دشتی- فرمایش آقای کازرونی بیشتر شبیه است بآن کسیکه می‌خواست صورت شیر راروی دستش باخال بکوبدبعد گفت دم لازم ندارد، پالازم ندارد شیربی دم واشکم که نمی‌شود. بزرگترین نقص اساسی معارف ما این است که ما معلم نداریم. معلم غیر ازاین است که سواد داشته باشد. م ابیشتر ازهمه چیز درمدارس محتاج بترتبیت اخلاقی هستیم که نسل آتیه را بافضائلی که برای یک ملت راقی لازم است تربیت کند واین چیزی است که معلم لازم دارد وچیز مضحکی است که بگوئیم معارف عمومی درست بکنیم. مدرسه داشته باشیم. ولی معلم نداشته باشیم. اگربنا باشد ما امسال هم مدرسه تأسیس نکنیم قبل ازهمه چیز باید دارالمعلمین تأسیس کرد مثل دارالمعلمین‌های اروپا که معلمین خوب تربیت کند معلم باید پسیکولوژی وعلم تربیت راخوب بداند که شاگرد راخوب تربیت کند والال نتیجه اش خوب نمی‌شود ویک شاگردانی ما تهیه خواهیم کرد که نتیجه اش همانطور می‌شود که آقای کازرونی مذمت می‌کردند واینها نتیجه نداشتن معلم است ومقدم برهر چیزداشتن معلم است

رئیس- رأی گرفته می‌شود بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای کازرونی آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند (چند نفری برخاستند)

رئیس- قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای زعیم (بشرح ذیل خوانده شد)

بنده اصلاح ماده هشتم رابشرح ذیل پیشنهاد می‌کنم.

ماده ۸ –وزارت معارف مجاز است ازمحل عوائد صد نیم درکلیه نقاطی که صلاح ومقتضی میداند کلاسهای اکابر برای آشنا کردن معلمین ومعلمات بطرز تدریسات جدید ه تأسیس نماید

رئیس- آقای زعیم

سید حسنخان (زعیم) –دراینکه همانطور که آقای دشتی فرمودند تدریس وتعلیم بشاگرد محتاج بمعلم است هیچ شک نیست بنده هم موافقم که برای تربیت معلم شاگرد بدارالمعلمین‌های اروپا بفرستند. یعنی معلمین خوب اینجا راباروپا بفرستند که طرز تعلیم وتدریس را یاد بگیرند واما نقطه نظری که دراینجا هست برای تربیت اطفال دهاتی است که شاید تاکلاس چهار این چند ساله بالا نروند. برای این عمل مابایدیک کاری بکنیم که خیلی زود دست رس باشد به معلمین که بتوانند ایفاء این وظیفه رابکنند مفهوم تأسیس دارالمعلمین ودارالمعلمات این است که اطفال واین نمی‌رسد به این کاری که ما عجالتا دردست داریم درصورتیکه دردهات وقصبات اغلب دیده‌ایم که خود مکتب دارهائی که نسبتا پایه معلوماتشان ازحیث عربی وفارسی وادبیات خوب است وشاید از شاگردهائی که ازدارالمعلمین درمی آیند وماد دیده‌ایم بهتر است وهمینطور طلاب علوم دینی هستند که درمدارس قدیمه به اصطلاح دود چراغ خورد ه‌اند ویک تحصیلاتی

کرده‌اند وانصافا فارسی وعربی شان خیلی خوب است منتها چیزی که هست شاید ازعهده تدریسات بوضع جدید بیرون نیایند وبرای این کار بنده پیشنهاد کردم که یک کلاسهای اکابری درهر نقطه که وزارت معارف صلاح میداند درمراکز مهمه ایالات وولایات درست کند که آن معلمین که پایه تعلیمات رادارند دران کلاسها بروند وشاید درعرض دوسه ماه یک عده معلم حاضروخوب که بدرد دهات بخورند داشته باشیم واگرمردم استخاره هم بخواهند بکنند انهابتوانند ویا اگر یک استفسار علمی هم ازانها شد بتوانند جواب بدهند واین ترتیب بنظر بند هخیلی عملی می‌آید خرجش هم زیاد نیست وباین بودجه ناقابلی که برای این کارهست اگربخواهیم دارالمعلمین ودارالمعلمات درمراکز مهمه ایالات وولایات درست کنیم گمان می‌کنم اصلا به هیچ کاردیگری نرسیم. این بود پیشنهاد بنده

وزیرمعارف- دریکی ازجلسات گذشته عرض کردم حالا همبطور اختصار عرض می‌کنم برای تهیه معلم که یکی ازپایه‌های مهم معارف مملکت است اگر وزارت معارف بخواهد موفق شود وآتیه معارفی این مملکت را تأمین کند متوازیا سه اقدام بای دبکند واگراکتفا به یکی یا دو ت اکرد بازناقص است. یک از آن سه اقدام تأسیس دارالمعلمین ابتدائی است یعنی مدرسه که دران معلم برای مدارس ابتدائی تهیه می‌شود. اگر امسال وزارت معارف موفق شد به تأسیس اینگونه درالمعلمین‌ها درمراکز مهمه ایالات ولایات چند صورت پید اخواهد کرد. چو دوره اختصاصی دارالمعلمین ابتدائی که باید آن قسمتهای تعلیمی وتربیتی رایاد بگیرند یک سال بیشتر نیست بنابراین این درمراکزی که مدرسه متوسطه باشد بیشتر نیست بنابراین درمراکزی که مدرسه متوسطه باشد یا سه کلاسه متوسطه باشد دوره دارالمعلمین ممکن است یک سال بیشتر طولنکشد چو ن شرط حتمی این است که شاگردی که دردارالمعلمین ابتدائی وارد می‌شود اقلا معلومات سه کلاسه متوسطه راداشته باشد. درتهران اگربخواهیم دارالمعلمین ابتدائی دائرکنیم یا دارالمعلمین فعلی راتوسعه بدهیم ناچار باید شاگردانی به آنجابفرستیم که سه سال متوسطه راطی کرده باشندبنابراین درهرمرکزی که این وضعیت باشدبیش از یک سالی طول نمی‌کشد اما درمراکزی که نیست وفقط مدارس ابتدائی هست یایک مدارس متوسطه هست که یک کلاس یا دوکلاس بیشترندارد آنجا دوره اش چهارسال بای دطول بکشد که سه ساله متوسطه را آنجا تحصیل کنند بعد هم آن سال آخر رادردارالمعلمین هائی که باین ترتیب امسال تأسیس می‌شود بطور کلی رویهمرفته بعد از سه چهار سا لنتیجه برای این مملکت خواهد داشت. خوب دراین سه سال چه باید کرد ؟باید بهمین وضعیت امروزه امتفا کرد ومنتظر شد که سه سال دیگر ازاین دارالمعلمینهای ابتدائی شاگرد بیرون بیاید؟ خیر این کافی نیست به اینجهت وزارت معارف معتقد است درعین اینکه دارالمعلمین‌های ابتدائی درمراکز مهمه ایالات ولایات تأسیس می‌کند همانطور که آقای زعیم فرمودند کلاس‌های اکابر شبانه هم تأسیس کند که آنهائی که امروز متصدی امرتعلیم هستند بروند آنجا وآن قسمت‌های اختصاصی دارالمعلمین را تعلیم بگیرند واگرازحیث تعلیم هم نقایصی دارند در آنجا یاد بگیرند والبته این دوره اش سه سال طول نمی‌کشد وتصورمیکنم یک سال کافی باشد. بازا ین دوقسم ه مبطور قطع کافی نیست برای مملکت مگر اینکه قسم سوم هم انجام بگیرد. ماباید بدون معلمین عالی مقام برای پدا گوژی وتربیت وتعلیم ازخارج استخدام کنیم ویااینکه چندین سال یک عده ازاشخاص لایق بفرستیم بخارجه که اصول تعلیم وتربیت رایاد بگیرند وبعد معلم همین مدارس بشوند. این سه طریق است وهرسه طریق هم باید متوالیا وتواما اقدام شود تادراتیه معارف ایران سرو صورتی پید اکند واگربنا شود امتفا به یک قسمتش بشود کافی نیست. واینکه می‌فرمایند این پول

فقط مصرف خرج اینها می‌شود این طور نیست. مخارجش اینقدرها زیادنخواهد بود که سکته زیادی واردبیاورد بنابراین تصورمیکنم که نظر ایشان تأمین خواهد شد واگر موافقت بفرمایند بهتراست. بعلاوه دوسه تا لایحه دیگرهم راجع بمعارف هست وبهتر این است آقایان موافقت بفرمایند زودتر بگذرد که وسائل پیشرفت کارمعارف فراهم شود وبنده هم که همیشه امتنان داشته‌ام بیشترممنون خواهم شد.

زعیم –مسترد می‌دارم

رئیس- پیشنهاد دیگر اقای کازرونی (اینطورخوانده شد)

ماده هشت رابقرار ذیل پیشنهاد می‌کنم: ماده هشتم وزارتمعارف مکلف است معلمین ومعلمات برای مدارس ابتدائی دهات وقراء درمراکز ایالات ولایات تهیه نماید

رئیس- آقای کازرونی

کازرونی- بنده تعجب می‌کنم که یک قسمت اعظم ازعرایض بنده متخذ از اظهارات آقای دشتی بود که خودشان به بنده می‌فرمودند بهتراین است اهالی قراء باهمان حال طبیعی وروح ازادی که دارند بدون اینکه اخلاق درانها تزریق بشود باشد. حالا بنده را تنها می‌گذارند وبرخلاف بند ه اظهارمیدارند کارندارم ولی مقصودی که بنده دارم عین همان مقصودی است که ایشان دارند. مقصود بنده این است که محصلین قراء ودهات ازمدسه که بیرون می‌آیند دارای همان مزایائی باشند که محصلین اینجا باید دارا باشند. ایرانیپاک بی آلایش باشند. می‌فرمایند. معلم می‌خواهند والبته معلم می‌خواهند. من نگفتم خودبخود یکی کسی از غیب علم رابیاورد وبانها تزریق کند. بنده عرض کردم آخوندهائی که دردهات وقراء هستند اینها دارای معلومات هستند. همین آقای وزیر معارف که ما امروز داریم ودارای معلومات فوق العاده هستند که مابوجودش افتخار می‌کنیم درمدارس قدیم وبطرز قدیم تربیت شده‌اند وهزارتا ازاین قبیل عالم وفاضل وحکیم ودانشمندداشته وداریم خواهیم داشت. ما یک ملت تازه متولدی نیستیم که برای الف با یاددادن معلم ازخارجه بیاوریم. الف بایاددادن اینهمه آب وتاب وپیچ وتاب چرا؟ ما غرضمان این است که سواد فارسی بآنها یاد بدهیم که بتوانند بنویسند وبخوانند. برای اینکار معلم پیدا نمی‌شود؟

درهرصورت پیشنهاد بنده مختصرا این است. البته وزارت معارف مکلف است درمراکر ایالات ولایات دارالمعلمین هائی ودارالمعلمات هائی تهیه کند لکن ای نمدارس ابتدائی معطل می‌مانند. بهتر این است فعلا آن مدارس ابتدائی رادائر کنند بعد که معلم هم تهیه شد بفرستند برا دهات منافاتی هم ندارد

رئیس- آقای دشتی

دشتی- عرض کنم که بدبختانه ما چشممان رارویهم می‌گذاریم وهیچ جای دنیا رانمیبینیم. عرض کنم تمام آخوندهائی که فرمودند درمدارس قدیمه تحصیل کرده‌اند بدرد دنیای امروزه نمی‌خورند که تمام مملکت وفضائلی راکه برای دنیای امروزه لازم است دارا باشند ..

آقا سید یعقوب- بملاها وآخوندها چکاردارید! حرف خودتان رابزنید (صدای زنگ رئیس)

رئیس- (خطظاب بآقا دشتی) یکطوری بگوئید که اسباب سوء تفاهم نشود.

آقا سید یعقوب- به آخوندها چکار دارند! این چه ترتیبی است!

رئیس- یک طوری خواهند گفت که سوءتفاهم نشود

دشتی- موضوع آخوند‌های مکتبی بود نه علما ء

آقای آقا سید یعقوب می‌خواهی سوادت رابخرج من بدهی؟ می‌خواهید خودرا بیش ازمن علاقه مند بمقام روحانیت نشان بدهید؟ من محو درعالم روحانیت هستم

بنده باشما درهر محضری حاضرهستم مذاکره کنم درهرصورت آقای کازرونی فرمودند آخوندهای مکتبی بدرد مدرسه می‌خورند بنده عرض می‌کنم نمی خورند. برای مملکت مدرسه لازم است. ما ازمدرسه چه می‌خواهیم؟ ما می‌خواهیم دراین مدارس محصلی تهیه وتربیت شود که بتواند بانسل زنده ومتحرک امروز دنیا مقابله کند؟

یعنی بتواند درمقابل انگلیسی درمقابل آلمانی عرض وجود بکند ودر صنعت وعلم ومعارف مقاومت بکند واین نمی‌شود مگراینکه معلم داشته باشیم که بتواند روح ایمان وروح وطن پرستی رادرانها تربیت کند وآنها بااعتماد بنفس وتولید ثروت تشویق کند نه اینکه آنها رادست شکسته بار بیاورد وهمانطوریکه آقای کازرونی خودشان فرمودند که یکی ازخصوصیات این مدارس این ا ست که اشخاصی که ازآنجا بیرون می‌آیند همه می‌خواهند نوکر دولت بشوند. باید طوری اینها را تربین بکنند که وقتی آمدند بیرون تولید ثروت بکنند وبایک ملکات فاضله زندگی کنند واین نمی‌شود مگربوسیله دارالمعلمین عالی. البته با این پول کمی که ما امروزداریم ممکن است همانطوریکه آقای وزیرمعارف فرمودند یک کلاسهای اکابری تشکیل بشود وباینها یاد بدهند که اینها رفع احتیاج رابکنند ولی درقانون باید حتما نوشته بشود که ازهمین محلی که برای تعلیمات عمومی است دارالمعلمین عالی برای معلمین مدرسه ابتدائی تشکیل بشود کهبتواند شاگرد راطوری که ما می‌خواهیم بیرون بدهد نه اینکه هوچی بیرون بدهد که درعین بی سوادی ادعای فضل بکند

رئیس- رأی گرفته می‌شود بقابلتوجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند (عده کمی برخاستند)

رئیس- قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده هشتم این نوع اصلاح شود:

دارالمعلمین ودارالمعلمات درقصبات ودهات ازمحل وجوه صدی نیم درتحت نظر وزارت معارف تأسیس خواهد شد.

آقا سید یعقوب- بنده دراصل تأسیس دارالمعلمین ودارالمعلمات مخالفت ندارم. مسلما همانطور که اظهار شد هرکاری مقدمات دارد چنانکه یک شرحی هم آقای مدرس بیا ن کردند درمسئله ساختمان که بنده کامل موافق بودم. هرکاری که می‌خواهیم بکنیم ابتدا باید مقدمات آنرا طوری مرتب بکنیم که به نتیجه که بدون طی مقدمات باشکال بربخوریم درهرصورت مسلما معارف عمومی رادرتمام ایران منتشرکردن بااینکه دارالمعلمین ودارالمعلمات نداشته باشد ممکن نیست لکن یک نکته اساسی است همانطوری که ما درمراکز وشهر‌ها بودیم ودیدیم گمان می‌کنم کسی منکر نباشد که ایالات ولایات یک حقوقی ازدولت اتخاذ می‌کنند که قصبات ودهات آن حقوق رانمیگیرند ودردوره پنجم هم که مجلس بایک شعف ومیلی این لایحه رارأی داد واین لایحه راگذراندند مجلس نظرش کلیتا به دهات وقصبات بود که ازکنافع مرکز محرومند هما ن اصطلاحی است که می‌گویند که هرکس نزدیکتر به بخاری است بیشتر گرم می‌شود. دربیانات آقای وزیرمعارف هم همین بود که این صدی نیم حقیقتا تعلق دارد به دهات برای خاطر اینکه بودجه وزارت معارف درواقع مصرفش درمراکز وتهران است ودرایالات ولایات. مثلا درآذر بایجان آن اندازه که درشهر آذربایجان توجه می‌شود بمعارف دردهاتش نمی‌شود. حالا آذر بایجان رانمی گویم فارس را می‌گویم. در شهر شیراز وزارت معارف تأسیساتی که دارد دردهات را ازمناعم ومنافع مرکز بهره مند کنیم آمدیم گفتیم یک وجه

بخصوصی را ازمالیات درنظر بگیریم که درواقع این بمنزله یک وقف خاص می‌شود که این مختص بیک محل مخصوص باشد. ایالات ولایات ومراکز آنها که در واقع کرسی نشین حکومت‌ها وفرمانفرمایان است وزارت معارف آنهاراخودش دربودجه اش ناچاراست که تأسیس دارالمعلمین ودارالمعلمات بکند. اگربفرمائید بودجه ندارد بنده استدعا می‌کنم ازایشان که لایحه پیشنهاد بکنند ومجلس هم موافق است که درتمام ایالات وولایات ازاصل بودجه وزارت معارف درآنجا تأسیس دارالمعلمین ودارالمعلمات بشود. ا ماقصبات ودهات راچون دیدیم معارف درانجا نیست یاا گرهست کم است آمدیم گفتیم صدی نیم ...

زوار- ماد ه شصت وسه رادرنظر بگیرید

آقا سید یعقوب- پیشنهاد نیست. اصل ماده است که پیشنهاد کردم. دراینجا آمدیم گفتیم که ازاین صدی نیم دارالمعلمین ودارالمعلمات دردهات وقصبات تأسیس کنند نه اینکه درمراکز ایالات ولایات که بازدهات وقراء محروم بمانند. قسمت مراکز ایالات ولایات درعهده وزارت معارف است که تأسیس دارالمعلمین ودارالمعلمات برای آنها بکند. این بوده است نظر بنده

وزیرمعارف- تأسیس دارالمعلمین ابتدائی که در دهات بهیچوجه من الوجوه عملی نیست ومعقول نیست درقصبات آن قصبات مهمه که مرکز یک ولایت بایک ناحیه باشد اگرموجبات تأسیس دارالمعلمین درآنجا فراهم باشد البته خواهد شد ولی اینطور که نماینده محترم تصورکردند که اگرچنانچه دارالمعلمین ابتدائی درمراکز ایالات ولایات تأسیس بشود اختصاص خواهد داشت بآنجا وبه قصبات وقراء نخواهد رسید اینطور نیست برای اینکه بنده یک حسابی می‌کنم فرض بفرمائید در۱۰ نقطه ازنقاط ایران اقلش (ولی شاید بیشترباشد) دارالمعلمین ودارالمعلمات ایجاد بشود بعد که دوره اش تمام شد سالی درحدود دویست وپنجاه الی سیصد نفرمعلم بیرون می‌آید فرض بفرمائید سالی سی معلم ازشیراز بیرون بیاید خود شیراز که اینقدر گنجایش ندارد طبعا این معلمینی که ازدارالمعلمین شیراز سالی بیست وپنج نفر، سی نفر، چهل نفر بیرون آمده‌اند باید دردهات وقراء تقسیم بشوند، این یک امر مسلمی است که باید اینها باطراف منتشر بشوند والا اینها یک عمل لغوی است ویک وجود زایدی است بنابراین تصورمیکنم مقصود بهمین طوریکه درلایحه پیش بینی شده است بهتر تأمین بشود

رئیس- رأی گرفته می‌شود باین پیشنهاد آقایانیکه پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب را قابلتوجه میدانند قیام فرمایند (معدودی برخاستند)

رئیس- قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای بیات (بشرح ذیل قرائت شد)

ماده هشتم رابشرح ذیل اصلاح وپیشنهاد می‌نماید

ماده ۸- درمراکز ایالات ولایات مهمه وهر نقطه دیگری که وزارت معارف صلاح بداند درسنه ۱۳۰۶ و۱۳۰۷ ازمحل وجوه صدی نیم دارالمعلمین ودارالمعلمات (برای تهیه معلم مدرسه ابتدائی که در این قانون معین شده تأسیس خواهد نمود ودرسنه ۱۳۰۸ درصورت لزوم مخارج آنها درجزو بودجه مملکتی باید منظور شود

رئیس- آقای بیات بفرمائید

مرتضی قلیخان بیات – اساسا دراین موضوع مذاکرات مفصلی درمجلس شده وبنده هم سعی می‌کنم که بطوراختصار عرض بکنم. قسمت تأسیس دارالمعلمین ودارالمعلمات البته یک چیز مهمی است واول قدمی است که باید برای اصلاح معارف برداشت زیرا تا معلم نداشته باشیم نمی‌توانیم قدمی برای اصلاح معارف برداریم. این را گمان نمی‌کنم هیچکس منکر باشد. ولی البته محل خرجی که معین می‌شود آنراهم باید درنظر داشت. یک پولی است برای

تأسیس دارالمعلمین ودارالمعلمات داد ه می‌شود. یک پولی است برای مخارج مدارس. اینجا بعقیده بنده این وجه ازبرای مخارج مدارس وتحصیل ابتدائی است که دردهات بمصرف برسد. البته حالا چون ممکن است آقای وزیر معارف اظهار بفرمایند که دراین دوسنه بودجه مملکتی گنجایش ندارد ومعلم باید داشته باشیم تا این مدارس را تأسیس کنیم باین جهت بنده پیشنهاد کردم که درسنه ۱۳۰۶ و۱۳۰۷ ازهمین وجوه تأسیس دارالمعلمین ودارالمعلمات بشود برای اینکه شاید دربودجه مملکتی نتوانند از برای آن محل وجهی تهیه بکنند ولی چون آنوجوه همانطور که درماده اول قید شده باید وجه هر محلی بمصرف معارف همان محل برسد باینجهت آنوقت اشکال پید ا می‌کند این پول راازآن وحل دادن. زیرا تناسب تقسیم این پول به دارالمعلمین ودارالمعلمات‌ها اسباب اشکال خواهدشد. این پول رادهات می‌دهد مال هر دهی هم باید صرف آن مدرسه بشود که برای همان ده درست می‌شود واگربخواهند تقسیم کنند اسباب زحمت خود وزارت معارف خواهد شد. دردوساله اول که پول کمتر است ووزارت مالیه بطورتخمین پول می‌دهد ممکن است این دارالمعلمین ودارالمعلمات را ازاین پول تأسیس کنند وپولش رااز وجوه بدهند. بعد ازاین دوسال که تقریبا وجوه بطور کلی پرداخته می‌شود درنظربگیرند که مخارج این دارالمعلمین ودارالمعلمات که لازم است تأسیس شود درجزو بودجه شان بیاورند که عجالتا دولت از این وجوهی که دارد امسال وسال آینده مخارج آنها را بدهد وبعد ازان محل داده شود وبیان ترتیب رفع اشکال می‌شود

رئیس- آقای احتشا مزاده عضو کمیسیون هستید؟

احتشام زاده – خیر

رئیس- آقای طاهری

دکترطاهری- همینطور صدی نیمی که تصویب شده باید صرف تعلیمات ابتدائی بشود ونباید بمصرف دیگری برسد موجبی ندارد که ازپول دیگری صرف تعلیمات عمومی بشود. بودجه عمومی معارف عجالتا محل ندارد وصدی نیم که وضع شده برای مدارس ابتدائی وتعلیمات عمومی است وبودجه عمومی معارف که دیگر صرف معلم نمی‌شود وجهت نداردکه ازبودجه مدارس دیگر بردارند وصرف دارالمعلمین بکنند همینطورکه تعلیمات ابتدائی رامجلس نصویب میکن داز صدی نیم این عایدات بردارند وصرف آن بکنند. ازوجوه دیگری هم نیمشود صرف اینکارکرد مثل این است که یک عمارتی راما اجازه بدهیم بسازند. عمارت آجر می‌خواهد. گچ می‌خواهد اینها ازلوازمات عمارت است. دارالمعلمین ودارالمعلمات هم ازلوازم تعلیمات ابتدائی است واول قدمی که باید برداشته شود این قدم است که دارالمعلمین بخصوص برا مدارس ابتدائی باید اول درمملکت تأسیس بشود

وزیرمعارف- آن قسمت آخر پیشنهاد آقای بیات که قید کرده‌اند درصورت لزوم برای بعد ازسنه ۱۳۰۸ دارالمعلمین ازبودجه مملکتی تأسیس خواهدشد آن رابنده نمی‌توانم قبول کنم وتصور می‌کنم ضرورتی هم ندارد که بر ای سه سال دیگر ازامروز فکربکنیم ولی برای اینکه زودتر باین پیشنهادات خاتمه داده بشود اگرموافقت بفرمایند که آن قسمت حذف شود. برای همان سنه ۱۳۰۶ و۱۳۰۷ بنده هم موافقت می‌کنم بعددرسنه ۱۳۰۸ البته اگر مقتضی شد ازبودجه مملکتی واگرنشد ازهمین جا مجلس وقت تصویب خواهد نمود

بیات – اجازه یمفرمائید ؟بنده هم حذف آن قسمت اخیر راقبول می‌کنم

وزیر معارف- یکمرتبه دیگربخوانند

رئیس- قسمت باقیمانده قرائت می‌شود (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده هشتم رابشرح ذیل اصلاح وپیشنهاد می‌نماید

ماده ۸- درمراکزایالات ولایات مهمه وهر نقطه دیگری که وزارت معارف صلاح بداند درسنه ۱۳۰۶ وسنه ۱۳۰۷ ازمحل وجوه صدینیم دارالمعلمین ودارالمعلمات (برای تهیه معلم مدرسه ابتدائی که دراین قانون معین شده) تأسیس خواهد نمود

رئیس- (خطاب به آقای وزیرمعارف) مقصود همین قسمت است؟

وزیرمعارف- بلی. کلمه ابتدائیهمباید بعد از ذکر دارالمعلمات اضافه شود اینجامطلق نوشته شده است این یکی. یکی دیگر هم اینکه دربین اهلالین کلمه معلمه. هم بعد از معلم اضافه شود بهتر است ومعلم ومعلمه (مجددا بشرح ذیل خوانده شد)

ماده ۸ – درمراکز ایالات ولایات مهمه وهر نقطه دیگری که وزارت معارف صلاح بداند درسنه ۱۳۰۶ وسن ه۱۳۰۷ ازمحل وجوه صدینیم دارالمعلمین ودارالمعلمات ابتدائی (برای تهیه معلم ومعلمه مدرسه ابتدائی که دراین قانون معین شده) تأسیس خواهد نمود

رئیس- آقای بیات باین ترتیب قبول دارید؟

بیات – بلی

رئیس- رأی قطعی گرفته می‌شود به ماده هشت. آقایان موافقین قیا م فرمایند (اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. ماده الحاقیه پیشنهادی آقای شریعت زاده (بشرح ذیل خوانده شد)

تبصره ذیل راپیشنهاد می‌کنم

تبصره- وزارت معارف مجازاست ازعایدات موقوفات مجهول المصرف وموقوفات راجعه بمطلق خیرات وسایل ساختمان ابنیه وعمارات لازمه رابرای مدارس ابتدائی فراهم نماید

رئیس- آقای شریعت زاده

شریعت زاده – خلاصه پیشنهاد بند هیا نبود که وزارت معارف اجازه داشته باشد ازعایدات موقوفات راجعه بخیرات مطلقه وموقوفاتی که مصارفش معین نیست ابنیه معمارات مدارس ابتدائی تهیه کند. البته آقایان محترم تصدیق خواهند فرمود که آن فکر مقدس که مسئله خیرات ومبرات راتشکیل یمدهد نقطه نظزش این بوده کهبسعادت جامعه کمک بکند وبنابراین حتی الامکان بایدسعی کردکه این قبیل اوقاف برای مواردی صرف بشود که بسعادت آتیه مملکت کمک بکند وبنفع یکعده افراد ایرانی که بتوانند وظایف خودشان رادرآتیه انجام بکنند باشد. این بود که بنده پیشنهاد کردم دراین قسمت وزارت معارف مجاز باشد که ازعایدات این قبیل موقوفات درحدود مقررات اداری برای ساختمان ابنیه برای مدارس ابتدائی درتمام مملکت اقدامات بکند وامیدوارم که آقایان باهیمت این پیشنهاد توجه بکنند و موافقت بفرمایند

بیات – یکدفعه دیگر قرائت شود (مجددا خوانده شد)

رئیس – آقای حاج شیخ بیات

حاج شیخ بیات – بنده اولا تعجب می‌کنم از آقای شریعت زاده که چطور تصور فرمودند که ما درایران یک موقوفات مجهول المصرف داریم برای اینکه هر موقوفه یک واقفی دارد وهیچ واقفی ملکی را مجهول المصرف نمی‌کند. این اولا وثانیا عموم وقفهائی که در ایران شده وهیچیک ازواقفین نقطه نظرشان این نبوده (چه آنهائیکه وقفنامه‌هاشان امروز در دست باشد چه نباشد) که امروزما بیائیم منافع آنها رابمصرف ابنیه مدارس ابتدائی برسانیم گذشته از اینکه با اساس عقیده ما مخالفت دارد پیشنهاد آقا. برای اینکه گفته‌اند وقف باید بحسب ترتیب وقراردادواقف عمل بشود. اساسا گمان

می‌کنم مجلس نتواند یک چنین ماده رابعنوان قانون بگذارند. چرا؟ برای اینکه مخالف است بااساس عقیده مذهبی ما زیرا هروقفی بایدمطابق قراردادواقف خودش بمصرف خودش برسد چه رسد باینکه امروز مافقرامان درمیان خیابانها ازگرسنگی تلف می‌شوند ما موقوفاتمان رادرعوض خرج آنها بگیریم بنا بسازیم آجرروی هم بگذاریم بایم اینکه درآتیه می‌خواهیم مدارس داشته باشیم این است که بنده عقیده مند نیستم که پیشنهاد آقا موقعیت داشته باشد

وزیرمعارف- یک قسم ازموقوفات است ...(البته آقای بیات توجه می‌فرمایند) بنده نمی‌خواهم دراین مبحث واردبشوم وموقع مقتضی نیست ولی یکقسمت ازموقوفات است که عوائدش وقف است برمطلق خیرات ومبرات بنابراین تشخیص اینکه درهردوره وهر عصری کدام قسمت ازبریات مقدم است

خاج شیخ بیات –باعلماء است

وزیرمعارف – خیرباعلماء نیست. بعلاوه اینجا هم علماء هستند. بنده تصورمیکنم یکی از خیرات مبر ات وبریاتی که امروز دردرجه اول ازاهمیت باشد ...

حاج شیخ بیات- جمع اوری فقرا ست

وزیرمعارف- این است که بهمان فقرا وباولاد همان فقر اتعلیم داد..

حاج شیخ بیات – درصورتیکه نمیرند.

وزیرمعارف- اجازه بدهید. بنده معتقدم که ازعوائد اوقاف باید مدارس اختصاصی اوقافی تأسیس کرد اولاد این فقرا رابردآنجا

حاج شیخ بیات- ولی حالا پولش کجا است؟

وزیر معارف- درهرحال نه شما عصبانی بشوید بنده هم عصبانی نمی‌شوم علی ای حال نظر ایشان این است که عوائد موقوفاتی که تخصیص دارد به بریات وخیرات اینها البته یک چیزی است واینهم مستلزم این نیست که تمامش را اختصاص بدهند به بنای مدرسه نه. البته عملی شدن این مسئله هم کارآسانی نیست. این رابنده تصدیق می‌کنم ولی اگر آقایان توجه بفرمایند یک اختیاراتی هم درقانون اساسی معارف دردوره دوم مجلس برای وزارت معارف تصویب کرد ه است که دراین حدود است نهایت این ماده الحاقیه تأکید می‌کند وبنده خیال نمی‌کنم که یک تناقض وتعارضی بین این دو ماده الحاقیه باآن وظایفی که درآن قانون برای ورات معارف واوقاف معین شده است باشد وقسمت موقوفاترا خود آقایان میدانند بنده نمی‌خواهم داخل دراین باب بشوم که آن استدلالی که کردند که حسب ما اوقفها اهلها درصدی نود برخلاف این است. در صدی ده اگریک عده ازاشخاص متدین باشند که ذی نفع وذی حق دردخالت د رآن موقوفات هستند موقوفات رابمصرفی که واقف عین کرده برسانند واین راهم عرض بکنم که خالی ازفائده نیست. مطابق اطلاعاتی که بنده ازوزارت معارف واوقاف دارم تمام متولی‌ها هم ازاهل علم نیستند کلاهی هائیکه هم داریم که داخل دراین قسمت هستند

مدرس- صدی نودش کلاهی است

وزیر معارف- بلکه علما واهل علم ومعممینی که متصدی موقوفات هستند یک نسبت قلیلی دارندبنابراین این خودش یک مصرف وموضوعی است که تصور نمی‌کنم باین زودی هم بتوانیم باین کار اقدام بکنیم. وهمین فردا هم وزارت معارف موفق نیمشود به ضبطش واگراقایان موافقت بکنند این خودش یک چیزی است وگمان می‌کنم مخالفت با شریعت هم نداشته باشد

رئیس- آقای کازرونی عضو کمیسیون هستید؟

کازرونی- خیر، ماده است آقا

رئیس- آقای شریعت زاده هم اجازه خواسته‌اند ولی گویا نظامنامه اجازه نمی‌دهد

شریعت زاده- این از مواردی است که چون آقای بیات توضیحات بند ه را برایش تعبیر وتفسیر مخصوصی

کردند که منظور نظرم نبود بای نجهت باید توضیح بدهم

رئیس- رأی می‌گیریم بماده الحاقیه پیشنهاد آقای شریعت زاده آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند (اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. ماده الحاقیه پیشنهادی آقای مدرس. (بشرح ذیل قرائت شد)

ماده الحاقیه – از صدی نیم وزارت معارف مجاز است در نقاطی که صلاح و مقتضی میداند در دهات و قراء مدرسه ابتدائی اکابر تأسیس نماید.

رئیس – آقای مدرس

مدرس – چون پیشنهاد است باید مختصر صحبت داشت ولی چون بنده حال نداشتم اینجا آمدم که عرض بنده بآقایان برسد. دراین چند سال هرچه صحبت معارف شده است وهرچه اظهار حرارت شده است بنده درمعارف بخصوص حرفی نزده‌ام. فقط در قانون اساسی معارف که در دوره دوم بود آنجا دوکلمه عرض کردم. نکته اینکه هیچ بار عرض نکرده‌ام بواسطه این بوده که چیزیاد گرفتن از بس واضح است عقلا و دیانتا خجالت می‌کشیدم که برخیزم وبگویم این را باید توسعه اش داد ومسئله خیلی بدیهی است ودیانتا هم عقیده مابراین است که از چیزی مقدم است. یعنی اول کلمه که می‌شود نسبت داد بصاحب شریعت ما علم است دیگر حالا یکی یاد بگیرد یکی یاد نگیرد اینها بواسطه محظورات است. البته

تیغ دادن در کف زنگی مست به که دادن علم را ناکس بدست البته علم که بهترین چیزها است اگر دست ناکس افتاد یعنی بداخلاق مضر است. فایده ندارد. حیوانات بمذهب ما هرکدام معلم شدند قیمت پیدا می‌کنند مثل سگ. سگ معلم تربیت شده دیه دارد. مثل انسان که دیه دارد سگ معلم هم دیه دارد این بواسطه شرافت علم است. پس این یاد بگیرد او یاد نگیرد اینها همه بواسطه عوارض است. پیشنهادبنده که یک لفظش خوب است عوض شود. (مدرسه اکابر) است که خوب است (ـ کلاس اکابر) بشود واما اصل پیشنهاد بنده این است که شما در دهات قراء می‌خواهید اطفال را تربیت کنید، بدیهی است هر پدر ومادری آن چیزی که خودش دارد میل دارد حتما اولادش هم صاحب آن هنر بشود (بعضی از نمایندگان صحیح است) این را هر کسی ولواینکه از هنرش هم نفعی نبرده باشد بالطبع مایل است که طفلش صاحب آن هنر باشد. بنده گمان می‌کنم از همین مصرفی که مدارسی در قراء تأسیس کنند در عرض همین مدارس (نمی‌گویم دستگاه جدیدی) در عرض همان مدارس کلاس اکابری تهیه کنند یابواسطه همان معلمی که برای آن مدرسه معین می‌کنند یادیگری پدر ومادر آن بچه‌ها را وقتیهائی که کار ندارند درس بدهند غالبا مثلا رعایا زمستانها کار نمی‌کنند، زمستانهااگر کسی باشد درسشان بدهد حاضر خواهند بود. اگر کلاس اکابری تشکیل داده بشود بواسطه آن مقصودی که ما داریم که اطفال تحصیل بکنند وسواد یاد نگیرند این خودش دودرجه باین کار کمک می‌کند بجهت اینکه اگر پدر باد گرفت که بسم الله رادرست بگوید اولاد او هم قهرا بهتر یاد میگیرزد مقصود من از این پیشنهاد نه این است که یک دستگاه جدید ومعلم جدید و مدرسه جدیدی ومعلم جدیدی واین تفصیلها باشد. همان تفضیلی که معین میفرمائید بزیادتی حقوق یازیادتی لوازمی کلاس اکابری تشکیل بدهند که در عرض آن که اطفال را تربیت می‌کنند آن بزرگها راهم یک تعلیمی بدهند. این است پیشنهاد بنده

وزیر معارف – بنده کاملا موافقم بااین پیشنهاد فقط همان طور که خودشان اشاره کردند لفظ مدرسه تبدیل بکلاس شود

رئیس – (مدرسه) تبدیل می‌شود به (کلاس)

بعضی از نمایندگان – یکمرتبه دیگر قرائت شود

(پیشنهاد آقای مدرس با تبدیل کلمه (مدرسه) به (کلاس) مجددا قرائت شد

رئیس- ماده پیشنهادی آقای شریعت زاده ماده نهم می‌شود واین ماده. ماده دهم. آقایانیکه بااین ماده موافقند قیام فرمایند (اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. ماده یازدهم (بشرح ذیل قرائت شد)

ماده یازدهم- وزارت معارف مأمور اجرای این قانون ووزارتمالیه مسئول پرداخت وجوه مذکوره دراین قانون می‌باشد

رئیس- آقای امیر حسین خان

امیرحسین خان – بنده یک ماده الحاقیه پیشنهاد کرده بودم گمان می‌کنم قبل ازاین ماده باید مطرح شود گویا فراموش شده است

رئیس- نرسیده است. تجدید بفرمائید بعد ازاینماده رأی می‌گیریم. درماده یازده اشکالی هست؟(گفته شد خیر)

رئیس- آقای فهیمی پیشنهاد کرده‌اند که بجای وزارت معارف ووزارتمالیه نوشته شود وزیر معارف ووزیر مالیه

(خطاب به آقای فهیمی) بفرمائید

فهیمی- دراین ماده نوشته شده است وزارت معارف مأمور اجرا ووزارتمالیه مسئول پرداخت وجوه است. مسئول ومأمور اجرای قانون وزیراست نه وزارت خانه اگرمجلس بخواهد برای نقض قانون استیضاح کند از وزیر می‌کند نه ازوزارت خانه. بنابراین بنده پیشنهاد کردم بجای وزارت خانه نوشته شود وزیر

وزیر معارف- وزارت معارف باوزارت مالیه هم که گفته می‌شود مقصود آن مؤسسه نیست. مقصود آن کسی است که مسئول آن مؤسسه است. مسئول آن مؤسسه دردرجه اول البته شخص وزیر است ولی کلمه وزیررا اگر اینجا قید کنند آنوقت باید کلمه کفیل راهم پشت سرش قید کنند ولی گمان می‌کنم باهمین کلمه وزارت معارف ووزارت مالیه مقصود ایشان تأمین بشود

رئیس – رأی می‌گیریم. آقایانیکه این پیشنهاد راقابل توجه میدانند قیام فرمایند (عده کمی برخاستند)

رئیس- قابل توجه نشد. ماده الحاقیه پیشنهاد آقای امیر حسینخان (اینطور خوانده شد)

ماده الحاقیه –وزارت معارف مکلف است که ازوجوه مذکوره در ماده اول مدارس ابتدائی سیاربجهت ایلات تأسیس نماید

رئیس- آقای امیر حسین خان

امیرحسین خان – بنده درخارج هم به آقای وزیرمعارف دراین باب صحبت نمودم وایشان هم تا اندازه موافقت کرد ند. اساسا عقیده دارم ایلات که یک قسمت مهم از مملکت راتشکیل می‌دهند علت ندارد که ازحقوق واستفاده مملکت محروم باشند. وهمین قسمت تعلیمات ایلات هم خودش قدم خوبی است برای تحت قاپوشدن ایلات. چون ملاحظه بفرمائید درتهران وشهرهای مهم ایران برای شاگردها واطفال وحتی اکابر ممکن است یک وسیله تعلیماتی باشد وهمه می‌توانند استفاده کنند وتعلیم بگیرند ولی برای ایلات بهیچ وجه من الوجوه نیست. واینکه عرض کردم سیار برای این است که بنده اطلاع دارم ازایل بختیاری تقریبا سه ماه یا چهارماه نزدیک اصفهان اقامت دارند معلم می‌تواند درمدت این سه ماه یا چهار ماه برود آنهاراتعلیم بدهد. یا همینطور درقسمت شیراز یا خوزستان

یا جای دیگر می‌توانند آنها راتعلیم بدهند. علتی برای اینکه ایلات محروم باشند بنده ندانستم ازاین جهت این پیشنهاد راکردم

وزیرمعارف- بنده موافقت می‌کنم

شیروانی- بنده مخالفم

رئیس- عضو کمیسیون نیستند

بیات- ماده الحاقیه است

رئیس- رأی می‌گیریم باین ماده که ماده یازدهم می‌شود. آقایانی که موافق هستند قیام فرمایند (اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. مذاکرات راجع بکلیات قانون است. درکلیات مخالفی هست؟ آقای اقا سید یعقوب

یکنفرازنمایندگان- بماده دوازده رأی گرفته نشد.

رئیس- رأی گرفته می‌شود بماده اخیر که ماده دوازده می‌شود. آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند (عده کثیری برخاستند)

رئیس- تصویب شد. آقا آقا سید یعقبو درکلیاتش اظهاری داریدبفرمائید

آقا سید یعقوب- بنده مخالفم درکلیات نه این است که راجع به اصل موضوع باشد. گمان نمی‌کنم که راجع بمعارف مخالفتی داشته باشم. لکن چون یک ماده دراینجا گذشت وهمانطوریکه رفیق محترم من حاج شیخ بیات اظهارفرمودند من ان ماده رابرخلاف قوانین میدانم ومخالفت می‌کنم. برای اینکه درتمام مملکت ما اولا یک صحبتی آقای وزیرمعارف فرمودند که متولی‌های موقوفات منحصر به عمامه‌ها نیستند وکلاهی هم هستند. من خدا شاهداست نه اینکه چون عمامه هستم بخواهم صحبتی کرده باشم عقیده‌ام ای ناست که دیانت اسلامی نسبت به کلاهی وعمامه علی السویه است همانطوریکه کلاهی مطابق قوانین مسئول خدا است همینطور هم عمامه مسئول است. بنده نخواستم که ازهم لباس خودم دفاع بکنم. یا ایرادی برکلاهی داشته باشم بنده عرض می‌کنم آن حرفی که آقای حاج شیخ بیات گفتند اگردراین مجلس اظهار نشده بود بنده هیچ اظهار نمی‌کردم ولی برا ی اینکه گفته شد عرض می‌کنم اظهار نمی‌کردم ولی برای اینکه گفته شد عرض می‌کنم الوقف علی حسب ما اوقف اهلها ولایجوزتبدیلها. جوازتبدیل ندارند. وقف باید بترتیبی باشد که واقف معین کرده است ما باید اصول رامحفوظ بداریم. وراجع بموقوفات هم البته وزارت معارف همانطوریکه مسئول معارف است مسئول اوقاف هم هست. اگر ببینند که یک متولی عمل بوقف نمی‌کند مطابق قوانینی که گذشته است اورا تعقیب بکند ک هعمل بوقف بشود نه اینکه باین عنوان تبدیل بکنند وچون این عنوان تبدیل مصرف وقف است که وزیر معارف مکلف است که آن متولی رادرتحت نظر حاکم شرع مکلف بکند، ناظر برایش معین کند وبراو بگمارد که عمل بوقف بکند وبمصرف خودش برساند نه اینکه ما رأی بدهیم به تبدیل مصرف. بنده ابدا معتقد نیستم که ما یک چنین حقی اصلاد اشته باشیم که بتوانیم یک اصل مسلمی راتبدیل بدهیم یعنی مجلس شورای ملی مصرف وقف راتغییر بدهد! این است که بنده بنام قوانین مملکتی استدعا می‌کنم وعرض می‌کنم ازاین نقطه نظربود که بنده ناچارشدم که عرض بکنم که ما حق تبدیل مصرف وقف رانداریم ووزیر معارف و اوقاف مسئول است که آن مسئول ومتولی راکه تجاوز کند اورا وادارد که بمصرف خودش برسانند نه اینکه مارأی بدهیم که مسجد رابردارند وفلان کاررا بکنند. بنده ابدا این حق رابرای مجلس قائل نیستم آقایان هم اگر بقانون اساسی نگاه بکنند گمان نیمکنم بتوانند این حق راقائل بشوند

رئیس- آقا فهیمی

فهیمی – بند ه ازتصویب این لایحه آقای وزیرمعارف راتبریک عرض می‌کنم وخیلی خوشوقتم که درابتدای کار وزارتشان یک

چنین لایحه مهمی را آوردند وواقعا یک قدم بسیارمهمی برای معارف برداشتند. البته همین امیدواری هم ازایشان می‌رفت عملا هم ثابت کردند باکمال خونسردی ومتانت وبدون هو وجنجال مشغول عملیات بسایرمؤثر ومفیدی برای معارف هستند ولی لازم میدانم بنده دراین موقع یک مطلبی راکه خود ایشان هم غالبا توجه دارند تذکربدهم. درضمن مذاکرات ماده هشت بعضی آقایان مذاکراتی راجع به معلم ودارالمعلمین ودارالمعلمات فرمودند. همانطوری کهمذاکره شد یکی ازنواقص بزرگ معارف ما نداشتن معلم است. معلم نداریم. آقای کازرونی فرمودند درهرده وقصبه یک کسی پیدا می‌شود که تعلیم بدهد. اینها معلم نیستند. متأسفانه درمملکت ما هنوز مفهوم حقیقی معلم وجود ندارد. معلمی این نیست که یک کسی یک درسی راخوانده باشد وازروی کتاب آن رادرس بدهد. معلم باید دراخلاق شاگرد ودرمغز شاگرد ایجاد فکربکند که وقتی شاگرد شروع به تحصیل می‌کند خودش بتواند ازروی فکر خودش درآن مطالب تصرف وتحقیقات بکند معلم کسی نیست که فقط بتواند ازروی کتاب درس بدهد. دردوره دوم مجلس تصویب کرد و سی نفر شاگرد بفرنگ فرستادند که پنج شش نفر آنها برای مسئله معلمی ودارالمعلمین بودند که وقتی مراجعت کردند. متأسفانه بواسطه عدم توجه اولیای امور دوسه نفر آنهارفتند جای دیگر مستخدم شدند چند نفرشان هم فعلا دروزارت معارف هستند ویقین دارم آقای وزیرمعارف هم تصدیق میفرمانید که بهترین اشخاصی که برای پیشرفت کار دروزارت معارف می‌توانند کار بکنند اینها هستند وآقای وزیر معارف می‌توانند کاربکنند اینها هستند وآقای وزیر معارف درتکمیل این قدم اولیه شان باید یک توجهی بفرمایند که امسال هم بلکه بتوانند یک عده شاگرد برای معلمی بفرستند بخارج ومعلم تهیه کنند، همان معلمینی که می‌توانند درافکار شاگرد تأثیراتی داشته باشند وایجادفکر بکنند والا با پول خرج کردن ومدرسه درست کردن ابتدائی، عالی متوسطه هرچه باشد بالاخره مادارای معلم نخواهیم بود درسایرممالک با داشتن مدارس عالیه و اونیور سیته‌ها وباداشتن پروفسورها ودکتر‌ها ومعهذا چندین دارالمعلمین ودارالمعلمات دارند برای اینکه معلم تهیه کنندو حال آنکه اگر درس خواندن کافی باشد از برای درس دادن دیگرمحتاج باین قسمتها نبودند این است که بنده با امیدواری کاملی که به سعی وجدیت آقای وزیر معارف دارم استدعا می‌کنم درقدم دوم پس ازتعلیمات ابتدائی سعی بفرمایند یک عده رابخارخ بفرستند برا درسش معلمی تادرآتیه نواقص معارف ازاین حیث هم رفع شود واسباب امیدواری باشد که ازاین مدارس نتیجه خواهیم بود

بعضی ازنمایندگان- مذاکرات کافی است

عراقی- بنده مخالفم باکفایت مذاکرات

رئیس- بفرمائید

حاج آقا اسمعیل عراقی –تصورمیکنم اقایانی هم که می‌فرمایند مذاکرات کافی است بجهت این است که یک لایحه مهمی هم داریم که باید بعد ازاین لایحه مطرح شود باین جهت است که می‌فرمایند مذاکرات کافی است والا اگر بالطبیعه باین لایحه نگاه کنید هیچ مذاکرات نسبت باین لایحه کافی نیست برای اینکه یک ماده پیشنهاد شده است که هنوز مخالفین آن فرصت پیدا نکرده‌اند صحبت کنند وبنده هم با آن ماده پیشنهادی آقای شریعت زاده مخالفم وفرصت نشده است که حرف بزنم. مذاکرات کافی است یعنی رأی بدهید وتما م بشود وبرود آنوقت مخالفت هائی که راجع بآن ماده هست همینطور می‌ماند این است ک هبنده مخالفت کردم با کفایت مذاکرات

رئیس- رأی می‌گیریم بکفایت مذاکرات آقایان موافقین قیام فرمایند (عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد عجالتا چند دقیقه داده می‌شود

(در اینموقع جلسه برای تنفس تعطیل و بفاصله نیمساعت مجددا تشکیل گردید)

رئیس – پیشنهادی رسیده است قرائت می‌شود بعد باید رأی بگیریم (بشرح ذیل خوانده شد)

امضا کنندگان ذیل پیشنهاد می‌کنیم فعلا وقبل از هر موضوعی لایحه عدلیه مطرح شود شریعت زاده و چند نفر دیگر

ر ئیس – آقای شریعت زاده

شریعت زاده – تأخیری که بوا سطه پیش آمد در جلسات قبل در تصویب این لایحه شده است مقتضی است که بوسیله سرعت عمل آن تأخیر جبران شود. زیرا قطع نظر ازاینکه یک عده باید حقوقشان پرداخته شود وما هم چون به تشکیلات قضائی علاقمند هستیم ومیخواهیم هرچه زود تر آقای وزیر عدلیه وظائف راانجام دهد بهتر این است آقایان موافقت بفر مایند که این لایحه زودتر تصویب شود

جمعی از نمایندگان – صحیح است

رئیس – آقای آشتیانی

آشتیانی – عرض کنم قبل از تعطیل مجلس مخالفت یکنفر از آقایان نمایندگان موکول بجلسه امشب گردید واین مسئله هم بقدر چهار پنج دقیقه بیشتر وقت لازم ندارد لهذا بنده تقاضا دارم از آقای شریعت زاده که موافقت بفرمایند آن اعتبار نامه مطرح شود بعد از آن لایحه اعتبار عدلیه مطرح شود

شریعت زاده – البته این پیشنهاد بنده منافی نیست که تقاضای آقای شیروانی هم پذیرفته شود وممکن است بعد از طرح اعتبار نامه آقای آیت الله زاده بلافاصله لایحه عدلیه مطرح شود

رئیس – مخالفی ندارد؟ (اظهاری نشد)

رئیس – آقای نجومی مخالف بودند

بعضی از نمایندگان – تشریف ندارند

رئیس – رأی می‌گیریم بوکالت آقای آقا سید علی اکبر از خمسه آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند)

ر ئیس – تصویب شد. رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای شریعت زاده

زعیم – بنده مخالفم

رئیس – بفرمائید

زعیم – این لایحه معارف راکه الان در دست داریم تمام شده در کلیاتش هم مذاکره شده با لاضافه یکماده در اینجا گنجانده شده که لازم است توضیحاتی در اطراف آن داده شود که این لایحه راکاملا متفن ومحکم کند وشاید بیش از ده دقیقه هم وقت لازم ندارد ولایحه عدلیه یک لایحه ایست که مفصل است وشاید در این جلسه هم تمام نشود واز این جلسه به جلسه بعد بیفتد وتکلیف این لایحه معوق بماند واین هیچ دلیل ندارد که دولی که رسیده دم چاه ول کنیم وبرویم پی کار دیگر

رئیس – رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای شریعت زاده وچند نفر دیگر آقایانیکه موافق هستند قیام فرمایند (اکثر برخاستند)

رئیس – تصویب شد. مذاکرات راجع بکلیات است ...

شریعت زاده – مذاکرات راجع بکلیات تمام شده بود شور در مواد است

رئیس – آقای کازرونی

کازرونی- درعین اینکه ما بایستی تمام قوه وقدرتی که داریم درمساعدت باوزیر محترم عدلیه مبذول بداریم که بحول وقوه الهی موفق شوند یک عدلیه که برخلاف سابق ومطابق امیدی که مردم دارند تشکیل بدهند که برخلاف گذشته حقوق مردم پا مال وضایع نشود ودرنتیجه دولت ومردم موهون نشوند ولی بنده ملاحظه می‌کنم با پیشنهادی که بعد داده‌اند با این لایحه نمی‌شود موافقت کرد وبنده بیشتر متعجبم که آقای وزیرمحترم عدلیه که خودشان بیش ازهمه بایستی علاقمند به مجلس وحقوق مجلسیان باشند –دراین لایحه چیز هائی راتقاضا کرده‌اند که تااندازه حق مسلم مجلس را سلب بکند! مجلس شواری ملی درتعیین حق اولین رتبه مستخدمین حق دارد نظرکندو تعیین کند که حق آن مستخدم رتبه اول که اشلش می‌گویند چند باید باشد اگربنا بباشد که ما سربسته اجازه بدهیم بوزیرعدلیه که خودش هراندازه وهرقدر مطابق نظریات خود مصلحت ومقتضی بدانند حقوق باجزاء بدهند پس حق مجلس که نظرکردن دربودجه است کی وچطور محفوظ می‌شود؟ وچطور جمع بین این دو نظر را باید کرد؟ مثلا مااین حق رادادیم به وزیرعدلیه ویک اختیاراتی باو داده شده که مشغول تشکیلات شوند وایشان همچو صلاح دانستند که مثلا بیک نفررئیس صلحیه ماهی دویست تومان یا سیصد تومان بدهند یا بیک عضویکه دارای رتبه پنج وشش است ماهی پانصد تومان یا ششصد تومان بدهند بعد این باید بیاید به مجلس – مجلس صلاح نمیداند چون مجلس نمی‌تواند تبعیض قائل شود. آنوقت این تعارض چطوررفع می‌شود؟ این اجازه که امروز بدهیم با آن حقی که باید رعایت شود چطورجمع بینش می‌شود ؟علاوه آنچه شنیده می‌شود آقای وزیرعدلیه نظرشان این است که حقوق باجزاء عدلیه بایستی علاوه داده شود یعنی بقدری پول بآنها بدهند که بواسطه حقوق زیادی که می‌گیرند خیانت نکنند –این نظر ایشان است واین نظر راهم بما نمی‌گویند که تا چه اندازه است وحدش چیست؟ آیا مساوی است؟ آیا سه مساوی است ؟آیا چهارمقابل است، ؟ معلوم نیست این تبعیض را ما چطور قبول کنیم واین اختیار راما چطور می‌توانیم بدهیم؟ علاوه براین بنده عقیده‌ام این است که حقوق مستخدمین تمام وزارت خانه‌ها بایستی متساوی باشدو بنده عقیده‌ام این است که خیانت وخدمت بواسطه زیادی وکمی حقوق نیست. شخص خائن خائن است. اگرحقوق اوزیادتر است خیانتش زیادتر است. وزیرخائن اگرهزار تومان حقوق دارد ده هزار تومان خیانت می‌کند. مستخدمی که ده تومان حقوق دارد ده تومان خیانت می‌کند. تجربه بما نشان داده است که خائن بالاخره خائن است. بنده تجربه دارم یکنفرآدم که معتاد بود برشوه گرفتن درموضوعی که قبلا متعلق بخودش بوده است مقاطعه آن امر بخودش تسلیم شد اگررشوه نمی‌گرفت صد هزار تومان صرفه اش بود لیکن ده هزارتومان رشوه راترجیح داد بآن صد هزار تومان عایدی. چرا؟ برای اینمه با طبیعتش ملایمت داشت. طبیعتش مأنوس بگرفتن رشوه بود. آدم خائن طبیعتش خیانت کار است ولوهرقدر میخواهیدحقوق بهش بدهید. علاوه بر این بنده عرض می‌کنم فرض کنیم یک رئیس صلحیه راماهی دویست تومان دادیم. بسیار خوب. این دارای چه رتبه است؟ دارای رتبه سه است. مثلا دروزارت خارجه کسی داریم که دارای رتبه سه است چند می‌دهیم؟ شصت تومان می‌دهیم چرا باو دویست تومان می‌دهیم میگویئم برای این است که تجاوز نکند بحقوق یک فرد. اما باید تصور بکنیم که این که دروزارتامورخارجه است وماهی شصت تومان می‌گیرد بعد ازاینکه دید ان کسیکه دررتبه او است وهم قرن او است دویست تومان میگرد چه می‌کند؟ خیانت درامور نوعی ودرامور مملکتی می‌کند. یک

سازشی باخارجه می‌کند. وهمچنین حکام شما- بعضی حکام ونواب حکام را شما ماهی شصت هفتاد صدتومان می‌دهید اگربنا شد که گفتید دویست تومان به صلحیه بدهند باو صد تومان بدهند او چه می‌کند؟ اوهم خیانت می‌کند – حکومت اگرخیانت بکند بکند؟ بکلی سلب امنیت ازیک ولایت یا ازیک قسمت اعظم مملکت می‌کند نه ازیک نفر وهمچنین وزارت فوائد عامه وهمینطور وزارت پست وتلگراف وهمچنین سایر وزارت خانه‌ها – اینها همه مهمندچه فرق می‌کند. هریک از این مستخدمین اگربنا شد درآن خدمتی که بهشان محول است خیانت بکنند یک ضرر اساسی دارد یا نسبت بافراد یا نسبت بهردو وبعلاوه اگربنا شد ازبرای اجزاء عدلیه حقوق زیادتری قائل شدیم شما صریحا بدانید که درآتیه خیلی خیلی نزدیکی سایر وزارتخانه‌ها هم همین تقاضا راخواهند کردوشما هم بهمان دلیل مجبور خواهید شد که بپذیرید وهیچ دلیلی هم ندارید زیرا آنها درجواب خواهند گفت: آقا شما اضافه حقو دارید که خیانت نکنند وما حقوقمان کم است. یعنی چه؟ یعنی اگرکسی حقوق ش کم باشد وخیانت بکند معذور است – ما حقوقمان کم است وخدمات عمده اساسی بما محول است واین حقوقی که بما می‌دهید یازندگانی ما تکافو نمی‌کند پس ما مجازیم خیانت کنیم – علاوه براینها بنده عرض می‌کنم فرض می‌کنیم بیک نفر ازاجزاء عدلیه ما یک حقوق زیادتری دادیم این زندگانی عادیش رامیبرد روی آن حقوق تازه اش وقتیکه روی این حقوق زندگانی خودش راتشکیل داد آنهم برایش عادی می‌شود آنوقت آن مقام جدیدی که دارد تقاضای یک پول زیادتری می‌کند یعنی اقتضای پول بیشتری درخور این مقام واین مخارج واین تشکیلات زندگانی حالیه که دارد می‌کند – اینها تجربه شده است. یک کسی یک وقت ماهی بیست تومان عایدی داشت زندگانیش رابرطبق آن بیست تومان تهیه وتدارک می‌کرد بعدصد تومان شد ازروی صد تومان کرد اگر صدتومان را ازش گرفتند دیگرنمی‌تواند بزندگانیش ادامه بدهد – بعلاوه فرض می‌کنیم آقای وزیر عدلیه حقوق بعضی ازاعضاء وزارت عدلیه را زیادکرد فردا مجلس شورای ملی که این حق ازش سلب نشده خواست تغییربدهد وقتیکه خواست تغییر بدهد این یک مدت متمادی زندگانیش راروی آن حقوق جدید درست کرده حالا ک همیخواهد تنزل بدهد یک اشکالات فوق العاده بزرگی پیدا می‌شود هم برای آن اشخاص وهم برای مملکت. درهرصورت بنده عقیده‌ام ای ناست که تشکیلات یا حقوقی که بمستخدمین می‌دهیم بایدمتساوی ومتناسب باهم باشد واین بنا رانباید بگذاریم ونبایستی یک تهیه وتدارکی به بینیم که فردا بودجه مملکت بقدری بارش سنگین بشود که نتوانیم ازعهده برآئیم وبعلاوه بنده می‌خواستم بدانم آقای وزیر که مثلا ازبرای رؤسای صلحیه یک حقوق زیادی قائل شده‌اند- اخرایران که منحصر بتهران نیست. صلحیه که تنها برای تهران نیست. تمام نقاط مملکت با تهران متساوی است وبایستی درسایر نقاط هم محاکم ابتدائی یا صلحیه دائر شود آیا گمان می‌کنند که بتوانند بتمام رؤسای صلحه که بایستی درتمام نقاط مملکت دائر شود همین حقوق رابدهند؟ آیا ممکن است؟ این رادرنظر دارند؟ بسیارخوب. بنده همین رامیخواستم بدانم. آیاباتناسبی که دربودجه جاری عدلیه هست نسبت بولایات هم در این اختیاراتی که خواسته‌اند منظوربدانند؟ بااین که این اختیاراتی که می‌خواهند منحصرا خرج تشکیلات مرکز می‌شود وانوقت برای ولایات یک تدارکاتی دیگری باید ببینیم ؟یا ازبرای همه است. اگربرای همه است آیا این پول کفایت می‌کند که اضافه حقوق همان طوریکه می‌شنویم (بنده که نیمدانم) به رؤسای صلحیه وقضات داده شودیا خیر..

یاسائی- خیر تفاوت می‌کند درمرکز حقو زیادتر داده می‌شود

کازرونی- بسیارخوب! به به! درهرصورت بنده همچو مقتضی میدیدکه آقای وزیراقلا بفرمایند که آن اشل را چند می‌خواهند قرارداد؟ یعنی اولین حقوق واولین درجه را چند می‌خواهیم معیم کنیم؟ اخر چشم بسته وندانسته وسربسته بایدرأی داد که آقای وزیرعدلیه هم هرطوریکه مقتضی دیدند بکنند؟ گمان نمی‌کنم این صلاح مجلس وصلاح ایشان باشد. فردا خودشان بیش ازهمه دچاراشکال می‌شوند. ایشان انحلال عدلیه‌ها رامقتضی دیدند. بسیارخوب. حال قبل ازاجازه یا بیش ازاجازه یا بعد ازاجازه هرچه بود تمام شد. بعد اجازه خواستند که این قانون هم درحکم الغاء باشد. یعنی تحت نظر ایشان باشد تا مدت معینی. بسیارخوب. تشکیلات راهم ازروی نظرخودشان بدهند. تمام این اختیارات رادادیم ولی بودجه اش راهم چشم بسته. دربسته. ندانسته بایدرأی داد؟

وزیرعدلیه- بنده از حسن اتفاق بانماینده محترم یک سوابق طولانی درمجلس پشت همین تریبون پیدا کرده‌ایم واغلب اتفاق افتاده که ایشان امده‌اند نقطه مقابلش راگرفته‌اند وفرمایشاتی کرده‌اند وبنده هم آن طرفش راگرفته‌ام ولی نه لطف ایشان کم شده ونه ارادت بنده وحالا داخل موضوع می‌شویم. یکقسمت فرمایشاتشان اول راجع باین بود که این لایحه یک موادی دارد ویک اختیاراتی رامیخواهد که سلب حقوق از مجلس بکند. گویا فراموش فرمودند (یک اختیاراتی رامیخواهد) خودش جواب ایشان است. بنده که یک اختیاراتی می‌خواهم پس معتقد بحق مجلس شورای ملی هستم که اختیار می‌خواهم بنده بشما می‌گویم مجلس شورای ملی اگر می‌خواهد امروز یک عدلیه ساخته بشود این جور خوبست اختیار بدهد. این خوبست موافقت بکنید. ابدا نه همچو فکری دربنده ممک نبوده است تولید بشود ونه اینکه اگربنده می‌گفتم کسی با بنده موافقت می‌کرد که سلب حق از مجلس بشود خیربنده این حق راازبرای مجلس تصدیق می‌کنم ومیگویم بموجب آن حقیکه دارید بمن اختیار بدهید همانطور که مجلس درقسمت قوانینش هم یک اختیاراتی داده است. حالا می‌رسم بانکه می‌فرمایند ممکن است پول زیادتر بدهند. ممکن است؟ خیرخیر. قطعی است بنده اینجا بآقایان عرض می‌کنم بایستی زیادترداد. بنده معتقد باین هستم که اگر آقایان می‌خواهند این مملکت دارای یک قوه قضائی باشد که درپیش دوست ودشمن بشود دراورد باید قضات اودارای حقوق کاملی باشند. باشصت تومان بگویند تو قاضی باش. با هشتاد ونه تومان بگویند قاضی باش. باصدو ده تومان برای یک مقام‌های عالی بگویند ما مستخدم می‌خواهیم نمیشود. برای چه؟ ازدونقطه نظر یکی اینکه اشخاص بااطلاع واشخاص کافی واشخاصی که بدرد کاربخورند اغلب حاضر نمی‌شوند باحقوق کم باهشتاد ونه تومان ی اباصد وده تومان بروند درنقاط دوردست ولایات یا درخود مرکز وارد کار شوند می‌روند سایر جاها وانوقت ما مجبور هستیم رجوه کنیم بیک اشخاصی که چون بیچاره وبیکاره هستند بآنه بگوییم شماتشریف بیاوریدبجهت اینکه ارزان تمام بشود. بنده که تعهد نکرد ه بودم عدلیه ارزان برای آقایان درست بکنم. پس برای اینکه اشخاص کافی بیاوریم باین دلیل باید پول زیا دبدهیم ویک دیگر اینکه مستخدمی که مخصوصا حق قضاوت باو داده می‌شود ودرجان ومال وحیثیات مردم رأیش مؤثر است باید ازبرای او یک زندگانی آبرومندی تهیه کردو بعد ازش متوقع کارصحیح بود- این اصل رادنیا تجربه کرده. حالا آقای کازرونی هم تجربه خودشان را می اورند. بنده منکر تجربه ایشان نیستم اما تجربه

ایشان برای خودشان سند است برا بنده سند نیست. برای اینکه بنده تجربه دنیا رادیده‌ام. بنده معتقدم که باید بقاضی حقوق کافی داد ولی ایشا ی می‌گویند ما تجربه کرده‌ایم که بقاضی حقوق کاهی هم بدهند تفاوت نمی‌کند پول زیاد هم که بدهند تغییری نمی‌کند. ممکن است البته آن راهم بنده مخالف نیستم اما نباید قاضی رادر یک وضعیت بدی گذاشت ومحتاجش نگهداشت. کسیکه درهرکاری مورد بعضی صحبتها می‌شود کسیکه هرقضیه که پیش می‌آید بالطبیعه وسوسه می‌شود. این شخص راباید ازیکطف حقوق زیاد داد وازیک طرف هم مجازات سخت کرد. تعقیبش هم سخت وشدید باشد. بجهت اینکه خطای او درزندگانی مردم مؤثر است. حالا یک مسئله دیگر هم بنده می‌خواهم اینجا از آقای نماینده محترم (که یقین دارم باوجود این اختلاف نظر وعرایضی هم که کردم نسبت به بنده بی لطف نخواهند شد) بپرسم خوب آقا تجربه بیست ساله ما این بود که بااین حقوق واین تشکیلات این درآمدکه بود. خوب تجربه بود. منکر این هستید؟ من که نمی‌توانم این راانکار کنم. حالا اگرشما بیائید یکی یکی همان اشخاص وهمان حقوق رامجددا بردارید بیاورید همین خواهد شدکه بود وهمین نتیجه ایست که دیدید. یک نکته راهم فرمودندکه بنده تصور می‌کنم شاید قدری غفلت از بعضی مسائل درضمن بیاناتشان شد وآن این بود که فرمودندنباید تبعیض بشود. من نفهمیدم مقصودشان ازاین صحبت چه بود؟ تبعیض بچه معنی؟ یعنی که تمام مستخدمین دولت بایدیک حقوق بگیرند؟ بله ؟، یعنی قراربگذاریم مثلا یکمرتبه همه مستخدمین پنجاه تومان یا سیصد تومان حقوق بگیرند؟ اینطور نه. اینکه معنی تبعیض نیمدهد. می‌خواهند بگویند اشخاصی که دررتبه‌های مختلف هستند اینها نباید یکحقوق بگیرند؟ یا اشخاصی که دارای یک رتبه هستند نباید حقوق مختلف بگیرند؟ آن بسته است به اینکه ببینیم آن اشخاص درکدام قسمت ازقسمتهای کارهستند. مثلا مستخدمین معارف هستند که معلمین باشند الان همین‌ها را خود آقا بیک ترتیب معین حقوق می‌دهید؟ اینها که مثل سایر مستخدمین حقو نمی‌گیرند معلم بیست وپنج تومانی دارید یاندارید؟ ازطرف دیگر. آقای کازرونی. شما مگر فراموش کرده‌اید. دردوره‌های پیش اصل اشل عدلیه شکل دیگر بود. چهل وپنج تومان بود درصورتیکه قسمتهای دیگر سیو دوتومان بود. خوب این تفاوتها درهمه جا هست. بله، لنده این قسمت راتصدیق دارم که مستخدمین عدلیه (نه آن قسمت اداریش وکابینه وثبت اسنادش این قبیل مستخدمین را نمی‌گویم) سایر قسمتهایش پارکه وقسمت‌های قضائیش همین قسمتهائی که اشل علیحده دارد اینها هم باید با سایرین همه موافق یک ترتیب باشند ویک اشل داشت هباشند ونسبت به کسانی که دارای یکرتبه هستند نبایدتبعیض بشود؟ البته نمی‌توانید بفر مائید مستخدمین دولت کشوری ولشکری وقضائی همه در یک ردیف باشند وهمه انها رابیک ترتیب حقوق داد. این نه معمول مملکت شما بوده است تا کنون ونه معمول مملکت دیگران وبنده نیمدانم چرا یک مرتبه می‌خواهید این اصل را روی کار بیاورید؟ اینجا یک نکته دیگری هم بود وآن این است که آقا فرمودند. خوب اگربیائید وروی همین پایه بخواهید ازبرای همه جا حقوق معین کنید خرجش زیاد می‌شود بنابراین من همچو خیال می‌کنم که شما برای تهران می‌خواهید این کاررا بکنید. بنده به آقا اطمینان می‌دهم که هیچ همچو فکری بنده نمی‌توانستم بکنم البته تصدیق هم می‌فرمایند این یک فکر غیرعاقلانه وغیرعملی است که ما بیائیم بگوئیم مقصودمان ازعدلیه خوب عبارت بوده است ازعدلیه تهران –مقصودمان ازقاضی خوب یعنی قاضی که درتهران بنشیند. مقصود ازحقوق زیاد یعنی حقوقی که بقاضی که درتهران است داده شود. خیر خیال آقا

کاملا راحت باشد. واما راجع بقسمت آخر که بنده جوابش رایادداشت کرده‌ام

می‌فرمایند: درقانون که اختیار- درتشکیلات که اختیار- دربودجه هم اختیار! بنده یک جواب دارم که بدهم وبگویم. البته. البته بجهت اینکه اگراین اختیارنباشد وتمام اختیارات دیگری که آقایان دادند مثل یک تعارف البته پرمرحمتی بود ولی مقصود این بوده است ک هبهیچ عملی نرسد. مقصود این بوده است که تعارف بشود وهمان چیزی که ازاین دست داده‌ایم ازدست دیگر بگیریم ولی بنده امیدوار هستم که اکثریت مجلس همینطوریکه در آن روز اول مساعدت کرده همانطوریکه درانوقت اظهار موافقت کرده. همانطوریکه آن روز اجازه دادند که بنده امیدواربشوم (حالا چون یک مدتی باد خورده است بین قضیه یک عقیده دیگریپیدا نکرده باشند) امروزهمباهمان عقیده ورویه کمک کنند وبگذارند یک کاری بشود و. بازعرض می‌کنم این کار شخصی بنده نیست حتی این کارازحدود یک وزیر تجاوز کرده این کار کارمملکت است وبنده ازآقایان خواهش می‌کنم که دراینجا بانظر مساعدت نگاه بکنند واگربخواهند ازروی آن اختیار برگرداند ان یک امری است علیحده ولی اگر درتشکیلات ودرترتیبات قوانین محاکماتی درهمه اینها اظهار مساعدت کردید ولی حالا که پای پول است اینجا می‌خواهید مساعدت نکنید؟ وارونه این این است که یک قیمتی می‌گویم که کسی نخرد

بعضی ازنمایندگان – مذاکرات کافی است

رئیس- آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی- بنده بعضی عرایض داشتم که غالب آنهارا آقای کازرونی فرمودند وآقای وزیرعدلیه هم جواب‌های آن رافرمودند ولی چیزی کهه ست بواسطه کج سلیقگی که درخود بنده هست یا ترتیباتی که هست قانع نشدم. می‌فرمایند که باید حقوق رازیاد کرد تا اینکه خیانت نکنند همانطور که آقای کازرونی فرمودند و. قتیکه بن اشد مجازات درکارنباشد اگربهر نفری صد هزار تومان هم بدهید خیانت خیانت کارزیادتر می‌شود – باید درممکلت مجازات باشد. مخصوصا درادارات اگرمجازات شد کار درست می‌شود ولی اگرمجازات نشد بااضافه کردن وکسرکردن حقوق کار درست نمی‌شود باید مجازات باشد تا کاردرست شود. با وجود اینکه خدا شاهد است بنده خیالم نیست که باآقای وزیرعدلیه که شخصی است کافی وکاردان وجدسی ولایق مخالفت کنم اما ازآن جهتی که خودم عقیده به اصلاحات دارم بابعضی ازقسمتهایش مخالفم. مثلا ایشان یک اعتباری خواستند بجهت ساختن عدلیه درصورتیکه همه کس میداند احتیاجات این مردم چیست وفقروفلاکت این مردم راهمه میدانندوما یک کارخانه نداریم. اینصد هزارتومان راممکن است صدهزارتومان دیگربهش اضافه کنند ویک کارخانه کاغذ سازی واردبکنیم که این احتیاجات مردم رفع بشود واینقدر پول کاغذ بخارج ندهیم ویک عده هم مشغول کارشوند وانشاءالله این عدلیه هم درتحت نظروجدیت خودشات باشد واگرمجازات هم درکار باشد خیلی خوب می‌شود کارراباصلاح درآورد وهیچ ما محتاج بیک عدلیه جدید که نیم فرسخ دورتر ازاینجا باشد که هربدبختی بخواهدبرود آنجا باید درشکه سواربشود نیستیم. یکی دیگر اینکه بنده دراین اختیاراتی که خواسته‌اند نظر سوئی بخود ایشان ندارم اما این سابقه خواهد شد بجهت اینکه تمام وزارت خانه‌ها عنقریب هروزیری که داخل کاربشود ومشغول کاربشود می اید ویک اختیاراتی برای خودش می‌خواهد آنوقت ببینید کاربکجا خواهد رسید وآیا صلاح مملکت هست یانیست؟ درصورتیکه همه میدانیم این کارها صلاح نیست؟ چطورمیشود این اختیارات راداد. شخص ایشان طرف اطمینان هستند دیگران شاید بیایند

وطرف اطمینان نباشند وجدیت ایشان راهم نداشته باشند وهمین اختیارات راخواهند گرفت واسباب زحمت می‌شوند بنابراین باین نقاط نظری که عرض کردم بنده مخالفم

رئیس- آقای یاسائی

یاسائی- آقای فیروز ابادی فرمودند همانطور که آقای کازرونی اظهارفرمودند خائن خائن است ولو اینکه حقوق گزاف هم باو داده شود ولی باید تصدیق بفرمایند که بسیاری ازاصول رادراین فرمایشاتشان فراموش کردند اگراینطور باشد تربیت اخلاقی نیست. بالاخره بشر دو جور خلقند یک دسته اشرار ویک دسته ابرار. تمام این قوانین ونظامات وحکومت ودولت ومجلس واینها برای رفع تعدی اشرار است نسبت بابرار. اشرار آنهائی هستند که نمی‌خواهند امتثال کنند ومالیا تبدهند ودولت تشکیل بدهند ولی ابرار آنهائی هستند که مالیات می‌دهند سربازمیدهندودولت تشکیل می‌دهند وبرای رفع شراشرار ازابرار اینگونه تکالیف ودستورات ونظامات برای جامعه یک ملت با یک قومی پیدا می‌شود واگر شما ملاحظه بکنید غالب قسمتهایش راجع به تربیت اخلاقی آنهااست پس اگربنابشود که خائن خائن باشد ونشود جلوگیری ازخیانتش کرد که نمی‌شود ویک شق جلوگیری همان مجازات است که فرمودند والا تربیت دردرجه اول مقدم است وبنده بطور تفصیل نمی‌خواهم واردبشوم دراین قسمت ومی گذارم برای بعد. اما اینکه فرمودند این صد هزار تومان اعتبار را صرف یک کارخانه بکنیم وغالبا این فرمایش رامیفرمایند. بالاخره همه موافقند که کارخانجاتی دراین مملکت تأسیس شود وهیچکس منکرنیست که مؤسسات صنعتی باید دراین مملکت زیاد شود وتوسعه پیدا کند ولی نبایدمنکر اصلاحات عدلیه هم شد. اگرعجالتا مایک پولهای زیادی نداریم که مؤسسات صنعتی ایجاد کنیم این دلیل نمی‌شود که آن حداقلی که ما ازملت می‌گیریم وباید قوه قضائیه داشته باشیم ازآن هم صرف نظرکنیم. این اعتباراتی که برای وزارت عدلیه قائل شده‌ایم این حداقلی است که برای تشکیلات قضائی یک مملکتی است وبنده درموقعش عرایضی خواهم کرد که مالااقل باید سه چهارکرور تخصیص بدهیم بقوه قضائیه این مملکت عریض وطویل این مملکتی که شهرهایش ازهم دوراست ولایات ومراکز استینافیش ازهم دور است وناگزیرند که محاکم سیاره قائل شوند اعتبارات بیشتری می‌خواهد مملکتی که هنوز راههایش شوسه نشده است وراه آهن ندارد باید قوه قضائیش راطوری قرارداد که دردست رس تمام افراد مملکت باشد ازمرکز تا ما کو واز آنجا گرفته تا گواتر. فرمودند که ما این خاختیارات رابآقای داور داده‌ایم وازکجا که درآتیه یک وزیری پید ابشود که مثل ایشان مورداعتماد واطمینان مجلس باشد. اولا فراموش فرمودند که ما گفتیم این اختیارات مال وزیر عدلیه فعلی است (یعنی آقای داور) ومدت آن چهارماه بود بعد بنا به پیشنهاد آقای مدرس شش ماه علاوه شد برای آزمایش که ده ماه باشد ودراین ده ماه ما اصلاحات عدلیه را اینطور دادیم حالا با خود ایشان خواهند بود یا شخص دیگر. اگر بآن شخص هم اعتماد داشتیم اختیار نمی‌دهیم بالاخره مجلس درهرحال مختار است که نسبت باشخاص دیگری اظهار اطمینان بکند یا نکند واین مذاکراتی که شما فرمودید دراین موقع هیچ مورد نداشت

جمعی ازنمایندگان مذاکرات کافی است

رئیس- رأی گرفته می‌شود برای شوردر مواد آقایانیکه که شور درمواد راتصویب می‌کنند قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. ماده اول قرائت می‌شود (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده اول- بوزارت مالیه اجازه داده می‌شود حقوق اشخاصی راکه درتاریخ انحلال تشکیلات وزارت عدلیه مشغول کاربوده‌اند اعم ازمرکز ولایات تاآخر اسفند ۱۳۰۵ بردارد – مستخدمین مزبور ازابتدای ۱۳۰۶ تا موقعی که مجددا بخدمت منصوب نشده‌اند منتظر خدمت وزارت عدلیه محسوب خواهندبود

رئیس- آقا آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب- بنده دراین ماده اول یک پیشنهادی کرده‌ام وخدمت آقای وزیر عدلیه وآقای وزیرمالیه دادم ودریک قسمتها یش هم آقای وزیرعدلیه موافقت کردند وخالا می‌خواهم عرایضی عرض کنم وتوجه مجلس رابعرایضم جلب کنم این کابینه که تشکیل شد با ان پروگرامی که درمجلس آوردند نظرتمام آقایان هست که درآن ماده که راجع بقوه قضائیه بود تکمیل قو ه قضائیه بود. عنوان انحلال قوه قضائیه درپرگرام نبود ومجلس هم بتکمیل قوه قضائیه رأی داد به انحلال قوه قضائیه رأی نداد بعد وزیرعدلیه برای اصلاح عدلیه یک محلی رادرنظر گرفتند وآن عمل راکردند وامدند درمجلس ویک اختیاری برای ازمایش وتشکیل کمیسیونها وان تشکیلاتی که درنظر داشتند گرفتند مجلس رأی داد بنده که مخالفت کردم ورأی ندادم ولی دراینجا چون اینماده راجع بحقوق مستخدمین است بنده هیچ نمی‌توانم دراینجا انصاف کشی کنم وکه بگویم مستخدمین حقوق داده نشود. بایدحقوق داده شود ول دوعبارت دراینجا گنجانده شده است که هیچ ربطی به مجلس شورای ملی ندارد ونمیدانم حالا آقای وزیرمالیه که فرمودند ما این مواد راخیلی بدقت نوشته‌ایم چه جواب خواهند فرمود گرچه معلوم است آقایان وزراء خیلی قابل هستند وبا یگ بزرگواری موادشان راازمجلس میگذرانند وبعد ما می‌فهمیم که چه خبر است. یکی این است که نوشته است (به وزارت مالیه اجازه داده می‌شود حقوق اشخاصی راکه درتاریخ انحلال تشکیلات وزارت عدلیه مشغول کاربوده‌اند اعم ازمرکز وولایات تا اخراسفند ۱۳۰۵ بپردازند)

انحلال کاری بما ندارد این یک فعلی بود که ازطرف دولت به مقتضیات مسئولیتی که داشت اقدام شد واکثریت مجلس هم رأی اعتماد به وزیرعدلیه داد واو اقدام کرد. این دیگر ربطی بما ندارد که مجلس رأی انحلال بدهد آقایان میدانند که بنده یک اقلیت مغرضی نیستم وچنانچه برخود وزراء محترم معلوم بوده است وبرهمه آقایان نمایندگان محترم هم مبرهن است بنده اقلیت مغرضینبودم که بخواهم خدای ناکرده اعمال غرض ونظر شخصی درامورات بکنم تمام نظرم این است بقدری که قوه دراکه‌ام نسبت بقوانین می‌فهمد قوانین را از مجرای خودش بفهمم نه اینکه آقایان وزرا یک کاری بکنند وگردن مجلس بگذارند وبامجلس یک حقی را ازآقایان وزراء بگیرد. بنده بقدری که یک حقی را ازآقایان وزراء بگیرد. بنده بقدری که مسائل رامیدانم عرض می‌کنم مجلس که رأی انحلال عدلیه نداد بلکه راجع بوزارت عدلیه نظرش اصلاحات بود ومقصود مجلس این بود که خود

اقای وزیرعدلیه نظرباینکه مسئول هستنداصلاحات بکنند حالا ایشان مسئول هستند. بمن چه من که مسئول عدلیه نیستم. بنده نمی‌توانم رأی بانحلال عدلیه بدهم بنده نیمخواهم درکارقوه مجریه دخالت کنم. ازاین جهت بنده پیشنهادی بمقام ریاست کردم وتقاضا دارم قرائت شود بنده گمان می‌کنم خود آقایان وزارء هم تصدیق می‌کنند که این عرض بنده بمورد است

مسئله دیگر که خود آقایان هم مستحضرند وخیلی بطورسهل وساده عرض می‌کنم این است که تعیین یک موضوع خارجی حق مقننه نیست یعنی مجلس شورای ملی که قوه مقننه نیست یعنی مجلس شورای ملی که قوه مقننه است نمی‌تواند دروزارت خانه‌ها بگوید فلان کس منتظر خدمت است یا نیست. قانونی ازمجلس می‌گذرد وبدست آقایان وزراء می‌رسد تطبیق مواد قانون رابرمصداق خارجی وزراء بایدبکنند وحق مجریه است نه حق بنده. تشخیص منتظر

خدمت شدن باخود وز یراست واوباید معین کند وربطی بما ندارد. این رالازم میدانم بنده عرض کنم که نظر مجلس اصلاح قانون است همان طور که می‌گویند تعیین موضوع شأن فقیه نیست بلکه فقیثد باید حکم مسئله را معین کند دراینجا هم همینطور است یعنی قوه مقننه باید قانون وضع کند. تطبیق مصداق خارجی با قانون دیگر ربطی بما ندارد وازوظائف قوه مجریه است و مانبایددرکارقوه مجریه دخالت کنیم. قوه مجریه که مأمور اجراق قوانین است اوبای دبگوید وتشخیص بدهد که بموجب فلان ماده قانون فلان کس منتظر خدمت است این است که بنده پیشنهاد کردم برای حفظ حقوق این اشخاصی که مستخدم بوده‌اند ودرمرکز وولایات مشغول خدمت بوده اندتا آخراسفند وزارت مالیه مأموراست حقوق اینها را بپردازد دیگرمنتظر خدمت بودن ربطی بما ندارد. این مسائل مربوط به تشخیص خود وزیر است زیرا او مسئول است ازاینجهت بنده این پیشنهاد راعرض کردم وبخود آقا وزیر عدلیه هم عرض کرده‌ام

وزیرعدلیه- بیاناتی راکه آقا فرمودند قبلا هم باخود بنده مذاکره کردند وفرمایشاتشان دوقسمت داشت یکی مسئله انحلال که فرمودند ربطی بمجلس ندارد ویکی هم مسئله منتظر خدمت بودن اشخاصی که بعد سرکار می‌آیند

اما قسمت دوم که می‌فرمایند اشخاصیکه بعد شغلی بآنها رجوع نشود منتظر خدمتنداین مسئله ایست که بودن ونبودنش دراینجا ازنقطه نظر قانون یکسان است. چرا؟ بعلت اینکه یک کسی که مستخدم بود ه بعد اگرسرکار نیامد ومحکوم بانفصال هم نشده باشد قهرا بطوریکه قانون پیش بینی کرده منتظر خدمت محسوب است وچیز دیگری نیست. پس اینکه اینجا نوشته شده چیز تازه نیست واگرهم نباشد قهرا همینطور است واگردراینجا هم نوشته شود گرچه توضیح واضح است وهیچ محل تردید نمی‌تواندباشد ولی درهرحال ضرری ندارد. راجع بقسمت انحلال هم که فرمودند بنده نمی‌خواهم زیاد صحبت کنم اولا اینجا نوشته شده ازتاریخ انحلال مقصود این بوده است که یک تاریخ روشن ومعلوم باشد که درچه تاریخ اشخاصی مستخدم عدلیه عدلیه بوده‌اند چون یک اشخاصی قبل ازاین تاریخ یعنی تاریخ انحلال بوده‌اند که بآنها نباید حقوق داده شود مگر حقوق انتظار خدمتی ک هسابقا می‌گرفتند. مقصود این سات که معین باشد اشخاصی که تافلان تاریخ معین سرکاربوده‌اند واینکه لفظ انحلال نوشته شده برای این بوده که اگرتاریخ روزرا می‌نوشتیم آنوقت برای ولایات باید تفاوت گذاشت. وباید برای منتظرین خدمت ولایات هم یک تاریخ علیحده گذاشت. ازاین جهت انحلال راما نوشتیم که مطلب روشن باشد اما اینکه آقای آقا سید یعقوب بقدری ازاین کلمه انحلال احتراز داردند که می‌خواهند یواشکی ازآن گوشه در بروند لازم نیست. نه آقا. بنده مخصوصا خواستم که مجلس هم دراین امر خیرشرکت کرده باشد. درهرحال انحلال واقع شده است واکثریت مجلس هم گفتند که این انحلال کارخوبی بوده است بعد هم یک اختیاراتی داده شده که روی این اساسی که خراب شده یک زمینه وشالوده بهتری طرح شود. آقایان هم این مسئله راتصدیق کرده‌اند حالا میفرمائیداسمش رانبرید. یعنی با بسم الله اسم اورا ببریم. چرا آقا؟ بنده هیچ مانعی نمی‌بینم ومخصوصا خواهش می‌کنم که شما هم تصدیق کنید

رئیس- آقای کازرونی

کازرونی- گرچه درمقابل منطق قوی آقای وزیرعدلیه همکاردیروز ما ووزیر امروزما که بنده کمال ارادت راخدمتشان دارم ودریک قسمت هائی حقیقتا مرهون ومدیون ایشان هستم حرف زدن کارآسانی نیست

ولی یک نکته راعرض می‌کنم. وآن این است که مسئله نطق وحرف مخصوصا درمجلس خودش یک صنعتی است وخودش یک ورزیده کسی است وهیچ مربوط باصل واقع نیست. این مسئله حکم آهن راداردکه اگر یک تکه آهن رابدهند بدست یک صنعت کار یک قلم تراش خیلی پاکیزه درست می‌کند وبشما تحویل می‌دهد که پنجاه تومان قیمت دارد ولی اگربدیگری که سررشته نداشته باشد بدهید باا ین آهن یک بیل درست می‌کند که یک قران قیمتش است ولی باید دانست که جنس همان جنس است ویکی است وهمان آهن است. ودرجنس آهن آنقدرها تغییری داده نشده است. غرضم این است که حقایق بجای خودش محفوظ ا ست. ولو اینکه منطق من رسا نباشد وبتوانم ازعهده تقریربرآیم. این مسائل بجای خودش مسلم است فرمودند من تجربه دنیا را کرده‌ام فلانکس تجربیاتش محدود است بنده منکر این نیستم که تجربیات ایشان بیش از بنده است ولی خوب بود. می‌فرمودند معلو ماتشان زیرا تجربه بمرورزمان برای انسان حاصل می‌شود ...

وزیرمالیه- گفتند دنیا اینطور تجربه کرده خودشان را نگفتند

کازرونی- بسیارخوب. غرضم این است که ما بحسب تجربه که داریم وگمان می‌کنم فردفردآقایان هم این مسئله راتصدیق بفرمایند که خوبی وبدی اشخاص یک چیزی است که بدادن یاندادن یا زیاد وکم دادن پول ازآن جلوگیری نمی‌شود یعنی نمی‌شود که من پول زیادی بفلان زید بدهم وباو بگویم حالا دیگر اخلاقا درست کارباش. اخلاق رانباید درکارهای اخلاقا درکارهای اجتماعی وسیاسی دخالت داد بلکه باید قانون گذار همیشه جنبه بدبینی رادرنظر بگیرد. بنده تجربه دارم ودرموضوع گمرک. همان مستخدم گمرک که قبل ازاداره شدن گمرک ورشوه می‌گرفت ودزدی می‌کرد همینکه گمرک اداره شد وحقوقش هم ازصد تومان به ده تومان رسید قانون طوری جلو اورا گرفت که بااینکه حقوقش کم شده بود معذلک نتوانست یا قران خیانت کند وبقدری قانون آنها رامؤدب کرد که انسان خیال می‌کند سالهای متمادی است که این اشخاص تربیت شده‌اند. پس قانون باید جلوگیری کند. بنده ازآقایان سؤال می‌کنم هیچوقت یکی از وزارتخانه‌ها یک مستخدمی رااستخدام کرده که بداند این مستخدم خائن است؟ خیر. همیشه اوقات مستخدمی راکه استخدام می‌کند می‌گوید این ادم صحیح العمل درست کاری است.

رئیس- آقای کازرونی درکلیات صحبت میفرمائید

کازرونی- درماده اول نیمتوانم درکلیات صحبت کنم؟

رئیس- خیر

کازرونی- مقصود این است این عرایض من یک عرایضی نبود که چندان پیچ وتابی داشته باشد بنده عقیده‌ام این بود که باید اشل حقوق را معین کنیم مسئله پول سوای مسئله تشکیلات است ومسئله اضافه حقوق سوای تشکیلات است. پس ازآنکه بنا شد آقای وزیر عدلیه حقوق را زیاد کردندمثلا بکسی که صد تومان حقوق می‌دادند فرضا سیصد تومان بدهندآنوقت چه می‌شود ؟، می‌فرمایند اشخاصی هستند که اگربنا شود پول کم بآنها بدهند قبول نمی‌کنند این یک حدس نا محدودی است. ما نمیدانیم این ادم درست کار وصحیح العملی که ایشان پیدا کرده‌اند کیست وچقدر بای دپول باو داد که قبول کند وراضی شود ...

رئیس- بازازموضوع خارج شدید

کازرونی- چون مقام ریاست تذکر دادند که درماده اول نیمشود درکلیات صحبت کرد وبنده برحسب سابقه می‌خواستم صحبت بدارم ولی حالا منصرف می‌شوم. می‌فرمایند اینها منتظرین خدمتند. معلوم می‌شود همین اعضاء واجزائی که عدلیه بواسطه وجود آنها خراب

بوده ومردم ازاینها متاذی بودند جزء مستخدمین رسمی محسوبند وتازمانیکه شغلی بآنها داده نشده حقوق انتظار خدمت بهشان می‌دهند وبعد هم البته به منتظر خدمت باید شغل رجوع کرد. پس بهمان مستخدمینی که بعقیده آقای وزیر بدبودند حالا حقوق بیشتری زیرا ناچار مطابق تشکیلات جدید بآنها هم حقوق خواهند داد. وشاید فزونی هم داشته باشد بران مبلغی که قبل ازانتظار خدمت حقوق می‌گرفتند. درهرصورت این عده که منتظر خدمتندویکعده دیگر هم تازه می‌آیند ومشغول خدمت می‌شوند وبعد هم بمروربهمین منتظرین خدمتیکه ازدستشان شکایت داریم کارداده می‌شود ولی بدیگران داده نمی‌شود. ایشان همچو نفرمودند بلکه مخصوصا تصریح کردند اشخاصیکه ازمحاکمه خوب بیرون می‌آیند ومحکوم نشده باشند ومستخدم دولت محسوب شوند انوقت حقوق انتظار خدمت بانها داده می‌شود. تصدیق خواهید فرمود که بالاخره تمام قانون عدلیه رادراینجا نباید نوشت

محاکمه قضات یک قانون وامرعلیحده ایست که بموجب آن قضات محاکمه می‌شوند ودرصورتیکه یکنفر قاضی ازمحاکمه خوب بیرون آمد وغیرخائن بود ودرهرصورت باو باید حقوق داد

این ماده هم بهیچوجه مربوط بهیچیک ازاین فرمایشاتی که فرمودند نیست. بالاخره درنتیجه انحلال عدلیه یک عده اشخاصی بدون مقدمه بیکاره شده‌اند وزارت عدلیه درنظر داشته است که ازاول سال جدید عدلیه مرکز را وبعد ازچندی عدلیه ولایات راباز ودائر کند ویک تشکیلاتی هم درنظر گرفته است که بدهد دراین مدت یعنی مدت بین انحلال وان موقعیکه عدلیه باز شودیک عده قاضی محکوم می‌شوند ویک عده هم بیکار وبدیهی است که دراین بی تکلیفی حقا باید باشخاص حقوق داد وحالا ایشان بموجب این ماده ازمجلس اجازه می‌گیرند که ازتاریخ انحلال عدلیه تا اول اسفند که موقع شروع بکاراست (تاآخر اسفند) به یک عده اشخاصی که درنتیجه انحلال عدلیه بیکارشده‌اند حقوق داده شود. البته اگرآقای کازرونی مخالفند که حقوق باین اشخاص داد ه شود آن یک امری است خوبست صریحا بفرمایند تا جواب داده شود.

جمعی ازنمایندگان- مذاکرات کافی است

رئیس- مذاکرات کافی است؟

بعضی ازنمایندگان- بلی کافی است

رئیس- پینهاد آقای آقثا سید یعقوب قرائت می‌شود (بمضمون ذیل قرائت شد)

ماده اول را این نوع پیشنهاد می‌کنم – ماده اول – بوزارت مالیه اجازه داده می‌شود حقوق کلیه اجزاء واعضا وزارت عدلیه اعم از آنها که درمرکز مشغول خدمت بوده‌اند یا در ولایات تا آخر اسفند ماه ۱۳۰۵ بپردازد

رئیس- آقای آقا سیدیعقوب

آقا سید یعقوب- بنده مفصلا عرایض خودم را عرض کرده‌ام. وجوانی هم که آقای وزیرفرمودند تصدیق کردند منتها فرمودند برای تأکید است: ولی بنده عرض می‌کنم که ما بهیچ وجه محتاج بتأکید درینجا نیستیم ودراین قانون که می‌گذاریم نباید متذکر شویم که کی منتظر خدمت است وکی نیست. این کار درواقع باخود وزارت عدلیه است زیرا او مسئول اینکار است. این مثل این است که مایک قانونی بگذرانیم که وزیر عدلیه چه کسی

رامسئول فلان خدمت بداند یانداند. این ازحدود ما خارج است وباخود قوه مجریه است. یکی هم مسئله انحلال است که ربطی بما ندارد ما نظرمان دراین ماده این است که بانهائی که مشغول خدمت بوده‌اند چه درمرکز وچه درولایات این حقوق داده شود. نظر خود وزیر عدلیه هم همین است ونظر کمیسیون بودجه هم همین بوده است که مطابق این نظری که آقای وزیرعدلیه دارند این حقوق انتظارخدمت باین اشخاص داده شود. ازاین جهت همین مسئله را اصلاح وپیشنهاد کردم دیگربسته بنظر آقایان است

وزیر مالیه – آقای وزیر عدلیه یک توضیحاتی دراین ماده دادند که خود نماینده محترم تصدیق می‌فرمایند که یک قسمتش اقناع کننده بود. بنده هم بطور اختصار می‌خواهم خاطر ایشان رامتوجه کنم که آن قسمت انحلال همانطوریکه گفته شد حکایت است ازیک تاریخی. وبهترین وسیله وطریق برای رسیدن بمقصود همان ذکر (انحلال) بود که در ماده هم ذکرشده است

واما قضیه منتظرین خدمت گمان می‌کنم یک سوء تفاهم واشتباهی تولید شده است. می‌فرمایند منتظرین خدمت را وزیرمعین می‌کند درصورتیکه قانون معین می‌کند. قانون استخدام یک شرائطی رامعین کرده که هروقت آن شرایط موجود شد یک مستخدمی منتظرخدمت محسوب وشناخته خواهد شد. وزراء وقوه مجریه همانطور که فرمودندتطبیق کننده آن اصول با مصادیق هستند والبته آقای آقا سید یعقوب تصدیق می‌فرمایند که ما نمی‌خواهیم حقوق خودمان راازدست بدهیم ونمی‌توانیم آقایان وکلاء رادعوت کنیم که بحقوق قوه مجریه تجاوزی نکنند. همانطوریکه ذکر شد قانون تشخیص یک صفاتی رابرای منتظرخدمت شدن داده است. دراین صورت چه دراین ماده ذکر بشود یانشود. اشخاصی که دارای آن صفات باشند منتظر خدمت شناخته خواهندشد

اگر اینجا احتیاطی ازطرف وزیر عدلیه بعمل آمده است وازطرف وزارت مالیه هم که دهنده این لایحه بوده موافقنتی با این نظر شده برای این بوده است که مبادا دراذهان ویا درمقاماتی که یک قدری خرده گیری زیاد است بمناسبت انحلالی که پیش آمده یک سوء تغییراتی بعمل آید. وهمچو تعبیر شود که انحلال یعنی انفصال. درصورتیکه انفصال پس از محاکمه باید بعمل آید. والبته آنهائی که محاکمه می‌شوند ومحکوم می‌شوند بموجب همان قانونی که تشخیص صفات انتظار خدمت راداده دیگر منتظر خدمت محسوب نخواهندبود بلکه محکومند. برای این قبیل احتیاطات این مسئله درماده ذکر شده است وبنده این گونه اصرار رابرای حذف این عبارت ضروری نیمدانم

رئیس- آقای مخبر چه میفرمائید؟

مخبر- بسته بنظرمجلس است.

رئیس- رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب. آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند (معدودی قیام کردند)

رئیس- قابل توجه نشد. پیشنهاد اقای عدل (بمضمون ذیل قرائت شد)

پیشنهاد یمکنم دراخر ماده یک پس ازلفظ محسوب نوشته شود وحقوق انتظارخدمت بترتیب قدمت خدمت دریافت خواهند کرد

رئیس- آقای عدل

عدل- بنده با این لایحه موافقم ولی درموادش بعضی عرایض داشتم که فرصت نشد عرض کنم ومقصودم ازاین پیشنهاد این بود که نه تنها ازاقای وزیرعدلیه بلکه ازهیئت دولت یک توضیحی راجع بمنتظرین خدمت بخواهم تارفع اشکال بنده بشود. قانون استخدام تصریح می‌کند که هر وزارت خانه بیشتر ازصدی پنج نباید

منتظر خدمت داشته باشد تا امروز هم همچو معمول بوده که به صد پنج ازاعضاء حقوق منتظر خدمت میدانند وآنهم بمیل رؤسای وزارت خانه‌ها بود. بیک عده می‌دادند ویکعده هم سرگردان می‌ماندند تا تشکیل این کابینه اخیر معمول بود که اگر یک منتظر خدمتی ازیک وزارت خانه بیک وزارت خانه دیگر می‌شد عوض می‌دادند مثلا ازیک وزارتخانه دیگرتبدیل می‌شد عوض می‌دادند مثلا ازیک وزارتخانه برای وزارت خانه دیگرمستخدمی می‌فرستادند ولی عوض می‌گرفتند. بطوریکه مجموعا عده منتظرین خدمت وزارت خانه‌ها ازحدودصدی پنج تجاوزنکند واخیرا معمول شده است که بعضی ازوزارتخانه‌ها ازوزارتخانه‌های دیگر مستخدمین راجلب می‌کنند وبمستخدمین خود می‌افزایند واین طبیعی است که دراین صورت ازمنتظرین خدمت یک وزارت خانه کم می‌شود وبرمنتظرین خدمت وزراتخانه دیگر می‌افزاید وبالاخره این مسئله برای منتظرین خدمت اسباب اشکال می‌شود. من باب مثال عرض می‌کنم وزارت داخله ازپست وتلگراف مستخدم می‌آورد وبدیهی است آن پستی که دروزارت پست وتلگراف خالی می‌شود دیگر حقوق نخواهد داشت واین آدم منتظر خدمت محسوب می‌شود. این مسئله عده منتظرین خدمت وزارتخانه هارا ازصد پنج بصد ده تجاوز می‌دهد. حالا بنده خواستم بدانم برای این مسئله چه فکری کرده‌اند. وقتیکه بنا شود ازخارج یک عده مستخدم برای وزارت عدلیه جلب کنند بدیهی است که یک عده زیادی بیکار خواهند شد وقبل از انحلال منتظرین خدمت وزارت عدلیه ازصد پنج اضافه بود وحالا هم که عده زیادی منتظر خدمت خواهندشد بدیهی است که عده منتظرین خدمت وزرات عدلیه از صد پنج بصد ده بلکه صدپانزده خواهد رسید. درموقع تقسیم حقوق بنده می‌خواهم بدانم آقای وزیر چه ترتیبی رادرنظرگرفته اندکی حقوق می‌گیرد وکی محروم خواهد بود؟ خوبست این مسئله رابرای بنده توضیح بدهند تابنده اگرقانع شدم پیشنهاد خودم را پس بگیرم

وزیرعدلیه – بطوریکه خود نماینده محترم اظهار فرمودند مقصودشان این بود که طرزرویه دولت درتعمیم حقوق منتظرین خدمت چطور است؟ ت ابامروز یک ترتیب کلی درتمام وزارت خانه‌ها که همه جا بیک نواخت باشد نبوده والبته باید یک ترتیب کلی داده شود. تابحال معمول این بوده (چون عده منتظرین خدمت بموجب قانون نباید ازصد پنج تجاوزکند) بعضی وزارت خانه‌ها آمده‌اند ودریک ماه یک عده ازمنتظرین خدمت خودشان راصورت داده‌اند که بآنها حقوق داده شود. ودرماه دیگر حقوق بیک عده دیگر داده‌اند باین ترتیب که بهمه حقوق رسیده باشد. بعضی وزارتخانه‌های دیگر آمده‌اند ویک ترتیبی بین منتظرین خدمتشان داده‌اند که حقوق بین همه تقسیم شود. درهرحال بعقیده بنده یک ترتیباتی مرتبی تاکنون درکارنبود. بنده وقتیکه به وزارت عدلیه رفتم برای اینکه جای هیچ صحبت وحرفی باقی نماند یک اصلی اتخاذ کردم گرچه نمی‌خواهم بگویم بهترین اصل است ولی درهرحال یک اصلی بود که خودم اتخاذ کردم وآن این بودکه ببینند منتظرین خدمتی که قدمت ومدت خدمتشان زیادتر است کدامند بآنها حقوق داده شود وبهمین ترتیب هم چهارماه حقوق انتظار خدمت به منتظرین خدمت داده شد چون سه چهار ماه عقب افتاده بود که صورت نداد ه بودند (چو. ن عدلیه تاقبل از انحلال هفتاد وسه نفر منتظر خدمت داشت) درصورتیکه تامیزان صد پنجی که قانون معین کرده بیشتر از سی ودونفر حق نداشتند حقوق بگیرند وباآن سی ودونفر حق نداشتند حقوق بگیرند وباآن سیو دونفر دیگربنده ازروی همین اصل رفتارکرده‌ام. حالا بنده نیمخواهم بگویم که این اصل یک اصل مسلمی بوده ولی درهر حال مطابق عقیده خودم خوب بوده وتاوقتیکه یک دلیلی برخلاف آن ظاهر نشود این ترتیب بعقیده بنده بهترین اصل‌ها است. ولی درهرصورت باید یک ترتیبی برای منتظرین خدمت معین شود بنابراین بنده تصور می‌کنم بهتراین است که آقا کمک بفرمایند واین پیشنهاد خودشان

را پس بگیرند وهمین مطرح شدن این قضیه دراینجا ومذاکراتی ک هشد یک تذکری بود واین مسئله درهیئت دولت مطرح خواهد شد ویک قرار کلی برای کلیه منتظرین خدمت داده خواهد شد. ولی حالا بنده بیایم یک اصلی راقبول کنم آنوقت سایررفقای بنده وسایر وزارتخانه‌ها یک ترتیب دیگر رااختیار کنند این چندان مناسب نیست بنده درهرحال این فرمایشات رابعنوان تذکر بدولت تلقی می‌کنم تا مسئله درهیئت دولت مطرح شده ویک اقرار قطعی راجع بکلیه منتظرین خدمت داده شود

عدل- بنده توضیحی دارم

رئیس- اگربخواهید پیشنهادتان رامسترد کنید می‌توانید

عدل- بنده همینقدر عرض واستدعا می‌کنم که به کمیسیون قانون استخدام تذکر بدهند که برای منتظرین خدمت یک ترتیب کلی درنظر بگیرند (صدای زنگ رئیس)

عدل- استرداد می‌کنم

رئیس- پیشنهاد آقای شریعت زاده (بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم درماده اول بجای مستخدمین مزبور نوشته شود کلیه مستخدمین وزارت عدلیه

رئیس- آقای شریعت زاده

شریعت زاده- گرچه همانطور آقایان وزراء فرمودند بنده هم معتقد نیستم که دراین ماده عنوانی ازمنتظرین خدمت بشود زیرا حق انتظار خدمت یک حقی است که درحدود قانون معین است ولی برای رفع شائبه راجع باینکه انحلال عدلیه رامستلزم انفصال ندانند بهتراین است که این قید بشود که تعارضی بین قسمت اول این ماده باقسمت اخرش نباشد. اگرفرض کنیم اشخاصی که مشغول کاربوده‌اند منتظر خدمت محسوب می‌شوند این مفهوم مخالفش این است که اشخاصی که درحین انحلال عدلیه مشغول خدمت نبوده‌اند منتظرین خدمت نیستند درصورتی که بهتر این است نوشته شود کلیه مستخدمین وزارت عدلیه. واین شامل تمام مستخدمینی است که درحین انحلال عدلیه مشغول کاربوده‌اند یانبوده‌اند

وزیر عدلیه- مقرر فرمائید دوباره قرائت شود (مجددا بشرح فوق خوانده شد)

وزیرعدلیه- عرض می‌کنم این اشکالی ندارد برای اینکه بالاخره کسانیکه درابتدای ۱۳۰۶ تا موقعیکه مجددا بخدمت منصوب نشده‌اند وسابقه خدمت هم دارند جزء منتظرین خدمت محسوب خواهندبوددرهرحال اشکالی ندارد بنده این پیشنهاد راقبول می‌کنم

رئیس- آقای مخبر چه میفرمائید؟

مخبر- بنده راجع بعبارت اشکالی ندارم. الا اصل موضوع یک موضوع صحیحی است ومقصود هم همین است که کلیه مستخدمین وزارت عدلیه یعنی مستخدمین قانونی آنهائی که سابقه خدمت داشته‌اند و. درحقیقت مستخدم قانونی وزارت عدلیه بوده‌اند چون قانون استخدام عدلیه موقتا تعطیل شده است باید بموجب یک فراز وجمله علیحده حقوق آنها تأمین شود ازاین جهت این جمله راصلاح دانسته‌اند ودرماده اضافه کرده‌اند. مقصود هم کلیه مستخدمین قانونی وزارت عدلیه بوده است هرتصریحی هم بخواهندبفرمایند بنده گمان نمی‌کنم کمیسیون مخالف باشد وبنده هم قبول می‌کنم

وزیرمالیه- مقصود نماینده محترم البته خیلی صحیح است ولی اگر باین ترتیب نوشته شود ممکن است سوء تفاهماتی تولید کند واگرموافقت بفرمایند بهترا ین است این جمله رادرسطر دوم ماده درموقعیکه گفته می‌شود (حقوق اشخاصی راکه درموقع انحلال تشکیلات وزارت عدلیه مکشغول کاربوده‌اند) بگنجانند یعنی این جمله راکه صلاح میدانند بجای جمله (مشغول

کاربوده‌اند (بگذارند بهتراست که آنوقت جمله مستخدمین مزبور که عطف بآن قسمت می‌شود نظر آقا راتأمین می‌کند

رئیس- بالاخره قرائت می‌شود ورأی می‌گیریم

دشتی- بنده مخالفم

رئیس- عضو کمیسیون هستید

دشتی- بلی عضو کمیسیون بودجه هستم

رئیس- بفرمائید

دشتی- بنده تصور می‌کنم که همین ماده هیچ اشکالی ندارد برای اینکه یک عده درعدلیه مشغول بکاربوده‌اند وتا آخر اسفند ماه حقوق می‌گیرند. یک عده هم سابقا منتظر خدمت بوده‌اند آنها هم بالطبع منتظر خدمت محسوبند. اثبات شی نفی ما عدا نمی‌کند وبنده تصور می‌کنم عبارت خود ماده بهتر است. ومقصود آقای شریعت زاده راهم تأمین می‌کند.

وزیرعدلیه- بنده گمان می‌کنم با توضیحی که داده شده است وبا اینکه دراصل قضیه هیچ اختلافی نیست تغییرعبارت ضرورت نداردزیرا مقصود آقای شریعت زاده این است که اشخاصی که درموقع انحلال عدلیه منتظرخدمت بوده‌اند حقوق آنها راازبین نرود واین مسئله هم خیلی واضح است وبا توضیحی هم که بنده می‌دهم ایشان مطمئن باشند که نظریه شان تأمین خواهد شد

شریعت زاده- با این توضیحی که دادندبنده مسترد می‌کنم

رئیس- پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو (بمضمون ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم درماده اول بعد ازعبارت تاریخ انحلال دربین الهلالین مزید شود ۱۳۰۵

رئیس- آقای ارباب کیخسرو

ارباب کیخسرو- اگرچه مطلب خیلی روشن است ولی چون قبل از این انحلال انحلال‌های دیگری هم بوده است وبنده مخصوصا درنظردارم که درانحلال قبل ازاین یک دعاوی درکاربود برای اینکه سوء تفاهم نشود اولا بهتر این بود که صریحا نوشته می‌شد درچه تاریخ. ولی چون تاریخ انحلال عدلیه مرکز با ولایات متفاوت بود ازاین جهت بنده ذکر سنه۱۳۰۵ رادر اینجا لازم میدانم تا باانحلال‌های سابق اشتباه نشود

وزیرعدلیه- صحیح است

مخبر- بنده هم قبول می‌کنم

رئیس- آقای زعیم پینشنهاد کرده‌اند که قسمت آخر ازماده حذف شود. آقای زعیم

زعیم- بنده برای اینکه زیاد حرف نزنم پشت تریبون نیامده‌ام بلکه برای اینکه با آقای وزیر عدلیه مواجه بشوم چون کمال ارادت را خدمتشان دارم. ایشان در ضمن فر مایشاتشان فرمودند که اگر این لایحه نگذرد رأی سابق مجلس بمنزله یک تعارف محبت آمیزی بوده است که باایشان شده. بنده ازخودشان انصاف می‌خواهم آیا این عبارت که: مستخدمین مزبور ازابتدای ۱۳۰۶ تا موقعیکه مجددا بخدمت منصوب شوند منتظرخدمتند. یک تعارفی نیست که بااعضاء قدیمی عدلیه می‌شود اولا نظرایشان ازاین ماده این بوده که تأمین حال اعضاء عدلیه بشود. اما اینکه منتظر خدمت حساب می‌شوند ابدا ازحال آنها تأمین نمی‌کند. ثانیا قانون بودجه که امروز دردست است اجازه نمی‌دهد که یک وزارتخانه بیشترازصدی پنج منتظر خدمت داشته باشد همانطوریکه آقای عدل اظهارکردند قانون استخدام اجازه می‌دهد که عده منتظرین خدمت بیش ازصد پنج باشد ولی قانون وبدجه این اجازه راهیچ نمی‌دهد ومیسیون امریکائی می‌گویند بیش ازصدی پنج به منتظرین خدمت حقوق دادن اولا درقوه ودراختیار مالی ما نیست که بدهیم ونداریم درصورتیکه براثر این انحلال و

واستخدام اشخاص جدید قطعا منتظرین خدمت وزارت عدلیه ازصدی پنج تجاوز خواهد کرد. دیگراینکه معلوم نیست مستخدم ازروی چه اشلی باید حقوق بگیرد آیا ازروی اشل سابق است که خودشات نمی‌پسندند یا اشل زیادتر وجدیدی که درنظر گرفته‌اند؟ حالا بنده وارداساس قضیه نمی‌شوم وعرض نمی‌کنم این اشخاصی که بکاردعوت نمی‌شوند اگربی مصرف ولاابالی هستند چرام نتظر خدمتشان می‌کنند. شما که اختیارات تامه دارید ومی‌توانید اینها راپشت دربگذارید ولی اینکه حالا می‌خواهید این اشخاص رامنتظر خدمت بکنید درواقع مثل این است که می‌خواهید با انها تعارف کنید.

ازاین جهت بنده این پیبشنهاد ر اکردم این قسمت ازماده حذف شود آنوقت راجع می‌شود بحقوق تا اول امسال یعنی تا اول فروردین وبهتر این است برای تأمین حال کسانیکه بکار دعوت نمی‌شوند یک فکراساسی ترومحکمتری بفرمائید. امشب هم که همه این لایحه نمی‌گذرد وخوبست این مسئله را درطی یک لایحه دیگری درنظر بگیرند وبه مجلس بیاورند تا تصویب شود. مقصود این است یک چیزمفیدی باشد نه تعارف

وزیرمالیه- چون یک قسمت ازاظهارات نماینده محترم مربوط به جنبه‌های مالی قضیه بود ازاین جهت بنده جواب اقا را عرض می‌کنم که این چیزیکه دراین لایحه نوشته تعارف نیست وآقا باید متذکر باشند که مطابق رأیی که مجلس داده کلیه قوانین سابق (نه کلیه) بلکه یک قسمت ازقوانین که راجع به عدلیه است عجالتا درحال بلاتکلیفی ووقفه است من حمله قانون استخدام قضا ت است ومالیه دیگرنمی‌تواند مطابق یک قانونی که درحال توقیف است تشخیص انتظار خدمت یاغیر انتظار خدمت رابدهد. پس این تعارف نیست بلکه عین موافقت است برای تعیین تکلیف آن اشخاص این مسئله را نباید آقا خلط کنندبا پرداخت حقوق که می‌فرمایند ازصدپنج بیشتر می‌شود ووقتی که منتظرین خدمت از صد پنج بیشترمیشود دیگرحقوق بآنها نمی‌رسد این یک چیزتازه نیست. تمام وزارت خانه‌ها همینطورند الان وزارت خارجه راملاحظه کنید ومنتظرین خدمتش خیلی ازصد پنج بیشتراست وبهمین جهت حقوق کافی بمنتظرین خدمت نمی‌رسد وزارت خانه‌ها دیگرالان عده منتظرین خدمت وزارت عدلیه ازصد پنج متجاوز شد (چنانچه دیروزهم عده منتظرین خدمت از صد پنج متجاوزبود) وحقوقشان بایشان نرسید این را نمی‌شود گفت که تعارف است. خیرتعارف نیست. واین درواقع یک حمایتی است که امروز بواسطه درحال وقفه بودن قانون استخدام قضات وبلا تکلیف بودن ازآنها می‌شود. اما راجع باشل استخدام که فرمودند این مسئله هم گمان می‌کنم محتاج بذکر نیست. زیرا مطابق قوانینی که برای انتظار خدمت هست، اشل انتظارخدمت ازروی آخرین حقوقی هست که مستخدمین دریافت کرده‌اند اگربنا شد ازحالا به بعد یک اشخاص جدیدی استخدام شوند ومطابق ترتیبات جدیده حقو زیادتری بگیرند این ربطی بآنها که سابق مشغول خدمت بوده اندندارد. . واشل حقوق منتظرین خدمت ازروی اخرین حقوقی خواهد بود که درموقع اشتغال بخدمت دریافت میکرده‌اند. واین مسئله واضح ومحتاج بذکرنیست. اما اینکه دوسه قسمت فرمایشات آقایان اشاره باین بود که چرا اینها منتظرخدمت می‌شوند گمان نمی‌کنم این یک اعتراضی باشد که وقتیکه یک ارادتی منحل شد ویک مستخدمینی بیکارشدند چرا وزیر آن وزارتخانه بارئیس آن اداره بآن اشخاص حقوق انتظار خدمت می‌دهد. این آقا یک مسئله خیلی قانونی است. وزیرعدلیه اختیاراتی دارندبرای اجرای قانون وعمل د رحدود قانون وباقی ماندن درحدود قانون

ازحدود قانون که نباید خارج شوند البته اگر وزیر عدلیه بخواهد تشخیص خوب و بد و تشخیص سوء سابقه یا حسن مسابقه را بدهد از مجرای قانونی یعنی بوسیله محاکمه باید به این عمل مبادرت کند و در نتیجه محاکمه اگر کسی محکوم شد دیگر نباید منتظر خدمت محسوب شود ولی اگر این مقدمه بعمل نیامده باشد مردم حجق دارند بگویند که مطابق قانون باید با ما معامله کنید. بنابر این بنده این ماده را بسیار با مطالعه نوشته شده می دانم و گمان نمی‌کنم این معابی که فرض می فر مائید هیچ در این ماده وجود داشته باشد.

رئیس – آقای مخبر چه میفرمائید

مخبر – بسته بنظر مجلس است.

رئیس – پیشنهاد این است که عبارت (مستخدمین مزبور به بعد) حذف شود. ماده تجزیه می‌شود بدو قسمت. رأی گرفته می‌شود قبلا به ماده اول از صدر ماده تا مستخدمین مزبور آقایانیکه موافقند قیام فر مایند (عده کثیری قیام کردند)

رئیس – تصویب شد. رأی می‌گیریم به قسمت دوم ماده آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فر مایند. (اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. رأی می‌گیریم به مجموع هر دو قسمت. آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند. (اکثر نمایندگان بر خاستند)

رئیس – تصویب شد. پیشنهاد ختم جلسه شده است (بعضی از نمایندگان صحیح است) جلسه آتیه فردا شب دو ساعت وربع از شب گذشته. دستور هم همین دستور امشب .(مجلس هفت ساعت و ربع از شب گذشته ختم شد)