مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۲ اسفند ۱۳۰۸ نشست ۱۰۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هفتم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم


مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۲ اسفند ۱۳۰۸ نشست ۱۰۴

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۲ اسفند ۱۳۰۸ نشست ۱۰۴

صورت مجلس لیله پنجشنبه هشتم اسفند ماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند رئیس ـ آقای فیروز‌آبادی (اجازه) فیروز آبادی ـ قبل از دستور رئیس‌ـ در صورت مجلس نظری نیست؟ بعضی از نمایندگان ـ خیر رئیس ـ صورت مجلس تصویب شد. (۲ـ شور دوم لایحه تمدید قانون طبابت)

رئیس ـ خبر کمیسیون معارف راجع به تمدید قانون طبابت قرائت میشود خبر کمیسیون: کمیسیون معارف خبر کمیسیون را راجع بتمدید قانون طبابت برای شور ثانی مطرح قرارداد و با قبول پیشنهاد آقای لاریجانی ماده واحده را بترتیب ذیل تنظیم و خبر آنرا بمجلس شورای ملی تقدیم میدارد. ماده واحده ـ مجلس شورای ملی قانون طبابت مصوب ۲۸ شهریور ۱۳۰۶ را با ماده الحاقیه آن مصوب دوم آذر (۱۳۰۶ ) از تاریخ انقضاء برای مدت دو سال تمدید مینماید و وزارت معارف مکلف است نظامنامه اجرای آنرا تنظیم و پس از تصویب کمیسیون معارف مجلس شورای ملی بموقع اجراء گذارد رئیس ـ آقای فیروز‌ آبادی فیروز آبادی ـ بنده میخواهم امروز یک تذکری بدهم هر چند میدانم خود دولت بهتر از بنده متذکر شده است ذکر فان‌الذکری تنفع المومنین و آن این است که ما هر قدر میتوانیم بایستی صحیه را توسعه بدهیم در این مملکت وضعیت صحی از حیث طب امروز خوش در این مملکت وضعیت صحی از حیث طب امروز خوش نیست البته امیدواریم بواسطه مدارس طب و وسائل دیگری کاملا این احتیاج رفع شود باز حالا در مرکز یک چیزی اگر چنانچه آقایان از مرکز بیرون تشریف ببرند می‌بیند چه خبر است این مردمی که در بیرونها مریض میشوند بهیچ وجه قادر بخوردن دوا و مراجعه بطبیب نیستند چون‌ دواها داوهای فرنگی شده معالجات معالجات فرنگی شده واین از قدرت رعیت ایران خارج است باین ملاحظه وقتی که مریض شدند مگر اینکه خدا آنها را شفا بدهد و الا تلف میشوند و ثانیاً بنده خیلی تشکر میکنم از دولت که بنایش را با رفاق گذاشته است خیلی تشکر میکنم از دولت که بنایش را با رفاق گذاشته است که در هر کجا که طبیب ندارد البته اشخاصی که یک تجربیاتی دارند در آنجا‌ها بروند خیلی خوبست و از این جهت این تمدید مدت خیلی خوبست ولی دو سال کافی نیست و باید پنجسال باشد (دشتی ـ بلکه ده سال) که کاملا اینها راجع به تعلیم و تجربه طب آگاه بشوند و یک طقبیب عالم حاذفی بشوند که حفظ جان مردم بشود (دکتر سنگ ـ پیشنهادشد است) باین ملاحظه بنده این پیشنهاد را شده است) باین ملاحظه بندهاین پیشنهاد رامیکنم که مدت کم است و بتایستی بیشتر شود و باید بایان طباء بیشتر ارفاق کرد همراهی کرد و آنها را تشویق کرد بکه بروند و در آن مدت تحصیلات خود راتکمیل کنند رئیس ـ آقای کازرونی کازرونی ـ بنده نمیدانم در مقابل آقای فیروز آبادی که موافق تر بودند بنده که موافقم چه عرض کنم نهایت ایشان میفرمایند دو سال کم است و باین پنجسال شود بنده هم با ایشان هم عقیده هستم که دو سال کم است و عقیده هستم که دو سال کم است و عقیده ام این است که آقای وزیر معارف موافقت بفرمایند و مدت را زیادتر کنند (بعضی ازنمایندگان ـ شماهم که مخالفید) و این هم یک نوقع ارفاقی استنسبت بمردم در همچو موقعی که اطباء تحصیل کرده بقدر کفایت ما نداریم شاید تابیست سال دیگر سی سال دیگر هم به اندازه کافی باز طبیب نخواهیم داشت بنابراین یک اطبائی که اقلا اسیباب اطمینان قلبل مردم هستند و بهمان دو اهای قدیم ایرانیمردم را بحسب خیلا را۰ت میکنند ما بیائیم شمانمیگذاریم پس مردم کجا بروند و چه کنند بنابراین تمدیدیش خیلی خوبست و بنده موافق بودیم و خوبست و بنده مافق هستم با آقای فیروز آبادی هر دو موافق بودیم و خوبست یک مخالف حرف بزند بعد به بنده اجازه داده شود . رئیس ـ آقای افسر افسر ـ بنده موافق هستم با قانون ولی آقای کازرونی و اقای فیروزی هر دو مخالف بودند و با هم موافق


بودند نمیدانم حالا نوبت بنده هست یا نه .؟.. عرض میکنم که بنده با دو سا ل موافقم وچند روز قبل هم خیال میکردم کم است چنانچه در جلسه قبل هم عرض کردم بعد که فکر کردم و مشاوره کردم و مشاوره کردم با اشخاص مطلع معلوم شد دو سال کافی است بجهت اینکه تمام آنهائی که برای امتحان حاضر شدهاند و یا حاضر خواهند شد بعد از اخطارهائی که در این چند سال شده است و تمدیدهائی که داده شده است هر چه باقی مانده باشد کافی است که در اینمدت دو سال اگر چیزی باقی مانده باشد امتحان بدهند درصورتیکه اگر ما دو سال را قائل بشویم بهتر است برای اینکه اگر بخواهیم که تا پنجسال دیگز امتداد دهیم البته اینها دنبال تحصیل نمیروند و همین تحصیلات ناقص را دارا خواند بود و بعقیده بنده دو سال خیلی خوبست که در ظرف این مدت تحصیلات خود را تکمیل کنند بیات‌- مذاکرات کافی است رئیس‌ـ آقای عدل عدل‌ـ مخالفت بنده با عبارت اخیر ماده است و ان عبارت از این است که مینویسد وزارت معارف مکلف است نظامنامه اجرای آن را تنظیم و پس از تصویب کمیسیون معارف مجلس شورای ملی بموقع اجرا گذارد. بنده اساساً با نظامنامه نوشتن مجلس مخالفم و این را وظیفه دولت میدانم و عقیده‌ام این است که مجلس نباید بکار دولت و دولت بکار مجلس دخالت کند چنانچه بعضی از اعضای دولت قوانین را میگذارند جلوشان و یک تفسیرهائی خودشان میکنند بنده عقیده‌ام ایت سات که نظامنامه بنویسد و در این مادة بخصوص بنده عرض میکنم که این یک قانون تازة نیست یک قانون است قدیمی و حالا ما آن را تمدید داریم میکنیم ناچار وزارتمعارف برای این قانون نظامنامه نوشته است و بموقع اجرا هم گذاشته حالا از نو برای این قانون نظامنامه نوشتن آنهم بتصویب کمیسیون معارف این را بنده مقتضی نمیدانم فرضاً اگر کمیسیون میخواست ممکن بود در موقع تجدید نظر بقانون بهمان نظامنامه هم تجدید نظر کند و اگر اصطلاحاتی لازم دارد بکند بهرحال بنده با این قسمت مخالفم دکتر طاهری (مخبر)ـ موضوعی را که آقای عدل فرمودند بعقیده بنده تمام نظامنامه‌هائی که برای قوانین نوشته میشود بهتر اینست که با مشورت کمیسیونهای مربوطه باشد برای اینکه قوانینی که از مجلس می‌گذرد با مذاکرات کافی که در اطرافش میشود و نظریاتی را که اعضاء کمیسیون در قانون میکنند معذلک نظامنامه‌هائی که برای اجرا مینویسند یک چیزهائی درش هست که مخالف با روح قانون است مثلا برای امتحان اطبا نوشته بودند که بایستی بیست تومان داوطلبین بدهند در صورتیکه این یک مالیاتی است و بدون اجازه مجلس که نمیشود وضع مالیات کرد بالاخره دو سال معمول بود بعد ملغی شد از این نقطه نظر این قانون جدیدی است گرچه همان قانون است که تمدید میشود ولی برای اینکه در نظامنامه نوشته باشد که این اطباء مجاز وقتیکه اجازه نامه میگیرند باید متعهد شوند که پیشنهادات صحیه را قبول کنند و اگر آنها ار مامور کردن بیک نقاطی بروند که حقوق بهشان بدهند امتناع نکنند و بعقیده بنده این هیچ ضرری ندارد و نظامنامه هم همان نظامنامه است منتها اصلاح میشود و کمیسیون معارف یک نظری دش مکند و تصوی میکند واما راجع بمدت که گفته شد گر چه تمدید این قانون نه فقط از نقطه نظر ارفاق بیک اشخاصی است که طبیب هستند بلکه از نقطه نظر ارفاق بیک اشخاصی است که طبیب هتسند بلکهاز نقطه نظر احتیاج مملکت است (آقا سید یعقوب صحیح است) از نقطه نظر نبودن طبیب بقدر کافی است م.رر در اینجا صحبت شده که مدرسه طب سالی از بیست و چهار شاگر دیپلمه بیشتر بیرون نداده است و انی عده هم که فوراً بکار طبابت مشغول نمیشوند بعضی ها میروند باروپا برای تکمیل تحصیلات خودشان


و بعضی ها وارد خدمات دولتی میشوند و بر فرض هم که تماشان وارد طبابت بشوندباز کافی نیست و یک نقاطی را بامید اینکه باید طبیب دیپلمه داشته باشند نقاطی را بامید اینکه باید طبیب دیپلمه داشته باشند محروم کنند از داشتن هیچ نوع طبیبی اینهم صلاح نیست یعنی طبیعت هم اجازه نمیدهد بعلاوه معارف و صحیحه اینها یک چیزیهائی است که ممکن نیست در تمام نقاط بیک نسبت باش مثلا مدرسه متوسطه خیلی خوبست ولی آیا ممکن است در تمام قراء و قصبات مدرسه متوسطة داشته باشند ولی در قراء و قصاب از تحصیل ابتدائی تمام داشته باشند ولی در قراء و قصاب اگر تحصیل ابتدائی تمام شد مارجع میکنند بهمان مدرسه متوسطه مرکزی اگر چنانچه بهترین دکتر ها ممکن بود که به ای هر قسمت از مملکت معین میشد البته این آ‹زونی همه است ولی حالا که معین میشود البته الین آرزونی همه است ولی حالا که ممکن نیست پس چرا بایستی اینها را بکلی از داشتن طبیب محروم کنیم پس تمدید این قانون تنها از نقطه نظر ارفاق باشخاص مخصوصی نیست بلکه از نظر احتیاج ولایات ولایات کوچک و قراء و تصبات و مریضخانه ها و معاون طبیب اینطور چیزها است و امام راجع به اینکه پنجسال باشد یا دو سال کلیه قضایات را بایستی یاز جنبه افراط و تفریط هر دو سال کلیه قضایا را بایستی از جنبه افراط و تفریط هر دو جلوگیری کرد این اشخاص نیستند که حالا خواهند امروز بیایند طبیب باشند اینها بر طبق قانون اقلا بایستی ده سال طبابت کرده باشند بعلاوه در اینمدت دو سه مرتبه امتحان داده اند امتحانی هم که از اینها میوشد با نهایت سختی است مخصوصاً امسال در از اینها میوشد با نهایت سختی است مخصوصاً امسال در از اینها میوشد با نهایت سختی است مخصوصاً امسال در مرکز مل امتحانی که از اطباء دیپلمه میشده از اینها هم شده است ( کازرونی ـ بهتر از اطباء جدید است) اگر کسی از عهده این امتحان بر نیامده با آن عملیات سابقه چه عیب دارد و در قانون نوشته شده است که در حدود معلوماتشان بآنها اجازه داده میشود یعنی هر طبیبی وقتی امتحان داد بر طبق معلوماتش که تا چه ندازه است میتواند او طبابت کند و انیها هم اشخاصی هستند که سالیان دراز مشغول طبابت بوده اند و چهار مرتبه هم تابحال امتحان داده اند بعضی ها موفق شده اند بعضی هلا نشده اند حالا تمدید برای این است که او تکمیل کند تحصیلاتش را و ششماه بعد برود امتحان بدهد هار مرتبه هم امتحان مدیهد و در این چهار مرتبه اگر موفق نشد دیگر نمیتواند پس حالا ما بیائیم از نو تمدید کنیم دیگر مرتبه امتحان موفق شد حق دارد طبابت کند و اگر موفق نشد که باید ممنوع باشد جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است رئیس ـ کافی است؟ روحی ـ بنده مخالفم کافی نیست آقا رئیس – بفرمائید روحی ـ بعرض میکنم غالباً معمول شده است اشخاصی که با کفایت مذاکرات مخالفت میکنند سؤء استفاده میکنند عرایض خودشان را میگویند ولی بنده نمیخواهیم این سوء استفاده را بکنم یک عرایضی بنده دارم که به نفع مملکت است چون آقای وزیر معارف هم تشریف دارند خوبست آقایان موافقت بفرمایند که بنده عرایض خود را بگویم ….. بعضی از نمایندگان ـ بفرمائید رئیس ـ اقایان اجازه میفرماین که بگوئید روحی ـ‌ عرص میکنم که ما بدبختانه از از هر جهت فتیری و رفته رفته باید بتوانیم که از هر جهت فقر خودمان را رفع کنیم از حیث معارف از حیث صحیح امروز مملکت خودش را محتاج دیده ایت که بیکعده اطبائی که سابقه طب ندارد به انها اجازه طبابت بدهد بنده توجه آقای وزیر معارف را بجانب خودم معطوف میکنم عرض میکنم اینها عمرشانکه بیایان رسید بالاخره تمام میشود عمر نوح که ندارند آن محلی که متواند برای مملکت طبیب بدهد این مدرسة طب است بنده این مدرسه را قبول ندرام جز تضییع پول و وقت و جز تضییع وقت یک مشت محصل بد بخت هیچ نتیجه ندارد نه یک


لابوراتور نه یک سالون تشریح واقعاً چیز غریبی است و یک بدختی است برای مملکت که وزرات معارف سالون تشریح نداشته باشد و لی مدرسة طب داشته باشد بنده استدعا میکنم که این مدرسه طب راتکمیل کنند این کارخاله آدمسازی است اینجا یک جائی است که بدرد مملکت میخورد الان شما ملاحظه بفرمائید بینید چقدر اطباء خارجی از مملکت ما استفاده میکنند که بایستی حقیقه بی نیاز باشیم از وجود اینها و لااقل طبی که میراث ردان ما بوده و ما همیشه در درنیا در این درجه مقام اول را داشتیم و در علم طب اول بودیم حالا اینطور تنزل کرده‌ایم و اینقدر پائین آمده‌ایم که یک مدرسه طب هم نداریم که لااقل سالی بتواند سی تا شاگرد یعنی طبیب بما بدهد. من میخواستم ببینم که آقای وزیر معارف تا بحال چه کرده‌اند و این پولی که ایشان خرج میکنند این پول هباء منثور را شده و دور ریخته شده است و این وقتی را که این محصلین در این جا صرف می‌کنند و اشتغال دارند و این وقت تضییع شده است یا حقیقت کاری میشود؟ و زحمتی کشیده میشود؟ بنده عرض میکنم اگر کسر و منقصت دارید بودجه‌تان را بیاورید حالا که دارید بودجه می‌نویسید الان که برای سال ۱۳۰۹ تهیه بودجه میکنید در بودجه سال آتی مدرسه طب کارهائی که باید بکنید و قسمت‌هائی را که می‌خواهید تکمیل کنید پیش‌بینی کنید اگر وسائل ندارید بیائید از مجلس شورای ملی اعتبار بخواهید لایحه‌اش را بیاورید امروز ما آقا از هر چیز بصیحه بیشتر احتیاج داریم امروز ما در مملکت دست بگریبان امراض مزمنه هستیم که باید با وسائل صحی آنها را رفع و نابود کنیم ولی هنوز وسائل صحی کامل در این مملکت نیست (این را تصدیق بفرمائید) چرا کامل نیست؟ چون طبیب نداریم ما تازه می‌آئیم و قانون گذشته را دو سال تمدید میدهیم چرا؟ چون باز یکدسته اشخاصی هستند که تجاربی دارند و نسبت چیزی بلدند میگوئیم بیایند و در این مملکت طبابت کنند برای چه؟ برای اینکه طبیب نداریم مدرسه طب‌مان کامل نیست و این را هم عرض میکنم که یک ترتیبی بکنید و یکقراری بدهید راجع باین اطبائی که در طهرانند و آنهائی که از همین مدرسه بیرون می‌آیند که اینها در خیابانهای طهران تابلو نزنند اینها بروند بگلپایگان، کمره، خوانسار، خمین، جیرفت. رودبار کرمان، مراغه، خوی، آذربایجان در این جاهائی که هر بیست فرسخش یک نفر طبیب هم نیست و محتاج هستند همانطوری که در ممالک سائرة دنیا میکنند فرانسه کرده است آلمان کرده است دیپلم را میگذارند جلو و روی معلوماتشان آنکه معلوماتش بیشتر است در مرکز بماند و آنکه نیست برود بخارج مرکز در این جا هم همین کار را بکنید آنکه معلومات خوب دارد در طهران بماند آنکه ندارد برود در خارج این را بنده در شور اول هم عرض کردم و یکی از آقایان بمن گفت که آزادی را نمیشود تحدید کرد بنده عرض کردم خیر حقاً باید این آزادی تحدید بشود چون اگر طبیب خیلی است بروند خارج از مرکز بروند سر آن مردمانیکه هزارتای‌شان یک نفر طبیب ندارد صدهزارتای‌شان یک نفر طبیب ندارد بروند آن جا طبابت کنند بنده میخواستم ببینم در این موقع که سال نو بودجه‌اش در شرف اجرا است آقای وزیر محترم معارف چه عملی کرده‌اند و چه اقدامی برای مدرسه طب کرده‌اند اگر آن وسائل سابق باقی است که این فایده ندارد و پول هدر میرود اگر هم وسائل را تکمیل کرده‌اند که در این جا بفرمایند که ما بآتیه این مؤسسه امیدوار باشیم. وزیر معارف (آقای قره گوزلو)ـ عرض کنم مراتبی را که آقای نماینده کرمان فرمودند قابل هم گونه تمجید هست ولی لازم است که اینجا بعضی مسائل را حضور آقایان تذکراً عرض کنم. اینکه فرمودند آیا وزارت معارف اطمینان دارد که تا دو سال دیگر برای مملکت بقدر کافی میتواند اطبائی تهیه کند از موازین و احصائیه


که در دست ما هست تصور میکنم که خواهد توانست زیرا که دولت از این محصلینی که باروپا میفرستد سالی سی‌نفر را برای تحصیل طبابت میفرستد اگر شش سال را حساب کنیم صد و هشتاد نفر طبیب دیپامه درس خوانده خواهیم داشت که از فرنگستان بایران مراجعت خواهند کرد پس اینجا دویست نفر طبیب دیپامه خواهیم داشت و اگر نظری هم بمحصلین آزادی که در فرهنگستان درس میخوانند بکنیم آنها صدی پنجاه‌شان محصل علم طب هستند و اینها هم گمان میکنم تقریباً عده‌شان دو مقابل محصلین دولتی است پس میتوانیم بگوئیم تقریباً هزار نفر هم محصل آزاد در فرنگستان داریم که بتحصیل علوم مختلفه مشغولند و اگر صدی پنجاه آنها را فرض کنیم طبیب بشوند پانصد نفر هم از این جا طبیب پیدا میکنیم یعنی از محصلین آزاد ایرانی از آن محصلین دولتی هم عدة طبیب میشوند پانصد ششصد نفر هفتصد نفر رویهم رفته در ظرف چند سال دیگر طبیب خواهیم داشت و اگر اینها را بتمام مملکت قسمت کنیم بولایات ایران گمان میکنم برای همه جا باندازة کافی طبیب داشته باشیم (صحیح است) و بنده گمان میکنم که دیگر محتاج نباشیم این قانون را برای پنجسال دیگر تمدید بدهیم و همان دو سال کافی است و در این دو سال هم اینرا باید تذکراً عرض کنم که باین اطباء گفته‌ایم که باید در این دو سال خودشان را تکمیل کنند در مریضخانها و قطعاً اینجا عرض میکنم که اینها هم درصدد تکمیل خودشان هستند چنانچه آقای مخبر هم فرمودند و حقیقت هم بعضی‌هاشان خیلی خوب از عهده امتحان بر آمده‌اند خود بنده هم بودم و نمرات خوب داشته‌اند و عین مراتب را هم که نوشته بودند بنده خدمت آقای دکتر دادم و رویهمرفته خیلی خوب بود و باید در این مدت هم خودشان را تکمیل کنند. اما اینکه فرمودند مدرسه طب ما ناقص است بنده نمیگویم و ادعا نمی‌کنم که مدرسه طب ما خیلی کامل است و از هر جهت تمام است همچون نیست البته نواقصی دارد و باید این نواقص را هم بتدریج اصلاح کنیم و با همراهی و کمک آقایان نمایندگان محترم وزارت معارف مترصد است که همین امسال شروع باصلاحات بکند جمعی از نمایندگان‌ـ مذاکرات کافی است رئیس‌ـ کافی است؟ پیشنهادی از آقای دکتر سنگ رسیده است: پیشنهاد دکتر سنگ مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته پیشنهادی میکنم که مدت تمدید پنجسال بوده باشد. دکتر سنگ‌ـ عرض میشود آنچه که تصویب این قانون را ایجاب می‌کند و آقایان هم اظهار فرمودند احتیاج بطبیب است و وزارت معارف را این امر وادار کرده است که یک همچو قانونی را بمجلس بیاورد ما هم بایستی این قانون را از نقطه نظر اینکه مملکت احتیاج بطبیب دارد تصویب کرد… اعتبارـ اگر مدت کافی نبود باز می‌آورد چه مانعی دارد دکتر سنگ‌ـ باز می‌آورد؟ هلّم چرا. این لایحه مصداق همان هلّم حرائی است که غالب آقایان خوانده‌اند. در سال گذشته بنده یکی از مخالفین این قانون بوده‌ام و از نقطه‌نظر وجدان عرایضی داشتم و عرض کردم مدت یکسال بود بنده استدعا کردم از حضور آقایان که مدت دو سال شود. چرا؟ برای اینکه یک فرجه باشد. ما فقط طبیب نداریم و این قانون میخواهد یک اشخاصی را طبیب نداریم و این قانون میخواهد یک اشخاصی را طبیب بکند ولی این کافی نیست ما وقتی می‌خواهیم بان جاهائی که دور دست است و طبیب ندارند طبیب برای ‌شان بفرستیم باید اقلا اطبائی باشند که اطلاعاتی داشته باشند میفرمایند اینها هم همان اطلاعات را دارند خوب اگر اینطور است که همین دیپلم آقایان اطبای دیپلمه را بانها بدهید. میفرمائید بهتر است بهترش را بدهید میفرمائید که بان اندازه تحصیلات ندارد که هیچ از


طرز فرمایشات و بیانات آقای بنده اینطور استنباط کردم که میفرمایند اینها تحصیلاتی کرده‌اند ولی اطلاع کافی ندارند البته بدیهی است این مطلب هیجده سال یکنفر طبیب دیپلمه زحمت کشیده است بیست سال زحمت کشیده است شش سال ابتدائی شش سال متوسطه شش سال هم در کلاس عالی زحمت کشیده‌اند این مدرسه‌ایست که من دیده‌ام و شنیده‌ام و میل داشتم که استاد معظم من آقای دکتر امیر اعلم تشریف بیاورند اینجا چون وعده داده بودند راجع بمدرسه طب بیاناتی بفرمایند ولی نفرمودند. بنده پارسال نشسته بودم درب منزلم دیدم بیست نفر کور آمده‌اند آنجا گفتم شما را چطور شده است که اینطور شده‌اید گفتند ما چشممان درد میکرد بعد کور شدیم برای اینکه کحال نداشتیم. بنده خیلی متأثر شدم رفتم خدمت حضرت آقای وزیر معارف بی‌نهایت از ایشان متشکرم بجهت اینکه ایشان کاملا جدیت دارند در پیشرفت امور معارفی (صحیح است) در هر حال بنده آن روز رفتم خدمتشان و از ایشان استدعا کردم راجع بامور طب و مدرسه طب که جزو معارف است یک اقداماتی بفرمایند ایشان هم قلم را در دست گرفتند و گفتند محظوراتی دارم که باین زودی پیشرفت نمیکند این مدرسه یکی مسئله بودجه است پول میخواهد مدرسه (بعضی از نمایندگان‌ـ هر کاری پول میخواهد) از هر چیز لازم‌تر امروز برای ما طبیب است که تهیه کنیم و بفرستیم بولایات برای آن بیچارگانی که در دسترس آنها طبیب نیست بالاخره ما میخواهیم این آقایان را با این قانون بفرستیم برای طبابت چرا؟ چونکه طبیب نداریم خوب یعنی چه یعنی اگر طبیب داشتیم اینها را نمیفرستادیم باز یعنی چه؟ یعنی معلومات اینها کمتر از معلومات آنهائی است که در مدرسه تحصیل کرده‌اند پس حالا که ما میخواهیم این کار را بکنیم پس اینمدت را لااقل امتداد بدهیم. بنده بآقای فیروزآبادی عرض کردم که باید اینرا عجالتاً ما امتداد بدهیم ملاحظه بفرمائید بنده که مخالف هستم آمده‌ام حالا انصراف موافقت افتاده‌ام آنهم بر حسب نظریه حضرت آقای افسر بود ولی امروز نمیدانم چطور شده است که نظریه ایشان هم برگشته و مخالفت فرمودند. بنده حضورشان عرض کردم که موافقت بفرمایند و عقیده بنده این است دو سال پنجسال باشد چرا؟ برای اینکه یک فرجه باشد. و این تنها نظر ارفاقی و همانطوری که آقای دکتر طاهری فرمودند نسبت باین یک عده اشخاصی که این جا آمده‌اند و هر روز ما را می‌چسبند نیست باید ما یک قدری هم ملاحظه مردم را بکنیم من قول میدهم در این مدت اگر دقت بشود و خرجی بشود اطباء دیپلمه خوب بیرون می‌آیند برای مردم. عرض کردم سابق هم گفتم اینکار استیناف لازم دارد و تمیز دارد یعنی چه؟ یعنی اگر یک طبیبی فرضاً در دامنة یک کوهی یا در یک ده دور دستی باشد و در آن جا گیر کرده است یک مریض بدبختی را که مبتلا بمرض سختی است آوردند نزد او و او هم نتوانست تشخیص بدهد (بنده مکرر نتوانسته‌ام تشخیص بدهند یعنی استیناف دادم این عیب نیست بلکه لازم است) خوب آن بیچاره در آن دامنه کوه چه بکند کسی که رفته در آنجا و مواجه شده است با یک مرض خطیری در آنجا نتوانست تشخیص بدهد چه بکند طبیب دیگری نیست که استیناف بدهد تمیز بدهد خوب آن مریض چه میشود؟… پور محسن‌ـ میمیرد دکتر سنگ‌ـ میمیرد؟ این خوب است بمیرد؟! چرا ما نمیریم؟! چرا او بمیرد؟! من عقیده‌ام این است که کسانی که این جا دیپلم میگیرند آنها نروند در شهرها و اینها در شهر باشند تا این پنجسال یک کاری بکنند و اینطور بعجله امتحان ندهند و یک مدتی وقت بآنها بدهند که اقلاً یک انژکسیون زدن را یاد بگیرند گل گاوزبان و گل بنفشه دیگر نمیشود باید چیزهای دیگر را هم بلد باشد بنده بشما قول میدهم یک کسی دیفتری یک کسی که دیفتری دارد میلیونها


من بنفشه باو بدهید هیچ ثمر ندارد اساساً آقا مرض یا غیر قابل علاج است یا قابل علاج آنکه قابل علاج نیست مثل سل و سرطان که تا بحال دوائی برایش پیدا نشده است که هیچ و آنچه که قابل علاج است البته باید اول تشخیص داد بعد علاج کرد نه اینکه عوارضی هم بر آن مرض زیاد کرد. تیفوئید مرضی است که قابل علاج است اما وقتی کسی میمیرد در نتیجه منانژیت می‌میرد در نتیجه مرض قلبی میمیرد و این طبیبی که میرود آن جا بالای سر او باید اقلا یک انژکسیون زدن را بلد باشد. مثلا‌ دیفتری شما میفرمائید طبیب مجاز در حدود معلوماتش باید باو اجازه داد این جمله یعنی چه؟ از آقای هزار جریبی بروید بپرسید یک قضیه را تحقیق کنید روزی در خدمت‌شان بودم آقای فیروزآبادی خدمت‌تان عرض کردم قلت شرکاء در این مورد برای من مطلوب نیست من میل دارم برای رفاه حال مردم طبیب زیادتر شود (دشتی‌ـ شما وکیل هستید دیگر طبیب نیستید) خلاصه طبیب تازة آمده بود آنجا در حضور آقای هزار جریبی الآن حاضرند (یکی از این آقایان آمد آنجا) گفتند امتحان داده‌ام گفتم خوب اگر یک کسی آپاندیسیت گرفت چه می‌کنی؟ گفت مطابق قانون بوعلی عمل می‌کنم والله قسم می‌خورم همین‌جور است و اینکه در حضور آقایان عرض میکنم صحیح است آقای هزار جریبی هستند حالا این غیر از آن است که گفته بود ذات‌الریه‌اش ورم دارد یا صداعش درد می‌کند این است آقا. در هر حال بنده عقیده‌ام این است که اگر یک طبیبی این جوری تصدیق گرفت لااقل برود یک جائی که در دسترس خودش یک طبیب دیپلمه استینافی داشته باشد یک نفر مبتلای بدیفتری را آوردند بداند چه بکند یا بان طبیب مراجعه کند. اگر این در حدود معلومات این جا باشد که این قانون قانون موهومی خواهد بود چرا؟ چون حدود معلومات او جز قانون بوعلی چیز دیگری نیست، در هر صورت دو سال که هیچ کافی نیست و باز فردا مجبور بتمدید میشوند این است که استدعا میکنم آقای وزیر هم موافقت بفرمایند که این مدت را پنجسال بکنند این هم یک ارفاقی است باین آقایان که میخواهیم بولایات و اطراف بفرستیم که یک عملیاتی بکنند و یک تجربیات و دستوراتی بر معلومات خودشان اضافه نمایند و در نظام‌نامه هم ممکن است با حضور آقایان اعضاء کمیسیون یک شرایطی بشود که اینها چه قسم بکنند و چه کارهائی را مجازند بکنند از آنطرف هم در ظرف این مدت مدرسه را توسعه بدهیم که بر عده اطبای تحصیل کرده مدرسه دیده افزوده شود این بود عقاید و نظریات بنده حالا بسته است بمیل مبارک آقایان. کازرونی‌ـ احسنت مخبرـ فرمایشات آقای دکتر اصولا صحیح بود ولی ربطی به پیشنهاد نداشت افسرـ بلندتر بفرمائید مخبرـ عرض کنم که فرمایشات آقای دکتر سنگ از نقطه نظر کلیات و تئووری صحیح بود ولی مربوط به پیشنهادشان نبود که مدت را تمدید کنند و به پنجسال توسعه بدهند. دلائلی که اقامه کردند برای این است که اصلا این قانون تصویب نشود زیرا که اگر اینطور نیست بایستی یک دلائلی اقامه بفرمایند که این آدم از عهده انژکسیون کردن بر نمی‌آید وقتیکه خوب این قانون با این تمدید تصویب نشود آیا ایجاد طبیب میشود؟ که نمیشود اگر چنانچه باز این شخص نباشد آنجا آنوقت دیفتری معالجه میشود؟ آنوقت هم که معالجه نمیشود اما اینکه فرمودید باید اطلاع داشته باشد اگر چنانچه در این قانون نوشته شده بود که کسانی که ده سال طبابت میکنند بهشان اجازه داده شود بدون امتحان و رسیدگی این عقیده حضرت عالی البته آنوقت صحیح بود چون البته بصرف اینکه چند سال طبابت کرده است مقتضی نیست باو اجازه بدهند برود با جان مردم بازی کند ولی اینجا امتحان میشود و امتحانی


هم که میشود مشکل است اساساً موجبی که این قانون را تمدید میکنند چیست؟ برای این بوده است که چهار مرتبه امتحان شده‌اند و برای همان نظری که شما دارید دو سال دیگر تمدید میشود که اگر در آن مدت پیش‌ کاری از پیش نبرده در این دو سال جدیت کند زحمت بکشد باز امتحان بدهد اینجا جمعاً میشود چهار سال (دو سال از پیش دو سال هم بعد) اگر باز از عهده برنیامد بعد از چهار امتحان و ده سال طبابت این دیگر باید برود پی کارش این دیگر چیزی بلد نیست. بعلاوه این هیئت ممتحنه هم از اطباء دیپلمه هستند و بهترین اطباء در این امتحان داخل بوده‌اند وقتی که معلومات او را امتحان می‌کنند در حدود معلومات جدید اگر از عهده امتحان بیرون آمد و بهش اجازه دادند همان نظریة که جناب عالی دارید تأمین می‌شود دیگر این وقتی که امتحان داد و توانست سرم بزند و مرض دیفتری را تشخیص داد و میکرب او را هم شناخت یا نشان داد و طرز تولیدش را هم گفت که همان نظریه جناب عالی تأمین شده است و الا هیئت ممتحنه باو جواز نمیدهند اگر بدون امتحان و بصرف اشتغال ده سال بطبابت این اجازه را می‌دادند که البته آن اشکالات جناب عالی ورود می‌شد ولی این آدم هم طبابت کرده است و شرط ورود امتحان طبابت کردن است و اجازه دادن هم شرطش قبول در امتحان است و با سخت‌ترین ترتیبات از اینها امتحان می‌کنند پس از این لحاظ میشود گفت که پیشنهاد آقای دکتر در حقیقت مخالف آن نظریه‌ایست که دارند ایشان می‌خواهند بیشتر تضییق شود در صورتیکه اگر بخواهند تضییق شود باید مدت محدود شود و کمتر شود. دکتر سنگ‌ـ من نمی‌خواهم تضییق شود مخبرـ ولی در مملکت مادام که هست این جور باشد بهمین ترتیب هی تمدید بدهند که نمیشود دکتر سنگ‌ـ سوء تعبیر است نمی‌خواهم بهشان تضییق شود. مخبرـ ما می‌خواهیم با نهائی که دو سال است موفق به تحصیل اجازه نشده‌اند دو سال دیگر فقط مهلت بدهیم که تحصیلات‌شان را تکمیل کنند و اجازه بگیرند اگر در این دو سال که در واقع چهار سال است (دو سال پیش دو سال هم از این ببعد) نتوانستند تحصیلات‌شان را تکمیل کنند که بروند پی کارشان اگر هم قبول شدند که جواز میگیرند در این امتحان پیش چند نفر امتحان دادند و قبول شدند بعضی‌ها هم نتوانستند و تمدید میشود تا دو سال دیگر اگر بعد از چهار مرتبه امتحان نتوانستند که بروند پی کارشان. پس در این دو سال بروند در مریضخانها نزد اطبای مهم کار کنند و زحمت بکشند و تکمیل کنند تحصیلات و تجربیات شان را اگر هم باز نتوانستند موفق شوند که چیزی بلند نیستند. در ضمن هم شاگردان اعزامی از اروپا مراجعت می‌کنند و مدرسه را هم آنطوری که وعده دادند توسعه میدهند و برای مملکت اطبای دیپلمه لایق و قابل تهیه میشود بقدر کفایت ولی البته بتدریج ـ چون همانطور که ترقیات مملکت تدریجی است این موضوع هم که ایجاد طبیب باشد تدریجی‌تر است و وقت می‌خواهدـ یک جملة را هم آقای فیروزآبادی فرمودند که نظرم رفت عرض کنم حالا جواب عرض میکنم راجع بصحیه بود که فرمودند. صحیه در سنه گذشته اگر چه هفتصد هزار تومان بودجه داشت ولی عملا چهارصد هزار و کسری تومان بودجه‌اش بود و صد و پنجاه طبیب سیار صحی در مملکت داشته‌اند و بعلاوه این اطباء صحی که در ولایات هستند صد و پنجاه طبیب سیار هم برای صحیه ولایات یعنی قراء و قصبات دارند و با آن جدیتی که رئیس صحیه فعلی دارد در حقیقت لازم است که در این جا گفته شود که صحیة ایران در این عصر جدید و این تشکیلات جدید احیائش از احیاء‌السلطنه بود و مراقبت و تکمیل


آن با لقمان الملک است (صحیح است) اول صحیه چیزی نبود او احیاء کرد و ما باید قدردانی کنیم بعد هم این رئیس صحیه فعلی از نظر تخصص و کار واقعاً صحیه را تکمیل کرده است و باید ازش قدردانی کنیم که حقیقتاً این رئیس صحیه فعلی از نقطة نظر تخصص و کاردانی و صحت عمل فوق‌العاده شخص لایقی است و با این بودجه فعلی کاملا مراقبت کرده است که در این مملکت باین عریض و طویلی با چهارصد هزار تومان هر قدر ممکن بوده است وسائیل صحی را فراهم کرده است از این جهت بعقیدة بنده خوب است آقای دکتر هم پیشنهادشان را مسترد بدارند. دکتر سنگ‌ـ خیر بنده بعقیدة خودم باقی هستم. رئیس‌ـ آقایانی که پیشنهاد آقای دکتر سنگ را قابل توجه میدانند قیام فرمایند. (عده زیادی قیام نمودند) رئیس‌ـ قابل توجه شد. سایر پیشنهاداتی هم که در این موضوع رسید است به کمیسیون ارجاع میشود (۳ـ شور اول لایحه حقوق گمرکی مروارید) رئیس‌ـ خبر کمیسیون قوانین مالیه راجع به گمرک مروارید مطرح است. قرائت میشود: خبر کمیسیون کمیسیون قوانین مالیه لایحه نمره ۵۲۳۹۷ دولت را با حضور نمایندة دولت مطرح و پس از شور و مداقه و اصلاحات لازمه بشریح ذیل خبر آنرا تهیه و تقدیم مجلس مقدس مینماید. مادة واحده‌ـ وزارت مکلف است از مرواریدی که برای تجارت با خارجه وارد بندر لنگه میشود حقوق گمرکی دریافت نکرده و در موقع خروج صدی ربع از روی قیمت بعنوان حقوق گمرکی دریافت نماید تبصره‌ـ هر گاه مروارید ورودی پس از نه ماه حمل بخارجه نشود مشمول قانون تعرفه گمرکی مصوب ۱۲ اردیبهشت ۱۳۰۷ بوده و صدی بیست و پنج از روی قیمت گمرکی از آن دریافت خواهد شد رئیس‌ـ آقای عدل عدل‌ـ موافقم رئیس‌ـ آقای آقا سیدیعقوب آقاسید یعقوب‌ـ عرض کنم مخالف بنده در این جا یک موضوعی اساسی است که آقای معاون وزارت مالیه را میخواهم جلب نظرشان را بکنم ما وقتی که در فراکسیون بودیم شب آنجا صحبت کردیم که این وارداتی را که ما داریم چطور آمدید گمرک اتومبیل را برداشتید این چه کاری بود که گمرک را از اتومبیل برداشتید و خیلی از اشیاء ورودی در آن قانونی بی‌پیر بود که گمرک نداشت و آن قانون را در آخر دورة ششم در آخر کلاغ پر گذشت و هر چه ما فریاد زدیم که آقا این همه اجناس ورودی را شما گمرکش را برمیدارید چه خواهید کرد این جا جواب دادند که ما تازه مقدمات استقلال گمرکی را میخواهیم فراهم بیاوریم یک قدمی برداشته‌ایم و در قانون هم یک حداقل و اکثری معین کرده‌ایم و حداکثر را ملاحظه میکنیم با همان صحبت‌های پارلمانی که میشود و ابداً متوجه اقتصادیات نیستند این جور صحبت‌ها را کردند و بعد هم گفتند که این عهدنامه است و قرارداد است و چون عهدنامه است نمیتوانیم دست بزنیم ما هم که معلوم است که بمجرد این که عهدنامه می‌آید دیگر حرف نمیزنیم و واقعاً مقدس میدانیم و ملت ایران کاملا پابست است بعهدنامها و عهدنامه را خیلی مقدس میدارد اما باید فاعتدوا علیه مثل ما اعتدی علیکم همانجوری که ما عهدنامه را مقدس میدانیم باید آنهائی که عهدنامه می‌بندند مقدس بدارند حالا این مسئله گمرک مروارید هم در آن قانون بود چطور شد گفتند که این قانون بوده است و عهدنامه بوده است و گذشته است و هشت سال هم درش بسته است و مهر و امضاء شده است و رفته است در دفتر راکد وزارت مالیه و دیگر نمیشود دست


زد بان و اگر دست بزنیم تعرفه گمرکی ما خراب میشود ولی بنده در اینجا می بینم که برای مروارید میخواهند آن قانون را بهم بزنند و چه دلیل پیدا کرده است که راجع بمروارید میخواهند این کار را بکنند و حالا که این راه را پیدا کرده اند بنده کاملا موافقم که یک جوری واقع شود که نسبت بهر چیزی که وارد میشود گمرک ببندند اما این را بسط بدهند که یک قوتی باقتصادیات بدهیم … عدل – این راجع بهمه چیز نیست راجع بمروارید است . گمرک همه چیز را برداریم ؟ آقا سید یعقوب – حالا صبر کنید اعلم العلماء این را بنده کاملا موافقم که دولت و وزارت مالیه و این معاون که خیلی محل اعتماد بنده است نظری کرده اند که از تعرفه گمرکی مروارید کسر کنند که حقیقه بک تعرفه خیلی گران بود و آن قانونی که گذشت حقیقه هیچ بواردات ملاحظه نکردند و خیلی حقوق گمرکی را کم قرار دادند و بنده هم رای ندادم پس حالا اگر راه را باز کردید این را هم بنده موافقت میکنم که نسبت بچیزهای دیگر هم این اقدام را بکنید و گرنه برای چه دلیل آمدهاند و اختصاص داده اند این را فقط بمروارید که در آن تجدید نظر کنید این را تجدید نظر میکنید ولی اتومبیلی که خانه مارا خراب کرد گراموفونی که فساد اخلاق و هزار بدبختی در مملکت ایجاد کرد آنرا چرا شما دست نمیزنید خیلی غریب بود که یکنفر از اعضائ بلدیه میگفت که بد است که ما گرامافون را زیاد میکنیم و نشاط در دماغ ملت ایجاد میکنیم ؟(خنده حضار) گفتم آقا این نشاط نیست این مردم را گرسنه مسکند بدبخت میکند این چطور ملت درا دارای غرور ملی میکند ؟ اینست معنای تربیت کردن یک ملت و قوت دادن روح یک ملت و ملت را از حال طفولیت بححال کمال آوردن و نشاط در دماغ ایجاد کردن ؟ اصل موضوع سر این است که اگر راه را باز کردید و میتوانید این کار را بکنید بنده عقیده ام این است که نسبت بکلیه واردات این را در نظر بگیرید ولی اگر اختصاص بمروارید دارد نسبت بورودش نباشد بسبت بخروجش باشد و میفرمایند که وزرت مالیه میخواهد از مرواریدی که برای تجارت بخارجه وارد بندر لنگه میشود یعنی از عمان از مسقط از دبی آقای کازرونی میدانند وارد میشود (کازرونی – روی هوا میگوئید )‌آنوقت حقوق گمرکی در یافت نکنید اینکه دیگر از آن لوایح نیست که از دولت بترسی و وقبی که خارج شد از آن همان مقدار که معلوم شده است قوق گمرکی در یافت کنند بعدهم تبصره دارد که ملاحظه فرمودهاید اصل موضوع عرایض بنده این است که اگر راه را باز کردهاید تجدید نظر در کلیه اش بکنید که این همه ضرر برای ما نداشته باشد و الا اگر راه را باز نکرده اید علت این که اختصاص دادهاید بمروارید که وقت وارد شدن چیزی گرفته نشود و وقت خارج شدن از بندر لنگه چیزی گرفته شود اینچه چیز است و نظر اساسی و فلسفه این لایحه چه چیز است . دکتر عظیما- (مخبر کمیسیون قوانین مالیه)- اجازه میفرمائید رئیس – بفرمائید کازرونی - بنده قبلا اجازه خواستم نوبه بنده است آقا سید یعقوب- مخبر است آقا سایه آقا کم نشود بعضی از نمایندگان – صحیح است دکتر عظیما – بنده هیچ فکر نمیکردم که دراین لایحه از طرف شما این مخالفت بشود برای این که آن چیزی است که یک تضیقاتی بمردم بشود اینجا یک مذاکده ایست که این مانع برداشته شود و بحال مردم مفید باشد ولی علت اینکه چرا این مالیات را برداشته اند برای این بود بندر لنگه خراب شده بود صدی چهل و پنج حقوق گمرکی مروارید اسباب این میشود که فلان تاجری که می بیند دریک بندر دیگری که حقوق


گمرکی از او نمیگیرد آنجا رجوع کند چه دائی دارد اینجا بیاید؟ مثل اینکه رفتند. بنابراین باید که اساسا این حقوق برداشته شود منتهی از برای این که یک گرکی باشد یک بومانی یک پول از آن می گیرند سابقا صدی چهل و پنج میگیرفتند یعنی از صد تومان چهل و پنج تومان برای ورودی بیست تومان برای خروجی میگرفتند ولی در اینجا معین شده است که اگر خواستند حمل کنند ربع صد یک و اگر چنانچه خواستند نگرهدارند باید مالیات را بدهند چرا؟ از برای اینکه ضرر ما است اما اینکه فرمودند چرا از اتومبیل نمی گیرند آن یک چیز دیگری است (آقا سید یعقوب – گفتم راه باز شده است) آن اتومبیل البته وقتی میاید برای ما ضرر است و این مروارید هم اگر آمد و برنگشت مثل اتومبیل است. بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است رئیس ـ کافی است؟ ضیاء ـ کافی نیست. اجازه میفزمائید بنده مخالفم با کفایت مذاکرات است. رئیس ـ بفرمائید. ضیاء ـ بنظر بنده در این لایحه یک ابهامی است که محتاج بتوضیح زیادتری است که از طرف حضرت آقای مخبر یا معاون محترم وزارت مالیه باید داده شود اگر آقایان اجازه بفرمائید بیشتر درش صحبت بشود بهتر است و بنده عرض کنم ….. بعضی از نمایندگان – بفرمائید رئیس ـ بفرمائید. ضیاء ـ در این موضئع صحبت نشد و حل نشد که آیا این مرواریدی که وارد بندر لنگه میشود از مرواریدهای واردی بندر لنگه است یا این که حاصل میشود از آبهای ایران است اگر از آبهای ایران بدست می آید که مثل یکی از صادرات ما است و مثل یکی از صادرات ایران است و باید حتما گمرک ورودی گمرک وارد شدن به بندر لنگه نداشته باشد ولی گمرک خروجی مطابق جمسهای دیگر بدهند ولی اگر چنانچه از مرواریدهای واردی بخاک ایران است که قطعا اگر چنانچه ما تخصیصی در گمرک آن قائل شویم لطمه بصادرات ایران وارد می آورد زیرا که در آبهای ایران مروارید زیاد بدست ما آید و ممکن است با لطایف الحیل تجاری که مربوط با تجارت قاچاق مروارید هستند در سواحل عربستان یا اطراف عمان یا اطراف هند خواسته باشند محلی را در نظر بگیرند که از آنجا مروارید ارزانتر بیرون بدهند مثلا بندر لنگه را در نشر گرفته باشند که مروارید زیاد تر و ارزانتر صادر کنند و برای آنها صرف بیشتر داشته باشد و اگر چنانچه دولت ایران مواقفت کند با این که گمرک بندر لنگه از مروارید صادری کم باشد که البته بمنفعت آنها است و اساسا بضرر مملکت برای این که در آبهای ایران هم مروارید زیاد بدست می آید و گمان میکنم اگر در این قسمت بیشتر مطالعه شود و تفکیک شود این موضوع بهتر است چون از آبهای ایران مروارید زیاد بدست می آید از آبهای بندر عباس آبهای بحرین و آنجاها که یک جنس مروارید های بسیار عالی دارد و یک محل بزرگی است برای صدور مروارید ایران ولی اگر چنانچه مرواریدی است که بطور قاچاق از سواحل عربستان یا سواحل عمان یا از اطراف هند برای این که مخارجش کم باشد وارد بندر لنگه میشود و از آنجا میخواهند صادر کنند باین ترتیب صد پنج که این جا ذکر شده است بنظر بنده بضرر دولت است که درست باید مشمول تعرفه گمرکی باشد این است بنظر بنده یک توضیح بیشتری لازم است و بنده استدعا می کنم که توضیح بدهند تا معلوم شود. مخبر ـ خیال میکنم که این جا یک اشتباهی شده است و همچو تصور کردند آقای ضیاء که در سواحل ما مروارید هست (بعضی از نمایندگان ـ هست) اجازه بفرمائید بله هست صرف هست و تویش مروارید ندارد


بعضی از نمایندگان ـ نیست این طور مخبر ـ و خیلی کم مروارید دارد (کازرونی ـ خبر ندارید بگذارید توضیح بدهم) خیلی کم است و بیشتر آنچه که هست بطورد تجارتی است که از بیرون می‌آورند به بندر لنگه ونظرباینکه بندر لنگه جای خوش آب هوایی است و جائی است که دیگران میتوانند آنجا بیایند می‌ایند و در آنجا معاملات مروارید زیاد میشده است در اثر این تعرفه گمرکی و جلوگیری که می‌شود این مرواریدی که می‌آید اگر نرود همینطوریکه الان بندر لنگه رفته است رو بخرابی بکلی از بین میرود. عدل ـ اجازه میفرمائید؟ کازرونی ـ بگذارید توضیح بدهم رئیس ـ صبر کنید باید اول رأی گرفت بکفایت مذاکرات. رأی میگیریم بکفایت مذاکرات موافقین قیام فرمایند. رئیس‌ـ تصویب نشد. آقای شریعت زاده کازرونی‌ـ بنده اجازه خواسته ام. رئیس‌ـ اجازه بفرمائید چون دو مرتبه ایشان این حرف را زدند باید جواب داده شود. مطابق نظامنامه منخبر مبتواند بدون ترتیب صحبت کند (صحیح است) و چون همیشته کار موافق را میکند نوبت موافق را بتأخیر میاندازد. شریعت زاده ـ بنده چون این ماده را مبهم یافته بودم در نظر داشتم …. عدل ـ بلندتر بفرمائید. شریعت زاده ـ چون این ماده را مبهم یافته بودم در نظر داشتم که از آقای مخبر یا آقای معاون استفسار کنم برای این که مجلس قانونی که وضع میکند باید بدلایل او کاملا آشنا باشد این جا نوشته است از مطلق مروارید اولا باید معلوم شود که سواحل ایران مروارید دارد یا نه … دکتر عظیما ـ خیلی کم. کازرونی ـ خیر خیلی دارد آقا. شریعت زاده ـ اگر داشته باشد پس تسهیلات نسبت به آن حتمی است و اگر نداشته باشد یا کم دارد چه دلایلی هست که آوردن مروارید مستخرج از آبهای دیگر در این مملکت و بندر لنگه معافیتش برای مملکت چه منافعی دارد و دلائلش باید گفته گفته شود بنده آن دلایل را نشنیدم تقاضا میکنم از دولت یا هر یک از آقایان نمایندگان یا آقای مخبر که دلائل این کمار را تشریح کنند که اولا بگویند سواحل ایران مروارید دارد یا ندارد و اگر دارد بچه دلیل از حیث تسهیلات مروارید ایران با مروارید جاهای دیگر باید مساوی باشد دلیل این که باید مساوی باشد باید گفته شود باین جهات است که بنده عقیده مثبت یا منفی اظهار نکردم و خواستم توضیح داده شود. رئیس ـ آقای کازرونی کازرونی ـ البته نمایندگان محترم حق دارند که اطلاع کامل از کیفیت صید مروارید و کیفیت تجارت و استخراجش نداشته باشند و برای آقایان هیچ عیب و نعصی نیست و از این جهی بنده با اجازه آقایان بقدری که میتوانم توضیحاتی میدهم. عرض کنم اولا بیشتر از سواحل ایران در خلیج فارس دارای مروارید است و استخراج میشود از قبیل جزیرة خارک که در طرف بوشهر است و بندر لنگه و بنادر تابعه لنگه و بحرین (صحیح است) این رفع بعضی اشکالات را کرد لکن علت این که دولت این لایحه را آورد و همه باید تقدیس کنیم این است: بعد از آن خبطی که در قسمت تعرفة گمرکی شد و حالا متنبه شدند و خواستند جبران کنند و این افتخار برای وزیر فعلی هست که این محظور را از یک بندر مهم مملکت و بالاخره


از خروج یک مقدار زیادی مال التجاره مرتفع کرد و بایستی که ما تشکر بکنیم و قدر دانی بکنیم. اصل کیفیت چیست تمام خلیج فارس جهت صید مروارید برای تمام عناصر و تمام مردم خواه ساکنین طرفین خلیج باشند یا غیره آزاد است و هیچگونه مخالفت و مزاحمتی از هیچ طرف برای صیادین وجود ندارد. مرواریدی در خلیج فارس از طرف ساکنین یعنی ساکنین طرفین خلیبج فارس که یک قسمتش هندستان است و عمان و یک قسمتش ایران است استخراج میشود سابق بر این یعنی در پنجاه ، شصت ، سی تا بیست سال قبل مجموع مرواریدهای مستخرجه از خلیج فارس وارد بندر لنگه شده و از این جهت بندر لنگه یکی از بنادر فوق العاده مهم بود و مردم بندر لنگه دارای ثروتهای خیلی زیاد بودند که در کمتری از بنادر دریافت میشد چرا؟ بواسطة این که مرواریدهائی که از خلیج فارس بلکه از حدود عمان هم که استخراج میشد و وارد بندر لنگه میشد و عمده منافعش عاید بندر لنگه بود از قبیل قرض دادن جنس و پول خرید و فروش مروارید بالاخره مستخرجین یک مزدوری بیشتر نبودند برای اهالی بندر لنگه و ثروت در بندر لنگه فوق العاده زیاد بود ولی بعد کم کم سوء سیاست و تعدیات سیاسی متوجه باشد و اسباب بد بختی مردم لنگه و مردم آن سامان شد و یک عملیاتی کردند که بالاخره این مرکزیت از بندر لنگه منتقل تجاهای دیگر شد حالا کجا شده است کار نداریم آنهم مال ما است فرق نمیکند ولی بالاخره مجرای او را که در ایران بود بر گرداندند و شد آن چه شد. یک عیب دیگری هم پیدا شد تعرفة صدی پنج گمرکی بلژیکی هم سبب شد که مردم متوجه سایر نقاط شدند که در آنجا ها آزادانه استخراج کنند و این صدی پنج را ندهند البته مجبور نبودند که مرواریدهای خودشان را به بندر لنگه بیاودند بلکه بسیاری از اهالی بندر لنگه که شاید عنصرشان عنصر عربی بود و مخالفت عنصری هم با ساکنین سواحل عربی نداشت خانه و لانه‌شان را برداشتند و منتقل به سایر بنادر شدند و در آنجا مشغول استخراج شدند و رفته رفته اسباب ضعف و خرابی بندر لنگه شد که عده نفوسش که بالغ بر بیست هزار نفر بود امروز در حدود شاید ده هزار نفر باشد و اهمیت بندر لنگه خیلی زیاد است و بسیاری از مردم بندر لنگه از اهالی بحرین هستند که از تبعة اصلی و حقیقی ایران هستند (صحیح است) که با این که میل دارند بواسطة بدی آب و هوای سایر جاها حرکت کنند و بخانة اولیشان منتقل شوند. حالا این بد بختی بود تا اینکه تعرفة گمرکی جدید آمد آقایان البته فراموش نفرموده‌اند که بنده فریاد کردم دادها زدم گریه‌ها کردم (عدل‌- ما که ندیدیم) که بیش از این سبب خرابی یک بندر مهم ایران نشوید و صدی بیست و بیست و پنج گرفتن گمرک از مروارید نگیرید اگر برای شوخی و تفریح وارد کردند که اینجا جای شوخی و تفریح نیست اگر برای استفاده است که مردم مجبور نیستند یک هنچو مرواریدی را که در یک همچو دریای آزادی استخراج کردند بیایند و صدی بیست و پنج بدهند بالاخره توضیحاتش این است و یقین دارم آقایان هم کمال موافقت را دارند اصل موضوع راجع بهت تبصره است که این تبصره میگوید مرواریدهائیکه وارد میشود وارد لنگه میشود اعم از اینکه صیادش بحرینی باشد یا لنگاوی باشد یا دیگران هر کمه باشند در دریای آزاد خلیج فارس استخراج کرده است و وارد لنگه میشود امیدوارم همانطوریکه سابقا هم بوده بعد از این هم لنگه مرکز خرید و فروش مروارید کافی السابق بشود مقصود این است اگر یک همچو مرواریدی وارد شد بعد از این از تأدیة هر گونه مالیاتی باید معاف باشد. و همانطور که مخبر محترم توضیح دادند این صدی ربع که در موقع خروج قائل شده اند در واقع یک حق الثبت نا قابلی است که از این گرفته میشود و این صدی ربع هم اهمیتی ندارد. در تبصره یک توهمی شده و این تو هم برای این است که مبادا مرواریدی که وارد میشود خارج نشود یعنی خفه بشود. در انسان اگر نفسی که فرو میدهد خارج نشود خفه میشود. مروارید برای صید خارج


نمیشود لکن چه ضرر دارد. در صورتیکه دولت اطلاع دارد که بعد از ورود امکان ندارد خارج نشود. بلی بعضی اوقات هم ممکن است یکی دو سال صادر نشود مثل اینکه در زمان جنگ بین المللی خرید مروارید در خارجه تقریبا بقدری فرونشست و عقب نشست مثل این بود که تومانش یک قران قیمت داشته در آنوقت مردم بقدری که می‌توانستند خود داری کردند و مروارید خودشان را خارج مکردند و نگاه داشتند برای بازار بهتری البته در این مواقع چون عنوان فرس ماژر اطلاق میشود دولت هم منظور میکند و رعایت خواهد کرد بنا بر این لایحه همین طوری که هست تصویب شود بهتر است. وما خیلی هم از دولت تشکر میکنیم و ممنونیم و امروز هم روز مبارکی است از نقطه نظر منافع مملکت. رئیس‌- مذاکرات کافی است؟ بعضی از نمایندگان‌ـ بلی رئیس‌- پیشنهاد قرائت میشود: پیشنهاد میکنم عبارت اول ماده واحده بطریق ذیل اصلاح شود: مادة واحده‌ـ وزارت مالیه مکلف است از مرواریدهائی که در آبهای متعلق به ایران صید و برای تجارت با خارجه الی آخر. پیشنهاد آقای طلوع مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی ـ تبصره ذیل را پیشنهاد مینمایم. تبصره‌- تخم نوغانهای وارده هم از حقوق گمرکی معاف باشد پیشنهاد آقای وثوق مقام عالی ریاست مجلس شورای ملی دامت شوکته این بنده در ماده واحده پیشنهاد میکنم عوض صد ربع نوشته شود هر صد تومان دو ریال. پیشنهاد آقای کیا بنده پیشنهاد مینمایم تبصره الغاء شود. رئیس‌- آقایانی کمه با ورود در شور دوم موافقند قیام فرمایند. (جمعی قیام نمودند) رئیس ـ تصویب شد. ماده بیست و سوم قانون تامین مدعی به مطرح است….. آقای معاون صحبتی داشتند بفرمایند ۴-تقدیم لایحه طرز تقسیم جرائم بین کاشفین قاچاق معاون وزارت مالیه (آقای سیاح) - لایحه ایست از برای تقسیم جرائمی که گرفته میشود که چطور ما بین کاشفین تقسیم شود تقدیم میکنم (صحیح است) (۵-بقیه شور دوم لایحه تامین مدعی به از ماده ۲۶) رئیس‌- بطوریکه خاطر آقایان مطلع است ماده بیست و سوم قانون تامین مدعی به متوفق بر این بود که آقای وزیر عدلیه بیایند و خودشان در جلسه شرکت کنند اتفاقا ایشان مریض هستند ماده همینطور مانده لهذا ماده ۲۶ قرائت میشود: ماده بیست و ششم‌- دفتر محکمه مکلف است در ظرف دو روز سواد قرار محکمه را درباب توقیف مال غیر منقول باداره ثبت اسناد و املاک محل وقوع ملک ارسال دارد در قرار مزبور باید اسم و اسم پدر و اسم خانواده و شغل مدعی علیه یا محکوم علیه و مقدار مدعی به یا محکوم به و نوع ملک توقیف شده صریحا قید کردد. هرگاه ملک به ثبت رسیده باشد اداره ثبت اسناد و املاک باید درستون ملاحظات صفحه از دفتر املاک که دارجع به آن ملک است صدور قرار توقیف را یاد داشت کند و اگر ملک بموجب دفتر املاک متعلق به مدعی علیه یا محکوم علیه نباشد آن را نیز باید در ظرف دو روز بدفتر محکمه اطلاع دهد. رئیس‌- آقای احتشام زاده


احتشام زاده ـ موافقم. رئیس ـ آقای کیا کیا نوری ـ موافقم رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب آقا سید یعقوب – موافقین با این ماده قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند) رئیس ـ تصویب شد. ماده ۲۷ قرائت میشود: ماده بیست و هفتم ـ بعد از زوال جهت توقیف رفع توقیف نیز بموجب قرا محکمه فورا در جلسه فوق العاده و خارج از نوبت بعمل می‌اید سواد این قرا نیز بطوری که در ماده قبل مقرر است به اداره ثبت اسناد و املاک ارسال میشود تا در دفتر املاک قید گردد. رئیس‌ـ آقای روحی روحی‌ـ موافقم. بعضی از نمایندگان ـ مخالفی ندارد. آقا سید یعقوب ـ بنده عرضی دارم توضیحی می‌خواهم رئیس ـ آقای احتشام زاده احتشام زاده ـ موافقم رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب آقا سید یعقوب ـ مخالفتی نیست خواستم توضیحی بدهم به آقای مخبر که در مقام عمل چطور میشود چون اگر ملاحظه بفرمایند نوشته است اول محکمه توقیف میکند بعد که می بیند جهت توقیف زایل شد آنوقت رففع توقیف میکند. ما در کمیسیون نظرمان این بود بمجرد اینکه جهت توقیف زایل شد و رفع توقیف شد دیگر محتاج قرار محکمه نباشد نا اسباب زحمت برای آن بیچاره که مالش توقیف شد، بود بمجرد اینکه جهت توقیف زایل شد فورا رفع تئقیف بشود و محتاج بقرار محکمه نباشد. این را در کمیسیون مذاکره کردیم بعد گفتند نه باید محکمه دو مرتبه قرار صادر کند منتهی این کار را فوری و خارج از نوبت قرار میدهیم نظر ما این بود که اگر آقای مخبر قبول کنند همین که قرار محکمه صادر شد توقیف لغو شود نه اینکه بعد از قرار محکمه صبر کند تا از اداره ثبت اسناد و املاک هم خبر برسد میدانم که اینکار فوری خواهد شد اما میدانید که کار در ادارات طول میکشد قرار محکمه صادر شده برای رفع توقیف بعد اگر بخواهند این را ببرند در اداره ثبت اسناد و در آنجا هم ثبت کنند مسلما در آنجا دو سه روز طول میکشد.نظر من این است اگر موافقت بفرمائید بهتر این است همینقدر که قرار محکمه صارد شد باید رفع توقیف شود دیگر منتظر نباشند که در ثبت اسناد برود و خبر بدهد زیرا با این ترتیب مردکه دو سه روز معطل خواهد شد. یاسائی (مخبر کمیسیون عدلیه)‌ـ تشخیص این مسئله زوال توقیف که نوشته شده است با خود محکمه است نه با متداعیین. اگر چنانچه موجبات زوال توقیف فراهم شده یا نه باید خود قاضی محکمه تشخیص بدهد نیشود گفت متداعیین (هر قدر هم در مضیقه باشند) خودشان بروند و مداخله کنند. باید خود محکمه قرار صادر کند که توقیف رفع شود و ملازمه هم با اطلاع دادن ثبت اسناد ندارد درست است که قرار را مکلف است به ثبت اسناد اطلاع دهد ولی فورا هم اجرا می شود و معطل نمی‌ماند. رئیس‌ـ پیشنهادی از آقای شریعت زاده رسیده قرائت میشود: پیشنهاد آقای شریعت زاده پیشنهاد میکنم عبارت ذیلت بعنوان تبصره اضافه شود تبصره‌ـ حکم محکمه بدایت به بطلان دعوی رافع


جهت توقیف است رئیس‌ـ آقای شریعت زاده شریعت زاده‌ـ همین منظوری را که آقای آقا سید یعقوب تذکر دادند بنده هم در نظر داشتم نظر بنده نسبت به تضییق در قانون باینکه برای قرار رفع توقیف قرار جداگانه لازم است مستلزم این است که ما حکم محکمه را رافع توقیف ندانیم در صورتیکه اگر یک مدعی بهی که تأمین شده است همان محکمه اصل دعوا را باطل دانسته و رفع کرده ورقه حکیمیه باید رافع قسمت توقیف باشد و اگر هم محکوم له آن حکم را به اداره ثبت اسناد ارائه داده باید اداره ثبت اسناد یادداشت دیگری بکند که رفع توقیف بعمل آید و همان حکم بر طبق قانون رافع جهت توقیف است. مخبر‌ـ در خود ماده نوشته است که بمحض زوال جهت توقیف رفع توقیف میشود. زوال جهت توقیف یکی از همان شکلی است که حضرتعالی فرمودید یک شکل دیگرش هم اینست که طرفین در محاکمه اصلاح کنند آنوقت طرفین به محکمه اطلاع میدهند و با این ترتیب دیگر دامه توقیف معنی ندارد یا همانطوریکه فرمودید تبدیل بضامن میشود در آنوقت هم توقیف رفع میشود و بصورت دیگری در میاید بنشر بنده خود ماده کافی است. حالا اکر چنانچهدر عمل دیده اند که مورد تشاجر و اختلاف بین قضات میشود بنده مانعی نمی بینم که قبول کنم برای اینکه مقصود همین است. اشکالی ندارد قبول می‌کنم. رئیس‌ـ رأی میگیریم باین ماده با افزایش تبصره پیشنهادی آقای شریعت زاده مخبر‌ـ استدعا دارم مقرر فرمائید یکمرتبه دیگر تبصره را قرائت نمایند (مجددا بشرح سابق قرائت شد) مخبر‌ـ بنده استدعا میکنم که آقای پیشنهاد کننده موافقت بفرمایند که کلمه (نیز)اضافه شود. شریعت زاده‌ـ صحیح است رئیس‌ـ ر‌أی میگیریم به ماده ۲۷ با پیشنهاد آقای شریعت زاده و تصحیح اخیر آقا یا اینکه موافقند قیام فرمایند (جمعی قیام نمودند) رئیس‌ـ تصویب شد. ماده ۲۸ قرائت میشود: ماده بیست و هشتم‌ـ توقیف اموال غیر منقول بمجرد ابلاغ قرار محکمه بمدعی علیه یا محک.م علیه تعمل می‌آید تبصره‌ـ توقیف مال غیر منقول مستلزم توقیف محصول آن نیست. رئیس‌ـ آقای روحی روحی‌ـ عرض کنم بنده می خواستم آقای مخبر را متذکر کنم باینکه تبصره پیشنهادی آقای شریعت زاده را که در ماده قبل قبول کردند نظر آن ماده را بکلی از بین می برد و دیگر مورد ندارد خوب بود همان تبصره را بجای ماده قرار میدادند و الا موردی نداشت (مصدق جهانشاهی‌ـ تصویب شده است مباحثه مورد ندارد). زیرا آن فرمالیته‌هائی که محکمه بنا بود بعمل بیاورد آن تبصره از بین میبرد (بعضی از نمایندگان‌- آن ماده تصویب شد) اول باید بآن قسمت رأی گرفت که آن پیشنهاد بجای ماده بشود و نسبت باین ماده ۲۸ هم عرضی ندارم مقصودم اشاره این مطلب بود. مخبر‌ـ این ماده که تصویب شد و پیشنهاد آقای شریعت زاده منافاتی با اصل ماده نداشت. زیرا یکی از جهات زوال توقیف همان بود که ایشان پیشنهاد کردند و خواستند توضیح داده شود. شاید در خارج بین قضات یک اختلافی هست بر اینکه فورا اقدام نشود و رفع توقیف نکنند و البته این لازم است که اگر حکم محکمه دائر به بطلان دعوی صادر شود باید محکمه قرار رفع توقیف را صادر کند و هیچ منافات ندارد.


رئیس‌ـ آقای آقا سید یعقوب آقا سید یعقوب‌ـ آقای مخبر توجه بفرمائید در تبصره نوشته است توقیف مال غیر منقول مستلزم توقیف محصول آن نیست. بنده عقیده ام این است که کلمه مستلزم را بر دارید و نوشته شود توقیف مال غیر منقول توقیف محصول او نیست تا در یک جائی همچو توهم نشود که میشود محصول را توقیف کرد اگر بنویسم مستلزم این لازم و بین بمعنای اخصش نیست ما رد اینجا می خواهیم بگوئیم که توقیف مال غیر منقول اصلا غیر از توقیف محصولش است.مقصود بنده این است که دو تا است. خوب اگر کلمه مستلزم را بردارید بهتر نمیشود؟ غرض من اینبود کمه عرض کردم. مخبر‌ـ ممکن است پیشنهاد بفرمائید بجای کلمه مستلزم موجب نوشته شود. اینطور که توقیف مال غیر منقول موجب توقیف محصولش نیست آقا سید یعقوب‌ـ بسیار خوب موافقم. رئیس‌ـ باید مرقوم فرمائید.(آقا سید یعقوب بسیار خوب) رای میگیریم بماده بیست و هشتم با تغییر کلمه مستلزم بکمه موجب در تبصره آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر قیام کردند) رئیس‌ـ تصویب شد، ماده بیست و نهم. ماده بیست و نهم‌ـ هر گاه ملکی که عین مدعی به یا محکوم به است توقیف شود مدعی علیه یا محکوم علیه حق ندارد ابنیه آنرا خراب کند یا اشجار آنرا نیندازد مگر باندازه که برای حفظ خود ملک از خرابی لازم است. رئیس‌ـ آقای احتشام زاده احتشام زاده ـ موافقم (نسبت باین ماده معارضی نبود) رئیس‌ـ رأی میگیریم. موافقین با این ماده قیام فرمایند اغلب قیام کردند رئیس‌ـ تصویب شد. ماده سی ام قرائت میشود: ماده سی ام‌ـ توقیف محصول املاک و باغها ولو اینکه محصول عین مدعی به یا محکوم به باشد قبل از برداشت و تعیین سهم مدعی علیه یا محکوم علیه ممنوع است مگر در مواردی که سایر دارائی منقول و غیر منقول مدعی علیه یا محکوم علیه برای تامین مدعی به یا محکوم به کمفایت نکند در صورتیکه مدعی یا محکوم له نتواند برای طرف دارائی دیگری ائائه دهد و بدین جهت محصول ملمک یا باغ قبل از برداشت و تعیین سهم توقیف شود مدعی علیه یا محکوم علیه حق دارد تقاضای تبدیل نموده یا مطابق مقرارت فوق ضامن بدهد. هرگاه مدعی علیه یا محکوم علیه تأمین دیگری که از حیث سهولت فروش و قیمت کمتر از محصول نباشد پیشنهاد کرد قبول این پیشنهاد الزامی است ولواینکه محصول عین مدعی به یا محکوم به بوده و مدعی یا محکوم له رضایت به تبدیل ندهد. هرگاه محصول عین مدعی به یا محکوم به باشد مدعی علیه یا محکوم علیه حق دارد تقاضای نماید بجای دارائی دیگر او عین محصول را توقیف نمایند در این صورت نیز تبدیل تامین الزامی است. رئیس‌- آقای دکتر طاهری دکتر طاهری‌- بنده یک توضیحی می خواهم که آقای مخبر در فلسفه این ماده بدهند نوشته توقیف محصول املاک ولو اینکه عین مدعی به یا محک.م به باشد ممنوع است اگر فلسفه اش این است که محثول املاکی که توقیف میشود محافظتش مشکل است و تعیین مقدارش اسباب زحمت و کسر میشود اگر این فلسفه است که با جزء اخیر ماده مخالف است برای اینکه آخر ماده میگوید اگر محصول عین مدعی به یا محکوم به باشد مدعی علیه یا محکوم علیه حق دارد تقاضا نماید بجای مال دیگر او عین محصول را توقیف نمایند. و پذیرفتن این تقاضا هم الزامی است


اگر فلسفه توقیف محصول املاک این باشد که حفظ و تجدیدش اسباب اختلاف و کشمکش می‌شود در این قسمت اخیر ماده به عقیده بنده موجبی ندارد که تقاضایش پذیرفته شود و به علاوه الزامی هم باشد اگر هم فلسفه دیگری دارد خوبست دولت توضیح بدهند. مخبرـ در عمل دیده شده است که توقیف محصول بیشتر بضرر اساس ملک و زراعت و فلاحت تمام میشود مأمورین جزء آنطوری که باید مراقبت کنند نمیکنند و آنطوری که باید تحت نظارت درآورند در موقع علم در نمیاید یک بی‌مراقبت‌هائی میشود و باز خواستش هم غالباً بجائی نمیرسد چون فهمش یکقدری مشکل است بهتر اینست که اصلاً یک کاری بکنیم که محصول توقیف نشود در قسمت اول اشتباهی شده اشت در صورتی که از طرف خود مدعی علیه یا محکوم علیه تقاضا شود ممکن است محصول توقیف شود اینکه گفته میشود محصول را نباید توقیف کرد و تفریط میشود این از نقطه نظر کسی است که تأمین بر علیه او است ولی اگر خودش تقاضا کرد و در محکمه آمد و گفت محصول را توقیف کنید البته می‌پذیرند چون خودش تقاضا کرده است و این فلسفه در صورتی است که مدعی علیه راضی نباشد ولی استثناء‌ فقط در موردی است که مدعی علیه یا محکوم علیه خودشان راضی باشند و تقاضا کند در اینصورت تصدیق میفرمائید که وقتی خودشان تقاضا کردند ما نباید بگوئیم خودتان صرفه‌تان را نمیفهمید ما در قانون ملاحضه حال آنها را میکنیم ولی نباید بگوئیم که صرفه خودتان را نمیفهمید رئیس‌ـ آقای آقا سید یعقوب آقا سید یعقوب‌ـ آقای مخبر توجه بفرمایند. در عبارت نوشته است که حق دارد تقاضای تبدیل نماید یا مطابق مقررات فوق ضامن بدهد این عبارت مطابق مقررات فوق را در قانون نوشتن به عقیده بنده چندان خوب نیست بنده عقیده‌ام این است که بنویسیم مطابق ماده هفده یا جزء اخر ماده ۱۷ چون مقررات فوق خیلی است و عمومیت هم دارد. این یک اصلاح عبارت تنظیمی است که خواستم عرض کنم که بنویسید مطابق جزء آخر ماده ۱۷ یا مطابق ماده ۱۷ مخبر ـ اگر شما با مقررات عدواتی دارید ممکن است تبدیل کنیم به مواد راجعه باخذ ضامن ولی در هر حال ماده مخصوص منظور نیست چند ماده است راجع باخذ ضامن تمام آنها باید مورد رعایت و نظر قرار گیرند. همینطور هم که باشد عیبی ندارد (بسیارخوب) رئیس ـ رأی میگیریم …. آقای احتشام زاده احتشام زاده‌ـ بطوریکه آقای مخبر هم در طی بیاناتشان توضیح دادند منع توقیف محصول برای جلوگیری از تفریط محصول صاحب محصول است. ولی اگر چنانچه خود آن شخص رضایت داد برای توقیف محصولش دیگر گمان نمیکنم مانعی داشته باشد که محصول توقیف شود قسمت اخیر این ماده محدود کرده توقیف محصول را فقط بموردی که محصول عین مدعی به باشد. بنده با همین منطق معتقدم در هر موردی که صاحب محصول حاضر شود که بجچای سایر دارائیش محصول ملکش توقیف شود ما باید این حق را باو بدهیم و موافقت کنیم که این حق را داشته باشد. در صورتیکه عبارت این ماده موزد را منحصر کرده بموقعی که محصول عین مدعی به باشد. این است که بنده معتقدم عبارت قسمت اول باید حذف شود و بطور کلی نوشته شود مدعی علیه یا محکوم علیه حق دازند تقاضا کنند بجای سایر دارائی خودش عین محصولش را توقیف نمایند و این قسمت اخیر حذف شود. مخبر‌ـ تصدیق میفرمائید که اگر عین محصول مدعی به یا محکوم به باشد ناگزیر باید توقیف شود برای اینکه تأمین را متوجه کرده‌ایم بهمان چیزی که عین مدعی به است. ولی اگر چیز دیگری بخواهند توقیف کنند


چون مصونیت دارد باید همان را توقیف کنیم. بر فرض که یک مدعی باندازه هزار تومان تقاضا می کند که چیزهائی را توقیف کنند. شما میفرمائید ممکن است مدعی علیه یا محکوم علیه بگویند آن اشیائی را که توقیف کرده‌اید در ازاء هزار تومان تبدیل کنید به محصول فلان ملک من که هنوز برداشته نشده و تکلیفش معین نیست. در صورتیکه تصدیق میفرمائید اصلا هنوز تکلیف محصول من معلوم نیست که چقدر است. در صورتیکه چیزی که توقیف میشود باید چیزی باشد که کاملا معین و معلوم باشد و توقیف آن محصولی که هنوز برداشته نشده نمیشود و پذیرفتن این نظر جنابعالی خالی از اشکال نیست و تصور نمیکنم بشود پذیرفت. رئیس ـ پیشنهادی از آقای احتشام زاده رسیده است: پیشنهاد آقای احتشام زاده پیشنهاد میکنم در جمله اخیر ماده سی ام عبارت هرگاه محصول عین مدعی به یا محکوم به باشد حذف شود رئیس‌ـ آقای احتشام زاده احتشام زاده‌ـ بنده توضیح دیگری در این جا لازم نمی‌بینم فقط میخواهم جواب آقای مخبر را بدهم اینکه میفرمایند نمیشود برای طلب اشخاص محصول ملک را بعنوان تأمین توقیف کنیم این جود نیست در موقع توقیف البته ملاحظه می کنند می‌بیند کسی که مالک ملکی است حداقل سهم او از این ملک چقدر است و مطابق ادعای مدعی توقیف می‌کنند و چون اختیار توقیف مال بدست خود مالک است بنده هیچ دلیلی نمی‌بینم که مالک بتواند تیدیل کند یک قسمت دارائی خودش را از چیزی به چیز دیگر چون مالک این اختیار را دارد و ما اصولا در یک قسمت این اختیار را باو داده‌ایم سلب این اختیار در قسمت دیگر خارج از منطق است. مخبرـ همان طوری که عرض کردم نمی‌توان این پیشنهاد را قبول کرد زیرا محصول مسلما قبل از برداشت درست معلوم نیست فقط در موردی که محصول عین مدعی به باشد در اینصورت گفتیم اگر تقاضا کرد تبدیل میشود. چرا؟ برای اینکه نظر اصلا متوجه خود محصول است و مدعی به است در آنجا نظریه قیمت نیست اگر هم تقاضا شده که تأمین میشود والا خود محصول عین مدعی به است پس آنمورد و ارفاق غیر از این مورد است بنده خواهش میکنم که پیشنهادتان را مسترد فرمائید ممکن است مدعی علیه یا محکوم علیه در هر موردی بیایند این تقاضا را بکنند زیرا از حیث سهولت فروش و غیره سایر اموالی که تأمین و توقیف شد برای مدعی مفیدتر است تا محصولی که هنوز نرسیده و قیمت و مبنایش معلوم نیست واین اسباب زخمت تقاضا کننده تامین خواهد شد و فلسفه تامین از بین میرود احتشامزاده ـ مستر میدارم رئیس ـ رای میگیریم بماده سی‌ام آقایان موافقین قیام فرمائید (جمعی قیام کردند) تصویب شد (۶ـ موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه) رئیس ـ آقای کازرونی و چند نفر از آقایان دیگر پیشنهاد میکنند ختم جلسه را. اگر آقایان موافقت میفرمائید (صحیح است) جلسه آتیه روز یکشنبه ۱۸ اسفند سه ساعت قبل از ظهر دستور لایحه تامین مدعی به (مجلس مقارن ظهر ختم شد) رئیس مجلس شورای ملی ـ دادگر