مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ اسفند ۱۳۴۹ نشست ۲۳۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم | تصمیمهای مجلس | قوانین انقلاب شاه و مردم |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۴۹ نشست ۲۳۴
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۲۲
جلسه: ۲۳۴
فهرست مطالب
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۲- ادامه بحث در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور
۳- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه
صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی روز سهشنبه (۱۱) اسفند ماه ۱۳۴۹
مجلس در ساعت نه و بیست دقیقه بعد از ظهر به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید. |
- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
رئیس- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
غائبین با اجازه
- آقایان دکتر اسفندیاری- امیر احمدی- آموزگار- بختیاری پور- بهادری- دکتر بهبودی- پدرامی- پور ساطع- دکتر رشتی- دکتر رضوانی- دکتر صدر- طباطبائی- عباس میرزائی- غلام یاکان- خانلر قراچورلو- پرفسور خبر فرهمند- مهندس معینی- مهندس معینی زند- دکتر یزدان پناده.
غائبین مریض
- آقایان مهندس اردلان- پدلی- پرویزی- بانو تربیت- مهندس جلالی نوری- خواجه نوری- روحانی- مهندس ریاحی- سلیمانی کاشانی- دکتر ضیائی- ضیائی احمدی- دکتر فربود- دکتر متین- تیمسار واحدانیان- دکتر یگانگی فروتن.
- ادامه بحث در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور
۲- ادامه بحث در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور
رئیس- وارد دستور میشویم. کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور مطرح است. آقای پزشکپور بفرمائید.
پزشکپور- صحبت در این بود که بحث و بررسی دیگر ما پیرامون لایحه بودجه از نظر هدفها مقاصدی است که در بودجه مطرح شده است یا در گزارش دولت منعکس هست یا هدفها مقاصدی که ما چنین اندیشه میکنیم که به هر حال بودجه میبایست معطوف به آن هدفها باشد. نخستین هدف و مقصدی که در نطقهای آقای نخست وزیر به عنوان هدف مشخص و بارزی از کوششهای مربوط به چهارچوب بودجه مورد اشاره و بحث در مجلس شورای ملی قرار گرفت که من هم در بررسی پیرامون بودجه از همین قسمت شروع میکنم، مساله تقویت نیروهای دفاعی یا سیاست دفاعی است ما در این زمینه به کرات در هنگام طرح لوایح مختلف یا به هنگامهای دیگر نظرات و مطالب و عقایدی را که در این زمینه داشتهایم به آگاهی همکاران گرامی رسانیدهایم و بدیهی است یکی از مواردی که اصولاً مردم یک وطن با هنر نوع سلیقه و نظر خاصی که باشد در آن مورد هماهنگی، همدلی و یگانگی دارند این اندیشه و خواست دفاع از خانه، دفاع از لانه، دفاع از کاشانه و بالاخره دفاع از خانه بزرگ وطن است.
بنابراین در این مورد همه همآهنگ هستند، همه هم رای هستند النهایه بررسیهای دقیقتر یا نظارتی دیگر که بیان کننده نظرات تکمیل کننده باشد ممکن است مطرح و مورد بررسی و بحث قرار گیرد و اما برای اینکه این سیاست دفاعی بهتر و عمیقتر درک بشود به طور قطع تا یک ملیت و سازمانهای وابسته به یک ملتی این سیاست دفاعی را عمیقاً احساس و استنباط نکنند یعنیی مبتنی بر شناخت همگی موجودیت کمی و کیفی یک ملت احساس و استنباط نکند آن وقت آن خمیره و نهاد نهانی برای دفاع به وجود نمیآید که در نتیجه همهی آن نیروهای اجتماعی و اداری و کلیه نیروهای وابسته به یک ملت هماهنگ و یک صدا و یک دل نشوند برای آمادگی به خاطر آن لحظه و برای اینکه آن چه را که میخواهم در این خصوص عرض کنم همکاران گرامی بهتر درک میتوانند بکنند و بهتر میتوانند توجیه کنند نظر همکاران گرامی را معطوف میکنم در این خصوص به سخنانی که در مورد دفاع و فلسفه دفاع و نحوه دفاع و کیفیت دفاع شاهنشاه در بیاناتشان در کاخ سازمان برنامه بیان فرمودند، طی آن بیانات به حادثه غمانگیزی اشاره شد، حادثهای که کم و بیش کسانی که حضور دارند از لحاظ سن در آن شرایط هستند که آن حادثه را به خاطر میآورند خانم که اعتراض ندارند؟ (اشاره به جناب دکتر فرخ روپارسای) (دکتر فرخ روپارسای- چه عرض کنم!) به هر حال درباره حادثه غمانگیزی مطالبی فرمودند و به این نکته اشاره فرمودند که اگر ما گذشته از نظر نظامی از نظر اجتماعی هم آماده بودیم برای دفاع، آن وقت به هر وسیله باید متشبث میشدیم راهها را از بین میبردیم، اگر قصد آنها برای استفاده از منابع نفتی ما بود که چنین هم بود باید به کیفیتی عمل میکردیم که دیگر چیزی قابل استفاده برای آنها در این سرزمین باقی نماند یک چنین توجهی به طور کلی سیاست دفاعی را در همه زمینهها دارد نه تنها از نظر تجهیزات و وسایل نظامی و این که گروههای نظامی در امر مقدس دفاع شرکت میکنند بلکه از این نظر تمامی نیروهای اجتماع بگرد هم در یک چنین شرایطی وظیفه مهمی را که داشتند انجام میدادند، بیگمان حوادث شومی که در آن هنگام بر ملت و بر میهن ما گذشته به خاطر همه نمایندگان محترم هست، بامدادی سر از خواب برداشتیم دیدیم از چهار سو به سرزمین وطن ما، به دشتها و روستاهای میهن ما یورش و هجوم شده است، نکتهای را که یکی از همکاران امروز گفتند و من ضرور میدانم حال که این بحث پیش آمد این نکته را عرض کنم گفتند که کی شما کوشش و مبارزه را شروع کردید، گفتند چه زمانی شما پای در این مبارزه و تلاش ملی گذارید؟ به عقیده من آن کسانی که تلاش و کوشش میکنند در یک برحهای در مواقعی سخت، وظایف ملی خود را انجام میدهند، اما وظیفه سنگینتر به عهده کسان دیگر هست، اگر بدانند کسی در شرایطی وظیفه اش را انجام داد، آن وقت پاس آن وظیفه را ندارند، چون کسی که آن وظیفه را انجام میدهد روی سائقه و میل باطنی و انگیزه وجدانی خود وظیفهاش را ایفاء میکند ولی وظیفه بیشتر بار آن کسانی است که بدانند و نگویند و یا پاس آن ایفای وظیفه را نگه ندارند حالا من نگاه کردم دیدم آقای قراچورلو روبروی من نشستهاند، برحسب اتفاق وقتی که دانشآموز بودنم اولین بار آقای قراچورلور را در یک صحنهای دیدم نه ایشان را میشناختم نه ایشان من را میشناختند ولی واقعاً هر وقت بوده است ایشان را دیدهام به خاطر آن صحنهای که دیدم و شاهد بود، دیدم مردی با این قیافه و این مشخصات در برابر صفوف بیگانه پرستان ایستاده و جانش را کف دستش گذاشته بود و این ستایش را من از ایشان میکنم (قراچورلو- تشکر میکنم بنده وظیفه ملی خود را انجام دادهام) ایشان وظیفهاش را انجام میداد اما وظیفه من و هر ایرانی است که کسی را که جانبازی کرده و در راه وطن و مملکتش ایثار کرده در شرایطی سخت مبارزه کرده او را احترام بگذارد ما اگر این ضوابط را در نظر بگیریم بسیاری از مواقع ممکن است با خیلیها برخورد داشته باشیم ولی در یک مسأله نمیتوانیم برخورد داشته باشیم و آن موقعی است که پای وطن و مملکت به میان بیاید و ما که فرزندان این مادربزرگ هستیم باید آن وظیفه بزرگ خود را انجام بدهیم. شناسائی و شناخت این مسأله است که آن اعتقاد روانی را بهوجود میآورد که پایه نهاد دفاعی را در جامعهای استوار میکند، آن پایه روانی را بهوجود میآورد که وقتی بگانه خواست پا به جلو بگذارد مردم از هر گروهی که هستند یا هر نظریه که هستند اختلاف را کنار میگذارند به گرد هم میآیند متحد میشوند جان را در کف دست میگذارند دستها را حلقه میکنند و از وطن در مقابل مهاجم دفاع میکنند این است آن نکته این که میبایست پایه و اساس باشد از برای ایجاد این انضباط روانی این نکته را عرض میکنم من باب مجامله گوئی از خود نیست به هر حال گروهی به نام گروه پارلمانی پان ایرانیست در دورۀ ۲۲ مجلس شورای ملی به ایفای یک سلسله خدمات و وظایف ملی مبادرت کرده است یکی از نمایندگان پرسش کرد هر چند بینالاثنین بد ولی پرسش کرد از کی شروع کردید؟ درست از همان زمان شروع کردیم که بر اساس همین احساس نهادی که ر ما بود و در نهاد هر یک فرزندان این وطن هست، زیرا تمایل به دفاع از وطن و میهن یک امر اکتسابی نیست، ممکن است گاه تعلیمات اکتسابی روی این طبیعت را پوششی قرار بدهد اما این طبیعت را بسیاری از کسانی که تحت این تلقینات قرار گرفتهاند و به ظاهر از این پیوندها گسستهاند برای من بازگو کردند که مثلاً وقتی در خارج بودیم تیم ایران که میآمد، درفش ایران که برافراشته میشد در میدان ورزش، به ناگهان مثل این که از خواب بیدار میشدیم، این خروش آن طبیعت نهاد است، در چنان شرایطی که وطن ما مورد هجوم و یورش قرار گرفت، هشتم شهریور ماه بود که تهران از طرف شرق زیر زنجیر تانکهای قوای مهاجم قرار گرفت هشتم شهریور بود که قوای مهاجم از دروازه شرق تهران وارد تهران شد (دکتر حکمی شوشتری- غرب تهران) خیر، عرض میکنم شرق، قوائی که از شرق آمد هشت شهریور ماه بود که متأسفانه ارتش از هم پاشیده بود سربازان، سرگردان با وضع اسفناک توی بیابانها و خیابانها بودند و همانگونه که شاهنشاه در کاخ سازمان برنامه بیان فرمودند متأسفانه چون انضباط معنوی نبود، چون آن بیداری و آگاهی لازم نبود امور از هم گسسته شده بود چند کودک دبستانی بودند بچههای محل بودند که وقتی قوای مهاجم موارد دروازه شرق تهران شد نتوانستند تحمل کنند آنها با دستهای کودکانه با سنگهای خیابان به قوای مهاجم حمله کردند این نهضت مبارزه از آن جا آغاز شده ادامه داشت، دره همه مراحل از دبیرستات گرتفه تا بعد، ای کاش آقای عباس میرزائی بودند (سعید وزیری بنده هستم) (خنده نمایندگان) شما به جایش هستید پس جنابعالی برای ایشان بازگو کنید، مسأله بسیار اساسی است از کلاس دبیرستان گرفته تا دانشگاه، با تمام توطئههای تجزیهطلبانه، با هر نوع سیاست ضد ملی با هر گروه غیر ملی مبارزه سخت و انصرافناپذیر داشتند روزی را به خاطرم هست، لابد سایر نمایندگان دیگر هم به خاطرشان هست، این جا وقتی صحبت شد آقای موسوی ماکوئی که در دبیرستان البرز دبیر ما بودند به پا خاستند و گفتند آن زمانی که آنها سختترین مبارزات ایرانپرستانه را میکردند در شرایطی آن چنان بحرانی بود که سخن گفتن از وحدت و بزرگی ایران و آزادگی ملت ایران توام با مخاطرات بسیار بود، تمام این مسائل بود، همه را تحمل کردیم، تمام مراحل و حوادث را دیدیم، دوستان بسیاری بودند، در دانشگاه شاید بودند و به خاطر دارند آن وقت که آن گروههای بگانهپرست به پزشکپور و دکتر عاملی و دوستان دیگر هیچ نوع ترحمی نمیکردند، ضربات، دسیسههای آنها، دسیسههای هولانگیز آنان هم چنان متوجه ما بود ولی اینها، وظایفی را که یک گروه میهنپرست انجام میدهد، وظایفی را که یک ایران رست انجام میدهد نمیتواند در مقابل تقاضای باشد صرفاً براساس اعتقاد و ایمان هست بنابراین (دکتر حکیم شوشتری- آقای دکتر صدر هم آن وقت بود) سؤال کردید پاسخ میدهم ایشان در سال اول دانشکده پزشکی بودند که به این تشکیلات پیوستند (مهندس عطائی- یکی از یاران افلیج است و در بیمارستان بستری است) علی ایحال یاران بسیاری در این راه و طریقت صدمات بسیار دیدند ولی هیچ یک از آنها مهم نیست این شعر باید همیشه راهنمای همه ما باشد.
- ما نه پیراهنم پی تزئین تن پوشیدهایم
- ما کفن از بهر وطن پوشیدهایم
بنابراین (دکتر حکیم شوشتری- این برای همه ایرانیان هست) تردیدی نیست، اگر جز این بود این ملت چنین جاودانه نمیبود، اگر جز این بود ما برای یورشهای گوناگون نمیتوانستیم حفظ موجودیت کنیم، پس برای شناخت و ایفای سیاست دفاعی باید بر موجودیت ملی و موقع تاریخی و اجتماعی که ملت ما قرار دارد آگاهی کامل داشته باشیم در آغاز سخن به این نکته اشاره کردم که ما در مرحلهای حساس و در یک نقطه عطفی از تاریخ قرار داریم، این نقطه عطف تاریخ برای ما و ملت ما مسئولیتهای مهم و تاریخی ایجاد میکند که ما هر چه بیشتر نیرومند باشیم هر چه بیشتر مجهز باشیم برای دفاع همه جانبه، در این مورد به سه اصل میباید توجه کرد نخست مبانی انضباط اجتماع، مبانی انضباط اجتماعی به کیفیتی که همه بتوانند در هنگام ضروری هم دوش و هم آهنگ برای دفاع در سطحی آن چنان وسیع و همگانی آماده باشند دوم زیر بنای تکنولوژی و این مسأله بسیار مهمی است که به طور دقیق و وسیع نه تنها در واحدهای نظامی ما که خوشبختانه تا حد بسیاری اعمال شده بلکه در همه واحدهای اجتماعی ما اعم از اقتصادی یا واحدهای اجتماعی میبایست اعمال شود و سوم آمادگی روانی است که بار این آمادگی روانی ایجاد آمادگی روانی ایجاد آمادگی روانی مسئولیت که پیش از هر مورد دیگر متوجه سازمانها و دستگاههای و مراجعی است که پرورش روانها و ساختن انسان هی آینده را به عهده دارند، همچنین در همین زمینه است که به مسأله مهمیبرخورد میکنیم، این موضوع را در بودجه سال گذشته بحث و بررسی کردیم و آن موضوع ایجاد صنایع تولید و سنگین نظامیاست ما به طور قطع با مسئولیتهائی که داریم با توجه به تمدن بزرگی که باید ایجاد کمی و این تمدن بزرگ برای ما یک سلسله تعهدات معنوی نه تنها در منطقه خوشبختانه همان طور که دیدم در گزارش دولت هم منعکس بود یک سلسله مسئولیتهائی در صحنه جهانی به عهده داریم، ایفای یک سلسله تعهدات معنوی کافی نیست باید پشتوانههای محکم برای این تعهدات معنوی داشته باشیم این پشتوانههای محکم نیروها و قوای نیرومند نظامیما هست ولی ما باید بتوانیم هر چه بیشتر از یک نوع امکانات تولید وسیع نظامیبرخوردار باشیم که در هنگامهای از حوادث بتوانیم نقش تاریخی خود را ایفا کنیم در ستون مربوط به اعتبار سازمان صنایع نظامی در بودجه افزایش دیده شد اما به هر حال در این زمینه کوشش وسیعتری و اجرای برنامههای وسیع تری لازم است، باید توانیم خود تولید کنیم، خود ایجاد کنیم، به همان کیفیت که در مورد مسائل اقتصادی نظر بر ایجاد واحد تولیدی هست و دلایل آن هم در خودش مستتر و ملحوظ است، به همان ترتیب در مورد تجهیزات نظامی هم احتیاج به صنایع سنگینی تولیدی نظامی داریم. مسأله دوم یا هدف دوم که در این مجموعه از بودجه و گزارش دولت و نطق نخست وزیر به عنوان یکی از هدفها و مقاصد بودجه معرفی شده است توزیع عادلانه یا توزیع عادلانهتر و در این مورد حرف و بحث بسیار هست، یعنی این مسألهای است که اصولا بسیاری از برنامههای اجتماعی و برنامههای رفاه اجتماعی در این عنوان خلاصه میشود و برنامههای آموزشی برنامههای درمانی، طرحهای گوناگون، نیازمندیهای اجتماعی، احتیاجاتی که جامعه ما در زمینههای مختلف دارد در این مسأله خلاصه میشود، توزیع عادلانه یا توزیع عادلانهتر را بحث و بررسی میکنیم که ببینیم آیا با روشها و با فصلبندیها و تمهیداتی که در بودجه و منضمات آن در نظر گرفته شده است توزیع عادلانه یا عادلانه تر به نحوی که با توجه به امکانات کنونی ممکن هست آیا واقعا اجرا میشود یا نمیشود؟ آیا نقاط ضعفی در آن هست یا نیست؟ نخستین اشکال و ایرادی که هست این است که در مورد اصل توزیع عادلانهتر صرفاً توجه به توزیع برخی از فصول درآمد یا قسمتی از درآمد بین بخشی از کارها شده است و آن چه را که من دیدم بیشتر به آن توجه شده مسأله ایجاد مسکن است یا مسائل دیگری از این قبیل که از نظر بودجه مهمترین آن ایجاد مسکن است، به عنوان آن که اساسی خواهد بود که توزیع عادلانهتری صورت گیرد، در حالی که نکتهای را که باید قبلاً بیان کم این است که اعمال اصل توزیع عادلانه درآمد ملی تنها به وسیله توزیع خود درآمد نیست بلکه اصل دیگری هست و آن اصل اخذ عادلانه درآمد ملی است از گروههای مختلف، این آن اصل و مسأله بسیار مهم است که در بودجه و گزارشهای مربوط به بودجه به نحوی که لازم است بدان توجه نشده است، به کیفیتی که شاید بتوان گفت که حتی اصل تأمین درآمد عادلانه از گروههای مختلف اصل بسیار مهمتری است از توزیع درآمد به نحوی عادلانه بین آنها، یعنی اگر یک مقررات عادلانه وضع بشود برای وصول مالیات از طبقه مختلف و هدف برنامه و وضع مقررات مالیاتی این باشد که مالیات از گروهی که درآمد بیشتر دارند بیشتر گرفته شود و از گروههای دیگری که نیازمند برخورداری از یک نوع عدالت اقتصادی هستند مالیات کمتری گرفته شود، این میشود در واقع اعمال اصل توزیع ثروت ملی به نحو عادلانه و با توجه به اصل اخذ مالیات به نحو عادلانه، حال در این دو قسمت موضوع را بررسی میکنیم، فصول مختلف بودجه نحوه اخذ درآمدها را و نحوه توزیع درآمدها را بررسی میکنیم تا ببینیم تا چه حد توانستند این هدف را برآورده کنند و توزیع عادلانه را رعایت کنند و تا چه حد نتوانستند و نقاط ضعف آن کجاست؟ (دکتر حکیم شوشتری- نقاط ضعف در روغن نباتی است) در مورد مالیات غیر مستقیم کراراً بحث و بررسی شده است و نظرات خود را بیان کردهایم و به این اصل که مورد قبول همگان هست اشاره شده است و بودجه دولت و گزارش دولت همه حاکی از این است که به این اصل توجه دارند که به هر حال یک طریق مستقیم برای توزیع عادلانه یا برای کسب عادلانه درآمد از گروههای مختلف این است که هر چ بیشتر میزان اخذ درآمد از مالیات غیر مستقیم کمتر بشود، این منظور و توجه به اصطلاح مالیات غیر مستقیم به آن مفهومی نیست که در این بودجه توجه شده یا غالبا اذهان ممکن است معطوف به آن گردد، منظور از مالیات غیر مستقیم در این مورد که بحث و بررسی میکنیم عبارت است از اخذ درآمد برای دولت و سازمانهای دولتی از طریق گروههای مصرف کننده یا گروههای کمدرآمد که وقتی به این کیفیت بررسی کنیم بعد خواهیم دید در ستون مالیاتهای مستقیم قسمت عمده درآمدی که پیشبینی شده به عنوان مالیاتهای مستقیم، درآمدی که بهدست بیاید باز هم از گروههای مصرف کننده یا گروههای کمدرآمد است، در واقع میتون گفت گذشته از مالیات غیر مستقیم نامرئی هم هست که روی آن مارک مالیات غیر مستقیم نخورده ولی با این توجیه میتوان گفت یک نوع مالیات غیر مستقیم است، یعنی نوعی اخذ مالیات از گروههای کمدرآمد یا مصرف کننده است میشود البته ستونهای مربوط به مالیات مستقیم و غیر مستقیم به آن مفهومی که در لایحه بودجه توجیه شده است حکایت دارد از این که برحسب همان ستون بندی بودجه یا توجیه بودجه از مالیات مستقیم و غیر مستقیم هماکنون هم مالیاتهای غیر مستقیم تقریباً بیشتر از ۵ /۱ برابر مالیاتهای مستقیم است (دکتر دادفر این ناشی از قوانین مالیاتی است) میدانیم که ناشی از قوانین مالیاتی است ولی فراموش نفرمائید، در ابتدای سخن و به کرات بیان کردم جناب دکتر دادفر که در این جا بحث و بررسی که صورت میگیرد به طور کلی میشود گفت درباره یک نوع نظام حکومتی حزبی است که این نظام حکومتی حزبی متشکل از دولت و اکثریت حزبی و متشکل از ارگانهای دیگری است که به این نظامهای محزابی پیوستهاند نکته جالبی را تذکر دادید و آن چه را که ما باید به آن توجه داشته باشیم این است که در این دوره یا دوره گذشته در اواخر آن دوره در مجلس شوری ملی نسبت به لوایح یا بودجه یا هر اقدامی که صورت بگیرد فرق دارد با بحث و بررسی که در سه یا چهار دوره گذشته شده است. سه یا چهار دوره گذشته ترکیب نمایندگان مجلس به این کیفیت نبود که صفوف حزبی را مشخص کنند حالا یک نظام حزبی است اگر بحث میکنیم مربوط به دولت به آن معنای گذشته نمیشود بلکه مربوط به فراکسیون پارلمانی هم میشود و مربوط به ارگانیسم حزب ایران نوین هم هست. بودجهای که ابراز کردید و آقای نخست وزیر هم در مجلس ضمن سخنان خارج از متن فرمودند بودجه دولت به معنای محض دولت نیست، بلکه بودجه دولت حزب ایران نوین است، در نتیجه در بسیاری از لوایح و مقررات نظری را که حزب معتقد است گنجانیده شده اگر معتقد نبودید که به قوانین مالیاتی رای نمیدادید، اگر معتقد نبودید که به قوانین دیگر رای نمیدادید، پس وقتی این مجلس یعنی اکثریت رأی داد، یعنی حزب ایران نوین تأیید کرده است آن برنامه و آن قانون را، بنابر این از تذکرات تشکر میکنم به این نکته من توجه داشتم وقتی این بررسی را میکنم توجه دارم که بسیاری از مطالبی که مورد بحث قرار میگیرد یک نوع مصوبات قانونی است ولی چه بسا با این مصوبات قانونی که مورد تأیید اکثریت بوده فرض بفرمائید حزب مردم موافقت نداشتند یا ما نظر موافق نداشتیم و از جهات نظامات اجتماعی و اداری دارای سلیقههای مختلف هستیم بحث و بررسی که میکنم تنها متوجه دولت نیست متوجه انی نظام حزبی هم هست اتفاقات من میخواستم این نکته را در قسمتی از مطالبم عرض کنم و توضیح بدهم در نتیجه اگر ما درباره قسمتی از برنامه دولت بحث میکنیم منباب این نیست که به فرض با آقای مهندس ستوده نظر خاصی داریم و یا اگر در قسمت خاصی تأیید میکنیم منباب این نیست که یک نوع گرایش خاصی داریم این بررسیی بر اثر اختلاف سلیقهای است که هست و ممکن است نظام حزب ایران نوین معتقد باش به این که اخذ مالیاتهای غیر مستقیم بر اساس ای مصوبات قانون صحیح است ولی ما نظاراتی سوای این داشته باشم کما این که داریم، بنابراین در مورد مالیاتهای مستقیم عرض میکردم که در ردیفهائی که در ستون مالیات مستقیم هست به آن معنا که عرض کردم اقلام مهمی را میبینیم که در واقع نمیتوان به اسم مالیات مستقیم عنوان آن را تلقی کرد مگر این که بگوئیم به این دلیل مستقیم است که مستقیماً اخذ میشود یا لااقل به نظر من چنین میرسد که نوعی مالیات غیر مستقیم نامرئی است که ظاهراً نام مالیات مستقیم بدان داده شده است، از جمله مهمترین رقمی که در این ستون هست رقم ۰۰۰ /۸۵۷ /۱۴۲ /۷ ریال است. لابد ذهنتان آقای دکتر هزاره معطوف شد که مربوط به کدام ردیف است مربوط است به مالیات از حقوق، یعنی این ردیف بسیار مهم و پردرآمدترین رقم مالیات مستقیم مالیات از حقوق است که البته این گروه جز عده معدودی که در شرکتهای وابسته به دولت و سازمانهای انتفاعی دولت هستند که متاسفانه با این که وزارت دارائی نظر داشت که از آنها مالیات بیشتری گرفته شود ولی نظامات حزبی و به هر حال اکثریت مجلس شورای ملی یعنی فراکسیون حزب ایران نوین حتی با پیشنهاد وزارت دارائی موافقت نکردند و مالیات از حقوقهای کلان را به میزان پائینتری آوردند این یکی از اقلام بود، حالا این قلم یا رقم را مقایسه منید با مالیات مستقیمیم که واقعاً عدالت اجتماعی و اعمال اصل توزیع عادلانه که به آن توسل و توجه شده ایجاب میکند که به هر حال از آن گروه مالیات بیشتری اخذ بشود، این مالیات، مالیات اشخاص حقوقی غیر دولتی است، اشخاص حقوقی غیر دولتی را میدانید ناظر بر چه گروههائی است؟ ناظر بر پردرآمدترین گروههائی است که از مواهب اجتماع منتفع میشوند و اگر قرار شود بررسی دقیق گردد که توزیع درآمد ملی بچه طریق عملی شده و به چه کیفییت صورت گرفته است، اگر بررسی شود که توزیع نعمات ملی به چه صورت انجام گرفته سهم بیشتر و بیشتری نصیب این گروه میشود، در این گروه مهندسین مشاور قرار دارند، در این گروه شرکتهای بزرگ تجارتی قرار دارند شرکتهای گوناگونی قرار دارند که همه من حیثالمجموع تحت عنوان اشخاص حقوقی غیر دولتی هستند من کاملاً میدانم این مالیاتی که اخذ میشود بر حست مقررات قانون است، هرگز ما چنین تصوری نمیکنیم که کمتر از آن چه در مقررات قانونی پیشبینی شده است اخذ مالیات میشود ولی ایراد و اعتراض ما به همان مقررات قانونی مالیاتی است که مستقر شده، سخن ما دربارۀ ضرورت تغییر این نظم مالیاتی است آن چه از این گروه پیشبینی شده وصول شود مبلغ ۶۸۳۶۷۳۵۰۰۰ ریال است، یک مقایسه کوچک و سرانگشتی، بفرمائید نتیجه مقایسه این رقم را با مالیاتی که از حقوقبگیران میگیرند و نیز نتیجه مقایسه آن با اقلام مالیاتهای غیر مستقیم چی هست؟ مالیات مستقیم دیگر یعنی مالیات بر اراضی که اراضی بایر محدودهها شهرها است، باز هم راست است متاسفانه بر اساس یک سلسله مقررات قانونی است ولی آقای دکتر دادفر به خاطرتان هست در موارد مختلف یا لایحه مربوط به مالیات مطرح شد و تا جائی که به خاطر دارم در لایحه مربوط به نوسازی هم به خاطر همکاران گرامیهست در این لایحه پیشنهاد شده بود که از اراضی بایر مثل این که ۴% عوارض گرفته شود یا تا ۴% و پیشنهاد گروه پارلمانی پان ایرانیست این بود که از اراضی بایر شهرها به طور تصاعدی عوارض گرفته شود، بعد از کنار گذاردن متراژ معین، خیلی خوب یادم هست پیشنهاد این بود یک نفر برای این که خانه بسازد یک هزار متر مربع زمین احتیاج دارد این را برایش میگذاریم کنار که بعد خانهاش، لانهاش، کاشانهاش را بسازد اما پیشنهاد شده بود که اضافه بر آن هر کس ارضی بایر دارد هر گاه در موعد معین نسازد، نه این نوع مقررات که درخت بکارد نه این که ۴ تا درخت بکارد به اصطلاح مشجر کند، اخیراً هر جا که عبور میکنید میبینید که ۴ تا درخت کاج کاشتهاند به این عنوان که مشجر کردهاند؟! پیشنهاد شده بود که به نحو تصاعدی عوارض بگیرند.
دلیل آن با خودش بد شما از توزیع عادلانه صحبت میکند مگر نیست؟ درست است، این یک اصلی است برای اجرای عدالت اقتصادی، عدالت اجتماعی بدون استقرار عدالت اقتصادی ممکن نیست، یکی از جهات انقلاب بزرگ ایران، یکی از جهات این که شاهنشاه قیام کردند و ملت ایران را فرا خواندند بار این که به اصول انقلاب رای بدهند و بگویند موافقند یا مخالف و اکثریت قریب به اتفاق گفتند موافقیم برای چه بود؟ برای این که این عدالت اقتصادی اجرا بشود و استقرار پیدا کند برای این که میلیونها کشاورز ما از چنگال ظلم و ستم و فئودالیسم ارضی رهائی پیدا کند، یکی از جهات عمده این بود اما، نمایندگان محترم هر یک نماینده شهری هستند، متأسفانه یک وقتی این طبقه زمین خوار فقط در تهران بود و حالا امروز میدانید که در هر شهر دور دست هم بروید این طبقه زمین خوار آن جاهم رفته است. یک وقت در تهران بود حالا هر جا برنامه عمرانی رفته، هر جا جاده رفته هر جا آسفالت و برق رفته هر جا هر نوع نشانی و اثری از آبادانی رفته به دنبالش زمین خوار هم رفته است.
مهندس فروهر- این یک پدیده آبادی است.
پزشکپور- زمینخوار پدیده آبادی است؟ همان زمینهای آباد یعنی مکیدن خون آدمها، این آبادانی نیست. آبادانی این است که بسازید (مهندس فروهر- برنامه نوسازی حزب ایران نوین جواب شما را میدهد) برنامه نوسازی حزب ایران نوین این است که شما در برابر سخنان من این گونه جواب بدهید؟ جای تاسف است برای من! شما دارید از اعمال اصل توزیع عادلانه سخن میگوئید، آقای زمینخوار کیست؟ کسی است که با ثمن بخس زمین را خریده، از سرمایه ملی و مالیات مردم جاده میسازید، از مالیات مردم آسفالت میکنید، از مالیات مردم برق میبرید، آن وقت زمین خوار چه میکند؟ خون مردم را میمکد، ماحصل رنج و کوشش آنها را میگیرد و از هر یک به نحوی آقای مهندست فروهر اگر کارمند دولت است، کاملاً اطمینان دارم اکثریت نمایندگانی که این جا نشستهاند خود دچار این تجاوز زمینخواران هستند، آنها که قبلاً نمیتوانند نمایندگانی که در این جا هستند یا دوره گذشته به اصطلاح وابسته به فئودالیسم به تمام معنی نبودند، کارمند است کارگر است- برزگر است کشاورز است برای این که یک خانه تهیه کند ناچار است از مقام ریاست خواهش کند وام بگیرد و خانه بخرد که این هم البته دوره گذشته بود و این دوره نیست. این مهمترین مسئله اساسی ما است، شما مطمئن باشید یک روزی باید مطمئناً علیه فئودالیسم شهری انقلاب قطعی صورت گیرد و از فئودالیسم شهری خلق ید شود فئودالیسم شهری تولید کننده را غارت میکند فئودالیسم شهری به صورت واسطه برزگر و مصرف کننده را به زنجیر بردگی کشیده است، فئودالیسم شهری به صورت زمینخوار کارمند، کارگر و هر کس را بگوئید نتیجه و حاصل کارش را غارت میکند (صحیح است) (فرهادپور- با بورس زمین باید مبارزه بشود) شما تشریف ببرید محلات مختلف در تهران، عرض میکنم جناب آقای دکتر یگانهای از مهمترین مسائل است و من نه فقط برای جناب عالی و هیئت دولت بلکه برای حزب ایران نوین و برای این اکثریت مطلقی که در مجلس هست صحبت میکنم آن طور که میگویند و یقیناً اگر معتقد به انقلاب باشید (ایلخانی پور- اگر نیست حتم است) باید این مراحل را انجام بدهید و الا انتقال در میانه راه مانده است (عباس میرزائی- ما معتقد به انقلاب هستیم میرویم جلو راه را بازم میکنیم شما هم با ما بیائید) حالا من که موضوع را برای شما مطرح کردم، من که دارم دلایلش را توجیه میکنم، ما که دستمان بسته است ما که امکانات و موقعیت شما را نداریم ما که دولت نداریم ما که کرسی در قوه مجریه نداریم ما که آقا جان هیچ نوع امکانی نداریم جز یک احساسات سالم افکار درست و عشق فناناپذیر به ملت، شما که این امکانات را دارید بکنید مظهر بحث و جدل نیست آقای عباس میرزائی من یک بحث بسیار مهم و اساسی را بررسی میکنم اصل توزیع عادلانه، یعنی چه گروههای اجتماعی باید به نحو عادلانه از ثروت ملی بهرهمند شوند اجازه ندهید طبقهای به وجود بیاید که من غیر حق از ثروت ملی چیزی اندوخته کند، من فکر میکنم در این تعریف همه توافق داریم من سخنم را تمم نکردم بسیار مهم است محلات مختلف شهر را شما میشناسید وحیدیه را میشناسید آریاشهر را میشناسید ای شهرهائی که در اطراف ساخته شده میشناسید میدانید این محلات هر کدام چیست در وحیدیه میبینید، آقای عباس میرزائی کارگری را میبینید که ۶۰ سال کار کرده و زحمت کشیده است، شب و روز اندک اندوختهای گرد آورده. در آریاشهر که میروید میبینید آن کارمندی که شب و روز زحمت کشیده، اندوختهای گرد آورده به که تحویل میدهد آقای مهندس فروهر؟ به آن زمینخوار (مهندس فروهر- شما از حلم و حوصله ما سوء استفاده نکنید ما پاسدار انقلابیم علیرغم سخنان شما برنامه نوسازی را اجرا خواهیم کرد) اگر آن کارها را انجام دهید که همآهنگ با سخنان من است نه علیرغم آن، اما به شما عرض کنم این لایحه نوسازی آمد این جا و متاسفانه همین لایحه نوسازی با این که پیشنهاد دولت تا چهار درصد عوارض بود یکی از نمایندگان پاسدار انقلاب به پا خواست و پیشنهاد کرد که عوارض تا جائی که به خاطرم هست و جناب رامبد فرمودند به نظرم یک درصد باشد و متأسفانه آقایان هم تصویب فرمودند علی ای حال در این هیچ تردیدی نیست که با مقررات و قوانین کنونی ممکن نیست جلو تجاوزات این طبقه گرفته بشود، مگر با مقررات قانونی قبل از اصلاحات ارضی ممکن بود از فئودالهای ارضی خلع ید شود؟ مگر ممکن بود به تاراجگری آنها پایان داده شود؟ پس باید تحول و تغییر لازم در قوانین بهوجود بیاید برای این که دست این طبقه را از دامان میلیونها مردم شهرنشین کوتاه کند. متأسفانه اقدامات و برنامههای دولت یعنی بسیاری از مصوبات قانونی مجلسی که اکثریت مطلق آن به احزاب ایران نوین است در زمینههای دیگر هم موجباتی فراهم کرده برای این که نه تنها این اصل توزیع عادلانه اجرا و اعمال نشود بلکه اگر توزیع عادلانهای صورت میگرفته این اصل را بر هم زده است (مهندس صائبی- صحیح نیست) عرض میکنم چرا صحیح است مثلاً تمام سازمانهای انتفاعی که برحست مصوبات آقایان بخشی از سازمانهای اداری که وظایفی داشتهاند و تبدیل شدهاند به شرکتها و یا نوعی از سازمانهای انتفاعی وابسته به دولت (دکتر دادفر- شما میفرمایید که شرکت درست کنیم که اراضی زیر سد را آباد کنیم حالا بفرمائید که تبدیل به شرکت شده؟) مثل این که آن تذکرش هم خاطرتان نیست که گفتم با این وجود که این شرکتهای انتفاعی نتوانستند درست کار کنند با این وجود بله حتی اگر شرکت انتفاعی به این کیفیت زیر سد بسازید با این خصوصیات ما ترجیح میدهیم که به این صورت به آن شرکت خارجی واگذار بشود. به هر حال در هر یک از این شرکتها هیئتی نشستهاند به نام هیئت عامله در هر یک از این شرکتها مدیر عاملی هست در هر یک از این شرکتها بازرسانی هستند و تمام اینها از یک امتیاز و حقوق غیر عادی نسبت به وظیفه مشابه خودشان در سازمانهای دیگر و نسبت به کس دیگری که مشابه آنهاست از نظر تخصص، این را دیگر ما میترسیم بگوئیم تحصیلات که میگویند شما صحبت از از مدرک تحصیلی میکنید! تخصص مشابه آنها، اما یک سهم بیشتری از درآمد ملی میگیرند، آقای دکتر دادفر به توصیه کمیسیون بودجه عنایت بفرمائید دو مسئله مهم در این توصیه کمیسیون بودجه هست و حاکی از این است که شما دو وزارتخانهای که زیربنای نظامات اداری ما را میسازد، شما که میدانید وزارت دادگستری و وزارت آموزش و پرورش دو وزارتخانه است هستند که زیر بناب اجتماع ما را میسازند هم وزارت دادگستری و هم وزارت آموزش و پرورش هم چنان در گیر این بلیه هستند که داوطلبی برای استخدام کارهای خودشان پیدا نمیکنند، چرا پیدا نمیکنند؟ آیا یک جوان لیسانسه مایل نیست قاضی دادگستری بشود، مایل نیست لباس مقدس قضاوت را بپوشد؟ آیا یک جوان لیسانسه مایل نیست بیاید معلم بشود مگر معلم مقام معنوی کمی است مگر قاضی مقام کمی است قاضی و معلم دو مقامی است که در سنتهای ملی، در عقاید مذهبی و در فرهنگ ملی ما دارای موقعیت خاصی هستند مثلاً زرتشت را میگویند معلم بود و صحبت از پیامبران دیگر که میکنند میگویند داور بود یعنی در این حد از اهمیت بوده است داوری و معلمی، پس علت چیست؟ علتش این است که یک طبقه ممتازه بلا جهت و جدیدی بهوجود آوردهاید، علتش این است که موقعیتهائی بهوجود آوردهاید استثنائی که یک لیسانسه حقوق وقتی میبیند اگر به آن محل برود از آن موقعیت استثنائی استفاده بکند درآمد بیشتری دارد اگر نرود و بیاید در کار قضاوت درآمد کمتر دارد.
دکتر دادفر- علت این است که بخش خصوصی به قدری پیشرفت کرده که نیروهای علیم مملکت را جلب میکند.
فرهادپور- قاضی را برای چه بخش خصوصی میبرد؟
پزشکپور- علی ایحال با توجه به برنامههائی که غالباً در زمان استقرار نظام حزب ایران نوین اجرا شده است و تشکیل شرکتها و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت اصل توزیع عادلانه میان کارمندان دولت، اصل توزیع عادلانه میان کسانی که خدمات دولتی را انجام میدهند یا خدمات وابسته به دولت و در نتیجه اصل بهرهگیری عادلانه از ثروت ملی و درآمد ملی را نقض کرده است و به طور قطع اگر بخواهیم این اصل اعمال و اجرا بشود ما حرفی نداریم ما هم همین را میخواهیم ما جز این چه میخواهیم، میخواهیم که این اصل اجر بشود، ما هم در سمت و زمینه اجرای این اصل سخن میگوئیم، بسیار خشنود شدیم وقتی دیدیم این اصل در گزارش دولت منعکس است که میگوید من میخواهم در بودجه اصل آینده اصل توزیع عادلانه را اعمال کنم، النهایه ما توضیحاتی میدهیم که اگر میخواهید این اصل را اجرا کنید، این اصل چگونه میتواند اجرا بشود؟ سخن دیگر در مورد مالیات غیر مستقیم بر سوخت بود که فکر میکنم هنگام طرح بودجه سال گذشته این مطالب را این جا عرض کردم که به هر حال سوخت و انرژی یک عاملی است که با خود تکنولوژی، تکنیک و توسعه صنعتی را به اقصی نقاط مملکت میبرد بنابراین سیاست دولت میبایست این باشد که این عامل هر چه سهلتر و سادهتر و تا جائی که ممکن است ارزانتر در اختیار مردم قرار گیرد امان نگاهی به ردیفهای مربوط به مالیات غیر مستقیم و مستقیم نشان میدهد که حتی مالیات مأخوذه از نفت و گاز (البته بر حسب مقررات قانون است!) به تنهائی ۳۹۳ بار بیشتر از مالایاتی است که از اراضی بایر گرفته میشود، البته این اراضی فقط اراضی تهران نیست و مالیاتی که این جا ذکر کردهاند مربوط به اراضی تمام شهرها و استانها بله ۳۹۳ بار بیشتر از مالیاتی است که از این اراضی گرفته. حال میشود میرسیم به قسمت دیگر ستونهای درآمد، آن قسمتهائی که به عنوان درآمد حاصل از خدمات دولت با خدمات عمومی ذکر شده آن اقلام را ملاحظه بفرمائید این هم غالباً در یک بررسی دقیق معلوم میشود که در واقع نوعی اخذ درآمد از گروههای مصرف کننده یا گروههای کمدرآمد است، بسیاری از این خدمات از آن موارد است که به هر حال دولت به حکم ملی که دارد باید این خدمات را با توجه با منابع اعتباری و منابع درآمد دیگر سعی کند اگر نگوئیم رایگان لااقل هر چه ارزان تر در اختیار مردم بگذارد در این ستونها ما ردیفهائی میبینیم از قبیل هزینه دادرسی، ۳% درآمد شهرداریها برای آموزش و پرورش، شهریه مدارس دولتی، حقالثبت امتحانات، درآمد حاصل از نامنویسی دانشجویان در کنکور واحد و اعزام به خارج اینها از آن قبیل درآمدهائی است که در واقع به هر حال نوعی اخذ مالیات غیر مستقیم است که از گروههائی اخذ میشود و اخیرا البته بر همه اینها یک مالیات دیگر هم اضافه شده است آن هم کراراً گفتهایم که هر خانوادهای شانهاش زیر بار سنگین و طاقتفرسای این مالیات خمیده شده، هر خانوادهای به حکم این که بایستی فرزندانش تحصیل کنند ناچار است رنج بسیار را تحمل کند برای این که این مالیات را به خاطر تحصیل فرزندانش بپردازد، آن هم مالیاتی است که در واقع به مدارس غیر دولتی میدهند که این مبلغ هر کدام از همکاران گرامی میدانند که به قول معروف سر به آسمان میزند، خیال نکنید که یک گروه مخصوصی هست متاسفانه به سبب عدم توزیع عادلانه درآمدهای ملی و به سبب عدم توزیع عادلانه خدمات ملی در شهرستانهای دوردست مدارس ملی و این کانونها برای اخذ این درآمدهای گزاف از خانوادهها به شهرستانهای دوردست هم حرکت کردهاند، خوب، ممکن است پرسش شود این مدارس غیر دولتی به دولت و به نظام حزب ایران نوین چه ربطی دارد؟ ارتباط دارد زیرا دولت و حزبی که دولت را در دست دارد به مفهوم وسیع کلمه در برابر همه مسائل اجتماعی مسئولیت به عهده دارند و اوست که باید نظاماتی را وضع کند، اوست که باید طرقی را در نظر گیرد، اوست که باید تمهیداتی را در نظر گیرد و روشهائی را دنبال کند که این مسائل و مشکلاتت را حل کند، آقای دکتر حکیم شوستری مثل این که مطلبی دارید بگوئید (دکتر حکیم شوستری- اگر عرضی داشته باشم رودربایستی ندارم) (عباس میرزائی- مثل این که شما خسته شدهاید و میخواهید که ایشان سؤالی بکنند و شما خستگی را رفع کنید) نه نگرانی نداشته باشید، اما یک وسیله بسیار مهم برای اعمال اصل توزیع عادلانه کاملاً در اختیار دولت هست و آن عبارتست از کالاها و خدماتی که در انحصار دولت است و به طور اختصار آن را انحصارات دولتی مینامیم، من تعجب میکنم و البته در مواردی که تاکنون این بحث شده، چند روز پیش بود که یکی از لوایح را آقای مهندس ستوده به مجلس آوردند و این جا بحث و بررسی شد کالاها یا خدماتی که در انحصار دولت است و در اختیار دولت هست به هنگامی که دولت معتقد است میخواهد اصل توزیع عادلانه را اجرا کند چه اصراری است که سیاست افزایش نرخ و گران کردن نرخ کالاها را در پیش گرفته است مواردش زیادست آب، برق، تلفن (دکتر حکیم شوشتری- روغن نباتی) (دکتر طالع- این هم کار غلطی است نباید وزارت اقتصاد اجازه بدهد) مواردی که در اختیار دولت هست در انحصار دولت است، به کالاهای مصرفی هم میرسیم، آقای دکتر حکیم شوشتری به کالاهای پر دوام مصرفی هم میرسیم، این سیاست حزب نوین ایران است که هم چنان با این وسایل و تمهیدات فشارهای زیادی را بر شانههای مردم وارد میکند علی ایحال گران کردن نرخ کالاهای انحصار دولتی و خدمات انحصار دولتی تأثیر به سزائی میبخشاید به افزایش نرخها و گذشته از این به هیچ وجه نخواهد توانست اصل مناسبی باشد برای اجرای اصل توزیع عادلانه بلکه اصلی مزاحم و مانع اجرای این منظور خواهد بود. این بحث و بررسی بود در مورد اخذ درآمد عادلانه از گروههای مختلف و این که نحوه اخذ این درآمد در شرایط کنونی تا چه حد اندک یا بیش یا زیادتر دور از این اصل است اما بررسی دیگر، حال از نظر توزیع عادلانه درآمد ملی یا هزینهها یعنی آن چه که اختصاصا دولت به آن اشاره کرده و میگوید میخواهم درآمد و خدمات ملی را بین تمام طبقات مردم توزیع عادلانه کنم، ببینیم در این زمینه چه کرده است؟ اولاً منظور از این توزیع هم توزیع درآمد ملی است هم خدمات ملی است این توزیع عادلانه یا نحوه توزیع را در دو مورد باید بررسی کرد یکی در مورد گروههای اجتماعی و دیگری در مورد مناطق جغرافیائی. ابتدا ببینیم نحوه توزیع درآمد ملی یا خدمات ملی در میان گروههای اجتماعی به چه نحو است؟ یک بررسی اجمالی خواهیم کرد و با توجه به گزارشها و آن چه در متن بودجه هست که توزیع درآمد ملی در مناطق جغرافیائی به چه کیفیت هست آیا عادلانه هست یا نیست؟ آیا از این دور هست یا نیست و به چه کیفیت است؟ اولا از نظر توزیع درآمدها بین گروههای مختلف اجتماعی به همان کیفیت که عرض کردم این توزیع درآمد عادلانه نیست نمونه عرض کردم، گروه زمینخواران و گروههای زیادی داریم که به طور غیر عادلانه، به طور تبعیض آمیز نسبت به سایر گروهها بهرهگیری میکنند از درآمد ملی که برخی از آنها را میشناسیم مؤسسات و مشاور و مؤسسات بازرگانی و انتفاعی وابسته به دولت که در این باره توضیح دادم پیرامون کار این مؤسسات، نظرتان را جلب میکنم با توجه به بررسی که من در فصل مربوط به مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت کردم، ۲۳ واحد از این واحدها زیان میدهد آن هم زیان بسیار هنگفت مثلاً در مورد یکی از شرکتها دیدم ۱۸۶۱۳۴۰۰۰ ریال دیدم این شرکت زیان کرده است نمیدانم این چگونه شرکت انتفاعی است؟ آن وقت اگر بررسی بشود اعضای هیئت مدیره و مدیر عامل و شرکتهای مشابه بالغ هنگفتی به طور غیر عادلانه حقوق میگیرند و این را غالباً شنیدهام که برخی از آقایان گفتهاند این طور نیست ولی مثل خیلی از موارد دیگر تا جائی که به خاطرم هست چند روز قبل آقای نخست وزیر ضمن یکی از مصاحبههاشان به این مسئله توجه کردند و لزوم رفع این تبعیضات و لزوم هماهنگ کردن حقوقها را بیان داشتند، اگر تبعیضی نبود که این سخن چه ضرورتی داشت این تبعیضات چه جور ایجاد شده؟ در موارد دیگر همین طور وامهائی که منظور شده است برای احداث بیمارستانها و داستان یکی از این بیمارستانها و درگیری که یکی از نمایندگان مجلس با این بیمارستان داشت و اتفاقاً از نمایندگان حزب ایران نوین بود (مهندس صائبی- آقای پاینده)، آقای پاینده که داستانش به کتاب و شعر و مجموعه و همه جا رسیده است، کتاب جناب دکتر ریش، نمونهای است به هر حال در مورد نه تنها ایشان دیدم آقای ارسنجانی هم بودند که در یکی از این بیمارستانهای خصوصی دچار همین مشکل بودند، بنابراین با این مشکل که بهوجود آمده است، این کمکهای هنگفتی که شده است و این وامهای زیادی که داده شده است و این بیمارستانهای خصوصی تا جائی که بتوانند بیمار و مراجعین را مورد اجحاف و تعدی قرار میدهند آیا جز یک گروه به خصوص میتوانند به این بیمارستانهای خصوصی بروند؟ منصفانه قضاوت و داوری کنید این چگونه توزیع عادلانه است؟ من که از این توزیع عادلانه چیزی سر در نمیآورم، یکی از موارد مهم توزیع عادلانه مربوط میشود به نحوه توزیع مایحتاج مردم و یا نحوه تعیین نرخ هزینه زندگی، تغییرات شاخص هزینه زندگی که در گزارش دولت آمدهاست و حال نظر همکاران گرامی را معطوف خواهم کرد نشان میدهد که نحوه این تغییرات به شکلی است که گروه خاصی که عبارت باشد از گروه تولید کننده، آقای دکتر حکیم شوشتری، گروه تولید کنندگان مواد مصرفی که عبارت باشند از واسطهها عبارت باشند از وارد کنندگان، اینها از آن درآمد غیر عادلانه نسبت به یک گروه وسیعی از اجتماع یعنی مصرف کننده و به خصوص تولید کنندگان مواد کشاورزی برخوردار هستند حالا عرض میکنم به چه کیفیت؟ با توجه به جدول مربوط آقای حکیم شوشتری اگر جناب عالی خسته شدهاید و عادت به هزل و مطایبه دارید امری است دیگر، خواهش میکنم توجه داشته باشید که به هر حال بودجهای مطرح است به مبلغ ۴۸۱ میلیارد ریال، این بودجه، این لایحه و منضمات آن از وقتی که آمده یک هفته است در مجلس شورای ملی، سخنانی هست بیان میشود و سخنانی هم هست که بیان میکنید، من فکر میکنم شأن مجلس ایجاب میکند لااقل در این چند ساعت که این جا هستم توجه لازمه را نسبت به یک چنین مسئلهای داشته باشیم، جدول شمارۀ ۶ صفحه ۳۴ تغییرات متوسط سالانه شاخص هزینه زندگی را نشان میدهد و توضیحاتی دارد، این جدول منظوم این جا به شرح این تغییرات نیست منظورم توضیح یک مطلب اساسیتر است منظورم توجه به خصوص به وضع میلیونها کشاورز است ما همه الان با یک مسئلهای روبرو هستیم این مسئله را هم دولت با آن روبروست همه نمایندگان توجه دارند و مبتلا به مردم است و آن این است که چرا رشد کشاورزی ما از ۳ درصد بیشتر نبوده است البته دلایلی ذکر شده مسائلی ذکر شده است، توجهاتی شده است همه درست، کم و بیش درست به هر کیفیت اما به یک مسئله مهم توجه نشده است که این جدول گویان آن است، هر یک از آقایان نمایندگان از یک منطقه کشاورزی آمدهاید این جدول نشان میدهد که شاخص هزینه زندگی به نفع تولید کننده کالای مصرفی، به نفع تولید کننده کالای پر دوام مصرفی و به نفع واسطهها و به زیان کشاورزان تغییر کرده است. حالا ملاحظه بفرمائید چه طور توزیع عادلانه ممکن است صورت بگیرد؟ شما هر کوششی را بکند برای این که برداشت محصول بیشتر شود ولی هر گاه محصولات کشاورزی به میزان به اصطلاح متناسب با افزایش شاخصهای دیگر هزینه زندگی نشود یا کوشش نشود که شاخص دیگر هزینههای زندگی متعادل با سایر قسمتها باشد متعال با آن واحد کشاورزی بشود، بخش کشاورزی آن بهره را نخواهد گرفت و در ثانی این خود یکی از عواملی است، جناب آقای دکتر هزاره، جناب آقای دکتر یگانه که مانع میشود کوششی برای افزایش کشاورزی صورت بگیرد اگر این جدولی که روبروی ماست به اقلام آن توجه کنیم، در آن ذکر گردیده است که مسکن چند درصد افزایش پیدا کرده، شش درصد، حالا ببینیم نرخ اثاثیه خانه چه هست؟ این هم فرق کرده البته یک وقتی کرسی بود یک گلیم بود ولی حالا رادیوست، یخچال است یا فرض بفرمائید همین کالای پر دوام مصرفی دیگر هست چه قدر ترقی کرده ۱ /۵ درصد ترقی کرده پوشاک چه قدر ترقی کرده ۲ درصد، خوب خوراک چه قدر ترقی کرده ۵ /۱ درصد، حالا تازه توضیح داده میشود که بدانید به این کیفیت در این مورد شاخص هزینه بیش از ۳ /۵ درصد است که با سرعتی آهسته تر از شاخص کل رشد افزایش پیدا کرده و افزایش سالانه آن فقط ۵ /۱ درصد بود. و بر طبق جدول و توضیحات آن تازه بیشترین افزایش این شاخص مربوط به گوشت، مرغ و ماهی است بنابراین سایر تولیدات کشاورزی به این میزان هم افزایش پیدا نکرده، فوری نگوئید که میخواهد افزایش پیدا کند مسئلهای که این ارقام و جداول به ما ارائه طریق میکند این است که به هر حال میتوانیم بگوئیم نرخ تولیدات کشاورزی در یک سطح باقی ماند در حالی که دیگر هزینههای زندگی نسبت به آن ترقی کرده است خوب این یک توزیع عادلانهای نیست این سود را کی میبرد؟ عرض کردم تولید کنندگان کالاهای مصرفی یا تولید کنندگان کالاهای پر دوام مصرفی به خصوص واسطهها. یکی از ارکان فئودالیسم شهری واسطهها هستند، واسطه تولیدات را از کشاورز به قیمت ارزان میگیرد میآورد به شهر و به قیمت گران میفروشد و اخیرا یک واسطه دیگری هم پیدا شده، واسطههای خرید کالاهای پر دوام مصرفی که اینها میدانید نرخشان چه قدر است بین ۲۵ تا ۳۰ درصد شما از هر یک از خیابانهای تهران که بگذرید، از هر خیابان شهرستان که عبور کنید میبینید که از روستاهای شهرستانها زارع رنجش را کشیده جنسش را فروخته پولش را گذاشته توی جیبش حرکت میکند میآید توی شهر برای اینکه همین اثاثیه منزل را بخرد به کدام مغازه مراجعه میکند؟ به همان مغازه واسطههای، کالای پر دوام مصرفی را اولاً گران میخرد و ثانیاً یک باج دیگر هم باید بدهد ۲۵ درصد تا ۳۰ درصد نرخ آن واسطه است این را اگر بررسی کنید ملاحظه خواهید فرمود که حداقل نرخ میان ۲۵ تا ۳۰ درصد است پس اینها که عرض کردم با توجه به گزارش دولت و جداولی که هست حکایت از این میکند که توزیع به نحو عادلانه بین گروهی عظیم از مردم میهن ما و گروههای دیگر صورت نمیگیرد که به طور قطع هر گاه هدف از سیاست دولت این است باید به این مسئله توجه شود و اهمیت خاصی قائل شویم (دکتر حکیم شوشتری- درصد مصرف مواد کشاورزی را خودتان فرمودید ۵۱ درصد است) در کتاب هست آن را مراجع بفرمائید به هر حال مورد درگیری که میتوانیم به عنوان یک نمونه بارز از توزیع درآمد ملی یا توزیع سرمایهگذاری ملی تلقی کنیم موضوع توزیع آموزش و پرورش از و همین تذکر را حالا میدهم که به هر حال در مورد بحثی که قبلاً کردم این اشتباه نشود بحثی که قبلاً کردم از نظر برداشت از سرمایه ملی، فکر نشود وجوهی که به عنوان یک رقم هزینهای نمیشناسیم بلکه به عنوان یک سرمایه گذاری ملی میشناسیم و بلکه به عنوان یکی از بارزترین سرمایهگذاری ملی میشناسیم و بلکه به عنوان یکی از بارزترین سرمایهگذاریهای ملی میشناسیم سرمایهای که در مورد آموزش و پرورش به هر کیفیت مصرف شود نحوه توزیع خدمات مربوط به آموزش و پرورش در مناطق مختلف جغرافیائی، این جا بحث توزیع عادلانه را که آیا نحوه توزیع در مناطق جغرافیائی عادلانه است این را به عرض همکاران میرسانم در این زمینه هم ضرورت به بحث و توضیح بسیار نیست هر یک از همکاران نمایندگی یکی از حوزهها را دارند البته این مسئله ایست که باز دیدم اخیرا دراین بودجهای که دولت آورده است تا حدی توجه شده یعنی ضرورت مصرف کردن و مختص کردن قسمتی از درآمد ملی را برای برنامههای وسیع روستائی، راههای روستائی و اجرای برنامههائی از این قبیل البته این دلالت بر این دارد که قبلاً مطلقاً چنین توجهی نبوده ولی این جا من دیدم هر یک از نمایندگان اکثریت و اقلیت و نماینده فراکسیون حزب مردم همگی از این که راه نبود، برق نبود گله دارند من هرگز سخنان همکار گرامی آقای کریم بخشی سعیدی را فراموش نمیکنم که وضع حوزه انتخابیه خود را توصیف کرد واقعاً من متأسف شدم که چرا نباید توزیع عادلانه خدمات صورت بگیرد حقیقت این است که توزیع عادلانه صورت نگرفته و هرگز به نحو انقلابی عمل نشده، یعنی بیان این نکته کافی نیست که ما برنامههای داریم بسیاری از نقاط دور دست از امکاناتی که ما درایم، شهرستانهای مهم دارند و مراکز استان دارند از این نوع امکانات برخوردار نیستند، خوب باید این توزیع عادلانه صورت بگیرد و هرگز قدمهائی آهسته ممکن نیست و نیاز به یک روش انقلابی دارد و اگر توسل به این روشت انقلابی نشود چنین برنامه ی بزرگی هرگز اجرا نمیگردد حالا نمونهای را عرض میکنم یکی آموزش و پرورش است با توجه به گزارشی که این جا هست و جدولی که مربوط به توزیع اعتبارات آموزش و پرورش است چند چیز را نشان میدهد قسمت عمدهای از این اعتبارات مربوط است به استانها و استان مرکزی یا مراکز استانها و هر چه به نقاط دوردست میرویم این اعتبارات کمتر میشود به موجب این جدول البته رقمها متعددی هست یکی از اقلام جدول را ذکر میکنم که مربوط است به آموزش متوسطه و حرفهای که به عنوان مثال ذکر میکنم که ببینیم به نحو عادلانه توزیع شده است یا نشده است؟ حال بگذریم که خود این نکته مهم است که آقایان اگر به خاطرتان باشد چندی پیش مقررات و قانونی وضع کردید، خلاصه آن قانون این بود که دبیرستانی احداث نباید بشود مگر اینکه استاندارد باشد و ضوابطی در آن پیشبینی شده باشد و ما آمدیم این جا گفتیم تا جائی که ممکن بوده در فلان نقطه دور دست در چهار اتاق کاهگلی هم که دبیرستانی درست میکردند هیچ ایرادی نیست با امکانات خودشان تأسیس میکردند من نمیدانم چرا در این مورد از نتایج درخشانی که از سپاههای انقلاب گرفتیم سرمشق نمیگیریم مگر این مدارس سپاهی چه طور تأسیس شد؟ خودشان آمدند، سپاهی آنها را تشویق کرد سنگ و گل و چوب آوردند خودشان کار کردند و اتاقی درست کردند، کلاسی تشکیلی دادند ولی شما قانونی گذراندید که دبیرستانها و آموزش متوسطه باید مبتنی بر یک ضوابط معینی باشد و تا این ضوابط نباشد دبیرستانی نباید درست شود و استدلال هم کردید که این سیستم اثری ندارد و باید آموزش حرفهای را جایگزین آن کرد این صحیح ولی چه شد؟ در قبال آن چه برنامهای پیاده شد؟ کدام برنامه وسیع برای آموزش حرفهای واقعاً اجرا شد جز آهسته برو و آهسته بیا چه اقدامیصورت گرفت (دکتر دادفر- ۶۶ درصد رشد در هر سال) ۶۶ درصد رشد نسبت به چه؟ نسبت به چیزی که اصلاً وجود نداشت؟ این نوع محاسبه آقای دکتر دادفر اشتباه است شما بیائید حساب کنید واقعاً اشتباه است گاه میبینم میگوئید باید انقلابی فکر کرد آقای دکتر دادفر میدانید که به شما ارادت دارم ولی این طرز فکر درست نیست ۶۶ درصد نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده ولی این انقلابی نیست یعنی اگر بخواهید این ضابطه را بگیرید هر سال نسبت به سال گذشته ۶۰ درصد و ۴۰ درصد و ۵۰ درصد آموزش حرفهای رشد پیدا کند هیچ وقتی به آن منظوری که بتوانیم کادرهای لازم را برای برنامههای وسیع صنعتی ایجاد میکند نمیرسیم در این خصوص باید اقدام انقلابی بشود، شده تا چندی دیگر کارخانه ذوب آهن ما به کار میافتد ولی میدانید ما هنوز زیر بنای صنعتی به مفهوم گسترش در پهنه اجتماع نداریم و آن را بای فراهم کنیم اگر آن را فراهم نکنیم ممکن است یک جامعه غیر صنعتی از نظر طرز فکر داشته باشیم جامعهای که هنوز روحش با اندیشه صنعت مأنوس نشده قطبهای عظیم صنعتی داریم ولی از نظر صنعتی توسعه پیدا نکردهایم ممکن است چند کارخانه عظیم داشته باشیم و ماحصل بدهد برایمان، اما اگر همه اجتماع ما، اندیشه و طرز فکر صنعتی پیدا نکنند وضع بهتری زیربنای صنعتی پیدا نکند توسعه صنعتی پیدا نکردهایم و اگر توسعه صنعتی پیدا نکنیم نمیتوانیم رشد صنعتی را به نحو پیروزی بخشی نگاه داریم مسئله اساسی این است که این منظور چه گونه حاصل میشود؟ این تنها در سطح برنامه آموزش حرفهای میتواند پیاده بشود و راهنمائی چیست من فعلاً عرض میکنم ولی در این جا به کرات صحبت شده اتفاقاً در یک جلسه سرور دکتر عاملی توضیح دادند و باز هم توضیح خواهند داد راه حل ارائه شده باز هم ارائه خواهد شد ولی متأسفانه یک ایراد ما این است که فقط میگوئید که ما نسبت به سابق چه قدر افزایش پیدا کردهایم اگر در مورد اصلاحات ارضی آقای دکتر دادفر قرار بود این طور فکر بشود آن کار انقلابی بزرگ صورت نمیگرفت و ممکن نبود عملی بشود (یک نفر از نمایندگان معلم میخواهد) اتفاقاً درست است طریق دارد و طریق آن ارائه شد و باز هم ارائه خواهیم کرد و انشاءالله اگر فرصت بشود در کلیات آخر دوست عزیزم سرور دکتر عاملی توضیحات مبسوطی در این خصوص میدهند اما نظر نمایندگان را به این نکته معطوف میکنم که علی ایحال فقط این مسئله بود که مبلغ کلی که برای آموزش حرفهای در نظر گرفته شده ۶۹۳ میلیون ۸۸۰ هزار است یعنی ۶۹ میلیون تومان است و شما را به خدا انصاف بدهید با این مبلغ برای یک برنامه وسیع چه برنامه آموزشی حرفهای را میتوانیم پیاده کنیم؟ اما مهمتر این که، خوب حالا ببینید این مبلغ چگونه توزیع شده است؟ شما که امکان تأسیس مدارس را در شهرستانها منتفی کردهاید و با آن قانون تأسیس دبیرستانها را به خصوص در سیکل دوم، در مناطقی مختلف تقریبا منتفی کردید، چون این مشکلات را در حوزه انتخابیه خودم داشتم در مناطق مختلفه دیگر تقریباً هست حالا ببینیم این اعتبار چه جور توزیع میشود؟ از این مبلغی که عرض کردم ۴۳ میلیون ریالش فقط برای ادارات مرکزی است یعنی کجا؟ مناطق مرکزی، جائی که دبیرستانهای متعدد و امکانات مختلف وجود دارد و سازمانهای حرفهای متعددی داشته و دارد ولی ۴۳ میلیون ریال هم برای ادارات آن به موجب این جداول این امکان داده شده و بقیه برای سایر مناطق کشور است هم میرسیم به موجب این جدول ۵۳ منطقه فاقد هر نوع آموزش حرفهای است بعضی از مراکز هست که بالنسبه اعتباری دارند بعضی از مناطق هست که خیلی اندک اعتبار دارند بعضی مناطق هست که مطلقا هیچ نوع اعتباری برای آموزش حرفهای ندارد و اینها در این جدولی که ذکر شده است جمعاً میشود ۵۳ منطقه خوب با این اعتبار این ۵۳ منطقه چه میکند؟ یک اعتبار هست به عنوان اعتبار توسعه در همین جدول یعنی رقمی پیشبینی شده است برای این که آموزش حرفهای را توسعه بدهند، در کجا؟ در مناطقی که آموزش حرفهای وجود ندارد و اعتباری قبلاً برایش پیشبینی نشده خوب فکر میکنید که این رقم برای توسعه آموزش حرفهای در ۵۳ منطقه چه قدر است ۹۴ میلیون و ده هزار ریال یعنی ۹ میلیون تومان و اندکی بیش از ۹ میلیون خوب این را واقعاً توجه بفرمائید در یک چنین شرایطی ما نیاز داریم که به سرعت آموزش حرفهای را تعمیم بدهیم و جایگزین دبیرستانهای سابق کنیم، نیاز داریم به سرعت نیاز فرزندان وطن را در آن مناطق برآورده کنیم محصل درسش را خوانده میخواهد برود مدرسه، سیکل دوم نداریم (خانم صوفی- سیکل نداریم دوره راهنمائی است) دوره اول متوسطه سابق اینها بسیار هستند و به هر حال مشکلاتی است این مشکلات عجیب را به کرات در این شادگان من داشتهام و هنوز هم هست این مسئله است فرزندان خانوادههای این شهر استعداد هم داشتند علاقه هم داشتند تصدیق سیکل اولش را گرفته بود میخواست برود سیکل دوم نشد که نشد میگفتند که باید آموزش حرفهای باشد که بتوانند حرفهای را به آنها بیاموزند، خوب برای اینها باید حرفهای را در نظر بگیریم برای این ۵۳ منطقه حالا آن بقیه هم طوری است که واقعاً باید فکری کرد و با این رقمها یک کارگاه کوچک را نمیشود اداره کرد و من نمیدانم کدام انصافی حکم خواهد کرد که این یک توزیع عادلانه است و بهخصوص نکته دیگر این است این مناطقی که من در این جدول دیدم غالباً مناطقی است که فاقد اعتبار آموزش حرفهای هستند و قرار است اندکی بیش از ۹ میلیون تومان بین همه این مناطق تقسیم بشود مناطقی است که غالباً از لحاظ اعتبار آموزش متوسطه در وضع رقت بار، ضعیف و وضع ناتوانی هستند و آن وقت مناطقی که دارای نسبتاً اعتبار بیشتری هستند مناطقی هستند که از لحاظ آموزش از سایر مناطق در مورد آموزش حرفهای شاید در یک حد بالنسبه بینیاز باشند خوب این توزیع عادلانه و منصفانه نیست دیگر توزیع جغرافیائی درمان و پزشک است فقط چند مورد مهم را بیان کردم که در واقع این چند موردی است که مبتلا به مردم است مواردی است که نیاز همگانی است و حالا بسیاری از موارد دیگر را میشود گفت دو سه موردی را که عرض کردم مواردی است که به سبب ادام حیات هر کس نیاز دارد مواردی است که برای دوام زندگی هر کس نیاز دارد، در مورد بیمارستان اشارهای کردم بیشتر از این توضیح نمیدهم البته همگان به آن آگاه و واقف هستند ولی باید ببینیم یکی از موارد بسیار مهم یعنی نتیجه مهمترین اعمال و به کار بستن سرمایه ملی و خدمات ملی از نظر جغرافیائی به چه نحو توزیع شده آن چه هست؟ طبیب، طبیب برای این که کسی را از مرگ نجات بدهد نگذارد فرزند کسی بمیرد، طبیب برای این که فرزند کسی را از بیماری نجات بدهد و آن دیگر جنبه تفننی ندارد جنبه نیاز دارد، نمیتوانیم بگوئیم میشود آن منصرف شد ببینیم این چگونه توزیع شده و اطباء به هر حال در آن گروههائی هستند که برای پرورش آنها ما سرمایه ملی گذاردهایم خدمات ملی گذاردهایم اینها مثل هر متخصص دیگری نتیجه اعمال آن دو عنصر هستند یعنی نتیجه به کار بستن سرمایه ملی و به کار بستن خدمات ملی حال یکی از وظایف مهم حکومت چیست؟ حکومت یکی از وظایفش این است که نمیتواند سلب مسئولیت کند بگوید طبیب نمیرود وقتی شد حکومت باید آن طرق و راههائی را پیدا کند که طبیب به آنجا برود این با مردم سیستان نیست این با مردم بجنورد نیست این با مردم آن نقطه دورافتاده کردستان نیست که طبیب به آن جا برود این با حکومت است حکومت یعنی مقامی که قبول مسئولیت کرده حکومت یعنی مقامی که نیازهای ملی را باید شناسد و طرقی را باید در نظر بگیرد برای رفع نیازهای ملی، به خصوص وقتی حکومت حزبی شد یک چنین وظایف سنگین تری دارد، همکار گرامیعرض کردم خدمتتان چون نماینده مجلس نماینده یک حوزه به خصوص نیست نماینده ملت است نماینده تمام مردم است و به راستی باید غم همه مردم، غم همه مناطق و مملکت را داشته باشد برایش باید همه مناطق مملکت یکی باشد در چنین شرایطی اسفبار است یک چنین آماری در چنین شرایطی غمانگیز است به طور قطع باید مجاهدت اساسی بشود باری این که این نقیصه بزرگ برطرف شود حالا نحوه توزیع را ملاحظه کنید این نشریه لابد برای همه همکاران فرستاده شده آمار پزشکان و دندانپزشکان کشور نشریه آمار شمارۀ ۲ ارقام پزشکی ایران شماره یک (عباس میرزائی- از کجا برای شما آمده که برای ما نیامده) بعد میدهم خدمتتان (عباس میرزائی- آخر شما پزشک هستید که برای شما آمده) نه من وکیل دادگستریم و نماینده مردم (دکتر طالع- ایشان که استفاده میکنند برایشان آمده شما استفاده نمیکنید برایتان نیامده) به هر صورت ملاحظه بفرمائید در حدی است که برای استان مرکز توزیع شده میدانید چه قدر است ۵۲ درصد و میدانید در سیستان و بلوچستان چه قدر است مناطقی هست که ۲% است دکتر حکیم شوشتری- اطباء در کارشان آزادند نمیروند) مناطقی هست که کمتر از ۲% است (دکتر حکیم شوشتری- آقا اطباء کارمند دولت که نیستند) اما، آقا ندارد دیگر چرا این مسئله را میفرمائید چه ارتباطی دارد (دکتر حکیم شوشتری- عرض کردم اطباء آزادند نمیروند) این پاسخ را شما نمیتوانید به بیمار سیستانی بدهید این پاسخ را شما نمیتوانید بهبمار منطقه کردستان بدهید این توضیح را شما نمیتوانید بدهید (ایلخانی پور- کردستان که شما تشریف نیاوردهاید که ببینید آنها دکتر دارند ما میرویم میبینیم) چرا بیخود لجاج میکنید دولت مسئول است ما همه مسئولیت داریم این گزارش بیدار کننده است من نمیگویم به زور بفرستید (مهندس صائبی- سپاهی بهداشت آن جا فرستاده میشود طبیب را به زور نمیشود فرستاد) (بهرام زاده ابراهیمی- صد هزار جمعیت بافت یک جراح ندارد) من تعجب میکنم موقعی که یک بررسی میشود ما وظیفه داریم بیائیم این مطالب را بگوئیم آقای یگانه را میبینم که دارند یادداشت میکنند لااقل روی این مسئله بررسی میکنند توجه میکنند ما نمیگوئیم به زور اسلحه بفرستید (دکتر میر علاء- این مسئله بینالمللی است که هنوز در دنیا حل نشده دولت انگلستان، فرانسه و تمام ممالک با آن مواجه هستند مسئلهای نیست که به آسانی حل بشود) اولاً آقای دکتر میر علاء من کی گفتم این مسئله به آسانی قابل حل است اما اگر انگلستان نتوانست حل بکند دلیل ندارد ما نتوانیم اصولاً چه ارتباطی به ما دارد عرض من این است این یک مسئله است من کاری به جای دیگر ندارم ما نشان دادهایم که میتوانیم و بسیاری مسائل را حل کردهایم که دیگران در آن مسائل ماندهاند به هر حال من میخواهم شما بدانید آقای دکتر میر علاء که این یک مسئله است و به هر حال توزیع عادلانه نشده (دکتر میر علاء- یک قدری صبر کنید؟) (فرهادپور- چه قدر؟) (دکتر میرعلاء- در ظرف ۵ سال آینده) (فرهادپور- ۸ سال را دیدیم ۵ سال آینده را هم میبینیم) چون صحبت از توزیع عادلانهبود یکی از عادلانهترین موارد این است که مردم در هر کجا دسترسی به امکان بهداشت و درمان و بیمارستان داشته باشند یکی از این موارد انقلابی که انجام شد سپاه بهداشت بود من که تمام سخنم این است که چرا در موارد دیگر از موارد انقلابی استفاده نمیکنید به هر حال آقای دکتر میر علاء شما را نخواهند فرستاد شما که نماینده مجلس هستید و دوره بعد هم ظاهراً خواهید بود شما را نمیفرستند (دکتر میرعلاء- بنده کار خودم را میکنم بهتر است ببینید که در روز چند عمل میکنم) ولی شما چون دو کار دارید و هر دو کار را خوب انجام دهید (پوربابائی- متخصص درجه اول مملکت هستند) به تخصصشان اطمینان دارم منتهی بحث من متوجه آقای دکتر میر علاء نبود آقای دکتر یگانه از شما خواهش میکنم اگر توفیق پیدا کردید که ضمن این چند سال این مشکل را حل کنید مبادا به سراغ آقای دکتر میرعلاء بروید (عباس میرزائی- انشاءالله مرض قلب نمیگیری و سلامت میمانی و به سراغ دکتر میرعلاء نمیروی) به هر حال این یک نمونه دیگری بود از این که یکی از مهمترین نیازهای اجتماعی به نحو عادلانه توزیع نشده است و باید اقدامات و برنامهها به کیفیتی باشد که کاملاً توزیع عادلانه صورت بگیرد در برنامه و گزارش که منضم به بودجه تقدیم مجلس شده است یکی از هدفها و یکی از مقاصد لزوم اصلاح نظامات اداری بیان شده است آقای نخست وزیر ضمن نطق خود در مجلس این طور توضیح میدهند که باید برای تشکیلات موجود شکلی را برگزید که مناسب برنامههای جهش و پیشرفت سریع ایران در سایه برنامههای بزرگ عمرانی باشد نکتهای که به هر حال برای ما هم چنان جای شگفتی است این است که هنوز ما به اصطلاح لزوم و باید روبرو میشویم ما اگر در این مجلس نبودیم اگر در جریان کار این مملکت نبودیم و اگر نمیدانستیم که حزب ایران نوین نظام حزبی شما ظاهراً نزدیک به هشت سال حکومت را در دست دارد (عباس میرزائی- انشاالله به هشتاد سال هم میرسد) و من میترسم در پایان هشتاد سال با برنامهای روبرو بشویم که هنوز لزوم اصلاحات اداری در راس آن باشد حالا اگر که در جریان مسائل نبودیم و این برنامه را میخواندیم من فکر میکنم آن خواننده جز این اندیشه نمیکرد که این دولت و این حزب و این برنامه به هر حال متعلق به کسانی است که همین امروز حکومت را به دست گرفتهاند و بر اریکه حکومت نشستهاند آخر یک مقدار باید واقعاً در این مسائل انصاف داشت شما سه سال پیش چهار سال پیش وقتی بحث شد مدام این توضیح را میدادید که انقلاب اداری به سرعت نمیتواند صورت بگیرد انقلاب اداری کاری نیست که مثل خم رنگ رزی پارچه را توی آن ببریم و دربیاوریم تمام بشود ولی به هر حال ما مطلع نشدیم برای انجام این انقلاب و دگرگونی اداری به هر حال چند سال وقت لازم است؟ این کاش مدت معلوم شود لااقل بگوئید انقلاب اداری ما در ظرف ده سال ۲۰ سال و به قول آقای عباس میرزائی در هشتاد سال صورت میگیرد (عباس میرزائی- دوام حزب ما انشاءالله به هشتصد سال خواهد رسید) ملاحظه بفرمائید در چه شبی است این نکته را عرض میکنم این مسئله یک مسئولیت بزرگی است این نکته را به کرات عرض کردم همین قسمتی را که خواندم دلالت بر همین دارد و اعتقاد خود شما است بیانی است که رد گزارش دولت شده است که به هر حال باید یک تحول اداری یک جهش اداری را بهوجود آورد که هماهنگ با جهشهای اجتماعی باشد، خوب اگر این هماهنگی وجود نداشته باشد چه میشود اگر این هماهنگی وجود نداشته باشد سازمانهای اداری که باید تحولات اجتماعی مار را بر روی شانههای خودشان حمل کنند توانائی قدرت این کار را نخواهند داشت و به مرور مسیر تحولات اجتماعی را آهسته طی خواهند کرد و به مرور مسیر کوششهای اجتماعی را دچار مشکل خواهند کرد و هر چه در این کار تأخیر شود و هر چه این کار دیرتر انجام بگیرد در واقع لطمهای و وقفهای بر آهنگ تحولات وارد خواهد کرد و من یک نکته را باید عرض کنم که مطلقاً مقامات حزبی ایران نویت در مورد انقلاب اداری هیچ کار موفقی نتوانستهاند انجام بدهند (عباس میرزائی- خیلی موفقیت داشته منتها این دولتی نیست که افراد را قلع و قمع بکند افراد را تربیت میکند که با انقلاب هم آهنگی بکنند) حالا ایراد ندارد این هم نطق آقای نخست وزیر که برای شما حجت است (عباس میرزائی- مسلم است) "... فراموش نکنید که شاهنشاه در یکی از مصاحبههای اخیر خودشان فرمودند که صدی نود و پنج دستگاههای اداری ما هنوز نتوانستهاند آن طور که باید و شاید در راه انقلاب اداری گام بردارند..." ملاحظه فرمودید این نطقهای نخست وزیر است نطق مقام مسئول مملکتی است نطق رئیس هیئت اجرائی حزب ایران نوین است نطق رئیس دفتر سیاسی حزب ایران نوین و مهم تر نطق نخست وزیر یعنی رئیس کابینه حزبی است که میگوید ۹۵ درصد نتوانسته است مسئولیتش با کی است؟ چه کسانی حکومت را در دست دارند؟ کدام حزب است که همه ارگانهای حکومتی در دست او است؟ کدام حزب است که اکثریت قاطع نمایندگان را در مجلس دارد کدام حزب است که از استاندار گرفته تا فرماندار در صفوف او هستند کدام حزب است که کابینه حزی دارد و نزدیک هشت سال است حکومت دارد؟ حزب ایران نوین پس این مسئولیتها متوجه او است، اینها مسئولیتهائی است که تاریخ نخواهد گذشت در همین نطق آقای نخست وزیر به طرز کار سازمانهای اداری اشاره میکند دست و پا گیری آنها را توصیف میکند واقعاً خوب گفتند آقای رامبد من فکر میکردم که آقای نخست وزیر به جای این که نخست وزیر باشند به عنوان نماینده مجلس هستند آن هم نماینده اقلیت نه این روشن بینی است ولی یک نکته هست این روشنبینی نمیتواند برای حکومت حزب ایران نوین و حزبی که حکومت را دارد موجب سلب مسئولیت شود این آن مسئله مهم است آن مسئلهای که خواستم عرض کنم آقای عباس میرزائی این است که ما هیچ کدام نمیتوانیم از برابر مسئولیتهایمان بگریزیم قوه مجریه مسئولیت دارد حزب شما پاسخگوی این تسامح و تعلل است (عباس میرزائی- دولت تسامح نکرده حقیقتگو است) حقیقتی که نتیجه تسامح شماست، نتیجه هشت سال حکومت شماست، بلی حقیقت را گفت (خانم جهانبانی- از انقلاب اداری ۸ سال نمیگذرد) هر چند سال خانم، بگوئید که چه نداشتید؟ هر چند سال، خان بگوئید که چه نداشتید؟ اکثریت قریب به اتفاق نداشتید که دارید تمام دولت را ندارید که دارید همه امکانات را ندارید که دارید امنیت عجیب ندارید که دارید تمام دستگاههای تبلیغاتی را توی چنگالتان ندارید که دارید و نگذارید بیش از این تمام اینها را بگویم (مهندس بهرامزاده- کارشناس امور اداری ندارند) من برای این عرض نمیکنم که اینجا واقعاً مسائلی بگویم من باب مخالفت، مخالفت با کی؟ با هممیهنانم، وای بر ما اگر این قدر بیانصاف باشیم ولی میبینیم زمان و فرصت دارد میگذرد میبینیم ما موقعیتها را از دست میدهیم، عرض کردم که نقطه عطف تاریخ است، شوخی نیست، این تمدن بزرگ را چهطور باید ایجاد کنیم شما را به خدا با این آهسته رفتن؟ من این را میخواهم بگویم، باید همه ما بیدار شویم واقعاً حس کنمیاینها فرصتهائی است که ممکن است تاریخ و حوادث روزگار نگذارد بار دیگر از آنها استفاده کنیم شما فعلاً بر قله این فرصتها هستید بگذارید شما این افتخار را داشته باشید اگر یک روزی بشنویم که حزب ایران نوین واقعاً این آرمانهای ملی را اجرا کرده است جز این که ما در آن خشنودی بزرگ شرکت کنیم کاری نخواهیم کرد ولی یک خواهش دارم، خواهش از دولت و ازهمه، فرصتها را دریابید ما میتوانیم پایههای آن تمدن بزرگ را بگذاریم و رسالتهای بزرگ را انجام دهیم (مهندس فروهر- واویلا) آقای مهندس فروهر واویلا به این واویلا گفتنتان علی ایحال مساله انقلاب اداری از مهمترین و از اصولیترین مسائل است و یک نکته را عرض کنم و آن چیزهائی که میبینید در بودجه برای امور استخدامیو اداری نوشته میشود و در این سال هر بار بودجه مطرح شد ما مدام صحبت کردیم و آقای مهندس فروهر هی گفتند واویلا هی گفتیم و گفتیم و گفتیم و باد دلی سوخته گفتیم (مهندس فروهر- از قول من جعل نکنید) ولی بعد از سه سال مقام مسئول همین ایشان که لایحه را امضاء کردهاند و استثناء بر اصل و خلاف قانون درآمده است....
قاضیزاده- در راه انقلاب اداری بفرمائید هیچ قدمیبرداشته نشده است انصاف این است؟
پزشکپور- من نظرم را اعلام کردم دلیل دارم که نشده است.
قاضیزاده- شاهنشاه پنج درصدش را قبول فرمودند شما آن پنج درصد را هم نکردید (خنده نمایندگان) این انقلابی است که در کار سپردن کار مردم به مردم است و اینکار را انجام داده در دنیا سابقه نداشته رفع بیعدالتی شده رفع تبعیض شده اینها خودش انقلاب است (زنگ رئیس)
رئیس- آقای قاضیزاده جنابعالی صحبت میکنید یا آقای پزشکپور؟ (خنده نمایندگان)
پزشکپور- بلی در این مورد باز نظر همکاران گرامی را به یک جمله از نطق آقای نخستوزیر جلب میکنم که در آن سمینار بررسی نیروی انسانی و اشتغال صحبت کردند که دستگاههای دولتی انقلاب را فقط برای مردم میخواهند به هر حال در این زمینه من امیدوارم این توصیه این روشنبین واقعاً سبب شود و مقدمهای باشد برای این که بعد از این مدتها این کار صورت بگیرد و الا اگر با این نوع توضیحات و توصیفات باز بخواهیم که به همین نحو بگذرانیم سالها خواهد گذشت فکر کنید بعد از دو سال سه سال پنج سال هشت سال دیگر ولی اگر هم واقعاً به یک مسئله یعنی به آن وظائف و رسالتها فکر کنیم، دولت و نماینده مجلس، مردم و احزاب همه و همه آنوقت چنین اندیشه خواهیم کرد که از این گذشتهها به هر حال تجربه بیاموزیم واقعاً درس بگیریم برای این که در آینده با سرعت این وظائف را انجام بدهیم در مورد توصیههای بسیار مهم کمیسیون بودجه که هر چند به صورت توصیه است یعنی هر چند به صورت تبصرههائی الحاق به بودجه نکردهاند یا نشده یا امکان نبود و من تا همین حد واقعاً سپاسگذاری میکنم به عنوان یکی از نمایندگان مجلس که کمیسیون بدو امر بسیار مهم اجتماعی ما توجه کرده و این دو امر را امیدوارم دولت تنها به عنوان توصیه تلقی نکند واقعاً به عنوان دو توصیه الزامآور تلقی کند البته سه توصیه است یکی مربوط به رهائی دولت از قید و بند مستاجر بودن که آن بسیار مهم است که این را در بودجه ملاحظه میفرمائید و آقای رامبد توضیح دادند که این همه رقمهای هنگفت از طرف دولت و دولتی ک بزرگترین مستأجر است و اما دو توصیه مهمتر که قبلاً به آن اشاره کردم و باز هم عرض میکنم که ما اگر عمیقتر و دقیقتر به آن مفهوم و ایدهآل بزرگ ایجاد تمدن بزرگ اندیشه کنیم از نظر معنوی این دو توصیه و این دو عاملی که از کمیسیون بودجه توصیه شده است رکن مهم آن توصیه خواهد بود عبارت است از وضع قاضی و معلم باید واقعاً شرایط اداری و استخدامیشرایط اجتماعی به کیفیتی فراهم بشود منتهی به هر کس اجازه این کار را به سادگی ندهند، باید به جائی برسد که هر لیسانسه حقوق آرزویش این باشد وقتی از در دانشکده حقوق آمد بیرون لباس مقدس قضاوت را بپوشد ماباید از نظر روانی از نظر مالی، از نظر تعلیمات، از نظر احترام واقعی به صنف، صنف که نمیشود گفت، قضات جامعه را به آن حد برسانیم که ایدهآل کسی که تحصیلات حقوق میکند این باشد که بگوید بروم قاضی بشوم از ابتدا این فضیلت را در خودش ایجاد کند، این نکته در فرهنگ و مذهب ما در آئین ما هست، در فلسفه ملی ما هست، در سنن و آدابهای ما هست در داستانهای اساطیری ما هست معلم و قاضی، چه شده است چه حوادث و وقایعی رخ داده که باید طی این سالهای اخیر اتفاقاً این دو گروه و این دو پایه، بنیادی نظامات اجتماعی به هر حال با چنین مشکلاتی روبرو شود؟ این دو بحث اتفاقا مربوط میشود به یکی از هدفهای دیگری که من در برنامه دولت من حیثالمجوع در این بودجه دیدم که تحت عنوان حرمت و حقوق انسان است، ایدهآل بزرگی است که این مسئله یعنی حرمت انسان و رعایت حقوق انسان این چکیده و عصاره و این محتوی فرهنگ ما نظامات تاریخی و اجتماعی ما است و آن نظم مقدس و شکوهمندی است که ما به آن میگوئیم شاهنشاهی ایران و این خصیصه مال این ملت و سرزمین است و به همین جهت است که همواره این نکته را عرض کردم اشتباه نشود فرق است بین شاهنشاهی و امپراطوری ما هیچ وقت امپراطور نداشتیم چون هیچوقت جنبه استعماری در کار ما نبوده است نظام ما شاهنشاهی بوده و این نظم خاصی است در اجتماع برای ما در طی تاریخ ما خودش این نظم را داشت یک نظمیاست که با خودش آئین انسانی دارد و با خودش آزادگی ملتها و حرمت انسانی را دارد و اینجا است که باید بر این اساس برنامههای وسیع ما پیاده شود. اینجا است که بر این اساس باید حکومت روح جامعه را بسازد، حکومت آن روح منضبط جامعه را بسازد که بداند در مورد دفاع ملی و دفاع نهادی چه رسالتی به عهده خواهد داشت اینجا چند نکته را باید عرض کنم گذشته از این توجه در تمام سطوح، یک نکته بسیار اساسی و مهم استقرار عدالت اجتماعی است، استقرار دقیق عدالت اجتماعی گذشته از شقوق و پایههای مختلفی که پیدا میکند قسمت مهم آن در تحقق بخشیدن به آن انقلاب اداری است انقلاب اداری به آن مفهوم و معنی که تبعیض را از بین ببرد، انقلاب اداری به آن مفهوم که در واقع بلا سبب کسی امتیازات بیشتر از دیگری نداشته باشد استقرار این وضع یعنی یکی از پایههای استقرار عدالت اجتماعی ولی به هر حال یک کار مهم دیگر باید صورت بگیرد من یک بار دیگر در بحث بودجه این را گفتم و آن استقلال مالی قوهی قضائیه است همین که واقعاً ما یک مقدار زیادی از نظر روانی آماده کنیم فرزندان میهن را که با یک افتخار بیشتر به این صنف بپیوندند باید به این مفهوم و منطقی که در قانون ما است، در اصل تفکیک این سه قوه است، تحقق بیشتری ببخشد و به قوهی قضائیه استقلال مالی بدهد این امر به طور قطع پایه مستحکمی خواهد گذاشت برای اینکه یک قوه شامخ قضائی که میتواند یکی از تکیهگاههای تمدن بزرگ باشد به وجود بیاوریم و حال نمیدانم این افتخار روزی نصیب کدام دولت و کدام مجلس خواهد شد که به قوهی قضائیه استقلال مالی ببخشد این کار مهم و منطبق با برنامههای بزرگی بخش ملت ما است بکوشید تلاش کنید که این افتخار را به نام حزب ایران نوین ثبت کنید (دکتر دادفر- منظور از استقلال مالی قوهی قضائیه از نظر جنابعالی چیست؟) استقلال مالی قوهی مقننه چه جور است؟ (دکتر دادفر- بودجهاش را که تصویب میکند) این هم درست همان است یعنی بودجهاش تصویب شود ولی از چهارچوب قوهی مجریه خارج باشد و تحت اختیار مرجع قضائی باشد البته پیشنهاد وسیعتر و مبسوطترش را بعداً میدهم. آخرین قسمتی که اشارهای به آن خواهم کرد باز یکی از مسائل مهمی است که دیدم از هدفها مقاصد بودجه و برنامه دولت برای امسال عنوان شده است.
عنوان مسائل فرهنگی البته این یکی واقعاً از مهمترین پایههای موجودیت ما است بدیهی است مسائل فرهنگی نه به مفهوم مسائل مربوط به آموزش و پرورش بلکه به مفهوم وسیعتر به مفهوم آن مجموعهای از همه کوششهای فکری، ذوقی، هنری و فلسفی و عرفانی ملت ایران، اینها بزرگترین میراث ملی ما هستند ما تنها نباید این اندیشه را داشته باشیم که اینها بزرگترین میراثهای ملی ما هستند بلکه خمیر مایههای ملی و زندگی ما هستند و ما افتخار داریم بر این که بر این میراثهای ملی مدام چیزی بیفزائیم و هر چه بیشتر. وقتی سخن از آن تمدن بزرگ هست آن تمدن بزرگ تنها یک نظم سیاسی نیست. آن تمدن بزرگ و وسیع تنها توانائی نظامی ما نخواهد بود هم چنان که در تمام دورههای پر فراز تاریخ بوده است روح و روان آن تمدن بزرگ فرهنگ غنی ایرانی است، اندیشه و فلسفه ایرانی است، هنر ایرانی است، عرفان ایرانی است، شعر ایرانی است، حجاری ایرانی است. همه آن چه را که پدیدههای ذوق و روح و اندیشه ملت ما است به همین مناسبت ما هر یک از مراحل مهم تاریخ را که در نظر بگیریم هر یک از مراحل تحولات ملی ملت ایران را که در نظر بگیریم میبینیم با چنین تحولات و رستاخیزی از نظر فرهنگ ایران منطبق بوده است متأسفانه ما دو تشکیلات داریم یکی وزارت آموزش و پرورش یکی وزارت فرهنگ و هنر (عباس میرزائی- چرا متأسفانه؟) بقیهاش را گوش کنید یکی در واقع درس میدهد و وزارت فرهنگ و هنر هم تدریس میکند هنر به واقع نمیتوانیم بگوئیم مرکزی یا یکی از این مراکز به آن مفهومی که بیان کردم درس فرهنگ ایران را میدهند و این نکته بسیار مهمی است. ما گاه م یگوئیم چرا برخی از جوانان ما چنین اندیشه میکنند یا چرا برخی از قشرهای اجتماع ما این طور فکر میکنند برخی در این را نامناسب سیاسی میروند یا چرا بعضی مسائل ملی و موقعیتهای ملی ما را درست درک نمیکنند میدانید سبب چی است سبب این است که به اینها فرهنگ ملی آموزش داده نشده منظورم فقط درس کلاسیک نیست، منظورم فقط دو دوتا چهارتا نیست، منظورم خواندن و نوشتن نیست منظورم درس ریاضیات و حساب و هندسه نیست منظور من دریافتن آن روح ایرانی و فلسفه ملی ایران، مائده فرهنگ ایرانی است اگر کسی آن را عمیقاً دریابد ممکن نیست بتواند وطنش را نشناسد مثال میزنم اتفاقاً نکتهای گفته شد درباره شاهنامه اگر به خاطرتان باشد ف هنوز هم شاید در مناطق دوردست این طور باشد، تا بیست سال پیش از کنار هر خانه کی میگذشتیم، از کنار هر قهوه خانه که میگذشتیم از کنار هر سیاه چادری که میگذشتیم، از کنار هر کانونی که میگذشتیم صدائی را میشندیم که شاهنامه را میخواند هر کس که سواد داشت برای سایرین شاهنامه را میخواند میان عشایر ما در لرستان در کردستان در مناطق گوناگون مقدار زیادی چیز یاد میگرفتند به هر حال برداشت از فرهنگ ایرانی بود در این زمینهها باید یک برنامههای وسیعتری را اجرا کرد یک نهضت سیاسی و اجتماعی، یک حزب سیاسی یک حزبی که مسئولیتها و رسالتهائی دارد به خصوص باید در این مورد، این مسائل را عمیقتر و دقیق تر احساس کند و به هر حال باید مراکزی وجود بیاید که آموزش بدهد آن فرهنگ ملی ما را من البته میدانم که شاید برخی خسته شدهاند (عباس میرزائی- هیچ خسته نشدیم هر چه میخواهید بگوئید با میلی فرمایشاتتان را گوش میدهیم) البته میدانم که برای بعضی ممکن است این مسائل نامأنوس باشد ولی به هر حال ممکن است مسائلی به نظر برسد که توجیهی برای آن از لحاظ خودشان پیدا نکند ولی مطالبی که عرض شد به خصوص مطالبی که در قسمت اخیر سخنان و بررسی به نسبت به بودجه بیان کردم اینها صرفاً از یک دیدی بدون هیچ گونه تعصب است یعنی تعصب خاصی نیست و به اندازه یک ارزن اندیشه نکنید که من باب این بود که برای حزی که حکومت را در دست دارد بیانی صرفاً به عنوان مخالف کرده باشیم تا آن جا که بررسی شد واقعیاتی را دیدم و وظیفه نمایندگی حکم میکرد که این واقعیات بیان شود امید چنان دارم آنهائی که مسئولیت دارند آنهائی که به هر حال حکومت را در دست دارند حزبی که نزدیک هشت سال است حکومت را در دست دارد و فعلاً مسئولیت مهمی را به عهده دارد میتواند این مسئولیتها را دریابد و با موفقیت ایفا کند. چرا؟ چون اگر دریابد و ایفا کند برنامههائی برای این وطن و این ملت و این مملکت اجرا شده ما هم مثل همه سالهای گذشته را در این راه پر از سرفرازی آماده برای ایثار و جانبازی برای این ملت خواهیم بود و اما اگر این مسئولیتهای را در نیابید و آن چنان که باید و شاید ایفا نکنید به گناه این که مهمترین فرصتهای تاریخ را از دست دادهاید دچار داوری تلخی خواهید شد (آفرین- احسنت)
- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه
۳- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه
رئیس- با اجازه خانمها و آقایان جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت ۹ صبح امروز خواهد بود.
رئیس مجلس شورای ملی- عبدالله ریاضی.