محاکمه تروریست‌های سازمان انقلابی حزب توده عباس ملکزاده میلانی و همدستانش ۲۰ تا ۲۳ فروردین ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
سازمان انقلابی حزب توده ایران اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران بزرگ ارتشتاران

سازمان‌های تروریستی برای براندازی حکومت مشروطه پارلمانی در ایران

حزب توده
عباس میلانی تروریست سازمان انقلابی توده و همدستانش
MilaniTerroristTrial1356a.jpg
MilaniTerroristTrial1356b.jpg
MilaniTerroristTrial1356c.jpg
MilaniTerroristTrial1356d.jpg
MilaniTerroristTrial1356f.jpg
MilaniTerroristTrial1356g.jpg
MilaniTerroristTrial1356h.jpg
MilaniTerroristTrial1356m.jpg
MilaniTerroristTrial1356n.jpg
MilaniTerroristTrial1356p.jpg
MilaniTerroristTrial1356q1.jpg
MilaniTerroristTrial1356r.jpg
MilaniTerroristTrial1356s.jpg
MilaniTerroristTrial1356a2.jpg
MilaniTerroristTrial1356a4.jpg
MilaniTerroristTrial1356a5.jpg
MilaniTerroristTrial1356a6.jpg
MilaniTerroristTrial1356a9.jpg
MilaniTerroristTrial1356a8.jpg
MilaniTerroristTrial1356a10.jpg
MilaniTerroristTrial1356a11.jpg
MilaniTerroristTrialOrdibehesht1356a.jpg
MilaniTerroristTrialOrdibehesht1356a2.jpg

محاکمه تروریست‌های سازمان انقلابی حزب توده عباس ملکزاده میلانی و همدستانش ۲۰ تا ۲۳ فروردین ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی - جاده بازکن‌های جمهوری اسلامی - دانشجویی که به خرج ملت و به عنوان چشم و چراغ ملت برای دانش‌اندوزی و تحصیل تکنیک‌های مدرن و پیشرفته عازم خارج از کشور می‌شود تا با دست پر به خانه برگردد، افسوس که افسون بیگانه می‌شود و به جای فراگیری علوم، دوره چریکی و خرابکاری می‌بیند و با دستی پر از بمب آتش‌زا و نارنجک و مسلسل و جزوه کمونیستی و دستورالعمل‌های خونریزی و آدم‌کشی به کشور برمی‌گردد تا راه را برای نفوذ بیگانگان باز کند، او به جان هموطن خود می‌افتد و از راه‌هایی که آموخته است، وارد می‌شود و چون به تدریج در مغز او فروکرده‌اند که اقدام درست انقلابی و از هم گسیختگی نظام ملت و دولت مستلزم خرابکاری و ایجاد بلوا در کشور است و نیز به او آموخته‌اند که برای یافتن هم‌فکرِ جدید باید رفاه و امنیت را از اجتماع سلب و نارضایی را در بین افراد تشدید و تعمیم داد، به بانک‌ها و سایر تأسیسات عمومی حمله می‌کند، اعلامیه و شعار مضره تهیه می‌نماید و می‌کوشد تا هر اصلاحی را وارونه جلوه دهد و بالاخره زمینه را آماده سازد تا آن بیگانگان که به زعم او دایه‌های مهربان‌تر از مادر هستند، از راه برسند و بهشت موعود کمونیست را ایرانی بسازند، سپس آن بیگانه بشردوست و ظاهراً ایران‌دوست بدون هرگونه چشم‌داشتی بالاخره خداحافظی کند و کشور را به دست آنها بسپارد.

برگزاری دادگاه نظامی و خواندن کیفرخواست از سوی دادستان

۲۰ فروردین ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی دادگاه عادی شماره پنج اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به ریاست سرهنگ ابوالقاسم زینتی و با بودن دادرسان: ۱- سرهنگ دوم قضایی تورج خدایاری، ۲- سرگرد قضایی احمد یکتا خواه، ۳- سرگرد قضایی محسن مهدوی و به دادستانی سرگرد قضایی محمود گرامی برای رسیدگی به پرونده اتهامی ۱۱ تن از متهمین مقدم علیه امنیت کشور برگزار شد.

وکیل‌های مدافع متهمین آقایان سرهنگ بازنشسته ستایش قاجار، سرهنگ بازنشسته حسینی، سرهنگ بازنشسته امجدی، سروان بازنشسته نیابتی بودند. در دو سوی دادگاه جایگاهی خبرنگاران ایرانی و خارجی قرارداده شده بود ولی به سبب زیادی شمار خبرنگاران رده سومی نیز برای نشستن خبرنگاران ویژه شده بود. در ساعت ۹ و سی دقیقه بامداد هموندان دادگاه وارد شدند و باشندگان برپاخاستند. رییس دادگاه به فرتورنگاران و فیلمبرداران پروانه پنج دقیقه زمان داد. ساعت ۹ بامداد ۱۱ تن از تروریست‌ها وارد دادگاه شدند:

الف - مشخصات متهمین- غیرنظامیان

  1. ابراهیمی، ایرج - فرزند قلی - متهم ردیف اول، دارای شناسنامه شماره ۸۲، صادره از ارسنجان، متولد ۲۴۹۶ شاهنشاهی، شغل مدیر عامل شرکت سهامی زراعی جیرفت، مسلمان، متاهل، تبعه ایران، میزان تحصیلات: لیسانسیه کشاورزی، ساکن جیرفت، کوچه هتل رزمی، قاقد سابقه اتهامی و پیشینه محکومیت کیفری از نظر امنیتی، بازداشت از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی [۱۳۵۵ تازی خورشیدی]
  2. رضانیا، بهمن - فرزند محمود - متهم ردیف دوم - دارای شناسنامه شماره ۵۷۲ صادره از شیراز، متولد ۲۴۹۶ شاهنشاهی، شغل رییس اداره دامپروری سازمان عمران کهکیلویه و بویر احمد، مسلمان، متاهل، تبعه ایران، میزان تحصیلات لیسانسیه کشاورزی، ساکن دوگنبدان، کوی صفا، شماره ۸ فاقد پیشینه موثر محکومیت کیفری، بازداشت از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
  3. ملکزاده میلانی، عباس - فرزند محمود - شهرت ملکزاده میلانی - متهم ردیف سوم - دارای شناسنامه شماره ۵۴۸۹ صادره از تهران، متولد ۲۵۰۷ شاهنشاهی [ ۱۳۲۷ تازی خورشیدی] - شعل استادیار دانشکده علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه ملی ایران، مسلمان، متاهل، تبعه ایران، میزان تحصیلات دکتر در علوم سیاسی از امریکا، ساکن تهران، خیابان یزدگرد شماره ۲۴ تلفن ۹۳۴۲۴۱ فاقد سابقه اتهامی و پیشینه محکومیت کیفری، از نظر ضد امنیتی، بازداشت از تاریخ ۱۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
  4. شفیق گیلانی، سعید - فرزند غلامرضا - شهرت شفق گیلانی - متهم ردیف چهارم - دارای شناسنامه شماره ۶۱۸ صادره از تهران متولد سال ۲۵۰۰ شاهنشاهی، شغل مهندس کامپیوتر در شرکت نیویورک واقع در کاخ کشاورزی در بلوار الیزابت، مسلمان، دارای ایدئولوژی مارکسیستی و همسر گروهی به نام مستعار طاهره تبعه ایران، متاهل، میزان تحصیلات لیسانسیه الکترونیک از سیتی کالج نیویورک. ساکن تهران، شمیران، خیابان دربند، خیابان ظهیرالدوله، کوچه لاریجانی، پلاک ۴ تلفن ۲۷۷۵۴۵ (منزل پدری) منزل تیمی: خیابان امیرآباد، خیابان شیراز شرقی، پلاک ۴ فاقد سابقه اتهامی و پیشینه محکومیت کیفری، از نظر ضد امنیتی بازداشت از تاریخ ۸ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
  5. برزویی، کیهان - فرزند ابوالقاسم - شهرت برزویی، متهم ردیف پنجم، دارای شناسنامه شماره ۲۷۵ صادره از ساری متولد ۲۵۰۵ شاهنشاهی، شغل مربی دانشکده علم و صنعت، مسلمان، مجرد، تبعه ایران، میزان تحصیلات فوق لیسانس ریاضی از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در سن خوزه آمریکا، ساکن تهران، خردمند شمالی، کوچه چهاردهم، پلاک ۴ فاقد سابقه اتهامی و پیشینه محکومیت کیفری.
  6. بهاردوست، غلامرضا - فرزند علی اکبر - شهرت بهاردوست، متهم ردیف ششم، دارای شناسنامه شماره ۵۱۶ صادره از اراک متولد ۲۵۰۸ شاهنشاهی، شغل مدیر عامل شرکت مهندسی سیچال واقع در تهران خیابان خردمند شمالی، خیابان ری پلاک ۹ ، متاهل، تبعه ایران، دارای ایدئولوژی مارکسیستی، میزان تحصیلات لیسانسیه مهندسی برق از دانشگاه صنعتی آریامهر، ساکن تهران فرح جنوبی، خیابان اندیشه یک، پلاک ۴۲، فاقد پیشسینه کیفری از نظر ضد امنیتی، بازداشت از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
  7. نوربخش، لیلا - فرزند جمال - شهرت نوربخش متهم ردیف هفتم - دارای شناسنامه شماره ۱۰۱۱ صادره ار تهران، متولد ۲۵۰۶ شاهنشاهی، شغل کارشناس اعتباری بانک بین المللی ایران، مسلمان، متاهل، تبعه ایران، میزان تحصیلات فوق لیسانس حسابداری، ساکن تهران، خیابان فرح جنوبی، اندیشه یک شماره ۴۲ طبقه چهارم، فاقد سابقه اتهامی و پیشینه محکومیت کیفری از نظر ضد امنیتی، بازداشت از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
  8. عباسی، محمدحسین - فرزند باقر - شهرت عباسی - متهم ردیف هشتم - دارای شناسنامه شماره ۱۵۸۷ صادره از تهران متولد سال ۲۵۰۰ شاهنشاهی، شغل کارشناس سازمان مدیریت صنعتی واقع در خیابان پهلوی اول خیابان جام جم، مسلمان، متاهل، تبعه ایران، میزان تحصیلات حسابداری، ساکن تهران، خیابان توانیر، خیابان رستگاران، بن بست گلستان، درب روبرو، طبقه دوم، فاقد سابقه اتهامی و پیشینه محکومیت کیفری از نظر ضدامنیتی، بازداشت از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
  9. شامبیاتی، عزیزالله - فرزند محمد باقر - شهرت شامبیاتی - متهم ردیف نهم - دارای شناسنامه شماره ۴۶۳ صادره از گرگان متولد ۲۵۰۴ شاهنشاهی [۱۳۲۰ تازی خورشیدی] شغل کارمند وزارت مسکن و شهرسازی، مسلمان، مجرد، تبعه ایران، میزان تحصیلات لیسانسیه اقتصاد، ساکن گرگان، خیابان پهلوی دژ، محله سبز مشهد، کوجه ایراندوست، پلاک ۲۷، فاقد سابقه اتهامی و پیشینه محکومیت کیفری از نظر ضد امنیتی، بازداشت از تاریخ ۹ بهمن ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
  10. آریایی، حسین - فرزند عبدالله - شهرت آریایی - متهم ردیف دهم - دارای شناسنامه ۶۴۴ صادره از تبریز، متول ۲۵۰۹، شغل دانشجوی ساختمان، مسلمان، مجرد، تبعه ایران، ساکن تهران، خیابان شاهرضا، اول بهار، کاشی ۴۳، تلفن ۷۵۲۵۱۱ و در تبریز خیابان شهناز، کوچه شرکت کاشی ۲۰، فاقد سابقه اتهامی و پیشینه محکومیت کیفری از نظر ضدامنیتی بازداشت از تاریخ ۱۲ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
  11. یوسف اسدی - فرزند سلیمان - شهرت اسدی - متهم ردیف یازدهم - دارای شناسنامه شماره ۲۲۴۶۲ صادره از ابراهیم آباد قزوین متولد ۲۴۹۳ شغل برقکار، مسلمان، متاهل، تبعه ایران، میزان تحصیلات در حدود پنجم ابتدایی، ساکن جوادآباد کرج ده متری مقدم کوچه رز، در اول، منزل ایرج کمالی نژاد، فاقد سابقه اتهامی و پیشینه محکومیت کیفری از نظر ضد امنیتی، بازداشت از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی


ب: موضوع اتهام: اقدام علیه امنیت کشور


ج - نتیجه تحقیقات و دلایل اتهام:

برابر محتویات پرونده در سال ۲۵۲۱ شاهنشاهی برابر با ۱۹۶۳ میلادی عده‌ای از افراد حزب منحله توده که در خارج از کشور اقامت داشتند انشعالی در حزب مزبور پدیدآورده و افراد انشعابی در حزب مزبور پدیدآورده و افراد انشعابی، گروه کمونیستی دیگری به نام سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده بوجود آوردند و شروع به تبلیغات علیه کشور نموده و تحت پوشش کنفدراسیون دانشجویان شماری از دانشجویان و افراد تحصیلکره ایرانی را به طرف خود جلب و چون از حمایت بعضی از کشورهای کمونیستی برخوردار بودند از ابتدای سال ۲۵۲۲ شاهنشاهی برابر با ۱۹۶۴ میلادی عده‌ای از اعضای سازمان را برای تعلیمات کمونیستی و نحوه جنگ‌های چریکی و آموزش خرابکاری به کشورهای کوبا و چین اعزام و افراد مزبور پس از گذراندن دوره‌های تعلیماتی در مورد مسایل تئوری و ایدئولوژیکی کمونیستی و آشنایی با انواع و اقسام جنگ افزار و چگونگی استقاده از آنها به طور مخفیانه به منظور ایجاد هسته‌ها و شبکه‌های کمونیستی به کشور وارد و تلاش زیادی جهت پیشبرد اهداف خود و گسترش نفوذ کمونیزم در کشور به عمل آورده‌اند که پس از سرقت مسلحانه بانک ایران و انگلیس و حمله به اتومبیل سفیر ایلات متحده امریکا در دربار شاهنشاهی اقدامات لازم به منظور شناسایی آنان معمول و اکثر افراد گروه مزبور به تدریج دستگیر شدند ولی باقیمانده اعضای سازمان فوق الذکر موفق شدند به تدریج ضمن عضوگیری و فریب عده‌ای از دختران جوان در پوشش همسر سازمانی یا گروهی و ارضای امیال شهوانی به عنوان زن و شوهر، خانه‌های تیمی فراهم و به تدریج جوانان دیگری را شخصا یا توسط همین دختران به دام انداخته و در همین منازل مخفیانه تحت آموزش و مغزشویی قرار و آنها را مامور نمودند که در مراکز آموزشی و صنعتی کشور نفوذ و اماکن مزبور و محل کار خود را شناسایی نموده تا در آینده پس از تدارک کافی شروع به خرابکاری و به اصطلاح مبارزه مسلحانه با هدف ایجاد یک حزب کمونیست و نتیجتا ایجاد یک حکومت کمونیستی بنمایند.

در تحقیقاتی که از متهم ردیف یکم ایرج ابراهیمی به عمل آمده اظهار می‌دارد هنگام تحصیل در خارج از کشور به عضویت جبهه ملی درآمدم و در کنگره فدراسیون شرکت جستم و یک بار نیز به عنوان نماینده در کنگره جبهه به اصطلاح ملی که در ویسبادن برگزار گردید شرکت و سپس با ایرج کشکولی (یکی از اعضای کادر رهبری سازمان انقلابی حزب منحله توده در خارج از کشور) آشنا شدم و او مرا قانع کرد که جبهه به اصطلاح ملی کاری نمی‌تواند انجام دهد و حزب توده هم آلت دست کشور روسیه است ولی تشکیلات کمونیستی جدیدی بوجود آمده که عده‌ای از افراد فعال در آن جمع شده‌اند و برای ورزیده شدن اعضا، آنها را به دوره‌های آموزش چریکی به چین کمونیست می‌فرستند و چون منهم اعلام آمادگی برای طی دوره نمودم اسم و آدرس مرا گرفت و علامت رمزی هم به این شرح « من گل‌های وحشی را دوست می‌دارم » در اختیارم گذاشت تا اینکه یک روز بعد از ظهر شخصی به نام حسن (نام مستعار کورش لاشایی ) رهبر سازمان به اصطلاح انقلابی که در سال ۲۵۳۱ شاهنشاهی دستگیر و پس از مصاحبه آزاد شده است. به منزلم مراجعه و جمله رمز را گفت و پس از دکر مقدمه‌ای برنامه رفتن به دوره را پیش کشید و تاکید کرد کاملا محرمانه باشد و تاریخ حرکت را معین نمود و اضافه کرد باید در ساعت معین در ایستگاه راه آهن فرانکفورت آماده باشم. در ساعت تعیین شده بهمن رضا نیا (متهم ردیف دوم ) را در ایستگاه راه آهن دیدم دو ایرانی دیگر نیز انتظار می‌کشیدند و من حدس زدم وضعی مشابه من دارند بالاخره حسن (کورش لاشایی ) آمد و هر چهار نفر را با نام مستعار بهم معرفی نمود و سپس به طرف سویس حرکت نموده و شب را در ژنو به سر بردیم و روز بعد به مونیخ مراجعه و پس از چند روز توقف با هواپیما به رم و ار رم با یک هواپیمای پاکستانی و گذرنامه جعلی به سوی چین کمونیست پروار کردیم در فرودگاه شانگهای چند نفر انتظار ما را می‌کشیدند و ما را به محلی هدایت و بعد از چند روز توقف در شانگهای با هواپیما به پکن رفتیم و در فرودگاه پکن گروه را به محلی راهنمایی نمودند و مسئول چینی گروه افرادی را که باید با ما کار کنند معرفی و برنامه گروه را تشریح کرد.

برنامه ما شامل دو قسمت بود، اول کلاس در پکن دوم دوره جنگ‌های چریکی در نانکن. برنامه کلاس درباره مسایل ریویزیونیست اختلاف بین چین و شوروی، تاریخچه حزب کمونیست چین و جنگ‌های آن، تشکیل حزب، تشکیل ارتش، کار توده‌ای، مبارزه مسلحانه، مطالعه آثار مائو، حل صحیح تضادهای دوره خلق و تئوری معرفت بود و چهار ماه طول کشید. سپس برای تعلیمات نظامی و چریکی برای پایگاه نظامی در نانکن رفتیم و تعلیماتی در مورد جنگ‌های چریکی، تشکیل ارتش عملیات شبانه، غافلگیری، آشنایی با اسلحه گوناگون، تهیه نارنجک و مین دیدیم و پس از طی دوره به پکن مراجعت و چهار نفر ما از چین خارج شدیم ولی بیگ سرپرست گروه در آنجا ماند. پس از ورود به آلمان غربی لاشایی اظهار داشت در ایران با بهمن قشقایی که در حوالی جهرم است تماس بگیر و سعی کن زمینه‌ای فراهم کنی تا عده خبرنگار خارجی بتوانند با قشقایی مصاحبه کنند و سپس رمز و آدرسی در اختیارم گذاشت تا با وی مکاتبه کنم. متهم اضافه می‌نماید پس از ورود به ایران برای تماس با بهمن قشقایی تلاش نمودم که به علت دستگیری وی موفق نشدم تا آنکه به بیک که با هم در چین دوره چریکی می‌دیدم برخورد کردم و او را به عده‌ای دیگر از جمله بنائی (عضو گروه به اصطلاح رهایی بخش خلق‌های ایران که دستگیر شده است) معرفی که وی قراری برای دو روز بعد تعیین و در ساعت مقرر به محل قرار رفتم و وی چشم بسته مرا به خانه‌ای برد که بیگ هم در آنجا بود و از من خواست اعضای جدیدی را به گروه معرفی کنم که من هم در ملاقات‌های بعدی انسیه افدرنیا و محمد نعمت الهی را که قبلا آماده همکاری نموده بودم معرفی و مقداری هم پول در اختیار بیگ گذاشتم.

متهم ردیف دوم بهمن رضانیا که در سال ۲۵۱۰ شاهنشاهی نیز به اتهام پخش اعلامیه مضره به شش ماه زندان محکوم گردیده است در تحقیقات معموله اظهار می‌دارد. ابتدا وارد سازمان منحرف ایرانی در خارج از کشور گردیده و در دمونستراسیون آنان شرکت و با ایرج کشکولی دوست شدم و توسط وی به کورش لاشایی معرفی و عضو سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده شدم و در یک گروه پنج نفری برای آموزش دوره چریکی به مدت شش ماه به چین اعزام و پس از طی دوره مزبور به آلمان و سپس در سال ۲۵۲۴ شاهنشاهی به ایران مراجعت و برنامه این بوده که بعد از یک سری مطالعات کار را از دهات شروع کنیم و در ضمن کشکولی را ملاقات و قرارهایی در شیراز و آبادان با بیگ گذاشتم و مبلغ بیست هزار تومان به وی دادم.

متهم ردیف سوم غیرنظامی عباس ملکزاده میلانی در تحقیقات معموله اعتراف می‌نماید با نام مستعار « کلانی » در خارج از کشور عضو سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده شده و جزوات و اعلامیه‌های سازمان را دریافت و مطالعه و به درخواست غیرنظامی پاکزاد تعدادی از جزوات مزبور را به انگلیسی ترجمه و در اختیار سازمان برای بهره برداری قرار داده است، و متهم ردیف هفتم لیلی نوربخش را عضوگیری و به سازمان معرقی و پس از مراجعت به کشور با رمزی که پاکزاد در اختیار من گزارده بود با اعضای سازمان از جمله اسد حاج باقری تماس گرفته و به دستور گروه ماموریت پیدا کردم با گروهی در کرمانشاه تماس برقرار و بدین منطور چند بار به کرمانشاه مسافرت و بالاخره با یکی از اعضای سازمان در کرمانشاه تماس گرفتم و چند گزارش از وضع مناطق مختلف ایران تهیه و در اختیار سازمان قرار دادم.

متهم ردیف چهارم غیرنظامی سعید شفق گیلانی در تحقیقات معموله اظهار می‌دارد فعالیت‌های ضد امنیتی خود را از ایران آغاز تا آنکه در سال ۲۵۲۳ به آمریکا عزیمت و به کنفدراسیون دانشجویان پیوسته و شروع به فعالت برای کنفدراسیون نموده و ضمن مطالعه کتب و جزوات مضره در تظاهرات جلوی سازمان علیه ایران شرکت و با محمد فیاض دبیرخانه ایران آشنا و در تهیه مطالب سخنرانی در جلسات خانه ایران و تنظیم متن نامه برای ارسال به سازمان‌های اعراب و فلسطینی‌ها و بعضی گروه‌های چریکی بین المللی فعالانه همکاری و در کنگره‌های کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور شرکت می‌نمودم. از سال ۱۹۷۴ فعالیت خود را تشدید و کوشش خود را در جلسات بسیج ایرانیان محله برانکس آغاز و افرادی چون « فاطمه نصری قجری » و « کاظم آذین » و « امر قری » را به سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده معرفی و عضو شدند در همین احوال ماهانه مبلغ صد دلار به پیشنهاد خودم و موافقت سازمان انقلابی بناشد به طور علنی به ایران وارد شوم لذا به دستور سازمان مجددا شروع به یک سری مطالعات فشرده کمونیستی نمودم و در زمان ورود به کشور یک چمدان جا سازی شده حاوی نشریات « نبرد خلق » « ستاره سرخ » « کلیات استالین » و ۲۰۰۰ دلار پول با خود آوردم و در موعد مقرر در محلی حاضر و با دختری به نام پروین تماس و نام مستعار من سیروس تعیین شد و توسط پروین با شخصی به نام حمید (نام مستعار پرویز واعظ زاده مرجانی معدوم ) آشنا و به فعالیت پرداختم و ماهیانه مبلغ هشت هزار ریال برای کمک به سازمان پرداخت می‌نمودم و بعدا آن را افزایش داده و به سی هزار ریال رساندم و به تدریج اعضای جدیدی را به گروه معرفی و کلاسی تشکیل که مرا چشم بسته به کلاس مزبور می‌بردند حتی اتومبیلم را برای استفاده اعضای کلاس در اختیار سازمان قرار دادم و به دستور سازمان با طاهره تحت پوشش زن و شوهر منزلی در خیابان امیرآباد به عنوان خانه تیمی به مبلغ ۴۳٬۰۰۰ ریال اجاره که نصف آن را سازمان و بقیه را خودم تامین می‌کردم. در این منزل مدارک سازمان مخفی گردیده بود و دستگاه پلی کپی و ماشین تحریر نیز به آن خانه آورده شد و شروع به تکثیر و چاپ اخبار سازمان، جزوات مائو و غیره نمودیم و به اتفاق سودابه (نام مستعار متهمه ردیف هفتم لیلی نوربخش ) در کوه‌های شمیران اقدام به پخش آنها کردیم و به دستور سازمان یک شرکت انتفاعی با سرمایه سازمان به نام شرکت مهندسی سی چال افتتاح و با کیوان و سودابه در این شرکت مشغول کار شدیم و به فعالیت پرداختیم و چون از طرف شرکت یونیورک (محل کارم ) ماموریت یافتم به سوییس مسافرت نمایم مراتب را با سازمان در میان گذاشتم و مقداری اخبار و اطلاعات در اختیارم گذاردند که در سوییس با شخصی به نام « حمیدی » تماس و با او در میان گذاشتم و متقابلا پیغام‌های حمیدی را به ایران آوردم و به سازمان دادم.

در تحقیقاتی که از متهم ردیف پنجم کیهان برزویی به عمل آمده وی ضمن اعتراف به عضویت در سازمان به اصطلاح انقلابی حزب منحله توده اظهار می‌دارد از سال ۲۵۳۰ به خانه ایران در شهر برکلی رفتم و توسط « علی حجت » به عضویت سازمان مزبور درآمدم و در سال ۲۵۳۲ به ایران مراجعت و تعدادی نشریه مضره از قبیل « ستاره سرخ » همراه آوردم و با جمله رمز و قراری که در خارج از کشور برایم تعیین نموده بودند در ایران با دختری تماس برقرار و نشریات مزبور را در اختیار وی گذاردم و توسط او با سازمان مزبور در ایران ارتباط برقرار و مجددا به آمریکا مسافرت و در مراجعت مقداری اعلامیه و نشریات « ستاره سرخ » و غیره همراه آوردم و براب رقراری که سازمان در اختیارم گزارده بود در تقاطع خیابان شاهپور « علیرضا مکرر » در سر قرار حاضر شدم و چون کسی با من تماس نگرفت نامه‌ای به رابطم « علی حجت » در امریکا نوشتم و ماجرا را به طور ضمنی بازگو کردم و در عین حال مرتب سر قرار می‌رفتم تا اینکه در خرداد ماه ۲۵۳۳ حمید سر قرار آمد و من نشریات مضره مزبور را در اختبار وی گذاشتم و وی به اتفاق دو دختر به نام پری و طاهره چند شب در منزل من بودند و جلساتی به طور مرتب تشکیل می‌دادیم تا از طرف سازمان به من ماموریت داده شد به گرگان رفته و با شخصی به نام محمد تابان (دستگیر شده است) تماس و با بیان جمله رمز مقداری مدارک مضره از وی تحویل و به اتفاق دوستش غلامرضا گلاسیان یک شاخه از سازمان را در گرگان تشکیل و خودم ماهانه ده هزار ریال حق عضویت می‌پرداختم و از آنان نیز یک هزار و پانصد ریال اخذ نمودم و در تهران نیز در منزل « زهره فاریان » (دستگیر شده است) به اتفاق عده زیادی از اعضای گروه جلساتی تشکیل و به آموزش و فراگیری مسایل تئوریک می‌پرداختم جز من سایر اعضای گروه را با چشم بسته به ایران خانه می‌آوردند آخرین بحث جلسات ما مربوط به انتقال کادر رهبری سازمان از خارج از کشور به ایران و اعلام موجودیت سازمان به اصطلاح انقلابی حزب منحله توده بود.

متهم ردیف ششم غلامرضا بهاردوست (معروف به فرهاد) در تحقیقات معموله اظهار می‌دارد فعالیت‌های ضد امنیتی خود را از سال ۲۵۳۰ با شرکت در اعتصابات اتوبوسرانی شروع و توسط شخصی به نام خضرایی با دختری به نام « فرشته داوران » آشنا و با وی بحث‌هایی درباره حزب توده و کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور داشتم تا آنکه فرشته را به توکلی ( نام مستعار پرویز واعظ زاده مرجانی معدوم ) معرفی و جزوه درباره عمل اثر مائو و جزوه تضاد و تعداد دیگری کتب مضره را مخفیانه با وی مطالعه و بحث کردیم و پیشنهاد توکلی برای عضوگیری به نفع سازمان سه نفر به نام میثاقی، ملکوتی و فلاحی را تحت تبلیغ قراردادم که موثر واقع نشد در اواخر سال ۲۵۳۳ توسط خواهرم مینا بهاردوست با فردی به نام آموزگار (دستگیر شده است) آشنا و با وی به مبادله کتب مضره پرداختم ضمنا با مینا نیز فعالیت مشترک خود را آغاز کردم که چون سازمان صلاح ندانست به « لیلی نوربخش » با نام مستعار سودابه معرفی و خواهرم را برای فعالیت مشترک به وی معرفی کردم و برای نزدیک شدن به توده کارگر در شرکت ایران ناسیونال استخدام و دو نفر به اسامی خداداد و رجبی را عضوگیری و به اتفاق آموزگار و خداداد به « درود » زادگاه خداداد مسافرت و گزارشی از وضع کارخانه سیمان تهیه و به سازمان دادم و در امرداد سال ۲۵۳۴ شاهنشاهی در یک کلاس آموزشی که از طرف سازمان در دماوند تشکیل شده بود به مدت ده روز شرکت و در شهریور همان سال با لیلا نوربخش ازدواج کردم و از آن پس در منزل به اتفاق وی به فعالیت پرداخته و مخفیگاهی برای کتب و جزوات مضره تعبیه و از این پس جلسات تعدادی از اعضای سازمان در منزل ما تشکیل می‌شد. مدتی نیز خانه مزبور را برای فعالیت در اختیار سازمان قرار دادیم و در همین اوان نیز « شفق گیلانی » با نام مستعار سیروس به حوزه ما معرفی شد متعم اضافه می‌نماید ابتدا ماهانه مبلغ ۵۰۰۰ ریال و بعدا ماهانه ۱۰٬۰۰۰ ریال و این اواخر مبلغ ۲۵٬۰۰۰ ریال تشکیل و خودم و همسرم به اتفاق شفق گیلانی در آن فعالیت می‌کردیم.

متهم ردیف هفتم لیلا نوربخش اعتراف به عضویت در سازمان کمونیستی مزبور اظهار می‌دارد پس از متارکه با همسرش به علت ناراحتی عصبی به امریکا می‌رود و از ابتدای ورودش به برکلی به مطالعه کتب کمونیستی پرداخته و در جلسات خانه ایران شرکت و توسط عباس ملکزاده میلانی عضو سازمان می‌شود و ماهیانه ۲۰ دلار حق عضویت می‌پردازد تا آنکه در آبان ۲۵۳۰ شاهنشاهی به ایران مراجعت و با نام مستعار سودابه با دختری با نام مستعار طاهره ملاقات و مشترکا به فعالیت می‌پردازند و سپس با « غلامرضا بهاردوست » ازدواج می‌نماید و مینا بهاردوست توسط شوهرش جهت آموزش کمونیستی به وی معرفی و از این پس در منزل جلساتی تشکیل و از طرف سازمان مسئول تایپ و تکثیر نشریات مضره سازمان می‌شود و به اتفاق مینا و طاهره جزوات مزبور را آماده می‌نموده‌اند. در دی ماه ۲۵۳۴ شاهنشاهی از طرف سازمان به او ماموریت داده می‌شود در میدان باغشاه با شخصی که با نام مستعار « فرهنگ » از خارج به کشور آمده است ملاقات و ارتباط برقرار نماید که این ملاقات انجام و با شخص مزبور قرار ملاقات بعدی را در سالن انتظار شرکت مسافربری تی بی تی می‌گذارد و چمدانی را که داخل آن کتب و جزوات مضره بوده از وی تحویل و در اختیار سازمان قرار می‌دهد و در « شرکت سی چال » نیز به نفع سازمان فعالیت و به اتفاق سعید و مینا در ارتفاعات پس قلعه و خیابان‌های تهران اقدام به پخش اعلامیه‌های مضره می‌نماید.

در تحقیقاتی که از متهم ردیف هشتم محمد حسین عباسی به عمل آمده اظهار می‌دارد قبل از مسافرت به آمریکا هیچگونه فعالیت مضره نداشتم تا اینکه در سال ۲۵۳۰ به امریکا عزیمت و توسط عده‌ای از دانشجویان به خانه ایران راه پیداکردم و به طور مرتب در جلسات آنان حاضر و در یکی از تظاهرات شرکت و چون عازم ایران بودم به شخصی به نام پاکزاد معرفی و وی از من تقاضای کمک به سازمان را به صورت جذب افراد کمک مالی و پخش اعلامیه و نشریات مضره نموده که قبول کردم و به پیشنهاد او من طی نامه‌ای با متنی به شرح « من حاضرم در ایران کمک مالی به سازمان انقلابی نموده و به عنوان سمپات این سازمان باشم » نوشته و به پاکزاد تحویل دادم و با یک قرار ملاقات برای ارتباط و سه قطعه عکس که صاحبان آن را نمی‌شناختم به ایران آمدم و با اسم مستعار آذر با شخصی به نام پروین ملاقات و سپس قرارشد چهل درصد درآمد ماهیانه‌ام را که ۵۰۰۰ ریال می‌شد به سازمان کمک کنم و پس از شش ماه این مبلغ به ماهیانه ۱۰٬۰۰۰ ریال رسید.

متهم ردیف نهم عزیزاله شامبیاتی که با نام مستعار کاغذچی عضو سازمان به اصطلاح انقلابی حزب منحله توده بوده اعتراف می‌نماید برای ادامه تحصیل به کشور ترکیه عزیمت و به تشویق جوادی به مطالعه کتب کمونیستی پرداخته و به اتفاق عده‌ای دیگر از دوستانش صندوق مالی تاسیس و هنگام مسافرت به ایران مقداری نشریات کمونیستی همراه خود می‌آورده و در گرگان به محمد تابان (نادر که دستگیر شده است) تحویل و یادآوری می‌نماید شخصی مراجعه می‌کند و نشریات را خواهد گرفت و پس از مراجعت مجدد به ترکیه با « بهرام میهن » که از گردانندگان « سازمان به اصطلاح انقلابی حزب منحله توده » در ترکیه بوده آشنا و به اتفاق دوستانش با این سازمان همکاری و صندوق مالی را در اختیار سازمان قرار می‌دهد.

در تحقیقاتی که از متهم ردیف دهم حسین آریایی به عمل آمده اظهار می‌دارد در آلمان با هوشنگ رضایی و مرتضوی آشنا و تحت تبلیغ آنان در انجمن دانشجویان وابسته به کنفدراسیون دانشجویان فعالیت خودر ا آغاز و در تظاهرات پخش اعلامیه مضره علیه کشور اقدام و با شخصی با نام مستعار غلام « خسرو سجادی » که عضو « سازمان به اصطلاح انقلابی حزب منحله توده » بود آشنا و او مرا تشویق می‌نمود که با ایران آمده و مبارزه کنم و سعی داشت شناخته نشوم و می‌گفت نباید در تظاهرات شرکت کرده و در انجمن حرفی بزنم بار آخری که وی را ملاقات کردم پاکتی که حاوی رمز قرار ملاقات در ایران بود به اضافه دو عدد چمدان و سیصد مارک به من دادکه در ایران به اعضای سازمان تحویل نمایم و در تهران توانستم تا رابط سازمان « کیهان برزویی » با نام مستعار خسرو تماس گرفته و چمدان‌ها با به وی بدهم و با قرارهایی که تعیین کردیم ارتباط خود را با وی حفظ و نشریات مضره‌ای را که در اختیار من می‌گذاشت پخش می‌کردم.

متهم ردیف یازدهم یوسف اسدی در تحقیقات معموله اعتراف می‌نماید از سال ۲۵۲۷ شاهنشاهی توسط محمدی (عضو گروه به اصطلاح رهایی بخش خلق‌های ایران محکوم به حبس دایم ) در قریه ابراهیم آباد تحت تبلیغ واقع و به دستور وی برای شروع « مبارزه از روستاها » در قریه‌ای مغازه تعمیرات رادیو اجاره کردم تا با اهالی رابطه نزدیک برقرار کنم ولی چون موفق نشدم به دستور وی برای تبلیغ کارگران به یک معدن زغال رفتم و به عنوان کارگر مشغول کار شدم و « عیسی موسوی » را به گروه وارد کردم و او منزلی اجاره و جلسات گروه را هفته‌ای دوبار در همان منزل تشکیل و یک یا دو سال به همین وضع گذشت تا آنکه توسط محمدی به « رحیم بنایی » معرفی شدم و او مرا به منزلی در شمیران برد و گفت نقش تو در اینجا باعبانی است و شبانه مقداری اثاثه آوردند و عده‌ای به نام‌های سیمین، منوچهر و فاطمه به منزل مزبور آمدند و در جلسه کوتاهی مسئله گروگان گرفتن سفیر امریکا مطرح شد و « اکبر ایزدپناه » و منوچهر و « سیمین نهاوندی » و محمدی مسئول عملیات بودند که به علت اشتباه موفق نشدند و مدتی نیز دنبال ربودن سفیر آلمان بودند که چون موفق نشدند مسئله منتفی شد. پس از چندی مجددا مسئله کار بین کارگران مطرح شد و گروه یک کوره آجر پزی اجازه و چون پیشرفتی حاصل نشد به دستور گروه کوره تعطیل شد بالاخره گروه تصمیم گرفت به اعضا تعلیمات نظامی بدهد که مدتی در کوه به تمرین تیراندازی پرداختیم و چون اعضای گروه دستگیر شدند من بدون گذرنامه به راس الخیمه متواری شدم که از آنجا اخراج گردیدم و به دبی رفتم و با عده‌ای که در دبی فعالیت داشتند تماس گرفتم و یک بار به ایران مراجعت و گروه مرا چشم بسته به خانه‌ای برد و سه ماه در آن خانه مخفی بودم و مجددا به دبی عزیمت و چون وضع فعالیت در دبی نامساعد بود به کشور بازگشتم و با سایر اعضای گروه به فعالیت و تمرین در کوه پرداختم تا آنکه تغییراتی در سازمان ایجاد و دوایری تشکیل شد و مسئولیت دایره اطلاعات به من واگذار شد و چون عملا گروه کاری از پیش نبرد انشعاباتی در آن بوجود آمد و قراربود در مورد انشعابیون تصمیم گرفته شود که دستگیر شدیم.


دلایل اتهام - پرونده مقدماتی متهمین نامبرده در سازمان اطلاعات و امنیت کشور تشکیل و به دادستانی ارتش ارسال که به شعبه یک بازپرسی ارجاع و پس از تکمیل تحقیقات بازپرس مربوطه قرار مجرمیت کلیه آنان را صادر نمود که با توجه به دلایل زیر علیه آنان اقامه دعوی می‌شود:

۱- اعترافات صریح کلیه متهمین با ذکر جزییات فعالیت‌های خود ردر مرحله بازجویی و در بازپرسی دادستانی ارتش.
۲- اظهارات یکایک متهمین در مورد فعالیت‌های سایرین و تطبیق این اظهارات با یکدیگر
۳- کشف مدارک مضره از متهمین مخصوصا مدارک مربوط به عضویت آنان در سازمان به اصطلاح انقلابی حزب منحله توده
۴- تحقیقات سازمان اطلاعات و امنیت کشور در مورد فعالیت‌های متهمین در خارج و داخل کشور و گزارشات نهایی ساواک در پرونده‌های انفرادی آنان


د- نوع بزه و انطباق آن با قانون

با توجه به دلایل مشروحه فوق ، بزه انتسابی به متهمین نامبرده محرز و مسلم بوده و اعمال ناشی از آنان از درجه جنایی محسوب که به استناد بند ۱ ماده ۳۱۰ اصلاحی قانون دادرسی و کیفر ارتش تقاضای رسیدگی و مجازات کلیه متهمین را دارم ضمنا دادگاه در مورد مدارک مضره مکشوفه از متهمین رای مقتضی صادر خواهد نمود.


م- تاریخ و محل وقوع بزه:

جرم مستمر تا تاریخ دستگیری، ایران و خارج از کشور.

سرهنگ ابوالقاسم مزینی رییس دادگاه پس از به پایان رسیدن خواندن کیفرخواست، از هر یک از تروریست‌ها خواست که خود را بشناسانند و از هر یک از آنان پرسید که اتهام اقدام علیه امنیت کشور و اتهامات وارده از سوی دادستان را قبول دارید یا خیر؟ متهمین همگی پاسخ دادند: "بله "

در بامداد روز ۲۱ فروردین ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی درباره متهمین و پیشینه آنان گفته شد که شماری از این تروریست‌ها برای درس خواندن به خارج از کشور رفته و در آنجا به هموندی کنفدراسیون دانشجویان منحرف ایرانی درآمده و از راه کنفدراسیون به یک گروه کمونیستی به نام « سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده » درآمده‌اند. این گروه کمونیستی که مارکسیست‌های تندرو هستند پس از بروز ناسازگاری‌های هم مسلکی در دنیای کمونیزم از تزهای مارکسیستی چینی هواداری نموده و هموندان خود را برای دیدن دوره‌های تروریستی به چین و کوبا فرستادند. شماری از هموندان این گروه پیشتر در سال ۲۵۲۷ شاهنشاهی [ ۱۳۴۷ تازی خورشیدی] به ایران آمدند و یک گروهی مخفی تروریستی بنیاد نهادند. این تروریست‌ها پنهانی اسلحه و دیگر ابزار جنگی فراهم آوردند و در سال ۲۵۲۹ [ ۱۳۴۹ تازی خورشیدی ] دوبار به یورش مسلحانه تروریستی دست زدند. یکی دستبرد مسلحانه به بانک ایران و انگلیس و دزدیدن یک سد هزار دلار و دومی یورش مسلحانه به سفیر ایالات متحده امریکا در دربار شاهنشاهی برای ربودن وی که نافرجام ماند. زمانی چند پس از توطئه گروگان گیری سفیر امریکا بیشتر این گروه تروریستی به ویژه تروریستی‌هایی که دست اندرکار ربودن سفیر امریکا بودند، شناسایی و دستگیر شدند و زیر پیگرد قانونی قرارگرفتند. تروریستی‌هایی که در دادگاه عادی شماره ۵ اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی محاکمه می‌شوند وامانده‌های همان گروه و از شاخه‌های وابسته به « سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده » می‌باشند.

سروان نیابتی وکیل مدافع تروریست‌های ردیف‌های ۳ و ۴ و ۷ - عباس ملکزاده میلانی، سعید شفق گیلانی و لیلی نوربخش از موکلان خود دفاع کرد و افزود که چون موکلین وی صادقانه اطلاعاتشان را در اختیار مامورین گذاشته‌اند و همکاری کرده‌اند و در محضر دادگاه به گناه خود اعتراف کرده‌اند درخواست تخفیف در مجازات آنان نمود.

سرهنگ حسینی وکیل مدافع تروریست‌های ردیف‌های ۵ و ۸ و ۹ - کیهان برزویی، محمدحسین عباسی و عزیزاله شامبیاتی در دفاع از موکلین خود گفت که آنها متهم شده‌اند به اقدام علیه امنیت کشور، چون نامبردگان به گناه خود اقرار کرده‌اند و بر پایه بند ۵ ماده ۳۱۰ قانون کیفر ارتش اطلاعاتشان را در اختیار مامورین گذاشته‌اند ، و اینان ابراز پشیمانی از کارهای تروریستی خود کرده‌اند و بالاتر از همه با توجه به سالروز ۲۱ فروردین ماه و سوءقصد حزب توده به جان اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر درخواست تخفیف در کیفر موکلین خود از دادگاه دارم.

سرهنگ ستایش قاجار وکیل مدافع تروریست‌های ردیف‌های ۱ و ۲ و ۶ درباره موکلین خود گفت ریشه‌های انحراف جوانان ایرانی در خارج از کشور باید بررسی شود.

پاسخ دادستان به دفاع وکیل‌های متهمین

یکشنبه ۲۱ فروردین‌ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی در دومین نشست رسیدگی به اتهامات یازده نفر متهمین به فعالیت‌های تروریستی که در دادگاه عادی شماره ۵ اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی تشکیل شد، پس از پایان مدافعات سرکار سرهنگ بازنشسته امجدی، وکیل مدافع حسین آریایی و یوسف اسدی، متهمین ردیف‌های دهم و یازدهم، به دستور سرکار سرهنگ ابوالقاسم زینتی، رییس دادگاه، سرکار سرگرد گرامی، دادستان دادگاه، به نمایندگی از طرف تیمسار دادستان ارتش به پاسخگویی به اظهارات وکلای مدافع پرداخت و گفت:

سرکار سرگرد گرامی: با نهایت احترام به نمایندگی از طرف تیمسار دادستان محترم ارتش در پاسخ دفاعیات وکلای مدافع و در مقام دفاع از کیفرخواست، به استحضار می‌رسانم، سرکاران وکلای مدافع در دفاعیات خود عموماً پرونده را از دو دید مختلف به استحضار دادگاه رسانیدند:

۱ – از لحاظ جنبه روانی و شخصیت متهمین و انگیزه‌های ارتکاب جرم.
۲ – از لحاظ فیزیکی و عنصر مادی و فعالیت‌هایی که هر یک از متهمین داشته‌اند.

من نیز پرونده را از هر دو جهت در محضر دادگاه باز می‌کنم و به دفاع می‌پردازم. حفظ امنیت داخلی و خارجی و برقراری آرامش به عنوان پدیده‌ای که از نیاز روانی ملت‌ها و جوامع منشا می‌گیرد، مورد توجه سیستم‌های مختلف حکومتی و نظام‌های گوناگون مسلکی بوده و همواره مساعی خود را در جهت تأمین و تعمیم چنین کیفیتی معطوف و از طریق وسایل ارتباط جمعی و مسئولین امنیتی نسبت به تفهیم مسائل و نیازهای اجتماعی به نسل جوان کوشا می‌باشند. بررسی سوابق تاریخی مؤید و مبین آن است که ایجاد ناامنی در کشورها و آثار تبعی ایجاد هرج و مرج بین افراد یک ملت جز برادرکشی و از بین بردن سرمایه‌های ملی یک کشور و نتیجتاً ابقای خاطرات تلخ برای نسل‌های آینده، چیز دیگری از خود به جای نگذاشته و آنچه که از این رهگذر عاید گردیده، بهره‌وری‌های بیگانگان بوده‌است.

قدرت‌های استعمارگر

امروزه نیز به طور آشکار شاهد آن هستیم که هر روز قدرت‌های استعمارگر با بهره‌وری از تزلزل و سستی بنیان روانی و اعتقادات عده‌ای معدود از افراد ملت‌ها موجبات تضعیف همبستگی‌های ملی را فراهم و در قاره آسیا و آفریقا و حتی کشورهای اروپایی موجباتی فراهم می‌سازند که تلقی طبقات مختلف یک اجتماع نسبت به یکدیگر خصمانه و خشونت‌آمیز باشد.
از آنجا که تسلط سیاسی و اقتصادی نسبت به سایر کشورها مستلزم برخورداری از وسیله می‌باشد، کارگزاران بیگانه نیز به منظور رسیدن به هدف‌های استعمارگرانه خود چاره‌ای جز استفاده از افرادی که در این جوامع نسبت به مبانی عرفی، سنتی، قانونی و ملی کشورهای خود بی‌اعتنا می‌باشند، ندارند، بنابراین از طریق نفوذ در افکار و روان متزلزل آنان ظاهراً در پوشش تحریک‌انگیز ماجراجویانه و به اصطلاح دیگر انگیزه "قهرمان بودن" و "انقلابی بودن" و در واقع به صورت "آلت دست" آنان را به برادرکشی و ایجاد هرج و مرج رهنمون می‌کردند. متأسفانه متهمین حاضر در دادگاه نیز جزو همان تعداد افرادی هستند که با پشت پا زدن به مبانی و مقدسات ملی، خود را در سلک همان عناصر دست‌آموز بیگانه قرار داده و تعدادی از آنان که از بینش کافی برای ارزیابی مقاصد بیگانگان برخوردار نبوده‌اند، در کشورهای کمونیستی دوره‌های خرابکاری را طی و برای به اصطلاح خدمت به جامعه خود با مسلسل به کشور مراجعت کرده‌اند.

قاصدک‌های هرج و مرج

این قاصدک‌های هرج و مرج که در خارج از کشور بی‌وطنی را اختیار کرده‌اند، در واقع خود را به دست باد سپرده‌اند و هر روز به دامان قدرتی می‌آویزند و با صحنه‌سازی‌های ناجوانمردانه سنگ ملت دوستی را بر سینه می‌زنند و در حقیقت سعی دارند با تظاهرات و پخش اعلامیه‌ها آبروی مملکت و عزت هموطنان را در خارج از کشور بر باد دهند و به بیگانگان آن چنان خدمت کنند که خواسته آنان است و شایسته وطن‌فروشان.
دانشجویی که به خرج ملت و به عنوان چشم و چراغ ملت برای دانش‌اندوزی و تحصیل تکنیک‌های مدرن و پیشرفته عازم خارج از کشور می‌شود تا با دست پر به خانه برگردد، افسوس که افسون بیگانه می‌شود و به جای فراگیری علوم، دوره چریکی و خرابکاری می‌بیند و با دستی پر از بمب آتش‌زا و نارنجک و مسلسل و جزوه کمونیستی و دستورالعمل‌های خونریزی و آدم‌کشی به کشور برمی‌گردد تا راه را برای نفوذ بیگانگان باز کند، او به جان هموطن خود می‌افتد و از راه‌هایی که آموخته است، وارد می‌شود و چون به تدریج در مغز او فروکرده‌اند که اقدام درست انقلابی و از هم گسیختگی نظام ملت و دولت مستلزم خرابکاری و ایجاد بلوا در کشور است و نیز به او آموخته‌اند که برای یافتن هم‌فکرِ جدید باید رفاه و امنیت را از اجتماع سلب و نارضایی را در بین افراد تشدید و تعمیم داد، به بانک‌ها و سایر تأسیسات عمومی حمله می‌کند، اعلامیه و شعار مضره تهیه می‌نماید و می‌کوشد تا هر اصلاحی را وارونه جلوه دهد و بالاخره زمینه را آماده سازد تا آن بیگانگان که به زعم او دایه‌های مهربان‌تر از مادر هستند، از راه برسند و بهشت موعود کمونیست را ایرانی بسازند، سپس آن بیگانه بشردوست و ظاهراً ایران‌دوست بدون هرگونه چشم‌داشتی بالاخره خداحافظی کند و کشور را به دست آنها بسپارد. واقعاً که عجب فکر خام و رویای بیهوده‌ای است.
متهمینی که در این دادگاه محاکمه می‌شوند، همانطوری که در کیفرخواست ذکر شده، اعضای یک گروه کمونیستی تحت عنوان سازمان انقلابی حزب توده هستند که تعدادی از آنان پس از کسب تعلیمات لازم در خارج از کشور، برخی به طور علنی و بعضی با مشخصات جعلی به ایران مراجعت و تدریجاً به شناسایی و بررسی اوضاع اجتماعی، جغرافیایی، اقتصادی و بالاخره صنعتیِ کشور، به منظور خرابکاری و توسعه کمونیزم و تروریسم پرداخته و مصمم بودند با عضوگیری و گسترش نفوذ در مراکز آموزشی و صنعتی، عده‌ای را به دام انداخته و با خود هم‌گام و سرانجام پس از تدارک کامل برای محاصره شهرها از طریق جنگ پارتیزانی درازمدت و فرسایشی با سازمان دادن نیروهای چریک روستایی و شهری و با اخذ اسلحه و کمک‌های مادی خارجی، به اصطلاح انقلاب همه‌جانبه کمونیستی را در کشور برپاسازند.
تعدادی از افراد این گروه مسلح و مخفی بوده و هشت نفر از آنان ضمن مقاومت مسلحانه در برابر مأمورین معدوم شده‌اند که ۹ قبضه اسلحه کمری با ۱۸۰ تیر فشنگ، ۱۱ عدد نارنجک جنگی و دست‌ساز و مقادیر قابل توجهی مواد منفجره از آنان به دست آمده‌است.

دارای هفت خانه تیمی بوده‌اند

گروه مزبور دارای هفت خانه تیمی در نقاط مختلف، از جمله تهران، کرج، تبریز و شیراز بوده و برای چاپ و انتشار جزوات و اعلامیه‌های مضره و تحریک‌آمیز، تعدادی ماشین تحریر و دستگاه پلی‌کپی تهیه کرده‌بودند.
از منازل و خانه‌های تیمی گروه مزبور مقداری وسایل گریم، تعدادی شناسنامه و مدارک جعلی و مقدار قابل توجهی نشریه مضره کمونیستی کشف شده‌است.

اقدامات گروه عبارتند از:

شناسایی مراکز صنعتی و آموزشی کشور و اوضاع طبیعی و اجتماعی و اقتصادی شهرها به منظور بهره‌برداری در زمان شروع جنگ‌های پارتیزانی.
عضوگیری‌های جدید در مراکز صنعتی و آموزشی.
شناسایی صاحبان صنایع ملی برای ترور، گروگان و باج‌گیری.
تبلیغ و ترویج بی‌دینی و متزلزل ساختن مبانی اعتقادات ملی از طریق پخش اعلامیه و جزوات مضره کمونیستی.
دریافت حق عضویت و به وجود آوردن مؤسسات ظاهراً انتفاعی و پوششی در جهت تأمین وجوه لازم برای مقاصد تروریستی و خرابکاری.
برقراری ارتباط با گروه‌های دیگر خرابکار و تروریست.
حفظ ارتباط با کادر رهبری و عناصر منحرف خارج از کشور و تبادل پیام‌ها و ارسال گزارشات پیشرفت کار و اخذ تعلیمات لازم برای ادامه فعالیت‌های تروریستی در داخل کشور.

با بیان مقدمه فوق که گویای شخصیت و انگیزه‌های متهمین در ارتکاب جرم بود، اینک جرم ارتکابی را از نقطه نظر عنصر مادی و فیزیکی و عنصر قانونی به استحضار می‌رسانم:

از نظر ماده ۳۱۰ اصلاحی قانون دادرسی و کیفر ارتش، صرف عضویت در گروهی که رویه یا مرام آن اشتراکی باشد، خواه در خارج از کشور تشکیل و یا آنکه در داخل کشور فعالیت کند و حتی همکاری با این گروه‌ها به هر نحوی که باشد، جرم محسوب می‌شود.

بنابراین اجازه می‌خواهم عین بند یک ماده ۳۱۰ قانون دادرسی و کیفر ارتش را قرائت کنم:

"بند یک – هر کس به هر اسم و عنوان جمعیتی تشکیل دهد یا اداره نماید که رویه یا مرام آن اشتراکی باشد و نیز هر ایرانی که در خارج از کشور جمعیتی تشکیل دهد یا اداره نماید که رویه یا مرام آن اشتراکی باشد و هر کس اعم از ایرانی یا خارجی در داخل یا خارج از کشور جمعیتی تشکیل دهد یا اداره نماید که رویه آن ضدیت با حکومت مشروطه سلطنتی ایران باشد و هر کس با جمعیت‌های مذکور با عِلم و اطلاع به نحوی از انحاء در موضوع جرم همکاری داشته‌باشد، به حبس دائم محکوم می‌شود. هرگاه جمعیت‌های مزبور برای اجرای منظور خود اسلحه یا مواد منفجره تدارک کرده‌باشند، تشکیل‌دهندگان و اداره‌کنندگان هر یک از دارندگان سلاح یا مواد منفجره، به اعدام محکوم می‌شوند.
تبصره – مقصود از جمعیت مذکور در این بند، همکاری از دو نفر به بالا است."
با تطبیق موضوع جرم با ماده مزبور اکنون فعالیت‌های محرمانه یکایک متهمین را فهرست‌وار به استحضار قضات ارجمند می‌رسانم و توجه می‌فرمایید که متهمینی که در خارج از کشور فعالیت‌های مضره خود را آغاز کرده‌اند، پس از ورود به کشور نیز این فعالیت‌ها را ادامه داده‌اند، چنانکه یکی از پنج نفری که در چین کمونیست به نام واعظ‌زاده‌مرجانی دوره دیده‌بود، به اتفاق هفت نفر دیگر از اعضای گروه در برخورد مسلحانه با مأمورین معدوم گردیده‌اند و سایرین که عده‌ای از آنها متهمین حاضر در دادگاه هستند، دستگیر گردیده‌اند.
MilaniTerroristTrialOrdibehesht1356a3.jpg
در زادروز شاهنشاه ۴ آبان ۲۵۳۶ عباس ملکزاده میلانی و همدستانش و تروریست های دیگر بخشوده و آزاد شدند

- متهم ردیف یکم، ایرج ابراهیمی

فعالیت مضره خود را از سال ۲۵۱۹ شاهنشاهی به شرح زیر آغاز کرده‌است:
۱ – عضویت در فدراسیون دانشجویان منحرف ایرانی در آلمان غربی.
۲ – عضویت در جبهه به اصطلاح ملی در خارج از کشور و فعالیت در این سازمان و شرکت در جلسات و تظاهرات آن.
۳ – عضویت در سازمان به اصطلاح انقلابی حزب منحله توده در خارج از کشور.
۴ – طی دوره چریکی و خرابکاری با نام مستعار جهانشاه فقیر در چین کمونیست، به مدت شش ماه، شامل دوره چهار ماهه تئوری در پکن و دوره عملیات چریکی و خرابکاری به مدت دو ماه در شهر نانکن.
۵ – کمک‌های مالی به گروه.
۶ – تماس با سایر افراد گروه پس از مراجعت به ایران و ادامه فعالیت و تشکیل جلسات در خانه‌های تیمی.
۷ – تبلیغ پنهانی و معرفی اعضای جدید مانند انسیه افدرنیا و محمدرضا نعمت‌الهی به گروه.
۸ – حفظ ارتباط و مکاتبه با اعضای کادر رهبری گروه در خارج از کشور و کسب دستور از آنان.

- متهم ردیف دوم، بهمن رضانیا

۱ – عضویت در سازمان دانشجویان منحرف ایرانی در آلمان غربی در سال ۲۵۱۶ شاهنشاهی و شرکت در تظاهرات و اعتصابات و جلسات آنان.
۲ – عضویت در سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده.
۳ – طی دوره چریکی در چین کمونیست با نام مستعار شاه فرزام به اتفاق متهم ردیف یکم.
۴ – تماس با سایر افراد گروه در داخل کشور و ادامه فعالیت‌های مضره.
۵ – کمک مالی به گروه از جمله پرداخت مبلغ ۲۰۰۰۰۰ ریال به بیگی.

- متهم ردیف سوم، عباس ملک‌زاده‌میلانی

۱ – در سال ۲۵۲۹ شاهنشاهی با سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده ارتباط برقرار و تحت عنوان سمپات به فعالیت پرداخته و قسمتی از نشریه توده ۲۱ را به انگلیسی ترجمه و در اختیار گروه مزبور قرار می‌دهد.
۲ – در سال ۲۵۳۲ شاهنشاهی در خارج از کشور به عضویت سازمان مزبور پذیرفته می‌شود و در کمیته تحقیق در جهت اهداف مضره فعالیت می‌نماید.
۳ – لیلا نوربخش، متهمه ردیف هفتم را عضوگیری و به گروه معرفی می‌نماید.
۴ – در داخل کشور با قرار رمزی که گروه در اختیار وی قرار داده‌بود، با سایر اعضای گروه ارتباط برقرار می‌نماید.
۵ – به دستور سازمان با عده‌ای از اعضای گروه در کرمانشاه ملاقات و به این منظور چندین بار به کرمانشاه مسافرت و سعی می‌نماید مرکزیتی در آنجا ایجاد کند.
۶ – گزارشاتی از وضع مناطق مختلف ایران تهیه و در اختیار سازمان قرار می‌دهد.
۷ – قسمتی از یک کتاب را درمورد امپریالیسم شوروی ترجمه و جزواتی از مائو را که به عنوان نظرخواهی به وی تحویل شده، اصلاح و در اختیار سازمان مزبور قرار می‌دهد.
۸ – تعدادی کتب مضره و زمینه‌ساز از منزل وی کشف می‌شود.
۹ – نام مستعار وی در گروه، کلانی بوده‌است.

- متهم ردیف چهارم، سعید شفق‌گیلانی

نامبرده فعالیت‌های مضره خود را از سال ۲۵۱۹ شاهنشاهی با شرکت در تظاهرات و اعتصابات جبهه ملی در میدان جلالیه سابق، میدان بهارستان تظاهرات معلمین و مجلس ختم نریمان در ایران شروع و به شرح زیر ادامه داده‌است:
۱ – عضویت در کنفدراسیون دانشجویان منحرف ایرانی در امریکا در سال ۲۵۲۳ شاهنشاهی.
۲ – شرکت در تظاهرات و اعتصابات کنفدراسیون علیه ایران مانند تظاهرات در جلوی سازمان ملل.
۳ – عضویت در خانه ایران و تهیه متن سخنرانی و اعلامیه‌های مختلف علیه کشور.
۴ – تهیه متن نامه برای ارسال به سایر سازمان‌های چریکی بین‌المللی.
۵ – عضویت در سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده و شرکت در کنگره ۱۹ فدراسیون امریکا در شیکاگو.
۶ – فعالیت در جهت عضوگیری دانشجویان ایرانی در امریکا و معرفی فاطمه نصری‌قجری، کاظم آذین و امیر قیری به سازمان حزب توده.
۷ – پرداخت ماهیانه ۱۰۰ دلار به عنوان حق عضویت به سازمان مزبور در امریکا.
۸ – وارد کردن یک چمدان جاسازی‌شده حاوی نشریات کمونیستی نبرد خلق، ستاره سرخ، کلیات استالین و ۲۰۰۰ دلار پول به داخل کشور که با نام مستعار سیروس و طبق قرار قبلی به دختری به نام پروین تحویل و نشریات جدید سازمان را از وی دریافت می‌دارد.
۹ – ادامه فعالیت در ایران و پرداخت حق عضویت ماهیانه ابتدا ۸۰۰۰ ریال که بعداً تا ۳۰۰۰۰ ریال افزایش می‌یابد.
۱۰ – شرکت در کلاس‌های آموزشی سازمان که به طور پنهانی تشکیل و شرکت‌کنندگان با چشمان بسته به کلاس مزبور برده می‌شدند.
۱۱ – به دستور گروه با دختری به نام طاهره تحت پوشش زن و شوهر یک خانه تیمی در خیابان امیرآباد به مبلغ ۴۳۰۰۰ ریال اجاره، که نصف مبلغ اجاره را گروه و مابقی را خود وی تأمین و در این منزل مدارک سازمان مخفی و یک دستگاه پلی‌کپی و ماشین تحریر به منزل مزبور آورده می‌شود و نشریات سازمان تکثیر می‌گردد.
۱۲ – برای نفوذ در طبقات کارگر و گسترش فعالیت به هزینه گروه، یک شرکت انتفاعی به نام سیچال تأسیس و به اتفاق کیوان و سودابه "نام مستعار لیلا نوربخش" در آن فعالیت ضمن تشکیل حوزه‌ها قرار می‌شود کارهای چاپی به آنجا منتقل شود.
۱۳ – در سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی به سوئیس عزیمت و به دستور گروه با اعضای سازمان در خارج از کشور ارتباط و اخبار و اطلاعات و پیغام‌ها را مبادله می‌نماید.
۱۴ – اوراق و نشریات مضره سازمان را در داخل شهر و در کوه‌های شمیران پخش می‌نماید.

- متهم ردیف پنجم، غیرنظامی کیهان برزویی

۱ – شرکت در جلسات خانه ایران در شهر برکلی در سال ۲۵۳۰.
۲ – عضویت در سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده در سال ۲۵۳۲.
۳ – حمل تعدادی از نشریات مضره کمونیستی مانند ستاره سرخ به ایران و تحویل آن به اعضای گروه در ایران.
۴ – ارتباط با سایر اعضای گروه در ایران با استفاده از قرار ملاقات‌هایی که در خارج از کشور در اختیار وی قرار داده‌بودند.
۵ – مراجعت مجدد به امریکا و ارتباط با اعضای گروه و ادامه دادن فعالیت‌های مضره قبلی و آوردن تعدادی دیگر از نشریات کمونیستی به داخل کشور.
۶ – تشکیل جلسات منظم و مطالعه و بحث درباره نشریات کمونیستی و شرکت در کلاس‌های توجیهی.
۷ – مسافرت به گرگان به دستور گروه و تماس با نادر "نام مستعار تابان" و تشکیل جلسات در گرگان به اتفاق وی و دوستش گیلاسیان.
۸ – دریافت حق عضویت از گروه در گرگان ماهیانه ۱۵۰۰ ریال و پرداخت ماهیانه ۱۰۰۰۰ ریال حق عضویت به شاخه گروه در گرگان.
۹ – شرکت در جلسات سازمان به منظور تعیین خط مشی آینده، از جمله شرکت در کلاس توجیهی سازمان به مدت ۹ روز که تحت نظر دختری با نام مستعار پری و با شرکت تابان و گیلاسیان، سوسن سرخوش، محمود آموزگار و چند نفر دیگر با نام مستعار در منزل زهره فاریان تشکیل گردیده و شرکت‌کنندگان به جز وی، با چشمان بسته به منزل مزبور آورده می‌شدند.
۱۰ – تشکیل جلسه به اتفاق ایرج فرهومند، پرویز واعظ‌زاده، پروین داودی، طاهره و شخصی با نام قاسم، درمورد تصمیم درباره اعلام موجودیت سازمان در ایران و آوردن کادر رهبری به ایران.
۱۱ – تماس با کرملو "نام مستعار حسین آریایی" که از خارج به کشور آمده‌بود، با ذکر جمله رمز و تحویل دو عدد چمدان جاسازی‌شده حاوی مدارک مضره از وی و حفظ ارتباط با نامبرده.
۱۲ – یافتن اعضای جدید و معرفی به سازمان، مانند عضوگیری دو نفر از دانشجویان به نام حسین شریف و مسعود ناصری و یک نفر دیگر به نام رساخو.
۱۳ – تعبیه جاسازی در بالای اتاق خواب خود.
۱۴ – کشف کتب و مدارک مضره از منزل متهم.

- متهم ردیف ششم، غلامرضا بهاردوست

در سال ۲۵۳۰ با شرکت در اعتصابات اتوبوسرانی، فعالیت خود را به شرح زیر آغاز نموده‌است:
۱ – تماس با خضرایی و فرشته داوران و اخذ کتب و جزوات مضره مربوط به حزب کمونیست چین.
۲ – ارتباط با توکلی "نام مستعار پرویز واعظ‌زاده‌مرجانی" عضو مسلح و متواری سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده که در برخورد مسلحانه با مأمورین معدوم شده‌است. وی نیز جزو پنج نفری است که در چین کمونیست دوره خرابکاری دیده است.
۳ – عضویت در سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده و فعالیت برای عضوگیری به نفع سازمان مزبور که موفق می‌شود سه تن به نام‌های میثاقی، بهنام ملکوتی و خلیل فلاحی را به ترتیب با اسامی مستعار مسعود، بهرام و رفیق کرد، به سازمان معرفی، که عضویت آنان به عنوان سمپات منفی رد می‌شود.
۴ – عضوگیری محمود آموزگار با نام مستعار حسن، توسط خواهرش مینا بهاردوست و آغاز فعالیت مشترک با خواهرش به دستور گروه.
۵ – خواهرش مینا بهاردوست را با نام مستعار سوسن به سودابه که به نام مستعار لیلا نوربخش می‌باشد، معرفی و نامبردگان فعالیت مشترکی را آغاز می‌کنند.
۶ – به منظور نفوذ در طبقه کارگر استخدام در شرکت ایران ناسیونال و عضوگیری دو نفر از کارگران به نام‌های حسن خداداد و صفت‌اله رجبی و مسافرت به درود به اتفاق آنان و تهیه گزارش از کارخانه سیمان درود و تحویل آن به سازمان.
۷ – شرکت در یک کلاس مخفی گروه در شهرستان دماوند به مدت ده روز و مطالعه و بحث و نتیجه‌گیری درمورد مسائل کمونیستی.
۸ – ازدواج با متهمه ردیف هفتم، لیلا نوربخش، و تشکیل یک حوزه مخفی حزبی به اتفاق توکلی و لیلا نوربخش در منزل خود.
۹ – تعبیه جاسازی در منزل و تهیه ماشین پلی‌کپی و نصب آن در جاسازی مزبور و تهیه مقادیر زیادی نشریات مضره کمونیستی و تحریک‌آمیز، مانند جزوات مائو، زن و رستاخیز و ماتریالیسم تاریخی.
۱۰ – تهیه اخبار و اطلاعات برای اعضای متواری و مخفی گروه و ایجاد ارتباط بین آنان و سایر اعضای گروه تحت عنوان رابطه.
۱۱ – پرداخت حق عضویت ماهیانه که از ۵۰۰۰ ریال شروع و این اواخر ۲۵۰۰۰ ریال بوده‌است.
۱۲ – پرداخت مبلغ ۴۰۰۰۰۰ ریال کمک مالی جهت تأسیس شرکت انتفاعی سیچال، که خود و همسرش لیلا نوربخش نیز از گردانندگان آن بوده‌اند.
۱۳ – تبلیغ خواهرزاده‌اش محسن پورتاکدوست به منظور آماده کردن وی برای عضویت در گروه.
۱۴ – کشف مقادیر زیادی کتب و جزوات مضره و زمینه‌ساز از منزل متهم.

- متهمه ردیف هفتم، لیلا نوربخش

۱ – در سال ۲۵۳۰ به امریکا مسافرت و در شهر برکلی در جلسات خانه ایران شرکت می‌نماید.
۲ – با فرشته داوران در یک منزل اقامت و با عباس ملک‌زاده‌میلانی، متهم ردیف سوم، آشنا و توسط وی به عضویت سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده درمی‌آید و فعالیت شدیدی را آغاز و ماهیانه ۲۰ دلار حق عضویت می‌پردازد.
۳ – در سال ۲۵۳۱ به ایران مراجعت و طبق قراری که توسط سازمان در خارج از کشور در اختیار وی گذاشته‌می‌شود، با نام مستعار سودابه با شخصی به نام مستعار طاهره تماس، فعالیت مضره خود را در ایران آغاز و به سفارش طاهره که مسئول گروهی وی بوده، با افرادی از جمله مینا بهاردوست و عده‌ای دیگر آشنا و عاقبت با غلامرضا بهاردوست، متهم ردیف ششم، ازدواج می‌کند.
۴ – از طرف گروه مسئول آموزش مینا بهاردوست می‌شود و به دستور گروه، به اتفاق مینا و طاهره مسئول تایپ جزوات مضره و تحریک‌آمیز می‌شود و مقادیر قابل توجهی جزوه و اعلامیه مضره تهیه و در اختیار گروه قرار می‌دهد.
۵ – در فروردین ۲۵۳۵ از طرف سازمان کلاسی به مدت ده روز در منزل آنان تشکیل، که علاوه بر متهمه و مسئولش، افراد دیگری با نام‌های مستعار در آن کلاس شرکت می‌کنند.
۶ – در دی‌ماه ۲۵۳۵ به دستور گروه در قرار ملاقات شخصی با نام مستعار فرهنگ که از خارج به کشور وارد شده، می‌رود و در قرار بعدی در سالن انتظار شرکت تی‌بی‌تی چمدان حاوی جزوات و مدارک مضره را که مربوط به سازمان‌های خارج از کشور بوده، از او تحویل و در اختیار سازمان می‌گذارد.
۷ – ماهیانه مبلغ ۳۵۰۰۰ ریال کمک مالی به سازمان می‌نموده و در شرکت سیچال به نفع گروه فعالیت می‌نموده‌است.
۸ – چندین بار در خیابان‌های تهران و ارتفاعات پس‌قلعه اعلامیه‌های تحریک‌آمیز پخش می‌نماید.

- متهم ردیف هشتم، محمدحسین عباسی

۱ – در سال ۲۵۳۰ به امریکا عزیمت و توسط عده‌ای از دانشجویان منحرف ایرانی در خارج از کشور به خانه ایران وابسته به کنفدراسیون دانشجویان منحرف راه پیدا و در جلسات آنان شرکت می‌کند.
۲ – در سال ۲۵۳۲ در تظاهراتی که علیه ایران در امریکا ترتیب داده‌می‌شود، شرکت می‌نماید.
۳ – توسط گروه به او پیشنهاد می‌شود که به نفع سازمان از طریق جذب افراد، کمک مالی و پخش اعلامیه و نشریه مضره فعالیت نماید، که قبول نموده و متنی را به این شرح "من حاضرم در ایران کمک مالی به سازمان انقلابی نموده و به عنوان سمپات این سازمان باشم" نوشته و به گروه می‌دهد.
۴ – اواخر سال ۲۵۳۲ با دریافت یک قرار ملاقات از گروه و سه قطعه عکس اشخاص مختلف به ایران وارد و با نام مستعار آذر با شخصی به نام پروین ملاقات می‌نماید.
۵ – در ملاقات با پروین قرار می‌گذارد و ماهیانه ۴۰ درصد درآمد خود را به سازمان کمک نماید، که پس از شش ماه ماهیانه مبلغ ۱۰۰۰۰ ریال می‌پردازد.
۶ – در ملاقات‌هایی که با پروین داشته، اخبار سازمان، اعلامیه‌های سازمان آزادی‌بخش، اساسنامه سازمان انقلابی و دیالکتیک تاریخی را جهت مطالعه و بهره‌برداری و خودسازی دریافت کرده‌است.
۷ – از منزل نامبرده تعدادی اوراق و نشریات مضره کمونیستی کشف شده‌است.

- متهم ردیف نهم، عزیزالله شامبیاتی

۱ – در سال ۲۵۲۹ برای ادامه تحصیل به کشور ترکیه عزیمت و در آنجا به اتفاق روح‌اله نی‌نواز، علی فتوحی، اقبال پرنیا و جواد شهیدی و به تشویق عباس جوادی، گروهی کمونیستی تشکیل و در جلسات گروه به مطالعه و بحث درباره مسائل کمونیستی می‌پردازند.
۲ – ابتدا با سایر دوستانش یک صندوق مالی با هدف اقتصادی تشکیل، ولی بعداً با بهرام مهین، از گردانندگان سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده، آشنا و به تشویق وی با سایرین عضویت این سازمان را می‌پذیرد و صندوق مالی را نیز در اختیار گروه مزبور قرار می‌دهد.
۳ – با نام مستعار کاغذچی در جلسات سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده شرکت می‌نماید.
۴ – در مراجعت به ایران مقداری نشریه کمونیستی همراه خود می‌آورد و در گرگان به محمد تابان می‌دهد تا طبق قرار قبلی رابطه سازمان جزوات کمونیستی مزبور را تحویل بگیرند.

- متهم ردیف دهم، حسین آریایی

۱ – نامبرده فعالیت خود را در انجمن دانشجویان منحرف ایرانی در شهر مکن در آلمان غربی شروع و به اتفاق هوشنگ رضایی و باقر مرتضوی در جلسات انجمن مزبور شرکت می‌نموده‌است.
۲ – در تظاهرات و پخش اعلامیه‌های مضره عالیه کشور فعالیت داشته‌است.
۳ – توسط مرتضوی و رضایی با شخصی با نام مستعار غلام که عضو سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده بوده، آشنا و مدت دو ماه در خانه رضایی با وی زندگی و تحت آموزش وی بوده‌است و به دستور وی فعالیت علنی در آلمان به نفع سازمان برای بهره‌برداری بعدی از وی در ایران می‌نموده‌است.
۴ – مبلغ ۳۰۰ مارک آلمان به سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده پرداخت کرده‌است.
۵ – در مراجعت به ایران توسط سازمان دو عدد چمدان جاسازی‌شده محتوی مدارک مضره و یک قرار ملاقات با رمز شناسایی در اختیار وی قرار می‌گیرد، که چمدان‌ها را به ایران آورده و در قرار ملاقات که جلوی گل‌فروشی زعیم بوده، حاضر و کیهان برزویی، متهم ردیف پنجم، را ملاقات و برابر رمزی که از طرف گروه در اختیار وی گذارده شده، یک عینک به چشم و یک صفحه در دست می‌گیرد و برزویی برابر قرار قبلی یک کیهان ورزشی در دست داشته و می‌گوید: "چه گل‌های قشنگی" و او هم پاسخ می‌دهد: "به عوض گل صفحه برایش خریدم" و به این ترتیب ارتباط برقرار و چمدان‌ها را در اختیار برزویی قرار می‌دهد.
۶ – فعالیت خود را با برزویی با تعیین قرار ملاقات‌های مختلف و دائم با تعیین علامت رمز که به صورت یک دایره با یک صلیب و یا دو خط موازی با ماژیک قرمز در باجه تلفن چهارراه پهلوی بوده، ادامه و نشریات مضره را از وی دریافت و دستورات سازمان را که توسط برزویی به او ابلاغ می‌شده، انجام می‌دهد.
۷ – سر پاکت محتوی جزوات مضره را که به نشانی‌های مختلف بوده، از برزویی دریافت و در منزل مورد نظر می‌اندازد.
۸ – دارای نام مستعار کرملو در سازمان بوده‌است.

- متهم ردیف یازدهم، یوسف اسدی

نامبرده فعالیت‌های مضره خود را از سال ۲۵۲۷ به شرح زیر آغاز کرده‌است:
۱ – توسط نعمت‌اله ایوزمحمدی عضو گروه به اصطلاح رهایی‌بخش خلق‌های ایران می‌شود و تحت آموزش کمونیستی قرار می‌گیرد.
۲ – برای ایجاد ارتباط با روستاییان، به دستور گروه مزبور در قریه‌ای مغازه تعمیرات رادیو باز می‌کند و چون موفقیتی در ارتباط با مردم و عضوگیری پیدا نمی‌کند، به دستور ایوزمحمدی در ده شلیمزار در معدن ذغال شریک و به اتفاق ایوزمحمدی در معدن مشغول کار و موفق می‌شود حسین کوه‌فر را عضوگیری نماید.
۳ – عیسی موسوی را عضوگیری نموده و به اتفاق وی و عده‌ای دیگر شاخه‌ای از گروه مزبور را تشکیل و در منزلی که موسوی اجاره می‌نماید، به فعالیت می‌پردازند.
۴ – در نقشه ربودن سفیر امریکا و آلمان به عنوان باغبان در منزلی که گروه در داودیه شمیران اجاره کرده‌بود، شرکت می‌نماید.
۵ – چون گروه تصمیم می‌گیرد در طبقه کارگر رخنه کند، یک کوره آجرپزی اجاره می‌نماید، که عده‌ای از اعضای گروه به عنوان کارگر و منشی در آن مشغول کار می‌شوند.
۶ – چون گروه به اصطلاح رهایی‌بخش خلق‌های ایران تصمیم می‌گیرد به اعضا تعلیمات نظامی بدهد، وی نیز در جلسات تمرین شرکت و در کوه تمرین تیراندازی می‌نماید.
۷ – در آذرماه ۲۵۳۰ که گروه مزبور شناسایی و اعضای آن دستگیر می‌شوند، متهمِ نامبرده متواری و به طور غیر مجاز به شیخ‌نشین‌های خلیج فارس رفته و در دبی به کارگری پرداخته و با عده‌ای دیگر که فعالیت‌های کمونیستی داشته‌اند، ارتباط برقرار و پس از یک سال به ایران مراجعت و با باقیمانده اعضای گروه به نام‌های باقری، اقدسی و نهاوندی، ملاقات و شروع به فعالیت مجدد می‌نماید.
۸ – توسط نهاوندی به شخصی با نام مستعار عرب که از اعضای مخفی سازمان انقلابی حزب توده بوده معرفی و نامبرده با چشمان بسته وی را به منزلی برده و مدت سه ماه مخفی می‌کند و سپس به دستور گروه مزبور و با یک قرار ملاقات به دُبی عزیمت و با جلال، عضو سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده، ملاقات و پس از مدتی فعالیت در حزب جدید، به دستور گروه به ایران مراجعت می‌نماید.
۹ – در مهرماه ۲۵۳۳ مجدداً عرب با وی ارتباط برقرار و جلساتی در کوه به اتفاق علی باقری، نیما رفیعی و زهرا بنانی تشکیل و مسئول جلسات، متهم بوده‌است.
۱۰ – پس از مدتی فعالیت، چند نفر دیگر از اعضای گروه به حوزه‌ای که متهم مسئول آن بوده معرفی و یک تیم تعقیبی و ضد تعقیب تشکیل و به تمرین می‌پردازند. سرپرست این تیم، متهم بوده‌است.
۱۱ – پس از مدتی متهم مسئول اطلاعات سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده می‌شود و در نهایت پنهانکاری در جلسات مخفی که مسئولین سایر قسمت‌ها نیز بوده‌اند، شرکت می‌نماید.
۱۲ – متهم نامبرده دارای اسم مستعار مَشدی یا مَشتی در سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده بوده‌است.

تقاضای حداکثر مجازات

بنابراین با توجه به دلایل کیفرخواست و توضیحاتی که در اطراف کیفرخواست به عرض رسانیدم و با توجه به جزئیات اقداماتی که متهمین حاضر در دادگاه در جهت انحراف فکری عده‌ای از جوانان نموده‌اند، تقاضای حداکثر مجازات قانونی را برای آنان دارم و چنانچه وکلای مدافع مطالب جدیدی را به استحضار دادگاه برسانند که لازم به پاسخگویی مجدد باشد، استدعا دارم دادگاه این حق را برای من محفوظ بدارد.

در خاتمه باید عرض کنم گر چه سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده کوشیده‌است در داخل و مخصوصاً در خارج از کشور به حیثیت و آبروی مملکت لطمه بزند و یک عده از همه جا رانده شده را به دور خود جمع کند، ولی:

"سنگ بی‌قیمت اگر کاسه زرین شکند

قیمت سنگ نیافزاید و زر کم نشود"

با پایان سخنان دادستان، دادگاه در ساعت دوازده و پانزده دقیقه به عنوان تنفس تعطیل شد و نشست بعد به ساعت ۹ بامداد ۲۲ فروردین ماه موکول گردید.

رای دادگاه عادی شماره ۵ دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی ۲۳ فروردین ماه

بر پایه رای دادگاه عادی شماره ۵ اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی مامور رسیدگی به پرونده ۱۱ تن از هموندان یک گروه تروریستی و کمونیستی که متهم به اقدام علیه امنیت کشور هستند سه تن به زندان ابد، ۲ تن به ۱۵ سال زندان جنایی درجه یک ، ۲ تن به ۱۲ سال زندان جنایی درجه یک، ۲ تن به زندان جنایی درجه یک، یک تن به ۵ سال زندان جنایی درجه یک و یک تن به ۲ سال زندان جنایی درجه یک محکوم شده‌اند.

روز ۲۳ فروردین ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی ساعت ۱۱ و ۵۵ دقیقه بامداد، دادرسی ۱۱ تن متهمین علیه امنیت کشور که چهار روز در دادگاه علنی شماره ۵ اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به ریاست سرکار سرهنگ ابوالقاسم زینتی به پایان رسید و دادرسان به رایزنی نشستند.

مجازات متهمین

  • ردیف یک ایرج ابراهیمی زندان ابد
  • ردیف دوم بهمن رضانیا زندان ابد
  • ردیف ششم غلامرضا بهاردوست زندان ابد
  • ردیف پنجم کیهان برزویی ۱۵ سال زندان جنایی درجه یک
  • ردیف هفتم لیلی نوربخش ۱۵ سال زندان جنایی درجه یک
  • ردیف سوم عباس ملکزاده میلانی ۱۲ سال زندان جنایی درجه یک
  • ردیف چهارم سعید شفق گیلانی ۱۲ سال زندان جنایی درجه یک
  • ردیف نهم عزیزاله شامبیاتی ۸ سال زندان جنایی درجه یک
  • ردیف دهم حسین آریایی ۸ سال زندان جنایی درجه یک
  • ردیف هشتم محمدحسین عباسی ۵ سال زندان جنایی درجه یک
  • ردیف یازدهم یوسف اسدی ۳ سال زندان جنایی درجه یک

رای دادگاه تجدید نظر ۲۱ اردیبهشت ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی

دادگاه تجدید نظر اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی با توجه با ابراز پشیمانی ۱۱ تن تروریست به اقدام علیه امنیت کشور مجازات آنان را کاهش داد. دادگاه تجدید نظر شماره ۳ اداره بازرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی پس از سه روز رسیدگی به اتهامات وارده به ۱۱ تن متهمین به اقدام علیه امنیت کشور در کفایت مذاکرات و دفاعیات را ساعت ده و سی دقیقه بامداد ۲۱ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی اعلام و سپس قضات دادگاه وارد شور شدند. با نگرش به رای دادگاه عادی اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی ۳ تن از تروریست‌ها که به زندان ابد محکوم شده بودند، بر پایه رای دادگاه تجدید نظر به ۱۰ سال جبس جنایی درجه یک و تروریست‌هایی که به ۱۵ سال زندان محکوم شده بودند به ۵ سال و دیگران به ۳ تا ۲ محکوم گردیدند.

  1. ابراهیمی، ایرج - فرزند قلی - متهم ردیف اول، به ده سال زندان جنایی درجه یک با احتساب ایام بازداشت قبلی از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی [۱۳۵۵ تازی خورشیدی]
  2. رضانیا، بهمن - فرزند محمود - متهم ردیف دوم - به ده سال زندان جنایی درجه یک با احتساب ایام بازداشت قبلی از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی تاکنون
  3. بهاردوست، غلامرضا - فرزند علی اکبر - شهرت بهاردوست، متهم ردیف ششم غیرنظامی، به ده سال زندان جنایی درجه یک با احتساب ایام بازداشت قبلی از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی تاکنون
  4. ملکزاده میلانی، عباس - فرزند محمود - شهرت ملکزاده میلانی - متهم ردیف سوم غیرنظامی - به پنج سال زندان جنایی درجه یک با احتساب ایام بازداشت قبلی از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی تاکنون
  5. شفیق گیلانی، سعید - فرزند غلامرضا - شهرت شفق گیلانی - متهم ردیف چهارم - به پنج سال زندان جنایی درجه یک با احتساب ایام بازداشت قبلی از تاریخ ۸ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی تاکنون
  6. برزویی، کیهان - فرزند ابوالقاسم - شهرت برزویی، متهم ردیف پنجم، به ده سال زندان جنایی درجه یک با احتساب ایام بازداشت قبلی از تاریخ ۱ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی تاکنون
  7. نوربخش، لیلا - فرزند جمال - شهرت نوربخش متهم ردیف هفتم - به پنج سال زندان جنایی درجه یک با احتساب ایام بازداشت قبلی از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی تاکنون
  8. عباسی، محمدحسین - فرزند باقر - متهم ردیف هشتم غیرنظامی - به سه سال زندان جنایی درجه یک با احتساب ایام بازداشت قبلی از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی تاکنون
  9. شامبیاتی، عزیزالله - فرزند محمد باقر - متهم ردیف نهم غیرنظامی - به سه سال زندان جنایی درجه یک با احتساب ایام بازداشت قبلی از تاریخ ۱۹ بهمن ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی تاکنون
  10. آریایی، حسین - فرزند عبدالله - متهم ردیف دهم غیرنظامی - به سه سال زندان جنایی درجه یک با احتساب ایام بازداشت قبلی از تاریخ ۱۲ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی تاکنون
  11. یوسف اسدی - فرزند سلیمان - متهم ردیف یازدهم غیرنظامی - به دو سال زندان جنایی درجه یک با احتساب ایام بازداشت قبلی از تاریخ ۴ دی ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی تاکنون


این تروریست‌های آموزش دیده که شاهنشاه ایران را دیکتار خونخوار می‌نامیدند در روز ۴ آبان ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی در فرخنده زادروز شاهنشاه آریامهر از زندان آزاد شدند و به ریش ملت ایران، دادگستری و دولت خندیدند. باید پرسید چه کسی نام‌های این خائنین را در پهرست درخواست بخشش از پیشگاه شاهنشاه نوشت؟ باید پرسید حقوق بشری ملت ایران چه شد و کجا رفت؟

نگاه کنید به