مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ آبان ۱۳۰۹ نشست ۱۷۰
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ آبان ۱۳۰۹ نشست ۱۷۰
صورت مشروح مجلس روز یکشنبه یازدهم آبانماه ۱۳۰۹ (۱۰ جمادیالثانیه ۱۳۴۹)
مجلس یک ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای دادگر تشکیل گردید
[۱ـ تصویب صورت مجلس]
صورت مجلس شنبه دهم آبانماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند
رئیس ـ آقای طلوع
طلوع ـ پیش از دستور
رئیس ـ در صورت مجلس مخالفی نیست؟
(گفتند ـ خیر)
رئیس ـ صورت مجلس تصویب شد
[۲ـ بقیه شور ثانی لایحه اصلاح قانون ممیزی]
رئیس ـ مواد یک و دو و چهار و شش که به کمیسیون قوانین مالیه ارجاع شده بود راپورتش را تنظیم کردهاند قرائت میشود:
کمیسیون قوانین مالیه پیشنهادات واصله آقایان نمایندگان محترم را که ضمن شور دوم لایحه اصلاح ممیزی در مواد ۱ـ ۲ـ ۳ـ ۴ـ ۶ تقدیم مجلس شورای ملی شده بود
مطرح شور قرار داده و با اصلاحاتی که در مواد مزبور بعمل آمد راپورت آن را تنظیم و برای تصویب تقدیم مجلس مقدس مینماید
مادة اول ـ از تاریخ تصویب این قانون به استثنای نقاطی که دولت به ملاحظه احتیاجات ارزاقی ابقاء مالیات جنسی را در آنجا صلاح بداند مالیات مزبور بطور دائم تبدیل به مالیات نقدی خواهد شد نرخ تسعیر برای تعیین اساس این تبدیل مطابق نرخ آزاد متوسط جنس در شصت ماهه اخیر بدون آفت در محل معین خواهد شد برای تعیین نرخ متوسط جنس در هر یک از ولایات جزء کمیسیونی به شرح ذیل تشکیل خواهد گردید
۱ـ حاکم یا نماینده او ۲ـ رئیس مالیه یا نماینده او ۳ـ رئیس بلدیه یا نماینده او و در نقاطی که رئیس بلدیه ندارد رئیس انجمن بلدیه ۴ـ دو نفر مالک از معتمدین محل و یک نفر تاجر غله که با توافق نظر حاکم و رئیس مالیه معین میشوند
تبصره ۱ـ دولت مکلف است تا ۶ ماه بعد از تصویب این قانون نقاطی را که ابقاء مالیات جنسی را در آنجا صلاح میداند تعیین و اعلان نماید
تبصره ۲ـ در نقاطی که اداره ارزاق دائر بوده تعیین نرخ متوسط عادلانه به اختیار کمیسیون خواهد بود و مجبور خواهد بود که نرخ ارزاقی را مأخذ اتخاذ نماید.
مخبر ـ اجازه میفرمائید؟ این شصت ماه باید پنج سال باشد اشتباه شده است
رئیس ـ آقای مؤید احمدی
مؤید احمدی ـ در شور اول بنده یک پیشنهادی کردم و پیشنهاد به اکثریت قابل توجه شد و برگشت رفت به کمیسیون و آن پیشنهاد بنده این بود که اینجا مطابق قواعد قضائی دو نفر از طرف دولت هستند پیشکار مالیه و حکومت. دو نفر هم از طرف مالک هستند که از معتمدین محل انتخاب میشوند یک نفر هم از تجار جنس به توافق نظر انتخاب میشود و درواقع تعدیل میشود بعد آمدند و رئیس بلدیه را هم جزوش کردند بنده پیشنهاد کردم که رئیس انجمن بلدی باشد نه رئیس بلدیه به علت اینکه رئیس بلدیه مرکز دولت است آنوقت طرف دولت سه نفر میشود و طرف مالک دو نفر بنده پیشنهاد کردم که رئیس انجمن بلدی باشد که هم منتخب مردم است و هم منتخب دولت یعنی غیرمستقیم از طرف مردم انتخاب شده است و مستقیماً از طرف دولت انتخاب شده است و حکم وزارت داخله را در دست دارد او معین شود مجلس هم این پیشنهاد را قابل توجه دانست و رأی داد ولی این رفته است به کمیسیون و کمیسیون باز نپذیرفته است و همان عین مادة اول را نوشته است و به عقیده بنده این برخلاف عدالت است
وزیر مالیه ـ کاش که آقا در کمیسیون تشریف میآوردند و تمام بحثها و دلائلی که اقامه میشد میشنیدند بعد از اینکه همه صحبتها شد همه دلائل شنیده شد کمیسیون اینطور رأی داد و باز رئیس بلدیه را ابقاء کرد اینجا بنظرم از شدت مراقبت در اینکه بیشتر در کار دقت شود اشتباه حاصل شده است اصل مطلب این است که دولت اگر میخواهد تسعیر را معین کند خوب تلگراف میکند مأمور مالیه آنجا معین میکند این کار قضائی و حقوقی نیست خیلی از آقایان نمایندگان که در کمیسیون بودند و علاقه داشتند به کارشان میفرمودند در کمیسیون که اصلاً این کار را نکنید خودتان در دفاتر دارید که قیمت جنس چه بوده نرخ چه بوده …
طباطبائی بروجردی ـ اگر در مرکز تسعیر نرخش معین شود بهتر است.
وزیر مالیه ـ از ادارات مالیه بخواهید تمام شد و رفت. مسئله تسعیر جنس طرفیت دولت با تکتک مالکین که نیست و هر مالکی را که قیمت جنسش را علیحده معین نمیکنند. ما خواستیم که دقتی کرده باشیم گفتیم مأمور مالیه بمعیت (با وجود اینکه خود اداره مالیه خیلی هم درست تعیین نرخ را میکند و هیچ اشتباهی نمیکند) منتهی برای مزید اطمینان قلوب گفتیم حاکم همه ضمیمه باشد بعد گفتند رئیس بلدیه هم باشد. ممکن است بگوئیم رئیس نظمیه هم باشد رئیس پست و تلگراف هم باشد چند نفر دیگر باشند
ولی پیش از این رسم نبوده که مأمورین دولت سه چهار نفر بیشتر باشند آنوقت کمکم این مطلب بالا رفت و این مذاکرات میشود در صورتیکه مالک فردی طرف دولت نیست و آن مالکینی هم که معین میشوند و آقا تصور میفرمایند آن را هم خود دولت یعنی با توافق نظر حاکم و رئیس مالیه معین میکند خود حاکم و رئیس مالیه از مالکین دو نفر را معین میکنند یک تاجر غله هم زیاد میشود مقصود این بوده است که خود دولت اساسش را فراهم میآورد آقا خوب حالا که بسط پیدا کرده است و دولت مأمورین خودش را که در خارج هستند در آنجا هستند زیاد کند و همه را ضمیمه کند مثل اینکه ما با یکییکی مالکین طرف هستیم و کشمکش داریم اینطور که نیست آقا اشتباه نفرمائید که مسائل حقوقی و قضائی را میفرمائید این مورد این چیزها نیست مسئله اکثریت نیست اینجا مسئله مسئله حاکمیت دولت است خود دولت در آنجا معین میکند که نرخ جنس چقدر بوده است منتهی برای مزید اطمینان آمدهاند و یک کمیسیونی هم تشکیل دادند ولی اینجا طرف ما مالک نیست آنجا پنج هزار نفر مالک هستند هر کدام از مالکین که یک نفر یا دو نفر را معین نمیکنند که آقا میفرمایند اکثریت میشود و چه میشود. و گمان میکنم آن اندازه که دولت خواسته است اطمینان کامل حاصل شود از حدش هم گذشته است دیگر حالا بنویسیم رئیس بلدیه یا رئیس انجمن بلدی ـ رئیس انجمن بلدی کیست؟ یک نفر از اعضاء انجمن بلدیه است که مجلس را منظم نگاهدارد رئیس آن انجمن ممکن است هیچ اطلاع نداشته باشد ولی رئیس بلدیه مطلع است و مکلف است که نرخها را هر روز نگاه دارد و الآن مطابق مقررات هر هفته یک فهرست چاپی یک لیست برای وزارت داخله میفرستد که نرخ گندم برنج فلان فلان چقدر است پس میزان نرخ ارزاق همیشه در دست او هست ولی رئیس انجمن که یکی از اعضاء است و انتخاب میشود او که اطلاعی ندارد.
رئیس ـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی ـ بنده عرضی ندارم بعضی عرایض داشتم که در ضمن گفته شد و بنده تکرار نمیکنم
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ اینجا یک اشتباهی شده بود که آقای مصباح فاطمی مخبر اظهار کردند که ۶۰ ماه پنج سال بشود و باید این اصلاح شود یک سئوالی هم از آقای وزیر مالیه دارم که آن تبصره را که اضافه کردید آقای کازرونی توجه بفرمائید تا رفع اشکال بشود که دولت مکلف است تا شش ماه نقاطی را که باید جنس گرفته شود اعلان کند خواستم بنده تبصره پیشنهاد کنم ممکن است خود حضرت اجل عالی توضیح بدهید که اگر در ظرف شش ماه هر نقطه را که دولت معین نکرد حکمش همین حکم عمومی باشد و تا شش ماه فرجه باشد از برای دولت.
وزیر مالیه ـ این شش ماه که میفرمائید حد اعلی است ما تا یک ماه معین میکنیم که کجا ابقاء خواهد شد
رئیس ـ آقای مؤید احمدی پیشنهاد قبل خودشان را تعقیب میکنند. قرائت میشود:
بنده پیشنهاد میکنم در مادة اول نوشته شود رئیس انجمن بلدیه.
مؤید احمدی ـ عرض کنم که توضیحات آقای وزیر مالیه بنده را متقاعد نکرد به علت اینکه میفرمایند رئیس انجمن بلدی یکی ازاعضاء انجمن است در همین ماده خودتان نوشتهاید جاهائی که رئیس بلدیه نیست رئیس انجمن بلدی باید باشد. اغلب نقاط ایران الآن بنده در کرمان خودمان اطلاع دارم در رفسنجان سیرجان و بعضی جاها حاکمش رئیس بلدیه است. از طرفی میفرمایند صورت درست میکند رئیس بلدیه و میفرستد وزارت داخله البته با اطلاع رئیس انجمن بلدی است رئیس انجمن بلدی هم هر اطلاعاتی که رئیس بلدیه دارد در قسمت ارزاق و اینها او هم دارد یک جنبه ملی هم دارد و آن رئیس بلدیه که حضرتعالی میفرمائید در جاهای دیگر است اینجا از طرف دولت یک نفر را گذاردهاند یک عضو رتبه دو را اسمش
را گذاشتهاند رئیس بلدیه و در یک شهری گذاشتهاند لکن رئیس انجمن بلدیه چون از تجار و محترمین هستند که هم دولت انتخابشان کرده و صورت فرستادهاند به وزارت داخله وزارت داخله صورت را فرستادهاند به هیئت وزراء هیئت وزراء هم آن را انتخاب کرده است و وزیر داخله هم حکم او را صادر کرده و داده است با آن رئیس بلدیه که آنجا حالا نشسته است فرق دارد اطلاعاتش هم خیلی از این رؤسای بلدیه که از اینجا میفرستند بیشتر است هیچ شبهه در این مسئله نیست این است توضیحات بنده.
مخبر ـ جوابی که لازم بود به فرمایش آقا داده شد حالا بسته است به نظر آقایان
رئیس ـ راجع به این پیشنهاد در جلسه قبل رأی گرفته بودیم و قابل توجه شد حالا رأی قطعی میگیریم موافقین با پیشنهاد آقای مؤید احمدی قیام فرمایند.
(اکثر قیام فرمایند)
رئیس ـ تصویب شد. رأی میگیریم به مادة اول با افزایش آنچه را که از پیشنهاد آقای مؤید احمدی تصویب شد (آقا سید یعقوب ـ و تبدیل ۶۰ ماه به ۵ سال) این قسمت هم تصحیح شده است موافقین قیام فرمایند.
(اغلب برخاستند)
رئیس ـ تصویب شد. مادة دوم تصویب شده است. مادة سوم قرائت میشود:
مادة سوم ـ هر مؤدی که اقساط مالیات خود را به موقع مقرره تأدیه نکند ملزم خواهد بود که برای هر مبلغی که تأدیه ننموده است به شرح ذیل علاوه بر مالیات مقرره تأدیه نماید.
سی روز تأخیر نیم عشر اضافه
شصت روز تأخیر یک عشر اضافه
نود روز تأخیر یک عشر و نیم اضافه
یکصد و بیست روز تأخیر دو عشر اضافه
تأخیر تأدیه مالیات علاوه بر صد و بیست روز جایز نبوده و مأمورین مالیه مکلف خواهند بود از حاصل املاک سهم مؤدی در صورت عدم کفایت آن از بقیه دارائی مستنکف بطور مزایده با دعوت سه نفر از معتمدین محل بفروش رسانده و مطالبات دولت و مخارج ضروری که برای این مقصود پیش آمده برداشت نماید.
تبصره ۱ـ فروش از دارائی مستنکف موقعی بعمل خواهد آمد که پانزده روز قبل از انقضای مدت صد و بیست روز به مؤدی اخطار کتبی شده باشد
تبصره ۲ـ در صورت بروز اختلاف بین مؤدیان و مالیه در موضوع تأخیر پرداخت مالیات جرائم موقتاً موقوفالمطالبه خواهد بود و وزارت مالیه اختلاف را رسیدگی خواهد نمود در صورت محققبودن مؤدی جریمه تعلق نخواهد گرفت.
رئیس ـ آقای مؤید احمدی
مؤید احمدی ـ عرض کنم که در شور اول باز بنده پیشنهاد کردم که مستثنیات دین را استثناء کنید بعد که رفت به کمیسیون (آقا سید یعقوب ـ آن را که آقای وزیر مالیه قبول کردند) نکردند. میبینید دیگر. الآن ماده را خواندم. آقای وزیر مالیه قبول فرمودند مخبر هم قبول کردند ولی عجالتاً در ماده از قلم افتاده است
رئیس ـ آقای ملکمدنی
ملکمدنی ـ در شور اول این قبول شد و آقای وزیر مالیه و مخبر قبول کردند و هیچ محتاج نبود که در کمیسیون بحث شود. آن هست جزء ماده در قسمت خودش.
وزیر مالیه ـ بدهید بنده اضافه بکنم یا همانجا بنویسید بعد از بقیه دارائی مستنکف به استثنای مستثنیات دین.
مؤید احمدی ـ اضافه میشود بعد از مستنکف به استثنای مستثنیات دین که در قانون اصول محاکمات مصرح است (نمایندگان ـ صحیح است)
رئیس ـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی ـ مقصود بنده حل شد عرضی ندارم
رئیس ـ آقای شریعتزاده
شریعتزاده ـ البته آقایان در نظر دارند که در جلسه
گذشته بنده یک پیشنهادی کردم که قابل توجه شده بود راجع به وجه التزام یعنی تبدیل کلمه مکلف است به مجاز است و پیشنهادی هم دادم در مجلس تصویب شد آقای وزیر مالیه هم تصدیق کردند زیرا که کلمه مکلف است حکم تکالیفی است و نمیتوانند نفروشند ـ آقای مخبر هم موافقت فرمودند نمیدانم چطور شده است در کمیسیون این نکته که کمال اهمیت را دارد از نقطهنظر عمل فراموش شده است خواستم از آقای وزیر مالیه استفسار کنم که اگر به عقیده سابق خودشان باقی هستند اصلاح کنند که مکلف خواهند بود تبدیل شود به مجاز خواهند بود
وزیر مالیه ـ بلی اشتباه شده مکلف خواهند بود باید مجاز خواهند بود بشود. مأمورین مالیه مجاز خواهند بود از حاصل املاک سهم مؤدی الی آخر
رئیس ـ ولی راجع به یک قسمت دیگر از پیشنهاد آقا که قابل توجه شد و به کمیسیون ارجاع شد کمیسیون ترتیب اثری نداده است.
شریعتزاده ـ در آن قسمت عرضی ندارم
رئیس ـ یکبار دیگر ماده را میخوانیم و رأی میگیریم.
(مجدداً مادة سوم با اضافه جمله به استثنای مستثنیات دین که در قانون اصول محاکمات مصرح است بعد از جمله بقیه دارائی مستنکف و تبدیل جمله مأمورین مالیه مکلف خواهند بود به مجاز خواهند بود قرائت شد)
رئیس ـ موافقین با مادة سوم قیام فرمایند
(اکثر برخاستند)
رئیس ـ تصویب شد. مادة چهارم قرائت میشود:
مادة چهارم ـ کلیه مالکین و یا نمایندگان آنها مکلفند که شصت روز بعد از تصویب این قانون منتهی در ظرف سه ماه اطلاعات ذیل را کتباً به اداره مالیه محل و یا نماینده آن تسلیم نمایند اداره مالیه هم مکلف به دادن رسید خواهد بود
۱)ـ اسم ملک
۲)ـ اسم مالک
۳)ـ میزان متوسط انواع محصول ملک بر طبق عملکرد ملک در سه سال از سالهای اخیر بدون آفت
۴)ـ عواید نقدی و جنسی مالک در سال عادی بدون آفت
۵)ـ عده جفت گاو و یا عوامل متشابه
۶)ـ تناسب تقسیم محصول بین مالک و رعیت
۷)ـ مخارج معمولی ملک در هر سال
نسبت به املاکی که در اجاره هستند اطلاعات مذکوره باید به امضای مالک و یا نماینده آن و مستأجر ملک باشد وزارت مالیه مکلف است که از تاریخ تصویب این قانون منتهی تا دو ماه تمام وسائل انجام اظهارنامههای فوق را در محل تهیه و اعلانات لازمه را چه بوسیله مأمورین خود و کدخدایان قراء و چه بوسیله نشر در جراید منتشر سازد و اوراق اظهارنامهها را تهیه و به دسترس مالکین گذارد.
تبصره ـ مالک میتواند نسبت به محصولاتی که خود بهره از آن ندارد و یا مقاطعه است از متصدیان اظهارنامه کتبی راجع به محصول به قید التزام متعهد مسئولیت گرفته نتیجه این اظهارنامهها را در اظهارنامه خود که به دولت میدهد درج نماید در اینصورت در موقع ظهور اختلاف در این قسمت جریمه مذکور در مادة (۷) به متصدیان مزبور متوجه خواهد شد.
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ در اینجا اصلاحاتی که باید بشود شده و من خیلی تقدیر میکنم هم کمیسیون را و هم آقای وزیر مالیه را که بعضی شبهاتی که بود رفع کردند ولی باز بعضی شبهات هم هست که باید رفع شود یکی این است نوشته است اگر ملک در اجاره باشد باید آن اظهارنامه به امضای مالک و مستأجر باشد مثلاً اگر مالک در اینجا نباشد و رفته است به آمریکا ملکش را هم اجاره داده است دستش هم تا دو ماه نمیرسد در اینجا خوب است این اختیار را بدهند که در صورتیکه مالک در مملکت نباشد همان امضاء مستأجر کافی باشد. موضوع دیگر راجع به مسئله
رعیت و حاصل رعیت است که عنوان کردید. ما نمیتوانیم آقا معین کنیم عواید رعیت را که به عنوان متصدی معین کردید اگر متصدی این کار را نکرد تکلیف را وزارت مالیه و قانون متوجه به مالک میکند که مالک مکلف است آن قسمت از سهم خودش از عواید خودش را صورت بدهد و نسبت به متصدی که رعیت باشد یا دیگری باشد که حسبالمقاطعه داده است باید از او صورت بگیرد اگر نداد من که قوه حاکمه ندارم آقا که حکومت داشته باشم در صورتیکه او غفلت بکند و ندهد من چه بکنم من عمل خودم را کردهام اظهارنامه آمده است پیش من و من صورت محصول خودم را از روی آن چیزی که عواید خودم است برمیدارم و مینویسم و میدهم و اما نسبت به رعیت حسبالمقاطعه است که دادهام صیفی و شتوی و فلان او که صورت به من نداده و علت اینکه ما او را مکلف نکردهایم اگر در صورت تخلف او تخلف کرد حالا ولو من فشار خودم را میآورم که بدهد اگر تخلف کرد و نداد اینجا آن عقاب و جریمه که نسبت به مالک معین شده در صورت تخلف متصدی غرضم این است که اینجا هیچ جریمه نباید برش مترتب باشد …
اورنگ ـ جایش این در مادة ۷ است. آقا
آقا سید یعقوب ـ این یک موضوع موضوع دیگر که باز میخواهم توضیح بدهم همین است که آقای وزیر مالیه باید صریحاً اذعان بفرمایند یا آقای مخبر چون در صورت مجلس نوشته نشده بود در آن ماده که بنده عرایضی کردم آقای اورنگ و آقای وزیر مالیه هم اظهاراتی کردند آنجا نوشته نشده بود که اینجا آقای وزیر مالیه فرمودند این اظهارنامه درواقع نسبت به خود مالک است نه نسبت بغیر و تکلیفی است که راجع به خودش است. در اینجا در صورت مجلس نوشته نشده بود توضیح داده شود که رفع اشکال بشود چون محصول مالک آنچه راجع به مالک است که خود مالک صورت میدهد و آنچه که راجع به متصدی است که رعیت یا مستأجر باشد بنده که مالک هستم به رعیتم میگویم صورت عایدیت را بده صورت محصولت را بده به من من در اظهارنامه درج بکنم بدهم به دولت او هم بدهد من میدهم به وزارت مالیه وزارت مالیه هم تحقیق میکند که اگر خلاف گفته باشد آن متصدی جریمه نسبت به او باید باشد آقا نه نسبت به من این قسمت را باید توضیح بدهند در این لایحه که امروز آوردهاند و تقدیم کردهاند
رئیس ـ آقای ملکمدنی
ملکمدنی ـ عرض کنم که این ایراد آقای آقا سید یعقوب تقریباً وارد است ولی مادة پنج رفع این اشکال را میکند برای اینکه در مادة پنج در صورت تخلف تکلیفی به دادن اظهارنامه اگر این تکلیف در قسمت سهم رعایا باشد برخورد آنها متوجه میشود و اگر تخلفی کند همانطوری که در مادة پنج معین شده است عهدهدار مجاز است خودشان هستند …
طلوع ـ رعیت و زارع را مجازات میکنید؟
ملکمدنی ـ بلی بلی (طلوع ـ برای چه؟) برای اینکه این قضیه خیلی در مجلس و در کمیسیون صحبت شد خود حضرتعالی هم تشریف داشتید آنجا مذاکرات زیاد شد درواقع اغلب اشخاصی که علاقمند بودند که این ماده بطور جامعی تصویب شود در کمیسیون بودند و اینطور تصویب شد و مذاکره شد و این فرمول اخیر در نظر گرفته شد که آنجاهائی که مالک با رعایا عمل مقاطعه میکند و بالاخره همانطوری که آقای اورنگ تشریح فرمودند سایر آقایان هم فرمودند مالک اطلاع صحیحی از میزان عایدات محصول صیفی و باغات و بیشه و این قسمتها ندارد و این قسمتها را مکلف کنند که خود دهاقین و زارعین صورت بدهند و البته وقتی خود آنها مکلف شدند به دادن صورت مکلف هستند که از روی واقع و صحت بدهند و اگر هم تخلف کردند بر طبق این موادی که اینجا معین شده اگر جرائمی متوجه خودشان میشود و این قضیه مسلم شد که خود مالک در قسمت صیفی و باغات اطلاعی ندارد و باید رجوع کند به خود آنها والا نمیتواند صورت با مأخذ صحیحی بدهد و از رعایا باید
بخواهد وقتی که مراجعه کرد به آنها بطوری که ملاحظه کردید در ماده صریح و روشن نوشته است که خود رعایا صورت را تهیه کنند و بیاورند بدهند به مالک و مالک از روی صورت آنها اظهارنامه بدهد این برای این بود که همان اشکالاتی که در مجلس پیش آمد کرده بود و وارد هم بود همه ماها اطلاع داریم منحصر به یک نقطه مملکت هم نیست تمام قسمتهای مملکت در جنوب و شمال و شرق و غرب همه به این مسئله متوجهاند و مبتلا بهشان است که با رعیت درخصوص صیفی و بیشه و باغ و چیزهای جزئی دیگر مقاطعه میکنند و هیچ مالکین از عایداتش اطلاع ندارند وقتی که دولت میخواهد یک احصائیه داشته باشد که میزان محصول در دستش باشد باید به آن کسی که عمل میکند رجوع کند والا مالکی که در طهران نشسته و از هیچ چیز خبر ندارد که در فارس چه معاملهای میشود نباید او را ملزم کرد و وقتی هم که ما ملزم کردیم خود زارع بدهد البته خود زارع تا یک مجازاتی برایش در نظر گرفته نشود در دادن صورت دقت نمیکند این است که به عقیده بنده اشکالاتی که آقای آقا سید یعقوب فرمودند وارد است ولی در مادة ۵ رفع شده است و خود او را مکلف کردهاند اما در قسمت اینکه فرمودید اگر چنانچه یک مالکی در آمریکا بود و اینجا نبود این مدت کافی نیست که بتواند او اظهارنامه را پر کند و امضاء کند بدهد به مالیه محل ما در اینجا آقا قید کردیم که مالک یا نماینده او از برای اینکه نماینده مالک قائممقام او باشد که در اینصورت بنظر بنده ایرادی نیست و همانطوری که خود حضرتعالی منصفانه تصدیق کردید اصلاحاتی که لازم بوده است در این قانون شده است در کمیسیون
رئیس ـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی ـ بنده عرض کردم در مالیاتگرفتن باید بنا را به رفق و مدارا گذاشت در مجلس هم دیروز عرض کردم که نسبت به کسانی که همه قسم خیانت به مردم از حیث سرقت و غیرسرقت میکنند آنقدر مدارا میکنند حتی اگر یک کسی اینجا اظهار کند که مجازات باید شدید شود هزار قسم صحبتها به او از قبیل آقای یاسائی میکنند اما نسبت به کسی که آمده و مالیاتش را یا اشتباهاً یا عمداً کم گفته آنوقت مجازات به این سختی در این ماده هست که حواله میکنند به مجازات در مادة هفت مجازات مادة شش را که در صورتیکه دو عشر باشد یک عشر باشد دو مقابل تخلف که دو عشر باشد پنج مقابل باید جریمه بگیرند در مادة هفت این است که پنج مقابل از عایدات ملک خلاصهاش این است که اگر کسی ده هزار تومان عایدیش باشد و مالک آمد پنج هزار تومان صورت داد آنوقت پنج هزار تومان اینجا تخلف شده است آنوقت جریمه این پنج هزار تومان چقدر میشود؟ بیست و پنج هزار تومان اینجا ببینیم این چیزی است که ممکن است و میشود داد؟ ابداً نمیشود داد نه دولت میتواند بگیرد؟ نه مالک میتواند بدهد؟ ابداً نمیشود پس اینجا هم همانطور که نسبت به سارقین و خائنین مبناتان به مهربانی است نسبت به مالک و زارع هم مبناتان به رأفت و مهربانی باشد آنجا رأفت و مهربانی میکنید که کسی نتواند نفس بکشد و پا میشوند چندتا بدهم بهش میگویند اما در اینجا هیچکس حرف نمیزند بنده عقیدهام این است همان رأفت و مهربانی را که نسبت به دیگران میکنید در اینجا هم قرار بدهید که در صورت تخلف دو برابر مالیات آن یا پنج برابر آن مقداری که کسر گفته گرفته نشود که پنج هزار تومان تخلف در اصل عایدات بیست و پنج هزار تومان شما جریمه برای او قرار بدهید این از جمله مطالب نشدنی است و اسباب زحمت خود دولت و رعیت خواهد شد پس جریمه تخلف را دو برابر مالیات و پنج برابر مالیات قرار ندهید.
وزیر مالیه ـ گویا بعضی از آقایان که دغدغه خاطری داشتند نسبت به محصول ملک بود که میگفتند شاید آدم کاملاً نتواند درست بگوید و یک عشر ممکن است اشتباه کند بعد تقاضا کردند نوشته شود دو عشر ولی همان آقایان میگفتند که اگر مالک بگوید ممکن است بیش از دو عشر هم اشتباه داشته باشد چون عایدات خودش را تنها میداند چنانکه یک مثلی میآوردند که اگر یک کسی سه تومان و نیم عایدات یا حاصل دارد هفت قرانش را
اشتباه کند چه میشود اینجا یک مثلی خیلی کوچکی میگرفتند در یک مورد دیگر که لازم میشود یک مقدار خیلی بزرگی را میگویند که اگر کسی ده هزار تومان عایدی داشت پنج هزار تومان اشتباه کرد باید بیست و پنج هزار تومان جریمه بدهد بنده عرض میکنم که باید او را صد هزار تومان جریمه کرد و ملکش را هم توقیف کرد که همچو دروغ به این بزرگی را گفته در ده هزار تومان کسی ممکن است اینقدر اشتباه کند میفرمائید سایر تقصیرها را مجازات میکنند مگر دروغ از محرمات شرعیه نیست اگر کسی شراب بخورد چرا او را مجازات میکنند ولی اگر یک مالکی یک دروغی گفته میگوئید چرا این را مجازات کردید خوب دروغ از بزرگترین گناهان ما است (صحیح است) مگر اینکه بگوئید آدم اگر دروغ بگوید و گمرک ندهد خوب است و ثواب دارد اگر دروغ بگوید و مالیاتش را ندهد خوب است اگر به دولت هم دروغ بگوید و به مخارج عمومی مملکت خیانت بکند و ملکی را که ده هزار تومان عایدی دارد پنج هزار تومان صورت بدهد خوب است ولی خیر جریمه این آدم بیست و پنج هزار تومان هم خیلی کم است اگر همچو آدمی که تا پنجاه سال دیگر میخواهد هر سال پنج هزار تومان از مالیات دولت بدزدد یک چنین آدمی را باید هم جریمه کرد و حبسش هم کرد
رئیس ـ آقای عدل
عدل ـ موافقم.
رئیس ـ آقای شریعتزاده
شریعتزاده ـ عرضی ندارم
بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است
یاسائی ـ بنده عرضی دارم
رئیس ـ بفرمائید
یاسائی ـ عرض میشود بنده با این پیشنهاد اصلاحی که در کمیسیون مالیه کردند مخالفم معلوم میشود آقایان تمام اصلاحشان در ماده این بوده است که چطور منفعت مالکین را باید حفظ کرد مالک را از مجازات معاف کرد و گذاشت تمام را بر دوش رعیت (بعضی از نمایندگان ـ نیست اینطور ـ طلوع ـ چرا اینطور است) نه آقا هیچ زارعی در این مملکت نیست که بدون شور با اربابش یک صورتی بدهد هر صورتی را با اربابش شور میکند و مینویسد حالا آقایان ارباب را از مجازات معاف میکنند و رعیت را گیر میاندازند کدام رعیت کدام دهقانی است که بدون شور با اربابش خیال کند و جرأت بکند که یک صورتی را تنظیم بکند حالا یک نفری را پیدا کردید که در طهران باشد و رعیتش جای دیگر خیلی نادر است ولی اکثر اینطور است که بالاخره رعیت و دهقان بدون صلاح و بدون مشورت با اربابش هیچ کاری نمیکند و هیچ صورتی نخواهد داد شما میخواهید کاری بکنید که آن رعیت بدبخت بیچاره که نمیفهمد و سواد ندارد مجازات شود و مالک هیچ مجازات نشود و خواهش میکنم از آقای وزیر مالیه که این قسمت را اصلاح کنند و در موقع رأی هم استدعا دارم این قسمت تجزیه شود.
وزیر مالیه ـ بنده باید عرض کنم که این اصلاح بنظر مجلس است و ما اصرار داریم در این نکته که باید محصول را صورت بدهند و آن چیزی که سهم مالک است دولت بداند گفته شد که شما عایدات را میخواهید چه کار با محصول دارید ما میخواهیم بدانیم آن چیزی که محصول املاک است چه چیز است ما اظهارنامهها را پنجاه فقره چیز ننوشتیم خیلی سنگینش نکردیم هفت هشتتا چیز نوشتیم که از برای مالیات و احصائیه و همه چیز مملکت در آتیه لازم است چه مالک بدهد و چه کس دیگر خواه مالک از کس دیگر بگیرد و بدهد و در قانون دولت که نوشته است که مالک باید عایدات و محصول ملک خودش را صورت بدهد و در محصول ملک هم وسعت داده شده است و گفته شده است تا دو عشر یعنی تا بیست من در صد من میتواند اشتباه بکند و آن اشتباهش معاف است ولی آقایان این ایراد را در جلسه گذشته کردند و به کمیسیون رفت و این نتیجه رأی کمیسیون است و بنده اصراری در تبصره ندارم و همانطوری که فرمودید ممکن است تجزیه شود
رئیس ـ آقای شریعتزاده
شریعتزاده ـ موافقم
رئیس ـ آقای طلوع
طلوع ـ بنده مخالفم همانطوری که آقای یاسائی فرمودند اولاً آقای ملک بنده در این قسمت در کمیسیون نبودم آنجا در کمیسیون اختلاف بود در اینکه اگر مستأجر برایش آنجا حق قائل شدیم که آمد این اظهارنامه را امضاء کرد اگر مستأجر اعمال غرض با مالک کرد و مالک هم مسافرت کرده بود و نبود تکلیف چیست؟ بنده معتقد بودم که امضاءکننده این اظهارنامه اعم از مالک یا نماینده مالک یا مستأجر هر کس امضاء کرده است مسئول امضاء خودش است و باید مجازات شود اما زارعین را آمدهاند اینجا مسئول اظهارنامه قرار دادهاند به عقیده من این عملی نیست برای دولت هم عملی نیست شما آمدهاید برای امضای اظهارنامه مجازات قائل شدهاید یک زارعی که بهیچوجه منالوجوه نمیتواند آذوقه خودش را تأمین کند شما چه مجازاتی به او میکنید چه دارد که میخواهید جریمهاش بکنید فقط چیزی که میشود باید در تمام ایالات و ولایات زارعین را از کار خودشان و از زراعت خودشان باز بداریم و بیاوریم در نظمیه حبس کنیم که این برخلاف مقررات قانون عمل کرده و به عقیده بنده نه صلاح دولت است و نه صلاح مملکت.
رئیس ـ آقای ملکمدنی.
ملکمدنی ـ عرض کنم ما هیچ اصراری نداریم که اینجا برای رعیت و مالک جریمه قائل شده باشیم این لایحهای است که دولت آورده است و شما چرا قضاوت را یک طرفی میکنید یک مالک بیچاره بدبختی که نشسته است و هیچ از ملکش اطلاع ندارد از روی چه عدل و انصافی شما میخواهد او را ملزم کنید که عایدات رعیت را صورت بدهد و اگر چنانچه تخلف کرد مجازات بر او مترتب شود (طلوع ـ زارع چه چیز دارد که ازش جریمه بگیرند؟) اجازه بفرمائید همانطوری که شما دارید طرف زارع را میگیرید طرف مالک بیچاره را هم که تمام عوارض در این مملکت بر دوش او است نمیگیرید مراعات او را هم بکنید مگر مالک اهل این مملکت نیست شما میفرمائید وقتی که کسی مالک واقع شد تمام فشارها را به رعیت وارد میآورد مثلاً بنده که دو شعیر ملک دارم اینجا اجتناب دارم که دفاع از مالک بکنم بنده عرض میکنم مالک است که رعیت را زنده نگاه داشته است که در این مملکت اگر مالک نباشد رعیت هیچ کار نمیتواند بکند مالک آن علاقه که به رعیتش دارد مثالی است در صفحات ما که او را مثل اولاد خودش میداند (صحیح است) …
طلوع ـ او نباید مجازات بشود
ملکمدنیـ اجازه بفرمائید وقتی که شما بیائید اینجا در قانون مجازات قائل شوید که وقتی که او تخلف کرد پنج برابر باید بدهد بنده الآن قضیه را تشریح میکنم که اساساً مالک نمیتواند این اظهارنامه را امضاء کند (طلوع ـ بنده خودم هم مخالف هستم و بنده اول عرض کردم) ما با این قانون ملزم میکنیم مالک را که عایدات سهم خودش را در اظهارنامه تعیین کند و اظهارنامه را به مالیه تسلیم کند اگر هم تخلف کرد پنج برابر او را جریمه بپردازد. این مملکت قسمت زیادیش بیشه و باغ دارد حالا صیفی را کنار بگذاریم باغ در یک جریب هزار ذرعیش که پنج خروار عایدی دارد مثلاً یک تومان مالک میگیرد و غالب معاملات این مملکت هم بنده میخواهم عرض کنم که اتفاقاً هیچ مالکی از باغ بهره جنس نمیگیرد و نقدی است و بطور مقاطعه است از هر جریبی یا یک تومان میگیرد یا پنج قران میگیرد یا پانزده قران میگیرد این مالکی که یک تومان یا پنج هزار میگیرد از کجا میفهمد که چقدر عایدی دارد نه خودش نه آباء و اجدادش عمل بجزء نکرده است که بفهمد بهرهاش چیست و چقدر عایدی دارد و ما میخواهیم او را مجبور کنیم که تو بیا و صورت عایدات را بده اگر هم تخلف شد و کم و زیاد شد آنوقت مجازات میشود اگر حقیقتاً مقصود این است که به مالکین یک تضییقی شده باشد خیلی خوب بنده حرفی ندارم ولی ما آمدیم در کمیسیون نشستیم دو طرف
قضیه را گرفتیم و دیدیم که این تکلیف باید بعهده آن کسی باشد که خودش عمل میکند و عهدهدار جمعآوری محصول است آن کی است؟ زارع است حالا شما میخواهید اصلاح کنید بنده عقیدهام این است که بهتر این است که اساساً اگر زارع تخلف کرد از پرداخت جریمه او را معاف کنیم.
آقا سید یعقوب ـ بنده مخالفم اجازه میفرمائید؟
رئیس ـ خیر. آقای مهدوی
مهدوی ـ بنده موافق هستم با تبصره
رئیس ـ آقای اورنگ موافقید یا مخالف.
اورنگ ـ بنده با تبصره موافقم.
رئیس ـ آقای اعتبار
اعتبار ـ بنده هم موافقم
رئیس ـ آقای طهرانی
طهرانی ـ عرض کنم که این تبصره معنایش الغاء این قانون است اینکه میگویند مالکین از این نمره محصول رعایا اطلاع ندارند همان اطلاع تقریبیشان را بنویسند که من از این یک جریب یک تومان میگیرم ولی عایدات تقریبی اینجا ممکن است اینجور باشد یک سال پنج تومان عمل میکند یک سال یک تومان (بعضی از نمایندگان ـ ممکن است اختلاف داشته باشد؟) ماده را اصلاح کنید این نمره عایدات تقریبی را که مالک صورت میدهد طوری ماده را بنویسید که مجازاتی متوجهش نشود (اورنگ ـ نمیشود دولت میخواهد میزان محصول را بداند) آقا اجازه بدهید فرمایشی دارید بیائید اینجا بکنید این ماده. گذشتن این ماده طرفکردن دولت است با تمام طبقات این مملکت یعنی طبقه زارعین و بالاخره لغوشدن این لایحه و این ماده است و غیر از این هم چیزی نیست برای اینکه چطور آقا ملک نمیداند که عایدی ملکش چه چیز است؟ اگر نمیداند تقریبش را که میداند دو هزار تومان است سه هزار تومان است تقریبیش را اجازه بدهید بنویسد که رعیت سه هزار تومان، چهار هزار تومان، پنج هزار تومان فایده میبرد و عمل میکند این تقریب را بنویسد مینویسد بنده سالی یک تومان میبرم ولی ممکن است رعیت مثلاً سالی سه هزار تومان ببرد اگر نمیتواند تحقیقاً بنویسد (ملکمدنی ـ نمیشود) میگویم ماده را اصلاح کنید اصلاح ماده چه عیب دارد که میخواهید قانون را لغو کنید یک هفته وقت مجلس تلف شده است و این تبصره ماده را لغو خواهد کرد
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ بنده این موضوع را همانطور که آقای تقیزاده نهایت ملاحظه فرمودند این موضوع را اول بعضی از آقایان با بنده اظهار کردند و بنده کاملاً عقیدهام با آقایان است برای خاطر اینکه آقای طهرانی بیان کردند ولی خدا شاهد است که اینجور نیست برای اینکه غالباً مالکین اطلاع ندارند (صحیح است) بروم آنجا (پشت تریبون رفتند) صبر کنید آقا بنده نمیخواهم عرض کنم که چرا مالکین اطلاع ندارند هنوز در مملکت ما این ترتیب مرتب نشده است که مالکین ما یک حساب مرتبی داشته باشند هنوز تجارمان یک حساب مرتبی ندارند که یک اطلاعات کافی از زندگانی خودشان داشته باشند نهایت در دوره این پادشاه ایران میرود که یک اطلاعاتی مالکین نسبت به ملکشان پیدا کنند تاجرش نسبت به تجارتش اطلاع پیدا میکند رعیتش نسبت به زراعتش و فلاحتش تقریباً تأسیس مملکت هفت سال، هشت سال است شده است که داریم حالا وارد میشویم یواش یواش در یک زندگانی دیگری. پس غالب مالکین اطلاع ندارند حقیقتاً اطلاع ندارند که چندتا رعیت دارند و رعیتشان چطور زراعت میکند زراعتشان چه ترتیب است حسبالمقاطعه که میدهد کسی که در ولایات ملکی داشته باشد میدانید که میگوید صیفی را حسبالمقاطعه دادم جریب یک تومان میگیرم ولی او چه میکارد آنجا کدو هندوانه خربزه همینطور صیفیجات دیگرش را هیچ نمیداند اینکه آقای یاسائی فرمودند که خیر بکی بکی قسم است که رعیت به اطلاع ملک کار نمیکند اینکه فرمودید که در یک مورد این نقص وارد میشود این نقص که بر عموم وارد نمیشود
عموم مالکین را که ملاحظه بفرمائید این است که بنده عرض میکنم بنده و جنابعالی و همه که موافقت میکنیم و از آقای وزیر مالیه تقاضا میکنیم که آن مالک که مالیات میدهد او اظهارنامه بدهد و در صورت تخلف هم او جریمه بشود نسبت به آن امر دومش آن امری است درواقع دولت میخواهد به توسط مالک و توسط رعیت اطلاع از محصول مملکت خودش پیدا کند لازم نیست که اینجا عقابی داشته باشد و به مالک بگوید اگر مالک تخلف کرد در دادن صورت آن عواید آن عقاب برش مترتب است و مجازات دارد اگر خلاف واقع نسبت به رعیت بود جرم قائل نشوید چون دلیلی ندارد تکلیف کنید مالک و رعیت را به صورت دادن و اگر صورت واقعی نداد جریمهاش کنید اگر هم جریمه نشود این را بدانید که رعیت و مالک هم اینصورت را صحیح میدهند اگر مالک خلاف گفت چون مربوط به مالیات است جرم داشته باشد اما اگر از طرف رعیت خلاف شد جرمی نداشته باشد و الآن هم بنده با آقای ملکآرائی صحبت میکردم که خدا کنند این وزیر مالیه موفق شود به ممیزی و بعمل بیندازد و حالا شما چه میفرمائید والا هیچ جا مثل مجلس رأی به قانون شما نمیدهند در عمل خواهید دید اما این قانون ممیزی هفت سال است گذشته تازه سه مادهاش جریان پیدا کرده است حالا شما میآئید این سه ماده که جریان پیدا کرده نسخ میکنید و الآن ما را ملزم میکنید که اگر رعیت خلاف گفت یا باید مالک جریمه بدهد یا رعیت این جریمه را الآن بردارید سال اول اگر معین نشد سال دوم معین میشود که محصول مملکت چه چیز است و گمان میکنم که اگر به این طریق موافقت کنید قضیه حل میشود و آن اختلاف نظرها راجع به رعیت و مالک رفع میشود.
وزیر مالیه ـ البته ما نمیخواهیم نه به مالک و نه به رعیت به هیچکدام تضییقی وارد نشود مطلب این است که دولت محصول املاک را بداند و البته دانستن محصول املاک هم فقط برای گرفتن مالیات نیست ممکن است محصولاتی باشد که الآن مالیات بهش تعلق نمیگیرد ولی اگر یک وقت دیگر اقتضاء کرد و مجلس رأی داد که از آن چیزی که امروز مالیات گرفته نمیشود مالیات بگیرند (فرض است) باز باید دوباره ممیزی کنند؟ دولت میخواهد که بداند در تمام مملکت چه محصولی هست شما میفرمائید که از این محصول مالیات نمیدهد یعنی به مالک بهره نمیرسد که مالیات بدهد. یک چیزی هست که به مالک سهم میرسد ولی به دولت مالیات نمیدهد یک وقت چیزی هست که از آن چیزی سهمی به مالک نمیرسد و مثلاً نقدی میگیرد و به دولت مالیات میدهد یک وقت هست که مالک چیزی میگیرد و رعیت میدههد و به دولت هم از آن مالیات داده میشود آن قسم سوم است خوب اگر چیزی به دولت میرسد خوب البته مالیاتدهنده مسئول است که عایداتش را صورت بدهد چه رعیت باشد و چه مالک کل باشد اگر دهاتی و علاقجاتی باشد که مالک جزئند یعنی هر کسی که یک مزرعه کوچکی دارد البته دولت و اداره مالیه با آنها هم طرف است همیشه که مالیاتدهنده مالک کل نیست مالک جزء هم هست هر کس در مزرعه خودش زراعت میکند او اظهارنامه میدهد و دولت هم از او مالیات میگیرد این یک چیز فوقالعاده نیست که زارع یا آن کسی که مالک جزء است دولت با او طرف شود ولی مطلب اینجا است که هر دو چیز را آقایان میدانند از یک طرف میگویند که حتیالامکان خوب است که مالک مادر حساب باشد و یک قلعه دور ملک خودش داشته باشد که هر کس هر چه میخواهد از او بخواهد و هر کس هر حرفی دارد به او بگوید و آنوقت میگویند شما بگوئید …
رئیس ـ (خطاب به آقای وزیر مالیه) آقا تأمل بفرمائید عدهمان برای مذاکره کافی نیست.
(در این موقع چند نفر از آقایان نمایندگان وارد مجلس شدند)
وزیر مالیه ـ یکطرف میگوئید که هر چه میخواهید سئوال کنید از مالک بپرسید میگوئیم خوب از خودت میپرسیم آنوقت که سئوال میشود میگویند نمیدانیم و
اطلاع نداریم بالاخره یکی از این دو طریق باید حل شود یا این است که شما میفرمائید که مالک یکطوری میتواند صورت بدهد ولی بطور تحقیق نمیتواند بگوید گفته میشود که یک عشر هم میتواند اشتباه کند سه عشر هم میتواند البته میدانید که اگر چنانچه یک محصولی در یک ملکی باشد و یک اشخاصی بخواهند از محصول آن ملک تحقیقاتی بکنند برای تحقیق از همه نزدیکتر همان خود مالک است حالا ممکن است دولت تحقیق کند امین مالیه تحقیق کند، تحصیلدار تحقیق کند، کدخدا تحقیق کند، مالک تحقیق کند از همه بهتر کی میتواند تحقیق کند؟ خود مالک چون او نزدیکترین کس است نسبت به ملک حالا ممکن است که اشتباه کند البته در صورت تخلف جریمه هم برایش معین شده ولی اشتباهش را وسعت دادهایم یک املاک دیگری است که میفرمائید رعیت اصلاً مالیاتبده نیست نه به توسط مالک میدهد و نه خودش مستقیماً میدهد در آن موارد همان چیزی که فرمودید میشود اجراء کرد یعنی آن مواردی که دهنده ندارد فقط برای اطلاع میخواهند میشود بدون مجازات قرار داد ولی به هرحال محصول باید ثبت شود و بهترین شخصی که محصول را ممکن است ثبت کند به عقیده من مالک است ولی اگر مالک استنکاف کند چاره در اینجا غیر از این نخواهد بود که مکلف شود خود رعیت یعنی آن کسی که متصدی است و مستقیماً در ملک دخالت دارد و اگر او هم دروغ بگوید باید ازش جریمه بگیرند اگر دولت با او طرف است باید همینطور در صورت خلاف رفتار کند و اگر عواید خودش را نتواند تحقیق کند چطور ممیز دولت میتواند تحقیق کند و اگر مالک تحقیق کند و صورت صحیح ندهد خود دولت باید ممیزی کند آنوقت زحمتش به رعیت خواهد رسید وقتی که شما میخواهید که زحمتش به رعیت نرسد باید حتماً یک کسی را مکلف کنید که اظهارنامه بدهد و صحیح هم بدهد حالا آقایان تفاوت و اشتباه را کم میدانند بنده عرضی ندارم یکقدری بیشتر بکنید دائرهاش را ولی بهترین طریق به عقیده بنده این است که خود مالک مکلف باشد که محصولش را تحقیق بکند و بعد از آنکه درست وسائل تحقیق را بکار برد ممکن است صدی پنج صدی ده، صدی بیست و پنج اشتباه بکند ممکن نیست بعد از تحقیق دیگر نصف نصف اشتباه کند.
بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.
دشتی ـ یکبار دیگر تبصره قرائت شود چون غالب آقایان ملتفت نشدهاند.
رئیس ـ آقای دشتی تقاضا دارند که یکبار دیگر تبصره قرائت شود، قرائت میشود:
تبصره ـ مالک میتواند نسبت به محصولاتی که خود بهره از آن ندارد و یا مقاطعه است از متصدیان اظهارنامه کتبی راجع به محصول به قید التزام تعهد مسئولیت گرفته نتیجه این اظهارنامه را در اظهارنامه خود که به دولت میدهد درج نماید. در اینصورت در موقع ظهور خلاف در این قسمت جریمه مذکور در مادة ۷ به متصدیان مزبور متوجه خواهد شد
رئیس ـ پیشنهاد آقای اعتبار قرائت میشود:
پیشنهاد میکنم دو عشر تبدیل به سه عشر شود و تبصره حذف شود.
رئیس ـ آقای اعتبار
اعتبار ـ عرض کنم به عقیده بنده استدلالات هر دو طرف وارد بود اگر بگوئیم که رعیت اگر دروغ گفت جریمه بشود ممکن است که همانطور که آقای یاسائی فرمودند رعیت با نظر مالک این را تهیه بکند و از آن طرف جریمه برای او مورد ندارد و مالک هم اگر جریمه زراعتی را که از آن اطلاع ندارد بدهد آن هم مورد ندارد به این جهت بنده فکر کردم که آن اشتباهی را که تصور میرود مالک بکند همانطور که آقای وزیر مالیه خودشان فرمودند یکقدری وسعت بدهیم دو عشر را بکنید سه عشر و بعد هم اگر تبصره را حذف کنید بنظر بنده بهتر است
وزیر مالیه ـ اگر اینطور که آقایان اظهار میکنند صیفی و شتوی را اگر از هم مجزی بفرمایند مانعی ندارد صیفی سه عشر شتوی دو عشر
بعضی از نمایندگان ـ صیفی سه عشر شتوی دو عشر
اعتبار ـ بنده هم با این نظر موافقم. صیفی سه عشر شتوی دو عشر
مهدوی ـ بنده با حذف تبصره مخالفم
رئیس ـ شما مخالفید آقا
مهدوی ـ بلی
رئیس ـ بفرمائید
مهدوی ـ موضوع موضوع دو عشر یا سه عشر یا اینکه چقدر گرفته شود نیست موضوع موضوعی است که به خلاف قدرت یک شخصی به او گفته شود صورت بده من دیروز هم در کمیسیون به آقای وزیر مالیه و آقایان عرض کردم و حالا هم عرض میکنم شاید در خراسان خیلی کم باشد املاکی که آقایان دیروز پیشنهاد دادند و گفتند رعیت چیزی نمیدهد آنجا تقسیمش مرتب است و مالکین خراسان شاید چندان در زحمت نباشند ولی در مازندران و آذربایجان و قزوین و عراق و اغلب جاهای ایران املاکش تقسیمش با رعیت است چنانکه خود بنده پارسال مازندران بودم یک شکل مخصوصی است گندم و جو و برنج در مازندران قسمت میدهند پنبهکاری را قسمت نمیدهند در بعضی جاها در باغات قسمت نمیدهند جریبی میدهند صیفیکاری را اصلاً بعضی جاها به مالک چیزی نمیدهند و بعضی جاها اگر میدهند بطور مقاطعه میدهند در این قانون نوشته شده است که سه سال محصولش را مالک صورت بدهد دو عشر یا سه عشر یا فلان. چطور یک مالک میتواند از پنبهکاری یا صیفیکاری که حقی ندارد صورت عایدی سه سال گذشته آن را صورت بدهد که یک رعیت پنج تومان یک رعیت ده تومان صیفیکاری کرده است و برای خودش هم بوده است حسابش را مسئولیتش را قبول کند؟! به من هر قدری تحمیل میکنید بقدری باشد که در قدرت من است من چطور علم را ایجاد کنم دارای علم غیب بشوم که رعیت در این ملک چقدر محصول داشته این یک تکلیف مالایطاقی است که به عقیده بنده نمیشود جریمه به آن تحمیل کرد از آن طرف هم دولت میگوید من محصول را میخواهم بدانم حق هم دارد اما چیزی را که بنده نمیدانم سه سال گذشته را از کجا بروم من صورت بدهم این یک چیزی است که بکلی به عقیده من غیرممکن است
یاسائی ـ مالک نتواند رعیت میتواند آقا؟!
رئیس ـ خوب آقای مخبر اظهار موافقت نکردند؟
مخبر ـ بنده هم قبول میکنم
رئیس ـ پیشنهاد آقای اعتبار را؟ (مخبر ـ بلی) به چه جور
مخبر ـ دو عشر برای شتوی سه عشر برای صیفی
بعضی از نمایندگان ـ مخالفیم
رئیس ـ حذف تبصره را چه میفرمائید؟
مخبر ـ موافقم
بعضی از نمایندگان ـ حذف تبصره نمیشود
وزیر مالیه ـ بنده میبینم هر یک از آقایان یک عقیده دارند و یک وجه حلی پیشنهاد میکنند من نمیدانم هر چه میشود آقایان یک جوری بفرمایند که اتفاق آراء درش باشد ولی طریقی را که آقایان پیشنهاد کردند نزدیکتر و اقرب وجوه است برای مسئله برای اینکه مالک بالاخره صورت ندهد میفرمائید که جایش چه چیز است چه جریمهای برای او هست غیر از این جریمهای است که در ماده نوشته است آن هم که نوشته اگر معین گردد که صحیح نگفته از کجا معین میشود؟ دولت یک شخصی را میفرستد آنجا که تحقیق کند این شخص چطور میتواند بهتر از مالک تحقیق کند وقتی که خود مالک این اطلاعات را ندارد آن شخص چطور میتواند معین کند وقتی که شما تا صدی سی اشتباه او را مسامحه میکنید خوب است آقایان موافقت بفرمایند که همینطور حل شود برای اینکه هر پیشنهاد دیگری هم که بشود خود آقایان دیگر موافق نیستند
مهدوی ـ عملی نیست
رئیس ـ آقای شریعتزاده
شریعتزاده ـ اگر آقایان اجازه بدهند بنده یک نظری دارم عرض کنم بنده و هر کسی که طرفدار اصلاح مملکت شده است باید معتقد بشود که آسایش زارعین تأمین شود برای اینکه این
عقیده مستلزم وضع اصول مسلمی در وضع قانون نیست عرض کنم یک قسمت مهمی از این مملکت زراعتهائی میشود که مالکین بهیچوجه از آن اطلاع پیدا نمیکنند (صحیح است) مازندران در دهاتش پنبه گندم جو و انواع زراعتهای دیگر میکنند بدون اینکه مالک اطلاع داشته باشد در یک موضوعی که عایداتش به مالک نمیرسد هیچ دلیل ندارد که دولت پیشنهاد کند یا قبول کنیم که مسئولیت آن متوجه کسی بشود که خودش اصلاً عمل نیاورده است بنابراین است که بنده میخواهم به اطلاع آقایان برسانم که همان استدلالی که آقایان میکنند که مالک به ملک خودش علاقمند است همان استدلال هم صحیح است که بگوئیم در دادن صورت به رعایای خودش کمک میکند زیرا که تحمیلاتی که به رعایا وارد شود مستلزم تحمیل به او است پس آقایان رویهمرفته مطمئن باشند که این تبصره هم صلاح مملکت است هم عادلانه است و هم به صلاح رعایا است (صحیح است)
دشتی ـ بنده تبصره را پیشنهاد میکنم چون مخبر کمیسیون به حذف موافقت کرد بنده پیشنهاد میکنم
رئیس ـ قسمتهای دیگر را ببینیم ـ آقای دشتی پیشنهادی کردهاند قرائت میشود
پیشنهاد آقای دشتی
بنده پیشنهاد میکنم بعد از کلمه متصدی نوشته شود به مستأجر
رئیس ـ آقای دشتی
دشتی ـ عرض کنم یکی اینکه این تبصره خوب خوانده نشد و غالب آقایان رفقا خیال کردند که این یک اجحافی است به حقوق زارع از این جهت اینجا یک داد و بیدادهائی شد که قسمت اعظم مجلس اعتراض کردند و بر خود بنده هم همین اشتباه شد رفتم تبصره را خواندم بعد از آنکه خواندم دیدم واقعاً این تبصره خیلی خوبی است ملاحظه بفرمائید میگوید مالک میتواند نسبت به محصولاتی که خود از آن بهره ندارد اظهارنامه بدهد و اگر این اظهارنامه خلاف واقع شد آن دهنده اظهارنامه جریمه را بدهد ما وقتی طلبه بودیم یک اصطلاحی داشتیم: من لهالغنم فعلیهالغرم هر کسی که منفعت میبرد او باید جریمه را بدهد این معنی ندارد یک مالکی که هیچ نفعی از یک ملکی برندارد و مسئول آن ملک هم نباشد اما جریمه بدهد این معنی ندارد که بالاخره زارعی که آن ملک را عمل میکند و منافع آن را هم برمیدارد باید اظهارنامه بدهد و اظهارنامه صحیح هم بدهد و اگر هم صحیح نبود جریمه باید بدهد این یک مسئله خیلی منطقی و واضحی است من تعجب میکنم که چرا اینقدر در این باب اختلافات میشود از این جهت اگر مخبر کمیسیون با حذف این تبصره موافق باشند بنده این تبصره را به اسم خودم پیشنهاد میکنم و قبول میکنم و این پیشنهاد فعلی را هم مسترد میکنم
رئیس ـ پیشنهاد آقای اورنگ
اورنگ ـ حالا این تبصره بنده است
پیشنهاد آقای اورنگ
مقام عالی ریاست مجلس شورای ملی دامت عظمته
تبصره ذیل را به مادة چهار پیشنهاد میکنم که مالک در اظهارنامهای میزان محصول شتوی را شخصاً تعیین و میزان محصول صیفی را مالک و رعیت هر دو مشترکاً مکلف به دادن اظهارنامه هستند
رئیس ـ آقای اورنگ
اورنگ ـ عرض کنم که تقاضای یک دقت و عنایتی دارم نسبت به عرایض خودم (کازرونی ـ بنده حاضرم برای شنیدن) و گمان میکنم حل بشود. دولت دو منظور دارد منظور اولش این است که مالیاتش را به این کیفیت بخصوص بگیرد و مسئله دوم یعنی منظور دوم هم این است که محصول قراء مملکت ایران هم معین شود بدانند قریه حسینآباد چه میزان محصول دارد این منظور دولت است و غیر از این دو منظور نیست ما هم که میخواهیم این دو منظور را تأمین کنیم یعنی هم دولت به مالیاتش برسد هم حقیقتاً بفهمد حسینآباد چقدر محصول دارد حسینآباد و عنایتآباد و غیاثآباد و تمام مملکت
ایران دو قسم محصول در ایران دارد یکی شتوی است یکی صیفی شتوی را هر مالکی بگوید اطلاع ندارم دروغ میگوید یک دفعه هم دروغ نمیگوید دویست دفعه دروغ میگوید حالا یک من زیادتر پنج من کمتر بالاخره مالک از بهرهای که خودش میگیرد میگوید این پنج قسمت است در این ملک دو قسمتش به من میرسد اینکه دو قسمتش شد آن سه قسمت دیگرش معین است در اظهارنامه سه قسمت آن میرود روی دو قسمت و مینویسد اینقدر حالا این واقعاً نود من تبریز دروغ بگوید یا پنج من اضافه بگوید این مقدور است ممکن است آمدیم سر مسئله صیفی همه اشکال اینجا است حضرت آقای طهرانی اینکه عرض میکردم عرض دارم نه اینکه با شما مخالفم بلکه برای این است که اگر شما هم عنایت بفرمائید عرض بنده را تصدیق میکنید عرضم را تصدقت. الآن در تمام ایران رعایا و مالکین این نزاع را با هم دارند الآن ثبت اسناد آقای وزیر محترم عدلیه اینجا تشریف دارند ممکن است الآن مراجعه بفرمائید به ثبت اسناد راجع به ثبت اسناد این رقبات که باغات است در ملکها الآن مبتلابه است من خودم بیست فقره تلگراف حامل بودهام آوردهام به ثبت اسناد در یک ملکی رعیت میآید برای خودش یک باغی از شما جواز میگیرد درست میکند باغ میوه باغ انگور باغ هر چیزی هندوانه میکارد خربزه میکارد پیاز میکارد و قس علی ذلک ـ این را هر جریبی به مالک میدهد یا پنج قران یا حداکثر پانزده قران مالکین فوقالعاده در تجسس هستند شب و روز که میزان عایدئی یک جریب را بفهمند چقدر است و همانقدر که این مالک در تجسس و فهمیدن منافع یک جریب است همینقدر هم رعیت در فکر مخفیکردن منافع یک جریب است مالکین الآن اینجا چند نفر مالک هستند من ازشان سئوال کردم که ببینم که آقایان میدانند که یک جریب انگور در ملکشان چه میزان محصول دارد هر یک از آقایان جواب دادند ما هشت هزار میگیریم هشت هزار را حفظ است اما چقدر عایدی دارد آن یک جریب انگور نمیداند اگر هم بداند ادعا است از آن ادعاهای بیدلیل است حالا من عرض میکنم که راجع به تعیین میزان محصول شتوی مالک خودش اظهارنامه بدهد جریمهاش را هم قبول داشته باشد و در کمال صفا مجازات هم بشود. در میزان صیفی مالک که امضاء میکند زیرا این اظهارنامه را رعیت آن ده هم زیر اظهارنامه را امضاء کند اگر دروغی درضمن دارد متعلق به صیفی مربوط بشود به رعیت نه اینکه به مالک مربوط شود و با آن کسی مربوط بشود که این باغ را میکارد این را موافقت بفرمایند خلاف عرض نمیکنم هم دولت به مقصود خودش میرسد هم مردم در رفاه هستند در کمال خوبی. لفظ رعیت هم آقایان را نلرزاند لفظ رعیت حامی رنجبر رنجکش رنجبین اینها نلرزاند شما را طرف یک واقعی بروید حالا هر عایقی بر سر راه شما هست آن عایق را بردارید خواه آن عایق مالک باشد خواه رعیت باشد سیاه و سفید در مقابل قانون فرق ندارد آقا و بنده در مقابل اجرای قانون فرق ندارد (صحیح است) این را گول نخورید نلرزید لفظ رعیت همه عصبانی میشوند رعیت دروغگو همانطور باید مجازات بشود که ارباب دروغگو مجازات میشود (صحیح است) تمام شد رفت این تبصره بنده بود آقای وزیر محترم مالیه هم موافقت بفرمایند آقای مخبر هم موافقت بفرمایند که این جار و جنجال تمام بشود
بعضی از نمایندگان ـ صحیح است ـ بعضی دیگر ـ اینطور نیست ـ همهمه ـ زنگ رئیس (دعوت به سکوت)
مخبر ـ رأی بگیرید بسته به نظر مجلس است
اورنگ ـ حالا پناه میبرم به خدا
رئیس ـ آقای شریعتزاده
شریعتزاده ـ اینکه ما اینجا صحبت بکنیم که رعیت یا مالک کدامشان راست میگویند و کدامشان دروغ به عقیده بنده ضرورت ندارد این امنیتی که فعلاً در مملکت دایر شده باید سعی بکنیم کاملاً دوام داشته باشد و در نتیجة تکمیل و تزئید وسائل تولید ثروت همین رعیت را ثروتمند بکنیم که اگر بخواهند دو من سه من از محصول را کم کنند این قابل اعتراض نیست و بنظر بنده تبصره
عملیتر است جامعتر است و بهتر است (صحیح است) بعلاوه خواستم توجه آقایان را جلب کنم و مخصوصاً توجه آقای اورنگ را که در خیلی از جاها محصول شتوی هم هست که مالک از آن حق نمیگیرد بنابراین این تبصره که پیشنهاد شده بود یعنی تبصره اول جامع تمام نظریات بود و خواهش میکنم آقا هم موافقت بفرمایند همان تبصره اول تصویب شود (صحیح است)
وزیر مالیه ـ بنده باید عرض کنم که در این باب دولت به هیچیک از وجوه زیاد علاقمند نیست فقط علاقمند به این است که محصول را معین کند حالا آقایان میان خودشان اختلاف دارند آقای مخبر گفت حذف تبصره را قبول کنید ممکن است تبصره قابل توجه بشود به کمیسیون برود یا اینکه آن یکی قابل توجه بشود به کمیسیون رفتن لازم نیست بنده عرض میکنم که یکی از این وجوهی که دولت محصول را بوسیله آن بداند چقدر است باشد چه بواسطه اینکه دایره اشتباه را که خود بنده ترجیح میدادم یکقدری وسعت بدهند و مالک آن تحقیقی را که مأمور دولت خواهد رفت و خواهد کرد خود مالک تحقیق بکند و این یک چیز محالی نیست که آدم بگوید فلان باغ در فلان جا انگور دارد من نمیدانم مثل اینکه دربش قفل دارد. دربش قفل ندارد میرود رسیدگی میکند تحقیق میکند از همسایهاش میپرسد و از کدخدایش میپرسد بروند رسیدگی کنند بفهمند اگر اشتباهی کرد اشتباهش هم تا صدی ده صدی بیست صدی سی معاف است اگر این تبصره را قبول کند مجلس ما قبول داریم اگر هم خیال میفرمایند آقایان که محال است اصلاً با صدی هفتاد اشتباه هم کسی محصول ملکی را که خودش از او بهره نمیگیرد معین کند در اینصورت مستقیماً آن کسی که خلاف میکند و صحیح نمیگوید باید جریمه به او تعلق بگیرد این تبصرههائی که پیشنهاد شده است هر کدام از اینها را که مجلس رأی بدهد بنده قبول دارم و مقصودم این است که محصول در اظهارنامه قید شده باشد و دولت بداند و البته برای اینکه رأی خودم را عرض بکنم ترجیح میدهم که مالک بدهد و میزان اشتباه را که معاف است زیادتر کنند به هرحال میخواهم رأی قطعی گرفته شود
دشتی ـ یکبار دیگر خوانده شود
یکی از نمایندگان ـ پس هر دو فقره قرائت شود
مهدوی ـ مال آقای دشتی مقدم است
اورنگ ـ تبصره آقای دشتی مقدم است
رئیس ـ آقای دشتی پیشنهاد کوچکی کردند و استرداد کردند و طرفداری کردند از تبصره قدیم و سه نفر آقایان شریعتزاده و آقای فرشی و آقای مهدوی هم پیشنهاد کردند تبصره قبل قرائت شود
بعضی از نمایندگان ـ قرائت شود
رئیس ـ (خطاب به آقای اورنگ) میل دارید آن مقدم باشد؟
اورنگ ـ بلی
رئیس ـ آقای شریعتزاده پیشنهاد خودتان را بنویسید
شریعتزاده ـ همان است که عرض کردم آقایان متوجه هستند همان تبصره بود که عرض کردم عملیتر است
رئیس ـ آقای یاسائی
یاسائی ـ خرده خرده مطلب را آقایان میبرند روی یک چیزهای غیرواقعی دولت از نقطهنظر کار مالیات میخواهد. مگر دولت از سهم زارع مالیات میخواهد؟! (همهمه نمایندگان ـ صدای زنگ رئیس) باید مالک مالیاتش را بدهد احصائیه محصولش را بدهد (همهمه) مالکی که نتواند احصائیه ملکش را بدهد سفیه است (همهمه نمایندگان ـ صدای زنگ رئیس). مالکی که نتواند تحقیق کند عواید ملکش چقدر است اگر یک چنین مالکی پیدا بشود مأمور مالیه بهتر از آن مالک سفیه است که نداند عایدی ملکش چقدر است!! (همهمه نمایندگان) پس او قیم لازم دارد! اول مجلس باید برای او قیم معین کند! شما مجازات و مسئولیت قانونی را میپیچانید و با یک عبارتهای خرده خرده تصدی و مقاطعه و اینها میبرید و متوجه رعیت میکنید! دولت و مأمور مالیه با رعایای دهات جار و جنجالها راه بیندازند
و نتیجه حاصل نشود این است که بنده با این تبصره مخالفم
رئیس ـ نظر آقای مخبر چیست؟
مخبر ـ رأی قطعی گرفته شود
رئیس ـ نمیشود رأی قطعی گرفت
مخبر ـ چرا؟
رئیس ـ بفرمائید تا توضیح بدهم. پیشنهاد کردند که حذف شود حذف را مخبر پذیرفت بنابراین از ماده طبعاً محروم ماندیم سه نفر دیگر پیشنهاد میکنند افزوده شود اگر باز مخبر قبول بکند رأی قطعی میگیریم اگر تردید کند رأی به قابل توجهبودنش میگیریم.
مخبر ـ از همین جهت بنده قبول میکنم
اعتبار ـ بنده پیشنهاد تجزیه میکنم
رئیس ـ یک قسمت دیگر میماند. مسئله دو عشر و سه عشر را مخبر قبول کرد آقای مهدوی پیشنهاد میکنند کافیالسابق باشد
مهدوی ـ بنده آن را کاری ندارم همان قسمت تبصره را پیشنهاد کردم.
رئیس ـ پس حالا میبایستی رأی بگیریم. آقای فولادوند هم پیشنهادی کردهاند پیشنهاد خودتان را تعقیب میکنید
فولادوند ـ بلی
پیشنهاد آقای فولادوند
بنده پیشنهاد مینمایم هر قسمت از منافع ملک که مورد اختلاف بشود و رعیت و مالک مسئولیت آن را قبول ننمایند دولت ممیزی نماید
وزیر عدلیه (آقای داور)ـ نشنیدیم.
رئیس ـ دوباره بخوانید
(پیشنهاد آقای فولادوند ثانیاً خوانده شد)
رئیس ـ آقای فولادوند
فولادوند ـ غرض عرض بنده این است بقدری مذاکرات شده است که بنده حالا غرضم این نیست تصدیع عرض کنم اولاً این قضیه خیلی منطقی است که دیگری را بنام دیگری نمیشود مسئول و جریمه برای او قرار داد از آن طرف هم رعیت همه آقایان میدانند اطلاعاتش نسبت به عواید و زراعت و ترتیب محصول حقیقتاً طوری نیست که قابل جریمه و مسئولیت یا التزام بشود عرض بنده این است که فلسفه ندارد که مالک در قسمت سهم خودش اگر بخواهد کم و زیادی بکند ممکن است اما برای سهم رعیت چه الزامی دارد که دروغ بگوید که اگر بخواهد اظهارنامه بدهد برای او یک کم و زیادی قائل بشود (همهمه نمایندگان) اجازه بفرمائید از آن طرف رعیت هم همه آقایان میدانند (چرا البته چندین فرد بخصوص ممکن است اطلاعاتی داشته باشند) اما اکثریت اینها بطوری که در اظهارنامه دولت بخواهند مسئولیتی قائل شوند برای آنها بنده عقیدهام این است که تحمیل است و نمیشود این را بر آنها بار کرد حالا عقیده بنده این است که در مقابل اظهارنامه آنچه مالک اطلاعات از سهم رعیتش داد البته با مسئولیت قبول مجازات بدهد اظهارنامه را اگر در یک موردی مالک اطلاع نداشت ممکن است به خود رعیت مراجعه بکنند و رعیت اطلاع بدهد و با مسئولیت خودش آن را قبول بکند حالا آمدیم نقطهای پیدا شد یا چندین نقاط که مالک اطلاع نداشت و نتوانست این مسئولیت را قبول بکند و هست و همینطور رعیت هم نتوانست برای اینکه آن بیچاره دچار جریمه نشود اینجا دولت ممکن است در اینجور موارد مأمور ممیزی بفرستد که نه مالک مجازات شده باشد و نه رعیت (اورنگ ـ عملی نیست) اجازه بفرمائید اما اینکه آقای اورنگ و یک قسمت دیگر از آقایان فرمودند که فقط در قسمت صیفی ممکن است مالک اطلاع نداشته باشد و در شتوی حتماً اطلاع دارد بنده عرض میکنم اینطور نیست موردش را هم عرض میکنم در قسمت خوزستان که حاصلخیزتر از تمام نقاط این مملکت است به مالکین آنجا مراجعه بفرمائید آنجا جفت گاو را خیش میگویند مرسوم است که یک خیش بیست و پنج قران الی سه تومان به مالک میدهد از صیفی تا شتوی کائنا ما کان هر چه بکارند مالک اطلاعی ندارد و در تحت
هیچ قاعده نیست که مالک را برای آنها مسئول قرار بدهید خود رعیت هم که هیچ اطلاعی از ممیزی یا از بودجه زندگانی خودش ندارد که او را جریمه کنند در اینجور موارد دولت مأمور بفرستد ممیزی کند
رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای فولادوند را قابل توجه میدانند قیام فرمایند
(عده کمی قیام نمودند)
رئیس ـ قابل توجه نشد رأی میگیریم به ماده بطور تجزیه اول به ماده بدون تبصره آقایان موافقین قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد رأی میگیریم به تبصره مستقلاً موافقین قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تأمل بفرمائید (برای دقت در عده حاضره در مجلس) ـ تصویب شد رأی میگیریم به ماده و تبصره توأماً موافقین قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس ـ تصوی شد مادة ششم قرائت میشود
مادة ششم ـ در صورتیکه میزان محصول املاک و یا عایدات آنها که در اظهارنامه درج شده مورد تردید امنای مالیه واقع شود تشخیص عایدات حقیقی به تصدیق خبره مرضیالطرفین یا دو خبره از طرفین بعمل خواهد آمد و چنانچه بین خبرهها توافق نظر حاصل نشد پنج نفر از معتمدین محل از طرف اداره مالیه پیشنهاد مالک یا نماینده او یکی از آنها را انتخاب خواهد نمود و رأی سه نفر خبره مزبور به اکثریت قاطع خواهد بود در صورتیکه دهنده اظهارنامه در تعیین خبره بیش از یک هفته پس از تقاضای اداره مالیه اقدام به تشخیص عواید حقیقی ملک و مالک خواهد نمود و در اینصورت مخارج مأمورین اعزامی از طرف مالیه از اظهارنامهدهنده اخد خواهد شد
تبصره ۱ـ در املاک ممیزیشده که ممیزی آنها مورد اعتراض دولت و مالک واقع نشود دادن اظهارنامه مذکور در مادة ۴ لازم نخواهد بود و در غیر این املاک مادامیکه دولت به خرج خود ممیزی جدید نکرده مالیات جدید را بر طبق اظهارنامه مذکور در ماده فوق اخذ خواهد کرد
تبصره ۲ـ وزارت مالیه مکلف است در ظرف شش ماه رد یا قبول خود را راجع به مندرجات اظهارنامه تسلیم شده به مالک ابلاغ نماید و در صورت مسامحه مندرجات اظهارنامه برای طرفین قطعی خواهد بود
رئیس ـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی ـ والله بنده میبینم این ترتیبی که در این ممیزی پیشبینی شده و ترتیب داده شده است پنج سال هم این ممیزیها تمام نخواهد شد و در این مدت همهاش بر ضرر دولت و مردم خواهد شد بنده عقیدهام این است که دولت در نظر بگیرد یکقدری سال اول هر چیزی تازهاش را اول قدری مراعات کنند با مردم یکقدری همراهی کنند درضمن اگر تخلف پیدا شد ممکن است تخلف را یک ترتیبی اصلاح کنند اما این ماده را که بنده میبینم در هر دهی در هر قریهای در هر قطعه ملکی این اختلافات از اول خواهد بود و همه روزه اسباب کشمکش بین دولت و رعیت خواهد شد و ابداً این مطلب تمامشدنی نخواهد بود بنده عقیدهام این است که سال اول و دوم مطابق اظهارنامهای که خود مالک میدهد دولت معمول بدارد درضمنش هم خودش تفتیشات و تحقیقاتی بکند هر جا دید که اجحافی به دولت شده به یک ترتیبی خودش اصلاح بکند والا به این ترتیب ممیزی و این اظهارنامه ابداً پیشرفت نخواهد کرد.
مخبر ـ اگر به این پیشنهاد آقا دولت متوجه بشود باید بکلی از مالیات صرفنظر بکند
(صحیح است احسنت)
رئیس ـ آقای مهدوی
مهدوی ـ موافقم
بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.
رئیس ـ رأی میگیریم به مادة ششم موافقین قیام فرمایند
(اکثر برخاستند)
رئیس ـ تصویب شد. مادة هفتم قرائت میشود.
مادة هفتم ـ در صورتیکه پس از تشخیص محصول ملک و عایدات مالک بطرز مذکور در مادة ۶ معین گردد که دهنده اظهارنامه محصول ملک را بیش از دو عشر و یا عایدات مالک را بیش از یک عشر کمتر از عواید حقیقی قلمداد کرده است در مورد اول دو برابر و در مورد ثانی پنج برابر مبلغ و مقداری که مابهالتفاوت عواید حقیقی و عواید بر طبق اظهارنامه است برای یک دفعه به عنوان جزای نقدی از دهنده اظهارنامه مأخوذ خواهد شد.
رئیس ـ آقای مؤید احمدی
مؤید احمدی ـ خیلی خوشوقتم که مخصوصاً آقایان وزراء همه تشریف دارند و خواهش میکنم بعرض بنده یک دقتی بکنند عرض کنم همینطور که آقای وزیر مالیه فرمودند بنده هم عقیدهام این است که دروغگو بسیار بد آدمی است یک خلاف شرعی مرتکب شده و فاسق هم هست (کازرونی ـ هر که میخواهد باشد) هر که میخواهد باشد لکن تصدیق بفرمائید که مجازات باید متناسب با تقصیر باشد در این فلسفه تصور نمیکنم احدی شبهه داشته باشد عرض کنم که ما اینجا قرارداد کردیم که اگر یک کسی مستنکف شد یعنی مالیات دولت را نداد یک ماه اگر معطل کرد یک عشر دو ماه اگر معطل کرد یک عشر و نیم سه ماه اگر معطل کرد یک عشر و نیم بالاخره دو عشر و اگر تخلف کرد چه کنیم دو عشر از مالیاتش را اضافه بگیریم. حالا عرض کنم چه میشود بنده یک مثالی میزنم زیدی هزار تومان عایدات داشته باید بدهد سی و پنج تومان آمد و نداد چهار ماه هم طول کشید چه جرمی از او بگیریم هفت تومان دو عشر آن علاوه میشود چهل و دو تومان ازش مالیات میگیریم درحالیکه در اینجا چه نوشته نوشته است مستنکف، مستنکف کیست آن کسی که امتناع بکند بطور تکبر یعنی مستنکف در لغت این است (امتنع استکباراً) یک کسی که جلو دولت مقاومت میکند مالیات دولت را نمیدهد استنکاف میکند از او هفت تومان بگیرند اما یک نفر میگوید بنده اطاعت دارم مالیات دولت را میدهم هزار تومان عایدات من است سی و پنج تومان را دادم حالا آمد و رئیس مالیه گفت خیر آقا بیشتر است و این یک دروغی گفته است آمدند و رسیدگی کردند دیدند دیدند دروغ گفته آیا آن مستنکف گناهش بیشتر است یا دروغگو البته مستنکف گناهش بیشتر است دو هزار تومان عایدات اوست و سی و پنج تومان به دولت ضرر زده پنج هزار تومان مطابق این ماده باید بدهد یعنی صد و شصت برابر کجاست؟ آقای یاسائی که دیروز به آقای فیروزآبادی میگفتید مجازات شدید در این مملکت نباید باشد بنده هم تصدیق دارم و همعقیده حضرتعالی هستم به آقای فیروزآبادی هم میگویم که مجازات شدید نباید بشود ولی بنده میگویم برای سی و پنج تومان دروغ پنج هزار تومان جریمه بدهد هیچ عقلی هیچ انصافی اجازه نمیدهد در دنیا همچو قانونی هست؟ بنده که تصور نمیکنم باز بفرمائید پنج برابر مالیاتش بنده قبول میکنم دروغ گفته پنج برابر ازش بگیرند دویست تومان ازش بگیرند اما پنج هزار تومان از برای سی و پنج تومان دروغ مطابق هیچ قاعده درست درنمیآید. اشتباه هم بنده نکردم اگر هست الآن بفرمائید بنده میگویم اگر اینجا بود تفاوت مالیات را پنج برابر بگیرند یک چیزی بود ولیکن تفاوت عوایدش نوشته تفاوت محصول را نوشتهاند حالا ببینید آقای فروغی آقای داور وزیر عدلیه متخصص در علم حقوق هستند استدعا میکنم بعرض بنده توجه بفرمایند ببینند این مجازات خیلی شدید هست یا نه اگر پنج برابر مابهالتفاوت مالیات را بگیرند باز اگرچه ظالمانه است باز میگفتیم قبول میکنیم و حال آنکه شما ملاحظه میفرمائید همینطور که دروغ از گناهان کبیره است رشوهگرفتن عمال دولت از این بالاتر است و در قانون مجازات ازش دو برابر میگیرند رشوهگیر که بالاتر از دروغگو است اگر مختلس باشد آنچه اختلاس کرده است مطابق قوانین مجازات
عمومی ضعف پول را ازش میگیرند لکن اگر دروغ گفت پنج برابر حقوق دولت را ازش میخواهند. این است که بنده پیشنهاد کردم پنج برابر تفاوت مالیات را ازش بگیرند.
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب موافقید؟
آقا سید یعقوب ـ مخالفم
رئیس ـ آقای فیروزآبادی
فیروزآبادی ـ مخالفم
رئیس ـ آقای اورنگ
اورنگ ـ بنده موافقم خیلی هم موافقم
رئیس ـ بفرمائید
اورنگ ـ عرض میکنم به حضور محترمتان که یک چیزی را از آقایان انصاف میطلبم یک مرد محترمی خیلی هم سواد دارد علم دارد شصت سال هفتاد سال رفته تحصیل علم کرده علمش هم منفعت میدهد به جامعه تمام هنرهای دنیا را تحصیل کرده است از هر هنرش هم آدم مستفیض میشود سر نود سال این آدم سه شاهی دزدی کرده است خدا و رسول خدا و همه شرایع در عالم گفتهاند این آدم را با تمام این هنرها بیاورند دستش را اینطور قطع کنند (فیروزآبادی ـ سه شاهی نیست اینطور) بسیار خوب آقا سیصد دینار دزدی کرد نه شاهی کرد سه هزار کرد. یکی سه قران دزدی کرد. (فیروزآبادی ـ ربع دینار زیادتر) برای این اشکال آقا آن دزد فرض میکنیم زیادتر دزدی کرد
(همهمه نمایندگان)
حالا انصاف این است که یک همچو دست پرهنری را بیاورند بگذارند اینجا و دستش را قطع کنند. این انصاف است؟ ولی قانون میگوید این است دیگر قیمت ندارد قیمت تا وقتی داشت که اینطوری طرف دزدی نمیرفت راست میرفت، کج نمیرفت. شما قبول دارید که این آدم آمده است دروغ گفته برای چه دروغ گفته؟ برای اینکه تا خودش عمر دارد تا پسرش عمر دارد نوهاش عمر دارد طایفهاش عمر دارد مالیات به خزانه مملکت و ملت و بیتالمال مسلمین ندهد این آدم یک دروغ نگفته است که یک سال معاف بشود این آدم دروغ گفته که یک عمر معاف شود. آدم دروغگو جزایش همین است. دروغ نگوید. جزا کم است، جزا زیاد است شما اگر قبول دارید اصل دروغگفتن را که دروغ بد است ما در مقابل آن جزا میدهیم فلان قسم یا فلان قدر. برای خاطر دروغگو باید مجازات قائل شد گفتیم که اگر صحیحاً آمد و محصول را گفت برود پی کارش لکن اگر کمتر قلمداد کرد آن مقداری را که درحقیقت کمتر قلمداد کرده او را متصاعداً بالا ببرند پنج برابر ازش یکدفعه بگیرند او برای یکدفعه دروغ نگفته برای عمر گفته هر سال نتیجه دروغگفتن او زیان برای بیتالمال مسلمین است ولی جزا یکدفعه ازش گرفته میشود قیمت هم ندارد این دروغگو که من برای قیمتش چانه بزنم من بگویم سیصد دینار میارزد آقا بگویند پنج شاهی میارزد دروغگو قیمت ندارد. در این موقع به کمال سختی، ما میخواهیم از یک طرف بگوئیم تحصیلدار نرود در دهات، مأمور نرود در دهات، امنای عالیه اجحاف نکنند بر رعیت و مملکت امین مالیه که آنقدر شریف است اگر آمد و پنج شاهی اختلاس کرد او را میکشند میبرند محکمه جزای عمال دولتی و او را چهار ماه چهارده ماه سه سال از خدمات دولتی محرومش میکنند این برای خاطر آن طرف اما برای خاطر این طرف هم مجازات قوی باید قرار بدهیم مقابل آن است این چرا دروغ گفته؟ دروغ گفته جزایش این است تا دروغ نگوید.
طهرانی ـ او ماهی دویست تومان میگیرد این بیل میزند.
رئیس ـ آقای طلوع
طلوع ـ اولاً اینجا حقوق رنجبر و مالک و سایر طبقات اساساً مورد اختلاف ما نیست همه ما ایرانی هستیم همه هموطن هستیم همه آن رنجبری که بیل میزند ایرانی است هم آن مالکی که از این مملکت استفاده میکند ایرانی است هم این زارعی که بیست و چهار ساعت زحمت
میکشد ایرانی است این مجلس شورای ملی است ما هم نمایندگان مملکت هستیم نمایندگان مردم هستیم این آقایان هم وزرای این مملکت هستند وزرای ما هستند مذاکراتی ما میکنیم البته از نقطهنظر راحتی عمومی است اعم از زارع و رنجبر یا کاسب یا تاجر یا طبقات دیگر پس ما اینجا اختلافی از نقطهنظر طرفداری حقوق رنجبر یا برعلیه منافع مالکین نداریم یک لایحهای آمده است با آنکه شخصاً بنده با این لایحه مخالف بودم و الآن هم هستم و البته هر ترتیبی که اصلاح شود هم از نقطهنظر طرز عمل برای دولت سهل میشود هم برای مردم که البته دولت منافع مردم را در نظر گرفته و در اجراء هم امیدوارم مساعدت کنند همانطور که آقایان گفتند دروغ بد است بنده هم میگویم دروغ بد است هر کس که بشنود دروغ را میگوید بد است ولی آقا موضوع این هست که ببینیم که من راست میگویم یا دروغ میگویم اولاً این موضوع را باید تشخیص بدهیم که اقتدار به اینکه راست بگویم و دروغ گفتم یا نه؟ به عقیده بنده در اینصورت او را باید مجازات کرد اما آن هم نه به آن اشد مجازاتی که آقای اورنگ میگویند. در تمام دنیا همان کتابهای آسمانی هم از برای مجازات یک درجاتی قائل شده چنانچه علمای مهم حقوق همانطور که آقای داور اشاره فرمودید ایشان هم وزیر عدلیه بودند اعدام از برای یک مجازات برای یک جرم یکمرتبه قائل نشدهاند حالا اعدام که بنده است نمیآورم یک حد اشدی را برای او نیاوردهاند مراتبی را مراعات کردهاند. برای کسی که ده تومان دزدی کرده یک مجازات قائل شدهاند برای یک نفری که یک تومان دروغ گفته یک مجازات. حالا البته مورد بحث بنده نیست بنده در این موضوع مادة هشتم نهم خیر مادة هفتم اگرچه راجع به محصول اینجا خیلی صحبت شد ولی حقیقتاً آقای تقیزاده میخواستم تکرار موضوع کنم ولی یک قضیه هست که بنده خواستم منصفانه خودمان هم قضاوت کنیم ببینیم اگر اینجا نوشتیم محصول ملک را باید مالک معین کند البته عایدات ملک یک چیزی است که همانطوری که آقا اشاره کردند یک چیزی که به بنده عاید میشود صد تومان است هزار تومان است صد هزار تومان است بنده کار ندارم اگر بخواهم راستش را نگویم مطابق همین مقررات باید مجازات شوم چون اطلاع کامل دارم. بنده هزار تومان عایدی داشتم گفتم پانصد تومان دولت آمد و ثابت کرد که من دروغ گفتم البته باید مجازات شوم که بعدها دیگر دروغ نگویم و عادت به این کار رذیله نکنم چرا که عادت به دروغ بسیار بد است ولی بنده عرض میکنم ببینیم آیا حقیقتاً یک قانونی که در مملکت تصویب میشود و اینها در حدود اقتدار بنده هست که بنده راست بگویم آنوقت بیائید شما مرا مجازات بکنید بنده عرض میکنم که تشخیص محصول ملک (تا بهحال خیلی گفتگو شد و آقایان مالکین هم اینجا هستند) به عقیده بنده نه زارع میتواند معین کند نه مالک الآن هم دلائلی در این موضوع دارم که ثابت بکنم. بنده یا سایر مالکین یا فلان زارع ایرانی اساساً نمیداند که یک جریب ملک چقدر محصول میدهد حالا چرا نمیداند؟ بنده نمیخواهم اینجا بگویم که چرا نمیداند، نزاکت به بنده اجازه نمیدهد که عرض کنم وسائل فراهم نیست، دولت آمد قانون ممیزی را از مجلس گذراند آمدند گیلان را ممیزی کردند تمام گیلان را الآن خود آقای تقیزاده اگر مراجعه بکنند بصورت ممیزی خواهند دید تمام گیلان مساحی شده است یک جریب ملک بدون مساحت اساساً در گیلان صورت خارجی ندارد ولی آمدند پارسال دو سال قبل در محصول ملک مابین مالیه و مالکین اختلافی واقع شد مالکین گفتند که یک جریب ملک را که ما زراعت میکنیم بیست من ما از پنجاه من میبریم و سی من زارع ملک چقدر حاصل میدهد؟ مالک میگوید پنجاه من دولت میگوید صد من این اختلاف شد و بالاخره نه زارع نه مالک نه مأمورین نتوانستند تشخیص محصول ملک را بدهند. بالاخره دولت چه کرد دولت آمد ممیز خواست مساح خواست بروند یک بلوکی مثلاً بلوک کهدمات آنجا باز هم نتوانستند عایدات یک جریب را بطور حتم معین کنند و رفتند یک دهات مرغوبتری را ممیزی کردند محصول حداقل را معین کردند یک دهاتی که املاکش مرغوب بود سراب بود رعیتش خوب بود
و اینها آنجا حداکثر را گرفتند بنده بالاخره دولت هم با اینکه تمام وسائل را فراهم کرده بود نتوانست حاصل یک دهاتی را معین کند که محصول عاید این دهات چیست آنوقت آمدند یک بلوکی را حداقل معین کردند یکی را هم حداکثر. این حداقل و اکثر را برای یک جریب معین کردند الآن عمل ممیزی گیلان روی چیست؟ روی همان چیزی است که دولت حداقل و اکثر معین کرده از روی همان حداقل است نه در این موضوع زارع میتواند محصول را معین کند نه مالک میتواند معین کند این در عمل خودتان هم مصادف با این مشکلات خواهید شد بنده حقیقتاً نظرم به این است که نماینده هستم و رفع اشکال بشود که فردا این قانون هم در مملکت عملی نخواهد شد. عرض کردم یک حدی را برای بنده که مالکم یا زارع هستم حدی را معین کنید که بتوانم من راست بگویم اگر دروغ گفتم حالا یا زارع است یا مالک است یا متصدی است یا مستأجر است البته باید مجازات شود. بنده عرض میکنم که شما تشخیص موضوع را بدهید ببینید میتوانید محصول کل یک جریب ملک یا دهاتی را معین کنید آنوقت این ماده را بنویسید بعلاوه در تشخیص جریمه همانطور که دیروز آقای آقا سید یعقوب و امروز آقای مؤید احمدی فرمودند این هم عملی نیست برای خاطر اینکه همانطور که خود آقا حساب کردند هزار تومان بنده آمدم عایدات کل را هم بطور تخمین معین کردم اگر فردا مأمور مالیه اظهارنامه برای من میآورد بنده که مالک هستم نمیتوانم معین کنم خودم تقریبی معین میکنم حالا آن تخمین و تقریب سه عشر باشد چهار عشر باشد پنج عشر باشد بنده نمیتوانم راست بگویم یعنی وسائل راستگفتن برای بنده فراهم نیست. عاجز از راستگوئی هستم قادر نیستم چیزی را که بنده قادر نیستم اساساً من نمیتوانم راست بگویم این مجازات نباید شود هزار تومان اول دو عشر بود حالا سه عشر شد هزار تومان همانطور که حساب کردند صدی سه و نیم مالیات میگیرند بنده اگر آمدم گفتم چهل من یعنی به این ترتیبی که نمیتوانم راست بگویم شما بیائید پنج مقابل چهل را از بنده مالیات میگیرید بنده از کجا بیاورم دومرتبه مالیات به شما بدهم بنده اساساً استطاعت پرداخت این جریمه را ندارم آقا جریمه را موافقت بفرمائید در حدود امکان در حدود توانائی بنده باشد اگر یک خطائی کردم یک گناهی کردم یک دروغی گفتم آنوقت مجازات را در حدود امکان معین کنید این است استدعای بنده.
وزیر مالیه ـ حقیقتاً این مسئله درواقع اسباب تعجب بنده است که اولاً تمام دقتها و اصلاحات در اینکه محصول را نمیتوانیم بگوئیم چطور معین کنند همه این اصلاحات شد و باز از سر میگیریم اگر ما بخواهیم واقعاً صمیمی باشیم علامت رویه صمیمانه این است که هر چه میتوانید در اصل مطلب مذاکره بفرمائید فلان کار ترتیب این محصول اینطور باشد ترتیب تعیین عایدات مالک اینطور باشد نیم عشر جریمه یا سه ربع عشر جریمه در فلان جا وقتی تأخیر کرد و فلان چیز وقتی که معین شد و به ثبوت رفت و در آن موقعی که جریمه به او تعلق میگیرد و مجازاتی به او تعلق میگیرد که این کار صحیح واقع نشد آنجا دیگر نباید چانه زد وقتی که مقصود طرفین حاصل شد که این کار باید اینطور بشود و راه این را پیدا کردیم که مبادا کسی اشتباه کند در عایدات خودش گفتیم بلی میتواند تا صدی ده هم اشتباه کند بعد از همه اینها اشتباه هم نکرد و عمداً خطا کرد و خلاف کرد دیگر در مجازاتش نباید آقایان چانه بزنند زیرا این باعث این میشود که خود قانون سست و لغو شود این چیزی را که ایشان توضیح دادند و آقایان دیگر هم تکرار میفرمایند که مطابق مالیاتش باید جریمه شود بنده قبول دارم ولی اگر مطابق مالیاتی که مادامیکه بهش تعلق میگیرد جریمه شود که اگر کسی دروغ گفت و آن دروغش باعث این شد که از مالیاتش ده تومان کسر شود باید جریمهاش را به اندازه مالیات اضافه بکنند تا چند سال دیگر. ولی این کار واقع نمیشود ایشان میفرمایند کسی اختلاس کرد دو برابر جریمه میکنند برای اینکه او یک دفعه اختلاس کرده است ولی اینجا این شخص سبب میشود بواسطه
خلافکاریش که برای دولت یک کاری را که میخواهد اساس صحیحی در کار بگذارند به این قانون مجلس و دولت همه دقت در او میکنیم یک اساسی بگذاریم که اظهارنامه بدهند و مردم برای همیشگی از این ترتیب راحت باشند که تحصیلدار به دهات نرود خود مالک اظهارنامه بدهد مطابق قول خودش هم مالیات برایش تعیین شود اگر هم اختلافی بشود خبره مرضیالطرفین معین شود و اگر مالیاتی هم باید بدهد خودش بیاورد بدهد آنوقت اگر دروغ گفت باعث این میشود که بواسطه این خلافش در مالیات دولت نکس مهمی وارد میشود آنوقت برای یک دفعه به اندازه مالیاتش که دو تومان خلاف کرده چهار تومان جریمه ازش بگیرند این اگر بنا بود برای مالیاتش چنانچه عرض کردم اضافه کنند مطلبی بود ولی اگر برای یک دفعه باشد ما میخواهیم اولاً یک دفعه باشد که همیشه گرفتاری نداشته باشیم از آن طرف میخواهیم یک جریمه یک دفعه کافی برای این باشد که صدق مطلب ازش دربیاید شما میفرمائید که این هزار تومان محصول دارد از این هزار تومان دویست تومان خلاف گفت از این دویست تومان مالیاتش را حساب کنند بیایند ببینند مالیاتش میشود سه تومان و نیم (فیروزآبادی ـ هفت تومان) هفت تومان آنوقت چهارده تومان ازش بگیریم کسی که دویست تومان خلاف گفته است مجازاتش این است که ده دوازده تومان ازش بگیرند هر کس که این کار را میکند یک دفعه چهارده تومان ازش بگیرند اصلش چرا مجازات کنند هیچ چیز نگیرند. اگر بناست یک مجازاتی بکنند و یک جریمهای بگیرند که او مجبور شود به صداقت و صدق باید تناسب داشته باشد اگر شما قصدتان این است که واقعاً همه آقایان متفقالقول هستند به اینکه مالک مالیات خودش را بدهد میخواهید از یک عشر هم کمتر بکنید محصول خودش را هم تا دو عشر میداند محصولی هم که خودش نمیداند که در تبصره قید گردید به خودش متوجه نمیشود نمیدانم دیگر کجایش نقصی باقی مانده است که این بدبخت و بیچاره است به عقیده بنده در صد نود و نهش عمداً دروغ خواهد گفت با این بیانی که ما معین کردیم و اگر اشتباه نکنم دیگر هیچ خلافی نیست در اینکه اگر کسی خلافکار شد و به دولت و عایدات مملکت عمداً خواست صدمه برساند دیگر این تجزیه را صدی یک و صدی یک هم یک عشر دیگر چیزی نمیماند که اینها را مجبور به صدق بکند خوب است این ماده را که یک جریمه البته برای یک دفعه برای کسانی که خلاف میکنند در این مقرراتی که هست و تخلف میکنند قبول بفرمائید در اینگونه مواد بیشتر از این مذاکره محل ندارد در هر جائی که واقعاً یک اشکال حقیقی بود بنده خودم موافقت کردم و اشکال را تصدیق کردم و راهحلی پیدا کردیم ولی در مسئله نقصان و تقلیل جریمه و مجازات بنده هیچ موافقت ندارم
جمعی از نمایندگان ـ کافی است
رئیس ـ پیشنهاد آقای مؤید احمدی قرائت میشود
بنده پیشنهاد میکنم آخر مادة هفتم این قسم اصلاح شود.
در مورد اول دو برابر و در مورد ثانی پنج برابر مبلغ و مقداری که مابهالتفاوت مالیات از عواید جنسی است برای یک دفعه به عنوان جزای نقدی از دهنده اظهارنامه مأخوذ خواهد شد
رئیس ـ بفرمائید
مؤید احمدی ـ یعنی عین عبارت است فقط لفظ مالیات را علاوه کردم مبلغ و مقداری که مابهالتفاوت مالیات از عواید حقیقی است تقریباً یک مرتبه بگیرند که تقریباً پنج برابر مالیاتش میشود این است پیشنهاد بنده و فرمایشات آقا هم بنده را قانع نکرد چون بعرض بنده توجه نکردند بنده عرضم این بود که باید مجازات مطابقت بکند با تقصیر مقصر متمرد را دو عشر گرفتید تقصیر دروغگوئی را پنج برابر بگیرند زاید بر این بیانصافی است این است پیشنهاد بنده.
رئیس ـ با عده موجوده در مجلس و عدهای که در خارج مجلس به حالت منتظره داریم حساب میکنیم که
بنده منتظر آنها بودم جمعاً به عده کافی برای رأی نمیرسد (صحیح است) یعنی ما هفتاد و نه نفر میخواهیم هفتاد و دو نفر در اطاق داریم پنج نفر در خارج جمعاً هفتاد و هفت نفر رأی نمیتوانیم بگیریم و بنابراین جلسه را ختم میکنیم
جلسه آتیه فردا سه ساعت و نیم قبل از ظهر موافقت بفرمائید یک کمی زودتر (صحیح است) و دستور بقیه دستور امروز یک عرضی هم دارم فراموش نشود در پیشنهادی که در مادة چهار آقای اعتبار کردند دو عشر و سه عشر آقای مخبر قبول کردند ما هم رأی گرفتیم ولی در مادة چهارم هیچ محلی برای گذاشتن این عبارت وجود ندارد (آقا سید یعقوب ـ جایش اینجاست) پس بنظر بنده باید موافقت کنید از اینجا برداشته شود کلمه لغوی است و اگر باید افزوده شود جایش در مادة هفت است (صحیح است)
(مجلس یک ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی ـ دادگر