مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ مهر ۱۳۳۳ نشست ۴۹
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۴
سال یازدهم
شماره مسلسل
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۸
جلسه: ۴۹
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۱۱ مهر ماه ۱۳۳۳.
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورت مجلس جلسات ۷ و ۸ مهر ماه.
۲- اعلام تصویب نمایندگی آقای سهرابیان نماینده ارامنه جنوب.
۳- بیانات قبل از دستور آقایان- صفاری، ارباب، شوشتری و دکتر پیرنیا.
۴- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون امور استخدام راجع به بازنشستگان زمان دولت سابق و ارجاع به مجلس سنا.
۵- تعیین موقع جلسه بعد، ختم جلسه.
مجلس دو ساعت و پنج دقیقه قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
۱- تصویب صورت مجلس جلسات ۷ و ۸ مهر ماه
رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود. (به شرح زیر قرائت شد.)
غائبین با اجازه، آقایان- بیات ماکو، صادق بوشهری، عبدالرحمن فرامرزی، پورسرتیپ، حشمتی، سلطانی، اورنگ، شفیعی، معینزاده، شیبانی، عرب شیبانی، سلطان العلما، بهادری، دکتر سید امامی، خاکباز، درخشش، مصطفی ذوالفقاری.
غائبین بیاجازه، آقایان- تربتی، کدیور، سالار بهزادی، فرید اراکی، اریه. دیرآمدگان و زود رفتگان با اجازه، آقایان- نقابت، دکتر حمزوی، پیراسته، یار افشار هر یک ۳۰ دقیقه، کاشانی ۴۰ دقیقه.
رئیس- نسبت به صورت مجلس جلسات چهارشنبه و پنجشنبه نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس جلسات هفتم و هشتم مهر ماه تصویب شد.
۲- اعلام تصویب نمایندگی آقای سهرابیان نماینده ارامنه جنوب.
رئیس- در جلسه گذشته پس از قرائت گزارش شعبه چون عده برای رأی کافی نبود تصویب نمایندگی آقای سهرابیان که مخالفی نداشت اعلام نشد فعلاً تصویب نمایندگی آقای سهرابیان اعلام میشود.
۳- بیانات قبل از دستور آقایان- صفاری، ارباب، شوشتری و دکتر پیرنیا
رئیس- سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند، آقای صفاری.
صفاری- با این که سعی داشتم اوقات آقایان را به نام نطق قبل از دستور اشغال نکنم معهذا دو چیز موجب شد که از این تصمیم عدول نمایم. یکی احساس لزوم اصلاح اوضاع نامطلوب سازمانهای اداری ما است که از دیرزمانی صورت آشفتهای به خود گرفته (صحیح است) و دیگر تشریح اندکی از خصوصیات و اوضاع استان زرخیز گیلان است که به نظر بنده باید مورد توجه قرار گیرد (صحیح است) پس با اجازه آقایان محترم شروع به بیان مطلب مینمایم.
همه آقایان به خوبی میدانند که شهریور سال بیست برای ما اقسام نکبت به بار آورد از آن جمله انضباط و دیسیپلین را در تمام سازمانهای اداری ما از بین برد صدمات ایام جنگ و سختی زندگانی و عدم تعادل دخل و خرج نادرستی را بین مأمورین دولت رواج داد وقوع حوادث مختلف و عدم ثبات دولتها که مولود آن حوادث بودند موجب شد که نتوانند به طور شایسته به مفاسد مؤسسات دولتی و اجتماعی ما پی برده و در صدد اصلاح آنها برآیند تا کار به جایی رسیده که متأسفانه باید اعتراف نمود که بیایمانی و عدم علاقمندی به کار به قدری در طبقات مختلفه مأمورین دولت رایج شده که عده صلحا را تحتالشاع قرار داده و در هر محفل و مجلسی وقتی صحبت از دستگاههای دولتی به میان میآید اکثراً با یک حس بدبینی و عدم اعتماد به آنها مینگرند آقایان- ادامه این وضع به طور قطع و یقین اجتماع ما را دچار اغتشاش و ناراحتی خواهد کرد. بیاعتدالیها، بی اعتناییها، و عدم توجه به تأمین حوایج مردم به حدی است که اکثر افراد پاکدل از مراجعه به مؤسسات دولتی احتراز دارند و آنهایی که برای حل امور خود مراجعاتی دارند گاهی از این کار خود سخت پشیمان میشوند. در بعضی از موارد جریان کارها به قدری کند و به طوری است و به اندازهای مشکلات در کار عامه پیش میآورند که واقعاً صورت استهزا به خود میگیرد (صحیح است) هزاران پندها و رشتهها به نام قواعد و نظامات که اغلب روی امیال خاص بعضی از مصادر امور به وجود آمده گردش امور را دچار وقفه میسازد بوروکراسی یا قرطاس- بازی به حدی رواج دارد که اساس مطالب در خلال آنها از بین رفته و میرود (صحیح است) عدم هماهنگی در کار وزارتخانهها و مؤسسات دولتی و فقدان برنامه صحیح به طوری است که یک فرد علاقمند از مشاهده آنها بیگمان متأثر و متألم میشود خساراتی که در اثر این عدم هماهنگی به خزانه فقیر این کشور وارد میآید بسیار سنگین است. با این که یقین دارم آقایان محترم هر یک به این معایب واقفند و این عدم هماهنگی را که کاملاً آشکار است کراراً مشاهده فرمودهاند باز محض نمونه به عرض میرسانم گاهی دیده میشود که مثلاً شهرداری اقدام به آسفالت خیابان یا کوچهای میکند هنوز چند روز از انجام این عمل نگذشته مؤسسه دیگر مانند سازمان لولهکشی یا برق یا شرکت تلفن شروع به کندن آسفالت و حفر کانال در همان نقطه برای کابلکشی یا لولهکشی و نظایر آن مینماید (صحیح است) مردم از این نقاط میگذرند و با تعجب به این عملیات بیاصول نظری میاندازند و به بیانتظامی دستگاه اداره کننده با نظر بغض و عداوت نگاه میکنند. غالب آقایان محترم در زمینه مفاسد اداری و تشریح نقایص امور و فقدان عدالت اجتماعی و فساد دستگاه قضاوت بحثها فرمودهاند و داد سخن دادهاند و غریبتر از همه این است که اولیای امور و کارمندان دولت هم در بعضی مواقع از ذکر مفاسد و قبایح اعمال مأمورین نادرست خودداری نمیکنند ولی تعجب و تأسف اینجاست که از همه این بحثها و انتقادات و گفتگوها نتیجهای عاید کشور نمیشود (صحیح است) آقایان انتظامات داخلی پایه و اساس سیاست خارجی کشور ار استوار میسازد هر قدر نسب به این اصل مسلم توجه شود مبانی استقلال ما محکمتر میگردد و احترام ملل مشرقی را به سمت ما جلب مینماید. پر واضح است اگر دستگاههای دولت خوب کار کند و از مفاسد مبرا باشند و کارمندان دولت خود را مستخدمین ملت بشمارند و حوایج آنان را با علاقمندی تأمین نمایند و با بیغرضی به درد دل آنها برسند و مقامات قضایی اجرای عدالت کنند و در هیچ مورد تبعیض روا ندارند و قوانین جاریه کشور را محترم شمرده در اجرای صحیح آنها مجاهدت نمایند محققاً این همه انحرافات اخلاقی و مسلکی که مایه کمال تأسف و سرافکندگی است به وجود نمیآید. اگر تبعیضات در تمام شئون کشور وجود نداشت و اگر واقعاً در کشر به قوانین موضوعه احترام گذارده میشد و دولتها در بسط عدالت اهتمام میورزیدند، خیلی به ندرت منحرفی به وجود میآمد که موجب اختلال نظم عمومی ما شود، زاید است به عرض برسانم یکی از عوامل ایجاد این آشفتگیها که امروز به آن مبتلا هستیم نبودن مجازات و مکافات است چون اکثر مستخدمین دولت تقریباً معتقد شدهاند اگر کار نیکی انجام دهند هیچ مقامی نیست که از آنها تشویق به عمل آورد و اگر مرتکب عمل بدی شدند از مجازات محفوظند یعنی میدانند که به فرض ارتکاب به تقصیر محیط اجتماعی ما طوری است که میتوانند با توسل و تشبت به افراد متنفذ خود را از مجازات مصون دارند به این جهت آن فرد خوب و صالح چون میبیند تلاش و اهتمام او در انجام وظیفه و اعمال درستی نتیجهای جز پریشانی و ناراحتی نداشته اگر معتقداتی داشته باشد تنها کاری که میکند گرد نادرستی نمیگردند ولی در انجام وظیفه هم تلاش نمیکنند آن فرد خاطی هم از این موقع استفاده کرده سوار کار شده و چهار اسبه در محیط امنی که برای خود ایجاد کرده بدون ترس از مجازات میتازد نتیجه این است که ملاحظه میفرمایید افتراق و اختلاف عجیبی بین مردم و هیئت حاکمه به وجود آمده که اگر چندی دیگر ادامه پیدا کند محققاً کشور را به پرتگاه سقوط خواهد انداخت.
آقایان: بنده به هیچ مقامی توهین نمیکنم و نظر خاصی هم نسبت به هیچ کس ندارم منظورم فقط جلب توجه آقایان به این مسائل مهم و ناروا میباشد و البته اشتباه نشود این بیترتیبیها و بینظمیها مولود اعمال دولت حاضر نیست و همان طوری که به عرض رسید از دیرزمانی در این کشور به وجود آمده، منتها با نهایت تأسف باید اقرار نمود که روزبهروز هم رو به تزاید است. یکی دیگر از عوامل این فساد کثرت تعداد مستخدمین است که به ملاحظه فقدان کار آزاد هر کس که مقدورش بوده و وسیلهای داشته در دستگاههای دولتی وارد شده و حالا کار به جایی رسیده که نه دولت قادر است افراد اضافه بر احتیاج را از خدمت بر کنار کند و نه آنها به هیچ قیمتی دست از کار برمیدارند چون به نظر یک عده یگانه منبع درآمد سهل و آسان همین استخدام دولت است که احیاناً به قول بعضیها اضافه بر حقوق مرتب درآمدهای نامشروع دیگری هم دارد. یقین دارم به عرض آقایان محترم رسیده در اغلب ادارهها و مؤسسات دولت هستند افرادی که از صبح تا غروب در خارج به گردش و تفریح یا کارهای دیگر اشتغال دارند ولی به نام کارمند وابسته یا بازرس ویژه و امثال آن در آخر هر ماه از خزانه فقیر کشور ناز شصت خود را دریافت میدارند. به مجرد این که یک رئیس اداره با شهامتی بخواهد عذر یکی از این عزیزان بیجهت بخواهد بلافاصله از هر طرف مورد حمله واقع شده ناچار از خیال خود منصرف میشود. این عده از مستخدمین درست شبیه به کرم درخت هستند که به مرور تنه درخت کهنی را فاسد میسازند. مفتخوری و بیکاری این عده یک عیب بزرگ دیگری را هم به بار آورده و آن این است که در اثر فراغت بال دائماً درصدد اغوا و تحریک سایر کارمندان به نادرستی بوده و یا مجامعی ایجاد کرده برای تثبیت مقام و پیشرفت امیال سو خود دولتها را مرعوب کرده و مانع از اصلاحات میشوند این نکاتی که عرض میشود نقل قول نیست تمام حاصل مشاهدات و تجربیات ممتد بنده در خدمات متنوع است در اینجا چند بار از طرف آقایان همکاران محترم در مورد مفاسد نیروی انتظامی بحث و انتقاد شده که بنده به ملاحظه معلوماتی که در این باره دارم اجازه میخواهم علل حقیقی آن را ضمن تأیید وجود مفاسد به عرض برسانم. تردید نیست که هر گونه اقدامات اصلاحی فقط در سایه امنیت و آسایش به وجود میآید و اگر مأمورین مربوطه که مسئول ایجاد امنیت هستند خود موجبات ناراحتی و عدم آسایش را با اعمال ناروای خود فراهم سازند طبعاً به هیچ چیز چنین محیطی نمیتوان اعتماد نمود و به عبارت اخری چنین محیطی قابل زیستن نخواهد بود. تا آن جایی که بنده ناظر بودهام در مرحله اول کمی حقوق و فراهم نبودن وسیله معاش باعث این فساد است. برای روشن شدن مطلب از وضع مأمورین شهربانی مثالی میآورم. این افراد حقوقشان ناچیز است مثلاً یک وقتی در سال ۱۳۲۶ زمانی که تصدی اداره امور شهربانی را به عهده داشتم در اثر تحقیق از وضع زندگانی افراد پلیس متوجه شدم که این افراد به قدری از نظر معاش به سبب قلت حقوق در زحمتند که اکثر برای تأمین معاش یومیه خود و اطفالشان ناچارند دائماً از کسبه سر گذر وام گرفته و یا از راه اضطرار ایجاد زحمتی برای مردم کرده و خود را با لغت رئیس اداره نمایند. حتی حقوق یک فرد پاسبان را که غالباً صاحب عیال و اولاد هم هستند با مصارف یک فرد زندانی تطبیق کردم دیدم که خرج یک زندانی بیش از ۱ تن پاسبان است این بود که با مجاهدت و تلاش توانستیم اندکی به حقوق آنها بیافزاییم که البته با گرانی روز افزون زندگانی امروز با چنین مضیقهای با قیمت حالا آقایان ملاحظه فرمایند فردی که باید حافظ مال و جان و ناموس ما باشد در گرمای شدید و سرمای سخت شب تا صبح بیدار و مواظب باشد چه طور میتواند این وظیفه خطیر را با خیال ناراحت و احیاناً با شکم گرسنه انجام دهد همه افراد که دارای تربیت عالی و روح ملکوتی نیستند که از آنها انتظار بردباری و تحمل بیش از اندازه قدرت بشری داشته باشیم. علت دیگر عدم تطبیق قوانین انتظامی موجود با اخلاقیات اجتماعی ما است که این مبحث فوقالعاده دقیق و قابل توجه است. متصدیان امور انتظامی ما دارای آن قدرت قانونی نیستند که خیانتکاران و خاطیان و متجاوزین به شئون اجتماعی را تحت تعقیب جدی قرار داده و با قدرت قانونی خود در حفظ نظم اجتماعی و کشف سرقتها و غیره سرعت عمل به خرج دهند یکی از موجبات برقراری حکومت نظامی که اغلب از آن گله دارند همین است. کراراً بنده مشاهده کردم سارقی را در حین سرقت گرفته و تسلیم آگاهی کردهاند آگاهی پس از تحقیقات مقدماتی که از ۲۴ ساعت نباید تجاوز کند و غالباً منجر به اعتراف مجرم نمیشود تسلیم مأمورین قضایی کردهاند آن آقایان هم یا به عذر تراکم کارها و یا جهات دیگر که از عرض آنها معذورم چنین کسی را با قید کفیل یا وجه الضمان مرخص کردهاند این سارق یا خاطی بلافاصله نجات پیدا کرده و به ریش پلیس خندیده است.
رئیس- آقای صفاری وقت شما تمام شد.
صفاری- بنده یک ربع دیگر وقت میخواهم.
رئیس- آقایانی که با یک ربع ادامه صحبت آقای صفاری موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد، بفرمایید.
صفاری- نتیجه این جریان را آقایان محترم به خوبی میتوانند حدس بزنند که چه خواهد بود توضیح بیشتری را زاید میدانم. خلاصه از ادامه تشریح معایب و مفاسد اداری به علت این که همه آقایان از آنها استحضار دارند صرفنظر کرده و فقط هیئت محترم دولت را متوجه میسازم حالا که تا اندازهای از حل معضلاتی که در پیش بود فراغت حاصل کردهاند و حالا که در ظل توجهات شاهنشاه معظم اغتشاشات و تشنجات غیر قابل تحمل را رفع نمودهاند جای آن دارد که با تمام نیرو در رفع مفاسد و اصلاح کامل سازمانها اداری که نهایت صحت و امانت و سرعت بتوانند حوایج مردم را تأمین نمایند بکوشند و ذرهای هم در این امر حیاتی که مبانی زندگانی عمومی به آن استوار است مسامحه و غفلت روا ندارند (صحیح است) ولی نه به طریقی که تاکنون معمول دولتها بوده است زیرا آقایان محترم همه به خاطر دارند که دولتهای گذشته در ادوار مختلف در اثر فشار مجلس و مجلسیان و یا به جهات دیگر خواستهاند به نام اصلاح سازمانهای دولت و رفع مفاسد و کوتاه کردن ایادی خائن و ناباب از مؤسسات دولتی اقداماتی بکنند و به خیال خود با تشکیل کمیسیونهای اداری، و شوراها اجرای این تصمیم را عملی میدانستهاند ولی همه دیدیم که از آن همه کمیسیونها چیز مفیدی که مؤثر در اوضاع باشد تراوش نکرد و با رفتن دولتها آن کمیسیونها و شوراها نیز بلانتیجه منحل و تعطیل گردید.
بنده صریح و با نهایت اطمینان عرض میکنم اگر دولت با اصول مطمئن و قاطع دست به این اصلاحات با سرعت کافی نزند و افراد فاسد را از دستگاههای دولت نراند و انتظام و انضباط را در شئون اداری برقرار نسازد حتی یک قدم مفید عمرانی هم نمیتواند بردارد بنده به نظر قاصر خود پیشنهاد میکنم که دولت فوراً یک شورایی مرکب از اشخاص بصیر و مطلع و با ایمان که مأیوس از اصلاحات نباشند و در دوره خدمات خود صاحب تجربیاتی شده باشند از طبقات مختلف کارمندان حاضر خدمت و یا بازنشسته تشکیل داده و یکی از آقایان وزرا را هم به سمت سرپرستی و اداره کردن این شوری معین کرده و از آنها بخواهند که در مدت کوتاهی با نظر نمایندگی مطلع هر وزارتخانه-
اول- سازمان واقعی و حقیقی هر وزارتخانه یا مؤسسه مستقل را بدون مراعات جانب اشخاص و با نهایت بی طرفی تهیه نمایند.
دوم- در اصلاح قانون استخدام کشوری به طوری که در حال حاضر با اوضاع جاری کشور قابل تطبیق باشد اقدام نمایند.
سوم- تعداد مستخدمین اضافی دولت را با تطبیق سازمانهای جدی از هر طبقه و صنفی معین و امضا نمایند.
چهارم- برای به کار واداشتن کارمندان اضافی پس از طبقهبندی معلومات آنها راههایی فکر کرده و تصمیمات متخذه را مانند یک طرح قانونی مدون نمایند.
پنجم- با وسایلی که هر وزارتخانه در دست دارد کارمندانی را که فساد اخلاق آنها به حد شیاع رسیده از خدمت دولت خارج نمایند و اگر این اخراج مستلزم در دست داشتن قوه قانونی باشد آن قوه قانونی را
از مجلس تحصیل نمایند.
ششم- از محل تعدیل سازمان و تقلیل کارمندان یا از هر محل مقتضی دیگر حقوق کافی برای بقیه مستخدمین شاغل تعیین و معاش آنها را از این راه تأمین نمایند.
هفتم- دستگاه مجهز مراقب برای نظارت در اعمال مستخدمین به وجود آورده خاطیان را طبق مقررات به شدت مجازات و خادمین را تشویق نمایند و برای اجرای هر یک از این مراتب اگر مستلزم مجوز قانونی است طرح آن را تهیه و تقدیم داشته و به تصویب مجلس شورای ملی برسانند.
بنده اطمینان میدهم که به این طریق دولت اعتماد عمومی را به حداعلی جلب خواهد نمود و در پیشرفت امور عام المنفعه و اصلاحات اساسی موفق خواهد شد.
آقایان محترم انجام این نظریات به نظر بنده ممتنع نیست منتها اندکی شهامت و شجاعت و بینظری میخواهد که امیدوارم این صفات در هیئت دولت فعلی موجود باشد.
اما قسمت دوم عرایض بنده مربوط به اوضاع استان زرخیز گیلان است. آقایان محترم همه میدانند که استان گیلان یکی از نقاط با استعداد ایران است و با اندک توجهی که در امور کشاورزی و صنعتی این ناحیه معمول گردد این استان قادر است که قسمت اعظم ارزاق و همچنین قسمتی از بودجه کشور را تأمین نماید و از این راه خدمات مهمی درباره کشور عزیز انجام دهد. گیلان فعلاً دارای چند قلم محصول است که خزانه دولت از نتیجه صادرات آن به خوبی بهرهمند میشود. مانند برنج، توتون، ابریشم و چای، تنها از محصول توتون در سال تقریباً مبلغی در حدود ۱۶۰ میلیون ریال عاید خزانه میگردد که تقریباً در حدود ۱۲۴۰ میلیون ریال آن سود خالص است. برنج و ابریشم هم علاوه از مصرف داخلی مبالغ مهمی ارز از خارج وارد کشور میکند. و اگر به زراعت چای آن توجهی بشود در عرض چند سال کشور را از ورود چای خارجی و صرف مبالغ زیادی ارز بینیاز میسازد ولی متأسفانه باید عرض کنم تاکنون دولتها نخواسته و یا نتوانستهاند نسبت به این منطقه زرخیز آن طوری که باید توجهی نمایند آنچه در محل انجام شده و میشود فقط و فقط در سایه همت و استعداد ساکنین آن ناحیه است و تعجب آورتر آن که گاهی پرداخت بهای محصول آنها هم که با خون دل به دست میآید مدتها به طول میانجامد چنانچه تا امروز بابت بهای توتون سال گذشته (اکبر- پنج میلیون تومان) در صورتی که محصول آنها قسمتی در داخله به مصرف رسیده و قسمتی را هم با شوروی معامله کرده و در عوض قند و شکر گرفتهاند و چون توتون کاران بدون دریافت منظم بهای محصول خود قادر به ادامه زراعت نیستند در نتیجه سال گذشته سطح گشت توتون تنزل پیدا کرد (اکبر- صدی سی) (شوشتری- در گرگان بیشتر هم تنزل کرده) همچنین موضوع زراعت چای که از هر جهت باید مورد توجه قرار بگیرد مواجه با مشکلاتی شده البته دولت حسن نیت کامل دارد واقعاً میبینیم میل دارند که کمکهایی به توسعه زراعتهای مختلف و بهبود اوضاع کشاورزان بشود ولی تصور میکنم تنها داشتن حسننیت کافی نباشد و به نظر بنده از هر محلی اگر به طبقه کشاورز گیلان کمک نمایند این کمک مانند یک خرج انتفاعی بوده و سال بعد نفع آن عاید خزانه دولت میشود اما موضوع محصول چای گیلان که گاهی در این کشور هنگامهها بر پا میکند یک مسئله خیلی سادهای است که اگر درست تشخیص داده شود و اعمال نظر از طرف اشخاص ذینفع نشود محققاً جنجالهای سالیانه مرتفع، کشاورزن چای با اطمینان خاطر به توسعه کشت مشغول مصرف کنندگان هم ناراحت نخواهند بود. تا مدتی قبل از جنگ اخیر این محصول در گیلان به طریق تفریح و تفنن به دست میآمد و مقدار آن خیلی ناچیز و با اصول قدیمه برگ سبز تبدیل به چای میگردید.
در زمان اعلیحضرت رضاشاه کبیر که در تمام شئون اجتماعی ترقیاتی محسوس به وجود آمده بود نسبت به توسعه چای محصول کشور هم توجه خاص مبذول داشتند و بنابر اراده شاهنشاه فقید دستگاه دولت وسایل تشویق زارعین چای را فراهم و در نتیجه این محصول رو به توسعه گذاشت، ولی بسط واقعی آن از زمان جنگ که کلیه محصولات خارجی بهای غیرواقعی پیدا کردند شروع شد زیرا مردم به چای داخلی که قیمتاً ارزانتر بود توجه کردند و در نتیجه روزبهروز دامنه سطح کشت توسعه پیدا کرد و بعد از جنگ بزرگ اخیر وضعیت چای داخلی هم طراز با تشنجات کشور گاهی خوب و زمانی دچار کسادی بازار میگردید. دولتها هر یک به زعم خود در حفظ کشاورزان چای اقداماتی کردند ولی نتیجه مثبتی عاید نمیشد تا این که در سال ۱۳۳۰ وزارت اقتصاد با جلب نظر طبقات مختلف از سرمایهدار، وارد کننده چای خارجی، صاحبان کارخانه چایسازی، کشاورزان برای بهبود وضع کشاورزان و تثبیت بهای برگ سبز قواعدی را به وجود آوردند که مآلا پس از طی سه سال این اقدامات عملاً مفید واقع شد بدین معنی که طبق آمار موجوده سطح کشت به سرعت رو به توسعه گذاشت تعداد کارخانهجات چایسازی زیاد شد و بعضی از سرمایهداران به منظور جلب نفع سرمایههای نسبتاً مهمی در این راه گذاشتند و نتیجتاً میزان محصول سالیانه به شش هزار تن که نصف مصرف کشور است به دست آمد یعنی معادل قیمت نصف مصرف کشور ارز از ایران خارج نمیشود. بعضی از آقایان و من جمله آقای ارباب (صدقی- پس ارباب حق داشت وقت به شما نداد) ایراداتی به این طرز عمل دارند و محدودیت و اردات چای را که پس از وضع میزان محصول کشور کمبود مصرف وارد میشود موجب ترقی بهای چای خارجی میدانند و محصول چای داخلی را هم میگویند خوب تهیه نمیشود. ولی میخواهم عرض کنم عوض نشان دادن راه عاقلانه صلاح کار مشکلاتی ایجاد میکنند که یقین دارم اگر توجه کامل و عاجلی از طرف دولت در رفع مشکلات نشود این محصول مهم نیز به تدریج از بین خواهد رفت. آقایان محترم، چون تهیه این محصول محتاج به تعداد زیادی کارگر است جای خوشوقتی است که به عرض میرسانم در اثر وجود این محصول باغداران در ایام اخیر از نظر کارگر دچار مضیقهاند و کارگر بیکار به ندرت پیدا میشود آیا این مسئله استثنایی قابل توجه نیست؟
بنده یقین دارم که همه آقایان با بنده در این عقیده همراهند که یک منطقه مرزی مانند گیلان باید مردمانش مرفه و سیر باشند وجود یک عده بیکار و گرسنه در آن حدود به مصلحت کشور نیست. بنده چون هیچ نظری جز اصلاح امور کشور ندارم و خود شخصاً در هیچ یک از این مواردی که عرض شد ذینفع نیستم این است که از دولت تقاضا میکنم برای رفع این جنجالی که همه ساله ایجاد میشود یک مؤسسه به خصوصی را مأمور رسیدگی دقیق به این کار نمایند که بنشینند و با جلب نظر اشخاص صلاحیتدار برنامه جامعی در توسعه این محصول و رفع مضایق و مشکلات تهیه و به جای تصویبنامههای که همه ساله صادر میشود به مرحله اجرا درآوردند که هم یک عده کشاورزان زحمتکش و همچنین اشخاصی که سرمایه خود را در این کار انداختهاند با اطمینان به آینده به کسب و کار خود مشغول باشند و به این طریق مملکت از ورود یک قسمت از اجناس خارجی بینیاز و سطح زندگانی مردم هم که مورد نظر همه است تدریجاً بالا برود. حالا میخواهم چند کلمه هم توضیحاً در پاسخ فرمایشات جناب آقای ارباب به عرض برسانم. از این که ایشان ابتدا برای تأمین رفاهیت کشاورزان چای دلسوزی فرمودند تشکر میکنم. حملات ایشان بیشتر متوجه صاحبان کارخانههایی بود که با صرف سرمایه خود برگ سبز را از کشاورزان به بهای مقرره و معینه از طرف دولت خریداری و چای خشک تهیه مینمایند دیگر این که ایراد میفرمودند که چرا دولت در مقابل اجازه ورود کمبود مصرف داخلی از بازرگانان وارد کننده مبلغی میگیرد که به نظر ایشان زیاد است و محل مصرف این مبلغ را میخواستند. حالا به طور اختصار توضیحی عرض میکنم.
اولاً اگر معتقد به این اصل باشیم که این نوع محصولات پر قیمت کشور باید توسعه و بنیه کشاورزان تقویت شود پس باید راهی منطقی و مؤثر برای این کار پیدا کنیم اولین راه این است که دولت از نظر وظیفهای که دارد خود با نرخ عادله اقدام به خرید محصول نماید آن هم محصولی که به عکس گندم و جو و سایر زراعات از ابتدا تا وقتی که وارد بازار میشود مراحل مختلفه فنی دارد و محتاج به مراقبت مطلعین است تا بتواند در مقابل محصول مشابه خارجی رقابت کند البته این کار مستلزم وجود سرمایه هنگفتی است که دولت با ضیق مالی فعلاً نمیتواند چنین سرمایهای صرف کند خاصه که چند سال مداخله دولت در عمل خرید محصول نشان داد که دولت تاجر خوبی نیست و ضرر میکنند برای جلوگیری از این خسارات دولت راه دیگری در نظر گرفت که منطقیتر است و آن راه دویم این بود که نشستند، مطالعه کردند و گفتند هر سرمایهداری که بخواهد ایجاد کارخانه کند و برگ سبز را از کشاورزان به نرخی که معین میشود اخذ و بدون مزاحمت خریداری کند و روی اصول فنی چای تهیه نماید برای تشویق چنین کسی در مقابل هر کیلو چای داخلی اجازه ورود یک کیلو چای خارجی برای تأمین کمبود مصرف بدون دریافت عوارض داده میشود البته اگر دولت غیر از این عملی میکرد و چنین تشویقی به عمل نمیآمد کسی سرمایه خود را در این راه آقای ارباب به کار نمیانداخته که به امید بهای غیر معلوم چای داخلی سرمایه خود را به نظر بیاندازد ممکن است ایراد فرمایید چرا در مورد بقیه واردکنندگان که تهیه کننده داخی نیستند این ارفاق به عمل نیامده دلیلش واضح است کسی که در اصفهان یا تهران نشسته و با مخابره دو سطر تلگراف میتواند چای وارد کند بدون این که سرمایهاش یک سال بدون بهره در جریان باشد و بدون این که کوچکترین زحمتی در محل متحمل شده باشد آیا نباید با آن دیگری که وضعش به عرض رسید تفاوتی داشته باشد دیگر این که آیا برای به کار افتادن سرمایه به منظور تهیه چای داخلی از طرف دولت محدودیتی به وجود آمده؟ چرا آن آقایان نیامند مانند سایرین عمل تهیه چای را در گیلان به عهده گرفته و از این جایزه بهرهمند شوند چه چیز و چه کسی از آنها ممانعت میکرد؟ اما این که سؤال فرمودند این پولی که میگیرند به چه مصرف خواهد رسید دولت در متن تصویبنامه اخیر محل مصرف آن را صریحاً ذکر کرده ما مراقبت خواهیم کرد که وجوه جمعآوری شده حتماً صرف بهبود وضع محصول چای گیلان بشود آقای ارباب هم در این قسمت با ما تشریک مساعی خواهند فرمود ضمناً میخواهم به عرض برسانم که تصویبنامه اخیر دولت بعد از مشاورات و مباحثات چند ماهه و ملاحظه تمام اطراف و جوانب کار و حتی اخیراً پس از تشکیل کمیسیونی مرکب
از آقایان بازرگانان بینظر و صاحبان کارخانهجات تولید چای و نمایندگان وزارتخانههای ذی مدخل تدوین یافته و اکثر مطلعین از آن جمله جناب آقای لاری همکار محترم در این کمیسیون مشارکت داشته (صدقی- لاری بسیار مرد شریفی است) و با بیطرفی نظریه خود را ابراز داشتهاند و با این که هنوز از نظر حفظ محصول چای این تصویبنامه منظور اساسی چایکاران را تأمین نمیکند معهذا از بذل مساعی وزارت اقتصاد ملی و تیمسار نخستوزیر در این باره تشکر میکنم و امیدوارم تذکرات بعدی ما نمایندگان گیلان در رفع نقایص مورد توجه بیشتری قرار گیرد در خاتمه عرایض خود میخواهم نظر هیئت محترم دولت و همکاران گرامی را به فرمایشات ملوکانه که در موقع تشریف فرمایی اخیر گیلان و ملاحظه اوضاع محلی آن سامان بیان فرمودند جلب نمایم اعلیحضرت همایوین میفرمودند منطقه مستعد و مردم هم بسیار با استعداد هر کس به این مردم خدمت نکند به عقیده من خیانت کرده است (صحیح است، احسنت).
رئیس- آقای ارباب.
پیراسته- آقای ارباب بندرعباس را فراموش نفرمایید.
مهدی ارباب- انشاءالله همهتان را میبرم بندرعباس البته همه آقایان از سوابق و تجارب جناب آقای صفاری آگاه هستند که یکی از مأمورینی هستند که در زمانی که کسی که رعایت حقوق کسی را نمیکرد ایشان رعایت حقوق مردم را میکردند (صحیح است) و بنده ایشان را یکی از مردان شریف این کشور میشناسم (احسنت، صحیح است) اما نمیدانم کسی که در چنان شرایط مشکلی حقوق مردم را رعایت کرده حالا چه طور شده میخواهند وکیل گیلان تنها باشند در صورتی که ما ایشان را وکیل ایران میدانیم و امیدواریم همیشه اصل قانون اساسی را از نظرشان دور ندارند ایشان وکیل همه ایران هستند (کریمی- پس شما هم راجع به بندرعباس صحبت نفرمایید) چنانچه بخواهیم بگوییم که این محصول چای که به حمدالله تعالی از باغدار و کارخانهدار همه میلیونر شدهاند و انشاءالله میلیونر هم خواهند شد اگر محتاج به چنین پادداشتهایی هست مشکلترین محصولی که با مشقت به دست میآید زعفران است که اگر یک کسی به محصول زعفران توجه کرده باشد و به قاین رفته باشد میداند که مردم بدبخت که با یک نان خالی میسازند با چه مشتقتی زعفران را تهیه میکنند یکی دیگر از محصولاتی که قطعاً محتاج پاداش است زیره است بروید آمار گمرک را ببینید که چه مقدار از صدور زیره ارز وارد کشور میشود و اهالی خراسان برای تهیه این محصول چه مشقتی را تحمل میکنند همین طور مواد اولیه غذایی حیاتی شما گندم است آقا به زارع گندم کار هم حقاً باید توجه کرد حقاً باید پاداش داد جناب آقای صفاری گیلان را طبیعت کمک کرده است گیلان نقطه معبودی است که از حیث آب و هوا طبیعت حداکثر مساعدت را نسبت به این منطقه کرده است (جفرودی- و استعداد مردم) ولی تشریف ببرید به بندرعباس تشریف ببرید به نقاط جنوب تشریف ببرید به بلوچستان ببینید که آنها از همه چیز محروم هستند اگر توجهی دولت ایران یعنی دولتی که ناظر تمام نقاط کشور باشد اگر چنین دولتی بخواهد به کشور توجه بکند میبایستی اول به آنجاها توجه بکند (کاشانی- آن را هم به طبیعت بگویند کمک کند دولت که نخواهد کرد.) بنده در ضمن خواستم از مضار انحصارها اجمالاً به عرض آقایان برسانم انحصار است که هزینه مردم را به طور سرسامآوری بالا برده است انحصارهاست که بازار ارتشا را رواج داده است (صحیح است) انحصارهاست که یک کشوری را خراب کرده و به صورت نامطلوبی مرکز آن تهران را آباد کرده است (صحیح است) (فرود- کجای تهران آباد است آنجای تهران که آباد است شما نشستهاید مردم تهران که آنجا مینشینند بروید جنوب شهر را ببینید) انحصارهاست که بندر جنوب را خالی کرده و شیخنشینها را آباد کرده است (صحیح است) اگر درست توجه کنید هر عمل نامشروعی در این کشور میشود که مردم مرتکب آن میشوند ناشی از بدبختی انحصارهاست (یکی از نمایندگان- این انحصارها باید لغو بشود) حالا این انحصارهای یک لارا دولارا هم کردهاند انحصار در انحصار یعنی جایی که در انحصار دولت هست و حق انحصار هم میگیرد و سود تجارتی هم میگیرد و هزار تحمیل هم میکند باز میگوید این انحصارها در انحصار آن کسی است که به رنجهایی که دولت نمیتوانست تجارت بکند و نتوانسته بفروشد باید انحصار او کرد (صحیح است) یا این چایی که در انحصار دولت هست تمام این عوارض را میگیرد باز میگوید قسمتی در انحصار کسی است که کارخانه دارد ما حرفی نداریم اگر این عمل برقرار باشد کارخانههای پارچهبافی هم هست که مستحق پاداش هستند و اجمالاً آن تصویبنامهای که دولت صادر کرده است مخالف اصول ۹۴ متمم قانون اساسی و ۹۷ متمم قانون اساسی و ۸ متمم قانون اساسی و ۱۸ قانون اساسی است حاضرم کمیسیونی تشکیل بشود استدلال بکنم این عمل گناه است من با دولتی که موافقم نمیخواهم بگویم که جرم است میگویم گناه است امیدوارم دولت توجهی بکند و از اجرای آن منصرف بشود جناب آقای وزیر اقتصاد ملی به بنده فرمودند که اولین دفعهای هست بعد از چند سال که حق دادهایم به سایر بازرگانان که با این شرایط یعنی با ۴۵ ریال علاوه آنها هم چای وارد کنند مثل این که حق حیات هم به مردم دادهاند و متأسفند که این حق را چرا دادهاند به مردم و ندادهاند شرکت چای وابسته به سازمان برنامه که سفته امضای مردهها را تحویلشان بدهند خیلی مایه تأسف است میبایستی این را هم تحویل او بدهند آقا این انحصار و انحصارها و تجارت حسابش را کسی نمیکند که برای کشور ایران چه قدر زیانآور است خاطرم میآید بعد از جنگ دوم که محدودیتهای بازرگانی در خیلی از کشورها برداشته شد تجار ایرانی مقدار زیادی چای از قرمز سفارش دادند این چایها که وارد شد متعفن و گندیده بود قابل استفاده نبود در این سرای دلگشای تهران انبار شده بود صاحبان چایها میخواستند این چایها را بدهند کسی بسوزاند کسی تحمل هزینهاش را نمیکرد یک روز متوجه شدیم که همین چای را از کیلویی شش ریال تا ۱۲ ریال رنود خیراندیش خریدند بردند در گیلان به نام محصول چای داخلی تحویل دادند و کیلویی ۵۵ ریال فروختند و میلیونها هم سوءاستفاده شد من حاضرم اگر وقت باشد دو ساعت از مضار تجارت دولت و ضررهایی که به خزانه کشور زده است همه را شرح بدهم تا بدانید دولت که تجارت میکند چه قدر مضر است به حال مملکت البته اگر یک پاسبان بیچارهای سر پستش ۵ تومان رشوه بگیرد به دیوان کیفر میرود زن و بچهاش را از بین میبرند ولی این کسانی که میبینیم به خزانه مملکت ضرر میزنند اینها پاداش میخواهند آقایان تا این اصل اصلاح نشود این کشور قابل زندگی نیست این را یک فکری بکنید (صحیح است) البته بنده که نه مخالف به اغدارم نه کارخانهدار بنده از عناصری هستم که خودم فکرم خیلی کوچک است ولی آرزومندم که تمام ایرانیان متمول بشوند متمکن بشوند آنهایی که انتقاد میکنند که فلان شخص چرا خانهاش سفید است یا زیباست بنده مخاف این فکر هستم باید یک کاری کرد که سرمایه این مملکت به خارج نرود الان خیلی از هموطنان ما هستند که سرمایهشان در بانکهای خارج متمرکز است و آنها در اینجا شاید یک اتومبیل نو سوار نمیشوند بنده معتقدم که باید در ایران امنیتی ایجاد بشود که تمام این پولها در مملکت به جریان بیفتد (صحیح است) این برگهای سبز چای را تا قبل از سال ۱۳۳۱ کیلویی ۷ تا ۹ ریال میخریدند (صفاری- این رقم اشتباه است) از سال ۱۳۳۱ از ۹ ریال به ۱۶ ریال رساندند تمام را صورت دارم و بنده اگر خلاف این بود حاضرم ثابت بکنم امسال از ۱۸ ریال تا ۲۲ ریال معامله شده خدا برکت بدهد به یک همچو محصولیای خدا این دفعه بشود سی ریال، بشود چهل ریال و مردم هم قدرت خریدش را داشته باشند کارخانهجات را هم هر یکی ۶۰۰ هزار تومان ۷۰۰ هزار تومان ۴۰۰ هزار تومان کرایه میدهند کدام مستقلی در اینجا هست چنین عایدی بدهد آیا باز هم باید ۱۴ میلیون داد به این آقایان و دیگران ۵۰ میلیون ضرر بکنند؟ این انصاف است اگر انصاف است بنده تسلیمم و عرضی ندارم.
نقابت- یک دانه خانه آجری در تمام بنادر جنوب نیست.
ارباب- پنج شش دقیقه دیگر وقت مرا بدهید به آقای دکتر پیرنیا.
رئیس- یک دقیقه مانده.
ارباب- یک دقیقه را بدهید به ایشان.
رئیس- نه خیر چیزی نمانده خودتان صحبت کردید.
ارباب- بنده وقتم را به آقای دکتر پیرنیا خواستم بدهم ولی فراموش کرد. یک دقیقه دیگر وقت دارم بنده سؤالی کردهام از آقای وزیر دادگستری نسب به قتلی که ۸ سال ۹ سال پیش واقع شده نسبت به مرحوم فرخزاد گویا اخیراً اقدام کردهاند و عواملی در کار هست که ایشان را به هیئت اجتماع خواهش میکنم از آقای وزیر دادگستری که منصرف نشوند و مرعوب هم نشوند.
رئیس- آقای شوشتری.
شوشتری- بسم الله الرحمن الرحیم. مخصوصاً از آقایان مخبرین به الاخص از مخبر اداره تبلیغات قویاً میخواهم که عین عرایضی که به ساحت مجلس مقدس و نمایندگان عرض میکنم عینش نقل بشود زیرا در نقل عین اگر نقصی نقایصی پیدا بشود متوجه من میشود و اگر حسنی داشته باشد حقیقتی گفته شده باشد متوجه جامعه میشود موضوع جامعه را در نظر بگیرید حاکمان در زمان معزولی جمله شبلی و بایزید شوند. آقایان نمایندگان محترم آقای اکبر توجه بفرمایید شما پسر مرحوم سپهدار هستید آقایان نمایندگان محترم همان چیزی که در جلسه اول حضورتان عرض کردم حالا هم عرض میکنم همان طور که سابقین و پدران ما و اجداد ما و ادیان سماوی آن را لازم دانستهاند در موضوع تبلیغات صحیح است تبلیغ صحیحی اگر در مملکتی از روی مبنا و اساس و ریشه یا یک برنامه منظم در افکار مردم ساری و جاری باشد نمیتواند یک آدمی که ۳ سال قبل نعل وارونه میزد امروز به یک صورت دیگری درآید اگر تبلیغات صحیح داشتیم و حفظ میکردیم گفتههای آن روز را و حالا منتشر میکردیم فکر و ایده آنها را فکر آنها اشابه پیدا نمیکرد و مشوب نمیساخت افکار را از این جهت من مکرر در دوره ۱۶ حضور مبارک سردار فاخر و نمایندگان محترم آن دوره عرض میکردم که اتصال رادیو باید به مجلس باشد و این نطقها باید ضبط رادیو بشود برای این که یک نطقهایی است که از نظر
تاریخ باید ضبط شود که من آن روز حرفی زدم وامروز نعل وارونه میزنم فوراً آن را مجسماً میآوردند جلویم و میگفتند آقا تو همان بودی که مسجد ضرار میساختی چه شد که امروز مجاهد شنبه شدهای و خود را از همه جلو انداختن بنا علیهذا این عرایضی که میکنم برای آن است که اداره تبلیغات که این عضوی که آنجا نشسته است و معاون آقای بزرگمهر است نوه مرحوم آقا مرتضی سرابی مشهدی رضوان الله علیه این سجادی در حکم فرزند من است به او دستور میدهم و از او میخواهم که این وضعیت تبلیغات در سابق به صورت خوبی نبود امروز طوری تنظیم کنند که اگر یک وقتی دولت و ملت محتاج شد افکار وکلا و دیگران را به منصه به روز و شهود ملت ایران بگذارد این مدرکی باشد که افراد انکار نکنند و نگویند که ما آن روز نگفتیم آقای میراشرافی در آن ایام در دوره ۱۶ با ما متحصن بود در دوره ۱۷ هم بینی و بین الله مبارزه کرد با تمام شدت حالا من اگر به اصل انتخاب دوره ۱۷ مخالفم اما این را تصدیق میکنم که یک عدهای در آنجا پیدا شدند و با کمال شرافت از جان گذشته مثل ماها که در دوره ۱۶ با آنها شریک بودیم اینها هم آمدند نترسیدند حرف حسابی را زدند انصاف اقتضا دارد که این افکار و این گفتهها ضبط بشود اگر کسانی هستند که هر روز یک فکری دارند یک روز شیر میخواند یک روز قصه میخواند یک روز کلثوم می یک روز سنان ابن انس این را باید ملت بفهمد همه اینها در مملکت چه اشخاصی هستند هر لحظه به شکلی بت عیار درآید دل برد و نهان شد، مردم به لباس دگران یار درآید که پیرو جوان شد. باید این جهت روشن بشود این یک موضوع است موضوع دوم من در جلسه قبل این را که گفتم اگر مطلب جلسه قبل من جناب آقای میراشرافی عیناً نقل میشد محتاج نمیشدم به این توضیح (میراشرافی- بفرمایید که ضبط کنند) امر بفرمایید شما و آقایان البته بنده از شما کوچکترم ارادتمند آقایان هستم بنده در جلسه قبل موضوعی را گفتم که در صورت مجلس قید است ولی اداره تبلیغات نخواست او را به مفهوم واقعی بگوید و تلخیص کند و نه مخبرین جراید هر دو حق داشتند من تند صحبت میکنم حق دارند آن راجع به مطلبی بود که راجع به لطفی گفتم عدهای از من سؤال کردند که آقا این بیانی که کردی ما نفهمیدیم، ناچار شدم توضیح بدهم که مردم، وکلای ملت و سایرین بفهمند بعضی افراد اگر در امر جامعه و امور عمومی مداخله میکنند سوابق اینها چیست و اینها کی هستند آن این بود که مرحوم شیخ حسن تهرانی رحمتالله علیه که چند دوره نماینده بود با من خصوصیت داشت با جناب آقای سردار فاخر خصوصیت داشت با این لطفی هم رفیق بود همیشه نسبت به لطفی حرف زشت میزد یک روز گفتم شیخ حسین تو چرا نسبت به این بیادبی میکنی گفت آقا این بد آدمی است گفتم چرا بد آدمی است گفت یک قضیهای دارم این یک کاری کرد و فرار کرد در نجف گفت همه مملکت میدانند دو نفر مفتی اعظم دو نفر مقلد بزرگ که یکی شیعیان ایران تقلید ایشان را میکردند یکی مسلمانها و شیعه عرب و هندوستان و پاکستان و آن طرف مرجع تمام مسلمین بود حضرت آیتالله العظمی مرحوم آقا سید محمدکاظم یزدی بود که اعراب و شیعیان هندوستان از ایشان تقلید میکردند آن کسی که ایران و تمام مردم ایران به او متوجه بودند مرحومالعظمی مرحوم آخوند ملا محمدکاظم خراسانی بود علیالله مقامها این دو مرد بزرگ در مشی سیاسی و اساس مشروطیت و غیرمشروطیت اختلاف نظر داشتند ولی شاگردهای مرحوم آخوند ملا محمدکاظم که ۱۳۰۰، ۱۴۰۰ نفر پای درس اصول آن مرحوم مینشستند و حداقل ۵۰۰ نفر آنها مجتهد مسلم بودند در موقع نماز اغلب میآمدند عقب سر سید یزدی نماز میخواندند برای این که این شق عصای مسلمین نشود و بگویند اختلافات سیاسی مربوط به اصل موضوع نیست به علاوه سه جلد عروهالوثقای حضرت سید شاید در فقه جعفری در تمام ادواری که نوشته شده است کتابی به این جامعی نباشد این مرحوم سید با آخوند اختلاف داشت از استاد فرامرزی تقاضا دارم که این نکته را دقت و توجه بفرمایند این مرحوم سید سجدهاش طول میکشید اینجاست که بزرگواری علی مرتضی ۴ را باید فهمید که وقتی که تیر خورد در غزوه بدر به پایش سر تیر گرد کرد نمیشد بیرون بیاوند با منقاش رسول اکرم دستور فرمود وقتی نماز میخواند چون غرق در خداست، غرق در وحدت است به رودی در آن ساعت بیرون بیاورید رفتند و کشیدند و آوردند بیرون حالا خواستم زمان حاضر را بگویم مرحوم سید در سجده بود این لطفی با یک شیخ دیگر این چیزی است که مرحوم تهرانی گفت عیبش را دیدیم وضعیتش را دیدیم آقایان همه میدانند آتش سیگار خیلی میسوزاند ولی آتش جیگاره که توتون برگ است در سوزندگی اثرش بیشتر است این لطفی یک ظرف آتش جیقاره پر کرد وقتی که سید در سجده بود ریخت توی گردنش که مرحوم سید نمازش را نشکست که فردا عربها میخواستند این دو نفر را بکشند آنها فراراً از بیراهه آمدند ایران این را که گفتم موضوع این بود یک نفس خبیثی که در نماز در وقتی که انسان میگوید لا اله الا الله سبحان ربی الاعلی و بحمده تسبیح خدا میکند یک همچو آدمی را بیاید آتش بریزد پس گردنش این دیگر با مردم چه میکند بند ج و الف این را این طرف و آن را آن طرف میفرستد بر علیه مقام سلطنت و استقلال مملکت عمل می چنین آدمی نباید مورد لطف قرار بگیرد (صفایی- مگر مورد لطف شدهاند؟) نه بنده فرض میکنم، فرض میکنم یکی دیگر آقا بنده عرض کردم استشهاد هم کردم حضرت ریاست خودمان ریاست محترممان برای این کلمه سؤال کردند که آقا ایام شما را در مجلس نمیخواستند بکشند گفتم هیچ وقت حتی وقتی که در راه عباسآباد آن وقت شب که آن نظامی آن طور سنگ زد به ماشین من و گرفتندش قشون و ستاد ارتش بیدار بود تمام آنها را گرفتند و حقیقتش را بیرون آوردند که از تودهایها بودند آن چیزی که آن روز عرض کردم مربوط به دوره ۱۶ بود که شب تصمیم گرفتند در توی قنات در توی یک خانهای هفت نفر آنجا بودند و آن وقت به بنده سحر اطلاع دادند من وصیتنامهام را نوشتم الان توی مجلس هست مطالب سری هم خیلی هست تویش تقدیم کردم خدمت جناب آقای رئیس چهار نفر از وکلا هم آن را نخوانده چون من اجازه ندادم بخوانند گفتم این صفحات خط من است و امضا و مهر من است، امضا کردند برای این که برای تاریخ این مملکت بماند من خودنما نیستم، محتاج به خودنمایی نیستم، یک چیزهای سری میدانم در آن وصیتنامه نوشتم بعضی از آقایان سؤال میکنند که شما گفتید حزب ایران هسته است حزب توده پوسته است (صحیح است) من این طور گفتم این را چه وقت گفتم آقای دکتر جزایری از کی گفتم، بگو ۸ سال قبل نگفتم؟ چرا گفتم اگر ما تبلیغات صحیح میداشتیم و اگر نطق لیدرها و تئورین آنها را در این مدت جمع میکردیم و در تهران ملاحظات یک یک را مرتسم میکردیم و آن وقت این تشریات فعلی که حالا در سرسراست نمیدانم از کدام سفارتخانه تایپ میشود یا ماشین میشود بیرون میآید جمع میکردیم آن وقت آقایان نمایندگان محترم تصدیق میفرمودند که شوشتری بچه آخوند بدون وسایل همه را میداند آن وقت اشخاصی میفهمیدند که این آقا چند مرده حلاج است و چه تأثیری داشته است الان من نمیخواهم مبلغ کسی باشم الان اگر وقت بود به این کلماتی که میگویم و رادیوهای بیگانه در زمان مصدق تمام آنچه را که کرملین و مسکو میخواست که نفت برای ما نباشد نفت از بازار اروپا و دولت غربی گرفته بشود و در نتیجه ما دچار فقر اقتصادی بشویم و آن وقت این کلمه مهملی که دیگران برای ما ارث گذاشتهاند ما برای بچههایمان ارث بگذاریم این حرف را سه سال قبل اگر از آن رادیو میگرفتید میدانستید که من صحیح میگویم ...
رئیس- آقای شوشتری وقت شما تمام شد.
شوشتری- یک ربع دیگر اجازه میخواهم من اجازه میخواهم و استدعا دارم اجازه بدهید امروز این عرایضم را بکنم شاید هم تا یک ماه دیگر مزاحم نشوم.
رئیس- با این شرط که یک ماه دیگر صحبت نفرمایید.
شوشتری- بدون تردید بدون اجازه جنابعالی عملی نمیکنم. از هر کس به امر شما مطیعترم یک قدری آب بیاورید امروز گلوی پسر پیغمبر خشک است بگذارید گلویی تر کنیم با بیمنت و امی فرمود قاستقی شریه من الماء بنده میخواهم پنج دقیقه وقتم را هم به آقای دکتر پیرنیا بدهم.
رئیس- پس بیست دقیقه وقت بگیرید. آقایانی که با بیست دقیقه اضافه صحبت آقای شوشتری موافقند قیام کنند (اغلب برخاستند) تصویب شد، بفرمایید.
شوشتری- بلی، ارثی نرسیده است موهبت الهی است، خداوند فواکه و اثمار و معادن و آنچه را که بشر نیاز به او دارد در طبیعت مخمر فرموده. قدرت الهی برای نیاز بشر در ازمنه مختلفه و زمانی که آنها احتیاج پیدا میکنند در نهاد زمین و در بطن ارض اندوختههایی قرار دارد. که هوش بشر، عقل بشر بدان دسترس پیدا کند این که پیغمبر اکرم و رسول مکرم اسلام دستور داد که همیشه بروید پی علم، از گهواره تا به گور و صغیر و کبیر، اناث و ذکور باید تحصیل علم بکنند یا این که فرمود علم امت من میرود به کرات آسمانها و نگفت به کره مریخ، همین جاست که باید دقت کرد که رسول اسلام چه قدر بسیط الحقیقه است و فرمایشاتش را به وحی الهی و آن کنز مخفی لایتناهی به خصوص آن فرمایشات را میفرمودکه مردم بروند روی نیاز علم پیدا بکنند و وقتی که علم پیدا کردند به موقع خود از اندوختههایی که خداوند برای آنها قرار داده است استفاده بکنند یعنی ودیعه زمین را بیرون بیاورند. آقایان چه میگویند؟
آقا میوه را وقتی رسید باید خورد میوه نارس انسان را صدمه میزند وقتی هم که از رسیدن گذشت و خشک شد ممکن است میکروب پیدا بکند و مفید واقع نشود. کمال امر وقتی است که رسید که باید چید و استفاده کرد من چیزی که خدا برایم ودیعه قرار داده است من این را بگذارم برای بچههایم شاید تا ده سال دیگر ۱۲ سال دیگر انرژی اتم، آثار اتمی اصلاً بشر را از نفت بینیاز کرد من ده سال استفاده نکرده باشم مملکت فقیر بماند دستها دراز باشد گاهی اعانه و کمک بخواهد اما من استفاده نکنم. این حرف را درست بروید گفتههای سه سال قبل رادیو مسکو را ببینید این با او تطبیق میکند یانه؟
میراشرافی- رادیو مسکو حالا هم نمیخواهد حل شود.
جناب آقای میراشرافی هیچ دزدی سند ثبتی نمیدهد (عبدالصاحب صفایی- بعضیها میدهند) اتفاقاً دروغگو کم حافظه است اینها همه نطقهایشان موجود است. حق با شماست از این جهت اینها فکر نمیکنند، خیال میکند که مادام الحبوه باید این مملکت را تبول خودشان قرار بدهند و مردم فریبی کنند و مردم را از راه راست منحرف کنند.
بنا علیهذا اگر اداره تبلیغات گفتههای اینها، صورت مجلسهای آنچه را که مصدق گفته، آنچه را که شایگان گفته، حسیبی گفته، از نطقهای خودشان در مجلس بیرون بیاورند آن وقت معلوم میشود این آقایان یک دستور را عمل میکنند و آن هم دستور بیگانه است (یک نفر از نمایندگان- مگر حالا نمیکنند؟) حالا را می بیاورند که مردم بفهمند که اینها چه کردند و چه میکنند. من گفتم هفت هزار میلیون دلار، دیگران حساب کردند دو هزار میلیون دلار، آقایان، آقای آقا سیدکاظم عصار این طور به من گفتند. من نرفتم این مرد بزرگ را ببینم، با ایشان دوستم و ایشان را میشناسم. شنیدم که ایشان جمع فرمودند از دوره اول راهبه مصدق در دوره ۱۷ تا زمامداریش تا روز ۲۸ مرداد استخراج شده از جراید و روزنامهها هزار و هفتصد و چند نفر در ایران در این کار آدم کشته شده، آقا مگر اینها برادر نداشتند، خواهر نداشتند، پدر نداشتند، زن نداشتند، آخر چرا؟ برای چه؟ چه مقصودی بوده که من یک ساعت بیشتر بر صندلی صدارت قرار بگیرم آن وقت این همه افراد ایرانی کشته بشوند. این یک ضررش، یک ضرر دیگر این فساد اخلاقی است که در جامعه پیدا شده است دختر نسبت به مادر، پسر نسبت به پدر، برادر نسبت به برادر، شاگرد نسبت به معلم اسائه میکند و تجاسر به خرج میدهد والله بالله اینها نبود، در ما این حرفها نبود، اینها همه زاییده آن وقت است و دیگر این که ما یک درآمد مرئی داریم، آقای حاج عزالممالک که چند مرتبه وزیر بودی ما یک درآمد مرئی داریم، یک درآمد نامرئی داریم که حسابهای صادر و وارد مملکت و پول آوردن از مملکت غیر از آن مرئیهایش هست. چهار سال را حساب بکنیم، ۵۱ میلیون لیره یک جا دادیم، ۱۶ میلیون دلار یک جا دادیم، ۱۶ میلیون لیره یک جا دادیم، ۸ میلیون دلار یک جا دادیم، قرضه ملی را دادیم (اردلان- سیصد میلیون اسکناس) آن وقت چهار سال محروم شدیم، از پول مستقیم مالیات بر درآمد نفت، از حق الامتیاز نفت، از پولهایی که حقوق به کارمندان داده میشد، از اشیایی که وارد میکردند و به ما گمرک میدادند اینها را حساب کنید (مشایخی- آقای شوشتری سیصد میلیون اسکناس را بگویید) بلدم آقا اجازه بفرمایید، عرض کنم همه اینها آن وقت جرم مشهود بکند برخلاف قانون، برخلاف گفته خودشان که اینجا عربده میکشیدند که نباید اسکناس منتشر بشود، ۳۲۰ میلیون اسکناس منتشر کنند، آن وقت این حرفها را میزدند زدند و زدند و زدند، آقایان اهل حساب هستید بنشینید خساراتش را حساب کنید، ببینید که من درست میگویم یا خیر، حالا میگویند این سنگهای الوان، آقای عباسی می این سنگهای الوان، این همان حرفی است که آنها میگویند، آن چیزی است که آنها میگویند میگویند این سنگهای الوان یعنی جواهرات سلطنتی، اینها را میخواهیم چه کنیم؟ کارمندان را هم یک ربعش را بیرون کنید، سه ربع دیگر را هم یکی یک ربع از حقوقشان کم بکنید مردم هم در ۲۴ ساعت یک دفعه غذا بخورند یک استدلال دیگر هم این که میگویند ما پول را می چه کنیم ما اگر پول زیادی داشته باشیم میخواهیم چه کنیم ببینید هیچ خائنی، هیچ نادانی، هیچ دشمن مملکتی، این طور لاطائلات را مینویسد و می؟ (صحیح است) بنده چه آقای اداره تبلیغات و چه روزنامهها ...
رئیس- آقای شوشتری اینجا به روزنامهها و تبلیغات اشاره نکنید، حرف خودتان را بزنید.
شوشتری- اشاره نمیکنم...
شمس قناتآبادی- آقای اداره تبلیغات اینجا نیست.
شوشتری- مرادم این است که آقایان بروند عرایض مرا بگویند و این را ثبت کنند و تمام لاطائلات قبلی آنها را هم بیاورند بیرون تا مردم بدانند چون آن روز هم عرض کردم آقایان مملکتی که تویش مجازات نباشد، مملکتی که حس ترحمش غلبه کند بر قانون، حس ترحمش غلبه کند بر نفع جامعه روی نفع شخصی، بدانید و آگاه باشید که این نوع مملکت نمیتواند مدعی تمدن اساسی و انتظام صحیح باشد این که اسلام به آن سرعت پیش رفت برای این بود که وفتی که سعدبن معاذ آمد در آنجا و حکمیت کرد جلوی بنی قریضه بلافاصله علی مرتضی هفتصد و سی و چند نفر را به امر رسول الله یعنی به امر خداوند متعال گردن زد. آقا لاتأخذ کم به هما رأفه باید این خائنین که دستگیر میشوند و دستیاران آنها مجازات بشوند و به بیگانگان بگویند آقایان دست از ما بکشید و گر نه ما هم شروع میکنیم بخ حرفها و اعمالی که بعداً برای شما غیرپشیمانی نداشته باشد چون ما در عین حال قائلیم به حفظ روابط دوستانه با همسایههایمان (صحیح است) اگر به صورت تبلیغ، به صورت رادیو، به انحا دیگر مداخله در امر ما بکنید ما هم دست میزنیم، ایرانی خداوند هوش است، ایرانی خداوند درایت است، ممالکی پانصد میلیونی ذلیل و مستعمره شدند اما ایران بیست و یک میلیون جمعیتی به فضل رب العالمین مستقل بوده و خواهد بود (انشاءالله، احسنت) دیگر آن که آقایان محترم گر چه همان طور که آقای وزیر دارایی گفتند لایحه نفت آمده و مقصود اساسی ما شاید نباشد امیدوارم که این کار به صورت خوشی بگذرد وقتی که این به صورت خوشی گذشت من آقایان از عرایضی که میکنم نتیجه میخواهم بگیرم، نمایندگان محترم باید فکر بکنید، بنده عقیدهام این است که در سال اول و دوم نصف این درآمدها باید صرف خرید حقوق کارمندان زائدی که تشخیص میدهیم در ادارات هستند بشود که بروند عقب شغل آزاد، حالا ممکن است نظریات نمایندگان محترم روی اصول دیگری باشد اینها را فکر بکنید دیگر این که من در جلسه خصوصی هم به حضرت سردار عرض کردم الحمدالله جناب آقای تربتی تشریف آوردند، آقای تربتی من نظر دارم، دولت مصر کرده دولت امریکا کرده دولت عراق کرده ما هم باید خائنینی که قائل به مرام کمونیستی هستند و روی پرونده مشخص شدهاند که در این مملکت چه کردهاند، باید اینها را از تابعیت ایران محروم بکنیم بروند باید در این کمیسیون طرح من مورد بررسی قرار بگیرد دیگر این که باید کارگزینی وزارتخانهها، ادارات دولتی سوابق اشخاص و اعمال آنها را با تماس با کارآگاهان و رکن دوم بیرون بیاورند که وقتی بیرون آوردند یک تصمیم عاجل درباره آنها بگیریم و البته جناب آقای صفاری هم که راجع به کارمندان صحبت فرمودند نظر شخص ایشان صحیح است ما در این مجلس ۱۸ بدون این که یک قران یک روزی حق کارمندی را بخواهد تضییع کند (صحیح است) انشاءالله قدمی برمیداریم که همه کارمندان راضی بشوند و اگر در افرادی هم عیب و نقصی ببینیم خداوند ما را دستور داده که ستر عیب کنیم و نگوییم و به آنها به خصوصیت بگوییم خود را اصلاح کنند و به نفع جامعه قدم بردارند. دیگر آن که آن روز عرض کردم باز بدبختانه به اینجا رسید آقایان ما در ایران ۸ هزار کوره ذغال سوزی داریم و این هشت هزار کوره ذغال سوزیش در سه ماه هم که ذغال بسوزد ذغال کوره متوسط ذغال کوره اعلا و کوره کوچک تا شش سال هفت سال دیگر برای ما جنگل باقی نمیگذارد (صحیح است) من استدعا دارم از طرف مجلس که باید کاری بکنیم که سوخت تبدیل به نفت شود باید از ذغال سوزی و هیزم سوزی مملکت را خلاص بکنیم (صحیح است) و سعی کنیم در ایجاد جنگل و توسعه جنگلها.
رئیس- آقای دکتر پیرنیا.
دکتر پیرنیا- با اظهار تشکر از جناب آقای شوشتری که پنج دقیقه از وقت اضافیشان را به بنده لطف فرمودند (عبدالصاحب صفایی- بنده هم در این راه کوشش کردم) بنده عرضی که داشتم راجع به یک موضوعی بود که در جلسه روز چهارشنبه همکار محترم جناب آقای رضایی فرمودند راجع به یک مطلبی که مربوط به حوزه انتخابیه بنده است و مربوط است به بهرهبرداری از معدن انارک و انارک یکی از قسمتهای حوزه انتخابیه بنده است و بنده می چند کلمه در این خصوص حضور آقایان عرض بکنم، البته مناطق مختلفه مملکت از لحاظ اقتصادی یک خصوصیاتی دارند و وضع زندگی مردم ارتباط با آن اقتصاد محلی دارد، بعضی جاها البته از لحاظ وفور آب و وضع کشاورزی بیشتر مردم کارشان کشاورزی است ولی منطقه انارک یک منطقه فوقالعاده بیآبی است و در آنجا به هیچ وجه وسیله کشاورزی موجود نیست، مردم انارک ناچارند به وسیله بهرهبرداری از معادن امرار معاش بکنند و معاششان را به این وسیله تأمین بکنند، به طوری که بهرهبرداری از معادن در منطقه انارک همان موقعی را که مثلاً برنج یا چای برای گیلان دارد یا فرض بفرمایید خرما برای خوزستان دارد، همان وضعیت را در اقتصاد آن منطقه وضع بهرهبرداری از معادن را دارد، بنابراین همان طور که نمیشود مردم گیلان را از بهرهبرداری از برنج و چای محروم کرد و این کار را به دست دولت داد، نمیشود مردم انارک را از بهرهبرداری از معادن محروم کرد و این کار را از آنها منتزع کرد و داد به دست دولت، منتهی کار بهرهبرداری از معادن در مقایسهاش با کار کشاورزی دو اشکال بزرگ دارد، اولاً اشکالش این است که در موقع بهرهبرداری از معادن تقسیم معدن به قطعات کوچکتر میسر است و بنابراین ناچارند که یک شرکت سهامی تشکیل بدهند و همه اهل محل و همه شرکتهای بهرهبرداری در این کار شریک شوند و آقایان غالباً در شهرستانها ملاحظه فرمودهاند که اقدام به این کار خیلی مشکل است و علتش هم اختلافاتی است که در محل موجود است، چه از لحاظ عقاید مذهبی و چه از لحاظ رقابتهای خانوادگی و این اختلاف متأسفانه در منطقه انارک هم وجود داشته و بنابراین این اختلاف در ایجاد همکاری و ایجاد اشتراک بین مردم محل برای بهرهبرداری از این معادن مشکلی ایجاد کرده و متأسفانه این اختلاف به قدری عمیق و به قدری توسعه داشت که ایجاد مشکلاتی کرده که حتی به مجلس شورای ملی هم کشیده شده، به علاوه اشکال دیگری که دارد این است که بهرهبرداری از معادن از لحاظ فنی خیلی مشکلتر از بهرهبرداری از آب و خاک و کشاورزی است و احتیاج به اطلاعات فنی یعنی احتیاج بیشتری به کمک دولت دارد و بنابراین دولت باید در این کار مداخله داشته باشد و نظارت کند، به همین جهت بنده روی این اختلاف و روی این که دولت نمیتواند مردم انارک را از این که در این گذر مداخله داشته باشند محروم بکند یک طرحی به دولت تقدیم کردم که یک شرکتی تأسیس بشود که ۲۵ درصد سهامش متعلق
به دولت باشد و ۷۵ درصد سهامش تقسیم بشود بین شرکتهایی که بهرهبرداری میکنند و بین مردم حتی کارگرانی که در معادن انارک کار میکنند شریک بشود و سهیم باشند و این طرح هم بهترین طرحی است که هم اختلافات را از بین می و هم سبب میشد که از این معادن طبق برنامه فنی صحیح بهرهبرداری شود (صحیح است) متأسفانه دولت تا حالا با وجود این که وزیر اقتصاد ملی و متصدیان سازمان برنامه با اصل این فکر موافقند قدم مثبتی در این کار برنداشته و بنابراین بنده تقاضایی داشتم که از دولت تقاضا بکنم برای این که این اختلافات مرتفع بشود و ساعات مجلس شورای ملی مصروف شنیدن یک مسائلی که جنبه اختلافات امور تجاری دارد نشود این است که جهد بکنیم که این اخلافات را به نحو مناسبی در خارج مرتفع بکنیم که این جریانات از بین برود همین طور هم علاوه بر او جناب آقای رضایی همکار محترم در بیاناتی که فرمودند یک جملاتی فرمودند به یکی از ...
رئیس- آقای دکتر پیرنیا این دنباله پیدا میکند.
رضایی- از اول فرمایششان نسبت به بنده بود و اجازه بفرمایید بنده جواب بدهم یا در این جلسه یا در جلسه آینده.
رئیس- ایشان تحریفی نکردند سوء تعبیری هم نکردند جریان را گفتند بفرمایید آقای دکتر پیرنیا و وارد جواب آقای رضایی هم نشوید.
دکتر پیرنیا- بسیار خوب یکی از کارهای دولت به نظر بنده این است که این طرح را مطالعه بکنند و اگر طرح را برای از بین بردن اختلاف و تأسیس یک شرکتی که همه در او سهیم باشند مناسب میدانند اجرا بکنند (صحیح است).
۴- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون امور استخدام راجع به بازنشستگان زمان دولت سابق و ارجاع به مجلس سنا
رئیس- وارد دستور میشویم، دنباله طرح راجع به بازنشستگان در دستور است سه پیشنهاد کفایت مذاکرات رسیده که یکی قرائت می. (پیشنهاد آقای نقابت به شرح زیر قرائت شد.)
پیشنهاد کفایت مذاکرات را مینمایم.
رئیس- آقای شوشتری و آقای پیراسته هم همین طور پیشنهاد کرده بفرمایید آقای نقابت.
نقابت- نظر به این که مجلس شورای ملی ساعت یازده و نیم وارد کار رسمی خود میشود اجازه خواستم که به نحو اختصار یک توضیحی راجع به کفایت مذاکرات عرض بکنم. این لایحه که مطرح شده مخالف و موافق روی این لایحه دلایلی ذکر کردند حاصل دلایل به نحو اختصار یکی این بود که بازنشستگی نماینده یک عمر خدمت است نه مجازات (صحیح است) دوم این بود که به موجب قانون خاص وضع قضات دیوانعالی کشور اصلاح شد ولی وضع سایر قضات که پشتیبان و زوری نداشتند بدون اصلاح باقیماند. سوم این بود که تشخیص صلاحیت به عهده دادگاه است نه به عهده یک عدهای که ممکن است اعمال حب و بغض بکنند (صحیح است) چهارم این بود که اعمال غرض شده و اشخاصی که هنوز به سن بازنشستگی نرسیدهاند بازنشسته شدهاند. پنجم این بود که جماعتی به میل خود بازنشسته شدهاند و میل ندارند برگردند چه اجباری است به اینها این حاصل نظریاتی بود که آقایان مخالف و موافق اظهار عقیده کردند در این چهار ماده و یک تبصره هم کم و بیش این نظریات تأمین شده است (صفاری- نواقص زیاد دارد) و نواقصی هم اگر دارد پیشنهادات زیادی از آقایان رسیده است اجازه بفرمایید که وارد بحث مواد بشویم یعنی مذاکره در کلیات کافی باشد و وارد پیشنهادات بشویم (صحیح است).
رئیس- آقای دکتر جزایری.
دکتر جزایری- بنده با پیشنهاد جناب آقای نقابت به عنوان کفایت مذاکرات مخالفم، برای این که تصور میکنم مذاکره در یک موضوع به این مهمی که اساساً ارتباط با کار دولت داشته است و به عقیده من از طرف نمایندگان محترم اگر هم بخواهند وارد در این مطلب شده باشند بایستی قبلاً با دولت مذاکره کرده باشند و از دولت بخواهند که چنین پیشنهادی بدهد مذاکره به اندازه کافی نشده است آقایان محترم خوب بنده را میشناسند بنده مستخدم دولت هستم که برای اولین مرتبه افتخار نمایندگی پیدا کردهام امسال سال سیام خدمتگذاری اینجانب به دولت است (نورالدین امامی- سی سال است؟) سی سال تمام است از مهر ماه امسال بنده وارد سی امین سال خدمتم شدهام و امیدورام که بعد از انقضای این یک سال تقاضای تقاعد بکنم و بازنشسته بشوم آقایان میدانند در تمام دوران حکومت آقای دکتر مصدق همیشه بیکار بودم (صحیح است) در موقعی که بنده مالی ۶۱۴ تومان برای پرداخت اقساط بانک رهنی برای خانه سیصد متری که با قرض از بانک رهنی تهیه کرده بودم احتیاج داشتم به من حقوقی داده نمیشد که بتوانم این ۶۱۴ تومان را بپردازم، بنابراین من در دوران آقای دکتر مصدق سختترین وضع را از نظر زندگی داشتم، آقایان میدانند که بنده منبع عایدی دیگری غیر از حقوق دولت و حالا هم حقوق نمایندگی که گاهی هم جریمه میشوم عایدی دیگری ندارم (عبدالصاحب صفایی- جریمه را از آقای رئیس بگیرید) الان اوضاع و احوال مملکت خودتان تصدیق میفرمایید ایجاب میکند که اصلاحات در این مملکت بشود ایجاب میکند که از مستخدمین درستکار تشویق بشود و اگر خدای نکرده مستخدمین واقعاً انجام وظیفه نکرده و حسن رفتاری نداشته باشند به یک صورتی باید به خدمت او خاتمه داده بشود بنده نمیخواهم بگویم که در زمان آقای دکتر مصدق حب و بغضی به کار نرفته است نمونه بغض خود بنده هستم اما می عرض بکنم که اگر در آن دوران اتفاقاً کاری شد که کار دولتهای فعلی و دولتهای بعد را تسهیل میکند ما به دست خودمان و با یک احساساتی که صرفاً روی حسن نیت است سبب و مانع آن کار نشویم عرض میکنم حضور آقایان تصدیق میفرمایید که امروز از نظر این مملکت بالاخره یک فکری از نظر تشکیلات باید بشود، یک فکری از نظر سازمان باید بشود، یک فکری از نظر تعداد کارمندان باید بشود، یک کاری شده است به دولت بفرمایید همان طور که در سایر قوانین کشوری رسیدگی میکند به این کار رسیدگی کنند چرا مجلس مسئولیت این امر را به عهده خودش بگیرد؟
رئیس- آقای دکتر جزایری در کفایت مذاکرات صحبت بفرمایید.
دکتر جزایری- در کفایت مذاکرات بایستی این مطلب گفته بشود و مقصودم این است که این مطالب باید تذکر داده بشود یک مطلب دیگری که در آخر این گزارش هست مداخله در امر ارتش است.
رئیس- آقای دکتر جزایری عرض کردم راجع به کفایت مذاکرات بفرمایید شما در مواد صحبت میکنید.
دکتر جزایری- بنده راجع به کلیات دارم عرض میکنم جناب آقای رئیس بنده میخواهم عرض بکنم که در کلیات این مطلب صحبت نشده است لذا بنده مخالفم (عاملی- یک عده بهشان ظلم شده باید حقشان داده شود).
رئیس- وقت بگیرید در ماده اول صحبت کنید، رأی گرفته میشود به کفایت مذاکرات، آقایانی که با کفایت مذاکرات موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد آقای مشیر فاطمی شما در کلیات اجازه خواستهاید یا در ماده اول؟
دکتر مشیر فاطمی- بنده اصلاً اجازه نخواستم.
رئیس- رأی گرفته میشود به ورود در شور مواد موافقین قیام فرمایند (اغلب برخاستند) تصویب شد، ماده اول مطرح است کسی اجازه نخواسته است آقای دکتر جزایری بفرمایید حالا میتوانید صحبت کنید (مشایخی- بنده اجازه خواستم) موافقید شما (مشایخی- بنده با گزارش مخالفم گزارش مطرح است) شما به عنوان موافق اسم نوشتهاید.
دکتر جزایری- در هر صورت بنده عقیده مندم که راجع به این قسمت دولت باید مطالعه دقیقی بکند و مسلماً شخصی که با حب و بغض خارج شدهاند اینها مسلماً با رسیدگی بایستی برگردند به سر خدمت خودشان اما مطلبی که لازم است به عرض آقایان محترم برسانم عرض کردم دولت مسئول انجام کارهای اجرایی مملکت است و مجلس شورای ملی کارهای تقنینی دارد دعوت مستخدمین دولت به کار از وظایف دولت است و مقدمات کارشان را دولت باید تهیه کند آقایان استدعا میکنم توجه بفرمایید که همان طوری که به قول آقایان اگر عدهای بازنشسته شدند بدون مطالعه نباید حالا بدون مطالعه عدهای هم به کار برنگردند این تقاضای بنده است.
میر اشرافی- جناب آقای دکتر جزایری آخر آن دولت خیلی ظلم کرده به اینها.
دکتر جزایری- شما ظلم نکنید (میراشرافی- میخواهیم رفع ظلم کنیم.)
رئیس- آقای مشایخی.
مشایخی- جناب آقای نقابت راجع به کفایت مذاکرات صحبت کردند و با همان اختصاری که فرمودند اصولاً این موضوع را به تمام معنی از نظر چگونگی و حقیقت امر تجزیه و تحلیل کردند، بنده اولاً عرض میکنم و به استحضار آقایان میرسانم که مجلس شورای ملی تنها مرجعی است که باید بیعدالتیها را مورد توجه قرار بدهد و رسیدگی بکند جناب آقای دکتر جزایری صحیح است که اصولاً دولت در امور استخدامی و وضع کارمندان خودش بایستی توجه داشته باشد لکن تمام طبقات مملکت مستظهر به اجرای عدالت هستند و این طبقه بازنشستگان که از صفوف مختلفه مستخدمین تشکیل شده اعم از اداری و قضایی و لشکری نسبت به اینها بیعدالتی شده است که خود جنابعالی وارد هستید (دکتر عدل- نسبت به عدهای) آقای نقابت گفتند که بازنشستگی پاداشی است که در راه انجام وظیفه در سنین پیری به مستخدم داده میشود که بتواند دوران پیری را با رفاهیت با حقوق خودش ارتزاق بکند زندگی بکند مرحله دومش هم وراث مستخدم دولت هستند حالا اگر قبل از این که به سن پیری برسد در سنی که استعداد بنیه کار دارد به عنوان بازنشستگی یک عدهای را از مستخدمین کنار بگذارند که معنی و مفهوم او بازنشستگی نبوده بلکه به نام تصفیه بوده است آیا این عمل عادلانه بوده است؟ قطعاً تصدیق خواهید فرمود که عادلانه نیست، اگر بنا بود که تصفیه در دستگاه اداری و انتظامی مملکت بشود باید عمومیت داشته باشد نه این که یک عدهای را روی اغراض کنار بگذارند و اسمش را بازنشستگی بگذارند اگر
توجه میفرمایید که عدهای از نمایندگان روزی که این طرح تهیه شد چهل نفر از نمایندگان امضا کردند برای پیروی از یک اصل مسلم بود و آن این بود که دوره هجدهم مجلس شورای ملی عملاً بزرگترین قدم را در راه حفظ قانون اساسی برداشت و این مجلس معتقد بود اعطای اختیارات در دوره گذشته برخلاف اصول بوده و هر عملی که ناشی از اختیارات باشد به طور کلی با منطق مشروطیت و رژیم پارلمانی منطبق نیست من معتقدم با تصویب قانون اختیارات هیچ گونه دلیل و موجبی برای طرح این طرحی که از طرف نمایندگان به مجلس تقدیم شده نیست، برای این که وقتی لغو اختیارات که تصویب شد تمام اینها مستخدم شاغل شناخته میشوند ما گفتیم تمام قوانین ناشی از اختیارات کان لم یکن است ضمناً چون در بن بست بودیم به دولت اختیار داده شد که لوایحی را که مفید تشخیص میدهد از نظر حقوق مکتسبه از نظر این که حقی از مردم تعویت نشده باشد آن لوایحه مفید را بیاورد به مجلس (عبدالرحمن فرامرزی- دولت همیشه میتواند و اجازه دارد این کار را بکند آن هم غلط بود) و با استدلالاتی که برای الغای اختیارات است همان طور که جناب آقای فرامرزی میفرمایند منافات دارد اما یک وضع غیرعادی در مملکت ایجاد شده بود دستهای حقوقی برایشان ایجاد شده بود که اگر یک جا تصمیم گرفته میشد که تمام قوانین ناشی از اختیارات و تمام حقوقی که برای اشخاص ایجاد شده بود کم لم یکن است دور از شأن مجلس بود و بیعدالتی بود از طرفی یک طرحی عدهای از آقایان نمایندگان تهیه کردند رفت به کمیسیون استخدام در کمیسیون استخدام مورد رسیدگی قرار گرفت و آوردهاند به مجلس اساس این طرح عبارت است از اعاده مستخدمینی که به عنوان بازنشستگی تصفیه شدهاند قانون استخدام دو جور بازنشستگی تعیین کرده، در سن ۷۰ سالگی بازنشستگی الزامی است، بعنی دولت موظف است که مستخدمی که به سن ۷۰ سالگی رسیده بهش بگوید آقا برو خانهات بنشین و بر اساس سنین خدمت حقوقت را بگیر و زندگی کن، قسم دوم کسانی هستند که ۳۰ سال سابقه خدمت متناوب یا ۲۵ سال خدمت متوالی و شصت سال سن داشته باشند دولت میتواند این دسته را هم بازنشسته کند باید قانون بازنشستگی به طور اعم در مورد تمام مستخدمین اعمال بشود و حق هم همین است که هر کس که به سن بازنشستگی رسیده برکنار بشود که جوانان تحصیل کرده که توی خیابانها راه میروند بیایند و از نیروی آنها به نفع اجتماع استفاده بشود اما جناب آقای دکتر جزایری در حکومت گذشته یک عده دکتر تحصیل کرده از فرنگ آمده به سن ۳۰ سال و ۳۵ سال و ۳۶ ساله را کنار گذاشتند سه سال سابقه خدمت هم بیشتر نداشتند این را به چه میشود حمل کرد تصدیق میفرمایند که در اینجا سوء نیت در کار بوده ملاحظه بفرمایید آمدند به استناد قانون اختیارات تصویب کردند و اختیار دادند به یک شخصی اولاً به نظر من با فرض این که اختیارات قابل اعمال و اجرا باشد این اختیارات آقای دکتر مصدق قابل واگذاری نبوده است، دکتر مصدق بر فرض این که قانون اختیارات را صحیح بدانیم که اصلاً این فرض طبق تصویب دوره ۱۸ مجلس شورای ملی صحیح نیست اختیارات را خودش نتوانسته است عمل بکند آمدند اختیار دادند به شهردار وقت که شهردار وقت بتواند بدون رعایت هیچ گونه سابقهای هر کس را که دلش خواست کنار بگذارد از فعالترین و لایقترین افراد را که من اسمشان را نمیبرم کنار گذاشتند آمدند در ثبت اسناد به مدیر کل ثبت اختیار دادند که هر کس را که دلش خواست کنار بگذارد آقا مطلب رفت روی غرض شخصی اگر یک مرجعی یک اصلی یک رویهای روی بازنشستگی این اشخاص ایجاد و اعمال میشد شاید مجلس شورای ملی در مقام این فکر برنمیآمد اول مرتبه جناب آقای میراشرافی این طرح را تهیه کردند و با همه نمایندگان صحبت کردند معلوم شد بیعدالتی شده است نسبت به یک دسته افسران ارتش (فرامرزی- این فکر را آقای مشایخی ما در دوره ۱۷ داشتیم) میخواهم عرض کنم که فعلاً یک مطلبی است که از نظر کلی وقتی که قانون اختیارات لغو شده این موضوع تجزیه که در این مواد شده بیمورد است فقط حالا باید یک ترتیبی اتخاذ بشود که بیعدالتی به تمام معنی جبران شده باشد و در عین حال مرتکب یک بیعدالتی دیگر نشده باشیم قانون مجازات عمومی میگوید یکی از مجازاتهای اصلی محرومیت از حقوق اجتماعی است و یکی از موضوعات محرومیت از حقوق اجتماعی محرومیت از خدمات دولتی است این آقایان را به عنوان محرومیت از خدمات دولتی کنار گذاشتهاند نه به عنوان این که سن قانونی پیدا کردهاند و باید بازنشسته بشوند تصدیق میفرمایید عدالت ایجاب میکند که اینها باید اعاده حیثیت بکنند منتهی این گزارشی که تهیه شده نواقصی دارد نقص اولش در مقدمه نوشته شده است که کسانی که خودشان تقاضای بازنشستگی کردهاند مشمول این طرح نیستند این یک بیعدالتی است چرا؟ برای این که کسانی که خودشان تقاضا کردهاند به طوع و رغبت نیامدهاند تقاضای بازنشستگی بکنند آقایان بنده عضو منتظر خدمت وزارت دارایی بودم بنده هم مستخدم دولت هستم آقای کاظمی وزیر دارایی وقت به من پیغام داد تقاضای بازنشستگی کنید گفتم اگر نکنم حقوق انتظار خدمتم را قطع میکنید و حداعلای آن این است که به استناد قانون اختیارات بازنشستهام میکنید ولی این قانون اختیارات در وزارت دارایی اعمال نشد یعنی بعد از این که در یکی دو وزارتخانه اختیارات را اعمال کردند جنبشی در دستگاه کارمندان دولت پیدا شد قیام کردند تهدید کردند و گفتند به این کیفیت ما کنار نمیرویم بایستی با طرز آبرومندانه و عادلانه با ما رفتار کنید. و طرز عملی که نسبت به اشخاصی که تقاضای بازنشستگی کردهاند این طور است صداشان کردهاند و بهشان گفتهاند برو کنار اگر نروی چون تو با حکومت فعلی مخالفی کنارت میگذاریم در وزارت کشور در اوان حکومت آقای دکتر مصدق بخشنامهای صادر شد که شرط بقا در این دولت ایمان به این حکومت است و کسانی که ایمان به این حکوم نداشته باشند از خدمت برکنار خواهند شد اینها به استناد قانون بازنشستگی کسانی را که ایمان بهشان نداشتند کنار گذاشتند افسران شریف و مستخدمین شریف را کنار گذاشتند ممکن است بد هم تویشان باشد ولی من به طور اعم عرض میکنم آقای نقابت در یک جمله کوتاه گفت قانون بازنشستگی برای این است که یک کسی در سن پیری بتواند مرفه زندگی بکند و مزد یک عمر خدمت خود را بگیرند (صحیح است) باید نسبت به وضعیت اینها هر چه زودتر تصمیم گرفت در این گزارش این قسمتی که استناد کردهاند کسانی که خودشان تقاضا کردهاند نمیتوانند به خدمت برگردند این عمل غیرعادلانه است در یک عمل غیرعادلانه هم مجلس نباید شریک بشود، دوم این طرح یک نواقص دیگری دارد اصلاً به موجب یک ماده واحده می این کار را تمام کرد شما آمدید در مورد ثبت اسناد گفتهاید یک کمیسیونی تشکیل بشود از چند نفر و به وضعیت مستخدمین رسیدگی کند. به وضعیت مستخدمین رسیدگی کند یعنی چه؟ اگر میخواهید بگویید که به صلاحیت اینها رسیدگی کنند مگر در گذشته به صلاحیت اینها رسیدگی شده و برکنار شدهاند؟ معنای این که به صلاحیت آنها رسیدگی کنند یعنی به صلاحیت آنها رسیدگی نشده و به نام بازنشسته کنارشان گذاشتهاند حالا که میخواهیم اینها را برگردانیم فقط این مطلب باید مورد توجه ما باشد که آقا ۷۰ سال سن دارد یا خیر، اگر ۷۰ سال سن داشته بازنشستگیاش الزامی است و یا شصت سال سن و ۳۰ سال و یا ۲۵ سال سابقه خدمت دارد یا خیر، اگر در پرونده خطا و تخلفات و خیانت دارد اگر جزو تخلفات اداری است در حدود قوانین جاریه کشور او را محازات بکنید، اگر جزو تخلفات جنایی است به محکمه جنایی بدهید و باشد مجازات هم محکومش بکنید (صحیح است) جناب آقای مخبر کمیسیون رفتهاند بری مستخدمین ثبت اسناد یک تبصره گذاشتهاند بعد رفتهاند برای سایر وزارتخانهها یک تبصره دیگری گذاشتهاند نوشتهاند ثبت اسنادیها را چه جور مستخدمین دادگستری را جوری دگر، مستخدمین دادگستری را هم اصلاً کنار گذاشتهاند گزارششان جامع الاطراف نیست حالا طرحهای مختلفی تهیه شده یک تبصرهای که خود من هم پسندیدهام جامع الاطرافتر است و عموم طبقات را اعم از طبقات لشکری و کشوری و غیره را شامل است، پیشنهادی است که از طرف جناب آقای سرمد داده شده است خود بنده پیشنهادم را مسترد میکنم و تصدیق میکنم که تبصره پیشنهادی آقای سرمد جامعتر است بنده مذاکرات را در ماده اول کافی میدانم و اجازه بفرمایید وارد پیشنهادات بشویم و تبصره آقای سرمد قرائت بشود.
رئیس- در ماده اول پیشنهاد کفایت مذاکرات رسیده (فرامرزی- بنده مخالفم) آقای محمدعلی مسعودی.
محمدعلی مسعودی- چون پیشنهادات زیادی رسیده و برای طرح این پیشنهادات یک وقت کافی لازم است و به علاوه مطلب روشن است بنده پیشنهاد کفایت مذاکرات در ماده اول را کردم که کار هر چه زودتر روشن بشود و از آقایان تقاضا میکنم که رأی بدهند که مذاکرات کافی باشد و زودتر این پیشنهادات مطرح بشود و مخالفت نکنند که کار زودتر بگذرد.
رئیس- آقای فرامرزی.
عبدالرحمن فرامرزی- هیچ شکی نیست که بنده از کسانی هستم که دلم میخواهد زودتر کار تمام بشود (صحیح است) چرا دلم این طور میخواهد، برای این که گذشته از این که یک اشخاصی را به قول تیمسار سرتیپ صفاری برای مجازات بازنشسته کردهاند و مجازات نباید بازنشستگی از کار دولت باشد غیر از آن یک کسانی بازنشسته شدهاند که اگر مساعدت آنها نبود چه بسا که ما اینجا ننشسته بودیم (صحیح است) روزی که ما در اینجا در مجلس بودیم به واسطه این که ما در خارج پشتیبان نداشتیم نمیتوانستیم با حکومت سابق مبارزه کنیم وقتی از اینجا میرفتیم بیرون در خطر بودیم (صحیح است) اولین دفعه که افسران بازنشسته راه افتادند و دسته راه انداختنند و در مقابل رجاله بازی آنها یا دسته راهاندازی آنها اینها هم دسته درست کردند ما فهمیدیم که ما در خارج هم میتوانیم پشتیبان داشته باشیم (صحیح است) به این جهت قوت پیدا کردیم جرأت پیدا کردیم که در مجلس
مبارزه شدید بکنیم (میراشرافی- جرأت داشتیم خیلی ما را بیجرأت معرفی نفرمایید) (عبدالصاحب صفایی- اظهار جرأت کردید) من خودم جرأت پیدا کردم آن وقت حالا ما اینجا نشسته باشیم یک عده از آنهایی که با ما این طور همکاری کردند وضعشان این طور باشد آقایان من با کسی عرضی ندارم ما اعلام جرم کردیم توی مجلس و این اعلام جرم ما توی مجلس هست به اشخاصی که مخارج رفراندم را دادند اعلام رجم کردیم اینها عالیترین مقام این دولت را اشغال کردهاند یک کسانی که رفراندم را اداره کردند علیه ما و برای انقراض سلطنت مشروطه عمل کردند عالیترین مقام این مملکت دست آنهاست و اینها جواب سلام ما را درست میدهند آن وقت کسانی که در روز سختی در روزی که خطر مرگ در بین همه بود آمدند بیرون و مبارزه کردند و پشت ما را گرفتند که ما مبارزه قانونی بکنیم ما مصونیت داشتیم نمیتوانستند ما را بگیرند مصونیت از دست دولت داشتیم ولی مصونیت از دست رجاله از دست چاقوکش از دست نه مذرع حریرفروش و سیخ کباب فروش از دست اینها نداشتیم ما به واسطه پشتیبانی از اینها در خارج مصونیت پیدا کردیم آن وقت اینها بیکار باشند و آنها سر کار باشند و ما هم اینجا نشسته باشیم (صحیح است، احسنت) و عمل دولت سابق را تصدیق بکنیم (صحیح است) این طرح والله سر تا پا تصدیق عمل دکتر مصدق است یعنی چه اینش اگر این جور است مطالعه کنید آتش اگر آن جور است مطالعه کنید اگر قانون اختیارات دکتر مصدق لغو است این هم لغو است برای چه مطالعه کنیم اگر یک مردی اعمال غلطی کرده است شما هم گفتید غلط است دیگر تمام است به موجب رأیی که ما به لغوش دادهایم آنها بالقوه برگشتهاند مطالعه ندارد و تمام آنهایی که بازنشسته کرده دکتر مصدق باید برگردند همان وقت که ما رأی به لغو اختیارات دادیم اینها اصل بالقوه برگشتهاند سر خدمت (صحیح است) علت این که من مخالفت کردم با کفایت مذاکرات برای این است که ترسیدم آقایان یک دفعه رأی بدهند به یک چیزی که صحیح نیست آقایان بدشان بیاید آن روزی که یا قایم بودند یا از ترس جانشان مماشات میکردند باز حالا یاد بیاورید از آنهایی که آن روزها آمدند و سینهشان را سپر کردند من هیچ کار ندارم تمام اینها باید برگردند به خدمت برای این که همانها بودند که این رژیم را عوض کردند رژیم اول را تثبیت کردند (صحیح است، احسنت).
رئیس- آقای مخبر.
فرامرزی- من مخالفتم را پس گرفتم.
نراقی (مخبر کمیسیون)- عرض میشود به عقیده جناب آقای فرامرزی هم تصدیق میفرمایند عرایضی که بنده در جلسه گذشته عرض کردم تمام بیانات جنابعالی را در برداشت متهی جنابعالی با یک بیان فصیحتری و با یک حرارت بیشتری فرمودید نظر ما همین بوده است که حقی که از یک عدهای بیجهت تضییع شده است این حق را به آنها برگردانند نظر دیگری نداشتیم (میراشرافی- حق نیست از ایشان سلب حیثیت شده و حیثیتشان باید اعاده شود) باز نمیخواهم آن مطالب را اینجا تجدید بکنم نمیخواهم نطق و خطابه بکنم عرض میکنم این مواد موقعی تهیه شده که مقررات غلط دکتر مصدق هنوز در مجلس لغو نشده بود گر چه آن مقررات عملاً لغو بود و مشروطیت ایران آنها را غلو کرده بود ولی مجلس شورای ملی هنوز قانونی برای لغو آن نگذرانده بود پس بنابراین هیچ یک از افرادی که در زمان حکومت سابق یا به تقاضای شخصی یا غیرتقاضای شخصی بازنشسته شدهاند بازنشسته نیستند (صحیح است) تمام شد گفتند دو تا آخوند با هم دعوی داشتند که قیمه با (غین) است یا با (قاف) یک بیسوادی سر رسید و گفت نه با غین است نه با قاف، با گوشت است و لپه و سیبزمینی حالا قیمه را اینجا درست کنید آن روز که این مادهها نوشته شد شرایط غیر از شرایط امروز بوده است حالا یک مادهای تهیه کنید که مفهوم آن همین طور باشد بنده قبول میکنم.
رئیس- تهیه شده حالا رأی گرفته میشود به کفایت مذاکرات در ماده اول آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد پنج پیشنهاد مشابه رسیده است که قرائت میشود بعد یکیش را که جامعتر بود طرح میکنیم. (به شرح زیر قرائت شد.)
پیشنهاد میکنم ماده واحده ذیل به جای گزارش کمیسیون مطرح شود.
ماده واحده- کسانی که بر طبق لوایح دکتر مصدق بازنشسته شدهاند هر گاه مایل به خدمت باشند اشتغال مجدد آنها به کار بلامانع است و میتوانند در ظرف یک ماه از تاریخ تصویب این قانون درخواست اعاده به خدمت نمایند و دولت مکلف است در ظرف مدت دو ماه آنها را به کار دعوت کند و مادام که دعوت نشدهاند منتظر خدمت محسوب میشوند.
شوشتری، مکرم، مشایخی.
رئیس- پیشنهاد آقای مشایخی قرائت میشود. (به شرح زیر خوانده شد.)
پیشنهاد میکنم جای تبصره ماده ۱ تبصره زیر مورد توجه واقع شود.
تبصره- برای رسیدگی به وضع کارمندان اداری که به موجب لوایح ملغی شده بازنشسته شدهاند در ظرف ده روز وزارتخانه یا اداره کمیسیونی مرکب از معاون وزارتخانه یا رئیس اداره کارگزینی و یک نفر از مستشاران دیوانعالی کشور به انتخاب رئیس دیوان مزبور و رئیس کارگزینی مربوطه تشکیل شود.
مشایخی- من پیشنهادم را پس گرفتم.
رئیس- پیشنهاد دیگری قرائت میشود. (به شرح زیر قرائت شد.)
اینجانب پیشنهاد میکنم که به جای ماده اول و بقیه مواد ماده واحده زیر قرار گیرد-
ماده واحده- کلیه کارمندان دولت اعم از لشکری و کشوری و قضایی که طبق مصوبات دکتر مصدق بازنشسته شدهاند چون بازنشستگی آنها با عنوان موهن تصفیه تخلیط یافته به لحاظ اعاده حیثیت بازنشستگی آنان ملغی و مستخدم رسمی و شاغل محسوب شوند و دولت مکلف است ظرف یک ماه در هر وزارتخانه کمیسیون تشکیل و پرونده کارمندان مزبور را زیر نظر آن کمیسیون بگذارد تا با رسیدگی دقیق هر کدام از آنان واجد شرایط بازنشستگی باشند طبق قانون استخدام بازنشسته شوند. عاملی.
رئیس- پیشنهاد دیگر قرائت میشود (این طور خوانده شد.)
بنده پیشنهاد میکنم ماده واحده ذیل به جای گزارش پیشنهادی کمیسیون امور استخدام مطرح و تصویب گردد.
ماده واحده- تصمیمات دولت سابق مبنی بر بازنشستگی قضات و کارمندان کشوری و افسران ارتش و ژاندارمری و شهربانی کان لم یکن میشود و قوانین بازنشستگی سابق به قوت خود باقی است تبصره- کسانی که طبق تصمیمات دولت سابق بازنشسته شدهاند در صورت لزوم در ظرف یک ماه از طرف دولت دعوت به خدمت میشوند. بزرگ ابراهیمی
رئیس- پیشنهاد آقای سرمد قرائت میشود (به قرار ذیل خوانده شد).
ریاست محترم مجلس شورای ملی
پیشنهاد میکنم ماده واحده زیر با دو تبصره آن به جای مجموع مواد و تبصره مربوط به لایحه بازنشستگان طرح و تصویب شود.
ماده واحده- کلیه کارمندان دولت اعم از اداری و قضایی و لشکری که در دوره نخستوزیری آقای دکتر مصدق به عنوان تصفیه یا بازنشستگی (ولو به درخواست خودشان) از کار برکنار شده یا تبدیل رتبه یافتهاند به وضع استخدامی قبلی خود بازگشت داده میشوند. دولت مکلف است ظرف دو ماه از تاریخ تصویب این قانون اشخاص نامبرده را در صورت تقاضا به کار دعوت نماید. مدلول این ماده مانع از آن نخواهد بود که چنانچه از مشمولین این قانون تخلفات و سوءرفتاری مشهود باشد طبق مقررات این قانون مورد تعقیب و مجازات قرار گیرند.
تبصره ۱- بازنشستگانی که سنین خدمت و عمر آنان با مقررات قانون بازنشستگی مطابقت داشته مشمول این قانون نمیباشند.
تبصره ۲- افسرانی که بدون تقاضای شخصی و یا قبل از احراز شرایط بازنشستگی از آغاز سال ۱۳۲۷ بازنشسته شدهاند نیز مشمول این قانون بوده و وزارت جنگ میتواند در صورت احتیاج ظرف مدت دو ماه مقرر آنها را به خدمت احضار نماید. صادق سرمد
پیراسته- بنده مخالفم.
عبدالصاحب صفایی- بنده هم مخالفم.
رئیس- دوباره اجازه خواستن لزومی ندارد اسم آقایان یادداشت شده.
میر اشرافی- بنده موافقم.
بهادری- بنده هم عرض دارم.
رئیس- آقای سرمد.
سرمد- اجازه بفرمایید یک مرتبه دیگر قرائت بشود چون بعضی از آقایان عقیده دارند که یک مرتبه دیگر قرائت بشود.
رئیس- وقتی میخواهیم رأی بگیریم یک بار دیگر قرائت میشود. بفرمایید توضیحتان را بدهید.
سرمد- پیشنهادی که به امضای بنده تقدیم شده جامع نظریات اکثر آقایان بوده چون ممکن است عدهای هم مخالف باشند ولی پیشنهاد به این صورت درآمد که نظریات و منطق آقایان در اساس این طرح و مذاکره در اطراف این موضوع و رعایت حقوق این دسته و رعایت اصول بشود منطق این پیشنهاد یک حرف بیشتر نیست و آن عبارت از این است که در حکومت دموکراسی راه مجازات یا تشویق همان راه اصولی است که برای تمام مردم گذاشتهاند. منطق این که یک نفر نباید به دعوی صلاحیت یک عدهای را تکفیر سیاسی بکند یا تکفیر استخدامی بکند این در حکومت دموکراسی غلط است. بنده مبالغه نمیکنم که بگویم ۹۰ درصد این آقایان صحیحاند زیرا از آن طرف آنهایی هم که سر کار نشستهاند همین طورند، شاید ۹۰ درصدشان فاسد باشند اگر ده نفر صلاحیتدار بین آنها باشد براساس اصول عدالت ظلم است ما عدهای را که یک نفر از ده نفرشان بیگناه است ما تمام این عده را به فساد محکوم بکنیم در قانون مجازات این مصطلح است که اگر ۹ نفر مجرم مسلم به واسطه فقد دلیل تبرئه بشوند به عدالت نزدیکتر است تا یک نفر بیگناه برخلاف حق محکوم بشود (احسنت) این امتیاز حکومت دموکراسی با حکومت چکمه و تکفیر است. بنده بر اساس اعتقاد به این اصل، بدون این که وارد شخصیات بشوم معتقدم که ما رعایت اصول را بکنیم و به حکومت دموکراسی اظهار عقیده بکنیم. مردم عقایدی دارند. افکار توده مردم که گاهی گمراه میشود وظیفه ما ارشاد مردم به صلاح اندیشی است. از این نظر است که بنده معتقدم که این طرح چهار مادهای کمیسیون همان سنخ فکر گذشته است (صحیح است) یعنی باز دو مرتبه ما میآییم میگوییم یک دسته دو مرتبه بنشینند بر خلاف قوانین استخدامی و اصول مردمی را محکوم بکنند الی الا ید بدون این که محاکمه بشوند. اگر ما دستگاه انتظامی و اداریمان کفایت ندارد که حقگذاری کند. پس اساسمان را درست کنیم. یک حکومت انقلاب درست کنیم اساس دیگری بریزیم ولی اگر بنا بشود کسی برای صد تومان پنجاه تومان اختلاف برود دادگستری و در محکمه بدوی و استیناف و تمیز تقاضای رسیدگی بکند و یکی دیگر برای حیثیتش حق دارد که بالاتر از تمیز، اعاده دادرسی هم بخواهد بنابراین بنده اعتقاد دارم که آقایان در اصل موضوع به یک عقیده مشترک وضعش رسیدهاند. مشکل موضوع به طوری که ملاحظه فرمودهاید به این ترتیب اتخاذ شد که این آقایان اعم از با گناه و بیگناه طبق اصول برگردند سر کار، بعد دستگاه انتظامی بروند ببینند هر کس از این آقایان پروندهای دارد احاله بکند آن پرونده را به دستگاه قضایی و دستگاه قضایی خودش این آقایان را مورد تعقیب قرار میدهد و هر مجازاتی که برای تخلف و جرم مقرر است دربارهشان اجرا میکند. اگر هم نیست مثل همه مردم دیگر از حقوق طبیعیشان استفاده میکنند یکی هم تبصره اول این است که گفته شده است کسانی که سنین عمرشان تطبیق با قانون بازنشستگی میکند به اصول اجباری مجلس شورای ملی و اصل اجباری قانون بازنشستگی کسانی را که قانوناً و مطابق اصول بازنشسته شدهاند به همان ترتیب در بازنشستگی نگهدارند تبصره دوم را هم برای رعایت نظر کمیسیون قرار دادهام این قانون را آقایان رأی بدهند و یک قدم اصولی بردارند و بعد هم انتظار داشته باشند که دولت یک تصفیه دامنهدارتری بکند و مملکت را از این فساد دستگاه اداری نجات بدهد ولی با رعایت عدالت و اصول
رئیس- آقای پیراسته (پیراسته- بنده مخالفم) (نراقی- اجازه میفرمایید؟) آقای مخبر بفرمایید.
مخبر- بنده تصدیق میکنم که با شرایط فعلی کلیه نظریات بنده و کمیسیون در پیشنهاد آقای سرمد وارد شده بنابراین این پیشنهاد را بنده قبول میکنم و این را خواستم از آقایان استدعا کنم که آقایان هم رأی بدهند و کسانی که بلااستحقاق و بدون حق نسبت به آنها ظلم شده این ظلم را ما برطرف بکنم (احسنت) ولی انشاءالله معتقد هستم که مجلس هجدهم یک افتخاری هم برای خودش بگذارد و او این است که یک قانون استخدام صحیح برای مملکت بگذارند که نردبان ترقی از این به بعد فضیلت و تقوی باشد.
رئیس- آقای پیراسته.
پیراسته- به نظر بنده این کاری که امروز مجلس میخواهد افتخار آن را داشته باشد که تمام بکند خیلی دیر شده است به نظر بنده بعد از قیام مقدس ۲۸ مرداد که آثار شوم دولت مصدقالسلطنه و شرکایش از بین رفت و یک قسمتی از بین نرفت همین طور که آقای فرامرزی اینجا به عرض آقایان رساندند متأسفانه بعضی از ایادیش باقی هستند بایستی ما از مان روزهای اول این کار را میکردیم جون آقایان بنده نمیگویم که این آقایانی که بازنشسته شدهاند ممکن نیست که آدمهای نابابی هم در میان آنها نباشد ولی اینها هم فرقی با آنهایی که در سر کار هستند ندارند و فقط فرقی که دارند این است در تمام مدت حکومت مصدق در پیشاپیش صفوف مبارزه میکردند و جانشان در خطر بوده است و ما به جای این که از اینها قدردانی کنیم سیزده ماه است که اینها را بیکار نگه داشتهایم و اینها واقعاً وقتی به ما مراجعه میکنند ما خجالت میکشیم که جواب اینها را چه بدهیم؟ اما راجع به اصل موضوع خیال میکنم به این که آقای سرمد یک عبارتی نوشتهاند در پیشنهادشان که مخالفت بنده از این نظر است که آن عبارتی که نوشته شده هر کس تخلفی کرده باشد مجازات بشود این توی قانون هست و هر کس تخلفی کرده باشد مجازات میشود و معهذا اگر احتایج به تصریح دارد بنده عرضی ندارم.
رئیس- این پیشنهاد یک مرتبه دیگر قرائت میشود و رأی میگیریم. (پیشنهاد آقای سرمد به شرح سابق قرائت شد.)
آقایانی که با این پیشنهاد موافقند قیام کنند (اکثر برخاستد) ۵۵ نفر رأی دادند کافی است و تصویب شد. بنابراین این ماده واحده به جای آن مواد کمیسیون گذاشته میشود و بعد هم یک رأی کلی میگیریم.
ارباب- یک تبصره اصلاحی هم بنده پیشنهاد کردهام.
رئیس- اگر پیشنهاد اصلاحی است قرائت میشود پیشنهادی از آقای رضایی رسیده است که قرائت میشود. (به شرح زیر قرائت شد.)
تبصره- از این تاریخ کارمندان دولت و افسرانی که به سن ۶۰ سالی میرسند یا رسیدهاند بدون هیچ گونه تشریفاتی بازنشسته محسوب و حق ندارند جز از صندوق بازنشستگی به هیچ وجه به هیچ عنوان حقوق دریافت نمایند و رؤسای حسابداری چنانچه دستور پرداخت حقوق این قبیل کارمندان را صادر نمایند محکوم به انفصال ابد از خدمات دولت خواهند بود.
رئیس- این پینشهاد وارد نیست، پیشنهاد دیگر قرائت میشود.
رضایی- بنده پس گرفتم.
رئیس- پیشنهاد آقای عرب شیبانی قرائت میشود. (به شرح زیر قرائت شد.)
ریاست محترم مجلس شورای ملی
در آخر ماده ضمیمه قانون پرداخت دو دوازدهم هزینه اول سال ۱۳۲۸ کشور مصوب ۲۹ فروردین ماه ۱۳۲۸ ذکر شده است، (ایام نمایندگی مجلس شورای ملی جز مدت اشتغال به خدمت محسوب میشود) ولی چون پارهای از مؤسسات وابسته به دولت این قسمت را عمل نمینمایند از این جهت ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد مینماید.
ماده الحاقیه- ایام نمایندگی مجلس شورای ملی در کلیه وزارتخانهها و ادارات مستقل و مؤسسات وابسته به دولت جز مدت اشتغال به خدمت محسوب گردیده و مشمولین از مزایای آن استفاده خواهند نمود.
رئیس- این محتاج برأی نیست و همین طور هست و همین طور هم باید عمل بشود یعنی هر کارمندی که از صندوق دولت حقوق میگیرد یا از مؤسسات وابسته به دولت که سرمایههای آنها متعلق به دولت است حقوق میگیرد اگر نماینده بشود باید مدت خدمت نمایندگی او جز ایام خدمت محسوب شود، هر جا میخواهد باشد و هم در قانون استخدام کشوری ذکر شده است و هم در قانون استخدام قضات و باید این طور عمل بشود و مجلس هم این را تأیید میکند و رأی نمیخواهد یک پیشنهاد اصلاحی است که آقای دولتآبادی دادهاند. (پیراسته- بنده هم یک پیشنهاد دادهام) امروز آخرین جلسه است و روز سهشنبه مجلس نیست آقایان توجه بفرمایند بلکه امروز این کار تمام شود.
پیراسته- اگر همه پس بگیرند من هم پس میگیرم.
رئیس- یک پیشنهاد آقای رضایی دادهاند که قرائت میشود. (به شرح زیر قرائت شد.)
پیشنهاد میکنم تبصره ذیل به ماده واحده علاوه شود تبصره- هر یک از قضاتی که به این ترتیب به کار برمیگردند و در موقع اجرا لوایح قانونی دولت گذشته پایه یا پایههای تصویبنامهای او حذف شده باشد میتواند تا یک ماه به دادگاه عالی انتظامی مراجعه و تا دو پایه استحقاقی خود را دریاف دارند. دادگاه عالی انتظامی در این مواد بدون رعایت تشریفات مقدماتی و خارج از نوبت به موضوع رسیدگی و تا دو پایه متقاضی نسبت به قضاتی که بر سر کار بودهاند مرعی گردیده اعطا نماید.
رئیس- این را نمیشود رأی گرفت چون پیشنهاد دادند پایه کردهاید و این پیشنهاد خرج است حالا توضیحی اگر میخواهید بدهید ولی رأی نمیشود گرفت.
رضایی- در آن لایحه قانونی که مصدقالسلطنه ظاهراً برای تصفیه دادگستری تصویب کرد واجازه داد که یک عده از قضات را یا تبدیل پایه بکنند و یا بازنشسته بکنند به موجب همان لایحه اجازه دادند که یک پایههایی بود که به موجب تصویبنامه کابینه قوامالسلطنه به تمام کارمندان دولت داده شده بود و عدلیه این پایهها را قبول نداشت و به کارمندانش نداده بود و در آن لایحه قانونی ذکر شد که آن قضاتی که باقی میمانند و به قول خودشان از تصفیه در میروند و میمانند آنها حق دارند به دادگاه عالی انتظامی مراجعه کنند بدون تشریفات و تا دو پایه از این پایههای تصویبنامهای استفاده کنند. ما میگوییم حالا اگر قرار شد که تبعیض را از بین ببریم و این قضات را معتقد هستیم که بر خلاف حق و من غیرحق بازنشسته شدهاند حالا اجازه میدهیم که برگردند به کار و در ردیف آن قضات قرار بگیرند پس آن تبعیض هم باید از بین برود (صحیح است) و همین عملی که با قضات باقیمانده انجام شده است و آوانسی که به آنها داده شده است و دو رتبهای که اجازه دادند، دادگاه عالی انتظامی به آنها بدهد آنها هم بروند به دادگاه عالی انتظامی و اگر حقی داشته باشند میگیرند و اگر نداشته باشند نمیگیرند.
رئیس- این پیشنهاد شما برای رتبه است مستلزم خرج میشود و نمیتوان به آن رأی گرفت پیشنهادی هم آقای دکتر مشیر فاطمی دادهاند که قرائت میشود (به شرح زیر قرائت شد.)
دولت مکلف است به محض تصویب و اجرای این قانون در کلیه وزارتخانهها و ادارات اشخاصی را که به سنین قانونی بازنشستگی رسیدهاند فوراً بازنشسته نماید.
رئیس- دولت باید این کار را طبق قانون بازنشستگی بکند و میکند دیگر این تکلیف لازم نیست. پیشنهاد آقای پیراسته قرائت میشود. (به شرح زیر قرائت شد.).
پیشنهاد میکنم اشخاصی که در دولت گذشته چه با تقاضای شخصی و چه اجباراً در مجلس شورای ملی بازنشسته شدهاند به خدمت برگرداند.
محمدعلی مسعودی (منشی)- آقای رئیس میفرمایند آن ماده واحده شامل همه میشود و اداری که ذکر شده شامل مجلس هم میشود.
پیراسته- بسیار خوب اگر شامل مجلس هم میشود بنده عرضی ندارم بنویسند در صورت جلسه که شامل مجلس هم میشود.
رئیس- پیشنهاد آقای ارباب قرائت میشود (به شرح زیر قرائت شد.)
تبصره- بعد از تصدی آقای دکتر مصدق هر افسر و کارمندی که برای امور کشور مفید و مخرب و دستهایی بستگی نداشته و سابقه سویی ندارد و بازنشسته شده است به خدمت دعوت شود
رئیس- این هم وارد نیست، یک پیشنهاد دیگر مانده است که قرائت میشود پیشنهاد از آقای پیراسته است (به شرح زیر قرائت شد.)
تبصره- بازنشستگانی که در زمان دولتهای قبل از دولت مصدق بازنشسته شدهاند ۰۰۰
رئیس- این هم وارد نیست تا چهل دولت قبل را که نمیشود استثنا کرد. این پیشنهاد وارد نیست، رأی میگیریم به این ماده واحده پیشنهادی آقای سرمد که به جای گزارش کمیسیون قرار گرفت و دو مرتبه هم قرائت شد آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد. برای مجلس سنا فرستاده میشود جلسه را ختم میکنیم (مکرم- چند پیشنهاد دیگر داده شده) اینجا دیگر پیشنهادی نیست.
۵- تعیین موقع جلسه بعد، ختم جلسه
رئیس- جلسه را ختم میکنیم روز سهشنبه هم جلسه نداریم جلسه آینده روز پنجشنبه است.
(مجلس ۲۰ دقیقه بعد از ظهر ختم شد.)
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت