مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ آذر ۱۳۱۰ نشست ۵۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هشتم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هشتم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هشتم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ آذر ۱۳۱۰ نشست ۵۶

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ آذر ۱۳۱۰ نشست ۵۶

فهرست مطالب:

- تصویب صورت مجلس

(۱- تصویب صورت مجلس)

رئیس – آقای طهرانی

طهرانی – قبل از دستور

رئیس – آقای دکتر ملک زاده

دکتر ملک زاده – قبل از دستور

رئیس – در صورت مجلس مخالفی نیست (اظهاری نشد) صورت مجلس تصویب شد.

بعضی از نمایندگان – دستور. دستور

دکتر ملک زاده – بنده

رئیس – می‌فرمایند دستور

- بقیه شور دوم و تصویب لایحه اصلاح قانون سجل احوال

(۲- بقیه شور دوم و تصویب لایحه اصلاح قانون سجل احوال)

رئیس – لایحه اصلاح قانون سجل احوال خبر اخیر کمیسیون داخله قرائت می‌شود:

خبر کمیسیون

کمیسیون داخله پیشنهاد آقای مؤید احمدی نماینده محترم را راجع بقسمت اخیر ماده ۰ قانون سجل احوال که قابل توجه و بکمیسیون ارجاع شده بود با حضور آقای وزیر داخله تحت شور و مداقه قرار داده و نتیجه قسمت اخیر ماده مزبور بترتیب ذیل اصلاح شده اینک خبر آنرا تقدیم می‌دارد: اوراقی که تا تاریخ اجرای این قانون در محاکم عدلیه نسبت بآنها رسیدگی بعمل آمده و احکام قطعی صادر گردیده و همچنین اوراقی که در کمیسیونهای تجدید نظر بر طبق قانون سابق مورد رسیدگی واقع شده و تکلیف قطعی آنها معین و رأی کمیسیونهای مزبور بموقع اجرا گذاشته شده است مشمول مقررات فوق نخواهند بود.

رئیس – بوضعی که خاطر آقایان مسبوق است ماده ۷و ۸ در شور ثانی بمجلس آند بعد دو مرتبه برای اینکه پیشنهاد آقای اعتبار در ماده ۹ مورد توجه واقع شد بکمیسیون برگست خبر دوم آذر کمیسیون داخله این قسمت را تصحیح کرده بود برای دفعه دیگر پیشنهادی قابل توجه شد و بکمیسیون اعاده کردید و این خبر خبرسیم کمیسیون است بنابراین ماده ۹ را با اصلاحاتی که بتدریج در آن شده من حیث المجموع قرائت می‌کنیم و رأی می‌گیریم.

ماده ۹ – نسبت باوراق هویتی که از طرف ادارة کل نظام وظیفه یا اداره کل احصائیه و سجل احوال در هر حوزة اعم از مرکز و ولایات از حیث مقررات مربوطه بنظام وظیفه مورد اعتراض واقع شود بوسیلة هیئتی مرکب از حاکم یا نماینده او و نماینده اداره نظام وظیفه و نماینده احصائیه و سجل احوال و یک نفر بانتخاب اداره نظام وظیفه و یک نفر معتمد محلی که با تصویب مامورین مزبور دعوت می‌شود رسیدگی و راپرت آن با دوسیه مربوطه بطهران ارسال می‌گردد در مرکز هیئتی مرکب از نمایندگان ارشد اداره نظام وظیفه و اداره احصائیه و یک نفر طبیب بانتخاب اداره نظام وظیفه و یک نفر طبیب بانتخاب صحیه کل مملکتی و مدعی العموم ابتدائی یا نمایندة او براپرت مزبور رسیدگی خواهد کرد و رأی هیئت فوق الذکر که باکثریت قطعی خواهد بود ابلاغ و مدلول آن در روی ورقه هویت و در ستون ملاحظات دفاتر مربوطه قید می‌شود لیکن این رأی فقط از نقطه نظر مقررات راجعه بنظام وظیفه مؤثر خواهدبوداوراقی که تا تاریخ اجرای این قانون در محاکم عدلیه نسبت بآنها رسیدگی بعمل آمده و احکام قطعی صادر گردیده و همچنین اوراقی که در کمیسیونهای تجدید نظر برطبق قانون سابق مورد رسیدگی واقع شده و تکلیف قطعی آنهامعین و رأی کمیسیونهای مزیور بموقع اجرا گذاشته شده است مشمول مقررات فوق نخواهند بود

تبصره – اگر ماموری برخلاف حقیقت و قانون شخصی را مورد تعقیب قرار دهد شخص ذینفع می‌تواند بموجب قانون ۲۳ مرداد۱۳۱۰ به محکمه مربوزه شکایت نماید و در صورت ثبوت بهمان مجازات مقرر در ماده۵ قانون مذکور راجع به مجازات مجرمین در امور نظام وظیفه محکوم خواهد شد.

رئیس – آقای دیبا

طباطبائی دیبا – در پیشنهاد آقای مؤید احمدی قید اینکه رأی کمیسیونهای مزبور بموقع اجرا گذاشته شده است نبود این قید در کمیسیون علاوه شده است بنده می‌خواستم از آقای مخبر کمیسیون توضیح بخواهم که مقصود از اجرا چیست؟ در صورتیکه رأی کمیسیونهای تجدید نظر در حقیقت حکم محاکم قضائی را دارد اجراء و عدم اجراء در قطعیت حکم هیچ مناط نیست مقصود از این اجراء چیست؟

محیط لاریجانی (مخبر) – کمیسیونهای تجدید نظر مدت قانونیش یکسال بوده است و در آن کمیسیون لوایحی که (چندنفر از نمایندگان آقا بلند تر بفرمائید) کمیسیونهای تجدید نظر مدت قانونیشان یکسال بوده است و از گذشتن آن یکسال کارهائی که در آن کمیسیونگذشته بموقع اجرا گذاشته لکن بعضی کارها در این کمیسیونها بوده و ما بقیش بهمین کمیسیونی که فعلاً در ماده ۹ مطرح است محول می‌شود و اشکالی هم ندارد

رئیس – آقای ملک مدنی

ملک مدنی – بنده اینجا از آقای وزیر داخله توضیح می‌خواستم

بعضی از نمایندگان – آقا بلند تر بفرمائید

ملک مدنی (در محل نطق)- اولاً بنده یک توضیحی در اینجا می‌خواستم برای اینکه مبادا در حین اجرا و عمل باز اشکالی تولید شود گاهی قوانینی می‌گذرد ولیکن در موقع اجراء مشکلاتی تولیدمیشود اینجا ذکر شده اوراقی که تا تاریخ اجراء اینقانون نسبت بآنها رسیدگی بعمل آمده و احکام قطعی صادر گردیده و همچنین اوراقی که در کمیسیونهای تجدید نظر بر طبق قانون سابق مورد رسیدگی واقع شده و تکلیف قطعی آنها معین و رأی کمیسیون‌های مزبور بموقع اجرا گذاشته شده است مشمول مقررات فوق نخواهد بود مقصود بنده این بودکه این اوراقی که تا تاریخ اجراء اینقانون در محاکم عدلیه برله آنها رسیدگی و حکم صادر شده و انها اجرا نشده خیلی از قسمتهائی است که اجراء نشده و مشمول این قسمت دوم نشده باشد خودتان مسبوقید که اوراقی از محاکم عدلیه صادر شده و همینطور منتظرند که این قانون بگذرد و آنها را بموقع اجرا بگذارد این قسمت دوم مشمول قسمت اول نیست این را خواستم که حضرت عالی در مجلس توضیح بدهید که در موقع اجرا اسباب اشکال نشود (کلالی – اجرا این جا چه معنی دارد؟) این قسمت اخیر را که آقای محیط توضیح دادندمعلوم شد که یک اوراقی استکه در کمیسیون تجدید نظر ملاحضه شده و اجرا شده است در این‌ها حرفی نیست و یک اوراقی هم هستکه از کمیسیون تجدید نظر بیرون آمده و اجرا نشده آنها هم می‌رود باین کمیسیون و اجرا می‌شود نظر بنده راجع باین اوراقی بودکه از محاکم عدلیه صادر شده است برله اشخاص آنها چون هنوز هم یک قسمتش اجرا نشده است آنها مشمول این قسمت دو نشده باشد

وزیر داخله (آقای منصور) –بطوریکه ملاحظه می فرمائید جمله اول راجع باحکام عدلیه است و نوشته احکام قطعی که صادر شده باشد قابل تجدید نظر نیست این مسلم است عبارت هم واضح است آنوقت آنقسمت رأی کمیسیونهای تجدید نظر را تجزیه و جداکردیم و گفتیم و همچنین اوراقی که در کمیسیون‌های تجدید نظر برطبق سابق مورد رسیدگی واقع شده و تکلیف قطعی آنها معین و رأی کمیسیونهای مزبور بموقع اجرا گذاشته شده این بکلی جدا است از قسمت احکام عدلیه و احکام عدلیه وقتی که رأی قطعی صادر شده باشد دیگر قبل تجدید نظر نیست البته تمام شده ولی آراء کمیسیونها این طور نبوده برای اینکه یک دوسیه هائی استکه در کمیسیونها رسیدگی شده است و تمام شده است بموقع اجراگذارده شده آنها بهیچ وجه من الوجوه قابل تجدید نظر نخواهد بود ولی یک قسمت هست که ناقص مانده رسیدگی قطعی نشده یا این که یک رأئی داده شده و بلاتکلیف مانده از حیث اجرا آن رای را می‌خواهیم چون موعد قانونی کمیسیون گذشته و دیگر نمیشودآن دوسیه‌ها را برطبق قانون سابق رسیدگی کرد ما می‌خواهیم تکلیف آنها هم معین شود و تمام بشود که مردم هم بکلیف خودشان را بدانند اگر این را قید نکنیم این اسباب زحمت مردم خواهدبود و مردم خودشان بی تکلیف خواهندماندبرای اینکه این دوسیه‌ها از دو سال قبل همینطور راکد مانده و این کمکی است برای حل این قضایا و این قسمت راجع به اینقسمتاستکه اوراقی که در کمیسیونها آمده و آراء یا صادر نشده یا صادر شده مورد اعتراض است و در تحت رسیدگی بوده و مدت سر آمده و این تصور می‌کنم واضح باشد

رئیس – آقای افسر

افسر – در آن قسمت که راجع به عدلیه فرمودند که جدا است یعنی مسئله اجرایش وهمانطور که آقای دیبا هم اظهار کردند مدخلیتی در موضوع ندارد و قانع هستیم ولی در قسمت دومش با توضیحاتی که آقای مخبر دادند قانع نشدم کمیسیون تجدیدنظر در مدت یک سال رسیدگی کرده و قطعاً یک چیزی نوشته اما این که بموقع اجرا گذاشته نشده نمیدانم یعنی چه نوشته این مشمول است یا نوشته مشمول نیست اگر نوشته است مشمول نیست آن را گوش نداده است نظام وظیفه و او را برده است این یک فرضش است فرض دوم این است که نبرده اندش اگر نبرده‌اند این را از کجا بفهمیم که اجرا شده یا نشده ممکن است تا حالا بگوئیم که اجرا نشده چون برای خودش راه می‌رود و حکمی دستش نداده‌اند از طرف نظام وظیفه که این بداند اجرا شده است یا نه مبنای اجرا چیست در اینجا بنظر بنده آن هم باید نوشته شود که اگر قطعی نشده والا کلمه اجرا نشده معنی ندارد و اجرا هیچوقت مدخلیت در ذات حکم ندارد اگر حسابی است اینحکم که بایداجرا کرد خواه اجرا شده باشد خواه اجرا نشده باشد اگرحرف حسابی است و اگر حرف ناحسابی است آن یک امر دیگری است والا یکسال یک مامورینی از طرف دولت معین شده‌اند و رسیدگی کرده‌اند و حکم قطعی داده‌اند آنکه می‌فرمایند مورد اعتراض واقع شده آن از حکم قطعی خارج است و قطعی نیست قطعی وقتی استکه مراحلش را مطابق قانون مصوبه طی کرده باشد اگر طی کرده است قطعی است ولو اجرا شده یا نشده باشد اگر طی نکرده مدارج قانونی را انطوری که می‌فرمایند یعنی ناقص مانده آن مطلبی است علیحده این را خوب استکه توضیح بدهند والا کمیسیون تجدیدنظر یک کسی را گفته است که مشمول نیست خوب این اجرا نشدنش چه چیز است یعنی بایداز طرف نظام وظیفه تصدیق شده باشد معنیش این است یا خیر؟ والا الان توی خانه اش این شخص نشسته و می‌گویند اجرا نشد این حکم بنده نمیدانم سند اجرا را از کجا باید پیدا کند اگر نبردندش و گفته‌اند مشمول نیست این که سند اجرا ندارد جز این که حکم قطعی بهش داده‌اند سند دیگری ندارد حکمی جای دیگر ننوشته‌اند مثل احکام عدلیه نیست که بمامور اجرا بنویسند که این حکم را اجرا کند ما که در این قانون مامور اجرائی سراغ نداریم خوب است برای اینکه اشکالات پیش نیاید توضیح بدهند والا ممکن است برای هر کدام از آنها انقدر حاشیه‌ها و تفسیرها در ولایات بشود که اسباب معطلی و سرگردانی مردم بشود این مردمی که برای جانبازی حاضرند و برای خدمات دولت اینطور حاضرند واقعاً بدانند که پسرشان مشمول هست یا مشمول نیست و دنبال کارش برود اینهمه در کمیسیون معطل شده تازه نمیداند چه بکند بنظر بنده خوب است توضیح بفرمایند که مقصود از اجرا شدن و اجرا نشدن در این کمیسیون تجدید نظر چیست؟

رئیس – آقای اعتبار

اعتبار – فرمایشات آقای افسر صحیح است ولی بنده می‌خواستم خدمتشان عرض کرده باشم اجرا موقعی استکه ورقه سجل احوال کسی که مورد اشکال بوده این کمیسیون تجدید نظر رفته و اصلاح شده یعنی سن عوض شده بکمیسیون که رفته و مورد اشکال بوده در موضوع سن رفته است به آن کمیسیون و آن ورقه را عوض کرده عوضش را هم بدستش داده‌اند این احرا است (افسر هیچ این کار را نکرده‌اند) چرا یک دو سیه‌های دیگر هست که رفته است به کمیسیون و بالاخره در آنجا مطرح شده است و این ورقه را عوض نکرده‌اند این اجرا نشده است اینها آنهائی هستند که قابل تجدید نظرند و البته آن دوسیه هائی که سجل را عوض نکرده‌اند مورد اشکال است و باید تجدید نظر بکنند و بنظر بنده خیلی هم محدود است و قابل اشکال نیست و باید موافقت کرد با آن

وزیر داخله – بنده فرمایشات آقای اعتبار را می‌خواهم با این توضیح تکمیل کنم که خاطر آقای افسر هم متوجه شود این کمیسیونهای تجدید نظر که ما اظهار می‌کنیم این جا اصلاً در قانون سابق ذکری از کمیسیون نیست اختیاری است که باداره سجل احوال می‌دهد (صحیح است) اداره سجل احوال بر طبق دستور خود ما برای اطمینان یک کمیسیونی تشکیل داد بنابراین که فرمودید که رأئی که صادر شده است اجرا و غیر اجرای آن چه معنی داشت باید عرض کنم که آن کمیسیون مأمور اداره است این کمیسیونی که ما الان در قانون نوشته‌ایم آن کمیسیون قانونی است و البته محکمتر و مطمئن تر است آن کمیسیون وظیفه اش این بود که تحقیقات کرده باداره راپرت بدهد بنابراین ممکن است کمیسیون رأی داده باشد ولی رأیش قطعی نشده باشد برای این که ممکن است ادراه رأی آن کمیسیون را قبول نکرده باشد ملاحظه بفرمائید پس ما این این قید قطعی و اجرا شدن را که این جا گذاشتیم برای این است که معلوم شود که آن رأی هائی که داده شده و بجریان افتاده دیگر قابل تجدید نظر نباشد ولی یک رأی هائی که داده شده یک راپرتهائی که داده شده و مبهم است برای اینکه دیگر قطعی شود و می‌خواهیم بشوئیم و پاک بکنیم بگذاریم کنار و تصور می‌کنم که اشکالی نداشته باشد.

بعضی از نمایندگان – کافی است مذاکرات

شریعت زاده – اجازه میفرمائید

رئیس – آقای شریعت زاده با کفایت مذاکرات مخالفید؟

شریعت زاده – بنده نظری داشتم خواستم عرض کنم اگر اجازه بفرمایند

بعضی از نمایندگان – بفرمائید

شریعت زاده – توضیحی که الان آقای وزیر داخله تذکر دادند اهمیت دارد برای اینکه معلوم می‌شود یک اشتباهی در کمیسیون شده است (یعنی در کمیسیون داخله) که کمیسیونهای منتقده در سابق را یک حیثیت قضائی داده‌اند در صورتیکه آن کمیسیون بنظر بنده یک مؤسسة قانونی شناخته نمی‌شد زیرا که قانون سابق هیچ تجویز نکرده است برای وزارت داخله یا اداره سجل احوال که یک عده رامعین کنند و آنها نظر بکنند و یا خود اداره سجل احوال است چون مطابق اطلاعاتی که خود بنده دارم در آن کمیسیونهائی که تشکیل شده اشتباهات زیاد بود آقایان حالا می‌خواهند قطعیت نظر آن کمیسیون را قبل از اجرای آن از طرف اداره سجل احوال تطبیق ممکنست که یک کسی نسبت بآن تصمیم کمیسیون اعتراض داشته باشد این است که بنده خواستم عرض کنم اگر ممکن باشد بهمان ترتیبی که در قانون سابق ذکر شده است که یعنی اداره مربوطه این حق را داشته باشد که نسبت به تصمیمات آن کمیسیون قطعیت را تصریح بکند نه هر چیزی که یک کمیسیونی که مجوز قانونی برایش نبوده اعمال بکند و حکم بدهد این را خواستم به آقای وزیر داخله عرض کنم.

وزیر داخله – این نظر آقای شریعت زاده البته همینطور است که فرمودند در قانون سابق بنده عرض کردم که لفظ کمیسیون نبوده است و این کمیسیون ناشی از اجرای قانون است که یک حقی برای اداره احصائیه بوده است و بموجب دستور آن اداره بوده است و این عمل را هم کمیسیونها کرده‌اند و نظر کمیسیون مراجعه به ادارة احصائیه شده و این را هم در این جا ذکر کردیم که واضح باشد و تصور می‌کنم نظر آقا هم تأمین می‌شود با این توضیح.

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است

رئیس – رأی می‌گیریم به مجموع قانون با اصلاحاتی که در ماده ۹ شده بود و مجموع اصلاحات را جمع کردیم و قرائت شد موافقین قیام فرمایند (عده قیام نمودند) تأمل بفرمائید (پس از شمارة ثانوی) تصویب شد.

- شور و تصویب لایحه راجع باعتبار مخارج و عایدات انبار غله

۴- شور و تصویب لایحه راجع باعتبار مخارج و عایدات انبار غله

رئیس – خبر کمیسیون بودجه راجع بعایدات انبار غله مطرح است قرائت می‌شود:

خبر کمیسیون

کمیسیون بودجه با حضور آقای وزیر مالیه لایحه پیشنهادی دولت تحت نمره ۲۵۳۳۹ راجع بعایدات انبار غله مرکزی را مطرح و مورد مطالعه قرار داده با توضیحاتی که آقای وزیر مالیه بیان نمودند کمیسیون با مادة واحده پیشنهادی موافقت و اینک راپورت آن را برای شور و تصویب مجلس مقدس تقدیم می‌دارد:

ماده واحده – بوزارت مالیه اجازه داده می‌شود عایدات ۱۳۱۰ انبار غله مرکزی را بابت اجناس مؤسسه ارزاق سابق که در حدود هفتاد و پنج هزار تومان پیش بینی شده است جزو عایدات ۱۳۱۰ بودجه مملکتی بخزانه دولت منتقل نموده و معادل مبلغ مذکور بر اعتبارات بودجه همان سال خود افزوده و از آن محل کلیه مصارف مربوطه بان سال انبار غله را بپردازد.

رئیس – آقای دیبا

طباطبائی دیبا – گرچه آقای وزیر مالیه در کمیسیون بودجه توضیحات دادند ولی بنده می‌خواستم که این جا توضیح بدهند که مقصود از این عایدات چیست و اجناسی که هست در انبار ازچه قبیل اجناس است و عایدات آنها این مبلغ شده است.

وزیر مالیه (آقای تقی زاده)- توضیحش را تقریباً وقتی که لایحه را تقدیم کردم عرض کردم که این لایحه اصلاح ترتیب قانونی کار است نه یک تقاضای جدیدی است و نه یک اضافه و یک کسری همان عملی است که الان می‌شود بنده چندین لایحه از این نوه لوایح تقدیم کردم که یک عمل جاری است که وقتی دقت می‌شود می‌بینم که کاملاً مطابق ترتیب قانونی نبوده است می‌خواستم اصلاحش بکنم و یک لایحه می‌آوریم که ترتیب کار را مطابق قانون کنیم و ادارات دولتی مطابق قوانین رفتار کنند. آقایان مسبوق هستند که یک ارزاقی در مملکت بود یعنی در طهران و این یک مقدار جنسی داشت در سال گذشته بنا شد که ارزاق را منحل کنند و جنسی هم که متعلق به ارزاق است یعنی جنسی که در انبار از سالهای قدیم بوده است این را جنس ارزاقی فرض می‌کردیم یعنی جنسی که مال ارزاق است و ارزاق را مثل یک شخص خارجی فرض می‌کردند آن اداره ارزاق به دولت یک وقتی چندین میلیون مقروض بود بواسطة سال مجاعه که اقدامات فوق العاده کرده بود اداره ارزاق از خزانة دولت قرض گرفته بود و خرج کرده بود برای اینکه مجاعه پیدا نشود عرض کنم سال مجاعه نبود سالی بود که اگر اقدامات فوق العاده نبود مجاعه می‌شد و ارزاق کم می‌آمد بعد از آن سال آنچه راکه از این جنس می‌فروختند تا پارسال بلکه تا امروز همه را باین قرضشان می‌دهند بعد از آن که تمام آن جنس فروخته شد و تمام شد باز آن قرض تأدیه نمی‌شود برای اینکه در آنسال از ممالک بعیده جنس آوردند و البته فداکاری شد ولی این یک قسمت مهمش تا حالا رد شده است و رد هم می‌شود پارسال وقتی که بنده در وزارت مالیه آمدم تقریباً نود هزار خروار از این جنس ارزاقی موجودبود ولی چون اداره انبار قدری بسط داشت و لازم نبود خواستیم دست و پای این کار را جمع کنیم و حتی الامکان منقح ومصفی کنیم و برای همان کارهائی که لازم است اجرا بشود یک دائره بس بود پس از یکماه دو ماه دائره انبار را کوچکتر کردیم بعد هم یک بودجه درست کردیم که باز همان بودجه را گفتیم تا چهار ماه باید نصف بشود وامسال هم باز کم کردیم و بودجه آنرا هم جزء مالیه طهران کردیم و اگر جنس ارزاقی در انبار نبود هیچ اصلاً نه اعتباری می‌خواستیم و نه احتیاجی برای این کار داشتیم و بودجه انبار جزء همان بودجه معمولی قانونی که ا زمجلس هم گذشته است در بودجه اداره مالیه طهران هست و خرج جدیدی تقاضا نشده و اصلاح قانونی لازم دارد و هر جنس جدیدی که میاید آنرا در انبار دیگر می‌ریزند و ترتیبی دارد وارد و صادر می‌شود ولی چون برای آن جنسی که باقی بود یک قدری وسعت لازم بود که مامورین جدیدی داشته باشد عملشان بر این جاری بود همچو فرض کرده بودند که این جنس ارزاقی را در چهارده تومان مال دولت است وقتی می‌فروشند به بلدیه به پانزده تومان می‌فروشند یعنی یک تومان علاوه می‌فروشند و آن یک تومان را مخصوص مخارج خودشان قرار داده بودند و پنج قران هم برای حمالی و بوجاری که در حقیقت برای انبار پانزده تومان و نیم عاید می‌شود ولی چهارده تومان آنرا می‌دهد از بابت قرضش اگر بنا باشد همه اش را بخواهد بدهد بابت قرضش عایدات دولت است و مال انبار و مال دولت یکی است ولی باید پنجاه هزار تومان اعتبار بگیرند برای مخارج این را اینطور ما در نظر گرفتیم و اینکار هیچ عیبی نداشت مادامی که اداره ارزاق بود و یک مؤسسه بود ولی حالا که ارزاقی نیست و اداره انبار جزء اداره مالیه طهران است در اینصورت ما تصور کردیم که صحیح نیست یا صلاح نیست که چیزی بردارند و خودشان خرج کنند بکلی آنچه که برمیدارد می‌رود جزء عایدات و می‌دهد بوزارت مالیه و مجلس هم اعتبار می‌دهد بوزارت مالیه که فلان مقدار برای انبار خرج بکند و اینکار در واقع یک چیز سهل و ساده ایست که برای اصلاح ترتیب قانونی این کار است یک مطلب دیگر که شاید بعضی از آقایان در نظرشان بیاید و بنده باید توضیح و جواب عرض کنم این هفتاد و پنجهزار تومانی که حالا آقایان ملاحظه می‌کنند این اصل مخارج انبار نیست مخارج انبار شاید ثلث این باشد ولی از اول امسال ما مشغول شدیم برای اصلاحات خیلی مهم و اساسی در انبار که الان بحمدالله تمام شده است و خیلی هم خوب شده است بدرجة که می‌توانم عرض کنم که هریک از آقایان که تشریف می‌برند ملاحظه کنند خیلی موجب رضایت است و آن این است که یک انبار خیلی بزرگ جدیدی ساختیم انبارهای قدیم لوله کشی شده است ماشین‌های بوجاری آورده‌ایم بقدر بیست و دو تا ماشین بوجاری بخاری تهیه شده است تمام لوازم اطفائیه تهیه شده است هر چیزی که ممکن است در کمال دقت و صحت و نظافت تهیه شده است و برای این کارها که یک باره خرجهای انتفاعی شده است خرج را سنگین کرده است و از اول سال که خرج انبار را بگذاریم جزء بودجه این مقدار هم لازم نخواهد بود و جزء اداره مالیه طهران می‌شود و شاید یک ثلث یا شاید قدری هم کمتر مخارجش خواهد شد.

رئیس – آقای ارباب

ارباب کیخسرو – یک قسمت از سئوالی که بنده داشتم در ضمن فرمایشات آقای وزیر مالیه حل شد ولیکن در اینجا راجع به مخارج فرمودند جزء بودجه مالیه طهران آمده است در صورتیکه جزء بودجه آمده چه ضرورت دارد که در اینجا اجازة قانونی گرفته شود بنده تصور می‌کنم این قسمت دیگر زائد باشد یک چیزیکه در بودجه آمده است دیگر ضرورت ندارد جزء یک لایحه بیاید و تصویب ثانوی بشود که بعد ممکن است ایجاد یک اشتباهی بکند در قسمت دیگر خواستم از آقای وزیر مالیه در باب انبار و آن اظهاراتی که کردند در این ضمن سؤالاتی بکنم این بود که خواستم به بینم در طی رسیدگی ایشان آیا معین کرده‌اند که کلیة خساراتیکه از حیث خرید و فروش بهر عنوان که باشد اعم از جلوگیری از مجاعه یا هر چه که باشد در این مدت چه بوده است و برای تفاوت آن برای اینکه موافقت بکند با اصل بودجه چه تصمیمی اتخاذ کرده‌اند که معین شود چه محلی را برای آن تأمین کرده‌اند ممکن هم هست خسارات را جبران کرده باشند و خسارتی وارد نیامده باشد ولی البته توضیح خواهند داد بنده نمی‌خواهم در قسمت دیگرش وارد شوم حالا که فرمودند قیمت گندم پانزده تومان و نیم معین کرده‌اند و چهارده تومان بحساب میآمده است و پانزده قران مصرف دیگر می‌شود البته یک نظری در اینجا بوده است تصور می‌کنم که اگر در این باب هم بذل توجهی بفرمایند علت نداشت وقتیکه در طهران خرواری نه تومان ده تومان است باین قیمت بخورد مردم داده شود بهر صورت البته یک مقتضیاتی بوده و اگر مصلحت میدانند توضیح بفرمایند.

وزیر مالیه – اینکه می‌فرمودند جزء بودجه آمده است بنده عرض نکردم که جزء بودجه آمده است اگر جزء بودجه آمده بود که دیگر این اصلاح را لازم نداشت عرض کردم که آنچه جنس ارزاقی برای انبار وارد شده تا آخر سال یعنی تا امرداد سال آینده کاملاً تمام می‌شود ولی یک عمل هم جاری است که بودجه اش هم جزء بودجه ادارة مالیه طهران است و خواهد بود الان هم جزء بودجة ادارة مالیة طهران است و آنوقت هم خواهد بود برای آن چیزی لازم نیست ولی حالا آن جنس قدیم موجود است و بتدریج صادر می‌شود و تمام می‌شود برای این رسمشان این بوده عملاً که این را از همین محل اخذ میکرده‌اند چون سابقاً ترتیبش هم ترتیب قانونی بوده است سابقاً خود اداره ارزاق اینکار را میکرده از وقتی که ادارة ارزاق منحل شده در واقع یک همچو قانونی می‌خواستم که آنچه که از محل خرج می‌شود از خودش برداشته نشود آن برود بخزانه و دوباره جزء بودجه بیاوریم این است که تقاضا کرده‌ایم آنچه که اینجا حاشیه که قائل می‌شوند آنرا بخارنه رد کنند و همان میزان را هم در بودجة وزارت مالیه اعتبار اضافی فرض کنیم ما که از آنجا داده شود اما راجع باینکه در آن سالی که کم بود کم یابی داشتیم و خوف قحطی بود مبالغی از خزانة دولت خرج شد و حالا چقدرش رد شده چقدرش رد نشده اگر عدد دقیق آنرا بخواهید بنده ممکن است بیاورم بمجلس اگر علاقمند و مقید باشند عرض کنم ولی همینطور که عرض کردم عدد دقیقش را نمیدانم یک مبلغی بهر حال باقی می‌ماند شاید قریب دو میلیون باقی می‌ماند (آنقدری که در خاطرم هست) اما راجع باینکه برای اصلاح این یا برای جبران این چه فکری کرده‌اند هیچ فکری نکرده‌اند و بنظر بنده لازم هم نیست فکری بشود برای اینکه حالا متعلق بچند سال قبل است در آن سال دولت برای جلوگیری از قحطی اقداماتی کرده است یقین دارم هر کس وجداناً بخواهد قضاوت کند تصدیق خواهد کرد که آن اقدامات صحیح و بجا بوده است چون باید جلوگیری بکنند از قحطی ولو اینکه دو برابر آن هم مخارج می‌شد یک وقتی در اینجا صحبت شد که خرج بیقاعده شده است و گران خریده‌اند جنس را این گناه است ولی خود اینکه اصلاً کسی بگوید چرا خرج کرده‌اند این صحیح نیست البته این را هیچکس نمی‌گوید البته اگر کسی این را یک وقتی گفته است عقیده اش این بوده که مثلاً با پانزده تا اتومبیل هم می‌شد حمل بکنند و این را بیشتر یا کمتر بهتر بود ولی خرج شده است و برای خرج شدن اگر هم نمی‌توانستیم از همان محل یک مبلغ آن را پس بدهیم باز هم بنظر بنده جای ایراد نبود ولی البته دولت وقتی دید که یک جائی یک سال خوف قحطعی است و ممکن است غله بصد تومان تمام شود و در آنصورت یک فداکاری دولت بکند از خزانة دولت یعنی خزانة دولت همان مال ملت و رعیت ومالیات است از اینجا یک مبلغی زیادتری برمیدارد می‌گذارد روش برای اینکه مردمی که باید بصد تومان نان بخورند به بیست تومان بخورند خیلی خوب این را همینطوریکه خود آقای ارباب می‌گویند در این صورت دولت واقعاً ذیحق بود که در چند سال دیگر اگر هم ارزان بود یک چیزی روی آن بگذارد برای اینکه آنرا استرداد بکند و این کار را نکرده‌اند چیز زیادی روش نگذارده‌اند و قصد هم این نبود که غله را به سی تومان یا چهل تومان بفروشند و یک چیزی روش بگذارند تا میزان پر شود اینکه می‌فرمایند چه فکر کرده‌اند اگر قرار بود فکری بکنند باید این کار را بکنند که خرواری سی تومان چهل تومان بفروشند تا اینکه پر شود اینکار رانبایستی بکنیم و نکردیم اما قیمت معمولی غله هم در حدود چهارده، پانزده، شانزده، هفده، تومان بود تا پارسال و از پارسال است که تنزل فوق العادة پیدا شده است یک قراردادی بسته شده که غله را انبار می‌فروشد خود انبار نان را معین نمی‌کند مالیه معین نمی‌کند و نمی‌گوید چند بفروشید این را بلدیه واگذار کرده و بلدیه هم البته موازینی در دست دارد که این را باید ببیند چقدر مخارج لازم دارد و یک قدری از خارج می‌آورند از قراری که صحبت می‌کنند و بنده شنیده‌ام می‌گویند خود جنس طهران بتنهائی نمی‌تواند نان صحیح بدهد و باید یک قسمت از خارج بیاورند و داخلش بکنند و همیشه اینطور بوده میزانش در دست بنده نیست برای اینکه کار بلدیه با وزارت مالیه نیست ولی البته آنها یک موازینی دارند و این را باین ترتیب معین کرده‌اند و این یک تومان همیشه منظور بوده یعنی پنجقران برای حمالی و همینطور بوجاری اضافه می کرده‌اند و این یک تومان را اگر غله را به هشت تومان ده تومان هم که بدهند باز باید آن یک تومان یا پنج قران را اضافه کنند اما اینکه ضرر آن سال بکلی جبران شود این را بنده میدانم که بکلی نخواهد شد ولی معذلک برای همین اقدامات که یک قدری غله را تا آن مدتی که قیمتش بالاتر فروخته‌اند و آنوقتی که نازلتر بوده یک قدری از قیمت نازل بیشتر فروخته‌اند بهمین واسطه نصف شاید بیشتر از نصف آن ضرر جبران شده است و اینهم در مرداد سال آینده بکلی تمام می‌شود ما هم از کار ارزاقی راحت می‌شویم حالا هم شاید بیشتر از چهل یا چهل و پنج هزار خروار موجود نباشد

جمعی از نمایندگان – کافی است

ارباب کیخسرو – اجازه بفرمائید

رئیس – نوبه آقای ملک زاده است

دکتر ملک زاده – بنده در اول جلسه اجازه خواسته بودم که راجع بآب عرضی کرده باشم پیش آمد لایحه سبب شد که راجع بنان عرایض خود را بکنم یک قسمتی که آقای وزیرمالیه فرمودند راجع باقدامات دولت در جلوگیری از قحطی بعقیده بنده البته قضاوت عمومی و تمجید عملیات خوب بهترین مشوقی است که دولت را بکارهای خوب هدایت می‌کند و جای تردید نیست که اگر ما مقایسه کنیم وضعیت قحطی گذشته را ۱۸۹۶ با وضعیتی که چند سال پیش از این پیش آمد با وجود اینکه از نقطة نظر وضعیت طبیعی و فلاحتی خیلی بیشتر در سختی بودیم می‌بینیم که عملیاتی که دولت برای رفاهیت عامه کرده بود چقدر مؤثر و نافع بود در آن وقت در قحطی پیش دولت بدرجه ضعیف بود که موفق نمی‌شد برنج زیادی که در مازندران و رشت بود بیاورد در طهران و بمردم بدهد ولی در این سختی اخیر دولت موفق شد که از استرالیا مقداری گندم بخرد و بوسائل سریعه حمل بکند و بیاورد و جلوگیری از تلفات بشود حقیقتاً این موجب همه نوع تشکر است و امیدواریم که دیگر مملکت گرفتار قحط و غلا و بدبختی نشود ولی چیزیکه بنده می‌خواستم عرض کنم این است که این مساعدت کم کم دارد خیلی گران تمام می‌شود یکی آن بود که آقای ارباب فرمودند و بنده در این موضوعها وارد نمی‌شوم ولی قسمت دوم این است که الان یک سال و بلکه دو سال است که انبار همه روزه مقدار زیادی جنس پوسیده که بکلی دارای ماده غذائی نیست (خنده و کلاء) بر آن مقدار جنسیکه خباز خانه می‌دهد اضافه می‌کند بعنوان جبران خسارات واردة در آن سال بنده می‌خواستم تذکر بدهم که چه نتیجة وزارت مالیه تصور می‌کند بدادن این جنس اولاً این مادة که می‌دهد غذائیت ندارد هیچ فرق نمی‌کند یک بدنی که محتاج بیک سیر ماده نشاستة است ما بیائیم ده سیر یک مادة که غذائیت ندارد داخل کنیم و باز همان یک سیر را داشته باشد تا اینکه بتواند بدنش تغذیه بکند بنده عقیده‌ام بر این است که مالیه اگر جبران خسارت بکند باز بقیمت گندم بیفزاید بهتر است تا اینکه بیاید یک مادة که نافع نیست و شاید بلکه بطور قطع از نقطة نظر حفظ الصحه هم موذی و مضر است این را ما بیائیم اضافه کنیم بگندم خواستم این نکته را متوجه شده باشند و توجه وزارت مالیه را معطوف باین قسمت بکنم که برای تکمیل آن مساعدتهای گذشته دولت از این مقدار گندم پوسیدة خراب شده هم خوبست صرف نظر بکند و این مساعدت را بر مساعدتهای سابقش اضافه بکند و تمام اهالی این شهر را ممنون بکند

بعضی از نمایندگان – صحیح است

وزیر مالیه – بنده خیلی دلم می‌خواست البته هیچ بحث و ایرادی نیست برای یک نفر از اعضای مجلس شورای ملی که هر چه می‌خواهد بگوید ولی هر انسانی البته تکلیفش این است که هر چه میداند مسلم است بگوید خیلی دلم می‌خواست آقای ملک زاده بفرمایند از روی چه اطلاعی این حرف را می‌زنند بنده حاضرم خودم شخصاً از همین جا همین الان یعنی نیمساعت بعد از این با حضرت عالی با اتومبیل برویم انبار دولتی بشرط اینکه خواهش می‌کنم از حضرتعالی که در جلسه آینده تشریف بیاورید اینجا و یکی یکی آنچه که دیدید بگوئید که این حرفهائی که فرمودید یک حرفش هم اساس نداشته است و اشتباه کرده‌اید (خنده نمایندگان) حضرتعالی از روی سوء نیت نمیفرمائید از روی اعتقاد میفرمائید ولی بنده که رفته‌ام و تمام را دیده‌ام اطمینان می‌دهم به مجلس و اطمینان می‌دهم بعامه مردم که در این انبار جنس بد هیچ وجود ندارد بنده خودم دیده‌ام با چشم خودم و حالا اگر بخواهید بنده را تکذیب بفرمائید و ثابت کنید که اینکه عرض می‌کنم درست نیست بسیار خوشوفت می‌شوم و یک جائزه هم از خودم تقدیم می‌کنم بآن کسیکه این را برای من بیاید و برویم نشان بدهیم بنده گفتم اگر آن جا جنس بد باشد آتش بزنید (صحیح است) خودم حکم دارم نان حساس ترین چیز مردم این مملکت است (صحیح است) رعایا و ملت فقرا همه مردم بیش از هر چیزی نان لازم دارند اگر نان خوب هم ندهیم پس هیچ بنده حاضرم اگر همچو چیزی باشد ما بسر کار قول می‌دهیم حکم بدهیم که آتش بزنند جلو چشم شما این است که نمی‌خواهم اینجا همه حرفی را بزنم بله جنس بد بود ما تمام را خارج کردیم بعنوان فضولات به گاو دارها فروختیم (صحیح است) قریب هفت هزار خروار فروختیم اما ماشین بوجاری خریدیم بنده یک اعتبار نامحدودی به انبار دادم گفتم اگر بخواهید ده هزار تومان اگر پنجاه هزار تومان اگر بخواهید دویست هزار تومان من می‌دهم هر قدر ماشین و آدم لازم است بگیرید و اینها را دانه دانه تمیز بکنید حتی چهارده رجه بالای هم می‌گذاشتند آن پائین‌ها یک قدری له می‌شد و آرد می‌شد ما برداشتیم هفت هشت رجه کردیم من اخیراً در یک موضوعی در هیئت دولت عرض کردم که در فلان کار اگر چه ارتباطی با وزارت مالیه دارد بنده بی نگرانی نیستم نمی‌توانم مسئولیت تمام قبول کنم و قسم بالاش بخورم که این درست است مثل انبار را می‌توانم قسم بخورم و قول بدهم چون یک چیزی است که بنده خودم دقت کرده‌ام و می‌توانم مسئولیتش را قبول کنم و قول بدهم که چیز بدی نیست این جنس‌های زمان سابق نیست این جنس قدیم ترینش مال ۱۳۰۸ است مال ۱۳۰۹ را ما دست نزده بودیم حالا تقریباً نصف و بلکه صدی چهل از ۱۳۰۹ داخل می‌کنیم ترتیب قرارداد ما را با بلدیه خوب بود که در روزنامه چاپ بکنند قرارداد ما با بلدیه این است که در اول هر ماه یک کمیسیونی می‌شود نماینده بلدیه و نماینده وزارت مالیه و نماینده وزارت داخله باید در انبار بروند و بنشینند و آنها از انبارهای مختلف جنس بیاورند و نمونه کنند و توی یک شیشه بریزند و سرش را با لاک مهر کنند و تمام ماه را انبار مجبور است که از روی آن نمونه جنس بدهد به بلدیه اگر یکی از غیر از این بکند بلدیه حق دارد که شکایت بکند حالا اگر جنس طهران خوب نیست دلیلش این نیست که انبار جنس بد می‌دهد یک ثلث نان طهران از انبار داده می‌شود ما تا امرداد امسال تقریباً سالی صد و بیست هزار خروار از ما کنترات داشتند که از انبار بگیرند در این صورت چندین شکایت بود یک شکایت از این بود که برای مالکین حوزة طهران فرصتی باقی نمی‌ماند که مالش را بفروشند ما امسال مخصوصاً کسر کردیم کمتر کردیم صد و بیست هزار خروار اشتباه کردم شصت هزار خروار باین ترتیب که مگفتند صد و بیست هزار خروار مال طهران است شصت تایش را از ما بگیرند نصف را از جای دیگر امسال بلدیه آمد و گفت اولاً مال طهران صد و بیست هزار خروار نیست نود هزار خروار است نود هزار خروار را هم یک ثلثش را از شما می‌گیریم بنده قبول کردم که سی هزار خروار از ما بگیرند ما در زحمت نیستیم عجله نداریم و عنقریب هم تمام می‌شود و باز ممکن است یکی از آقایان بگوید چرا باین زودی فروختید چرا عجله کردید در خروجش بله ما سی هزار خروار می‌دهیم برای اینکه سی هزار خروار دیگر را از مالکین طهران بگیرند که مردم در زحمت نباشد و سی هزار خروار دیگر جنس خوبی است که بلدیه می‌گوید جنس طهران تنها خوب نمی‌شود و در تابستان باید جنس ساوجبلاغ را داخل بکنند والا این چیزهای فنی است که می‌گویند و بنده هم شنیده‌ام بنده نه خباز بوده‌ام نه انبار دارد ولی این را می‌گویند این است که حالا فرصت خواهند داشت سی هزار خروار از خارج بیاورند و سی هزار خروار از مالکین طهران بگیرند فقط سی هزار خروار از ما بگیرند و تمام این جنس هم در مرداد سال آتیه بکلی تمام می‌شود و انشاءالله امیدواریم اسباب زحمت نشود که ما برویم و دوباره از جاهای دیگر علاوه بر جنس طهران جنس بخریم و انبار را پر کنیم ما قانع هستیم بهمان جنسی که از طهران بابت مالیات وخالصجات وارد می‌شود و آن را ما با کمال آسانی می‌فروشیم و شاید ربع خوراک طهران باشد

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است

رئیس – آقای ارباب یک یادداشتی به بنده دادند که اظهارات ایشان موافق منظور ایشان گفته نشده است و برای توضیح مجال می‌خواهند آقای ارباب

ارباب کیخسرو – چون در ضمن فرمایشات آقای وزیر مالیه فرمودند همان قسمتی که بنده عرض کرده‌ام (آن خسارتی که وارد آمده است ممکن بود تحمیل شود باشخاصی که جبران بشود) این را بنده این طور عرض نکردم یا اینکه بنده فرمایشات ایشان را درست ملتفت نشدم یا ایشان درست توجه بعرایض بنده نکردند بنده سؤال کردم که درگذشته آیا جبران شده است یا نشده است مقصود بنده این نبود که برای آتیه بشود در ضمن فرمایشاتشان هم فرمودند اگر مجلس مقید باشد که بداند چه خسارتی وارد شده است ایشان خواهند فرمود بنده تصور می‌کنم که با سوابقی که خودشان بحال مجلس دارند میدانند که مجلس مکلف است بداند در آن قسمت که فرمودند خسارتی وارد آمده است بنده در آنچه که عرض کردم مقصود هیچ اعتراضی نبود مقصود بنده این بود که چه مقدار خسارت وارد آمده است و چه کرده‌اند حالا هم تصور می‌کنم که باید یک روزی تکلیف آنرا دولت قانوناً معین کند بنده در نظر دارم در اوقاتی که می‌آمدند و اجازه استقراض می‌خواستند که بعنوان قرضی به انبار بدهند برای خرید بالاخره وقتی که خسارت وارد آمد خسارت را باید یک کلاهی بر سرش بگذارند که این حساب در بوته اجمال نماند. مقصود بنده این سؤال بود والا ایراد نبود (کافی است)

رئیس – موافقین با ماده واحده ورقه سفید خواهند داد.(اخذ و استخراج آراء بعمل آمده هشتاد ورقه سفید تعداد شد)

رئیس – عده حاضره در موقع اعلام رأی هشتاد و نه باکثریت هشتاد رأی تصویب شد

- تصویب لایحه اعتبار تأسیس کارخانه برق مؤسسات دولتی طهران

۵- تصویب لایحه اعتبار تأسیس کارخانه برق مؤسسات دولتی طهران

خبر کمیسیون بودجه راجع بخرید کارخانه چراغ برق وزارتخانه‌ها قرائت می‌شود:

خبر کمیسیون

لایحه نمره ۳۱۴۶۵ دولت راجع بتأسیس کارخانه چراغ برق برای ادارات دولتی واقعه در خیابان ارک و اطراف خیابان مزبور و اجازه مبلغ بیست و پنجهزار تومان قرضه برای این منظور در کمیسیون بودجه مطرح نظر بتوضیحاتی که آقای وزیر مالیه در لزوم این قسمت وهمچنین منافع وفوائد آن برای ادارات دولتی دادند کمیسیون با پیشنهاد دولت موافقتنمودهو با جزئی اصلاح عبارتی اینک راپورت خودرا برای تصویب مجلس شورای ملی تقدیم می‌دارد.

ماده واحده – دولت مجاز است تحت تصدی وزارت مالیه مبلغ بیست و پنج هزار تومان از بانک ملی یا هر محلی که مقتضی میداند جهت تاسیس چراغ برق برای ادارات دولتی قرض نموده و اعتبار رد قرض مذکور را بتناسب استفاده که ادارات مذکور از آن می‌نمایند در بودجه ۱۳۱۱ ادارات مربوطه پیش بینی نماید

رئیس – آقای طهرانی

میرزا حسین خان طهرانی – بنده حقیقتاً نمیدانم این برای چیست؟ اولاً ادارات دولتی شبها کار نمی‌کنند روزها کار می‌کنند و فرضاً که شب باشند تا یک ساعت دوساعت از شب گذشته ممکن است کار کنند خوب اگر جراغ برق حقیقتاً خراب است چه فرق می‌کند مردم با ادارات دولتی باید سعی کرد چراغ برق اصلاح شود یک کارخانه چراغ برق در طهران است و کارخانجات دیگری هم هست این‌ها باید تکمیل شوند دولت یک توجهی باید بکند که زیادتر شود و تا صبح کار کنند و همه مردم استفاده کنند ادارات دولتی هم در ضمن استفاده کنند این چه مغایرتی بینمردم و ادارات دولتی است که ادارات دولتی برای خودش چراغ برق بیاورد این هیچ لزومی ندارد بنده تصور می‌کنم دولت باید اهتمام کند در اصلاح و تکمیل همین چراغ برق که هم مردم در رفاه باشند هم خود دولت و موسساتی که احتیاج دارند چراغ داشته باشند این که یک اعتباری می‌گیرید و چراغ برق مخصوص بیاورید این مغایرتی است بین مردم و دولت و این خوب نیست

وزیرمالیه – بنده تمنی دارم آقا اول بخود لایحه توجه بفرمائید تا درست معلوم شود که منظور ما چیست بعد درش بحث کنند دولت در کار چراغ برق و غیر چراغ برق یا خودش برای خودش چراغ برق تهیه بکند یا نکند برای این لایحة نیاورده است هر روز ما می‌توانستیم این کار را بکنیم هر کسی می‌تواند برای خانه خودش برای دکان خودش چراغ بیاورد ادارات دولتی را هم می‌توانست این کار را بکند و امتیاز هم مانع نیست برای این که امتیاز مانع برای فروش است اگر کسی بخواهد چیزی بفروشد امتیاز مانعش است حالا اگر بخواهید در این لایحه کوچک مسئله امتیاز را بحث و صحبت کنیم در رأی متضاد ممکن است پیدا شود یکی می‌گوید این امتیازی را که مردم از دستش رضایت ندارند و شب چراغ ندارند بهم بزنید و فلان یکی می‌گوید اگر دولت دولت میخواهدامتیاز را بهم بزند و می‌گوید اگر دولت بخواهد امضایش را بهم بزند چکار کنیم هر دو دعوی هست دولت چندین سال است مبتلای این کار هست و همیشه می‌خواهد با صاحب امتیاز که شخص محترمی است ویکی از اعضاء همین مجلس ملی است و خیلی هم ما بهش احترام می‌گذاریم ترتیبی بدهد ولی چکار کنیم پولش را ندارد سرمایه ندارد یا هر دو ولی هر چه هست ما در تاریکی مانده‌ایم در خانه‌های خودمان و حاضر هم هستیم در خانه‌های خودمان تاریکی بمانیم ولی این چراغ برق طهرات افتضاح است زیرا اصلاً عظم و احترام امتیاز از میان می‌رود برای اینکه ما دو تا امتیاز داریم یکی اینکه تا نود و نه سال دیگر اسب را به بندد به گاری و توی خیابان بکشند و یکی هم این چراغ برق (خنده نمایندگان) ما در بعضی چیزها از آنچه که حد ترقی ایران است بیست سال هم جلوتر رفته‌ایم و در بعضی چیزها هم چهل سال از آن چیزی که لیاقت و استحقاقش را داریم عقبتر مانده‌ایم در ترشیزه و سبزوار هم چراغ برق بهتر از طهران است حالا بواسطه اینکه یک چراغ برقی برای وزارت داخله و مالیه و فلان می‌خواهیم تصور می‌کند که امتیاز را ه می‌زنیم؟ خوب و اگر می‌توانستیم که می‌زدیم شاید هم بتوانیم و بزنیم ولی این را دولت من حیث اینکه دولت است از راهش داخل می‌شود خیلی ارفاق کرده خیلی مساعدت کرده و گفتگو کرده است و باو گفته استبرای خودت شریک پیدا کن هر کاری می‌خواهی بکن این چراغ برق را راه بینداز و آخر هم که راه بیندازد البته امتیاز و امضاء دولت محترم است و ایراد قانونی هم بیک ماده امتیاز هم ندارد بله اینها همه صحیح است اما یک ایرادانسانی هست که آن کاملاً‌مطابق با قانون است یک ایراد بین المللی هست یک ایراد صرف حق و قانونی است و این عبارت از این است که هر امتیازی در مقابل آن مبلغی است و آن این است که صاحب امتیاز بایداز عهده کار بربیاید (صحیح است) و مطابق روح امتیاز عمل کند حالا من کاری بان ندارم الان هر آدم متمولی و صاحب مغازه بزرگ و بانکی آمده و یک ماشینی در دکان خودش گذاشته و چراغی برقی می‌دهد برای چه برای اینکه اولاً آن چراغ دائر نیست و باید دائرش کرد ثانیاً بادبزن ندارد ثالثاً تمام بیست وچهار ساعت دائر نیست رابعاً گران تمام می‌شود (صحیح نیست) هرکس می‌تواند این کار را بکند خوب آقایان که ناظر مالیه مملکت هستند اجاز ه نمی‌دهند که در بودجه دولت صرفه جوئی کنند؟ اگر از یک جائی ذغال بگیرد مثلاً از بازار بگیرد و خروار خروار گران تمام می‌شود این را اگر یک جا معدن شمشک بگیرد و ارزانتر تمام شود و سالی ده هزار تومان بیست هزار تومان فایده ببرد آیا این خوب نیست؟ چرا اجازه نمی‌دهید؟ ما می‌خواهیم یک چیزی دائر کنیم اصلاً برای چراغ برق اجازه بمجلس نیامد زیرا هرکسی حق دارد ما اعتبار می‌خواهیم لطف بفرمائید و اعتبار بدهید که با این اعتبار ما بتوانیم شب‌ها بهمه ادارات دولتی چراغ برق بدهیم و در تابستان هم که چراغ برقی در شب نیست باد بزن برای آن هوای سوزان تابستان تهیه کنیم علاوه بر این با همین خرجی که الان می‌شود تقریباً سرمایه اش را درست می‌کنیم و از سالهای دیگر ثلث این خرج می‌شود هرچه که ما بمجلس می‌آوریم که یک تومان از مخارج دولت کسرمیشود البته آقایان باید با کمال میل رأی بدهند (صحیح است) هر وقت که یک چیزی می‌آوریم که خرجمان را کم می‌کند بنده این را بقدری بدیهی میدانم که انتظار داشتم ایراد نفرمایند که چرا تا بحال نکرده‌اند و واقعاً هیچ نوع ایراد و بحثی هم در این کار نیست محض امتیاز و ملاحظه صاحب امتیاز (چون صاحب امتیاز ایرانی است و باید منفعت هم بکند) بنده بآقایان می‌توانم اطمینان بدهم که اگر صاحب امتیاز یک چراغ برقی درطهران دائر کرد که قوی و پر نور بود و بیست و چهار ساعت هم کار کرد و ارزان هم تمام شد ما کارخانة خودمان را فروخته و پولش را جایش می‌گذاریم شما الان که جائی می‌روید و میهمانی است می‌بینید که نور چراغ کم می‌شود ضعیف می‌شود می‌گویند تلفن بکنید تلفن می‌کنند می‌گویند صبر کنید مال حاج محمد جعفر را باز می‌کنیم مال شما پر نور می‌شود (خندة نمایندگان) این چراغ برق است؟

رئیس – آقای دشتی

دشتی – بنده تصور می‌کنم آقای وزیر مالیه درست توجه به بیانات آقای طهرانی نفرموده‌اند بیانات آقای طهرانی این نبود که وارد شوید در امتیاز یا در طریق و تأیید امتیاز یا اینکه چراغ برق در طهران خوبست یا نیست اصلاً گمان می‌کنم هیچ نظر ایشان این نبود مثل اینکه نظر بنده هم این نیست این یک موضوع دیگری است موضوع این است که آیا ادارات دولتی محتاج باین چراغ برق هستند یا نه برای اینکه دوائر دولتی اولاً تا چهار و پنج بعد از ظهر بیشتر کار نمی‌کنند شب که مطلقاً کار نمی‌کنند اگر بعضی ادارات بعضی اوقات یا یک ادارة در یک وزارتخانه لازم داشته باشد که شب یک چراغ روشن کند یک دانه لامپ می‌گذارد و هیچ لزومی ندارد که این خرج را بکند (بعضی از نمایندگان – باد زن چطور) عرض کنم باد بیزن هم که تا بحال معمول نبوده است حالا هم نیست مستخدمین هم صبح تا ظهر کار می‌کنند این یک چیز لازمی نیست و چیز تفننی است و اینکه آقای وزیر مالیه اظهار کردند که ما این را برای صرفه جوئی آورده‌ایم بنده این را قبول ندارم و عقیده دارم که این خودش یک خرج زیادی است برای اینکه بعدها هم در هر ماه پانصد تومان خرج این موتور خواهدبود مکانیسین و فلان و خرجهای دیگر می‌خواهد بله اگر بنا بود که دوائر دولتی عموماً هرشب کار می‌کردند اینحرف صحیح بود ولی ادارات دولتی شب کار نمی‌کنند اتفاق می‌افتد که مثلاً اداره استخدام یک شبی در سال یا ماه ممکن است کار فوق العاده داشته باشد تا دوساعت از شب رفته بنشینند کار کنند یا آقای وزیر خودش کمیسیونی داشته باشد برای انجام یک کاری در ماه یک دفعه یک چراغی لازم داشته باشد برای یک همچو امر اتفاقی معنی ندارد که وزارت مالیه لایحه بیاورد و بیست و پنج هزار تومان خرج کند که چراغ برق تهیه کند و یک اداره عریض و طویلی هم برای چراغ برق ادارات پیش بینی کنند آنوقت بعدش یک اعتبار دیگر بیاورند از برای دستگاه توزیع برق برای ادارات دولتی ممکن است که یک شبی از وزارت داخله تلفن کنند برای دستگاه چراغ برق بوزارت مالیه که امشب ما می‌خواهیم تا یک ساعت از شب رفته کار کنیم اجازه بدهید اگر بخواهید هر شب کارخانه چراغ برق کار کند که کاری نداردچنانچه اغلب جاها می‌بینید که تاریک استو بسته استو کاری ندارند (یکنفر از نمایندگان – وزارت جنگ کار می‌کند) بلی صحیح است آنجا هم جدا از این محل است بعضی اوقات است آنوقت باید خرج سیم کشی انرا معین کنیدبرای اینکه تمام دوائر که یکجا نیست وزارتعدلیه وسط خیابان لاله زار است وزارت معارف اینطرف است فلان جا فلان طرف است بنابراین باز چراغ برق برای ادارات دولتی لزومی ندارد حالا باینکه کارخانه چراغ برق حاج امین الضرب خوب کار می‌کند یا کار نمی‌کند هیچ اینرا ما کار نداریم ما می‌خواهیم که بدانیم اصلاً چراغ برق برای دوائر دولتی لازم هست یا نیست لزومش آیا صرفه با صورت حاضره است یا اینکه خیر باید کارخانه و موتور بیاورند این را ما می‌خواستیم بفهمیم

وزیر مالیه – چون سرکارسئوالاتی کرده بودیدعرض می‌کنم صرفه با این است اولاً فرمودید که بودجه اداری خواهد داشت همچو فرض کنید که این وجود داشته باشد انطرفش را یعنی خرجش را هم حساب کنید بنده عرض می‌کنم خرج این بقدر ثلث چراغی است که الان ما می‌دهیم و اینخرجش بقدری کم است که شما برای سال آینده بقدر آن خرجی که برای چراغ می‌دهید شاید بتوانید از سرمایه اش مستهلک کنید اما اینکه فرمودیدادارات دولتی کدام یک محتاج به چراغ هستند عرض می‌کنم اولاً نظمیه (دشتی – آن چراغ برق دارد) ثانیاً اداره پست و تلگراف (دشتی – آنهم دارد) نخیر هیچ کدام ندارند ما اینها را با هم صحبت کرده‌ایم و سایر وزارتخانها اغلب ندارند و محتاجند خصوصاً در زمستان که از سه و نیم بعداز ظهر ببعد محتاج به لامپ می‌شوند و بعضی ادارات که کار زیاد دارند همیشه عذرشان این است که کار زیاد دارند و می‌خواهند کار بکنند وباید دوسیه‌ها را ببرند منزلشان و رؤسای اداره هم گاهی تاساعتنه و ده کار می‌کنند و باز کارشان تمام نمی‌شود و اگر چراغ نباشد کار پیش نمی‌رود با لامپ هم چشم نمی‌بیند اصلاً برای وزارتخانها لامپ مناسب نیست برای اینکه سروکار با اوراق و دفاتر و اسناد است اگر یک لامپائی بیفتد تمام اسناد وزارتخانها ممکن است از بینبرود اما از حیث صرفه جوئی هم که فرمودید شب‌ها بایدتلفن کنند که فلان وزارتخانه کار دارد وچراغ لازم دارد خیر اینطور نیست زیرا تمام ادارات کنتور دارد یعنی می‌تواند خاموش و روشن کنند در هر شبی که نیست و کار ندارند مثل بعضی خانه هاکه وقتی لازم ندارند نمی سوزانند یا مثل مجلس هر شبی که منعقد نیست نمی سوزاند روشن نیست و چراغ خودبخود که نمی‌سوزد آنرا باید باز کنند تا روشن شود در هر وزارت خانه سکنه است سرایدار دارد امنیه دارد رویهم رفته ما ملاحظه کردیم که چقدر در سال مصرف می‌شود بی جهت نیست که این لوکس نیست در سال مبلغی برای این خرج می‌شود ما مراقبت می‌کنیم که از هر خرجی که می‌توانیم کسر بکنیم یا صدی بیست صدی سی صد چهل دو ثلثش را کسر بکنیم یکی از آن چیزها هم این است یکی دیگر اینکه با چراغ برق بهتر میشودکار کرد و روشن تر است و اگر چنانچه نخواهند بیست نفر با هم کار بکنند بیست تا چراغ و لامپ لازم دارند تا آدم اطرافش را ببیند خوب مجلس اگر چراغ برقش خراب شود باید روی هر یک از این پله‌ها یک چراغ نفطی بگذارند (کافی است)

رئیس – آقایان موافقین ورقه سفید خواهندداد (اخذ و استخراج آراء بعمل آمده ۶۹ ورقه سفید تعداد شد)

رئیس – عده حاضر در موقع اعلام رأی هشتاد و پنج نفر باکثریت شصت و نه رأی تصویب شد.

- اقتراع برای شرفیابی بمناسبت عید مبعث

(۵- اقتراع برای شرفیابی بمناسبت عید مبعث)

رئیس – روز سه شنبه مصادف است با روز مبعث که یکی از اعیاد معظم است می‌بایستی که با قرعه دوازده نفر برای شرفیابی معین کنیم

(اقتراع بعمل آمده آقایان مفصله الاسامی ذیل معین شدند)

آقایان: عراقی – میرزا محمد علی خان تربیت – یونس اقا وهاب زاده – آصف – محمد تقی خان اسعد – ملک مدنی – ساگینیان – دکتر شیخ – فتوحی – دکتر امیر اعلم – امیر ابراهیمی – بوشهری

- موقع جلسه بعد – ختم جلسه

(۶- موقع جلسه بعد – ختم جلسه)

رئیس – اگر اجاز بفرمائید جلسه آینده پنج شنبه هیجدهم آذر سه ساعت قبل از ظهر دستور لوایح موجوده

(مجلس چهل دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی – دادگر

- قانون های تصویب شده

قانون

اصلاح قانون سجل احوال

ماده واحده – مواد ۷ و ۸ و ۹ قانون سجل احوال مصوب ۲۰ مرداد ماه ۱۳۰۷ فسخ و بجای آنها مواد ذیل تصویب و ده روز پس ا زتصویب بموقع اجرا گذاشته می‌شود.

ماده ۷- پس از انقضاء یک سال از تاریخ اجرا مقررات راجعه بسجل احوال در هر حوزه کسانیکه ورقه یا کتابچة هویت نداشته باشند یا تکالیفی را که بر طبق مواد ۱ و ۴ و ۵ و ۶ قانون سجل احوال مصوب ۲۰ مرداد ۱۳۰۷ بعهده آنها قرار گرفته انجام ندهند علاوه بر اینکه بموجب حکم محکمه محکوم بانجام تکالیف مزبوره می‌شوند بحبس تأدیبی قابل ابتیاع نیز از هشت روز تا دو ماه از قرار روزی پنج تا پنجاه قران محکوم خواهند گردید و در صورتی که خود آنها تا ده روز بعد از ابلاغ حکم قطعی تکلیف خود را راجع باسناد سجلی و یا ثبت واقعه انجام ندهند مامورین نظمیه در شهرها و مامورین امنیه در قصبات و قراء آنها را برای انجام تکلیف نزد مامورین سجل احوال محل حاضر خواهند نمود.

اشخاصی که قبل از اجراء اینقانون تکالیف مزبوره را انجام نداده باشند در صورتیکه تا دوماه از تاریخ اجراء این قانون بتکالیف قانونی خود عمل کنند از تعقیب آنها صرف نظر می‌شود والا مشمول مقررات این ماده خواهند بود

ماده ۸- هرگاه اختلافی راجع باسناد سجل احوال ایجاد شود رسیدگی آن در محکمه ابتدائی و در صورت نبودن آن در نزدیک ترین محکمه صلح بعمل می‌آید و تا موقعی که از طرف محکمه مزبور اسناد مذکور بموجب حکمی ابطال نشود آن اسناد باعتبار خود باقی خواهند بود و فقط محاکم مزبور می‌توانند بتصحیح آن اسناد امر صادر کنند در اینصورت مامور سجل احوال رای محکمه را در دفتر مخصوصی ضبط و در حاشیه دفتر اصلاح شده قید و برطبق رأی مزبور ورقه جدید صادر می‌نمایند

در ورقه جدیدباید این نکته قیدشود که بموجب حکم محکمه و برای اصلاح ورقه سابق صادر شده است حکمی که بموجب این ماده صادر می‌شود فقط درباره متداعیین و قائم مقام قانونی آنها معتبر است.

تبصره ۱- هرگاه اوراق سجل احوال از حیث مقررات مربوطه بنظام وظیفه مورداعتراض اداره نظام وظیفه یا اداره سجل احوال گردد بطریقی که به موجب ماده ۹ مقرر است رفتار خواهد شد.

تبصره ۲- اشتباهاتی راکه ممکن است در تنظیم اوراق سجل احوال از طرف اداره مربوطه بعمل آمده باشد می‌توان با موافقت اداره سجل احوال و صاحب ورقه تصحیح نمود لیکن این تصحیح در مقابل اشخاص ثالث معتبر نخواهد بود.

تبصره۳- اگر در دعوائی که برای تصحیح اوراق سجل احوال در محکمه اقامه می‌شود اداره سجل احوال مستقیماً سمت مدعی یا مدعی علیه را نداشته باشد محکمه مکلف است دوسیه را باداره سجل احوال ذی مدخل احاله نماید و اداره مزبوره بایدفوراً عقیده خود را کتباً با دوسیه امر بمحکمه تسلیم کند و محکمه پس از ملاحظه عقیده اداره مزبوره مطابق مقررات قانونی حکم مقتضی را صادر می‌نماید

ماده ۹- نسبت باوراق هویتی که از طرف اداره کل نظام وظیفه یا اداره کل احصائیه و سجل احوال در هر حوزه اعم ا زمرکز و ولایات از حیث مقررات مربوطه بنظام وظیفه مورد اعتراض واقع شود بوسیله هیئتی مرکب از حاکم یا نمایندة او و نمایندة ادارة نظام وظیفه و نمایندة احصائیه و سجل احوال و یکنفر طبیب بانتخاب اداره نظام وظیفه و یکنفر معتمد محلی که با تصویب مامورین مزبور دعوت می‌شود رسیدگی و راپرت آن با دوسیه مربوطه بطهران ارسال می‌گردد.

در مرکز هیئتی مرکب از نمایندگان ارشد اداره نظام وظیفه و اداره احصائیه و یکنفر طبیب بانتخاب اداره نظام وظیفه و یکنفر طبیب بانتخاب صحیه کل مملکتی و مدعی العموم ابتدائی یا نماینده او براپورت مزبور رسیدگی خواهد کردو رأی هیئت فوق الذکر که باکثریت قطعی خواهد بود ابلاغ و مدلول آن در روی ورقه هویت و در ستون ملاحظات دفاتر مربوطه قید می‌شود لکن این رأی فقط از نقطه نظر مقررات راجعه بنظام وظیفه مؤثر خواهد بود.

اوراقی کهتا تاریخ اجرای این قانون در محاکم عدلیه نسبت بآنها رسیدگی به عمل آمده و احکام قطعی صادر گردیده و همچنین اوراقی که در کمیسیون‌های تجدید نظر بر طبق قانون سابق مورد رسیدگی واقع شده و تکلیف قطعی آنها معین و رأی کمیسیونهای مزبور بموقع اجرا گذاشته شده است مشمول مقررات فوق نخواهد بود.

تبصره – اگر ماموری برخلاف حقیقت و قانون شخصی را مورد تعقیب قرار دهد شخص ذی نفع می‌تواند بموجب قانون ۲۳ مرداد ۱۳۱۰ به محکمه مربوطه شکایت نماید و در صورت ثبوت بهمان مجازات مقرر در ماده پنج قانون مذکور راجع به مجازات مجرمین در امور نظام وظیفه محکوم خواهد شد.

اینقانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسة یازدهم آذر ماه یکهزار و سیصد و ده شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی – دادگر

قانون

راجع بمصارف مربوطه بسال ۱۳۱۰ انبار غله

ماده واحده – بوزارت مالیه اجازه داده می‌شود عایدات ۱۳۱۰ انبار غله مرکزی را بابت اجناس مؤسسه ارزاق سابق که در حدود هفتادو پنجهزار تومان پیش بینی شده است جزو عایدات ۱۳۱۰ بودجه مملکتی بخزانه دولت منتقل نموده و معادل مبلغ مذکور براعتبارات بودجه همان سال خود افزوده و از آن محل کلیه مصارف مربوطه بآن سال انبار غله را بپردازد.

اینقانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه یازدهم آذر ماه یکهزار و سیصد و ده شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی - دادگر

قانون

اجازه استقراض بیست و پنج هزار تومان جهت تأسیس چراغ برق ادارات دولتی

ماده واحده – دولت مجاز است تحت تصدی وزارت مالیه مبلغ بیست و پنج هزار تومان از بانک ملی یا هر محلی که مقتضی میداند جهت تأسیس چراغ برق برای ادارات دولتی قرض نموده و اعتبار رد قرض مذکور را بتناست استفاده که ادارات مذکور از آن می‌نمایند در بودجه ۱۳۱۱ ادارات مربوطه پیش بینی نماید.

اینقانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه یازدهم آذر ماه یک هزار و سیصد و ده شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی - دادگر