مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۰ مهر ۱۳۲۴ نشست ۱۴۵
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم | تصمیمهای مجلس | قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات- اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آئیننامهها - بخش نامهها - آگهیهای رسمی
سال اول - شماره ۱۸۶ مدیر: سیدمحمد هاشمی نماینده مجلس شورای ملی - ۵شنبه ۱۲ مهر ماه ۱۳۲۴
دوره چهاردهم قانونگذاری
شماره مسلسل ۱۴۱۷
مذاکرات مجلس
صورت مشروح مجلس روز شنبه ۱۰ مهر ۱۳۲۴ نشست ۱۴۵
- ۱- قرائت و تصویب صورت مجلس
- ۲- تقاضای آقای وزیر جنگ راجع بطرح لایحه اضافات افسران
- ۳- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای وزیر دارایی
- ۴- توضیحات آقای وزیر دارایی نسبت به اظهارات آقای دکتر مصدق در جلسه چهارم مهر
- ۵- بیانات آقای وزیر امور خارجه
- ۶- بیانات قبل از دستور آقای یمین اسفندیاری
- ۷- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای نخست وزیر
- ۸- بیانات آقایان دکتر مصدق و نخست وزیر
- ۹- موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
- قرائت و تصویب صورت مجلس
۱- قرائت و تصویب صورت مجلس
صورت مجلس روز پنجشنبه پنجم مهر ماه را آقای طوسی (منشی) بشرح زیر قرائت نمودند:
مجلس نیم ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای سید محمد صادق طباطبائی تشکیل و صورت جلسه روز گذشته قرائت و پس از تقدیم یک ورقه سئوالیه از طرف آقای فرهودی راجع به علل تشدید عمل فرمانداری نظامی صورت جلسه تصویب شد.
غائب با اجازه- آقای دکتر عبده
غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده:
غائبین بی اجازه- آقایان: فرمند- امینی- دکتر اعتبار- شجاع- مؤید قوامی- کفائی- امیرابراهیمی- صمصام- منصف- تیمورتاش- دکتر شفق- رفیعی
دیرآمدگان با اجازه- آقایان: دکتر کشاورز- لنکرانی
دیر آمدگان بی اجازه- آقایان: نقابت- اخوان- عامری- کاظمی- شهاب فردوسی- جواد مسعودی- حسن اکبر- عباس مسعودی- تهرانچی- نمازی- ایرج اسکندری- گله داری- دکتر آقایان- جمال امامی- دکتر کیان- ایپکچیان- مراد اریه- قشقائی
عدهای از آقایان نمایندگان ورود در دستور را تقاضا و آقای سیف پور فاطمی برای تشریح قضایای کشور مخالف و آقای اردلان موافق و تعیین تکلیف دولت را مقدم بر سایر مسائل میدانستند. بالاخره به ورود در دستور رأی گرفته شده رد و آقای مهندس اصغر پناهی به عنوان قبل از دستور اظهار نمودند با وجود اختلاف نظر سیاسی بین اقلیت و اکثریت در مورد استقلال کشور و منافع اساسی آن بین عموم نمایندگان همکاری و توافق کامل موجود و هیچیک از نمایندگان محترم و افراد ملت منافع کشور را قابل تقسیم ندانسته و استقلال و تمامیت کشور را مقدس و محترم شمرده و خواهند شمرد. سپس با اشاره به مقام و اهمیت و خدمات آذربایجان در راه مشروطیت ایران و میهن دوستی مردم آن سامان به قضایای اخیر تبریز و عملیات حزب جدید دمکرات آنجا و مقاصد شوم آنان پرداخته و اظهار داشتند با احساسات پاک و بی آلایش قاطبه اهالی آذربایجان برای این قبیل ترهات کوچکترین تأثیر و اهمیتی را قائل نبوده و روح آنان از مقاصد شوم این دسته و عملیات آنان متنفر است و معتقد بودند باید دولت مقتدری با اتکاء مجلس شورای ملی به اصلاح و تأمین زندگی طبقه زحمت کش پرداخته و عناصر ناپاک و مفسد را به کیفر قانونی برساند. سپس به جریان چند جلسه قبل مجلس اشاره و با اظهار تأسف از وضع ناسازگار آن جلسه و حس احترام ایشان به همکاران خود و ابراز علاقه به میهن و مصالح آن و تنفر از کلیه کسانی که متمایل به اجانب و نفوذ آنان بوده و با اذعان به لزوم همکاری مقامات رسمی و صالح کشور با متفقین معظم برای تحکیم مبانی دوستی به بیانات خود خاتمه داده پس از آن آقای رضا حکمت نیز به عنوان قبل از دستور بدواً مختصری راجع به لزوم احترام آزادی افکار و عقاید در مجلس شورای ملی و ضرورت وحدت کلمه برای خدمت به کشور و کوشش در رفع بحران کنونی و تشکیل دولت مورد اعتماد کامل مجلس شورای ملی برای حفظ مبانی مشروطیت و تزکیه اخلاق عمومی و تنزل هزینه زندگی و اجرای اصول آزادی و عدالت بدون توسل به جبر و زور اشاره به وصول بیانیه از طرف حزب دمکرات آذربایجان نموده و با مقایسه به حزب دمکرات صدر مشروطیت ایران و فداکاری خدمات برجسته آنان در راه استقلال و تمامیت کشور ایران انزجار و تنفر خود و قاطبه ایرانیان را نسبت به این دسته خائن و ماجراجو و مقاصد شوم آنان اعلام و اظهار داشتند تمام کشور ایران در حکم پیکر واحد و غیر قابل انفکاک بوده و زبان رسمی و مادری عموم افراد کشور زبان فارسی است و لهجههای مختلف محلی هیچگاه سلب ایرانیت از افراد میهن پرست ایرانی ننموده و احساسات عمومی مردم کشور صاحبان این افکار پلید را به کیفر خود خواهد رسانید. بیانات ایشان مورد تصدیق عموم نمایندگان واقع و آقای کمال هدایت وزیر دادگستری با تأیید و تصدیق بیانات آقای حکمت در قسمت ملیت و احساسات میهن پرستی عموم ایرانیان و اظهار تأسف از جریانات اخیر مجلس و توهین به شخصیتهای برجسته و قدیمی کشور و اذعان به صلاحیت عموم افراد هیئت دولت اشاره به قانون اساسی نموده و عزل نصب وزرا را به فرمان شخص پادشاه دانسته و اظهار تمایل مجلس شورای ملی را از لحاظ حفظ نزاکت تلقی نموده و در تأیید بیانات جلسه گذشته آقای نخست وزیر تقاضا نمودند مجلس شورای ملی با ابراز رأی اعتماد زودتر تکلیف دولت را معلوم نمایند پس از آن اشاره به وضع کنونی کشور نموده و لزوم اتحاد و اتفاق مجلس و دولت و عموم آحاد و افراد ایرانی را برای حفظ مصالح کشور خاطر نشان ساخته و توضیح دادند دولت فعلی از بدو تشکیل تا کنون نظری جز خدمت به کشور نداشته و تا آخرین حد امکان و با از خودگذشتکی بی پایان در این راه توفیق حاصل نمودهاست.
بیانات ایشان با کف زدن ممتد جمعی از آقایان نمایندگان خاتمه یافته و آقای سپهبدی وزیر امور خارجه با تأیید نظریات آقای وزیر دادگستری و اظهار تأسف از بیانات آقای دکتر مصدق در کمیسیون مختلط مجلس شورای ملی راجع به سه نفر از آقایان وزیران و قبول مقام وزارت با لحاظ مشکلات فعلی کشور برای خدمت به جامعه راجع به قضایای آذربایجان و تلگرافی که از طرف عدهای مجهول به مقامات عالیه خارجی مخابره شده و عدم توجه اولیاء معظم کشورهای بزرگ جهان به این قبیل اراجیف مختصری ایراد و عدم توجه و ترتیب اثر به این قبیل اوراق مجعول و بی اساس را به عرض مجلس شورای ملی رساندند بیانات ایشان نیز با کف زدن جمع کثیری از آقایان نمایندگان خاتمه یافته و آقای نخست وزیر پیرو تقاضای جلسه گذشته مجدداً تقاضای رأی اعتماد و تعیین تکلیف دولت را نفیاً یا اثباتاً نمودند. آقای دکتر مصدق باستناد ماده ۱۰۹ آئین نامه داخلی در قبال اظهارات آقای وزیر دادگستری مفهوم اصل ۴۶ متمم قانون اساسی را با توجه به مدلل اصل شصت و هفتم توضیح و تشریح و با اشاره به بدی اوضاع کشور و شیوع فساد اخلاق عمومی و عدم توانائی دولتها به اصلاح امور مقتضی میدانسته هیئتی از رجال کشور که سابقه وزارت نداشته باشند مصدر خدمات کشور گردند سپس اشاره به صدور تصویب نامه بر خلاف قانون راجع به تعویض یکی از املاک نموده و این قبیل اقدامها را موجب ضرر خزانه عمومی و عدم شخصیت میشمردند. بیانات ایشان نیز در میان کف زدن جمعی از آقایان نمایندگان خاتمه یافته پس از توضیح مجدد آقای وزیر دادگستری و تکذیب آقای وزیر دارائی نسبت به صدور تصویب نامه بر خلاف قانون راجع به تعویض املاک، اخذ رأی اعتماد به عمل آمده و از یک صد و چهارده نفر عده حضار شصت و نه رأی موافق در مقابل چهل رأی مخالف و ۲ رأی ممتنع داده شد.
پس از اظهار تشکر آقای نخست وزیر از حسن ظن آقایان نمایندگان محترم در ابراز رأی اعتماد و لزوم جلوگیری از تشتت و اختلاف و ضرورت توافق نظر عمومی و مساعدت کامل مجلس شورای ملی به دولت برای حل معضلات امور کشور اظهارات ایشان نیز با کف زدن جمعی از نمایندگان پایان یافته و چون پیشنهاد ختم جلسه شده بود جلسه آتیه به روز یکشنبه هشتم مهر ماه ۳ ساعت قبل از ظهر موکول و دستور آن لوایح موجوده اعلام و مجلس یک ساعت و ربع بعد از ظهر ختم شد.
نایب رئیس- در صورت جلسه نظری است؟ آقای دکتر معاون نظری دارند؟
دکتر معاون- خیر عرضی ندارم.
نایب رئیس- آقای لنکرانی
لنکرانی- بنده در صورت جلسه عرض داشتم چون بنده را هم بی اجازه نوشتهاند برای اینکه نظامات محترم باشد و معاذیر موجه را هم مورد توجه بدارند بنده هم با تلفن گفتم و هم عرض کردم گویا بدون اجازه نوشتهاند.
نایب رئیس- جنابعالی را دیر آمده با اجازه نوشتهاند.
لنکرانی- بنده توجه نکردم معذرت میخواهم سئوالی هم هست که میبایستی تقدیم کنم و تلگرافی هم هست که باید به عرض مجلس برسانم.
نایب رئیس- بله بعد از تصویب صورت مجلس – آقای حاذقی
حاذقی- تذکر بنده این بود که آقای مؤید قوامی و چند نفر دیگر را غائب بی اجازه خواندند و چون آقایان همه به نظامات مجلس علاقمند بودند قبلاً همه کسب اجازه کردهاند که رعایت نظامات بشود و ضمناً هم گزارشی از کمیسیون عرایض دوره گذشتهاست که اگر اجازه بفرمائید منشی هیئت رئیسه قرائت بفرمایند.
نایب رئیس- آقای مجد ضیائی
مجد ضیائی- بنده میخواستم در جواب آقای حاذقی عرض کنم که اجازه هائی که تصویب نشده باشد نمیتوان آنها را غائب با اجازه نوشت و بعد از اینکه در کمیسیون تصویب شد باید غائب با اجازه نوشت.
نایب رئیس- در صورت مجلس نظری نیست؟ آقای طوسی
طوسی- در صورت مجلس بنده میبینم که اسم بنده جزء مخالفین دولت نوشته شدهاست و بنده در جزو مخالفین هم بودم و ورقه کبود هم دادم معهذا نمیدانم چطور شده بود، خودشان هم تلفن فرمودند که در روزنامه اطلاعات بنده را جزء موافقین نوشته بودند (مسعودی- بله اشتباه شده بود اصلاح شد) بله اصلاح هم کردند ولی خواستم عرض کنم که بنده مخالف بودم و هنوز هم در مخالفت خودم باقی هستم.
نایب رئیس- در صورت مجلس دیگر نظری نیست؟ (خیر) صورت مجلس تصویب شد.
یمین اسفندیاری- بنده چند جلسهاست اجازه نطق قبل از دستور خواستهام در جلسه گذشته هم وعده دادند که در این جلسه حرف بزنم. فعلاً هم اجازه خواستهام و استدعا میکنم اجازه من محفوظ باشد.
- تقاضای آقای وزیر جنگ راجع به طرح لایحه اضافات افسران
۲- تقاضای آقای وزیر جنگ راجع به طرح لایحه اضافات افسران
وزیر جنگ (آقای زند) اخیراً بنده یک لایحه راجع به تأسیس دو لشگر و دادن اضافات به افسران تقدیم مجلس شورای ملی نمودم. موضوع به کمیسیون بودجه ارجاع شد و پس از تصویب رفت به کمیسیون نظام و آنجا هم تصویب شده ضمناً یک لایحه در سال گذشته بنده تقدیم کرده بودم به مجلس راجع به ملیون دلاری که برای مصادف ارتش خودمان از آمریکا لازم است و این از کمیسیون بودجه گذشته بود در آن موقع ولی چون بعداً در نتیجه تغییراتی که در کابینهها شد این همنیطور ماند ولی مطابق معمول همیشه پس از تصویب کمیسیون به اعتبار این پیشنهاد یک پیش پرداخت هائی از طرف وزارت جنگ برای تهیه لوازم ارتش داده شده بود مخصوصاً برای لباس. در کمیسیون بودجه آقایان عقیده داشتند که این لایحه را ضمیمه بکنند به لایحهای که قبلاً داده شده بود بعد در کمیسیون نظام آقایان توجه فرمودند به اینکه این عبارت که نوشته شدهاست حالا دیگر موضوع ندارد مثلاً از محل وام و اجاره که حالا ملغی است و بعلاوه دیگر احتیاج به سه میلیون دلار نبود برای اینکه قسمت اعظمش که مربوط به لباس بوده مجبور شدیم در همین جا سفارش بدهیم این بود که بنده مجبور شدم که تقاضا کنم که این ماده از لایحه خارج شود. و بعد با تعیین احتیاجات ارتش از لحاظ ریال و دلار که یک قسمتی برای خرید لوازم تعمیر و سایر لوازمات و یک قسمت کامیون هائی است که بعضاً بایستی سفارش داده شود و وقتی که معلوم کردیم که چه مقدار دلار برای این کار لازم داریم آنوقت آن را تقاضا خواهیم کرد این است که عجالتاً تقاضا میکنم این لایحه در دستور قرار گیرد چون ماده واحده دو قسمت دارد یکی راجع به تعیین دو لشگر است و یکی هم راجع به اضافاتی است که به افسران باید داده شود ولی چون این قسمت ضرورتش بیشتر است عجالتاً اضافات و کمک افسران که زندگانی شان مختل است بنده تقاضا میکنم مقدم باشد و بعد از اینکه این موضوع تصویب شد البته ممکن است که در جلسه فردا قسمت اولش مطرح شود.
- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای وزیر دارائی
۳- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای وزیر دارائی
وزیر دارائی- (آقای بدر) عرض بنده راجع به دو موضوعی بود که در لایحه دو دوازدهم به تصویب رسید. در لایحه دو دوازدهم که به تصویب رسیده بود تصویب شده بود که مطابق اعتبارات سال ۱۳۲۳ پراخته شود در صورتی که این دو طرح در سال ۱۳۲۴ به مجلس تقدیم شده بود یکی مربوط به ژاندارمری بود و یکی دیگر هم مربوط به فوقالعادههای نظامیها که این دو موضوع در سال ۱۳۲۴ به تصویب رسیده بود و به این جهت مشمول آن ماده واحده نمیشود. این است که این لایحه را تقدیم میکنم.
- توضیحات آقای وزیر دارائی نسبت به اظهارات آقای دکتر مصدق در جلسه چهارم مهر
۴- توضیحات آقای وزیر دارائی نسبت به اظهارات آقای دکتر مصدق در جلسه چهارم مهر
وزیر دارائی- یک عرض دیگر بنده یک عرایضی است که در قبال فرمایشات آقای دکتر مصدق که در جلسه روز چهارشنبه فرمودند بایستی به عرض برسانم و یک قدری هم مفصل است، استدعا میکنم که آقایان توجه فرمایند.
در ابتدای بیاناتی که جناب آقای دکتر مصدق در جلسه روز ۴ شنبه فرمودند اظهار تأسفی کردند. تأسف ایشان از این بود که با سابقه دوستی که با مرحوم پدر من داشتهاند مجبورند که بنده را مورد اعتراض قرار دهند من هم لازم می دانم که در آغاز این پاسخ نهایت کراهت خود را اظهار بدارم از اینکه بر حسب وظیفه مجبورم مطالبی را که ایشان در جلسه روز چهارم مهر ماه بیان نمودند رد کنم و ثابت نمایم که هیچیک از اعتراضات ایشان وارد نیست.
در عین حال لازم است دو نکته را قبلاً تذکر دهم اول آنکه این توضیحات بنده برای آن نیست که در این موقع از تصدی گذشته و یا حال خود دفاع کرده باشم بلکه فقط از این نظر است که مردم از حقایق امر آگاه گردند. من اطمینان دارم وقتی که مردم پی به حقیقت بردند قضاوت آنها بلاتردید بهترین و صحیح ترین قضاوتها خواهد بود، دوم اینکه رد یک اظهاری که از طرف ایشان شده نباید تعبیر به نسبت دروغ شود بلکه همان طور که دولت با کمال بردباری به تمام اظهارات ایشان توجه نمود ایشان هم باید به دفاعی که میشود توجه کنند و قضاوت را به مجلس شورای ملی و ملت ایران محول نمایند.
جناب آقای دکتر مصدق پس از قرائت فصول مختلف پیمان سه گانه نتیجه گرفتند. فقط قرارداد مالی که صرفاً در منافع متفقین بوده تنظیم و از مجلس گذشت و راجع به سایر قراردادها چون متفقین نخواستند وزرای ما هم تا امروز که جنگ تمام شده ساکت نشستند و پس از ذکر عبارت زنندهای نسبت به روی کار آمدن وزراء شرحی در خصوص مضار پیمان مالی بیان کردند که جواب آن یک به یک عرض میشود.
راجع به بنده فرمودند: آقای محترم در نظر نگرفت که اگر تأدیه ریال به متفقین محدود نشود وضعیت ما این نمیشود که شدهاست. از جناب ایشان سئوال میکنم که آیا مخارج متفقین در ایران به دست و در اختیار دولت ایران بوده که بتواند میزان آنرا به مبلغ معینی محدود نماید؟ آیا متفقین ما مجبور بودند که قیم لازم داشته باشند که بیش از احتیاج واقعی خودشان در ایران به ریال خرج کنند و در مقابل طلا بدهند؟ همین دو سئوال کافی است برای اینکه بطلان ایراد اول ایشان را ثابت نماید.
جناب آقای دکتر مصدق ترقی قیمتها را در ایران به ده مقابل قیمتهای قبل از جنگ به علت فزونی انتشار اسکناس تشخیص دادهاند، همانطور که ترقی قیمتها در ایران مسلم است همانطور جای تردید نیست که این امر رابطه با پیمان مالی ندارد وقتی که متفقین پا به ایران گذاشتند طبعاً در این کشور مصارفی داشتند که میبایستی به پول رایج مملکت صورت گیرد و این مخارج اضافی و فوق العاده طبعاً میزان اسکناس رایج را به مقادیر کلی بالا برد جلوگیری از ترقی قیمتها بوسیله محدود کردن هزینه متفقین که ممکن نبود زیرا آن در اختیار ما نبود. جلوگیری از ترقی قیمتها راه دیگری داشت که در تمام کشورها به آن عمل کردند و آن تثبیت قیمتها به موجب قانون و جیره بندی کامل کلیه اجناس در کشور بود. نمی دانم جناب آقای دکتر اطلاع دارند که در کشور آمریکا میزان انتشار اسکناس در طول جنگ از ۰۰۰ر۰۰۰ر۶۰۰ر۷ دلار به بیش از ۳۰ میلیارد رسید یعنی حجم اسکناس از ۴ برابر هم بیشتر شد در صورتیکه قیمت اجناس بیش از ۲۷ درصد ترقی نکرده در سایر کشورها از قبیل انگلستان و آلمان و غیره با اینکه اسکناس رایج چندین مقابل قبل از جنگ شد ترقی قیمتها حتی از کشور آمریکا هم کمتر بود، وقتی کشوری در جنگ است خرج فوق العاده دارد، ایران هم بعد از ورود متفقین جزء مناطق جنگی شد و متفقین مجبور بودند مخارج فوق العاده کنند و از لحاظ موفقیت در مصرف آن مضایقه ننمایند – به فرموده فردوسی:
گه کوشش و کینه و کارزار شود گنج و دینار بر چشم خوار
بنابراین مطابق بدیهی ترین اصول اقتصادی و به مقتضای قانون عرضه و تقاضا در نتیجه ازدیاد مصرف، طبعاً قیمتها رو به صعود گذاشت و بالضروره بر میزان پول رایج کشور افزوده شد. همانطور که این کیفیت در سایر کشورها بدون استثناء عیناً رخ داد.
دولت ایران نه میتوانست و نه این وظیفه را داشت که از مخارج متفقین در ایران جلوگیری کند.
دولت ایران فقط یک وظیفه داشت و آن این بود که با وجود وضع خارق العادهای که پیش آمده و با آن مقدار پول رایج چند برابر بیشتر شده بود قیمتها را ثابت نگهدارد. یعنی آن اقدامی را بکند که در سایر ممالک به همین منظور انجام گرفته بود، بدبختانه تشکیلات دولتی ما برای نیل بدین منظور آماده و مجهز نبود و حتی مستشارانی هم که از خارج آوردیم به تثبیت قیمتها و استقرار اصول جیره بندی در کشور موفق نشدند.
اگر جناب آقای دکتر مصدق در عوض اعتراض به پیمان به عدم موفقیت دولتهای وقت در اجرای اصول جیره بندی و تثبیت قیمتها ایراد میگرفتند شاید تا اندازهای حق داشتند. منتهی در این مورد نیز می توان به ایشان خاطرنشان کرد که به اوضاع کشور توجه کامل نمیفرمایند و گرنه به بیان چنین ایرادی مبادرت نمیفرمودند.
در این مورد بی مناسبت نمی دانم جمله معترضهای به عرض نمایندگان محترم برسانم.
چندی پیش موقعی که نخست وزیر چین در تهران بودند از ایشان سئوال کردم به قراری که شنیده شده سطح قیمتها در چین به طرز فوق العادهای ترقی نمودهاست مگر شما سیستم جیره بندی ندارید. با کمال تعجب جواب داد. مگر در مملکتی مثل چین جیره بندی به طریقی که در کشورهای اروپا اجرا شده ممکن است عملی شود؟
قطع نظر از اظهارات آقای نخست وزیر چین اساساً تثبیت قیمتها و جیره بندی کامل کاری بسیار دشوار است که موجبات و اسباب آن در تمام کشورها بدبختانه فراهم نیست.
چنانکه در جنگ ۱۹۱۴ عده زیادی از ممالک راقیه به این منظور نائل نشدند و در همین جنگ هم اگر ممالکی موفقیت حاصل کردند، به علت تجارب گرانبهایی بود که از جنگ گذشته بدست آورده بودند و بعضی از آنها چندین سال پیش از آغاز مخاصمات اخیر مقدمات این کار را فراهم ساخته بودند. با این توضیح تصور میکنم اعتراض دوم نماینده محترم نیز رد شده باشد.
آیا جناب آقای دکتر مصدق اطلاع دارند که به چه نحو کشورهای متفق مخارج خود را در کشورهای دیگر پرداختهاند؟ آیا مثلاً می دانند که مصارف ارتش آمریکا در انگلستان و یا مخارج نظامی انگلیسی در فرانسه و بلژیک به چه نحو صورت گرفتهاست؟ اگر ایشان در این موضوع تحقیقاتی کرده باشند باید منصفانه تصدیق کنند که شرایط مالی بین ایران و ممالک متفق از هر حیث و به مراتب مساعدتر از ترتیبی بود که دو کشور متفق هم قوه مانند آمریکا و انگلیس و یا انگلیس و فرانسه با هم قرار گذاشتهاند و بدون هیچگونه رنجشی به آن عمل کردند.
قصد بنده آن نیست که در این موقع وقت مجلس شورای ملی را با شرح نحوه معاملات پولی بین کشورهای مختلف تضییع کنم لازم نیست در این مبحث فنی توضیحاتی به عرض برسانم همین قدر میگویم: اگر جناب آقای دکتر مصدق کشوری را سراغ دارند که با آن متفقین معامله مساعدتری کرده باشند لطفاً تذکر دهند تا مجلس و عامه مردم از آن آگاه گردند. ما در مقابل هر دینار وجهی که متفقین در ایران خرج کردهاند طلا گرفتهایم.
با وجود همین پیمان بود که امروز ما متجاوز از چهار میلیارد و دویست و پنجاه میلیون ریال طلا داریم و حال آنکه در اسفند ماه ۱۳۲۱ فقط یک میلیارد و نهصد و هفتاد و یک میلیون ریال طلا داشتیم.
و در همان تاریخ جمع کل طلا و ارز و اوراق بهادار خارجی به سه میلیارد و ششصد و چهل و شش میلیون بالغ میشد و حال آنکه امروز از هفت میلیارد و سیصد و پنجاه میلیون متجاوز است.
این ارقام فصیح و روشن بخوبی نشان میدهد که در سال ۱۳۲۱ در مقابل چهار میلیارد و ششصد و چهل و هفت میلیون و چهار میلیون اسکناس منتشره فقط سه میلیارد و ششصد و چهل و شش میلیون طلا و ارز و اوراق بهادار خارجی داشتیم و امروز در مقابل هفت میلیارد و هفتصد میلیون ریال اسکناس معادل هفت میلیارد و سیصد و پنجاه میلیون ریال طلا و ارز و اوراق بهادار خارجی داریم.
این نکته را هم اضافه میکنم که در تمام مدت جنگ موفق شدیم با نداشتن صادرات بهای کلیه واردات خود را از خارج نقداً بپردازیم و بعلاوه اتباع ایران امروز میلیونها ارز در خارجه ذخیره دارند که سابقاً نداشتند.
در ابتدای ارتباط مالی ایران و متفقین آقای مشرف نفیسی یک قرارداد موقتی با ایشان منعقد نمودند که به موجب آن نرخ لیره به صد و چهل ریال متغیر شد بعداً در نتیجه مذاکراتی که با متقفین شد موفق شدم پیمان جدیدی با آنها منعقد نمایم.
حال اگر شخصی مانند جناب عالی سنجیده یا نسنجیده آنرا مورد انتقاد و تعرض قرار دهد بهیچوجه در عقیدهای که من نسبت به عمل گذشته خود دارم تغییری وارد نخواهد شد. افتخار عقد این پیمان با بندهاست و نتایج مفیدی که جامعه ایرانی از آن تحصیل نمودهاست به حدی است که اینگونه انتقادات کوچکترین تأثیری در ماهیت و حقیقت امر نخواهد داشت.
بنده اطمینان دارم که اگر با دیده انصاف و حق گذاری بدین پیمان توجه شود هر بیننده منصفی تصدیق خواهد نمود که بر خلاف نظریه آقای دکتر مصدق پیمان ملی مزبور منافع ایران را به بهترین وجه صیانت نموده و با توجه به تمام جوانب کار عقد پیمان دیگری با شرائط مساعدتر متصور نبود ولو آنکه جناب عالی از طریق استهزاء بنده را متخصص اقتصادی بدانید یا ندانید!
اما اینکه فرمودند: نرخ رسمی لیره کمتر از هشت تومان بوده و بعد از پیمان سیزده تومان رسیده، خوشبختانه جناب عالی فرمودید نرخ رسمی! ولی منظور را روشن بیان نکردید. درست است که قیمت لیره شش تومان و کسری بود اما این قیمتی بود که دولت اسماً برای خود در نظر گرفته بود و فقط قسمتی از ارزهائی که از صادرات تحصیل میشد دولت طبق مقررات کمیسیون ارز از صادرکنندگان خریداری میکرد. این قیمت را داشت به عبارت ساده تر این قیمت تحمیلی بود ولی نسبت به معاملات بازرگانی و غیره مطابق ترتیبی که در آن زمان بود لیره از ۱۲۰ ریال الی ۱۷۸ ریال معامله میشد و در بعضی اوقات در بازار آزاد به زحمت با دویست ریال بدست میآمد.
من بیش از این در این موضوع نمیتوانم توضیحی بدهم. خاطرات آقایان نمایندگان هنوز تازهاست و یقین دارم که به صدق این مقال گواهی میدهند.
آقای دکتر مصدق اظهار داشتند که چون متفقین نخواستند سایر قراردادهائی که در پیمان پیش بینی شده بود منعقد نشد و وزرای ما هم تا امروز که جنگ تمام شده ساکت نشستند. من نمیخواهم راجع به تمایل یا عدم تمایل متفقین در این باب صحبتی کنم. ولی از جناب ایشان میپرسم: چه دلیل و مدرکی را بر اثبات مدعای خود دارند جز این که باید گفت رویه ایشان همیشه تحقیر و تخفیف و حتی توهین به هموطنان خودشان است.
من هنوز نفهمیدهام چرا در غالب موارد نمایند محترم نسبت به اشخاصی که وظیفه خود را انجام دادهاند منصفانه قضاوت نمیکنند و منظورشان از این اظهارات یأس آور و زننده چیست؟
در سال ۱۳۲۱ یک طرح قرارداد اقتصادی از طرف این جانب تهیه شده و به تصویب هیئت وزیران رسید و از مجرای وزارت امور خارجه به سفارتخانههای دُوَل متفق ابلاغ گردید برای اینکه آقایان نمایندگان محترم بدانند که خدمتگزاران او بر خلاف عقیده آقای دکتر مصدق ساکت ننشستند و به انجام وظیفه مبادرت کردهاند اینک طرح پیشنهادی پیمان اقتصادی را که در تاریخ ۱۳ تیر ماه ۱۳۲۱ به شماره ۴۶۳۲ از طرف وزارت دارائی که این جانب افتخار تصدی آنرا داشتم تهیه و به تصویب هیئت وزیران رسیده عیناً قرائت مینمایم. (چون بنده دهانم طوری شدهاست که نمیتوانم بخوانم این است که بعداً در جراید ملاحظه خواهید فرمود) طولی نکشید بعد از ارسال این طرح کابینه که اینجانب در آن عضویت داشتم استعفا داد و در کابینه بعد دیگری در رأس وزارت دارائی قرار گرفت. اگر بنده میتوانستم به خدمت خود ادامه دهم مسلماً این قرارداد با کم و بیش تغییری منعقد میگردید ولی همان عواملی که آنروز موجب تزلزل و تغییرات پی درپی کابینهها بود متأسفانه امروزه هم باقی است و موجب میشود کار مثبتی انجام نگردد.
طرح قرارداد مربوط به راه آهن نیز در تاریخ سال ۱۳۲۲ تهیه شد و پس از مذاکراتی به مسکو و لندن ارسال گردید.
جنابعالی صرفاً به علت این که چنین پیمان نهایی رد و بدل نشده عموم متصدیان امور را از شهریور ۱۳۲۰ ببعد وظیفه ناشناس معرفی می فرمائید.
من از اینکه دربارة قضایا و امور گذشته با این همه طول و تفصیل به توضیح پرداختم معذرت میخواهم منظور این بود که نمایندگان محترم و عامه مردم بدانند خدمتگزار کیست و صرف ادعاهای آقای دکتر و نتیجهای که هیچگونه با صغری و کبرای موضوع رابطه ندارد تولید اشتباه در اذهان نکند.
حال میرسیم به موضوع مربوط به معامله اجناس زائد نیروهای نظامی متفقین در ایران اعم از منقول یا غیر منقول.
اگر چه خوشبختانه این موضوع در روز گذشته با حسن توجه کمیسیون ۱۸ نفری که بر حسب تقاضای دولت از طرف مقام ریاست مجلس شورای ملی انتخاب گردید و نظر مساعد متصدیان مربوط دولت آمریکا به ترتیبی فیصله یافت و به این جهت توضیح در اصل موضوع که آقایان نمایندگان محترم عموماً از جریان آن استحضار دارند در این موقع دیگر لازم بنظر نمیرسد لکن چون جناب آقای دکتر مصدق طی بیانات خودشان اشاراتی به این عمل نمودند باز لازم می دانم از سابقه امر چند دقیقه بیشتر وقت آقایان را بگیرم. از دیر زمانی به اینطرف دولت ما در این موضوع با متفقین وارد مذاکره شده و مثل هر معاملهای در این مورد هم عقاید و نظریات طرفین با یکدیگر اختلاف دارد و هر یک از دو طرف با ایمان راسخی به حقانیت خود از آنها دفاع میکند.
بدیهی است اگر اتفاق نظر از روز اول موجود نباشد باید با مذاکره و حسن تفاهم و گذشت متقابل از هرگونه اختلاف قابل تأسفی جلوگیری کرد و به نتیجه مثبت رسید و در این کار نیز دولت از لحاظ اهمیت موضوع لازم دید با نمایندگان محترم مجلس در این باب مشورت و تبادل نظر نماید. به همین جهت در چند روز پیش با جناب آقای طباطبائی رئیس مجلس مذاکرهای بعمل آمد که یک جلسه خصوصی تشکیل شود و این مسئله در آن مطرح گردد روز بعد موضوع در هیئت رئیسه مجلس مطرح و موافقت شد که توسط رؤسای دو کمیسیون بودجه و خارجه کمیسیونهای مزبور تشکیل شود. مطلب به جناب آقای دکتر مصدق، جناب آقای ملک مدنی عرض شد. آقای ملک مدنی که در هیئت رئیسه نیز هستند مسبوق بودند و حضور یافتند ولی جناب آقای دکتر مصدق به علت کسالت مزاج عذر خواستند چون عدهای از نمایندگان حضور و شرکت ایشان را در مذاکرات ضروری تشخیص دادند در نتیجه مذاکره آقای فاطمی با ایشان در جلسه حاضر شدند راجع به سابقه امر از طرف آقایان وزرای راه و امور خارجه و بنده توضیحاتی داده شد و از طرف جمعی از آقایان نمایندگان اعم از اقلیت و اکثریت نظرهای مفید و جالبی ابراز گردید پس از مدتی مباحثه جناب آقای دکتر مصدق به صحبت آغاز کرده بدواً بشدت تغییر نمودند که چرا کمیسیون خارجه بدون اجازه ایشان تشکیل شده و سپس بدون این که در اصل مطلب اظهاری کنند نسبت به عموم متصدیان امور از شهریور ببعد توهین کردند و ناسزا گفتند که تکرار آن در این جلسه برای حفظ حیثیات ایشان و شئون مجلس شورای ملی مقتضی و برازنده نیست و همانطور که جناب آقای سپهبدی در جلسه گذشته اظهار نمودند اظهارات آقای دکتر قلب همه را جریحه دار نمود. در هر حال بدون اینکه منتظر استماع جوابی بشوند به نمایندگان اقلیت تکلیف خروج از جلسه را کردند که فقط دو نفر از آقایان نمایندگان اقلیت به تبعیت از ایشان از جلسه خارج شدند و بقیه آقایان ماندند و به مذاکره ادامه دادند.
اگر چه این پیش آمد یک محیط فوق العاده متشنج و عصبانی بوجود آورده بود که ادامه کار در آن شرایط آسان نبود معذلک باز ما وظیفه خود را دنبال کردیم و بالاخره از طرف آقایان نمایندگان نظریاتی اظهار شد که خلاصه آن این بود که چون موضوع جنبه بازرگانی دارد دولت باید در حفظ منافع مملکت به هر طریق که صلاح بداند این معامله را به انجام برساند.
در هر صورت بطوری که عرض شد این موضوع در شرف اتمام است ولی در این موقع بنده وظیفه دار هستم این نکته را به عرض نمایندگان محترم برسانم که بر خلاف آنچه پارهای جراید بی اطلاع در این چند روزه نوشتهاند اولیاء سفارت و مأمورین فروش دولت متحده آمریکا در هیچ مورد دولت را تحت فشار قرار نداده و خارج از انصاف تکلیفی نکردهاند و اگر پارهای اختلاف نظرهائی که طبعاً در حین معامله به این مهمی پیش میآید رخ داده باشد با کمال حسن نیت اقدام نمودهاند و به نظر بنده اگر در این موقع بنده از حسن نیت آنها تشکر نمایم در واقع مترجم احساسات اکثریت بلکه تمام آقایان نمایندگان محترم واقع شدهام.
در این موقع بی مناسبت نیست موضوعی را که جناب آقای دکتر مصدق ضمن خطابه خود با لحنی آمیخته به استهزاء گفتند به عرض آقایان برسانم: چند روز قبل، در یکی از راهروهای مجلس با یکی دو نفر از آقایان نمایندگان راجع به موضوع خرید اجناس ارتش متفقین صحبت میکردیم. تصادفاً در همان اثناء جناب آقای دکتر مصدق از یکی از اطاقها بیرون آمدند و همین که به بنده رسیدند اظهار لطف فرمودند و قدری مکث کردند. از ایشان سئوال کردم آیا ممکن است جناب عالی هم نظریه خودتان را نسبت به موضوع که مورد مذاکره ماست بفرمائید؟ جواب دادند: «کسلم و برای من مقدور نیست» عرض کردم: مطمئن باشید ما از فرمایشات جنابعالی اتخاذ سند نخواهیم کرد و مذاکره ما رسمی نیست. فرمودند موضوع چست؟ گفته شد مربوط به خرید اموال غیر منقول آمریکائی هاست، اگر ما تمام اموال غیر منقول آمریکائیها را به میزان بیست درصد یا کمتر از قیمت تمام شده خریداری کنیم چطور است؟ این بود حرف من. ایشان فرمودند: «من نمی دانم» و تشریف بردند.
این را ایشان آن روز در راهرو به من رسیدند و بعد یک همچو صحبتی کردند و مخصوصاً بیست درصد اصل را فرمودند بیست درصد، در صورتیکه این که بنده عرض کردم هشتاد در صد بودهاست.
متأسفانه اشخاصی که به متصدیان امور غالباً سوءظن داشتهاند همیشه بودهاند همه در خاطر داریم موقعی که مرحوم فروغی پیمان سه گانه را به مجلس آورد چه اشخاصی با آن مرحوم طرفیت کردند. حالا ما تشخیص میدهیم که اقدام آن مرد بزرگ چقدر به موقع و وطن پرستانه بودهاست. آقای دکتر مصدق و نظائر ایشان در ابراز عقیده و انتقاد از پیمان مختارند.
ایشان ضمن بیانات به قید چند قسم اظهار داشتند: اگر عاقدین پیمان فقط لغت مجانی را در پیمان می گنجانیدند فعلاً ما دچار این اشکال نمیشدیم. حقیقتاً انسان از شنیدن این کلام دچار حیرت میشود. لابد آقای دکتر این طور فرض میکنند که نمایندگان دُوَل متفق قلم را برای آن در دست گرفته بودند که آنچه ما تقریر میکنیم بدون هیچ قید و شرطی بنویسند و امضاء کنند، اگر جناب آقای دکتر مصدق سعی میفرمودند که بیش از آنچه ما سراغ داریم کار مثبت انجام دهند مسلماً قدر و کوشش و زحمت مسئولین امور را ادراک میفرمودند و از خدمتگزاران کشور بیش از این تقدیر مینمودند (لنکرانی- آقا این حرفها به ضرر مملکت است) وقتی که بر علیه من صحبت میشود من مجبورم دفاع کنم (لنکرانی- آقا نگو این حرفها به ضرر مملکت است – صدای زنگ رئیس) استدعا میکنم گوش بفرمائید با معذرت از تطویل کلام مجبورم چند جمله دیگر در اطراف لغتی که جناب آقای دکتر در طی انتقادات نیشدار خود استعمال کردند عرض کنم.
آقای دکتر چندین بار گفتند: اعضای دولت شخصیت ندارند. و اگر چه ایشان دشنام گفتن را یک امر عادی تلقی میفرمایند ولی به عقیده من و همکارانم این نسبت ناروا نباید بی جواب گذاشته شود.
مقصود از شخصیت چیست؟ اگر برای این کلمه یک مفهوم معنوی و اخلاقی قائل شویم باید بگوییم کسی دارای شخصیت است که واجد خصال و سجایای ممتازه و خانواده پاک و اصیل و تحصیلات و تجارب و اطلاعات علمی و عمومی باشد.
چنانچه ملاک تعریف ما این باشد من به جرأت میتوانم اظهار کنم که شخصیت اعضای دولت امروز از هر یک از اقران و امثال خود اگر بیشتر نباشد به قطع و یقین کمتر نیست و اگر برای این لفظ یک معنای مادی در نظر بگیرند که شرایط آن به عرف سابق داشتن القاب جلیل و نبیل و تمول سرشار از هر جهت باشد و در حقیقت مترادف تشخیص و تعیین باشد بنده اذعان دارم که بین همکارانم گویا متمول ترین آنها میباشم و حال آنکه تمول بنده و خانوادهام تشکیل میشود از یک خانه مسکونی، یک قطعه زمین، دو پارچه ملک موروثی ۳ دانگی و ۴ دانگی که مجموع درآمد سالیانه به سی هزار تومان نمیرسد ولی در مقابل پنجاه هزار تومان قرض مسلم به بانکها و اشخاص متفرقه دارم. و البته تشخیص سایر همکاران من بدین معنی از بنده هم کمتر است بطوری که برخی از آنها خانه مسکونی هم ندارند و جز حقوق دولتی عایدی دیگری به ایشان نمیرسد (مهندس فریور- می فرمائید اعانه هم برایتان جمع کنیم؟) با وجود اینکه سنین خدمت اکثریت اعضای دولت فعلی از ربع قرن الی ۴۵ سال است و با این سابقه طولانی حاصل زندگانی آنها اینست که به عرض رسید.
حال جناب آقای دکتر میخواهند برای آنها شخصی قائل بشوند یا نشوند مختارند. آنچه مسلم است کار مثبت و خدمت به وطن و عظمت ایران هدف یکایک آن هاست و این است اصول شخصی که ما دنبال آن هستیم.
فداکار- آقای وزیر دارائی اظهاری کردند که به ضرر مملکت است ایشان مدافع متفقین شدند
مهندس فریور- بنده هم اخطار دارم آقا
یمین اسفندیاری- آقا چقدر صبر کنم ده جلسهاست اجازه میخواهم صحبت کنم نمیگذارند.
نایب رئیس- اجازه فرمائید. آقای وزیر خارجه میخواهند صحبت کنند.
- بیانات آقای وزیر امور خارجه
۵- بیانات آقای وزیر امور خارجه
وزیر امور خارجه – بطوریکه مستحضرید موضوع خرید اموال آرتش آمریکا اخیراً سبب شد که در اطراف آن گفت و گوهایی در روزنامهها شده و عقاید مختلفی راجع به طرز خرید و فروش آنها بیان نمودند. اگر طرز اظهار عقیده بعضی از آنها طوری بودهاست که گله دوستان آمریکائیها را موجب شده باشد متأسفم و یقین دارم آقایان روزنامه نگاران هم که در این خصوص بیان عقیده کردهاند هیچوقت در نظر نداشته که چیزی بنویسند و یا مطلبی بگویند که باعث کدورت دوستان عزیز ما باشد (صحیح است) و من یقین دارم که تمام آقایان با این عقیده شریکند، ملت ایران به ملت بزرگ آمریکا که کمکهای بی پایان برای در هم شکستن ظلم و غلبه بر دشمن نمودهاست با نظر احترام و تحسین مینگرد (صحیح است) و یقین دارم که این ملت بزرگ در آینده نیز در استقرار صلح و آسایش به عالم کمکهای بیشمار خواهد نمود (صحیح است) و ما آرزو داریم که روابط صمیمانه و دوستانه خود را هر روز با کشور آمریکا زیادتر نمائیم (صحیح است) مخصوصاً میخواهم بیان خوشوقتی نمایم که امروز کشور بزرگ آمریکا در ایران بوسیله سفیر کبیری به ما معرفی شده که از دوستان قدیم ایران (صحیح است) و در هر موقعی این دوستی و محبت خود را بی ریا به ما نشان دادهاست و همین خود امری است که ما بهتر میتوانیم به مقصود اصلی خودمان که تشیید و تحکیم روابط دوستی بین طرفین میباشد موفق شویم.
نکتهای را که میخواهم خاطرنشان کنم موضوع بسته نشدن قرارداد بین ایران و آمریکا و تعیین وضعیت قشون آن کشور در ایران میباشد که شاید اغلب آقایان علاقه به دانستن آن دارند علیهذا چند کلمه در این خصوص به عرض می رسانم. در بدو امر دولتهای وقت خواستند عین همان قرارداد که با متفقین دیگرمان داریم یعنی همان پیمان سه گانه را با آمریکا هم منعقد نمائیم ولی آنطور که من اطلاع پیدا کردم گفته شد تصویب این نوع قرارداد مربوط به مقررات داخلی خاص آمریکا است که تصویب آن بعید بنظر میرسد. بعد از طرف دولت آمریکا به ما قراردادی پیشنهاد شد که قبول شرائط آن محتاج به مذاکره بود و به مأمور خودمان در واشنگتن دستورالعمل داده شده بود که در تغییر بعضی از مواد آن گفت و گو نماید. این جریان چندی بطول انجامید و کار به تعویق افتاد تا وقتی که جنگ در شرف اتمام بود آنوقت مطابق آنچه که بنده از سوابق بدست آوردم مأمور ما در واشنگتن اینطور اظهار عقیده نموده که نظر به روابط حسنه که بین ایران و آمریکا موجود است عجالتاً دیگر احتیاجی به ذکر شرائط و نوشتن قرارداد خاصی (لنکرانی- خیلی مرحمت فرمودند) و با حسن نیت کاملی که بین طرفین موجود است هر حاجتی که پیش بیابد به موقع حل و تسویه میشود (لنکرانی- به به) من هم امروز بر این عقیده هستم که روابط دوستی بین این دو کشور بقدری مستحکم و پایدار است که این گفت و گوهای کوچک مربوط به خرید و فروش هیچوقت نمیتواند کوچکترین تأثیری در آن داشته باشد و همینطور هم هست (صحیح است)
- بیانات قبل از دستور آقای یمین اسفندیاری
۶- بیانات قبل از دستور آقای یمین اسفندیاری
نایب رئیس- چند نفر از آقایان اجازه خواستهاند آقای یمین اسفندیاری و آقای دکتر مصدق و آقای فاطمی و آقای بهبهانی اجازه خواستهاند (مهندس فریور- آقا اخطار مقدم است) استدعا میکنم اجازه بفرمائید چند نفر صحبت کنند (فاطمی- کسی مخالف نیست) آقای بهبهانی
یمین اسفندیاری- بنده مقدم هستم چطور آقای بهبهانی را می فرمائید.
نایب رئیس- از روی ترتیبی است که اینجا نوشته شده آقای بهبهانی و آقای فاطمی و آقای دکتر مصدق و سایر آقایان هستند.
مهندس فریور- اگر نطق قبل از دستور است مسألهای است علیحده واِلا اخطار مقدم است.
یمین اسفندیاری- آقا اگر نطق قبل از دستور است که نوبت بندهاست و اگر هم مایل نیستید که بنده حرف بزنم تکلیف مرا معین کنید. ده جلسهاست اجازه خواستهام (بعضی از نمایندگان- آقای یمین بفرمایید صحبت کنید)
یمین اسفندیاری- بنده بی نهایت متأسفم که در دوره چهاردهم متأسفانه ما نتوانستیم نطق قبل از دستور را یک ترتیبی بدهیم که به یک صورتی در بیاید که همه بتوانند استفاده کنند حتی آقای فرمانفرمائیان پیشنهاد کردند که یکی از روزهای هفته را اختصاص بدهیم به مذاکرات قبل از دستور بدبختانه تا بحال انجام نشده (سید محمد طباطبائی- همه وقت مجلس به صحبت قبل از دستور گذشته) بله به قبل از دستور گذشته ولی چه نتیجه؟! در صورتی که آقایان تصدیق میفرمایند که وکلا یک وظایفی دارند و مردم یک تقاضاهائی دارند یک گرفتاریها و مصائبی است که مربوط به جامعهاست و وکیل چاره ندارد جز اینکه آنها را در پشت تریبون به عرض برساند و دولت را متوجه کند که بلکه این تقاضاهائی که مربوط به جامعهاست انجام شود و وقتی که این حق سلب شد وکیل نمی داند که تکلیفش چیست و در بعضی مواردی هم که یک حقوقی دارد تضییع میشود.
تکلیفش این است که مطالبش را بیاید پشت تریبون بگوید چنانچه بنده ۱۰ جلسهاست به شهادت آقایان اجازه خواستهام تا اینکه بالاخره امروز به کمک آقایان توانستم پشت تریبون بیایم و عرایض خودم را عرض کنم که در این وضعیت اخیری که در مازندران پیش آمد کردهاست بدبختانه بعضی از جراید مرکز و یکی از جراید مازندران که در ساری به طبع میرسد از هیچگونه تهمت و افترا و ناسزائی نسبت به من واقعاً کوتاهی نکردهاست حالا آنها را واگذار میکنم به وجدان خودشان و جوابی را که اینجا میخواهم ع ض کنم این است که برای اطلاع عموم آقایان نمایندگان به عرض می رسانم.
در اثر حوادث اخیر مازندران و کشمکش و زد و خوردی که متأسفانه در آن استان بوقوع پیوست من غیر حق اشخاصی به خلاف حق و منطق مرا هدف اتهامات خود قرار دادند من قبل از کودتا هم با آقا سید ضیاءالدین طباطبائی دوستی داشتهام ولی مطلقاً در امور سیاسی و پارلمانی و حزبی هیچگونه تماسی با ایشان نداشته و ندارم. نسبت به حزب وطن و یا اراده ملی در مازندران چنانکه در مسافرت سال گذشته خود در مازندران گفته و در تهران هم این عقیده را همیشه به مازندرانیها ابراز کردهام، نظر من این است که با اینکه در حکومت دمکراسی هر حزبی در هر گوشه مملکت حق دارد تشکیلات حزبی خود را توسعه دهد ولی نظر به اینکه اوضاع عادی نیست به عقیده بنده اگر حزب توده نباید در مازندران باشد، حزب اراده ملی یا احزاب دیگر نیز نباید در آنجا وجود داشته باشد. تمام نسبت هائی که در بیانیه حزب توده و در بعضی از جراید مرکز و مازندران به من دادهاند قویاً و جداً تکذیب میکنم چون بر مردم بی غرض و صالح واضح است که این اشخاص منظوری جز القاء شبهه ندارند لذا نمیخواهم با بحث در جزئیات و خصوصیات وقت مجلس را تضییع کنم متأسفانه اشخاص مغرض حدودی هم برای غرض رانی خود قائل نیستند چنانکه با کمال بی وجدانی و بی پروائی دست مرا آغشته به خون معرفی مینمایند. آقایان من برای هیچ مقامی در دنیا به آزار احدی راضی نبوده و نیستم چه رسد به اینکه محرک قتل شوم گویا بعضیها فرض کردهاند که من هم ممکن است یک روز برای پیشرفت مقصود سردسته دموکراتها بشوم و روز دیگری هم باتکای چهل هزار سرنیزه وزارت بکنم. آن دستی که به خون یکی از افراد بشر آغشته باشد آن دست به عقیده من اگر امروز بوسیله قانون قطع نشود مسلماً آن دست را خدا قطع خواهد نمود (صحیح است) من از وزیر دادگستری جداً تقاضا میکنم هرگاه کوچکترین تحریک یا اقدامی از طرف من منجر به اغتشاش یا قتل گردیده باشد فوراً سلب مصونیت مرا از مجلس بخواهد و مرا تسلیم دادگاه نماید. من تقاضا میکنم بدون هیچگونه تشبث و یا دخالت اکثریت یکی از افراد محترم اقلیت و یا شخص آقای شهاب فردوسی که عضو فراکسیون توده و مورد اطمینان هستند از طرف مجلس مأمور شوند به مازندران بروند نسبت به وقایع آنجا رسیدگی نموده و گزارش خود را به مجلس تقدیم نمایند تا معلوم شود دست کی آغشته به خون است. برای من تردیدی نیست دولت شوروی که مرام حکومت خود را رفع ظلم و بیدادگری قرار داده یک روزی به این حقایق پی خواهد برد و قطعاً اجازه نخواهد داد که بعضیها برای منافع شخصی خود به بعضی از مأمورین آن دولت توسل جویند و بدبختی دیگران را فراهم سازند. آقایان ما در وطن پرستی و میهن دوستی اگر به نیاکان خود تأسی نکنیم لااقل از افراد ساکنین لنینگراد که در وطن پرستی از همه چیز خود گذشته و ضرب المثل شدهاند بیائید سرمشق بگیریم. آقایان مگر در نظر ندارید دفعه اول نخست وزیری سهیلی عدهای اشرار به رضائیه حمله نموده با اینکه موقع جنگ بود معهذا قشون فرستاد. سرلشگر جهانبانی روانه، غائله خاتمه پذیرفت. این سوء تفاهمات را کی باعث شده و از ناحیه کی بروز کرده از ناحیه اشخاصی که در کار حکومت اخلال کرده به حدود و حقوق دیگران تجاوز مینمایند با زور و فشار و انواع دسائس در کارها مداخله میکنند که من از ذکر یک یک آن عملیات فعلاً خودداری مینمایم. جای حیرت و تعجب است که مأمورین دولت را هم به حدی تحت نفوذ خود قرار دادهاند حتی گزارش هائی که برای مراکز رسمی تهیه میشود به نفع خود تمام میکنند. من در خاتمه عرایضم آقای ایرج اسکندری را مخاطب ساخته و مطمئن میسازم با نهایت افتخاری که من دارم از هر دِه کوره ایران وکیل شوم ولی تا یک نفر از افراد قشون متفقین در هر جای کشور وجود داشته باشد از این وکالت خودم و موکلینم بیزار هستیم.
در خاتمه عرایضم من خیلی متأسفم که آقایی ایرج اسکندری تشریف ندارند ولی معهذا ایشان را مخاطب میسازم و به آقای ایرج اسکندری عرض میکنم و ایشان را مطمئن میسازم با نهایت افتخاری که من دارم از هر دِه کوره وکیل شوم ولی تا قشون خارجی در ایران هست از این مجلس و دولت بیزار هستم (صحیح است) (حاذقی-... همه ما بیزار هستیم) یک گزارشی رسیدهاست به من از مازندران یعنی شخصش در تهران و به وزارت دارائی و وزارت خارجه هم نوشتهاست عیناً خوانده میشود:
جناب آقای یمین اسفندیاری وکیل مجلس شورای ملی.
فدوی عزیزالله امجدی کارمند فعلی وزارت دارائی که از اول فروردین ۱۳۲۴ به سمت هیئت ممیزی املاک مزروعی بابل تعیین و منصوب شده بودم در تاریخ مزبور به مازندران رفته مشغول انجام وظیفه شده تا ۷ شهریور ماه ۱۳۲۴ ممیزی حوزه املاک بابل را خاتمه داده مطابق حکم صادره از اداره پیشکاری مازندران بایستی خود را به کارگزینی وزارت دارائی معرفی نمایم چون عائلهام در بابل بودهاند و قصد حرکت به تهران را داشتم در هفته قبل تقریباً ۱۹ یا ۲۰ شهریور ماه ۱۳۲۴ بوده به بابلسر رفته که خانه آقای نصرالله تهرانی را اجاره نمایم تا پس از اجاره کردن منزل خانواده را به بابلسر برده به سمت تهران حرکت نمایم. پس از ورود به بابلسر دو نفر سرباز ارتش سرخ در خیابان به فدوی مراجعه که کماندان شما را احضار نمودهاند بدون تأمل به کماندانی بابلسر رفته مشاهده شد که آقایان کماندان اظهار نمودند چون شما با جناب آقای یمین اسفندیاری نسبت دارید معظم له مبلغ سیصد هزار ریال (سی هزار تومان) برای شما فرستاده شما وجه را فی مابین اهالی بابلسر و بابل و نور تقسیم نموده و پروپاگاند کردهاید که جناب مشارالیه به وکالت دوره ۱۵ مجلس انتخاب شوند بعلاوه پنج روز قبل جناب آقای یمین اسفندیاری به آقای خردپیشه فرماندار شهرستان بابل هم تلفن نمودند دستور دادهاند که شما (امجدی) باتفاق چهار نفر دیگر مشغول تبلیغ و پروپاگاند بشوید بدینواسطه شما به بابلسر آمدهاید که با چند نفر از آقایان بابلسری جهت جناب آقای یمین اسفندیاری مخالف حزب توده و ارتش سرخ است دستور دادهاند که بر علیه ارتش سرخ هم اقدامات بکنید. در ضمن در بازپرسی که شفاهاً نمودند (این اظهارات کردند) خوب است شما حقیقت را بیان کنید فدوی هر چه دلیل و شواهد آوردهام که چنین چیزی نیست بعلاوه بنده با آقای یمین اسفندیاری مکاتباتی ندارم قبول نکرده فوری بنده را در یک اطاق تاریک بی فرش و رطوبتی دو شبانه روز محبوس نموده و تهدید به قتل کردهاند. آقای کماندان بابلسر اظهار نمود اگر حقایق را نگوئید به ساری اعزام بعد اعدام خواهید شد. پس از چهل و هشت ساعت حبس و تهدید به قتل چون گرسنه و تشنه بودهام از روی اجبار و اکراه نوشته از بنده بر علیه آقای یمین اسفندیاری اخذ نموده در ضمن دستور دادند که باید بنویسی که جناب آقای یمین جزو حزب اراده ملی است به ماها دستور داده که داخل حزب توده نشویم باید حتماً داخل حزب اراده ملی شده و بر علیه ارتش سرخ اقدامات بنماییم علاوه بر بنده چندین نفر دیگر را از قبیل آقای فرج الله عمران پور ساکن بندپی و چند نفر از بهشهر و غیره دستگیر پس از محبوس شدن و گرفتن یادداشت اشخاص را مستخلص نمودند. فدوی از ترس جان خودم و داشتن عائله نوشته بر علیه جناب آقای یمین اسفندیاری تنظیم به کماندانی بابلسر دادم بعداً از بنده تعهدنامه اخذ که هر وقت کماندانی بنده را خواستند حاضر شده و بدون اجازه از مازندران حرکت نکنم. فدوی چون کارمند وزارت دارائی هستم و کار ممیزی املاک به اتمام رسیده بود فوری محرمانه به سمت مرکز حرکت نموده گزارش خود را تحت نامه شماره ۱۰۴ به اداره کارگزینی معروض داشتم.
در خاتمه نیز معروض میدارد چندی است که یکی از صبایای جناب آقای یمین اسفندیاری بیمار هستند بر حسب تجویز آقایان دکترها برای تغییر آب و هوا و معالجه شدن به بابلسر تشریف آورده در مهمانخانه بزرگ بابلسر منزل نمودند. آقای کماندان بابلسر اظهار نمود این خانم برای پروپاگاند نمودن جناب آقای یمین پدرش به بابلسر آمده. شما از مشارالیها دستور میگیرید اظهار نمودم از کارمندان و رئیس مهمانخانه بابلسر تحقیق نمائید که امسال بنده هیچ به مهمانخانه نرفتم تا با خانم صبیه جناب آقای یمین اسفندیاری ملاقات کرده باشم. چون کماندان بابلسر اهل قفقاز و مسلمان بوده و دلائل ابرازی بنده را قبول نکرده مجبور شدم که قسم یاد نمایم هر چه قسم خوردم که ارتباطی ندارم قبول نکردند در صورتیکه فدوی داخل هیچیک از احزاب فعلی نشده و بی طرف هستم با وجود این باز بنده را تهدید به قتل کرده و نوشته را اجباراً اخذ نمودند. تمام این جریانات و اتهامات به دسیسه و نیرنگ بازی آقای رستگار حسابدار سابق بانک ملی بابل و عزالدین حق بیان پسر مرحوم معین الاسلام نوری و باقری که یک نفر از لاتهای بابلسر است و قاضی بابلی و غیره که جزو حزب توده هستند بعمل آمده.
این را بنده خدمت آقایان ارائه میدهم و از جناب نخست وزیر که رئیس دولت هستند مخصوصاً استدعا میکنم با یک توجه بیشتری با یک واقعاً بی طرفی کاملی نسبت به این موضوعات یک اقداماتی به عمل آورند که حقایق برای خودشان و برای دولت شان و برای مجلس و برای همه معین شود. ما مردمی هستیم که هیچگونه سوء تفاهمی با جماهیر شوروی نداشته و نداریم و نمیخواهیم داشته باشیم زیرا که روابط ما که سالیان دراز با ملل جماهیر شوروی قبل از اینکه ملل جماهیر شوروی بودند و ملت روسیه نامیده میشدند برقرار بودهاست و هیچوقت به ما اجازه نداده و نمیدهد که از ما نسبت به آنها یک سر سوزنی کدورت وجود داشته باشد چرا؟ برای اینکه یک اخلاقی مابین و روس هائی که سابق بودند و حالا هستند در بین است که ما خیلی زود میتوانیم با هم حسن تفاهم پیدا کنیم و در اینجا هم میتوانیم این موضوع را بگوییم و تصور میکنم یعنی قولی است که جملگی برآنند که ارتش سرخ که به ایران آمد و در همه جای ایران پراکنده شد در آذربایجان، زنجان، مازندران، گیلان، تهران تا مدتی هیچ سر و صدایی از این ارتش سرخ کسی نمیشنید (صحیح است) و واقعاً معلوم نبود که ارتش سرخ در ایران هست یا نیست به وظایف خودشان عمل میکردند و برای انجام یک مقاصدی که نسبت به پیروزی شان در نظر داشتند آمدند و تکالیفی را که عهده دار بودند انجام میدادند ولی اواخر چه شده و چه اقداماتی باعث شدهاست و چه اشخاصی این وسایل را فراهم آوردند که این مذاکرات و اقدامات و چیزهای دیگری که احتیاج به گفتن ندارد در بین آمدهاست و ما همه را واقعاً کسل کردهاست و بی اندازه تأسف میخوریم که چرا میبایستی همچو اظهاراتی نسبت به یک همچو دولتی و مأمورین این دولت در بین باشد. بنده تأسف خودم را تقدیم میکنم و به این آقای کماندانی که اگر صحت داشته باشد این موضوع راپورت داده شده و آقایانی که مسئول رسیدگی به این کار هستند و تحقیق خواهند کرد و اگر صحت داشته باشد به آن آقای کماندان هم میگویم که اگر شما بدبختانه یک نظریات خصوصی دارید و میخواهید روابط را مابین ما ملت ایران و ملل جماهیر شوروی را به صورت دیگری در بیاورید در ما این عملیات و اقدامات مطلقاً مؤثر نیست. روابط حقیقی و دوستی ما برقرار بوده و خواهد بود. در خاتمه عرایضم نسبت به موضوعی که آقای بدر وزیر دارائی در جواب بیانات آقای دکتر مصدق اظهار کردند چون در کمیسیون دارائی و بودجه که بنده هم عضو کمیسیون دارائی را داشتهام این موضوع طرح شد و در آنجا هم گر چه آقای دکتر مصدق تشریف بردند ولی یک مذاکراتی شد و ما هم با اطمینانی که به دولت داشته و داریم نظرمان این بود که دولت روی مصالح و منافع کشور آنطوری که می داند این معامله را انجام بدهد که از آن اشیائی که برای پیشرفت کار ما در قسمت راه آهن لازم است استفاده شود این استفاده از دست نرود. بعد بنده در خارج یک اطلاعاتی تحصیل کردم و این اطلاعات را بدبختانه باید گفت که جناب آقای وزیر دارائی در دوره وزارت دارائی شان در سیاست بیشتر وارد هستند تا در امور مالی این را بنده لازم دانستم که خدمتشان عرض کنم چون منظور ما هیچ چیز جز خیر و صلاح کشور نیست نه دولت نه ملت نه مردم نه افرادی که در این مجلس نشستهاند باید بدانند که هیچ نظر خاصی در بین نیست چون یک اختلافاتی در بین ما هست و این اختلافات را هم بنده امیدوارم که مرتفع بشود بنده واقعاً تقدیر میکنم بیانات آقای مهندسی پناهی را که در آن جلسه گذشته اینجا اظهار کردند و همچین بیانات آقای حکمت را میگوید،
بخت ما سست شود در گه همدستی ما همه همدست اگر دست بکاری بزنیم
و امیدوارم که این اختلافات برطرف شود ولی در عین حال اگر اختلافی هم بوجود بیاید و در بین داشته باشیم در اصل موضوع کار مملکت ما نباید لطمهای وارد شود هر کس در هر موقع چیزی بنظر میرسد باید تذکر بدهد این است که بنده در خاتمه عرایضم این تذکر را هم عرض میکنم و مرخص میشوم.
طبق اظهارات دولت در کمیسیون مختلط بودجه و دارائی که چند روز قبل در مجلس تشکیل شده بود موافقت نامه مالی که بین وزارت راه و نمایندگان اتحاد جماهیر شوروی و دولت انگلستان پیرو پیمان سه گانه تنظیم شده بود هنوز امضاء نشده در حالی که اگر طبق همین موافقت نامه عمل شده بود اینک مبلغ معتنابهی طلب راه آهن وصول میشد که به مصرف خرید لوازم و ماشین آلات و وسائط نقلیه راه آهن میرسید. گو اینکه خود این طرح بهیچوجه به صرفه راه آهن ایران تدوین نشده بود: میزان تعرفه همان تعرفه قبل از جنگ بوده در حالی که در موقع جنگ هر نرخی چند برابر شدهاست با وجود نازل بودن مسلم نرخ تعرفه باز مبالغ معتنابهی تخفیف (تا ۵۰ درصد) نسبت به همان تعرفه برای محمولات متفقین در نظر گرفته شده، عوارض دیگر از قبیل توقف واگون، انبارداری، حق بندر، حق پل و غیره در آن منظور نشده که در صورت احتساب این عوارض برای چندین میلیون تُن بار مبلغ بسیار قابل ملاحظه عاید راه آهن میگردید.
حالا این طرح را که در شرایط بالا تنظیم شده قبول ندارند و با وجود تذکرات دائم دولت در تمام مدت همکاری حاضر به امضای آن نشدهاند، مانعی ندارد. دولت باید بگوید مدت سه سال و نیم تمام راه آهن ایران که با سرمایه ملی ساخته شده در دست شما بوده با استفاده از آن در جنگ پیروز شدهاید به ما در مقابل فقط منفعت و استهلاک عادلانه این سرمایه را بدهید اصلاً کرایه هم نمیخواهیم و فرض میکنیم که خط آهن ما، ماشین آلات ما، لوکوموتیو واگونهای ما با وجود این بهره برداری شدید و خارق العاده که در این چند سال از آن کردهاید عیب نکرده و به همان حالت روز ورود شماست فقط منفعت سرمایهای که بکار تهیه آن رفته استهلاک عادی زمان صلح آنرا به ما بپردازید.
ما می دانیم سرمایهای که به مصرف راه آهن رسیده بالغ بر چهار صد میلیون تومان است با آنکه در مدت جنگ بهای هر چیزی از ده تا صد الی دویست برابر شده ما فقط این سرمایه را پنج برابر یعنی دو میلیارد تومان حساب میکنیم در حالی که این راه آهن و تجهیزات آن را در زمان جنگ و در زمان حاضر با دو میلیارد تومان نمی توان تهیه کرد متفقین بیایند منفعت این سرمایه دو میلیاردی و استهلاک آن را به ما بپردازند. حداقل منفعت را ۹ % استهلاک را %۸ حساب کنیم میشود جمعاً ۱۷ % به ما ده درصد بدهند و به عوض سه سال و نیم فقط برای سه سال بدهند.
این حرف، حرف حساب است. دولت باید بگوید و بخواهد اگر نپذیرفتند به داوری بین المللی مراجعه کند دُوَل کوچک علاجی ندارند جز اینکه باید با پشتکار و استقامت حرف حساب خود را بگویند حق خود را بخواهند (دکتر کشاورز- عده کافی نیست) (پس از چند لحظه اکثریت حاصل شد)
در این دو ماه اخیر دیدهایم که متفقین ما برای فروش اموال خود هر روز به دولت یادداشتهای مدت دار میدهند و می گویند اگر تا فلان روز پیمان مربوطه را امضا نکردید ما اموال خود را از ایران خارج میکنیم. یک مرتبه هم دولت ما بگوید تا فلان روز حساب راه آهن را تصفیه کنید و تکلیف این امر را روشن کنید واِلا ما تقاضای داوری بین المللی میکنیم.
با رویه فعلی این موضوع چندین سال به طول خواهد انجامید و معلوم نیست وضعیت راه آهن که بهره برداری و دوام آن موکول به تصفیه همین حساب و نگاهداری لوکوموتیو و واگونهای مورد احتیاج از اموال متفقین است چه خواهد شد.
این راه آهن باید ادامه داشته باشد و توسعه یابد. برای این کار باید مطالبات خود را وصول کند و در این موقع که حمل و نقلی در بین نیست خود را با عایدی سالهای همکاری حفظ کند و لوازم مورد احتیاج خود را برای بسط بهره برداری و اتخاذ رویه که لااقل بتواند دخل و خرج کند فراهم نماید. این مطالب با حرف انجام نمیشود دولت باید مأمورین مطلع و علاقمند مخصوص انتخاب کند و از متفقین نماینده مختار بخواهد و در ظرف یک هفته این موضوع را حل نماید در صورت لزوم به لندن و واشنگتن و مسکو میسیون بفرستد و در صورتی حرف حسابش را نپذیرفتند داوری بخواهد. با این وضع فعلی که با ارسال یکی دو نامه به این سفارت و آن سفارت فقط دل خود را خوش کردهاند. این مشکلات حل نخواهد شد.
لنکرانی- نظر شریفتان باشد بنده در دفعه اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم به طرق مختلف استجازه کردم.
- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای نخست وزیر
۷- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای نخست وزیر
نخست وزیر- (آقای صدر) – به بیانات آقای نماینده محترم، جناب آقای وزیر راه جواب خواهند داد ولی این قسمت را بنده لازم است عرض کنم که هنوز هیچ کاری در این باب نشده آمریکائیها بههیچوجه اولتیماتوم نکردند صحبت کردند پیشنهاد کردند که اگر اینها را میخواهید بردارید به اندازهای که میخواهید بردارید ما تعلل کردیم یعنی تعلل هم نکردیم (خنده بعضی نمایندگان) یعنی منتظر سئوال و جواب شدیم یک قدری تأخیر شد در اتخاذ تصمیم تأخیر شد و آقایان هم میدانند چرا و به چه جهت هست این تأخیر سبب شد که آنها گفتند به ما زودتر جواب دهید این را نمیخواهم عرض کنم حالا جواب مفصل خواهند داد حالا لایحهای است تقدیم میکنم برای جناب آقای فرخ مأموریتی در نظر گرفته شدهاست و قانون اجازه نمیدهد قبل از سه ماه یعنی بعد از سه ماه باید قبلاً استعفا کرده باشند. نمیتوانند شغلی قبول کنند. این لایحه را تقدیم میکنم نظر به احتیاج مبرمی که به این مأموریت هست تقاضا میکنم که آقایان تصویب بفرمایند که اشکالی وجود نیاید باید دو فوریت.
بعضی از نمایندگان – بخوانید
دکتر کشاورز- آقای رئیس من اجازه خواستهام.
نایب رئیس- اجازه آقایان به ترتیب اینجا نوشته شدهاست و آقایان باید به ترتیب بیایند ملاحظه فرمودید به آقای یمین با کمال ارادتی که بهشان داشتم گفتم اجازه نمیدهم برای اینکه آقای بهبهانی مقدم است.
محمد طباطبائی- لایحه دولت مقدم است به قید فوریت است
دکتر کشاورز- آقای رئیس آقای یمین اسفندیاری مطالب توهین آمیزی در این مجلس گفتند که باید جواب آن در این جلسه داده شود استدعا میکنم اجازه بفرمائید.
فاطمی- اخطار مقدم است.
- بیانات آقایان دکتر مصدق و وزیر دارائی و نخست وزیر
۸- بیانات آقایان دکتر مصدق و وزیر دارائی و نخست وزیر
نایب رئیس- آقای دکتر مصدق بفرمائید.
دکتر مصدق - بنده در این مجلس به دو نفر متخصص اعتراض کردم، یکی از آنها در روزنامه ارگان خودش به من جواب داده که بنده در اینجا نمیخوانم. مرا مشوق بیگانگان به مداخله در امور داخلی ایران قلمداد کرده. بنده به این قبیل جراید که برای حمایت منافع اشخاصی در این مملکت تأسیس شده بهیچوجه اهمیت نمیدهم و هیچ جوابی هم ندارند. بنده برای تشویق بیگانگان در این مجلس نیامدهام بنده برای جلوگیری از بیگانگان و برای دفاع از حقوق ملت ایران به این مجلس آمدهام (صحیح است) بنابراین این روزنامه یک ورق پارهای است و هیچ جواب ندارد و برای این قبیل روزنامهها هیچ قدر و قیمتی قائل نیستم. اما راجع به فرمایشات جناب آقای بدر. جناب آقای وزیر دارائی از خودشان و از دولت دفاع کردند و لایحه را هم که تقدیم کردند گذشته از اینکه بنده گوشم نمیشنود اگر حقیقتاً گوشم هم میشنید بقدری مفصل بود که در خاطرم نمیماند و بعضی چیزهایش را که شنیدهام حالا جواب عرض میکنم البته بطور اختصار. اولاً ایشان در آنجا یک حسابهایی نوشته بودند بنده به آن حسابها هیچ ترتیب اثر نمیدهم زیرا در چند روز قبل که در همین مجلس از آقای بدر سئوال کردم صورت اشیاء متعلق به آمریکائیها را که دولت در نظر گرفتهاست خریداری کند به فوریت لازم است برای بنده بفرستید، ایشان مرقوم فرمودند که متأسفانه صورت فعلاً نزد بنده نیست ولی اقلام آن تقریباً به قرار ذیل است: اشیاء راه آهن و واگون در حدود ۱۳۰۰، لوکوموتیو در حدود ۸۰ عدد، سایر اشیاء که قیمت آن در حدود ۸ میلیون دلار برآورد شدهاست، معادل ۲۷۰۰ کامیون و مقداری اشیاء یدکی که قیمت آن در حدود ۱۰میلیون دلار تعیین شده ولی گزاف است و در موقع فروش کمتر خواهد بود، دوا در حدود ۱۸۰ هزار دلار، ماشین آلات در حدود ۳ میلیون یا چهار میلیون دلار. این شرحی است که ایشان مرقوم فرمودهاند و ۱۰ میلیون دلار و خط خودشان پهلوی بندهاست. عرض کنم که در خصوص کامیونها آقای وزیر مرقوم فرموده بودند ۱۰میلیون یعنی ۲۷۰۰ کامیون را ما به ده میلیون دلار بخریم. وقتی بنده حساب کردم دیدم هر کامیون ۳۵۰۰ دلار که به نرخ دلار امروز ۲۰ هزار تومان میشود، گفتم عجب این کامیونهای مستعمل را ما یکی ۲۰ هزار تومان بخریم؟ برای چه بخریم؟ همین مسئله سبب شد که روزنامهها هم سوء تفاهم کردند. بنده یقین دارم که روزنامههای ایران هیچوقت مساعدتها و همراهیهای دولت و ملت آمریکا را فراموش نمیکنند (صحیح است) فقط همین یادداشت ایشان سبب شد که هم ما نمایندگان سوء تفاهم بکنیم و هم روزنامهها سوء تفاهم بکنند ولی ایشان وقتی که در کمیسیون تشریف آوردند پرسیدیم که کامیونها چند قیمت شدهاست گفتند که هفتصد تایش را بردند و برای ۲۰۰۰ تای دیگر که باقی ماندهاست ۷۰۰ هزار دلار قیمت معین کردهاند آنوقت برای ۲۷۰۰ تا ۱۰ میلیون فرموده بودند و حتی ما حساب کردیم دیدیم تقریباً ۲۰۰۰ کامیون به ۷۰۰ هزار دلار یکی ۳۵۰ دلار میافتد و غیر از ۳۵۰۰ دلار است از این جهت است که وقتی یک وزیر دارائی که مسئول مجلس است یک صورتی به بنده دادهاست و یک حسابی که به خط خودش نوشتهاست بنده که وکیل مجلس هستم آخر این روزنامهها از کجا باید کسب اخبار کنند؟ به تواتر که نباید به آنها برسد، یک کسی از آقای وزیر دارائی بشنود. آنوقت به یکی دیگر بگوید، آنوقت دیگری هم بگوید که این خبر از فلان، از فلان، از فلان کسب شدهاست. خود آقای وزیر دارائی میگوید که ۱۰ میلیون دلار، کامیون میخواهیم بخریم آنوقت مدیر روزنامه فکر میکند که کامیونی یکی ۲۰ هزار تومان؟ این است که ظنین میشود بنا براین راجع به آن حساب هائی که ایشان در اینجا نوشتهاند بنده به آنها بهیچوجه عقیده ندارم و مورد توجه نیست (خنده نمایندگان) و این هم مدرک است این یکی و بعد راجع به پول. ایشان هم دلایل ابراز کردند. عرض کنم که من نفهمیدم چون سواد ندارم نفهمیدم. بنده اینجا فقط لری صحبت میکنم.
من میگویم در آن جنگ بین المللی از هر تاجر و بقال بپرسید چرا لیره تنزل کرد؟ چرا لیرهای که پنج تومان قیمتش بود در آن جنگ بین المللی رسیده به ۱۸ قران؟ و برای چه رسید؟ میگوید برای اینکه متفقین یعنی در آنوقت متحدین و متفقین چون در آن جنگ آلیه و آنتانت بودند و عرض کنم آنتانت که متفقین بودند پول خودشان را میآوردند در ایران خرج میکردند- عرض کنم که به بانک شاهنشاهی خود انگلیسها گفتند شما بیایید اسکناس منتشر کنید، بانک شاهنشاهی گفت من شرکت سهامی هستم و بهیچوجه اسکناس به کسی نخواهم داد و من اسکناس را در مقابل پشتوانهای منتشر میکنم شما پول بیاورید این جا ما سکه میزنیم، انگلیسها از بیرمنگام سکه میکردند می آوردند و روسها هم از پطروگراد سکه میکردند و اینجا هم روزی سی هزار تومان موسیو واسری بلژیکی که رئیس ضرابخانه بود از بانک شاهنشاهی نقره میگرفت می رفت ضرابخانه سکه میکرد و علت اینکه پول ایران ترقی کرد یعنی لیره ۵ تومان آمده به ۱۸ قران رسید این بود که متفقین پول خودشان را در این مملکت خرج کردند، پول در این مملکت آمد، عرضه زیاد شد در این مملکت و قیمتش تنزل کرد- این را هر آدمی که فقط مقدمات اکونومی پلیتیکی را خوانده میفهمد و هیچ لازم به تخصص نیست بنابراین ایشان وقتی که قرارداد میگذاشتند در قرارداد، در آن پیمان فقط نوشته بود که یک قرارداد مالی هم بسته خواهد شد بسیار خوب اما در آن قرارداد مالی دیگر نگفته بود که ما در اینجا کفالت از تمام مخارج متفقین بکنیم ایشان ممکن بود بگویند که ما نمیدانستیم هزینه آنها چقدر است که در نظر بگیریم خیر آقا شما اوضاع مملکت خودتان را در نظر بگیرید ممکن بود به آنها بگویید که ۱۰۰ میلیون ما میتوانیم در دسترس شما بگذاریم ولی به طرز نامحدود شما وقتی که ۱۸۰ میلیون تومان جریان پولی ما را اداره میکرد آمدید نهصد میلیون تومان بالا بردید البته زیادی اسکناس سبب ترقی قیمتها است (صحیح است) از هر کسی که بپرسید خواهد گفت که هیچ احتیاجی به آن هائی که ایشان خواندند نبود و بنده هم بسر خودتان البته گوش به آنها نمیدهم و در منزلم هم آنها را نمیخوانم و از هر کسی بپرسید همین است، پس در اینجا ایشان مصالح ملت ایران حفظ نکردند و بهیچوجه من الوجوه در صلاح مملکت اقدام نکردند اگر ایشان به متفقین میگفتند که شما هر قدر میخواهید خرج کنید پول خودتان را بیاورید خرج کنید، آخر مگر وسعت ملت ایران چقدر است که شما بگویید بطور نامحدود ۷۰۰ میلیون اسکناس در جریان بیندازید، چون متفقین که تولید کننده نبودند آنها فقط خرج میکردند یعنی مصرف کننده بودند و هر روز میگفتند اسکناس بدهید و میانداختند در جریان توی بغل هر کسی که نگاه میکردید ۵۰۰۰ تومان اسکناس بود این آدم نمیدانست اسکناس را چکار بکند ۵ تا را ۱۰ تا میخرید مثلاً گندم را وقتی که پول زیاد شد میگفتند سیصد تومان، میخرید، شیرینی را هر چه میگفتند مردم میخریدند وقتی پول کم باشد قیمتها تنزل میکند و وقتی که پول زیاد شد قیمتها ترقی میکند و این هیچ به دلیل محتاج نیست فقط چیزی که در آن جنگ مملکت ما را از این چیزها حفظ کرد ایمان و عقیده وزراء به مصالح مملکت بود و اما راجع به شخصیت این دولت. شخصیت عرض کنم بنده وقتی که میگویم دولت البته مقصود اکثریت دولت است وقتی که بگویند: ملت ایران ملت خوبی است، یعنی اکثریت ملت ایران خوب است و البته در میان این ملت یک اشخاص بدی هم هستند این را بنده از آقایان استدعا میکنم عرایض مرا آنهایی که شخصیتی دارند به خودشان نگیرند و مقصود من از دولت اکثریت دولت بود اولاً راجع به شخص جناب آقای نخست وزیر که آنروز مرا در مجلس در واقع تهدید کردند و عرایضم را تکذیب کردند من چه میگویم؟ من میگویم که آقا، ایشان تشریف آوردند با ما قراردادی بستند آمدند در این مجلس و این قرارداد را با ما بستند که الآن صورت مجلس را میخوانم: هیئت عامله اقلیت مجلس شورای ملی با حضور جناب آقای صدر موافقت نمودند که در ۲۶ تیر ماه ۱۳۲۴ اقلیت از ابستروکسیون صرف نظر کند و جلسه مجلس شورای ملی تشکیل شد. جناب آقای صدر پس از معرفی دولت و رأی به برنامه چنانچه عده مخالفین و ممتعنین دولت به ۴۰ نفر بالغ شد فی المجلس استعفای خود را به عرض مجلس و به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی تقدیم نمایند (صحیح است) – (یکی از نمایندگان- امضاها را بخوانید)... امضای هیئت عامله اقلیت است، آقایانی که تحصیلات حقوق کردهاند می دانند که قراردادها دو قسم است: یکی شفاهی است، یکی کتبی است- البته آدمی که بخواهد قولش را حفظ کند شفاهی اش با کتبی فرق نمیکند، وقتی که بنده قول بدهم که یک کاری را خواهم کرد برای من از کتبی بالاتر است، وقتی ایشان تشریف آوردند در آنجا من به ایشان عرض کردم، یعنی اصل موضوع این شد که ایشان در یک جلسهای تنهایی با من مذاکره کردند و فرمودند که من میل دارم که شما با ما موافقت بکنید من به ایشان گفتم که شما یک استعفا نامهای بنویسید بگذارید پهلوی من باشد که اگر استعفا ندادید من آنرا در بیاورم- گفتند من همچو نوشتهای نمیتوانم بدهم و جلسه بهم خورد و بعد جلسه دیگری در مجلس تشکیل شد ایشان تشریف آوردند و در حضور ایشان این نوشته را نوشتیم و هیئت عامله اقلیت امضاء کردند این هم امضای این اشخاص: آقای رضا رفیع، آقای اسکندری (امیرنصرت)، آقای مهندس فریور، آقای افخمی، آقای رضا حکمت و آقای تهرانچی که با بنده هفت تا میشود و آقای دکتر معظمی هم تشریف داشتند که امضا نکردند و این را ما امضا کردیم بعد آقای تهرانچی به ایشان گفتند جناب آقای صدر شما اقرار کردید؟ ایشان گفتند بلی من اقرار میکنم و مخصوصاً ایشان به ما گفتند که ما این را مینویسیم که هیچ سوءتفاهم نشود حالا بنده سئوال میکنم که یک رئیس دولتی که شخصیت داشته باشد یک همچو نوشتهای، قولی قبول میکند اگر قبول کرد ما چهل نفر مخالف داشتیم باید بروید اگر قبول نکرد...
فیروزآبادی- آخر دعوا تا کی؟ تا چند بس است آقا
نایب رئیس- آقا راجع به ماده ۱۰۹ بفرمائید
دکتر مصدق-... عرض کنم اما راجع به مسئله. باز دیشب جناب آقای وزیر خارجه فرمودند آمریکائیها آمدند و گفتند که ما چرا حاضر نشدیم که قرارداد ببندیم بعد من وقتی که دوسیه را نگاه کردم دیدم که اینها حاضر شدهاند که قرارداد ببندند و وقتی که دوسیه را نگاه کردم دیدم که اینها حاضر شدهاند که قرارداد ببندند و وقتی که وزرای ما پیشنهادی کردند ولی نظر به اینکه دو ماده از این پیشنهاد به صلاح دولت ایران نبود این دوسیه را گذاشتند کنار و دیگر مکالمه نگردید. بنده چه گفتم؟ بنده گفتم وزرائی که از اول شهریور به این طرف روی کار آمدهاند اینها یا شخصیت نداشتهاند یا مصالح خودشان را بر مصالح مملکت مقدم شمردند و یا اینکه انجام وظیفهای نکردند، اگر وزیر خارجهای که پیش آمد و این دولت هائی که پیش آمدند یک شخصیتی داشتند میرفتند در سفارت آمریکا و یا به سفیر آمریکا میگفتند که آقا این دو ماده شما بر خلاف مصالح مملکت است حتی خود سفیر آمریکا گفته که اگر دولت ایران این دو ماده را بر خلاف مصالح مملکت میدانست باید کنتر پروژه میداد. البته باید کنتر پروژه داده باشند و این قرارداد را تنظیم کرده باشند و این هم دلیلش این است که اعتراضاتی که بنده آنروز در کمیسیون کردم به تمام معنی وارد بود. من چه گفتم؟ گفتم وزرای ما از شهریور ماه به این طرف از مصالح مملکت دفاع نکردند اینهم عرایض بندهاست اما راجع به کمیسیونی که بنده اعتراض کردم، برای اینکه بنده رئیس کمیسیون خارجه بودم و هیئت رئیسه کمیسیون بودجه هم انتخاب نشده بود و معلوم نشد کی این دو کمیسیون را دعوت کردهاست، بعد خودم من به دعوت آقایان آمدم در کمیسیون اینهم اعتراض بنده آنجا بود اما راجع به مسائلی که جناب آقای وزیر خارجه فرمودند بنده میخواهم عرض کنم که آقایان نمایندگان دوره چهارم و پنجم و ششم و این دوره همه شهادت میدهند که در این مجلس هر وقت صحبت از استقلال مملکت شده من شخصاً ترجمان احساسات ملت ایران نسبت به مساعدتهایی که دولت آمریکا نسبت به ملت ایران نمودهاست بودهام (صحیح است) همیشه ملت ایران از توجهات و مساعدتهای ملت آمریکا بعد از آن جنگ متشکر بودهاست و در این جنگ هم از رفتار ارتش آمریکا بهیچوجه سرباری برای ما نبودند و اگر ریالی هم از ما گرفتند فقط و فقط برای مخارج خیلی جزئی بوده و آنچه را هم که ارتش آمریکا احتیاج داشتند از مملکت خودشان آوردند و خرج کردند متشکریم و ملت ایران در آتیه به عواطف و توجهات ملت آمریکا مستظهر است (صحیح است) باید گفت ملت آمریکا نسبت به ما از هر حیث خودداری و مضایقه نکردند، عرض کنم راجع به این مسائل مالی یک سوء تفاهمی در جراید شدهاست علتش همین توضیحاتی بودهاست که جناب آقای وزیر دارائی دادند و امیدواریم که بعد از این انقدر سوءتفاهم نشود و با اقدامات جناب آقای وزیر امور خارجه این سوء تفاهمات رفع شود اما راجع به خرید اشیاء. اینکه آقای وزیر دارائی فرمودند که ما بنظر خودمان هر چه صلاح می دانیم میکنیم اینطور نیست باید هر کار که میکنید با اطلاع مجلس باشد خصوصاً آن اشیائی را که دولت لازم ندارد و اگر لازم شد که خریداری بشود اینها باید در تحت نظر اشخاصی یک پنج نفری که به تمام معنی مورد اعتماد جامعه باشند از طرف مجلس انتخاب شوند که یک طوری نباشد که برای جامعه و مملکت اسباب خسران باشد.
وزیر دارائی- اجازه می فرمائید توضیح عرض کنم؟
دکتر مصدق-... خط خودتان هم اینجا هست. بفرمائید، بفرمائید (خنده نمایندگان)
نایب رئیس- آقای وزیر دارائی
وزیر دارائی- عرض کنم بنده همانطوری که فرمودند در اینجا نشسته بودم یادداشتی دادند که پهلوی بنده نیست و آنچه نظرم هست این است یکی ده میلیون نوشتم برای اتومبیل، صورتی که آمریکائیها دادند الآن پیش بنده هست و ممکن است بنده آنرا امضاء شده خدمتتان بدهم از این مبلغ بیشتر است ملاحظه بفرمائید بنده تحریفی نکردم ضمناً هم اظهار عقیده کردهام که این مبلغ گزاف است همه اینهاش درست است هم صورت تطبیق میکند به آنچه آمریکائیها دادهاند هم بنده ضمناً زیر جمع کامیونها نوشتم که این مبلغ گزاف است اطلاع از وضعیت کامیونها نداشتم، گفتم قطعاً گزاف است، یازده میلیون نوشته بودند نوشتم قریب ۱۱ میلیون ولی معتقد بودم که گزاف است- اینکه این، اما اینکه فرمودند یک توضیحاتی که راجع به پول دادم برای آقا مستند نیست بواسطه همینکه بنده ۱۰ میلیون گفتم بنده همانطور که ملاحظه فرمودند در این نوشته خودم نوشتم برای اینکه آقایان نمایندگان محترم و مردم مستحضر شوند... (اظهار شد اکثریت نیست)
(در این موقع چند نفر از آقایان نمایندگان وارد و عده کافی شد).
بعضی از نمایندگان- اکثریت شد
وزیر دارائی- عرض کنم بنده این استدلالی که کردم همانطوری که در لایحهای که اینجا قرائت کردم عرض کردم برای آقایان نمایندگان و ملت ایران است البته شاید بین آنها آقایانی باشند که دلایل آقای دکتر مصدق را با دلایل بنده مقایسه بکنند و بعد قضاوت کنند و بنده اصراری ندارم که دلایل بنده را قبول بکنند یا نکنند عرض کنم موضوع دیگری که فرمودند راجع به وزراء بود که فرمودند شخصیت ندارند لازم است بگویند بعضی از وزراء شخصیت ندارد.
نایب رئیس- اصلاً این موضوع را دنبال نکنید.
وزیر دارائی- حالا که آقای دکتر معتقدند که بعضی از وزراء انجام وظیفه نکردهاند باید بفرمایند بعضی از وزراء ولی وقتی که میفرمایند همه آنوقت به بنده و بعضی از وزرائی که انجام وظیفه کردهایم بر میخورد. وقتی که میفرمایند تمام وزراء شخصیت ندارند به همهمان بر میخورد اما اگر بگویند بعضی از وزراء شخصیت ندارند به کسی بر نمیخورد ولی وقتی میگویند همه، همه مشکوک میشوند.
دکتر کشاورز- اخطار نظامنامهای دارم. (اظهار شد اکثریت نیست)
معدل- ختم جلسه
نایب رئیس- حالا که اکثریت نیست اجازه می فرمائید جلسه را ختم کنیم؟ جلسه پس فردا پنجشنبه ساعت ۱۰ صبح (اکثریت شد)
بعضی از نمایندگان- آقای نخست وزیر فرمایش دارند.
نایب رئیس- بفرمائید.
نخست وزیر- عرض کنم اگر این ترتیب باشد بنده استعفا میدهم ایشان حق ندارند به من توهین کنند. بنده مقدمات بیانات ایشان را تصدیق میکنم صحیح است (فداکار- احسنت) قضیه این است یک روز صبح آقای دکتر معظمی تشریف آوردند شمیران به منزل من (دکتر معظمی- بنا بر دعوت خودتان) و صحبت کردند و فرمودند که اینطور خوب نیست باید این اختلاف رفع شود و بایستی به این وضع خاتمه داد این ابتدایش بود قبل از آنهم در فرودگاه مختصر صحبتی کردیم بعد هم که تشریف آوردند آنجا صحبت کردند عرض کردم بسیار خوب من امیدوارم یک تکلیفی برای دولت معین بشود بعد از آن نمیدانم مجلس بود یا مجلس نبود آقایان اینجا جمع بودند به بنده تلفن کردند که سه نفر از آقایان اقلیت میخواهند شما را ملاقات کنند آمدند در عمارت نخست وزیری صحبت کردند.
مهندس فریور- از اقلیت کیها بودند در عمارت نخست وزیری؟ آقا بفرمائید.
نخست وزیر-... عرض کنم گویا آقای تهرانچی بودند و آقای اسکندری بودند. آقای افخمی بودند. همچو بنظر میآید تشریف آوردند مجلس و پشت سرش به من تلفن کردند که آقایان هفت نفر هستند و میخواهند با شما صحبت کنند آقای دکتر مصدق هم هستند گفتم بسیار خوب منهم میآیم و دوباره صحبت میکنیم آمدیم اینجا و همانطور که فرمودند هفت نفر بودند صحبت کردیم حالا بیانات آقای دکتر مصدق چطور است که تحریک میکند انسان را و نمیتواند درست حرف بزند و بنده هم خیلی عصبانی هستم همهاش را تحمل کردم و گوش کردم به فرمایشات ایشان و به ایشان گفتم آقا من طالب ابتکار نیستم آقایان اکثریت تمایلی اظهار کردند بنده هم در توانائی خودم دیدم که این کار را قبول کنم و حاضر هم شدم به قبول با امیدواری به اینکه این اختلافات رفع شود بنده هم حسن نیت خودم را نشان بدهم با موافقت و همکاری آقایان این کار را بکنم غرض دیگری و قصد دیگری برای قبول این کار نداشتم حالا هم ندارم ایشان فرمودند شما نمیتوانید از عهده این کار بر آئید برای این که مخالف زیاد دارید. گفتم بسیار خوب چقدر مخالف دارم؟ گفتند از چهل متجاوز است. چهل و پنج بلکه در حدود پنجاه هم میرسد. این بیانات شفاهی ایشان است. گفتم اگر تا به این درجه مخالف باشد من تصدیق میکنم که نمیشود کار کرد، گفتند که این را بنویسید. گفتم قبیح است که من یک همچو چیزی بنویسم یک قراردادی من بنویسم برای مملکت و دولت با وجود اکثریت این معنی ندارد! گفتند بسیار خوب ما خودمان مینویسیم.
مهندس فریور- با حضور خود جنابعالی
نخست وزیر- بلی در حضور بنده.
محمد طباطبائی- در حضور آقایان هم یک سندی تنظیم کنید برای عکس این کار.
نخست وزیر- گفتم اگر بجائی رسیده باشد که نتوانم کار بکنم البته استعفا میدهم ولی نگفتم فی المجلس. گفتم من استعفا میدهم اگر به این ترتیب باشد که من نتوانم کار بکنم آنوقت البته استعفا میدهم. پس از اینکه دولت معرفی شد آقای تهرانچی و یک نفر دیگر از آقایان خاطرم نیست کدام یک از آقایان بودند در اطاق همینجا به من گفتند که شما چه خواهید کرد، گفتم تشخیص اینکه دولت خوب کار خواهد کرد یا بد، من خواهم داد ولی معذلک اگر اقلیت اینقدر باشد و مخالف اینقدر باشد من استعفا خواهم داد ولی خواهش میکنم از آقایان که بنشینند و موافقت کنند با انتخاب یک شخص دیگری که مورد موافقت بیشتر آقایان باشد و این اقلیت و اکثریت از بین برود. آنوقت بنده استعفا خواهم کرد برای اینکه مصلحت نمی دانم که بی دولت باشیم این واقع مطلب است ولیکن آقایان هم ملاحظه فرمودند تصور میکنم که آقایان شهادت ناحق نخواهند داد من هیچوقت نگفتم به من استرحام کنید.
مهندس فریور- آن شعر را که خواندید تکرار کنید اگر رستم از دست این تیر زن... حالا فراموش کردید؟ (خنده نمایندگان)
نخست وزیر-... کاش همین را میخواندند و این تعبیر را نمیکردند. این تعبیر به اندازهای توهین آور است که من نمیتوانم تحمل بکنم. مجلس باید یک فکری بکند که ما هر روز اینجا ننشینیم و یک توهین هائی بشنویم.
نمایندگان- آقا شما اکثریت دارد.
- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
۹- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
نایب رئیس – اجازه می فرمائید جلسه را ختم کنیم و جلسه آینده به روز ۵ شنبه پس فردا موکول میشود.
دکتر کشاورز- آقا چه ختم جلسهای است؟ من با ختم جلسه مخالفم آقای یمین اسفندیاری در ضمن نطق شان توهین هائی کردهاند که من باید دفاع کنم. آقای یمین بجای اینکه رفع دزدی بانک را از خودشان بکنند اینجا به وکلای پاکدامن توهین میکنند.
(جلسه یک ساعت و سه ربع بعد از ظهر ختم شد)
نایب رئیس مجلس شورای ملی
ملک مدنی